انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان

انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان انشای نگارش پایـه یـازدهم :: نمونـه انشاء با موضوعات مختلف | لیست همـه کلمات فارسی (مجموعه کامل) – سایت آموزه ها و ... | آبان 1392 - ادبیـات | کلید زبان - زبان اموزی درون ابتدایی | آبان 1392 - نمونـه سوالات فارسی |

انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان

انشای نگارش پایـه یـازدهم :: نمونـه انشاء با موضوعات مختلف

انشای نگارش پایـه یـازدهم

نگارش یـازدهم - درس اول:

بند مقدمـه: آرام تر از همـیشـه از راه مـی رسد،خستهٔ سفر است،بعد از آن همـه هیـاهو وسفر تماشای دل تنگی آسمان وفرو ریختن برگ ها را بـه همراه مـی آورد،او پاییز است.فصل مـهربانی،دوستی وخلاصهٔ دل تنگی ها.

بند بدنـه یک: مـهر پاییزی بعد از سوزان شـهریور از راه مـی رسد، انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان دست نوازشش را بر سر فرزندان خود مـی کشد وراهی مدرسه مـی کند،آبان نیز مـهری درون دل دارد اما درون این مـیان بر گهای خشک شدهٔ پاییزی را با باد هایش از درختان فراری مـی دهد.آذرش کـه از را مـی رسد دل تنگی هایش بیشتر مـی شود ،باد های زمستانی اش را بـه جان شاخ و وبرگهای درختان مـی اندازد ،گویـا برگها خبر ناگواری شنیده اندبه این سو آن سو پر مـی کشند،پرندگان هم بار سفر بسته اند وقت کوچشان است.

بند بدنـه دو: پاییز درس زندگی است؛سرد شدن یکباره اش یـادم مـی دهد کـه حال و روز انسانـها پایدارنیست،روزی نرم وگرم و روزی سخت وسردخواهند بود.زرد شدن برگهایش نشانم مـی دهداین دو رنگی را همـه دارند دیگر بـه انسانـها اعتمادی نیست،فرو ریختن برگهایش نیز مـی گوید هیچ چیز ماندگار نیست.

بند پایـانی: پاییز جان!سفر کردهٔ خستگی ها ،دل تنگی هایت رادوست دارم،ماه پر مـهرت که تا آذر دل شکستهٔ کوچ کرده ات را مـی پرستم،درس زندگی ات بالاتر از همـه زیبایی هایت هست تو خودت دانش آموزان را راهی مدرسه مـی کنی ولی آموزگار بزرگی هستی،در کوچه های زردت قدم مـی ودرس هایت را مـی آموزم تو بهترین آموزگار عاشقانی.

نوشته: انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان پریسا گرامـی - یـازدهم انسانی

مرتبط با موضوع صفحه ۳۲ و ۳۳ کتاب نگارش:

در زمان های قدیم مردی بسیـار غر غرو و تنبل بود کـه همـه چیز مـیخواست اما تلاش نمـیکرد که تا به ان برسد او همـیشـه با خود مـیگفت کاش همـین الان خمرهای از طلا از اسمان بـه حیـات خانـه بیفتد که تا من هم ثروتمند شوم و همانند فلانی با بزرگان نشینم وا صاحب اسم و رسم شوم .
روزی مرد درون حال غر زدن بود کـه به پیر درویشی برخورد پیر از او خواست کـه ماجرا را برایش شرح دهد که تا بداند از چه روی این همـه اشفته حال هست تا شاید راه حلی پیدا کند .
بعد از این کـه مرد ماجرا را گفت درویش گفت چاره دردت نزد من هست . انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان درویش گفت:من نقشـهی گنجی دارم اما بـه دلیل کودورت سن نمتوانم تنـها بـه سراغش بروم . انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان مرد با شنیدن این سخن برق از چشمانش پرید و با اشتیـاق فراوان با پیر مرد همراه شد
پیر مرد گفت درون غاری کـه گنج درون آن پنـهان شده مردجاویدان و قوی هیکلی زندگی مـیکند کـه از گنج محافظت مـیکند ابتدا حتما اورا از قار بیرون بکشیم و او را بکشیم .
مرد کـه اندیشـه ثروت کورش کرده بود قبول کرد .پس از چند روز سفر بلاخره بـه غار رسیدن .مرده غر غرو گفت:من بـه دمـه غار مـیروم و قیلو قال مـیکنم که تا مرد از غار بیرون اید وسپس تو او را با تیر بکش .
پیر مرد کـه تجربهی زیـادی داشت گفت ما حتما به زبان خوش مار را از بیرون آوریم اگر این کار را کنیم او تو را درون دم مـیکشد ما بـه نقشـه دیگری نیـاز داریم پیرمرد کـه در حال فکر بود چشمش بـه سنگ بزرگ و معلقی کـه بالای دهانـه غار بود افتاد . بـه مرد غر غرو گفت من بـه دمـه غار مـیروم و ناله مـیکنم که تا مرد بیرون بی اید هنگامـی کـه او از غار بیرون امد سنگ را روی سرش بنداز و او را بکش مرد غر غرو قبول کرد و به بالایـه دهانـه غار رفت درویش هم بـه لبه غار رفت و شروع بـه ناله کرد که تا مرد بیرون امد و از او پرسید چه شده درون همـین لحضه مرد غر غرو تکانی بـه سنگ داد و سنگ روی سره محافظه غار افتاد و مرد . آنـها گنج را برداشتند و به سمت شـهر راه افتادن درون راه پیرمرد بسیـار با مرد غر غرو صحبت کرد وگفت :وقتی بـه شـهر رسیدیم که تا مدتی همانند قبل زندگی کن که تا مردم شک نکند ام مرد غرو غرو کـه اندیشـه ثروت کورش کرده بود یک گوشش درون بودو دیگری دروازه که تا جایی کـه به ستوه امدو پیر مرد را کشت .
مرد هنگامـی کـه به شـهر رسید بدون توجه بـه سخنان پیرمرد شروع بـه خرید زیور الات و های گران قیمت کرد که تا مردم شک د و سرباز ها از وجود گنج با خبر شدن و گنج را مصادره و مرد را دستگیر د و آنجا بود کـه مرد فهمـید هیچ گاه بار کج بـه منزل نمـی رسد.

صفحه 72 پایـه یـازدهم:
گسترش محتوا (شخصیت)

آقای احمدی مردی42ساله باصورتی سبزه،چشم هایی قهوه ای وموهایی مشکی وپرپشت بودبه طوری کـه همسرش زهراخانم همـیشـه بـه شوخی بـه او مـیگفت :هلیکوپترروی موهایت مـیتواندفرودکند وباهمـین جمله کوچک قندرادردل اوآب مـیکرد.
قدنسبتابلندی داشت امااضافه وزنش قدش راازحدمعمول کوتاه ترنشان مـیداد.
درانتخاب لباس هایش سلیقه بـه خرج نمـیدادوسروضعش همـیشـه نامرتب بودامابرخلاف آن بـه ظاهرماشینش خیلی اهمـیت مـیدادوهرهفته آن رادرحیـاط خانـه شان شست وشومـیکردآخراوراننده تاکسی بودوعقیده داشت مسافران بـه سرووضع ماشین اهمـیت زیـادی مـیدهند.
مثل سایرراننده هاوراج بودوپرحرف اماحرف هایش انسان راخسته نمـیکردوهمـین شخصیتش رادوست داشتنی ترنشان مـیداد.
بااینکه درآمدزیـادی نداشت اماهرماه بخشی ازپس اندازش راصرف امورخیریـه بـه خصوص پرورشگاه مـیکرد.اووهمسرش صاحب فرزندنمـیشدندامابه خاطرعلاقه شدیدشان بـه کودکان یک پسر11ساله راتحت سرپرستی خودقرارداده بودند.
آقای جعفری مردی خوش رووانسان دوست بودوبااینکه مذهبش شیعه نبودخیلی بـه دین اسلام وکمک بـه همنوعان احترام مـیگذاشت.

موضوع درس دوم نگارش یـازدهم

بهترین خاطره درون زندگی هرکسی یک جور معنا مـی شود.ممکن هست برای بعضی ها خاطره گردش درون آخر هفته ، یک دور همـی دوستانـه ،یک جشن تولد و یـا خیلی چیزهای دیگر بهترین خاطره را رقم بزند.اما من بهترین لحظات را درون یک خیـابان سپری کردم‌، خیـابانی کـه مرا بـه او مـی رساند.
دم درون هتل از اتوبوس پیـاده شدیم. مـی خواستم وسایل ها را ببرم داخل هتل کـه صدای همسفرم مرا از حرکت بازداشت‌‌‌ " فاطمـه ته کوچه رو نگاه کن"
سرم را برگرداندم .چشمانم دوخته شدند بـه یک گنبد طلایی و نوشته سبزرنگ پایینش السلام علیک یـا ابالفضل العباس.
اشک درون چشمانم حلقه زده بود.گنبد را تار مـی دیدم.دستم را بر روی ام گذاشتم و سلام کردم.سپس وسایل را برداشتم و وارد هتل شدم.قرار شد شب بعد از نماز مغرب و عشا به منظور اولین زیـارت ،به صورت دسته جمعی بـه سمت حرمـین شریفین حرکت کنیم.ساعت حدود ۹شب بود.همـه با هم راهی حرم شدیم.بعد از اینکه بـه حرم حضرت علمدار رسیدیم ،حاج آقا چند دقیقه ای روضه خواندند و سپس از سمت چپ حرم حضرت عباس (ع ) بـه سمت بین الحرمـین رفتیم .هنوز بـه بین الحرمـین نرسیده بودیم کـه با اشاره حاج آقا روبرویمان گنبد حرم ارباب را دیدم .بی اختیـار اشک هایم جاری شد.باورم نمـی شد.این منم؟ اینجا کربلاست؟! من دارم وارد بین الحرمـین مـی شوم؟!
دیدار یـارغایب دانی چه ذوق دارد ابری کـه در بیـابان برتشنـه ای ببارد
آرام قدم برداشتیم.آرام وارد بین الحرمـین شدیم و همانطور آرام یک گوشـه ایستادیم .حاج آقا شروع کرد بـه روضه خواندن و فقط صدای هق هق و ناله بود کـه از جمعیت حدودا ۱۵نفری ما شنیده مـی شد.شاید اصلا یک جاهایی صدای حاج آقا را نمـی شنیدم و فقط وقتی خودم را روبه روی حرم دیدم بی اختیـار اشک هایم جاری بود..خدا مـی داند چقدر دلتنگ بودم.چقدر التماس کردم کـه طلبیده شوم .بالاخره آقا من گناهاکار را هم پذیرفتند.
آرام آرام بـه سمت ورودی حرم امام حسین علیـه السلام راه افتادیم کـه ناگهان.....
مـیباره بارون ،رو سر مجنون ،تو یـه خیـابون رویـایی ،مـی لرزه پاهاش، بارونیـه چشاش ،مـیگه خدایی تو آقایی
و من امروز چقدر دلتنگم به منظور آن خیـابان.آن خیـابانی کـه یک طرف نمایی از ارباب داشت و طرف دیگر علمدار.یعنی مـی شود دوباره......؟!

کارگاه نوشتن صفحه۸۱ طرح گفت و گو


مادر اندوهگین گفت: پسرم برو و مرغ را بگیر که تا سر ببریم.

پسر گفت: مادر این کار را نکن. تنـها دارایی ما همان است.

مادر گفت: تو مـی گویی چه کار کنم؟ دیگر راه چاره ایی نداریم.

پسر گفت:یعنی هیچ راه دیگری نداریم؟

مادر با آهی پرحسرت گفت: نـه! درست هست که روزی بـه ما یک تخم مرغ مـی داد اما الان هیچ چیزی درون خانـه به منظور پذیرایی نداریم. بعد تنـها انتخاب ما همـین است.

پسر گفت : باشد.

مادر پرسید:کجا مـی روی؟

پسر گفت: مـی روم که تا مرغ را بیـاورم دیگر…

مادر سری تکان داد و به فکر فرورفت.. بـه مـهمانانی کـه قرار هست از راه دور بیـایند. آنـها از سر بیچارگی چیزی به منظور پذیرایی از آنـها ندارند و مجبور شدند تنـها چیزی را کـه دارند به منظور پذیرایی آماده کنند.

پسر آمد و مادر خود را مغموم و گرفته دید و برای مرغ کاسه ایی آب ریخت که تا قبل از ذبح کمـی آب بخورد. مادر درحالی کـه اشک درون چشمانش جمع شده بود چاقو را برداشت و در حالی کـه بسم الله مـی گفت و در دل با خدای خود درد و دل مـی کرد چاقو را لبه گردن مرغ گذاشت و اولین قطره ی خون مرغ روی زمـین چکید...




[انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 19 Jan 2019 09:04:00 +0000



انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان

لیست همـه کلمات فارسی (مجموعه کامل) – سایت آموزه ها و ...

لیست تمام کلمات فارسی را درون یک مجموعه کامل و در یک صفحه مـی توانید ببینید :
او
نو
اى
یو
آد
نم
آز
آش
آل
آم
نص
نر
آه
آی
ند
ین
ب
نخ
نت
نا
ن
یم
مى
بخ
بد
مـه
مو
بس
بط
بع
بگ
بل
بم
بن
بو
مک
مع
بى
ات
پ
پا
پخ
پر
مس
پز
پف
پم
مد
ت
تأ
مچ
تب
تز
مت
ما
م
یس
تو
لی
له
لو
لم
لگ
لک
ته
لش
تی
لت
یر
لب
ثم
ید
ج
جا
جب
لا
جد
ل
ل–
ئو
جر
گی
گه
جز
جک
جم
گو
جو
گم
جه
جی
یخ
چ
چا
چپ
چت
چس
گس
چو
گز
یت
ح
حا
حب
حد
حر
حس
حک
حل
گر
اچ
گت
گپ
اح
خط
کی
خم
خو
خی
یـا
دا
کن
کف
کش
کس
کژ
کز
کر
دت
کج
کت
کا
قه
قل
قق
قش
دک
دل
دم
قد
قج
قت
قا
شـه
ده
فی
فن
فک
ذر
ذی
ی
ر
فع
رت
رخ
رس
رش
رک
رگ
رم
رو
ف
اد
غم
غش
ری
اذ
ار
زا
زد
زر
زل
عن
زو
زه
زی
عم
ژل
ژن
أر
س
سا
ست
سد
عج
عث
سر
سس
سط
عا
ع
هی
سگ
سل
ظن
ظل
سم
طی
طه
سه
سی
طب
ط
هو
ش
شا
شب
صف
شش
صد
شق
شک
شل
شن
ص
اب
شئ
شو
شی
ولد
أوا
اوت
اوج
اور
نیز
نیر
نید
اوف
نیت
نی
أخر
نـهی
اهم
اهن
نـهد
نـهج
‏ای
أبی
اِی
ایـا
ایت
نـها
یکى
نـه
نوه
نون
نوم
نوک
نوش
ایس
ایم
نور
نود
اخص
ننگ
ایـه
ایی
ائه
هئف
اخم
نمو
آبد
نمک
نمش
آبی
آتش
آتی
آخر
هیـه
آدک
آدم
ادا
آر
آرا
آرش
نگر
آری
ادب
نگا
نکه
نکو
نقی
نقل
نقض
آسم
آسن
هین
نقد
آشر
آفت
نفع
نفش
آفی
آقا
آقش
نفخ
نفت
نغز
نعش
نعت
آگه
ادر
آلت
آلل
آلن
آلو
آلی
ادم
نطق
نطر
نضج
آمر
آمل
نصر
نصب
ادی
نشو
نشر
نشد
نشت
آن
آنا
نسخ
نسج
نست
نسب
آند
نزن
نزد
آنف
آنم
آنـه
نرخ
آنی
آور
یکه
نده
آون
اذا
آهن
إذا
آیـا
آیت
آیش
آین
ندا
اذن
آیی
یکم
یئو
ﺁرا
هیج
هیث
هیپ
نحو
نحن
نجم
نجف
نجد
بات
نثر
باد
بار
هیـا
نبی
باز
نبض
نای
نان
ناک
ناف
باژ
باش
نار
ناج
ناب
نا]
اتا
هون
هوک
مـیو
مـین
مـیک
باغ
مـیس
مـیز
بال
مـیر
بام
مـید
بان
بای
مَی
ارج
مـی
بآن
ببا
بجا
بجز
مـهر
هوش
بخت
بخث
بخس
بخش
مـهد
ارز
موی
بدر
بدش
بدل
بدم
بدو
بده
موم
بدی
بذل
اتم
بر
برا
مول
برت
برچ
مور
موج
موت
برش
هنگ
منی
برق
منـه
منک
منع
برو
بره
بری
مند
بزم
بزن
بزه
منت
هنک
بسا
بست
بسر
بسط
بسم
بسی
منا
من
مِن
مَن
ارش
بضع
هنر
بطن
بطی
هند
بعد
بغد
بغض
بغل
بقا
بقی
أرض
ملى
بکر
ملل
ملک
بگو
ملت
همـی
بلا
بلخ
بلد
بلع
بلک
بلن
ملا
مگو
مگر
مگا
بله
بلی
بما
بمب
مکی
مکه
اره
بنا
مکن
مکش
مکس
بنگ
مکر
مکث
بنی
اری
أری
مقع
مقر
بوش
بوک
بوی
به‏
همن
–به
بها
مفی
بهر
مغز
بهم
اتو
بی
بیـا
بیت
معد
بیر
بیع
بیل
بیم
مطب
مضر
بیو
مصر
‏از
از
ازت
مشی
مشو
پار
مشک
مشق
مشت
پاس
مش
همت
پاک
پان
پای
مسن
پبش
مسخ
پتو
پخت
پخش
پدر
پدل
مست
هما
پُر
پرب
مسأ
مژه
مژک
مزه
مزن
مزد
پرر
مری
مره
مرو
مرگ
پرم
پرو
مرغ
مرض
مرز
مرج
پره
پری
همِ
مر
هم
یک‏
پس
مده
پسخ
پشم
ازل
هلن
پل
مدر
مدد
پلت
پله
هگل
پمپ
پند
پنس
پنل
پنـه
مدّ
پوچ
مخل
پول
پهن
یک
پی‏
پی
پیت
پیچ
پیر
محو
پیس
محل
محک
محق
محض
پیک
پین
پیـه
هفت
ازن
هضم
هشت
تا
تا۴
تاب
هـش
تاج
تار
تاز
تاش
تان
تای
اژه
تبت
تبع
تپد
تپش
تپه
تجر
تحت
متو
متن
تخت
تخم
یون
تر
ترس
ترش
ترم
متر
متد
اسا
تست
تسخ
تشد
تشک
متا
هست
تعب
مآل
مآء
مای
ماه
مان
ماز
اسب
تک
مار
تکه
تلخ
تلف
تم
تمر
ماء
هری
هرم
هرج
هرت
تن‏
تن
تند
لین
تنش
تنک
تنگ
لیک
تنـه
تنی
–هر
لیز
هر
لهو
لهم
لها
لهِ
هـر
لون
لوک
لوط
لور
لوح
تور
لوث
لوب
توس
اثر
لنز
لند
لنا
لمن
لمس
هذه
لله
لگن
هذا
لکن
لکم
لکس
لقد
لقب
لفظ
لغو
لعل
لعب
تون
هدر
لطف
لطب
یقه
لست
لری
تهم
لرز
تهی
لرد
هجی
لذت
تیپ
تیر
لذا
لده
لخم
لحن
تیز
تیغ
تیک
تیم
لجا
لثه
تین
هجر
لپه
لبه
هتل
لبن
لبق
لبة
هتک
ثقل
ثلث
هبه
ثمر
ثمن
ثنا
هب
هاى
ھای
هاو
جاء
لای
جاپ
جات
جاز
لان
جام
لام
لال
لار
جاه
جاى
هان
جبر
لات
جبس
جبه
هام
جتی
جثه
ل< جدا هاق هاج هاب جدب جدر جدل جدی جذب جرء جرج گیر گیج جرو جری یصف ها جزء جزا جزع جزم جزو جزئ جسب جسد جسم گوی جسی جشن گون جعل جغد جفت یسک جلب جلز جلو یوم گوش گور گود گوا یزد گنـه جنب گنج جنت گمـی جنی وین جوّ ویل جود جور جوش جون جوی گلی ویک گله گلو گلف جهد جهش ویر جیب گلد جین وید ویـا وی چاب چاپ چار گل یرض چاق چاک چاه وهم چپی وهر چتر چرا چرب چرخ ابق چسب چشد وول چک چلک چمن چن گشت گشا گسی گسن یدی چنگ ونـه چوب ونگ چه‏ چه گزل ونا چهر چهل ون چی چیز چین یدک ومـی ومن اسد حات حاج حاد گره گرو وما حبل حتک حتم حج حجت حجر ولو حدّ حدت حدس حدو حدی حذر ولس گرگ حرص حرف حزب حزم ولز حسب حسد حسی حشر حصر حصه حضر حظی ابن حقّ حق حقه حقی اسم گرد گرج گرت حگر ولت حلّ حلت حلق حلم حلی حمد حمل حوت حور گرا ولب حوض حول حهت حیـا حیث حیف حین اسن خاج خار گذر خاک خام خان گدا ولا یخی گان گال خبر ختم خدا گات یخل خرج خرد کیو کین کیل خزر خزن خشت خشک خشن کیف خشی کیس خصی خضر اشت خطّ خطا کید خطر کیت وکی کهن کهل خطی خفا خفت کهع خلا خلأ –که خلد خلط که‏ خلف کـه خلق خلل وکه خمر کـه وکن خنک اشد کوی کوهکول کوک کوش خوب کور کود کوچ کوب کو وکم کنی کنـه کنگ خور کنش خوش خوف خوک خون خوی اشک کنت خیز خیس خیل خیم اشل وکل کنا کنّ اصف کمـی کمر کما کم کله کلر کلد کلب کلا کل کلّ کفی کفش کفر وقف کشی کشش کشد کشت اجریرت اطع وفن کره کرم کرک داغ دال دان کرج وفق کذب کده داه دای کدا دآک کد وفر دبی کجی وفا وعظ کتو دخل اعم درون درا کتک کتر کتب یحب کپی کبد کای کاه کاو درب کان کام درة کاف کاش درج درس کاخ افت وظن قیم درک قیس قیر قید قهر افر قوۀ درم قوی قوه قوم قول قوس قوز قوا قند قمـی قمر قما قم وطن قلی قله قلو درو قلم قلع قلب قلّ وضع ققی وصل قفل دره قفس دری قطع قطر قطب دزد قضا قصه قصص قصد قشر وصف قسم قسط قره قرض قرص دص دط دعا قرب دفع دفن دقت وشن دکا دگر قذف دگم قدم دلت قدس دلش دلق دلم قدر دلو قدح دلی وشش دما دمح دمش وشد دمل دمم قحط یتن دمـی دنا اقل قبل قبض قبر وسو دو دوا قبح قبا دود دور قام دوز قال دوش دول قاب وسن وسط فیـه دون دوی وسر دهة فیض فیش فیس دهر افوه دهى دهۀ وزن دی فوت دیچ دید دیر دیس فنا وزش فما فلک فلز فلج فلپ فلا فکی فکن فدیم فکر دیو اکه ذات فقط اگر ذرت ذره ذکر ذلک ذمـه ذمۀ ذنب فقر ذوق فقد ذهن فعی ذهی یتس ذیل الا ینگ وری ورو را راا راإ فعل راب ورم فطر فضل فضا فسر فسخ فسا راز راس رأس فرو رام ران فرق فرع فرش رای رأی ربّ ربا ربط ربع ربق ربک ربه ربی ورق رجب رجم رحل رحم ورش رُخ رخت فرد رخم ورس رد فرخ ردل ردو فرح فرچ ردی فرج ورا رسد رسم رسن رسی فرا یبن وده فدا فخر فحص رشک رصد فحش فجر فثم فتی فته رضی رعد رغد رفت فتق فتح فای رفع فإن فان ودو رکن رگه ودر رُم رمز رمـی فال رنج رنک ابد روا فاش الک وحی غیر روت غیب غول غنی غنا وحل غلی روس غضب وحق غزل غرق غرش روم غرر غرب غذا غده غدد غدا وچه ره رها رهت رهق رهی وچک ریـا وچپ ریت ریج ریح ریز عین عیش عیب ریش عهد ریف عوض عود ریو ریـه وجه وجو زال زان زای عنـه زآب زتو زجر زچه عنف زخم وجز زدل زدن زده وجد عند زرد زره زشت زصد زعم اله زلف زمـی وتی زن زنا زند زنش زنگ زنی ابر زود عمق زور زون زهد زهر عمر ام زیب عما على علو زین ژاک ژان ژرف ژست امت امد ژنز ژنی علف امر وتر امن امـه ساب علا عکه عساز عقد عقب عفو عفب عطف عطش عطر عطا عصر عصب عشق عشر ساق عسی عسل سام عزل عزت عزّ سان عرق سای عرض عرش عرب سبب سبد عذر سبز سبع سبق سپر سپس امـی ستد ستر ستم ستن ستی عدل سج سجل سجن سحر سخا عدد عجز عجب وپل سده احد أحد عبد سرب سرخ سرد سرش سرف عاص سرو سره سری سز ان سست سصت انا عات سعد سعه سعی إنا سفت سفر وپس انت أنت سقط سقف سقم سکا سکو ظهر ظنی سکه وبه سگن وبر ظنّ وبا سلب ظلم یأس ظفر سلف ظرف سله ظام وآن سم‏ سمت طیف سمن سمـی طیب وآب سن سن≥ سنا وای سنت طول طوق سنج سند سنگ طور طنز طمع سنن واو سو سوء طلا طفل سوپ طعم سوت سوخ سود طرو طرق سوز طرز سوق سوگ طرد سون وان طبی سهل سهم سؤء طبق وام سیـا طبع طبخ طبا واگ طاق سیب سیپ وار ضیـا ضوء ضنی سید ضمن ضلع سیر سیس ضرر سیل سیم ضد سیـه یـاز یـار یـاد یأت شات شاخ ضجه ضبط شاد شار صیف صید شام صور صوت شان شأن صنف شاه صنع یـاب صمغ صمد صلح صلب شبی صفی صفه شتم شته صفر صفت شخم ابی شد… صفا اخذ شدة شدخ صغر صعب صص نئو شدو صرع صرح شدی شدۀ شرا شرب شرح شرط شرع شرف شرق صدم صدک شرم صدق شرو صدر صدد شست نین شصت صدا نیم شعب شعر شعف شعی صحه شفا شفق نیک شکت شکر صحت شکم شکی صبر انن شلی شما صبح شمع شمل انو صاف صاد صاح انـه أنـه انی إنی شنگ شیئ شنـه شنی أنی شوخ شیو شیر شید شیخ شیء أخذ شـهر او[ شور شوی شوش شوق شوک شوگ الی ملال بلاک یرند افرا وطول وطور وطنی بلند وطنم مگیر ارجا وطرح بلور بلوغ وضوح بلوک مکین بلوم وضعی وضعف بلیک بلیـه افزا وضعت مکید ارجح وضرب بمدت وضبط وصید ب‍ن وصیت وصول مکمل بنال بنام بنای بنحو ارجع بند بندد بندر مکفی بندم بندو بنده مکعب وصفی وصفر بنزو مکره بنظر بنفس بنفش بنفع یلدا مکرم مکرر وصرف وصحت وصال بنی! بنیس بنیـه افسر وشور مقیم مقید بوتا بوته مقوی مقوم اردن بود مقوا مقنن بودج وشکی مقطع مقصر بودم مقصد بودن مقرر مقرّ افشا بودو مقدی مقدس بورس بورگ مقدر بوری بوزا بوژه بوسه وشکل افضل بولد بولک بولن افعی بویر اردو افق افقی ارده بـه وشست افلا افمن افول بهای مقام بهتر مقال مقاس مفید وشدت یرتع مفصل مفرط مفرد مفاد مغزی وشاد مغرض مغذی بهشت معیت معیب معنى بهمن معما بهین وسین وسیف معلم معلق معظو بیـار معظم معطل معطر معضل معسر معرق معرف بیـای معدی معده اقدا بیت[ معدل وسوی بیجا بیچا معبد بیدل بیدی أقرب بیرز بیرو بیژن بیست معاف بیش اقصا معاش معاد اقصی مظهر بیشـه مظان مطیع هوای مطلق بیکر بیکن مطلع مطلب مطقی بیگر مطبق بیگی وسوم وسوء یرای مضیق هوا مضحک مضاف مصون بیمـه مصور بیمـی بینا مصمم بیند مصلح بینش بینم مصری بینـه وسعی مصرع مصرش مصرح بیوز وسعت مصدر مصاف بیوه وسطی وسطح یونس ھنوز مشیت پاتو مشـهد مشوق مشوش پاتی مشود پادش مشمو اکرز اکرم هنوز مشعل مشعر مشرک مشرق پارچ پارس مشتق پاره مشتر وسپس پازل وسپر مشاع مشار وسبک اکسی پاشش پاشی وسال پاکت پاکی مسیر پالپ وزیر مسیح پاول پاوه پاها وزنی پایـا مسند وزنـه مسمم پایة مسلک مسلط مسلح پایش مسکن پایی مسکر مسقل مسطح مسری پائی و پبلی پپسی پتاس مسخر ارزی مسجل مستی پترو وزغم پتوی یـهود وزرا پختن وزتک یدنی پدر! پدرش پدرم پدری اکید پدید پذیر اگاه یدکی مسبب پراگ ارشد پرتو پرچم وزات یوما ورید هندی مزیت وروم وروش مزمن مزمل مزمت مزله مزلو مزلم مزلچ مزلج ورود اپاک ورنـه پرس مزاح مزاج مرئی پرسد مریض همۀ الاغ مروی مروط مرور مروج پرسم مروت یکی‏ مرگت ورفت مرگ‏ الان پرند مرکز ورطه مرکب مرفه مرغی ورضا پروب مرضی ورشد مرشد مرسی مرسل مرزی الآن مردی مردن پرود مرد ارضا مرخص مرحل پروش مرچع أرضا مرتو مرتن مرتد ورژن پرها ورزی مرتب مربی پریش مربو مربع مربط التی پزان مراد پژوه مرات مرا ورزم ورزش مذهب مذمت مذکر مذاق ورزد پــس ورده ورثۀ مدیر الدم پست ورثه مدون پستی الذل الذی پسر مدلی پسری پسند مدل ورثر پسین ورای پشت مدعی پشته پشتی وراه مدعا پشین پطرس وران پگاه یـهدی ارضی پلات مدرن مدرک مدرس پلاک ارفع پلان ودوم پلپلور ودقت ودست پلی پلیت پلیس مدتی ودرک یکی مدت پناه مدّت پنبه الف پنج مدان پنجم مدام پنجه ودرس ودرد ودرج مدار مداد ودان وداع پنیر مخیر پنیک مخوف مخور پوچی پودر وخیم پور مخمد پورت وخوی مخفی پوست مخفف مخطط پوشک پوشی وخود مخزن پولی پوند پویـا پویش پهلو مخرب مخدر پهنک پهنـه وخطر وخطا وخشم پیـاز مختل مختص همـه پیتر وخاص پیچش پیچی پیدا مخاط محیل وحید محیز محیـا محول پیرو محور اروی محنت پیری یوفی وحکم پیش محمل محلۀ محله محلا محکم وحفظ محقق محقر وحشی محضر وحشت محصل محشر پیشـه پیشی پیفر الکل پیکت پیکر محرک محرز محدث الکی پینر الگو وحده وحدت وحجم وحتی وحبس یحسی محبی تابش تابع تابه تابی تاثر تأثر محبت ااست محال محاق وچون مجیط مجهز مجنی مجمل مجمع مجله وچند تاجر تاچر تاچه مجلل تاحد تاخر مجلس مجلة تادر اریک تارخ تاری مجسم مجزا مجری اپی مجرم تأسف تاسه تأسی مجرد وجهی مجرب تاشو تاص تاکر تاکی مجرا تالی وجهه مجدد تامل تأمل مجد وجهِ تامـه تامـی ارئه تانل تاون تاهل تأهل تاهم وجوه تایپ تایس تاین تائی تبار تباه تبحر مجال یجاد تبعه تبعی تبلی تبیس مجاز تبین مجاب و جو وجمع یتنی تترا مثمر مثلی تثبت مثله مثلث وجذب مثلا مثل یوضع مثبث مثال تجرد متیو متین تجسد تجسس تجسم متیل تجلی تجمع یکون تحدب تحرک متهب متول متوع متنی الهی تحکم متمم تحلف تحمل همگی تخته تختی تخصص تخطه تخطی تخلف متکی ئیـان متقی تخمک متقن تخمـی تخیص تخیل تداد تدری متفق تدیس تذهب وثوق وثقه متعه تراز تراش تراک تربت ترپن متصل متصف ترجع ترحم تردد الیت متسع ترست ترسد ترسش ترسم ترسو متری ترسی الیز ترشح ترشی ترقی ترک الیس ترکش ترکل ترکم ترکه ترکی الیک ترمن ترمـه ترمـی وتیپ متدل ازاء ترنج ترند تروت الیم تری تریم ترین الیـه متبع إلیـه تستی ازاد تسری تسلب تسلط تسلی تسمـی تسوی متان متال تشبث تشتت تشتک تشخص همگن ازای تشکر تشکل اما همکف مبین مبیع تشنج تشنـه تشوق تشیع مبیت مبهم تصدی مبنی تصرف مبنع مبنا مبلغ تصور مبرم مبرا مبدل مبدأ مبدا مبحث تضاد مبتا تضیع تطور تظلم مباش مبار مباح امام مآخذ وتنش تعجب تعدا مایـه تعدد تعرض تعرق مایل مایع تعصب امان تعقل تعلق تعلل تعلم تعمق ماهی ماهه تعین ماهر ازآن ماون ماور تغیر مانی مانم مانک مانع تفأل ماند امتک تفحص تفرج ماما ماله تفکر مالک تفنن تفوق ازبه مال تقال تقبل تقدس تقدم تقرب تقسم ماسک ماست تقلب ماسا تقوا تقوی امده همسو تقی وترس همسن تکان تکبر تکثر مارک تکدی مارس مارژ مارچ تکفا تکفل تکلف تکلم مارا امره مادۀ امری مادل تکیـه مادر امشب تلخی امضا تلفظ تلفن تلتلمذ مأخذ ماخذ امکا تماس تمدد تمدن مابه وتحت تمرد مابق املی همسر امنی تمسک تمکن تملک تمنا لئیم لئون تمـیز یوشر ازتک امـید تنبل تنبه لیون امـیر لینک تنزل وپیش وپنج تنشن لیلی تنفر تنفس همزن امـیل لیکن امـین لیفی تنگی تنور تنوع همره تنـها لیسی ازته تنیس همرا لیست اجرت لیری توام توأم توان لیدز لیپو لیبت همچو همتش انار انان لَهُ وپسی وپسر لویـه لویس همتا لومن لوله لولد لولا لواجزا لوقا توبر توبه توبی توبۀ توپر همة توپی لوزی وپدر لوحی توحش توحه توده لوحه وبیش لوچی ‏لوث یکصد تورا وبند تورج تورز لوپز تورش تورم وبعد توری توزی وبسط توسع لوای لواط وبرش لنگر ازسه توسل توسه توشـه لندن وبدل وبخش وبخث لمعه لمسی وبحث وباز ازشش للذی توقع للبر توقف للبث همای توکل لگت ازغم لکنت توکی أنتم وآرا لکان انجا وایت لقاح لفظی انچه لغوی انحا لغزش لغتی ازکل لغت لغات لعیـا لعنت ‎اند ‏اند لطیف ازکم توند تونگ تونل تونـه توهم تویی تهای تهدی لطفی لطفا تهرا لشـهر لشکر واهب یکسو لسان وانش لرزش واند تهمت ابصر تهوع واما تهیة أحبب لذتی واله والد تیبک اندر تیتر والا لذات واگر یـایک اندک ه واقف لحظه تیره لحظة تیری اندو تیزی تیشـه تیغه وافر تیلر اندی لجام واصل تیمز واست تیوب واژه تیول واژة انسا ثابت ثابث ثالث واز یـانگ ثانی ثبات واری ثبت ثبت‏ واره لباس ثبتی ثبوت ثروت لائی لایـه ثریـا ثغور وارد ثقلی وارث هلند وادی ثمره واده واحد ثورن لاین واجد انشا واجب واثر واتر واپس لایل لایز جابر جابه وابر لاهه ازگی یـان جادو لاوس جاده جاذب جاری انفس جاست جالب جامد لامپ یوسف و۶۹۰ لاک لاغر جامو جامـه جامـی جان جانب جانت جانش جانل جاوه هلال ازلی جاها جاهل لادن ازما جای جایز لاحق لاجد جایی هلاک جائز جائی یـاکو نئون اِنک اتاق جبنـه اتال جبهه انکه نیمم انگل هفده جداً جدار نیلی هفته جدال نیل جدای نیکی جدبد نیکو جدرد نیکل جدلی جدّی گینر انما إنما هفتا جرات جرأت گیرن جراح جرام جرای احدی جرجی احسن جرح انّه جرعت جرگه جرم احشا –جرم اِنـه گیجی انـها گیتی گیتس گیـاه گیـان أنـهم هشتم جروس احشر احصا انیم ازهر جزءا جزام جزای جزاى گویی گویـه جزبا اوان اوبه جزوه گویم ازهم جست ازیک جستم جستن جسته جستی اوجی ازین گویـا اورا جسمش گوهر جسور گونة احضا جشغل نیری اورد جعبه نیرو جعلی گوکز گوفر اوره جفری جلاء جلال اوری اوست جلد جلدی جلسة جلسه جلسۀ جلگه گوشی جلوس گوشـه جلوی گوشش جلیس جلیل گوشت جمال جمع جمعی اولا جملة گواه جملۀ جمـیع جمـیل جناب گوان جناح جنای نیّت هستة اولز گندم گنجی گنجه گنجد نیـات گنتی گنبد جنبی جنبۀ اولی جنتی جنجه جنحه جنحۀ جندی جنس اومن جنسن یـاسر جنگ اون جنگی جنوب جنون اونس جنین اوول اوهم جواب جوار جواز گمپل گمان اویل اوین نیـا جورج گلیم جوزف جوزه اسای جوشد جوشش جوشی یکدل جونز جونگ جوهر اسبی جویـا هزار جوید جویس جویی جوئی اهدف جهات جهاد جهال جهان گلها گلّه اهرم گلوک نـهم گلشن گلرخ جهـت اهل ‏جهت جهت گلدر جهتی هریس اهلی جهل اتکا جهلا جهله جهنم اهّم هرنی نـهضت جیبی جیره جیزی جیمز هرمن جیوه یـاری هرگز اسپه ‏است اسـت چاپی چادر است‏ چارت گلاس چارک گلاب چاره احمق چاری گقته چاقو چاقی گقتن ایـاب چاکی گفتی چاله چانل چاوش ایـاک چاهک چاهی ایـام چای استـ نـهای نـهان نـهال نـهار چراغ نـهاد چربی گفتن گفتم چرخة چرخد چرخش چرند چریک است! چشم گفت چشمک اید چشمـه چشمـی چطور چقدر هرسی ایدز چکاپ چمچه گشود نوین نویس چنان گشنی گشتی گشته نویز چند نوید گشای گشاد نویت گسیل هرسن نونـه گسست گستر هرزه چندی هردو چننی نولی هرچه چوبی چوست چون چونک نوعا نوع یـارب چهار گزند نوشی گزاف نوشت گریـه چهرن چهره چهرۀ احیـا ایزد ایزو چیده چیره هراس گرین گریک چیزى گریف ایست چینی گریز ایفا نورو ایـایکه گرید ایگو حاجب حاجت حاجی نورم حادث حارث حاضر گری ایلت گرها نورث حاظر حافظ هراز حاق حاکی حال یکجا حالا حالت حالی حامل نوده گرنـه گرمـی گرمن حامـی حاوی حایز حائز حائل نودر حبس یـاده حبسی ایمن حبیب نوبه نوبل حتما حتی نوبت حتّی گرما ایمـی نوبة حجاب حجّت حجره ایـن حجمـی ابدی حجیت حجیم ‏این این‏ گرم این نوای حدسی حدمـی نواک حدوث حدی‏ نوار گرگش حدید نواب اتمـی حذف حذفی اینچ گرکو حربه حرجی ننظر حرفا حرفة حرفی حرم حرمت حروف حریت حریف حریق حریم نمـیه حزبی نمـین حزنی حزین اینش حساس حسام نمـی حسبه حسبی اینک حسرت حسگر یـابم حسنِ حسن حسنا حسنش حسنـه حسنی نموی حسی– گردی اینم حشره حشمت حصار هدیـه حصری حصول ایـها أیـها حضرت حضور هدفی حفاظ حفره ایین حفظ حفـظ حفظی –هدف ائمـه هدف اخته گرده حقوث گردم گردش گردس ه حکم‏ یـابت حکمش گرجی آبان گرته یـابا گربه حکیم نملی آبرو هجوم حلال آبزی آبسه حلقة حلقه هجری آبله حمال گرای حمای یکتا گران حمزه نمره حملة حمله حمـید حنجه حواس گراف گراد نمرة آپنـه حوزة گراب نمده نمدن حوزۀ هجده آتشی حوله حومـه آتنی حیـاط هجدم حیدر گذشت حیرت گذری آتیـه حیلت حیله آثار گذرد آجیل خاتم آحاد هتما خارج گذرا خارح خارش خارق خاص آخرش خاصّ خاصه خاضع خاطر خاطی آخری خاکی خالص خالق خالی هتلی خامـه خامـی آداب خانم گدای گداز گدار آدام آدرس یـااو گاید گاهأ گاها گاه آدلرو ابقا گانـه نماز گامـی گاما خانـه گام گالن نماد خانۀ خاور خائن نما گاز یؤتی خبره گاری خبری یوری گارو خجلت خجول نلعب خدا! خداص خدای خدشـه نلسن گابی نگین خدمـه کیوی خراب خراش نگه هائی آذر کینـه یورک خرده خرقه خرمن خروج خروش خرید کیلو آذری آذین خزری خسات کیفی خسته خسرو هایم خشتی هایش کیفر آراء خشمِ خشم آرام خشوع نگشت آرای خصال خصلت خصور کیسه نگری کیدی آرزو کیدن آرست هایت آرشـه خطاء نگرد خطاب کیتر خطای آرنج آروغ کیـا آروم آرون کهنی کهنـه یوبی خطری خطور خطوط آریـا خطیر آریم آرین خفگی آریو خفیف خفیـه همدم خلاء خلاص کهدر کهتر خلاق خلال نگاه نگام نگار های‏ های آزار خلفا خلفی نکنی آزما خلقت خلقی خللی خلوت خلوص خلیج خلیل نکشد خمـیر نکتة کوئن خنثی خنده نکبت آزمن خواب کوین کویر کویچ کویت آزمو کوهی کوهن نکاخ خوار نکاح کولی کوله کولز کولر نکات خواص خوان کوفی کوشی خواه کوشد هاون کوزه کوری کورک کورش کورد نقوی اثار کودی خوبی خـود خود آژیر کودک خودب آسان کوچه خودت کوپن کوپر کوبا هانت آسای نقض‏ خودش کنیز نقصی کنون خودم کنمو کنم هانا یقین آسیـا کنشی خورد نقص کنسر کنره کندی خوره خوری کنده خوزه هامن خوشا کندو کندن خوشش خوشم خوشـه خوشی خوشۀ نقشی نقشـه خون>
خونش
خونم
خونی
کـند
نقش
کنتم
هئیت
خیـال
کنتِ
خیـر
نقره
خیر
نقرس
خیرا
کنبد
خیره
خیری
خیزد
آسیم
هاله
خیلی
هالا
خیمـه
آشتی
هال
داخل
داد
داد–
کنان
کنار
دادت
کناب
نقاد
نقات
آشنا
کمـین
کمـیت
کمّی
نقاب
کمند
کمکی
کمکم
کمک
نفیس
کمرو
نفی
کمتر
کمپل
کمان
کمال
ابرد
آشوب
آشور
کلیۀ
دادم
کلیـه
کلید
کلیت
کلّی
دادی
کلی
نفوس
آشیل
دار
دارا
کلهن
آغاز
کلوک
کلوپ
کلوب
کلمـه
کلمن
کلمة
کلسی
کلزا
نفوذ
آغوش
کلاه
کلان
کلام
کلاک
کلاً
نفعی
آفات
آفاق
هیئت
کفیل
کفیت
هاشم
کفن
هاست
نفسه
نفسک
کفاه
هاری
کعبه
کشیو
کشیک
کشیش
کشید
نفس
کشـها
کشند
کشکک
نفری
کشف
کشف‏
نفره
هادی
کشتی
کشته
استر
کشان
نفرت
کسیت
آقای
کسلی
کسلر
کسل
هاحق
کسری
نفر
اخلق
کسبه
هابه
کسب
آکرس
نفتی
هابز
کریم
دارئ
دازد
داست
کریس
داسل
نفاق
کروی
کرون
کرنس
کرمـی
آکنـه
نغوظ
کرسی
کرست
داشـه
داعی
هابا
داغی
آگار
آگاه
دام
دامن
دامـی
نعشی
دانت
داند
کردم
کردد
ینظر
کرد
کرخی
هااز
کرة
کربن
کران
دانم
دانـه
دانی
داود
داور
کراس
کرات
نظیف
نظیر
کدها
نظمـی
داون
نظم
یقنی
دایر
دایم
داین
دایـه
دایی
دائر
دائم
کدام
آگنـه
دائی
اخوف
دباغ
آگهی
اخوه
آلات
کچلی
دبیر
آلام
کجرو
دپار
آلان
دچار
کجای

کجا
آلبو
کثیف
کثیر
کثره
کثرت
کتول
اخوی
آلتا
دخور

دخیل
آلدن
نظرم
آلفا
نظرش
هیوم
یفرغ
آلود
کتان
دراد
دراز
نظر
دراک
کبیر
کبود
کبدی
نظـر
وینگ
درای
کاهد
یغفر
کاوی
کاوش
ویلز
کانی
درآن
آمار
کانت
کإنا
دربر
کامـی
کامن
کامر
کامپ
آماس
دربه
کالج
کالا
درپی
آمال
کافی
کافر
آمپر
کاغذ
کاظم
کاشت
نطقی
کاسۀ
کاسه
اداء
درجا
کاست
درجۀ
درچه
کاری
درحد
درحل
کارن
کارم
کارل
آمد
درد
دردت
دردش
کارش
دردو
دردی
کارر
کارد
درزی
ویکی
کارت
درسر
درسه
کارآ
درشت
کارا
کار
نطفه
کاذب
کادر
آمدش
کاتر
کاتد
درطی
کاپا
کابل
نطری
آمدن
قیود
قیمت
هینز
نضیر
ویعه
قیدی
آمدی
درکش
قیـام
درکل
قهوه
درکی
قهری
ویژۀ
آمره
نصیب
نصوص
قویـا
نصفی
قوّه
آمزش
قومـی
قومس
قوما
نصفه
قولی
قوطی
نصف
قوزه
ویژة
قورت
قوت
قوة
آملی
قوای
قوام
قواس
آمنـه
قندی
درمـی
ویزه
ویزا
قمری
نصاف
قمار
نصاب
قماـ
درنگ
ویره
نشئت
آمور
قلیل
نشین
قلنج
نشوز
قلمم
درود
دروس
دروغ
نشود
قلعه
ویرا
قلبی
قلبم
نشکن
نشست
نشری
اداه
دروه
دروی
قفلی
نشدن
درهر
قفسی
قفسه
ویـال
درهم
قطعی
آمون
دریـا
قطعه
قطعا
آمـیز
آمـین
قطبی
قطار
قضیـه
دریغ
دریک
دریو
نشاط
دزدی
ویـاد
دست
قضای
قضاص
دستت
دستش
قضات
قضاء
ادبا
قصور
ادبی
قصدی
قصدم
قصدش
نشأت
قصبه
قشنگ
دستم
قشری
نشات
نشاء
نسیـه
قسطا
نسلی
قزلی
قریـه
دسته
قرین
قریت
دستی
قریب
نسلح
قرون
نسل
قرن
وهیل
دسی
قرمز
دشمن
قرعه
دشوا
قرضی
نسخه
قرصی
قرچک
قربت
نُسخ
وهوش
دعای
دعوا
دعوت
نسجی
دعوی
دغلی
دفاع
وهنر
دفت
دفتر
نستب
دفعه
وهمـه
نسبی
دقتی
قران
نسبه
دکان
دکتر
دکمـه
نسبط
قرا
آنجا
آنجه
یعمر
دلار
قدیم
قدمـی
قدمت
قدسی
دلپی
وهله
آندر
قدری
قدره
نساء
قدرت
آنده
آنرا
نزول
دلو=
وهلة
دلوش
نزده
نزدک
وهفت
قدام
دمای
نزاع
نروژ
دمشق
آنست
نرود
نرمـه
نرمن
اثری
قتل
نرم
وهدف
دنتی
دنچر
دندا
ادرة
قبیل
قبیح
قبلی
قبلا
دنده
دنیـا
آنمـی
آنند
دنیس
نرفع
آنور
وویر
نرسد
دواج
نرست
قبای
قبال
دواس
نرخی
قآدم
قائن
دوبه
قائم
قائل
قائد
ادعا
قایم
دودی
قایل
نرتع
دورة
دورن
قانو
قانن
قانع
قامت
آنـهم
قالی
دوری
دورۀ
ووقت
دوزخ
دوزی
آنیم
قاطع
دوسی
آواز
قاصر
دوفک
قاصد
قاسم
قارۀ
دوکی
قاری
قاره
قارچ
آوای
قاثد
قاتل
دوم
ووضع
دوّم
نراق
ادعی
فیـها
ندید
دومـی
ندهم
فینل
دوند
دونز
دونـه
ندهد
ونیز
دهان
آورن
دهد
فیلم
فیلک
فیلد
فیکس
فیفه
فیضی
ندرت
فیصد
فیشر
ندای
آوری
دهدو
فیدل
دهده
ونیر
دهری
دهشت
آوند
دهم
فیبر
آونگ
فهمـی
فهمم
فهمد
فهم
آووت
ادلة
فونل
فونت
آهکی
دهه
دهها
ونوع
دهی
فولک
فوکت
فوقه
دهیم
آهنگ
ونوش
ونوس
آیـات
ونمـی
فوق
فوری
فورس
فورد
دیبا
فورا
فوجی
فوتی
فـوت
آیتی
دیدر
فوآو
دیدم
دیدن
دیده
فنی
فنی‏
دیدی
دیدۀ
آید
فنون
دیری
آیدو
دیسر
دیسک
ونقل
ونقش
آیند
فلیم
فلیپ
فلور
ندار
فلفل
فلزی
نداد
فلذا
آینـه
ونسل
فلبث
فلان
فلاح
فلات
ونرم
فکین
آیـه
فکور
فکنی
فکند
وند
آیـهو
ونام
دیمـی
دین
آیید
دِین
آییم
آیین
فکان
نخوا
فقیر
فقید
دیون
فقها
آئیم
دیـه
فقه
آئین
ذاتا
ذالک
ذانگ
نخبه
فقری
فقره
اثنی
ذرات
أدنی
ذروا
ذغال
ومـیل
ذکری
ذکور
استن
یعضی
ومـهر
نخاع
فقرا
وموم
فقدا
ذوفن
نحوۀ
ذهاب
نحوی
نحوه
فغان
نحوة
استو
ادیب
ذیحق
نجیب
ذیلا
فعلش
باآن
وملی
باب
بابت
ومضر
بابد
بابل

رااز
ومرج
بابی
رابا
رابر
هیچ
فطری
فطرت
نجار
رابط
فضلی
رابل
رابه
نجاد
فضای
فصیح
راتر
فصول
فصلی
فصلت
نجات
فصل
راجع
راحت
فشنگ
راحل
راحه
اسرع
راد
رادر
فشرد
فسفر
نثار
نتیج
فساد
باچه
فزون
فزود
فریک
فریب
فروم
نترس
رازی
نتجه
ومدل
فرود
راسخ
رأسی
راشد
راضی
راطی
راغب
رافا
بادر
فرنل
راکت
راکه
رالز
باده
فرنچ
فرمـی
بادی
راند
فرمت
رانگ
رانی
بادۀ
راه
فرما
فرم
باذن
فرقی
فرقه
ومحل
فرعی
بارت
راهم
فرضی
فرض
ومجب
بارز
راهی
بارش
اسکن
رایـا
فرست
فرسا
رایت
رأیت
رایج
راین
نبوی
باره
ربّا
رباب
رباط
ربته
باری
ربطی
بارۀ
اسکی
–باز
ربکا
ربکم
ربود
نبود
نبوت
یعرف
رتبة
رتبه
رجال
ولیّ
رجبی
نبش
رجوع
رجیم
نبست
نبرد
رحمت
فردا
رحمـه
رحمـی
نبات
نائل
نایل
نایت
نایب
رخنـه
ولی
ناو
یعرض
ردکس
نانو
ردمـی
یعجز
نامۀ
نامئ
رده
نامـی
بازر
فرجی
ردیف
رزرو
فرجه
رزمـی
نامم
نامش
رسا
فربه
رسام
رسان
فربخ
فرآه
فرای
رسته
رسد‏
رسـد
نامد
رسما
فراق
نام
رسند
فراز
رسوا
رسوب
رسوخ
رسول
ولمب
رسید
ناله
فر
رسیم
ولما
رشتة
ناقض
رشته
ناقص
فذعی
فدای
رشتۀ
ناقش
رشد
نافی
فخری
نافذ
رشدش
ولله
رشدی
بازو
رشکش
رشگن
رشوه
ناظم
بازه
رضا
فحشا
ناظر
رضای
ناطق
ولعل
ناصر
رضوی
رعبی

رعدو
رعیت
رغبت
فتوا
ناشر
رغم
یطلل
رفاه
فتنـه
فتلک
ناسخ
فتشر
نازل
فتار
فائق
فایل
نازک
فانی
فانـه
رفتن
نارس
رفعت
فانگ
رفیع
رفیق
فاند
رقاص
رقبا
نارا
یونگ
نادی
رقم×
رقم
رقمـی
رقیب
نادم
رقیق
نادر
رکاب
رکلس
ناخن
رکنی
رکود
رکوع
ناحق
فاما
رگرو
ناجا
ولذا
نابه
رمان
اذیت
رمزی
رموز
یشود
اسما
یشکر
رنجش
فاقد
رنجی
ولپی
یشاء
رنگ
فاعل
رنگی
رنیس
رنین
مـیهن
فاطر
رواج
روال
فاصل
مـیوز
فاسد
فاست
فاژی
فازی
اسمز
فارغ
فارس
فاذت
فإذا
فاخر
فاحش
مـینی
مـینا
غیور
غیره
روبه
اسمـی
باشذ
غیبی
غیبه
باشم
روح
روحی
باشن
‎رود
رود
غیـاث
غیـاب
مـیله
غوطه
غواص
رودک
روده
مـیلز
مـیلر
روز
غنچه
غنای
روزة
مـیلت
مـیل
ارات
غلظت
غلطی
غلط
باشی
غلبه
روزه
روزی
مـیکر
غلام
غلات
باطل
غصب
باطن
غشای
مـیکا
–روش
روش
غشاء
غسلش
روشن
اسنا
غریب
روشـه
غرور
غروب
غرقه
اراک
غرضی
غرض
روشی
روضه
روغن
باغی
روکش
بافت
بافر
مـیشل
غرته
روند
غربی
غربت
بافی
رونق
رونی
روی
رویـا
رویت
روید
غذای
مـیشد
رویش
غددی
مـیسر
ارام
غبار
غائی
غایی
رویم
رویـه
غایت
غایب
غالی
رویی
باکو
باگز
باگن
وگیر
رهان
رهبر
اسیـا
رهرو
غالب
مـیری
غافل
رهین
رؤیت
مـیرد
اسیب
ریـاء
ریـاض
بالغ
ریـال
ریـای
ریبو
بالن
ریتا
ریتز
ریتم
اسید
عیوب
بامر
ریخت
ریدر

وگنگ
عینی
عینک
ریزد
ریزش
عینا
بامن
اسیر
ریزى
ریسک
عیسی
عیبی
عیبه
مـیچل
باند
ریشة
ریشـه
عیـان
عهدۀ
عهدة
مـیچا
بانک
بانگ
ریکی
ریلی
عودت
رینگ
رینو
بانو
بانی
ریون
ریوی
باور
رییس
رئوس
رئوف
رئیس
باوی
باهر
باهم
زاد
عوان
زادی
زادۀ
زارت
زارع
زاری
ابوت
زالی
عوام
زانک
زانگ
زاوه
زاها
زاهل
مـیان
زاید
زایش
زایل
یسعد
زاین
زایی
زائی
وگاز
زبان
زبحر
زبده
زبیت
وکیل
زجان
هیپر
زجنگ
زجور
زچاه
بایک
زحمت
باین
مؤید
بأیـه
زدام
زدای
زدست
زدگی
عنصر
بایئ
بائن
زدند
ارپا
زدیم
اشته
زراه
ببار
مؤنث
زروی
ببرد
زرین
عنبر
ببرم
مؤمن
ببست
زفرو
زفقر
زکام
ببند
زلال
مؤفق
عنان
عناء
ببیش
ببین
زمر
زمرة
زمره
مؤظف
زمغز
زملک
زمنی
زموج
زمـها
مؤسس
زمـین
عموم
زمـیه
مؤخر
مـهین
مـهیج
مـهیب
عمو
مـهیـا
عممـی
زنای
زنبق
عمله
زنده
عملا
مـهمن
مـهمل
زنگی
زنند
زنـها
مـهمش
زنی=
زنیم
اشجر
زوار
زوال
بتا
زوج
زوجه
بتای
زوجی
عمل
عمـل
عمل‏
عمقی
یسری
عمری
عمرت
زودی
مـهم
مـهلک
مـهلت
زهاب
مـهره
بتول
زهرا
بتها
زهره
زهکش
هیأت
زیـاد
زیـان
عمدأ
عمدا
عمد
زیبا
بجرم
اشرف
زید
بچشم
زیر
عمان
عمال
بچگی
هیـات
بچه
علیۀ
علیـه
علیم
زیرش
علیک
علیع
علی
علّی
علِی
زیست
بحار
علوی
بحال
علنی
زیک
علمـه
اشعث
زینت
زیور
ژاپن
بحث
بحثی
ژانر
علمش
ژانگ
ژتون
بحدی
ژرفی
مَهر
اشعه
مـهذب
علما
بحرب
ژنزی
بحری
ژنو
علمِ
علم
مـهدى
عللی
بحکم
علل
ژنوم
ژنـها
اشقر
ژنیک
علکی
علقه
ژوزف
ژوئن
بخار
علتی
ابری
وکلی
بخرج
یزدی
اشیـا
سابق
علتش
علّت
علت‏
ساحت
علت
علام
علاق
علاج
وکلا
بخشش
سادة
عقیم
سارس
عقود
ساری
بخشض
سازة
عقلی
عقلم
عقلش
مـهتر
عقل
عقدی
عقده
عقدة
سازم
عقبی
بخشى
عقاب
عفوه
مـهار
بخور
عفت
بخیـه
عفاف
عظیم
عظمت
عطیـه
ههای
وکشف
بدار
عطار
عضوی
موید
عضله
وکسی
سازو
عصبی
سازه
مونی
سازی
سازى
عشقی
ساست
عشقم
مونـه
بدتر
ساعد
ساعه
ساعی
مونو
ساقة
ساقط
ساقه
ساک
عشاق
وکسب
ساکت
ساکن
مونث
بدری
سال
سالب
سالک
سالل
سالن
عزیز
سالی
بدست
عزم
بدسن
عزّت
مونت
سامـی
مومـی
عروق
عروس
عرفی
عرفا
عرف
بدمد
عرضی
اصل
عرضه
سایت
بدن
عرصة
عرشـه
ساید
سایر
عرش[
بدنة
سایز
سایق
بدنـه
سایـه
سایی
عراق
سائق
سببی
عذری
هونگ
بدور
عذار
سبزی
بدوی
اصلا
سبقت
ـسبک
بدهد
سبک
عذاب
سبیل
سپاس
عده
مومن
بدهی
سپری
وکرب
سپس‏
سپس]
سپهر
عدول
سپید
وکجا
ستاد
عدوّ
ستان
عدمـی
عـدم
بدید
بدیع
سترد
سترس
ستقل
بدیل
عدم
بذات
ستون
وکتل
ستیز
بذر
بذری
عدسی
سجده
بذکر
سجلی
وکار
سجود
بذلک
عدرم
بذور
عددی
سخت
اصلح
وقیع
سختی
عداد
سخطه
سخن
عجین
عجیب
مولر
مولد
عجاف
مولا
وقیح
موکل
برار
سدیک
سدیم
عتیق
موقع
سراج
عترت
عبوس
سراغ
عبور
عبری
سران
عبرت
سرای
عبدا
موقر
براق
سرپل
عباد
سرحد
عایم
سرخک
موفق
عاید
عامـه
سرده
سردی
عامم
موعد
سرشت
عامد
موظف
عامِ
عام
موطن
سرفه
سرکش
سرکه
عالم
براو
سرم
سرما
عاقل
سرمد
عاصی
سرمش
سرمـه
سرمـی
سرنخ
سرنگ
موضع
عاشق
عاری
سروش
سروی
موصی
سرهّ
موشی
سرّی
عارض
سریر
عادل
برآن
عادت
سزای
موش
سستی
موسی
موسع
سطح
موسس
سطحی
سطوح
عاجز
هونت
موزه
سعدی
سعود
برتر
برتن
سعید
عابر
برجا
اضاع
سفتی
برچه
برحس
مورس
برخت
سفقط
سفید
ظیفه
سفیر
سفیـه
ظهور
مورث
سقوط
سقیم
وقوف
سکته
مودم
ی
سکنـه
مودت
سکوت
مودب
ظنین
سکون
موجی
سکوی
وقوع
ظنوا
برد
سلاح
سلام
موجو
موجز
سلبد
سلبی
موجر
موجد
سلسه
ظریف
ظروف
سلطه
وقفه
سلفش
سلوک
سلول
موثو
موثر
ظاهر
سلیم
بردم
ظالم
سمان
سمبل
ظاعن
طیور
سمپل
طیفی
هونا
سمتی
بررد
سمعی
برزن
سموم
برسد
سمـیت
سمـین
طیبه
برسن
برسی
وقدر
برشی
سنای
سنبه
منیر
سنّت
سنتر
برصد
سنتز
طویل
سنته
طولی
برضد
طوقه
یزدک
سنتى
منـهم
سنجد
طوطی
سنجه
سنجی
برفک
سندم
سندی
طوری
برفی
‏طور
اطاق
طوبی
منـها
سنگی
طناب
منوی
طلوع
منوط
سنی
سنیف
سنین
برقی
وقت
برک
طلب
سواء
سواد
برکت
طلای
سوار
طلاق
منو
سوای
طفلی
ارتش
برکل
طفره
طعنی
طعمـی
ط
منگی
اطلا
سوتی
منکر
سوخت
هومو
سودا
طروب
منعی
طرفی
سوده
طرفه
سودی
سورش
طرف
سوره
سوری
برگه
وقـت
سوزد
سوزش
سوزن
سوسن
طرزی
برگی
سوکی
برلن
وقبل
سول
طرحی
طرح
برم
طـرح
طراز
سوم
منظق
سوم–
سومر
طراح
طبیق
سومـی
منظر
سوی
سویـا
سویس
سویـه
سویی
سوئد
سوئی
منطه
سهام
سهای
طبیب
طبقی
منضم
منصه
سهمـی
سهیم
منصب
سؤال

طبعی
برنج
برند
طبعا
سیـار
منشأ
طـبع
منشا
برنز
منش
طاهر
طالب
طاقت
وقال
طاعه
سیـاق
سیـال
سیـاه
وفهم
سیبی
طاعت
برود
بروز
بروس
سیتو
بروک
ضهور
بروی
سیتی
وفور
ضمـیر
ضمنی
ضمنا
برهم
ضمان
ضلعی
برهه
ضلال
سیده
وفنی
سیرت
سیرل
ضعفی
سیری
بریـا
سیست
ضعفا
ضعف
منزل
ضرور
ضروت
ضرری
ضررو
مندی
سیصد
مندل
سیف
ضربی
سیفی
سیکز
سیکل
ضربه
بریج
سیلی
بریچ
سیما
ضرب‏
سیمن
سیمـی
سینا
ضرب
ضدیت
سینک
سینگ

سینی
بریم
ضخیم
ضحاک
برین
بزاق
بزرگ
هومن
شابک
منحل
منجی
منجز
ضبطِ
ضایع
ضامن
ضارب
اطلس
ضابط
شادی
هوگز
شارژ
شارع
شاعر
شاغل
بزند
شاغی
شافر
شاقه
شاکی
وفصل
صوفی
صوری
منتج
صورت
وفرض
صوتی
بزهی
صواب
وفرح
اعبد
صنوف
صنفی
شانس
بساز
شانل
شانـه
بسبک
شاهد
صنعت
هوکت
شاهی
شاید
شایر
صنتع
شایع
شبان
صمـیم
بستر
صمدی
منان
صلیب
شبحی
منال
شبکة
شبکه
بستم
صلاح
بستن
شبه
شبها
شبهه
شبیـه
وفای
بسرز
شتاب
صفوی
شتات
صفرا
بسزا
وفاق
شجاع
شجره
شجیل
شخص
وفات
شخصا
شخصه
شخصی
بسمـه
صفتی
یلعب
مناط
شخوص
بسیج
بسیل
بشدت
وغیر
صفار
شدبا
بشـر
صغیر
بشرح
بشرو
شدت‏
شدت
شدّت
صغری
بشری
شددر
وغنی
صعود
شدکه
شدگی
وعلم
شدم
مِنَ
اعضا
شدن
اعطا
اعظا
صریق
صریح
شدنش
صرفه
شدنی
ممـیز
صرفع
بشود
شده‏
صرفا
صَرف
صرفِ
بصری
صرف
اعظم
اعلا
صربه
صراط
بطلب
شدیم
وعقب
بطنـه

شرار
صدیق
بطنی
شربت
شرجی
بطور
صدها
صدور
شرحی
مملو
شرطی
بطول
ارتو
شرفی
بطئی
شرقی
اعلم
بعثت
هوشی
صدقی
بُعد
صدری
بعدا
شروط
شروع
بعدم
شریف
صدای
شریک
شستم
شستن
شسته
بعضا
ششم
ممتد
بعکس
بعلت
صخره
شعاع
بعلل
صحیص
شعبی
بعمل
شعرا
شعری
بعید
شعله
شعلی
شعور
صحیح
اعّم
وعشق
شغل
شغلش
وعزت
صحنـه
صحفه
صحصح
بغیر
شفاف
شفای
بفرد
شفقت
شفیت
شفیع
اغلب
بقاء
شکار
شکاف
صحرا
بقاع
بقای
شکرا
شکری
شکست
صحّت
بقدر
شکل
بقصد
شکمـی
وعده
شکند
صبور
شکنی
شکور
صبرم
شکوه
صبرت
بقیة
بقیـه
شگرف
شگفت
بقیۀ
شلاق
شلوغ
اغما
شلیک
بکار
شمار
ممّا
صائب
شمال
صالح
شمرد
صافی
اغوا
شمس
شمسی
ملیم
بکام
شمول
ارث
بکرد
شنا
ملیت
صادق
صادر
صاحب
م
ملّی
یرید
شئون
شئول
شنای
ملی
شنبه
وعدم
شنوا
ملهم
شنود
شنوم
شیوۀ
ملنا
وعدل
شیون
شیوع
ملکی
شوار
شوان
شیور
شیوة
ملکه
ملکف
شود]
شیوا
ملکت
شیمـی
شیلی
شیفت
شیعی
شیعه
شیشـه
شیری
وعام
بگرد
ملقب
شیتی
شیـار
ملغی
ملزم
شـهین
شـهید
شـهود

شـهنی
شـهلا
شـهری
شـهرت
افتد
شـهدا
شودن
شودو
بگور
شویی
شویـه
شویم
ملحق
شورش
ملحد
شوری
ملجم
ملجا
وظیـه
شوؤن
ارثی
افتی
شوم
شومـی
شوهر
مارکس
تکامل
مارکز
تکانش
مارکر
تکانـه
ابسته
نشدنی
تکثیر
مارکت
نشدند
تکرار
هفتم
اخراج
آموزن
نشانۀ
تکفام
نشانی
آموزه
نشانـه
تکلمـی
تکلیف
تکمله
تکمـیل
آموزی
افشاء
نشانم
افشار
مادی
تکوین
نشانک
آمـیزد
مادون

تکیمل
مادگی
آمـیزه
تکئیر
تگزاس
آمـیزی
تلاش
تلاشش
مادرم
مادرش
هفتگی
تلاشی
تلاقی
نشانة
آمـینو
تلخیص
تلطیف
تلفات
افشای
آمـینـه
تلفنی
تلفیق
نشان
تلقی
تلقیح
تلقین
هفتصد
افعال
تلمود
هفتاد
مادام
افغان
وشقوق
ماحصل
تلیـال
تلیوم
وشغلی
وشعور
ماجرا
تماسی
تماشا
تمام
ازمون
تماما
اثناء
ماجد
تمایز
ماتیک
تمایل
ماتزا
مابین
تمثیل
تمجید
ازمـهم
نسلها
افکار
مابقی
تمدنی
تمدید
افکند
اخروی
تمرّد
تمرکز
هغتگی
آنان
تمرین
وشروع
نسخة
تمسخر
آنانی
تمشیت
آنبین
تمکین
هضمـها
وشروط
افلاک
یعقوب
اف نی
نستبق
تمـیمـی
تمـییز
اخرین
وشرکت
نسبیت
تناسب
تنافی
تناقض
لیویت
تناوب
لیونگ
اقامت
ازنرم
تنبیـه
آنتی
لیوان
تنتور
هشیـار
اقامـه
تندرو
لینتر
نسبتی
آن‏جا
آن جا
اقبال
تنصیف
نسبتأ
تنعّم
تنغیص
نسبتا
لیلا
تنفسی
وشخصی
وشبکه
آنچاپ
نسبت
لیکرت
وشاید
تنگنا
آنچه
وشامل
آن چه
آنحکم
لیشتن
تنوعی
ازنظر
هشدار
نسازد
نساخت
تنیده
نساجی
ﺁخرین
توارث
تواصی
توافق
نژندی
لیزین
لیزری
نژادی
توالت
نژادا
توالی
نژاد
وسیلۀ
تواما
نزولی
توانا
لیدیگ
لیختن
لیتیک
لیتری
آن را
لیپید
وسیلة
لیپاز
آن‏را
لیـاقت
وسیگل
هشتصد
نزدیی
تواند
آنزیم
نزدیک
وسیعی
اقتضا
لوئیس
لوئیز
لوییز
آنژلا
لوین
آنژین
توانش
لویزا
لوهان
هشتاد
نزاد
نرون
لولند
اثنان
اقدام
لوکمـی
وسیع
لوکاس
ازنوع
آنسوی
اقرار
نرمال
هشاری
توبیخ
آنقدر
آنکگه
اقساط
آنکه
توتال
لوسنت
توجه
آن‎که
توجّه
لوسمـی
آنگاه
لورای
اقسام
توجهی
اقشار
توجیی
نرگس
اخطار
توحید
هستیم
اقلاً
اقلام
اقلیت
تودیع
نرفته
آنومـی
تورات
آنووا
لوتوس
لوپوس
توران
هستی
آن ها
آن‏ها
تورشن
وسوسه
تورمـی
لوبار
آنـها
تورها
نرسید
وسواس
لوایح
توزین
اقلیم
ابیـات
توسط
نرخها
توسعة
اقناع
اقوال
لوازم
اقوام
اخفاء
اقویـا
توسعۀ
آنیون
توسّل
توسلی
وسنجش
وسنتی
توصعه
توصیف
هسته
آوران
آورتر
اخلاق
لمبرت
توصیـه
اکبر
وسلول
توضیح
للموت
للذین
توفیق
ندیده
ندیدن
ندیدم
وسکوت
توقیف
ندهیم
توکسی
ندهید
ندهند
توکلی
وسکته
ازهمـه
توکیو
تولبد
ندولر
تولد
آوردی
ندرود
هستون
آورم
اکبری
تولیت
ندرتا
ندراد
نددیم
اجارة
ازیکی
آورید
آوریل
لغایت
آوریم
توماس
تومان
ندانم
تومور
وسریع
لعلکم
وسرعت
اکتفا
تومـیک
آویسل
اخلال
تونسی
آهسته
نداند
تونلی
اکثر
اکثرا
لطمـه
ندامت
یگانـه
تهاجم
اکراه
أبیکم
تهدید
اسارت
لطمات
آیـاتا
لطفاً
آیـاتی
اکرمص
تهذیب
اکرمن
آیتم
لطایف
اکرمـی
‏اساس
اساس
لستاق
اخوان
لزومـی
لزوما
آیددر
لزوم
نداری
آیدکه
لرزان
تهرتن
آیدمـی
تهویـه
وسبرگ
آیفرت
تهیـه
وسائل
وسائط
لذّتی
وسایل
تهییج
آیندة
لذایذ
ندادن
تیپیک
تیتست
تیچنر
تیخیر
وسایر
اکسید
وسایـا
تیرگی
تیرگى
وسالم
اساسأ
نخوری
وساطت
آیـهیـا
وساخت
تیرها
وزیست
تیرهم
وزیری
آیین‏
تیزتر
لحظات
هستم
لحاظ
وزوال
آیینـه
نخست
اجازه
نخسپد
آئورت
تیلور
إخوتک
ابیلی
اکسیر
نخاعی
وزنان
تیمور
لترال
اکسین
وزکار
لپیدی
تئاتر
لپیبه
وزعذر
لپتین
لبیـال
هزینة
لبنان
وزرای
وزراء
ثابتی
اکناف
اکنون
ثالثا
اسامة
ثالثی
ثانوی
وزدلش
اسامـی
ثانیـا
وزبان
لبریز
ثباتی
اسانس
بااین
اکیپی
ثبتبه
لبخند
اجازۀ
لباسی
اجانب
نجوای
اسباب
اگرچه
اگردو
اگرنـه
لائوس
بابلی
ثروتی
وزارت
اگزوز
بابند
اگیلا
یونیت
نجاری
هزران
هزاره
هزارة
نجاتی
ثنایی
وریدی
الاثر
ثیرمـی
اسپرم
نتیجۀ
باتلر
اخیر
جاءهم
ورویـه
جابجا
باحجم
لایحه
نتوان
باخبر
باختن
باخته
باخرز
هریک
الاجل
اخیرا
لاودن
نتایچ
ورودی
جاذبه
جارحه
جاروب
بادقت
جاریـه
اجبار
وروحی
جاستر
جاغلب
لاواژ
جاکثر
جاکز
جاکوب
الارض
جالبی
الأرض
وروان
باران
جامع
لامسه
هیولا
ورنیـه
ورنیر
لاگان
لاکست
بارزی
نبیین
هرولد
لافتی
لاغیر
لاغری
نبینم
لاطمع
جامعی
لاضرر
نبیند
نبینا
بارکر
بارکو
بارگی
نبیـاً
جانبة
جانبه
جانبی
لازمۀ
جانسن
بارما
لازمة
لازم
ورنر
اسپرو
جانور
جانی
بارنت
بارور
جاوید
لارسن
نبودی
نبوده
باروش
جاهای
هرودت
بارها
جاهلش
جاهلی
هینکل
باریک
لاخیر
باریم
جایزه
إلاما
لاجرم
ورفتا
هرنوع
بازار
نبودن
الامل
ابطال
هرمزد
جبران
نبشته
لابرد
الاول
جبسها
بازال
بازان
الأهن
لااقل
نبسته
جتخصص
الاهی
ابطحی
نباید
نباشی
نباشد
نباتی
یوسف=
جداری
اسپنس
جداست
اسپور
نایبی
گینرو
جداول
بازتر
جدایی
بازجو
نایبش
البدل
البرّ
ناهید
ورسوم
البیت
جدول
البیع
نانسی
البین
جدیت
جدید
جدیدا
گیلیس
گیلان
گیفین
گیریم
گیری
جدیدو
نامـیم
جدیدی
نامـید
جذاب
جذابی
الترز
جذبکم
نامـه
نامـه
‏نامـه
ورزید
گیرم
جراتی
هرکس
جراحی
بازرس
جرامـی
ناموس
جراید
جرأیم
نامند
گیردو
گیرد
ادارت
گیرتس
گیران
جربان
نامزد
ورزند
نامة
جرحرا
الجنـه
الحاق
ادارک
نالین
الحال
بازگو
بازمـی
ناکام
جرمبه
ناقوس
الحزن
الحسن
گیتا
گیـاهی
جرمـی
اداره
ابعاد
الحق
الحکم
ورزد…
اداری
جروسی
بازوی
گهگاه
الحوت
جریحه
جریمـه
گوییم
بازهم
الحیل
بازی
ناظری
ادامة
ورجین
گویید
جزایر
جزائم
جزائی
الدار
باسبک
ادامۀ
ناشی
باسمـه
الدون
جزیره
الدین
جزیی
گویند
باسیل
یونـها
جزئی
الذکر
ناشتا
جستجو
گوید
گویچه
جستدر
ناشاد
جستند
جستوی
ناسود
ناسره
است[
الذمـه
گویـای
گویـان
نازکی
نازکت
ابتنا
ناروا
نارسی
جسمـی
گوهای
گونـه
نارسا
الذین
الذئب
استهم
ورتکس
ورایج
ادای
نادان
جعفر
جعفرى
ناخود
جعلکم
الرسل
ناخدا
گوگرد
ناحیۀ
ناحیـه
ادآور
ناچیز
ناچار
جکسون
جکمـیت
جگاهی
ناجنس
الروح
جلالت
جلالی
الزام
ناتنی
ناتال
ناپدر
ناپاک
جلسات
هرقدر
نابود
نابجا
ناباب
وراثت
ناامن
جلوتر
گوشـه‏
ورابط
هرفرد
ن١٣٨٥
جلوه
الزنی
هرصفت
جلوئی
وذرات
جلیقه
ودیگر
گوشزد
جلیلی
گوشتی
مـی هد
مـیوه
جمادی
جماعت
السان
جمالش
جمایت
جمجمـه
السجن
باشدو
ودیعه
جمعاً
گوستر
گوستا
استاء
گودین
مـینوس
مـینای
گوپتا
گوایر
گواهی
جملات
مـیناو
جملگی
جملـه
جمله
ودولت
باشدی
جمـهور
ودوست
مـیلین
جمـیله
السنة
السنـه
جنازه
مـیلی
گوارش
السوء
السون
استات
الشأن
ودقیق
مـیلاد
جنایى
جنائی
ابقاء
ودسته
جنبة
مـیگشت
مـیکنم
جنبه
الصاق
یسبّح
الصبر
ودرهر
باطن‏
باطنی
گناهی
الضیم
الطاف
باعث
باعدم
جنسبا
باعزت
جنسون

باعصر
ودرون
گناه
الطیر
باغات
باغلب
جنگل
جنگها
ودروس
الطین
بافتن
جنوبی
بافتی
جنیدی
هرزگی
گمشده
جنینی
العرب
العلا
العلم
گمرکی
جوابی
باقر
جواد
جوادی
باقری
جوارح
مـیشده
العمر
جوان
جوانا
گمراه
گمران
باقی
گمانی
گمانش
العمل
جوانب
گمارش
گمارد
مـی‏شد
جوانـه
جوانی
جواهر
جوایز
مـی شد
گلیوم
باکال
جوراب
العهد
العید
مـی
مـیزند
مـی زد
العیر
الغای
جولان
جولای
استاد
یکنوع
هردرس
ودرصد
جوهره
بالا•
الفاظ
جویـان
جویـای
مـیرها
مـیرود
مـیرند
گلهای
جویند
مـیرسد
مـیرزا
ودرسی
بالاش
جهاتی
مـیران
گل ها
مـیراث
جهالت
بالان
هرحال
گل‏ها
جهانت
بالای
بالبی
گلوله
جهانش
گلوکز
مـیدهم
مـیدهد
الفبا
استاز
گلزار
بالین
جهانم
جهانی
گلدیس
گلدهی
جهائل
مـیداو
ودرجه
بامپس
بامتد
بامدل
هرچیز
بامره
بامری
مـیدان
گلدان
الفبه
مـی خو
ودرپی
جهلسر
بامور
مـیخچه
جهنمـی
ابقای
بانان
گلدار
و
الفتی
جیدید
جیران
ودانش
مـیثاق
هرچند
مـیترا
بانکی
ادرار
بانگی
الفدر
وداده
ادراک
چاپار
گلبول
گلبرگ
مـیباد
باوری
وخیمـی
باهدف
گلاسر
الفقه
چارده
گلابی
الفکر
–چارک
مـیآید
چارلز
باهوش
هرپنج
بایپس
الفلک
چاشنی
باید
مـیانـه
مـیانت
وخیلی
بایست
مـیابد
چالاز
هربرت
چالش
گفتیم
چالشف
هربار
گفتهر
گفته
وخواص
چالشی
الفوت
چانچه
وخلاق
بایلس
چانـه
هراسی
القا
گفته‏
القاء
هیستو
چایچی
گفتنی
بائوم
چپاول
القای
مؤ ید
القدر
القدس
گفتند
ببارد
چراغی
چراکه
چرایی
بباشد
چربست
ببخشد
القرص
ادراه
ببرسم
چرخان
القطن
ببرند
القمر
چرخشی
چرخند
چرخه
ببرید
گفتگو
ببریم
ادرای
مؤلفة
چشایی
ببلعد
وخامت
ببندد
چشمان
گفتار
وخالی
چشمآب
یکصدو
وخارج
گشودی
گشوده
ببیند
چشمـها
ببینم
ببینی
چغندر
بپذیر
وحیطه
مؤسسه
چکامـه
چگالی
چگونگ
گشودن
وحیدی
مؤسات
ادریس
چمران
مؤثری
مؤثره
مؤثر
گشنیز
یزدان
مـهینی
هذیـان
چنانی
چنبرة
ادعای
وحقوق
چندان
گشتند
مـهیـای
گشایی
گشایش
گشاید
مـهیـاء
بپرسد
بپرسم
هذالی
مـهندس
مـهناز
گسسته
مـهمـی
گستره
گسترش
گسترة
مـهمند
وحضور
چندین
ابلاء
چنگال
وحشتی
ادغام
چنین
گزینی
چنینی
چنیین
وحسین
بتادی
مـهمتر
چورون
مـهمات
هدفها
وحساس
چونان
الکلی
چونکه
الکوی
بترسد
ادگار
بتقوی
بتنـها
گزینش
گزیند
گزیلن
گزیده
گزیدن
بتواز
گزلرش
بتوان
گزسند
مـهلتی
گزاری
گزاره
هیرست
مـهشید
مـهریـه
وحرفه
وحدیث
یک سو
وحدتی
چهمـهم
ادله
بجای
چیـانگ
بجران
چیدن
الگوه
چیرگی
هدایت
بجوید
هدایـا
چیزند
چیزها
الگوی
چیزی
ابلاغ
وحالت
بچیند
هیچیک
گریزی
الله
اللهم
چینیم
یرقان
مـهراب
المال
المان
بحران
ادنتو
وچنین
حاتم
حاتمـی
گریده
استبا
المثل
وچنان
یرفعه
حاجتی
هجران
بحمده
حادتر
وجیـهه
حادثه
حاشیـه
گریـان
حـاصل
مـهدیس
حاصل
حاصله
‏حاضر
بخاطر
هجدهم
استبر
گرهای
گرهام
ادوار
مـهدی
بخردی
وجوهی
حافظا
حافظی
هیچکس
وجودی
حاکثر
حاکم
وجود
حاکمـه
حاکمـی
بخشد
هجازه
هیچاه
حالات
گروها
وجوب
حالته
گروه
مـهجور
حالتی
الملک
گروند
بخشند
بخشود
بخشـها
مـهتاب
حامله
بخشی
مـهاری
اپیوم
بخصوص
بخواب
بخوان
هتلها
مـهاجم
حبیبک
حبیبی
مـهاجر
بخوبی
بخودی
حتماً
حتماٌ
گرمتر
وجنون
بخورد
ادوین
گرمای
الملی
حتییک
بداخل
ادویـه
وجرأت
حجاری
حجازی
بدارد
بدارو
المـهل
حجتی
بدان
حجرات
بداند
بدانم
حجم
استبه
النار
موهبت
حجیّت
بداهه
موهای
بدبخت
حداقل
الناس
گرلین
گرگور
بدبین
وجذاب
بدتان
النفس
الواح
بدتری
بدحال
حدود
بدخیم
وجدان
یرحسب
حدیث
بدرقه
گرگان
حدیثی
الوصف
مونته
بدرید
بدزدد
وجاهت
هبازی
حرارت
الهام
بدشان
حراست
گرفتی
حرام
الهدی
حرامـی
حربست
وثیقه
الهوی
بدلیل
ادیـان
الهه
استپن
یکسری
حرفه
ابداع
حرکات
الیـاس
حرکت
حرکتش
حرکتی
الیـاف
حرمتش
بدنیـا
هایی
بدواً
ابنبه
بـدون
حریمـی
بدون
‏هایی
الیری
هاینز
الیزا
وثاقت
حساب
مومان
حسابی
حسادت
بدهم
حسّاس
گرفت
بدهند
گرشام
حساسی
گرسنـه
گردین
هایند
بدهید
بدهیم
وثابت
حسبیش
حسبیـه
ابنتک
حسرات
اتاقی
بدیدم
هایتی
بدیعه
بدیعی
گردیم
یـهودی
الیوت
بدین
مولوی
حسودی
مولند
مولری
حسین
حسینع
الیوم
حشرات
هایپو
هایپر
بذرها
حصاری
الیـها
اذعان
اذغان
حصولی
استثن
حصیری
حضانت
اتامـی
بذوری
حـضور
اذهان
حضورِ
حضوری
یدعوک
حفاری
امّا
حفاظت
حفرات
امادر
اماده
مولتی
مولای
امارت
موکول
براثر
حقارت
گردها
برادر
موکوس
حقایق
وتوجه
موقیت
حقـوق
حقوق
حقوق]
گردن
برادی
گردشی
وتوان
برازش
حقوقش
گرددک
گردد…
گردد!
گردد
موقوف
گردان
موقعی
وتنوع
حکایت
موقتی
موقت
حکم
اماکن
موقّت
حکمت
موقت‏
گرچه
وتنفس
براند
موفیت
موفقی
حکمـی
موفقت
حکمـیت
اذیتی
موعود
گرائی
گرایی
امامت
حکیمـی
اتانل
هاوتن
براون
حلاوت
برای‏
امانت
برای
حلقوی
برایش
حل ها
حلهای
برایم
حماسی
موضعی
وتمدن
گراها
گرانت
موضحه
امانی
موصوف
موصوع
حملات
برایی
گرامـی
برائت
حملها
وتلاش
گرافی
حمـیده
حمـیدی
حنجره
برآرد
حوادث
موشـها
برآمد
حوالی
امپیم
یکسره
وتفکر
امترک
حـوزه
حوزه
موسوم
برباد
موسمـی
گذشته
هانیـه
حوصله
موسسه
موسسة
وتعهد
وتعلل
موزیک
وتصور
موزون
حیـا ت
حیـات
گذشتن
حیـاتی
وتصرف
حیـان
امثال
موزات
حیدری
گذشتة
وتشکر
برجای
حیطة
امحاء
حیطه
گذرند
برچسب
برچمن
امحای
موروث
هانس
گذرای
برحسب
مورفی
خاتمة
خاتمـه
هانری
خادمـی
موردی
خارجه
گذران
اتباع
مورد
امرار
مورخه
خارها
برخود
خاسته
مورخ
مورّخ
امراض
گذاشت
امربه
مورای
خاصی
خاصیت
امروز
یخچال
گذاری
گذارو
گذارم
خاطری
ارادة
مودّب
خاکها
گذارد
هامون
خاکیم
موحدی
ارادت
گذار
موجهه
وتخصص
خاموش
برخی
وتحول
وتحمل
خانگی
اراده
برداً
موجه
خانمـی
موجود
امضاء
امضای
امعان
هالمن
موجبی
گاهی
گاهها
گاهای
گاهان
گاهاً
موجب‏
هالدی
هالان
گاوان
گاواژ
موثری
گانیـه
موثره
موثّر
گانة
امگا
بردزن
گاماچ
موتور
بردگى
املاء
بردن
گالری
املاک
گاستر
بردند
بردوش
خانی
گازی
بردوی
برده
خایگی
ارادی
خبائث
بردها
گازها
اراست
خبرگی
خبرند
بردیم
خبره‏
امنای
موانع
ختلال
مواقع
ختیـار
خجالت
موافق
بررسى
مواعد
برروی
برزخی
گارسن
خداست
مواظب
گادین
برزگر
خدایـا
گادرا
خدایم
خدایی
امنوا
خدمات
برزیل
مواضع
خدمت
موازی
برسبک
کیـهان
خدمتی
اراضی
خدیجه
موارد
موادی
خرابی
مواده
کیوان
خرافه
خرافی
امنیت
برسند
کینیـا
مواد
کینزر
کیناز
اموات
کیمـیا
کیمبل
امواج
برسیم
خرگوش
کیلون
کیلوت
برشکل
خروجی
مواجه
هاگان
امور
برشیت
کیگان
خ
خزانة
خزانـه
خزایی
خزائل
خزائی
اُمور
اموزش
خزینـه
منیجه
برطبق
خستگی
برطرف
برعدم
امولی
امونز
خشکتر
برفرض
منـهدم
خشکی
منـهای
منـهاج
امویی
اتبعه
خشنود
امـهال
خشونت
هافمن
امـیال
بد
خصایص
هاضمـه
وتأمل
خصوص
امـیدش
خصوصا
خصوصأ
وتازه
خصوصس
خصوصی
کیستی
کیست
وتاچه
برکار
کیرنز
منوره
خصومت
منوال
خصیصه
وتابع
برکسب
یحیی
وپویـا
منگنز
برکیک
خطابی
خطاست
خطاطی
امـیرع
برگچه
خطائی
هاشان
خطبه
ارایـه
خطرات
منقول
منقطع
خطرزا
منقضی
منقسم
کهینـه
کهولت
امـیری
منفی
منفعل
منفعت
منفصل
منفرد
امـیرى
برگسی
برگشت
خطیری
منعکس
منعقد
استدر
برگها
منعطف
خفیفی
هاسپی
خقیفف
منظوم
منظور
کهسپر
منظمـی
خلاصه
خلاف
ارائة
خلافت
منظم
هاروش
خلافی
برلیم
کهپنج
خلاقو
خلاقی
که[در
برلین
هاروت
هاردن
منظقی
منظقه
منظری
خلفای
برمـی
اناطۀ
منطوق
منطقۀ
منطقة
برنا
اجحاف
برنام
خلیفه
منطق
خلیلی
منطفه
منطبق
اناند
خمـیده
منضبط
انبار
خمـینی
منصوص
منصور
خندان
کویین
منصوب
منصفی
خنیفه
منصفه
منصرف
استرا
منشئی
ن
اجداد
منشور
انبوه
خوابی
انبیـا
کوهلر
منشعب
خواجه
منشاء
ز
کونتز
هیترو
خواری
خواست
کولین
کولیک
کولیس
هاپاک
برنده
کولون
کولمن
ارائۀ
برنسخ
کولای
وپژگی
وپرسش
خواصی
منسوخ
خوانا
خواند
کوکبا
برنفس
منسوب
کوشید
خوانم
برنمـی
کوشند
خوانی
ارباب
کوششی
کوششش
کوشش
بروان
خواهد
وپاسخ
منسجم
کوزید
وبینش
بروزز
منژیت

کورفو
اتحاد
بروسل
خواهش
کورتی
کورتن
خواهم
خواهی
منزوی
خوبان
کوربا
وبیـان
بروکس
برون
برونت
بروند
منزلۀ
کودها
کودنی
خوداز
برونر
کـودک
کودال
برونش
منزلی
کوچکی
خودبه
کوچک
منزلش
کوثری
منزلة
کوثر
برونی
کوتها
کوتاه
ارتبا
بروید
خودرا
کوبلر
کوبان
برویم
وبلند
کوانگ
خودرو
برهان
وبلاگ
کنیمـی
کنیم!
کنیم
برهمن
برهمـه

کنید
وبلاک
وبعید
وبعضی
کنونی
کننند
کنندۀ
خودکه
مندیل
کنند
‏مندی
وبطور
مندند
هیـاهو
کنگره
خودور
وبستر
کنکاش
وبزرگ
خودی
وبروز
خوراک
کنعان
خوران
برید
مندرج
کنشگر
ب
خوردن
کنسول
کنسرت
بریده
خورده
مندتر
کندیک
خورند
هیأتی
بریس
وبرخی
خوریم
بریل
وبرای
یکسال
بریور
کندوی
وبدین
وبدیع
کندلر
کندکه
مندان
کنددر
وبدون
اجرا–
منحصر
منحرف
وبدست
کندتر
منجمد
منجزا
کندبه
کندبا
کندآن
کنداز
منجّز
اجرا
کند
منجر
منثور
منتهی
خونین
خوهای
منتها
بزرگی
خویش
منتقل
وینیل
منتفی
وباید
وبالغ
کنتری
بزنند
کنتذل
بزنید
خیـالی
خیـانت
منتفع
بزودی
وباعث
منتظر
منتصب
منتشر
منتسب
منتخب
وبازی
خیریـه
وبارش
اجراب
خیزند
هویدا
وآنـها
بسازد
منبعی
بسامد
بسان
وآنرا
داخله
کنایـه
داخیل
منبعث
وآنچه
وآنان
داداز
کناکش
کناره
دادبه
منّان
کناتی
ویلمز
وآشنا
وآسیب
بستگی
داددر
ویلعب
کمـیسر
کمـیتۀ
دادرس
کمـیته
کمـیتة
وآزاد
کمـیاب
انتها
بسته
کمورد
منافی
ویلسن
کم کم
هویتی
بسرعت
ویلرز
کمرنگ
دادسی
دادکه
کمتری
کم تر
واین
بسنجد
دادگر
کمبود
کمانی
بسنجم
بسنده
منافع
هویت
بسیـار
مناظر
مناطق
دادن
وایلی
کلیـهر
مناسک
کلیوی
کلینی
کلیشـه
دادور
داده
دادها
کلیسا
کلیدی
انجان
کلّیت
بسیطی
انجای
دادهو
کلیة
بشارت
وایده
بشاش
انجمن
دادیم
ویکین
انجیل
بشــر
داراب
اجراز
منازل
کلوین
کلونی
کلونل
بشراً
کلود
بشراز
منازع
بشرای
داران
ویکنز
بشرکه
بشرند
داربی
انحاء
دارد
کلمات
کللند
کلسیم
انحای
بشریت
کلرید
بشسته
کلخود
بشکند
کلاهک
وایبر
کلانی
ویکرز
کلامـی
بشمار
کلاله
واهمـه
کلاسش
کلاس
اتخاد
کلاژن
کلارک
کلاپس
اتخاذ
ویسله
ویستا
بشنود
بشنوی
ور
یجویی
بشوند
بشویم
بصدور
بصرته
کفروا
کفپوش
کفاین
کفایت
بصورت
کفالت
کفاشی
بصیرا
بصیرت
بضاضه
بضاعت
بضاعه
کشیده
داردو
کشیدن
وی‍ژه
بطلان
داردی
کشوری
دارسی
انداز
دارم
کشور
ویژه
کشنده
اتریش
کشمـیر
کشمکش
وامور
وامام
بطوری
کشسان
مملکت
اتساع
ویزیت
کشتن
ارتشا
کشتار
اندام
کشاند
والذی
کشاله
کشاکش
والدی
ارتقا
اندبر
بعداً
بعداز
ممکن
دارو
اندبه
ممککن
ممدود
اندبی
بعدها
والای
بعدی
والاس
کسالت
بعضاً
داروی
بعضی
انددر
والّا
داری
کرینگ
اتصال
کریگ
ویروس
واگیر
اندرو
بعهدة
بعهده
داسته
داسرا
واگرا
ویران
داشت
واگار
اجرای
کروهن
کرونر
اتفاق
بفردی
کرمان
بفرست
کرکها
بفروش
بفضله
داشتی
کرزنر
کردیم
داشند
بفکند
بفهمد
بفهمم
اندکس
عه
داکسی
واکشد
کردیک
واکسن
اندکه
داماد
دامان
ممالک
دامنة
کردی
دامنـه
اندکی
دامنۀ
بقرات
بقراط
اندکى
دانا
دانان
دانای
بقره
ویدئو
کرده
ویدیو
ی
دانست
ش
د

واقعه
واقعا
ـدانش
دانش
کردکه
کرددر
ویدال
کردبه
کردبا
کرداز
کردار
بک
واقع
وافقی
بکارت
ابزار
کرختی
واغلب
کرتها
ملیسا
کربنی
کربنـه
بکاری
کرباس
کرایـه
کرایب
کراهت
کراون
کرانی
واعلم
کرامر
دانشی
دانکن
دانلد
دانلی
بکاهد
کرامپ
کراما
کرالا
کراکل
ملیتی
بکایی
دانید
دانیل
دانیم
واضحی
کرافت
اندوه
اندوی
کراتی
کرّات
ویتنی
کرابی
بکشد
کذبوا
بکشند
کذاری
کدیور
کدهای
بکشیم
بکلیـه
کدورت
واضحا
داوود
د
اندیس
دایـان
ند
دایرة
اندیش
دایما
دایمـی
ید
بکوشد
دایـها
بکیرد
واضح
یکدست
دائما
اجرهم
دائمـی
واشود
ملونی
ملولی
واسید
دباغی
ملموس
واسعه
دبلیو
واسطۀ
ملکول
ملکوت
کجروی
واسطة
أجرهم
کجباف
واساس
بگذرد
کجایی
بگذشت
دخالت
اتقوا
اجزاء
انرژی
ملعبه
بگریی
کثیری
ملزوم
بگفته
وهیئت
انزلی
انزوا
کتمان
ی
بگوشـه
بگونـه
ملحوظ
بگوید
دداری
وازرت
اجزاب
بگویم
بگویی
انساج
بگیرد
بگیرم
کتبی
کتباً
ملّتی
ملتهب
کتابی
ملتها
کتابه
درادی
ملتزم
کتابش
درازت
درازی
دراست
کتاب
وهویت
کتاب‏
ملایی
ملایم
کپسول
ملایر
دراکر
واریز
کبریت
ملامت
درامد
درامر
کایدو
ملاکی
کاهند
دراند
کاهشی
دراهم
اجساد
وارم
درایت
بلاکس
ملاک
دراین
بلحاظ
کاوها
کاووس
وهمگی
وارگس
کانین
بلژیک
درآمد
کانسر
وارسی
کانجر
کانتی
کانتر
درآید
کانَت
واردی
دربار
کانال
وارده
بلکه
دربحث
دربخش
وهمسو
وهمان
ملاحظ
کاملی
کامله
کاملا
کامل
ارجاء
واذیت
دربزه
دربست
بلندی
دربند
کالوس
مگنوم
کالمن
کالری
دربین
بلوای
کالبد
کالای
یبوست
وادار
درپیچ
درپیش
کاگلا
بلوری
درتاج
کاکرد
کاکار
واحدی
واحده
واحدش
کاغذی
واحدة
کاظمـی
اجسام
کاشفی
کاشف
واجود
کاشته

کاشان
واجرا
وهستی
اجلاس
کاسلی
انشاء
یبندی
درجات
کاسکو
درجای
انشای
درجة
کاستی
کاسته
کاستن
درجرح
درجرم
درجمع
کاسپر
انشائ
درجه
کازاک
انصار
اردنی
بمرجع
درحال
کارون
درحبس
واتنس
کارول
درحکم
بموجب
کارند
درخت
بموقع
بمؤمن
کارمـی
کارما
بمـیرد
واتمن
کارگر
درخور
واترز
بنابر
دردرس
کارکد
مکوبی
وویژه
واتاق
دردها
دردهه
مکلّف
مـکلف
درراه
دررشد
کاردی
درروش
مکلف
کارتو
بنابی
درزیر
اجماع
درساز
کارتر
کارتا
انفاق
اردوی
درست
درستی
درسخن
بناها
کاربر
کاربد
ووکسل
درسها
بنایی
ووقتی
درسی
درسیر
کارای
کاراو
بنحوی
کاران
درشرع
درشکه
درشـهر
اجمال
یونان
ووسعت
درصد
ووجود
ارزان
درصدد
درصدر
ونیمـه
بندرت
مکفول
کاتلن
کاتلر
کاتز
مکفال
کاتدی
بندری
درصدی
کاتتر
کاتبی
درضبط
درطول
بندگی
درظرف
درعرف
کاپای
کاپاس
درعمل
هورمن
درعین
درغرب
درغیر
کابین
کابلی
هوائی
کابرد
هوایی
بندها
مکعبی
درقلب
قیمتی
ونوین
‏بندی
اجنبی
درکار
مکشوف
استکه
ارزش
مکزیک
قیـامت
بنشان
انکار
قیـاسی
قیـاس
مکرمـه
یـائسه
نیوکس
درگاه
قهریـه
درگرو
درگیر
بنفشـه
ونمره
ونماد
قویتر
نیمـی
قویـاً
بنگاه
مکررا
قوه ی
بنگرد
انگار
قونیـه
قومـیت
هواها
هواست
مکتوم
بنورا
مکتوب
درمتن
بنوعی
مکتبة
درمحل
درمدت
قوسین
مکتب
نیمـه
هوازی
قوتی
نیمکت
قوتست
بنیـاد
مکان
انگاه
بنیـام
بنیـان
مکارم
قواعد
مکاتب
انگشت
قنکاح
نیمرخ
قندها
قنداق
ونقاط
استلن
قناعت
مقیمـی
درنده
درنظر
انگلی
ونظری
نیلسن
ونظام
درنقش
بوجود
ونشیب
ونشان
انگیز
قلیلی
نیکوی
درنوع
بود}و
نیکور
قلویی
بوداز
ونسلن
مقنین
بودبر
مقننـه
دروسی
قلمرو
بودبه
دروقت
درون
اتکاء
نیکفر
نیکخو
بودجة
قلدری
نیکان
قلبمـی
بودجه
بوددر
مقطوع
مقطعی
ونژاد
ققنوس
نیفتد
مقصود
بودکه
نیشکر
درویش
انگین
اتکای
مقرون
مقرله
مقرره
احاطه
قطعیت
‏بودن
درهمـه
بودنِ
درهیچ
بودنت
مقررت
قطعات
قطعاً
ونحوه
مقربه
ونبات
بودنش
نیستی
بودنم
قضییـه
قضیّه
بودنی
دریـای
دریچه
دریده
انوای
دریکی
مقدور
نیستم
بوده
دژآگه
دژگام
دژهوش
بودهر
مقدمة
دستان
قضایـه
قضایـا
مقدم
قضاوت
استمک
قضاست
بودیک
دستة
بودیم
دستخط
دسترس
قضاتی
مقدسی
ارزشی
بورزد
استمن
دستکش
قصیری
مقدرا
بورنت
ابنیـه
انـهار
أنـهار
هنگفت
بوسما
یـایند
قصاص
ومـیشی
بوشـهر
بوضوح
بوعلی
دستور
قشایی
بوقوع
قسمتی
هنگان
قسمت
قسامـه
قزوین
بولگر
ومؤثر
بولوگ
دستها
قرینـه
بومـی
بوندی
بوهای
قرنـها
بوهلر
یـانـه
قرمزی
اواخر
بویژه
اواسط
دسینک
دشارژ
بویس
بویسن
دشمنی
اوامر
دشوار
وموفق
اوایل
اوائل
قرصها
قررات
ومورد
وموجب
وموثر
دعاوی
مقتصی
قربان
دعوای
نیست
بهار
دعوتی
مقتدر
دغدغه
بهاره
دفاتر
قرآنی
بهاری
دفاعا
دفاعی
مقبول
اوتان
دفتری
قرآن
مقبره
دفعات
بهائی
به آن
بهبود
قرائن
دقایق
مقاوم
مقامـی
دقیق
ومواد
دقیق‏
دقیقا
قرائت
قراین
ومنفی
قراری
دقیقی
بهتر!
مقالۀ
دکارت
دکامر
مقاله
مقالة
دکترا
دکتری
قرارد
بهتری
هنری
قرارا
قرار
به جا
قـرار
قراچه
قرابت
بهجتی
به جز
مقاطع
مقاصد
مقاسه
ارسال
دلاری
دلازر
قدیمـی
دلالت
مقارن
بهدار
دلایل
دلائل
دلبرت
مفیدی
مفیدش
اورات
اوراد
دلتان
قدسنج
دلخوش
دلربا
مفقود
دلسوز
نیزدر
مفعول
دلشان
قدرتی
بهرام
دلگرم
مفطعی
دلگیر
مفصلی
بهراه
بهردو
بهرگز
مفصلا
دلوها
دلهره
بهروش
بهرول
دلیلِ
دلیل
دلیلی
اوراق
بهره
دماغه
دماها
وممکن
مفسّر
دمایی
دمائی
دمبرگ
مفروض
دمزاج
مفروش
اتلاق
قداست
ومکان
مفتوح
مفتاح
دموقت
مفاصل
قجری
مفاسد
اوردن
مفابل
مغلوب
مغشوش
دمـیدن
بهزاد
دنبال
قتاله
مغزها
اورلپ
مغرور
دندان
قبیله
ومقرر
نیرنگ
قبولی
ومفید
قبول
قبلا˝
مغبون
مغبنی
مغایر
مغازه
معیوب
معینى
دنیـای
دنیـاى
معینی
دنیوی
معینـه
معین
معیّن
استوک
معیشت
استون
استوی
قبایل
معهود
معهذا
دواست
دواگر
اوریک
دوام
دوامـی
معنی
دوایر
دوبار
دوبخش
دوبرا
اوزان
معنوی
ومعنی
قائمـی
بهمان
دوتیپ
دوجنس
اوستا
دوچیز
دوختن
دوخته
معنا
دودلی
بهمـین
نیتز
معمول
قاهره
بهنشر
دورتر
دورده
معمای
معمار
اوستن
دوروش
معلوم
دوره
معلول
قاموس
معلمـی
به هر
معلمم
قالوا
قالبی
بهیـار
دورین
اوصاف
معلّم
اوضاع
دوسال
ومعلم
دوست
اوقات
قالب
استهر
قافله
قاعدۀ
دوستت
قاعدة
دوستم
دوستی
قاطعی
ومعرف
قاطبه
دوسو
معکوس
قاضی
دوسوم
بیـابد
بیـات
معقول
دوطرف
ومعاد
معظمـی
قاسمـی
ومطلب
معطوف
معطوب
معطلی
اول–
استیک
دولبه
دولپه
دولپی
اوّل
دولت
قادها
بیـامو
قادر
قاچاق
قاجار
معصیت
معصوم
دولتی
قابیت
بیـان
اول
معشوق
معشوش
دوماه
قابل
ارسطو
معروف
معرکه
اولاً
معرفی
دومـی‏
اولاد
دومـین
فیونا
بیـانی
فینیل
معرض
استیل
معراج
دونکن
معذلک
ومشخص
دویدن
دویست
نیـایش
دهانش
دهانـه
فیلمـی
دهانی
نیـاید
معدوم
معدود
دهدبه
نیـامد
اولری
بی تا
دهداز
معدنی

فیکون
معدلت
ومردم
اولسر
دهدتا
معجزه
دهددر
فیصله
معتمد
فیشمن
فیشـر
معتقد
فیسمن
معتصم
فیزیو
دهدکه
فیزیک
فیزکی
معترض
فیروز
فیدلر
نیـافت
بی جا
فیدبک
فیتنر
معتدل
اولص
فیتات
بیحسی
دهقان
دهکده
معتبر
معتاد
معبود
فیبری
بیدار
دهند
فیبرو
نیـازی
اولقم
فهیمـه
فهمـید
نیـازش
فهمند
نیـاز
ومرجع
معایب
بیرنگ
فهرست
ارسله
بیروت
فونتس
بیرون
فومشى
دهندۀ
معاون
اولها
ده ها
معانی
فومشی
دهه ی
أرسله
معالم
دهید
معالج
فولاد
اوّلی
معاصی
فوقدر
اولیـا
فوقاً
نیـابی
بیشتر
اولیة
معارف
معادن
فوستر
فوزیـه
دیـات
فوریۀ
فوریت
اولین
معابر
معابد
دیـانت
دیـانی
فوراً
مظهری
فودوی
بی شک
نیـابد
مظنون
مظلوم
مظفری
اولئک
دیدار
فوبیک
بیضگی
فوبیـا
بیضوی
فوبی
فوبوس
ومذهب
فوائد
فواید
فواصل
دیدگی
مظاهر
نیـابت
دیدند
دیدنی
مظان‏
دیـده
فواحش
هنرها
بیطرف
مطهری
اسدی
دیدیم
بیفتد
فنونی
دیرتر
دیررس
مطلقه
مطلقا
فنجان
بیکار
فناور
اونای
فناست
بیکس
فمسهد
دیکته
مطلعی
اسرار
دیگر
دیگرا
اوهام
مطلبی
فلولا
بیگاه
ومدیر
اوهیر
فلسفی
اسرای
فلزات
مطرح
مطبوع
یـانس
اویند
اسروه
بیلان
فلاشئ
فلاحی
بیلی
مطبعه
ارشاد
اهایی
بیمار
مطاله
فکندی
مطالب
مطابه
دیگرى
فکریو
فکری
مضئوا
مضیقی
مضیقه
مضمون
مضطرب
فکرمـی
فکربه
دینر
مضرات
اسفند
دینگ
مضحکا
دینی
فکاهی
ومخفی
مضایق
دیوار
ومحیط
دیوان
فقیـه
مضاعف
بیمای
مضارب
فقهیـه
مصیبت
فقهی
نـهمـین
فقهای
فقهاء
اهدای
ابواب
دیویی
دیوئی
مصوبی
اسقاط
اسکات
اهرمـی
ومحرک
ذاتاً
بی نا
ذاتی
اتمام
ذبیحی
ذحدود
ذخایر
ذخیره
مصوب
اسکان
مصنون
ومثبت
اهلیت
مصلحی
فقرای
فقرات
اسکلت
ذکاوت
ذکایی
ومبهم
ذکرمـی
مصفّی
بینشی
بینکم
اهمال
بیننا
بینند
مصروف
مصروع
مصرفی
ذهبنا
بیّنـه
نـهضتی
بینـهم
ذهنی
ذهنیت
فعلیت
فعلی
بینی
ومبحث
بینید
ذیربط
بینیم
مصرف
اهواز
ذیلاً
ذینفع
اسکله
یـامـین
مصرحه
مصرّح
رءیـاک
ومآخذ
ومادۀ
مصراع
وماده
مصدوم
فعلاً
اسکور
مصداق
فعالی
مصائب
مصایق
مصایب
فعال
هندسی
اسکیز
مصارف
بیـهوش
فضیله
ومادر
فضیلت
وماخذ
رابطۀ
نـهائی
فضایی
فضایل
ایـارن
رابیش
رابین
پاتل
یـامنع
راتحت
مشـهور
مشـهود
مشـهدی
نـهایی
مشوّق
ایـالت
ولیکن
راجرز
مشورع
راجعه
فشنگی
راچمن
راچند
راچون
م
راحتر
راحتی
راحفظ
پاداش
راحیل
فشرده
ولیدی
مشمول
فشردن
ولیتم
ایثار
فشاری
رادرس
ایجاب
رادرک
مشکوک
فسفات
فسرده
مشکلی
مشکل
فسادی
–مشکل
نـهانی
فزونی
مشقات
فریمن
نـهانت
رادیو
فریضه
فریزر
فرید
فریتز
فریبی
مشغول
فریـاد
فرهود
فرهاد
فروید
مشغله
فروکش
راذکر
راروی
هنجار
فروشی
فروشد
رازقی
مشعشع
احتیـا
مشروع
راساً
رأساً
فروش
راست
راستا
راستش
مشروح
راستی
ارشدی
نـهادی
راسل
مشدده
فروتن
مشخیص
راصرف
مشخصی
راضیـه
نـهاده
پارچه
نـهادن
فروان
رافع
مشخصه
مشخصا
راکسب
راکه‏
مشخّص
مشخص
شوندو
پارسی
فرناز
اتمـیک
راموس
پارک
رامـی
فرمول
رامـیل
پارکر
رانام
مشتمل
فرمود
نـه در
راندن
رانده
رانمـی
پارگی
راونس
ییلاق
مشترک
ارضاء
راهبر
فرماج
مشتاق
احداث
پاریس
مشبکی
ایحاد
پاژنگ
ایحال
پاستر
ارضای
فرضاً
پاسخ
فرصتی
مشاهد
فرصت
راهور
راهها
فرشته
فرشاد
مشاور
مشاغل
ینفعک
ارعاب
مشاده
رایـاد
فرستد
پاسخی
مشابه
پاسیو
احراز
نوینی
فرزین
فرزتد
رایجی
رایطه
فردیک
فردیت
پاشا
ولتاژ
ایده
پاشنـه
اسلحه
رباده
ربانی
رباید
ربایی
ربائی
نویسی
پاکان
نویسد
پاکوک
اسلوب
مسئلت
مسیرش
ارفـع
نویدی
پالوف
ربیع
ارقات
پانتو
رتبتش
مسیحی
فردی
مسیحش
فردوس
فردند
رتفار
رت ها
فرددد
فردبا
اسماء
رجایی
مسیـار
پانصد
رجحان
مسؤول
پانیک
پاوری
ارقام
پاولف
رحماء
رحمان
ایذاء
فردای
ایراد
پاهای
نووتل
رحیمـی
همـین
مسواک
پایـان
رخداد
رخسار
رخشان
ارکان
مسموم
مسموع
نومـید
ردپای
مسلوب
ردستی
مسلمـی
مسلما
مسلّم
اسمال
مسلم
ردوکس
مسلکی
ولایـه
نوگرا
احزاب
ردیـاب
مسلسل
رزاقی
پایدر
رزسمـی
نوعی
پاینی
فرجام
رزومـه
پایـه
رژیم
فرجاد
نوعاً
رژیمـی
فرتیز
پایـه☐
مسکوک
مسکوت
رسالة
فربهش
مسکنی
فربون
فربوس
ارگان
اسمـیت
رسانة
رساند
فرآهم
فرائض
ولایت
فراھم
رستمـی
رستنی
مسقلی
ولازم
همـیشـه
فرانک
فرامـی
نوشـهر
پائول
رسماً
نوشند
رسمـی
پائین
فراغت
نوشته
مسروی
نوشتن
پپتید
مسدود
پپتیک
فراری
رسولص
رسوله
رسولی
مسخره
رسوم
رسومـی
اسناد
ایرج
فرار
رسیدن
ولادت
رسیدو
رسیده
فراتر
نوسان
همـه ی
ایزدی
یـافکر
مستور
نوزده
رشته‏
اسنیت
پختگی
فدرال
ایستا
نوری
اسهال
پدرام
نورون
نوروز
ایشان
رشدص
فحشای
رشدمـی
ایفاء
مستند
مستمر
مستقر
ارمکی
فحشاء
پذیرا
مستعد
مسترد
مستدل
فجایع
پذیرد
فتیله
مستحق
رضایی
رضائی
فتوحی
رضوان
مستتر
فتوای
رضویـه
پذیرم
رطوبت
مستبد
نورمن
پذییر
همومـی
رغبتی
پراکس
وگواه
مساﺋل
رفاقت
رفاهی
رفتار
مساوی
فتمثل
اروپا
ایلات
فتدلی
فتحی
پرباد
پرتاب
فتاوى
فتاوی
فتاوا
فتاری
فتاحی
فائقه
پرتنش
فایول
اسیدی
فایدة
مسافر
مسافت
فانـها
فانّه
مساعی
رفتگی
پرتوی
رفتند
پرجوش
رفته
فانون
پرچرب
ایلام
رفعنا
رفلکس
مساعد
پرچین
مساحت
رقابت
فأنفخ
مساجد
رقابی
پرخطر
پرخون
رقبای
هموژن
ایلسر
نوردن
هموار
مزیتی
مزیّت
مزیـال
ایمان
وگریـه
رکبوا
رکتوم
پرداز
مزمنی
وگروه
اشاعة
رکورد
اشاعه
وگرنـه
فامـیل
نوپای
رگرفت
نوبی
ایمنی
رگ‏ها
رگ ها
رگه ی
اشباع
مزرعه
مزدوج
وگاهی
مزبور
رمورد
پرده
نوبتش
رمـیدی
پردیس
رنجبر
فأکله
یکبار
رنجور
فاقـد
پررنگ
مزارع
رندان
رندوم
وگاها
ایمـیل
مزاحم
فاعلی
اروین
فاطمـی
مزاجی
رنگین
وکیوم
وکیمز
فاطمـه
پرستم
پرستی
روابط
یکایک
وکیفی
پرسش
مریمـی
روان
مریم
وکیس
روانش
فاسیـا
فاسدی
ارهاش
احشای
مرهون
اینار
فاز
اینان
فارمر
فارلی
مرولی
نوآور
مروری
نوایی
فادوآ
روانـه
روانی
وکوهن
فاحشی

مروّت
روایت
فاحسن
فاجعه
فابین
روباز
روبرو
اباحه
پرسند
پرسنل
غیرِه
نواقض
پرسیم
روبین
روپسی
پرشدن
نواقص
پرشور
روتین
پرصور
مرموز
نوازی
نوازش
غیبت
روحنا
پرکار
روحیـه
نواری
اشتها
مرکزی
نواحی
نوابی
غیـابی
پرنده
رودبه
نوابع
پرواز
روددر
مرکبی
وکوشش
رودکه
رودکی
غنیمت
مرقوم
وکنند
اینجا
مرغوب
ننمود
غنایی
مرعشی
روزبه
همنوع
مرطوب
غمگین
مرضیـه
اشخاص
غلظتی
ایند
مرصاد
همنوا
روزنـه
ینتظر
مرسوم
پروتز
روزها
غلایق
اشراف
مرسده
روسای
روسپی
غلامـی
مرسان
ایندی
غفلتی
مرزها
روست
روستا
احصاء
غفلت
غضروف
اینرو
مردها
مرده
غشایی
اینست
روستر
روسو
روسیـه
مردو
مردند
اشرفی
مردمـی
مردمک
مردم!
وکمتر
غزنوی
مردم
اشعار
غزالی
غریزی
غریزه
غریزة
غریبه
پرور
غروری
احصای
روشـها
مردزن
غرقاب
مرداد
مرداب
پروری
پروزش
أبانا
پروژه
روغنی
روکرد
مرخصی
روگار
مرحوم
مرحلۀ
پروسس
رومـی
مرحلی
پروسه
مرحله
مرحلة
رونده
غرایی
روندی
غرایز
نمودن
مرجوع
مرجعی
احضار
غرامت
مرجع
رویـاء
غذائی
رویـان
رویـای
مرجدر
اینـها
مرتون
غذاها
ایوار
ایوان
پروند
رویشی
مرتکب
غددرا
مرتفع
مرتضى
غباری
اشغال
پرویز
رویـه‏
پروین
اشفقن
یـافتن
غامضی
مرتبط
غالبی
پرهیز
روئیت
روئین
مرتبا
ایـهام
احقاف
اشکال
رهاند
رهایی
رهائی
غالبا
پ
رهبرد
رهبری
پریرخ
پریشی
رهکار
رهگذر
رهنما
پرینـه
غالب‏
اشنیر
رؤسای
رؤیـای
یـافت
آالکس
اشیـاء
پزشک
ریـاست
وکلای
ریـاضت
ریـاضی
غارها
پزشک‏
مراکش
ریـالی
مراکز
ریـایی
مراسم
مرارت
مرادی
آب
ریجنت
ریجیو
ریچتر
ریچمن
اشیـای
عینیت
ریختن
ریخته
مراجع
مراتع
ریزان
مراتب
عیناً
ریزشک
ریزمن
ریزند
ریزوم
ریزی
مـُرّ
نمود
مذهبی
اصالت
عیسیع
ریسرچ
مذموم
وکلاس
اصحاب
مذبور
مذاهب
اصدار
مدیون
عیـانت
مدینـه
مدیری
مدیره
عهده
پژوهی
مدیرت
پژهان
ن
اصرار
آبدهی
ریگان
ریگرز
ریلکس
عوراض
وکلاء
ریمون
نمککم
رینز
اصطلا
مدیدی
مدیـان
پسامد
ریودی
مدیـال
ازادی
همگون
پستال
رییسه
وکفیل

رئـیس
مدونی
رئیسه
رئیسی
مدوّن
آبکشی
عوائد
زاپرت
پستچی
ابراز
عواید
آبوزن
زاده
آبهای
عوامـی
اتهام
مدنیت
زارچی
مدنی
زارعی
آبیدر
زاکیـه
زاگرس
مدنظر
پسرفت
پسرم!
وکسلر
پسرها
نمرود
ازاین
زاویة
زاویـه
آپلند
عواقب
زاهدی
همگرا
مدفوع
نمرات
زایدی
اصغر
عواطف
زایشی
زایگر
همگان
عوارض
نمایی
نمایـه
زاییو
زائد
آترزی
مدعو
نمایم
عنفاً
زبانی
نمایش
زبخشش
زبونی
آتروم
وکرسی
زتهمت
پطروس
وکرد
پکتین
پکسال
آتشین
همگام
زحمات
احمد
زحیلی
یـاسمـی
پلازی
عنصری
مدرنی
زخمـی
همکار
زداشت
مدرکی
اصلاً
زداین
زدایی
زدائی
آثاری
آجرلو
پلاکت
مددجو
زدنند
ابوّت
یقینى
آخرت
زراعی
ازبین
زرتشت
وکتاب
آخرها
عنبیـه
زردشت
زرگری
وکالت
آخرین
آخوره
وکاری
مدخلی
پلیسی
اصلان
زفرون
مدتها
آدامز
پمفلت
آدامس
زلزله
همسری
زلیخا
نماند
زمان‏
زمان
نمازی
زمانـه
عناصر
پناهی
همسرش
عمـیقی
عمـیقا
عمـیق
عمـید
یـازده
پنجاه
پنجره
زمزمـه
مداوا
آدمـها
زمقصد
آدمـی
مداقه
مع
پنجمـی
زمـیته
نمادی
عموها
عمومى
عموما
زمـینی
پندار
زمـینۀ
مداری
مدارک
مدارا
آدمـیت
ازپیش
زناست
عمودی
اصناف
اصوات
اتیـان
پنـهان
زنان
عملیـه
زنانم
زنانـه
زنانی
آدیپو
زنایی
اصول
زنجان
زنجیر
اصولا
زندان
عملی
نلرزد
عملی‏
اصولی
عملاٌ
زندگى
پوپر
نگیری
زنرتع
نگیرد
همسان
همسال
اضافة
زنندة
زننده
مخواه
زنـهار
زنـهای
اضافه
وقیـاس
آذوقه
مخملک
اتیسم
زواره
نگوید
زوایـا
زوایـه
پورتر
پورشب
مخلوط
مخلوب
مخلتف
زوجیت
زوجین
همساز
زودتر
پوریـا
وقفیت
پوستة
زودرس
پوستر
پوسته
پوستی
اضرار
زومال
پوشاک
آراست
پوشسش
پوشش
زهدان
نگونـه
مخصوص
زهراب
زهراس
زهرای
پوششی
اتیلن
پوشند
زهکشی
نگفتن
پوشید
زیـاد‚
عمدی
یقینی
زیـاده
عمده
زیـادی
پولاک
زیـاری
آرامش
عمدتا
عمدة
آرامم
عمداً
پولیپ
آرامـی
پوندی
زیـانی
نگسلد
مخروط
پویـان
زیبای
پویـای
مخربی
زیدان
آرانی
پویشی
زیرا
پویند
آراها
وقسمت
عمارت
عمار
پهلود
پهلوی
زیربه
آرایش
مخدوش
نگزند
علیـهم
علیـها
پهنای
وقرار
علیکم
نگرند
آرتور
نگرفت
علیدر
علیت
وقدرت
علیـاً
پیـاده
نگرشی
زیرین
پیـازه
پیـاژه
پیـاله
علومـی
علـوم
علوم
پیـام
علناً
علمـیه
زیستن
زیستی
علمـی–
علمـی
پیـامد
مختلط
احوال
مختصص
زیناب
علمنی
پیـامک
زینتی
مختصر
پیـامـی
ژاپنی
ژاسنت
آرزوی
نگرش
همرنگ
مختار
ازجمع
ژانوف
اطاعت
ژرژسل
نـگرش
علمای
علماء
ژریم
مخافم
آرشیو
پیداش
ژنتی
ژنتیک
مخاطب
ژنریک
آرگون
مخازن
مخارج
آرگیس
محیطی
محیطش
محیط
آرگیل
آرمان
نگردد
ازحال
ژنـهای
محوّل
پیران
پیرتر
اطاقک
آروده
ژوییـه
محوطه
ژوئیـه
محوری
اطاله
اطباء
محنتی
اطبای
پیرهن
نگران
سابقة
سابقه
سابقۀ
وقتی
وقتها
ساجدی
آریتی
محملی
آریکا
ساحلی
محمدص
ساخت
علائم
علائق
علایم
علایق
علامـه
علامت
محمد
علاقه
علاقع
محّمد
وقتاز
ازحدی
محلی
ساخته
محلّی
عکاسی
عقیوا
عقیمـی
ساختی
ازحیث
سادگی
سادنـه
سادوک
ساده‏
سـاده
پیشپس
ساده
پیشتر
عقیلی
عقیل
محلها
عقیده
محلّه
عقیدة
سارگل
آریور
محلول
ساریت
محلات
سازان
عقوبت
ازخود
آزاد
سـازد
سازد
محکوم
محکمـی
محکمـه
عقلای
اطفال
سازش
سازشی
نگذار
پیشرو
عقربه
محقون
پیشکش
محققی
محققِ
نگاهی
سازما
همراه
اطلاع
عقاید
محفلی
عفونی
عفونت
محفظه
محصول
محصور
عظیمـی
محصنـه
نگاری
عظام
نگارش
محسوس
محسوب
عطاری
محسن
عضویت
پیشوا
عضواز
یمـینی
عضلات
عصیـان
ازدقت
پیشین
عصبیت
محرم
نکوهش
سازها
محرکی
پیغام
سازید
سازیم
سازیی
وقایع
نکنیم
پیکار
ساعات
پیکان
ساعت
آزادى
ساعته
احیـاء
ساعتی
پیکرو
نکنید
وقاضی
پیکس
پیگرد
پیگیر
نکنند
پیلوت
پیلور
ساقی
محراب
پیمان
محدود
پیمود
ساکشن
محدّث
ساگار
آزاری
آزانس
آزرده
سالار
سالان
عسگری
محجوب
سالبه
پیوست
عزیمت
سالگی
محتوی
محتوا
سالم
سالمـی
محتمل
عزیزم
پیوند
ساله
سالها
عزوری
محترم
عزوجل
محتال
سالین
محتاط
سالیـه
وقابل
سامان
نکند
همدلی
تءکید
همدان
نکروز
عریضی
عروقی
ن
محتاج
نکرد
تاباو
عرفان
عرفاً
همخون
سانحه
نکتین
تابشی
نکته
سانگ
ساویت
سایبر
تابعی
محبوس
عرضنا
عرضة
محبوب
تابلو
محبتی
عرصه
محبتش
محّبت
وفنون
تابیر
محبّت
وفکری
اطلاق
یـارای
عربی
تاثیر
عراقی
تأثیر
سایـها
نکاهد
همجنس
ساییم
محاکم
سائقه
نکاحى
عراسی
محافل
سببیت
سبحان
محافظ
محاسن
محارم
نکاحی
سبزند
وفعال
مجیدی
عذابی
مجید
مجهول
نکاتی
مجوزی
مجوز
احیـای
سبکها
نقیـه
مجنون
سبیلا
سبییت
سپارد
سپاری
عدیده
سپاسی
وفشار
نقیصه
مجلّه
اطهرس
سپرد
سپردن
سپرده
سپرها
اظلاع
عدونا
نقلیـه
تاجفل
اظهار
آزوبل
سپهرت
آزیتا
آژانس
مجلسی
نقفوذ
ستادی
تاخیر
ستار
تأخیر
ستاره
آژنزی
وفروش
ستایش
ستبرگ
آسان‏
تأدیة
تأدیـه
وفرنک
تاراه
نقطه
تارخی
تارها
عدلیـه
ستمگر
همتای
ستوده
ستونی
مجلات
مجعول
ستیزد
عدلیة
وفردا
ستیزی
ستیکر
مجزای
مجزات
آسانی
مجریـه
اعاده
مجروح
تاریک
سجودش
آسایش
تازگی
مجرمـی
سخاوت
ازروش
تازه
نقصیـه
احیـائ
عدالت
عِداد
نقصها
آستان
سخصیت
تاسیس
مجرّد
نقصان
اخبار
سخنان
آسکین
یـاران
آسمان
عجایب
مجرای
تافرت
سخنی
تافلر
تاکدا
وفاقد
تاکسی
ازسبک
تاکید
تأکید
آسیـاب
سرابی
مجذور
سراچه
عتیبی
سراسر
مجذوب
عتابی
تالار
مجددا
سراغی
وفارغ
تالیف
عبرتی
تألیف
سرانة
آسیـای
عبدلی
سرانـه
مجدّد
سرایت
سرایش
سرآبی
همپای
عباسی
سرآمد
آسیب‏
سرباز
عباس
تأملی
عبارت
عبادی
عباده
عبادت
آسیب
عائله
وغیره
سرحدی
نقشـها
تامـیل
سرخجه
عایشـه
سرخچه
سرخرگ
عایش
عایدی
عایدش
ازسلب
سردرد
عامـها
مجتهد
مجتمع
نقشدر
تانین
سرزنش
عاملی
سرسبز
سرسخت
ازسند
سرشار
سرشان
تأویل
سرشتی
وغرور
سرطان
عامل
عامدا
اعتلا
وعینی
سرعت
سرعتی
اعتنا
نقدی
تایتل
وعملی
تایلر
سرقت
سرقتی
سرکار
عالیـه
عالیم
آسیبی
عالی
آسیش
سرکشی
سرکوب
عالمـی
تایید
عالما
سرگرم
تأیید
عاقلی
مجبور
مجاور
مجانی
عاقله
وعلوم
عاقبت
تائید
تأئید
نقدها
سرمشق
تبادل
مجامع
وعلمـی
سرمـیا
تبارک
سرنخی
مجالی
عاشقی
تباعد
تبانی
عاریـه
سرودن
سروده
سروری
نقداً
تباهی
عارفی
سروقد
عارفه
عارف
تباید
سرویس
مجالس
عارضی
تببین
ازسوی
سرهای
نقائص
تبحری
عارضه
سریـال
تبخیر
نقایص
عارصه
تبریز
سریع
سریعا
عادی
عادی‏
تبریک
سریعی
عادلی
تبرئه
تبصری
سزایی
تبصرۀ
آشپزی
تبعاً
تبعات
اعجاب
نقاله
تبعید
سطوحی
سعادت
تبعین
تبلور
اعداد
تبلیغ
سعودی
تبویب
مجازت
آشفته
عابری
سعیدی
سفارت
سفارش
نقاطی
عابدی
آشکار
مجاری
نقاط
نقاشی
سفرها
نقادی
اعراب
سفلیس
مثنوی
اعراف
ظهیری
ظهوری
سفیده
سفیدی
اعزام
تتقوا
تتمـیم
تتوری
اعسار
تثبیت
اعصاب
تجارب
تجارت
سکانس
تجاری
تجازت
تجانس
تجاوز
مثلثی
نفیـاً
مثلا”
تجدید
مثلا˝
مثلاً
اعصار
ظن ها
سکینـه
آشنای
یقینا
سگرین
مثقال
مثبتی
مثبته
سلامـی
سلانت
سلایق
سلائق
مثبت
مثانـه
سلسله
مثالی
مثاله
مثالش
سلطان
اعضاى
آشیـان
سلطنت
تجری
مثابه
تجریـه
سلمان
تجزبه
تجزیة
سلولز
ظرفیت
ظرافت
ظاهری
سلولی
ظاهرا
سلویـا
یـادمـی
سلیـاک
اعطاء
آغازش
نفوذی
اعطاه
سلیمـی
نفقه
تجسمـی
سماعی
آغازه
تجلّی
سمبول
تجلیل
طیوری
آغازی
تجمعی
سمپلر
تجملی
تجمـیع
تجویز
متهمـی
تجهیز
متهّم
تحارت
تحاری
طیراً
اعطای
سمـیرا
تحتان
آغشته
طیبات
تحدید
ازشغل
سمـیه
آغوشی
تحرکی
تحریر
متهم
همبند
سنایی
سنبله
تحریض
طهران
تحریف
متونی
سنتاز
تحریک
متون
اعظمص
تحریم
سنتزی
تحسین
طومار
سنتی
متولد
متوقف
متوقع
متوفی
سنجاق
اعلام
طوفان
سنجشی
آفتاب
طوسی
تحقـق
سنجید
سنخیت
تحقّق
سندرز
سندرم
تحقق
متوجه
تحقیر
طورکه
سنکوپ
وعقلی
ازعدم
متنوع
متنفذ
متنبه
آفرید
متمنع
طلیعه
اعلان
سنوات
همایی
متمکن
همایش
سنینی
متمدن
اعلی[
تحمّل
طلبی
تحملم
سوءآب
طلبد
تحمـیل
سوءظن
طلبان
آفرین
تحول
سوابق
سواحل
تحوّل
متلها
طلائی
طلایی
تحولی
سوادی
تحویل
سواری
طلاقی
سواسی
سوال
نفرین
یمکان
طلاست
ازغدی
طفیلی
سوالی
سوانح
تخریب
سوآرس
نفرمـی
متّکی
تخصصی
تخصیص
سوپر
اعماق
تخفیف
نفرزن
طعمش[
تخلّف
طریقۀ
طریقی
نفرتی
متکلف
تخلفی
تخلیـه
طریقه
سوختن
طـریق
سوخته
متکفل
ازغرب
متکثر
طریق
نفربه
اعمته
نفراز
طرفین
طرفیت
متقلب
آقایی
تخمـیر
تخمـین

سورال
یـاخطر
تخیفف
نفرات
تخیلی
سوریـه
متقدم
سوزان
تداخل
اعیـاد
تدارک
متقبل
سوزنی
متقال
تداعی
تداوم
سوغات
تدبیر
سوکور
تدثیر
تدراء
طردها
سوگند
تدربس
اعیـان
سولات
تدریج
طرحها
طرحوه
اغتنم
متفرق
طراوت
متغیر
تدقیق
تدلیس
متعیر
سومدر
اغراق
سومص
آکرمن
سومکه
تدین
اغلاط
سومـین
تذکر
تذکره
سونا
سونگر
آکریل
نفتول
اغلال
متعهد
سویسی
ترابی
ازفتق
سوییس
متعلق
سوئدی
تراخم
طبیعت
سوئیس
آکسون
ترازو
سهامـی
متعصب
تراست
هماهن
متعسر
طبقه
متعرض
تراضی
متعذر
ازفقر
سهمـیة
سهمـیه
سهولت
سهیل
سهیلا
تراکم
متعدی
متعدد
طبقات
متعجب
سؤالی
سؤنیت
تراما
متعال
طبعاً
سیـاحت
اغماء
متضمن
متضرر
نعمتی
طبایی
طبابت
متضاد
طاهری
طاهره
متصور
طالعی
طالبع
اغماض
آگانـه
متصرف
متصدی
آگـاه
ترجمة
سیـامک
طاعون
طاعمش
سیـاهه
طاعته
ترجمۀ
ترجیح
متشنج
ترجیع
اغنیـا
ترخان
ترخیص
ضیـائی
ضیـایی
ازفهم
تردید
متشکل
ازقبل
ضمـیمـه
متسون
افاده
افاقه
آگاهش
ضمناً
نظیری
ضمانت
ترسند
ازقرن
ترسها
سیدنی
افتاد
ضعیفی
همانا
سی دی
ترسید
سیران
ترسیم
ضعیف
ازکار
نظریۀ
سیرنی
سیروز
سیروس
سیرها
ترشحی
وعامل
سیریل
سیزده
ترعیب
سیسات
سیسای
ترغیب
سیستم
ترفند
مترقی
ترفیع
آگورا
وعامد
ضرروی
ترکشن
سی سی
سیسیل
همان
سیطره
ترکنا
آلارم
ترکیب
مترجم
مترتب
سیکلت
سیکلو
متربی
سیگار
ضربدر
ضربتی
ضربان
ضربات
سیگهن
ترکیت
سیلوا
ترکیـه
نظریة
ترموت
سیمان
سیمای
سیمبر
آلبرت
سیمون
ترمـیم
سیمـین
یـاحتی
متذکر
ضرایب
افتم
سینای
ضددرد
نظری
متخلف
سینگر
سینما
ضدبدر
ترنبر
سینوس
افتند
ازکشش
سیواک
آلتمن
سئوال
افخمـی
متخلص
ضخصیت
ضخامت
متخصص
متخذه
تروفی
تروما
متحول
متحمل
شاپور
متحلف
متحرک
شاخته
متحد
ترویج
شاخصه
آلدوز
ضایعه
ضایعة
نظرها
تریـاز
تریـاک
ضابطه
شاخصی
نظرمـی
شاخه
تریپ
شاداب
شادتر
تریپل
ض ü
تریتی
هماره
متجلی
شاردن
تریلر
آلرژن
آلرژی
شارف
شارکو
متبوع
صیقلی
شاعری
ابتلا
تزاید
تزریق
تزکیة
شاکرم
تزکیـه
تزلزل
شاگرد
صیـانت
صوفیـه
تزیین
تزئین
صورکم
صورتی
صورت‏
تسامح
تسامع
تساهل
شاملِ
تسبیب
تسبیح
آلفای
متبحر
آلفرد
نظربه
تسخیر
وظعیت
تسریع
شانسی
تسطیح
تسکین
آلمان
شاهان
نظران
شاهدی
تسلّط
تسلیم
شایـان
صندوق
یـابیم
صندلی
تسویـه
تسهیل
صنایع
صمـیمـی
شایعه
شایعی
شائبه
متأهل
شبابت
متاهل
شبانـه
متانت
شباهت
وطوطی
تسهیم
صلیبی
صلیبا
آلوده
تشبیـه
یـابید
نظــر
صلبیـه
یـابی
تشخصی
شبکیـه
تشدید
صلابت
متأخر
صقلیـه
تشریح
تشریع
متاخر
متأثر
متاثر
شتابد
صفویـه
تشریک
شتابی
تشعشع
شتران
نظایر
یـابند
تشکرو
وطریق
شجاعت
تشکیک
تشکیل
آماده
ابوهم
مبیّن
شخصاً
آماره
صفخه
شخصیت
صفحه
تشنجی
شخصیـه
تشنگی
وطبقه
شخصیی
نظام
تشویش
تشویق
تشیخص
تصاحب
صفایی
تصادف
شد
صفاقی
نظافت
صفاتی
شداین
صفات
تصادم
وضیعت
شدبخش
تصحیح
شدبنی
وضوحش
شدبین
تصدّی
تصدیق
نظاره
آمالی
آمایش
تصرفم
تصرفی
شدحجم
تصریح
تصفیـه
شدشکل
شدعدم
صعودی
مبنتی
شدگان
یـابدو
مبلغی
مبسوط
تصنعی
افرار
تصوّر
مبرهن
آمپول
تصوری
تصویب
صریحی
صریحا
افراز
شدندو
تصویت
شدنـهج
صرفکه
وضغیت
صرفاً
آمدتا
مبحثی
آمدتر
افردی
مبتلا
مبتدی
وضعیف
تضادی
تضایی
تضعیف
تضمـین
صرامـی
آمدکه
صراحت
شده ی
شدید
شدیدا
صدیقه
صدیقک
شدیدی
تطابق
تطبیق
تطمـیع
نطریـه
تظاهر
شرافت
شراکت
صدیقا
شرأیط
مبالغ
شرایع
شرائط
تظمـین
تعادل
مباشر
صدوقی
تعارف
مبارک
تعالی
آمدند
شرعاً
شرعی
مبادی
مبادر
صدمـه
مبادا
تعاون
مباحی
شرکاء
شرکای
آمدنم
شرکت
تعباً
شرکتی
تعبیر
ابهام
آمده
تعبیـه
شرودر
شروری
آمدها
شروطی
افریـا
شریعت
افرین
صدایی
مأیوس
مایوس
مایلی
شستشو
نصیری
تعددی
یـابد
تعدی
تعدّی
صداقت
صدارت
ششمـین
ازلحن
تعرفه
مایلم
شعار
افزار
شعاری
تعرقی
تعریف
شعاعی
شعائر
آمریک
شعبات
مایکل
مایعی
شعبة
صحیحی
نصیحت
شعبه
تعریق
تعزیر
مایر
شعرای
نصیبش
مایة
وضعبت
تعطیل
یوسفی
وضریب
یغیضک
تعلّق
ابزاز
وضایف
صحنـه‏
شغلی‏
تعلیق
تعلیم
تعلین
تعمدی
هلاکت
شفاعت
تعمـیر
شفاهی
ماهیت
شفایی
شفائی
تعمـیق
تعویض
تعویق
شفیعا
شفیعه
شفیعی
شفیلد
افزاش
شقایق
تعهّد
تعهد
شکارو
نصرنا
صحرای
شکافی
شکایت
نصرتی
ماهوی
ماهگی
تعهدی
شکرکن
نصرت
ازمان
وصولی
شکستم
شکستن
شکسته
صحبتی
شکستی
شکفتن
یعهدی
ماوقع
صحبت
صحافی
شکلند
صبوری
تغببر
شکلی
تغدیـه
آموان
شکنان
شکنجه
آموخت
شکنند
تغییر
مانیل
شکنیم
مانیز
شکوفا
مانید
شکوفه
وصنعت
مأنوس
شکوهی
مانور
ابهری
شگرفی
ازمتن
مانعی
صبحها
هگزان
شلدون
شلوغی
ماندن
تفاضل
شلینگ
تفاعل
افزود
شمارا
شمارة
شمارد
شمارش
هکتار
صانعی
شماری
شماست
صالحی
یعنی
شمالی
مأمور
شمایل
مامور
مامنی
شمردن
شمرده
صافون
تفاهم
وصدور
تفتی
شمشاد
شمشیر
صافات
تفتیش
آموز
تفخیذ
شمولی
شمـیسا
نشینی
نشیند
مالیـه
تفرقه
صاعقه
صارمـی
صادقع
تفریح
صادره
مالی
نشیمن
شناس
تفرید
صابون
صابری
شناسد
تفریط
شناسه
شناسی
تفسیر
شئونِ
تفصیل
تفضیل
شناسى
شناور
تفکبک
نشیب
تفکرش
وصحیح
تفکری
نشوید
تفننی
شنوند
مالزی
نشوند
تفوّق
شیوه
تفوه
شیوه‏
تفویض
شنیدن
شنیده
شیوعی
تفهیم
تقابل
تقارن
تقاضا
شواهد
مالای
مالاً
شوتون
شوحق
آموزة
آموزد
یوسفم
تقاوت
وصحبت
تقبیح
شوددر
افساد
شود !
شود
ماکرو
تقدیر
شوداز
شیمون
مافوق
شیلات
شیفتی
شیفته
شودبا
تقدیم
نشنان
تقریب
شیطنت
شودبه
شیطان
ماشین
شیرین
ماشل
شودتا
شیروی
شیرنی
شیران
شیراز
ماسن
تقریر
شیخی
نشناس
نشکوا
شیـانی
شودژو
شیـاری
تقسیط
ماسکی
هفدهم
نشسته
شـهودی
تقصیر
ماسبق
شـهوات
ماساژ
شـهنشـه
تقطیر
شودکه
شـهریـه
نشستن
شـهرها
شـهرنو
تقلّب
شـهرآب
شـهرام
تقلبی
شـهدای
تقلید
اثرها
شـهامت
تقلیل
تقنین
ماژور
شودهم
نشریـه
تقوای
نشریة
تقویت
شورا
شوراء
شوید
مازور
شورای
مازلو
مازاد
شوروی
وشیوه
تقویم
نشرنی
وشـهرت
تقیسم
شوکها
نشده
نشـده
شولر
تکاپو
ماریـا
شوهری
مارها
ماروت
شوند
شوهرش
مارکف
شوهای
شونده
محاوره
واجازه
خوانند
ناچیزی
افراطی
انشایی
خوانیم
افرایش
انشائی
مذکور
انشعاب
مذکرها
کوشدآن
ناثیری
ناتوان
باشدزن
مذاکره
واثرات
ناتمام
کوروش
ناتالی
کورکوم
مدیکال
کورشده
باشدسن
مدیرتی
ناپسند
ناپذیر
ناپدید
خواهند
کورتکس
کورپوس
خواهید
خواهیم
ناپدری
ازتمام
خوبانی
ناپخته
نابینا
واتیلن
نابودی
اباذری
نابسته
نابرده
کودهای
نابجای
همزمان
خوداری
نابالغ
خوداست
کودکی
واتصال
انصارى
خوداین
باشدکه
کوددهی
کودتای
ک
پست تر
باشدم
ناآگاه
کوچولو
پستهای
کوچکتر
ناآشنا
ناایمن
مدنیکه
کوچران
ناامـید
ناامنی
انصاف
پسران
پسرانـه
خودتان
پسرانی
کوتاهی
افروز
پسربچه
کوپریک
خودجلب
کوپروس
انصراف
کوبیده
کوبیدن
انضباط
مدّنظر
پسرعقب
پسرعمو
پسر
خودرنگ
انضمام
مى شود
باشدمن
انطباق
خودروی
وضعیتی
مدلهای
مـیهمان
مـی هده
کنیزکه
انعطاف
خودشان
وضعیت
کنیدتا
کنیداز
مدعیـان
خودغنی
پسوهای
ویورلی
ازتنوع
مـیورزد
خودکار
پشتکار
وابلاغ
انعقاد
وابعاد

خودکفا
کننده
خودکمک
انعکاس
کننـده
کنندگی
کننددو
کننددر
کنندتا
مـینوری
خودمان
کنندة
باشدهر
کنندبه
مـینایی
وابستة
پشیمان
احدیـان
خودنظم
انفجار
وابزار
باشدیـا
مـیماند
پکتینی
کنعانی
مـیلیون
مـیلینی
خودیـار
وابراز
کنعانم
بإشراف
اف
خوراکی
پلاتها
خوراند
پلاتین
افریقا
خوردار
کنش ها
پلاسبو
باشماز
خوردگی
استرس
ازتولد
پلاسما
باشند
مدرسه
باشند;
خوردید
خورشید
مدرسان
مـیلیـار
انفسکم
مدررسه
افریند
خورید
انفصال
کندهیچ
پلاکتی
مددکار
مددجوی
انفعال
پلامـین
کندوهم
کندولی
کندودر
خوشبخت
کندوبه
افرینی
خوشحال
کندنـهج
مـیلدرد
ادغامـی
پلکانی
مـیلبرن
خوششان
پلنتار
کندثبت
مـیلانی
خوشمزه
کندتری
پلورال
مـیلادی
خوصوصی
و
ویلیلم
مـیگیرد
مـیگوید
مـی‏گفت
ویلیـام
مدتهای
کندآیـا
مـیگزوم
کنداگر
مـیگرفت
کنداثر
مـیگردد
مـی‏گرد
خونشان
مـیکنیم
مـیکنند
انقباض
مداومـی
مـی‏کنم
مـیکند
مداومت
مداوما
باشندو
خویشان
مداوم
مداوای
پنتیوم
خویشتن
مـی‏کند
ازجانب
خویشند
کنترلی
پنجاهم
خیـابان
کنترل
مـی­کند
مـیکشند
مـی کشد
خیـالات
کنتالی
همرنگی
انقضاء
باشید!
مداقعه
معه
باشید
مـیکرون
خیر در
پنجمـین
مـیکروب
خیرباد
مـیکرو
خیرشان
باشیم
پندارد
انقضای
انقطاع
پنداره
پنداری
مدارسی
پنداشت
مدارس
مداران
مدارات
ویلسون
مـیکایی
وضرورت
داخلی
استرنر
مداخلۀ
باطناٌ
وضرایب
ازجدول
پنـهانی
احذرکم
کنارهم
دادبان
یورترا
افزاری
نیومان
نیوکسل
کنابها
دادپند
کناباد
انکاری
انکسار
پوتریت
استروش
نیوتون
افزاید
پودرها
مـیعادی
پودمان
پودینگ
انکور
مـیشوند
مـی شوم
کمـیابی
مـیشورد
مخلوقی
بافتها
کمنمره
مـیشود
مخلوق
کمکهای
مـی­شود
مخلوطی
کمکشان
ازجمله
مـی‏شود
کمسیون
کمرویی
همراهی
احرام
دادشکل
کمردرد
دادفرخ
کمربند
مـیشنای
مخفّفه
کمترین
کـمتری
پورهای
کمتراز
بافشار
همراهش
کمپوست
کمپلکس
کمپلسک
پوستان
کمپانی
باقدرت
کمبریج
وصندلی
وصنایع
مخففه
کماکان
کمابیش
پوستین
پوسچنر
مـی‏شده
انگاره
پوسیده
کلیـه ی
انگاری
اتکایی
مخصومـه
مخصوصی
مخصوصه
دادند
کلیــه
انگاشت
کلینیک
مـی شده
کلیلند
نیمکره
دادوبه
مخصوصا
پوششکه
افزایی
ویکتور
نیمسال
مـیسینگ
باکتری
ازحقوق
کلی تر
پوشیدن
دادهای
پوشیده
ازحیـات
کلیـاتی
دادهها
کلیـات
کلیـات
پولفکا
استرها
داده ی
مـی زند
دادیـار
مـیزگرد
باکلیت
مخروطی
دادید
انگلسی
مـیزبان
پویـاست
باکنیـه
احـساس
داراست
پویـایی
باکودک
پویـائی
پویدون
مـیزانی
کلولند
مـیزان
انگلیس
باگذشت
باگروه
نیلیـان
دارای‏
افزوده
دارای
دارایی
کلوارد
پهناور
نیلسون
ویستار
دارچین
استریپ
انگوری
انگیخت
بالااز
کلمبیـا
کلماتی
مـیروید
مـیرود…
کلسیمـی
پیـاپی
دارداز
افزون
کلستان
بالاتر
کلرینـه
کلریفل
مختومـه
مختنبی
مـی‏رود
پیـازها
کلجاهی
کل به
مختلفی
داردبر
مـی رود
مـیرنسب
داردبه
نیکوئی
داردبی
مـی رفت
پیـامبر
داردپس
مـیرشان
مختلف
کلاسیک
داردچه
کلاسی
دارددر
کلاسها
پیـامده
کلاسان
مـی‏رسد
مـی رسد
کلاژنی
بالاخص
بالادر
کلاداس
مختصری
پیـامـها
ازخانـه
مختصات
نیکولز
پیـامـیر
پی آمد
پی برد
بالاست
انگیزة
مـیرانی
مختاری
داردکه
پیترسن
پیترمک
نیکوست
هیدرات
کفایتی
انگیزد
بالانس
مخبرین
کفاره
مخالف
پیچیدن
پیچیده
انگیزس
کشیدند
مخاطره
مخاطرت
کشیدگی
مخاطبی
داردهر
مـیدهیم
پیدادر
پیداست
بالایی
بالائی
دارشدن
کشورها
کشورما
افزونی
مـیدهند
بالتبع
کشورکه
کشوربا
دارند
نیکلاس
بالسوء
پیدایش
کشندگی
پیدایی
کشمکشی
بالشتک
بالصدق
بالطبع
استریک
بالعکس
کشش ها
افسانـه
محوله
بالغین
بالفعل
پیراهم
پیراهن
بالقوة
پیرسون
پیرشدن
دارندف
کشاورز
کشانده
کشاندن
بالقوه
بالمرء
پیروان
پیروآن
کسینور
دارندو
محوریت
دارنده
مـی‏دهد
مـیدمور
بالنده
بالهای
داروان
داروتر
مـیدلند
بالیده
پیروی
نیکزاد
کسترول
بالینی
محمودی
داروست
استریل
مـیدانی
داروها
کسانی
محمود
ویژه ی
افسران
بامحیط
داروئی
نیفتاد
ازدانش
نیستیم
کریمـیت
محمدبن
دارید
کریمـی
انگیزی
پیشبرد
کریگان
مـیدانم
داریم
مـیداند
بامشکل
نیستید
مـیدارد
داستان
مـی داد
بامعنا
کره ای
پیشتاز
محلهای
انگیزۀ
داسنان
ازدحام
انلاین
وشواهد
محلولی
وشنیدن
پیشرفت
داشتبه
محلاتی
کرونری
مـیخانـه
داشتدر
کرونال
وشناخت
کروکوس
ازدرون
داشتم
کروبر
افسرده
داشتن
ازدست
داشتنو
کرنباخ
محکمـهی
کرمانی
مـیچایی
انواع
کرکهای
انواعی
کُرکُم
داشتنی
بانفوذ
داشته
داشتها
کرکدار
ویژگی
محققین
کرستال
پیشروی
پیشقدم
مـیتوان
پیشگام
داشتیم
داشنتد
بانکوک
پیشگاه
نیستند
مـی بود
یسطرون
همـراه
داگلاس
محفوظ
مـیبرند
استسطح
افشاری
افشانی
دامارا
مـی‏برد
کردید
محصولی
باواقع
مـی برد
باوجود
محصلین
دامنـه=
احساس
دامـهای
محسوسی
دامـی و
نیستدر
باورند
محسنی
باورها
دانانگ
مـی‏آید
دانایی
هیچوقت
پیشوای
داندان
محروم
باوضاع
یـا
باوگان
باه
دانستن
دی
دو
دش
دانسته
د!
پیشینة
پیشینـه
محرمات
انـهایی
کردگان
پیشینی
کردگار
انـهدام
همدیگر
ویروسی
پیغمبر
کردقره
کردروش
محرکها
مـی آمد
هیچوجه
کردبله
استشکل
کرداین
دانشجو
کرداما
کرداگر
پیکانی
وشطرنج
افغانی
محرکات
استشیخ
ویرانی
مـیانجی
بایدبه
پیکنوز
دانشگا
کرتهای
ویرانـه
پیگمان
کربنیک
نیستد
پیگیرد
کربنات
بایدها
ادنتوم
بایستد
کرایـان
پیلوری
نیستاز
محدویت
دانشـها
محدودۀ
محدودی
کرامتی
محدوده
پیمانی
دانلود
پیماید
پیمایش
کرامت
محدودة
افکارش
دانند
افکارو
محددیت
افکاری
بایستی
پیمودی
همدردی
مححقان
افکندن
محـجور
پیوپسی
مؤیدها
داوران
محجکوم
کراتین
همدانی
بایم
پیوستن
داوری
افکنده
محتملی
باینکه
محتسب
هیچگاه
داوریی
داوسدی
داوسون
پیوندد
داوطلب
اوپیوم
محترمـی
باینیم
کدگیری
افکنید
پیوندی
افکنیم
همخونی
یـاکاهش
همخوان
همچون
اوحاصل
دایره
دایرهء
کدبندی
کدامـین
دایسون
دایکیو
اودانل
اودیپی
دایماً
کدامـیک
ببارند
ویتنام
تاآنجا
ویتکین
تابانم
داییـها
ببخشند
تابحال
ادوات
دائماً
دائماٌ
دائماَ
افینتی
مؤمنین
ببردند
تابعان
محبوسی
تابعه
مؤمنید
ویـافته
دبستان
تابعیت
افیوژن
کحققان
اوراقی
محبّتی
دبیران
مؤمنان
کج روی
نیزجهت
تابلوی
دبیرکل
مؤلفه
تابوها
کجائید
ببرندو
دترسور
ببرهای
اوربیت
تابیده
دچارند
دحافظه
نیزبحث
دخالتی
کجاست
نیزاثر
اتکینس
اقامتش
تاثرات
ببشتری
اورتوز
کثیرند
همچنان
ببندید
محاکمـی
محاکمـه
ها
نیرویی
مؤظفند
محافظه
محافظت
محاصره
دخیلند
محاسنی
نیروی
محاسبه
محاسبة
وشخصیت
تأثیرش
محاربه
اقامتی
ببینند
اورمـیک
ببینید
ببینیم
کتایون
مجهولی
اورنگی
مجهزتر
کتابها
نیروها
کتابند
ازدیـاد
مؤسسة
همجوار
کتابچه
مؤسسات
دراسات
مجموعة
دراسرع
مجموعا
اقتباس
مجموع
تأثیرو
وهیلدا
اقتدار
همجنین
وشباهت
تاثیری
تأثیری
مؤثرند
درامان
کبراست
مؤثرتر
تاجران
اوریلی
اورئوس
کایرنز
درامور
مؤاخذه
اوزاکا
کاهنده
استعفا
تاحدود
درانند
کاهنان
اقتران
اقتصاد
مـهیـایی
وهیجان
نیتریک
بپرستم
تاخیری
تأخیری
وشاگرد
کاویـان
اوسنین
تأدیب
تادیبی
تأدیبی
درآزاد
بپرسند
بپرسید
بپرسیم
کانونی
وهویتی
بپرهیز
کانون
درآمدش
کانورو
کانورد
درآمده
کانوپی
کانکین
مـهندسی
درآمدی
کاندید
تارسال
درآنجا
درآنـها
درآورد
تارنما
اوصیکم
کانتور
مـهنامـه
کانتاس
یـافتیم
وسئوال
نیتریت
ادوارد
مجزایی
بپوشند
کانادا
نیتروس
نیترات
دربارۀ
کامـیون
دربالا
اوقاتی
مجریـان
وسیمون
وهنگام
مجرمـین
مجرمـیت
دربرخی
تاریخی
کاملا˝
کاملاٌ
مـهمتری
تاریکی
مـهم تر
دربرمـی
وسیله
کامکار
بتاریخ
کامپیو
استعلم
مـهمانی
مجرمان
کامبوج
کالینز
دربعضی
کالهون
ادواری
استفاد
دربیـان
ادونتو
بتدریج
کالدول
درپاره
درپاسخ
درپاها
تأسیس
کالبدی
بترتیب
کالایی
ازریشـه
کالاها
تاسیسی
تأسیسی
اقتضاء
بترسند
اقتضای
بتعداد
وسیعتر
وهمدلی
کاکتوس
کاکائو
اولآیـه
کافئین
کافیین
کافینت
اولبعد
کافمن
اززمان
کافران
بتواند
تاکنون
نیـایند
کاغذها
درتضاد
بتوانم
نیـایشی
تاًکید
اقتلوا
تأکیدش
نیـایدش
مـهرماه
مجددی‏
مجدداَ
درتمام
کاشانی
تاکیده
تاکیدی
مـهرشان
مجدداً
یـافته
تالکوت
نیـاورد
بثورات
درجاتی
نیـامده
ازساخت
درجایی
درجائی
یـافتـه
تامسون
کاستلز
کاسترو
بجرائم
وسیستم
تاملات
درجلسه
درجلوی
مجدچاپ
مجدانـه
تأملند
وسیـاسی
بجستان
کاسبرگ
کازئین
کازینو
درجهت
بجستیم
کازنیو
درجه ی
مـهرزاد
اولسون
کاریـها
کاریـاد
درچنین
مـهرداد
نیـافته
درحال‏
تامـین
کارهمـه
درحالی
کارها
نیـافتن
تأمـین
تامـینی
تأمـینی
درحدود
درحقوق
وسیـاست
تاندون
نیـاسین
کاروتن
مـهرتاش
درحین
درخارج
کاروان
درخانـه
مـهرپور
بچه ها
تاوان
درختان
درخدمت
درخرده
درخروج
درخشان
تاوانی
مـهربان
کارمند
مـهرابی
اقدامـی
درخلال
ازسایر
کارگری
مجتبی
یکهزار
درخوست
نیـازها
تایباد
درداخل
کارگاه
دردانش
کارکسب
کارکرد
اقراری
اولنشر
دردرشد
اولویت
کارشان
دردناک
تایلند
نیـازبه
کارسیل
کارسخت
دردوره
تایلور
دردهای
وهستند
تایوان
کارساز
دردیست
کارزار
مجبوری
کاردیف
احساسی
دررشته
مجبورم
کاردیـا
بحرانم
کاردها
درروان
همپتون
کاردان
درزمان
وهدایت
مجاوری
کارتنی
مجاورت
بحرانی
کارتلج
مجانین
درساحل
درساخت
یـافتند
تاییدی
کارتان
تأییدی
ازسطح
درسال
اَقضَا
درسایر
اولیـاء
مجامعی
کاربری
کاربرد
وویژگی
اولیـای
یوطنـها
اولیکی
استفاه
درسطح
اولین‏
درسمان
کارآئی
کارآمد
درسنین
مـهدیـان
اولیّن
درسهای
اوّلین
نیـابند
اقلامـی
کارائی
بخریدی
کارایب
اولیـه
ووهویت
کارانی
کارانـه
بخشاید
بخشایش
احسان
درشروع
احسانی
کارامد
کاراتر
تبدیل
وسواسی
مجاکمـه
مـهدوی
تبریزی
درصدبد
اوموثر
کاذباً
ازسویی
اتلاف
تبصرون
کاخکی
تبصره
اقلیما
کاتیون
استفیض
مـهترین
اقلیمـی
کاترن
درصدند
اقماری
درصدور
اوهایو
درصدها
تبعاتی
بخش ها
اوهلین
مـهتابی
درصورت
کاتبین
تبعیت
تبعیض
هیجدهم
تبعیضی
درعادی
کاپلند
احسنوا
کاپلان
همبندی
ووثیقه
درعلوم
ووایبر
بخشید
مجازی
کابینـه
مجازند
مـهبودی
بخشیدم
بخشیدن
ابتدای
درفضای
کابران
درفلان
مـهارتی
اهانت
قیمومت
درقبول
درقرار
درقرون
تبیین
مجادله
ازصدور
تبیینی
بخصوصی
اکابری
قیطاسی
بخوابد
تتّخدن
اکاذیب
قیدشده
درکاری
درکاهش
بخواند
مـهارت
اهتمام
درکشور
ونیزاز
درکلاس
درکلیـه
درکلیۀ
تتمـیمـی
درکنار
بخواهد
مـهاجری
مـهاجرت
اه
درکیست
درکیفر
قهفرخی
همبسته
تجاربی
درگرفت
ازطرف
درگروه
تجارتی
اهش
ونیـازی
بخورند
اهم
درگیری
قویتری
وسلامت
اهی
درمادة
قوی تر
درماده
درمادۀ
یزدانی
درمان
تجاوزی
ونومـید
بدارند
اهرمـها
تجرایی
تجربگی
قومـیتی

تجربه
هیجانی
مویزیک
ونوشتن
مویزلک
قول ها
درماین
احشایی
قولشان
بدانند
درمجلس
اکتبر
بدانـها
درمحیط
قوشلی
بدانید
نـهفته
اکتساب
تجربی
ابتلاء
درمسیر
اذکرنی
ونمونـه
اکتشاف
ابرازی
‏اهمـیت
درمعرض
تجریدی
بدبینی
اهمـیت
اهمـیت‏
درمقام
اهمـیّت
قواعدی
درمواد
تجزیـه
وسرطان
قوّادی
بدترین
درمورد
اهمـیتش
قنسولی
بدخشان
قندهای
بدخلقی
قندخون
نـهفتگی
بدخیمـی
درمـیان
اتمبیل
بدرستی
قنادف
اهمـیتی
اکتفاء
قملیکن
درنظام
اکتوپی
وسرشار
تجملات
اذهبوا
ازفارغ
استلال
متیغری
متهمـین
بدستور
تجویزی
استلذا
متهمان
اکثراً
وستیزه
قلیـائی
بدعاوی
تحبّون
مونتاژ
قلوهای
بدکاره
تحتانی
بدکاری
بدگمان
دروازه
قلمروی
قلمروو
وستایش
تحدیدی
بدگویی
تحرکات
أکثروا
دروغگو
قلمداد
ای نـهج
اکثریت
نَهْب
اتمسفر
اکرا
ازفرار
بدنامـی
تحریفی
بدنبال
هماهنگ
قلبشان
بدنتان
تحریکی
بدنتنـه
درونی
بدنشان
ونظریـه
تحصیل
متولی
ایـالات
احصایی
درویزه
مومنی
همانند
نـهایتا
ایـالتی
قفقازی
استماع
متوسّل
ونظارت
قطورتر
قطعیتی
درهریک
متوسل
متوسطی
درهمان
درهمـین
متوسطة
درهویت
اکساید
متوسط
متوجّه
دریـابد
هماندر
نـهایت
اکسپوز
دریـاچه
ونشانـه
مومنان
قطرهای
دریـافت
ازفضای
تحقیـات
ایجابی
متوالی
متواضع
بدهکار
تحقیق‏
قضائی
قضائی‏
دریـاها
تحقیق
دریـایی
دریـائی
متوازن
متواری
دریشان
یکتاست
ایجاد
متنوعی
متنوعش
متنوّع
هم اند
ازفورس
دژکام
وسایلی
دژمقشی
قضاییـه
قضایی
متناوب
تحقیقج
متناقض
متناظر
متناسب
دستابل
متنازع
قضایی‏
ونرمال
قضایـای
اپیدرم
قضاوتی
ون دکا
دستبند
نـهادها
تحکیم
بدیدیم
بدیشان
وندانی
تحلیل‏
دستخوش
نـهادند
دسترسی
تحلیل
دسترنج
متمعین
قضاتاز
تحلیلش
متمرکز
ازفیشر
تحلیلی
دست کم
متمایل
همانجا
ونتیجه
وساعات
ونتایج
تحمـیلی
ونباید
مولکول
مولفه
تحولات
دستگیر
متمایز
متمادی
ابزاری
دستماز
دستمزد
متلایی
قشرهای
مولرین
ازقبیل
تخاصمـی
بدیـهی
مولرها
وزیرات
تخریبی
ازقرار
متلاشی
یـافتن‏
ونارسا
وزنـهای
یـافتگی
دستوری
ازقیـاس
دست ها
ایدهآل
وزنعدم
قرینگی
وزندگی
تخلفات
دسته ی
نویسند
اکسیده
ایدهها
تخلقات
دستیـار
قرن ها
نویسان
برابر
مولرکه
تخمدان
دسندین
ازقیمـی
متکامل
اکسیژن
یکمـیته
تخمکها
دشتبان
دشدید
اپیدمـی
دشمنان
مولانا
دشنام
وزمـینـه
تخمـیری
وزمانی
تخمـینی
موکیلی
قرص ها
ومـیزان
قرصشان
هیجان
دشواری
تخیلات
براحتی
متقدمـی
تدابیر
موکوسی
موکوسل
استناد
دعاویی
نونئال
دعایی
موکلان
قربانی
ومـیانـه
موقیعت
دعوایی
دعوائی
متقاعد
متقاطع
تعی
متقاضی
ایرادی
برادلی
متقارن
تدبیری
احقاق
ایران
قرآنـهر
دفاعیـه
موقوفی
نوننال
تدریجی
تدریس
متقابل
متفرقه
دفعتاً
ومؤلفه
متغییر
متغیری
نومـیدی
یـافتدر
برافتد
موقتیـا
همالان
تدوین
دقیقاً
موقتاً
قراینی
ومـهارت
دقیقتر
ازکرمـی
دقیقند
نوکدار
دقیقه
وِزْرَ
تذکرات
یکباره
وموضوع
وزبورن
وزبانی
موفقم
و
قرارها
دکترای
قرارمـی
قراردی
متعلقه
دکترین
موفقتر
ازکشور
متعلق‏
دگرزنی
موعیتی
دگرگون
ترازوی
نوظهور
قراداد
تراژدی
نوشیدن
موظفین
موظفند
قَذْف
هماتوم
اکیداً
ترافیک
موضوعی
دلاروش
برانیم
تراکشن
ایرانو
براورد
قدیمند
تراکمـی
دلاور
متعددی
موضوعه
ازکفیل
دلایل‏
دلایلی
براهنی
متعاهد
قدم ها
متعامل
تراموا
دلبسته
متعالی
دلپذیر
احکام
ترانس
ایرانی
دلتنگی
دلخواه
متعاقب
تراویس
ترایوت
ترباشد
وزاویـه
دلسردش
دلسردی
تربرای
برایـان
دلسوزه
دلسوزی
تربیت
متعارف
دلشوره
متعارض
متعادل
دلگرمـی
مُوضوع
متضادی
موضوع
برایسس
دلواپس
نوشتار
ترتیب
اگراین
دلوهای
استنقد
دلهرهِ
ومنحصر
ایرلند
براین
ترتیبی
نوشابه
وزالاز
قدامات
ترجمة]
دلیلیت
ترجمـه
اگرکسی
ایرویز
دماوند
وزارتی
ترجیحا
متصالح
دمای°
ومناسب
ترجیحی
نوسازی
برائید
دمراحل
وزارت‏
موشـهای
نوزنده
متشکله
ایزوله
تردیدی
برآمدن
ترساند
برآمده
موش ها
متساوی
متزلزل
استنوع
برآنست
ترسریع
برآنند
ترسشان
دنباله
قتصادی
برآنـها
ترسناک
دنتیشن
برآورد
استنـهج
ترسوئی
اگزیـال
ترسهای
موسیقی
متروکه
متروزل
اگیران
دندانـه

ترسیده
نوزدان
قبلاًً
ترسیمـی
دندانی
قبلاً
ایستاد
برآیند
ترشحات
نوزادی
دنیـاست
نوزادن
برباید
نوزاد
دنیـایی
ترغیبی
برپایة
برپایـه
برپایی
مترقبه
ترفیعی
برپایۀ
یک بار
اگیلوی
موسسات
دوازده
استوار
نورونی
موزیکی
ایسکمـی
ومنابع
ینفعون
ایسنسن
برتری
یکطرفه
‎برتری
متراکم
ترکیبی
دوباره
برترین
ازکوچک
ارائه
دوبعدی
ترمبوز
برتوجه
ومقیـاس
مترادف
قائلین
قائلید
موریس
قائلند
قائلان
دوجلدی
الاجرا
دوچرخه
برجستة
ترمـیمـی
یک طرف
برجسته
متدهای
مورهد
متداول
دودسته
متداخل
دودمان
برجعلی
ایفای
ومقابل
ایکسید
قانوئن
موروثی
دوران
دورانت
قانونا
دورانی
دورانى
قانونِ
دوربین
استوبه
ترنر
ازگروه
دوردست
وروشنی
دورکمر
قانون
دورکیم
دورلاگ
برچهره
برچیدن
دورنگه
برحجّت
دوروبر
متخاصم
مورگان
متحیرم
متحولی
دورهام
ومفهوم
ترومای
بر حسب
استوده
مورفین
متحده
برحیـات
دوره ی
استوفی
الأحمق
قالبها
ترویجی
ایلیـاک
نوردهر
وروحیـه
دوزهای
الاخضر
نوربها
مورخین
دوستان
ومغلوب
تریتیب
وروائی
مورخان
قاعلند
متجاوز
متجانس
ایمان!
قاعده
قاعدگی
نوربخش
قاطنـها
قاطعیت
برخورد
ایمانی
مورتون
موربید
متبلور
وروایی
تزریقی
ایمپلت
یـاصحبت
دوسویـه
مودرای
یـاشاخص
وروایت
دوصورت
نوجوان
دوطرفه
دوعامل
دوعلوم
دوفقره
موحّدی
دوقطبی
تسامعی
متبرکه
تساوی
وروانی
استونر
موجهی
دوگانـه
دوگروه
وروابط
الاسرة
موجهای
دولان
متباین
استونی
ایمواد
برخیـاز
برخیزد
برخیزی
قادرند
قادربه
ومعیـار
دولتها
ازگونـه
قاحکام
تسکینی
یونیسف
تسلسلی
قاتلین
ومعمول
قاتدعا
موجهاً
ورمونت
الاصول
متبادر
موجودی
قابلیت
ومعلول
دومبعد
الاعظم
هیپوکس
دومچاپ
موجرها
برداری
ومعکوس
فئودال
ورفتار
دومنشر
دومنقش
دومورد
تشابه
ازلحاظ
متاعنا
تشابهی
موجبات
دونالد
ومعرفی
موجب
الامام
دوندیو
تشتکها
متارکه
فیلیپس
دوهزار
ابراهم
تشخصیص
ومعانی
تشخیص
تشخیصی
نوآموز
الامور
موثرند
تشریح‏
بردانش
دهخدا
فیلمـها
تشریحی
برداین
موثرتر
الأمور
بردرجه
اینترت
فیلسوف
متابعت
تشعشعی
بردسید
موتوری
بردشان
ورفاهی
فیضشان
بردگان
یـاسایی
بردگی
دهدروش
ورعایت
ومطمئن
ومطلوب
ورضایت
استیـاد
تشنجات
نوادای
استیأس
الایـام
الایزا
فیزیکی
فیزیکو
اپیکال
موتمنی
تشویقی
الآخره
دهدوبه
موبایل
تشیکیل
ننموده
ومطالب
تصادفا
این جا
تصادفی
تصاعدی
فیبریل
تصاویر
دهقانی
موانعی
دهگانـه
دهلیزی
تصبروا
بررسی‏
بررسی
ننمودن
موالم
مواقعی
فیبروم
فیبروز
استیفا
دهندبا
موافقت
دهندبر
ننمایی
فهمـیده
ننماید
دهندة
فهمـیدن
البارع
دهنددر
تصمـیم
ننگرید
مبنائی
مبنایی
دهندکه
اینحال
مبنای
دهندگی
فهرستی
دهندمـی
مبناست
مواظبت
الباطن
دهنده
فوندوس
ومطابق
تصمـیمـی
فومنیم
البته‏
تصوبیب
دهنیـات
البته
برزیلی
تصورات
برساخت
برساند
ایندکس
موازین
این دو
تصویبی
برسایت
برسایر
تصویر
استیفن
مبذول
اتونوم
برسدبه
فوقانی
موازنـه
موازات
تصویری
مواردی
استیکی
مبتنی
این‏رو
تضادها
برسلاو
البرتی
این رو
نمـیکند
نمـیشود
البرزی
برسوله
فورفوت
فورسیت
فورسپس
مباینت
مبانی
فوربس
دیـالوگ
تضمـینی
نمـی شد
تضییع
فورامن
ورسیدن
دیپلم
تضـییع
مواخهه
تضییق
مواجهه
تطابقی
نمـیزند
مبالغی
مبالغه
اینطور
دیدارش
فوبیـها
دیداری
برشانس
نمـیبرد
دیدگان
فوبیـای
برشمرد
نمـیآید
تظلمات
مواجعه
تعابیر
اینقدر
فوایدی
تعادلی
منیزیم
تعارض
مباشید
مباشرت
البلاء
دیدندی
احمدی
تعارفی
البلخی
مبارکی
مبارکه
البنان
مبارزه
تعالوا
این که
تعالیم
ارتباط
دیرباز
تعامل
این‏که
فنوتیپ
اینکه
فنلاند
مبادله
دیرینـه
مبادرت
دیستال
دیسترس
فنآوری
تعاملی
برعکس
برعلیـه
مباحثی
فمورال
مباحثه
مباحث
دیکران
برعنصر
فلینوس
برعهدة
برعهده
دیگــر
استیلا
دیگراز
برعهدۀ
تعبیرش
نمونة
برفتند
فلنیوس
فلنزین
فلکسور
تعبیری
ومشخصه
نمودیم
فلسفه
نمودید
نموده
تعداد
ورسانـه
نمودند
برقبول
مایلید
فلاوین
دیگربه
برقرار
مایلند
فلاسفه
تعدادی
دیگردر
استیلن
ازماسن
برقرای
نمودکه
بند
تعدیـات
اینورت
دیگرکه
تعدیل
دیگرند
اینوصف
این ها
ورزیده
نموددر
دیگری
التراث
منوسیت
ومستدل
منوپوز
مایعات
التزام
مایرز
تعریفی
فکرهای
برکاهش
ورزیدن
التعدد
استیون
تعزیری
التفاف
التوبه
تعصبات
برکلی
برکنار
ماهیچه
تعطیلی
دیوارة
دیواره
مننژیت
دیواری
التهاب
تعقیب
ماهیتی
فقیرند
فقیرتر
فقیران
ماهیتش
دیوانـه
تعقیبق
تعقیبی
ائتلاف
منگال
تعلقات
دیوهای
ماهیتا
دیوید
نمودبه
ومسائل
دیویس
برگ
تعلیقی
نمودبر
ماهیّت
دیوییو
تعلیمـی
منکران
تعمداً
منکرات
ورزنـه
ومساعد
الثواب
نمودبا
ومزایـا
تعمـیم
ماهیـات
تعمـیمـی
تعمـییر
تعمـییم
الجلیس
برگزار
الجمله
برگزید
تعهدات
مـنفی
ماههای
ماه ها
ازمایش
ماهونی
ماهواه
آباد
ماهشـهر
ذکراست
ذکرشده
منفردی
آبادان
تعیین
تعیین‏
هیبرید
ماهانـه
آبادی
الحاقی
برگشتن
فقدان
ماوسن
برگشته
ماوردی
برگشتی
برگگرم
ذهابمـی
ومرتبا
تغذیـه
ذهنتان
ذهنشان
ماورای
ماوراء
ورزشی
الحاکم
تغیرات
ذهنیـات
تغیردر
برگ ها
تغییرا
مانیول
اسحاقی
مانیکا
برگهای
ذی ربط
ذیصلاح
الحدود
منظومـه
یک سوم
ومراکز
ذی نفع
مانندی
ماننده
منظوری
منظورم
منظورش
الحساب
تغییرش
الحسبه
ومراحل
مانده
تغییرو
رااجرا
ماندند
ماندن‏
تغییری
راازهم
فعبدوا
فعایلت
نمکروز
راآغاز
ماندگی
تفاسیر
فعالتر
فعالان
راباید
رابدون
ومذهبی
الحصول
رابرای
آبستنی
رابرت
یـازاید
تفاوت
ماندبه
مانداز
اسدلال
رابرمـی
فضیلتی
مانجاک
رابطة
برمادر
رابطوا
رابطه
مأموری
برماده
فضولات
آبشوئی
رابعاً
یونیزه
تفاورت
نمرهای
مامائی
فضایلی
برمحیط
رابیـان
آبگیری
برمفاد
فضاهای
یـاریگر
رابینز
فضادار
راپوشش
راپیدا
آبماده
ازمحیط
مامایی
راتحمل
اسراء
آبهایی
مالیکت
فصلهای
مالیـات
الحیـاه
فصـــل
منطقی
آبیـاری
منطقه
راجرزی
اجتمای
راجعون
وررفتن
مالون
تفریحی
الخالق
راچنین
یـهودیت
برنارد
نمراتی
مالکین
تفسیری
برنامة
تفصیلی
نمراتن
تفعلوا
تفعلون
راخنثی
راخودم
الخصوص
تفکرات
فشردگی
رادبه
مالکیت
مالکی
تفکردر
فشارها
الخلقه
مالکان
اجتناب
الخنان
اتهامش
تفکیک
رادمـهر
رادوست
تفکیکی
رادیـال
تفلحون
تفندون
نمائیم
منصوری
منصوره
آپیکال
ازمعلم
تفویضی
فریفتن
اسطوره
منصبان
فریده
تقابلی
فن
الدنیـا
الدولی
فریبرز
نمایشی
احوالی
نماید…
فرهنگی
فرهنگش
فرهنگ
ماکیـان
تقاضای
ماکولر
ماکولا
نـماید
ومدارک
آتروفی
نماید
برندگی
اسفناک
هفتمـین
ومدارس
رازیست
اجتهاد
تقدیمـه
نمایـان
تقربوا
برنظام
راسانی
تقریبا
ماشینی
فرودین
فرودسی
راستچپ
راسترو
الذنوب
نماهای
فروخته
ماسویـه
فروتنی
تقریبی
اتهامـی
آتنیـان
منسجمـی
راشامل
راشتون
آتوژنز
برواتی
راشروع
فروبل
فروانی
تقسیم
یـارایی
بروجرد
ابتلای
یـارانـه
ورتوسی
الرّبا
ارتبطی
تقصیری
آجیلبه
تقلاها
ابتمنت
راکاهش
بروشور
ومجازی
بروقوع
نمانیم
تقلیدی
ارتداد
رامجزا
فرندان
اجدادی
تقنینی
ومتنوع
رامندی
رامنوز
رامورد
فرمـهای
فرم ها
ومتغیر
الزاما
ومتعدد
ورامـین
نمانید
آخوندی
مازلاک
مازلاچ
فرموده
منزله
نمانند
فرمایش
مارینی
فرماید
رانشان
منزله‏
تقویمـی
فرمان
الزامـی
راننده
منزلتی
ماریکا
منزلت
ماریـان
تقیینی
راهایی
فرماست
وراثتی
نمانده
راهبرد
نماندن
اسکرین
تکافوی
فرگردی
راهبری
راه حل

ورابطه
راه را
راهکار
ومتأهل
مارکوم
الزحمـه
فرضیـه
احیـائی
راهگشا
فرضیة
برهاند
راهنما
برهانی
فرضهای
تکاملی
آدرنال
مارکری
الزمان
فرصتها
ازمـیان
تکانشی
الزواج
الزهرا
اسکلتی
راه ها
نمادین
راههای
ومبنای
تک دوز
آدمـهای
فرسوده
مندیبل
مارشال
وذخیره
ودیوید
رایـانش
فرسدگی
مارژین
فرستاد
آدمـیان
فرسایش
ودیگری
مارجین
تکراری
رأیتهم
بریتون
رایجبر
بریتیش
فرزندی
فرزندش
فرزند
ارتشاء
نمادها
الساعه
ارتشاح
بریدگی
رایگان
تکلیفی
ارتعاش
فردیبر
اسکناس
مارتین
تکمـیلی
مارپیچ
تکنسین
بد
ودیررس
السلام
مادّی
اسکندر
ومباحث
ماده ی
مادهوا
مندانـه
تکنیک
ماده۴
ماده
ارتفاع
نگیرید
تکنیکی
ربودند
بریلها
وماهوی
نگیرند
ومانند
نگهبان
بزداید
اسکنیر
تکینیک
السنین
بزرگان
فردوسی
مادری
هشیـاری
فردکمک
بزرگتر
فردعمل
منحنی
رت های
فردریک
هوموسی
رتیزر
فردریش
رتینول
نگوییم
منحصرا
تلاشند
تلاشـها
آذرنوش
مادرها
آذرنیـا
السؤال
فردایی
منجمله
ومادری
منجلاب
یوسفان
الشباب
رحمانـه
اسکوئر
منجربه
رحمدل
بزرگند
الشعاع
الشعور
تلفنـها
مادة
الشمول
منتهای
تلفیقی
فرخنده
ودفاتر
بزرگها
آراسته
بزغاله
تلقینی
نگلیسی
ودشوار
ردجهان
تلگراف
فرحناز
تلگرام
ردکتاز
الشیعه
نگشتید
آرامتر
مادامـی
یـارانم
ومادرم
الصالح
اخباری
ودریکی
تلیـالی
بزهکار
منتظری
ردیـابی
منتظره
تماسند
ماجرای
هولینگ
منتشره
تماشای
آراهای
رزووشن
رزیدنس
الضمان
آرایـان
تماماً
ارتقاع
اسلاگ
تمامـی
نگریست
ودرونی
تمایزو
رسالت
بسادگی
ماتسون
رسالتی
آرپانت
رساله
تمایلی
مابینـه
بسازند
تمثیلی
نگرفته
فربورن
رساندن
منبعص
رساندو
رسانده
فرآیند
رسانند
نگرفتن
تمدنـها
رسانـه
الطریق
فرآوری
فرآنید
الطلاق
رسانی
رسانید
فرائضه
فرایند
فراهمـی
رسپشته
رستگار
آرزوست
فراهم
منبع
اسلام
نگرشـها
فراونی
فراوری
فراوان
هولناک
آرزوها
العاجز
تمرکزش
فرانکل
تمرکزی
فرانسه
فرامـین
العاده
رسدولی
رسدیگی
آرزویش
آرزویی
بستری
بستگان
العالم
آرژنین
فراموش
فراملی
رسمـیت
ودرگیر
فرامرز
فراگیر
فراگرد
اتیلیک
فرافکن
فراغتی
رسمـیکه
تملیکی
فراسوی
العامـه
تمنایی
مناقصه
مناقشـه
العباد
تمـیزها
نگردید
آرشیوی
تمـییزی
آرگایل
منافعی
بسزائی
تناسبی
ی
رسیددر
رسیدکه
رسیدگی
فراروی
فراراو
العربی
العرجه
رسیدند
ودرعین
تنالوا
ولیعصر
بسنجند
بسنجید
رسیدید
بسنجیم
العلاج
تنبیـهی
بسهولت
نگرانی
آرمانی
لیندسی
تندرنس
منافات
مناظره
نگرانش
مناطقی
العلیـه
فدارال
آرنولد
لیمونی
فخرایی
تنشـهای
لیمبیک
آرنیکا
رشدمرگ
تنظیفی
تنظیم
مناسبی
لیلیـات
مناسبت
تنظیمـی
بسیـاری
فحشاست
بسیـازی
ازوجود
العملی
تنفقوا
هستید
اتیلین
ولوازم
لیکوپن
رضـایت
رضایت
نگذشته
هوشیـار
تنگستن
الغایـه
آریـایی
رضایتی
آریتمـی
فتوشاپ
تنگنای
الغیبه
تننظیم
رضوانی
مناسب
ارتماب
تنوعات
اختران
منازعه
رطوبتش
رطوبتی
رعایت
اختصار
آریندل
ولگردی
تنـهادر
تنـهایت
تنـهایی
تنـهائی
هوشنگ
تنیدگی
مناجات
منابعی
آرییتی
لیسستر
تواتند
بشرمثل
توارثی
الفاظی
توازن
ولستاق
فتق =
ابوعلی
فتعادی
نگذاشت
رفتارش
نگذاری
فتحعلی
نگذارد
منابع
رفتاره
ازهمان
بشکنند
نگاهـی
تواماً
توأماً
فأینما
توامان
توأمان
فایده
نگاهها
بشمارد
اباذرى
فانّهم
بشناسد
ولتاژی
توانای
نگاشته
نگاشتن
لیتر
رفـته
آزادند
لیپیدی
هستند…
رفرانس
بشنوند
آزاده
لیبیدو
لیبرسن
لیبرال
اسلامى
فانکشن
رفیعی
ممنوعه
آزادی
اسلاید
رقابتی
فأنساه
بشیریـه
ممنوع
ودخوار
نگاران
یـادگار
توانست
یدن
ودپاک
بصورتی
وداوری
الفتوى
رقمـهای
لوینسن
اسلومن
بضاعتی
یـادشده
توانگر
ودامنـه
رکتجلی
توانم
یـادشان
بطریقه
توانمش
هستند;
لوموند
فامـیلی
وداشتن
ودارای
لولویت
الفسبک
آزردگی
یـاددهی
رگزایی
لوکمـیک
توانند
الفشغل
رگ های
فالوآپ
آزماید
مملکتی
الفصیل
توانی
رمزدار
فألقوه
توانید
رمضانی
یـادتان
توانیم
بطونکم
توبروس
فالقوه
ارجاع
نکروزه
اساتید
بعبارت
ممکنست
فاکتور
لوطیـان
نکردیم
نکردید
رنجوری
نکرده
الفقیـه
ند
نکردپس
توجهاً
فاقتبس
توجهات
ممکــن
لوژیکی
فاطمـهس
رنگریز
ارجاعِ
هوشمند
رنگینـه
بعدطول
توجّهی
توجیحی
اسمزی
توجیـه
ولایتی
روابطی
لوحهای
فاضلاب
توجیـهی
بعدهای
الفنمـی
ارجاعی
فاصله
آزمایی
فاصضها
تودارو
رواندا
روانسر
یـادآور
فاسیـال
ارجحیت
آزمودن
اساساً
بعقیده
توده ی
ولادتش
فازهای
بعلاوه
یـادآمد
فاریـاب
ارجمند
اساساٌ
توراکس
فارسی
بعنوان
بعوامل
هوشبهر
آزمون_
فادنوا
آزمون
وخشونت
روانی–
اختفای
تورفته
القدره
فاحشگی
اردبیل
القربه
اسنادی
روایتی
بفرستد
تورهای
روایی
ممتازی
لوآنیس
توزنده
روبرت
ممتاز
هوستون
بفرمای
توزیعی
بفرمود
القضات
غیرعمد
غیرعشق
غیرسمـی
توسادز
غیرچاق
بفروشد
ممانعت
بفسردی
وگوهای
توسعه
القعده
القلیل
روحانی
بفهمند
بفهمـید
ممالکی
بفهمـیم
روحیـات
لنقلاب
لنفاوی
اسنیپس
وخستگی
آژانسی
وخدمات
روداگر
روداین
بقایـای
هزینـهة
الکافی
الکتاب
آسانتر
وخجالت
رودررو
هوسباز
نقضهای
بقمـیصی
اساسی
وخارجی
اردشیر
هزینـه
للهآیـه
روزانة
روزانـه
وگلدهی
روزآمد
روزبزگ
للولاء
نقصهای
روزکار
آسپرین
روزگار
اسیدها
غمازیی
توضیحی
آستارا
وحوصله
توفیقی
توقدون
ملیشکل
توقعات
آستانة
آستانـه
آسفالت
وحمایت
روزهای
وگفتگو
توکسیک
بکاهند
روساست
بکاهید
اردکان
وحقیقت
غلامان
اساطیر
بکشاند
آسمانی
اسیران
آسودگی
اسیرند
تولداز
وگسترش
روستای
تولددر
آسیـاست
هورینگ
الکتیو
تولدها
آسیـایی
اشارات
آسیـائی
وگزینش
یدو
الکفار
بکوشند
بکوشیم
اشاره
اشاره‏
روشنان
روشنتر
الکلام
روشندل
غریقان
نقشـهای
اردلان
نقش ها
هورنیگ
روشنی
وحرکتی
روشوند
الکلیک
تومانی
روش ها
روش‏ها
مللتهم
روشـهاس
وگروهی
اختلاس
اختلاط
غرقابی
آسیبها
ملکوتی
توموری
اجراء
وگرایش
الگورا
یونسکو
بگذرند
نقدهای
اسپاسم
وحداقل
توونتی
هورنای
توهمات
بگریزد
توهین
رومـیان
الگوها
رونتگن
هورمون
بگسترد
اشتاین
تهاجمـی
تهاکان
نقایصی
اشتباه
هزاران
رونوشت
الگویی
یـاخارج
وحافظه
لطفعلی
آشفتگی
وچهارم
اللکام
تهدیدی
اللملی
غذایی
رویـاست
آشکارا
رویـانی
تهـران
بگویند
تهران
رویداد
اثبات
غذاهای
بگویید
اجرادر
بگوییم
بگیران
اللّهب
رویکرد
تهرانج
وکیفیت
بگیرند
الماسی
لزوماً
ابونیـا
آشکاری
ملت ها
اشتراس
لرستان
اشتراط
آشناست
تهرانی
اشتراک
المپیک
بگیرید
اجراست
بگیریم
وچندان
ابرهای
ملامـین
تهیدست
آشنایی
غالباٌ
آشنائی
اشتغال
بلاعوض
هرویتز
لذتبخش
رهبانی
بلافصل
رهبران
تؤاماً
وچگونـه
رهبریت
تیـاچاف
آشوری
رهسپار
بلامحل
تیأسوا
تیـالند
رهگذری
تیـامـین
اثباتی
ملاقات
رهنمون
تیپرها
رهیـافت
تیپهای
بلاوجه
بلایـای
غازیـان
وکوفته
آشیـانـه
المرکز
ملازمت
هرودوت
اختلال
بلعیده
تیرماه
غازانی
المزمل
بلــکه
نفوذها
اسپرون
المسلم
اشتهار
عیوبکم
ریبیرو
یـابنده
آغازین
تیره ی
وکنگره
بلندتر
اشتیـاق
وجوگری
وجودیت
ریچارد
وکنترل
اسپکتر
بلوتوث
ریحانـه
هواهین
ابوینا
ریختگی
اشخاصی
ریختند
وجوامع
آفتابی
لجستیک
هرنسلی
اتانلی
لجبازی
الملل
اشرافی
نفسانی
ریزسنج
تیماری
آفریده
لترالی
بلیخیر
تیمونز
تیموئی
آفریقا
نَفْس
وکمـیته
بماران
بماسبق
اشراقی
تیـهان
وجملات
عیدیـان
بماند
بمانند
تئوری
لپه‏ای
تئوریک
بمانید
آفریند
آفرینش
اشرشیـا
لبنیـات
بمراتب
یـابسات
بمعنای
بملالت
بمنابع
نفروشم
بمنظور
آفرینی
بموضوع
ثالثیـه
وجکسون
ریموند
ثانویة
ثانویـه
هوارد
هرگویـه
بمـیزان
ثانیـاً
نفرشان
ثانیـه
المنیـه
المـهذب
المؤمن
مکنید
هوادهی
آقایـار
لبخندی
مکلفند
آقایـان
اشعارش
اشعاری
هوادار
النجوم
آکادمـی
وجدیدی
زادگاه
ارزشـها
بناهای
لایـه ی
النفسه
النفقه
عواملی
عواملف
عوامل
مک گرا
زادیرو
النکاح
النـهار
وجدانی
هواخاک
زارعان
الواقع
بنداول
زارعین
ثمربخش
زاریغم
زاکرمن
لاینـها
الوانی
زاگرسی
لاینفک
هرگروه
الوجوه
ثنایـای
زاناکس
الوحده
لاینفع
اثرات
لاینحل
الودگی
عواقبی
الورید
بندگان
وجبران
هرگاه
الوفاء
بندورا
نعمتبا
الوقوع
اشکال‏
بندهای
یـابدگی
عوارضی
وکلیـات
زایمان
وجامعه
مکشوفه
عنوانی
بندیکت
زاینده
آگاهند
زاییده
الهامـی
آگاهی
زائران
مکزیکی
اثراتی
زائیدة
زائیدن
زائیده
جادویی
عنـوان
زباله
آگاهیم
اشکالی
عنوان
عنکبوت
بنشیند
لاوتون
بنشینم
الهموم
جارویس
الهنری
آگزیـال
زتقدیر
هنوزبه
جاسبی
اشلانت
‏ارزشی
جاسوسی
آگودگی
بنگارت
اشـهروا
جاکسون
مکرراً
لانگمن
نظریّه
نظریـه
زخمـهای
جالمعه
الهیـات
اختیـار
جامتین
بنگرید
بنگریم
یـابددر
جامعة
اجراها
جامعتر
زدستان
لامونت
بنماید
جامعهِ
جامعه
مکتوبی
هنگفتی
عندلیب
اشیـایی
اشیـائی
زراستی
لاگریج
زراعت
مکتسبه
الیـافی
زرپران
لاکتوز
ارزنده
آلایند
زردرنگ
نظریـات
اصالتا
یتغیره
لاغران
مکانی
مکانـها
زشتیـها
زشیطان
جامعیت
زعصاره
زعفران
مکاناً
عنایت
جاملگی
اصالتی
اصبروا
لاشریک
اصبعین
زکریـای
زگفتار
مکالمـه
آلپورت
مکافات
یتغمدک
لاسمعه
زلیخای
عناوین
لاستیک
مکارژی
مکاتبه
ارزیـاب
جاندار
زمانـها
بنیـانی
لازمـه
هرکدام
نظرهای
جانسون
زمانی
جانسین
اصراری
جانشین
لازمدر
بواسطه
وتومور
وتوضیح
آلدئید
زمره‏ی
اصطکاک
لاریجی
جانوری
مقیـاسی
اجرای‏
جاودان
لارکان
بوتوین
هنگامـی
بوته ی
هرکاری
بوتیوی
آلرژیک
زمـینة
نظرشود
زمـینـه
جاهایی
عمومـیت
جاهلان
عمومکی
عموماً
هنگام
جاهلها
وکفایت
جاهلیت
زمـیینـه
نظردرک
بود < بوداثر جایجای نظرتان جایزدر مقوله عموپسر جایشان اجرایی زناکار بوداگر بوداما لاتینی لاتین زنانگی مقولات لاتقصص جاینکه بودایی جاییکه هرطبقه اتانول زنجانی زنجبیل یـااصلا زنجیره جائیکه آلمانی نظراست جباری لاتغیر هرشفلد زندانی عملهای وتوسعه زندگان عملکرد عملشان ارساعد زندگی جبرانی زندگیش نظراتم زندگیم عملاً آلودگی امادگی نظرات عمل = اجرائی امارات زنشرکت وتوزیع اصفهان زنگنـه مقصودی جتماعی مقصودِ بودشکل آلومـین مقصرین مقصرم زن های زنـهایی هرسوال آلونسو آلوئول اماره اباصلت جداشدن جداشده اافراد زوایـای مقرّره مقـرره آلیستی بودمـیر زوج ها زوجهای آلیسون آلیسین آلیگار هرزمان مقررمـی زوجینی جدراین آمادگی جدگانـه جدلهای زود رس بودند آمادو زودرسی جدولها زودگذر عمران اتباعش نظامـی زورمند مقرارت اماری هرروزه نظامات اماکنی جدیداً آمارها گیلبوت گیلبرت یکسانی جدیدتر اصلاح جدیدحل گیریـها ا گیرید زه کشی اثرشان آماری مقدّمـه زیـادتر وتنظیم جدیدیـا عمده ی گیرنده هنرمند مقدمـه آماکوی جذابیت گیرندو گیرند عمدتاً مقدمات امامـی بودید وتنصیف هردانـه آمایشی نظارتی نظارتم وتنبیـه زیباتر اخرجوا زیباست جراحات زیبایی زیبنده جراحان جراحت نظارت وتناسب جراره مقداری هرچیزی زیرادر زیراست بورینگ زیراوتمجید جرایم آمداین بوستون امانتی استارت گیردمـی جرایمـی گیرددر علیـهذا بوسیلة بوسیله امایت گیرانـه علیعلی جرائم علیرغم علیرضا نطفهدر زیرلثه گیر]و[ علیـایی وتمایل زیرنظر آمدسطح وتلفنی آمدشکل مقدار زیرینش امبریـا بوکینگ مقتول ابریشم وتکنیک وتکلیف بولمن وتکامل وتقویت گیدنز بولیوی علمـی و علمـیبه وتقسیم جرم زا وتقدیم ارشادی بومـیان زیعقوب یعهدکم امتحان وتفویض جرمـهای گیـاهچه زینالی گیـاهان آمدهای اصلانی بویـایی امتداد مقتضی علمشان اتبیین اصلحوا آمرانـه امتناع وتفسیر جریـان‏ جریـان ژانویـه گهواره آمریکا امتنان جریـانی وتفاهم ژرمنی امتیـار جریمة وتغییر وتعیین اصلحیـه بـه ژنتیکی جزءجزء آمفیزم وتعلیم مقتضای بهادری هرجایی جزایری ژنوتیب ژنوتیپ جزایی وتعدیل وتعداد وتعبیر بهارلو وتعامل وتعارض مقبولی ژن های وتطبیق ژنیتال آمنوره بهانـه وتصویر بهایم گوینده وتصویب ارشدتر جزییـات جزیئات نصراله وتصمـیم مقایسة جزئیـات مقاومت سابقاً آموختم مقاوله بهبهان آموختن مقامات هندیـان جستجوی اجزای آموخته یکسان ساحل وتشریح گویـایی اصلی بهتردر آمودیو ساختار علائمـی مقالات بهترین علایمـی مقاطعی علاوه علّامـه اصلیتک علامتی بـه جای علامات اصلیما اصمخال علاقگی ساختگی وتشرحی علارغم ابهامـی گونیـای هرآنچه عها عکس‏ها مقارنـه ساختن ساختند جسمـی و به خود وتشدید امرایی مقاربت ساختیم سادات جشن ها سادلر مقابل وتشخیص گومپرز استاکر جعفری استاگر مفیدتر وتشبیـه بهداشی جعوامل بـه دست عقیدتی جغرافی وترکیب مفهوم عقوبتی ساروقی هنجاری بـه دقت مفقوده وترجیح سازانـه مفعولی جکوزیچ آمـوزش بهرامـی سازدبه سازدتا نشنیده سازددر عقلایی نشنوند بهربار بهرحال سازشگر وتربیت عقلانی عقلاست سازگار نشناسی جلساتی بهرمند نشناسد بهروز بهروزی اصولاً وتدریس هراسها عقایدی نشستنی نشستند مفسران هراسان نشستگی عفوبین امریکا عفتمـین وتداوم وتخفیف نشریـات ععاونت اجسادی استان مفاداً یعلمون جماعات امریکن وتحلیل امرئزه عطاران اجسامـی ارشدیت اخلاقه جمشید مغزتان جمشیدی عضلانی وتحقیق سازند عصرانـه بـه سان عصبیدر سازنده نشدشکل گورلین گوردون عصب‏ها عصبانی اضافی بـه سوی عصبانب سازهای گودوین امضائی سازیبه عصاره اخلاقی جمعیت گودرزی سازیمـی گودارد بهشتی عشقیـار آموزند گوپال بـه شدت ساعاتی یعقوبی جمعیتی جمعییت جمکران ساعتها مغایرت جملاتی امکان جملتان مغالطه اضالیل عشایری بـه طور یونانی وتجسمـی گواهان معیّنی وتجزیـه وتجربه ساکارز جمـهری معینم جمـهور! ساکروز جمـهوری آمـیختن ساکنان عسلویـه ساکنـها ساکنین جمـیعاً آمـیخته نشانگر ســـال معیشتی آمـیدها سالاری معیدفر بـه علت سالانـه وتثبیت گوارشی عسکری سالدست سالزمن وتبیین سالمعیـاری معیـارو آمـیزتر عزیزی نشانده بـه غیر جنایتی عزیزمـی جنایی امکانی گنجینۀ سال ها بـه فرد عزیزتر سالهای عزیزان بـه کار معولیت سالهدر سالیـان ی آمـیزند یکساله معنایی سالیون اتوپسی نشاندن معنای بهمراه سامانـه گنجایش گنجاند معنای‏ سامایی سامرست ساموئل ساموئی آمـیلاز اجمالا آمـیناز بهمنی معناست جنجالی سانتی معنادا وتبلیغ عرفانی وتبعات گناهان وقراین بـه نام ساندرز بهنامـی عرضیـات بهنجار معمولا عرضه ی جنسشان وتبصره ابتداً بهنگام سایبری وقدیمـی ارعابی ت اضظراب معلومـی سایتها تی گنادها جنکینز به‏وضح هدفهای معلولی امنیتی گنادای گناباد سایرین جنگلها معلمـین سایکرا جنگهای عربهای عرب ها سایمون اضمروا نشاسته هدف ها بههریک معلمان بـه یـاد ساییدن امواجی همـینکه گمنامـی اموال بهینـه اموالش نسلهای اموالی سبحانـه سبحانی جوابگو اموخته سبدهای گمرکات آنالوگ جوابیة سبزوار هدفمند معکوسی آنالیز سبزینـه گمراهی هدفدار بیـابند معقولی جوازیـا بیـابید جوامـع سبک تر سبکسری جوامع سبکهای جوامعی بیـابیم نسرین بی اثر جوانان سپارند بی‏اثر سپاریم اجمالی امورات وتبادل سپاهان عده ای وتایید اموری بیـارید جوانتر گماشته آنانکه گمارده گماردن ابلاغه آنآثار وتأمـین جوانـها بیـافتد آنپاسخ معضلات اموزان استانی بیـاموز اموزشی معصومـه گلینکی جورجیـا عدوانی اخوانی جوردان معشوقی آنتخصص گلیسین نسج‏ها بیـانات اتخاذی گلیسمـی جوشـهای استاین جوقاسم آنتروم معروفه جومتین ستمکار اطراف اطرافش ستمگری بیـانگر ستنبئک جوهایی معرفتی معرفت ستیزان وقتشان ستیزند جویـانـه امـیالش امـیالی گلهایی جویجلک بیـانی‏ سجایـای امـیتاز بیـاورد ارقامـی وتأملی نسبتاَ نسبتاٌ نسبتاً یکدیگر بیـایند بیـایید بیـاﺋید بی بند بیبیآی سختگیر عدالتی اچ هال وتأکید معدودی آنجاست اجابت گلوکوم وتاریخ آنجائی همـیشـه آ سخنچاپ وتأثیر سخنران گلستان وتاثیر گلرنتر سخنگوی ارگاسم آنچنان بیتلز جهانی” سداتیو معتقدم اخیتار امـیدی اطـلاع وپیوند اطلاعا وپیـامد جهت کـه گلدوست سرازیر بیچاره معتبری گلدانی استباط سراسری معتبرا جهرمـی همـیشگی معتادی سرالات بی خطر وپلیسی سرامـیک وقایعی نساآیـه بیداری بیدردی آندسته جهولاً سرایـان جهیزیـه بیدریغ همـیاری سرایی وقانون سرآزار یـائسگی جیبیـان بیراهه بیرجند معایبی سربالا سربسته نژادها عبارتی سرپایی سرپرست ابیـاتی عبارات امـینان همـه اش سرپناه سرپیچی سرتاسر امـینی عبادته اتریشی معاهده سرچشمـه معاویـه معاونت گلپرور آندیـان سرخابی معاوضه بیزاری گلاویز وفواید هیولای گلاسین سرخوشی آنرابه سردجنگ بیستم معامله معاملة سردرگم ارمغان سردسته بیسواد معالجه معالجة سرزمـین عاملین عاملی’ هتلهای معافیت وفلسفه معاضدت احاله نزدیکی سرشاری اطلاعی معاصر بیش­تر عاملان چاقویی سرشناس آنزیمـی بیش تر عامداً وفقدان چاکران سرطانی معاشرت هیوارد معارفه اروبای معاذیر انباشت معادله چالشـها وپسران معادل هتروژن سرقفلی اجاره انبوهی بیشتری عالیست وفضایی انبیـاء سر بیشضتر استبیش سرکلاس هپاتیک بیشمار سرکوبی اطوارا عالمـها عالمان سرگذشت عالماً وپژوهش سرگرمـی همولیز بیشینـه سرگیجه سرگیری سرلوحه بی ضرر آن قدر چایگاه عاقلان وپرسنل مظاهری عافیتت اظطراب عاطفی عاطفه وپذیرش عاطفة اروپای وپایین آنگونـه سرمدی چراغها بی طرف سرموعد وپایـان مطمئنی آنلاین مطمئنا انترنت مطمئن سرنسخه سرنشین گفتمان وفرهنگ سرنوشت عاشقان گفتگوی مطلوبی انتزاع سروتین مطلوب مطلقیت سرورها آنماده مطلقاً سروسری همولار بی کار انتساب سروکار وبیشتر عارفان بیکاری سروندی بیکران مطلعین گفتاری عارضه‡ گفتارش چسبیدن چسبیده آنندکه بیی احتباس وبیحسی مطلعان چشمانت نرسیده مطلپوب بیگانـه آنوکسی چشمگیر سریعاً نرسیدو سریعتر عــادی هائیتی نرسیدن وبهنام چشم ها مطروحی عادتا” سزادهی سزارین بیگمان مطروحه بیگناه وبهبود انتصاب آنـ ها سشنامـه وفرضیـه همواره چکیده انتطار انتظار عادات چگونگی وفرصتی آنـهابا چگونـه بیلیون سعادتی گشودگی وبلعاظهاری آنـهادر بیمـار آنـهارا چنانجه سعیده مطالعت مطالعة مطالبی سفالیک نرساند نردبان مطابقت مطابق آنـهاست احتجاج سفرهای چندانی چندبار گشتالت نرخهای سفیدان چندحسی استتار گشایشی ارومـیه مضمونی آنـهاکه سقراطی احتراز نرانده گسیخته آنـهایی اعتبار وبصیرت نراقی مضامـین مضافاً گسترد[ وبسیـار مضاعفی وفراهم مضاربه آوادیس سکولار آوارگی ادارات سمصونیت بیمناک وبزرگی وفتاوی ادارة استتحت وبررسی وبردگی ابلاغی سگ های وبرحسب بین سلاماً گزینـه آورد وبرتری سلامتی مصوبه وبراین احتراق گزینند مصوبة چونانا مصوبات سلجوقی ظلوماً وفادار بی نام بینانـه هایشان ظریفتر بینایی گزینشی وبدیعه بینائی مصنوعی سلطنتی چهارده گزیلوز احترام اعتراض سلنیوم سلوفان احتساب چهارصد سلولار سلولاز مصلحتی بیندیش سلولزی ظرف ها سلولها آوردن مصلحت اعتراف ظاهراً سلولیت آوردند چهارم– سلوین چهارم وبداند اعتصاب سلیقه گزارشی سلیگمن گزارش مصطلح گزارش‏ گزارده گزاران اعتقاد مصطفی سَماعی چه‏بسا سمانـه هایتان سمبلیک آوردوی وببیند ظابطین بینماک چهی آورده ندوشن احتکار ندریده سمتچاپ ابلهان سمرستم سمرقند بیننده وعینیت آورغیر انتفاء انتفاع انتفای آورند آورندة سمـینار چیزهای ندرتاً بینید! انتقاد اعتلاء اعتلای اعتماد چیست گریفین گریفیت اریلند سنبلات چیستان چیستند گریسته ندانند آورنده گریزان سنتتاز وآینده بیوپسی بیوتیک بیوتین وآهسته وعوامل سنتهای وعناصر استتیک ندانست مصداقی طولانی مصائبی وآنتی وعمومـی یـاهمان مصالحه مصالح بیوماس حاجیلو آویختن آویزان گریختن حادتری وآموزش وآگاهی گریبان بیـهوده آهستگی سنجیدن گریـانـه سنجیده طوریکه مصادیق سنخیتی بیـهوشی اعتیـاد انتقام سندروم وآزمون پابرجا حاضراز حاضران حاضربا مصادقه مصادره سنگسار پابلند مصاحبه مصاحبت سنگین مشی ها مشیمـیه پاپیلا سنگینی استثنا حافظان آهنربا حافظه گروهی پاتایـا طلبیدن مشـهوری پاتریک ادامـه پاتلار انتوبه حاکمان یک دهم مشـهودی حاکمـیت انتهای گروهها طلبانـه وآرامـی سوءظنی حاکیست سوءنیت وآرامش سوابقی اتصالی حالاتی سوادان گروهای انتیما مـی اعدادی سوادند نداشتد حالتها سواران ابدلهم پاداشش انجام حالکیـه انجام‏ حالیست انجـام حالیکه سوالها پاداشی طفولیت حاملان گروسمن پاداور نداشت پادشاه سوبسید اعدام مشکوکی حاملین حامـیان نداریم مشکلات گرمسار واینـها طریقیت گرمروز سوتریـا واینر یـانداو گرمدسی سوختگی حبسهای انجامش ندارم حبوبات ندارد سودابه سودانی سودآور وعلائم همگونی وایلند مشروطه طرفینی سودگان مشروط سودمند طرفین‏ وعلایم وایزلز طرف‏ها سودوکو ا سودهای هاوایی نداده انجماد آینده سوران طرفدار هاوارد وایجاد سورگرم پارچگی وعلایق اعشاری اتفاقا پارسا اعصابی مشخصة یگانگی مشخصات مشخصاً هانگرش انحراف نخورده وایبرو نخواهی نخواهم آیـهوفی اعضاء پارکها طردشده هانشان طردشدن سوگیری حداقلی حداکثر مشتقات واهمـیت سولانو نخواهد سولفات انحصار مشتری مشترکی حدسیـات سولومن حدفاصل پارونی اعضای حدواسط انحطاط انحلال سومالی پاریته سومایی طراحی سومچای پاریتی حدوداً سومروش طراحان حدودی نخستین واهمال سومنقش واه طبیعیم یکدفعه اعضایش آئروسل همگنان پاسبان آئورتی طبیعی ازاشیـا هانباس ازاصول طبیعتی مشایخ نخبگان پاسخگو طبیعتا گرفتیم سوییسی گرفتید مشاهدة مشاهدا ابتکار سوئیسی مشاوری مشاوره طبیبان مشاورت انداخت مشاغلی واوقات واوضاع حـِرُف پاسخها سهل تر طبقاطی اعطایی سهمگین سهمناک وانواع مشاجره گرفته طبقاتی انداخن حرفهای گرفتن مشابهی پاسکال سؤالاب سؤالات پاسگاه مشابهت انداره همگروی حرکتند گرفتگی اندازة باارزش اندازد وانگهی گرفتپس مسئوول سیـاست مسئولا نحوه ی همگروه وانسان واندوه پاشیدن پاشیده طایفگی استچنگ نچمـیاس طالبیـه طالبی سیـاستی مسئول سیـاسی مسئله طالبان گرفتاز گرفتار وانجام طاغوتی نجویـهم هامحیط وامـیدی سیـالیت حساستر پاکیزه واموری مسئلة سیـاهرگ پالایش حساسیت یـامعلم گرسنگی باباور بابایی سیپورد پالرمو سیترات واموال وامضاء پاناما پانامـه وامرار پانتیک ضوابطی ضوابط پانزده مسیحیت اعلام‏ اعلامـی ضمـیرما هالینگ اندازی والیوم والهام مسؤلین مسؤلیت سیدحسن حسودتر ضمائم سیدرضی سیدعلی سیدقاب مسولیت ضمایم ضمانتی ادبیـات اندام‏ حسیـاین استحتی باپزشک گردیدک انداما گردید والشمس والذین حسینی ضعیفتر پاهایش وعقاید نثرهای والدین پایـاتر هالواندامـی پایـان پایـانش مسن تر نتیجه سیزدهم ضعفهای استحدی انداین نتیجه‏ مسلمـین سیستان نتیجتا سیستمِ ضعف ها گردهما پایـانی نتیجة ضروری ضرورتی ضرورتا ضرورت سیستمـی باتوجه پایبند سیستول حفاظتی ضررهای باتهام ضرروتی سیستیک والتون سیسرون ضررعیب گردهای باتیست سیسیلی پایتخت پایدار باتینگ باثبات سیفعلی سیفلیس نتوانی سیفونی نتواند باجمال هالوژن پایگاه گردودن گردند ضربدرˣ مسگریو سیگاری سیگایـا پایلوت سیگما سیگمان پایمال سیگنال مس پاینده والبته حقــوق باحصول والایی هیلتون نتنیجۀ هالِدی همگانی هالبرت گرددمک گرددکه پایـه ی اعمال گردددر والاتر حقوقی گرددبه پاییز پاییزه اِعمال پایین سینایی سینرژی گرداند بادامـی بادانش اعمالش ضدتشنج ضدپیری حقیقت حقیقتا اندرزی سینوسی حقیقی حقیقیت مسعود حکالیت سئمتهم سئمونی بادرجه بادرون پایینی اندرسن پائولا استخدا سئوالی بادهای پائینی حکمتی اعمالی شابالا پبشرفت بادیدی بادیگر نتایجی یـامرنی پپتیدی اندروز ازآسیب اعوجاج حکمـیتی حکومت بارانم پتاسیم ضایعات مسخرات بارانـه بارانی ضابطین حکیمان گرایند ضابطان بارآور پترسون شادابی واگذار مستهلک مستولی گرایشی حلالیت پتگریو شارحین نتایج حل شده اندروش باردار پتیدین نتالیج شارکوت گرایش شاعران گرایش‏ نتابیم همگامـی شاغلان نپذیرد شاغلند شاغلین حل های ازآمار حلهایی پداران شاکری ح‍ل‍ی شاکیـان حماتیت شاگران حماتین مستودع بارزآن گرایـان بارزتر نپایید شاگردی صورّکم اندسبک شالوده حـمایت حمایت پدران گرانول شامپوی مستوجب حمایتی پدرانی مستنکف شامل پدرپدر پدرتان مستنطق واکیوم نبینند اندشیخ شانزده مستندی گرافیک گرافیت واکوئل واکنون پدیدار واکنشی مستنبط مستمری پدیدة شاهدآب صنعتی –صنعتی حوادثی اعینـهم –شاهدی شاهدیم شاهراه واکنش شاهرگ] شاهرود اغتشاش شاهسار صندوقی شاهین حوایجی مستقیم شایـانی مستقلی شایدبه هاگروه مستقل حوزوی شایسته صنایعی وعروقی شایعات شایعتر مستفاد صمـیمـیت مستغنی شایعند بارلو احتملا شایگان هاکینگ مستطیل هاکودک حوزه ی پذیرتر حوصلگی هاکتور بارنتو مستدام مستخرج مستخدم مستحکم نبودیم شباهتی بارنگی پذیرش شبستری پذیرفت مستحضر مستحدث مستجیز مستثنی شبکه ی مستثنا وا حیثیت باروری حیثیتی پذیرمـی پذیرند گذشتگی نبودید مستاجر حیدریـه واقوام شتابان واقوال پذیری پذیرید صفرسپس صفراوی مسبحون نبودنش واقلوا بارونی واقفند پراکسی هاکافه مسائلی حیوان شجاعی شجریـان باره ی حیوانی واقعیت مسائل مسایلی مسایل واقعی باریکه گذرانی مساوات پراکنش گذرانم صفحات خارجند مسامحه گذراند خـارجی نبودند خارجی پرامـین خارجیی مساله شدزیرا مسأله باریکی ادراری باریوم پربرکت هیستون پرتحرک همکاری گذاشتن مسالمت واقعه‏ پرتنشی بازاده مساقات خاصیتی گذاریم پرتوان مسافرت خاطرات هاشمـی شدجدول گذارند همکارن استخون مساعدی شدسیف خاقانی شدضریب مساعدت گذارده خاکزاد خاکستر خاکشان واقدام خاکهای گذاردن بازاری پرچربی خاکیـان وافورد وافکار گذاران پرچهره بازاشت خالقی مساحقه بـه صریحاً اندوده ازآنجا صــریح مسابقه خامساً شدنشان اندوزی صرفنظر خاموشی پرخطرو پرخوری وافساد خاندان خانعلی مسابقت خانمان وافراد خانمـها شده همکارش گداشته شدهاصل اجباری مژگان واعمال گداخته مژکدار شده ای نباشند همفکری شدهمان صراحتا واعضای نباتات مزیـالی گاههای بازپرس گاه ها واظهار شدیداً شدیدتر صدیقی نائینی اندولی بازتاب شدیددر واطراف پردازد هست در افتادن ازآنچه پردازش بازتری صدیقان بازجذب واضحاً شرایط گانگرن گانتری افتاده صدهزار مزروعی شرائین افتادی گامـهای افتتاح بازخور افتخار مزایده مزایـای صدمـه ی مزایـان مزایـا گالتون ناهمگن گاستون ناواکو ناوارا هاریجه اندیشة خانیـان ازآنـها پرزحمت مزارعه گازهای واصلاح مزاحمت صدماتی صدمات شرکتها هارولد واصفان خبرگان پرستار واشیـاء نأمـیدی صدزبان شرمسار مزاجند شرمندة صدربند شرمنده خبرویت نامـیده نامـیدن پرستلی وعاطفی نامـیات همشـهری شریـان نامـه ی صددرصد شریـانی خـجالت نامـهای شریعتی نام‏ها شریفه صدچربی خجالتی شریفی نـامـه همسویی بازده بازدهی گارسیـا شستشوی شستلند گارسون بازدید احتیـاج گاردنر گارتنر صداهای خداوند وظیفه ششمجمع ‏نامـه‏ پرسشـها شصتمـین خدایـار واسطه خدایـان اندیشی مرودشت وظیفة ناموفق خدماتش بازرسی خدمامت شعبانی واسترس نامنظم پرسنلو خدمتسن پرسنلی افتراق پرسیدن پرسیده ناممکن شعراوی پرشتاب شعرایی شعرحفظ شعرهای صحیحاً واسپین کیومرث نامعین خراسان کیوگرم مرندیز کیوانی خرافات مرموزی شغلبیش شغلتان شغلچاپ نامشخص شغلشان نامشان هارجی مرگ ها واژه ی خرداد نامدار ادراکی خردسال بازصید پرکاری شفابخش پر مرکوسر شفافیت پرگزند هارتر خردمند کیمبرل شفریتز کیلویی پرمایـه خرسندی مرکزیت یـامدیر مرکزکه خرمشـهر پرمصرف پرمولر واژگان هاربها وازنوع بازگشت خریدار شکافتن صحرایی اجتماع پروازک شکایـات ناگهان احتیـاط کیفیتی پروازی پرواضح ناگوار مرفیسم ناگفته کیفیت ناگفتن ناگزیر پروانة شکستها پروانـه ناکامل شکفتگی کیفیـات وازسوی صحبّت ادرکها خسارت خسارتش شکلهای پروبست کیفری‏ خسارتی بازنان شکمـیکه کیفری ناکافی انزوای خشایـار وازاین استراب شکننده افـراد افراد صبگاهی کیفرها نافذتر صبرشان پروتزی خشکیکم خشگناب انسان پروتکل هادسون خشمگین وظرافت خشن‏تر مرزهای خشنودی وظائفی واریته هادرمن خشونتی مردهای وظائف بازهیم خصایصی شماتیک صبحانـه وظایفی خصمانـه مردوزن وظایف ناظریـه شمارمـی شمارند ناظرین بازیچه شماره خصوصاً خصوصاٌ مردمکی هادچار شمارۀ مردمان کیستیک صالحان بازیست خصوصیت کیستها ناظربه بازیـها پرودون خصوصیج شمردند همسردر واررسی مردگان ناصواب خصییصه شمشادی شمشیـان مردانی شمشیری پروردن پرورده ناصری پرورش خطابات واردین شناخت خطاطان شناختم شناختن مردان خطاهای صادقی همسران باسایر خطایی شناختی ناصحیح صادرات هاثورن باستان صاحبها صاحبان واردتر واردار ناشنوا شناسان خطراتی باسرهت صابرین کیـامنش صابروا باسلام صابران شناسند واردات هاتوجه خطرساز خطرعقب ‏شناسی باسواد شئونات ناشناس مـرحله شناسیم ناشران یأکلهن شناوری ناشتای شنایـان ناشتا>
کهکشان
خطرهای
کهفوبی
شنوایی
شنوائی
وارائه
باشاخص
پروفیل
هاپاسخ
شنونده
شیوه ی
پروکام
وطغیـان
شیوهای
باشــد
مرجانی
هابهره
ادریسع
کهشرکت
شنیدند
باشد[
وادراک
پرولین
وادامـه
پروندة
پرونده
شوازی
باشد
ناشایع
ناشادی
کهریزک
مرتضی
واداشت
پروندۀ
مرتضوی
باشداز
وادارش
خلافیـا
مرتبه
اتفاقی
واخلاق
ناسالم
خلاقیت
کهبرای
نازنین
مرتبطی
شیمـی و
شیمـیای
واحوال
واحساس
مرتبة
وضیعتی
شوداگر
مرتباً
شیکاگو
واحدها
شوداما
شوداین
نازائی
نازایی
شیفتگی
مربیـان
شیعیـان
ناریـان
پریچهر
پریدگی
شودبنگ
شودبنی
ناروای
همسایـه
خلقیـات
شیرینی
پریسکو
شودپیش
نارنجی
پریشان
مربوطه
شیروان
انسجام
شیرگاو
شیرعلی
شیردهی
شیرخشک
مربوط
پرینتر
باشدبا
افرادی
انسداد
خمر به
شودذهن
شودروش
ناردیل
شیـاطین
باشدبر
مراوده
شودسپس
ناراضی
ناراحت
همسانی
هیرشی
باشدبه
خندانی
شـهودتش
شـهودات
پزشکان
مرانید
شودعزل

مراکزی
وضمائم
شـهناز
کویوشو
واجزای
پزشـکی
شـهریـار
خوابگی
شودلذا
شـهرهای
پزشکی‏
شـهروند
خوابم
شـهرناز
شـهرمان
شـهرکرد
شـهردار
مراقب
کوهورت
پزشکی☐
نادری
شَهِدَ
شـهبازی
مراعات
شـهادتی
شودنـهج
واجرای
شودوبه
شودوپس
شـهادت
خواران
شودهدف
نادرتر
ابتدا
خوارگی
شویمدر
پزوهش
نادانی
پزوهشی
کولینز
مراحلی
کولیکی
پژمردن
پژمرده
شورایی
خواستن
پژومند
خواسته
همسازی
پ‍ژوهش
شوشتری
ناخوشی
پژوهش
مراحل
انسوین
مراجعی
مراجعه
شولتز
واجبات
وضمانت
مراتبی
ناخالص
خواند]
کوکران
افراط
شــوند
ابزارو
ناحیـه‏
خواندن
کوفتگی
شوهران
خوانده
کوشینگ
شوندبا
باشددر
شوندبه
شوندکه
شونددر
شوندروش
اارتفاع
اباتمنت
شوندطبق
ییلاقات
ابتدائی
یـهودیـان
ابداعات
شوندگان
ابراهیم
یونیزان
ابریشمـی
ابزارها
یوسیولی
شونداین
یوسفعلی
شوندیکی
یوسفعان
شونداما
یوسفانـه
شوهردار
ابندایی
ابولمجد
شومپیتر
شوککرخی
شورشـهای
شوراهای
شوراها
ابومعین
شویدنـهج
شودیزدی
ابهامات
شودهمان
اپاسیته
اپراتور
یَکوُنُ
یکنواخت
اپیدرمـی
شـهادتین
اپیکالی
اپیوئید
شودنکته
اتانولی
یکسانند
یکسالگی
شودمواد
اتصالات
اتفاقا”
شـهربانو
اتفاقات
یکجانبه
شودمعلم
یکپارچه
شـهرداری
اابتکار
شـهردانش
اتومبیل
اتهامات
اثباتاً
اثربخش
شودمعرف
اثرگذار
اثرمثبت
اثناعشر
شـهرنشین
اجازه ی
اجبااری
اجباراً
شودمرکز
یَشـهِدُ
اجتماعت
اجتماعع
شـهروندی
یزلدایک
یدعلاوه
شودلازم
اجتماعى
شـهریـاری
یخبندان
اجتمائی
شودگروه
شـهریور
شودگرچه
اجتنابی
شـهسواری
یحملنـها
شودکشور
شودکدام
اجراشده
شودقورت
شودقناد
یَجُوزُ
اجراهای
اجراییـه
اجرائیـه
یپیشرفت
شودضریب
اجلاسها
شـهودشان
شودشکل
شـهودیدر
ش‍ه‍ی‍د
اجمالاً
یبعثون
اجنماعی
احادیث
شودسینگ
شودسیف
احترازی
شیـارهای
احتماعی
شودژانگ
شودزیرا
احتمال
احتمالا
احتمالأ
احتمالی
شودداور
احتیـاطی
احساسات
شیرازبه
یـافته ی
یـافتهای
شودخاصه
شیرازی
یـافتنـهج
شودحالت
شیرخوار
احضاریـه
یـافتشکل
یـافت < احکامـی اِحلافِ شودچنان احمدپور شیرکوند احمدعلی شودتورز شیرمادر یـازدهم احمدیـان احمدیصص شیروانی احمدیم احمقانـه شودپزشک یـارآمدن احیـاشده احیـاناً شیشـه ای اخبارها اختراع یـادیگری شودبلکه شودبدین اختصاری اختصاص شودآنـها شیفتهای اختصاصا اختصاصی یـادداشت شیلینگ یـادآوری اختلاف شیمـیایی شیمـیائی یـاتایید اختلافی یـابنددر شوایتزر شواهدی اختلالی یـابداما شنیدستم اختیـارت اختیـارش اختیـاری شیوه ای شیوه ها شیوههای أُخری ‘ اخطاریـه اخوانـهم اخیراً شیوه ی هیولانی ادبیـاات شنوایـان شنبلیله هیلگارد هیستونی شناسیدر شناسید ادراکات ‏شناسی‏ شناسنده هیسائو شناسائی ادعاهای شناسایی ادعایی ادگاریل هیدروسل هیدروژن ادله‏ای هیداتیک ادلّه ی هیچگونـه ادنتوما ادواردز هیچکدام ادینبرگ ادیورنـه هیجانـها صادراتی هیجانات صادرشده هیپوکسی ارائه ی هیپوفیز شناختی– اربطانى هیبریدی هیـالینـه شناخته صادقیـان ارتباطت هویداست ارتباطش ارتباطی شنـاخته شناختند ارتجاعی ارتقاء هولناکی ارتکاب ارتکابی هوشیضعف شماکمتر هوشیـاری ارجاعات هوشبهری ارجمندی اردکانی هورمونی صبحگاهی شلاتوور شکیبایی شکوه تر شکوفائی صبرکنید شکوفایی شکوائیـه شکنندگی صبورانـه شکل های هورمونا ارزانتر ارزش تر شکل دهی ارزشمند ارزش­ها ارزش ها شکستگی شکایتی هواپیما شکافنده شغلیـاین شغلی شغلهایی ارزیـابى شغل های ارزیـانی شعرهایی ارسنجان هندلینگ هنجارها شعارهای شظاهراً ارغوانی ششمبهار همـینطور همـیلتون صداهایی ارگانیک صدایـهای ارمـیدگی اروپاتا اروپایی هموطنان صددرصدی هموستاز اروپائی همنوعان شرمندگی صدرزاده اریبهشت شرمساری همنوایی هنی شرم آور هنم اریکسون شرکتهای شرکت ها ازاحساس ازاسترس همگروهی شرّخرها شرح حال صدورحکم صدوررأی همگرایی ازآزمون همگامان شرایطی همکلاسی ازآموزش شرایتون صدّیقاً همکارای ازبدیعه ازپایـان ازپژوهش شدیدتری ازپسران ازتحریک همسایگی صراحتاً شده ایم شدهاید ازتحلیل ازتدریس شده‏اند همسالان شدهاست شده هست شده]چون ازتعامل ازتلفیق همزیستی همزمانی صرف نظر شدن های صرف‏نظر ازتنظیم هم زمان صرفه تر ازجانبی ازحافظه همراهند ازحداین همراهست ازداشتن ازدواج همدلانـه شدنتایج همخوانی همخوابه همچنین شدعزیزی شدچندین هم چنین ازدواجی شدبراین همچنانم شدآخرین ازرسانـه همتایـان ازریـابی اززندان شد توجه ازسبکها شخصیـهیک ازشناخت ازطراحی شخصیتی ازطریق ازعضویت شخصی اش شترواری شتابنده همایونی همایندی ازعلومـی شتابزده هماهنگی ازفراغت شبهه ای شبه خطا هماهنـگ شبکه ها صلاحیت صلاحیّت هماننند همانندی همانقدر صلاحیتش همانطور ازقانون ازقطعیت صلاحیتی هماکران ازگذشت شبکه‏ای ازگروهی ازگزینـه هلسینکی هلستروم ازمباحث ازمترجم هفته ای هفتمشان صمـیمانـه ازمودنی ازموضوع ازمـهارت ازمـیثاق ازمـیزان شایستگی ازناحیـه ازنظارت شاهرودی شاهراهی هسیـائو شاهدسال شاهددار هستیمآن ازوایبر ازهرچیز هسته ها شاملوس شاملو شاملبین هسته‏ای هسته ای هستندکه صورتاگر هستنددر هستندبی هستندبه ازیـافته اژدهاست اساتیدی هستندِِ اساسا صورتگری هستنــد صورتهای هزینـه ی اسپانیـا صورتیکه اسپرمـین شاگردی‏ هرمزگان هرگونـه هرگنـهان اسپیرمن شاگردان اسپینال ای شاغلانی شاعرانی هرکودکی شادمانی شادکامـی استبدون شادترین شاخه ای هرعبارت هرسئوال استاتیک استادان هربارت ضایعاتی هراسهای هراسناک شاخص ها هدفهایی ضبط‏شده شاخص هدفهایش هدف­های هدف های استانلی سینمایی هدفمندی استانـها استایرن هدایتی هخا استباحه استبدین استبرای استبُعد سینماها استبعضی هتروژنی سینرژیک ضدسرطان ضدعفونی هاینریش سیناپسی هایمبرگ ها یشان سیمپسون سیلیکون استتعدد استتوجه استثمار سیگنالی ضربانات استثناء استثنای هاهپتون هاوکینز استثنئا استجدول استجنسن هامفریز استحالت ضررمادی سیستئین هامایـاک استحاله استحقاق سیستولی هالوتان سیستمـیک سیستمـی‏ استحکام هالفورد هست ضرورتاً ضرورتاَ هالاهان استخدام استخراج هاگرایش استخرها استخوان ضروریـات هافرهنگ ضروریست هاشمـیان هاستنـهج سیستمـها هاستاین استدراج استدلال هارولدو سیرهروش هارمونی هادسدان هادریـان استراحت ضعیف تر هاتحلیل سیدوحید هاآرمان استرانگ استرداد سیدمـهدی وینیکات ویلیـامز ویلسون¹ استرلین سیدحمزه سیدحسین استروژن ویشگایی سیدامـیر سیداکبر استرهای ویسکانت استریف ویژه ای سیتوکین ویژه‏ای استزیرا استژاوو ویژگیـها استسرمد ضیـاییـان استسیف ضیـائیـان استشرکت ویرجینا ویرایش استشیوه ویرانگر استضریب استضعاف ویدئویی ویدئویـا ویدیوئی استعارف استعاره استعاری استعانت ویتچیـا ویتامـین استعداد استعدوا وهیجانی استعلام سیـاستها وهنگامـی وهمـیاری استعمال وهمواره وهمکارش وهمچنین وهمچنان وهمپوشی وهمبسته وهکاران وهرهفته وهرگونـه وهرفکری سؤهاضمـه سؤالهای سؤالاتی وهرفردی وهدایتی استفادۀ سه گانـه استفانی وولفولک استفراغ استفهام سه شاخه سه بخشی استقامت استقبال استقراء استقرار سویدیگر وواینر ووایبرو وواقعیت ووابسته استقلال استکرمـی استکهلم استگاهی ونوآوری ونوآموز استگروه سومقیـاس سومشرکت ونمودار ونمرهای استگلاس ســــوم استلازم استلطفا استلمون استلیکن استماده استمداد استمرار ونزوئلا ونزدیکی وندیداد طرح های سولانان وندمحمد طردشدگی وناراحت سوگرایی ونابسته وناآشنا استمواد سوزاندن استموجب استناده استنادی وموقعیت طرفداری سود های سودمندی طرف های استنتاج وموسسات استنشاق وموافقت استنکاف سودجوئی ومنابعی استوارت وممانعت استواری استواژه طریقجدا ومکاتبه ومقررات استوانـه ومقدسی ومقایسه ومقالات استوتزل استودنت ومفاهیم استوقتی ومعمولا سوبرینی سوالهای سوال ها سوالاتی طلاچیـان استهریک سوالات طلاق ها ومعایبی ومطلعین ومطالعه استیعنی استیفاء استیگما سوءمصرف ومصاحبه ومشکلات استیلای ومشخصات استیناف ومشاهده ومشاوره سنینآیـه ومشارکت ومسولین ومسولیت ومستقیم اسثنایی سنگینتر ومربیـان طنزآمـیز سنگفرشی اسدالله سنگریزه طورضمنی ومراقبت طورکامل سنگاپور ومذاکره ومدیریت ومدیران ومدرسان طورمعنی اسفراین طوری کـه اسفنگتر سنجیدند سنجه ای ومحققین سنجش سنجدلذا طوفانـها سنتینشر ومحققان ومحسنی ومحتوای ومحاکمـه ومحاسبه ومحاربه ومجموعه طول موج اسکالپل ومجازات سنترتیب سنبه ای ومتوسطه طهوریـان ومتنوعی سمـیناری ومتعاقب ومتعارف اسکفورد اسکلتال اسکنرها ومامایی سمپاتیک اسکینر سمبولیک سلیمانی ظالمانـه سلیمان اسلامـی و لوازم ظاهرشان سلولهای ولگاریس سلول ها اسماعیل ظرف های اسموتیک اسمـیرنف اسنادها اسیدهای وگستاخی اشاراتی سلطانیـه اشاره ی اشاعه ی اشتالمن اشتباها اشتباهی سلامتدر سلامت سگالیده سکه های اشتراکی اشتغالی وکودکان وکوچکتر اشتهایم اشتهایی اشتیـاقی سفرهایی اشرافیت سفرانال وکمترین اشکالات اصالتاً اصطکاکی اصطلاح اصطلاحا وکسلردر اصفهانی اصلاحات اصلاحی عادلانـه اصلاحیـه عادلیـان وکارهای سریعتری وکاربرد سریع تر وکارآیی وکارآمد وقیـافیـه اضافیست سرویکال اضطرابی اضطراری اضمحلال عارفانی اطتباطی وقابلیت وفیزیکی وفمورال اطلاعتی عاشقانـه اطلاعیـه سرنوشت‏ اطمـینان وفعالیت سرمدنیـا وفرهنگی اظهارات وفرضیـات اظهاریـه اعاده ی وفرایند وفراوان وفراگیر اعتبارو سرمایـه اعتباری عاقلانـه وفاداری اعتداله سرگشتگی اعتدالی سرگردان اعتراضی عالمانـه سرگانی سرکوبگر اعتقادی اعتمادی اعتناست وعملکرد اعتیـادی اعرابی اعزازی اعلامـیه اعلامـیۀ سرفرانک اعلانات اعمالهم اعنقتکم سرطانـها افتادگی افتادند سرشماری وعبارات سرزمـینی افـتخار سرراستی سردرگمـی سردردها سردخانـه سرخورده عایدشان وعابدی افتدستر افتراقی افتصادی سرتیرنس سرتسلیم افرادبا افرادبه وضیعیتی عبادلله سرتاسری سرپرستی افرادمـی عباراتی وضمـیمـه افرایند افروخته عبارتند افروزید افزاایش افزارند سربلندی افزارها افزایش عباسعلی سرآغازی افزایشی سرآغازش افزایند افزایید افزاییم افزودن افزودنی افزونتر افسران‏ افکندند افکندیم افلاطون افینیتی عبدالهی وشخصیتی اقتباسی اقتصادی سرانجام وسیله ی سرامکان وسیعتری اقتضایی اقتضائی اقدامات سرازیرش وسوئیت سده های سداسیون سخنوران اقلیتها سخنرانی اقیـانوس سخندانی اکباتان سختی اش سختگیری اکبراگر وسلامتی اکبرسیف وسرمایـه سجادیـان اکتشافی اکتوپیک وستنبرگ اکسایشی ستمدیده ستثنایی اکسپوژر وسبکهای ستارگان ستارخان اکسترکت اکستوبه اکسفورد سپاهیـان اکسیداز وسازمان سبزیجات وسازگار سبریجات عذرموجه وسازاست وسارسون ساییدگی سایوکرا عربستان وزیران وزودرسی اکسیژنـه اکلامسی اکلوزال اکوادور اکولوژی اکومبنس سایتهای سایت ها اگرلازم الاتباع الاجاره الاجراء ورویکرد الاجساد وروشـهای الاحرار ساوالان الاحزان الأحزان الاحکام الاخلاق الإخوان الاراده الاسراء الاسرار الاسلام الإسلام الاطباء الاقتضا الاماره الامکان الانسان سانترال سانتراک الاولاد عزاداری سامانی الایمان ورشکسته عزرائیل البجیور سالیوان سالیـانی سالیـانـه البشاره سال های عزیزاله سال‏های سالهاست البلاغه سالنامـه التاسیس سالمتری التدریس ورزیدند التصویب عسکریـان ورزیدگی التعلیم التهابی ساگارنـه الجزایر الجسدیـه ساکارید الحاقیـه الحسینی ساعتهای الحُکمُ الحمـید ساژیتال ورجینیـا سازیچاپ الخمـینی الذخائر سازههای سازه‏ای الرابطة عصبانیت عصب گرا الرأیند الرّحمن سازوکار ورایـانـه الرّحیم الرعایـه الزاماً الزامات وراتجر سازندگی الزاهرا الزهراء عصیـانگر الزیـارة الساعات عضو السرائر السلامـی ودونیمـه ودوشاخص ودوستان السموات الشاملة ودگرگون الشریعه الشعراء الشویعر ودشواری الشیطان ودسترسی الصالحه ودریـافت الطبیعه الطرفین ودرمورد ودرمانی العالمـی ودرگروه سازمانش عفونتها ودرقالب العصریة ودرظاهر ودرصورت ودرخلال ودرخانـه عقایداز الفبجمـی ودرجلسه الفپولی سازمان ودربارۀ وان الفتنـها عقدمورد ودبیران عقده ها الفجره ودانترز الفحقوق الفخسته الفخیلی ودارویی سازدنـهج الفدیگر وخیم تر الفگاهی سازداین سازآسیب وخودمان وخودکار سارکوم وخودشان ساراسون وخواهان وخواندن وخلاقیت القاشده ساده تر ساده ای القاعده وخشنودی القصصاز القولند وخسارات وخردمند القیـامـه الکترو الکترود وخاطرات الکترون وحشیـانـه وحشتناک عکس‏های الکفاله الکل ها الکلیسم الگودهی وحدانیت ساختمان الگوهای علاقمند وحافظی اللرشاد المتقون المثانی وچنانکه المحرمـه وچگونگی المخلوق المروزی المروّه المسیـار المسیحی المشحون المصیرو المعارف المعاصر وجودشان ساختاری المقدمـه المقدور المکاسب المکتبة المللی المللیو ساخارین المنافع ساتیووس ساترلند ساپونین سابقه ی علت‏های علت های المنتهی ژئومتری المنفعه الناسان وجداناً ژنوتیپی الوسیله الولایـه الهرمپس الیزابت وتئودور ژرفترین علمداری ژان ژاک وتیپهای زینبارگ زیگموند علم‏های وتوقعات اماراتی زیستیسن امالیلی امامـیه امامـیّه وتمثیلی امبرژور علمـی درون وتکالیف امتحانی امتناعی امت های امتیـاز زیستعلی امتیـازت وتضادها امتیـازی امثالهم امرالجم وتشخیصی امروزبه امروزما وترحلوا امروزه زیرهریک زیرواحد وتربیتی امروزی زیرمخاط امروزین وتدابیر وتخیلات امریکای وتحیقیق امرینگن وتحصیلی امکانات اممطابق علیـرغم علی رغم علیزاده زیرگروه امورمـهم اموریکه زیرقرار زیرشاخه امـیدوار زیرستان امـیدهای علیمآیـه وپیمایش وپیشینـه وپیشرفت وپیروآن وپیچیده وپودروش امـیرکلا انباشتن انباشته انبیـاست وپژوهشی انتخاب وپزشکان وپرورشی زیربنای وپرورش وپردازش وپتیدین انتخابی وپایگاه زیـانـهای وپایـایی انتزاعی وبینائی وبیماری زیـانبار انتسابی انتشار وبهسازی وبهداشت عمده‏ای عمده ای وبهترین انتشاری انتصابش وبنگاهی زیـادتری انتصابی انتظارم انتظارو انتظاری انتظام زودرنجی زودترین وبرنامـه زودتراز وبرغنای وبرخورد زوج های وبرابر زنده ای وببینید وباورها وبالنده وبالاتر وباضریب عمل کرد زندگانی وباشگفت انتفاعی وبازتاب وباتوجه عملکردش انتقال وآموزشی وآموخته وآموختن عملکردی عملنـهاد وآشنایی وآسایشی انتگرال زندانـها وآزمایش زنبقیـان عملیـات انتهای[ انتهایی انتهائی انتیمای انجامد انجامـید انحرافی زناشوئى زناشوئی انحصاری اند زناشویی اند سبب انداختن انداخته زمـینـه ی واوستیم واوروین وانگیزه وانگیزش وانطباق وانزوای وانزجار واندیشـه اندازم اندازند وانحراف اندازه وانتهای وانتقال وانتقاد وانتخاب اندازها وامروزه وامتیـاز اندازیم عمومـیسن والگویی والظاهر والدینی والدینم والدینش والجبال اندبادی عمومـی و والترز زمـینـهای والادرک زمستان انددسته عمـیدجلد اندرسون واگرایی زمانیکه زمانیست عمـیق تر عمـیق‏تر اندروژن واگذاری واگذارد اندزیرا زمانـهای زمان ها اندسینگ واکنشـها واکنشگر عناصری اندکوهل واکتشاف عناوینی زعفرانش واکتساب زسرخواب زردچوبه اندلویت واقعیتی واقعیّت عندالله زده اند واقعیت‏ اندمعلم زخم های واقعیـات زبانـهای واقعاً اندوختن اندوخته وافزایش وافروز وافرادی واعمالی واعتقاد زایمانی اندونزی واضطراب اندیـافت زایشگاه اندیشان اندیشند زامتغیر زارعیـان اندیشـه واشنگتن واشتباه واسلاید اندیشید زابتکار واستشعر ریندفاس ریلکسین ریکاوری ریفلاواژینال اندیشیم عهدنامـه ریشـه ها ریشـه‏ها واژه‏ها واژه ای واژه‏ای ریشـه‏ای ریشـه ای عیـان تر ریسندگی وازطریق ریسک ها وازِرَه وازدواج انزوایی ریزیـهای واریـانس وارهیده انسانند انسانـها وارسته وارداتی وارتقای ریجسویک وارتقاء ریـاکاری وارتباط ریـاضیـات رؤیـاهای رهیـافتی رهنمودی انسـانی ره آورد غالباً انسانی‏ انسانی انسانی☐ وادبیـات رویـه ها رویـه ای روی های واداشته واداریم واخواهی واختلاف انستیتو انسجامـی رویدادی انسدادی واحترام انسولین واجرائی انشاءدر غذاهایی انصاری رویـاهای رویـاریی واتسون رویـاروی روی]به[ رونویسی انضباطی انطباقی روندهای غرباگری انعطلاف انعقادی روندگان وابسته رومـی ها انعکاسی وابتکار انفرادی انفعالی روشـهایی انفوزین انقباضی روش های انقلاب روشـهای روش‏های روشـهاست انقلابی نیویورک روشنگری انکساری نیندیشد روشن گر انکوریج انکیلوز روشنایی غزلّیـات غزلیـاتش انگارد انگارند انگاشتن انگاشته انگشتان روستائی انگلیسی انگلیسى روستایی انگیخته روستاها نیکوکار نیکوفال انگیزتر نیکوتین غلامحسن غلامرضا انگیزش انگیزشی روسپیـان انگیزه نیفتاده روزهایی نیشابور روزنـهان نیستنـهج انومالی نیستطفل انیمـیشن غلظتهای روزنامـه نیستاما روزمره اوتأثیر نیزممکن نیزمشخص اوراشدت اورایلی اورتزها اورژانس رودهایی نیروهای رودرروی نیرومند رودخانـه اوفراهم نیتروژن نیتاریخ نیـاورند نیـاورده روحانیت نیـاکان روتردام نیـافتنی غیراپاک نیـافتند اولشرکت نیـازهای نیـازمند اولندیک اولویتی اومنتین اویندند اهند اهریمنی نـه گانـه غیراصلی اهمـیتمـی نـهضتهای نـهصدیق غیرالهی نـهرهایی نـهراسیم اهورایی نـه تنـها نـهبندان ای ایبید ایتالیـا نـهاوندی ایجــاد ایجادبی نـهاریـات غیرپزشک نـهادینـه ایجادشد نـهادهاى نـهادهای نـهادهاو ایجادمـی روبینا غیرحرفه غیرحساس ایدتنـها ایده آل نویسنده نویسندة ایدهآلی ایده ها ایرادات ایراناز نوگرایی نوکلئیک نوکلییک غیرروان نوظهوری نوشیدنی غیرروشن نوشدارو غیرسالم نوشتاری ایروانی نوسانات نوزدهمص غیرشاهد غیرشربت غیرشرطی غیرشیفت نوزدهم ایزومری ایستابی غیرعادی روبه‏رو ایستادن غیرعلمـی روبه رو ایستاده ایستگاه نوروزی غیرفعال غیرقابل غیرقاصد غیرقاضی ایسکمـیک نوروتیک غیرقطعی ایفاءمـی غیرکافی نورنبرگ ایلافری نورکراس نوربالا نوراپی ایمپلنت نوجوانی نوجانان ایمن تر نوبه ای ایمـهارت نوآوری این هست نوامبر غیرمجاز غیرمخدر نوازادی نوارهای ننمودند اینجاست اینجانب غیرمعین غیرمقیم ننمائیم غیرممکن ننمایند اینجلدر اینچنین نمـی‏گشت غیرموثر غیرموجه غیرمؤثر این‏روش نمـی‏کند نمـی کند روبنایی نمـی کرد نمـی‏کرد نمـی‏شود اینصورت نمـی زند روبروست فأبدلنی نمـی رود نمـی‏رود نمـی رسد روایـاتی نمـی‏دهد روایـات نمـیدانم نمـی داد نمـیتوان نمـی برد نمـی‏برد نمـی آید نمونـهها نمونـه روانکار فارسلنا اینگونـه نمودهای فارسیبه این‏مدل نمودسند اینـهلدر ائتلافی نمودار آبادانی آب دوست نمره ای فارلین آپوپتوز نمائیمو نماییم نمایید آتاکسیک آتتوئید نمایندۀ نماینده نمایند نمایشگر فازبندی نمایدهر نمایددر نمایدبر آتروژنز آتروفیک نمایـاند آتلانتا نمای آخوندیم فاسیـالی فاسیـاها آدرسشان روانتری نمادهای نمادهاو نگهداشت نگهداری آراستگی آرامبخش نگریسته نگریستن نگرفتند آرتیفکت نگرشـهای فاصله ی نگرش ها آرزوهای آرشیتکت نگردیده نگردند آرمانـها رنگارنگ نگرانند رنجوران آرمـیدگی نگذاشته آزادانـه رنجودگی نگذارید نگذارده آزادگان نگاهشان آزادمنش فاکتوری آزادمـهر نگارینا نگارنده آزادیـها نکوداری آزارنده فألتقمـه رناشوئی آزمایش رمدلینگ فالکون رگه های نکته ای نکته‏ای فامسکها رگرسیون آزمایشی رقیبانی آزمونبه آزمونپس آزمونتی آزمونـها آزمونی نقطه‏ای آسان‏تر آسان تر نقض های آ نقصهایی رفتاریش نقص های آسفیکسی آسیـاییو نقشـهایی رفتاری فایده ی نقش های نقش‏‏ها نقشبندی آسیب ها آسیبهای نقدینگی نقدهایی آسیفکسی آسیمتری رفتارها آشامـیدن فتاوای رفتارما آشتیـانی آشکارتر آشکارسن نقادانـه آشناشدن آشنایـان نفهمـیده آغازعلی نفوذهای رفتارآن آفد آفریقای آفرینان رفتاران رغبتهای رضویچاپ رضائیـان فتوسنتز نفرمعلم نفرگروه آقابخشی نفردانش آقازاده نفربوده فتومتری آکاپلکو آکادمـیک آکریلیک نفتالین آکسفورد رضامندی آکوستیک آکهارست رشیدپور آگاهانـه نظیرعدم آگاهیـها آگلیکون فخرانی آگوستین آگونیست آلانین نظریـاتی آلاینده فداکار فداکاری آلبومـین نظرنخست آلدئیدی آلزایمر رشته‏ای نظرسنجی آلکالین نظراؤهم فرابنفش آلودگان آلوسیوس آلوگراف فراخوان آلوئولی نظامـیان نظامـهای نظامدار آمارهای آمالگام آمدپرمر آمدترین فراریـان آمدجدول آمریکای نصرآباد آموختته آموختند آموختنی آموزاتی آموزان آموزانی آموزش رسمـی تر آموزشص نشناسیم نشناخته آموزشـها آموزشی نشرنوین نشرقومس نشرسروش آموزشى نشدجدول آموزگار آموزنده آموزهای آمـیختگی نشانگری نشانگان فراگیری رسمـیّت رسمـی بـه آمـینـهای آناتومـی رسمـی از آناشغال نسنجیده فراموشی نسل های نسل‏های رسدعامل آنالیزی آنترجمـه فراندیش فرانسوی آنتروپی آنتونی نسبت ها رسدتنـها آنجایی آنچنانی آندروژن نژادهای نـژادها آندومتر آنرجحان فراورده نزدیکتر نزدیکان رستوران فراهانی رستمـیان رستگاری نریمانی نروئیده نروییده آنسترال آن گونـه رسانیده آنلاینی آنندراج فراینده آنورکیـا آنوریسم آنومالی نردبانی فرایندی رسانیدن آن هاست نرخ های فرآورده آنـهاعلم آنـهانیز آن هایی رساننده آورترین ‏فرآیند فرِآیند نراژدها آوردباز آوردنده آوردهای آورندگی آورندما ندانسته آوریـهای نداشتیم نداشته آیـاسایر رساندند رسانداز نداشتند نداشتن نداشت[ آیدبهتر رسالتها فرتودگی رژیونال رژیمـهای فرجاخدا ندارید رزولوشن رزکسیون آیدشاید رده های ردوکتاز ردریگرز ردرفورد آیدعارف رخدادها رحمدلم ندارند نداردزن رجیستری ندارداز فردپیدا آیزنبرگ آینداما آیـهانما رت هایی آیـهمتاع فردسالم رتنوئید نخواهیم نخواهند آییژچاپ نخواسته ‘نخستین آیین ها آئین ها با باالقای رتبه ای رتبه‏ای رباخوار بااه رای های باآموزش بابانیـا رایکسکی فرزانگی بابلیـان فرزانـه بابیحسی نجاریـان باتاینـه فرزندام باتجربه نتیجه ی باتشخیص باتمرکز نتیجتاً نتوانید باثباتی نتوانند نتوانست باجامعه باختصار بادبزنی باربارا نپردازد نپذیرفت بارفتار بارگیری بارمشان بارندگی نبــودن بازارها رایج تر نبایستی رایـانـهی نبایدها نباشدبا بازبینی بازپرسی فرستادن فرستاده بازتابی بازجویی فرستنده رایـانـه فرسودگی نایـافته راهیجهت راههایی راه‏های بازخورد فرشتگان راه های ناهنجار ناهمگون ناهشیـار ناواقعی فرصت ها بازدارد نانومتر نانوشته بازداری بازداشت نامـیدند نامـه ها نامـه‏ای نامـه ای راهنمای نام های بازردیف بازرسان فرضیـات بازرسین ناموزون فرضیـاتی راهگشای ناموجهی ناموافق نامنظمـی بازرگان نامناسب ناملموس نامقبول نامفهوم نامعلوم نامعقول نامطمئن نامطلوب نامطبوع نامشروع نامشروط راهبردی بازسازی نامساوی راهبران راهبدها فرمالین رانندگی نامساعد نامزدها نامرغوب نامرتبط نامربوط نامرادی نامداری فرمانـها نامحلول نامحدود راندوهی نامحتمل راندمان فرمایگی فرمایید بازگانی نامبرده فرمائید نامأنوس رانداشت فرمودلم فرمودند راندارد نامادری ناگهانی بازگشتم ناگواری ناکامـی بازندگی فرمولای بازنشته ناعملوم فرم های فرمـهینی رامنتشر رامنابع بازوندی رامحدود بازیـابی راقسمتی رافراهم بازیـافت بازی ها فروبردن بازیـهای فروپاشی باسابقه ناشیـانـه باستانی راستین ناشنوای راستگو باستناد راستای فرودگاه باسوادی ناشتایی باسیـاست باسیستم فروردین فرورفتن فروزان باشدآیـا رازودتر رازداری فروشگاه ناشایعی ناشایست باشداعم ناسالمـی فروشنده رازپوشی فروشیـها فروغان فروکتوز رادیویی رادیوها باشداگر باشداما فرومایـه باشداین نارواست فرونتال نارمنجی نار نارسائی نارسایی ناراحتی نادیده نادعلی نادرقلی فرهنگها نادرستی نادرست ناخوسته باشدجهت ناخشنود باشدچه‏ ناچاراً ناثوابی ناتوایی ناتوانی باشدروش ناپلئون باشدسند فریباند ناپذیری نابینان باشدعلی فریبنده نابنبوی نابرابر نابجایی ناآگاهی فریدریخ باشدمام ناآرامـی ناایمنی ناامـیدی مى شود’ مـی یـاشد مـی‏یـابد مـیهمانی مـیهمانم فزایندة فزاینده باشدمـهم مـیوکارد فزآینده مـیوزیوم مـی ورزد فزون تر مـینوچین مـی نمود مـینماید رادیکال رادیپلم مـی نگرد مـینامند مـی نامد فسفاتاز باشدهمـه مـی ماند مـی‏ماند فسفریله مـیلیونی فشار فشارآور مـیلیمتر فشارخون مـیلیگرم فشارزای مـیلیتوس رادربین فشارهای مـیلیـارد باشنداز مـیلوارد باشندبه راداشته رادارند راخلاصه مـیلتاون مـیگیریم راحت تر راچستر راتوضیح مـیگیرند راتوصیف راتوسعه راتمایل راتفسیر فصلنامـه فصلنامۀ راتشکیل راترغیب راترجیح باشنددر مـی‏گیرد مـیگویند مـی گویم رابیشتر فضاهایی رابیسون مـی‏گوید مـی گوید مـی گزید مـیگزوما مـی گرفت رابطه ی باشندکه مـی گردم مـی‏گردد مـی گذشت مـی گذرد رابررسی مـیگذارد مـی کوشد مـی‏کوشد مـی کنیم مـی‏کنیم مـیکنید فعالانـه مـی‏کنند فعال تر فعالتری مـی­کنند مـی کند مـی کند مـی کشند باشندهم فـعالیت فعالیّت فعالیت باشیداز مـیکروپی مـی مـی کرده مـید مـی کرد باطبیعت مـی کاهد باعتبار باعنوان مـی‏فهمد مـیفتادی بافاصله مـی طلبد مـیشیگان مـی شویم فعالیتی مـی­شوند راانجام مـی‏شوند راارائه ذینفعان مـی‎شوند ذی صلاح بافت ها ذهنمجال بافتهای مـی شود مـی شود ذوب شده ‏مـی‏شود بافرهنگ مـی شنود ذره گرا بافزایش باقرخان ذخیره ی باقریـان مـی شدند دئودنوم باکارین دیویسون مـی سنجد دیویدال یون مـیسازد دیوانـها دیوانگی مـی‏سازد مـی زیست مـی زنیم مـی زنند باکفایت باکیفیت مـیریزیم فقیـهان مـی‏ریزد مـی ریزد دینیعنی دینداری دینـدار دینامـیک مـی روید مـی روند بالابرد مـیرمحمد بالاتری دیگروت مـیرشاهی مـی رسید مـی رسند مـی‏رسند مـی رسد بالاخره بالأخره مـیرزایی بالادست بالاکار مـی دهیم مـی‏دهیم فلاونول مـی‏دهند مـی­دهند مـی دهند بالحجاز مـی دهد دیگربحث بالعراء فلجسازی دیگرانی مـی دهد بالندگی بالیدگی مـی دانی مـیدانند مـی دانم بامسایل فلکسیون دیگرانِ دیگـران فلوچارت دیگران مـی‏داند مـی‏داشت مـی داشت مـیدارند مـی دارد دیکشنری دیکسون مـی‏دارد مـیدادند بامقیـاس مـی خورد مـیخواهم مـیخواهد فناپذیر مـیخوانم مـیخائیل دیسفاژی بامـیزان بانتایج فنّاوری فناوری باندورا باندهای مـیتواند مـی‏توان مـیترهای فن آوری فنبذناه فنتانیل بانکهای مـی پرسد فنلاندی مـی بیند مـی‏بیند فنولوژی مـی‏بریم مـی بریم دیرآموز دیدهگان دیدهبزه بانگرشی مـی دیدگاهی بانیـانی باوجدان مـی بخشد مـی‏بخشد مـیبایست مـی حتما دیدگاه مـیباشد فوبیـایی مـی‏باشد فوبیـهای باورمند دیجیتال مِی آید مـی آید دیتابیس باورهای مـی‏آورد بایثاره مـیانـه ی مـیانکین مـیانسال مـیالاتی مـی افتد مـی‏افتد دیـاستول مـیازاکی فورمولا بایستگی فورنریس بایسته دیـازپین بایگانی باینم دیـابتیک دیـابتی بآیـاتنا مؤمنون ببستندش مؤلفان ببندیم! بپذیرد بپذیرند مؤسساتی بپرازند بپردارد بپردازد مؤدبانـه فولیکول بپردازم مؤثرتری مؤثربود دهه های مـهندسین دهندیکی دهنده ی مـهندسی☐ بپرهیزد مـهندسان مـهمـی کـه مـهمـی از بپندارد دهندوقت بپوشاند بپیوندد مـهمترین دهندگان مـهمانان بتائین بترساند بتصافیر ‏بتواند بتوانند بتوانید فهمـیدند بتوانیم بجنوردی بچسباند بچه دار مـهربرنا مـهربانی بچه های دهنداین فیبرات دهنداما بحثهای بخاریـان بختیـاری فیبروزه فیبروزی بخردانـه فیبروما فیبرهای بخشماست دهشیری بخشنامـه بخشـهای بخش های دهستانی بخشیدند بخشیده مـهارتها بخوانند بخوانید مـهاجرین دهدوقتی دهدوسپس بخواهند مـهاجرتی بخواهید مـهاجران بخواهیم بدادگاه دهدمثال بدانیم بدآموزی دهدلازم مونولوگ مونوسیت بدریختی مونترال بدگمانی بدلایلی موللیتر مولکولی مولرهای بدیـهیـات دهدقرآن دهدفضلی مولرسوم برابرکه برابرند دهدسوال مولاناء برابری براتلند براحساس برادران موکوپلی برازنده موقعیتی دهدبلکه موقعیتش دهدبرای موقعیت موقعیّت براساس براصولی ها براعمال موقتفرق موقتعدم فیلدروث فیلدهای موقتطرح برانجام فیلسوفی برانسون موفقیتی موفقیتش دهخداع فیلم ها فیلم‏ها موفّقیت دهانـه ی دونمونـه فیلیپین موفقیت فینستین فی نفسه فینکلهر موفق تر برانگیز موضوعیت دومؤلفه دومقیـاس دومقوله فئودالی مُوضوعی دومشرکت موضوعات دومدولت موضوعاً برایتان برایشان برایمان براینست براینکه موش های برآزادی برآموزش موشکافی برآوردن موسیلاژ برآورده برآوردی برآیداز قابلیّت بربهبود برپذیرش موسساتی برپرورش برتابید برتأثیر موزه ها برتاریخ برجامعه برجستگی دولتهای برجمعیت برچه‏ای برحدودی دولت ها مورفیسم برخاسته دولتشاه موردهای موردنظر دوگانگی دوقلویی موردخاص برخردار دوقلوها برخلاف برخواهد برخودار موراهان دوسوگرا دوسوکور مودبانـه برخوردی بردارد بردارند موجودیت موجودات موجرهای بردارها برداریم برداشت قاطعانـه موجباتی برداشتی دوستدار دوستتان موثرتری بردباری دوستانی دوستانـه دوستانم موتورها دوستانش بردفورد دوزپاسخ موتاژنزمان بـررسـی بررسیـها قالبهای موافقم دوره‏ها دورهعصر برزعلی دوره ای دوره‏ای قانگذار دورنمای دورنگار برزعلیم برسانند دورترین دور دورانی‏ برسانیم قانوناً مواردی‏ برسلیقه قانونگذ برسیـاست مواجهیم برسیدگی مواجهند برشمرده برشـهادت برضرورت برفاصله برفرهنگ برقراری ‏قانونی منویتنی قانونی‏ قانونی برقواعد منوچهر منوترپن منوآمـین دودیگری دودامنـه دوچندان برکسانی برکشایر برکناری قائلیم دوپامـین برکنترل دوبه دو دوبنیـان قآددعاک دوبرابر دوان پی قبادیـان برکوتیز منکراتی برگذشته برگردان برگردند برگرفتم برگرفته برگزاری منفورد برگزیدن برگزیده برگزیند قبلاًبر دندانـها قبلی اش برگ های برگهایی برگیرند منظورآن منظوراز منـظـور برلاینر برمبنای برمـهارت دنداانی برمـیزان منطقهای برنامـه منصوبات منصفانـه منصبانی منش های دمکراسی منشورات برندعدم دماهای دلیلروش برنشتین برنظریـه برنگشته قدجئتکم دلواپسی بروضعیت دلگشاست قدرتشان قدرتمند برونداد برونشیـا برونشیت قدردانی منزل‏اش دلربایی دلدادگی قدسرضوی مندیممک بریـانت مندماما دلبستگی دلبستکی مندرجات بزرگ‎تر بزرگ تر منحصربه منحصراً بزرگتری منحرفان بزرگراه بزرگسال بزرگوار منتقلشد بزگترین منتقدین بزمامـها بزه کار منتسوری دگرگشنی بزهکاری دگرسیون قراراست بسامانی بسپارد بسپارند دکسترین قرارداد بستانید بسترهای مناقشات بسزایی بسوزاند منافاتی بسیـارند مناسبتر مناسبات بسیـاری بشرارزش منازعات بشکافند بشلیده بشناسند بشناسیم ممنوعیت بطورکلی بطوریکه بعبارتی بعدازآن دکترحسن بعضی ها ممتازند بفرستند بفرستید بفروشیم ملیواقع بکارگیر ملیتوس بکشانید بکشانیم ندچه بگذارد ملوانان بگذارند بگذارید قرارهای بگذاریم بگرفتند بگریزند ملزومات بگفتندی دقیق تر دقیق‏تر بگویدکه دفیلیپس ملائکته دفرمـیته بلابیـان دفاعیـات بلاجهتِ ملازمـه دعواهای بلجامـها بلدرچین ملاحظه بلـــکه ملاحظات ملاحضات ملاباشی دشـواری دشوارند بلندیـها مگذارند قرص های مگاهرتز دشوارتر بلوکهای دشواربه دشمنانت بما سبق قرمزرنگ بمناسبت دسموتاز بنابران دستیـاری قرنطینـه مکملهای بنابرین دستیـابی بناکامش بنجامـین بند های بندهایی بندی ها دستهایش بنزیدین مکروهات بنشینند بنگارتز دستورها بنگاهها مکدیریت بنگلادش بنمایند بنوطبری مکانیکی مکانیسم قسمتهای مکانیزه مکانـهای بنیـادی مکان ها دستورات دستنایی قشردانش دستنامـه بنیـامـین دستگیری دستگاهی مکالمات مکافاتش مکارانـه مکاتبات بوالقوا بوألقوه بوالهری مقیـاسها دستگاه بوتیریک دستکاری مقولهاز بودجدول مقطرسطح بودشرکت دستشویی بودقابل بودکیست –دسترسی دستپاچه بودمحیط بودمعلم مقرراتی مقرّرات بودندبه مقررات مقرارتی دستاورد بودنشان بودواین مقدمـهای دسامبر بودهمان مقدماتی بودهومن بودیعنی بورچارت بوشارلا بوکوتیز بوکوسکی دریـافتی قضائیّه قضائیـه مقتولین بوگاتای بومـیستر مقتضیـات دریـافته بهاحساس دریـافتن بهادارا بهارانم مقبولیت مقایسهء مقایسه مقاومتی دریـابید دریـابند بهبودها مقامـهای درهنگام درهزاره درهرکجا مقاماتی بهتراست مقاله ی درهرحال درهدایت مقالاتی درویژگی بهتریـاد بـه حساب بـه خاطر بـه خصوص بـه خوبی درونمان درونگری قلبعروق مقاربتی بهداری مقادیری مقابله مفهومـی‏ مفهومـی درونداد مفهومـها دروضعیت بـه دلیل بـه دنیـا درواقع قلمرویی قلمستان بهراملو بهرنگی درنیـامد درنیـابد درنـهایـه درنـهایت بهره ای مفروضات مفاهیمـی مفاهیم مفادهای بهزیستس بهزیستی درنقاطی درنظریـه درنظرمـی مغزکودک قمامصوب بهسازی مغرضانـه بـه سختی بـه سرعت درنتیجه درناحیـه مغایرتی مغایربا به‏صورت درمـهلتی درمـهارت معیوبیت بهطوری درموقعی درموضوع معینجلد درمواقع بـه عمل درموارد درمکانی معیـاهای معیـارها قوانین بـه عهده بـه معنی معناهای معنادری قوانینی درمقاله درمقابل درمفهوم درمعنای معنادار بـه موجب بـه ناحق معمولیش قورباغه درمسئله قورجیـان قورچیـان درمردان درمرحله درمراحل معمولی درمدرسه درمدارس درمجموع معمولاُ معمولاً بـه نحوی بـه ندرت درمانی بـه نوعی معماران درمانـها بـه وجود درمانند معلومات به‏وضوح معلولین درمانگر معلولیت بـه وضوح معلولتی معلولان درمانجو به‏ویژه درلایحه معلمـینی قوی تری معلمشان قویترین معلمبچه معلمانی بـه همـین قهرآمـیز بیـابانی معقولیت قهرمانی بیـامدند درگذشته بیـاموزد بیـاموزم معصومان درکوتاه درکنترل قیـاسشان قیـاسهای معروفند درک شده بیـانگرد درکسانی بیـانگری بیـانیـه بیـاورند معذوریت بیـاورید بی پناه معدودند قیمت ها قیمتهای بیتفاوت درقلمرو معتمدین معتقدین درقالب معتقدیم معتقدند بی توجه معتقدان بیجسترا درفاصله معتبرتر معتادین معتادان بی درنگ درعرفبه کاپ های معاینـه‏ معاینـه معاینات کاتالاز کاتالوگ معایتات کاتالیز بیرچوود درصورتی بیرونی معاهدات معاونین درصدهای معاونتی معاونان بی رویـه بی سواد معاضدتی بیسوادی بیـشتـر بیشتراز بیشتربه بیشتردر معادلات بیشترمـی بیشترند بیشتـری کاتولیک بیشترین درصدفوق درصدفرض درصدشان درصدسهم کادرهای بی شمار بیشماری مظلومـیت بی شوهر ها بی طبقه درشورای بی طرفی بی‏طرفی مطمئناً بیعارضه مطلوبیت بیفزاید کارامدی درشرایط بی فنیل بیقراری بی کاری بیکلوئی بیگانگی درسیستم بیگدلی کارایی بیگلوئی بی گمان مطبوعات بیگناهی بی مأخذ بیماران مطالعه مطالبه بیمارای درسندرم بیماری‏ کارآمدی بیماری بی معنی درسنامـه کارآیی بیمناکی بیمـه ای بی مـهری بیناآیـه درسطوحی درسراسر کاربران بینابین بینایـان بینایید بینجامد کاربردن کاربرده بیندازد بیندیشد بین شان بینشـهای درستکار بی نظمـی بینوایی مصرفتان بینـه ای بینـهایت بینیـهای بیوسنتز بیوشیمـی مصدومـین مصدومان بیوکرات بیولوژی مصادیقی درزندگی درزمـینـه کارتوسط بی هوشی کارتهای کارحرفه پا کارخانـه پاپریکا پاپیلای پاپیلاى پاتوژنز کاردانی مشوق‏ها درروابط دررفتار دررضایت کاردیـاک کاردیـای پاجاریز دررابطه پاداشـها کاررفته دردیگری مشمولین دردوران دردوبخش پادشاهی مشکلاتی مشکلاتت پارادیم مشقتهای دردنیـای دردفاتر کارشکی مشغولیت کارشناس مشغولند پارامتر مشروطیت ات پارت ها مشخصاتی پارستون پارسوتر پارسونز پارکهای پارکینگ پارلمان کارعملی مشترکند کارفرما مشترکان مشترکات دردسترس مشترکاً پاریزی پاسخدهی کار مشاهدین مشاهده پاسخگوی مشاهدات کارکردی مشاورین کارکلاس مشاوران مشاغلدل پاسخ ها مشارکتی مشارکت پاسخهای کارکنیم مشاجرات مشابهین مشابه ی پاسداری مشابهتی پاسگویی کارگاهی پاسیفیک کارگران پاسیورا مسئولین مسئولان پاشیدگی کارگزار پافشاری پاکسازی مسئلهبر پاکستان کارگشای پاکوتاه پاکیزگی کارگیرى کارلسون پالاتال درخصوصی کارمچیز کارمدار درخصوص مسیرهای مسیحیـان کارمندی پانسمان پانسیون مسیـاربا درخشنده مسؤولیت درخشانی کارنامـه مسؤولان پانکراس کارنوبت مسوولیت مسوولان کاروانی درحوادث پایـاپای پـایـان مسمومـیت مسلمانی مسلمان کاروتنی مسلماً پایـایی پای بند کارورزی درحقیقت پایبندی مسلحانـه پایداری کارهاست پایمردی کارهای مسکوکات کارهایش پایـه ای کارهایم پایینبه کارهایی پایینتر پبشگیری پتانسیل پترونیو درحافظۀ پداگوژی پدربزرگ کاریشان مستنطق‏ کارینوع پدریتان کاریـهای درجه یک کازاکرا مستندات مستنداً پدیدآیی درجه ای مستمراً کاسپاز درجوامع درجریـان پدیده کاسترال مستلزم مستقیمـی مستقیما درجرائم درجرایم پدیدهای درجامعه مستقلاً درتهران درتوقیف درتوضیح مستفرغه درتمامـی درتکوین پدیده ی درتقویت درتقسیم مستغلات درتفهیم مستطیلی کاشمر درتعلیم پذیرایی درتعریف درتشدید کاغذهای درتشخیص درترجیح درتدریس مستحکمـی پذیرسبک پذیرفتن مستحبات کافه ها پذیرفته مستتراً درتجربه پذیرنده درتبصره مستأجره درتأمـین پراکسید درتاریخ پراکنده کاکستون پراکوهی پراوکسی پراهمـیت پرآوازه پرتحرکی پرتلاطم درپژوهش کالاهای مسافرین مسافرتی درپروژه درپرورش مسافران مسافرات پرتوهای پرجمعیت پرچمدار پرخاشگر پرداخت پرداخته درپایـان پرداختی پردازان دربیـانی پردازش‏ پردازند دربلژیک کالیبره پردازی پردازیم دربسیـار مزایـائی مزایـایی پرده ای پرزیدنت پرستاری پرستانـه پرسشگری مریستمـی پرسشـهای مروارید پرفشاری مرگ های مرگ‏های پرفیوژن کامرانی پرقریحه پرکننده پرمشغله دربررسی پرندگان پروازها کاملاً مرغوبیت پروبیشن پروپزال مرسومتر مرزهایی کاملتری پروتکلی کاملسطح مرزبندی پروتونی پروتئین کامن لا دربرابر کامـیابی کامـیریـا پروچسکا پرودگار مردعادل دربارهی مردانـه مردانگی درباره پرورشی پروستات دربارة درآینده پروسکشن درآوریم مرحله ی مرحله‏ی درآورده پروسیجر پروشگاه کانتوری درآوردن پروفایل پروفسور درآموزش پروگنوز مرتکبین مرتکبان کانسرها پرونئال مرتبه ی کانگروی کانگورو پرهزینـه پرهوایی مربیـانی درون آمده درآمدند پریشانی درآمدزا مراودات پزشکان‏ پزشکانی مراقبتی مراقبت درآزمون درآزادی پزشکی درآخرین کاوشگری کاونتری مراقبان پزشکیـار دراینجا مراسمات کاویـانی مرادشان پژمردگی مراجعین درایران درایجاد مراجعان دراوضاع کاهش کاهشتنش مراجعات پژوهشات پژوهشگر پژوهشـها مذاکرات درانجام کاهندگی مدیریرت مدیریت پژوهشی مدیرانی مدیران پژهشـهای درامانت مدیراتن بعد ازآن مدیتیشن دراقوام کپسولها پسآزمون مدنیعدم درافکار کپی های مدنیجلد پسرآنـها درافراد دراسلام پسرپایـه پسر کتابثبت درازمدت پسردایی پسر مدلهایی مدل های مدلسازی کتابدار پشتوانـه پشتیبان پلاستیک پلاسمای پلاکارد مددکاری پلاک ها مددجویی درادامـه دراداره کتاب ها کتابهای مددجودر پلانتار مدجویـان مدتهاست پمادهای پمفیگوس دراجرای دراثبات درابقای کتراشتی مداوماً های پنتاگون عمو پنتوزان پنجساله پنجگانـه مدالیته پسر پنجمبحث معان انی انـه معات انش ان دختـران دخانیـات مدارهای پندارند پندارید کجایند پنداشته پنداشتی پنومونی مداخله مداخلة کجروانـه مداخلات پودرهای پوراحمد پورمـهدی مخفیشدن مخفیـانـه اصر دبستانی دبرستان پوستیمـی پوسیدگی کدامند پوشاندن پوشانده پوشانند کدگذاری مخصوصاٌ کدگزاری مخصوصاً کدنگاری پوششتان پوویدون پویـاتری داوطبین مخدرهای پهناورش پیـازدار پیـازهای پیـامبرص پیـامبری پیـامدها پیـام ها مختصراً پیـامـهای پیپرپات پیچیدگی داورمنش مخالفین مخالفم مخالفتی مخالفت مخالفان دانندکه مخاطرات مخاطبین مخاطبان پیداکنم دانمارک دانشیـار مخاصمات مخابرات کرانرنز محیلانـه محیطهای محیطقدر دانشمند محیطشان پیرامون پیرامـین پیروانش پیروزی محورهای محورکار محوراین محمولات پی ریزی پیزومتر پیساروک پیشاپیش محملهای محمدیـان محمدی پیشایند محمدنقی کربونیل محمدنقش محمدرضا محمدخان محمدتقی محمدپور محمدآقا پیش بین م‍ح‍م‍د دانشگام دانشکدۀ محلیشکل دانشکده دانشکدة پیشترفت پیشخدمت دانشچاپ پیش­رفت پیشرفته محکومـین کــردار محکومـیت محکومان محکم‏تر پیشرفتی پیشروان محققعدم دانشجوی محققانی محققان پیشگامـی کردبانک پیشگویی محفوظات پیشگیری محفظه‏ی محفاظتی محصولات محسوسات محرومان کردسکوت محرمانـه کردسیف کردقدرت پیشینـه پیشینیـه محرکهای محرک ها محرک‏ها دانسیته دانستید کردماده محرکاتی پیگیری پیلوریک محدودین محدودمـی محدودتر پیمایشی پیموده پیوســت محتویـات پیوستار محتوایی دانستنی دانستند پیوستگی دانستاز محتوای پیوستند پیوسته کردوجهت محتسبان پیوستها دانایـان پیوندند کرده ام پیوندها تابستان تابعانی محبوبیت محبوبه تابعیتی کردهمان کرده ها دامنـه ی دامنگیر دامغانی تابلویی دالماین تابوهای تابیشتر تأثرهای داشتید تاثیرات تأثیرات محاکمات محافظتی محاسبهٔ محاسبات تاثیرسه مچوریتی مجهولات مجوزهای کرلینجر مجوز ها کرماستر مجموعه مجموعاً داشتند تأثیرمـی تاثیرها تاچیرای تاحدودی مجلسقوه تاخیرات –کروسین کروسین کروسینی تاریخ مجکومـیت تاریخچۀ مجرومان مجرودبن مجروحین مجروحان تازگیـها کرونالی مجرمانة تازه ای تازیـانـه تاسیسات تأسیسات مجذورات مجددانـه داستانی تالاسمـی تالاموس تام تامپسون کریستال تأملاتی تأملشکل تاموشات تانگابی تایلندی مجتبایی مجبورید تایوانی کریستین مجبورند داریوش تاییدات تأییدات تاییدمـی تبادلات داریـانی تبصرة تبلیغات دارویی مجازتها مجازارت داروهای دارونماانیکه تبهکاری مجازات تبیلغات مجادلات مثمرثمر داروساز تجاوزات مثبت تر تجربه ی تجربیـات مثالهای تجربیـان متیونین تجزیـه ی تجسمپیش متهمـینی دارندمـی تجویزمـی متهمانی تجهیزات کشاندبه تحدیدات دارندکه تحرکهای تحریفات تحریکات متولیـان کشاورزی متولدین متوفیـان تحصیلی متوسطه تحقیقات متنفرم متناقضی دارنددر متناسبی تحقیقی متمرکزی دارندبه متمرّدی تحولّات تحولاتی تحولانی متکی‏تر تخصصهای تخلّفات تخلفاتی متکدیـان تخمدانی دارنداز دارند ! تخمکهای تدابیری تدارکات کشورحتی تداعیـها کشورشان تداکرات دارلکتب کشورمان متقابلی متقابلا دارشیشـه متفکران متفاوتی متفاوت متغیره متغیربا متعهدند متعهدمـی متعهدله تراتوژن ترازهای تراشیدن تراشیده ترافیکی متعددّی متعددحل تراگذار متعاهدی متعاقبا داردمنس متعادین متعادلی تربیتی ترتیبات داردمدت متصرفین ترتیباز متصدیـان ترجیحاً کف آلود داردلذا ترجیحات ترساندن متسقیما کفش مان کفشـهایی ترسانند متزلزلی ترس های ترسهایی مترسلان ککنده ی مترجمـین داردشیخ مترجمان ترکیبات متربیـان کلابینگ کلاپارد متراکمـی ترمـینال کلادینک متداولی متخلفین متخلفان تروریست متخصصین متخصصان متخصصات تروریسم تروفیسم ترومبوز کلاسهای ترومبین ترئونین تزریقات کلاسیـها متأهلین تسهیلات داردجلب متانولی تسهیلگر متاکارپ داردبین تشابهات متاستاز کلانتری متاژنوم تشریفات متاتارس تشعشعات تشکیلات مپیکوات تصادفات تصاویری دارداین تصرفاتی تصمـیمات تصوراتی کلرامـین کلرداری تضاد ها مبتلاست کلروتیک کلروسیس کلروفیل مبتلابه تضادهای تضییعات دارداما تطبیقی تظاهرات کلسترول تعارضات تعاریف تعاریفی تعاقدوا کلسیفیـه مبارزات تعاملات مبادلة مبادلات تعاملند تعاونی مباحثات تعبیرات دارباشد تعبیرها تعبییری تعداد= تعریفی‏ کلنیسین تعزیزات تعطیلات کلوبوما ماهی ها ماهیتاً تعلیمات کلورادو ماهیـانـه تعهّدات تعهداتش تعهداتی تعهداست دارافکر تعهدآور کله لند داراست; ماهنامـه ماهرزاد ماهرانـه ماهاتیر داده‎ها مانیتول مانیتور تغییردر مانسینی تغییرمـی تغییرند تغییرها داده‏ها تفاخرها ماندگان داده ها ماندگار تفاوتها ماندابی مأمورین مامورین مأموریت مأموران ماموران کلیدهای تفاوتی تفاهمات تفرجگاه مالیـاتی تفریحات کلیفورد مالکیّت تفکراتی مالکانـه مالکانة تفوتهای تقاضاها ماگزیلو کلینیکی کلیومتر ماگزیلا دادندآن تقاضایی دادنامـه کلیـه ها ماکولار تقاضائی ماکسیمم ماکزیمم تقریباً تقریباَ تقریرات ماسگروو تقسیمات تقصیرات تقویتی تقینینی تکاپوست کمبودها تکالیف تکالیفم دادگاهی مارکرها تکثیرات تک دوزی کمپوزیت مارتینز کمپوستل مارپیچی ماده ۶ ماده ۵ تکویناً کم ترین –دادگاه تکه های تکینیکی تلاشـهای مادرمدت مادرشان دادگاه مادرتان مادرانی مادرانـه مادران تلفنـهای تلقی ها تلوزیون دادسرای کمسیون‏ تلویحاً تلویحات تماسهای کم ماجراها دادسرا تماموقت کمک های تمامـیت کمک‏های دادستان کممتوسط کم مصرف تمایزات تمایلات ماتریتمدنـهای تمرینات کموکاین کمونیست تمـهیدات تناقضات لیورپول لینگوال دادرسی‏ دادرسی دادرسان تندخویی تندرستی تن سنجی تنش های تنظیمات لیگنینی لیگامان تنگاتنگ تنگدستی تنـهاتحت تواتایی توافقات دادجدول لیسانس دادپیشـه توافقی دادپزشک تواناست لیتوانی لیپیدها لیپیدمـی لیپولیز لیپوژنز دادآیین لیپوپلی لیبوتیز توانائی لهستانی توانددر توانستن خیـابانی کنتراست توانشان توانمدی توانمند لومـینال لوله ها لوفکروا توجهبیش توجهشان توجیـهـی توده ای تودهپری توراسیک کنترلها تورنبول تورنتون توریستی خوئینـها توزیع خویشتـن توسعهدر کنجکاوی لنگرودى توسعه ی لنکرانی لنفیوست لنفوسیت لنفاوری توصیفات لندمارک خونگیری توصیفی خونسردی توضیحات للرءیـای توقعاتی لکه دار تولدشان تولدهای تولید تولیدات لغتنامـه تولیدی تومورال تومورها لعبادته خونریزی توهم زا تهدیدات تهدیداد کندبدین کندبرخی تهدیدها کندبیـان تهرانرا ته‏نشین لرجعراه ها ه ای تیرویید تیروئید کندحکمت لحظه ای تیره تر کنددانش تی زوجی لحافظین لحافظون تیزهوشو تیزهوشی کندروشی لجیستیک لجوجانـه تیمار تیمارها کندشکل تیم های کندکارل تئاترها تئوریـای کند خوش رنگ تئوریکی ثالثاً ثبات تر ثبت شده کندمجرم لباسهای ثبتلزوم ثروتمند کندمعلم ثروت ها لایـه ای خوشحالی کندنگرش خوشحالم خوشبختی لاینـهای ثمربخشی لاینفکی ثمره ای ثنایی] ثورنبری لایسسته جابجایی جادوگری خوشایند جاگذاری لأنفسهم لامـینار کندهمان لامبورن کندهوو خوزستان خوروشان کندیعنی خورشیدی جامعهای جامعهدر خوردنی جامعه ی جامعیتی جانبریو خورداین خورداری کنشگران جانستون کنش‏های خوراندن جانشینی جانگسما جان لاک لازاروس کنفرانس جانوران جاودانی جایگاه جایگاهی جایگزین خودوهنر خودنوعی جبرگرای خودنشان خودمشخص جبیرلین جداسازی جداگانـه گیلیگان گیشاهای گیریـهای گیرندگی گیرندتا گیرنداز جذابیتم جرایمند کننداین گیردگاه گیردشان گیردپیش جرائمـی گیـاهخاک جرم های گیـاهانی جرمـهایی جرمـی کـه خودلازم جریـانات جریـانند گویـه ها جزیرهای جزئیـاتی گویـانند جسمانی جسمانی_ خودگشنی جسم های گونـه ها گونـه کـه گونـه‏ای جسمـی یـا گونگاون جسورانـه گوناگون جشنواره جغرافیـا گوشیـهای جلوداری جلوگیری گوشواره کنندگان گوشوارک جلویتان کنندلذا جلیلیـان گوشتهای جمادات گوسیپول جمصاحبت جمعبندی کنندوبه گوارنده کنندودر جنایـات جنایـاتی جنایت خودکاوی جنبه‏ها گنجانده گنجاندن جنبه ی جُنْحه گناهکار جنحه ای تزن شان کننده ی جنگل ها جنگ های کننمجله جوابگوی جوادیـان گمراهان جوانانی جوان تر گماشتند جوانتری گماردند خودفروش جودداری جورجیـای گلیکوژن جوشکاری گلیسرید گلیسرول جویباری کنیدنـهج جهاگردی خودسنجی جهانبخش گلوکزید جهانگرد خودرویی جهانیـان کنیمروش گلدفرید کنیمکاو گلدستون کنیمنمـی خودروها گلدانـها جیب بری کوادران جیبرلیک گلخانـه جیبرلین چاپخانـه چاپگرها کواینیو گلبرگها خودرابه گلایسین گلایسمـی خودداری چاتیچای چارچوب چارچوبی خودخواه گلادینگ گلادنیک چارکی چاره ای چالش ها کوتاهتر چالشـهای گفت وگو چرابعضی چربی ها گفتگوها چسبندگی چشمگیری چمپیون گشوداین چمچه ها چنانچه چنان چه کوچک تر چنان کـه کوچکتری چنانکه چندانکه خودبخود گشتاوری خودباید کوچه ها چندباره گشاینده چندساله چندصفحه گسیستگی چندگانـه خودآگاه خودآرمد گسیختگی کودک از چندلایـه کودکانِ کودکان گسترده گستردگی کودکانش چندوجهی کودکانـه کودکانی کودکانى چندهفته چوبینـه کودکشان چهارچوب چهاردهم چهارسبک چهارقتل گزانتین گزارشـها گزارشگر گزارشات چهارمـین گرینفلد گرینسون چیزهایی چیلترنز چینی­ها گریختند حادترمـی ان حادثهبه گریـانم حاضرجهت حاضرصدق خواهدکه گرویدند کورونال خواهدشد حافظه ی گروه ها گروه‎ها گروه‏ها گروهدرک حالتهای حالی کـه خواهانم کوششـهای گروسیوس حاملانش حاملگی خواهان گرنبودی خواننده کوشنددر گرمـیهای گرمسیری کوشیدند کوشیده خواندیم حبابهای حبس های حداکثری حدیثفهل حرارت° خواندگی حرارتی گرفتند گرفتلذا حرکتهای گرفتگان حرمسرای گرفتبعد گرفتاری حسابرسی حساس‏تر گرشاسبی خواستها کولونیـا ح‍س‍ن خواستند خـواستن گردیده حسیبرای گردیدند گردیدکه کولیمـیت گردیدبه گردیدبل خواستار حسینعلی کوناکون کونانی گردهمای گردونـها کونکلین خوارانی گردندبه حق الهی خواجویی حقوقجنگ گردشگرى خوابیده خوابیدن کوهورتی خوابهای خوابملک گردشگاه خوابگاه حقوقشان خوابتان گرددسبک خنداندن گرددچرا خمـینیره گردآوری گردانیم گردانید گردانند خمسهپنج گرداندن گرداخته خلط آور خلبانان خلأهای حکمرانی حکمفرما خلاقیّت خلاقانـه حکومتها حکومتی حکیمانـه گرایشات خلاءهای خفیف تر خفگی ها خطرهایی خطروقوع کهکلویـه حل کنند خطرناکی کهمتونی حل هایی گرایـانی گرایـانـه های خطرناک گرانقدر خطر خطر ساز خطرجانی حمداله کیـانبخت کیـانوش گرامـینـه خطاهایم گرافیکی خصئصیـات حمورابی حمـیدرضا خصوصیتی حواستان حوانمرد حوزه ای کیستهای حوزه ها خصوصیـات حیـاتشان حیدریـان خشک شده گذشتچرا گذرنامـه خشکسالی کیفرهای گذردنـهج گذرانیم خادمـیان خسارتها گذرانند گذرانده گذراندن خارجیـان خاستگاه گذاشتیم گذاشته گذاشتند گذارید خساراتی خسارات خاطرتان خزائیلی خاطرسهم گذارهای خاطرکار خریداری خاکهایی خاکهائی گذارانی خروارها خالصانـه کیلوگرم کیلومتر گذاراست خانم ها خانمـهای خانوادة گچمدادو گپسرویس کیمـیایی کیمـیائی گاهواره خردشدگی خردسالی کینولین گاهگاهی کینـه ای خانوادۀ خردانند خرافاتى خراشیده خراسانی خانوار خانوداه خانـه ای خانـه ها گاستریت گازهایی خبره ای خدابنده خدماتی خدایـاری خدادوست خداوندی گارانتی خداشناسی فراگردها گادیـانور خداحافظی شوندسیف شوندشانس ابتدایی ابتدائاً شوندفضلی گازتولید خبرگزاری شوندقاسم ابتکارات ابتکارمـی خانـه های خانـه ها یونانیـان ابزارجمع یوگسلاوی ابزار ها ابزارهای خانـه دار خانـه ای! یوشارانی خانوماده یوسفمـهلت ابزراهای شوندهمان گامتعریف ابن حمزۀ خانوارها خرابکاری شوهر دار یوتاپایو شونداغلب ابهاماتی ابیطالبع شودهرچند اپتومتری اپیتلیوم اپیدرمال یکنواختی یکصدهزار اپیدورال اپیدیدیم یک سویـه خانوادها خردسالان گاه گاهی شودنمونـه خانواده شـهامتهمـه اپیگاستر شودناصری اتباعشان اتجتنابی اتحادهای شودمـیشرا اتحادیـه یکدیگرند اتفاقاتی خردمندان کیلوونیم خانم های شـهرتهران خانمآقای کیلومتری اتکینسون اتموئیدی یکتاپرند گذاربوده خریدار ‏ گذارداین اتنظارات خریداران شـهرداران یکپارچگی یکبندچند خاطره ها شـهرروستا خاطرنشان شـهرستان اتهاماتی اتیولوژی اثباتند اثربخشی اثرکمتری شـهرگرایی کیفیت تر اثرگذاری کیفرینقش اثرمقابل خاصیحقوق اجاره ای شـهرنشینی اجتماعات شودمجازت خاصمانند شـهروندان خاصاثبات یسومبینگ کیفریچاپ کیفریجلد اجتمـاعی اجتماعی– اجتماعیی کیفریباز خارج‏شدن شودگفتگو اجدادشان یحذوفیـها خسارتهای شودعواقب حیوانات اجرامؤثر کیفرهایی اجراودقت حیطه های شودعلاوه اجراهایی شودعدالت کیفرارتش شودضیـائی شودشلینگ شوددلایل گذشته اش گذشته ای گذشتهغیر حوزه های خصوصیـاتی ‏احتمال‏ شوددراین احتمالاً خصوصیجلد احتمالاَ حمله های احتمالات شوددخالت احتیـاجات یـافته ها حمل ونقل احساساتی خطرآفرین خطربالای احساس ها گرانبهای احساسهای گرانفروش شودحسینی احضارهای شیرخواری حمایت ها شیرخوران احمد ۷۵ گرانولوم احمدپناه حمایت‏گر خطرناکتر ها شودتیلور کهن ترین احمدزاده کهکیلویـه حلقه های کهسازمان شودتمایل شودتجری گرایش ها گرایشـهای حلال های شیزوفرنی اختراعات یـاذگیران شودباقی یـادگیری حکومتهای حکومت ها گربه های شودالگوی یـادگیرند یـادگرفته حکم فرما یـادگرفتن اختصاصاً حکمرانان شوداگرچه یـادسپردن یـادسپاری اختصاصیت یـاددهنده خمـیرمایـه یـادداری کوئینول گردانیده شوروز گردآمدند یـادبگیرد شودارکات حقوقیسال اختلافات شوداحمدی اختلالها یـابدهمان اختیـارات شنیداری –شنیداری اخراجتان ؤیتامـینی اخلاقیـات هیئت های گرددجونز شیوه‏های اداره ای حقوقمجله شنوندگان هیلیگارد گردددیسر هیستوسیت گرددسینگ هیسپانیک شناسنامـه هیروشیما شناسـایی گرددقضات گرددقورت شناسانده شناساندن هیدرولیز هیدروکسی هیچ‏گونـه گرددوقتی گرددهمان حقوقدان هیچ گونـه هیچ کدام هیجان ها کوهستانی هیپوکلرو هیپوکسیک هیپوکسمـی کووریـانس هیپوکتیل هیپوکامپ هیپرتنشن گردنداین هیپرتری هیپرترمـی هیپراکسی صادقانـه شناختهای حقّ‏الله هیأت‏های حفره های حضورمتهم گردهمایی هوندوراس گرده های ارتفاعات ارتقای خواروبار گردیداین ارتقائات شمردسکوت صالحه ای خواستارم هوشیـارتر ارتودنسی اردبیلی اردیبهشت هورمونـها هورمونال شکل‏گیری ارزان تر شکل گیری هوانوردی هواشناسی خواستــن ارزشمندی شکست‏های خواست ها ارزشـهای گرسبکهای هواپیمای شکاف های هواپرستی حساسترین ارزش­های ارزش های گرفتاران گرفتارند ارزندهای صحنـه‏های حسابداری کولمگروف خواستهای هنگامـیکه ارزیـابی ارزیـابیِ صحنـه های حرکاتشان حرفه های شعورعملی گرفتند[ ارسباران هنرمندان حرفه ای خواندشان ارسینوئه ارشدترین هندوستان هندوچنین هندرسون ارشدرشته خواندگان هنجارهای حرارتهای همـین طور کوفاکتور ارکاکلی ششمبررسی ارگانـهای ارگانیزم ارگانیسم شریفیعلی گرمازدگی هموستئین هموستازی گرمداخله شریـان ها هموسالات هموژنیتی خوانساری هموزیگوت هموراژیک صدرالدین شرم آوری همنوایـان کوششـهایی شرکت های کوشش‏های خواهانـه حالت‏های ازادیعدل ازافزایش حال آنکه حالآموزش شرطی شدن صدورقرار ازاین رو ازآشفتگی ازآموخته خواهدبود خواهدداد گروه های صدهزاران گروه­های گروههای همکلاسان گروههایی همکاریـها کوریونیک حاضرنشود ازآنجاکه شرافتمند همکارانی همکاران کورنووال حاضردرپی شدیددانش ازآنجایی حــاصــل صدیقکنـهج شدیدترین صدیقهغرر شدیدترتا گریبانند همسایگان شده اند شده اند شدودرسال ازتمـینی شدوآزمون ازجفاهای شدندمـیان کورتیزول شدندکیست شدندبدین ازدشواری چیست این خواهشمند چیزجدیدی شدندآنـها خواهندشد ازدواجها چهارهزار هم خوانی شدمقایسه همخوابگی چهارمحال هم خانگی شدفتاحی گزارشاتی شدپریسکو شدبوسیله همچنانکه ازدوکلمـه ازدیدگاه گزارش ها خوبشناخت گزارشـهای ازدیگران شدامتحان شداعرابی صفارزاده همپوشانی گزاریـهای ازسبکهای ازسرمایـه همبستگی چهارگانـه خوداحساس چهارعامل هم بستری شتابندگی چهاررشته ازعملیـات شبکه های ازفرایند چهاربخشی همانـهایی چونالشمس گزینندکه چون‏اجرا کودکستان گزینـه ای همانگونـه همانطوری همان طور چند هزار همانژیوم چندنژادی ازفناوری ازکارایی ازکارخود صلاحیّتی ازکشورها چندمرکزی ازکمربند ازکمکهای چندمرحله چندمحوری ازکودکان شب خوابی چندگونـه گسیتختگی ازمادران شباهتهای ازمجازات خودآگاهی چندگانگی چندقلویی چندفرزند ازمربیـان چندعاملی کودتاهای چندسکویی هـقمطابق ازمطالعه چندرسانـه چندجانبه کوچه های هفته های ازمقررات کوچکترین خودبخودی ازمواردی شایعترین خودبیشتر شایعترند خودپرستی شاهنشاهی چشم گیری ازنظرهدف چشمگیرتر ازنگرانی ازوالدین صنعتبرای خودتأثیر گفتارهای چسباننده ازهدفهای شانس های خودتاکید گفتگو ها چربی های چربیـهاست کوتیلدون چربی اند خودترکیب گفتندسخت شانزدهم خودتنظیم چاه هایی شامبیـاتی کوتاهتری گفته‏اند گفته اند چالش های گفته شده گفته های ازهرگونـه کوتاه تر هستندوبه هستندسبک صورتبندی هستندچند هستندتقی صورتجلسه هستنداین هستنداگر صورتحساب کوپرموید ازیکدیگر صورت‏خطی خودخواهی صورتمجلس خودرابطه چاپ هشتم اساسنامة اساسنامـه گلبرگ ها خودراهبر گلبولهای صورت های کوانتومـی هزینـه ها هزینـهسود کواریـانس اساسنامۀ گلداسمـیت جهش زایی خودروساز گلدانـهای هزینـه بر جهت یـابی هزینـه ای اساسی تر اسپاستیک صورتی کـه گلدنبرگ اسپرینگر هرموقعیت جهت گیری گل‏دهنده اسپکترین شاگردانی جهانگرئی شاکیلزوم جهانگرید جهانگردی ض هست گلندولار استابزار گلوبولین استاتین استاجازه گلوتامات استاجرای جهانگذدی هردوگروه گلوکاگون جهانکردی خودسرانـه گلوکوزید شاخص های گلوکوزیل جهانشمول گلوکونات استادانـه استادیـار استازسوی گلومرولی استاساسا استاسمـیت استاطلاع شاخص‎های استالبته جویسویل کنیدسوره هراسهایی شاخص‏های استامروز شاخصهای استانجمن سئوالهای گلیسیرید سئوالاتی سئوالات گلیسیرین جوزیعلی استان‏ها گلیکوزید هدفمندند استان ها گلیکوزیل استانـهای استاولین کنیداکثر ضداخلاقی جورجترزا خودشناسی جوانمردی جوانمرد خودفرمان استآموزش جوانترین خودفروشی ضدالتهاب استبدادی ضدانسانی استبراین ضدباکتری استبوگال استبولوگ سینگلتون استتاثیر استتارات جوابگویی استتاکید استتأمـین استتحقیق استتشخیص سیناپتیک جنگلبانی استتعریف استتعیین استتفتیش هایپوکسی کننده ها جنسسابقه استتقسیم هایپردنس هایپرتری کنندهمان استتوسعه استثنایی هاهمچنین جنبه‏های جنبه های کننده‏ای گنجاندند کننده ای گنجانیده سیکلومـین جنب های هاوحکومت گنجهسحر هانسفیلد استثنائی گندزداها استثنائئ گندمبرنج گندمـی را هانرلیک ضربه های خودکفایی گواتمالا هامـیلتون ضرررسانی کنندوجود جنابعالی جمله های هامراقبت سیسلاولی استحداقل استحکامـی استخبرها جمعیتهای ضرورتهای استخدامـی جمعیت ها استخرهای استخواجه سیستمـهای ضروریـاتی جمع بندی استخوانی هاستهمان هاسازمان سیزدهمـین جمع‏آوری جمع آوری جمع اوری سیرنزولی استدلالی استدیوان سیرکادین سیرتکامل خودگردان هاتماشای سیرتحولی استرالیـا هاانـهدام هاازطریق جلوبرنده استرس زا استرس ها استرسهای کنندعارف سیدمحمدی کنندشیوه کنندشمار استرضایت گوناگونی کنندشفیع ویلفردبه سیدمحمد ویلترجمـه استروشر استرومال استرومای گونـه ای گونـه ای استروئید گونـه های سیتوکینی گونیـامتر استریفیـه جسمـی هست ویژهمجله گوهرهایی استزارع سیتوکنین کنندچنین سیتوکروم ویژگیـهای جست وجوی ویژگی‏ها ویژگی ها استشارات استشباهت گویدیعنی سیتماتیک ویرجینیـا طارمـیان سیبی شکل سی‏آیلند استصانعی ویرادشاو استعارات ویحسینی گویندگان کنندتمام کنندتفکر گویـه های ویـادداری ویـاتوصیف ویـاتبانی جریـانـهای سیـاستهای استعلاجی استعلاقه سیـاست ها خودمحوری خودمختار استعلاوه استعماری کنندبلکه گیـاهخوار وهمـینطور استفادة طباطبایی جرمعوامل وهمخوانی جرمسیـاست وهمبستگی استفاده‏ استفاده وهکارانش جرماقامـه سیـاستسال سیـاتهران سهمـیه ای وهالاهان طبقه های سوئیچینگ سویـه های ووایبردر استقراری سوناراجا گیردبرای استقلالی ونیروهای کنندبرای طبیعیصفر ونیـازهای ونـهادهای استکریمـی استکسانی استکوچکی سومـیافته کنندآنـها گیردشاید گیردعارف ونوجوانی سوممشخصه استگرفته طدلربائی سومتأثیر استگزینـه ونگرشـهای طرازکوهی استمثلاً گیردمعین ونشانگان استمدرسه گیردمنیر طرح ریزی طرح‏ریزی سولفوریک استمراری گیردواژه گیردهمان گیردهمـین سول سونا گیرشناسی استمرعشی جرأتمندی استمفیدی ونارسایی استمنتقل وناراحتی ومـیخواهم سوربیتول ومـیانگین گیرندبعد طرفداران استناصری استنباط ومـهمترین گیرندگان استنبرگر گیرندمـهم سودمندند استنتاجی وموثراست استنشاقی سودمداری استنفاده استنفورد جدیدنسبی استنمونـه سودجویی… سودجویی استوارند سودآورتر جدید فصل جدیدشروع سوختگیـها جدیدروشی سوپرایگو گیری های استویژگی جدیدترین سوبسترای جدیدباید استهمان استهیجان کنند ۰۰ جدی ترین جدانشدنی سوادعلمـی استیجاری ومطالعات جخونسردی سوءهاضمـه سوءرفتار سوءتفاهم سوءتغذیـه طلبدهمان سنی مذهب خودنمایی استیودنت ومسافرتی استئاتوز ومسابقات استئارات استئوتوم لاتبصرون استئوفیت جایگزینی لاتقنطوا لاتیأسوا سنگین تر ومراقبتی جایگذاری لاتینیکی طورکلی اسدزاده لاجوردی کنفرانسی سنسورهای طورمبسوط جاویدان طورمساوی طورمعمول لاریجانی ومحکومـیت سنجنداین سنتیکلیـه خودهستند خوراسگان ومحرومـیت اسکاتلند ومحدودیت جانکشنال خوراک ها لازمسکوت خوردارند اسکارهای جانداران سنت های جانبداری سناریویی اسکروتال کنسرهایی اسکروتوم سمـینارها ومتداول ومتخصصان سمـی باشد سم شناسی سمپوزیوم اسکنرهای لاکالنار اسکن های سمپاتیکی اسکواموس جامعهپیش اسلامنشر خورده اش سلیقه ها ولیـانجام ظاهریتان جامع تری سلول های جالینوسی لاندرمن اسلامـیه اسماعیلی خوشاوندی جاغلبحتی اسمرینوف ولایحسبن جادوگران ظرفیت ها اسمـیرنوف ولادت ها اسنادهای لایحه ای لایرکعون خوشایندی اسنراتژی لایشأمون لایعلمون جااندازی ثورندایک اسنرالیـا وگفتگویی وگفتگوها کندوآنـها اسیمـیلات اشاره ای ثروت های اشامـیدنی اشتباهات وکیلیـان سلسبیلی اشتراپی اشتراکات سکونتگاه سکوتسکوت خوشحالیم اشتهاآور سقط جنین وکنجکاوی سفیدپوست اشخاصچاپ سفرکننده اشکالاتی اصطلاحاً اصطلاحاَ تئوریـهای اصطلاحات تئوری ها کندگذشته کندکانور وکسلرعقب تیوپنتال اصطلاحی سطح‏بندی تی مستقل تیمارهای کندشایـان سزادهنده کندسیف تیلوریسم اصلاحاتی سریلانکا سریعترین کنددیویس کنددرصدد وکارگران خوشگذران وکارکنان تیروئیدی کندحیدری وکاربردی سریعتراز سریزهایی سرید کندتغییر اصلاًکسی اصلقانون تیرکشیدن سرویکالی تیـازیدها عارضه ای اضطراب وقدردانی سرولوژیک اطرافشان تهیـه شده اطرافمان تهراننشر اطرافیـان وقت باچه اطلاعات‏ اطلاعات وقادراست سروستانی سروتوئین اطلاعاتی سروتونین سرمـهندسی وفشارهای اطمـینانی اظهاراتی اظهارنظر وفرزندان اعتبارات تهدیدهای سرمازدگی سرگلزایی سرگردانی خونرسانی خون ریزی سرگذاشته اعتقادات تومورهای اعتقادند اعتقادها اعتمادتر اعتناتری وعملیـاتی عالیرتبه اعتیـادات عالیشاه تولیدمثل سرطانـهای وعاقلانـه افتخاری لغزاننده سرخوردگی سرخرگ ها افتدقورت افتدکوشا عبادالله سرترالین تولوافثم تولد های افرادشان کنراد افرادعقب سرتافتند کنداطلاق افرادیست توکوفرول سرپرستان افرادیکه افراشتگی عبارتست وضعیتهای کنداجرای للدراسات افریقایی توفیقهای توضیحاتی افزارهای للشاربین عباسیـان سرایندگی توصیـه ها افزاینده توصیـه ای افزونتان توصیفیدر عبدالعلی افزونتری عبدالله افسردگی کندمتغیر وشنیداری وشناسایی افسسردگی خونمردگی وشکوفایی خویشاوند عبداللهی عبدالوند وشرمساری لنفوسیتی اقامتگاه سرانجامـی عبدوالله اقتدارات وشاگردان اقتصادی– سرامـیدها لنگرودی وسیله ای وسیله‏ای وسیکلوز وسیع تری کنجکاوند سراسگانی اقتضائات لواسانی اقداماتم توسعهاصل اقداماتی اقدامـهای کنترلهای سدیممـیلی لوبریفان وسومقیـاس تورژسانس سخنرانیش اقلیتهای کنترل ها توده های لوجیستیک توده وار اقلیمـهای اقوامشان سخنرانان سخناعملو سخت گیری توجّه‏تر اکبرجهاد اکبرزاده سخت‏کوشی توجه اند توتالیتر اکتسابات اکتسابی سحرگاهان اکتشافات ستیزه ها توانندبه وسرپرستی توانندبر تواننداز وسرانجام وسخنرانی لوکوسیتی ستمکاران توانمندی وستریتس عدماجرای سپهسالار اکستنسور سپری شده لوله های اکسداتیو سپتامبر وسایرین وسامانی عدیده ای وسازگاری خیـابانـها سبحانیـان توانستیم توانستید توانسته لوینسنبه وساترلند اکسیدان توانستند وزورگویی تواندیکی اکسیدانت اکسیدانی خیـانتکار اکسیدشده اکسیژناز اکلامپسی توانبخشی اکلوزالی اکلوسیون سایت‏های سایت های اکوئینوس اگر]چنین وزارتکار الأبرصمن لیبووتیز لیبوویتز عرصه های وریچارد الاجرایی وروستاها سانسکریت ساندویچی الاحوانی سانتیمتر عرفینکاح الاسلامـی الأصدقاء الالتزام لیپوزوم عروسکهای لیپوژنیک عروسی ها الانوارج عزّت نفس ورشکستگی ساماندهی سال‏هایی سالوادور لیپیدهای سالمندان التحصیلی توانایی سالکولار سالانسیک التهابات ساکن اند سافرانال ساعتچی ساسانیـان توالتهای دادپزشکی لیزدادوا توافقهای الخالقین عصاره ها الخیـارات دادتدریس دادخواست دادخواهی داددراین سازوکاری ورتیگتان الرحمانی کمـیسیونی تنگاتنگی ورائکمدر کمـیسیون وراثتند الزامـیست سازندگان الزعفران السادات ودیگران تنشنرمال السطانیـه کمـیساریـا تندوسریع السماوات ودوستشان سازمانی ودلبستگی لینگوالی ودگرگونی سازمانـهر الصابرون الصالحین سازمانـها تمـهیداتی ودرنتیجه کمونیستی تمرینـهای کم وزیـاد العالمـین عفونتهای الفاصلاح الفاه تمدن های الفاینکه ودرحقیقت الفبسیـار ودرپایـان وانی الفتأثیر سازگاری ودبستانی دادستانی تماس های ودانشگاه سازگارتر دادسراست دادسراها ماچوریتی ودامداری الفعوامل تلویزیون الفمنابع ساروخانی دادسرایی ساراوانا کمرنگ تر تلاشـهایی عقیده ای وخلاقانـه ساده اند وخصوصیـات ساخت های ساخت‏های دادعناصر مادربزرگ وخانواده دادقانون مادرخوار مادرزادی تلاشـهایم الکترونی تلاشـهایش الکتریکی الر تلاش های کم توانی وحشتزدگی الکساندر کم توان تکه هایی ساختمانی کـم توان الگوریتم دادگاهکه الگوسازی الگوگیری تکنیکهای کمترآنتی وحجت‎های تکنیک ها دادگاهها ماده ای الگوهایی وچیزهایی علاقمندی علاقه ای المحسنین علامتدار وجودمعنی وجوددارد تکنولوژی وجودآمده تکنوکرات مارالذکر ساختارها ژئومتریک المؤمنان مارتینای ژنیکوئید تکرارهای مارجینال النـهاریة ژنوساید وجداگانـه ژنوتیپها وجابجایی الیـافشان وثمربخشی ژنتیکیبه تکانشگری امابرعمارکرهای اماره‏ای تکاملشان تکالیفی وتوانایی اماره ای اماره‏ها اماموردی امانتإنا مارگاریت وتمایلات کمبودهای دادگستر امپراتور تقی زاده دادگستری امپرازول علمـیعملی تقویتهای امتحانات وتغییرات زیستمجلس مازندران امتیـازات وتعزیرات تقلیدصدا ماساچوست امتیـازب امتیـازبه وتعاملات وتعارضات امتیـازج امتیـازد امتیـازها زیست چاپ زیستپاسخ علی اکبر ماشرچکان امریکانا زیرمحکوم امریکایی وتحقیقات زیرگروهی وتحصیلات وتجهیزات ماکروفاژ امکاناتی وتجربیـات ماکزیمال امـیدبخشی علیکلیـات دادگشتر وتاریخچه دادنتایج امـیدوارم امـیدواری علی محمد وپیشترفت امـیرحسین زیرزمـینی امـیرراشد ماگزیموم تقاضاهای امـیرکبیر زیررفتار زیردیپلم مالایطاق زیردستان مالزیـایی زیرخلاصه مالقبلرا تفکر تفکرعلمـی زیرپوستی کلینیسین وپژوهشگر زیربنایی انتخابات عمادزاده تفسیرهای مالمگرین زیربناها وپرداختن تفریحهای مالوندی زیراشاید زیباترین مالهوترا تفریحگاه وپایداری دادن‏های تفردکارل زیـاندیده کلیسیفیـه مالیت ها تفرجگاهی زیـانباری زیـان آور کلیساهای دادهاست وبیرونی داده‏اند انتشارات زیـادنمره انتظارات زهرشناسی ماموریت کلیدواژه زودهنگام انتظامـی وبرقراری داده اند زودباوری مامورینی مأمورینی تفاوتهای وبردباری تفاوت ها وبرادران زنده ایی وباورهای داده شده زندگیشان ماندگاری زندگی = کلیبررسی زندگانیش وبازیـابی وبازسازی تغییرهای وبازداشت انتقادات وبارآوری انتقادها انتقادی عملکردکل ماندیبول انتقالات تغییرکمـی زندانیـان انتقالی وآسیمتری زندانـهای مانند وآزمودنی عملیـاتی واینترنت انجامـیده انجائیکه انجرافات انجمنـهای تغییراست وایتزمن وایبریکی انحرافات تغییراتی وایبرنرم زمـینـه ها داده های تغییرات عمومـی اندازدبه عمومـی از عمومـی بر عمومـی بـه وانتزاعی اندازهای وامکانات واماراتی عمومـی را والگوهای والزامات اندام‏ها اندامـهای دادیـاران ماهرزاده تعهدنامـه والدینبا اندانجمن زمـینـه ای اندبنابر اندتضمـین اندتوجیـه کلوئیدال والاترین واگیردار دارالجیل زمانی کـه ماه هایی عمـیق تری واگذاشتن کلورکتال تعمـیرگاه اندروستن اندریـافت دارالفکر زمان های تعقیبسنج ماهیتشان عناصراین تعطیلاتی ماهیگیری واکوادور دارالکتب واکنشـهای تعزیرات واکنش ها عناصرآهن تعریفهای واکنشگری تعریف ها اندکاران اندکوچکی مایکلسون اندگروهی زَعفَران تعدادودر اندگنجی زرتشتیـان اندمرحله واقعیتدر اندموضوع واقعه ای واقع شده زبان های کلموگروف وافزایشی اندوکرین دارد آیـا واعلامـیه واطمـینان واطلاعات زایمانـها تعاونیـها زاهدپاشا زاویـه ای تعاملهای زادهاصول زادهاحمد مبادلاتی واسکولیت واسطه ها مبادله ی تعاملاتی واسطه ای اندیشـه ی واستقلال واستفاده اندیشیدن واستدلال اندیشیده ریشـه‏های ریشـه های واژه های مبالاتی عهده­دار عهده دار واژگانی ریسک های داردامام انزواطلب وازخدمات تضادهایی ریژیدیته مبتکرانـه انسان‏ها انسان ها وارزیـابی مبتلایـان مبتلایند وارزشـهای انسانـهاو تصوینامة انسانـهای وارد واردآورد وارتباطی رهاسازند انسانیت رویـه های وادارشدن رویکردی تصمـیم ها انسانیست واحساسات واحدهایی واحدهای رویکردها انستیتوی تصمـیماتی واحدسرپل غذاخوردن انسولینی واجتنابی واجتماعی واجارگاه واثرگذار واثربخشی انشعابات رویدادها تشکیلاتی انصاریو رویـارویی روندهمان غربالگری وابسته ی متابولیت روندترمن رومانتیک وابستگی متابولیک روگردانی وابستگان متاپلازی انفجارات روغن های روشـهرگاه انفعالات تشریفاتی غرض‏ورزی روش هایی انقباضات تشتکهایی غرقابیآب انقلابات نئوپلاسم متاسفانـه متأسفانـه نئوپلازی روشنگران انگارانـه نیمـه وقت نیمـه عمر روشمـهارت تسهیل گر انگلستان انگیختگی متانولیک تسهیلاتی روستاهای نیکوکاری روسپی ها روسپیگری نیکوترین روسپیـانی تستسترون تَسامُعی غلامعلی انگیزهای غلامـینشر متبوعشان متبوعیکی روزنـه‏ای انگیزه ی متجاوزان انگیزیدن انواژینـه داردخواه روزنزایک نیستندبه انوکلیشن ترومبوزی نیستمعلم نیستلیکن تروماهای تروماتیک نیستزیرا غلظت های نیستبلکه تروریستی اوبالاتر اوپیوئید روزگزارش متخصصینی غم انگیز روزگاران داردزوجه داردزیرا نیزشامل نیزسیزده متداعیین روزکاران روزانـه ی اوربیتال روزافزون اورژانسی متدولوژی نیروهایی نیرومندی نیروزمان اورولوژی ترموژنیک نیرمسعود اوره تان متراکمتر داردسیف ترکیباتی اوقاتاما ترکیباتش داردشاخه رودآسیش اولآزمون نیـایداما ترفیعاتی ترفندهای روحانیون اولتوصیف داردکاهل ترسانیدن نیـانجامد ترساننده داردکنار اولتهران اولطرفین تردیدهای تردیداگر نیـازهایی نیـازهایش نیـازهاست اولکلیـات متصدیـانی نیـازمندی کفایت‏ها نیـازمند‏ ترتیباتی داردمدیر ترترازین نیـازآذری غیرارادی اهشان اهرم های غیراشباع اهمّیتند غیرالزام داردمنتج غیرالگوی غیرانسان تراویدی اهورمزدا متعاقباً نـهایتاً غیربیمار ترامادول متعاملین تراماتیک نـهادهایی نـهاد های غیرتصمـیم ایجادشده متعددذهن ایجادشود غیردولتی ایده های ایراداتی ایرادهای داردواین نوگارتن غیررسمـی تراریخته ایراندخت تراتوژنی داردهمان غیرروسپی نوشندگان داردیعنی ایرانوضع کشورهائی نوشته ها نوشتاراز ایرانیـان غیرشیفتی ایزودانس غیرضروری غیرطبیعی ایستادگی نوزادکشی نوزادانی نوزادان ایستادند کشورهایی غیرعمدی ایستارها متغیّرها متغیرها غیرفارسی نورون ها غیرقضایی متغیرهای نوروترنس نوروپاتی غیرکلامـی ایفاگران غیرمادی تدریسچاپ نوردریده ایمانمان غیرمبتلا ایمانوئل کشور های ایمپدانس متفاوتند غیرمتخصص کشورهای نوجوانان ایمپلنتی نوتشتاین ایمـیلپست کشورهاست متفورمـین نوباوگان نوآوریـها متقابلاً نوآورانـه این باره متقابلند نوآموزان اینتاسان نوآفرینی متقاضیـان غیرمحتمل اینترنت غیرمربوط تدارکاتی کشورجدول نوازادان اینترنتی تخم مرغی متقلبانـه اینتیمای غیرمعتاد غیرمعقول غیرمعمول دارنداما ننمایدبه دارنداین غیرمنطقی ایندایره کشمکشـهای نمـی یـابد ایندیـانا نمـی ماند نمـی گیرد نمـی گویم نمـی گوید متمایزمـی متمایزند نمـی گنجد غیرمنقول نمـی گردد نمـی‏گردد نمـی کنند نمـی‏کنند غیرواقعی غیرهمخون نمـی فهمد نمـی‏شوند نمـی شوند نمـی شود تحقیقنقش غیرهمراه روبروشدن اینسیسیو نمـی سازد تحقیقضعف کشتیرانی نمـی روید نمـی روند تحقیقبا تحقیقاین نمـی رسید نمـی دهند تحقیقاتی نمـی دهد تحقیقاتم نمـی‏داند تحقیقات‏ نمـی داند تحقیقیکی نمـی داشت نمـی دارد نمـی خورد نمـیتواند روانیسبک نمـی‏توان تحصیلیـهم نمـی توان نمـی بیند اینفسورا نمـی‏باشد نمـی باشد متوسطکد نمـی آیند این‏قدرت نمونـه ها متوسطه ی روانکاوی نمونـه ای روانکاری اینگرسول این گونـه این‏گونـه کشتارگاه نمودههای نموده ام نمودندکه تحصیلاتی نمودمانی تحصیلات نمودسیف فارسیجلد تحریکاتی کشاورزان نمودجدول آان هایی نموداصول نمودارها دارندگان تجهیزاتی آبرویشان دارندلذا آبریزگاه آبسه های تجویزهای نمره‏های آبکشیدگی تجویزشده آپاتاید آپارتاید دارندنفی آپارتمان دارندولی نمایندگی نماینددر مثالبعضی نمایندبه تجربیـاتی نمایشـهای نمایدشکل مثالهایی روانشناس داروخانـه آتروژنیک نمایـانگر آتلانتیک آتلکتازی آداپتوژن تجربه ها آدرنرژیک آدمبسیـار نمادهایی نمادسازی آدنوماتو آدیپوژنز آدیپوسیت تجدیدنظر تجاوزهای آدیپوکین نگهداشته نگهداشتن روانپزشک نگهدارند نگهبانیم نگهبانان تتراآمـین تبیین ها آرام بخش مجادلاتی تبیین گر فاصله‏ای تبین‏های داروسازی آرامـیدگی فاصله ای مجازاتها آرایشی فاصله ها نگرش های رواشناسی آرزومندم مجازاتی آرزومندی داروهایی تبهکاران داروهائی روابطجنگ تبلیغاتی آرژانتین آرشیوهای رنگدانـه آرمانـهای آرهگنام نگذرانده فاکتورها نگذاردند آزادحسین آزادسازی آزاد نگاهداری فاکتوریل تأییدهای آزادیبخش رنجبریـان آزادی ها آزادیـهای داریدروز تایی رنالیستی آزمــایش آزمایشات کریستیـان نکرده ای تاهلمجرد کریستوفر تانکرهای تاموقعیت رگرسیونی کریستالی رکوردهای آزمودنی نکاحبالا نکاحآثار نقیصه ای آزمون ها آزمونـهای نقلتقصیر رفیع پور تأکیدشان داشتبرای آژانسهای تافرایند رفلکسیون رفتاریـها آسایشگاه داشتجدول آسپارتات نقص هایی کرونباخ مجرمانـه آسکوربات آسیـاکاهش نقش هایی تاریخمند فایلهایی داشتشورا نقدیجزای آسیب های آسیب‏های کروموزوم رفتارهای رفتاروبه آشامـیدنی آشپزخانـه تاریخچه آشکارساز کروماتیک تاریخچة تاریخچاپ رفتارشان آشکارشان داشتشیوه آشناسازی آشناقیـاس رفتارتان آغازگردد کروستین داشتمعلم نفوذپذیر آغازیـهای مجلهعلمـی آفریدگار داشتمواد آفریدگان رفتارانـه آفریقایی آفرینشدن آفریننده فتوسنتزی کرمانشاه نفرکارگر فتوسیستم فتوگرافی آقایخانم نفراتفاق آکپیتار رضایتشان رضازاده رشدمـهارت آگاهی اش رشدمشاور رشدتشکیل آگاهیـهای نظریـه ها داشتندکه رشدتاریخ آگونیستی رشدآموزش رشتۀعلمـی رشته هاى آلدسترون تأثیرشان کرکوفسکی تاثیرشان نَظَرِهِ کرکردهای محاسباتی فدراسیون رشته‏های نظرگرفته نظرگرفتن نظرطبیعی رشته های نظرزمانی نظردهنده نظرداشته نظرخواهی نظراقدام فراتحلیل آلوئولار تأثیراتی فراخوانی تاثیراتی نظامـهایی رسیدندکه داشتهمان نظام های کردینژاد نظاممواد نظام مند دامپزشکی تابلوهای نظام‏مند آمارهایی کرده ایم فرارسیدن نظارتهای آمبلیوپی آمپوتیشن کرده‏اند آمدمقیـاس پیوندیغ آمدمـهارت پیوندهای محترمانـه کرده اند کرده هست آمده هست آمده اند آمدهنشان فرازبانی آمریکایی مثلا آمریکائی دطبق آمستردام داین نصرآبادی آموختگان پین فاند پیندبورگ فراصنعتی پیمودند خداستآیـه رسمـی جرم نشیب‎های نشیب های محدودتری محدودسای محدودشده نشودبلکه فرافکنده پیمانـهای فراکسیون محدوده ی آموزشگاه فراگرفتن محدودیت آموزش ها آموزشـهای فراگرفته نشرمـهتاب فراگیران نشرعنوان نشردوران نشده اند فراگیرتر محدودیتی نشانـه ها نشانـه ای پیمانکار نشانـه‏ای فراگیرند آمـیزترین پیکرستان آمـیگدالا پیغمبران آمـینرژیک دانش ۸ فراملیتی محرک های فرامنطقه کردکرامر پیشینیـان آناتومـیک آناقتباس محرمانگی آنالژزیک آنالیزور پیشوایـان آنالیزها نسخه های آنانسفال محرومـیت رسدسیـاست رسددراین نسبت های رستوریشن محرومـیتی پیش نیـاز آنجاییکه پیشنـهادی آنجائیکه آنچنانکه فراوانند فراوانی‏ کرددرعلم آندروژنی آندروئید آندوسپرم آندوسکوپ فراوانی نژادشکوه نژاداحمد کرددراین محصولاتی آندوکرین پیشنـهاد آنرالازم محطاطانـه آنزیم ها پیش نویس نزدیکشان نزدیکانی رستگاران پیش گیری آنژیوژنز آنسفالیت آنسیترال م‍ح‍ق‍ق نرمالیته پیشگفتار فرایندبه کردآگاهی دانشجلد فرایندها پیشگامان پیشرونده کرروز آنومـی زا آنـهاباشد رسانـه ها محکمترین رسانـه ای آوردبرای آورددنیس آوردسرمد کردارهای آوردسیف ندهندسیف آوردکاهل فرآیندها آورندگان نداندنـهج پیشرفتها کرد واگر دانشجویی پیشداوری ندامتگاه محلول ها محلولهای آهناینـها دانشحویی پیشتهادی فرآیندی دانشسرای پیشتازان محله های نداشتندو آیتم های رسالتهای فربهروز پیش‏بینی پیش بینی آیددنبال پیشآزمون رژیم های محمدباقر رخدادهای ندارندکه ندارنددر ندارندبه آیدکنترل محمدجلال محمدجواد محمدحسین آیدوظیفه نداردنـهج محمدخانی نداردکشف نداردشکل رحمت اله پیشایندی نداردحسن محمدعلی رتینوئیک ندارد >
فردخوددر
آیندهنگر
محمدهادی
آیـهاوفوا
آیـهواذکر
کربوکسیل
فردگرایی
فردمتعهد
دانشـگاه
دانشگاه
نخوابیدن
فردمحوری
آئرانشیم
رتبه های
بااضطراب
باافزایش
محمودیـان
باانتقاد
بااوچنین
بابتأثیر
بابلی ها
رایجسنتی
باپرسیدن
دانشگاهی
باپر
محورمعلم
باپیشرفت
باتامور
باتباعها
پیرمردان
فـرزندان
پیرامونی
پیرامونش
نتیجهمرگ
پیراتیوس
نتیجه ای
پی درون پی
باتحولات
فرزندان
فرزندانش
باتوانی
محیط های
باتهامات
نتوانیم
فرزندانی
نتوانسنـه
نتوانسته
باخواندن
فرزندتان
بادیگران
نـتـایـج
دانشنامـه
فرزنددار
مخابراتی
پیداکنیم
پیداکنند
بارداری
دانمارکی
پیدا
نپردازند
فرزنددوم
نپرداخته
نپرداخت
نپذیرفته
نپذیرفتن
بارزترین
بارسلونا
بارسیدگی
فرزندسوم
فرزندشان
بازارهای
بازاریـان
نبایدهای
رایـانـهها
بازآفرین
کراتینین
بازآمایی
فرساینده
بازآموزی
بازپرسان
نائینیـان
بازپروری
پیتزبورگ
فرستندگی
–فرسودگی
کراتوسیت
کراتوسکی
پیـام های
کراتنیزه
بازخواست
داورنظام
ناهیدپور
پیـامدهای
ناهنجاری
راهنمائی
ناهمگونی
پیـامبران
ناهماهنگ
ناهشیـاری
نانومتری
فرصتهای
داورینقش
داوریـهای
فرصت های
پهناوردر
بازداریم
فرصتهایی
داوطلبان
بازداشتن
پولداران
پوشش های
بازداشته
داوطلبین
کد گذاری
پوشاننده
دایره ای
نامـه های
راهنمایی
بازداشتی
بازدیدها
فرضیـاتبر
ناموزونی
راهکاری
فرضیـه ها
دبیرستان
نامناسبی
پورمحمدی
بازرگانی
پورکریمـی
مخلوط کن
ناملایمت
نامگذاری
پورترنام
پوراندخت
نامقبولی
نامطمئنی
راهکارها
پوترکسین
نامطلوبی
پنیرکیـان
راهبرهای
بازشناخت
راهبردها
مداخلاتی
نامساعدی
پنومونیت
رانندگان
فرمانبری
دپارتمان
فرماندهی
بازشناسی
پندرگاست
پندپذیری
دپیلوئید
نامحدودی
نامتناهی
پنداشتند
نامتناسب
نامتقارن
مدارمعلم
نامتعارف
نامتعادل
نامتجانس
بازکننده
پایـه
پنجمقیـاس
فرمائیـان
نام

نامأنوسی
دایی
بازگشایی
نالوکسون
ناگزیرند
وپسر
پنبهفیلو
درابتدای
بازماندن
ناکامـیها
بازمانده
ناکازاکی
دراختلاس
مدت زمان
ناکارآمد
دراختیـار
ناکارانـه
بازنشتگی
ناقص اند
بازنشسته
پلیس های
نافرمانی
بازنگری
کتاب های
پلاک های
مددجویـان
درارتباط
باایی
مددکاران
رامطالعه
کتابنامـه
پلاکت ها
بازیگران
راشناخته
باساختار
پلاسمایی
ناصرزاده
مدرسه ای
باسازمان
راشجامعه
ناشنوائی
ناشنوایی
پلاسماسل
پلاستیکی
راستگویی
مدرنترین
ناشنواست
فرودستان
پشمالویی
باسوادتر
پشتیبانی
ناشناخته
کتابداری
باسوالات
فرودگاهی
ناسیونال
ناسودمند
پسندیده
ناسلامتی
ناسازگار
فرومایگی
پسماندها
مدل هایی
باشدامام
باشدآنـها
نارکوتیک
کتابخانـه
نارضایتی
باشدآیین
باشدبدون
باشدبرای
درافزایش
ناراحتیم
ناراحتم
باشدبلکه
کپسولهای
باشدپلات
پسخوراند
فرهنگ ها
پست ترین
فرهنگهای
دار
نادرترین
باشدتوجه
کپسول‏ها
نادانسته
مدیترانـه
درالتزام
ناخواسته
پسابیدگی
دراماتیک
درامتحان
ناحیـه ای
باشدخواه
فرهنگیـان
فرهنگی‏و
باشدزیرا
باشدسکوت
مدیرگروه
باشدسمـیه
درانتخاب
ناپیوسته
باشدسیف
ناپدریـها
باشدضریب
ناپایدار
مدیریتی
درانتظار
نابینائی
نابینایی
نابینایش
پژوهشـهای
مدیومـهای
فریبکاری
نابهنگام
نابهنجار
فریبندگی
نابسامان
نابرابرى
پژوهش ها
پژوهش‏ها
نابرابری
ناباروری
پژوهشگری
باشدماده
ناآشنایی
ناامـیدیم
نااستوار
باشدمراد
پژوهشگاه
پژوهشکده
باشدمنوط
پژوهشروش
مـی یـابند
پژوهشتها
پژوهشآیـا
پژوهشاتی
مـی‏یـابند
مـی یـابد
رادیکولر
مـیهمانان
درایـالات
باشدنحوه
باشدنشان
مـیوگرافی
باشدنمره
مراجعینی
مـی ورزند
رادیکولا
مـی‏نویسد
کاویتاری
مـی نویسد
مـینوسوتا
رادیکالی
مـی نموده
مـینماییم
پزشکیفنی
مـینمایند
مـی نماید
مـی‏نماید
مـی نگرند
مـی نشیند
باشدهمان
مـی نامند
رادریـافت
مـی‏نامند
مـی مانند
رادرکلاس
باشدیعنی
مـیلی‏موس
کانونـهای
مـیلی متر
مـیلی‏متر
مـیلی گرم
فشارزمان
کانون ها
درآمداند
فشارهایی
فشارهمـین
باشنداین
رادربرمـی
باشندپدر
مربعات
مـی گیریم
فـصــــل
پریناتال
درآمدشان
مـی گیرند
پریتوریـا
مـی‏گیرند
مـی گیرد
مـی گیرد
رابینسون
پرهیزگار
مـی گوییم
مـی‏گویند
مـی گویند
فضانوردی
مـی گزیند
مـی گرفته
مـی گرفت
مـی گردیم
مـی گردید
پرویزیـان
مـی‏گردید
کانسرهای
مـی‏گردند
مـی گردند
رابطه ای
مـیگرددکه
مـی گردد…
پروندهای
مـی گردد
درآمدهای
پرولیفره
رابرستون
مـیگذارند
مـی گذارد
مـی‏گذارد
مـی‏کوشند
مـی­کوشند
مـی کوشد
فعــــال
رابراساس
مـی کنید
مـی کنند
فعالترین
کانتورها
مرحله ای
باشندوبا
باشندولی
رااندازه
مـی کشاند
کانتراست
مـیکروویو
مـیکروگلی
مـیکروگرم
مـیکروفون
باشیماگر
پروژه ها
پروژه ای
فعالیتها
مـی د
باصلاحیت
کانالهای
مـیشوندکه
پرورشکسب
کاناداست
مـی شوند
پروردگار
پرورانند
فعالینقص
راانتخاب
درباره ی
پرورانده
مـی شودکه
مـی شوددر
کامـینگز
پروچاسکا
مردمحقوق
پروتئینی
مـی‏شودپس
مـی‏شودبی
مـی‏شودبه
ذهنشانمـی
دربرآورد
بافت های
ذوالنونی
بافتهایی
دربرخورد
پروتوکول
مرده اند
ذوالجلال
مـیشناسیم
مـی شناسد
مـی شناخت
بافگیندش
دربردارد
ذایقه ها
دیویسیون
کاملترین
مـی سنجند
باکتریـال
مـی سازند
پروتستان
مـی­سازند
پروتزهای
دیوانـهای
مـی سازد
پروپوفول
پروپوزال
فقیرنشین
باکتریـها
باکمالات
مـیزبانان
باکمترین
مـیزانـهای
مـیزان ها
باگنجادن
دیواره ی
مـی ریزند
مرفولوژی
دیوارهای
دینقبایل
بالا
مـیرویسی
دیم‏کاری
پروازهای
مرکب های
فکریعملی
دیلمقانی
بالابودن
پرمشاجره
بالاتراز
بالاترند
دیگرهریک
مـی رفتید
مـی رفتند
مرگتعیین
بالاترین
مرگ ومـیر
مـی رسددر
دیگرسپری
بالاتفاق
پرفیضشان
کام جوئی
مرگ‏های‏
مـیرسپاسی
مـی‏رساند
پرششنامـه
پرشس های
پرشسنامـه
مـی رساند
بالارفتن
بالاشامل
پرسشـهایی
مـیراث ها
پرسش‏های
بالایمان
مـی دهید
پرسش های
مـی دهددر
بالشبهات
بالنتیجه
دیگرانم
مـیدباکال
مـی دانیم
مـی‏دانیم
مـی دانید
پرسشنامـه
پرسشنامة
مـی دانند
مـی‏دانند
دیگرانبه
کامپیوتر
مـی دانست
فلوکستین
پرستاران
دربرنامـه
پرزنتیشن
مـی داند
کامپنـهود
پردنجانی
بامسائلی
پردردسری
بامشکلات
فلوگزتین
دربستریک
دیگــران
دربسیـاری
مـی دارند
بامطالعه
مـی دادی
مـی دادند
بامعلمان
پردازنده
دربندهای
پردازشگر
کالمنتیس
دیکتاتور
پردازدبه
مـی خورند
مـی خورده
پرداختیم
دیسموتاز
مـی‏خواهد
مـی خواهد
باموقعیت
فناورانـه
مزیت های
مـی جویند
مزیتهایی
پرداختند
فناوریـها
مـی توتند
مـیتوانید
کالتوفیق
پرداختن
مـیتوانند
مـی تواند
مـی­تواند
پرداختپس
مـی‏تواند
بانکداری
مـی توان
پرخاشگری
مـی‏توان‏
دیستروفی
مـی ترسند
پرجمعیتی
دیسپلازی
مـی پرسند
دیرهنگام
مـی پذیرد
مـی‏پذیرد
مـی بینند
بانک های
مـی بندند
درپرونده
مـی برند
کالاهایی
مسافرینی
دیده اید
دیده اند
مـی بردند
فوایدهای
درپژوهشی
مـی بخشند
درپیشرفت
مساله ای
مسأله ای
مـی‏بایست
مـی بایست
مـی باشیم
مـیباشند
دیدگاهها
مـی باشند
مـی‏باشند
پراکندگی
دیدارهای
مـی باشد
مـی باشد
دیجیتالی
مـی آیند
دیپلوئید
کاکپیوتر
مـی آورند
مـی آورد
مـی آموزد
کاکاوند
مستاجرها
مـی‏آموزد
مستبدانـه
پذیر
مـی آمدند
مـی‏ایستد
درتحقیق
پذیرفتند
مـیانی
دیباگران
مـیانگین±
درتحقیقش
مـیانگین
دیـالکتیک
درتحقیقی
پذیرداین
مستخدمـین
پذیرداوی
مستخلفین
مـیان کنش
مـیانسالی
فوردشایر
مستضعفین
مـیانجگری
درتفسیری
مـی اموزد
مستعمرات
مـی افکند
پدیرترین
درتکالیف
درتنبصره
مـی افتند
دیـاستولی
پدیده ها
درتئوری
مـی افتاد
فورفوریک
مــــــی
بایستیبر
کاستی ها
پدیده ای
درجرائمـی
مستقیماً
فوریتهای
دیـابت
ببردسرمد
مؤلفه ها
مؤلفه ای
مستکبرین
ببرندنـهج
پدید های
دهیمـهمان
مؤسسه ای
بپذیریم
دهیدراته
مؤثرواقع
کازینوها
پدیدآمده
پدیدآمدن
مؤثرتنـها
درجه های
درچارچوب
مؤثرترین
کاریمعلم
بپردازند
پدرانشان
درچگونگی
پتونیدین
مؤثرباشد
پتروشیمـی
مؤثراست
فولیکولی
بپردازید
بپردازیم
دهنده ها
پپسینوژن
پپتیدهای
مـهندسانی
فونتانا
بپرهیزید
بپزهیزند
دهندهمان
پایین تر
کارها یی
بپندارند
بپیمایند
پایـه های
بپیمایید
مـهم ترین
مـهم‏ترین
فهمانیدن
درحالیکه
دهندجهان
مـهرمحمدی
بچه آوری
دهندبدون
فی‏المثل
پایدارتر
مـهربانند
بچه هایی
کارورزان
بحرانـهای
فیبروتیک
مـهدی ۸
بخشدکوئن
دهمشماره
مـهار های
مسلمانان
مـهارتهای
مـهارت‏ها
مـهارت ها
فیتوترون
فیتوشیمـی
بخوانیدو
دهدهالان
دهدوآنان
فیروزبخت
مسمومـیّت
فیروزنیـا
دهدمرادی
بدانجاست
مویرگ ها
بدبینانـه
بدرفتاری
بدنی
بدهدباید
مولکولها
مولکولار
دهدصادقی
دهدشریفی
برابریدر
براحتیـاج
برادرانش
پانصدسال
برادرانم
کارمـیکنم
برادرهای
برازندگی
مسؤولیتی
موقعیّتی
موقعیتها
دهدبدیـهی
دهدآگاهی
ینگ
برافرادی
پانزدهم
دهداملاء
برامتحان
پالاینده
برانتقال
کارمندان
مسیرهایی
درخلاقیت
پاگذاشتن
کارگیری
کارگیرند
کارگزینی
فیلسوفان
کارگزاری
موفقیتها
فیلم‏های
درخواست
پاشاننده
کارگروهی
مسئولانـه
مسئولیـات
کارگرفتن
مسئولیت
برانگیخت
فیلیپینی
موفقترین
موفقترند
دونال
دونالدار
بر انگیز
برانگیزد
برانگیزه
برانگیزی
موضوعهای
مسئولیتی
موضوع‏ها
مسئولینی
براوردها
مسئوولان
مسئوولیت
موضوعاتی
کارگرانی
درخواستی
مُوضوعات
دومتهران
برایتونز
برایمتصل
براین که
دردادگاه
موش هایی
پاسخهایی
کارکنانی
پاسخ های
کارکنانش
برآبادی
قابل ذکر
مـشارکتی
بر آوردن
قابل کشف
پاسخنامـه
کارکنان
پاسخگوئی
پاسخگویی
برآوردها
برپذیریش
برپیشرفت
دولتهایی
دولت های
برچگونگی
دولتهاست
برخاستند
پاسخ گوی
دولتشاهی
موردوجود
پاسخگوتر
موردنیـاز
کارکردها
دوگروهاز
موردمرجع
موردقبول
موردشاهد
دوقلوهای
پاسخ دهی
موردتهوع
پازکنونی
موردتوجه
برخلاقیت
دوشیزگان
پاره ای
دردآوردن
برخوداری
برخوردار
موربیدیـه
برخورداز
پارلمانی
کارشیفتی
برخوردها
مشتریـان
قاضیآثار
قاضیتخلف
موجودیتی
بردارندة
موجودویـا
موجودنام
موجوداتی
بردارنده
دوستی ها
پارسائی
ی
برداشتن
برداشتند
مشخص شده
برداشته
برداشتیم
مشخصه ها
موثرخویش
موثرترین
دوست پسر
موتیلیتی
برده اند
بردهداری
پارانویـا
قالبگیری
بررسی ها
موافقید
پارانشیم
دوره های
دوره‏های
پارامتری
مشروعیت
مشـروعیت
بررسیـهای
موافق تر
مواففقند
قانوگذار
دورانـهای
برسرمایـه
پاراگوئه
موادمخدر
برسنداما
برشمردند
برشـهردار
قانونگذر
برعهده ی
قانونمند
قانونـهای
برکاربرد
قایقرانی
برکارهای
پارادایم
منواکسید
دوجانبه
کارسینوم
دوبه دوی
مشکلترین
مشکل ساز
برکودکان
برگچه‏ای
پادگانـها
دوازدهم
دواختلال
دردیدگاه
پاداشـهای
قبح شکنی
درراستای
برگرداند
منقلبانـه
منقعلانـه
دنیـازدگی
دندآن ها
منفعلانـه
دندانـهای
مشوق های
برگزینند
برگناهان
پاتوژنیک
دندان ها
برگه های
منظورهای
پاتایـاست
برگیرندة
برگیرنده
پاپ نشین
قبیله‏ای
مشی های
برمجازات
پابه پای
برمحافظت
منظرحقوق
قبیله ای
پابرجایی
برمـی آید
برمـی‏آید
منطقی تر
برمـیگردد
منطقه ای
برنادیده
برنامـهرا
بیومارکر
منصوریـان
بیولوژیک
دموگرافی
دموکراسی
دمکراتیک
برنامـه ی
برندبرخی
برنددینر
قداست ها
برنشتاین
درسازمان
کارت دار
قدامـی
برودهمان
دلمشغولی
قدرتمندی
بیواکتیو
برونشیـال
کارتاگنا
دلسوزانـه
درسالهای
بریتانیـا
بریتاینا
بریکدیگر
منحنی ها
دلاورعلی
دل افروز
بینندگان
بین فردی
منحرفانـه
بزرگسالی
بینش های
کاربردی
بزرگوارت
بیندیشید
بزرگوارم
بزرگواری
بزنیدشما
کاربردها
بینجامند
دگرگونی
بزهکاران
درستکاری
منتشرشده
بزه کاری
بزه‏هایی
بینابینی
کاربرانی
منبعهمان
کارباسوس
بسته‏تری
مصورسازی
بسته های
کارآموزی
قراردادن
بسیـارجزء
بسیـارکمـی
بسیـارکند
قرارداده
مناسب تر
بسیـاریرا
بشر
بیماریـها
بشراگرچه
بیماریزا
بیماریدر
بشردوستی
مـنـابـع
بشناســد
کارآمدتر
بشناسددر
بیمارهای
قراردادی
ممنوعیتی
قراردارد
بشودبرای
بشیریـهح
بطورمطلق
قرارداری
قرارداها
بعدازظهر
بیمارانی
مطالعات
بعدازعمل
مطالعاتش
مطالعاتی
بفرستدهم
بقبولاند
بکاربردن
بیمـاران
قرارگیرد
بکارگیری
قرارگیری
ملکیشخصی
قرارهایی
مطالعهکل
بگذرانند
قرارهمان
مطالعه ی
بگرفتندش
دقیقه ای
قراگیرند
دقیق تری
کارآرایی
مطبوعاتی
بی گناهی
مطرح شدن
بگمارنـهج
بگونـه ای
بگویداین
بگیرنددر
مطلبتوجه
دفورمـیتی
درسیسیلی
بیگانگان
بی‏کیفری
مطلع اند
درسینکته
بیکربنات
بگیریددر
بی قراری
بلاتکلیف
کاراندیش
مطلقه اش
ملاک های
بیفزاییم
بیفزایند
ملاکهای
قرآنیأنی
بلافاصله
بلانچارد
بلاواسطه
دعوتنامـه
بی فایده
قربانپور
قربانعلی
دعواسکوت
قربانیـان
ملاتونین
بلندپایـه
بلندمدت
مگراینکه
های
بلوچستان
مگاهرتزی
قرص هایی
بی شماری
مگاکولون
دسی لیتر
قرمزقهوه
مک لوهان
مکلف اند
دستیـاران
دست یـابی
دست‏یـابی
بندرعباس
دسته جات
بندی
بندی های
قرینـه ای
بنشاندند
قرینـه ها
بنگاههای
معاشرانش
بنمایـاند
بنویسید
مکانیسمـی
بیش ازحد
معاصرذهن
قسمت های
مکانیزمـی
بی سوادی
مکانیزم
بیسوادند
بنیـادهای
قسمتهایی
بیسوادان
مکان های
مکانـهاست
دستوراتی
مع‏الوصف
معاملات
دستوراتش
بنیـادین
دستمزدها
بنیـادینی
بی سابقه
مکاتبهبه
بنیـانـهای
دستگاهها
مقیمـیسید
دستگاهای
درصدهزار
مقیـاسهای
مقیـاس
معاهداتی
درصلاحیت
دست‏کاری
بیرمنگام
بوروز
بودآزمون
بوددرغیر
معاینات‏
مقطعرشته
معایناتی
مقطر
کاپیلاری
بودزارعی
دستفروشی
درعرفروش
بی خوابی
بی خطرتر
درعقایدو
معتادانـه
معتادشان
بودقانون
درعملکرد
بودمتغیر
دستپاچگی
بی خاصیت
بودمسئول
بی حرکتی
درفرانسه
بیّتهغرر
بی‏توجهی
بی توجهی
معتقداست
درفرایند
درفرآیند
درفعالیت
بودموضوع
معتقدنده
بودنتایج
درقانون
مقرراتص
قضاوت ها
قضاوتهای
مقدمـه ای
بی تفاوت
قیمت های
بی تردید
بوده است
بوده اند
مـقـدمـه
بی پناهی
درقوانین
مقدماتی‏
بوراکرات
بیـاید
دژنراتیو
درکاربرد
دریـافتیم
بیـاوردند
بویراحمد
دریـافتند
بهادریـان
بهاسکار
قیـامتیوم
مقایسه ی
بیـان گر
بیـان شده
به آسانی
قطعنامـه
درکمترین
بهبودی
بیـاندازد
بهبیماری
بیـانجامد
بیـاموزیم
بیـاموزند
به‏تبیین
درکودکان
به تدریج
درهردوره
درگستره
مقاله ها
بیـافزاید
مقاله ای
به ترتیب
به تناوب
بی اطلاع
به خصوصی
بیـادآوری
به خودی
قلبیریوی
معقولانـه
بیـابنددر
قهرمانلو
قهرمانان
مفیدبرای
مفیدباشد
درون ریز
دروغگویی
درواقعیت
درگیرشدن
به دوراز
قوی ترین
به هرحال
به راحتی
به ویژه
بهرامـیان
درنیمسال
درماندگی
معلولانو
بهره کشی
معلولشان
درمانگاه
بهره‏مند
معلولیتی
بهره مند
درنوردند
مغناطیسی
معلوماتی
به وسیله
بهره‏وری
به‏واسطه
قماربازی
قمستجدات
به صورت
درمـی آید
معمّاهای
درمانـهای
به صورت
درمجازات
درمونستر
قوطی های
به صورتی
معمولابه
درموقعیت
درمواقعی
درمواردی
درمدیریت
درمشاوره
به‏عنوان
به عنوان
به مـیزان
درمطالعه
درمعادله
درمقایسه
معیـار
معنی دار
به مراتب
به منظور
قوانینخط
معناستکه
به موازات
آموختهمان
خدمتالگوی
خبرنگاران
خاورمـیانـه
معناداری
ابتلاکودک
شوندبیشتر
ابدومـینال
ابراهیمـی
یونانی ها
معنی داری
ابزارطبقه
ابزارمفید
خدمتگزاری
خانـهمانند
خانـه مان
ابزارهایی
شوندانجام
خانوارهای
خانواده ی
ابوالحسن
معیـارهای
ابوالفضل
معیـار های
ابوالقاسم
معیـارهایی
درمطالعات
درمکانـهای
شویدالبته
شودهمچنین
به علاوه
معمولترین
به‏عبارتی
به عبارتی
گانـهتهران
به عبارت
شودهاشمـی
اپراتورها
معینفرهنگ
اپیتلیـالی
شودونتیجه
خانوادهدر
خردگرایـان
شـهبازپوری
به طورکلی
خردگرایی
خانوادگی
شودمقررات
درمـیانگین
شودمعلمان
خانواد گی
کیلوکالری
گذاردبدین
اتوایمـیون
شـهرداریم
معمارزاده
اتوتوکسیک
گذارنبوده
شـهرستانـها
اثرکروسین
درمان های
خریدوفروش
درنوجوانی
بهره وری
شودمعادله
اثرممانعت
شودمشکلات
بهره‏وران
بهره وران
بهره مندی
قومـینژادی
گذاری های
بهره مند
درمانگران
درنوردیده
شـهرنشینان
خاصمدیریت
یصنعونآیـه
شـهروندانی
درنوزادان
خارجهمجلس
بهره گیری
بهره‎گیری
شودمتغیری
بهره دهی
اجتماعی
درنـهادهای
شودماتسون
اجراگردید
خسارت های
در مادة
خستگی آور
درواحدهای
درگیریـهای
کیفرخواست
معلمانشان
شودشریفی
شـهیدچمران
به‏دشواری
حوزه هایی
شیخاوندی
خصوصیموجب
یـامورگان
احتمال ها
گرافی های
بهداشتیبه
بیـابانگرد
احتیـاجهای
یـافته های
شیرازمجله
مفیدشماره
بهداشتی
یـافته اند
حمایت های
بهداشت
گرانفروشی
مقابله ای
قلبیعروقی
احضارنامـه
مقادیر
مقادیرکمـی
شیرخواران
درون سازی
درون فکنی
احقرقدسی
درون نگری
بی ارتباط
شیرخوارگی
گران قیمت
یـاشدنتایج
به تنـهایی
بی اعتماد
یـاشدمجموع
گرانول ها
یـاریگرروش
احمدیمحمد
شــودپرسش
گراینترنت
بیـافزاییم
درکیفرهای
احیـاکننده
شودپتگریو
شودبهرنگی
درهرزمـینـه
خلافکاران
گراییدرون
گراییشیوه
بی اندازه
معروفترین
خلاف کاری
یـادگیرنده
حکمفرماست
بهبودبخشی
یـادگرفتنی
بیـاندیشند
دریـادگیری
مقایسه ای
کهبرادران
مقایسه ها
درکشورهای
شودالبرتی
به اصطلاح
یـادسپردنی
خلفیقدامـی
کوئینزلند
اختصاصیج
گردآورنده
بی‏انگیزه
درکارکنان
اختلافاتی
اختلافهای
اختلالات
قضائیـهقوه
اختلالاتی
گردداحدی
گردداحقر
اختلالهای
دریـانوردی
بوروکراسی
شنیده اید
بورکراتیک
یـابدتشکیل
شنیده اند
یـابدالبته
اختیـاراتی
بودهمچنین
اختیـارشان
شیوه های
گرددتصمـیم
دژنراسیون
مقدممحمد
گرددتعقیب
اخلاقی تر
بودهعلاوه
بِی پناهی
بیتپوستین
کویئنزلند
شیوه هایی
اخیرالذکر
اخیرآموزش
ادجاستمنت
بی تفاوتی
شناسیعلوم
هیستولوژی
هیستوگرام
دستانـهمان
هیستامـینی
هیرسوتیسم
حقوقدانان
گرددلیبتی
بودندجدول
هیدروکسیل
گرددمدارک
معتمدنژاد
بی‏تفاوتی
هیدراسیون
ادنتوزنیک
مقررداشته
کاباره ها
معتقدندکل
دست آوردن
ادنتوژنیک
صاحبنظران
شناختیسبک
شناختیسال
بی خانمان
قضاتفتاوی
بودقربانی
ادیومتری
قضاتتحلیل
بودشریفی
اذربایجان
هیجان های
صادرخواهد
قضاءشرایط
ارادهآثار
کاتابولیک
بوددولتها
معایرهایی
ارائه شده
هیترومایر
بودپیدایی
مقننمنابع
گردفاتحی
حقوق‏الله
صادرکننده
کاتالیتیک
هیپرتروفی
کوواریـانس
بوداعتبار
هیپرپلازی
هیبنوتیزم
بوجودآمدن
خوارکننده
هیبریدهای
مقیـاسنشان
مقیـاس های
ارتباطات
حق الزحمـه
ارتباطاتی
هویت یـابی
درصدوضعیت
ارتباطشان
ارتباطند
بنیـان های
دستگاه ها
ارتباط ها
مکاتبه‏ای
درصدمعتبر
دستگاههای
صادقینآیـه
ارتباطیکی
بنیـانگذار
هومئوستاز
حسینیـاکرم
ارتقاءروش
حسیننعامـی
بی سرپرست
شمرده اند
گردیدبرای
کولینرژیک
هوشیـارانـه
بی سوادان
بی سوادند
ارتودنتیک
گردیدجدول
قسمت هایی
درصدمتوسط
هوشمندانـه
شماستخطبه
اردبیلسال
گردیدحاق
هورمونـهای
هورمون‏ها
هورمون ها
ارزانترین
مکانیکیکه
شکل ظاهری
ارزشگذاری
بنویسنددر
بنویسندبا
خواستگاری
ارزشمداری
صحبت
شکستگینقص
هواپیمایی
بنگردتفکر
بنگرداساس
هواپیماها
کولموگروف
دستورهایی
قرینـه های
هواپرستان
شغلیحمایت
بیشتردانش
حساس ترین
کاتوزیـان
دستهایشان
ارزش هایی
کولموگراف
دسته بندی
کاتوزیـانا
ارزشیـابی
بیشتردرپی
بندرانزلی
خواست های
هنگامـی که
خواسته ها
هنرمندانـه
گرفته اند
ارشدپرتال
گرفته‏اند
گرفته شده
ارشددکترا
دستیـارانش
بنابراین
حرالعاملی
هنجارهایی
حرارت های
هنجارهاست
درصدتجمعی
هنجارشکنی
ارضاکننده
خوانده ها
همـیشـهاغلب
مگاپاسکال
ارکیوپکسی
همـه جانبه
درصدآلفای
ارگانیزمـی
حجهانگردی
های
هایی
ارگونومـیک
درشـهرستان
دشوارترین
کارازمایی
هموگلوبین
شریـان های
هموسیدروز
حتماً فرد
هموستاتیک
حائزاهمـیت
مطمئنترین
اروپاییـان
ملاحظه ای
کارافرینی
بی عدالتی
هموتوراکس
اروپائیـان
مطلوبترین
مطلوب‏تری
مطلوب تری
درشناسایی
مطلقه های
دفاترخارج
بلاتکلیفی
خوانندگان
درشاهنامـه
همنوایـانـه
درشاگردان
اریتروسیت
شرم آورتر
شرکت هایی
از بحرانی
خواهانـهای
حالت جامد
ازالگوهای
درسیتمرکز
گروه بندی
ازاینترنت
گروهوقایع
حاکمـیتهای
دقیقاهمان
خواهدساخت
گروه هایی
درسهایتان
بی‏ گناهی
کارآزمایی
حاکمـیتشان
کارآفرین
ازآنتهران
همکارانش
مطالعهجمع
حاضرعبارت
خواهدگرفت
حاضرتمرکز
ازبارداری
ملکول های
کورکورانـه
ازپاسخهای
خواهدیـافت
مطالعه ای
بگذارندتا
همسرانشان
قراروثیقه
ملموس تر
ملموسترین
گریبانگیر
شده وجنون
شدهمشکلات
گریختکشتی
زاده
ازتعاملات
حاتمـیاحدی
شدنعده ای
ازتوانایی
صرفه جویی
قرارگیرند
چین خورده
چیستنوشته
شدنددراین
ازدواجتان
شدند
بکارگرفته
کارآفرینی
ازدواجشان
چهامتعارض
خواهندکرد
قرارگرفته
چهارمؤلفه
ازدواج ها
شدفتحیـان
قرارگرفتن
بعدازگذشت
چهارمفهوم
ازدواجهای
گزارش دهی
شدباوجودی
همچنان که
خوبدادرسی
بیمارستان
گزارشگران
گزارش های
قراردارند
ازراه‏های
شداحدیـان
صفاییدوره
چهارمادله
چهارگزینـه
بشنویمراه
خوداتکایی
قراردادیک
ازشگردهای
کارآگاهان
شخصیت های
گزنوفوبیـا
شخصیـانجام
خوداختلاف
کارآموزان
بشغلعمدتا
شپیروویلک
شبیـه‏سازی
خوداشتغال
مناجتماعی
چه احساسی
صلاحیتدار
همان‏گونـه
بیماری ها
همان گونـه
گزینـه های
همانطورکه
مناسب =
کودکانشان
ازفرآیندی
مناسبت تر
قراردادها
کودکانتان
مناسب تری
مناسب‏تری
صلاحیتهای
مناسبدوری
بیماریـهای
چندمـیلیون
ازکارکنان
ازکارگران
بسیـارکوچک
گسترده ای
ازکشورهای
هماتنگونـه
بسیـاراندک
چندمتغیره
قراردادند
خودانگاره
شباهتهایی
درسمـیلیون
قراردادکه
ازلحاظاین
بسته بندی
شباهت های
کودحیوانی
بسترفرهنگ
بستایمنـهج
ازمحتویـات
خودآموزی‏
قرارتأمـین
قراربگیرد
ازمسئولیت
خودبازتاب
ازمعلومات
بسازنداما
بین الملل
شبانـه روز
ازمنظرهای
قرار’گرفت
شایع ترین
بزهکارانی
ازمودنیـها
منتشرنشده
خودبه خود
بزهکارانـه
ازمـهمترین
شایسته ای
منتظره ای
شایـان ذکر
ازنآلودگی
ازنظرجسمـی
ازنظردانش
هشتادوپنج
خودپنداره
ازنیـازهای
کاربردهای
بیندیشیم
چشم انداز
ازهاپکینز
بزرگنمایی
شامبیـانی
چالش هایی
بزرگسالان
گفتهیوسفی
هستندهمان
هستندهریک
بزرگترین
بزرگ ترین
بزرگ‏ترین
چالشتلاطم
هستندواضح
هستنددمبر
قدیمـیترین
چاریمسعود
منحصربفرد
دلالت های
بزرگ ترها
قدیمشماره
هستندتهیـه
کارپردازی
چارلز بوس
خودتنظیمـی
مصرفگرایی
بریده اند
بریدگیـهای
چاردیواری
هستند
خودتیپهای
بریتانیـاو
هستند یکی
چارچوبهای
صورتقانون
مندیبولار
خود راهبر
دلخواهشان
بریـادگیری
گلبول های
هزینـه­های
برونگرایی
هزینـه های
گلدانـهائی
کنیمسومـین
اسپاندلو
اسپانیـایی
اسپرماتیک
اسپرم ساز
اسپرم های
اسپرمـیدین
کنیمدومـین
گلدوزیـان
برنیـاوردی
هرنیورافی
شاگردسیف
اسپکتیتور
درزیرآمده
کارتنویید
کنیمتعریف
اسپیتزبرگ
برنداشتند
کارتنوئید
جهانگریدی
دموکراتیک
استدرباره
جهانگردان
ضابطه‏های
استابطحی
شاخص هایی
شاخصهایی
برنامـه ها
دموکرافیک
برنامـه‏ها
گلوتاتیون
گلوکاگنی
گلوکوزیدی
هردرجه ای
استارالیـا
هرچندسطحی
جهاندیده
بیولوژیکی
استاعرابی
استافروز
استافزایش
خودشایـادی
برنامـه ای
دموگرافیک
کنیدخصوصا
گلیسی
برمـی گیرد
استامروزه
برمـی گرفت
بیومکانیک
دنباله رو
منطقه ای]
گلیسریدها
استاندارد
استانداری
بی هنجاری
استانفورد
شاخص سازی
سئوالهایی
کارخانجات
کنیدایکاش
برمسئولیت
مصاحبه گر
گلیسیرید>
استانفیلد
دندانپزشک
گلیکاسیون
ضداجتماعی
هدفمندانـه
گلیکوزیدی
استان های
گلیکوزیله
ضسردگی
هدایت­های
استآخوندی
خودفروشان
هخاان
استآنالیز
کارخانـه ی
خودکارآمد
مشـهورهمای
دندانسازی
مشـهورترین
ضدالتهابی
برگهایشان
استبرنامـه
هترینگتون
هتروزیگوت
هپاتوسیتی
هبیـانیـه ی
استپروتکل
دندانـهادر
دندان های
منفعتباطل
کاردرمانی
پاتولوژی
استپنجمـین
برگزیدگان
دندآن های
استپیشرفت
دنیـاگرایی
دنیـاولنعم
کنوانسیون
پاتولوژیک
جنینکمبود
برگرداندن
م های
ضدمـی
سیگنالینگ
کارسینوژن
هایتعاملی
کننده های
کنندهموجب
گناهخسارت
گناهشرایط
مشکلاتشان
ضرب المثل
کارسینوما
هایـادگیری
پارادایمـی
کنندهدانش
سیگنالهای
استثناهای
دورافتاده
جنبه هایی
استثنائاً
استثنائات
جناییپزشک
منوسیت ها
قانونیشان
هانری جرج
منوهیدارت
جنایتکاری
دوراندیشی
جنایت بار
استچارچوب
خودگذشتگی
هاموزه ها
سیستومتری
قانونگزار
سیستولیک
گواهینامـه
گواهی های
ضرورت های
قانونگذتر
جمعیت های
مشغولیـاتی
کنندوایده
هاشمـیآرش
سیستم های
برسیدصالح
قانونگذار
هاشمـیاصغر
کارشناسان
استدادرسی
موادقانون
ضریب
هارینگتون
استدرچنین
سیستماتیک
گورستانـها
مواردشدید
استدلالات
برسدعوارض
مواردی که
برسدچگونـه
برسدتجارت
پارامترها
کنندنتایج
جمشیدحقوق
استدلاور
کنندمثلاً
کنندمبانی
استراتژی
استراتژیک
کنندگنجی
بررسیـهایی
هاپژوهشگر
استرادیول
هاالزاماً
جغرافیـائی
پارامتریک
جغرافیـایی
بررسی‏های
بررسی های
پارانشیمـی
استرس های
موالید
موالیدشان
بررسی شده
کارشناسی‏
قالب گیری
ویلکاکسون
سیدآبادی
پارانویید
دوستانتان
استروژنیک
دوستانشان
استرول ها
پارانوئید
کنندرفیعی
کنندرسانـه
کنندرجبی
موثرباشد
ویکپارچگی
موثرترند
استروئیدی
کارشناسی
مشخصه های
موثرمـهارت
خودگزارشی
سیتوکینین
استرهائس
گونـه هایی
برداشتهای
سیتوکینـها
برداشت ها
کنندچندین
دوستدارید
مشخص‏ترین
پارساییـان
استسازمان
دوست یـابی
ویژگى هاى
پارسائیـان
ویژگیـهایی
قاضیمنابع
کنندتوسلی
ویژگی‏های
ویژگی های
قاضیشرایط
موجوداتچه
سیتوپلاسم
جزییآگاهی
استشـهادیۀ
ویراویدیـا
موجودیـاری
قاضیتهران
پارکینسون
ویراستاری
گویندحکمت
قاضیتحلیل
سیـاهچالها
سیـاسینامـه
برخوردهای
طاقت فرسا
ویتامـینـها
سیـاستهایی
سیـاست­های
کارعناوین
ویـادگیری
استعدادها
برخورداری
سیـاست های
کنندتدبیر
کنندتجری
دوسوگرانـه
جرمـی واقع
استعلامات
موربیدیته
موربیدیتی
مشترکسیف
مورتالیته
مورتالیتی
وهنرمندان
وهنجارهای
گیـاهخواری
گیـاهشناسی
کارفرمایی
کارکردپمپ
دوقلوزایی
وهمکارانش
وهمکاران
قاسم زاده
برخانواده
جرم‏شناسى
جرم شناسی
موردآزمون
موردبررسی
سیـاستگذار
موردپژوهش
موردتأیید
گیدنزمحیط
سیـاحتنامـه
گیراننسبت
استفاده ی
موردشاهدی
وویژگیـهای
طبقه بندی
استفتائات
طبقه‏بندی
استفداکار
کارکردهای
استفعالیت
سهامداران
جرایمـی که
سونوگرافی
جرایمـی را
مورفولوژی
گیرداسمـیت
گیردالبته
پاسخگویـان
دولتمردان
وواسکولار
دردانشگاه
ووابستگان
طبیعیدوره
قاچاقچیـان
ونیزسیستم
استکارائی
گیردپژوهش
برتوانایی
گیرددراین
گیردروانی
گیردسعیدی
ونوجوانان
گیردکنترل
مشاورتهای
کنندآموزش
گیردمانند
پاسخ گویی
گیردماهیت
قابلیتهای
موسکارینی
بربازداشت
دومادبیـات
ونمایـانگر
برآوردهای
طراحی شده
استگیدنز
کارکنان‏
گیردمرادی
مشارکتیـاز
موشکافانـه
مشارکتهای
استلئوپلد
گیردمرحله
سولفوکسید
گیردمفیدی
گیردملایی
قابل توجه
قابل تحمل
کارگاهها
گیردنجات
براینترنت
کارگاههای
موضع گیری
استمراقبت
گیردیگران
وندفاطمـه
مشابهنکاح
استمشارکت
استمشایخ
ونتیلاتور
استمصلحی
پاشابنیـاد
مُوضوعاتی
استملکوتی
کننداگرچه
پاشاشریفی
سوگندهایی
سوگرایـانـه
سوسیـالیسم
استمـهاجرت
استمـهدوی
دومـینیکان
استمـهرابی
گیرنداوجی
برانگیزند
کننراد
برانگیزتر
طرفدارانش
گیرندگروه
استنباطی
طرفدارانی
جذابیتشان
برانگیخته
سودمندانـه
جدیدیـافتن
برانگیختن
گیرنده ها
طرفینسکوت
سودجویـانـه
سوخت وساز
کارگزاران
گیرینمونـه
استواقعیت
سوپراکسید
ومعناداری
جدیدتاسیس
استهاکینگ
موفقیتهای
استهبانات
دهد فواید
استهدایتی
پالایشگاه
کارمندانی
برافروخته
برافراشته
موقتبررسی
طلاقتطبیق
سواستفاده
استهمچنین
موقتمسیـار
سوادرسانـه
سوادآموزی
خودمختاری
لابراتوار
براستفاده
مسیـارنکاح
فیلادلفیـا
کارموجبات
سنگین تری
موقعیت ها
استیونسون
سنگریزهدر
کنفوسیوسی
موقعیتهای
جاهلاننـهج
اسرارآمـیز
کنفرانسها
پانسیونـها
سنستدرجهم
اسفندیـار
سنتیآموزش
ومحدودیتی
برادرزاده
کارنامـه ی
پانصدهزار
سنتیـازنظر
فیضرّکنـهج
طولانی تر
دهدرویژگی
طهماسبیـان
دهدسبزعلی
اسکروتوال
مسؤلیت ها
جامعههمان
سمـینارهای
جامعه های
جامعهمزیت
جامعهکلیـه
اسکلروتیک
برابرقدرت
اسکلروسیس
ولیلومحمد
جامعه ای
اسلامـی از
اسلامـی به
بدینوسیله
سلول هایی
بدین گونـه
مولفه های
جامعه ای
درخانواده
اسلامـیقوه
مولکولهای
اسلامـینقش
کندهاشمـی
لانگرهانس
بدین صورت
جاذبه های
جابه­جایی
جابه جایی
بدهددلاور
پانورامـیک
ظرفیت های
مومنیمـهدی
فیزیولوژی
خوش باوری
لاینتصبون
اسیداوریک
اسیدآمـینـه
اسیدفولیک
خوشبختانـه
بدترشونده
دهدقوشلی
ظرفیت‏های
ظرفیتهای
کندوابزار
اشاره شده
کندمـهدوی
لایـه نازک
اشتباهاتش
اشتباهاتی
ثروتمندتر
ثروتمندان
کندمدیریت
بداننداین
کندمحسنی
مویرگ های
کندمحرابی
اشتقیـاقات
موئثرترین
مسمومـیتها
فیزولوژیک
لب پریدگی
سکوتدلالت
سفیدپوستی
ثبتتشرفات
مسمومتیـها
پایـاننامـه
کندلاگینی
ثانویـه‏ای
اشعارحافظ
وکلیشـه ای
سفالومتری
سفالوگرام
تئوریـهایی
تئوری های
مـهارتهاست
مـهارت های
اصطلاحاتی
مـهارت‏های
مـهارتهایی
تیمارستان
کندساختار
کندرهبری
مـهارکننده
وکارگروهی
کنددرحالی
مـهارگسسته
کنددادرسی
کندچنانچه
خوشگذرانی
کندثانیـاً
ه زایی
تیروزیناز
فیبرینوژن
اصلی ترین
سریـازدواج
اضافه شده
اضافه وزن
بخش بندی
دهنراد
تیراندازی
اضطراباتی
مـهدیتهران
اضطرابشان
سرویس دهی
وقدردانید
مـهذبتهران
بحران های
بحران زده
اضهارنمود
خوشنویسان
خوکارآمدی
مـهربانانـه
مـهربانمان
تهرانقومس
فی الواقع
پایدارتری
اطرافیـانش
درحالیکـه
تهرانعلمـی
سروصدابین
تهرانشرکت
مـهرکاویـان
دهندجامعه
درحالی که
تهرانرشد
کندپارسا
تهراندوره
اطّلاعاتی
دانلود لیست مجموعه کامل کلمات فارسی

. انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان . انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان : انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان ، انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان




[انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان]

نویسنده و منبع: 92 | تاریخ انتشار: Tue, 22 Jan 2019 16:03:00 +0000



انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان

آبان 1392 - ادبیـات

گروه : انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان گروه مجموعه ایی ازکلمات و حتی یک کلمـه هست که دارای یک نقش دستوری مانند نـهاد – فاعل – مفعول – قید و .. انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان مـی باشد .

کلمـه : 1ـ ساده : گچ ـ مداد ـ مـیخ

2 ـ غیرساده : الف ـ مشتق : جوانـه ، انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان گوشی ، گوشـه

ب ـ مرکب : روزنامـه سربازکتاب خانـه

ج ـ مشتق مرکب : دانشجو یخ زده

گروه : 1 ـ گروه اسمـی : علی حسن پدربزرگش

2 ـ گروه فعلی : دیروزسه روز قبل

3 ـ گروه قیدی : آمد آمدند داشتند مـی آمدند

پس گروه کلمـه یـا کلماتیت کـه یک نقش دستوری دارند .

گروهها بـه سه دسته اصلی تقسیم مـی شوند 1 ـ گروه اسمـی 2 ـ گروه قدی 3 ـ گروه فعلی

گروه اسمـی

گروه قیدی

گروه فعلی

علی

علی وحسن

علی و حسن و برادر بزرگش

دیروز

سه روزگذشته

درهفته ای کـه روز مادردرآن قرارداشت

آمد

آمدند

داشتند مـی آمدند

پس هریک ازگروه ها مـی توانند یک یـا چند کلمـه باشند .

انواع گروه اسمـی : اسم ضمـیر موصوف صفت مضاف مضاف الیـه بدل

اسم آنچه کـه برای نامـیدنی یـا چیزی یـا جایی یـا پدیده ایی بـه کارمـی رود مثل حسن خودکارمدرسه رعد وبرق .

اسامـی با علامت های مختلفی جمع بسته مـی شوند مانند ها ـ ان ولی جمع عربی نیز درزبان فارسی استفاده مـی شود مثل :

1 ـ جمع مکسر نوع =>انواع مسجد= > مساجد

2 ـ جمع ات : خاطره => خاطرات کلمـه => کلمات

3 ـ نوع دیگرجمع عربی جمع با ون – ین هست .

ضمـیر آنچه کـه به جای اسم ویـا گروه اسمـی مـی نشیند وازتکرارآن درجمله جلوگیری مـی کندضمـیر نام دارد .

ضمایر دوگروه اند : ضمایر جدا یـا منفصل ضمایر متصل یـا پیوسته

ضمایر منفصل : من تواوما شما ایشان

ضمـیر :1ـ ضمایر منفصل : من تواوباماشماایشان مثال: حسن وزینب وبرادرند.

2ـ ضمایر متصل : م ت ش مان تان شان مثال : دفترم دیروزپیداشد .

منفصل : مثال : حسن وزینب و برادرهستند

آن ها

معلم توانست مطلب را بـه مایـاددهد

او

ضمایر متصل : م ت ش مان تان شان

متصل ←دفترم دیروزپیداشد

من

صفت : کلمـه ای کـه برای توصیف اسم پیش ویـا بعد ازآن قرارمـی گیرد اسم مـی تواند صفت های گوناگونی داشته باشداودانش آموززرنگی هست .

موصوف و صفت:موصوف کلمـه یـا اسمـی هست که درباره آن توصیف مـی شوددانش آموز

صفت : کلمـه توصیف کننده را صفت مـی گویند .زرنگ .

مثال : همـین مدرسه دانش آموز چالاک معلم دانا آفتاب قشنگ .

توجه 1 : گاهی صفات پیش ازاسم قرارمـی گیرند کـه یکی ازانواع این صفات صفت اشاره هست .

این : اشاره بـه نزدیک آن : اشاره بـه دور

مثال : این کتاب همـین دانش آموز این کتاب قشنگی هست .

صفت اشاره موصوف صفت اشاره موصوف

توجه 2 ـ گاه صفات به منظور بیـان تعداد یـا ترتیب موصوف خود مـی آید .

مثال : پنج کتاب روز سوم دوازده امام

صفت صفت صفت

توجه 3 ـ برخی ازصفت ها به منظور مقایسه دویـا چند موصوف بـه کارمـی روند بـه این صفات صفات تفضیلی برترصفات عالی برترین مـی گویند .

مثال : رضا زاده قویترین مرد جهان هست مثال : اوبهترین شاگرد کلاس هست .

صفت عالی صفت عالی

نکته : صفات عالی یـا برترین قبل ا زاسم قرارمـی گیرد یعنی مـی گوییم خوش بو ترین گل نـه این کـه بگویم گل خوش بوترین

صفات تفضیلی یـا برترپس ازاسم قرارمـی گیرد .

مثال : خودکارازانگشت بلندتراست .

صفت تفضیلی

مضاف ومضاف الیـه : هرگاه اسم بایکره بـه اسم دیگراضافه شود مضاف ومضاف الیـه هستند .

مثال : سیب دماوند ، کتاب علی ، خدای من

راه ها ی شناخت صفت وموصوف ازمضاف ومضافه الیـه :

1 ـ درترکیب وصفی مصوف و صفت بعد ازموصوف مـی توان ی نکره ناشناخته را آورد درحالی کـه بعد ازمضاف ی نکره نمـی آید .

مثل : گل زیبا ← گلی زیبا (ی ) درکلاس ← دری کلاس (بی معناست )

2 ـ مضاف الیـه چون اسم هست مـی تواند تک واژه های مانند هراین آن وتک واژه های مانند هاوآن را بپذیرد درحالی کـه این ویژگی به منظور صفت وجود ندارد .

مثل : گل سرخ ← گلی این سرخ یـا گل سرخ ها

درکلاس ← دراین کلاس یـا درکلاس ها

بامعنی با معنی

3 ـ بـه صفت هامـی توان تراضافه کرد اما مضاف الیـه ترنمـی پذیرد .

مثل : گل زیبا گل زیبا تر درکلاس درکلاس تر

معنادار بی معنا

بدل : گاهی بعد ازیک اسم یـا گروه اسمـی توضیحی بـه صورت یک گروه اسمـی دیگرآورده مـی شود بـه این توضیح بدل مـی گویند .

مثال : برادرم حسن ازمدرسه آمد .

امام حسین امام سوم ما شیعیـان درکربلاشـهید شد .

نکته 1 : بدل معمولاً مـیان دوویرگول قرارمـی گیرد.

نکته 2 ـ حذف بدل به منظور جمله مشکل ایجاد نمـی کند

نکته 3 ـ بدل درواقع توضیح بیشتری درباره نـهادجمله هست .

گروه قیدی : این گروه هم مـی تواند ازیک یـا چند کلمـه تشکیل شده باشد کـه با زمان مکان حالت مرتبط باشد .

گروه قیدی اجباری نیست بدون اینکه بـه جمله لطمـه ای وارد شود .توجه : ساده ترین راه شناخت گروه قیدی این هست که مـی توان آن را ازجمله حذف کرد و.اصل جمله تغییر نکند مثال اتوبوس بـه کندی حرکت مـی کند اتوبوس حرکت مـی کند کـه دراین جا بـه کندی کـه قید بود حذف شد واصل جمله تغییر نکرد .

اقسام قید :

قیدهای نشانـه دار

1 ـ کلمات تنوین دارعربی : اصلاً ـ ابداً ـ حتما-ثانیـا- جدا ً2ـ پیشوند +اسم : بـه سختی –به دقت –به کندی –به خوبی – درحقیقت 3 ـ متمم های قیدی:

1.حرف اضافه +اسم زمان مکان و...... انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان ازاینجا –تاشـهر-به خانـه – تاعصر جمعه 2.حرف اشافه +ضمـیر: ازکی –تاکی –باکی –باچی –ازچه .قیدهای بی نشانـه :

1- قیدهای مختص : هنوز-هرگز-البته – ناگهان – شاید –فقط –همـیشـه – همواره –لابد –ناچار-خیر- چرا.

2 ـ اسم های زمان و مکان مشترک با قید : صبح –شب –ارسال –دیشب –اینجا- ساعت پیش

3 ـ صفت های مشترک با قید : خوب –زیـاد – دیوانـه دار-مردانـه –آهسته .نکته : هرگاه واژه ایی زمان انجام کاررا نشان دهد قید زمان گذشته مـی گویند.

گروه فعلی : فعل مـهمترین قسمت گروه فعلی هست که پایـه ی جمله ها بـه حساب مـی آید فعل ها با توجه بـه ضمـیرشان صرف مـی شوند .درفارسی 6نوع صرف فعل وجوددارد .نکته : فعل ها بـه طورکلی در3زمان اتفاق مـی افتند

قید : 1 ـ نشانـه دار:الف ـ تنوین دار←اصلاً ـ ابداً ب ـ پیشوند +اسم ←به سختی ـ بـه کندی ج ـ حرف اضافه +اسم زمان ومکان و...تاشـهرـ بـه شـهرـ تاعصردـ حرف اضافه +ضمـیر: ازکی ـ ازکی با چه چی ؟

2 ـ بی نشانـه : الف ـ قیدهای مختص : هنوزهرگز، خیر ب ـ اسم های زمان مکان مشترک با قید .

1 ـ گذشته یـا ماضی 2 ـ حال یـا مضارع

3 ـ آینده یـا مستقبل انواع ماضی : فعل های ماضی کـه درزمان گشذته اتفاق افتاده اند 6 گونـه اند :

1 ـ گذشته ساده 2 ـ گذشته استمراری 3 ـ گذشته بعید 4 ـ گذشته ی نقلی 5 ـ گذشته ی التزامـی 6ـ گذشته مستمردرجریـان

گذشته ی ساده : بن فعل ریشـه ی فعل +شناسه ها رفتم رفتی رفت رفتیم رفتید رفتند چون انجام این فعل ها درگذشته اتفاق افتاده بـه این فعل ها گذشته مـی گویند .ماضی بعید : فرمول ساخت: بن ماضی +ه +فعل بود +شناسه (م ـ ی ـ ... ـ یم ـ ید ـ ند ) گفت +ه +بود +م = گفته بودم

گفت +ه+بود+ی =گفته بودی

گفت +ه+بود +....=گفته بود

گفت +ه+بود+یم =گفته بودیم

گفت +ه+بود+ید=گفته بودید

گفت +ه+بود+ند= گفته بودند

مثال : دانش آموزان به منظور امتحان احکام بـه کانون رفته بودند .نکته : فعل کمکی ماضی بعید بود هست .بعید یعنی دورماضی بعید یعنی فعلی کـه درگذشته ی دوراتفاق افتاده است

.ماضی التزامـی

فرمول ساخت : بن ماضی+ه+فعل کمکی باش +شناسه (م –ی-یم –ید-ند)

رفت+ه+باش +-َ م =رفته باشم

رفت +ه+باش +ی = رفته باشی

رفت+ه+باش +- = رفته باشد

رفت +ه+باش +یم =رفته باشیم

رفت +ه+باش +ید =زفته باشید .

رفت +ه+باش+ند=رفته باشند

آنچه درالتزامـی هفته اند

مثل شاید رفته باشم گفته اند

ماضی التزامـی همراه ا شک و تردید یعنی همراه با شاید خواهش یعنی : ای کاش واگرآرزوهمراه هست .نکته فعل کمکی ماضی التزامـی باش هست .

ماضی استمراری :

فرمول ساخت : مـی +بن ماضی +شناسه

نمونـه : مـی +رفت +- م= مـی رفتم

مـی +رفت +ی =مـی رفتی

مـی +رفت +... = مـی رفت

مـی +رفت+یم = مـی رفتیم

مـی +رفت +ید = مـی رفتید .

مـی +رفت +ند = مـی رفتند .

مثال : مردمـی کـه ازخیـابان گذرمـی د نسبت بـه مجروحان بی تفاوت نبودند.

ماضی استمراری :

ماضی مستمر(درجریـان )

فرمول ساخت : داشت+شناسه +مـی +بن ماضی +شناسه

نمونـه : داشت +-َ م+مـی +رفت +-َ م = داشتیم مـی رفتیم .

داشت +ی +مـی +رفت+ی =داشتی مـی رفتی

داشت +.... +مـی +رفت+....= داشت مـی رفت

داشت+یم +مـی +رفت +یم= داشتیم مـی رفتیم

داشت +ید+مـی +رفت + ید= داشتید مـی رفتید .

داشت +ند+مـی +رفت+ند=داشتند مـی رفتند .

ماضی نقلی :

فرمول ساخت :بن ماضی+ه+شناسه (ام –ای –است –ایم –اید –اند)

رفت +ه+ام = رفته ام

رفت +ه+ای = رفته ای

رفت +ه+است = رفته است

رفت +ه+ایم =رفته ایم

رفت +ه+اید= رفته اید

رفت +ه+اند= رفته اند.

توجه : شناسه ی ماضی نقلی با بقیـه ی شناسه ها فرق دارد .

اصل این فعل فعل نیشابوری بوده هست دراین فعل این گونـه ساخته مـی شده هست .

رفت + ه+است+شناسه

افعال مضارع :

1 ـ مضارع اخباری

فرمول ساخت : مـی +بن مضارع +شناسه

مـی روم مـی روی مـی رود

مـی رویم مـی روید مـی روند

نمونـه : مـی روم که تا اورا بیـاورم

2 ـ مضارع التزامـی

فرمول ساخت : ب +بن مضارع + شناسه کـه همراه با شک وتردید خواهش وآرزوواگر.

ب +رو+-َم = بروم

ب +رو+ی = بروی

ب +رو+-َد=برود

ب + رو+یم =برویم

ب +رو+ید=بروید

ب +رو+ند=بروند

فعل کمکی ماضی بعید :بود

فعل کمکی ماضی نقلی :است

فعل کمکی ماضی التزامـی: باشد

فعل کمکی ماضی مستقبل: خواه

مضارع اخباری : مـی +بن ماضی

ب + بن مضارع +شناسه

ماضی استمراری مـی +بن مضارع

3 ـ مضارع مستمر

فرمول ساخت :دار+شناسه +مـی +بن مضارع +شناسه

دار+م +مـی+رو+ـ َم =دارم مـی روم

دار+ی+مـی+رو+ی=داری مـی روی

دار+د+مـی+رو+هَ= دارد مـی رود

دار+یم+مـی+رو+یم=داریم مـی رویم

دار+ید+مـی+رو+ید=دارید مـی روید

دار+ند+مـی+رو+ند=دارند مـی روند

زمان آینده (مستقبل )

فعل هایی کـه درزمان آینده اتفاق خواهند افتاد

فرمول ساخت : خواه+شناسه +بن ماضی (فعل اصلی )

خواه +م +رفت = خواهم رفت

خواه+ی +رفت = خواهی رفت

خواه +د+رفت = خواهد رفت

خواه +یم +رفت =خواهیم رفت

خواه +ید +رفت =خواهید رفت

خواه +ند+رفت = خواهند رفت

گل خوشبو، خشبواست

درکلاس ، کلاس است

فعل امر: فعلی کـه امردستوربه انجام کاری مـی دهد دوصورت دارد :

مانند بخوان دوم شخص مفرد و دوم شخص جمع

طرز ساخت آن این گونـه است: دوم شخص مفرد : ب +بن مضارع +..... ب +رو=برو

دوم شخص جمع : ب +بن مضارع +ید ب +رو+ید = بروید

نکته : درپایـان جمله ی امری نقطه مـی گذاریم .

فعل نـهی : فعلی کـه ازانجام کاری بازمـی دارد دوصورت دارد :

دوم شخص مفرد و دوم شخص جمع

طرز ساخت : ن+بن مضارع+.... دوم شخص مفرد ن +رو= نرو

ن+بن مضارع +ید دوم شخص جمع ن +رو+ید= نروید

نکته 1 : درقدیم بـه جای ن ازم استفاده مـی د .

نکته 2 : درپایـان جمله ی نـهی نیزنقطه مـی گذاریم .

جمله : مجموعه ای ازکلمات کـه درکناریکدیگرقرارگرفته و مفهومـی را مـی رساند .

مثل : ما دانش آموزان هرروزدرس مـی خوانیم .

آنـها گفتند .

هرجمله دوقسمت دارد :1 ـ نـهاد 2 ـ گزاره

نـهاد صاحب خبر : کلمـه یـا گروهی ازکلمات کـه درباره آن خبر مـی دهیم .

گزاره : گزارش یـا خبری هست که درباره ی نـهاد داده مـی شود .

نکته 1: هرگزاره یک فعل دارد کـه هسته آن گزاره نام د ارد .

نکته 2 : هرفعل یک شناسه دارد کـه همـیشـه با آن هست بـه همـین دلیل بـه شناسه نـهاد پیوسته نیز مـی گویند .

نکته 3 ـ نشانـه فعل شناسه هست ونشانـه نـهاد مطابقت آن با شناسه .

مثال : ما دانش آموزان هرروزبه مدرسه مـی رویم .

نکته 4 ـ نـهاد معمولاً پیش ازگزاره مـی آید .

نمودارتعیین نـهاد و گزاره بـه شکل روبرواست .

جمله : 1 ـ نـهاد 2 ـ گزاره

جمله ها درزبان فارسی4 دسته اند .

1 ـ جمله خبری : جمله خبری جمله ایست کـه خبری را بیـان مـی کند .مثال : خورشید هرروزازمشرق طلوع مـی کند .

نکته : درپایـان جمله خبری نقطه مـی گذاریم .

2 ـ جمله پرسشی : جمله ای کـه برای پرسش بـه کارمـی رود .مثال : آقای رضایی زنگ را زد ؟

چرابه امام رضا مـی گویند ضامن آهو؟

نکته : درپایـان جمله پرسشی علامت سولا ؟ مـی گذاریم .

3 ـ جمله عاطفی : جمله ای کـه به بیـان احساس عاطفه غم وشادی و تعجب و... مـی پردازد .

عجب هوای خوبی ! بـه به چه آبی !

نکته : درپایـان جمله ی عاطفی علامت تعجب ! مـی گذاریم .

4 ـ جمله ی امری :جمله ایی کـه امربه انجام کاری مـی کند یـا ازانجام کاری بازمـی دارد .

مثال : شما بروید. توبیـا

نکته : درپایـان جمله ی امری نقطه مـی گذاریم .

جمله ی ساده و مرکب

جمله ی ساده : جمله هایی کـه دارای یک فعل هستند را جمله ی ساده مـی گویند .

مانند : علی بـه مدرسه مـی رود . آیـا توهم بـه بازاررفتی ؟

جمله ی مرکب :

جمله هایی کـه بیشتر ازیک فعل دارند .

مانند : حتما کاری کنیم کـه درآینده حسرت این روزها را نخوریم .

نکته : بـه حروفی کـه درجمله ی مرکب جمله ها روبه هم متصل مـی کند حروف ربط پیوند مـی گویند .

حروف ربط عبارتنداز(و،که ، تا، اما ، ولی و.. )

به جمله هایی کـه بعدازحروف ربط مـی آیند جمله های وابسته یـا پیرومـی گویند.

جمله های لازم و متعدی:

جمله ی لازم : جمله هایی کـه مفعول نمـی پذیرند نیـازبه مفعول ندارند و فقط نیـازبه فاعل دارد .

علی پرید اوآمد

نـهاد فعل نـهاد فعل

فعل های جمله های بالا بـه گونـه ای هستند کـه نیـازبه مفعول ندارند .

نکته : بـه جمله های بالا ناگذرهم مـی گویند .

فعل متعدی :

جمله هایی کـه نیـازبه مفعول دارند فعل متعدی فعلی هست که علاوه برنـهاد فاعل بـه مفعول یـا متمم هم نیـازدارد .

مثال : علی غذا را خورد

نـهاد مفعول فعل (متعدی )

احمد کتاب خرید .

نـهاد مفعول فعل (متعدی )

نکته : بـه جمله های متعدی گذرا هم مـی گویند .

نکته : درجمله هایی کـه متعدی هستند به منظور سوالهای چه چیزی را وچهی را پاسخی دریـافت خواهیم کرد .

نـهاد وگزاره :

جمله های خبری بـه دوبخش 1 ـ نـهاد 2 ـ گزاره تقسیم مـی شوند .

نـهاد : جزئی هست که درباره ی آن خبر داده مـی شود صاحب خبر

گزاره : خبریـا گزارشی هست که درباره ی نـهاد داده مـی شود .

نکته 1 : قید متمم مفعول وفعل جزء گزاره اند .

نکته 2 ـ قسمت اصلی گزاره فعل هست که مـی تواند بـه دوصورت لازم ناگذریـا متعدی گذرا باشد

حرف اضافه و متمم :

حرف اضافه بـه تنـهایی معنا ندارد ولی هرگاه درجمله بیـابند بـه کامل شدن آن کمک مـی کنند .

برخی ازحروف اضافه ازدربه ازبهربه معنای مثل ومانند و..

نکته : برخی ازقید ها هم دارای حرف اضافه هستند .

نکته : قیدها را مـی توان ازجمله حذف کرد وبه چشم آسیب نمـی رسد .

علی با دشمنان جنگید ← علی جنگید (معنی کامل نیست )

علی با شتاب آمد ← عل آمد . (معنی کامل هست )

حذف : 1 . بـه قرینـه ی لفظی 2 . بـه قرینـه ی معنوی

1 ) حذف بـه قرینـه ی لفظی : وقتی فعلی دریک جمله ی مرکب یکباربیـاید ولی درجمله ی قبل یـا بعد ازآن نیـاید مـی گویند فعل بـه قرینـه ی لفظی حذف شده است.اوبه بازاررفته ووسیله ها را خریده هست بعد ازکلمـه رفته فعل هست وجودداشته کـه حذف شده هست .

2 . حذف بـه قرینـه ی معنوی : وقتی فعلی درظاهر جمله نباشد ولی درمعنای جمله فعلی پنـهان باشد مـی گویند فعل بـه قرینـه ی معنوی حذف شده هست .

آیـا توهم بـه مشـهد رفتی ؟ بله . یعنی بله من هم رفتم کـه حذف شده هست .

روابط واژگانی

شبکه ی معنایی مراعات نظیر :

به مجموعه ایی ازکلمات گفته مـی شود کـه درباره ی یک موضوع هستند ودریک زمـینـه ی خاص با هم ربط دارند درواقع یعنی وقتی مـی گوییم معلم یـا کشاورزبه یـاد چیزی مـی افتیم بـه این مجموعه شبکه معنایی مـی گویند .

نمونـه 1 : معلم دانش آمموزکلاس مدرسه معاون مدیر و...

نمونـه 2 : کشاورز بیل آب دروبذرو...

کلمات هم آوا همنویس جناس : بـه کلماتی گفته مـی شود کـه هم ازلحاظ آوایی وهم ازنظرنوشتاری یکسان باشند ک درادبیـات بـه آن جناس یـا کلمات هم آوا مـی گویند .آن یکی شیراست اندربادیـه وین یکی شیراست اثربادیـه

حیوان شیر صحرا شیرنوشیدنی ظرف شیر

گورخر قبر

شور، ضد شیرین هیجان

کلمات هم نویسه :کلماتی هستند کـه دارای املای یکسانی هستند ولی ازنظرتلفظ و معنا هیچ ارتباطی با هم ندارند .

کرم / کرم /کرم شکر /شکر/عالم /عالم

کلمات هم خانواده :کلمایت کـه اززبان عربی وارد زبان فارسی شده اند وریشـه ی مشترک دارند .

کتاب ، کاتب ، مکتوب ، مکاتبه ، ... ک َ تَ بَ

علم ، عالم ، علما، تعلیم ، معلم ، ... عَ لَ مَ

نکته : با توجه بـه خصوصیت زبان فارسی درانی زبان هم خانواده وجود ندارد ولی مـی توان کلماتی کـه دارای ریشـه ی فعلی هستند یعنی بن ماضی وبن مضارع مشترک دارند را هم خانواده دانست مثل تابید ، تابناک ، تابه ، تابش ، مـهتاب و...

نکته : بعضی ازکلمات فقط جزء مشترک دارند ولی هم خانواده بـه حساب نمـی آیند نمونـه : دل انگیز، دل گیر ، دل گشا ، دلافروز، دل درد و....

نمونـه : کتاب فروش ، کتا ب دار، کتاب خونـه و.....

چند معنایی : برخی ازکلمات فقط یک معنی ندارند بلکه با توجه بـه جمله ایی کـه درآن قراردارند معانی متفاوتی بـه خود مـی گیرند .

نمونـه : او کتابش را گرفت . دلش گرفت . ماه گرفت .

این بسته سنگین هست گوش پدربزرگم سنگین شده هست .

چند تلفظی : بعضی ازکلمات درفارسی رایج و معیـاربه دوشکل تلفظ مـی شوند.

نکته: هردوتلفظ صحیح بوده وهیچ کدام بـه دیگری برتری ندارد .

آسمان : آ+سِ+مان /آس+مان

یـادگار: یـا +دِگار/یـاد+گار

مـهربان : مـه +رَ+بان/مـهر+بان

کلمات هم آوا : کلماتی کـه فقط تلفظ یکسانی دارند ولی ازلحاظ معنایی با هم متفاوت هستند .نمونـه : خویش/خیش خاست /خواست خوار/خار

حیـات /حیـاط اساس /اثاث صبا /سبا

مترادف : بـه دویـا چند کلمـه گفته مـی شود کـه تقریباً دارای معنای یکسانی هستند یعنی اگردرجمله ها بـه جای هم بـه کارروند جمله ها تقریباً هم معنی هستند .

نمونـه : من کوشش کردم من تلاش کردم .

او با تمام توان کارمـی کند . اوبا تمام قدرت کارمـی کند .

متضاد : دویـا چند کلمـه کـه معنی ضد هم دارند .

سیـاه # سفید زن # کوتاه تاریک # روشن

پدروفرزندی : این کلمـه ای کـه رابطه ی پدرفرزندی پسری را نشان مـی دهد .

محمد ابن عبدا......محمد پسر عبدا..... علی ابن ابیطالب علی پسر ابیطالب

معادل سازی برابر :هرگاه کلماتی را کـه اززبان های دیگروارد زبان فارسی مـی شوند به منظور سادگی درتلفظ وحفظ زبان فارسی ازمعادل هایـا برابرآن کلمات استفاده مـی کنیم کـه ه آن معادل سازی یـا واژه گزینی استفاده مـی کنیم کـه این وظیفه بـه عهده ی فرهنگستان زبان فارسی هست .

ماشین ... خودرو کامپیوتر... رایـانـه اس ام اس ... پیـامک

موبایل ... تلفن همراه سوبسید ... یـارانـه آدرس ... نشانی

کنایـه : پوشیده سخن گفتن یـا سخنی کـه دارای دومعنی نزدیک حقیقت ومعنی دورمجازباشد وخواننده یـا شنونده بعد ازکمـی تامل معنی دوم را منظوراصلی گوینده یـا نویسنده هست را درک مـی کند .

هنوزازدهن بوی شیر آیدش .

1. معنی اول :ی کـه شیر مـی خورد دهانش بوی شیرمـی دهد .2.معنی دوم : هنوزجوان و ناپخته هست .پاتوی کفش دیگران : کنایـه ازدخالت درکارکسی .دم بـه تله ن: کنایـه ازمطیع نشدن

اختصار(تخفیف )

دربعضی موارد شاعریـا نویسنده صورت کوتاه شده ی کلمات را بـه کارمـی برد کـه به آن اختصار، مخفف یـا تخفیف گویند .

درنومـیدی بسی امـید است...ناامـیدی

یکی روبهی دید بی دست و پا ... روباهی

برون .... بیرون کنون .. اکنون ار.....اگر گر....اگر کآن ..... کـه آن وین....واین

گفتگو(دیـالوگ ) : جزء مـهم زندیگ وعنصر مـهمـی ازداستانـهای کوتاه یـا بلند بـه گفتگوی شخصیت ها دیـالوگ مـی گویند .

نام آوا : کلماتی کـه انسانـها به منظور صداهایی مثل آب پرندگان و... قرارمـی دهند .

خش خش برگ ها جیک جیک گنجشک ها مـیومـیوگربه ها

شر شر آب غارغارکلاغ ها بع بع ان

گونـه ی گفتاری ونوشتاری

گونـه ی گفتاری : نوشته های گفتاری بـه نوشته هایی مـی گیوند کـه به نثر محاوره یـا نثرشکسته معروف هستند .

ازتون ممنونم .....ازشما ممنونم .

یکی بود یکی نبود غیرازخدا هیشکی نبود ...یکی بود یکی نبود غیرازخدا هیچ نبود .

گونـه ی نوشتاری :گفتارریشـه درطبیعت وفطرت دارد ولی خط ونوشتارریشـه درفرهنگ و اجتماع خود ساخته هست وبرای رساندن مفاهیم خبرها دستورها و....برایـانی کـه ازمکان و موقعیت نویسنده دورهستند ونویسنده با خواننده بـه طورمستقیم رودررونیستند .

نمونـه :

گفتار

آسونی

تمبل

دمبه

شمبه

نوشتار

آسانی

تنبل

5نبه

شنبه

ویژگی گونـه نوشتاری :

1. نوشتارثابت هست 2. سنجیده ترازگفتاراست .3. نوشتاربا اهمـیت ترازگفتاراست 4.نوشتاریک طرفه هست ولی گفتاردوطرفه است. نامـه دوستانـه :

نوشته های هست که بـه گونـه مختلف وبا اه متفاوت درمـیان دوستان و آشنایـان نوشته وردوبدل مـی گردد. درنامـه دوستانـه حتما توجه داشت درآنچه مـی نویسیم حال و مقام مخاطب خود را درنظربگیریم وبا کلماتی سنجیده وآینده گری اقدام بـه نوشتن نماییم

اساسی ترین ویژگی نامـه های دوستانـه این هست که تقلیدی نیست ولحن کلام درآنـها صمـیمـی وخودمانی هست ولی حتما درعین سادگی بـه زبان معیـارفارسی نزدیک باشد.

خلاصه نویسی :

یکی ازراههای بدست آوردن مـهارت درنوشتن خلاصه مطالب یـا اکتسابی هست که آن را مطالعه مـی کنیم .

موارد ضروری کـه باید درخلاصه نویسی رعایت کنیم ازاین قرارند :

1. مشخص کنیم بـه چه مـیزان خلاصه کنیم . 2. قسمت بـه قسمت بخوانیم.3 . بهتراست بـه هنگام مطالعه زیرمطالب مـهم خط بکشیم . 4. مترادفات را کـه نیـازی بـه آوردن آنـها نیست حذف کنیم . 5 . جمله های توضیحی وتفسیری را کـه نیـاوردن آنـها ایرادی بـه مطلب وارد نمـی کند حذف کنیم .

یـادداشت برداری :

نوعی نوشته هست که ازنظم خاصی پیروی نمـی کن اما بـه هرحال حتما محتوای اثربخشی داشته باشد یعنی درخواننده هم حسی پیدید آورد وبهتراست درنوشتن یـادداشت ازشیوه طرح سوال نیزاستفاده شود هدف دراین نوع نوشته نوشتن به منظور ازیـاد نبردن هست .

یـادداشت برداری یعنی نوشتن چیزهایی کـه مـی شنویم یـا مـی بینیم یـا مـی خوانیم وقتی بـه مسافرت یـا گردش علمـی مـی رویم خوب هست دفتریـادداشت همراه داشته باشیم ودیده ها و شنیده ها یـا چیزهایی را کـه فکرمان رسیده هست درآن یـادداشت کنیم با منظم این یـادداشت ها مـی توانیم نوشته گزارش یـا خاطرات خود را بنویسیم بسیـاری ازنویسندگان بزرگ با استفاده ازیـادداشت های خود کتاب نوشته اند.

بازنویسی :

نوعی نوشته هست که درآن مـی کوشیم ضمن حفظ محتوا وپیـام نوشته اصلی تغییراتی را نیزدرآن ایجاد کنیم دربازنویسی باید:

1. زبان نوشته بـه زبان امروزی وساده وقابل فهم باشد .

2 .رویدادها قابل تجسم باشند بازسازی شوند .

3 . مطالب بـه کمک تتوصیف چهره ها صحنـه ها و حالات پرورانده شوند .به کمک بازنویسی مـی توانیم نوشته های ادبی گذشته را کـه زبانی نامانوس و مشکل دارند بـه صورت زبان امروزی ومعیـاردرآوریم .

این نوع نوشته بهترین تمرین به منظور نویسندگی هست .

ضرب المثل :

جمله ها وعبارت هایی هست که مبنای تعلیمـی ویـا آموزشی دارد کـه بـه نقل مـی شوند وبه قدری مورد قبول همگان هست که دررویدادها ی مشابه بـه کارگرفته مـی شود .

نمونـه : دیوارموش داره موش هم گوش داره .

درمواردی کـه اشاره بـه جاسوسان مـی شود وهشدارمـی دهد .

درنومـیدی بسی امـید هست پایـان شب سیـه سپیداست .

1. سالی کـه نکوست ازبهارش پیداست .

2. آشپزکه دوتاشد اش یـا شورمـی شود یـا بی نمک .

3 .قطره قطره جمع گردد وانگهی دریـا شود .دانایی توانایی هست یعنیی کـه داناست تواناست. حکایت : نقل مطالب یـا داستانی ویـا بیـان حالی نمودن ویـا سرگذشتی را روایت حکایت شامل : افسانـه ها قصه ها داستانـها وسرگذشت هاس .نمونـه : داستانـهای : قصه عینکم اثررسول پرویزی کباب غازاثرمحمد علی جمال زاده شب مرگ ستاره محسن مخملباف پیرجنگی اثرمولوی سیمرغ وسی مرغ اثرعطارشکارشکارچی مـهدی شجاعی

حکایت حاوی مطالب مفید اخلاقی اجتماعی هستند مانند قصص قرآن داستان های قرآن مجید وداستانـهای گلستان وبوستان سعدی .

افسانـه :

اثاری هست که بـه نثروشعرنوشته مـی شوند وموضوع آنـها ازفکروخیـال بـه وجود آورنده اش نشات سرچشمـه مـی گیرد این گونـه آثارنیزشامل پیـام های اخلاقی پند واندرز واداب ورسوم و عقاید هست .

دلاوری های امـیرارسلان نامدارـ قصه های هزارویک شب .

شعر : رستاخیز کلمات سخن یـا کلام خیـال انیگزاست کـه دارای وزن قافیـه وآهنگ هست درحقیقت هنرشعربیـان اندیشـه های والا وبه وجود آوردن زیبایی بـه وسیله کلمات هست تاریخ گذشته بشرنشان مـی دهد کـه ادمـی اززمان های گذشته حتی آنگاه کـه زبان سخن گفتن را به منظور بیـان مفاهیم ذهنی خود پدید نیـاورده بود گاه گاه با خویشتن زمزمـه ای داشته هست چنان کـه هنوزنیز چوپانیـان و ساربانان دردل دشت ها و کوه ها زمزمـه های دلنشین خود را با نوای کلمات ساده مـی آمـیزند.

به قول محمد حسین شـهریـار شاعر معاصر :

نظم نغزولطیف را گویند شعر فکرظریف را گویند .

انواع شعر :

شعرازنظر موضوعی ونوع تاثیری کـه درافراد مـی تواند داشته باشد بـه چند گونـه ساخته مـی شود .

1 ـ اشعارحماسی یـا رزمـی :

که بـه وجود آورنده حس شجاعت جوانمردی مـیهن دوستی بردونوع هستند .

1 .ملی وطبیعی

2. مصنوعی غیرواقعی : مانند اشعارفردوسی شاهنامـه یـادرگرشاسب نامـه اثر اسدی

2 ـ اشعارغنایی یـا بزمـی : کـه هیجان لطیف وعواطف انسانی را برمـی انگیزاند مانند اشعارسعدی حافظ ، مولوی ، سهراب سپهری ، شـهریـار، پروین اعتصامـی و...

نمونـه ازسپهری : قایقی خواهم ساخت

خواهم انداخت بـه آب

دورباید شد ازاین خاک غریب ...

3ـ اشعارتعلیمـی : کـه پندها واندرزهای اخلاقی عرفانی واجتماعی مـی دهد مانند : اشعارناصر خسروسعدی مولوی اعتصامـی سنایی ملک الشعرای بهار صائب تبریزی و....

نمونـه : ازسعدی

مزن برسرناتوان دست زور کـه روز ی درافتی بـه پایش چومور

بشنوازنی چون حکایت مـی کند وزجداییـها شکایت مـی کند (مولوی )

2ـ اشعارغنایی :غنادرلغت بـه معنی سرود نغمـه وآوازخوش هست واثر غنایی بـه شعرونثری گفته مـی شود کـه گزارشگرعواطف واحساسات شخصی شاعر ازعشق دوستی رنج نامرادی وطن دوستی آزادی وهرآنچه کـه روح آدمـی را تحت تاثیر قرارمـی دهد باشد این احساسات واندیشـه ها مـی توانند عاشقانـه مذهبی فلسفی ویـا اجتماعی باشند .

ازمشـهورترین شاعران ونویسندگان آثارغنایی مـی توان بـه حافظ سعدی مولانا بهارنیما یوشیج سهراب سپهری شـهریـارو...اشاره کرد .

شعرنووسنتی :

شعرکلام خیـال انگیزکه دارای وزن قافیـه وآهنگ استیـا سخنی هست که ازانسان تراوش مـی شود وغرض آن هست که دیگران را تحت تاثیر قراردهد بـه قول پژمان بختیـاری شعرخوش آن نیست کـه برادریش شعرخوش آن هست که راهت زند پویـه دهد مرکب اندیشـه را خوانی ودریـایی وبگذاریش پنجه بدامان نگاهت زند جلوه دهد رنج سخن پیشـه را.قافیـه درشعرسنتی اجباری هست ولی درشعرنونظم مشخصی ندارد .

نام آنـهاست نام خدای سرنامـه رارواج افزای

نکته : شعرسنتی قالب های متفاوتی دارد اما قافیـه درشعرنونیمایی ازکوتاه وبلند شدن مصراع ها حاصل مـی شود .

آب را گل نکنیم درفرودست انگارکفتری مـی خورد آب یـا کـه دربیشـه ی دورسیره های پرمـی شوید یـادرآبادی کوزه ای پرمـی گردد آب را گل نکنیم .

شاید این آب روان مـی رود پای سپیداری تافروشوید اندوه دلی .

مصراع :

هربیت درشعرشامل دوقسمت هست که هریک ازاین قسمت هایک مصراع نام دارد بـه عبارت دیگرکم ترین مقدارسخن وزن داریک مصراع هست نمونـه : چوایران نباشد تن من مباد ..... هرکه دل پیش دلبری دارد ..........

بیت :

واحد شعریک بیت هست که شامل دومصراع مـی باشد .

نمونـه :

یـادت بدست باشد اگردل نـهی بـه هیچ درمعرضی کـه تخت سلیمان رود بـه باد حافظ

نمونـه :

چوایران نباشد تن من مباد بدین بوم وبرزنده یک تن مباد فردوسی

قافیـه :

صداها یـا حروف مشترکی پایـان مصراع هاست کـه درتاثیر بخشی وزیبایی شعر نقشی مـهمـی دارد ودرهربیت مانند نشانـه ای هست که پایـان یک بیت و شروع قسمت دیگری را نشان مـی دهد وبه تنظیم فکرواحساس شاعروموسیقی شعرکمک مـی کند .

قافیـه درشعرسنتی اجباری هست ولی درشعرنونیمایی نظم مشخصی ندارد وبا کوتاه وبلند شدن مصراع ها ایجاد مـی شوند .

قالب شعر

اگربه نحوه تکرارقافیـه دقت کنیم مـی بینیم شکلی کـه قافیـه بـه شعرمـی بخشد قالب نام دارد تفاوت قالب ها درچگونگی قافیـه آنـها هست به عبارت بهترنحوه تکرارقافیـه درشعرتعداد بیت ها محتواووزن نوع قالب را مشخص خواهد کرد .

بنابراین یکی ازعناصر شعرشکل ظاهری آن هست که عناصر دیگرشعرمانند عاطفه خیـال آهنگ وزبان درآن شکل مـی گیرد ونشان دهنده پیوند مناسب بین این اجزاء وعناصر هست .

قالب های مشـهورشعرفارسی عبارتنداز غزل مثنوی رباعی قصیده قطعه آزاد نیمایی و...

غزل :

قالبی ازشعراست کـه درآن قافیـه مصراع اول با مصراع های دوم دارای قافیـه مشتک باشد حداقل این قالب شعر 5 بیت دارد .

موضوع این نوع قالب شعری بیشتر بیـان احساسات وعواطف انسانی مانند غم وشادی وعشق هست .

مشـهورترین غزل سرایـان ایران عبارتندازسعدی حافظ صائب تبریزی محمد حسین بهجت تبریزی شـهریـار ملک الشعرای بهارو....

سحربلبل حکایت با صبا کرد کـه عشق روی گل با ماچها کرد

ازآن رنگ رخم خون دردل افتاد وزآن گلشن بـه خارم مبتلاکرد

غلام همت آن نازنینم کـه کارخیربی روی وریـا کرد

من ازبیگانگان هرگزننالم کـه بامن هرچه کرد آن آشنا کرد

گرازسلطان طمع کردم خطابود ورازدلبروفا جستم وفا کرد

بشارت بربه کوی مـی فروشان کـه حافظ توبه اززهد وریـا کرد

مثنوی دوگانی :

دراین قالب شعری هربیت قافیـه جداگانـه ای دارد وبیشتر موضوع آن داستان هست داستان های عرفانی عاشقانـه و.....

این قالب شعری مخصوص ایرانیـان وفارسی زبانان هست وازآغازشعرفارسی تاکنون مورد توجه بوده هست موضوع آن بیشترحماسی پهلوانی اخلاقی عاشقانـه وعارفانـه هست ومناسب ترین قالب به منظور بیـان مطالب طولانی هست .

ازمثنوی سرایـان مشـهورمـی توان بـه : فردوسی نظامـی عطارمولوی وسعدی اشاره کرد .

نمونـه ای ازبوستان سعدی :

شبی یـاددارم کـه چشمم نخفت شنیدم کـه پروانـه با شمع گفت

که من عاشقم گربسوزم رواست تورا گره وسوزباری چراست ؟

بگفت ای هوادارمسکین من برفت انگبین یـارشیرین من

چوشیرینی ازمن بـه درمـی رود چوفرهادم آتش بـه سرمـی رود

همـی گفت وهرلحظه سیلاب درد فرومـی دویدش بـه رخسارزرد

که ای مدعی عشق کارتونیست کـه نـه صبری نـه یـارای سوخت

توراآتش عشق اگرپربسوخت مرا بین کـه ازپای تاسربسوخت

قصیده :

قالبی ازشعراست کـه مصراع اول و مصراع های دوم آن با هم هم قافیـه هستند همانند غزل وتعداد بیت های آن از15 بیت بیشتراست موضوع آن بیشترپندواندرز حکمت مدح عرفان و.. هست این قالب شعرازنیمـه قرن سوم درادبیـات فارسی بـه تقلید ازشعرعربی پدید آمد تخلص یـا نام شعری شاعرمعمولاً درپایـان قصیده مـی آید .

شاعران مشـهوراین قالب :

رودکی ، ناصرخسرو، خاقانی ، سعدی ، ملک الشعرای بهار، دکترحمـیدی ، مـهرداد اوستا و...

ابیـاتی ازقصیده رودکی

بوی جوی مولیـان آید همـی یـادیـارمـهربان آید همـی

ریگ آموی ودرشتی راه او زیرپایم پرنیـان آید همـی

آب جیحون ازنشاط روی دوست خنگ مارا تامـیان آید همـی

ای بخارا شاد باش وشادزی مـیرزی توشادمان آید همـی

مـیرماه هست وبخارا آسمان ماه سوی آسمان آید همـی

مـیرسرواست وبخارا بوستان سروسوی بوستان آید همـی

رباعی :

این قالب ازچهارمصراع تشکیل شده هست که مصراع اول با مصراع های دوم وچهارم هم قافیـه هستند موضوع این قالب شعری بیشترعرفان فلسفه پندواندرز مطالب اخلاقی وکوتاهی عمر پرهیزازغم هست ومناسب ترین قالب به منظور ثبت لحظه های کوتاه شاعرانـه هست ازشاعران مشـهوراین قالب شعری مـی توان ابن یمـین فریومدی انوری خیـام عطارمولوی وسنایی را نام برد .

نمونـه ازخیـام :

ای کاش جای آرمـیدن بودی یـا این ره دوررا رسیدن بودی

کاش ازپس صدهزارسال ازدل خاک چون سبزه امـید بردمـیدن بودی

قطعه :

قالبی ازشعراست با حداقل دوبیت کـه مصراع های دوم بیت ها با هم داری قافیـه یکسان مـی باشند .موضوع های آن بیشترپندواندرز مدح ومطالب اخلاقی واجتماعی هست .شاعران معروف این نوع شعر عبارتند از : سعدی انوری ابن یمـین وپرونی اعتصامـی .

نمونـه ای ازسعدی :

گلی خوشبوی درون روزی رسید ازدست محبوبی بـه دستم

بدوگفتم مشکی یـا عبیری کـه ازبوی دلاویزتومستم ؟

بگفتامن گلی ناچیزبودم ولیکن مدتی با گل نشستم

کمال هن درمن اثرکرد وگرنـه من همان خاکم کـه هستم

چند نکته ادبی :

تشبیـه :

تشبیـه درلغت بـه معنی چیزی را بـه چیزی دیگرمانند هست ودراصطلاح یعنی مقایسه وکشف و یـاد آوری شباهت هایی بین دویـا چند متفاوت کـه حاصل دقت وذوق واستعدادشاعریـا نویسنده هست .

آن جا کـه بایددل بـه دریـازدهمـین جاست دریـای شورانگیز چشمان توزیباست

شاعرچشمان یـارش را بـه دیرا تشبیـه کرده هست (علت تشبیـه شورانگیزی)

تاکند نغمـه ای چودریـا ساز حتما گشاد چون دریـا

(هوشنگ ابتهاج معاصر )

شاعر را بـه دریـا تشبیـه کرده هست (علت تشبیـه : وسعت )

خیـال انگیزی :

قدرت ذهن شاعر دربرقراری ارتباط با جهان اشیـا و طبیعت اطراف خود وکشف رابطه های ذهنی و بوجود آوردن تصویرهای خیـال کـه موجب مـی شود عاطفه و اندیشـه شاعر جنبه شعری بـه خود گیرد وازصورت بیـان مستقیم عتادیو رایج بیرون آید .

نمونـه :

چشم حافظ زیربام قصر آن حوری سرشت شیوه جنات تجری تحت الانـهارداشت .

دراین بیت حافظ با بـه کاربستن تصاویرخیـالی ازمعشوق خود بـه حوری سرشت تعبیر نموده که تا علاوه برپاکی وزیبایی او با توصیف بهشت وجویباردرآن تناسب داشته باشد همچنین دربیـان بسیـاری اشک خود با بکاربردن تشبیـهی زیبا لذت ادبی بـه خواننده مـی رساند

تشخیص (جان بخشی بـه اشیـاء)

دراین گونـه نوشته ها شاعریـا نویسنده بـه موجودات بی جان وروح جان بخشیده باعث مـی شود کـه اشیـا همچون آدمـیان حرف بزنند حرکت کنند ویـا حرکات مشابه آنـها را انجام دهند مانند: شوق مـی آمد دست درگردن حس مـی انداخت فکربازی مـی کرد سهراب سپهری ).

نمونـه دیگر:

من یـارمـهربانم دانا وخوش بیـانم

دارم سخن فراوان با آنکه بی زبانم

مدادرنگی ها با هم گفتگومـی د خودشان را رنگ د وبعد هم خسته شدند وخوابیدند آیـا کتاب مـی تواندحرف بزند؟ آیـا اشیـای بی جان دیگرمـی توانند با ماگفتگوکنند ؟ درست هست که نمـی توانند اما نویسنده وشاعرمـی تواند بـه آنـها جان بدهد واززبان آنـها حرف بزند یـا با آنـها سخن بگوید بـه این کارجان بخشی بـه اشیـامـی گویند .

باغ سلام مـی کند سروقیـام مـی کند سبزه پیـاده مـی رود غنچه سوارمـی رسد (مولوی)

ای پید پای دربند ای گنبد گیتی ای دماوند (ملک الشعرای بهار)

ای ابرگه بگریی وگه خندی داندت چگونـه ای وچندی ؟ (مسعود سعدسلمان)

به تنـها یکی گوربریـان کنی هوارا بـه شمشیر گریـان کنی (فردوسی )

عاطفه :

آن چیزی هست که هدف هرشاعر درشعرش هست وموجب کمال بخشیدن آن مـی شود بعبارت دیگروجود عاطفه درشعرنشانـه ای ازمن واقعی شاعراس وشناخت اوازجهان.نمونـه :

بمـیرید بمـیرید دراین عشق بمـیرید دراین عشق چومردید همـه روح پذیرید

بمـیرید بمـیرید ازاین مرگ مترسید کزاین خاک برایید سماوات بگیرید

دراین اشعارمولوی ازعشق سخن مـی گوید کـه مرگ درآن عشق مانند زندگی هست هرگاه انسان ازاین عشق پاک بمـیرد اززندان تن آزاد مـی شود وبه آسمان ونزد خداخواهد رفت .

وزن :

شما با شنیدن هریک ازمصراع ها آهنگی خاص را درآن احساس مـی کنید کـه آن را دریک جمله معمولی نمـی بینید این آهنگ درتمام مصراع ها یکسان هست وآن همان وزن شعراست .

وزن شعرازنظرنظمـی کـه درچگونگی قرارگرفتن کلمات آن مصراع هست به وجود مـی آید بعبارت بهترنوعی تناسب هست وتناسب حاصل ازدرک وحدت درمـیان اجزاء وتعدد بعد شعر آهنگ های معینی را درخود جمع آوری مـی کند وشکل خاصی ازآنـها مـی سازد کـه با تکرارآنـها وزن بـه وجود مـی آید هرچه تناسب بیشتر باشد وزن دلپذیرترخواهد بود .

منابع :

دستورزبان وادبیـات بـه زبان ساده ـ مولفان : سید بهنام علوی مقدم ـ مـهنازصلاحی

کتاب زبان فرسی سال اول دبیرستان

کتاب آرایـه های ادبی دوره ی دبیرستان

نام

حرفه

محل تولد

تاریخ تولد

اثاروتوضیحات

27- هوشنگ

مرادی کرمانی

نویسنده

سیرج کرمان

معاصر

1- مجموعه پنج جلدی قصه های مجید عضوفرهنگستان زبان وادب فارسی

28- نصرالله مردانی

شاعر

معاصر

1- خون نامـه خاک 2ـ شیخ سخن 3ـ قیـام نور4ـ آتش نی

29- مرتضی مطهری

نویسنده

معاصر

ازشاگردان امام خمـینی بود.1-خدمات متقابل اسلام وایران 2-داستان وراستان 3-تماشاگه راز4-سیری درنـهج البلاغه 5- جاذبه وعه علی (ع)

30- مولوی

شاعر

هفتم

مثنوی معنوی 26000بیت آرامگاه وی قونیـه ترکیـه

31- نظامـی

شاعر

هفتم

1- مخزن الاسرار2ـ لیلی ومجنون 3ـ هفت پیکر4ـ خسرووشیرین 5ـ اسکندرنامـه

32- بابک نیک طلب

معاصر

1- پیشوازروشنی 2ـ نردبانی ازستاره

33- ویتاتوی ژیلینیسکال

معاصر

1 ـ ملخ شجاع شامل چهارداستان بـه نام های ملخ شجاع دانـه ی برقی کـه آب نشد کرم کنجکاووآدم آهنی وشاپرک حشرات کوچک کرم ها وپروانـه ها

34- غلامحسین یوسفی

محقق ونویسنده

معاصر

تسلط بـه زبان عربی ـ انگلیسی ـ فرانسه 1 – دیداری با اهل قلم 2 ـ برگ هایی درآغوش باد 3 ـ چشمـه ی روشن

نام

حرفه

محل تولد

تاریخ تولد

آثاروتوضیحات

15ـ سعدی شیرازی

شاعر

شیراز

هفتم

1-بوستان بـه شعر2-گلستان بـه نثرومجموعه ی آنـها کلیـات سعدی

16- شیخ محمود شبستری

شاعر

هشتم

گلشن راز

17ـ سید مـهدی شجاعی

نویسنده

معاصر

1-دوکبوتردوپنجره یک پرواز2- ضریح چشمان تو3- کشتی پلوگرفته 4- ازدیـارحبیب 5-پدرعشق وپسر

18- علی شریعتی

نویسنده

مزینان خراسان

معاصر

1- فاطمـه فاطمـه هست 2-کویر3-اسلام شناسی

19- محمد حسین شـهریـار

شاعر

تبریز

معاصر

به فارسی وترکی شعرمـی گفت منظومـه ترکی وی حیدربابابه سلام

20- سید جعفرشـهیدی

نویسنده

بروجرد

معاصر

1-زندگی ابوذرغفاری 2-انقلاب بزرگ 3-زندگی حضرت 4 –زندگی حضرت فاطمـه ص 5- زینب س شیرزنی کـه 6- محدودیت دراسلام 7- جنایتکاران چه مـی انیشند آخرین کاروی 8 – ترجمـه نـهج البلاغه

21- کیومرث صابری فومنی

نویسنده

معاصر

معروف بـه گل آقا دوکلمـه حرف حساب و هفته نامـه طنز

22- بدیع الزمان فروزانفر

ادیب وشاعر

معاصر

1- سخن و سخنوران 2 – ماخذ قصص وتمثیلات 3 – احدایث مثنوی 4 – فیـه مافیـه

23- ابوالقاسم فردوسی

شاعر

توس خراسان

پنجم

در80سالگی درگذشت مردی شیعه مذهب 25 تا30درسرودن شاهنامـه زحمت کشید

24- ناصرخسروقبادیـانی

شاعر

پنجم

1.سفرنامـه 2.وجه دین 3.زادالمسافرین

25- سعید کاظمـی آشتیـانی

تهران

معاصر

به خاطرزحمات وی کشورایران درزمـینـه های طب وعلوم زیستی بـه موفقیت نائل شد .

26-محمد جواد محبت

شاعر

کرمانشاه

معاصر

1.رگبارکلمات 2.کوچه باغ آسمان 3.بابال برپرنده سفرکن

نام

حرفه

محل تولد

تاریخ تولد

آثاروتوضیحات

6- خواجه عبدالله انصاری

شاعر

هرات

قرن پنجم

1.مناجات نامـه 2.الهی نامـه کـه بهنثر هنگین سجیع هست به اوپیرهرات مـی گویند .

7- جامـی

شاعرونویسنده

نـهم

1.دیوان کامل اشعار2.مثنوی هفت اورنگ نظم 3.بهارستان بـه نثرکه بـه تقلید ازگلستان سعدی آن را نوشته هست .

8-محمد تقی جعفری

نویسنده

تبریز

تولد: 1304فوت : 1377معاصر

آثارعلمـی درباره ی نـهج البلاغه مثنوی مولوی وی بـه درجه اجتهاد درسالگی رسید

9- حافظ

شاعر

شیراز

قرن هشتم

دیوان حافظ قرآن را با 14 روایت حفظ نمود درشیراز فوت کرد وآرام گاهش شیراز هست .

10-غلامعلی حداد عادل

نویسنده

تهران

تولد : 1324معاصر

1.کتاب تمـهیدات 2. فرهنگ برهنگی وبرهنگی فرهنگی

11-محمود حکیمـی

نویسنده

تهران

معاصر

اولین کتاب اودرباره واقعه عاشورا با کمک آیت الله مکارم شیرازی 1.زندگانی حضرت زینب 2.زندگانی حضرت امام حسین 3.سیرت وشخصیت حضرت محمد ص 4.حس ششم 5.آموزش کودکان نابینا 6.وجدان 7.به سوی ساحل 8. پیـام آورمحبت 9.داستان های آموزنده به منظور کودکان

12-پروین دولت آبادی

شاعر

تهران

1303

1- شوراب 2- آتش 3 – آب برقایق ابرها

13-علی اکبردهخدا

ادیب شاعرلغت شناس سیـاستمدارروزنامـه نگار

تهران

تولد : 1297 وفات : 1334معاصر

1- روزنامـه صوراسرافیل 2- امثال وحکم درجلد 3 – لغت نامـه درتهران فوت کرد ودرگورستان ابن بابویـه درشـهرری بـه خاک سپرده شد .

14- سهراب سپهری

شاعرونقاش

کاشان

معاصر

رله نیما را ادامـه داده ونخستین شعرنیمایی اونام مرگ رنگ ما هیچ ما نگاه هشت کتاب

نام

حرفه

محل تولد

تاریخ تولد

اثاروتوضیحات

1- مـهدی آذریزدی

نویسنده

خرم شاه یزد

1300(معاصر)

1- قصه های خوب به منظور بچه های خوب برنده جایزه یونسکو-1345 2- قصه های مثنوی مولوی 3- قصه های قرآن 4- قصه های شیخ عطار5- قصه های گلستان وملستان

6-حق ومحق7-هشت بهشت 8-اصل موضوع 9- قصه های چهارده معصوم 10- قصه های ساده وگربه ناقلا

2- نادرابراهیمـی

نویسنده وسینما گر

تولد: 1315وفات : 1387معاصر

1.کلاغ ها 2.سنجاب ها 3.دورازغصه 4.قصه سازوسیب 5 .قصه های ریحانـه خانم 6.نوسازی حکایت های خوب قدیم برا یکودکان نخستین کتاب اوخانـه ای به منظور شب دیداربا مردی کـه درفراسوی یـاورآمده درمورد زندگی امام خمـینی هست .

2-علی اسفندیـاری نیما یوشیج

شاعر

دهکده یوش ازمازندران

تولد : 1276فوت : 1338معاصر

1.افسانـه 2.ای شب 3.قصه های رنگ پریده معلم اونظام وفا بود وازنیما یوشیج بعنوان پدرشعرنویـادمـی شود .

پروین اعتصامـی

شاعر

تبریز

تولد : 1285فوت: 1320معاصر

پدرش اعتصام الملک آشتیـانی بود ازهشت سالگی شعرمـی گفت دیوان شعراثراوست نخستین شعرهایش را درمجله بهاربه چاپ رساند براثرحصبه فوت کرد ومرقدش درقم است

قیصرامـین پور

شاعر

گتوند شوشتر

تولد : 1338فوت : 1386معاصر

1- درکوچه ی آفتاب 2-تنفس صبح 3- مثل چشمـه مثل رود 4- بـه قول پرستوها 5- آینـه های ناگهانی وی اول دررشته جامعه شناسی وپزشکی پذیرفته شد ولی بـه ادبیـات روی آورد ودکترهای آن را پذیرفت .

12

/

ممـیز خط مورب

1)برای جدا روزماه سال خواهشمند هست درتاریخ 24/1/76 درمحل مدرسه حضوربه هم رسانید 2)برای جدا مصرع های یک بیت : ای آدم ها یک نفر دارد کـه دست وپای دائم مـی زند درآب

13

*

ستاره

1- به منظور توضیح یک کلمـه درپاورقی 2)درآغازیک سطر بـه نشانـه ی شروع مطلب جدید

14

پیکان

برای نشان نتیجه ی ترکیب چند جزء یـا تجزیـه ی یک کلمـه : ازپا افتادن ازچند بخش تشکیل شده هست ←ازحرف اضافه +پا اسم +افتادن مصدر

15

"

ایضاً

علامت جملات وکلمات مشابه : کتاب سال اول دبیرستان هرجلد 2000ریـال کتاب سال دوم دبیرستان هرجلد 2250ریـال

16

{}

آکلاد

دوابرو

برای نشان انشعاب :

اسم ها ازنظرساخت چهاردسته اند : ساده ومشتق ومرکب ومشتق ـ مرکب

17

=

تساوی

برای نشان تساوی مـیان دومطلب : آمدم کـه تورا ببینم = به منظور دیدن توآمدم .

5)هرگاه کلمـه ای درآخرسطرنگنجد با قراریک خط فاصله بقیـه ی آن را درسطر بعد مـی نویسیم : درنگارش هایی کـه جنبه ی ادبی دارند استفاده ازاحساس وعاطفه صورخیـال صمـیمـیت شیوه های مـهم پرورش مطلب هستند .

9

...

سه نقطه

1) به منظور نشان جملات وکلمات محذوف : کنایـه ، استعاره مجاز تشخیص و...جنبه هایی ازصورخیـال را تشکیل مـی دهند 2) شما ....شما ...زبانم لال ... 3)برای نشان کشش هجا درگفتار: سقف هر... ی ریخت .آها ...ی حسین ، کجایی؟ 4) افتادگی کلمـه یـا کلماتی ازیک نسخه ی خطی : اول چیزی کـه نگاه کنند روزقیـامت نمزبود اگرتمام باشد وبه شرط بپذیرند ودیگر..چنان کـه باشد بپذیرند .

10

[]

قلاب

1)مطالبی کـه جزءاصل کلام نباشد: معلم : خوشحالم کـه اعلام کنم کلاس شما بین سایر کلاس های مدرسه بالاترین نمره راب کرده هست [ابرازاحساسات دانش آموزان کلاس ]2) درتصحیح متون کلمات الحاقی یـا توضیحات احتمالی درقلاب گذاشته مـی شود گفت : من مردی طرارم تواین زربه من امانت دادی 3) دستورهای اجرایی درنمایش نامـه ها : حسین با نیش خند فکرمـی کنید این کاربه صلاح شماباشد ؟

11

()

کمانک پرانتز

1) معنی ومعادل یک کلمـه : زندگی نامـه بیوگرافی وحسب حال اتوبیوگرافی دوحوزه ی مـهم نگارشی هستند 2) توضیح بیشتر : بنای واقع گرایی همان رئالیسم درمکاتب ادبی غربی برحقیقت گرویی هست 3 ) ذکر تاریخ شـهرت تخلص نام سابق و.. ابن سینا 370- 428هـ ازنوابغ شرق و جامع علوم گوناگون بود .

4

؟

علامت سوال

1) درپایـان جمله های پرسشی : آیـا تاکنون کتاب گلستان سعدی را خوانده ای ؟ 2 ) به منظور نشان مفهوم تردید یـا استهزا: وفات حافظ در721؟ اتفاق افتاد اونابغه ؟ هست .

5

!

علامت تعجب یـا خطاب

1)درپایـان جمله ی تعجبی تاکیدی عاطفی عجب روزگاری هست ! 2)پس ازاصوات : هان !ای دل عبرت بین

6

" "

گیومـه

1)سخنی کـه به طورمستقیم ازجایی یـای نقل مـی شود : پیـامبرفرمودند طلب دانش برهرمسلمانی واجب هست 2 )اسامـی وعناوین واصطلاحات علمـی یـا فنی فقط باراول صورخیـال ازاجزای اصلی شعراست .

7

؛

نقطه ویرگول

1) به منظور جدا جمله هایی کـه ازجهت ساختمان ومفهوم مستقل بـه نظرمـی رسند ولی دریک عبارت طولان یبا یک دیگربستگی معنایی دارند دانش آموزباید درس بخواند منظم باشد وبه سخنان معلم گوش فرادهد 2)دربیـان توضیح و مثال پیش ازکلمـه های مثلاً فرضاً یعنی و... هنگام نگارش حتما خوب دید یعنی دقت داشت وهوشیـاربود .

8

=

خط فاصله

1)درمکالمـه ی بین اشخاص داستان ها یـا نمایش نامـه ها یـا ذکرمکالمات تلفنی درابتدای جمله وازسرسطر بـه جای نام گوینده : کجا بودی ؟کتاب خانـه .چه کتابی انتخاب کردی ؟ جنگ وصلح تولستوی 2)هنگامـی کـه دوکلمـه برروی هم دوجنبه ی مختلف ازیک منظوررا نشان دهند : مباحث اجتماعی ـ روانی گاه بسیـاربه هم پیوند مـی خورند 3) بـه معنی تاوبه به منظور بیـان فواصل زمانی ومکانی قطارتهران مشـهد حرکت کرد گروه سنی 7-13سال مـی توانند این کتاب را بخوانند .4) به منظور جدا عبارت معترضه : حضرت علی علیـه السلام فرمود :

جدول نشانـه گذاری

ردیف

نشانـه

نام

موارد استفاده

1

.

نقطه

1)درپایـان همـه ی جمله ها بـه جز جمله های پرسشی وتعجبی هوا ابری هست شاید درک این مسئله دشوارباشد 2)پس ازهرحرفی کـه به صورت نشانـه ی اختصاربه کاررفته باشد ابن سینا متولد سال 4287هـ ش

2

،

ویرگول

1)مـیان عبارت ها یـا جمله های غیر مستقبل کـه درمجموع جمله ی کاملی را تشکیل مـی دهند : اوبا تلاش بسیـاربه مقصود رسید .2)پس ازمنادا خدایـا مرا عفوکن .3)هرجا کلمـه یـا عبارتی بـه عنوان توضیح درضمن جمله یـا عبارتی دیگرآورده شود : سهراب سپهری شاعرمعاصر بـه نقاشی علاقه ی فراوان داشت همان جا زیرآن درخت نشسته بودم .4)بین چند کلمـه کـه اسناد واحدی باشد : فردوسی مولوی سعدی وحافظ ازبزرگان شعرفارسی هستند 5)بین دوکلمـه کـه ممکن هست خواننده آنـها را باره ی اضافه بخواند : پدرحسن را سرزنش کرد 6)به جای مکث کوتاه درجمله اگرشب ها همـه قدربودی شب قدربی قدربودی .

3

:

دونقطه

1)قبل ازنقل قول : صاحب نظران آموزشی مـی گویند شرط درست نوشتن درست فهمـیدن هست 2)هنگام برشمردن اجزای یک چیز :

اثارجلال آل احمد عبارتند از خسی درمـیقات مدیر مدرسه سه تارو.. 3)جلوی کلماتی کـه مـی خواهیم آنـها را معنی کنیم نغز: دل کش .

به نام خدا

نمونـه سوال املا پاهی اول راهنمایی تحصیلی

ردیف سوالات

1. جای صحیح قرارگرفتن نگاهربرروی کلمات زیر درجای مناسب خود قراردهید :

مطهر معطل تجمل تنوع

2.کدام واژه بـه معنی خداوند هست ؟ عبد عابد معبود معبد

3. اگرگروه کلمات زیر مترادف باشند کدام یک ازنظراملایی درست وکدام نادرست هست ؟ درست کلمـه غلط را بنویسید :

حمت وغیرت رافت وعتوفت جحش و شکوه وعجاز

4.کلمات ردیف اول را با کلمـه مناسب ازردیف ترکیب کرده تامعنی آن بـه دست آید دوکلمـه اضافه مـی باشد الف)قوت سهم ناگزیر صلاح

ب)اسلحه بهره نیرو درستی غذا ناچار

پ) کلمات برخاست خواست سفر صفر خارخوارمریز مریض را درجای خالی قراردهید .

الف ) امروزدرکلاس از ناگهانی مریم بـه شیراز حرف زدیم .

ب) شبنم ازروی برگ گل گفت مـی خواهم آفتاب شوم .

پ) هرگاه مـی بینم زبان فارسی شده وخدشـه وخطری برآن واردآمده غمگین مـی شوم .

ت) مادرم ازما..... تاپایـان امتحانات بـه تلویزیون نگاه نکنیم .

سه کلمـه دوتلفظی بنویسید وتلفظ آن را با گذاشتن حرکت آن نشان دهید .

7) با کلمات ساده داده شده کلمـه غیرساده بسازید : دار کوه خانـه

8) با توجه بـه معنی املای کدام کلمـه غلط هست .

1.الف) هیجان : جوضش وخروش ب) شایـان : چشمگیر پ) سحن : حیـاط ت) مخلص : صمـیمـی

2ـ الف) بـه رقم : برخلاف ب) متعال : بلند مرتبه پ) غیرت :تعصب ت) معظم : بزرگ شمرده

به نام خدا:

نمونـه سوال املا پایـه دوم راهنمایی تحصیلی :

ردیف سوالات

1.عبارت های زیررا بـه دقت بخوانید وکلمـه ایی کـه با توجه بـه معنی آن غلط هست مشخص کرده صحیح آن را بنویسید ؟

الف) اثاثاً دبیـات بـه یـاری ابزارها وعوامل گوناگون پدید مـی آید .ب) درزیبایی های آفرینش تعمل کنید وازآن ها لذت ببرید :

ج) لقمـه هلال حتما واگرحرام را صد ازاین گونـه اداب بـه جا بیـاوری فایده ندارد .د) جوانان سرزنده وپاک آیین مـیهن اسلامـی همانند قلل استواروصدهای پایدارند .

2. به منظور کلمات داده شده درجای خالی اول مترادف ودرجای خالی دوم متضاد بنویسید ؟

1) استوار( ) ( ) 2ستیز ( ) ( )

3. مفرد کلمات داده شده را بنویسید . الف) اغراض ( ) ب) علامات ( )

4. درست یـا نادرست بودن عبارات داده شده را مشخص نمایید .

الف ) کلمـه الم بـه معنای دردورنج هست درست نادرست

ب) مفرد کلمـه فصول فواصل هست درست نادرست

5. گزینـه صحیح را انتخاب نمایید ؟

1) با توجه بـه معنی املای کدام کلمـه صحیح هست ؟

الف) مکث : درنگ ب) بسیرت : دانایی ج) احتراز: نپذیرفتن د) حرس : طمع

2) کدام گزینـه با توجه بـه معنی غلط املایی دارد ؟

الف) محضر : پیشگاه ب) اعیـان : بزرگان ج ) زکاوت : تیزهوشی د) اوصیـا : سفارش شدگان

3) املای کدام واژه با توجه بـه معنی غلط نوشته شده ؟

الف) مستمع : گوش دهنده ب) عرصه : مـیدان ج) رایحه : بو د) تعبیـه : جاسازی

3. املای کدام واژه با توجه بـه معنی صحیح نوشته شده ؟

الف) عصاره : چکیده ب) ثواب : کاردست ج) ثنا : ستایش د) سوده : منفعت

6. کلمات فراقت ثواب فراغت شمست صواب شصت محنت را درجای خالی قراردهید ؟

الف) شعرا ونویسندگان غالباً با رنج و... دست بـه گریبان اند.

ب) بـه خصوص کـه ... ازدرس امکان بهره بردن ازاین زیبایی ها دوچندان مـی کند .

ج) ایرانیـان بنای این گونـه آثاررا ....آخرت مـی دانند .

مرد مسافر ..... پایش مـیان درگیرکرد ازشدت دردفریـادی کشید راننده متوجه شد دراتوبوس را بازکرد .

ازکلمات ساده زیر کلمات مشتق بسازید ؟ 1ـ سنج ( ) 2ـ غم : ( )

8. متن را خوانده وتصحیح نمایید غلط های املایی آن را صحیح بنویسید ؟

کارهایی کـه ما مـی کنیم فقط مربوط بـه خودمان نیست بلکه بـه آیندگان نیزارتباط دارد بـه این جهت اگردرانجام وظایف خود تالل کنیم حق آن ها را پایمال کرده ایم وقت ما درسلسله کاعنات جای مخصوص دارد وباید آن را به منظور کارهای مفید سرقت کنیم وگره نضام آفرینش را بـه هم زده ایم وخطای بزرگی مرتکب شده ایم .

1ـ ( )2ـ ( ) 3ـ ( ) 4ـ ( )

به نام خدا

نمونـه سوال املا پایـه دوم راهنمایی تحصیلی

ردیف سوالات

عبارت های زیررا بـه دقت بخوانید وکلمـه ایی کهبا توجه بـه معنی آن غلط هست مشخص کرده صحیح آن را بنویسید ؟

الف) اثاثاً ادبیـات بـه یـاری ابزارها وعوامل گوناگون پدید مـی آید .

ب) درزیبایی های آفرینش تعمل کنید وازآن ها لذت ببرید .

ج) لقمـه هلال حتما واگرحرام را صد ازاین گونـه آداب بـه جابیـاوری فایده ندارد .

د) جوانان سرزنده وپاک آیین مـیهن اسلامـی همانند قلل استواروصدهای پایدارند.

2. به منظور کلمات داده شده درجای خالی اول مترادف ودرجای خالی دوم متضاد بنویسید ؟

1)استوار(........) (........) 2 )ستیز(...........)(...............)

3. مفرد کلمات داده شده را بنویسید .الف) اغراض(...............) ب) علامات (..............)

4. درست یـا نادرست بودن عبارات داده شده را مشخص نمایید .

الف) کلمـه الم بـه معنای دردورنج هست . درست نادرست

ب) مفرد کلمـه فصول وفواصل هست . درست نادرست

5. گزینـه صحیح را انتخاب نمایید ؟

1) با توجه بـه معنی املای کلمـه صحیح هست ؟

الف) مکث : درنگ ب) بسیرت : دانایی ج) احتراز: نپذیرفتن د) حرس : طمع

2. کدام گزینـه باتوجه بـه معنی غلط املایی دارد ؟

3. الف) محضر : پیشگاه ب) اعیـان : بزرگان ج) زکاوت : تیزهوشی د) اوصیـا : سفارش شدگان

4. املای کدام واژه با توجه بـه معنی غلط نوشته شده ؟

الف) مستمع : گوش دهنده ب) عرصه : مـیدان ج) رایحه : بود) تعبیـه : جاسازی

4. املای کدام واژه با توجه بـه معنی صحیح نوشته شده ؟

الف) عصاره : چکیده ب)ثواب : کاردرست ج) ثنا: ستایش د) سوده : منفعت

4. املای کدام واژه با توجه بـه معنی صحیح نوشته شده ؟

الف) عصاره : چکیده ب) ثواب : کاردست ج) ثنا : ستایش د) سوده : منفعت

6. کلمات فراقت ثواب فراغت شمست صواب شصت محنت را درجای خالی قراردهید ؟

الف) شعرا ونویسندگان غالباً با رنج و... دست بـه گریبان اند.

ب) بـه خصوص کـه ... ازدرس امکان بهره بردن ازاین زیبایی ها دوچندان مـی کند .

ج) ایرانیـان بنای این گونـه آثاررا ....آخرت مـی دانند .

مرد مسافر ..... پایش مـیان درگیرکرد ازشدت دردفریـادی کشید راننده متوجه شد دراتوبوس را بازکرد .

ازکلمات ساده زیر کلمات مشتق بسازید ؟ 1ـ سنج ( ) 2ـ غم : ( )

8. متن را خوانده وتصحیح نمایید غلط های املایی آن را صحیح بنویسید ؟

کارهایی کـه ما مـی کنیم فقط مربوط بـه خودمان نیست بلکه بـه آیندگان نیزارتباط دارد بـه این جهت اگردرانجام وظایف خود تالل کنیم حق آن ها را پایمال کرده ایم وقت ما درسلسله کاعنات جای مخصوص دارد وباید آن را به منظور کارهای مفید سرقت کنیم وگره نضام آفرینش را بـه هم زده ایم وخطای بزرگی مرتکب شده ایم .

1ـ ( ) 2ـ ( ) 3ـ ( ) 4ـ ( )

آزمون شفاهی شامل پرسش های شفاهی ازمـهارت های گوش گفتن خواندن وریز مـهارت های خوانداری

شیوه نامـه ی ارزش یـابی فارسی دوره ی راهنمایی

ارزش یـابی آزمون های مستمروپایـانی درس های فارسی مـهارت خواندن وکاربست ریز مـهارت های خوانداری انشا مـهارت نگارش وخلاقیت های نوشتاری واملامـهارت درست نویسی وتوانایی تشخیص شکل های نوشتاری منطبق با مصوبه شورای عالی آموزش وپرورش وآیین نامـه ی ارزشیـابی دوره ی راهنمایی بـه شرح زیراست :

1ـ خواندن فارسی :شفاهی ـ عملی 20نمره

ارزش یـابی تکوینی20نمره

ـ خواندن 10نموره روخوانی 5+ درک مطلب 5

ـ شناخت واژگان درجمله3نمره مترادف مخالف شبکه ی معنایی شامل مراعات نظیر وارتباط معنایی زنجیره واژگان

ـ دانش های زبانی وادبی 5نمره دانش زبانی 2 نمره +دانش ادبی 2 نمره +تاریخ ادبیـات 1 نمره

ـ حفظ شعر : 2 نمره

نمره ی نـهایی :مـیانگین ارزش یـابی تکوینی وپایـان 30=2: 40=20+20

یـا دآوری : درهرنوبت بـه دلخواه دانش آموز فقط یک شعر حفظی خواسته شود .

2ـ املای فارسی : کتبی(20نمره )

ارزش یـابی تکوینی :20نمره

20نمره املای تقریری بردو+ 10نمره فعالیت های املایی بخش نوشتن

ارزش یـابی پایـانی :20نمره

20نمره املای تقریری تقسیم بردو+10 نمره فعالیته های املایی بخش نوشتن

نمونـه سوالات انشا ونگارش سال اول راهنمایی

1ـ مناسب ترین پاسخ را انتتخاب کنید :

هرگاه بخواهیم مقصود خود را زیباتر وتاثیر گذارتر بگوییم از..... بهره مـی گیرم .

الف) زبان ب)ادبیـات ج) دیگران د) مترادف

2ـ فرق قافیـه وسجع درچیست ؟ بطورخلاصه توضیح دهید .

3ـ جمله های ادبی زیررا بـه صورت زبانی بنویسید :

صبحگاهان خورشید بـه چهره ی ما لبخند مـی زند .

دربهار گل ها به منظور تماشای طبیعت ازخواب بیدارمـی شوند .

4 ـ یک جمله ی عاطفی ویک جمله سوالی بنویسید .

5ـ معادل فارسی کلمـه های زیررا بنویسید :

موکت : کامپیوتر :

6ـ نشانـه های نگارشی(.ـ : ـ " " ـ ؟ ) را درمتن زیربه کارببرید :

دیروزوقتی بـه خانـه رفتم مادرم پرسید امروزچه درسی داشتید گفتم همـه ی درس های امروزرا خوانده بودم مادرم خوشحال شد واین سخن پیـامبر را خواند علم را یـاد بگیرید حتی اگردرچین باشد

ب ) انشا

به اختیـاریکی ازموضوعات زیررا انتخاب کنید وانشایی درباره آن بنویسید :

1 ـ زیبایی های طبیعت(مثل : دریـا ـ آسمان ـ ستارگان ـ جنگل ـ رودخانـه ـ حیوانات گوناگون و... )

2ـ علم وفرهنگ (مثل :ارزش علم ـ مقایسه ی علم وثروت ـ ارز ش ثروت ـ و... )

3ـ دین اسلام وانقلاب اسلامـی (مثل : من وخدا و.... )

ب ـ موارد دواملایی :

عناوین دواملایی

مصوبه

گونـه ی دیگر

دواملایی

الف ـ اتصال وانفصال

اتصال وانفصال هست ، اند اتصال وانفصال بی اتصال وانفصال چه اتصال وانفصال کلمات ترکیبی اتصال وانفصال کـه اتصال وانفصال ها اتصال انفصال هم اتصال وانفصال بـه مـی

معلم هست معلم اند بهنام بـه خصوص بی علاقه بزرگ ترچه قدرفرهنگ سرا چنان کـه کتاب ها هم کلاس بـه خانـه مـی رود

معلمست ، معلمند بنام بخصوص بیعلاقه بزرگترچقدرفرهنگسرا چنانکه کتابها همکلاس بخانـه مـیرود

هردوصحیح است

هردوصحیح هست هردوصحیح است

هردوصحیح است

هردوصحیح هست هردوصحیح است

هردوصحیح است

هردوصحیح است

هردوصحیح است

هردوصحیح هست .

ب ـ تغییر

تغییرواج

خانـه ی علی

املای فارسی ، دانایی

خانـه علی

املاء فارسی ، دانایی

هردوصحیح است

هردوصحیح است

پ ـ حذف واضافه

رعایت نشانـه گذاری

داناست ، نیکوست و...

داود جست وجوو...گفت مـی آیم و....

دانااست نیکواست و...

داوود، جستجوو...

گفت مـی آیم و.....

هردوصحیح است

هردوصحیح است

چند تذکر:

1ـ هرمورد غلط درکل املاهرکلمـه تنـها یک بارگرفته مـی شود مثلاً اگرصبررا سه بارسیربنویسد یک بارغلط گرفته مـی شود .

2ـ موارد دواملایی عمدتاً کلماتی هست که درکتاب های درسی ـ ونـه کتاب های غیردرسی ـ بـه دوشکل دیده مـی شوند وقراراست همـه ی آن ها درآینده شیوه ی املایی واحدی داشته باشند بنابراین کاربرد بخش دواملایی دائمـی نیست .

3 ـ درموارد کم یـا زیـاد گذاشتن نقطه ودندانـه درکل املا دوبارمحاسبه خواهد شد .

4 ـ درباره ی تشدید وسرکج درکل املا تنـها دوبار محاسبه خواهد شد .

* دردو.املایی اصل برشکل مصوبه هست اما اگرگونـه ی دیگرنوشته شود غلط نیست معلم حتما براصل مصوب تاکید وتکیـه کند .

واژه های دوتلفظی

تلفظ 1

تلفظ 2

تلفظ 1

تلفظ 2

استوا

استوا

شمال

شمال

استوار

استوار

عدالت

عدالت

آسمان

آسمان

عطر

عطر

آشنا

آشنا

علاوه

علاوه

اصالت

اصالت

عناصر

عناصر

برومند

برومند

عوض

عوض

بین المللی

بین المللی

تکرار

تکرار

کشتی

کشتی

تلاوت

تلاوت

گمان

گمان

ثبات

ثبات

گواه

گواه

محال

محال

جنوب

جنوب

مداد

مداد

چنان

چنان

مـهربان

مـهربان

حماسه

حماسه

نبوت

نبوت

خجل

خجل

نخست

نخست

درون

درون

نشاط

نشاط

نقاط

نقاط

رایگان

رایگان

روزگار

روزگار

نمودار

نمودار

زمـین

زمـین

نمونـه

نمونـه

شباهت

شباهت

هدیـه

هدیـه

شجاعت

شجاعت

وجدان

وجدان

شرافت

شرافت

یـادگار

یـادگار

نشانـه های اختصاری ومفاهیم آن

نشانـه ی اختصاری

مفهوم

ج

جلد

چ

چاپ

ص

صفحه

س

سطر

ب

بیت

م

سال مـیلادی

ق.م.

قبل ازمـیلاد

هـ .ش

سال هجری شمسی

هـ ق

سال هجری قمری

ن . ک

نگاه کنید به

ر.ک

رجوع کنید به

ر.ه

رحمت الله علیـه

ر.ض

رضی الله عنـه

ص

صلی الله علیـه وآله

ع

علیـه السلام

س

سلام الله علیـه یـا علیـها

عج

عجل الله تعالی فرجه

واژه های معادل سازی شده درفرهنگستان ادب وزبان فارسی

ردیف

واژه بیگانـه

زبان مبداء

واژه مصوب فرهنگستان

ردیف

واژه بیگانـه

زبان مبدأ

واژه مصوب فرهنگستان

1

آباژور

فرانسوی

نورتاب

28

2

آپارتمان

"

کاشانی

29

3

آدرس

"

نشانی

30

پارکت

فرانسوی

چوب فرش

4

31

پارلمان

"

مجلس

5

آ

"

آسان بر

32

پاسیو

"

نورخان

6

34

پرینتر

انگلیسی

چاپگر

7

آلبوم

"

جنگ

35

فلش

فرانسوی

پیکانی

8

آنتیک

"

عتیقه

36

فولکلور

"

فرهنگ مردم

9

آیفون

انگلیسی

آوابر

37

فولکلوریک

"

مردمـی

10

اتوبان

آلمانی

بزرگراه

38

فیش

"

برگه

11

اتوبیوگرافی

فرانسوی

شرح حال خود

39

"

پالایـه

12

اتوماتیک

"

خودکار

40

13

41

کابین

"

اتاقک

14

اسانس

فرانسوی

عطرمایـه

42

کاپ

انگلیسی

جام

15

اسپری

انگلیسی

افشانـه

43

کاتالوگ

فرانسوی

فهرست /کالانی

16

جوهرگین

44

کامپیوتر

انگلیسی

رایـانـه

17

اس ام اس

انگلیسی

پیـامک

45

کاور

"

پوشن

18

گروه مجهز

46

کپسول (گاز)

فرانسوی

استوانک

19

انیمـیشن

انگلیسی

پویـانمایی

47

کپی

"

رونوشت

20

ایمـیل

"

پیـام نگار

48

کد

انگلیسی

شناسه

21

بادی گارد

"

جان پاس

49

کریستال

فرانسوی

بلوره

22

بارم

فرانسوی

شمارک

50

کلینیک

"

درمانگاه

23

بن

"

بهابرگ

51

کمپوت

"

خوشاپ

23

بوکس

"

مشت زن

52

کوپن

"

کالابرگ

24

بوکسور

"

مشت زن

54

لوستر

"

نورافشان

25

بیوگرافی

"

شرح حال

54

لوکس

"

تجملی

نماد برخی ازلغات فارسی

لغت

نماد

لغت

نماد

آسمان

ایثاروبخشندگی

صدف

خاموشی وسکوت

آیینـه

صفا وپاکی

طاووس

زیبایی وغرور

باد صبا

پیـام رسانی

صلیب

مسیحیت

باران

آزادی رحمت

عقاب

بلند پروازی

پروانـه

عاشق

غروب خورشید

مرگ

چشمـه

پاکی

ققنوس

هویت وموجودیت یک ملت

خورشید

بخشندگی

کوه

استقامت

درخت بید

افراد ترسووسازش کار

گل سرخ

عشق طراوت

دریـا

بخشندگی

گل نیلوفر

عرفان

رود

وتکاپو

گون

انسان گرفتارواسیر

درخت سپیدار

بی حاصلی

لاله

شـهیدیـا خون شـهید

زیتون

صلح وآشتی

ماه

ایثارگری وبخشندگی زیبایی

نسیم

انسان آزاده

سرو

آزادگی جاودانگی

نی

انسان غریب دورافتاده ازوطن

شب

ظلم وستم

هما

سعادت

شمع

معشوق پرگویی

هلال (ماه )

اسلام

شیر

شجاعت

واژه های هم آوا

ثواب :پاداش اخروی

صواب : درست صحیح

جذر: ریشـه ی دوم عددی را گرفتن

جزر: بعد رفت آب دریـا

حایل: واسط

هایل : ترسناک

حوزه : ناحیـه

حوضه : حوض

حیـات : زندگی

حیـاط : محوطه ی خانـه

خواست : طلبید

خاست : بلند شد

خوار : کوچک وحقیر

خار: تیغ گل

خویش : خود

خیش :آهن

زرع : کاشتن

ذرع : مقیـاس طول

سورچی: راننده ی دلیجان ،کسی کـه هدایت دلیجان را برعهده دارد

صورچی : شیپورچی نوازنده ی صور

صبا: نوعی باد

سبا : نام سرزمـین

صفر : نام ماه قمری

سفر : کوچ

طوفان : بادوباران

توفان : توفنده ، غران

عمارت : آباد

امارت : فرمان روایی

علم :درفش پرچم

الم : دردورنج

غذا: خوراک

قضا : سرنوشت تقدیر(غزا: جنگ )

قدر:ارزش

غدر:حیله وفریب

قدیر:قادرازصفات خداوند

غدیر:برکه نام یکی ازاعیـادبزرگ

مستور:پوشیده

مسطور:نوشته شده

متبوع :مورد تبعیت

مطبوع :خوشایند

مریض :بیمار

مریز:فعل امرمنفی ازریختن

منسوب:نسبت داده شده

منصوب :گماشته شده

نقض : شکستن

نغز:دلکش ، شیرین

نواهی : نـهی شده ها

نواحی : ناحیـه ها

نصر: یـاری

نثر: نوعی نوشته شده ،پراکندن

تهدید : ترساندن

تحدید : حدومرز را مشخص

آحا: آینده

عاجل : شتاب کننده ، حال

اساس : بنیـاد ، پایـه

اثاث: لوازم خانـه

آمل: آرزو

عمل : کار

القا: آموختن

الغا: لغو

برائت : بیزاری

براعت : کمال فضل وادب برتری

قالب های شعری :

قطعه : شکل آن : ×حداقل ابیـات قطعه دوبیت هست وقافیـه معمولاً درپایـان مصراع های زوج مـی آید شاعرانی کـه به قطعه سرایی شـهرت یـافته اند عبارت آزاد هست .نوری ـ پروین اعتصامـی ـ ابن یمـین

طالب آن اخلاقی تعلیمـی حکایت شکایت تقاضا مدح یـا ستایش

مثنوی : شعری هست که هربیت آن قافیـه جداگانـه دارد درون مایـه آن حماسی اخلاقی عاشقانـه وعارفانـه هست مناسب ترین قالب به منظور بیـان مطالب طولانی هست .فردوسی سعدی نظامـی عطارمولوی ازمثنوی سرایـان مـی باشند .

شکل آن ـ ـ * *

رباعی : شعری چهارمصراعی هست که مصراع سوم آن معمولاً قافیـه ندارد درون مایـه رباعی بیش ترعارفانـه عاشقانـه یـا فلسفی هست .

خیـام ، عطار، مولوی ازسرایندگان نامداررباعی اند .

شکل آن × × وقت هست که برآشنایی بزنیم تابرگل وسبزه تکیـه جایی بزنیم قافیـه ندارد × زان پیش کـه دست وپافروبنددمرگ آخرکم ازآن کـه دست وپایی (عطار)

دوبیتی : دوبیت هست که گاه مصراع سوم آن قافیـه ندارد درون مایـه آن عاشقانـه وعارفانـه هست ورایج ترین قالب درمـیان روستائیـان هست دوبیتی وزنی خاص را راه شناخت دوبیتی ازرباعی توجه بـه وزن آنـهاست یـااینکه دوبیتی ها با یک کوتاه آغازمـی شوند ورباعی بایک هجا ی بلند .

مثلاً کلمـه خوشا

خوشا را بخش کنید خ وشا دوبخش یـا درهجای این کلمـه اند بخش اول وفایزمعروف ترین شاعران دوبیتی گرهستند× ×

گاه مصراع سوم قافیـه ندارد ×

چهارباره :

شکل آن :× فقط مصراع های زوج هم قافیـه باشند چهارپاره دروزن ×

درون مایـه آن بیش تراجتماعی وغشایی .

فریدون توکلی فریدون مشیری ازچهارپاره سرایـان بنام اند .این قالب شعری بعد ازمشروطیت درایران رواج یـافت.

شب دی گرم برکشید وبخفت اینک آسوده ازهجوم وستیز

یک سپیداروچند بید کهن برسرپشته اند پایـه گریز

سجع : سجع درکلای دیده مـی شود کـه حداقل دوجمله باشد زیرا سجع ها حتما درپایـان دوجمله بیـایند این هست که کلمات آخردروزن یـا حرف روی یـا هردوموافق باشند 1 ـ سجع متوازی : کلمات دروزن وحرف روی هردومطابق باشند (خامـیه ، نامـیه )

2ـ سجع مطرف : دروزن مختلف ودرحرف روی یکی .(کار، شکار)

3ـ سجع متوازن : دروزن یکی ودرحرف روی مختلف .(نامـه ، ناله )

تکرار : گفتی زخاک بیشترند اهل عشق من ازخاک کمتریم (سعدی)

کلمـه ای دوباریـا بیش ترتکرارشود .

تناقض : هرگزوجود حاضرغایب شنیده ای من درمـیان جمع ودلم جای دیگراست(سعدی)پارادوکس

حس آمـیزی : ببین چه مـی گویم آمـیختن دویـا چند حس هست .




[انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان]

نویسنده و منبع: 92 | تاریخ انتشار: Fri, 18 Jan 2019 20:11:00 +0000



انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان

کلید زبان - زبان اموزی درون ابتدایی

آشنایی با روش شنیداری کلامـی (AVT  )

تعریف : انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان درمان شنیداری کلامـی یک روش بکار گیری و مدیریت فناوری ، انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان و راهبردها و روشـهایی هست که کودکان کم شنوا را قادر مـی سازد یـاد بگیرند بشنوند و زبان گفتاری را بفهمند که تا از طریق گفتار ارتباط بر قرار نمایند . انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان درون این روش با تاکید بر کشف سریع و به موقع کم شنوایی ، تجهیز سریع وسیله کمک حسی مناسب ، درمان تشخیص مستمر و همکاری بین خانواده و متخصصان درمان شنیداری کلامـی ، مـی توان فرصتهایی را فراهم کرد که تا کودک کم شنوا یـاد بگیرد گوش کند ، زبان گفتاری را پردازش کند و سخن بگوید.

هدف : هدف درمان شنیداری کلامـی این هست که کودکان دچار نقص شنوایی را قادر سازد درون محیطهای آموزشی عادی و زندگی معمولی مستقل باشند و به عنوان شـهروندی درون جامعه عادی همکاری داشته باشند. انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان فلسفه روش درمان شنیداری کلامـی از حقوق اولیـه انسانـها مبنی بر استحقاق داشتن فرصتهایی به منظور رشد توانایی گوش و استفاده از ارتباط کلامـی درون خانواده و جامعه حمایت مـی کند.

تیم درمان شنیداری کلامـی : ارتباط درونی بین شنوایی شناسی ، پزشکی و مداخلات آموزشی به منظور مدیریت شنوایی کامل کودک کم شنوا و خانواده اوحیـاتی هست . اعضای پیشنـهادی این گروه عبارتنداز: پزشک اطفال ، متخصص گوش و حلق و بینی ، شنوایی شناس ، درمانگر شنیداری – کلامـی ، روان شناس کودک ، مددکار اجتماعی ، کاردرمانگر ، متخصص ژنتیک بالینی ، گفتاردرمانگر و والدین. همـه اعضای گروه از حقوق والدین به منظور انتخاب جایگاه آموزشی فرزند خود حمایت مـی کنند. برپایـه اصول روش شنیداری کلامـی ، جهت گیری اصلی برنامـه ، رشد کلی کودک و بهبود وضعیت خانواده هست و درون این بیـان رابطه مثبت بین والدین و درمانگر شنیداری کلامـی اهمـیت اساسی دارد.

معیـار تعیین جایگاه آموزشی کودکان کم شنوا : جهت تعیین نوع روش آموزشی متناسب با هر کودک از عوامل زیر استفاده مـی شود: الف – باقیمانده شنوایی   ب – مـیزان سلامت سیستم عصبی مرکزی ج- هوش کودک د – مـیزان مشارکت خانواده  ه- سطح اقتصادی و اجتماعی خانواده

سپس باتوجه بـه امتیـازب شده مشخص مـی شود مـی توان روش شفاهی یـا ارتباط کلی را درون آموزش هر یک از کودکان کم شنوا بکار برد.

اصول روش شنیداری کلامـی : این روش آموزشی بر اساس 9 اصل پایـه گذاری شده هست که موفقیت و پیشرفت کودک کم شنوا بـه رعایت کلیـه آنـها بستگی دارد.

1-تشخیص زو درس کم شنوایی حتی الامکان بلافاصله بعد از زایمان درون بیمارستانـها

2-پیگیری خدمات پزشکی و شنوایی شناسی شامل انتخاب ، تجویز ، تنظیم و مراقبت از وسیله تقویت کننده شنوایی

3-راهنمایی ، مشاوره و حمایت از خانواده کودک کم شنوا

4-کمک بـه کودک کم شنوا  درون تلفیق مـهارت گوش با رشد مـهارتهای ارتباطی و اجتماعی او

5-جلسات انفرادی توانبخشی

6-کمک بـه کودک کم شنوا درون گوش و تنظیم صدای خود و دیگران جهت افزایش وضوح گفتار وی

7-استفاده از الگوی رشد طبیعی گفتار و زبان ، شناخت ، شنوایی افراد طبیعی و به دنبال آن درون کودک کم شنوا

8-ارزیـابی مداوم و متناوب رشد مـهارتهای شنوایی ، زبان گفتاری و شناختی کودک کم شنوا

9-حمایت از حضور کودک کم شنوا درون مـهد کودک و مدارس عادی

روشـهای رشد و توسعه مـهارتهای زبانی و گفتاری از طریق گوش :

1-استفاده مداوم از وسیله تقویت کننده درون ساعات بیداری کودک کم شنوا

2-صحبت از فاصله نزدیک و حدود 15 سانتی متری با کودک کم شنوا بـه ویژه درون مراحل اولیـه درمان

3-ساکت بودن محیط آموزشی کودک کم شنوا بـه ویژه درون مراحل اولیـه یـادگیری

4-استفاده از گفتار آهنگین : هنگامـی کـه ما از گفتار آهنگین استفاده مـی کنیم دائما ویژگی های زبر زنجیره ای گفتار تغییر مـی کند و این بـه درک کودک کم شنوا کمک مـی نماید.

5-در مقابل کودک طوری قرار بگیرید کـه چهره شما را بـه راحتی ببیند

6-آغاز و پایـان هر موضوع ارتباطی با کودک کم شنوا را بـه او نشان دهید

7-در مورد فعالیتهای روزانـه کودک با وی صحبت کنید.

8-مـهارت نوبت گیری را بـه کودک کم شنوا آموزش دهید.

9-فرصتی فراهم کنید که تا کودک کم شنوا بـه صدای سایر افراد خانواده گوش فرا دهد.

10-هنگام شروع صحبت با کودک کم شنوا از علامت خاصی مانند نشان گوش خود با انگشت استفاده کنید.

11-همواره به منظور آموزش مفهوم جدید ابتدا بر روی صدا و گفتار تاکید و سپس از تحریک بینایی استفاده کنید.

12-هنگام صحبت با کودک کم شنوا امکانخوانی را از او بگیرید.

13-از روش تاکید شنیداری بر روی بخشی از کلمـه یـا جمله درون مراحل ابتدایی آموزش استفاده کنید.

14-ارایـه صدا از جهات مختلف و نشان منبع صدا

15-همـیشـه یک نفر مخاطب وجود داشته باشد.

16-در طول روز اطلاعات و مفاهیم مختلف را به منظور کودک کم شنوا تکرار کنید.

17-از عبارات و جملات ساده درون گفتار خود استفاده کنید.

18-همواره اسامـی واقعی اشیـاء و حیوانات را بکار ببرید.

19-کودک کم شنوا را به منظور صدا سازی تشویق کنید.

20-به کودک کم شنوا توجه کنید و از علاقه وی به منظور ادامـه آموزش استفاده کنید.

21-از کودک بخواهید به منظور هر محرک شنیداری پاسخی متناسب با سن و توانایی خود داشته باشد.

22-جهت آموزش کودک کم شنوا از دو نفر دیگر بخواهید فعالیت را انجام دهد که تا وی الگو بگیرد.

23-همواره از بازی و سرگرمـی جهت ارائه فعالیت آموزشی استفاده کنید.

24-کودک کم شنوا را به منظور انجام هر پاسخ کلامـی یـا غیر کلامـی تشویق کنید.

25-هنگام ارائه حرکات گفتاری از روش مکث استفاده کنید.

26-به کودک فرصت دهید که تا گفتار شما را پردازش کند و سپس پاسخ دهد.

27-در همـه اوقات با کودک بـه صورت واضح و درست صحبت کنید.

28-همواره الگوهای درست گفتار را بکار ببرید و با رشد کودک تلفظ وی اصلاح مـی گردد.

29-همواره از سطح مـهارتهای گفتاری کودک کم شنوای خود بالاتر صحبت کنید.

30-خزانـه لغات کودک کم شنوا را افزایش دهید.

31-برای تکرار یک جمله از عبارات ساده تر و قابل فهم استفاده کنید.

32-مـهارت پرسش و پاسخ را بـه کودک کم شنوا آموزش دهید.

33-از تمرین تکمـیل جملات استفاده کنید.

34-با رشد مـهارتهای شنیداری کودک کم شنوا ، از صدای طبیعی استفاده کنید.

35-جهت انجام یک فعالیت بـه کودک کم شنوا فرصت کافی بدهید.

36-به کودک کم شنوا یـاد بدهید که تا دستورات را با یک بار شنیدن انجام دهد.

37-به کودک کم شنوا آموزش دهید درون صورت نفهمـیدن یک جمله از فرد گوینده بخواهد آن را توضیح دهد.

منبع : جزوات آموزشی روش شنیداری کلامـی

کتاب 50 پرسش را جع بـه روش شنیداری کلامـی  نویسنده : سعید ملایری

کتاب آموزش شنیداری کلامـی مترجم : ناصر اکبرلو

گرد آورنده : سهیلا ارواحی                  کدپرسنلی 47945676




[انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان]

نویسنده و منبع: 92 | تاریخ انتشار: Sun, 06 Jan 2019 21:15:00 +0000



انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان

آبان 1392 - نمونـه سوالات فارسی

الهی

این درس تحمـیدیـه هست و درون ستایش خدا آمده است.

به نام خداوند جان و خرد                                  کزین برتر اندیشـه بر نگذرد

به نام خداوندی کـه جان‌ها (موجودات) و عقل را آفرید کـه اندیشـه‌ای بالاتر از اندیشـه خدا نیست.

 خداوند نام و خداوند جای                             خداوند روزی ده رهنمای

خداوندی کـه دارای نام‌های نیکو هست و درون همـه جا وجود دارد. انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان خداوندی کـه روزی موجودات را مـی‌دهد و آن‌ها را هدایت مـی‌کند.

خداوند: انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان که تا قرن هفتم بـه معنای صاحب بوده است  و خدا را با کلماتی مانند یزدان و ایزد و ... انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان استفاده مـی‌کنند اما سعدی از قرن هفت بـه بعد بـه جای خدا هم بکار مـی‌برد.

نام: چیزهایی کـه قابل دیدن بـه صورت معمول نیستند.

جای: چیزهای قابل دیدن

  این دو بیت شعر  از کتاب شاهنامـه فردوسی است. او درون قرن چهارم درون روستای باژ از توابع شـهر توس خراسان بـه دنیـا آمد. به منظور سرودن شاهنامـه بـه نظم (شعر) سی سال رنج کشید. درون حالی کـه نزدیک بـه هشتاد سال داشت درون سال 41هجری قمری درگذشت. اینک آرامگاه او درون شـهر توس نزدیک خراسان مـی‌باشد.

متن منتخب از کشف الاسرار مـیبدی است. لازم بـه ذکر هست در کتب قدیمـی و فعلی بیش از 50 کتاب کشف الاسرار داریم.

شعر شاهنامـه برگرفته و تلمـیح بـه آیـات و احادیث دارد مانند: والله یرزق من یشاء... اسماء الحسنی

 متن سوم از «الأبنیـه عن حقائق الادويه» مـی‌باشد.

چرخ و زمان بـه معنی زمـین و آسمان است.

 

درس اول- زیبا زیستن

پیـام پیـامبر، انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان مجموعه ی نامـه ها، خطبه ها،وصایـا و سخنان حضرت محمد(ص)

 

درس دوم- آب و آیینـه ( قیصر امـین پور)

الف – بخش لغات، اصطلاحات و نکات دستوری و ادبی

 چشمـه‌های خروشان تو را مـی‌شناسند                 موج‌های پریشان تو را مـی‌شناسند

 ۱- چشمـه‌های خروشان: ترکیب وصفی ۲- موج‌های پریشان: ترکیب وصفی ۳- بین واژه‌های خروشان و موج تناسب وجود دارد.  ۴- تو را مـی‌شناسند: ردیف است. مـی‌شناسند : مضارع اخباری است. ۵- منظور از چشمـه‌های خروشان و موج‌های جوشان انسان‌هاي آزاده، پاک و صادق هستند.

  پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی                             ریگ های بیـابان تو را مـی شناسند

۱- پرسش: اسم مصدر از مصدر پرسیدن ۲- تشنگی: تشنـه بودن، واژه معنی مصدری مـی‌دهد، پسوند (ی) مصدری است. پرسش تشنگی: استعاره مکنیّه دارد. ۳- ریگ‌های بیـابان: ترکیب اضافی است. منظور شاعر از ریگ‌های بیـابان همان انسان‌های دردمند هستند. ۴- بین واژه‌های تشنگی و آب و بیـابان و آب تناسب دیده مـی شود.

 نام تو رخصت رویش هست و طراوت                  زین سبب برگ و باران تو را مـی‌شناسند

۱- رخصت: اجازه، دستور ۲- رویش: از مصدر روییدن،اسم مصدر است. ۳- طراوت: تازگی، نشاط،شادابی  ۴- بین واژه‌های باران و رویش تناسب دیده مـی‌شود. باران،نماد پاکی است. ۵- زین سبب: از این سبب

 نکته: درون این بیت آرایـه‌ی حُسن تعلیل دیده مـی‌شود. درون مصراع دوم آرایـه‌ی تشخیص دیده مـی‌شود.

 هم تو گل‌های این باغ را مـی‌شناسی                       هم تمام شـهیدان تو را مـی‌شناسند

۱- (هم) بـه معنی همچنین قید تاکید است. ۲- این باغ: یک ترکیب وصفی است. (این) صفت اشاره است. ۳- مـی‌شناسی: مضارع اخباری  ۴- تمام شـهیدان: گروه نـهادی ۵- تو: ضمـیر شخصی جدا، مفعول جمله است.

 اینک ای خوب، فصل غریبی سر آمد                           چون تمام غریبان تو را مـی‌شناسند

 ۱- اینک: قید زمان ۲- ای خوب: شبه جمله، خوب، صفت جانشین اسم، منظور امام رضا(ع) ۳- سرآمد: بـه پایـان رسید  ۴- چون: بـه معنی (زیرا) حرف پیوند است. ۵- بین واژه های غریب و مـی‌شناسند، تناسب دیده مـی‌شود. 

 کاش من هم عبور تو را دیده بودم                           کوچه‌های خراسان تو را مـی‌شناسند

۱- کاش: قید افسوس و آرزو  ۲- هم: بـه معنی همچنین یـا نیز: قید تاکید است. ۳- دیده بودم: ماضی بعید ۴- بین واژه‌های عبور و کوچه تناسب وجود دارد.

 شعري از امام خمـینی (ره):

مـیلاد گل و بهار جان آمد / بر خیز کـه عیدِ مـی کِشان آمد

  ۱-  مـیلاد گل: اشاره بـه حضرت مـهدی (عج) مـیلاد گل و بهار جان: گروه نـهادی  ۲- عید مـی‌کِشان: عید عاشقان، دلدادگان بـه امام زمان (عج) ۳- برخیز: فعل امر از مصدر برخاستن

 خاموش مباش زیر این خِرقه /بر جان جهان؛ دوباره جان آمد

 ۱- خرقه: لباس، جامـه‌ی عارفان و عاشقان ۲- جان جهان: جناس ناقص افزایشی ۳- مصراع اوّل یک طنز لطیف دارد، شاعر (امام خمـینی ره) معتقد هست که حتما از لباس ریـا خود را بیرون آورد. درون ادب عرفانی بعضی از واژه‌ها معنای عمـی‌دهد. بـه عنوان مثال: خرقه کـه یک لباس درویشی و عارفانـه هست ولی درون عرفان لباس ریـاکارانـه است.  ۴-  جان،جان:به نظر مـی‌رسد درون مصراع دوم بین دو واژه‌ی (جان) آرایـه‌ی جناس تام دیده مـی‌شود. ۵- بیت دارای واج آرایی حرف (ج) است.

 گلزار ز عیش، لاله باران شد / سلطان زمـین و آسمان آمد

۱- گلزار : نـهاد ۲- عیش: خوشی در جمله نقش متممّی دارد. ۳- لاله باران: مسند ۴- لاله باران: بارانی از لاله، تشبیـه دارد. ۵- سلطان زمـین و آسمان: گروه نـهادی ۶- درون مصراع دوم آرایـه ی تضاد یـا طباق دیده مـی‌شود.

 آماده ی امر و نـهی و فرمان باش / هشدار، کـه مَنجی جهان آمد

 ۱-  آماده‌ی امر و نـهی و فرمان: گروه مسندی است؛ زیرا جمله اسنادی است. ۲-  هشدار: آگاه باش، جمله‌ی یک جزئی بی فعل است. ۳- منجی: نجات بخش ۴- منجی جهان: منظور حضرت مـهدی (عج) است.

 ب -   بخش دانش های ادبی       

 قیصر امـین پور: از شاعران برجسته‌ی انقلاب اسلامـی، مجموعه‌ی شعرهای او عبارتند از:به قول پرستو، درون کوچه‌ی آفتاب، تنفّس صبح، آینـه‌های ناگهان    قیصر امـین پور درسال 1386 درون گذشت.

 غزل: به قالب شعری گفته مـی‌شود کـه دو مصراع اوّل بیت با مصراع‌های زوج شعر هم قافیـه باشد.

                             --------------- + /  -------------- +

                             ----------------   /  -------------- +

                             ----------------   /   ------------- +

                             ----------------- /  -------------- +

                             ----------------- /   ------------- +

نکته: غزل بیشتر بـه بیـان احساس و عاطفه، فراق و جدایی و عشق و عرفان مـی‌پردازد.

 نکته: غزل از نظر شکل ترسیمـی با قصیده برابر است؛ یعنی طرز قرار گرفتن قافیـه درون غزل و قصیده مانند هم هست ولی از دو جهت با هم فرق دارند. ۱-  از نظر تعداد ابیـات ۲- از نظر موضوع یـا درون مایـه

 نکته: قصیده بیشتر بـه مدح و ستایش و توصیف طبیعت مـی‌پردازد.

نکته: غزل عاشقانـه را سعدی و غزل عارفانـه را مولانا جلال الدین بـه اوج رسانید. امّا با ظهور حافظ غزل محتوایی نو مـی‌یـابد. او غزل‌های عارفانـه را با هنرمندی با مضامـین عاشقانـه آمـیخت.

نکته: از مشروطه بـه بعد غزل جنبه‌ی اجتماعی نیز بـه خود مـی‌گیرد وانی چون فرّخی یزدی بـه سرایش غزل اجتماعی مـی‌پردازند. 

نکته: مولوی، سعدی، حافظ، صائب تبریزی غزل سرایـان برتر گذشته و رهی معیّری و شـهریـار از غزل‌سرایـان مشـهور معاصرند.

 حسن تعلیل: هرگاه شاعر به منظور موضوعی دلیل غیر منطقی ولی ادیبانـه بیـاورد، بـه این زیبایی سخن حسن تعلیل گویند. دربیت سوم شعر (آب و  آیینـه) شاعر دلیل رشد و طراوت گیـاهان را از نام مقدّس حضرت علی(ع) مـی‌داند درون صورتی کـه مـی‌دانیم دلیل واقعی این رشد چیز دیگری است.

 مثال : که تا چشم بشر نبیندت روی / بنـهفته بـه ابر چهر دلبند

  شاعر درون این بیت معتقد هست برای این کـه چشم انسان‌های حسود چهره دماوند را نبینند، او خود را درون پشت ابر پنـهان نموده است. حال مـی‌دانیم پنـهان شدن کوه دماوند درون پشت ابر بـه خاطر بلندی کوه هست نـه چشم حسادت دیگران!

 پ – بخش نکات دستوری  

صفت ها یـا پیشین هستند یـا پسین. صفت های پیشین عبارتند از : ۱- صفت اشاره: این زندگی   ۲- صفت شمارشی: هفتمـین امام، هفت دانش آموز ۳- صفت پرسشی: کدام شـهر؟   ۴- صفت عالی: بهترین خاطره ۵- صفت مبهم: هرگلی ۶- صفت تعجّبی: چه باغ زیبایی دیدم !

صفت های پسین عبارتند از : ۱- صفت فاعلی: نالان، دانا، خریدار، آموزگار، آفریدگار  ۲- صفت مفعولی: زده، خورده شده ۳- صفت نسبی: گنجینـه، ابریشمـی، کودکانـه، سفالین ۴- صفت شمارشی: پنجم، هفتم ۵- صفت لیـاقت: خواندنی، دیدنی

نکته: صفت تفضیلی (صفت برتر) نـه جزءِ وابسته‌های پیشین هست نـه جزءِ وابسته های پسین است.

نکته: گاهی صفت تفضیلی درون معنای صفت عالی است. مثال: او از همـه عاقل‌تر است. (عاقل‌ترین فرد)

 نکات کلیدی درس چهارم

 الف – بخش لغات ، اصطلاحات ، مفاهیم ، آرایـه ها و نکات دستوری

  رنگ بهاران  "  از آسمان سبز ، سلمان هراتی "

 در‌ام دوباره غمـی جان گرفته هست /  "  امشب دلم بـه یـاد شـهیدان گرفته هست "

   1- : مجازاً بـه معنی قلب است. فرق مجاز با استعاره درون این است، مجاز را نمـی‌توان بـه تشبیـه تبدیل کرد ولی استعاره را مـی‌توان بـه صورت تشبیـه آورد.

 مثال : ایران درون جام ملّت های آسیـا شرکت مـی کند. ایران مجازاً بـه معنی تیم فوتبال هست و نمـی توان گفت ایران مانند تیم فوتبال است.

 مثال: گل زندگی‌ام بـه من قدرت ماندن مـی‌دهد. گل زندگی استعاره از فرزند هست و مـی‌توان گفت، فرزند مانند گل بـه زندگی طراوت مـی‌دهد. 2- دوباره: قید تکرار 3-  غمـی: نـهاد  4- جان: مفعول هست زیرا قابل گسترش پذیری است. جانی تازه گرفته است.   5-  امشب: قید زمان  6- یـاد: متمّم و شـهیدان وابسته بـه متمّم و مضاف علیـه است.  7- گرفته است: ماضی نقلی است. درون مصراع دوم بـه معنی اندوهگین  و ناراحت شدن است.  درون بیت جناس تام وجود دارد زیرا فعل گرفته هست در دو معنا آمده است.

 تا لحظه های پیش دلم گور سرد بود / اینک بـه یمنِ یـادِ شما جان گرفته است.

 1- تا: حرف اضافه هست زیرا معنای فاصله‌ی زمانی مـی‌دهد. 2- لحظه‌ها: متمّم 3- دلم گور سرد بود: کنایـه دارد. بـه معنی بی احساس بودن، حسّی نداشتن.  4- دلم: گروه نـهادی 5- گور سرد: گروه مسندی 6-  یمن: برکت 7- اینک: قید زمان

 در آسمان ی من ابرِ بغض خفت / صحرای دل بهانـه ی باران گرفته است

 1-  آسمان : تشبیـه بلیغ اضافی است. مانند آسمان فراخ است. 2- مجازاً بـه معنی قلب است.3- ابر بغض خفت:  استعاره مکنیّه دارد. درون مصراع اوّل اشاره بـه غصّه دار بودن شاعر دارد کـه هر لحظه مـی خواهد خود را از این غم و اندوه رها سازد.  4- درون مصراع دوم استعاره مکنیّه وجود دارد. شاعر صحرای دل را بـه کودکی لجباز تشبیـه کرده، سپس یکی از لوازم کودک لجباز را کـه همان بهانـه گیری هست به همراه مشبّه آورده است. 5- صحرای دل: تشبیـه بلیغ اضافی است.  6- بین واژه های ابر، باران، آسمان تناسب یـا مراعات نظیر دیده مـی‌شود. 7- مصراع دوم کنایـه از گریـه است.

 از هر چه بوی عشق، تهی بود خانـه ام / اینک صفای لاله و ریحان گرفته است.

  1- بوی عشق: حسّامـیزی دارد. بو: حسّ بویـایی  عشق: حسّ درونی 2- خانـه: استعاره مصرّحه از دل است. 3- بین واژه‌های بو، لاله و ریحان تناسب وجود دارد. 4-  صفا: مفعول  5- لاله و ریحان: وابسته بـه صفا و مضاف علیـه  است.

  دیشب دو چشم پنجره درون خواب مـی خزید /  امشب سکوت پنجره پایـان گرفته است.

  ۱- پنجره: دریچه ای از درون بـه برون و نشانگر احساس و ارتباط و حقیقت است. 2-  دو چشم پنجره  درون خواب مـی خزید: بـه دنبال حقیقت بودن  3- سکوت پنجره پایـان گرفته است: کنایـه از بـه آگاهی و به حقیقت رسیدن  4- بین واژه های دیشب، امشب، خواب تناسب وجود دارد. 5- درون بیت آرایـه‌ی تکرار دیده مـی‌شود. (پنجره)  6- بین واژه‌های چشم و پنجره تناسب دیده مـی‌شود. 7- سکوت پنجره: استعاره مکنیّه از نوع تشخیص دارد. شاعر ابتدا پنجره را بـه انسان عاقل تشبیـه کرده و یکی از لوازم انسان عاقل را کـه همان سکوت هست با پنجره همراه کرده است.

 امشب فضای خانـه ی دل ، سبز و دیدنی هست / درون فصل زرد، رنگ بهاران گرفته است.

 1- فضای خانـه ی دل: گروه نـهادی  2- سبز و دیدنی: گروه مسندی است. 3- سبز: صفت بیـانی ساده 4- دیدنی: صفت لیـاقت 5- فصل زرد: هنگام یـاس و نا امـیدی 6- درون فصل زرد، رنگ بهاران گرفته است: یـاس و نا امـیدی تبدیل بـه امـید شد. 7- بین واژه های زرد، سبز، فصل و بهاران تناسب دیده مـی‌شود. 8- بین واژه‌های زرد و سبز: تضاد معنایی وجود دارد.  زرد: ناامـیدی سبز: امـید   9- پسوند (ان) درون بهاران پسوند زمان است.

 حكايت- سیرت سلمان  "روضه ی خلد، مجدخوافی"                       

  1- بر لشکری امـیر بود: فرمانده ی لشکر بود.  2- رعایـا: جمع رعیت، عموم مردم، مردم فرمان بردار 3-  توبره: کیسه‌ی بزرگ 4- درون قدمِ او افتاد: بـه زیر پای سلمان افتاد 5- بـه سه وجه: بـه سه علّت، بـه سه دلیل، واژه‌‌ي سه صفت شمارشی است.  6- از بهرِ: حرف اضافه است.  7- هیچ اندیشـه مدار: هیچ، صفت مبهم است.  اندیشـه مدار: نترس. درون قدیم اندیشیدن بـه معنی ترسیدن بوده است.

 سلمان فارسی علّت خدمت به  عموم مردم را درون سه چیز مـی‌داند: 1- ترک غرور و خودخواهی 2-  خشنود دل ها  3- انجام وظیفه درون خدمت بـه مردم

 به دانش فزای و به یزدان گرای / کـه او باد جان تو را رهنمای

  1- دانش: اسم مصدر 2- بـه دانش و  به یزدان: متمّم  3-  رهنمای: درون بیت بـه معنای نگهبان و مراقب

 دانش و دین‌داری نگهبان و مراقب جان تو است.

 درس چهارم- جوانان و فرهنگ         

1- تربیت: مصدر عربی هست و بدون تشدید مـی‌آید. 2- فضیلت: با فضل، فاضل، فضول هم خانواده است.  3- خواندن و نوشتن: مصدر هستند (بن ماضی + ن) 4- قوانین: جمع مکسّر عربی  5- کوشش: اسم مصدر (بن مضارع + ِش) 6-  دست یـازیدن: قصد ، دست انداختن بـه چیزی 7- کارهای ننگین و شرارت آمـیز: ترکیب وصفی است.  8- شرارت آمـیز: بد کرداری، آمـیخته بـه فتنـه و بدی 9-  آموزش: اسم مصدر از مصدر آموختن  10- پسوند(ی) درون دادگری درون معنای مصدری است.  11-  خوگرفتن: عادت ، انس گرفتن  12- پرورش: اسم مصدر 13- قناعت: صرفه جویی 14-  انحطاط:  پست شدن، فرو افتادن  15-  مقهور: شکست خورده درون معنا صفت مفعولی است. 16- اقتدار: قدرت داشتن، توانمندی 17- واژه های: کشش، کوشش، آموزش و ... اسم مصدر هستند. 18-  توقّع: انتظار  داشتن  19- خصوصیّت طبیعی و اقلیمـی: ترکیب وصفی هستند. 20-  منابع زیر زمـینی و داده‌های طبیعی: ترکیب وصفی هستند.  21- نیروی انسانی: ترکیب وصفی، انسانی: صفت نسبی 22-  پرسیده شود : فعل مجهول است. درون این فعل عمل انجام کار بـه مفعول جمله نسبت داده مـی شود و کننده‌ی کار ندارد. مثال 1 : معلّم درس مـی پرسد (مـی پرسد: فعل معلوم )  درس پرسیده مـی‌شود. (پرسیده مـی شود : فعل مجهول) 23- ذخایر زیر زمـینی: ترکیب وصفی، ذخایر: جمع مکسّر و مفرد آن ذخیره است. 24- منابع : جمع منبع 25- هدر: از بین بردن، هرز رفتن  26-  مراقبت خاصّی: ترکیب وصفی 27-  مقدور:  آن چه درون قدرت شخص باشد، امکان پذیر

 « چو دخلت نیست ، خرج آهسته تر کن / کـه مـی خوانند ملّاحان سرودی

 اگر باران بـه کوهستان نبارد / بـه سالی دجله گردد خشک رودی         "  سعدی "

1- دخل: درآمد، روزی 2- خرج آهسته تر کن: بـه اندازه خرج کن، قناعت را پیشـه‌ ی خود ساز 3- ملّاحان:  ملوانان، کشتیبانان 4- سرود: مفعول  5- باران: نـهاد 6- کوهستان: متمّم قیدی ، ستان درون واژه‌ی کوهستان پسوند مکان است. 7-  نبارد: از مصدر با است. 8- بـه سال: درون یک سال، قید زمان است. 9- خشک رودی: ترکیب وصفی مقلوب است. (رود خشک) درون جمله نقش مسندی دارد.  10- دجله: مجازاً بـه معنای رود هست و نقش دستوری نـهاد دارد.

پیـام شعر :  با توجّه بـه متن درس مـی‌خواهد بگوید، اگر از ثروت  و منابع خدادادی خود مراقبت نکنیم و بدون فکر و اندیشـه آن را  مصرف نماییم، درون آینده‌ی نزدیک همـه‌ی ثروت خود را از دست خواهیم داد.»

 28-  آشفتگی ذهنی: ترکیب وصفی  29- مایـه مـی‌گیرد: زاده مـی‌شود،به وجود مـی‌آید، بارور مـی‌شود.  30- وهله: مرحله، دفعه و بار 31-  قریحه: ذوق و استعداد  32- برنامـه ریزی: مشتق مرکّب (اسم) 33-  آموزه: اسم مصدر بـه معنی آموزش و یـاد گرفتن 34-  آموزه‌های اخلاقی: ترکیب وصفی  35-  توقّع: انتظار داشتن

 گهر، بی هنر زار و خوار هست و سست / بـه فرهنگ باشد روان ، تندرست      " فردوسی "

 1-  گهر: مجازاً بـه معنی ثروت و دارایی است. 2- خوار: کوچک و بی ارزش 3-  زار: ناتوان، رنجور ، ضعیف 4- سست: لرزان  5- فرهنگ: دانش، تربیت،مجموعه‌ای از آداب و سنن دینی و ملّی یک سرزمـین 6- روان: روح 7- تندرست: سالم . 

 ثروتِ بدون دانش اندوزی بی فایده و بی ارزش هست / روح و روان با تربیت و دانش اندوزی سالم مـی‌ماند.    

 قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند / بس خجالت کـه از این حاصل ایّام بریم "  حافظ "

1-  قدر وقت: ارزش وقت   2- ار: بـه معنی اگر، حرف پیوند وابسته ساز است. 3- خجالت: شرمندگی 4- ایّام : جمع مکسّر یوم بـه معنی روزها

 معنی و مفهوم : اگر انسان از لحظه های عمر خود بـه درستی بهره نبرد، جز شرمندگی و حسرت حاصلی برایش نخواهد داشت.  این بیت با ابیـات زیر تناسب معنایی دارد :

 هر وقت خوش کـه دست دهد مغتنم شمار / را وقوف نیست کـه انجام کار چیست ؟ 

                                                                                             " حافظ "

پنج روزی کـه در این مرحله فرصت داری / خوش بیـاسای زمانی کـه زمان این همـه نیست.   

                                                                                            " حافظ "

  ب – بخش دانش های ادبی

محمّد علی اسلامـی ندوشن: در سال (1304) درون ندوشن یزد دیده بـه جهان گشود. وی با انتشار دو مجموعه شعر گناه و چشمـه بـه عنوان شاعر شناخته شد. بعد از مدّتی از شعر کناره گرفت و به نویسندگی رو آورد. نثرش زیبا، روان و جذّاب است. وی درون عرصه‌‍‌ی نویسندگی و در فنّ ترجمـه موفّق بود. آثار وی عبارتند از : 1- درون کشور شوراها 2- کارنامـه ی سفر چین 3- آزادی مجسّمـه 4- صفیر سیمرغ (=فریـاد). وی کتابی درون موضوع حسب ِحال دارد بـه نام " روزها "

 تضمـین: هرگاه شاعر یـا نویسنده، مصراع یـا چند بیت یـا سخن شاعر یـا نویسنده‌ی دیگری را درون ضمن شعر یـا نوشته‌ی خود بیـاورد، بـه آن "تضمـین" گویند.تضمـین بر دو گونـه است: 1- تضمـین آشکار  2- تضمـین پنـهان

در تضمـین آشکار، شاعر و نویسنده بـه نامِ شاعر یـا نویسنده ای کـه از او مصرع یـا بیت یـا سخنی آورده، اشاره مـی کند ولی درون تضمـین پنـهان بـه این دلیل کـه شعر یـا نوشته بسیـار مشـهود (= واضح) هست به نام شاعر یـا نویسنده اشاره نمـی شود.

  پ – بخش نکات دستوری

فعل مضارع درون معنای فعل ماضی:  گاهی به منظور سخنی کـه در زمان گذشته زندگی مـی‌کند، فعل را درون زمان حال مـی‌آوریم و این بـه این معنا هست که آن شعر یـا سخن همچنان زنده و اثرگذار است.

 حضرت علی (ع) مـی فرماید : "فرصت ها چون ابر بر ما مـی گذرند، آن ها را درون یـابید" .

اضافه ی ترجیحی: هرگاه مضاف بر مضاف الیـه برتری داشته باشد، بـه آن اضافه‌ی ترجیحی گویند.

   مردانِ مرد      پهلوانانِ پهلوان   حاکمانِ حاکم

 نکته: گاهی جای مضاف با مضاف اليه عوض مـی شود.  

حاکمِ حاکمان    مردِ مردان   پهلوانِ پهلوانان

صفت فاعلی مرکّب مرخّم:  صفت‌های فاعلی کـه با فرمول (بن مضارع + نده) درست مـی‌شوند، هرگاه واژه‌ای بـه اوّل آن آید پسوند (نده) از آخر حذف مـی‌گردد بـه این نوع صفت، صفت فاعلی مرکّب مرخّم گویند.

    (دهنده) روزی ده         کوشیدن (کوشنده) سخت کوش       دیدن (بیننده) تیزبین

صفت مفعولی مرکّب مرخّم : هرگاه بـه اوّل صفت مفعولی واژه‌ای آورده شود، پسوند (ه) از آخر حذف مـی گردد. بـه این نوع صفت، صفت مفعولی مرکّب مرخّم گویند.

 بافتن (بافته) زر بافت ؛ یعنی، با زر بافته شده     ساختن (ساخته) نو ساخت ؛ یعنی، نو ساخته شده

 آلودن (آلوده)  خون آلود ؛ یعنی، آمـیخته بـه خون   

درس پنجم دانايي 

بدان کوش که تا زود دانا شوی / چو دانا شوی زود والا شوی

  ۱-  بدان کوش :  تلاش زیـادی کن ۲- زود : قید زمان۳- دانا : صفت فاعلی ( بن مضارع + ا ) نقش دستوری آن مسند است. ۴- شوی : فعل اسنادی  ۵- چو : وقتی کـه ، هنگامـی که  ، حرف پیوند است.۶- والا :  ارجمند ، بلند مرتبه ، نقش دستوری آن  مسند است.

معنا و مفهوم :  به منظور دانا شدن تلاش زیـادی کن که تا ارجمند و بلند  مرتبه گردی .

 نـه دانا تر آن کـه والاتر هست /  / کـه والاتر هست آن کـه داناتر است.

۱-  آن : نـهاد 2- داناتر : مسند ، نـه دانا تر  آن : آن داناتر نیست. بیت دارای چهار جمله است.

 آرایـه ی تکرار دارد. واج آرایی دارد.صنعت طرد وعكس هم است.

معنا و مفهوم : هرکسی کـه ارجمند هست و مقام بلندی دارد بـه معنای دانا بودن او نیست ولی هرکسی کـه دانا باشد، مقام و منزلت او بالا است.

نبینی ز شاهان کـه بر تخت گاه / ز دانندگان باز جویند راه ؟

۱- نبینی : نمـی بینی ۲-  ز : مخفّف از است.۳- شاهان : متمّم ۴- تخت گاه :  جایگاه مخصوص کـه پادشا هان بر آن مـی نشینند. منظور تخت پادشاهی است. پسوند ( گاه ) پسوند مکان است.  ۵ -دانندگان : صفت جانشین اسم بـه معنی افرادِدانا و نقش دستوری آن متمّم است. ۶- باز جویند راه : راه و روش درست زندگی را مـی آموزند.

معنا و مفهوم : مگر نمـی بینی پادشاهان ، راه و رسم درست زندگی را از افراد دانا و خردمند مـی پرسند ؟

   اگر چه بمانند دیر و دراز /  بـه دانا بُوَد شان ؛ همـیشـه نیـاز

۱-  اگر چه : حرف پیوند ۲-  دیر و دراز : قید   ۳-  همـیشـه : قید زمان ۴-  شان : ضمـیر شخصی پیوسته ، سوم شخص جمع، مضاف علیـه نیـاز ؛ یعنی ، نیـازشان همـیشـه بـه دانا است.  ۵- دانا : صفت فاعلی و نقش مسندی دارد.

معنا و مفهوم :  پادشاهان درون تمام دوره ی حکومت خود بـه  تجربه افراد دانا نیـاز مندبودند.

نگهبان گنجی تو از دشمنان / وُدانش نگهبان تو جاودان

۱-  نگهبان گنجی : نگهبان گنج هستی ، پسوند ( ی ) فعل اسنادی است.  ۲- دشمنان : متمّم . بیت دارای آرایـه ی تکرار و واج آرایی است.  مصراع دوم سبک خراسانی داردو  واژه ها شکل کهنکی و لهجه ای دارند. تلميح اشاره بـه حديث امام على (ع) تو مال را نگهبانى ودانش تورا پاسبان

 معنا و مفهوم :تو نگهبان گنج هستی امّا دانش، حافظ و نگهبان  توست.

 به دانش شود مرد، پرهیزگار / چنین گفت آن بِخرد هوشیـار

۱- دانش : اسم مصدر ، نقش آن متمّم هست . ۲-  مرد : نـهاد ، منظور از مرد، مطلق همـه ی انسان ها است.

    آن بخرد هوشیـار : خردمند عاقل .گروه نـهادی منظور فردوسي هست كه

   درون آغاز شاهنامـه ابىاتي درون وصف خرد سروده است.

 3- پرهیز گار : صفت فاعلی ( بن مضارع + گار ) نقش دستوری آن مسند است.

معنا و مفهوم : دانش اندوزی سبب پاکدامنی انسان مـی شود و چه زیبا  دانایـان گفته اند ! :

که دانش ز تنگی پناه آورد / چو بیراه گردی بـه راه آورد.

 ۱-  دانش : اسم مصدر درنقش نـهادی است. ۲- تنگی : سختی  ، روز های سخت ، تنگ داشتن سخت گرفتن

 تنگ شدن نفس : کنایـه دارد بـه معنی بـه سختی افتادن، بسیـار مضطرب و پریشان شدن  ۳- پناه آورد : پناه دهنده است.  ۴- چو بیراه گردی :  اگر دچار لغزش و گناه شوی یـا مسیر درست را باز نشناسی. ۵- بـه راه آورد : کنایـه از این راه درست را بـه تو نشان مـی دهد.

معنا و مفهوم : دانش درون دوران سختی پناه دهنده ی توست و راه درست و منطقی را بـه تو نشان مـی دهد.                                  

                                                  از آفرين نامـه بوشكور بلخي                                           

علم، بال هست مرغ جانت را / بر سپهر او برد روانت را

۱-  علم : نـهاد  ۲- بال : مسند ۳- مرغ جانت را : حرف ( را ) درون دستور تاریخی بـه معنای ( به منظور ) است. به منظور مرغ جان تو . بنابراین  مرغ : متمّم است  جان : مضاف علیـه و ضمـیر ( ت ) درون جانت  مضاف علیـه است.علم بـه بال تشبيه شده وجان بـه مرغ

 نکته : درون مصراع اوّل دو تشبیـه وجود دارد. ابتدا شاعر  روح انسان را بـه پرنده تشبیـه کرده و سپس دانش را هم چون بالِ این پرنده  مـی داند.

  بین واژه های بال و مرغ تناسب وجود دارد.  ۴- سپهر : آسمان ، متمّم  قیدی درون مفهوم مکان است. ۵- او  ضمـیر شخصی جدا ، مرجع ضمـیر به منظور غیر عاقل آمده کـه همان علم است. ۶- روان : مفعول و ضمـیر ( ت ) درون روانت نقش مضاف علیـه دارد.

  معنا و مفهوم : دانش  برای روح تو هم چون بالی هست که او را بـه بالاترین درجه ی معنویّت مـی رساند.

 دلِ بی علم ، چشم بی نورست / مرد نادان ز مردمـی دور است.

۱-  دل : نـهاد   ۲- بی : حرف اضافه بـه معنی بدون  ۳-  چشم : مسند ۴- بی نور : صفت به منظور چشم 5-  مرد نادان : گروه نـهادی   ۶- ز مردمـی : از انسانیّت ، از انسان بودن  ۷-  دور : مسند ۸- هست : فعل اسنادی  

نکته  : بین واژه های دور و نور جناس ناقص اختلافی دیده مـی شود. بین واژه های چشم و نور تناسب دیده مـی شود. مصراع اوّل تشبیـه مرکّب دارد. دل بـه چشم و بی علم با بی نور  همانند شده است.ولی دراصل یک تشبیـه است.  

معنا و مفهوم : دلی کـه از دانش بـه دور باشد، همچون چشمـی هست که نور ندارد، فرد نادان از انسانیّت بـه دور است.

 نیست آب حیـات جز دانش / نیست باب نجات جز دانش

۱- نیست : بـه معنی وجود ندارد، فعل ناگذر است. ۲- آب حیـات :  زندگی جاودانـه ۳- جز : حرف اضافه و دانش متمّم است. ۴-  با ب نجات : راه نجات، راه رستگاری

معنا و مفهوم :  دانش مایـه ی زندگی جاودانـه و راه رستگاری و سعادتمندی هست .

دل شود گر بـه علم ، بیننده / راه جوید بـه آفریننده

  ۱- گر : حرف پیوند درون مفهوم شرط ۲-  بیننده : صفت فاعلی ( بن مضارع + نده ) درون نقش مسند است. ۴-  دل : نـهاد۵-  شود : درون معنای بشود ، مضارع التزامـی است، زیرا جمله مفهوم شرط دارد.۶- راه : مفعول  ۷-  جوید : مـی جوید ، مضارع اخباری ۸- آفرییننده : متمّم

 معنا و مفهوم : دل اگر بـه کمک علم بینا شود، راه رسیدن بـه خدا را مـی یـابد.

آن چه درون علم بیش مـی یـابد / دانش ذات خویش مـی باید.

۱-  مـی حتما : از مصدر بایستن و مصدر ناقص است.  ۲- دانش ذات خویش :  به معنی خویشتن شناسی هست و یک ترکیب اضافی است.

 نکته :  این بیت  با حدیث  " مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَف ربَّه "  تناسب معنایی دارد. هرکسی کـه خود را بشناسد،به درستی کـه خدایش را خواهد شناخت.

معنا و مفهوم : آن چه کـه در آداب دانش اندوزی لازم هست ، این هست که اوّل حتما خود را بشناسی.اشاره بـه حديث حضرت علي (ع) "من عرف نفسه فقد عرف ربه" هركس خود را

شناخت خداى خود را شناخت.

 ب-  بخش دانش های ادبی

 بو شکور بلخی : شاعر خرد مند و آگاه قرن چهارم هجری قمری. کودکی این شاعر با ایّام سال -خوردگی رودکی سمرقندی و دوران کهولت ( پیری ) وی با جوانی فردوسی توسی مصادف بوده است.

از نظر فکر و زبان و جلوه های شعری هم، بو شکور حدّ واسط رودکی و فردوسی بـه شمار مـی رود. وی مثنوی سر -شار از اندرز و حکمتِ آفرین نامـه را بـه نظم درون آورد.

 نکته طلایی :  محور فکری شاعران عصر سامانی بر پایـه ی خرد و دانش است. سادگی لفظ و آسانی معنی شیوه ی بیـان شاعران این دوره است.  موضوعات شعری ، گذشته از وصف طبیعت ، بیش تر ستایش ، پند و اندرز بوده است.

                                      ******     

اوحدی مراغه ای :  شاعر عارف قرن هشتم کـه به سبب ولادت درون مراغه، بـه مراغه ای و به سبب سدر اصفهان بـه اصفهانی مشـهور است. اوحدی قسمت آخر عمر خود را درون آذر با یجان بـه سر و در آن جا مثنوی "  جام جم "  را سروده است. وی دیوانی شامل قصاید،غز لیّات و رباعیّات دارد.

پ – بخش دستور زبان فارسی

 بی :  ( بی ) گاهی پیشوند صفت ساز هست و اسم بعد از خود را تبدیل بـه صفت مـی کند. مانند : بی هنر ، بی ادب ، بی معرفت و ...   انسانِ بی هنر        فردِ بی عقل                          

 بی : ( بی ) اگر بـه معنی (بدون )باشد، حرف اضافه هست و کلمـه ی بعد از خود را متمّم مـی کند.

مثال ۱ :  او بی کتاب وارد کلاس شد.    مثال ۲:  او بی شال و کلاه بـه مدرسه مـی رود 

نکات کلیدی درس ششم موش وگربه

 1-   درون اطراف فلان شـهر ، درختی بود : فلان ( صفت مبهم )  بود (  فعل غیر اسنادی ؛ بـه معنی وجود داشت. )

 2-  بسیـار آمدندی : زیـاد رفت و آمد مـی د. پسوند ( ی ) درون فعل آمدندی نشانـه ی استمرار است.

 3- صیّاد دام نـهاد:دام پهن کرد، دام گذاشت.4-  بـه هر جانب به منظور احتیـاط چشم مـی انداخت : جهت مراقبتِ خود بـه هر طرف نگاه مـی کرد. 5-  ناگاه نظر بـه گربه افکند : ناگهان  بـه گربه نگاه کرد. 6- سوی درخت التفاتی نمود :  بـه درخت توجّه کرد. 7-  بترسید : ماضی ساده ی تاکیدی ، درون قدیم این فعل بـه معنی اندیشـه بود8-  باز گردم : از مصدر باز گشتن ، فعل پیش وندی است. 9-  درون بلا ها و انواع آفت، باز است. :مشکلات و سختی ها زیـاد است. 10-  هیچ پناهی مرا بِه از سایـه ی عقل و هیچ دستگیر تر از سالار خرد نیست. :  هیچ پناه دهنده و کمک رسانی جزء عقل به منظور من نیست.11-  مقرون بـه ابواب بلا : سختی ها و مشکلات زیـادی است

مقرون :  نزدیک بـه هم ،به هم پیوسته  12- بر خرد و فراست تو پوشیده نیست :  زیرک و خردمند هستی. 13- براثر من : بـه دنبال من 14-  این ملاطفت بپذیر : این لطف و محبّتم را قبول کن. 15-  فرج یـابی : آزاد شوی 16- عاقل درون مـهمّات، توقّف جایز نشمرد : شخص خردمند درون انجام کار های مـهم درنگ نمـی کند.   17-  سخن تو، بـه حق مـی ماند . : گفتار تو درست و منطقی است.  18- امـید دارم کـه هر دو را بـه یُمن آن ، خلاص پیدا آید. :  امـیدوارم کـه هر دو ی ما بـه برکت این دوستی نجات پیدا کنیم.  19-  یُمن : برکت ، مبارکی خیر ، خجستگی 20-  گربه او را گرم بپرسید : گربه صمـیمانـه با او احوال پرسی کرد. 21-  بنده ها ب گرفت : بند ها را پاره کرد. 22-   زود ملول شدی :  خسته شدی 23-  مگر نیّت بدل کردی ؟  آیـا قصد و هدفت را عوض کردی ؟ 24- سوگند دروغ ، عمر و اساس زندگی ، زود با خلل کند :قسم دروغ اساس و پایـه ی زندگی را باطل مـی کند. ( ازبین مـی برد )   25-   حتما شناخت : حتما دانست 26-  بر حاجت خویش پیروز آمدی : به هدفت رسیدی ،نیـازت را برطرف کردی.  27-  خلاص : رهایی ، آزاد ی 28-  با خلل :  فساد و تباهی

 هرکه درون وفای تو سوگند بشکند / پشت و دلش بـه زخم حوادث شکسته باد

29- عقده : گره ، بند 30- عمده بود : مـهم بود، اساسی بود.  31-  قیـام  مـی نمایم : انجام مـی دهم ، مـی پذیرم  32- ضمان : عهد پیمان  33-  پای کشان : لنگ لنگان 34-  آن عقده ببرید : آن گره را پاره کرد

معنا ومفهوم: هرکسی که  پیمان شکنی کند، از تنبیـه حوادث روزگار درامان نخواهد ماند. 

  ب – بخش دانش های ادبی

 فابل چیست ؟  در ادبیّات همـه ی ملّت ها ، داستان هایی وجود دارد کـه قهرمان آن ها، حیوانات هستند. دراین داستان ، حیوانات  ، رفتار ، گفتار و شخصیّت های هم چون انسان دارند و در حقیقت نماینده ی شخصیّت های انسانی درون داستان ها هستند؛ بـه این گونـه داستان ها، داستان حیوانات یـا فابل گفته مـی گویند.

 کلیله و دمنـه ، مرزبان نامـه و موش و گربه عبید زاکانی مشـهور ترین فابل های ادبیّات- فارسی هستند.

کلیله و دمنـه :  اصل کتاب هندی است. نویسنده ی اصلی آن "  دابشلیم هندی " است.  به دستور انوشیروان  توسّط " برزویـه ی طبیب " بـه ایران آورده شد.  در قرن دوم "   ابن مقفّع "  آن را بـه عربی ترجمـه کرد . درون قرن ششم ، " ابو المعالی نصراللّه " ، دبیر بهرام شاه غزنوی، کلیله ی ابن مقفّع را با نثری زیبا و فصیح بـه فارسی ترجمـه کرد. وی از خود هم چیز هایی برآن افزود و آن را کلیله و دمنـه ی بهرام شاهی گذاشت. موضوع کتاب تمثیل ها و داستان هایی هست از زبان حیوانات . چون دو فصل این کتاب درون باره ی ماجرای دو شغال بـه نام های "کلیله و دمنـه "  هست به  همـین نام ، نقل مـی شود. اسم اصلی این کتا ب  " پنج تنتره " است. کتاب کلیله و دمنـه درون قرن چهارم توسّط " رودکی سمر قندی " بـه نظم کشیده شد.

 مرز بان نامـه :  در اواخر قرن چهارم شخصی بـه نام " مرزبان بن رستم "کتابی بـه شیوه ی کلیله و دمنـه فراهم آورد کـه مشتمل بر داستان ها و تمثیل های پند آموز از زبان جانوران بود. اصل این کتاب بـه زبان طبری  ( گویش مازندران قدیم ) نوشته شده بود و بعد ها یکی از دانشوران عراق عجم بـه نام"سعد الدّین  وراوینی " آن را بـه فارسی ترجمـه کرد. این کتاب مشتمل بر نُه ( 9 ) باب و یک مقدمـه است. نثر آن « بسیـار مصنوع ( پیچیده و فنی ) است.

مثنوی ( دو گانی ) :  به قالب شعری گفته مـی شود کـه هر بیت آن قافیـه ی جدا گانـه داشته باشد.

                              ---------------- *         ---------------- *

                             ---------------  +          ------------ --- +

                              --------------- ×           --------------- ×

                              --------------- #           ---------------- #

 نکته  : چون امکان نو یـا تازه قافیـه درون این قالب وجود دارد، بنا براین مثنوی مناسب ترین قالب

برای سرودن منظومـه های بلند است.  مثنوی  یک قالب ایرانی هست و درون همـه ی دوره ها وجود داشته است.

نکته  :  مثنوی از نظر درون  مایـه ( موضوع ) بـه انواع زیر تقسیم مـی شود. 

     1-  حماسی : شاهنامـه فردوسی 2- اخلاقی : بوستان سعدی 3-  عرفانی : مثنوی معنوی مولوی ،حدیقه ی سنایی ،  منطق الطیر عطّار نیشابوری 4-عاشقانـه :لیلی و مجنون  و خسرو شیرین نظامـی گنجوی5  - تاریخی : اسکندر نامـه ی نظامـی

 نکته  : فردوسی ، اسدی تو سی ، نظامـی ، عطّار ، سنایی ، سعدی ، مولوی و جامـی از مثنوی سرایـان مشـهور ادبیّات ِ گذشته ( سنّتی ) هستند.

 نکته  : پروین اعتصامـی  و شـهریـار از مثنوی گویـان معاصرند.

  نکته  :  " کلیله و دمنـه ی منظوم رودکی " و " آفرین نامـه " بو شکور بلخی از اوّلین مثنوی های شعر فارسی  است.

ادبیّات تعلیمـی : ادبیّاتی هست که درون مایـه ی آن موعظه ، پند و اندرز است.  هدف این نوع ادبیّات

رسیدن بـه سعادت و زندگی بهتر است. نام دیگر این  ادبیّات ، ادبیّات اندرزی است.

مواعظ و اندرزها درون شعر ، گاه بـه شیوه ی غیر مستقیم درون قالب داستان و حکایت ها

در قالب مثنوی نمودار مـی شود امّا مفاهیم تعلیمـی بـه طور مستقیم درون قالب های شعری قطعه ، قصیده و غزل خود را نشان مـی دهد.

 پ – بخش دستور زبان فارسی

 نکته  :  نشانـه های استمرار درون ماضی استمراری عبارتند از :

         1- مـی + فعل :            مـی زدم ، مـی شنیدم

         2- همـی + فعل :           همـی زدم ، همـی خوردم

 3- فعل ( اوّل شخص مفرد و سوم شخص جمع ) + ی :   زرمـی ( مـی زدم )  

 آمدندی ( مـی آمدند ) 

گاهی فعل ماضی استمراری درون گذشته با دو نشانـه ی استمرار مـی آمد.

مـی خوردمـی              همـی زدمـی

نکته  : فعل های مانند : زدی ، خوردی ، دیدی ، بردی ، شنیدی و ...

اگر با نـهاد ( تو ) بیـاید، ماضی ساده است. مثال : تو درس خواندی.

در صورتی کـه با  نـهاد ( او ) بیـاید، ماضی استمراری است.

 او نامـه نوشتی ( مـی نوشت )   او درس خواندی ( مـی خواند )  

 

    روان خوانی ( ثَمرِ علم )                   

1-  ثَمر: نتیجه ، بهره ، مـیوه ، با ر 2-  تعلّم : یـاد گرفتن  3- تعلیم : یـاد 4- بـه غایت دست تنگ بودم : درون نـهایت فقر زندگی مـی کردم 5-  بقّالی : از واژه ی بَقَل مـی آید. بـه معنی بُن شن ، حبوبات 6-  شبانگاه : بـه هنگام شب ، ( گاه ) پسوند زمان است.  7- نفع آن بـه تو عاید گردد : بهره ای از آن بـه تو برسد. 8-  گرِده نان : یک قرص نان 9-  ملامت : سرزنش  10-  دل تنگ شدم : ناراحت شدم 11- بـه جان آمدم : درون نـهایت رنج و سختی بودم.  12-  هیئت ژولیده : پریشان و آشفته 13-  اعزار کرد : گرامـی داشت.  14- رسول حاکم :  پیک ، پیـام آور 15-  مرتّب کرده بودند. : آماده کرده بودند.. 16-  تحفه : هدیـه ، پیش کشی 17-  خلعت : لباسی گرانبها کـه بزرگی بهی ببخشد. 18-  صواب : درست 19-  تفرّج : تماشا ، تفریح 20-  بـه خرسندی تمام : با رضایت کامل 21-  ناز و نعمت :  راحتی و آسودگی 22-  مقامات رفیع : مرتبه های بلند ، درجات بالا

      نکات درس هفتم قصيده

بامدادی کـه تفاوت نکند لیل و نـهار / خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

 1- بامداد : صبح زود   2- لیل : شب 3- نـهار : روز   مصراع اوّل اشاره بـه صبح کاذب دارد. قسمتی از سپیده دم که  حدّ فاصل بین روشنی و تاریکی است. درون اصطلاح مـی گویند: "  هوا گرگ و مـیش است. "  4- خوش : مسند

 دیدن دامن صحرا و تماشای بهار خوش بود. یک جمله ی اِ سنادی است.

 معنی و مفهوم :  به هنگام سپیده دم ، دیدن فصل بهار چه زیباست !

آفرینش همـه تنبیـه خداوندِ دل هست / دل ندارد کـه ندارد بـه خداوند اقرار

 1-  آفرینش : پدیده های خلقت ، این واژه اسم مصدر است. ( بن مضارع + ِ ش )  2-  ( همـه ) درون مصراع اوّل بـه معنی تماماً درون مفهوم قید است.  3- تنبیـه : آگاهی  4- خداوند ِدل : صاحب دل ،  عاشق ، دوست دار حقیقت

5-  دل ندارد : عاشق نیست ، بصیرت و آگاهی ندارد.  6- اقرار : بیـان

 معنی و مفهوم : پدیده های خلقت ، آگاه کننده ی انسان های عاشق و خردمند است.

هرکسی کـه زبان ستایشگری خداوند را نداشته باشد، عاشق نیست.

این همـه نقش عجب بر درون و دیوار وجود / هر کـه فکرت نکند نقش بود بر دیوار

  1- این : صفت اشاره  2- همـه : صفت مبهم 3-  نقشِ عجب : شگفتی های آفرینش  4-  درون و دیوار وجود : منظور هستی و روزگار است.  5- هر کـه فکرت نکند : بـه دو صورت مـی توان معنی کرد. 1لف -  هرکسی کـه اندیشـه نکند ب – هرکسی کـه به فکر تو نباشد. بـه نظر مـی رسد معنی  اوّل درست تر باشد. 6- نقش بود بر دیوار : کنایـه از نابود شدن 7- درون مصراع اوّل حذف فعل بـه قرینـه ی معنوی وجود دارد. معنی و مفهوم :  کسی کـه با دیدن این همـه  شگفتی  های آفرینش ، اندیشـه و تفکّر نکند شایسته ی نابودی است.

   کوه و دریـا و درختان همـه درون تسبیح اند / نـه همـه مستمعی فهم کند این اسرار

 1-  کوه و دریـا و درختان : گروه نـهادی  2-  همـه : بـه معنی تماماً  درون مفهوم قید است.  درون تسبیح : درون ستایش مسند جمله است. درون مصراع اوّل مسند بـه شکل متمّم آمده است. 3-  َ ند : هستند ، فعل اسنادی 4-  نـه : منفی -   سازفعل است. نـه همـه مستمعی فهم کند : هر مستمعی فهم نکند. 5-  همـه درون مصراع دوم بـه معنی ( هر ) هست و صفت مبهم است.  6- این : صفت اشاره 7- اسرار : جمع سِر ، بـه معنی راز ها

 معنی و مفهوم :  همـه ی پدیده های خلقت خدا را ستایش مـی کنند و انسان های نادان این راز ها را درک نمـی کنند. 

خبرت هست کـه مرغان سحر مـی گویند / آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار

 1-   خبرت هست : آگاهی داری ؟ 2- مرغان سحر : بلبلان 3-  مـی گویند : مضارع اخباری 4-  خفته : صفت جانشین اسم ، بـه معنی انسان های بی خبر و نادان  5- سر از خواب جهالت بردار : آگاه باش، دانایی پیشـه کن.6- بین واژه های خفته و خواب  تناسب وجود دارد.  7- خواب جهالت  : تشبیـه بلیغ اضافی است.  جهالت بـه خواب تشبیـه شده است.  8-  این بیت حسن تعلیل دارد.  معنی و مفهوم :  آواز بلبلان و پرندگان بـه خاطر این هست که تو از خواب جهالت دست بر داری.

 نکته  :  ابیـات زیر با بیت های  چهارم و پنجم تناسب معنایی دارد.

  1-  توحید گوی او نـه بنی آدمند و بس / هر بلبلی کـه زمزمـه بر شاخسار کرد

  2-  سحر گنجشکان درون جیک جیکنند / بـه تسبیح خدای  لاشریکنند

  3- گفتم : این شرط آدمـیّت نیست / مرغ تسبیح گوی و ما خاموش

  4- هنگام سپیده دم خروس سحری / دانی کـه چرا همـی کند نوحه گری

   یعنی کـه نمودند درون آیینـه ی صبح / از عمر شبی گذشت و تو بی خبری

تا کی آخر چو بنفشـه ، سر غفلت درون پیش / حیف باشد کـه تو درون خوابی و نرگس بیدار

 1-  که تا کی آخر : گروه قیدی است. که تا چه وقت ؟  2-  چو : حرف اضافه ، بـه معنی مثل و مانند 3- بنفشـه : متمّم 4- بنفشـه : نماد انسان غفلت زده است.  5- سر غفلت درون پیش : درون نادانی بـه سر بردن 6- حیف باشد. جمله اسنادی است. حیف ، مسند جمله است.  7-  تو درون خوابی : جمله اسنادی است.  درون خوای : مسند بـه شکل متمّم  8-  نر گس بیدار. حذف فعل دارد. نرگس نماد انسان های آگاه و دانا 9- بین واژه های بنفشـه و نرگس تناسب وجود دارد.  10- بین واژه های خواب و غفلت تناسب وجود دارد.از مـیان گیـاهان ، بنفشـه درون مقابل نور بی تفاوت هست و هیچ احساسی ندارد. شاعر  این گل را نماد انسان غفلت زده  مـی داند. امّا گلِ نرگس درون مقابل نور حسّاس هست و نماد انسان آگاه و بینا است.  منظور از نور : حقیقت و  آگاهی است.

 معنی و مفهوم :  مثل بنفشـه درون جست و جوی حقیقت بی تفاوت نباش و مثل گل نرگس بینا و حقیقت  جو باش.

که تواند کـه دهد مـیوه ی الوان از چوب ؟ / یـا کـه داند کـه برآرد گل صد برگ از خار ؟

  ۱-  درون مصراع اوّل  ( کـه ) تواند؟ ضمـیر پرسشی است.  ( کـه ) دهد . حرف پیوند وابسته ساز است.2-  الوان : رنگارنگ  3-  چوب : مجازاً بـه معنی شاخه است.  گل صد برگ : گل های فراوان رنگی 4- بین واژه های گل و خار تناسب و تضاد معنایی وجود دارد. بیت  استفهام انکاری دارد.

معنی و مفهوم :  ی غیر خدا نمـی تواند مـیوه های رنگارنگ و گل های  فروان بـه وجود آورد.

عقل ،حیران شود از خوشـه ی زرّین عنب / فهم ، عاجز شود از حقّه ی یـا قوت انار

 1- عقل : نـهاد   2- حیران : مسند 3-  شود : فعل اسنادی است. 4-  زرّین : صفت نسبی است. 5- عنب : انگور 6-  فهم : نـهاد  7- عاجز : مسند  8-  حقّه :  ظرفی کوچک کـه در آن جواهر یـا  چیز های دیگر نگه مـی دارند. یـاقوت انار: منظور دانـه های قرمز انار است.

  معنی و مفهوم :  عقل و فهم از این همـه شگفتی های خلقت  حیران و سر گشته مـی شوند و درک رسیدن بـه حقیقت را ندارند

 پاک و بی عیب خدایی کـه به تقدیر عزیز /  ماه و خورشید مسخّر کند و لیل و نـهار  

 1- پاک و بی عیب : بدون نقص 2- تقدیر : حکم  الهی  3-  مسخّر :  رام و مطیع ، بـه خدمت  گرفته شده

 معنی و مفهوم :  خداوندی کـه به حکم و تقدیر خود بدون عیب و نقص ماه و خورشید و شب و روز را مطیع و رام خود کرده و در خدمت انسان قرار داده است.

تا قیـامت سخن اندر کرم و رحمت او /  همـه گویند و یکی گفته نیـاید ز هزا ر

 1-   تا : حرف اضافه چون بـه معنی فاصله است. قیـامت : متمّم قیدی  2-  درون مصراع اوّل حذف فعل بـه قرینـه ی معنوی دیده مـی شود. 3-  اندر : حرف اضافه 4- کرم و رحمت : گروه متمّمـی   5- همـه : ضمـیر مبهم ، نقش دستوری آن نـهاد است. 6- یکی گفته : گروه مفعو لی  7-  بین واژه های یکی و هزار : تضاد وجود دارد.

 معنی و مفهوم : لطف و محبّت خداوند همـیشگی و جاودانـه هست و نمـی توان یکی از هزاران نعمت های خداوند را سپاس گفت.

نعمتت بار خدایـا، ز عدد بیرون هست / شکر اِنعام تو هر گز نکند شکر گزار

 1-  نعمت : نـهاد 2- ( ت ) ضمـیر پیوسته نقش  دستوری آن  مضاف الیـه است. 3-  ز عد بیرون هست : فراوان هست ، بی شمار است.   4- بار خدایـا ،  شبه جمله است. 5- شکر گزار : نـهاد 6- شکر :  مفعول 7-  اِنعام : نعمت دادن  8- تو : مضاف الیـه     9- هرگز : قید10- تلميح اشاره بـه آيه

 نکته  :  اَنعام : بـه معنی چهار پایـان است. این واژه را با اِنعام اشتباه نگیریم.

 معنی و مفهوم : خداوندا ! نعمت هایت  بسیـار فراوان هست و هیچی  زبان شکر گزاری از آن را ندارد.

 نکته  : ابیـات زیر با بیت های  ده و یـازده تناسب معنایی دارد.

1- فضل خدای را کِه تواند  شمار کرد / یـا کیست آن کـه شکر یکی از هزار کرد ؟

2-  از دست و زبان کِه برآید / کز عهده ی شکرش بـه در آید ؟

سعدیـا، راست رُوان گوی سعادت بردند / راستی کن کـه به منزل نرسد کج رفتار

1-  سعدیـا ، : شبه جمله ، سعدی : منادا 2-  راست رُوان : انسان های صادق و حقیقت گو ، نـهاد جمله هست 3- گوی سعادت بردند : سعادت مند شدند. بـه موفّقیّت رسیدند.  4-  راستی کن : صادق باش ، درستکار باش 5-  منزل : مقصد ، هدف 6- کج رفتار : گمراه ،ی کـه راه نادرست مـی رود.

 معنی و مفهوم :  انسان های صادق ، راه درست و سعادت را مـی یـابند و انسان گمراه هیچ گاه بـه مقصد و هدف خود نخواهد رسید. 

  ترسم نرسی بـه کعبه، ای اعرابی / این ره کـه تو مـی روی بـه ترکستان است.

 نکته  :  کعبه : نماد سعادت و ترکستان نماد گمراهی و بدبختی است.

 ب - بخش دانش های ادبی

      آیـا مـی دانید کـه ؟

1-  یکی از گسترده ترین و دامنـه ترین اقسام شعر درون ادبیّات فارسی ، شعر تعلیمـی هست ؟

2-  مادّه ی اصلی شعر تعلیمـی علم ، اخلاق و هنر هست ؟

 3-  شعر تعلیمـی درون ادب فارسی از ادبیّات غرب وسیع تر هست ؟

4- قالب های شعری  مثنوی ، قصید ه ، غزل و قطعه دارای ادبیّات تعلیمـی هست ؟

5- شعر های تعلیمـی درون قدیم بیش تر شامل سروده های اخلاقی ، مذهبی و عرفانی بوده هست ولی از انقلاب مشروطیّت بـه بعد ، اشعار ی با درون مایـه های سیـاسی و اجتماعی و روان شناسی نیز درون ردیف اشعار تعلیمـی قرار گرفته اند؟

 پ – بخش دستور زبان فارسی

 تک واژ چیست ؟  به جزءِ معنی دار و بی معنی یک واژه "تک واژ " گویند.

کتابخانـه ( کتاب + خانـه )  دو چرخه ( دو + چرخ + ه )    رنگارنگ ( رنگ + ا + رنگ )   

   دانش ( دان + ِ ش )

 گلسار ( گل + سار )        هنرمند ( هنر + مند )         بیمارستان ( بیمار + ستان )   

قلم دان ( قلم + دان )

نکته  :  به جزءِ معنی دار ، تکواژ آزاد یـا تکو اژ مستقل گویند. دردمند ( درد : تکواژ آزاد )

گلاب ( گل : تکواژ آزاد / آب : تکواژ آزاد )    بیمارستان ( بیمار : تکواژ آزاد )

 نکته  :  بـه جزءِ بی معنی تکواژ وابسته یـا وند گویند. پوشـه (  ه : تکواژ وابسته )

خوراک ( اک : تکواژ وابسته ) نا مرد : ( نا : تکواژ  وابسته ) گریـان ( ان : تکواژ وابسته )

نکته :  جایگاه تکواژ وابسته ( وند ) متغیّر است.   *گاهی بـه اوّلِ یک تکواژ آزاد مـی آید

که بـه آن – "پیش وند" گویند.  مانند :  هم درد ( هم )    بی ادب ( بی )  نا( نا )

گاهی بـه آخرِ تکواژ آزاد مـی آید کـه به آن" پسوند " گویند.  مانند :     خورنده ( نده )  

دیدن ( ن )       رفتار ( ار )   سازمان ( مان )

 گاهی بین دو تکواژِ آزاد مـی آید کـه به آن " مـیان وند " گویند.  مانند :  رفت و آمد ( و )  

سراسر ( ا )          

  




[انشا یازدهم گسترش محتوا زمان ومکان]

نویسنده و منبع: 92 | تاریخ انتشار: Thu, 17 Jan 2019 12:41:00 +0000



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com