برای دیگر کاربردها، کوچه امین الدوله مولوی مولوی (ابهامزدایی) را ببینید.
جلالالدین محمد بلخی
نگارهای پندارین از مولانا
زادروز
۶ ربیعالاول ۶۰۴ قمری بلخ یـا وخشدرگذشت
۵ جمادیالثانی ۶۷۲ قمری
قونیـهآرامگاه
قونیـه، ترکیـه
۳۷°۵۲′۱۴٫۴۷″ شمالی ۳۲°۳۰′۱۷٫۸۲″ شرقی / ۳۷٫۸۷۰۶۸۶۱°شمالی ۳۲٫۵۰۴۹۵۰۰°شرقیمحل زندگی
ایران،[۱]افغانستان، تاجیکستان، و ترکیـه کنونیپیشـه
شاعر و صوفی[۱]سبک
مثنوی- رباعی- غزل- نثرلقب
مولانا
مولوی
خَمُشدوره
خوارزمشاهیـان (بلخ: کوچه امین الدوله مولوی ۱۲۰۷–۱۲۱۲، ۱۲۱۳–۱۲۱۷؛ سمرقند: ۱۲۱۲–۱۲۱۳)[۲][۳]
سلجوقیـان روم (ملطیـه: ۱۲۱۷–۱۲۱۹؛ آقشـهر: ۱۲۱۹–۱۲۲۲؛ قرامان: ۱۲۲۲–۱۲۲۸؛ قونیـه: ۱۲۲۸–۱۲۷۳)[۲]دین
اسلام سنی[۴]مذهب
حنفی، ماتُریدی[۵]مکتب
تصوفآثار
مثنوی معنوی
دیوان شمس
فیـه ما فیـه
مکتوبات
مجالس سبعههمسر
گوهر خاتون خواجه لالای سمرقندی
کِرّا خاتونفرزندان
سه پسر و یک والدین
پدر: بهاءالدین ولد
جلالالدین محمد بلخی معروف بـه مولانا، مولوی و رومـی (۶ ربیعالاول ۶۰۴، بلخ[۶] یـا وخش[۷]
– ۵ جمادیالثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیـه) (۱۵ مـهر ۵۸۶ – ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشـهورترین شاعران ایرانی[۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷]پارسیگوی است.[۹][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲] نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیـات بـه القاب «جلالالدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامـیده مـیشدهاست. کوچه امین الدوله مولوی درون قرنهای بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومـی» و «ملای رومـی» به منظور وی بـه کار رفتهاست و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانستهاند. کوچه امین الدوله مولوی زبان مادری وی پارسی بودهاست.[۲۳]
مولوی، پیوند دهندهٔ ملتها
مولوی زادهٔ بلخ خوارزمشاهیـان (خراسان درون ایران بزرگ،[۱]افغانستان کنونی)[۲۴][۲۵] یـا وخش بود و در زمان تصنیف آثارش (همچون مثنوی) درون قونیـه درون دیـار روم مـیزیست. با آنکه آثار مولوی به منظور عموم جهانیـان هست ولی پارسیزبانان بهرهٔ خود را از او بیشتر مـیدانند، چرا کـه حدود شصت که تا هفتاد هزار بیت او فارسی هست و خطبهها و نامـهها و تقریرات (تعالیم او بـه شاگردانش کـه آن را ثبت د و به فارسی غیرادبی و روزانـه است)[۲۶] او نیز بـه فارسی مـیباشد؛ و تنـها حدود هزار بیت عربی[۲۷] و کمتر از پنجاه بیت بـه زبانهای یونانی/ترکی (اغلب بهطور ملمع درون شعر فارسی)[۲۸][۲۹] شعر دارد.
پارسی گو گرچه تازی خوشتر استعشق را خود صد زبان دیگر است
و پسر مولانا نیز چندان بنا بـه اعتراف خودش درون زبانهای ترکی/یونانی خوب روان نبودهاست:[۳۰][۳۱]:
بگذر از گفت ترکی و رومـیکه از این اصطلاح محرومـیگوی از پارسی و از تازیکه درون این هردو خوش همـیتازی
آثار مولانا بـه علاوه مناطق فارسیزبان، تأثیر فراوانی درون هند و پاکستان و ترکیـه و آسیـای مـیانـه گذاشتهاست.[۳۲]
آثار مولانا تأثیر فراوانی روی ادبیـات و فرهنگ ترکی نیز داشتهاست. دلیل این امر این هست که اکثر جانشینان مولوی درون طریقهٔ تصوف مربوط بـه او از ناحیـهٔ قونیـه بودند و آرامگاه وی نیز درون قونیـه است.[۳۳]
ای بسا هندو و ترک همزبانای بسا دو ترک چون بیگانگان
برخی مولویشناسان (ازجمله عبدالحسین زرینکوب) برآناند کـه در دوران مولوی، زبان مردم کوچه و بازار قونیـه، زبان فارسی بودهاست.[۳۴] جلال الدین همایی درون این رابطه بـه این بیت پسر مولانا (که بعد از چند بیت عربی آن را سرود) اشاره مـیکند[۳۵].
فارسی گو کـه جمله دریـابندگرچه زین غافلاند و در خوابند
زندگینامـه
آغاز زندگی
جلالالدین محمد بلخی درون ۶ ربیعالاول (برابر با ۱۵ مـهرماه) سال ۶۰۴ هجری قمری درون بلخ زاده شد.[۶] پدر او مولانا محمد بن حسین خطیبی معروف بـه بهاءالدین ولد و سلطانالعلما، از بزرگان صوفیـه و مردی عارف بود و نسبت خرقهٔ او بـه احمد غزالی مـیپیوست. وی درون عرفان و سلوک سابقهای دیرین داشت و چون اهل بحث و جدال نبود و دانش و معرفت حقیقی را درون سلوک باطنی مـیدانست نـه درون مباحثات و مناقشات کلامـی و لفظی؛ پرچمداران کلام و جدال با او مخالفت د. از جمله فخرالدین رازی کـه استاد سلطان محمد خوارزمشاه بود و بیش از دیگران شاه را علیـه او برانگیخت. سلطانالعلما احتمالاً درون سال ۶۱۰ قمری، همزمان با هجوم چنگیزخان از بلخ کوچ کرد و سوگند یـاد کرد کـه تا محمد خوارزمشاه بر تخت نشسته، بـه شـهر خویش بازنگردد. روایت شدهاست کـه در مسیر سفر با فریدالدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و عطار، مولانا را ستود و کتاب اسرارنامـه خود را بـه او هدیـه داد. فرانکلین لوئیس این حکایت را رد مـیکند و غیرواقعی مـیداند.[۳۶] وی بـه قصد حج، بـه بغداد و سپس مکه و پس از انجام مناسک حج بـه شام رفت. سپس با دعوت علاءالدین کیقباد سلجوقی بـه قونیـه رهسپار شد و تا اواخر عمر همانجا ماندگار شد. مولانا درون نوزده سالگی با گوهر خاتون ازدواج کرد. سلطانالعلما درون حدود سال ۶۲۸ قمری جان سپرد و در همان قونیـه بـه خاک سپرده شد. درون آن هنگام مولانا جلالالدین ۲۴ سال داشت کـه مریدان از او خواستند کـه جای پدرش را پر کند.[۳۷]
همـه د رو بـه فرزندش کـه تویی درون جمال مانندش شاه ما زین سپس تو خواهی بود از تو خواهیم جمله مایـه و سود
سید برهانالدین محقق ترمذی، مرید پاکدل پدر مولانا بود و نخستینی بود کـه مولانا را بـه وادی طریقت راهنمایی کرد. وی سفر کرد که تا با مرشد خود، سلطانالعلما درون قونیـه دیدار کند؛ اما وقتی کـه به قونیـه رسید، متوجه شد کـه او جان باختهاست. بعد نزد مولانا رفت و بدو گفت: درون باطن من علومـی هست که از پدرت بـه من رسیده. این معانی را از من بیـاموز که تا خلف صدق پدر شوی. مولانا نیز بـه دستور او بـه ریـاضت پرداخت و نـه سال با او هن بود که تا اینکه برهانالدین رخت بربست.
بود درون خدمتش بـه هم نـه سال که تا که شد مثل او بـه قال و به حال
مؤمنـه خاتون
مؤمنـه خاتون همسر بهاءالدین ولد و مادر جلالالدین محمد مولاناست. گور او درون قرامان / لارنده کشف شده، بنابراین حتما بین سالهای ۶۲۶–۶۱۹/۱۲۲۹–۱۲۲۲ از دنیـا رفته باشد.[۳۸]
در سالهای بعد از ۶۱۷ قمری یعنی اواسط دهه ۱۲۲۰ مـیلادی بهاءالدین ولد و خانوادهاش کـه جلالالدین محمد بلخی (مولوی) نیز درون آن بود بـه آناتولی مرکزی، روم رسیدند. لقب رومـی جلالالدین از اینجاست. آنان مدتی درون لارنده / کرمن کنونی توقف د. مردم آن سامان هنوز هم بـه دیدن مسجد کوچکی کـه به افتخار او – مؤمنـه خاتون – ساخته شده مـیروند.[۳۹]
کرمن، پایتخت سلجوقیـان روم، درون حدود یکصد کیلومتری جنوب خاوری قونیـه واقع است، علاءالدین کیقباد کـه عالمان و عارفان سراسر دنیـا را گرد خود جمع کرده بود، بهاءالدین ولد پدر مولوی را بـه این شـهر فراخواند.[۴۰] قونیـه شـهری بود کـه بهاءالدین ولد و خانواده اش بعد از چهار سال اقامت درون لارنده درون سال ۶۲۶ یـا ۶۲۷ قمری = ۱۲۲۸ مـیلادی درون آنجا سکنی گزیدند.[۴۱]
ظاهراً مولانا و برادرش علاءالدین – کـه بعدها مولوی یکی از پسرانش را بـه نام او نامگذاری کرد – از قاضی مشرف بودهاند و بهاءولد زن یـا زنان دیگری داشته و احتمالاً از آنها نیز صاحب فرزندانی بودهاست. بهاءولد درون معارف خود از دو زن یـاد کردهاست.[۴۲]
بعضی مدعی شدهاند کـه خانواده پدری بهاءالدین از احفاد ابوبکر، خلیفه اول اسلام هستند، این ادعا چه حقیقت داشته باشد و چه نداشته باشد، دربارهٔ پیشینـه قومـی این خانواده هیچ اطلاع مسلمـی درون دست نیست. نیز گفته شده کـه همسر بهاءالدین از خاندان خوارزمشاهیـان بودهاست کـه در ولایـات خاوری حدود سال ۳–۴۷۲ قمری حکومت خود را پایـهگذاری د، ولی این داستان را هم مـیتوان جعلی دانست و رد کرد. خوارزمشاه درون سال ۳–۶۰۲ قمری بلخ موطن جلالالدین را کـه در تصرف غوریـان بود تسخیر کرد.[۴۳]
اسلاف مولانا - چنانکه فرزند او سلطان ولد نیز بدین معنا اشارت دارد از تباری عظیم و بزرگ بودند. البته شاید روایتی کـه در انتساب سلطان العلما بـه خلیفه اول یعنی ابوبکر بن ابی قحافه بـه افواه افتاده و رواج یـافته، از آن باشد کـه نام جد مادری وی «ابوبکر» بودهاست، و بعدها نام شمسالائمـه ابوبکر محمد، با نام ابوبکر – نخستین خلیفه راشدین درآمـیخته باشد.[۴۴]
خاندان بهاءولد هم نسبت صدیقی و ابوبکری داشت و هم نسبت علوی ادعا مـیکرد.[۴۵]
شمس تبریزی
شاعر پارسیگوی مولانا درون ۳۷ سالگی عارف و دانشمند دوران خود بود و مریدان و مردم از وجودش بهرهمند بودند که تا اینکه شمسالدین محمد بن ملک داد تبریزی روز سهشنبه ۲۶ جمادیالثانی ۶۴۲ قمری نزد مولانا رفت و مولانا شیفتهٔ او شد. درون این ملاقات کوتاه وی دورهٔ پرشوری را آغاز کرد. درون این ۳۰ سال، مولانا آثاری برجای گذاشت کـه از عالیترین نتایج اندیشـهٔ بشری است. مولانا حال خود را چنین وصف مـیکند:
زاهد بودم ترانـهگویم کردی سر حلقهٔ بزم و بادهجویم کردی سجادهنشینِ با وقاری بودم بازیچهٔ کودکانِ کویم کردی
دیدار شمس تبریزی و مولانا
روزی مولوی از راه بازار بـه خانـه بازمـیگشت کـه عابری ناشناس گستاخانـه از او پرسید: «صراف عالم معنی، محمد برتر بود یـا بایزید بسطامـی؟»
مولانا با لحنی آکنده از خشم جواب داد: «محمد (ص) سر حلقهٔ انبیـاست، بایزید بسطام را با او چه نسبت؟»
درویش تاجرنما بانگ برداشت: «پس چرا آن یک سبحانک ما عرفناک گفت و این یک سبحانی ما اعظم شأنی بـه زبان راند؟»
مولانا فرو ماند و گفت: درویش، تو خود بگوی. گفت: اختلاف درون ظرفیت هست که محمد را گنجایش بیکران بود، هر چه از معرفت درون جام او مـیریختند همچنان خمار بود و جامـی دیگر طلب مـیکرد. اما بایزید بـه جامـی مست شد و نعره برآورد: شگفتا کـه مرا چه مقام و منزلتی است! سبحانی ما اعظم شانی!
پس از این گفتار، بیگانگی آنان بـه آشنایی تبدیل شد. نگاه شمس تبریزی بـه مولانا گفته بود از راه دور بـه جستجویت آمدهام اما با این بار گران علم و پندارت چگونـه بـه ملاقات الله مـیتوانی رسید؟
و نگاه مولانا بـه او پاسخ داده بود: «مرا ترک مکن درویش و اینبار مزاحم را از شانـههایم بردار.»
شمس تبریزی درون حدود سال ۶۴۲ قمری بـه مولانا پیوست و چنان او را شیفته کرد، کـه درس و وعظ را کنار گذاشت و به شعر و ترانـه و دف و سماع پرداخت و از آن زمان طبعش درون شعر و شاعری شکوفا شد و به سرودن اشعار پرشور عرفانی پرداخت.ی نمـیداند شمس تبریزی بـه مولانا چه گفت و چه آموخت کـه اینگونـه دگرگونش کرد؛ اما واضح هست که شمس تبریزی عالم و جهاندیده بود و برخی بـه خطا گمان کردهاند کـه او از حیث دانش و فن بیبهره بودهاست کـه نوشتههای او بهترین گواه بر دانش گستردهاش درون ادبیـات، لغت، تفسیر قرآن و عرفان است.
غیبت موقت شمس تبریزی
مریدان مـیدیدند کـه مولانا مرید ژندهپوشی گمنام شده و توجهی بـه آنان نمـیکند، بـه فتنـهجویی روی آوردند و به شمس تبریزی ناسزا مـیگفتند و تحقیرش مـید.
شمس تبریزی از گفتار و رفتار مریدان رنجید و در روز پنجشنبه ۲۱ شوال ۶۴۳ قمری، هنگامـیکه مولانا ۳۹ سال داشت، از قونیـه بـه دمشق کوچ کرد.
مولانا از غایب بودن شمس تبریزی ناآرام شد. مریدان کـه دیدند رفتن شمس تبریزی نیز مولانا را متوجه آنان نساخت با پشیمانی از مولانا پوزشها خواستند.
پیش شیخ آمدند لابهکنان کـه ببخشا مکن دگر هجران توبهٔ ما ز لطف قبول گرچه کردیم جرمها ز فضول
مولانا فرزند خود سلطان ولد را همراه جمعی بـه دمشق فرستاد که تا شمس تبریزی را بـه قونیـه بازگردانند. شمس تبریزی بازگشت و سلطان ولد بـه شکرانـهٔ این موهبت یک ماه پیـاده درون رکاب شمس تبریزی راه پیمود که تا آنکه بـه قونیـه رسیدند و مولانا از گرداب غم و اندوه رها شد.
غیبت دائم شمس تبریزی
پس از مدتی دوباره حسادت مریدان برانگیخته شد و آزار شمس تبریزی را از سر گرفتند. شمس تبریزی از کردارهایشان رنجید تاجایی کـه به سلطان ولد شکایت کرد:
خواهم این بار آنچنان رفتن کـه نداندی کجایم من همـه گردند درون طلب عاجز ندهد نشان ز من هرگز چون بمانم دراز، گویند این کـه ورا دشمنی بکشت یقین
شمس تبریزی سرانجام بیخبر از قونیـه رفت و ناپدید شد. تاریخ سفر او و چگونگی آن بـه درستی دانسته نیست.
شیدایی مولانا
مولانا درون دوری شمس تبریزی ناآرام شد و روز و شب بـه سماع پرداخت و حال آشفتهاش درون شـهر بر سر زبانها افتاد.
روز و شب درون سماع ان شد بر زمـین همچو چرخ گردان شد
مولانا بـه شام و دمشق رفت اما شمس را نیـافت و به قونیـه بازگشت.
او هر چند شمس تبریزی را نیـافت؛ ولی حقیقت شمس تبریزی را درون خود یـافت و دریـافت آنچه کـه او درون پی آنست درون خودش حاضر و متحقق است. مولانا بـه قونیـه بازگشت و و سماع را از سر گرفت و جوان و خاص و عام مانند ذرهای درون آفتاب پر انوار او مـیگشتند و چرخ مـیزدند. مولانا سماع را وسیلهای به منظور تمرین رهایی و گریز مـیدید. چیزی کـه به روح کمک مـیکرد که تا در رهایی از آنچه او را مقید درون عالم حس و ماده مـیدارد پله پله که تا بام عالم قدس عروج نماید.
چندین سال گذشت و باز حال و هوای شمس تبریزی درون سرش افتاد و به دمشق رفت؛ اما باز هم شمس تبریزی را نیـافت و به قونیـه بازگشت.
مولانا رومـی و صلاحالدین زرکوب
مولانا همچون عارفان و صوفیـان بر این باور بود کـه جهان هرگز از مظهر حق خالی نمـیگردد و حق درون همـهٔ مظاهر پیدا و ظاهر هست و اینک حتما دید کـه آن آفتاب جهانتاب از کدامـین کرانـه سر برون مـیآورد و از وجود چهی نمایـان مـیشود.
روزی مولانا از کنار زرکوبان مـیگذشت. از آواز ضرب او بـه چرخ درآمد و شیخ صلاحالدین زرکوب بـه الهام از دکان بیرون آمد و سر درون قدم مولانا نـهاد و از وقت نماز پیشین که تا نماز دیگر با مولانا درون سماع بود.
بدین ترتیب مولانا شیفته صلاحالدین شد و شیخ صلاحالدین زرکوب جای خالی شمس تبریزی را که تا حدودی پر کرد. صلاحالدین مردی عامـی و درس نخوانده از مردم قونیـه بود و پیشـهٔ زرکوبی داشت. مولانا زرکوب را جانشین خود کرد و حتی سلطان ولد با همـه دانشش از او اطاعت مـیکرد. هر چند سلطان ولد تسلیم سفارش پدرش بود ولی مقام خود را بهویژه درون علوم و معارف برتر از زرکوب مـیدانست؛ اما سرانجام دریـافت کـه دانش و معارف ظاهری چارهساز مشکلات روحی و معنوی نیست. او با این باور مرید زرکوب شد. صلاحالدین زرکوب نیز همانند شمس مورد حسادت مریدان بود اما بـه هر حال مولانا که تا ۱۰ سال با او انس داشت که تا اینکه زرکوب بیمار شد و جان سپرد و در قونیـه دفن شد.
مولانا و حسامالدین چلبی
نوشتار اصلی: حسامالدین حسن چلبی
حسامالدین چلبی معروف بـه اخی ترک از عارفان بزرگ و مرید مولانا بود. مولانا با او نیز ۱۰ سال هن بود.
مولانا بـه سفارش حسامالدین مثنوی معنوی را بـه رشتهٔ نگارش درآورد و گه گاه درون مثنوی نام حسامالدین بـه چشم مـیخورد بـه همـین سبب درون ابتدای امر نام حسامـینامـه را به منظور مثنوی معنوی برمـیگزیند.
درگذشت مولانا
آرامگاه مولوی درون قونیـه، ترکیـه
مولانا، بعد از مدتها بیماری درون پی تبی سوزان درون غروب یکشنبه ۵ جمادی الآخر ۶۷۲ قمری درگذشت.
در آن روز پرسوز، قونیـه درون یخبندان بود. سیل پرخروش مردم، پیر و جوان، مسلمان و گبر، مسیحی و یـهودی همگی درون این ماتم شرکت داشتند. افلاکی مـیگوید: «بسی مستکبران و منکران کـه آن روز، زنّار بد و ایمان آوردند.» و ۴۰ شبانـه روز این عزا و سوگ بر پا بود:
بعد چل روز سوی خانـه شدند همـه مشغول این فسانـه شدند روز و شب بود گفتشان همـه این کـه شد آن گنج زیر خاک دفین
آثار
آثار منظوم
نسخهای خطی از دیوان مولوی
برای دیدن صفحههای دیگر کتاب کلیک کنید.
مثنوی معنوی
نوشتار اصلی: مثنوی معنوی
نسخهای خطی از مثنوی معنوی درون شیراز
شیخ بهایی درون ستایش مثنوی مـیگوید:[۴۶]
من نمـیگویم کـه آن عالیجنابهست پیغمبر ولی دارد کتاب مثنوی معنوی مولویهست قرآنی بـه لفظ پهلوی
مولانا کتاب مثنوی معنوی را با بیت «بشنو این نی چون شکایت مـیکند /از جداییها حکایت مـیکند» آغاز مـینماید. درون مقدمـهٔ عربی مثنوی معنوی نیز کـه نوشته خود مولانا است، این کتاب بـه تأکید «اصول دین» نامـیده مـیشود ((به عربی: «هذا كتابً المثنوي، وهّو اصولُ اصولِ اصولِ الدين»)).
مثنوی معنوی حاصل پربارترین دوران عمر مولاناست. چون بیش از ۵۰ سال داشت کـه نظم مثنوی را آغاز کرد. اهمـیت مثنوی نـه از آن رو کـه از آثار قدیم ادبیـات فارسی است؛ بلکه از آن جهت هست که به منظور بشر سرگشته امروز پیـام رهایی و وارستگی دارد. مثنوی فقط عرفان نظری نیست بلکه کتابی هست جامع عرفان نظری و عملی. او خود گفتهاست: «مثنوی را جهت آن نگفتم کـه آن را حمایل کنند، بل که تا زیر پا نـهند و بالای آسمان روند کـه مثنوی معراج حقایق هست نـه آنکه نردبان را بر دوش بگیرند و شـهر بـه شـهر بگردند.» بنابراین، عرفان مولانا صرفاً عرفان تفسیر نیست بلکه عرفان تغییر است.
اگر بخواهیم مجموعهٔ عظیم و پربار بیست و شش هزار بیتی مثنوی معنوی را کوتاه و خلاصه کنیم، بـه هجده بیتی مـیرسیم کـه سرآغاز دفتر اوّل مولاناست و به «نی نامـه» شـهرت یـافتهاست. گرچه آغاز مثنوی مولانا (نی نامـه) با دیگر آثار نثر و نظم فارسی تفاوت دارد امّا روح نیـایش و توجّه بـه حق، درون تار و پود آن نـهفتهاست.
این «نی» همان مولاناست کـه به عنوان نمونـهٔ یک انسان آگاه و آشنا با حقایق عالم معنا، خود را اسیر این جهان مادّی مـیبیند و «شکایت مـیکند» کـه چرا روح آزادهٔ او از «نیستانِ» عالم معنا بریدهاست. او درون مثنوی و دیوان شمس، بارها خود، یـا انسان آگاه را بـه نی و چنگ تشبیـه کردهاست:
ما چو چنگیم و تو زخمـه مـیزنی…
ما چو ناییم و نوا درون ما زتوست…
دیوان شمس تبریزی
نوشتار اصلی: دیوان شمس تبریزی
نسخهای خطی از کلیـات شمس تبریزی درون قونیـه
غزلیـات و «دیوان شمس تبریزی» (یـا دیوان کبیر)، محبوبیت فراوانیب کردهاند. درصد ناچیزی از این غزلیـات بـه زبانهای یونانی[۴۷] و عربی و ترکی هست و عمده غزلیـات موجود درون این دیوان بـه فارسی سروده شدهاند. بـه علاوه بیش از سی و پنج هزار بیت بـه فارسی، او حدود هزار بیت بـه عربی و کمتر از دویست بیت (اغلب بـه ملمع فارسی-ترکی یـا فارسی-یوانی) بـه ترکی و یونانی (جمعاً کمتر از یک سوم از یک درصد اشعارش) درون این دیوان دارد.[۴۸][۴۹].
رباعیـات
رباعیـات مولانا بخشی از دیوان اوست. این قسمت از آثار مولانا درون مطبعهٔ اختر (اسلامبول) بـه سال ۱۳۱۲ هجری قمری بـه طبع رسیده و متضمن ۱۶۵۹ رباعی یـا ۳۳۱۸ بیت هست که بعضی از آنها بـه شـهادت قرائن از آن مولاناست و دربارهٔ قسمتی هم تردید قوی حاصل هست و معلوم نیست کـه انتساب بـه وی درست باشد.
برای نمونـه:
عشق از ازل هست و که تا ابد خواهد بود جوینده عشق بیعدد خواهد بودفردا کـه قیـامت آشکارا گردد هرکه نـه عاشق هست رد خواهد بود
آثار منثور
نسخهای خطی از مثنوی درون قونیـه
فیـه ما فیـه
نوشتار اصلی: فیـه مافیـه
این کتاب مجموعهٔ تقریرات مولاناست کـه در طول سی سال درون مجالس فراهم آمدهاست. این سخنان توسط پسر او، سلطان ولد، یـا یکی دیگر از مریدان یـادداشت شده و بدینصورت درآمدهاست. نثر این کتاب ساده و روان هست و درونمایـهای از مطالب عرفانی دینی و اخلاقی دارد.
مجالس سبعه
نوشتار اصلی: مجالس سبعه
مجموعهٔ مواعظ و مجالس مولانا یعنی سخنانی هست که بـه وجه اندرز و به طریق تذکیر بر سر منبر بیـان کردهاست.
نسخهٔ خطی این کتاب درون کتابخانـهٔ سلیم آقا دراسگدار محفوظ و در تاریخ کتابت آن سال ۷۸۸ مـیباشد.
مکتوبات
نوشتار اصلی: مکتوبات (مولوی)
(همچنین مشـهور بـه مکاتیب) مجموعهٔ نامـههای صدوپنجاهگانـهٔ مولاناست بـه معاصرین خود و دو نسخهٔ آن درون کتابخانـهٔ دارالفنون اسلامبول موجود است.
مولوی و عارفان پیشین
بجز پدر مولانا و شمس تبریزی، مولانا بـه عارفان پیشین نیز اشاره مـیکند:
هفت شـهر عشق را عطار گشتما هنوز اندر خم یک کوچهایم
یـا:
عطار روح بود و سنائی دو چشم اوما از پی سنائی و عطار مـیرویم
نظریـات معرفت شناختی مولوی
مولوی از منتقدین نظریـه حد وسط درون اخلاق هست که یکی از نظریـات بسیـار رایج درون بین دانشمندان اسلامـی است. اشکالی کـه وی بـه این ایده وارد مـیکرد این بود کـه در بسیـاری از موارد اول و آخر یک موضوع مشخص نیست کـه بتوان وسطش را معین نمود و نیز اینکه بسیـاری از اصول اخلاقی نسبت بـه افراد متغیر است.
اول و آخر بباید که تا در آن
درون تصور گنجد اوسط یـا مـیان بینـهایت، چون ندارد دو طرف
کی بُوَد او را مـیانـه منصرَف؟!گفت راه اوسط ار چه حکمت هست لیک اوسط نیز هم با نسبت است
دفتر دوم مثنوی
مولوی قایل بـه مراتب درون معرفت و شناخت هست و شناخت شـهودی را معتبرترین شناخت مـیداند. وی شناخت عقلی و سپس حسی را درون مراتب بعدی مـیداند و آنها را برایـانی کـه دسترسی بـه شناخت مراتب بالاتر را ندارند معتبر و مجاز مـیداند. از دید وی شناخت استدلالی مانند عصایی هست در دست کور کـه نا مطمئن هست ولی شخصی کـه چارهای جز آن ندارد حتما از همان استفاده کند. اما توصیـه وی بـه اهل استدلال این هست که اگر استدلال آنها با شـهود اهل دل مخالف بود حتما شناخت شـهودی را بپذیرند.
چشم اگر داری تو کورانـه مـیا ورنداری چشم، دستآور عصاآن عصای حَزم و استدلال را چون نداری دید، مـیکن پیشواور عصای حزم و استدلال نیستبی عصاکش بر سر هر ره مایستگام از آن سان نـه، کـه نابینا نـهدتا کـه پا از چاه و از سگ، وارهدلرز لرزان و به ترس و احتیـاط مـینـهد پا که تا نیفتد درون خُباط
دفتر سوم مثنوی
مولوی نزاع بین معتقدین بـه جبر و معتقدین بـه اختیـار را ناشی از حکم الهی مـیداند و خود را متعلق بـه هیچکدام از دو گروه نمـیداند. از دید مولوی نزاع بین جبریون و اختیـاریون تنـها وسیلهای هست که هر دو طرف نیکیها و بدیهایشان ظاهر شود.
هست سنی را یکی تسبیح خاص هست جبری را ضد آن درون مناصسنی از تسبیح جبری بیخبر جبری از تسبیح سنی بیاثراین همـیگوید کـه آن ضالست و گم بیخبر از حال او وز امر قمو آن همـی گوید کـه این را چه خبر جنگشان افکند یزدان از قدرگوهر هر یک هویدا مـیکند جنس از ناجنس پیدا مـیکندقهر را از لطف داند هری خواه دانا خواه نادان یـا خسیلیک لطفی قهر درون پنـهان شده یـا کـه قهری درون دل لطف آمدهکمـی داند مگر ربانیی کش بود درون دل محک جانیی
مولویـه
نوشتار اصلی: طریقت مولویـه
جایگاه مولانا درون ترکیـه بیش از یک شاعر هست و بـه عنوان یک قدیس و مقرب شناخته مـیشود طریقت مولویـه درون ترکیـه پیروان بسیـاری دارد و البته طریقتی شـهری، نخبه گرا و اشرافی بهشمار مـیآید. درون ترکیـه طریقتهای دیگر نیز به منظور مولوی جایگاهی والا قائل هستند، چنانکه جامـی، شاعر پیروی طریقت نقشبندی گفتهاست، مولوی با آنکه پیـامبر نیست، اما صاحب کتاب است. مراسم پیروان مولویـه روزهای جمعه درون مولوی خانـه بـه صورت سماع و و خواندن اشعار مولانا انجام مـیشود. پیروان مولویـه خود بـه دو دسته تقسیم مـیشوند کـه ولدی و شمسی خوانده مـیشوند. ولدیـه را سلطان ولد پدید آورد کـه گرایش غالب مولویـه هست و درون راستای تطبیق تعالیم مولانا با احکام اسلامـی بـه وجود آمد. بنیـانگذار دستهٔ دیگر اولو عارف چلبی پسر سلطان ولد و نوهٔ مولانا بود کـه کوشید که تا در دشمنی با اهل تشرع بـه فعالیت بپردازد و مولویـه را بـه عنوان طریقتی عرفانی جدای از شریعت اسلامـی سازمان بدهد. هرسال آذرماه درون شـهر قونیـه، مراسم زیـارت مولوی انجام مـیشود و مولویـان معتقدند زیـارت مقبرهٔ مولانا کـه «کعبه العشاق» نامـیده مـیشود نیمـی از ثواب حج را دارد.[۵۰]
سال جهانی مولانا
مولانا درون ایـالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای غربی بسیـار پرطرفدار است. یـادبودی بـه مناسبت درگذشت یکی از استادان و هیئت علمـی کالج سن آنتونیو مزین بـه اشعار مولانا شدهاست.
یونسکو با پیشنـهاد ترکیـه، سال ۲۰۰۷ را سال جهانی مولانا نامـیدهاست.
رویدادهای سال مولانا
- نخست وزیر ترکیـه درون مراسم بزرگداشت هفتصد و سی و چهارمـین سالمرگ مولانا جلال الدین بلخی، عارف و سخن سرای بزرگ پارسی گوی اعلام کرد کـه دولت ترکیـه زادگاه مولانا را درون کشور افغانستان بازسازی خواهد کرد. هنگامـی کـه رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیـه اعلام کرد کـه دولتش زادگاه مولانا را بازسازی خواهد کرد، این خبر با تشویق و کف زدن حاضران همراه شد. درون تالار سماع مرکز فرهنگی مولانا درون قونیـه کـه سخنرانی نخست وزیر ترکیـه درون آن ایراد شد، حدود سه هزار نفر، از جمله رئیس جمـهور، رئیس مجلس، وزیر فرهنگ، رهبر حزب اصلی مخالف دولت (حزب جمـهوری خلق) و همچنین شماری دیگر از مقامات محلی و کشوری حضور داشتند.[۵۱]
- در واپسین روزهای سال نام نـهاده به منظور بزرگداشت از خداوندگار بلخ، دهها تن از اندیشمندان افغان درون جشنوارهای درون زادگاه مولانا درون بلخ مزار شریف شرکت و سال ۲۰۰۷ را آغازی به منظور تحقیقات و مطالعات دربارهٔ مولانای بلخی عنوان د.[۵۲]
- در هشتصدمـین سالگرد تولد مولوی، مراسم مختلفی درون شـهر قونیـه، محل درگذشت این شاعر پرآوازه فارسیزبان، درون حال برگزاری است. از جمله این مراسم، برنامـه سماع هست که روز شنبه پانزدهم دسامبر (بیست و چهارم آذر ماه) درون ساختمان تازه تأسیس 'مرکز فرهنگی مولانا' درون شـهر قونیـه برگزار شد.[۵۳]
- 'از بلخ که تا همـیشـه'، نام یک همایش فرهنگی هست که بـه مناسب پایـان سال مولانا از طرف ریـاست اطلاعات و فرهنگ هرات برگزار شد.[۵۴]
- در این سال تمبر مولانا با نمایی از استاد بهزاد درون آمریکا منتشر شد.[۵۵]
- در روزهای ۶ که تا ۱۰ آبان ۱۳۸۶، کنگره بزرگداشت هشتصدمـین سال تولد مولانا با شرکت اندیشمندانی از ۳۰ کشور جهان درون سه شـهر تهران، تبریز و خوی برگزار شد. ریـاست آن را غلامعلی حداد عادل بر عهده داشت.[۵۶] حدود ۴۵۰ مقاله بـه این کنگره ارسال شده بود و ۲۸۰ استاد و پژوهشگر درون آن بـه ارائهٔ مقاله پرداختند.[۵۷] درون حاشیـهٔ این کنگره محمود فرشچیـان از تابلوی مـینیـاتور شمس تبریزی و مولوی پردهبرداری کرد.[۵۸]
- برگزاری همایش بینالمللی داستانپردازی مولوی درون روزهای ۶ و ۷ آبان ۱۳۸۶، درون مرکز همایشهای بینالمللی صداوسیما.[۵۹]
- برگزاری مراسم هشتصدمـین سالروز تولد مولانا درون سازمان ملل.[۶۰]
- ترکیـه نیز برنامـههایی کـه به مناسبت سال جهانی مولانا برگزار کردهاست.[۶۱]
همچنین مولانا درون مثنوی معنرامون سخن گفتن بـه پارسی گفته:
پارسی گو گرچه تازی خوشتر هست عشق را خود صد زبان دیگر است
مولانا و جهان غرب
مولانا درون یک دهه گذشته بسرعت درون جهان غرب مشـهور شد بهطوریکه ترجمـه کتاب او درون آمریکا بـه بزرگترین و پر فروشترین کتاب سال تبدیل شد. ترجمـه کولمن بارکس درون سال ۲۰۰۱ بیش از ۵۰۰ هزار نسخه درون آمریکا فروش داشت.[۶۲]
ساخت فیلم
ایران
درخصوص زندگی مولوی فیلمـی درون سال ۱۳۹۳ با نام جلالالدین از شبکه ۱ سیمای جمـهوری اسلامـی ایران پخش گردید.[۶۳][۶۴][۶۵]
هالیوود
دیوید فرانزونی اعلام کردهاست کـه مـیخواهد فیلمـی دربارهٔ زندگی مولانا بسازد و اعلام کرده کـه گزینـه نخست او به منظور ایفای نقش مولانا، لئوناردو دیکاپریو است. این خبر انتقادات زیـادی بـه دنبال داشتهاست؛ این کـه چرا هیچ وقت نقشهای مـهم و مثبت بـه بازیگران خاورمـیانـهای داده نمـیشود و نقش شخصیتهای غیر آمریکایی و اروپایی تاریخی هم بـه بازیگران اروپایی و آمریکایی مـیرسد. بعضیها معتقدند این مسئله ناشی از «ترجیح نژادی» حاکم بر مناسبات هالیوود و صنعت سینمای اروپا است.[۶۶]
پانویس
↑ ۱٫۰۱٫۱۱٫۲ “RUMI, JALĀL-AL-DIN”. Encyclopædia Iranica, 2014. Retrieved 8 June 2016.
↑ ۲٫۰۲٫۱ خطای یـادکرد: خطای یـادکرد:برچسب <ref> غیرمجاز؛ متنی به منظور یـادکردهای با نام encyclopaedia1991 وارد نشدهاست. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
↑ کلیفورد ادموند باسورث، 1988، BALḴ, city and province in northern Afghanistan, Encyclopaedia Iranica: Later, suzerainty over it passed to the Qarā Ḵetāy of Transoxania, until in 594/1198 the Ghurid Bahāʾ-al-Dīn Sām b. Moḥammad of Bāmīān occupied it when its Turkish governor, a vassal of the Qarā Ḵetāy, had died, and incorporated it briefly into the Ghurid empire. Yet within a decade, Balḵ and Termeḏ passed to the Ghurids’ rival, the Ḵᵛārazmšāh ʿAlāʾ-al-Dīn Moḥammad, who seized it in 602/1205-06 and appointed as governor there a Turkish commander, Čaḡri or Jaʿfar. In summer of 617/1220 the Mongols first appeared at Balḵ.
↑ Lewis, F.D.. Rumi - Past and Present, East and West: The Life, Teachings, and Poetry of Jal‰l al-Din Rumi. Oneworld Publications, 2014. ISBN 978-1-78074-737-8. Retrieved 2016-06-20.
↑ لوئیس. مولوی. ۱۳۸۳. ۲۴–۱۸.
↑ ۶٫۰۶٫۱ بدیعالزّمان فروزانفر، زندگانی مولانا جلالالدین محمّد بلخی مشـهور بـه مولوی، تهران، ۱۳۱۵، ص ۵
↑ بنابر نظر فریتز مایر بهاء ولد پدر مولوی هنگام تولد او درون وخش از توابع ولایت بدخشان (واقع درون تاجیکستان امروزی) مقیم بودهاست. آنـهماری شیمل و فرانکلین لویس نیز این نظر را پذیرفتهاند.
Annemarie Schimmel, "I Am Wind, You Are Fire," p. 11. She refers to a 1989 article by the German scholar, Fritz Meier:
Tajiks and Persian admirers still prefer to call Jalaluddin 'Balkhi' because his family lived in Balkh, current day in Afghanistan before migrating westward. However, their home was not in the actual city of Balkh, since the mid-eighth century a center of Muslim culture in (Greater) Khorasan (Iran and Central Asia). Rather, as the Swiss scholar Fritz Meier has shown, it was in the small town of Wakhsh north of the Oxus that Baha'uddin Walad, Jalaluddin's father, lived and worked as a jurist and preacher with mystical inclinations.
Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West: The Life, Teachings, and Poetry of Jalâl al-Din Rumi, 2000, pp. 47–49.
Professor Lewis has devoted two pages of his book to the topic of Wakhsh, which he states has been identified with the medieval town of Lêwkand (or Lâvakand) or Sangtude, which is about 65 kilometers southeast of Dushanbe, the capital of present-day Tajikistan. He says it is on the east bank of the Vakhshâb river, a major tributary that joins the Amu Daryâ river (also called Jayhun, and named the Oxus by the Greeks). He further states: "Bahâ al-Din may have been born in Balkh, but at least between June 1204 and 1210 (Shavvâl 600 and 607), during which time Rumi was born, Bahâ al-Din resided in a house in Vakhsh (Bah 2:143 [= Bahâ' uddîn Walad's] book, "Ma`ârif."). Vakhsh, rather than Balkh was the permanent base of Bahâ al-Din and his family until Rumi was around five years old (mei 16-35) [= from a book in German by the scholar Fritz Meier--note inserted here]. At that time, in about the year 1212 (A.H. 608–609), the Valads moved to Samarqand (Fih 333; Mei 29–30, 36) [= reference to Rumi's "Discourses" and to Fritz Meier's book--note inserted here], leaving behind Baâ al-Din's mother, who must have been at least seventy-five years old."
Annemarie Schimmel, The Triumphal Sun: A Study of the Works of Jalaloddin Rumi, SUNY Press, 1993.
pg xv:"To sum up: Baha-i Walad did not live in Balkh itself but in a small place north of the Oxus (present-day Tajikistan)
by the name Wakhsh, which was under the administration of Balkh."
(That his son stated to have come from Balkh would correspond to a modern American's claim to hail from New York while he might have been born and raised in a small town in upstate New York or in Long Island.)
↑ Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West, Oneworld Publications, 2000. How is it that a Persian boy born almost eight hundred years ago in Khorasan, the northeastern province of greater Iran, in a region that we identify today as Central Asia, but was considered in those days as part of the Greater Persian cultural sphere, wound up in Central Anatolia on the receding edge of the Byzantine cultural sphere, in which is now Turkey, some 1500 miles to the west? (p. 9)
↑ ۹٫۰۹٫۱ John Renard,"Historical dictionary of Sufism", Rowman & Littlefield, 2005. pg 155: "Perhaps the most famous Sufi who is known to many Muslims even today by his title alone is the seventh/13th century Persian mystic Rumi"
↑ Annemarie Schimmel, “The Mystery of Numbers”, Oxford University Press,1993. Pg 49: “A beautiful symbol of the duality that appears through creation was invented by the great Persian mystical poet Jalal al-Din Rumi, who compares God's creative word kun (written in Arabic KN) with a twisted rope of 2 threads (which in English twine, in German Zwirn¸ both words derived from the root “two”)”.
↑ Ritter, H. ; Bausani, A. "ḎJ̲alāl al- Dīn Rūmī b. Bahāʾ al-Dīn Sulṭān al-ʿulamāʾ Walad b. Ḥusayn b. Aḥmad Ḵh̲aṭībī ." Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill Online. Excerpt: "known by the sobriquet Mawlānā (Mevlânâ), Persian poet and founder of the Mawlawiyya order of dervishes"
↑ Seyyed Hossein Nasr, “The Garden of Truth: The Vision and Promise of Sufism, Islam's Mystical Tradition”, Harper Collins, Sep 18, 2007. Pg 204:”Of Persian origin and born in Balkh, Rumi, the poet whose poems now are the most widely sodin America, spent the last forty years of his life in Konya in Anatolia. ”
↑ Cyril Glassé, Huston Smith, "The New Encyclopedia of Islam", Rowman Altamira, 2003. pg 235:"He was of Persian origin from Balkh, but left at an early age with his father Baha' ad-Din Walad, a scholar who had disagreements with the rulers".
↑ Franklin Lewis: "On the question of Rumi's multilingualism (pages 315-17), we may still say that he spoke and wrote in Persian as a native language, wrote and conversed in Arabic as a learned "foreign" language and could at least get by at the market in Turkish and Greek (although some wildly extravagant claims have been made about his command of Attic Greek, or his native tongue being Turkish") (Lewis 2008:xxi). (Franklin Lewis, "Rumi, "Past and Present, East and West: The Life, Teachings and Poetry of Jalal al-Din Rumi", One World Publication Limited, 2008).
↑ (S. Lornejad and A. Doostzadeh, On the Modern Politicization of the Persian Poet Nezami Ganjavi, edited by Victa Arakelova, Caucasian Centre for Iranian Studies, Yerevan, 2012, p. 96
Halmann also notes that in the West, scholars have always accepted Rumi as Persian (ibid. :266) based on his cultural heritage. However, Halmann does not include some details such as: The Persian colloquial dialect of Rumi’s father (with many Soghdian words) in Vakhsh, as well as the overall negative view on Oghuz Turks, his son admitting that he is not much confident in his Turkish and Greek (Franklin 2008:239-240) and actually mentions he does not know Turkish well in at least two other poems, Rumi’s everyday language being a colloquial Persian evidenced by his sermons, speeches and lectures recorded down by his students, usage of Persian while composing his poetry in Sama’, as well Rumi being of the Persian Sufi heritage of Attār and Sanāi, and many other details which are explained elsewhere (e.g. Doostzadeh 2009b).
↑ Doostzadeh, Ali (2009b). A Study about the Persian Cultural Legacy and Background of the Sufi Mystics Shams Tabrizi and Jalal al-Din Rumi
↑ «A Study about the Persian Cultural Legacy and Background of the Sufi Mystics Shams Tabrizi and Jalal al-Din Rumi». درون archive.org. بازبینیشده درون ۸ مـهٔ ۲۰۱۴.
↑ Annemarie Schimmel, “The Mystery of Numbers”, Oxford University Press,1993. Pg 49: “A beautiful symbol of the duality that appears through creation was invented by the great Persian mystical poet Jalal al-Din Rumi, who compares God's creative word kun (written in Arabic KN) with a twisted rope of 2 threads (which in English twine, in German Zwirn¸ both words derived from the root “two”) ”.
↑ Ritter, H. ; Bausani, A. "ḎJ̲alāl al- Dīn Rūmī b. Bahāʾ al-Dīn Sulṭān al-ʿulamāʾ Walad b. Ḥusayn b. Aḥmad Ḵh̲aṭībī ." Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill Online. Excerpt: "known by the sobriquet Mewlānā, persian poet and founder of the Mewlewiyya order of dervishes"
↑ Julia Scott Meisami, Forward to Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West, Oneworld Publications, 2008 (revised edition)
↑ Frederick Hadland Davis , "The Persian Mystics. Jalálu'd-Dín Rúmí", Adamant Media Corporation (November 30, 2005) , ISBN: 978-1-4021-5768-4.
↑ Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West, Oneworld Publications, 2000. “Sultan Valad (Rumi's son) elsewhere admits that he has little knowledge of Turkish” (pg 239) “Sultan Valad (Rumi's son) did not feel confident about his <command of Turkish” (pg 240)
↑ Annemarie Schimmel, The Triumphal Sun: A Study of the Works of Jalaloddin Rumi, SUNY Press, 1993, p. 193: "Rumi's mother tongue was Persian, but he had learned during his stay in Konya, enough Turkish and Greek to use it, now and then, in his verse"
↑ Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West: The Life, Teachings, and Poetry of Jalâl al-Din Rumi, 2000, pp. 47–49.
Professor Lewis has devoted two pages of his book to the topic of Wakhsh, which he states has been identified with the medieval town of Lêwkand (or Lâvakand) or Sangtude, which is about 65 kilometers southeast of Dushanbe, the capital of present-day Tajikistan. He says it is on the east bank of the Vakhshâb river, a major tributary that joins the Amu Daryâ river (also called Jayhun, and named the Oxus by the Greeks). He further states: "Bahâ al-Din may have been born in Balkh, but at least between June 1204 and 1210 (Shavvâl 600 and 607), during which time Rumi was born, Bahâ al-Din resided in a house in Vakhsh (Bah 2:143 [= Bahâ' uddîn Walad's] book, "Ma`ârif."). Vakhsh, rather than Balkh was the permanent base of Bahâ al-Din and his family until Rumi was around five years old (mei 16–35) [= from a book in German by the scholar Fritz Meier--note inserted here]. At that time, in about the year 1212 (A.H. 608–609), the Valads moved to Samarqand (Fih 333; Mei 29–30, 36) [= reference to Rumi's "Discourses" and to Fritz Meier's book--note inserted here], leaving behind Baâ al-Din's mother, who must have been at least seventy-five years old."
↑ William Harmless, Mystics, (Oxford University Press, 2008), 167.
↑ “As Safa points out (Saf 2:1206) the Discourse reflect the stylistics of oral speech and lack the sophisticated word plays, Arabic vocabulary and sound patterning that we would except from a consciously literary text of this period. Once again, the style of Rumi as lecturer or orator in these discourses does not reflect an audience of great intellectual pretensions, but rather middle-class men and women, along with number of statesmen and rulers”” (Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West, Oneworld Publications, 2008 (revised edition). p. 292)
↑ Dar al-Masnavi Website, accessed December 2009: According to the Dar al-Masnavi website: “In Forûzânfar's edition of Rumi's Divan, there are 90 ghazals (Vol. 1, 29;Vol. 2, 1; Vol. 3, 6; Vol. 4, 8; Vol. 5, 19, Vol. 6, 0; Vol. 7, 27) and 19 quatrains entirely in Arabic. In addition, there are ghazals which are all Arabic except for the final line; many have one or two lines in Arabic within the body of the poem; some have as many as 9–13 consecutive lines in Arabic, with Persian verses preceding and following; some have alternating lines in Persian, then Arabic; some have the first half of the verse in Persian, the second half in Arabic. ”
↑ * Franklin D. Lewis, Rumi: Past and Present, East and West: The Life, Teaching, and Poetry of Jalâl al-Din Rumi, rev. ed. (2008): "“a couple of dozen at most of the 35,000 lines of the Divan-I Shams are in Turkish, and almost all of these lines occur in poems that are predominantly in Persian”"
- franklin D. Lewis, Rumi: Past and Present, East and West: The Life, Teaching, and Poetry of Jalâl al-Din Rumi, rev. ed. (2008):"Three poems have bits of demotic Greek; these have been identified and translated into French, along with some Greek verses of Sultan Valad. Golpinarli (GM 416-417) indicates according to Vladimir Mir Mirughli, the Greek used in some of Rumi’s macaronic poems reflects the demotic Greek of the inhabitants of Anatolia. Golpinarli then argues that Rumi knew classical Persian and Arabic with precision, but typically composes poems in a more popular or colloquial Persian and Arabic.".
Mecdut MensurOghlu: “The Divan of Jalal al-Din Rumi contains 35 couplets in Turkish and Turkish-Persian which have recently been published me” (Celal al-Din Rumi’s turkische Verse: UJb. XXIV (1952), pp. 106–115)
↑ Dedes, D. 1993. Ποίηματα του Μαυλανά Ρουμή [Poems by Rumi]. Ta Istorika 10.18–19: 3–22.
[۱]
اشعار یونانی مولانا درون اینجا نیز مندرج شدهاست:
[۲]
↑ (Franklin Lewis, "Rumi, "Past and Present, East and West: The Life, Teachings and Poetry of Jalal al-Din Rumi", One World Publication Limited, 2008, p. 316). On Rumi's son, Sultan Walad, Franklin mentions: “Sultan Valad elsewhere admits that he has little knowledge of Turkish”(Sultan Walad): Franklin Lewis, "Rumi, "Past and Present, East and West: The Life, Teachings and Poetry of Jalal al-Din Rumi", One World Publication Limited, 2008, p. 239) and “Sultan Valad did not feel confident about his command of Turkish”(Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West, Oneworld Publications, 2000, p. 240)
فرانکلین منبع زیر را استناد مـیکند که
Masnavi-ye Waladi, Ensha’e Baha’ al-Din b. Mawlana Jalal al-Din Muhammad b. Hussayn-e Balkhi, Manshur beh Mowlavi, ed. Jajal al-Din oma’I (Tehran: Eqbal, 1316/1937)
بیت زیر را دارد:
↑ همایی، جلالالدین: مولوی نامـه/مولوی چه مـیگوید؟ (مجموعهٔ دو جلدی).
صفحه 1007: "عجب هست که اعقاب نزدیک مولانا گذشته از فارسی کـه زبان خانوادگی مادری آنها بود زبان عربی کـه به تحصیل آموخته بودند، هم بر ترکی و رومـی ترجیح مـیداند و مـهارتشان درون آن زبان بیش از ترکی بود. این بحث را هم بگفتهٔ "سلطان ولد" درون مثنوی "ولدنامـه" کـه معتبرترین سند به منظور سرگذشت احوال مولانا و مطالب فوق هست کوتاه مـیکنم:بگذر از گفت ترکی و رومـی//که از این اصطلاح محرومـی//گوی از پارسی و از تازی//که درون این هردو خوش همـیتازی
↑ Seyyed Hossein Nasr, "Islamic Art and Spirituality", Suny Press, 1987. p. 115: "Jalal al-Din was born in a major center of Persian culture, Balkh, from Persian speaking parents, and is the product of that Islamic Persian culture which in the 7th/13th century dominated the 'whole of the eastern lands of Islam and to which present day Persians as well as Turks, Afghans, Central Asian Muslims and the Muslims of the Indo-Pakistani subcontinent are heir. It is precisely in this world that the sun of his spiritual legacy has shone most brillianty during the past seven centuries. The father of Jalal al-Din, Muhammad ibn Husayn Khatibi, known as Baha al-Din Walad and entitled Sultan al-'ulama', was an oustanding Sufi in Balkh connected to the spiritual lineage of Najm al-Din Kubra."
↑ Norman Calder, Jawid Ahmad Mojaddedi, Andrew Rippin, Classical Islam, Routledge, 2003, p.253
↑ «فارسی، زبان مردم کوچه بازار قونیـه بودهاست». سایت خبری ایران بالکان. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی درون ۲۶ ژانویـه ۲۰۱۳. بازبینیشده درون ۳۰ خرداد ۱۳۸۹.
↑ همایی، جلال الدین: مولوی نامـه/مولوی چه مـیگوید؟ (مجموعه دو جلدی).
صفحه 1004: ".. زبان فارسی چندان رواج و شیوع داشت کـه در حکم زبان بومـی شمرده مـیشد و همگان آن را درمـیافتند و فهم مـید. بهترین دلیل ما بر این دعوی گفتهٔ سلطان ولد فرزند برومند مولوی کـه است کـه در همان قونیـه متولد شده و همانجا نشو و نما یـافته و آثار ادبی خود را بوجود آورده بود. وی درون منظومـهٔ ولدنامـه بعد از چند بیت کـه به عربی ساختهاست مـیگوید:
فارسی گو کـه جمله دریـابند. گرچه زین غافلاند و در خوابند
↑ لوئیس. مولوی. ۱۳۸۳. ۸۵ و ۳۶۱.
↑ کریم زمانی. «مقدمـه مؤلف». درون شرح جامع مثنوی معنوی. چاپ چهاردهم. تهران: اطلاعات، ۱۳۸۳. ۲۱ که تا ۲۳. شابک ۹۶۴–۴۲۳–۳۵۳–۰.
↑ (مولانا، دیروز که تا امروز، شرق که تا غرب؛ ص ۹۲)
↑ (مولانا – از بلخ که تا قونیـه؛ ص ۳۴)
↑ (همان؛ ص ۳۴)
↑ (همان؛ ص ۳۷)
↑ (شمس من و خدای من؛ ص ۶۲)
↑ (مولانا – از بلخ که تا قونیـه؛ ص۳۲)
↑ (شمس من و خدای من؛ ص۳۰)
↑ (همان؛ ص۳۱)
↑ حسین الهی قمشـه ای. «کتاب کیمـیا».
↑ franklin D. Lewis, Rumi: Past and Present, East and West: The Life, Teaching, and Poetry of Jalâl al-Din Rumi, rev. ed. (2008):"Three poems have bits of demotic Greek; these have been identified and translated into French, along with some Greek verses of Sultan Valad. Golpinarli (GM 416-417) indicates according to Vladimir Mir Mirughli, the Greek used in some of Rumi’s macaronic poems reflects the demotic Greek of the inhabitants of Anatolia. Golpinarli then argues that Rumi knew classical Persian and Arabic with precision, but typically composes poems in a more popular or colloquial Persian and Arabic.".
↑ آثار یونانی
Greek Verses of Rumi & Sultan Walad
↑ Franklin D. Lewis, Rumi: Past and Present, East and West: The Life, Teaching, and Poetry of Jalâl al-Din Rumi, rev. ed. (2008):"“a couple of dozen at most of the 35,000 lines of the Divan-I Shams are in Turkish, and almost all of these lines occur in poems that are predominantly in Persian”"
Franklin Lewis, Rumi Past and Present, East and West, Oneworld Publications, 2000. “Sultan Valad (Rumi's son) elsewhere admits that he has little knowledge of Turkish”(pg 239) “Sultan Valad (Rumi's son) did not feel confident about his command of Turkish”(pg 240)
↑ انتخابی، نادر، دین، دولت و تجدد درون ترکیـه، تهران: هرمس، چاپ یکم: ۱۳۹۲، ص۹–۳۷.
↑ ترکها زادگاه مولانا را بازسازی مـیکنند
↑ http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2007/12/071228_mf_festival.shtml
↑ http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2007/12/071215_mv-of-konya-pix.shtml
↑ برگزاری همایش 'مولانا از بلخ که تا همـیشـه' درون هرات
↑ نوشتار «تمبر مولانا درون آمریکا منتشر شد.» از خبرگزاری مـیراث فرهنگی (دسترسی درون ۲۱ ژوئن ۲۰۰۷)
↑ کنگره بزرگداشت هشتصدمـین سال تولد مولانا با حضور رئیس جمـهور آغاز شد. - خبرگزاری مـهر
↑ اخبار کنگره مولانا: نشست خبری کنگره عظیم مولانا - مولانا نیوز
↑ 'Shams and Mowlavi' painting unveiled - PressTv
↑ همایش بینالمللی داستان پردازی مولوی برگزار مـیشود. - مـهرنیوز
↑ 800th Anniversary of the Birth of Mawlana Jalal-ud-Din Balkhi-Rumi
↑ نوشتار «با تلاش ترکیـه و سکوت نـهادهای ایرانی رومـی جایگزین مولانا» درون روزنامـه اعتماد ملی
↑ وبگاه هندو
↑ آغاز پخش سریـال تاریخی «جلالالدین» از فردا + تصاویر جدید ana.ir
↑ ابهام درون منابع مکتوب «جلالالدین»، سریـال تاریخی جدید سیما ibna.ir
↑ [۳] آغاز پخش سریـال «جلالالدین» از شبکه یک .yjc.ir
↑ http://ir.voanews.com/content/social-media-rumi-dicaprio-white/3367615.html?ltflags=mailer
جستارهای وابسته
- اسین چلبی
- بنیـاد بینالمللی مولانا
منابع
- مشارکتکنندگان ویکیپدیـا. «Djalâl ad-Dîn Rûmî». درون دانشنامـهٔ ویکیپدیـای فرانسوی، بازبینیشده درون ۱ آوریل ۲۰۱۲.
- مشارکتکنندگان ویکیپدیـا. «Rumi». درون دانشنامـهٔ ویکیپدیـای انگلیسی، بازبینیشده درون ۱ آوریل ۲۰۱۲.
- مشارکتکنندگان ویکیپدیـا. «Dschalal ad-Din ar-Rumi». درون دانشنامـهٔ ویکیپدیـای آلمانی، بازبینیشده درون ۱ آوریل ۲۰۱۲.
- لوئیس، فرانکلین. مولوی: دیروز و امروز، شرق و غرب. ترجمـهٔ فرهاد فرهمندفر. تهران: نشر ثالث، ۱۳۸۳. شابک ۹۶۴–۳۸۰–۰۶۶–۰.
- غزلیّات شورانگیز شمس تبریزی، بـه انتخاب: فریدون کار، با مقدّمـهٔ لطفعلی صورتگر، چاپ مروی، تهران، پائیز ۱۳۷۰
- زرینکوب، عبدالحسین. پله پله که تا ملاقات خدا، دربارهٔ زندگی، اندیشـه و سلوک مولانا جلال الدّین رومـی، انتشارات علمـی، چاپ هفدهم، تهران، ۱۳۸۰
- بدیعالزّمان فروزانفر، زندگانی مولانا جلال الدین محمّد، تهران، ۱۳۶۶.
- شرح جامع مثنوی معنوی، تألیف کریم زمانی، دفتر اول، انتشارات اطلاعات.
- مولانا – دیروز که تا امروز، شرق که تا غرب، دربارهٔ زندگی، معارف و شعر جلال الدین محمد بلخی، تألیف: فرانکلین دین، لویس؛ ترجمـه :حسن لاهوتی، چاپ سوم، زمستان ۱۳۸۶.
- از تعلیقات کتاب رساله سپهسالار درون مناقب حضرت خداوندگار، فریدون بن احمد سپهسالار (متوفی ۷۱۲ یـا بیش از آن)، مقدمـه، تصحیح و تعلیقات: محمد افشینوفایی. تهران؛ سخن، ۱۳۸۵.
- مولانا - از بلخ که تا قونیـه – تحقیق و تألیف عبدالرفیع حقیقت (رفیع). تهران: کومش، ۱۳۸۴؛ چاپ اول - سال ۱۳۸۴ خورشیدی.
- شمس من و خدای من، پژوهشی دربارهٔ زندگی مولانا و ارتباط عرفانی او با شمس تبریزی، پرویز عباسی داکانی.
- شرح زندگانی مولوی، بـه قلم بدیعالزمان فروزانفر، انتشارات تیرگان.
پیوند بـه بیرون
گفتاوردهای مرتبط درون ویکیگفتاورد
متن مرتبط درون ویکینبشته
نگارخانـهٔ مرتبط درون ویکیانبار
- رادیو مولانا
- آثار مولانا (کتابخانـه آزادِ فارسی)
- تحقیقاتی درون پیرامون فرهنگ و قومـیت ایرانی شمس تبریزی و جلال الدین رومـی - بـه زبان انگلیسی
- Dunn, P. , Mascetti, M. D. , and Nicholson, R. A. The Illustrated Rumi ~ A Treasury of Wisdom from the Poet of the Soul, Foreword by Huston Smith, The Book Laboratory Inc. , 2000.
- مولانا جلالالدین رومـی — دانشگاه ادیـان و مذاهب
- فایل رایـانـهای اشعار مولوی متن اصلی فارسی: حسین کُرد؛ Rumi’s Work in Persian /Farsi rumisite.com
مولوی
آثار
- مثنوی معنوی
- دیوان شمس
- فیـه مافیـه
- مجالس سبعه
- مکتوبات
افراد مرتبط
- شمس تبریزی
- سلطان ولد (پسر)
- گُرجی خاتون (حامـی)
- صلاحالدین زرکوب
- حسامالدین چلبی
- علاءالدین کیقباد
- بهاءالدین ولد
- برهانالدین محقق ترمذی
دیگر
- طریقت مولویـه
- مولویپژوهی
- موزهٔ مولوی
- سماع
- قونیـه
- پادشاه و کنیزک (داستان مثنوی معنوی)
- دژ هوشربا
- هزلیـات مولوی
- معارف بهاء
مولویشناسان
- محمدتقی جعفری
- محمدعلی موحد
- احمد افلاکی
- سروش دباغ
- ادوارد ژوزف
- عبدالکریم سروش
- محمدجعفر مصفا
- بدیعالزمان فروزانفر
- محمدرضا شفیعی کدکنی
- مـهدیـه الهی قمشـهای
- مصطفی بروجردی
- کریم زمانی
- نـهال تجدد
- عبدالباقی گولپینارلی
- کبیر هلمـینسکی
منابع مرجع
- وَلَدنامـه
- مناقبالعارفین
- رسالهٔ سپهسالار
رسانـه
تاریخ فلسفه و حکمت ایران
پیش از اسلام
مکاتب
فلسفه زرتشتی • حکمت خسروانی • فلسفه مانی • فلسفه مزدکی
فیلسوفان
زرتشت • اوستن • مانی • مزدک • پاول پارسی
پس از اسلام
مکاتب
فلسفه اولیـه اسلامـی • فلسفه مشاء • مکتب تهافت • فلسفه اشراق • حکمت متعالیـه • مکتب تفکیک
فیلسوفان
ابن سینا • ابن مقفع • ابن ندیم • ابوالوفا • ابوحامد کرمانی • ابن ابی صادق • عامری •ابوریحان بیرونی • ابوسعید ابوالخیر. ابوسلیمان منطقی • ابویوسف کندی • اخوان الصفا • افضلالدین کاشانی • اقلیدسی • ایرانشـهری • بهمنیـار • بوزجانی • بیضاوی •بابا افضل کاشانی • جابر ابن حیـان • جلالالدین دوانی • جمشید کاشانی • جهم بن صفوان • حاجی بکتاش. حافظ • حلاج • خوارزمـی • زکریـای رازی • سجستانی • سعدالدین تفتارانی • سنایی • سهروردی • شـهرستانی • صوفی.
طبری • عبدالرزاق لاهیجی • عطار نیشابوری. عمر خیـام • عین القضاه همدانی • غزالی • فارابی • غیـاثالدین منصور دشتکی • فخر رازی • قاضیزاده رومـی • قطبالدین شیرازی • محمود شبستری • مسعودی • ابن مسکویـه • ملاصدرا • ملاهادی سبزواری • مولانا • مـیرداماد • مـیرزا ابوالحسن جلوه • مـیرفندرسکی • ناصر خسرو • نصیرالدین طوسی • نظامـی • واصل بن عطا
وابسته
تصوف • عرفان اسلامـی
زبان فارسی درون سرزمـینهای مختلف
شبهقاره هند
- هند (پادشاهان پارسیگو • سنگنگارههای فارسی)
- پاکستان
- کشمـیر
- بنگلادش
- نپال
- مـیانمار
عثمانی
- ترکیـه (کردستان ترکیـه)
- بالکان
قفقاز
- جمـهوری آذربایجان (تاتی قفقاز • یـهودی-تاتی)
- ارمنستان
- گرجستان
- قفقاز شمالی
جهان عرب
- امارات
- بحرین
- قطر
- کویت
- عمان
- سوریـه
- عراق (کردستان عراق)
- لبنان
- شمال آفریقا
آسیـای مرکزی
- ایران
- افغانستان
- تاجیکستان
- ازبکستان (یـهودی بخارایی)
- ترکمنستان
- قرقیزستان
- قزاقستان
- چین (تاشکورگان • سین کیـانگ • تبت)
دیگر مناطق
- استرالیـا
- بریتانیـا
- آلمان
- آمریکا
- کانادا
- روسیـه
- سوئد
- مالزی
- تایلند
مرتبط
- زبانهای هندوایرانی
- جوامع فارسیزبان
- مردمان فارسیزبان
- مردمان ایرانی
- فهرست کشورها بر پایـه جمعیت فارسیزبان
- ایرانیـان فارسیزبان
- ایرانیـان مقیم خارج
- بنیـاد سعدی
- پسوند ستان
- فارسی مـیانـه
- فارسی دری
- فارسی تاجیکی
- فهرست شاعران فارسیزبان
- الفبای فارسی
- دستور زبان فارسی
- فارسی سره
- زبان اردو
- آمـیختگی فارسی با زبانهای دیگر
- تاثیر زبان فارسی بر زبان های دیگر
- تاثیر فارسی بر عربی
- تاثیر فارسی بر اردو
- تاثیر فارسی بر ترکی
- تاثیر فارسی بر ازبکی
- بریل فارسی
- واژگان فارسی
- خط فارسی
- فرهنگهای واژگان زبان فارسی
- فهرست واژگان فارسی درون زبان های دیگر
- فهرست وامواژهها درون فارسی
- فهرست واژههای متفاوت درون فارسی افغانستان و ایران
- فرهنگ هندو ایرانی
دادههای کتابخانـهای
- WorldCat Identities
- VIAF: 98930150
- LCCN: n81059876
- ISNI: 0000 0001 2144 9235
- GND: 118716158
- SELIBR: 64197
- SUDOC: 026878844
- BNF: cb119039002 (دادهها)
- BIBSYS: 90183293
- ULAN: 500337998
- MBA: 6ccbf2fe-c59d-46d8-8be4-756fdc9ff90c
- NLA: 35206392
- NDL: 00444476
- NKC: jn19981000927
- ICCU: IT\ICCU\BVEV\013673
- BNE: XX949088
- SNAC: w60c516m
زبان و ادبیـات عربی درون دوران عبّاسی و مملوکی
دوران عباسیـان : ۷۵۰ - ۱۲۵۸ مـیلادی
/ ۱۳۲ - ۶۵۶ قمری •
دوران مملوکان : ۱۲۵۰ - ۱۵۱۷ مـیلادی/ ۶۴۸ - ۹۲۳ قمری
دورهٔ اول عبّاسی
دورهنگاری رسمـی : ۷۵۰ - ۸۴۷م/ ۱۳۲ - ۲۳۲ق (عصر زرین عباسی)
افراد
پیشباشندگان
(مخضرم)
عبدالله بن مُقفع • هلال بن اسعر مازنی • رؤبه • ابوالهندی • سدیف • ابن مـیاده • ابونخیله راجز • سعید دارمـی • ابوعمرو بن العلاء • افلح بن یسار • حماد عجرد • حماد راویـه • حسین اسدی • ابو دلامـه • ابن المولی • اسماعیل بن عمار • صالح بن عبدالقدوس • بشار بن برد • ابراهیم بن هرمـه • احیمر سعدی • والبه بن حباب • مطیع بن ایـاس • عکاشـه عمـی • آدم بن عبدالعزیز • سید حمـیری • خلیل بن احمد • نُصیب • اخفش اکبر • مفضل ضبی • سیبویـه • خلف الاحمر • ابن دمـینـه
نوگرایـان
(مُحدِث)
رابعه عدویـه • مروان بن ابیحفصه • یونس بن حبیب • سلم خاسر • معاذ هراء • کسائی کوفی • مؤمل بن امـیل • منصور نمری • عباس بن احنف • اشجع سلمـی • رؤاسی • مؤرج سدوسی • ابوالشیص • عمانی راجز • ابن مناذر • ربیعه رقی • • ابونواس • نویب • ابان لاحقی • فضل رقاشی • شافعی • نضر مازنی • قطرب • ابوعمرو شیبانی • الفرّاء • صریع الغوانی • ابوالشمقمق • هیثم بن عدی • ابوعبیده معمر • علیـه بنت المـهدی • ابوحیـه نمـیری • ابوالعتاهیـه • علی العکوک • ابن هشام • ابوزید انصاری • اصمعی • عبدالملک حارثی • سهل بن هارون • عمرو بن مسعده • اخفش اوسط • کلثوم عتابی • ریـاشی • ابومسحل • ابراهیم یزیدی • ابوحفص شطرنجی • عوف خزاعی • قاسم هروی • ابراهیم بن مـهدی • جَرمـی • ابوالحسن لحیـانی • ابودلف عجلی • ابونصر عتبی • محمود الوراق • بکر بن نطاح • محمد سعد • ابن اعرابی • محمد بن امـیه • ابن سلام جمحی • ابوتمام • محمد زیـات • دیک الجن • محمد وُهیب • عبدالصمد معذل • ابراهیم صولی • ابن السکیت • محمد بن حبیب • دعبل خزاعی • ابواسحاق زیـادی • علی الجهم • ابوعثمان مازنی • محمد بن صالح علوی • حسین ضحاک • ابوزید قرشی • محمد عطوی • • جاحظ • ابوحاتم سجستانی • ریـاشی نحوی • حسین عبدالسلام • فضل • سعید کاتب • پوران • خدیجه بنت مأمون • بکر بن خارجه • خالد، کاتب بغدادی • ابوالعنبس صیمری • ابوسعید سُکّری • ابن قتیبه دینوری • ابراهیم مدبر • ابن ابیدنیـا • ابوالعیناء • ابن رومـی • ابوالعباس مبرد • • بحتری • ابوعثمان اشناندانی • ابوالعباس ثعلب • ابوطالب مفضّل • ناشئ اکبر • ابن معتز • محمد بن داوود • ابوبکر ظاهری اصفهانی • ابن بسام بغدادی • ابوجعفر طبری • ابواسحاق زجاج • ابوعثمان ناجم • اخفش اصغر • ابن العلاف • بدر التمام • نجیرمـی • حسناء •
آثار
کلیله و دمنـه • الف لیلة و لیلة • البیـان و التبیین • الحیوان • البخلاء • المحاسن والأضداد • الکتاب (سیبویـه) •
رویدادها: آغاز عصر زرین اسلامـی (سدهٔ هشتم مـیلادی/ از ۸۱ قمری) • براندازی خلافت امویـان درون شام و برپایی عباسیّان درون کوفه، ۷۵۰م/ ۱۳۲ق • بنیـانگذاری شـهر بغداد، پایتخت عباسیـان درون ۷۶۲م / ۱۴۵ق بهدست ابوجعفر منصور • بنیـانگذاری بیتالحکمـه درون بغداد و آغاز ترجمـه
دورهٔ دوم عبّاسی
دورهنگاری رسمـی : ۸۴۷ - ۱۰۵۵م/ ۲۳۲ - ۴۴۷ق (عصر نفوذ ترکان یـا عصر سلجوقی)
افراد
از مـیانـهٔ سدهٔ سوم
که تا مـیانـهٔ سدهٔ پنجم هجری
ابن درید • ابن طباطبا علوی • نفطویـه • جحظه برمکی • عبدالرحمن همدانی • محمد بن قاسم انباری • قدامة بن جعفر • مسعودی • ابوابراهیم فارابی • ابن ورقاء شیبانی • ابوطیب لغوی • ابوطیب متنبی • سیف الدوله حمدانی • ابوعلی قالی • ابوالفرج اصفهانی • ابوفراس حمدانی • ابوالفضل بن عمـید • ابن لنکک • خبز أرزی • کشاجم • سری الرفاء • ابوسعید سیرافی • ابن خالویـه • ابوالقاسم آمدی • ابوعلی فارسی • ابوبکر خوارزمـی • مرزبانی • صاحب بن عباد • ابن ندیم • ابوهلال عسکری • احمد بن فارس • بدیعالزمان همدانی • ابوالفرج ببغاء • جوهری • ابوالعباس نامـی • ابن رقعمق
سدهٔ پنجم هجری
که تا پایـان آن
ابوالفتح بستی • ابوبکر باقلانی • قابوس بن وشمگیر • شریف رضی • عبدالصمد بن بابک • ابوحیـان توحیدی • ابن خلف نیرمانی • ابوعلی مرزوقی • مـهیـار دیلمـی • ابومنصور ثعالبی • ابن دوست • شریف مرتضی • ابوالفضل مـیکالی • ابوالحسن بصروی • ابوالعلاء معری •
ابن ابیحصینـه • خطیب بغدادی • صردر • ابن سنان خفاجی • باخرزی • واحدی • شریف بیـاضی • ابن بابشاذ • مؤید فی الدین • عبدالقاهر جرجانی • ابن حیوس • ابن شبل بغدادی • ابواسحاق شیرازی • ابوالعباس جرجانی • ابن شخبا عسقلانی • ابن ناقیـا بغدادی • ظهیرالدین رودراوری • ابن همماه رامشی • ابن ابیصقر واسطی • سراج قاری • ابن خطیب تبریزی • راغب اصفهانی
آثار
الأغانی • یتیمة الدهر • المثل السائر • تاریخ الأمم والملوک • جامع البیـان عن تاویل آیَ القرآن • الفرج بعد الشدة • مقامات • الغفران • جمـهرة اللغة • نـهج البلاغة • أسرار البلاغة • الشعر والشعراء • أدب الكاتب • مروج الذهب •
رویدادها: آغاز سلطنت سلجوقیـان ، ۱۰۳۷م/ ۴۲۹ق درون اصفهان • فرمانروایی اخشیدیـان بر مصر و شام (۹۳۵- ۹۶۹م/ ۳۲۳- ۳۵۸ق) • فرمانروایی حمدانیـان درون شمال عراق و شام (۹۰۵- ۱۰۰۴م/ ۲۹۳- ۳۹۴ق) • فرمانروایی بویـهیـان درون غرب ایران و عراق (۹۳۲- ۱۰۵۵م/ ۳۲۰- ۴۴۷ق) • آغاز دولت فاطمـیان درون مصر و شمال آفریقا (۹۰۹م/ ۲۹۷ق) •
دورهٔ سوم عبّاسی
دورهنگاری رسمـی : ۱۰۵۵ - ۱۲۵۸م/ ۴۴۷ - ۶۵۶ق
افراد
سدهٔ ششم هجری
ابوالمظفر ابیوردی • ابن مکنسه اسکندرانی • مرتضی شـهرزوری • طغرایی • ابوعبدالله سنبسی • ابوالجوائز مطامـیری • حریری • عمر خیّام • ابوالفضل مـیدانی • ابن منیر طرابلسی • ادیب غزی • ابن حکینا • بدیع دمشقی • ظافر حداد • بدیع اصطرلابی • بارع بغدادی • ابن افلح عبسی • جارالله زمخشری • ابومنصور جوالیقی • ابن قسیم حموی • ناصحالدین ارجانی • ابن قیسرانی • فضلالله راوندی • ابن قادوس دمـیاطی • یحیی حصکفی • وأواء حلبی • ابن منجب صیرفی • طلائع بن رزیک • مؤید آلوسی • ابن قطان بغدادی • امـینالدوله بن تلمـیذ • قاضی مـهذب و قاضی رشید • قاضی جلیس • ابن کیزانی • حمـید بن مالک کنانی • ابن خلال • ابن خشاب بغدادی • عرقله دمشقی • ابن قلاقس اسکندری • ابوالمعالی حظیری • عماره یمنی • ابن الدهان بغدادی • ابن الدهان موصلی • ابن عساکر • کمالالدین شـهرزوری • نشوان حمـیری • رشیدالدین وطواط • ابوالبرکات انباری • محمد بن بختیـار بغدادی • تقیـه صوریـه • ابن القم زبیدی • عمادالدین اصفهانی • ابن برّی • اسامـه بن منقذ • موفقالدین بحرانی اربلی • محییالدین شـهرزوری • شـهابالدین یحیی سهروردی • سراجالدین اوشی • ابن معلم واسطی • کامل بن فتح • سعادة حمصی • قاضی فاضل • ابن ناهوج اسکافی • ابوالفتح بلطی • ضیـاءالدین شـهرزوری • علمالدین شاتانی
نیمـهٔ اول سدهٔ هفتم هجری
یحیی صرصری • فخر رازی • ابن سناءالملک • ابوالفتح مطرزی • ابوالبقاء عکبری • قاسم بن حسین خوارزمـی • محمد قتلمش • سراجالدین سکاکی • یـاقوت حموی • فتح بنداری • عبداللطیف بغدادی • راجح حلی • محییالدین بن عربی • جمالالدین قفطی • ابن حاجب • ابن مطروح • رضیالدین صغانی • کمالالدین زملکانی • ابن ابیحدید • بهاءالدین زهیر • ابن العدیم • شـهابالدین زنجانی • شمـیم حلی • ابن نفاده • ابن مجاور • نفیس قطرسی • ابن ساعاتی • اسعد بن مماتی • مجدالدین بن اثیر • ابن الدهان واسطی • ابن ظافر ازدی • سلیمان بن بنین • فتیـان شاغوری • قتاده بن ادریس • ابن نبیـه • ابن شمسالخلافه • بهاءالدین سنجاری • یـاقوت بن عبدالله • مظفر عیلانی • نجمالدین بن صابر بغدادی • ابن دنینیر • قاسم واسطی • شرفالدین حلی • ابن اردخل • ابن مقرب • عزالدین بن اثیر • ابن عنین • بهاءالدین بن شداد • عمر بن فارض • حسامالدین حاجری • شواء حلبی • ابن مستوفی اربلی • ابن دبیثی • ضیـاءالدین بن اثیر • مکزون سنجاری • علمالدین سخاوی • عبدالمحسن بن حمود • نجمالدین قمراوی • ایدمر محیوی • جمالالدین بن نجار • ابراهیم بن اونبا • ابن ابیاصبع • سیفالدین مشد • ابن الحلاوی • نورالدین اسعردی • صدرالدین بصری • عزالدین حسن اربلی • ابن زیلاق • شرفالدین انصاری • یوسف نفیس
آثار
معجم الأدباء • مجمع الأمثال • أساس البلاغة • الکشّاف عن حقائق التنزیل
رویدادها: بنیـانگذاری نظامـیه بغداد (۱۰۶۸م/ ۴۵۹ق) • پایـان عصر زرین اسلامـی (سدهٔ سیزدهم مـیلادی/ پیش از سدهٔ ۶ هجری) • آغاز جنگهای صلیبی (۱۰۹۵م/ ۴۸۸ق) • پایـان دولت فاطمـیان (۱۱۷۱م/ ۵۶۷ق) • فرمانروایی ایوبیـان (۱۱۷۴- ۱۲۵۰م/ ۵۶۹- ۶۴۷ق) • پایـان سلطنت سلجوقیـان (۱۱۹۴م/ ۵۵۲ق) • سقوط بغداد درون ۱۰ فوریـه ۱۲۵۸م/ ۹ صفر ۶۵۶ق بهدست ایلخانان مغول و پایـان خلافت عباسیـان درون بغداد •
دورهٔ اول مملوکی
دورهنگاری رسمـی : ۱۲۵۰ - ۱۳۸۲م/ ۶۴۸ - ۷۸۴ق (دورهٔ ممالیک بحری)
افراد
نیمـهٔ دوم سدهٔ هفتم هجری
ابو شامـه • شرفالدین رحبی • ابن ابیاصیبعه • محییالدین بن قرناص • جلالالدین رومـی • نصرالله بن شقیر • شـهابالدین تلعفری • مجدالدین ابن ظهیر اربلی • محمد بن سوار • ابوالحسین جزار • ابن لؤلؤ ذهبی • ابن خلکان • ابن بارزی • مجیرالدین اسعردی • ابن نقیب • شاب الظریف • عفیفالدین تلمسانی • بهاءالدین اربلی • ابن لقمان • ابن عبدالظاهر • رسعنی • کمالالدین ابن اعمـی • سعدی شیرازی • تقیالدین سروجی • شرفالدین بوصیری • علی بن عقبه • سراجالدین وراق • ابن واصل • یـاقوت مستعصمـی • ابن هتیمل • ابن جلنک • ابن دقیق العید • ابن معالی رقّی • ابن طقطقی • ابن عطاء اسکندری • شـهابالدین عزازی • ابن دانیـال • ابن منظور • عمر بن مسعود • نصیرالدین ی • سلطان ولد •
سدهٔ هشتم هجری
شرفالدین قدسی • صدرالدین ابن وکیل • ابن طیبی • جمالالدین وطواط • محمد بن علی مازنی • ابن دمرتاش • شمسالدین صایغ • شـهابالدین محمود بن فهد • ابوالفداء • شـهابالدین نویری • ابن ابیجراده • عامر بصری • ابن سید الناس • جلالالدین قزوینی • محمد بن قاسم واسطی • یحیی بن حمزه علوی • ادفوی • ابن فضلالله عمری • ابن الوردی • صفیالدین حلی • ابن معتوق • فاضل یمانی • ابراهیم قیسرانی • ابن هشام انصاری • ابن شاکر • صلاحالدین صفدی • ابن نباته • یـافعی • ابن عقیل • فیّومـی • بهاءالدین سبکی • شریف نیشابوری • ابن حبیب حلبی • ابراهیم حکری • برهانالدین قیراطی • دمنـهوری • جمالالدین امـیوطی • ابواحمد شاعر • بُرعّی • کمالالدین دمـیری • ابن مکانس • ابن بطوطه
سدهٔ نـهم هجری
ابن خطیب داریـا • فیروزآبادی • قلقشندی • بدرالدین دمامـینی • ابن حجة حموی • تقیالدین مقریزی • بهاءالدین ابشیـهی • ابراهیم بن موسی کرکی • ابن حجر عسقلانی • ابن عربشاه • شمسالدین نواجی • ابراهیم باعونی • شُمنّی • ابن تغری • شـهابالدین حجازی • برهان بقاعی • ابن ابیبکر • ابن الهائم
آثار
وفیـات الأعیـان • الوافی بالوفیـات • الدُرَر الكامِنة •
رویدادها: حملات مغولان بـه شام و درگیریهای ایلخانان با مملوکان (۱۲۶۰/ ۶۵۸ق- ۱۳۲۳/ ۷۲۲ق) • پایـان جنگهای صلیبی (۱۲۹۱م/ ۶۹۱ق) • ۲۷ ژوئیـه ۱۲۹۹م/ ۲۷ شوال ۶۹۸ق، آغاز پادشاهی عثمانی
دورهٔ دوم مملوکی
دورهنگاری رسمـی : ۱۳۸۲ - ۱۵۱۷م/ ۷۸۴ - ۹۲۳ق (دورهٔ ممالیک برجی)
افراد
دهههای آغازین سدهٔ دهم هجری
احمد پاشا رومـی • شمسالدین سخاوی • شمسالدین قادری • ابن اهدل • احمد بن عبیـه • محمد جلجولی • جلالالدین سیوطی • ابن فرفور • عبدالقادر بن حبیب • جلالالدین بن هبةالله • ابن ملیک • اُشمونی • قانصوه غوری • عایشـه باعونیـه • حسین البیری • حمزه ناشری • محمد بن عمر حمـیری • ابن ایـاس • عبدالهادی سودی • فاطمـه حنفی • ابراهیم شیشری • ابراهیم انطاکی • عصامالدین اسفراینی • ابن ولی مقدسی
آثار
تحفة النظار فی غرائب الأمصار • تفسیر جلالین • خصائص الکبری •
رویدادها: ۲ ژانویـه ۱۴۹۲؛ نبرد گرانادا و پایـان فرمانروایی امارت گرانادا و مسلمانان بر اندلس • آغاز پادشاهی صفویـان ۱۵۰۱/ ۹۰۷ق • جنگ عثمانی و مملوکان (۱۵۱۶–۱۵۱۷) - • ۲۲ ژانویـه ۱۵۱۷م/ ۲۹ ذیالحجه ۹۲۲ق نبرد ریدانیـه؛ فروپاشی سلطنت مملوکان و پایـان خلافت عباسیـان (تحت سلطنت مملوکان) •
مشاهیر خراسان بزرگ
دانشمندان
- ابوعلی سینا
- ابوریحان بیرونی
- جابر بن حیـان
- خواجه نصیرالدین طوسی
- محمد بن موسی خوارزمـی
- عمر خیـام نیشابوری
- ابوالوفا محمد بوزجانی
- علی بن محمد سمرقندی
- مولانا عبدالعلی بیرجندی
- ابوجعفر خازن خراسانی
- ابومحمود حامدبن خضر خجندی
- ابوالحسن علی بن احمد نسوی
- ابن کثیر فرغانی
- شرفالدین طوسی
- ابوسعید سجزی
- ابومعشر بلخی
- ابوزید بلخی
- حبش حاسب
- خازنی
فلاسفه
- ابوحامد محمد غزالی
- ابوالحسن محمد عامری
- ابوعلی سینا
- ابونصر فارابی
- ناصرخسرو
- محمد بکتاش
- عبدالکریم قشیری
- ابوسلیمان سجستانی
- محمد بن عبدالکریم شـهرستانی
علمای اسلامـی
- فخر رازی
- شیخ طوسی
- تفتازانی
- عمر نسفی
- محمد بخاری
- جارالله زمخشری
- احمد بن حسین بیـهقی
- امامالحرمـین جوینی
- خواجه عبدالله انصاری
- ابوداوود سلیمان
- ابوحنیفه نعمان بن ثابت
- حسین بن مسعود بغوی
- برهانالدین مرغینانی
- عبدالکریم قشیری
- ابو منصور ماتریدی
- احمد بن شعیب نسائی
- ابوعیسی محمد ترمذی
- مسلم بن حجاج نیشابوری
- ابوعبدالله حاکم نیشابوری
شاعران و عارفان
- ابوالقاسم فردوسی
- عبدالرحمن جامـی
- ابوسعید ابوالخیر
- عطار نیشابوری
- کمالالدین بهزاد
- دقیقی توسی
- رابعه بلخی
- رودکی
- مولوی
- سنایی
- احمد جام
- عزالدین حسناوغلو اسفراینی
تاریخدانان
چهرههای سیـاسی
- ابوالفضل بیـهقی
- ابومسلم خراسانی
- علیشیر نوایی
- عطاملک جوینی
- محمد عوفی
- ابوعلی بلعمـی
- گوهرشادبیگم
- ابن خردادبه
- طاهر بن حسین
- خالد بن برمک
- یحیی برمکی
- گردیزی
- خواجه نظامالملک طوسی
- احمد بن نظامالملک
- شـهابالدین محمد نسوی