دوشنبه 12 مرداد 1394-11:56 ب.ظ
دورنانیوز- سرویس شبکههای اجتماعی: زلزله درگهواره زبان آذربایجان، زلزله درگهواره زبان ترکی است. زلزله درگهواره من حتی معتقد هستم کـه زبان ترکی حتما تدریس شود چون به منظور بچهای کـه به مدرسه مـیرود، دو چیز برایش فوقالعاده مشکل است، یکی کـه خط یـاد بگیرد و یکی هم یک زبان دیگر، درون صورتی کـه یک بچه تهرانی کـه به مدرسه مـیرود، همان زبان مادری خودش را یـاد مـیگیرد ولی درون آذربایجان اینطور نیست. زلزله درگهواره درون آنجا وقتی کـه معلم مـینویسد، آب، حتما اول آب را معنی کنند و این بـه قدری مشکل هست که گاهی فلج مـیکند. بـه همـین جهت، من معتقدم کـه یک دانشآموز آذربایجانی حتما با زبان خودش یـاد بگیرد و در سالهای دوم و سوم زبان فارسی را یـاد بگیرد.
به گزارش دورنانیوز، اصغر زارع کهنمویی یکی از روزنامـه نگاران فعال آذربایجانی درون عرصه مطبوعات کشور درون صفحه شخصی خود درون فیس بوک نوشت: امروز درون جریـان تحقیقی، بـه مجموعه گفتگوهای جالب غلامحسین مـیرزاصالح با دکتر عباس زریـاب خویی، یکی از موثرترین و جدیترین تاریخنگاران معاصر ایران برخوردم. او درون یکی از گفتگوها، ضمن پاسخ بـه سوالی درباره ماجرای فرقه دموکرات، بهتفصیل، بـه اهمـیت آموزش زبان ترکی بـه عنوان زبان مادری آذربایجانیها تاکید کرده است. سخن دکتر زریـاب خویی از آن حیث حائز اهمـیت هست که مورد اعتماد بسیـاری از اصحاب قلم از جمله رادیکالترین طیفهای پانایرانیست و روشنفکران وطنی است. خلاصهای از سخن ایشان را اینجا مـیآورم:
«زبان آذربایجان، زبان ترکی است. من حتی معتقد هستم کـه زبان ترکی حتما تدریس شود چون به منظور بچهای کـه به مدرسه مـیرود، دو چیز برایش فوقالعاده مشکل است، یکی کـه خط یـاد بگیرد و یکی هم یک زبان دیگر، درون صورتی کـه یک بچه تهرانی کـه به مدرسه مـیرود، همان زبان مادری خودش را یـاد مـیگیرد ولی درون آذربایجان اینطور نیست. درون آنجا وقتی کـه معلم مـینویسد، آب، حتما اول آب را معنی کنند و این بـه قدری مشکل هست که گاهی فلج مـیکند. بـه همـین جهت، من معتقدم کـه یک دانشآموز آذربایجانی حتما با زبان خودش یـاد بگیرد و در سالهای دوم و سوم زبان فارسی را یـاد بگیرد؛ کردها و گلیکها هم همـینطور، وقتی مدرسه مـیرود خیلی چیزهای فارسی را نمـیداند. بـه هرحال هری اول حتما زبان مادری خودش را یـاد بگیرد.
اما این غیر از این مساله هست که بگوییم کـه آذربایجان یک ملت جداگانـهای هست و بـه کلی غیر از ایرانی هست و حتما مستقل باشد. نـه اینطور نیست… نظیر این مساله درون سوییس هم هست. درون دانشگاههای زوریخ آلمانی مـیخوانند، درون ژنو ژاپنی مـیخوانند و در یک قسمت دیگر، ایتالیـایی. اما ملت یک ملت است، ملتی واحد بنام ملت سوییس. درون ارکان هم خللی وارد نمـیشود.
من خودم را ایرانی مـیدانستم و مـیگفتم کـه زبانم ترکی هست و خیلی هم افتخار مـیکنم بـه زبان ترکی کـه ادبیـات خیلی قوی دارد چون فرماسیون فکری من با کتابهای ترکی و با کتابهای ادبیـات ترکی کـه در باکو یـا ترکیـه منتشر مـیشد، یکی بود ولی با اعتقاد بـه ادبیـات و فرهنگ فارسی… زبان، زبان مردم هست و زبان مردم را نمـیتوان ازشان گرفت. این زبان خیلی ریشـه دارد، ادبیـات غنی دارد منتهی فرهنگ، فرهنگ ایرانی است، ملیت، ملیت ایرانی است…»
منبع: گفتگو با دکتر عباس زریـاب خویی (تاریخ، نظریـه تاریخ، تاریخنگاری)، بـه کوشش غلامحسین مـیرزاصالح، انتشارات فرزان روز، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۱، صص ۲۰ الی
دوشنبه 12 مرداد 1394-10:57 ب.ظ
امروزه استفاده از لباسهای محلی و سنتی درون بسیـاری از نقاط ایران از جمله استان اردبیل منسوخ شده و مردم از لباسهای معمول شـهرهای بزرگ استفاده مـیكنند ولی درون برخی از مناطق این استان همچون منطقه مغان و ارسباران و در مـیان عشایر كوچنشین و مـیان روستاییـان، استفاده از لباسهای محلی توسط مردان و زنان عمومـیت دارد. لباسهای محلی ایل شاهسون و ارسباران یكی از مـهمترین جاذبههای فرهنگی این ایل بـه شمار مـیآیند. مردان ایل پوشاک اختصاصی ندارند، كت و شلوار و كلاه آنان معروف بـه كِپی (
kepi) یـا كلاه ترک داری كه نظیر كلاه مردان گیلان است؛ تشكیل دهندۀ پوشاک مردان شاهسونی است.
لباس بانوان ایل شاهسون هریك یـادآور گوشـهای از پوشش مردم سایر مناطق ایران زمـین است. روسری بانوان را چارقد گلداری تشكیل مـیدهد كه با یك كلاغی بسته مـیشود. پیراهن زنان ایل شاهسون از رنگهای متنوع و شاد تشكیل شده و بلند است. تنبان؛ شلیتهای هست كه مـیپوشند و شبیـه تنبانهای بانوان گیلان، بختیـاری و قشقایی است. جلیقه زنان شاهسون را پارچههای دوخته شده بدون آستین تشكیل مـیدهد كه روی آنها سكههای طلا و نقره دوخته شده هست و تعداد سكهها نشان دهنده مـیزان ثروت خانواده است. زنان كفشهای دستدوزی بـه پا مـیكنند كه درون رنگهای متنوع و شاد تهیـه شدهاند. پوشش یـاد شده درون مـیان برخی روستاهای استان آذربایجان شرقی و غربی نیز متداول است.
در موزه مردم شناسی شـهر اردبیل ( تاریخی آقانقی (ظهیرالاسلام))، واقع درون مـیدان عالیقاپو ابتدای خیـابان سعدی، نوع پوشش محلی مردان و زنان، نحوه زندگی، آداب و رسوم، نحوه پخت غذاهای محلی و آیینهای خاص این استان، توسط 33 نوع مجسمـه نمایش داده شده است.
دوشنبه 12 مرداد 1394-10:37 ب.ظ
اردبیل یـا «ارده بئل» شـهری هست که درون مورد قدمت و معنی لغوی آن سخنان زیـادی گفته شده است. درون مورد معنی لغوی اردبیل و تاریخ ساخته شدن این شـهر مـیتوان بـه قدیمـیترین سنگ نوشتهها و متون قدیمـی بـه زبان ترکی سومری مراجعه کرد کـه در آنها بـه شـهر «آرآتا» اشاره شده هست که بزرگترین ایـالت آن دوران بوده هست که درون زبان ترکی بـه معنی «پدر قهرمان» مـیباشد.
کلمـه اردبیل یـا ارده بئل از سه واژه "ار" کـه در زبان ترکی بـه معنای مرد قهرمان و جنگجو و "ده" درون اصل بـه صورت "دا" و "آدا" بوده هست که درون اثر قانون هماهنگی اصوات درون زبان ترکی، صوت کوتاه و ظریف فتحه را بـه خود گرفته و به شکل کنونی درآمده و در زبان ترکی سومری بـه معنی پدر مـیباشد کـه در ترکی امروزی نیز بـه صورت آتا، تاتا و دهده درآمده است. کلمـه "بئل" درون سرزمـینهای ترکنشین بسیـار بـه کار رفته است:
شوربیل (یـا شورقان بئل بـه معنی کمره شوره زار)، بئلاساغون (پناهگاهی درون کمره کوه)، اربیل (اربئل بـه معنی دامنـه کوه مرد قهرمان)، بئلداشی (سنگ دامنـه کوه)، بیله دره (بیله درق بـه معنی دماغه کوه و گندمـی کـه در دامنـه کوه سالها بماند و مزهاش از بین برود) و بئلو (نام شـهرکی هست در سرزمـین آرغوی ترکستان کـه بر دامنـه کوه آمده است. درون نتیجه معنی کلی ارده بئل درون زبان ترکی یعنی "دامنـه کوه پدر قهرمان" یـا "سرزمـین پدر قهرمان" مـیباشد.
دوشنبه 12 مرداد 1394-12:16 ق.ظ
صادق زیباکلام درون نامـهای سرگشاده خطابه بـه محمد باقر قالیباف شـهردار تهران بـه چاپ پوستر علیـه سفر فابیوس بـه تهران اعتراض کرد.
متن این نامـه درون ادامـه مـی آید:
بسمـه تعالی
جناب آقای دکتر محمد باقر قالیباف
شـهردارمعظم پایتخت دامت توفیقاته
با سلام و تحیـات،همزمان با سفر وزیرخارجه فرانسه بـه کشورمان،شـهرداری تهران اقدام بـه چاپ پوستراعتراضی بـه این سفر نمود. پوستر نشان مـی داد کـه قرمزی "فرش قرمز"ی کـه زیر پای آقای لوران فابیوس گسترده شده آغشته بـه خون قربانیـان واردات خونهای آلوده از آنکشور مـی باشد. البته اعتراض دیگرآنست کـه چرا فرانسه درجریـان مذاکرات هسته ایی مواضع سخت گیرانـه ایی علیـه ایران اتخاذ مـی نماید. جناب آقای قالیباف،نمـی دانم موضع گیریهای شـهرداری درقبال سیـاست خارجی چقدر درون حوزه وظایف شـهرداری قرار مـیگیرد و آیـا شـهرداریهای کشورهای دیگر هم همچون بلدیـه تهران خود را موظف مـیدانند که تا درخصوص سیـاست خارجی کشورهایشان هم موضعگیری نمایند. آنچه مطمئنتر هستم آنست کـه بعید بنظرم مـیرسد جنابعالی و سایر معترضین بـه داستان خونهای آلوده خیلی علم و اطلاعی از کم وکیف آن داستان داشته باشید. برخلاف پوسترشما،و برخلاف هو و جنجال هایی کـه رسانـه های اصولگرایـان براه انداختند، خون های آلوده نـه تعمدا بـه ایران ارسال شده بود و نـه ایران تنـها کشوری بودکه فرانسه بـه آن فراوردههای خونی صادر کرده بود. بـه یک دوجین کشور دیگر هم آن خونها صادر شده بود از جمله بـه آلمان، آرژانتین، عربستان و...ضمن آنکه صدها نفر درون خود فرانسه هم بواسطه مصرف آن محصولات جان باختند. درون محاکمـهایی هم کـه همان وقت صورت گرفت شخص آقای فابیوس کـه درآن مقطع نخستوزیر مـی بودند تبرئه شده اما وزیر بهداشت فرانسه و شمار دیگری از مقامات آنکشور محکومـیت یـافتند.
درخصوص نقش فرانسه هم درمذاکرات هسته ایی، اگر چه به منظور ما دشوار مـی بود اما فراموش نکنیم کـه فرانسه هم همانند هرکشور دیگری علی القاعده مـیبایستی مصالح و منافع ملی خودش را درون نظرمـی گرفت نـه اینکه چگونـه موضعگیری کند کـه بمذاق ما ایرانیـان خوش آید. جناب آقای دکتر قالیباف،این البته نـه اولین باراست کـه جنابعالی شـهرداری را وارد سیـاست خارجی مـی کنید و نـه آخرین بار خواهد بود.
نصب بیلبوردهای توهینآمـیز بـه رئیسجمـهور آمریکا از اقدامات دیگر جنابعالی بوده. نمـیدانم آیـا ۱۳ مـیلیون مردم تهران کی بـه جنابعالی وکالت دادند کـه اختیـاردارید که تا بودجه شـهرشان را خرج تبلیغات سیـاسی معطوف بـه انتخابات به منظور خودتان نمایید؟ آیـا درست هست که به منظور جلب رضایت جریـان تندرو از بودجه شـهرداری هزینـه نمایید؟ بنظر مـیرسد جنابعالی مصمم هستید که تا برای چندمـین باربخت و اقبال خودتان را به منظور احراز کرسی ریـاست جمـهوری بیـازمایید. همـه این بیلبورد بازیها بعلاوه تلاش و تقلاهای دیگرتان ازجمله انتقاد تند از تیم مذاکره کننده هستهایی درون بحبوحه مذاکرات، موضعگیریهای بیوقفه علیـه اصلاح طلبان، توهین بـه "فتنـهگران" حمله و انتقادهای مداوم از دولت آقای روحانی جملگی درجهت برآوردن آن آرزوی دیرینـهتان مـیباشند. اما همانطور کـه در جریـان کارناوال تفکیکتی کـه در شـهرداری بـه راه انداخته بودید عارض شدم، صد از این مجلسآراییها را هم کـه بنمایید، اصولگرایـان درون تجزیـه و تحلیل نـهایی شما را نامزد اصلی خودشان نخواهند کرد. سه بار این تجربه تلخ را آزمودهاید اما همچنان امـیدوار هستید. نمـیدانم خادمـین و مشاورین سیـاسیتان چه مهایی بـه خاکپای ساحت معظم اقدس جم جاه معدلت آثارتان معروض مـی دارند. اما از این دعاگو بشنوید کـه حکم "ازاین طرف رانده و ازآن طرف مانده" را پیدا کردهاید. اشکال کار اینجاست کـه اصولگرایـان مـیبینند چگونـه به منظور جلب رضایت آنان حاضر مـیشوید که تا اصلاحطلبان را لگدمال نمایید.چه تضمنی هست کـه فردا به منظور جلب رضایت یک گروه دیگر بـه آنان پشت نکنید؟
ممکن هم هست کـه بفرمایید بنده خبث طینت دارم و زمانی کـه اقدام بـه برافراشتن بیرق و بیلبورد آمریکا و اروپاستیزی مـینمایید تنـها فکری کـه از مخیله مبارک عبور نمـیکند انتخابات ریـاست جمـهوری و جلب رضایت اصولگرایـان هست که بنده از شما واقعا پوزش مـیطلبم. درعین حال ناچارم عرض نمایم کـه صد البته این جزء حقوق خدادادی حضرتعالی هست که همـه خیـابانـها و کوچه بعد کوچه های پایتخت را غرق بیلبوردهای ضد آمریکایی بنمایید .منتهی آیـا مطمئن هستید کـه اهالی پایتخت رضایت دارند کـه عوارض نوسازی و سایر وجوهاتی کـه به بلدیـه مـیپردازند بجای نظافت شـهرشان و گسترش فضای سبز آن صرف مبارزه با آمریکا بشود؟ چرا به منظور یکبارهم کـه شده نظر موکلینتان را جویـا نمـیشوید؟
ایـام بکام باد
صادق زیباکلام
نـهم مردادماه یکهزاروسیصدونودوچهار
منبع: خبرآنلاین
تاریخ:یکشنبه 11 مرداد 1394-11:19 ب.ظ
آفتاب :
صادق زیباکلام درون نامـهای سرگشاده خطابه بـه محمد باقر قالیباف شـهردار تهران بـه چاپ پوستر علیـه سفر فابیوس بـه تهران اعتراض کرد.
متن این نامـه درون ادامـه مـی آید:
بسمـه تعالی
جناب آقای دکتر محمد باقر قالیباف
شـهردارمعظم پایتخت دامت توفیقاته
با سلام و تحیـات،همزمان با سفر وزیرخارجه فرانسه بـه کشورمان،شـهرداری تهران اقدام بـه چاپ پوستراعتراضی بـه این سفر نمود. پوستر نشان مـی داد کـه قرمزی "فرش قرمز"ی کـه زیر پای آقای لوران فابیوس گسترده شده آغشته بـه خون قربانیـان واردات خونهای آلوده از آنکشور مـی باشد. البته اعتراض دیگرآنست کـه چرا فرانسه درجریـان مذاکرات هسته ایی مواضع سخت گیرانـه ایی علیـه ایران اتخاذ مـی نماید. جناب آقای قالیباف،نمـی دانم موضع گیریهای شـهرداری درقبال سیـاست خارجی چقدر درون حوزه وظایف شـهرداری قرار مـیگیرد و آیـا شـهرداریهای کشورهای دیگر هم همچون بلدیـه تهران خود را موظف مـیدانند که تا درخصوص سیـاست خارجی کشورهایشان هم موضعگیری نمایند. آنچه مطمئنتر هستم آنست کـه بعید بنظرم مـیرسد جنابعالی و سایر معترضین بـه داستان خونهای آلوده خیلی علم و اطلاعی از کم وکیف آن داستان داشته باشید. برخلاف پوسترشما،و برخلاف هو و جنجال هایی کـه رسانـه های اصولگرایـان براه انداختند، خون های آلوده نـه تعمدا بـه ایران ارسال شده بود و نـه ایران تنـها کشوری بودکه فرانسه بـه آن فراوردههای خونی صادر کرده بود. بـه یک دوجین کشور دیگر هم آن خونها صادر شده بود از جمله بـه آلمان، آرژانتین، عربستان و...ضمن آنکه صدها نفر درون خود فرانسه هم بواسطه مصرف آن محصولات جان باختند. درون محاکمـهایی هم کـه همان وقت صورت گرفت شخص آقای فابیوس کـه درآن مقطع نخستوزیر مـی بودند تبرئه شده اما وزیر بهداشت فرانسه و شمار دیگری از مقامات آنکشور محکومـیت یـافتند.
درخصوص نقش فرانسه هم درمذاکرات هسته ایی، اگر چه به منظور ما دشوار مـی بود اما فراموش نکنیم کـه فرانسه هم همانند هرکشور دیگری علی القاعده مـیبایستی مصالح و منافع ملی خودش را درون نظرمـی گرفت نـه اینکه چگونـه موضعگیری کند کـه بمذاق ما ایرانیـان خوش آید. جناب آقای دکتر قالیباف،این البته نـه اولین باراست کـه جنابعالی شـهرداری را وارد سیـاست خارجی مـی کنید و نـه آخرین بار خواهد بود.
نصب بیلبوردهای توهینآمـیز بـه رئیسجمـهور آمریکا از اقدامات دیگر جنابعالی بوده. نمـیدانم آیـا ۱۳ مـیلیون مردم تهران کی بـه جنابعالی وکالت دادند کـه اختیـاردارید که تا بودجه شـهرشان را خرج تبلیغات سیـاسی معطوف بـه انتخابات به منظور خودتان نمایید؟ آیـا درست هست که به منظور جلب رضایت جریـان تندرو از بودجه شـهرداری هزینـه نمایید؟ بنظر مـیرسد جنابعالی مصمم هستید که تا برای چندمـین باربخت و اقبال خودتان را به منظور احراز کرسی ریـاست جمـهوری بیـازمایید. همـه این بیلبورد بازیها بعلاوه تلاش و تقلاهای دیگرتان ازجمله انتقاد تند از تیم مذاکره کننده هستهایی درون بحبوحه مذاکرات، موضعگیریهای بیوقفه علیـه اصلاح طلبان، توهین بـه "فتنـهگران" حمله و انتقادهای مداوم از دولت آقای روحانی جملگی درجهت برآوردن آن آرزوی دیرینـهتان مـیباشند. اما همانطور کـه در جریـان کارناوال تفکیکتی کـه در شـهرداری بـه راه انداخته بودید عارض شدم، صد از این مجلسآراییها را هم کـه بنمایید، اصولگرایـان درون تجزیـه و تحلیل نـهایی شما را نامزد اصلی خودشان نخواهند کرد. سه بار این تجربه تلخ را آزمودهاید اما همچنان امـیدوار هستید. نمـیدانم خادمـین و مشاورین سیـاسیتان چه مهایی بـه خاکپای ساحت معظم اقدس جم جاه معدلت آثارتان معروض مـی دارند. اما از این دعاگو بشنوید کـه حکم "ازاین طرف رانده و ازآن طرف مانده" را پیدا کردهاید. اشکال کار اینجاست کـه اصولگرایـان مـیبینند چگونـه به منظور جلب رضایت آنان حاضر مـیشوید که تا اصلاحطلبان را لگدمال نمایید.چه تضمنی هست کـه فردا به منظور جلب رضایت یک گروه دیگر بـه آنان پشت نکنید؟
ممکن هم هست کـه بفرمایید بنده خبث طینت دارم و زمانی کـه اقدام بـه برافراشتن بیرق و بیلبورد آمریکا و اروپاستیزی مـینمایید تنـها فکری کـه از مخیله مبارک عبور نمـیکند انتخابات ریـاست جمـهوری و جلب رضایت اصولگرایـان هست که بنده از شما واقعا پوزش مـیطلبم. درعین حال ناچارم عرض نمایم کـه صد البته این جزء حقوق خدادادی حضرتعالی هست که همـه خیـابانـها و کوچه بعد کوچه های پایتخت را غرق بیلبوردهای ضد آمریکایی بنمایید .منتهی آیـا مطمئن هستید کـه اهالی پایتخت رضایت دارند کـه عوارض نوسازی و سایر وجوهاتی کـه به بلدیـه مـیپردازند بجای نظافت شـهرشان و گسترش فضای سبز آن صرف مبارزه با آمریکا بشود؟ چرا به منظور یکبارهم کـه شده نظر موکلینتان را جویـا نمـیشوید؟
ایـام بکام باد
صادق زیباکلام
نـهم مردادماه یکهزاروسیصدونودوچهار
منبع: خبرآنلاین
یکشنبه 11 مرداد 1394-11:03 ب.ظ
نویسنده : حاج رمضان انصاری
زاکانی مطرح کرد
خبرگزاری تسنیم: علیرضا زاکانی گفت: مسئله کرسنت درون زمان وزارت همـین وزیر نفت فعلی رخ داده هست که یک فاجعه ملی هست و ضرر ما درون این پرونده از بین ۱۴ مـیلیـارد دلار که تا ۳۰ مـیلیـارد دلار پیشبینی مـیشود
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم، علیرضا زاکانی نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی صبح امروز درون جمع تعدادی از اساتید دانشگاه درون مرکز فناوری پژوهشگاه شاخص پژوه با اشاره بـه موضوع کرسنت گفت: مسئله کرسنت درون زمان وزارت همـین وزیر نفت فعلی رخ داده هست که یک فاجعه ملی است.
وی اضافه کرد: هماکنون شرکت ترکیـهای 2.8 مـیلیـارد دلار از ما درخواست غرامت کرده و دوباره به منظور گرفتن غرامت نامـه زده هست و ما درون این قضیـه محکوم شدیم؛ از وزیر فرهنگ درون مجلس سوال کردیم کـه چرا اجازه نمـیدهید درون مورد کرسنت حرف بزنیم و ایشان پاسخ داد چون ما 14 مـیلیـارد دلار ضرر کردهایم؛ البته یک رقم حدودی از سوی وزیر فرهنگ ذکر شد و ضرر ما از بین 14 مـیلیـارد دلار که تا 30 مـیلیـارد دلار پیشبینی مـیشود.
زاکانی ادامـه داد: یکی از علل مخالفت من با وزیر نفت این بود کـه ما مـیگفتیم اگر منسوب شوی ما درون این قضیـه محکوم مـیشویم زیرا معاون شما این قرارداد را امضا کرده است.
نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی با اشاره بـه نطق 10 دقیقهای خود درون مخالفت با وزارت زنگنـه تصریح کرد: وزیر تنـها حرفی کـه زد این بود کـه من حاکمـیت سرزمـینی را لغو نکردم. من بـه جایگاه هیـات رئیسه رفتم و گفتم سند این موضوع را دارم و آقای زنگنـه دروغ مـیگوید ولی آقای لاریجانی برخلاف قانون اجازه صحبت نداد و گفت اگر تو حرف بزنی مجلس بـه هم مـیریزد.
انتهای پیـام/
یکشنبه 11 مرداد 1394-10:34 ب.ظ
تهیـه و تنظیم: مرجان والا
فقدان رویکرد بومشناسی فرهنگی آسیبی هست که محیطزیست شکننده ایران و نیز راهکارهای ارائه شده به منظور آن را تهدید مـیکند. تشکیل پرونده اینترنتی محیطزیست ایران تلاش به منظور شناخت دانش موجود درون این حوزه بود، بررسی دادههای موجود درون فضای مجازی کشور نشان داد، نـه تنـها نبود مطالعات فرهنگی (انسانشناسی محیطزیست) بلکه پراکندگی مطالعات طبیعی، گیـاهی و جانوری از یکسو و از سوی دیگر شکاف مـیان مطالعات دانشگاهی و سایتهای خبرگذاری محیطزیست امکانب دانش درون خصوص وضعیت زیستمحیطی ایران را دشوار مـیسازد.
مطالعات فرهنگی پیرامون محیطزیست بـه همان مـیزان کـه مـیبایست ساختارها، فرایندها و شرایط فرهنگی، اقتصادی و سیـاسی را درون نظر داشته باشند، وابسته بـه بررسی تنوع اقلیمـی و سرزمـینی پهنـه جغرافیـای ایران نیز هستند اما پراکندگی ذکرشده و نبود رویکرد ترکیبی سبب شد درون این پرونده تنـها پهنـه ساحلی دریـای خزر مورد بررسی قرار بگیرد، کلیـات موقعیت دریـای خزر، آسیبهای زیستمحیطی، تنوع اقلیمـی، تخریب ساحل، انتقال آب دریـای خزر، اقتصاد منطقه، روابط بینالمللی و موقعیت فرهنگی و اجتماعی ساحلنشینان از جمله مـهمترین سرفصلهایی هستند کـه مطالعات دانشگاهی و نیز اخبار منتشرشده درون فضای اینترنت بر روی آنـها تمرکز کردهاند.
فهرست مطالب
کلیـات: آشنایی با دریـای خزر
دریـای خزر/ ویکیپدیـای فارسی
زیرساخت اطلاعات مکانی دریـای خزر/ پایگاه ملی دادههای علوم زمـین کشور
آسیبهای زیستمحیطی/ آلودگی دریـای خزر
آلودگی آب دریـا و سایر مسائل بهداشتی درون پلاژهای سواحل شمالی/ پایگاه الکترونیکی نشریـات دانشگاه تهران
آلودگی بزرگترین معضل دریـای خزر: ورود هزاران تن زباله های خام بـه خزر/ مـهر
ارزیـابی اثرات زیستمحیطی توسعه درون شمال ایران با مدل تخریب/ پایگاه الکترونیکی نشریـات دانشگاه تهران
درآمدی بر مسائل زیست محیطی، جغرافیـایی و پرسش های مطرح درون پژوهش های ساحلی (نمونـه، سواحل دریـاچه های ارومـیه و مازندران)/ پرتال جامع علوم انسانی
تعیین آسیبپذیری اکولوژیک اکوسیستمهای حاشیـه جنوب دریـای خزر/ پایگاه مجلات تخصصی نور
قلب دریـای خزر کدر است/ بانک اطلاعات نشریـات کشور (جام جم)
مردمـی کـه روزنامـه نخوانند، غرق مـی شوند/ اعتماد
نگرشی بر برخی ویژگیهای جغرافیـایی دریـای خزر/پرتال جامع علوم انسانی
تنوع اقلیمـی دریـای خزر و آسیبهای موجود
آلودگی خزر فکها را محکوم بـه مرگ کرد/ همشـهری آنلاین
تغییرات اقلیمـی تنوع زیستی دریـای خزر را تهدید مـیکند/ خبرگزاری جمـهوری اسلامـی
ذخایر ماهیـان خاویـاری دریـای مازندران درون وضعیت قرمز/ همشـهری آنلاین
خزر چند سال دیگر فک دارد؟/ خبر آنلاین
مس سازی سواحل/ تخریب ساحل دریـای خزر
تخریب محیط زیست ایران تجاوز شـهرک سازان بـه منابع طبیعی/ پایگاه مجلات تخصصی نور
سواحل دریـای خزر درون اشغال ویلاها/ همشـهری آنلاین
طرح انتقال آب دریـای خزر بـه مناطق مرکزی ایران
انتقاد از انتقال آب دریـای خزر/ مـهر
سازمان محیط زیست: اجرای طرح انتقال آب خزر بـه فلات مرکزی منتفی نیست/ اعتماد
نگاهی بر پروژه انتقال آب دریـای خزر بـه سمنان و پیـامدهای آن/ شرق
اقتصاد دریـای خزر
آلودگی دریـای خزر درون کمـین ماهی و ماهیگیر/ همشـهری آنلاین
ایران و خطوط انتقال انرژی از حوزه خزر/ پایگاه نشریـات الکترونیکی دانشگاه تهران
چالشهای ژئوپلیتیکی ایران درون بهرهبرداری از منافع خود درون خزر /پایگاه نشریـات الکترونیکی دانشگاه تهران
منابع زنده دریـای خزر و کنوانسیون محیطزیست/پایگاه نشریـات الکترونیکی دانشگاه تهران
روابط بینالمللی حوزه دریـای خزر
بستر جغرافیـایی تهدیدهای بیرونی مطالعه موردی: حاشیـه دریـای مازندران/ پایگاه مجلات تخصصی نور
چالشهای فراروی ایران درون دریـای مازندران/ پایگاه مجلات تخصصی نور
عقب ماندگی تاریخی درون استفاده و محافظت از ظرفیت دریـایی/ شرق
نگاه ایران بـه سیر تحولات رژیم حقوقی دریـای خزر/ پایگاه نشریـات الکترونیکی دانشگاه تهران
مطالعات اجتماعی- فرهنگی انجامشده درون خصوص گروههای ساکن حاشیـه دریـای خزر
الگوی توزیع فضایی جمعیت درون جنوب دریـای خزر/ پایگاه الکترونیکی نشریـات دانشگاه تهران
بررسی تغییرات سیمای طبیعی و کاربردی اراضی سواحل جنوبی دریـای خزر با استفاده از عهای هوایی و GIS (مطالعه موردی: سواحل شـهرستان نور)/ پایگاه مجلات تخصصی نور
جلوههایی از فرهنگ غیرمادّی درون حوزه فرهنگی غرب دریـای خزر/پایگاه مجلات تخصصی نور
چگونگی ارزشیـابی منافع نـهایی مردم از دریـای خزر یـا برآورد تقاضای کیفیت محیطزیست آبی دریـای خزر/ پایگاه مجلات تخصصی نور
دریـای خزر/ ویکیپدیـای فارسی
دریـای خَزَر یـا دریـای مازَندَران یـا دریـای کاسپین پهنـهای آبی هست که از جنوب بـه ایران، از شمال بـه روسیـه، از غرب بـه روسیـه و جمـهوری آذربایجان و از شرق بـه جمـهوریهای ترکمنستان و قزاقستان محدود مـیشود.
دریـای خزر کـه گاهی بزرگترین دریـاچه جهان و گاهی کوچکترین دریـای خودکفای کره زمـین طبقهبندی مـیشود، بزرگترین پهنـه آبی محصور درون خشکی است. طول آن حدود ۱۰۳۰ که تا ۱۲۰۰ کیلومتر و عرض آن بین ۱۹۶ که تا ۴۳۵ کیلومتر است. سطح دریـای خزر پائینتر از سطح دریـاهای آزاد هست و اکنون (ابتدای سده بیستویکم) ۲۶٬۵ که تا ۲۸ متر پایینتر از سطح دریـا است. خط ساحلی دریـا حدود ۷ هزار کیلومتر، مساحت آن ۳۷۱ که تا ۳۸۶ هزار کیلومترمربع و حجم آب آن نیز ۷۸۷۰۰ کیلومترمکعب است. دریـای خزر درون گذشته بخشی از دریـای تتیس بود کـه اقیـانوس آرام را بـه اقیـانوس اطلس متصل مـیکرد. از حدود ۵۰ که تا ۶۰ مـیلیون سال پیش بـه تدریج راه این دریـا ابتدا بـه اقیـانوس آرام و سپس بـه اقیـانوس اطلس بسته شد. قسمت شمالی این دریـا بسیـار کمعمق هست به طوری کـه تنـها نیم درصد آب دریـا درون یکچهارم شمالی دریـا قرار دارد و عمق آن بـه طور مـیانگین کمتر از ۵ متر است. حدود ۱۳۰ رودخانـه بـه این دریـا مـیریزند کـه اکثر آنها از شمال غربی بـه دریـا مـیپیوندند. بزرگترین آنها رود ولگا هست که هر سال بـه طور مـیانگین ۲۴۱ کیلومترمربع آب را وارد دریـای خزر مـیکند. رودهای کورا ۱۳، اترک ۸.۵، اورال ۸.۱ و سولاک ۴ کیلومتر مربع آب را سالانـه وارد دریـا مـیکنند. طبیعت بسته خزر آن را منزلگاه جانوران و گیـاهان منحصر بهفردی کرده هست اما درون عین حال موجب شده که تا در مقابل آلودگیهای کشاورزی و صنعتی و نفتی بسیـار آسیبپذیر باشد. این دریـا از نظر منابع نفت و گاز بسیـار غنی هست و ذخایر نفتی آن حدود ۱۷ که تا ۳۵ مـیلیـارد بشکه برآورد مـیشود. بخشی از نفت دریـاچه کـه از مـیدان نفتی باکو پایتخت جمـهوری آذربایجان برداشت مـیشود از طریق خط لوله باکو-تفلیس-جیـهان بـه سواحل مدیترانـه منتقل مـیشود.
از منابع مـهم این دریـا؛ ذخایر نفت و گاز موجود درون زیر بستر دریـا و همچنین انواع ماهیـان خاویـاری را مـیتوان نام برد.
مطابق بخشنامـه دولتی سال ۱۳۸۱ نام رسمـی دریـای شمال ایران درون مکاتبات فارسی دریـای خزر و در مکاتبات خارجی Caspian Sea است. همانگونـه کـه در مورد بسیـاری دیگر از عوارض جغرافیـایی جهان رایج هست برای این دریـا نیز نامهای متفاوتی درون زمانهای گوناگون استفاده شدهاست. ولی «دریـای هیرکان» و «دریـای کاسپی» از نظر تاریخی مطرح تر بوده است.
دریـای هیرکان
دریـای گرگان یـا دریـای ورکانـه نام این دریـاچه بزرگ درون عهد هخاان و همچنین اشکانیـان هست که درون واقع یک ساتراپی (شـهربانی یـا درون واقع استانداری امروزین) بودهاست. ورکانـه نام پارسی آن و ([Hyrcania]) نام یونانیش مـیباشد. این نامگذاری بدان جهت هست که ورک بـه معنی گرگ درون پارسی امروزین و ورکانـه بـه معنی همان گرگان هست و هیرکانیـا گرگان بزرگترین و آبادترین شـهر درون اطراف آن دریـا بود. نام یونانی آن هیرکانیـا (Hyrcania) نامـی علمـی هست که غربیـان بـه جنگلها و ببرهای شمال ایران دادهاند. اعرابی کـه به تازگی بـه ایران تاخته بودند آن را دریـای گرگان (بحر جرجان) مـینامـیدهاند.
دریـای کاسپین
به باور عنایتالله رضا، درون کتاب نام دریـای شمال ایران، محتملترین نام امروز به منظور این دریـا، دریـای کاسپین است. سپین/کاسپین/کاسپیس/کاسپیش.... اصطلاحی هست که درون بسیـاری از زبانهای غربی و حتی درون زبان عبری به منظور دریـای شمال ایران بـه کار مـیبرند. کاسیـان یـا کاسیهامردمانی سفید پوست بودند کـه از هزاره دوم پیش از مـیلاد که تا دوره ساسانی، مکتوبها واشارههایی بـه حضور آنها درون شمال و غرب ایران وجود داردو بخشی از آنـها بـه مرکز و غرب ایران و مـیان رودان (بین النـهرین) مـهاجرت نمودند، کاسپین، صفت وصفی یـا نسبتی هست برای «کاسپی» (فرانسوی/انگلیسی) و بطور کلی کاسپیناروپایی شده کاسی و کاسپی است. اگر بخواهیم بصورت مفرد با پسوند فارسی، آنرا تلفظ کنیم، بـه دلیل گرفتن «یـای نسبت» باید«کاسی» و یـا «کاسپی» بگوییم، همانگونـه کـه بقیـه کشورها این دریـای را با پسوند خود بیـان مـیکنند. نام دریـای «کاسپی» درون زبان یونانی Kaspia Thalassa، لاتینی Mare Caspium و در آلمانی Caspisches see درون انگلیسی Caspian Sea است. بهطور کلی دو نام «هیرکانیها» و «کاسپی» قدیمـی ترین نامـهای این دریـا هستند و آنـهارا حتما اساس گرفت.
دریـای خزر
در هیچ یک از نوشتههای مؤلفان شرقی و غربی دوران پیش از اسلام نامـی از «خزر» بر دریـای شمال ایران دیده نشدهاست. درون نوشتههای مؤلفین اسلامـی، این دریـا درون کنار نامـهای دیگر، خزر هم نامـیده شدهاست. درون آغاز سده هفتم مـیلادی قوم خزران درون دشتهای سفلای رود تِرِکْ و رود ولگا و شمال قفقاز سکنی داشتند ه عبارت دیگر این قوم درون بین شمالغربی این دریـا و دریـای سیـاه سداشتند. خزرها بـه همراه دیگر اقوام بیـابانگرد شمال قفقاز، درون زمان ساسانیـان، بارها و بارها بـه سرزمـین ایران مـیتاختند و پس از حضور کوتاه مدت خود معمولاً بـه دست سپاه ساسانی از مرزهای ایران بیرون رانده مـیشدند. این قوم همواره با بیزانس بر ضد ایران همپیمان بود. بنای استحکامات بزرگی چون شـهر دربند درون شمال قفقاز درون عهد ساسانیـان، کـه برای جلوگیری از حملات خزران صورت گرفت، هنوز پا برجاست. و کوتاه سازی دست ایرانیـان از این دریـا برمـیگردد. که تا پیش از حمله عرب بـه قفقاز درون اسناد دیده نشده این دریـا را «دریـای خزر» بنامند. اما این کـه خزران از ناحیـه رود کورا قفقاز جنوبی را مورد حمله قرار مـیدادند این تصور را درون ذهن فاتحان عرب ایجاد کرد کـه دریـای شمال ایران را دریـای خزر بنامند. دریـاهای سیـاه و آزوف هم درون روزگار فعالیت خانات خزر، خزر نامـیده شدهاند.
دریـای طبرستان
دریـای طبرستان نام دیگری هست که درون منابع کهن آمدهاست. درون اسنادی کـه در مؤسسات تاریخشناسی روسیـه هست آمده کـه نوجین زیس درون قرن دوازدهم نوشتهاست کـه ایرانیـان این دریـا را قرنها دریـای تبرستان مـیخواندند، ولی چون واژه مازندران مـیان بومـیان تبرستان جایگزین گشته، آن را دریـاچه مازندران(دریـاچه مازندران! درون این جمله ترجمـه مشکوک است) مـیخوانند، علی رغم اینکه نام مازندران بسیـار کهن هست اما نام دریـای مازندران به منظور اولین بار درون دویست سال اخیر رایج شدهاست. نام دریـای مازندران و دریـای خزر درون ۵۰ سال گذشته درون رسانـههای گروهی ایران رایج بوده و در سال ۱۳۶۱ دولت نام دریـای مازندران را نام رسمـی اعلام کرد. اما همچنان هر دو نام بطور متناوب بکار مـیرفت. دومـین همایش همایش ژئوماتیک اردیبهشت ۱۳۸۲ سازمان نقشـه برداری کشور دبیرخانـه کمـیته یکسان سازی نامـهای جغرافیـایی.
دریـای مازندران
دریـای شمال ایران ارتباطی با نام مازندران ندارد. این دریـا هیچگاه درون متون و آثار مورخان و جغرافی نگاران، مازندران نام نداشتهاست. ایرانیـان تنـها مردمـی هستند کـه از 1316 این دریـا را مازندران مـینامند.
ویژگیها
این دریـاچه با طول تقریبی ۱۲۰۰ کیلومتر و عرض متوسط ۳۲۰ کیلومتر و مساحت ۴۳۸۰۰۰ کیلومتر مربع وحجم ۷۷۰۰۰۰ کیلومتر مکعب بزرگترین دریـاچهجهان است. باریک ترین عرض آن ۲۲۰ کیلومتر بین شبه جزیره آبشوران و دماغه کواولی و عریض ترین بخش آن حدود ۵۴۵ کیلومتر درون شمال آن قرار دارد، کم عمق ترین ناحیـه این دریـاچه ۲۵ متر درون منطقه شمالی هست و عمـیق ترین مناطق درون قسمت مرکزی و جنوبی واقع شدهاست کـه در بعضی از مناطق جنوبی ۹۰۰ الی ۱۰۰۰ متر عمق دارد، سواحل این دریـاچه جمعاً ۶۳۷۹ کیلومتر هست که حدود ۹۲۲ کیلومتر آن درون خاک ایران واقع شدهاست و وسعت حوزة آبگیر آن ۳۷۳۳۰۰۰ کیلومتر مربع هست که ۲۵۶۰۰۰ کیلومتر مربع آن درون خاک ایران قرار دارد. این دریـاچه ۲۸ متر پائین تر از سطح اقیـانوسها هست و بنا براین هیچگونـه خروجی از این دریـاچه وجود ندارد..۸۱% آب ورودی خزر را رود عظیم ولگا تامـین مـیکند. عمق آن از شمال بـه جنوب افزایش مـییـابد. مـیانگین ژرفای این دریـاچه درون ناحیـه شمالی کمتر از ۱۰ متر، درون بخش مـیانی بین ۱۸۰ که تا ۷۸۸ متر و در بخش جنوبی کـه آبهای کناره ایران را تشکیل مـیدهد بـه ۹۶۰ که تا ژرفای ۱۰۲۵ متری نیز درون ناحیـه جنوبی این دریـاچه گزارش شدهاست. جهت جریـان آب این دریـاچه از سمت شمال غربی بـه جنوب شرقی است. دریـای خزر از ۵۷۵ نوع گیـاه، ۱۳۳۲ گونـه جانور و ۸۵۰ نمونـه ماهی برخوردار است. و ۹۰ درصد خاویـار جهان از این دریـای صید مـیشود. مـهم ترین ویژگی اقتصادی خزر، نفت و گاز هست نفت درون خزر سال ۱۳۰۲ / ۱۹۲۳ درون باکو کشف شد. ذخایر اثبات شده نفت درون این دریـای ۳۲ مـیلیـارد بشکه مـیباشد و این یعنی حدود ۴ درصد از کل ذخایر نفت خاورمـیانـه. ذخایر احتمالی نفت این حوزه نیز درون حدود ۱۶۳ مـیلیـارد بشکه دیگر برآورد شدهاست. عمق آن از شمال بـه جنوب افزایش مـییـابد. مـیانگین ژرفای این دریـاچه درون ناحیـه شمالی کمتر از ۱۰ متر، درون بخش مـیانی بین ۱۸۰ که تا ۷۸۸ متر و در بخش جنوبی کـه آبهای کناره ایران را تشکیل مـیدهد بـه ۹۶۰ که تا ۱۰۰۰ متر مـیرسد. که تا ژرفای ۱۰۲۵ متری نیز درون ناحیـه جنوبی این دریـاچه گزارش شدهاست.
جهت جریـان آب این دریـاچه از سمت شمال غربی بـه جنوب شرقی است. همـین جهت جریـان و ژرفای زیـاد آب درون کرانـههای ایران کـه باعث کندی حرکت جریـان مـیشود منجر بـه تجمع انواع آلودگیهای این دریـاچه درون سواحل ایران بـه مـیزانی بیش از کرانـههای دیگر کشورها مـیشود.
این دریـا، محیط زیست گرانبهاترین ماهیهای دنیـا است. درون بخش جنوبی دریـای مازندران و رودخانـههایی کـه به آن مـیریزند یعنی سواحل مربوط بـه ایران، ۷۸ گونـه و زیرگونـه ماهی یـافت مـیشود. از مـهمترین رودخانـههایی کـه به این دریـای مـیریزد مـیتوان از سپید رود و پیلورود (رود بزرگ) و هراز نام برد. دریـای مازندران یکی از بومشناختهای آبی جهان هست که محیطی مناسب به منظور زندگی و رشد مرغوبترین ماهیهای خاویـاری جهان است. ۹۰ درصد صید ماهیـان خاویـاری مختص بـه این دریـای است.
مناقشات بینالمللی
مناقشات راجع بـه مـیزان مالکیت این دریـای بین کشورهای هم جوار، درون طول دو دهه گذشته جریـان دارد. کشورهای هم جوار شامل ایران، آذربایجان، ترکمنستان، روسیـه، وقزاقستان هستند. سه مساله اصلی درون این مناقشات، منابع (نفت و گاز)، تحدید حدود آبی سطح و بستر دریـا و سهم ماهیگیری این کشورها است.
حمل و نقل
دریـای کاسپی قرار هست مسیر ترانزیت شمال اروپا و آسیـا با جنوب قرار گرفته و یکی از محورهایکریدور شمال-جنوب باشد. این دریـاچه همچنین از طریق رود ولگا و کانال کانال ولگا-دن بـه آبهای آزاد متصل شده است.
رژیم حقوقی
یکی از مـهم ترین مسائل دریـای خزر کـه پس از فروپاشی شوروی، ظهور و بروز بیشتری پیدا کرد، ضرورت تعیین رژیم حقوقی خزر جدید آن است. قبل از این، وضعیت حقوقی دریـای خزر بـه وسیله معاهدات ۱۲۰۷ / ۱۸۲۸، ۱۳۰۰ / ۱۹۲۱ و ۱۳۱۹ / ۱۹۴۰ مـیان ایران و شوروی سابق، مشخص شده بود. بدین گونـه کـه ایران براساس قرارداد ترکمان چای (۱۲۰۷ / ۱۸۲۸) از داشتن نیروی دریـایی درون دریـای خزر محروم شده بود. اما درون عهدنامـه مودت و دوستی (۱۳۰۰/ ۱۹۲۱) بـه تساوی، بـه ایران و شوروی حق کشتی رانی جنگی و غیر آن داده شده و در قرارداد بازرگانی و دریـانوردی (۱۳۱۹ / ۱۹۴۰) جزئیـات رژیم دریـانوردی مشخص گردید. این معاهدات، هیچ اشارهای بـه چگونگی استفاده از منابع بستر دریـا را مطرح نمـیکنند، درون سال ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱روسیـه با قزاقستان و سپس با آذربایجان پروتکل دو جانبهای را امضاء کرد کـه با وصل دو سر نقاط ساحلی این دو کشورعملا حدود ۲۷ درصد دریـا سهم قزاقستان و حدود ۱۹ درصد دریـا سهم روسیـه مـیگردد. سهمـی حدود ۱۸ درصد هم با همـین فرمول به منظور آذربایجان درون نظر گرفته شده ودرواقع ۶۴ درصد بستر دریـا را این سه کشورمـیان خود تقسیم کردهاند اما ایران و ترکمنستان این نوع تقسیم بندی دو جانبه را بـه رسمـیت نپذیرفتهاند و نظام تقسیم دریـا را غیر قابل قبول مـیدانند.
منابع دریـای خزر
پژوهشها نشان مـیدهد حجم ذخایر تخمـین زده شده نفتی درون دریـای خزر حدوداً برابر با ۵۰ مـیلیـارد بشکه و ذخایر گاز طبیعی تایید شده هم برابر با ۲۵۷ هزار مـیلیـارد فوت مکعب بودهاست. کـه این ارقام ۴٪ از ذخایر گاز و نفت دنیـا را تشکیل مـیدهد. پیش بینی مـیشود با ادامـه فعالیتهای اکتشافی، ظرفیت بهره برداری نفت این منطقه ۱۸۴ مـیلیـارد بشکه و ظرفیت برداشت گاز از آن هم ۲۹۳ هزار مـیلیـارد فوت مکعب افزوده شود.
همچنین ۹۰ درصد خاویـار جهان از این دریـای صید مـیشود. اما صید بی رویـه این ماهی سبب گشتهاست کـه بنابر گفته دانشمندان ۹۰ درصد از تعداد این ماهیـان درون یک قرن اخیر کاسته شود.
آلودگی
آلودگی معضلی جدی و خطرناک به منظور این دریـای پهناور مـیباشد بـه طوری کـه با ورود سالیـانـه ۱۲۲ هزار و ۳۵۰ تن آلودگی از کشورهای حاشیـه دریـای خزر بـه ویژه آلودگی ناشی از عملیـات اکشتاف و استخراج نفت، محیط این دریـا را آلوده کرده و گونـههای زیستی این دریـا را درون معرض خطر جدی قرار دادهاست.
دگرگونیهای حجم و سطح آب دریـا درون گذشته
دریـای خزر امروزی باقی مانده دریـایی هست پهناور کـه از دریـای سیـاه که تا دریـاچه آرال گسترش داشته. این دریـاچه درون گذشته چند بار بخاطر رشد حجم دوباره بـه دریـای سیـاه و دریـاچه آرال وصل شده. چنین حالتی آخرین بار بعد از اتمام عصر یخ انجام شد و دریـای خزر بـه دریـای سیـاه وصل شد. دریـای خزر هرگز با اقیـانوسها مرتبط نبوده زیرا هنگام اتحاد با دریـای سیـاه، این دریـا بـه اقیـانوس متصل نبوده.
دریـای خزر از اوایل قرن بیستم که تا دهه هشتاد حجم کلانی را از دست داد. مساحت دریـا درون اوایل قرن بیستم ۴۲۰٫۰۰۰ کیلومتر مربع بود. بین سالهای ۱۹۳۰ که تا ۱۹۴۱ مـیلادی (۱۳۰۹ که تا ۱۳۲۰ خورشیدی) و ۱۹۷۰ که تا ۱۹۷۷ (۱۳۴۹ که تا ۱۳۵۶) سطح آب با سرعت بیش از ۱۶ سانتی متر درون سال عقب نشینی کرد زیرا برداشت آب از رودخانـههای تغذیـه کننده دریـا بسیـار زیـاد بود و آب ورودی نمـیتوانست حجم تبخیری را جایگزین کند. از سال ۱۹۷۸ که تا ۱۹۹۴ مـیلادی (۱۳۵۷ که تا ۱۳۷۳ خورشیدی) سطح آب دوباره سریعا رو بـه رشد گذاشت و ارتفاع آب سالانـه بین ۵ که تا ۴۰ سانتی متر بالا آمد، بطوری کـه آب بین ۵ که تا ۲۵ کیلومتر بـه داخل خشکی نفوذ کرد و دو مـیلیون هکتار زمـین نویـافته زیر آب رفت. امروزه سطح آب هنوز درون حال رشد هست و دانشمندان، از جمله «گ. تیتارنکو» علت آنرا نـه رشد حجم آب بلکه رشد زمـین دریـا مـیدانند. تیتارنکو تخمـین مـیزند کـه این رشد که تا ۲۰۰ سال آینده ادامـه خواهد داشت و احتمال دارد که تا نیمـه دوم قرن بیست و یکم سطح آب ۴۰ متر رشد کند. این امر کشورهای ساحلی را برآن داشته کـه کمتر درون نزدیکی ساحل دریـا سرمایـه گذاری کنند. ایجاد صنایع استخراج نفت، گاز و پتروشیمـی کنار این دریـا ریسک بزرگی محسوب مـیشود.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C_%D8%AE%D8%B2...
زیرساخت اطلاعات مکانی دریـای خزر/ پایگاه ملی دادههای علوم زمـین کشور
کشورهای حاشیـه دریـای خزر
ایران: کشور ایران شانزدهمـین کشور بزرگ جهان هست در آسیـای غربی واقع شده و جز کشورهای خاورمـیانـه هست مساحت آن 1،648،195 کیلومتر مربع مـیباشد وبا دریـای خزر 675 کیلومتر مرز دریـایی دارد. دارای آب وهوای متنوعی هست که با مقایسه نقاط مختلف کشور این تنوع را بخوبی مـیتوان مشاهده نمود.
قزاقستان: این کشور درون آسیـای مرکزی واقع شده ومساحت آن 2،717،300کیلومتر مربع و از کشورهای ساحلی دریـای خزر نیز بشمار مـی آید وحدود 2320 کیلومتر طول خط ساحلی آن با دریـای خزر است.
آذربایجان: این کشور درون جنوب آسیـا واقع شده کـه مساحت آن 86،600کیلومترمربع مـیباشد اکثریت جمعیت آن را مسلمانان تشکیل مـیدهند. این کشور درون شمال شرق ایران قرار گرفته و 432کیلومتر مرز خشکی با این کشور دارد و حدود 800 کیلومتر مرز ساحلی با دریـای خزر دارد. آب وهوا درون اکثر نقاط خشک وقاره ای هست و زمـین نیمـه خشک ولم یزرع مـی باشد.
ترکمنستان: این کشور با وسعت 488،100کیلومترمربع درون شمالشرقی ایران و در منطقه آسیـای مرکزی قرار دارد. پایتخت آن عشق آباد هست ومردم آن بـه زبان ترکمنی صحبت مـی کنند. وسیع ترین مرز این کشور با دریـای خزر هست که 1786 کیلومتر مربع مـیباشد وبا ایران نیز 992 کیلومتر مرز مشترک دارد. آب وهوای این کشور شبه حاره ای و بیـابانی مـی باشد.
روسیـه: این کشور با مساحت 17،075،400 کیلومترمربع پهناورترین کشور جهان هست دریـای خزر درون جنوب این کشور قرار دارد.
دریـای خزر
دریـای خزر بزرگترین دریـای بسته جهان با موقعیتی ویژه هست که اوراسیـا را بـه وسیله ایران بـه خاورمـیانـه متصل مـینماید نام بین المللی این دریـا، خزر هست و پارسیـان آن را بـه نام دریـای خزر و دریـای مازندران مـی نامند. دریـای خزر درون آسیـای غربی و شمال مرکزی ایران بین 36درجه و34دقیقه که تا 47درجه و13دقیقه عرض شمالی و46درجه و43دقیقه تا54درجه و51دقیقه طول شرقی واقع شده کـه تنـها سواحل جنوبی آن درون دامنـه کوهستانی البرز متعلق بـه ایران هست این دریـا پنج برابر بزرگتر از دومـین دریـاچه وسیع جهان (سوپریور درون آمریکای شمالی)مـی باشد وحدود دو برابر خلیج فارس وسعت دارد از طریق کانال ولگا بـه دریـای سیـاه متصل وراه آبی طبیعی بـه دریـای آزاد ندارد. حداقل مساحت این دریـا درون حدود 393 هزارکیلومترمربع وحداکثر412 هزار کیلومترمربع کـه گاهی وسعت آن بیش از463هزار کیلومترمربع ذکر شده کـه متغیر بودن این مساحت بدلیل استمرار تغییرات سطح آب دریـاست.
پوشش گیـاهی: تنـها کرانـههای جنوبی دریـای مازندران دارای پوشش گیـاهی انبوه است. درون کرانـههای باختری این دریـا از جنوب بـه شمال از پوشش گیـاهی کاسته مـیشود، بـه طوری کـه شمال منطقهی تالش فاقد پوشش گیـاهی قابل توجه است. کرانـههای شرقی دریـای مازندران را خشکستانها فراگرفتهاند. درون شمال نیز کرانـههای این دریـا فاقد پوشش گیـاهی است.
مشخصات فیزیکی: دریـای خزر مـیان دو قاره آسیـا و اروپا قرار گرفته کـه از جنوب بـه ایران،مغرب بـه جمـهوری آذربایجان، ازشمالغرب بـه روسیـه، شمال شرق بـه قزاقستان و از طرف مشرق بـه ترکمنستان محصور مـیشود. این دریـاچه بـه طول تقریبی 1200کیلومتروعرض متوسط 320کیلومتر ومساحت 438،000کیلومترمربع وحجم770000 کیلومترمربع وبا دارا بودن امتیـازات منحصربفرد بزرگترین دریـاچه جهان مـیباشد و44 % آب کل دریـاچه های جهان را درون خود جای داده است. این دریـا بـه لحاظ درازای آن از شمال بـه جنوب بـه سه حوضه شمالی،مرکزی و جنوبی تقسیم شده هست لازم بـه ذکر هست در این گزارش زیر ساختار اطلاعات مکانی حوضه جنوبی مورد بررسی مـی باشد.
ریخت شناسی: عمق این دریـا از شمال بـه جنوب افزایش مـی یـابد بخش شمالی خزر،شیب بسیـار ملایم دارد و مـیانگین عمق آن کمتر از 10 مترمـیباشد دو بخش مـیانی و جنوبی با یک برجستگی زیر آبی بنام سرت درون حد فاصل دماغه باکو وخلیج بغاز با امتداد شمال غربی- جنوب شرقی از یکدیگر جدا مـیشوند این برجستگی ادامـه کوههای قفقاز هست وعمق روی آن از 200 متر تجاوز نمـیکند این برجستگی مانع جریـان آب درون سطح دریـاچه نیست مـیانگین عمق بخش مـیانی بین 180تا788متر و در بخش جنوبی کـه آبهای کناره ایران را تشکیل مـیدهد به960تا 1000 متر مـیرسد.
جهت جریـان آب این دریـاچه از شمالغرب بـه جنوبشرق مـیباشد کـه همـین جهت جریـان وژرفای زیـاد آب درون سواحل ایران باعث کندی حرکت جریـان مـیشود و منجر بـه تجمع انواع آلودگی های این دریـاچه درون سواحل ایران بـه مـیزان بیش از کرانـه های دیگر کشورها مـیشود. گستردگی تنوع شرایط آب و هوایی خزر سبب ایجاد تنوع زیستی چشم گیری شده است. این تنوع بـه واسطه وجود سیستم های تالابی گسترده مانند دلتاهای رودهای ولگا، اورال و کورا و قره بغاز گل کـه بسیـار شور است، بیشتر افزایش پیدا کرده است.
جغرافیـای انسانی دریـای خزر:
دریـای خزر بـه سه پهنـه آبی شمالی، مرکزی و جنوبی تقسیم شدهاست این دریـا را پنج کشور ساحلی ایران، ترکمنستان، آذربایجان، قزاقستان و روسیـه احاطه کرده اند. جمعیت ساحلی دریـای خزر تقریبا 12 مـیلیون نفر هست و مراکز شـهری مـهم درون سواحل غربی و جنوبی تمرکز یـافته اند حدود 6 مـیلیون نفر درون سواحل ایران و 3 مـیلیون نفر درون باکو و ساحل آذربایجان مستقر هستند و بقیـه جمعیت درون روسیـه و بخش هایی از جمـهوری قزاقستان توزیع شده اند جمعیت ساحلی ترکمنستان بسیـار کم است.در طول تاریخ دریـای خزر مـیزبان مردمان و قوم های متنوعی بوده کـه این امر موجب شده فرهنگها و ادیـان متنوعی ایجاد شود.
جغرافیـای سیـاسی خزر: اهمـیت جغرافیـای سیـاسی دریـای خزر بـه زمان های گذشته درون تاریخ بر مـی گردد. شبه جزیره ابشرون درون غرب دریـای خزر، از اولین مراکز شناخته شده تولید نفت و محصولات نفتی است.. دریـای خزر بخشی از جاده ابریشم نیز بوده است.
منطقه خزر درقرن بیستم، طی تحریم نفت درون سال 1973 و درجنگ خلیج فارس درون سال 1991 اهمـیت جغرافیـای سیـاسی خود را نشان داد. افزون بر اهمـیت سیـاسی مربوط بـه اقتصاد و منطقه جغرافیـایی، ذخایر بسیـار غنی نفت و گاز دریـای خزر و تعدد راه های عبور بین قاره ای و نزدیکی نسبی آن با خلیج فارس، دریـای خزر را درون هر گونـه نقشـه جغرافیـایی سیـاسی جهانی درخشان مـی کند.
فعالیت اقتصادی:
فعالیت اقتصادی مـهم درون دریـای خزر شامل شیلات،کشاورزی،تولید گاز و نفت و صنعت های پایین دستی مرتبط مـیباشد برنجکاری،کشت سبزیجات،پرورش و از جمله فعالیتهای کشاورزی اساسی منطقه هستند بعلاوه سواحل خزر باعث جذب گردشگرانی از مناطق مختلف مـی شود. محیط زیست منحصر بـه فرد خزر نیز بـه نوبه خود موقعیتهای مناسبی را به منظور گردشگری بـه خصوص گردشگری زیست محیطی فراهم آورده است، سواحل ماسهای، جنگلهای انبوه، آثار تاریخی مـهم و مناظر زیبا و خیرهکننده طبیعی از جاذبههای قوی توریستی این منطقه است.
محیط زیست دریـای خزر:
محیط زیست دریـای خزر مسلماً، نـه تنـها به منظور منطقه خزر، کـه برای بسیـاری درون سراسر دنیـا بسیـار مـهم و جالب است. ویژگی خاص خزر بـه عنوان بزرگترین بدنـه آبی محصور درون خشکی درون دنیـا آن را چالشی به منظور دانشمندان و کارشناسان فنی نموده است؛ ده ها سال هست که صنعت نفت و گاز دست اندرکار کشف و استخراج منابع غنی آن بوده اند؛ خوراک شناسان خاصیت خاویـار آن را ستوده اند وانی کـه با منابع اکولوژیکی سرو کاردارند، تنوع زیستی آن ارزش دانسته شده و نیزامکانات بالقوه خزر درون حمل و نقل قاره ای و اکوتوریسم نیز حائز اهمـیت ویژه ای است.
آلودگی
بیشترین آلودگی های خزر ناشی از منابع خشکی هست فاضلاب و پسماندهای کارخانـه های کـه در خشکی هستند و فضولاتشان را وارد دریـا مـی کنند بیشترین آلودگی را درون دریـای خزر ایجاد مـی کنند آلودگی های دیگرناشی از فعالیت های نفتی، فاضلاب های شـهری، سموم شیمـیایی و مواد زائد شناورها مـیباشد. مـیزان آلودگی هایی کـه ایران تولید مـیکند درون مقایسه با دیگر کشورها بسیـار کمتر هست و البته تلاشـهای زیـادی صورت گرفته کـه این وضعیت بحرانی وپر خطر نشود،وضعیت فاضلابهای شـهرهای ساحلی شمال کشور وهمچنین سموم و کودهای شیمـیایی مناطق شمال حتما سامان پیدا کند و از آلودگی های مرتبط با آنـها حتما کاسته شود درون این زمـینـه لازم بـه ذکر هست که جمعت ساحل نشینان ایران بیشتر از دیگر کشورها ست. سهم روسیـه درون آلودگی صنعتی از همـه بیشتر است. دریـای خزر بـه جهت بسته بودن محیط آن و آلودگی های زیست محیطی درون خطر نابودی است.
منابع اصلی تهدید کننده محیط زیست دریـای خزر عبارتند: اـ نوسانات سطح آب دریـا 2ـ مشکلات بوم ساختی
3ـ مسائل زیست محیطی
تقسیم بندی های زمـین شناسی منطقه ای درون کرانـه جنوبی خزر البرز منطقه خزر از نظر ریخت شناسی بـه 7 ناحیـه تقسیم مـی گردد:
1ـ بخش کرانـه ای مـیان آستارا و پونل
2ـ بخش ساحلی بین پونل و لنگرود: کرانـه دریـای خزر از لاهیجان که تا آستارا دارای حوضه آبریرزی درون حدود 50 کیلو متر بوده کـه بر اثرکنش گسله آستارا-لاهیجان شکل خمـیده بخود گرفته است.
3ـ بخش کرانـه ای مـیان لنگرود و علمده: ازلنگرود درون جهت جنوب شرقی یعنی بسوی رامسر و چالوس که تا دهانـه رود خانـه گلندرود نوار کرانـه ای بـه پهنای 5 کیلو متر مـی باشد کـه از نظر ساخت و ریخت، همانندی بسیـار زیـادی بـه بخش آستارا- پونل دارد.
4ـ بخش کرانـه ای مـیان علمده ونکا:این بخش از بخشـهای کرانـه ای مـهم دریـای خزر محسوب مـیشود کـه در آن برونزد های فراوانی از نـهشته های کواترنر دیده مـیشود وتا آمل، بابل، قائم شـهرو ساری نیزگسترش دارد.
5ـ بخش کرانـه ای مـیان نکا و بندر ترکمن: این بخش از دریـای خزر بدلیل گسترش ریخت شناسی و محفوظ ماندن آثار باستانی وابسته بـه عصر نوسنگی همواره مورد توجه بوده هست وجود مرداب بزرگ وخلیج گرگان درون کرانـه های این بخش از حدود چند سده پیش کـه پیشروی این خلیج درون خشکی صورت گرفته و بصورت مرداب ساکنی برجا مانده است. یکی از پدیده های بسیـار مشخص و جالبی کـه در این نوار کرانـه وجود دارد،غارهای فراوان کارستی درآهک های ژوراسیک مـیباشد کـه احتمال مـیرود شماری از آنـها جایگاه زندگی انسانـهای دیرینـه سنگی بوده است.
6ـ بخش کرانـه درون ناحیـه دهانـه خلیج گرگان:از بندر ترکمن بـه سوی خاور سرزمـینی پست درون فاصله ای بـه طول 100 کیلومتر دیده مـیشود کـه از حدود گنبد کاوس آغاز شده و مستقیما درون درازای کرانـه که تا دره گرگان رود ادامـه دارد.
7ـ بخش کرانـه ای ترکمنستان: درون شمال فرورفتگی گرگان منطقه ای درون پهنـه شایـان توجهی گسترش یـافته کـه در بخش ایرانی آن را بیشتر پوششی از لس ماسه دار پوشانیده و بسمت شمال درون جهت ترکمنستان این پوشش از دانـه های ماسه ای تشکیل شده اند.
موقعیت جغرافیـایی استان گیلان:
استان گیلان با مساحت 14711 کیلومتر مربع درون مـیان رشته کوههای البرز و تالش درون شمال ایران جای گرفته است. این استان بـه واحد جغرافیـایی جنوب دریـای خزر تعلق دارد و با استان های اردبیل درون غرب، مازندران درون شرق، زنجان درون جنوب و کشور استقلال یـافته آذربایجان و دریـای خزر درون شمال هم مرز و همسایـه است. رود سفید تمشک کـه بین چابکسر و رامسر جاری است، آن را از استان مازندران جدا مـی کند.
سرزمـین گیلان بـه لحاظ قرارگیری درون دامنـه شمالی البرز و دریـای خزر دارای آب و هوای موسوم و معتدل خزری هست که سالانـه بین 1500 که تا 2000 مـیلی متر بارندگی دارد.
موقعیت جغرافیـایی و آب و هوائی خاص استان سبب گردیده که تا فعالیت اصلی مردم بر کشاورزی باشد و مـهمترین مرکز تولید کشور بـه حساب مـی آید. افزون بر کشاورزی، صنایع گوناگون معدنی، شیمـیایی، غذائی، دخانیـات، نساجی و... از اقتصاد استان نقش اساسی دارند. استان گیلان مـی تواند متشکل از دو پهنـه زمـین ساختی - رسوبی جداگانـه زیر باشد. الف: کوه های تالش ب: پهنـه دشت ساحلی. سرب - روی، مس، آهن، زغال سنگ، زاج، نسوز، مصالح ساختمانی، باریت، کائولن، آلونیت، سیلیس، سنگ آهک، مـیکا از جمله ذخایر معدنی موجود درون این بخش کوه های تالش استان گیلان هستند.
موقعیت جغرافیـایی استان گلستان:
استان گلستان درون محدوده مختصا ت جغرافیـایی 5600 ـ 5400 طول خاوری و 3630 - 3815 عرض شمالی و در بین استانـهای مازندران، سمنان و خراسان قرار دارد. حد شمالی این استان محدود بـه جمـهوری ترکمنستان و بخش کوچکی از گوشـه جنوب خاوری استان محدود بـه دریـای خزر مـیباشد. مرکز استان شـهرستان گرگان است.
بخش بیشتر استان گلستان آب و هوای معتدل خزری (مدیترانـهای) دارد ولی جلگه گرگان بـه لحاظ مجاورت با صحرای ترکمنستان، دوری از دریـا و کاهش ارتفاعات، آب و هوای نیمـه بیـابانی و گرم دارد. جنگلهای مرطوب دامنـههای شمالی البرز درون مشرق بـه جنگلهای مـینودشت و گلستان مـیرسد. مراتع عمده قشلاقی استان درون جلگه گرگان هست که بین رودخانـه گرگان و مرکز ترکمنستان قرار دارند. درون اقتصاد استان کشاورزی بـه ویژه دامداری نقش اساسی دارد. صنایع عمده وابسته بـه کشاورزی و جنگل است.
http://www.ngdir.ir/GeoportalInfo/PSubjectInfoDetail.asp?PID=1631&index=0
یکشنبه 11 مرداد 1394-10:24 ب.ظ
اظهارات عجیب کواکبیـان:
دبیرکل حزب مردم سالاری گفت: درون مجلس آینده لیست 290 نفری اصلاحطلبان بـه صورت واحد مـیآید و این بار 200 نفر اصلاحطلب درون مجلس است.
صراط: دبیرکل حزب مردم سالاری گفت: درون مجلس آینده لیست 290 نفری اصلاحطلبان بـه صورت واحد مـیآید و این بار 200 نفر اصلاحطلب درون مجلس است.
مصطفی کواکبیـان ظهر امروز درون جمع اصلاحطلبان سیرجان درون محل تالار هلالاحمر بـه اهمـیت انتخابات و حضور نمایندگان فعال و اصلاحطلب درون مجلس آینده پرداخت و اظهار داشت: درون مجلس آینده لیست 290 نفری اصلاحطلبان بـه صورت واحد مـیآید و این بار 200 نفر اصلاحطلب درون مجلس است.
وی افزود: مجلس متخصص مـیخواهد و پاک دست، نـه اینکه محمدرضا رحیمـی یک مـیلیـارد و 500 مـیلیون تومان از بیتالمال خرج کند که تا خط سیـاسی رای آورد و یـا سعید مرتضوی پول پخش کند و هیچ حسابی نباشد.
کواکبیـان ابراز داشت: اگر مجلسی بخواهد اینگونـه باشد، نمـیتواند به منظور مردم کار کند، مجلس حتما مشکل مردم را برطرف و از سیرجان حمایت کند.
وی با انتقاد ازانی کـه از توافق هستهای نگران هستند، عنوان کرد: رهبری تمام موارد را تایید د و جای نگرانی نیست، اگر طی مدت پنج یـا شش ماه تحریمها برداشته مـیشود و خیلی از کشورها امروز به منظور انعقاد قرارداد مـیآیند، این یک پیروزی بزرگ است.
کواکبیـان افزود: بعضیها هنر مخالفت دارند و مخالف هستند، آنـهایی کـه از احمدینژاد حمایت مـیکنند درون مجلس آینده جایی ندارند، مردم ما مـیفهمند و خدا مـیداند ما درون مجلس زجر مـیکشیدیم چرا کـه هر روز توافقات را زیر سئوال مـیبردند.
این نماینده مجلس توافقات هستهای را نقطه عطف اقتصاد ملت ایران عنوان کرد و گفت: درست هست با شش کشور مذاکره و توافق کردیم، اما 80 درصد اقتصاد جهان بـه دست آنـها هست و برد جهانی با ما هست و اگر قطعنامـهای امضا شود ما همچنان مقتدر هستیم و به رجزخوانیهای آمریکا و رژیم صهیونیستی توجهی نمـیشود و نگران نباشید.
وی با انتقاد بـه برخی روزنامـهها کـه منتقد قطعنامـه هستهای هستند، گفت: من ندیدم وزارت ارشاد برخوردی داشته باشد و اگر زمان محمود آقا این چنین زیرسئوال مـیبردند، دولت با آنان برخورد مـیکرد، نمـیخواهم اسم ببرم و باید گفت اینان عدهای وطنفروش هستند کـه آمدن واقعیـات را انکار کنند.
منبع: فارس
یکشنبه 11 مرداد 1394-10:12 ب.ظ
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمـین
سالها پیش درون جستجوی یـافتن مواد تاریخی درون باره پیشینـه تشیع درون ایران، درون «فهرست نسخه های خطی کتابخانـه مجلس» چشمم بـه عنوانی خورد کـه برایم جالب بود: «رقعه ای کـه حضرت امام جعفر صادق علیـه الصلوة و السلام بـه مردم آمل و ساری قلمـی نموده اند». آن وقت بـه آن ارجاع دادم اما بـه متن آن مراجعه نکردم.
آن زمان گذشت که تا آن کـه اخیرا درون تجدید نظر درون تاریخ تشیع، بـه این متن برخوردم و سعی کردم متن نامـه را ببینم. متن نامـه درون مجموعه 391 (سنا، فهرست: 1/237) آمده کـه دارای سی و هفت رساله فارسی و عربی درون علوم مختلف و از جمله شامل برخی نامـه هاست. نسخه مزبور از قرن یـازدهم هجری است.
از سوی دیگر استاد کتابشناس بزرگ عصر صفوی و شاگرد علامـه مجلسی، مـیرزاعبدالله افندی متن این نامـه را درون ریـاض: 4/ 265 ـ 266 آورده است. کتاب ریـاض درون شرح حال علما درون عصر غیبت است.
در آنجا افندی ضمن مدخل «مجدالدین علی المکی» مـی گوید: «او از اصحاب امام صادق (ع) بوده، اما نامش را درون کتب رجال نیـافته است. اما بـه خط برخی از علما، نامـه ای نوشته شده از سوی امام صادق (ع) را بـه مردم آمل و ساری و نواحی آن دیده کـه نشان از بزرگی شأن این مرد دارد».
وی سپس متن نامـه را آورده است.
مقایسه متن خطی با آنچه درون ریـاض آمده تفاوتهایی را نشان مـی دهد و حاکی هست که متن موجود درون ریـاض کامل تر است. من اضافات را درون کروشـه نشان داده ام. گاهی هم البته کلمـه ای متفاوت است.
متن نامـه چنین است:
یـا معاشر المسلمـین و [یـا] زمرة المؤمنین کثر الله تعالی ایمانکم [ریـاض: امثالکم]
اعلموا أن الله تعالی أمرکم بالصلوة و الزکاة و الصوم و الحج و الجهاد، و بارتکاب الحلال و باجتناب الحرام و ما قال رسول الله صلی الله علیـه و آله و سلم بأمر الله تعالی و تقدس. فتمسکوا بامره لنجاة الاخرة لتکونوا من المؤمنین، و وجب[ریـاض: واجب] علینا اعلامکم بهذه الاوامر و النواهی، [افزوده ریـاض: فنصبنا لتبلیغ هذه الاوامر و النواهی] مولی الموالی مفخر الصلحاء و العوالی [ریـاض: المعالی] مولی مجدالدین [ریـاض: علی] المکی و ارسلنا[ه] الی مدینة الآمل و الساری و نواحیـها، فاتبعونا [ریـاض: فاسمعوا منـه ما] یقول لکم من جمـیع الاوامر و النواهی و تعززوا وجوده بامری کما قال الله تبارک و تعالی و تقدس «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» [ریـاض: کتبه] فی عاشر شوال سنة ست و ثلاثین و مائة.
ای مسلمانان و مؤمنان! خداوند مانند شما را زیـاد کناد
بدانید کـه خداوند شما را امر بـه نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و همـین طور انجام امور حلال و پرهیز از حرام کرده و از شما خواست هست تا بـه آنچه رسول (ص) بـه امر خداوند تقدس و تعالی گفته عمل نمایید. بـه اوامر او متمسک باشید که تا در آخرت نجات یـافته از مومنان باشید. بر ما واجب هست تا این اوامر و نواهی را بر شما اعلام کنیم. ما به منظور این کار مولی مجدالدین علی مکی را نصب کرده او را بـه شـهر آمل و ساری فرستادیم. آنچه او از اوامر و نواهی مـی گوید از وی بشنوید (اطاعات کنید) و به دستور ما او را محترم شمارید. خداوند گفت هست که از خدا و رسول و اولی الامر پیروی نماید. این نامـه درون دهم شوال سال 136 نوشته شد.
مـیرزا عبدالله کـه کتابشناس و رجالی نقادی است، بعد از ارائه متن نامـه گوید: بـه نظرم این نامـه درست نیست، چون سیـاق این جملات بـه روایـات ائمـه (ع) و کلمات آنـها نمـی آید. بـه علاوه کـه در هیچ کتاب قابل اعتمادی آن نامـه را نیـافته است. افندی مـی گوید چنین مدایح و عبارات ستایشی درون باره یک نفر، درون عصر ائمـه نسبت بـه اصحاب و راویـان شایع نبوده است، بـه ویژه لفظ «مولی» کـه سالها بعد از عصر غیبت آن هم درون مـیان عجم رواج یـافته است. افندی مـی افزاید: اما این کـه من آن را درون این کتاب رجال کـه موضوع آن عالمان عصر غیبت هست آوردی، به منظور این هست که نامـی از او درون کتب رجال دیگر ندیدیم و خواستیم تحقیقی درون باره وی کرده باشم.
به نظر مـی رسد حق کاملا با مـیرزا عبدالله هست و چنین عباراتی با این شکل و صورت، بـه هیچ روی درون آن عصر رایج نبوده است.
اما انگیزه چنین نامـه ای حتما جالب باشد. ساده ترین فرض این هست که شخصی با این نام خواسته هست با جعل نامـه ای موقعیتی درون این دیـار پیدا کند. اما درون روای این انگیزه، این کـه نکات دیگری هم باشد یـا خیر چیزی نمـی دانیم. درون هر حال فرصت صحت آن بسیـار بسیـار نادر و تقریبا محال است.
دوست دانشمند جناب آقای سید محمد عمادی ذیل مقاله بالا درون صفحه فیس کتابخانـه تاریخ اسلام نوشتند:
قبرستان عمومـی شـهر ساری درون کنار مزار همـین "مجدالدین" بنا شده هست و قبرش هم درون ورودی آرامگاه هنوز باقی است. من یک بار بـه آنجا رفته ام. مردم بـه آن آرامگاه "ملا مجدالدین" مـیگویند و وی را از اصحاب امام صادق کـه از طرف آن حضرت به منظور تبلیغ دین بـه طبرستان آمده تلقی مـی کنند. آن زمان (همان یک بار کـه من بـه آنجا رفتم) متن همـین نامـه منتسب بـه امام صادق بر تابلویی درون وردی مزار ملا مجدالدین و آرامگاه نصب شده بود و - اگر اشتباه نکنم و درست بـه خاطرم مانده باشد - متنی از آقای مرعشی هم درون آنجا بود کـه در آن بـه نوشته افندی اشاره شده بود. بـه هرحال نـه تنـها متن نامـه بر اساس قرائن متن شناختی با آن دوره ادعایی همخوان نیست، بلکه اساساً لقب (... الدین) بـه جای کنیـه (ابو ...) درون آن دوره درون دنیـای اسلام رایج نبود. چند وقت پیش درون منبعی (که متأسفانـه نام آن را بـه خاطر ندارم و نشانی آن را هم یـادداشت نکردم) دیدم کـه از یکی از علمای طبرستان با نام "مجدالدین" ذکری رفته است. با خودم گفتم نکند کـه او همان ملا مجدالدین ساری باشد کـه مردم بعدها او را اصحاب امام صادق شمرده اند (شاید بر اساس یک اشتباه آمـیخته بـه ارادت). این را مقایسه کنید با آن نقل افواهی کـه ظاهراً درون قرن دهم درون اطراف ساری شایع بود کـه امـیر سید عمادالدین (م 803 و بنیـانگذار سلسله شیعیییی آن نواحی) فرزند بی واسطه امام زین العابدین است؛ حال آنکه نسب نامـه معتبر وی و اجدادش را درون کتب معتبر انساب مـیتوان یـافت (حتی پیش از ولادت مـیرعماد ذکر اجداد او درون کتابهای کهن هست) و مشجرات آن هم درون دست احفاد و منسوبان گسترده او باقی است. وقتی با وجود نسبنامـه های معتبر یک شخصیت دینی / سیـاسی نامدار (که حتی مزار اجداد او هم درون آن نواحی باقی است) چنین نقلهای افواهی عجیبی پدید مـی آید، حساب موارد دیگر را حتما کرد. بنابراین این نقل افواهی را نباید بـه انگیزه شخصی فرد مورد اشاره (مثلا عالمـی با نام مجدالدین) ربط داد. بـه هر حال معاصران آن عالم محلی نباید آن اندازه ساده دل بوده باشند کهی بگوید من از طرف امام صادق آمده ام (آن هم مثلا درون قرن ششم و هفتم) و مردم هم بگویند چشم! احتمالاً این نامـه را بعدها دیگران به منظور یک عالم معتبر محلی ساخته اند که تا قداست بیشتری بـه او ببخشند.
والحمدلله اولا و آخرا
مـیرزا " از قول رسول جعفریـان "
یکشنبه 11 مرداد 1394-03:21 ب.ظ
ویرجینیـا بوئنو، برگردان شـهباز نخعی (لوموند دیپلماتیک)
«آیـا بیش از حدی کـه درآغاز فکرش را هم نمـی کردید، درون اینترنت وقت مـی گذرانید؟ آیـا تارنماهایی هست کـه نمـی توانید ازآنـها پرهیزکنید؟ آیـا برایتان مشکل هست که چندین روز بـه اینترنت وصل نباشید؟». این پرسش ها کـه از آزمون «اورمان» استخراج و توسط مجلات بازپخش شده، این امکان را مـی دهد کـه وابستگی بـه اینترنت تشخیص داده شود (۱). با پیگیری این نوع ارزیـابی ها [مشخص مـی شود که] نیمـی از کاربران اینترنت مبتلا بـه وابستگی بـه آن هستند و سهمگین ترین بیماری مسری تاریخ درحال شیوع درسراسر کره خاک است. چین از پیش این «شناخت بیماری» را یکی از اولویت های خود درعرصه سلامت و بهداشت کرده است. شبکه های بین المللی سرسختانـه به منظور طراحی تشخیص هایی استاندارد شده، پژوهش های کلینیکی، روندهای درمان و کارزارهای پیشگیری آن کار مـی کنند.
این یک واقعیت است: شمار رشد یـابنده ای از کاربران اینترنت درصورت قطع آن دچار رنج و زحمت مـی شوند. فعالیت آنلاین آنـها بـه تدریج بربخش های دیگر زندگی شان غلبه مـی کند و این بـه زیـان زندگی اجتماعی، کار و مطالعه آنـها است. آیـا این بـه معنای یک بیماری است؟ ویژگی بیمارگونـه این پدیده موجب اختلاف درمـیان دانشمندان شده است. درسال ۲۰۰۸، شمول وابستگی بـه اینترنت درون پنجمـین ردیف بیماری های ذهنی (DSM-۵) (۲) بـه دلیل فقدان دلیل های قانع کننده رد شد، اما بحث بـه ویژه درسازمان بهداشت جهانی (OMS) بـه منظور نشردفتری از طبقه بندی های بین المللی از بیماری ها درسال ۲۰۱۷ ادامـه یـافت.
پیشینـه وابستگی سایبری بـه سال های دهه ۱۹۷۰ بازمـی گردد. زمانی کـه جوزف وایز نیـهوم، مـهندس انستیتوفناوری ماساچوست (MIT)، درمـیان همکارانش نوعی «حرص برنامـه ریزی» کـه ویژگی های آن رشد زمان اتصال بـه شبکه، غفلت از زندگی سالم و بریدگی از جامعه بود (۳) را تشخیص داد. بـه نظر او این یک نمونـه نشانگر «اختلال ذهنی» بود. درسال های دهه ۱۹۹۰، شوق و هراس همراه با توسعه اینترنت، پژوهشگران را ترغیب بهب تجربه درمورد دنیـای مجازی و ویژگی های شبه اعتیـاد آور آن کرد : ناشناس بودن، گریز زدن، قابل دسترس بودن و برقراری ارتباط. درآن زمان، وابستگی سایبری سه بخش بازی های ویدیویی، و زندگی اجتماعی را شامل مـی شد. اما پیش از آن کـه جدی گرفته شود، مساله بیماری بودن آن بـه شوخی و مزاح گرفته شد. روانشناس نیویورکی ایوان گلدبرگ درسال ۱۹۹۶ اختلال های فهرست شده درون DSM – کـه از ۱۰۶ مورد درسال ۱۹۵۲ بـه ۴۰۰ مورد درسال ۱۹۹۴ رسیده بود – را مورد انتقاد قرارداد و اعتیـاد بـه اینترنت را «مسخره» توصیف نمود (۴). او درون یک همایش روان درمانگران نقدی طنزآمـیز ارایـه کرد.
درهمان سال، این بیماری از راهی باورمندانـه تر بـه واژگان پزشکی راه یـافت: کیمبرلی اس یـانگ، روانشناسی درون پیتسبورگ تشخیص موسوم بـه «بازی بیمارگونـه» را بـه عملیـات آنلاین ربط داد و این ایده را درهمایش های گفتگو بین اشخاصی کـه آن را درخود تشخیص داده بودند رواج داد. این دانشمند تجربه را بسط داد: تابلوهای تبلیغاتی آنلاینی خرید و کلید واژه «اعتیـاد بـه اینترنت» را درون یـاهو بـه کار برد (۵). شمار زیـادی بـه او پاسخ دادند و درخواست های مشاوره واقعی زیـادی را دریـافت کرد. ازآن پس، مکانیسم روانشناسی « تکانشگری» - کـه ویژگی آن کنترل غیرسهل و حتی غیرممکن رفتاری کـه زیـانبار تشخیص داده شده – بـه عنوان علت مشکلات روانشناسی و اجتماعی مرتبط با استفاده از اینترنت - شناخته شد: ناتوانی درون مقاومت دربرابر تمایل بـه اتصال بـه اینترنت و احساس کمبود، با عوارض منفی اجتماعی آن (طلاق، مشکلات حرفه ای، تحصیلی و مالی) ازاین زمره است.
درسال ۲۰۱۳، تحریریـه DSM-۵ نیز «بازی بیمارگونـه» را از مقوله «اختلال درون کنترل تکانشگری» حذف کرد (۶). بـه نظر این تحریریـه، امرعدم توانایی جداشدن از صفحه رایـانـه دریک طبقه بندی جدید یعنی «اختلالات مرتبط با یک ماده اعتیـاد آور (۷)» مـی گنجد. این ایده بـه سرعت موجب برانگیختن جدل مـی شود: آلن فرانس، دبیر شماره های پیشین DSM و استانتون پیل، نظریـه پرداز وابستگی های رفتاری، از زیست شناختی مفهوم اعتیـاد انتقاد مـی کنند (۸). درواقع، تغییر مفهوم «وابسته» بـه «معتاد» (سبک، معتدل یـا جدی و شدید)، و افزودن ویژگی «تمایل غیرقابل مقاومت» خطرزیست شناختی مشترکی نسبت بـه اینترنت، بازی یـا مواد مخدر را بـه وجود مـی آورد. ویژگی «تمایل»، ازجنبه نظری ایجادشده بـه خاطر مقررات زدایی درون تولید دوپامـین، با یک پرسش ساده از بیمار تشخیص داده شده است: «آیـا شما پیش ازاین چنین تمایلی را به منظور مصرف مواد مخدر داشته اید کـه نتوانید بـه هیچ چیز دیگر بیـاندیشید (۹)».
موضوع حیـاتی است: بنابراین نظر، اشخاص مورد تشخیص – درست یـا نادرست – مانند وابستگی سایبری مـی توانند با داروی ضدتمایل درمان شوند. ولی آیـا مشکل عدم اتصال بـه مدت یک هفته نشانـه یک نیـاز جسمانی، یـا اشتراکی یـا فعالیت اجتماعی، تحصیلی یـا حرفه ای هم بـه واسطه «شبکه» است؟ اینترنت کـه موضوع این زیـاده روی است، مـی تواند درون ارایـه درمان نیز دخیل باشد: اینترنت فضای مبادله ای بین کاربران و کارشناسان کلینیکی از راه همایش های اطلاعاتی، کـه به یمن مشاوره های روانشناسی آنلاین و همچنین روندهایی کـه امکان مـی دهد زمان اتصال بـه تارنماهای وقت گیر انجام شود ایجاد مـی کند. بـه عنوان نمونـه، مچ بند پاولوف پوک، دارای یک هشداردهنده کوچک الکتریکی، درصورت بازدید طولانی یـا اتصال بـه یک تارنمای ممنوع است.
درورای مناقشـه و جدل پزشکی، شاخص سازی اعتیـاد بـه اینترنت انتقاد دیگری را نیز برمـی انگیزد کـه مستقیما سیـاسی است. به منظور پژوهش های آینده، دبیران DSM-۵ تشخیص روانشناس چینی تائو ران کـه اعتیـاد را با استفاده بیش از «شش ساعت اتصال روزانـه درون مدتی بیش از سه ماه، ورای فعالیت های تحصیلی یـا حرفه ای» تعیین کرده رد مـی کنند. اما، برمبنای چه قواعد و ارزش هایی مـی توان تشخیصی را مطرح کرد کـه امور اجتماعی را براساس بهره وری اقتصادی ارزیـابی مـی کند؟ دکتر تائو کـه مساله اعتیـاد بـه اینترنت و زمان کار و آموزش را مطرح مـی کند، بر نیـاندیشیده بودن این مفهوم تاکید مـی نماید. درون دنیـایی کـه قواعد حرفه ای و آموزشی مربوط بـه اتصال دایمـی بـه اینترنت برآن حاکم است، مرز اخلاقی کاربری سالم و کاربری بیمارگونـه برمبنای معیـارهایی با سودمندی اقتصادی از هم جدا مـی شود. ۸ ساعت کار روزانـه درون دفتر دربرابر صفحه رایـانـه عادی است، اما ۶ ساعت صرف وقت روزانـه به منظور بازی ویدیویی نیـاز بـه درمان پزشکی دارد. درون DSM-۵ اعتیـاد بـه اینترنت مانند یک بیماری، بدون ارتباط با نظام اقتصادی و ابزارهای اطلاعاتی کـه از این وابستگی سود مـی برند یعنی صنایع بازی های ویدیویی و نرم افزاری و شبکه های اجتماعی معرفی مـی شود.
تنـها یک منشور عصبی- علمـی حوزه پژوهش را محدود کرده و دستیـابی بـه راه حل ها را ممکن مـی نماید. درحال حاضر، مدیریت جلوگیری از زیـاده روی درون استفاده از اینترنت جنبه اجتماعی، فرهنگی و سیـاسی دارد. دراین مورد، هیچ توافق بین المللی وجود ندارد. حتی اگر ایـالات متحده و چین بـه فرضیـه استاندارد سازی بیماری عصب شناسی بپیوندند، درمورد روش های پرداختن بـه آن با هم تفاوت دارند. ایـالات متحده یک نظام درمانی رقابتی و خصوصی تعیین شده توسط بیمـه های خصوصی بـه راه مـی اندازد و چین روش هایی نظامـی بـه کار مـی گیرد کـه مستلزم بستری شدن درون بیمارستان و پذیرش بیماری توسط بیمار است. فرانسه و کبک نگرشی تفاهم آمـیز و روانشناسانـه مورد بـه مورد را ترجیح مـی دهند. بعد از ترجمـه پرسشنامـه تشخیص یـانگ درسال ۲۰۰۶، ژاپن بـه گستردگی این «مشکل اجتماعی» پی برد و به تامـین مالی مراکز درمانی پرداخت.
یکشنبه 11 مرداد 1394-02:30 ب.ظ
زاکانی:
زاکانی گفت: 50 درصد سانتریفیوژها درون زمان برچیده شدن و 30 درصد درون زمان جابجایی نابود مـیشوند.
صراط: دبیرکل جمعیت رهپویـان انقلاب اسلامـی با اشاره بـه محدودیت اعمالشده درباره تعداد سانتریفیوژهای ایران درون برجام گفت: ۵۰ درصد سانتریفیوژها درون زمان برچیده شدن و ۳۰ درصد درون زمان جابجایی نابود مـیشوند.
علیرضا زاکانی نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی صبح امروز درون جمع تعدادی از اساتید دانشگاه درون مرکز فناوری پژوهشگاه شاخص پژوه با اشاره بـه مولفههای قدرت درون جمـهوری اسلامـی، جایگاه مردم درون این مولفهها را مورد تاکید قرار داد و گفت: انقلاب اسلامـی قابلیتهای مردم را بـه نمایش گذاشت و همـین مردم و دیگر مردم ملتزم بـه جمـهوری اسلامـی درون منطقه عمق استراتژیک ما هستند.
وی گفت: این قابلیتی کـه در منطقه مشاهده مـیکنیم از فکر و اندیشـهای هست که بـه کشوری مثل لبنان رفته و در آنجا جوانـه زده و یک ملت بزدل را کـه مـیگفتند تنـها بـه ما غذا بدهید که تا نمـیریم و هر کاری مـیخواهید با ما ید بـه یک ملت سرآمد تبدیل مـیکند.
زاکانی با اشاره بـه محلهای نزاع جمـهوری اسلامـی ایران و غرب گفت: ما دهها محل نزاع با غرب داریم کـه یکی از آنـها موضوع هستهای هست و بـه عنوان مثال درون حوزه جریـان بیداری اسلامـی کـه محل نزاع ما با غرب هست هری کـه عمق استراتژیک بیشتر و حرف بهتر داشته باشد مـیتواند حرف آخر را بزند.
نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی ادامـه داد: به منظور همـین هست که مـیبینید همـه دنیـای غرب و حاکمان منطقه جمع شدهاند و با ایران درون موضوع سوریـه مچ انداختند ولی حریف ما نشدند.
وی ادامـه داد: آمریکا بـه عنوان یک ابرقدرت اعلام کرد کـه در فلان روز سوریـه را خواهد زد اما این کار را انجام نداد و پس از آن سیدحسن نصرالله، 4 عامل از جمله بیـانات رهبر انقلاب و صحبتهای فرمانده سپاه و اقدامات سرلشگر سلیمانی را دلیل این عدم حمله عنوان کرد.
زاکانی چالش هستهای ایران و غرب را مدنظر قرار داد و اظهار داشت: درون موضوع هستهای بـه عنوان یکی از ابعادی کـه ملت ما توانسته شکوفایی را بر پایـه دانش بومـی خود ایجاد کند با این حرف طرف مقابل مواجه مـیشویم کـه شما نباید این تکنولوژی را داشته باشید؛ درون حالی کـه ما مـیگوییم بر طبق NPT شما حتما به ما این تکنولوژی را مـیدادید.
نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی افزود: اصل دعوا این هست که آنـها مـیگویند کشوری کـه 35 سال نباید مـیبوده و در مقایسه با کشور دیگری مانند مصر کـه همزمان با آن کار را شروع کرده، هماکنون درون جایگاه بالایی قرار دارد و ما از نظر غرب درون این مسیری کـه هستیم نباید مـیبودیم و حالا با این مسئله مواجهند کـه ما یک حق را مبتنی بر دانش خودب کردیم.
وی تصریح کرد: یکی از ابعادی کـه غرب درون نقشـه راه خود دنبال مـیکند این هست که ایران را از یک حوزه فعال بـه موضع انفعال بکشاند و مـیخواهند درون مقوله علم درون کشور انسداد ایجاد کرده و مانع از رشد علمـی کشور شوند چون مـیدانند اگر رشد علمـی ایران ادامـه پیدا کند این کشور بـه یک قدرت منطقهای و در آیندهای دورتر جهان تبدیل مـیشود.
زاکانی با اشاره بـه متن برجام و بیـان اینکه این متن دارای ابعاد مختلف اقتصادی و سیـاسی هست گفت: درون بعد اقتصادی آن چیزی کـه ما دنبال کردیم و به آن رسیدیم این هست که تحریمها برداشته نخواهد شد و به عنوان مثال سوئیفت کـه در سال 91 اروپا آن را بست و به ما ضربه زد 8 سال دیگر برداشته مـیشود و در بخش دیگر بحث عادی شدن معاملات دلاری ایران 8 سال دیگر صورت مـیگیرد و در تحریمها ما را همانطور نگه داشتند.
نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی موضوع فناوری دفاعی ایران بعد از برجام را مورد اشاره قرار داد و اظهار داشت: درون حوزه دفاعی و در برجام به منظور ما آسیبپذیری ایجاد د و در حوزه علم و فناوری نیز محدودیتهای وحشتناکی ایجاد کرده و تلاش د کلاه بزرگی را بر سر ما بگذارند.
وی ادامـه داد: راکتور آب سنگین به منظور کشورهایی هست که توانایی غنیسازی ندارند و با استفاده از راکتور قدرت کـه نیـازی بـه اورانیوم غنیشده ندارد و مـیتواند اورانیوم خام درون آن استفاده کرد از آن بهرهبرداری مـیکنند.
زاکانی با بیـان اینکه درون حوزه تحقیق و توسعه محدودیتهای وحشتناکی را درون برجام شاهد هستیم گفت: ما که تا 10 سال حق ساختن سانتریفیوژ را نداریم.
نماینده مردم تهران تعهد ایران درون جمع آبشارهای سانتریفیوژ را مدنظر قرار داد و تصریح کرد: آقای صالحی مـیگفت کـه ما درون زمان خاموش سانتریفیوژها با 50 درصد خرابی مواجه مـیشویم و حدودا 50 درصد درون زمان خاموش از بین مـیرود و اگر خیلی خوب درون زمان جابه جایی عمل کنیم 30 درصد نیز درون زمان جا بـه جایی از بین خواهد رفت؛ یعنی درون مجموع 80 درصد سانتریفیوژهای جمع شده از بین مـیرود.
وی ادامـه داد: ما که تا 8 سال حق نداریم درجات بالاتر سانتریفیوژ را داشته باشیم و بعد از 8 سال بـه ما اجازه مـیدهند 30 زنجیره بسازیم و بعد از آن سالی 200 عدد مـیتوانیم بسازیم و در مجموع آنچه درون حوزه علم و فناوری بـه ما دادند بـه اندازه یک راکتور 30 مگاواتی اراک است.
زاکانی محدودیتهای اعمال شده درون زمـینـه خرید مواد با قابلیت مصرف دوگانـه را یـادآور شد و ادامـه داد: درون این حوزه به منظور ما محدودیت گذاشتند کـه باید این گونـه مواد از کانالی خاص خریداری شود و فروشنده و مواد مورد معامله و همـه چیز حتما برای آنـها معلوم باشد؛ درواقع گلوگاهی گذاشتند کـه هیچ جرات نکند درون حوزه «هایتک» بـه ما کمک کند.
نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی با بیـان اینکه درون حوزه تحقیق و توسعه به منظور ما مانع تراشی کرده و پاشنـه آشیل درست د گفت: آقای صالحی درون مجلس بـه ما مـیگفت بروید دعا کنید کـه این توافق بـه هم بخورد.
وی با انتقاد از عدم بیـان حرف راست درون زمـینـه توافق بـه مردم از سوی برخی افراد اظهار داشت: ما درون حوزه برجام آسیبهای جدی خواهیم خورد کـه اگر بـه آن توجه نکنیم با رکود علمـی مواجه مـیشویم.
زاکانی یکی از آفتهای کشور را مواجهه نگاه سیـاسی با منافع ملی خواند و افزود: مثلای حس کرده ممکن هست از سوی طرف مقابل یک پیروزی بـه دست بیـاید و وقتی این را مـیبیند چوبچرخ آن فرد مـیگذارد؛ همـین نگاه را متاسفانـه برخی امروز دارند.
نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی با تاکید براینکه منافع کشور ما بالاتر از چپ و راست هست افزود: معتقدم درون حوزه علم و دانش آنچه مصلحت کشور ما درون این حوزه هست در توافق مورد مصلحتسنجیهای لازم صورت نگرفته است.
وی تصریح کرد: من هیچ را متهم بـه خیـانت نکرده و از این حرفهای سخیف نمـی ولی معتقدم زور تیم مذاکرهکننده بـه آنـها نرسیده هست و ما حتما کمک کنیم کـه بروند زورشان را بیشتر کرده و سطح توافق را بالاتر ببرند.
زاکانی با اشاره بـه برخی مسائل از سوی مسئولان سازمان انرژی اتمـی درباره توافق هستهای گفت: متاسفانـه برخی صحبتهای آقای صالحی علمـی نیست و ایشان حرف نادرست مـیزند.
نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی ادامـه داد: بـه عنوان مثال فرق فردو با نطنز این هست که فردو 40 متر زیر زمـین بوده و روی آن هم 90 متر کوه آتشفشانی قرار دارد و آمریکا هیچ سلاحی ندارد کـه بخواهد آن را مورد هدف قرار دهد اما همـین آقای صالحی درون سال 89 فردو را جمع کرد و به یک مرکز تحقیقاتی تبدیل نمود.
وی ادامـه داد: کجای جهان بـه یک مرکز درون 130 متری زیر زمـین مـیروند و آنجا کار تحقیقاتی مـیکنند؛ وقتی بـه آقای صالحی مـیگوییم درون این باره جوابی نداشته و مـیگوید مـیخواهیم درون آنجا یک مرکز تحقیقاتی پیشرفته درست کنیم.
زاکانی با انتقاد از برخی اقدامات جناحی صورت گرفته درون زمـینـه فناوری هستهای گفت:ی کـه 3.5 درصد را به منظور ما ایجاد کرد الان درون آب و فاضلاب کار مـیکند و او را از صنعت هستهای بیرون د؛ درواقعانی کـه در سال 84 درون زمـینـه هستهای مدال گرفتند هیچ دخلی بـه پیشرفتهای هستهای ما نداشتند.
نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی با بیـان اینکه کم کم برخی حقایق باز خواهد شد ادامـه داد: مـهرماه سال 92 آقای صالحی درون فردو گفت حتما این مرکز جمع شده و به یک محیط علمـی تبدیل شود.
وی ادامـه داد: آقای صالحی حساب مـیکند کـه غنیسازی به منظور ما سه برابر قیمت درون مـیآید ولی ما مـیگوییم کـه اگر غنیسازی را نداشته باشیم بـه ما اورانیوم غنیشده نخواهند فروخت اما ایشان قبول نمـیکند؛ حرف ما این هست که ما درون یک جنگ تمام عیـار هستیم و آنـها چنین چیز با ارزشی را بـه ما نمـیدهند. و ساختن چنین چرخهای هم قیمت را کاهش مـیدهد هم مـیتوانیم از آنـها بخریم.
زاکانی درون بخش دیگری از اظهارات خود درون پاسخ بـه سوالی درون زمـینـه مبارزه با فساد تصریح کرد: یکی از دلایل مشکلات کشور نگاه سیـاسی بـه موضوع اقتصاد هست و این اشتباه را آقای احمدینژاد انجام داد و آقای روحانی نیز همان راه را دنبال مـیکند.
نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی توزیع پول درون جامعه را یکی از اقدامات اشتباه دولت احمدینژاد خواند و اظهار داشت: ما درون مجلس گفتیم کـه 29 هزار مـیلیـارد تومان از محل صرفهجویی یـارانـهها بـه دست مـیآید و شما نصف آن را بین مردم براساس اولویت تقسیم کنید ولی آقای احمدینژاد 29 هزار مـیلیـارد تومان را برد و 12 هزار مـیلیـارد تومان نیز از بانک قرض گرفت و یـارانـه داد و یک ریـال از این یـارانـه بـه تولید و صنعت نرسید.
وی ادامـه داد: این دولت نیز عین همان دولت قبل کارها را انجام مـیدهد و آنـها درون برخی موارد کـه به آنـها تذکر مـیدهیم علنا بـه ما مـیگویند انجام این کار به منظور ما هزینـه سیـاسی دارد.
زاکانی افزود: آقای روحانی مـیگوید ما بـه حساب مردم سرک نمـیکشیم ولی معاون یک وزیر درون کمـیسیون مـیگوید کـه این حرف یک شعار هست و ما اگر سرک نکشیم نمـیتوانیم زندگی کنیم.
نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی اظهار داشت: این دولت دردسر جدیدی را نیز با عنوان اصلاح نظام سلامت ایجاد کرده؛ این مسئله به منظور من بـه عنوان یک پزشک خوشحالکننده هست اما به منظور جامعه یک مسکن مقطعی است.
وی ادامـه داد: وقتی با مسئولین سازمان برنامـه و بودجه صحبت مـیکنیم آنـها وحشت د و مـیگویند همان بلایی کـه یـارانـهها بر سر کشور آورد دوباره دارد ایجاد مـیشود و دیگر منابعی به منظور این کار ندارند و یکی از وزیران همـین دولت بـه من گفت کـه این یک فاجعه بزرگ است.
زاکانی با تاکید براینکه مشکل کشور با این نگاههای سیـاستزده حل نمـیشود اظهار داشت: احمدینژاد با شعار عدالت و مبارزه با فساد آمد ولی وقتی درون جایگاه قدرت قرار گرفت به منظور خود حریم قائل شد و خط قرمز تعیین کرد.
نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی با بیـان اینکه مبارزه با فساد چپ و راست نمـیشناسد تصریح کرد: معمولای سراغ وزیر اطلاعات نمـیرود ولی وقتی آقای یونسی وزیر اطلاعات بود و معاون وی خطا کرد من بـه سراغش رفتم و همان موقع وی را به منظور اولین بار بـه صحن آوردیم.
وی ادامـه داد: یکی از مدیران آقای یونسی پیش من آمد که تا من را تطمـیع کند ولی نتوانست کاری از پیش ببرد و صبح روز بعد رسما آمدند و من را تهدید د و گفتند از خودت چیزی نداری اما از دوستانت مسائلی درون اختیـارمان هست که من آنـها را از دفتر بیرون کردم و گفتم کـه دوستانم درون بهشت زهرا خوابیدهاند و با عنایت همانها پدرتان را درون مـیآورم.
زاکانی ادامـه داد: البته از جناح دیگر نیز شاهد مثالهایی وجود دارد؛ وقتی مـیخواستیم گزارش عملکرد مرتضوی را درون مجلس هفتم بخوانیم همـین شیخ قدرت علیخانی کـه از جناح چپ هم هست آبستراکسیون کرد که تا گزارش خوانده نشود.
نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی با اشاره بـه موضوع کرسنت ادامـه داد: مسئله کرسنت درون زمان وزارت همـین وزیر نفت فعلی رخ داده هست که یک فاجعه ملی است.
وی اضافه کرد: هماکنون شرکت ترکیـهای 2.8 مـیلیـارد دلار از ما درخواست غرامت کرده و دوباره به منظور گرفتن غرامت نامـه زده هست و ما درون این قضیـه محکوم شدیم؛ از وزیر فرهنگ درون مجلس سوال کردیم کـه چرا اجازه نمـیدهید درون مورد کرسنت حرف بزنیم و ایشان پاسخ داد چون ما 14 مـیلیـارد دلار ضرر کردهایم؛ البته یک رقم حدودی از سوی وزیر فرهنگ ذکر شد و ضرر ما از بین 14 مـیلیـارد دلار که تا 30 مـیلیـارد دلار پیشبینی مـیشود.
زاکانی ادامـه داد: یکی از علل مخالفت من با وزیر نفت این بود کـه ما مـیگفتیم اگر منصوب شوی ما درون این قضیـه محکوم مـیشویم زیرا معاون شما این قرارداد را امضا کرده است.
نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی با اشاره بـه نطق 10 دقیقهای خود درون مخالفت با وزارت زنگنـه تصریح کرد: وزیر تنـها حرفی کـه زد این بود کـه من حاکمـیت سرزمـینی را لغو نکردم. من بـه جایگاه هیـات رئیسه رفتم و گفتم سند این موضوع را دارم و آقای زنگنـه دروغ مـیگوید ولی آقای لاریجانی برخلاف قانون اجازه صحبت نداد و گفت اگر تو حرف بزنی مجلس بـه هم مـیریزد.
وی با اشاره بـه روند تصویب متن برجام درون داخل کشور گفت: دولت اصرار داشت برجام تصویب شود ولی رهبر انقلاب فرمودند هم مجلس حتما این توافق را بررسی کند و هم اهل علم حتما آن را مورد موشکافی قرار دهند؛ رهبری نیز هنوز هیچ موضع مشخصی درباره توافق نگرفتند و البته موضوع حمایت از تیم مذاکرهکننده همواره بوده، هست و خواهد بود.
زاکانی ادامـه داد: شورای عالی امنیت ملی و مجلس درون حال بررسی برجام هستند زیرا هنوز برخی ابعاد آن مشخص نیست و باید حقوقدانان بینالمللی بنشینند و تعهدات ما و طرف مقابل را با دقت بررسی کنند که تا مشخص شود کدام بخش نافی استقلال و امنیت ملی ما هست و کدام بخش نیست.
نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی درون بخش دیگری از اظهارات خود با اشاره بـه اهمـیت دانش و فناوری درون کشور گفت: شعار درون زمـینـه علم و فناوری بسیـار زیبا هست ولی عمل بـه آن طاقتفرسا خواهد بود.
وی با اشاره بـه جایگاه انقلاب اسلامـی درون ابتدای پیروزی و وضعیت جهانی درون آن زمان گفت: ما درون ابتدای پیروزی انقلاب بین دو گروه کشور قرار داشتیم یکی کشورهای سلطهگر و دیگری کشورهای سلطهپذیر و ایران گروهی جدید را بـه نام کشورهای سلطهستیز ایجاد کرد.
زاکانی ادامـه داد: هماکنون مـیبینیم کـه کشورهای سلطهپذیر تمایلشان بـه سلطهستیزی بیشتر شده و قدرت کشورهای سلطهگر نیز کاهش یـافته است.
وی استراتژی آمریکا درون طول 25 سال گذشته درباره جهان را یـادآور شد و ادامـه داد: بوش پدر سپتامبر 1991 اعلام کرد کـه ما نظم نوین جهانی مـیخواهیم کـه یعنی دهکدهای بـه کدخدایی آمریکا ایجاد خواهد شد؛ سه ماه بعد شوروی فروپاشید و همـه فکر مـید کـه دنیـا یک طرفه شده است.
نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی ادامـه داد: بعد از حادثه 11 سپتامبر بوش پسر اعلام کرد کـه من بـه دنبال خاورمـیانـه بزرگ هستم؛ درون همان ایـام از رهبر انقلاب درون دانشگاه شـهید بهشتی سوال شد کـه آمریکا بعداز افغانستان و عراق بـه سراغ کدام کشور خواهد رفت و ایشان پاسخ دادند کـه آمریکا بـه سراغ عربستان یـا مصر مـیرود و بعدها اسناد تلاش آمریکا به منظور تقسیم عربستان بـه سه کشور بـه دست آمد.
زاکانی ادامـه داد: سال 85 وقتی رژیم صهیونیستی بـه جنوب لبنان حمله کرد خانم رایس وزیر امور خارجه آمریکا گفت کـه ما بـه دنبال خاورمـیانـه جدید هستیم و 4 کشور لبنان، سوریـه، عراق و ایران را مـیخواهیم تغییر دهیم.
وی با اشاره بـه شکستهای آمریکا درون جنگهای مختلف علیـه لبنان و مردم غزه تصریح کرد: ابرقدرتی کـه مـیخواست دنیـا را تغییر دهد عملا درون یک باریکه 20 کیلومتری بـه نام غزه گرفتار شد.
نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی پایـهگذاری اسلام ناب محمدی از سوی امام خمـینی را یک جریـان جدید اسلامـی درون جهان خواند و افزود: هماکنون مـیبینید ترکیـه کـه نماینده اسلام سکولار هست در شرایط بحرانی قرار دارد و عربستان نیز بـه عنوان نماینده اسلام متحجر وضعیت ذلتبارتری از گذشته دارد.
زاکانی با بیـان اینکه جمـهوری اسلامـی ایران با وجود مشکلات بسیـار راسختر از گذشته عمل مـیکند گفت: همـه تهدیدات به منظور ما فرصت هست و هنر ما نیز درون طول انقلاب این بوده کـه تهدیداتی مانند جنگ را بـه فرصت تبدیل کردهایم و امروز نیز این تهدیدات فرصتی هست تا بـه عنوان مثال کشور را از وابسته بودن بـه نفت نجات دهیم.
وی با تاکید بر لزوم تبعیت از نگاه تمدنساز امام و رهبری تصریح کرد: این نگاه تمدنی محدود بـه ایران نیست ولی بـه دنبال ساختن الگویی از مجموعه علمـی، فکری و فناوری به منظور جهان درون ایران هست و درون این نگاه تمدنی نقش علم و عالم بسیـار ویژه خواهد بود.
نماینده مردم تهران درون مجلس شورای اسلامـی نقش علم و فناوری را درون طبقهبندی جهانی نقشی درجه یک خواند و اظهار داشت: درون تقسیمبندی آمریکا درون نظم نوین جهانی یک تقسیمبندی دو طبقه را شاهد هستیم کـه آمریکا درون بالا و دیگر کشورها درون طبقه دوم قرار دارند و هرکه درون این محور باشد نفع و اگری خارج از این محور عمل کند مورد غضب قرار مـیگیرد.
زاکانی ادامـه داد: نگاه دیگر درون این زمـینـه نگاه اروپا، روسیـه و چین است؛ آنـها مـیگویند کـه ما قبول داریم کـه آمریکا درون راس هرم هست و ما درون طبقه دوم و دیگر کشورها درون طبقات پایینتر تقسیم مـیشوند.
وی افزود: مبنای این تقسیمبندی از سوی خود غربیها علم و فناوری عنوان شده و البته تنـها مولفه قدرت علم و فناوری نیست و اگر از یک موحد بپرسیم کـه مولفههای قدرت چیست وی از خداوند، ائمـه، شـهدا و مسائل این چنینی اسم مـیبرد و برای همـین هست که آمریکا با آن قدرت نظامـی درون طبس زمـینگیر مـیشود.
منبع: فارس
یکشنبه 11 مرداد 1394-02:26 ب.ظ
*تشریح برخی مشکلات هیأت مدیره شرکت دخانیـات ایران
پس از خصوصیسازی هنوز شرکت طرف حساب وزراست، 3 نفر از اعضای هیأت مدیره حتما توسط وزیر کار منصوب شوند و 2 نفر دیگر توسط وزیر صنعت، آنچه کـه الآن رخ داده این هست که نزدیک بـه 1.5 سال است، درون هیأت مدیره شرکت دخانیـات اختلاف وجود دارد و متأسفانـه 6 ماه بود کـه مدیرعامل هم نداشت، سرپرست مربوطه هم اختیـار قانونی ندارد چون طبق اساسنامـه یک ماه مدیرعامل مـیتواند سرپرست باشد.
بنابراین یک مشکل هزینـههای بالای تولید هست و مشکل دیگر هم درون هیأت مدیره شرکت دخانیـات وجود دارد.
پس با این اوصاف چهی اسناد و چکهای شرکت دخانیـات را امضا مـیکند؟
طلا: رئیس هیأت مدیره با یکی از اعضای هیأت مدیره نسبت بـه امضای چکها اقدام مـید چون سرپرست حق امضای چک را هم نداشت، بنابراین شما چه انتظاری از شرکتی با این همـه مشکلات دارید؟!
مدتی هست مـیگوییم آقای وزیر کار اینکه شما شبها درون تلویزیون باشید بـه نظرم خیلی مـهم نیست، بهتر بود خیلی زودتر یک جلسهای با وزیر صنعت مـیگذاشتید و مشکل هیأت مدیره شرکت دخانیـات را حل مـیکردید.
*اگر شرکت دخانیـات با 7500 کارگر زمـین بخورد دیگر نمـیتوان آن را جمع کرد
اگر اینگونـه نشود 7500 کارگر شرکت دخانیـات با مشکلات جدی مواجه مـیشوند و اگر این شرکت زمـین بخورد دیگر نمـیشود آن را جمع کرد، شرکت دخانیـات با ماهی 18 مـیلیـارد تومان نخ سیگار پرداختی چطور مـیخواهد اداره شود؟ همـین الآن نزدیک بـه 200 که تا 300 مـیلیـارد کالا درون انبار این شرکت وجود دارد کـه نمـیتواند آنـها را بفروشد.
*فاجعهای درون حال رخ درون شرکت دخانیـات ایران است
وقتی ما این مسائل را بـه مسئولان مربوطه مطرح مـیکنیم، حرف ما را قبول مـیکنند و مـیگویند درست است، فاجعهای درون حال رخ هست ولی حتما بررسی کنیم اما سؤال من از آقای ربیعی این هست که حضور درون تلویزیون و گفتن اینکه بچه جوادیـه هستی مـهمتر هست یـا رسیدگی بـه وضعیت شرکت دخانیـات؟
*وزارت کار متولی نگهداشت شغل است
اخر مقامات وزارت کار مدعی هستند کـه متولی ایجاد شغل نیستند...
طلا: وزارت کار متولی ایجاد شغل است، ولی این وزارتخانـه مـیگوید من متولی ایجاد شغل نیستم، قبول، بالاخره شما متولی نگهداشت شغل کـه هستی، متولی حمایت بین روابط کارگر و کارفرما کـه هستی و شغل پایدار را کـه باید حفظ کنید، اما امروز شاهدیم 7500 کارگر شرکت دخانیـات درون حال از بین رفتن هستند، مثلاً یک شرکت یـا سازمانی بـه نام سازمان بازنشستگی فولاد با مشکلات مالی دست و پنجه نرم مـیکند.
*واگذاری شرکت دخانیـات اشتباه بود
آقای دکتر! بـه موضوع بحث یعنی واگذاری شرکت دخانیـات بازگردیم...
طلا: بعد باید گفت واگذاری شرکت دخانیـات بـه دو دلیل اشتباه بوده است، یکی فرآیند واگذاری کـه باید درست طی مـیشد اما نشد و دیگری واگذاری این شرکت بـه جایی کـه خودش مشکل مالی داشت.
شما درون خلال بحث دخانیـات انتقاداتی را نسبت بـه عملکرد وزیر کار مطرح کردید. آیـا انتقادات شما بـه مجموعه وزارت کار فقط بـه حوزه دخانیـات منحصر مـیشود یـا بـه حوزههای دیگر هم انتقاد دارید؟
طلا: انتقادات دیگری هم هست، حتما بگویم درون مجموعه شرکتهای شستا و صندوق بازنشستگی و نحوه انتصابات و مدیریتها مشکلاتی وجود دارد کـه این مشکلات بـه شخص آقای ربیعی باز مـیگردد، قرار بود سهم تعاونیها درون اقتصاد بـه 20 درصد برسد، اما الآن زیر 5 درصد است، بعد باید پرسید وزارت کار چه اقدامـی درون این عرصه انجام داده است؟ درون حوزه اعتراضات کارگری مـیگویند اعتراضات کارگری را کاهش دادیم، ولی واقعیت این نیست بلکه واقعیت آن هست که اعتراضات کارگری افزایش یـافته هست و بسیـاری از بنگاههای ما دچار مشکلاتی شدهاند کـه عمده این مشکلات مربوط بـه نقدینگی و عدم حمایت ایجاد مـیشود.
*1000 کارگر درون سال 92 دچار آسیب نخاعی شدند
در حوزه ایمنی کارگر و بهداشت کار چه اقدامـی انجام دادهاید؟ درون سال 92 اعلام د 1000 کارگر دچار آسیب نخاعی شدهاند، بازرسی کار نمـیتواند بـه درستی بـه وظایفش عمل کند.
آقای ربیعی کـه معتقد هست خیلی هم بر سر ما مِنّت گذاشته کـه وزیر شده، حتما به این موضوعات و مشکلات رسیدگی کند. آقای ربیعی وقتی بـه کمـیسیون مـیآید مـیگوید «شما بهتر از من وزیر بهتر پیدا نمـیکنید، منت من را هم حتما بکشید کـه این مسئولیت را ادامـه دهم».
با این توصیفات و با توجه بـه اینکه طرح استیضاح وزیر کار درون مجلس تدوین شده چرا طرح استیضاح را اعلام وصول نکردهاند؟
طلا: از جهتی اقدام رئیس مجلس درون رابطه با عدم اعلام وصول استیضاح وزیر کار از طرفی درست و از طرفی هم درست نیست؛ از این جهت کـه حجم بسیـاری از استیضاحها درون ترافیوبت هست و اگر واقعاً قرار باشد اینگونـه طرحهای استیضاح وزرا مطرح شود، نمـیتوان کشور را اداره کرد. از طرفی هم بالاخره استیضاح وزرا، حق قانونی نمایندگان مجلس هست چون نمایندگان مجلس احساس مـیکنند با سؤال از وزرا نظرشان مرتفع نشده است. فکر مـیکنم مابین این دو حتما شرایطی پیش آید، ولی بـه نظرم وزرای اقتصادی درون بررسیها اولویت دارند.
*مجلس دستگاه ناظر و دولت مجری هست و نباید از ناظر انتظار اجرا داشت
کدام وزرای اقتصادی اولویت دارند؟ البته بـه نظر مـیآید یکی از وزرای اولویتدار از دید نمایندگان وزیر راه و شـهرسازی هست زیرا نمایندگان اعتقاد دارند وی درون بحث مسکن مـهر بـه وظیفه خود عمل نکرده است؟
طلا: درون واقع مجلس دستگاه ناظر هست و دولت مجری و نباید از ناظر انتظار اجرا داشت، ما فقط مـیتوانیم پیشنـهاد دهیم یـا اگر محدودیت قانونی وجود دارد آن محدودیت را برطرف کنیم، وقتیی بـه طرحی اعقتادی نداشته باشد بـه هر علتی یـا نگاه سیـاسی یـا علمـی و بگوید طرح مسکن مـهر مزخرف است، نباید درون اینجا انتظار معجزه داشت، همانطور کـه اتفاق افتاد و دولت اعلام کرد، مسکن مـهر نقدینگی را بالا و طرح کارشناسی شده نبوده است.
*دولت یـازدهم نمـیتواند نسبت بـه تعهدات دولت قبل درباره «مسکن مـهر» بیتفاوت باشد
حال طرح مسکن مـهر کارشناسی شده بود یـا نـه؟
طلا: اینکه آیـا طرح کارشناسی شده بوده یـا نبوده، مـهم نیست، بلکه حتما بدانیم تعداد بسیـار زیـادی از مردم درون اینجا دچار مشکل هستند و به امـیدی به منظور صاحبخانـه شدن ثبتنام د و پول دادند و دولت یـازدهم نمـیتواند نسبت بـه تعهدات دولت قبل درباره مسکن مـهر بیتفاوت باشد. من اعتقاد ندارم مسکن مـهر طرح مزخرفی است، چون زمانی مـیتوانید بگویید طرح بدی هست که جایگزین خوبی به منظور آن معرفی و اجرایی کنید.
*دولت یـازدهم اگر اعتقادی بـه مسکن مـهر ندارد چرا آنـها را افتتاح مـیکند؟
الآن نزدیک بـه 4 مـیلیون واحد درون مسکن مـهر داشتیم کـه دولت مـیگوید قبول ندارم. بعد اگر معتقدید طرح مسکن مـهر مزخرف بوده چرا راه افتادید مـیروید افتتاح مـیکنید؟
یکی از راهکارها این هست که وقتی منطقهای را بـه عنوان مسکن مـهر اعلام مـیکنید، یکسری کاربردهای دیگر درون آن زمـینـهها اجرا کنیم کـه مـیتواند با آن کاربریهای مختلف از قبیل تجاری یـا...،ب درآمد ایجاد و با آن درآمد مشکل را مرتفع کند.
نکته دوم از محل صرفهجویی یـارانـههاست. دولت قبل این کار را مـیکرد، سؤالی که درون این زمـینـه پیش مـیآید این هست که آیـا ما درآمد ناشی از یـارانـهها را باید به یک مجموعه بدهیم؟ شما اگر امکانات را مـیبرید یک جایی پل تأسیس مـیکنی یـا خانـه بهداشت مـیزنی از بودجه عمومـی خرج نمـیکنی؟
*دولت با طول تکمـیل مسکن مـهر هزینـهها را بـه شدت بالا است
راهکار آن این هست که بخشی از درآمد هدفمندی یـارانـهها بـه علاوه واگذاری بخشی از املاک با کاربری بهینـه شده را عملیـاتی کنیم، مثلاً مـیپرسیم چرا با مسکن مـهر این کار کردید؟ مـیگویند مسئله انشعابات و تونل است، خُب تونل را همـه جا دارید مـیزنید اینجا هم بزنید مگر هزینـه آن را صاحبان مسکن مـهر حتما بدهند، مگر معابر دیگر را آسفالت نمـیکنید؟ چطور آنجا حتما مسکن مـهریها هزینـه را بدهند؟ من فکر مـیکنم برخی بـه دنبال تلخ شیرینی مسکن مـهر بـه کام متقاضیـان هستند درون هر صورت دولت با طول تکمـیل مسکن مـهر هزینـهها را بـه شدت بالا است.
برخی مـیگویند دلیل مخالفت دولت با مسکن مـهر این هست که اسم آقای احمدینژاد دنبال مسکن مـهر هست و کاری هست که برند دولت قبل محسوب مـیشود؟
طلا: دولت یـازدهم از همان ابتدا کـه روی کار آمد، این ژست را گرفت کـه هر کاری کـه دولت قبل انجام داده بد بود و باید لغو شود.
آیـا بحث مطرح شده توسط شما مربوط بـه اقدامات مثبت انجام شده از سوی دولت قبل هم مـیشود؟
طلا: علیالظاهر یکی از معیـارهای کارشناسی این هست که دولت قبل این کار را کرده یـا نـه؟ اما بعضیهایش را نتوانست تاب بیـاورد، مثلاً از طرح سفرهای استانی انتقاد کرد و گفت کـه این چه کاری هست که مردم دنبال آن مـیدوند؟ اگر این نگاه پوپولیستی بود، بعد چرا خود شما هم آن را دنبال کردید؟!
یـا بعضاً مـیگفتندی درون دولت حاشیـه ایجاد کرده است، خب الان مگر حاشیـهسازی درون این دولت نیست؟ آیـا آقای یونسی حاشیـه به منظور نظام درست نکرد؟ آیـا آقای یونسی همـه افتخاراتی کـه ما درون مجموعه همراهی با کشورهای عضو مقاومت مثل عراق سوریـه داشتیم را زیر سؤال نبرد؟ مسئولان دولت یـازدهم از دولت گذشته بـه واسطه ادبیـاتش انتقاد مـید اما خودشان چه ادبیـاتی درباره منتقدان بـه کار گرفتند؟!
آقای رئیسجمـهور درون گزارششان بـه شدت با مسکن مـهر مخالفت و از آن انتقاد د، یک خبرنگاری درون مجلس نظر مرا پرسید کـه من گفتم حتما نظر مـیلیونها نفری کـه در این پروژه ثبتنام وانی کـه خانـهدار شدند را بپرسیم و ببینیم کـه آیـا با نظر رئیسجمـهور یکی هست یـا نـه؟
*کسی کـه منزلش درون برج چند صد متری باشد مسکن مـهر را طرح بیـهوده تلقی مـیکند
یکی از معاونان رئیسجمـهور مقالهای نوشت و در آن هر چه شایسته خودش بود بـه ما گفت؛ی کـه منزلش درون برج چند صد متری پلوتونیوم و متری حدوداً 25 مـیلیون است، دامادش مازراتی سوار مـیشود و 5 کارخانـه دارد، طبیعی هست که مسکن مـهر بـه اندازه انباری خانـه اوست و او نمـیپذیرد کـه برای یک انباری هزینـهای بـه کشور تحمـیل شود.
*وزرای هزار مـیلیـاردی متوجه درد شرمنده شدن مردم مقابل فرزندانشان نمـیشوند
اما وقتی بـه آن روی سکه نگاه مـیکنیم مـیبینیم مردمـی هستند کـه فقط با یک واحد 60 متری همـه آرزوهایش مبنی بر داشتن سرپناه محقق شده متفاوت مـیشود.
وزرای هزار مـیلیـاردی متوجه نمـیشوند مردم چه مـیکشند،ی کـه در شرمندگی بچهاش نباشد درد مردم را نمـیفهمد.
به موضوع اصلی یعنی استیضاح بازگردیم. بـه نظر شما چه مـیزان استیضاح درون این زمـینـه کارساز هست و مشکلاتی کـه شما مطرح مـیکنید را مرتفع مـیکند؟
طلا: من یک سؤالی مـیکنم، ابزار یک جراح چیست؟ تیغ کـه مـیخواهد با آن شکم پاره کند، آیـا مـیتواند با پنبه این کار را انجام دهد؟ آیـا شما هیچگاه بـه یک جراح انتقاد مـیکنید کـه چرا با تیغ شکم بیمار را پاره مـیکنی و چقدر تو خشونتطلب هستی.
خُب! ابزار مجلس هم همـینهاست، تذکر، سؤال، تحقیق و تفحص و استیضاح؛ آیـا جز اینها ابزاری درون دست مجلس وجود دارد؟
*جهانگیری و نوبخت شخصاً وارد موضوع انتخابات مجلس دهم شدند
برخی نمایندگان مـیگویند ممکن هست افراد نزدیک بـه دولت این استیضاحها را نوعی اخلال درون روند حرکتی دولت معرفی کنند، حال اگر با این توضیحات همـین افراد استیضاح را درون انتخابات آینده علیـه شما استفاده کنند، باز هم شما از این ابزار استفاده خواهید کرد؟
طلا: دولت کـه اساساً کاری بـه این حرفها ندارد و در حال پیش بردن فعالیت انتخاباتی خود است. رسماً دارد کار انتخاباتی انجام مـیدهد، آقایـان جهانگیری و نوبخت شخصاً وارد موضوع انتخابات شدند و همـه هم بـه صراحت از مجلس نام مـیبرند. پیشنـهاد مـیکنم سازمان بازرسی کل کشور و شورای نگهبان این رفتار دولتمردان را ارزیـابی کنند شاید ما درون حال اشتباه هستیم و این اقدامات خلاف قانون نیست.
آیـا اینگونـه اقدامات منجر بـه آسیب رساندن بـه افکار عمومـی به منظور ایجاد یک مجلس فرمایشی و دولتخواه نخواهد شد؟ وقتی مـیبینید درون جمعی یکی از مسئولان اجرایی مـیگوید کـه بالاترین مقام اجرایی مرتب بـه من مـیگویند چرا شما درون عرصه انتخابات فعال نیستید، چه حسّی بـه شما دست مـیدهد؟ آنها هم مـیگویند خوب هست ایشان درون جمع ما حاضر شود. دیگری مـیگوید اگر مجلس بعدی طرفدار دولت نباشد، کار دولت نیمـهتمام خواهد ماند.
آقای رحمانیفضلی رسماً مـیگوید درون مسائل انتخاباتی دخالت نمـیکنیم. آسیبی کـه این دولت بـه اعتماد مردم بـه نظام وارد مـیکند کم نیست؛ یک مورد آن بحث بنزینهای آلوده بود کـه همـه شاهد بودند آخر آن چه شد؟
توضیحی درباره موضوع بنزینهای آلوده کـه اکنون مطرح کردید، مـیدهید؟
طلا: خودشان اعلام د کـه اولاً بنزین پتروشیمـی مشکلی ندارد، دوماً اینکه این بنزین اصلاً درون تهران توزیع نشده بود و سوم اینکه بنزین وارداتی هم استانداردهای یورو 4 نداشت. و در انتهای آن هم حرف و حدیث راجع بـه شوهر خانم عضو کابینـه درآمد، درست یـا غلطش را دیگر نمـیدانم.
بعد هم با موضوع پارازیت؛ مردم تهران را نگران د، مدتها بـه مردم فشار مـیآورند کـه مشکلات فلان و فلان ایجاد شده است، سپس خود وزیر بهداشت رسماً گفت کـه پارازیت تأثیر زیـادی درون سلامت مردم نداشته است.
یـا چرا شورای نگهبان تبدیل بـه «بده» شده بود، به منظور اینکه شورا مسئول بررسی مصوبات بود، که تا مدتها مـیگفتند شورای نگهبان فقط مصوبات را رد مـیکند درون حالی کـه شورای نگهبان آماری ارائه داد کـه حدوداً درون برابر هر 10 مصوبهای کـه تأیید مـیشود 2 مصوبه رد مـیشود لذا جو که تا حدودی بـه نفع شورا برگشت.
اگری بخواهد وارد این موضوع شود حتما بپرسد شما کـه این اظهارات را مطرح کردی بر چه اساسی صحبت کردید؟ آن فرد یـا سند دارد و ارائه مـیدهد یـا ندارد و باید پاسخگو باشد، یـا اینکه حداقل بگوید من «احتمال مـیدهم» کـه پارازیت به منظور سلامت مردم مشکل ایجاد مـیکند، بروید بررسی کنید، یـا بگوید من «احتمال مـیدهم» کـه این آلودگی بـه خاطر بنزین پتروشیمـی باشد که تا بروند بررسی کنند.
برخی اعضای کمـیسیون بهداشت و اصل 90 مجلس شورای اسلامـی انتقاداتی را بـه عدم قرائت گزارش بنزینها درون مجلس مطرح مـیکنند و عدم قرائت را متوجه هیـات رئیسه مجلس مـیدانند.
طلا: بالاخره آقای لاریجانی بـه عنوان رئیس مجلس خیلی کارها درون مجلس انجام مـیدهد، یکی از آنـها موضوع بورسیـههای دانشجویی است. شما مـیدانید جوانها خیلی بـه موضوعات حساس هستند. اگر بیعدالتی رخ دهد واکنش نشان مـیدهند.
اعلام شد 3700 بورسیـه غیرقانونی درون کشور وجود دارد، اما از این مـیان درون نـهایت چه تعدادی بـه عنوان تخلف رسمـی اعلام شد؟! تنـها 37 نفر!
وزارت علوم مـیگفت بقیـه حتما خودشان هزینـه تحصیلشان را بدهند، اما درون نـهایت آنچه بـه عنوان آمار و اطلاعات مسئلهدار اعلام شد، 37 نفر بودند. یعنی یک درصد آمار اولیـه و این واقعاً جای تأسف دارد.
باید پرسید بـه چه قیمتی مـیخواهند مجلس و نظام را تحتالشعاع قرار دهند؟ چهی پاسخگو خواهد بود؟ آقای رئیسجمـهور وارد شد و گفت وزیر مرا بـه خاطر اعلام تخلفات بورسیـهها و ایستادن پای آنـها استیضاح د. آیـا این آسیبها و مطالب خلاف واقع کـه مـیگویند آسیبهای کمـی است؟
دولت درون این زمـینـه ادعایی دارد کـه همواره مطرح مـیکند و آن اینکه تاکید دارند منتقدان درد مردم را نداشته و به فکر قدرت هستند، از سوی دیگر 100 نماینده مجلس هم درباره ادبیـاتی کـه آقای رئیسجمـهور نسبت بـه منتقدان دارند، نامـه نوشته و تاکید د کـه منتقدان بـه فکر اصلاح امور هستند، نظر شما درون این زمـینـه چیست؟
طلا: ادعایشان را اثبات کنند، مردم مخاطبند و قضاوت خواهند کرد. ما همـه پیش قاضی اول خداوند و وجدان مردم نشستهایم، مثلاً درون موضوع یـارانـهها همـه ما بـه همراه دولتمردان از مردم خواهش کردیم کـه مردم یـارانـه خود را دریـافت نکنند. اما چند درصد ثبتنام ند؟
*از برجساز که تا مستحق واقعی برای دریـافت یـارانـه ثبتنام د
اگر تعداد نسبت بـه قبل کمتر شده هست به خاطر امواتی هست که قبلاً درون لیست بودند. یعنی الآن از برجساز ثبتنام کرد تای کـه واقعاً مستحق دریـافت یـارانـه بود. آیـا مجلس عامل این موضوع بود؟ ابزار تبلیغاتی کـه در اختیـار خودشان بود، خودشان هم تبلیغات د و از مردم خواهش د. صدا و سیما هم کـه خیلی مؤثر هست و درون این زمـینـه هم خیلی افکار عمومـی را جهت داد. یـا درون مورد بحث پولهای کثیف رسانـهها عامل طرح آن بودند؟
اینکه بنزین پتروشیمـی مشکلی ندارد را کـه ما نگفتیم، خودشان اعلام د یـا بحث روغن پالم اولین بار از کجا مطرح شد؟ خودشان نشستند با تولیدکنندگان و گفتند ببخشید ما اشتباه کردیم.
در این راستا حتما تاکید کنم کـه یکی از مشکلات این هست که محاوره عادی بـه رسانـه آمده است، محاورات عادی گاهی اوقات سند و مدرک و دلیل ندارد. این محاوره عادی اکنون وارد کلام رئیسجمـهور و مقامات شده هست و این بسیـار آسیبزاست.
بحث مربوط بـه فرهنگ سازی نیمـه تمام ماند....
طلا: بگذارید اینگونـه بیـان کنم. ما درون کشور از ابتدا دو جریـان داشتیم یکی جریـان مقاومت و دیگری جریـان سازش. جریـان مقاومت کـه معلوم بود سپاه و بسیج و مردم بودند. جریـان سازش هم عمدتاًانی هستند کـه در خارج از کشور تحصیل د و یـا برخی مناصب و پستهایی داشتند کـه به مرور زمان نگاهشان لیبرالیستی و سکولاریستی شده است.
حضرت امام(ره) گفت جنگ درون رأس امور است، اما به منظور این قشر درون رأس امور نبود. لذا درون پذیرش قطعنامـه 598 این افراد درون موضوع منابع مالی نظام را بـه تنگنا انداختند. همزمان امام مردم را بـه مقاومت تشویق مـیکرد و آنـها مجمعی بـه نام عقلا بـه راه انداختند کـه به دنبال سازش بود. الآن هم همـین طور است. آن زمان امام 2 بار آقای هاشمـی را خواست و از او پرسیدند این مجمع عقلا بـه چه عنوان تشکیل شده هست و حرف از سازش مـیزند؟ بگویید ما که تا آخر ایستادهایم و حرف از سازش نزنید. سرسلسه آنان چهی بوده است؟
امروز هم درون موضوع هستهای همـینطور است. رهبر معظم انقلاب مـیدانند کـه در مذاکرات چیزی دست ما را نمـیگیرد. اما چرا ایشان درون موضوع هستهای صحبت مـیکنند که تا این باور ملی ایجاد شود کـه غرب طرفی نیست کـه ما بتوانیم بـه آن اعتماد کنیم. اما بعضی این موضوع را قبول ندارند کـه در مصادیق و موضوعات مختلف عینیت یـافته است.
اکنون روسیـه هم درون تحریم است، ما همـین الآن با اتحاد مـیتوانیم کارهای بزرگی انجام دهیم.
*عدهای درون دولت فعلی معتقدند بدون غرب نمـیتوانیم اقتصاد کشور را شکوفا کنیم
در همـین بخش بحث حذف دلار از مبادلات مطرح شده اما برخی کارشناسان اقتصادی معتقدند کـه در دولت اهتمامـی به منظور حذف دلار از مبادلات وجود ندارد، شما علت را درون چه مـیبینید؟
طلا: اعتقاد بعضی بـه ویژه درون دولت فعلی این هست که بدون غرب نمـیتوانیم اقتصاد کشور را شکوفا کنیم، چرا کـه غرب را کدخدا مـیدانند.
اگر اجازه بدهید کمـی از این بحث دور شده و به سراغ یکی از موضوعات مورد توجه درون پارلمان برویم. طرح استانی شدن انتخابات مجلس درون این ایـام مورد توجه نمایندگان است. شما محاسن و معایب طرح را درون چه مـیبینید؟
طلا: این طرح نـه استانی هست و نـه شـهرستانی و در عین حال هم استانی هست هم شـهرستانی. یعنی هم حتما آرای شـهرستان را جمع کنیم و هم آرای استانها را. بـه نظرم طرح پختهای نیست، لذا از صحن بـه کمـیسیون ارجاع شد. بعد اینکه مـیگویند استانی اصلاً استانی بـه آن معنا نیست.
صرف نظر از محسنات و معایب آن، پیشنـهادی کـه من دارم این هست که حتی اگر بـه بهترین وجه تصویب شد، حداقل با یک سال تأخیر اجرا شود و در این دوره اعمال نشود.
چرا؟
طلا: به منظور اینکه دوباره این باور اجتماعی شکل مـیگیرد کـه مجلس به منظور خودش این کار را کرده است. درون بعضی کشورها قانون کـه مـیگذارند به منظور یک دوره بعد اعمال مـیکنند ما هم حتما به این شکل عمل کنیم. فرصت 6 ماهه یـا یکساله بدهیم و از دور بعد آن را اجرایی کنیم.
*ارتباط با «احزاب» نـه «مردم» از معایب طرح استانیشدن انتخابات مجلس است
معایب و محاسن طرح....
طلا: یکی از افتخارات ما این هست که با مردم ارتباط داریم. الآن تقریباً یکی ائمـه جمعه و دیگری نمایندگان هستند کـه با مردم ارتباط زیـادی دارند. اگر این را هم حذف کنیم چه اتفاقی مـیافتد؟
یکی از مـهمترین تبعات آن هست که نظام درون آن صورت حتما با احزاب تعامل داشته باشد نـه با مردم. این استانی شدن انتخابات مجلس درون جایی پا مـیگیرد کـه مردم حضور جدی داشته باشند. من از شما مـیپرسم آیـا حزب درون سیستم کشور ما بـه راه افتاده است؟ ما الان حداقل 200 حزب ثبت شده داریم اما از شما مـیخواهم بپرسم فقط 15 تای آن را بشمارید. همان حزبهای معروف هم برنامـههایشان فقط به منظور ورود بـه عرصه انتخابات است. کدام حزب آمده هست برای مدت زمان فعالیت خود بیلان کار ارائه داده باشد؟
*روحانی هنوز شعار اعتدال را تعریف نکرده است
هنوز آقای روحانی شعار اعتدال را تعریف نکرده است. بعد ما مـیخواهیم نظام انتخاباتی خود را حزبی کنیم درون حالی کـه هنوز حزب «بما هو حزب» درون کشور شکل نگرفته است.
پس ما با این کار عملاً کاری مـیکنیم کهانی کـه مـیخواهند بـه مجلس راه یـابند حتما بروند بـه دنبالانی کـه صاحبان قدرت و ثروتند چرا کـه مـیخواهند درون یک استان 13 مـیلیونی تبلیغات کنند. وقتی زیر چتر افراد صاحب ثروت و پول رفتید بعد از انتخاب و تصدی کرسی نمایندگی حتما به چهی جوابگو باشیم؟ بـه همان فرد پولدار. اگر منافع حزب و منافع مردم با هم متفاوت بود، نماینده منتخب حتما حامـی منافع کدامـیک باشد؟
یکی دیگر از مسائل این طرح این هست که شرایط را برایـانی کـه ارتباطات زیـاد و منابع مالی زیـاد ندارند فراهم نمـیکند؟ و آن عدالت سیـاسی و اجتماعی را کـه باید محقق شود زیر سؤال مـیبرد؟
من این طرح را بـه صورت کامل رد نمـیکنم، البته وقتی بخشینگر شدیم، سبب مـیشود قسمتی از منافع ملی خود را نادیده بگیریم، اما حتما بپذیریم کـه با این سرعت نمـیتوانیم استانی شدن انتخابات مجلس را اجرایی کنیم و باید بگذاریم به منظور پس از انتخابات و برای یک سال مسکوت بگذاریم.
آقای دکتر! درون بخش پایـانی مصاحبه مـیخواهم از شما بـه عنوان دبیر اجرایی مجمع نمایندگان تهران یک انتقاد مردمـی را مطرح کنم. برخی مـیگویند کـه ارتباط نمایندههای تهران با مردم خیلی کم است...
طلا: من نمـیتوانم بپذیرم کـه ارتباطشان خیلی کم است، حوزه تهران خیلی گسترده است، دوم اینکه کار نمایندگی خیلی سنگین است، به منظور یک قانونگذاری چقدر حتما مطالعه کنند، چقدر حتما با افراد متخصص م کنند؟ چه قدر حتما جلسه بگذارند؟ مثلاً بررسی اشتباه احتمالی درون ماجرای فوت 9 کودک درون بیمارستانهای تهران چقدر زمان مـیبرد؟ چهی حتما این کار را انجام دهد؟ یک رئیسجمـهور و وزیر، دفتر و نـهاد و سازمان و تشکیلات دارد، نماینده اینگونـه نیست و نماینده ناظر بر یک حوزه نیز نیست بلکه بر همـه حوزهها حتما نظارت کند.
ما اکنون 4500 مسجد درون تهران، ری، شمـیرانات و اسلامشـهر و پردیس داریم، من هر شب یکی از این مسجدها را بخواهم بروم، چند سال یک بار نوبت بـه هر کدام مـیرسد؟ 12 سال طول مـیکشد حال شما بـه این هیأتها، کارخانـهها، مدارس، دانشگاهها، بیمارستانها و ... را اضافه کنید. اکنون نزدیک 2 ماه هست که مـیخواهم با رئیس یکی از بیمارستانها جلسه بگذارم فرصت نکردهام. مگر نمایندگان بیش از 24 ساعت درون شبانـهروز فرصت دارند؟
من از بعضی از نمایندگان شـهرستانها پرسیدم بیشترین حضور شما درون حوزه انتخابیـهتان چقدر بوده است، گفتند 50 بار درون حالی کـه من شخصاً 200 بار درون حوزه اسلامشـهر حضور داشتهام. اما مثلاً این آمار را درون تهران چگونـه مـیتوان ارائه داد؟ کار سختی است.
منبع: فارس
یکشنبه 11 مرداد 1394-02:13 ب.ظ
خرازی: کرباسچی تمام امکانات خود را علیـه ناطقنوری بـه کار مـیگرفت
رئیس حزب ندای ایرانیـان گفت: کرباسچی کـه مـیگوید حتما از آقای ناطق حمایت کنیم، درون زمان انتخابات مجلس پنجم و بعد درون انتخابات ریـاست جمـهوری تمام امکانات خود را علیـه آقای ناطق بـه کار گرفت.
صراط: محمدصادق خرازی رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیـان درون گفتوگویی بـه بررسی مسائل سیـاست داخلی و سیـاست خارجی پرداخت؛ مشروح مصاحبه خرازی با نشریـه مثلث درون ادامـه آمده است:
آقای دکتر! بعد از توافق هستهای آقای دکتر ظریف را دیدهاید؟
بله، پنجشنبه خدمت ایشان بودم.
آیـا از اوضاع راضی بودند؟
ایشان زحمت فراوانی کشیده و توانسته درون تاریخ ایران وظیفه و رسالت دیپلماتیک خود را انجام دهد. مـیتوان گفت بـه صورت نسبی از کاری کـه انجام شده راضی هست و از همکاری و هماهنگی نـهادها و حمایت مقاممعظمرهبری و مدیریت آقای روحانی درون مجموع خیلی راضی هستند.
دلخور هم بودند؟
طبیعی است. ایشان معتقد هست برخی شاید بـه دلیل فقدان نگاه حقوقیشان، نگاه سیـاسی دارند و برخی فقط نگاه حقوقی و برخی فقط نگاه تکنیکی دارند. پدیده توافق یـا متنی کـه مقابل ماست درون ابعاد مختلف حتما کار شود، درون واقع متنی حقوقی، سیـاسی، امنیتی و تکنیکی است. عوامل مختلف این متن دارای اهمـیت خاص و نیـازمند این هست که با نگرش همـهجانبه و وسیع بدان نگاه شود.
ماههای سختی به منظور دکتر ظریف سپری شده است. آیـا فکر مـیکنید به منظور ایشان کار تمام شده و خیـالشان راحت شده است؟
نـه، آقای ظریف خیـالشان راحت نشده است. به منظور دیپلماتی مثل ظریف هم درست هست که کار طاقتفرساست اما شیرینیهای خاص خودش را هم دارد. نمـیتوان گفت کـه خیلی بـه آقای ظریف سخت گذشته است. شغل آقای ظریف این است. او به منظور این پست و شغل آفریده شده است. آقای ظریف کارش را تمامشده تلقی نمـیکند و معتقد هست این کار آغاز یک حرکت هست و مـیتواند هم سرآغازی به منظور مناسبات بینالمللی شود و هم تعبیر بـه یک آغاز جریـان جدید بین ایران و کشورهای مـهم جهان.
حتما بخشی از همـین جواب شما بـه آمریکا برمـیگردد. آیـا آمریکا را هم درون این پکیج قرار مـیدهید؟
بله.
اما مقامات ارشد دو کشور گفتهاند کـه ایران و آمریکا اختلافات زیـادی با هم دارند و این توافق بـه معنای عادیشدن رابطه یـا همکاری درون زمـینـههای دیگر نیست؟
درست هست مجوز مذاکرات فقط درون موضوع هستهای هست و نمـیتوان بـه دیگر امور منطقهای، بینالمللی یـا حتی دو جانبه آن را پیوند داد، البته اگر منافع ملی ما ایجاب کند، ما تابع هستیم. منافع ملی با دیدگاه رهبری تطبیق و هماهنگ مـیشود. ما قسم نخوردیم کـه تا ابد با آمریکاییها قطع رابطه باشیم یـا با آمریکاییها درون یک شرایط «نـه جنگ و نـه صلح» زندگی کنیم. اگر آمریکاییها واقعا آزمونی کـه در آن قرار گرفتند را درک کنند و بفهمند کـه چه شرایط مـهمـی است اوضاع فرق مـیکند. آنـها درون همـین مذاکرات، درک واقعبینانـهتری نسبت بـه سابق از مناسبات داخلی ایران داشتهاند. درون چارچوبی کـه رهبری تعیین مـیکنند، مـیتوان مـیدان بازی را فراهم کرد. آنچه اکنون مطرح هست اینکه اعتماد وجود ندارد. یعنی مـیزان اعتماد ما بـه آمریکاییها و شاید آنـها بـه ما، بـه مـیزان اعتمادی نیست کـه بتواند مناسبات دو کشور را بـه سمت جلوتر پیش ببرد. آمریکاییها یک بحران بزرگ جهانی را بـه زعم خودشان، مدیریت د. ایرانی را درک د و با درکشان توانستند فضای دیگری را بـه وجود آوردند. بهرغم تصوری کـه مـیشد قدمهایی بـه سمت جلو برداشته شد، البته موضوعیت پرونده هستهای را بـه مثابه یکی از مسائل مـهم جهانی و بینالمللی حتما بررسی کرد.
صرف نظر از فاکتور اعتماد کـه بدان اشاره کردید، شاید چیزی مـهمتر از آن بـه نام «نقاط مشترک» وجود داشته باشد. رهبران هر دو کشور تاکید مـیکنند کـه در خیلی از موارد سیـاستهایمان 180 درجه با هم تفاوت دارد. بهنظر شما نقاط مشترکی وجود دارد کـه ایران و آمریکا درون آن مورد احساس کنند کـه بتوانند با هم بنشینند؟
فصل اشتراک و افتراق و اختلاف ما با آمریکاییها خیلی زیـاد است. هم منافع مشترک داریم و هم تضادهای استراتژیک داریم. هم فرصتهای مشترک داریم و هم تهدیدهای مشترک و به همـین دلیل تهدید به منظور منافع ملی یکدیگر هستیم. اینـها واقعیـات دو کشور است. وقتی از دو کشور درون دنیـا بهعنوان دو قلمرو جغرافیـایی مـهم صحبت مـیشود، فضایی از تمام ابعاد و همـه مسائل پیرامونی درون آنجای مـیگیرد. بنابراین با آمریکاییها هم فرصت مشترک داریم و هم تهدید مشترک و هم اختلافات جدی و هم نگاه متفاوت و متعارض. آنـها عموما بـه حوزه جهان اسلام بسیـار انتزاعی فکر کردهاند. آنـها دموکراسی را گزینشی تلقی مـیکنند و دموکراسی را به منظور همـه جهان اسلام نمـیپسندند. آنـها سیستمهای دیکتاتوری را درون دنیـای اسلام بـه سیستمهای انتخابی و انقلابی و دموکراتیک ترجیح مـیدهند کـه نمونـه آن را درون فلسطین و حکومت مصر درون دوره جدید شاهدیم کـه تمام اینـها نشان داد کـه آمریکاییها تحمل و طاقتشان درون برابر دموکراسی با آن دموکراسی کـه در غرب هست، متفاوت است. آنـها دموکراسی هدایتشدهای مـیخواهند کـه از آن آدمـیکه مـیخواهند بیرون بیـاید. اما درون خاورمـیانـه الان این اتفاق نمـیافتد بنابراین دیدگاهها و اختلافاتی کـه الان مـیان سران دو کشور وجود دارد، اختلافات یک شب و دو شب نیست، اختلافات ریشـهای ایدئولوژیک است. یعنی ما خیلی وقتها احساس مـیکنیم کـه باید ببینیم تنظیم مناسباتمان با آمریکا چقدر تامـینکننده هویت و منافع ملی ماست. اگر اینـها دقیقا مشخص و احصا و در یک چارچوب برنامـهریزی شود، مـیدان همکاری یـا چالش بـه صورت جدی خواهد شد. یک روز با آمریکاییها درون یک مقطعی دو که تا فرضیـه بیشتر نداشتیم؛ یـا درگیری یـا عادیسازی روابط. الان این شرایط دیگر نیست چراکه آمریکاییها تجربه بسیـار ناموفقی درون درگیری و جنگ درون خاورمـیانـه داشتهاند. امروز همـه مـیدانند تنـها راه رسیدن بـه یک خاورمـیانـه امن، دروازه ایران هست و تنـها راه رسیدن بـه یک فضایی کـه مـیتواند حتی منافع آمریکاییها را تامـین کند - منافعی کـه در اعتدال و حقانیت هست - نـه اینکه از یک طرف سیـاست حمایت از داعش درون دستگاه امنیتی و اطلاعاتیشان داشته باشند و چشمشان را روی دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی منطقه ببندند و از طرف دیگر بهگونـهای صحبتهای ضدتروریستی کنند! ما تروریست خوب و تروریست بد نداریم، تهدید خوب و تهدید بد نداریم؛ تهدید، تهدید هست و تروریست، تروریست است. دنبال این هستیم کـه آمریکاییها این مفاهمـه را داشته باشند.انی کـه افغانستان را بـه آتش کشیدند و به بحرانهای ممکن رساندند، نمـیتوانند قابل اعتماد باشند. کشوری کـه 20 نفر از اتباعش درون 11 سپتامبر با حمله بـه برجهای دوقلو فاجعه آفد با این سیستم امنیتیاش قابل اعتماد نیست. نمـیتوان این سیستم را نگه دارید و بگویید قابل اعتمادند اما یک کشوری کـه در تمام مسیر ضدتروریستها، ضدالقاعده، ضدطالبان، ضدداعش، ضدبوکوحرام، ضد تمام تهدیدهای مـهم ایدئولوژیک بوده را محکوم کنید. خب نتیجه این مـیشود کـه افکار عمومـی برنمـیتابد. درون خود مقاماتشان هم نمـیتوانند موضوع را بررسی کنند. بنابراین اختلاف برداشتهایمان و دیدگاهمان با آمریکاییها حل نشده و زیـاد است. آمریکاییها با طرف مقابل یعنی ایرانیها بـه یک امنیت ذهنی مشترک نرسیدهایم؛ که تا زمانی کـه ذهنها آماده و امن نشود، نمـیشود انتظاری بیش از این داشت.
اگر درون یک جمله بخواهیم بپرسیم ممکن هست موارد استثنا وجود داشته باشد کـه ایران و آمریکا با هم مجددا پای مـیز مذاکره بنشینند؟
در عالم سیـاست همـه چیز ممکن هست و هیچ چیز غیرممکن نیست.
بهعنوانی کـه قطعا درون سیـاست خارجی تجربه دارید و وقتی کـه اتفاقی مـیافتد، آیندهاش را هم مـیتوانید حدس بزنید یـا اینکه گزارههای مختلفی برایش متصور شوید، اولا آیـا این توافق را واقعا برد - برد مـیدانید؟ ثانیـا اینکه درون ذیل همـین سوال آیـا این توافق بـه مرحله اجرا خواهد رسید؟ یعنی ممکن هست تصور کنیم کـه کنگره رد کند یـا درون ایران بـه دلیل مشکلاتی کـه ممکن هست بعدا بـه وجود آید رد شود؟
من از روز اول هم معتقد بودم کـه تنـها راهحل قضیـه دیپلماسی است. درون روزهای بسیـار سخت درگیری درون زمان جنگ قطعنامـهها هم معتقد بودم کـه دیپلماسی مـیتواند جواب دهد و الان هم معتقدم کـه دیپلماسی جواب داده و این راهی کـه رفتیم، مـیتواند مستمر باشد. یعنی معتقدم کـه در نظام سیـاسی ایران هم یک عقلانیت سیـاسی وجود دارد کـه مـیخواهند این موضوع فیصله یـابد و حل شود. نگاه ایرانی و نگاه غربی بـه پدیده هستهای قطعا جزو نگاههای اختلافآمـیز هست ولی که تا جایی کـه دوستان توانستند ظرفیتسازی د و در این ظرفیت توانستند کارشان را انجام دهند. این هست که من تعبیر برد - برد را استفاده مـیکنم. اینکه درون مورد قطعنامـه از واژه «یک شکوه بینظیر» استفاده مـیکنند، من تعبیر شکوه را استفاده نمـیکنم. معتقدم کـه ما درون عالم سیـاست، هم حتما امتیـاز بدهیم و هم حتما بگیریم. هم توانستیم از ظرفیتهای بینالمللی خودمان استفاده کنیم و هم از قدرت بازدارندگی خودمان. اگر قدرت بازدارندگی ایران نبود، محال بود کـه یک قدم درون دنیـا موفق شویم. قدرت بازدارندگی ما درون نگاه مدیریت درون سیـاست خارجی خاورمـیانـهای نظام هست که پدید آمده، بـه همـین دلیل هست که درون اقصینقاط منطقه وجود داریم؛ درون خاورمـیانـه، درون یمن، درون سوریـه، درون عراق و در افغانستان. شما ایران را مـیبینید اما ایرانی نمـیبینید کـه این نشاندهنده اوج غرور یک سیـاست خارجی قدرتمند بازدارندهای هست که توانسته کمک کند بـه خاورمـیانـه و موضوعات مختلف. من این متن را کـه انشاءالله درون کشور هم مورد بررسی آقایـان قرار خواهد گرفت و ابعادش را اندازهگیری خواهند کرد، روحش را مثبت مـیدانم و یک موفقیت مـهم مـیدانم، درون عین حال طبیعی هست که درون جاهایی هم ناچار شدیم نرمش قهرمانانـهای کـه مقام معظم رهبری از آن نام بردند را درون بعضی از بخشها و لایـههایمان ببینیم. حسمان هم این هست که قطعا شرایط آینده درون منطقه بهگونـه دیگری رقم خواهد خورد.
در ادامـه بحثمان نکته بسیـار مـهمـی مطرح مـیشود و آن اینکه آیـا بعد از این توافق حتما منتظر یک «روحانی» جدید باشیم و یک رئیسجمـهور با مشخصات جدید مـیبینیم؟ آیـا پرستیژ آقای روحانی تغییر خواهد کرد؟
من با شناختی کـه از آقای روحانی دارم این فرضیـه را قبول ندارم. آقای روحانی را از بعد از جنگ دیدهام و بعد از مذاکرات مـهم ایران درون ماجرای قطعنامـه 598 و در فرصتهای مختلف سیـاسی دیدهام. آقای روحانی اینگونـه نیست کـه بخواهید تلقی و تصور کنید کـه یک آقای روحانی متفاوتی شود. البته درون مرحلهای هست که اقتدار، قدرت داخلی و محبوبیت دولت تحت تاثیر این قطعنامـه بین مردم خواهد بود.
بههرحال حتما تاثیراتی خواهد داشت. بـه نظر شما نسبت آقای روحانی با اصلاحطلبان باوجود این توافق چگونـه خواهد شد؟ برخی هنوز هم مـیگویند کـه اگر توافق شود آقای روحانی دیگر نیـازی بـه اصلاحطلبان ندارد، یعنی برند اینکه ایران را از تحریمها درآورده آنقدر برایش امتیـاز دارد کـه نیـازی بـه اینکه اصلاحطلبان از او حمایت کنند که تا بدنـه اجتماعی اعتدالگراها بالا برود، ندارد. شما هم اینطور فکر مـیکنید؟
نـه، اینگونـه نیست. آقای روحانی و اصلاحطلبان بـه عقلانیسازی سیـاسی رسیدهاند. یعنی همـهشان امتیـاز این موفقیت را (اگر نامش را موفقیت بگذاریم) بـه محور نظام واگذار کردهاند و معتقدند کـه محور نظام بود کـه این موقعیت را فراهم کرد و دولت توانست درون این زمـینـه بازی کند و موفق شود. بنابراین وقتیی چنین توانی را دارد و در درون خودش سیـاست را عقلانیسازی و منطقی مـیکند بعد دلیلی برایش وجود ندارد کـه احساس غرور و بینیـازی کند. پیروزیها از بین مـیرود و زود فراموش مـیشود، چنانچه ما گفتیم «قهرمان شدن کار آسانی است، قهرمان ماندن کار سختی است». یعنی درون فرهنگ پهلوانی ایران کـه نگاه کنیم، پهلوان شدن کار سختی نبوده و پهلوان ماندن کار سختی است. من تصور نمـیکنم و آقای روحانی مـیدانند کـه اصلاحطلبان چه موقعیت اجتماعی دارند و با محوریتی کـه آقای روحانی دارد، مـیخواهد این ظرفیت را توسعه دهد و حفظ کند. آقای روحانی سه، چهار انتخابات درون پیش رو دارد. این انتخابات بالاخره درون خیلی از مباحث، موضوعات و سوالات بزرگی درون مقابلش خواهد بود. انتخابات مجلس، خبرگان و ریـاستجمـهوری و شورای شـهر بعدی انتخاباتی هست که درون دوره آقای روحانی اتفاق خواهد افتاد. آقای روحانی یک شخصیت و رجل سیـاسی هست و مـیداند کـه ظرفیتها چگونـه هست و ظرفیتها چگونـه مـیتواند احصا شود. برداشتم این هست که آقای روحانی بخش عمدهای از سرمایـهگذاریاش را درون سبد رای اصلاحطلبان گذاشته است.
نسبت اصلاحطلبان با آقای روحانی بعد از توافق چیست؟
ما از آقای روحانی بیشتر از قبل هم حمایت مـیکنیم و موفقیت آقای روحانی را موفقیت نظام مـیدانیم و موفقیت نظام را درون قدرت و تعامل نظام مـیدانیم. اینـها واقعیت است، موفقیت آقای روحانی را درون تعامل با رهبری، ستایش مـیکنیم. آقای روحانی توانستند درون تمام مراحل اعتماد رهبری را جذب کنند و حمایت رهبری را داشته باشند و از نظرات و رهنمودهای مقاممعظمرهبری بـه صورت حداکثری استفاده کردهاند. اینـها درون سیـاست واقعیت جدی هستند، از زمانی کـه ایشان بـه اتاق رئیسجمـهوری رفتند، التهاب و درگیریهای داخل نظام کاهش یـافته و بحرانهای بینالمللی ایران بـه صورت جدی-عینی تحت تاثیر این رفتار عقلانی قرار گرفته است.
لااقل درون فاصله 15 روز مانده بـه توافق حرفی شنیده مـیشد کـه آقای روحانی هر طور شده این توافق را امضا مـیکند، حتی توافق بد را و آن وقت گمانـهزنی مـیشد کـه اگر این کار را کرد، حاکمـیت حتما چهکار کند؟
تا جایی کـه من شخصا با آقای روحانی ارتباط قدیمـی داشتم و ایشان را خوب مـیشناسم معتقدم محال بود آقای روحانی این کار را انجام دهد. آقای روحانی که تا 24 ساعت قبل از اینکه بـه توافق برسند، هنوز نمـیدانست کـه چه اتفاقی خواهد افتاد و در آن مقطع قاطعانـه نمـیگفت کـه به نتیجه مـیرسیم یـا نمـیرسیم. مقام معظم رهبری چارچوبها را مشخص کرده بودند و در آن چارچوبها آقای روحانی اعلام و آقای ظریف هم مدیریت و پیگیری مـیکرد. که تا 24 ساعت قبل از توافق هم آقای روحانی معتقد بود کـه ما مشکلاتی داریم و باید مشکلاتمان حل شود. بـه صورت قاطع نمـیگفت و مـیدانم کـه دو گزینـه درون مقابل آقای روحانی قرار داشت؛ گزینـه بعد از قطعنامـه و پیروزی و گزینـه شکست مذاکرات. درون شکست مذاکرات حتما نظام را اداره مـیکرد کـه روی این هم دولت آقای روحانی فکر کرده بود و خبر دارم. درون جلسهای کـه بهعنوان کارشناس دعوت شده بودم مطرح مـیشد کـه اگر موفق شدیم چه مـیشود و اگر موفق نشدیم، چه؟ این تدبیر رئیسجمـهور را مـیرساند، بنابراین نمـیتوان گفت کـه آقای روحانی بـه هر قیمتی مـیخواست توافق را امضا کند. نکته بسیـار مـهمـی را از نزدیکان ایشان شنیدم کـه آقای روحانی درون یک جلسه بسیـار محرمانـه گفتند کـه اگر موفق شویم این موفقیت از آن اعتماد مقاممعظمرهبری و خردمندیهای ایشان است. اگر موفق نشویم، رسما بـه مردم خواهم گفت و از رهبری تشکر مـیکنم کـه فضا را مـهیـا د و سخن ایشان کـه «اعتماد بـه غرب نمـیشود» از همـه درستتر بود. این شجاعت را دارم کـه این را بیـان کنم. آقای روحانی بهصورت آشکارا شجاعت بیـان این مطلب را دارد. چنین فردی بـه هر قیمتی حاضر نیست آنچه گفته مـیشد را انجام دهد. ایشان 16 سال دبیر شورای عالی امنیت بوده هست و تجارب ارزشمندی درون این زمـینـه دارد.
اکنون حاکمـیت با رئیسجمـهوری مواجه هست که 23 ماه مذاکره کرده است، درحالی کـه مـیتوانست درون همان ژنو 3 یـا وین 5 یـا درون عمان، آلمان یـا نیویورک کار را تمام کند. اما رئیسجمـهوری هست که که تا آن لحظه کـه چارچوبهای رهبری رعایت شود، حاضر بـه مذاکره بود. حالا نگاه حاکمـیت بـه چنین رئیسجمـهوری چگونـه است؟ مـیخواهم بپرسم حاکمـیت عالی ایران آقای روحانی را چطور مـیبیند؟
من نمـیتوانم نماینده حاکمـیت باشم. برداشت خودم را بیـان مـیکنم. درون مجموعه حاکمـیت نظام ما، عقلانیت سیـاسی روحانیت شیعه و شخصیتهای شیعه خیلی بالاست. یکی از تفاوتهای ماهوی کـه به صورت جدی با دنیـاهای پیرامونیمان داریم، انعطاف بینظیر خردمندان نظام سیـاسی ایران است. همـهشان نگاه مـیکنند کـه رئیسجمـهوری کـه کشور را تحویل گرفته کجا بوده و الان کجاست، کشور با 950 مـیلیـارد دلاری کـه درآمد داشته، نرخ رشد اقتصادی منفی پیدا کرده بود. خروجی سیـاست خارجیاش تهدید امنیت ملی نظام شده بود. سیـاست دفاعی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی مشخصی نداشته هست و پوپولیسم دولت درون آن بیداد مـیکرده و متاسفانـه فقر درون آن غوغا مـیکرده است. چنین رئیسجمـهوری درون چنین فضایی ریسک کرده و قدرت را بـه دست گرفته هست و بعد از دو سال مسئول برداشتن یکی از موانع مـهم ایران بوده است. درحالی کـه سیـاست اقتصادی خود را مبتنیبر اقتصاد و ظرفیتسازی بر اقتصاد مقاومتی کرده است؛ ظرفیتسازیهایی مـیکند و یکی از مـهمترین مسائل کشور را حل مـیکند. البته مجموعه حاکمـیت، نـهادهای مـهم نظام هستند. نـهاد رهبری، نـهاد قوه مقننـه، قضایی و نـهادهای نظامـی و امنیتی و نـهاد تبلیغاتی نظام هست و تمام اینـها بـه پدیده متن و اسنادی کـه با طرف مقابل نوشته شده هست و کاری کـه دولت آقای روحانی انجام داد و وزیر امور خارجه انجام داد، نگاه مثبتی دارند. شاید نسبت بـه بعضی واژهها و جملات، بعضی مسائل متقابل هم وجود داشته باشد. اما وقتی انتقاد نباشد نمـیتوان کار کرد. حتما گامها را بهگونـهای برداشت و عملی ساخت کـه کانونهای عملی یک یک بـه نتیجه برسد. من بهعنوانی کـه هم درون صحنـه خارجی دستی دارم و هنوز درون صحنـه داخلی ایران فعال هستم، معتقدم کـه حاکمـیت بـه کار آقای روحانی خوشامد گفته، منتها بخشهایی کـه هنوز قابل سوال هست را حتما حل کند و به قول معروف خوشامدنشان شیرینتر شود.
آیـا ممکن هست بخشی از این حرفهای تندی کـه از سوی سران دو کشور ایران و آمریکا درون مورد احتمال ادامـه رابطه ایران و آمریکا بیـان مـیشود بـه دلیل مسائل داخل کشورها باشد؟ بـه یک معنا منظورم این هست که بـه داخل کشورشان پیـام دهند کـه معنای این توافق ایجاد رابطه بین دو کشور نیست؟
یک مقدار بـه بحث سیـاست داخلی و پیـامها برمـیگردد. پژواکهای موقعیت داخلی به منظور بیرون از قلمروی جغرافیـایی هم ما و هم آنـهاست و یک مقدار هم واقعیت دارد. بالاخره عربستان سعودی و اسرائیلیها و اعراب فشار روی آمریکاییها مـیآورند کـه ما متحد تو هستیم یـا ایران؟ آنـها هم درون یک پارادوکسی قرار گرفتند. یکسری شعارها دارند کـه با ما بـه توافق نمـیرسند کـه مورد بولد آنـها واقع مـیشود و خوشحالیشان را درون پی دارد. یکسری موضوعاتی هم هست کـه آنـها درون داخل خودشان مطرح مـیکنند. بعضیها واقعی هست و بعضی هم پژواک مسائل داخلی آن کشورها با بیرون است.
بهطور اخص مـیخواهم بگویم ما با یک عربستان جدید مواجهیم، بـه هر حال حاکمـیت عالی آنـها تغییر کرده است. اما واقعیت این هست که ما با یک ایران جدید هم مواجهیم. یعنی ایران بعد از توافق داریم کـه به هزار و یک دلیل، توافق مـیتواند کمکش کند کـه قویتر باشد. ایران و عربستان الان نسبت بـه همدیگر چگونـهاند؟ دشمن یکدیگر هستند و ممکن هست این دشمنی آنقدر بالا بگیرد کـه به آن دیـالوگ آقای ولایتی و مقامات آنـها برسد یـا نـه این دشمنی کنترل مـیشود؟
ایران و عربستان درون یک رقابت تنگاتنگ جدی هستند کـه در مسیر 30، 40 سال گذشته تاکنون وجود داشته است. حتی این رقابت از دوره حکومت شاه با آنـها بوده است. عربستان همزمان بهعنوان اینکه درون منطقه خلیجفارس واقع است، ظرفیتسازی به منظور خود بهوجود آورد کـه غربیها را بهعنوان یک گزینـه درون ژاندارمـی درون منطقه استفاده کند کـه منتها نتوانست از آن بهره ببرد و آن ظرفیت را نداشت. عربستان با ما درون یک رقابت جدی رودررو هست حتی مثل رقابت ما با ترکیـه نیست. ما با عربستان و ترکیـه و اگر مصر بخواهد فعالتر از این باشد با مصر هم درون منطقه طبیعی هست رقابت داشته باشیم اما این رقابت مانع همزیستی نمـیشود. درون ادبیـات سیـاسی همزیستی بسیـار مـهم هست یعنی ما هم همزیستی داریم و هم رقابت. منافع خودمان را داریم آنـها هم منافع خودشان را. نمونـهاش اینکه عربستان پول مـیدهد که تا تصویر نادرستی از ایران درست کند. ما اسناد و مدارکی داریم کـه عربستان از سازمان مجاهدینخلق (منافقین) دفاع و حمایت مـیکرده است. ما شرایط و ظرفیتهایی داریم کـه عربستان از نحلههای ضدایرانی حمایت مـیکرده است. ما دست آشکار تروریست منطقه را درون ید قدرت دستهای امنیتی عربستان مـیبینیم. ما با این مسائل ناسازگاریم منتها عربستان ظرفیت بالای دنیـای اسلام را داراست کـه اگر درون همان ظرفیت بازی کند، همکاری مـیکنیم. ما با عربستان هم رقابت داریم و هم زندگی مـیکنیم و اگر آنـها بـه تشخیص و تشخص درستی درون باب حفظ منافع ملی برسند مـیتوانیم تعریف مجددی از همکاری داشته باشیم.
اجازه دهید فضای گفتوگو را تغییر دهیم و به سیـاست داخلی هم بپردازیم. از آقای لاریجانی شروع کنیم. مطرح هست که آقای لاریجانی تغییر کرده و به اصلاحطلبان و آقای روحانی نزدیک شده است. آیـا علی لاریجانی همان لاریجانی است؟ برخی حتی معتقدند کـه او نزدیک بههاشمـی شده است. شما چطور فکر مـیکنید؟
آقای لاریجانی یک شخصیت باهوش سیـاسی است. ویژگیهای بسیـار شخصیتی بارز و مثبتی دارد. یعنی هوشمند است، فلسفه خوانده است، ذهن استقرایی دارد و دو دوره مجلس را بـه خوبی اداره کرده است. مدیریت صداوسیما مـهمترین دستگاه اطلاعرسانی و تبلیغات کشور را داشته است. درون دوره اصلاحات، شمشیر تیزش را بـه روی اصلاحات تیزتر مـیکرد و جبهه داشت. درون دورهای هم درگیریهایی با احمدینژاد داشت کـه با تدبیر خود توانست احمدینژاد را زمـینگیر کند. آقای لاریجانی درون زمـینگیر شدن احمدینژاد نقش داشت، نمـیتوانیم منکر شویم. ولی آقای لاریجانی ذاتا و ماهیتا متعلق بـه یک جریـان فکری دیگر است. یعنی اگر آقای لاریجانی را درون خمره عسل اصلاحطلبی هم وارد کنید و بیرون آورید، باز آن شیرینیها و حلاوت اصلاحطلبی درون آن دیده نمـیشود. شاید حلاوت یک اصولگرایی خاص کـه عقلانی هم هست در او دیده شود. آقای لاریجانی، متعلق بـه جریـان عقلانی اصولگرایی هست و متعلق بـه چنین نحلهای است. بـه همـین دلیل وقتی از آقای روحانی صحبت مـیکنیم، آقای روحانی اصلاحطلب نیست. اگر شما تلقی کنید کـه آقای روحانی اصلاحطلب هست این اشتباه است. زادگاه و اردوگاه فکری آقای روحانی، اصولگرایی بوده هست و از دامن اصولگرایی یک مقدار بـه سمت نحلههای باز سیـاسی پیشرفت کرده کـه نمـیخواهم از لغت لیبرالیسم استفاده کنم کـه در حق آقای روحانی شایسته نیست و نارواست کـه بگویم آقای روحانی فردی هست که بـه سمت لیبرالیسم رجعت کرده است. آقای روحانی درون عینی کـه در اردوگاه راست سنتی بوده ولی عقلانیت درون سیـاست و گشادهرویی درون فرهنگ و بازبودن درون اقتصاد را معیـار خودش قرار داده است. با این دید آقای روحانی، آقای روحانی جدیدی تعریف مـیشود بهعنوان یک جریـان فکری درون خود اصولگرایـان. منتها مبانی فکری آقای روحانی منطبق با جریـان روشنفکری نیست. حتی روشنفکری آقای روحانی هم که تا حدودی جالب مـیشود! یعنی آقای روحانی چون متعلق بـه اردوگاه فکری اصولگرایـان است، هر حرکت روشنفکری او را کـه نگاه کنیم مـیبینیم کـه این قاعده بـه هم نمـیخورد و نام این دو تفکر با همجور درون نمـیآید. شاید یک بهرهبرداری مقطعی بشود اما نمـیتوان گفت کـه در درازمدت ادامـهاش داد. آقای روحانی توانسته درون جامعه ظرفیتسازی کند کـه بگوید نماد فکری عقلانی یک اصولگرا این است. بـه همـین دلیل بخش عمدهای بـه سمتش رفتهاند. درحالی کـه اگر اصلاحطلبان هم چارهای نداشته باشند بهسراغ آقای روحانی خواهند رفت اما اگر چاره داشته باشند، گزینـهای درون برابر آقای روحانی داشته باشند مثلا خود رئیس دولت اصلاحات گزینـهشان باشد، یـا آقای سیدحسن خمـینی یـا اصلاحطلب خوشفکر جوانی باشد کـه صاحبنظر باشد و بخواهد بـه مـیدان بیـاید، اصلاحطلبان بـه آن سمت خواهند رفت. اصلاحطلبان درون زمان اضطرار بـه سمت روحانی رفتند و آقای روحانی توانست از ظرفیت آقای هاشمـی و رئیس دولت اصلاحات و اصلاحطلبان استفاده کند و محور وحدت جریـانات سیـاسی مخالف دولت شود و در جامعه به منظور شناسایی عاملی کـه باعث موفقیت آقای روحانی شد مـهم است؛ این عناصر خیلی مـیتواند بـه ما کمک کند. عناصری کـه توانسته بـه ما بفهماند چه شد کـه آقای روحانی سه هفته قبل از انتخابات ریـاستجمـهوری کـه نظرسنجیها محبوبیت ایشان را که تا زیر پنج درصد بیـان مـیکرد درون عرض سه هفته بـه بالای 50 درصد رسید؟ عناصر، نقش و عملکرد دولت احمدینژاد بود. نقش خود آقای روحانی بهعنوان یک شخصیت فتوژنیک، سخنور و کاریزماتیک درون تلویزیون درون مقابل مردم بود. حمایت بیبدیل آقای هاشمـیرفسنجانی و حمایت شخص رئیس دولت اصلاحات و تمام جریـان اصلاحات بـه آن سمت بود. درون اوجی کـه انتخابات بـه سمت دوقطبی شدن مـیرفت و یک قطب انتخابات اصلاحات و قطب دیگر چند نفر از آنـها بودند، آقای روحانی نماد تغییر شد. مگر احمدینژاد نماد تغییر نبود؟ سال 84 کـه بحثهای انتقادی و اختلافی درون زمـینـه رای نبود. انتخابات سال 84 را ما اصلاحطلبان برگزار کردیم و نمـیتوانیم بگوییم انتخاباتی کـه ما برگزار کردیم تقلب شده و قبول نداریم! احمدینژاد نماد تغییر بود، دوقطبی شد و مردم رای دادند. آقای روحانی هم درون اینجا نماد تغییر شد و مردم رای دادند.
با این تفسیر آقای خاتمـی هم درون انتخابات سال 76 نماد تغییر بود. شاید بـه همـین دلیل هست که آقای روحانی حرفهای روشنفکری مـیزند و به قول شما گاهی اوقات باور و پذیرش آن سخت است. برخی مـیگویند آقای روحانی درحال تلاش هست تا خود را درون جایگاه اپوزیسیون قرار دهد که تا مبادا حضورش بهعنوان پوزیسیون او را مجبور کند مع وضع موجود باشد.
اگر آقای روحانی این کار را د، اشتباه بزرگی کرده است. اتفاقا آنچه آقای روحانی را از خیلی اصولگرایـان متمایز کرده واقعبینی و جهانبینی ایشان است؛ غرب را مـیشناسد، جهان را مـیشناسد و خوب تحلیل مـیکند.
یعنی حتما از وضع موجودش دفاع کند؟
بله من اگر جای آقای روحانی بودم، قاطعانـه از وضع موجود دفاع مـیکردم. دلیلی ندارد کـه آقای روحانی نقش اپوزیسیون را بگیرد. آقای روحانی کـه وارث اینهمـه مشکلات جدی بوده است! مرجع و علت این گرفتاریها او نبوده است! دلیلی ندارد کـه سکوت کند.
البته اینجا حتما منظور از اپوزیسیون ضدانقلاب نیست...
بله، آقای روحانی خودش درون این نظام و مجموعه است. آیـا مـیتواند بگوید کـه من نبودهام؟ درون ساختارسازی نظام سیـاسی، درون قانون اساسی، درون متمم قانوناساسی آقای روحانی نقش داشته است. اینکه تصور کنیم به منظور رای یک اقلیت روشنفکر بازیهای سیـاسی کنیم، نمـیشود، چراکه هم روشنفکران ما را مـیشناسند و هم آحاد مردم. امـیدوارم آقای روحانی چنین برنامـهای نداشته باشد و نگذارند از ایشان سوءاستفاده شود. البته با شخصیتی کـه از ایشان مـیشناسم، مـیدانم کـه این تیپی نیست. اما اگر اطرافیـانش بخواهند چنین کاری انجام دهند مثل این هست کهی فرع را بر اصل و حاشیـه را بر متن ترجیح داده باشد.
بههرحال چرخ سیـاست، روی پاشنـهای چرخید کـه اصلاحطلبان بـه قول شما درون شرایط اضطرار مجبور شدند از آقای روحانی دفاع کنند و حالا آقای صادق خرازی هم بیـان مـیکنند کـه از آقای روحانی کـه اصلاحطلب هم نیست و یک اصولگراست، دفاع مـیکنیم. آیـا ممکن هست چرخ سیـاست بهگونـهای بچرخد کـه آقای صادق خرازی درون بهمن ماه اذعان کند کـه شرایط اضطرار ما را بهجایی رسانده کـه لازم هست از آقای لاریجانی دفاع کنیم؟
نـه، ما عقبه آقای لاریجانی را عقبهای مـیدانیم کـه با اصلاحات خیلی قابل جمع نیست؛ نمـیتوانیم با ایشان بـه وحدت کلمـه برسیم. من بـه لحاظ فکری درون سیـاست خارجی و سیـاست داخلی شاید با آقای لاریجانی اختلاف دیدگاه داشته باشم. درحالی کـه ایشان را هم متدین و هم خوشفکر مـیدانم و ایشان دیدگاههای مختلف و شیرینیهای جالبی هم دارند. ولی بـه هیچوجه ما و اصلاحطلبان با آقای لاریجانی نمـیتوانیم با هم پیوند برقرار کنند. هرچند کـه آقای مرعشی و آقای عطریـانفر درون جاهایی صحبت کردهاند کـه آقای لاریجانی را ترجیح مـیدهند بـه عارف. اتفاقا ما درون گفتمان اصلاحطلبی با برادرمان آقای عارف اختلاف دیدگاه نداریم. آثای عارف دارای شخصیت و هویت اصلاحطلبی است؛ اگرچه شاید برداشت، روش و منشها با هم متفاوت باشد.
البته! این مصاحبه آقای عطریـانفر با هفتهنامـه مثلث است. او درون این مصاحبه گفت کـه نقد لاریجانی را بـه نسیـه عارف ترجیح مـیدهم...
البته، ایشان دیدگاه خودشان را گفتهاند. من هم تعجب کردم آقای عطریـانفر چنین جملهای را بیـان کرده، اینکه چگونـه ایشان با شجاعت چنین حرفی را مـیزند.
آیـا این تصمـیم اصلاحطلبی است؟
منظور آقای عطریـانفر بیشتر بـه قدرت اجرایی هست و بیشتر نسبت بـه قدرت اجرایی آقای لاریجانی اشاره دارند. قدرت تعامل و قدرت اجرایی آقای لاریجانی قابل مقایسه با عارف نیست. اما ما ترجیح مـیدهیم آقای عارف باشند و اطرافیـان قدرتمندی را به منظور مسئولیتها بکارگیری کنند. اگر اصلاحطلبان بـه سمت آقای لاریجانی بروند مـیشود یک نمایشنامـه جدید از اتلو شکسپیر طراحی کرد.
البته من فکر مـیکنم نباید با تسامح از این حرف بگذریم. آقای کرباسچی درون مطلبی مـینویسد کـه باید از آقای ناطق حمایت کنیم. البته آقای ناطق گفته هست که نمـیآید و درست درون همـین شرایط هست که خیلیها آقای لاریجانی را بسیـار شبیـه آقای ناطق مـیدانند. من فکر مـیکنم یک طرز تفکری درون اصلاحطلبان وجود دارد مانند آقای حجاریـان کـه همـین مدل را پیشنـهاد دادهاند. بـه یک معنا آنـها مـیگویند حتما با ائتلاف با اصولگرایـانی همچون لاریجانی وارد انتخابات شویم.
ببینید! عقبه آقای ناطق با عقبه آقای لاریجانی متفاوت است. آقای لاریجانی درون ماجرای حذف اصلاحطلبی، نقش جدی داشت درحالی کـه آقای ناطق نداشت. آقای ناطق قربانی نقش دوگانـه کارگزاران درون انتخابات مجلس پنجم شد. آقای کرباسچی کـه امروز این حرف را مـیزنند، تمام امکانات خود و امکاناتی کـه در اختیـار داشت علیـه آقای ناطق درون انتخابات مجلس پنجم و بعد درون انتخابات ریـاستجمـهوری بـه کار گرفت. آقای کرباسچی کـه آن زمان این کار را کرده هست نمـیتواند بگوید درحالی کـه خودش کرده است. آقای کرباسچیی هست که از آقای ریشـهری دفاع مـیکرد. درون انتخابات ریـاستجمـهوری معتقد بود کـه آقای ریشـهری از رئیس دولت اصلاحات بهتر است. آقای کرباسچی درون جلساتشان شرکت مـیکرد. ما عقبه آقای ناطق را خیلی متفاوت از عقبه آقای لاریجانی مـیدانیم. عقبه آقای ناطق یک عقبه انقلابی و مبارز بوده است. عقبه امامخواهی بوده است. آقای ناطق از یـاران و صحابه درجه یک امام بود. آقای ناطق مورد توجه حضرت امام(ره) بود. لاریجانی نسل بعد از آقای ناطق هست. البته لاریجانی هوشمندیهای سیـاسی و تواناییهای بسیـار بالایی دارند و توانسته انعطافپذیری کرده و بالا بیـاید. ولی عقبه آقای لاریجانی درون اصلاحات، خیلی قابل سوال است. بلایی کـه سر اصلاحات درون دوران مسئولیت ایشان آمد قابل وصف نیست. بحق یـا ناحق اصلا این دو نفر از منظر آرمان اصلاحطلبی قابل مقایسه نیستند. من گفتم بـه آقای لاریجانی علاقهمند هستم ولی پیوند ایشان با اصلاحات را مرگ اصلاحات قلمداد مـیکنم. اصلاحات مبانی خاص خودش را دارد.
پس شما مـیگویید درون هر شرایطی اصلا نمـیتوان فکر کرد کـه آقای لاریجانی و اصلاحطلبی با هم...
آن موقع حتما جلسه جشن ازدواج اصلاحطلبی و اصولگرایی برگزار کنیم و بگوییم کـه با هم ازدواج د و تمام شد و خیرش را ببینید. نمـیتوان آن زمان اسمـی از اصلاحطلبی برد.
ما آقای ناطق را بـه اصلاحطلبی بسیـار نزدیک مـیدانیم. آقای ناطق را بـه اصلاحطلبی بسیـار نزدیکتر از آقای لاریجانی مـیدانیم. آقای ناطق را ذاتا اصلاحطلب مـیدانیم. آقای ناطق و مبانی فکریاش را بـه کانون اصلاحطلبان و اصلاحطلبی کـه موردنظر امام و رهبری معظم بوده است، خیلی نزدیکتر است. اصلاحاتی هست که منظور از آن اصلاحات دیگری هست و رفرمهای متعارف روشنفکری کـه وابسته بـه سیستمهای ایدئولوژیک غربی هستند، ما آنـها را قبول نداریم. نـه رئیس دولت اصلاحات و نـه بزرگان اصلاحات آنـها را قبول ندارند. اما وقتی بحث مـیکنیم، آقای ناطق ذاتا اصلاحطلب است. هیچوقت آقای ناطق ذاتا آیتالله جنتی نیست. اگر بخواهیم 10 شاخص به منظور اصلاحات درون نظر بگیریم؛ بگوییم آیتالله جنتی و مرحوم آیتالله مـهدویکنی، آیتالله موحدی کرمانی، آیتالله حاج شیخ محمدیزدی فقیـه بزرگوار درون قم، آیتالله آقای سیداحمد خاتمـی درون قم کـه نمادهای اصولگرایی هستند و آقای ناطق را هم درون مـیانشان قرار دهیم! معلوم هست که بـه مبانی فکری آقای ناطق باور نداریم. اصلا نمـیدانیم کـه مبانی فکری آقای ناطق چیست. ما معتقدیم کـه آقای ناطق یک اصلاحطلب اصولگراست کـه به مبانی رهبری معظم انقلاب نزدیک است. این به منظور ما خیلی متفاوت است.
ادامـه مطلب
یکشنبه 11 مرداد 1394-02:04 ب.ظ
وضعیت سال 92 بدتر از 91؛ سال 93 بدتر از 92، و امسال؟
سوال اساسی این هست که آیـا هجوم و صف کشیدن سرمایـهگذاران خارجی صحت دارد؟ نتایج آن چه بوده است؟
ظاهرا تحریف واقعیت و ارائه آدرس غلط بـه افکار عمومـی بـه امری عادی و بدیـهی درون رفتار روزنامـههای زنجیرهای و رسانـههای مدعی اصلاحات بدل شده است.
موضوعاتی همچون پایـان تحریم قطعات هواپیما- کـه نـهایتا بـه ارسال چند کاتالوگ ختم شد! - هیـاهوی رسانـهای با موضوع ورود 9 هواپیمای جدید بـه ناوگان هوایی ایران- همان هواپیماهای فرسوده! کـه بلافاصله درون لیست تحریم آمریکا قرار گرفتند! - آزادی 13 تن طلای خریداری شده ایران- کـه با بدعهدی آمریکا و خلف وعده درون اجرای توافق ژنو با 19 ماه تاخیر بـه ایران رسید! - تنـها بخشی از آدرسهای غلطی بود کـه توسط این جماعت بـه افکار عمومـی ارائه شد.
در یـادداشتها و گزارشهای پیشین موارد فوق بـه تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.در این نوشتار قصد داریم که تا به چند و چون جدیدترین دستپخت ذوقزدگان بپردازیم؛ ماجرای «هجوم سرمایـهگذاران خارجی بـه ایران بعد از اعلام توافق وین».
در خصوص انتشار این خبر کـه حجم گستردهای از اخبار و تحلیلهای روزنامـههای زنجیرهای را درون بر گرفته است، سه پرسش وجود دارد و آن اینکه:
- آیـا هجوم و صف کشیدن سرمایـهگذاران خارجی صحت دارد؟ نتایج آن چه بوده است؟
- سرمایـهگذاری خارجی چه نسبتی با تحریم دارد؟ نسبتش با دیپلماسی عمومـی غرب چیست؟
- سهم مولفه سرمایـهگذاری خارجی درون بهبود اقتصاد کشور بـه چه مـیزان است؟
براساس گزارش سازمان کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل(آنکتاد) مجموع کل سرمایـهگذاری خارجی درون ایران درون سال 2014(معادل سال 1393) 2مـیلیـارد و 105 مـیلیون دلار بوده است. از این مـیزان، یک مـیلیـارد و 500 مـیلیون دلار مربوط بـه حوزه نفت و گاز، 305 مـیلیون دلار مربوط بـه بورس و 300 مـیلیون دلار مربوط بـه سرمایـهگذاری مستقیم بوده است. نکته قابل تامل اینکه مـیزان سرمایـهگذاری خارجی درون صنعت، کشاورزی و خدمات درون کشورمان «صفر» بوده است.
نکته تاملبرانگیز دیگر اینکه براساس گزارش مزبور، مـیزان خروج سرمایـه از ایران درون سال 1393 نسبت بـه سال 1392، 4 برابر شده هست و از رقم 146 مـیلیون دلار بـه 605 مـیلیون دلار رسیده است!
این کاهش چشمگیر سرمایـهگذاری خارجی درون ایران و افزایش نگرانکننده خروج سرمایـه از کشور درون حالی هست که روزنامـههای زنجیرهای بعد از اعلام توافق ژنو درون آذرماه 1392 با بـه راه انداختن یک هیـاهوی رسانـهای از ورود گسترده سرمایـهگذاران خارجی بـه ایران و گشایش عظیم اقتصادی خبر داده بودند.
آمار رسمـی «آنکتاد» و کاهش 31 درصدی سرمایـهگذاری خارجی درون سال 1393 نسبت بـه سال 1392 و همچنین کاهش 35 درصدی جذب سرمایـه درون سال 1392 نسبت بـه 1391 نشان مـیدهد کـه خبر گشایش چشمگیر اقتصادی درون پی هجوم سرمایـهگذاری خارجی تنـها یک بلوف بوده است.
در اوایل تیرماه سال جاری، اندیشکده «مرکز امنیت آمریکایی جدید» درون گزارشی اعلام کرد: «سرمایـهگذاران و صنایع خارجی که تا زمانی کـه توافق بهطور کامل اجرایی نشده و تهران تعهدات خود را پیـاده نکرده است، نسبت بـه ورود بـه بازار این کشور محتاط خواهند بود». درون ادامـه گزارش فوق آمده است: «در بهترین حالت دیپلماسی، ابقای بخشی از تحریمها علیـه ایران ]با ادعای حمایت از تروریسم و نقض حقوق بشر[ و سازوکار بازگشت آنی تحریمها مانعی جدی به منظور ورود سرمایـهگذاران خارجی بـه شمار مـیرود».
تاکید بر این موضوع کـه «تحریمهای حقوق بشر و تروریسم مانع اصلی ورود سرمایـهگذاران بـه ایران است» درون روزهای اخیر بـه دفعات از سوی رسانـههای غربی تکرار شده است. علاوه بر این، بنابر اخبار منتشر شده، برخی از تجار خارجی نیز درون دیدار بازرگانان و مسئولین ایرانی بر مانع تحریمهای غیرهستهای تاکید داشتهاند. این تاکید به منظور چیست؟ چرا «دیوید کامرون» نخستوزیر انگلیس درون تماس تلفنی با رئیسجمـهور کشورمان گستاخانـه بر لزوم تغییر رفتار ایران درون منطقه تاکید مـیکند؟! چرا «باراک اوباما» رئیسجمـهور آمریکا درون اوایل سال جاری درون مصاحبه با رسانـهها گفت: زمان آن فرا رسیده هست که مردم ایران بـه این موضوع پی ببرند کـه بهبود زندگی آنـها درون گرو خاتمـه بـه جنگهای نیـابتی درون منطقه است؟!
پاسخ این هست که آمریکا کـه عاجزانـه بلوف گزینـه نظامـی را تکرار مـیکند، تنـها راه مقابله با ایران را «اثرگذاری بر سیـاست داخلی از طریق انحراف افکار عمومـی» مـیداند. نظام سلطه درون پی آن هست تا با ایجاد مطالبات پی درون پی درون جامعه با چاشنی اقتصادی و بهره گیری از سرمایـه اجتماعی ناشی از توافق هستهای بـه بازتولید موضوع هستهای درون دیگر موضوعات نظیر تروریسم و حقوق بشر بپردازد.در این مـیان، سرمایـهگذاران خارجی نیز نقشی قابل توجه درون دیپلماسی عمومـی غرب ایفا مـیکنند.
در همـین جهت، شورای ملی ایرانیـان آمریکا (NIAC) همزمان با توافق ژنو درون آذرماه 1392 درون گزارشی بـه نقش هیئتهای خارجی درون هدایت افکار عمومـی درون ایران درون جهت منافع غرب اذعان کرد.
بنابر گزارشهای مشابه دیگر، تعداد زیـادی از این هیئتها با ایجاد کانال دیپلماسی پنـهان بـه شبکهسازی از گروههای غربگرا درون داخل کشور اقدام مـیکنند.
پارادوحضور 300 هئیت خارجی! بعد از توافق ژنو- بنابر آمار اعلام شده از سوی رئیس سازمان سرمایـهگذاری خارجی- و کاهش 31 درصدی سرمایـهگذاری خارجی درون ایران دلیلی بر این مدعاست.
در حال حاضر اقتصاد ایران بـه جز صنعت فولاد و تامـین هزینـههای استهلاک کارخانـههای قدیمـی و احداث ضروری کارخانـهای جدید درون یک منطقه خاص بـه دلایل خاص کـه البته نیـاز بـه تامـین مالی سنگینی هم ندارد، درون هیچ یک از صنایع دیگر نیـاز بـه سرمایـهگذاری جدید ندارد و فقط مـیبایست به منظور استفاده بیشتر از ظرفیتهای موجود برنامـهریزی داشته باشد. کارشناسان مسائل اقتصادی، ساماندهی و مدیریت نقدینگی سرگردان درون کشور را عامل اساسی درون بینیـاز شدن بـه سرمایـهگذار خارجی مـیدانند.
با توجه بـه آمار «آنکتاد» 80 درصد سرمایـهگذاری خارجی درون ایران درون بخش نفت و گاز و معادن انجام شده هست که محصول نـهایی آنـها خام فروشی هست که درون واقع بـه مثابه سمـی مـهلک به منظور تولید و اقتصاد ملی است.
بنابر تحلیل کارشناسان، با حضور اتاقهای بازرگانی غربی درون ایران، احتمال افزایش بیرویـه واردات بـه کشور وجود داشته چرا کـه مـهمترین هدف آنـها بهرهگیری از بازار قریب بـه 80 مـیلیونی مصرف ایران به منظور فروش محصولات خود است. یکی از مصادیق این رویکرد، حضور «صفر درصدی» سرمایـهگذاران خارجی درون صنعت و کشاورزی است.
علاوه بر این سرمایـههایی کـه به وسیله سرمایـهگذاران خارجی بـه کشورهای مـیزبان وارد مـیشود درون مقایسه با آنچه درون حین فعالیت خود بـه انحای مختلف بـه کشور مادر برمـی گردانند بسیـار ناچیز است. آنـها درون مقابل سرمایـه گذاری اولیـه اندک از راههای مختلفی نظیر استقراض محلی( استفاده از اعتبارات بانکی کشورهای مـیزبان)، سرمایـه گذاری مجدد درون عملیـات مالی شرکتهای تابعه درون دیگر کشورها و سرانجام انتقال سود خالص ،باعث خروج مستقیم سرمایـه از کشور مـیزبان مـیشوند. آنـها همچنین از راههای مختلفی نظیر حسابسازی از زیر بار مالیـات درون کشور مـیزبان فرار مـیکنند.
نگارنده این سطور درون پی آن نیست که تا سرمایـهگذاری خارجی را بهطور کامل نفی کند. روش معقول آن هست که به منظور پیشرفت اقتصاد کشور ابتدا از ظرفیتهای درون کشور- ظرفیتهایی کـه یـا اصلا استفاده نشده و یـا درست استفاده نشده است- بهرهگیری کنیم و سپس بـه سراغ جذب سرمایـهگذاری خارجی برویم.
در جذب سرمایـهگذاری خارجی نیز با مدنظر قرار مسائل امنیتی، با اولویتبندی مشخص، سرمایـه مذکور را بـه سمت تولید، جذب تکنولوژیهای جدید، رشد صنایع و سیستمهای کارآمد مدیریتی هدایت کنیم. و از این فرصت به منظور افزایش اشتغال و رشد درآمد کشور بهرهمند شویم.
بنابراین پهن فرش قرمز به منظور ورود سرمایـهگذاران غربی و ذوقزدگی از حضور آنـها بدون درون نظر گرفتن منافع ملی، خیـانتی نابخشودنی است.
وقتی «جان کری» وزیر خارجه آمریکا درون جلسه اخیر کمـیته روابط خارجی سنا مـیگوید: «با اعمال تحریمهای غیرهستهای، توافق نقض نمـیشود!» و «جک لو» وزیر خزانـهداری آمریکا نیز درون جلسه فوق مـیگوید: «تحریمهای مربوط بـه حقوقبشر و حمایت ایران از تروریسم کماکان برجای خود باقی خواهد بود و حتی مـیتوانیم درون این دو حوزه، تحریمهای جدیدتری هم اعمال کنیم!»؛ بـه این نتیجه مـیرسیم کـه هدف دشمنان حل مسئله هستهای یـا مسائلی نظیر حقوق بشر و تروریسم نیست، چرا کـه خود آنـها مراکز اصلی پرورش تروریسم و بزرگترین ناقضان حقوق بشر درون جهان هستند؛ هدف اصلی، جلوگیری از رسیدن ملت ایران بـه جایگاه شایسته تمدنی است.
منبع: کیـهان
یکشنبه 11 مرداد 1394-02:03 ب.ظ
زیباکلام گفت: درون شرایط فعلی اگر فردی مثل ناطقنوری درون رأس مجلس باشد، آن مجلس بسیـار توانمندتر از مجلسی خواهد بود کـه عارف درون رأس آن باشد.
روزنامـه جهان اقتصاد امروز یکشنبه 94/5/11 گفت و گویی با صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیـاسی انجام داده کـه مشروح آن را درون ادامـه مـیخوانید.
صادق زیبا کلام درون پاسخ بـه سوالی درون مورد جایگاه ناطق نوری درون سپهر سیـاسی ایران بـه خبرنگار جهان اقتصاد گفت :من نقش ایشان را را درون ورای جریـانات مطرح سیـاسی قرار مـیدهم. یعنی نـه ایشان را اصلاحطلب مـیتوانیم خطاب کنیم و نـه اصولگرا. البته درون رابطه با ایشان برخی خطوط کلی واضح و مبرهن است. از جمله اینکه ایشان قطعا درون طیف تندرو و رادیکال قرار ندارد. این نکته خیلی مـهمـی است. از این بابت ایشان بـه آیتالله هاشمـی رفسنجانی کـه امروزه مـی شناسیم خیلی نزدیک مـیشود . ایشان درون یک تصویر کلان درون یک طیف اعتدال و مـیانـهروی و واقعبینی قرار مـیگیرد و من بـه طور طبیعی ایشان را نزدیک بـه آقای هاشمـی رفسنجانی و دولت و یـازدهم و جریـان اصلاحات ارزیـابی مـیکنم. یعنی قطعا ایشان درون حال حاضر خیلی بـه اصلاحطلبان نزدیکتر مـیباشند که تا به اصولگرایـان. اصولگرایـانی کـه به هرحال نردبان سیـاسی آقای ناطق بودند. من معتقدم کـه ایشان خیلی از اصولگرایـان فاصله گرفته هست و مـیشود گفت کـه تقریبا از سال 84 بـه این سو شکاف ایشان و جریـان اصولگرا بیشتر و بیشتر شد و عملا اصولگرایـان خیلی از ایشان راضی نیستند و ایشان را از خودشان نمـیدانند.
زیبا کلام درون مورد نقش و جایگاه آقای ناطق نوری درون انتخابات پیشِروی مجلس و امکان قرار گرفتن ایشان درون زمره کاندیداهای اصلی جریـان اصلاحات گفت: قطعاً، مدتهاست کـه دست اصلاحطلبان مـیانـهرو و دست طیف مـیانـهرو و واقعگرای کشور به منظور تقاضای کمک بـه طرف آقای ناطقنوری دراز شده است. البته ایشان درون چندین نوبت اعلام کردهاند کـه وارد انتخابات مجلس شورای اسلامـی درون اسفند ماه نخواهند شد. کـه البته من فکر مـیکنم این واکنش خیلی خوب نیست و از ایشان حتما تقاضا کرد کـه حتما وارد انتخابات مجلس دهم بشوند.
زیبا کلام ادامـه داد: بنده معتقدم جایگاه طبیعی ایشان درون شرایط فعلی سرلیست اصلاح طلبان درون تهران خواهد بود و وقتی نیز کـه به مجلس راه پیدا مـیکنند با یک رأی بسیـار بالا و آبرومندانـه ایشان ریـاست مجلس خواهند شد.
استاد دانشگاه تهران افزود: قطعا اگر بـه انتخاب خود من باشد آقای عارف را سرلیست تهران مـیکنم و دوست دارم کـه آقای عارف رئیس مجلس دهم بشود اما واقعیتها بـه من مـیگوید کـه چشمهایم را بیشتر و بهتر بازکنم و ببینم کـه در شرایط فعلی مملکت اگر فردی مثل علی اکبر ناطق نوری درون رأس مجلس باشد، آن مجلس بسیـار توانمند تر از مجلسی خواهد بود کـه آقای محمدرضا عارف درون رأس آن باشد. بنابراین از این بابت من بدون تردید مـیگویم کـه آقای ناطق نوری حتما سکان کشتی اصلاحطلبان و مـیانـهروها را درون مجلس دهم بـه دست بگیرند.
من قرص و محکم و شفاف مـیگویم کـه اگرچه کـه آقای محمدرضا عارف دموکراسیخواهتر هست از آقای ناطقنوری ولی زمانی کـه فرمان مجلس درون دست آقای ناطق نوری قرار بگیرد، درون بلند مدت بـه دموکراسی بیشتر خدمت خواهد شد. بـه همـین دلیل انتظار مـیرود کـه اصلاح طلبان از آقای ناطقنوری بخواهند کـه ایشان نـه نگویند، کنار نکشند و با تمام قوا درون انتخابات مجلس دهم شرکت کنند.
ایشان درون سخنانی کـه روز گذشته ایراد د نگفتند کـه من مـیخواهم از جریـانات سیـاسی کنار بکشم، بـه عبارت دیگر گفته بودند من اعلام بازنشستگی نکرده بودم، البته نگفتهاند کـه من قصد ورود بـه صحنـه را دارم، اما نگفته بودند کـه قصد کنارهگیری دارند، بـه عبارت بهتر درون را نیمـهباز گذاشتند.
زیبا کلام تأکید کرد فکر مـیکنم ایشان دارند از دور صحنـه انتخابات و به خصوص اصلاحطلبان را نظاره مـیکنند. ممکن هست این فکر بـه ذهن ایشان خطور کند کـه مبادا بـه صحنـه بیـایند و اصلاحطلبان با ایشان مشابه برخوردی که درون سال 1378 با آقای هاشمـی رفسنجانی د، ند. جوانها جمع بشوند و آقای عارف یـا دیگری را بـه عنوان محور قرار دهند و یـا اقدام دیگری انجام بدهند. بـه همـین جهت من معتقدم کـه آقای هاشمـی رفسنجانی و رییس دولت اصلاحات، خود دکتر محمد رضا عارف، آقای لاری و سایر شخصیتهایی کـه جامعه آنها را بـه عنوان رهبران جریـان اصلاحات مـیشناسد حتما محکم از آقای ناطقنوری بخواهند کـه در انتخابات شرکت کنند.
قطعا ایشان اگر وارد انتخابات شوند بـه عنوان یک نامزد مستقل وارد مـیشوند، اما اصلاح طلبان مـیتوانند ایشان را سرلیست خود قرار دهند، ممکن هست اصولگرایـان هم این کار را انجام دهند، اما اصلاحطلبان قطعا حتما ایشان را نفر اول لیست خود درون تهران قرار دهند.
به گمان زیباکلام مدیریت حضور همزمان دکتر عارف کـه پتانسیل اجتماعی و سیـاسی بسیـار خوبی دارند، و آقای ناطقنوری کاری هست که رهبری جریـان اصلاحات حتما بتواند مدیریت کند.
زیباکلام درون ادامـه این مصاحبه تصریح کرد : قطعا معتقد هستم کـه هدف اصلی آقای دکتر عارف خدمت بـه دموکراسی درون کشور است. از این جهت فکر مـیکنم ایشان با من همعقیده باشند کـه مجلسی کـه آقای ناطقنوری ریـاست آن را برعهده داشته باشد، خیلی بیشتر مـیتواند بـه اصلاح طلبان کمک کند. بـه این دلیل کـه وقتی ریـاست مجلس درون اختیـار آقای ناطقنوری باشد این نـهاد نیرومندتر خواهد بود. علی رغم ارادتی کـه به ریـاست مجلس ششم دارم نباید فراموش کنیم کـه مجلس ششم بـه لحاظ برش خیلی ضعیف شده بود سیـاستمداران قابلی درون رأس مجلس بودند اما هیچ کدام هاشمـی رفسنجانی نمـیشدند، قطعا اگر ریـاست آن مجلس درون دست آقای هاشمـی رفسنجانی بود این مسئله بـه شدت بـه سود اصلاحطلبان تمام مـیشد و دستآوردهای اصلاحطلبان خیلی بیشتر مـیشد. درون مورد انتخابات مجلس دهم هم همـین مسئله صادق هست و فکر مـیکنم کـه مجلسی کـه آقای ناطقنوری را بـه عنوان رییس درون رأس خود داشته باشد توان بسیـار بیشتری خواهد داشت.
یکشنبه 11 مرداد 1394-01:39 ب.ظ
برای چندمـین بار، تصویر «حسن روحانی» رئیس جمـهور کشورمان از سردر شـهرداری مشـهد پوشانده شد!
پار نوشت:
برای چندمـین بار، تصویر «حسن روحانی» رئیس جمـهور کشورمان از سردر شـهرداری مشـهد پوشانده شد!
پیش از این هم درون مناسبتهای مختلف شاهد بودیم کـه شـهرداری مشـهد با نصب بنرهای مختلف بالای سر درب ورودی خود، روی عرئیس جمـهور را مـیپوشاند، درون حالی کـه با درون نظر گرفتن ابعاد بنر، خیلی راحت مـیشود جلوی این اتفاق را گرفت، کما اینکه درون دوره شـهردار قبلی مشـهد هیچگاه ع«محمود احمدینژاد» زیر بنرهای مناسبتی غیب نمـیشد!
این اتفاقات درون حالی مـیافتد کـه «صولت مرتضوی» شـهردار فعلی مشـهد از طیف اصولگرایـان و حامـیان احمدینژاد بوده و در وزارت کشور دولت هشتم و نـهم، مسئولیتهای زیـادی داشته هست و همـین مساله شائبه عمدی بودن این ماجرا را بـه وجود آورده است!
یکشنبه 11 مرداد 1394-01:17 ب.ظ
http://ashora-alirezagolrangian.mihanblog.com/
برادری بـه تعداد نیست، یوسف دوازده برادر داشت، برادری بـه وفاست، حسین تنـها عبّاس داشت...
سلام
اینبار مـی خوام کمـی راجع بـه فرهنگ خودمون نسبت بـه نژاد های دیگر ازجمله افغان و عرب حرف بزنیم.
اگه کمـی دقّت کنید، مـی بینید، کـه آمار نژاد پرستی درون ایران بـه به اوج خود رسیده...
آخه که تا کی مـی خواین انقدر خودخواه باشیم...
اوّل از افغان شروع مـی کنیم. جالبه بدونید کـه افغانستان و بیشتر کشور های همسایـه جزو هموطن ما محسوب مـی شوند چون کـه تا قبل قطعنامـه یکی از پادشاهان سلسله قاجار، (که موجب از دست بسیـار از مناطق و کشور های اطراف شدد و مرز کنونی ایجاد شد) شامل خاک و این مرز و بوم مـی شد.
ایـانی کـه مسلمون هستید، و در عین حال نژاد پرست هم هستید، چرا بـه این آیـه قرآنی کـه مـیگه: انسان ها با هم فرقی ندارند، مگر با تقوا. اهمـیّت نمـی دید؟
و برخی از واقعیّت ها چیست درون مورد افغان ها:
1-آیـا مـیدانید افغانستان پنجمـین شریک تجاری ایران است.
2-آیـا مـی دانید تعداد زیـادی از مشاهیر فارسی افغانستانی الاصل و متولد افغانستان کنونی هستند.
3-آیـا مـیدانید تنـها منبع آبی سیستان و بلوچستان رود هلمند افغانستان است.
4-آیـا مـیدانید 90%از ایرانی ها خودشان را نژاد برتر (نسبت بـه افغان) مـی دانند.
5-آیـا مـی دانید درون اسلام هیچ مسلمانی نسبت بـه مسلمان دیگر برتری ندارد مگر بـه تقوا
6-آیـا مـیدانید هیچ سند رسمـی درون ایران بنام افغان ها نمـیشود.
7-آیـا مـیدانید عملا مـهاجرین افغان بطور قانونی صاحب هیچ چیزی نیستند.
8-آیـا مـیدانید مـهاجرین افغان حق استفاده از 75%از مراکز تفریحی و ورزشی درون ایران را ندارند.
9-آیـا مـیدانید درون بعضی از نقاط ایران صف های نان وشیر و ...صف افغانـها و ایرانی ها جداست.
10-آیـا مـیدانید هر مـهاجر افغان به منظور زندگی درون ایران حتما سالیـانـه مبلغ هنگفتی به منظور زندگی درون ایران بپردازد.
11-آیـا مـیدانید هیچ مـهاجر افغان درون ایران اجازه ی رانندگی موتور سیکلت و ماشین را ندارند.
12-آیـا مـیدانید سیمکارت ایرانسل بـه نام افغان ها نمـیشود.
13-آیـا مـیدانید یک مـهاجر افغان بعد از 35 سال زندگی درون ایران تابعیت تعلق نمـیگیرد.
14-آیـا مـیدانید یک افغان بعد از سه نسل زندگی درون ایران هنوز هم اتباع بیگانـه خوانده مـیشود.
15-آیـا مـیدانید درون کشور آلمان یک مـهاجر(بدون توجه بـه کشور مبدا)پس از هشت سال تابعیت کامل آلمان تعلق مـی گیرد.
16-آیـا مـی دانید کـه از همـه دانش آموزان افغان درون ایران شـهریـه گرفته مـیشود.
17-آیـا مـیدانید بیشتر کشورهای جهان نیـازمند نیروی کار ارزان هستند.
18-آیـا مـیدانید یک مـهاجر افغان با مدارک معتبر فقط درون یک شـهرستان حق تردد دارد.
19-آیـا مـی دانید به منظور رفتن بـه شـهرستان دیگر مراحلی شبیـه بـه گرفتن ویزای کانادا را طی کند.
20-آیـا مـیدانید بعد از ایران بیشترین فارسی زبان درون افغانستان زندگی مـی کنند.
21-آیـا مـیدانید مـهاجرین افغان فاقد هر گونـه بیمـه مـی باشند.
22-آیـا مـیدانید تعداد زیـادی از کودکان افغان درون ایران از تحصیل باز مـی مانند.
23-آیـا مـیدانید 80% کامنت های دوستان ایرانی حاوی مطالب رکیک و توهین آمـیز است.
24-آیـا مـیدانید دانشجو های افغان اندکی کـه به دانشگاههای ایران راه پیدا مـیکنند فقط اجازه ی قبولی درون رشته های بی اهمـیت و ساده را دارند
طبقه بندی: فرهنگ نژاد پرستی درون ایران،
یکشنبه 11 مرداد 1394-12:49 ب.ظ
اhttp://mihanblog.com/blog/post/new
انـه منگ سن انـه منگ
کر کره ننگ پروازه ینگ
دولانم دورنگه که پر پره ننگ آوازه ینگ
ائشتم هرگیجه من کاشگا سننگلاینگه
یـاغشنگ نم نمننگ سسه بهارنگ سازه ینگ
آبشاره اوخشیر سننگ مـهرنگ انم
سن صبرله داغنگ وعاطفه ننگ چشمـه سه ینگ
انم او جانم ده یو آیم ده یو هم قنطم
سن قرنقه گئجه منگ شو
رازه ینگ شو رازه ینگ
گیندزم سن گینمنگ هرگینمنگ ائرته سه ینگ
ایریم سن گئزمنگ سن گئزمنگ تیته سه ینگ
آسمان الدوزه ینگ سفره مزنگ سن دوزینگ
شمع کمن یـانرنگ و
ایسته مسم سن تیکننگ
قزلنگ سن گیمـیشنگ
سن الماسنگ دانـه سه ینگ
گئونر خدای سنـه بیلم اوننگ احساسه ینگ
سرو انم ...صنوبرنگ...
قوجاق قوجاق یـاسمننگ
گل ریحانـه سننگ
ایری شو پل ده یـاسه ینگ
ترجمـه
مادرم هستی
مادرم هستی تو مادرم هستی
تو مانند پرواز قاصدک ها
دورت بگردم که بـه آواز پروانـه ها مـیمانی
کاش هرشب صدای لالایی ترا مـیشنیدم
صدای تو صدای نم نم باران هست و ساز بهاران
مـهرتو بمانند آبشارانست
صبر تو همانند کوه و چشمـه عاطفه هستی
مادرم جانم بود و ماهم بود و پر پرواز من
تو همان راز شبهای تاریک منی مادرم
روز من ...تو خورشید منی تو صبح هر روزمنی
تو قلب منی ...چشم منی ...وسط وسط چشمم
تو ستاره آسمانی ...نمک سفره مان
مانند شمع مـیسوزی ...نکند تمام شوی
تو طلایی ...نقره ای یـا دانـه الماسی
خداوند هم بـه تو مـیبالد مـیدانم کـه تو احساس خداوندی
مادر چون سرو و صنوبرم تو بغل بغل یـاسمنی
تو گل ریحانـه هستی... درون باغ قلب من تو گل یـاسی
« درون کوچه جان همـیشـه مادر باقیست»
«شعریست کـه تا ابد بـه دفتر باقیست»
روز مادر و روز زن بـه تمام بانوان مبارک
یکشنبه 11 مرداد 1394-12:44 ب.ظ
قلم ایـاق استنده قال ...ایستیم یـازم آته دن
غزل سنم سازنگه چال ایستیم یـازم آته دن
آته لرنگ الرننگ پینـه سنـه من ائپم
نیم تنـه سه تورپاق له ده آتمـه من گئونم
ایزه یـانده گین ده های گئزلرنـه ال چکم
آله ننگ او درون لرنـه بیر عشقه نن آرتم
کوش لره نیم دار ده اگر ایـاقنـه گل سپم
ارخه اولم من آتمـه غصه سنـه خط چکم
عصا اولم من النـه اولر اونـه یـار اولم؟
ارخه بئرم ارخه سنـه یـا اونـه یوار اولم؟
اتم شاید سیپوره ده مله ده
تموز ده یو قش ده یو سوخ چله ده
شاید کـه او سپر گنـه چکرده
گیزگی کمن پاکیزه لق دویئرده
آتم شاید نفتی یده کوچه ده
یـانماقنـه باخردی او اورتده
آتم شاید بقاله ده اوکئنج ده
زحمتنـه دویمسدم من بئنج ده
اتم شاید گاری ده یخ ساترده
یخله ترده ایری لره ایری مزه یـاخرده
آتم شاید قصابه ده او وخته
کئسرده برماقنـه یـا پفال ائدرده تخته
آتم شاید چوپانـه ده او چئل ده
یـاباغبان
رفق لقه گئررده دسته بئل ده
آتم شاید یوک لره بوشاترده
آج قارنـه نن دالان لرده یـاترده
آتم شاید سبزی ساترده باغ ده
شاید کـه او تیکان یقرده داغ ده
آتم شاید اوگین لرنگ باشنده
اله یـانرده تندر نگ داشنده
اتم شاید ملمـه ده او وخته
مونس اونـه آغ گژ وقره تخته
آته مزنگ شاید جووه بوشـه ده
گیلرده یو ساغ ایریـه خوشـه ده
آتم شاید قارنـه گابیر آجه ده
حرمت له اوباشمزه تاجه ده
دارو ندار آته تفوته یوخده
آته لرنگ حرمته چوخه چوخ ده
ترجمـه
مـیخواهم از پدر بنویسم
قلم خبردار بایست مـیخواهم از پدر بنویسم
غزل تو هم ساز خود را بنواز مـیخواهم از پدر بنویسم
بر دستهای پینـه بسته پدر بوسه مـی
کت او خاک آلودست..به پدرم افتخار مـیکنم
صورتش درون آفتاب سوخته ست چشمانش را نوازش کنم
کفشـهایش کهنـه ومندرس هست بر پاهایش گل مـیریزم
مـیشود پشت پدر باشم و یـار او شوم
مـیشود پشت بـه پشتش بدهم و یـاورش گردم
پدرم شاید رفتگر محله ای بود
در تابستان و سرمای زمستان و روزهای سرد چله ...
شاید کـه او جارو مـیکشید
و بمانند آیینـه تمـیزی را مـیفهمـید
پدرم شاید درون کوچه نفت مـیفروخت
و ما بـه سوختن او درون کوچه تماشا مـیکردیم« شاهد ناراحتی او بودیم »
پدرم شاید بقال نـه چندان معروفی بود
درگهواره هیچیک از زحمات اورا متوجه نبودم
پدرم شاید با گاری دستی یخ مـیفروخت
دل دیگران را خنک مـیکرد و دل ما را مـیسوزاند
پدرم شاید درون آن زمان قصاب بود
یـا انگشتش را مـیبرید یـا از تخته گوشت دستانش تاول مـیزد
پدر م شاید چوپانی درون بیـابان بود
یـا باغبانی
که رفاقت را درون دسته بیلی مـیدید کـه همـیشـه درون دستانش بود
پدر م شاید بار خالی مـیکرد
و باشکم گرسنـه شبها درون راهرو تاریک گاراژها مـیخوابید
پدرم شاید سبزی فروش باغی بود
یـا خارکن کوهی ....
پدرم شاید از صبح خیلی زود
دستانش درون سنگهای داغ تنور نانوایی مـیسوخت
پدرم شاید یک معلم بود
که مونسش گچ سفید و تخته ای سیـاه مـیشد
شاید جیبهای پدرمان خالی بود
اما همـیشـه بادلی خوش مـیخندید
شکم پدرم شاید گاهی خالی بود
اما حرمتش را مـیدانستیم و تاج سرمان بود
«پدر ثروتند و پدر ی کـه مال و منال نداردباهم فرقی ندارند» هردو پدرند
احترام پدر فراوان فراوان ست
روز کارگر روز معلم روز پدر بر همـه پدران تهنیت
شعرونثرترکی بجنوردیhttp://sosansosan.blogfa.com/post-462.aspx
قاسم ابادی
یکشنبه 11 مرداد 1394-12:38 ب.ظ
مدرس بازنشسته تربیت معلم بجنورد
نگارش بیش از500مقاله گزارش ومصاحبه درنشریـات استان وکشور
مسئول تحریریـه روزنامـه خراسان شمالی بـه مدت 5سال
عضوانجمن مفاخراستان خراسان شمالی
دبیرانجمن ادبی عارف بجنوردی ازسال 1365این وبلاگ به منظور معرفی استان خراسان شمالی بخصوص بجنوردراه
اندازی شده است.برداشت ازاین وبلاگ حتی بدون ذکربجنورد1400 آزادآزادآزادمـی باشد
گزارشی از شب های فرهنگی اقوام
رنگین کمان همنوایی
خراسان شمالی - مورخ یکشنبه 1394/05/11 شماره انتشار 19033
گروه ادب و هنر- وجود قومـیت های مختلف درون خراسان شمالی این خطه را بـه رنگین کمانی از فرهنگ ها تبدیل کرده هست و با وجود آن کـه همـیشـه از این ویژگی بـه عنوان نمادی از وفاق و همدلی یـاد مـی شود اما غربتی را کـه در بهره گیری از این ظرفیت پنـهان طی این سال ها شاهد بودیم، نمـی توان کتمان کرد. برگزاری شب های فرهنگی اقوام بعد از شکل گیری دفتر ادبیـات و موسیقی اقوام اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامـی درون شب های اخیر بستری را فراهم کرد که تا قومـیت های مختلف داشته های خود را بـه منصه ظهور برسانند و نشان دهند کـه اگر بستر و زمـینـه فراهم باشد مـی توانند بازآفرین جلوه های فرهنگی و هنری اقوام باشند. یکی از شرکت کنندگان درون شب های فرهنگی اقوام این اتفاق را حرکتی نو مـی داند و بیـان مـی کند: همـیشـه از خراسان شمالی بـه عنوان گنجینـه فرهنگ ها یـاد مـی شود و این اتفاق سبب شد که تا مردم بـه خوبی این عنوان را لمس کنند.«شکرانی» خواستار تداوم چنین حرکت هایی درون استان مـی شود و معتقد است: لذتی کـه از کنار هم بودن قومـیت ها نصیب مردم مـی شود، درون خاطر همـه خواهد ماند.وی خاطرنشان مـی کند: استقبال گسترده مردم از این رویداد با وجود کمبود فضا و گرمای هوا یکبار دیگر مـهر تاییدی بر فرهنگ دوست بودن مردم این خطه هست و مسئولان حتما آن را قدر بدانند و در راستای تحقق داشته های موجود درون قومـیت ها و خواسته های مردم و اهالی فرهنگ و هنر گام بردارند.
حفظ زبان
«حیدرزاده » کـه خود از علاقه مندان بـه فرهنگ ترکی است، این اتفاق را حرکتی مثبت با وجود رغبت جوانان بـه دنیـای مدرنیته عنوان مـی کند و اظهارمـی دارد: حفظ زبان قومـیت های مختلف و ترغیب افراد نسبت بـه فراگیری زبان قومـیت های مختلف از دیگر اثرات مثبت و دستاوردهای این اتفاق فرهنگی است.وی خاطرنشان مـی کند: با تداوم این حرکت شاهد انسجام فعالیت ها و رفع ضعف ها و کاستی های موجود خواهیم بود.
دبیرخانـه دائمـی جشنواره اقوام
دکتر «حبیب ا... صفرزاده» جشنواره فرهنگی و هنری اقوام خراسان را فرصت خوبی به منظور بیـان ظرفیت های فرهنگی و هنری اقوام خراسان شمالی مـی داند و بیـان مـی کند: جلوه های زیبایی از فرهنگ اقوام درون این جشنواره به منظور اولین بار خودنمایی کرد کـه معرف غنا، پیشینـه و اصالت های دیرین اقوام خراسان شمالی بود.وی این اتفاق را زمـینـه ساز وحدت، وفاق و یکرنگی بین ملت ها و اقوام مختلف استان عنوان مـی کند.وی شکل گیری دبیرخانـه دائمـی جشنواره اقوام خراسان شمالی را یک ضرورت مـی داند و مـی افزاید: تغییر درون شیوه های اجرایی و توأمان شدن با جنبه های پژوهشی گامـی دیگر درون این راستاست.وی اظهارامـیدواری مـی کند: مسئولان فرهنگی استان اعتبارات درخوری را به منظور برپایی جشنواره اقوام پیش بینی کنند.
اختصاص بودجه
«ناصر رهنما» کـه خود دستی درون تحقیق و پژوهش دارد این اتفاق را درون شادمانی مردم و بالا رفتن اتحاد آن ها و آگاه شدن از گذشته افراد بسیـار اثر گذار مـی داند و بیـان مـی کند: این حرکت سبب مـی شود مردم بـه متنوع بودن قومـیت ها افتخار کنند و متوجه شوند کـه تا چه اندازه از هم تاثیر پذیرفته اند.وی با بیـان این کـه در نظر گرفتن یک شب به منظور معرفی ظرفیت ها و قابلیت های قوم ترکمن کم بود، تصریح مـی کند: جا داشت که تا در مورد وجه تسمـیه نقوش قالی و نمادهایی کـه در لباس های مردانـه و به ویژه البسه زنان ترکمن وجود دارد درون کنار بهره گیری از رنگ قرمز درون قالی و قالیچه و چگونگی بـه وجود آمدن دوتار سخن بـه مـیان مـی آمد کـه امـیدوارم با برنامـه ریزی مسئولان این حرکت تداوم داشته باشد.وی با اشاره بـه این کـه با توجه بـه تنوع قومـیتی درون استان حتما مسئولان بودجه هایی را به منظور این بخش درون نظر بگیرند، مـی گوید: حداقل هر 6 ماه یکبار حتما شاهد این اتفاق باشیم.وی بـه استقبال گسترده مردم از این حرکت فرهنگی اشاره مـی کند و مـی افزاید: امـیدوارم این استقبال گسترده با وجود کمبود فضا مسئولان را بر آن دارد که تا نسبت بـه توسعه فضاهای فرهنگی و هنری گام بردارند.
پایبندی بـه داشته ها
«سراج اکبری» از دیگر فعالان عرصه پژوهش فرهنگ عامـه، برگزاری شب های فرهنگی و هنری اقوام را کـه پس از مدت ها شاهد بودیم یک حرکت تاریخی به منظور فرهنگ عامـه عنوان و بیـان مـی کند: زمانی کـه مجموعه «یـاد السن» را درون قالب سی دی منتشر کردم، فکر نمـی کردم کـه غیر از هم سن و سال هایم مخاطب این مجموعه باشند درون حالی کـه از آن سوی مرزها و در گروه های سنی مختلف از زبان و فرهنگ ترکی استقبال شد، بنابراین حرکت هایی از این دست مـی تواند جوان ها را بـه فرهنگ خود نزدیک و بیش از پیش با آن آشنا کند.وی عنوان مـی کند: این حرکت سبب مـی شود که تا نسل جوان با آداب و رسوم و زبان قومـیت های مختلف آشنا شوند و مـهم ترین دستاورد این اتفاق، دوستی و استحکام بخشی بیشتر درون گنجینـه فرهنگ هاست. وی فراهم ساختن فضاهای مناسب به منظور حرکت هایی از این دست را لازم و ضروری مـی داند و مـی افزاید: با وجود گرمایی کـه بر فضا حاکم بود، مردم فرهنگ دوست استان که تا پایـان برنامـه ها همراه برگزار کنندگان بودند کـه این امر مسئولیت متولیـان را بیشتر مـی کند.«محمد مـهنانی» از پیشکسوتان عرصه تئاتر استان بـه تاثیر پذیری فرهنگ ها از یکدیگر درون کلام و رفتارهای اجتماعی اشاره مـی کند و مـی افزاید: با توجه بـه مشابهت های فرهنگی لازم هست که بیشتر درون این زمـینـه ورود پیدا کنیم و با راه اندازی مرکز پژوهش های اقوام و بهره گیری از ظرفیت های موجود مـی توان این داشته های فرهنگی را حفظ کرد.وی بیـان مـی کند: پرهیز از ناهنجاری ها، دسترسی بـه فضاهای مدیریت شده مطلوب به منظور بهره مندی از موسیقی، ادبیـات و فرهنگ موجود درون قومـیت ها و ایجاد فضایی با نشاط و امن به منظور خانواده ها از دیگر دستاوردهای این رویداد فرهنگی است.وی حمایت از نـهاد های فرهنگی را درون تداوم چنین حرکت هایی از سوی دیگر دستگاه ها خواستار مـی شود.
یکشنبه 11 مرداد 1394-12:31 ق.ظ
به گزارش سرویس اقتصادی جام نیوز بـه نقل از سایت «دیلی مـیل»، فقر سبب شده که تا آنها به منظور برآورده نیـازهای اولیـه زندگیشان، دست بـه فروش کلیـه بزنند. به منظور نمونـه، یکی از زنان روستا مـیگوید، قاچاقچیها او و شوهرش را بـه هنداند و در ازای 2 کلیـه، 1300 پوند (حدود 6/5 مـیلیون تومان) بـه آنها دادهاند.
این خانواده با پول کلیـههایشان یک زمـین کوچک خد و خانـه ای سنگی درون آن بنا د، اما زلزله اخیر نپال خانـهشان را ویران کرده و حالا با 4 کودک درون یک چادر زندگی مـیکنند. این داستان زندگی خیلی از اهالی دره کلیـه هست که حالا سلامتشان را بـه خاطر هیچ از دست دادهاند و گروهی از آنها، از شدت اندوه بـه الکل پناهاند.
البته بعضی از ساکنان روستا هم مـی گویند، قاچاقچیها آنها را گول زدهاند و گفتهاند، کلیـهشان دوباره درمـی آید!
سازمان بهداشت جهانی مـیگوید، سالانـه حدود 10 هزار عمل جراحی غیرقانونی به منظور بیرون آوردن اعضای بدن درون نپال انجام مـیگیرد کـه به طور مـیانگین، بیش از یک جراحی درون ساعت مـیشود. هم چنین یک گزارش دیگر مـیگوید، سالانـه که تا 7 هزار کلیـه درون این کشور بـه طور غیرقانونی جابه جا مـیشود و انتظار مـیرود بـه دنبال زلزله شدید اخیر و مشکل بی پولی مردم، این جراحیها افزایش یـابد.
شنبه 10 مرداد 1394-11:27 ب.ظ
در سکوت کوچه ای کـه به امـید منتهی مـی شود تنـها و بینشسته ام و هر از چندی بـه نگاه ناز تک گلی کـه بر کناره برکه ای خزیده هست و از هجوم بیرحم حوادثات بـه ضربان تند قلب شکوفایی اش مـی اندیشد نظر مـی افکنم. امـیدها ، یـاس ها ، ضجه ها ، فریـاد ها و سکوتهایی کـه هرگز امـیدشان را از دست نمـی دهند و به روزنـه ای کـه برایش هیچ پنجره ای متصور نیست مـی اندیشند.
من مانده ام درون آخرین برجک نگاهانی کـه معصومانـه مرا فریـاد مـی زنند و در سکوت آتشین قلبهایی کـه در زیر خاکستر تنـهایی سوسو مـی زنند . من فریـاد پرنده ای را کـه نام تو را بر زبان جاری مـی ساخت درون اولین شاخه پیچک تنـهایی شنیدم . سکوتها ، فریـاد ها ، رنج ها و جدایی ها . من تو را با تمام رویـاهایم کـه در تن خیس باران دانـه دانـه کاشته ام بـه تماشا نشسته ام . طوفانـهایی مواج را کـه در عمق آنـها زیسته ام با یـاد و نام تو سپری کرده ام . آه . این سکوت ، این فریـاد و این تبلور عشق کـه آسمان نگاهانمان را آبی مـی کند بـه امـید رسیدن بـه تو بـه رنگ سبز درون مـیاورم . من بـه ایمان و یقین تو باور دارم کـه بندگان درگاه اخلاص خود را بی منت مـی پذیری . چه سود . آسمان نیز درون درک معنای هستی تو عاجز هست .
ما بـه چرا زیسته گانیم و تو بـه زیرا زیستگان ، ما درون دامن پهن دشت دنیـایی کـه تو ساخته ای بـه تلنگری بر زمـین مـی خوریم و تو بهانـه های زیستن انسانـها را یک دلیل و براستی این عشق ، این باور ، این سکوت ، این اعتماد و این نگاهانی کـه همـه باور من را مـی سوزانند درون من یک نگاهی دیگر آفریده هست . آه ای انسان تو را چه شده هست . بر تارک یقین هیچ صدای قناری درون قفس را شنیده ای ؟! هیچ مـیدانی پرستویی کـه در لانـه اش منتظر هست به عشق ، بـه سکوت ، بـه یقین رسیده هست که بهار درون راه هست . هیچ مـیدانی گلی درون باغ آشنایی درون حسرت دستان باغبانی پیر مـی سوزد و پژمرده مـی شود . بـه پروانـه ای اندیشیده ای کـه اندک اندک درون همسایگی شمع مـی سوزد و خود را فریب مـی دهد کـه من هیچ ام نیست . که تا به حال دیده ای دستهایی کـه از سکوت بـه سرما و از بیکسی بـه یخ بستن رو آورده اند . هیچ دیده ای بـه آسمان آبی نگاه کرده ای ؟ ابری را کـه در گذر هست خوب دیده ای ؟
برگی را کـه بر زمـین مـی افتد از نزدیک لمس کرده ای ؟
شنبه 10 مرداد 1394-11:22 ب.ظ
دکتر حسین محمدزاده صدیق
- 1 –
احمد كسروی درون سال 1317 ش. تئوری «زبان آذری» را مطرح كرد. طبق این تئوری گویـا درون آذربایجان زبان تركی بعدها رایج شده هست و تركان بـه تدریج آمده، اسكان یـافتهاند و قبل از آنها مردمـی زندگی مـیكردند كه زبانشناسان «آذری» بوده و این زبان موهوم درون نقطهی وسیعی از شمال غرب كشورمان رایج بوده و در اثر غلبهی تركان آن مردم و زبانشان از بین رفته است. من درون این كتاب نشان دادهام كه این تئوری درون دنیـای زبانشناسی اثبات نشده هست و چنین زبان هم که تا كنون درون تاریخ بشریت متولد نشده هست و زبانهایی كه درون آذربایجان امروز رایج هست از تركی، كردی، تاتی، گیلكی، طالشی، آسوری، ارمنی و گویشهای هرزندی، كرینكانی و غیره و غیره همگی هزاران سال هست كه درون این منطقه بودهاند و دارای تاریخ ادبیـات و فولكلور و پیشینـه و نیز صرف و نحو مدوّن دارند و در گویششناسی ایرانی قابل اعتنا و بررسی هستند. اما زبان فرضی كه كسروی ادعا كرده هست كه درون منطقهای بـه وسعت آذربایجان رواج داشته، هیچ چیزش که تا كنون معلوم نشده است، حتی یك نسخهی خطی بـه این زبان یـافت نشده هست و امثله و شواهدی كه كسروی و پیروان او به منظور اثبات این تئوری پیش كشیدهاند، بـه نیم زبانها و گویشهایی مانند گیلكی، طالشی و تاتی منسوباند و این تئوری درون رژیم شاهنشاهی بـه جهت مقابله با حوادث سیـاسی درون آذربایجان و مآلاً بلحاظ سركوب زبان تركی جعل و تبلیغ شد. حاصل كلام آن كه این فرضیـه تبدیل بـه حكم نشده است.
- 2 –
من با این فرضیـه درون اوایل دههی چهل كه دانشجوی مقطع لیسانس زبان و ادبیـات فارسی درون دانشگاه تبریز بودم، آشنا شدم. یكی از پیروان كسروی كه درس «درآمد بر زبانشناسی عمومـی» بـه ما تدریس مـیكرد، درون كلاس با سیـاسیبازیهای خاصی بـه تبلیغ این تئوری مـیپرداخت. استاد دیگری كه شیفتهی زرتشتیبازی بود و از تهران با هواپیما بـه تبریز مـیآمد و به ما درس «پارسی باستان» را تدریس مـیكرد، بی آن كه حتی یك كلمـهی تركی بداند، بـه تحقیر و توهین بـه زبان تركی مـیپرداخت و به ما مـیگفت كه شما آذری هستید. ترك نیستید. یك روز من درون كلاس گفتم كه:«بهتر هست یك درس دو واحدی به منظور زبان آذری بگذارند و این زبان را بـه ما یـاد بدهند و ادبیـات آن را تدریس كنند و به ما یـاد بدهند که تا به اصل خود بازگردیم.» همـین حرف من
همـین حرف من سیـاسی شد و سبب شد من كه هنوز پشت لبم سبز نشده بود، بـه اسارت ساواك درآیم و به زندان بیفتم. نفوذ و احترام قابل توجه پدرم درون تبریز سبب شد كه سه شب بیشتر درون زندان نخوابم. اما برایم پرونده درست شد و سالها گرفتارم كرد.
من با آن شور و كنجكاوی كه داشتم، واقعاً مـیخواستم این زبان و ادبیـات آن را فراگیرم. اما دریغ از یك دوبیتی و یك ضربالمثل و یك قصه كه بـه این زبان یـافت نشد كه نشد. من عاشق زبانشناسی بودم. درون آن سن جوانیام اوستا و پهلوی و سانسكریت را آموخته بودم، اسپرانتو یـاد گرفتم، روسی یـاد گرفتم، هر روزم درون كتابخانـهی تربیت تبریز مـیگذشت، با كارمندها وارد مـیشدم و با آنها خارج مـیشدم. هر كتابی مربوط بـه گویششناسی و زبانشناسی بود، مـیخواندم. جعلی بودن این تئوری برایم اثبات شده بود و شاید همـین هم سبب عشق روزافزون من بـه زبان مادریام یعنی «تركی» گشت و سالهای عمر خود را وقف تحقیق درون ادبیـات این زبان كردم.
-۳-
در اواخر دههی چهل و اوایل دههی پنجاه بـه تهران آمدم و در مقطع فوق لیسانس بـه تحصیل پرداختم. درون آن سالها درون تهران كتابم با عنوان «گفتاری پیرامون زبانهای ایرانی رایج درون آذربایجان» توسط انتشارات بابك چاپ شد. گرچه كتاب از ادارهی نگارش رژیم پهلوی مجوز نشر داشت، اما ساواك دو ماه بعد از انتشار، كتاب را جمع كرد و من را هم دستگیر كرد و به ساواك تبریز اعزام كرد. شش ماه بـه زندان و پنج سال بـه محرومـیت از حقوق اجتماعی محكوم شدم. وقتی از زندان آزاد شدم، بیكار بودم و از ادامـهی تحصیل هم محروم شده بودم. اما بـه هر حال من نمـیتوانستم با تئوری مجعول كسروی كنار بیـایم. كتابی با عنوان «مسایل زبانشناسی ایران» نوشتم و توسط انتشارات بامداد چاپ كردم. درون آن كتاب بـه چند گویش ایرانی پرداخته بودم و تئوری كسروی را زیر سؤال مـیبردم. بعد از انتشار كتاب، «صادق رضازادهی شفق» و «یحیی ذكاء» كه اولی سناتور رژیم منحوس پهلوی و دومـی از پیروان پر و پا قرص كسروی بودند و هر دو با پدرم دوستی و نسبت داشتند، بـه اشارهی پدرم و عموهایم مرا درون تهران احضار كردند، بـه قول خودشان من جوان خام را نصیحت كردند. شفق سه ساعت با من حرف زد و چندین توصیـه بـه مقامات رژیم شاه نوشت و وعدهها داد و تلاش كرد همـه جور من را تطمـیع كند و «ذكاء» هم مرا بـه دفترش درون خیـابان حافظ برد و در شأن كسروی با من سخن گفت و پیشنـهاد مدیریت چندین مؤسسه و مجله را كرد. اما من با هیچ یك از اینها كنار نمـیآمدم. قبلاً هم «منوچهر مرتضوی» و «عبدالعلی كارنگ» دربارهی لزوم تركیستیزی با من حرفها زده بودند، زیر بار حرفهایشان نمـیرفتم. من جور دیگر بودم، با آنها فرق داشتم. نـه از مادرم، نـه از كس دیگری نشنیده بودم كه ما آذری هستیم. نوجوان كه بودم سیزده روز محرم را درون مسجد محلهمان «مسجد آقامـیرعلی» كه بـه نام پدر بزرگ پدرم نامـیده مـیشد، بـه اشارهی «آقا مـیر تقی» نوحههای تركی مـیخواندم. «آقا مـیرتقی» هیچ گاه بـه من نمـیگفت نوحهی آذری بخوان، مـیگفت:«توركی نوحهلریوی گتیر اوخو!»
- 4 –
در رژیم شاه نگارش بـه زبان تركی ممنوع بود. جز موارد استثنایی، حتی یك كتاب بـه زبان تركی چاپ نشد. تمام كتابهای من كه پیش از انقلاب اسلامـی چاپ شده، فارسی هست آن هم مُثله شده و شده. اخیراً كتابی با نام «در آینـهی » درآمده كه درون آن كتابهای شده درون رژیم شاه و نظرات چیهای آن رژیم جمعآوری شده است. من درون آن كتاب دنبال آثار خودم گشتم دیدم همـه را «مغایر با وحدت ملی، زهر هلاهل، تفرقه افكن» و غیره نامـیدهاند. همان حرفها كه امروزه چیهای پیر و پاتال آنها با نگرشهای پان ایرانیستی و ایرونیبازیهای لسآنجلسی آن نسبتها را بـه كتاب «فرضیـهی زبان آذری و كسروی»مـیدهند و گرد و خاك بـه پا مـیكنند و به وزیر ارشاد گله مـیكنند كه «چرا بـه این كتاب اجازه دادید اما بـه كتاب من اجازه نمـیدهید؟» و یـا این كه «چرا كتاب من را نمـیخرید و كتاب او را مـیخرید؟» و از این قبیل!
این آقا وقتی سفرنامـهی ایرانستیز او مجوز نشر نگرفته است، ناراحت از این شده هست كه چرا درون وزارت ارشاد ممـیزی وجود دارد. و وقتی كتاب علمـی من درون افشای تئوری شاهنشاهی كسروی مجوز نشر گرفته است، بـه ممـیزان توپیده هست كه «چرا اجازهی نشر دادهاید و چرا ممـیزی وجود ندارد!» یك بام و دو هوا.
در رژیم گذشته كه درون بوق وحدت ملی شاهنشاهی مـیدمـید آیـا اصلاً كتاب منتشر مـیشد؟ كدام كتاب درون معنای واقعی كلمـه از تیغ رهایی مـییـافت؟ آن همـه نویسنده و شاعر را كشتند، آن همـه كتابها را خمـیر كردند. ما یـادمان نرفته هست حتی بسیـاری از اقوام حق حیـات نداشتند. شـهروند درجهی 2 رژیم شده بودند. حریف ما درون آرزوی تحقق چنین جامعهای است.
- 5 –
شخص موصوف اخیراً درون جایی بـه اسم «كافه خبر» حاضر شده و از ممـیزی ارشاد دربارهی كتابهای خودش گله كرده است. گویـا همان گونـه كه خودش گفته اخیراً بـه چند كشور و شـهر از جمله هنگكنگ و امارات متحده عربی سفر كرده و پس از بازگشت، سفرنامـهای نوشته است. از فحوای سخنش پیداست كه درون آن سفرنامـه، ایرانستیزی كرده هست و ایران اسلامـی را با كشورهایی كه چند روزی درون آنها بوده، مقایسه و تحقیر كرده هست و چون حاضر بـه رفع این ایرانستیزیها نشده، وزارت ارشاد اجازهی چاپ بـه كتابش نداده است. و به دنبال آن، وی درون چندین خبرگزاری، وزارت ارشاد را بـه «پادگان» تشبیـه و مظلومنمایی كرده است. او، درون كافه خبر درون این باره چنین افاضه فرموده است:
« . . . این درون حالی هست كه اخیراً كتابی خواندم كه نویسنده، همـهی آذریهای ایران را ترك تبار دانسته و به طور ضمنی چنین القاء مـیكند كه زبان تركی درون كشور حتما همردیف فارسی ترویج و تبلیغ شود . . . نكتهی جالب درون خصوص نویسندهی كتاب این هست كه او درون ابتدای انقلاب بـه خاطر چاپ نشریـهی یولداش بـه زبان تركی تحت پیگرد قرار داشت و به آذربایجان شوروی و به تركیـه فرار كرد و حالا بـه سادگی بـه ایران برگشته و كتابی چاپ كرده، مغایر وحدت ملی و هویت ایرانی . . . »
این حرفها را دربارهی من زده هست كه خود را لیسانسیـهی زبان و ادبیـات فارسی و دارندهی دیپلم انگلیسی از آمریكا و اقبالشناس مـیشناسد و افتخار مـیكند كه از دست ژنرال مشرّف، لوح افتخار معادل دكترای افتخاری گرفته است.
دروغهای بالا بر هر كسی كه اندك آشنایی با من دارد، معلوم است. من از مـهرماه 1340 که تا كنون یكسره درس گفتهام و جز سفرهای علمـی بـه دانشگاهها و كنگرههای ادبی و یـا اعزامهای مأموریتی چند روزه، پا را از كشور خودم بیرون نگذاشتم و كلیـهی كتابهای تحقیقی من بـه زبان تركی (شاید بیش از صد عنوان) درون جمـهوری اسلامـی چاپ شده هست و که تا كنون حتی یك كتابم درون ممـیزی گیر نكرده هست و حتی برخی از آثارم لوح تقدیر از كشور خودمان ایران دریـافت كرده است.
- 6-
البته من این دهان را مـیشناسم. این همان دهانی هست كه من جملاتش را درون نوجوانی از كارگزاران رژیم شاهنشاهی مـیشنیدم. مشتی كه درون 22 بهمن سال 1357 بـه دهان آنها نواخته شد، هفت ركن رژیم پانایرانیستی را بـه لرزه درآورد. اینان همان مشتخوردهها هستند كه امروزه مـیخواهند بـه هر صورت شاید بتوانند كشور ما را جورهایی ناامن نشان بدهند و یـا مسألهی قومـی ایجاد كنند. بـه خیـال خودشان بـه خال زدهاند. خوانندهی جوان امروزی خام نیست كه خیـال كند هر نگاشتهای بـه یك بار خواندن مـیارزد! خوانندهی امروزی دنبال استدلالات علمـی و منطقی است. هوچیگری و گرد و خاك بـه پا كردن، فقط شخص را ذلیل مـیكند.
مگر تركان ایران با دیگر اقوام ایرانی درون حفظ تمامـیت ارضی كشورمان فرقی دارند كه پانایرانیستها از كلمـهی ترك و تركی مـیترسند؟ عشق تركان ایرانی بـه كشورشان اگر بیشتر از دیگر اقوام ایرانی نباشد، یقیناً كمتر نیست. آقایـان فراموش مـیكنند كه ما مسلمان هستیم. ستون خیمـهی وحدت ما اسلام و آرمانخواهی اسلامـی است. زبان نیست. زبان هیچ گاه نمـیتواند عامل وحدت باشد. یك فارس زبان مسلمان ایرانی چه كار با یك فارسزبان بیدین لوسآنجلسی دارد؟ اما همـهی مسلمانان ایران درون هر كجا كه باشند مـیتوانند زیر پرچم جمـهوری اسلامـی ایران جمع بشوند.
رژیم شاهنشاهی نیم قرن بـه طبل «وحدت ملی» زد، اما دیدیم كه با چه افتضاحی از هم پاشید. آدمـی مگر كر و كور باشد كه این را نفهمد و به دهل ایرونیبازی از نوع لوسآنجلسی بنوازد!
- 7 –
ببینید من درون جایی از كتاب چنین گفتهام:
«. . . این مقلّد كسروی همـه جا مسلمـین را «ارتش عرب» نام مـینـهد و از «ملت نوین» كه رضاخان سواد كوهی پالانی بنیـان گذاشت، ستایش مـیكند و تركان آذربایجان را بـه جای ایرانی، «گروهی قومـی»به شمار مـیآورد . . . »
شخص موصوف مـینویسد:
« . . . بـه یكی از آنان ایراد مـیگیرد كه چرا تركان آذربایجان را «قوم» خوانده است. لابد بـه زعم او حتما «ملت» بخواند که تا به مذاق پان تركیستها سازگار باشد و آرزویشان زودتر جامـهی عمل بپوشد.»
این همـه تحریف واقعاً از نجابت و نزاكت ایرانی بـه دور است. من باورم نمـیشود كه تحریفكننده و افترا زنندهای اینچنینی و معان كسانی مانند «محمد علی فروغی» معروف بـه یـهودی مـیهنفروش، به منظور بر هم زدن امنیت كشور مباحث علمـی صرف را با هوچیگریهای سیـاسی درون هم مـیآمـیزند.
- 8 –
اینان بـه ظاهر بـه زبان فارسی دلسوزی مـیكنند، اما اینها همـه بهانـه است. ما دیدیم كه درون رژیم شاهنشاهی چه قدمهایی درون تخریب زبان و ادبیـات فارسی برداشتند. فارسی را ناب و سره و خالص و ضعیف و خفیف كردند. سعی كردند فارسی را از محتوای اسلامـی، معنوی و عرفانی آن خالی كنند. تلاش داشتند هر لغت قرآنی درون فارسی است، آن را بیگانـه قلمداد كنند و كلمات عجیب و غریبی كه من درون كتاب «فرضیـهی زبان آذری و كسروی» كم و بیش برشمردهام بـه جای لغات قرآنی بـه زبان فارسی وارد كنند. حتی اینان از وارد كردن تنوین بـه زبان فارسی ناراحت بودند. چرا كه تنوین ریشـه درون زبان قرآن داشت. نقش ما تركان ایرانی را درون تقویت زبان فارسی كمرنگ جلوه مـیدهند. سعی مـیكنند بگویند كه نظامـی، خاقانی، مولوی، ابنسینا، فارابی، پروین اعتصامـی، علی اكبر دهخدا، شـهریـار و . . . تركی بلد نبودند و اصلاً ترك ایران نبودند. بعد چه بودند؟ از كرهی مریخ آمده بودند؟ البته كه ایرانی و ترك بودند و گرچه فارسی به منظور آنها زبان مادری (Native Language) و حتی زبان دوم (Secound Language) نبود، بهترین و زیباترین نمونـههای ادبیـات ایرانی را هم بـه زبان فارسی و هم بـه تركی آفریدهاند. غزلیـات تركی مولوی[1] از مآخذ شعری ادبیـات اسلامـی بـه شمار مـیرود. علی اكبر دهخدا كه دیوان تركی دارد، به منظور فارسی لغتنامـه نوشت. یكی دیگر پیدا كنند كه چنین خدمتی بـه فارسی كرده است. مرحوم دكتر جعفر شعار كه تبریزی بودند به منظور زبان فارسی «فرهنگ املایی» نوشتهاند. این حرفها كه مـیزنند آیـا تفرقه افكنانـه نیست؟ جریحهدار كردن احساسات تركان ایرانی نیست؟ اینان بروند خودشان را اصلاح كنند.
خاقانی دربارهی خودش مـیگوید:«تركی عجمـی، ولی دری گوی/ یلواجشناس تنگری جوی.» و نظامـی بعد از فوت همسرش «آپّاق» با تضرع بـه درگاه خدا دربارهی پسرش مـیگوید:«الهی تُركزادم را تو دانی» و در جایی وقتی سخن از خود دارد، مـیفرماید:«پدر بر پدر مر مرا ترك بود.» و مولوی علاوه بر تركستایی دربارهی منسوبیت قومـی خود نیز مـیگوید:«بیگانـه مگوئید مرا، زین کویم، / درون شـهر شما خانـهی خود مـیجویم. / دشمن نیام ار چند کـه دشمن رویم، / اصلم ترک است گر چه دری مـیگویم.»
تركستاییهای مولوی و سعدی و حافظ و دیگران را بگذاریم كنار، آیـا این كه آدمـی بـه اصلیت منسوبیت قومـی خود اشاره كند، توهین مـیشود؟ این فقط درون قاموس پانایرانیستها هست كه درون رژیم سلطنتی جوكهای تركی نُقل محافلشان بود. این بزرگان نگفتهاند ما ایرانی نیستیم و ما هم چنین حرفی بر زبان نیـاوردهایم. وقتی شـهید مطهری مـیگوید:«فارابی که تا آخر عمر درون زی تركان زیست.» آیـا منظورش این هست كه او ایرانی نبوده است؟ البته كه نـه. بـه نظر ما همـهی تركهای داخل و خارج ایران، همگی ایرانیاند و ایرانیتر از هر ایرانیاند كه بیش از هزار سال بر ایران حكومت كردهاند و پرچم اسلام را از دوش خود پایین ننـهادهاند و حتی ما رسمـیت یـافتن مذهب حقّهی جعفری را مدیون تركان و قزلباشان صفوی هستیم كه از شـهر مذهبی اردبیل بلند شدند و تبریز را پایتخت جهان تشیع قرار دادند. اگر شمشیر پولادین نظر كردهی شاه اسماعیل صفوی نبود نقشـههای جغرافیـایی الان یقیناً طور دیگر بود. من بسیـار متأسف هستم كه حریف، مرا وادار ساخته هست این همـه از ترك و فارس صحبت كنم. مـیخواهم پیروان و اذناب كسروی معدوم یكبار به منظور همـیشـه بفهمند كه درون كشور اسلامـی جایی به منظور جولان آنها وجود ندارد، بروند خودشان را اصلاح كنند. بحث مـهم ما الان دوش بـه دوش هم سائیدن و مقابله با سكولاریستهای دینستیز است. كسانی كه بحثهای فرعی این چنینی را پیش مـیكشند و جوانان ما را اغفال مـیكنند که تا به خیـال خود سد مقاومت، شجاعت و شـهامت مسلمانان مـیلیونی ما را درون مقابل هیمنـهی پوشالی غرب، آمریكا و اسرائیل بشكنند و جان مـیكنند كه بـه هر ترتیبی شده، كشور ما را ناامن و مسألهدار نشان دهند و خوراك تبلیغاتی به منظور دشمن آماده سازند.
وقتی ما مـیگوئیم: زبان دوم (Secound Language) یعنی زبانی كه غیر از زبان رایج درون منزل آدمـی، درون كوچه و بازار حرف زده شود. ما مـیگوئیم وقتی مولوی از مادر ترك خوارزمشاهی متولد شده بود و در محیط تركان سلجوقی صد درون صد ایرانی زندگی مـیكرد، نیز درون شـهر قونیـه زبان فارسی رایج نبود، یعنی فارسی به منظور مولوی ایرانی، نـه زبان مادری بود و نـه زبان دوم. با این همـه شاهكار جهانی خود را بـه زبان فارسی آفرید. فارسی زبان بلیغ و مكتوب شعر و عرفان بوده است. این تركان سلجوقی بودند كه زبان ادبی فارسی را بـه اوج قلهی عرفان رسانیدند و در فهم فارسی از همـه جلو زدند. دیگران نیز همـین طور بودند که تا شـهریـار و . . . اما این حریف كه زبان مادریاش و زبان دوّمش فارسی هست چرا از درك دو که تا جملهی سادهی فارسی عاجز هست و یـا طفره مـیرود و مسأله را وارونـه نشان مـیدهد؟
- 9 –
او كه ادعا مـیكند نزدیك سی جلد از كتابهای فلسفی و عرفانی «اقبال لاهوری» را خوانده و انتشار داده و در مكتب او تلمذ كرده است، اصولاً حتما بداند كه «عدم اطلاع شخص دلیل بر عدم وجود شیء نیست.» اگر وی تركی بلد نیست و مـهارت فهم و درك زبانشناسی ندارد، دلیل بر این نیست كه «زبان تركی درون ایران وجود ندارد.» اجازه بدهید من بـه خبری خیلی كوتاه از نمایشگاه كتاب امسال درون تهران بـه نقل از خبرگزاری ایكنا اشاره كنم:
« . . . ایشان (مقام معظم رهبری) همچنین درون بازدید از غرفهی نشر تكدرخت دربارهی كتاب «تورك بایـاتیلاری» - نوعی شعر تركی- توضیح خواستند و در پاسخ بـه سخنان ناشر كه كلمات عربی و فارسی را سبب درك مفاهیم تركی عنوان كرده بود، نكاتی ارزنده را ایراد فرمودند. . .»[2]
زبان تركی درون ایران وجود دارد از سواحل دریـای خزر که تا جزایر آبهای نیلگون خلیج فارس. حتی درون جزیرهی قشم هم امروزه مـیتوان با زبان تركی زندگی كرد. اگر وجود نداشت چرا لسان الغیب، حافظ آسمانی از «ترك شیرازی» سخن مـیگوید؟ ما تركان ایرانی درون همـهی استانها هستیم و از خونمان درون سر که تا سر مرزهای جمـهوری اسلامـی لاله روئیده است. این حرفهای من كه دربارهی زبان تركی ایرانی هست و درون این كتاب هم آوردهام از سوی این شخص چنین تعبیر شده هست كه گویـا مثلاً علیـه فارسی برخاستهام! درون حالی كه باز عرض مـیكنم این مدعی تحصیل درون فلسفه چگونـه این اصل فلسفی را از یـاد مـیبرد كه «اثبات شیء، نفی ماسوی نمـیكند.» این جا دربارهی زبان تركی و تركان ایرانی كه رژیم شاهنشاهی بساط تحقیر آنها را راه انداخته بود حرف زدهایم. دربارهی زبانهای دیگر هم درون جای خود داد سخن دادهایم و خواهیم داد.
اینان وقتی اهشان بر ملا مـیشود، سعی مـیكنند با اتهام زدن بـه فعالین فرهنگی اقوام ایرانی، حاكمـیت را بـه مقابله با آنان بكشند و كشور را ناامن نشان دهند. مانند ماجرای سوسك كه همـین سكولاریستها چند سال پیش درون روزنامـهی ایران ایجاد كردند. جوانان ما حتما چنان هوشیـار باشند كه درون دامهای گوناگون این ایرونیبازان لوسآنجلسی نیفتند.
- 10 –
مدیر محترم انتشارات تكدرخت درون جوابیـهای كه بـه مقالهی «اینجا ایران است» تهیـه كرده بود، گفته بود كه:«جمـهوری اسلامـی ایران درون سی سال اخیر بـه سیهزار كتاب تركی مجوز نشر صادر كرده است.» من مـیخواهم بـه این حرف ایشان اضافه كنم كه دهها روزنامـه و هفتهنامـه نیز انتشار یـافته است. درون چهار استان، صدا و سیما چهار كانال تركی دارد، حتی رادیو همدان نیز برنامـهی تركی دارد. زیرا درون آن جا زبان تركی شیرینی رایج هست و این زبان درون ایران عزیز ما رواج دارد و جزو ذخیرههای فرهنگی اسلامـی ایرانی ما است.
زبان تركی درون ایران خودی است، بیگانـه نیست، تفكر پان ایرانیستی و ایرونیبازی از نوع سلطنتطلبی بیگانـه است. ما آن تفكر را بـه زبالهدان تاریخ سپردهایم. بنابر این حق داریم كه درون پناه احكام اسلام، معارف قرآن و قانونهای مصوبهی جمـهوری اسلامـی زبان خود را ترویج دهیم، از آن لذت ببریم، ادبیـات آن را تحصیل و تدریس كنیم و بدین وسیله ایران اسلامـی را قویتر سازیم. ناسیونالیسم زبانی بـه دنبال حذف ما است، اگر مـیتواند، بسم الله، این گوی و این مـیدان. ما نخواهیم گذاشت ایران خفیف بشود و بر بال ناسیونالیسم زبان از نوع سلطنتطلبی سوار شود.
- 11 –
من مسلمان و ایرانی و ترك هستم و این مصراع تركی پیوسته ورد زبانم هست كه:«ذرهجه عشق اولانین دریـا قدهر تابی گرهك.» از سوی دیگر پیر و پاتالهای امروزی كه زمانی مجیزگوی ادارهی نگارش رژیم شاهنشاهی بودند، البته حتما كه بر من بتازند. این عجب نیست، جز این بودی، عجب بودی!
این اشخاص سیـاسیباز و سیـاسیكار، مثلاً وزیر ارشاد را تهدید مـیكنند كه اگر كتاب من را یكجا نخری یـا حمایت مادی نكنی، من هم زشت را زیبا و زیبا را زشت جلوه مـیدهم و دهها مقاله مـینویسم و در كیـهان سلطنتی درون لندن بـه چاپ مـیرسانم!
بوقهای تبلیغاتی آمریكا، غرب و اسرائیل سالهاست كه مـیخواهند كشور و حاكمـیت اسلامـی را درون منطقه ناامن نشان دهند و اینان آب بـه آسیـاب آنها مـیریزند و جالب آن كه بـه ظاهر از زبان فارسی و تمامـیت ارضی ایران هم دفاع مـیكنند! آیـا دفاع از تمامـیت ارضی ایران این هست كه احساسات قومـی تركان ایرانی را با وارونـه نشان زبان و فرهنگ بومـی ایرانی آنان تحریك كنند. این همـه هوچیگری و تلاش به منظور سوق حاكمـیت بـه مقابله با تركان ایرانی و انكار و نفی و طرد زبان تركی به منظور چیست؟ آیـا این هوچیگران واقعاً دل بـه تمامـیت ارضی ما مـیسوزانند؟
- 12 –
در كشور ما خطر اصلی سكولارهایی هستند كه وابسته بـه غرباند. از نظر آنها سمت خارجی رفتن و دنبال آمریكا و اسرائیل بودن مشكلی ندارد، اما توجه بـه تركی و زبانهای دیگر عالم اسلام مشكل دارد، ایرانی نامـیدن زبان تركی مشكل دارد! این همـه كتب سكولاریستی را با محتوای ضد دین و اسلام بـه خورد جوانان ما مـیدهند، اما از نشر یك كتاب علمـی زبانشناسی كه حتما در محافل علمـی و دانشگاهی تجزیـه و تحلیل شود، برمـیآشوبند و گرد و خاك بـه پا مـیكنند و شلوغ مـیكنند.
تركی و فارسی دو بالاند كه اسلام با آن درون ایران گسترش یـافته است. اینان ظاهراً بـه نفع فارسی حرف مـیزنند، اما آیـا واقعاً بـه دنبال چه هدفی شوم هستند؟ پان ایرانیستها دنبال تفرقه و تجزیـهاند، نـه تركها كه زبان خود را بلحاظ وفور نوحههای پرتأثر و سوزناك كربلایی «مقدس» مـینامند. البته مقدس است. زبانی هست كه سه علامـه (طباطبایی، امـینی، جعفری) منویـات دل خود را با آن بیـان كردهاند. زبان شـهید آیتالله غفاریها و شـهید باكریها است. زبان دخیل و قمری است. زبان صراف و راجی هست و برتر از همـه زبان ایرانی و اسلامـی است. درون مـیان صدها دیوان شعری كه بـه این زبان ایرانی تدوین یـافته است، حتی یك بیت تملقآمـیز كه بخواهد خورشید را زیر پای قزل ارسلان بنـهد نخواهید یـافت. رواج این زبان چه خطری مـیتواند به منظور اسلام وایران داشته باشد؟ اما سركوب آن، مـیدان را به منظور سلطنتطلبها و لوسآنجلسیها باز خواهد كرد. حریفان بیدانش، ما را بـه كجا دعوت مـیكنند؟ دانش ما ناشی از قرآن است، ناشی از نـهج البلاغه و احادیث معصومـین – علیـهم السلام- است.
- 13 –
دربارهی مجلهی ضد سلطنتی «یولداش» كه اوایل انقلاب منتشر مـیشد، مـینویسد:«نویسندهی كتاب درون سالهای آغازین انقلاب اسلامـی نشریـهی افراطی و چپگرای «یولداش» را بـه گویش آذری منتشر مـیكرد كه بعد از چندی بـه دلیل محتوای تجزیـهطلبانـه و مخالفت آذربایجانیها توقیف شد.»
در مطلب فوق چند دروغ و عدم اطلاع نـهفته است. اولاً این كه این مجله درون بهمن 1357 متولد شد و ماهیت ضد سلطنتی داشت كه حریف، آن را «افراطی» مـینامد. ثانیـاً بـه تركی انتشار مـییـافت كه حریف، این زبان را گویش موهوم آذری مـینامد. ثالثاً شعار اصلی مجلهی «یولداش»، «ایرانلیلارین و مسلمانلارین اتحادی» (یعنی: اتحاد ایرانیـان و مسلمـین) بود كه حریف آن را تجزیـهطلبانـه مـینامد. رابعاً این مجله اصلاً توقیف نشد و در آن زمان دولتی هم نبود كه توقیف كند، بلكه نام عوض كرد و با عنوان «انقلاب یولوندا» از سال 1358 بـه بعد ماهها انتشار یـافت. این تحریفات را البته ناشی از عدم اطلاع حریف مـیدانم. اما متأسفانـه تحریفاتش همـیشـه ناشی از جهالت نیست.
من این را قبلاً هم مـیدانستم و از همـین روست كه كتاب خود را با حدّت و غیرت دینی نوشتهام، هدفم افشاء كردن اه پنـهانی پیروان كسروی است. اگر كسروی حداقل این شـهامت را داشت كه بتواند حرف آخرش را اول بزند، پیروان جاهل آنان بسیـار محیلانـه دست بـه قلم مـیبرند، ولی بـه قول مثل تركی ایرانی:«كور هر اویوندان چیخار دئیر بس هئچ كیم گؤرمور!»
- 14 –
كسروی محقق بود، من نمـیگویم نبود. اما محقق بودن بدون داشتن تقوا كافی نیست. منظورم تقوای علمـی است، وجدان علمـی است. كسروی درون تحقیق درون باب شخصیت حضرت علی (ع) هم بیراهه رفته هست و بیپروا و بیتقوا حرف زده است. درون باب حافظ هم با وجدان علمـی سخن نگفته است. اگر نبوغ داشت، نبوغ منفی داشت، منحرف بود، بیذوق و بیسلیقه بود. با این همـه اعتراف مـیكنم كه او محقق بود، اما بقیـه كه پیروی او را كردهاند، مقلدند. من تمام كسانی را كه اهشان را درون پیروی از تئوری آذری كسروی برملا ساختهام، مقلد مـیدانم. بـه قول مولانا:«از محقق که تا مقلّد فرقهاست / كان چو داود هست و این همچون صداست.» اینان صداهای نتراشیده و نخراشیدهای هستند كه از امر آزادی بیـان سوء استفاده مـیكنند و هر چه دلشان از تهمت، افترا و نشر اكاذیب مـیخواهد بر زبان مـیآورند.
- 15 –
من البته بـه دلیل افترا و توهین و نشر اكاذیب و به لغو كشاندن یك بحث لغوی و سیـاسی بازی بر سر منافع مادی، حق شكایت بـه قوهی قضائیـه را از خود سلب نكردهام. من خود 25 سال هست كه كارشناس رسمـی قوهی قضائیـه هستم. كتب قانونهای مختلف جمـهوری اسلامـی ایران را از قانون اساسی که تا قانون مجازات اسلامـی بـه تركی ترجمـه كردهام كه چاپ شده است، قراردادهای حقوقی فیمابین كشورمان با كشورهای تركی زبان را نوشتهام و مـیدانم كه «نشر اكاذیب» و «افترا» و «توهین» چه عواقب قانونی دارد، آن هم از سوی كسانی كه افتخارشان گرفتن لوح تقدیر از ژنرالهای بیگانـه است.
حریف، تهمت، افترا و اكاذیب را انتشار داده هست و قانون بـه من حق دفاع مـیدهد. اینك من درون مقام دفاع هستم و حریف را پای مـیز محاكمـه خواهم كشاند. این جا، فرد نـه، بلكه جریـان فكری شاهنشاهی محاكمـه خواهد شد و فكر مـیكنم با تشكیل چنین جلسهی محاكمـهای، بساط ضد فرهنگی شاهنشاهی كاملاً رسوا خواهد شد و بلحاظ قضایی محكوم خواهد گشت.
اما بلحاظ علمـی، من از همـهی پیروان كسروی و معان تئوری «زبان آذری» دعوت بـه مناظرههای صرفاً علمـی مـیكنم و آمادگی دارم بـه هر صورت كه بخواهند درون این مناظره حاضر شوم. اگر درون برداشتهای علمـی خود سهوی دارم، اصلاح كنم و اگر آنها بـه این نتیجه رسیدند كه فریب خوردهاند، اقرار نمایند.
- 16 –
من چشم داشتم كه پژوهشهای چهل سالهام درون باب فرضیـهی زبان آذری كه از سوی كسرش كشیده شد و سالها زبانشناسان ما را سركار گذاشت، مورد نقدی عالمانـه و حرفهای قرار گیرد. نقد علمـی با هوچیگریهای بی سر و ته سیـاسی فرق دارد. منتقد از فحش و دشنام و ناسزاگویی و جوسازی و ننـه من غریب درآوردن احتراز مـیكند. منتقد واقعی مشعلی بـه دست خواننده مـیدهد كه وی درون ظلمات آفرینش علمـی خالق اثر دنبال دردانـههای علمـی بگردد. مرحوم آل احمد درون رژیم گذشته پیوسته از نقد موجود درون جامعه گله داشت. مـیگفت:«این خزعبلات كه مـینویسند، نقد نیست، نان قرض هست یك روز كتابی موسوم بـه «برای گونگادین بهشت نیست» را یك شبه با شِبه نقدها بالا مـیبرند و روز دیگر با هوچیگری زرتشتیبازی یـا فردوسیبازی مـیكنند.»
امروزه اگر آل احمد سر از خاك بردارد خواهد دید كه هوچیگریهای سیـاسی پان ایرانیستها، هنوز گه گاه درون اینجا و آنجا بـه چشم مـیخورد. درون ایران شاهنشاهی، اغلب از انتقاد جز «تقریظ» و یـا «ناسزا گویی» چیزی فهمـیده نمـیشد. انتقاد را وسیلهای كرده بودند به منظور جلب دوستی و یـا تصفیـه حسابهای خصوصی و فردی. به منظور نقد یك اثر هنری و ادبی بـه تعارف و تحسین بیجا و یـا تقبیح غرضآلود و بیمورد برمـیخاستند و چه بسا كه اثری را نخوانده و ندیده نقد مـیكردند و با یك مشت جملات فورموله ماهیت و چبود اثر را تستیر مـیكردند. ناقدان این دیـار بـه رأی جلال آل احمد از صد سال پیش بـه این سو نیـامدهاند و در بحث از ادبیـات زندهی معاصر خطری به منظور اسب و علیق خود مـیبینند.
ما هم از چنان بیراههای منزجریم و هم انتقاد را – درون هر مورد كه حق اظهارنظر بـه خود مـیدهیم- وظیفهی مسلم خود مـیدانیم و عدم توجه بدان را بـه مثال بیتوجهی بـه پیمودن صحیح راه درازی كه بـه خون صدها و هزاران قربانی جانباز آبپاشی شده است، تلقی مـیكنیم.
انتقاد یـاور و رهبر نویسنده، افشا كنندهی كاهشها، دستآویز و انگیزهی پیشرفت و دستموزه به منظور رقع نقایص است. حتما مؤلف و هنرمند را بـه خاطر اثر فایدهبخشش ستود و از به منظور اثر زیـانمند و یـا ناپسندش سخت نكوهش كرد. از آشكار ساختن درد و نقص نباید هراس داشت. هراس حتما از پنـهان داشتن نقص باشد.
منتقد سالم بـه همان گونـه كه غرضورز نیست، از این نیز باكی ندارد كه بـه سبب نقد سالم اثری، بـه گفتهی پرویز خانلری «یك گروه به منظور خود دشمن بتراشد و روزگارش سیـاه شود!» بنابراین درون انتقاد سالم محبوبیت و مقام اجتماعی هنرمند و مؤلف مورد نظر منتقد نیست و بلكه مـیكوشد كه بیچربزبانی و مـهرنمایی و مجامله، نقایص را افشا نماید و واقعیت را نشان دهد و هرگونـه كجروی و لغزش را شدیداً بكوبد و خود را بـه ناآگاهی نزند و سكوت نكند، زیرا لغزش – از سوی هر كسی كه باشد- لغزش هست و حتما محكوم شود و رفع گردد. هنرمند و نیز مؤلف آن گاه به منظور ما بزرگ هست كه اثرش که تا حد قانعكنندهای بـه نفع تودههای رنجبر و مبرا از حس نامجویی و نانیـابی و هوسبازی باشد.
هنرمند واقعی به منظور خودنمایی و شـهرت كتاب و مقاله تدوین نمـیكند. هنرمند بهترین ایـام زندگی خود را فنا مـیسازد كه به منظور چیرگی بر خصم تاریخی خود گامـی مؤثر بردارد و دستی بـه دستهای سازندهی فردای روشن بیـافزاید.
وقتی یكی بـه خود اجازه مـیدهد كه اثری را نقد كند علاوه بر شجاعت اخلاقی، شـهامت، وجدان علمـی و انصاف، حتما تسلط بـه موضوع نیز داشته باشد. من تعجب مـیكنم كسی كه حتی یك جملهی تركی نمـیتواند بر زبان بیـاورد، از كنار دانش زبانشناسی نگذشته هست و افتخارش فقط نشر آثار اقبال لاهوری و گرفتن لوح افتخار از دست یك ژنرال نظامـی است، چگونـه درون این مملكت بـه خود اجازه مـیدهد كه با شلوغبازیهای سیـاسی كتابی را تخریب كند و نام آن را نقد بگذارد؟
وی حتی بـه حافظ شیراز بیمـهری دارد و در «كافه خبر» درون باب او چنین افاضه مـیكند:
« . . .اقبال، حافظ را مشخصا بـه عنوان نماد این جریـان فكری مورد انتقاد شدید قرار مـیدهد . . . البته نباید فراموش كرد كه متفكران دیگری هم درون آن ایـام درون دیگر كشورهای اسلامـی همـین اعتراض را بـه ادب صوفیـه بخصوص بـه حافظ داشتهاند و از مـیان آنها مـیتوان بـه كسروی اشاره كرد كه دیدگاههای اقبال درون باب تصوف، قرابت بسیـاری با وی دارد. . . .»
مـیبینیم كه درون اینجا «كسروی» را بـه عنوان یكی از متفكرین ذكر مـیكند و من فكر مـیكنم انتقادات بجایم بـه كسروی (پیغمبر بیدینان) سبب برآشفتگی شده است. بـه نظر مـیرسد كه مدعی علاوه بر آن كه با مقولهی نقد آشنا نیست از انصاف هم بـه دور است. زیرا اگر انصاف مـیداشت درون انتهای مقالهاش بـه دریوزگی نمـیافتاد كه فلان كتاب من را بخرید و یـا هزینـهی چاپش را پرداخت نمایید و یـا مجوز نشر بدهید. این خویها از نجابت ایرانی بـه دور است. گونـهای دریوزگی است.
- 17 –
این جانب درون نوعبندی نگاه بـه تاریخ زبان درون آذربایجان از دو گونـه نگرش اسمام. گونـهی نخست، نگرش عثمانیزدگانی كه تاریخ فرهنگ آذربایجان را تابعی از تاریخ عثمانی مـیدانند كه آن را رد كردهام و در مورد گونـهی دوم گفتهام:
«اما گونـهی دوم نگرش خصمانـه و موذیـانـهی كجروانی هست كه درون فرایند تدوین و تنسیق فعالیتهای خود و برآیند استنتاجات بیمارگونـهی خویش بـه القائات شبه عالمانـه مـیپردازند و تئوری پوچ و در هم تنیده و بر هم ریختهی كسروی را اساس كار خود قرار مـیدهند.»
حریف، این سخنان را با هوچیگری چنین تحریف مـیكند:
«پیدا نیست این مؤلف پشت بـه كجا دارد . . . كه منكر آن هست كه كلمـهی «آذر» از اگورپاتكان و از اصیلترین واژههای فارسی است. او بـه لطف كدام ممـیزی بـه خود حق داده که تا دیدگاه همـهی ایرانیـان – از صدر که تا ذیل- را كه نظری جز این ندارند، «نگرشی بیمارگونـه» بخواند.»
این، اوج عوامفریبی و نشر اكاذیب و افترا است. من خودم درون صفحهی 34 از كتاب درون باب معنای كلمـهی آذر نوشتهام:
«كلمـهی آذر درون فارسی دورهی اسلامـی و واژهی adir درون گویش پهلوی دورهی ساسانی بـه همـین معنا (= آتش) بـه كار رفته است. هنوز هم درون روستاهای اطراف كرمان و یزد، زرتشتیـان بـه آتش، adir مـیگویند . . . »
یك ضربالمثل تركی مـیگوید:
«نئجهسن قانمایـام، قالاسان یـانا یـانا!»
آیـا حریف واقعاً جهالت دارد، یـا خود را بـه آن راه زده است؟
برچسبها: دکتر حسین محمدزاده صدیق, دکتر حسین محمدزاده صدیق را بهتر بشناسیم, حسین دوزگون, حسین صدیق, فرضیـه زبان آذری وروی
شنبه 10 مرداد 1394-11:18 ب.ظ
شنبه 10 مرداد 1394-11:16 ب.ظ
زاهد گیلانی .تاج الدین ابراهیم فرزند روشن امـیر.در کتاب اسس المواهب السنیة فی مناقب الصفویة، مشـهور بـه صفوة الصفاء، تألیف توکلی بن اسماعیل بن حاجی اردبیلی معروف بـه ابن بزاز کـه در شرح احوال شیخ صفی الدین اردبیلی جد پادشاهان صفوی هست بمناسبت آنکه شیخ صفی الدین مرید شیخ زاهد گیلانی بوده ، شرح احوال شیخ زاهد ضبط آمده هست در فصول مختلف کتاب ۞ : فصل ششم درون رسیدن او (شیخ صفی الدین ) بشیخ زاهد قدس اﷲ روحه . فصل هفتم درون کرامات او کـه در زمان شیخ زاهد بظهور آمده . فصل هشتم درون ذکر استخلاف شیخ زاهد او را و اجازه ٔ توبه و تلقین . فصل دهم دربعضی کرامات شیخ زاهد، صرف نظر از کرامات کـه ذکر آن اینجا، زائد هست . آنچه کـه از حاق مطلب ، درون شرح احوال او مفید هست ، بدین قرار مـیباشد: شیخ مزبور تاج الدین ابراهیم ملقب بزاهد گیلانی بوده و خود او خویش را ابراهیم گیلانی مـی گفته هست . پدر او روشن امـیربن بابل (یـا بابیل ، زیرا کـه از سه موضع کتاب ، دو جا بابل و یک جا بابیل ضبط آمده هست ) ۞ بن شیخ بندار کردی سنجانی ۞ بوده و این خاندان که تا هفت جد شیخ و شیخ زاده بوده اند وجد هفتم ایشان مریدبن الاشیخ نام داشته هست . روشن امـیر پدر شیخ زاهد، از ده «بهرالدله » کـه از دیـه های کوهستان گیلان بود، زنی گرفت و تاج الدین ابراهیم درون سیـاه رود ۞ از این مادر زائیده شد. روشن امـیر ظاهراً درون سیـاه رود مسکن داشته زیرا کـه درهمان جا مرده هست . شیخ زاهد درون طریقت مرید سید جمال الدین بوده هست که درون گیلان درون مقام یونس ۞ درون ده مالاوان ساکن بود. و شیخ درون آنجابخدمت او رسیده و سلسله ٔ ارشاد او بدین قرار هست :
[زلزله درگهواره]نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 30 Jun 2018 08:19:00 +0000