داداش واسه چی ؟
من همـیشـه ارادت دارم خدمتتون
چه باشم چه نـه
-مـهربانی را بیـاموزیم
مـهربانی را بیـاموزیم
فرصت آیینـه ها درون پشت درون مانده است
روشنی را مـی شود درون خانـه مـهمان کرد
مـی شود درون عصر آهن
آشناتر شد
سایبان از بید مجنون٬
روشنی از عشق
مـی شود جشنی فراهم کرد
مـی شود درون معنی یک گل شناور شد
مـهربانی را بیـاموزیم
موسم نیلوفران درون پشت درون مانده است
موسم نیلوفران٬یعنی کـه باران هست
یعنی یک نفر آبی است
موسم نیلوفران یعنی
یک نفر مـی آید از آن سوی دلتنگی
مـی شود برخاست درون باران
دست درون دست نجیب مـهربانی
مـی شود درون کوچه های شـهر جاری شد
مـی شود با فرصت آیینـه ها آمـیخت
با نگاهی
با نفس های نگاهی
مـی شود سرشار از رازی بهاری شد
جای من خالی است
جای من درون عشق
جای من درون لحظه های بی دریغ اولین دیدار
جای من درون شوق تابستانی آن چشم
جای من درون طعم لبخندی کـه از دریـا سخن مـی گفت
جای من درون گرمـی دستی کـه با خورشید نسبت داشت
جای من خالی است
من کجا گم کرده ام آهنگ باران را!؟
من کجا از مـهربانی چشم پوشیدم!؟
مـی شود برگشت
تا دبستان راه کوتاهی است
مـی شود از رد باران رفت
مـی شود با سادگی آمـیخت
مـی شود کوچکتر از اینجا و اکنون شد
مـی شود کیفی فراهم کرد
دفتری را مـی شود پر کرد از آیینـه و خورشید
در کتابی مـی شود روییدن خود را تماشا کرد
من بهار دیگری را دوست مـی دارم
جای من خالی است
جای من درون مـیز سوم٬در کنار پنجره خالی است
جای من درون درس نقاشی
جای من درون جمع کوکب ها
جای من درون چشم های خورشید
جای من درون لحظه های ناب
جای من درون نمره های بیست
جای من درون زندگی خالی است
مـی شود برگشت
اشتیـاق چشم هایم را تماشا کن
مـی شود درون سردی سرشاخه های باغ
جشن رویش را بیفروزیم
دوستی را مـی شود پرسید
چشم ها را مـی شود آموخت
مـهربانی کودکی تنـهاست
مـهربانی را بیـاموزیم
. کشیدن ونقاشی کردن گل وبلبل . کشیدن ونقاشی کردن گل وبلبل : کشیدن ونقاشی کردن گل وبلبل ، کشیدن ونقاشی کردن گل وبلبل
[کشیدن ونقاشی کردن گل وبلبل]نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 01 Jan 2019 22:33:00 +0000