آموزش و پرورش تطبیقی لوتان کوی
قلمرو آموزش و پرورش تطبيقي
موضوع آموزش و پرورش تطبيقي مقايسه رويدادهاي تربيتي و روابطي هست كه آن ها را بـه محيطشان پيوند مي دهد .در يك مقايسه دقيق بايد نـه تنـها كاركرد خاص معلمان ، انشای که تصاد و مترادف داشته باشد بلكه شرايط عمومي نظام هاي آموزشي درون نظر گرفته شود همانطور كه درون كتاب آموزش و پرورش درون جهان سازمان و آمارها يونسكو (1955) ذكر شده ، مفهوم " نظام " آموزش و پرورش امري انتزاعي هست بنابراين يك نظام تربيتي ، تمام نـهاد هاي سازمان يافته دولتي يا خصوصي را كه درون راستاي اين هدف قرار مي گيرند ، شامل مي شود ، از قبيل موسسات آموزشي ، خدمات ترويج ، كلاسهاي سواد آموزي ، طرحهاي آموزشي راديو و تلويزيون ، كلاسهاي مكاتبه اي و فعاليت هاي آموزشي خارج از مدرسه .
غایت ها ،اه و مقاصد
وقتی از غایت های آموزش و پرورش سخن بـه مـیان مـی آید، معمولا غایتهایی کـه فیلسوفان و مربیـان بیـان مـی کنند بـه ذهن متبادر مـی شود ، غایت هایی کـه در حیطه ی ارزش ها و هنجارها قرار دارد ؛ افلاطون ،لنین،مائوتسه تونگ و هوشی مـین را مـی توان بـه ترتیب درون قالب آرمان گراها و ماتریـالیستها یـا خیـال گراهاو واقع گراهاطبقه بندی کرد. انشای که تصاد و مترادف داشته باشد درون معنای دوم ،دیگر غایت های هنجاری مورد نظر نیست ، بلکه غایتهای واقعي اي مورد نظر هست که بـه نظام آموزشی –که کنترل مـی کند- قدرت سیـاسی بدهد ؛ این غایت ها ممکن هست آشکار باشند یـا نـهان ؛ این قدرت مـی تواند قدرت یک طبقه ی اجتماعی ، بخشی از این طبقه ،یـا یک اتحاد طبقاتی باشد کـه یک گروه درون بطن آن نقش اصلی را بازی مـی کند . انشای که تصاد و مترادف داشته باشد درون این حالت ، بررسی غایت ها بـه سیـاست ،تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش مربوط مـی شود.
غایت ها :
1-غایت های آشکار : انشای که تصاد و مترادف داشته باشد معمولا درون قالب قوانین اساسی ،نطق های عمومـی ،قوانین و برنامـه های توسعه یـا آموزش و پرو رش بیـان مـی شود. معمولاً درهمـه جا غایتهای آشکار یکسانند؛
2-غایت های نـهان : نتیجه مشاهده ی واقعیت اند ،بین این دو غایت ممکن هست فاصله زیـاد باشد ،تعداد زیـادی از کشور های آفریقایی مایلند از طریق آموزش و پرورش ،دیگر بار فرهنگ ملی خود را ارج بنـهند،در حالی کـه در عمل ،همـه درون جهت بی ارزش ساختن فرهنگهای ملی و ارج نـهادن بـه فرهنگ غربی پیش مـی روند ( استفاده از زبان های محلی را کـه عنصر اصلی یک فرهنگ هست در آموز ش و پرورش ممنوع مـی کنند.) به منظور تحلیل بهتر ،لازم هست غایت ها را از اه و مقاصد متمایز ساخت . -
غایت یـا هدف نـهایی بیـان کلی اه هست که یک جامعه درون نظر مـی گیرد. ( دراز مدت ) اه بـه افق های نزدیک مربوط مـی شوند و کیفی اند. مقاصد اه را بـه صورت صریح و دقیق بیـان مـی کنند.
غایت هدف : مقصود بيان كلي اه بـه افقهاي نزديك تر مر بوط مي شوند بـه صورت صريح و دقيق بيان مي شوند مقاصد را درون بر مي گيرد كيفي اند بر حسب شرايط خاصي تغيير مي كند دائمي هستند جمعيتي كه بايد تحت پوشش آموزش و پرورش قرار مي گيرد
نمونـه ای از نظام آموزشی فرانسه : ملت بـه طور مساوي دسترسي كودكان و بزرگسالان را بـه آموزش ، تربيت حرفه اي و فرهنگ تضمين مي كند . - برابري فرصتها - تحقق واقعي تعليم و تربيت عمومي که تا پايان دوره اول متوسطه - ارتباط با محيط اقتصادي بر اساس نياز هاي صنعتي شدن - امروزينـه كردن نظام تربيتي درون جهت كارايي بهتر - جمعيتي كه بايد تحت پوشش آموزش و پرورش قرار گيرد . - جلوگيري از شكست تحصيلي - نوآوري درون امر آموزش - سازگاري با نياز هاي اقتصادي
سازمان دهی اداری :
1-بر حسب تمایز بین دولتهای فدرال و دولت های واحد؛(آمريكا ، آلمان ، استراليا ) سازماندهي آموزشي اغلب اوقات بـه كشور هاي عضو بستگي دارد که تا به حكومت مركزي
2- بر حسب تمایز بین تمرکز گرایی و تمرکز زدایی (فرانسه ، انگلستان ) درون فرانسه كل سازماندهي آموزشي بـه حكومت مركزي مربوط هست . درون انگلستان سازمان آموزش عمومي بـه حكومت هاي محلي بر مي گردد درون حاليكه دانشگاه ها از استقلال بالايي برخوردارند
ساختارهای آموزشی
ساختار آموزشی بـه بیـانی ترکیب قسمت های مختلف مجموعه ی آموزش است:
ساختارها : - تقسیم آموزش و پرورش بـه درجات متوالی از قبیل پیش دبستانی ،ابتدایی ،متوسطه و عالی . - تقسیم آموزشی بـه شاخه ها یـا رشته ها؛ این رشته ها بر اساس نوع آموزش و پرورش ( عمومـی ، حرفه ای ، فنی ، دانشسرا ، نظام قدیم و جدید و غیره) ، مدت آموزش ( کوتاه مدت یـا دراز مدت )که با شغل مورد نظر ارتباط دارد و اشخاصی کـه به آنـها آموزش داده مـی شود ( آموزش ویژه کودکان استثنایی ، آموزش مستمر یـا دائم )تعیین مـی شوند. هماهنگی بین درجات و روش های آموزش ؛ شرایط ورود و خروج و گذر از سطح بـه سطحی دیگر ( امتحانات و گواهی نامـه ها ) و از یک رشته بـه رشته ای دیگر. شاید ساختار نظام اموزشی آشکارکننده ترین عنصر ساختار اجتماعی باشد ، عنصری کـه خود برخاسته از آن ساختار است
محتوای آموزشی
محتوای آموزشی بـه طور مستقیم از اه کلی نظام و مقاصد یک رشته درهر سطحی کـه باشد سرچشمـه مـی گیرد . با این وصف محتوا مـی تواند از این اه فاصله بگیرد ، زیرا درون هر زمـینـه تفسيرهاي متفاوتي مي تواند صورت بگيرد. درون ضمن اگر محتواها مشابه باشند ، دريافت كنندگان آن ها را بـه يك صورت دريافت نمي كنند (براي مثال وقتي زبان آموزش ، يك زبان بيگانـه باشد مثل انگليسي مفاهيم خانواده ، خويشاوندي ، زمان و مكان ، زندگي و مرگ را بـه همان صورتي كه كودك انگليسي درك مي كند نمي فهمند.) درون رابطه با محتواي آموزشي تعريف طرح ها و برنامـه هاي تحصيلي مطرح هست .
برنامـه ي تحصيلي
شامل موارد آموزشي و طرح شامل نحوه ي ارائه آن هاست . درون اینجاست کـه با یکی از مشکلات آموزش وپرورش تطبیقی یعنی اختلاف درون تعاریفی کـه نویسند گان و کشورها ارائه مـی دهند مواجه مـی شویم. براي جلوگيري از سوء تفاهم بايد كلمات بـه كار رفته را تعريف كرد . كه درون عمل كمتر رعايت مي شود مقايسه طرح ها و برنامـه هاي تحصيلي نشان از اهميتي مي دهد كه درون هر كشور بـه ترتيب ذهني ، اخلاقي ، جسماني ، و زيباشناختي و نيز درون حيطه شناخت ها بـه رشته هاي ادبي و علمي و محتواي آن ها ( ریـاضیـات قدیم یـا جدید ) و به هر مرحله از رشد کودک داده مـی شود.
کتاب های درسی مدارس ابتدایی از این نظر كه بـه سن مربوط مي شود كه درون آن كودك بيشترين ميزان پذيرش را دارد و روحيه انتقادي درون او رشد نكرده هست و كارايي جامعه پذيري و فرهنگ پذيري درون او بسيار هست ، اهمـیت دارد.
براي كودكان ، كتابها نقشي اساسي درون انتقال رفتارها ايفا ميكنند . زيرا اين رفتارها درون سنين بسيار حساس و تاثير پذير شكل مي گيرند . منتها تصاوير و القا ارزش هاي مختلف بـه ايجاد طرح هاي فكري متفاوت منجر مي شود
روشـها و فنون روشـها و فنون تدریس از محتوا و هدف آن جدا نیست . اگر هدف ، نزدیک آموزش و پرورش بـه زندگی باشد،نباید تاریخ و جغرافیـا و علوم را صرفا درون کلاس آموخت،بلکه حتما مشاهده ،آزمایش و کار عملی و غیره را هنگام گردش و بازدید نیز انجام داد.
دربسیـاری از کشور ها بین این عناصر گوناگون تضادهایی بـه چشم مـی خورد.تعداد بسیـاری از دولت ها « برقراری ارتباط مـیان نظریـه و عمل »را جزء غایت های خود مـی دانند ولی هیچ تلاشی درون عملی طرح های آموزشی نمـی کنند.
مطالعه فنون جدید تر(دیداری ، شنیداری ، آموزش برنامـه ای و ) بـه عنوان ابزاری کـه باید بـه حل مسائل تحصیلی کشور های توسعه نیـافته کمک کندمورد توجه قرار گرفته است. بـه طور کلی محتوا و بخصوص روشـهای آموزشی تحت تاثیر نظریـه هاست ، نظریـه هایی کـه از جهان بینی جدا نیست
نقش آفرینان آموزش
دو نقش آفرین اصلی آموزش : معلم دانش پژوه : بـه جاي دانش آموز زیرا از رفتاری فعال دارد ، نـه رفتاری منفعل
ارتباط آموزشی
ارتباط آموزشی بخشی از قلمرو روانشناسی هست و مقایسه گر حتما اشکال مختلف آن را درک کند.از دیر باز دست اندر کاران آموزش و پرورش سعی داشته اند شکست تحصیلی کودک را بـه نارسایی درون استعدادهای او،شیوه جذب او درون کلاس و مدرسه و روابط او با دوستان مدرسه ای ربط دهند و از ارزشـهای روانشناختی به منظور کمک بـه یـادگیری و راهنمایی او استفاده کنند.
روانشناختی ژنتیک : به منظور توضیح رشد کودک بـه کمک زیست شناسی
روانشناسی اختلافی : با استفاده از مطالعات عرضی ،تفاوت های فردی از نظر هوشی ،برخورد ها و رفتارهای موجود بین دو جنس و گروه های اجتماعی (کارآموز حقوق بگیر)یـافرهنگی (دبیرستانیـها- دانشجویـان )رامد نظر قرار مـی دهد.
منش شناسی : موفقیت یـاشکست یک عمل تربیتی را از خلال منشـهای دانش آموزان یـا معلمان .
روانکاوی: درون روابط تربیتی مـیان والدین ،کودکان و نیز معلمان و دانش آموزان آنچه را کـه از فرایند های ناخود آگاه ناشی مـی شود از جمله تمایلات،غرایز ،انتقال ها و رویـاها جستجو کند و درقلمرو نـهاد آموزشی نیز بـه بررسی آنچه بـه مناسک و دفاع ناخودآگاه مربوط هست مـی پردازد.
روانشناسی اجتماعی: درمرز مـیان روانشناسی و جامعه شناسی قرار دارد. معلمان اگرچه ارتباط آموزشی و تربیتی معلمان درون اغلب کشورها مقایسه شده است،ولی نباید عوامل وابسته بـه آن بخصوص مسائل مربوط بـه حقوق ماهانـه و پایگاه اجتماعی را بـه فراموشی سپرد.تمامـی این عناصر دریکدیگر تداخل دارند،زیرا مدت زمان تربیت بر د رآمد معلمان تاثیر مـی گذارد؛این درآمد بـه پایگاه اجتماعی بررابطه ی آموزشی بی تاثیر نیست. با بررسی این تجارب گوناگون این نتیجه بـه دست مـی آید کـه آنچه نقش معلمان را عمـیقا تغییر خواهد داد،گذر از یک آموزش بـه معنای انتقال شناختها بـه آموزش دیگر بـه معنای سازماندهی عمل یـادگیری است.یـادگیرنده حتما حقیقتا مسئول یـاگیری فعلی و آتی خود باشد و منظور نـه فقط شناختها ی ذهنی بلکه رشد برخورد ها ی اجتماعی و شخصی است.
در نتیجه طبق گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی ،نقش معلمان درون جهت های زیرمتحول خواهد شد: الف)ساختار موقعیت یـادگیری ارائه ی کارهای فردی بر حسب دانش آموزان ،ساعات انعطاف پذیر،روابط برابر و آمـیخته بـه همکاری با کودکان ،ارزشیـابی نـهایی کـه بیشتر بر اساس تداوم کار انجام مـی شود که تا بر اساس امتحانات.
ب)روش های بـه کار رفته :آشنایی بیشتر با قلمرو وسیع شناخت ها نـه به منظور تشریح آنـها به منظور راهنمایی دانش آموزان ؛تسلط بهتر بـه دروازه های دانش و روشـهای تحقیق بـه جای تسلط بر خود دانش؛تعیین مقاصد و انگیزه های دانش آموزان و ارزش نـهادن بـه کار فردی،تا کار تدریس درون کلاس؛پذیرش ابزارجدید تحصیل دانش هم از طریق رسانـه های جمعی و هم از طریق جامعه؛توانایی انجام کار با همکاری مستقیم با والدین،مشاوران گوناگون ومددکاران اجتماعی به منظور درمان مشکلات وبرانگیختن آنـها .
ج)برخورد معلمان مساله الزام:درک جریـان رشد کودک و تاثیری کـه به مشاهدات و در صورت امکان بـه اعتقادات کودکان و همکاران (به خصوص زمانی کـه در گروه ها شرکت مـی کنند)و درون نتیجه پذیرش کاهش اقتدار سنتی خود .
همـه ی این تغییرات با مقاومت همراه هست .این مقاومت درون تصویر سنتی معلم نـهفته هست .برای غلبه بر این مقاومت ها حتما ابتدا ساختار تحصیلی را آماده دریـافت نو آوری کرد ، بویژه آنکه معلم درون این نوآوری بـه ایفای نقش مـی پردازد . با او حتما به تناسب تلاشی کـه مـی کند رفتار کرد و کارفرمایـان ، والدین و آموزش عالی حتما ضوابط جدیدی را برایب موفقیت بـه اجرا بگذارند.
برنامـه آماده سازی معلم به منظور ایفای نقش جدید حتما اولویت را بـه ترتیب مستمر ضمن خدمت بدهد و در کنار آن، حتما بر صلاحیت های جدید یعنی پویـایی گروه ،سازماندهی محیط تربیتی ،اداره ی منابع آموزش ،حساسیت نسبت بـه محیط اجتماعی و گوناگونی فرهنگی و نیز رشد ذهنی و عاطفی کودک تاکید کند. فراگیران شاخص اصلی گستردگی یک نظام آموزشی و به طور جزعی مردمـی شدن آن،تعدادانی هست که بـه مدرسه مـی روند یـا بـه بیـان دیگر نسبت گروههای سنی گوناگون کـه در موسسات آموزشی ودانشگاهی ثبت نام کرده اند.
در اين تعريف و مقایسه بین المللی نرخهای پوشش تحصیلی ایجاد مـی کند .همچنین تلاش شده هست که سطح اجتماعی دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی آنـها درون رشته های مختلف (که موضع مطالعات انجمن بین المللی ارزیـابی پیشرفت تحصیلی هست )،یـا برخورد جوانان با مسائلی نظیر نـهاد تحصیلی ،انتخاب شغل ،سیـاست ملی و بین المللی و غیره مقایس شود.( براي مثال رشد كودك درون آفريقاي سنتي ). مدرسه جدید یک دگرگونی بنیـادی ایجاد مـی کند.این مدرسه بیشتر با تعلیمات مترادف هست تا آموزش و پرورش و این تعلیمات اقتدار قدیمـی ها را از بین مـی برد؛اقتداری کـه در یک تمدن کلامـی با بالا رفتن سن بر اثر انباشت تجارب و دانش حاصل مـی شود. این مدرسه ارزش های جدیدی مانند فردگرایی ،رقابت و موفقیت را کـه مغایر ارزش های قدیمـی هست تبلیغ مـی کند و این امر بـه گسستگی انسجام اجتماعی کمک مـی کند . درون حالی کـه آموزش و پرورش سنتی تمام کودکان را شامل مـی شد،مدرسه ی جدید تنـها بخشی از آنـها را درون بر مـی گیردو موجب ایجاد ضایعاتی مانند رانده شدن دانش آموزان از کلاس و نارضایتی آنان مـی شود ؛ناپدید شدن طبقاط سنی و جوامع ابتدایی ،از بین رفتن اقتدار والدین و قدیمـی ها ،اقتصاد پولی ،گرایش بـه شـهر نشینی ،حقوق بگیری ،الگوی مصرف غربی،پدیده های جدیدی از جمله بیکاری ،بزهکاری و فحشا را بـه بار مـی آورد. دیگر بین محیط و توسعه وحدتی وجود ندارد،اما اگر چه آموزش و پرورش سنتی جذب فرد درون گروه را تضمـین مـی کند،نباید محدودیت های آن را فراموش کرد.سازگاری با تمدن های کلامـی و کشاورزی کـه در آنـها فن کمتر تکامل یـافته ،دیگر پاسخ گوی اقتصاد پیچیده ای کـه علم درون آن نفوذ کرده ،نیست(علمـی کـه برای انتقال شناخت ها و ایجاد شناخت های نو نیـازمند خط است). این گفته بـه این معنا نیست کـه نتوان درون زمان حاضر از برخی اصول آموزش و پرورش سنتی درون زمـینـه ی جامعه ی تربیتی استفاده و یـا آنـها را اصلاح کرد.
فصل دوم واحد هاي مقايسه
مقايسه علمي درون تعريف ، قرينـه سازي واحد هاي تحليل قابل مقايسه هست . سه سطح مقايسه را عنوان خواهيم كرد :
مقايسه بين كشورها ، مقايسه درون بطن كشورها و مقايسه واحد هاي فرا ملتي. اين سه مقايسه ممكن هست به طور همزمان انجام شود ، يعني نابرابريهاي منطقه اي دو كشور مقايسه شود.
مقايسه بين ملتها : بي شك كشور واحدي معنادار هست ، البته درون صورتي كه تاريخ طولاني داشته باشد و نظام آموزشي آن بـه صورتي آرام بـه موازات شكل گيري ملت و جذب دستاوردهاي خارجي درون سرزمين خود ايجاد شده باشد اين مساله براي كشورهاي فدرال مطرح هست كه آيا درون سوئيس ، آمريكا، كانادا، و استراليا يك نظام واحد آموزشي وجود دارد يا چند نظام آموزشي . درون انگلستان ، هر يك از سه بخش كشور- انگلستان و ولز اسكاتلند و ايرلند شمالي – نظام آموزشي خاصي دارند . با اين وصف مي توان ويژگيهاي مشتركي يافت ، از جمله وحدت درون هدفهاي عمومي آموزش و پرورش و نيز هماهنگي درون سطح مركزي يا فدرال براي تحقق اين هدفها . شباهت ها و اختلاف ها جايگاه خود را درون مقايسه نابرابريهاي درون ملتي پيدا خواهند كرد . اين نابرابريها درون جهان سوم شدت بيشتري دارد .
بسياري از كشورهاي جهان سوم ، كشورهايي جوان با ساختارهاي نـه چندان مستحكمند و مرزهاي ساختگي آن ها از دوران استعمار خبر مي دهد . برخي از اين كشورها داراي دو يا چندين نظام آموزشي از نوع انگليسي را درون غرب بـه ارث هست . بنابراين نمي توان درون مورد كشورهايي كه از نظر تاريخ ، سنن و ميزان انجام دروني با هم متفاوتند مقايسه اي معتبر انجام داد . اگر چنين مقايسه اي انجام گيرد، بايد از محدوديتهاي مقايسه بـه خصوص از نظر كمي آگاه بود
مقايسه بين كشور ها : درون وهله ي اول ، مقايسه بين دو يا چند كشور صورت مي گيرد ، كشورها واحد هايي را ميسازند كه موضوع بررسي را نشكيل مي دهد . اين موضوع ممكن هست نظام آموزشي يا يكي از عناصر آن باشد .
1- درون مقايسه كمي :معمولا درون مورد شاخص هاي آماري انجام مي گيرد مانند تعداد كساني كه بـه مدرسه مي روند ، بازده ، نسبت دانش آموزان بـه معلمان ، نسبت بودجه يا توليد ناخالص ملي كه بـه آموزش و پرورش اختصاص يافته و .........
2- درون مقايسه كيفي : چيزي كه مـهم هست ، ظرافت تحليل درون نظر گرفتن تمام عوامل درون رابطه با آموزش و پرورش و تشخيص عوامل اصلي ارزشي هست .
مقايسه كيفي درون سه سطح صورت مي گيرد :
الف ) درون سطح اه : ميتوان چگونگي تعيين اه را و اينكه چه گروه هايي درون تدوين آن ها شركت دارند بررسي كرد .
ب ) درون سطح ابزار : مي توان ابزار ( سياست ، اصلاح ، يا برنامـه ريزي آموزشي ) را بر حسب ماهيت اه بـه صورت زير طبقه بندي كرد : ابزار سياسي : ابزار اقتصادي – ابزار تربيتي
ج) سومين سطح مقايسه بـه نتايج سياست هاي آموزشي اختصاص دارد .
نتايج تربيتي : تعداد كساني كه بـه مدرسه مي روند ، بازده و...........
نتايج اجتماعي : كاهش يا افزايش نا برابري هاي اجتماعي ، منطقه اي و..............
نتايج اقتصادي : سازگاري يا نا سازگاري آموزش با شغل و .............
مقايسه ي نمونـه هاي ملي : درون مقوله ي دوم از مقايسه ها ،منش ملي نـه بـه طور مستقيم از طريق شاخص هاي آماري يا صفتهاي كيفي بلكه بـه طور غير مستقيم از طريق مطالعه روز افرادي كه واحد تحليل را مي سازند ، مشخص مي شود .
گاهي مقايسه بين المللي بر اساس داده هايي انجام مي گيرد كه پژوهشگران درون زمان هاي مختلف و گاه با روش هاي گوناگون درون كشور هاي متفاوت بـه دست آورده اند مانند مطالعه درباره متحرك اجتماعي بين شغلها كه سطح تعليمات و شغل پدر و پسر را مد نظر قرار مي دهد
. گاه مطالعه اي كه گروهي درون چند كشور بر اساس برنامـه و معيار و روشـهاي از پيش تعيين شده انجام داده اند مد نظر هست مانند مطالعات انجمن بين المللي ارزيابي پيشرفت تحصيلي كه بـه ارزيابي نتايج تحصيلي بـه دست آمده درون حدود بيست كشور مي پردازد .
مسائل مربوط بـه چنين پژوهشـهايي :
1- مساله معرف بودن نمونـه هست . اين مساله دو بعد دارد : - ساخت نمونـه : كه بايد ويژگيهاي كل جمعيت را بيان كند . - مشاهده نمونـه درون صورتيكه بخشي از آن تحت پوشش قرار نگرفته باشد
2- معناي پرسش ها : برداشت مشابه از پرسش هاي مطرح شده راه حل : يك فرد دو زبانـه پرسش نامـه را بـه زبان افراد پرسش شونده ترجمـه كند . سپس يك فرد دو زبانـه از كشور محقق اين ترجمـه را دوباره بـه زبان محقق برگرداند و ترجمـه با پرسش نامـه اصلي تطبيق داده شود :
1- مفاهيم موجود درون واراي كلمات ممكن هست متفاوت باشد .
2- مساله سوم : درون نظر گرفتن فرد بـه عنوان واحد تحليل هست . يا بـه عبارتي :مجموعه پاسخ هاي فردي که تا چه حد امكان تصميم بـه كل جمعيت را فراهم مي آورند . درون واقع اين فرض كه تمام افراد يك جمعيت مشابه هستند درون همـه جا تاييد نمي شود . درون يك محيط روستايي كه همبستگي قوي هست فرد تلاش مي كند افكار گروه خود را با اعتقاد بـه اينكه اين ها افكار خود او هستند بيان كند درون صورتي كه درون محيط شـهري هر شخص افكار شخصي خود را بيان مي كند .
مقايسه درون ملتي:
تفاوت هاي بسياري كه درون ساختار دروني كشورها وجود دارد ، امكان مقايسه معنا دار ميان آن ها را فراهم مي آورد . درون تمام دنيا، بـه ويژه درون كشورهاي چند فرهنگي و چند زباني مطالعه حقوق توسط مناطق و اقليت ها ، سبب شده که تا لزوم تحليل نا برابري ها ، بـه رسميت شناختن تفاوت ها و تحقق بهتر برابري فرصت ها آشكار شود ، درون اين زمينـه ، سه مساله مطرح مي شود :
1- انتخاب واحد مقايسه
: i) مقايسه شـهر و روستا : درون كشورهاي صنعتي كمتر
ii) بخش دولتي يا خصوصي
آموزش : آموزش مذهبي – آموزش خصوصي غير مذهبي :
1- مشتريان ثروتمند و آموزش با كيفيت بالا
2-كم و بيش از كمك هاي دولتي استفاده مي كنند : مدرسه فقر
iii) قوم يا گروه اجتماعي كه مجموعه اي از ويژگيهاي فرهنگي ، بخصوص زبان را درون بر ميگيرد : پژوهش برابري فرصتهاي تربيتي كه توسط كولمن انجام شد . كه درون اين پژوهش نابرابري هاي آموزشي كه درون مورد اقليتهاي سياهپوست سرخپوست شرقي هاو مكزيكي ها درون مقابل اكثريت سفيد پوست اعمال مي شود نام شده و تحليل شده هست .
2- اندازه گيري نا برابري ها :
واضح هست كه اندازه گيري بـه اطلاعات موجود بستگي دارد . با اين وصف تمامي شاخص ها از اهميت يكساني برخوردار نيستند . نابرابري موجود ميان تعداد كساني كه وارد مدرسه مي شوند نسبت بـه كساني كه از مدرسه خارج مي شوند كمتر گوياست بـه خصوص كه درون طول دوران تحصيل افت تحصيلي فراوان هست خروج از مدرسه نـه تنـها با تعداد كساني كه دوره را بـه اتمام مي رسانند ، بلكه با سطح اندوخته ها و توانايي ها محاسبه مي شود . تعداد كساني كه از يك دوره بـه دوره ديگر منتقل مي شوند ، ميزان مردمي شدن آموزش و پرورش را نشان مي دهد . بالاخره تفاوت درون هزينـه ها بيان كننده تفاوت درون كيفيت آموزش هست بنابراين مي توان شاخص هاي زير را بر حسب سن و جنس و نژاد و طبقه اجتماعي محاسبه كرد.
1- نرخ بيسوادي 2- نرخ پوشش تحصيلي درون سطوح مختلف 3- نرخ افت تحصيلي 4- نسبت معلم بـه دانش آموزان و نسبت معلمان ماهر درون هر دوره 5- نرخ موفقيت درون امتحانات هر دوره 6- سطح شناخت و توانايي ها درون پايان تحصيلات 7- نرخ گذر از دوره اي بـه دوره ديگر . 8- هزينـه هاي آموزشي بر حسب هر دانش آموز
. درون پژوهش كولمن مقايسه ي نتايج نشان مي دهد كه فاصله اكثر اقليتها و به خصوص سياهپوستان با سفيد پوستان افزايش مي يابد بـه بيان ديگر مدرسه موفق نشده كاستيهاي اوليه را از بين ببرد . شاخص گوياي ديگر كه بسيار كم از آن استفاده شده هست هزينـه هاي آموزش واحدي هست كه از 73 راند براي يك دانش آموز سياهپوست که تا 382 راند براي يك سفيد پوست درون نوسان بوده هست ( هر راند 4/1 دلار ) اين تفاوت ها از نابرابري درون حقوق ماهانـه معلمان بر حسب نژاد آن ها حتي وقتي مدرك يكساني دارند ، از تعداد بالاي دانش آموزان آفريقايي نسبت بـه معلم (60 آفريقايي درون برابر 21 سفيد پوست ) و از نابرابري تجهيزات آموزشي ناشي مي شود ، اين عوامل بر كيفيت آموزش تاثير مي گذارد.
درون هر صورت ، اندازه گيري پراكندگي كميتهاي هر گروه از اهميت زيادي برخوردار هست . از اين موارد اغلب از انحراف استاندارد استفاده مي شود . انحراف استاندارد امكان مي دهد که تا برابري هاي تحصيلي موجود ميان چند كشور حتي وقتي واحد تحليل يكسان نيست مقايسه شود .
3- تفسير نابرابري ها :
عوامل گوناگوني كه گاه دامنـه ي ملي و گاه يك تاثير ساده محلي دارند نابرابري هاي دروني براي ورود بـه آموزش و پرورش و كسب موفقيت تحصيلي را توضيح مي دهند . درون فرض دوم متغير هايي مورد نظر هست كه با اين نا برابري ها درون برخي نقاط كشور همبستگي مثبت و در برخي نقاط ديگر همبستگي منفي دارد .
در گزارش كولمن سعي شده هست روابط بين تكاليف دانش آموزان و ويژگي هاي مدارسي كه درون آن ها تحصيل مي كنند بررسي شود و مشخص شد كه عملكرد تحصيلي اقليتها بيشتر از عملكرد تحصيلي سفيد پوستان بـه مدارسي كه درون آن ها تحصيل مي كنند وابسته هست .
بنابراين بهبود كيفيت مدارس نتايج مثبتي بر اقليتهاي محرومتر خواهد داشت . كولمن درباره ي مـهمترين عوامل تحقيق كرده هست . نتيجه اي كه بـه دست آمده اين هست كه كيفيت كار معلمان ، محيط اجتماعي و خواسته هاي والدين نقش مـهمتري نسبت بـه تجهيزات و برنامـه هاي تحصيلي ايفا مي كنند . بلاخره بر خورد خود دانش آموزان بيشتر از تمامي ويژگيهاي تحصيلي بر نتايج كار آن ها تاثير مي گذارد . درون ساير زمينـه ها مي توان با عوامل تاريخي و فرهنگي نابرابري هاي موجود بين اقوام را تفسير كرد .
در افريقا ميراث استعمار و پيش استعماري تفاوت هاي مذهبي و رفتارهاي خاص هر اجتماع ، نابرابري ها را بهتر از متغير هاي اجتماعي – اقتصادي توضيح مي دهد
. درون كشور هاي صنعتي ، مـهمترين عامل نابرابري هاي منطقه اي از نوع اقتصادي هست .به همين علت اطلس تحصيلي طراحي شد . که تا راهنمايي هايي را ارائه دهد که تا هر كسي بتواند از آموزشي متناسب با تمايلات و استعداد هاي خود بهره ببرد . درون واقع اجراي اين اصلاحيه ثابت مي كند كه ملاحظات اقتصادي بيشترين تاثير را دارند ( مدرسه سازي ) .
مقايسه فرا ملتي :
نوع سوم مقايسه بـه واحد هاي بزرگتر از واحد كشور اختصاص دارد . اين مقايسه بـه ويژه درون ميان سازمان هاي بين المللي رواج يافته هست . واحد مي تواند از نوع اقتصادي ، سياسي يا فرهنگي باشد . مزيت اين مقايسه درون اين هست كه جهت هاي مـهمي را ارائه مي كند .
متداولترين انواع اين مقايسه ها :
1- مقايسه بين فرهنگي : درون اينجا يك فضاي وسيع جغرافيايي با تعداد كم و بيش زيادي از فرهنگ هاي مشابه را درون بر ميگيرد نـه خرده فرهنگ ها " جو فرهنگي " كه شامل ابعاد مكاني ، زماني ( تاريخي ) و اجتماعي هست از اين جهت با "تمدن " اختلاف ندارد زماني كه اين واژه را براي تشخيص مجموعه اي از فرهنگ ها كه داراي ريشـه ها و ويژگيهاي مشتركند مانند تمدن عربي- اسلامي ، تمدن شرق دور (چين ، كره ، ژاپن و ويتنام ) ، تمدن آفريقا ، تمدن غرب (اروپا و امريكا ) و غيره بـه كار مي برند درون اين صورت منظور از فرهنگ جامعه اي معين هست ، درون حاليكه واژه تمدن درون يك جو فراملتي كه گستردگي بيشتري درون مكان و زمان دارد بـه كار مي رود .
هوين كائوتروي با تكيه بر ريشـه شناسي لغات برداشت آموزش و پرورش درون خاور دور را با برداشت غربي آن درون موازات هم قرار داد . برداشت اول بـه طور مستمر اخلاق را ارجح مي شمارد و برداشت دوم خصوصيات مختلفي را كه درون طول زمان تغيير كرده اند ، درون اولويت قرار ميدهد .
2- كشور هاي توسعه يافته – كشور هاي درون حال توسعه :
اين تمايز بر اساس درآمد سرانـه و صنعتي شدن كشور ها انجام مي گيرد .در اين اصطلاح كشورهاي توسعه يافته عبارتند از : اروپا ، شوروي ، ايالات متحده امريكا ، كانادا ، ژاپن ، اسرائيل ، استراليا ، زلاندنو و آفريقاي جنوبي ، ساير كشور ها " درون حال توسعه " ناميده مي شوند .
اين مقايسه از جنبه كمي انجام مي گيرد و ديدي كلي از آموزش درون جهان ارائه مي شود . آمارهاي يونسكو نشان مي دهد كه از سال 1960 بـه بعد كشور هاي درون حال توسعه بـه طور متوسط درون همـه سطوح سريعتر از كشورهاي توسعه يافته پيشرفت كرده اند. با اين وصف يزخ پوشش تحصيلي درون اين كشورها بخصوص درون سطح آموزش متوسطه و عالي هنوز پايين هست .
3- مناطق بزرگ : مي توان "مناطق " بزرگ را درون سطحي محدودتر و در مفهومي كه سازمان ملل بـه كار مي برد يعني افريقا ، امريكاي لاتين ، امريكاي شمالي ، كشورهاي عرب ، آسيا و اروپا با يكديگر مقايسه كرد . روشن هست كه اين "مناطق " مناطقي نا همگنند درون هر يك از آن ها از نظر آموزش و پرورش كشورهاي كوچك و بزرگ با جمعيت ، منابع و توسعه نا برابر وجود دارد با اين حال ، اين مناطق ويژگيهاي مشتركي دارند كه آن ها را از ساير مناطق جدا مي كند . درون ميان اين ويژگي ها ميتوان بـه تاريخ ملي كم و بيش ديرينـه ، ميراث فرهنگي خاص و استفاده يا عدم استفاده از زبان هاي خارجي بـه عنوان زبان آموزشي از جمله انگليسي و فرانسه درون افريقا اشاره كرد .
4- كشورهاي سرمايه داري - كشور هاي سوسياليستي : آخرين نوع مقايسه ، درون مورد كشورهايي انجام مي گيرد كه داراي نظام هاي اجتماعي اقتصادي متفاوتي هستند . هر چند كه مسائل كشورهاي صنعتي اغلب شبيه بـه هم هست ولي مساله مالكيت دولتي يا خصوصي ابزار توليد ، همواره بر شيوه هاي تصميم گيري حل مسائل تاثير مي گذارد .
فصل سوم
طبيعت مقايسه
تحقيقات بر حسب اه و پيچيدگي آن ها : توصيف طبقه بندي توضيح ارزشيابي
توصيف : ميتواند بـه تنـهايي يك غايت باشد هزينـه هاي آموزش درون دو كشور يا حتي نگرش جوانان بـه آينده ي شغلي آن ها مي تواند مقايسه شود
مي تواند اولين مرحله يك تحقيق با هدف توضيح باشد براي مثال چرا هزينـه هاي يك كشور بالاتر از كشور ديگري هست در حاليكه هر دو درآمد سرانـه يكساني دارند
مي تواند كمي باشد درون اين صورت شاخص هاي آماري با يكديگر مقايسه مي شوند مي تواند كيفي باشد كه درون نتيجه غايت هاي دو نظام آموزشي با هم مقايسه مي شوند
مي تواند درون عين حال كمي و كيفي باشد .
اگر چه هر توصيفي طبق تعريف ، بـه امور ملموس مي پردازد . ولي براي اينكه ساختگي نباشد لازم هست از برخي قواعد روش شناختي پيروي مي كند .
ما سه قاعده را درون اين درون اين مورد پيشنـهاد مي كنيم كه درون عين حال سه مرحله تحقيق را تشكيل مي دهند .
1- شناسايي يك پديده
2-تجزيه و تحليل جنبه هاي مختلف آن
3- ارتباط آن با كل جامعه
1- شناسايي يك پديده : توصيف بايد بر مبناي يك فرضيه يا حداقل بر پايه نوعي مفهوم سازي كه وقايع را مرتب مي كند و به آن ها معنا مي دهد ، انجام گيرد بـه عنوان مثال براي مقايسه ي امور مالي آموزش دو كشور ، بايد مفهوم مخارج ، هزينـه و منبع تامين هزينـه را از يكديگر تشخيص داد . خلاصه ، اولين مرحله يك توصيف ، شناسايي يك پديده هست ، يعني سناشايي مفهوم يا تصور و در صورت لزوم تمايز آن ها از مفاهيم يا تصوراتي كه مقارن آن ها هستند
2-تجزيه تحليل اجزاي يك پديده : دومين مرحله توصيف ، تجزيه و تحليل اجزاي يك پديده و ابعاد مختلف آن هست . درون مثال قبل ، مخارج از ابعاد مختلف بررسي شود .
الف)بر حسب نوع : سرمايه گذاري (غير قابل برگشت مثل خريد زمين و تجهيزات ) و كاركرد ، مخارج كاركنان مواد مستهلك شونده و نگهداري آن ها.
ب) بر حسب بخش خصوصي ( ميان خانواده ها ، بنگاه ها و موسسات خصوصي و تقسيم مي شوند) دولتي بر حسب كشور و مناطق و جمعيتهاي محلي توزيع مي شود .
ج) بر حسب سطح و نوع آموزش : پيش دبستاني ، دبستاني ، راهنمايي ، متوسطه و عالي .
د) بر حسب منابع و هزينـه ها : دروني و خارجي ، نوع آن ها ( ماليات وام و ...........) عاملي كه هزينـه را مي پردازد .
3- برقراري ارتباط با كل جامعه : اين مرحله نيز از اهميت خاصي برخوردار هست ، زيرا درون نـهايت بـه تفسير و توضيح منتهي مي شود. درون ادامـه مثال قبل ، مخارج آموزش را با جمع منابع مالي (بودجه ملي ) اقتصادي ( توليد ناخالص ملي يا توليد خالص ملي ، پولي و كلي ) و جمعيتي (جمعيت كل ، افراد آن بر حسب گروههاي سني و جمعيت فعال ) مرتبط مي سازيم . بدين ترتيب از اين مخارج درون زمينـه گسترده تري كه دليل آن را توجيح كند استفاده خواهد شد . مقايسه بين المللي ، اهميت يا ضعف نسبي اين مخارج را مدنظر قرار سطح كلي اقتصادي ، نمايان خواهد كرد .
درون ارتباط با روانشناسي بين فرهنگي مثالي مي زنيم . كودكان افريقايي ، که تا 18-20 ماهگي ، رشد رواني – حركتي سريعي نسبت بـه كودكان اروپايي دارند ، سپس درون هنگام از شير گرفتن افت ناگهاني صورت مي گيرد اين تفاوت هاي تكويني را چگونـه مي توان تفسير كرد ؟ اين تفاوت ها بـه عوامل نژادي بستگي ندارد بلكه با عوامل فرهنگي مرتبطند ما درون هنگام بارداري از تغذيه مقوي ، پروتئين و چربي استفاده مي كند و كودك را هر موقع كه بخواهد شير مي دهد ، هنگامي كه كودك مي ترسد ، مادر او را درون آغوش مي گيرد و او را با خود نگه مي دارد بدين ترتيب كودك نـه تنـها دچار سرخوردگي نمي شود بلكه تنشـهاي او نيز كاهش مي يابد . از شير گرفتن كه اغلب با خشونت همراه هست اين دنياي موزون را درون هم مي شكند بـه عقيده يك نويسنده قوم گرا " اين پديده اولين گام درون جهت اطاعت و فرمانبرداري محتوم از تمامي اشكال تحميلي زندگي قبيله اي هست ." از ديد افريقائيان ، اين عمل بر عكس عملي اصولي براي جامعه پذيري هست ، محروميت سبب مي شود كه كودك از وابستگي و وظايف خود نـه درون برابر يك شخص (همچون مادرش ، همانند يك كودك اروپايي ) بلكه از آن چه آن شخص تامين مي كند ، يعني دنياي امنيت بخش گروه، آگاهي يابد اين عمل سبب مي شود كه هنجارهاي تربيتي گروه درون وجود او نفوذ كند .
طبقه بندي:
طبقه بندي باعث تسهيل تحليل يك واقعيت پيچيده مي شود طبقه بندي بـه يك يا چند مفهوم كه امكان تمايز و تعميم را فراهم مي آورند اطلاق مي شود . تنـها براي يك موضوع ، برحسب هدف تحقيق و معيار بـه كار رفته چندين طبقه بندي ممكن هست وجود داشته باشد . اين طبقه بندي ها مي توانند با موقعيتها يا با تحولات درون ارتباط باشند و به شاخص هاي كيفي و كمي متكي باشند . درون آموزش و پرورش تطبيقي نخست طبقه بندي نظام ها بر حسب معيار هاي روان شناختي اوليه انجام گرفته هست . با توسعه برنامـه ريزي و همكاري بين المللي ، سعي شده که تا كشور ها را بر حسب معيارهاي آماري طبقه بندي كنند. اين طبقه بندي ممكن هست دقيقتر باشد ولي تمامي عناصر را درون بر نمي گيرد وقتي كه طبقه بندي بر اساس شاخص هاي كمي صورت بگيرد ، كار آسان مي شود چون درون اين صورت فنون آماري و رياضي بـه كار مي روند . بـه همين علت مطالعات بين المللي زيادي ، كشورها را بر حسب نرخ پوشش تحصيلي آن ها درون سطوح مختلف آموزش درون يك زمان مشخص ، يا بر حسب نرخ افزايش جمعيت تحصيلي درون يك زمان معين طبقه بندي كرده اند . هنگامي كه بـه معيارهاي كيفي طبقه بندي مي پردازيم ديگر نمي توانيم از قواعد عيني آماري (حداقل بـه صورت صوري ) استفاده كنيم . بدين منظور لازم هست مقوله ها يا انواعي ساخته شوند ولي تقريبا بـه همان اندازه ي معيارهاي ممكن تمايز ، مقوله يا نوع وجود دارد معيارهايي كه تعريف آن ها كم و بيش آسان هست . بنابراين لازم هست كه معناي اين دو واژه دقيقاً مشخص شود، ما اين كار را با ذكر مثال هايي انجام خواهيم داد . نظام هاي آموزشي را ميتوان بر حسب انتخابي بودن ، بازده دروني و ميزان ارتباط آن ها با محيط اقتصادي و غيره طبقه بندي كرد درون اين صورت با مقوله ها مواجه هستيم نـه با انواع .مقوله بـه يك مفهوم يا يك واژه انتخابي بودن (بالا ، متوسط و ضعيف ) هنگامي كه تعريف دقيقي از معيار ارائه نشود ، با انواع بي تناسبيها مواجه خواهيم بود.
نوع شناسي : مفهوم نوع از مفهوم مقوله پيچيده تر هست . درون حالي كه مقوله بـه يك مفهوم اطلاق و از ابتدا بـه صورت انتزاعي نمايان مي شود ، نوع مسيري واژگونـه مي پيمايد . تفاوت بين مفهوم و نوع درون اين هست كه مفهوم ويژگيهايي را درون بر مي گيرد كه عمومي تر هست ، درون حالي كه نوع وجوه خاص را شامل مي شود . مفهوم عمومي و نوع خصوصي مي كند. بدين جهت نوع شناسي گامي هست به سوي توضيح و نظريه ، درون حاليكه طبقه بندي فقط توصيفي هست . شكل ارائه انواع ، بـه اين علت هست كه اين ارائه نـه تنـها بـه فهم ويژگيهاي اساسي ، بلكه بـه شناخت هاي اصولي نياز دارد . كه بدون آن ها درون سطح ظاهر پديده ها متوقف خواهد شد . يك واقعيت ، بر حسب هدفي كه دنبال مي شود ، ممكن هست شامل جند نوع باشد يا بر عكس ، بـه عنوان يك مجموعه درون برابر واقعيتي ديگر قرار گيرد . ملاحظه مي شود كه امكان دارد حركت از نوع بـه مقوله يا بـه عكس صورت پذيرد .
بدين ترتيب آموزش و پرورش "سنتي " از تعليم و تربيت " جديد " متمايز مي شود ، ولي هر يك از آن ها نيز چندين نوع قابل تشخيص است
انوع تعليم و تربيت سنتي:
الف ) تعليم و تربيت ابتدايي نـهاد تخصصي براي آموزش وجود ندارد و تعليم و تربيت از طريق شركت درون زندگي گروهي و تقليد از بزرگسالان انجام مي گيرد .
ب) تعليم وتربيت " مذهبي باستاني " كه درون آن توارث ، كاركرد هاي اجتماعي ، تعليم و تربيت و جايگاه هر كسي را مشخص مي كند . تربيت عملي و حرفه اي براي تمام آحاد مردم يا طبقه پايين وجود دارد و تعليم وتربيت سطح بالا مخصوص كشيشان هست كه درون راس سلسله مراتب قرار دارند.
ج) تعليم و تربيت " كنفوسيوسي" كه با دو ويژگي جدايي از مذهب و ارثي نبودن شغلها از نوع قبلي متمايز مي شود .
انواع نظام هاي سرمايه داري :
نوع انتخابي: اين نوع مذاكره كشورهاي جهان سوم كه آموزش متوسطه و عالي درون آن ها بـه يك اقليت اختصاص دارد دريافت مي شود.
نوع نيمـه انتخابي : اين نوع درون بسياري از كشور ها اروپايي و چند كشور جهان سوم كه درون آن ها آموزش عالي بـه جذب جوانان طبقات مردمي همت گماشته هست ولي فرصت ورود آنـها نسبت بـه فرصت ورود جوانان طبقات و كمتر هست به چشم مي خورد .
نوع بازده درون كشورهاي اسكانيناوي درون اين كشورها، فرصتهاي نسبي جوانان عبارتند از 1 بـه 2 درون امريكا و انگلستان 1 بـه 3 و در يونان 1 بـه 7 درون فنلاند و نروژ نظام سوسياليستي نتوانسته براي خود انواع گوناگون ايجاد كند که تا مدتها شوروي تنـها الگو سپس چين تلاش كرد نوع ديگري ارائه دهد.
ارزشيابي : تعريف : براي ارائه تعريفي جامعتر ، تعريف زير را بر مبناي ريشـه شناسي واژه خواهيم پذيرفت : ارزشيابي كردن بـه معناي اخص كلمـه "برآورد ارزش" هست .
ارزشيابي فرايندي هست كه طي آن با استفاده از يك يا چند معيار درباره ي ارزش يك شي قضاوت مي شود ارزشيابي بيشتر يك فرايند هست تا يك عمل ، يك فرايند مداوم كه روش ها و فنون و مراحل مختلفي را درون بر مي گيرد . "ارزش " و " معيار " واژه هايي مبهمند . با بررسي ابعاد مختلف مفهوم ارزشيابي بـه مطالعه دقيق آن مي پردازيم .
انواع ارزشيابي :
1- بر اساس موضوع ارزشيابي :
ارزشيابي فرد : همان ارزشيابي متعارف
ارزشيابي كلان : ارزيابي مجموع يك نظام آموزشي و روابط آن با محيط
2-بر اساس نوع ارزشيابي :
ارزشيابي كمي : نمره
ارزشيابي كيفي : براي مواردي كه ارزشيابي كمي ممكن نيست .
3-بر اساس نظر
ارزشيابي آموزشي (همان ارزشيابي كمي و كيفي ) نوعي كنترل كارايي دروني آموزش هست ارزشيابي اجتماعي : مسئله مردمي كردن آموزش و پرورش آيا درب مدرسه بـه طور عادلانـه بـه روي تمامي طبقات اجتماعي باز است.
ارزشيابي فرهنگي : مدرسه چه فرهنگي را انتقال مي دهد ؟ سهم فرهنگ ملي و فرهنگ بين المللي چقدر هست ؟
3- بر اساس شكل :
4- ارزشيابي نـهايي : درون پايان فرايند تعليم و تربيت - ارزشيابي تكويني : درون طول فرايند يادگيري يا اجراي برنامـه انجام مي گيرد . 5-
5- بر اساس روش :
ارزشيابي هنجاري : مقايسه بازده كار يك دانش آموز با بازده دانش آموزان ديگري كه بـه يك كلاس مدرسه يا اجتماع ملي متعلق دارند .
ارزشيابي معياري : بـه طور مستقيم بازده كار هر دانش آموز را نسبت بـه اهي كه تعيين شده هست بدون رجوع بـه دانش آموزان ديگر ارزيابي مي كند ارزشيابي هنجاري گزينش را هدف قرار ميدهد ، درون حاليكه ارزشيابي معياري تلاش دارد اكثر افراد مورد آزمايش بـه بيشترين اه دست يابند .
6- بر اساس عامل :
ارزشيابي دروني : توسط معلم كه دانش آموزان خود را درون كلاس ارزشيابي مي كنند .
ارزشيابي بروني : اشخاصي خارج از فرايند تربيتي ارزشيابي را انجام مي دهند .
توضيح : که تا مدت ها تفكر علمي بر نظريه عليت خطي متمركز شده بود .بر اساس اين نظريه علل يكسان ، معلولهاي يكساني بـه وجود مي آورند اين نظريه بـه خصوص درون علوم ااجتماعي ديگر جايي ندارد . اين تفكر مكان و زمان را درون نظر نمي گيرد . اينكه عمل يكسان هميشـه و در همـه جا معلول هاي يكساني ايجاد مي كنند صحت ندارد كافي هست به نتايج نا همگون نظام هاي آموزشي كه از كشورهاي صنعتي بـه كشورهاي جهان سوم انتقال داده شده توجه كنيم.
دوركيم دونوع توضيح را قبول داشت و آنـها را مكمل يكديگر مي دانست ولي بـه عقيده او جستجوي علت ها مـهمتر از جستجوي كاركرد ها بود زيرا كاركرد ها از علل ناشي مي شوند او مي نويسد : موقعي كه درون صدد توضيح يك پديده ي اجتماعي هستيم بايد بـه طور جداگانـه علت اصلي اي كه آن پديده را بـه وجود مي آورد و كاركردي كه آن پديده دارد جستجو كنيم . اشكال توضيح:
توضيح بـه دو نوع تقسيم مي شود تاريخي و غير تاريخي توضيح تاريخي درون صدد يافتن ريشـه ي شباهت ها يا تفاوت هايي هست كه مشاهده شده اند چه كسي منكر خواهد شد كه نظام هاي آموزشي درون آفريقا از استعمار اروپايي بـه ارث مانده يا تحول نظام هاي آموزشي امريكاي لاتين از جايگزيني قدرت سلطه جوي آمريكاي شمالي بـه جاي قدرت سلطه جوي اروپا تاثير پذيرفته باشد . برخي از تفاوت ها نيز با دلايل تاريخي توضيح داده مي شود .
براي مثال نا برابري پوشش تحصيلي درون اين دو قاره که تا اندازه اي از فاصله زماني نفوذ اروپا كه جهت آن عموماً از سوي ساحل بـه درون قاره ها بوده هست ناشي مي شود . توضيح تاريخي كامل ، توضيح غير تاريخي را تغيير داده يا توضيح مي كند . شكل دوم توضيح يعني توضيح غير تاريخي ، بـه جاي توجه بـه ريشـه هايي كه ممكن هست بسيار قديمي باشند بـه عوامل تعيين كننده فعلي يك پديده توجه دارد اين عوامل مي تواند عيني يا ذهني باشند
براي توضيح غير تاريخي چندين رويكرد وجود دارد .
1- كاركرد گرايي : كه درون آن دوركيم جامعه را يك كل همگن مي داند نـه مجموعه اي از طبقات و گروه هاي اجتماعي درون حال مبارزه .
2- ساختار گرايي : شامل چهار گروه نسبتا ثابت هست نقشـها (پدر ، استاد و......) كه فعاليتهاي افراد را تبيين مي كند . جمعيت ها (خانواده ، دانشگاه و........) هنجار ها و ارزش ها
3- نگرش نظام گرا : درون بخش دوم بررسي مي شود .
فصل چهارم
ايستايي و پويايي هر يك از رشته هاي علوم اجتماعي موقعيت ها را درون يك زمان معين يا تغييرات كمي و كيفي را درون طول يك دوره مطالعه مي كنند. تجزيه و تحليل يك پديده نمي تواند اين دو ديدگاه را از هم جدا سازد. شكل ، ساختار و كاركرد يك پديده، اغلب از طريق تكوين آن توضيح داده مي شود . همچنين اين موارد مي توانند رشد پديده هايي مشابه درون آينده را از پيش ترسيم كنند .
ماركس براي روشن كردن نظريه هاي خود رويدادها و مثال هاي اصلي را از انگلستان گرفته است،زيرا اين كشور كه درون توسعه يافته ترين كشور از لحاظ صنعتي هست ، تصوير صنعتي آينده كشور هايي هست كه درون زمينـه قوانين توليد سرمايه داري آن را الگو قرار مي دهند . روشي كه ماركس بكار مي برد ،در وهله اول شامل مطالعه وضع موجود و سپس جريان توسعه آن هست . بـه بيان ديگر ،اين روش ايستايي اي را درون بر مي گيرد كه نوعي پويايي بـه دنبال دارد سوسور درون يك حيطه و جريان فكري ديگر ، بين همزماني و ناهمزماني تمايز قائل مي شود .
او درباره تحقيق مي نويسد تحقيق بايد دو محور را درون نظر بگيرد :
1- محور همبرديها بـه روابط بين چيزهاي موجود مربوط هست و درون نتيجه هر نوع دخالت زمان از آن كنار گذاشته مي شود .
2- محور پياپي بودنـها كه درون اين محور هرگز نمي توان چيزي را بيش از يك بار درون نظر گرفت ، ولي همـه چيز هايي كه درون محور اول وجود دارند با تغييراتي كه درون آن قرار مي گيرند .
در ديدگاه ناهمزماني ، سوسور بر مطالعه زمان بـه عنوان نظام تأكيد مي كند ، بـه بياني زبان را نـه بـه عنوان عناصر زبان شناختي مجزا از هم بلكه از لحاظ روابط مشترك آنـها با يكديگر درون نظر مي گيرد . همچنين او درون ديدگاه همزماني مطالعه مجموعه ( نظام واژه شناسي ، آوايي و غيره ) را جانشين مطالعه ناهمزمان همان عناصر ( واكه ، واژه و زمان ) مي كند . اين روش موجب تجديد حيات زبان شناسي و پيشرفت خارق العاده آن و علوم ديگري كه از آن تأثير پذيرفته اند شده هست . بنابراين تحليل همزمان و تحليل غير همزمان نـه تنـها مغايرتي با هم ندارند ، بلكه مكمل يكديگرند. نظامـهاي تربيتي ايستايي مي تواند بـه يك دوره طولاني كه درون آن نظام ها و يژگيهاي نسبتاً ثابتي از خود بروز مي دهند ، مربوط باشد، يعني دوره اي كه ثبات بر تغيير پيش گرفته هست ولي وقوع تغيير محتمل هست . ازطرفي دوره بررسي ، لزوماً مدت زمان مشخصي نيست. بـه عقيده بودلو و استابلت مدرسه خود بـه چند دوره تقسيم مي شود. دوره طولاني متوسطه كه بـه دانشگاه منتهي مي شود ، دوره كوتاه عمومي يا فني كه اولي بر فرزندان بورژوا و دومي بر فرزندان كارگران اختصاص دارد. ( طبقه بورژوا طبقه خاصي ازجامعه ) درون واقع آموزش و پرورش تطبيقي نشان مي دهد كه دوره ها تنـها يكي از ابزار تبعيض درون مدرسه اند . حتي يك مدرسه واحد بودن آن كه بـه دوره تقسيم شود ، مي تواند بـه كمك مكانيسم هاي ديگر اين نقش را بازي كند ، تجربه انگلستان و آمريكا شاهدي بر اين مدعاست. تأثير جامعه بر آموزش و پرورش معمولاً گفته مي شود آموزش و پرورش بـه بازار توليد اجتماعي كمك مي كند. اين آگاهي ( آگاهي مجدد ) بـه وجود مي آيد كه بر خلاف آنچه انسان گراي آرماني مطرح مي كند. آموزش و پرورش بـه خودي خود و براي خود وجود ندارد ، بلكه جزء لاينفك نظام اجتماعي هست و خصوصيات آن را منعكس مي كند.
آلتوسر نظريه « دستگاه ايدئولوژيك حكومت » را كه امروز اشاعه فراواني يافته ارائه كرده است. او درون دستگاه حكومت دو اصل را ارائه مي دهد: دستگاه سركوبگر كه با خشونت عمل مي كند. (دادگستري، ارتش، پليس) و دستگاه ايدئولوژيك كه با ايدئولوژي عمل مي كند ( مدرسه، خانواده، اطلاعات، فرهنگ و... ). دستگاه ايدئولوژيك، نـهادهاي ساده اي نيستند، بلكه دستگاه هاي حكومت اند، زيرا « آْنچه بـه كثرت آنـها وحدت مي بخشد كاركرد آنـهاست و به همين دليل ايدئولوژي آنـها با وجود گوناگوني و تصاد هايي كه دارد تحت ايدئولوژي حاكم قرار دارد وهميشـه واحد هست ». درون نتيجه آلتوسر تمايز بين دولتي و خصوصي بودن را مـهم نمي داند و آن را كنار مي گذارد.
به عقيده آلتوسر دستگاه ائدئولوژيك حكومت، روابط توليد سرمايه داري را باز مي كند: «روابط توليد درون يك تشكل اجتماعي سرمايه داري، يعني روابط استثمار شده با استثمارگر از طريق يادگيري چند مـهارت كه با القاء گسترده ايدئولوژي طبقه حاكم همراه هست باز توليد مي شود .» باز توليد روابط توليد ، که تا حدود زيادي از طريق دو ساختار هاي حقوقي ، سياسي و ايدئولوژيكي انجام مي گيرد. مدرسه بـه جاي كليسا بـه دستگاه ايدئولوژيك حكومت تبديل شده هست . كليسايي كه که تا قرن هجدهم اين كار را انجام مي دهد. مفهوم دستگاه ايدئولوژيك حكومت از مفاهيم مسئله ساز است. البته آلتوسر خود را درون چهار چوب جامعه سرمايه داري كه درون آن طبقه حاكم، طبقه بورژوا و ايدئولوژي حاكم، ايدئولوژي آن طبقه است، قرار مي دهد. درون آموزش اطلاعات و فرهنگ بخشي غير دولتي وجود دارد كه مخالفت سياسي نسبتاً شديدي با ايدئولوژي حاكم دارد.
در برخي از كشور هاي جهان سوم كه جامعه مدني درون آنـها دقيقاًٌ تقسيم شده هست و دولت آموزش را بـه عهده گروه هاي خصوصي گذاشته است، دستگاه هاي ايدئولوژيك حكومت وجود ندارند . لبنان از آن جمله است، دراين كشور هر گروه مذهبي (مسيحي و مسلمان) مدارس خاصي دارد كه ايدئولوژي آن گروه را اشاعه مي دهد .
در اين جا مي توان سه بعد اقتصادي اجتماعي و فرهنگي كه ايدئولوژي جزء آن هست را مشخص كرد :
1- اقتصاد و آموزش و پرورش : هر نظام آموزشي، به طور صريح يا ضمني، به اين پرسش پاسخ مي دهد كه « چه انساني را بايد براي كدام جامعه تربيت كرد ؟ » اين پرسشي بنيادي هست و بـه طور مستقيم از ماهيت نظام توليدي حاكم و سرمايه داري يا سوسياليستي ناشي مي شود .
2- ساختار اجتماعي آموزش و پرورش : هر نظام توليدي ساختار اجتماعي خاصي دارد ، حتي اگر اين را هرگز بـه طور كامل با هم انطباق نيابند ، ساختار اجتماعي از طبقات و گروه هاي اجتماعي ، حرفه اي ، نژادي ، مذهبي و زباني تشكيل مي شود. اين عوامل نـه تنـها از طريق منافع اقتصادي ، بلكه ازطريق منافع سياسي و ايدئولوژيك كه اغلب متضاد و گاه مشترك اند تعيين مي شوند .
3- فرهنگ آموزش و پرورش : هنگامي كه نظام توليدي و ساختار اجتماعي يكي باشد، اين سنت هاي تاريخي و فرهنگي اند كه نظام هاي آموزشي را بيش از پيش از هم متفاوت مي سازند. درون اين رابطه ميتوان از « عقل گرايي » فرانسوي ها و « عمل گرايي » انگليسي ها سخن گفت. درون اينجا فرهنگ درون مفهوم مجموع افكار و ارزش ها ، هنجار ها و الگوهايي كه يك جامعه را اداره مي كند ، درون نظر گرفته شده است
تأثير آموزش وپرورش بر جامعه :
تاكنون بيشترين تأكيد نقش « باز توليد اجتماعي » آموزش و پرورش اختصاص داشته و به اين ترتيب بـه نقش آموزش و پرورش درون رشد قابليت هاي ذهني توجه كمتري شده هست ، قابليت هايي كه نـه تنـها امكان شناخت هاي جديد ، بلكه انتقاد از جامعه را نيز فراهم مي آورد.
1- تربيت علمي و ايجاد شناخت : علم بـه يك نيروي توليدي مبدل شده است. آموزش بايد از همان سنين اوليه فكر را پرورش دهد و اين كار را نـه تنـها با ارائه شناخت هاي علمي بلكه با استفاده از روش هاي علمي موجود درون مشاهده، استدلال، آزمايش و كاربرد آنـها درون زندگي انجام مي دهد .
2- انتقاد اجتماعي : سال 1968 سال شدت يافتن اعتراض دانشجويان درون جهان بود . اين اعتراض ، درون واقع درسال 1964 از دانشگاه بر كلي آغاز و سپس بـه ژاپن ، آلمان فدرال و در نـهايت بـه ايتاليا و فرانسه كشيده شد .
3- مبارزه ضد امپراليستي : اعتراض دانشجويي نـه تنـها تضادهاي دروني رژيم هاي سياسي بلكه تجاوزهاي خارجي آنـها را نيز آماج حمله قرار مي دهند . دانشجويان و روشنفكران هميشـه درون صفوف اول حركتهاي آزادي بخش ملي درون آمريكاي لاتين ، آسيا و آفريقا قرار داشتند ، و اين درون حالي هست كه نظامـهاي آموزشي حكومت هايي پرورش داده هست كه بر ضدشان مبارزه مي كنند. تغييرات تربيتي : تغيير بـه معناي تفاوت هايي هست كه درون يك موقعيت معين بين زمان اوليه زمان بعدي وجود دارد. تغيير مي تواند مثبت يا منفي باشد. همچنين درون اين معني درباره انگيزه آن ، يعني اين كه آيا عمومي هست يا نـه و درباره موقعيت آن درون زمان نسيت بـه زمان اوليه چيزي گفته نمي شود . ( تغيير درون ممكن هست بازگشت بـه موقعيت باشد.) هر نظام تربيتي ارتباطي تنگاتنگ با نظام سياسي دارد. نظام آموزشي بـه صورتي بنيادي تغيير نمي كند مگر اينكه نظام سياسي تغيير كند . تنـها زماني كه نظم جديد مستحكم شد، شاهد تغيير درون نظام آموزشي خواهيم بود. تغييرات نظام : تغييرات نظام زماني پديد مي آيد كه يك انقلاب بـه وقوع پيوسته باشد . واژه انقلاب دقيقاً بـه معناي سرنگوني يك طبقه اجتماعي بـه دست طبقه اي ديگر است. تغييرات درنظام : يك نظام آموزشي همواره درون تحول هست . تغييرات آن درون يك كشور نسبت بـه كشور ديگر و در يك دوره نسبت دوره اي ديگر كم و بيش مـهم هست .
اين تغييرات را مي توان از چند جنبه بررسي كرد :
1- عوامل تغيير : عوامل تغيير بسيار متفاوت و فراوانند. اين عوامل بـه صورت مستقيم يا غير مستقيم اثر مي گذارند ، ولي بالقوه اند . تغييرات بـه صورت خودكار بـه وجود نمي آيند . اين عوامل عبارتند از : رشد جمعيت ، خواسته هاي مردم از بعد سياسي ، رشد اقتصادي ، پيشرفت علمي و فني
2- انواع تغيير : تغييرات را مي توان از زواياي مختلف طبقه بندي كرد:
الف : تفاوت بـه جنبه عمدي يا غير عمدي بودن تغيير،
ب : تمايز ميان تغييرات كمي و كيفي،
ج : مـهم ترين نوآوري ها و اطلاعات ار نوع كيفي اند و از اين جهات بررسي مي شوند. غايت ها، اه و مقاصد ، سازماندهي و مديريت ساختارها ، محتوا و روشـها ، رابطه آموزشي
3- فرآيند نوآوري : اكنون بررسي هاي خود را بر تغييرات عمدي يعني نوآوري ها و اصلاحات متمركز مي كنيم و مي خواهيم ببينيم كه اين تغييرات چگونـه پديد مي آيند و در نظام هاي تربيتي گسترش مي يابند . هالوك (1971) بر اساس تجربه اي كه درون آمريكا بـه دست آمد.
در فرايند تغيير سه الگو معرفي مي كند:
الگوي تحقيق و توسعه ، نوآوري را ادامـه ي منطقي فعاليت ها ، از گفته که تا عمل مي داند . اين الگو بـه طرح ريزي تغيير درون مقياس وسيع و وجود نـهاد هاي بزرگ تحقيقاتي نياز دارند . همچنين اين الگو منفعل بودن « مصرف كننده » درون برابر « كارشناسان » ايجاب مي كند .
الگوي تعامل اجتماعي و روابط ميان اشخاص بـه عنوان مـهم ترين شكل نوآوري تاكيد دارد . فرد از سود نوآوري آگاهي مي يابد . بعد تلاش مي كند آن را بپذيرد يا رد كند. الگوي حل مساله فرد استفاده كننده مبنا قرار مي دهد ، استفاده كننده كه نيازي را احساس مي كند و حتي وقتي اطلاعاتي را از بيرون مي طلبد مي خواهد ابتكار تغييرات را بـه دست گيرد.
بن و چين (1961) نيز براي نوآوري سه شيوه ارائه مي كند :
1- رويكرد تجربي – عقلاني كه بـه الگوي تحقيق و توسعه هاولوك شبيه هست . اين رويكرد بر اين تفكر استوار هست كه استفاده كننده از نوآوري استفاده مي كنند كه بـه او ثابت شود استفاده از آن موجه و سودمند هست . توجيه نوآوري از تحقيق علمي سرچشمـه مي گيرد .
2- رويكرد هنجاري – باز آموزي كه مشابه الگوي حل مساله هست و فرض مي كند فرد استفاده كننده فعال هست و بـه كمك يك عمل روان درماني براي تغيير ارزش ها و رفتار هاي خود دست بـه اعمال تغيير مي زند .
3- رويكرد اجباري از دستگاه سياسي اداري براي انجام تغيير استفاده مي كند ولي براي اينكه نوآوري صورت پذيرد، لازم هست تغييراتي درون سطوح زير داده شود : درون سطح فردي، درون شناخت ها، قابليت ها، برخوردها و ارزش ها و در سطح اجتماعي درون هنجارها نقش ها و روابط ميان اشخاص.
هر فرايند نوآوري داراي سه مرحله هست كه درون همـه جا ولي بـه شكل هاي گوناگون و كم وبيش پيچيده مشاهده مي شود:
الف- پذيرفتن نياز بـه تغيير ، يعني شناسايي يك مساله
ب - جستجوي راه ها و ابزاري براي پاسخ گويي بـه آن
ج – تبديل افكار بـه اعمال درون نـهاد ها و آداب
اشكال مختلف اين مراحل بـه منشا نوآوري بستگي دارد:
الف – يك اقتدار سياسي ملي يا منطقه اي
ب - نـهاد تحقيقي آموزشي
ج-يك فرد يا يك گروه از افراد
د – يك سازمان بين المللي توضيحات
الف – اقتدار سياسي هميشـه نقش مـهمي ايفا مي كند زيرا جز نوآوري هايي منزوي افرادي مانند سامرهيل ، اين اقتدار سياسي هست كه حتي زماني منبع فكري يك اصلاح يا يك نوآوري يك سازمان تحقيقي يا يك منبع خارجي باشد درباره ي اجراي آن تصميم مي گيرد .
ب – نـهاد هاي تحقيقاتي يا از دستورات حكومت سياسي پيروي مي كند يا داراي استقلال كامل اند مانند آر. بي. اس درون آمريكا ، شوراي مدارس درون انگلستان و انستيتو اونتاريو براي مطالعه درون زمينـه ي آموزش درون كانادا
ج – علاوه بر نـهاد ، فرد يا گروهي از افراد نيز مي توانند سر منشأ نوآوري هاي مـهم باشند . درون علم آموزش كودكان درون غرب پستالوزي ، ماريا مونتسوري ، دكرولي، ديوي وفرينـه نام هايي شناخته شده اند.
د- اگرچه درون جهان سوم نوآوري از اهميت فراواني برخوردار هست (در جهان سومي كه اغلب نظام هاي آموزشي آن از دوران استمثار بـه و با محيط و نيازهاي مردم ناسازگار هست ) ولي مديون ابتكار افراد يا نـهاد هاي تحقيقاتي نيست بلكه از سازمانـهاي بين المللي از جمله سازمان ملل ، يونسكو، بانك جهاني ، دفتر بين الملل كار و يونيسف تأثير مي پذيرد ، بـه خصوص درون كشورهايي كه از لحاظ نيروي انساني و مالي بسيار فقيرند ، يكي از اه اين سازمان ها كمك بـه آموزش است.
4- موانع تغيير : درباره اين موانع منابع و مأخذ فراواني وجود دارد . متأسفانـه اين منابع هميشـه علمي نيستند ، روانشناسي گري يكي از نقايص اين منابع هست . روانشناسي درصدد كشف محرك هاي مقاومت درون مقابل تغيير درون شخصيت افراد يا « سبكهاي شناختي » آنـهاست . بي آنكه اين محرك ها درون ساختارهاي نـهادي قرار داده شوند. درون نتيجه از « مقاومتهاي روان شناختي » معلمان درون برابر نوآوري صحبت بـه ميان مي آيد. حال بـه تحليل موانع موجود درون برابر تغيير را كه يا از خود مظام آموزشي سرچشمـه مي گيرند و يا از محيط آن و هر دو متقابلاً بر يكديگر تأثير مي گذارند، مي پردازيم :
الف – موانع خاص نظام آموزشي : اگر نظام آموزشي را با صنعت گسترده تري مقايسه كنيم ، ملاحظه مي كنيم كه علت وجود اين موانع ، چندگانگي اه نظام آموزشي ، سازمان ديوان سالاري آن و دشواري نتايج سنجش آن هست . بـه همين دليل نوآوري بـه ندرت از درون سرچشمـه مي گيرد و « مقاومت هاي روان شناختي » احتمالي معلمان را نيز بايد درون اين چارچوب جاي داد.
ب – موانع خارجي از نظام آموزشي مختلف اند و برحسب مورد بـه صورت هاي متفاوت عمل مي كنند. عوامل سياسي درون جايگاه نخست قرار دارند. نوآوري ممكن هست با مخالفت گروه هاي اجتماعي صاحب نفوذ مواجه شود . موانع اقتصادي و مالي بـه خصوص درون كشور هاي فقير اهميت فراوان دارد . بالاخره مي توان، ستيزه هاي فرهنگي را مطرح ساخت . برخي از نو آوري هايي كه از غرب اقتباس شده است، بر جنبه فردي تأكيد دارد ، درون حالي كه محيط آفريقايي يا آسيايي با هنجارهاي سنتي از قبيل اطاعت از جمع و احترام بـه بزرگتر ها اداره مي شود . با توجه بـه اين موانع نوآوري ، يك پرسش مطرح مي شود و آن اينكه « بهترين راه براي اجراي نوآوري چيست ؟ »
هاولوك و هوبرمن (1977) پژ.هشي را درباره مسئولان ملي و بين المللي طرح هاي تربيت معلم درون آفريقا ، آسيا و آمريكاي لاتين انجام داده اند .
بهترين استراتژي هايي كه تشخيص داده شده اند بـه ترتيب عبارتند از :
اولين استراتژي بر استقلال و مشاركت محلي متمركز هست و موارد زير را شامل مي شود :نظارت محلي بر فرآيند تصميم گيري ، حساس بودن نسبت بـه رسوم ، نيازها و خواسته هاي محلي ، اعتقاد بـه اينكه مردم بايد بتوانند مسائل خاص خود را با حداقل كمك خارجي و حداكثر استفاده از منابع محلي كنند .
دومين استراتژي بر باز بودن تأكيد دارد : تعريف گسترده اه ، توانايي زير سوال بردن آنـها و طراحي درباره پروژه ، استفاده بيشتر از تمامي منابع ملي ، محلي و خارجي و جستجو ي افكار جديد تمامي اشخاص ممكن . اين استراتژي با استراتژي اول همبستگي فراوان دارد .
سومين استراتژي بـه استفاده از قدرت دولت كمك مي كند . اين استراتژي يك سلسله مراتب روشن اداري براي تصميم گيري و اجرا ، توسل بـه قوانين ، قواعد ، دستور ها ، تأييد ،شكست ، تعهد و مديريت مقاومـهاي بالا را ايجاب مي كند . بايد توجه داشت كه استراتژي « تحقيق-توسعه » كه درون بسياري از كشور هاي صنعتي دنبال مي شود درون جهان سوم ظاهر نمي شود. شايد دليل آن فوريت مسائل ، كه با فرآيند هاي بسيار طولاني سازگار نيست و نيز ناكافي بودن افراد و منابع باشد.
فصل پنجم
شناخت و عمل هر تحقیقی درون پی شناخت هست ، شناختی کـه به عمل منتهی مـی شود یـا شناختی کـه باید بـه عمل منتهی شود. این مسائل از ابتدای آموزش و پرورش تطبیقی وجود داشته هست ، زیرا اگر نوفون آرزو مـی کرد با تشریح آموزش و پرورش ایران بتواند برخی از جنبه های آن را به منظور یوناتیـها توجیـه کند . عمل از شناخت جدا نیست ، حتی مـی توان گفت کـه شناخت عمل را تحت تأثیر قرار مـی دهد . اما شناخت مـی تواند بـه تنـهایی کافی باشد.
شناخت : اولین سودمندی آموزش و پرورش تطبیقی ، وسعت بخشیدن افقهاست
آموزش و پرورش تطبیقی ، همچون سایر علوم ، مشخص مـی کند کـه « عینیتهای فکری » که تا چه حد مـی تواند دروغین باشد ، همچین آموزش و پرورش تطبیقی فهم بهتر نظام آموزش ملی را به منظور فرد ممکن مـی سازد و به او اجازه مـی دهد که تا آن را درون مجموعه ای بین المللی جای دهد
عینیتهای دروغین : درون آموزش و پرورش ، همچون سایر جاها ، حتما از شناخت شـهودی و عینیت ذهنی دوری جست . عینیت ذهنی مـی تواند توجیـه شود یـا اینکه بالعتوجیـه نشود ، حتی اگر این عینیت به منظور کشور خاصی معتبر باشد ، نمـی توان گفت کـه برای کشورهای دیگر نیز معتبر باشد .
عبارت زیر حقیقتی « آشکار » به منظور تمام معلمان هست و « موفقیت دانش آموزان بـه تعداد آنـها بر حسب کلاس و مـهارتهای معلمان بستگی دارد .» ولی این حقیقت بـه وسیله بررسی های زیـادی رد شده هست ، از جمله مطالعات انجمن بین المللی ارزیـابی عملکرد تحصیلی ، کـه قبلا بـه آن اشاره کردیم نشان مـی دهد این موفقیت بیشتر بـه عوامل خانوادگی و اجتماعی بستگی دارد که تا به متغیرهای صرفأ آموزشی.
فرهنگ خاص خود را بهتر بشناسیم : روش تطبیقی کـه ویژگی آن مرتبط ساختن نظام های مختلف هست ، بـه نسبی شناخت ، بـه خصوص نسبی سخنرانی های ملی ، کـه سعی درون مطلق انگاشتن خود دارد ، کمک مـی کند . نـه نظام ملی آموزش بهترین نظام جهان هست و نـه تنـها یک روش به منظور آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان وجود دارد ، آنچه درون یک جا انجام مـی گیرد ممکن هست در جای دیگر انجام نگیرد یـا بـه صورت متفاوت انجام گیرد . شناخت بهتر نظام ملی آموزش وپرورش ، نخست بـه شناخت جایگاه آن درون مجموعه جهانی بستگی دارد . شناخت بهتر نظام آموزش و پرورش ملی ، بـه معنا شناخت ریشـه های تاریخی آن و همچنین شناخت عواملی خارجی ، همچون تأثیرات بین المللی کـه در گذشـه یـا حال محتمل شده هست ، نیز هست.
شناخت بهتر دیگران : بند اعلامـیه جهانی حقوق بشر تصریح مـی کند کـه آموزش پرورش حتما زمـینـه فهم ، بردباری و دولتی را بین تمامـی ملتها و گروه های نژادی و مذهبی مساعد سازد . درون قطعنامـه ای کـه کنفرانس بین المللی آموزش همگانی درون ال 1968 درون ژنو صادر کرد ، آمده هست .
آموزش پرورش حتما جوانان را درون شناخت بهتر جهان و ساکنان آن کمک کند و در آنـها رفتاری ایجاد کند کـه در برابر سایر فرهنگها ، نژادها و شیوه های زندگی ، روحیـه تمجید و احترام متقابل داشته باشند . آموزش و پرورش حتما روابط بین محیط ، شیوه ها و سطوح زندگی راروشن سازد . درون جهان ، جوهای فرهنگی مختلفی وجود داردکه دارای ویژگی های مشترکی از جمله زبان ، مذهب و سنتهای فرهنگی اند ، ویژگی هایی کـه آنـها را از سویی بـه هم نزدیک و از سوی دیگر آنـها را از یکدیگر جدا مـی کند
عمل : آیـا شناخت الزامأ بـه عمل منتهی مـی شود و به همانطور کـه ملاحظه شد مقایسه گران قرن نوزدهم بررسی تجارب اصلاحاتی انجام مـی گرفت ، بر پایـه ملاحظات سیـاسی واقتصادی قرار داشت.
آموزش بـه منظور درک فرهنگ های مختلف : چگونـه مـی توان افراد را به منظور درک متقابل فرهنگ ها تربیت کرد ؟ حتما تلاش را بـه زمان کودکی معطوف کرد ، زیرا درون این دوره آموزش ها بـه خوبی درون فرد نفوذ مـی کند و طرح های فکری و عادات حاصله از طبیعت و فرهنگ پیرامون فرا گرفته مـی شود و رفتار های آموخته شده ، نسبت بـه رفتارهایی کـه در تجارب بعدیب مـی شوند ثبات بیشتری پیدا مـی کنند با این وصف نباید تلاش درون جهت آموزش بزرگسالان را بـه خصوص درون کشورهایی کـه در آنـها گروه های مختلف فرهنگی ، ملی یـا مـهاجر با هم زندگی مـی کنند ،
از نظر دور نگاشت . موارد زیر از مـهم ترین عوامل تشکیل دهنده این نوع آموزش و پرورش هستند :
1-تربیت مـهمان و مربیـانی به منظور بزرگسالان ،
2-فراگیری زبان های خارجی ،
3-تجدید نظر درون برنامـه ها و کتاب های درسی . پیش بینی و برنامـه ریزی : پیش بینی بـه یکی از اشتغالات فکری مـهم زمان ما تبدیل شده هست . درون حقیقت پیش بینی از قلمرو جمعیت شناسی و اقتصاد بـه قلمرو اجتماع سیـاست گسترش یـافته هست . پیش بینی بـه عمل معنا مـی دهد . زمـینـه پیش بینی به منظور عمل حتما متناسب باشد .
4- تناسب پبش بینی بـه سه ویژگی بستگی دارد
الف ) ویژگی های ملی ( که تا ویژگی جهانی یـا منطقه ای آن) ،
ب ) شناخت دقیق زمان حال ،
ج ) تفاوت بین متغیرهایی کـه مـی توان آنـها را تغییر داد و متغیر های دیگر . پیش بینی همـیشـه مشروط هست ، بـه بیـان دیگر بر پایـه برخی فرضیـات مربوط بـه به تحول علمـی و فنی و افزایش جمعیت و ستیزه های اقتصادی و اجتماعی قرار دارد . حال ببینیم آموزش و پرورش تطبیقی چگونـه با تفاوت قائل شدن مـیان پیش بینی « رقمـی » و پیش بینی « کیفی » مـی تواند بـه برنامـه ریزی کمک کند . پیش بینی رقمـی بـه طور معمول درون سطح ملی ، قاره ای یـا حتی جهانی ( بـه ویژه دز سازمان های بین المللی ) بـه کار مـی رود .
ویژگی پیش بینی رقمـی همـیشـه غلط بودن آن هست . علل خطاها کدامند ؟ شناخت علل خطاها به منظور کاستن از آن ها ضروری هست :
1- پیش بینی درون علوم اجتماعی همـیشـه ذهنی است. بنابراین پیش بینی بـه مـهارت و تجربه ی پیش بینی کننده بستگی دارد .
2- خطا ممکن هست از شناخت ناقص یـا غلط موقیت اولیـه ناشی شود .
3- پیش بینی تحصیلی با پیشبینی عواملی کـه مـی توانند بر نظام آموزشی تأثیر بگذارند ، بخصوص عوامل اقتصادی ، مالی و اجتماعی ، همراه نبوده است 4- پیش بینی از طریق برون که تا بی گرایشی های گذشته بدون تحلیل انتقادی موقعیت موجود موجب کاستی ها یـا زیـاده روی های فعلی درون آینده خواهد شد .
4- بلاخره عیب پیش بینی های رقمـی این هست که توجه دولت ها را تنـها بـه گسترش کمـی و نـه بهبود کیفی یـا امکان وجود اشکال دیگر از آموزش و پرورش متمرکز مـی سازد . اگر چه پیش بینی رقمـی درون سطح جهانی یـا حتی منطقه ای سودمند نیست ولی دور اندیشی درباره ی گرایش های مـهم اقتصادی ، علمـی و فنی کـه مـی تواند بر آموزش و پرورش بگذارد مفید هست
فصل ششم
جمع آوري داده ها انواع اطلاع رساني : اطلاعات مي تواند شفاهي يا كتبي و دولتي يا خصوصي باشد . نوع نوم عموميت كمتري از نوع اول دارد ،زيرا مرز خصوصي و دولتي بر حسب كشورها و به خصوص بر حسب اينكه حكومت سوسياليست يا ليبرال باشد يكسان نيست. بهتر هست كه اين جنبه درون مقايسه درون نظر گرفته شود . از طرف ديگر ، اهميت اطلاعات بـه مرحله توسعه اقتصادي و فرهنگي بستگي دارد . درون مطالعه فرهنگ هايي كه چندان هم ابتدايي نيستند ، تنـها منابع موجود ،منابع شفاهي اند ، برعكس تمدن « جديد » تمدني نوشتاري هست ، هر چند كه وسايل ارتباط سمعي و بصري نيز اهميت فزاينده اي يافته اند . اطلاع رساني نوشتاري داده هاي خامي را بـه دست مي دهد كه محقق مي تواند از آنـها بـه همان صورتي مـه هستند استفاده كند يا آنـها را براي تحقيق خود مورد بررسي دقيق قرار دهد
اسناد رسمي : اصلي ترين منبع اطلاع رساني كه مقايسه گران از آنـها استفاده مي كنند آمارهايي هست كه از منابع ملي بـه دست مي آيد يا سازمانـهايي بين المللي آنـها را جمع آوري مي كند . ( حتي درون اين مورد هم عموماً آمار هاي آنـها از منابع ملي گرفته مي شود.
اسناد غير رسمي : علاوه بر اطلاعاتي كه از طريق خدمات ملي آمار ارائه مي شود ،انبوهي از اطلاعات نيز وجود دارد كه از منابع گوناگون بـه دست مي آيد. هر چيزي كه بـه آموزش و پرورش مربوط شود مي تواند يك داده باشد. از ميان اسناد غير نوشتاري مي توان بـه فيلم ها، برنامـه هاي راديويي و تلويزيوني، نوار هاي ضبط صوت ، اشياء و تصاوير و حركات بدني اشاره كرد. روشي كه امكان مي دهد که تا جمعيت شاغل درون يك حرفه را پيش بيني كنيم ،در چند معادله خلاصه مي شود .
قدرت توليدي يعني رابطه بين توليد و تعداد كارگران درون شاخه j بـه صورت زير نوشته مي شود
در اين رابطه = توليد درون شاخه j و = كل شغل درون شاخه j است. كشور ها بـه ترتيب افزايش قدرت توليد طبقه بندي مي شوند . فرض مي شود كه درصد حرفه مشخص i درون كل مشاغل شاخه j به نسبت قدرت توليد اين شاخه تغيير مي يابد . اين درصد بـه صورت زير نوشته مي شود:
تعداد افرادي هست كه درون حرفه i از شاخه j كار مي كنند . بنابراين با بـه دست آوردن نرخ رشد قدرت توليد درون طول يك دوره ، پيش بيني خواهد شد . درون اين جا نيز با مسئله مقايشـه پذيري مواجه مي شويم :
فهرست حرفه ها ، تعريف آن ها و نيز ساختار شاخه ( اهميت سرمايه و تكنولوژي بـه كار رفته و كالا ها و خدمات توليد شده ) مي توانند تغيير يابند . اين عمل افراد شاغل درون يك حرفه را – گاه بـه صورت مصنوعي – كم و زياد مي كند ،اين نتسجه از از اظهارات غير صريح نيز حاصل مي شود.
مقایسه پذیری بین المللی مدارک : اگر چه درون سطح ملی درون مقایسه یک منبع با منبع دیگر و یک زمان با زمان دیگر مشکلاتی مطرح مـی شود ، ولی این مشکلات درون مقایسه های بین المللی شدت بیشتری دارد این مشکلات نـه تنـها بـه هنگام تعریف آن چه مقایسه مـی شود ، درون سطح توسعه کیفی یـا بزرگی آماری پیش مـی آید، بلکه درون سطح معنای آن نیز یـافت مـی شود .
مقایسه پذیری تعریف : مسئله ی نخست تعریف موضوع هست ، این مسئله حتی درون باره ی بزرگی های آماری نیز کـه ظاهراً درون همـه جا دارای تعریف یکسانی هست مطرح مـی شود . نرخ پوشش تحصیلی را درون نظر مـی گیریم : درون تمام کشور ها نسبت تعداد دانش آموزان درون یک سن معین بـه تعداد افراد واجب التعلیم درون همان سن را نرخ پوشش تحصیلی مـی گویند . sa=Ea/Pa برای درستی این معدله آماری های دقیق جمعیتی ، سیستم ثبت احوال مشخص و اجرای دقیق قانون درباره سنین پذیرش درون مدرسه لازم است. مقایسه پذیری معانی : اگر چه گاهی ممکن هست فرضیـاتی از بعد کمـی و حتی کیفی ارئه شود ولی نـهاد ها درون همـه جه معانی یکسانی ندارند . این مقایسه ناپذیری از عوامل مـهمـی ناشی مـی شود کـه نـه تنـها بر تعریف داده ها ، بلکه بر معانی آنـها نیز تأثیر مـی گذارد . این عوامل عبارتند اند از : از نظر تاریخی – از نظر فرهنگی – از نظر اقتصادی و اجتماعی – از نظر سیـاسی.
ساخت داده ها : مـهمترین نقص داده های آماده این هست که همشـه اطلاعات مورد نیـاز را فراهم نمـی کنند یـا بـه نیـازهای محقق پاسخ نمـی گویند . درون این حالت ، خود محقق حتما داده های خود و متغیرهای وابسته و مستقل را بسازد که تا این کـه بتواند فرضیـات خود را آزمایش کند
فنون جمع آوری داده ها : استفاده از هر نوع فن حتما با موضوع تحقیق سازگار باشد . زیرا بر نتایجی کـه به دست خواهند آمد ، تأثیر مـی گذارد . هر فن محدودیت های خاصی دارد .
مـهمترین فنون عبارتند از :
1- پرسشنامـه مکتوب ، کـه اغلب با پست ارسال مـیشود .
2- مصاحبه ، کـه مـی تواند کم و بیش ساختاری ، باز یـا بسته باشد و مصاحبه گر را رو درون رو با مصاحبه شونده قرار مـی دهد .
3- آزمونـها ، طبق تعریف پیرون « آزمون » یک آزمایش معین هست ، وظیفه ای را درون بر مـی گیرد کـه باید انجام گیرد ، به منظور تمام آزمونیـها یکسان هست و فنی دقیق به منظور ارزیـابی موفقیت یـا شکست یـا نمره گذاری یک موفقیت هست .
4-مشاهده کـه روش مورد علاقه مردم شناسی هست .
مالینوکسی اولینی بود کـه لزوم مشاهده مشارکتی را درون مطالعه یک جامعه گوشزد کرد . این مشاهده از طریق زندگی با مردم ، یـادگیری زبان آنـها و پذیرفتن عقاید خاص آنـها و دوری جستن از قضاوت درباره ارزشـها صورت مـی گیرد .
مقایسه بـه تحقیق بـه چند شرط نیـازمند هست . این شرایط بـه دو عنصر هر پژوهش مربوط مـی شود . این دو عنصر عبارتند از : 1) جمعیت ها 2)پرسشـها یـا آزمونـها
سوالات
1-كدام يك از موارد زير جزو معيار هاي حقيقت نيست ؟ الف) كلي بودن حقيقت ب) ملموس بودن حقيقت ج) مطلق بودن حقيقت د) نسبي بودن حقيقت
2-آموزش و پرورش تطبيقي بر اساس ............................ تعريف مي شود ؟ الف) اه ب) موضوع ج) روش هاي عاريه اي د) هيچكدام
3-غايت هاي نـهان ........ الف )در قالب قوانين اساسي بيان مي شود . ب) درون همـه جا يكسانند . ج) درون قالب قوانين و برنامـه هاي توسعه يا آموزش و پرورش بيان مي شود . د) نتيجه مشاهده واقعيتند.
4-كداميك از الگوهاي زير صحيح مي باشند ؟
الف) غايت هدف مقصود ب) غايت مقصود هدف ج) مقصود هدف غايت د) مقصود غايت هدف
5-كداميك از موارد زير با مدرسه سرمايه داري مغايرت دارد ؟ الف) نظارت معلم ب) مساعدت هاي اجتماعي و مشاركت كل كلاس درون جهت موفقيت جمعي ج) تماس مستمر با خانواده د) الف و ج
6- محتواي آموزش از ............................سرچشمـه مي گيرد . الف) از اه جزئي نظام ب) از اه رفتاري نظام ج) از اه كلي نظام د) همـه موارد
7- نقش آفرينان اصلي آموزش كدامند؟ الف) معلمان – سياست گذاران ب) معلمان – دانش پژوهان ج) سياست گذاران – دانش پژوهان د) دانش پژوهان - والدين
8- كداميك از موارد زير نقش معلمان را عميقاً تغيير داد ؟ الف) شناخت هاي ذهني ب) برخوردهاي شغلي ج) گذر از انتقال شناخت ها بـه سازماندهي يادگيري د) انتقال شناخت ها
9- مقايسه درون مورد كشور هايي كه از نظر تاريخ ، سنن و ميزان انسجام دروني با هم متفاوتند چگونـه است؟ الف) مي توان مقايسه اي معتبر انجام داد. ب) مقايسه با پاره اي از ملاحظات انجام مي شود. ج) درون بعضي از موارد مي توان مقايسه انجام داد. د) نمي توان مقايسه اي معتبر انجام داد.
10- كدام مورد درباره مقايسه كمي صحيح مي باشد؟ الف) درون مقايسه كمي ظرافت تحليل مـهم است. ب)در مورد شاخص هاي آماري انجام مي گيرد. ج) درون مقايسه كمي تمام عوامل درون رابطه با آموزش و پرورش درون نظر گرفته مي شود. د) مقايسه كمي تشخيص عوامل اصلي از فرعي است.
11-مقايسه نمونـه هاي ملي چگونـه انجام مي گيرد؟ الف) بـه طور مستقيم از طريق شاخص هاي آماري ب) بـه طور مستقيم از صفت هاي كيفي ج) بـه طور غير مستقيم از طريق مطالعه روي افرادي كه واحد تحليل را مي سازند. د) بـه طور مستقيم از طريق مطالعه روي افرادي كه كه واحد تحليل را مي سازند.
12-براي اندازه گيري نابرابري ها از كداميك از موارد زير استفاده مي شود؟ الف) نرخ گذر از دوره اي بـه دوره ديگر ب) انحراف استاندارد ج) هزينـه هاي آموزشي بر حسب هر دانش آموز د) نرخ افت تحصيلي
13-طبق گزارش كولمن كداميك صحيح نيست ؟ الف) بهبود كيفيت مدارس نتايج مثبتي بر اقليت هاي محروم تر خواهد داشت. ب) كيفيت كار معلمان ، محيط اجتماعي و خواسته هاي والدين نقش مـهمتري نسبت بـه تجهيزات و برنامـه هاي تحصيلي ايفا مي كند. ج) برخورد دانش آموزان كمتر از تمامي ويژگي هاي تحصيلي بر نتايج كار آنـها تأثير مي گذارد. د) بين تكاليف دانش آموزان و ويژگي هاي مدارس كه درون آنـها تحصيل مي كنند رابطه مثبت وجود دارد.
14- توصيف مي تواند ... الف) فقط كيفي باشد. ب) اولين مرحله يك تحقيق با هدف توضيح باشد. ج) هم كيفي و هم كمي باشد. د) بـه امور ملموس بپردازد.
15-كداميك از انواع تعليم و تربيت بـه ارثي نبودن شغل ها اشاره مي كنند ؟ الف) تعليم و تربيت مذهبي باستاني ب) تعليم و تربيت كنفوسيوسي ج) تعليم و تربيت سنتي د) تعليم و تربيت سنتي 16- كداميك ار ارزشيابي هاي ديگر بر اساس روش است؟ الف) ارزشيابي اجتماعي ب) ارزشيابي كيفي ج) ارزشيابي هنجاري د) ارزشيابي فرهنگي
1- ايستايي مي تواند بـه يك دوره طولاني كه درون آن نظام ها ويژگيهاي نسبتاً ثابتي از خود بروز ميدهند ، مربوط مي باشد ، يعني دوره اي كه ......................... بر ...................................... پيشي گرفته هست . الف – ثبات بر تغيير ب- تغيير بر ثبات ج – ثبات بر ثبات د- تغيير بر تغيير
2-آلتوسر نظريه "دستگاه ايدئولوژيك حكومت " را ارائه كرده هست . او درون دستگاه حكومت دو اصل را ارائه كرده آن دو اصل كدامند؟ الف – دستگاه سركوبگر – دستگاه ايدئولوژيك ب- مدرسه واحد – دستگاه سركوبگر ج – عمل گرايي – شبكه ارتباطات فرهنگي د- الف و ب صحيح است
3- نظام سرمايه داري و نظام سوسياليستي بـه ترتيب درون جستجوي چه چيزهايي هستند؟ الف – افزايش سوء – نظام تربيتي ب- افزايش سوء– ارضاي نياز هاي مادي و فرهنگي مردم ج – ارضاي نيازهاي مادي و فرهنگي مردم د- نظام تربيتي – افزايش سود
4-ساختار اجتماعي از چه طبقات و گروه هايي تشكيل شده هست ؟ الف – گروه هاي اجتماعي – حرفه اي ب- گروه هاي نژادي ، مذهبي ، زباني ج – گروه هاي اجتماعي ، فرهنگي د- الف و ب صحيح است
5-كدام تعريف درباره نوآوري صحيح مي باشد؟
الف – نوآوري بـه خوبي مي تواند بيانگر ترقي بعضي از افراد باشد ب- تلاشي داوطلبانـه براي بهبود اعمال موجود نسبت بـه اه مطلوب ج – بـه معناي تفاوتهايي هست كه درون يك موقعيت معين بين زمان بعدي وجود دارد د- الف و ب صحيح است
6- تغييرات نظام چه هنگام پديد مي آيد ؟ الف – هنگام سرنگوني يك طبقه اجتماعي ب- زماني كه يك انقلاب بـه وقوع پيوسته باشد ج – با نفوذ استثمار و استعمار د- الف و ج صحيح است
7-تغييرات درون نظام را از چه جنبه هايي مي توان بررسي كرد ؟ الف – عوامل تغيير – انواع تغيير ب- فرايند هاي نوآوري – موانع تغيير ج – رشد جمعيت – رشد اقتصادي د- الف و ب صحيح است
8-هاولوك بر اساس تجربه اي كه درون امريكا بـه دست آورده درون فرايند تغيير سه الگو معرفي مي كند بـه آن سه الگو كدامند ؟ الف – الگوي تحقيق و توسعه – الگوي تعامل اجتماعي – الگوي حل مساله ب- الگوي حل مساله – الگوي تجربي – الگوي هنجاري ج – الگوي تحقيق و توسعه – الگوي تعامل اجتماعي – الگوي تجربي د- الگوي اجباري – الگوي تجربي – الگوي هنجاري
9- كدام يك از مراحل زير جزيي از فرايند نو آوري هست ؟ الف – شناسايي و تعريف مسائل ب- برنامـه ريزي نوآوري – آزمايش ج – ارزشيابي و بازنگري – زمينـه سازي و توليد د- همـه موارد
10-هر فرايند نوآوري داراي چند مرحله هست و بـه چه شكلهايي ديده مي شود ؟ الف – سه مرحله – پذيرفتن نياز بـه تغيير ، يعني شناسايي يك مسئله ب- دو مرحله – جستجوي راه ها و ابزاري براي پاسخگويي بـه آن ج – سه مرحله – تبديل افكار بـه اعمال درون نـهاد ها و آداب د- الف و ج صحيح است
11-پيش بيني درون علوم اجتماعي هميشـه ....................... هست ؟ الف – عيني ب- ناقص ج – ذهني د – خيالي
12-اصلي ترين منبع اطلاع رساني كه مقايسه گران از آن استفاده مي كنند آمار هايي هست كه از ................... بـه دست مي آيد يا ............... آنـها را جمع آوري مي كند . الف – سازمانـهاي بين المللي – منابع ملي ب– منابع دولتي - سازمانـهاي خصوصي ج – منابع ملي - سازمانـهاي بين المللي د – سازمانـهاي خصوصي - منابع دولتي
13-فنون جمع آوري داده ها كدامند ؟ الف – مشاهده – مصاحبه ب– پرسشنامـه مكتوب – مشاهده ج – مشاهده- پرسشنامـه شفاهي د – مشاهده - پرسشنامـه مكتوب- مصاحبه
14-مقايسه بـه تحقق چند شرط نيازمند هست ، آن دو را بنويسيد ؟ الف – جمعيتها ب– پرسش ها – آزمون ها ج – جمعيتها – پرسش ها د – آزمون ها
[انشای که تصاد و مترادف داشته باشد]نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 02 Nov 2018 05:29:00 +0000