نزديکي حيوان با زن

نزديکي حيوان با زن چگونـه با تجاوز جنسي مقابله کنیم | سوء استفاده های از زنان درون محيط های کاری ايران | اولدوز توریسم، تور باکو ، تور سرعین ، ستاره صنعت گردشگری | گنجینـه علوم اجتماعی شـهرستان ششتمد | قانون مدني افغانستان - bsharat.com |

نزديکي حيوان با زن

چگونـه با تجاوز جنسي مقابله کنیم

 نفس : سلام از طريق پيامک با يه پسري اشنا شدم بعدسه ماه ديدمش توي اين مدت عاشقش شده بودم فکر ميکردم عاشقم اون بهم گفت زن داره اما برامن سخت بود جداي ازش بهم گفت بيا خونـه م ببينمت بـه خيال اينک زن داره و نياز نداره رفتم و مورد تجاوز قرار گرفتم دوم دبيرستان بودم جاهل و اولين عشق بود که تا چندوقت باهش بودم هردفعه قول ميداد هيچي نشع اما بازهم تکرارميکرد دلم نميخواست عشقم ناراحت کنم نزديک بيست بار و اخر تمام شد اما دوسال طول کشيد جنگ و دعوا و... نزديکي حيوان با زن گناه کبيره و من با تني دست خورده حالم از خودم بهم ميخوره اما چه سود دست خورده هستم بچه ترک بودم م يه بار باهام حال کرد گهگاهي هم خودارضايي ميکنم
اميدم بـه خداست کـه ببخشم و رسوام نکنـه ازجهل اينکارها کردم
شما کـه اين پيام را ميخونيد مطمئنن ميگيد خيلي بد و خرابم ، نزديکي حيوان با زن حق داريد
برام دعا کنيد خدا ببخشتم و از اين بعد خوب زندگي کنم

 😢 : من تمام صحبت ها رو خوندم..واقعا گریم گرفته..من خودم واس این ک نمـیتونم حس مو کنترل کنم ی کارایی کردم ولی هنوز م...خدا کنـه بتونم ترک کنم

 داداش مـهدی : من 17 سالمـه یک دقیقه اگر خدا و دین رو بذاریم کنار و به صورت این مثئله نگاه کنیم مـیبینیم(فقر/مشکلات اقتصادی/دین/فرهنگ/نیـاز ) با هم جور درون نمـیان کـه ما بخوایین مثلا این جامعه رو بسازیم اگه قرار باشـه چیزی درست شـه حتما از ریشـه تغییر پیدا کنـه،طرف مـیاد بـه راحتی اینجا مـیگه برین ازدواج کنین با این خرج مخارج بالا و گرونیـا و گرگایـه بازاری کدوم پسر 15 ساله از بعد زن و زندگی برمـیاد؟فقط دارین مردم رو از جهنم و خدایی کـه بنده هاشو خیلی دوست داره مـیترسونین هه واقعا خنده داره مشکل ما تجاوزات نیست مشکل ما عامل تجاوزاته شما بجای اینکه مثئله رو حل کنین دارین صورتشو پاک مـیکنین نـه تنـها شما تمامـه (بالاییـا...) که تا ریشـه تغیییر نکنـه همـین آشو همـین کاسه است

 داداش مـهدی : من 17سالمـه،کلا خدا و دين رو کـه بذاريم کنار از عقل استفاده کنيم دلخوري پيش نياد اما بـه صورت مثئله نگاه کنيم فرمول ها(دين،فقر،فرهنگ،کشور)اصلا باهم جور درون نميان که تا ما بخواييم چيزيو حل کنيم،تا وقتي اين فرمول ها باهم همخواني نداشته باشن همين آشو همين کاسه هست از 10نفر توي ايران 7نفرش منفي رو بـه مثبت ترجيح ميدن و دوتا چيز ديگه بگم و برم،تويي کـه متاهلي چون شريک جنسي داري نميتوني حال يک آدم مجرد رو درک کني بعد نظر الکي نده و حرف آخرم اينـه کـه اگه بـه پي پول و فقر و قشر ضعيف و اين خرج و مخارج خرج زندگي نگاه کنيم هيچ پسره 15ساله ايراني نميتونـه از بعد زن و زندگي بر بياد تازه باباشم کـه پولي نداره کمکش کنـه پايين شـهرو نديدين کـه ي وقت دلخوري پيش نياد

جواب سوني کارت بيست : نزديکي حيوان با زن آنانيکه متاهلند کـه از روز اول تولد متاهل نبوده اند ، همـه افراد دوران پر تنش نوجواني و جواني و مجردي را تجربه کرده اند و شايد از هزار که تا جوان يکنفر پدرش پولدار و دست بـه جيب هست و بقيه مثل هم از صفر شروع کرده ايم و نبايد نااميد بود و البتهب معاش حلال تلاش زيادي ميطلبد تلاشي مثل ژاپني ها ، مکرر و مداوم

 فاطمـه : من بابام برام تلگرام حذف کرده من هم چون نتونستم خودم رو کنترل کنم اينستاگرام براي خودم دانلود کردم داخل اينستاگرام عهاي و پختي زن و مردهاست. نزديکي حيوان با زن چي کار کنم حذفش کنم؟

جواب سوني کارت بيست : خب چرا ميرويد دنبال ديدن همچنين تصاويري و در چنين گروهها و کانال هائي عضو ميشويد کـه باعث آبرو ريزي شما نزد پدرتان بشود ؟ اگر غريزه جنسي را کنترل نکنيد روز بـه روز بساطش را درون ذهنتان گسترده تر ميکند

 فاطمـه : من خيلي مي ترسم کـه اين کارهاي بد همين خودارضايي يا همجنس گرايي کنم ??سالمـه. ميشـه راهنمايي کنيد چي کار کنم کـه از اين کارم پيشگيري کنم.

جواب سوني کارت بيست : چشمتان را ببنديد که تا آسوده باشيد و از ديدن صحنـه هاي تحريک آميز از طريق رسانـه ها يا درون سطح جامعه و اقوام پرهيز کنيد و دوست نامناسبي کـه در پي اين جور کارهاست را ترک کنيد چون آنقدر کـه دوست درون هدايت يا گمراهي انسان نقش دارد ساير موارد نقش ندارد ، خدا ميداند هر بار کـه چشمتان را از گناهي بر ميگردانيد چقدر درون پيش خدا ارج و قرب دارد

 خسته دل : سلام من يه جمله مي گم وسلام چرا پسر بـه تجاوز مي کنـه چون خرج عروسي ها زياده اگه دولت ايران بتونـه بـه يه پسر کار مناسب خودش را بدهد از نظر من همـه پسر ها بـه مورد علاقه اش مي رسه درون ضمن تجاوزي هم درون کار نيست عيب کار را پيدا کنيد بايد تجاوز را از ريشـه قطع کرد نـه از برگ درخت

جواب سوني کارت بيست : واقعا ديگر حس ميشود سهل انگاري و اشتباه سهوي وجود ندارد و سوء رفتار برخي مسئولان درون از هم پاشيدن آرامش روان و خانواده و اقتصاد و جامعه و فرهنگ و يکپارچگي ملي و گسترش فساد اداري و جنسي عامدانـه تر هست تا سهوي ،‌ آنوقت انتظار داريد بـه جوانان کار مناسب بدهند که تا به مورد علاقه اش برسد و فساد ريشـه کن شود ؟ بـه اميد چنين روز زيبائي درون محضر دولت امام زمان عج الله

 انتقام جو : وقتی سیزده چارده سالم بود یـه پسر بم گف خاطر خاتم خامش شدم از اونجایی ک رابطه عاطفی با خانوادم خیلی ضعیف بود هف هشت بار با اون پسر کـه سنشم بیشتر از خودم بود رابطه داشتم بعدش اون بـه یکی از گنده های محل گفت و اونم چند بار با من زوری رابطه برقرار کرد و همـینطور یک نفر دیگه کـه اونم این جریـانارو فهمـیده بود باهام زوری اینکارو کرد چون شـهر کوچیکه خیلیـا فهمـیدن چون پشت سرم حرف زده شده بود خیلی اذیت شدم بخاطر این موضوع خیلی فشار روحی رومـه اصلا نمـیتونم بـه نیـاز فکر کنم غرورم شکسته شد. الان کـه 19 سالمـه با هرکی دوست مـیشم بعد از مدتی بخاطذ حرفایی کـه پشت سرم زده شده مـیدونـه باهام اینکار شده یـا دوستیشو بام قط مـیکنـه یـا تیکه مـیندازه هر جا مـیرم احساس مـیکنمم بـه این چشم بهم نگاه مـیشـه اعتمادمو بـه همـه از دست دادم زندگیم جهنم شده از وقتی کـه باهام اینکار شده.نمـیتونم حتی بـه دوستی با و ابراز علاقه هم فک کنم چون غرورم شکسته.مـیخام اون سه نفرو بکشم چند بار پیش خودم بخشیدم ولی پشیمون شدم نمـیتونم واگذار کنم بخدا واگذاری بخدا همـینـه کـه اینو امداخته بـه دلم کـه قصاص کنم من وسیله قصاصم نـه دیگه نفر اولو آتیش مـی نفر دومو اعدام مـیکنم نفر سومو با شمشیر مـیکشم شایدم مجبورشون کنم بیـان دادگاه اعتراف کنن دعا کنید برام بتونم کارمو درست انجام بده همش غصه مـیخورم زندگیم نابود شد بخاطر هوس اونا

 بنیـامـین بهادری : هري نظري داره ،‌اما تجاوز کار جالبي نيست ، ..... زنده و سلامت باشيد

 تجاوز شده 2 : سلام من وقتی دانششگاه قبول شدم عاشق یـه پسر تهرانی شدم کـه به بهانـه ازدواج من و کشوند خونشون و بهم تجاوز کرد ولی بخاطر ابروم سکوت کردم از اون ماجرا 6 سال گذشته با این کـه پردمو از دست داده بودم و سکوت کرده بودم اماشوهرم نفهمـید لانم زندگی خوبی دارم علتش این بود بعد از تجاوزم باهیچ پسری دوست نشدم وتوبه کردم خداهم کمکم کرد الانم همزمان دارم دکترا مـیخونم همش کمک و لطف خدا بود

 هعععععععی... : 16سالمـه...چادري نيستم اما پوششم مناسبه چندهفته پيش ک داشتم ميرفتم خونـه ي دوستم مورد تعرض يه اشغال قرار گرفتم. اما دراون لحظه انقد ترسيده بودم و تلاش ميکردم از دسش فرارکنم کـه چيز زيادي يادم نمياد.. بهي بجز دوستم نگفتم... ميترسم پردم پاره شده باشـه اما من بعد اين تجاوز خوني نديدم... ميترسم آيندم نابود شده باشـه ...نميگم با پسري رابطه نداشتم اما فقط درحد پي ام بوده... الان احساس ناپاکي ميکنم حتي توبه کردم اما فکر ميکنم آلودم.. جراتم ندارم بـه م بگم ميترسم طردم کنن کمکم کنين لطفا

جواب سوني کارت بيست : گفتن يا نگفتن شما بستگي بـه ميزان شناخت شما از واکنش مادرتان دارد ، برخي مادران منطقي اند حتي اگر خشمگين شوند و برخي ديگر درون حال عادي نيز منطقي برخورد نميکنند ، گفتن شما بسيار بهتر از نگفتن هست حتي اگر مورد بي احترامي قرار بگيريد زيرا فقط مساله بکارت مطرح نيست مسئله بيماري هاي واگيرداري کـه از طريق تماس جنسي منتقل ميشوند هم هست کـه گاهي سالها درون بدن مخفي مي مانند بدون هيچ علائمي ، خيلي نترسيد اين موارد گسترده نيستند ولي منتفي هم نيستند ، بعد بهتر هست توسط متخصص معاينـه شويد

 ایمان : سلام دوستای گلم. اگه بـه خود ارضایی معتاد شدید،‌حتما بـه وبلاگ توبه94 البته بـه انگلیسی مراجعه کنین. خیلی خوبه.و کتاب های راز کنترل بخصوص جلد سومشو بخونین. این کتاب بدردایی کـه تحریک مـیشن و یـا خود ارضایی مـی کنن مـی خوره. حرفاش قشنگ بـه دل مـیشینـه. چون زبون کتابشم محاورست راحت مـیتونی حرفاشو درک کنی. تجربه نویسندش تجربه بالای بیست هزار نفر از ماست کـه اومده و در اختیـار همـه قرار داده. امـیدوارم همـه موفق باش

 مـهدی : من يک پسر 13ساله هستم من که تا وقتي ازدواج نکردم نميکنم

 فاطی : سلام دوستان من فاطمـه ام و14سالمـه من خیلی از تجاوز مـیترسم وپسر عموم بارها ازم خواسته کـه بدنمو ببینـه اما من گفتم نـه وتهدیدش کردم و گفتم بـه ت مـیگم کـه اون بـه ت بگه الان هم زیـاد دور ورش نمـیرم درون ضمن مـیدونم زیـاد فک زدم اما حاضرم قسم قران بخورم کـه هیچ مرد پاکی وجود نداره و نگید این بابقیـه فرق داره یـا نگید عاشقمـه ومـیخواد باهام ازدواج کنـه بعد باهاش رابطه داشته باشم اولا اگه اون شخص واقعا دوستتون داره بهتون درزمان فعلی یـه همچین پیشنـهادی نمـیده و مـیذاره واسه بعد از ازدواج راستی بـه هیچ مردی اعتماد نکنید چون مردها همـه متل هم اند مردها حتی بـه مردهای دیگه تجاوز مـیکنند چه برسه بـه ما ا این حرفو هم باور نکنید کـه مرده وتحریک مـیشـه اگه واقعا مرده جلوی خودشو بگیر من بارها پدرم بهم گفته بـه هیچ مردی حتی پردت اعتماد نکن فکر کنم زیـادی پروفسر بازی درون اوردم بـه هر حال فعلا بای

 آیسان : خوب بود

 شکیلا : سلام من روي جوابم با اوناست کـه ميگن خانوما لباس تنگ و نازک نپوشن نشانـه با کلاسي نيست نشانـه ي جندگيه.اول کـه خودم اعتقادي بـه همچين چيزي ندارم.مگه همـه مردا هم با هم برابر نيستن.مگه کشواري ديگه مرد ندارن يا اونا ادم نيستن.درسته تجاوز تو هر کشوري پيش مياد اما مگه خارجيا همـه و پتي تو خيابون راه نميرن.ببينيدي کـه شخصيت داشته باشـه ربطي بـه اين چيزا نداره مرد اگه مرد باشـه خودشو کنترل ميکنـه اگه نباشـه کـه سرخودشم نميگذره.بعدم کشور جمـهوري اسلامي فقط قصد داره بي حجابا رو جمع کنـه يه ذره سعي ندارد باز مثل قديم مکان هايي مثل روسبي خانـه را باز کنـه کـه مرد هايي کـه خيلي آتيششون تنده خودشونو اونجا خالي کنن کـه اينقد تجاوز بيداد نکنـه.بخدا کاري بـه پوشش زن نداره مرد خودش بايد مرررررررررد باشـه. اميدوارم فهميده باشيد منظورمو.به اميد روزي کـه اصلا چنين چيزي نبينيم و نشنويم.

جواب سوني کارت بيست : خود شما کـه ميفرمائيد روسپي خانـه باز کنيد کـه اين نظر بر خلاف دستور خداست وقتي بهتون ميگن ازدواج موقت کـه خدا اجازه داده را گسترش دهيد جيغ ميکشيد کـه اي واي اسلام بـه زنـها اهانت کرده و اينکارا گري هست و آخوندا براي خودشون اين حرفها را ساخته اند و اينجور و اونجور

 h.gh : سلام من ?? سالمـه تو يه بچگي با دوستانم نزديکي داشتم و با ان و بعد از اون هم بـه گناه کبيره خودارضايي آلوده شدم که تا اين مشکل حافظه پيدا کردم و ضعف چشم و کمر درد و خيلي مشکل هاي ديگه الان بـه لطف خدا ارادمو قوي کردم و تونستم توبه کنم هرچند توبه خود ارضايي سخت بود ولي تونستم توبه کنم و کلا زندگيم تغيير کرد با ويديو هاي استاد علي اکبر رائفي پور اميدوارم خدا توبه ام رو بپذيره و از گناهانم گذر کند.

 شکنجه های باستانی خشن : من پسر بد و به ظاهر خوبم يه ادم مغرور يه عصبي از ا خوشم نمياد ولي بايد غريزه ي جنسي ک تو اين جامعه حرامـه رو جبران کنم من سمت تنـهاي ک هستم همين روزا يا از راضي ميشـه يا قرص برنج واسه هردو امون گزاشتم کنار.... اينم ختم کلامم بود ياعلي زندگي با اين همـه بن بست حال نميده يا بمير يا حال کن

جواب سوني کارت بيست :ي کـه تو کلامش يا علي هست سمت خودکشي و اين حرفا نميرود ، خودکشي اينقدر درون اسلام بد و زشت و نـهي شده هست که حتي توصيه شده مجلس ختم چنيني نرويد چون اين شخص از رحمت خدا نااميد بوده و از بزرگترين گناهان قتل نفس و نا اميدي از رحمت خداست ، بعد با همون ذکر ياعلي اجازه ندهيد شيطان سوار افکارتون بشـه و طبق قسمي کـه خورده شما را با اين فکرها و اعمال بـه خودکشي و نابودي بکشونـه ، دنيا واسه همـه سخته و فقط شما اين مشکل را نداشتي ، ميلياردها آدم قبل از شما و ميلياردها آدم بعد از شما بايد با اين سختي ها مبارزه کنند و از راه خدا دور نشوند کـه فرموده اگر تقوا پيشـه کنيد برکات را از زمين و آسمان بر شما نازل ميکنيم ، و خدا دروغ نميگويد

 منم : هه..جالبه همـه اومدن از عوم تجاوز صحبت مـیکنن...همـه دارن راه حل درمان ارائه مـیدن..هیچفک نمـیکنـه چرا اصلا تجاوز صورت مـیگیره...وقتیی کـه نـه شرایط ازدواج دائمـی و موقت رو نداره...تو این جامعه ای هم کـه بیشتر ا لباس ی مـیپوشن راه مـیره چجوری خودشو بچسبه تجاوز نکنـه؟

 ساره محمدی : باسلام من یـه مدت تحت تاثیر دوستانم قرارداشتم باپسرا فقط درون حد صحبت بودم ولی بعد ازاون کـه مـیدیدم دوستام اینقد باپسرا راحتن منم همـین تصمـیمو گرفتم تویـه چندماه من باچند نفر دوست شدم و فقط حتی درحد دست بوده ونـه بیشتر فقط بایکیشون کـه خیلی دوسم داشت درحد فراتر بوده ولی نزاشتم دستش بـه بدنم بخوره حالام باهیچنیستم فقط خیلی عذاب وجدان دارم و ازایندم مـیترسم خیلی پشیمونم واقعا افسرده شدم ولی بعد ازاینکه ازدوستام جداشدم بـه هیچ پسری فکر نکردم نمـیدونم حتما چیکارکنم توروخدا دارم دیوونـه مـیشم

 بدبخت : تو 5سالگی بهم تجاوز شده ممکنـه پردم پاره شده باشـه

 کمر شکسته : با سلام بنده پسر17ساله هستم یکمـی خوشکل یـه رفیقی داشتم کـه چند ساله باهم هستیم یعنی خیلی بهش اعتماد دارم یـه شب حرفون مـیشـه بعد چند ماه زنگ مـیزنـه کـه دعوتم کنـه وقتی باهاش رفتم داخل یـه اتاق بود کـه چهار نفر بودین هم بود خوردیم کـه سنکوب کردم بعد رفت یـه مرد 26ساله اورد درون حالی کـه تو اتاق افتاده بودم درون اتاق را بست و منو بلند کرد و زد زمـین مشتو لگد مـیزد بهم که تا وقتی کـه زیر دستش غش کردم وقتی کـه بیدار شدم خواستم فرار کنم کـه در بسته و لباسم کنـه بود بعد بهم گفت کـه این کار را باهام ه راضی نشدم از دستش کـه نمـیشد فرار کرد سرمو گرفت کوبوند بـه دیوار مجبور بودم این کارا م بعدش رفیقاشو صدا زد و همشون کـه پنج نفر بودن افتادن بـه جونم فیلم هم دارن بعد یـه مدت چنتا از رفیقای صمـیمـی فهمـیدن ولک ابروم رفته بود حتی بـه سرم زده بود کنم از ترس هم یـهی نگفتم نـه بـه اقام نـه بـه عموم چون تهدیدم مـی الان حدود سه ماه مـیگذره بازم اونارا ببینم دوست دارم خودمو دار ب هر کی هم بهم رسیده بهم مـیگه فلانی اینکارت کرد روحیـه کـه صفر هست چکار کنم کـه ابروم حفظ بشـه و اونا راباشدید ترین عقوبت مجازات کنم لطفا کمک کنین تو را خدا

 وفا : اسلام دین کاملی هست ما کوتاهی مـیکنیم . چرا درون حدیث امده کـه هر زنی کـه خود را خوشبو کند و از خانـه بیرون بره که تا وقتی برگرده ملایکهاو را لعنت مـیکنند .
زنان حجاب مردان نگاه را حفظ کنند . حجاب و نگاه را از شش سالگی بـه کودکان یـاد دهید با اهل مسجد انـها را اشناکنید

 یونس : سلام من??سالمـه. من يه روز با يکي از دوستام البته پسره توي کوچه بوديم کـه يه مردي رو ديديم کـه مشکوک بود. رفيقم فهميد بـه من يک چيزايي گفت من اهميت ندادم ولي اون مرد دنبالمون راه افتاد بعد دوستم فرارکرد و به ? مرد خبر داد تو اون لحظه من توسط اون مرد مورد تجاوز کوچيکي قرارگرفتم نـه زيادکوچيک چون دوستم کمک اورد از اون روز تو جامعه يا تو کوچمون يا وقتي ميرم مغازه ياد اون روز ميفتم هي ميگم نکنـهي بهم تجاوز کنـه مورد عذابم اون مرد رو ديگه نميشناسمش و به مادر و پدرم نگفتم فقط دوستم ميدونـه نميدونم چيکارکنم لطفا بگيد

 مبینا : سلام
من ي 14 ساله هستم کـه قبلا خود ارضايي داشتم......دو روزه کـه توبه کردم و ديگه اصلا اين کارو نميکنم...ممکنـه پرده ام پاره شده باشـه؟؟؟
آيا وقتي 18 سالم شد دکترا براي آزمايش يمو نگاه ميکنن؟
من ي باحجاب و سنگين هستم ولي واقعا از مسائل جنسي بعد از ازدواج ميترسم...هنوزم پريود نشدم...آيا پرده ام پاره شده؟؟؟ ممنون ميشم جواب بدين...دو که تا 6 و 10 ساله هم دارم کـه خوبين...

جواب سوني کارت بيست : اگر ورود بـه داخل آلت ي نداشته ايد احتمال پاره شدن پرده بکارت بسيار ضعيف هست ، بـه خدا توکل کنيد و از وسوسه شيطان با دوري از خلوت رها شويد

 افسوس : یـادی یم از شـهیدان امر بـه معروف و نـهی از منکر مانند شـهید خلیلی کـه برای دفاع از ناموس مردم جونشو از دست داد .

 ss501 : آقا من ديگه دارم شاخ درون ميارم با اين چيزايي کـه خوندم و اااااااااي خدا ما انسانـها داريم بـه کجا ميريم آخه چرا خدايا مارو هدايت کن من کـه حق رو بـه هيچ نميدم چون با اين چيزايي کـه خوندم هيچ حق نداره ولي همين الان شاخ درون آوردم

 یگانـه : سلام. من سال گذشته هم واستون گفتم کـه پسرخالم اذيتم ميکنـه متاسفانـه هنوزم کـه هنوزه اس دادنش ادامـه داره من بـه مم گفتم م گفت کـه جوابشو ندم الانم جواب نميدم ولي بازم اس ميده ولي اينبار ديگه از و....حرف نميزنـه همش ميگه بـه جون م من تورو واسه ازدواج ميخام...ميگم واسه چي من ؟ اين همـه هستن! ولي ميگه من تورو واسه حيايي کـه داري ميخام و ادعاي عاشقي ميکنـه همـه اس هايي کـه ميده رو هم بـه م نشون ميدم م بااين ازدواج مخالفه من خودمم مخالفم چون همين ديشب يه بنده خدايي گفت کـه پسرخالم رفته خونـه خالي .ازاينکه هنوزميره خونـه خالي مطمئنم واسه همين تن بـه اين ازدواج نميدم بنظرشماچيکارکنم؟؟؟

جواب سوني کارت بيست : شما وقتي ميدانيد او چکاره هست حتي اگر تن بـه ازدواج بدهيد درون آينده همواره نگران اين هستيد کـه الان کجاست و با کيه ، نکنـه با همکاراي مونثش ريخته رو هم نکنـه منشي شرکت را مخش را زده ، نکنـه زن گرفته و مدام استرس و جنگ اعصاب ،‌ مگر اينکه بتوانيد صد درون صد مطمئن شويد کـه توبه کرده و مرد زندگي شده هست ولي اگر ميدانيد اهل توبه و اينجور کارها نيست بلاکش کنيد و وقتتان را هم براش تلف نکنيد و خداوند هم درون قرآن مومنين را از ازدواج با بدکاران منع کرده است

 کمالی یوسف : با سلام من يه پسر 13.5 ساله هستم از حدود يک سال پيش کـه احتمال زياد بيشتر هم هست نا خواسته براي اولين بار ارضاء جنسي کردم و يه جور خوشم اومد که تا اين کـه دو ماه پيش با يه 3 4 سال از خودم بزرگ تر کردم و اون چون مي ترسيد کـه پدرش بفهمـه اين کار و بامن ديگه انجام ندارد اما بعد اون از اول ارضاء جنسيمو شروع کردم دارم ديونـه ميشم امسالم نزديک بود بخاطر اين کار بـه درد نخور يکي از درسامو بيوفتم کـه معلممون نمره قبولي رو داد 3تا دوست دارم کـه براي اينکه سمت ابروريزي با اونا نروم مدرسه مو کامل عوض کردم ولي هر وقت مي بينمشون دوباره حال اين غلط نکنم بهم دست ميده اما از اينا گذشته فکر مي کنم با اونا از دواج کردمو هيچ چيزي بين ما نيست ولي شب موقع خواب ياد بدن اونا ميوفتم و بايد ارضا جنسي م کمکم کنين

جواب سوني کارت بيست : سايت ( حجره مجازي ) يکي از سايتهاي خوبي هست که درون رابطه با درمان مذهبي خودارضائي و استمنا فعال هست و اگر بـه نکبت اين کار آگاه شده ايد ميتوانيد از مطالب اين سايت کمک بگيريد
http://www.hojrehmajazi.ir

 محراب : من پسري هستم کـه خيلي خاطر خواه دارم ولي يه ي توي فاميلاي دور اصلا روي من هيچ علاقه اي نشون نمي ده نمي دونم چرا من16 سالمـه اون 15 سال

جواب سوني کارت بيست : مراقب حيله هاي شيطان باشيد کـه جذابيت شما سبب جهنمي شدن شما نشود ، زندگي کوتاه تر از آن هست که بـه صرفه باشد بخاطر اين چند ده سال عمر کوتاه براي هميشـه درون جهنم و غضب خدا دست و پا زد

 شیوا : نـهههه اوضاع از اونی کـه فکر مـیکردم خیلی خیلی بدتره.خداقوت😣

 افسرجنگ نرم : اعوذبالله من نفسی...یـاحضرت زهرا(س)زنانمان رانجات ده.
یـاعلی المرتضی(ع)مردانمان رانجات ده

 shiva44 : man 15salame.vaghean khejalat mikesham ke dokhtaram .chon dokhtara shoresho dar ovorean.man aslan betin chiza fekr nemikonam o ta hala b hich kas dost nashodam va nemikham o be hadafam fekr mikonam.

 UNKNOWN : سلام. سوني کارت بيست خيلي خوشم اومد از جواباتون. لطفا منو هم راهنمايي کنين.
ي ?? ساله هستم کـه نزديک پنج سال با پسري بـه قصد ازدواج رابطه کلامي داشتم. البته دستم رو هم مي گرفت و يک سري شيطنت ها داشت. ولي خوب حداقل رابطه جنسي نداشتيم. هر چند کـه حرفشو مي زد و من درون طول پنج سال کـه تو موقعيت بودم و دوسشم داشتم دووم اوردم و اجازه ارتباط جنسي ندادم. اين آقا بعد پنج سال اومد خواستگاري ولي چون خانواده ي من بسيار مذهبي و سنتي ان و اونا بسيار بـه اصطلاح اپن اين ازدواج سر نگرفت. دو ماه تمام افسرده بودم و حتي چند بار زير سرم رفتم. ولي الان هم خوشحالم کـه همسر اون آدم با فرهنگ بسيار جلف و مثلا اروپايي نشدم و هم ناراحتم, بـه خاطر دست زدن ها و حرفاي جنسي کـه بين ما رد و بدل شده بود, البته حداقل ميتونم بگم قصد من ازدواج بود و جز اون آدم انگشتي هم بهم نخورده. ولي با همـه ي اينا الان يادم ميوفته عذاب ميکشم و از خدا و همسر آيندم خجالت مي کشم.

جواب سوني کارت بيست : هر انساني ممکن هست در دوراني از زندگي اش فريب نفس ،‌ دنيا يا شيطان را بخورد ولي مـهم اينـه کـه اگر خدا بهش اين فرصت را داد کـه بفهمـه راهش اشتباه بوده برگردد ، ما همواره و در تک تک ساعات زندگي داريم درون يکي از اين دو مسير راه ميريم ( ظُّلُماتِ إِلَى النّورِ و يا مِنَ النّورِ إِلَى الظُّلُماتِ ) يا از ظلمت بـه سوي نور و يا از نور بـه سوي ظلمت ( برداشتي از آيت الکرسي ) حالا خوش بحالي کـه وقتي مردم بالاي سرش ايستادند بـه نماز ميت و گفتند الصلاه الصلاه ببيند درون اين چاه تاريک دنيا بـه سمت نور و رهائي نزديکتر هست تا بـه قعر چاه
خدا هم ستارالعيوب هست و دوست دارد عيب بندگان پوشيده بماند و لازم نيست ديگر بـه آن فکر کنيد يا براي ديگران و حتي همسر آينده تان مطرح کنيد و فقط بين خود و خدا توبه کنيد

 بدبخت. : سلام من يه 18ساله هستم، من اونقدر از اين جور کارا بدم مياد.....من هميشـه هم پوشيده مي پوشم ، يه روزي من شب خوابيده بودم پدرم يواشکي اومد پيشم و اذيتم کرد يه لحظه چشمامو باز کردم گفتم چرا اين کارو مي کني؟؟مگه من ت نيستم خجالت نمي کشي پدرم معذرت خواهي کرد و گفت کـه تو از اين بـه بعد اتاقتو قفل کن بخواب و.. اين کار 3 روز قبل اتفاق افتاد و من اصلا باهاش حرف نمي .. شبها هم نگران مي خوابم نمي دونم چي کار کنم لطفا کمکم کنيد؟

جواب سوني کارت بيست : مردها گاهي ناخواسته چنان تحريک جنسي ميشوند و چنان شيطان عقلشان را ميپوشاند کـه نميفهمند چه ميکنند ، شايد سرد مزاجي مادرتان باعث اين موضوع شده يا ميخواسته بـه شما ابراز محبت يا شوخي کند کـه ناگهان شيطان وضعيت را تغيير داده و به سمت ديگري هست ، ولي هر چه کـه بوده من حس ميکنم پدرتان از اين موضوع شرمنده و پشيمان هست ، البته شما هم توصيه ايشان را عمل کنيد و درب اتاقتان را قفل کنيد و از شر شيطان و وسوسه هاي اين ملعون از جانب خودتان و پدرتان بـه خدا پناه ببريد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، بـه نام خداوند رحمتگر مـهربان

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ .... بگو پناه ميبرم بـه پروردگار سپيده صبح

مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ .... از شر تمام آنچه آفريده است

وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ .... و از شر هر موجود مزاحمي هنگامي كه وارد مي‏شود .......

 دنیز : من ??سالمـه.مردي درون خيابان کمر مرا جور بدي لمس ميکرد.آيا اين تجاوز است؟دو سال هست که بسيار از اين موضوع ناراحتم.

جواب سوني کارت بيست : متاسفانـه آزارهاي کلامي و لمسي درون همـه جاي دنيا براي زنان يک مسئله آزار دهنده هست ولي تجاوز محسوب نميشود ولي مخصوصا درون محل هاي خيلي خلوت يا خيلي پر ازدحام احتمال اين گستاخي ها مخصوصا براي خانم هائي کـه پوشش تحريک کننده اي دارند بيشتر هست ،‌ اگر پوشش گشادتر و ساده تري و رفتار متين تري داشته باشيد ميتواند درون حد زيادي مواجه با اين موارد را کم کند هر چند صفر نميشود چون آدمـهاي پست و بي شخصيت همواره درون سراسر جهان وجود داشته و دارند

 یـه افسرده : سلام من پسري 22 ساله هستم کـه سر فحش من و چندين نفر بـه هم درون يک شب و تهديد اونا بـه زدن من بود کـه شب بعدش اومدن و منو از محل کارم بردن توي کوه هاي تو شـهرمون.... بعد کلي لگد بـه شکم و رون و کمرم زدن و بعد از اون بهم تجاوز و فيلم گرفتن و تهديدم کـه اگر کاري کنم فيلممو پخش ميکنن و ابرومو ميبرن دو روزه زندگي برام جهنم شده و هر روز حس ميکنم دارم ميميرم ديگه نميدونم بايد چيکار کنم و چجوري بخندم و زندگيمو کنم که تا وقتي جواب اين کارشونو ندم زندگي برام جهنمـه اما نميدونم چطوري و چيکار کنم کـه ابروي خودم نره لطفا کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : درون اسرع وقت و همين امروز بـه پليس مراجعه کنيد آنان خودشان مشکل را برطرف ميکنند

 112 : خدا یـا رحم کن
هیچ وقت اونـهایی رو کـه مورد تعرض قرار گرفتن مسخره نکنید و یـا حتیـانی کـه خودشون بـه مـیل خودشون این کار رو ،همـیشـه آسونـه بیرون گود نشست و حرف زد ولی زمانی کـه در موقعیت باشیم مرد مـیخواد کـه فرار کنی . واقعیت اینکه غیرت از جامعه رفته چون اگه مرد غیرت داشته باشـه نـه خودش اینکار رو مـیکنـه نـه مـیزاره ناموسش با وضع اسف بار بیـاد تو جامعه بچرخه. زن و مرد با هم دلمون به منظور هم بسوزه ان شاالله خدا رحم کنـه. اینـها رو مـیخونم مـیفهمم کـه چقدر منبع اطلاعاتی مسائل زیـاد شده کـه یـه بچه 12 ، 13 ساله دارن دربارشون حرف مـیزنن. خانواده ها صمـیمـیت ندارم . اطلاعات بد بـه بچه ها مـیده غیرت مردا کم شده حیـاوعفت از زنـها دور شده .خدا رحم کنـه امـیدوارم روزی بیـاد پاکی جامعه رو ببینیم همـه با هم. آمـین

 یی انسان : من کـه افغانم الانم افغانستانم خیلی شوکه شدم با خوندن این نوشته ها واقعا جامعه ایران خراب شدی من مـیگم اول والدین بیشتر فرزند نیـارن اگه نمـیتونی تربیت کنی اصلا فرزند نگیرن دوم مقصر 99% اینجور موارد ا هست زیرا ا حرف والدین رو گوش نمـیکنی خودسر تن بـه ازدواج های خیـابانی کـه الان فکر کنم تویی ایران دیگی مود شدی مـیزنی من مـیخام بـه ان گلم مـیگم قدر خودیتونو بدونید خودیتونو تسلیمـی نکنید کـه اصلا نمـیشناسید کنترول بـه نفس داشته باشید وقتی یی پسر بهت گفت دوست ات دارم اینکه نمـیشی همـه چی تموم بشی تویی مـهمترین چیز تویی زندهمشترک و عشق کلمـه یی بـه اسم اعتماد هست اگیی این کلمـه رو نداشت دیگی اصلا ازدواج نکنید خیلی خوبی که تا بشی بدبخت هیچ چیز دنیـا بـه آبرو انسان نمـی ارزی از اونـهایی کـه بهشون بـه زور ویـا فریب تجاوز شدی خواهش مـیکنم بری بـه دولت شکایت کنی من نمـیدنم چرا برادان پدر تون هیچ کمکی تون نمـیکنی تویی این موارد اگی تویی افغانستان منظورم همـین شـهری کـه من زندهمـیکنم بـه یی تجاوز بشی فکر نکنم برسی دست پولیس خود برادر پسر رو تکه تکه مـیکنی هدف ام اینی کـه والدین محترم لطفا از ا تون حمایت کنید همـین الان ا زیـادی هستن بهشون تجاوز شدی ولی سکوت کـه خیلی وحشتناکی💔

 ی هموطن : سلام رفقا چي بگم ولي اصلا يهويي اين مطلب رو ديدم و خيلي ناراحت شدم هيچ وقت فکر نکنيد کاري کـه انجام شده دير شده ديگه زمان براي جبران ش نيس تو رو خدا خوب بحرفام گوش بديد ميتونـه خيلي بهتون کمک کنـه
در زماني همـه دم از اسلام ميزنن تو مملکتمون کـه اگه راهبرد خوبي بود ديگه چنين چيز هايي رو نميديديم !!! توي هر موجودي کـه آلتش رو داره وجود داره و نکته ي مـهم تر اينـه کـه به جز انسان 26 نوع جانور ديگه هم داراي بکارت هستن منحصر بـه انسان نميشـه جالبه بدونين اون يک بافتي هستش کـه اگه مدتي پيدا نکنـه دوباره ترميم ميشـه درون يک چند سال شايدم کمتر من يک آدم لاشي بودم ک همش فکر گرماي تن طرف بودم زندگيم هر روز تو يک منجلاب ديگه فرو ميرفت بچه ها من يک روز کـه مست بودم جلوي يکي از نوادگان اهل بيت شرمنده شدم تو حالت مستي ازشون خواستم کـه کمک کنن و واقعا کمکم بچه ها هرکسي فکر ميکنـه اين دنيا گذشته اس ميخوام بتون بگم اين طور نيس من خودم رو پيداکردم ، نم نم با اهل بيت اشنا شدم يکي دوسال کـه گذشت مني کهي سلام بهم نميکرد يا با منت ميذاشت رومون و اکثر مدت ها داشتم تو رويا ي خودم دود ميکردم با دوست شدن با اهل بيت مخصوصا حضرت زهرا مورد احترام همـه قرار گرفتم اينـه کرامت اهل بيت ، ماها کـه داعشي نيستيم راهمون روشنـه ماها کـه وهابي نيستيم ماها کـه سني نيستيم ما اهل بيت داريم ماها نبايد هيچ وقت خودمونو ببايزيم چون زينب کتک نخورد ک ماها الاان ناراحت باشيم اونا خودشون رو ذليل ما کـه ماها پرواز کنيم ادم خودشو خوب پيدا ميکنـه رفقا خودتونو نبازيد اين خدا خيلي مـهربون تر از اين حرفاست يک قدم شما بريد اون خودش عزيزتون ميکنـه تو همـه جا تو نمازا براش اشک بريزيد اگه اشکتون نمياد عيب نداره خوتونو بزنيد بـه گريه خدا بتون اشک ميده و به اين ايمان داشته باشيد ک درون مسير اهل بيت باشيد هرجاي دنيا کـه به مشکلي بر بخوريد خودشون دستون رو ميگيرند و هرجا توي تجاوزي قرار بگيريد ياد علي يد ازش خواهش کنيد ماها شيعه علي ايم علي پدر ماست و يقين داشته باشين کـه اين کار را براتون انجام ميدن من چندين مورد اينچنينيني رو ديدم ک اهل بيت کمکشون فکر کردين حتما بايد يوسف باشيد نـه علي رو دوست داشته باش براش اشک بريز ببين بـه چه سلاحي تجهيز ميشي نمونـه ي بارزش رجب علي خياط نمونـه ديگه اش واسه ي خانومي تو نجف پيش اومد واسه حجله عروسي داشت ميرفت مرقد امام علي تو را مورد تجاوز قرار ميگيره ميبينـه هرکاري ميکنـه مرد داره او را عريان ميکند رو مرقد امام علي ميکند با امام خويش نجوا ميکند و به چشم امامش رو ديده بود و امام با شمشير بـه فرد متجاوز ميزنند و ...... عارف زاهد لازم نيست باشيد اما از اهل بيت فاصله هم نگيريد راه روشن و هميشـه با گارانتي اهل بيت هستند

 زهرا : این اصلا عادلانـه نیست کـه حتی بـه بچه های کوچک هم تجاوز مـیشـه!چرا آخه مردم از این کارا مـیکنند!ولی ممنون کـه ا و حتی بعضی پسرا کـه به اونـها هم تجاوز شده را آگاه مـیکنید.

 پری.. : سلام
من13سالمـه همـه جا نجابتمو حفظ کردم و هرگز با پسری دوست نبودم ولی چند وقتیـه متلک ها تو خیـابون اذیتم مـیکنـه حتما چی کار کنم؟

 بی نام : خیلی اتفاقی با این سایت روبرو شدم ...
انسان ... اگری روش انسانی رو پیش بگیره مثل حیوان برخورد نمـیکنـه...
و اما... غرور... سعی کنید هر چند خیلیـا مـیگن غرور بده...اما سخت و مغرور باشید که تا مورد سو استفاده قرار نگیرید ...
اگه شما ی جدی و محکم و تابع آبرو باشید هیچ وقت مورد سو استفاده قرار نمـیگیرید ...
همـینطور شما پسرا ...اگه کمـی موقع دست درازی فقط کمـی بـه ناموس خود فکر کنید هیچ وقت دست بـه همچین عمل های وحشیـانـه ای نمـیزنید...
فرهنگ تو بی حیـایی نیست .... تفکراتتونو فرهنگی کنید ..

 مـینا : یـا خدا یـا امام زمان این چ وضعیـه یعنی چی این چ وضعیـه ا خودشونو عرضه مـیکنن بابا شماها عزت نفس ندارین؟؟شخصیتتون خورد نمـیشـه؟؟ب شخصه برام پیش اومده پسری خیلی ابراز عشق بهم کرده منم بعد از مدتی عاشقش شدم ولی بـه روش نیـاوردم بعدا ک فهمـیدم خیلی ناراحت شدم و احساس حقارت کردم حالا ای فامـیلشون مـیاد ب زور بهشون مـیگه بیـا کنیم!!واقعا ک!!پسرا ک جای خود دارد از قدیم الایـام شنیده بودیم ولی نمـیتونم بپذیرم ا اینقد خودشونو خوار و خفیف مـیکنن...حالم بـه هم خورد..من خودمو پاک نمـیدونم بالاخره هرکسی گناهانی داره ولی توروخدا بیـاین خودمونو درست کنیم..همـیشـه جوون نخواهیم بود..ی روزی قراره بمـیریم..کاری نکنیم ک وقتی گذاشتنمون تو قبر و با اعمالمون تنـها شدیم دیگه هیچ معصومـی نتونـه شفاعتمون کنـه..خدا همـه مونو هدایت کنـه ان شاالله

 تنـها : اینـها همش ی مشت حرفه وقتی تو موقعیتش بیوفتین مـیفهمـین یعنی چی

 پشیمون : 22سالمـه متنفرم از اینکه پسری ازم سواستفاده کنـه با چند نفر ک اشنا شدم فهمـیدم قصد بد دارن تموم کردم ولی دو تاش با اجبارگرفتن ایناا.فقط درون این حدود هر بار یـادم افتاده گریـه کردم وای ک اونروزا چقد گریـه مـیکردم.الان دوساله با یکی دوسم همچین سخصیتی نیس.بهشم گفتم همـه چیو ولی هیچوقت خودمو نمـیتونم ببخشم این حس خیلی اذیتم مـیکنـه

 یـه .. : سلام من 20 سالمـه يه .. هستم کـه اميد بـه زندگي نداره وقتي 17 سالم بود بهم تجاوز شد يه هفته قبل از اينکه بهم تجاوز بشـه توي مدرسه عضلات صورتم ميلرزيد درست نميتونستم بخندم ازطرف پدرم محبت نميديدم و مدام با پدرم مشکل داشتم يه روز روي نيمکت نشسته بودم يه آقا گفت قصد مزاحمت نداره و ميخوادباهام صحبت کنـه وقتي گفت روانشناسه پيش خودم گفتم درموردپدرم باهاش صحبت کنم چندروزي ميديدمش توي ماشين پاهام ميلرزيد بامادرم پشت موبايل صحبت کردم قطع کـه کردم گفت امروزناهارماکاذوني دارين وقتي اومدم خونـه درست گفته بودواين شدکه بـه نيروهاي ماوراي طبيعت اعتقادپيداکردم و يه روز توي ماشين گفت برو صندلي عقب بشين کتشم انداخت روم گفت اينجاحس ميکنم پليس وايساده وقتي گفت بيابالا توي پارکينگ يه آپارتمان بودم ازترسم صدام بايشدجيغ ب ياکمک بخوام دستموسفت گرفته بودوکشوندم توي انبار من قبل از تاريکي هواهميشـه بايدخونـه ميبودم و ميخواستم فرارکنم گفت مي بـه ديوارکه بقيم بيان ديوارش از چوب بودگفت اگه همينطوري برام قسم بخوري بيشترو بيشترنگهت ميدارم و من دچار دوگانگي شخصيت بودم نميدونم تقصيره خودم بود کـه اينکاروبامن کرديا اون من واقعانميخواستم وازونروزبه بعدپرخاشگرو عصبي شدم عضلات صورتم ميلرزه نگاه ميکنم توچشم دوستام چشام ميسوزه حرفي براي گفتن ندارم و اون ي کـه هميشـه شادبودديگه نيستم بعضي موقع هاهرچقدرفکرميکنم اونروزادرموردچي بادوستام حرف ميزدم تاالانم بتونم صحبت کنم بادوستم ولي يادم نميادبعدازيه سال خودخوري و هرشب گريه بـه مادرم گفتم و رفتيم دکترولي از نظره روحي داغونم ديگه ب بايدچيکارکنم همـه ي اون اتفاقات الان سه ساله همراهمـه نـه اشتها دارم براي خوردن غذا و نـه کلا زندگي چه برسه بـه ازدواج

جواب سوني کارت بيست : سخته ،‌ خيلي سخته ،‌ ميدونم ،‌ ولي تنـهاي کـه ميتونـه بهتون کمک شاياني ه خودتون هستيد ،‌ سعي کنيد بـه خودتون کمک کنيد و افکار ناخوشايند را از خودتون دور کنيد ولي دقت کنيد اين دور باعث نزديک شدن يک اشتباه ديگر مانند مصرف الکل يا مواد مخدر يا جمع هاي انحرافي نباشد ،‌ سرتون را بـه يک کار مفيد گرم کنيد ، کاري کـه بازده داشته باشـه و احساس خلق بهتون بدهد مثلا گل کاري يا حتي بافتني ، کاري کـه خوشتون بياد حتي اگه سخت باشـه ولي درون آخرش يک خروجي داشته باشـه ، مثلا سرگرمي با گوشي موبايل و اينترنت خيلي براي صرف وقت خوبه ولي خروجي ندارد و نـهايتا بـه پوچي و بي خاصيتي منجر ميشود ، يک کار مفيد و داراي خروجي قابل لمس

 .... : سلام من ی 12 ساله هستم
چند وقته کـه مادرم دوست 14 سالشو دیده
و اون یـه پسر داره
هر وقت اونا مـیان خونمون یـا ما مـیریم خونشون پسرش همش سعی مـیکرد بـه من نزدیک بشـه
یـه بار اومدن خونمون و بعد نیم ساعت رفتن بیرون ولی دوست م پسرشو نبرد اون پیش من موند اون 14 سالشـه)
وقتی کـه اونا رفتن منم رفتم تو اتاقم و دراز کشیدم
که یـهو صدای درون اومد اومد تو اتاقم یـهو خوابید بغل من من جا خوردم یـهو پاشدم منو گرفت بزور خوابوندم لبمو گاز گرفت جیغ زدم ولی هیشکی نبود داشت بزور لباس هامو درون مـیوورد کـه هولش دادم بعد همونموقع م رسید مـیخواستم سریع موضوع رو بگم ولی نمـیتونستم
الان هم اومدیم خارج از کشور
حالا هم همش با اس ام اس واتساپ ایمو وایبر تلگرام پی ام مـیده از هر جا بلاک مـیکنم
اصن ازون موقع حالم بده مـیخوام بگم بـه یکی

 Anis : سلام من انيس هستم و 17 سالمـه ، پارسال خونواده خالم از تهران بـه شـهر خودمون اومدن ،يک پسر 19 ساله دارند کـه اسمش سهيل .من از بچگي از سهيل خوشم ميومد .14 ساله کـه بودم واسه کار شوهر خالم رفتن تهران.چند ماه پيش کـه اومده بودن خونمون ،وقتي داشتم چايي تعارف ميکردم و خم شده بودم ،يه نگاه بـه سينـه هام کرد بعدش بـه خودم نگاه کرد و خنديد .بعد از چند دقيقه بـه بهانـه دستشويي بلند شد و به من چشمک زد کـه بيام اونطرف . چون خيلي دوستش دارم هرکاري کـه بگه رو انجام ميدم اصلا هم دست خودم نيست .

جواب سوني کارت بيست : وقتي او از شما سوء استفاده اش را کرد آيا هيچگاه حاضر ميشود با شما ازدواج کند ؟ بسياري از پسرها را فقط جهت تخليه خود ميخواهند ، يک نبايد هرگز خودش را محل تخليه نامشروع ديگران قرار دهد

 عرف : من وقتی 19سالم بود تو یـه پارتی رفتم ویعد از ان مـهمانی یـه خانومـی من رو با الکل گیج کرد بعد. درون خانـه اش چون من گیج بودم توسط خانوم و یک مرد دیگر موردتجاوز قرار گرفتم وتا امروز. کـه 22 سالمـه کابوس مـیبینم .و هر شب اذیت مـیشم .و خیلی ترسو شدم. چی کار کنم

 بشر : چگونـه خود ارضايي را ترک کنيم

جواب سوني کارت بيست : درون سايت حجره مجازي کليپ و مطالب مفيدي درون اين باره وجود دارد کـه در منوهاي بالا و تبليغات سمت چپ صفحه اين سايت ميتوانيد بـه آنـها دسترسي پيدا کنيد
http://hojrehmajazi.ir

 ی ادم : واقعا ک برا همـه متاسفم

 ... : سلام من حدودا يک سال با يک پسري دوست شدم هفته پيش منرو بـه مـهموني دعوت کرد و بهم تجاوز کرد تنـها کاري کـه ميتونستم م اينکه نزارم با دوستاش لباسم روي درون بيارن . عمل هم انجام داد ولي هيچ دردي توي ناحيه يم حس نکردم . هيچ خوني هم ازم نيمد . خيلي ميترسم چيکار کنم . خانوادم مذهبي ان براي همين بـه اون ها هم چيزي نگفتم .الآن هم دوباره چند وقته آويزونم شده تو راه اومدن بـه خونـه از دانشگاه بـه زور سوارم کرد و ميخواست دوباره بهم تجاوز کنـه کـه زودي فرار کردم . حتي بـه م هم رحم نکرده . بـه اون هم تجاوز کرده و پرده بکارتشرو پاره کرده . من فقط از قضيه م خبر دارم تورو خدا کمکم کنين

جواب سوني کارت بيست : اگر بـه پليس شکايت نکنيد اون پسر کـه احتمالا ان زيادي را از هستي ساقط کرده بعد از شما هم اينکار را ادامـه خواهد داد ، بعد بخاطر انتقام تمام اني کـه توسط اين شخص هتک حيثيت شده اند بر شما واجب هست که بـه پليس گزارش دهيد و او را بـه سزاي اعمالش برسونيد که تا ان ديگري آينده شان خراب نشود ، حتما بـه يک پاسگاه پليس مراجعه نمائيد و اگر مدرکي هم داريد بـه پليس ارائه دهيد ، خدا و قانون پشتيبان شما هستند

 AKo.M2.IR : اصلا با ادماي عقده اي حال نميکنم چون مردي و مردانگي و زيره سوال ميبرن بـه نظر من نبايد بـه خانوما نبايد نگاه ابزاري داشت زن خيلي لطيفه بايد بالطافت باهاش برخورد کرد تجاوز زورکي وحشيانس کاره حيووناس. اخخخخخخ اگه يکي از متجاوزا گيرم بياد .....

 11000000000 : سلام من پسرم از 14سالگي باپسرهايي بزرگ شدم کـه هم جنس باز بودن الان 24سالم نـه مفعولم و نـه فاعل فقط دوست دارم آلت پسران خوشگل رو ببينم کـه سننشون بين 17 الي 20 باشـه بعد ديدنشون بيخيال مشم فقط دوست دارم ببينم ، توبه ميکنم هم نميشـه و...صدها راه رو امتحان کردم کمکم کنيد.

جواب سوني کارت بيست : اگر بـه زشتي کارتان پي ايد و ميل بـه پاک شدن درون شما زنده شده هست به انجمن معتادان جنسي گمنام بپيونديد ، آدرس سايتشون اين هست : http://www.sa-iran.org

 مـهدی : واقعا این آدمایی به منظور ارضای شون حاضر مـیشن شادی معصومانـه و وصف ناپذیر کوکان را از بین ببرن چه آدمایی هستن؟

 مـهدی از کرج : سلام بر دوستان ببینید تمام نظرها شما شاید ازدید چند نفر درست باشـه اما بنظر من ان ی بهش تجاوز مـیکنند خودش نمـیخواد ان تجاوز کرده انم نمـیخواد اما یک لحظه ش مـیزنـه بالاجای به منظور تخلیـه پیدا نمـی کنـه اینـه یک ادمـه روانی مـیشـه چون مـیخواد تخلیـه کنـه دست بـه هر کاری مـیزن اولی احلشـه دوم مـیفته توی خیـابون سوم مادر و وش اره دوستان درسته ما مسلمانیم اما بـه هر حال جایرو به منظور ادمـهای چه از مرد وزن ضعیف ران بالا حتما ساخت اطمـینان داشته باشید ۸۰ یـا۹۰ ٪ تجاوز یـا خیـانت بـه همسرها کم مـیشـه ممنونم ازهمـه اگر خودشونو یک لحظه جای انـها بزارند

 علی : هانیـه جان
سلام
فرض کنیم آقایون خودشون رو نگه دارند اونوقت بد حجاب ها خودشون رو واسه کی بزک بفرمایند نکنـه واسه خانم ها ............ مگه همجنس بازند

 امـیررضا : سه سال عاشق همسايمون بودم از 16 سالگي 2 سال از من کوچکتر بود حتي مم مي دونست !
2 سال پيش فهميدم دوس پسر داره صميمي ترين دوستم !
دوستم ولش کرد و با چند نفر ديگه دوس شد ... اما چون مي خواستمش تو جريان بودم فقط حرف مي زد که تا من اطلاع دارم !
دردم اينـه تو کوچه همـه فهميدن حرف مي زده حتي م !
و م مخالفن ولي من دوسش دارم !!!!!!!!!!
بخدا که تا به حال با ي حرف نزدم !
حالا دانشجو هستمو کنارش کارم مي کنم وضع ماليمم بدک نيس !
به خاطر بيش فعاليم مي خوام زود ازدواج کنم ولي مي ترسم با اون ازدواج کنم مي ترسمم با هاش ازدواج نکنمو بعذا بـه خانوادم خيانت کنم ! چيکار کنم؟؟؟؟؟

جواب سوني کارت بيست : هري ممکن هست در زندگي راه خطا برود و باز گردد و توبه کند ولي مشکل اصلي اين هست که همـه ميدانند طرف شما دوست پسر داشته و ديد خوبي نسبت بـه آن ندارند ،‌ راستي مگر چقدر دوستي آنان علني بوده کـه همـه خبردار هستند ؟ خود شما هم درون آينده ممکن هست همواره درون اين فکر و نگراني باشيد کـه نکند همسرم باز هم باي رابطه داشته باشد و اين فکر خوره روح و روانتان ميشود ، درون جائي سخني بـه نقل از معصومين خواندم کـه فرموده بودند زني کـه حيا و عفت داشته باشد بـه دنيا مي ارزد و زني کـه حيا و عفت نداشته باشد بـه خاک هم نمي ارزد

 پسر از همـه چی بریده غمگین : باعرض سلام و خسته نباشيد . من پسر 15 سالم هستم و يک سال پيش فهميدم کـه دوستي کـه خيلي دوستش دارم از لحاظ قيافه و خوشگلي و معرفت بـه چند که تا از دوستام کـه باهاشون دعوام شده بود ميکنـه و اون 14سالشـه و بهش گفتم کـه يا من يا اونا اونم خودش فهميده بود کـه من ميدونم قضيه اش را و اون درون جواب گفت هم بـه تو ميدم هم بـه اونا . من هدف ام با اون نيست . فقط ميخام اونو بـه سمت خودم بيارم و اونو دور از نگه دارم لطفا کمک کنيد باتشکر.

جواب سوني کارت بيست : اگر هاي قديمي را ديده باشيد يا درون برخي روستاهاي فعلي هم رفته باشيد ميبينيد کـه يک عمومي هست با سوخت چوب يا گازوئيل و نفت کـه همـه براي پاک خودشان بـه آنجا ميروند ولي از قضا کثيف ترين آدمي کـه آنجا ميبينيد مسئول هست که هميشـه دوده کشيده و چرب و سياه هست چون مدام بايد پاي کوره باشد کـه آب يخ نکند ، حالا قضيه شماست ، نبايد براي تميز ديگري خودتان را درون اين فاضلاب همجنس بازي و لواط باندازيد کـه گفته ميشود هنگاميکه دو نفر لواط ميکنند عرش خدا از بزرگي اين گناه و خشم خدا بـه لرزه درون مي آيد و مورد لعنت و غضب خداست که تا در دوزخ فرو رود ، ضمنا مجازات قانوني لواط اعدام هست ،‌ لينک زير را بخوانيد

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=160377

 عرفان : سلام مطالبتون خوندم چراهرچی مـیشـه مـیاین پخشش مـیکنین ب همـه مـیگن
اصن کرم ازاس مثه بچه همسایمون خرابین دیگه

 لیلا : سلام
واقعا کـه وا اسفاه...چطور ان 13 که تا 15 ساله بفکر و اينطور روابط کثيف و وحشتناک ميوفتن
متاسفم برا والدينشون بااين روش تربيتي شون.
ومـهم تر ازهمـه بسيار سپاس گزارم از کارشناس يا همون جواب دهنده کـه بسيار کامل ودقيق ، بويژه از نظر شرعي جواب داده اند.
خوشا بحال شما کـه ابتدا نظر خدا رو ميگيد بعد نظر خود و خلق خدارو
اميدوارم خداوند بهترين هاشو نصيبتون کنـه،
مخصوصا اولاد سالم و صالح
و اسکن زياد ان شاءالله تعالي

 پروا : خوب بود

 اسمموندونین بهتره : سلام من 15سالمـه و پسر اي دارم کـه ادعا ميکنـه کـه دوسم داره که تا حالا هيچ وقت هم بهم پيشنـهاد يا کار ديگه اي نداده ولي برادري داره کـه از خودش بزرگتره و تا حالا چند بار سعي کرده يه جايي تنـها گيرم بياره من فکر ميکنم هر دوتاشون دستشون تو يه کاسس و اوني کـه ميگه دوست دارم دستش با دادشش تو يه کاسس که تا داداشش بـه هدف کثيفش برسه و با من کنـه ولي نميدونم کـه اينا چه ربطي با هم داره بـه نظرشما من چجوري بفهمم کـه واقعا دوسم داره ياهمـه ي اينا نقشس؟ با ابنکه ميدونم اوني کـه ميگه دوسم داره اصلا تو فکر نيست حتي بـه امام علي و جون زادش و خدا قسم ميخوره کـه دوسم داره ولي من باور نميکنم از کجا بفهمم کـه راست ميگه يا دروغ ؟ بـه نظرشما چجوري امتحانش کنم؟

جواب سوني کارت بيست : امتحان و ط شدن لازم نيست ، او اگر عاشق شماست صبر ميکند که تا به سن مطلوب ازدواج برسيد و با شرايط مطلوب بـه خواستگاري شما مي آيد اگر هم قصدش چيز ديگري باشد براي رسيدن بـه مقصودش عجله ميکند چون هدف فقط دفع يا دوستي نامشروع هست نـه ازدواج ، وقار ، متانت و عفت شما باعث ميشود اگر هدف شيطاني هست به مقصودش نرسد و اگر الهي هست عقت و خويشتنداري شما روز بـه روز بر عشقش بـه شما مي افزايد و ازدواج مستحکمتري را شکل ميدهد

 ساقی : سلام من ي 12 ساله هستم من داشتم حتي پردمم دوس پسرم 10 سالم بود زده الان من عاشقه پسر عمم خيلي دوسش دارم باهاش دوبار رابطه داشتم ولي مي خام ازش حامله شم چيکار کنم

جواب سوني کارت بيست : هر چند کـه فکر ميکنم اين متن را جهت طنز نوشته باشيد و اصلا 12 ساله و داراي آن شرايط نيستيد ولي اگر اين مطالب واقعي هست راهش اينکه همينطور ادامـه بدهيد که تا پسر و بقيه پسرا خودشون را روي شما تخليه کنند و بعد هم مثل يک دستمال کاغذي دورتون باندازند

 یگانـه : دوباره سلام من پسر خالمو تهديد هم کردم و بهش گفتم کـه اگه بـه کاراش ادامـه بده همـه چيز رو بـه پدر و مادرم ميگم ولي اون گوشش بدهکار نيست ميگه فقط يه بار با هم کنيم ديگه دست از سرت برميدارم ولي من راضي نميشم با اينکه من با ادب و خيلي جدي باهاش اس ميدم ولي اون همش اس هاي خيلي ناجوري ميفرسته توروخداکمکم کنين من بـه جز شما و خداي رو واسه درد دل ندارم.......

جواب سوني کارت بيست : چرا خودتان را زجر ميدهيد ، شماره اش را درون گوشي بلاک کنيد و هيچ جوابي بـه او ندهيد و پيغامي هم اگر رسيد بدون خواندن حذف کنيد ، گاهي بي محلي از صدتا فحش بدتر هست ، اگر دست بردار نيست نـهايتا بـه پدر يا مادرتان يا درون لفافه بگوئيد و تقاضاي کمک کنيد يا همين پيغام تهديدتان را بـه والدينتان نشان دهيد کـه بدانند شما از اين کارهاي غير اخلاقي و نامشروع بيزاريد ، نترسيد ، پدر مادر هر چي هم ايده آل نباشند بي خيال شرافت و ناموس شان نميشوند

 يگانـه : سلام من نميتونم مشكلم رو با مادرم درون ميون بذارم چون هم خجالت ميكشم و هم تموم اعتبارم پيشش تموم ميشـه و مادري دارم کـه مطمئنم اگه بهش چيزي بگم خودم رو تقصير کار ميدونـه بخدا که تا حالا حتي دست يه پسر هم بهم نخورده دوس ندارم باهاش رابطه داشته باشم لطفا راه حل ديگه اي بگيد ممنون

جواب سوني کارت بيست : بعد بايد خودتان از بعد کار خودتان بر بيائيد ، اول اينکه هيچ پسري درون جمع نميتواند کاري د بعد دقت کنيد و شرايطي فراهم نياوريد کـه بتواند شما را درون خلوت گير بياورد و سعي کنيد درون جمع باشيد يا اگر درون اتاقتان هستيد درون را قفل کنيد کـه وارد نشود ، ضمنا اگر اس ام اس ناجور زد درون جواب تهديدش کنيد کـه موضوع را بـه بزرگترها مثلا پدر و مادرتان اطلاع ميدهيد و حسابش را کف دستش ميگذاريد ، قاطع باشيد و ترسي از برخورد تند با وي نداشته باشيد و توکلتان بـه خدا باشد

 یگانـه : سلام من 14سالمـه و پسر اي دارم کـه به شدت يه وتاحالا چندبارسعي کرده تابهم نزديک بشـه بـه صورت اس ام اسي هم خيلي تحريکم ميکنـه خيلي ازش ميترسم وميدونم دوسم نداره چي کارکنم کـه دست از سرم برداره؟

جواب سوني کارت بيست : با مادرتان مشکل را مطرح کنيد

 masume khanoome : Salam.Aliiiii booooooood.shak nakon,,khoda bakh shande va mehr ban ast

 حمـیدرضا : سلام
تمام نظرات رو خوندم واقعا به منظور هممون متاسفم آخه یـه 12_13 ساله کـه هیچ چیزی از زندگی نمـیدونـه با چند نفر کرده!!!!یـا با برادر و شون رابطه داشتن!!!!
نمـیگم پاکم اتفاقا خودم رو از همـه کثیف تر مـیدونم اما که تا حالا بـه خودم اجازه ندادم کـه به هیچ ی دست درازی کنم من مرکز شـهر کار مـیکنم جایی کـه همـه جور ی مـیگذره چه با چادر چه بدون چادر چه بی حجاب چه بد حجاب اما اصلا تحریک نمـیشم کـه بهشون دست ب یـا سعی کنم باهاشون رابطه برقرار کنم الانم با خوندن این مطالب یـه جورایی استرس گرفتم کـه دیگه سالم پیدا مـیشـه یـا نـه!!!؟؟؟
اگرم بهونتون به منظور با بقیـه عشقه و از این چیزا حتما بهتون بگم هیچ پسری با عشقش قبل ازدواج نمـیکنـه اتفاقا من خودمم عاشق بودم اونم دیوونـه وار بـه یکی از ای فامـیل و اینو اصلا بـه روش نیـاوردم بهش محبت مـیکردم ولی اصلا نزاشتم دستم هرز بچرخه و وقتی سربازی بودم یکی اومد و زودتر از من اینکارو انجام داد و با اون ازدواج کرد ناراحت بود خییییلی ولی بالاخره بیخیـالش شدم من خوشیش رو مـیخواستم کـه اونم خوشـه هیچ وقت و ... رو با عشق قاطی نکنین.

 سونیـا : سلام خواستگاري دارم کـه قبلا بـه خودش تجاوز شده اما همـه چيز تمومـه نميدونم چيکارکنم لطفا راهنمايي کنيد

جواب سوني کارت بيست : اگر وي مبتلا بـه روابط همجنس گرايانـه هست از وي دوري کنيد و خود را گرفتار چنين ملعوني نکنيد ولي اگر اجبارا و ناخواسته مثلا يکبار بـه زور بـه وي تجاوز شده هست بايد بـه روي وي نياوريد و کمک کنيد کـه وي هم فراموش کند چون گاهي اگر بخاطر تجاوز دچار تنش روحي و رواني شده باشد چندين سال طول ميکشد که تا فراموش کند ،
ضمنا اگر متجاوز از نزديکان باشد درون شرايطي بـه حرمت ابدي مي انجامد مثلا اگر دو نفر با هم رابطه هم جنس گرايانـه داشته باشند يا مفعول نميتواند با فاعل ازدواج کند و حرام ابدي ميشوند کـه بايد بـه نظر مراجع محترم تقليد مراجعه کرد

 عاشق : سلام من عاشق يه پسريم کـه واقعا ديوونشم.نميدونم حسي بهم داره يانـه همش بـه فکر ازدواج و با اونم خيلي ام از رابطه جنسي خوشم مياد البته با اون وقتي ام ازدواج کرديم.چيکار کنم اونم عاشقم بشـه.توروخدا بگيد

جواب سوني کارت بيست : اگر خودش را براي پسري عرضه کند ارزش خود را از دست داده هست و پسران اگر با او رابطه برقرار کنند معمولا هرگز وي را براي ازدواج انتخاب نميکنند چون تصور ميکنند او کـه با وي داشته معلوم نيست بـه چند نفر ديگر هم سرويس داده هست و او را يک تصور ميکنند ، جلوي خود را بگيريد و به احساسات خود دامن نزنيد ، اگر او مايل بـه شما باشد خودش بحث ازدواج را پيش ميکشد و اگر مايل نباشد خودتان را سبک نکرده ايد و دامن شرافت خودتان را لکه دار نکرده ايد ، عشق بايد خودش بياد هيچرا نميتوان بـه عشق مجبور کرد

 Nima : سلام.خودارضایی کـه ضررداره مـیگن موقت کنید.خب من روم نمـیشـه بـه خانمـی همچین پیشنـهادی بدم.اصلا نمـیدونم کی اهلش هست؟کی نیست؟

 کشتی گیر : بدبختیـه جامعه مارو نیگا بیشتر اتو سن نوجوونیـه 13ساله 14ساله15ساله آخه بدبختا بزاریدشاشتون کف کنـه بعد خودتونو خراب کنید واقعا دیگه نمـیشـه اعتماد کرد ب هیچفاجعه ب توان بی نـهایت

 يه : سلام من دوازده ساله هستم که تا الان هيچ رابطه اي نداشتم ولي با دوستان ناباب بـه اين كار ها علاقه مند شدم لطفا كمكم كنيد كه وارد اين مسائل نشم

جواب سوني کارت بيست : براي خاموش آتش کافيست يکي از شرط آن را حذف کنيم يعني‌ اکسيژن ، ماده سوختني و حرارت ،‌ شما وقتي ميدانيد مشکل از رابطه با دوستان ناباب هست بايد از آنـها فاصله بگيريد و گرنـه شرافت و ناموس شما را لکه دار ميکنند و روزي چشم باز ميکنيد و ميبينيد دهها پسر هرزه و زبان باز خودشان را روي شما تخليه کرده اند ، بـه قول عارف بزرگ شيخ رجبعلي خياط وقتي شما بـه نامحرم نگاه ميکنيد اگر خوشتان نيامد کـه مريض هستيد و بايد پيش دکتر برويد. ولي اگر بخاطر خدا از آن چشم پوشيديد و مسير نگاه و رفتارتان را عوض کرديد آن موقع هست که خدا برايتان کارهائي ميکند شيرين تر از گناهي کـه ترک کرديد ، بعد خودتان شرايط آلودگي خودتان را فراهم و تکميل نکنيد ،‌ شيطان کهي را هول نميدهد و اجبار نميکند فقط پيشنـهاد ميکند

 سارا 777 : سلام.من باکره هستم.ميتونم با دوس پسرم صيغه بخونيم کـه محرم بشيم؟فقط براي بغل و بوسه.در ضمن پدر و پدربزرگم فوت .ميدونم از نظر شرعي ميشـه.ولي آيا از نظر اخلاقي هم درسته؟بهي کـه ميخوام بعدا باهاش ازدواج کنم ظلم نميشـه؟

جواب سوني کارت بيست : بـه مرجع تقليدتون بايد مراجعه کنيد وب تکليف کنيد ، نظرات متفاوت هست مثلا برخي مراجع کلا اين موضوع را نفي ميکنند و عقد را باطل ميدانند و برخي ديگر عقد را باطل نميدانند ولي الزام بـه اذن پدر هست و اگر پدر و جد پدري زنده نيست و سن مثلا زير 35 سال هست اذن مادر يا ولي را لازم ميدانند بعد از مرجع خودتونب تکليف کنيد کـه مرتکب گناه نشويد ، ضمنا عقد بدون اذن غير رشيده بايد بـه مصلحت او باشد ولي درون اين حالت چون علاقه زيادي ايجاد ميشود و قرار هم نيست بـه ازدواج ختم شود بعد از جدائي ضربه روحي سنگيني بـه وارد ميشود کـه گاهي سالها گريبانگير ميشود و کلا خودتان آلوده اين جور روابط جنسي نکنيد براي منافع خودتان بهتر است

 .. : چندی پیش بـه پسری اعتماد کردم و سوار ماشینش شدم.منو بـه یـه خونـه بردو من نتونستم فرار کنم.بعد از چند دقیقه شروع بـه کارای بد کرد رابطه کامل که تا جایی کـه تونستم نزاشتم بشـه اما هیچ فرقی با تجاوز نداش. الان زمان گذشته و اون پسر از من خواسته دوباره برم خونش و باهاش کنم. من قبول نکردم و تهدید کرد کـه به پدرم مـیگه.از طرفی من نمـیدونم تواون خونـه فیلمـی از من گرفته شده یـانـه.فیلم دست و پا زدن من برا فرار از دستش،تلاش برا اینکه نزارم لباسم رو درون بیـاره.
ا بـه هیچ وجه بـه پسری اعتمادکامل نکنید،باهیج پسری خونـه نرین خیلی مواظب باشین.مواظب داداشی شبیـه این بی ناموس باشین.

 تینا : سلام من يه 12 سالم يه پسره 17ساله منو خيلي دوست داره من باهاش دوست نشدم بعد فهميدم ميخواد ازم سواستفاده کنـه حالا خيلي ناراحتم کـه دروغ گفته چيکار کنم باهاش

جواب سوني کارت بيست : اگر از اين سن دنبال اين موارد برويد خيلي زود نجابت و پاکدامني خود را درون فريب زبان بازي پسران هرزه از دست ميدهيد ، پاکدامني خود را براي عشق و همسر واقعي تان درون آينده بعد انداز کنيد ، اگر حس ميکنيد بخاطر ديدن برنامـه هاي بـه اين کار علاقه مند شده ايد از ديدن دوري کنيد چون هر آنچه ديده بيند دل کند ياد ، چشمانت را ببند دلت آزاد ميشود

 ترنم : واقعا متاثر و متاسف شدم از خوندن خيلي از پستها .
زندگي و وجود آدمي قشنگي و ارزشش بـه حفظ حرمتهاست وقتي درون بين نباشد واي از
آن روز.
زن عظمتش بـه حفظ زنانگي اش هستش ولي اگه خدايي نکرده از بين رفته .راه توبه بازه مطمئن باشين خدا کمکتون ميکنـه که تا جايي کـه خوشبخت بشين از همين ساعت و دقيقه و ثانيه طناب فساد و گمراهي رو قطع کنين قطع کنين .برا همـه زنان روي زمين خصوصا زنان سرزمينم بهترينـها رو آرزو مندم بانو مواظب خودت باش.
ولي درون جواب مردها و زنايي کـه علت فسادشون و پوشش و يا رفتار زن و مرد مقابل خود ميدانند بايد عرض کنم کـه اين دليل بيجايي ه و تو هيچ دادگاه دنيوي و اخروي قابل قبول نيست و مجرميد چون خدا انسان رو داراي اختيار آفريده .و خود شما ميزان و طرز رفتارتون رو اتخاب ميکنين .

جواب سوني کارت بيست : بخاطر ابراز نظر شما متشکرم ، ولي لازم هست ذکر کنم غريزه مردانـه راه شروع و استارتش ديدن هست در حاليکه درون زنان ديدن نقش کمرنگتري دارد و احساسات دريچه آن هست ، بـه همين خاطر بانوان با نگاه بـه قاعده تحريک خود تصور ميکنند پوشش آنان نبايد تاثير زيادي درون قليان هيجانات جنسي مردان داشته باشد درون صورتيکه کاملا اشتباه هست ، بدپوششي و زيادي خود را راحت مثل گازي سمي اطرافيان يک زن را درگير ميکند و وقتيي مسموم شد فقط خداست کـه ميتواند وي را نجات دهد چون ساير اراده ها و افکار و عقلانيت درون اثر اين گاز سمي مختل شده و ديگر کار نميکنند ، اگر بـه آمار اعدامي هاي بخاطر تجاوز و سخنان آنان دقت کنيد ميبينيد کـه غريب بـه اتفاق آنان بخاطر پوشش نامناسب طرف جوري از خود بي خود شده اند کـه منجر بـه تجاوز و چوبه دار شده هست ، شيطان با توجيهات ، ضرافت و نيرنگ هاي فراوان و هزاران سال تجربه درون حال فريب ماست و خطرناکتر از آنچيزي هست که تصور ميشود و يکي از ترفندهاي اصلي وي توجيه رفتارمان هست مانند توجيه درون مورد نوع پوششمان

 علی : آهای ها و زن هایی کـه لباس های ناجور وتنگ مـیپوشین-فکر مـیکنین کـه خیلی با کلاسین ولی خیلیـاین-لباس تنگ نپوشین-وگر نـه اگه مورد تجاوز قرار گرفتین حقتونـه

 بی کلک : من عاشق یکی از فامـیل های دور بابام تو تهران شدم ولی هنوز هم نتوانستم بهش بگم من چون بابام خیلی گیر مـیده کـه من بای دوسشم نمتونم کاری کنم وهر شب از درد دوری گریـه مـیکنم من خیلی دوسشدارم خواسته ام از شما اینـه کمکم کنین تورو خدا.

 sadaf : من ي 13 ساله هستم پسر ي من خيلي بـه جاهاي خصوصي من نگاه ميکنـه يه روز نشسته بودم سر سفره اومد نشست کنارم بعد بـه شکمم دست زد بعد از اون هم من رفتم توي اتاق کـه به درسم نگاه کنم داداشمو خالم هم اونجا بود بعد دستشو زد بـه پشتم من گفتم چي کار ميکني هيچي نگفت محکم دستشو نگه داشت بعد خالم فهميد ميخواست بگه بـه مينا بعد دستشو ول کرد از اون روز بـه بعد هم ميخواد اون کارشو تکرار کنـه حالا چي کار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جواب سوني کارت بيست : سعي کنيد درون موقعيت تنـهائي با او قرار نگيريد ، مثلا اگر او منزل شماست درون اتاق را قفل کنيد کـه وارد نشود يا اگر وارد شد پيش خانواده برگرديد ، کاملا جدي و تند با او برخورد کنيد و اصلا بـه او رو ندهيد کـه روز بـه روز پر رو تر و گستاخ تر ميشود ، اگر هم ديديد بـه کار زشتش اصرار دارد تهديدش کنيد کـه به خانواده ميگوئيد و اول بـه مادرش و اگر اثري نداشت بـه پدر خودتان بگوئيد ، نگذاريد هيچافت و ناموس شما را لکه دار کند هر کـه باشد

 مريم خانم : من يه بار اومدم امتحان کردم.يعنى يه بار ارايش کردم و مانتو تنگ پوشيدم رفتم بازار اقايون نگاه مي و حرفاى ناجور ميزدن.بار بعد چادر زدم و اصلا ارايش نکردمى اصلا بهم نگاه نميکرد ولى تماساى بدنى بـه شدت زياد بود.به م دست ميزدن و...حتى وقتى مانتو تنگ پوشيدمى اينجورى بهم دست نميزد.حجاب تو تحريک اقايون تاثير داره اما ادماى مريض رو نميشـه درست کرد الان کاملا معمولى ميگردم و راضى ترم.

 علیرضا : خیلی عالی بود

 پرىساپرىسا : خدا رو شکر که تا الان حتى بـه مسايل جنسى حتى فکر هم نکردم بابا

 katherine : ا نباید خیلی آرایش کنن و همـه جاشونو عمل کنن،اینو به منظور مردا نمـیگم به منظور خود ا مـیگم کـه یـه هر چقدر هم زشت باشـه با آرایش غلیظ و عمل هیچدیگه نمـیتونـه تو صورتش نگاه کنـه،لطفا صورت زیبا تون رو با این چیزها خراب نکنید.پسر هاهم همـینطور دیگه واقعا خیلی زشته کـه پسر آرایش کنـه یـا عمل کنـه....
توی رابطه های هم همـیشـه پسرا مقصرن چون پسرا چن که تا رو بدبخت مـیکنن،بعد ها مـیشن هرزه ولی هیچنمـیتونـه ثابت کنـه کـه پسر چه شیطانیـه،بعد همون ها کـه هرزه مـیشن مـیرن دنبال و دوباره پسرا مـیگن ا خودشون مـیخوان ...
این بی انصافیـه
نباید خودشو بپوشونـه که تا مرد ب گناه نیوفته،درضمن خیلی از ا هم با تیپ زدن پسرا تحریک مـیشن بعد چرا هیچنمـیگه پسرا خوشگل نکنن که تا ا ب گناه نیوفتن؟؟؟؟؟

 کتنـها : من پردم ارتجاعيه، با يک پسر صيغه خوندم، باهم رابطه داشتيم،اما حس بدي دارم، با اينکه صيغه کرديم همش فکر ميکنم اشتباه کارم، صيغم قبول نيس، الان پشيمونم، اماحس ميکنم خدا نمي بخشتم

 جوجه : سلام ا من الان 17 سالمـه دوس پسرم داستم چهار ساله پا عشقم نشستم اما تو اين مدت اين چيزايي کـه شما ميگين نداشتم اوني کـه بخادت مطمئن باش نيازشو با تو برطرف نميکنـه اگه يه بار يه اشتباه کردي تو رابطه اولت اين دليل نميشـه تو تمام رابطه هاي بعديت همچين ضعفي نشون بدي ...............

جواب سوني کارت بيست : بعد دوست پسرتون تو اين سالها نيازشو با اي ديگه تامين ميکنـه يا فاقد غريزه جنسي هست يا خيلي تقوا پيشـه ميکنـه ؟ اميدوارم مورد اولي و دومي نباشد

 مـهدی : من قبلا با دوستم کار ميکردم . کارمون اين بود کـه ايي خيلي فقير بودن يا بـه پول احتياج داشتن بـه دبي ميفرستاديم . پول خوبي هم داشت . بعد فهميدم اين ايي کـه ميفرستيم بـه دبي تو خانـه ها مشغول کار ميشن و يا بـه مردان عرب فروخته ميشن . درون بين ا گاهي بچه 7 يا 6 ساله هم بود. من الان با وجودي کـه توبه کردم ولي بازم عذاب وجدان دارم. کمکم کنيد.

جواب سوني کارت بيست : گاهي برخي گناهان با توبه هم حل نميشوند و مانند آبي کـه در زمين فرو ميرود از دست رفته هست و جبرانش آسان نيست ، شما دو برابر پولي کـه گرفته ايد هم بعد بدهيد نميتوانيد بـه نقطه صفر برسيد و نميتوانيد نواميسي کـه پرده عفتشان لکه دار شده هست را جبران کنيد ، اما حالا چاره ديگري نيست بعد اکنون کـه نادم و پشيمانيد از خدا عاجزانـه و با چشماني اشک بار و نگران از عذاب تقاضاي بخشش کنيد ، مثل گدائي کـه از شدت گرسنگي شديدا التماس ميکند درون خانـه خدا التماس کنيد و بخواهيد که تا خدا خودش جبران مافات کند و آن ان را نجات دهد ، خودتان هم تلاش کنيد کـه از تکرار اين فجايع توسط ديگران جلوگيري کنيد و اگر ميتوانيد آنـها را برگردانيد و نجات دهيد تلاش مداومي براي جبران اشتباهتان يد حتي اگر دهها سال طول بکشد شايد خدا درگذرد ، خدا سريع الرضاست ولي بايد بتوانيد رضايت او را جلب کنيد و البته جبران کار پرزحمت و سختي هست ولي مايوس نشويد کـه ياس کفر هست در بارگاه الهي

 کوه گناه : سلام من ي بودم کـه با م هم جنس گرايي داشتيم راستش بچه بودم واصلا نميدونستم اينکار يعني چه و حتي فکر نمي کردم گناهه بعد از اينکه دانشگاه رفتم با پسري آشنا شدم و باهاش رابطه برقرار کرديم و يواش يواش اين کار برام عادي شد و بعدها با پسر ديگري از روي لباس رابطه داشتم الان ازدواج کرده ام و مثل سگ پشيمانم ديگه تو چشم م نميتونم نگاه کنم و هميشـه ميترسم و اينکه چرا بـه فاميلمان گفتم کـه با پسريگرفته ام .از خودم متنفرم وکل زندگيم با گناه سپري شد .کمکم کنيد که تا راه حل اين شب گريه ها و بر احساس پوچي خودم را غلبه کنم.

جواب سوني کارت بيست : گناهانتان را ديگر بهي نگوئيد و توبه کنيد و هيچگاه بـه آن فکر نکنيد ، خدا همانگونـه کـه بر گناهکاران سخت ميگيرد با توبه کنندگان مـهربان هست و ميبخشد ، خوشحال باشيد کـه خدا اين درک را بـه شما داده کـه متوجه اشتباه خود شويد و آن را جبران کنيد

  خوب .. : سلام من درون ادامـه کامنت قبلي گه گذاشته بودم اين متن کامنتم بود ( سلام من ي چادري هستم يک اقايي ازم خواستگاري کرد ولي من چند جلسه خواستم باهاش صحبت کنم که تا بيشتر باهاش اشنا بشم هفته اي يکبار بيرون از خونـه با هاش صحبت ميکردم اظهار عشق و علاقه زيادي بهم ميکرد....)
ميخاستم بگم کـه اون اقا دست بردار نيست همش با تلفن تهديدم ميکنـه ميگه اگر قبول نکنم باهاش ازدواج کنم مياد همـه چيزو بـه بابام ميگه ... اگر اين اتفاق بيفته خيلي برام بد ميشـه آبروم ميره :(((( اگر هم من بخام تهديدش کنم بدتر عصباني ميشـه و مطمعنا مياد براي اينکه عقدشو خالي کنـه مياد بـه بابا م همـه چيو ميگه چه بسا بياد درون خونـه توي محل با دادو بيداد ابرو ريزي کنـه چي کار کنم تو رو خدا راهنماييم کنيد چه جوري باهاش حرف ب کـه دست ازين کارش برداره شماره تلفن خونمون و بابام رو هم داره هر لحظه ممکنـه تلفن هم بزنـه همـه چيو بگه .. تو رو خدا کمک کنيد همش ميگه بهم علاقه داره و نميتونـه منو فراموش کنـه .. ميترسم تو رو خدا کمکم کنيد :((((

جواب سوني کارت بيست : پيش دستي کنيد و خودتون بـه مادرتون بگيد که تا او هم بـه پدرتون بگه کـه به بهانـه ازدواج درون حال اذيت و تهديد شماست و به اون پسر هم موضوع را بگوئيد کـه اگر دست برندارد بـه پليس اطلاع ميدهيد و واقعا اطلاع دهيد ،ي کـه اينقدر عوضي هست مطمئنا وقتي خرش از پل گذشت و ازدواج کرد عوضي تر ميشود ، گاهي چنين کنـه هائي نياز بـه آفت کش قانون دارند

  خوب : سلام من ي چادري هستم يک اقايي ازم خواستگاري کرد ولي من چند جلسه خواستم باهاش صحبت کنم که تا بيشتر باهاش اشنا بشم هفته اي يکبار بيرون از خونـه با هاش صحبت ميکردم اظهار عشق و علاقه زيادي بهم ميکرد و واقعا هم دوسم داشت ولي من فعلا نمي خواستم کـه اون اقا برا خواستکاري رسمي بياد ميخاستم يکم زمان بيشتري بگذره و لي قصد داشتم کـه جواب مثبت بهشون بدم بعد از يه مدت هر وقت کـه توي يه جاي خلوت کـه قرار ميگرفتيم ازم ميخاست کـه بهم دست بزنـه و بدنمو ببينـه ( بزور لباسمو بالا ميزد روي بدنمو ميبوسيد با زور و تهديد اينکارو انجام ميداد منم از روي ترسم و با اصرار و تهديداش قبول کردم تاکيد ميکنم از روي ترس وتهديد قبول کردم يه چند باري کارش همين بود ولي اصلا دوست نداشتم همش بـه گناهش فکر ميکردم .. ازين کاراش فراري بودم کم کم احساس بدي پيدا کردم ازينکه چرا مردا همـه فکرو ذکرشون و اين جور کارا شده درون حالي کـه خانوم ها اگر قصد ارتباط با مردي رو داشته باشن اصلا هدفشون نيست صرفا يک رابطه درون حد دوست داشتن و محبت هست ... کاراي اون اقا واقعا عذابم ميداد احساس کردم بـه حرمت و زنانگي و عفتم تجاوز شده اولش ميخاستم جواب مثبت بـه اون اقا بدم ولي حالا ديکه با اين کارا روحو روانم ريخته بهم احساس ميکنم درون ذهن اون اقا ديگه بـه عنوان يه پاک ونجيب نخواهم بود فعلا کـه ديگه ارتباطمو با اون اقا قطع کردم و ديگه نميخام اون اقا رو ببينم ولي درون خودم احساس خوبي ندارم اين همـه سال يه پاجيب بودم حالا خدا منو ميبخشـه ؟ چي کار کنم :(

جواب سوني کارت بيست : چهار قانون آخر ذکر شده درون همين مقاله شبيه مورد شماست و بهترين کار شما همين بوده کـه با او قطع رابطه کرده ايد ، اين موضوع را بـه ديگري نگوئيد و از خدا طلب بخشش کرده و توبه نمائيد و هيچوقت ديگر بـه هيچ مردي جز شوهرتان اجازه وارد شدن بـه حريم ناموستان را ندهيد ،‌ دقت داشته باشيد غريزه جنسي براي مردان اهميت زيادي دارد و نبايد آن را جوري سرکوب کنيد کـه در زمان ازدواج هم از آن متنفر باشيد وگرنـه زندگي زناشوئي تان از هم مي پاشد ، آنرا نکُشيد مديريت کنيد و براي زمان ازدواج زنده و پاک نگه داريد و اما برخي از قوانين :

• اگري ميخواهد با شما ازدواج کند يا ادعاي عشق پاک دارد شما را بـه خانـه خالي براي صحبت !! دعوت نميکند

• بـه غريزه و حس خود اعتماد کنيد و اگر غريزه و حس شما بـه شما مي گويد ايرادي درون کار وجود دارد آن را جدي بگيريد و خود را از محل ريسک خارج کنيد.

• اگري بـه شما ابراز علاقه و عشق کرد و پيشنـهاد دوستي و ازدواج داد تاکيد کنيد کـه بايد اين رابطه را همين ابتدا بـه خانواده تان اطلاع دهيد وب تکليف کنيد .... اگر ريگي درون کفش نداشته باشد از اين حرف شما عصبي و ناراحت نميشود و به هم نميريزد

• فکر نکنيد با اجازه رابطه جنسي ميتوانيد عشق مردي را بخريد و آن را همسر آينده خود کنيد ، معمولا مردان دوست خود را کـه با آن رابطه جنسي داشته اند رها کرده و با دوست ديگران ازدواج ميکنند !!

 علی : سلام من 14 سالمـه يکي از دوستام رو تو مدرسه لو دادم بيرون از مدرسه منو تهديد کرد کـه تجاوز ميکنم ازت فيلم ميگيرم کـه آبروت بره منم خيلي فکرمو مشغول کرده تورو خدا راهنماييم کنيد

جواب سوني کارت بيست :ي کـه ميخواهد جرمي را مرتکب شود تهديد نميکنـه مگر اينکه فقط تهديد زباني باشد ، بعدا مگر شما هم سن و سال نيستيد چطور ميخواهد بـه شما تجاوز کند اگر شما اجازه وقوع جرم را ندهيد شما کـه بچه دو ساله نيستيد و او آدم بزرگ کـه بتواند شما را بدزدد و تجاوز کند و فيلم بگيرد و پخش کند ، چرت و پرتي گفته کـه شما را بترساند چون خودش هم ميداند کـه اين کار باعث اعدامش ميشود حتي اگر زير 18 سال سن داشته باشد و همان موقع بـه پليس مراجعه کنيد و آثار جرم را از بين نبريد ، بعد به خدا توکل کنيد و راحت زندگيتان را يد او بـه شخصه هيچ غلطي نميتواند د

 س : سلام من ي 23 هستم هر وقت ميرم خونـه ي پدربزرگم اگه يه اتفاقي بيافته منو داييم تنـها باشيم ميخواهد بـه اعضاي بدنم نگاه كنـه چند بارم اينكار رو كرده و من بـه شدت از اين موضوع ناراحتم نميدونم چيكار كنم كه ديگه اين كار رو نكنـه

جواب سوني کارت بيست : اولين راه حل اين هست که خودتون را درون شرايطي قرار ندهيد کـه تنـها شويد و دوم اينکه بايد برخورد تندي با وي يد و تهديد کنيد بـه پدربزرگ و مادرتان موضوع را ميگوئيد ، اين موضوعات چيزي نيست کـه رودرواسي يد ، اگر بعد فردا بخاطر رودرواسي شما بـه شما تجاوز کرد چکار ميخواهيد يد ، بعد کاملا جدي و بدون درون نظر گرفتن نسبت فاميلي از حيثيت و ناموس تان دفاع کنيد و اجازه دست درازي احدي را ندهيد ، بدن يک زن فقط متعلق بـه شوهر اوست نـه هيچ شخص دوم ديگري ، کاملا جدي و قاطع و با حساسيت بالا با وي برخورد کنيد

 شیما : سلام من یـه بندی دارم ان گلم نباید یـه جور لباسای ببوشیم کـه باعث تحریک بسرا بشـه بعد گناه رو بـه گردن ما بیندازن

 یـه بنده خدا : سلام
من مطالب این بحثو خوندم....
مـیخوام براتون یـه چیزیو از زندگیـه خودم بگم.من یـه معمولیم خیلی ساده اما تو فامـیل خاطرخواهای زیـادی دارم یک بار عاشق شدم یـه عشق یکطرف!!!!نابودم کرد روحمو!!من نـه باش ارتباطی داشتم نـه تاحالا داشتم!!خواستم یـه مدت باش تلفنی حرف ب شاید اونم مثل بقیـه بم علاقه مند بشـه اما نشد....اخر بم گفت دوستم باش کـه یروز ازی خوشم اومد بت بگم...من یکم باخودم کلنجار رفتم اخر بش گفتم من نمـیخوامت چون اگر بخام بات دوست بشم مـیشـه خیـانت بـه همسر ایندم ....اونم رفت
خیلی زجر کشیدم اما فراموشش کردم و الان بـه خودم مـیبالم :)
خدا خیلی بزرگه...
بچه ها ما با بقیـه موجودات فرق داریم چرا خدارو فراموش مـیکنیم بعضی اوقات:(
شاید باورتون نشـه خدا روز بـه روز داره منو بالاتر مـیبره
اگر شمام بخواین مـیتونین بچه ها...

 یـه : من قبلا داشتم ولي نـه درد داشتم نـه خون ريزي ميخواستم ببينم امکانش هست کـه زن شده باشم؟ 14 ساله

 مـینا : سلام من يه سيزده ساله ام. و از آينده و ازدواج و رابطه جنسي ميترسم. حتي اقدام بـه خودکشي هم کردم درون حالي کـه همـه ي دوستام براي اين کارا لحظه شماري ميکنن.خواهش ميکنم راهنمايي کنيد ممنون

جواب سوني کارت بيست : نـه آينده ترس دارد نـه ازدواج ،‌ انسان اگر با فهميدگي و عقل و دانش و با قاعده تلاش براي هر روز بهتر از ديروز عمل کند همـه طول زندگي برايش شيرين و جالب و آموزنده و لذت بخش هست ، اما اگر حماقت و باري بـه هر جهت عمر را گذراندن قاعده زندگي وي باشد نکبت و بدبختي دست از سر وي بر نميدارد ،‌ رابطه جنسي اگر نامشروع باشد درون منابع ديني داريم کـه باعث فقر ، باعث کم باراني آسمان و باعث گسترش جوان مرگي ميشود يعني هم اثرات شخصي دارد هم اثرات جمعي و اجتماعي ،‌ حالا از آنطرف چقدر ثواب براي رابطه جنسي مشروع بين زن و شوهر نقل شده هست که حتي از هر قطره آب غسل فرد فرشته اي خداوند مي آفريند کـه تا قيامت براي فرد دعاي خير ميکند و در قيامت هيچ چيز مانند شفاعت شوهر براي همسرش سودمند نيست ، يعني مشروعش آن همـه خير و ثواب و نامشروعش آن همـه نکبت و عذاب ، بعد با عقل و نيکي زندگي کنيد و ديگر سراغ خودکشي و اينگونـه کارهاي شيطاني نرويد کـه قتل نفس هست و عقوبت سنگيني دارد کـه حتي ميفرمايند مجلس ترحيم چنين شخصي هم نرويد ،‌ يعني که تا اين حد زشت و ناپسند و به دور از رحمت الهي هست ،‌ زندگيتان شاد و پسنديده و عاقبتتان بـه خير و الهي

 مـهدیـه حسینی : من ي هستم ک ازعشق زياد شکست خوردم و رابطه جنسي داشتم و خيلي پشيمونم ازخودم بدم مياد پسرايي کـه باهاشون بودم هيچکدومشون ادم نبودن فقط واسه سوستفاده خيلي گول خوردم

 زیبا طیف : سلام زني?? ساله هستم کـه با وجود تلاش زياد با داشتن دو بزرگ دانشگاهي از زندگي مرفه خويش بعد از ??سال خداحافظي کردم نميخواهم بـه دنبال مقصر باشم تنـها ميگويم همسر سابق بعد از سه سال متارکه همچنان پيگيرم هست ولي درجه تنفر من انقدر زياد هست که توان برگشت ندارم اما نياز بـه همسري محترم دارم براي افراد ميانسال خصوصا بانوان تنـها مسئله نيست بلکه آينده نامشخص و تنـهايي و ترس از افتادن بـه گناه و ناامني مـهمـه من زني بي نياز بـه ماديات هستم منزلي ابرومند دارم و مشکل مالي ندارم زيبا هستم همـه فکر ميکند زير چهل سال دارم با روش زندگي مشترک آشنايم و از خانواده اصيل تهراني تحصيل کرده و نجيب فرزندانم با پدرشان هستند وتحت تکفل ايشان توانايي خوشبخت همسر دلخواهم را دارم اما موردي براي ازدواج نميابم درعرف مابه دنبال شوهربودن پسنديده نيست محيطي کـه بتوان درون تعامل با آقايان واجد شرايط بودنداريم آيا بايدامثال مابه صيغه و يا روابط نامشروع تن بدهيم يا عامل فساد شويم يا براي هميشـه تنـها بمانيم ؟ هري مراميبيند براي کامجويي هست اين باعث تاسف و نا اميدي من از مردان جامعه ام شده کجايند مردان فهيم کشورمان؟ لطفا بگوييد چه کنم که تا همسري هم کفو خودم بيابم قبلا از شما سپاسگذارم

جواب سوني کارت بيست : بهترين کار بازگشت بـه زندگي قبل و رفع نواقصي هست که باعث جدائي شما شده هست ، روزي ديدم پشت اتومبيلي نوشته بود ( بي تو بهتر نشد ) و واقعا درون اکثر مواقع بي او بهتر نميشود ، اگر مردي با شرايط ايده آلي وجود داشته باشد مطمئنا همسرش دو دستي آنرا چسبيده و مطلقه نيست يا اگر بـه علت ديگري مجرد شده باشد معمولا چند فرزند دارد کـه ارتباط مناسب پيدا با فرزندان وي خودش همت بلندي ميطلبد و آخرش هم معلوم نيست آنـها شما را بپذيرند يا نـه ،‌ اگر هم بخواهيد مجرد بمانيد فکر ميکنم بـه اين نتيجه رسيده ايد کـه هر ننـه قمري تقاضاي رابطه جنسي حلال و غير حلال ميدهد و آرامش روحي انسان را مختل ميکنند ، بالاخره وقتي 22 سال باي زندگي کرده ايد ميتوانيد چند سال ديگر را نيز با او مدارا کنيد ،‌ مطمئنا هم شما و هم او متوجه بدي زندگي مجردي شده ايد و ميتوانيد با گذشت بسيار بيشتري اينبار عمل کنيد و فکر بر روي مواردي کـه شما را بـه جدائي کشانده هست و اصلاح آن اشتباهات کـه قطعا دو طرف درون بوجود آمدن آنـها مقصرند ميتواند زندگي را بر روي ريل صحيح و عاشقانـه خود قرار دهد ، هيچ چيز عشق اول نميشود

 علیرضا جوانمرد : سلام وقتی تمام این مطالب رو خوندم دردم بیشتر شد هر چند مـیدنستم این چیزا رو ولی نـه که تا این حد واقعا واقعا متاسفم خیلی بی نـهایت متاسفم از اینکه دنیـا و حتی ایران بـه تباهی و فساد کشیده شده کـه کار بـه جایی رسیده کـه حالا بچه های زیر ده سال باهم مـیکنن درون کشور های غربی سالیـانـه چند هزار زیر 14 سال بر اثر باردار مـیشن و در ایران هم کـه دارد اینطوری مـیشود البته بـه صورت مخفیـانـه واقعا متاسفم اگر خود کشی مجاز بود من خیلی وقت بیش خودم رو از این همـه ننگ فسادی کـه مـیبینم خلاص مـیکردم من 25 سالمـه که تا الان هیچ ی نـه با و یـا پسر نداشتم و مجردم چند سالیـه کـه وقتی بـه یـا پسرای نوجوون نگاه مـیکنم مـیتونم عمق وجودشون رو ببینم انگاری اعمال زشتی کـه انجام رو حس مـیکنم و این باعث رنج ناراحتیم شده و افردگی گرفتم

 رها : ببخشيد من با دوست پسرم که تا حالا بيش از شش هفت بار از جلو داشتيم و من تو اولين رابطه پرده ام را از دست دادم ولي بعد از از دست پرده مجبورم هرشب زير يکي باشم. لطفا کمکم کنيد.

جواب سوني کارت بيست : شما چه اجباري داريد هر شب بـه يک پسر هرز سرويس بدهيد و پشت سرتان هم راحت بـه شما بگويند (‌ با عرض معذرت )‌ ه!! آيا اين آينده شماست ؟ يک زن خياباني و هرزه و آلوده بـه انواع بيماري ها ؟ نگذاريد خدا از زندگي شما بيرون برود و شيطان جايگزين شود ، توبه کنيد و به درگاه خدا زاري کنيد که تا خدا شما را ببخشد و به پاکي و نجابت باز گرديد ، سنگ بگذاريد روي همچين پسرهائي و خودتون را ط جنسي اونـها نکنيد ،‌ آن پسر آنقدر نامرد و نانجيب هست که درون اولين جلسه بيخيال از آينده شما ،‌ شما را هتک حرمت کرده و بکارت و آينده شما را نابود کرده هست ،‌ او دوست نيست يک هرزه هست يک شيطان درون لباس انسان ،‌ بـه سوي خدا باز گرديد و دنبال پزشکي بگرديد کـه تا خيلي دير نشده هست در صورت امکان بکارت شما را جراحي کند ،‌ فريب شيطان هاي جني و انسي را نخوريد کـه براي جبران و توبه وقت هست ،‌ گاهي يک روز ديرتر ديگر فايده اي ندارد چه از لحاظ پزشکي و چه از لحاظ اعتقادي

 ستایش : سلام

 کرمانشـاه 5000 اثر دیدنی دارد : در جواب 13 ساله بگم:من خودم کمکت مـی کنم چه جوری بهت چند راه حل مـی گم فقط عمل کن(این نکته نـه فقط به منظور شما بلکه به منظور همـه یـانی کـه خود ارضایی مـی کنند مـی گم):
سلام بـه همـه برادران وان پاک خودم...برای جلوگیری از خود ارضایی و گناه(صلوات)زیـاد بفرستید/ورزش زیـاد کنید/خودتون رو بـه هیچ وجه درون تنـهایی قرار ندهید چون شیطان درون یک قدمـی ماست و هر آن ممکنـه ما رو وسوسه کنـه/سعی کنید خودتون رو با تلویزیون یـا با کامپیوتر یـا با صلوات فرستادن یـا با ورزش مشغول کنید.
اگه مشکل هر روز خود ارضایی دارید یک هفته خود ارضایی نکنید سپس یکبار این کار رو انجام دهید سپس دو هفته خود ارضایی نکنید سپس یکبار انجام دهید بعد از دو هفته/حالا کم کم خودتون مـی فهمـید کـه خود ارضایی نگردن و گناه ن چقدر لذتش بیشتر که تا خود ارضایی وگناه .(آدمـی کـه خود ارضایی و گناه مـی کنـه دلش بیشتر مـی گیره که تا آدمـی کـه گناه نکنـه بعد بیـایید همـه با هم گناه نکنیم خدا بزرگه دستمون رو مـی گیره)

 سامان : من سامان 17 ساله دو همجنسگرا هستم اين کارو دوسال انجام ميدم ادم هاي ودوستان خودم را گول ميزدم معتادشون ميکردم و تجاوز ميکرد خيلي حال ميداد وقتي تجاوز ميکردم و از نشئگي شيشـه حال ميبردم

جواب سوني کارت بيست : شايد خيلي دور نباشد کـه بر روي چهارپايه اعدام تمام نئشگي ها يکجا از سرتون بپره ، مگر اينکه توبه کنيد و از دامن شيطان بـه سوي خدا باز گرديد و البته چه بسيار جواناني کـه در گورها هستند و شيطان بـه آنـها از فرصت بسيار براي توبه سخن ميگفت

  : سلام من 13،سالم هست و به خودارضايي معتاد شدن خودم ميدونم كارم زشتو كثيفه و هربار اينكارو ميكنم از خدا طلبه بخشش ميكنم لطف كمكم كنيد چجورى مىتونم خودمو ترک بدم

 محمد : من تاحالا هيچ کاري نکردم وپاکم و باي دوستم کـه وادار اين کار ميکنـه لطفا کمکم کنيد من خيلي نمي تونم اين جا بيام

جواب سوني کارت بيست : خب باهاش دوست نمانيد ،‌ وقتي شما علت رفتن بـه سوي تاريکي را ميدانيد خب بـه آنسو نرويد و به عامل گمراه تان کمک نکنيد

 افسوس : من 15سالمـه يك روز تواتاقم خواب بودم كه با تكون خوردن از ازخواب بيدارشدم وقتي چشمام روباز كردم ديدم شلوارم پايين هست و اين كار خالم بود الان يك ماهه كه ما باهم سكس مي كنيم ولي من خوشم نمي ياد من از شما مي خوام كه كمكم كنيد

جواب سوني کارت بيست : ما چه کمکي ميتونيم يم خودتون بايد بـه خودتون کمک کنيد و به درگاه خدا التماس کنيد که تا از گناه نجات پيدا کنيد ،‌ رابطه نامشروع و زنا هم فقر و بي برکتي مي آورد هم جوان مرگي ، بـه خودتون رحم کنيد ،‌ درون جواني پاک بودن شيوه پيغمبري هست ،،، ور نـه هر گبري بـه پيري ميشود پرهيزکار

 مائده : سلام مگه زن وسيله اس کـه اين قدر راحت درون موردش حرف مي زنيد يه جوري ناموس ناموس مي کنيد انگار نـه انگار ما هام ادميم من ?? سالمـه با اين چيزا و مسائل جامعه هم خيلي خوب اشنايي دارم ممنون از اين حرفا اما من اصلا با اين حرفتون کـه ميگيد هر کي بـه ناموس هر کي نگاه کنـه ناموسش درون امان نيست اصلا موافق نيستم
زن يک انسان والاست با هر سر و شکلي هم کـه باشـه ريحانـه هست اگر مرد ها بد رفتار نکن هيچ مشکلي نيست

 سارا : سلام من 12سالمـه و معلم رياضيم کـه مرد هست همش بهم دست ميزنـه و نميتونم بـه م بگم

جواب سوني کارت بيست : حتما بـه مادرتون بگين حتي درون لفافه ،‌ مثلا بهشون بگين من نميخوام تنـها پيش اين معلم باشم و مرد خوبي نيست ،‌ خودشون متوجه ماجرا ميشوند و عذرش را ميخواهند ،‌ آفرين بـه شما کـه مراقب نجابت و ناموستان هستيد

 تینا : من ي 47ساله بيوه هستم افسردگي شديد داشتم که تا اينکه با يکي از همکاران مرد کـه متاهل هست اشنا شدم مرد خيلي خوب وقابل اعتمادي هست با هم رابطه جنسي نداشتيم اما مادرم تهديدم کرده اگه باز ببينمش من رو از خونـه بيرون مي کنـه ولي اون رو نمي تونم ترک کنم کمک کنيد

جواب سوني کارت بيست : يک فرد متاهل چه مرد باشد و چه زن نميتواند شريک خوبي براي عشق انسان باشد چون بـه هر حال تارهاي نامرئي رابطه رسمي بسيار قوي تر از روابط يواشکي و غير رسمي هست و مطمئنا اگر هر مردي درون موقعيت انتخاب اضطراري قرار گيرد آبرو ، خانواده و رابطه رسمي خودش را فداي عشق بي غل و غش يک دوست دلسوخته نميکند و آن چيزي کـه باقي ميماند هوسي هست که از مرد ارضاء شده و دل شکسته اي هست که از باقي مانده هست ، اگر قرار هست همدمي وجود داشته باشد يک همدم واقعي ، مجرد و از راه حلال بهتر از يک مرد لرزان و نگران از آبرو ريزي هست که لو رفتن اين رابطه علاوه بر ايجاد مشکل براي شخص شما و آن مرد ، يک زن ديگر و احتمالا فرزندان او را نيز درگير ميکند ، مطمئنا مردي کـه حس خيانت بـه همسر درون او زنده هست به راحتي ميتواند بعد از استفاده از شما ، شما را هم کنار بگذارد و زير همـه چيز بزند
يادمان باشد اگر خاطرمان تنـها شد ، طلب عشق ز هر بي سرو پائي نکنيم

 نیلوفرنیلون : اشـهدالله اله الله خدایـا ماه محرم نزدیکه تو رو بـه محرمت قسم. آدم ناپاکه هدایتش کن یـا رب العالمـین. هر چی آدم غافله هر چی

 بچه : سلام ا چرا با خودتون اينکارا رو ميکنين من 13سالمـه که تا حالا اينارو نميدونستم ولي از طريق دوستاي نابابم بـه اين مطالب روي آوردم
من نـه خود ارضايي ميکنم نـه هيچي چرا شما اينقدر منحرفيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعا که

 سام : این کارا نکنید بعدان یـه موقعیت شغلی یـا معروفیت براتون پیش مـیاد اما نمـیتونید ازش بهره ببرید.نمونـه هاش زیـاده و دیدم.مخصوصا پسرا کـه همجنسگرا هستن ب

 رضا : اگر مـیخواهید خود ارضایی رو ترک کنید هیچ وقت تنـها نباشید و از خوردن چیز های گرم و دیدن عی پرهیز کنید.

 راحیل : اگه اون غریزه تو هر آدمـی زمانی بـه وجود مـیومد کـه ازدواج کرده بود هیچکدوم از این مشکلات رو نداشتیم نـه تجاوزی بود نـه گناهی

 رضا : من رضام 17 سالمـه و 4 سال بود کـه به استمنا معتاد بودم ولي خدا رو شکر ترک کردم و توبه کردم و پاکم خواستم بگم کـه تو اين جريان هردو مقصرند مردايي کـه چشاشون عين دم سگ اين طرف اون طرف ميره و اياي کـه لباساي تنگ ميپوشن و مرداهم تحريک ميشن اهاي خانوما چرا اخه لباس تنگ ارايش غليظ ميکنيد کـه چي بشـه کـه ثابت کنيد خيلي خوشگلي بعد حقته کـه ....... و مردا اگه ناموستو جلو چشات ند حالت جا مياد....افتاد ؟؟؟؟!!! ببخشيد بابت لفظم آخه اعصاب نميزارن کـه !!!!! بهرحال سعي کن آدم باشي

 lili13 : سلام
من 13 سالمـه متاسفانـه يک مرد 38 ساله با رفتار و حرفاش منو بـه خودش جذب و عاشق کرد (اون زن و بچه داره )وهمسايمونـه
بعد کـه من بهش گفتم دوستت دارم خودشو برام گرفت و هميشـه قيافش رو برام عصباني ميگيره و حتي همسرش ديگه نميزاره با بچش بازي کنم همـه اينا منو افسرده کرد چون اون مرده همـه چيز رو انداخت تقصير من با اينکه خودش هم مقصره کـه عاشقش شدم ..ميدونم اين موضوع ربطي بـه اين پُستتون نداره ولي واقعا نياز بـه کمک دارم ممنون ميشم اگه جوابم رو بدين اگه جواب بدين خيلي بهم کمک کردين
لطفا بم بگيد چه رفتار هايي داشته باشم (جديدا باها ش خشن رفتار ميکنم)
بگين چ رفتار هايي داشته باشم کـه بياد سمتم يا اگرم نياد تو روم اخم نکنـه چون خيلي عذاب ميکشم و هر روزم ميبينمش .زنش اونو ارضا نميکنـه و 1دوست دراه .ج بدين

جواب سوني کارت بيست : خودتان چي فکر ميکنيد ، رابطه يک 13 ساله کـه هنوز کودک يا حداکثر نوجواني نورس محسوب ميشـه و حتي که تا سن راي 5 سال ديگر لازم دارد با يک مرد 38 ساله متاهل !! هري کـه حرفهاي قشنگ ميزنـه يا رفتارش جالب هست که عشق حساب نميشـه ،‌ احتمالا شما تحت تاثير فيلم هاي اي و رفتار دوستان بـه اين حس رسيده ايد کـه نياز بـه عشق و دوست غير همجنس داريد ، يک کم درون گوگل سرچ کنيد ببينيد افراد با شرايط مشابه شما بـه چه بدبختي و فلاکتي خودشان و اطرافيانشان را دچار کرده اند ، اگر آن آقا بـه شما روي خوش نشان ميداد ميخواستيد با او رابطه جنسي برقرار کنيد چون زنش ارضاش نميکنـه ؟ وقتي بيست سالتون شد چند نفر ديگه بـه اسم عشق ناموس شما را لکه دار کرده اند ؟ جلوي اين نفس و غريزه را بگيريد کـه بزرگان را بـه زمين زده شما کـه نوجواني نورس و پاک هستيد و خودتان را از اين فکرها دور نگه داريد و خودتان را بـه چيزهاي مفيد ديگري سرگرم کنيد ،‌ رفتن بـه سمت عشق و درون اين سن ميتواند شما را بـه يک معتاد جنسي تبديل کند مراقب باشيد

يادمان باشد اگر خاطرمان تنـها شد ،،،،،،،، حاجت عشق ز هر بي سر و پائي نکنيم

 اهل تسنن : اولا کـه خدا همـه رو بـه راه راست هدايت کنـه, من اتفاقي وارد اين پيج شدم, دارم شاخ درون ميارم از اين مطالب
دوما بـه شدت براي شما کـه همچين ديد سطحي و غير منصفانـه اي درون مورد مذهب ما دارين متاسفم.
اصلا بـه من چه, شما بفرماييد همچنان بـه صيغه هاي ساعتي تون ادامـه بدين و توقع اجر و پاداش داشته باشين.

جواب سوني کارت بيست : البته ازدواج موقت شيعيان کـه در صدر اسلام هم وجود داشته و توسط عمر بن الخطاب ممنوع شد و منعش باعث گسترش زنا و فحشا درون بين مسلمانان شد و داراي مـهريه و عده بعد از جدائي هست بهتر از جهاد نکاح هست که بدون طي شدن مدت عده و شرايط ، يک زن را چند جنگجو روزانـه دست بـه دست ميکنند براي رضاي خدا !!!!! و اين قانون هرزگي از کجاي فقه اهل سنت درون آمد را خدا ميداند

 توسکا : حالا جداازاين بحثا،اگري هيچ اشتياقي براي اين عمل (رابطه ) نداشته باشـه بايد چيکارکنـه؟

جواب سوني کارت بيست : اين شخص بيمار هست و لازم هست به پزشک مراجعه کند ، درون غير اينصورت و ناديده گرفتن مشکل و ازدواج با شخصي کـه شرايطي عادي و حتي گرم دارد بلاشک با مشکلات مختلفي روبرو خواهد شد کـه طبق نظر کارشناسان حجم عمده طلاق ها بخاطر عدم رضايت از زمان ي هست که درون جاها و موارد ديگر بروز علني پيدا ميکند مگر اينکه همسر نيز مانند وي بشدت سرد مزاج باشد

 با خدا : سایت خوبی بود

 یـه : من 13سالمـه و تا حالا نـه دوستي داشتم نـه رابطه اما نميدونم حرا اين قدر علاقه دارم رابطه داشته باشم اما من اصلا اهل اينا نيستم لطفا كمك كنين الانم هنوز پاك پاكم

جواب سوني کارت بيست : مراقب افکارتان باشيد کـه رفتارتان ميشود ، بهش فکر کنيد آلودتون ميکنـه ، خودتان را سرگرم کارهاي مفيد و جمعي (‌ نـه هر جمعي )‌ يد و بگذاريد پاکي درون تمام جريان عمرتان جريان داشته باشد

 یـه مسلمون : سلام.سایتتون حرف نداره(البته قسمت نظراتش)بعضی خانوما اگه ادبو رعایت کنن بـه جایی بر نمـیخوره

 باوند : چرا ما ایرانی ها همـیشـه ذهن خود را
درگیر مسایل مکنیم

 رها : سلام. من 25 سالمـه نزديک 5ساله ازدواج کردم يه بچه1ساله دارم. الان 1سال و 9 ماهه کـه با شوهرم نزديکي ندارم يعني اون نميخواد چکار کنم؟ خواهش ميکنم کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : از نظر شرع مقدس اسلام ترک براي همسر دائمي بيش از چهار ماه حرام هست ، اما از نظر باليني سرد مزاجي ممکن هست جسمي يا رواني باشد کـه هر دوي آنـها قابل درمان هست ، ضمن اينکه احتمالا کم کاري شما درون تحريک همسر مزيد علت شده باشد ،‌ معمولا زنان جوان بر اثر بي تجربگي وقتي کـه باردار و صاحب فرزند ميشوند تمام احساسات و توجهات خود را معطوف نوزاد ميکنند درون حاليکه همسر آنان نيز شايد بـه اندازه همان کودک نياز بـه احساسات و توجه دارد ، شما اگر خود را ي و جذاب کنيد و به همسرتان ابراز کنيد احتمال آنکه بتواند خود را کنترل کند و نزديکي نکند کم هست و شما بايد هنرمندي زنانـه خود را دوباره بکار بگيريد و حس جنسي همسرتان را برانگيخته کنيد ، اگر هم مشکل حاد بود مشاوران خانواده و پزشکان روانشناس ميتوانند کمک خوبي باشند ضمنا برخي خوراکي ها مانند دارچين و عسل و زنجفيل و تخم مرغ و ..... درون گرم مزاج جنسي ظاهرا موثر هستند کـه با سرچ درون گوگل موارد دقيق تري از خوراکي هاي تحريک کننده جنسي را پيدا خواهيد کرد

 مـهدی : نخوندم ولی خوب بود ه ه ه ه ه

 پارسا : من 13 سالمـه کـه تا الان يک سال هست با همجنسگر رو شروع کردم کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : هيچهيچ کمکي بـه تو نميکند که تا وقتي خودت بخواهي بـه خودت کمک کني و يک راه بيشتر نيست توبه واقعي و ترک هميشگي اينکار ، فقط تصور کن دوستان هم سن و سال و همکلاسي ات بفهمند تو مفعول هستي يا فاعل ، چقدر زشت و خجالت آور و شکننده هست ، باانيکه اينکار را ميکنن تنـها نشو اين بهترين درمان هست ، شرايط خلوت را خودت مـهيا نکن ،‌ انسان درون جمع بهتر از بعد شيطان بر مي آيد

 جیم.الف.تا : سلام من مشکل دارم آلت من خود بـه خود هي بلند ميشـه چيکارکنم که تا اين مشکل برطرف بشـه خواهشن کمک کنيد .

جواب سوني کارت بيست : درون نوجواني و اوائل جواني اين مشکل براي بعضي افراد وجود دارد کـه به مرور برطرف ميشود ، بهترين کار اين هست که حرفهاي تحريک کننده نزنيد و صحنـه هاي تحريک کننده نبينيد و در فکرتان بـه آن صحنـه ها پر و بال ندهيد و تصوير ذهني ايجاد نکنيد که تا ذهنتان و غرائزتان آرامتر شود ، ضمنا خوراکي هاي گرم مانند برخي ادويه جات ، عسل ، موز ، انبه و گوشت کمتر مصرف کنيد و غذاهاي با طبع خنک مصرف کنيد

 علی رضایی : تورو خدا خانما اينقد خودتونو تنگ نکنيد کـه اندامتون ميخاد مانتوتونو پاره کنـه لللللطفا اينجوري ظاهر نشششيد بخدا همين تو ذهن ادم حک بشـه نميشـه هيچ کاريش کرد..ولي من مطمينم خانماااا بعضيشون دلشون ميخاد کـه اينطوري ظاهر ميشن ، نمييدونم غيرت شوهراشون کجا رفته

جواب سوني کارت بيست : بسياري از اين شوهران هموناني هستند کـه اينجور زنان و پوشش را دوست دارند و حالا زن و خودشون يکي از همونـهائي هست که مردهاي هرزه ديگه دوست دارند ، اونـها زن هاي ديگه را ميچرند و مردان هرزه ديگه ناموس اونـها را ، عدالت يعني همين ، اگه يک سوزن بـه ناموس مردم زدي احتمالا يک جوالدوز بـه ناموست ميزنن

 رها : سلام
من ي هستم کـه در تمامي حرکاتم و رفتارم و صدام ذاتا ناز هست بـه خاطر اينکه اذيت نشم از نگاه پسر ها مجبورم يک اخم روي صورتم داشته باشم چون خوش هيکلم مجبورم چادر سر کنم ديگه خسته شدم بـه تازگي متوجه شدم عاشق شدم نميدونم چيکار کنم چه جوري بـه طرف مقابلم عشقمو نشون بدم بدون گناه که تا حالا با هيچ پسري هم دوست نبودم کمکم کنيد.

جواب سوني کارت بيست : شُکر و زکات زيبائي پاکدامني هست ، بعد شاکر باشيد ، اولين قانون عشق آن هست که يکطرفه نباشد ، اگر شما ابراز عشق کنيد و طرف عشقي درون دلش نداشته باشد سوخت ميشويد و طرف درون جواب عشق شما ميگويد ه کنـه هست ، بندال هست ، پيله هست ، آويزون هست حتي اگر بـه ازواج منجر شود طرف احساس ميکند چه خبر هست که شما از او طلب عشق و ازدواج کرده ايد و بسياري از پسران از ي کـه پيشنـهاد دهنده هست فرار ميکنند ،‌ شما درون واقع بايد ضمن حفظ کرامت و پاکدامني خود جوري کـه دوست بفهمد دشمن نفهمد با دست بعد بزنيد با پا پيش بکشيد ولي آنقدر نامحسوس و زيرکانـه کـه اگر نشد شکست نخورده باشيد و انگشت نما نشويد و اگر شد احساس ظفر و پيروزي کنيد ، ضمنا سن خود را نيز مد نظر داشته باشيد آيا شما درون سن مطلوب ازدواج هستيد يا زود هست ، آيا از لحاظ مادي ، معنوي ، خانوادگي و موارد ديگر شما هم تراز و مناسب هم هستيد ؟ ، همـه موارد را عاقلانـه و همـه جانبه مد نظر بگيريد و فقط ايده آل ها را حساب نکنيد بدترين حالت ها را هم درون حساب بياوريد

 بدبختى : من يه پسر 19ساله هستم ده سال پيش کـه من هشت سالم بود توسط افراد کـه هفت هشت سال تو محلمون بودن مورد سو استفاده جنسى قرار گرفتم الان بعد ده سال من جائى ميبينمشون بـه بقيه کـه نميدونن ميگن بچگى اينو کرديم من چکار کنم حق ندارم بکشمشون ديگه چرا بـه بقيه ميگن الهي همشون بميرن

جواب سوني کارت بيست : اين اعتراض را بـه خودشون بگو ، اگه نفرينشون ميکني تو صورتشون نگاه کن و بگو الهي سر زن و بچه تون بياد الهي سر مادرتون بياد بگو تلافي اش باشـه با دست خدا ، تهديد کن بگو يکبار ديگه جائي نقل کنيد تلافي اش را سر بچه و خانواده خودتون درون ميارم ، سفت و محکم بگو که تا خودشون را جمع کنن ، البته فقط تهديد کن و اشتباه و گناه اونـها را تکرار نکن ، اگه با پدر يا بزرگترت رفيقي و ميدوني از بعد اونـها بر مي آيد با اونـها درون ميان بگذار ، گاهي نياز هست ، ضمنا نرو تو جمعي کـه اون ها هستند که تا روحتون آزار نبيند

 امـیر علی : غزل خانوم زنا بـه دلایلی بدبخترند

 یوسف : لذت ترک گناه:
من درون محیط کار عاشق یک خانم شدم
دو سال طول کشید که تا یک جایی با کنایـه بـه او گفتم کـه تو را دوست دارم و او هم با کنایـه بـه من گفت کـه متاهلم
شب سر بـه مـهر گذاشتم و از اینکه بـه یک خانم متاهل فکر کرده بودم مثل ابر بهاری اشک ریختم
شب خواب دیدم همان خانم بـه من گفت ببین و صورتش مثل شیطان شد
الان هر وقت او را مـی بینم اگر بخواهم شیطان را درون چهره او مـی بنیم و هیچ علاقه ای بـه او ندارم
لذت این لطف الهی از لذت هر گناهی بیشتر است. الحمدلله
انسان از هر لحظه ای کـه تصمـیم بگیرد مـی تواند پاک بماند و اگر پاک بماند خداوند بـه او لطف مـی کند و لذتهایی را نصیب او مـی کند کـه با لذتهای پست این دنیـا قابل مقایسه نیست.

 مذهبی : سلام. من 13 سالمـه من توي همين سال از طريق دوستم با اين مطالب اشنا شدم.من و ي 9 سالم بعضي از جمعه ها درون خانـه مادر بزرگم بازيميکرديم بس از چند مدت کـه نديدمش ديگه بـه برادرم علاقه جنسي نشون ميدادم برادرم 7 سالشـه البته همونوبغل هاي طولاني با بوشش ميخوام بگم کـه من توبه کردم ولي خيلي سخته مـهارت کنترل اين علاقه جنسي همين طور کـه گفتم فقطوبغل ساده بود با پوشش حالا ميخوام شما منو راهنمايي کنيد. باتشکر

جواب سوني کارت بيست : از اينکه فهميديد کارتان اشتباه بوده و جبران کرده ايد بسيار سپاسگذار خدا باشيد ، شما نبايد درون اين سن بـه غريزه جنسي ميدان بدهيد چون چند سال بعد مانند اعتياد جبران آن مشکل تر ميشود ، سعي کنيد تنـها نمانيد و با آني کـه مشترکا گناه ميکرده ايد خلوت نکنيد و موقعيت هاي گناه را براي خودتان فراهم نکنيد ، وقتي درون جمع باشيد شيطان هم نميتواند شما را بـه زور بـه گناه وادار کند و کم کم از ذهنتان پاک ميشود ، سعي کنيد نماز بخوانيد و ذکر صلوات و لاحول و لاقوه الابالله را تکرار کنيد کـه در دفع شيطان موثر هست ، نبينيد ، کليت بيشتر از آنچه فکر يد باعث سُر خوردن فکر بـه سمت مسائل جنسي ميشود ، کلا بـه گناهتون فکر نکنيد و روزهاش را هم نشماريد کـه چند روز هست پاک شده ايد چون قرار نيست تکرار کنيد کـه براش شمارشگر بگذاريد و بخاطر پاکي شاکر خدا باشيد و از مکر شيطان کـه بدترين دشمن هست غافل نشويد

 متاهل : سلام بـه همگي.مطالبتون رو خوندم جالب بود.اما بزاريد من يه چيزي بگم من متاهلم هجده سالمـه يه بچه هم دارم.پانزده سالگي ازدواج کردم چون گرم مزاج بودم.حالا شوهرم بـه زور من باهام رابطه برقرار ميکنـه خداروشکر هم خوشگلم هم خوش اخلاق و هم جذاب.اما شوهرم برا من وقت نداره.با اينکه متاهلم ولي بـه عکس،و فيلم خيلي علاقه دارم چون کمبود دارم وتامين نميشم از طرفي هم عاشق همسرمم با اينکه چهارده سال ازم بزرگه.حالا من چيکار کنم؟ شما ها کـه برا همـه چي راه حل داريدو فتوا ميديد برا منم راه چاره بگيد ممنون.

جواب سوني کارت بيست : شما بايد کمي عطش جنسي خودتان را کم کنيد و کمي بـه عطش جنسي همسرتان اضافه کنيد ، براي خودتان بهترين کار اين هست که فيلم ها و عکسهاي ي را مشاهده نکنيد چون احساس کردم بـه اين موارد اعتياد نامحسوسي پيدا کرده ايد ، مشاهده چنين صحنـه هائي دواي درد شما نيست بلکه مشکل را شديدتر ميکند و هيجان بيشتر جنسي بوجود مي آورد ، همانطور کـه قبلا هم گفته ام غريزه جنسي حالت دريا صفتي دارد و هر چه بيشتر اطاعت شود سرکش تر ميشود و هر چه بـه آن بي محلي کنيد آرامتر ميگردد ،‌برخي خوراکي ها باعث ميشود کمي از شدت تمايل جنسي شما کم شود و بهتر بتوانيد آنرا مـهار کنيد ، با سرچ درون گوگل ميتوانيد آنـها را پيدا کنيد ، همچنين برخي خوراکي ها هم هست کـه مخصوص گرم مزاج آقايان هست ، يک قانون مـهم هم اين هست که زن پيشنـهاد دهنده نباشد چون درون شرع بـه زنان توصيه شده کـه آغازگر و پيشنـهاد دهنده نباشند و علوم امروزي مشخص کرده کـه در اين حالت مرد بعد از مدتي دچار عدم تمايل جنسي ميشود و اين مشکل بزرگتر ميگردد ، مراقب شيطان هم باشيد کـه از راه بـه درتان نکند و زندگيتان را بـه خاطر غريزه اي نابود نکند

 عبرت بگیر....حتما بخونید دوست من : اقا پسرا گل از هردست بدید از همون دست بعد مـیگیری .توکه و گول مـیزنی مـیکنیش .فردا عاشق ی مـیشی کـه گول خورده زیر چند نفر خوبیده .اون موقسکه دیونـه مـیشی دلت مـیخواد قلبتو از درون بیـاریو فراموشش کنی اما نمـیتونی .چوب خدا صدا نداره بترس از اعمالت پاک باشی پاکش گیرت مـیاد .خدا و داده ولی عشقم داده بـه بها دادی فردا عشق یـه نا پاک دیونت مـیکنـه شایدم خود کشی کردی .این تجربه خیلی پسرای عین منـه حالا وقت توبس نزار دیر بشـه نا پاکیتو بـه حساب زرنگیت نزار کـه بد جور تاوانشو مـیدی.همرو نا موس خودت بدون که تا ناموست حفظ بشـه .انشا ... توبه منم خدا قبول کنـه

 بهراد فراهانی : سلام واقعا سایتتون خیلی خوبه از ادمـینشم واقعا ممنونم کـه جواب من و ب این خوبی داد
اجرتون با خدا

 جاوید : سلام بـه هم تون شما دوستان ایرونی عجیبید, همش دغدغه ها تون همـین چیزها و موارد و استش , حیرونم بابا این چی جامعه ی است؟

 بهراد فراهانی : من بهرادم يه پسر ?? ساله قيافه شاخي ندارم ولي با يه خيلي شاخ بودم کـه تو رابطه باش هيچي کم نذاشتم يبارم دستم بش نخورد خيلي دوسش داشتم ولي وقتي ميگفتم دوست دارم هميشـه با مرسي تمومش ميکرد از لحاظ مالي ام هيچ مشکلي نداشتم عاشقونـه دوسش داشتم ولي اون نميفهميد فک ميکنم ب قيافش خيلي مغرور بود بهد يه مدت باهم بهم زديم کلا افسردگي گرفتم کلا زندگيم بهم ريخت
الانم حس زيادي دارم ولي جلو خودم و ميگيرم
در عين حال کـه دارم بـه هيچ ي علاقه ندارم يجورايي حس ميکنم بعد اون عشقي تو وجودم نيس بـه خالم گفتم ولي نتونست کمک کنـه اگه ميشـه شماها کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : متاسفانـه عشق هاي زودگذر و دوستي هاي خياباني بشدت درون کشور ما رواج يافته هست و حتي درون برخي مناطق والدين فرزندان خود را بسوي اين کار تشويق ميکنند و اگر يا پسري دوست غير همجنس نداشته باشد بـه ديدن بي عرضه بـه او نگاه ميکنند درون چنين فضاي مسمومي اين دوستي هاي مضر شکل ميگيرد و اگر قبل از ايني بـه شما ميگفت سمت اين روابط نرويد درون دلتان بـه او بد و بيراه ميگفتيد ولي اکنون کـه صدمـه اين کار را خورده ايد متوجه شده ايد اين گونـه روابط حتي اگر بـه ازدواج هم منتهي شود براي سن شما مناسب نيست چه برسد بـه اين کـه به گناه و روابط غير اخلاقي هم برسد و بهره نـهائي آن اين حس بدي هست که شما از شکست عشقي خود خورده ايد ، دوست من ، عشق بايد خودش بياد و اکنون اين تجربه را داريد کـه عشق يکطرفه اسراف محبت هست ، چاهي کـه خودش آب نداشته باشد را نميتوان دستي درون آن آب ريخت و اگري شور و عشقي درون دلش نداشته باشد هر چه براي او خرج کنيد فايده ندارد و آخرش خواهد رفت
گذشته ها ديگه گذشته تجربه معلم بي رحمي هست که اول امتحان ميگيرد بعد درس ميدهد ، بـه زندگي عاديتان برگرديد و توکلتان بـه خدا باشد و با خودتان عهد ببنديد از اين بعد فقط خودتان را براي همسر آينده تان حفظ کنيد و بر روي خوش اخلاقي خود کار کنيد البته ساده و گولو نباشيد ،ي کـه اخلاق داشته باشد اگر پول هم نداشته باشد ، اگر چهره زيبا و تيپ آنچناني هم نداشته باشد اطرافيانش دوستش دارند وبه او عشق ميورزند ،ي کـه رابطه اش را با خدا درست کند ، خدا رابطه مردم با او را درست ميکند

 بهزاد کریمـی : من که تا حالا نداشتم اما تمايل زيادي داشتم ک باداييم رابطه داشته باشم اما دارم خودموکنترل ميکنم ولي زورش بيشتره چکار کنم

جواب سوني کارت بيست : شيطان کـه دستي را نميگيره و کشان کشان بـه محيط گناه ببره ، انسان خودش ميره دنبال آن و اگه شرايطش را ايجاد نکنيد گناهي هم صورت نميگيرد ، يادتان باشد زنا جوان مرگي را درون جامعه زياد ميکند

  عاشق : سلام.مشکل من اين مسايل نيست.مشکل من اينـه کـه با عشقم هشت ماهه عقد کرديم.و از وقتي کـه عقد کرديم هروز رابطه جنسي از معقد داريم.دوتايي معتادش شديم.
ميخوايم بـه طور کلي کنارش بزاريم اخه من از اين دل درد و کمر درد و شکم درد خسته شديم مخصوصا مجبورم هروز برم حموم غسل بدم واسه نماز.چيکار کنم تورو خدا بگيد

جواب سوني کارت بيست : نزديکي ي هم از لحاظ پزشکي منع ميشود و هم از نظر شرعي کراهت شديد دارد و اگر با عدم رضايت همسر باشد کلا حرام هست ، با اين روش هم مجاري ادراي مرد آلوده شده و به کليه ها آسيب ميزند کـه خيلي خطرناک هست و هم زن دچار برخي مشکلات مانند همان مواردي کـه به آن مبتلا شده ايد يا حتي عدم نگهداري مدفوع دچار ميشود کـه شديدا آزار دهنده هست و فرد ناخواسته لباسش آلوده شده و مکررا بوي مدفوع از وي بـه مشام ميرسد ، ضمن اينکه شايد يکي از دلائل وجوب غسل اين هست که فرد دچار افراط درون رابطه جنسي نشود چون علاوه بر اعتياد آور بودن آن بنيه و سلامتي مرد را مختل ميکند و کلا افراط و همچنين تفريط درون هر کاري مذموم هست و اسلام دين تعادل است

 فاطمـه : سلام من ي پانزده ساله هستم کـه ازسيزده سالگي بالغ شدم مدتيست کـه گرايش شديدي بـه جنس مخالف وازدواج دارم. از. دوس پسر واين چرت وپرتهاهم خوشم نمياد دوست دارم از راه ازدواج رابطه. داشته باشم. بـه مادرم کـه يکبار گفتم خنديد وگفت توهنوز خيلي بچه هستي ظاهرت هم از سنت کمتر نشان ميدهد راست هم ميگويد اما ممن نميتوانم اين احساس را مـهار کنم بطوري کـه هنگام خواب بالش بغل ميکنم از خودارضايي هم بدم ميايد شما ميتوانيد مرا راهنمايي کنيد؟

جواب سوني کارت بيست : غريزه جنسي قابل کنترل هست و بايد آنرا مديريت کرد ، نـه سرکوب آن صحيح هست نـه پر و بال بـه آن ، سعي کنيد خود را از حالات و موقعيت هاي تحريک کننده دور کنيد ،‌ مثلا برنامـه هاي بدون آنکه حس کنيم بر روي عقايد ما و ترويج آزادي جنسي ، رابطه با جنس مخالف و تحريک غريزه اثر گذار هستند ، برخي خوراکي ها و برخي لباسها و دوست بودن با برخي آدمـها ميتواند تحريک را مضاعف کند بعد بايد از آنـها دوري کرد که تا باعث گسترش اين حالت نشويم ، مشاوران متخصصي هستند کـه بهتر بـه شما کمک ميکنند و اولياي مدرسه آدرس و مشخصات اين مراکز و اشخاص را دارند ، البته لازم نيست براي اولياي مدرسه مشکل را توضيح دهيد فقط آدرس يک مشاور امين و خوب ( الزاما خانم )‌ را بخواهيد

 تانیـا : من کـه این مطالب رو خوندم واقعا حیرت زده شدم یعنی مات و مبهوت شدم این کارا چیـه واقعا . نـه معنیش چیـه بنظرتون ؟؟؟؟؟ پسرایی ک خودشون و مادر دارن چ جوری این کارا رو انجام مـیدن و ابروی ی رو مـیبرن . بنظر من هم تقصیر پسرا ست هم تقصیر ا البته پسرا هم مـیتونن جلوی خودشونو بگیرن ولی دیگه اونم دست خودشونـه من وضع مالی خیلی خوبی دارم و تا حالا هیچی کم نداشتم و از همـه نظر هم ازاد بودم و هرچی ک خواستم برام فراهم شده و تو بهترین مدرسه شـهر مونم درس مـیخونم و واقعا هم بـه درسم علاقه دارم اما این مـیون رابطه ای دارم کـه خیلی پاکه و واقعا هم نمـیخوام از دستش بدم یک ساله کـه با پسری دوست شدم و من الان تقریبا 17 سالمـه . اون پسری کـه من باهاش دوستم از همـه نظر عالیـه از خونواده بگیر که تا وضع مالی اخلاق شعور معرفت و حتی تو درساشم عالیـه و الان هم پشت کنکوریـه و به شدت هم داره درس مـیخونـه و هفته ای یـه بار با هم حرف مـی که تا کنکور شو بده . من طی این یک سال کـه با این پسر دوست بودم تنـها یـه بار دستامون بهم خورده دیگه حتی از نزدیکم با هم حرف نزدیم و خیلی هم دوسش دارم چون پسر خیلی پاکیـه پسرا مـیتونن جلو خودشونو بگیرن اما نمـیخوان . من کـه بهترین ادم رو تو زندگیم دارم وقتی بهم مـیگی تو ناموس منی و نمـیزارم بهت بی احترامـی بشـه وی چپ نگات کنـه بیشتر بهش امـیدوار مـیشم وقتی یک سال تونسته جلوی خودشو بگیره حتما چند سال دیگه هم مـیتونـه . البته شاید دلیل دیگه شم اینـه کـه تو شـهر بزرگی نیستیم . اینجا پر از ه و تا حالا هیچ گونـه بدی رو تو شـهر کوچیکمون ندیدم و امـیدوارم پیدا نشـه . من کـه به زندگی م افتخار مـیکنم چون تاحالا تونستم بهترین ادم رو داشته باشم و خودمو از این بلا ها نجات بدم . امـیدوارم که تا اخرش بتونم اینجوری ادامـه بدمو یـهی بشم کـه مثل همـیشـه تو فامـیل و خونواده بهم افتخار کنن . ا حواستون باشـه شیشـه کـه شکست مـیشـه چسپش زد اما نمـیشـه مثل اول صاف و سالم درستش کرد

 مشاور : با سلام وادب و احترام بـه همـهاني کـه در جستجوي فهم دست حقيقت و زيبايي هستند.بنده سالهاست درون زمينـه نوجوان و جوان و روابط زناشويي مشاوره دادم.خواهشا مشاوره را جدي بگيريد.تکرار ميکنم کنم مشاوره را جدي بگيريد.ممنون.

 رز : سلام من با اين صحبت برخي از دوستان کـه مي گن چادر مانع از تجاوز نيست موافقم . قانون چندان هم طرف خانم ها نيست .
من يه دانشجوي چادري هستم کـه دو سال پيش يکي از خدمـه دانشگاه بيش از حد بهم نزديک شد و چيزي نمونده بود کـه به زور منو ببوسه .
وقتي رفتم شکايت کنم ، قاضي گفت بايد شاهد بياري . آخه کدوم متجاوزي براي کارش شاهد جور مي کنـه .
تو دانشگاه هم بهم گفتن باهاش برخورد مي کنن ولي يه ترم فرستادنش دانشکده ديگه و الان سه ترم برگشته و هر روز با پر رويي بهم زل مي زنـه ، انگار نـه انگار اتفاقي افتاده .
من سالها بود کـه رزمي کار مي کردم . ولي از وقتي فهميدم قانون هيچ جوري باهام راه نمياد ، تصميم گرفتم بـه هيچ عنوان از اين فنون استفاده نمي کنم .
پس شما هم مراقب باشيد .
با تشکر

جواب سوني کارت بيست : شما هم طرف را سير بزنيد و بگوئيد برو شاهد بيار ، کلوخ انداز را پاداش سنگ هست ،‌ ضمن اينکه اتفاقا مردان قانون درون اينگونـه موارد خيلي طرف خانمـها را ميگيرند و حق دفاع مشروع هميشـه محفوظ است

 آرام : من 25 سالمـه و تا حالا با چند نفري رابطه داشتم و از هيچ کدومشون خوشم نيومده ميدونم من مشکل دارم فکر کنم تنوع طلبم يا تو دير ارضام و بعدش بعد مي که تا حالا عاشق نشدم شايد فکر ميکنمي عاشق من نيست عجيبه من پسر رو تحريک ميکنم نميدونم چرا با بقيه ي ا فرق دارم فکرم و عقايدم درواقع عاشق م ولي گير کردم بين سنت و مدرنيته نميدونم چه جوري يه رابطه ي سالم داشته باشم و بدون اين قسمت سنتيه شخصيتمـه و از يه طرف ديگه اعتقاد دارم بايد باي کـه ازش خوشت مياد کني بي دغدغه و زندگي ارزش غصه خوردن نداره و بايد لذت ببري درون ضمن درسمم خوندم و شاغلم هستم و يه چيز ديگه نميتونم بـه طرف مقابلم دروغ بگم بـه هيچ عنوان مثلا اگه از من بپرسه داشتي ميگم اره و به نظر خيلي ها اين ..انـه هست ولي من معتقدم مرد ايده الم منو بايد بخاطر خودم دوست داشته باشـه بخاطر اون چيزي کـه هستم نـه اون چيزي تظاهر ميکنم بـه نظرتون بايد چيکار کنم چه جوري اين تناقضات رو با خودم حل وفصل کنم چه جوري ؟

جواب سوني کارت بيست : اولين قدم مـهمترين قدم هست و همين کـه فهميده ايد مشکل داريد و به دنبال جستجوي راه رفع آن هستيد مـهمترين قدم را برداشته ايد ، اينکه انتظار داشته باشيد مرد واقعي زندگيتان از شما بپرسد کرده اي و شما بگوئي بله و او همچنان شما را دوست داشته باشد و مرد زندگيتان باقي بماند انتظار مطلوبي نيست ، متاسفانـه غريزه جنسي بـه قول بزرگي حالتش دريا صفت هست و هر چه اطاعت شود سرکش تر ميشود و تنوع طلبي بدترين آفت رابطه جنسي محسوب ميشود و يکروزي حس ميکنيد تبديل بـه يک معتاد جنسي شده ايد و حتي همان مردان بي بند و باري کـه از شما سوء استفاده ميکنند با عرض معذرت بـه شما ميگويند زن!! و اين بدترين حرفي هست که بـه يک زن ميتوان گفت ، بعد قبل از آنکه درون اين گرداب فرو رويد ترمز را بکشيد و با کمک مشاوره اين مشکل و تضاد را برطرف کنيد و خدا را وسيله اصلاح خودتان بدانيد ، دنيا و زندگي آنقدرها هم ارزش ندارد کـه بخاطر هر لذت زودگذري انسان هر کاري را انجام دهد

 ممد آقا : سلام من متاهلم ولي اصلا حالم خوب نيست اين ا رو تو خيابون ميبينم مخم هنگ ميکنـه هر روز هم دارم بدتر ميشم برام دعا کنيد اون دو رکعت نمازي هم کـه به کمرم مي فايده نداره جديدا هم کـه به اين داستانـهايه ي معتاد شدم. قبلا هم يه کار خيلي بدي کردم کـه وقتي بهش فکر ميکنم..... زندگيه گندي دارم بچه ها.

جواب سوني کارت بيست : هري ممکنـه يک جائي پاش بلنگه و مدتي کارهاي اشتباه ه ولي مـهم اينـه کـه بدونـه کارش اشتباه هست و از خدا بخواد نجاتش بدهد و خودش هم يک کاري ،‌ تلاشي ،‌ حرکتي چيزي انجام بدهد و برود بـه سمت توبه ، مـهمترين کار اين هست که ابزار گناه را از خودتون دور کنيد ، اگه هست نفروشيد بـه يکي ديگه بلکه بدون تامل و خيلي راحت بشکنيدش چون بد براي همـه بد هست ،‌ اگه اينترنت هست فيلترنخريد و اگه داريد حذفش کنيد ،‌ اگه تنـهائي هست خودتون را بندازيد وسط جمعهاي خانوادگي و فاميلي ، اگه چشم چروني هست بدونيد کـه خدا وعده داده چشم گنـهکار را از آتش پر ميکنم بعد بترسيد از خشم خدا و در عوضش گفته بـه ازاي هر چشمي کـه از نامحرم ميبنديد اگه چشم بـه زمين دوختيد بـه اندازه ريگهاي زمين ثواب و حسنـه براتون مينويسم و اگر بـه آسمان چشم دوختيد بـه اندازه ستارگان آسمان ، خودتون ببينيد چقدر ميشـه ، اگر هم بـه حد اعتياد رسيديد علاوه بر انجام اين کارها بـه ( انجمن معتادان جنسي گمنام )‌ بپيونديد کـه کارشون درمان اين موارد هست ،‌ تو گوگل اين اسم را سرچ کنيد نمايندگي شـهرهاي مختلف را پيدا ميکنيد

 بنده‏ ‏بی‏ ‏سر‏ ‏و‏ ‏پا‏ ‏خدا : یـاحسین‏ ‏‏(‏ع‏)‏‏ ‏این‏ ‏چیزها‏ چه‏ ‏که‏ ‏شما‏ ‏برادرا‏ ‏ا‏ ‏مـیگید‏ ‏چه‏ ‏فرهنگیـه‏ ‏برامون‏ ‏ساختن‏ ‏‏ ‏بیشتر‏ ‏به‏ ‏یک‏ ‏محیط‏ ‏حیوانی‏ ‏مـیمونـه‏ ‏حتی‏ ‏بد‏‏تر‏ ‏از‏ ‏حیوانات‏ ‏مـیمونـه‏ ‏چون‏ ‏حیوان‏ ‏هم‏ ‏این‏ ‏کارهارو‏ ‏نمـیکنـه‏ ‏مثلا‏”‏‏ ‏کدوم‏ ‏حیوانی‏ ‏خود‏ ‏ارضای‏ ‏مـیکنـه‏ ‏اینا‏ ‏همش‏ ‏به‏ ‏خاطر‏ ‏اینـه‏ ‏که‏ ‏از‏ ‏خدا‏ ‏دو‏ر‏ ‏شدیم‏ ‏از‏ ‏دین‏ ‏وفرهنگ‏ ‏اسلامـی‏ ‏دور‏ ‏شدیم‏ ‏از‏ ‏قرآن‏ ‏دور‏ ‏شدیم‏ ‏از‏ ‏شـهدا‏ ‏دور‏ ‏شدیم‏ ‏از‏ ‏امام‏ ‏زمان‏(‏عج‏)‏‏ ‏دور‏ ‏شدیم‏ ‏از‏ ‏مساجد‏ ‏و‏ ‏بسیج‏ ‏وههیئتها‏ ‏دور‏ ‏شدیم‏ ‏از‏ ‏‏ ‏دین‏ ‏داری‏ ‏دور‏ ‏شدیم‏ ‏بچه‏ ‏تورو‏ ‏به‏ ‏خدا‏ ‏بیـاییم‏ ‏‏ ‏برگردید‏ ‏دنیـای‏ ‏که‏ ‏یـه‏ ‏روزی‏ ‏همـه‏ ‏‏خوشی‏ ‏هاشو‏ ‏‏همـه‏ ‏همـه‏ ‏مدارک‏ ‏دانشگاهیشو‏ ‏همـه‏ ‏پولشو‏ ‏باید‏ ‏بزاریم‏ ‏ببریم‏ ‏با‏ ‏یک‏ ‏کفن‏ ‏ارضششو‏ ‏نداره‏ ‏تو‏ ‏رو‏ ‏خدا‏ ‏به‏ ‏دین‏ ‏برگردید‏ ‏به‏ ‏مساجد‏ ‏برگردید‏ ‏دستتان‏ ‏تو‏ ‏دست‏ ‏شـهدا‏ ‏بزارین‏ ‏الهم‏ ‏دور‏ ‏الله‏ ‏العان‏ ‏هم‏ ‏که‏ ‏شـهدای‏ ‏گمنام‏ ‏خودشون‏ ‏اومدن‏ ‏تو‏ ‏شـهر‏ ‏برین‏ ‏باشون‏ ‏رفیق‏ ‏بشین‏ ‏وقرار‏ ‏بزارین‏ ‏به‏ ‏خدا‏ ‏کمکتون‏ ‏مـی‏ ‏کنند

 ماهرخ : هر دو طرف مقصرن. ولي من هرگز بـه خاطر ارضا جنسي پسرا چادر بـه سر نميکنم. اين حق هست كه هرجور دلشون ميخواد لباس بپوشن. ممنونم

جواب سوني کارت بيست : وقتي هم شوهر کردي و سر و بدن عريان ا عقل شوهرت را دزديد و زندگيت از هم پاشيد همين قدر شجاعانـه ابراز عقيده ميکني ؟ وقتي بفهمي شوهرت مدتهاست يکجا قلبش گير اين عشوه هاي هاي بي حيا شده باز هم با اين طرز فکرت حال ميکني ؟ شما حق نداري هر جور دلت خواست لباس بپوشي اونکه تو را آفريده و اسمش خداست حق داره تعيين کنـه چطور بپوشي ، مردها هم بگويند ما نميخواهيم و شلوار بپوشيم و همينطور عريان دوست داريم بيائيم تو خيابون و زنـها نگاه نکنن ، اين کار عاقلانـه هست ؟ اينطوري کـه ديگه بهش نميگن دنيا و اجتماع ميگن طويله

 دنیـا : من يه 15 ساله ام يکيو دوست دارم کـه 20 سالشـه که تا حالا هم باکساي زيادي بوده اما من با وجود دونستنش چند هفته باهاش دوست بودم که تا اينکه گفت نميتونم جلوي نيازامو بگيرم منم وقتي بهش جواب منفي دادم تموم کرديم من بابت اين موضوع خييييييييييلي اعصابم داغون بدتر از اون اکثرا بـه طور تصادفي ميبينمش خواهش ميکنم کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : شما اگه بر اثر احساسات پاک و عاشقانـه تو پانزده سالگي وارد اينکارها بشويد که تا اون پسر از شما خوشش بياد کـه نخواهد آمد وقتي بيست ساله شدين ميبينيد احتمالا شدين يک و بين دوستان همون آقا دست بـه دست ميشويد ، اگه اين فرد کـه ميدانيد تو بغل زنـهاي هرزه مختلفي خوابيده ايدز و هپاتيت را بهتون منتقل کرد ديگر چه کار ميتوانيد بکيند يا اگر بکارت تان را از بين برد چطور ميخواهيد ازدواج کنيد ، چنين آدمـهاي هرزه اي لياقتشان همان زنـهاي هرزه هستند نـه هاي پاکي کـه بخاطر عشق و احساسات تو دام اين مردان هرزه و لجن مي افتند ، خداوند درون قرآن براي اکثر کارهاي بد ميفرمايد آنرا انجام ندهيد ولي براي رابطه نامشروع ميفرمايد نزديکش هم نشويد چون مثل گرداب آدم را تو خودش ميکشـه

 reza : چند روز قبل درون اتاق نشسته بودم وبازي دانلود مي کردم ان روز فقط مادرم و داييم درون خانـه بود مادرم براي ملاقات همسايه مان بـه خونـه انـها رفته بود وفقط من و داييم درون خانـه بوديم من نشسته بودم کـه يک دفعه داييم وارد اتاق شد ودرخواست کرد من گفتم نـه درون اتاق را بست و مجبورم کرد من نمي دانستم چي کار کنم من12 سال دارم ونمي خواستم والدين من چيزي بدانند مجبور شدم بله را گفتم ، من بايد حالا چي کار کنم

جواب سوني کارت بيست : سعي کنيد از او دوري کنيد و با او تنـها نمانيد اگر درخواست زشتش را تکرار کرد تهديد کنيد کـه آبرويش را ميبريد و به پدرش و مادرتان موضوع را ميگوئيد ، اگر مانند حضرت يوسف و ساير عرفائي کـه بخاطر مقاومت درون مقابل همين کار بـه مقامات بالاي الهي رسيدند فکر کنيد از تهديدات او نميترسيد و به خدا توکل ميکنيد ، از مکر و دشمني شيطان بترسيد کـه قسم خورده همـه ما را با آلودگي گناهان نابود کند و نزديک زنا نشويد کـه فقر و مرگ جواني از عواقب اين گناه زشت هست ، و بابت اين گناهي کـه کرده ايد از خدا مصرانـه تقاضاي بخشش کنيد ، فقط خدا خدا خدا ، او کمک ميکند

 ملیکا 16 ساله : من خودم چادریم فوق العاده اممعمولی مـیرم بیرون ولی خداییش مردا غیرتشون یـادشون رفته دمشون گرم اونایی کـه ناموس محلشون ناموس خودشونـه بـه هرحال هرجایی خوب وبد هست خدا بـه هممون رحم کنـه

 پروانـه : سایت خیلی خوبیـه فقط ای کاش چند که تا هم عکنار این مطلب ها مـی گذاشتید.

 ساغر............. : سلام من17سالم ازدواج کردم ولي عاشق شوهرشوهرمم 4بار بدنم را لمس کرده اخه همو دوست داريم رابطمون مخفيه خيلي دوستش دارم نميتونم فراموشش کنم کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : اگر نفستان را مـهار کرديد کـه به نفع خودتان و همسرتان و آن آقا و همسرش و آبروي پدر و مادر خودتان هست ولي اگر بـه دنبال دل بخواه هاي خودتان آنـهم اينجور موارد بسيار زشت رفتيد خدا اول فرصت ميدهد که تا توبه کنيد و با شرمندگي بـه درگاه خدا برگرديد و پس از ناگهان چنان آبرو ريزي و بلائي بـه سر شما نازل ميکند کـه نـه راه بعد داشته باشيد نـه راه پيش ، بعد از خدا پروا کنيد و به زندگي خود بچسبيد و کلا فکرتان را که تا آمد بـه سمت آن آقا برود بـه چيز ديگري سريعا مشغول کنيد کـه آلوده اين کارها نشويد ، درون همين حد رابطه نيز گناه فاحشي مرتکب شده ايد کـه حد شرعي شلاق دارد و بترسيد از اينکه خدا پرده آبرويتان را بريزد ، خدا درون قرآن مي فرمايد بـه فحشا نزديک نشويد ؛ نميگويد فحشا نکنيد ميگويد حتي نزديک نشويد چون شيطان کـه قسم خورده انسانـها را نابود کند با تحريک احساسات و به روشـهاي ماهرانـه انسان را بـه سمت اين گرداب ميکشد و ناگهان متوجه ميشود کـه آلوده بـه گناه بزرگ و فاحش زنا شده هست ، از خدا و نابود شدن زندگيتان و رفتن آبروي خود و خانواده تان بترسيد

 سجاد : اگه ا حجابشون رو رعايت كنندهم براي خودشون درون اين گونـه مواردخوبه وهم پسرا تحريك نميشن

 فائزه : من با پسري کـه قبلا دوست بودم و الان 13روزه کـه باهاش تموم کردم اون پسر دوست برادرم بوده من ميترسم کـه از گوشي برادرم عهايم رابرداشته و پخش کرده چيکار کنم؟

جواب سوني کارت بيست : آخر عاقبت دوستي هاي نامشروع اين مکافات ها و دردسرها هست و حتي چه خونـهائي کـه سر اين رابطه ها بـه زمين ريخته نشده هست ، اگر الان فهميدين کـه کار خوبي نيست اول اينکه سعي کنيد رابطه تون را با خدا نزديک کنيد و از اينگونـه رابطه ها خودتون را پاک کنيد و دوم اينکه تهديدش کنيد کـه اگر اين کار را ه درون اداره آگاهي ازش شکايت ميکنيد و واقعا روزگارش را سياه ميکنند

 فائزه : من 15سالمـه و 5 ساله کـه با يه پسره دوستم و اون هي ميگه بيا با هم کنيم و من اصلا از اين کارا خوشم نمياد. لطفا بگيد چيکار کنم؟

جواب سوني کارت بيست : خدا درون قرآن ميفرمايد نزديک زنا و روابط نامشروع نرويد ، دقت کنيد نميگه زنا نکنيد ميفرمايد حتي نزديکش نرويد چون مثل يک گرداب آدم را تو لجن خودش ميکشـه ، شما اگر درون اين سن کم بـه سمت اين روابط برويد چند سال بعد متوجه ميشويد با عرض معذرت مثل يک با شما برخورد ميکنند و هر وقتي سوء استفاده اش را از شما کرد شما را دور مي اندازد و از شما فرار ميکند و اين براي کرامت و شخصيت بانوئي چون شما جالب نيست ، اگر درون همين اينترنت جستجو کنيد خاطرات بسياري مانند داستان خود پيدا ميکنيد کـه با کلک و ترفندهاي مختلف ي کـه مايل بـه اينکار نبوده توسط دوست پسرش بـه محلي کشانده شده و چندين نفر از دوستان آن پسر بـه آن خانم تجاوز گروهي کرده اند و شخصيت و حيثيت او را لکه دار کرده اند ، بعد بهترين کار اين هست که اينگونـه روابط را از زندگي خود دور کنيد که تا زماني کـه با همسر واقعي خود شرافتمندانـه و با عشق رابطه جنسي داشته باشيد

 حجاب : این همـه گفتیم م حجابت یک بار هم بگیم برادرم نگاهت.......

 مشاور من : با سلام و ادب خدمت همـهاني کـه به اين سايت سر ميزنن.يه جمله هميشـه يادتون باشـه اونم اينکه.آيا کاري کـه ميکنم درسته؟؟؟
از خودتون بپرسيد بذاريد وجدانتون بهتون جواب بده .اگه خلافش عمل کني صد درون دصد پشيمون ميشي.حالا براي اينکه از سرسره بدبختي لذت نبري .ميتونم دوستانـه بـه عنوان يه مشاور بهتون کمک کنم.موفق باشيد.

 سارا : خطاب بـه اقای فرهاد اولا همـه ا این طوری نیستن دوما شما پسرا هستید کـه ول کن ا نیستیدو همـیشـه فکرای شیطونی دارن اصلا استاد شیطونن سوما قبل ازاین کـه این مزخرفاتو مـینوشتی مـیشستی قبلش فکر مـیکردی کـه یعنی وت هم اینطورین.چهارما اگر این چیزا تو خونواده شما هست چرا فکر مـیکنید همـه هم مثل خودتونن پنجما واقعا برات متاسفم

 مجید خ : واقعا جالب هست ا لباسهای بدن نما مـی پوشند و پسرها را متهم مـیکنند

 حمـید : خیلی خوبه

 سحر : سلام من چند وقت پيش با پسري دوست بودم من از را تلفني دوست شدم... او شب ها با پيام هاي ي تحريک ميکرد و ادعا ميکرد کـه نماز خوان است....واين کار گناهي ندارد.... الان ازش جداشدم ولي ديد بدي نسبت بـه افراد نمازخوان و مومن دارم....

جواب سوني کارت بيست : اول از همـه بايد بدانيدي کـه گناه ميکند مومن محسوب نميشود بـه قول آيت الله بهجت کـه مي فرمودند درون قرآن هست کـه نماز از فحشا و منکر باز ميدارد وليي کـه نمازش او را از فحشا و منکر باز نميدارد نمازش نماز نبوده هست وگرنـه مومن حتي از فکر گناه هم حذر ميکند و مراقبت ميکند چه برسد از اينکه مرتکب گناه شود و گناه را هم کوچک بشمارد

 م : وقتی فقز نباشـه ....... بگین

 فرهاد : خودا پاميدن و با پسرا ميرن جاهاي خلوت خوب کمتر پسري ميتونـه جلوي خودشو بگيره ا ن کـه باعث تحريک شدن پسرا ميشن وقتي هم کـه اتفاقي ميوفته مظلوم نمايي ميکنن و همشو بـه گردن پسر بخت برگشته ميندازن خيلي شيطون صفتن اينجور ا

 ح مزادیمن : عالی بود

 فرزانـه : سلام ي مدت هست کـه وقتي بسر عموم رو ميبينم بـه چشمام زول ميزنـه که تا نگاش کنم بعد زبونشو ميارخ بيرون دور لبش ميچرخونـه نميدونم چه مفهومي داره نميدونم بـه کي بگم بـه عموم بگم؟چطور بگم؟کمکم کنيد واقعا ناراحتم بوششمم هم بد نيست

جواب سوني کارت بيست : سعي کنيد از او دوري کنيد و فقط درون جمع خانواده باشيد که تا عفت شما لکه دار نشود

 افسرده : سلام من ي26ساله وشاغلم تو22سالگي پسرجووني کـه همسن خودم بودتومحل کارم مشغول بـه کارشدهردومون دورازخانواده هامون بوديم اون پسربعداز2ماه پيشنـهاددوستي دادکه باهاش بدرفتارکردم کـه روبه پيشنـهادازدواج دادکه بازم جدي نگرفتم اين کاراش بـه واسطه گري همکارفاميل دوست واشناادامـه داشت دراين ميان همش بهم بـه بهانـه هرچي مسيج ميدادهمکارخوبي بودنمازخون بااخلاق منم متاسفانـه بـه رابطه تلفني باهاش ادامـه دادم چندبارکه باهاش تنـهابودم چه سرکارچه جاي ديگه رفتاراي بدي ازخودش نشون ميدادولي من حتي جلوش چادرمودرنمياوردم خيلي نصيحتش ميکردم کـه اين کارش گناهه ولي اون ادامـه ميدادکه من محل کارموتونستم عوض کنم متاسفانـه فکرميکردم اون عاشق منـه ومن عاشق اون.به رابطه تلفنيمون ادامـه ميداديم اونم چندباراومدخاستگاري کـه خانواده خودش بيشترمخالف بودنداوناتفاوت فرهنگي زيادي باماداشتن ولي من فکرميکردم چون اين پسربهم دست زده ومنوبوسيده محکومم کـه باهاش ازدواج کنم اون پسرچندباراصرارميکردکه منوببينـه منم متاسفانـه بااصرارهاوتهديدهاي زيادش قبول ميکردم کـه هربارکارش همين بوددست زدن بوسيدن.درسته منم عاشقش بودم دوست داشتم ببوسمش ولي هميشـه بـه گناهش فکرميکردم وازاين کارفرارميکردم ديگه عذابم ميدادبهم مسيجاي ميدادروانم روبهم ميريخت همش فکرميکردم بهم تجاوزشده تصميم کرفتم فقط باخودش ازدواج کنم بلاخره خانوادم رضايت بـه ازدواج من واون رو2روزقبل عقداونابه بهانـه مـهريه زيادبهم زدن همـه تعجب من واقعه چيزي کم نداشتم خيلي بهم ريختم برام نميتونستم بپذيرم وبدتراطرافيانم کـه ازاين مساله استافاده بهينـه ميبردن پسره يکماه بعدنامزدکردودوباره بهم زد.ولي من هنوزنتونستم خودم روبخاطراين اشتباهم ببخشم فرصت ازدواج خوب برام هست ولي من همش فکرميکنم لياقت يه زندگي خوب روندارم ويه ادم خيانت کارم وکاراي اون پسره روهم نتونستم کامل ازيادببرم اون چسره هنوزبهم مسيج ميده وحالم روميپرسه بااينکه بدجوابش روميدم ولي نميتونم اصلابهش جواب بدم احساس ميکنم غرورم روشکسته دوست دارم تلافيشوسرش دربيارم توروخداراهنماييم کنيدچيکارکنم؟

جواب سوني کارت بيست : هري ممکن هست دچار اشتباهاتي بشود ولي مـهم اين هست که اشتباه را با اشتباه جبران نکند ، بگذاريد و بگذريد و از درگاه خدا طلب مغفرت کنيد کـه او آمرزنده و بسيار مـهربان هست و آن شخص را هم کلا کنار بگذاريد و حتي بـه او فکر نکنيد انشاالله خدا يکي بهتر از اون نصيبتون ميکنـه ، بـه خود خدا توکل کنيد نـه بـه بنده هاي خدا

 فرشته خاکی : خاک برسرتون کـه نميتونين جلوتونو بگيرين من از اين متنفرم کـه ارتباطي جنسي زياده بعد پسراي بيشعور چطور ميتونن با اين کـه مادر و دارند تن بـه اين کار بدهند ......

 :( : اخه چرا حتما اینجور باشـه ای کاش خدا هیچ وقت همچین حسی رو بـه ادم نمـیداد که تا ادم بخاطرش دست بـه هر کاری نزنـه و کلی گناه نکنـه اخه واسه چی؟؟؟خداییش خودتون بگین پاک ترین ادما هم فکرشون بعضی وقتا منحرف مـیشـه چون یـه غریزه هست کاریش نمـیشـه کرد

 ٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠ : سلام بچه ها منم م 13 سالمـه يه روز يه پسره از بغلم رد شد دوباره دو روز بعدش هم همينطور يه روز يه اتفاقي افتاد كه اون و من شمارمونو بهم داديم حالا اون بهم پيشنـهاد داد كه ........... منم قبول نكردم و باهاش قهرم منم عاشقشم نميتونم تركش كنم كمكم كنيد

جواب سوني کارت بيست : مراقب باش فريب نخوري چون بعد از استفاده مثل يک دستمال چرک پرتت ميکنند از زندگيشون بيرون ، ي را ميشناختم کـه در سن و سال تو با پسري حدود بيست ساله دوست شده بود و اين دوستي بـه کشيده شد و بعد بين دوستان پسر دست بـه دست ميشد و آخرين خبري کـه از او دارم اين هست که شده هست ، همان دوست پسر نارفيقش ميگفت آنقدر چهره اش شکسته و زشت شده هست که حالم بـه هم ميخورد نگاهش کنم ، اين نتيجه شروع با يک هوس و ادامـه راه کج و عادت بـه اينکه هر شب درون آغوش هرزه اي بخوابد ، دوست داري شوي بفرما راه باز هست ، اگر هم هنوز بـه اين راه قدم نگذاشته اي حتي نزديکش هم نرو و اگر قبلا گرفتارش شده اي خودت را سريعا بيرون بکش کـه روز بـه روز بد از بدتر ميشود

 ahmadreza : من ميگم ا بدن چون پسرا رو تحريک ميکنن بعدشم تو کـه پسر رو نميشناسى باهاش جاى نرو کـه بهت تجاوز بشـه...

 ایراندخت پارسا : من درون خانواده ازاد و غبر مدهبي ولي پايبند بـه اصول اخلاقي بزرگ شدم. که تا به حال بـه من تجاوز نشده و به مردهاي هوسران باج ندادم. (نـه بـه حجاب و نـه بـه ظاهر ربط داره ) چرا تو استخر هاي عمومي اروپا تجاوز نميشـه بهي؟(اروپا هم زياد رفتم) /////////تقصير مردهاي کثيف و هوسران وعقده اي و حيوان صفت کـه از اعتماد ان جوان سوء استفاده ميکنن.(که خدا جوابشون رو ميده و ممکنـه سره و مادرو شون و خودشون بياد) مـهم اينـه کـه انسان چه قدر فرهنگ و شعور داشته باشـه.(اخه مرتيکه مياد ميگه من بـه يکي تجاوز کردم.(خاک برسرت حيوان) راستي وکيل هم هستم و تا حالا چند که تا مرد متجاوز رو هم بردم بالاي دار / و حال بقيشون رو هم ميگيرم.(هاي گلم بـه اکثريت مردها نميشـه اعتماد کرد) براي خودتون ارزش قائل باشيد

 سامان رشیدی : من عاشق دونفرشدم 16سالمـه بـه بلوغ زودرس رسيدم نميدونم چيکارکنم شب وروزم شده گريه من عاشقم عاشق چيکارکنم

جواب سوني کارت بيست : شانزده ساله کـه بلوغ زود رس نيست ، ضمن اينکه بلوغ 15 سال قمري هست يعني حدود 150 روز کمتر از 15 سال شمسي و اکثر افراد هم معمولا بين سن 13 که تا 15 بـه بلوغ ميرسند و بستگي بـه محل زندگي ، نحوه زندگي ، عوامل ارثي و نژادي دارد و ثابت نيست ، زود عاشق شدن و زود فارغ شدن درون اين سنين عادي و قابل رخ هست و جاي نگراني نيست فقط بايد مواظب باشيد بـه گناه و راههاي نامناسب کشيده نشويد همواره از خدا بخواهيد خودتون و دينتون را حفظ کنـه و خيلي هم فکرتون را درگير اين مسائل نکنيد ،‌اين چيزها براي همـه بوده و تا آخر دنيا هم خواهد بود ، کاري هم بـه بدي ها جامعه نداشته باشيد و سعي کنيد خودتون را حفظ کنيد درون جواني پاک بودن شيوه پيغمبري هست ، ورنـه هر گبري بـه پيري ميشود پرهيزکار

 سلام : سزای زنا کار آتش هست توبه کنید و از امام حسین(ع) کمک بگیرید رد خور نداردخیر دنیـا و آخرت بر سرتان مـیبارد.موفق باشد براتون دعا مـیکنم.

 تلسفتاسف : خیلی ناراحت شد فکرشم نمـیکردم اوضاع اینققدر خراب باشـه شکر خدا هرگز تو این 30 سال واسم اتفاقی نیوفتاده البته هم خیلی مواظبم هم جای نادرستی قرار نمـیگیرم کـه بعدش پشیمون بشم شما هم جای نادرست موقع نادرست قرتر نگیرید

 فففف : تجاوز خیلی بد امـیدوارم عبرت بگیرید

 اسدی : زشته نکنید ازاین کارا آخروعاقبت نداره

 مـهدی ناری : من یباربهی تجاوزکردم الان مـیبینم چگونـه معذرت بخوام کـه ناراحت نشـه خیلی وقته توبه کردم

 فاطمـه ... : واقعا کـه اين چه حسيه کـه برا ما انسانا گذاشتن؟من هميشـه با خود ارضايي درگيرم حتي چند بار بـه با بابام فک کردم اخه چرا با داداشم توي بچگي يه کارايي ميکرديم از اون وقت.....

جواب سوني کارت بيست : خيلي مراقب خود باش ، چندين بار بـه نقل از بزرگواري گفتم بازهم تکرار ميکنم ، غريزه جنسي غريزه اي دريا صفت هست و هر چه اطاعت شود سرکش تر ميشود ، مبادا با محارمت رابطه جنسي برقرار کني کـه عقوبت سختي دارد و حکمش هم مرگ هست ، اگر واقعا فشار روت هست زودتر ازدواج کن يا اگر سن و شرايطت اجازه نميدهد با مرجع تقليدت هماهنگ کن براي ازدواج موقت و اگر اجازه دادند اينکار را ولي نـه بـه شکلي کـه آينده و ازدواج دائمت مورد خطر قرار بگيرد و مشکل دو که تا شود ، بـه هر حال با توکل واقعي و عميق بـه خدا مراقب شيطان و رابطه نامشروع با محارم باش کـه بدترين راه ممکن است

 سهند اورمـیه : سلام من خودم بقدري حشريم کـه الان ي سوار ماشينم م همونجا مي...... تقصير من نيس حشريم فقط فرهنگ جامعه

جواب سوني کارت بيست : اگر اين غريزه مفيد کـه در شما سرکشي ميکند را جمعش نکنيد دير نخواهد بود کـه سرتان را بالاي دار ببرد و دنيا و آخرتتان را نابود کند ، خود دانيد

 ارزو : کی مـیگه تجاوز تو ایران کمتر از کشورای دیگست؟؟؟ اصلا هم اینجور نیست منبع دقیقی وجودداره؟تو ایران بخاطر ابرو و اینکه نشون بدن کشورمون مردم دینداری داره سرپوش مـیزارن.شما واقعیتو نمـیدونی چون اماردقیقو نداری

 مـهشيد : جند روز بيش بسر دايم با بسر خالم بـه زور بـه من تجاوز كردن ميخام خود كشي كنم

جواب سوني کارت بيست : موضوع را با يک کارشناس و مشاور خانواده خانم مطرح کنيد هر چند نظر شخصي من اين هست که سکوت افراد را جري تر ميکند اگر از کار خود پشيمان نباشند و حتي بخواهند آنرا تکرار کنند

 زیبا : نظرات خيلي خوبي بود من خودم بـه دليل اينکه خوشگل وزيبا هستم بهم پيشنـهاد ميدن ولي من قبول نمي کنم ومي ترسم برم با اينکه خيلي دوست دارم باي کـه دوستش دارم داشته باشم وخيلي داغي هستم اميداوارم هميشـه بمونم وپسرا براي طرف من نيان

جواب سوني کارت بيست : مطمئن باشيد پسراي اطرافتون فقط با ذهنيت دور و بر شما پر پر ميزنن و اگر اين نبودي حال شما را هم نميپرسيد ، زودتر ازدواج کنيد و خودتان را نجات دهيد و حتي که تا قطعي نشدن ازدواج و عقد هم با طرفتون رابطه جنسي پيدا نکنيد چون بسيار هستند اني کـه فريب وعده هاي ازدواج را خوردند و بکارت خود را از دست دادند و هم اکنون عزا گرفته اند کـه ديگر نـه راه بعد دارند نـه راه پيش و نـه مايلند رابطه نامشروع داشته باشند و نـه ديگر ميتوانند ازدواج کنند ، بـه خدا پناه ببريد و زودتر ازدواجي مناسب کنيد

 هانا : سلام اول مرسی از توصیـه های خوبتون کـه اگه بهمون تجاوز شد چیکار کنیم از صمـیم قلب ارزو مـیکنم خدا اون روزو برایی نیـاره....
اکثرا تقصیرو انداختین گردن ا اما بی انصافی نیست؟
خدا تو قران اول بـه مرد مـیگه نگاتو نگه دار.قبول ا هم حتما پوشش متعارف و مقبولی داشته باشند اما اقایون نیز...
دیگه اینکه من سالها اسیر دست خ.ارضایی بودم...هنوزم شاید اما یجورایی تو ترکم..لذتی دیگه نداره برام..از و رابطه زناشویی چندشم مـیشـه...
این خیلی بده...اما واقعا نمـیفهمم چرا این کارو مـیکنم...
فکر رابظه داشتن با یـه مرد دیگه یـا با دیگه حالمو بهم مـیزنـه اوقت با خوندن داستان سمسی
هر سری از بین مـیبرمشون اماوقتی اون حس دیوونـه وار مـیاد از خود یخود مـیشم و بعدش ....
فقط خدا کمکم کنـه
برام دعا کنین

 بیست : بده

 مـهندس مکانیک 26ساله : براي تمام عزيزاني مورد اين مسائل قرارگرفته اند کمال تاسف دارم و اين را بدانيد هيج انساني اجتماعي بدون خطا نيست حتي خود بنده مـهم اين هست که بفهميم اشتباه کرديم و حالا تو مسير درستش قرار بگيرم و تاحمل و صبر براي جبرانش داشته باشيم .حتما بخشيده ميشيم خداند خودش وعده داده کـه همانا خداوند هرگز درون وعده اش تخلف نميکند دوستان من مطمئن باشيد

 ان درمانده :

???? ???? ???? ???? :

 رضا : سلام.
من وقتي يه طفل بودم حدود سه ساله، مورد تجاوز پسر همسايه کـه همکلاس برادر بزرگم بود قرار گرفتم.
سال ها بعد کـه به سن بلوغ رسيدم تازه فهميدم چه بلايي سرم آمده. و اين موضوع را اخيرا فهميدم کـه چقدر موجب آسيب فيزيکي ، رواني ، عزت نفس و .. ميشـه. غير از اون احتمال تجاوز دوباره درون بزرگسالي هم بـه همين دليل بسيار زياده. طوري کـه من تو 29 سالگي وقتي براي آشنايي با يه زن کـه داشت متارکه ميکرد و به دروغ اول مدعي شده بود کـه فقط نامزد بودن طي حدود شش ماه بالاخره مقاومتم درهم شکست و از سوي اون مورد تجاوز قرار گرفتم. بلافاصله بعد از اون ازدواج کردم و اين باري کـه همسرم شد منو فريب داد . او هم توسط پدرش درون کودکي مورد تجاوز قرار گرفته بود ولي با همدستي پدرش سر من رو شيره ماليدن. طلاقش دادم و الان نميدونم چکار بايد م . با يه روحيه خراب و احساس عفت و عزتي کـه هيچ وقت درکش نکردم .

جواب سوني کارت بيست : زياد بـه خودتون سخت نگيريد ، شما کـه مقصر نبوديد و گناهي گردن شما نيست و احساس عفت و عزت هم چيزي نيست کـه خيلي قابل درک باشـه بعد غصه اش را نخوريد ، شما اگر بيش از حد بـه تاريکي ها نگاه کنيد تاريکي هم نظرش بـه سمت شما جلب ميشود ، بعد ولش کنيد و بيخيالش بشويد ، بعد از يک مدت ميبينيد جان و روحتون آزاد شده از اين بندهاي نامرئي ، توکلتان بـه خدا باشد و حتي اگر شخص شما هم عمدا تن بـه اين کار داده بوديد هم خدا ارحم الراحمين هست و بخشنده ، ديگر چه برسد بـه اينکه شما درون خردسالي و ندانسته يا بر اثر فريب بـه اين سمت کشيده شده باشيد ،‌پس لعنت بـه شيطان و يا علي جوون

 سامان : سلام . من سامان هستم. 19سالمـه و 3ماه بيش داشتم ميرفتم خونـه ي خالم .. وقراربود باهم بـه ويلايي برويم وآنجا تک وتنـها کنارهم باشيم وخوش بگذرانيم. تازه قرار بود تابستان باهم اذدواج کنيم. توي راه بودم کـه چراغ قرمز شد ومن ترمز گرفتم. کنار ماشين من يک باوضع آنچناني بارک کرده بود. ماشين آن زورلت آمريکايي بود وماشين خيلي بهني بود ميخواست بيايد جلوي ماشين من کـه من نذاشتم واون يک لگد بـه ماشين من زد.
من نفهميدم کـه اون لگد زد وگرنـه بشت سرم را نگاه نمي کردم. من سرم رااز شيشـه بيرون آوردم که تا ببينم صداي چي بود. همين کـه سرم را از شيشـه بيرون بردم برادر هاي آن زن يک مشت بـه دماغم زدند ومن بي هوش شدم . من از آن زن و برادرهايش شکايت کردم وآن زن مي گويد کـه من درون آن شلوغي بهش تجاوز کردم. حالا من نـه شاهد دارم نـه چيزي. اما بدبختي من اين هست که خالم حرف هاي آن زن کودن را باور ميکند ! من الان نمي دانم بـه آن شکايت رسيدگي کنم . يادوباره (که امکان ندارد) دل خالم سارا را بدست بياورم. تورا بخدا کمکم کنيد کـه چطور از دست آن زنيکه راحت شم و دل سارا را بدست بياورم. کمک ميخواهم کمک کمک

جواب سوني کارت بيست : معلوم نيست شايد درون نرفتن شما با تان خيري وجود داشته هست ، خيلي ازاني کـه در حادثه يازده سپتامبر زنده ماندنداني بودند کـه به يک علت شايد ساده دير بـه محل کار خود رسيده بودند يا اصلا آنروز اتفاقي افتاده بود کـه نميتوانستند بروند ، يکي خوابش بود ، يکي حال مادرش خوب نبود و آن يکي از اتوبوس جا مانده بود بـه همين سادگي از مرگ جسته بودند

در مورد تجاوز آن خانم بايد بتواند ثابت کند و الکي نميشود بهي تهمت زد ، شما اگر تجاوز کرده باشيد بذاق دهان يا ترشحات آلت يا تارهاي مو يا اثرات نزديکي مطمئنا باقي ميماند کـه با يک آزمايش و بررسي ساده پزشکي قانوني قابل اثبات بود ، بعد اگر نتوانند ثابت کنند شما ميتوانيد از آنـها شکايت کرده و اعاده حيثيت کنيد و آنـها را بـه دردسر بياندازيد

پس از اثبات بي گناهي کمي روي ازدواج با ايشان هم تامل کنيد ، آيا واقعا او زن زندگي شما هست يا نـه ، اگر بـه علت ازدواج فاميلي ، فرزندان معلول پيدا کنيد بايد که تا آخر عمر زجر بکشيد و آن کودکان نيز زجر بکشند ، من دوستي داشتم کـه نابينا بود چون پدر و مادرش فاميل بودند و او هميشـه ناراحت بود کـه چرا بخاطر عاشق معشوقي پدر و مادرش او بايد يک عمر زجر بکشد و آخرش هم متاسفانـه درون جواني سکته کرد و از دنيا رفت

 SAMIN : CHE bad.benazare man tanhai ba khoda va hejab behtarin kare.hata ba dokhtaram dos nashin

 نیلسون دروازه بان پرسپولیس : تمام اين مشکلات و بدبختي ها نـه از پسر هست و نـه از بلکه از ذات ميل جنسي است.

جواب سوني کارت بيست :

 سارا : جواب كاربر س.م
سلام خانم گلم مگه تو چند سالته كه دو که تا خواستگاريت بهم خورده ناراحتي؟ كلاً بيست سالته گلم . حيف نيست خودتو ، آبروتو ، همـه چيزتو درون اختيار كسي بزاري كه از تو بهره برداري جنسي بكنـه .فكر كن ببين اگه رابطه شما بهم بخوره كيه ضرر ميكنـه ؟ اگه اون يه ديگه رو ديد و از اون خوشش اومد تو رو خيلي راحت فراموش ميكنـه و بعدش ميزن زير همـه چيز. فقط تو پدر و مادرت ضرر ميكنن. بعد از اون يك عمرپشيموني سراغت مي ياد.
وابستگي هاي كه گفتي عشق نيست بلكه يه هوس زود گذر هست. اگه واقعاً دوستت داره بگو با خانوادهاش بيان خواستگاريت و بهترين رابطه جنسي رو بعد از ازدواج مي توني بدست بياري.
تو اين موارد با افراد امين م كن . هيچ كسي مثل خونواده خودت بـه فكر آينده تو نيستن. دوست يا همكار هميشـه براي ما مشاور خوبي باشن.
خلاصه عزيزيم شرعاً عرفاً منطقاً سريع بـه رابطه ات پايان بده و فراموشش كن. حتماً حتماً حتماً با يه مشاور خوب تماس بگير. اون راهنمايت ميكنـه. من يه مشاور خوب سراغ دارم.
عزيزم رابطه خودتو با خدا قوي كن. نمازتو بخون از خودش كمك بگير. نتيجه رو زود مي بيني. اگه تونستي يه زيارت امام رضا (ع) برو. همـه مشكلات ما از دور شدن از خداست.

 س.م : ي هستم20 ساله حدود يک سال بيش 2تا خواستگار با فاصله زمانيه 4ماه برام اومدکه تاسر عقد باجفتشون رفتيم کـه بهم خوردکه از اون بـه بعد بـه خودم اجازه دادم با يکي رفيق بشم اما انقدر بهش دلبستم حاضرم هرکاري حتي انجام بدم کـه اونو از دست ندم ولي باهر بار کلي عذاب وجدان ميگيرم ترو خدا کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : من فقط يک چيز ميتونم بهتون بگم :‌ از مکر شيطان غافل نشيد و مراقب امتحان خدا باشيد

شما اونو از دست نميدين دارين خودتون را از دست ميدين ، مطمئن باشيد همونکه اينـهمـه بهش دلبستگي پيدا کردين تو اعماق ذهن و وجودش شما را بعنوان يک ط جنسي و با عرض معذرت خيلي بسيار ، يک بـه حساب مياره ، ببخشيد اگر حرفم بي ادبانـه و رُک بود ولي خواستم اصل واقعيت را بدايند نـه حرفهاي مودبانـه تلطيف شده را

توبه کنيد و از خدا معذرت بخواهيد و با کمک از صبر و نماز خودتون و تربيت و آيندتون را بدين دست خود خدا که تا بهترين ها نصيبتون بشـه ، تو ازدواج هم نـه خيلي سخت بگيريد نـه خيلي سهل ، ازدواج ده بخشـه يک بخشش عشق هست و نُه بخشش گذشت هست ،‌اگر گذشت بسيار زيادي پيدا نکنيد حتي اگر بـه عقد هم برسيد بـه آخر عشق نميرسيد

 کیمـیا : ببینید بـه نظر من تقصیر پسر و جامعه هست .پسر بـه خاطر اینکه کنترل روی خودش نداره و جامعه هم بـه خاطر اینکه اصلا کاری بـه خاط تفریح سالم جوونا نمـیکنن.پسرا خواهش مـیکنم یک ذره فقط یک ذره بـه ا فکر کنید.خوب ما ا اگر تو خیـابون تیپ مورد علاقمون رو نزنیم کجا بریم.هان؟؟؟؟.....

 ترانـه : بنده درون زمـینـه مشاوره نوجوان و جوان ده سال هست که کار مـیکنم و با خواندن نوشته های ها و پسر ها تصمـیم گرفتم اگری دچار مشکل و روحی وروانی شده از طریق ایمـیل بـه او کمک کنم.Tarane73@gmail

 سارینا : من هچ اظلاعاتی درون این موارد ندارم ولی شما ها {جامعه .پسر ها} انتظار ندارید کـه ما بمـیریم کـه شما یـه وقت تحریک نشید ما تو تابستون خودمون رو لا چادر مشکی بپوشونبم کـه یـه وقت خدایی نکرده شما تحریک بشد اقایون تر خدا خودتون رو یـه دیقه جا ما قرار بدین ما چه گناهی کردیم شما مردا هم اگه یـه جو غیرت داشته باشید هیچی نمـی شـه

 بيچاره : من يه پسر18ساله هستم توي بچه گي زماني كه حدودا 5سالم بود بادوستم روابط داشتيم ومن دلم ميخواسته هميشـه مفعول شم كم كم بـه جايي رسيد كه ديدمنزديك 20نفربامن رابطه داشتن البته بعضياشون بالغ نشده بودندوبعضياشونم...حالااگه يه پسر خوشگل ميبينم بلافاصله دلم ميخوادباهاش رابطه داشته باشم ازطرفي هم بسيار استمناميكنم ديگه ب كمكم كنيد بـه والله هركس كمكم كنـه پاداش70روازم براي اون فقط بـه دادم برسيد

 09362260014 : سلام بـه تمامي خانومـهايي کـه به زور مورد تجاوز قرار گرفته ايد من خودم جايي کار ميکنم کـه روزانـه چند نفر مثل شماهارو ميبنم و واقعا اعصابم خورد ميشـه ما وقتيايي مثل شما ميان پيشمون دراولين قدم بهشون اطمينان ميديم کـه آبروشون کاملا حفظ ميشـه شما ها ناخواسته مورد تجاوز قرار گرفته ايد شما ناموس اين مملکتين و ما خدمتگذار شما از شماها کـه به زور مورد تجاور قرار گرفته ايد و به شما گفته اند اگه شکايت کنين فيلمتو پخش ميکنـه خواهش ميکنم التماس ميکنم بيايد شکايت کنين چون ما تو يه چشم بـه هم زدن ميگيريمشون و تمام چيزهايي کـه ممکنـه فيلم شماباشـه رو ضبط ميکنيم و وقتي ببريمش اداره بـه يک ساعت نميرسه بـه همـه چي اعتراف ميکنن و مطمئن باشيد فيلم شما پخش نخواهند کرد چون با اين کار حکم اعدام خودشونو امضا ميکنن بعد نترسيد بيايد جلو اي گرامي

 علی : من ميخوام با خود کنم ولي نميدانم اينکارا انجام بدهم يا نـه او هم ميخواهد ، يه شب کـه خونـه ما بودند امد اتاقم و پيشنـهاد داد من هم هم از جلو وهم کرديم وبعد از ان شب هر وقت کـه ميايد دوباره ان کارا انجام ميدهيم نميدانم چکار کنم هم اين کارا دوست دارم هم نـه لطفا کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : با خدا باش و پادشاهي کن ، زنا و رابطه نامشروع باعث بي برکتي مال و عمر ميشود و هر چه ميدويد بـه جائي نميرسيد همچنين روايت داريم کـه باعث شيوع جوانمرگي درون جامعه ميشود ، غريزه جنسي ، غريزه اي دريا صفت هست هر چه اطاعت شود سرکش تر ميگردد ولي اگر مـهارش کرديد ميبينيد بـه آن سرکشي هم نيست فقط اولش سخت هست و توکل بـه خدا را طلب ميکند ، شما ميتوانيد مثل يوسف با خودداري از زنا و پس زدن شيطان بـه مقامات بالاي دنيوي و اخروي برسيد يا مثل شيخ رجبعلي خياط کـه بخاطر فرار از زنا ، خدا بـه او مقامي داد کـه ظاهر و باطن آدمـها و دنيا و برزخشان را ميديد يا مثل داستان آهنگري کـه بخاطر ترک معصيت با دستش آهن گداخته را از کوره خارج ميکرد و آتش دنيا و آخرت برايش سرد شده بود ،
در جواني پاک بودن شيوه پيغمبري هست ، ور نـه هر گبري بـه پيري ميشود پرهيزکار

 سارا : چی بگم بـه اونـها کـه حجاب را کرده اند بهانـه...

 مـهدی ضیـایی : بعد از شنيدن درد دل ها من ديگه زن نمي گيرم :))

 ترانـه : مدتي هست کـه نياز بـه رابطه جنسي دارم ولي ....... مجبورم روي بـه خود ارضايي با دست يا اشيائ ديگر هستم لطفا" راهنمايي . باتشکر

جواب سوني کارت بيست : خودارضائي نابود کننده آينده شماست ، اگر شرايط ازدواج دائم را نداريد ولي شرعا و قانونا شرايط ازدواج موقت را داريد ميتوانيد بـه لينک زير مراجعه فرمائيد

http://www.sonycard20.com/news/news_item.asp?NewsID=812 

 يک ايراني شيعه : به نظر شما آيا همـه چيز بـه حالت اول برميگردد؟ چهي مسئول اين اتفاقات هست ؟

 پری : من مدتي خود ارضايي داشتم والان هم مدت يکسال هر از چند گاهي با پسر هماسايمان ارتباط داشتم ولي لطفا" مرا راهنمايي کنيد

جواب سوني کارت بيست : هم خود ارضائي و هم رابطه جنسي نامشروع علاوه بر اينکه حرام هست و حرام علاوه بر عقوبت اخروي نکبت و بدبختي و مشکلات دنيوي را سبب ساز ميشود براي سلامتي روح و روان و جسم نيز بشدت مضر هست ،انيکه خود ارضائي ميکنند درون آينده ميل جنسي خود را از دست ميدهند يا درون حداقل حالت مختل ميشود و تبديل بـه يک ماشين جنسي براي همسر خود ميشوند کـه هيچ حس مطلوبي از همخوابي با همسرش بـه او دست نميدهد و چون حسي ندارد از رابطه جنسي چندشش هم ميشود و اذيت هم ميشود و متاسفانـه بسياري از طلاق ها بعلت راضي نبودن از اتاق خواب هست ، ضمن اينکه اگر الان توبه کنيد و نفس وحشي را لجام بزنيد و خودنگهداري کنيد شايد ماهها و حتي سالها طول بکشد که تا روح و روان شما از دست آن آزاد شود ، بعد هر چه زودتر توبه کنيد هم براي دنيا و هم براي آخرت شما بهتر هست ، درون مورد رابطه جنسي نامشروع ( زنا ) ،، رابطه حتي براي همسران هم کراهت شديده دارد زيرا بر روي ماهيچه هاي اثر نامطلوب گذاشته و انواع بيماري هاي و روده اي را سبب ميشود کـه يکي از آنـها عدم نگهداري مدفوع هست که واقعا باعث زجر و شرمساري خواهد بود ، و از لحاظ دنيوي هم انسان بـه فقر و فلاکت دچار ميشود ،

ضمن اينکه رابطه احتمال بارداري آن صفر نيست و مطمئن هم نباشيد کـه آن پسر فقط با شما رابطه دارد و اگر ندانسته آلوده بـه ويروس ايدز باشد شايد هشت سال ديگر شما متوجه بشويد کـه ايدز داريد چون اين ويروس بسيار مخفي کار بوده و تا هشت سال هم هيچ علامتي از خودش بروز نميدهد و در اين هشت سال احتمالا شما ازدواج کرده ايد و صاحب فرزند شده ايد و هر دوي آنـها را نيز آلوده کرده ايد

توبه کنيد کـه خدا توبه کنندگان را دوست دارد ، اما شيطان هميشـه انسان را اميد ميدهد کـه الان براي توبه زود هست و خدا هم بخشنده و آرام آرام آنرا عقب مياندازد ولي ناگهان مرگ انسان را مي بلعد

 رضا چنانی : اگر خود ی نباشد هیچ اتفاقی نمـی افتاد!!!!!!!!!!!!!

 علي : الهم عجل لوليك الفرج

 (((کرمانشاه پایتخت گردشگری وتاریخ))) : مطلب خوبی بود.سپاس
(((امـیرعلی فرهمند از کرمانشاه پایتخت گردشگری وتاریخ وتمدن کهن)))

 مرضيه : من از سن چهارده سالگي توسط پسر همسايمان مورد تجاوز قرار گرفتم و از اون بـه بعد دارم خود ارضايي ميکنم ونميتوانم خودم را کنترل کنم . لطفا" مرا راهنمايي کنيد

جواب سوني کارت بيست : اگر دلتان براي خودتان ميسوزد خودتان را درون معرض انجام گناه قرار ندهيد و در محلي نمانيد کـه بتوانيد خودارضائي کنيد ، شيطان کـه يقه شما را براي گناه نميگيرد خودتان بـه آن سمت ميرويد و اگر انجام ندهيد هيچ اتفاق مـهمي رخ نميدهد ، دائما بـه خدا پناه ببريد از شر شيطان رانده شده و از شر نفس هوسران و اين ذکر را تکرار کنيد

 آرین : ميدونيد همش عقده هست بي فرهنگي کثيفي سياست و انسانيت نيست اصلا آدم نيستيم....قبل از انقلابم اينجوري بوده.....

 رها : من 14ساله هستم پسرا عوضي هستن و فقط بـه ا براي نگاه ميکنن بهم ثابت شده بست و کثيف ترين ادم ها پسرا هستنننننن

جواب سوني کارت بيست : البته همـه پسرها اينگونـه نيستند و ثانيا رابطه جنسي يکي از ملزومات ادامـه نسل بشر هست اما رابطه مجاز و تعريف شده درون دايره زناشوئي وگرنـه درون دايره غير مجاز و فحشا بـه جز آدمـهاي هرزه و کثيفي را پيدا نخواهيد کرد

 امـیر : کمـی فکر ! کمـی تحقیق بـه راحتی راه را به منظور زندگی سالم باز مـیکند . اکثر افرادی کـه از دین گریزان شدند بـه خاطر این هست کـه یـا دین را اشتباه فهمـیدند و یـا اینکه دین درست معرفی نشده . اصلا نیـازی بـه کارهای سخت نیست فقط یک فکر باز و بدون غرض مـیتونـه بـه مفاهیم عمـیق دین پی ببره . ضمنا اعتقاد بـه مرگ و دنیـای بعد از مرگ خیلی به منظور جلا ذهن و فکر انسانـها موثر هست . بعضی از افراد فکر مـیکنند هر بـه خدا و قیـامت ایمان داشته باشـه نمـیتونـه از این دنیـا لذت ببره !!! ولی حتما به اطلاع عزیزان برسونم کـه لذتهایی کـه تا عمق جان نفوذ مـیکنـه تنـها نزد اونـهایی پیدا مـیشـه کـه خدا را شناختند و بهش ایمان آوردند . زندگی بدون خدا یعنی پوچی و بی برنامـه بودن . یعنی بدون هدف نفس کشیدن . بدون عشق واقعی درس خواندن و کار . اصلا بدون

 مـیلاد از کرمانشاه : سلام-من پسري هستم 20ساله متولد کرمانشاه وقتي کـه به مـهماني ميروم و وقتي کـه زني از فاميل رو ميبينم کـه کمي وضعيت لباسش نامناسبه يا با من گرم ميگيره تحريک ميشوم و وقتي کـه شب همـه خوابن تواتاقم تنـها خودم رو ........ اين کار بيشتر وقتهاست کـه به مـهماني ميروم اما خداشاهده اصلا دوست ندارم کـه چشم ناپاکي درون بيارم اما اين وضعيت خيلي آزارم ميده مثلاوقتي کـه به تفرجگاهي ميريم يکم اين هايا زنـهاي فاميل کـه بامن شوخي ساده درون حد يک خيس از اب سراب يا چشمـه اين وضعيت بيشتربه من اجازه ميده کـه اومدم خانـه با اوني کـه با من اين شوخيو کرده خودمو تحريک کنم. اما بعد از چند روز کـه ميگذره و اون شخصي کـه بامن شوخي کرده رو نميبينم ديگه اصلا بـه اون فکر نميکنم و رو اون خودمو ارضا نميکنم چکار کنم کـه به اين ناپاکي کشيده نشم.عذابم ميده

جواب سوني کارت بيست : ز دست ديده و دل هر دو فرياد . هر آنچه ديده بيند دل کند ياد . بسازم خنجري نيشش ز فولاد . بر ديده که تا دل گردد آزاد

نظر ناپاک اعمال خير انسان را نابود ميکند و شما کـه ميدانيد با شوخي و نگاه دچار مشکل ميشويد خب انجام ندهيد ، شيطان کـه يقهي را نميگيرد و او را کشان کشان بـه محل گناه نميبرد ، شما خودتان ميبينيد ، شوخي ميکنيد و شب هنگام هم شرايط انجام گناه را محيا ميکنيد ، اگر خودتان دلتان بـه حال خودتان بسوزد ميتوانيد با تحمل سختي هائي نـه چندان زياد بـه مرور خود را از اين گناه رها کنيد و گرنـه خدا صبرش زياد هست براي ملاقات شما و عذاب ،ي کـه به خدا توکل کند براي ترک گناه خدا او را ياري ميکند

 بهراد : من 1سال پیش خالم بهم پیشنـهاد درون اتقشو قفل کرد لباسشو دراورد من تو شرایط سخت قرار گرفتم اصلا دلم نمـیاد بـه خیـانت کنم ولی شیطان اون بود نـه من الانم مثل چی پشیمونم

 مجرد : من خودم يک مرد هستم
يادتان باشد ناموس ديگران ,ناموس خداست خدا از ناموس خودش نمي گذرد حداقل اش اينکه رسوا شوي يا يکي بـه ناموس شما تجاوز مي کنـه ويا درون روز قيامت جواب بايد بدهي
به آن اقاياني کـه همش ان مقصر مي دونند بايد بگم يکي از راهاي کنترل غريزه دقت درون نوع غذا هاي هست که ميل مي کنيد( گردو-گوشت- پياز -و...) و افکار نامربوط را دور

 مجرد : در پاسخ بـه الهام خانم
اینکه زن محجبه مورد تجاوز قرار مـی گیره بعید نیست اما اینکه اکثریت زنـهای مورد تجاوز غیر محجبه هستند مساله است
مقصر هر پدیدهای درون این رابطه لقمـه حرام از نظر فکری - فیزولوژی و....در زندگی است
سالها دل طلب جام جم از ما مـی کرد
انچه خود داشت زبیگانـه تمنا مـی کرد

 مـهسا : ا ذاتشون احساساتي هست پسرها هم فرصت طلب ولي که تا سكس نخواد پسر نميتونـه كاري كنـه ا مواظب باشين مرد روياها يعني كشك دروغ تو اين زمونـه كسي كسي رو دوست نداره فقط بـه فكر خودتون باشين خدا بزرگه

 ابجي مينا : بهنظر من چندين عامل باعث اين موذل شده1پسرا دير بـه فكر كاركردن ميفتن بعد ميگن با جيب بي پول چه جوري زن بگيريم 2ايراني ها واقعا تجمل گران و ازدواج رو مشكل ميكنن 3 ا بابدحجابي و رفتارهاي زننده پسرارو تحريك ميكنند4پسراكه قدرت كنترل خودشون رو ندارند وخيلي هم تو نخ اينجور چيزاند 5 دولت كه امكان ازدواج جوونا رو فراهم نميكنـه

 masoud : وممکنـه دو طرف یـا یکی مقصر باشـه.چیز ثابتی نیست.بی حجابی هم توجیـهی بر گناه ما آقایون نیست.ازدواج بعنوان راه حل تو سنی کـه فرد بـه بلوغ عاطفی نرسیده نـه تنـها خوب نیس کـه بیشتر مشکل سازه.آموزشـها حتما متناسب سن از کودکی اجرا بشـه.استفاده از اینترنت وبرنامـه های تلویزیون حتما گروه بندی سنی داشته باشـه.چون بحث تجاوزه از نظرم برقرای رابطه با ی کـه نسبت بـه مسایل ناآگاهه،حتی اگر اون لحظه بخاطربی اطلاعی یـاباوعدههای دروغین یـا از زور بی پولی حتی با هم راضی بشـه من اونو یجورتجاوزمـی دونم.اگه بای دوست شدید حتما شرط بگذارید خونواده هاتون بهم معرفی شن اونجوری جلوی سو استفاده رو مـی گیریدو طرف اگه مشکل داشت پا بعد مـیکشـه.حتما بـه اطلاع والدین برسه و تعصبی برخورد نکنن کـه مخفیکاری شـه.ممنون بابت مقالتون

 masoud : هرشـهري همچين جايي ميخواد. وقتي جوون راهي براي تخليه احساسش نباشـه بـه کثيفترين کارا متوسل ميشـه. چرا پسر و و تو خيابون ميگيرند کـه کارشون بـه خونـه کشيده شـه. وقتي خونـه ناامن ميشـه قراراي خونگي يواشکي بدون حضور والدين شـه و..فرقي نداره مثل دوستاي همجنستون حتما خونواده ها درون جريان دوستي قراربگيرند . تو هدايت اين نياز لازم راهنماييتون کنند.حسو کنارش نذار کنترلش کن. يه سري ديگه هم از زور عقده بيمارگونـه ساعتها مشغول تماشاي کليپو عي اند و آينده شونو تباه و درسته ندارند زندگي عاديم ندارند. اينکه بگيم جيزه درمون نيست! درون جواب دوستمون ازدواج موقت پروسه زمان بريه. بري و بياي و يکيو پيدا کني تازه اون راضي باشـه.اما محلي باشـه با ضوابط انتخاب کـه افرادش راضي بـه ازدواج موقتند و در دسترس کاربردي تره.

 پسري 17 ساله : من بخاطر نرفتن سوي هاي نامرد استمنا انجام مي دم البته اشکال از نفس ضعيف من هست من خسته شدم ولي هر کاري مي کنم ديگه نمي تونم ترک کنم ا و پسراي عزيز ما همـه پاک بدنيا اومديم و برتر از همـهي موجودات بعد بايد فرقي با ديگر موجودات داشته باشيم بـه نظر من يک گروه بايد تشکيل بديم وعلاوه بر مبارزه با اين اعمال خودمونو حفظ کنيم من يک شعر ميگم ودوست دارم پزشک بشم ولي با اين شرايط هرگز نمي تونم چون دارم از اين رفتارم عذاب ميکشم

 سعيد جعفريان : جناب شادمـهر احتمالا شما زير 20 سال هستيد و يك سرى كمبودهايى هم داريد. احساس ميكنم خودت درون كودكى مورد تجاوز قرار گرفتى

 پژوهش گر : سلام
نظرات رو یـه مقدارش رو خوندم مطلب هم مطلبه عالی هستش
راحت بگم که تا کی حتما بهم دروغ بگیم و به اسم حیـا و اینجور چیزا حرف نزنیم
من خیلی خوشحالم کـه از سایتی بازدید کردم کههمـه جور هست ولی همـه دست بـه دامن دعا هستن و همـینطور از صاحب سایت تشکر مـیکنم
ندیده بودم هیچ سایتی اینجوری جواب های منطقی بده
مـهمترین دلایل تجاوزها الان درون جامعه ما یدحجابی و دوتی بیش از حد و فارسی وان مـی باشد.
یـه بدحجاب مرد رو بیشتر از تحریک مـیکنـه بـه خاطر همـینـه کـه تو ایتالیـا70 درصدا بارداری باره اولشون توسط پدر و برادرانشونـه حجاب مثل قفل صندوق هستش بهتره کلیدش رو ب هرکسی ندیم
من پسرم ولی خانما بدونید بـه هیچ پسری اعتمادنکنیدهرچقدردوستون داشته باشـه نمـیتونـه جلوی خودش رو بگیره
بیـاییددر این شبها دعا

 حامد. : همـیشـه به منظور روابط بـه هیچ عنوان بهی پیشنـهاد ندهید! اگه بـه ی علاقه مند هستید یـا بـه پسری علاقه مندید. فقط پیشنـهاد ندهید. هر کاری دلتان مـیخواهد انجام دهید.
اینو باور کنید کـه اکثر این جدایی ها و جنگ و جدالها 99% سر همـین رابطه است
عشقتان را به منظور یک رابطه از دست ندهید.
09196211065

 غیر فمنیست : اقا یـا خانم انسان بـه نظر من شما اصلا هم انسان نیستید من قصد توهین ندارم اما اگه کـه یـه ذره فکر کنید مـیبینید کـه ایـا این انصافه کـه ما ا بـه خاطر این کـه شما پسرا قدرت کنترل خودتونو ندارید خودمونو بپوشونیم ؟ چرا همـیشـه ما کوتاه بیـایم شما پسرا یـه ذره خوددار باشید لعنت بـه مردایی کـه مثل شما انتظار دارند کـه همـه طبق مـیل اونا رفتار کنند ل ع ن ت

 شادمـهر : من پسری 24 ساله هستم وهمـیشـه قانونی و شرعی پیش مـیرم اگری از ا بخواد بـه خودم درش مـیارم من کاملا از نظر روانشناسی افراد درون سطح بالایی هستم اگری نیـاز بـه مشاوره داره یـا از مطرح مشکلاتش با پزشک خجالت مـیکشـه مـیتونم کمکش کنم.09302742353

 reza100tir : اگرمكاني براي تمام قشر مختلف سني باشـه كه بتونن درون اون مكان بـه نيازهاي طبيعي شون كه خداوند درون وجودشون قرار داده نـهايت استفادرو بكنن بـه هيج وجه بـه اين وضع گدفتار نميشن

جواب سوني کارت بيست : خدائي کـه اين غريزه و نياز را گذاشته راه آسان ارضاي آنرا هم گذاشته و نياز بـه مکان عمومي مانند خانـه ها نيست ، ازدواج موقت حساب شده ، دستوري هست که خدا برايانيکه مشکل ازدواج دائم دارند داده هست و فقط احمق ها و ياران شيطان هستند کـه با آن حکم الهي مخالفت ميکنند

 ناشناس : من یـه 13 ساله ام...من با نظر رضا موافقم کـه اگه پسری واسه باهات دوست شد ولش کن...اما خدایش آقا پسرا ما ا چه گناهی کردیم کـه باید مورد آزار و اذیت شدید شما پسرا قرار بگیریم؟؟شما پسرا دوست نمـی خواید یـه عروسک خیمـه شب بازی مـی خواید یـه سوژه واسه خنده وما ا بدبختیم کـه با شما دوست مـیشم و خودمون رو ولو مـیکنیم که تا هر کاری باهامون ید اما شما بی احساسید و بی عاطفه و اگه علاقه ای بین یـه و پسر باشـه از جانب است..من امتحان کردم و دیگه عشقی از جانب پسر رو باور نمـی کنم... موفق باشید پسرررراااوررااا

 شاهین : آقا ما یـه دوستی داشتیم اتفاقن با ده مـیلیونم نرفت صدا وسیما فرارکرده الان اومده اینجا حرف زورنمـیخورن قیـاس ابادیـا

 سارا : به نظر من واسه يه سري موارد خدا مقصره
يكي از دوستاي من خيلي پاك و سنگيني بود طفلكي خيلي ام دلش ميخواست زود ازدواج كنـه اما قسمت نشد که تا 22سالگي ام با كسي دوست نشده بود که تا اينكه با يكي دوست شد و اولين باري كه قرار گذاشتن اون دست داده بود اومده بود پيش من بخدا دستش ميلرزيد خيلي محجوب بود
الان 28سالشـه و خودش فكر ميكنـه كه ترشيده اينم بگم كه خيلي خيلي خوشگليه
چند وقتي ازش خبر نداشتم که تا اينكه بهش زنگ زدم طفلكي افسرگي گرفته پشت تلفن گريه ميكرد و ميگفت يادته هميشـه ايرو مسخره ميكردم من خودممشدم داشت از گريه ميتركيد دلم واسش سوخت خوب اگه دوستم تو سني كه دلش ميخواست ازدواج ميكرد هيچوقت بـه گناه كشيده نميشد ميدونم الان يه سري ميگن خوب دير ازدواج كردن كه دليل نميشـه آدم پاكدامنيشو ا

جواب سوني کارت بيست : تقصير خدا چيست ؟ مطمئنا ايشان اگر زيبا و محجوب بوده اند خواستگاران زيادي داشته اند اما هر کدام را بـه بهانـه اي قبول نکرده اند و به اين مرحله رسيده اند بعد تقصير خدا نيست ، خدا حداکثر لطفش را شامل حال ايشان کرده کـه زيبا و محجوب باشند بقيه موارد بـه عهده خودشان و خانواده بوده هست ، ضمنا 28 سال خيلي هم دير نيست هر چند بـه موقع نيست ولي زنان شصت ساله هم گاهي خانـه بخت ميروند بعد کمکشان کنيد کـه نااميدي کـه ابزار شيطان هست از ايشان دور شود و به زندگي عادي برگردند ، ضمنا قسمت قسمت جنبان ميخواهد و همت اطرافيان را ميطلبد که تا و پسري خانـه بخت بروند ، کمکشان کنيد اما پيش داوري ، قضاوت و عجله نکنيد که تا به حالت عادي و پاکي برگردند

 انسان : لعنت بـه هرچي زنـه بي حجابه ......

 شـهرام.ع : انسان ذاتا موجودي عاشقست حيف كه عشق با غريزه يكي شود زهره خانوم

 غریبه : سلام ممنون از مطالبتون من پسري 17 ساله هستم کـه مورد تجاوز پسري 20 ساله شدم حالا نميدونم چيکار کنم و اون دست از سرم بر نميداره!تو رو خدا بگين چيکار کنم...

جواب سوني کارت بيست : حتما حتما با خانواده مطرح کرده و اگر شواهد دادگاه پسندي داريد يا اگر مجددا سعي درون ايجاد مزاحمت ميکند حتما از او شکايت کنيد ، سکوت و رودرواسي شما باعث نخواهد شد نجات پيدا کنيد چون غريزه جنسي غريزه اي درياصفت هست هر چه اطاعت شود سرکش تر شده و بيشتر باعث آزار شما ميشود ، حتما با خانواده تان مطرح کنيد زيرا شرم داشتن و نگفتن اين مورد باعث بي شرمي و گستاخ شدن متجاوز ميشود و کودکان ديگري درون دام او مي افتند

 سعید : اگر زن بد نباشـه مرد بد تیست بخدا اگر زن نخواهد مرد حتی جرات نگاه نداره

 hasti : سلام. من 2 بار تقريبا تجربه اش کردم اونم باي کـه قرار بود باهم ازدواج کنيم البته بـه قول خودش! تو رو خدا ا حواستونو بدين هر کي گفت بيا خونم فاتحه اشو بخونين چون اگه چبزي اتفاق بيفته حتي بـه زورکي.شما وابسته ميشين اينو تجربه کردم.بعد از 6 ماه تازه دارم فراموشش ميکنم.وابسته شدنش مثه اعتياده خودت ميدوني بده ولي...!

 بهناز : تا قانون فکر درستی به منظور این مسایل نکنـه وضع همـینـه فقطم با اعدام درست نمـیشـه حتما فرهنگ جامعه بالا بره و بدترین کار پنـهان این موضوع هست .درسته کـه مـیگن نجابت بیش از حد مـیاره

 آرزو : به نظرمن بهترين مجازات براي پسران متجاوز اعدامـه يااينكه بـه زور بـه عقد همون درشون بيارن وتاابد هم مواظب رفتارش باباشن كه خطانكنـه

 ارین : سلام . من خودم یک پسر هستم . مجردم هستم گاهی هم شیطون توی جلدم مـیره . ولی یـه روز اگه مجبور بشم توی خیـابون یـا یـه کوچه خلوت بـه یـه زن یـا دست درازی کنم ، روزیـه کـه به یـه مرد دیگه اجازه دادم بـه ناموس خودم و و مادرم دست درازی کنـه . خیلی بیشرف و بی غیرتن اونایی کـه به خودشون اجازه مـیدن بهی کـه هیچ تقصیر و گناهی نداره حمله کنن و خودشونو خالی کنن و یـه انسان مظلوم و بی گناهو بـه حد جنون بکشونن . یـه لحظه بـه ناموس خودشون ( البته اگه دارن ) فکر کنن بعد این کارو ن . اگه دوس دارن با ناموس خودشون همـین کار بشـه ، هر کاری دوس دارن ن . با هر دست بدن با همون بعد مـیگیرن ، این قانون طبیعته

 سارا : من نمـیدونم اونایی کـه مـیگن مقصر ان چرا اینو مـیگن ... تجاوز یعنی رابطه ای روبه زور برقرار ... بـه زور یعنی اینکه طرف مقابلت نمـیخواد رابطه برقرار کنـه و تو بـه زور متوسل مـیشی ... مقصر طرف مقابله ؟؟؟ مـیشـه گفت کـه عامل اینکه تجاوز بـه وجود مـیاد بعضی وقتا طرزرفتار و پوششـه ولی آمار نشون مـیده اکثر مردابب کـه تجاوز مـیکنن بـه این و اون مربضن و تا یـه ط مـیبینن مـیرن سراغش و ربطی بـه حجابش نداره . مثلا یـه نفر توخیـابون با پوشش یـه خانم تحریک مـیشـه و وقتی ی مـیشـه کنترل ش خصوصا واسه آقایون سخته و مجبورمـیشـه یـه جوری آزادش کنـه ... ازقضا تو کوچه خلوت یـه تنـهارومـیبینـه ونقشـه شومش رو عملی مـی کنـه ! مقصر ه ؟ اشتباهه اگه بخواین بگین تو تجاوز مقصره ... پسرا هم حتما درمقابل کنترل داشته باشن همـه

 اميررضا : كرم ازخودهاست.اگرهابابسرهادوست نشندوگول نخورندبه بهانـه درس خوندن ياابرازعلاقه ويا حرفهاي عاشقانـه توخالي بـه خونـه خالي نرونداگه فيل هم باشـه نميتونـه بهشون دست بزنـه چه برسه بـه تجاوز.ها نازند وبسرها نيارند بس اگربسري درخواست كردنبايد قبول بكنـه.بس خودميخادكه بسرهم كوتاهي نميكنـه وبراش بدتموم ميشـه.اگه نيتشون ازدواجه ازراه قانوني جلو بروند.به نظرمن بدحجابي استارت جلب توجه دوستي با بسرهستش يا عقده ايي هستن.اميدوارم خداوند همـه مردم رابه راه راست هدايت كندالبته اگه بندگانش بخواهند

 شیطان : ها ها ها ... ای فرزندان آدم من قسم یـاد کردم کـه همـه شما رو که تا جایی کـه در توانم هست بـه فساد و بدبختی دنیـا و آخرت بکشونم بـه جز بندگان مخلص خدا رو . و از این بابت خیلی خوشحالم کـه کتاب الهی قرآن رو کنار گذاشته اید. چون حتی قرائت متنش از طرف بنی آدم منو بـه وحشت مـیندازه. من از این بابت خیلی خرسندم کـه شما فقط نظرات خودتون رو مـیگید و به نظرات خداوند و کلام او توجهی ندارید و از برنامـه کامل زندگی کـه در قرآن هست غافلید. ها ها ها... دمار از روزگارتان درون مـیارم... درون ضمن شما حجت الهی و ولی خداوند درون زمان فعلی رو یـا نشناخته و یـا کم اهمـیت گرفته اید. بـه خدا قسم اگه خیلی از بلاها از شما گناهکاران دور مـیشـه بـه خاطر وجود مبارکه ایشونـه کـه خدا که تا الان گذاشته زنده بمونید و گرنـه بـه قول قرآن اکثریت مردم مستحق عقابند.

 مجیدددنمتنرذنص،ـذتنتنن : واقعا از همـه دوستان ممنونم کـه اين پيام هاي آموزنده و بعضا تلخ رو بيان د چون باعث ميشـه عده ي کثيري بـه مشکل دچار نشند ......

 درجواب: طاهره.ج : خانم طاهره.ج حرفاى شما باهم مغايرت داره!اصلا با عقل جور نيست! 1:يه باحيا و باوقار هيچ وقت تن بـه دوستى خيابانى نميده.2:شما كه هيچ وقت صورتشو نديدى چطور باهاش رفيق شدى؟3:به نظر شما يه آدم باشخصيت توخيابون بايكى دوست ميشـه وباهاش دست ميده!؟4:براى شما شعر مي نوشت؟مثل اين فيلم هنديااا؟ من احساس ميكنم شما فقط تخيلات خودتون رو نوشتين!

 طاهره . ج : من بای دوست بودم آدم محترمـی بود خیلی و باهام ازدواج کرد اما جالبه بدونید حتی نگاهش نمـی کردم و خیلی رفتارم باحیـاو درست بود حجابم هم همـینطور اما واقعا دوستش داشتم برایم شعر مـی نوشت هر وقت مـی دیدم لپ هاش دقیقا گل مـی انداخت چند باری اصرار کرد فقط نگاهش کنم اینکارو نکردم یک بار بار اولی کـه دیدمش دستهاش رو جلوم کشید و رنگش زرد شد وقتی جوابی ندید و فوری گفت مـی خواستم امتحانت کنم به منظور من اهمـیتی نداشت امتحان یـا غیر امتحان صدبار هم اینکار رو مـی کرد بهش دست نمـی دادم حتی راجع بـه ازدواج هم حرفی نمـی زدم فقط دیوانـه وار دوستش داشتم اما غرورم اجازه نمـی داد حرفی از ازدواج ب که تا خودش بـه صدا درآمد و بار اول هم گفتم حتما فکرهامو م !! البته از خجالتم بود نمـی تونستم فوری بگم آره !

 نیلوفر.ح : من متديني هستم و هرروز براي خواند نماز بـه مسجد ميرفتم هم ظهر هم شب حتي اگر خانوادم منعم نمي حتي نماز صبحم مي رفتم چون معتقد بودم خدا مراقب انسان هاي پاکه و تا وقتيي نخواد مشکلي براش پيش نمياد اما يه روز کـه داشتم از مسجد برمي گشتم يه پسر قصد داشت بـه من تجاوز کنـه کـه از دستش فرارکردم.
چند روزي نرفتم مسجد اما دلم تنگ شدو از راه ديگه اي رفتم.ولي بازم اون پسرو ديدم اين دفعه هم کارخيلي زشتي کرد کـه شرمم مياد بگم.از اون روز ديگه مسجد نرفتم و کارم شده نفرين پسره.اميدوارم هرچي پسر اينطوريه بره زيرخاک.بيرون رفتن از خونـه برام عذاب شده و مدام پشت سرمو نگاه ميکنم کهي دنبالم نباشـه.هرلحظه دلم ميريزه.بدتر از همـه نااميدي از خداست کـه هنوز جوابي براي اين اتفاق پيدا نکردم.من سعي کردم پاک باشم

جواب سوني کارت بيست : با يک بزرگتر درون ميان بگذاريد که تا با هماهنگي پليس آن فرد دستگير شود ، بي تفاوتي و غصه خوردن شما باعث ميشود ان ديگري بـه وضعيت شما و حتي بدتري دچار شوند و نـهايتا آن شخص بخاطر عادت بـه آزار زنان کارش بـه حدي برسد کـه به چوبه دار سپرده شود ، اما اکنون با يک دستگيري و تشر پليس هم ان ديگري را نجات داده ايد و هم آن جوان بدبخت و آلوده را

 رضا : به نظرمن هم ا هم پسرا هردو مقصر هستند من بااي زيادي رابطه ي دوستي سالم داشتم وتابه حال نداشتم ا چرا اينقدر راحت خودشونو درون اختيار پسرا قرار ميدن 90درصد پسرايي کـه باا دوست ميشن دنبال ن چرا ؟بابا عروسي کن بگير هرشب زنتو هم گناه نيست هم اينکه مردموبدبخت نميکني ا چرا بادوست پسرتون حرفاي ي ميزنيد ديگه تاکي؟؟؟تاکي ميخواين قبل ازدواج کنيد؟؟؟؟بابا بسه ديگه بيچاره شوهرتون کـه باکلي عشق مياد خواستگاري بعد ازدواج ميفهمـه ه باکره نيست.ا باهرکي خواستين دوست شين اما اگه فهميدين دنبال هستش باهاش بهم بزنيد حتي اگه دوست پسرت بخواد باهات ازدواج کنـه باهاش نکن بگو هروقت عروسي کرديم کنيم مواظب خودتون باشيد ا

 فکم اومد پايين!!! : من يه 12 سالم... درسته پسرا خيلي تحريک پذيرن ولي آدماي خوب هم شااااااااا يد بينشون پيدابشـه!!!!
آخه اگهي چادري باشـه تو خيابون هم جلف بازي درون نياره بعد پسره (خيلي خيلي ببخشيدها...!) بيشعور باشـه بعد ه بايد چيکار کنـه؟؟؟؟
فقط از من يه چيزي رو بشنوين ا تو مکان هاي شلوغ سعي کنين خودتون رو بـه کنار بکشين و از اون محل دور بشين چون تو محل هاي شلوغ...

 سعيد جعفريان : خدايا چه خبره اينجا... بخدا نميتونم جلوى اشكامو بگيرم..... د آخه لامسبا چطون شده شماها؟؟؟آخه يه بچه راهنمايى چرا بايد رابطه نامشروع داشته باشـه؟؟؟؟ شمارو بـه خدا قسم، بـه اون كسى كه ميپرستين قسم، يكم غيرت داشته باشين،يكم رو ناموستون تعصب داشته باشين....يكم خونتون بجوشـه واسه مردم

 يکي : من يه شوهر دارم کـه در مواقعي کـه من تنـهام زود مياد و به من ميگه دوست دارم و ميخاد کـه به من دست بزنـه من چيکار کنم بـه خاطر م صدام درون نميارم ولي اون از کارش دست نميکشـه تازه دو که تا بچه هم داره من چيکار کنم تو رو خدا کمکم کنيد کمک

جواب سوني کارت : گاهي لازم هست جواب برخي ها را محکم و قاطع داد که تا کاسه کوزه اش را جمع کنـه و برود ، رودرواسي آدم را خانـه خراب ميکند مخصوصا الان کـه بحث آخرت هم هست، بعد محکم باهاش برخورد کنيد چون اگه اون رو پيدا کرده شما باهاش شل برخورد کردين و اجازه ندين درون تنـهائي شما را گير بکشـه و هميشـه با جمع باشيد و شوخي و خنده و روي باز را هم باهاش کنار بگذاريد و با اخم باهاش برخورد کنيد ، نگذاريد زندگي خودتان و تان اسير هوسراني بشود

 شيوا : سلام دوستان من شيوا هستم 15 سالمـه من که تا 1 راهنمايي نخبگان رياضي بودم ولي از سال دوم با بسر هاي زيادي اشنا شدم و با دوتا از اونا رابطه داشتم و حالا بشيمونم ولي فقط ميخواستم بهتون بگم کـه من الگوي فاميل بودم و حالا هم هستم ولي خودم قبول ندارم وتمام حرفم اين بود کـه بگم کرم از خود است

 حامد : من مـیگم کـه همـین قد کـه پسرا بـه احتیـاج دارن ا هم دارن بعد پسرا رو مقصر ندونین

 آرين : هميشـه بـه ياد خدا باشيد واينو تو دهنتون جا بدين کـه بالاخره همگي تون ميرين سرخونـه وزندگيتون وزير يک سقف و مجاز بـه هر کاري بعد به خودتون و پاک بودنتون ايمان داشته باشين درضمن بايد بـه همـه چيز احترام بذارين بخصوص چشمانتان و قلبيتان بـه اميد پاکي پسراي عزيز هموطن...

 عقاب كوهستان : ما چه قدساده ايم، خود ها واسه كيف مد روز و هم چشمي، با پسر ها (بعضى ها بامردان متاهل) جور ميشن و باهاشون خونـه خالي ميرن بعدا ميگن بهمون تجاوز شده و ميرن درون نظام القضات شكايت ميكنند .....
ضمنا درون مورد حجاب: حالا من نميگم آفا يا خانم يه آدم يقه باز كه لباس هاش بـه بدنش چسپيده وآرايش كامل كرده يه لحضه نگاهت كنـه از نگاهش چه برداشتي ميكني

 شیطان : ها ها ها ... ای فرزندان آدم من قسم یـاد کردم کـه همـه شما رو که تا جایی کـه در توانم هست بـه فساد و بدبختی دنیـا و آخرت بکشونم بـه جز بندگان مخلص خدا رو . و از این بابت خیلی خوشحالم کـه کتاب الهی قرآن رو کنار گذاشته اید. چون حتی قرائت متنش از طرف بنی آدم منو بـه وحشت مـیندازه. من از این بابت خیلی خرسندم کـه شما فقط نظرات خودتون رو مـیگید و به نظرات خداوند و کلام او توجهی ندارید و از برنامـه کامل زندگی کـه در قرآن هست غافلید. ها ها ها... دمار از روزگارتان درون مـیارم... درون ضمن شما حجت الهی و ولی خداوند درون زمان فعلی رو یـا نشناخته و یـا کم اهمـیت گرفته اید. بـه خدا قسم اگه خیلی از بلاها از شما گناهکاران دور مـیشـه بـه خاطر وجود مبارکه ایشونـه کـه خدا که تا الان گذاشته زنده بمونید و گرنـه بـه قول قرآن اکثریت مردم مستحق عقابند.

 سعيد جعفريان : با بعضى از آدما كه راجع بـه تجاوز بحث ميكنم بهم ميگن بايد يه سرى مراكز براى ارضاى غرايز جنسى جوانـها باشـه؛ ديدم اينجا هم بعضي ها همين نظر رو دارن! خطابم بـه همچين آدمايى اينـه كه: حرف شما مثل اين ميمونـه كه مثلا بگين چون تو مناطق مختلف شـهرمون مردم غذاى فاسد ميخورن، ما بياييم تو مركز شـهر جايى رو بسازيم كه اونجا همـه با خيال راحت بيان غذاى فاسد بخورن!!!!! اونايى كه ميگن اين يه حس خداداديه و بايد ارضا بشـه بدونن كه خدا كنار اين حس بهتون فهم و شعور داده که تا اين حس رو كنترل كنين و جاى درست استفاده كنين. كسى كه نميتونـه جلوى خودشو بگيره و ميره سراغ ناموس مردم هيچ فرقى با يه حيوان نداره،چون حيوان هم هروقت اين حس بـه سرش زد ميره سراغ يه حيوان ماده! حيوان شعور نداره و بى فهمـه اما انسان كه شعور داره....

 در جواب masoud : طرز تفکر شما غلطه مـیل چیزی نیست کـه با ایجاد مراکز فساد یـا بـه قول شما محلی کـه بتونـه احساساتش رو تخلیـه کنـه بشـه اون رو کنترل کرد این مـیل مانند آب شور مـی مونـه هرچی بیشتر بخوری تشنـه تر مـیشی اگر این حرف درست بود توی کشور های غربی کـه این مراکز وجود دارن نباید هیچ تجاوزی اتفاق بیفته درون حالی کـه آمار نشون مـیده درون این کشور ها مـیزان تجاوز بسیـار بالا تر از ایرانـه بـه این نکته هم توجه کنید کـه بعضی از افرادی کـه مرتکب تجاوز شده اند متاهل بودن و به راحتی مـیتونستند این نیـاز رو برآورده کنن

 علی : ا مواظب باشین

 عشق واقعی دوای درد ماست : آموزش عشق واقعی وظیفه مسئولین و والدین
بدون تردید ما خدایی داریم
خدایی کـه خالق ما ست
عاشق عاشق شدن ماست

 این عادلانست؟ : من با اينکه کاري نکردم وقتي حرفاي شماهارو ميشنوم ميترسم و به خودم شک ميکنم خيلي جالبه اگه پسره ادکلن بزنـه ه بو کنـه ه گناه کرده و اگر ه ادکلن بزنـه پسره بو کنـه بازم ه گناه کرده همـه چيز بر ضرر هاست زايمان و...هم کـه جاي خود داره

جواب سوني کارت بيست : کجا نوشته کـه اگه ي بوي ادکلن پسري بـه مشامش رسيد گناه کرده هست ؟

اتفاقا اسلام يک دين کاملا طرفدار زنان هست و اگري واقعا متضرر و محجور مانده باشد مرد هست نـه زن ، ميپرسيد چرا ؟ ..... زيرا : 1 - مرد بايد بـه زن مـهريه بپردازد درون صورتيکه هر دو انسان هستند و به اميد يک زندگي راحت و شيرين ازدواج ميکنند و شايد بـه نظر شما برابرند ، بعد اين چه فشاري هست که بايد مرد براي يک موجود برابر با خودش تحمل کند 2 - مرد بايد بـه زن نفقه بپردازد يعني کليه هزينـه هاي عرف زندگي شامل مسکن ، لباس ، خوراک ، درمان و غيره ( کـه اين غيره بسيار گسترده و بدون انتهاست ) را بپردازد فقط بـه بهانـه آنکه زن ضعيفتر هست ! 3 - اگر زني کُشته شود نصف ديه ، نصيب مردش ميشود ولي اگر مردي کشته شود ديه کاملي بـه زنش ميرسد ، بعد دوبرابر بودن ديه مرد درون اصل درون حمايت از زن هست وگرنـه مرد بيچاره کـه در قبرستان خوابيده هست 4 - درون بحث ارث کـه ظاهرا مردان و برادران دو برابر انشان ارث ميبرند درون اصل باز هم بـه نفع زنان هست چرا ؟ چونکه کليه هزينـه هاي کفن و دفن و قبر و مراسم ترحيم و هفت چهلم و سال همـه اش بعهده پسران و افراد ذکور متوفي هست و معمولا ان و ان فقط ناراحت از دست پدرشان هستند درون صورتيکه درون همان موقع برادرانشان علاوه بر ناراحتي مرگ پدر ، عزاي آبرويشان را هم دارند کـه مبادا مجلس آبرومند برگزار نشود و علاوه بر حرص و جوش پول هنگفتي را نيز بايد هزينـه کنند درون صورتيکه ان کل ارث را درستي ميل ميکنند همچنين درون صورتيکه متوفي بدهي داشته باشد گردن پسرهاي بيچاره هست و اگر نماز و روزه هم بدهکار باشد کـه ديگر وامصيبتا و باز گردن پسران و با اولويت پسر ارشد هست و درون کل چيزي از يک ارث معمولي ( نـه خيلي ثروتمندانـه ) براي برادران باقي نمي ماند 5 - درون اسلام اگر زن نخواهد هيچ کاري انجام ندهد مجاز هست و مرد بايد برايش کلفت استخدام کند 6 - درون اسلام ميگويد اگر خواستيد هديه بـه افراد خانواده بدهيد اول بـه زنان و انتان هديه بدهيد و سپس بـه پسران 7 - اگر جنگي رخ دهد اين جهاد هست که گردن مردان مي افتد و بايد کشته و زخمي شوند و در عوض زنانشان درون خانـه و زير کولر براي مردانشان دعا ميکنند ، اين تقسيم کار منصفانـه هست مگه نـه

 masoud : واسهي کـه ش که تا حد جنون فوران کرده محلي اختصاص نميدن که تا طرف کـه تو اون لحظه باحجاب و بي حجابو محرم و اعدامو..بخاطر تعطيل شدن مخ فرقي براش نداره نزديک ترين شخص دم دستشو بيچاره نکنـه.هرشـهري همچين جايي ميخواد.وقتي جوون راهي برا تخليه احساسش نباشـه بـه کثيفترين کارا متوسل مي شـه.وقتي پسروو تو خيابون ميگيرند کارشون بـه خونـه کشيده ميشـه وقتي خونـه ناامن ميشـه قراراي خونگي يواشکي و بدون حضور والدين ميشـه و..فرقي نداره مثل دوستاي همجنستون حتما خونواده ها درون جريان دوستي قراربگيرند تعصب لعنتيو کنار بذارند تو هدايت اين نياز لازم راهنماييتون کنند.حسوکنارش نذار کنترلش کن.يه سري ديگه هم از زور عقده بيمارگونـه ساعتهامشغول تماشاي کليپو عي اند و .. بـه هر حال زندگي عادي ندارند.اينکه بگيم جيزه درمون نيست!

 00000002 : سلام.من شوخی هستم و اگر قرار هست از رفتارهای من برداشت دیگری شود حاضرم بـه طور کل رفتارم را تغییر دهم ممنون از نوشته هاتون که تا حالا بـه این قسمتش فکر نکرده بودم.

 پروانـه 7 : سلام من یک دانشجو هستم و کلاسامون مشترکه من نسبت بـه هیچکدوم از پسرای کلاسمون حسی ندارم ولی یکیشون کـه از من بزرگتره دیدنش باعث تحریکم مـیشـه خدایی من بـه پسرا نگاه نمـیکنم ولی چون چند بار اتفاقی چشم تو چشم شدیم همچین حسی پیداکردم دلم نمـیخواد ببینمش چیکار کنم؟

 ویولنیست زیر شیروانی : سوره ی نور را بخوانید و ومداومت کنید هم به منظور خودمان خوب هست هم به منظور اهل خوانواده.از قران حتما کمک گرفت.به تنـهایی نمـیتوانستم..با کمک یس...یوسف...اما اینو بگم کـه زجر کشیدما و باور کنید کـه به خود مـی پیچیدم از تنـهایی اما یـاد حرف های خدا توی ذهنم ...صبور حتما بود ...خدا پاداش نیکوکاران را هرگز ضایع نمـیگذارد.

 erfan : والا من نظری ندارم ...هیچی فقط خواستم راجع بـه ارتباط و زناشویی یـه مقاله و تحقیق بنویسم کـه سر از اینجا درون اووردم...واسه درس تنظیم جمعیت خانوار...آخه مـیدونین استادمون خیلی سخت گیره...باشـه حالا نظرمو مـیگم...به نظر من خدا انقد چیزای خوب و خوشکل و جذاب آفریده کـه دیگه غریزه جایی تو اون زیبایی ها نداره...خداییش یکم فکر کنیم...واقعا ارزششو داره کـه به خاطر لذت بردن یـه عضو از بدنمون فردای قیـامت تمام بدنمون تو آتیش بسوزه؟؟واقعا ارزش داره؟؟...خدا بهمون عقل داده...بهتره حداقل از یـه درصدش نـهایت استفاده رو ببریم...ببخشید کـه مزاحمتون شدم

 مـهرداد : ببخشيدا ولي اين حرف همش مزخرفه فقط آدم درگير ميکنـه

 یـاسمـین : ميتونين راجب بـه دوختن پرده بکارت توضيحي بدين سايتي درون اين رابطه وجود داره اگه هست خواهش ميکنم کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : گيرم کـه پرده بکارت را دوختيد با پرده حيا و شرافتي کـه پاره شده هست چه ميتوان کرد ، بهتر نيست قبل از افتادن درون دام و روابط نا مشروع و خارج از چهارچوب ازدواج بـه اين موارد فکر کرد ، هر چند کـه نصيحت يا سرزنش آب رفته را بـه جوي باز نميگرداند

 عسل 19ساله : سلام من دردانشگاه شـهرستاني کـه خانواده عمم ساکن اونجان درس ميخونم يه پسر17ساله دارم تو يک ترمي کـه خونشون بودم هرشب يواشکي مياد اتاقمواذيتم ميکنـه روزهاهم دورازچشم پدرومادرش بوسو...حتي چندبارکه عممينا خونـه نبودن خواسته اذيتم کنـه واسه همين چندباردورخونـه دنبالم کرده يکي دوبار عمم زوداومد خونـه وتونستم ازدستش فرارکنم امابيشتروقتها, بدبختي اينجاست زورم هم بهش نميرسه ولي خوشبختانـه هنوزم ولي اونم باهزارگريه والتماس,البته بااينکه اينکاراروباهام ميکنـه ولي نسبت بهم بدجور غيرتيه هميشـه گوشيمو چک ميکنـه اکثراخودش منوميبره دانشگاه ومياره حتي يه باربايه پسردعواکردسراينکه چرابه دايي من نگاه کردي درضمن روحجابم خيلي حساسه ميگه بخاطرازدواج بامنـه منم مسخرش کردم ولي درعوض کتکمم خوردم نميدونم باهاش چيکارکنم

جواب سوني کارت بيست : از آنجا کـه اين پسر دو سال از شما کوچکتر هست اکثر کارشناسان توصيه بـه ازدواج نميکنند چون عواقب آنرا ديده اند و اگر هم بخواهد بـه سن و شرايط مطلوب ازدواج برسد حدود ده سال ديگر لازم دارد فکر نميکنم رابطه شما بـه ازدواج ختم شود ، براي خير دنيا و آخرتتان بهتر اين هست که از آن خانـه برويد و روي خوش بـه او نشان ندهيد چون معلوم نيست کـه در کدام رابطه ، شما بکارت خود را از دست بدهيد و گاهي طرفين اصلا نميفهمند چگونـه اين اتفاق پيش آمد و معمولا درون چنين شرايطي اين هست که روح و جسمش اذيت ميشود و گرنـه پسرها معمولا عين خيالشان نيست و دبه ميکنند ، هموارهاني بکارتشان را از دست داده اند کـه فکر ميکنند مواظب هستند ،اني درون دريا غرق ميشوند کـه فکر ميکنند شناگران ماهري هستند و اکثرا هم هستند واني درون تصادفات جان ميبازند کـه اصلا تصور نميد درون جاده بميرند ، بـه نظر من حتي نـهايتا اگر نتوانستيد از آن محل برويد يا رابطه را قطع کنيد قيد دانشگاه را هم بزنيد سود کرده ايد

 كوله بار درد : از همتون ميخوايم واسمون دعا كنيد كه اين فكرا بـه سرمون نزنـه.توروخدا دعا كنيد التماس ميكنم دعا كنيد

 سیدرزاق : به نظر من که تا نخواهدی جرات نمـیکنـه نگاه چپ هم ه .اونـهایی هم کـه موردتجاوز قرار مـیگیرن یـا بی حجابی مـیکنندکه با زور مورد تجاوز قرار مـیگیرن یـا اینکه خودشون مـیخوان .
باتشکر

 جف ایرلند : سلام من واقعا متاسفم این حرفرو مـی اما خودتون بـه حرفهای این دوستان توجه کنید تو ایران چه خبره ؟ چیز ساده ای هستش مثل اب خوردن اما راه داره واسه تشنـه بودن یـه لیوان اب و برای ازدواج مراقب خودتون باشید دوستون دارم

 نوید : باورتون نميشـه من پسري هستم کـه ازديدن هيچ ي بـه اندازه همکلاسيم کـه ي باحجاب و سر بـه زيره هوسي نميشم باور کنيد از ديدن بدحجابهاي کلاس اينطوري هوسي نميشم نميدونم چرا اينطوريم شايد بخاطر علاقه اي کـه بهش دارم يا شايد هم بخاطر اينـه کـه هر وقت ميبينمش اندام زيباشو از زير چادر تصور ميکنم, تو کلاس همـه هواسم بـه اونـه, يه بار با هزار مصيبت شمارشو گير اوردم وبهش اس ام اسهاي ي فرستادم واسه مدتي احساس کردم حالم بهتره اما بعدش بدتر شد بخدا پشيمونم ازاينکه اون طفلي رو اينقدر اذيت ميکنم دلم ميخواد اين عادت بد رو ترک کنم امانميتونم امکان ازدواج بااون روهم ندارم چون ازخانواده پولداريه فکرنکنم اونو بهم بدن خواهش ميکنم يه راهي جلوي پام بذارين

جواب سوني کارت بيست : سعي کنيد با اون و در کلاس متشخص رفتار کنيد که تا دلش بسوي شما معطوف شود چون خانمـها واقعا از پسرهاي با قيافه و رفتارهاي جلف متنفرند ابتدا بصورت غير مستقيم بـه او محبت کنيد و ارام آرام حرفتان را بـه او بزنيد ، دقت کنيد کـه کشتي عشق ماهها طول ميکشد که تا به ساحل برسد و اگر هم نـه شنيديد خيلي خرد نشويد و با احترام معذرت خواهي کنيد و اين باز ميتونـه نظرش را نسبت بـه شما مثبت تر کنـه و باز چند ماه بعد حرفتون را تکرار کنيد و اگر ديديد قسمتتان نيست با قسمت نجنگيد و روح و روان خودتان و او را آزار ندهيد چون عشق نـه زوري هست نـه خريدني ، ضمنا متشخص بودن با خشک و عصا قورت داده بودن متفاوت هست ، متشخص مودب اجتماعي و خوش برخورد

 گمنام آشنا : فقط بايد بـه خدا توکل کرد وهيچ وقت فراموش نکنيم
الم يعلم بان الله يري مگر نمي داني کـه خدا هميشـه ناظر ماست
پس بدانيم عالم محضر خداست درون محضر خدا گناه نکنيم

 شـهره خانی : من 16سالمـه و با مردي کـه دوستش داشتم دوست شدم اون زن و يه بچه داره بعد از اينکه بـه من تجاوز کرد بـه من ميگه دامادمون از رابطه من و تو خبر داره و ميخواد بره بـه بابات بگه هر چي اصرارش ميکنم ميگه که تا حالا جلوي دهنشو گرفته دامادشون ميگه يا با من دوست شو يا ميرم بـه همـه ميگم کمکم کنيد نميخوام شکايت کنم و بهي بگم چون خودم خواستم ميخوام خودمو بکشم کمک کمک

جواب سوني کارت بيست : اکثر اوقات بهترين دفاع حمله هست ، شما هم تهديدش کنيد کـه اگه اين بازي و رابطه را تمام نکنـه شما هم بـه همسرش ميگوئيد که تا زندگي اش از هم بپاشـه هم براش پرونده قضائي درست ميکنيد و حتي حاضريد خودتون مجازات شويد و صد ضربه شلاق بخوريد ( چون مجرد هستيد ) ولي اون را سنگسار ميکنند چون با آنکه همسر دائمي درون دسترس داشته باز هم زنا کرده هست ، اينطوري حتما حساب کار دستش مي آيد و اين بازي شيطاني را تمام ميکند ، از فکر مرگ و کشتن هم بيائيد بيرون و به خدا توکل کنيد و نذر کنيد اگه اين مشکلتون حل شد ديگه هيچ وقت دنبال زنا و دوست پسر نرويد و توبه واقعي کنيد و بدانيد اگر توبه کرده و تقوي الهي پيشـه کنيد خدا همواره درون تمام زندگي و مشکلات از راههائي کـه انتظارش را نداريد براي شما راه فرج و گشايش باز ميکند و اين قول و وعده خداوند هست و خدا بد قول نيست

 سحر : سلام من سحرهستم 22ساله يه پسر دارم کـه يک سالي از من کوچکتره چندسالي ميشـه کـه متوجه شدم طرز نگاهش رفتارش نسبت بـه من عوض شده حتي چند بار يواشکي بهم گفت دوستم داره و ميخوادم اما من اهميت ندادم که تا اينکه سال پيش اومد خواستگاري اصلا باورم نميشد حتي خانواده هامونم انگارازخداشون بود بعدکلي اصرار خودش و م قبول کردم تو اين يک سال کلي اذيتم کرد حتي يک بار باردار شدم اون ميخواست نگه داريم ولي من نذاشتم حتي نذاشتمي چيزي بفهمـه حالا احساس ميکنم تنفرم ازش بيشتر شده راستش اصلا خجالت ميکشم پيشش بشينم يا باهاش بيرون برم چون ظاهرش ازمن کوچکتر نشون ميده و اين عذابم ميده حالا نـه ميتونم باهاش ادامـه بدم و نـه ازش جداشم يعني اصلا طلاقم نميده نميدونم چيکارکنم ممنون ميشم اگه راهنماييم کنيد

جواب سوني کارت بيست : دو نصيحت بـه شما و همـه جوانان دم بخت ميکنم : اول اينکه که تا وقتي ازدواج نکرديد خوب چشمـهاتون را باز کنيد ببينيد با کي دارين ازدواج ميکنين ولي وقتي ازدواج کرديد ديگه چشمتون را ببنديد و مقايسه نکنيد و نگين اين چرا اينطوري چرا اونطوري ، پيش خودتون نگين همسر دوستم بهتره ، خوشگل تره ، فهميده تره و .... همينـه کـه هست بايد باهاش کنار بيائيد ، بايد قبل از ازدواج بـه اين موضوعات فکر ميکرديد و الان بايد ازش بگذريد و بهش توجه نکنيد و گرنـه وسوسه شيطان خردتان ميکند
دومين نصيحت اينکه زندگي ده بخش هست يک بخشش عشق و نـه بخش آن گذشت هست ، اگر گذشت نداشته باشيد و مرتب بخواهيد خودتان را اثبات کنيد و تو سر طرف مقابل و حتي تو سر احساسات خودتون بزنيد از زندگي خوش دنيا فقط تلخي و جنجالش نصيبتون ميشـه بعد شيطان را لعنت کنيد و با عشق و گذشت بـه زندگيتون بچسبيد آنـهم دو دستي کـه شيطان از هيچ چيز بـه اندازه نگاه محبت آميز زن و شوهر خشمگين نميشـه و از چيزي بـه اندازه دعوا و نفرت زن و شوهر خوشحال نميشـه

 رها : سلام من توسط یـه خواستگارم کـه معتاد بود و کار و تحصیلات هم نداشت مورد تجاوز قرار گرفتم بـه کلانتری رفتم ولی اینقدر بین ما اختلاف بود کـه بهم پیشنـهاد شکایت

 بدبخت : سلام من يه موجود بدبختم کـه دحتر روستايي زرنگ از دوستي من سو استفاده کرد چندين دفه با وسوسه من م شد حتي چند دفه دعوتم کرد خونشون و بلاخره اتفاقه شومـه زندگيم افتاد و يشو برداشتم اون کـه خيالش از بابت من راحته کـه مجبورم باهاش ازدواج کنم بلاخره بـه مقصودش ميرسه اما منـه بدبخت چکنم باوجوديکه يبار رفتم خاستگاريش نزاشتم خانوادم چيزي بفهمن خانوادم فکر من ديونـه شدم کـه رفتم خاستگاري همچين ي بقران مرگ و به ازدواج با ي کـه بزور سيکلشو گرفته و اصلا خوشکل نيست ترجيح ميدم چکار کنم خداياي هست نجاتم بده ترو خدا راهي جلوم بزار

 جواب سونی کارت بیست : تو قرآن اول بـه مرد گفته نگاهتونو حفظ کنید و دامنتون رو از گناه پاک نگه دارید!حرف خدارو هم جابجا مـیکنید؟حجاب خوبه واسه اما وقتی مردهای جامعه ای چشم و دلشون هرز شده دیگه حجابم جواب نمـیده!نمـیدونم چرا نسل انقلاب از کافه کاباره و...دراومد و ناموس دار شد اما نسل ما کـه تو پستو چپوندیمشون هرروز بدتر مـیشـه!خدا کـه قربونش برم دیگه شده فقط یـه اسم!هیچنمـیبیندش.همـه شعار مـیدن و مـیگن خانوم حجاب..نظران بالا رو بخونید مـیبینید کـه ای چادریم مورد آزار بودن.داستان حضرت یوسف نشون داد کـه اگه مرد نخواد هیچ اتفاقی نمـیفته!اما ما فقط دوتا زن داشتنش رو دیدیم نـه پاکدامنیش رو.مگه مرد نبود؟هوس نداشت؟پدرای ما مگه مرد نبودن؟هوس نداشتن کـه زنای و تو کافه کاباره مـیدیدن و بازم پاکدامن؟مشکل حجاب نیس مشکل جای دیگه س!

 علیرضا : سلام من يه پسر22ساله اهل تسنن هستم مدتي هست کـه با يه چادري 19ساله شيعه دوست شدم البته بعد کلي سماجت, 3 بار تونستم برم شـهرشون و ببينمش فوق العاده زيبا و جذابيه بعد مدتي فهميدم کـه به حد مرگ دوستش دارم و مي خوامش اما اون بـه خاطر تفاوت مذهبمون قبول نميکنـه بامن ازدواج کنـه البته اونم منو خيلي دوست داره اما ميترسه خانوادش قبول نکنن يه بارسرهمين قضيه بحثمون شد زد بـه سرم راه افتادم طرف شـهرشون با اين فکر کـه اگه بکارتشو ازش بگيرم ديگه حتما قبول ميکنـه باهام ازدواج کنـه تو مسير همش باخودم کلنجار ميرفتم گاهي اوقات منصرف ميشدم گاهي هم مصمم بـه اين کار اما وقتش کـه رسيد نجابتشو کـه ديدم دلم نيومد اذيتش کنم باور کنيد حتي از يه روحاني هم سر تفاوت مذهبمون کمک گرفتم اما جواب بدرد بخوري نداد حالا من چطور ميتونم دلشو بدست بيارم راهنماييم کنيد

جواب سوني کارت بيست : اگر درون مورد مذهب شيعه بواسطه يک استاد فهيم و ارزشمند تحقيق کنيد آنقدر مجذوب حقانيت آن خواهيد شد کـه تاسف خواهيد خورد چرا زودتر درون پي کشف حقيقت آن نبوده ايد و فقط بـه تصورات مذهبي نزديکان بسنده کرده بوديد ، با اين کار هم انشاالله راه صحيح تري براي آخرت خود پيدا خواهيد کرد و هم بـه مراد دل دنياي خود ميرسيد و اين همان فيض دنيا و آخرت هست که رو بـه شما کرده هست اگر قدر بدانيد ، از فکر تجاوز و نا مردي هم بيرون بيائيد کـه فيض دنيا و آخرتتان بـه نکبت و عذاب دنيا و آخرت تبديل ميشود

 گ5554 : چگونـه مي توانم کـه هميشـه با خدا و از کارهاي ي جلوگيري کنم؟

جواب سوني کارت بيست : با مسجد و اهل مسجد رفت و آمد کنيد و انس بگيريد و مراقب باشيد اگر بدي يا اشتباهي از اهل مسجدي ديديد از خدا و مسجد نبريد و آنرا بـه حساب آن شخص بگذاريد نـه مسجد نـه اسلام و نـه همـه اهالي مسجد

 سارینا : من یـه چادریم همـیشـه تو دانشگاه و محل کارم ساده اومدم و ساده رفتم اما تو محل کارم بهم تجاوز ازش شکایت کردم گفت خودش منو مجبور کرده
حجاب عامل بازدارنده به منظور تجاوز نیست
حتی تو خیـابون هم بارها مردها و پسرهای کثیفی دست مالیم این درون مورده دوستای دیگم هم صدق مـی کنـه
کدوم یـه کـه تا حالا تو خیـابون مالیده نشده؟؟؟؟؟

 مـهسا ترک : سلام من ي هستم16ساله کـه يک بار دوست پسرم منو بـه اجبار مورد تجاوز قرار داد البته خودش ميگفت مي خواد باهام ازدواج کنـه و خوشبختانـه سرحرفش هم موند و واسه خواستگاري اومد اما خوانواده ام قبول ند چون بيکار بود منم موندم هاج و واج اونم قسم خورد هر جور شده منو با خودش ميبره بعد مدتي اومد و جلوي چشم همسايه ها منو بـه زور سوار ماشين کرد و برد توي دو روزي کـه پيشش بودم که تا خوانواده هامون بـه توافق برسند بازم اذيتم کرد اما بازخونوادم منو ازش گرفتند اونا مي خوان کـه با پسرخالم ازدواج کنم اما اونا نميدونند کـه من نيستم حالا ميگيد من چيکار کنم

جواب سوني کارت بيست : من برداشتم از حرفهاي شما اين هست که آنفرد بخاطر رفتارهاي نـه چندان نرمالش نميتواند همسر خيلي مناسبي باشد و بيشتر احساساتي عمل کرده هست تا معقولانـه و احتمالا بعد از ازدواج هم با يک مشاجره و بحران روحي بـه اين نتيجه ميرسد کـه بايد شما را از زندگي اش بيرون کند ، البته توصيه اکيد ميکنم با يک مشاور مجرب م کنيد و حرفهاي بنده را نيز درون حد همصحبتي قلمداد کنيد نـه حرف کارشناسانـه و حدسم اين هست که مشاور بـه شما پيشنـهاد کند کـه اين موضوع ازاله بکارت انـه را با خانواده مطرح کند ، البته اگر مشاور اينکار را د بهتر از اين هست که خودتان عنوان کنيد

 بد نام : من مدتي قبل با ي معمولي از يه محله دور افتاده دوست شدم خيلي از دوستيمون نگذشته بود کـه رابطمون بـه جاهاي باريک کشيد تو يکي از رابطه هام متوجه شدم بکارت رو برداشتم اما خودش متوجه نشد راستش بخاطر عذاب وجدانم رفتم خاستگاريش اما خونوادم کـه از همـه چيز بي خبرن بشدت اختلاف طبقاتيمونو همينطور ظاهر سادشونو بهونـه بخدا قسم درمونده ام کمکم کنين نميخام شونـه خالي کنم اما هم از نظر زيبايش و فرهنگ خونوادم قبولش نميکنن من ازدواج با اونو تنبيه خداوند واسه خودم ميدونم شما بگين چه کنم ؟

جواب سوني کارت بيست : بهتر هست با يک مشاور م کنيد ، اما راهي کـه بنظر من ميرسد اين هست که مشکل را با همـه سختي اش با خانواده خودتان مطرح کنيد و اگر آنـها راضي بـه ازدواج دائم نشدند يک ازدواج صوري ترتيب دهيد يعني اينکه با هماهنگ کنيد کـه اين ازدواج واقعي و دائمي نيست و فقط براي اين هست که آبرو ريزي نشود و شما بـه خواستگاري رفته يک مدت صيغه محرميت بخوانيد کـه بتوانيد با اخلاق هم آشنا شويد و اگر نـهايتا خانواده شما پسند ند بـه بهانـه عدم تفاهم از هم جدا شويد و اينطوري ميتواند بهانـه داشته باشد کـه در زمان محرميت موقت شما رابطه داشته هست و از بين رفتن بکارت او بر اثر رابطه نامشروع نبوده و آبروي او از اين لحاظ حفظ شود ، البته هر دو طرف مراقب وابستگي هاي عاطفي باشيد کـه مشکل دو چندان نشود

 زخم خورده : سه ماه هست کـه مورد تجاوز قرار گرفتم هيچ شاهدي ندارم ايا با گذشت سه ماه ميتونم ثابت کنم کار اون مرد بوده

 بد شانس : سايتي هست کـه بتونـه درون رابطه با جرائم کمکم کنـه ؟

 اروین : ممنون از مطالبتون

 غریب : من 17سالمـه موردتجاوز ي پسر20ساله قرارگرفتم ازشم شکايت کردم امانميدونم چه جوري بايدثابت کنم اخه يک ماه ازاون ماجراي ميگذره. ميشـه بگيدچه جوري بايدثابت کنم مرسي.

جواب سوني کارت بيست : با مشاوران نيروي انتظامي و حتما با يک وکيل مجرب م کنيد ، بدون آگاهي جلو نرويد

 ستاره کوچولو : نظرهمـه قابل قبول امابعضي اوقات اگه عشق باشـه همـه ي افکاروتمايلات جنسي بـه يک حس زيباي دوست داشتن تبديل ميشـه من يه چادري هستم و22سالمـه تاحالا باهيچ پسري دوست نبودم تااينکه يک سال پيش بايک پسرازاهل بندرترکمن دوست شدم توي اين يک سال نشدحرف بدبه هم بزنيم پسره باادبيه من خودم هم تعريف نباشـه خوبي هستم ماحالا همديگرو خيلي دوست داريم اماخونواده هامون باازدواج ما مخالفن چون بنظراونا ماخيلي تفاوت داريم امااين وسط دل ماچي ميشـه ميدونم الان حال اون بدتراز منـه خواهش ميکنم کمکم کنيد

جواب سوني کارت بيست : عشق براي زندگي لازم هست ولي کافي نيست ، انسان بعد از طي دوران خوش نامزدي با درگير شدن درون واقعيات سخت زندگي که تا حدودي عشق را فراموش ميکند و واقعيتها جاي آنرا ميگيرد و اگر کشتي زندگي شما با لنگرهاي ديگري محکم شده باشد ميتوانيد کشتي زندگي را درون طوفان لحظات سخت فکري و رواني بـه سلامت حفظ کنيد وگرنـه لنگر عشق بـه تنـهائي قادر بـه تحمل وزن سنگين واقعيات زندگي روزمره نيست و همان لنگر عشق نيز کنده ميشود ، بعد به حرف بزرگترها گوش کنيد و از افراد معقول نظرخواهي کنيد و به نامزد خود نمره بدهيد مثلا قيافه ايده آل من 10 نمره ، تحصيلات 5 نمره ، فهم و شعور 10 نمره ، خانواده 15 نمره ، امکانات مالي 15 نمره ، همساني اعتقادات مذهبي 10 نمره ، عشق متقابل 10 نمره ، آداب اجتماعي و شخصي 10 نمره ، خلق و خوي مـهربانانـه شرافتمند و با گذشت 15نمره
ببينيد آيا طرفتان ميتواند حداقل 70 از 100 بگيرد ، امتياز کاذب هم ندهيد واقع بين باشيد که تا بتوانيد 50 - 60 سال با خوشي با او زندگي کنيد
همچنين سعي کنيد با رضايت خانواده ازدواج کنيد و با ملاطفت و ترفندهاي زيرکانـه زنانـه نظر آنان را جلب کنيد ، يک بدون پشتوانـه خانواده زندگي چندان آسوده و لذت بخشي نخواهد داشت

 حسین امـینی : سلام.خسته نباشید مطالب فرزندان عزیزم را خواندم نظرات آنـهامتفاوت بوداما ماخدا رافراموش کرده ایم واصالت مسلمان بودنمان وایرانی بودنمان رااز یـادبرده ایم بکجا مـیخوهیم برسیم عزبزان لحظه ای بیـاندیشیدوخدارا ناظر براحوالتان بدانید.آن وآن پسر چه گناهی کرده اند.عزیزان مواظب خودتان باشید بـه هیچاعتمادنکنید.توکل بخداوندو حمایت پدرومادر.

 سرباز وطن : سلام.نميدونم چرا اينجوري هستم.دلم نمي خواهد ولي بيشتر روزها ميرم سراغ عوفيلم .اين درون حالي هست کـه من عاشق امام حسينم.الان هم کـه دارم مينويسم، دقيقاً 5 دقيقه پيش داشتم عنگاه ميکردم.بعداز اينکه زدم، مثل هميشـه ناراحتم.آخه چه کار کنم؟ من الان سه ساله کـه اينجوري شدم.قبلا از اين بچه مثبت هاي درجه1 بودم.
جدي ميگم بـه فکر من هم باشيد.وقتي نماز ميخونيد، دعا ميکنيد من رو هم بـه عنوان يک جوان گناه کار کـه هرچقدر دعا ميکنـه، نماز ميخونـه، گره کارش باز نميشـه و بازهم سراغ گناه ميره.
شما را بـه خاطر خدا دعايم کنيد.من حتي قسم خورده بودم کـه تا آخر ماه صفر اين کارهارا نکنم ولي...
از تمام شما دوستان، چه پسرهاي عزيز و چه خانم هاي با حجاب و مورد لطف بانوي دو عالم حضرت فاطمـه الزهرا خواهش ميکنم من را دعا

جواب سوني کارت بيست : سعي کنيد تمام عکسها و فيلمـهاي خودتون را بين ببريد که تا دسترسي تون بـه آنـها کم بشـه و حتي الامکان سعي کنيد از جمع دور نشويد چون شيطان و تنـهائي رفاقت زيادي با هم دارند و براي خودتون يک جريمـه قرار بدين مثلا اگر من اينکار را کردم هشت رکعت نماز قضا ميخونم ، اينکار هم باعث ميشـه نماز هاي فوت شده تون جبران بشـه همـه خود نماز ذاتا شيطان را از آدم دور ميکنـه ، البته نـه نماز از روي اجبار و رفع تکليف بلکه نمازي کـه حس کنيد واقعا داريد خدا را پرستش ميکنيد چون واقعا تنـهاي هست که لايق حمد و سبحان الله هست ، شيطان بيشتر از لحاظ فکري انسان را وسوسه ميکنـه و گرنـه دست شما را نميگيره زوري ببره سمت گناه بلکه اون خود شما هستيد کـه محيط را آماده گناهتون ميکنيد ، اگر امکان ازدواج دائم داريد سعي کنيد شرايط آنرا آماده کنيد و گرنـه ازدواج موقت ميتواند راه حل خوبي باشد بشرط آنکه از اين شاخه بـه آن شاخه نپريد و خودتان را هوسباز نکنيد فقط درون حد رفع نياز طبيعي و مشر وع آنـهم حتي الامکان با يک نفر نـه گزينـه هاي متعدد

 حالم بهم ميخوره : حالم از مطالب اين صفحه سايت بهم ميخوره. مخصوصا از اين: فکر نکنيد با اجازه رابطه جنسي ميتوانيد عشق مردي را بخريد و آن را همسر آينده خود کنيد ، معمولا مردان دوست خود را کـه با آن رابطه جنسي داشته اند رها کرده و با دوست ديگران ازدواج ميکنند !!

 Ayna : همـه ا رو مقسر مـیدونن و وقتی نوبت بـه پسرا مـیرسه مـیگن پسرا طبیعتا هوس بازن ولی مگه ا هوس ندارن؟! پسرا مـیگن ا با بی حجابی باعث تحریک ما مـیشن اما خودشون با اون شلوارای تنگ لباسایی کـه تکمـه هاش که تا وسط بازه باعث تجریک ا نمـیشن؟! ا بـه کلمات تحریک آمـیز و لمس حساسن امای نمـیگه چرا پسرا هی بـه ا تیکه مـیندازن و...؟!!!

 مـهدیـه : من یـه م و مـیگم این ها هستند کـه با بدحجابیشون زمـینـه تحریک پسرهارو فراهم مـیکنند.
پس خانم ها حجاب خودتونو درست کنید.وگرنـه قبل از پسرها شماگناهکار محسوب مـیشید.اون موقع هست کـه جلوی خدا جز شرمندگی و سرافکندگی جوابی به منظور گفتن ندارید.
برای خودتون ارزش قائل بشید...

 جواد اصفهانی : سلام. بـه نظر من هری خودشو درست کنـه الکی هم از این حرفهای بیـهوده نزنید چون همتون دارین همدیگه را مقصر مـیدونین

 ااااا : فقط دم .... گرم

 <<دراکولا>> : سلام.
ميشـه واسه خانومـها بگين اصلا حجاب يعني چي؟
راستي از سايتتون ناراحتم کـه به سوالات قبليم جواب ندادين.

جواب سوني کارت بيست : حجاب درون يک کلمـه يعني قفل يعنيصندوق ، ميدوني کي از قفل و صندوق بدش مياد ؟ فقط دزد بدش مياد و گرنـه صاحب مال کـه بخاطر قفل و مواظبت از مالش ناراحت نميشـه ، حجاب درون اصل محدوديت براي مرد هست تا هر کاري کـه دلش ميخواهد با ناموس زن انجام ندهد و اگه زني عاقل باشـه ناموسش را حراج چشم آدمـهاي هرزه نميکنـه

 مـهران : فداتون شم مـیدونین نماز خوندن خیلی ادمو از این کارا دور مـیکنـه امتحانش ضرر نداره

 فرشته قلی زاده : در سال 1390 بـه من تجاوز شد الان من نيستم بلکه من يک زن بيوه هستم من 16 ساله هستم

 اصلاح شده : انسان با تمام غرايز آفريده شده هم براي مرد و هم براي زن اين احساسات وجود داره. اما اگر خودمان را كمتر درون معرض تحريك شدن قرار دهيم دفعاتي كه تحريك مي‌شيم كمتر خواهد شد. درون ضمن ازدواج مـهمترين راه جلوگيري از فساد است.

 <<دراکولا>> : دوباره سلام.
ممنون از اينکه بـه سوالهام جواب دادين.اما اين درسته کـه يک رضايت داشته و با پسر رابطه برقرار کرده و بعدم ثابت شده کـه با رضايت اين کارو کرده،اونوقت مجازاتش با پسر يکيه؟
خوبه کـه 90% نظرهايي کـه توي سايتتون زدين چه چه پسر،نظرشون اينـه کـه الان ا بيشتر باعث اين روابط و مشکلات توي جامعه ميشن.
من با نظر محمد کـه در مورد حجاب نوشته موافقم. من خودم بـه عنوان يک مرد که تا اندام ي ي رو نبينم تحريک نميشم .اما متاسفانـه الان ا چادر کـه نميپوشن هيچ،لباسايي ميپوشن کـه تمام اندامشون کاملا مشخصه کـه اگه نپوشن و بيان بيرون سنگينترن. تورو خدا يک فکري کنين کـه فرهنگ حجاب بـه معناي درست تو جامعه رواج پيدا کنـه.
ممنون منتظر جوابهي منطقي و خوبتون هستم.
فعلا باي باي

 حاج رضا رمضانی : ای بابا درون سایت هنرمندان این ها انقدر حرف های عاشفانـه بـه هنرمندان مرد مـی زند بـه اینکه خیلی اط مطالب هم مبشود ها همـیشـه دنبال بچه خوشگل و بی سرپا هستند و وقتی مورد تجاورز و یـا سو استفاده قرار گرفته حساب کار مـی اید دستتان چرا یک بـه بک هنرمند این همـه ابزار علاقه کذب مـی کنند حرف های خیلی زشت اکثر موقت ها ایراد از ها خانم هست یک بیشتر دنبال ادم های بی سر پا هستند نـه دنبال یک مرد و انسان انـها همـه چیز را درون چهره و خوش تیپ بودن مـی دانند مکه اخر ان یـا ازداوج بـه طلاق و یـا تجاورز و یـا سو استفاد ه و یک عمر بدبختی به منظور شما ها با این افکار ناراحت هستم شما ها خیلی انسان ها بدبختی هستنی باور کننی چون خودتان مـی خواهی این سرنوشت را ..........

 حسی : خانومـها همـه جاشون انگيزه بـه ما چي ....

 <<دراکولا>> : سلام.
الان کـه کار از کار گذشته ميخواين درموردش نظر خواهي کنين؟حالا کـه از بچه شش ساله که تا آدم صد ساله همـه معلم اين کارا شدن؟
يه سوال دارم:اگه ي با پسري دوست بشـه و بعد از مدتي باهم داشته باشند،در صورتي کـه با رضايت کرده باشـه ، بعد از مدتي دوستيشونو بهم بزنن ، بره و ادعاي تجاوز ه چي ميشـه؟
يه سوال ديگه:به از عقب هم تجاوز ميگن يا فقط از جلو؟
يه نظر هم دارم : يه خورده سعي کنين توي جامعه بيشتر مراقب ا باشين،مقصر 99% بي بند و باريها ا هستند.
اميد وارم بـه سوالهام جواب بدين.
باتشکر.

جواب سوني کارت بيست : ادعاي تجاوز بايد اثبات بشـه و اگر پسر بتواند ثابت کند کـه خودش با رضايت اينکار را کرده صد ضربه شلاق نصيب ميشـه و البته پسر هم از صد ضربه شلاق بي نصيب نميمونـه بـه اتهام رابطه نامشروع ، و اگر هم همسردار باشـه درون حاليکه همسر دائمي سالمي کـه در دسترسش بوده و ميتوانسته با او رابطه داشته باشد اما بـه خطا برود کـه اعدام ميشـه

بستگي دارد کـه پزشکي قانوني يا قرائن ديگر ثابت کنند کـه چقدر صورت گرفته هست و آيا با رضايت بوده يا بـه اکراه و اجبار و تجاوز ميتواند از شلاق و زندان که تا اعدام را شامل شود

 صبا : من كه از همـه بدبخت ترم 6 سالم كه بود پسردايي ام لهم تجاوز كرد من هم الان كه 13 سالمـه فهميدم باكره نيستم .چه خاكي توي سرم بكنم؟

 الهه : سلام. واقعا درسته کـه پسرا زود تحريک ميشن. چون من يکبار با دوست پسرم قرار داشتم.البته حواسم هست چون فقط کنار ساحل ک همـه هستن و جاي خلوتي نيس قرار ميزاريم. داشتم ميگفتم.يبار تو چشاش چند ثانيه يکسره خيره شدم. خودش گفت کـه با نگاهم داره تحريک ميشـه. بعد معلوم ميشـه کـه بايد ما ا بيشتر مواظب حرکاتمون باشيم. منم ديگه تو چشاش زل نمي

جواب سوني کارت بيست : فقط بدونيد همين کـه باهاش قرار ميگذاريد اتوماتيک تحريک شده هست و نياز بـه زل زدن شما ندارد چون اگه تحريک نميشد اصلا محلتون نميگذاشت ، بعد خانمـها مراقب باشيد شيطان و بي آبروئي از آنچه فکر ميکنيد بـه شما نزديکتر است

 زهرا : هر روز سوره ي ياسين بخونين و به خدا توکل کنين و خودتون رو درون شرايط تحريک آميز قرار ندين چون عدم ورود از چنين محيط هايي راحتتر از خروج اون هاست.موقع نگاه بـه جنس مخالف بـه جاي نگاه مستقيم بـه چشاش از نگاه غير مستقيم مثل نگاه بـه ساير اعضاي چهره استفاده کنين.
مطمئن باشيد اگر غريزه خودتون رو کنترل کنين خداوند خودش بهترين رو هم درون دنيا و هم درون آخرت نصيبتون خواهد کرد.و آخر چنين صبري خيلي نيکوست بـه ياد حضرت يوسف

 احسان شیـاسی : ها انگیز هستند

 کریم : راه جلوگیری از بی بند وباری فقط ازدواجه و متدین بودن

 سمـیرا : سلام. ای بابا.چرادنبال مقصرمـیگردید؟ایناهمـه تومجردی رخ مـیده .من نفرمـیشناسم کـه ازدواج کرده ولی ازتمام این مسایل ی حتی باهمسرخودش دوره.کدوم مردهارو باورکنیم؟این کـه عذابه اون ک عذابه!!!!!

 سعيد 70 : سلام من يه پسر 21 سالم.اما با اينکه ي پسرم فقط ميتونم بگم مرده شور پسرايي رو ببرن کـه باعث شدن من وقتي دارم واسه يه نفر خودمو تيکه تيکه ميکنمو اصلا حس يم بهش ندارم کاراي همين ا باعث ميشـه اون هيچوقت طرف من نيادو بهم اعتماد نکنـه.چاکر همتون... فقط بازم بـه خانوما توصيه ميکنم مثل عشق من سادگيتونو کنار بذارين......تنکيو

 neda : اصلا با بي بند باري و بد حجابي موافق نيستم چون خودم يك آزاد و راحتي هستم خدارو شكر که تا بحال هم مورد تجاوز قرار نگرفتم که تا خود نخواد پسر هيچ كاري انجام بد بعد ا خودشون بايد مراقب خودشون باشند

 ادريس : من اعتقاد دارم که تا سرو گوشش نجنب براش هيچ اتفاقي نمي افت

 فائزه : سلام مطالب جالب بود بـه نظر من و پسر نداره و اگه خودش نخواد پسر کاري نميتونـه ه يا اينکه بعضي اي دانشجو سوار ماشيناي شخصي ميشن ميگن ما نميخواستيم ولي اگه اين سوار ماشين شخصي نميشد اين اتفاق براش پيش نميومد بعد بايد فکر اينارو کرد من خودم شبها امکان نداره باشخصي بيام خونـه. يا اينکه ه با دوست پسرش پا ميشـه ميره خونـه ميگه تجاوز کرد . يکي ازدوستاي من 3 روز پيش بهم زنگيد گفت بيا بريم با دوست پسرم و دوستش باغ منم نرفتم ولي اون رفته بود بـه خدا اگه دروغ بگم شبش بهم اس ام اس داد کـه مياي بريم آزمايش سلامت بديم ولي بهم نگفت کـه کاري يا نـه شصتم خبر داد يه با يه 2تا پسر تنـها مگه ميشـه کاري نکنن. اره پسرا بدن نامردن ولي باورکنيد اگه شما ا زرنگ باشيد و کم عقلي نکنيد هيچ کدومشون نميتونن از اين کارا کنن

 مریم : من الان13 سالمـه ولی وقتی کلاس سوم ابتدایی بودم مورد تجاوز قرار گرفتم خودم بخدا نمـیخواستم الان چندین سال از ائن موضوع مـیگذره بد تر اینکه همسایـه مونـه

 بهناز : به نظر منم خوبه با حجاب بودن و اينکه با هرکسي ادم دوس نشـه ولي وقتي اين اتفاق برا افتاد .....

 الي : خدا لعنت کنـه زنـهاي بي بندو بار-من زندگيم واسه همين نابود شد مردها که تا چشمشون بـه يکي ديگه ميوفته همي چي رو فراموش ميکنن

 م گ : چه خبره اينج واااااي

 محمد : خانمـهاي محترم ما آقايون فطرتا مجذوب خانمـهاي و نيمـه ميشيم بعد اگه ميگيم با حجاب باشين همينطوري يه چيزي نميگيم نظرات آقايون رو بخونين چرا از خودتون نميپرسين کـه چرا اکثر آقايون حرفشون مسئله حجابه اونم حجاب برتري مثل چادر

 bahar : از نظرات شما ممنونم واینکه داداشای گلم مـیدونم مامقصریم اماشماهم یـه کم اقاباشید

 اکبرم : هم تقصیر هست هم پسرا . ای مست پسرا رو تحریک مـی کنن پسرام با ای مظلوم مـی کنن .

 پشيمان : فقط بـه آدمايي کـه مذکر هستند اعتماد نکنيد همين

 صابر : بنام خدا
سلام
پيغمبر اسلام هزار و اندى سال پيش راه حلشو ارائه کرد اما هيچ بـه اون توجه نکرد بافت فکرى و رفتارى جامعه هم بهمين شکله.
مضمونـهائى کـه بيادم مياد اينان:
جوان نبايد عذب بمونـه
کنج خانـه امن ترين جا براى زنـه
زنان مثل عورتند هر وقت از خانـه بيرون بيان مثل اينـه کـه عورت آشکار شده
حتى گفته شده سوره يوسف رو بزنان ياد ندين ندونن زنى با او شرائط هم بوده
و خيلى چيزاى ديگه. خوب درون جامعه کدومشون رعايت ميشـه؟

 ابی جون : یـه روزخوب مـیاد!!!

 ناشناس : واقعا جای تاسف داره کـه بعضی از اقایون دنبال این کاریـا مـیرن چن نفرو بدبخت مـیکنن حالا طلب کارم مـیشن خدا بـه همـه عقل بده

 عادل : بيش ترين مشكل بـه وجود اومدن اين موضوع بخاطر رابطه هاي دوستيه كه از نظر همـه ساده!
اما مـهم!؟

 رویـا : به نظر من هم پسرا و هم ا حتما از لباسای مناسب استفاده کنند و رفتاراشون تحریک کننده نباشـه .ممنون مطالب جالب بود.دعا مـیکنم خدا خودش حتما مارو از شر این حیوونای انسان نما حفظ کنـه.

 روح : آقا من نـه خوب نـه بد.کاري هم تاحالا نکردم.ولي ا بـه خاطر هرکسي کـه دوست داريد حتي اگر روسري نميپوشيد آرايش تند ميکنيد لااقل لباس تنگ نپوشيد.تازه بـه نظر من ايراني ها درون چادر زيبا تر هستند چادر را اسلام نياورده کوروش آورد برويد مطالعه کنيد که تا خودتان متوجه شويد.

 محمد ياسين : خاک توسر هرچی شیطان

 مريم : بد بخت تر از من نيس بـه من تجاوز شد و هيچ کاري نکردم از ترس اينکه خوانوادهامبفهمن هنوز با يادش حالم بد ميشـه

 ابی : فقط مـیگم یـه روز خوب مـیاد!!!

 فاطی : پسري کـه ميخورد و بصورت مست و به زور وارد خانـه همسايه ميشود و اون شخص را بـه ضربه سر و يا هول و زدن سر بـه ديوار بصورت بيهوش درون مي آورد و معلوم نيست کـه به آن شخص تجاوزکرده يا نـه کـه از فرط خودش هم بيهوش افتاده چيست

جواب سوني کارت بيست :

شخص مورد حمله واقع شده ميتواند با شکايت از شخص متجاوز درس خوب و فراموش نا شدني بـه او بدهد ، يک تجاوز جنسي از لحاظ قانوني و پزشکي چندين نشانـه باقي ميگذارد کـه به راحتي توسط پزشکي قانوني قابل تشخيص هست پس محل زخمـها و تجاوز مخصوصا اگر اسپرمي باقي مانده باشد را نشوئيد و در اولين فرصت بعد از حمله يا تجاوز بـه پليس و مشاورين نيروي انتظامي مراجعه نمائيد

 حسین اکبری : نمـیدونم ولی کمکم کنید بتونم جلوشو بگیرم

 baharak : من دوستایی دارم کـه مورد آزار قرار گرفتن چه تو خیـابون جلو پولیس چه تو خونـه بـه وسیله مرد آرزوهاشون ...........من فقط فقط از همـه پسرا مـیخوام تورو خدا بسه هرچی نگاه هوس انگیز بـه ا چرا ماها نتونیم باهم خوب باشیم بدور از فکرای ناجور.از ام مـیخوام کـه خدا وکیلی توری رفتار نکنین کـه شخصیتتون یک جور دیگه توسط پسرا برداشت بشـه...

 علی : من چون خیلی خوش گل بودم ی بار یکی از هم کلاسی ام تو دوم راهنمایی منو برد خونشون و تقریبا" با کلک چرت و پرت گفتنپاهام از جلو گذاشت خدا رو شکر مـیکنم کـه فقط همـین اتفاق کوچیک افتاد چون اگه ی ضرره دیگه وای مـیستادم و به اراجیفش مثل این کـه اگه من مال خودم رو بـه ماله تو بمالم از جلو هرمون بهپاهات تزریق کنم گوش مـیدادم علان دیگه حتما" کارم بـه خود کشی مـیکشید ولی بـه هرفاش گوش ندادم از اونجا اومدم بیرون نمـیدونم شاید اگه علان بعد این همـه سال کـه از اون مدرسه محل فاصله گرفتم ببینمش حتما" خفتش کنم با این کـه در موقابل تجاوز این کارش درون حد حدود شوخی هم حساب نمـیشـه .01 اونم نمـیشـه به منظور همـین مـیدونم ایی کـه کاری باهاشون شده چی مـیکشن من کـه تا علان بـه جز دو که تا از دوستا همون مدرسم موضوع رو بهی نگفتم با

 سعید لاری : یـه نصیحت بـه ا من پسرم ولی پسرا ناتو هستند پیش خودتون فکر نکنید اینا فرهادند گول نخورید روباه مکار اند

 مریم : سلام افرين بـه شماهايي کـه ا رو اگاه ميکنيد اهاي خانواده هامواظب اتون از بچه گي باشيد

 محیـا : جناب سونی کارت من رشتم ماماییـه و خوب مـیدونم این گند کاریـا چیـه. فکر نکنید از اون سر کوه اومدیم. ما درسشو خوندیم شما حرفشو مـیزنید

 خاک تو سر پسرای ناجور : شما کـه نمـیتونید جلوی غریزه تونو بگیرین فکر کردین ازدواج کنید مـیتونید زن و بچه نگه دارید؟ باز مـیرین پی کاری
به این ایمان دارم
فقط ا.... بـه هیچ جنبنده ای اعتماد نکنین

 محیـا : اگه بـه بي حجابيه بعد بايد خارج از کشور مردم از تجاوز و وقت نکنن سرشونو بخارونن. درون ضمن آقايون: بد حجابي با بي حجابي فرق داره. هنوز فرق چادر سر رو با شخصيت واقعي نميدونين؟ يکي ميتونـه تيپ بزنـه خوشگل کنـه اما پاکم باشـه. چرا چرت و پرت ميگين خوذتونو قانع کنيد؟ چشم پاک داشته باشين چه فرقي ميکنـه ا چه جوري ميان بيرون؟ ما با شما چه فرقي داريم؟ شما چادر سر نميکنين کي بهتون تجاوز ميکنـه؟ شما مانتو نميپوشين کي يقتونو چسبيده؟ بريد افکارتونو عوض کنيد... بـه گند کشيدين جامعه رو... ا عقده اي شدن پسرا حشري. چرا؟ مقصر خودمون و فرهنگ غلطمونـه

جواب سوني کارت بيست :

احتمالا چون شما خانم هستيد اصلا نميتوانيد درک کنيد کـه غريزه مردانـه چه حالت تهاجمي دارد ، بسياري از ان هستند کـه تا سالها و گاهي بالاي 25 سال اصلا مفهوم غريزه جنسي را حس ند و برخي خانمـها هستند کـه براي اولين بار درون کلاسهاي تنظيم خانواده دانشگاه چيزي درون مورد دستگاه ي مردانـه و زنانـه بـه گوششان خورده هست چون هيچ حسي درون مورد آن ندارند ( ان کم سن و سال يک استثنا محسوب ميشوند ) اما کمتر پسر 14 ساله اي را ميتوان پيدا کرد کـه از همون روز اول بلوغ بارها درون خواب و بيداري جُنب نشده باشد و اين را خدا اينگونـه آفريده هست و آن را آنگونـه و هر دو حکمتي دارند ، بدانيد کـه اگر ي بـه قول شما تيپ ميزنـه و خوشگل ميکند و حس ميکند کـه هنوز پاک هست بايد بداند با يکبار بـه خيابان رفتن دهها نفر را ناپاک ميکند يا جسمشان را ، يا روحشان را و يا چشمشان را چون همـه پيغمبر و خدا ترس و مومن و معتقد نيستند کـه بتوانند جلوي خودشان را بگيرند ....... بعد پيشگيري بهتر از درمان است

 رعنا : 16 سالم کـه بود...
اما نذاشتم هیچ پسر آشغال دیگه ای بفهمـه و الان 21 سالمـه. نذاشتم تو زندگیم تاثیر بذاره. اینا کـه نوشتین خوبه. ا حتما بدونن. من ندونستم. اما الان موفقم. دانشجوی داروسازی ام. اینو نوشتم ا بدونن حتی اگه یـه مشکلی داشته باشن نباید بذارن پسری بفهمـه و الا بدبخت مـیشن. از رک بودنم عذر مـیخوام

 نی نی : البته کـه دلیل اصلی تجاوز بی حجابی نیست اما بد حجابی یکی از دلایلشـه،من با م ح ح خیلی خیلی موافقم اما ازدواج زود با چشم باز نکه هر کی اومد ندیده و نشناخته ... هرچقدر بـه فرزندانتون محبت کنید کمتر بـه جنس مخالف مـیل پیدا مـیکنند خانوما شما غنچه هستید بعد تا شکفتن مراقب باشید دوست بد زیـاده و پسر نداره

 پاوه؛ا؛ر : اول و آخر اين حرفاهمش بـه درجه ايمان آدم ختم ميشـه چه چه پسر وقتي خودشو درون محضر خدا تصور کنـه و وجودخداي متعال و بي شريک رو حس کنـه هيچوقت حتي يه ثانيه هم فکر نميکنـه کـه دست نامحرم بهش برخورد کنـه و از پاکي و عفتش با همين فکر قلبش بـه لرزه درمياد و به گريه ميافته؛ خدا خودش بهمون رحم کنـه؛آمين

 از ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست : مطلب خوب بود و نظرات بينـهايت چرند و مسخره!!! شما بگيد کجاي دنيا اومده کـه اگه ي حجاب(که احتمالا از نظر آقايون نظردهنده چادر يا لباس گل وگشاد است) نداشت يعني من آماده ام بـه من تجاوز بشـه... بـه نظر من اگري اينقدر خودداري نتونـه ه حتما مريض جنسيه و بايد خودشو بـه دکتر نشون بده.....به اين فکر کنين کـه ما انسانيم و قدرت فکر داريم و نبايد مثل حيوونا اسير غريزه بشيم و بدتر اينکه بعد هم توجيه کنيم و گناه رو بندازيم گردن بيگناه بدبخت بي پشتيبان

 بشر دوست : هرقبل از این کارها فکر کنـهی اگر باومادرش همچین رفتاری مـیکرد اون وقت مـیفهمـه کـه کارش چقدر زشته بزنی مـیزنند این قانون طبیعته یـه قدری فکر کنید

 دوست : خانم های کـه مـی گویند این آزار و اذیت ربطی بـه بد حجابی ندارد
خدمتشون عرض کنم کـه اگر جرات دارد یک روز بیرون بیـاید و اوضاع را ببیندکه چه مـی شود و مطمئن باشد کـه در همان ثانیـه ی اول چندبار مورد قرار مـی گیرد.
پس حجاب نقش کلیدی درون تجاوزهای جنیس دارد.

 محمد : خانمـها توجه مساله تجاوز 70 درون صد بـه حجاب مربوط نیست ولی رعایت حجاب مـیتونـه بـه شما درون این مورد کمک کنـه من واکثر اقایون هیچ وقت به منظور ازدواج بـه دنبال بد حجاب نمـیریم بس با بد حجابی فرصت ازدواج تونو نسوزونید

 مرگ : من نمـیدونم چکار کنم کـه بچم از این

 سینا : من فکر مـی کنم کـه 60درصد ا مقصر اند 40درصد پسرا ...اگه ا عین یـه آدمـیزاد لباس بپوشـه مرد ها کمتر تحریک مـیشن ولی بـه هر حال ها هم حتما مراقب باشن و با هرکسی رابطه چه دوستی چه.....برقرار نکنن

 نیوشا : همگي خسته نباشيد.... رابطه ي ربطي بـه بدحجابي نداره پسرا براي ارضاي خودشون همـه چيزو بهانـه ميکنن.. ي هم کـه رو دوست داره کاملا مشخصه و ...

 در جواب مسام : در جواب کاربري با نام مسام بايد بگم ي کـه يکبار يا چند بار رابطه جنسي برقرار ميکند بـه قول خود شما ميشود آدم کرمو و با عرض معذرت از کاربران درون تصور همـه ما ميشودو وليي کـه 13 را بـه رابطه جنسي کشانده هست به نظرم من ميشود زالو ، ميشود لجن ، ميشود خود ميکروب کـه فقط چوبه دار ضد عفوني اش ميکند

 ر.ج : به قول اقاي قرائتي:دوستي پسر و يا از اول گناهه يا اخرش بـه گناه ميکشـه
ما چرا از حضرت علي ياد نگيريم.کساني کـه ميگن دوستييه و پسر اشکالي نداره چرا حضرت علي وقتي يه نامحرم ميديد فرارميکرد
به نظر دوستان نـهار خوشمزه تره يا افطار
اگه ما هم بخواهيم ماننده کشورهاي خارجي بي حجابي رو رواج بديم .پس کي زنو شوهر از ديدن هم لذت ببرن
من خودم جونم و تجربه بهم نشون داده کـه اگه با نا محرم دوست بشم اخرش بـه گناه کشيده ميشـه .هيچ نميتونـه بگه من و دارم.هميشـه ادم بايد مراقب باشـه.تو قران اومده (سوره نسا/ 102) درون لحظه جنگ هيچ گاه لباس جنگ و اسلحه خود را کنار نذاريد.ما هميشـه درون حاله جنگ با شيطانيم اگر لحظه اي غفلت کنيم ممکن هست براي هميشـه پشيمون بشيم.التماس دعا

 مسام ع.م : من که تا حالا 13تا رو کـه خودشون کرم داشتن ترتيبشون دادم بـه نظر من ا بايد خودشون درست کنن پسرا گناهي ندارن با

 AmirSam : نمـیشـه گفت کـه پسر یـا مقصر هستند اما بـه نظر من بیشتر ا مقصرن چون اگه اونا واسه پسرا اشوه نریزن پسرا هم هیچ کاری نمـیکنند ...اما درون هر صورت بیشترین تقصیر بر سر جامعه هستش ...ای عزیز من پسری 19ساله هستم تو فکر این کار ها بودم اما دیگه اصلا نیستم بعد مواظب دل های پاکتون باشید عزیزان من درون ضمن سارا جان شما کـه مـیگی دزدینت بعد چرا تجاوز گران شما رو آزاد د؟؟شاید هم شمارو...د وشاید هم بدتر... موفق باشید

 dorood_ezrail@yahoo.com : اینجا هربرای خودش نظری داره مـیده ولی ای کاشی قدمـی به منظور بهبود این رفتارها و ناهنجاری ها برداره نـه اینکه فقط حرف بزنـه

 سحر : من با قمـه زير گلوم مجبور شدم يه كارايي بكنم از ترس آبرومم نميتونم بـه كسي بگم يكي هست هست جواب قلب شكسته و روحيه خراب منو بده

جواب سوني کارت بيست :

در نيروي انتظامي مشاوريني هستند کـه ميتوانند بـه شما هم کمک رواني و هم کمک انتظامي و مشاوره اي بدهند ، مورد را با آنـها درون ميان بگذاريد و اگر مشاورين نيروي انتظامي بـه شما گفتند کـه امکان پيگيري قضائي آن و محکوم شدن متجاوز هست حتما آنرا پيگيري نمائيد که تا ان ديگري درون دست آنان گرفتار نشوند ، مطمئنا اگر قربانيان قبلي از آنـها شکايت ميد امروز شما بـه اين وضع دچار نمي شديد و اگر شما بـه بهانـه هاي مختلف و وسوسه هاي مختلف شيطان گوش داده و از شکايت صرفنظر کنيد درون بي آبرو شدن ان بعدي مقصريد

 علی ملایری : ایران بر بد پایـه ای بنا شوده مشکل از پسر بودن یـا دوختر بودن نیست

 سجاد : اين دنيا محل گذره کاري نکنيم کـه بعدا...

 محمد : اشتباه

 آرزو : این مشکل 2 طرف چرا عاقل کند کاری کـه باز آرد پشیمانی کرم از هست عشوه نریزند پسرا کاری باهاشون ندارند.

 نينا : به نظر من تقصير بسراست كه با حرفاشون و قول ازدواجي كه ميدن ا رو خر ميكنن

 لي لي : ای کاش نبود ادم بد روی زمـین

 مروارید : نظرات متفاوته اما نوشته هاش ججالب بود بنظرم تنـهاییـاتون با توکل بخدا و بچیزای بهتری فکر کنید خدا دوستون داره همـیشـه کنارتونـه پسرا شما حتما خودتونو کنترل کنید و بایددر این راستا اول خدارو بشناسید بعد خودتونو وقتی اون تو وجودتون باشـه هوس از دلتون مـیره فقط بـه عشقتون کـه خداس فکر کنید اگه خدا رو بشناسید ادم بدو از خوب راحت مـیتونید تشخیص بدید قران قران بخونید دعاها اروم مـیکنـهی کـه روحشون اروم نیس برید توطبیعت خدا بگردید باهاش حرف بزنید نزارید هوس بوجودتون اسیب برسونـه بموقعش ازدواج کنید صبور باشید امـیدوار

 ترک باهوش : با سلام.به نظر من تمامي مشکلات هاي جنسي ما چه مرد و چه زن بـه فرهنگ و باور هاي پوچ و بي اساس ما برميگرده و هيچ مقصر نيست بلکه فرهنگ ناقص ما باعث شده کـه در جامعه ما افراد بـه صورت عقده اي و ران بار بيان اينطور نيست؟خودتان قضاوت کنيد.

 اسماعيل-اليگودرز : اگه حجاب داشته باشـه هيجي فکربدنميکنـه،بايداول هارو حالي کردبدهمـه چيزکم کم درست ميشـه

 پسر کرمانی : من خودم یکی رو مورد تجاوز قرار دادم تقصیر خودش بود مبایست با من دوست نشـه

 حیـات ما : به نظر من بهترین چیز ورزش هست چون ادم را انقدر خسته مـی کند کـه کمتر بـه فکر هوس بازی مـی افتد.و بعد از ورزش کارهای فکری هست پدر و مادرها مواظب رفتار تان باشید.بچه ها از شما مـی بینند و تاثیر گذار مـی گیرند

 عباس : به نظر من بايد زود ازدواج کرد درون غير اين صورت خيلي خطرات هم براي ا و هم پسرا وجود دارد و در اين ميان هم حکومت و هم خانواده ها مقصر هستند

 محمد س : یـا علی . خدا بـه مردم جهان رحم کند .

 یـا حسین(علیـه السلام) : تو رو بـه خدا این نظر را اول بذار و اسمم اگه خواستی عوض کن نگی مـیخواست خودشو گنده کنـه.
4سال پیش دانشگاه مشـهد قبول شدم درون آنجا با خانمـی آشنا شدم کـه چند سال بودشوهرش را از دست داده بود من هم جوان.به ایشان پیشنـهاد ازدواج موقت را دادم(بنده تمام شرایط وقوانین ازدواج موقت را مـیدانستم سو برداشت نشـه) او گفت مـیغه نـه!!!!!!!ولی اگه همـینطوری مـیخوای قبوله!!!!! بـه خدا اونی کـه حرامـه وتجاوزهست نـه عقد موقت!! چرا قبح حرام ریخته اما حلال خدا حرام شده؟؟؟!!!! بـه راحتی درون بیشتر نظرات مـیگن اما درون مورد ازدواج موقت مـیگن کاری!!!!

 حمـید : واقعا عجیب دنیـای کریح و مسخره ایـه
ما هستیم بین آدم های گرگ نمـی دونیم چیکار کنیم...
ولی حتما به خدای متعال توکل کرد..........

 مشاور خانواده ام : نظرات همـه ی شما جالب بود!
اما آیـا اگر همـه ی ا وپسرا پوشش مناسب داشته باشند مشکل حل مـیشود!
آیـا تو روستا ها کـه امکانات کم هست .از مد ،تیپ،اینترنت و... خبری نیست مشکلی نیست!نـه دوستان ،چرا برخی این مسایل و خطرات را جدی نمـیگیرند
من مشاوره کوتاه را درون این زمـینـه خصوصا بعد از اتفاق را خیلی مفید نمـی دانم اما بی ارزش هم نمـیدانم.
سری بعد توضیحاتی بیشتری مـیدهم.

 امير : سلام
نـه تقصير ه نـه پسر....
تو کشور ما فرهنگ بيرون اومدن نيس که...؟
تازه کاواره يا همون کازينو هم کـه نيس...؟
درسته...؟
پس خانوما نخوايد پسرا مون مث اونا رفتار کنن...
و اقايون نخوايد کـه خانوما چادر چاق چوق کنن که تا شما هشري نشيد....
راه حل فرهنگه داداشي ....
بعدش شما ها بايد بـه هم مث يه دوست نگاه کنين...نـه يه پسر بـه يا برعکس...
خلاصه هر کي ميگه تجاوز زوري نيس دروغه ....
من خودم تو تاکسي نشسته بودم يه خانوم سوار شد اول پاشو بـه من مالوند بعد دستشو گذاشت رو پام...بعد خواست بره پايينتر نزاشتم..
تازه طلبکار شد شروع کرد داد بيداد.....
بريد مشکل رو اصلاح کنيد.....

 ˙·٠•●✿امـیر خان✿●•٠·˙ : وای خدایـا کمک کن.....حرفایی کـه مـیشنوم اصلا خوب نیستند....یکی تو نظرات گفته تن فروشی مـیکنم....یکیم....ای خدا! آبروی ما جوونا رو حفظ کن! تو رو بـه مولا.....چون چیزیـه کـه اگه بره عمرا دیگه بر نمگرده!.....روحمون رو پاکیزه گردان!....این چیزا هیچ موقع خود بـه خودی رخ نمـیده! باور کنید کـه راست مـیگم....آدمـی کـه هدفمند باشـه و به چیزا خوب فکر کنـه اصلا چنین کاری هایی پیش نمـیاد!

 بيطرف : مقصر خودشـه كسي بـه زور بهش تجاوز نميشـه

 وحید : فقط توي جامعه بياييد و ببينيد مقصر اصلي کيه

 الهام : با سلام من خودم مورد تجاوز قرارگرفتم فقط ب خاطر اينکه هميشـه خانوادم ب چشم يه آدم هرزه منوميديدندواز دست همشون خسته شدم وفقط ب دنبال يه مرد ميگشتم ک بتونم بهش تکيه کنم وکنارش آروم بشم وبهش بگم ب خدا بدي نيستم.البته من دنبالش نرفتم اون اومد طرفم ووقتي گفت ازت خوشم مياد داشتم شاخ درون مياوردم چون برام يه مرد خيلي محترم بودخلاصه باهاش دوست شدم وبعداز4ماه چهره ي واقعيش معلوم شدبايه بوس شروع شد و بعد تجاوز بعد از اون قضيه چون بهش عادت کردمو واقعا درکنارش احساس آرامش ميکردم بـه خواسته اش جواب دادم. درون کل هدفم از نوشتن اين بود کـه ببينيد من بـه خاطر يه ذره محبت حاضر شدم بدنمو بدم

 كوثر : من همش 15 سالمـه واين فكرها تو سرم نيست اما جدي جدي از خوندن اين مطالب ترسيدم وسعي ميكنم از امروز واز حالا مواظب تر باشم مرسي

 کم : دين اسلام بـه عنوان قانوني کلي براي همـه چيه. يه لحظه فکر کنيد همـه چه مرد و زن بـه اين دين عمل کنن دنيا چه خواهد شد...تا جايکه تو هيچ مکتبي همچين کليت و حرييتي نيست

 ياسمن : وا مگه ميشـه جلوشو گرفت!!!!!!!؟

 شيلا شيراز : من خوبي هستم اميدوارم براي هيچي اين مسئله پيش نيادممنون اطلاعات همـه خوب بود

 امير طا ها : به نظر من تمام مشکلات جامعه از طرف پسرها سرچشمـه ميگيره

 ستایش : تف بـه روی اون پسرای بی غیرت کـه خودشونو خوش تیپ مـی کنن وا را ی مـی کنن

 يوسف : مگه ميشـه جلوي را گرفت همـه دوست دارند ام راهش را نميدونند حلال يا حرام بودنش فرق ميکنددرضمن جوان لذت رابا وحشي گري اشتباهي گرفته

 علی رضا : اشيل دمت گرم حال کردم با اين نظرت

 غمگینکده : اولا اینقد با حرفهاتون چهره ی مردهارو بد نکنید درسته قبول دارما ئی هستن کـه مثل حیوون پستن اما شما ا نظراتون جوری مـیگید کـه همـه ی مردارو پست جلوه مـیده. بنظر من مقصر مال خود خانومایـه بد (حجاب),ی کـه با حجاب کامل بره تو جمعیتی کـه پر از مرد باشـه هیچ مردی با چشم هوس رانی بهش نگاه نمـیکه من مردهارو مـیشناسم چون خودم از جنسشونم مردها ابتدا با نگاه شوفاژی مـیشنی کـه لباس بدن نمایی تنش باشـه خوب مسلما مرد تحریک مـیشـه و...!!!
من خواهشم از خانومایـه بد حجاب اینـه کـه واسه ی چند روزم شده فقط چند روز با پوشش مناسب بیرون برن بعد خودتووووووووون قضاوت کنید کـه فرق بین شخص با حجاب با شخص بی حجاب چیـه.
خواهش منو رد نکنید با تشکر.
حمـید 17ساله از

 م.ظ.17ساله : دوستان عزیز بهتراست پیش از هر قضاوتی بـه تاریخ 2500سال پیش خودمان نگاه کنیم درون آن زمان حجاب خیلی سفت وسخت بودو تمدن ما نامش تاآسمان رفته بود بعد آن هایی کـه مـی گویند حتما فکررا بازکردوروش تمدن های غربی کرد بد نیست یک نگاهی هم بـه تاریخ ند

 مـهرشاد : نميشـه کنترلش کرد من با دوتا ..... زنا کردم

  16 : به نظر من اصلا ربطي بـه حجاب نداره پسرا يا مردا بايد بتونن خودشونو كنترل كنن و گرنـه كه ................................
ولي اگر ما ميخوايم يه عمر حسرت نكشيم بهتره كاره درستو انجام بديم اينجام بجاي اين مسخره بازيا دعا كنيم بـه مشكل بر نخوريم

 زینب 1 : به نظر من، آموزش خطرات اجتماعی خصوصا ، از اهمـیت بالایی برخورداره. ولی متاسفانـه مثل خیلی دیگه از آموزه هامون، چیزایی کـه اینجا گفته شده خطر، عواقب و راهکارهای پیگرد قانونی بعد از وقوع اون رو بصورت افراطی بیـان کرده. بـه طوری کـه یـه خانم، موجودی ترسان و لرزان تنـها به منظور دفاع از عفتش تلقی مـیشـه، کـه بعدش هم بـه خوبی مورد حمایت قرار مـی گیره. قطعا یـه همچین زنی به منظور حضور درون جامعه از همون اولش با یـه فکر مسموم آماده مـیشـه. درون حالی کـه اگه یـه زن با عفت و بدون دفاع لایق هر نوع حمایتیـه، بعد چرا حتما این قدر محتاطانـه وارد اجتماع بشـه. من بیشتر از هر چیزی بـه رعایت حجاب بر اساس عرف، مذهب و شرایط مکانی (از قبیل محیط کاری، خانوادگی و ...) اعتقاد دارم.

 110 : مطالب خیلی خیلی خوب بود

  : بهترین کار اینـه کـه اصلا بـه روی خودتون نیـارید ولحظه اول حتما تا سفت شد بشکنیدش کـه دیگه از درد شاید بمـیره اگرم زنده موند نمـیتونـه تکون بخوره!

 سیما : واقعا مزخرفه چطور جرات مـیکنید فقط بـه خانومـها بتازید کـه مواظب لباس پوشیدنتون باشید مردا تحریک نشن چرا بـه این مردای کثیف و هرزه از هر نوعش با کلامتون تلقین مـیکنین کـه اشکال نداره شما غریزه دارین باشـه تجاوز کنین ا حتما مراقب باشن آخه این بلاهت رو کی مـیخواهید رها کنید توی خیـابونـهای اروپا و آمریکا اونوقت هر روز حتما هزار نفر هونجا مورد تجاوز واقع بشن چون بیشتر مردم لباس نازک و تاپ و شلوارک و... مـیپوشن چرا فکر مـیکنین مردا هر غلطی دلشون خواست مـیتونن ن و تازه این طرز فکر رو گسترش مـیدین ننگ بر شما

 حبیب سهرابی : باسلام وتشکر از نظرات دوستان،به نظر من چه وچه پسر حتما خودشان مواظب رفتارشان باشن.وخودرا بـه خطر نندازندچون شیطان همـیشـه همراه انسانـه.دریـه جامعه 70مـیلیونی ازاین موارد طبیعی ست.

 ققق : پسر ها ازدواج موقت کنند با زنان ثروتمند

 الهه عشق : یـه سلام گرم بـه همـه. من واقعا نمـیتونم بین ا و پسرا قضاوت کنم .اما مـیخوام بـه حرفام گوش بدین . من خودم یـه مانتویی هستم اما مانتوهام همـیشـه بلند بوده طبق مـیل خودم نـه بـه اجبار خانوادم . آدمای اطرافم مـیگن من خیلی زیبا هستم چشام سبزه(گاهی اوقات بـه غیر از پسرا حتی زنا و ا هم بهم تیکه مـی اندازن) و هیکل خوبی هم دارم . شلوارام هم همـیشـه بلنده آرایش نمـی کنم و موها م زیـاد معلوم نیت خانواده ی خوبی هم دارم.با توجه بـه دلایلی کـه گفتم خیلی ها خواهان دوستی و.... با من بودن !!!!!!!! مـیشـه چند لحظه فکر کنین کـه چی باعث شده من بای دو ست نشم و یـه باقی بمونم؟؟ بـه نظر خودم لباس پوشیدنم تاثیر خیلی زیـادی داشته و همچنین نوع رفتارم با پسرای اطرافم و مزاحم هام. خانوما دیدن نوع لباسا چقدر تاثیر داره!

 مـهدیـه : بعد خوندن این مطالب فقط از خدا مـیخوام کـه این طور اتفاقات رو از باحجابش گرفته که تا بدحجابش کـه اصلا چنین نیت و مـیلی بـه این کار ندارندرو دور کنـه

 سحر : سلام مطالبتون خيلي جالبه.بنظرمن تقصيرهم وهم بسره دوتاشون مقصرن.ي كه خودش نخواد هيچكس نميتونـه دست بهش بزنـه و بسرا هم ميتونن جلوي خودشونو بگيرن.ممنونم

 محمد سعيد : همـه جور آدم هست. اما با وجدانش کم شده.

 سارا : سلام من دو هفته پيش توسط 4پسرجوان دزديده شدم وبا هزار التماس وگريه بـه پرده من كاري ندشتن اما ........ الان افسرده ام حتي آزمايش ايدز دادم من ظاهر خيلي خوبي دارم و مورد تحسين همـه ام همـه بلايي كه سرم اومد نامردي بود حلال نميكنم از خدا ميخام مجازتشون كنـه كه بـه ادماي پاك دست ميبرند تامرز خودكشي رفتم وخيلي اذيت شدم يك هفته غذا نخوردم يواش يواش روحيم بهتر شد
خدايا من بـه كسي بدي نكرده بودم از دانشگاه برميگشتم
ادم بايد از زيباييش مراقبت كنـه شايد حجابم ايراد داشت اما من دنبال سكس نبودم و نيستم
خدايا مثل قبلا شادم كن اي خداا آه منو بگير

جواب سوني کارت بيست :
سعي کنيد بـه خودتون زمان بدهيد که تا از لحاظ روحي بهبود پيدا کنيد ، انشاالله از لحاظ سلامتي و ايدز هم مشکلي پيدا نکرده ايد البته تست ايدز بـه اين زودي مشخص نميشود و دوره مخفي بودن بين چند ماه که تا هفت سال را دارد کـه انشاالله مشکلي نيست چون آنقدر ها هم ايدز درون ايران همـه گير نيست
زکات زيبائي عفت هست و سعي کنيد بخاطر آنکه ظاهر شما جذاب هست با حجاب بهتري افراد بيمار دل را از حريم خود دورتر نگه داريد فکر کنم الان متوجه شده ايد کـه حجاب براي محدود زن نيست براي محدود مرد هست و همـه مردها آدمـهاي با تقوائي نيستند

 ازطرف یـه مرد : سلام دوستان
يه روز با يه آدم سن بالا صحبت ميکردم کـه از زيارت خانـه خدا برگشته بود و ميگفت خوش بحالي کـه تو جووني پاک بود و خودشو از منجلاب و گناه بيرون ميکنـه بعد تو پيري ميفهمـه چه کار بزرگي انجام داده يادتون باشـه پشيماني و روسياهي تو دنياي برزخي خيلي سخت خدا بدادمون برسه واي بـه حال ادماي بوالهوس و ران يعني يه روز نمي ميرين بعد انجام بدين ؟

 پارمـیدا : بد بود

 رسول : تمامـی این مشکلات بر مـیگرده بـه خانواده ومحیطی کـه تو ادم تربیت مـیشـه...........

 شـهرام : مشکل خود ها هستند نـه پسرها درست فکر کنید با این رابطه ها

 بهناز : قبول دارم کـه زن با پوششي کـه داره مرد رو تحريک ميکنـه اما بـه نظرم اين مسئله تو جامعه ي ما خيلي مرسومـه اخه تو جوامع غربي بـه خاطر ازادي کـه از اول دارن خيلي راحت با پوشش هم کنار ميان نميدونم شايدم من اشتباه ميکنم اينجا بيشتر مردم عقده اين چه چه پسر که تا يه ذره از ساق پاي همو ببينن مي خوان ...

 نيکا : اينجا فقط و فقط جامعه مشکل داره

 ستاره محبوب : صدالبته این غریزه حتما ارضا بشـه .ولی از راه
حلال- اگر مورد حلال درون دسترس نبود حتما این نیروی درونی را کنترل کرد کـه 7تا اصل داره کـه 3تاش اصول اصلیند و4تاش اصول فرعی-اصول اصلی 1-فکر 2-چشم 3-شکم کـه مـیتوان با تمرین آنـها را کنترل کرد-دوستدارشمایم کـه صفا از نوشته هایتان مـی بارد

 امـین آواره : تا نکند کی بازی..کی کند پسر دست درازی...منـه پسر حد اقل اینو مـیدونم بخوام بین 2 ساده و تیپ فشن کاری م مـیرم سراغ فشن..چون اون جرات این رو داده کـه خودشو آزاد کنـه و منم دنبال آزادیم..خانوما اول خودتون رو آدم کنید بعد بـه پسر تهمت بزنید...

 باسط : همـه اينايي کـه گفتين ممکنـه درست باشـه ممکنـه نادرست. آفرينش طوريکه هر عملي عالعملي داره. خدا بهمون صبر بده چون تشکيل خونواده خيلي خرج داره وسخته. آرزوي توفيق برا همـه جوونا.

 زهرا : تف بـه اين پسراكه واسه هوس هركاري ميكنن مثلا شماآدمين حيوون نميتونـه مقابل هوس بايسته خاك توسرتون

 ايمان بيكس : رابصه هاي درون كشوره ماااا بايد با قانون اجرا بشـه که تا كسي بـه كسي ديگه تجاوز نكنـه چون همتون دوست داريد با يكي سكس كنيد؟اين طورررر نيست؟!؟!؟!؟؟؟؟!!!!

 جواد : خیلی هاتون گفته بودین تقصیر پسراست،آخه چرا؟مگه پسرا با مانتو کوتاه مـیان تو خیـابون؟مگه پسرا شلوار تنگ و کوتاه مـی پوشن؟مگه پسرا این قدر غلیظ خودشونو آرایش مـیکنن؟ نمـی گم تقصیر پسرا نیست ولی ا خودشونو کنترل کنن ببینن چقدر این کاری ها کمتر مـیشـه!

 یـه پسر 15 ساله : درسته کـه من یـه پسرم ولی بیشتر یـه مـیترسم کـه بهم تجاوز کنن. یکی از همکلاسیـام مثل یـه دیوونـه همش باهام شوخی های مـیکنـه. قبلاً هم مـیومد و از رابطه هاش برامون ( منو همکلاسی هام ) تعریف مـیکرد. دیگه واقعاً ازش مـیترسم. دنیـایی شده کـه هیچ نمـیتونـه یـه هیچی اعتماد کنـه... ای کاش این مشکلات حل مـیشد...........
ای کاش...........

 پيما : متاسفانـهدر دوستي هاي جنس مخالفي دردومين روز صحبت سر و اين جور مسايل ميشـه!مخصوصا اون اس ام اس بازي هاي شبانـه!ديگه خود کنترلي خيلي سخت ميشـه!مخصوصا ما پسرهاي بد بخت کـه با اين وضع جامعه و هزينـه هاي سنگين ازدواج پدر مون درون مياد

 .jahanam. :
سلام بچه ها من همـه ی تاپیک ها رو خوندم اگه خودتون دقت کنید مـی بینید کـه ها مـی گند تقصیر پسر هاست و پسر ها هم مـی گند تقصیر هاست ولی حتما گفت درون بیشـــر موارد تقصیر هر دوطرف هستش یکی از شما ها گفت کـه دوست پسر م خواست بهم تجاوز کنـه و من هم با مشت و لگد زدمش و اون هم تو این اوضاء بـه ارضاع رسید خب اینجا تقصیر پسر هستش ولی خب من یـه نفر رو هم مـی شناسم کـه اینقدر دوست داشت با یـه پسر بره............که اخرش پسره سیمکارتش رو عوض کرد این دوره زمونـه دوره ای هستش کـه ها دنبال پسرها مـی رند و ها پسر سوار ماشین مـی کنند بعد چه انتظاری از کارهای دیگه هستش

 جفا : منم یـه بار این فاجعه واسم پیش اومده.دوست پسرم این بلا روسرم اورد اون لحظه هیچی حالیش نبود.بعد که تا خورد زدمش.خدارو شکر م.ولی من همـیشـه فک مـیکردم اون یـه فرشتست ولی افسوس.....

 محسن : هیچ کدوم از حرفاتون و قبول ندارم .لطفا اسم خدا رو نیـارین.به قول بعضیـا بازی بازی با دم شیرم بازی

 سیـا : تفو بر تو ای دنیـا تفو

 سعيد : من قبلاَ خيلي دچار مشکلات مـهار بودم و گناهي نموند کـه مرتکب نشدم البته (هيچ وقت تجاوز نکردم) اما خداروشکر با توکل بـه خدا و توسل بـه ائمـه تونستم مـهارش کنم الان هم با يک فرشته ازدواج کردم تمام نمازهاي قضامو دارم ادا مي کنم نماز شبو شروع کردم و خيلي خوشحالم . توصيه من هم توسل توکل و مبارزست .تا وقت داري خودتو نجات بده.

 محمدرضا همتي فر : سلام.آشفتگی الان جامعه ما نـه تقصیر پسر نـه ،تقصیر پدر و مادرهاس. یـا پسر تو سن بلوغ خیلی‌ کنجکاون،سوالات زیـادی دارن کـه نمـی‌تونن ازی‌ بپرسن،برای همـینـه کـه خودشون اقدام بـه تجربش مـی‌کنن،ولی‌ نمـی‌دونن این راه چقدر مـیتونـه زندگیشون رو تغییر بده،پدر مادر‌ها حتما دوست و رفیق بچه‌هاشون باشن که تا بچه‌ها بتونن باهاشون درون مورد سوالاتشون صحبت کنن،
در کلّ به منظور شروع یـه زندگی‌ جدید هیچوقت دیر نیست،کافیـه بخوای که تا ببینی‌ کـه مـی‌شـه

 سربلند : همـه چیز ناشی از سستی عقیده هست ناشی از سطحی نگری است. هنوز باور دارم کـه یک انسان پاکدامن هرگز درون چنین دامـهایی گرفتار نخواهد شد.

 مـهسا : بچه ها تو اين زمونـه هرچي کمتر تو اجتماع بتابي پاکتري من از اون وقتي پام تو اينترنت باز شد و دانشجو شدم گندي نبوده ک بالا نيارم از دروغ و دوستي تلفني شروع کن که تا !واسه خودم متاسفم کـه توبه ميکنم ولي باز برميگردم توروخدا واسم دعا کنيد من ي روزي عاشق امام زمان بودم دوسش داشتم ولي حالا شرمندشم من بـه خاطر شرايط بد اقتصادي پدرم امکان ازدواجو از دست دادم کاش وضع ماليمون خوب بود کـه هيچوقت گناه نميکردم،به خاطر اينکه پدرم نميتونست جهيزيمو تهيه کنـه راهو بـه روي خواستگارام بست و منو بـه فساد کشوند تورو خداايي ک پاک و بي گناهن و اينو ميخونن واسه ما گناهکارا از خدا عفو بخوان من از زندگيم خسته شدم از خودم متنفرم و شرمنده خدا امام زمان و پدر مادرم هستم...

 منذر : تو رو بـه جون مادراتون دنبال این کارییـانرین پسر عموی رفیقم رو حکم اعدامـیش صادر شده...

 گیتا : به نظر من اگر هرکی مواظب خودش و رفتارش باشـه و از خداهم یک مقدار بترسه دیگه این مسائل پیش نمـیاد .باباجون حد اقل یک ذره بـه فکر خودتون باشید !!!!!!!!!!!!!!!!!

 من : سلام.به نظر من تر وخشک با هم مي سوزن.
از پدر و مادرمون بخوايم تاواسمون دعا کنن .تا از همـه بلا ها درون امان باشيم.
اما درون جواب بـه _پاتريک):هر موقع اين دوست داشتن اومد سراغت,انگشتتو رو شعله آتيش نگه دار,مي فهمي کـه اي دوست داشتن تاوانش سنگينـه وخودتو نابود ميکنـه.

 به تو چه : جهوری اسلامـی اگه اسلامـیه وضع اینطور نمـی شد

 آرمين : با عرض سلام/بايد قبول کنيم اين احساسي کـه درون مردها وجود داره زايده خلقت خداست و اجتناب ناپذيره بعد نميتونيم بگيم هميشـه جنسيت مرد مقصر از نظر من جامعه بيشترين تقصيرو داره من پسري هستم 25 ساله و عاشق تشکيل خانواده چندين ساله ميخوام با مورد علاقم ازدواج کنم ولي بـه علت وضعيت بد اقتصادي نتوستم بـه اهم برسم و اينو ميدونم خيلي ها همچين وضعيتي مشابه من رو دارن /يکي از ريشـه هاي اصلي فساد و بي بندوباري همين اقتصاد ميتونـه باشـه اينو براي افرادي کـه وضعيت مشابه من رو دارن عرض کردم(برام دعا کنين مشکلم حل بشـه هر چه زودتر بتونم زندگيمو تشکيل بدم)

 دالتون :
=با سلام=
اينا رو ميگيد کي گوش ميکنـه %خدا رحم کند
دمتون گرم ولي نظر من اينـه کـه ها مانتو کوتاه نپوشيد و شلواره تنگ تن نکنند کـه مردمو بـه هوس بندازيد ×فافافافافاجعه هست ،اينا رو ميگيد کي گوش ميکنـه
^ ببينيد شما دير دست بـه کار مي شيد
واقعا کـه خجالت داره !!
اما درون کل بازم خوبه حداقل بقيه بدونن چه خبره عجب دنيايي ها!!!

 Zariiii : چرا همـه ي تقصيرا گردنـه اس؟كسي كه اين حرفو ميزنـه خودش از همـه بدتره!مگه وقتي من مورد تجاوز قرارگرفتم بدحجاب بودم؟نـه اصلا اينطوري نبود اتفاقا خيلي سنگين رفتارميكردم و همـه ي جوانبو درنظر ميگرفتم.فقط با دوست پسر دروغگوم رفته بودم بيرون. مگه من خواستم؟؟ که تا قبل از اون هم اصلا از اين حرفا بينمون نبود. من اشك ميريختم! که تا حالا بايه پسر دست هم نداده بودم. ولي اصلا براش مـهم نبود! داد،اشك، گريه،تقلا...! ولي نشد زورم بهش نميرسيد. فكرشو كنين با همين وضع إرضا هم شد. من هنوز م ، شانس آوردم! ولي كي ميدونـه سراحساساتم چي اومد! وليييي!كمي بعد فهميدم زن داشت.حالا ببينين مردا و پسرا چه جونورايين. با چه شرايط و افراطي، إرضا ميشن. باز بگين تقصير اس!! نميگم همـه مثل همن،خوب هم وجود داره ولي خيلي كم! ولي خطاب بـه ايي كه نميخوانو اهلش نيستن بگم مواظب خودتون باشين توروخدا. بميرين ولي حرف پسرارو باورنكنين. راستي ازدواج زود واسه تمايلات جنسي اصلا فايده نداره چون پسرا خيلي بي وفا شدن. فقط تنوع ميخوان چه باحجاب چه بي حجاب. كاش حل شـه.كاش يكم بـه خودمون بيايم...!

 مغز متفکر : به نظر من اگر اتفاقی هم مـی افته کرم از خود درخته

 بنده اي گناه کار : سلام بـه نظر من خوب هست اما که تا کي بايد اين مطالب را گفت خود انسان بايد برسد بـه اينجا کـه از هر گناهي بدش مي آيد چه کبيره و چه ضغيره
با لذت ترين ارتباط ها ارتباط با معشوق حقيقي خود است

 اشکان مـهردادی : متاسفم کـه همـه بـه صورت سطحي بـه اين معضل نگاه د و هيچ بـه دنبال ريشـه ها و علت اصلي نرفت!!! من اينقدر از ها نارو خوردم کـه کارم بـه خود ارضايي کشيده . . . ديگه هيچي برام مـهم نيست! مثل بقيه کـه من براشون مـهم نبودم

 سلام= : بايد درون مدارس ايران مانند اروپا پسر و با هم درون کلاس باشن که تا براشون عادي بشـه.

 امـیر کبیر : با سلام بـه با خیـالها و بی خیـالهای مجلس از اونجایی کـه دیدم مجلس بی ریـاس منم گفتم نظرمو بدم .
تا خودت نخوای هیچ چیز اتفاق نمـیوفته .هرکی مـیخواد این عمل رو انجام بده مـیده از دست وقتی دو طرف راضی باشن از دست هیچی کاری بر نمـیاد.پس بهتره بذارین تو حال خودشون باشن.یـه روزی کـه همـین ماجرا به منظور ناموسش پیش اومد اونوقت متوجه مـیشـه کـه دیگه دیر شده.دنیـا محل طلافیـه
بیست وشش دی 89

 کیمـیا : مطلب قشنگی بود..
ممنون از حرف هایی کـه زدی...
بلکه کمـی این آقاییون آدم شن....!
که من مـیدونم نمـیشن!
البته عشق من اصلا این طور نیست....
حتی مخالف بوس قبل از عقده

 كيش : سلام من يه بار موردتجاوز قرارگرفتم فقط بايد ايت الكرسي روخوند

 علي : بابا از خدا بترسید
دنبال نرید
جون مادراتون

 ر-محمدي : مطالب جالبي بود ولي بايد بگم کـه تمام تقصير ها هست خدايا .......

 شرور : ج فرهنگ خانوم
تا وقتی کـه دندوناتونو از رو پسرا بردارید

 شرور : عامل بدبختی؟؟؟همـین ای نجس فراری ازهمشون متنفرم

 ميترا : مردا ديگه كلن مسخرشو دراوردن وقتي تو مترو بلوتوثتو روشن مي‌كني تو سايتاي مستهجن ميري هزار که تا كار ديگه هم مي كني انتظار داري تو اين موقعيت ها قرار نگيري.من تو اين موقعيت قرار گرفتم ولي درون رفتم دقيقا از وقتي نماز شب مي‌خونم هيچ كس جرات نكرده بهم نگاه كنـه چه برسه بـه چرتو پرتاي ديگه.پسر ها هم همين طور. يه چيزه ديگه اگه با چشم هات و زبانت گناه كني از نماز شب محروم مي‌شي.راه جهنم صافو همواره منو صد نفره ديگه راحت مي‌تونيم برسيم بهش راه بهشت پر دست اندازه.بهاي ما چيزي جز بهشت نيست بـه كمتر از اون خودمونو نفروشيم

 خانم فسقلی : ای بابا عجب دوره ای شده،تقریبا حرفای همـهتون درسته.ولی بـه نظرم آدم که تا خودش نخواد بلایی سرش نمـیاد.حالا بعضی موارد استثنایی هستن کـه با وجود حجاب زنـه بهش تجاوز مـیشـه.اما بـه نظرم همـه چیز بـه 1 زن بستگی داره کـه باید سیـاست داشته باشـه با هوش باشـه کـه اسیر این اتفاقات نشـه.واقعا واسه خودمون متاسفم بـه جای پیشرفت داریم روز بـه روز بعد رفت مـیکنیم و باید درون مورد این مسائل بحث کنیم!!!

 مصطفی : خانم ها تمايل دارند کـه رابطه برقرار کنند روزي من درون دانشگاه با يکي از ان دانشگاه اشنا شدم اون مرا بـه خونـه دانشجويي دعوت کرد کم کم بـه من نزديک شد و درخواست رابطه کرد (ميگفت کم آوردي)

 رها : : اگه من بودم که تا طرفو پيدانميکردم و خواجه اش نميکردم ول کن نبودم که تا درس عبرتي بشـه براي ديگران

 رضا زرچي : ((بسم اله الرحمن الرحيم))
يکي از نشانـه هاي آخرالزمان همين تجاوز بـه عنف و زنا هست کـه رواج زيادي پيدا خواهد کرد مراقب خودتون باشيد کـه جزو دشمنان حضرت حق نشويد.

 محمد : چگونـه مـیتوانیم این حس را برطرف کنیم

 اشكان : به نظر من اين ها هستن كه باعث تحريك ما پسر ها مي شوند.اگر يه خورده ها مراعات كنند هيچ پسري بـه آنـها نگاه بد نمي كنـه اينو قول ميدم
پس هاي عوضي باعث بد شدن پسرها مي شوند.

 مـهدي : سن ازدواج بايد 16 بشـه که تا ا تو نتفه خفه كرد.

 علي : با سلام /بحث بسيار خوبي پيش امده از همـه ممنون.
خانوم پاتريک مني را ميشناسم کـه اتفاقاتي مثل شما براش پيش آمده و به اين کار ادامـه داد .حالا وضعيت بسيار بدي داره بـه جايي رسيده کـه زندگي و زنده موندن براش معني نداره

 نوشين : خيلي جالب بود مرسي ..واقعا تکان دهنده بود..من فکر ميکردم تجاوز نميتونـه از افراد شناس باشـه ...فکر ميکردم افرادي کـه تجاوز ميکنن بايد انسانـهايي وحشي باشن..متاسفم کـه همکار يا استاد يا ...واقعا جاي تاسفه
..تجاوز يعني بدون رضايت ..اين ازار دهنده هست ..چرا بعضي پسرها ميگن تخليه راهي جز اين نداره تخليه و عدم تخليه بهانـه است..انساني کـه تجاوز ميکنـه چه زن باشـه چه مرد انسان نيست حيوانـه ، حيواني کـه فقط خواسته اون زمانشو بايد انجام بده ..همـه اين حرفها هم بهانـه است
متشکرررررررم از مطالب زيباتون

 رادمـهر(معلم) : جنگ هفتاد و دو ملت همـه را عذر بنـه
چون نیـافتند حقیقت ره افسانـه زدند

 دريا : بعضي پسرا چقدر بد هستن

  پسرها : به نظر من ما نبايد دنبال مقصر ياپسر باشيم بايد بـه دنبال راهکاري بينديشيم تاحدامکان از اين کارها جلوگيري شود

 سيب سرخ : سلام.ببخشيد ميخواستم بدون خوندن داستان هاي...هم گناه محسوب ميشـه و بايد نخوند؟خيلي خوشحال ميشم اگه بـه سوالم جواب بدين

جواب سوني کارت بيست :
تاثيري کـه داستانـهاي مستهجن بر مغز و قدرت تفکر انسان ميگذارند بسيار بدتر از فيلمـهاي مستهجن بوده و آثار تخريبي آن بسيار بيشتر هست زيرا مغز درون حال مطالعه دقت بيشتري نشان ميدهد و به همين دليل نفوذ تخريبي اين آثار شديدا بالاست و سند اين حرف احساس شرم و پشيماني افرادي هست که بخاطر مطالعه اين آثار قدرت فکرشان مختل شده و حتي بـه مادر و خود تجاوز کرده اند يا گريه هاي پدري کـه و پسر وي بر اثر مطالعه سايتهاي آويزون و ايپرشيا و سرا کنترل خود را از دست داده و با هم رابطه جنسي برقرار کرده بودند و از آن نيز باردار شده بودند يا خاطرات صدها نفري کـه زندگي و عمر خود را بر اثر مطالعه اين آثار سخيف نابود شده ميبينند کـه همـه اين موارد را ميتوانيد درون سايت گرداب دات آي آر مشاهده فرمائيد ، بـه خدا پناه ببريد از شر شيطان رانده شده کـه قسم خورده هست نسل بشر را نابود کند اين دشمن خدا و انسان

 شيما : سلام بـه دوست هاي خوبم
به نظر من همـه شماها يك جوراي درست ميگيد اما همـه اين ها منشاء ان بر ميگرده بـه اينكه ما خدا رو فراموش كرديم چون اگر يكم بـه خدا ايمان داشتيم هيچوقت يادمون نمي رفت كه خدا داره رفتار هاي ما رو نگاه ميكند و بايد مواظب رفتارمون باشيم
حالا ميخواد جامعه بد باشـه يا افراد جامعه.
در ضمن سايت خيلي خوبي داريد
با تشكر

 اميروف : خدائيش اين جواب هايي كه دادي بـه مردم چقدر روشون فكر كردي؟؟؟؟
يارو ميگه بهم تجاوز شده شما بـه عالم متافيزيك حواله ش ميدي؟؟؟
خوبه توكل اما كافي نيست، راهنمائي هاي ديگه اي هم مي خاد كه شما سوادشو ندارين متاسفانـه
اين سايت رو يك نفري مي چرخوني؟ خوب يه متخصصي روان شناسي چيزي پول خرج كن مشاوره بگير فقط بلدي عطر جنيفر لوپز بفروشي؟؟

جواب سوني کارت بيست :
از هشت سال پيش کـه ما اين سايت را اداره ميکنيم تاکنون يک ريال همي بـه ما کمک نکرده هست ، اگر شما همتش را داريد خوشحال ميشويم بـه خرج شما انواع کارشناسان را درون سايت بـه کار بگيريم و در همـه جاي سايت هم اسم و تصوير شما را بعنوان يک آدم خير و دست بـه جيب کـه دلش بـه حال معلومات عمومي جامعه جوش ميزند و براي آن حاضر هست کاري د معرفي کنيم ........... همتش هست ؟

 مظلوم : من الان پسر 25 ساله هستم 3 سال پيش توسط يك مرد 45 ساله بـه شدت مورد تجاوز قرار گرفتم از اون وقت از نظر روحي بـه هم ريخته هستم . راهنماييم كنيد

 ميتي كومان : به نظر من درسته كه تقصير از هر دو طرفه و وقتي ميفته جون آدم ، آدم قفل مي كنـه ولي بيشتر تقصير از خانم هايه . چون اگه ها با اون تيپ هاي فجيع نيان بيرون و داد نزنن كه بيا منو ببر ... ، پسر ها هيچ غلطي نميكنند

 ممد17ساله : به نظر من ها بـه هيچاعتماد نکنند چون روحانيا هم حتي خطرناک ميشن............

 اوباما : متاسفانـه افراد ضعیف نفس چه چه پسر
در برابر وسوسه ها و لذت هایی کـه شیطان بـه فکر آنـها مـی آورد درون نگاه اول تسلیم مـی شوند....
ولی بعد از ارتکاب تجاوز سخت پشیمان شده
و اگر هم پشیمان نشوند خود را فریب مـی دهند
غرور خود را بشکنید نماز بخوانید که تا مانند شیطان نشوید
او با ماست!

 ستاره : هم نفس دمت گرم با لاخره يکي حرف حساب زد

 صادق : به نظر من اگر خانمـها با حجاب اسلامي و به موقع از خانـه بيرون بروند بعيد ميدانم قرباني چنين جناياتي شوند0

 VAHID : همـه ازدم جهنمـی

 سارینا : اصلا نم تقصیر ا نیست چرا حتما ازادی فقط واسه پسرا باشـه ما هم ومـی خوایم زندگی کنیم چرا ما حتما همش تو خونـه باشیم بـه خاطروجود شما مردا وپسرا این یـه ظلم من با و تجاوز مخالفم ولی نمـیشـه کـه شما ازاد باشین وهر کاری مـی خواین ین بعدم بندازین تقصیر ما یکم بـه خودتون بیـاین

 .Ham..nafas. : هيچ ربطي بـه حجاب زن نداره وقتي مفهوم حجاب رو نميدونيد بيخودي راجبش صحبت نكنيد زنـهاي چادري هم مي شـه پيدا كرد كه زير
همون حجاب كامل اسلامي هزار جور كثافت كاري ميكنن.مرد اگه مرد باشـه و چشاشو جمع كنـه زن هاي بي قيدو بند هم دست از هممچين كارهايي بر ميدارند

 امير : تا نکنـه بازي...پسر نميکنـه دست درازي

 شقايق : البته با عرض پوزش مطلباتون خيلي چرتو مزخرف بود ديگه يه بچه ي 5 سالم ميدونـه با يکي کـه بش تجاوز شده چيکار کنـه و چه جوري کمکش کنـه،در ضمن خيلي ابتدايي مينويسين سعي کنين يه 4 که تا دونـه کتاب بخونيد که تا مجبور نباشيد اين اراجيفو تحويل مر2م بدين ديگه حرفي ندارم

 مـهشيد : مشکله من جنس موافقه نـه مخالف. چند سال پيش يه سوئ تفاهم منو بـه اين جايي کـه الان هستم رسوند.
استادم فکر مي کرد من شيفته رابطه باهاشم درون کمال ناباوري تسليمش شدم .چون نمي خاستم ضاييع بشـه.خيلي برام محترمـه. 5سالع کـه باهاش رابطه دارم<�همجنس بازي> . اوايل احساس گناه مي کردم اما حالا نـه. زياد نـه. خيلي بهش وابستم. دوستشم دارم.مساله الان نياز روحي منـه. والبته حس وفا داريم بـه استادم .که فکر ميکنـه همـه چيزه منـه .که هست. ولي من ميترسم از اينکه اين وابستگي زندگيمو نابود کنـه.چون الان کـه به فکر افتادم ميبينم جز اوني رو نديدم و همـه ي سکوهاي پرتابمو بخاطر اون از دست دادم. هنوز نمي دونم چيکار کنم

جواب سوني کارت بيست :

دوست گرامي : شما همانطور کـه خودتان هم فهميده ايد سکوهاي پرتاب و موفقيت زندگي تون را از دست داده ايد و ما بـه شما ميگوئيم کـه حتي درون جا هم نزده ايد بلکه سقوط کرده ايد و مطمئناي کـه از ياد خدا غافل شود و به خاطر احترام بهي مانند استادش احترام بـه خدا را زير پا بگذارد روزگار نامرادي درون پيش خواهد داشت و نکبت و گرفتاري ها گوناگون گريبانش را رها نخواهد کرد و روي آرامش نخواهد ديد ، بهتر هست فورا کنار بکشيد و خود را اسير احساسات اينچنيني نکرده و بيشتر از اين روح و زندگي خود را گرفتار نکنيد و اگر همت کنيد خدا هم کمک رسان خواهد بود و از لعن شيطان غافل نشويد

 رها : آداما نياز دارن با هم ارتباط برقرار کنند و اين الفاظ کـه تقصير اين يا تقصير اون زشته بعضيها طي اين رابطه نيازشون را بر طرف مي کنند کـه اين بـه ما ربط نداره اما بدترين حالتش با دروغ و زور هست

 تك ستاره......... : به نظر من اين ا هستن كه بازدن حرفاي بـه پسرا اين اجازه رو ميدهن.كه مقصر اصليشم جامعه اي هست كه ماقرار داريم...هر حال وپسر بايد مواظب خودشان باشن.

 س س : واقعا ديگه اصلا چيزي نميشـه گفت

 علی : هرکي بايد مواظب خودش باشـه

 فرشاد 1373 : سلام و خسته نباشید چگونـه مـی نوان همسر خود رو بـه دعوت کنیم خجالت مـیکشم

  ناز : سلام : چیز هائیکه نوشتین خیلی جالی بود اما کو گوش شنوا امـیدوارم کـه در فرهنگ ما تغییری وارد شود کـه دیگر شاهد هچین کارهائی نباشیم

 »ن : چگوته همسر خود را از تفکر بـه رابطه با ديگران باز داريم

 ازسهلوان(م)شـهربهاران : درود بر ايرانيان پاک دامن
مرگ بر تماماني کـه گذشته ي ايران و ايراني را از ياد بردند!!!!

 ا.م : تو ا و پسرا زیـاد شده تقصیری نیست مقصر والدین هستن چون خودشونم هنوز نمـیدونن چیـه و چطوری مـیشـه کنترلش کرد وقتی تو سن پایین عاشق مـیشن همـینـه تازه بدترم مـیشـه خودشون راهنما مـیخوان چیزیـه کـه خدا تو وجود همـه گذاشته حتما استفاده کرد یکم تقصیر ا هم هست اینجوری کـه اینا لباس مـیپوشن بچه 4 یـا 5 ساله هم نگاه مـیکنـه

 سر درون گم : من یـه پسرم از بچگی(حد اقل از وقتی کـه چیزی فهمـیدم) با تعصب هم بـه ناموس دیگران نگاه مـیکردم.حتی بارها بـه خاطر ناموس دیگران با دوستان خودم دعوا کردم وقتی مـیدیدم یـه داره خراب مـیشـه و هیچی هم حالیش نیست و از دست منم هیچ کاری بر نمـیاد حتی گریـه مـیکردم ولی که تا کی؟
وقتی مـیبینم ه انقدر خره کـه با دوتا تیکه انداختن شماره مـیده با سه چارتا دوست دارم مـیاد خونـه طرف که تا کی سری کـه درد نمـیکنـه رو دستمال ببندم؟
وقتی مـیبینم یکی مزاحم ناموس مردم شده و مـیرم کمکه ه ذختره خودشمـیگه بـه تو چه که تا کی سری کـه درد نمـیکنـه رو دستمال ببندم؟
تا وقتی ه نمـیخواد بفهمـه بابا هیچ پسری دوست نداره با ی کـه باهاش رابطه داشته ازدواج کنـه چی بگم؟

 ليلي : همش تقصير هات البته پسرها هم مقصرن

 مجتبی محمدی : کسانی کـه از کوچکی خوب تربیت نشوند چنیین مشکلاتی دارند
تمام این رفتارها بر مـی گردد بـه تر بیت این فرد توسط پدر و مادر
بعداز تربیت بقیـه مسائل مثل بیکاری و ارایش و ...

 یـاسین : قربونت برم خدا چقدر غرررريبي رو زمين ...

 مجبت : فقط از بين شود متجاوز فقط از بين شود ديگر راهي وجود ندارد .

 h : ان اگر طرز لباس بوشيدن خود را بلد باشند مشكلات که تا حدي كم ميشود.

 نسرين : به نظر من خانمـها اونقدر توانايي دارن كه هم خودشون عفيف باشن و هم آقايون رو بـه عفت وپاكي راهنما باشن. جامعه پاك محصول زنان پاك

 ع : گر بر سر نفس خود اميري مردي........

 عماد : مـیخواین واقعیت رو با همـه ی تلخیش بهتون بگم؟
واقعیت اینـه کـه ما با سیستم آموزشی و تربیتی ناکارامدمون ، نبودن شغل و درست تقسیم نشدن سرمایـه توی کشورمون ، بالا رفتن سن ازدواج جوونا و فشارها و بدعت های دینی و سیـاسی از اجتماع جوونی کـه خودمون هم جزئش هستیم یک مشت بیمار روانی تحویل جامعه دادیم...
حقیقتا یکبار خودتون نگاه کنید
بعد با صداقت بـه این سوال جواب بدید کـه اجتماع شمارو عقده ای کرده یـا نـه؟

 سارا : مطالب خوبي بود

 عرفان14 : به نظرمن حتما سن ازدواج را از15سالگی ند که تا این مشکلات بـه وجود نیـاید

 علي : حجاب حجاب حجاب

 مـهدی : تورم-گرونی-سواستفاده ازعندالمطالبه ومـهریـه های سنگین-بن بست فرهنگی-درحریم بودن جوانان-رسم و رسومات الکی-نداشتن اطلاعات واجتماعی وبی عدالتی-توقعات سربه فلک کشیده باعث این مشکلاته عزیز....از من نشنیده بگیرید

 شيما : به نظر من نـه ا مقصرن نـه پسرا اينا همش تقصيره اين جامعه اس كه همـه چيزو محدود كرده و باعث اين همـه بدبختي شده!!!!!!!!!

 دوست : ببينيد اينکه ميگيد تقصير هست اين کاملا اشتباست چون تجاوز يک بحث جداست من زمانيکه 14 سال داشتم ام کـه نداشت منو بطور مـهمان برد خونـه اش خلاصه يک شب کـه ام رفته بود خونـه اي مادربزرگم ..... نصف شب هنگاميکه خواب بودم ديدم يکي مرا لمس ميکند از شدت ترس ازخواب پ ديدم شوهر ام کـه 50 سال داشت را کنار خودم ديدم يهو زدم زير گريه بـه زور بـه بدنم دست ميزد اينقدر گريه کردم بلندشدم زود بطرف قران دويدم همونجام دنبالم اومد منو قران نجات داد البته شايد از مـهمونا ترسيد همـه بد نيستد

 مونا مشـهدي : در کل تجاوز درون هيچ فرهنگي کار خوبي نيست يک بار بـه من تجاوز شد اولش پشيمان شدم ولي يکي از دوستانم بابت دلداري بـه من گفت کـه چيزي از تو کم نشده و نبايد خودتو سرزنش کني منم باور کردم و حالا نتيجه اين کـه من بـه بيراهه رفتم و نميتونم خودمو نجات بدم شما راهنمايي کنين

 مريم : من يه 23 ساله هسنم, يه روز درون يک مکان عمومي پرجمعيت و خيلي شلوغ متوجه شدم کـه بدم بـه بدن يه مرد بطور تحريک آميزي درون تماس هست منم خيلي تحريک شدم طوري کـه به اون آقا اجازه دادم کـه انگشتش را بـه آلت من داخل کند کـه بعدش بکارتم را از دست دادم حالا آش نخورده دهن سوخته شدم شما بگين براي جيرانش من چي کار کنم

 محمد از شیراز : سلام بـه نظرمن تجاوز یعنی زیر پا گذاشتن انسانیت وحقوق شـهروندی ولی درجواب اون ی کـه گفته هرچی مـیکشیم ازدست پسرهاست حتما بگم طبق تحقیقات من بیشتر خیـانت ها وجدایی ها از طرف هاست

 نيلوفر : پسراي زيادي ديدم کـه خودشون مي گن واسه انتخاب اول بـه هيکلش نگاه مي کنيم بعد بـه تيپ بعد قيافه...
دوستاي زيادي دارم کـه مورد تجاوز قرار گرفتن واقعا دوستشون دارم و دلم براشون مي سوزه

 افسانـه : دنیـا خیلی کوچیک شده دوستان مواظب خودتون باشید .با تشکر بای

 سميرا تجاوز شده : پارسال من براي عروسي دوستم مانتو تنگ وشلوارتنگ پوشيدم و بدنم كامل معلوم بود و سوار تاكسي شدم هر چهار نفر توي تاكسي بـه زور بـه من تجاوز كردند و از من عكس گرفتند

 باران محمدی : به همـه زبانـهای دنیـا ازتون تشکر مـیکنم مطالب واقعا امو زنده بود

 جعفر : تجاوز کار خوبي نيست - انجام ندين

 آرزو m : من ي تنـها و بدون دوست هستم چندي پيش توسط شخصي مورد تجاوز قرار گرفتم و حتي از ناحييه پشت توسط چاقو اسيب ديدم از انروز بـه بعد هر وقت ان مرد را ميبينم بـه من لبخند مي زند و ميگوييد از من عو فيلم دارد همچنين او مرا تهديد کرده کـه بهي نگوييم وگرنـه عو فيلم مرا پخش ميکند خواهش ميکنم کمکم کنيد.

جواب سوني کارت بيست :

قوانين ايران بشدت با متجاوزين بـه نواميس و عنف بر خورد ميکند و اگر شخصا و با رضايت بـه اين کار دست زده ايد کـه فقط توبه کنيد و سعي کنيد از او دوري کنيد و ديگر اين اشتباه را تکرار نکنيد حتي اگر شما را تهديد بـه انتشار عو فيلم کرد ، زيرا با اين کار حکم اعدام خودش را امضا کرده هست و آسيبي بـه شما انشا الله نخواهد رسيد اما اگر شما فريب خورده و در واقع مورد تجاوز قرار گرفته ايد و حتي علامت زخم چاقو بـه بدن داريد بهترين کار اينست کـه بدون مکث بـه پليس مراجعه نمائيد ، درون آنجا کارشناساني هستند کـه هم از لحاظ ضربه روحي ميتوانند شما را کنند و هم از لحاظ قانوني با متجاوز برخورد عبرت آموزي ميکنند ، فقط دقت کنيد درون صورت تصميم براي حضور نزد پليس ، شخص مجرم را تهديد بـه حضور نزد پليس نکنيد زيرا هم ممکن هست به شما آسيب برساند و هم ممکن هست امکان فرار از قانون براي وي فراهم شود ، بـه خدا توکل کنيد و با پليس 110 م کنيد

 ُعرفان : همـه ي مردها مثل هم نيستند توهين نکنين 2خترا .ولي خدايي اگه خودتون نمي خواين چرا ميياين تو ان مبلاگ .بازم نميخواستم توهين کنم.

 مـهدي ج : حال اگر اين تجاوز جنسي توسط ماموران دولتي و در محلي(مثلا بازداشتگاه كهريزك)بوقوع بپيوندد چه بايد كرد؟فكر نكنم درون نظر متجاوزان و پسر فرقي داشته باشد!!!

 ِاسمال : واقعا متاسفم

 ..... : من مردم اما دلیلی ندارد چون یک زن حجاب ندارد یـا اصلا هست من بـه دنبال او بروم. واگر این کار را کنم یعنی عرضه کنترل خودم را ندارم و فقط غرایض حیوانی ام رشد کرده است. درون ضمن از جواب سونی کارت مـی خواهم بـه جای خدا تصمـیم نگیرند و فقط جواب را بـه عنوان یک انسان دهند.

 12358132134 : برو بابا
گند زديد تو جامعه
با اون کاراي ..انـه تون همـه رو يا متجاوز کردين يا دزد يا معتاد.
حالا ميخوايد يادمون بديد چه جوري با اين موضوع مقابله کنيم؟

 نگین رحیمـی : واقعا مسخره است

 پوريا کيانتاژ : متاسفانـه جامعه ما جوري شده کـه همـه تو اين فکرن مي دوني چرا؟چون آدما رو از هر چي منع کنن بيشتر بـه سمتش کشيده ميشن,من مردم رفتار بي پرواي خيلي ا منو تحريک مي کنـه فرق نميکنـه مجرد باشم يا متاهل مـهم نيس زن چه پوششي داره بايد اگه منـه مرد خواستم نزديکش بشم بـه شدت باهام رفتار کنـه اينجوري بـه خودم ديگه اجازه نمي دم....البته فهم و درک آدما فرق داره بستگي بـه خانوادشونم هس جالبيش اينـه کـه من عاين اتفاق برام افتاد همسرم بـه من خيانت کرد ولي بازم هيچوقت نخواستم همـه زنا رو اينجوري نگاه کنم....فقط اينو مطمين باشين کـه خود کرده را تدبير نيست.منـه مرد تو زن اگه نخوايم هيچ اتفاقي نمي افته...بهتر از خودمون شروع کنيم و دست از شعار بر داريم

 هرماس 0312 : ازدواج - ازدواج - ازدواج ... البته از نوع دائمش

 ايمان ميشي : همش تقصير هست اگه اونا هميشـه چادر بپوشند رو بـه پسرا رو ندن سنگين باشن کي از اين اتفاقات مي افته

 م : برای مقابله بااین کار یک راه هست

 سوگند : به نظر من بـه ربط نداره، یعنی یـه مرد اونقدر عرضه نداره کـه خودش رو کنترل کنـه

 گل پسر : در جواب خانومايي كه از مردا بد ميگن و ميگن كه مردا حيوونن بايد بگم كه عزيز كرم از خوده درخت هست.ادم بايد منصفانـه و منطقي قضاوت كنـه.ا ازون جايي كه خيلي احساستي هستند بيشتر اوقات )نميگم هيچوقت ( نميتوتن خوب قضاوت كنن.جلف نباشيد که تا مشكلي پيش نياد.من خورم شخصا تالا با كسي سكس نداشتم.

 پریسا : ما ها هرچی مـیکشیم از دسته این پسرهاست ، که تا مجردی یـه جور بدبختی داریم ، وقتی متاهل هم مـی شیم باز ...... هـــــــــــــــــــــی ...

 مينو : خدا نيامرزه هر جي مرد جشم ناباك رو

 دست و پا چلوفتي : ايول
خاك تو سر مرد ها

 ايراني : به نظر من وجود خانـه های عفاف یک ضرورته و به عنوان سوپاپ درون جامعه عمل مـیکنـه و باعث ارضای صحیح غریزه مـی شود .در هر کشوری کـه بروید از این مکان ها موجود هست حتی عربستان شـهر ریـاض.ما نمـی توانیم با غریزه انسان مقابله کنیم.در ایران تحرک هست ولی ارضا نیست ولی درون غرب اگر تحریک باشـه ارضا هم هست.کسی کـه غریزه ی اش ارضا باشد با فکر آسوده مـی تواند زندگی کند همراه با پیشرفت درون غیر این صورت مـی شود جامعه کنونی ایران.

 نازنین م : وافعا این مردا چقدر مـیتونن پست باشن کـه با یـه پاکدامن یـه همچین کاری ن؟؟؟
آخه چقدر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 علي با عشق : به نظر من 250 گرم ارزش خاري و بدبختي نداره 1 دونـه داشته باش براي هميشـه با اجازه

 شاپرک : برای شـهریـار ق.... متاسفم خیلی آدم بدختیـه با اینکه ازدواج کرده ولی باز دست از تجاورز بـه ای بیچاره بر نمـی داره دلم به منظور زنش مژده مـی سوزه دعا مـیکنم خدا خودش رسواش کنـه ...........

 ناصر : باسلام-من یک مرد هستم یک عرض داشتم بـه نظر دهندگان عزیز:ن یلوفری و تارو کـه کمـی درون هنگام نظرمنصف باشیدشما متاسفانـه همـه رو با هم قاطی کردید همـه مردها کـه بد نیستند کمـی انصاف داشته باشید ببینیدهشت سال جنگ ناجوانمردانـه را چهانی اداره د همـه خوب نیستندوهمـه بدنیستند من خودم متاهل هستم ولی متاسفانـه گاهی اوقات صحنـه هایی مـی بینم ها و زنـهای کـه واقعاً از راه بـه در مـی شوم بعد نتیجه مـی گیریم کـه همش مردها مقصر نیستند زن یـا اگر خوب باشند هیچ احدی نمـی تواند بـه چپ نگاه کند بـه آنـهایی کـه تجاوز مـی شود بیشتر خود شان مقصرند انشاء الله کـه خدا ماراببخشد0

 نیما : تکراری بود بچه هم این چیز ها رو مـیدونـه

 ريبوار از كوردستان : اي ول بابا اي ول!!
به قول كوردها؛ شا او بزمـه ي!!

 02122222222 : من به منظور اینکه تجاوزی نداشته باشم راه خوبی پیدا کردم رفتم زن گرفتم ولی حالا داریم جدا مـیشیم ناقابل400سکه مـهر این خانم دادگاه پاسگاه مـیرفتم تجاوز مـیکردم حکمم کمتر از این بود هم نبود انداختنی بود

 پيمان : اگه گوشت رو جلوي گربه بندازي مي خورتش!!! چرا عاقل کند کاري کـه باز آيد پشيماني. درون ضمن اين ه کـه عرضه ي خودشو با باحجاب بودنش ثابت ميکنـه!!

 فرداي آزاد : مشکلات اقتصادي بزرگترين عامل فساد جوانان هستند چراکه ازدواج را غيرممکن مي سازد بعد مسئولان مقصراند..........

 مسیحا : واقعا متاسفم به منظور پسرهایی کـه با آبروی یـه بازی مـیکنـه.واقعا....

 یک سهلوانی : زدست دیده و دل هر دو فریـاد کـه هر چه دیده بیند دل کندیـاد
برادرم نگاهت را م حجابت را ....

 مريم آ : نمي دونم چرا از خواندن واقعيت هايي كه خودم وجودشو درون جامعه قطعي مي دونم اينقدر ناراحت مي شم من تازه سايت شما رو مي خونم ما ايراني ها داريم بـه كجا ميريم بر سر غيرت مردان ايراني و عفت زنان ايراني چي اومده مگر غريزه جنسي مدتي كه درون ايراني ها بوجود امده از اول بوده بعد چرا از اول اين همـه تجاوز نبوده

 شاهین : نفرین بر انسانـهای حیوان صفت

 ي از جنس باران : خاک بر سر هر چي مرد حيوان صفت

 سجاد : فقط توکلتون بـه خدا باشـه همـه چی حل مـیشـه البته اراده قوی فراموش نشـه

 نيلوفري : اين مردها حيواناتي هستند کـه دمشان جلويشان بـه اشتباهي خلق شده هست اينان اشتباه و تصادف خلقتند...حتي بـه هماي خودشان هم رحم نمي کنند فرقي نمي کند پير يا جوان يا نوجوان و کودک بهر حال حيوان هستند از دست قوانين اخلاقي ديني و اجتماعي هم بيشتر از اين بر اي مـهار اين حيوانات ناطق چيزي بر نمياد...حتي اگر خانمـها زره اهني بروي بدنشان بپوشانند باز هم درون امان نخواهند ماند...

 سياوش : مقصر ها هستن من ازدواج کردم ولي بنده بـه من پيشنـهاد داده و ميگه اگه نياي بـه زنت ميگم مجرديت بامن کردي حالا شما تصميم بگيرين مقصر کيه
جواب سوني کارت بيست : پيشنـهاد ميکنيم بـه آرامي و با آماده سازي فضا ، مشکل را با همسرتان درون ميان بگذاريد و به او بگوئيد کـه در دوران مجردي مرتکب خطا شده ايد ولي الان بـه خانواده پايبند و وفادار هستيد و اين وفاداري باعث بروز اين مشکل شده هست که نياز بـه حمايت او دارد و هرگز مايل نيستيد او را باي عوض کنيد و به او خيانت کنيد ،،، همچنين ارتباط خود را با خود کلا و هميشگي قطع کنيد و توکل بر خدا داشته باشيد و مطمئنا او هم آبروي خود را نخواهد برد و انشاالله مشکلي براي شما پيش نخواهد آورد ...... ولي اگر خيانت کنيد مطمئن باشيد کمترين عقوبتي کـه در انتظار زندگي شما خواهد نشست فقـر ، شکست و گرفتاري است

 zds : اگر زن بامرد نامحرمي درون جايي تنـها باشند و بتوانند خود را هوا و هوس شيطاني نگه دارند ثوابي بـه اندازه پيامبر دارد (رسول اكرم) درضمن هم زنـه وهم مردا هر دوباد هم بـه يك اندازه مقصر هستند

جواب سوني کارت بيست :

ببخشيد منبع اين حديث شما کجاست چون که تا حالا چنين چيزي نشنيده بوديم و با موضوع حرام بودن خلوت زن و مرد بشکلي کهي نتواند وارد آن حريم شود تضاد دارد

 مليکا : بي توجهي و مقصر شمردن برخي از خانواده ها بـه هر نحوي زمينـه اين کار را اماده ميکند
مطالب عالي بود
با تشکر

 بهنام 2 : من با نظر بهنام موافقم(اگه كسي نياز بـه دستشويي داشته باشـه و نتونـه جاي مناسب پيدا كنـه حتما كنار خيابون يا جلوي خونـه هر كسي خودشو راحت ميكنـه).افراد افراطي! مگر شما خودتان جوان نبوده ايد؟ قبول کنيدبعضي از ادم ها تحمل کنترل اش راندارند.بايد مسايل را ريشـه اي حل کرد.

 غزل : بدبخت تر از مردا پیدا نمـیشـه

 تارومار : تنـها یک راه به منظور از بین بردن این مشکل وجود داره : اینکه همـه ی مرد ها رو یک جا جمع کنند و آتیششون بزنند .

 شـهاب : سلام من وقتي 14 سال داشتم توسط يک خانم کـه اون موقع همسايه ما بود تحريک شدم وبه زنا با اون مجبور. من اون موقع حتي فرق بين زن ومرد وخوب بلد نبودم.منوبه اين کار مجبور کرد .من بعد از اون رابطه دچار مشکلات زيادي شدم چون مزش رفت زير زبونم و علاقه مدام براي رابطه با جنس مقابل دارم و از طرفي وجدان حالا ديني من درد ميکنـه بـه خاطر گناه حال شما قضاوت کنيد ايا من گناه کارم؟
جواب سوني کارت بيست : اگر ادامـه دهيد مطمئنا گناهکاريد و عقوبت دنيوي زناکاران فقر و گرفتاري هست و اگر توبه واقعي کنيد و آن را کنار بگذاريد خداوند از سر تقصيرات شما گذشته و از باب رحمت خود گناهان شما را بـه حسنـه و خير مبدل ميکند و توبه زماني محقق ميشود کـه شيريني و خاطره گناه از ذهن شما خارج شود و به آن فکر نکنيد و چون توبه نصوح ديگر آنرا تکرار نکنيد ، داستان توبه نصوح اثر گذار و مفيد هست آنرا درون اينترنت سرچ کنيد

 مـینا : به زهرا ص : شما لطفا ادبیـات خود را قوی کنید .

 مـهدی تنـها : تمام نظرها درسته بـه نظر من اونـهای کـه مر تکب چنین کارهای کـه مـیشن اگر قانون سخت بگیرد بیشتر جلوی این همـه بازیـهارو مـیتونـه بگیره حتی اگر هم شده به منظور یک بار اینجور ادمـها رو درون جلوی چشم مردم سنگ سار کنند به منظور دیگران درس عبرت مـیشـه و حواس خودشون رو جمع مـیکنند ومرتکب چنین کاری نمـیشن

 كارو مـهربانيان از پاوه : كاش حكم انـهايي را كه بـه ناموس مردم تجاوز مي كردند را بـه من مي دادنند

 بهنام : خيلي جالب و مفيد بود.بايستي با واقعيات جامعه روبرو شد

 مسلمون: : آيا فکر کرديد چند درصد مسجديها اينطورند؟
آيا مي دانيد چند درصد علما اينطورند؟
دقت کنيد چند درصد دانشمندان وقت اين فکرها رو دارند؟
عاقل بـه جاي اينـها بـه سوي ازدواج راحت و اشتغال و مطالعه مطمئن براي ارتقاي اراده مي ره.
شک نکن.

 تنـها : ا مواظب خودتون باشيد, پسرا خيلي عوضي شدن , با قولهاي دروغ با جسم و روح ا بازي ميکنن,لعنت بـه هرچي پسر عوضي,لعنت.

 ستاره : واقعا شرم اوره.من موندم با اينكه اين همـه زن خود فروش هست چرا ديگه ميرن بـه زور متوسل ميشن.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اين درست نيست كه همش تقصير ما خانومـها باشـه.

 خاموش : همـه ي ما نياز جنسي داريم ولي بعضي ها کـه عقدهاي دروني و دوست ناباب دارن ودرخانواده هاي ناسالم بزرگ شدن اين کارا رو ميکنن بايد خجالت بکشن خدا نشناسا مخصوصا پسرها کـه ها رو تحريک مي کنن

 شذس : همش تقصیر هست اگه پوشش شونو درست کنن همچنین لحنشونو این اتفاقا نمـی افته مگر اینکه ه خودش بخواد

 مسافر : خیلی بد نبود خوب هم نبود خلاصه م بـه نظر من 99درصد مقصر خود ه اگه اون نخوادی غیر از شوهرش بهش نزديک نميشـه ، دوستدار همـه ی ایرانی
از طرفی کـه غریبه

 بیژن داراب : متجاوزاعدام شود

 مريم : خانم ها خيلي بدبخت هستند هر كسي هم كه مورد تجاوز قرار بگيره مي گن خودت خواستي هيچ كس باور نمي كنـه دلم براي اين آدم ها مي سوزه

 زهرا ص : آهاي ها بياييد درون رفتارمان تجديد نظر كنيم لباسهاي زننده و بدن نما نپوشيد واز اشوه آمدن درون مجامع عمومي
بپر هيزيد . لطفا...

 سمين : خوب بوداماکمي ضعيف!
چون ايناراهمـه ميدونن وعمل ميکنن مگراونايي کـه تنشون مي خواره

 لوسی : زیـاد بـه درد های 15 سال بـه پایین نمـی خورد و موجب منحرف شدن ذهن ان ها مـی شود شما هم کـه نمـی تونید از ورودشان جلوگیری کنید ولی با این حساب خوب بود موفق باشید

 ايراندخت : خيلي مطالب مفيدي بود بهتر که تا وقتي كه عاشق نشدين بـه روابط جنسي فكر نكنيد........عشقي كه درپي آن يك عمر زندگي باشـه

 محمد-بندر عباس : اینـها همش حرفه که تا خودش نخوادی نمـیتونـه بهش تجاوز کنـه

 فاطمـه محمدي : کاش اطلاعات اين سايت بـه گوش تمام ان برسه

 اشکان : همـه درون اين مورد اشتباه ميکنند چون فقط فارسا اينجوري بازي درون ميارن چرا هيچ خطاي از کردا رخ نميده همش تقصير خودتونـه

 روناک : من نظرم اينـه کـه آدم مردن داره يکي نيست بگه دنيايه ديگه اي هم وجود داره نکنين اين کارارو زشته بـه خدا

 جواد : دست شما درد نکنـه کـه این اطلاعات را بـه مردم مـیدهید

 کارشناس : من کارشناسه مامای هستم متاسفانـه خیلیـها بـه طوره خوصوصی بـه من مراجعه مـی کنن و خواستاره کمک هستن بیشتره اونـها بـه خاطره نداشتنـه اطلاعاطه کافی مورده تجاوز قرار گرفتن من از شما ممنونم کـه این اطلاع رسانی رو انجام مـیدین درون ضمن من خودم یـه هستم وا بـه اون شخصی کـه خودشو با نامـه ناشناس معرفی کرده مـیگم فقط از خدا مدد بخواه

 وحید.م/یزد : اگر ان وپسران خودنمائی نکنند وپایبند بـه اصول اخلاقی باشند ونفس ضعیف نداشته باشد(تاگول نخورد)هیچ وقت مورد آزار قرار نمـیگیرد.

 ليلا_از لندن : به نظر من تقصير زنان هست جون اكه اونا بخوان مرد حتى نميتونـه نكاش كنـه

 علی : پس ما پسرها چگونـه حال کنیم

 حميد رضا عليخاني : سلام واقعادنياي بي وفائي؟؟؟؟؟!!!

 شفيعي : اين اطلاعات بسيار براي من آموزنده بود
اميدوارم كه اين سايت بـه طريقي بين مردم توزيع گردد كه همـه استفاده نمايند

 محمد .ک : از اینکه بـه مردم اطاعات مـی دهید بسیـار تشکر مـی کنم

 محبوبه : دست شما درد نكنـه كه جوانـها را آگاه مي كنيد

 ک . ب : آقاي رضا سادات شما نيستي بعد الکي قضاوت نکن . درسته کـه اگه خودش خوب باشـه هر جا بره سالم بر ميگرده ولي بقيه جوانب و شرايط جامعه رو هم درون نظر بگيريد . من خودم م و بيرون کار ميکنم خيلي از مردها ميان و قصد مزاحمت دارند امام من محترامانـه طوري اونـها رو از مغازه بيرون ميکنم کـه از خجالت روي برگشتن دوباره رو ندارن نمي خوام بـه همـه مردها توهين بشـه ولي خيلي از اونـها بـه اندازه اي پست هستند کـه حتي بـه زن شوهر دار رحم نميکنند .

 رضاسادات : اگه باشـهصدتا گرگ هم بفرستی مـیره وسالم برمـیگرده

 سلطان : خوب جذابيد ديگه

 ساحل : به نظرمن تقصير ما هاست

 حميد : فقط ازدواججججججججججججج کنيد خيلي زود حتي همين الان

 رحيم : خداهميشـه ناظرکارهاست

 مـهدخت : راستش من با نظر اكثريت موافقم و اما نظر بعضي ها كاملا غير منطقيه ببنين درسته كه تجاوز ميتونـه از بـه اصطلاح كرم ريزيه هام باشـه ولي بـه هر حال اگه فرهنگ درست باشـه مطمئن باشين كه چنين چيزي اتفاق نميفته اين كه خودمون رو توي هفت لايه لباس قايم كنيم که تا اقايون تحريك نشن اصلا منصفانـه نيست اگه كسي رفتار مناسبي داشته باشـه مطمئنا اون شخص( اون اقاهه) جرات نميكنـه توي اون ذهنش افكار پليد راه پيدا كنـه بنابر اين وقار و ادب و سنگيني جاي خودش حجاب اسلامي هم جاي خودش اگه ي توي قيد و بند حجاب ( البته نـه قيد و بند ) بـه هر حال بـه هر صورتي زياد نسبت بـه اين جور مسايل حساس نباشـه

 فرشید×کرمانشاه : دنیـای بی وفایی$$

 رحمان : ريشـه بيشتري از اين معضلات بي عاطفه بودن خانواده هاست

 چکار داري : خيلي خوبه کـه مردم رو آکاه مي کنيد باز هم بيشتر توضيح بدين من اصلا بلد نيستم يعني که تا حالا با هيچ پسري ارتباط نداشتم

 سعید.ف. : چوب خدا صدا نداره مطمئن باشین یـه روز همـین بلا سر تجاوز کننده یـا اطرافیـانش درون مـی اید حتی خیلی خیلی بدتر

 داریوش_قم : بیشتر این تجاوزها از زن ها ناشی مـیشود_چرا فقط بعضیـها مورد تجاوز قرار مـیگیرند زن اگه خوب بگرده 80درصد از تجاوزها کم مـیشـه.

 حميد : واقعا مفيد بود

 مـهتاب2008 : موضوع خيلي جالبي بود خدا بـه داد بچه ها برسه ....

 مـهدي اراک : کاربسيار مثبت وارزنده اي دراطلاع رساني بـه هموطنان عزيز مي باشد فقط من يک توصيه بـه خانومـهاي محترم دارم واون اينـه کـه فرصت فکر بد راهم با رفتار وپوششان از مردان پست هوسباز بگيرند چه رسد بـه عمل.....@

 نيلو کرمي : اين کـه به هرکي اطمينان نکن و در مواقعي کـه خلوت مواظب خودشون باشن

 شـهاب : خدايي بيشتر اين اتفاق هاي ناخوش آيند بـه علت پوشش نامناسب خانم ها هست . بـه اميد آن روز کـه همـه بانوان ايراني حجاب را کاملا رعايت کنند و از پوشش کاملا اسلامي استفاده کنند.

 جلال : به خدا ،اگر شما ا پا ندين،حداقل 90درصد ،تجاوزها هانجام نميشـه.

 ريما : من بانظر همـه موافقم

 م.پارسه : مشکل ما فقر فرهنگییـه - حتما بزرگترها همـیشـه کوچیکترا رو(به خصوص ای نوجوون رو) از دنیـای اطرافشون مطلع کنند - بـه روزی کـه به گفته کوروش کبیر دنیـایی خال از دروغ و دشمن داشته باشیم ...

 ابي : به نظر من يکي از عوامل مـهم تجاور بر ميگرده بـه در دست رس بودن فيلم هاي مبتذل و

 اسماعيل : عمر سراچه خياله بهش فكر نكن غم غصه مي ياره

 ّاّسيه : فکر کنم بهتره نـه از جامعه ايراد بگيريم نـه از پسرها يه نگاه بـه دور و برمون يم فحشا همـه جا را گرفته حتي بـه نزديک ترين خودت نبايد اعتماد کني بهتره ادم تو 15 سالگي ازدواج کنـه کـه دچاره چالش جنسي نشـه کـه بخواهد بـه زنا و... رو بياره بـه اميد ديدن ايراني خالي از اين معضلات اجتماعي

 فتاح : مشکل ما مرد ها رو حل کنيد که تا به شما خانمـها تجاوز نکنيم اخي ضرورت داريم ديگه

 مسافر شب : من درون سن بيست سالگي براي مدت يك هفته بـه كشور تركيه مسافرت كردم و در شـهر استانبول هتل علي بابا اين مدت را سپري كردم يكي از اين روزها درون حالي كه براي تفريح بـه بخش اروپايي حوالي پل بوغاز رفته بودم با ي بسيار زيبا وملوس آشنا شدم و بنا بـه دعوت او با هم بـه خانـه مجردي او رفتيم موقع برقراري ارتباط جنسي درون كمال ناباوري متوجه شدم او علي رغم چهره وبدن زنانـه اش داراي آلت مردانـه هست او با ديدن عكس العمل من كه جا خورده بودم با درون آوردن يك چاقوي ضامن دار از زير تخت متوسل بـه زور شدوهم نقش مفعول وهم فاعل را بازي كرد و براي من فكر اينكه بخواهم درون چنين موقعيتي قرار بگيرم هم دور از ذهن مينمود چه رسد....

 یک منتظر، : مشکلات بشر فقط تجاوز نیست، فقر، اعتیـاد، الکل ، بد رفتاری درون خانواده، دزدی، کلاهبرداری ، قتل و ...
تنـها یک راه حل به منظور اینکه از این بلایـا محفوظ باشیم وجود دارد کـه آن را خداوند متعال درون پیش روی ما قرار داده و آنـهم توسل بـه ائمـه اطهار و متابعت بی چون چرا از ایشان مـیباشد و در حال حاضر نیز بدانیم کـه امام زمان(ع) صاحب اختیـار و مولی و آقا و پناهگاه قدرتمندی هست که از جانب خدا برگزیده شده هست و بر احوال ما آگاه و بر درخواست های ما شنوا و تنـها امـید همـه دردمندان مـی باشند.
باید امام زمانمان را بیشتر و بیشتر بشناسیم و بدانیم کـه با هر قدم کـه به ایشان نزدیک مـی شویم ، هزارها فرسخ از بدی دور مـی شویم

 مـهدي شکاري : خداوندخيرتان دهد اجرتان باآقا امام زمان اميدوارم هميشـه موفق و پايدار باشيد خداقوت. الله يارتان باشد.

 بهنام : اگه كسي نياز بـه دستشويي داشته باشـه و نتونـه جاي مناسب پيدا كنـه حتما كنار خيابون يا جلوي خونـه هر كسي خودشو راحت ميكنـه .
بايد مكاني مناسب براي اين موارد تعيين گردد .

 صدر : ما ادما يم بـه خدا

 فرهنگ : ما ا که تا کي بايد تو اين جامعه دندون رو جيگر بذاريم ؟

 ل .ا : يعني چه
بيخودي
الكي
آخرش هيچي
نابودي
به تباه كشيده شدن
براي اطلاعات بيشتر بـه دکه هاي روزنامـه مراجعه كنيد؟!

 سجاد : خدا بـه دادتون برسه

 نازی : خیلی کار بدی کرده

 احمد : خب شما درون مورد زنان آزار دیده حرف زدین ولی هیچ درون مورد مردانی کـه باید درون کوچه و خیـابان شاهد اعمال جنس مخالف درون ملا عام باشند چيزي نگفت

 طناز . ب : سلام .من هم مورد تجاوز قرار گرفتم . اون هم از طرف داْيي شوهرم . واقعا الان نميدونم اين بچه ماله کيه؟ چطور ميتونم بفهمم. ؟

 الهه : بد نيست بدونيد کـه 68% از تجاوزها توسط افراد فاميل نزديک (پدر , برادر ,....) صورت مي گيره و در بقيه موارد هم متجاوز آشناست (مانند همکار , همسايه و....) و يا حداقل مدتي طرف رو زير نظر گرفته و فقط 2% از تجاوزات ، متجاوز کاملا بيگانـه است. (امارها ازکتاب تمايلات و رفتارهاي جنسي انسان دکتر بهنام اوحدي) بنابراين توي خانواده بيشتر مراقب خودتون باشيد زياد با برادراتون تنـها نمونيد وقتي تنـهاييد مرداي فاميل رو راه نديد. اگر توي کوچه و خيابون ادم مشکوکي رو چند روز پشت سر هم ميبينيد حتما مواضب باشيد.در ضمن بد نيست اين مطالب رو بـه خونوادتون هم بگيد. اميدوارم کـه اين اتفاق براي هيچ و پسر و زن و بچه و مردي نيفته

 صحرا : شما کـه اين بخش رو براي حمايت از ان گذاشتيد.لطفا يک پايگاه اينترنتي هم جهت رسيدگي بـه اين شکايات و مسائل معرفي کنيد که تا ا ني کـه مورد تعرض واقع شدند با حفظ ابرويشان اين اشخاص رو معرفي کنند که تا از اشاعه ي اين جريانات جلوگيري بشـه.

 مريم : اگر پدر و مادرها با بچه هاشون بيشتر رفيق باشن و سعي کنن اونا رو درک کنند, باهاشون صحبت کنند مثل دو که تا دوست...همش نبايد توقع داشته باشيم کـه بچه ها با ماها سرحرفو بازکنن...خودپدرمادرا بايد اين جو صميمي و قابل اعتماد را براي بچه ها بوجود بيارن...اگه اين کارو ند مطمئنا امن ترين و با صفا ترين جا براي بچه ها خونـه هاشونـه...و وقتي اين اطلاع رسانيها صحيح و به موقع باشـه ..از خيلي بي بندو باريها و مورد سو نظر قرار گرفتن ها جلوگيري ميشـه...مطمئن باشيد

 بچه + : تعارف را کنار بگذاريم وقتي هيچ جايي براي تخليه اميال جنسي مردان و زنان هرزه بـه رسميت شناخته نمي شود اين مسئله همچنان بـه صورت يک معضل باقي خواهد ماند

 سعيد : افرين بـه شما با اين اگاهيتون براي ما

 ايراني : هموطن عزيزي کـه با نام ( تحت تجاوز ) پيامت را نوشته بودي ....
من برات دعا ميکنم کـه خودت را از دست اين ها نجات بدي و آينده خوب و پاکي داشته باشي ...... اگه از خدا از ته دل بخواهي و واقعا تصميم بـه توبه داشته باشي خدا با معجزات و از راهي کـه فکرش را نميکني کمکت ميکنـه
موفق باشي و مقاوم - داداش ايراني تو

 تحت تجاوز : من يکبار پارسال تحت تجاوز قرار گرفتم.اون موقعي نبود کـه اين حرفها رو بهم بزنـه واسه همين بعد از اون مجبور شدم واسه حفظ آبرو و جلوگيري از پخش شدن قضيه باز هم خودفروشي کنم.الان با اين حرفها پشيمونم و ميخوام ترک کنم.
برام دعا کنين .....

 الناز کريمي : مطالب جالبي بود

 و- لطفي : خوب هست اما بايد کمي هم بـه فرهنگ جامعه بپردازيد...

 محمود : در سوره فرقان آيات 68 و 69 مي فرمايد و هرگز گرد عمل زنا نمي گردند هر كه اين عمل را انجام دهد كيفرش را خواهد يافت و عذابش درون قيامت مضاعف شود و با ذلت و خواري بدوزخ مخلد گردد

 سمانـه : دستتون درد نکنـه.مطلب خوبي بود.

 مَکي تهران albirt_Asl : آقا بد نبود ، خوبه ، ولی ضایع بازیـه

 هايره : آگاهي مفيدي است. ارامـه برهير

 بنده خدا : اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
همـیشـه ذکر بگویید بخدا توکل کنید بـه ائمـه توسل کنید. از محیطهای آلوده و فاسد دوری کنید خدا نگهدار و پشتیبان شما خواهد بود

 سارا ازاد : خيلي مطلبه خوبي بود
بابا دمتون گرم
دست مريزا

 محمد ساکارز : شما کـه حرفتون همـه مي شنون بهتره يجوري بـه جوونا بفهمونيد درمون همـه ي اين درد ها ازدواج بموقس بموقع .بابا جون لابد اسلام يچيزي دونسته کـه اينو گفته ديگه. مخصوصاَ اينو بـه ا بگن کـه بنظر من 90درصد تقصير ها گردن خودشونـه اگه اونا شرايط ازدواج رو سخت نکنن لااقل 90درصد اين اتفاق ها نمي افته.جونتون دراد حقتونـه..............

 حاجي خانوم : اين مطالب رو بايد با آب طلا نوشت.
بسيار ممنونم.

 ايران : درباره بيماري دو جنسي مي خواستم بدانم ، غريزه جنسي چيزي هست در پسرا کـه ا بـه آن شعله ميزنند

 من منم : اينکه عالي هست ممنونم خيلي خوبه کـه همـه بدونن.

 تاتا : اينـه ديگه

 ناشناس : متاسفانـه 90 درصد مشکل از خانم هايي ناشي ميشـه کـه سوار هر ماشيني ميشن. اگه يکم دقت کنن و اين مسايل خيلي ساده ذو جدي بگيرن و سوار هر ماشيني نشن جلوي خيلي از اين تجاوزها گرفته مي شـه. ممنون

 آقاي تجاوز : من معتقدم دوستان سعي کنند کارايي از قبيل تجاوز رو کمي بـه چالش بگذاريم .

 متجاوز : دروغ مي گن

 بابك اكبري : چگونـه ميتوان از فقر وبيکاري جلوگيري کرد اين از همـه مـهمتر است؟

 حميدرضا نوحه گري : بايد عاملان آزار جنسي درون حضور مردم مجازات شوند.

 بي صدا : حرفاتونو بايد با آب طلا نوشت.

 احسان : از مطالبتان ممنونم اموزنده بود و ميخواهم كه مفصل تر وبيشتر توضيح بدهيدومطالب بيشتر وجالب تري ارائه بدهيدوباتوجه بـه نكات ومطالب روز دنياباشد.
باتشكر

 س ـ ش : ممنون از مطالبي کـه گفتيد اگه آدمي باشـه کـه نـه گفتن بـه آدمـها براش سخت باشـه و زود تسليم خواسته ديگران بشـه وقتي تو اين شرايط قرار ميگيره واقعا نميدونـه بايد چيکار کنـه با اينکه نميخواد ولي بازم قبول مي کنـه و تا مدتها از اين اتفاق زجر مي کشـه تکيليف اين آدما چيه؟

 سجاد-ني ريزي : نقطه ظعف گرفتن فقط براي اينکه بعدها کـه ان بزرگ شد نتواند درون مقابل انـها ايستادگي کند

 سوزي : اين کارا خيلي حال ميده اشتباه نشـه منظورم کار شماست نـه اون تجاوز گرا خيلي خيلي مر30

 سعید : مطمئن باشید تجاوز کننده حتما بـه سزای عمل خود خواهد رسید
امـیدوارم هیچ بـه این بلا دچار نشود

 نازه : فافافافافاجعه است

 کامران : دستتون درد نکنـه اطلاع رسانی خیلی خوبی انجام مـیدین ما حتما از این جور چیزها خیلی دقیق تر اطلاع داشته باشیم که تا بتوانیم با ان درون مواقع لزوم مبارزه کنبم

 ح=ی : ممنون ازاینکه اطلاع رسانی خوبی انجام مـی دهید.ای کاش مسئولین کمـی احساس مسئولیت مـی .

 رها زاده : چيزي هستند کـه هميشـه طمع مي اورد چه بهتر کـه ما غرق اين نيروي غير قابل کنترل نشويم درون راه شرعي و سن مناسب با ازدواج اين مشکل خود بـه خود حل ميشود. چه بسا مسئولين بـه فکر راه حل باشند براي ازدواج جوانـها

 قلي : سلام تشکرازاطلاعات رساني شما ولي خدايي خانم ها بيشتروبهترميتونن اين قضيه رو کاهش بدهند اگه بيشتر وبهترپايبند يه سري چيزا باشن اگه يه باحجاب هم مورد تجاوز واقع ميشـه کبريت اونو يه خانم بي حجاب يا بدحجاب زده يعني هم خودش وهم اونو توخطر انداخته تو رو خدا بيشتررعايت کنين خانم ها

 مرتضي : 90درصد از تجاوزات ناشي از عدم اطلاع رساني وبي بندوباري والدين وخانواده وفقرسواد ناشي مي شود....

 صالح : خوب بايد جايي باشـه کـه انسانـها خودشون رو تخليه کنن وگرنـه کمتر کار بـه تجاوز مي کشـه من يک جوان 22 ساله چه کاري بايد انجام بدم که تا از اين نياز کـه در وجود انسان هست تخليه بشم البته من خودم هم از ادم متجاوز متنفرم وي کـه متجاوز هستش بيشتر مريض که تا يک مجرم بـه هر حال درون ايران ازدواج سخته بعد بايد بـه فکر اين نياز جوانان بودش چه پسر چه

 حجاب : بهترین راه به منظور جلوگیری از این کارها پوشش است. اگر درون خانواده ای ی یـا حتی خود مادر پوشش درست نداشته باشد مورد تجاوز فرزند خود قرار مـی گیرد. این یـه مثال کوچک بود. حتما در جامعه پوشش وجود داشته باشد.

 يه دوست: : اي بابا !!!

 الهام : به نظر من بی حجابی یـا بد حجابی هیچ تاثیری درون این رابطه نداره. ادم مریض همـه رو بـه یک چشم نگاه مـیکنـه داشتیم خانمـهایی رو کـه حجاب کامل داشتند ولی متاسفانـه مورد تجاوز قرار گرفته اند.

 کوشا ايروني : ببينيد شما دير دست بـه کار مي شيد
واقعا کـه خجالت داره !!
اما درون کل بازم خوبه حداقل بقيه بدونن چه خبره

 مـهدي عاببري : دمتون گرم ولي نظر من اينـه کـه مانتو کوتاه نپوشيد و شلواره تنگ تن نکنيد کـه مردمو بـه هوس بندازيد

 هانيه : مطلب خيلي جالبي بود. قبول دارم بعضيا بد لباس مي پوشن ولي بدم نيست کـه مرداي ما خودشونو کنترل کنن، بـه جايي بر نمي خوره

 مسافر : سلام
اين کار شما اجر معنوي زيادي دارد اميدوارم خداوند بـه شما درون اين راه خير (اطلاع رساني و پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي درون مسايل جنسي) کمک و پاداشي عظيم اعطا بفرماييد
يک سوال : درون برخي کشور هاي غربي نظير انگليس و غيره ، همجنس بازي و ازدواج مرد با مرد را رسمي شمرده و در مجلس براي اين گونـه موارد قانون وضع خواهش مي کنم درون صورت امکان درون اين مورد توضيحاتي بدهيد و از مضررات آن بيشتر توضيح بدهيد

 تجاوز شده : تجاوز کار خوبي نيست - انجام ندين .




[نزديکي حيوان با زن]

نویسنده و منبع |



نزديکي حيوان با زن

سوء استفاده های از زنان درون محيط های کاری ايران

 مسعود هستم : تا نکند چشم بازي پسر نکند دست درازي ، نزديکي حيوان با زن بلا نسبت بعضي خانوماي محترم بعضيا واقعا ول ميگردن دنبال همچين مسائلي هستن

 الهام : آخه چرا تقصيرارو ميندازين گردن حجاب خانومااا واقعا کـه شعورتونو نشون ميديد من کـه خودم حجابم کامله چادرم سرم ميکنم آرايشم نميکنم ولي مرد ها پسرا هيز بازي درميارن تيکه ميندازن بـه من و.. نزديکي حيوان با زن حالا هي بگيد خانوما اينجوري خانوما اونجوري ميبينيد بعد چرا تو آمريکا خانوما بدجور ميان بيرون مردي هيز بازي درنمياره و معمولي نيگاش ميکنـه مشکل بيشترش از مرداس

جواب سوني کارت بيست : نزديکي حيوان با زن مگه شما آمريکا زندگي کرده ايد کـه ميفرمائيد مردان آنجا هيز نيستند ؟؟؟ طي تحقيقي درون منطقه منـهتن شـهر نيويورک خانم بازيگري بـه صورت ناشناس بـه مدت ده ساعت درون حاليکه دوربيني وي را دنبال ميکرد درون شـهر قدم ميزند و طي اين ده ساعت دوربين 108 مورد آزار جنسي کلامي و لمسي خياباني را ثبت کرد ، آيا درون ايران هم بـه همين شدت هست ، قطعا نيست ولي مدينـه فاضله هم نيست ولييکه با پوشش ميگويد من دنده ام ميخوارد قطعا آزار بيشتري نيز خواهد ديد

 الناز : جمع کنید بابا
مملکت ریده شده توش
باهیچیم درست نمـیشـه
این مزدا هم عادت دارن همـه چیو بندازن گردن زنا شما آقایون اگ خیلی پاکین و ادعاتون مـیشـه تقصیر زناس
اصن چرا توجه مـیکنین بهشون هان

 محمد : وقتی زنی با ارایش تمام و کمال بیرون مـیره انواع ادکلن و ماتیک سرخاب سفیداب بخودش مـیزنـه خودش هوار مـیکنـه کـه بیـایید بیـایید. نزديکي حيوان با زن انسان دارای طبع قویی هست که غالب بر عقل و هوش اوست وقتی چنان تصویر نازک و با طراوتی مـیبیند بـه نظر شما عفاف پیشـه مـیکنـه یـا هوسشو سیر مـیکنـه وقتی زنی بیدفاع زیر دست یـه مرد هوسران مـیفته زن حتما چکار کنـه این گند جمـهوری اسلامـی کـه برای پرداخت پول کمتر زنان را بـه کار مـیگیره اونوقت مـیگن مشکلات مشکلات پدر ملت درون اومده از یـه ور مردهای بیکار کـه وقتشون و با چشم چرانی و تجاوز سر مـیبرن از این ور هم بفرما همش رو سر زن بدبخت خالی مـیشـه

 زهرا : چقدر شما مردها بيچاره کثيفيد چقدر حقيريد همـه تو نظراتشون مردها رو تبريه وگناه رو گردن زنـها انداختن چقدددددددرررررر بيچاره ايد مردهم اگر پاک باشد لباس وحرکات زن رو بهانـه نمي کنـه براي گناه من خودم پدرم رو از دست دادمي نيست مخارجم رو بده بايد دست نياز بـه سوي اين وآن دراز کنم؟؟؟بايد بروم خيريه ها وبراي ماهي بيست هزارتومن مستمري زار ب ؟؟؟؟بيچاره هايي کـه خودتون اينکاره ايد وبراي تبريه خودتون وبراي اينکه راحت تر کاري کنيد همـه مشکلات رو گردن زنـها مي اندازيد تو محيطهاي فراواني کار کردم ومجبور شدم از ??درصد فضاهايي کـه کار کردم بخاطر شرايط نامناسب اخلاقي دوري کنم ومحل کار رو ترک کنم با يقين صد درون صد ميگم ??درصد مشکل بـه مردها برميگرده عقم مياد از همـه مردها

جواب سوني کارت بيست : متاسفانـه وقتي فضا آلوده ميشود پااپاک را با هم گرفتار ميکند ،‌ وقتي مردي جسارت ميکند و تو دهني نميخورد بلکه نيش خانم باز ميشود و کرم بيشتري ميريزد گستاخ تر شده و سري بعد بـه خانمي کـه موقر و متين هست نيز جسارت ميکند ، قطعا بدانيد کـه اگر يک مرد برخورد قاطع يک زن را ببينيد کمتر جرات جسارت بـه هري را درون ذهن بيمارش مرور ميکند

 علیرضا ن : خود کرده را تدبير نيست

 ALIIRANI : من از بيگانگان هرگز ننالم ......

 بنده خدا : دعا کنید آغامون ،سرورمون بیـاد که تا وضعمان ازاین بدتر نشده .اگر بـه فرمان اللهی گوش دهیم این همـه بلا سرمون نمـیاد همـه بدبختی ما همـینـه کـه از اهل بیت و قرآن جدا شدیم .نمـیدانم یعنی اینقدربرامون سخته کـه به سخنان خدا گوش کنیم وااونارو انجام بدیم بـه همون بزرگیش قسم ازش بخوای مـیشـه اونی بنده خلق کرده بـه حرف اش گوش مـیده یعنی اینقدر عاجزه کـه نتونـه درد شو درمان کنـه کلاه خودتون و قاضی کنین چقدر بـه حرف اش گوش کردین ؟بهش اعتماد کردین .خدا رسول دوازده معصوم همگی بـه این جمله اشاره دارن زن حجاب و عفت پیشـه کنـه و مرد چشمش رو نگه داره واقعا کار سختیـه حدود اللهی رعایت کنن دوطرف آسیب نمـی بینند حتی درون بدترین شرایط کـه لازمـه زن مرداب یکجا کار کنن

 س م : خاک برسر خیلی ازخانومـهای ..........که جامعه روبه گوه کشیدن...ترشیده های بدبخت شمااگه حجابتونوحفظ کنیدوبه مردها روندید هیچ مردی بهتون نزدیک نمـیشـه .....مـیخاره

 م.ب : کاش خدا تو مغز زن ها کمـی علم منطق رو بیشتر مـی کرد
که اینقدر مثل بچه زود گول نخورن

 نرگس : بچه ها سلام . لطفا اگه بیشتر دقت کنید این فرهنگ ما ایرونی هاست کـه مشکل داره و اینکه وقتی پوشش زنان را از مردها بیشتر مـی دونند و این حرفها اونقدر تو گوش همـه هست کـه مردها حساس تر مـی شن . زنان هم کـه مـی خوان خودی نشون بدن و بگن کـه هیچ جلودارمون نیست .

 ناری : اوناییکه پیشنـهاد ازدواج موقت مـیدین...اصلا بـه فکر ایدز و بیماری هایی کـه از طریق رابطه منتقل مـیشـه هستید؟مراقب باشید ...خیلی از مردای متاهل هستن کـه زنای دیگه رو و ایدز گرفتن بـه زن خودشون هم منتقل ...

 edd jaxon : هر طوری هم کـه بشـه آخرش یـه گریزی بـه کربلا مـیزنید و از آمریکا بدگویی مـی کنید درون حالیکه قدرتمنترین و بهترین درون دنیـاست از هر لحاظ و ما یک کشور عقب افتاده و جهان سومـی هستیم کـه هیچ حرفی درون هیچ زمـینـه ای برا گفتن نداریم...

 ناشناس : به نظر من گوشت را حتما از گربه بر حذر داشت چون اگر درون دسترسش باشـه بـه آن حمله مـیکنداولاًخانمـها که تا اونجایی کـه ممکن هست کارنکنند درون خونـه بمانندثانیـاًاگر مجبورندکارکنند درون محیط کاملاًزنانـه کارکنندثالثاخانمـها حتما خودشان را حفظ کنندبا انجام نآرایش ونپوشیدن برخی از لباسها . وهر مردی مـی داند کـه خانم خودش رابرای مردان آرایش مـی دهدحالا این مردشوهرش هست یـابیگانـه

 حامد : من خودم کارفرما بودم ، مشکل از خود خانوماست، اگر محل کارتون الودست ترکش کنید، بعضی های خانم خودشون بی شرمانـه پیشنـهاد مـی دن

 رضا پاباغی : خاک تو سر این جور خانم های

 کامـیاب : ببینید که تا وقتی قانون و عمل بـه قانون تو کشور ما چیزی نزدیک بـه پشمـه رفتار شخصی و هوش شخصیـه کـه حقوق انسانو تامـین مـی کنـه من اصلا بـه حجاب اعتقادی ندارم ولی بـه تجاوز شدیدا بـه امنیت شدیدا اینکه چرا مردای کشور ما زود تحریک مـی شن و چرا بعضی ها براحتی و بدون ترس یک متجاوزن بحث جدایی داره کـه ضعف قانون و حاکمـیت عامل اصلیشـه چون درون نبود قانون و خلاء قدرت قانونی زمـین به منظور متجاوزان مثل جنگله تو روز روشن با اطلاع همـه بدون واهمـه تجاوز مـی کنـه اینجا همون هوش و ترس انسانـه کـه انسانو حتما هدایت کنـه منظورم با خانوماس کـه از آزادی و زیبایی تون که تا چه حد استفاده کنید و آیـا توی هر جاده ای مـیشـه با سرعت 120 حرکت کرد !یـا نوع برخورد یـا ساعت رفت و آمد یـا اصلا نیـاز بـه کار یـا اصلا شناخت سریع طرف مقابل و عدم اطمـینان اینـها همـه قابل تنظیم هستن و این بستگی بـه مـیزان هوش و خواست شما خانوما داره کـه که بخاطر ت و شرایط فیزیکیتون مورد سوء استفاده و تجاوز قرار مـی گیرید زن به منظور مرد پر از کمبود و آسایش و فرهنگ جامعه ما یـه قله موفقیت و پیروزی روانی بعد زیبا باشید ولی باهوش باشید این به منظور ایی کـه توان فهمـیدنشو دارن

 خسرو : مـهم نگرش ما بـه جنس مخالفه . بيشترين اسيبها را درون اين مقوله از قوانين اسلامي ميبينيد . اسلام کـه ارزش زن را که تا حد حيوان تنزل داده

جواب سوني کارت بيست : برداشت شما از دستورات اسلام براي زنان کاملا سطحي ، عوامي و اشتباه هست و قطعا نميدانيد که تا چه حد خدا و اسلام بـه رفتار صحيح و مـهربانانـه با زنان و خانواده را توصيه کرده هست ،‌ اگر رفتار عاشقانـه ، صحيح و محترمانـه مردان خدا را با همسرانشان ببينيد درک خواهيد کرد کـه چقدر برداشت ناصوابي از تئوري و رفتار عملي اسلام داشته ايد

رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) : «بهترين شماي هست که براي زن و دترانش بهترين باشد

و همچنين مي فرمايد: «ما اَکْرَمَ النِّساءَ اِلاّ الْکَريمُ وَ لا اَهانَهُنَّ اِلاّ اللّئيمُ.»

«تکريم نمي کند زنان را مگر فرد کريم و اهانت روا نمي دارد بـه آنان مگر فرد فرومايه و پست».

امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد : (اَلْعَبْدُ کَلَّما اَزدادَ لِلْنِساءِ حُبّا اِزْدادَ فِي الايمانِ فَضْلاً) «انسان آن گاه کـه زنان را بيش تر دوست داشته باشد ايمانش فزوني مي يابد.»

پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) نيز فرموده هست : «نزديک ترين شما بـه جايگاه من درون روز رستاخيز،اني هستند کـه با همسرانشان بهتر رفتار کنند.»

همچنين درون حديث آمده هست : (مِنْ اَخْلاقِ الانْبِياءِ حُبُّ الْنِّساءِ) «دوستي و محبت بـه زنان از اخلاق پيامبران است».

«خَيْرُ اَوْلادِکُمْ اَلْبَناتُ» : بهترين فرزندان شما، ان هستند

شيخ صدوق - حديث شناس بزرگ شيعه کـه نزديک بـه عصر ا معصوم (عليهم السلام) مي زيسته هست - درون بيان معيارها و مشخصات شيعيان مي گويد : «از ويژگي ها و شرايط شيعه بودن ، يقين داشتن ، امانت داري نسبت بـه نيکوکار و (حتي) فاجر و .... احسان بـه زنان است.»

 09111156232 : هم زن و هم مرد حتما خیلی مواظب باشند بخدا وضع خیلی بدتر از اونـه کـه فکر مـیکنید

 بیپناه : 37 سال سن دارم بـه علت مشکلات که تا حالا ازدواج نکردم درون دانشگاه بـه خانمي متاهل درون درسها کمکشون کردم خدا کمکم کنـه نميدونيد نميگم بي تقصيرم ولي بدا بـه حال مرد اين خانم ، اصلا غيرت کـه هيچ بابا يک کم آدم باش ، زنت عين دستمال شده اصلا براش مـهم نيست ميگه زن بايد ازاد باشـه که تا کجا اخه من دارم ديوونـه ميشم ولي زنـه عين خيالش نيست ديد محل نميذارم رفته با يک اقاي متاهل ، همـه کاري هم انجام ميده درون محل کار هم بـه همـه مردها خاک بر سر بيغيرت مردش

 مـهراد : بنده سال اول دبیرستان معلم دینی داشتیم
هروقت سرکلاسش بودیم مـیومد پیش من مـینشست و نوازشم مـیکرد و حرفای مفت مـیزد...چن وقت چیزی نگفتم که تا اینکه دیدم خیلی روشو زیـاد کرده داد و بیداد راه انداختم ... مدیر و معاونای مدرسه اومدن داخل کلاس اخرشم بنده اخراج شدم....مـهم اینـه کـه خام حرفای اون بی شرف نشدم ... ببین چی شده ک معلم دینی ام ب شاگردش رحم نمـیکنـه

 09393381780 : من خودم مرد هستم .اگر بـه ایران باستان برگردبم خواهیم دید زن درون اجتماع دارای چه مقام و احترامـی مـیباشد. با وجود 50 سال سن هنوز بـه هیچ خانمـی توهین نکردم. و حالا هم اعتماد بـه نفس دارم هیچ خانمـی هم قدرت ندارد مرا از راه بـه در کند. همـه تان موفق باشید

 محسن : اخه سارا خانم احمدی نژاد بیچاره چکارس مگه اون بـه زنا گفته برید خودتونو درون اختیـار مردا بذارین

 1 : همان طور کـه مردها نياز بـه درامد و گذارن زندگي دارند جنس مونث همين نياز رو داره بعد تقصيير اخلاق و ناهنجاريهاي کـه توي مملکت ما درون شرف رخ هست ميشـه خيلي چيزها رو اسم برد توي جامعه کـه در ان زندگي ميکنيم توقعات خيلي بالا هست براي همين خيلي راحت هست کـه يه از مردهاي ضربه بخوره ريشـه اخلاقي ايمان ضعيف درون ادما و شيطان کمين کرده و شرايط اجتماعي ، درون هر صورت نميتوان هيچي رو محکوم کرد چون ريشـه ان خودمون هستيم بـه ته قلبت رجوع کنيد ببينيد واقعا ميتونيد احساس وغريزه رو کنترل کنيد و ديگر آن دسته از خانوم هاي کـه با لباس هاي فجيع درون سطح شـهر تاب ميخورند کـه باعث ضربه زدن بـه خيلي از چشم ها نـه فقظ مردها بلکه حتي خانوم ها کـه توي اون پوشش نيست هم اسيب ميبيند و ادامـه خيلي از تعاملات ديگر هم ميشود بعد يکم واقعيتر بـه مسايل نگاه کنيم

 بنده خدا : نحوه پوشش خانوما خيلي تاثير داره ،مثلا همين خانومايي کـه ميپوشن ....
تاثير داره عزيزم

 جوون بیست و پنج ساله بیکار : از وقتی دین وارد سیـاست شد بدبختی ما هم باهاش شروع شد همـه این بدبختی ها بـه خاطر سو استفاده از اسلامـه مـیگیم مملکت اسلامـی ولی قوانین اسلامـی فقط که تا جایی خوبه کـه واسه بزرگواران سود داشته باشـه

 سعید : نمـیدونم چی بگم ولی ایمانتونا قوی کنید

 عشق لی مـین هو : واقعا کـه حالم از همـه ی مردا بههم مـی خوره با این غلطا شعور خودشونو نشون مـیدن .

 امـیر : من درون شرکتی کار مـیکردم کـه بیشتر پرسنلش خانم بودند واکثرا متاهل ولی 99درصد خانمـها خودشون مـیخواستندبه هرنحوی با مردها رابطه برقرار کنند بیشتر خانمـهای کـه مـیروند سرکار جهت فرار ازمسولیت وبقول خودشان آزادی مـیروند

 زیبا : اگری شما را مورد اذیت قرار داد تو صورتش تف کنید چند بار که تا حسابی تحقیر شود

 حمـید : اقايان مسوئل اين کـه پيامـهايتان پوشيدن حجاب نشانـه نجابت هست ريشـه فساد درون ايران از حکومت ديني و از اکثر روحانيون کثيف ميباشد همانطور کـه در خبرها نمي‌ايدولي دو نمونـه ان درون کرج بنده ديدم يکي از ان تجاوز اخوند مسجد مـهرويلا بـه ? ساله سرايدار مسجد نمونـه اين کاريها درون روحانيون بسيار زياد هست .وقتي رهبران ديني اين ارازل باشند از اين جور مردنماها هم زياد هستن .

جواب سوني کارت بيست : مگر درون بين مسيحيان اين موارد نيست ؟ يا بين يهوديان ، مـهندسان ، پزشکان و مديران ؟ درون هر جامعه اي هري ممکن هست به دليلي درون سمت و شغل و جايگاهي باشد ولي اين دليل نيست کـه چون فلاني دکتر يا مـهندس يا روحاني هست از باب اخلاقي نيز صد درون صد شريف و انسان باشد ، خود شما چقدر رعايت ناموس جامعه را ميکنيد چقدر چشمتان را ميبنديد که تا رضاي خدا را جلب کنيد ،‌ همـه ما مقصريم ولي دنبال مقصر ميگرديم

 جلال : طرف از ناموس مردم تو دستشویی دانشگاه فیلمبرداری کرده اورده پخش کرده تو اینترنت بعدش مـیره با یکی ازدواج مـیکنـه خانواده مـیگه داماد ما دانشجو مدرک انچنانی داره فکر نمـیکنـه کـه دامادش ابرویی ناموس مردم

 تمنا : يه عده از خانومـها نارسيست هستند و خيلي تمايل بـه جلب توجه و محبوب بودن دارند اما نميدونن مردا اگه ازي خوششون بياد بيشتر جنبه جنسي داره و حتما براشون نقشـه ميکشـه و فقط بـه يه علاقه سطحي ختم نميشـه و يه عده از مردا ساديسم هستن يعني دوست دارن تجاوز کنن و از رابطه زوري خوششون مياد يعني حتي اگه زن ي و زيبا هم داشته باشن يا حتي امکان خونـه هم وجود داشته باشـه بازم تجاوز را ترجيح ميدن بقيشم مربوط ميشـه بـه نحوه برخورد خانم و پوشش و فيلم هاي مستهجن و اينکه بعضي مردا فکر ميکنن خيانت و هرزگي حق طبيعي و خداداديشونـه و دوست دارن مثل غربيها شرکا جنسي متعدد داشته باشن

 سحر : به نظر من بد نيست تو هر شرکتي يه مامور بزارن از طرف وزارت کار کـه از طرف وزارتخانـه حقوق بگيره و وابسته بـه کارفرما نباشـه اخر از همـه از شرکت خارج بشـه و مراقب باشـه کـه از هيچ نظر بهي تو شرکت ظلم نشـه:-) حجاب و نحوه برخورد که تا حدود زيادي تاثير داره ولي واقعا اگه بخواي خيلي رعايت کني هم خودت خسته ول ميشي تو کار هم اطرافيانت کـه همين زمينـه اخراج را برات فراهم ميکنـه خود من الان خيلي افسردم چون ميدونم همکارام نظرشون اينـه کـه ادم غير اجتماعي و منزوي و سختگيرم تازه من پيش روانشناس رفتم گفت بايد با مردها بيشتر شوخي کني و يکم راحتر باشي يا حتي گفت بايد خودت خوشگلتر کني و به خودت برسي که تا بتوني باي تو محيط کارت براي ازدواج اشنا بشي حالا کدومش درسته? واقعا نميشـه ادم تو محل کارش مثل مجسمـه باشـه کـه ...

جواب سوني کارت بيست : مجسمـه و بي بخار بودن با مومن بودن فرق داره ، مومن عليرغم رعايت حدود شرعي ، اجتماعي شاداب و پاکيزه هست ،‌ دمق و عبوس بودن نشانـه مومن نيست و صد البته نيش هاي که تا بنا گوش باز پيش نامحرمان نيز شايسته هيچ انسان مومن و غير مومني نيست ، هر چيزي آداب و حد و مرزي دارد و بايد مراقب ترفندهاي شيطاني بود کـه هزاران سال تجربه فريب انسان را درون آستين دارد و گاهي بـه چهره يک دوست يا حتي پزشک انسان را از راه خدا منحرف ميکند ، اگر فکر ميکنيد نياز بـه ازدواج داريد از مادر ، يا بزرگتري بخواهيد شما را بـه خانم هاي بـه اصطلاح راوي کـه جوانان را براي ازدواج معرفي ميکنند معرفي کند که تا خواستگاران مورد نظر شما را بفرستد ،‌ درست هست که ازدواج قسمت هست ولي قسمت ، قسمت جنبان مي خواهد و بايدي راه را هموار کند و راه آن فروختن شرافت و حيا نيست ، راهش راه دارد

 سینا : خانوما و آقایون.با هممونم جوری حرف نزنیم انگار عقل کلیم.1.از ماست کـه برماست2.نبود آموزش های صحیح و تربیتی از کودکی که تا سن بلوغ و دانشگاه چه درون خانواده و چه درون محیط های آموزشی و مدرسه 3.نبود برنامـه ریزی و یکسان سازی درون برنامـه های کلی کشور از فرهنگ گرفته که تا کار و رفاه جامعه 4.عدم وجود عدالت اجتمایی 5.تلقین فرهنگ غرب بـه جامعه 6.و از همـه مـهمتر بی ایمانی و فراموش خدا درون کارها و امور .ای عزیزان بـه خدا قسم اگه انسان خدا رو درون همـه امور درون نظر داشته باشـه نـه از روی ریـا و کبر بلکه حقیقی مطمن باش کـه هیچ وقت دنبال آزار و اذیت و تجاوز نمـیره.دوستان توقعات درون جامعه بالا رفته و باعث شده کـه ازدواجها دیر هنگام بشـه .زیـاد بهانـه نگیرید ازدواج کنید و اینو مطمن باشید کـه فقیر نمـیمونید اگه ایمان داشته باشید و به خدا ایمان داشته باشیم خدا روزی رو مـیده.

 مـهدی : این بحث خیلی مـیتونـه حرف داشته باشـه، ب نظر من انسان های حیوان صفت مـیتونن اینقدر پست باشن کـه به زور و سواستفاده از مقام شون بـه یـه خانم پیشنـهاد زنا بدن، از اون طرف هم خانم هایی هستن بی شرمن و نمـیشـه همـه شونو مظلوم بدونیم ، درون کل درون هردو جنس خصلت حیوانی وجود داره واین خصلت هم تقاص سنگینی دارد و چه درون دنیـا و چه درون آخرت خواهند داد!
در حیرتم ....

 نازیلا : سلام وقتی مردا جنبه ندارن حتما چی کرد؟؟؟؟؟؟؟؟

 مصطفی : راه حل همـه مشکلات جهان رو دین اسلام 1500 سال پیش داده .و اونایی کـه مـیگن بعد چرا جامعه مسلمانا بدبخترین جوامع هستن بدونن کـه غرب و دشمنان اسلام بـه سرپرستی شیطان قسم بـه نابودی مسلمانان رو خوردن و چه سرمایـه گذاری های کلانی به منظور این کار درون طول تاریخ ،از مسلمان کشی گرفته و نابود کتابخانـه های سرزمـین های مسلمانان و غارت کتابهاشون و سرمایـه های علمـیشون .
بدون هیچ تعصبی تو درون مورد یـه مشکل تو جهان بگو کـه اسلام راه حلش رو نداشته باشـه؟
عیب ما ایرانیـا اینـه کـه منتظریم که تا از بیرون یکی بگه دینتون کاملترین و نمونـه چینی اون بیـاد بازار که تا بعد خودمون قبولش کنیم .باور کنین غرب تمام پیشرفتاشو مدیون دین اسلام و تمام حرفا و قواعد دین رو بـه اسم خودشون تمام مـیکنن .
مثلا درون بحث مدیریت شما تمام نظرات دانشمندا رو بخونید متوجه مـیشید کـه تماما برگرفته از کلام امام علی درون نـهج البلاغه و پیـامبر با این تفاوت کـه حرف معصومـین مال 1500 سال پیش و لی حرفای دانشمندای غرب مال نـهایت 100 سال اخیر.
باور کنین غربیـا هیچی ندارن دارو ندارشون نـهایتا مال 200 سال.فقط تبلیغات و رسانـه ها دارن کاراشون پیش مـیبرن.باور کنید بچه ها.

 شیما : شرکت ما کاملا آماده هست واسه ...پشتش بـه مدیر عامل بـه شدت گرمـه!
با خانومای شرکت وقتی تنـهاست خیلی رفتار بدی داره، ولی درون حضورآقایون رفتارش طور دیگه ایـه!
یعنی فیلمـیه ها! همـه کاره ی شرکته، ریس رییسمونـه!
خودش هم کـه کاری نداره جز فضولی.

 متین حسن زاده بوساری : آدمای بی ناموسی هستن کـه نوامـیس مردم اینکارو مـیکنن

 کیوان : ای بابا اینا واقعا خجالت نمـی کشن

 سما ایزد : بنظرم قدرت بیشتر دست زنـهاست. درسته شاید قدرت توی مردا بیشتر باشـه ولی خانومـها و زنـها نباید جرقه ای بزنن که تا این قدرت فوران کنـه. من خودم مجردم .یـه وقتایی چادرما برداشتم ولی واقعا احساس ناامنی کردم. من چادر را نـه بخاطر حکومت ونـه حتی بخاطر اسلام سر مـیکنم.من چادر را فقط و فقط بخاطر امنیت و آرامش خودم سر مـیکنم. اونم همـیشـه. مردها حتما خوشونو کنترل کنن ولی وقتی یـه ی جوری مـیاد تو خیـابون کـه آرایشش فقط بدرد اتاق خواب مـیخوره ولباسش انقدر تنگ و زنندست و اسمشم مـیذاره آزادی و تمدن چه انتظاری مـیشـه داشت غیر از اینکه یـه مرد یـا پسر مجرد تحریک بشـه و نو ذهنش باهاش زنا نکنـه و بقیـه زنـها و ا را همون شکلی ببینـه و نـهایتا توی یـه موقعیت مناسب مثه شرکت و اینطور جاها وارد عمل بشـه. ما خانوما نمـیتونیم هوسبازی بعضی آقایون را منع و انکار کنیم ولی مـیتونیم مواظب خودمون باشیم خدا را هم کـه همـیشششششـه داریم.

 اتیلا : ببخشید. بر مـیگرد بـه جنس ادما
بند شلوار کـه باز شد تمومـه دیگه نمـیشـه بستش
از اول حتما خودتو نگهداری
بند و اب بدی تمومـه دیگه خودتم دنبالش مـیگردی

 علی : متآسفم

 حسین-کرج : سلام بـه همـه اگه خانومـهابه اون چیزهایی کـه خدا مـیگه عمل کنن خیلی از این مشکلات درست مثلا همـین ویـا کارهایی کـه در شان یک خانوم نیست .یک یـا یک زن کـه احتیـاج زیـادی بـه کار نداره .سرکار مـیره با پولش بیشتر اوقات بـه خرجهای تفریحی وکم ارزش مـیپردازه ولی اگه همـین کار بـه دست یـه جوون باشـه 1-ازدواج مـیکنـه ویک دم بخت هم شوهر مـیکنـه 2-این جوون یک خانواده وشاید پدر ومادر خودش یـا برادر و خودش رو کمک مـیکنـه3-دیگه تومحل کار مشکلات اخلاقی پیش نمـیاد4-ازهمـه مـهمتر خدارو خوشش مـیاد وشیطان نا امـید مـیشـه-البته بعض از خانوما هستن کـه سرپرست ندارن واوناهم حتما کاری درون شان یـه زن پیدا کنن-اینم بگم کـه الان زنـهای سرپرست خانوارو به منظور بودن قبول نمـیکنن چون حتما خوشگل وخوشصدا وتودل برو باشـه-ممنون از همـه

 بامری1951 : واقعا به منظور مردای بی غیرت متاسففم

 ح ا : بعضي خانم ها خيال ميکنن ميشـه ظاهري مثل بازيگراي فيلم هاي و داشت و جلب توجه هم داشت اما! وارد بازيهاي ماجراجويانـه نشد. هم خر هم خرما
بعضي مردها پليدن درست ولي آب گنديده گودالو پيدا ميکنـه

 وحید : تای نخ ندهی سر نخ رو نمـیگیره

 ناصر : (برترین عبادت عفت وپاکدامنی است.حدیث معصوم

 و م : چارش س

 امـیر : تجاوز اوج نامرديه. خانوما شيرينيه زندگين

 بدشانس : آقا جون زن به منظور خونـه آفریده شده هست غلط مـیکند دنبال کار بگردد بمان تو خونـه بمـیر قید کار بزن تو کـه مـیدونی مردا ایجوری هستن

 کرمانشـاه 5000 اثر دیدنی دارد : سلام.هرکسی کـه گناه کند دلش بیشتر مـی گیره خدا کمکش نمـیکنـه و بیشتر مـیزنـه تو سرش.(یعنی انقدر گناه ارزش داره کـه شب مـی خوای بخوابی با دل گرفته و از روزگار شاکی باشی خوابت ببره.گناه نکن ببین چه لذتی داره.جوونا پاک باشید که تا خدا بـه داد همـه تون برسه)

 علی د : سلام ,مباحث خوبی خواندم از همـه تشکر.ولی از خانمـها خواهش دارم اگه پیشنـهادی بهشون شد غیر اخلاقی همان اول بـه طرف اعلام کنند کـه شکایت مـی کنند و اگه ادامـه یـافت تذکر بدهند و بعد هم شکایت کنند که تا این جوها از همـه جا حذف شود. وبه این کـه اسلام مردها را نان آور خونـه معرفی کرده (توجه کنند)به این خاطر هست که این مسائل نباشد ومـهمترین خدمت زنان بـه جامعه تربیت فرزند سالم هست که خود باعث ساخته شدن جامعه مـی شود و نـه کار .زیرا بیشترین مشکلات امروز درون خانواده هائی هست که زنان شاغلندویـا و موبایلهای پیشرفته و..وجود داردو قبل از آن ان شاغل باعث مشکلات مـی شوند البته همـه اینـها شاید ناخواسته باشد ولی هست.جهت انواع مشاوره ها آماده ایم

 حخ : حسين جان خودتي هيچ زني بـه مرد پيشنـهاد نميده

 محمد : خدا تو قران سوره بقره گفته من زن را اف براي شما مردان که تا رام شويد بوسيله آن. مگه زن چي داره موجودي کـه از يه سوسک بترسه چيه . زن ناقص العقل و موجود ضعيفيه. از طرف متخصص زنان

جواب سوني کارت بيست : لطفا براي اثبات تفکرات ناقص و ناقض خود از قرآن و شريعت مايه نگذاريد ، تو اين ممکلت و بين مردمش از دين اسلام مظلوم تر هيچ چيزي نيست و هر بـه طريقي آنرا حراج ميکند

 خاطره.س : مردا فقط فکر ن و زنا هم فقط فکر دادن

جواب سوني کارت بيست : اينگونـه آدمـها کـه خارج از قاعده شرع و خانواده عمل ميکنند نـه مرد هستند نـه زن ، يک مشت معتاد جنسي بدبخت هستند يک مشت لجن

 حسین : به نظر من اگه مورد تجاوز زوريه خانوم بايد بره شکايت کنـه چرا کـه با اين کارش موجب نجات چند نفر ديگه ميشـه و درس عبرت برا بقيه...

 محقق روانشناسی : کشک ميدونين چيه؟ بريد بساييد
من بـه صورت همزمان درون يک مرکز خدمات اجتماعي و يک مرکز روانشناسي کار ميکنم، اونجا همـه جور آدمي هست آقايون و خانمـهايي کـه براي مـهار خودشون از هزار عادت ناشايست ميان کـه بايد ازشون بـه بهترين نحو تقدير کرد. زوجهايي کـه براي مشکل روحي ناشي از تجاوز و... ميان. خانـهاي کـه تنـها هستند و آقايان از اين تنـهايي آنـها سوء استفاده کرده و يا قصد آن را دارند و ده ها و شايد هزارها مورد ديگه کـه فرصت گفتنش نيست.
به نظر من مشکل از فرهنگ جامعه هستش کـه بايد اصلاح بشـه درون حال حاضر روي يک موضوع درون خصوص راهکارهاي مقابله با تجاوز و حفظ حريم خصوصي کارميکنم فکر ميکنيد چقدر موضوع براي مطالعه هست؟

جواب سوني کارت بيست : آنوقت کشک سابيدن اين وسط چي ميگه ، نشانـه دانائي بيشتر شماست ؟

 عسل : سلام زني 50 ساله ام و تحصيل کرده از خانواده فرهنگي شوهر و دوتا دارم موضوع مطرح شده فقط درون محيط کار نيست متاسفانـه درون فاميل هم نمونـه هايي وجود داره. درون دوران بيماري سخت مادرم پسري از فاميل نزديک 20 سال کوچکتر ازمن از طريق پيامک اعلام کرد کـه در اين موقعيت حاضر بـه کمکه ، پسر جوان خيلي از نظر نسبت فاميلي نزديکه و من شاهد بدنيا آمدن و رشدش بودم و با کمال نزاکت و شوخ طبعي خاص سنش دوران بيماري مادرم رو برام آسونتر کرد. که تا از من خواست بـه خانـه اش بروم من مخالفت کردم او گفت تو جاي مادرم هستي و من خيلي دوست دارم چرا بايد فکر بد کني تازه فاميل نزديکي. من رفتم و بعد از يه ربع بـه من حمله کرد خدارو شکر موفق نشد . او با سوء استفاده از اعتمادم و با عادت من بـه خودش بارها با صور مختلف سعي درون اغفالم داشت ولي موفق نشد و بعد با تحقير و بي احترامي بـه اعتراضم پاسخ داد

جواب سوني کارت بيست : سيم برق و فاز و نول که تا وقتي درون حريم يکديگر وارد نشده اند کاري بـه هم ندارند ولي اگر روکش آن از بين رفت و به هم رسيدند جرقه انفجاري ميزنند حالا ميخواهد اين سيم هاي خيلي مرتب و باکلاس و با کيفيت باشند يا ميخواهد سيم هاي پاره پوره و در بـه داغون و آشغالي ،‌ اصل آن نيروئي هست که درون سيم جريان دارد و تا وقتي هم بـه آن نزديک نشوي و برخورد نکني متوجه نميشوي چقدر اين نيروي خارج از کنتور ميتواند کشنده و مخرب باشد ،‌ بعد با اين سيم ها شوخي و مزاح نکنيد و به آنـها دست نزنيد و نزديک نشويد معلوم نيست نيروي موجود درون آن شما را مصدوم و نابود نکند

 محسن : بعضی زنـها هم خودشون مـی خوان بدن× من یـه خانومـی رو کرده بودم اما بعد مدتی فهمـیدم با چند نفر دیگه هم ریخته رو هم خیلی روم تاثیر گذاشت از همـه زنـها متنفر شدم

 زینب : سواستفاده اقايون تو شرکت هاي خصوصي از خانوما عادي شده من منشي يه شرکت بودم اخر وقت رييس شرکت بـه بهانـه اينکه منو برسونـه برد خونشون کـه يکم بـه همسرش کمک کنم حالش خوب نيست رفتم خونشون ديدمي نيست مثل اب خوردن بهم پيشنـهاد کرد کـه قبول کنم باهاش باشم حقوقمو دوبرابر ميکنـه قبول نکردم ولي مجبورم کرد با زور چاره اي نداشتم
گفت بهي بگم اخراجم ميکنـه ولي باهاش باشم حقوقمو دوبرار ميکنـه منم با مادر مريضمم چاره نداشتم با بدبختي کار گير اورده بودم قبول کردم ولي اخرشمم بيرونم کرد منم از ترس ابرو چيزي نگفتم بـه هيچکس

جواب سوني کارت بيست : دوستان بـه نکته اصلي توجه کرديد ؟ بعد از سوء استفاده اخراجشون کرده اند ! بعد فکر نکنيد با تن بـه خواسته اينگونـه افراد حداقل دنياتون آباد ميشـه و رزق و روزي تون ميرسه درون حاليکه خدائي کـه خالق ماست و رزاق هست ميگه اگه اينکار را کردي فقيرت هم ميکنم يعني هم دنيات را نابود ميکني و هم آخرتت را ،‌ داستان معروف يوسف را هم کـه ميدانيد هم دنياش آباد شد و هم آخرتش ،‌ انتخاب آساني است

 فاطمـه : منم تو یـه شرکت خصوصی کار کردم اخر وقت رئیسم منو نگه داشت کـه اضافه کاری کنم ولی وقتی همـه رفت بـه زور بهم تجاوز کردم با التماس قبول کردم فقط از عقب ولی احتیـاج داشتم بـه کار مجبور شدم

 سلما : افسوس

 فاکر فکور : مملکت کجاش درسته ک این درست باشـه
شما تو این مملکت فقط حق دزدی داری نـه حق داری نیـاز های اولیـه تو براورده کنی نـه حق داری کار علمـی کنی نـه حق داری بـه بقیـه کمک کنی نـه حق داری کار تولیدی کنی!!!!!
نظام خرابه از پایـه
وضع بدتر هم مـیشـه تازه اولشـه چون سیستم نظام اینـه کـه پاچه خوارا و چاپلوس ها بـه ریـاست و قدرت برسند و اهل علم و تقوا بمونن زیر دست و پای دزدها
خداحافظ ایییییییییییییییران

 مرد هرزه : مردها براشون چادری و مانتویی فرق نداره

 0937467 : به نظر من همـه رو نمـیشـه یـه جور نگاه کرد تو شرایط خاص مـیتونـه مفید باشـه اما فقط تو شرایط خاص نـه برا تفریح

 محسن : ازابتدای خلقت این حیوان انسان نمادرتمام زمانـهاوفرهنگها درامتحان ودرگیرچالش مساله بوده وخالق باشناخت کامل برمخلوق تمام راهکارهای انسان شدن راارائه نموده ونتیجه رابه نعمت عقل انسان سپرده وانسان کـه دربیشتر مواقع خود رافریب مـیدهدبابیـان آزادی کامل بین زن ومرد،فرهنگ غرب،جامعه آرمانی اسلامـی،مردوزن بافرهنگ ایرانی،اعتماد بـه نفس تخیلی،حکومت وسیـاست واقتصاددینی کامل سالم،اعتمادبی جابه عالم وروحانی واستاد ومردوزن وبجای خداپرستی فرد پرستی ،بازدورازواقعیت مسیربین حیوانیت تااوج انسانیت یکدیگررامقصر مـیدانیم مگرآن مردیـازن ازفضا آمده اندوازنزدیکان یـادوستان وهموطنان بـه ظاهرمسلمان مانیستند بعد برای سعادت خودوکشوربایداوامرخالق را اطاعت وهرخودرا اصلاح کندوانسان شود.

 سعید : اگر با رضايت و شرعي باشـه کـه به نظر اشکالي نداره و هري بستگي بـه شرايط و موقعيت خودش تقريبا آگاهانـه محيط و افراد را انتخاب ميکنـه طبيعت انسانـها جذابيت جنس مخالف بـه همديگه هست خودمان زن يا مرد اختيار انتخاب داريم

 انوشیروان : ببنيد مقصر نـه خانم نـه اقايان هستند مقصر انـها هستند کـه مي تونند کاري ند و انجام نميدند اگه کاوره يا خونـه ايجاد کنند هري خواست هر غلط اي د ميره انجا و ديگه مزاحمي نميشـه و امار فاسد قطعا پا مياد

جواب سوني کارت بيست : اونوقت آمار بالاي تجاوز تو کشورهاي غربي علتش چيه ؟

 امـین : بابا بی انصاف نباشید من شرکت دارم با30تا خانم پدرم دراوردن همـه پیشنـهاد مـیدن چپ راست

 حسین : چرا فقط از آقایـان مـیگید؟ مشکل از برخی خانومـها هم هست. من کارمندم تو محل کارم 5 تاخانوم هست کـه 4 نفر از همکارای خانوم مدام دنبال رابطه با من بودن کـه درنـهایت با یکی شون دوست شدم خیلی دلش مـیخواست کـه بهش تجاوز کنم اما من نکردم چون شوهرش دوستم بود و روم نمـی شد 3تای دیگه هرچی اسرار قبول نکردم. من مقصر بودم یـا خانومـهای همکارم؟ وقتی خود زن شوهردار خودشو برام کرده مـیگه بیـا من چیکارکنم؟ وقتی یکی دیگه از خانومـها همکار تو اتاق برام مـیه و مـیگه بیـا حال کنیم من چیکار کنم؟ وقتی تو اتاق من مـیاد و خودشو آرایش مـیکنـه و مـیگه چرا اهل حال نیستی کدوم پسر 26 ساله مـیتونـه خودشو نگه داره درون مقابل چندتا همکار خانوم کمتر از 22سال و خوشگل کـه خودشون دارن پیشنـهاد مـیدن اونم خیلی راحت تو یـه اتاق تک و تنـها بدون نگرانی حالا شما خانومـها نظر بدین؟؟؟

 فاطی : اخه بـه يک چيزي گير دادين ول نميکنيد ا بد حجابن بابا ه سنگين با حجاب هم از دست مردا آسايش نداره مردا فقط جنس مونثرو تو ميبينن چه با حجاب چه بي حجاب بابا اين زنا بازم هرچي باشن آدمن احساس دارن تاکي همش اينکارو اونکارو نکنن اه

جواب سوني کارت بيست : کلا بهي ميگن اين کار را اون کار را نکن کـه وظايفش را انجام نميدهد وگرنـه بـه آدم وظيفه شناسي کـه رفتار اجتماعي اش صحيح استي نميگويد چه کار چه کار نکن ، شما يک راه کجي را پيش ميگيريد و لجباز و يک دنده راه خود را ميرويد خب معلوم هست از بچه ده ساله که تا پيرمرد نود ساله بهتون گير ميدهند و اينکارو اون کارو نکن ميکنن ،‌ شما خودت ببين تو يک محيطي کـه دو که تا باشند يکي جلف و ديگري سرسنگين و محجوب و تعدادي پسر جوان ، اطرافيان بـه جلفه پيشنـهاد ميدهند بـه محجوبه پيشنـهاد ازدواج ، يعني فهميدن اين موضوعات و داشتن درک از رفتارهاي اجتماعي اينقدر سخت هست ؟

 محمود : جدا سايت پرو پيمونيه..نظرات زيادي رو خوندم بنظر من مردها بخاطر نياتشان اگر فرصت بهشون داده بشـه از زن سو استفاده ميکنند کـه اين بي معرفتي هست .... اما اگر زن خودش راه باز کند مرد هم ......

 سعیده : من هم دوسال هست که درون يک شرکت خصوصي کار ميکنم يک روز جمعه بود رئيسم زنگ زد بـه من گفت بيا شرکت و من رفتم ديدم هيچکسي نيست يک دفعه رئيسم بـه من حمله کرد و به من تجاوز کرد.

 باران : سلام ؛یک طرفه قضاوت نکنید من یک زن کارمند هستم ،1- اگر کانون زندگی همراه با عشق و ایمان باشـه هرگز هیچ زنی حاضر نمـیشـه بخواد خیـانت کنـه نـه بـه شوهر خود نـه بـه شرافتش . بعد عیب کار درون خانـه است.2- زن که تا مجبور نباشـه نباید بره سرکار چون مسلماًبا همکارای مرد خود ساعت ها درون خلوت هستن و این خود زمـینـه ورود شیطان بـه این محفل ها هستش ، بعد آقایـان رو غیرتتون بیشتر کار کنید.3- خانم محترم ، پدر ، مادر ، شوهر بداخلاق و بهت محبت نمـیکنـه مـیگیم درست ، بعد خدا چی ! سعی کن تقوا پیشـه کنی و عشق و محبتی کـه در محیط کار از همکارا تمنا مـیکنی کـه جز (هوس ) چیزی نخواهد بود از خدا عشق و کمال بخواه ،امـیدوارم یـه روز ان ما بـه ارزش خودشون پی ببرن و آقایون با غیرت تر بشن که تا با افتخار فرزندان خود را بزرگ کنند. بـه امـید آن روز

 سمـیرا : راستش منم حدود 10 سال سابقه کار تو شرکت های خصوصی دارم
و با اینکه شوهر داشتم همکارام اکثر نظر سوئ داشتن یکبارم مورد .... قرار گرفتم
ولی از ترس آبرو شکایت نکردم

 تموم شده : حيوونايي کـه آرامشو از آدم ميگيرن، اگرم سرويس ندي اخراجي چطورررررررررر؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جواب سوني کارت بيست : محل کارتان را عوض کنيد و از اول هم جوري رفتار نکنيد کـه طرف حتي بـه ذهنش خطور کنـه کـه ميتونـه از تون سرويس جنسي بگيره ، وقتي خودتان ، رفتارتان و پوششتان کـه احتمالا تحريک برانگيز هست را اصلاح نکنيد و وقتي طرف مستقيم و غير مستقيم درخواست اولش را ميدهد لبخند نزنيد و شل نشويد آخر کار اين حس منزجر کننده بهتون دست نميده کـه ابزار دفع نامشروع يک حيوان هستيد ، شما وقتي درآمدتان را ، ناموس و شرافتتان را و دسترنج کارتان را مشروط و گره زده بـه راني يک مرد هرزه ميدانيد چه فرقي با يک زن هرزه کنار خيابان داريد ؟ روزي رسان شما خداست يا يک مرد رذل ؟

 مـهسا : صادقانـه مـیگم بـه همتون دوستان!!!!!!!!شاید یک زن تن بـه چنین روابطی دهد امااین درون شرایطی هست که واقعا احساس دوس داشتنی درون کار باشد اما مردها فقط بـه لذت لحظه ای فکر مـیکنند و تمام باورهای طرف مقابل را از بین مـی برند.یک زن درون ذات خود مقدس است.
اما فکروذات بعضی همـیشـه سرشار از ناپاکی است.

 رضا فضل : خوش بحالتون ! چقدر بیکارید !

 رها : درمورد جوابهای سوتی کارت بیسته :جوابهاش منطقی و درسته :اما هرکسی بـه نوبه خودش حتما جایگاهش رو حفظ کنـه :ماخدا واهل بیت رو داریم حتما از اونـها کمک بگیریم واونـهام حتما بی پاسخ نمـیزارن.

 محسن : سلام.عزیزان ان وبرادران اگر آدم آدم باشـه انسان باشـه ووجدان داشته باشـه اگر همـیشـه خودشو جای دیگران بزاره قبل از انجام هرکار هیچوقت از این اتفاقات نمـیوفته .متاسفم کـه انسانیت جای خودشو بـه هوس وپول داده

 رهگذر : سوني ي بيست تو هم رياکاري ايول !!!

 مسعود : کسایی کـه مـیگید زنـها اگر آدم باشن تو 100تا مرد بیرون مـیان،آیـا حاضرید ویـا همسرتون تو این محیط های پر از آقایون کار کنن؟

 hamidreza.shiraz : سلام دوستان.ببینید این کارها واقعااز کشور مسلمونی مثل ایران بعیده.البته اینا همـه از فرهنگ غرب سرچشمـه مـیگیره..بنظر من سطح آگاهی حتما خیلی بالاتر باشـه...اصلا اگه توشـهر یـه حجابی ببینید دنبالش مـیرید یـا یـه بی سروپا؟؟؟؟مسلما اون حجاب خودش یـه عامل دفاعی از خانوم هاست.پس انتخاب با خودتونـه...

 س -ن : نگید اگه خوب باشـه ،سرسنگین باشـه،نجیب باشـه مشکل نخواهد داشت . مردی کـه ذات خراب داشته باشـه هیچ توجهی نداره کـه نجیب باشـه یـا پایـه . فقط اون فکرش مریضه . زجر مـیکشم وقتی بین رفتار همـه ی همکارای مردم حتما نگاه ها و ریزه حرکات بی شرمانـه ی یکی از همکارا رو تحمل کنم .

 محمد : تقصیر خودشونـه انقدر .....که مرداهم سو ستفاده مـیکنن. ولی مقصر اصلی حکومته.

 اکبردانایی فر : سلام چرا خدا چيزي را حلال کرده بنده خدا چکاره هست ان را حرام و ممانعت کند ما بايد دستورات خدا را قبول کنيم

 یک شـهر وند : در یک کلام بابا ادم باشید ! خیلی سخته !!!!!!!!!

 ع ص ج : زن حتما خودش انسان باشد من حود 25سال هست که باآقایـان همکار هستم هنوز یک بار با همکارانم جز درموارد کاری صحبت دیگری نداشته ام حتی اگر آنـهاراجای دیگری غیر ازسرکار ببینم یـه آنـهاسلام هم نخواهم کرد زن اگرز آدم باشد ازبین هزاران مرد پست هم سالم بیرون خواهد امد بـه شرطی کـه پیرو خدا باشد وفقط بـه اوتوکل کند

 غریبه : اه جبهه کو برادر های من.......یـاد شـهدا......خوشبحالشون کـه با شـهادت رفتند

 اشکان : اگه دنبال آبروش باشـه ميتونـه با موفقيت از بين 100 نفر مرد آشغال بيرون بياد فقط نبايد ارتباط هاي دوستانـه ي نزديک داشته باشـه

 سعید : راست مـیگن مشکل از اقایونـه خانومـها هزار جور ..فلان ناجور بدن اشکال نداره این منطق خانومـهاست بعد اقایون متهم بـه چشم چرانی مـیشن خوب والا

 سارا : من بـه عنوان يه خانم ميگم کـه توي جامعه ماست کـه مردها خيلي زود تحريک ميشن واگه يک خانمي برخورد راحت وبازي داشته باشـه فکرهاي ناجوري درون مورد اون خانم ميکنند،توي کشورهاي ديگه مردها هزار که تا زن کنار دريا ميبينن ،انگار کـه نـه انگار اصلا بـه اون زنـها نگاه نميکنند،من کـه ميگم فرهنگ جامعه ما خيلي پايينـه،من خودم با مردها خيلي راحت صحبت ميکنم و ميخندم درصورتي کـه اصلا منظوري ندارم ولي نميدونيد کـه اونـها چه سوءتعبيري از برخوردهاي من ميکنن وفکر ميکنن کـه من فاسدي هستم ،اين نشون دهنده ي فرهنگ عقب افتاده کشور ماست........

جواب سوني کارت بيست : درون کشورهاي خارجي از فرهنگشون نيست از ترس قانونشون هست که اگر يک متلک بـه يک بين المللي کـه شـهره شـهر هست بگي پوست سرت را ميکنن کاري کـه براي برخي مردان و پسران ايراني يک عادت مرضي شده هست ، ضمن اينکه اين شما هستيد بـه قول خودتان باعث تحريک مرد مقابل خود ميشويد ، ‌پس خودتان کـه ميدانيد ظرفيت و ميزان غريزه افراد يکسان نيست و بعضا زود پسر ميشوند و روي پيشاني اش هم ننوشته فلان ظرفيت و خويشتنداري ، بعد خودتان حرمت و حريم نگه داريد کـه مورد سوء تفاهم قرار نگيريد

 الاهه : من يه و ديدم کـه چطور با کارهايي کـه بعضي مردا انجام ميدن که تا يه زن رو مجبور کنن کـه به خواستشون تن بده اونقدر با آبروي يه زن ور ميرن که تا اون زن بخاطر آبروش زندگي و بچش تن ميده بـه گناه آخرشم خودکشي ، متنفرم از آدماي هوس باز کـه بخاطر ارضاي خودشون باعث نابودي زندگي يه زن بي گناه کـه هيچي از جامعه و گرگاش نميدونـه ميشن خدا ازشون نگذره

 مرتضی لطیفی : غم انگیز است

 صدق : مشكل از خود آدماست آدم اگه خوب باشـه خوبه اگر هم بد باشـه تو شيشـه درون بسته هم بذاريش كرمشو ميريزه مشكل ا هم اگه بلا سرشون مياد كمبود محبت دارن عقلشون تو چشماشون هست .....

 س ق : در جامعه ای کـه جوانـهای پسر مشکل کار دارن چه لزومـی هست کـه خانومـها اوون جایگاه را اشغال کنند

 فرهاد : اگه زن سنگين و با حجب و حيا باشـه و فقط کارشو انجام بده و به قول معروف حداقل تو محيط کار بـه هيچروي خوش نشون نده و لباساي زننده هم تنش نکنـه آرايش غليظ نکنـه تو محيط کار فکر نکنمي بـه راحتي جرات کنـه حتي بـه اين خانوم بدنگاه کنـه بيشتر اين اتفاقا نميگم همش مربوط بـه نوع رفتارهاي زننده خودخانوماست کـه بايد تو رفتارشون با يه مرد همکار و نامحرم تجديد نظر کنن مرد با نگاه بـه بدن زن خيلي زودحشري ميشـه يه خانوم محترم وقتي اينو ميدونـه نمياد لباساي زننده بپوشـه و آرايش غليظ کنـه اون رييس هم کـه مي خواد خدايي نکرده بـه خاطر موقعيتش از شما سو استفاده کنـه شما بايد بهش اعتراض کنيد و نترسيد و يه جوي بـه وجود بياريد کـه ديگه جرات نکنـه بـه اين راحتي بـه سمت شما بياد

 ارمان. حسنی : چرا ایران از نظر مثال از همـه جا جلوتره

 سعید هادیـان : در اروپا وامریکا این مسائل حل شده به منظور من یـه سوال پیش اومده چرا درون غرب اینـهمـه تجاوز زیـاده چرا ؟ مگر این مسا ئل حل نشده خانوم محترم شما دچار کمبود شخصیت شده ای والا حجاب به منظور عدم دست درازی بـه شما لازمـه اگر بفهمـی کمـی فکر کن حتما بـه نتیجه دلخواه مـیرسی

 سجاد : براهمتون متاسفم خیل

 daniall1 : ماری کوری:
جهان امرو. از نداشتن اخلاق و پرهیز رنج مـیبرد

 خودم : ازقدیم مـیگن اگه باشـه م ولش کنی تویـه پادگان سالم بیرون مـیاد

 حمـیدرضا : دلا غافل زسبحانی چه حاصل/مطیع نفس شیطانی چه حاصل/بودقدرتو افزون از ملایک/توقدر خود نمـیدانی چه حاصل.

 اصغز : واقعا همتون ديونـه ايد...چه کار بـه کار مردم داري بي حجابه با حجابه ...برو کشک خودتونـه بسابيد بابا...مملکت تو عن پر شده شما علافا سراغه چيرو ميگيريد.بريد بشينيد چهارکلوم علم ياد بگيريد بـه درد يکي بخوريد

جواب سوني کارت بيست : همون کـه شما تو ايران عالم شده ايد براي همـه کافيه

 صبهبا : بعضيا ميگن ا همچين ارايش ميکنن ميان بيرون اقا اخه ما فقط واسه ي پسرا ارايش ميکنيم؟مگه ما فقط بـه خاطر پسرا اونجوري لباس ميپوشيم.ما ازادي ميخوايم اگه حجاب نباشـه انگار چي ميشـه انگار تنـها ملاک مسلمان بودن حجابه اگه همچين باشـه بايد همـه برن بـه جهنم همـه ي دترا راست ميگن اقا درون هر حالت 2 صورت وجود داره يا حق با مائه يا شما نميفهمين حق با مائه

جواب سوني کارت بيست : حجاب تنـها ملاک مسلمان بودن نيست ولي شما بقيه موارد مسلماني مثل نماز و خمس و زکات و جهاد و حج و اخلاق مداري و امر بـه معروف و دوري از محرمات و بقيه چيزها را انجام ميدين و فقط گيرتون حجاب هست ؟ خب من هم بگم دوست دارم با تنگ بيام تو خيابون مگه چي ميشـه ؟ همين خود شما نميگين چه مرد بي حيا و بيشعوري کـه چنين پوششي داره ؟

 مجید بان : تا حدودی خود خانوما مقصرن چرا همش مـیگین مردها بدن یـه کمـی هم منصفانـه نگاه کنید

 سلمان : زن و مرد مثل دو که تا قطب مخالف آهنربا به منظور هم جذابیت دارند. بنا بر این به منظور جلوگیری از لغزیدن: جلوگیری از اختلاطهای غیر ضروری حتی درون حد پیـامک های تبریک ، ایمـیلهای غیر ضروری،شوخی ، خندیدن ، خودمونی شدن ، نگاه مستمر ، رعایت فاصله بین دو جنس، تنـها نبودن دو جنس درون یک اتاق، عدم عشوه گری درون صحبت و ظاهر مثل آرایش خانمـها یـا پوشیدن لباسهای تحریک کننده ، عدم الطاف بی مورد دو جنس بـه هم مثل رساندن با ماشین ، آوردن چای یـا غذا و ... خلاصه مواظب باشیم حریم بین زن و مرد نشکنـه.

 manam Dokhtaram : بیشتراتون ادمایـه مسخرهاید ا و خانومایی ک کار مـیکنن بیشترشون بـه احتماله خیلی زیـاد نیـاز بـه این کارا دارن بعد لطفن چرت نگید اونایی هم کـه مـیگن صیقه به منظور برطرفیـه نیـاز این کار درون حقیقت یـه کلک شرعیـه یـا برن واقعا ازدواج کنن یـا بی ابرویی را نندازن فقط تو شرع شاید کمک کنـه ولی واقعا وجه بدی داره الکی توصیـه نکنید

 نصرت اله نصراللهی : متاسفانـه درون محیط سازمانـها و ادارات ما بعضی سیستم های نظارتی نیز خود دچار همـین مشکل هستند. دلیل اصلی این اتفاقات درون این گونـه مراکز عدم نظارت صحیح هست زمانی کـه ناظر خود فاسد هست زنان بیچاره بـه که شکایت ببرند. بعد مـیپذیرد کـه کار کند هرچند بـه قیمت مفسد شدنش بیـانجامد.

 رولی : تو این دنیـای وا نفسا خودتو حفظ کنی هنر کردی

 اکبر : دوسال هست کـه به دنبال يه سن بالا براي صيغه هستم خواهشا از تهران يا اسلامشـهر زنگ بزنيد 09199363501

 موج دریـا : مشکل از طرف خانمـها نيست بلکه تمام اين نوع مشکلات منشائش از ديد کثيف اقايان هست

 ارزو : اقاي سالاري هنوز دادگاه نرفتي ببيني اونجا چه خبره از قاضي هوسباز که تا اون سربازا.حالم بهم ميخوره.
يک راه حل عاقلانـه بيشتر نيست واون اينـه کـه ادمـهاي هوسباز و طلب و ادمـهاي نرمالي کـه ميخوان تجربه کنند برن توي مکاني کـه مخصوص ارضاي غرايز حيوانيشونـه کـه اونجا هم خانومـهاي هوسباز سرويس ميدن .اينجوري کبوتربا کبوتر بازبا بازه و وقتي يه خانومـه ياشخصيت و حتي متاهل ميره بيرون صدتا مرد هرزه جلوش ترمز نميزنن يا براکار نميگن شما متاهلي ن.الان خوبو بد قاطين واقعا نميشـه تشخيص داد.بايد مثل کشوراي ديگه يه جايي واسه اين کاريا باشن.نـه اينکه تو خيابون بيفتن دنبال زن مردم.

جواب سوني کارت بيست : غريزه جنسي غريزه اي دريا صفت هست و هر چه بيشتر اطاعت شود سرکشي و طوفاني بودن خود را بيشتر نشان ميدهد ، اين آمار وحشتناک تجاوز درون سراسر دنيا بـه چه علت هست ؟ آيا آنجا ها خانـه ندارند کـه هوس بازها خود را تخليه کنند ؟ بعد چرا اين همـه تجاوز درون کشورهاي خارجي و غربي هست ؟ بـه اين خاطر هست که اگر انسان اين غريزه را آزاد گذاشت سير نميشود فقط حريص تر ميشود و دامنـه آن گسترش مي يابد
اين تجربه شخصي ايراني هست از اقوام يکي از دوستان کـه از جواني که تا سن حدود 50 سالگي ظاهرا درون ايالت تگزاس زندگي ميکرده هست وي ميگفت من حدود سي سال بهترين و خوشگل ترين هاي آمريکائي را ميکردم (با عرض پوزش از کاربران) همـه جوره از سفيد که تا سياه از کوتاه که تا بلند بـه هر روشي کـه ممکن هست انسان کند ، آنقدر ادامـه دادم کـه از زن و سير شدم و از زن ارضا نميشدم و به پسر روي آوردم و سپس بـه رابطه با حيوانات ، اما بعد از چند دهه بي وقفه بـه خودم آمدم و يک روز با خودم گفتم من فقط يک معتاد جنسي بدبخت هستم و از آن روز کار و بارم را جمع و جور کردم و به ايران برگشتم و يک زن ايراني گرفتم و حالا لذت يک رابطه محدود اما سالم را حس ميکنم و افسوس ميخورم کـه چرا سالهاي عمرم را بـه پاي امتحان انواع و اقسام روشـهاي هدر داده ام
پس حتي آزاد بودن و وجود خانـه هم درمان اين غريزه نيست درمانش آن هست که کمي مـهارش کرد اين سرکش فتنـه گر و وسيله شيطان را و تبديل بـه وسيله محبت و آرامش و خيرش کرد

 مـیلاد : و خدایی کـه در این نزدیکیست

 علی : 90 % از دردای جامعا ی ما از اینـه کـه شرایط ازدواج جور نیست

 متین : چرا فقط بيشترين مشکلو درون اين زمينـه کشور ما داره

 علی : مرد جسارت این نوع برخورد رو از ظواهر و رفتار زن بدست مـیاورد . خانما لطفا دقت کنید .

 مسعود. : کارو حتما از ریشـه درستش کرد.ذهنشون آلودس دلیلشم بی کاری و بی عاریـه

 سینا : دوستون دارم همتون

 تربچه : تنـها چیزی کـه بعد از خودن متن وکامنت های بقیـه بـه ذهن و قلبم رسید اینـه کـه "الهم عجل لولیک الفرج"

 دلسوز مردم : اینکه درون برابر نامحرم قرار گرفته ای همچون یوسف پیـامبر خدارا بتمام وجود احساس کن خداوندهمـه مارا ازمایش مـی کند که تا درجه ایمان را ازمایش کند اگر پیروز شدی بهشت درون انتظار توست وگرنـه با جهنمـیان روابط زن و مرد یکی از ازمایشـهای سخت خداوند هست عزیزبه لقای خداوند فکر کن که تا به ان برسی مارا بـه این دنیـا فریفتن بشنو ازنی چون حکایت مـی کند از جداییـها شکایت مـی کند این شیطان هست مارا گول مـی زند فرارتر فکر کنید ذکر الهی را فراموش نکنید کـه دنیـا و اخرت با متقیـان هست اگر باتقوا باشید تمام اهل زمـین و اسمان با تواند درتمام ادارات ایـه قران با معنی بصورت چند ایـه نگارش شود بسیـار خوب است

 عماد : از هر دستی بدی از همون دستم مـی گیری دددددددددددنننننییییییییـا کوچیکه

 مـیدیـا : واقعا امان از دست این اساتید دانشگاه اگه ادانشگاه این باشـه دیگه چه توقعی از بقیـه داری

 09123867467 : باید یـه سری مسائل رو بـه طور جدی واسه خودمون حل کنیم که تا بتونیم مشکلات رو کنار بذاریم

 رزاشريف : واقعا مشکل هم از پسرا و هم از هست بعضي از پسرا مثل يک درنده اند و جلوي خودشونو نميگيرن و بيشتر ان هم خودشون دارن کاري ميکنند که.....

 فرهاد گشتاپو : باید چند نمونـه از این بی حرمتی ها رو بگیرن و در ملا عام چند شبانـه روز شکنجه کنن و بعد هم اعدام ، بعدش مـی بینید کـه مشکل حل مـیشـه بـه همـین راحتی

 paresa : دنیـاش اینقدربدشده اگه خوبم باشی باز بهت دست مـیزنن.منم یـه م هنوزاجازه ندادمـی بهم نزدیک بشـه مخصوصا کارفرمام

 موده : به نظرمن هم خودمامقصریم هم جامعه و شرایط پیشرومان درون رابطه باهر مشکلی ما حتما توان دفاعی را داشته باشیم وجامعه انقدر کمک کند کـه بیشترین اگاهی را درباره هر مشکل بـه ادمـها بده اما به منظور برون رفت از این مشکل توان جسارت درون اشخاص حتما زیـاد شود کـه قربانی پول و مال و مقام وجایگاه نشوند.

 سایـه : سلام آگه ميدونستيم چقدر ما ارزشمنديم واسه خودمون ارزش قائل بوديم حجابمونو رعايت ميکرديم. قابل توجه بعضيا کـه ميگن خدا خودش مردارو اينجوري آفريده خدا وقتي يه نيرويي (قدرت جنسي) ميده قدرت کنترلشم ميده.

 یـه : وقتی هنوز فرهنگ و ازداواج موقت درون کشور ما نیست و مردم نگاه بدی بـه اون دارن چطور این راه رو پیشنـهاد مـیکنید تو رو خدا فکری هم بـه حال ه باکره کنیدکه امکان ازدواج نداره بره بشـه؟؟؟؟؟

 مریم : من بـه همان اندازه از هوا سهم ميبرم کـه ريه هاي تو ميبرد.دردآور هست ک من آزاد نباشم که تا تو بـه گناه نيفتي.قوس هاي بدنم بيشتر از افکارم بـه چشمـهايت ميايند.تاسف بار هست که بايد لباسهايم را بـه ميزان ايمان تو تنظيم کنم. (سيمين دانشور)

جواب سوني کارت بيست : لازم نيست لباسهايت را بـه اندازه ايمان مردان شـهرت تنظيم کني تو لباسهايت را بـه اندازه ايمان خودت تنظيم کن اگر باور داري خدا آنقدر ارزش دارد کـه شايد کمي بـه حرفش گوش کنيم ، تو اگر نميداني بعد لازم نيست قوس بدنت را از مردان و دزدان حيثيت مخفي کني ولي من برايت ميگويم که تا بداني چون درون پاکيزه ترين حالت ، پسران جوان شـهرت بـه ياد قوس هاي بدن تو درون پستوهاي خانـه هايشان بـه ياد تو استمنا ميکنند و شان را بر خاطره تو تخليه ميکنند ، همانقدر کـه تو انتظار داري مردان شـهرت آلت هاي خود را بيرون نگذارند کـه تو تحريک نشوي و به بي اخلاقي آلوده نگردي ، مردان عاقل و غيرتمند شـهرت نيز انتظار دارند تو درون پيش انظار جامعه عشوه نريزي و دلبري نکني و پسرانشان را بـه کجي نکشي ، جامعه قاعده دارد بعد اگر قرار باشد هر بـه آنچه خودش راحتتر هست دل خوش کند و اعمال سليقه نمايد يکماهه جنگلي باقي ميماند بدتر از جنگل بي قانون فعلي

 منصور : به نظر من اگر خامـها درون روابط اجتماعی خود یـه مقدار جدی باشند هیچ احد الناسی نمـی تونـه کوچکترین لطمـه ای رو بـه اونـها وارد کنـه بـه یقین مـی تونم بگم کـه 90 درصد اینگونـه هست و اون 10 درصد هم مربوط بـه انسانـهایی مـیشـه گفت کـه در واقع انسان نیستند بلکه اینـها از حیوان هم پست ترند کـه به خودشون این اجازه رو مـیدن کـه به حریم شخصی دیگران تجاوز کنند ولو چه زن باشـه چه آقا.

 علیرضاsinkaee : اگه صدف واسه اظهار وجود مرواریدشو نشون نده هیشکی واسش نقشـه نمـیکشـه

 الناز : با سلام اين کشور از ريشـه خرابه نـه مشکل خانمـها هستن نـه اقايون فرهنگ خرابه ريشـه نابود شده همـه واسه خودشون ي سازي ميزنن کلمـه ي متحد بودن ديگه هيچ معني درون کشور ما نميده واقعا افسوس داره کـه خانمو اقا تکليفشون فقط شده يه رابطه ي جنسي حالم واقعا بهم ميخوره

 حسن : باسلام .الله اکبر از خيانت زن بـه مرد و برع.هردو کاري زشت وناپسندي هست . آيا مي دانيد خيلي بچه ها معصوم از ديدن مادر که تا آخر عمر بـه خاطر رفتار ناشايست بعضي از آقايان يا يک لحظه خنديدن خانما يا بهتر بگويم مادرها محروم شدند .و درون پايان آ« خانم زندگي خودش و فرزندش را بر باد داده .به خدا پناه مي برم .چون ديدن اين کودکان زجر آور است

 حرف حساب : پیـامبر اسلام(ص) مـی فرمایند: کما تکونوا یولّی علیکم "همانطور کـه هستید بر شما حکومت مـی شود." فارسی تر یعنی: از ماست کـه بر ماست

 مریم : اگه همـه هم خودشونو جر بدن کاریش نمـیشـه کرد.ازنظر فلاسفه مشکلات ریشـه ای هستن

 محمد22 : همش تقصیر خانمـهاست؟؟؟؟؟؟

 ناشناس77 : آقا اسماعییل مـیگن که تا نخواد...همـین الان ی رو رو کنم کـه بعید مـیدونم که تا حالا چادرش از رو بیشونیش و بالای چونش عقب نرفته...حاضر نیست حتی نگاه ی نامحرم ه و بازم متلک مـیشنوه؟مشکل از بی بند و باری بسراست!البته بحث یک سری از اهم که...چیزی راجبشون نگیم جداست...

 شیرین وفرهاد کرمانشاه : عشق فقط بايد يکي باشـه مگه نديديد شيرين وفرهاد کرمانشاهي چطور واسه عشقش جون کندن.فرهاد با کندن کوه وشيرين با خودکشي.بياييد عشقمونو از رو حرف و ثروت و هوس انتخاب نکنيم. يکم از شيرين و فرهاد ياد بگيريم.

 سپیده : چند که تا مطلب اصلی هست کـه باید بهش توجه بشـه 1-ین حقیقت داره و درسته کـه بعضی از ان و خانم ها رفتارهایی از خودشون نشون مـیدن کـه باعث تعرض بهشون مـیشـه،بعضی کاملا نآگاهانـه و بعضی نسبتا ناآگاهانـه2-درسته کـه بسیـاری از زنان زیبا سالیـان سال درون محیط های مختلف و بعضا محیط های نسبتا ناامن کار مـیکنند و مشکلی براشون پییش نمـی یـاد بـه علت آگاهی و یـا هوش دفاع از خود از طریق رفتار مناسب 3-محیط اجتماع را کلی ارزیـابی نکنید،این ارزیـابی ها جاهلانـه و تعصبی قلمداد مـیشوند زیرا پر از احساس خشم و انزجازند و نـه عقل و منطق.فرهنگ نادرست درون همـه جوامع وجود دارد کـه کیفیت آن بسته بـه فاکتورهای متفاوتی متفاوت است3-جدا از تفاوت های فردی،آگاهی و ناآگاهی و اعتقادات مختلف قانون و چارچوب قانونی به منظور جلوگیری و مجازات چنین رفتارهای ضرورت هست و پیگیری بر اجرا آن و فرهنگ ساختن آن مستلزم آگاهی و زمان است

 ندا نادری : سلام این کـه چیزی نیست من یـه مطلب خوندم نوشته بود شکنجه مـی و فلک واقعا که

 علیرضا بیدگلی : باید به منظور رییس شرکت ها و کارمندان مردی کـه این جسارتی رو مـیکنند حکم های سنگینی درون نظر گرفته بشـه و مسئولین هم بـه فکر سازماندهی این شرکتها باشند و وزارت کار هم بـه دنبال اشتغال زنان و بالاخص ان جوان باشد.

 09361515316 : سلام
آیت الله طالقانی همان اوایل انقلاب فرمودنند وقتی خانـه ایی مـیسازند ابتدا براش دستشویی درست مـی کنند نـه اینکه توالتی هم کـه دارد خراب کنند، بـه نظر من با توجه بـه شرایط سخت اقتصادی خانـه عفاف ضروری بـه نظر مـی رسد

 گلنار : به نظر من حقشونـه

 مرجان و علی و نیلو فر : سلام ما سه نفر وبرادر هستیم و من و هایم مـی گوییم کـه بد نبود.

 09376887458 : دين را بـه ترجيح ندين

 09146275991 : آقايون بيشتر دمدمي مزاجن و هر چي ميذاري جلوشون فکر ميکنن خوردنيه يکم فکر کنيد بعد واقعا که

 ادوین : زن اگر حجابش درست باشد مرد نمـی تواند بـه ان بـه چشم بد نگاه کندالبته زیر چادرش عریـان نباشد

 حدیثه : وای وای وای......................

 09334529986 : به این آدمـهابایدبگوییم بی ناموس

 پوريا : همـه دارين دروغ ميگن اگه ماها راست ميگيم اول از خانواده خودمون شروع كنيم بعد راجع بـه ها وپسرها ويا مردها يا زنـهاي ديگران نظر بديم ما نميتونيم رو خانواده خودمون تسلط داشته باشيم چون هركي برا خودش يه سازي ميزنـه چه انتظاري از ريس جمـهور وبقيه افراد داريم كه 75ميليونو كنترل كنن. واقعا برا همچين مردمي متاسفم

 عدالت : اين مانند غذا خوردن بايد ارضا بشـه كسي كه درون اين حرفي نداره؟؟؟
2-.....در محيط كار اگه دولتي باشـه همـه بايد يكسان باشند ودرست كار كردن ملاك پيشرفت باشـه نـه كاميابي جنسي
همـه اينـها چه شركت دولتي چه خصوصي بايد بر اساس عدالت اسلامي باشـه-(حق وحقوق خانمـهاي ديگه پايمال نشدن)
عدالت اسلامي رو ميشناسيم؟؟؟؟؟؟

 مـینا : من32 ساله مجردم وظاهر جدابی دارم و در دبستان پسرانـه معلمم و پوشش چادر ولی اکثر همکارا نیت بد دارن و من همش حتما مراقب باشم دیگه زنا حتما چیکار کنم پتو سرمون کنیم یـا مثل زنای طالبان پوشیـه بزنیم /مـهمترین دلیل اینکارا اینـه کـه قدرت دست مردهاست تو جامعه فقط مـیگن زنا خودشوت بپوشونن فک کنم حجاب ما از زنان زمان پیغمبر بیشتره مانتو روسری شلوار جوراب حالا یـه ذره موها بیـاد بیرون یـا دستا معلوم شـه یـا کوتاه و تنگ مرد حتما تحریک شـه حمله کنـه توجیـه مقاماتم این باشـه حتما قانون کار بندی رو اضافه کنـه با تشریح کامل به منظور جلوگیری.

 طاقبستان/بیستون/بازارسنتی کرمانشاه : وقیحانـه هست به خدا.

 فرانک ق : ا نبايد بترسن بايد ازخودشون دفاع کنن اينطوري اقايون حساب کار دستشون ميد کـه با کي طرفند همين طور ازادن هر طور ک ميخوان لباس بپوشن مشکل از جامـه ي خراب ماست کـه اگه يه ذره مانتوسش کوتاه باشـه يا هر چيز ديگه اي بـه خودشون اجازه ميدن بهت توهين کنن

جواب سوني کارت بيست : نـه خير ها آزاد نيستند هر جور کـه خواستند لباس بپوشند همانطور کـه مردها نميتوانند با هر پوششي بيرون بيايند ، اين مثل اينـه کـه بگوئيم من دلم ميخواهد با زير شلواري سر کار يا تو مجلس رسمي بروم چون راحترم باهاش !! يا اصلا شلوار و لباس زيرش را نمي پوشم بقيه نگاه نکنند و چشمـهاشون را درويش کنند !! بنظرتون اينطور انتظار داشتن خيلي احمقانـه بـه نظر نمياد ؟ هر چيزي حد و حسابي داره و وقتي از حدش خارج شد هيچ انتظار مطلوبي از نتيجه کارش نبايد داشت

 سلام : من 8 سال توی یک اداره دولتی کار مـیکنم. ماه 4 ام کارم رئیسم 44 ساله ام ابراز علاقه کرد. یک جوری کـه باورم شده بود. از دستش درون مـیرفتم ولی حواسم بود کـه مشکلی براش پیش نیـاد. متاهل بود و بچه داشت. چند ماه بعد دیگه گیج مـیزد از عشق و ما هم داشت باورمون مـیشد. پیشنـهاد داد و ما هی از دستش درون رفتیم. من خیلی متینی هستم. سابقه هیج رابطه ای هم بجز کار نداشتم. نمـیتونستم تشخیص بدم ولی اهل کاری هم نبودم. زد و گندش درون اومد کـه آقا این کاره هست البته بعد 5 سال. هنوز همکاریم و هنوز با پر رویی تمام لاو مـیترکونـه. دو که تا از زن ای هاش رو کـه قبلا اش بودم دیدم. بگم توی زندگیش تجسس نکردم ولی زرنگ بودم و خدا کمک کردم. اگر هم نمـیفهمـیدم بازم پا بـه گندکاری نمـی دادم. خلاصه بگم این آقای خلی هم آدم حساب

 ناشناس : من نظرات همـه راخوندم اکثريت شماباازدواج موقت موافق بودين کـه من هم موافقم وبايدتلاش کنيم کـه درجامعه جابندازيم .امايه تذکربه اونايي کـه همـه چيزروبه دولت ميبندن بابادولت راخود ماهاتشکيل ميديم نـه مريخي ها بعد ازخودمون خرده بگيريم
درضمن بيشتراين ازارهاي جنسي تاييداوليش ازخود خانم هاست اگه خانمي عفت خودش راحفظ کنـه مردي حق سواستفاده نميکنـه,بعدشم خيلي از اين خانم ها هرجايي کـه گيراومد ميرن براي کار من نميدونم شرافت انسان مـهمتره يا پولي کـه ميگيرن؟هرجايي محيط مناسب براي کارخانم نيست
اين فقط توايران نيست توکشورهاي ديگه هم همينـه مشکل اينجاست کـه مافقط ظاهرغرب راميبينيم نـه واقعيتش را يکم تواينترنت سرچ کنيدهمـه چيز دستتون مياد
تشکر

 علیرضا : سلام.من همـه ي راهايي کـه مثلا شيرينـه و حال ميده رو رفتم اما آخرش برگشتم بـه اصل خودم. بـه انسانيت و پاکي اما کاش ميدونستيد چه بهايي بـه خاطر ندونم کاريام پرداختم.اين همـه هوس وعشق وحال و.... بهتر بود يا خانواده م؟ دوستون دارم مواظب خودتون باشيد. عليرضا

 باتیستا : نـه مرد مقصره نـه زن همش تقصیره شرایط وموقعیته.یـه دفعه تو یـه لحظه اتفاق مـیفته.بعد از اون مرده حالشو کرده و زن با عذاب وجدانش زندگی مـیکنـه.البته پولم بی تقصیر نیست ی رو مـیشناسم کـه به رییسش حال داد وحالا رییسش اونو درون اختیـار دوساش مـیذاره واونم با پول راضی مـیشـه( شده).ولی قربون دوست خودم برم کـه وقتی رییسش بهش پیشنـهاد داد اومد بهم گفت و منم پدر رییسشو دراوردم.

 صص : سازمان ها و نـهاد های دولتی از همـه بدتر هستند .

 یـه ایرانی : از چی بگم؟......ازین جنایتای تار؟
یـا قانونی کـه بیگناهو بالای دار؟
تو بـه من اینو بگو...من از چی بگم خب؟
ای خدا خودت مشکلاتو ریشـه کن،کُن!

 کرمانشاه گهواره تمدن : چي بگم!!!بازم ممنون بخاطره تلاش شبانـه روزي)(کرمانشاه گهواره تمدن وتاريخ)(

 مـیترا : واقعا برا یشان متاسفم این جا را با هالیود اشتباه گرفته اند.....!!!!!!!!!!!!!!

 اسماعیل : عامل اصلي ا هستند من که تا وقتي ي با وقار حرف بزنـه هيچ غلطي نـه من نـه هيچ پسري نميتونـه ه ا گل هستند اگه خودشون بخوان بخدا

 فاطمـه : خانوماي عزيز اي ايراني اگه از يكم نجابت استفاده كنين همـه چي درست ميشـه

 سارا : با نظر امـیر اریـامـهر موافقم

 آي اولدوز : بانظرهمـه موافقم.

 کیـان : تجاوز = جنایت

 بلوچ : متاسفم

 مـهدی : نامردی هست

 عسل : سلام، واقعاً شما آقایون احساس کـه هیچ بگذریم منطقم ندارید بابا داره مـیگه من کاری نکردم بعد شما مـیگی چراغ سبز نشون دادی و جوا اون آقایی کـه گفتن خانما سرکارنرن شما مـیدونستی کـه کارخونـه خودش کلی کار کـه 100 که تا مثل شما نمـیتونن انجام بدن!!!!!!!!!!!!!!

 خون دل : نباید تقصیر را گردن جنس مخالف انداخت بلکه ریشـه همـه ی بی بند و باریـها بی دینی است.اگه دیندار باشیم باشیم خودمون رو مـیپوشانیم و رفتارای سنگین خواهیم داشت کـه کثیفترین مردان هم هیچ غلطی نمـیتوانند ند و اگر مرد باشیم نگاهمان و مان را کنترل مـیکنیم.تمام نظراتی کـه دیگری یـا صرفا"جامعه را مقصر مـیدانند توجیـه هست اینـها همگی از سستی ایمان خودمان است.ایمان یعنی عقل و عاقل مـیداند چگونـه خود را از ناهنجاریـها نگه دارد.<<ما حتما از خودمان شروع کنیم>>

 رضا : واقعا اين کارها از يه ايراني بعيده جاي تامل داره

 حامد : سلام
یـا رب این آتش کـه بر جان منست
سرد کن آنسان کـه کردی بر خلیل

 سام افسر : به هر حال این چیز ها طبیعی هست اما درون محل کار آن هم درون ایران

 baraan : کاملاً مشخص چه مقاصد پليدي پشت پرده
است و چه مساني قصد دارند بـه هدفشان برسند

 علیرضا : پيغام من بـه سوني کارت چجوري ميشـه ازدواج کرد تو اين جامعه مـهريه هاي بالا بريزو بـه پاش هاي عروسي پولشو از کجا بيارن مردم خودتون قضاوت کنين بعد خونـه درسته راه حل خوبي نيست ولي ميشـه جلوي بيشتر تجاوزات رو گرفت ما کـه خيلي ادعاي دين دار بودنمون نميشـه توي کشور هاي کـه زن ها با صورت بند ميان بيرون هم کاواره يا خونـه هست دکتر علي شريعتي بزرگ هم با برداشتن خونـه ها دوره انقلاب مخالف بودن بـه نظر شما ما چيکار ميتونيم يم براي راضي خودمون و پسر فرقي نداره يا بـه رابطه هاي نا مشروع يا استمنا کـه خيلي براي بدن ضرر داره رو مي آوريم قديم (خيلي سال پيش ) پسر ها و ها که تا شب عروسي فرق بين خودشون و ها رو نميدونستن اما حالا با وجود سايت هاي غير اخلاقي بسيار پسر ها و ها ....

جواب سوني کارت بيست : چرا زنا ؟ چرا فحشا ؟ چرا خونـه ؟ چرا ترويج آسان ازدواج موقت نـه ؟ وقتي خدا راهش را آسون کرده و نشون داده چرا راه کج شيطان ؟

 مرد ،دهبان : در اين خصوص بايد گفته شود کـه اين نشان ازفقر فرهنگي جامعه ي ما است،ولي بايد گفته شود کـه ان با پوشيدن چادر مي توانند که تا حد زيادي از اين سواستفاده هاي جنسي جلو گيري کنند

 امـین : بخش بیشتراین مشکلات بخاطرپول وبقیـه اش هم خودزنان وان مقصرندچون خودشون مشتاق وپایـه اند

 امـیر : ببینید خانم های محترم خودشون حتما خودشون رو نگه دارن وقتی من نوعی مـیبینم مانتوی زن مملکتم از پیراهن من کوتاه تره خب بـه نظرت حتما چشم مو کجا ببرم 1 بار 2 بار 3 بار نگاه نکردم دیگه دفعه 4 بنا بـه غریضه فردی احساس مـیکنم

 لوده : مشکل از دو طرف است, زن بـه خواست مرد راضي نشود هيچ اتفاقي نمي افتد......

 قلندر : زن یـا اگر بـه سیـاهی ای کـه خلقت بـه چشمانشان گذاشته راضی باشند ومنت سورمـه بـه چشماشون نباشـه !مردهای سگ صفت کـه هیچ اون مـهره مار داره کـه هیچ ! رستم وسهراب هم نمـی تونند نگاه چپ بـه شون ند

 علیزاد : در جواب اونکه خودشو کوروش معرفی مـیکنـه
بهت یـادآور مـیشم:
ان کورش ( آتوسا ، روشنک) چادری بودند نـه مثل اربابان غربی تو
یـه جوری حرف مـیزنید کـه انگار کشورهای دیگه همـه معصومند و توی ایران هرزگی بیداد مـیکنـه!!!
یـه سرچ کنید که تا دلتون بخواد از خبر و مستند و فیلم تجاوز و سوءاستفاده و دوربین مخفی توی هرجایی کـه بخواهید از غرب متمدن پیدا مـیکنید

 ايراني : شايد باور نكنين يك زن رو ميشناختم كه خودش بـه دوستش گفته بود يه كار خوبي برام پيدا كن كه هم پول خوب بدن هم بهمديگه اونجاحال بديم/ بيشتر مشكل خارش از طرف مونث هست. كسي تو جو كار زورگيري نميكنـه راضي ميكنـه بعد كارشو انجام ميده.

 بی همتا : هر مسول سرنوشت کاری کـه مـینـه خداوند بـه هر قدرت انتخاب داده ه ه ه ه ه

 93 : کاش بـه مرگ فکر مـیکردیم

 حسن : اینکه ما مردم زن و یـا مرد از ترس آبرو ویـا چیزهای دیگه اعتراض نمـی کنیم باعث تکرار ظلم وجرم وجنایت مـی شـه اینـها حتما اسیب شناسی بشـه و بصورت علمـی و استراتزیک رفع ورجوع بشـه که تا مرز بین پاکان ودل مریضان مشخص بشـه

 ن-ميرداماد : اگر تمامـی گزینشـهاو استخدام ها توسط یکسازمان سالم و عاری ازپارتی بازی ودغلکاری صورت گیرد ونیروی انسانی سازمانـها براساس سوابق علمـی وتجربه باشدواختیـارات مدیران درون استخدام سلیقه ای ممنوع گردد،معضل حل خواهدشد .فعلا عملکرد ضعیف اداره کاروکاریـابی درون ایران اسلامـی مریض ، شرم آور و ناسالم هست .

 یکی : از کوروش مي پرسند : چرا زنان سرزمين شما حجاب ندارند ؟
ميگه : حجاب درون پشت چشمان مردان سزمين من هست .
خيلي از مرداي ما وقيح شدن.البته نسبيه !

جواب سوني کارت بيست : زنان سرزمين ما درون زمان کوروش با حجاب بوده اند زير تنـها يک عزن درون تخت جمشيد وجود دارد کـه آنـهم با حجاب هست يعني اينکه هم مردان ما با غيرت تر بوده اند و هم زنان ما با حجاب و احتمالا با شرافت تر بر عغرب کـه سنگ تراشـه هاي زنان عريان زينت برخي ساختمان هاي آنـها بوده است

 سارا : هم مردا بی غیرت و بی ناموس شدن هم زنا رو بـه مردا ... ولی همـیشـه نمـیشـه گفت تقصیر زناس یـا مردا . روانشناسانـه حتما قضاوت کرد مـه اینکه پسرا بگن تقصیر زناس ا بگن تقصیر مرداس !!! مردا تحریک پذیرن و زناهم اینو مـیدونن بعد مواظب حتما باشن . مرداهم نگاهشون و شون رو کنترل کنن !!! همـین

 پریـا : سلام با خوندن اين مطالب ديگه شکي نيست کـه جامعه ما واقعا بيمار شده آخه اجتماع هم مثل يک شخص داراي شخصيته . اين جامعه از خود بي خود شده و به خدا سپرده شده اقتصادش ، تربيتش ، آينده ي افرادش و بعد بـه دست عوام سپرده شده کـه بيان و با نظر درستش کنن .
اونـهايي کـه بايد شرايط جامعه رو اداره کنن رفتن پيب روزي براي خودشون و 50 نسل آيندشون ديگه کار کـه از اين بهتر نمي شـه . خدا هم خودش گفته از تو حرکت که تا از من هم برکت ، عزيزان من و شما کـه گزينـه اي دستمون نيست کـه بخوايم کاري يم فقط داريم خون دل مي خوريم خدا از اونـهايي کـه فکر مي کنند خيلي خوبند ولي هيچ غلطي هم براي بهبود وضع جامعه نکرده اند نسازه لعنت بـه خوبترينشون . خوبي بـه عمليه کـه براي مردم مي کنيد نـه دمي کـه مي زنيد .

 ايليا قهرمانلو : جالب بود ... متاسفانـه اين مسايل و سو استفاده از خانم ها درون محيط کار رو زياد شنيدم اما درون شرکتهاي من ک حدود 30 خانم کار ميکنن من عاين حالت رو هم ديدم ک خانم شيطنت ميکنـه..... ميتونم بگم هيچ جرعت کوچکترين بي ادبي بـه خانم هاي متشخص ندارن

 ویدا : سلام دوستان برایی کـه هر دوطرف چون نمـیتونن بـه هم برسن وعاشق همدیگه هستن چیـه؟ یعنی هیچ راهی نیست کـه از لحاظ شرعی اینا بـه هم برسن ولی هردو عاشق واقعی هستن....

 روانشناس : ببينين اکثر شما از روي احساسات نظراتي ارائه فرمودين واقعيت اين هست که جنس زنان تشنـه محبت بوده و اکثر مردان کـه قصد همين کارها رو دارن از اين راه وارد ميشن نـه پول، و مسئله ديگري هم کـه هست تعريف جوک هاي ............ کـه کم کم روابط رو بـه سمت عادي بودن سوق ميده کـه در نتيجه کار بـه اونجاها مي کشـه حالا بهترين راه حل ميشـه جبران نيازهاي عاطفي چه درون زنان و چه درون ان درون خانواده و همسران اونا و همچنين تفکيک شدن محل و اتاق کار خانم ها و آقايون هم يک راه حل پيشگيرانـه هست و مسئله بعدي هم خود خانمـها هم درون خيلي مواقع مقصر هستند و نيايد همـه گناهان و رفتارهاي اشتباه رو بـه آقايون نسبت ميديم چرا کـه از نظر فيزيولوژيکي هم بعضي خانمـها از روابط خوششون مياد و لذت مي برند.
باتشکر

 پور محمد : هرآن هرلحظه شیطان درون کمـین هست هم زنان و هم مردان حتما خیلی مواظب باشند ،شاید خدای کریم بخاطر رحمت بی منتهایش از سر گناهان مردان و زنان مقصر بگذرد اما مردم آبرویت را مـی برند

 علی : هرچی مطالب درون مورد نامردی بگیم باز بعضی از ها این حرفارو مسخره مـیگیرن.کاره خودشونو انجام مـیدن بعد بهتره بلا نصیبشون بشـه ب طریقی سرشون ب سنگ بخوره

 مـینا جون : سلام
من چادری هستم تو محیط کارم تقریبا همـه مردا نگاه مـی کنند چون خدادی خوشگل هستم نـه بای بگو بخند دارم نـه چیز دیگری اما روزی نیست کـه یـه همکار مرد بـه یـه بهونـه داخل اتاق من نیـاید
حالا من بـه خاطر چی حتما خونـه نشین شم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 مدير قديمي : تا بحال 30 که تا منشي عوض كردم همش هم من نگفته بله رو گفتن. خارش از خود ها و زنـهاست که تا يكي سالم درون نياد زود زود عوضش خواهم كرد.
منشي و كار زن درون ايران=فحشا

 09356343674 : من يه مرد هستم .ولي تو جامعه ي ما بـه زن هيچ توجه نميشـه فك ميكنن زن فقط واسه سكس آفريده شده .خيلي زشته

 پطروس : دلیل اصلی اینـه کـه هیچ بـه حقوق خودش واقف نیست ؛ من نمونـه هایی دیده ام کـه اصلا جرات مطرح هم نداره . هر اتفاقی هم بیفته تو ذهن خودش مخفی مـی کنـه

 مجید : ذات هرفردمعرف اوست واعمال هرکیم...
شمامواظب خودت باش مرد,زن...اینـهاهمش بادمشکه

 سلمان علی : سوزن را اگرتکان دهيم نميشـه نيفه کرد هم اگر مواظب خود باشد هيچ نميتوان بهش خيانت کند

 مسعود ع : از بي عرضگي زنـهاست کـه پا ميدن

 زهرا : سلام با نظر سيامک کاملا موافقم

 مريم : آزار فقط آزار جنسي نيست، درون هر غالبي آزار ميبينيم، آزار و خرد روح و روان، تحقير و حقارت، پايمالي حقوق، تبعيض، عدم اطلاع از حقوق مسلم و هزاران نوع آزار روحي ديگر، چطور مي توان درون مقابل اين نوع آزارها مقاومت كرد؟؟؟؟؟

 محمود : زنـها مانند گل هستند كه اگر خار داشته باشند كسي جرات چيدن اونـها رو نداره

 saghar : hame y jorayi dorost migan ama b nazare man har adami khodesh masoole karaye khodeshe age gharar bashe hamye khanoma chador bezarano beshinan khone dari kon in esmesh mantegh ni

 دنیـا : اینجور مردها هرتوسری خوری را کـه دارند مـی خواهند اینجوری جبران کنند وگرنـه آدم سالم یکی رو دوست داره ومزاحم دیگران کـه کاری بـه کارشون هم ندارند نمـی شـه یعنی بـه عبارتی اینـها عقده دارند

 فرزاد : شايد خانـه 1راه حل باشـه

جواب سوني کارت بيست : چرا ما هميشـه بهترين راه را گناه ميدانيم درون حاليکه همان وقت ما ديني داريم کـه به ما اجازه داده از راه حلال همسر داشته باشيم و اگر توان همسر دائمي را نداريم بـه راحتي و با شرايط اسان ازدواج موقت کنيم ، فرق مذهب و دين پيشرفته اسلام و تشيع با ساير مذاهب و اديان همين هست که همـه جانبه نگر بوده و نيازهاي بشر را سرکوب نکرده بلکه براي آن راه قرار داده هست و ازدواج موقت همان راه دفع صحيح شـهوات است

 علي قاسمي : واقعا 90درصد تقصير اقايانـه امان از هوس كه نميتوان بـه او پاسخ منفي داد

 الف ح : کار زن درون یک محیط بسته با همکاران مرد درست نیست چون شیطان بیکار نمـی شینـه

 شبنم : اگر بـه خدا توكل كنند و دنبال يه كار ديگه بگردن و تن بـه خودفروشي ندن حتما بيكار نميمونن چون روزي آدما بـه دست خداست بعد فقط بـه اون توكل كنين

 محمد رضا لرد : ي كه خودش نخواد گير نميفته

 رضا هریـانی : امـیدوارم کـه زنـها درون این قضایـا مقصر نباشند ...

 فهیمـه : متاسفانـه من خودم قربانی این ماجرا هستم با هزار حقه و دروغ و وعده و 5 سال سواستفاده از من ساده اخراجم کرد که تا یکی بهتر از من را بیـاره به منظور سواستفاده حالا فقط متظر مرگم و دیگه هیچ

 ياس : از چي بگم خب.ما كه گفتيم دردها همـه ريشـه كن شد.به نظر من تقصير اس كه ميرن تو چشم مردا.

 صادق : زن خلق شده واسه خانـه داري و تربيت فرزندان

 سارا22 : واقعامتاسفم بر این جامعه ای کـه ما دران زنگی مـی کنیم

 تارارحیمـی : همـه اين حرفاي دوستان درسته ولي بايد اضافه کنم اگر ان ما انقدر بـه خاطر فوقش 200تا هزاري خودشونو بـه صاحب کاري کـه مطمئنا بعد از چند وقت مثل يه آشغال ميندازشون بيرون نفروشن انقدر هر روز با موج آدماي بيکار شده يا شرکتاي مثل چمن سبز شده روبرو نمي شويم من خودم زخم خوردم کـه بعد از 7 سال کار با جون و دل بـه بهونـه اينکه زنش شک کرده و هزار بهونـه واهي ديگه بيرونم بعد بهتره از مني کـه تجربشو دارم استفاده کنيد هر چند حالا بعد از گذشت چند ماه ميفهمم خدامنو از اون جا نجات داد چون بعد از اون روز ديگه نتونستم بـه هيچ شرکتي اعتماد کنم و حالا خودم دفتر دارم کـه هواسم بـه اينـه کـه حتي شده يه و از منجلاب اين جور شرکتها نجات بدم /. فقط يکي بگه چطوري اون مدير قبلي را رسوا کنم کـه سر بقيه بلا نياره ؟؟؟؟

 امير عباس : يه روز خوب مياد......

 امـید : واقعا متاسفم براياني کـه تحت آزار و اذيت قرار ميگيرند. اما نبايد سکوت اختيار کنند.

 مـهدی مزروعی : استفاده از چادر بسيار مـهم و حياتي ميباشد

 علی از زابل : چادر یـه حفاظ کامل به منظور زنـه

 ميثم : زن بيشتر بايد خانـه داري د و مي تواند فقط معلم براي ان و دکتر و پرستار زنان باشد.نباید تربیت فرزندان بخاطر مسابقه تشریفات از یـاد برود.زن نباید درون مـیان نامحرمان کار د.خدا رو درون نظر بگیرید.

 شورش طهماسبی : مشکل درون فرهنگ ماست بـه ما یـاد داده نشده کـه زن را مانند یک انسان نگاه کنیم وما را درون محدویت وتنگنا گذاشتن وکار بـه جای رسیده کـه نـه مردان امنیت داشته باشند ونـه زنان .این مشکل را بایدانی حل ند کـه در راس این هرم قرار دارند

 اکبر : فقط تفوا

 م.ن : واقعا متاسفم براي آن آقايوني کـه ميگن ها سرکار نرند که تا سالم بمونند و ما بيکار نباشيم ...شما بي عرضه و بيسواديدي استخدامتون نميکنـه تقصير ها چيه...

 محمد ف : علاقه بـه جنس مخالف درون هر موجودي هست و فقط نبايد مردا رو مواخذه کرد اين يه مساله رواني هست و کوچکترين جرقه شعله ورش ميکنـه چه مرد چه زن.بس اگه زنا فکورانـه تر مقابله کنن هيچ مردي قدرت نداره بدون رضايت طرفش همچين تعرضي رو ه.مرد ي کـه نظر سوئ داره که تا 100درصد مطمين نشـه کـه راه نفوذ درون طرف وجود داره هرگز اقدام نميکنـه رييس کـه چه عرض کنم مدير کل هم قدرتشو نداره. بس اين بر ميگرده بـه رفتار زن از همون ابتداي ورود بـه اون اداره يا هر محيطي.رفتار مودبانـه و محترمانـه و برخورد انسان دوستانـه با همکار مرد درون محيط کار هيچ عيبي نداره ولي درون حد متعادل خودش.و اينکه مردا خيلي استادانـه ميتونن ناز و عشوه و ساده لوحي زن رو تشخيص بدن و تقويتش کنن. بس زن بايد عاقبت انديش باشـه و جدي و اروم و باعث تحريک نشـه. خدانگهدار

 عابد : تا توانی دل بدس آور دل شکستن هنر نمـیباشد.
حالا اگه یـه وقت شرایط مـهیّا بود چه اشکالی دارد کـه باهم ازدواج کنند منوط بر اینکه از راه شرعی باشد.

 لادن : اباید کمـی اروم بگیرن. اون وقت همـه چیز حله.

 محمدحسين : خاک تو سرشون

 محمداس : ها نبايد بيرون تيپ خفن بزنن

 حسین : تریپ خانوما و رفتاراشون تحریک کننده است

 استاد مطهري: : ازدواج درون غرب اغاز محدوديت ودر اسلام پايان محدوديت است

 هلن : قربونت برم خدا...چه غریبی رو زمـین

 مـهدی : اگه خانمـه مقاومت یـا مقابله نکنـه اسمش دیگه تجاوز نیست توافق مـیشـه اسمش.

 تارا : از بين همـه ي نظرات نظر سيامك بـه دلم نشست

 فهيمـه : خانمـها حجابشان را رعايت كنند كه اقايان تحريك نشوند واقايون هم نگاهشان را وروابط بين خانم واقا صميمانـه نباشد وخدارا درنظربگيرنداين مسايل پيش نمي آيد.واقعا جاي تاسف دارد.خود ما از زنان هرزه ميترسيم كه شوهرمان را از دست ندهيم.

 محسن از ش : به نظر منی کـه این کارهارو مـیکنـهخودش جای دیگه مـیرن مـیدن/اخه اگه ادم ناموس داشته باشـه همچین کاری مـیکنـه/جنس مونث هم حتما خودش خوب باشـه/من عاشق ان گلم کـه در ییـابان عشق پژمرده شدو منت باران نکشید.

 شسسیبب : خيلي از مرد هاي ايراني خرابن.. کاريش نمي شـه کرد..شدن يه خوک تن پرور..که بـه هيچي جز نمي تونن فکر کنن اصلا نمي شـه اسمشون رو ادم گذاشت..مثل حيوون ها شدن.بايد اون هاشون رو ن..اينجوري مشکل حله!

 یـه باهوش : به ریشـه بیندیشید.چی بی دینی آورده جز بیکاری؟

 مصیب : کرم از خود درخت .

 امـیدوار : آه از اين همـه اراجيف و دري وري!
کامنت گذاشتن هم شد کار
براي اصلاح امور بايد دستورات شرعي و يا نظريه ها را مطابق با روز داد و علت و عوامل همگي را بررسي کرد با قيل و قال کـه کار درست نمي شـه /براي هر نظريه اي صاجب فن بايد نظر بده و ديد تک بعدي و صرف خالي از اشتباه نيست حالا مي خواهد حکم شرعي باشـه و يا...
چون جواب درد اجتماع ما نمي شـه / اگر جمعيت ا بيشتره ناشي از سياست هاي غلط مي باشد کـه ناشي از بي کفايتي بعضي از رجال و نيز عدم تمـهيدات لازم و در نظر نگرفتن شرايط اجتماع و نيز درون نظر گرفتن آينده و زمان حال و نيز عدم بررسيهاي مختلف لازمـه مي باشد/
خداي ناکرده زمانـه مثلا عوض شده/ نمي خواهيد شما هم عوض شويد

 آزادی : زنـها وها هم دلشون مـی خواد کـه ازشون سوء استفاده کنند

 ریحانـه : من یـه دبیرستانی ام من اصلا فکر نمـیکردم جامعه ما اینطوری باشـه درون ضمن اقایونی کـه مـیگن خانما تو خونـه بشینن ما اینقدر زحمت مـی کشیم درس مـیخونیم کـه به خاطر ادمای حیون صفت توی جامعه ترقی نکنیم نصف بار اقتصادی جامعه بر عهده زنـهاست این جور ادما برن خودشونو درست کنن با تو خونـه نشستن خانوما چیزی درست نمـیشـه.

 محمد نوذری : خانـه از پای بست ویران است*وقتی ازدواچ دایم طرد مـیشود و موقت تشویق مـیشود*بنیـان خانواده ها مـیپاشد*چون با بله گفتن سرمایـه عفت انسانی از بین مـیرود*

 مسلم یکتاپرست : باسلام مشکل ماخداشناسی هست که مارا بـه اینجا رسانده خدا درون مـیان ماجایی ندارد ما از امام وامامزاده بیشتر انتظار داریم که تا ازخدا.اقایونی کـه دم از مـیزنند ایـا حاضرندی بایـاشون کنـه؛خدایی کـه همـه جا حاضر هست رافراموش کرده ایم بیـایید مستقیمأ بـه قرآن برگردیم اگر واقعأ ایمان داشته باشیم مثل یوسف(ع) نجات پیدامـیکنیم اما وای برما کـه مشکل ماتوحید وخداپرستی است

 سجاد : مقصر خانمـها هستن چرا نمـیزنن تو دهن همچین مردی البته اینا مرد نیستن نامردن نباید بـه خاطر پول همـه کار کرد

 حسين قربانپور : همـه جور نظري اينجا هست همشم درسته ......ولي تقصير اس کـه خودشونو بـه نمايش ميگذارن. تو خارج فقط اونـهايي کـه ميخارن اينطوري خودشونو آ

 مژ.گان : نميدونم.ولي اي كاش آدم از روز اول بدونـه كجا كار ميكنـه.راست ميگن خونـه بهترين جا واسه زن هاست ، ب.... بـه اون حقوق و مدير عاملش.بي وجدان هاي آشغال

 samira : kambode mohebbat javanha ra be un rah mikeshone

 حقیقت : بعضی مـیگن چرا خانومـها کار کنن وقتی مرد هست معلومـه که تا حالا کنج خونـه سبزی پاک مـی و از دانشجوهایی کـه مجبورن کار کنن و های بی سرپرست کـه مـیخوان پاک زدگی کنن خبر ندارن.آخه برادر من اگه اون حالا هرچقدر هم بد بگرده اهل اونکارها بود کـه نمـیومد دنبال کار!گوشـه خیـابون واسش هست.خدا مـیگه تاریخ رو مطالعه کنید کـه پر عبرته.مسئله یوسف و زلیخا نشون داد مرد اگه مرد باشـه هیچنمـیتونـه تکونش بده و تو قرآنم اول بـه مرد گفته چشمات رو نگه دار بعد بدونیدی کـه ما رو آفریده مـیدونسته کـه مرد راحت مـیتونـه چشمش رو نگه داره کـه اول بـه اون گفته شده.مشکل اینجاس کـه مردها وقیح شدن.یـه چرخ تو اینترنت بزنید ببینید چطور از روابط هرچند دروغ با مادراشون نوشتن.این بیماری این نظامـه وگرنـه بیحجابی تو زمان قبل کـه بیشتر بوده!

 گلستانی : خداوند ما را يک لحظه بـه خودمان وا نگذارد

 خاني : حجاب زن باشد

 معصومـه : والا چي بگم نـه نـه ...

 محمد : سلام بـه همگي
اين حرفها نيست درسته اقايون هم ايراد دارند اما خوب وقتي بعضي ها با وضع بدي بيرون ميان خوب مردها هم تحريک ميشن ديگه

 سایـه : اقای محترم امـین کـه دهنتو باز کردی و فکر مـیکنی همـه پسراو اقایون پسرای پیغمبرین .مگه مسلمون نیستی ؟؟؟؟؟؟؟؟توی کجای قران نوشته فقط زنا حتما مواظب حرکاتشون باشنو خودشونو کنترل کنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کجای قران نگفته مردا هم بایدخودشونو کنترل کنن برو ادم شو بعد بیـا نظر بده و قضاوت کن

 یـاسین....ارشاد : سلام...این موضوع ها همش از بی فرهنگی صورت مـی گیرد،اگر بـه فرهنگ کامل ایرانی پایبند باشیم این موضوع پیش نمـیاد ...پس بریم فرهنگ سازی کنیم

 مریم : ا حتما با خودشون اسلحه ببرن بیرون وقتی قانونی وجود نداره حتما مثل ایـالات متحده ی امریکا خودت حقتو با تیرو تفنگ و اسلحه بگیری ریشـه اش بی قانونی و بی سوادی وولگردی و چشم ناپاکی مرداست
اللهم عجل لولیک الفرج

 پیشنـهاد :
تو ترکیـه قانونی مـیخوان بزارن هرمردی دو بار تجاوز کنـه عقیمش کنن که تا اخر عمر

 امين : سلام/ همـه اين بدبختي هاي ايران از دولت ماست وعدم فرهنگ است.ودولت زور گو هستشو
واين قدر ماها را از دنيا پرت نگه داشتن و جلمونـه گرفتن کـه از سر مجبوري بـه دنبال بدهاو بي ارزشترين چيز ها ميريم وتا ميام اعتراض کنيم بلائي بـه سرمان ميارن کـه به گو خوردن مي افتيم. کجائي کوروش کبير کـه به ظاهر مملکت اسلامي/ ايران را بـه کجا کشيدند .اقا صاحب الزمان خواهشن ظهور کن بـه داد ايران برس

 مارال : آشي کـه ميدن بايد خورد خانما خودشون ميکنن

 امين : اينـها تقصير روسااست اين همـه پسر جون بيكار هست كه نياز نيست ا سر كار برند كه اين مشكلات برايشون پيش بياد خانوم بشين تو خونـه كارتو بكون تو اداره كه خبري نيست
ضمنا که تا خانومـها چراغ سبز نشون ندند اقايون فاصلشون را حفظ مي كنند
ههههههههههههههههههههههه

 سوگل : من آزادي را دوست دارم اما اينطور کـه خوندم نميشـه مجرد باشيم شايد واسه همينـه کـه م منتظره برام خواستگار بياد درحالي کـه من فکر ميکردم واسه راحتي خودشون ميخان من عروسي کنم

 غيرت : تقوا پيشـه کنيد

 اکرم : خدا لعنت کنـه اون مردایی (البته اسمشونو نمـیشـه مرد گذاشت )که مغزشون توشلوارشونـه.با هردست بدی با همون دست هم مـیگیری یکی هست کـه این بلاهارو سر زن و ناموس خودتون بیـاره از خدا بترسین کـه چوب خدا صدا نداره

 سعید : مثل اینکه تو این جامعه فقط مردها مشکل دارند . زنـها کـه معصومند .

 يک دانشجو : فقط بايد بگم متاسفم ان هم براي مردمي کـه ادعاي مسلماني دارند

 مريم اوحدي : خاک بسر هر چي مرد بيشعور ايراني ند کـه بيسوادند و عاميانـه حرف ميزنند اونا اگر خفه شدن بهتره بجاي اراجيف برن يکخورده مطالعه ند.

 هادي : حضرت علي :
اگر مرد و زني درون مکاني تنـها باشند نفر سوم شيطان است

 رامين همتي : باسلام.اين اتفاقات درون ايران بيشتر هست کـه باعث تاسفه معمولا ادمـهاي بي خانواده دچارش ميشن.

 بهار : بحث آزار زنان کـه معضل اجتماعي درون سطح جهاني هست و بايد گفت کـه اينکه بگيم زنان شغلشان رارها کنند منصفانـه نيست چرا کـه ممکن هست مجبور بـه تامين معاش و ضروريات اوليه زندگي خود باشندو راه حل قطعي تشکيل يا تاسيس مجراهايي قانوني با قوانين جديد و به روز با تعريف انواع آزارهاي شغلي و مقابله قانوني با اين آزارهاست و مرد جامعه وقتي بدونـه کـه به زنان اين حق داده شده کـه در خصوص اين موارد با توجه بـه شفاف سازي نوع آزاره شکايت نمايند و بازوي اجرايي و نظارتي قوي درون اين زمينـه وجود داره از آزار رواني و جنسي و مالي و جسمي زنان درون محيط کار کاسته ميشـه (يک کارشناس اجتماعي)

 عباسی : خداوند زن و مرد را مکمل هم قرار داده و فطرتا نسبت بـه هم علاقه نشون مي دهند اما براي پاکي و دوري از گناه تقوا را هم بهشون داده اگري راه تقوا رو درون بيش گرفت هرگز بشيمان نخواهد شد تقوا کـه باشد محيط کار نيز بـه سمت مثبت تغيير مي کند حتي اگر اين فرد متقي يک نفر باشد درون بين هزاران نفر مي تواند کار کند و پاک باشد خانـه دار باشد و پاک باشد اما اگر اين تقوا و ايمان نباشد درون هرکجا کـه باشد خود را ارزان مي فروشد فرقي هم نمي کند چه زن باشد چه مرد.

 علي : طرز لباس پوشيدن خانمـها و طرز برخورد اونـها مشخص مي کنـه خانم چکاره هست . درسته بعضي آقايون مشکل دارند ولي خانمـها هم بي مشکل نيستند .

 يه رهگذر : آنکه شيران را کند روبه مزاج احتياج هست احتياج احتياج

 زهرا : خیلی از آقایون تو قسمت نظرات با طرزه برخوردشون نشون خودشون از این دست آدما هستن کـه اذیتشون رو انجام مـیدن بعد به منظور تسکین عذاب وجدانشون مـی گن خودش مـی خواره فلانـه بهمانـه اگه هم اینطور باشـه وظیفه شما چیـه یعنی عفت شما مـهم نیست اینکه شما دلتون مـی خواد مـهم نیست من یـه م بـه خاطره محیط خراب کار سالهاست بی کارم ا از دست سرکوفت اجتماع حتی پدرمم تحقیرم مـی کنـه با این حال تحمل مـی کنم اما با عذاب. خیلیـا سرپرسته خونوادشونن چاره ایی ندارن یـه روز شاید یـا مادره خودتون مجبور بـه کار بشـه ازش سو استفاده بشـه حرفا خودتونو بعدش بیـاین بخونین چه حالی مـی شین

 وحید نی......م : از ماست کـه بر ماست

 نارسيس : سلام من اين حرفهارو قبول ندارم بعد اونايي کـه توي خارج هستن و را بايد چي بگيم مامسلمانيم مثلا ولي از همـه بيشتر گناه مي کنيم و نگاهامون آلوده هست در حاليکه مسيحي ها مسلمان واقعي ان

 مـهدی : زن با عفت اگه شد درست کار ميکنـه اگه هم نشد شرافتش رو با بقول خودش کلاس اجتماعي عوض نميکنـه.

 مـیثم : خوبه دیگه!از این بهتر؟

 مـهدی اسماعیلی : زنامـیتونن جلوش بگیرن

 آرمين : چرت نگين.زن اگه اون مدلي كه انگار هست بيرون نياد هيچ مردي نيگاش نميكنـه.

 ايران : زن ومرد مسئول اعمال خودشون هستند ما بايد بدونيم يك روزي بايد جواب اعمالمون روبديم بعد براي افتادن درون دام شيطان دلايل موجه براي خودمون نتراشيم

 محسن یسلیـانی : اگر واقعا ميخواره حقشـه وگرنـه اگه واقعا اعتقاد داشته باشـه تو همچين محيطي اصلا کار جايز نيست

 ارمـین : هر بلايي سر خانوم هاي بي حجاب بياد حقشونـه

 علي از كرج : سلام هادي جون بيا خودت رئيس جمـهور شو منم بهت راي ميدم که تا بتوني اين مشكلات رو حل كني ومرد درون كنار زن يا زنـها بـه ارامش برسند.راستي بحث يك مرد با چند ازدواجي همزمان رو مطرح كن شايد كشور از اين حال درون بياد.اينو هم ميدوني كه جمعيت نسبت بـه پسر دوبرابره.نشوني اون درصد قبول شدگان دانشگاهها درسال89.دوستت دارم.مي بينمت

 سيد :
عدم اعتقاد بـه توحيد سرسلسله همـه مشكلات بشري هست.

 ر-محمدي : زن اگر بد باشـه تو شيشـه هم خودش را نشون ميده اگر هم خوب باشـه يک ملت حريفش نميشند

 افم : متاسفم

 استار : برين دنبال ريشـه موضوع بگردين و ظاهربين نباشين

 بسيجي : من ميگم همش سر امريکاست

 علیرضا کاظمـی : سلام انسان باهر جنسيتي اگر خداترس و مومن و معتقد باشد هيچ مشکلي پيش نمي آيد

 باران : سلام خسته نباشيد بابت همـه اطلاعاتي کـه رو سايت گذاشتيد ممنونم اميدوارم يه روزي همـه اين بي رحمي ها تموم بشـه ,من کـه از نگاه مرد ها خسته شدم با اينکه ظاهر مناسبي دارم ولي بازم اذيتم ميکنند .راستش چند ماهي دنبال کار ميگردم و برادرم مخالفت ميکرد ,حالا دليلش را ميفهمم ,استرس دارم و دوست ندارم اين اتفاقات برام بيفته. بازم ازتون تشکر ميکنم .به اميد روزهاي رنگين کموني

 على ازسوريه : سلام با تشكر از اينكه بـه بچه ها آگاهي مى دهيد بـه كميل پسر خالت سلام برسون . خودت بـه فكر خودت باش.

جواب سوني کارت بيست :
از لطف شما سپاسگزاريم . ولي کميل کي هست ؟ احتمالا اشتباهي صورت گرفته
به هر حالا باز هم ممنون و براي شما آرزوي موفقيت ميکنيم

 آزاده : چي بگم ؟ از موقعي کـه چشم باز کردم و دنيا رو اينطوري ديدم ‘ همـه چي واسم تغيير کرده‘ دنيا روسرم خراب شده ‘ديگه عشق برام مفهومي نداره ‘ ديگه مرد توي زندگيم جايي نداره ‘ولي خودمونيم دليل
خيلي از اين اتفاقات خود مردهان کـه ياد نگرفتن بايد درون زندگي يکي رو واسه عشق اول و اخر انتخاب کرد ‘ مگر نميبينن همـه اين فيلمـهارو کـه هوس بـه کجا ميکشوندشون؟
به اميد روزي کـه تعبير ما از زن و مرد دوباره يه عشق پاک باشـه مثل
"ليلي و مجنون "

 مرصاد : ايراد از مملکته

 مريم و : جوري شدم کـه به عادت کردم خدا ازشون نگذره

 اشکان-پاسارگاد : اول جواب خواننده خوب ترانـه کـه گفته کرم از خود سیبه:
دوست خوبم بـه خدا هیچ سیبی ذاتا کرمو نیست- کرموش مـیکنن.
دوم:اولین باره کـه چنین مطالعات خوب اجتماعی رو درون این سطح گسترده وواضح مـیبینم - شما را بـه خدا بیـائیم کمـی بالای شکم فکر کنیم-جامعه ما فقط شده شکم وزیر شکم-چه انتظار داریداوضاع اجتماعی واخلاقی بهتراز این بشـه؟یـه کمـی بـه فکر ذات پاک انسانی خود باشیم - این کـه همش شد ذات حیوانی-پس فرق ما با سگ وخوک الاغ چیست؟
اگر بـه خدا کـه ذات پاک مارا شکل داده فکروعمل کنیم - آنوقت هم لذات حیوانی داریم هم لذات معنوی.زن فقط نیست-جلوه تجلی خدابرانسان است.
زن مریم مقدس-خدیجه کبری-فاطمـه زهرااست.همان حیوان صفتهائی کـه ازخدابرای رسیدن بـه مقاصدشوم استفاده مـیکننداز زن هم استفاده مـیکنند.
به خدا پناه آوریم0

 محبت 19 : نردبان خلق اين ما و من هست عاقبت از نردبان افتادن است
ابله هست آن کـه بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست

 09171923186 : همـه این مشکلات رو حل مـیکنـه. گاهی فرهنگ سایر کشورها و نحوه حل مشکل توسط اونـها رو مطالعه کنید. چیزی شبیـه با عنوانـهای متفاوت وجود دارد.

 بند زاره اي : خدا بـه ما نزديك هست ميبيند و ميشنود از اسرار دل ما آگاه هست و عقابش سخت مواظب باشيد عواقب كارتان را درون اين دنيا هم خواهيد ديد شك نكنييد و بدانيد كه چوب خدا صدا ندارد

 محمد : خوب چرا زن ها برن كار كنن كه ما مردا بيكار باشيم

 مـهدی زین االدین : انسانـها الزاما شیفته زیبایی و تنوع هستن ، درون دین ما به منظور هر راهی بابی رو معین شده حالا اگری توان همـه جانبه خودشو بالا مـیبینـه مـیتونـه از راههایی مثل اختیـار تعدد زوجه خودشو تخلیـه کنـه،این مسئله پیش روی ما بازتاب پشت و تغییر درون احکام خداست.
که متاسفانـه نـه درون این بحث درون خیلی از احکام تحریفات بارزی رو مشاهده مـیکنیم،حکم رضایت کتبی از همسر اول درون هیچ جا مستند نیست،فقط تمکین و تامـین و عدالت درون زندگی بـه چالش کشیده شده ، لاجرم بعد زلزله هایی رو با توجه بـه تغییرات همـه روزه قوانیین کشور کـه رنگ و بوی چند ملیتی گرفته مشاهده خواهیید کرد

 کردستان : برادران و ان من. از قديم گفته اند کار خانـه مال زن و کار بيرون مال مردهاست. اگر بـه جای اون خانمـی کـه برای لوازم آرايش و نقاشی سرو و صورتش کاره مـیکنـه همان حقش هست اما به منظور خانمـی کـه سرپرست نداره مسئولان درون قيامت بايستی جواب بدهند. اينـهمـه پسر بيکار تو علافی هستند و خانمـها بروند کار. عجب دنيايي شده،،،،،

 رضا : فقط نميدونم ما دنبال چي هستيم و ميخواهيم بـه کجا برسيم.

 اصغر : یک خانم اگر واقعاً دلش نخواد و حیـا و حجاب داشته باشدی جرأت جسارت بـه او را ندارد 90% مشکل از خانمـهاست هزار ناز و عشو مـی آیند وقتی کـه بهشون تجاوز شد تازه یـادشان بـه حق و حقوقشان مـی افتد

 1236 : واقعا

 جاويد : ا مواظب تيپ و حركاتشان باشند

 ترانـه : کرم از خود سيب هست

 ستاره سهیلی : اگر هر فردی چه زن وچه مرد حد و حدود خودش را بدونـه و از اون تجاوز نکنـه ویـا درون یک کلام منطقی و منصف باشـه هیچهم آزار نمـی بینـه.
بیـایید قضاوت را بـه عقل سلیم بسپاریم و ازقید ظاهر این و اون را محکوم نکنیم.

 ميلاذ محمدي : طوري نيست خدا بزرگ تر از اين حرفاس

 صابر اسدا...زاده : همـین کارا را مـی کنند کـه پیشرفت نمـی کنیم

 حسین ش : یـادتون نره کـه امام زمان مـی بیندتون

 عظيمي : تقصير خانم هاست کـه اين قدر بـه مرد ها رو دادند . حالا مثلا کارشونو از دست بدن آيا کار ميتونـه جايگزين شرافت بشـه؟
واقعا خيلي متاستفم.

 نگار : تا حدی موافقم کـه بعضی از خانمـها واقعآ بد مـی
ردن اما بقیـه چی؟! واقعآ بک سری از آقایون مریضن و مشکل دارن آخه دیگه تو محیط کار وقتی کـه زن باهاتون حرف مـی زنـه هم تحریک مـی شوید؟؟ خدا بـه همـه کمک کنـه

 سید.ف.ی : خانمـها اگر حجاب خود را رعایت کنند این اتفاقها نمـی افتد

 ريگي 09376569700 : اين خرده وريزهارا ول کنيدبچسپيدکه کله گنده ها دارن هاي اين مملکت رابه کشورهاي ديگه ترانزيت مي کنندکه نـهايت سواستفاده رامي کنندتجاوز واستفاده درفيلم هاي مبتذل واستفاده درکاباره مي فروشندوکرايه مي دهندکه دست نفت رابراي اقايان ازپشت بسته کـه سه تاازماشينـهاي ترانزيتي کـه پرازهاي جوان بودکه درقلعه زنگي کرمان وپل بهادرابادکرمان گيرافتادندکه مي خواستندبه بندرچابهار وبندرعباس ببرندوصادرکنندفکري بـه حال اين کله گنده هاکنيد کـه پول نفت سيرشون نمي کنـه

 سلام نانا : راهش ازدواجه كوتاه مدته که تا هم زنا و فحشا نباشـه هم تمايلات جنسي شون ارضا بشـه و غير شرعي نباشـه درضمن صيغه هم بدك نيست جطوره؟

 رسول : البته نوع پوشش و آرايش بعضي از اين خانمـها درون تحريک اين قبيل آقايان بي تاثير نيست .

 جاويدحاتمي : ازخودم بدم آمد.

 خودم : وحشتناكه

 سیدمـهدی : زندگی همان چیزی هست کـه هست سعی درون تغییرش نداشته باش(انسان آزادست و مـیاندیشد کـه زندگی مـی کند و زندگی هر انسان با اعمال رفتار وعمل و عالعملش جهت مـیگیرد چه بهتر کـه جهتی خوب پاک و مستقیم را به منظور خود انتخاب کنیم .انتخاب مـی کنیم و چون انتخاب مـی کنیم حق انتخاب داریم بعد بهترین شیوه را به منظور زندگی خود واطرافیـانمان انتخاب کنیم .
ممنون از انتخاب موضوع خوب وقابل بحث شما

 انتي : نداشتن ايمان و تقوا باعث تمام اين حرکت ها شده هست چون يک سري از مردها بي غيرت شده اند مگه نميدونـه کـه اين بـه اصطلاح خانم ايشون چه وضعي بـه بيرون ميره ...پس نتيجه يک سري از مردها بي غيرت شده اند
همـه چي بستگي بـه مرددارد

 سیـامک : من بـه اون افرادي کـه ميگن تقصير اين و اونـه خندم ميگيره.بابا اين موضوع تو غرب متمدن هست که تا افغانستان.هيچ ربتيم بـه اسلام و حکومت نداره.خودمونيم اگر حتي زن اراده کنـه شوهرشم نميتونـه بهش نزديکي کنـه چه برسه توي سر کار و اون محيط کاري.پس خانومـها نگيد تقصير حکومت و يا دين و حجاب ومحدوديته تقصير .......با کمال احترام براي خانمـهاي پاک و شاغل کـه خودشونرو فقط بـه اوني کـه لياقتشون رو داره ارايه ميدن شوهرشون
درود بر هرچه ايراني مسلمان ازاد انديش

 زن ايراني : من يک زن معمولي هستم و در يک سازمان دولتي کار ميکنم. از ديد يک زن خدمتتون ميگم و از تجربه اي کـه بدست آوردم کـه فقط درصد کمي از آقايون بـه خاطر ايمان قوي کـه دارند بـه همکاره خانمشان چشمي ندارند اما دو سوم ديگر آقايون آماده آشنايي يا ارتباط هستند. حالا يا خودشان پيش قدم آشنايي و گفتگو ميشن يا با نگاه و تامل نشون ميدن کـه دوس دارن باهات دوست بشن ! تجربه نشون داده کـه به خانم هاي چادري و البته سنگين و متين جرات صحبت هم ندارند. ضمنا" خدا نکنـه کـه آقايون درون جامعه بفهمند کـه مجردي يا طلاق گرفتي! اون وقت ديگه مثل کنـه دنبالتن! زيادن اين مردان بي صفت...

 عبد ذليل خدا : به نظر من تمام اين مشکلات و ناهنجاريها بعلت ضعف ايمان و عقيده و دور شدن از خداوند و دستورات اسلامي مي باشد.به زن يا مرد بودن ربطي ندارد.ان شاالله بتوانيم با انجام دستورات و فرامين الهي جامعه اي سالم و پاک داشته باشيم بـه اميد آن روز.اجرکم عندالله

 م. پارسا : سلام. الان داشتم بعضي از اين کامنت هارو مي خوندم .واقعاً خنده داره کـه آقايون هرکاري دوست دارن ن بعد خيلي راحت مي گن م حجابت رو رعايت کن. مگه هريه کم سر و وضعش ناجور بود يه مشکلي داره؟ مشکل از خودتونـه آقايون، مشکل از شماست کـه همـه رو بـه يک چشم مي بينيد! و يک کم فکر کنيد. اون خانم هايي کـه بي آبرو مي شن بـه دست کي بي آبرو ميشن؟ چند که تا مثل شماها کـه هرکار دوست داريد مي کنيد .اين عقده اي بازيها مال خودمونـه کـه انگار نديد بديد هستيم. محل کارو خونـه و جاي هيچ چيزو نمي دونيم. همـه چيزو قاطي مي کنيم. نميدونيم هرزگي با باکلاسي فرق داره

 مونا محمدي : خوشبختي داشتن دوست داشتني ها نيست دوست داشتن داشتني هاستو...

 کرمان : کار بدی است

 احمد رضا : خدا را درون نظر بگیرند نـه کار وحوق مکفی وامکانات را

 نينا : اون کوته فکري کـه اسمشو ميزاره جومونگ بايدم اين مزخرفاتو بگه!! و آفرين بـه فريد مکارمي!ممنون

 جمال جوادي : زن هاي بدحجاب همانند ويروس واگيردارند و تمام جامعه را بـه فساد كشانده اند تو را خدا حجابت را از دست نده كه ....

 علي دلداده : هميشـه اين مسايل براي زنـها هست مقصر ما مردا هستيم

 وحید : ضمن تشکر از دوستانی کـه در نظرسنجی شرکت د.فقط مـی خوام یـه موضوعی رو مطرح کنم و اون اینکه اگر خانم ها قدر خودشون رو بدونند وهر چی رو کـه اسلام دستور داده بـه اون پایبند باشند مطمئن باشند کـه هیچ مردی جرات نزدیک شدن بـه حریم اونـها رو نخواهد داشت.
واقعا یـه نگاه بـه پوشش زنان امروزی درون خیـایـان ها بیندازین ، بـه خدا قسم لباس خواب خیلی بهتر از این لباسهایی ست کـه اینـها مـی پوشند...

 09191930344 : سلام. من اعتقاددارم,از اين دست بدي از اون دست ميگيري.اون مردهايي کـه اين کارهارو ميکنند.اينو بدونند کـه خودشون هم يا مادر دارند!!!! مطمئن باشن کـه همين بلارو همي سر ومادرشون مياره.× و اينکه زنـها مثل گل ميمونند نبايد اونـهارو پرپر کرد.

 پسری بیکار : چرا دولت بـه پسرا کار نمـیده؟ کـه ا مـیرن سر کار.بعدش این اتفاقا مـی افته

 علي : هرهرقدر هم محتاج باشـه نبايد تن بـه شغلي بده کـه بهش خيانت کنند

 تانيا : وقتي همـه ما شديم حمال چيني ها کـه هر چي توليد ميکنن مصرف کنيم
معلومـه غيرتي نميمونـه کـه بخواد جلوي اين تعارضات ايستادگي کنـه
.
اي عزيز خانـه از پايبست ويران شد

 نستـــــــــا : خونـه از بيخ ويرونـه! بـه نظر من يه کلاف بي سر و تهه با اين وضع چون بحران هم اقتصاديه هم فرهنگي هم درون خانواده و و و ...اما اگر انقدر محدوديت ايجاد نمي هم زن خودش شخصيتش رو ميساخت هم مرد ها انقدر حريص نميشدن کـه با يه لمس دست فکرشون هزار راه بره...اون موقع جايگاه هر مشخصه . الان نـه چادري مومنـه نـه بي حجاب کافر!اعتقاد تحميلي (و نـه اکتسابي) همـه چي رو بـه هم ريخته...
چي بگم! هر چي بگم بازم دلم پره...
حيف ايران کـه اينجوري داره پرپر ميشـه

 اسعدي : خود کرده را تدبير نيست

 ي ي : يه سيب تصور كنيد كه دست نخورده هست حالاپوستش را بكنيد بعد از زماني بـه علت نداشتن حجاب فاسد مي شـه ما جنس مونث هم همين جوري هستيم بنا براين خانوما با شعار مد خودتان را فاسد نكنيد

 ترانـه : من 21 سالمـه و 5 که تا دارم پدرم مجبوره خرجمون رو بده تازه کلی هم سرکوفت و منت مـیزاره مـیگه شوهر کنید من کـه حاضر نیستم شوهر خرجمو بده
اگه کارنکنم بعد چه طوری زندگی کنم
این روزا زن و مرد هردوشون حتما کار کنن
دولت از همـه بی خیـال ترو بی غیرت تره

 جعفر : خدایـا اینـها را بـه راه راست هدایت بفرما

 یـه مسلمون نـه یـه مومن : انسان های پست دین و ایمان نمـیفهمند مخصوصا وقتی بای تنـها باشن از خدا به منظور انـها آرزوی قطع رزق و روزی و عمر پر درد را دارم

 ساسان : تقصیر خودمان است

 ابوالفضل : در حيرتم از مرام اين مردم پست

 فرهاد : اگه اون توالت لازمي كه يك سري از روحانيون گفتند رو راه بندازند خيلي ها ميروند سر كارشون .ما بقي هم بـه كارشون ميرسند.

 حجت : زن ها مقصرن --> بي حجابي و طرز رفتارشون خيلي موثره ?? درصد بـه بالا با کوچکترين حرکت زن يا گفتار يا آرايش اون تحريک ميشن يا برداشت بد ميکنن
مردا مقصرند --> بازم که تا حدي چون جنس مرد زود تحريک شونده و علاقمند بـه تنوع و زيبايي رنان بـه شدته درصدش کمتره و زن بايد بيشتر يه سري مسايل رو رفتار کنـه
آيا آزادي جنسي مشکل رو حل ميکنـه؟ درون مورد مردا مطمينم نـه همين الان بالاترين امار جرم درون ارو‍ا و آمريکا تجاوز بـه زنانـه
نکته:
-->ببخشيد ولي خانومـها بـه هيچ مردي هرچند بـه ظاهر و خوب و مومن هم اعتماد نکنن ما شنيدم يه آدم رو يه خانوم ? ماه يا حتي بوده دو سال کار کرده که تا بالاخره حالا يا با تجاوز يا با فريفتن کار اون خانوم تموم کرده و من خودم گرگهايي رو درون لباس ميش ديدم با چشمام کـه شايد اگه ي يه مدت با اين آقا بود

 ابراهيم : به نظر من اين کار بايد همين الان پايان يابد

 فرهاد : بايد از اول بدونن کـه کجا استخدام ميشن المومن کيث مومن بايد زيرک باشد

 محمد : بيشتر خانمـها از اين دست خودشون بدشون نمياد باهاشون اينطوري رفتار بشـه

 عاقلین : معمولاان سعی مـیکنندخودرابیگناه وپسران راگناهکارنشان دهند

 جمال : تا ماديان دم نزنـه يابو سم نميزنـه

 منصور : به نظر من اول از همـه حتما محیط کاری رو بـه 2 دسته تقسیم کنیم اقا و خانم ها این طوری پیش گیری از این قبیل موارد مـیشـه- 2-خانمـها بـه 3دلیل این خیـانت ها رو مـیکنن 1-تامـین مالی از طرف شوهر یـا خوانواده -2کم لطف بود شوهر 3- تمایل خود خانم بـه رابطه بـه چند یـا چندین نفر کـه تو جامعه ما بـه چنینانی یـامـیگیم.که نـه تنـها تو ایران بلکه درون تمام جهان چنین افرادی فاقد غرور احترام و شخصیت فردی و اجتماعی هستند1 واما مورد اول و دوم قرار نیست هر کی بیکار یـا بی پول بشـه تصمـیم بـه خود فروشی بگیره اگه این کار رو ن جزو دسته سومند . به منظور هر مشکلی راه حلی هست صبر چاره و صلاح بیکاری و بی پولیـه شاید زمان ببره ولی مـیشـه بـه نظر من این طور ادما بـه اینده فکر کنن کـه به بچه هاشون چه جوابی بعد بدن؟بگن تو مادرت....

 09131683081 : از راه شرعي وارد شوند و خطبه بخونند

 الناز : وقتی زن بـه شوهرش توجهی نداره و ارضاش نمـیکنـه مرد هم مجبوره بـه خانوم های دیگه نظر بد داشته باشـه

 بهبود : اگر تمایل وتحریک از طرف مرد باشد بسیـار ناپسند هست ولی بر عخانم مقصر هست باید حقیقت را بیـان کرد ما نیـاز مبرم بـه خانـه های عفاف داریم که تا فساد چنین بر ملا نکند.

 محمود ازقم : اگه خانم نخواد صدتا مرد هم نميتونند کاري ند دستورات شرع رعايت بشـه هيچ اتفاقي نمي افتد اگر زن ومرد نامحرم درون مکان دربسته قرار گرفتند سومي انـها شيطان هست خانمـها درپوشش وحجاب وارايش رعايت نکنند هرچي سرشون بياد حقشونـه

 حسن رضایی والا : حضرت زهرا فرمودند:بهترین زنان امت من زنانی هستند کـه مردی آنان را نبینند وآنـها مردی را نبیند

 علی : سلام
ارايه نظرات از طيف هاي مختلف خوب هست اما بـه شرطه اينکه منطقي و قابل هضم براي همگان باشـه حقيقتو نميشـه پنـهان کردکه ما همـه حتي تو بهترين شرايط گناهکاريم شايد انسان جايزالخطا باشـه ولي منطق درستي نيست همـه با هر شرايطي وعقيده ايي کـه داريم موظفيم درون مقابل کلام خدا درون قران عظيم الشان کـه نورانيت اين کتاب ارزشمند قابل وصف نيست بايد بـه راه اين کتاب قدم برداريم کوته فکري ها رو پشت بندازيم خداوند دل همـه رو زيبا خلق کرد بعد بيايين با عملمون بـه زيبايي افرينش خدا زيبايي جلوه دهيم که تا خدا عمل زيبامونو بـه زيبايي جلوه گر نمايد خدا بي شک مواظب همـه ما هست کاري نکنيم فرداي روز محشر درون مقابله دشمنان دين خدا سر افکنده باشيم ما شيعه ايم و بايد درون مقابله دشمنان دين خدا با عمل خوبمان سر افراز باشيم مواظب خودمان باشيم

 د : بر ذاتشان لعنت

 رهبري : ان شاالله با ظهور آقا همـه چيز درست مي شود

 يه دانشجو : اگر صيغه از کشور هاي غربي مي آمد همـه مو بـه مو اجرا مي د,پس چرا صيغه رسمي نيست,اين کـه اسلامي است,هر کـه نياز داشت استفاده ميکند

 خانومم : خواستم بـه ارش حسینی کـه گفته اشکال نداره هر دو طرف حال مـیکنن بگم بعد و مادر خودتم جز همون دسته
خدا کنـه روزی برسه کـه خداوند .........نمـیدونم چی بگم گاهی به منظور زن بودن خودمون تاسف مـیخورم
خدا ازتون نگذره با نگاه ناپاکتون

 رضا ي : به نظر من بعضي ها کـه با هر مرد چه زن دار چه مجرد رابطه برقرار ميکنند مردهاي بي جنبه فکر ميکنند کـه ميتونن با هر زن يا ي کـه اراده ميکنند دوست بشن اگر قانون از زنـهايي کـه براشون ايجاد مزاحمت پيش مياد طرفداري جدي ميکرد و براي شکايت از اين ادما دچار مشکل نميشد از ترس هم کـه شده اين مزاحمتا کمتر ميشد چه بسا زنـهايي کـه به خاطر همين پست بازي بعضي مرد نماها مجبور بـه ترک تحصيل شده اند من بـه عينـه شاهد اين ي از طرف يکي از اساتيد دانشگاه بوده ام کـه حتي بـه جنجال خانوادگي مبدل شده بود کاش قضات ما با اين گونـه شکايات مردم قاطع تر برخورد ميد و فرض ميد اين شخص کـه مورد اذيت قرار گرفته از خانواده خودشان است

 ناصرپلنگ : تا مردسخن نگفنـه باشد عيب وهنرش نـهفته باشد،حالا خانمـها را حساب کنيد قيف گرفتن هم زيادي خرابي بـه بار مياره ، زن مال خونـه هست خودشو خراب مي کنـه زود ، بـه ولاي علي هرچي خوب باشـه تاب نمي ياره خودتون شاهديد از بس ساده ساده هستند.اينم حرف دل ما بود خودشونو پاک نشون مي دند ولي آخرش بيا ببين چي از آب درون مياند .هر کي ميگه من پاکم دروغ مي گه دروغ مي گه دروغ ميگه

 باران : به نظرمن عیب از اس اگه خودشونو بزک نکنن و توخیـابونا راه نیفتن پسرابه گناه نمـیافتن من خودم م اما حالم از ابه هم مـیخوره بیخودی بـه اسلام و دولتم نچسبونیم آدمایم کـه به پهلوی وشاه فکر مـیکنن از همون انسانـهای پست ی هستند خداوند ریشـه همـه این پسرای بدواگه هدایت نشدند ه

 صميمي : واقعا آدم بعضي وقتها ميمونـه چي بگه !
بنازم متربان راكه خلق را سرور مي خواهند نـه زار و مرده و رنجور

 هرماس 0312 : اشتباه از دو طرفه، البته مشكل اصلي از دولت ماست كه فقط فكر خودشونن...

 رضا ص. : مشکل اصلي از مردهاست کـه نميتونند خودشونو کنترل کنند.من بـه عنوان يک جوان مخالفم.مرد بايد غيرت داشته باشـه,نـه اينکه مثل حيوان برخورد ه.اگه يک زن يا ي با حجابه کامل نباشـه ميگن يارو خرابه!!!!!!!!!!!چرا؟؟؟ديگه بعضي ز مردها اينقدر بي ناموس شدن کـه به زن شوهر دارم رحم نميکنند,بعد همونا دم از غيرت ميزنن.په مشکل از مردهاس.په واسه مردا مجازات و قانون بزاريم.انشا ا... نابود بشن اين اشغالايه پست.

 بدلي : اگرکسي درمحيط کار وبيرون مزاحم ناموسيي شود بايد طاقت اين را داشتي باشد کهي مزاحم ناموس او شود واحساس سربلندي کند

 الف ن ون : من كارمندم وهمكار زن و زياد داريم انـهاي بـه خدا نزديك اند از هيچ چيز ابا ندارند

 شاهي : ازادي ايران

 سعيده : هرمردي بايد خودشو باوجدانش طرف کنـه

 شكسپير : اگه مكانـهايي براي ارضاي زن ومردي كه نياز بـه هم دارن باشـه خيلي از اين كارا جلوش گرفته ميشـه

 فرزاد بی مخ : حق خانوما از این بیشتر هم هست یعنی حقشونـه

 فواد -پ : چاه كن ته چاه است

 م-ن : باید صبور بود

 ارش حسینی : از نظرمن اشکال نداره 2طرف حال مـیکنند....

 عطا : خوب هست روابط دوستانـه باشد و محیط کار صمـیمـی اما بقول بسیـار ی از دوستان خود خامـها مـیتوانند سبب بهتر شدن شرایطشان باشند دوست باشند اما با اولین پیشنـهاد مردها بنشینند و خیلی راحت بگویند دوستی ما که تا همـین جاست از این بـه بعد تمام هست و راهی برا شما نیست تمام

 فرياد : ما هرچي ميکشيم از دست اينـهاست / 30ساله مردها و زنان زيبا و پاکدامن ما رو تو نا آگاهي نگهداشتن که تا از دنيا بي خبر باشند/ بچه ها فقط آگاهيتونو بالا ببريد./ ما بيشماريم

 نادر : از خدا بترس

 کورش : نحوه رفتار و لباس پوشیدن خانم ها درون نگاه و قضاوت آقایـان همکار موثر هست مثلا بعضی خانمـها محیط کار را با سالن مد اشتباه مـیگیرند ویـا با نوع نگاه خود باعث ارسال علاماتی مـیشوند کـه شاید بـه واقع قصد آنر نداشته باشند

 مريم : اينكه تقصير اس يعني چي آخه
توي شـهرستانـهاي كوچيك كه اكثر ها چادر مي پوشن و حجابشون كامله اگه يه ي كيفش رو بندازه رو چادرش از نظر آقايون تحريك كنندس
و توي شـهراي بزرگ مانتوي خيلي تنگ و شلوار كوتاه و ... تحريك كنندس
يعني چيزي كه باعث تحريك آقايون ميشـه مدام تغيير مي كنـه (اين از نظر پوشش خانمـها)

 مصطفي : انسان بايد خودش فکر کنـه کـه چه کاري درسته چه کاري غلطه نـه تقصير جامعه نيست

 شاگرد جت لی : اول اینکه زنـها را از شغل مرده بیرون کنید.دوم اینکه بـه قول ناصر ملک مطیی درفیلم طوقی کـه مـی گفت که تا وقتیکه زن نخواهد اگر داخل یک ایل سرباز هم برود هیچ اتفاقی برایش نمـی افتد

 رامين22 : زنـها اگر خودشان نميخواستند تماس جنسي نميد

 محمود : خيلي بي غيرت هستند اگه دست من بود پدرشون رو درون مياوردم

 سعيدازمشـهد : خانمـهاي محترم بهترين توصيه اين هست که موارد بيرون از خانـه را بـه صورت منطقي ونـه غيرتي با خانواده يا فردي دلسوز و با تجربه درون ميان بگذاريد و بعد واکنش نشان دهيد(درصورت نياز توضيح بيشتر خواهم داد)

 گلزار محمد : كسي كه خدا ترس باشـه از اين كارها نميكنـه

 دگر انديش : دوستان » امنيت كامل درون گروي آزادي كامل قرار دارد- جوانان ما از آغاز نوجواني مجبورند نياز بـه رابطه با جنس مخالف را بدون پاسخ گذاشته و ميل جنسي را سركوب نمايند. اين عقده چند سال بعد بـه بدترين وجه بروز مي كند. جامعه ايراني گواه اين ادعاست.

 محمد : نميشـه با اين موارد کلي برخورد کرد و گفت همش تقصير مرداست يا برعکس!!!...مشکل پايه اي تر از اين حرفهاست...البته تجاوز بـه کل غيرقابل توجيه هست ولي درون مورد پيشنـهاد بيشرمانـه درون محيط کاري قضيه بـه فقر ..... مربوط ميشـه...

 حميد خسروي : من ميگم کـه اگه بـه ريشـه ش فکر کنيد

 ديبا : سكس تو وجود آدماست بعضي ها ميتونن كنترل كنن بعضي ها نـه بياييم زوري بگيم كنترل كن ؟؟؟؟ خوب همين ميشـه من که تا به حال نـه تن زن رو ديدم نـه دست زدم اما يادمان باشـه چيزي هست كه تو وجود ماست

 تختي : سلام:اگه رفتار اين خانمـهاي عزيز رو درون بعضي مشغولات مشاهده كرده باشيد ديگه جاي اما و چرا؟ نمي ماند"عفت همـه جانبه(مرد و زن)خيلي مـهمـه!!!

 ساناز : همـه مقصريم

 سيمين : جالبه تقريبا بي استثنا از ضعف اخلاق زنـها گفتيد و نـه يکي از چرايي اين وقاحت مردا!!!!!چرا؟؟؟؟؟قوانين ما مردارو هرزه کرده

 علي : به نظر من آدما بايد از برخي حيوانات ياد بگيرند . مثلا عقاب که تا آخر عمرش فقط يك جفت اختيار ميكند درون حاليكه ما آدميم

 احسان : بنده اعتقاد دارم زن بايد حريم خودش را حفظ کند که تا مرد جرآت نکند کـه به او خيانت کند و سو قصد داشته باشد . والا زني کـه با هزار قلم آرايش درون اجتماع ظاهر مي شود بايد منتظر اين جور رفتارها هم باشد .

 احمدخسروي : زن مثل ميوه کرمو ميمونـه کـه باعث ميشـه مرد فاسد بشـه

 راضيه : ا بايد زورشونو زياد کنند

 داوود : زن ها اگر خودشون نمـی خواستند هیچ وقت رضایت بـه همچین کاری نمـی دادند حتما ......

 بيكار : مقصر هم آقايمن هستن و هم خانوما

 09354167778 : لقمـه حلال خيلي شرطه

 حسین تقی ئی : قانونی حتما باشد کـه هر مرد 4تازن بگیرد که تا نفس او دیگر درون نیـاد اگر چشم چرانی کرد چشمشن را کور کنند اگر زنا کرد اعدامش کنند

 علی : غير از زنانی کـه به زور مورد تجاوز قرار مـیگيرن، اکثر سوءاستفاده های کـه زنـها دچارش مـی شن ،مقصر خودشونن چون آنـهایی کـه سبک سرانـه رفتار مـیکنن و زیـادی بـه خودشون مطمئن هستن و زیـادی خوش برخوردند و با مردها خودمانی مـیشن از این قبیل اند. زن حتما در اجتماع ، محل کار و ... با حجاب وبدون آرایش باشد و با رفتار متین، مودبانـه و محکم (بدون نیش خند) با مردان برخورد داشته باشد. مطمئنا" بـه ندرت مردی جرأت و فکر سوءاستفاده از چنین زنانی بـه سرش بزند.

 رامـین : به نظر من تقصیر هست بخاطر اینـه خارش دارند

 شائولين : رفتار غربي ها رو تفليد ميكنن.

 سهیلا : کاش زنـها بـه ارزش واقعی خود آگاهی بیدا کنند و مردها هم بـه شعور ارتباط با زنان

 حسين قربانپور : البته همـه ي خوانندگان محترم نظرشونو دادند و قابل احترامـه ولي همـه ي اينـها(اتفاقات) از بي ايماني نشات ميگيره. نـه از مسائل ديگه.!!!!!!!!!!

 مقام معظم رهبری : عزیزان من اینـها درد اسلام هست و دل ما را مـیشکند خواهشمندم دقت بفرمایید ما همـه تلاشمان این هست که جلوی این کار را بگیریم اما نمـیشود به منظور همـین از ملت مظلوم ایران مـیخواهم بـه از این قبیل دست مسائل خانم بی حجابی تجاوزات روسپی و امثالهم توجه داشته باشید و به مسائل سیـاسی اهمـیت ندهید برادران دلسوز 3 قوه خود سختی مسئولیت کشور داری و تقسیم بودجه و این کارها را انجام مـیدهند مـهم این بی ناموسی هاست کـه اسلام را نابود مـیکند

 من : بعضی از آدما خیلی چیزا رو با هم قاطی مـی کنن.محل کار کـه جای این مسخره بازیـا نیست.در ضمن آدمـی کـه تحصیلات درست حسابی داره و کار بلده شخصیتش اجازه نمـیده کـه مثلا بـه خاطر 300 تومن دست مالی بشـه یـا بهش توهین کنن.ا بریم تلاش کنیم که تا یـه حرفه یـاد بگیریم کـه محتاج این نامردای از خدابی خبر نباشیم.ایشالا.22 سالهاز تهران

 حسن : يكي هم پيدا ميشـه كه بـه و مادر اونا تجاوز كنـه

 س.ح : منم یکی همچین پیشنـهادی از روی دوستی بهم داد امانپذیرفتم چون کرمو نبودم

  کوروش : شرم آوره. بعد اونایی کـه دست و پا بسته تو زندان جمـهوری اسلامـی مورد تجاوز قرار گرفتند حتما چی بگن؟ مـیدونمانی کـه مـیگن مقصر خود زنـها هستند حالا مـیگن ، خوب حقشونـه مـی خواستن نرن تو خیـابون. اما یـه کم واقع بین باشید. دست از کوته فکری بردارید. مـیدونید که تا وقتی شما افکار اینچنینی دارید اوضاع همـینـه کـه هست اگه و مادر خودتون هم مورد تجاوز واقع بشـه بازم مـیگید مشکل از خودشـه؟ اگه بـه دلیل آرایش و لباس یـه زن مردای ایرانی ی مـیشن بعد مرد نیستن بلکه حیوونند.ضعیف و بی اراده هستند. بهتره برن بمـیرن.چادر نمـیتونـه محافظ زنـها باشـه بلکه درون مواردی حفاظ خوبی واسه بعضی از زنـهای هر جاییـه.البته نـه همـه زنـها.خدا زیباست و زیبایی رو دوست داره.زن حتما شیک و آراسته باشـه.اگه دیزی درش بازه کجاست حیـای گربه کوره؟شرم کنید

 معتمدي : زنـها و ها خدشون راضي هستند كه اين كارها رو انجام ميدن

 عبداله : عالم محضرخداستی کـه خداترس باشد همـه برایش انسان هستند ت مطرح نیست
تمام مشگلات ماازهرقبیل بـه خاطراین هست که بـه عاقبیت کارنمـی اندیشیم

 محبوبه : دوست داشتم بعد از خوندن مطلب بتونم همـه نظرات رو بخونم و بعد نظر بدم اما بـه دلیل کمبود وقت نمـی تونم.مطالبی کـه خوندم شامل:شرکت خصوصی،دولتی،حجاب،ازادی،مسائل مالی،مسائل ،،دین و ایمان،هرزه و.....اما مـیخوام بگم همـه اینـها درون مورد ما بود،اره خود ما....چی شده کـه ما بـه اینجا رسیدیم.چرا مشکل مالی داریم،چرا بیکاری؟چرا زن بشینـه تو خونـه؟چرا مرد اینقدر نسبت بـه نوع لباس و حجاب و رفتار زن بی جنبه باشـه؟چرا مسئله اینقدر مـهم بشـه؟کی ما رو بـه اینجا رسونده؟چرا بعضی ها تحمل بودن زنـها رو ندارن؟چرا زنـها بد تیپ باشن؟و هزار که تا چرای دیگه؟مـیخوام بگم اینقدر برامون مشکل ایجاد کـه فقط از زندگی اینـها رو بفهمـیم و از اصل مملکت بی خبر باشیم این مسیر از قبل برامون طراحی شده و با اصل 44 هم ادامـه داره،اگاه باشید

 شرمسار : از نشانـه های آخر الزمان این هست که چیزهای عجیب اتفاق مـی افتد جامعه انسانی حیوانی مـیشود و انسانـها مثل حیوان به منظور اعمال بـه سر وکول هم مـیپرند

 شوچنکو : بهتر از اين نميشـه....

 اصغر : زن فقط تومحيطي کـه زن هست سالم مي مونـه نـه باجنس مخالف

 ازحيران : ازون طرف شعار ازادي سرميدنو مملکتو بهم ميريزن ازون طرف ظرفيت همينقدر ازادي رو هم ندارن

 قاصدک : ما خود این راه را برگزیدیم حتما بها داد و عذاب کشید کی درون حکومت قبلی این برنامـه ها بود ، نبود ما را با مسایل جنبی اعتیـاد و جسمـی حجاب وزیران 00 مشغول کرده که تا بیشتر نابودی و غارت و غلبه بر این مردم و این سرزمـین را کامل کنند بقولی ما را بـه رخت و چوب شبانی فریفته اند اما ما رابه جان هم مـی اندازند و مثل همـین موارد ابراز شده فعلا همـه ما مجبوریم بـه همـه خواسته های شوم انـها تن درون دهیم نـه جراتی و نـه تعصبی البته درون خفا همـه رستم دستان و بلبل زبان هستیم

 ستاره : از بي غيرتي ا ست

 محمود : خدارا درون نظر بگيريد.

 سینا : همـه این برنامـه ها و معضلات بدون اینکه اجتماع بداند توسط دستگاههای متولی امر اعمال مـیشـه که تا زمـینـه این طور مسائل بروز کند . ریشـه این امر رو مـی توانست درون قانون کار و حقوق و دستمزد دید کـه شرایط اقتصادی به منظور آقایـان طور بد شده کـه از عهده آن بر نیـامده و سناریوی اشتغال زنان طرح مـیشـه . اصلا این سناریو اشتغال زنان توسط همـین آقایـان بی همـه چیز مطرح مـیشـه و به آن دامن مـی زنند که تا همـه سیـاستمداران از این مسئله به منظور منافع خودشون استفاده کنند اما هیچ موقع از این آقایون پرسیده نمـیشـه کـه اشتغال زنان بـه چه بهایی حتما باشد ؟ آیـا بـه قیمت هتک حرمت آنـها حتما این کار صورت بگیره ؟ چرا از زنان درون مشاغل متناسب با ت خودشون بکار گرفته نمـیشن ، نـه عزیز همـه این اتفاقها کـه مـی افته بدون ابنکه بدانیم سرمان..

 ابطحي : حال درک کنيم سخن حضرت زهرا سلام الله عليها را کـه بهترين حالت براي زن آن هست که هيچچ مرد نامحرمي را نبيند و هيچ مرد نامحرمي را هم او را نبيند. ويا اينکه فرمود خدا را شکر کـه پيامبر مسؤوليت بيرون از خانـه را بر دوش علي نـهاد.
اسلام گرچه بـه دليل برخي مواد خاص شاغل بودن زن را منعع نکرده و لي تشويق هم نکرده است.

 هادي زرنديني جعفري : زنـهاايراني ازادي مي خواهند.
زنـها خودشون ميخواهند.

 رحمانی : کرم همـیشـه از خود درخته

 امـین اسدی : با این موضوع حتما ریشـه ای بر خورد نمود

 گل : باید خانمـها تو خونـه باشن معلومـه کـه وقتی برن بیرون اینطوری مـی شـه
زن حتما تو خونـه بچه ها تربیت کنـه - زن رو چه بـه این کارها -کور مـی شـه مرد خونـه کار مـی کنـه - درون ضمن کرم درخت از خود درخته

 ستار : خدایـا تمام این جور ادم ها رو نابود کن هر دو جنس و البته بيشتر خانم هایی کـه لباس های مستهجن مـی پوشن
جواب سوني کارت بيست : البته بهتر هست اول دعاي خير کنيد کـه هدايت شوند و اگر قابل هدايت نيستند آنوقت نفرين کنيد

 روح انگیز : متاسفم به منظور خودمان من زنی هستم کـه سرپرستی دو بچه را بـه عهده دارم با اینکه لیسانس کامپیوتر دارم مدتها بیکار بودم و با خیـاطی درون خانـه زندگی بچه هایم را تامـین مـی کردم خیلی دنبال کار گشتم چون بـه قول مدیران شرکتهایی من به منظور کار بـه آنـها مراجعه مـی کردم من اهل عشق و حال نبودم مرا نمـی خواستند خیلی تلاش کردم که تا توانستم بالاخره کاری پیدا کنم اما اینجور مواقع فقط اسم شرکت های خصوصی مـی شود این درون حالیست کـه من درون یک شرکت بزرگ دولتی کار مـی کنم و خود هر روز شاهد چنین رفتارهای وقیحانـه ای هستم و خانم هایی هم کـه تن بـه اینجور خواسته ها مـی دهند از امتبازات ویژه ای درون شرکت برخوردار مـی شوند اضافه کارهای بالا پروزاهای مجانی شرکت حتی از حساب های تنخواه کـه بعضی از روسا مـی توانند بـه آنـها کمکهای زیـادی مـی شود

 نمتد : به دادگاه شکايت کنند

 حجت نوروزی : به نظر من بعضی از زنـها همـینجوری هستند.

 بهادر : وقتی زن یـا خودش را عرضه مـی کند عاقبت کار همـین هست یعنی بد حجابی همـینـه

 احمد عباسي : قرهنگ ندارن آقا

 اسلامي : محكم بايستن و به دادگاه شكايت كنيد

 علي : زن اگر پاك نباشد داخل شيشـه هم اگر شود كارش را انجام مي دهد. واگرهم پاك باشد بـه پادگان هم وارد شود سالم خارج مي شود.

 حمـید طلا : تا نباشد چیزیکی مردم نگویند چیزها

 محمد : وقتی درون جامعه دین زدگی بشود و خانمـها خانـه داری و تربیت اولاد صالح را به منظور خود ننگ بدانند حتما اینچنین بـه شخصیت انـها توهین شود‍.خداوند متعال درون کتاب شریفش مـیفرماید"<وقرن فی بیوتکن>زنان حتما درخانـهایشان ارام بگیرند

 نفيسه : يه همچين آدما بايد برن بميرن!

 فرامرز : اگه ي بره اين جور مکانـها و عقلش نرسه کـه چرا بهش مي خوان پول بيشتر بدن / کار آسون بدن / قربون صدقش برن / دفتري کـه دو سه نفرکار مي کنن واقعا بايد بـه اون چي گفت ؟ جز اينکه بگي .. چيز ديگه هم ميشـه گفت .حماقت از خود آدماست.

 عسل : مشکل از جايي شروع ميشـه کـه خانمـها قدر وارزش خودشان را فراموش د.

 آى_تى_ان : فراموش نکنید کـه هدف از آفرینش فقط پرستش خداست.و کم روی پر روی ابلیس است. چرا کـه خداوند بـه خاطر شما انسانـها بـه ابلیس فرصت زنده ماندن داده است.تا شما ها را برتر نشان دهد.پس او را ناامـید نکنید.تا زندگی جاودانـه را داشته باشید.چرا کـه همـه ی ما مـیدانیم این دنیـا فانی شونده است.دنیـایی کـه تا تمام شدنش چیزی جز بـه اندازه ی یک تار مو نمانده است.

 ارام : از طرز رفتار و نوع لباس پوشیدن خانومـها شخصیت انـها مشخص مـیشود

 سلام : تقصیر احمدی نزاده

 مريم آ : آدم بايد زرنگ بشـه و باهوش يا بـه نوعي گرگ بعد وارد جامعه بشـه كه درون جامعه توانايي مقابله با هر آدمي رو داشته باشـه مشكل جامعه از دست زنان كودن و .. كه با سن كم وارد جامعه مي شوند كم نيست جدا از زنان هيچ كاري بدون مقدمـه انجام نمي شـه خود آدم بايد زيرك باشـه

 آزادي : به درخت ميگن چرا تيشـه ازت ميبره .ميگه چون دسته اش ازخودمـه .آب ازسرچشمـه گل آلوده برادر

 جواد نوري : نميدونم اسمشو چي ميذارين(کمبود محبت-بي جنبگي-کمبود تخته يا سويو بوشلوخ)در هر حال اکثر خانوما که تا يکي بهشون ميگه بـه به چه پري چه دنبه اي عجب پايي فکر ميکنن کـه واقعآ خبريه و تا حالاي نبوده کـه اونا رو کشف کنـه اما بعد کـه اب از سرش گذشت تازه ميفهمن کـه اگه قراره بين امل بودنو بي ابرو بودن يکي رو انتخاب کنن گزينـه ي صحيح کدومـه .

 محمدجواد : به نظر من تمام انحرافات جنسي کـه اتفاق مي افتد مقصر زنان هستند.چطور؟
محترمي کـه بي گناه مورد تجاوز قرار مي گيرد مقصر نيست بلکه آنقدر زنان وبي بند وبار خودآرايي ميکنندکه مردان شان بـه جوش مي آيد وديگر اهل و نااهل نميکنند
خداوندا زنان و مردان گمراه کننده را هدايت بفرما و اگر قابل هدايت نيستند نابودشان بگردان
همتون بگين آمين

 فاطيما : در بدترين شرايط خدا رو داد بزن و بگو اي خداي بزرگ بازم خودت هوامو داشته باش كه رامو كج نزارم .......

 ازاده : وقتي ايمان نباشـه مذكر و مونث فقط آلت جنسي هست ، ديگه كمال روح و.... بي خيال فقط جسم

 ديانا : من واقعا متاسف شدم کـه اين خبر رو خوندم.

 علي : اگر ازادي بود اين اتفاقات نمي افتاد
به عنوان مثال
چرا درون حکومت اقاي پهلوي اين اتفاق نمي افتاد
چون کـه ازادي بود و جاي مخصوصي براي اين کارها بود و هر زن مردي کـه تمايل بـه اين نمونـه کارها داشتند مي رفتند انجا(کاباره)

 هادی : بعضی از خانوما مـیگن مگه فرقمون با اقایون چیـه کـه نمـیتونیم بعضی کارهارو انجام بدیم

 مرتضی : به نظر من که تا زن نخواهد هیچی نمـی تونـه بـه اون تجاوز کنـه مگه بـه زور

 مـهری : اول و آخر تقصیر خود آدمـه . اگه یکی پاندهی نمـی تونـه کاری ه

 زهرا : به نظر من خدا حتما به ادم ابروی بده کـه هیجور پایمال نشـه وخود ادم هم از ته دل بخواد وزنـها حتما عفت خود را نگه دارند

 بنيامين ناصري : اين ها همش زير سر همين موج سبزي هاست کار کار امريکاست

 حسن خطر : خاک تو سرشون کنم

 ابي : خدايا آزادگي رابه ان ياد بده

 ابليس : زن اگر خودش نخواهد هيچبه او تجاوز نمي کند

 اردشير مشـهدي : سلام
من تو مشـهدم ادم وقتي ميره بيرون از خونش تو هر كوچه و خيابون كم كم 2 که تا (بدكاره) ميبينـه
بعد شما ها توقع دارين كه غريزه ادم نزن بالا
به نظرم مشكل اصلي نوع پوشش خانوم ها هستش
اگر بهتر لباس بپوشن اقايون تحريك نمي شن
انـهايي هم كه بـه زور بـه ها تجاوز ميكنن انـها ادمـهاي هستن كه كسي بهشون پا نمي ده و به زور ميخوان خودشون را تخليه كنن

 پري : هممون يادمون ميره کـه آدميم سعي کنيم خودمون باشيم که تا وا3 خودمون ارزش قائل نشيم همينـه کـه هست

 ناشناس : باید اینارو گرفت کرد

 مظفر : مشکلات ما کلیدیـه
بالا رفتن سن ازدواج
بیکاری
تهاجم فرهنگی کـه باعث بروز اختلات روحی مـیشود
پرتقو بودن بعضی خانم ها
عدم نظارت خانوادها
فقر و بی توجهی دولت مردان
بی تجربی و جاهایت بعضی از ان جوان
اما درون کل متاسفم از این همـه بی غیرتی

 رضا : در این مواقع حتما از طریق قانون جلو رفت و به سزای اعمال ننگینشان برسانند ، مثلاً حبس ابد یـا مواردی اعدام که تا درس عبرت دیگران شود .

 یدی : کار از بالا خراب است

 غریبه : به خدا پناه مـیبریم از این نامردهای ....

 ابراهیم : 99/ خانمـها مقصرند اگر بـه نون سفره پدرشون قانع باشند نخواهند زود صاحب ماشین و غیره باشند مـی تونند بعنوان یک نـه بـه عنوان یک زنیکه صدها نفر از او سو استفاده کرده باشـه پای سفره عقد داماد با گناهتر از خودش بشینـه وسلام

 جواد سروش ازافغانستان : من فکر مي کنم مقصر همين ان بي حجاب هستند.

 حاج اقا : به نظرمن خانوادهامـیتوانندباپشتیبانی وتحقیقاتی کـه درمحل کار انجام مـی دهند تاحدود زیـادی ازاین فجایع جلوگیری کنند...

 من : خيلي نامرديه

 س .اف : انشا’الله خداوند اون هارو لعنت کنـه (اونايي کـه با بي غيرتي وبي ناموسي اي عمل قبيح رو انجام ميدهند مطمئن باشنداني ديگر نيز ناموس اون هارو مورد تجاوز قرار خواهد داد

 وحيد : خود ا ميخواند کـه پسرا ميگن اين چه طرز حجابه

 محمد .ص.ازبيرجند : سلام . واقعا متاسفم. با اسم شرکت چه کارايي کـه نميکنن.خوب بهتره برخورد درستي با اين عمل نا جوانمردانـه بعمل بياد

 فاطمـه : طرف حساب من همـه اونانی هستن کـه خیلی راحت درمورد این مسئله وحشتناک نظرشونو مـیدن دلم مـیخواد فقط چند ثانیـه خودتونو بذارین جای من کـه درسن 21سالگی مورد تجاوز قرار گرفتم الان 25سالمـه و این اولین باره کـه جرات کردم درموردش باکسی حرف ب مـیدونم کـه تا آخر عمر حتما عذاب اون روز شوم همراهم باشـه حالا یکی بـه من بگه اگرشما هم جای من بودید اینقدر راحت درمورد این مسئله حرف مـیزدین ؟
جواب سوني کارت بيست : گرامي ، سعي کنيد بـه مرور خاطره آن موضوع را بفراموشي بسپاريد و اين اطمينان را بخود بدهيد کـه دامن شما پاک هست بلکه مورد تجاوز قرار گرفته ايد و شما مقصر نيستيد و عقوبت اين عمل گريبانگير متجاوز هست ، و حتي بـه نفرين و مجازات او هم فکر نکنيد و سعي کنيد همـه اين موارد فراموش شود ، بهتر هست براي بهتر شدن وضعيت روحي خود و فراموشي آسانتر آن لحظه با يک مشاور کـه توصيه ميشود خانم باشد م کنيد و اين لکه سياه را آرام آرام از صفحه ذهن خود محو کنيد
موفق باشيد

 reza : سلام ...البته اينم بگم کـه خود ها هم بي تقصير نيستن,خودشونم يه جورايي مشکل دارند ,البته منظورم بـه همـه ا نيست,به امثال اونايي کـه به خود من پيشنـهاد دادن...

 فرهاد : هميشـه خداوند را ياد داشته باشيد خيلي بهمون نزديكه

 123 : تقصیر دولت کـه جوان ها را ازاد نمـی گذارد و متاسفم

 عبدالله خواجه : بياييد مرد باشيد پاروي خون شـهدا نگذاريد

 علي : پدر مجردي بسوزه

 مریم : تا بز نکند بز بازی تیـه نکند دست درازی. ازبسکه خراب زیـاد شده , بنده خدا مردها مـی مونند کـه به کی پیشنـهاد بدهند واسه همـین بـه همـه پیشنـهاد مـیدهند, گرفت کـه گرفت نگرفت هم نگرفت .
جواب سوني کارت بيست : اصلا مگر قرار هست مردها پيشنـهاد زنا و فحشا بـه اين و آن بدهند کـه ميفرمائيد بنده خدا ها مونده اند کـه به کي پيشنـهاد کنند !! و آنـها را حق بـه جانب ميکنيد

 محمود : واقعا متاسفم از طرز فکر بعضی از ادم نماها کـه مـی گویند حتما تفریح یم

 ستاره : خدااین مردا رو از وسط نصفشون کنـه.

 سمانـه ر : همش تقصیر این احمدی نزاده

 ناشناس9136 : فقط مي توان گفت ازبي غيرتي ازاين افراد هست که بـه همکارخودنظردارند

 سارا : فقط بگم مردا بي ناموسن گناه ما ا محتاج چيه

 کيوان: : اگر زن بدبخت پاک هم باشـه(خيلي ببخشيد)ادم حرام زاده نامرد نيت پليد خودشو بهر دليلي اجرا ميکند اين جور ادمـها کـه ناموس نمي دونند چيه

 اوا : با مرگ چند قدم فاصله دارم من قربانی یک مرد وحشی شدم
جواب سوني کارت بيست : اگر کـه ناخواسته مورد تجاوز قرار گرفته ايد بدانيد کـه شما همواره پاکدامن هستيد و نجابت شما مخدوش نيست ، و اگر قرار استي محاکمـه و مجازات شود فرد متجاوز هست که طبق قوانين ايران مجازاتش مرگ هست ، بعد خود را محاکمـه و محکوم نکنيد و اگر دليل محکمـه پسندي داريد ميتوانيد از وي شکايت کنيد ، حتي گاهي نيروهاي انتظامي ميتوانند فرد خاطي را بـه اعتراف وا دارند و دادگاه او را بـه مجازات برساند ، قبل از اقدام ميتوانيد با يک مشاور حقوقي مورد اطمينان و امين م کنيد

 بهنام : فقط مـیشـه گفت متاسفم به منظور جامعه ای کـه به ان بـه عنوان ملعبه نگاه مـیکنن و اقایونی کـه شرافت خود ودیگران رو فدای هوس مـیکنن

 نادر پلنگ : کلاخانومـهاوقتي ببينن کـه اوضاع مکاني مشکوکه پا اونجانميذارن مگه اينکه خانومـه خارش داشته باشـه

 صدرا : اگر چنين اتفاقي براي يک زن نجيب بيفته بايد اون شخص رو بکشـه

 ...... : وقتی آزادی نباشد....... آیـا درون کشور هایی کـه مـیگویند فلان هست و چنان هست همچین اتفاق های شرم آوری مـی افتد

 فرید مکارمـی : در جامعه ماهنوزم عادت بر اینست کـه بر سر زن بزنند .اگر زن را بـه خاطر زیباپسندی وارایشش کـه از روی طبیعت وسرشتش هست محکوم مـیکنند چرا مردان را بـه خاطر غریزه و طبیعت تنوع طلبی و هوسرانی اش محکوم نمـی کنند؟اگر زن ارایش مـیکند مرد مجبور نیست نگاهش کند وبه گناه بیفتد , همان قدر کـه از زن مـیخواهید ارایش نکند که تا مرد بـه خطا نیفتد عزیز من, ... از مردان نیز بخواه که تا چشمان هوسرانش را کنترل کند.مـیدانی ریشـه تمامـی مشکلات ازچیست ؟. . . ازبی عقلی

 جومونگ : زنـها اکثریت کرم دارن واسه اینجور کارام ازشون بعید نیست دوستان تعجب مـیکنن

 ناجي رحمتي : کشوري ثروتمندي کـه به تمام دنيا کمک مالي ميکند چرا ميگذارد ي بـه خاطر ماهانـه چند صد هزارتومان از تنگدستي سواستفاده قرارگيرد بهتر هست مثل کشورهاي ّپيشرفته شـهرداري ها اين وظيفه را بعهده گرفته وتا زمان اشتغال مبلغي ماهانـه پرداخت نمايند

 احمد حامديان : خانمـها اگر شخصيت داشته باشند بـه جاي مراجعه بـه اين شرکتها ‘ تو خونـه قالي بافي مي کنند يا تهيه و فروش پارچه تو منزل يا يادگيري حرفه هاي مختلف از فني حرفه اي و محترمانـه برا خودشون کار ميکنند .پس کرم از خود درخته ! جيگر!

 وهاب : هر کب بخوادمي تونـه هرکي نخوادنميشـه

 رحمت : واقعا بي شرفند

 سارا : به نظرم این اقایون بـه مادرو خودشونم رحم نمـیکنن عزیزم.

 مـهدی سلیمانی : الکی شلوغش نکنین منم اگه بودم همـین کارو مـیکردم این مسیریـه کـه افراد جامعه انتخاب

 ساحل : عشق بـه ناموس دل هر عاشق رامحکم مـی کنـه ولی امان از رخسارهای بزک کرده$

 احمد حرداني : خدارو شکر عمر ادم زير 100 شده جووني بيشتر از 25 سال نيست,ميدوني زياد نميتوني لذت گناه ببري بعدشم وجدانت رهات نمـیکنـه تازشم اون جوونيرو بايد سخت کار کني بعد (ای انسان بکدامـین سو مـیگریزی!اگر مـیگریزی از غریبه بگریز چرا از اشنا مـیگریزی)الله اکبر و الحمد لله

 صدف : وحشتناکه تو محيط کار؟ تجاوز؟ ...........

 ازاد : جانا سخن از دل ما ميگويي؟

 هيجکي : يه واقعيت تلخ مثل بقيه چيزهاي جامعه اي مثلا اسلامي ماست بايد سوخت ساخت وسکوت

 رويا تابناك : حرفي ندارم

 علی.م : والا چي بگم چيزاي گفتني رو دوستان گفتن

 سارینا پرستش : واقعآ به منظور بعضی از آقایـان متاسف هستم.اینگونـه آقایـان مشکل و روحی دارند کـه باید بـه حالشان گریست

 فاطمـه غفاری : من خیلی متاسفم

 يه دوست : نميدانم چه بگم ولي خيلي متاسفم ........

 اكبر : غيبت شديدتر هست از زنا زماني كه درون جامعه پشت سر انسانـهاي پاك افتراها گفته ميشود و عموم جامعه هم آنـها را تاييد ميكند سر نوشتي جز اين نخواهيم داشت.

 افشار : باید بـه سران مملکت تبریک گفت

 احمد : گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
آنچه البته بـه جایی نرسد فریـاد است

 عشق هست حسين(ع) : جامعه بايد باور داشته باشند کـه ايراني هستند. ايراني کـه به امام حسين معتقد هستند و هيچي تو اين دنيا نيست

 کرم : شاید این هم یک جورش باشد

 مينا : اگر خانمـها درون مکانـهاي اداري پوشش باچادر داشته وسنگين رفتار کند کدام ..ي جرات مي کند کـه با آن رفتار بدي شود آن دسته از خانمـها کـه مشکلاتي درون ادارات پيدا ميکنند مقصر خودشان هستند کـه با پوشش هاي نامناسب جلب توجه مي کنندوتوقع دارند کـه جوانـهاي کف کرده ما بـه آنان نگاه نکنند اول خانمـهاي بي حجاب خودتان را درست کنيد همـه چيز درست مي شود مردان بي غيرت هم کـه زنـهايشان را بزک کرده تحويل خيابانـها مي دهند هم خدا بـه را ه راست هدايتشان کند انشاالله

 امـین موحدی : چه بگم دنیـا همـینـه

 ساره : واقعا که.......

 م : انسان ازاد هست وبايد درون چارچوب قانون با گذاشتن خانـه عفاف خود را خالي کند

 بابک : فقط متاسفم

 سام : این تقصیر خانمـها نیست تقصیر جامعه ماست کـه یک ایرانی به منظور دریـافت چندر غاز بـه کجاها کـه پناه نباید ببرند

 عليرضا : خانمـها بايد درون برخورد با مردها خيلي محكم وجدي باشند که تا هيچ مردي جرات چنين فكري را نكند

 ممل : شما عامل فساديد نـه بازکننده چشم ها

 ازاده : ما خانوما شاخكهامون تيزه و شرايط رو سريع ميفهميم و ميتونيم خيلي راحت خودمونو از خطر دور كنيم.بگذريم از اونايي كه گيرنده هاي خطرشونو خاموش ميكنن.من خودم بارها توي اين شرايط بودم ولي با زيركي ازش فرار كردم.خانومـها بهتره توو اين جور مواقع خودشونو بـه كوچه علي چپ نزنن و محكم و استوار بايستند.

 عسل : همش تقصیره پسرای بده وگرنـه ما بچه ی خوب هم داریم.

 پیـام : گفتم خدایـا نظاره کن آفریدهات چه جور زندگی مـیکنند آیـا این همانی هست که تو بـه آفش افتخار مـیکردی .از بهر غم بـه پیشی گر بری پناه هم غم بـه جای ماندو هم آبرو رود

 فاطي : سرتا پاي مردي کـه ناموس نداره و اين پيشنـهادو ميده و ذليل شـه اون زني کـه قبول مي کنـه

 عباس : خاک بر سر ان زنی کـه از همسرش کم بذاره و نفرین خدا بر ان زنی کـه حتی فقط یک لبخند بـه نامحرم بزند و بیچاره مردی کـه به زنش خیـانت کند کـه هم دنیـا وهم اخرت را از دست داده ضرب المثل مـیگه :هر کـه باشد نظرش درون پی ناموسان پی ناموسش افتد نظر بولحوسان .
بیچاره زنی کـه به خاطر مادیـات باعث ابروی خود و خانواده مـیشود مگر ما مـیدانیم کی و کجا مـیمـیریم.

 منتظر : اگر هر شخصی ناموسش را با پوشش مناسب بیرون بفرستد و مواظبش باشد این شیـاطین طمع نمـیکنند
خدا خاتمـی را لعنت کند کـه فحشا و بی حجابی را رواج داد

 بنده خدا : گشنگی نخورده ای برادر وم کـه راه خونـه ات را هم گم کنی.بالای گود نشستی و مـیلنگش کن آدم گرسنـه ایمون نداره.تعدادی نو کیسه از سیری هرزگی مـیکنند و افرادی از فقر و نداری.ای دولتیـان اول بـه فقرا برسید بعد بـه جیب خود و دوستان و اقوامتان

 زيد ياري : حساب کار چندتاشون کـه برسند بـه قصد کشت بقيه حساب کار دستشون مي آد البته بي سر و صدا نباشـه همـه مردم متوجه بشند کـه با غيرت هنوز تو دنيا زياده هيف من نيستم وگرنـه حاليشون مي کردم . خداحافظ

 Y A SH M I N 17 : azizam az nazare man hame ina edame khahad dasht , baba hame zana yejuran messe zane khodeshun

 سعيد : بروندبميرند

 ابي : اگر ادم بـه ناموس ديگران چشم داشته باشـه اينو بايد بدونـه کـه يکي ديگه هم بـه ناموس اون چشم داره. اين يه چيز ثابت شده است.

 ابراهیم نیکان : سلام%بقول معرف چاه بایدازخودش اب دربیـاورهم مردهم زن درضمن مامسلمان هستیم

 مـهدي : داداشـه من چرا ميخواين جلوي اينجور چيزا رو بگيرين

 علیرضا : همـه چیز دست خود ادامـه

 رها : همتون مي گين تقصير اينـه تقصير اونـه ا مي گن تقصير پسرها،پسرا مي گن تقصير است
نمي دونم بعد تکليف خود انسان وجدانش ،فطرتش،خداش چي مي شـه
زندگي هر چه سخت باشـه ميشـه سالم موند

 لیلی گلی : اتفاقاتی کـه واسه آدم مـیفته نتیجه رفتار خود شخصه

 حسين : دنياي بدي شده ...

 مسعود يعقوبي : خداوند جزاي عمل ناپسند آنـها را هم درون دنيا و هم درون آخرت بـه آنـها با حداكثر مجازات بـه آنـها بدهد

 عه که تا : تا وقتي طبق معمول بـه خدا حواله مي شود و با يک دعا يا نفرين سروته کار هم ميايد همين است.
چاره ي کار اقدام مستقيم ادمـهاست.

 شاپور : دولت کم تقصيرنداره/که نان آورشداينجوري نونشو کف دستش ميزارند/دولت درمقابل امريکا و اسرائيل ميايستدامادرمقابل نون ناموس وطنش ناتوان است.مسئولان مربوطه رابه زهرا سلام الله عليها حواله دهيد.

 گمنام : سلام. اگه اون ميمرد براش بهتر بود که تا اينکه ازش سو استفاده کنند.خيلي پستن همچين مرداي

 نسترن مشـهد : کاش مي دونستن يه روزي يه جايي ناموسشون تقاص بعد مي دن

 نرگس یـاوری : از دلايل مـهم کـه افراد درون معرض توهين قرار مي گيرند علاوه بر مسائل اقتصاد ضعف و سستي درون ايمان مي باشد

 ایوب کماسی : زندگی همـینـه بخوری پاته نخوری پاته

 زهرا اسماعيلي : اين شركتها را تخته كنند

 وحید.م/یزد : چرا حتما زنـها درون محیطی کـه مرد قرار دارد کار کند؟چون آخرش شیطان گولش مـیزند.

 رضا اكبري قوچاني : از دست ادمـهاي بي ملاحظه
بايد بـه اين موضوع رسيدگي شود

 سعيد : فقر عامل تمامي فساد هاي اجتماعي است. اما تنـها فقر مادي نيست بلکه فقر معنوي و ضعف ايمان و معرفت نسبت بـه خدا و جهان نيز عامل مضاعفي هست که متاسفانـه ها و پسر ها را بـه سوي فساد سوق مي دهد.

 نیشفا.م : اخرش.بااین ارایشـهای تندوغلیظ ,ها و خانمـهاچه چیزی رامـی خواهند ثابت کنند.چراکه نقطه شروع تحریکات حیوانی بوده وسرانجام ناگوار.ورن اشـه ایچللر.

 داریوش رضاپور : ان مدیران را حتما دار زد ولی تای نخواهد هیچ مردی نمـیتواند دست بهش بزند چه برسه ؟؟؟بعضی از خانم ها کرم دارند آرایش های زیـاد مـیکنند این کار باعث مـیشود نظر مردان را بـه خود جلب کنند تنـها راه این هست که سر کار جدی باشند شوخی زیـاد نکند مگر بـه هم نوع خودش بازم شرمنده

 ماجدحميد : اول بـه يادخداباش وبعدبه فکرعواقبش باش (ايدز)

 مـهدی : تو این دنیـا ادم اگه ابرو نداشته باشـه دلیلی به منظور زنده بودن وجود نداره بگین بمـیره

 درخشان : خدا رحمتكنـه ايت ا... طالقاني؟

 شاملو : مگر مسئولان اين مطالب را نمي خوانند همـه چيز را كه نمي شود بـه امام زمان حواله داد بعد حرمت خون شـهدا چه ميشود كجايند انانيكه يك تنـه دهها اسير جنگي را غافلگير مي كردند ايااگر از مراجع تقليد فتوا بخواهيد جزبه قتل اين مفسدان فتوا خواهند داد شما فتوايتان را از مقلدتان بگيريدوسپس........

 حسن دهقان : سلام.يه جايي سراغ دارم طرف بـه عنوان کاشت مو خونـه زده!همـه پرسنلش خانمن!

 بابک : من يک کارمند مردم و مدير عامل مون زنـه و هي بند مي کنـه بـه من من چي کار کنم ؟

 مـهدی : اینـها همش نتیجه رزق حرامـه

 ابليس : انسان ها درون معرض آزمايشند خيلي ها ميدوند جه بلايي سرشون مياد دنيا دار مکافاته هيچ عملي درون پيشگاه خدا پوشيده نيست

 نسرین : شوکه شدم درون دبی هستم وکار مـی کنم اما بـه این مطلب فکر هم نکرده ام پناه بر خدا

 سارا : به نظر من خدا بـه آدم عقل و شعور داده ، حتي اگه ي تو يه همچين شرايطي ناخواسته گير بيفته ميتونـه با کمي زيرکي خودش رو نجات بده ، يکسري کـه از خداشونـه(تنشون مي خواره)که خوب بحثي نيست ، يکسري هم ساده و ..ند کـه خودکرده را تدبير نيست .

 ندا : واینـه یـه غیرت ایرونی وای بـه حال اون ی کـه خودش خودشو مـی فروشـه

 هادی محمودی پور : خیلی بی حیـاند

 ممول : بابا بزار حالشو ببرن,چي کارداري؟

 سهراب : به خدا همش تقصير هاست

 هدهد : بابا شما ها چه بيکاريد کار از بيخ و بن خرابه!

 رضا م : فقط خدارا درون همـه جا ناظر بگیرند

 محمد : ای کاش ما همـه چیز رو درون جای خودش مـیخواستیم خدایـا بـه مردان ما شرف و به زنان ما پاکدامنی ارزانی فرما . خدایـا بگذار ما خود را بشناسیم اما انگونـه کـه تو دوست مـیداری فرازی از دعای دکتر شریعتی . بـه همـه دوستان و پسر دوستانـه مـیگویم با هم از سر محبت و وفا دوست باشیم و حقوق هم را نادیده نگیریم چرا کـه روزی کـه ی بی دفاع کـه در اتاق اقای مدیر هست شاید .............

 با غيرت : در محل کارم يک نفر را معرفي د کـه مرد لايق وانساني هست ولي بعد از چند مدت ديدم بـه دو نفر از خانمـهاي منشي گفته اگر ميخواهيد بمانيد بايد بعد از کار خستگي من را نيز درون کنيد کـه از کار اخراجش کردم اما متاسفانـهاني سر کار ميمانند کـه با اقايانيکه که تا ديروز مذهبي واکثرا مسئول بودند وزن نديده وامروز شرکت خصوصي زده اندوجنس نازک ديده اند رابطه داشته باشند

 سشصا : وضع خيلي بدتر از اينـه کـه فکر ميکنيد

 مرتضوي : نـه تنـها ايران عزيز ما كه كل دنيا ازدست رفته ان شاالله كه بـه زودي زود با فرج اقا وسرورمان امام زمان همـه امور اصلاح شود با تشكر والتماس دعا

 شمعون : کرم سيب از خود سيب هست .....

 خلیفه : خدا انشاالله بـه عذابش دچارشون کنـه

  : دوري از خداوند انسان را رسوا مي كند-ياراحمدزهي

 محمودرضا : همـه مطالب بالا بـه نحوي درون ست هست ولي اگر من اين طور موضوعي رو ببينم دفتر و مدير و منشي و همـه وهمـه رو با هم بـه آتش مي کشم .

 آفروديت : كاملا تقصيره خودشونـه

 منم از بيرجند : من تجربشو دارم ولي از ترس آبروم نميدونم چيکار کنم.مدير عامل منو برد تو اتاقش بزور کارشو انجام داد

 حامد : آمار نشون داده کـه تعداد کمي مورد تجاوز بـه عنف قرار ميگيرند . ولي اين معضل سرچشمش خود ه . تو ايران پسرا خيلي بـه ا بها ميدن . م اصلا نداره .

 شبنم خدايي : نبايد انسان اسير اين چيزها بشـه

 الا : خدا رحم کناد

 فرشته : من خودم تو يه اداره با کلي مرد کار ميکنم اصلا بـه اينجور چيزها فکر نميکنم همکارام هم خدارو شکر آدمـهاي خوبين و من مواظب خودمم

 محمرضا استجلو : زنان بايد تحت نظارت كامل مردان خود(پدر،برادر يا همسر)اقدام بـه كاريابي كنند.اگر هركس مواظب ناموس خودش باشد،همـه چيز حل ميشود.

 افشين ز : هيچ چيزي بي جواب نمي مونـه ه رو از باباش بپرسيد , آينده بچه هاي مديره رو هم ببينيد.

 احمد : اگردين خودمان رابشناسيم بسياري ازمشكلات حل ميشود

 آلبالو : خودمونیما حال کـه داره ولی کار زشتیـه انجام ندید

 امـیر : خاک بر سرشون

 ح.ف : بهتر هست از تجربيات افراد مختلف درون دسترس قرار داده بشـه کـه عدهاي ناخواسته درون اين بازيها قرار نگيرند .چه بسا مردان متاهلي کـه اسير عشوهي ي قرار گرفته اند وزندگي خانوادگي شان از هم پاشيده است.

 رضا احمدي : پناه برخدا

 فاطمـه : خانـه از پاي بست ويران هست , اگر نطفه سالم باشـه هيچوقت اين حوادث پيش نمياد

 ايذه -خوزستان : دكهاي آدامس فروشي هم يه منشي خانوم دارن فقط براي همجنسي
جالب اينجاست كه هر آقاي اين كار مي كنـه و مادرش مي برن باهاشون صفا مي كنند!قانون آدم هاي هوس باز

 فري : غريضه جنسي رو كاريش نميشـه كرد

 م.ق.س : البته اگری درون زندگی الگو پذیری ازی نداشته باشـه مصلما دچار چنین عواقبی خواهد شد مثلا اگر مردها از حضرت علی علیـه السلام الگو بگیرند همـیشـه بـه کار بوده و فکر خیـانت بـه سرشون نمـیزنـه ولی بـه عآن خیر واگر زن ها از حضرت زهرا سلام اله علیـها الگو بگیرند مـی بینند کـه در طول عمر شریفشان حاضر نشدند لحضه ای خارج از منزل قرار بگیرند که تا نگاه نا محرم متوجه آن حضرت نشود بعد شما زن ها وان اگر خواستید درون این دوران مورد حجمـه نامحرم قرار نگیرید خود را درون منزل و در خدمت شوهر و ها پدر و مادر قرار دهید که تا گزندی بـه شما نرسد وسلام

 بهروز : خب بـه شما چه اين راضي اون راضي، گور پدر ناراضي.
من خودم همچين منشي دارم ، و با كمال ميل با هم قاتي پاتي ميشيم

 بردیـا : اگه سوزن را دست بدن و نخ را دست مرد و اگر اون سوزن رو تکان تکان دهد اون مرد مـیتونـه اون سوزن رو نخ بکشـه

 علي : من يه فروشگاه دارم ويک فروشنده خانم چون خودم خونواده دارم هيچ وقت بفکرتجاوز بـه ناموس مردم نيستم ازشماهم ميخوام اينجوري باشيد

 پی جی : من درون مکانی کار مـیکنم کـه خود بـه کارفرما گیر داده و ول نمـیکنـه
اگر مفعول بیـاد و خودش فاعل بشـه اونوقت بازم تقصییر مرده . وای بـه حال ما ایرونیـها مـه راهمونو گم کردیم .

 ساناز : من که تا اومد بـه خودم بنجنبم کار از کار کذشته بود. شما سعي کنيد زودتر بنجنبيد

 ب : اخه چي بگم

 عباس بيدگلي : کي بايد حلش کنـه؟

 مریم : اینا واقعا فکر دنیـاشون نیستن آخرتشون را هم نمـی خوان؟

 اژدر : دور از انتظارنیست زن ومرد هم دیگر رو جذب مـی کنند. از وقتی هارو رو سرمون گذاشتیم و پسرهارو خونـه نشین و بیکار کردیم این طور شده که تا جایی پیش رفته کـه حتی آهنگرها (که کار مردونـه است) اسخدام مـی کنند و من خودم چندین مورد رو دیدم .معلومـه آهنگر چه بلایی بـه سر ...
یک چیز دیگه ها بـه سوء استفادهانی کـه ازشون خوششون نمـیاد واکنش نشون مـیدن

 نازنين : تا موقعي کـه زن بـه چشم کالاي مصرفي ديده مي شـه که تا موقعي کـه زن مقام واقعي و در شانش و تو جامعه بيدا نکنـه اينجور مسائل ازار دهنده رو ميبينيم که تا ابد
به نظر من زنـها مضلوم ترين قشر جامعه هستن ولي نـه هر زنياني کـه خودشون عامل فسادن بـه نظرم همين جور کارا بـه دردشون مي خوره

 کوهبان : اشکال نداره صاحب کارايي کـه اينجوري هستن بعد ميدن اين قانون طبيعت هرکسي ازديوار ديگري بالابره يکي ديگه ازديوار اون بالا ميره بالاخره اينجور ادمـهاازخودشون هم ومادروزن ودارن. ديروزودداره ولي سوخت وسوز نداره .البته بعضي خانمـها هم خودشون سروگوششون مي جنبه ومردهاروتحريک ميکنن

 لیلی امـیری : کرم از خود درخته

 سهیل : ما حتما خودمان از شرافت خود باسداری کنیمو گرنـه خطر همـیشـه درون کمـین هست و بس

 اسلامـی : هری کـه ایمانش رو قوی کنـه سراغ این کارها نمـیره چون همـیشـه خدا را درون کنارش حس مـی کنـه.

 مدير شرکت خوصوصي اصفهان : ماهم بايديک جوري تفريح کنيم

 حسين_ثمربخش : مشكل از جامعه هست نـه متجاوزين

 نرگس : انشا الله نسل اينجور ادما منقرض شـه که تا ادماي خوب بتونن زندگي کنند.!!1

 سارينا شايان : والا چي بگم ولي وقتي ا با اين وضع ميرن بيرون چه انتظاري بايد داشت . تقصير ...........

 باقر : بابا بـه خدا تقصير هست با اين وضعي کـه دارن همـه دنبالشونن ولي آقايون هم نباد دنبال اين کارا باشن
هي ديگه همينـه يکي دنبال پيشرفت يکي هم دنبال پسرفت
خدا بـه داد هممون برسه
خدا از سر تقصيرات همـه بگذره

 صيغه : اگر محلي براي صيغه رسمي مطابق اسلام باشد مشکلات کمتر ميشود

 مـهدی : چه بگم؟

 دیساپو : مقصر دولت و دولت و خانواده و خود ان هستند کـه خود را با هر وضع ممکن بزرگ مـیکنند.

 مـهسا : خودشون حتما نگذارند ازشون سواستفاده بشـه البته اکثر موارد بـه خاطر فقر فقر فقر

 مـهسا : اشکال نداره خانوم ها زبانم لال بيرون مانتو کوتاه نپوشند. توي روز روشن توي جامعه خداي نکرده دو کلمه با پسر نا محرم حرف نزنند. چهار تا تار موشونم معلوم نشه روم به ديوار. خلاصه تو خيابون مورد منکراتي نداشته باشند کافيه ! حالا هر بلايي تو محيط کار سرشون ميارن اشکال نداره Ú©Ù‡ مهم اينه Ú©Ù‡ گشت ارشاد از دختر راضي باشه خوب مدير عامل شرکت هم راضي باشه Ú†ÙŠ ميشه مگه؟

 پرويز پهلواني : تا نباشد چيزکي مردم نگويند چيزها

 حامد سرخسي : فقر اين چيزا رو هم مياره ولي اخرت هم است

 زيبا : اگه خانوما خودشونو مثل عروسک نکنني کار بـه کارشون نداره خودشون مشکل دارن

 سعيد صالح نژاد : خود کرده را تدبير نيست....

 يونس : اين انسان لامصب نسبت بـه هر چي کـه منعش کنن نسبت بـه اون چيز بيشتريده مي شـه.حالا ما ايرانيا کـه جلوي بعضي بي بند وباري ها رو برامون بستن داريم اين کارها رو ميکنيم

 بهنام : خداتون شکرکنید بدتر از اینکه نشـه

 فرهنگ : ما ايراني ها همـه تو فکر اين جور چيزا هستيم بقيه تو فکر پيشرفت و ما تو فکر ....

 ايراني : مرگ و آخرتي هم هست

 مـهدي سبزواري : به دور از مسائل بيکاري بايد بـه فرهنگ وحشي گري هم توجه شود
و براي وحشيها هم قانون ساخته شود
درغير اين صورت بايد با حيوانات تماس گرفت

 حمـید م : به نظر من خود ها مشکل دارند خودشان موقعیتی ایجاد مـی کنند کـه بشود از آنـها سوء استفاده کرد

 سعید : بابا درون یـه کلمـه بگم بیشترتون اشتباه مـیکنید لازمـه اگه نباشـه نمـیشـه ؟؟؟فکر کنین مـی فهمـین راست مـی گم

 يه ايراني : ميگين چه بايد کرد ؟ وقتي ازادي وجود نداره و زياد سخت گيري بشـه درون هر موردي اين موارد هم ميشـه نتيجه کار ...وقتي تو جامعه همـه نوع تفريحي رو از اون جامعه سلب کنند حتي اينترنت رو محدود مي کنند ...جلوي رو مي گيرند ولي از اون طرف ميان مواد مخدر و قرص او هزار جور چيز ديگه رو آزاد درون دسترس همـه قرار ميدن خوب نتيجه اين سخت گيري ها ميشـه اينکه يه سري براشون هر چيز کوچيکي ميشـه يه ارزو البته منظورم درون اين مورد خاص نيست چون من هم با ان مورد يعني تجاوز جنسي کاملا مخالفم

 حامد : من مدير يه شرکت هستم ، يه طرفه بـه قاضي نريد ، منم يه آگهي واسه منشي دادم خدا وکيلي 50 درصد ميگفتن آخر هفته برنامتون چيه ، يا خيليهاشون اين قدر يوري کرده بودن خودشونو کـه خيلي چيزا ميشد ديد چند تايي شون هم فندک ميخواستن سيگارشونو روشن کنن بله اينجوريه

 کريم : من فکر مي کنم بايد جلوي اينارو بگيره چرا بايد اجازه کار بـه اين شيادها داده بشـه اخه چه گناهي کرده کـه بايد قرباني اعتماد شود

 احمد : من اين چيزها را نديدم ولي خيلي شنيدم و با تمام جرات ميتونم بگويم كه يك گناه زن هست چون راضي بـه اين كار شدو دومن گناه مردي كه بـه حريم مردم تجاوز ميكند

 عارف شيراز : من بـه چشم خودم بيشتر از 20 مورد .... داخل شرکت ها ديدم اصولا اول يک طرفه هست بعد ميشـه دو طرفه آخر کارم اخراج .

 سهراب : همـه ی ها بـه فکر عشق و حال هستند

 نازنين : واقعا...

 اسماعیل : به نظر من این خانم ها هستند کـه اجازه مـی دهند با خودشان چنین برخوردی شود

 رضا : اگه مدير يک شرکت بودم سعي مي کردم زنان شوهردار را بکار بگيرم

 سید حمـید رضا..... : آن جهانی هم هست این افراد فقط بـه فکر خوشی و حالی کـه در آن موقع مـیکنند فکر مـیکنند ، خاک بـه سرشان

 ارسلان شوش دانيالي : وقتي کـه چشم دين را براي زندگي و خوشايند دنيا سرمـه ساختگي مي کشند درحقيقت برچشم ايمان و اعتقاد مردم ميل کشيده اند که تا بشود

 ایرانی : متا سفانـه دیده مشود کـه بعضی از خانمـها خود با هفت قلم بـه بیرون خانـه مـیآیند کـه البته مـیتوان گفت روی رنگین کمان بـه سلامت باد چونکه واقعا با وضعیتی بدی بیرون وبه محل کار حاضر مـیشوند کـه خود چراغ سبزیست به منظور بعضی از جوانان(آقایـان)من امـیدوارم حیثیت انسانی هرفرد کـه ابتدا دست خود انسان هست حفظ شود چرا کـه یک بزرگترین سرمایـه او عفت -نجابت-حیـاء متانت و بزرگی اوست

 خودم : من الان فهميدم ميتونم برم شرکت بابام. يه اگهي ب .طرفم رو هم خودم انتخاب کنم.کارو رو باهاش انجام بدم.و 50هزار تومانم بدم کـه الهي نوش جونش گوشت تنش.بابا ننويسين اينارو بد اموزي داره اخه.خوب بيس که.گناه داره.زشته.پس فردا واسه مون تو جهان حرف درون ميارن(نـه اينکه الاني باهامون کار نداره)عزت زياد.
حودم بودم تو چي؟؟؟؟؟

 سمـیه : من فکر مـی کنم اگر خانمـها به منظور خودشون ارزش قائل باشند اصلاًهمچین جاهایی به منظور کارنمـیروند ما خانمـها شرایط را خیلی سریع متوجه مـیشویم .

 محسن : اين افراد خودشون بي ناموسن




[نزديکي حيوان با زن]

نویسنده و منبع |



نزديکي حيوان با زن

اولدوز توریسم، تور باکو ، تور سرعین ، ستاره صنعت گردشگری

سازمان جهانی گردشگری سازمان ملل از سال 1980 بـه بعد، نزديکي حيوان با زن روز 27 سپتامبر را بـه عنوان روزجهانی گردشگری اعلام کرد. نزديکي حيوان با زن از آن تاریخ بـه بعد این روز بـه عنوان روز جهانی گردشگری جشن گرفته مـی شود. نزديکي حيوان با زن این روز فرصتی فراهم ...

: نزديکي حيوان با زن




[نزديکي حيوان با زن]

نویسنده و منبع |



نزديکي حيوان با زن

گنجینـه علوم اجتماعی شـهرستان ششتمد

بر خلاف يك تصور نابجا تقديس آتش ، نزديکي حيوان با زن نـه بـه دليل پرستش آن كه درون واقع نوعي نشانـه و اثر از روشنايي و حقيقت اهورا مزداست و نقشي كنايه اي دارد .


عصرايران ؛ اميرهادي انواري - جشن سوري و يا آنچه ما امروز آن را چهار شنبه سوري ميخوانيم ، جشني هست كه مانند بيشتر جشن هاي ايراني كه بـه ستاره شناسي بستگي دارند مبدا همـه حساب هاي علمي و تقويمي هست .

در آن روز درون سال 1725 پ م زرتشت بزرگترين حساب گاه شماري جهان را نموده و كبيسه پديد آورده و تاريخ كهن را درست و منظم كرده هست (1).
بر خلاف بعضي از مناسبت ها اين مناسبت سر منشا اي كهن و باستاني درون تاريخ اين آب و خاك دارد ، و پر هجو نيست اگر بگوييم از اهميتي بـه مراتب بالاتر از نوروز بر خوردار بوده هست .

ازين رو شايد از آنچه كه بايسته اين مناسبت تاريخي بوده كمتر بـه آن توجه شده !
بر ماست كه دست كم درون مورد بعضي نكات برجسته آن بيشتر از آنچه که تا حال ميدانسته ايم بدانيم.
جشن سوري تنـها يك جشن ساده نيست ، جشن سوري يك ياد آوري از گوشـه اي از تاريخ غرور آور اين آب و خاك هست .

جشن سوري يا چهار شنبه سوري

در كتاب تاريخ بخارا(2) اشاره شده كه منصور بن نوح از شاهان ساماني درون نيمـه اول سده چهارم هجري اين جشن را برگزار مي كند كه موجب آتش سوزي درون قصر او نيز مي شود . نزديکي حيوان با زن :

«..... نزديکي حيوان با زن و چون امير سديد منصور بن نوح بـه ملك بنشست اندر ماه شوال سال سيصد و پنجاه بـه جوي موليان ، فرمود که تا آن سراي ها را ديگر بار عمارت كردند و هر چه هلاك و ضايع شده بود بهتر از آن بـه حاصل كردند . آن گاه امير سديد بـه سراي بنشست و هنوز سال تمام نشده بود كه چون شب سوري چنانكه عادت قديم هست ، آتشي عظيم افروختند . پاره اي آتش بـه جست و سقف سراي درون گرفت و ديگر باره جمله سراي بسوخت و امير سديد هم درون شب بـه جوي موليان رفت .....»

آنچه از اين بخش برداشت مي شود اين هست كه بطور يقين اين جشن درون 350 هجري و در ماه شوال كه مصادف با پايان سال شمسي بوده توسط يكي از شاهان ساماني درون بخارا و جوي موليان برگزار شده هست و آنجا كه نگارنده بـه «عادت قديم است» اشاره ميكند مشخص ميشود كه اين جشن از سالها و بلكه سده هاي پيش درون ايران رايج بوده است.اما هيچ اشاره اي بـه روز آن نشده ، يعني شب چهار شنبه سوري .

امروزه ما مردم ايران هر ساله بـه شكل هاي مختلف جشن چهار شنبه سوري را برگزار مي كنيم ، درون جاي جاي ايران اين جشن بـه صورت هاي مختلف برگزار مي شود كه نسبت بـه آنچه اصل آن بوده تفاوت هاي بسياري دارد .

در شـهر هاي بزرگ بـه نظر مي رسد كه رسوم و آداب اصيل جشن سوري رو بـه فراموشيست و آنچه بدان تبديل شده يك فستيوال جديد هست كه هيچ ربطي بـه اصل جشن سوري ندارد! ( البته بايد ياد آور شد هنوز درون شـهرستان ها و شـهر هاي كوچك و روستا ها پيوند هايي بين چهار شنبه سوري و خود جشن سوري ديده ميشود كه درون ادامـه بـه آنـها اشاره خواهيم كرد ) .

تا بـه حال بر اساس تحقيقات محققين و پژوهشگران هيچ سند تاريخي براي روز دقيق برگزاري جشن سوري درون زمان باستان بدست نيامده هست .

آنچه مسلم هست اين هست كه ممكن نيست درون ايران باستان جشن سوري درون يك روز معلوم مثل شب چهار شنبه برگزار مي شده چرا كه تقويم ايران باستان اصلا شماره روز ها بـه صورت هفته گانـه نداشت و هر روز نام خاص خود را داشته هست . روز شماري كه ما امروزه از آن استفاده ميكنيم كه بر اساس آن هر ماه بـه چهار بخش هفت قسمتي كه هر بخش يك روز هست و درون كل بـه آن هفته ميگوييم تقسيم شده ، بعد از ورود تازيان(اعراب) بـه ايران و از روزشمار آنان برداشت شده است.

پيش از آن ماه هاي ايراني بـه صورت پنج پنج تقسيم مي شده كه بـه هر يك پنجه مي گفتند ،مثل تقسيمي كه درون مصر باستان و بابل رايج بوده است(3) .
تقويم ايران باستان شامل دوازده ماه سي روزه بوده( سي روز بي كم و كاست و نـه سي و يك روز ) و در سال كبيسه پنج روز با الهام از پنج نام گاثاها 4به سال اضافه مي كردند ، اين پنج روز را درون مجموع پنجه ، خمسه ، پنجه دزديه ، خمسه مسترقه ، گاه ، اَندَرگاه ، بِهيزك و پنجه وِه مي گفتند .

بر اين اساس درون ايران باستان زمان جشن سوري نمي توانسته درون شب چهار شنبه بوده باشد ، چرا كه اصلا شنبه و چهار شنبه و آدينـه اي برقرار نبوده !

خصوصيات شب چهار شنبه

در روزشماري اعراب چهار شنبه روز منحوس و نا مباركي شمرده مي شود ، يكي از دلايلي كه بـه نظر مي رسد بعد ها جشن سوري بـه شب چهار شنبه منتقل شد همين هست ، يعني سعي مي شده شب چهار شنبه را كه نحس و نا مبارك بوده را با جشن و سرور بگذرانند و در آن شب و روز دست از خريد و فروش و كسب و كار بكشند چرا كه اعتقاد داشتند بـه دليل نحسي چهار شنبه هر معامله و كسبي كه درون آن شب و روز نيز انجام شود نا مبارك خواهد بود ، جاحظ درون تاليف خود بـه چهار شنبه يا يوم الرباع اشاره ميكند و ميگويد :
« وَ الاِربَعاء يَوم ضنك و نَحس »(5)

همچنين منوچهري دامغاني نيز درون يكي از اشعار خود بـه نحسي اين روز اشاره كرده و گفته : نزديکي حيوان با زن چهار شنبه كه روز بلاست باده بخور
بسا تكين مي خور که تا به عافيت گذرد

چنان كه از نظر گذشت چهار شنبه درون تقويم تازي داراي خصوصيات منحوس بود.( مثل روز 13 فروردين )

شايد بـه همين جهت بوده كه مردم سعي داشتند شب چهار شنبه آخر سال را بـه جشن و پايكوبي بگذرانند و دست از كسب و كار بكشند که تا بدين شكل از نحسي آن درون امان باشند ! و جشن سوري بهترين بهانـه براي برگزاري اين فراغت بوده ، همانند آنچه مردم درون سيزده فروردين انجام ميدهند ، با اين تفاوت كه جشن سوري داراي پيشينـه بسيار غني تاريخي و اعتقادي ميباشد .
پس شايد بعد ها بـه همين دليل جشن سوري را بـه شب چهار شنبه نحس آخر سال انتقال دادند .

ارتباط با قيام مختار

يكي ديگر از حدس هايي كه براي چگونگي انتقال جشن سوري بـه شب چهار شنبه ميت وان زد ارتباط آن با مختار سردار شيعه عرب هست كه بـه خون خواهي شـهداي كربلا كه بـه نا حق درون كربلا توسط لشكر يزيد با شـهيد شده بودند، قيام مي كند .
گفته شده مختار بعد از واقعه عاشورا و پس از آنكه از زندان آزاد مي شود ، بـه خون خواهي شـهداي كربلا بر مي خيزد (6).

آنگاه براي آنكه مخالف را از موافق تشخيص دهد و بر كفتار ها بتازد فرمان داد که تا شيعيان راستين آن حضرت بر بام خانـه ها آتش بيفروزند ، شب آن فرمان مصادف بوده با شب چهار شنبه آخر سال .

يكي از حدس ها نيز اين هست كه شايد بـه اين دليل بوده كه از آن بعد مردم ايران كه دوستدار اهل بيت رسول اكرم (ص) و حضرت سيد الشـهدا هستند ، آن شب را پاس مي دارند و به ياد آن شب چهار شنبه را با جشن سوري همزمان جشن مي گيرند ، كه درون آن شب دوستداران واقعي حضرت سيد الشـهدا شناخته شدند .

يك عقيده كهن ايراني

اعتقاد مردم باستان فروهر ها (7) بـه مدت ده شبانـه روز از جايگاه اصلي و آسماني خود بـه شـهر و ديار خود فرود آمده و ميان بازماندگان زندگي مي کنند . که تا پيش از روز بيست و پنجم اسفند ماه كه درون شب آن ، يعني شب بيست وششم فروهر ها فرود مي آيند .

در اين روزها بازماندگان لباس نو تهيه مي كنند و در اتاق ها بـه ويژه اتاق درگذشتگانشان نقل و نبات و شيريني و ميوه و سبزي و گل و كتاب مقدس و شمع روشن و چوب هاي خوشبو درون سفره مي نـهند . كدورت ها و نقارها را بر طرف مي كنند به‌آن اميد كه چون روان درگذشتگان بـه ميان آنان آمدند شاد و راضي باشند و به بازماندگان دعا و بركت عنايت كنند .

در اين شبها مردم بر سر بامـها براي راهنمايي روان درگذشتگانشان آتش روشن ميكردند که تا در فروغ و روشناي آن آتش ، روان درگذشتگان درون روشنايي وارد خانـه بازماندگان شوند ، همچنين رسم بوده كه كنار آن آتش كه بر پشت بام روشن ميكردند خوراك هاي ويژه اي نيز قرار دهند .

دليل توجه بـه فروغ و روشن كردن‌ آتش

نگويي كه آتش پرستان بَدند
پرستندگان پاك يزدان بُدند
"فردوسي"

فروغ بـه معني نور و روشنايي هست ، بر اساس تعليمات زرتشت از آتش (8) كه يكي از مخلوقات اهورا مزدا ميباشد نيز نشات مي گيرد .بر خلاف يك تصور نا بجا تقديس آتش نـه بـه دليل پرستش آن كه درون واقع نوعي نشانـه و اثر از روشنايي و حقيقت اهورا مزدا ميباشد و نقشي كنايه اي دارد .

در زمان ايران باستان و همچنين پيروان امروزي آيين بهي(زردشتي) از آنجا كه براي اهورا خالق مطلق گيتي سمت و سويي جغرافيايي و مادي قائل نيستند هر جا كه فروغي ديده شود آن را نشانـه اي صوري از وجود روشنايي و حقيقت و وجود اهورا مزدا مي دانند ، از اين روست كه درون هنگام نماز رو بـه فروغ نماز مي گذارند .

در تعليمات آيين بهي انگره مينو ( از دو بخش انگره + مينو تشكيل ميشود انگره بـه معني فشرده و خلل رساني هست و مينو از «من» مي آيد كه درون زبان سنسكريت بـه معني دانش هست ) سبب بدي و زشتي و پليدي درون تاريكيست و در نقطه مقابل آن سپنتا مينو * ( از دو بخش سپنتا + مينو تشكيل شده درون اينجا سپنتا بـه معناي سود رساني و مينو هم معني قبل هست ) قرار دارد كه سبب خير و خوبي و نيكيست و در روشنايي و فروغ جاودان قرار دارد .

همچنين آتش درون زمان باستان داراي خاصيت ضد عفوني و در واقع از بين برنده بيماري و بدي بوده كه اينـها همـه بـه خواست اهورا مزدا بدست انگره مينو توليد ميشدند .
از اين جهت و دلايل ديگر براي تقديس آتش هست كه درون آيين باستاني ايران آتش تقديس ميشده و اكثر مراسم و جشن ها با حظور آتش بر گزار ميشده و مي شود .

البته دليل ديگري نيز وجود دارد و آن آتشي هست كه زرتشت با خود بـه همراه داشته و بي دود بوده ، بحث درون مورد آن آتش از حوصله اين نوشت خارج هست ، براي مطالعه بيشتر رجوع شود بـه كتاب فروغ زردشتي .(9)

سه حدس براي تعيين زمان اصلي جشن سوري درون ايران باستان

به طور تحقيق ميتوان تاريخ برگزاري شب سوري را درون ايران باستان از سه مرحله بيرون ندانست يا درون شب بيست و ششم از ماه اسفند ، يعني درون نخستين شب از پنجه كوچك (از بيست وششم اسفند که تا سي ام مي باشد ) (10)يا نخستين شب از ده شب و روز فروردگان ( شايد همان عيد نوروز باشد ، اين جشن پيش از زرتشت نيز درون ايران شرقي رواج داشته هنگام اصلي آن پنج روز كبيسه يا پنجه دزيده يا اندرگاه است) (11)قرار دارد ، يا درون اولين شب پنجه بزرگ يا پنجه وه ( پنج روز آخر سال هست )(12) كه پنج روز كبيسه هست و نخستين شب و روز جشن همسپتمدم Hamaspatmadam و آخرين گهنبار محسوب ميشود دانست .

و يا درون آخرين شب سال قرار دارد كه جشن اصلي همسپتدم و‌آخرين گهنبار( درون واقع گهنبار ها شش فصل نا متساوي و شش تقسيم سال بـه شمار مي روند كه بر اساس زندگي جوامع دامدار و كشاورز اين چنين تقسيم بـه وجود آمده هست )(13)
البته اين تقسيم بندي مختص بـه آيين زرتشتي نيست ، چه پيش از زرتشت نيز درون ايران و هند چنين گاهنبار هايي وجود داشته كه با خواندن سرود ها و ادعيه هاي ويژه مذهبي و نماز برگزار ميشده )(14) و جشن آفرينش انسان هست .

( گهنبار مواقع آفرينش و خلقت زمين هست در كل شش گهنبار عبارتند از : 1: ميديوزرم – Midyuzarm- 2: ميديوشم – Midyushcm 3: پيتي شـهيم - Pityshahim 4 : اياترم – Ayathcrm 5: ميديارم – Midyarem 6 : همسپتمدم - Hamaspatmadam و اين شش با احتساب تاريخ فعلي بـه ترتيب :
1 : از يازده که تا پانزدهم ارديبهشت ماه
2: از يازدهم که تا پانزدهم تير ماه
3 : از بيست و شش که تا سي شـهريور ماه
4 : ازبيست و شش که تا سي مـهرماه
5 : از ده که تا چهار ده دي ماه
6 : از بيست و پنج که تا آخر اسفند ماه )

گوشـه اي از سنن مختلف ايراني كه رو بـه فراموشي هستند

لُرك آجيل مشكل گشا :يكي از مراسم بسيار مورد توجه شب چهارشنبه سوري ، تشريفات فراهم آوردن آجيل مشكل گشا مي باشد . اين آجيل وجهي تمثيلي دارد . هر كس كه مشكل و گرفتاري داشته باشد با تشريفاتي اين آجيل را تهيه و به عنوان نذر و فديه ميان ديگران پخش مي نمايد . ب
ي گمان درون شكل اوليه ، اين تقديم و اهدايي بوده جهت فروهر ها كه بر سفره مينـهادند که تا موجب خشنودي شان شود .

لُرك همان آجيل گهنبار هاست كه معمولا از هفت نوع ميوه خشك هست شامل : پسته ، بادام ، سنجد ، كشمش ، گردو ، برگ هلو ، انجير و خرماي خشك كه درون مراسم آفرينگان ها ، گهنبار ها ، جشن خواني ، جشن نوزادي ، درون مراسم سدره و كشتي بندي*( سدره : پيراهن سفيد و پنبه اي هست كه بر تن ميكنند ، كشتي : طنابي هست كه از پشم بافته شده و آن را با ترتيب خاصي بـه كمر مي بندند ، زرتشتيان از اين دو درون مراسم خاص مثل نماز استفاده ميكنند ) و ديگر اعياد بـه مدعوين داده مي شود . (15)

در اعتقادات عامـه مردم مسلمان هست كه شب جمعه آخر سال يا شب چهار شنبه يا آخرين شب سال ، اهل قبور و ارواح مردگان بايد زيارت شوند و آنكه درون اين شب ها بيدار و منتظر و بر بام خانـه هاي خود درون آمده که تا كه بازماندگان بـه نام آنان نذور و خيرات دهند و هم چنين مرسوم هست در چنين شبهايي درون گورستان ها بر سر قبر عزيزان شمع يا چراغ بيفروزند .

همـه اين ها و بسياري ديگر ياد آور مراسم مردم ايران قديم هست كه براي فروهران درون ده روز پايان سال كه ايام فروردگان هست انجام مي دادند و امروزه كم و بيش نيز زرتشتيان انجام مي دهند . (16‌)

رسوم شب چهار شنبه سوري در‌آذربايجان: ميان بعضي طوايف و ايل ها درون آذربايجان ، رسوم دست نخورده تر و سالم تر باقي مانده چنانكه شب چهار شنبه سوري از نوروز مـهمتر و مورد توجه تر بوده و با تشريفات فراوان برگزار مي شود و رسوم و آدابي كه انجام مي دهند ، ياد آور جشن فرودگان هست . بـه نظر مي رسد كه ايام فروردگان شب سوري و چهار شنبه سوري حاليه از نوروز عهد قديم نيز با توجه و اقبال بيشتري رو بـه رو بوده :
« ميان مردم ايل خليكانلو ( ايل حلالي ) درون آذربايجان غربي درون شب اول اسفند عيد خضر نبي معروف هست . پيدايش اين عيد بـه سبب پايان زمستان هست كه معتقدند از تلف شدن احشام جلو گيري مي گردد . درون اين شب دوشيزگان و بانوان و جوانان ده بـه چوبي مشغول و در هر ده يك نفر خود را بـه طور عجيبي آراسته مانند حاجي فيروز عيد نوروز درون شركت مي كند ... بـه عيد نوروز چنان اهميت نمي دهند ، ولي براي چهار شنبه سوري بيش از عيد نوروز اهميت قايلند . درون اين شب بهترين غذا ها را طبخ و آتش بازي بر پا مي شود و تا نيمـه شب ادامـه دارد ... .

مردم ايل قره پاپاق بـه عيد نوروز خيلي اهميت مي دهند و ماه اسفند را ماه عيد گويند .
چهار شنبه اول اسفند را دروغگو ، دوم را راستگو ، سوم را سياه و چهارم را " اجرا " گويند .

روز چهار شنبه اول جوانان روي بام يا تپه رفته و آتش افروخته نشانـه روي و تير اندازي مي كنند . درون چهار شنبه سوم كساني كه درون طول سال خانواده يا بستگان آنـها فوت نموده با طبق هاي ميوه و شيريني سر خاك رفته و پس از فاتحه خواني شيريني و ميوه را بـه مستمندان مي دهند .

در روز چهار شنبه سوري ، يعني چهار شنبه آخر ، اهالي لباس نو مي پوشند و با هلهله و شادي بـه آتش افروزي مي پردازند و به ديد و باز ديد مي روند .

صبح روز چهار شنبه آخر ، پيش از طلوع آفتاب زن و بچه كنار رودخانـه رفته از آب چهار شنبه استفاده نموده و كوزه خود را پر كرده براي سال نو تيمناٌ نگه مي دارند»(17)

پيشتر ها و البته هنوز در‌آذربايجان و بخصوص اروميه رسم كجاوه اندازي رايج بوده . شب چهار شنبه سوري بر بام خانـه ها مي روند و كجاوه اي را كه زينت كرده اند و بر آن طاق شال كشيده و آيينـه بندي كرده اند با طنابي از بام بـه سطح خانـه فرود مي آورند و مي گويند :"بكش كه حق مرادت را بدهد "كسي كه درون خانـه هست مكلف هست كه درون آن كجاوه شيريني و آجيل شور و شيرين و ميوه خشك بريزد و پس از آن كه چيزي درون آن ريختند با طناب آن را بالا مي كشند و به خانـه ديگر مي روند .

مخصوصا جوانان تازه داماد كه هنوز عروس را بـه خانـه نياورده اند موظفند چنين كجاوه اي را بـه بام خانـه عروس ببرند و اگر نتوانند از بام بالا روند ، بايد پشت درون خانـه بروند و پنـهان شوند كه كسي نبيند و كجاوه را بـه طريقي بـه پشت اطاق برسانند که تا چيزي دريافت كنند .( 18)

در تبريز آتش افروزي وگره گشايي از عناصر اصلي چهار شنبه سوري هستند.

آجيل چهار شنبه سوري و خشكبار ، از مـهمترين عناصر و سنن اين جشن درون تبريز هست . اگر دوست و ميهمان تازه واردي درون اين شب داشته باشند ، از رسوم هست كه خوانچه اي آجيل و خشكبار براي او بفرستند .

ديگر ويژه گي هاي رسوم مردم تبريز آن هست كه از بام خانـه ها بـه سر عابران آب مي پاشند . اين سنت از آداب كهن ايراني هست و درون زمان ساسانيان معمول بوده هست كه درون جشن نوروز بـه يكديگر آب مي پاشيدند . و هنوز درون ميان ارمني ها و زرتشتي ها چنين رسمي باقي هست .

در ميدان ارك تبريز هم توپي بود چون توپ مرواريد تهران و شيراز كه زنان و ان براي حاجت خواهي بدان متوسل مي شدند .

در شب چهار شنبه سوري ، تير اندازي درون تبريز از رسوم بسيار متداول بود .( 19)
رسوم شب چهار شنبه سوري درون تهران و اطراف آن : اين رسم درون روستا هاي نزديك تهران معمول بوده(همانند آذربايجان) و شايد هنوز نيز اجرا شود ، بدين شكل كه جوانان بـه ويژه پسر هاي جواني كه نامزد دارند از روي بام خانـه ، شال هاي خود را فرو مي اندازند و صاحب خانـه شيريني و گاه پيراهن و غيره ..... درون آن ميپيچد و گره ميزند . كساني كه شال يا كجاوه مي اندازند هميشـه نا مرئي هستند و نبايستي شناخته شوند . (20)

در ميدان ارگ تهران توپ كهن سالي بود كه مدت صد سال بر فراز صفه اي* ( جاي سايه دار غرفه مانند ) جا گرفته بود و چون پيران زمين گير از جاي خود نمي جنبيد .

شب هاي چهار شنبه سوري زنان و اني كه حاجتي داشتند مخصوصا آن اني كه درون آرزوي شوهر بودند از آن توپ بالا مي رفتند و بر فراز آن دمي مي نشستند و از زير آن مي گذشتند و در بر آورده شدن آرزوي خود شك نداشتند و بچه هاي شير خوار را كه بـه اصطلاح نحسي مي كردند يا ريسه مي رفتند از زير توپ مرواريد و سر درون نقار خانـه ميگذراندند . اين توپ را توپ مرواريد مي ناميدند و افسانـه هاي گونا گون درباره آن مي گفتند (21)

مردم تهران درون چندين سال پيش كه از سر درون نقار خانـه بالا مي رفتند ، كوزه اي آب نديده با خود بالا مي بردند و از آنجا بـه زمين مي افكندند و مي شكستند و كساني كه بدان جا دست رسي نداشتند ، از بام خويش كوزه را بـه زمين مي افكندند . اين كار درون بسياري از شـهر هاي ايران هنوز معمول هست و درون سده هاي سوم و چهار هجري ، درون بغداد نيز رايج بود . عقيده بر آن هست كه بلا ها و قضا هاي بد را درون كوزه متراكم كرده اند و چون بشكنند آن قضا و بلا دفع شود . (22)

كردستان : درون پايان وا پسين روز اسفند ماه ، يعني درون هنگام فرو نشستن آفتاب ، كردها خود را آماده افروختن آتش ميكنند ..... درون بالاي بام ها و فراز كوهها ، آتش نوروز را با شكوه هر چه بيشتر مي افروزند ( درون حالي كه اصل و بنياد و علت آتش افروزي را كه مربوط بـه نوروز نيست فراموش كردند ) و شادي مي كنند ، پسران و ان گروه گروه درون پيرامون آتش مي ايستند و پايكوبي و شادي مي كنند .

......روستائيان درون شب جشن ، گندم و نخود و كنجد و شاهدانـه را توي ساج برشته ميكنند و آنـها را با ديگر ميوه هاي خشك كه گردو و پسته و ..... درون هم مي آميزند و بدين شكل آجيل جشن را فراهم مي كنند ( همان آجيل لرك يا هفت مغز ) ..... ، هم چنين درون شب چهار شنبه سوري درون آوند ( ظرف )هاي ويژه اي نگه ميدارند. که تا اگر كسي از خانواده شان بيمار شود ، از آن آب بدو بدهند ، چون باور دارند بيمار اگر از آب شب چهار شنبه سوري بنوشد بهبود مي يابد . ... زنان نازا در‌آن شب بـه پشت بام ها مي روند و هر يك كليد ( يا قفل ) بسته اي را با خود مي برند و از روزنـه خانـه اي بـه سخن هاي مردم‌آن گوش ميدهند . هر گاه از خوشي ها گفت و گو كنند ، مي گويد : اي كليد بـه نياز درونيم باز شو و خود كليد ( قفل ) را باز ميكند و آنگاه با دلي خوش باز مي گردد . 23

خراسان : مردم خراسان درون شب چهار شنبه آخر سال ، نزديك غروب‌ آفتاب ، هر خانواده يا گروهي ، هفت يا سه بوته خار روشن مي كنند . سپس پير و جوان و كوچك و بزرگ از روي آتش مي پرند و براي دفع شرور و زيان ، اين شعر را مي خوانند :

زردي ما از تو سر خي تو از ما

در برخي روستا ها ، هنگام پريدن از روي آتش ، اين شعر را مي خوانند :

آلا بـه در ، بلا بـه در دزد و حيز از دِها بـه در

در توضيح شعر دوم ، آلا ala همان آل هست كه زني موهوم و لاغر اندام و بلند قد و سرخ روست كه بيني اش از گِل و كارش دزديدن جگر زنان زائوست .! دِها deha بـه آدم دزد و چشم دريده گويند .
با خواندن اين ترانـه ها و پريدن از روي آتش آل ها و دزد ها و زيانكاران را از روستا و خانـه هاي خود مي رانند .
ديگر رسوم شب چهار شنبه: همچنين ديگر رسوم شب چهار شنبه از قبيل : كوزه شكني ، فال گوش ، گره گشايي ، بخت گشايي دفع چشم زخم و بخت گشايي كندر و خوشبو ، قليا ( زاج سياه را گويند ، و زاج خود از نمك هاي طبيعي هست ، بي بو و بي مزه ) سودن ، آش بيمار ، فال گرفتن با بلوني ( كوزه دهانـه گشاد ، شبيه شيشـه هاي مربا ) ، درون اكثر شـهر ها و شـهرستان هاي ايران كم و بيش و با اختلافاتي انجام ميشود .
مثلا درون مورد بخت گشايي سنت تقريبا يكيست اما درون اصفهان محل آن سنگ ي درون قريه مورگان هست ، درون تهران و شيراز و تبريز توپ مرواريد درون همدان شير سنگي و ...(24)

شيراز : آتش افروختن درون معابر و خانـه ها ، فال گوش ايستادن ، اسپند سوختن ، نمك گرد سر گرداندن ، درون موقع اسفند دود كردن و نمك گردانيدن همراه با اوراد * ( دعا ها و ذكر ها ، جمع ورد ) مخصوصي هست كه زنان مي خوانند . قلمرو چهار شنبه سوري درون شيراز صحن بقعه شاه چراغ هست و درون آن جا نيز توپ كهنـه اي هست مانند توپ مرواريد تهران زنان از آن حاجت ميخواهند ( البته درون گذشته دور كه اينك درون شيراز و تهران هر دو اين رسم منسوخ شده هست ). (25)

در سروستان (كه درون حدود نود و دو كيلومتري شرق شيراز قرار دارد ) نيز مراسم چهار شنبه سوري تشريفات خاصي دارد :
«در غروب آخرين چهار شنبه سال ، مراسمي بسيار ساده بر پا ميشود . بـه اين ترتيب كه توي كوچه ها ، ميدان ها و اغلب خانـه ها ، خرمن هاي خار و گَوَن آماده را با شعله آتش مي افروزند و همـه با سرور و شادي از كوچك و بزرگ از روي آن مي پرند و با هر پرشي اين شعر را مي خوانند :
هاجنگ شير ، ها جنگِ شير / بالا بي شين ، خود شير اومد رسيد .
و يا : سرخي تو از من زردي من از تو »(26)

ضحاک

....ميگويند ضحاك ( يا اژدهاك از شاهان ماد ) شخصي را بنام اورامانيل مامور كرده بود كه هر روز دو جوان خوبرو را بكشد و از مغز آنان براي مار هاي دوش وي خوراك فراهم آورد و هر روز دو جوان خوبرو بـه او سپرده ميشد . اورامانيل با تدبير يكي از آن دو را كشته و ديگري را پشت كوه ها پنـهان مي كرد .
وقتي فريدون بـه شاهي رسيد علت اين كار را از او پرسيد و پاسخ شنيد كه ميخواستم يكي از‌آنان را از مرگ نجات دهم . فريدون مشعل داراني بـه مشعل هاي افروخته بـه كوه گسيل ميدارد و جوانان پنـهان شده را باز يافته ، با سرور و شادي بـه شـهر مي آورند . از آن روز بـه بعد مردم بـه ياد رفتن آن جوانان آتش مي افروزند ! »

توضيحات ، منابع و مآخذ:

1 : تقويم و تاريخ ايران / ذبيح منصوري
2: ‌تاريخ بخارا – تاليف ابوبكر محمد بن جعفر نرشخي ( 286- 348) بـه عربي هست كه بـه سال 522 ابونصر احمد بن محمد البقاوي بخشي از آن را بـه فارسي برگردان كرده و به سال 574 محمد بن زفر بن عمر منتخب و ويراسته اي از آن بخش فراهم آورد . شارل شفر اين گزيده را درون مجموعه گزيده هاي فارسي بـه سال 1883 چاپ و در پاريس منتشر كرد .
3: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 - بخش پنجم / پنجه ، روزهاي فروردگان ص 211
4: گاثا ها: سروده هاي خود زرتشت كه چه از نظر مذهبي و چه از نظر تاريخي داراي اهميت بالايي ميباشند
5: المحاسن و الاضداد ، ص 277
6:در اين نبرد ايرانيان كوفه ، بصره و الجزاير بياري او و سردار شجاعش مالك اشتر بر ميخيزند ، و سبب پيروزي او ميگردند ولي مختار درون دعوي دوستي با آل علي صادق نبوده بهمين علت بعد از چندي ادعا ميكند كه بـه او وحي نازل مي شود ، چون نتوانست دليلي بر گفته خود بياورد اعتقاد مردم باوسست شد و بالاخره درون مقابل سپاه عدل الملك شكست خورد . – تاريخ تحولات اجتماعي ، مرتضي راوندي ، جلد دوم فصل هفدهم ص 289 تهران
7: فروهر : درون آيين زرتشتي ذره اي از ذرات نور اهورا – مزدا كه درون وجود هر كس بوديعه نـهاده شده و كار او نور افشاني و نشان راه راست بـه روان هست و بعد از مردن تن راه بالا را ميپيمايد و به منبع اصلي خود مي پيوندد و فقط روان هست كه از جهت كارهاي نيك يا بد كه مرتكب شده پاداش ميبيند . فروهر ها سالي يكبار بزمين فرود مي آيند و آن درون جشن فرورديگان هست كه زرتشتيان مراسمي بـه ياد روانـهاي درگذشتگانشان برگزار ميكنند . فرهنگ فارسي دكتر عميد جلد دوم ص 1535
8: از آكاشا Akasha هست ، آكاشا لفظي هست سنسكريت – زباني كه كتب ودا نيز بـه آن زبان نوشته شدند و در اصل زبانيست آريايي كه زبان ايران باستان با‌ان پيوند هاي بسياري دارد - و به دو معني درخش و جايي كه درون مقام بالا از ابتدا ي آفرينش نقش حال و اعمال و اوضاع زمانـه و كائنات و آمد و شد ها درون ان صورت مي بندد .
9: برگرفته از كتاب فروغ مزديسني ، تاليف ارباب كيخسرو شاهرخ ، تهران – 1380
10: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 - بخش پنجم / پنجه ، روزهاي فروردگان ص 211
11: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش پنجم / جشن فرودگان و پنجه ص 203
12: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش چهارم / گاهنبار ها ، فصول شش گانـه سال ص 177
13: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش دوم / سال و ماه و روز شمار آن ص 79
14: - گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش چهارم / گاهنبار ها فصول شش گانـه سال ص 181
15: فرهنگ بهدينان ، گرد آوري جمشيد سروشيان ، تهران 1335 ، ص 147_ 146
16: _ گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / اهداي آجيل و هدايا درون چهار شنبه سوري ص 237
17: ايرانشـهر – جلد اول ، بخش هفتم – ص 230-229و 235
18: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / آهداي آجيل و هدايا درون چهار شنبه سوري ص 237 همينطور بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري ص 258_259
19: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 - بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري ص 259
20: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / آهداي آجيل و هدايا درون چهار شنبه سوري ص 237
21: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 بخشش ششم / مراسم چهار شنبه سوري / ص 253_ 254
22: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري / ص 254_255
23: نوروز درون ميان كرد ها ، نوشته دكتر صديق صفي زاده ، تهران 1350 خورشيدي ، ص 17_16و 27_28
24: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخشش ششم
25: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 – بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري ص 257
26: فرهنگ مردم سروستان ، تاليف صادق همايوني ، تهران ، 1371 ، ص 409
27: فرهنگ مردم سروستان ، تاليف صادق همايوني ، تهران ، 1371




[نزديکي حيوان با زن]

نویسنده و منبع |



نزديکي حيوان با زن

قانون مدني افغانستان - bsharat.com

كتاب اول
قانوني مدني
باب تمـهيدي
فصل اول
تطبيق قانون
قسمت اول
قانون و حق
مبحث اول ـ ساحه تطبيق قانون
ماده 1 ـ‌
(1)‌در مواردي كه حكم قانون وجود داشته باشد، نزديکي حيوان با زن اجتهاد جواز ندارد.
احكام اين قانون باعتبار لفظ و يا فحواي آن، قابل تطبيق مي باشد.
(2)در موارديكه حكم قانون موجود نباشد، محكمـه مطابق باساسات كلي فقه حنفي شريعت اسلام حكم صادر مي نمايد. نزديکي حيوان با زن كه عدالت را بـه بهترين وجهه ممكن آن تامين نمايد.
ماده 2 –
در موارديكه حكمي درون قانون و يا اساسات كلي فقه حنفي شريعت اسلام موجود نباشد، محكمـه مطابق بـه عرف عمومي حكم صادر مينمايد، مشروط بر اينكه عرف مناقص احكام قانون يا اساسات عدالت نباشد.

ماده 3 –
(1)آنچه بـه زمان ثابت مي گردد که تا وقتيكه دليل مخالف آن موجود نشود، مدار اعتبار شناخته ميشود.
(2)الغاي حكم قانون جز توسط قانون بعديكه صراحتا بالغا يا تعديل آن حكم نمايد، صورت گرفته نميتواند.
مبحث دوم – استعمال حق
ماده 4 –
شخصيكه بـه اكتساب حق قبل از موعدش مبادرت ورزد، بحرمان از آن محكوم مي گردد.
ماده 5 –
حالت اضطرار، موجب ابطال حق غير نمي گردد.
ماده 6 –
ضرر توسط عمل بالمثل، از بين نمي شود.
ماده 7 –
دفع مفاسد بر جلب منافع مقدم مي باشد.
ماده 8 –
جواز قانوني ضمان را نفي مي كند ، شخصي كه از حق خود درون حدود قانون استفاده ميكند، مسئول خسارات ناشي از آن نمي باشد.
ماده 9 –
(1)شخصيكه از حق خود تجاوز نمايد، ضمان بر او لازم مي گردد.
(2)تجاوز از حق درون موارد آتي بوجود مي آيد:
1 – اعمال مخالف عرف و عادت.
2 – داشتن قصد تعرض بر حق غير.
3 – جزئي بودن مصلحت شخص نسبت بضرريكه بغير وارد ميسازد.
4 – غير مجاز بودن مصلحت.
قسمت دوم
تطبيق قانون از حيث زمان
ماده 10 –
(1)احكام قانون بعد از نشر قابل تطبيق مي گردد.
(2)احكام قانون بماقبل رجعت نمي كند، مگر درون حالاتيكه درون خود قانون تصريح شده و يا احكام آن متعلق بـه نظام عامـه باشد.
ماده 11 –
(1)احكام متعلق با هليت بالاي جميع اشخاص واجد شرايط مندرج اين قانون تطبيق مي گردد.
(2)در صورتيكه شخص نظر باحكام قانون جديد ناقص اهليت شناخته شود، اين احكام بـه تصرفات قبلي وي تاثير ندارد.
ماده 12 –
احكام جديد متعلق بمرور زمان بمجرد انفاذ آن قابل تطبيق است.
جميع موارديكه مدت مرور زمان مطابق بـه قانون سابق تكميل نشده باشد، تابع احكام قانون جديد مي گردد.
ماده 13 –
هرگاه احكام قانون جديد مدت مرور زمان را نسبت قانون سابق كمتر تعيين نمايد، گرچه اين مدت قبل از انفاذ قانون جديد آغاز يافته باشد، تابع احكام قانون جديد مي باشد.
ماده 14 –
در مورد ادله ايكه قبلا جمع آوري شده، احكام قوانيني تطبيق مي گردد كه درون وقت جمع آوري و يا وقتيكه بايد جمع آوري ميگرديد، نافذ بوده است.
ماده 15 –
ميعاد مطابق بـه تقويم هجري شمسي محاسبه مي گردد.
قسمت سوم
تطبيق قانون از حيث مكان
ماده 16 –
در موارد تشخيص رابطه حقوقي درون قضيه ايكه تنازع قوانين درون آن موجود گردد، احكام قانون افغانستان قابل تطبيق مي باشد.
ماده 17 –
در مورد تثبيت احوال مدني و اهليت اشخاص، قانون دولت متبوعه آنـها تطبيق مي گردد، تصرفات مالي كه درون افغانستان عقد گرديده و آثار مرتبه آن نيز درون آن بوجود آمده باشد، درون حاليكه يكي از طرفين عقد تبعه خارجي بوده و ناقص اهليت باشد طوريكه نقص اهليت آن مبني بر سبب خفي باشد، با آنـهم واجد اهليت كامل شناخته ميشود.
ماده 18 –
در مورد اشخاص حكمي خارجي مانند شركتها، جمعيت ها، موسسات و امثال آن، قانون دولتي اعتبار دارد كه اداره مركزي آنـها درون آن واقع باشد. نزديکي حيوان با زن اگر فعاليت عمده اين اشخاص درون افغانستان داير باشد قانون افغانستان تطبيق ميگردد.
ماده 19 –
در مورد شرايط موضوعي صحت ازدواج، قوانين متبوعه هر يك از زوجين تطبيق مي گردد، و در شرياط شكلي ازدواج، احكام قانون مملكتي رعايت مي گردد كه ازدواج درون آنصورت گرفته است.
ماده 20 –
(1)در مورد آثار مرتبه بر ازدواج بـه شمول امور مالي، قانون دولتي تطبيق مي گردد كه زوج حين عقد ازدواج تابع آن باشد.
(2)در خصوص طلاق، احكام قانون دولتي تطبيق ميگردد كه زوج درون حين طلاق تابع آن باشد.
(3)در حالات تفريق و انفصال قانون مملكتي اعتبار دارد كه زوج حين اقامـه دعوي تابع آن باشد.
ماده 21 –
در حالات مندرج مواد (19 و 20) اين قانون، اگر يكي از وزجين حين عقد ازدواج افغان باشد باستثناي شرط اهليت، تنـها احكام قانون افغانستان تطبيق ميگردد.

ماده 22 –
در مسايل متعلق بـه بنوت، ولايت و ساير وجايب فيما بين پدران و فرزندان، احكام قانون دولت متبوعه پدر تطبيق مي گردد.
ماده 23 –
در مورد اشخاص فاقد اهليت، ناقص اهليت و غايب، احكام قانون دولت متبوعه شان تطبيق مي گردد. درون خصوص نصب قيم، وصي، ولي قانوني و امثال آن، احكام قوانين مربوط بـه اين موضوعات و احكام ساير قوانينيكه بمنظور حمايت اشخاص مذكور وضع شده باشد. قابل تطبيق مي باشد.
ماده 24 –
در مورد التزام بـه نفقه ، احكام قانون دولت متبوعه شخصي كه مكلف بـه اداي نفقه مي باشد ، تطبيق مي گردد.
ماده 25 –
(1) درون مورد احكام موضوعي متعلق بـه ارث ، وصيت و ساير تصرفات منسوب بـه بعد از وفات ، احكام قانون دولت متبوعه مورث ، وصي يا شخصي كه حين وفات تصرف از او بعمل آمده باشد ، تطبيق ميگردد.
(2) درون خصوص احكام شكي وصيت، احكام قانون وصي درون حين وصيت و يا احكام قانون محليكه درون آن وصيت تكميل شده باشد، تطبيق ميگردد.
همچنان احكام شكلي ساير تصرفات منسوب بـه بعد از وفات تابع اين حكم مي باشد.
ماده 26 –
در مورد حيازت ملكيت و ساير حقوق عيني، قانون محلي تطبيق ميگردد كه عقار درون آن واقع باشد، و در مورد اموال منقول قانون محلي تطبيق ميگردد كه اموال منقول حين تحقق اسبابيكه بر آن اكتساب و يا از دست حق مرتب گرديده، درون محل مذكور موجود بوده است.
ماده 27 –
در مورد وجائب ناشي از عقود، قانون دولتي تطبيق ميگردد كه طرفين عقد درون آن اقامتگاه اختيار نموده اند. درون صورت اختلاف اقامتگاه قانون دولتي تطبيق ميگردد كه عقد درون آن تكميل شده باشد. مشروط بر اينكه درون خصوص تطبيق احكام كدام قانون معين، طرفين عقد موافقه نـه نموده باشند و يا از قرائن معلوم نگردد كه مراد طرفين عقد تطبيق قانون ديگري بوده است. درون مورد عقود تكميل شده متعلق بـه عقار قانون محل عقار تطبيق ميگردد.
ماده 28 –
در مورد شرايط شكلي عقود، احكام قانون دولتي تطبيق مي گردد كه عقد درون آن تكميل شده باشد.
ماده 29 –
(1)در مورد وجائب غير تعاقدي، احكام قانون دولتي تطبيق مي گردد كه درون آن حادثه اي ايجاد كننده واقع شده باشد.
(2)اگر وجيبه ناشي از حادثه اي باشد كه درون خارج افغانستان واقع شده و حادثه درون آن محل غير قانوني و در افغانستان قانوني شناخته شود، حكم فقره يك اين ماده تطبيق نمي گردد.
ماده 30 –
در مورد قواعد اختصاصي و تمام امور متعلق باجراآت، احكام قانون دولتي تطبيق مي گردد كه دعوي درون آن اقامـه يا اجراآت درون آن بعمل آمده باشد.
ماده 31 –
احكام مندرج مواد قبلي اين قسمت درون صورتي نافذ مي باشد، كه مخالف آن حكم ديگري درون قانون اختصاصي يا معاهده بين الدول كه درون افغانستان نافذ هست نباشد.
ماده 32 –
هرگاه درون مورد تنازع قوانين حكمي درون مواد قبلي اين قانون موجود نباشد، قواعد حقوق بين الدول خصوصي تطبيق مي گردد.
ماده 33 –
تعيين قانون واجب التطبيق درون مورد اشخاصيكه تابعيت شان معلوم نباشد، از صلاحيت محكمـه است.
ماده 34 –
در موارديكه تطبيق احكام قانون خارجي پيش بيني شده است، آن احكام موضوعي قانون مذكور كه متعلق بـه قانون بين الدول خصوصي نباشد، تطبيق ميگردد. اگر درون قانون دولتيكه احكام آن قابل تطبيق ميباشد، تعدد اديان وجود داشته باشد احكام دينيكه قانون آن دولت تعيين نموده، تطبيق مي گردد.
ماده 35 –
احكام قانون خارجي بـه نحويكه درون مواد قبلي اين قسمت تصريح گرديده، درون حدودي قابل تطبيق مي باشد كه مخالف نظام عامـه يا آداب عمومي درون افغانستان نباشد.
فصل دوم
اشخاص
قسمت اول
شخص حقيقي
مبحث اول – احكام عمومي
ماده 36 –
(1)شخصيت انسان با ولادت كامل وي بـه شرط زنده بودن آغاز و با وفات انجام مي يابد.
(2)جنين داراي حقوقي مي باشد كه قانون بر آن تصريح نموده است.
ماده 37 –
تثبيت تاريخ ولادت و وفات ذريعه دفاتر رسمي مربوط صورت ميگيرد. هرگاه اسناد مبني بر ثبت ولادت و يا وفات موجود نبوده يا درون مورد صحت ثبت اشتباه وارد گردد، براي اثبات ولادت و وفات از اقامـه وسايل اثبات بـه ترتيبي استفاده ميگردد كه درون قانون تصريح شده باشد.
ماده 38 –
هر شخص مي تواند علاوه بر اسم خود، اسم خانوادگي انتخاب نمايد، اسم خانوادگي باولاد انتقال مي يابد. اگر شخص اسم خانوادگي غير را بخود انتقال دهد و اين عمل او موجب خساره بـه شخص اول گردد، متضرر مي تواند علاوه بر مطالبه منع، جبران خساره را نيز از متعرض مطالبه نمايد.
ماده 39 –
سن رشد هيجده سال مكمل شمسي مي باشد. شخص رشيد درون حالت صحت عقل درون اجراي معاملات، داراي اهليت حقوقي كامل شناخته مي شود.
ماده 40 –
شخصي كه از نگاه صغر سن، معتوه بودن يا جنون، غير مميز باشد، نمي تواند معاملات حقوقي را انجام دهد. شخصيكه بـه سن هفت سالگي نرسيده باشد غير مميز محسوب مي گردد.
ماده 41 –
شخص مميزيكه بـه سن رشد نرسيده يا اينكه بـه سن رشد رسيده اما سفيه يا مبتلا بـه غفلت كاري باشد، ناقص اهليت پنداشته ميشود.
ماده 42 –
شخص ناقص اهليت و فاقد آن تابع احكام وصايت، ولايت و قوامت مطابق بـه شرايط و قواعد پيش بيني شده اين قانون مي باشد.
ماده 43 –
هيچكس نمي تواند از اهليت قانوني خود تنازل يا درون آثار مرتبه آن تعديلي وارد نمايد.
ماده 44 –
آزادي حق طبيقي انسان است، هيچكس نمي تواند از آن تنازل نمايد.
ماده 45 –
شخصيكه حقوق شخصي او مورد تجاوز قرار مي گيرد، مي تواند علاوه بر مطالبه منع تجاوز درون صورت وقوع ضرر طالب جبران خساره گردد.
مبحث دوم – حالت مدني
ماده 46 –
اشخاصيكه سن هيجده سالگي را تكميل مي كنند حالت مدني شان درون دفاتر مخصوص ثبت سجلات مطابق باحكام مندرج مواد (47 – 48 – 49 – 50) اين قانون درج مي گردد.
ماده 47 –
(1)حالت مدني يك شخص درون ورقه مخصوص هويت درج و در صورت مطالبه برايش داده ميشود. ورقه هويت محتوي اسم، تخلص با اسم فاميلي، تاريخ و محل تولد، وظيفه، تابعيت، محل اقامت، اسم همسر و اولاد با تاريخ و محل تولدشان مي باشد.
(2)تغير حالات متذكره از قبيل وفات،‌تغير محل اقامت يا وظيفه نيز درون ورق هويت درج مي گردد.
ماده 48 –
اسناد مربوط بـه ازدواج، طلاق، اقرار بـه بنوت و ثبوت نسب كه درون مراجع اختصاصي ترتيب مي گردد، درون دفاتر مندرج ماده (46) اين قانون بـه ثبت ميرسد مراجع موصوف مكلف اند وقايع مذكور را جهت ثبت بـه اداره مربوط كتبا اطلاع دهند.
ماده 49 –
خارنوال مي تواند از جريان ثبت سجلات، دفاتر مخصوصه مندرج ماده (46) اين قانون اطلاع حاصل و در صورت مشاهده تخلف و سوء اجراآت بـه اقدامات قانوني بپردازد.
ماده 50 –
جميع حالات مندرج مواد (46 – 47 – 48 – 49) اين قانون كه درون دفتر مخصوص ثبت سجلات يا تذكره نفوس درج گرديده،‌در مقابل غير، حجت شناخته ميشود. اعتراض درون مورد همچو اسناد مجاز نيست، مگر اينكه اعتراض بر جعليت يا تزوير اسناد مذكور بنا يافته باشد.
مبحث سوم – اقامتگاه
ماده 51 –
(1)اقامتگاه جاييست كه شخص عادتا درون آن سكونت دارد، خواه اين سكونت دايم يا موقت باشد.
(2)شخص مي تواند بيش از يك اقامتگاه داشته باشد.
ماده 52 –
(1) اقامتگاه ناقص اهليت ، محجور، مفقود و غايب عبارت از اقامتگاه قايم مقام قانوني شان ميباشد.
(2) اشخاص ناقص اهليت كه ماذون بـه تجارت باشند، مي توانند درون مورد اجراي معاملات و تصرفات مجوزه، صاحب اقامتگاه خاص شناخته شوند.
ماده 53 –
جائيكه شخص درون آن تجارت يا پيشـه اختيار مي نمايد،‌ از جهت اداره امور متعلق بـه آن اقامتگاه وي شناخته مي شود.
ماده 54 –
(1)شخص مي تواند براي اجراي يك عمل معين قانوني اقامتگاه اختياري داشته باشد.
(2)اقامتگاهي كه براي اجراي يك معامله معين قانوني اختيار ميگردد، براي جميع مسايل مربوط بـه آن بـه شمول اجراآت متعلق بـه تنفيذ اجباري اعتبار دارد، مگر اينكه اقامتگاه مذكور صراحتا براي معاملات مشخص تعيين شده باشد.
(3)اثبات اقامتگاه اختياري بدون اسناد كتبي جواز ندارد.

مبحث چارم – تابعيت
ماده 55 –
تابعيت افغاني توسط قانون خاص تنظيم مي گردد.
مبحث پنجم – فاميل
ماده 56 –
فاميل انسان متشكل از اقاربيست كه توسط يك اصل مشترك با هم جمع شده باشند.
ماده 57 –
قرابت مستقيم عبارت از نسست اصل و فرع مي باشد و قرابت غير مستقيم نسبت بين اشخاص است،‌كه داراي اصل مشترك بوده بدون اينكه يكي فرع ديگري باشد.
ماده 58 –
(1)در محاسبه درجه قرابت مستقيم از فرع بـه اصل، هر فرع يكدرجه شناخته شده و خود اصل درين محاسبه شامل نمي باشد.
(2)در محاسبه درجه قرابت غير مستقيم از فرع بـه اصل مشترك و عكس آن، هر فرع يك درجه شناخته شده و اصل مشترك درين محاسبه شامل نمي باشد.
ماده 59 –
اقارب يكي از زوجين درون مورد زوج ديگر بـه عين قرابت و درجه شناخته ميشود.

مبحث ششم – ازدواج
ماده 60 –
ازدواج عقديست كه معاشرت زن و مرد را بـه مقصد تشكيل فاميل مشروع گردانيده حقوق و واجبات طرفين را بوجود مي آورد.
ماده 61 –
عقد ازدواج درون نكاح تامـه رسمي توسط اداره مربوط درون سه نقل ترتيب و ثبت ميگردد، اصل آن درون اداره مربوط حفظ و بهر يك از طرفين عقد يك نقل آن داده مي شود. عقد ازدواج بعد از ثبت بـه دفاتر مخصوص باطلاع اداره ثبت سجلات مندرج ماده (46) اين قانون رسانيده ميشود.
(2)اگر ثبت عقد ازدواج بـه اين ترتيب ممكن نباشد، بـه نحو ديگريكه براي ثبت اسناد رسمي پيش بيني شده است، صورت مي گيرد.
ماده 62 –
نامزدي با زني جواز دارد كه درون قيد نكاح وعدت غير نباشد.
ماده 63 –
خواستگاري زن درون عدت طلاق رجعي يا بائن بعبارت صريح و كنايه و در عدت وفات بعبارت صريح جواز ندارد.
ماده 64 –
نامزدي عبارت از وعده بـه ازدواج است، هريك از طرفين مي تواند از آن منصرف شود.
ماده 65 –
هرگاه نامزد بـه نامزد خود هديه داده باشد،‌ هديه دهنده مي تواند درون صورت انصراف جانب مقابل و موجوديت هديه، عين يا قيمت روز خريد آن را مطالبه نمايد. اگر انصراف از طرف هديه دهنده صورت بگيرد يا هديه هلاك و يا استهلاك گرديده باشد،‌ رد آن را بهيچ صورت مطالبه كرده نمي تواند.
ماده 66 –
عقد ازدواج با ايجاب و قبول صريح كه فوريت و استمرار را افاده كند بدون قيد وقت درون مجلس واحد صورت مي گيرد.
ماده 67 –
ازدواج درون صورت تعليق آن بـه شرط غير محقق يا مضاف ساختن آن بزمان آينده عقد شده نميتواند.
ماده 68 –
هرگاه درون عقد ازدواج شرطي گذاشته شود كه مخالف قانون و اه ازدواج باشد،‌ عقد صحيح و شرط باطل پنداشته ميشود.
ماده 69 –
در عقد ازدواج بدل _ زن، بدل زن ديگر قرار نگرفته و براي هريك از زوجه ها مـهر مثل لازم مي گردد.
ماده 70 –
اهليت ازدواج وقتي كامل مي گردد، كه ذكور سن (18) و اناث شانزده سالگي را تكميل كرده باشند.
ماده 71 –
(1)هر گاه سن مندرج ماده (70) اين قانون را تكميل نكرده باشد، عقد ازدواج وي تنـها توسط پدر صحيح التصرف يا محكمـه با صلاحيت صورت گرفته مي تواند.
(2)عقد نكاح صغيره كمتر از (15) سال بهيچ وجه جواز ندارد.
ماده 72 –
(1)گرفتن وكيل براي عقد ازدواج جواز دارد.
(2)وكيل نمي تواند موكله خود را بـه عقد نكاح خود درآورد، مگر اينكه درون عقد وكالت بـه آن تصريح شده باشد.
ماده 73 –
وكيل نمي تواند درون عقد ازدواج بدون تفويض صلاحيت يا اجازه موكل يا موكله خود، شخص ديگري را بصفت وكيل انتخاب نمايد.
ماده 74 –
وكيل نمي تواند عملي را كه خارج از حدود وكالت او باشد، انجام دهد. تصرف خارج از حدود وكالت بمثابه عمل فضولي بوده و موقوف باجازه موكل يا موكله او مي باشد.
ماده 75 –
وكيل بـه تسليم زوجه بـه زوج و پرداخت مـهر مكلف نمي باشد ، مگر اينكه از پرداخت مـهر ضمانت كرده باشد . درين صورت وكيل نمي تواند كه مـهر تاديه شده را از زوج مطالبه نمايد . جز درون حالتي كه ضمانت وكيل باجازه زوج صورت گرفته باشد.
ماده 76 –
در صورتيكه طرفين عقد اصالتا شرعا يا توكيلا تحت ولايت شخصي واحد قرار داشته باشند، شخص مي تواند بـه تنـهائي از جانب طرفين عقد ايجاب و قبول نمايد، مشروط بر اينكه شرايط قانوني عقد رعايت شده باشد.
ماده 77 –
براي صحت عقد نكاح و نفاذ آن شرايط آتي لازم است:
1 – انجام ايجاب و قبول صحيح توسط عاقدين يا اولياء يا وكلاي شان.
2 – حضور دو نفر شاهد با اهليت.
3 – عدم موجوديت حرمت دائمي و يا موقت بين ناكح و منكوحه.
ماده 78 –
قاضي ولي اشخاصي هست كه ولي نداشته باشند.
ماده 79 –
اشخاصيكه طبق ماده (78) اين قانون تحت ولايت قاضي قرار مي گيرند، قاشي نميتواند آنـها را بـه عقد ازدواج خود يا اصول و فروع خويش درآورد.
ماده 80 –
هرگاه عاقله رشيده بدون موافقه ولي ازدواج نمايد، عقد نكاح نافذ و لازم ميباشد.
ماده 81 –
ازدواج شخص با اصول و فروع خود و فروع پدر و مادر و طبقه اول فروع اجداد بطور ابدي حرام است.
ماده 82 –
ازدواج شخص با زوجه اصول و زوجه فروع خودش بطور دايم حرام است. همچنان ازدواج شخص با اصول زوجه اش مطلقا و با فروع زوجه درون صورت بطور دايم حرام ميباشد.
ماده 83 –
ازدواج زني با اصل و فرع مزنيه همچنان ازدواج مزنيه با اصول و فروع زاني حرام مي باشد.
ازدواج اصول و فروع مزنيه با اصول و فروع زاني ازين امر مستثني است.
ماده 84 –
حرمت رضاعي باستثناي حالات ذيل مانند حرمت نسبي است:
1 – پسر رضاعي.
2 – مادر يا برادر رضاعي.
3 – مادر كلان پسر يا رضاعي.
4 – برادر رضاعي.
ماده 85 –
در حالات ذيل حرمت موقت موجود ميگردد:
1 – جمع درون نكاح بين دو زنيكه هر گاه يكي آنـها مرد فرض شود ، حرمت ازدواج بين شان بوجود آيد.
2 – مطلقه ثلاثه که تا زمانيكه با شخص ديگري ازدواج نمايد.
3 – منكوحه و معتده غير.
4 – زنيكه لعان شده باشد که تا وقتيكه، شوهر خود را تكذيب نمايد.
5 – زنيكه اهل كتاب نباشد.
ماده 86 –
ازدواج بـه بيش از يك زن بعد از تحقق حالات آتي صورت گرفته مي تواند:
1 – درون حالتيكه خوف عدم عدالت بين زوجات موجود نباشد.
2 – درون حالتيكه شخص كفايت مالي براي تامين نفقه زوجات از قبيل غذا، لباس، مسكن و تداوي مناسب را دارا باشد.
3 – درون حالتيكه مصلحت مشروع، مانند عقيم بودن زوجه اولي و يا مصاب بودن وي بـه امراض صعب العلاج، موجود باشد.
ماده 87 –
زنيكه شوهر وي بر خلاف حكم ماده (86) اين قانون ازدواج نموده باشد، مي تواند مطابق بـه احكام مندرج ماده (183) اين قانون، بر اساس تفريق بـه سبب ضرر از محكمـه مطالبه طلاق نمايد.
ماده 88 –
زن مي تواند هنگاه عقد ازدواج شرط گذارد كه اگر زوج وي مخالف احكام مندرج مانند (86) اين قانون بـه زن ديگر ازدواج كند،‌صلاحيت طلاق بـه او انتقالي داده ميشود . اين شرط وقتي اعتبار دارد كه درون وثيقه نكاح درج شده باشد.
ماده 89 –
شخصيكه درون ازدواج بـه بيش از يك زن مطابق حكم مندرج ماده (86) اين قانون متاهل بودن خود را كتمان نمايد و رضائيت و موافقه صريح زني را كه جديدا بـه نكاح گرفته هست در مورد بدست نياورده باشد، درينصورت زوجه جديد مي تواند درون صورت عدم رضائيت بـه دوام معاشرت بـه زوج، مطابق بـه احكام مندج ماده (183) بر اساس تفريق بـه سبب ضرر از محكمـه مطالبه طلاق نمايد.

مبحث هفتم – آثار ازدواج
فرع اول – احكام عمومي
ماده 90 –
بر نكاح صحيح و نافذ تمام آثار آن از قبيل، نفقه زوجه، حقوق ميراث، ثبوت نسب و حرمت مصاهره مرتب ميگردد.
ماده 91 –
در مورد لزوم كل مـهر، خلوت صحيحه،‌حكم را درون نكاح صحيح دارد، گرچه زوج عنين باشد. همچنان درون مورد اثبات نسب، نفقه، حرمت نكاح زوجه، حكم خلوت صحيحه، عينا حكم درون نكاح صحيح را دارا مي باشد.
ماده 92 –
ازدواج زن مسلمان با مرد غير مسلمان باطل است. مرد مسلمان مي تواند با زن اهل كتاب ازدواج نمايد.
(2)ازدواج زن اهل كتاب توسط ولي كتابي وي بحضور دو نفر شاهد اهل كتاب صورت گرفته مي تواند. درون موارد مندرج اين ماده اولاد تابع دين پدر شناخته مي شود.
ماده 93 –
نكاح زن اهل كتاب بالاي زن مسلمان و عكس آن جواز دارد.
ماده 94 –
هرگاه درون نكاح غير صحيح بين زوج و زوجه قبل از و مقدمات آن تفريق صورت بگيرد،‌ موجب حرمت مصاهره نمي گردد.
ماده 95 –
هيچ يك از آثار ازدواج صحيح بر ازدواج باطل گرچه درون آن صورت گرفته باشد، مرتب نميگردد.
ماده 96 –
ازدواجيكه با ايجاب و قبول صورت گرفته و بعضي شرايط آن تكميل نگرديده باشد، فاسد و احكام ازدواج بر آن مرتب نمي گردد.
ماده 97 –
(1)ازدواج فاسد قبل از درون حكم نكاح باطل است.
هرگاه بعد از ازدواج فاسد صورت بگيرد، مـهر، نسب، حرمت مصاهره، عدت،‌ تفريق و نفقه ثابت ميگردد.

فرع دوم- مـهر
ماده 98 –
كل مـهر باوطي، خلوت صحيحه يا وفات يكي از زوجين گرچه قبل از يا خلوت صحيحه صورت گرفته باشد، لازم ميگردد.
ماده 99 –
زوجه مستحق مـهر مسمي مي باشد. اگر مـهر حين عقد تعيين نشده و يا نفي آن بعمل آمده باشد،‌ مـهر مثل لازم مي گردد.
ماده 100 –
مال قابل تملك، مـهر تعيين شده مي تواند.
ماده 101 –
(1)كل يا قسمتي از مـهر، حين عقد طور معجل يا مؤجل تعيين شده مي تواند.
(2)در صورت عدم تصريح ، بعرف رجوع مي گردد . پرداخت مـهر موجل درون صورت تفريق يا وفات تابع مدت كوتاه تر مي باشد، مگر اينكه حين عقد مدت معيني تصريح شده باشد.
ماده 102-
(1) زوج مي تواند مقدار مـهر را بعد از عقد تزئيد نمايد.
(2) درون حالت فوق زيادت درون مـهر تابع شرايط ذيل است:
1-مقدار زيادت مـهر معلوم باشد.
2-زوجه ياولي او اين زيادت را قبول نمايد.
3-رابطه زوجيت باقي باشد.
ماده 103-
(1) زوجه بالغه كه سن ازدواج قانوني را تكميل نموده باشد، مي تواند درون حالت صحت و رضاي خود مـهري را كه نقداَ تعيين شده باشد، كلا و يا قسماَ از ذمـه زوج ساقط نمايد.
(2)پدر زوجه اي كه سن مندرج ماده(70) اين قانون را تكميل نكرده باشد، بهيج صورت نمي تواند مـهر را از ذمـه زوج ساقط نمايد.
ماده 104-
زنيكه اختيار تعيين مـهر را بـه زوج تفويض نموده و مـهر او تسميه نشده باشد، مي تواند بعد از عقد و قبل از دوخول، تعيين مـهر را مطالبه نمايد. زوج مكلف هست مـهر او را معين كند درون صورت امتناع ، زوجه مي تواند تعيين مـهر مثل را از محكمـه با صلاحيت مطالبه بدارد.
ماده 105-
هرگاه تفريق قبل از يا خلوت صحيحه واقع گردد، درون صورت تسميه، زوجه نصف مـهر مسمي و در غير آن نصف مـهر مثل را مستحق مي شود.
ماده 106 –
هرگاه تفريق قبل از يا خلوت صحيحه از طرف زوجه صورت گيرد، مـهر وي كاملا ساقط ميگردد.
ماده 107 –
هرگاه تفريق بين زوجين قبل از يا خلوت صحيحه واقع گردد، براي زوجه، متعه اي كه عبارت از البسه معمول و امثال وي مي باشد، واجب مي گردد. درون تعيين متعه، توان مالي زوج درون نظر گرفته شده و بهيچ صورت قيمت آن از نصف مـهر مثل تجاوز نمي كند.
ماده 108 –
(1)هرگاه طلاق قبل از واقع گرديده و مـهر مسمي باشد و يا زوج وفات نمايد، متعه براي زوجه واجب نمي گردد.
(2)در صورتيكه طلاق بعد از واقع گردد ، خواه مـهر مسمي باشد يا نـه ، اداي متعه براي زوجه جواز دارد.
ماده 109 –
هرگاه شخصي درون حين مرض موت خود ازدواج نموده و مـهر زوجه اش را بيشتر از مـهر مثل تعيين كرده باشد، اين زيادت تابع احكام وصيت مي گردد.
ماده 110 –
مـهر، ملكيت زوجه محسوب مي گردد. زوجه مي تواند درون مـهر خود هر نوع تصرف مالكانـه بنمايد.
ماده 111 –
هرگاه زوجه كل مـهر يا قسمتي از آن را قبل يا بعد از قبض بزوج هبه نموده و قبل از ، طلاق واقع گردد، زوج نمي تواند نصف مـهر را مطالبه نمايد.
ماده 112 –
هرگاه مـهر پول نقده يا شي مثلي نبوده وزوجه نصف يا كل آنرا بـه زوج هبه نمايد، درصورت وقوع طلاق قبل از ،‌زوج نمي تواندهيچ چيزيرابه عنوان مـهرمطالبه نمايد.
ماده 113 –
پدر نميتواند مـهر خود را كلا يا قسما هبه نمايد.
ماده 114 –
زوجه مجبور گردانيده نمي شود، که تا كل يا قسمتي از مـهر خود را بـه زوج يا شخص ديگري واگذار شود. درون صورتيكه زوجه قبل از قبض كل مـهر وفات نمايد،‌ورثه وي مي تواند از زوج و در صورت وفات زوج از ورثه او بعد از وضع حق الارث زوجه مـهر باقيمانده را مطالبه نمايند.

فرع سوم – مسكن
ماده 115 –
زوج مطابق بـه توان مالي خود براي زوجه اش مسكن مناسب تهيه مينمايد.
ماده 116 -
هرگاه شخصي بيش از يك زوجه داشته باشد، نمي تواند بدون رضائيت ، آنـها را درون مسكن واحد مجبور بـه رهايش گرداند.

فرع چارم – نفقه
ماده 117 –
(1)با عقد نكاح صحيح و نافذ نفقه بر زوج لازم ميگردد، گرچه زوجه درون مسكن اقاربش رهايش داشته باشد. اگر زوجه از رفتن بمسكن زوج بدون حق امتناع ورزد، نفقه وي بر زوج لازم نميگردد.
(2)زوجه وقتي حق دارد از رفتن بمسكن زوج امتناع ورزد، كه مسكن مناسب مطابق بـه ماده (115 و 116) اين قانون از طرف زوج تهيه نشده و يا مـهر معجل وي تاديه نگرديده باشد.
ماده 118 –
نفقه زوجه مشتمل هست بر طعام، لباس، مسكن و تداوي متناسب بـه توان مالي زوج.
ماده 119 –
هرگاه زوج از اداي نفقه امتناع ورزد يا تقصير وي درون آن ثابت گردد، محكمـه با صلاحيت زوج را باداي نفقه مكلف ميگرداند.
ماده 120 –
نفقه زوجه بائر حبس زوج گر چه توان اداي آن را نداشته باشد، از ذمـه وي ساقط نمي گردد.
ماده 121 –
هرگاه زوج غايب باشد، نفقه زوجه از اموال زوج كه شامل نفقه شده بتواند و بدسترس وي قرار داشته باشد، تامين ميگردد. درون غير آن از امواليكه نزد ديگري طور وديعت يا دين دارد، نفقه زوجه تعيين ميگردد.
ماده 122 –
در حالات ذيل زوجه مستحق نفقه نمي گردد:
1 –زوجه بدون اجازه زوج يا بغير مقاصد جايز از مسكن خارج گردد.
2 –زوجه بامور زوجيت اطاعت نداشته باشد.
3 –مانع انتقال زوجه بـه مسكن زوج موجود باشد.
ماده 123 –
نفقه زوجه مطابق بتوان مالي زوج تامين ميگردد،‌ مشروط بر اينكه نفقه از حداقل كفاف زوجه كمتر نباشد.
ماده 124 –
زيادت و تنقيص نفقه تابع تحول توان مالي زوج و تغير قيمت اشياء‌ درون محل مي باشد. ادعاي زيادت و يا تنقيص نفقه متعينـه قبل از سپري شدن شش ماه از تاريخ تعيين آن پذيرفته نمي شود.
ماده 125 –
هرگاه زوج از اداي نفقه واجبه امتناع ورزد، از تاريخ امتناع بـه اداي نفقه زوجه مكلف ميگردد.

ماده 126 –
مطلقه از تاريخ طلاق که تا ختم عدت مستحق نفقه ميگردد.
ماده 127 –
ادعاي مطلقه درون مورد نفقه ايام عدت اگر بيشتر از يكسال از تاريخ طلاق باشد، قابل سمع نيست.
ماده 128 –
نفقه واجبه جز بـه اداء‌يا ابراء از آن ساقط نمي گردد.
ماده 129 –
ابراء از نفقه قبل از اينكه تعيين شده باشد باطل است، خواه تعيين نفقه رضائي باشد يا قضائي. اما ابراء‌از نفقه بعد از تعيين وقتي صحيح ميگردد كه ابراء از نفقه ايام گذشته باشد. ابراء‌از نفقه روز، هفته، ماه و سال آينده وقتي صحيح مي گردد،كه نفقه بالترتيب طور روزمره هفته وار، ماهوار و سالانـه تعيين شده باشد.
ماده 130 –
دين نفقه زوجه بر ذمـه زوج يا اينكه بر ذمـه زوجه باشد باساس مطالبه هر يك از زوجين مجراء ‌شده مي تواند.

مبحث هشتم – انحلال ازدواج
فرع اول – احكام عمومي
ماده 131 –
عقد ازدواج با فسخ، طلاق، خلع يا تفريق مطابق باحكام مندرج اين قانون منحل ميگردد.
فرع دوم – فسخ
ماده 132 –
فسخ عبارت هست از نقض عقد ازدواج بـه سبب وقوع خلل درون حين عقد و يا بعد از آن، بـه نحويكه مانع دوام ازدواج گردد.
ماده 133 –
حالات مذكور ماده (132) كه موجب فسخ عقد ازدواج شناخته ميشود قرار ذيل مي باشد:
1 –خلل درون حين عقد ناشي از اسباب ذيل ميباشد:
الف – فقدان يكي از شروط صحت عقد.
ب –خيار افاقه (زوال جنون) وعته.
ج – نقصان مـهر از اندازه مـهر مثل زوجه.
2 –خلل بعد از عقد كه مانع دوام ازدواج ميگردد، ناشي از اسباب ذيل ميباشد:
الف –حرمت مصاهره.
ب –لعان.
ج –امتناع زوجه غير كتابي از مسلمان شدن درصورتيكه زوج او مسلمان شده باشد.
ماده 134 –
(1)فسخ عقد ازدواج درون هر دو حالت مندرج ماده (133) اين قانون بحكم قطعي محكمـه با صلاحيت صورت ميگيرد.
(2) فسخ ناشي از اسباب مندرج فقره (دوم) ماده مذكور برضايت زوجين بدون حكم محكمـه نيز جواز دارد.
فرع سوم – طلاق
ماده 135 –
(1)طلاق عبارت از انحلال رابطه زوجيت صحيحه درون حال يا آينده، بين زوج و زوجه، بالفاظيكه وقوع طلاق صراحتا از آن افاده شده بتواند.
(2)طلاق از جانب زوج يا محكمـه با صلاحيت بدرخواست زوجه مطابق بـه احكام اين قانون صادر ميگردد.

ماده 136 –
طلاق تنـها بالاي زوجه ايكه درون نكاح صحيح يا درون عدت طلاق رجعي باشد،‌ واقع ميگردد.
ماده 137 –
طلاق هر زوج عاقل و بالغ واقع ميگردد، گرچه زوج سفيه يا مريض غير مختل العقل باشد.
ماده 138 –
طلاق بحالت سكر واقع نميگردد.
ماده 139 –
(1)زوج مي تواند بصورت شفوي و يا تحريري زوجه اش را طلاق نمايد. هرگاه زوج فاقد اين دو وسيله باشد، طلاق بـه اشارات معموله كه صراحتا معني طلاق را افاده نمايد، صورت گرفته مي تواند.
(2)طلاق بالفاظ صريحيكه درون عرف معني طلاق را افاده كند،‌ بدون نيت واقع ميگردد.
ماده 140 –
زوجه قاصر، از جانب زوج يا پدر زوج طلاق شده نمي تواند.
ماده 141 –
طلاق اشخاص ذيل اعتبار ندارد:
1 –مجنون، مگر درون صورتيكه طلاق را قبل از جنون بـه شرطي معلق ساخته و شرط درون حال جنون موجود شود.
2 –معتوه.
3 –مكره.
4 –نايم.
5 –شخصيكه عقلش بـه علت زيادت سن و يا مرض مختل گرديده باشد.
6 –شخص مدهوش كه قوه مميزه اش را بـه علت غضب يا عوامل ديگري از دست داده و قولش را درك نكند.
ماده 142 –
زوج مي تواند زوجه اش را توسط وكيل قانوني طلاق دهد يا اينكه صلاحيت طلاق را بخود زوجه تفويض نمايد.
ماده 143 –
زوج بعد از تفويض صلاحيت طلاق نمي تواند از آن رجوع كند، مگر اينكه زوجه صلاحيت مفوضه را قبول نكرده باشد.
ماده 144 –
زوج درون برابر زوجه صلاحيت سه طلاق را دارد.
ماده 145 –
طلاق مقترن بعدد خواه بالفاظ يا اشاره صورت گرفته باشد، يك طلاق شناخته ميشود.
ماده 146 –
طلاق بطور عموم رجعي و در موارد ذيل باين مي باشد:
1 –طلاق سوم.
2 –طلاق قبل .
3 –طلاق بـه عوض.
4 –طلاقيكه درين قانون بائن خوانده شده.
ماده 147 –
زوج نمي تواند با مطلقه ثلاثه خود دوباره ازدواج نمايد، مگر اينكه مطلقه ثلاثه با شخص ديگري ازدواج نموده و بعد از ازدواج دومي طلاق گرديده و عدت را تكميل كرده باشد.
ماده 148 –
هر نوع طلاق زوجه قبل از همچنان يك يا دو طلاق رجعي كه درون آن رجوع صورت نگرفته باشد، طلاق باين صغرا گفته ميشود.
ماده 149 –
آثار ازدواج و صلاحيت زوج با يك يا دو طلاق رجعي که تا زمان تكميل عدت طلاق از بين نرفته ، بحال خود باقي مي ماند.
ماده 150 –
تعليق رجوع بزمان آينده يا بكدام شرط جواز ندارد. درون صحت رجوع حضور شـهود شرط نمي باشد.
ماده 151 –
رابطه زوجيت درون طلاق رجعي با پاك شدن از حيض سوم قطع و حق رجوع زوج ساقط ميگردد.
ماده 152 –
طلاق باين صغرا عقد ازدواج را منحل و آثار مرتب بر آن را از بين مي برد. صلاحيت زوج و جميع روابط زوجيت را باستثناي عدت،‌ بمجرد وقوع ساقط مي سازد.
ماده 153 –
(1)طلاق بائن صغرا موجب حرمت ازدواج مطلقه بـه زوج نمي گردد.
(2)زوج مي تواند با مطلقه بائن صغرا درون حين عدت و يا بعد از آن مجددا ازدواج نمايد، مشروط بر اينكه اين ازدواج برضاي زن و به عقد و مـهر جديد صورت بگيرد.
ماده 154 –
هرگاه مطلقه با شخص ديگري ازدواج نموده و پس از طلاق گردد، مي تواند با زوج اول ازدواج نمايد. درين صورت طلاق هاي قبلي از اعتبار ساقط، زوج مجددا صلاحيت سه طلاق را كسب مينمايد.
ماده 155 –
هرگاه زوج درون حال مرض موت، زوجه خود را بـه طلاق بائن طلاق نمايد، اين طلاق مانع حق ارث زوجه درون صورتي كه عدت او قبل از وفات تكميل نشده باشد ، نمي گردد، مشروط بر اينكه مطلقه از وقوع طلاق که تا وفات بـه سبب ديگري از حق ميراث محروم نگرديده باشد.
فرع چهارم – خلع
ماده 156 –
(1)خلع عبارت هست از انحلال عقد ازدواج درون بدل ماليكه زوجه آنرا براي زوج مي پردازد.
(2)خلع بلفظ صريح آن يا بهر لفظ ديگريكه مفهوم خلع را افاده نمايد، صورت مي گيرد.
ماده 157 –
خلع وقتي صحيح ميگردد كه زوج واجد صلاحيت طلاق و زوجه محل آن باشد.
ماده 158 –
ماليكه بصفت مـهر قبول شده بتواند، بدل خلع نيز قبول ميگردد.
ماده 159 –
خلع زوجه ايكه فاقد اهليت باشد،‌ جواز دارد. مگر زوجه بدون موافقت ولي مال وي، بپرداخت بدل خلع مجبور گردانيده نمي شود.
ماده 160 –
خلع درون حكم طلاق بائن بوده، موقوف بحكم محكمـه نمي باشد.
ماده 161 –
هريك از زوجين مي توانند قبل از قبولي طرف مقابل از ايجاب خود رجوع نمايد.
ماده 162 –
هرگاه خلع درون بدل مال معين بغير از مـهر صورت گيرد، زوجه بپرداخت آن مكلف گرديده، مطالبه ديگري ناشي از حقوق زوجيت از قبيل مـهر يا نفقه ايام گذشته آن كه درون حين خلع بذمـه يكديگر داشته باشند، صورت گرفته نمي تواند
ماده 163 –
هرگاه خلع درون بدل كل مـهر صورت گرفته باشد. درون صورتيكه زوجه كل مـهر و يا قسمتي از آنرا تسليم شده باشد، مكلف هست تا اندازه تسليم شده را اعاده نمايد. درون غير آن مـهر از ذمـه زوج ساقط ميگردد. خواه خلع قبل از و يا بعد از آن صورت گرفته باشد.
ماده 164 –
هرگاه بدل هنگام خلع تعيين نشده باشد، جميع حقوق زوجيت از ذمـه زوجين ساقط گرديده، زوج نمي تواند آنچه را زوجه تسليم شده از او استرداد يا زوجه آنچه را بر ذمـه زوج باقيمانده، مطالبه نمايد. خواه اين خلع قبل از صورت گرفته باشد يا بعد از آن.
ماده 165 –
هرگاه بدل هنگام خلع نفي شده باشد، طلاق بائن واقع شده موجب اسقاط حقوق زوجيت از يكديگر نمي گردد.
ماده 166 –
هرگاه زوج بدل خلع را بغير حق اخذ نمايد، درون صورتيكه نكاح فاسد باشد،‌خلع صحيح نمي گردد. زوجه مي تواند بدل آنرا نيز استرداد نمايد.
ماده 167 –
هرگاه بدل خلع قبل از تسليم بـه زوج، هلاك گرديده و يا باستحقاق شود،‌زوجه بپرداخت مثل يا قيمت آن مكلف مي باشد.
ماده 168 –
در خلع نفقه عدت ساقط نمي گردد. مگر اينكه زوجين هنگاخ خلع صراحتا بـه اسقاط آن موافقه كرده باشند.
ماده 169 –
هرگاه اجرت شير طفل درون مدت رضاع يا حفاظت وي بـه شمول نفقه درون يك مدت معين از طرف زوجه بدل خلع قبول گردد، زوجه مكلف بـه ايفاي تعهدش مي باشد.
ماده 170 –
هرگاه زوجه بـه علتي از قبيل ازدواج با شخص ديگر، فرار، فوت خود و يا طفلش،‌تعهدش را درون مورد شير دادن، حفاظت و نفقه طفل كاملا ايفا نـه نمايد،‌زوج مي تواند اجرت باقيمانده مدت رضاع و نفقه باقيمانده را مطالبه نمايد،‌مگر اينكه بعدم مطالبه درون صورت وفات طفل يا زوجه هنگام خلع موافقه شده باشد.
ماده 171 –
هرگاه قبل از ولادت،‌ شير طفل بدل خلع تعيين گردد،‌پس از آن ثابت شود كه حمل موجود نبوده يا سقط شده هست و يا اينكه طفل قبل از تكميل دو سال شيرخوارگي وفات نمايد، زوج، معادل اجرت شير تمام يا مدت باقيمانده را مطالبه كرده مي تواند.
ماده 172 –
زوجه وقتي مي تواند حفاظت طفل را که تا سن بلوغ بدل خلع تعيين نمايد كه طفل، باشد. هرگاه زوجه درون خلال اين مدت با شخص ديگري ازدواج نمايد. پدر مي تواند طفلش را از زوجه تسليم گرديده و معادل اجرت حفاظت مدت باقيمانده را مطالبه نمايد. گرچه بـه بودن طفل نزد مادر قبلا موافقه صورت گرفته باشد.
ماده 173 –
(1)هرگاه هنگام خلع، بودن طفل درون دوره حضانت نزد زوج شرط شده باشد. عقد خلع صحيح و شرط باطل مي باشد. زوجه مي تواند طفل را که تا تكميل دوره حضانت نزد خود حفاظت نمايد، مشروط بر اينكه اين حق بعلت ديگري ساقط نشده باشد.
(2)اجرت حضانت و نفقه طفل درون صورتيكه طفل فقير باشد، بدوش پدر وي مي باشد.
ماده 174 –
زوج نمي تواند ديني را كه بر ذمـه زوجه اش دارد، درون عوض دين نفقه طفل مجرا نمايد. اگر نفقه طفل بدل خلع تعيين گردد و زوجه معسر باشد، زوج مكلف بپرداخت نفقه طفل ميباشد.در صورت يسار زوجه،‌ زوج ميتواند مبالغ پرداخته شده را از وي مطالبه نمايد.
ماده 175 –
(1)هرگاه زوجه درون حال مرض موت با زوج خلع نمايد، خلع صحيح و به اثر آن طلاق بائن واقع ميگردد. درون صورتيكه زوجه درون اثناي عدت وفات نمايد، زوج از جمله حق ارث، بدل خلع يا ثلث تركه، آنچه كمترين باشد مستحق مي گردد. درون صورت وفات بعد از عدت از جمله ثلث تركه و بدل خلع كمتر آنرا مستحق مي شود.
(2) اگر زوجه صحت يابد، زوج تمام بدل تعيين شده خلع را مستحق ميشود.
فرع پنجم – تفريق
جزء‌اول – تفريق بـه سبب عيب
ماده 176 –
زوجه وقتي مي تواند مطالبه تفريق نمايد، كه زوج مبتلا بـه مرضي باشد كه اعاده صحت وي غير ممكن يا مدت طولاني براي معالجه او لازم باشد، بـه نحويكه معاشرت با زوج بدون ضرر كلي متعذر باشد.
ماده 177 –
هرگاه زوجه هنگام عقد يا قبل از آن بعيوب متذكره ماده (176) اين قانون واقف بوده يا درون صورت وقوع عيب بعد از عقد طور صريح يا ضمني بـه آن رضايت نشان داده باشد،‌ نمي تواند مطالبه تفريق نمايد.
ماده 178 –
در تثبيت عيوب متذكره ماده (176) اين قانون از نظريات اهل خبره استفاده بعمل مي آيد.
ماده 179 –
هرگاه عيب از نوعي تثبيت گردد كه اعاده صحت وي غير ممكن باشد،‌محكمـه بدون تعويق بـه تفريق زوجين حكم مي نمايد. درون صورتيكه عيب قابل علاج بوده و مدت طولاني براي معالجه لازم باشد، محكمـه مطالبه تفريق را که تا مدتيكه متجاوز از يكسال نباشد بـه تعويق مي اندازد.

ماده 180 –
تفريق بـه سبب عيب،‌ طلاق بائن است.
ماده 181 –
تفريق بـه سبب عيب موجب حرمت ابدي نگرديده، زوجين مي توانند بعد از تفريق دوباره با هم ازدواج نمايند،‌خواه درون عدت باشد يا بعد از آن
ماده 182 –
هرگاه يكي از زوجين كه بـه سبب عيب بين آنـها تفريق واقع شده وفات نمايد،‌ طرف ديگر مستحق ارث از وي نمي گردد.
جزء‌دوم – تفريق بـه سبب ضرر
ماده 183 –
هرگاه زوجه از معاشرت با زوج ضرري را ادعا كند كه دوام معاشرت را درون چنين حالت بين امثال زوجين غير ممكن گرداند، مي تواند از محكمـه مطالبه تفريق نمايد.
ماده 184 –
(1)هرگاه ضرر مورد ادعا ثابت گرديده و اصلاح بين زوجين صورت گرفته نتواند،‌ محكمـه بـه تفريق حكم مينمايد.
(2)تفريق، حكم يك طلاق بائن را دارد.

ماده 185 –
هرگاه ضرر مورد ادعا ثابت نگرديده و زوجه بادعاي خود اصرار داشته باشد،‌محكمـه دو شخص را بحيث حكم جهت اصلاح بين زوجين تعيين مينمايد.
ماده 186 –
(1)حكم بايد شخص عادل بوده يكي از اقارب زوج و ديگري از اقارب زوجه باشد. اگر اقارب زوجين موجود نباشند، حكم از اشخاصي تعيين ميگردد كه از احوال زوجين معلومات كافي داشته بـه اصلاح بين زوجين قادر باشد.
(2)حكم بايد درون محكمـه سوگند ياد نمايد كه وظيفه خود را بعدل و امانت داري ايفا مي كند.
ماده 187 –
اشخاصيكه بحيث حكم تعيين ميشوند،‌ بايد علل اختلاف و طرق اصلاح بين زوجين را تشخيص نموده درون تامين اصلاح كوشش نمايند.
ماده 188 –
(1)هرگاه حكم باصلاح بين زوجين موفق نشود و منشاء‌اختلاف زوج يا زوجين بوده و يا اصلا معلوم نباشد، محكمـه بـه تفريق بين آنـها حكم مينمايد.
(2)در صورتيكه زوجه منشاء‌اختلاف باشد،‌ حكم بـه تفريق درون بدل كل مـهر و يا قسمتي از آن تصميم مي گيرد.
ماده 189 –
(1)هرگاه درون نظريات اشخاصيكه بحيث حكم تعيين شده اند،‌ اختلاف موجود گردد،‌ از طرف محكمـه مكلف بـه تجديد نظر ميگردند.
(2)در صورت دوام اختلاف محكمـه اشخاص ديگري را مطابق حكم مندرج ماده (186) اين قانون بحيث حكم تعيين مي نمايد.
ماده 190 –
حكم تصاميم خود را بـه محكمـه تقديم و محكمـه مطابق بـه آن حكم صادر مينمايد.
جزء سوم – تفريق بـه سبب عدم
انفاق
ماده 191 –
هرگاه زوج از اداي نفقه امتناع ورزد درون حاليكه ظاهرا مالك دارائي نبوده و عجز وي از اداي نفقه نيز ثابت شده نتواند،‌ زوجه مي تواند مطالبه تفريق نمايد.
ماده 192 –
هرگاه زوج عجز خود را از اداي نفقه ثابت نمايد،‌ محكمـه مدت مناسبي را كه از سه ماه تجاوز نكند، بوي مـهلت ميدهد. درون صورتيكه باز هم بـه اداي نفقه قادر نشود، محكمـه بـه تفريق بين زوجين حكم مينمايد.
ماده 193 –
تفريق بين زوجين كه بـه سبب عدم اداي نفقه بحكم محكمـه صورت بگيرد، درون حكم طلاق رجعي بوده، زوج مي تواند بـه زوجه اش درون خلال عدت رجوع نمايد. مشروط بر اينكه زوج توان مالي و آمادگي خود را باداي نفقه ثابت نمايد.
جزء چارم – تفريق بـه سبب غياب
ماده 194 –
هرگاه زوج مدت سه سال يا زياده از آن بدون عذر معقول غايب گردد، درون صورتيكه زوجه از غياب وي متضرر شود،‌ مي تواند از محكمـه مطالبه تفريق نمايد. گرچه زوج مالك دارائي بوده و زوجه از آن نفقه خود را تامين كرده بتواند.
ماده 195 –
(1)در صورت غيابت زوج، محكمـه بعد از استماع مطالبه تفريق از جانب زوجه، موضوع را بـه زوج غايب كتبا اعلام نموده و مدتي را تعيين مينمايد که تا در خلال آن زوج مذكور بـه مسكن فاميل عودت نموده يا زوجه خود را بـه اقامتگاه خويش طلب نمايد.
(2)در صورتيكه زوج غايب با وجود اعلام محكمـه، بدون عذر معقول بـه غيابت خود ادامـه بدهد يا اصلا وصول اعلام بـه زوج غير ممكن باشد، درون چنين احوال، محكمـه بـه تفريق بين زوجين حكم مينمايد.
ماده 196 –
هرگاه زوج بحكم قطعي محكمـه بـه حبس ده سال يا بيشتر از آن محكوم گرديده باشد، زوجه مي تواند بعد مدت پنج سال مطالبه تفريق نمايد گر چه زوج محبوس توان اداي نفقه را داشته باشد.
ماده 197 –
(1)تفريق بـه سبب غياب درون حكم طلاق رجعي ميباشد.
(2)هرگاه زوج غايب حاضر با زوج محبوس رها گردد، ميتواند قبل از تكميل عدت بـه زوجه خود رجوع نمايد.
مبحث نـهم – آثار انحلال ازدواج
فرع اول – عدت
ماده 198 –
عدت عبارت از مدت معينيست كه با انقضاي ، آن تمام آثار مرتبه ازدواج از بين ميرود.
ماده 199 –
(1)قبل از تكميل عدت هيچكس بدون از زوج نمي تواند با معتده ازدواج نمايد.
(2)در موارد ذيل عدت بر زوجه لازم ميگردد:
1-در صورتيكه تفريق بين زوجين درون نكاح صحيح يا فاسد، بعد از و يا بعد از خلوت صحيحه يا خلوت فاسده درون نكاح صحيح صورت گرفته باشد. خواه اين تفريق باساس طلاق رجعي، بائن صغرا يا طلاق بائن كبري صورت گرفته باشد.
2- درون حاليكه تفريق بـه سبب لعان ، عيب ، نقصان مـهر ، خيار بلوغ وافاقه ، ‌فسخ ، متاركه درون نكاح فاسد يا وطي بـه شبهه صورت گرفته باشد.
ماده 200 –
هرگاه زوج درون نكاح صحيح قبل از و يا بعد از آن وفات نمايد،‌ عدت بر زوجه لازم مي گردد.
ماده 201 –
(1)عدت درون طلاق و تمام انواع فسخ بعد از نكاح صحيح براي زن م بهاي حقيقي يا حكمي كه حامله نبوده و حايض گردد، سه حيض كامل ميباشد.
(2)حيضيكه درون آن طلاق يا تفريق صورت گرفته درون عدت محسوب نمي گردد.
ماده 202 –
عدت درون طلاق يا فسخ براي منكوحه آيسه يا منكوحه ايكه بـه سن بلوغ رسيده و حايض نگرديده سه ماه كامل مي باشد.
ماده 203 –
هرگاه مراهقه و آيسه عدت شان را بحساب ماه آغاز كرده و قبل از تكميل سه ماه حايض شوند، عدت شان سه حيض كامل ميباشد.
ماده 204 –
(1) عدت زوجه عادي بـه طهر متداوم، يك سال كامل است. مشروط بر اينكه معتده درون خلال اين مدت حايض نشود. درون صورت حايض شدن درون سال اول، عدت با ختم سال دوم كه معتده درون آن حايض نشده باشد،‌ تكميل ميگردد.
(2)اگر درون سال دوم نيز حايض گردد، عدت بمجرد مشاهده خون درون سال سوم و يا بـه ختم آن، بدون مشاهده خون تكميل مي گردد.
ماده 205 –
عدت زوجه عادي بخون ريزي متداوم كه ترتيب عادت ماهوار خود را فراموش كرده باشد،‌ بعد از وقوع طلاق و يا فسخ، هفت ماه كامل ميباشد.
ماده 206 –
عدت زوجه حامله با وضع كامل حمل تكميل ميگردد. مشروط بر اينكه تشكل اعضاي حمل تماما و يا قسما ظاهر باشد.
ماده 207 –
عدت وفات چار ماه و ده روز است،‌ مگر اينكه زوجه حامله باشد. درين صورت حكم مندرج ماده (206) اين قانون تطبيق ميگردد.
ماده 208 –
هرگاه زوج قبل از تكميل عدت طلاق زوجه خود وفات نمايد، عدت طلاق تماما ملغي و عدت وفات مطاب بحكم ماده (207) اين قانون لازم ميگردد. خواه اين طلاق درون حال صحت و يا مرض موت زوج صورت گرفته باشد.
ماده 209 –
هرگاه زوجيكه درون حال مرض موت، زوجه اش را بدون رضاي وي طلاق بائن نموده و در خلال عدت وفات نمايد، زوجه مستحق ميراث گرديده، هر يك از عدت طلاق يا وفات را كه مدت آن بيشتر باشد، تكميل مينمايد.
ماده 210 –
هرگاه زوج با معتده طلاق بائن صغري درون خلال عدت ازدواج نموده و مجددا طلاق نمايد، درين صورت زوجه مـهر كامل را مستحق گرديده عدت جديد را تكميل مينمايد. گرچه اين طلاق قبل از صورت گرفته باشد.
ماده 211 –
عدت بمجرد وقوع طلاق ، وفات،‌فسخ،‌تفريق و يا متاركه درون نكاح فاسد آغاز مي گردد.
فرع دوم – نفقه عدت
ماده 212 –
هر نوع تفريقيكه از جانب زوج واقع مي گردد، خواه طلاق باشد و يا فسخ، موجب اسقاط نفقه عدت زوجه نمي گردد، گرچه زوج قصوري درون آن نداشته باشد. نفقه معتدات آتي الذكر بر زوج لازم است:
1 –معتده طلاق رجعي، بائن صغري و بائن كبري، خواه زوجه حامله باشد يا نـه.
2 –معتده لعان، ايلا و خلع. مگر اينكه از نفقه خود ابراء‌داده باشد.
3 –معتده ايكه تفريق وي بـه سبب امتناع زوج از قبول اسلام صورت گرفته باشد.
4 –معتده ايكه زوج عقد نكاح را بـه سبب خيار بلوغ و افاقه، فسخ نموده باشد.
5 –معتده ايكه تفريق وي بائر مرتد شدن زوج يا بـه اثر ارتكاب فعليكه موجب حرمت مصاهره مي گردد، صورت گرفته باشد.
ماده 213 –
نفقه معتده ايكه عقد نكاح را بـه سبب خيار بلوغ، نقصان مـهر يا معيوب بودن زوج فسخ نموده باشد، ساقط نمي گردد. مشروط بر اينكه معتده درون مورد فوق قصوري نداشته باشد.
ماده 214 –
هر نوع تفريقيكه بـه سبب قصور زوجه و مطالبه وي واقع شده باشد. موجب اسقاط نفقه عدت ميگردد. درون صورت فوق گرچه سبب تفريق قبل از تكميل عدت از بين رفته باشد، معتده دوباره مستحق نفقه نمي گردد.
ماده 215 –
در صورت وفات زوج، زوجه مستحق نفقه نمي گردد، خواه زوجه حامله باشد يا نـه.
ماده 216 –
هرگاه نفقه معتده از طرف زوجه تعيين نگرديده و معتده نيز مطالبه آنرا که تا ختم عدت نكرده باشد،‌نفقه عدت ساقط ميگردد.
مبحث دهم – حقوق اولاد
فرع اول – نسب
جزء اول – ثبوت نسب
در نكاح صحيح
ماده 217 –
كمترين مدت حمل ششماه واكثر آن يكسال است.
ماده 218-
طفل هر زوجه درون ازدواج صحيح منسوب بـه زوج ميگردد. مشروط بر اينكه كمترين مدت حمل درون عقد ازدواج سپري شده مقاربت و خلوت صحيحه بين زوجين ثابت باشد.
ماده 219 –
هرگاه زوجه درون مدت كمتر از ششماه از عقد ازدواج وضع حمل نمايد، چنين طفل منسوب بـه زوج نمي گردد. مگر اينكه زوج نسبت طفل را بغير از طريق زنا بخود ادعا نمايد.

جزء‌دوم – ثبوت نسب بعد از تفريق يا وفات زوج
ماده 220 –
هرگاه معتده طلاق يا وفات درون مدت بيشتر از يكسال از طلاق يا وفات زوج وضع حمل نمايد، دعوي نسب چنين معتده قابل سمع نمي باشد. مگر اينكه درون صورت طلاق زوج و در وفات، ورثه زوج نسبت طفل را بخود ادعا نمايد.
ماده 221 –
هرگاه مطلقه يا زوجه بعد از وفات زوج بـه تكميل عدت خود اقرار نمايد، نسبت طفل او بـه زوج وقتي ثابت مي گرددكه وضع حمل درون مدت كمتر از ششماه از اقرار و يا كمتر از يك سال از طلاق يا وفات زوج، صورت گرفته باشد.

جزء سوم – ثبوت نسب درون نكاح فاسد و بـه شبهه
ماده 222 –
(1)طفل زوجه درون نكاح فاسد وقتي بـه زوج منسوب ميگردد كه طفل اقلا بعد از ششماه از تاريخ تولد شده باشد.
(2)در صورت متاركه يا تفريق، طفل وقتي بـه زوج منسوب ميگردد كه حداكثر درون خلال مدت يكسال تولد شده باشد.
ماده 223 –
در صورت ثبوت نسب گرچه درون نكاح فاسد يا بـه شبهه باشد،‌ آثار مرتبه قرابت از قبيل نفقه، ارث، حرمت و امثال آن ثابت مي گردد.
جزء‌چارم – اقرار بـه نسب
ماده 224 –
ثبوت نسب توسط اقرار بـه بنوت گرچه درون حال مرض موت باشد،‌وقتي صورت مي گيرد كه:
1 – مقر درون سني باشد كه مقر له فرزند وي شده بتواند.
2 – مقرله نسب معلوم نداشته باشد.
3 – مقر له مميز ادعاي مقر را تصديق نمايد.
ماده 225 –
نسب توسط اقرار زوجه يا معتده، وقتي ثابت ميگردد كه زوج اقرار زوجه را تصديق و يا از طرف زوجه ادله مثبته ارائه گرديده باشد.
ماده 226 –
شخصيكه نسب وي معلوم نباشد و به ابوت يا امومت شخص اقرار نمايد، نسب وي وقتي ثابت مي گردد كه:
1 – مقر درون سني باشد كه فرزند مقر له شده بتواند.
2-مقر له ادعاي مقر را تصديق نمايد.
درين صورت حقوق ابوت و بنوت درون برابر يكديگر ثابت ميگردد.
ماده 227 –
اقرار بـه نسب درون خارج از بنوت، ابوت و امومت بر غير تاثيري ندارد، مگر اينكه تصديق نموده باشد.
ماده 228 –
شخصيكه نسب وي معلوم بوده و به صفت فرزند خوانده شود، آثار ثبوت نسب از قبيل نفقه،‌اجرت حضانت، ميراث،‌حرمت مصاهره و حرمت ازدواج مطلقه بر آن مرتب نمي گردد.
فرع دوم – رضاع
ماده 229 –
اجرت شير طفل بذمـه شخصي هست كه بـه اداي نفقه وي مكلف است. اين اجرت بـه مقابل تغذيه طفل پرداخته ميشود.
ماده 230 –
مادر که تا وقتيكه درون قيد نكاح زوج بوده يا درون عدت طلاق رجعي باشد، مستحق اجرت شير طفل نمي گردد.
ماده 231 –
هرگاه مادر طفلش را درون خلال عدت طلاق بائن يا بعد از تكميل آن شير بدهد، مستحق اجرت ميگردد.
ماده 232 –
مادر بيش از دو سال،‌مستحق اجرت شير طفل نمي گردد.
ماده 233 –
هرگاه زن ديگري بدون اجرت يا بـه اجرت كمتر از آنچه مادر مطالبه مي نمايد، بـه شير طفل حاضر شود، مادر مستحق اجرت شير نمي گردد.
ماده 234 –
اجرتيكه نسبت شير براي مادر تعيين گرديده، بـه علت وفات پدر طفل ساقط نشده،‌از تركه متوفي مثل ساير ديون پرداخته ميشود.
ماده 235 –
زنيكه طفلي را قبل از تكميل مدت دو سال از تولد وي شير بدهد،‌ مادر رضاعي طفل و شخصيكه بـه سبب مقاربت او شير بوجود آمده باشد، پدر رضاعي وي محسوب شده،‌و احكام مندرج ماده (84) اين قانون بر آن تطبيق مي گردد.
فرع سوم – حضانت
ماده 236 –
(1)حضانت عبارت از حفاظت و پرورش طفل هست در مدتيكه طفل بـه حفاظت و پرورش زن محتاج باشد.
(2)حضانت حق اشخاصيست كه باساس اين قانون تنظيم گرديده است.
ماده 237 –
مادر نسبي درون خلال زوجيت و بعد از تفريق بـه حفاظت و پرورش طفل حق اوليت دارد. مشروط بر اينكه واجد شرايط اهليت حضانت باشد.
ماده 238 –
زنيكه حضانت طفل را بعهده مي گيرد بايد عاقله ، بالغه و امينـه بوده كه خوف ضياع طفل نسبت عدم وارسي وي متصور نباشد و توان حفاظت و پرورش طفل داشته باشد.
ماده 239 –
زنانيكه حق حضانت طفل را دارند بترتيب درجه استحقاق عبارت اند از:
1 – مادر، مادر مادر و يا بالاتر از آن.
2 –مادر پدر.
3 – اعياني.
4 – اخيافي.
5 – علاتي.
6 – اعياني.
7 – اخيافي.
8 – علاتي.
9 – اعياني.
10 – اخيافي.
11 – علاتي.
12 – اعياني پدر.
13 – اخيافي پدر.
14 – علاتي پدر.
15 – مادر.
16 – پدر.
ماده 240 –
هرگاه اشخاص مندرج ماده (239) اين قانون وجود نداشته يا فاقد شرايط اهليت حضانت باشند،‌ حق حضانت بـه عصبات طفل بـه ترتيب ميراث انتقال مينمايد.
ماده 241 –
هرگاه اشخاص مندرج مواد (239 و 240) اين قانون وجود نداشته يا فاقد شرايط اهليت حضانت باشند، طفل جهت حفاظت پرورش بـه نزديكترين محرم از ذوي الارحام وي بـه ترتيب درجه استحقاق، بـه اشخاص ذيل سپرده ميشود:
1 – پدر مادر.
2 –برادر اخيافي.
3 –پسر برادر اخيافي.
4 –كاكاي اخيافي.
5 –ماماي اعياني.
6 –ماماي علاتي.
7 –ماماي اخيافي.
كاكا،‌ ، ماما و درون صورتيكه طفل پسر باشد،‌همچنان پسر كاكا، پسر ،‌ پسر ماما و پسر درون صورتيكه طفل باشد،‌ حق حضانت وي را ندارد.

ماده 242 –
هرگاه بيش از يك نفر حق حضانت طفل را داشته باشند، محكمـه مي تواند هر كدام را كه بيشتر بـه مصلحت طفل باشد،‌ انتخاب نمايد.
ماده 243 –
هر گاه حق حضانت بـه سببي از اسباب قانوني ساقط گردد،‌ با از بين رفتن سبب مذكور،‌ اين حق دوباره اعاده ميگردد.
ماده 244 –
اجرت حضانت غير از اجرت رضاع و نفقه بوده وپدر طفل بـه پرداخت آن مكلف مي باشد.درصورتيكه طفل مالك دارائي شخصي باشد،‌ اين اجرت از دارائي وي پرداخته ميشود. مگر اينكه پدر تبرعا آنرا بپردازد.

ماده 245 –
(1)مادر که تا وقتيكه درون قيد نكاح يا عدت طلاق رجعي زوج باشد،‌ مستحق اجرت حضانت نميگردد.
(2)در صورتيكه درون عدت طلاق بائن بوده يا با شخصي كه محرم طفل هست ازدواج كرده و يا معتده او باشد،‌ مستحق اجرت حضانت مي گردد.

ماده 246 –
هر گاه شخص مكلف بـه پرداخت اجرت حضانت،‌ معسر بوده و يكي از محارم حضانت طفل را تبرعا بعهده گيرد، حاضنـه مخير هست كه حضانت را بدون اجرت بعهده گرفته و يا او را بـه متبرع واگذار شود.
ماده 247 –
هر گاه شخص مكلف بپرداخت اجرت حضانت،‌ موسر بوده و طفل نيز مالك دارائي باشد، طفل درون مقابل اجرت مثل،‌ بمادر تسليم ميگردد. گرچه اين اجرت از دارائي صغير پرداخته شود.
ماده 248 –
هرگاه زوجه ناشزه گردد و سن طفل از پنج سال متجاوز باشد،‌محكمـه مي تواند طفل را بهر يك از زوجين كه بيشتر بمصلحت طفل باشد،‌ تسليم نمايد.
ماده 249 –
مدت حضانت پسر با سن هفت و از با سن (9) سالگي تمام خاتمـه پيدا ميكند.
ماده 250 –
محكمـه مي تواند مدت حضانت مندرج ماده (249) اين قانون را تمديد نمايد. مشروط بر اينكه مدت تمديد شده از دو سال تجاوز نكند.
ماده 251 –
هرگاه ثابت گردد شخصيكه حضانت طفل را بعهده دارد گرچه پدر وي نيز باشد، بـه مصلحت طفل تمام نمي شود،‌ محكمـه مي تواند طفل را جهت حفاظت و پرورش بـه شخصيكه بـه درجه دوم مستحق حضانت است، تسليم نمايد.
ماده 252 –
مادر که تا وقتيكه درون قيد نكاح يا عدت باشد، نمي تواند بدون اجازه پدر، طفل را با خود بـه سفر ببرد.
ماده 253 –
حاضنـه غير از مادر نمي تواند بدون اجازه ولي، طفل را با خود بـه سفر ببرد.
ماده 254 –
پدر طفل نمي تواند درون خلال مدت حضانت بدون اجازه حاضنـه، طفل را با خود بـه سفر ببرد.
ماده 255 –
زنيكه شوهر نداشته و نتواند تامين معيشت نمايد،‌ نفقه وي را ولي محرمش که تا وقتي ميپردازد كه مشار اليها درون مسكن ولي محرم مذكور سكونت داشته باشد.

فرع چهارم – انفاق
جزء‌اول – نفقه اولاد
ماده 256 –
نفقه با تمام انواع آن درون قسمت پسر صغير که تا وقت توان كسب و كار و در قسمت صغيره که تا وقت ازدواج بدوش پدر مي باشد.
ماده 257 –
نفقه پسر كبير كه توان كسب و كار را نداشته و فقير باشد، همچنان نفقه كبيره فقيره که تا وقت ازدواج بدوش پدر وي ميباشد.
ماده 258 –
(1)مصارف نفقه پسر يا صاحب كسب و كار درون صورت كفايت از عوايدشان تامين گرديده و در صورت عدم كفايت بقيه نفقه از طرف پدر تكميل ميگردد.
(2)هر گاه عوايد كسب و كار اولاد بيشتر از مصارف نفقه شان باشد، مقدار اضافي از طرف پدر ذخيره شده بعد از بلوغ بـه آنـها مسترد ميگردد.
ماده 259 –
هر گاه پدر توان پرداخت نفقه اولاد خود را نداشته و از كسب و كار نيز عاجز باشد،‌مكلفيت نفقه اولاد بـه ولي بعد از پدر انتقال مينمايد.
ماده 260 –
هر گاه پدر معسر بوده و از كسب و كار عاجز نباشد، پرداخت نفقه اولاد از ذمـه وي ساقط نمي گردد. درين صورت ولي ايكه بعد از پدر قرار داد مكلف بـه پرداخت نفقه اولاد بوده،‌ حين يسار پدر مصارف نفقه را از وي مطالبه مينمايد.
ماده 261 –
طفليكه پدرش وجود نداشته و مالك دارائي مشخصي نباشد درون حاليكه اقارب طفل مركب از اصول و حواشي باشد، نفقه وي بـه ترتيب آتي پرداخته مي شود:
1–در صورتيكه تنـها اصول و يا حواشي وارث طفل باشد. اصول خواه وارث طفل گردد يا نـه، مكلف بـه پرداخت نفقه مي باشد.
2–در صورتيكه اصول و حواشي مشتركا وارث طفل باشند. نفقه بـه تناسب سهم ميراث هر كدام پرداخته ميشود.

ماده 262 –
پدر مكلف بـه پرداخت نفقه زوجه پسرش نمي باشد، مگر اينكه قبلا بـه آن تعهد نموده باشد. درينصورت پدر حين يسار مصارف نفقه را از وي مطالبه مينمايد.
ماده 263 –
زوجين مي توانند درون مورد مصارف نفقه اولاد شان صلح نمايند. هرگاه صلح بكمتر از نفقه لازمـه صورت گرفته باشد. پدر مكلف بـه تكميل نفقه بوده و در صورت صلح بمقدار بيشتر از نفقه لازمـه و وجود تفاوت فاحش،‌پدر بپرداخت مقدار اضافي مكلف گردانيده نمي شود.
جزء‌دوم – نفقه ابا و اقارب
ماده 264 –
نفقه والدين،‌ اجداد و حداتيكه فقير باشند خواه توان كسب و كار را داشته باشند يا نـه، بدوش فرزنديست كه موسر باشد خواه فرزند پسر باشد يا ،‌ صغير باشد يا كبير.
ماده 265 –
نفقه شخص فقير كه بعلت مريضي جسمي يا عقلي و عصبي توان كسب و كار را نداشته باشد،‌ بـه تناسب سهم ارث بدوش اقارب موسر مي باشد.
ماده 266 –
باستثناي نفقه اصول و فروع، نفقه با اختلاف دين ساقط ميگردد.
ماده 267 –
نفقه اقارب از تاريخ مطالبه آن لازم مي گردد.
فرع پنجم – اداره اموال
جزء‌اول – ولايت
ماده 268 –
(1)ولايت اموال اولاد ناقص اهليت، بدرجه اول بـه پدر و ثانيا بجد صحيح، تعلق مي گيرد. مشروط بر اينكه از طرف پدر وصي تعيين نگرديده باشد.
(2)درينصورت ولي و وصي نمي توانند،‌بدون اجازه محكمـه با صلاحيت از سرپرستي اموال وي كناره گيري نمايند.
ماده 269 –
ولي وقتي مي تواند از حقوق متعلق بولايت استفاده نمايد كه واجد اهليت كامل درون مورد استفاده از عين حقوق متعلق بـه اموال خود باشد.
ماده 270 –
ولي بمنظور اداره و سرپرستي اموال اشخاص تحت ولايت خود مي تواند مطابق
باحكام مندرج اين قانون تصرف نمايد.

ماده 271 –
هرگاه باشخاص ناقص اهليت مالي تبرع گرديده و چنان شرط گذاشته شده باشد كه مال مذكور تحت ولايت ولي قرار داده نشود، استثناء‌چنين مال از تحت ولايت ولي خارج ساخته ميشود.
ماده 272 –
ولي نمي تواند اموال اشخاص تحت ولايت خود را بدون اجازه محكمـه با صلاحيت با حدي تبرع نمايد.
ماده 273 –
(1)ولي نمي تواند بدون اجازه محكمـه با صلاحيت درون اموال غير منقول اشخاص تحت ولايت خود چنان تصرفات نمايد كه نفع خود،‌ ولي يا زوجه يا اقارب شان که تا درجه چارم درون آن مضمر باشد.
(2)همچنان ولي نمي تواند اموال غير منقول اشخاص تحت ولايت خود را درون عوض دينيكه بر ذمـه ولي باشد برهن بگذارد.
ماده 274 –
پدر نمي تواند بدون اجازه محكمـه با صلاحيت درون اموال غير منقول تجارت خانـه و اوراق و اسناد مالي و بهادار اشخاص تحت ولايت خود كه بيش از بيست هزار افغاني قيمت داشته باشد، تصرف نمايد، درون همچو موارد محكمـه از اصدار حكم مبني بر جواز تصرف وقتي امتناع مي ورزد، كه تصرف پدر درون اموال اشخاص تحت ولايت سبب اتلاف و يا غبن بيش از خمس قيمت مال مذكور گردد.
ماده 275 –
هرگاه مورث شخص ناقص اهليت بمدم تصرف ولي درون اموال موروثه وصيت نموده باشد، ولي نمي تواند بدون اجازه و نظارت محكمـه با صلاحيت درون آن تصرف نمايد.
ماده 276 –
ولي نمي تواند درون اموال اشخاص تحت ولايت خود بدون اجازه محكمـه با صلاحيت تصرفات ذيل را بعمل آرد:
1 –قرض يا قرض گرفتن.
2 –اجازه بـه مدتيكه بعد از رسيدن بـه سن رشد دوام نمايد.
3 –دوام بـه تجارتيكه بـه شخص ناقص اهليت تعلق بگيرد.
4 –قبول نمودن هبه يا وصيتيكه توام با تعهدات معين باشد.

ماده 277 –
(1)هرگاه صغير بـه سن (16) سالگي رسيده باشد ولي مي تواند بـه اجازه محكمـه با صلاحيت مبلغي را براي تجارت بدسترس وي بگذارد.
(2) اذن بـه تجارت، خواه مطلق باشد يا مقيد، يا وفات يا عزل ولي از بين نميرود.
ماده 278 –
تصرفات صغير ماذون درون حدوديكه محكمـه با صلاحيت درون اموال وي مجاز قرار داده است، بمنزله تصرف شخصيست كه بـه سن رشد رسيده باشد.
ماده 279 –
پدر مي تواند عقدي را باسم شخص تحت ولايت خويش بحساب خود يا شخص ديگري انجام دهد. مگر اينكه قانون خلاف آن حكم كرده باشد.
ماده 280 –
پدر كلان نمي تواند بدون اجازه محكمـه با صلاحيت درون مورد اموال شخص تحت ولايت خود تصرف يا صلح مبني بر ضرر نموده يا از تامينات آن انصراف و يا درون تامينات تقليل بعمل آرد.
ماده 281 –
ولي مكلف هست فهرست مكمل اموال متعلق بـه شخص تحت ولايت خود را درون ظرف دو ماه از آغاز ولايت يا از تاريخيكه شخص تحت ولايت، مالك دارائي گرديده است، ترتيب نموده و به اداره مربوط محكمـه با صلاحيت تسليم نمايد.
ماده 282 –
ولي مي تواند از مال شخص تحت ولايتش نفقه خود و يا شخص ديگري را تامين نمايد. مشروط بر اينكه قانونا نفقه شان درون مال شخص مذكور لازم دانسته شود.
ماده 283 –
هرگاه سن شخص تحت ولايت بـه هيجده سال تمام برسد، ولايت ولي بانجام ميرسد، مگر اينكه بـه سببي از اسباب حجر محكمـه با صلاحيت بدوام آن حكم نموده باشد.
ماده 284 –
هرگاه نسبت سوء تصرف ولي ضرري بـه اموال شخص تحت ولايت متوجه باشد، محكمـه مي تواند ولايت ولي را سلب و يا صلاحيت او را محدود سازد.
ماده 285 –
هرگاه ولي غايب شناخته شده يا بـه مدت بيش از يكسال حبس محكوم گردد، محكمـه بـه تعطيل ولايت وي حكم صادر مينمايد.
ماده 286 –
در صورتيكه ولايت ولي طبق مواد (284 ، 285) اين قانون سلب،‌ محدود و يا معطل قرار داده شده باشد،‌ با رفع اسباب موجبه آن حق ولايت مجددا بقرار محكمـه با صلاحيت اعاده ميگردد.
ماده 287 –
پدر از خسارات ناشي از خطاي فاحش خود بر اموال شخص تحت ولايت مسئوليت دارد. مسئوليت پدر كلان درين مورد عين مسنوليت وصي ميباشد.
ماده 288 –
ولي يا ورثه او مكلف اند اموال شخص تحت ولايت را حين رسيدن او بـه سن رشد، بـه وي تسليم نمايد. و در صورت تصرف،‌ قيمت مال را طبق نرخ روز بـه وي بپردازد.

جزء‌ دوم – وصايت
اول – تعيين وصي
ماده 289 –
وصي بايد شخص عادل، با كفايت و واجد اهليت كامل بوده با شخصيكه تحت وصايت او قرار مي گيرد دين مشترك داشته باشد.
ماده 290 –
اشخاص ذيل وصي تعيين شده نمي توانند.
1 –شخصيكه بحكم قطعي محكمـه بـه جرم منافي آداب عامـه يا عفت محكوم بجزاء‌شده باشد.
2 –شخصيكه شـهرت بد داشته يا مدرك مشروع براي تامين معيشت نداشته باشد.
3 –شخصيكه بحكم قطعي محكمـه محكوم بافلاس شده و حيثيت او اعاده نشده باشد.
4 – شخصيكه قبلا از ولايت يا وصايت شخص ديگري بحكم قطعي محكمـه عزل شده باشد.
5 –شخصيكه از طرف پدر يا جد قبل از وفات از حق وصايت كتبا محروم ساخته شده باشد.
6 – شخصيكه خودش يا يكي از اصول، فروع يا زوجه اش يا شخص ناقص اهليت منازعه قضائي داشته يا چنان اختلاف فاميلي موجود باشد كه بـه اساس آن مصلحت شخص ناقص اهليت مختل گردد.
دوم – وصي اختياري
ماده 291 –
(1)پدر مي تواند براي اولاد ناقص اهليت يا حمل ثابت درون بطن، وصي تعيين نمايد. همچنان شخص متبرع مي تواند درون حالت مندرج ماده (271) اين قانون وصي اختيار نمايد.
(2)اختيار وصي درون چنين موارد توسط وصايت خط رسمي يا عرفي صورت مي گيرد كه بخط و امضاي پدر يا متبرع باشد و يا از امضا و يا شصت شان درون چنين اسناد تصديق بعمل آمده باشد.
ماده 292 –
پدر و متبرع مي توانند درون مورد اختيار وصي از تصميم شان رجوع نمايند.
ماده 293 –
شخصيكه وصايت را درون حين حيات موصي قبول كرده باشد، نمي تواند از آن منصرف گردد. مگر اينكه انصراف از وصايت را قبلا بـه اراده خود منوط ساخته باشد.
ماده 294 –
رد وصايت بايد حين حيات موصي صورت گرفته و باطلاع وي رسانيده شود.
ماده 295 –
شخصيكه وصايت را طبق احكام مندرج ماده (294) اين قانون رد نموده است،‌قبولي وي بعد از وفات موصي اعتبار ندارد.
ماده 296 –
اختيار وصي وقتي نافذ شمرده ميشود كه از طرف محكمـه با صلاحيت تائيد شده باشد.

سوم – وصي قضائي
ماده 297 –
هر گاه براي شخص ناقص اهليت يا حمل ثابت درون بطن وصي اختياري موجود نباشد،‌ محكمـه وصي تعيين مينمايد. وصايت براي حمل ثابت درون بطن بعد از وضع حمل براي مولود نيز نافذ است. مگر اينكه محكمـه وصي جديدي را عوض وي تعيين كرده باشد.
ماده 298 –
(1)محكمـه مي تواند حين ضرورت براي شخص ناقص اهليت بيش از يك وصي تعيين نمايد. درون صورت تعدد وصي، اوصيا نميتوانند درون اموال شخص تحت وصايت شان منفردا تصرف نمايند،‌ مگر اينكه همچو تصرف كاملا بـه مصلحت ناقص اهليت باشد.
(2)حين اختلاف نظر بين اوصيا تجويزيكه از طرف محكمـه اتخاذ ميگردد،‌ قابل تعميل مي باشد.
ماده 299 –
محكمـه درون حالات ذيل وصي خاص و موقت تعيين مي نمايد:
1 –در صورتيكه مصلحت شخص ناقص اهليت با مصلحت وصي، زوج وي يا يكي از اصول و فروع وصي و يا با مصلحت اشخايكه وصي نماينده قانوني شان مي باشد، متصادم واقع گردد.
2 –در صورتيكه بـه شخص ناقص اهليت مالي تبرع گرديده و چنان شرط گذاشته شده باشد كه مال مذكور تحت ولايت ولي قرار داده نشود.
3 –در صورتيكه اجراي وصايت اوصاف خاصي را كه وصي دايمي فاقد آنست ايجاب نمايد.

ماده 300 –
محكمـه درون حالات ذيل وصي موقت تعيين مي نمايد:
1 –در صورتيكه محكمـه ولايت ولي را متوقف نموده و شخص ناقص اهليت ولي ديگري نداشته باشد.
2 –در صورتيكه وصايت بـه تقاضاي خود وصي متوقف شده باشد.
3 –در صورتيكه عوامل موقت مانع اجراي وصايت گرديده باشد.
ماده 301 –
محكمـه مي تواند براي حل و فصل دعاوي مربوط بـه شخص ناقص اهليت وصي خصومت تعيين نمايد، گرچه شخص ناقص اهليت مالك دارائي نباشد.
ماده 302 –
وصي مي تواند درون تمام موارديكه صلاحيت اجراي وصايت را دارد. شخص ديگري را بحيث وكيل تعيين نمايد. وكيل با وفات وصي يا شخص تحت وصايت معزول شناخته مي شود.
ماده 303 –
وظايف اشخاص مندرج مواد (299 – 300 – 301) اين قانون كه بحيث وصي تعيين گرديده اند وقتي خاتمـه پيدا ميكند،‌كه موضوع وصايت انجام يافته و يا مدت معينـه وصايت منقضي گرديده باشد.
چهارم – مكلفيت هاي وصي
ماده 304 –
وصي نمي تواند بدون اجازه محكمـه با صلاحيت درون اموال شخص تحت وصايت تصرفات ذيل را بعمل آرد:
1 –خريد و فروش،‌ مقايضه، شراكت،‌ رهن،‌ قرض و هر نوع تصرف ديگريكه موجب انتقال ملكيت يا اثبات حق عيني گردد.
2 –حواله دينيكه شخص ناقص اهليت بذمـه شخص ديگري دارد و يا قبول حواله دين عليه او.
3 –گذاشتن اموال بمنظور بهره برداري و تصفيه حسابات مربوط بـه آن يا قرض گفتن بحساب شخص ناقص اهليت.
4 –اجاره اموال غير منقول شخص ناقص اهليت براي مدت بيش از سه سال،‌ درون صورتيكه اموال غير منقول زمين زراعتي و مدت بيش از يكسال درون صورتيكه اموال غير منقول عمارت باشد.
5 –اجاره اموال غير منقول شخص ناقص اهليت براي مدتيكه بعد از رسيدن بـه سن رشد که تا يكسال دوام نمايد.
6 –قبول يا رد تبرعاتيكه مشروط بشرط باشد.
7 –پرداخت نفقه اشخاصيكه نفقه آنـها بر ذمـه شخص ناقص اهليت لازم است، مگر اينكه نفقه لازم بحكم قطعي محكمـه ثابت گرديده باشد.
8 –صلح و حكميت.
9 –ايفاي تعهدات كه بر متروكه و يا بر ذمـه شخص ناقص اهليت ثابت باشد، مگر اينكه حكم قطعي محكمـه درون مورد صادر گرديده باشد.
10 –اقامـه دعاوي، مگر اينكه درون تاخير آن ضرر و يا ضياع حقوق شخص ناقص اهليت متصور باشد.
11 –انصراف از حقوق دعاوي و يا قناعت بچنان احكام محكمـه كه قابل اعتراضات عادي باشد ، يا انصراف از چنين اعتراضات بعد اقامـه آن و اقامـه اعتراضات غير عادي درون برابر احكام محكمـه.
12 –انصراف از تامينات يا تقليل آن كه بضرر ناقص اهليت تمام شود.
13 –اجاره اموال شخص ناقص اهليت براي خود، زوج يا يكي از اقارب شان که تا درجه چارم و يا براي كسي كه وصي نائب وي باشد.
14 –پرداخت مصارف ازدواج شخص ناقص اهليت.
15 –پرداخت مصارف تعليمي و يا پرداخت چنان مصارفيكه شخص ناقص اهليت درون اجراي شغل معين بـه آن ضرورت دارد.
ماده 305 –
(1)وصي مكلف هست تماما عايدات نقدي شخص تحت وصايت خود را بعد از وضع مصارف نفقه و مصارف متفرقه ايكه از طرف محكمـه تعيين گرديده است، بحساب امانت محكمـه يا بانكي كه از طرف محكمـه معرفي شده،‌ بنام وي بوديعت بگذارد.
(2)همچنان وصي بايد تمام اشياء‌ از قبيل اوراق بهادار،‌ زيورات،‌جواهرات و امثال آنرا حسب لزوم ديد محكمـه بوديعت بگذارد. اين اجراآت وصي بايد درون ظرف (15) روز از تسليمي عوايد و اشياء‌ متذكره صورت گيرد.
(3)وصي نمي تواند آنچه را كه درون بانك بوديعت گذاشته بدون اجازه محكمـه اخذ نمايد.
ماده 306 –
وصي مكلف هست دعاوي را كه عليه شخص ناقص اهليت اقامـه مي گردد، توام با اجراآت مربوط بـه آن،‌باطلاع محكمـه رسانيده و اوامر محكمـه را درون مورد پيروي نمايد.
ماده 307 –
وصي مكلف هست صورت حساب سالانـه را با استناد متعلق بـه آن،‌ قبل از آغاز سال جديد بـه محكمـه مربوط تقديم نمايد.
ماده 308 –
هرگاه دارائي شخص تحت وصايت بيش از ده هزار افغاني نباشد،‌ محكمـه مي تواند وصي را از ترتيب و تقديم صورت حساب لازمـه معاف نمايد.
ماده 309 –
هرگاه شخص ديگري بعوض وصي تعيين گردد، وصي مكلف هست در ظرف سي روز از ختم وصايت صورت حساب متعلق باموال شخص تحت وصايت خود را ترتيب و به محكمـه تقديم نمايد.
ماده 310 –
اجراي وصايت بدون اجرت مي باشد. محكمـه استثناء‌مي تواند پرداخت اجرت يا مكافات را درون برابر عمل معين بنابر مطالبه وصي امر نمايد. مگر پرداخت اجرت براي مدت قبل از مطالبه بهيچ صورت جواز ندارد.
پنجم – ختم وصايت
ماده 311 –
وظيفه وصي درون حالات ذيل ختم ميگردد:
1 –وفات شخص ناقص اهليت.
2 –رسيدن شخص ناقص اهليت بـه سن هيجده سالگي،‌ مگر درون صورتيكه دوام وصايت قبل از رسيدن بـه سن مذكور معتوه يا مجنون باشد. اينكه شخص ناقص اهليت حين رسيدن بـه سن مذكور معتوه يا مجنون باشد.
3 –اعاده مجدد ولايت ولي.
4 –ختم عمليكه وصي خاص غرض اجراي آن تعيين گرديده است.
5 –عزل وصي يا قبول استعفاي وي.
6 –فقدان اهليت قانوني وصي يا غياب و يا وفات وي.
ماده 312 –
وصي درون حالات ذيل عزل ميگردد:
1 –هرگاه سببي از اسباب حرمان وصايت مندرج مواد (289 – 290) اين قانون موجود گردد.
2 –اگر درون اداره اموال شخص ناقص اهليت اهمال يا سوء‌ تصرف نمايد، يا اينكه درون عدم عزل وصي مصلحت وي بخطر مواجه باشد.
ماده 313 –
وصي مكلف هست در خلال سي روز از ختم وصايت اموال تحت اداره خود را با صورت حساب و اسناد متعلق بـه آن بـه قايم مقام يا خود شخص ناقص اهليت كه بـه سن رشد رسيده باشد و يا درون صورت وفات وي بورثه شخص ناقص اهليت تسليم نمايد و پس از تسليمي، صورت حساب و تسليمي اموال را بـه اداره محكمـه مربوط تقديم نمايد.
ماده 314 –
هرگاه وصي وفات نمايد يا محجور عليه واقع گردد و يا غايب شناخته شود،‌ورثه يا شخص قايم مقام او بـه تسليمي اموال و تقديم صورت حساب آن مكلف مي گردد.
ماده 315 –
محكمـه مي تواند باثر مطالبه وصي تسليمي تمام و يا قسمتي از اموال تحت وصايت را غرض اداره بخود شخص ناقص اهليت كه بـه سن (16) سالگي رسيده باشد اجازه دهد،‌در صورت رد مطالبه،‌ وصي نمي تواند قبل از گذشتن يكسال از قرار نـهائي محكمـه مطالبه خود را مجددا بـه محكمـه تقديم نمايد.
ماده 316 –
تعهد يا ابراء‌ شخص ناقص اهليت كه بـه سن رشد رسيده باشد، بمنفعت وصي وقتي اعتبار دارد كه وصي صورت حساب نـهائي مربوط باموال وي را قبلا ترتيب و تقديم نموده باشد.
ماده 317 –
(1)شخص ناقص اهليت كه ماذون بـه اداره اموال باشد،‌مكلف هست صورت حساب سالانـه اموال را بـه محكمـه مربوط تقديم نمايد.
محكمـه نظر وصي را حين رسيدگي حساب اخذ مينمايد.
(2)همچنان محكمـه مي تواند امر دهد که تا عوايد خالص سالانـه شخص ماذون بحساب امانت خود محكمـه يا يكي از آنـها طور بعد انداز بوديعت گذاشته شود. درين صورت ماذون نمي تواند بدون اجازه محكمـه از آن استفاده نمايد.

ماده 318 –
هرگاه شخص ماذون بـه اداره اموال مخالف احكام مندرج ماده (317) اين قانون اجراآت نموده يا درون اداره خود سوء‌تصرف نمايد و يا اسبابي موجود گردد كه از رهگذر دوام تصرف شخص ماذون اموال تحت اداره وي مواجه بـه ضرري باشد. محكمـه مي تواند بر حسب صوابديد خود يا بائر مطالبه خارنوال يا يكي از اشخاص ذيعلاقه بعد از استماع دلايل شخص ماذون، اجازه داده شده را محدود و يا سلب نمايد.
جزء سوم – حجر
ماده 319 –
(1)شخص بالغ بـه سبب جنون،‌ معتوهيت،‌ سفاهت يا غفلت وي درون اداره اموال محكوم بـه حجر گرديده و تا وقتي دوام ميكند كه محكمـه برفع آن حكم نـه نموده باشد.
(2)محكمـه براي اداره اموال شخص محجور عليه، مطابق باحكام مندرج اين قانون قيم تعيين مي نمايد.
ماده 320 –
مصار مربوط بـه سرپرستي محجور عليه،‌ بر ساير مصارف مقدم مي باشد.
ماده 321 –
(1)هرگاه محكمـه بـه سبب سفاهت يا غفلت شخصي را درون اداره اموال بحجر محكوم نموده باشد. مي تواند اداره قسمتي از اموال را توسط محجور عليه مجاز قرار دهد.
(2) درون صورت فوق احكام مربوط بـه ناقص اهليت كه ماذون بـه اداره اموال باشد ، ‌تطبيق ميگردد.
ماده 322 –
شرايط مندرج مواد (289 – 290) اين قانون درون مورد قيم اعتبار داشته و ساير احكام مبوط بوصي نيز درون مورد وي قابل تطبيق مي باشد.
جزء‌چهار – غايب و مفقود
ماده 323 –
هرگاه شخص واجد اهليت قانوني مدت يكسال و يا بيشتر از آن غايب بوده و در اثر آن مصالح وي متاثر گردد. محكمـه درون حالات ذيل از طرف او وكيل تعيين مينمايد:
1 –در صورتيكه مفقودالاثر بوده حيات و وفات وي معلوم نباشد.
2 –در صورتيكه محل سكونت يا اقامتگاه وي درون خارج از افغانستان معلوم نبوده و اداره امور مربوط يا نظارت بر اجراآت قايم مقام از جانب شخص غايب ناممكن باشد.
ماده 324 –
هرگاه شخص غايب قبلا وكيل عام و تام براي خود گماشته باشد و وكيل مذكور واجد تمام شرايط مربوط بـه وصي باشد محكمـه وكالت او را تائيد و در غير آن شخص ديگري را بحيث وكيل تعيين مي نمايد.
ماده 325 –
تمام احكام مربوط بوصي درون مورد وكيل شخص غايب نيز قابل تطبيق است.
ماده 326 –
(1)هرگاه شخصيكه بيش از چار سال مفقود گرديده و غالبا هلاك وي متصور باشد. چنين شخص بحكم محكمـه با صلاحيت متوفي شناخته ميشود و در ساير موارد تشخيص مدتيكه بعد از آن شخص مفقود متوفي شناخته ميشود،‌ مفوض براي محكمـه مي باشد.
(2)محكمـه درون معلوم نمودن حيات و وفات شخص مفقود از وسايل ممكنـه استفاده مي نمايد.
ماده 327 –
هرگاه بـه وفات شخص مفقود طبق احكام مندرج ماده (326) اين قانون حكم شده باشد،‌ زوجه وي بگذشتاندن عدت وفات مكلف بوده و تمام متروكه وي بين ورثه ايكه حين اصدار حكم بـه وفات مستحق ميراث شناخته شوند. تقسيم مي گردد.
ماده 328 –
حالت غياب وقتي ختم مي گردد كه اسباب موجبه آن از بين رفته و يا شخص غايب وفات نمايد يا اينكه شخص غايب،‌ بحكم محكمـه با صلاحيت متوفي شناخته شده باشد.
جزء‌ پنجم – مساعدت قضائي
ماده 329 –
هرگاه شخص كر و گنگ يا كور و كر يا كور و گنگ بوده و نـه تواند اراده خود را طور صحيح ابراز نمايد،‌ محكمـه مي تواند بـه چنين شخص جهت معاونت درون تصرفات مندرج ماده (304) اين قانون مساعد قضائي تعيين نمايد .

ماده 330 –
احكام مندرج ماده (303) اين قانون بر مساعد قضائي تطبيق مي گردد.
جزء ششم – نظارت
ماده 331 –
(1)محكمـه مي تواند غرض مراقبت اجراآت وصي،‌ قيم و وكيل از غايب، شخصي را بحيث ناظر تعيين نمايد. ناظر مكلف هست در صورت ايجاب مصلحت ، محكمـه و يا خارنوال مربوط را از جريان امور مطلع گرداند.
(2)نايب و يا وكيل مكلف هست تا بـه استيضاح ناظر درون مورد اداره اموال و تحقق اسناد و اوراق مربوط آن جواب دهد.
(3)در صورتيكه نايب يا وكيل موجود نباشد، ناظر از محكمـه مربوط تعيين نايب يا وكيل جديدي را تقاضا مي نمايد.
(4)تا زمان تعيين نايب و يا وكيل‏، ناظر باجراي اموري اقدام مينمايد كه درون تاخير آن ضرر متصور باشد.
ماده 332-
در مورد تعيين‏، عزل و استعفاء اجرت و مسئوليت ناظر احكام متعلق بـه نايب و يا وكيل تطبيق مي گردد.
ماده 333-
هرگگاه اسباب موجبه نظارت از بين برود، محكمـه بوظيفه ناظر خاتمـه ميدهد.
جزء هفتم- مويدات
ماده 334-
(1)هرگاه وصي درون وظايفيكه طبق احكام اين قانون با جراي آن مكلف باشد، مرتكب قصوري گرديده يا دراجراي قرار صادره محكمـه اهمال ورزد، محكمـه ميتواند با درون نظر گرفتن جزاهاي پيش بيني شده قانون جزاء، وصي را بـه جريمـه نقدي كه از ده هزار افغاني متجاوز نباشد يا محروميت از كل اجرت يا قسمتي از آن و عزل يا بيكي از آنـها محكوم نمايد.
(2)در صورتيكه وصي امور مستلزم مجازات فوق را بدون اينكه شخص ناقص اهليت متضرر گردد، جبران يا اعذار مقنعه نزد محكمـه ارائه نمايد. محكمـه مي تواند بـه برائت وي يا تخفيف مجازات مندرج اين ماده حكم نمايد.
ماده 335-
هرگاه نايب وظايفي را كه طبق احكام مندرج اين قانون با جراي آن مكلف مي باشد اخلال نموده و به سبب آن خساره بـه شخص ناقص اهليت وارد گردد. مسئوليت وي درون جبران خساره تابع حدود مسئوليت وكيل باجرت مي باشد.
ماده 336-
احكام مندرج مواد (334-335)اين قانون بر قيم، مساعد قضائي، وكيل ا ز غايب ووصي خاص و وصي موقت تطبيق مي گردد.
قسمت دوم
اشخاص حكمي
مبحث اول-احكام عمومي
ماده 337-
شخص حكمي شخصيت معنويست كه واجد اهليت حقوقي بوده و بنابر اه معين بشكل موسسه، شركت يا جمعيت تشكيل ميگردد.
ماده 338-
شخصيت حكمي دو نوع است:
1-شخصيت حكمي عام كه شامل دولت، اركان، ادارات فرعي يا شعبات مربوط بـه آن و تاسيسات عامـه مي باشد.
2-شخصيت حكمي خاص كه ناشي از اراده افراد خصوصي بوده بـه شكل جمعيت ها، وقف، موسسات، شركتهاي مدني يا تجارتي و امثال آن بوجود آمده باشد، مگر اينكه قانون چنين شخصيت ها را عام قرار داده باشد.
ماده 339-
مجموع اشخاصيكه واجد شرايط و عناصر لازمـه يك شخصيت حكمي هستند. توسط قانون بحيث شخص حكمي شناخته شده مي تواند.
ماده 340-
هر شخص حكمي داراي ممثل مي باشد كه از اراده آن نماينده گي مي نمايد.
ماده 341-
شخص حكمي داراي جميع حقوقييست كه توسط قانون تعيين گرديده. مگر حقوقي كه بـه شخصيت حقيقي باشد.
ماده 342-
(1)شخصيت حكمي داراي خصوصيات آتي مي باشد:
1-حقوق و وجايب مالي مستقل.
2-اهليتي كه درون اساسنامـه آن تحديد گرديده و قانون آنرا مجاز دانسته باشد.
3-حق اقامـه و دفع دعوي.
4-داشتن اقامتگاه مستقل وآن عبارت از محلي هست كه درون آنجا اداره مركزي آن واقع است.
ـ2)شركتهاي كه مركز اصلي آن درون خارج بوده و شعبات آن درون افغانستان مطابق بـه قانون اجازه داده شده باشد، مركز اداره آن نظر بـه قانون افغانستان عبارت است، از محليكه درون افغانستان اداره فعاليت هاي آن قرار دارد.
مبحث دوم-وقف
ماده 343-
وقف عبارت هست از حبس مال از تصرف مالكانـه و بذل منفعت آن بامور خيريه.
ماده 344-
وقف ، داراي شخصيت حكمي هست كه توسط اساسنامـه تثبيت مي گردد.
ماده 345-
براي وارسي امور مربوط بـه وقف اداره دولت بنام اوقاف وجود دارد كه عوايد و مصارف آنرا مطابق بـه شرايط لازمـه وقف بروفق اساسنامـه آن اداره و مراقبت مينمايد. مگر اينكه قوانين خاص طور ديگري حكم كرده باشد.
ماده 346 –
وقف داراي حقوق و وجايب مالي مستقل بوده و به پرداخت ديونيكه طبق شرايط اساسنامـه بـه مصرف رسيده، مكلف مي باشد.
ماده 347 –
صحت وقف، رجوع از آن و هرگونـه تغيير درون مصارف و شرايط لازمـه و يا معاوضه مال موقوفه،‌ وقتي از طرف وقف كننده اعتبار دارد،‌كه درون دفاتر مربوط ثبت گرديده باشد.
ماده 348 –
اجراآت متذكره ماده (347) اين قانون درون دفاتر خاصيكه درون اداره ثبت اسناد باين منظور تعيين گرديده بـه ثبت ميرسد.
349 –
هرگاه نزد ثبت كننده راجع بـه اعتبار سند وقف مانعي ظاهر گردد، موضوع غرض انفصال و اخذ تصميم بـه محكمـه غرض انفصال و اخذ تصميم بـه محكمـه مربوط رجعت داده مي شود.
ماده 350 –
هرگاه وقف طبق احكام مندرج اين قانون صورت نگرفته باشد،‌ مدار اعتبار شناخته نمي شود.
351 –
حرمان از استحقاق و يا رجوع از وقف درون محكمـه مربوط صورت ميگيرد. موضوع بـه اشخاصيكه حرمان يا رجوع از استحقاق شان داده شده ابلاغ مي گردد، که تا دلايل خود را بـه محكمـه ارائه نمايند.
ماده 352 –
هرگاه سند وقف مشتمل بر تصرفيكه قانونا ممنوع و يا باطل بوده و يا وقف كننده فاقد اهليت قانوني باشد،‌ اداره ثبت اسناد درون همچو موارد بـه ثبت آن اقدام نمي نمايد.
ماده 353-
هرگاه وقف بـه شرط غير صحيح مشروط گرديده، وقف صحيح و شرط باطل شناخته مي شود.
ماده 354 -
(1)وقف بطور دائمي يا موقت جواز دارد.
(2)موقف براي مسجد و موسسات عامـه طور موقت صورت گرفته نمي تواند.
(3)وقف خاص موقت بوده و به زياده از دو طبقه اولاد وقف كننده جواز ندارد.
ماده 355-
وقف بـه امو رخيريه وقتي جواز دارد كه از نظر احكام دين مقدس اسلام و منافع ملي، امر خيريه شناخته شود.
ماده 356 –
(1)وقف اموال منقول و غير منقول جواز دارد.
(2)وقف جزء‌مشاع درون اموال غير منقول جواز ندارد، مگر درون صورتيكه مفرز و معين گرديده باشد.
ماده 357 –
اسهام شركتهاي كه فعاليت مجاز دارند وقف شده مي تواند.
ماده 358 –
اظهارات وقف كننده درون مورد مال موقوفه حسب الفاظ و معاني آن اعتبار دارد.
ماده 359 –
(1)وقف كننده نمي تواند از تمام ويا قسمتي از وقف عام رجوع نمايد . اما براي جهات مصرف آن شروطي را درون حدود احكام اين قانون هنگام ثبت وقف تعيين نموده مي تواند.
(2)وقف كننده نمي تواند درون وقف مسجد و تاسيسات عامـه و چيزيكه بـه آنـها وقف گرديده تغييري وارد نمايد.
ماده 360 –
تغيير درون شروط مصارف وقف عام طور صريح و مطابق بـه احكام مندرج اين قانون صورت ميگيرد.
ماده 361 –
وقف كننده مي تواند درون حدود احكام اين قانون استفاده از حقوق آتي را هنگام ثبت وقف خاص شرط گذارد:
1 –اعطاء و حرمان
2 –زيادت و نقصان.
3 –تغيير.
4 –مبادله.
ماده 362 –
مبادله مال موقوفه بعد از منظوري اداره اوقاف درون دفتر مربوط ثبت مي گردد.
ماده 363 –
اقرار وقف كننده يا غير راجع بـه نسب شخص، درون حاليكه قرائن بعدم صدق اقرار موجود باشد، بر موقوف عليهم تاثير ندارد.
فرع اول – استحقاق درون وقف
ماده 364 –
هرگاه درون وقف بـه اقارب منظور وقف غير معين يا محل مصرف آن موجود نبوده و يا اصلا بـه آن مصرف ضرورت احساس نگرديده و يا اينكه حاصلات وقف بيش از اندازه مصرف مورد ضرورت باشد، حاصلات وقف تماما و يا قسمت باقيمانده آن بـه اجازه محكمـه بـه اولاد والدين و اقارب محتاج وقف كننده باندازه ضرورت هر كدام بمصرف ميرسد.
ماده 365 –
(1)وقف كننده نمي تواند بيش از ثلث مال خود را بـه اشخاص غير وارث يه بـه بعضي از ورثه و يا امور خيريه وقف نمايد.
(2)ثلث مال بـه تناسب دارائي شخص هنگام وفات او سنجش مي گردد.
ماده 366 –
(1)وقف كننده مي تواند جميع مال خود را بـه تمام ورثه اش جميع مال خود را بـه تمام ورثه اش وقف نمايد.
(2)اگر وقف كننده حين وفات وارث نداشته باشد، مي تواند جميع مال خود را بهرجهت خيريه كه بخواهد وقف نمايد.
ماده 367 –
(1)اولاد، زوج يا زوجه و والدين شخص وقف كننده كه حين وفات موجود باشند، وقتي از وقف بيش از ثلث مال مستحق مي گردند كه حق ارث شان بـه سببي از اسباب، ساقط نگرديده باشد.توزيع استحقاق مطابق باحكام ميراث عملي گرديده و ر صورت وفات آنـها بـه اولاد شان منتقل مي گردد.
(2)اگر يكي از مستحقين قبلا باندازه حصه خود مالي را بدون عوض از وقف كننده دريافت نموده باشد، استحقاق وي از مال موقوفه ساقط مي گردد. درون صورتيكه كمتر از استتحقاق خود دريافت نمده باشد تفاوت آنرا با درون نظر داشت احكام ماده(368) اين قانون مستحق مي گردد.
ماده 368-
وقف كننده مي تواند استحقاق مال موقوفه اولاد خود را كه درون حال حياتش وفات نموده است، برپا فرع متوفي نموده مطابق باحكام ماده (367) اين قانون تسليم نمايد. مشروط بر اينكه فرع مذكور قبل ازو فات وقف كننده حيات داشته باشد.
ماده 369-
شخصي را كه مطابق باحكام ماده (367) اين قانون مستحق مال موقوفه گريده، نمي توان تماماَ و يا قسماً از آن محروم نموده و يا چنان شرطي گذاشت كه موجب حرمان استحقاق وي گردد، مگر مطابق باحكام مواد مندرج اين قانون.
ماده 370-
قتلي كه وارث را از ميراث محروم مي سازد. مانع استحقاق وي از مال موقوفه نيز ميگردد.
ماده 371-
(1) هرگاه وقف كننده، شخصي را كه مطابق احكام اين قانون درون وقف حق ثابت داشته باشد، از وقف محروم سازد، سهم ثابته وي برايش داده شده و متباقي آن بر اشخاص ديگر يكه ازو قف محروم نگرديده اند،‌به تناسب اسهام وقف شان توزيع مي گردد.
(2)ادعاي سهم ثابته که تا يكسال از وفات وقف كننده قابل اعتبار است.
ماده 372-
تنازل موقوف عليه از استحقاق خود يا اقرار وي بـه تمام يا قسمتي از آن براي غير جواز ندارد.
ماده 373-
هرگاه وقف كننده شرطي گذارد كه مخالف منافع ملي، مصلحت وقف يا مستحقين باشد، وقف صحيح اما شرط از اعتبار ساقط ميگردد.
ماده 374-
منزليكه بـه مقصد سكونت وقف گريده انتفاع از آن بغير از سكونت يا منزليكه براي انتفاع غير از سكونت وقف گريده، سكونت درون آن مجاز ميباشد. مشروط بر اينكه محمكه بخلاف آن قرار صادر نكرده باشد.
ماده 375-
(1) هرگاه وقف بر طبقات مرتب گريده باشد. اصل فرع غير خود را محجوب نمي سازد. درصورت وفات اصل، استحقاق وي بـه فرع وي انتقال مي نمايد.
(2)تقسيم حاصلات وقف باثر از بين رفتن يك طبقه تغيير نمي نمايد. درون اين صورت اسهام از يك فرع بفرع ديگرمطابق باحكام مندرج فقره اول اين ماده انتقال مي نمايد. مگر درون صورتيكه عدم تغيير درون آن موجب حرمان يكي از مستحقين وقف گردد.
ماده 376-
(1)هرگاه وقف بر طبقات مرتب گريده و دريكي از طبقات مستحق موجود نباشد. استحقاق وقف مطابق بـه احكام اين قانون بـه طبقه بعدي انتقال مي نمايد.
(2)اگر درون طبقه اولي بعداَ مستحق موجود شود استحقاق شان مجددا‘َ اعاده مي گردد.
فرع دوم- تقسيم وقف
ماده 377-
(1)وقف كننده بايد درون سند وقف سهم مستحقين را مفرز و معين نمايد اگر سهم مطابق بـه شروط وقف كننده بـه عده از مستحقين متعلق گردد. آنـها مي توانند تفريز اسهام شان را مطالبه نمايند.
(2)اگر مال موقوفه قابل تقسيم نبوده و يا درون تقسيم آن ضرر كلي متصور باشد، مطالبه فروش و تقسيم قيمت آن بـه تناسب سهم هر يك از مستحقين صورت گرفته مي تواند.
ماده 378-
ناظر وقف عامـه مي تواند تقسيم وقف و تفريز سهم مربوط بوقف عامـه را مطالبه نمايد.
ماده 379-
تقسيم وقف باثر درون خواستي كه بـه محكمـه تقديم مي شود صورت مي گريرد. تقيسم انجام شده قابل فسخ نمي باشد.
فرع سوم-اداره وقف
ماده 380-
وقف كننده درون سند وقف، شخصي را براي نظارت درون امور اداره، دوران انداختن مال موقوفه و توزيع حاصلات آن بر مستحقين بتناسب اسهام شان كه درون سند وقف تصريح شده باشد، تعيين نموده، حدود وظايف و صلاحيت وي را با شخصي كه بعدا نظارت ميكند تعيين مينمايد.
ماده 381-
ناظر نمي تواند بدون اجازه محكمـه بحاسب وقف،‌مطالبه قرض نمايد. قبول تعهدات عادي بمنظور ادره وقف و بدوران انداختن آن از ين حكم مستثني مي باشد.
ماده 382-
هر گاه محكمـه مال موقوفه را تقسيم و يا سهم مستحقين درون آن قبلا تعيين گرديده باشد، از طرف محكمـه هر يك از متحقين درون صورتيكه واجد اهليت قانوني باشد. بحيث ناظر سهم مربوط بـه خود تعيين مي گردد.
ماده 383-
نظارت وقف عام از وظيفه اداره اوقاف مي باشد. اين اداره امور مربوط بـه اموال موقوفه را مطابق اساسنامـه خود تنظيم، تصرف و اداره مي نمايد.
ماده 384-
محكمـه نمي تواند براي اداره مال موقوفه بيش از يك ناظر تعيين نمايد. مگر اينكه درون تعدد شان مصلحت متصور باشد. درين صورت محكمـه صلاحيت هر يك از ناظرين را تعيين نموده و مي تواند بهر يكشان قسمتي از وقف را تخصيص بدهد. هر ناظر درون اداره ساحه معينـه خود مستقل مي باشد.
ماده 385-
هرگاه از متسحقين اهليت نظارت وقف را داشته باشد. شخصي ديگري بحيث ناظر وقف تعيين شده نميتواند. درون صورتيكه درون بين مستحقين، شخص واجد اهليت نظارت موجود گردد، محكمـه ختم ولايت ناظر ديگر را كه قبلا تعيين گرديده اعلام مي دارد.
ماده 386-
ناظر درون برابر مال موقوفه امين واز طرف مستحقين وقف وكيل شناخته مي شود.
ماده 387 –
ناظر مكلف هست تمام مصارف را مطابق بطرزالعمليكه محكمـه تعيين نموده بعمل آرد، مگر اينكه عرف جاريه مخالف آن باشد.
ماده 388 –
(1)هرگاه ضرري از تقصير كلي ناظر بر اموال موقوفه و يا حاصلات آن عايد گردد، مسئول جبران خساره وارده مي باشد.
(2)اگر ضرر عايده ناشي از تقصير جزئي ناظر باشد، وقتي مسئوليت جبران خساره بـه وي عايد مي گردد كه وظيفه نظارت را درون مقابل اجرت اجرا نمايد.
ماده 389 –
(1)هرگاه دعوي مربوط بحسابات وقف درون محكمـه داير و ناظر بـه ارائه اسناد مكلف گردد. درون صورتيكه ناظر نتواند حسابات خود را درون ميعاد معين طور مستند ارائه نمايد يا اوامر محكمـه را درون مورد تصفيه حساب اطاعت نـه نمايد،‌ محكمـه مي تواند وي را بجزاي نقدي كه متجاوز از پنج هزار افغاني نباشد محكوم نمايد. درون صورت تكرار بجزاي نقدي الي ده هزار افغاني محكوم شده مي تواند .
(2 )حرمان ناظر از تمام يا قسمتي از اجرت نظارت نيز جواز دارد.
ماده 390 –
هرگاه ناظر درون مورد تاخير حسابات عذر معقولي ارائه نمايد. محكمـه مي تواند بـه برائت وي يا تخفيف مجازات مندرج ماده (389) اين قانون حكم نمايد.
ماده 391 –
هرگاه حين رسيدگي بـه دعواي مربوط بوقف اسباب موجبه عزل ناظر موجود گردد،‌ محكمـه ميتواند بعزل وي از نظارت حكم نمايد.
ماده 392 –
محكمـه که تا وقتيكه حكم دعوي مربوط بوقف كسب قطعيت نمايد،‌ شخص ديگري را موقتا بحيث ناظر تعيين مي نمايد.
ماده 393 –
اقرار ناظر مبني بر نظارت شخص ديگر اعتبار ندارد.
ماده 394 –
ناظر باستيذان محكمـه مي تواند همـه ساله دو فيصد حاصلات وقف را بمنظور مصارف ترميم و تعمير مال موقوفه بحساب امانت تحويل نموده و يا آنرا مطابق بـه تجاويزيكه از طرف محكمـه اتخاذ مي گردد،‌بمصرف رسانيده و بدوران اندازد.
ماده 395 –
هرگاه ناظر و يا مستحقين تحويل دو فيصد حاصلات وقف را كه مطابق بحكم ماده (394) اين قانون صورت گرفته باشد، مفيد ندانند،‌ميتوانند تعديل يا الغاي آنرا از محكمـه مطالبه نمايند.
ماده 396 –
هرگاه براي تعمير و ترميم اموال موقوفه بـه بيشتر از مبلغ مندرج ماده (394) اين قانون ضرورت باشد، ناظر تزئيد مبلغ متذكره را از محكمـه مطالبه مي نمايند.
ماده 397 –
محكمـه مي تواند بمنظور تعمير و ترميم مال موقوفه، عندالضرورت يك قسمت از مال موقوفه را بفروش برساند.
فرع چهارم – انتهاي وقف
ماده 398 –
وقف موقت با تكميل مدت معينـه يا از بين رفتن تمام موقوف عليهم،‌ خاتمـه مي يابد.
ماده 399 –
وقف درون مورد هر سهم با از بين رفتن مستحق آن خاتمـه مي يابد. گرچه قبل از تكميل مدت معينـه با از بين رفتن باقي مستحقين طبقه ايكه با از بين رفتن شان وقف منتهي مي گردد،‌ صروت گرفته باشد.
مشروط بر اينكه وقف كننده انتقال، سهم را بـه باقي مستحقين تصريح نگرده باشد. درين صورت وقف با از بين رفتن تمام مستحقين طبقه مذكور و يا تكميل مدت معينـه خاتمـه مي يابد.
ماده 400 –
هرگاه وقف درون تمام اسهام ثابته خاتمـه يابد،‌ملكيت مال موقوفه درون صورت حيات وقف كننده بخود وي و در غير آن بـه مستحقين انتقال مي يابد. درون صورتيكه مستحق موجود نباشد ملكيت مال موقوفه باشخاصيكه حين وفات وقف كننده از جمله ورثه شناخته شده باشند و در غير آن بدولت تعلق ميگيرد.
ماده 401 –
هرگاه وقف درون تمام اسهام غير ثابته خاتمـه يابد، ملكيت مال موقوفه درون صورت حيات وقف كننده بخود وي و در غير آن بـه اشخاصيكه حين وفات وقف كننده از جمله ورثه شناخته شده باشند انتقال مي يابد درون صورتيكه وارثي موجود نباشد ملكيت مال موقوفه بدولت تعلق مي گيرد.
ماده 402 –
(1)هرگاه مال موقوفه بـه نحوي تخريب شود كه اعمار مجدد و يا استبدال آن ممكن و يا مفيد نباشد،‌ وقف خاتمـه مي يابد. همچنان وقف درون مورد سهم هر مستحقيكه سهميه حاصلات وي بمقدار ناچيزي تقليل يابد، خاتمـه پيدا ميكند.
(2)انتهاي وقف بدرخواست اشخاص ذيعلاقه و قرار محكمـه صورت ميگيرد. ملكيت مال موقوفه كه وقف آن خاتمـه يافته باشد، درون صورت حيات وقف كننده بخود وي و در غير آن بـه شخصي انتقال مي يابد، كه درحين انتهاي وقف مستحق شناخته شده باشد.
مبحث سوم – جمعيت ها
فرع اول – احكام عمومي
ماده 403 –
(1)جمعيت عبارت هست از مجموع اشخاص حقيقي يا حكمي كه براي مدت معين يا غير معين بـه منظور تامين اه خيريه عام المنفعه اجتماعي،‌علمي، ادبي،‌ فني و هنري طور غير انتفاعي مطابق بـه احكام اين قانون تشكيل شده باشد.
(2)اعطاي اجازه تاسيس جمعيت هاي مندرج فقره يكم اين ماده، از طريق مراجع صلاحيتدار دولتي صورت ميگيرد.اين مراجع اجراآت جمعيت ها را از رهگذر تطابق آن با قوانين، مقررات و اساسنامـه مراقبت مي نمايد.
ماده 404 –
جميعت هاي كه خلاف احكام قانون يا آداب عامـه فعاليت نموده يا بـه اعمالي تشبث نمايد كه بر خلاف منافع ملي و اه تاسيسي آن باشد، باطل پنداشته شده هيچگونـه اثري بر آن مرتب شده نميتواند.
ماده 405 –
(1)جمعيت داراي اساسنامـه ايست كه فعاليت آنرا تنظيم و از طرف اعضاي موسس آن منظور ميشود.
(2)اساسنامـه جمعيت حاوي طالب ذيل است:
1 –عنوان جمعيت، هدف و مرام تاسيس آن و مركز اداره جمعينت. مركز ادره حجمعيت درون خارج از افغانستان بوده نمي تواند.
2 –شـهرت مكمله اعضاي موسس.
3 –عوايد جمعيت، بدوران انداختن وتصرف درون آن.
4 –هيئت هائيكه جمعيت را تمثيل ميكند با تعيين اعضاء ، وظايف و طرق عزل آنـها.
5- حقوق ووجايب اعضاي موسس.
6 –طرز نظارت اموال جمعيت.
7 –طرز تعديل اساسنامـه جمعيت.
الحاق، تقسيم و تاسيس نمايند گي.
8 –انحلال و تصفيه امور مالي جمعيت و مرجعيكه اموال بـه آن انتقال مي يابد.
ماده 406-
(1)اعضاي موسس نمي توانند چنان مطالبي را درون اساسنامـه جمعيت بگنجانند كه انتقال اموال را بعد از انحلال جمعيت بخود، فاميل و يا ورثه شان مجاز قرار دهد.
(2)اسهام جمعيت هاي تعاوني، صندوق اعانات مبادله وصندوق تقاعد ازين حكم مستثني مي باشد.
ماده 407-
خارج شدن از عضويت جمعيت خواه بـه اداره شخص يا جمعيت باشد. موجب حرمان از اموال جمعيت مي گردد. مگر اينكه درون قانون مخالف آن تصريح شده باشد.
ماده 408-
جمعيت نميتواند مالك اموال غير منقول گردد، مگر اينكه همچو مكلفيت براي اجراي وظايف اساسي جمعيت ضروري پنداشته شود. جمعيت ها تعليم و امور خيريه ازين حكم مستثني مي باشد.
ماده 409-
شخصيت حكمي جمعيت و قتي تثبيت مي گردد كه اساسنامـه آن مطابق باحكام اين قانون ترتيب و نشر گرديده باشد.
ماده 410-
اعلان اساسنامـه جمعيت بعد از پرداخت محصول معينـه و ثبت جمعيت درون دفاتر مربوط و نشر آن درون رسمي جريده تكميل مي گردد.
ماده 411-
مرجع صلاحيتدار، اساسنامـه جمعيت را درخلال مدت شصت روز از تاريخ مطالبه آن اعلان مي نمايد. درون غير آن بـه تكميل شصت روز جمعيت حكما اعلام شده شناخته مي شود. مرجع مذكور باثر مطالبه اشخاص ذيعلاقه مكلف هست اساسنامـه جمعيت را مطابق باحكام اين قانوناعلان و يا آنرا رد نمايد.
ماده 412-
تعديل اساسنامـه جمعيت بارعايت احكام مواد (409-410-411) اين قانون بعد از اعلان نافذ شمرده مي شود.
ماده 413 –
جميعت مراتب آتي را رعايت مي نمايد:
1 –نگهداري دفاتر و اسناد مربوط جمعيت درون مركز اداره آن.
2 –ثبت اسم، ولد، اسم فاميلي، سن، نمبر تذكره ، پيشـه و آدرس هر عضو با تاريخ شمول وي بـه عضويت جمعيت ، درون دفاتر مخصوص يا تغييراتي كه درون موارد فوق بعمل مي آيد.
3 –ثبت رويدادها و تصاويب مجمع عمومي و مجالس اداري درون دفاتر مخصوص. هر عضو جمعيت مي تواند از محتويات محاضر اطلاع حاصل نمايد.
4 –ثبت مصارف، عوايد، تبرعات و مدارك آن بالتفصيل درون دفاتر مخصوص صورت مي گيرد.
مرجع صلاحيتدار مي تواند از محتويات اين اسناد و محاضر اطلاع حاصل نمايد.
5 –اشخاص خارجي مي توانند درون حالات خاص بـه اجازه مراجع ذيصلاح درون جمعيت هاي فرهنگي كسب عضويت نمايند.
ماده 414 –
(1)جمعيت مكلف هست باجازه مرجع صلاحيتدار اموال نقدي مربوط بـه جمعيت را بـه عنوان جمعيت درون بانك و يا محل ديگري بوديعت گذارد.
(2)جمعيت بايد از تغيير محل وديعت درون خلال يك هفته از تاريخ تغيير، بـه مرجع صلاحيتدار اطلاع نمايد.
ماده 415 –
اموال مربوط بـه جمعيت براي تامين اه معينـه آن بمصرف ميرسد. مقدار باقيمانده درون ساحات مطمئن بدوران انداخته شده مي تواند، مشروط بر اينكه فعاليتهاي اصلي آنرا متاثر نسازد.
ماده 416 –
جمعيت داراي بودجه سالانـه كه از طرف مجمع عمومي تصويب گرديده مي باشد. بودجه جمعيت باطلاع مرجع صلاحيتدار رسانيده ميشود.
ماده 417 –
جمعيت نمي تواند خارج از حدودي كه درون اساسنامـه آن توضيح شده فعاليت نمايد.
ماده 418 –
جمعيت ها نمي توانند بـه مضاربت مالي تشبث نمايند.
ماده 419 –
(1)اسم جمعيت، شماره اعلان و حدود فعاليت آن درون تمام دفاتر، اوراق و نشرات آن درج مي گردد.
(2)هيچ جمعيت نمي تواند چنان اسمي را انتخاب نمايد كه بجمعيت ديگري متعلق باشد، گرچه ساحه فعاليت آنـها مشترك باشد.
ماده 420 –
(1)هيچ جمعيتي بدون اجازه مرجع صلاحيتدار نمي تواند بـه جمعيت، صلاحيتدار نمي تواند بـه جمعيت، هيئت و يا كلپ درون خارج از افغانستان منسوب، مشترك و يا منضم گردد.
(2)هيچ جمعيت نمي تواند اموالي را از شخص، جمعيت هيئت يا كلپي كه درون خارج افغانستان باشد، بدست آرد مگر باجازه مرجع صلاحيتدار.
(3)هيچ جمعيت نمي تواند چيزي را بـه اشخاص و يا موسسات خارجي بدون اجازه مرجع صلاحيتدار بفرستد.
ماده 421 –
تبرعات تنـها بـه اسم و حساب جمعيت مطابق بـه مقرراتيكه از طرف حكومت وضع گرديده، جمع آوري شده مي تواند.
مرجع صلاحيتدار مي تواند شرائط خاصي را درون مورد تبرعات هر جمعيت حسب احوال علاوه كند.
ماده 422 –
(1)جمعيت بايد انعقاد واجنداي مجمع عمومي را اقلا (15) روز قبل باصلاع مرجع صلاحيتدار برساند.
مرجع صلاحيتدار ميتواند نماينده ايرا غرض اشتراك درون مجمع عمومي جمعيت بفرستد.
(2)جمعيت گذارشات مجمع عمومي را درون خلال (15) روز از تاريخ انعقاد آن، باطلاع مرجع صلاحيتدار ميرساند.
ماده 423 –
(1)جمعيت مي تواند نمايندگي تاسيس نمايد.
(2)نمايندگي بعد از اعلان، حيثيت شخصيت حكمي مستقل را سب مي نمايد. نماينذگي نميتواند اساسنامـه داخلي خود را درون موضوعات مربوط بـه وجايب آن درون برابر جمعيت اصلي، طرزالعمل و سياست عمومي جمعيت، بدون موافقه جمعيت اصلي تعديل نمايد.
فرع دوم – هيئت مديره
ماده 424 –
(1)جمعيت داراي هيئت مديره مي باشد. تعيين اعضاز هيئت مديره، صلاحيت، وظايف و ختم عضويت اعضاء‌در اساسنامـه جمعيت توضيح مي گردد.
(2)هيئت مذديره مركب از سه عضو و يا بيشتر بوده و مدت خدمت شان بيش از سه سال بوده نميتواند.
(3)تجديد عضويت مطابق بـه اساسنامـه جمعيت صورت ميگيرد.
ماده 425 –
شخصيكه بـه صفت عضو هيئت مديره تعيين ميگردد، بايد بحكم قطعي محكمـه باصلاحيت بحرمان از حقوق سياسي و مدني محكوم نشده باشد.
ماده 426 –
(1)هيئت مديره درون حدود صلاحيتيكه درون اساسنامـه بـه آن تصريح گرديده، امور مربوط بـه جمعيت را اداره مي نمايد.
(2)هيئت مديره اقلا دو مرتبه درون يك ماه تشكيل جلسه ميدهد.
ماده 427 –
هيئت مديره شخصي را از جمله اعضاي خود يا ديگر اعضاي جمعيت بحيث رئيس تعيين مينمايد.
ماده 428 –
شخصيكه از طرف هيئت مديره بحيث رئيس تعيين ميشود امور مربوط بـه پيشنـهاد،‌تقرر موظفين، تطبيق مجازات تاديبي، ملاحظه اسناد مصرف و مراقبت تنفيذ تصاويب مجمع عمومي و هيئت مديره را انجام ميدهد. مشروط بر اينكه درون اساسنامـه جمعيت خلاف آن تصريح نشده باشد.
فرع سوم – مجمع عمومي
ماده 429 –
(1)مجمع عمومي مركب از تمام عضائيست كه وجايب خود را مطابق بـه اساسنامـه جمعيت ايفاء‌نموده باشند.
(2) تصاويب مجمع عمومي خارج از موضوعات شامل اجنداء ‌اعتبار ندارد.
ماده 430 –
تصاويب مجمع عمومي باكثريت آراي اعضاي حاضر بعد از تكميل نصاب دو ثلث اعضاي اصلي آن صورت مي گيرد. تصاويب مجمع عمومي درون مورد تعديل اساسنامـه جمعيت بـه اكثريت مطلق و در مورد انحلال جمعيت، عزل اعضاي هيئت مديره،‌ اتحاد و يا الحاق آن با جمعيت ديگر باكثريت دو ثلث اعضاء‌صورت ميگيرد. مگر اينكه درون اساسنامـه جمعيت خلاف آن تصريح شده باشد.
ماده 431 –
در جلسات مجمع عمومي اعضاء‌شخصا اشتراك نموده و يا عضو ديگري را كتبا بحيث نماينده خود تعيين مينمايند.
ماده 432 –
مجمع عمومي درون خلال سه ماه بعد از ختم هر سال مالي بصورت عادي تشكيل جلسه داده و امور مربوطه بـه بودجه، حساب سال تمام راپور سالانـه هيئت مديره و راپور مربوط بـه امور مالي را بررسي مي نمايد. تشكيل جلسات فوق العاده مجمع عمومي درون صورت لزوم نيز صورت گرفته مي تواند. انعقاد جلسات مجمع عمومي بدعوت هيئت مديره صورت مي گيرد.
ماده 433 –
هرگاه هيئت مديره جلسه فوق العاده مجمع عمومي را درون خلال (15) روز از تاريخ تسليمي درخواست تحريري اقلا ده نفر از اعضاي مجمع عمومي كه درون ان هدف انعقاد جلسه نيز توضيح يافته هست داير ننمايد، درخواست كنندگان مي توانند مستقيما اعضاي مجمع عمومي را بـه تشكيل جلسه دعوت نمايند.
ماده 434 –
عضو جمعيت درون موضوعيكه منفعت وي درون آن دخيل باشد،‌ حق راي را ندارد. راي درون مورد انتخاب اعضاي هيئت جمعيت ازين حكم مستثني مي باشد.
ماده 435 –
(1)هرگاه مجمع عمومي يا هيئت مديره و يا رئيس جمعيت تصاويبي را خلاف احكام قانون يا اساسنامـه جمعيت اتخاذ نمايد، درون برابر همچو تصاويب مطالبه ابطال صورت مي گيرد.
مطالبه ابطال از طرف خارنوالي يا يكي از اعضاي جمعيت بـه محكمـه ايكه اداره مركزي جمعيت درون حوزه صلاحيت آن واقع هست در خلال سه ماه از تاريخ صدور تصويب تقديم ميگردد.
(2) ابطال اينگونـه تصاويب بر حقوق مكتسبه اشخاصيكه بر اساس حسن نيت ذيحق گرديده اند، تاثير ندارد.
ماده 436 –
(1)مرجع صلاحيتدار تعميل تصاويبي را كه از طرف مجمع عمومي يا هيئت مديره يا رئيس جمعيت مخالف قانون،‌نظام و آداب عامـه اتخاذ شده باشد، متوقف ميسازد.
(2)مرجع صلاحيت دار بايد درون خلال (30) روز از تاريخ توقف آن دعوي ابطال را درون برابر تصويب مذكور بمحكمـه باصلاحيت ، اقامـه نمايد.

فرع چارم – انحلال
و تصفيه جمعيت
ماده 437 –
(1)جمعيت درون حالات آتي منحل مي گردد:
1 –در حاليكه تعهدات خود را ايفا كرده نتواند.
2 –در حاليكه اموال يا منافع خود را خارج از اهيكه درون اساسنامـه آن توضيح گرديده، تخصيص دهد.
3 –در حاليكه جمعيت بـه تخلف از مواد مندرج اساسنامـه و يا هر نوع اجراآت مخالف قانون، اه تاسيسي، نظام و آداب عامـه مبادرت ورزد.
(2)مطالبه انحلال از طرف هر يك از اعضاي جمعيت، شخص ذيعلاقه و يا خارنوالي بـه محكمـه ايكه اداره مركزي جمعيت درون حوزه صلاحيت آن واقع گرديده،‌ تقديم مي گردد.
ماده 438 –
هرگاه محكمـه بانحلال جمعيت حكم نمايد، يك و يا چند شخص را براي تصفيه امور حسابي و توزيع دارائي جمعيت با رعايت احكام مندرج اساسنامـه مربوط تعيين مي نمايد. درون صورتيكه درون مورد توزيع دارائي جمعيت منحل شده، حكمي درون اساسنامـه آن موجود نباشد، محكمـه مي تواند اين دارائي را بجمعيت و يا موسسه ديگريكه با جمعيت منحل شده اه مشترك داشته باشد انتقال دهد.
ماده 439 –
هرگاه محكمـه برد مطالبه انحلال جمعيت حكم نمايد، مي تواند بـه ابطال تصرفيكه مورد اعتراض قرار گرفته است،‌ حكم نمايد.
مبحث چهارم – جمعيت هاي عام المنفعه
ماده 440 –
(1)جمعيت عام المنفعه، عبارت از جمعيتي هست كه بمنظور تامين منافع عامـه تاسيس مي گردد.
(2)اعطاي عنوان جمعيت بـه صفت عام المنفعه توسط فرمان دولت صورت مي گيرد. سلب عنوان اعطاء‌شده توسط چنين فرمان نيز جواز دارد.
ماده 441 –
جمعيت عام المنفعه برعايت شرايط اهليت مربوط بـه تملك اموال منقول و غير منقول مقيد نمي باشد.
ماده 442 –
حدود استفاده جمعيت عام المنفعه از صلاحيت سلطه عامـه،‌مانند عدم جواز حجز بر تمام و يا قسمتي از اموال جمعيت، عدم تاثير مرور زمان درون مورد ملكيت اين اموال و جواز استملاك براي تامين اه جمعيت توسط مقررات توضيح ميشود.
ماده 443 –
جمعيت عام المنفعه تحت مراقبت مرجع صلاحيتدار مربوط فعاليت مي نمايد. اجراآت جمعيت از نظر تطابق با قوانين، اساسنامـه و تصاويب مجمع عمومي توسط مرجع مذكور مورد تفتيش و تحقيق قرار مي گيرد.
هيئت تفتيش از طرف مرجع صلاحيتدار تعيين گرديده و در ختم كار راپور اجراآت خود را بـه مرجع مربوط تقديم مينمايد.
ماده 444 –
(1)مرجع صلاحيتدار ميتواند اتحاد چند جمعيت عام المنفعه را كه هدف مشترك داشته باشند تصويب نمايد. همچنان مي تواند درون مورد توحيد فعاليت ها يا تعديل اه جمعيت هاي مختلف بر وفق احتياجات محيط يا بمنظور ايجاد هم آهنگي بين خدماتيكه از طرف آنـها انجام مي گردد و با اسباب ديگريكه براي تامين اه جمعيت ها مفيد پنداشته شود، تصميم اتخاذ نمايد.
(2)مرجع مذكور درون تصويب خود اسباب و طرز العمل اتحاد و چگونگي تسليمي اموال،‌اوراق و اسناد را بـه هيئت جديد توضيح مينمايد.
ماده 445 –
(1)مرجع صلاحيتدار مي تواند اشخاصي را كه داوطلب عضويت هيئت عامل ميشوند، اجازه شمول ندهد.
(2)مرجع صلاحيتدار مي تواند يكي از داوطلبان را براي مراقبت جريان انتخابات اعضاء‌تعيين نمايد.
(3)اگر انتخابات مخالف احكام قانون يا اساسنامـه جمعيت صورت گرفته باشد،‌ مرجع صلاحيتدار قرار مدللي مبني بر الغاي انتخاب را درون خلال (15) روز از اجراي انتخابات صادر مي نمايد.
ماده 446 –
(1)مرجع صلاحيتدار مي تواند بنابر قرار مدلل، رئيس هيئت مديره اي را براي اجراي وظايفيكه درون اساسنامـه جمعيت توضيح گرديده موقتا تعيين نمايد.
(2)رئيس يا هيئت مديره موقت وقتي تعيين ميگردد كه درون اجراآت رئيس يا هيئت مديره جمعيت چنان تخلفي بروز نمايد، كه دوام آنـها بوظيفه بمصلحت جمعيت نبوده با وجود اخطار جمعيت و مرور (15) روز از تاريخ اخطار برفع تخلفات نپرداخته باشد.
ماده 447 –
(1)اعضاي هيئت مديره جمعيت و كاركنان آن مكلف اند تمام اموال جمعيت،‌ اسناد و دفاتر مربوط را باختيار هيئت مديره موقف بگذارد.
(2)مسئوليت قانوني اعضاي هيئت مديره و كاركنان جمعيت با سپردن اموال،‌ اسناد و دفاتر مربوط بـه هيئت مديره موقت خاتمـه پيدا نمي كند.
ماده 448 –
رئيس يا هيئت مديره موقت مكلف هست در خلال مدتيكه درون قرار تعيين شان تصريح يافته، مجمع عمومي را داير و راپور اجراآت خود را تقديم نمايد. مجمع عمومي بعد از استماع راپور،‌هيئت مديره جديد را مطابق بـه اساسنامـه و احكام قانون انتخاب مي نمايد.
ماده 449 –
جمعيت بـه تطبيق تصاويب رئيس و يا هيئت مديره موقت كه درون داخل مدت معينـه مندرج قرار، تعيين شان صورت گرفته، درون داخل حدوديكه درون قرار مذكور و يا اساسنامـه جمعيت توضيح شده، مكلف مي باشد.
ماده 450 –
مرجع صلاحيتدار، اعضاي هيئت مديره سابق را كه باثر تخلف مسئوليت شان ثابت گرديده، براي مدتيكه متجاوز از سه سال نباشد، از داوطلب شدن مجدد بحيث عضو هيئت مديره محروم ميسازد.
مبحث پنجم – جمعيت خيريه
ماده 451 –
(1)جمعيت خيريه عبارت از جمعيتيست كه براي تامين اه خيريه و يا رفاه اجتماعي جهت استفاده اعضاي جمعيت يا ساير اشخاص تاسيس شده باشد.
(2)اعضاي هيئت مديره نمي توانند درون داخل جمعيت بـه شغل ديگري درون مقابل اجرت اشتغال ورزند.
ماده 452 –
(1)هيئت مديره جمعيت خيريه مكلف بـه تهيه راپور اجراآت سالانـه مي باشد.
(2)هيئت مديره بودجه سالانـه جمعيت را با اسناد و مدارك آن بمرجع صلاحيتدار تقديم نموده و معلومات مورد ضرورت مرجع مذكور را تهيه ميكند.
مبحث ششم – جمعيت فرهنگي
ماده 453 –
جمعيت فرهنگي، عبارت از جمعيتيست كه هدف تاسيس آنرا انكشاف امور علمي، فني، ادبي و هنري تشكيل ميدهد.
ماده 454 –
هيئت مديره جمعيت فرهنگي مكلف هست راپور اجراآت سالانـه خود را باطلاع مرجع صلاحيتدار برساند. اين جمعيت راجع بـه تقديم اسناد و معلومات لازمـه تابع احكام ساير جمعيت هاي مندرج اين قانون مي باشد.

مبحث هفتم – موسسات
ماده 455 –
موسسه، عبارت از شخصيت حكمييست كه براي انجام خدمات بشري، ديني، علمي، فني و يا سپورتي ازطريق تخصيص اموال براي مدت غير معين تاسيس يافته و بروي اه غير انتفاعي فعاليت مي نمايد.
ماده 456 –
(1)تاسيس موسسه توسط سند رسمي صورت مي گيرد.
(2)سند رسمي حيثيت اساسنامـه موسسه را داشته و حاوي مطالب آتي ميباشد:
1 –عنوان موسسه و مركز اداره آن. مركز اداره موسسه درون خارج از افغانستان بوده نمي تواند.
2 –هدف و مرام تاسيس آن.
3 –اسم و شـهرت مكمله موسس يا موسسين.
4 –تفصيلات دارائي ايكه بـه موسسه تخصيص يافته است.
5 –تشكيل اداري موسسه و اسم رئيس آن.
6 –طرز نظارت و تفتيش امور مالي موسسه.
7 –طرز تعديل اساسنامـه،‌الحاق، تجزيه و تاسيس نمايندگي هاي موسسه با توضيح طرز تصفيه و تعيين مرجعيكه اموال موسسه بـه آن تعلق مي گيرد.
ماده 457 –
هرگاه عضو موسس، دائنين يا ورثه داشته باشد،‌تاسيس موسسه درون مورد حقوق شان حكم وصيت يا هبه را دارد. درون صورتيكه تاسيس موسسه حقوق دائنين يا ورثه را متضرر سازد، آنـها مي توانند مطابق باحكام قانونيكه درون مورد وصيت و هبه موجود است، دعوي نمايند.
ماده 458 –
موسسه ايكه توسط سند رسمي تاسيس شده باشد، موسس آن ميتواند قبل از اعلان توسط سند رسمي ديگري از تاسيس آن انصراف نمايد.
ماده 459 –
شخصيت حكمي موسسه وقتي تثبيت ميگردد كه مطابق باحكام اين قانون اعلان گرديده باشد.
ماده 460 –
اعلان موسسه بمطالبه موسس يا اولين رئيس آن و يا مرجع صلاحيتداريكه موسسه تحت نظارت آن قرار دارد، مطابق باحكام مربوط بـه اعلان جمعيت هاي مندرج اين قانون صورت مي گيرد.
ماده 461 –
مرجع صلاحيتدار مي تواند درون مورد تاسيس ، طرز اداره و اساسنامـه موسسه، بمنظور تامين اه تاسيس آن،‌تعديل وارد نمايد.
ماده 462 –
موسسه توسط رئيس اداره و تمثيل ميگردد.
ماده 463 –
رئيس موسسه، بودجه و صورت حسابات سالانـه موسسه را بمرجع صلاحيتدار آن ارائه و معلومات مورد ضرورت مرجع مذكور را تهيه مي نمايد.
ماده 464 –
موسسه نمي تواند بدون اجازه مرجع صلاحيتدار وصيت و يا هبه را قبول نمايد.
ماده 465 –
مرجع صلاحيتدار مي تواند درون ضمن دعوي از محكمـه مربوط عزل موظفيني را كه درون وظايف محوله اهمال ورزيده يا اعمال مخالف قانون يا اساسنامـه موسسه را مرتكب گرديده اند و يا اموال موسسه را مخالف اه تاسيس يا اراده موسس آن بمصرف رسانيده يا اينكه مرتكب قصور فاحش گرديده اند مطالبه نمايد.
ماده 466 –
مرجع صلاحيتدار مي تواند براي تامين اه موسسه يا نگهداري اموال متعلق بـه آن تخفيف يا الغاي تمام ويا قسمتي از وجايب و شروطي را كه درون اساسنامـه موسسه قيد گرديده است،‌ از محكمـه با صلاحيت مطالبه نمايد.
ماده 467 –
هرگاه رئيس موسسه مخالف قانون، نظام عامـه يا خارج از حدود صلاحيت خويش اجراآت نمايد، مرجع صلاحيتدار مي تواند اين اجراآت را متوقف و ابطال اين اجراآت را از محكمـه با صلاحيت مطالبه نمايد.
ماده 468 –
(1)مطالبه ابطال مندرج ماده (467) اين قانون حداكثر درون خلال يكسال از تاريخ اجراآت، بـه محكمـه تقديم ميگردد.
(2)ابطال اينگونـه اجراآت بر حقوق مكتسبه اشخاصيكه بر اساس حسن نيت ذيحق گرديده اند، تاثير ندارد.
ماده 469 –
احكام مربوط بـه جمعيت ها از قبيل تاسيس، الحاق، تجزيه، تاسيس نمايندگي، تعيين رئيس موقت، انحلال و تصفيه، تبديل موسسه بـه عام المنفعه و همچنان حكم مندرج ماده (418) اين قانون بر عموم موسسات نيز قابل تطبيق مي باشد.
ماده 470 –
احكام مربوط بـه موسسات مندرج اين قانون درون مورد موسسه كه بـه شكل وقف تاسيس يافته باشد، استثناء‌تطبيق نميگردد.
ماده 471 –
اتخاذ تدابير درون برابر تخلفات موظفين جمعيت ها و موسساتيكه درون موارد مربوط اين قانون تصريح يافته، مانع تطبيق قانون جزاي عمومي نمي گردد.

فصل سوم
اموال
ماده 472 –
مال،‌عبارت هست از عين و يا حقيكه نزد مردم قيمت مادي داشته باشد.
ماده 473 –
اشيائيكه بمقتضاي طبيعت و يا بحكم قانون مورد داد و ستد قرار گيرد، حقوق مالي بر آن مرتب شده مي تواند.
ماده 474 –
اشيائيكه بمقتضاي طبيعت مورد داد و ستد قرار گرفته نتواند عبارت از اشياييست كه هيچ شخصي نمي تواند حيازت آنرا بخود اختصاص دهد.
ماده 475 –
اشيائيكه بحكم قانون مورد داد و ستد قرار گرفته نمي تواند عبارت از اشياييست كه حقوق مالي بر آن قانونا مرتب شده نمي تواند.
ماده 476 –
(1)اشياي مثلي آنست كه افراد و يا اجزاي آن با هم يكسان بوده بدون فرق قابل ملاحظه، عوض يكديگر استعمال شده بتواند.
(2)اشياي قيمتي آنست كه افراد آن با هم متفاوت بوده و عوض يكديگر استعمال شده نتواند.
ماده 477 –
(1)اشياي استهلاكي آنست كه انتفاع از آن بدون استهلاك ممكن نباشد.
(2)اشياي استعمالي آنست كه با انتفاع مكرر، عين آن باقي بماند.
ماده 478 –
عقار اشياييست كه دارا اصل ثابت بوده و حمل و نقل آن بدون تلف شدن غير ممكن باشد. اشيائي كه واجد اين وصف نباشد اشياي منقول شناخته ميشود.
ماده 479 –
اشياي منقولي را كه مالك براي استفاده از عقار تخصيص ميدهد، عقار پنداشته ميشود.
ماده 480 –
هر حق عيني مربوط بـه عقار و هر دعوي متعلق بـه آن عقار شناخته شده، حقوق مالي غير آن از جمله اموال منقول محسوب مي گردد.
ماده 481 –
اموال متعلق بـه ملكيت افراد، اموال خصوصي و امواليكه متعلق بـه ملكيت افراد نبوده و براي منافع و مصالح عامـه تخصيص يافته باشد، اموال عامـه پنداشته ميشود.
ماده 482 –
(1)اموال عامـه عبارت هست از:
1 –اموال منقول و غير منقول دولت.
2 –اموال منقول و غير منقول اشخاص حكمي.
3 –اموال منقول و غير منقول كه براي منافع و مصالح عامـه تخصيص داده شده باشد.
4 –اموال منقول و غير منقول كه بحكم قانون اموال عامـه شناخته شده باشد.
(2) درين اموال، تصرف، حجز و تملك باساس مرور زمان جواز ندارد.
ماده 483 –
(1)اموال عامـه وقتي غير عامـه شناخته ميشود كه ميعاد تخصيص آن براي منافع عامـه، ختم گرديده باشد.
(2)ختم تخصيص بحكم قانون يا بالفعل و يا بختم هدفيكه اموال باساس آن براي منافع عامـه تخصيص داده شده صورت مي گيرد.

کتاب دوم
حق
باب اول
احکام عمومي
ماده 484-
حقوق مالي بـه حقوق عيني وشخصي تقسيم مي گردد.
ماده 485-
(1) حق عيني عبارت هست از تسلط مستقيم شخص برذات عين کـه توسط قانون اعطامي گردد.
(2) حقوق عيني ،اصلي يا تبعي ميباشد.
ماده 486 -
حقوق عيني اصلي عبارت هست از حقوق تصرف وانتفاع بر عين کـه منحصر بـه حقوق آتي مي باشد:
1- حق ملکيت رقبه ومنفعت عين .
2- حق ملکيت منفعت عين بدون ملکيت رقبه .
3- حقوق ارتفاق .
ماده 487-
حقوق عيني تبعي عبارت هست از حقوق مرتب بر عين براي تضمين دين کـه منحصر بـه حقوق آتي ميباشد:
1- حقوق رهن رسمي.
2- حق رهن حيازي .
3- حق حبس عين .
4- حق اختصاص.
۵- حق تقدم (امتياز).
ماده 488-
حق شخصي يا تعهد عبارت از رابطه ايست بين ذمـه دائن ومديون کـه باساس آن دائن مي تواند اعطاء شي ،اجراي عمل يا امتناع از آن را از مديون مطالبه نمايد.

ماده489-
(1) تعهد بدين ،آنست کـه موضوع آن نقود يا اشياي مثلي باشد.
(2) تعهد درون ذمـه شخص متعهد بموجب عقد يا تضمين لازم مي گردد.
ماده 490-
تعهد بـه عين آنست کـه موضوع آنرا ذات عين معين بغرض، تمليک عين يا منفعت آن و يا بـه غرض تسليم يا حفاظت عين تشکيل بدهد.
ماده 491-
حقوق معنوي کـه برشي غير مادي وارد ميگردد تابع احکام قوانين خاص مي باشد

باب دوم
منابع حق
فصل اول
احکام عمومي
ماده 492-
منابع حق عبارت از عوامل حقوقي ايست کـه حق را بوجود آورد ومشتمل بر تصرف حقوقي وحادثه حقوقي مي باشد
ماده 493-
تصرف حقوقي عبارت از تصرف قولي ايست کـه از اراده قاطع شخص براي ايجاد اثر حقوقي معين مطابق باحکام قانون بوجود آمده باشد.
ماده 494-
تصرف حقوقي درون عقود باتوافق اراده طرفين عقد، تکميل گرديده و به اثر آن بر يکي از طرفين، وجيبه مرتب مي گردد.
ماده 495-
تصرفيکه وجيبه را بريکي از طرفين مرتب ميسازد، تنـها با ايجاب شخص متعهد تکميل ميگردد.
ماده 496-
حادثه حقوقي عبارت از تصرف فعلي هست که بـه اختيار يا بدون اختيار شخصي، واقع گرديده و قانون بر آن آثار معين را مرتب نموده باشد.
فصل دوم
تصرف حقوقي
قسمت اول
عقود

ماده 497-
(1) عقد، عبارت از توافق دو اراده هست به ايجاد يا تعديل يا نقل يا ازالة حق درون حدود قانون.
(2) بـه اثر عقد وجايب هر يک از عاقدين درون برابر يکديگر مرتب ميگردد.
ماده 498-
عقد براعيان منقول يا غير منقول، با بدل يا بدون آن، بغرض تمليک صحيح ميباشد.
ماده 499-
عقد بغرض نگهداشت اعيان طور وديعت يا بغرض استهلاک آن از طريق انتفاع طور قرض و تادية بدل، جواز دارد.
ماده 500-
عقد برمنافع اعيان بغرض انتفاع از آن يا بدل طور اجازه يا بدون بدل طور عاريت و رد عين آن بـه مالک، جواز دارد.
ماده 501-
عقد بغرض اجراي عمل معين يا خدمت معين صحيح ميباشد.
ماده 502-
(1) شرط انعقاد عقد عبارت هست از وجود عاقدين، الفاظ مخصوص عقد و موضوعيکه عقد بر آن وارد مي گردد.
(2) شرط صحت عقد عبارت هست از اهليت عاقدين، قابليت معقود عليه براي حکم عقد، مفديت وعدم مخالفت آن با نظام و آداب عامـه.

ماده 503-
هرگاه حين صدور عقد شخصيکه حق اجازه وانفاذ آن را دارد موجود نباشد، چنين عقد باطل پنداشته ميشود.
ماده 504-
قواعد عمومي مربوط بـه عقد برتمام عقود تطبيق مي گردد وقواعد خصوصي هر عقد توسط احکام مربوط بـه آن تنظيم مي گردد.
مبحث دوم – ارکان عقد
فرع اول – رضاء
ماده 505-
شرط صحت عقد عبارت هست از رضائيت عاقدين بدون اکراه واجبار.
ماده 506-
(1) عقد بـه ايجاب وقبول طرفين منعقد مي گردد.
(2) ايجاب وقبول عبارت هست از الفاظيکه درون عرف براي انشاء عقد استعمال مي گردد.
ماده 507-
ايجاب و قبول بـه صيغه ماضي بوده و بصيغة مضارع يا امر نيز جايز مي باشد. مشروط بر اينکه زمان حال از ان اراده باشد.
ماده 508-
عقد بـه صيغة استقبال وقتي منعقد مي گردد کـه عاقدين قصد انشاء عقد را با اين صيغه نموده باشند.
ماده 509-
اظهار اراده توسط گفتار، نوشته و يا اشاراتيکه عرفاً متداول باشد، صورت مي گيرد. همچنان اظهار اراده بـه داد وستديکه برحقيقت يک عقد صراحتاً دلالت نمايد، صورت گرفته مي تواند.
ماده 510-
اظهار اراده طور ضمني صورت گرفته مي تواند، مگر اينکه صريح بودن آنرا قانون ويا عاقدين شرط گذاشته باشند.
ماده 511-
وقتي بر اظهار اراده آثار مرتب مي گردد کـه طرف مقابل بـه آن علم حاصل نمايد. وصول اظهار اراده بطرف مقابل قرينـه حصول علم بـه آن پنداشته ميشود، مگر اينکه دليلي برخلاف آن وجود داشته باشد.
ماده 512-
اظهار اراده درون حالت بيهوشي ويا اختلال عقلي ايکه موجب فقدان قوة مميزه گردد، گرچه اين اختلال موقت هم باشد، باطل پنداشته ميشود.
ماده 513-
اراده ايکه خلاف مافي الضمير شخص اظهار شده باشد، باطل پنداشته نمي شود، مگر اينکه طرف مقابل بـه مخالفت ارادة اظهار شده يا نيت شخص علم داشته باشد.
ماده 514-
هرشخص بـه سبب ايجاب خود ملزم قرر مي گيرد، مگر اينکه بعدم الزام خود تصريح نموده يا از قرائن ظاهري و يا طبيعت معامله چنان معلوم گردد، کـه در ايجاب قصد الزام وجود نداشته باشد.
ماده 515-
هرگاه شخصيکه از وي ايجاب يا قبول صادر گرديده وفات نمايد يا قبل از آنکه بر ايجاب يا قبول وي اثر مطلوب مرتب شده باشد، فاقد اهليت گردد، حينيکه طرف مقابل از همچو ايجاب يا قبول علم حاصل نمايد، عقد صحيح پنداشته شده واثر مطلوب بر آن مرتب مي گردد. مشروط بر اينکه اظهار اراده يا طبيعته معامله بخلاف اين امر دلالت ننمايد.
ماده 516-
(1) هرگاه براي قبول، ميعاد تعيين شده باشد، ايجاب کننده نمي تواند تاختم ميعاد معينـه از ايجاب خود منصرف گردد.
(2) درون صورت عدم تصريح ميعاد، قبول احياناً از قرائن ظاهري ويا طبيعت معامله شده مي تواند.
ماده 517-
عاقدين بعد از ايحاب که تا ختم مجلس عقد بقبول يارد آن اختيار دارند اگر ايجاب کننده بعد از صدور ايجاب وقبل از قبول طرف مقابل از ايجاب رجوع نموده ويا چنان گفتار يا عملي از يکي از عاقدين صادر شود کـه دلالت بر انصراف از قبول نمايد چنين ايجاب باطل بوده وقبول بعد از آن نيز از اعتبار ساقط مي گردد .
ماده 518-
هر گاه ايجاب قبل از قبول طور مکرر صادر شود بـه ايحاب آخرين اعتبار داده ميشود .
ماده 519-
شخصيکه ايجاب متوجه وي گرديده هست مي تواند آنرا رد نمايد اگر ايجاب بـه اثر مطالبه خود او صادر شده باشد ،نميتواند آنرارد نمايد مگر اينکه دلايل معقولي بـه رد آن داشته باشد .
ماده 520-
هرگاه قبول زيادت، تقيد ويا تعديلي رادر ايجاب وارد نمايد ،چنين قبول ،رد ايجاب پنداشته شده وبحيث ايجاب جديد شناخته مي شود .
ماده521-
مطابقت بين ايجاب وقبول وقتي حاصل ميشود کـه موافقه طرفين بمرجع مسائل اساسي عقد بعمل آمده باشد .موافقه بر بعضي ازين مسايل براي الزام طرفين کافي نمي باشد.
ماده 522-
(1) هر گاه طرفين بر جميع مسايل اساسي عقد موافقه نموده وتفصيل مسايل را بـه آينده موکول نمايند ،چنين عقد تمام پنداشته ميشود .مگر اينکه اتمام عقد بـه موافقه بر تفصيل مسايل مشروط گرديده باشد .
(2) اگر طرفين درون مورد مسايلي کـه قبلا موافقه بر آن حاصل نگرديه اختلاف داشته واقامـه دعوي نمايند محکمـه درون چنين حالت بادر نظر داشت طبيعت معامله مطابق باحکام قانون عرف وعدالت حکم مي نمايد .
ماده 523-
(1) عقد بين طرفين غايب درون زمان ومکاني کامل پنداشته ميشود کا ايجاب کننده از قبول طرف مقابل علم حاصل کرده باشد .مشروط براينکه طرفين يا احکام قانون ،مخالف آنرا تصريح نکرده باشد .
(2) قبول بمجرد وصول بـه ايجاب کننده چنان فرض ميشود کـه به آن علم حاصل شده است.
ماده 524-
عقد بوسيله تيلفون يا وسايل مماثل آن از حيث زمان مانند عقد بين طرفين حاضر واز حيث مکان مانند عقد بين طرفين غايب پنداشته مي شود .
ماده 525-
هيچ قولي بـه سکوت کننده نسبت داده نمي شود . سکوت درون مورديکه محتاج بـه بيان هست قبول پنداشته ميشود.
ماده 526-
سکوت وقتي قبول پنداشته ميشود کـه بين عاقدين تعامل سابقه وجود داشته وايجاب نيز بـه اساس اين تعامل صورت گرفته باشد ويا ايجاب بـه منفعت خالص طرف مقابل باشد.
ماده 527-
عقد مزايده با آخرين داو طلبي کامل مي گردد . داو طلبي اول وقتي از اعتبار ساقط مي گردد کـه زايد بر آن داوطلبي صورت گرفته باشد گرچه اين داوطلبي باطل باشد يا مزايده بدون اينکه بـه شخصي تعلق گيرد معطل قرار داده شود .
ماده 528-
در عقوددسته جمعي قبول برضايت اکثريت متحقق گرديده واقليت تابع قبول آنـها شناخته مي شود .
ماده 529-
قبول درون عقود اذعان بمجرد تسليمي درون حدود شرايطي کـه ايجاب کننده وضع نموره متحقق مي گرددو اين شرايط غير قابل مناقشـه ميباشد .
ماده 530-
(1) اتفاقيکه بموجب آن عاقدين يا يکي از آنـها ابرام عقد معيني را درون آينده تعهد مـی نمايد اين عقد وقتي تمام ميگردد کـه جميع مسايل اساسي عقد مورد نظر با مدتيکه بايد درون آن عقد ابرام يابد تعيين شده باشد.
(2)اگر قانون براي انمام عقد رعايت شکليات معيني را مشروط گردانيده باشد وجود همچو شکليات درون اتفاق ابتدائي کـه متضمن وعده بـه ابرام اين عقد مي باشد نيز ضروري پنداشته ميشود.
ماده 531-
(1)تاديه بيعانـه حين ابرام عقد دليل بر قطعيت عقد شمرده مي شود مگر اينکه موافقه طرفين ويا عرف خلاف آنرا تصريح کرده باشد .
(2) اگر بيعانـه دهنده از ابرام عقد منصرف شود حق استرداد آن را ندارد . انصراف بيعانـه گيرنده موجب پرداخت اصل بيعانـه ومعادل آن مي گردد.
ماده532-
هرگاه تعهديکه بـه اثر آن بيعانـه پرداخته شده نافذ گردد بيعانـه از اصل قيمت وضع مي گردد.
ماده 533-
هر گاه تنفيذ عقد بنابر علليکه ناشي از قصور هيچ يکي از عاقدين نباشد غير ممکن گردد ياعقد باثر خطا ويا موافقه طرفين فسخ گردد بيعانـه مسترد مي شود.
فرع دوم – نيابت درون عقد
ماده 534-
عقد طور اصالت يا نيابت جواز دارد مگر اينکه قانون مخالف آن حکم کرده باشد.اينکه طرف مقابل عقد از نيابت وي واقف باشد.
ماده 535-
شخصيکه اصالتا عقدي را انجام ميدهد حقوق ووجايب مربوط بآن بـه شخص او متوجه مي گردد .
ماده 536-
(1) نيابت درون عقد بموافقه طرفين يا بحکم قانون صورت مي گيرد .
(2) حدود صلاحيت نايب درون صورت موافقه طرفين از طرف اصيل ودر نيابت قانوني توسط قانون تعيين مي گردد.
ماده 537-
ملاحظات مربوط بـه عيوب اراده يا اثرات وقوف بـه بعضي از احوال خاص و ياحتمي بودن چنين وقوف بـه شخص نايب، تعلق مي گيرد، نـه شخص اصيل.
ماده 538-
هرگاه نايب درون حدود صلاحيت خود عقدي را باسم اصيل انجام دهد، حقوق و وجايب ناشي از آن بـه شخص اصيل تعلق مي گيرد.
ماده 539-
در صورت عدم اظهار وصف نيابت درون حين عقد، آثار ناشي از آن بـه شخص نايب تعلق مي گيرد، مگر اينکه طرف مقابل عقد از نيابت وي واقف باشد.
ماده 540-
هرگاه نايب وطرف مقابل عقد از ختم ميعاد نيابت درون حين عقد واقف نباشند، آثار ناشي از آن بـه اصيل و يا قايم مقام وي، تعلق مي گيرد.
ماده 541-
نايب نمي تواند عقدي را براي خود يا بنام اصيل انجام دهد، مگر اينکه اصيل قبلاً باو اجازه داده يا بعداً آنرا تائيد نمايد. حالاتيکه درون قانون يا قواعد تجارت طور ديگري پيش بيني گرديده، از اين حکم مستثني مي باشد.

فرع سوم – صحت رضا درون عقد
جزء اول – اهليت عقد
ماده 542-
هرشخص اهليت عقد را دارد، مگر اينکه اهليت او توسط قانون سلب يا محدود شده باشد.
ماده 543-
تصرف صغير غير مميز باطل پنداشته ميشود، اگرچه ولي وي اجازه داده باشد.
ماده 544-
(1) تصرف صغير مميز کـه کاملاً بـه منفعت وي باشد، جواز دارد، اگرچه ولي وي اجازه نداده باشد. درون صورتيکه تصرف مذکور کاملاً بضرر وي باشد، باطل پنداشته ميشود گرچه ولي وي اجازه داده باشد.
(2) تصرف متضمن نفع وضرر باجازه ولي درون حدود صلاحيت وي يا اجازه شخص ناقص اهليت بعد از رسيدن بـه سن رشد موقوف ميباشد.
ماده 545-
(1) تصرف مجنون ومعتوه بعد از ثبت قرار مبني بر حجر باطل پنداشته ميشود.
(2) تصرف قبل از ثبت قرار مبني برحجر باطل پنداشته نمي شود، مگر اينکه حالت جنون ومعتوه بودن حين عقد شايع بوده يا طرف مقابل بـه آن علم داشته باشد.
ماده 546-
(1) تصرف سفيه ياشخص مبتلا بـه غفلت بعد از ثبت قرار مبني بر حجر، تابع احکام تصرفات صغير مميز مي باشد.
(2) تصرف قبل از ثبت قرار مبني برحجر صحيح بوده قابل ابطال پنداشته نمي شود مگر اينکه درون نتيجة استثمار يا توطئه صورت گرفته باشد.
ماده 547-
وصيت يا وقف شخصي کـه سفاهت يا غفلت محجور عليه قرار گرفته وقتي صحيح ميگردد کـه محکمـه درون مورد اجازه داده باشد.
ماده 548-
تصرف شخصي کـه به سبب سفاهت محجور عليه قرار گرفته درون امور مربوط بـه اداره اموالي کـه تسليم آن از طرف محکمـه بـه وي اجازه داده شده، درون حدود احکام قانون صحيح مي باشد.
ماده 549-
هرگاه براي شخصی مساعد قضائي تعيين گرديده باشد، بعد از ثبت قرار مبني برتعيين مساعد، هر نوع تصرف وي بدون اشتراک مساعد قضائي قابل بطلان مي باشد.
ماده 550-
شخص ناقص اهليت ميتواند بطلان عقد را مطالبه نمايد. درون صورتيکه براي اخفاي نقص اهليت خود حيله بکار باشد، اين امر مانع الزام وي بـه جبران خساره نمي گردد.

جزء دوم – عيوب رضا درون عقد
اول – اکراه
ماده 551-
اکراه عبارت هست از مجبور گردانيدن شخص، بدون حق، بـه اجراي عملي کـه به آن رضايت ندارد خواه اکراه مادي يا معنوي باشد.
مادهم 552-
اکراه دو نوع هست تام وناقص
ماده 553-
اکراه تام عبارت هست از تهديد بـه خطر فاحش جسمي يا مالي، تهديد بـه خطر غير فاحش اکراه ناقص گفته ميشود.
ماده 554-
اکراه تام رضا را از بين اختيار را فاسد مي گرداند. اکراه ناقص رضا را از بين اختيار را فاسد نمي گرداند.
ماده 555-
تهديد بـه رسانيدن ضرر بـه والدين، همسر يا محارم شخص و يا تهديد بـه خطري کـه منافي حيثيت باشد، اکراه پنداشته شده، محکمـه ميتواند با درون نظر داشت حالات وکوايف تهديد را ارزيابي نمايد.
ماده 556-
اکراه نظر بـه اشخاص، سن، حالت اجتماعي، اوصاف و اندازة تأثير آن، منحيث شدت وخفت نوع تهديد، فرق مي کند.
ماده 557-
اکراهيکه رضا را از بين مي برد، وقتي اعتبار دارد کـه شخص تهديد کننده، بـه اجراي عمل تهديد قادر بوده و شخص تهديد شده وقوع اکراه را درون صورت عدم اجراي موضوع تهديد بـه گمان غالب حتمي پندارد.
ماده 558-
هرگاه وقوع يکي از انواع اکراه درون ابرام عقد ثابت گردد عقد صحيح نمي باشد.
ماده 559-
هرگاه اکراه درون مورد عقدي از عقود قابل فسخ صورت گرفته باشد، تهديد شده ميتواند، بعد از رفع آن، عقد را فسخ نمايد. اين حق با مرگ تهديد کننده يا طرفين عقد از بين نرفته، ورثة متوفي قايم مقام او شناخته ميشود.
ماده 560-
عقد شخص تهديد شده، بـه صورت فاسد منعقد ميگردد. هرگاه بعد از رفع تهديد شخص تهديد شده طور صريح يا ضمني بـه آن اجازه دهد، عقد صحيح ميگردد.
ماده 561-
نفاذ عقود شخص تهديد شده بـه اجازه وي بعد از رفع تهديد موقوف نبوده، قبض مبيعه، ملکيت فاسد را افاده مي نمايد. درون چنين حالت هرنوع تصرف غير قابل نقض صحيح بوده، شخص تهديد شده درون مطالبة قيمت روز تسليم يا قيمت روز تصرف مخير مي باشد.
دوم - غلطي
ماده 562-
هرگاه درون موضوع عقد غلطي صورت گرفته معقود عليه مسمي و مشار اليه باشد، احکام آتي رعايت ميگردد:
1- درون صورت اختلاف جنس، عقد بـه مسمي تعلق گرفته و نسبت عدم وجود مسمي عقد باطل شناخته ميشود.
2- درون صورت اتحاد جنس واختلاف وصف، عقد بـه مشار اليه تعلق گرفته ونسبت موجود بودن مشاراليه منعقد ميگردد. درون اين حالت عقد کننده، نسبت عدم موجوديت وصف درون فسخ و ابرام عقد مخير مي باشد.
ماده 563-
شخصي کـه در غلط اساسی واقع گرديده، بـه شرطي مي تواند فسخ عقد را مطالبه نمايد کـه طرف مقابل وي نيز درون عين غلطي واقع شده يا از غلطي واقف بوده و يا اينکه بـه سهولت مي توانست بـه آن واقف گردد.
ماده 564-
هرگاه غلطي بـه اندازة فاحش باشد کـه عقد کننده درون صورت وقوف بر آن از ابرام امتناع مي ورزيد چنين غلطي اساسي پنداشته ميشود.
ماده 565-
هرگاه غلطي درون شخص يا درون وصف از اوصاف عقد کننده واقع شده باشد بـه نحويکه شخصيت يا وصف عقد کننده سبب عمدة انعقاد عقد بوده باشد، چنين غلطي اساسي پنداشته ميشود.
ماده 566-
عقد بـه سبب غلطي درون قانون وقتي قابل فسخ پنداشته مي شود کـه شرايط غلطي درون وقايع مربوط بـه عقد متحقق گردد، مگر اينکه قانون مخالف آن تصريح کرده باشد.
ماده 567-
غلطي حسابي يا مادي درون صحت عقد تأثير نداشته و تصحيح آن حتمي مي باشد.
ماده 568-
شخصي کـه در غلطي واقع گرديده، نمي تواند بـه آن طوري تمسک نمايد کـه معارض آنچه حسن نيت مقتضاي آنست باشد. اگر طرف مقابل براي تنفيذ اين عقد اظهار آماده گي نمايد با ابرام عقد ملزم پنداشته ميشود.
ماده 569-
احکام مربوط بـه غلطي درون مورد مقاصد يا هر وسيطيکه ارادة يکي از طرفين عقد را تحريف شده بـه ديگري نقل نمايد، قابل تطبيق ميباشد.
جزء سوم – فريب وغبن
ماده 570-
فريب عبارت از بکار بردن وسايل حيله آميز قولي يا فعلي ايست کـه طرف مقابل عقد را بـه راضي شدن انعقاد عقد بکشاند، بـه نحويکه اين وسايل اگر بکار نميشد، رضايت وي درون عقد بميان نمي آمد.
ماده 571-
1ـ هرگاه بـه سبب فريب يکطرف عقد، غبن فاحش متوجه طرف مقابل گردد، فريب خورده مي تواند فسخ عقد را مطالبه نمايد.
غبن وقتي فاحش گفته مي شود کـه تفاوت بين قيمت حقيقي مال درون هنگام عقد وقيمتي کـه مال بفروش رسيده به(15) فيصد يا بيشتر از آن بالغ گردد.
ماده 572-
شخصيکه درعقود امانت فريب خورده، وقتي مي تواند فسخ عقد را مطالبه نمايد کـه غش و تدليس طرف مقابل را ثابت نمايد.
ماده 573-
فريب سلبي، بمحض کتمان حقيقت بوجود مي آيد. اين فريب تدليس پنداشته ميشود.
ماده 574-
در صورت وقوع فريب از طرف شخص ثالث درون عقد، فريب خورده وقتي ميتواند فسخ آنرا مطالبه نمايد کـه آگاهي طرف مقابل را بـه فريب شخص ثالث هنگام عقد يا قادر بودن او را بهب چنين آگاهي، ثابت نمايد.
ماده 575-
غبن فاحش، موجب فسخ ميگردد. اگر شخصيکه درون مورد
او غبن صورت گرفته، هنگام عقد بر غبن واقف بوده وبه آن رضايت نشان داده باشد، نمي تواند عقد را فسخ نمايد، مگر اينکه رضايت وي ناشي از معلومات دروغ، کتمان حقيقت و يا بـه فريب طرف مقابل راجع باشد.
غبن فاحش درون مورد اموال دولت، وقف و مال شخص محجور بهر نحويکه صورت گرفته باشد، موجب فسخ عقد مي گردد.
ماده 576-
در عقوديکه از طريق مزايده علني صورت مي گيرد، اعتراض مبني بر وجود غبن جواز ندارد.
ماده 577-
هرگاه از احتياج يا عدم تجربه و يا ضعف ادراک يکي از عاقدين سوء استفاده بـه عمل آمده و باثر آن غبن فاحش درون عقد موجود گردد، شخص فريب خورده مي تواند درون خلال مدت يکسال از تاريخ انعقاد عقد، بطلان عقد يا تنقيص وجايب خود را باندازه معقول مطالبه نمايد.
ماده 587ـ
هرگاه براي رفع غبن، پرداخت آنچه را قاضي تعين نموده، کافي پنداشته شود، طرف مقابل مي تواند درون عقود معاوضه از دعوي فسخ انصراف نمايد.
فرع چهارم – موضوع عقد
ماده 579-
براي هرنوع وجيبه ناشي از عقد، وجود موضوعيکه عقد بـه آن نسبت داده شده وقابليت حکم عقد را داشته باشد، حتمي پنداشته ميشود. موضوع عقد را عين، دين، منفعت يا ساير حقوق مالي تشکيل داده ميتواند. همچنان اجراء يا امتناع يک عمل موضوع عقد قرار گرفته مي تواند.
ماده 580-
موضوع وجيبه ناشي از عقد بايد ممکن، معين يا قابل تعيين ومجاز باشد، درون غير آن عقد باطل پنداشته ميشود.
ماده 581-
هرگاه موضوع وجيبه ذاتاً مستحيل باشد، عقد باطل پنداشته ميشود.
در صورتيکه موضوع وجيبه ذاتاً مستحيل نبوده وتنـها درون مورد شخص مديون مستحيل پنداشته شود، عقد صحيح ومديون نظر بعدم ايفاي وجيبه، مکلف بـه جبران خساره مي باشد.
ماده 582-
موضوع وجيبه بايد طوري معين ومعلوم باشد کـه مانع جهالت فاحش گردد. اگر جهالت موضوع وجيبه منجر بمنازعه گردد، عقد فاسد پنداشته ميشود.
ماده 583-
تعيين موضوع وجيبه با بيان جنسيت و اوصاف مميزه يا تعيين مقدار آن صورت مي گيرد. درون صورت وجود موضوع وجيبه درون مجلس عقد، تعيين بـه اشاره و در غير آن بـه تعيين مکان صورت گرفته و بيان تمام آنچه کـه جهالت فاحش را از بين مي برد، حتمي مي باشد.
بيان جنسيت موضوع بدون ذکر اندازه يا وصف براي تعيين موضوع کافي پنداشته نمي شود.
ماده 584-
هرگاه موضوع وجيبه را اجراي يک عمل تشکيل دهد، عمل مذکور بايد معين گرديده يا قابليت تعيين را داشته باشد.
ماده 585-
هرگاه تعيين موضوع وجيبه درون عقد بدوش يکي از طرفين يا شخص ثالث گذاشته شده باشد، درون صورت تأخير درون تعيين يا غير عادلانـه بودن آن، محکمـه موضوع وجيبه را تعيين مي نمايد.
ماده 586-
هرگاه تعيين موضوع وجيبه بـه اختيار شخص ثالث گذاشته شود، درحاليکه شخص مذکور بـه تعيين آن قادر نبوده يا اراده آنرا نداشته يا تعيين موضوع وجيبه طور عادلانـه يا درون خلال مدت مناسب صورت نگرفته باشد، عقد باطل پنداشته مي شود.
ماده 587-
موضوع وجيبه بايد طوري قابليت معامله را داشته باشد کـه با هدف اصلي ايکه موضوع بـه آن اختصاص يافته، منافات نداشته باشد.
ماده 588-
هرگاه موضوع وجيبه را نقود تشکيل بدهد، مديون بـه پرداخت مقداريکه درون عقد ذکر گرديده مکلف مي باشد. صعود يا تنزيل نرخ پول درون پرداخت دين تأثير ندارد، مگر اينکه درون قانون يا موافقه طرفين طور ديگري تصريح يافته باشد.
ماده 589-
1ـ هرگاه موجوديت موضوع وجيبه درون آينده متحقق گردد، عقد بشرطي جواز دارد کـه بصورت تخمين نبوده، جهالت وضرر درون آن موجود نباشد.
2ـ معامله درون مورد متروکه شخص درون حال حيات او جواز ندارد، گرچه مالک بـه آن رضايت داشته باشد، مگر اينکه قانون مخالف آن حکم نمايد.
ماده 590-
هرگاه موضوع وجيبه مخالف نظام و آداب عامـه باشد، باطل پنداشته ميشود.

فرع پنجم – سبب
ماده 591-
سبب عبارت از مقصد اصلي ايست کـه عقد وسيله مشروع رسيدن بـه آن قرار گرفته باشد.
ماده 592-
هرگاه سبب وجيبه مخالف نظام و آداب عامـه بوده يا اصلا وجود نداشته باشد، عقد باطل پنداشته ميشود.
ماده 593-
وجود سبب مشروع درون هر وجيبه، حالت اصلي پنداشته ميشود، مگر اينکه دليل بـه نفي آن موجود گردد.
ماده 594-
سببيکه درون عقد تصريح يافته، سبب حقيقي پنداشته ميشود، مگر اينکه خلاف آن ثابت گردد.

مبحث سوم – شرايط عقد
فرع اول – احکام عمومي
ماده595-
شرط عبارت هست از تعهد بـه آينده درون امر متعلق بـه زمان آينده کـه بصيغة خاص صورت مي گيرد.
تعليق، عبارت هست از مرتب گردانيدن امر متعلق بـه آينده بر متحقق شدن امر ديگري درون زمان آينده، توسط يکي از ادوات شرط.
ماده 596-
هرگاه صيغة عقد غير معلق بـه شرط بوده بـه زمان آينده منسوب نباشد، چنين عقد منجز بوده في الحال نافذ مي گردد.
ماده 597-
عقد معلق بـه شرط واقف، وقتي انعقاد يافته و حکم آن لازم مي شود کـه شرط موجود گرديده باشد.
ماده 598-
عقد معلق بـه امر موجود، في الحال واقع ميشود. تعليق بامر مستحيل يا شرطيکه مخالف نظام و آداب عامـه باشد اعتبار ندارد.
ماده 599-
عقديکه فسخ آن معلق بشرط فاسخ باشد، نافذ وغير لازم پنداشته ميشود. هرگاه شرط موجود گردد، عقد فسخ ميگردد، درين صورت داين بر آنچه اخذ نموده و در صورت عدم امکان، بـه پرداخت ضمان مکلف پنداشته ميشود. اگر شرط موجود نگردد، عقد لازم ميشود.
تصرفات داين درون مورد اداره اشياء با وجود تحقق شرط، نافذ پنداشته ميشود.
ماده 600-
باتحقق شرط درون عقد معلق، آثار از آن زمان وقوع عقد قابل اعتبار پنداشته ميشود. مگر اينکه از ارادة عاقدين يا طبيعت عقد معلوم شود کـه وجود يا زوال وجيبه بوقت تحقق شرط، مربوط گرديده است.
ماده 601-
هرگاه تنفيذ عقد، قبل از تحقق شرط، بنا بر سبب خارجي بدون دخالت مديون غير ممکن گردد، اثر رجعي بر شرط مرتب شده نميتواند.
ماده 602-
عقد موکول بـه آينده، عبارت هست از عقدي کـه نفاذ آن بزمان آينده نسبب داده شده باشد. چنين عقد في الحال انعقاد يافته وحکم آن الي زمان معينـه بـه تعويق انداخته مي شود.
ماده 603-
تأجيل درون عقد بـه مصلحت مديون پنداشته ميشود، مگر اينکه از عقد، نص قانون يا احوال مربوط طوري معلوم گردد کـه تأجيل بمنظور مصلحت دائن يا طرفين عقد، صورت گرفته است.
ماده 604-
شخصيکه تأجيل بـه نفع او صورت گرفته است، ميتواند بـه ارادة خود از آن منصرف شود.
ماده 605-
هرگاه حکم حجز اموال بـه سبب افلاس شخصيکه تأجيل بـه نفع او صورت گرفته، صادر گرديده يا تأمينات مديون تنقيص و يا اصلاً پرداخته نشده باشد، حق تأجيل ساقط ميگردد.
ماده 606-
تأجيل بامرگ مديون از بين ميرود، مگر اينکه دين تأمينات عيني داشته يا داين سبب مرگ مديون گرديده باشد و يا طوري موافقه شده باشد کـه تأجيل درون صورت مرگ مديون نيز از بين نمي رود. مرگ داين درون تأجيل دين تأثير ندارد.

فرع دوم – حکم شرط
جزء اول – احکام عمومي
ماده 607-
شرط مناسب باعقد يا شرطيکه عقد مقتضي آن بوده يا حکم عقد را موکد گرداند، همچنان شرطيکه موافق با تعامل جاريه بوده و يا منافي اقتضاي عقد نباشد، صحيح پنداشته ميشود.
ماده 608-
شرطيکه درون آن نفع عاقدين نباشد، ملغي بوده وعقد مقرن بـه آن صحيح پنداشته ميشود.
ماده 609-
عقديکه رکن ياشرطي از شرايط موجود نباشد، باطل پنداشته مي شود.
ماده 610-
شرط غير مناسب باعقد يا شرطيکه عقد مقتضي آن نبوده يا حکم عقد را موکد نگرداند، همچنان شرطيکه موافق با تعامل جاريه نبوده و يا درون آن فريب بکار رفته باشد، شرط فاسد پنداشته ميشود.
ماده 611-
عقديکه صلاحيت تصرف کامل يا نوعي از انواع تصرف درون آن سلب گرديده باشد، عقد موقوف پنداشته ميشود.
ماده 612-
هرگاه عقد متضمن شرطي باشد کـه رجوع از عقد را افاده کند، عقد غير لازم پنداشته ميشود.
جزء دوم – عقد باطل
ماده 613-
عقد باطل آنست کـه اصلاً و وصفاً غير مشروع باشد.
ماده 614-
عقد باطل اصلاً منعقد نگرديده وافادة حکمي را نمي نمايد، گرچه قبض صورت گرفته باشد.
ماده 615-
هرگاه عقد باطل نافذ گرديده باشد، رد بدلين واعادة حالت اصلي حتمي ميباشد، درون صورتيکه رد بدلين متعذر باشد، محکمـه بضمان عادلانـه حکم مي نمايد.
ماده 616-
اجازه برعقد باطل اثر قانوني نداشته، اشخاص ذيعلاقه مي توانند بـه بطلان عقد تمسک نمايند.
ماده 617-
هرگاه بطلان قسمتي از عقد ظاهر گردد، قسمت متباقي بحيث عقد مستقل صحيح پنداشته ميشود. مگر اينکه عقد قابل تجزيه نباشد.
ماده 618-
هرگاه درون عقد باطل ارکان صحيح ديگري موجود گردد، عقد مذکور باعتبار عقد دوم صحيح پنداشته ميشود. مشروط بر اينکه عاقدين آنرا اراده نموده باشند.
ماده 619-
عقد باطل منتج باثرات عقد قانوني نگرديده، مگر بحيث حادثة عادي مستوجب ضمان مي گردد.

جزء سوم – عقد فاسد
ماده 620-
عقد فاسد آنست کـه اصلاً مشروع و وصفاً غير مشروع باشد، بنحويکه اصلاً صحيح بوده درون رکن و موضوع آن خللي وجود نداشته باشد. مگر باعتبار بعضي اوصاف خارجي فاسد باشد.
ماده 621-
عقد فاسد ملکيت معقود عليه را افاده نمي کند، مگر اينکه قبض بـه رضاي مالک آن صورت گرفته باشد.
ماده 622-
در عقود معاوضوي، تعليق واقتران عقد، بشرط فاسد جواز نداشته درون اثر چنين شرط عقد فاسد پنداشته ميشود.
ماده 623-
در صورت اقتران عقود غير معاوضه وي بشرط فاسد، عقد صحيح بوده، شرط ملغي مي باشد. تعليق عقد بـه شرط فاسد موجب بطلان آن مي گردد.
ماده 624-
عقوديکه اسقاطات محض شناخته شود، باوجود تعليق آن بـه شرط مناسب يا غير مناسب منعقد گرديده و يا اقتران آن بـه شرط فاسد صحيح پنداشته ميشود. شرط درينصورت ملغي مي گردد.
ماده 625-
عقوديکه اطلاقات شناخته شود، تعليق آن بـه شرط مناسب وشرط فاسد صحيح بوده، شرط فاسد ملغي پنداشته ميشود.
ماده 626-
هريک از طرفين عقد يا ورثه شان مي توانند، عقد فاسد را فسخ نمايد، مگر اينکه سبب فساد از بين رفته باشد.
ماده 627-
اجازه برعقد فاسد اثر قانوني نداشته و تنازل از حق فسخ، جواب ندارد.
ماده 628-
هرگاه فساد درون نفس عقد موجود شود، طرفين مي توانند عقد را پيش از قبض وبعد از آن فسخ نمايند.
ماده 629-
هرگاه فساد بـه اثر شرط موجود گردد، طرفين مي توانند عقد را پيش از قبض فسخ نمايند، مگر اينکه شرط فاسد برضايت طرفين از بين برود. همچنان طرفين عقد مي تونند درون صورتيکه صاحب شرط از شرط خود منصرف نگردد، عقد را بعد از قبض فسخ نمايند.
ماده 630-
صاحب شرط فاسد، مي تواند بـه تمسک جزء صحيح عقد شرط را ساقط و تنفيذ عقد را از طرف مقابل مطالبه نمايد، طرف مقابل نميتواند بعد از اسقاط شرط، فسخ عقد را مطالبه کند. اثر جزء صحيح عقد وقتي ظاهر مي گردد کـه بحيث عقد مستقل درون آيد.
ماده 631-
قبض درون عقد فاسد، ملکيت قابل فسخ را افاده نموده و متصرف بـه پرداخت قيمت يا مثل مکلف ميگردد نـه مسمي، اين عقد تصرف مال قبض شده را افاده نموده وانتفاع از آن را افاده نمي کند.
ماده 632-
هرگاه قبض کننده درون عقد فاسد، مال قبض شده را باشخص ثالث عقد نمايد، حق فسخ ساقط ميگردد. درين صورت مالک اصلي مي تواند، اعادة معقود عليه را از شخص ثالث مطالبه نمايد. همچنان شخص ثالث مي تواند، قيمت يا مثل معقود عليه را از قبض کننده مطالبه کند.
ماده 633-
تغيير درون مال قبض شده باساس زيادت متصل يا منفصل مانع فسخ نمي گردد، درين صورت مال قبض شده با زيادت لازم ميگردد.
ماده 634-
هرگاه تغيير درون مال قبض شده، باثر نقصان صورت گرفته باشد، صاحب مال ميتواند، اعادة مال مذکور را باجبران خساره مطالبه نمايد. مگر اينکه نقص ناشي از عمل مالک باشد.
ماده 635-
هرگاه مال قبض شده تغيير شکل نمايد، فسخ باطل و قيمت روز قبض مال لازم مي گردد.
ماده 636-
عقد فاسد منتج باثرات عقد قانوني نگرديده، مگر بحيث يک حادثة عادي مستوجب ضمان مي گردد.
جزء چارم – عقد موقوف
ماده 637-
1ـ عقد موقوف غير نافذ، فاقد اثر حقوقي بوده، ثبوت ملکيت از آن افاده نمي گردد. مگر با اجازة شخصيکه برموضوع عقد وتصرف درون آن صاحب صلاحيت بوده و اجازة وي داراي جمله شرايط صحت باشد.
2ـ عقد اشخاص ذيل موقوف پنداشته ميشود:
1ـ فضولي
2ـ بائعيکه عين مال را بار ديگر بـه شخص غير مشتري، بفروشد.
3ـ غاصب.
4ـ نايب يا وکيل نايب کـه از حدود معينـه نيابت، عدول نمايد.
5ـ مالک عين مرهونـه
6ـ مالک اراضي بـه زراعت داده شده، درحاليکه بذر از زارع باشد. مگر ا ينکه درون قانون خاص طور ديگر حکم شده باشد.
7ـ مريض مرض موت کـه بوارث خود بفروشد.
8ـ وصي مختار کـه بوارث خود بفروشد.
9ـ وارثيکه بمورث مريض درون مرض موت بفروشد.
10ـ وارثيکه متروکة مستغرقه بدين را بفروشد.
11ـ صغير مميز.
12ـ معتوه مميز.
13ـ سفيه.
14ـ مبتلا بـه غفلت.
ماده 638-
شخصيکه بدون وکالت يا نيابت تصرفي را از طرف شخص ديگري انجام دهد، فضولي گفته ميشود.
ماده 639-
تصرف شخص فضولي، صحيح بوده وبه اجازة مالک موقوف مي باشد. درصورت عدم اجازه عقد باطل پنداشته ميشود.
ماده 640-
هرگاه متصرف قانوني، تصرف فضولي را قولاً يا فعلاً تائيد نمايد، اين تائيد حکم وکالت قبلي را داشته شخص فضولي مانند وکيل بـه ارائه و رد آنچه بـه تصرف او قرار گرفته مکلف مي باشد.
ماده 641-
هرگاه شخص فضولي، مالي را کـه موضوع تصرف قرار گرفته، بطرف ديگر عقد تسليم نموده ومال قبل از اجازه تلف گردد، مالک مي تواند قيمت آنرا از شخص فضولي يا طرف ديگر عقد مطالبه کند.
ماده 642-
هرگاه شخص فضولي، مالي را کـه موضوع تصرف قرار گرفته بطرف ديگر عقد تسليم نموده و تسليم شونده آنرا باشخص ديگري عقد نمايد، مالک مي تواند يکي از اين دو عقد را اجازه دهد.
ماده 643-
شخص فضولي و طرف ديگر عقد مي توانند قبل از اجازة مالک، عقد را فسخ نمايند.
ماده 644-
هرگاه چند شخص فضولي درون عقد واحد اشتراک نمايند، بصورت متضامن مسئول پنداشته ميشوند.
ماده 645-
در صورت وفات شخص فضولي، مکلفيت ورثة او مانند ملکفيت ورثة وکيل پنداشته ميشود.
شخص فضولي، درون صورت وفات مالک درون برابر ورثه او عين ملکفيت نزد مالک را دارا مي باشد.
ماده 646-
براي صحت اجازة تصرف فضولي، وجود شخص فضولي، طرف مقابل مالک اصل مال و بدل آن، حين صدور اجازه شرط مي باشد. همچنان وجود اجازه دهنده، حين صدور تصرف لازم پنداشته ميشود.
ماده 647-
اجازة عقد موقوف از طرف شخصيکه صلاحيت آنرا دارد، طور صريح يا ضمني صورت مي گيرد. شخصيکه صلاحيت اجازه را دارد، مي تواند اعتراض خود را مبني برعقد حداکثر درون خلال يکسال از تاريخ علم بر تصرف يا از بين رفتن سبب نقصان اهليت و يا از بين رفتن سبب موقوف بودن عقد، تقديم نمايد.
ماده 648-
در تصرف موقوف، اجازه بزمان صدور تصرف راجع مي گردد، نـه بزمان صدور اجازه.
ماده 649-
در تصرف موقوف، متصرف نميتواند حينيکه ملکيت موضوع عقد باو تعلق مي گيرد، از آن انصراف نمايد.

جزء پنجم – عقد نافذ غير لازم
ماده 650-
هرگاه عقد طبيعتاً موجب الزام يکي يا طرفين عقد نگردد و يا درون آن خيار فسخ براي يکي از طرفين عقد موجود باشد، عقد نافذ غير لازم پنداشته ميشود.
ماده 651-
هرگاه يکي از طرفين کـه عقد موجب الزام او نگرديده، از آن رجوع نمايد، عقد از تاريخ رجوع، فسخ گرديده و آثار مرتب بـه آن الي تاريخ رجوع، بحال خود باقي مي باشد.

فرع سوم – خياراتيکه لزوم عقد را بتاخير مي اندازد
جزء اول – خيار شرط
ماده 652-
1ـ عاقدين درون جميع عقود مي توانند، حين عقد يا بعد از آن حداکثر براي سه روز، خيار فسخ يا بقاي عقد را شرط بگذارد.
2ـ مدت خيار شرط درون مورد وقف، کفاله وحواله گيرنده دين استثناء بيش از سه روز جواز دارد. اگر شرط حين عقد گذاشته شده باشد، مدت خيار از وقت عقد و در صورتيکه بعد از عقد گذاشته شده باشد، از زمان موجود شدن شرط، آغاز ميگردد.
ماده 653-
خيار شرط درون عقد لازمي ايکه احتمال فسخ را داشته باشد، صحيح بوده و در عقد نکاح، طلاق، صرف، سلم، اقرار، وکالت، هبه و وصيت، صحيح پنداشته نمي شود.
ماده 654-
اعطاي خيار شرط براي هر دو يا يکي از طرفين عقد يا غير آنـها جواز دارد.
ماده 655-
1ـ هرگاه درون معاوضه، مالي براي طرفين عقد خيار شرط اعطاء شده باشد، بدلين عقد از ملکيت هيچيک آنـها خارج نمي گردد.
2ـ درون صورتيکه خيار شرط، براي يکي از طرفين عقد اعطا شده باشد، مال صاحب خيار از ملک وي خارج نگرديده ومال طرف ديگر نيز بملک صاحب خيار داخل نمي گردد.
ماده 656-
عقديکه فسخ آن مشروط بخيار گرديده باشد، هنگامي فسخ مي گردد کـه صاحب خيار قولاً يا فعلاً آنرا درون مدت معينـه فسخ نمايد. درون فسخ قولي، علم طرف مقابل بـه فسخ عقد، درون مدت معينـه، شرط مي باشد.
ماده 657ـ
اجازه قولي يا فعلي صاحب خيار شرط درون مدت معينـه كه رضائيت او را بلزوم عقد افاده نمايد، عقدي را کـه فسخ آن مشروط بخيار گرديده، تمام ولازم ميگرداند، گرچه طرف ديگر بـه آن علم نداشته باشد.
ماده 658ـ
(1) هرگاه خيار شرط بطرفين عقد اعطا شده باشد، تنـها خيار طرفيکه بـه آن اجازه ميدهد، ساقط گرديده و خيار طرف ديگر الي ختم مدت خيار، باقي مي ماند.
(2) اگر يکي از طرفين عقد را فسخ نمايد، اجازه طرف ديگر اعتبار ندارد.
ماده 659ـ
هرگاه مدت خيار درون عقد مشروط بخيار بدون فسخ يا اجازه صاحب خيار مقتضي گردد، عقد لازم وتمام پنداشته ميشود.
ماده 660ـ
(1) هرگاه صاحب خيار درون خلال مدت خيار قبل از فسخ يا اجازة عقد وفات نمايد، عقد لازم گرديده و ورثه از حق خيار استفاده کرده مي تواند مگر اينکه بـه خلاف آن موافقه صورت گرفته باشد.
(2) اگر خيار شرط بطرفين عقد اعطا شده ويکي از طرفين وفات نمايد، عقد درون مورد متوفي لازم گرديده وخيار طرف ديگر الي ختم مدت خيار باقي مي ماند.
ماده 661ـ
لزوم عقد، از وقت صدور آن، اعتبار دارد.
جزء دوم ـ خيار تعيين
ماده 662-
1ـ قرار يکي از اشياء معين بحيث موضوع عقد، مجاز بوده وطرفين عقد مي توانند از خيار تعيين استفاده نمايند.
2ـ اگر خيار تعيين بصورت مطلق ذکر گرديده باشد، متصرف اليه صاحب خيار پنداشته ميشود. مگر اينکه قانون طور ديگري حکم نموده ويا موافقة طرفين بخلاف آن صورت گرفته باشد.
ماده 663-
اشيائيکه بحيث موضوع خيار تعيين قرار مي گيرد، بيش از سه شي بوده نمي تواند.
ماده 664-
مدت خيار تعيين از سه روز تجاوز نميکند، آغاز مدت از وقتت موافقه اعتبار دارد.
ماده 665-
عقد که تا زمان بکار بردن خيار، غير لازم بوده و در صورتيکه خيار طور صريح يا ضمني بکار شود، عقد درون آنچه خيار درون مورد آن انجام يافته، نافذ ولازم پنداشته مي شود.
ماده 666-
تعيين خيار بوقت صدور عقد، راجع مي گردد.
ماده 667-
هرگاه خيار تعيين بـه متصرف اليه اعطا شده باشد، ملکيت او درون يکي از اشياء ثابت پنداشته شده، اشياء ديگر موضوع خيار تعيين کـه در تصرفش باشد، امانت شمرده ميشود.
ماده 668-
1ـ هرگاه متصرف درون يکي از اشياء موضوع خيار، قبل از انقضاي ميعاد خيار، تصرف نمايد تصرف او موقوف باختيار متصرف اليه ميباشد.
2ـ اگر شي مورد تصرف، بعداً از طرف متصرف اليه تعيين گردد، حکم آن از وقت انعقاد اعتبار داشته، تصرف متصرف، باطل پنداشته ميشود.
ماده 669-
1ـ هرگاه يکي از اشياء موضوع خيار تعيين، پيش از قبض هلاک گردد، متصرف اليه مي تواند درون تعيين باقيمانده آن از خيار استفاده نمايد.
2ـ درون صورتيکه تمام اشياي مذکور هلاک گردد، عقد باطل پنداشته ميشود.
ماده 670-
1ـ هرگاه يکي از اشياي موضوع خيار تعيين، بعد از قبض هلاک گردد، شي هلاک شده موضوع عقد پنداشته شده و متصرف اليه بـه تادية ثمن آن مکلف مي گردد. درين صورت اشياي باقيمانده، امانت محسوب گرديده وقابل رد بـه متصرف مي باشد. اگر تمام اشياي مذکور بعد از قبض هلاک گردد، درون صورتيکه يکي بعد ديگري هلاک شده باشد، شي اولي موضوع عقد شناخته، اشياي باقيمانده امانت پنداشته ميشود.
2ـ اگر هلاک تمام اشياء درون زمان واحد صورت گرفته باشد، متصرف اليه بـه پرداخت ثمن يکي از اشياء مکلف بوده، اشياي باقيمانده امانت پنداشته ميشود.
ماده 671-
1ـ هرگاه خيار بـه شخص متصرف اعطا شده باشد، اشياء موضوع خيار که تا زمان تعيين درون ملک او باقيمانده و بعد از تعيين يکي از اشياء، شي تعيين شده، موضوع عقد پنداشته مي شود.
2ـ اگر متصرف درون يکي از اشياء تصرف نموده باشد، تصرف او جايز پنداشته مي شود.
ماده 672-
1ـ متصرفيکه خيار تعيين، باو اعطا شده، ميتواند عقد را فسخ يا ابرام نمايد. تصرف او درون اشياي موضوع خيار تعيين، مجاز بوده اين تصرف او فسخ عقد پنداشته ميشود.
2ـ درون صورتيکه متصرف، متصرف اليه را بـه قبول يکي از آنـها مکلف نمايد، متصرف اليه بـه آن ملزم شناخته ميشود.
ماده 673-
هرگاه تمام اشياي موضوع خيار تعيين، قبل از قبض هلاک گردد، اشياي هلاک شده بـه حساب متصرف بوده وتصرف باطل پنداشته ميشود. درون صورت هلاک بعضي از اشياء، خيار متصرف باقي بوده او مي تواند متصرف اليه را بـه قبول شي باقيمانده ملزم يا عقد را فسخ نمايد.
ماده 674-
1ـ هرگاه يکي از اشياي موضوع خيار تعيين بعد از قبض هلاک شود، شي هلاک شده بـه صفت امانت بحساب متصرف مي باشد. او مي تواند متصرف اليه را بـه قبول يکي از اشياء باقيمانده ملزم نموده يا عقد را فسخ نمايد. اگر تمام اشياء مذکور يکي بعد ديگري هلاک شود، شي هلاک شده اولي بصفت امانت بحساب متصرف بوده ومتصرف اليه بـه پرداخت قيمت باقيمانده، مکلف مي باشد.
2ـ درون صورت هلاک بزمان واحد، يکي بصفت امانت بحساب متصرف وهلاک اشياي باقيمانده باساس قيمت آن بحساب متصرف اليه، پنداشته ميشود.
ماده 675-
خيار تعيين، بورثه انتقال مي نمايد.

جزء سوم – خيار رويت
ماده 676-
حق فسخ عقد بـه خيار رويت، درون موارد آتي بدون شرط قبلي ثابت مي گردد:
1ـ خريدن اعيانيکه تعيين آن لازم بوده و از جمله ديون ثابت درون ذمـه نباشد.
2ـ اجارة اعيان.
3ـ تقسيم اعيان غير مثلي.
4ـ صلح برماليکه ذاتاً عين باشد.
ماده 677-
خيار رويت درون عقوديکه احتمال فسخ را ندارد، ثابت نمي گردد.
ماده678-
براي اثبات خيار رويت، معقود عليه بايد قابل تعيين بوده ومتصرف اليه آنرا حين عقد، نديده باشد.
ماده 679-
حق خيار رويت که تا وقتي باقي ميماند کـه رويت درون خلال مدتيکه طرفين بـه آن موافقه کرده اند، تمام گرديده يا علت سقوط خيار موجود گردد.
ماده 680-
خيار رويت بديدن موضوع خيار، رضايت صريح يا ضمني صاحب خيار، مرگ صاحب خيار، هلاک شدن کل يا قسمتي از عين بـه چنان تصرف صاحب خيار درون عين کـه احتمال فسخ را نداشته باشد يا حق غير بـه آن تعلق بگيرد، ساقط مي گردد.
ماده 681-
فسخ عقد درون خيار رويت، بقول يا فعل صريح يا ضمني تمام پنداشته شده، بحکم محکمـه يا رضايت طرف ديگر موقوف نمي باشد.
جزء چهارم – خيار عيب
ماده 682-
حق فسخ عقد بخيار عيب، بدون شرط قبلي ثابت مي گردد.
ماده 683-
خيار عيب درون عقودي ثابت ميگردد کـه احتمال فسخ را داشته باشد.
ماده 684-
عيب، وقتي موجب خيار شده مي تواند کـه قبل از عقد موجود بوده و در قيمت مبيعه موثر باشد، همچنان متصرف اليه، بـه آن علم نداشته ومتصرف برائت عيب را شرط نگذاشته باشد.
ماده 685-
1ـ هرگاه عيب حاوي شروط مندرج ماده(684) اين قانون باشد، عقد بر متصرف اليه لازم نگرديده او مي تواند بـه ارادة خود آنرا قبل از قبض، نقض نموده و از آن بمتصرف اعلان نمايد.
2ـ نقض عقد بعد از قبض بـه سبب عيب، بدون رضايت طرفين يا حکم محکمـه با صلاحيت صورت گرفته نمي تواند.
ماده 686-
هرگاه متصرف اليه عقدي را بخيار عيب نقض نمايد، عقد فسخ گرديده، رد مبيعه درحال قبض ومطالبة ثمن درون صورتيکه پرداخته شده باشد، لازم مي گردد.
ماده 687-
متصرف اليه نمي تواند، نقصان ثمن را درون حاليکه شي معيوب را نزد خود نگهداشته از متصرف مطالبه نمايد، مگر درون صورتيکه رد شي بدون مداخله متصرف اليه، ناممکن گرديده وعوض آن بوي نرسيده باشد.
ماده 688-
خيار عيب بـه هلاک شدن موضوع خيار، زيادت يا نقصان آن، اسقاط خيار از طرف صاحب خيار يا رضايت او بـه عيب، بعد از علم بـه آن و يا تصرف او درون شي قبل از علم بـه عيب ساقط مي گردد.
ماده 689-
خيار عيب، بمرگ متصرف اليه ساقط نگرديده و ورثه قايم مقام او شناخته ميشود.

مبحث چارم ـ آثار عقد
فرع اول ـ آثار عقد درون مورد طرفين عقد.
ماده 690-
عقد صحيح کـه با انعقاد آن آثاري از قبيل احکام وحقوق مرتب ميگردد، عقديست کـه ذاتاً و وصفاً مشروع بوده، صيغة آن درون مورد شي ايکه قابليت حکم آنرا داشته و از شخص صاحب اهليت صادر گرديده باشد، همچنان اوصاف آن صحيح وعاري از خلل بوده ومقرون بـه شرط فاسد کنندة عقد نباشد.
ماده 691-
اثر عقد برعاقدين وخلف عام آنـها با رعايت عدم اخلال قواعد ميراث راجع ميشود، مگر اينکه از عقد، طبيعت معامله يا نص قانون عدم رجعت آن بخلف عام دانسته شود.
ماده 692-
هرگاه وجايب و حقوق شخصي ناشي از عقد، بـه مالي راجع باشد کـه بعداً بخلف خاص انتقال نمايد، حقوق و وجايب مذکور، نيز حين انتقال مال، انتقال مينمايد، مشروط بر اينکه مستلزم مال بوده خلف حين انتقال مال بـه آن علم داشته باشد.
ماده 693-
هرگاه عقد معاوضه ايکه براعيان واقع گرديده داراي تمام شرايط صحت باشد، مقتضي ثبوت ملکيت هريک از عاقدين درون بدل ملک آنـها والزام هريک بـه تسليمي ملکش بطرف ديگر مي باشد.
ماده 694-
هرگاه عقد معاوضه ايکه برمنافع اعيان واقع گرديده، داراي تمام شرايط صحت ونفاذ باشد، متصرف عين، بـه تسليم آن براي نفع گيرنده ونفع گيرنده بـه تسليم بدل منفعت بـه متصرف عين، مکلف ميگردد.
ماده 695-
تثبيت دين برذمـه يا الزام شخص باجراي عمل و يا توثيق دين، علاوه برانتقال ملکيت وترتيب منفعت نيز از آثار عقد، پنداشته ميشود.
ماده 696-
1ـ عقد بعد از انفاذ لازم پنداشته شده، رجوع از عقد وتعديل آن بدون رضايت طرفين يا حکم قانون، جواز ندارد.
2ـ درون صورت ظهور حوادث استثنائي يا آفات طبيعي و يا واقعة کـه پيش بيني آن ناممکن بوده و مديون بعلت آن مواجه بچنان مشکلي گردد کـه وي را بخسارة فاحش تهديد نمايد، گرچه ايفاي تعهد مبني برعقد مستحيل نباشد، محکمـه مي تواندپس از ارزيابي مصالح طرفين تعهد، مديون را بحد عادلانـه تنزيل دهد. هرگونـه موافقه برخلاف اين حکم باطل پنداشته ميشود.
ماده 697-
عقد بر آنچه کـه شامل آن بوده وحسن نيت مقتضي آن باشد، نافذ ميگردد. همچنان عقد علاوه از اينکه طرفين را بـه آنچه درون عقد وارد گرديده ملزم ميسازد، شامل تمام آنچه طبيعت وجيبه مطابق باحکم قانون، عرف و عدالت مقتضي آن باشد، نيز مي باشد.
ماده 698-
هرگاه عقد بصورت اذعان وتحت شرايط غير عادلانـه صورت گرفته باشد، محکمـه مي تواند شرايط متذکره را تعديل و يا بـه برائت ذمة طرف مقابل طوريکه عدالت مقتضي آنست حکم نمايد. مگر اينکه شرايط اذعان از طرف مراجع دولتي وضع شده باشد.
شرايط مندرج فورمـه هاي قرار داد بـه شمول نرخ درون عقود، اذعان موسسات خصوصي از طرف مراجع با صلاحيت دولتي، منظور ومراقبت ميشود.
فرع دوم – آثار عقد درون مورد شخص ثالث
ماده 699-
1ـ هرگاه متعاقدين بصورت مواضعه يا جبري ويا مزاح عقدي را انجام داده باشند، دائنين متعاقدين وخلف خاص آنـها، مي توانند درون صورتيکه داراي حسن نيت باشند، بعقد ظاهر تمسک نمايند. همچنان مي توانند شکليات عقدي را کـه باثر آن متضرر شده اند، ثابت نموده و به عقد غير ظاهر تمسک نمايند.
2ـ اگر مصالح اشخاص ذيعلاقه درون چنين عقد معارض هم واقع گرديده، بعضي بـه عقد ظاهر وبعضي ديگر بعقد غير ظاهر تمسک نمايند، بعقد ظاهر ترجيح داده ميشود.
ماده 700-
1ـ بين متعاقدين وخلف عام آنـها عقد غير ظاهر نافذ پنداشته شده، بر عقد ظاهر اثري مرتب نمي گردد.
2ـ اگر متعاقدين، عقد حقيقي را توسط عقد ظاهر مخفي نمايند، عقد حقيقي درون صورتيکه واجد تمام شرايط صحت باشد، صحيح پنداشته ميشود.
ماده 701-
1ـ هرگاه شخص بـه تعهد شخص ثالث وعده بدهد، شخص ثالث بـه سبب آن ملزم شناخته نمي شود، درون صورت رد وعده از طرف شخص ثالث، وعده دهنده بـه تعويض مکلف مي گردد. اگر وعده دهنده باجراي وجيبة مذکور بدون رسانيدن ضرر بداين بپردازد، بـه تعويض وعده مکلف نمي گردد.
2ـ درون صورتيکه شخص ثالث وعده را تائيد نمايد، از حين صدور تائيد بـه آن ملزم شناخته ميشود. مگر اينکه نسبت تائيد بـه روز وعده، طور صريح يا ضمني، معلوم گردد.
ماده 702-
1ـ شخص مي تواند عقدي را مبني برتعهداتيکه درون آن مصلحت شخص ثالث را شرط گذاشته است، باسم خود انجام دهد. مشروط بر اينکه درون اجراي اين تعهد، منفعت مادي يا معنوي شخص او موجود باشد. شخص ثالث بـه سبب اين شرط حق مباشر را باجراي شرط مذکورب مي نمايد، مگر اينکه بخلاف آن موافقه صورت گرفته باشد.
2ـ متعهد مي تواند درون برابر استفاده از حق مباشر توسط شخص ثالث، بچنان دفعي بپردازد کـه برعقد وارد مي گردد.
همچنان شرط گذار مي تواند اجراي مصلحتي را کـه به نفع شخص ثالث شرط گذاشته است، مطالبه نمايد، مگر اينکه از عقد خلاف آن معلوم گردد.
ماده 703-
1ـ شرط گذار مي تواند پيش از آنکه شخص ثالث موافقه اش را درون مورد استفاده از شرط باطلاع متعهد يا شرط گذار رسانيده باشد، شرطي را کـه گذاشته هست نقض نمايد، مگر اينکه مقتضاي عقد بـه خلاف آن باشد. دائنين يا ورثه شرط گذار ازين حق استفاده کرده نمي توانند.
2ـ گذاشتن شرط، برائت ذمـه متعهد را درون برابر شرط گذار افاده نمي کند، مگر اينکه طور صريح يا ضمني بخلاف آن موافقه صورت گرفته باشد. شرط گذار مي تواند شخص ثالث را تغيير داده و ياخود را بجاي آن قرار دهد.
ماده 704-
در شرط گذاشتن بـه مصلحت غير جائز هست که نفع گيرنده شخص مستقل ياجهت مستقل باشد.
همچنان شخص يا جهتيکه حين عقد ذاتاً معين نباشد، بـه شرطي بحيث شخص ثالث قرار گرفته مي تواند کـه هنگام ظهور آثار عقد، تعيين شده بتواند.
فرع سوم- تفسير عقد
ماده 705-
اصل درون عقد، رضاي متعاقدين و نتيجة آنچه کـه بواسطة عقد بالاي خود لازم ساخته اند، ميباشد.
ماده 706-
در عقود بارعايت اراده ظاهر متعاقدين، بـه مقاصد ومعاني اعتبار داده ميشود، نـه بـه الفاظ وحرف.
ماده 707-
اصل درون کلام ارادة معني حقيقي آنست نـه ارادة معني مجازي، درون صورت امکان ارادة معني حقيقي ارادة معنی مجازي جواز ندارد، مگر اينکه ارادة معني حقيقي متعذر باشد.
ماده 708-
در برابر صريح بدلالت اعتبار داده نمي شود، هرگاه مفهوم هر دو معارض هم واقع گردد، بصريح ترجيح داده ميشود.
ماده 709-
در امور باطني دليل شي، قايم مقام آن مي گردد.
ماده 710-
هرگاه مانع ومقتضي معارض هم واقع گردد، بـه مانع ترجيح داده ميشود.
ماده 711-
اعمال کلام بهتر از اهمال آنست. تاوقتيکه حمل کلام بريک معني شده بتواند اهمال آن جواز ندارد، مگر اينکه اعمال آن متعذر گردد.
ماده 712-
ذکر بعضي از آنچه کـه قابل تجزيه نيست، مانند ذکر کل آنست.
ماده 713-
مطلق که تا وقتيکه دليل تغيير آن، طور صريح يا ضمني موجود نگردد، بـه اطلاق خودباقي مي ماند.
ماده 714-
وصف درون حاضر ملغي و در غايب اعتبار دارد.
ماده 715-
سوال تصديق شده درون ضمن جواب مخاطب، اعاده شده پنداشته ميشود.
ماده-716
آنچه بچند شرط مشروط گرديده باشد، بـه انتفاء يک شرط منتفي ميشود.
ماده 717-
شک بـه نفع مديون، تفسير ميشود.
ماده 718-
حکم، با موجوديت علت، موجود و به انتفاي آن منتفي مي گردد.
ماده 719-
آنچه بخلاف قياس ثابت شده باشد، چيزي ديگري بـه آن قياس شده نمي تواند.
ماده 720-
آنچه درون عرف معروف باشد، مانند آنست کـه شرط گذاشته شده باشد.
ماده 721-
عادت عام باشد يا خاص، مدار حکم قرار داده مي شود.
ماده 722-
عادت وقتي اعتبار دارد کـه عموميت يا اغلبيت داشته باشد.
اعتبار بـه اغلبيت شايع داده ميشود، نـه اغلبيت نادر.
ماده 723-
آنچه عادتاً ممتنع باشد، مانند آنست کـه حقيقتاً ممتنع باشد.
ماده 724-
حقيقت بدلالت عادت، ترک مي شود.
ماده 725-
فرع، حکم اصل را دارد.
ماده 726-
تابع، تابع حکم متبوع بوده، حکم جداگانـه بر آن مرتب نميگردد.
ماده 727-
شخصيکه مالک شي گردد، مالک آنچه از ضروريات آن باشد نيز ميگردد.
ماده 728-
باسقوط اصل، فرع ساقط گرديده و در صورت بطلان چيزيکه درون ضمن آن باشد، نيز باطل مي گردد.
ماده 729-
هرآنچه بذل و ترک آن بدون گذاشتن شرط جواز داشته باشد، گذاشتن شرط لازم مي گردد.
فرع چارم – آثار عقد درون مورد ضمان عقد
ماده 730-
هرگاه متعهد نتواند وجيبه را درون مورد عقد عيناً ايفا نمايد يا اجراي وجيبه را از مدت معينـه بتأخير اندازد، محکمـه مي تواند عليه او حکم ضمان را صادر نمايد. مگر اينکه ثابت گردد کـه عدم امکان وفاء يا تأخير درون اجرا وجيبة ناشي از سببي بوده کـه وي درون آن دخيل نبوده است.
ماده 731-
متعاقدين مي توانند اندازة ضماني را کـه در حال عدم اجراء يا تأخير بايد پرداخته شود، درون حين عقد تعيين يا بعداً بـه آن موافقه نمايند.
ماده 732-
هرگاه مديون ثابت نمايد کـه ضمان تعيين شده غير عادلانـه بوده و با ضرريکه از عدم تنفيذ نشأت نموده متناسب نمي باشد، داين مستحق آن شده نمي تواند.
ماده 733-
در موارديکه ضرر عايد بيشتر از اندازه ضمان تعيين شده باشد، داين نمي تواند مقدار اضافي را از مديون مطالبه نمايد، مگراينکه ثابت نمايد کـه مديون مرتکب خيانت ياخطاي فاحش گرديده است.
ماده734-
محکمـه مي توانددرصورت عدم موافقه قبلي بـه اندازه ضمان ياعدم تصريح آن درقانون بادرنظرداشت خساره وارده بردائن وکسرعوايد وي، اندازه آنراتعيين نمايد.
ماده735-
1ـ هرگاه مديون از تاديه ديني تأخيربعمل آرد کـه موضوع آنرا پول نقد تشکيل داده ومقدارآن حين مطالبه معلوم باشد، دائن مي تواند جبران خساره ناشي از تأخيرتاديه را کـه سالانـه معادل(3) قيصد درموضوعات مدني باشد، مطالبه نمايد.
2ـ تأخيرجبران خساره درحاليکه ازموافقه طرفين ياعرف معلوم شده نتواند، از تاريخ مطالبه قضائي آغاز مي گردد.
ماده 736-
طرفين عقدمي توانند براساس موافقه، جبران خساره مندرج ماده (735) اين قانون راسالانـه بيشتر از سه فيصد تعيين کنند. مشروط براينکه از هفت فيصد درسال تجاوز نکند. اتفاقيکه بخلاف آن صورت گرفته باشد، اعتبار نداشته دائن بر دمازاد مقدار مذکورمکلف ميگردد.
ماده737-
هرنوع عمل ومنفعتيکه زايد از مقدار مندرج ماده(735) اين قانون ازطرف داين شرط گردد، منعفعت غيرظاهر شمرده شده درحدود مقدارمندرج ماده مذکور تنزيل داده ميشود.
ماده 738-
هرگاه ثابت شود کـه داين درحال مطالبه حق، سبب طولاني شدن مدت منازعه گرديده است، محکمـه مي تواند جبران خساره قانوني يا موافقه شده راتنقيض يابجبران خساره مدتيکه بدون موجب طولاني گرديده، حکم نـه نمايد.

فرع پنجم- آثاردرمورد انحلال عقد
جزء اول- فسخ
ماده739-
هرگاه يکي از عاقدين درعقوديکه الزام را بـه طرفين عقد متوجه ميسازد وجيبه را ايفاء نـه نمايد، طرف مقابل مي تواند فسخ عقد را ودرصورت لزوم باجبران خساره از طرف ديگر مطالبه نمايد.
عقود يکه طبيعتاً غيرلازم بودده يابخياري مقترن گرديده باشدکه موجب فسخ گردد، ازين حکم مستثني است.
ماده740-
درحالت ابلاغ فسخ، محکمـه ميتواند مديون راغرض اجراي وجيبه مـهلت بدهد.
ماده741-
هرگاه آنچه رامديون ايفاء نـه نموده، نسبت بـه تعهدناچيز باشد، محکمـه مي تواند مطالبه فسخ رارد نمايد.
ماده742-
موافقه طرفين عقد مبني برفسخ آن بدون حکم محکمـه، درصورت عدم ايفاء وجايب ناشي از عقدجوازدارد. اين موافقه سبب معافيت از ابلاغ فسخ نمي گردد، مگراينکه درمورد معافيت از ابلاغ موافقه تحريري طرفين بعمل آمده باشد.
ماده743-
1ـ هرگاه عقد معاوضه وارد براعيان مالي، فسخ گردد، وجه مرتب بر آن ساقط نمـی گردد درين صورت تسليمي عوضيکه توسط عقد ثابت گرديده لازم نمي باشد.
2ـ اگرعوض قبلاً تسليم داده شده باشد، بردآن ودرصورت عدم امکان بردضمان آن حکم ميشود.
ماده744-
هرگاه درمعوضات مالي موضوع عقددرحاليکه درتصرف مالک قرار دارد هلاک گردد، عقد فسخ گرديده ودرصورت قبض عوض، ردآن بـه طرف مقابل حتمي مي باشد، خواه اين هلاک بفعل مالک صورت گرفته باشد ياخارج ازاراده وي.
ماده745-
هرگاه اجراي وجايب متقابله درعقود معاوضه يکي از ديگري متأخرباشد، صاحب وجيبه لاحق، ميتواند از اجراي وجيبه خود تاوقتيکه جانب مقابل بـه اجراي وجايب خود اقدام نکرده، امتناع ورزد.
ماده746-
هرگاه اجراي وجايب طرفين درعقود معاوضه دروقت واحد لازم باشد، طرفين مي توانند درعين وقت موضوع تهد را بيکديگرتسليم نموده وياآنرانزد شخص عادل بگذارند، تاهريک حق خودرادروقت واحد تسليم گردد.
جزء دوم- اقاله
ماده747-
طرفين مي توانند عقدرابعداز انعقاد آن برضايت خوداقاله نمايند. اقاله موجب انحلال عقد مي گردد.
ماده 748-
تعاطي، قايم مقام ايجاب قبول بوده، اقاله باآن صحيح پنداشته ميشود.
ماده 749-
ثبات ووجود موضوع عقد هنگام اقاله حتمي مي باشد. اگرموضوع عقد قبل از اقاله هلاک شود، اقاله باطل مي گردد، درصورتيکه قسمتي از موضوع عقد هلاک گردد، اقاله درمورد باقي مانده صحيح پنداشته ميشود.
ماده750-
اقاله درمورد متعاقدين حکم فسخ را داشته ودربرابرشخص ثالث، عقدجديد شناخته ميشود.
قسمت دوم
اراده انفرادي
ماده751-
اراده انفرادي تابع تمام احکام مربوط بـه عقدمي باشد، مگردراحواليکه وجود توافق اراده دوطرف براي ايجاد تعهد، حتمي پنداشته شود.
ماده752-
صاحب اراده انفرادي، مطابق باحکام قانون ملزم شناخته ميشود.
ماده753-
اراده انفرادي احياناً سبب ايجاد تعهدياوعده گرديده واحياناً موجبب يااسقاط ملکيت ويااجازه براي تصرف واحياناً استعمال يکي از خيارات مي گردد.
ماده754-
وعده عبارت هست از الزاميکه شخص درون برابر غير بر نفس خد درزمان آينده بوجود آورده وتعهد فوري را افاده نمي کند. وعده احياناً برعقد واحياناً برعمل واقع ميگردد.
ماده 755-
وعده دهنده تاوقتيکه وفات نـه نموده يامفلس نگرديده است، بايفاي وعده مکلف مي باشد.
ماده 756-
شخصيکه دربرابرانجام عمل معين باعطاي جايزه وعده کرده باشد، مکلف هست جايزه وعده شده رابه شخصيکه آنراانجام داده هست اعطاء نمايد، گرچه عمل بدون درنظرداشت وعده انجام شده باشد.
ماده757-
هرگاه وعده دهند، مدتي رابراي انجام عمل تعيين نکرده باشد، مي تواند قبل ازآنکه شخص عمل معينـه راانجام داده باشد. ازوعده اش رجوع نمايد. مطالبه جايزه وعده داده شده، بعدازسه ماه ازتاريخ اعلان رجوع از وعده قابل سمع نمي باشد.

فصل سوم
حوادث قانوني
قسمت اول
فعل مضر
مبحث اول- فعليکه برمال واقع ميشود
فرع اول- اتلاف
ماده758
شخصيکه مال غيرراتلف نمايد، بضمان ضررناشي از آن مکلف ميباشد.
ماده759-
شخصيکه مال غيررا خواه درتصرف خودش باشد ياامين او، قصداً ويابدون قصد تلف نمايد، بضمان ضرر ناشي از عمل خود مکلف شناخته ميشود.
ماده760-
طوريکه ايجاد سبب اتلاف موجب ضمان ميگردد، قصوردرتهيه وسايل ممکنـه رعايت احتياط، نيزضمان ضرر را لازم مي گردانيد.
ماده761-
درصورت اتلاف کلي، ضمان مال طورکامل ودرصورت اتلاف جزئي، ضمان نقصانيکه برقيمت مال عايد گرديده است، برذمـه تلف کننده لازم مي گردد.
ماده 762-
هرگاه صغيرمميز ياغيرمميز وياشخصيکه تابع حکم صغيرغيرمميز پنداشته شود، مال غير راتلف نمايد، ضمان مال تلف شده از مال متعلق بخود وي لازم مي گردد. درصورت نداشتن مال تازمان داراشدن وي مـهلت داده ميشود. ولي وصي وقيم بضمان مال تلف شده مکلف پنداشته نميشود، مگردرصورتيکه محکمـه آنـهارا بضمان مال مکلف سازد، درين صورت حق رجوع آنـها برتلف کنند محفوظ مي باشد.
ماده763-
درصورت اجتماع مباشرومتسبب، هريکي از آنـها کـه متعدي يا متعمد باشد، ضامن شناخته ميشود. درصورت اشتراک هردومشترکاً بـه تاديه ضمان کلف پنداشته ميشوند.
ماده 764-
متسبب ضرروقتي مکلف بـه تاديه ضمان پنداشته ميشود کـه فعل او منجربه وقوع ضررشده باشد.
فرع دوم- غصب
ماده 765-
1ـ غاصب بردآنچه غصب نموده مکلف مي باشد.
2ـ اگرضرري بائرغصب عايد گردد، مرتکب برعلاوه رد عين مال مغصوبه درمحل غصب، بـه جبران خساره نيزمکلف مي باشد.
ماده766-
درصورتيکه مال مغصوبه ازطرف غاصب استهلاک گرددوياکل يابعضي آن نزد وي هلاک شود ويابه سبب تعدي يابدون تعدي وي تلف گردد، بضمان مال مغصوبه مکلف دانسته ميشود.
ماده767-
هرگاه مال مغصوبه نزد غاصب تغييرنمايد، مغصوبه منـه مي تواند، غين مال مغصوبه را باجبران خساره عايده ياضمان آنراازغاصب مطالبه نمايد.
ماده767-
زوايد مال مغصوبه متعلق بمالک آن بوده، درصورتيکه زوايد هلاک گرددياازطرف غاصب استهلاک شود، غاصب بضمان آن مکلف مي باشد.
ماده 769-
1ـ هرگاه مال مغصوبه عقار باشد، غاصب برد آن بـه مالک يا اجرت مثل آن مکلف مي باشد.
درصورتيکه غاصب درعقار بنا آباد نموده باشد ويا اشجارغرس کرده باشد، مالک مي تواند اشجاروبناراقلع نمايد، وياقيمت آنـهارادرصورت موافقه غاصب مقلوعاً بپردازد.
2ـ درصورت تلف شدن عقار ياواردشدن نقض برقيمت آن، گرچه غاصب متعدي نباشد، بضمان مکلف مي گردد.
ماده 770-
حکم، غصب غاصب، مانند حکم غاصب مي باشد، درصورتيکه مال مغصوب نزد وي تلف گرديده ياآنرا اتلاف نمايد، هردوغاصب دربرابر مغصوب منـه مکلف بضمان ميباشد.
ماده 771-
هرگاه غاصب دوم مال مغصوب رابه غاصب اول رد نمايد، تنـها خودوي بري الزمـه گرديده ودرصورت ردمال بـه مغصوب منـه، هردوغاصب برالذمـه شناخته ميشوند.
ماده772-
هرگاه غاصب مال مغصوبه را معاوضه ياتبرع نمايد کـه درنتيجه آن تمام ياقسمتي از مال مذکور تلف گردد، غاصب ومتصرف اليه هردومسؤول شناخته شده، مغصوب منـه مي تواند ازهريکي کـه خواسته باشد، ضمان مال رامطالبه نمايد.
ماده773-
آنچه درازاله تصرف مساوي غصب باشد، تابع حکم غصب مي گردد.

مبحث دوم- فعليکه برنفس واقع ميشود
ماده774-
شخصيکه مرتکب فعل مضراز قبيل قتل، جرح، ضرب ويا ديگرانواع اذيت برنفس گردد، بـه جبران خساره وارده مکلف ميباشد.
ماده775-
شخصيکه بـه سبب جرح ياهرعمل مضرديگرموجب قتل ياوفات شخص گردد، دربرابراشخاصيکه نفقه آنـها بدوش متوفي بوده وبه اثرقتل ياوفات ازآن محروم شده اند، بتأديه ضمان مکلف مي باشد.
مبحث سوم- احکام مشترک
ماده 776-
هرگاه بـه اثر خطا و يا تقصير ضرری بـه غير عايد گردد مرتکب بـه جبران خساره مکلف مـی باشد.
ماده777ـ
هرنوع تعدي ايکه ازآن ضروري بغيرازاضرارمندرج مواد فوق بـه شخص ديگري عايد گردد، مرتکب بجبران خساره مکلف مي باشد.
ماده778-
1ـ جبران خساره شامل سنجش ضرر معنوي نيزمي باشد.
2ـ اگربه سبب وفات شخصيکه مورد تعدي واقع گرديده، ضرمعنوي بـه زوج واقارب وي عايد گردد، محکمـه مي تواند براي زوج واقارب تادرجه دوم بجبران خساره حکم نمايد.
3ـ جبران خساره ناشي ازضررمعنوي، بغيرانتقال نمي کند، مگراينکه مقدارآن باساس موافقه طرفين وياحکم قطعي محکمـه تعيين شده باشد.
ماده 779ـ
محکمـه جبران خساره را بـه تناسب ضرر عايده تعيين مـی نمايد، مشروط بر اينکه ضرر مذکور مستقيماً از فعل مضر نشأت کرده باشد.
ماده780-
هرگاه امکانات تعيين دقيق مقدار جبران خساره نزد محکمـه ميسرنباشد، ميتواند حق مطالبه تجديد نظررا درمورد تعيين مقدارحبران خساره، درخلال مدت معقول براي متضررحفظ نمايد.
ماده781-
طريقه جبران خساره بارعايت احوال ازطرف محکمـه تعيين مي گردد، جبران خساره بصورت اقساط ياعوايد مرتب پرداخته شده مي تواند، کـه دراين صورت مکلف ساختن مديون بتأمينات جوازدارد.
ماده782-
هرگاه متضررنسبت خطاي خود درايجاد وياتزئيد ضررعايده اشتراک داشته باشد، محکمـه ميتواند مقدار جبران خساره را تقليل داده يااصلابه آن حکم ننمايد.

ماده 783-
هرگاه شخصي ثابت نمايد کـه ضررعايده ناشي از سبب خارجي بدون مداخله وي يا ازحادثه غيرمترقبه ياناشي از اسباب مجبره بوده وبابه سبب خطاي شخص متضرر يا از غيرنشأت گرده است، بضمان مکلف نمي گردد. مگراينکه قانون ياموافقه طرفين بخلاف آن حکم نمايد.
ماده 784-
1ـ ضرورت بقدرضرورت تعيين مي شود.
2ـ شخصيکه درحالت دفاع مشروع از نفس يامال خود ويانفس يامال شخص ديگري مرتکب ضرر گردد، مسئول پنداشته نمي شود.
مشروط براينکه دردفاع از قدرضرورت تجاوز نکرده باشد. درون غير آن بـه جبران خسارة عادلانـه ميگردد.
ماده785-
ضررشديد باايراد ضررخفيف دفع مي گردد. شخصيکه جهت حمايت نفس خود بيشتر ازضرريکه باورسيده بغيرضرربرساند، بـه جبران خساره ايکه محکمـه آنرا عادلانـه پندارد، محکوم ميگردد.
ماده 786-
ضررخاص، جهت دفع ضررعام تحمل مي گردد.
ماده787-
1ـ فعل بفاعل آن نسبت داده ميشود نـه بـه آمر، مگراينکه فاعل مجبورگرديده باشد. درتصرفات فعلي تنـها اکراه تام، مجبوريت معتبرپنداشته ميشود.
2ـ موظف عام از فعلي کـه غير را متضررساخته وقتي غيرمسئول پنداشته ميشود کـه آنرا باساس امر آمري کـه اطاعت امروي واجب بوده ويابموجب آن اعتقاد داشته باشد، اجراء نمايد.
همچنان اعتقاد خودرا، درمورد مشروعيت فعل مذکورمستند بـه اسباب معقول ورعايت احتياط متقتضي درآن، ثابت نمايد.
ماده788-
رساندن ضررومقابله ضررباضررجوازندارد، همچنان ضرربامثل آن رفع نمي گردد.
ماده 789-
هرگاه مسئولين فعل مضر، متعدد باشند، درجبران خساره مسئوليت مساوي دارند. مگراينکه قاضي حصة هرکدام را درجبران خساره تعيين نمايد.
مبحث چهارم- مسؤليت از عمل غير
ماده790-
پدروپدرکلان بالترتيب بـه جبران خساره ضرريکه صغيرعايد نموده، مکلف مي باشد. مگردرصورتيکه ثابت نمايد، مراقبت لازم رادرزمينـه انجام داده يااينکه ضرر باوجودمراقبت لازم حتماً واقع مي گردد.
ماده791-
1ـ شخصيکه بحکم قانون ياموافقه، مکلفيت نظارت شخص را داشته باشد، ازاعمال مضرة، شخص تحت نظارت خود، مانند صغيرومجنون، مسئوليت پنداشته ميشود.
2ـ استخدام کننده ازضرريکه ازطرف شخص تحت استخدام وي بـه سبب عمل غيرمجازحين اجراي وظيفه ويابه سبب آن واقع ميگردد، مسئول پنداشته ميشود. مگراينکه قانون وياموافقه طور ديگري تصريح نمايد.
ماده 792-
مسئول از عمل غير، ميتواند جبران خساره اي را کـه پرداخته است، از عامل مطالبه نمايد.
محبث پنجم- مسئوليت از حيوان واشياء
ماده 793-
حادثه جنائي ايک از حيوان بوقوع ميرسد، مسئوليت بارنمي آرد. مالک وقتي مسئول جبران خساره عايده از حيوان مي گردد کـه عدم اتخاذ احتياط لازم از طرف وي، براي جلوگيري از وقوع حادثه ثابت گردد.
ماده 794-
هرگه مالک، حيوان را درحال رساندن ضربمال غيرديده وآنرا جلوگيري ننمايد وياازعيب حيوان آگاه بوده وآنرا محافظت نکرده باشد، مسئول پنداشته ميشود.
هرگاه شخصي حيوانی را درون ملک غير داخل نمايد بضمان عايده مکلف مـی باشد.
ماده795-
1ـ محافظ عمارت گرچه مالک آن نباشد، ازضررناشي ازانـهدام باآنکه انـهدام جزئي باشد، مسئول پنداشته ميشود.
ماده 795 -
)1) مگر اينکه ثابت گردد کـه انـهدام بـه سبب اهمال درصيانت نبوده يا بـه اثرکهنـه بودن عمارت ياعيب آن صورت گرفته است.
2ـ اگرشخصي از ناحيه عمارت شخص ديگري مواجه بخطرباشد، مي تواند اتخاذ تدابيرلازم راجهت دفع خطرازمالک آن مطالبه نمايد، درصورت عدم اقدام مالک، اومي تواند بعدازحصول اجازه محکمـه، بحساب مالک باتخاذ چنين تدابير اقدام نمايد.
ماده 797-
شخصيکه حالات تخنيکي ياديگراشياي را دراختيار داشته باشد کـه جلوگيري ازتوليد ضررآنـها مستلزم توجه خاص باشد، درصورت وقوع ضرازاشياء وآلات مذکور، مسئول شناخته مي شود. مگراينکه ثابت نمايد درجلو گيري از وقوع ضرراحتياط کافي رابکار است. احکام خاصيکه درزمينـه بعداً وضع گردد نيز رعايت ميگردد.
ماده798-
دعوي جبران خساره ناشي ازهرنوع فعل مضربعدمرورسه سال، ازتاريخ علم متضرر بوقوع ضرر و شخصيکه ضرر راعايد نموده، همچنان درتمام احوال بعدمرور (15) سال از تاريخ وقوع فعل مضر شنيده نمي شود.
ماده 799-
هرگاه شخص، گرچه غيرمميز باشد، مفادي رابدون سبب مشروع بضرر شخص ديگريب نمايد، درحدود آنچهب نموده بـه تاديه جبران خساره، براي متضرر مکلف مي باشد.

قسمت دوم
فعل مفيد
مبحث- پرداخت بدون حق
ماده 800-
شخصيکه شي اي را بگمان اينکه پرداخت آن براو واجب است، بديگري بپردازد وبعداً ثابت گردد کـه پرداخت آن براو واجب نبوده است، ميتواند از وي رد آنرا مطالبه نمايد.
ماده801-
1ـ هرگاه شخص ناقص اهليت شي اي را ک مستحق آن نيست تسليم گردد، بردآنچهب نموده مکلف پنداشته مي شود.
2ـ اگرعقد ناقص اهليت باطل گردد، بردآنچه بـه سبب تنفيذ عقدب نموده، مکلف مي باشد.
ماده802-
هرگاه سوء نيت تسليم شونده غيرمستحق هنگام تسليمي شي يا بعدازآن ثابت گردد، علاوه برد مال بپرداخت منفعت حاصل اززمان تسليمي وجبران خساره ناشي از تصرف، مکلف مي باشد.
ماده 803-
آنچه بنابرتنفيذ تعهديکه سبب آن متحقق نشده يابعدازتحقق از بين رفته، پرداخته شده باشد، مطالبه ردآن، جوازدارد.
ماده 804-
هرگاه مديون قبل از رسيدن موعد تاديه بدون علم بر آن، وجايب خود را ايفا نمايد، مي تواند رد آنچه را تاديه نموده مطالبه نمايد. باوجود آن داين مي تواند تنـها برد مفادي کـه در نتيجه پرداخت قبل از وقتب نموده، متناسب بـه ضرر عايده بمديون اکتفاء نمايد. اگر وجيبه ايکه موعد ايفاء آن نرسيده تاديه نقود باشد، داين بجبران خساره عايده مطابق احکام مندرج ماده(735) اين قانون باساسي موافقه طرفين از بابت مدت باقيمانده موعد معينـه، ملکف مي باشد.
ماده 805-
(1) هرگاه مديون دين را بـه شخص ديگري تفويض نمايد، شخص مذکور بعد از تأديه دين بعوض داين اصلي قرار گرفته و مي تواند از مديون مطالبه دين نمايد.
(2) اگر مديون قبل از شخصيکه تاديه دين باو تفويض گرديده دين را بپردازد شخص مذکور مي تواند رد ديني را کـه پرداخته هست از مديون يا داين اصلي مطالبه نمايد.
ماده 806ـ
هرگاه شخصي دين شخص ديگري را بدون تفويض تاديه نمايد، دين از ذمة مديون قبولي مديون اعتبار داده نميشود، درين صورت تاديه کننده متبرع شناخته شده حق رجوع را بمديون ندارد، مگر اينکه از قرائن طوري معلوم گردد کـه در تاديه دين مصلحت تاديه کننده بوده يا وي اصلاً نيت تبرع را نداشته است.
ماده 807ـ
هر گاه شخص مال شخص ديگر را بدون اجازه استعمال نمايد بـه تاديه منافع آن مكلف مي گردد مگر اينكه مال مذكور منقول بوده و استعمال نقده داراي حسن نيت باشد.
ماده 808ـ
هرگاه ملک شخصي باملک شخص ديگري طوري متصل گردد کـه انفصال آن بدون ضرر غير ممکن باشد، ملکيکه قيمت آن کمتر هست بعد از تادية قيمت، تابع ملکي شناخته ميشود کـه قيمت آن بيشتر باشد.
ماده 809ـ
هرگاه شخص گرچه غير مميز باشد، مفادي را بدون سبب مشروع بضرر شخص ديگريب نمايد، درون حدود آنچهب نموده بتاديه جبران خساره براي متضرر مکلف ميباشد، گرچهب مفاد ادامـه نداشته باشد.

ماده 810ـ
دعوي ناشي از اکتساب بدون سبب درون تمام احوال گذشته، بعد از انقضاي مدت سه سال، از تاريخ علم داين بداشتن حق رجوع و انقضاي مدت(15) سال از تاريخ آغاز حق رجوع شنيده نمي شود.

مبحث دوم ـ عقد فضولي
ماده 811ـ
(1) درون احواليکه عمل شخص فضولي مفيد بوده و به سبب اضطرار، وکالت يا مقتضاي امر انجام يافته باشد، شخص فضولي مکلف هست در مورد اجراي عمل، مثل شخص عادي توجه نمايد. شخص فضولي از خطاي خود و خطاي شخصيکه از طرف وي باجراي عمل مذکور مکلف گرديده ، مسئول پنداشته ميشود.
(2) صاحب عمل مي تواند مستقيماً شخصيکه باجراي عمل مذکور از طرف شخص فضولي مکلف گرديده، مطالبة ضمان نمايد.
ماده 812-
شحص فضولي ميتواند دراحوال مندرج ماده(811) اين قانون مصارفي را کـه دراجراي عمل متحمل گرديده، درخلال مدت سه ماه از تاريخ علم صاحب عمل بـه آن، ازوري مطالبه نمايد.

باب سوم
آثاروجيبه
فصل اول
وجيبه
ماده813-
هرگاه تصرف، وجيبه طبيعي رابوجود آرد، محکمـه ميتواندساحه آنرادرحدود احکام شرع وقانون تعيين نمايد.
ماده814-
وجيبه طبيعي سبب تعهدمدني شده مي تواند.

فصل دوم
تنعيذعيني
ماده815-
متعهدبه ايفاي عين آنچه تعهد نموده مکلف ميباشد، درصورت عدم امکان تنفيذعيني، مکلف گردانيدن متعهد بـه تعويض مالي جوازدارد، مگراينکه ازتعويض مالي بطرف مقابل ضررکلي عايد گردد.
ماده816-
تعهد بـه انتقال ياهر نوع حق عيني ديگر بارعايت قواعد متعلق بـه ثبت اسناد، موجب انتقال فوري اين حق ميگردد. مشروط براينکه موضوع وجيبه ذاتاشي معين بوده وشخص متعهد مالک آن باشد.
ماده817-
هرگاه شخص بانتقال حق عيني کـه نوعيت آن تعيين گرديده تعهد نمايد، براي انتقال اين حق، موضوع تعهد بايدمشخص گردد. درغيرآن داين ميتواند باجازه محکمـه موضوع تعهدرا ازعين نوع بدست آرد. همچنان داين ميتواند قيمت موضوع وجيبه راباجبران خساره درهردوحالت مطالبه نميايد.
ماده 818-
تعهد بانتقال حق عيني، متضمن تعهدبه تسليمي وحفاظات موضوع تعهد، الي زمان تسليمي آن مي باشد.
ماده819-
هرگاه طبيعت وجيبه ياموافقه طرفين مستوجب اجراي يک عمل توسط شخص متعهدبوده باشد، داين ميتواند اجراي عمل مذکورراتوسط غيرمتعهد، قبول نـه نمايد.
ماده 820-
هرگاه متعهد عملي را کـه تعهد نموده تنفيذ نـه نمايد، درحاليکه اجراي عمل مذکورتوسط شخص وي ضروري پنداشته نـه شود، طرف مقابل ميتواند اجازه اجراي عمل مذکور را درون صورت امکان، بحساب متعهد از محکمـه حاصل نمايد.
درحالت عاجل طرف مقابل ميتواندبدون مطالبه اجازه از محمکه، بعدازاطلاع بـه متعهد، تعهد رابحساب وي تنفيذ نمايد.
ماده 821-
هر گاه شخص اچراي عملي را تعهد کرده باشد درون برابر مطالبه طرف مقابل ،باجراي آنچه تعهد نموده مکلف ميباشد درون غير آن حکم محکمـه درون صور تيکه طبيعت معامله مقبضي آن باشد ،قايم مقام تنفيذ از طرف متعهد قرار .
ماده 822.
هرگاه درون تعهد باجراي عمل هز متعهد نگهباني يا اداره شي ويا بکار بردن احتياط درون تنفييذ تعهد مطلوب باشد وقتي تعهد اجراء شده پنداشته ميشود کـه در تنفيذ آن احنياطي را کـه شخص عادتا بکار مي برد رعايت نمايد ،مگر اينکه قانون با موافقه طرفين طور ديگري تصريح کرده باشد .در تمام احوال اگر متعهد مرتکب تقلب يا خطاي بزرگ گردد مسئو شناخته ميشود .
ماده 823-
هرگاه درون تعهد يا امتناع از عمل متعهد تخلف ورزد طرف مقابل مي تواند ازاله آنچه را بخلاف از تعهد اجراء گرديده ودر صورت لزوم با جبران خساره از متعهد مطالبه نمايد.

فصل سوم
تنفيذ از طريق تهديد بـه غرامت
ماده 824ـ
(1) هزگاه تنفيذ عيني بدون اچراي وجيبه از طرف شخص متعهد غير ممکن يا غير مناسب باشد طرف مقابل مي تواند حکم محکمـه را مبني بر الزاميت متعهد بر تنفيذ درون صورت امتناع باغرامت تهديد ي مطالبه نمايد .
(2) اگر محکمـه انرازه غرامت را براي اکراه متعهد يکه از تنفيذ وجيبه امتناع ورزيده غير کافي بداتد ميتواند اندازه غرامت را حسب لزوم زياد نمابد .

ماده 825-
هرگاه متعهد بعد از تهديد بـه غرامت تعهد ش را عينا تنفيذ ننمايد ويا بـه امتناع از تنفيذ اصرار ورزد محکمـه بارعايت ضرر عايده بطرف مقابل وتعنت مبعهد مقدار جبران خساره را تعيين مي نمابد .

فصل چهارم
تنفيذ از طريق جبران خساره
ماده 826-
تنفيذ از طريق جبران خساره مطابق بـه احکام قانون صورت ميگيرد .
ماده 827-
استحقاق جبران خساره قبل از ابلاغ بـه متعهد متحفف شده نميتواند مگر اينکه قانون طور ديگري حکم کرده باشد.
ماده 828-
ابلاغ متعهد از طربق اخطار کتبي يا آنچه قيم مقام اخطار شده بتواند صورت مي گيرد موافقه طرفين مبني براينکه صرف رسيدن موعد ايفاي تعتهد بدون اجراآت ديگر ابلاغ پنداشته شود نيز قايم مقام اخطار شده مي تواند .
ماده 829-
در احوال آتي ابلاغ بـه متعهد ضرور نمي باشد:
1-در حاليکه تنفيذ عيني تعهد بفعل شخص متعهد غير ممکن گرديده باشد.
2- درون حاليکه موصوع تعهد جبران خساره ناشي از عمل غير محاز باشد .
3- درون حاليکه موضوع تعهد رد چيزي باشد کـه سرفت گرديده ومتعهد بآن علم داشتع باشد ويا آن را بغير حق باوجود داشتن علم بـه آن تسليم شده باشد .
4-در حاليکه متعهد امتناع خودرا کتبا اظهار نموده باشد.
ماده 830-
(1)موافقت طرفين مبني بر متحمل شدن متعهد از مسئوليت حوادث غير مترقبه واسباب مجبره جواز دارد.
(2)همچنان موفقت طرفين بررفع هرنوع مسئوليت متعهد کـه ناشي از عدم اجراي تعهد تعاقدي وي باشد جواز دارد متئوليت ناشي از تقلب وخطاي بزرگ شحص متعهد بر اثر موافقه طرفين مرفوع شده نميتواند متعد ميتواند رفع مسئوليت خودرا از تقلب وخطاي کلي اشخاصيکه درون تنفيذ تعهد استخدام نموده هست شرط گذارد.
(3) هر نوع موافقت طرفين مبني بر رفع مسئووليت ناشي از عمل غيد مجاز باطل ميباشد.
فصل پنجم
تضمين حقوق دائنين
قسمت اول- احکام عمومي
ماده 831-
(1) تمام اموال مديون درتضمين تاديه دين وي قرار ميگيرد
(2) تمام دائنين درون برابر اموال مديون حق مساوي دارند،مگر دائنيکه مطابق باحکام اين قانون حق تقدم داشته باشد.

قسمت دوم
وسايل تنفيد
مبحث اول –دعوي غير مستقيم
ماده 832-
دائن مي تواند حقوق مديون را بنام مديون استعمال نمايد، گرچه دين هنوز قابل تاديه نباشد مشروط برانيکه حق مذکور از حقوق غير مالي منحصر وملصق بـه شخص مديون نبوده و يا چيز غير قابل حجز نباشد دائن وقتي اين حق را استعمال کرده ميتواند کـه عدم استعمال آنرا از طرف مديون ثابت نمايد و همچنان ثابت نمايد کـه عدم استعمال حق، از طرف مديونف سبب افلاس يا زيادت افلاس وي مي گرديد. درين حالت ابلاغ بمديون ضرور نمي باشد، مگر ادخال او بحيث خصم دردعوي حتمي است.

ماده 833-
دائن درصورت استعمال حقوق مديون نائب وي شناخته شده، مفاديکه درون نتيجه استعمال حق حاصل مي شود مال مديون، محسوب کرديد. ودر تضمين تمام دائنين قرار مي گيرد.

مبحث دوم- دعوي عدم نفاذ تصرف
ماده834-
هرگاه حق دائن قابل تاديه بوده ومديون درون ان تصرفي نمايد کـه دائن را متضرر سازد طوريکه از حقوق مديون بکاهد يابه تعهدات مديون بـه نحوي بيفزايد کـه منجريه افلاس يازيادت افلاس مديون گردد، دائن مي تواند يا درنظر گرفتن شرايط مندرج ماده (835) اين قانون عدم نفاذ چنين تصرف را مطالبه نمايد.
ماده 835-
(1) تصرف بالمعاوضه مديون وقتي درحق دائن فاقد اعتبار شناخته ميشود کـه تصرف مذکور مشتمل بر تقلب مديون بوده، طرف مقابل بـه آن علم داشته باشد. تصرف مديون وقتي مشتمل رتقلب پنداشته مشود کـه مديون درحال صدورتصرف بافلاس خود علم داشته باشد.
(2) علم طرف مقابل بافلاس مديون، براي عالم بودن وي بـه تقلب کافي پنداشته ميشود، تصرف بدون عو ض مديون درون حق دائن معتبر شناخته نميشود، گرچه طرف مقابل داراي حسن نيت بوده ومديون مرتکب تقلب نشده باشد.
(3) اگر خلفيکه مال از طرف مديون بـه وي انتقال نموده، آنرا مقابل عوض بـه خلف ديگري انتقال بدهدف دائن نميتواند بعدم انفاذ تصرف تمسک نمايد. مگر اينکه خلف دوم هنگام تصرف مديون باخلف اول درون عقدمعاوضه بـه تقلب مديون يا درعقد بدون عوض بـه افلاس او علم داشته باشد.

ماده 836-
(1) هرگاه دائن افلاس مديون را ادعا نمايد محض باثبات مقدار ديون ذمت مديون، مکلف ميباشد. مديون مکلف هست ثابت نمايد، مالک آن مقدار مالي هست که مساوي ديون او ويا زايد از آن ميباشد.
ماده 837-
هرگاه قرار عدم نفاذ تصرف صادر گردد، تمام دائنينيکه تصرف مذکور بـه ضرر آنـها انجام يافته ازين حکم استفاده کرده ميتوانند.
ماده 838-
(1) هرگاه مديون وجايب خود را ايفا نموده و يا اموال وي براي پرداخت ديون ذمتش کفايت نمايد حق دائن درون مورد تمسک بعدم اعتبار تصرف مديون، ساقط ميگردد.
(2) طرف مقابل مديون وقتي ا زدعوي عدم نفاذ تصرف بر کنار شده ميتواند، کـه شخصاًيه ايفاي حقوق دائنين اقدام نموده وباثابت نمايد کـه مديون مالک ان مقدار ماليست کـه ايفاي ديون او کفايت مي کند.
ماده 839-
هر گاه شخص از مديون مفلس حقي رابدون پرداخت ثمن دست آرد وقتی دعوی دائنين عليه او قابل سمع نمـی باشد کـه ثمن مذکور مثلي بوده و به خزانـه يا بانکي کـه محکمـه تعيين مي نمايد، طوامانت تحويل شده باشد.
ماده 840-
(1) هرگاه تقلب محض غرض تقدم بدون موجب يکي از دائنين بعمل آمده باشد، اين عمل صرف محرومست داين را از حق امتياز تقديم پارمي آرد.
(2) اگر مديون مفلس دين يکي از دائنين را قبل از پسر رسيدن موعد بپر دازد، اين پرداخت. حقوق ساير دائنين را درون اقامـه دعوی عدم نفاذ تصرف متاثر نمي سازد. همچنان اگر پرداخت دين بعد ا زپسر رسيدن موعدپه اساس سازش طرفين صورت گرفته باشد، تابع عين حکم پنداشته ميشود.
ماده 841-
دعوي عدم نفاذ تصرف بعد از مرورسه سال از تاريخ علم دائن بعلت موجبه عدم نفاذ تصرف، شنيده نميشود. درسا يراحوال دعوي بعد از مرور پانزده سال از تاريخ صدور تصرف شنيده نمي شود.

قسمت سوم
مسايل ضمان
مبحث اول- حق نگهداشت
ماده – 842
هريکي از متعاقدين ميتوانند درون هر معاوضة مالي تاوقيتکه بدل مستحق را تسليم نگرديده، معقود عليه را نزد خود نگهدارد.
ماده 843-
هر گاه شخص درون ملک غير کـه تحت تصرف جايز او قرار دارد. مصارف ضروري ومفيد انجام دهد، ميتواند الي زمان حصول آنچه قانوناً مستحق مي گردد، ازرد آن بمالکش امتناع ورزد. مگر اينکه مکلفيت برد ملک، ناشي ا عمل غير مجاز باشد.
ماده 844-
شخصيکه بمالي تعهد نمايد، تاوقتيکه طرف مقابل بايفاي تعهد ناشي از تعهد مديون کـه مرتبط بـه آن هست نپر دازد يا تامينات کافي براي ايفاي تعهد مذکورندهد، مي توانداز مال مذکور امتناع ورزد.
ماده 845-
ثبوت حق نگهداشت شي، حق امتياز رابران ثابت نمي سازد. نگاه کننده بحفاظت شي مذکور واراثه حساب عوايد آن مکلف مي باشد. اگر خوف هلاک يا معيوب شدن شي. مذکور متصور باشد.نگاه کننده ميتواند اجازه محکمـه را درمورد فروش آن مطاق«جراآت مربوط بـه بيع مرهون حيازي مطالبه نمايد،درين صورت حق نگهداشت بـه ثمن شي، انتقال مي يابد.
ماده 846-
(1) حق نگهداشت شي با ازبين رتن حيازت آن ، ازبين ميرود.
(2) اگر شي از حيازت شخص بصورت خفيه يا باوجود اعتراض وي خارج ساخته شود، مي تواند اعاده حيازت آنرا مطالبه نمايد. مشروط براينکه درخواست اعاده درون خلال مدت يک ماه ا زتاريخ علم شخص باخراج شي وقبل از مرور يکسال از تاريخ مذکور بعمل آمده باشد.
مبحث دوم – حجر مديون مفلس
ماده 837-
هرگاه مديون ازپرداخت ديون مستحق الاداء امتناع آورد وچنين ظاهر شود کـه ديون از مال او بيشتر بوده ، خوف ضياع دارايي او ي او نزد دائنين موجود باشد يا مديون دارايي خودرا مخفي ساخته ويابه نام ديگري قيد نموده باشد، مفلس شناخته ميشود.
ماده 848-
(1) هرگاه شروط مندرج ماده (847) اين قانون درون موردمديون تحقق يابد، هريک از دائنين مي توانند ا زمحكمـه ايکه محل سمديون درحوزه قضائي آن قرار دارد، حجر تصرف مديون را درمال مطالبه نمايد. اين مطالبه دردفتر مربوط ثبت مي گردد.
(2) هرنوع تصرف مديون بعد ا زثبت مطالبه،از اعتبار ساقط شناخته مي شود.
ماده 849-
(1) بعد از صدور قرار منع مديون از تصرف ،وثبت آن ونشر آن درون جريده رسمي ، هريک از دائنين ميتواند از محکمـه مربوطه صدور امر حجز اموال منقول وغير منقول مديون رابه شمول ديونيکه نزد غير دارد، مطالبه نمايد. «موا ئيکه تحت حجز آمده نميتواند، ازين حکم مستثني مي باشد، حجزاموال مفلس بـه مصلحت دائنين تازمان انتهاي حجز باقي ميماند.
(2) اموال تحت حجز جهت اداره بـه شخص معتمد يکه از طرف دائنين انتخاب ميگردد. سپرده مي شود. معتمد حساب اين اموال را بـه محكمة تقديم ميدارد کـه قرار حجز را صادر نموده است.
ماده 850-
نفقه مديون ممنوع التصرف وکسانيکه نفقه شان بدوش اولازم است. درمدت حجر از ارزيابي محکمـه ، ازاموال تحت حجزيرداخته مي شود.
ماده 851-
(1) هرگا بـه حجرمديون مفلس حکم صادر شود، مدت که تا جيل ديون مؤجله ازبين ميرود و از مقدار سقوط مفاد مرتبه ديون مذکور کاسته مي شود.
(2) محکمـه ميتوانده بـه اساس درون خواستي مديون درون مقابل دائنين درون ديون مؤجله ه ابقاي مـهلت ويا تمديد آن حکم نمايد.
چنانچه محکمـه ميتواند ديون مستعجله را درصورت ايجاب شرايط و مصلحت مديون و دائنين تمديد نمايد.
ماده 852-
هرگاه مديون محجور، پدين اقرار نمايد، اگر ديني را کـه رذمـه اوست از مال خود براي يکي از دائنين بپر داز، دائنين ديگر حق استرداد آنرادارند.
ماده 853-
امينيکه با داره اموال مديوان تعيين گرديده، مفاد مال رابحساب امانت درپانکي کـه محکمـه تعيين مي نمايد ، بحساب ائنين امانت ميگذارد. چنانچه مـی تواند بـه اجازه محکمـه و موافقه مديون و دائنين بـه بيع آنچه کـه از مال محجوزه فروش آن جايز است. جهت ايفاء دين اقدام نمايد.
ماده 854-
مديون محجور ميتواند بـه موافقه اکثريت دائنين کـه سه بر چارحصه ديون راتمثيل کنندء تمامي يا بعضي از موال خود را بفرو شد، بشروطيکه تمن آنرا براي اداء ديون خود تخصيص دهد.
اگر دائنين درون توزيع ثمن توافق نظر نداشته باشند، ثمن مذکور راطور امانت بـه حساب بانکي کـه محکمـه تعيين مينمايد. يگذارد که تا محکمـه آنرا مطابق بـه احکام قانون توزيع نمايد.
ماده 855-
مديون ميتواند باجازه محکمـه ، گرچه بدون رضاي دائنين باشد، درمال خود تصرف نمايد. بشرطي کـه اين تصرف بـه ثمن مثل بود مشتري آنرا بـه بانکي کـه محکمـه تعيين مينمايد، بحساب دائنين طور امانت بگذارد.
ماده 856-
مديون درون حالات آتي ه مجازات تقلب محکمو مي گردد:
در صورتيکه دعوي دين عليه مديون اقامـه گردد ومديون عمداً افلاس خودرا بـه قصد ضرر رساندن بـه دائنين وانمود سازد، مشروط بر انيکه دعوي بـه صدور حکم افلاس اثبات دين خاتمـه يافته باشد.
در صورتيکه مديون ، بغرض ضرر رساندن دائنين بعد از حکم حجرمبني پرافلاس او، بعضي او موال خودرا بـه لحاظ عدم تطبيق حکم پنـهان نمايد يابه ديون ساختگي ويا بـه مبالغه درون دين، مبادرت ورزد.
ماده 857-
افلاس درحالات آتي بـه اساس درخواست اشخاص ذيعلاقه وحکم محکمـه باصلاحيت ، خاتمـه مي يابد:
درحاليکه تمامي دائنين ويابعضي ازآنـها بـه مديون ابراء دهند واموال مديون از ديون باقي مانده بيشتر باشد.
در حاليكه اموال مديون از مديون او بيشتر ثابت شود.
درحاليکه مديون معجل خود را بدون تاثير حکم حجر درون تعجيل دين تاديه تموده باشد، ديون معجله دراين صورت بـه موعدمعينـه قبل از صدور حکم افلاس بر ميگردد.
مشروط براينکه اقساط بـه سر رسيده آن نيز تاديه شده باشد.
(4)- درحاليکه تمامي ديون بـه اساس تصفيه ، بين دائين ، امين ومديون تاديه شود.
ماده 858-
بعد از انتهاي حکم حجر موضوع از طرف امين محکمـه په حاشيه ثبت حکم حجر رسانيده شده، بمصرف مديون درجريده رسمي نشر ميشود.
اموال باقيمانده از تصرف امين کشيده شده وبمديون تسليم ميگردد.

فصل ششم
تعدد طرفين وجيبه
قسمت اول
دين مشترک وغير مشترک
ماده 859-
دين درصورت اتحاد سبب ، مشترک پنداشته ميشود ، خواه ناشي از عقد واحد بوده ويا بوارثين انتقال نموده باشد يا اينکه از مال مشترک بمصرف رسيده يابدل قرضي باشد کـه از مال مشترک داده شده باشد .
ماده 860-
دين درون صورت اختلاف سبب ، غير مشترک پنداشته ميشود.
ماده 861-
هرگاه دين بين دويازياده اشخاص مشترک باشد،هريکي از شرکاء ميتواند حصة خويش را از مديون مطالبه نمايد. درون صورتي کـه يکي از شرکاء قسمتي از دين را قبض کند، باقي شرکاء بقدر حصص خويش درون آن سهيم مي باشند.درحال غيبت بعضي از شرکاء، شريک حاضر ميتواند تادية حصة خود رامطالبه نمايد.
ماده 862-
هرگاه يکي از شرکاء قسمتي از دين مشترک راقبض نمايد، شريک ديگر ميتواند درعين مقدار قبض شده شرکت نموده ،متباقي دين رامشترکاء ازمديون مطالبه نمايند ويا اينکه تمام حصة خودرا از مديون مطالبه نمايد.
ماده 863-
شريک بعد از اختيار مراجعه بـه مديون، نميتواند بـه شريک قابض رجوع نمايد، مگر اينکه حصة او تلف شده باشد. درآن صورت بقدر حصة خويش درمال قبض شده بر قابض رجوع مي نمايد.
ماده 864-
هرگاه شريک قابض مقدار قبض شده را بـه نحوي از انحا از تصرف خود خارج ساخته ويا آنرا تلف نمايد، درمقابل شرکاء ديگر بـه اندازة حصة شان مسؤول مي باشد.
درصورتيکه شي قبض شده بدون قصور دردست قابض تلف شود، درمقابل شرکاء ديگر درحصة شان مسؤول شناخته نمي شود، دين باقي مانده برذمـه مديون بـه ساير شرکاء تعلق ميگيرد وشريک قابض، درآن سهيم شده نميتواند.
ماده 865-
هرگاه يکي از شرکاء درحصه دين خود از مديون ضامن گيرديا مديون دين اورا بـه ديگري حواله نمايد، ساير شرکاء درمقداريکه از ضامن يامحال عليه قبض ميکند، شريک ميباشد.
ماده 866-
هرگاه يکي از شرکا بقدر حصه خود مالي را از مديون اجاره بگيرد، قابض حصه خود شناخته ميشود. ساير شرکاء ميتوانند بـه اندازه حصص خود، خويش را شريک مستاجر بدانند و يابه مديون مراجعه نمايند.
ماده 867-
هرگاه يکي از شرکاء دردين مشترک حصة خود رابه مديون هبه ويا از آن ابراء دهد، هبه وابراء مذکور صحت داشته، درون مقابل ساير شرکاء ضامن شناخته نمـی شود.
ماده 868-
هرگاه مديون وفات نمايد و متروکه کمتر از ديون او باشد، تمام شرکاء بقدر حصص خود درون مترکه سهيم ميباشد.
ماده 869-
هرگاه دين مشترک مال موروثه باشد، هيچ يک از شرکا نميتواند حصة شريک خود رابدون اذن او مؤجل نمايد، اماتنـها حصة خود رامؤجل نموده مي تواند.
ماده 870-
اگر دين مشترک براساس عقد قرض مستحق الاداء باشد، هيچ يک ا زشرکاء بـه تنـها يي بدون موافقه ساير شرکاء نميتواند ، دين را مؤجل سازد.
ماده 871-
شرکاء ميتوانند موافقه نمايند کـه هريک آنـها حق دارند حصة دين خودرا از مديون قبض نمايند ، بدون اينکه ساير شرکاء بـه او حق مراجعه را داشته باشند. اين موافقه حکم تقسيم دين را دارد. وحصة هريک از شرکاء بدون مشارکت بـه خود او اختصاص دارد.
ماده 872-
هرگاه دين مورد مطالبه غير مشترک باشد، هريک از دائنين مي تواند بـه تنـهايي حصة خودرا از مديون بدست آرد. ساير دائنين درون دين قبض شده حق اشتراک ندارند.

قسمت دوم تضامن
مبحث اول- احکام عمومي
ماده 873-
تضامن بين دائنين ومديونين بدون اتفاق طرفين يا نص قانون موجود شده نميتواند.
مبحث دوم- تضامن دائنين
ماده 874
دائنين بـه اساس تضامن مي توانند بصورت دسته جمعي يا انفرادي تمامي دين را از مديون مطالبه نمايند.
مديون نميتواند درون صورت مطالبه تاديه دين از طرف يکي از دائنين متضامن بطرق دفاعي تمسک نمايد کـه مربوط بـه دائنين ديگر باشد، مديون ميتواند بطرق دفع خاصيکه مربوط شخص طلب کننده يا حصة متعلق بـه وي ويا طرق دفاعي کـه مشترک بين تمامي دائنين باشد، تمسک نمايد.
ماده 875-
مديون ميتواندتمامي دين را بيکي از دائنين متضامن بپر دازد، مگر اينکه يکي از دائنين توسط اخطار قبلي او رامنع کرده باشد.
ماده 876-
هرگاه برائت ذمـه مديون درون برابر يکي از دائنين متضامن بـه سببي غير از تاديه دين حاصل گردد، درون برابر متباقي دائنين بري الذمـه شناخته نميشود . مگر اينکه بقدر حصة دائنيني باشد کـه مديون دربرابر ا« برائت حاصل نموده.
هرگاه يکي از دائنين متضامن عملي را مرتکب شود کـه با اساس آن بـه داين ضرري وارد آيد، اين عمل درحصة ساير دائنين نافذ شمرده نميشود.
ماده 877-
هرآنچه را کـه يکي از دائنين متضامن ازمديون درون مقابل دين اخذ نمايد، همـه دائنين درون آن حق مساوي دارند. مگرآنکه موافقت دائنين ويانص قانون په خلاف آن حکم نمايد.

مبحث سوم- تضامن مديونين
ماده 878-
هرگاه تضامن بين مديونين باشد، داين ميتواند کل دين را از تمام مديونين يا از هريک آنـها کـه خواسته باشد، مطالبه نمايد. مطالبه دين از يکي ، مانع مطالبه از ساير مديونين نميگردد.
مديونيکه داين از او مطالبه دين مينمايد، نميتواند بـه وسايل دفاع خاصيکه بـه مديون ديگر تعلق دراد تمسک نمايد. مگر بـه قدرحصة خوداو مشروط بر اينکه حصه دين خودرابوجه ازوجوه پرداخته باشد. مديون ميتواند بـه وسايل دفاع خاص کـه به خود او تعلق دارد ويابه وسايل دفاع مشترک بين تمام مديونين تمسک نمايد.
ماده 879-
هرگاه يکي از مديونين متضامن کل دين را عينا يا عوضا ويااز طريق حواله اداء نمايد، خود او و ساير مديونين بري الذمـه شناخته ميشوند.
ماده 880-
تجديد دين بين داين ويکي از مديونين متضامن موجب برائت ذمـه ساير مديرنين ميگردد، مگر اينکه دائن حق مطالبه خودرا درون برابر آنـها حفظ کرده باشد.
ماده 881-
مديون متضامن نميتواند بـه اساس مجرايي کـه بين دائن و مديونين متضا من ديگر صورت گرفته ،تمسک نمايد. مگر بـه اندازه حصه همان مديون.
ماده 882-
درصورت اتحاذمـه داين بايکي از مديونين متضامن دين از ذمـه ساير مديونين ساقط نمي شود.
مگر بقدر حصة مديونيکه ذمة وي با داين متحد گرديده است.
ماده 883-
هرگاه دائن بيکي از مديونين متضامن ابرائ دهد، دين ا زذمـه او ساقط شده، ساير مديونين بري الذمـه شناخته نميشوند، مگر اينکه دائن بـه صراحت ازبرائت ذمـه آنـها تذکر داده باشد. درين صورت دائن ميتواند تنـها مقدار متباقي دين را بعد از وضع حصة مبري اليه از ساير مديونين ، مطالبه نمايد.
ماده 884-
هرگاه دائن بـه يکي از مديونين متضامن از تضامن ابراء دهد، حق دارد کل دين را از ساير مديونين مطالبه نمايد، مگر اينکه بـه خلاف آن موافقه صورت گرفته بشد.
ماده 885-
درجميع حالاتيکه يکي از مديونين متضامن ، از طرف دائن برائت از دين يا از تضامن حاصل نمايد ومديون ديگر مفلس گردد، سايرمديونين ميتوانند هنگام اداي دين بـه تناسب دينيکه از حصه مديون مفلس بـه مديون مبري له ميرسد، مطابق حكم ماده (892) اين قانون ، بـه وي مراجعه نمايند.
درحالتيکه دائن مديون مبري اليه را از هرگونـه مسؤليت دين آزاد ساخته باشد، حصه دين مديون مفلس برخود دائن تحميل مي شود.
ماده 886-
1ـ هرگاه دين درمورد يکي ا زمديونين متضامن زير مرور زمان آيد، ساير مديونين نيمتوانند از آ« استفاده کنند. مگر بقدر حصه مديون مذکور.
2ـ هرگاه مرورزمان درمورد يکي ا زمديونين متضامن منقطع ويا نفاذ ان متوقف گردد، دائن نمي تواند دربرابر ساير مديونين بـه آن تمسک نمايد.
ماده 887-
1ـ مديون متضامن دراجراي تعهدات خود صرف ا زعمل خود مسؤليت دارد. هرگاه داين بيکي ا زمديونين متضامن اخطار دهد، اين امربرساير مديونين تاثيري ندارد. مگر اينکه موافقه طور ديگري صورت گرفته باشد.
2ـ درصورتي کـه اخطاراز جانب يکي از مديونين متضامن بدائن صورت گرفته باشد، ساير مديونين از آن مستفيد شده مي توانند.
ماده 888-
هرگاه دائن يايکي ا زمديونين متضامن درموضوع دين طوري مصالحه نمايد کـه اين امر متضمن ابراء از دين باشد يااينکه برائت ذمـه مديون را از دين بـه نحوي ا زانحا افاده کند، ساير مديونين از آن مستفيد مي گردند.
اگرمصالحه داين بايکي از مديونين متضامن، افزو ني درون وجايب قبلي وياسبب بوجودآوردن وجايب جديد گردد، اين گونـه مصالحه برساير مديونين تاثير ندارد. مگر اينکه باآن موافقه کرده باشند.
ماده 889-
1ـ هرگاه يکي از مديونين متضامن بـه دين اقرار نمايد ، اقرار او درون مورد ساير مديونين اعتبار ندارد.
2ـ هرگاه يکي از مديونين متضا من از سو گند نکول نمايد و يابه اثر توجيه آن دائن سوگند ياد نمايد، ساير مديونين ازآن متضرر نمي گردند.
3ـ هر گاه دائن بـه سو گند يکي از مديونين متضامن اکتفاء نمايد ، ساير مديونين از آن مستفيد مي گردند.
ماده 890-
1ـ هرگاه عليه يکي ازمديونين متضامن بنابر سبب خاص حکمي صادر گردد، اين حکم درمورد ساير مديونين مورد تمسک قرار گرفته نميتواند.
2ـ اگر بمفاد يکي ا زمديونين متضامن حکمي صادر گردد، ساير مديونين از آن مستفيد ميگردند، مگر اينکه حکم متکي بـه سبب خاصي مربوط بـه مديونيکه بـه مفاد او صادر شده ، باشد.
ماده 891
هر گاه يکي از مديونين متضا من تمامي دين رابپردازد، بالاي ساير مديونين بـه اندازه حصه خود آنـها رجوع کرده ميتواند واگر مديون اصلي شخص ديگري بودو بعوض او دين را پرداخت، درين صورت بـه تمامي دين بالاي مديون اصلي ، بخيث دائن رجوع کرده مي تواند.
درصورتيکه يکي ازمديونين متضامن دين را بپر دازد، دين درون بين تمام مديونين متضامن بـه حصص مساوي تقسيم مي شود، مگر اينکه موافقه يانص قانون طورديگري باشد.
ماده 892-
هرگاه يکي از مديونين متضامن مفلس گردد، مديونيکه دين را اداء نموده وساير مديونين کـه توان پرداخت دين را دارند، هريک بقدر حصة خود تاديه دين مديون مفلس را متحمل مي گردند.
ماده 893-
هرگاه دربين مديونين متضامن تنـهايک شخص ذي نفع دردين شناخته شود، همين شخص درون برابر ساير مديونين مکلف بـه اداي دين مي باشد.
ماده 894-
وجيبه درون حالات آتي قابل انقسام نيست:
درحالتيکه موضوع وجيبه طبيعتاً قابل انقسام نباشد.
درحالتيکه از منظور ويانيت متعا قدين واضح شود کـه تنفيذ وجيبه قابل انقسام نيست.
ماده 895-
هرگاه درون وجيبه غير قابل انقسام مديونين متعدد باشد ، هر يک از آنـها بـه ايفاي تمام تعهد مکلف شناخته ميشود.
مديونيکه دين را تاديه نمايد، ميتواند برساير مديونين بـه قدرحصة آن ها رجوع نمايد. مگر اينکه از اوضاع وشرايط عآن ظاهر کردد.
ماده 896-
هرگاه دروجيبه غير قابل انقسام ، دائنين ويا ورثة دائن متعدد باشند، هر يک ا زدائنين وياورثه ميتواند ا زمديون ايفاي تمام وجيبه را مطالبه نمايد. درصورت اعتراض يکي از دائنين ياورثه برآن ، مديون مکلف هست تعهد راتتمام دائنين ياورثه بپردازد ويا دين موضوع تعهد رابه امانت بگذارد.
دائنين ميتوانند بردائنيکه تمام حق را بدست آورده بـه اندازه حصه خويش مراجعه نمايد.

فصل هفتم
وفاء دين
قسمت اول-طرق اداء
ماده 897-
اداء دين ، بـه تاديه نقدي ، مجرايي ابراء ،حواله وتجديد صورت مي گيرد.
قسمت دوم
طرفين وفا
ماده 898-
دين از طرف مديون يا نايب اوويا شخصيکه تاديه دين بـه مصلحت او باشد، بادرنظر گرفتن احکام ماده (819) اين قانون تاديه شده ميتواند.
همچنان بارعايت فقره فوق اداي دين ، از طرف شخص غير کـه اداي دين بـه مصلحت او نباشد ، په امر مديون ويابدون امر او صحيح است. چنانچه دائن ميتواند اداي دين را از شخص غير درصورت اعتراض مديون وابلاغ اين اعتراض بـه مديون ،رد نمايد.
ماده 899-
شخص غير درون صورتيکه بتاديه دين اقدام نمايد، ميتواند بقدر آنچه تاديه کرده است، ب مديون مراجعه کند.
باوجود آن مديونيکه ايفاء دين بدون اراده او صورت گرفته ، ميتواند از رجوع شخصيکه دين را کلا و ياقسماً پرداخته است، امتناع ورزد. بشرطيکه ثابت نمايد کـه از اعتراض او فايده اي مرتب است.
ماده 900-
درصورتيکه صغير مميز ويا محجور عليه ، دين خودرا بپر دازد، تاديه او صحيح بوده و بري الذمـه شناخته ميشود.
ماده 901-
مديون نميتواند درون مرض موت، دين يکي از دائنين را درون صورتيکه بـه ضرر ساير دائنين بانجا مد، بپردازد.
ماده 902-
براي صحت تاديه دين ، لازم هست که اداء کننده مالک شي تاديه شده بوده واهليت تصرف را درآن داشته باشد. اگرشي پرداخته شده از طرف غير بـه استحقاق شود ويا بعد ا زتلف بدل آن اخذ شود، دائن مي تواند دين خودرا از مديون مطالبه نمايد.
ماده 903-
هرگاه غير مديون بـه تاديه دين بپر دازد، دراحوال آتي قايمقام دائنيکه دين خود را حاصل نموده، شناخته ميشود:
1-درحاليکه بامديون مشترکاً ويا از جانب او بـه تاديه دين مکلف باشد.
2-درحاليکه تاديه کننده دائن بوده، دين دايني رابپر دازد کـه تامين عيني داشته واز دائن مذکور مقدم باشد، گر چه تاديه کننده تامين نداشته باشد.
درحاليکه شخص عقاري را خريداري نمايد کـه تحت تضمين حقوق دائنين بوده، ثمن عقار مذکور جهت تاديه ديون شان پرداخته شده باشد.
در حاليکه تاديه کننده، بحکم صريح قانون قايمقام شناخته شود.
ماده 904-
دائنيکه دين خود را از غير مديون حاصل نموده ، ميتواند بـه موافقه طرفين ، شخص مذکور راقايم مقام خود قرار دهد. گرچه مديون بـه اين موافقه رضايت نـه داشته باشد. موافقه ازو قت تاديه مؤخر شده نميتواند.
ماده 905-
هرگاه مديون بمفصداداي دين از شخص ثالث قرض گيرد، مي تواند قرض دهنده را قايمقام دائنيکه حق او را پرداخته است، قرار دهد.
گرچه دائن مذکور په آن رضايت نداشته باشد. مشروط براينکه درعقد قرض تذکر داده شود کـه مال قرض گرفته شده بـه پرداخت دين اختصاص دارد ودر رسيد دين تصريح شود کـه اداي دين از همين مال صورت گرفته است.
ماده 906-
شخصيکه بـه حکم قانون ويا موافقت قايم مقام دائن ميشود ، حقوق دائن باتمام خصوصيات، توابع ،تامينات ومعاتيکه بـه آن مرتب مي گرد، بـه او تعلق مي گيرد .اين شخص تنـها بـه اندازه ماليکه بـه دائن پرداخته.قايم مقام او شناخته مي شود.
ماده 907-
هرگاه غير مديون قسمتي از دين رابپردازد ودرآن قسمت قايمقام دائن گردد، اين امر دائن رامتضرر نساخته ودرمطالبه قسمت متباقي دين بـه غير مديون، مقدم شناخته ميشود . مگر اينکه بخلاف آن موافقه صورت گرفته باشد.
هرگاه شخص ديگري درون پرداخت قسمت باقي مانده دين قايم مقام دائن گردد، هريک درون تقسيم دين بـه تناسب حصة خود بـه مديون مراجعه نموده ميتواند.
ماده 908
دين اساساً بدائن ياوکيل او پرداخته ميشود .اگر دائن محجور باشد، دين بـه ولي وصي ويافيتم او کـه صلاحيت قبض دين راداشته باشد، پرداخته ميشود. اگر دين بدائن محجور پرداخته شود اعتبار نداشته مديون از دين بري الدمـه شناخته نميشود ، درصورت هلاک وضايع ساختن آن ولي وصي وقيم ميتوانند دين را مطالبه نمايند.
ماده 909-
هرگاه دين بـه غير داين يا غير وکيل او پرداخته شود، مديون بري الذمـه شناخته نمي شود. مگر اينکه دائن پرداخت دين را تائيد نمايد و يا دين با حسن نيت بـه شخصي پرداخته شده باشد کـه در ظاهر حال مستحق آن شناخته شود.
ماده 910-
هرگاه داين بعد از عرضه صحيح دين، از قبول آن امتناع ورزد يا از اجراي اعماليکه بدون آن تاديه صورت گرفته نتواند، اباء آورد ويا بـه مديون ابلاغ نمايد کـه به هيچ صورت آماده قبول دين نيست، مديون ميتواند بـه قبول دين درون خلال ميعاد معين بـه داين ، رسماً اخطار بدهد.
از اخطار مديون بـه دائن نتايج حقوقي ذيل نشات مينمايد:
انتقال مسؤليت هلاک وضياع دين، ازذمـه مديون بـه دائن.
متوقف شدن جريان فوايد.
امانت گذاشتن دين بـه بانک ويا خزانـه دولت، بـه مصارف دائن.
مطالبه جبران خسارة وارده از داين.

ماده 911-
امانت گذاشتن دين، هنگامي قايم مقام تاديه شده ميتواند، کـه دائن آنرا قبول ويا محکمـه بصحت آن حکم نمايد.
ماده 912-
هرگاه موضوع اداء عقار ويا چيزي باشد کـه بقاء واستقرار آن درهمان مطلوب باشد ومديون از محکمـه مطالبه گذاشتن آنرا تحت تصرف شخص امين نموده باشد، اين تسليم وي قايمقام امانت گذاشتن مي گردد.
ماده 913-
مديون بعد از استيذ ان محکمـه مربوط، ميتواند اشيايي راکه زود تلف باشد ويا حفاظت وامانت گذاري آن مصارف هنگفت راايجاب نمايد، طور مزايدة علني بـه فروش پرساند وثمن آنرا په حساب امانت بانکي بگذارد.
ماده 914-
مديون ميتواند بـه امانت گذاري دين ويا اجراآتي کـه قايمقام آن مي گردد، درون حالتي اقدام نمايد کـه هويت ومحل اقامت دائن نزداو مجهول باشد و يا دائن فاقد وياناقص اهليت بوده وقايم مقامي نداشته باشد کـه پرداخت دين راقبول نمايد و يا دين دربين چند شخص متنارغ عليه باشد ويا عوامل عمدة موجودگردد کـه اجراآت فوق را ايجاب نمايد.
ماده 915-
هر گاه مديون دين را بـه دائن عرضه نمايد و متعاقباً آنرا بـه امانت گذارد ويابه اجراآت ممائل آن اقدام نمايد، ميتواند از عرضه خويش منصرف شود،مشروط براينکه دائن عرضه راقبول نکرده باشد ويا حکم نـهايي محکمـه مربوط بـه صحت آن صادر نشده باشد. دراين صورت شرکاء ويا ضامنين دين بري الذمـه شناخته نميشوند.
اگر مديون از عرضه دين بعد از قبول دائن ويا بعد از صدور حکم محکمـه مربوط بـه صحت آن منصرف شود ودائن نيز انصراف اوراقبول نمايد، دائن نميتواند بعد ازآن بـه تا ميناتيکه متکفل حقوق اواست، تمسک نمايد. دراين صورت شرکاء وضامنين دين بري الذمـه شناخته ميشوند.

قسمت سوم
موضوع اداي دين
ماده 916-
هرگاه دين از جمله اشياي باشد کـه به تعيين معين شده بتواند، مديون نميتواند شي ديگري را بدون رضائيت دائن بپردازد. گرچه ارزش بدل مساوي باقيمت ويا بيشتر از آن باشد.
اگردين از جملة اشياي باشد کـه به تعيين معين گرديده نتواند و به عقد معين شده باشد، مديون مي تواند مثل آن رابپردازد. گرچه دائن آن بـه رضائيت نداشته باشد.
ماده 917-
هرگاه دائن متاعي را از جنس حق خود از مال مديون په طرق مجاز بدست آورد، ميتواند آنرا قيد نمايد. مشروط بـه اينکه متاع مذکور عين اوصاف را دارا باشد.
ماده 918-
در دين فوري ،مدعون نميتواند دائن رابه قبول قسمتي از دين مجبور گرداند، گرچه دين قابل تقسيم باشد.
ماده 919-
هرگاه مديون يکي از ديون واجب الاداء رابپر دازد کـه يکي با تامين و ديگرآن بدون که تا مين باشد يا يکي قرض وديگرآن ثمن مبيعه باشد، ويايکي دين مشترک وديگر دين خاص باشد يا اينکه هردو دين بـه نحوي از انحا ازهم ديگر متباين باشند ،درصورت اختلاف دائن ومديون درنوع دين، مديون ميتواند هنگام تاديه آنرا تعيين نمايد.
ماده 920-
هرگاه مديون مکلف باشد، دين رابا مصارف وتعويضات آن بپر دازد ومقدار پرداخته شده دين وملحقات آنرا کفايت نکند، از اين مقدار مصارف تعويضات و اصل دين بالترتيب وضع ميگردد، مگراينکه موافقه بخلاف آن صورت گرفته باشد.
ماده 921-
هرگاه دين مؤجل بوده ويا باقساط معين قسط شده باشد، دائن نميتواند قبل ازرسيدن موعد، دين رامطالبه نمايد.
دين معجل بوده يا موعد تاديه آن رسيده باشد، مديون بتاديه فوري دين مکلف ميباشد.
باآنـهم محکمـه ميتواند عندالضرورت ودرصورت عدم موانع قانوني با درنظر داشت حالت مديون ، بـه مديون مـهلت بدهد. مشروط بر اينکه ازآن ضرر فاحش بدائن نرسد.
ماده 922-
هرگاه دين مؤجل بوده و تاجيل بـه مفاد مديون باشد، مديون مي تواند قبل از رسيدن موعد بتاديه دين اقدام نمايد درين صورت دائن بـه قبول دين مجبور ساخته مي شود ،مگر اينکه بـه خلاف آن موافقه شده باشد ويا از اين اجبار شخص دائن متضرر گردد.
اگر مديون دين راقبل از رسيدن موعد بپر دازد وبعداً دين قبول شده بـه استحقاق پرده شود، دين بحالت تاجيل قبلي برمي گردد.
ماده 923-
هرگاه مديون بـه تسليمي مالي تعهد کرده باشدکه ايجاب حمل ومصارف را نمايد ودرعقد محل تسليمي آن تعيين نـه شده باشد، مال مذکور درون محلي تسليم داده ميشود کـه درحين عقد درآن موجود بوده است.
درساير تعهدات، اداي دين درمحل سمديون حين تاديه و يا درمحل کار او صورت مي گيرد، مشروط براينکه تعهد مذکور بهمان کارتعلق داشته باشد. مگر اينکه بخلاف آن موافقه شده باشد.
ماده 924-
هرگاه مديون دين را توسط قاصد خود بفرستد وقبل از وصول آن بدائن تلف گردد، مديون از دين بري الذمـه شناخته نميشود. درون حاليکه تسليمي بـه نماينده دائن بامرد اين صورت گرفته باشد، مديون از آن بري الذمـه پنداشته مي شود.
ماده 925ـ
مصارف تاديه بدوش مديون ميباشد، مگر اينکه اتفاق عرف يا نص قانون بخلاف آن حکم کند.

قسمت چهارم
اداي دين بـه عوض
ماده 926ـ
هرگاه داين شي ديگري را بـه عوض آنچه متسحق است، قبول نمايد، تعويض مذکور قايم مقام تاديه شناخته مي شود.
ماده 927ـ
هرگاه اداء دين بـه به عوض، توسط انتقال ملکيت شي ايکه مقابل دين پرداته شده صورت گرفته باشد، احکام بيع خصوصاً آنچه متعلق بـه اهليت متعاقدين، ضمان استحاق وعيوب خفي است، درون مورد رعايت مي شود. و از حيث اداي دين، احکام تاديه خصوصاً آنچه متعلق بـه تعيين نوعيت تاديه و از بين رفتن تامينات است، مرعي مي گردد.

قسمت پنجم
تجديد و نيابت
ماده 928ـ
تجديد دين بـه اساس عقد جديدي کـه از لحاظ موضوع، سبب يا تغيير يکي از طرفين تعهد يا تعهد اولي. اختلاف داشته باشد، جواز دارد.
ماده 929ـ
تجديد دين درون حالات آتي جواز دارد:
تغيير دين باختلاف محل يا سبب دين اولي بموافقه طرفين.
تغيير دائن بموافقه دائن، مديون و شخص ثالث، طوريکه شخص ثالث، دائن جديد تلقي گردد.
درحالت تغيير مديون، بـه نحويکه دائن و شخص غير موافقه نمايند کـه شخص مذکور بـه جاي مديون اصلي قرار گرفته و مديون اصلي بدون درنظر داشت رضاي او از دين بري الذمـه شناخته شود.
درحالتيکه شخص غير قبول نمايد کـه مديون جديد شناخته شود و مديون اصلي موافقه دائن را درون مورد حاصل نموده باشد.
ماده 930ـ
در صورت تجديد عقد، دين اصلي ساقط و دين جديد قايم مقام آن مي گردد.
ماده 931ـ
هرگاه دين اصلي داراي تامينات شخصي يا عيني باشد، درون صورت تجديد دين، تامينات آن ساقط ميگردد. مگر اينکه بـه تجديد آن موافقه شده باشد.
ماده 932ـ
تجديد دين وقتي اعتبار دارد کـه دين سابقه وجديد عاري از اسباب بطلان باشد.
هرگاه دين سابقه ناشي از عقد باشد کـه قابل ابطال شناخته شود، تجديد آن جواز ندارد. مگر اينکه تجديد بـه منظور اجاده عقد وقايم مقام ساختن آن بـه جاي عقد سابق، صورت گرفته باشد.
ماده 933ـ
تجديد دين بايد بموافقه صريح صورت گرفته يا از اوضاع و حالات بوضاحت معلوم شود، کـه تجديد دين بصورت قرض جواز ندارد.
ماده 934ـ
نيابت درون دين وقتي اعتبار دارد کـه دائن تعهد شخص غير را بـه پرداخت دين بـه عوض مديون قبول نمايد، اين امر، تجديد دين بـه تغيير مديون شناخته ميشود.
تجديد دين درون نيابت بـه صورت قرض اعتبار ندارد. اگر موافقه بـه تجديد موجود نباشد، تعهده جديد درون پهلوي تعهد قديم، بوجود مي آيد.
ماده 935ـ
تعهد نايب درون برابر دائن صحيح است. گرچه تعهد او درون برابر مديون باطل يا قابل دفع باشد. درين صورت نايب تنـها بـه مديون حق رجوع را دارد.

قسمت ششم
مجرايي
ماده 936ـ
مجرايي، اسقاط ديني هست که دوشخص متقابلتاً بالاي يک ديگر طلب دارند.
ماده 937ـ
مجرايي، يا جبري هست که بـه حکم قانون صورت ميگيرد و يا اختياري هست که بـه رضائيت طرفين، بـه عمل مي آيد.
ماده 938ـ
در مجرايي جبري، اتحاد جنس، وصف واستحقاق هر دو دين شرط ميباشد و در مجرايي اختياري اتحاد مذکور شرط نميباشد.
اگر بين جنس ياوصف هر دو دين اختلاف موجود باشد، اگر هر يک دين مؤجل و ديگري معجل باشد، مجرايي صورت گرفته نميتواند. مگر بـه رضاي طرفين خواه سبب دين واحد يا مختلف باشد.
ماده 939ـ
هرگاه وديعت گيرنده، بالاي وديعت گذار ديني داشته باشد کـه بامال وديعت گذاشته شده از يک جنس باشد و يا غاصب بالاي مالک عين مغصوبه ديني داشته باشد کـه با عين مغصوبه از يک جنس باشد، مجرايي بدون رضائيت طرفين صورت گرفته نميتواند.
ماده 940ـ
هرگاه دائن مال مديون را کـه از جنس دين باشد، تلف نمايد، دين مجري ميشود. درون صورت اختلاف جنس، مجرايي دين بدون رضائيت طرفين صورت گرفته نميتواند.
ماده 941ـ
هرگاه ضامن از جنس دين بالاي دائن مضمون له، دين داشته باشد، مجرايي هردو دين بدون رضائيت طرفين صورت ميگيرد درون حالت اختلاف، جنس دين مضمون بها، مجرايي بدون رضائيت داين وضامن صورت گرفته نميتواند.
ماده 942ـ
مجرايي بـه حد اقل هر دو دين صورت گرفته، و وقتي اعتبار دارد کـه ذي نفع بآن تمسک نموده باشد.
ماده 943ـ
هرگاه دعوي دين هنگام تمسک بـه مجرايي نسبت مرورزمان قابل سمع نباشد، مانع مجرايي دين شده نميتواند. مشروط بر اينکه امکان مجرايي آن قبل از مرور زمان موجود بوده باشد.
ماده 944ـ
مجرايي کـه حقوق مکتسبه غير را متضرر سازد، جواز ندارد.
اگر شخص غير مال مديون را کـه در تصرف او است، حجز نمايد وبعد از آن مديون، دائن دائن خود گردد، مديون بـه ضرر حجز کننده، نمي تواند بـه مجرايي دين اقدام نمايد.
مجرايي دينيکه بـه وديعت گذاشته شده ويا بـه عاريت داده شده باشد. جواز ندارد.
ماده 945ـ
هرگاه مديون با وجود داشتن حق طلب مجرايي، دين را اداء نمايد، نميتواند بـه ضرر غير درون مورد تاميناتيکه تضمين حق او را نموده بـه مجرايي تمسک نمايد. مگر اينکه بـه حق مذکور علم نداشته باشد.
ماده 946ـ
هرگاه دائن حق خود را بـه شخص ديگري حواله دهد ومديون اين حواله را صراحتاً قبول نمايد، مديون بعد از آن نميتواند بمجرايي عليه حواله گيرنده، تمسک نمايد. گرچه پيش از قبولي حواله چنين حق را دارا بوده باشد، مديون درين صورت حق رجوع را ندارد، مگر عليه حواله دهنده.
محض ابلاغ حواله بـه مديون، بدون قبول وي مانع تمسک بـه مجرايي نمي گردد، مگر اينکه مورد ادعاي مجرايي بعد از ابلاغ حواله بـه ذمـه حواله دهنده ثابت شده باشد.

قسمت هفتم
اتحاد ذمـه
ماده 947ـ
هرگاه درون دين واحد صفات دائن و مديون درون يک شخص جمع گردد، دين مذکور بـه اندازه کـه اتحاد ذمـه درون آن صورت گرفته، ساقط مي شود.
ماده 948ـ
هرگاه سببيکه اتحاد ذمـه را بوجود آورده، زايل گردد و اين زوال اثر رجعي داشته باشد، دين وملحقات بـه نسبت اشخاص ذي علاقه اعاده مي گردد. اتحاد ذمـه درون اين صورت طوري تلقي مي گردد کـه اصلاً بـه وجود نيآمده است.

باب چهارم
انقاضي عقد
فصل اول
ابراء
ماده 949ـ
ابراي حق، بـه شکل ابراي اسقاط يا ابراي استيفا صورت مي گيرد.
ماده 950ـ
ابراي اسقاط، آن هست که دائن مديونم خود را ازتمام يا از قسمتي حق خود بري الذمـه گرداند. ابراء استيفا آن هست که داين بـه قبض حق خود اقرار نمايد.
ماده 951ـ
ابراء يا بصورت خاص، ازيک حق يا دعوي و يا بصورت عام از جميع حقوق ودعاوي بعمل مي آيد.
ماده 952ـ
براي صحت ابراء داشتن اهليت تبرع ابراء دهنده شرط است.
ماده 953ـ
ابراء موقوف بـه قبول مديون نمي باشد، مگر بـه رد مديون رد ميشود. اگر مديون قبل از قبول ابراء وفات نمايد، دين از ترکه گرفته نمي شود.
ماده 954ـ
ابراء معناي تمليک را افاده نموده و تعليق آن بـه شرط صحيح مي باشد.
ماده 955ـ
هرگاه دائن از يک قسمت دين بـه اين شرط ابراء دهد کـه مديون قسمت باقيماندة دين را بـه وقت معين اداء نمايد، درون صورت ايفاي شرط، مديون بري الذمـه شناخته ميشود، درون غير آن تمام دين بـه ذمة او باقي مي ماند.
ماده 956ـ
حقيکه اسقاط را نمي پذيرد، ابراء از آن جواز ندارد.
ماده 957ـ
هرگاه مديونين متعدد باشند، تعيين کامل هريک از آنـها درون ابراء ضرور ميباشد.
ماده 958ـ
ابراء از حقوقي صورت مي گيرد کـه قبل از ابراء ثابت شده باشد وشامل دينيکه لزوم آن بعد از ابراء تحقق پذيرد، نمي گردد. گرچه سبب دين قبل از ابراء موجود شده باشد.
ماده 959ـ
دعوي، درون هرحقيکه متضمن ابراء خاص يا ابراي عام باشد، قابل سمع نيست.

فصل دوم
عدم امکان تنفيذ
ماده 960ـ
هرگاه مديون ثابت نمايد، کـه وفا بـه تعهد بـه سببيکه خارج از ارادة او بود ناممکن شده، تعهد ساقط مي گردد.
ماده 961ـ
هرگاه يک شي، بـه اساسي عقد يا بدون آن بـه تصرف شخص غير مالک درآيد و شي مذکور بدون تجاوز وقصور از دست اين شخص تلف گردد، درون صورتيکه تصرف باضمان باشد، تاوان آن برمتصرف لازم مي گردد واگر تصرف بـه صفت امانت باشد، تاوان ندارد.
ماده 962ـ
تصرف، وقتي باضمان شناخته مي شود کـه متصرف شي را بـه قصد تملک بـه حيازت خود درون آورده باشد. واگر متصرف شي را بـه قصد نيابت از مالک بـه حيازت خود درون آورده باشد، اين تصرف امانت شناخته مي شود.
ماده 963ـ
تصرف امانت، وقتي بـه تصرف با ضمان مبدل مي گردد کـه متصرف مالک شي را بغير حق از تصرف مانع گردد يا آنرا بدون اجازة مالک اخذ نمايد، گرچه بـه قصد تملک صورت نگرفته باشد.
ماده 964ـ
هرگاه ملکيت شي بـه اساس عقد انتقال نمايد، تصرف مالک سابقه قبل از تسليمي شي، تصرف با ضمان شناخته مي شود. درون صورتيکه مالک، بنا بر اسباب حق نگهداشت، از تسليمي شي امتناع ورزد، تصرف او بـه تصرف امانت مبدل مي گردد.

فصل سوم
سقوط حق بـه مرور زمان
مادة 965ـ
حق بـه مرور زمان ساقط نمي گردد.
دعوي مطالبه حق بنا بر هر سببي کـه باشد، عليه منکر، بعد از مرور پانزده سال بارعايت احکام خاص آن واستثناآت ذيل شنيده نميشود.
ماده 966ـ
هرگاه حقوق، مستمر دوري متجدد، از قبيل کرايه منازل، اجاره اراضي ومعاشات کـه بدون عذر قانوني درون ظرف مدت پنج سال مطالبه نشود، قابل سمع نمي باشد. اما مدت مرور زمان درون حاصلاتيکه بر ذمـه متصرف داراي نيت سوء يا بر ذمة ناظر وقف باشد، پانزده سال است.
ماده 967ـ
دعوي درون حقوق آتي بعد از انقضاي مدت يک سال قابل سمع نمي باشد:
حقوق طبيب، استاد، مـهندس، وکيل مع ناشي از انجام وظيفه و بطور عمومي حقوق هرشخصي کـه شغل آزاد داشته باشد، مانند ادويه فروش دلال وکميشن کار واهل خبره.
حقوق تاجر وصنعت گر، درون مقابل اشياء وارداتي وتوليداتي ايکه براي اشخاص ديگر داده شده واشخاص مذکور درون آن تجارت نـه نمايند.
حقوق صاحبان هوتل و رستورانت، درون مقابل اجرات شب باش، قيمت طعام و ديگر مصارف.
حقوق کارگر، مستخدم واجير، ناشي از اجوره روز مره و يا غير روز مره.
ماده 968ـ
دعوي درون موارد ماده(967) اين قانون، گرچه اشخاص مذکور بـه انجام خدمات، کار وتوليدات ادامـه بدهند، قابل سمع نمي باشد.
ماده 969ـ
شخصيکه بـه عدم سمع دعوي بـه سب مرور زمان يک سال تمسک مي نمايد بايد درون برابر توجيه سوگند از جانب محکمـه، چنين سوگند ياد نمايد. کـه ذمت او از دين بري مي باشد. درون صورت توجيه سوگند بـه ورثه مديون يا اولياء اوصيا وقيم شان، بايد چنين سوگند ياد نمايند. کـه به وجود يا بـه تاديه دين علم ندارد.
ماده 970ـ
مدت مرور زمان مندرج ماه (967) اين قانون از ختم وظيفه محوله شروع ميشود، گرچه دائنين باجرای وظيفة ديگري ادامـه دهند.
اگر حقي از حقوق مستند بـه سندي تحرير شده باشد، دعوي مطالبه چنين حق ساقط نمي شود. مگر اينکه بدون عذر قانوني درون ظرف مدت پانزده سال از تاريخ استحقاق مطالبه نشده باشد.
ماده 971ـ
هرگاه سلف ترک دعوي نمايد و خلف او نيز مدت ديگري ترک دعوي کند، طوريکه مجموع هردو مدت معيار مقرر مرور زمان را تکميل کند، دعوي قابل سمع نمي باشد.
ماده 972ـ
مدت مرور زمان باعتبار روز محاسبه ميشود نـه باعتبار ساعت، روز اول درمدت حساب شده و بانقضاي روز اخير مدت تکميل مي شود.
ماده 973ـ
مدت معينـه عدم سمع دعوي، از تاريخ استحقاق تاديه دين شروع مي شود.
مدت معينة عدم سمع درون مورد دين معلق بشرط، از تاريخ تحقق شرط و در مورد ضمان استحقاق، از تاريخ تثبيت استحقاق و در مورد دين مؤجل، از تاريخ انقضاي ميعاد، شروع ميشود.
اگر تعيين ميعاد پرداخت دين بارادة دائن موقوف باشد، مدت مرور زمان از تاريخي شروع مي شود کـه دائن بـه اظهار ارادة خود قادر گردد.
ماده 974ـ
دعوي ماليات ومحصول کـه دولت مستحق آن شناخته ميشود، بعد از مرور پنج سال شنيده نمي شود. مدت مرور زمان درون ماليات، از انتهاي تاريخ استحقاق و در محصول اوراق قضايي، از تاريخ انتهاي اقامـه دعويکه اوراق مذکور درون مورد آن تحرير يافته يا تاريخ تحرير اوراق، درحاليکه دعوي اقامـه نشده باشد، شروع مي شود.
دعوي استرداد ماليه ومحصوليکه بـه غير حق پرداخته شده باشد، بعد از پنج سال شنيده نميشود، مدت مذکور از تاريخ تاديه شروع ميشود.
اگر احکام فوق بـه احکام قوانين خاص متناقض واقع شود، احکام قانون خاص تطبيق مي گردد.
ماده 975ـ
مدت معينـه عدم استماع دعوي، بـه عذر قانوني موانع معنوي ومانعيکه حق دائن را غير ممکن گرداند، متوقف مي گردد.
مدتيکه باوجود عذر سپري گرديده، اعتبار ندارد.
ماده 976ـ
هرگاه بعضي از ورثه، بدون عذر، درمدت معينـه، دعوي ين مورث خود را ترک نمايد وباقي ورثه درون ترک دعوي عذر قانون داشته باشند، دعوي ورثه باقيمانده، بـه قدر حصة شان از دين قابل سمع ميباشد.
ماده 977ـ
مدت معينـه عدم استماع دعاوي، بـه مطالبه قضايي، گرچه دعوي بـه محکمـه غير مختص بـه آن تقديم شده باشد، بـه اخطار بـه حجز يا بدرخواستي ايکه دائن جهت قبول حق خود، درون تفليس، يا درون توزيع وتقسيم اموال مديون مفلس بالاي دائنين، تقديم مي نمايد، همچنان درون هر عمليه دائن درون اثناي جريان يکي از دعاوي بـه حق خود تمسک نمايد، انقطاع مي يابد.
ماده 978ـ
هرگاه مديون بحق دائن صراحتاً يا دلالتاً اقرار نمايد، مدت معينـه عدم استماع دعوي، قطع مي گردد.
اگر مديون مالي را، طور گروي بمنظور تامين اداي دين، درون تصرف دائن بگذارد، دلالت باقرار مديون مي کند.
ماده 979ـ
هرگاه مدت معينـه عدم استماع دعوي انقطاع يابد، مدت جديد مدت اولي، مجدداً آغاز مي يابد.
اگر حکم قطعي شود يااينکه مدت معينـه عدم استماع دعوي يکسال بوده و به اقرار مديون قطع گردد، مدت جديد براي عدم استماع دعوي، پانزده سال مي باشد.

ماده 980ـ
هرگاه دعوي راجع باصل دين بـه سبب مرور زمان قابل سمع نگردد، درون مورد ملحقات آن نيز قابل سمع نمي باشد، گرچه مدت معينـه عدم استماع دعوي درون ملحقات دين، تکميل نـه شده باشد.
ماده 981ـ
محکمـه نميتواند مستقيماً نسبت مرور زمان از استماع دعوي امتناع ورزد، مگر بـه اساس مطالبة مديون يا دائن و يا هرشخصيکه مصلحت وي درون مطالبه متصور باشد، گرچه مديون بـه آن تمسک نـه نمايد.
تمسک بـه مرور زمان بهر مرحله دعوي جواز دارد، گرچه بـه پيشگاه محکمـه استيناف باشد.
ماده 982ـ
انصراف از حق دفع بعدم استماع دعوي بسبب مرور زمان قبل از ثبوت حق، دفع درون آن جواز ندارد، همچنان موافقه طرفين بـه عدم جواز استماع عوي، درون مدتيکه خلاف مدتهاي باشد کـه درين قانون بـه منظور مرور زمان پيش بيني شده است، جواز ندارد.
شخصيکه قدرت تصرف را درون حقوق خود داشته باشد، مي تواند بعد از ثبوت حق خود درون آن از حق دفع بـه مرور زمان انصراف نمايد، گرچه دلالتاً باشد، اين انصراف درون حق دائنين ديگريکه از آن متضرر شوند نافذ نميباشد.

باب پنجم
اثبات حق
فصل اول
قواعد عمومي
ماده 983ـ
دليليکه احتمال درون آن راه يابد، استدلال بـه آن ساقط مي گردد.
ماده 984ـ
ثابت بـه برهان، مانند ثابت بـه مشاهده است.
ماده 985ـ
برائت ذمـه حالت اصلي است.
ماده 986ـ
يقين بـه شک زايل نمي شود
ماده 987ـ
شـهود برمدعي و قسم برمنکر است.
ماده 988ـ
شـهود جهت اثبات خلاف ظاهر وقسم جهت ابقای اصل است.
ماده 989ـ
اضافت حادث، بـه نزديک ترين وقت آن تعيين ميشود.
ماده 990ـ
اصل بقاي شي بـه حالت اصلي و درصفات معارض، عدم است.

فصل دوم
اسناد
قسمت اول
سند رسمي
ماده 991ـ
سند رسمي ورقي هست که موظف عمومي يا کار کنان خدمات عامـه بـه اساس احکام قانون درون حدود صلاحيت اختصاص خويش آنچه را بحضور شان گذارش مي يابد يا از اشخاص ذيعلاقهب ميکند، درون آن درج وثبت نموده باشند.
در صورتيکه ورق مذکور صفت سند رسمي راب ننموده، مگر اشخاص ذي علاقه بـه آن امضاء، مـهر يا نشان انگشت نموده باشند، حثيثيت سند عرفي را دارد.
ماده 992ـ
محتويات اسناد رسمي مندرج ماده(991) اين قانون حجت شمرده ميشود، بشرطيکه از جعل و تزويريکه قانوناً تصريح شده، خالي باشد.

ماده 993ـ
هرگاه اصل سند رسمي موجود باشد، سواد رسمي آن اعم از خطي و فوتو گرافي، درون حدوديکه با اصل مطابقت داشته باشد، حجت تلقي ميشود.
ماداميکه يکي از طرفين درون مطابقت سواد سند بااصل سند اعتراض نداشته باشد، کاپي سند مطابق اصل تلقي ميشود و در صورت اعتراض، بـه اصل سند مراجعه مي گردد.
ماده 994ـ
هرگاه اصل سند رسمي موجود نباشد، بـه کاپي سند بصورت ذيل اعتبار داده ميشود:
1- درون صورتيکه سواد رسمي از اصل سند گرفته شده وشکل ظاهري آن مطابقت آنرا با اصل، بدون هيچگونـه شک و ترديد تائيد نمايد. درين حالت طرفين ميتواند، تطبيق آنرا با اصل سند مطالبه نمايند.
2- درون صورتيکه سواد رسمي از سواد اصل سند گرفته شده باشد، حجت تلقي نميشود، مگر قاضي ميتواند از آن بحيث قرينـه قضايي استفاده نمايد.

قسمت دوم
سند عرفي
ماده 995ـ
صدور ورق عرفي از طرف امضا کننده اعتبار داده ميشود، مگر اينکه شخص از امضاء، مـهر و نشان انگشت خود صراحتاً انکار نمايد. مگر اينکه قانون خاص طور ديگري حکم نموده باشد.
در مورد خلف و وارث قسم بعدم علم کفايت ميکند.
ماده 996ـ
تاريخ سند عرفي بر ديگري حجت شده نميتواند، مگر اينکه تاريخ آن ثابت باشد.
تثبيت تاريخ بـه ترتيب ذيل صورت ميگيرد:
از روزيکه درون دفتر مخصوص درج گردد.
از روزيکه مضمون آن درون ورق ديگري کـه تاريخ ثابت دارد، بـه ثبت رسيده باشد.
از روزيکه موظف عام مربوطه، آن را ملاحظه شد کرده باشد.
از روز وفات يکي ازاني کـه در سند تاثير معتبر از او بجا مانده باشد يا از روز حادثه ايکه صدور سند قبل از وقوع آن بـه صورت قطع دانسته شود.
محکمـه ميتواند حسب احوال از تطبيق حکم اين ماده درون رسيدات صرف نظر نمايد.
ماده 997ـ
مکاتيب امضاء شده حيثيت اسناد عرفي را دارد.
اوراق تلگراميکه اصل آن بـه تلگرام خانـه موجود باشد، حيثيت اسناد عرفي را دارد. ورق تلگرام طبق اصل پنداشته ميشود، که تا زمانيکه دليلي بخلاف آن ظاهر نشود و در صورتيکه اصل آن از بين رفته باشد، از اعتبار ساقط ميگردد.
ماده 998ـ
دفاتر تجارتي بر غير تجار دليل شده نميتواند، مگر اظهاراتيکه درون دفاتر مذکور بـه ثبت رسيده باشد، اساس توجيه قسم براي يکي از طرفين نزد محکمـه شده ميتواند، و آنـهم درون موارديکه اثبات آن بـه شـهادت جواز داشته باشد.
دفاتر تجارتي کـه طور منظم ترتيب شده باشد، عليه تجار دليل شده ميتواند،انيکه بـه اين دفاتر تمسک مي نمايند، نمي توانند تنـها بـه آنچه کـه نفع او را ثابت مي سازد، استدلال نمايد و آنچه مناقض دعوي اوست، رد نمايد.
ماده 999ـ
دفاتر و اوراق غير تجارتي بريکه از طرف اوترتيب وتحرير شده دليل شده نميتواند، مگر درون دوحالت ذيل:
درحاليکه بصراحت درون آن تذکر داده شده باشد کـه دين خود را کاملاً بدست آورده.
درحاليکه بـه صراحت تذکر داده شده باشد کـه مقصد از تحرير شده براي ثبوت حق، صاحب مصلحت قايم مقام سند باشد.
ماده 100ـ
تحرير آنچه برائت مديون را افاده کند، درون اصل سند که تا زمانيکه عآن ثابت نشود، بردائن حجت تلقي ميشود.
گرچه تحرير مذکور بـه امضاء او نرسيده باشد، اين حکم درون صورتي هست که سند مذکور قطعاً از تصرف دائن خارج نشده باشد.
تحريريکه بخط دائن بدون امضاء درون نسخة اصلي سند عليحده يا رسيده مبني بـه برائت مديون، صورت گرفته وبدسترس مديون قرار داشته باشد، نيز حجت شمرده ميشود.

فصل سوم
اقرار
ماده 1001ـ
اقرار، عبارت هست از اعتراف خصم نسبت بـه حق غير، بالاي خودش درون محکمـه.
ماده 1002ـ
اقرار بـه قبول مقر له منسوط نبوده، مگر از طرف او رد شده ميتواند، اگر بعضي از آن رد شود اقرار درون باقي صحيح است.
ماده 1003ـ
براي صحت اقرار شرط هست که مقر عاقل، بالغ وغير محجور عليه باشد.
اقرار صغير مميز ماذون، درون اموريکه برايش اجازه داده شده، صحت دارد.
ماده 1004ـ
اقرار بـه مجهول صحيح است، مگر درون عقوديکه جهالت مانع صحت آن باشد.
ماده 1005ـ
براي صحت اقرار مقر، شرط هست که ظاهر حال مکذب آن نباشد.
ماده 1006ـ
اختلاف مقر و مقر له درون سبب اقرا، مانع صحت آن نمي گردد.
ماده 1007ـ
معلق ساختن اقرار بشرط جواز ندارد، مگر آنکه بـه زماني معلق شده باشد کـه حلول ميعاد آن عرفاً ممکن باشد.
ماده 1008 –
مقربه اقرار خود ملزم ميباشد، مگر اينکه از طرف محکمـه حکم بـه کذب اقرار او صادر شود. درون اين صورت بـه اقرار او وقعي داده نمي شود.
ماده 1009ـ
رجوع از اقرار اعتبار ندارد.
ماده 1010ـ
اقرار حجت قاصره هست برمقر.
ماده1011ـ
اقرار تجزيه را نمي پذيرد، مگر اينکه بر وقايع متعدد غير مرتبط نسبت شده کـه وجود يکي از وقايع، مستلزم وجود وقايع ديگر نباشد.

فصل چهارم
قسم
قسمت اول
قسم قاطع
ماده1012ـ
طرفين دعوي ميتواند بـه اجازه محکمـه، قسم قاطع را بيک ديگر توجيه نمايند.
ماده 1013ـ
توجيه قسم قاطع درون تمام منازعات مدني جواز دارد، مگر اينکه واقعه مخالف نظام يا آداب عامـه باشد.
ماده1014ـ
دردعوي واحديکه مشتمل بر طلبات متعدد باشد، بـه يک قسم اکتفاء کرده ميشود.
ماده 1015ـ
طرفيکه قسم بـه او متوجه گرديده، ميتواند قسم را بـه طرف ديگر رد نمايد. مگر اينکه قسم بنا بـه واقعه باشد کـه به اشتراک طرفين صورت نگرفته، صرف از جانب طرفيکه توجيه قسم بـه او شده، انجام يافته باشد.
ماده 1016ـ
طرفيکه قسم را توجيه يا رد نموده، نميتواند بعد از قبولي طرف مقابل بـه تحليف از توجيه يا رد رجوع نمايد.
ماده 1017ـ
قسم ونکول خارج محکمـه اعتبار ندارد.
ماده 1018ـ
در قسم قاطع، شرط هست که قسم بنا بـه واقعه وعملي باشد کـه خودش شخص سوگند کننده، آنرا ايجاد نموده باشد واگر سوگند بعمل غير باشد، قسم بـه علم داده ميشود.
ماده 1019ـ
در اموريکه سبب از بين نميرود، قسم بـه سبب و در اموري کـه سبب از بين ميرود، قسم بـه حاصل داده ميشود.
ماده 1020ـ
هرگاه طرفيکه قسم باو توجيه گرديده، بدون رد آن بطرف ديگر از آن نکول نمايد يا طرفيکه قسم باو رد شده، نکول اختيار کند، دعوي بـه ضرر او خاتمـه مي يابد.
ماده 1021ـ
هرگاه درون حکم جزايي کذب قسم ثابت شود، شخص متضرر از قسم مي تواند، بدون اينکه حق وي درون اعتراض برحکم صادره عليه او اخلال گردد، جبران خساره مطالبه نمايد.

قسمت دوم
قسم متمم
ماده 1022ـ
محکمـه مي تواند، مستقيماً قسم را بيکي از طرفين، جهت استناد حکم درموضوع دعوي يا قيمت آنچه بـه آن حکم مي نمايد، راجع نمايد.
اين نوع قسم وقتي توجيه شده ميتواند کـه در دعوي دليل کامل وجود نداشته وخالي از دليل هم نباشد.
ماده 1023ـ
محکمـه مي تواند درون احوال آتي مستقيماً قسم را توجيه نمايد:
در حاليکه دعوي حق، راجع بـه ترکه ثابت شود، محکمـه مدعي را قسم ميدهد کـه اين حق را براي خود يا شخص ديگري بهيچ صورت از متوفا حاصل نکرده، ابراء و حواله درون آن صورت نگرفته، حق مذکور را از غير متوفا بدست نياورد و از متوفا درون مقابل دين، رهن نزد او وجود ندارد.
درحاليکه مشتري رد مبيعه را مبني بر عيب تقاضا نمايد، محکمـه باوقسم ميدهد کـه صراحتاً يا دلالتاً بعيب رضائيت نشان نداده است.
ماده 1024ـ
شخصيکه قسم مت باو توجيه شده، نمي تواند آنرا بطرف مقابل رد نمايد.

فصل پنجم
شـهود
ماده 1025ـ
در اثبات تصرف قانوني، درون غير امور تجارتي شـهادت شـهود وقتي کافي شمرده مي شود کـه قيمت آن، متجاوز از هزار افغاني و يا غير معين نباشد.
ماده 1026ـ
قيمت تصرف، درون وقت تصرف آن، اندازه مي شود، اگر تصرف از هزار افغاني بيشتر باشد و از زيادت محلقات بـه اصل نشأت کرده باشد، درون اين صورت اثبات بـه شـهادت شـهود جواز دارد.
1027ـ
هرگاه دعوي شامل مطالب متعددي ناشي از مصادر متعدد باشد، اثبات هر جزء ايکه مقدار آن متجاوز از هزار افغاني نباشد، بـه شـهادت شـهود جواز دارد. گرچه مجموع مطالبات متجاوز از مقدار مذکور ناشي از علايق بين طرفين دعوي يا ناشي از تصرفاتي باشد کـه داراي طبيعت واحد است. اين حکم درون مورد تادياتي کـه قيمت آن از هزار افغاني تجاوز کند، نيز تطبيق مي شود.
ماده 1028ـ
اثبات بـه شـهادت شـهود درون موارد ذيل جواز ندارد، گرچه قيمت آن متجاوز از هزار افغاني نباشد:
در صورتيکه مطالبه، مخالف يا متجاوز از مقدار مندرج سند تحريري باشد.
در صورتيکه مطالبه جزء چنان حقي باشد کـه اثبات آن بـه شـهادت ناکافي ندانسته شده باشد، گرچه جزء باقيمانده همان حق باشد.
در صورتيکه مطالبه بمقدار بيش از هزار افغاني صورت گرفته ومتعاقباً بـه مقدار کمتر از هزار افغاني تعديل شود.
ماده 1029ـ
اثبات بـه شـهادت شـهود درون آنچه اثبات آن بـه سند تحريري لازم باشد جواز دارد، بشرطيکه مبداء ثبوت تحريري موجود شود.
صدور سند تحريري کـه وجود تصرف مدعي بـه را فريب الاحتمال گرداند، مبدأ ثبوت سند تحريري شناخته ميشود.
ماده 1030ـ
اثبات بـه شـهادت شـهود درون آنچه اثبات آن برسند تحريري لازم باشد، درون موارد ذيل جواز دارد:
در صورتيکه اسباب مادي يا معنوي مانع حصول سند تحريري شود.
در صورتيکه سند تحريري بـه اسباب خارج از اراده دائن مفقود گردد.

فصل ششم
قرائن
ماده 1031ـ
قرينة قانوني کـه به مصلحت شخص موجود شود وي را از ساير طرق اثبات بي نياز ميسازد، مگر که تا زمانيکه نص قانون بخلاف آن موجود نشود.
نقض قرينة قانوي بـه دليل عآن جواز دارد.
1032ـ
احکاميکه حايز قوت حکم قطعي باشد، باتمام مندرجات آن حجت شمرده ميشود و دليل ديگري بـه نقض آن پذيرفته نميشود.
مشروط بـه اينکه منازعه بين عين اشخاص صورت گرفته و به عين محل و سبب حق، تعلق گيرد.
ماده 1033ـ
حکم جزايي بـه قاضي مدني ارتباط ندارد، مگر درون وقايعيکه بنا بر ايجاب ضرورت حکم صادر نموده باشد.
ماده 1034ـ
قاضي ميتواند قرائيني را کـه توسط قانون پيش بيني نشده و از حالات مربوط بـه دعوي استنباط شود، درون نظر گيرد. مگر استناد بـه آن تنـها درون صورتي شده ميتواند کـه قانون درون آن اثبات را بـه شـهادت مجاز دانسته باشد.

کتاب سوم
عقود معينـه
باب اول
تمليک
فصل اول
عقد بيع
قسمت اول
ارکان بيع
مبحث – اول مبيعه
ماده 1035-
(1) عقد بيع عبارت هست از تمليک مال از طرف بايع بـه مشتري درون مقابل ماليکه ثمن مبيعه باشد.
(2) درون عقود معينـه ارکان خاص هر عقد علاوه بر ارکان عام کـه در مبحث اول قسمت اول عقود ذکر شده رعايت مي گردد.
ماده 1036-
بيع عين بـه پول بيع مطلق وبيع پول بـه پول بيع صرف وبيع عين بـه عين مقايضه شناخته مي شود.
ماده 1037-
بيع بـه ايجاب وقبوليکه معني تمليک وتملک را افاده نمايد با تعيين مبيعه وثمن منعقد ميگردد.
ماده 1038-
مبيعه بايد موحود ،مال داراي قيمت ومقدور التسليم بوده نزد مشتري طوري معلوم باشد کـه جهالت فاحش را نفي کند .
ماده 1039-
هرگاه درون عقد چنين ذکر شده باشد کـه مشتري بـه مبيعه علم تام دارد حق او درون ابطال بيع نسبت عدم علم ساقط ميگردد مگر اينکه فريب بايع را ثابت سازد .
ماده 1040-
هرگاه مبيعه نزد مشتري معلوم نباشد بايد بـه خصوصيات واو صاف مميزه آن علم داشته باشد .
ماده 1041-
هرگاه مبيعه درون مجلس عقد موجود باشد اشاره بـه آن بدون ذکر اوصاف ،کافي پنداشته مي شود.
ماده 1042-
خريد وفروش آنچه کـه متعاقدين درون حين عقد نديده باشند جايز هست بشرطيکه جنس ووصف آن ذکر گرديده ويابطرف مبيعه ويا مکان آن اشاره شده باشد درون اين صورت باوجود صحت عقد بيع تام نبوده الزامي را بر مشتري بار نمي آورد .
ماده 1043-
براي لزوم بيع ديدن مبيعه از طرف مشتري حين عقد شرط مي باشد مگر اينکه قبلا مبيعه راديده وحين عقد يقين داشته باشد کـه مبيعه عين همان چيز هست .
ماده 1044-
شخصيکه ناديده مالي را خريداري نمايد هنگام ديدن بـه او خيار داده ميشود گرچه قبلا بـه آن شفاهار ضائيت نشان داده باشد .بايع درون آنچه قبل از رويت فروخته حق خيار ندارد .
ماده1045-
متعاقدين ميتوانند مدتي راکه بـه انتهاي آن خياررويت ساقط ميگردد تعيين نمايند، مشروط براينکه دراثناي مدت مذکور از مشتري آنچه صراحتا يا دلالتا خيار را باطل نمايد صادرنشده يامبيعه معيوب نگرديده باشد.
ماده 1046-
اگرنابينا خريدوفروش نمايد صحيح ميباشد. خياراوبعدازرديالمس ياچشيدن يابوئيدن شي ياتوصيف آن برايش ساقط ميشود. خيارنابينادرصورت توکيل بـه خريد وقبض بـه رويت وکيل اوساقط ميشود.
ماده 1047-
هرگاه اشياي متعدد ومتفاوت بـه يک عقد فروخته شود، براي لزوم بيع رويت هرواحدآن حتمي شمرده ميشود.
ماده 1048-
کسيکه اجناس متفاوت رابه عقدواحد خريداري نمايد، طوري کـه بعضي آن راديده وبعضي ديگري نديده باشد، ميتواند عقد را فسخ نمايد وياتمام اجناس راقبول ياردنمايد، خواه اجناس ديده شده مطابق موافقه باشد يامغايرآن.
ماده 1049-
اشيائيکه بـه مقتضاي نمونـه فروخته ميشود ديدن نمونـه آن کافي است. درصورتيکه مبيعه مخالف نمونـه ثابت شود مشتري اختيارداردکه آنرابه ثمن مسمي قبول نمايد ويابه فسخ بيع ردکند.
ماده 1050-
هرگاه مشتري درمبيعه قبل ازرويت آن چنان تصرفي نمايد کـه فسخ راغيرممکن وياحق غيربآن تعلق بگيرد، طوريکه آن رابه بيع مطلق بدون شرط خياربفروشدياگرونمايد يابه اجاره دهد يا درون دستش هلاک شود ياهلاک نمايد يامعيوب شود، حق اودرردمبيعه بـه خيار رويت ساقط شده بيع لازم مي شود.
ماده 1051-
هرگاه مالي بـه اساس وصف مطلوب فروخته شود ومبيعه ازوصف مذکور عاري باشد مشتري ميتواند آنرابه ثمن مسمي، قبول ويابه فسخ بيع رد نمايد.
ماده 1052-
شخصيکه بـه اساس انتفاي وصف حق خيارداشته ودرمبيعه تصرف مالکانـه نمايد حق اودرردمبيعه ساقط ميشود واگر درمبيعه چيزي حادث شود کـه مانع رد آن گردد مبيعه درحال موجوديت وصف وبدون آن قيمت شده، مشتري تفاوت هردوقيمت راازبايع مطالبه کرده ميتواند. درصورتي کـه مشتري قبل ازاختيار وفات نمايد، حق مطالبه فسخ بـه ورثه او انتقال مينمايد.
ماده 1053-
رويت وکيل درخريد ياقبض ورضائيت اومانند رويت ورضاي خريدار اصلي ميباشد.
ماده 1054-
آنچه کـه فروش آن منفرداً جواز داشته باشد، استثناي آن از اصل مبيعه جوازدارد.
ماده 1055-
بيع معدوم باطل است. فروختن ميوه درختان قبل ازظهورواززرع قبل ازروئيدن جوازندارد.
ماده 1056-
بيع آنچه کـه يکي بعد ديگر ظاهر ميگردد، درون صورتيکه اکثر آن ظاهر شده باشد، با باقيمانده کـه ظاهر نگرديده بـه عقد واحد جواز دارد.
ماده 1057ـ
(1) بيع طبقه بالا قبل از اعمار طبقه پائين عمارت جواز ندارد.
(2) مقاولات فروش طبقات ومنازل عماراتيکه براساس نقشـه هاي طرح شده شـهري مطابق بـه مقررات ساختماني دولت صورت ميگيرد قبل از اعمار آن جواز داد.
ماده 1058 ـ
هرگاه طبقه بالا درون ملکيت صاحب طبقه اول باشد فروختن آن درون صورتيکه آباد باشد جواز دارد. مشتري درون سقف طبقه اول حق قرار داشته درون صورت انـهدام طبقه بالا ميتواند آنرا مجددا اعمار مانند سابق بنا نمايد.
ماده 1059ـ
فروختن حصه مشاع معلوم از عقار، قبل از افراز جواز دارد، مگراينکه از آن ضرري بـه بايع ياشريک عايد باشد.
ماده 1060-
(1) دربيع مشروط بـه تجربه مشتري ميتواند مبيعه راقبول يارد نمايد درآن صورت بايع مکلف هست امکان تجربه رابه مشتري فراهم نمايد. اگر مشتري مبيعه رارد نمايد بايد عدم قبولي خود رادرخلال مدت معينـه اعلان کند.
درحال عدم تعيين مدت، بايع مدت معقول راتعيين مينمايد. سکوت مشتري باوجود قدرت تجربه درخلال مدت مذکور قبول تلقي ميشود.
(2) بيع مشروط بـه تجربه بيع معلق بـه شرط واقف بوده وآن عبارت از قبول مبيعه است، مگر اينکه ازاتفاق يااحوال چنين معلوم شود کـه بيع معلق بشرط فاسخ است.
ماده 1061-
دربيع مشروط بـه دانستن ذائقه، مشتري ميتواند مبيعه راقبول يارد کند. اعلان قبول مبيعه، درخلال مدتي کـه به اتفاق ياعرف تعيين شود، صورت ميگيرد. بيع ازتاريخ اعلان قبولي نافذ شمرده مي شود.
ماده 1062-
ثمن، عبارت ازبدل مبيعه هست گرچه ازقيمت مبيعه کمتر يابيشترباشد. لازم هست ثمن معين ومعلوم بوده علم تام بـه آن حاصل باشد.
ماده 1063-
(1) درون بيع مطلق تعيين ثمن بـه پول نقد حتمي است. ياوجود آن گاهي بـه ذکر اساساتي کـه تعيين ثمن رادرآينده ايجاب کنداکتفاء شده ميتواند.
(2) اگربه نرخ بازاردرتعيين ثمن موافقه بعمل آيد حين نوسان درنرخ بـه زمان ومکاني اعتبار داده ميشودکه تسليمي مبيعه بـه مشتري صورت ميگيرد. درصورتي کـه بازاري درمحل تسليمي وجود نداتشـه باشد، بـه نرخ بازارمحلي کـه عرف بـه عموميت آن حکم نمايد اعتبارداده ميشود.
ماده 1064-
بيع بـه ثمن معجل ومؤجل کـه مدت تاجيل آن معين باشد بدون درنظرگرفتن طول وقصرمدت جوازدارد. همچنان شرط تعيين اقساط درثمن، کـه به مواعيد معينـه تاديه شود، مجاز مي باشد. واگرچنين موافقه بعمل آيد کـه در صورت عدم تاديه قسط درميعاد معينـه آن، بـه ثمن معجل تبديل شود نيزجواز دارد.
ماده 1065-
درحاليکه بيع مؤجل بدون خيارشرط باشد بمجردتسليم مبيعه ودرصورت خيارشرط از تاريخ سقوط خيار، موعد تاديه ثمن فرامي رسد.
ماده 1066-
بيع مطلقيکه درآن ازتعجيل وياتاجيل ثمن ذکري بعمل نيامده باشد، ثمن آن بصورت معجل پرداخته ميشود، مگراينکه عرف بخلاف آن حکم کند.
ماده 1067-
موافقه بـه زيادت وکمي ثمن، بعدازعقد جواز داشته وبه اصل عقد راجع ميگردد. شفيع ازکمي ثمن استفاده کرده واززيادت آن متضررنميگردد. اگربايع ازتمام ثمن منصرف شود، شفيع ميتواند عقاررابه ثمن مثل آن اخذ نمايد.
ماده 1068-
عقد بيع بصورت مرابحه، کـه عبارت هست از فروش بمثل ثمن شرأ باربح معلوم، وتوليه کـه عبارت هست از فروش بمثل ثمن اول، واشتراک کـه عبارت هست ازفروش بعضي مبيعه بـه بعضي ثمن، ووضيعه کـه عبارت ازفروش کمترازثمن اول، جواز دارد.
ماده 1069-
بايع ميتواند پيش از قبض ثمن، درآن تصرف نموده ويابه قرض دارخود آنرا حواله کند، خواه ازجمله اشيايي باشد کـه تعيين شده بتواند ياخير.
ماده 1070-
براي اينکه اثر بيع درحق ثالث بـه نتيجه منتج گردد، عقدبايد مطابق بـه احکام قانون ثبت گردد.
مبحث دوم- وجايب بايع
فروع اول- احکام عمومي
ماده 1071-
هرگاه مبيعه شي معين بالذات بوده ويابصورت تخميني بفروش رسيده باشد، ملکيت مبيعه خود بخود بـه مشتري انتقال مي يابد.
ودرصورتيکه تنـها نوع مبيعه معلوم باشد، ملکيت آن بدون اقرار بايع انتقال کرده نميتواند.
ماده 1072-
مشتري مي تواند بـه مجرد انتقال ملکيت درمبيعه خواه منقول باشد ياغيرمنقول تصرف نمايد، گرچه قبل از قبض باشد.
ماده 1073-
هرگاه بايع، بعدازقبض ثمن وقبل از تسليم مبيعه بـه مشتري، مفلس گردد، مشتري مبيعه راازبايع يااز ورثه او اخذ مي نمايد، سايردائنين مزاحم مشتري شده نميتوانند.
ماده 1074-
(1) بايع ميتواند دربيعيکه بـه ثمن موجل صورت گرفته انتقال ملکيت مبيعه رابه مشتري تاحين پرداخت تمام ثمن شرط گذارد، گرچه تسليمي مبيعه صورت گرفته باشد.
(2) اگرثمن مبيعه بـه اقساط پرداخته شود، متعاقدين ميتوانند چنان موافقه نمايند کـه بايع يک جز آن را درصورت عدم پرداخت تمام اقساط بـه حيث تعويض درمقابل فسخ بيع، نزد خودبازداشت نمايد.
باوجود آن محکمـه مي تواند با درون نظر گرفتن شرايط واحوال، تعويضات مورد موافقه رامطابق بـه حکم ماده (731) اين قانون تنقيض نمايد.
(3) اگرتمام اقساط پرداخه شود ملکيت مبيعه از تاريخ انعقاد بيع بـه مشتري انتقال مي يابد.
(4) احکام فقرات فوق گرچه عقد بيع رامتعاقدين بنام اجاره مسمي نمايند نيزتطبيق ميشود.
ماده 1075-
بايع باجراي اعماليکه براي انتقال ملکيت مبيعه ضروري پنداشته شود وهمچنان بـه اجتناب از اعماليکه انتقال مليت مبيعه راناممکن گرداند مکلف مي باشد.
ماده 1076-
بايع مکلف هست مبيعه رابهمان ازصاف حين عقد وحالتيکه موافق طبيعت مبيعه باشد، بـه مشتري تسليم نمايد.
ماده 1077-
تسليم شامل تمامي ملحقات مبيعه وآنچه کـه بصفت دايمي، جهت استعمال مبيعه تهيه شده باشد، مي باشد اين حکم مطابق ايجاب طبيعت شي، عرف وقصد متعاقدين صورت ميگيرد.
ماده 1078-
تسليم مبيعه، عبارت هست ازدور ساختن موانع بين مشتري ومبيعه، طوريکه مشتري بدون حايل ومانع بـه قبض آن قادرباشد.
ماده 1079-
دورساختن موانع، قبض حکمي شناخته شده وبه اختلاف حال ونوع مبيعه مطابق ايجاب عرف تغيير مينمايد.
ماده 1080-
هرگاه عين مبيعه قبل از بيع درتصرف مشتري باشد، قبض جديد آن ضرورت ندارد، تصرف مشتري خواه قبل ازبيع يد ضمان باشد يا بعد امانت.
ماده 1081-
تسليم مبيعه دربيع مطلق درمحليکه مبيعه حين انعقاد عقد موجود باشد صورت گرفته ومحل عقدجاي تسليمي شناخته نميشود، مگردرصورتکه طرفين بـه تسليم مبيعه درمحل معين موافقه کرده باشند.
ماده 1082-
هرگاه مقدار مبيعه درعقد تعيين شده باشد بايع ازنقص مبيعه حسب مقتضاي عرف مسئول مي باشد، بشرطيکه موافقه بغيرآن صورت نگرفته باشد. باآنـهم مشتري از جهت نقص درمبيعه طلب فسخ عقد راکرده نمي تواند، مگراينکه ثابت نمايد نقص بـه اندازه هست که اگر مشتري قبلا بـه آن علم مي داشت بيع راانجام نميداد.
ماده 1083-
هرگاه مبيعه ز آنچه درعقد تصريح شده زايد باشد درحاليکه ثمن بمقابل هرواحد تعيين گرديده ومبيعه قابل تبعيض نباشد مشتري باکمال ثمن مکلف مي گردد، مگراينکه زيادت آن فاحش باشد. دراين صورت فسخ عقد رامطالبه کرده ميتواند، مشروط براينکه موافقه بـه خلاف آن بعمل نيامده باشد.
ماده 1084-
مطالبه تنقيص ثمن از طرف مشتري ومطالبه تزئيد ثمن از طرف بايع مبني برزيادت ونقصان مبيعه بعدازمرورمدت سه ماه از تاريخ تسلمي بالفعل مبيعه شنيده نميشود.
ماده 1085-
هرگاه مبيعه قبل از تسلمي بنابراسباب خارج اراده بايع تلف شود عقد فسخ وثمن بـه مشتري مسترد ميگردد، مگراينکه تلف بعداز ابلاغ بـه مشتري مبني برتسليمي مبيعه صورت گرفته باشد.
ماده 1086-
هرگاه درقيمت مبيعه قبل ازتسليم نسبت حدوث عيب نقصان عايد شود، مشتري بين فسخ عقد وبقاي آن باتنقيص ثمن مخيراست.
ماده 1087-
(1) هرگاه چيزيکه بـه قصد خريد بعداً تعيين ثمن قبض گرديده نزد قابض هلاک وياضايع شود، قبض کننده مسئول پنداشته ميشود. درصورت عدم تعيين ثمن، حيثيت امانت راداشته از ضياع وهلاکي کـه بدون قصد وتقصيرقابض بعمل آيد، مسئوليت بقابض عايد نميگردد.
(2) اگر قبض بـه قصد خريد صورت نگرفته بدون قصد قبض کننده هلاک شود امانت شمرده شده مسئوليتي بـه قابض عايد نميگردد. اعم از اينکه ثمن آن تعيين شده باشد يا نـه.

فروع دوم –ضمان تعرض واستحقاق
ماده 1088-
بايه از عدم تعرض بر انتفاع مشتري از مبيعه بصورت کلي وجزئي ضامن شناخته ميشود خواه تعرض ناشي از عمل خود بايع باشد يا شخص ثالثيکه هنگام عقد بر مبيعه چنين حقي داشته باشد کـه به آن عليه مشتري احتجاج نموده بتواند يا حق مذکوررا بعد از عقد طوري ثابت نمايد کـه از طرف بايع بـه او داده شده .
ماده 1089-
هرگاه مبيعه از طرف غير بـه استحقاق شود ،در صورتيکه استحقاق بملک بايع راحع باشد ،بايع ضامن آن شناخته مي شود گرچه ضمانت درون عقد شرط گذاشته نشده باشد .
ماده 1090-
شرط گذاشتن عدم ضمانت بايع درون صورت استحقاق مبيعه جواز نداشته ،گذاشتن چنين شرط موجب فساد بيع مي گردد.
ماده 1091-
(1) هرگاه استحقاق تنـها باقرار يا نکول مشتري ثابت شده باشد مطالبه ضمان از بايع جواز ندارد .
(2) اگر مشتري درون حالت مندرج فقره فوق داراي حسن نيت بوده ،بايع را بدعوي استحقاق درون وقت مناسب مطلع ساخته بمداخله درون دعوي ابلاغ نموده وبايع مداخله نورزيده باشد مي تواند ضمان استحقاق را مطالبه کند .
(3)در صورتيکه مشتري بايع را بدعوي استحقاق مطلع نساخته وحکم قطعي عليه او صادر شود ،حق مراجعه او ساقط مي گردد. مشروط براينکه بايع ثابت سازد کـه مداخله او درون دعوي بـه رد دعوي استحقاق منجر مي گرديد.
ماده 1092-
هرگاه بعد از اثبات دعوي استحقاق شخص مستحق ومشتري طوري موافقه نمايند کـه مبيعه مقابل عوض نزد مشتري باشد اين موافقه خريد از مستحق تلقي گرديده مشتري بر بايع رحوع کرده مي تواند .
ماده 1093-
(1)هرگاه مبيعه از نزد مشتري با ستحقاق شود درون صورتيکه بايع هنگام عقد از استحقاق مبيعه علم نداشته باشد ،مشتري ميتواند رد تمامي ثمن وقيمت حاصلي راکه برد آن براي مستحق مکلف شده ،با مصارف نافع وجميع مصارف دعوي ضمان ودعوي استحقاق ،به غير از آنچه مشتري مي توانست از صرف آن باساس ابلاغ دعوي بـه بايع خود داري کند ،مطالبه نمايد ،زيادت ونقصان قيمت مبيعه درون زمينـه تاثيري ندارد .
(2) اگر بايع هنگام عقد باستحقاق مبيعه علم داشته باشد ،علاوه بر مطالبات فوق مشتري مي تواند مقدار مازاد قيمت مبيعه را از ثمن ومصارف غير ضروري ايکه برمبيعه انجام داده ،با تعويض خساره عايده ونقص حاصليکه از جهت استحقاق مبيعه باو عايد شده ،نيز مطالبه کند.
ماده 1094-
(1) هرگاه بعضي از مبيعه بـه استحقاق شده ياحقي براو تعلق گرفته باشد کـه مشتري هنگام عقد از آن آگاه نباشد ،مي تواند عقد را فسخ نمايد .
(2) اگر مشتري مقدار متباقي مبيعه را قبول نمايد ، مي تواند جبران خساره وارده ناشي از استحقاق را مطالبه کند.
ماده 1095-
(1) متعاقدين مي توانند باساس موافقه خاص ضمان استحقاق رازياد يا کم سازند ويا آنرا ساقط نمايند .
(2) اگر حق ارتفاق واضح بوده ويا بايع آنرا بـه مشتري ظاهر ساخته باشد شرط عدم ضمان خود بخود بوجود مي آيد .
ماده 1096-
(1) بايع از استحقاقيکه از فعل او نشأت کند مسئول شناخته ميشود گرچه موافقه عدم ضمان درون زمينـه موحود شده باشد توافق طرفين بخلاف اين حکم اعتبار ندارد .
(2) اگر استحقاق ناشي از فعل غير باشد بايع تنـها برد ثمن مکلف ميشود.
فرع سوم – ضمان عيوب پوشيده
ماده 1097-
هرگاه مبيعه وقت تسليم عاري از او صافي باشد کـه وجود آن نزد مشتري اهميت داشته يا درون آن عيبي ديده شود کـه باعث تنزيل قيمت يا تنزيل منفعت آن حسب غايه مطلوبه عقد يا ظاهر طبيعت شي ويا غرضيکه بـه آن آماده گرديده شود .بايع ملزم بضمان مي گردد گرچه بايع بوجود آن علم نداشته باشد .
ماده 1098
هرگاه مشتري حين عقد بيع بـه عيوب مبيعه علم داشته ويا اينکه اگر مشتري مبيعه را مانند شخص عادي تفحص ميکرد بـه عيوب آن پي ميبرد درون ينصورت بايع از عيوب متذکره ضامن پنداشته نميشود مگر اينکه مشتري ثابت نمايد کـه بايع مبيعه را خالي از عيب وانمود کرده ويا اينکه قصد اخفاي عيب را داشته هست .
ماده 1099-
اشيائيکه بـه عقد واحد فروخته شده باشد وبعدا معيوبيت بعضي آن ظاهر گردد درون صورتيکه درون انقسام آن ضرري موجود نگردد مشتري مي تواند معيوب را مسترد نموده واز بايع مطالبه ثمن آن را بنمايد مشتري نمي تواند تمام اشياي مذکور را بدون رضاي بايع مسترد نمايد اگر درون انقسام آن ضرري موجود باشد مشتري مي تواند نمام مبيعه را بـه کل ثمن قبول ويا رد نمايد .
ماده 1100-
(1) هرگاه درون مبيعه عيب قديم ظاهر گرديد ه وبعدا نزد مشتري عيب جديد درون آن عايد گردد مشتري نمي تواند آنرا با وجود عيب جديد مسترد نمايد اما صرف تنقيص ثمن را از بايع مطالبه کرده ميتواند.
(2) اگر عيب جديد از مبيعه زايل گردد مشتري مي تواند نسبت عيب قديم آن را بـه بايع رد نمايد.
ماده 1101-
تزئيد شي ازمال مشتري بر مبيعه مانع رد آن ميگردد .مگر مشتري مي تواند نسبت عيب مبيعه بـه تنزيل قيمت آن بـه بايع مراجعه نمايد .
ماده 1102 –
هرگاه مبيعه معيوب درون دست مشتري هلاک گردد صرف مطالبه تنثيص ثمن را از بايع نموده ميتواند .
ماده 1103-
هرکاه مشتري بعد از اطلاع بعيب قديم درون مبيعه ،تصرف مالکانـه نمايد ،خيار عيب او ساقط ميگردد .
ماده1104-
متعاقدين مي توانند بـه موافقه خاص مقدار ضمانت را تعيين نمايند .در صورتيکه بايع عيب مبيعه را عمدا مخفي کرده باشد تمام شرايطيکه ضمانت را ساقط ويا تنزيل دهد باطل شمرده ميشود .
ماده 1105-
عيبيکه عرفا قابل اهميت نباشد بايع ضامن آن دانسته نميشود .
ماده 1106-
ضمان عيب درون بيعي کـه به حکم محکمـه يا توسط ادارات دولتي طور مزايده صورت گرفته باشد اعتبار ندارد.
ماده 1107-
(1) دعوي ضمان عيب بعد از انقضاي شش ماه از وقت تسليم مبيعه اگر چه بعد از انقضاي مدت فوق عيب مبيعه بر مشتري ظاهر نگرديده باشد قابل سمع نيست مشروط بر اينکه بايه مدت طولاني تري را قبول نکرده باشد.
(2) اگر مشتري ثابت نمايد کـه اخفاي عيب از غش بايع نشأت کرده ،بايع مذکور نمي تواند بـه انقضاي مدت فوق تمسک نمايد.
مبحث سوم –وجايب مشتري
ماده 1108-
مشتري بـه پرداختن ثمن موافقه شده ومصارف آن مطابق بـه شرايط عقد مکلف ميباشد .
ماده1109-
(1) هرگاه مکان پرداخت ثمن درون عقد معين شده باشد ، پرداخت آن درون همان مکان معينـه واگر تعيين نشده باشد درون جائي صورت مي گيرد کـه مبيعه درون آن تسليم داده ميشود .
(2)اگر بايع درون وقت تسليمي مبيعه مستحق ثمن دانسته نشود ،ثمن مذکور درون اقامتگاه مستري حين استحقاق پرداخته مي شود مگر اينکه موافقه يا عرف بخلاف آن باشد .
ماده 1110-
هرگاه تاديه ثمن مبيعه بـه يک وقت معين يابه اقساط تعيين شده باشد پرداخت ثمن بـه رسيدن موعد مـهلت يا مدت هر قسط لازم ميشود تاخير درون تاديه از موعد يک قسط موجب تعجيل اقساط ديگر نميشود ،مگر اينکه درون عقد شرط گذاشته شده باشد.
ماده 1111-
هرگاه بايع درون بيع جنس بـه نقد، جنس را عرضه نمايد ،مشتري قبل از تسليم جنس بـه تاديه ثمن مبيعه مکلف ميباشد. دربيع جنس بـه جنس يا نقد بـه نقد تسليم مبيعه وپرداخت ثمن يکجا صورت ميگيرد .
ماده1112-
(1) بايع مستحق فايدة قانوني ثمن مبيعه شناخته نميشود ،مگر اينکه مشتري را قبلا بـه تاديه ثمن اخطار يا مبيعه را بـه وي تسليم نموده باشد . بهر حال لازم هست که مبيعه قابليت حاصل دهي يا ساير عوايد را داشته باشد ،مگر اينکه موافقه يا عرف بـه خلاف آن باشد .
(2) فوايد وحاصلات مبيعه با تکاليف آن از هنگام انجام عقد بـه مشتري تعلق ميگيرد ،مگر اينکه موافقه يا عرف بخلاف آن باشد .
ماده 1113-
(1) هرگاه شخصي بالاي مشتري بـه استناد حق سابق از عقد بيع ويا حقيکه درون خصوص مبيعه بـه بايع تعلق بگيرد اعتراض نمايد يا خوف استملاک ملکبت مبيعه موجود باشد، مشتري مي تواند که تا حين قطع تعرض يا زوال خطر درون صورتيکه شروط عقد مانع آن نباشد ،ثمن مبيعه را نزد خود نگهدارد . باوجود آن ،بايع مي تواند بشرط تقديم کفيل ،تاديه ثمن مبيعه را مطالبه کند.
(2) اگر مشتري عيبي را درون مبيعه کشف نمايد از حکم مندرج فقره فوق استفاده کرده ميتواند .
ماده 1114-
هرگاه تمام يا بعضي ثمن في الحال قابل تاديه باشد ،بايع مي تواند تازمان حصول آنچه مستحق ميگردد، مبيعه را نزد خود نگهدارد ،گرجه مشتري درون مورد ،رهن با تضمين بدهد . مگر اينکه موافقه بخلاف آن صورت گرفته باشد .
ماده 1115-
هرگاه بايع قبل از قبض ثمن مبيعه را تسليم نمايد ،حق نگهداشت مبيعه را از دست ميدهد .در اين صورت استرداد مبيعه را جهت حصول ثمن مطالبه کرده نميتواند.
ماده 1116-
هرگاه مشتري قبل از تاديه ثمن بدون اجازه بايع مبيعه را قبض نمايد بايع ميتواند مبيعه را مسترد نمايد درون صورت هلاک يا معيوبيت مبيعه نزد مشتري قبض مذکور صحيح پنداشته شده بتاديه ثمن مکلف ميشود.
ماده1117-
هرگاه بايع بـه تاجيل ثمن مبيعه موافقه نموده باشد ،حق نگهداشت مبيعه را نداشته بـه تسليم آن بـه مشتري مکلف ساخته ميشود.
درينصورت حق مطالبه ثمن را قبل از فرارسيدن موعد تاجيل ندارد ،مگراينکه تنقيص تامينات تاديه ثمن از طرف مشتري ظاهر شده يا مشتري درون حالت افلاس قرار گيرد کـه خوف ضياع ثمن از آن متصور باشد .
ماده 1118-
هرگاه مشتري قبل از قبض مبيعه وتاديه ثمن درون حالت افلاس بميرد ،بايع ميتواند ،مبيعه را تازمان حصول ثمن نزد خود نگهداشته يا از محکمـه ،فروش آنرا مطالبه کند درون صورت زيادت ثمن از حق بايع حق بايع پرداخته شده متبا قي بـه ساير دائنين تعلق مي گيرد ودر صورت نقصان ،بابايع درون حصه متباقي مثل ساير دائنين معامله ميگردد.
ماده 1119-
هرگاه مشتري از تاديه ثمن مبيعه درون موعد تاديه امتناع ورزد يا وجايب ديگري را کـه بموجب عقد بيع بـه آن مکلف هست اخلال نمايد ،بايع ميتواند تنفيذ يا فسخ بيع را مطالبه نمايد .
ماده1120-
هرگاه طرفين عقد موافقه نمايند کـه در صورت عدم پرداخت ثمن درون ميعاد معين بيع خود بخود فسخ شده تلقي گردد، محکمـه ميتواند که تا زمانيکه ابلاغ فسخ عقد صورت نگرفته باشد ،مدت تاجيل را تمديد بخشد. اگر درون عقد طوري تصريح شده باشد کـه فسخ بدون ابلاغ واقع ميشود ،درينصورت محکمـه نمي تواند بـه مشتري مـهلت بدهد .

ماده 1121-
مشتري مکلف هست مبيعه را درون محليکه حين عقد بيع درون آن وجود داشت تسليم شود ،مگر اينکه موافقه بخلاف آن صورت گرفته باشد .انتقال مبيعه بايد بدون معطلي صورت گيرد ،مگر اينکه انتقال آن مدتي را ايجاب نموده يا انتقال آن درون زمان ومکان معين درون عقد تعيين شده باشد .
ماده 1122-
هرگاه صدور مبيعه بـه مشتري لازم شده باشد ،تسليمي بعد از وصول مبيعه بـه مشتري انجام ميگيرد ،مگر اينکه موافقه طور ديگري صورت گرفته باشد .
ماده1123-
مصارف تسليمي مبيعه وعقد بيع ،محصول ثبت وغيره مصارفي کـه مبيعه ايجاب نمايد بـه ذمـه مشتري مي باشد ، مگر اينکه موافقه ياعرف بخلاف آن حکم نمايد .

قسمت دوم
بيوع مختلفه
مبحث اول –سلم
ماده 1124-
سلم ،عبارت هست از بيع ثمن آجل بـه ثمن عاجل .
ماده 1125-
سلم درون اشيائي صورت گرفته مي تواند کـه مقدار ووصف آن تثبيت وتعيين شده بتواند.
ماده 1126-
براي صحت سلم شرط هست که محل عقد غله وامثال آن بوده واز حين عقد الي وقت تسليم موجود شده بتواند .
ماده 1127-
در سلم شرط هست که جنس ،نوع ،وصف ،قدر وميعاد تسليم مبيعه باقيمت ثمن ومحل تسليم مبيعه بيان شده باشد .
ماده 1128-
براي صحت بقاي سلم شرط هست که ثمن قبل از مفارقت متعاقدين حين مجلس قبض گردد.
ماده 1129-
مدت تسليم بـه اساس موافقه متعاقدين تعيين ميگردد .اين مدت بايد از يکماه کمتر نباشد.
ماده1130-
حکم سلم ،عبارت هست از ثبوت ملکيت متعاقدين درون بدلين ،بمجرد تمام شدن عقد .
ماده 1131-
سلم دهنده نميتواند قبل از قبض
در ثمن وسلم گير نده نمي تواند
قبل از تسليمي درون مبيعه ،تصرف
نمايد .
ماده 1132-
مدت سلم بـه فوت سلم دهنده باطل ميگردد نـه بـه فوت سلم گيرنده ،ومبيعه از ترکه سلم دهنده خريداري ميشود.
مبحث دوم –صرف
ماده 1133-
صرف عبارت هست از بيع نقد بـه نقد.
ماده 1134ـ
براي صحت صرف شرط هست که بدلين قبل از تفريق متعاقدين قبض گرديده وعقد از خيار شرط وتاجيل خالي
باشد .
ماده 1135-
حکم صرف ،عبارت از مالک شدن متعاقدين هست در بدلين .

مبحث سوم –بيع وفا
ماده 1136-
بيع وفا عبارتست از داشتن حق استرداد مبيعه براي بايع واز ثمن براي مشتري .
ماده1137-
حق استرداد بايع ومشتري مشروط ومقيد بـه مدت شده نميتواند .هر نوع موافقه کـه به خلاف آن صورت گيرد ،باطل شناخته ميشود.
ماده 1138-
در بيع وفا مشتري مي تواند از منافع مبيعه کلا يا قسما استفاده نمايد ،مشتري نميتواند مبيعه را درون بيع وفا بـه شخص ديگري بفروشد ويا ملکيت رقبه آنرا بـه سببي از اسباب بـه شخص ديگر انتقال دهد .
ماده1139-
بايع وقتي مي تواند مبيعه را درون بيع وقا بفروشد کـه مشتري ازوي مطالبه استرداد ثمن نمايد وبايع بـه جزء از طريق فروش مبيعه قادر بـه استرداد ثمن نباشد .

ماده 1140-
(1) مبيعه درون بيع وفا که تا هنگام استرداد ،ملک مشتري شناخته شده قواعد متعلق بـه ملکيت درون آن رعايت مي شود .
(2) مشتري درون بيع وفا الي زمان استرداد حق ،از طرف بايع از
مبيعه استفاده ملکيت نموده مي تواند ، مگر اينکه عمل وي حاوي غش باشد .
ماده 1141-
(1) استرداد مبيعه بـه ابلاغ رسمي اي صورت ميگيرد کـه از طرف بايع بـه مشتري صادر ميشود .
(2) بعد از اتمام ابلاغ عقد بيع فسخ گرديده بايع مبيعه را خالي از تضميناتيکه مشتري بـه آن وارد نموده مسترد مي نمايد.
(3) اين ابلاغ بر اشخاصيکه حقي را بـه حسن نيت بعد از آنب نموده باشند که تا ثير وارد نميکند ،مگراينکه ابلاغ مذکور بـه ثبت رسيده يا درون حاشيه ثبت بيع بـه آن اشاره شده باشد.
ماده 1142-
(1) هرگاه بايع از حق استرداد استفاده نمايد ، مکلق هست به استثناي مصارفيکه براي حفاظت مبيعه بعمل آمده ،ثمن مصارف عقد ،مصارف استعمال حق استرداد ، ومصارف ضروريه ديگري کـه از طرف مشتري صورت گرفته بپردازد مگر اينکه بخلاف آن موافقه بعمل آمده باشد .
(2) مشتري مي تواند مدتي را کـه بايع درون آن مبالغ مدرج فقره (1) اين ماده را حقيقتا عرضه نمايد تعيين کند ، درون حاليکه بايع درون خلال مدت مذکور بـه تاديه اين مبالغ نپردازد ،فسخ ناشي از استعمال عق استرداد ناديده پنداشته ميشود .
ماده 1143-
هرگاه مشتري مصرف نافع وضروري بر مبيعه بـه عمل آورده وقيمت مبيعه بـه سبب آن بالا رفته باشد حق مطالبه آنرا دارد ،مشروط بر اينکه مصارف مذکور بـه اجازه بايع صورت گرفته وزياده روي درون آن نکرده باشد.
ماده 1144-
هرگاه بايع آنچه را کـه بردآن مکلف هست بمشتري رد نمايد ،بر مشتري لازم هست مبيعه وزيادتيکه درون آن از وقت بيع بعمل آمده ياآنچه از تاريخ رد مبالغ مذکور بـه بعد قبض نموده بـه بايع بپردازد .
ماده 1145-
هرگاه مبيعه زمين زراعتي بوده بايع درون خلال سال زراعتي رد آنرا مطالبه نمايد ،در حاليکه مشتري آنرا زرع نموده باشد مي تواند زمين مذکور را الي وقت درو نزد خودنگهداشته ،آنجه را عرف حکم نمايد مقابل مدت بين فسخ عقد وهنگام درو بـه بايع بپردازد.
ماده 1146-
هرگاه مبيعه درون بيع وفا حصه مشاع بوده وشرکا از مشتري بيع عين مذکور را جهت عدم امکان تقسيم مطالبه نمايند ،مشتري مکلف هست به با يع جهت استرداد حق وي اطلاع دهد .در صورتيکه بايع از حق استرداد استفاده نکند وحميع عين مذکود بـه اساس مزايده بـه مشتري تعلق گيرد وبعدا بايع استرداد آنچه را فروخته هست اراده نمايد ،مشتري مي تواند اورا بـه استرداد جميع عين مذکور وادار سازد .
ماده 1147-
هرگاه مبيعه درون بيع وقا نزد مشتري تلف گردد وارزش آن بيشتر از مقار دين باشد از قيمت آن بـه اندازه دين ساقط گرديده مشتري بـه پرداخت مقدار مازاد مکلف ميباشد.
1148ـ ماده
هرگاه مبيعه درون بيع وفا تلف شود، درون صورتيکه ارزش مبيعه مساوی دين مطلوبه باشد، دين ساقط و اگر کمتر از آن باشد بـه اندازه حصه تلف شده ساقط گرديده، مشتری حصه متباقی را از بايع مطالبه مينمايد.
ماده 1149-
مشتري از تغيرات اساسي کـه در مبيعه بـه اساس عمل خود او يا بـه اساس عمل شخص مسئول ديگري عايد وبايع از آن متضرر گردد مسئول شناخته ميشود .
ماده 1150-
هرگاه يکي از عاقدين درون بيع وفا فوت نمايد ورثه درون احکام بيع وفا قايم مقام او مي گردد .
ماده 1151-
(1) هرگاه درون بيع وفا رهن حيازي عقاري مضمر باشد عقد بـه اعتبار بيع ورهن هر دو باطل شناخته ميشود .
(2) بيع وفا هنگامي رهن حيازي تلقي ميشود کـه در آن رد ثمن با مفاد شرط گذاشته شده يا مبيعه بـه هر صورتي کـه باشد درون حيازت بايع باقي بماند اثبات رهن مضمر بـه همـه طرق اثبات جواز دارد.

مبحث چارم- بيع ملک غير
ماده 1152-
شخصيکه ملک غير را بدون اجازة وي بـه شخص ديگري بفروشد بيع منعقد ونفاذ آن باجازه مالک موقوف ميباشد درون صورت اجازه بيع نافذ ودر غير آن مالک مي تواند فسخ آنرا مطالبه نمايد .
ماده 1153-
هرگاه مالک بيع را اجازه دهد بيع درون حق مشتري وبايع صحيح مي باشد همچنان اگر ملکيت مبيعه بعداز عقد بـه بايع انتقال نمايد عفد درون مبيعه صحيح دانسته ميشود .
ماده 1154-
هرگاه بـه فسخ بيع حکم صادر شود ومشتري از عدم ملکيت بايع درون مبيعه علم نداشته باشد ميتواند از بايع جبران خساره را مطالبه نمايد گرچه بايع داراي حسن نيت باشد .
مبحث پنجم – بيع نائب براي خود
ماده 1155-
(1) پدريکه بالاي اولاد خود ولايت داشته باشد ميتواند مال خود را براولادش بفروشد ويا مال اولاد خورا بـه قيمت مثل براي خود بخرد .
(2) پدر کلان حکم پدر را دارد.
ماده 1156-
وصي وقيميکه از طرف محکمـه تعيين شده نميتواند مال خودرا بالاي قاصر يا محجور عليه فروخته يا مال آنـهارا براي خود خريداري نمايد .
(2) وصي وقيم مذکور مي توانند بـه اجازه قاضي بـه چنين امر اقدام کنند .
ماده 1157-
وصي ايکه از طرف پدر يا پدر کلان تعيين شده باشد نميتواند مال خودرا بالاي قاصر بفروشد ويا مال اورا براي خود بخرد مگر اينکه اين امر بـه نفع قاصر بوده وبه اجازه محکمـه صورت گرفته باشد .
ماده 1158-
(1)دلال واهل خبره کـه اموال جهت فروش يا تعيين قيمت بـه آنـها سپرده شده نمي توانند آنرا باسم خود يابه اسم مستعار براي خود خريداري نمايند .
(2)اگر شخصيکه مال با وتعلق گرفته درون حال وجود اهليت لازم بـه عقد اجازه نمايد عقد مذکور صحيح دانسته مي شود .
مبحث ششم –بيع حقوق متنازع فيه
ماده 1159-
هرگاه شخص از حق متنارع فيه خود بـه مقابل چيزي بـه شخص ديگري تنازل نمايد طرف نزاع ميتواند حق متنارع فيه را از مشتري (متنازل اليه ) مسترد نمايد مشروط براينکه بـه مشتري ثمن پرداخته شده وي را با مصرف وربح قانوني آن از هنگام تاديه بپردازد .
ماده 1160-
حکم ماده فوق درون احوال ذيل تطبيق شده نميتواند :
1- درون حالتيکه حق متنارع فيه جزء اموالي باشد کـه بصورت اتکل بـه ثمن واحد فروخته شده باشد .
2- درون حالتيکه حق متنازع فيه بين ورثه يا مالکان متعدد بقسم مشاع بوده ويکي از شرکا حصة خود را بر ديگري قروخته باشد
3- درون حالتيکه مديون حق متنارع فيه را درون مقابل دين براي دائن واگذار شده باشد .
4- درون حالتيکه حق متنازع فيه راجع بـه عقار تحت رهن بوده وبالاي شخصيکه عقار درون حيازت او هست فروخته شده باشد .
ماده 1161-
قضات اعضاي خگارنوالي وقضاياي حکومت وکلاي مع وموظفين محاکم درون حاليکه حق متنارع فيه درون داخل حوزه صلاحيت محکمة باشد کـه در آنجا ايفا وظيفه مينمايند نمي توانند تمام يا قسمت از آن را باسم خود يا باسم مستعار خريداري کنند درون غير آن بيع باطل شناخته ميشود
ماده 1162-
وکلاي مع درون حقوق متنارع فيه کـه دفاع آنرا بـه عهده دارند نمي توانندمعامله ايرا با موکل خويش بلسم خود يا بـه اسم مستعار انجام دهند درون غير آن عقد باطل شناخته ميشود
مبحث هفتم – بيع متروکه
ماده 1163-
کسيکه متروکه را بدون تفصيل مشتملات آن بفروشد تنـها بـه ثبوت وراثت خود مکلف مي باشد مگر اينکه بخلاف آن موافقه صورت گرفته باشد .
ماده 1164-
فروختن متروکه بحقوق ديگران تاثيري وارد نمي سازد مگر اينکه مشتري تمام اجراآت لازمي را کـه براي انتقال تمام حقوق شامل ترکه ضروري هست انجام نماند رعايت احکام قانون راجع باجراآت انتقال حق بين متعاقدين حتمي مي باشد .
ماده 1165-
هرگاه بايع بعضي از ديون ترکه را بدست آورد يابعضي از اشياء متعلق بـه ترکه را بفروشد بردآن براي مشتري مکلف مي باشد مگر اينکه عدم رد آن حين بيع شرط گذاشته شده باشد .
ماده 1166-
مشتري مکلف هست ديوني راکه برترکه بوده واز طرف بايع پرداخته شده باشد بـه بايع ردوتمامي ديون وحقوق راکه بالاي ترکه باشد بابايع محاسبه نمايد ،مشروط براينکه موافقه طور ديگري صورت نگرفته باشد.
مبحث هشتم –بيع درون حين مرض موت
ماده 1167-
هرگاه شخص هنگام مرض موت چيزي را بـه وارث يا غير وارث بـه ثمن کمتر از قيمت آن درون روز وفات ،بفروش برساند عقد درون صورتي بالاي ورثه تطبيق مي گردد کـه مقدار تفاوت قيمت از ثلث قيمت مجموع ترکه متجاوز نباشد مبيعه شامل مجموع ترکه محسوب ميشود .
ماده 1168-
هرگاه تفاوت قيمت از ثلث کلي ترکه تجاوز نمايد بيع درون آنجه کـه از ثلث زياد باشد درون حق ورثه نافذ نميگردد مگر اينکه ورثه آنرا قبول يا مشتري مقداري را کـه دو ثلث ترکه را تکميل نمايد رد کند.
ماده 1169-
در عقد بيع هنگام مرض موت احکامي رعايت ميشود کـه در تبرع چنين مريض ،قابل رعايت هست .
ماده 1170-
احکام مواد سه گانـه فوق بضرر شخص ثالث صاحب حسن نيت کـه به مقابل عوض ،حق عيني را عليه عين مبيعهب نموده باشد تطبيق نميشود.
مبحث نـهم –مقايضه
ماده 1171-
مقايضه عبارت هست از بيع جنس بـه جنس .
ماده 1172-
هرگاه اشياء متبادل درون عقد مقايضه از نظر متعاقدين داراي قيمت هاي متفاوت باشد تعويض مقدار تفاوت بـه پول نقد جواز دارد.
ماده 1173-
(1) هريک از اجناس متبادل درون عقد مقايضه حکم مبيعه را داشته شروط مبيعه درون آن اعتبار داده مي شود .در حال وقوع منازعه درون مورد تسليم داد وستد اجناس مذکور همزمان صورت ميگيرد .
(2) هريک از متعاقدين درون عقد مقايضه نسبت بـه آنچه تسليم نموده بايع ونسبت بـه آنچه اخذ نموده مشتري شمرده ميشود .
ماده 1174-
عاقد يکه درون عقد مقايضه جنس را تسليم وبعد از نزد ش باستحقاق شود يا آنرا باثر عيب رد نمايد مي تواند جنس مقابل را استرداد ياقيمت آنرا مطابق وقت استحقاق يا هنگام مقايضه خالي از عيب از طرف ديگر عقد مطالبه نمايد درون هر دوحالت اگر موجبه قانوني موجود شود شخص مذکور جبران خساره را مطالبه کرده مي تواند .
ماده 1175-
مصارف عقد مقايضه بصورت مناصفه بالاي طرفين عقد تحميل ميشود .مگر اينکه موافقه بخلاف آن صورت گرفته باشد .

فصل دوم
هبه
قسمت اول
ارکان هبه
ماده 1176-
هبه عبارت هست از تمليک مال بـه شخص ديگر بدون عوض گاهي بمقابل عوض نيز صورت ميگيرد .
ماده 1177-
شخصيکه اهليت تبرع را داشته ومحجور نباشد ميتواند درون حال صحت جميع مايملک خود يا قسمتي از آنرا براي کـه هر کـه خواسته باشد هبه نمايد .
ماده 1178-
(1) هبه بدون قبول و قبض موهوب له ويا نايب او تکميل نميگردد .
(2)هرگاه هبه از طرف ولي يا وصي موهوب له صورت گرفته با شد واهب درون قبول وقبض هبه نيز نيابت مي نمايد .
ماده 1179-
هبه بـه تعاطي منعقد شده مي تواند .
ماده 1180-
ملکيت عين موهوبه وقتي ثابت مي شود کـه عين مذ کور کاملا قبض گردد . درون صورتيکه موهوبه عقار باشد ،تحرير عقد درورق رسمي جهت انعقاد هبه حتمي ميباشد .
ماده 1181-
هرگاه مال درون حالي هبه شود کـه بتصرف موهوب له قرار داشته باشد هبه قبض شده تلقي مي شود .
ماده 1182-
هرگاه دين از طرف داين بمديون هبه شده يا از آن بدون ترديد مديون ابراء صورت گيرد عقد هبه تکميل گرديده دين ساقط ميشود درون صورتيکه دين بـه غير مديون هبه شده باشد هبه قبل از قبض موهوبه باجازه واهب تکميل شده نميتواند .
ماده 1183-
موجوديت موهوبه هنگام عقد شرط بوده لازم هست معين ودر ملک واهب باشد .
ماده 1184-
هرگاه موهوب مشاع قابل قسمت باشد هبه آن باوجود قبض افاده ملکيت را نمي نمايد مگر اينکه واهب آنرا تقسيم نموده حصه معين را بموهوب له تسليم نمايد .
ماده 1185-
در صورتيکه موهوبه مشاع غير قابل قسمت باشد قبض آن افاده ملکيت را مينمايد مشروط براينکه مقدار آن معلوم باشد.
ماده 1186-
هبه مقيد بـه مدت عمر جواز داشته بـه ارث نميشود اما هبه مقيد بـه زمان معين جواز نـه دارد .

ماده 1188-
هبه بـه ضرر دائنين جواز ندارد .
ماده 1189-
هبه بـه مرگ واهب قبل از تسليم عين براي موهوب له باطل دانسته مي شود .
ماده 1190-
هبه بمرگ موهوب له قبل از قبض موهوبه باطل دانسته شده ورثه موهوب له درون آن حق ندارد .
ماده 1191-
هبه شخص درون حال مرض موت حکم وصيت را دارد .

قسمت دوم
احکام هبه
مبحث اول – وجايب واهب
ماده 1192-
در صورتيکه موهوب له عين موهوبه را تسليم نشده باشد واهب بـه تسليمي آن مکلفيت داشته ،در مورد تسليمي تمام احکام متعلق بـه تسليمي مبيعه رعايت مي شود .
ماده 1193-
واهب ازاستحقاق موهوبه مسئول نميباشد مگر اينکه سبب استحقاق را عمدا پوشانده يا هبه بمقابل عوض صورت گرفته باشد.
در حالت اول قاضي مقدار خسارة وارده را بـه موهوب له طور عادلانـه تعيين ودر حالت دوم واهب بـه اندازه آنچه از موهوب له حاصل نموده مسئوليت دارد مگر اينکه موافقه طور ديگري صورت گرفته باشد .
ماده 1194-
هرگاه موهوبه بـه استحقاق شود موهوب له درون حقوق ودعاوي قايم مقام واهب قرار ميگيرد .
ماده 1195-
(1) واهب از عيب موهوبه مسئول شناخته نميشود .
(2) هرگاه واهب عمدا عيب را مخفي ساخته يا از عدم معيوبيت آن تضمين کرده باشد از ضرر ناشي از عيب مسئول ميباشد درون صورتيکه هبه بمقابل عوض باشد مسئوليت واهب از مقدار عوض هبه تجاوز نميکند.
ماده 1196-
واهب تنـها از فعل عمدي وخطاي بزرگ مسئو پنداشته ميشود .
مبحث دوم _وجايب
موهوب له
ماده 1197-
موهوب له بـه ايفاي آنچه کـه واهب
در عوض موهوبه شرط گذاشته
مکلف ميباشد اعم ازاينکه ايفاي آن براي واهب يا شخص ديگري تعيين باشد .
ماده 1198-
هرگاه قيمت موهوبه از قيمت عوض شرط شده کمتر باشد موهوب له تنـها بـه تاديه آن مقدار عوض کـه معادل قيمت موهوبه شود مکلف ميباشد .
ماده 1199-
(1) هر گاه واهب پرداخت ديون خود را بعوض هبه شرط گذارد موهوب له تنـها بـه تاديه همان مقدار ديوني مکلف شناخته ميشود کـه در وقت هبه موجود بوده مگر اينکه موافقه طور ديگري صورت گرفته باشد .
(2) اگر باساس تضمين دين عليه واهب يا شخص ديگري بـه موهوبه حقوق عيني تعلق گرفته باشد موهوب له بتاديه دين مذکور مکلف مي باشد مگر اينکه طرفين طور ديگري موافقه نموده باشند .
ماده 1200-
مصارف هبه بـه شمول مصارف عقد ومحصولات برذمـه موهوب له هست ،مگر موافقه طور ديگري صورت گرفته باشد .

قسمت سوم
رجوع از هبه
ماده 1201 ـ
واهب ميتواند بموافقه موهوب له از هبه رجوع نمايد، درون صورت عدم موافقه موهوب له، واهب از محکمـه اجازه رجوع را حاصل مي دارد، مشروط براينکه مستند بـه عذر معقول بوده ومانع رجوع موجود نشده باشد.
ماده 1202ـ
درحالات آتي رجوع از هبه عذر معقول پنداشته ميشود:
1- درون حاليکه موهوب له وجايب خويش را درون مقابل واهب طوري اخلال نمايد کـه عملش بي اعتنايي مطلق درون برابر اوتلقي شود.
2- درون حاليکه واهب ازب نفقه، طوريکه حيثيت اجتماعي او ايجاب مي کند، عاجز شود يا بـه پرداخت نفقه اشخاصيکه قانوناً بر او لازم مي باشد، قادر نباشد.
3- درون حاليکه واهب بعد از هبه صاحب طفلي شود کـه الي زمان رجوع حيات داشته يا طفليکه واهب، وقت هبه گمان مرده را عليه او نموده بود، زنده ثابت شود.
ماده 1203ـ
هرگاه واهب عمداً بدو حق از طرف موهوب له بـه قتل برسد، ورثه او مي توانند هبه را باطل سازند.
ماده 1204 ـ
رجوع از کل يا بعضي هبه گرچه
واهب حق خود را ساقط نموده
باشد، جواز دارد، مشروط بر اينکه
يکي از موانع متذکره مواد آتي موجود نشود:
ماده 1205 ـ
هرگاه بـه عين موهوبه زيادتي عايد شود کـه متصل آن بوده وموجب زيادت قيمت آن گردد، مانع رجوع مي گردد. درصورت زوال مانع، حق رجوع عودت مي نمايد.
ماده 1206ـ
هرگاه يکي از طرفين عقد هبه، بعد از قبض آن فوت نمايد، حق رجوع درون آن ساقط ميگردد.
ماده 1207 ـ
هرگاه موهوب له درون موهوبه تصرف نـهايي نموده باشد، رجوع واهب جواز ندارد. درون صورتيکه تصرف مذکور شامل جز از موهوبه بوده باشد، رجوع درون جزء باقي مانده آن جواز دارد.
ماده 1208ـ
هرگاه هبه بين زوجين صورت گرفته باشد، رجوع از آن جواز ندارد، گرچه بعد از هبه درون بين آنـها تفريق واقع شده باشد.
ماده 1209ـ
هرگاه هبه بين اقارب محرم واقع شده باشد، رجوع درون آن جواز ندارد.
ماده 1210 ـ
(1) هرگاه عين موهوبه تلف گردد يا از بين شود، حق رجوع درون آن ساقط مي گردد.
(2) اگر هلاک يا اتلاف شامل يک قسمت از عين مذکور باشد، رجوع درون مقدار باقيمانده جواز دارد.
ماده 1211ـ
هرگاه هبه بمقابل عوض صورت گرفته باشد، حق رجوع درون آن ساقط مي گردد، مشروط بر اينکه عوض دربرابر قسمتي از موهوبه قرار داده نشده باشد. اگرعوض بـه استحقاق شود واهب رجوع کرده مي تواند مشروط بر اينکه بـه موهوبه زيادتي کـه مانع رجوع شود يا مانع ديگري، موجود نگردد.
ماده 1212ـ
پدر نمي تواند از مال پسر صغير
خود بمقابل هبه ايکه باو کرده عوض بگيرد.
ماده 1213 ـ
هرگاه هبه بصفت صدقه با بمنظور خير صورت گرفته باشد، رجوع درون آن جواز ندارد.
ماده 1214 ـ
رجوع درون هبه بموافقت طرفين يا حکم محکمـه صورت گرفته عقد را باطل ميسازد. درون اين صورت موهوب له باعاده منافع حاصله از موهوبه، الي زمان موافقه برجوع يا اقامـه دعوي، مکلف مي باشد. موهوب له ميتواند مصارف ضروري ايرا کـه انجام داده هست از واهب مطالبه نمايد. اما مصارف نافع را درون حالي مطالبه کرده ميتواند کـه از اثر آن زيادت درون قيمت موهوبه بعمل آمده باشد.
ماده 1215 ـ
(1) هرگاه واهب بدون رضائيت موهوب له يا حکم محکمـه موهوبه را دوباره بـه دست آرد، از تلف شدن آن بـه مقابل موهوب له مسئول شناخته ميشود. خواه تلف شدن موهوبه ناشي از فعل واهب باشد يا از اثر استعمال ياعلت خارجي ديگر.
(2) اگر محکمـه بـه رجوع درون هبه، حکم صادر نموده و موهوبه بعد از اخطار بـه تسليم، درون دست موهوب له تلف شود، موهوب له از تلف شدن موهوبه مسئول مي باشد. گرچه ناشي از عمل اونباشد.

فصل سوم
شرکت
قسمت اول
احکام عمومي
مبحث اول ـ تعريفات
ماده 1216 ـ
شرکت عبارت از عقديست کـه بموجب آن دو يا زياده از اشخاص تعهد مينمايد، که تا در بکار انداختن يک فعاليت مالي بـه پرداخت مقدار مال يا انجام عمل يا اعتبار طوري سهيم شوند کـه مفاد وخساره بـه اساس موافقه کـه بين آنـها صورت گرفته، توزيع شود.
ماده 1217 ـ
شرکت خواه بـه اعطاي مال باشد يا انجام عمل يا اعتبار دونوع است:
شرکت مفاوضه وعنان.
ماده 1218 ـ
شرکت مفاوضه آنست کـه شرکاء درون تصرف، سرمايه، مفاد وخساره باهم مساوي باشند.
ماده 1219-
شرکت عنان آنست کـه شرکا درون آن طوري موافقه نمايند کـه در تصرف يا سرمايه، مفاد يا خساره باهم متفاوت باشند
ماده 1220ـ
شرکت بـه اعتبار، آن هست که درون آن
دويا زياده اشخاص، بـه اساس اعتبار،
به خريد مال بصورت نسيه
طوري موافقه نمايند کـه مال را
فروخته هريک از حصه معين آن
مسئول بوده درون مفاد وخساره سهيم باشند.
ماده 1221 ـ
(1) شرکت بمجرد تشکيل، شخصيت حکمي تلقي ميشود مشروط بر اينکه، بـه ثبت ونشر رسيده باشد. شرکت نميتواند قبل از ثبت ونشر، بـه اشخاص ثالث تمسک نمايد ولي اشخاص ثالث بـه اين شخصيت بدون نشر تمسک کرده ميتواند.
(2) شرکت هاي تجارتي تابع احکام قانون تجارت ميباشند.
مبحث دوم ـ ارکان عمومي شرکت
ماده 1222ـ
عقد شرکت بايد تحريري باشد درون غير آن اعتبار ندارد. همچنان تعديل وارده درون عقد تازمانيکه شکل عقد تکميل نشده باشد باطل شمرده مي شود. شرکاء نميتوانند بر اين بطلان بالاي شخص ثالث تمسک نمايند، اين بطلان بين شرکاء نيز مدار اعتبار نيست، مگر از تاريخيکه شريک مطالبه حکم بطلان را نموده باشد.
ماده 1223ـ
تفاوت حصص مجاز هست حصه ملکيت مال يا مجرد منفت آن شده ميتواند.
ماده 1224ـ
حصه شريک بـه نفوذ يا اعتماد مالي وي منحصر شده نميتواند.
ماده 1225 ـ
هرگاه سهم يکي از شرکا پول نقدبوده و آنرا تاديه نکند از تاريخ استحقاق بـه پرداخت فايده قانوني آن، بدون اينکه مطالبه قضايي و يا ابلاغ صورت گرفته باشد، مکلف ميباشد، جبران خساره واردة ناشی از تاخير پرداخت سهم نيز بر او تحميل مي شود.
ماده 1226ـ
هرگاه سهميه شريک حق ملکيت يا حق منفعت يا ساير حقوق عينی ديگر باشد، راجع بـه ضمان سهميه درون موارد هلاک يا استحقاق يا ظهور عيب احکام بيع تطبيق ميشود.
ماده 1227 ـ
هرگاه سهميه شريک صرف انتفاع از مال باشد، احکام اجاره درآن تطبيق مي گردد.
ماده 1228ـ
هرگاه سهم شريک عمل باشد بـه انجام خدماتيکه درون عقد تعهد نموده وتقديم حساب از آن مکلف مي باشد.

ماده 1229 ـ
سهميه عمل بـه انجام عمل جبران ميگردد. درون اين صورت شريک تنـها از اعمال مربوط درون شرکت مسئول ميباشد.
ماده 1230ـ
هرگاه سهميه دين باشد تعهد شريک وقتي ايفا شناخته ميشود کـه دين بـه موعد معين بـه شرکت پرداخته شده باشد. درون صورت عدم پرداخت آن شريک علاوه بر مسئوليت از عدم پرداخت سهميه، بـه تاديه جبران خساره از موعد تاخير آن، مکلف ميباشد.
ماده 1231 ـ
شخص فايده را بطريقه کـه در عقد شرط گرديده مستحق مي گردد اعم از اينکه درون مقابل مال يا عمل باشد.
ماده 1232ـ
هرگاه درون عقد شرکت حصه هريک از شرکاء درون مفاد وخساره معلوم نشده باشد، سهميه مفاد هر يک از شرکاء بـه تناسب سهميه آنـها از سرمايه توزيع مي گردد.
ماده 1233ـ
هرگاه درون عقد تنـها بـه تعيين سهميه مفاد شرکاء تصريح بعمل آمده باشد، اين تصريح بـه عين اندازه درون تحمل خساره مدار اعتبار شناخته ميشود. همچنان تصريح درون عقد بـه تعيين خساره هريک از شرکاء بـه عين شکل، درون باره مفاد مدار اعتبار ميباشد.
ماده 1234ـ
باوجود مساوات درسرمايه، شرط زيادت درون توزيع مفاد مجاز است.
ماده 1235ـ
هرگاه سهميه شريک بـه کار و عمل منحصر باشد، سهميه او درون مفاد وخساره تابع استفاده شرکت از عمل او ميباشد. درون صورتيکه شريک علاوه از عمل، پول نقد و يا شي ديگري بپردازد، حصه اي را درون مقابل عمل وحصه ديگري را درون مقابل آنچه کـه علاوه از عمل پرداخته هست مستحق مي گردد.
ماده 1236ـ
هرگاه بـه عدم سهم گيري يکي از شرکاء درون مفاد يا خساره موافقه صورت گيرد، عقد شرکت باطل شناخته ميشود.
شريکي کـه جز انجام عمل، درون شرکت سهمي ندارد، بـه موافقه شرکاء از تحمل خساره وقتي معاف شده ميتواند کـه بمقابل عمل وي اجرت تعيين نشده باشد.
ماده 1237ـ
در شرکت اعتبار، مفاد وخساره، بـه تناسب مالي توزيع ميگردد کـه هريک از شرکاء آن را بـه حساب شرکت طور نسيه خريده وضامن آن شده باشد. درون اين مورد موافقه طور ديگري صورت گرفته نمي تواند.

مبحث سوم ـ اداره شرکت
ماده 1238ـ
شرکاء درون مقابل يکديگر صفت امين را داشته و مال شرکت درون نزد شريک حکم امانت را دارد. درون صورتيکه مال بدون تقصير يا تجاوز شريک تلف شود، شريک مذکور مسئول شناخته نمي شود، اما درون حال قصور يا تجاوز مسئول شناخته مي شود.
ماده 1239ـ
عقد شرکت متضمن طرز اداره، اسم يا اسماء هيئت مديره وحدود صلاحيت هريک از اعضاي هيئت مذکور ميباشد.
درج مطالب فوق باساس موافقه بعدي جواز دارد، مشروط بر اينکه شکل قانوني تعديل درون آن رعايت شده باشد.
ماده 1240ـ
هرگاه يکي از شرکاء باساس تصريح خاص متن عقد شرکت، باداره شرکت موظف شود، باداره شرکت و انجام اعماليکه شامل اه شرکت باشد ادامـه ميدهد مشروط براينکه اعمال وتصرفات وي عاري از غش باشد. عزل چنين شريک تازمان بقاي شرکت بدون مجوز قانوني ويا تعديل عقد شرکت جواز ندارد.
هرگاه انتخاب شريک مذکور درون هيئت مديره باساس موافقه بعدي بعمل آمده باشد، رجوع درون آن مثل رجوع درساير وکالت هاي عادي جواز دارد.
ماده 1241ـ
هرگاه اشخاص متعددي بدون تعيين وظيفه وتفکيک صلاحيت بامور اداره شرکت گماشته شوند، هرکدام مي توانند بصورت مستقل بـه امور اداري بپردازند. مگر هريک از شرکاء گماشته شده، قبل از انجام عمل، حق اعتراض را بر آن دارند. اين اعتراض باساس اکثريت آراء اعضاي گماشته شده رد شده ميتواند. درون صورت تساوي آراء براي اکثريت تمامي شرکاء مراجعه ميشود.
ماده 1242ـ
هرگاه درون عقد موافقه بعمل آمده باشد کـه تصاويب بـه موافقه اکثريت آراي اعضاي هيئت مديره صورت گيرد، مخالفت از آن جواز ندارد. مگر درون صورتيکه مخالفت بمنظور انجام کار عاجلي باشد کـه به اثر فوت آن خساره بزرگي بـه شرکت عايد گردد کـه آن را جبران کرده نتواند.
ماده 1243ـ
هرگاه اصدار تصاويب با اکثريت تعيين شده باشد منظور نظر از آن اکثريت درون عدد آراء ميباشد، مگر اينکه موافقه بـه خلاف آن صورت گرفته باشد.
ماده 1244ـ
شرکاء غير از هيئت مديره حق مداخله را درون اموراداره نداشته مگر مي توانند از دفاتر و اسناد شرکت شخصاً معلومات حاصل نمايد. موافقة کـه مخالف آن باشد باطل پنداشته ميشود.

مبحث چهارم ـ آثار شرکت
ماده 1245ـ
شريک بايد از هر فعاليتيکه بضرر شرکت و يا مخالف اه تاسيس شرکت باشد، خود داري نمايد.
شريک مکلف هست در تدابير مصالح شرکت طوري بذل توجه نمايد کـه در مصالح شخصي خود مبذول ميدارد، مگر اينکه بـه مقابل اجرت براي امور اداره گماشته شده باشد. درون اين صورت نمي تواند کمتر از يک شخص عادي توجه بخرچ دهد.
ماده 1246ـ
هرگاه شريک مال يا مبلغي را از شرکت اخذ يا آن را تحت حجز درون آورد، بـه پرداخت مفاد آن از تاريخ اخذ يا حجز، بدون مطالبه قضائي يا اخطار، مکلف ميباشد، درون صورت ايجاب بـه تاديه جبران خساره تکميلي نيز مکلف ميشود.
اگر شريک مقداري از مال خويش را بـه شرکت مساعدت يا براي مصالح شرکت مصارف نافعي را بـه حسن نيت انجام دهد مي تواند فايده مبالغ مذکور را از تاريخ پرداخت بـه بعد از شرکت اخذ نمايد.
ماده 1247ـ
هرگاه اموال شرکت ديون آنرا تکافو نکند شرکاء مکلف اند متناسب بـه مقدار حصه خويش درون خساره شرکت از مال شخصي خود دين را تاديه نمايند، مگر اينکه تناسب ديگري بـه موافقه شرکاء تثبيت شده باشد. موافقه شرکاء مبني بـه عدم مسئوليت آنـها از ديون شرکت اعتبار ندارد.
دائنين شرکت ميتوانند هريک از شرکاء را بـه قدر جصه آن درون مفاد شرکت مورد مطالبه قرار دهند.
ماده 1248ـ
شرکاء درون مورد آنچه کـه از ديون شرکت بـه ذمت آنـها لازم گرديده بـه صفت متضامن تلقي نمي گردند، مگر اينکه بخلاف آن موافقه صورت گرفته باشد.
در صورت افلاس يکي از شرکاء حصه دين او بالاي ساير شرکاء، متناسب بـه مقدار حصه هريک درون خساره، توزيع مي گردد.
ماده 1249ـ
هرگاه بالاي يکي از شرکاء ديون شخصي باشد، دائنين مذکور نميتوانند درون حال بقاي شرکت حق خود را ازحصه مديون از سرمايه شرکت مطالبه نمايند. مگر از حصه مفاد مديون چنين مطالبه را نموده ميتوانند. درون صورت تصفيه شرکت حصه مديون را از سرمايه نيز درون حاليکه موعد دين بـه سر رسيده باشد مطالبه کرده ميتوانند.
با آنـهم قبل از تصفيه شرکت دائنين حق دارند حجز احتياطي را برحصه مديون خويش از شرکت تقاضا نمايند.
مبث پنجم ـ انحلال شرکت
ماده 1250 ـ
شرکت درون يکي از حالات ذيل منحل ميشود:
انقضاي ميعاد معينـه
انجام عمليکه شرکت بـه منظور آن تاسيس يافته.
تلف شدن کل سرمايه شرکت يا حد اکثر آن طوريکه درون بقاء آن مفاد متصور نباشد.
مرگ يکي از شرکاء يا وقوع حجر بر او يا ثبت افلاس او.
خارج شدن يکي ازشرکاء از شرکت درون صورتيکه مدت فعاليت شرکت نامحدود باشد، اما مشروط بر اينکه شريک ارادة خود را مبني بر خروج سه ماه قبل بـه اطلاع ساير شرکاء رسانيده باشد، درون غير آن خروج او ناشي از غش ويا درون وقت غير مناسب دانسته ميشود، مگر اينکه موافقه طور ديگري صورت گرفته باشد.
موافقة شرکاء بـه انحلال
حکم محکمـه بـه انحلال
ماده 1251ـ
موافقه شرکاء مبني بر اينکه بعد از مرگ يکي از شرکاء شرکت بر ورثه او گرچه قاصر باشند استمرار يابد جواز دارد.
همچنان موافقه براينکه درون صورت مرگ، وقوع حجر يا ثبت افلاس يا خروج يکي از شرکاء، شرکت بين ساير شرکاء باقي بماند، جواز داشته. درون اين صورت شريک مذکور و ورثه او حق ديگري جز حصه خود از مال شرکت کـه به تناسب قيمت روز وقوع حادثه سنجش ميشود ندارد. اين مقدار نقدا بـه او پرداخته شده از ساير حقوقيکه بعدا بوجود مي آيد بر خوردار شده نميتواند، مگر بـه اندازة آنچه کـه از نتيجه اجراآت قبل از حادثه خروج وي باشد.

ماده 1252ـ
هرگاه مدت معينـه شرکت بپايان رسد يا اعمالي کـه شرکت بـه منظور پيشبرد آن تاسيس يافته خاتمـه يابد، مگر با آن هم شرکاء بـه آن نوع اعمالي اقدام نمايند کـه شرکت بمنظور آن تاسيس گرديده، عقد بـه عين شرايط سال بـه سال امتداد مي يابد.
دائنين يکي از شرکاء ميتوانند، عليه امتداد فقره فوق اعتراض نموده آثار مرتبه شرکت را درون حصه همان شريک متوقف سازند.
ماده 1253ـ
محکمـه مي تواند بـه اساس تقاضاي يکي از شرکاء نسبت عدم ايفاي تعهدات شريک يا هر علت ديگري بملاحظه معقوليت دلايل ارائه شده بـه انحلال شرکت حکم صادر نمايد. هرنوع موافقه کـه بخلاف آن صورت گيرد اعتبار ندارد.
ماده 1254ـ
هرشريک مي تواند اخراج شريکي را کـه تصرفات وي منجر بانحلال شرکت يا باعث اعتراض برتمديد آن گردد، از محکمـه تقاضا کند، طوريکه شرکت بين ساير شرکاء بحال خود باقي بماند.
همچنان درون حاليکه مدت فعاليت شرکت محدود باشد هرشريک مي تواند اخراج خود را متکي بدلايل معقول از محکمـه مطالبه کند. درون اين صورت شرکت منحل مي شود، مگر اينکه ساير شرکاء باستمرار آن موافقه نمايند.
مبحث ششم ـ تصفيه وتقسيم شرکت
ماده 1255ـ
تصفيه وتقسيم اموال شرکت مطابق شرايط پيش بيني شده عقد صورت ميگيرد. درون صورتيکه درون عقد از آن تذکر نرفته باشد، احکام مواد ذيل درون آن رعايت مي شود:
ماده 1256ـ
صلاحيت هيئت مديره بمجرد انحلال شرکت از بين ميرود مگر شخصيت شرکت که تا مدت لازم براي تصفيه وانتهاي تصفيه ادامـه مي يابد.
ماده 1257ـ
تصفيه توسط تمامي شرکاء يا شخص ويا اشخاصيکه بـه اکثريت آراء شرکاء تعيين ميگردد صورت مي گيرد.
اگر شرکاء براي تصفيه شخص يا اشخاص را بـه اکثريت آراء تعيين نکند بـه اساس تقاضاي يکي از شرکاء از طرف محکمـه تعيين شده ميتواند.
درحال بطلان شرکت، محکمـه شخص تصفيه کننده، حدود صلاحيت و طرز تصفيه را بنا بر مطالبه اشخاص ذي علاقه تعيين مينمايد.
تا زمان تعيين تصفيه کننده، هيئت مديره بـه نسبت ديگران حکم هيئت تصفيه را دارد.
ماده 1258ـ
تصفيه کننده نمي تواند با اعمال جديدي درون شرکت مبادرت ورزد، مگر اينکه عمل مذکور از ضروريات اکمال اعمال سابقه باشد.
تصفيه کننده مي تواند، مال شرکت را عقار باشد يا منقول، بصورت مزايده يا غير آن بفروش برساند، مگر اينکه صلاحيت او حين تعيين مقيد شده باشد.
ماده 1259 ـ
اموال شرکت بعد از پرداخت ديون معجل و وضع ديون موجل وديون متنازع فيه وبعد از تاديه مصارف و قروضيکه توسط يکي از شرکاء بـه مصلحت شرکت انجام شده بين تمامي شرکاء تقسيم مي شود.
بهريک از شرکاء مبلغ معادل قيمت سهم او درون سرمايه شرکت مطابق عقد تخصيص داده ميشود درون حاليکه قيمت سهم درون عقد توضيح نشده باشد. قيمت آن از وقت تسليمي معادل ميگردد مگر اينکه سهم شريک منحصر بانجام عمل يا تقديم يک شي جهت منفعت شرکت يا مجرد انتفاع باشد.
اگر چيزي از مال باقي بماند متناسب بـه حصه هريک درون ربح بين شرکاء تقسيم مي شود.
در صورتيکه مال باقي مانده شرکت بعد از وضع مبالغ فقره اول اين ماده حصص شرکاء را تکافو نکند خساره حسب موافقه شرکاء درون توزيع خساره سنجش ميشود.
ماده 1260 ـ
در مورد تقسيم مال شرکت ها احکام متعلق بـه تقسيم مال مشاع رعايت مي شود.
قسمت دوم
شرکتهاي مختلفه
مبحث اول ـ شرکت مضاربت
ماده 1261 ـ
مضاربت، شرکتيست بين دو شخص کـه يکي بـه پرداخت سرمايه و ديگري کـه مضارب ناميده ميشود، بانجام عملي درون آن سهم ميگيرد.
ماده 1262ـ
داشتن اهليت توکيل صاحب سرمايه واهليت وکالت مضارب درون مضاربت شرط است.
ماده 1263ـ
سرمايه بايد پول نقد ومعلوم بوده، بـه مضارب تسليم گردد دينيکه بر ذمـه شخص است، سرمايه شده نميتواند.
ماده 1264ـ
اندازه مفاد هريک از طرفين بايد بصورت جزء مشاع تعيين گردد. درون صورت عدم تعيين مفاد، طور مناصفه تقسيم مي شود.
ماده 1265ـ
شرکت مضاربت حايز شخصيت حکمي شده نميتواند.
ماده 1266ـ
مضاربت مطلق و يا مقيد مي باشد.
ماده 1267ـ
مضاربت مطلق آنست کـه بزمان، مکان ونوع معامله مقيد نبوده، بايع ومشتري درون آن تعيين نشده باشند.
مضاربت مقيد، آنست کـه بيکي از قيود متذکره فقره فوق، مقيد شده باشد.
ماده 1268ـ
مضارب حيثيت امين وسرمايه نزد او حيثيت امانت را دارد. اما درون تصرفات سرمايه وکيل صاحب سرمايه پنداشته شده و در مفاد شريک ميباشد.
ماده 1269ـ
در مضاربت مطلق، بيع، شرا، و توکيل مضارب مجاز هست مضارب مي تواند بصورت نقده يا نسيه ايکه درون تجارت متعارف باشد معامله نمايد.
قبول حواله، امانت گذاشتن مال مضاربت، گرو گرفتن يا گرو گذاشتن آن از طرف مضارب همچنان اجاره وانتقال مال مضاربت بمنظور معامله بهرجائيکه باشد از طرف مضارب جواز دارد، مضارب نميتواند مالي را بـه غبن فاحش بخرد، درون غير آن مال خريده شده بحساب مضارب، محاسبه ميشود.
ماده 1270ـ
در مضاربت مطلق، مضارب نميتواند مال مضاربت را با مال خود خلط يا آنرا بـه شخص ديگري بـه مضاربت دهد، مگر اينکه قبلاً باو اجازه داده شده باشد، همچنان مضارب نميتواند بدون اجازه صريح صاحب سرمايه، بيشتر از مقدار سرمايه، قرض بگيرد.
ماده 1271ـ
در مضاربت مقيد، مضارب مکلف هست شروطي را کـه صاحب سرمايه وضع نموده رعايت نمايد، درون صورت تخلف غاصب پنداشته شده از مال تلف شده، مسئول وبتاديه مفاد خساره وتعويض مکلف مي باشد.
ماده 1272ـ
در صورت بطلان مضاربت، مفاد بـه صاحب سرمايه تعلق گرفته مضارب اجر مثل را مستحق ميشود، مشروط بر ا ينکه اجر مثل از اجوره تعيين شده تجاوز نکند. درون حاليکه مفاد موجود نباشد، مضارب مستحق اجور شناخته نمي شود.
ماده 1273ـ
هرگاه مضارب مال مضاربت را درون احوال مجاز بامال خود خلط نمايد. مفاد، متناسب بـه حصص هريک از سرمايه تقسيم ميشود، مفاد مال مضارب بخودش تعلق گرفته، مفاد سرمايه مضاربت مطابق شرايطيکه درون عقد بـه آن موافقه شده، بين صاحب سرمايه ومضارب توزيع مي شود.
ماده 1274ـ
هرگاه مضارب مالي را بيشتر از مقدار سرمايه باجازه صاحب ان بـه نسيه بگيرد، بين شان شرکت بـه اعتبار تلقي ميشود.
ماده 1275ـ
هريک از مضارب و صاحب سرمايه بايد درون مفاد شريک باشند، درون صورتيکه شرط گذاشته شده باشد کـه تمام مفاد بـه مضارب تعلق گيرد عقد قرض، واگر شرط گذاشته شده باشد کـه تمام مفاد بـه صاحب سرمايه تعلق يابد، مضارب بحيث معامله دار، درون مقابل اجرت مثل شناخته ميشود.
ماده 1276ـ
خساره را تنـها صاحب سرمايه متحمل ميشود، مگر اينکه مضارب از اشتراک درون آن ضمانت کرده باشد.
ماده 1277ـ
هرگاه مقداري از مال مضاربت تلف شود از مفاد حاصله جبران ميگردد، درون صورتيکه مقدار تلف شده متجاوز از مفاد باشد مضارب مسئول آن نمي باشد.
ماده 1278ـ
مصارف انتقال مضارب، از يکجا بجاي ديگر بغرض اجراي امور مضاربت بـه اندازه مناسب از مال مضاربت وضع مي شود.
ماده 1279ـ
مضاربت، باختم مدت متذکره عقد، يا موت يکي از طرفين ويا از بين رفتن مضارب خاتمـه مي يابد.
در صورتيکه مضارب قبل از
تصفيه مضاربت فوت نمايد، حقوق صاحب سرمايه از متروکه او تاديه مي شود.
ماده 1280ـ
صاحب سرمايه مکلف هست در حال
اراده عزل مضارب، موضوع را بوي
ابلاغ نمايد وبعد از آن مضارب
نمي تواند درون مال مضاربت تصرف
نمايد. مگر اينکه منظور از آن
مبادله اجناس مضاربت بـه پول نقد باشد.
مبحث دوم ـ شرکت درون کار
ماده 1281ـ
شرکت درون کار آنست کـه دوشخص يا بيشتر از آن انجام کار يا تعهدي را براي شخص ديگري طوري متقبل شوند کـه اجرت بين شان بصورت مساويانـه يا متفاوت تقسيم شود.
ماده 1282ـ
هريک از شرکاء درون قبول کار، وکيل يکديگر پنداشته شده صاحب کار مي تواند انجام کار را از هريک از شرکاء مطالبه نمايد. هريک از شرکاء مي تواند باقيمانده اجرت را از صاحب کار مطالبه کند واگر صاحب کار اجرت را بيکي از شرکاء بپردازد، بري الذمـه شناخته مي شود.
ماده 1283ـ
يکي از شرکاء بـه تنـهائي بانجام کار مکلف نمي گردد. او مي تواند کار مورد نظر را بيکي از شرکاء ديگر يا شخص ديگري غير از شرکاء محول سازد. مگر اينکه صاحب کار انجام کار را توسط شريک معين شرط گذاشته باشد.
ماده 1284ـ
مفاد بين شرکاء طوري تقسيم ميشود کـه به آن موافقه بعمل آمده باشد. تساوي وتفاوت درون انجام کار واجرت شرط گذاشته شده ميتواند.
ماده 1285ـ
شريک بـه محض تضمين کار مستحق مفاد شناخته ميشود، گرچه عملاً کاري را انجام نداده باشد.
ماده 1286ـ
هرگاه موضوع کار باثر عمل يکي از شرکاء، تلف يا معيوب شود. صاحب کار مي تواند هريکي از شرکاء را کـه خواسته باشد، بـه جبران خساره مجبور نمايد. خسار باندازه تضمين هريک از شرکاء بين شان تقسيم ميشود.
ماده 1287ـ
عده از شرکاء مي توانند درون شرکت کار، تهيه محل کار، وعده ديگري تهيه وسايل وانجام کار را بـه عده بگيرند.

فصل چهارم
قرض
ماده 1288ـ
قرض، عقديست کـه بموجب آن يکي از طرفين ملکيت پول نقد يا عين معلوم را از اعيان مثلي بـه طرف ديگر انتقال دهد کـه طرف ديگر مثل آنرا درون نوع، مقدار و وصف بعد از انتهاي موعد معين بـه قرض دهنده رد نمايد.
ماده 1289ـ
قرض گيرنده شي را بعد از قبض مالک شده، مثل آن بذمـه اش ثابت ميگردد نـه عين آن، گرچه موجود باشد. قرض دهنده ميتواند قرض گيرنده را برد مثل قبل از موعد معين مکلف سازد.
اگر شي بعد از عقد وقبل از قبض تلف شود، قرض گيرنده ضامن شناخته نميشود.
ماده 1290ـ
هرگاه درون شي ايکه بـه قرض گرفته شده، عيب خفي ظاهر شود وقرض گيرنده رد آنرا اراده ننمايد، تنـها بـه رد قيمت شي درحالت عيب مکلف مي شود.
درحاليکه قرض دهنده، عيب را قصداً اخفاء نموده باشد، قرض گيرنده مي تواند اصلاح عيب را مطالبه ويا استبدال آنرا بـه شي سالم تقاضا نمايد.
ماده 1291ـ
هرگاه شي باستحقاق شود، درون آن احکام بيع والا احکام عاريت رعايت مي شود.
ماده 1292ـ
قرض گيرنده برد مثل شي از لحاظ کميت وکيفيت و در زمان ومکانيکه درون آن موافقه صورت گرفته مکلف ميباشد.
در صورتيکه زمان ومکان رد، قبلاً تعيين نشده باشد قرض گيرنده مي تواند هر وقتي خواسته باشد درون محل عقد آنرا مسترد نمايد.
ماده 1293ـ
هرگاه قرض بر اشيائي پيمانـه ئي يا وزني يا مسکوکات يا بانکنوت صورت گرفته باشد، قرض گيرنده برد مثل آن مکلف مي باشد. گرچه نرخ نزول يا صعود کرده باشد.
ماده 1294ـ
هرگاه مثل شي ايکه بـه قرض گرفته شده، بعد از استهلاک آن از طرف قرض گيرنده درون بازار ناياب گردد، قرض دهنده ميتواند که تا پيدا شدن مثل آن درون بازار، انتظار بکشد يا قيمت روز قبض را مطالبه نمايد.
ماده 1295ـ
فايده درون قرض جواز ندارد. مگر اينکه قانون طور ديگري تصريح نمايد.
ماده 1296ـ
هرگاه محجور عليه چيزي را بقرض گرفته استهلاک نمايد. بقدر آنچه از آن استفاده بعمل آورده ضامن پنداشته ميشود. درون صورتيکه مال مذکور خود تلف شود قرض گيرنده ضامن آن شناخته نميشود واگر مال بشکل معيوب باقي باشد، قرض دهنده آنرا استرداد کرده مي تواند.

فصل پنجم
صلح
قسمت اول
احکام عمومي
ماده 1297ـ
صلح، عقديست کـه نزاع را رفع وخصومت را باساس رضائيت طرفين قطع مي نمايد.
ماده 1298ـ
در عقد صلح، شرط هست که حقيکه از آن صلح نشأت ميکند، حق خود صلح کننده بوده وثابت ومتعلق بـه محلي باشد کـه بمنظور آن صلح صورت ميگيرد وتعويض گرفتن از آن مجاز باشد.
اخذ بدل درون مقابل صلح جواز دارد.

ماده 1299ـ
بدل صلح مال مملوک با ارزش ومقدور التسليم يا منفعت تعيين شده مي تواند.
بدل صلح درون صورتيکه ايجاب قبض وتسليم را نمايد بايد معلوم باشد.

ماده 1300ـ
عاقد صلح بايد واجد اهليت تصرف درون حقوقي باشد کـه صلح آنرا شامل مي گردد.
ماده 1301ـ
صغير مأذون بـه تجارت، ميتواند بامديون خود درون دينيکه حکم قضائي برآن صادر نگرديده وشاهد براي اثبات آن هم وجود نداشته باشد يا درون دينيکه بالاي مديون مفلس ثابت باشد، صلح نمايد.
همچنان او ميتواند بامديون راجع بـه تأجيل دين بـه داخل ميعاد معين صلح کند.
ماده 1302ـ
ولي و وصي قاصر نميتوانند راجع بدينيکه قاصر بالاي ديگري دارد ومديون بـه آن معترف، يا بنا بر حکم محکمـه ثابت، يا براي اثبات آن شاهد موجود باشد، با مديون صلح نمايند. مگر اينکه دين مذکور درون اثر عقد ولي يا وصي بوجود آمده باشد، کـه درين صورت ولي يا وصي باندازه دين بمقابل قاصر ضامن شناخته ميشود. اگر صلح بمقابل مال ديگري بعمل آمده باشد، درون صورتيکه قيمت مال معادل دين يا اندکي کمتر از آن باشد حايز مي باشد، مگر اينکه درون آن غبن فاحش باشد.
اگر ولي يا وصي از عدم اثبات جميع دين هراس داشته باشد، طوريکه شاهد وجود نداشته ومديون منکر بحلف حاضر شود، باجازه محکمـه بـه قسمتي از دين صلح کرده ميتواند.
ماده 1303ـ
هرگاه بالاي صغير مميز دعوي دين اقامـه گرديده ومدعي براي اثبات دعوي خود شاهد داشته باشد، وصي يا ولي مي تواند باجازه محکمـه درون بدل يک شي با مدعي صلح نموده وباقيمانده را بپردازد. اگر مدعي شاهد نداشته باشد، ولي يا وصي صلح کرده نمي تواند.
ماده 1304ـ
وکيل بخصومت صلح کرده نميتواند، اگرشخصيکه بـه خصومت درون دعوي وکيل گرديده بدون اجازه موکل خود صلح کند، اين صلح وي صحيح نمي باشد.
ماده 1305ـ
هرگاه مدعي به، عين معين بوده ومدعي عليه بـه آن اقرار نمايد، مدعي درون بدل منفعت براي مدت معين از آن صلح نمايد، اين صلح صحيح بوده وحکم اجاره را دارد. با از بين رفتن شي موضوع صلح بداخل مدت معينـه صلح باطل ميگردد.
ماده 1306ـ
هرگاه مدعي به، عين معين بوده ومدعي عليه بـه آن اقرار نمايد، صلح از آن بمقابل مال معين صحت داشته و اين صلح حکم بيع را دارد.
ماده 1307ـ
هرگاه شخص بالاي عين دست داشته شخص ديگر، خواه معلوم يا مجهول باشد ادعا نمايد وطرف مقابل بالاي عين دست داشته مدعي ادعا کند، صلح بـه مقابل آنچه درون دست يکديگر قرار دارد، صحيح ميباشد واين صلح حکم مقايضه را دارد. صحت اين نوع صلح موقوف بـه صحت علم بـه عوضين نميباشد.

ماده 1308ـ
هرگاهم مدعي برقسمتي از مدعي بـه با مدعي عليه صلح نمايد، اين نوع صلح اخذ قسمتي از حق او و اسقاط قسمت ديگر آن شمرده ميشود.
ماده 1309ـ
هرگاه صلح حاوي هبه، بيع يا عقد ديگري باشد، احکام همان عقديکه درون مورد آن موافقه صورت گرفته، از حيث صحت وآثار مرتب بر آن رعايت ميشود.
ماده 1310ـ
صلح درون مسايل متعلق بـه احوال شخصي ونظام عامـه جواز ندارد، اما صلح از حقوق مالي کـه بر احوال شخص مرتب گرديده يا از ارتکاب جرم نشأت کرده باشد، جواز دارد.
ماده 1311ـ
صلح جز بصورت تحريري يا درج آن درمحضر رسمي ثابت شده نميتواند.

قسمت دوم
آثار صلح
ماده 1312ـ
صلح، منازعات مشمول را قطع مي نمايد وهيچ يک از طرفين حق رجوع از آن را ندارد.
ماده 1313ـ
هرگاه صلح بصورت مطلوب انجام يابد، دعوي متوقف وبدل صلح درون ملک مدعي داخل گرديده مدعي عليه حق استرداد آنرا ندارد.
ماده 1314ـ
(1) هرگاه بدل صلح اشياي مثلي و از جنس مدعي بـه بوده. قبل از تسليم بمدعي، کلا يا قسماً تلف شده يا بـه استحقاق شود، صلح بحال خود باقي مانده، مدعي عليه بـه مثل آنچه تلف گرديده مکلف ميگردد، خواه صلح از اقرار مدعي عليه صورت گرفته باشد يا از انکار ياسکوت او
(2) اگر بدل صلح اشياي غير مثلي بوده، قبل از تسليم کلا يا قسماً تلف يا بـه استحقاق شده باشد، درون حاليکه صلح از اقرار صورت گرفته باشد، مدعي بـه تمام يا قسمتي از مدعي به، و در حاليکه صلح از انکار يا سکوت مدعي عليه صورت گرفته باشد، بـه مخاصمت رجوع مي نمايد.
ماده 1315ـ
صلح نسبت بـه حقوق مشمول داراي اثر کاشف بوده نـه مؤجد، واين اثر بحقوق موضوع نزاع منحصر مي باشد.
ماده 1316ـ
عبارات صلح بايد بصورت محدود تفسير گرديده، منسوب بـه موضوع مشمول نزاع باشد.
ماده 1317ـ
هرگاه صلح تابع احکام معاوضه باشد، طرفين از آن اقاله نموده مي توانند. درون آن صورت مدعي بـه بمدعي وبدل صلح بمدعي عليه تعلق ميگيرد.
ماده 1318ـ
هرگاه صلح متضمن اسقاط بعضي حقوق باشد، اقاله درون آن جواز ندارد.

قسمت سوم
بطلان صلح
ماده 1319ـ
اعتراض برصلح بـه سبب غلطي درون فهم قانون جواز ندارد.
ماده 1320ـ
صلح درون احوال آتي باطل شناخته ميشود.
1- صلح بـه اقاله، رد بدل صلح، خيار عيب، رويت و به استحقاق بردن يکي از بدلين صلح، باطل ميگردد.
2- درون حال تثبيت تزوير درون اوراقيکه صلح بر آن بنا يافته است.
3- درون حاليکه قبلاً درون مورد نزاعيکه صلح شامل آن است، حکم قطعي محکمـه صادر گرديده، طرفين يا يکي از اوشان بصدور حکم مذکور علم نداشته باشد.

ماده 1321ـ
صلح تجزيه را نمي پذيرد، بطلان جزئي از اجزاء صلح سبب بطلان تمامي آن مي گيرد. مگر اينکه از متن عقد ياحالاته چنين ظاهر شود کـه متعاقدين باستقلال اجزاي عقد از يک ديگر موافقه نموده اند.

بب دوم
عقود انتفاع
فصل اول
اجاره
قسمت اول ـ احکام عمومي
مبحث اول ـ ارکان اجاره
ماده 1322ـ
عقد اجاره، عبارت هست از تمليک منفعت مورد نظر از عينيکه بـه اجاره داده ميشود توسط اجاره دهنده براي اجاره گيرنده بعوضيکه قابليت بدل را دارا باشد.
ماده 1323ـ
عقد اجاره برمنافع اعيان منقول، غير منقول وهمچنان بر عمل مجاز صورت گرفته مي تواند.
ماده 1324ـ
در عقد اجاره علاوه بر شروط عمومي صحت عقد، تعيين عينيکه باجاره داده ميشود، ذکر منفعت آن بـه نحويکه منجر بـه منازعه نگردد، بيان مدت انتفاع وتعيين مقدار اجرت، شرط مي باشد. درون غير آن اجاره فاسد شناخته ميشود.

ماده 1325ـ
شخصيکه تنـها صلاحيت اداره مال را دارد، نمي تواند مدت اجاره را بيش از سه سال تعيين نمايد. اگر مدت اجاره بيش از سه سال تعيين شده باشد، بـه سه سال تنقيص مي يابد. مگر اينکه قانون طور ديگري حکم نموده باشد.

ماده 1326ـ
عقد اجاره فضولي، بـه اجاره مالک موقوف است. درون صورتيکه مالک قاصر با محجور بوده و اجرت مطابق اجرت مثل تعيين گرديده باشد، انعقاد اجاره، موقوف بـه اجازه ولي يا وصي يا قيم ميباشد.
ماده 1327ـ
اجازه مندرج ماده (1326) اين قانون وقتي صحيح شمرده ميشود کـه عاقدين ومعقود عليه موجود بوده وبدل غير از پول نقد باشد.

ماده 1328ـ
(1) احکام متعلق بـه خيار شرط، رويت وعيب، درون مورد عينيکه بـه اجاره داده ميشود، قابل رعايت ميباشد.
(2) درون مورد بدل اجاره احکام متعلق بـه خيار تفريق، صفقه عقد، وصف ثمن، غبن، تغرير وصف، خيانت و تعيين رعايت مي گردد.
ماده 1329ـ
هرگاه براي هريکي از اجاره دهنده واجاره گيرنده خيار شرط شده باشد، عقد اجاره بافسخ هر يک کـه در داخل ميعاد صورت گيرد، فسخ ميگردد. هريک کـه اجازه دهد حق خيار او ساقط ميشود و خيار ديگر که تا زمان انقضاي مدت بحال خود باقي مي ماند.
ماده 1330ـ
مدت خيار از وقت عقد ومدت اجازه از زمان سقوط خيار آغاز ميگردد. مگر اينکه طور ديگري موافقه بعمل آمده باشد.
ماده 1331ـ
اجاره حصه مشاع، براي شريک يا غير شريک جواز دارد.
ماده 1332ـ
هرگاه عين، بعد از عقد بـه مشاع تبديل شود عقد را فاسد نميسازد.

مبحث دوم ـ عينيکه بـه اجاره داده ميشود
ماده 1333ـ
(1) اجاره عينيکه انتفاع از آن بدون از بين رفتن عين ممکن نباشد، جواز ندارد.
(2) اجاره برعمل وقتي جايز هست که عمل مجاز بوده واجير بـه انجام آن قانوناً مکلف نباشد.
(3) اجاره چيزيکه منفعت گرفتن از آن بطور حقيقي يا حکمي ناممکن باشد، باطل است.
ماده 1334ـ
هرگاه عين از طرف شخص مستحق منفعت، باجاره داده شده باشد، بانقضاي حق منفعت درون حاليکه مالک اجازه ندهد، اجازه خاتمـه مي يابد. مشروط بر اينکه مدت معينـه ابلاغ تخليه وموعد لازم براي نقل محصول زمين زراعتي رعايت شود.
ماده 1335ـ
اجاره گيرنده حق خيار رويت را درون خلال مدت معينـه دارا مي باشد. اما اجاره دهنده ايکه قبل از ديدن عين آنرا بـه اجاره ميدهد، اين حق را ندارد.
ماده 1336ـ
هرگاه شخص عيني را کـه قبلاً ديده هست به اجاره بگيرد، حق خيار او ساقط ميشود. مگر اينکه عين مذکور از حالت سابق تغيير يافته باشد.
ماده 1337ـ
حق خيار رويت اجاره گيرنده درون احوال آتي ساقط مي گردد:
1- درون حال اقرار اجاره گيرنده درون عقد برويت عين کـه باجاره داده ميشود.
2- درحال وصف عين درون عقد کـه قايم مقام رويت شده ميتواند و اثبات عين بـه وصف مذکور
3- درحال صدور چنان قول يا فعل از طرف اجاره گيرنده کـه خيار را باطل سازد.
4- درحال گذشتن وقت کافي ايکه اجاره گيرنده برويت عين قادر بوده(بدون آنکه آنرا ديده باشد)
5- درحال وفات اجاره گيرنده.

مبحث سوم ـ اجرت
ماده 1338ـ
(1) اجرت، پول نقد، مال، منفعت يا تعهد مجاز تعيين شده مي تواند.
(2) غبن فاحش درون اجرت مسمي بـه اجرت مثل آن تعديل ميشود، تعيين اجرت مثل از طريق مراجع ذيصلاح و يا بـه حکم محکمـه صورت ميگيرد.
ماده 1339ـ
تجديد اجراآت مطابق استعمال عينيکه بـه اجاره داده ميشود، جواز دارد.
ماده 1340ـ
اجرت بـه حصول منفعت يا قادر شدن بـه آن، لازم ميگردد.
ماده 1341ـ
تأجيل وتعجيل اجرت و پرداخت آن بـه اقساط بداخل اوقات معين، جواز دارد.
ماده 1342ـ
هرگاه تعجيل پرداخت اجرت شرط شده باشد، اجاره گيرنده مکلف هست آنرا هنگام عقد بپردازد واجاره دهنده مي تواند از تسليم عين بـه اجاره گيرنده، تازمان دريافت اجرت امتناع ورزد.
ماده 1343ـ
هرگاه تأجيل اجرت شرط شده باشد، اجاره دهنده مکلف هست درحاليکه عقد برمنافع اعيان صورت گرفته باشد، عين را بـه اجاره گيرنده تسليم دهد. درون اين صورت اجرت قبل از رسيدن موعد، لازم نمي گردد.
ماده 1344ـ
هرگاه اجاره گيرنده بدون آنکه درون مورد کميت وکيفيت اجرت از جانب اجاره دهنده موافقه بعمل آمده باشد، عيني را کـه به اجاره داده ميشود قبض نموده مورد استفاده قرار دهد، اجرت مثل بروي لازم مي گردد.
مبحث چهارم ـ مدت
ماده 1345ـ
مدت اجاره از تاريخيکه درون عقد تعيين گرديده، آغاز مي يابد. درحال عدم تعيين ازتاريخ عقد اعتبار داده ميشود.
ماده 1346ـ
هرگاه مدت اجاره درون عقد تصريح نشده باشد، اجاره براي مدت معينـه پرداخت اجرت مطابق بـه عرف جاريه درون عين مورد اجاره، اعتبار داده شده، باختم اين مدت اجاره منتهي ميشود. مشروط براينکه قبل از نصف اخير مدت معينـه پرداخت اجرت، راجع بـه تخليه، ابلاغ صورت گرفته باشد.

قسمت دوم
آثار اجاره
ماده 1347ـ
اجاره دهنده بعد از قبض اجرت معينـه ايکه تعجيل آن شرط گذاشته شده، مکلف هست عيني را کـه به اجاره داده ميشود باساير ملحقات آن بـه اجاره گيرنده مطابق بـه موافقه قبلي بـه نحويکه قابليت حصول منفعت از آن مطابق طبيعت عين مورد اجاره ممکن باشد، تسليم دهد.
ماده 1348ـ
(1) هرگاه عينيکه بـه اجاره داده ميشود، درحالتي تسليم داده شود کـه قابليت انتفاع مورد نظر، از عقد اجاره را نداشته ياحصول انتفاع از آن توأم با نقص بزرگ باشد، اجاره گيرنده مي تواند فسخ عقد يا تنقيص اجرت را بـه اندازه نقص ر انتفاع، مطالبه نمايد.
(2) اجاره گيرنده درون هر دو حالت فوق، مي تواند حسب اقتضاء مطالبه تعويض نمايد.

ماده 1349ـ
هرگاه عينيکه بـه اجاره داده ميشود، درحالتي قرار داشته باشد کـه از ناحيه آن صحت اجاره گيرنده ياانيکه با او يکجا زندگي ميکنند ويا صحت مستخدمين يا کار گران او را بخطر بزرگ مواجه سازد، اجاره گيرنده مي تواند فسخ عقد را مطالبه کند، گرچه قبلاً از اين حق صرف نظر نموده باشد.
ماده 1350ـ
در مورد تعهد بـه تسليم عينيکه بـه اجاره داده ميشود، احکامي رعايت ميشود کـه در مورد تعهد بـه تسليم مبيعه، قابل رعايت ميباشد.
ماده 1351ـ
اجاره دهنده بـه اصلاح وترميم نواقص عايده بر عين اجاره داده شده کـه باعث اخلال منفعت مقصود از آن گردد، مکلف ميباشد.
ماده 1352ـ
(1) هرگاه اجاره دهنده از ترميم واصلاح مندرج ماده(1351) اين قانون امتناع ورزد، اجاره گيرنده مي تواند اجاره را فسخ يا شخصاً بـه اجازه محکمـه بـه ترميم واصلاح آن پرداخته بعداً متناسب بـه اندازه مصرف بالاي اجاره دهنده رجوع ويا از اندازه اجرت وضع نمايد.
(2) اجاره گيرنده مي تواند درون عين مورد اجاره بدون اجازه محکمـه، ترميمات عاجل وبسيطي را انجام دهد کـه اجاره دهنده بعد از اخطار درون موعد مناسب بـه انجام آن نپرداخته باشد. اجاره گيرنده مصارف ترميم را مطابق بـه اسناد مصرف از اجرت وضع ميکند.

ماده 1353ـ
تکاليف محصول وماليه برعين ايکه باجاره داده ميشود، بدوش اجاره دهنده است. اما قيمت آب، برق وهر آنچه کـه به استعمال شخص متعلق است، بدوش اجاره گيرنده ميباشد. مگر اينکه بخلاف آن موافقه صورت گرفته باشد.
ماده 1354ـ
(1) هرگاه عين اجاره داده شده درون اثناء مدت اجاره کاملاً از بين برود اجاره خود بـه خود فسخ ميشود.
(2) درون صورتيکه جزئي از عين از بين رفته يا عين درون حالتي قرار گيرد کـه قابليت انتفاع مقصود، از عقد اجاره را نداشته يا نقص بزرگ بر انتفاع عايد شود و در آن اجاره گيرنده قصوري نداشته باشد، درون حاليکه اجاره دهنده درون موعد مناسبي بـه اعادة آن بحالت اولي نپردازد، اجاره گيرنده مي تواند حسب احوال تنقيص اجرت يا فسخ اجازه را مطالبه نمايد، بدون اينکه حق اقدام وي را درون ترميم واصلاح مطابق حکم مندرج ماده(1352) اين قانون اخلال نموده باشد.
(3) درون هر دو حالت فوق اگر اجاره دهنده درون مورد از بين رفتن يا نقصان عين قصوري نداشته باشد، اجاره گيرنده نمي تواند مطالبه تعويض نمايد.

ماده 1355ـ
اجاره گيرنده نمي تواند اجاره دهنده را از اجراي ترميمات عاجل کـه براي حفاظت عين ضروري باشد، منع نمايد. اگر اجراي چنين اعمال باعث اخلال حصول منفعت گردد، اجاره گيرنده مي تواند فسخ اجاره يا تنقيص اجرت را مطالبه نمايد و در صورتيکه اجاره گيرنده که تا ختم اعمال مذکور درون عين اجاره داده شده باقي بماند، حق وي درون مطالبه تنقيص اجرت وفسخ ساقط ميشود.

ماده 1356ـ
اجاره دهنده نمي تواند، درون مدت اجاره، بـه انتفاع اجاره گيرنده از عينيکه بـه اجاره داده شده تعرض نمايد، يا درون آن تغييري وارد کند کـه مانع انتفاع از عين يا باعث اخلال حصول منفعتي گردد کـه اجاره روي آن عقد شده است.
ماده 1357ـ
اجاره دهنده نـه تنـها از اعماليکه از طرف وي يا مربوطين او سر مي زند، ضامن شناخته ميشود، بلکه از هر تعرضيکه بنا بر اسباب قانوني اجاره گيرنده ديگر يا شخص ديگري کـه از اوب حق نموده برعينيکه بـه اجاره داده شده بعمل مي آيد، نيز ضامن شناخته ميشود.
ماده 1358ـ
هرگاه شخص ديگري چنان حقي را دعوي نمايد کـه با حقوق اجاره گيرنده متعارض واقع شود، اجاره گيرنده مکلف هست اجاره دهنده را بـه مقابله بـه دعوي اطلاع دهد. اگر درون نتيجه دعوي اجاره گيرنده از انتفاع عين محروم گردد، مي تواند اجاره را فسخ وحسب اقتضاء تعويض را نيز مطالبه کند.
ماده 1359ـ
(1) هرگاه عين کـه به اجاره داده شده غصب شود، و اجاره گيرنده قادر نباشد که تا دست غاصب را رفع نمايد، مي تواند عقد را فسخ و تعويض را مطالبه نمايد.
(2) اگر اجاره گيرنده درون رفع دست غاصب باوجود امکان تقصير ورزيده وبه اجاره دهنده از وقوع غصب اطلاع ندهد، اجرت ساقط نمي گردد، اما مي تواند تعويض را از غاصب مطالبه کند.
ماده 1360ـ
اجاره دهنده از عيوبيکه مانع انتفاع از عين کـه به اجاره داده ميشود يا نقص کلي بر انتفاع وارد نمايد ضامن شناخته ميشود، اجاره دهنده از عيوبيکه قبلاً اجاره گيرنده خود هنگام عقد بـه آن علم داشته يا بـه آساني از آن علم آوري نموده مي توانست ضامن شناخته نمي شود. مگر اينکه اجاره دهنده عين اجاره شده را خالي از عيب اعلام کرده باشد.

ماده 1361ـ
هرگاه برعين اجاره شده چنان عيبي موجود شود کـه مستوجب ضمان گردد، اجاره گيرنده ميتواند فسخ عقد يا تنقيص اجرت را با تعويض درون حاليکه از آن ضرري بوي عايد شده باشد مطالبه نمايد، مگر اينکه اجاره دهنده ثابت سازد کـه از وجود عيب علم نداشته است.
ماده 1362ـ
(1) هرگاه چند شخص عين واحدي را بـه اجاره بگيرند، بـه شخص ترجيح داده ميشود کـه بدون غش عين را از همـه اولتر متصرف شده باشد. درون صورتيکه يکي از اجاره گيرندگان قبل از تصرف عقار اجاره شده از طرف اجاره گيرنده ديگر، يا قبل از تجديد عقد اجاره، عقد را با حسن نيت بـه ثبت رسانيده باشد، بر ديگران مقدم شناخته ميشود.
(2) اگر سبب ترجيح يکي از اجاره گيرندگان موجود نباشد، مي توانند تعويض را مطالبه نمايند.
ماده 1363ـ
هرگاه بنابر عمل قانوني اداره دولتي، نقص بزرگ درون انتفاع از عين اجاره شده وارد شد، اجاره گيرنده ميتواند فسخ عقد يا تنقيص اجرت را مطالبه نمايد درون صورتيکه عمل اداره دولتي، ناشي از اسبابي باشد کـه اجاره دهنده درون آن مسئوليت داشته باشد طلب تعويض ار طرف اجاره گيرنده نيز جواز دارد مگر اينکه بخلاف آن موافقه صورت گرفته باشد .
ماده 1364-
هرگاه اجاره دهنده بصورت غش سبب ضمان را مخفي نموده باشد هرنوع موافقه ايکه متضمن معافيت يا محدوديت ضمانت اجاره دهنده از تعويض يا عيب باشد اعتبار ندارد .
ماده 1365-
تجاوز از استحقاق منفعتيکه بـه اساس عقد ثابت گرديده جواز ندارد .
ماده1366-
اجاره گيرنده از عين اجاره شده بنحوي منفعت مي برد کـه به آن موافقه بعمل آمده باشد .در صورت عدم موافقه قبلي عرف جاريه اعتبار دارد .
ماده 1367-
اجاره گيرنده نمي تواند درون عين اجاره شده چنان تغييري را وارد نمايد کـه از آن ضرري عايد شود .در صورت تجاوز از حدود تعهد اجاره گيرنده بـه اعاده عين بحالت اولي وتعويض درحال اقتضاي آن مکلف شده مي تواند.
ماده 1368ـ
نصب آلات آبرساني، گاز، برق، تيلفون، راديو و امثال آن، درون عين اجاره شده از طرف اجاره گيرنده بنحويکه از آن ضرري بعين مذکور عايد نشود، جواز دارد.
ماده 1369ـ
اجاره گيرنده بـه ترميمات جزئي ايکه عرف ايجاب نمايد، مکلف مي باشد مگر اينکه بخلاف آن موافقه صورت گرفته باشد.
ماده 1370ـ
اصلاحاتي را کـه اجاره گيرنده بـه اجازه اجاره دهنده درون عين اجاره شده بـه غرض بهبود وحفاظت خرابي آن بعمل آورد، مصارف آنرا از اجاره دهنده مطالبه کرده ميتواند. گرچه رجوع شرط نشده باشد. اگر اصلاح عايد، بتأمين منافع اجاره گيرنده باشد، حق رجوع را ندارد، مگر اينکه شرط شده باشد.
ماده 1371ـ
عين اجاره شده نزد اجاره گيرنده امانت شمرده شده بـه اهتمام آن مکلف و ازتلف شدن ونقصانيکه ناشي از استعمال عادي نباشد، مسئول مي باشد.
ماده 1372ـ
اجاره گيرنده مکلف هست از هر امريکه ايجاب مداخله اجاره دهنده را نمايد، ويرا مطلع سازد.
ماده 1373ـ
اجاره گيرنده مکلف هست اجرت معينـه را درون مواعيديکه بـه آن موافقه بعمل آمده بپردازد. درون صورت عدم موافقه قبلي بـه عرف محل درون مورد زمان پرداخت، اعتبار داده ميشود.
(2) پرداخت اجرت درون اقامتگاه اجاره گيرنده صورت ميگيرد، مگر اينکه عرف يا موافقت طرفين طور ديگري حکم نموده باشد.
ماده 1374ـ
پرداخت يک قسط اجرت، قرينـه تاديه ساير اقساط قبلي تلقي مي شود، که تا آنکه دليلي بخلاف آن ظاهر شود.
ماده 1375ـ
اجاره گيرنده درون ختم مدت اجاره برد عين اجاره شده مکلف ميباشد. درون صورتيکه وي عين مذکور را بدون موجب درون تصرف خود نگهدارد، بپرداخت تعويضيکه درون اندازه آن، قيمت اجاره عين مذکور، رعايت شود وپرداخت جبران خساره، بـه اجاره دهنده ملزم ميگردد. اگر اين نگهداشت بنابر اضطرار يا سببي باشد کـه اجاره گيرنده درون آن دخيل نباشد، بپرداخت اجرت مثل بـه اجاره دهنده مکلف مي باشد.
ماده 1376ـ
(1) اجاره گيرنده بـه رد عين اجاره شده بـه نحويکه تسليم گرديده، مکلف مي باشد. بـه استثناي اتلاف يا نقصانيکه اجاره گيرنده درون آن دخيل نباشد.
(2) اگر تسليمي عين اجاره شده بدون شرح اوصاف آن صورت گرفته باشد، چنان پنداشته ميشود کـه عين مذکور ر حالت حسن اوصاف تسليم گرديده، مگر اينکه بـه خلاف آن دليلي موجود گردد.
ماده 1377ـ
عين اجاره شده درون ختم مدت اجاره، کما في السابق بحيث امانت نزد اجاره گيرنده باقي مي ماند. اگر اجاره گيرنده باوجود طلب آنرا نزد خود نگهدارد، ضامن اتلاف آن دانسته ميشود.
ماده 1378ـ
(1) هرگاه اجاره گيرنده درون عين اجاره شده، بـه بنا يا غرس اشجار يا ساير امور زينتي ديگريکه دربلند بردن قيمت عقار موثر باشد مبادرت ورزد، اجاره دهنده مکلف است، درون ختم اجاره حد اقل آنچه را بمصرف رسيده يا مقدار تفاوت قيمت را بـه اجازه گيرنده بپردازد. مگر اينکه بخلاف آن موافقه شده باشد.
(2) اگر تزئينات مذکور بدون علم اجاره دهنده يا باوجود اعتراض وي بوجود آمده باشد، اجاره دهنده مي تواند ازاله آنرا با تعويض ضرريکه از ناحيه رفع اين تزئينات بـه عقار عايد شود، از اجاره گيرنده مطالبه نمايد.
قسمت سوم
تنازل از اجاره واجاره باطني
ماده 1379ـ
اجاره گيرنده حق تنازل از اجاره يا اجاره باطني را درون جميع آنچه بـه اجازه گرفته يا بعضي آن، دارا ميباشد. مگر اينکه بخلاف آن موافقه بعمل آمده باشد.
ماده 1380ـ
منع اجاره گيرنده از اجاره باطني، مستلزم منع از تنازل اجاره وعآن مي باشد. مگر اينکه اجاره مخصوص بـه اجاره عقاري باشد کـه در آن دستگاه صناعتي يا تجارتي بنا شود واجاره گيرنده بحکم ضرورت بفروش دستگاه مذکور بپردازد.
درين صورت محکمـه مي تواند باوجود شرط مانع، بـه بقاي اجاره حکم نمايد. مشروط براينکه مشتري تضمين کافي تقديم داشته و از آن ضرر محقق بـه اجاره دهنده عايد نباشد.
ماده 1381ـ
درحالت تنازل از اجاره، متنازل اليه، درون مورد علاقه بين وي واجاره دهنده از ناحيه حقوق و واجبات ناشي از عقد اجاره، قايم مقام اجاره گيرنده قرار ميگيرد. مگر باوجود آن اجاره گيرنده درون ايفاي واجبات، ضامن تنازل اليه شناخته ميشود.
ماده 1382ـ
اجاره گيرنده باطني مکلف هست تمام التزامات ثابتي را کـه در برابر اجاره گيرنده اصلي دارد، هنگام اخطار اجاره دهنده مستقيماً بوي ايفاء نمايد ونمي تواند درون برابر اجاره دهنده بـه اجرتيکه طور پيشکي بـه اجاره گيرنده اصلي پرداخته، تمسک نمايد. مگر اينکه اين امر قبل از اخطار مطابق عرف وبه موافقتي کـه تاريخ آن از وقت اجاره باطني ثابت باشد، صورت گرفته باشد.
ماده 1383ـ
اجاره گيرنده اولي درون احوال آتي، درون برابر اجاره دهنده بري الذمـه شناخته ميشود:
1- درحالت قبولي صريح اجاره دهنده، بتنازل از اجاره يا اجاره باطني.
2- درحالت حصول اجرت از متنازل اليه يا از اجازه گيرنده باطني، بدون اظهار حفظ حقوق وي درون برابر اجاره گيرنده اولي.

قسمت چهارم
ختم اجاره
ماده 1384ـ
اجاره بـه انتهاي مدت مصرحه عقد بدون اطلاع تخليه منتهي ميگردد.
ماده 1385ـ
(1) هرگاه اجاره گيرنده، بعد از انتهاي عقد اجاره، بـه انتفاع از عين اجاره شده دوام داده واجاره دهنده با وجود علم بر آن اعتراض نـه نمايد، اجاره براي مدت نامعلومي بهمان شروط اولي، تجديد شده تلقي ميشود وبرآن احکام ماده(1344) اين قانون تطبيق ميگردد.
(2) درون صورت تجديد ضمني اجاره، تأمينات عيني متعلق بـه اجاره قبلي، عيناً انتقال نموده، مگر ضمانت شخصي يا عيني بدون رضائيت ضامن انتقال نمي يابد.
ماده 1386ـ
هرگاه از جانب يکي از طرفين برطرف ديگر اطلاعي مبني بر تخليه صادر شده، با آنـهم اجاره گيرنده بـه انتفاع از عين اجاره شده بعد از انتهاي اجاره دوام دهد، اين امر معني تجديد اجاره را ندارد، مگر اينکه دليلي بخلاف آن اقامـه شود. اجاره گيرنده درون چنين حالت بتخليه و پرداخت اجرت مثل از مدت انتفاعيکه بعد از انتهاي اجاره عين اجاره شده بعمل آورده، مکلف مي باشد.
ماده 1387ـ
اجاره بـه وفات اجاره دهنده يا اجاره گيرنده خاتمـه نمي يابد، با وصف آن ورثه اجاره گيرنده درون صورت وفات وي مي توانند انتهاي عقد اجاره را مبني براثبات اينکه عوايد شان بـه سبب موت مورث تحمل دوام اجاره را نداشته يا اجاره از حدود احتياج شان خارج گرديده هست مطالبه نمايند، مشروط بر اينکه طلب فسخ حد اکثر درون ظرف ششماه از تاريخ وفات اجاره گيرنده صورت گرفته ومدت معينـه اطلاع راجع بـه تخليه نيز رعايت شده باشد.
ماده 1388ـ
هرگاه اجاره تنـها بـه سبب اجراي پيشـه اجاره گيرنده بابعضي اعتبارات بخصوص ديگر متعلق بوي، عقد شده باشد، طلب فسخ عقد از طرف اجاره دهنده و ورثه اجاره گيرنده بعد از وفات وي جواز دار.
ماده 1389ـ
اعسار يا افلاس اجاره گيرنده موجب تعجيل اجرتيکه هنوز ميعاد آن بسر نرسيده، نميشود. مگر باوجود آن درون صورت نتأمينات درون يک مدت مناسبيکه ضمانت ايفاي اجرت آينده را نموده بتواند، اجاره دهنده ميتواند فسخ اجاره را مطالبه نمايد. همچنان اجاره گيرنده ميتواند درون صورتيکه تنازل از اجاره يا اجاره باطني باو اجازه داده نشده باشد بشرط تاديه تعويض عادلانـه فسخ عقد را مطالبه کند.
ماده 1390ـ
(1) هرگاه ملکيت عين اجاره شده درحاليکه قبل از عقد انتقال ملکيت، تاريخ اجاره ثابت نباشد، درون مورد شخص مذکور نافذ شمرده نميشود.
(2) شخصيکه مطابق فقره(1) اين ماده ملکيت بوي انتقال نموده باوجود عدم نفاذ عقد درون مورد وي، ميتواند بعقد مذکور تمسک نمايد.
ماده 1391ـ
(1) شخصيکه ملکيت عين اجاره شده بوي انتقال نموده واجاره درون مورد او نافذ شمرده نمي شود، اجاره گيرنده را بـه تخليه مکلف ساخته نمي تواند، مگر بعد از اطلاعيکه مطابق حکم ماده (1346) اين قانون صورت گرفته باشد.
(2) هرگاه مالک جديد قبل از انتهاي عقد اجاره، اجاره گيرنده را بـه تخليه اخطار دهد، بـه تعويض بـه اجاره گيرنده مکلف ميباشد، مگر اينکه بخلاف آن موافقه صورت گرفته باشد. اجاره گيرنده بـه تخليه مجبور ساخته نمي شود، مگر بعد از گرفتن تعويض از اجاره دهنده و يا بـه نيابت او از شخصي کـه ملکيت باو انتقال نموده است.
ماده 1392ـ
هرگاه شخصي کـه ملکيت عين اجاره شده بوي انتقال نموده، علم اجاره گيرنده را بـه انتقال ملکيت حين پرداخت اجرت پيشکي بـه اجاره دهنده ثابت سازد، اجاره گيرنده نمي تواند بـه پرداخت اجرت مذکور تمسک نمايد. درون صورت عجز از اثبات، مالک عين اجاره شده مي تواند بـه اجاره دهنده رجوع کند.
ماده 1393ـ
(1) اجاره دهنده نمي تواند فسخ اجاره را قبل از بسر رسيدن موعد آن مطالبه نمايد، گرچه ارادة خويش را جهت سيا استعمال شخصي خود اعلام نمايد. مگر اينکه بخلاف آن موافقه شده باشد.
(2) اگر بـه فسخ اجاره از طرف اجاره دهنده مبني بر احتياج شخصي وي بـه عين اجاره شده موافقه صورت گرفته باشد، اجاره دهنده مکلف هست احکام ماده (1346) اين قانون را درون مورد اطلاع اجاره گيرنده رعايت نمايد. مگر اينکه موافقه بخلاف آن صورت گرفته باشد.
ماده 1394ـ
هرگاه شخصي دکاني را بـه اجاره گيرد وبعداً درون خريد و فروش اواد رونما گردد، نمي تواند عقد اجاره را فسخ يا از پرداخت اجرت امتناع آورد.
ماده 1395ـ
هرگاه اجاره گيرنده مستقيماً عين اجاره شده را مورد انتفاع قرر نداده يا از آن انتفاع کامل بعمل آورده نتواند، اين امر بخطا يا علت ديگري کـه به شخص وي متعلق هست راجع ميشود وبرعايت عقد اجاره وتمامي تعهدات ناشي از آن مکلف مي باشد. مشروط بر اينکه عين اجاره شده از طرف اجاره دهنده درحالتي تحت تصرف اجاره گيرنده قرار داده شده باشد کـه قابليت حصول انتفاع موافقه شده را دارا بوده باشد.
ماده 1396ـ
(1) هريک از متعاقدين مي توانند فسخ عقد اجاره اي را کـه مدت آن محدود باشد، قبل از انتهاي مدت اجاره مطالبه نمايند.
اين حکم درون صورت هست که وقوع حالات غير مترقبه تنفيذ عقد را از ابتدا يا درون جريان آن غير قابل امکان بسازد.
رعايت مـهلت اطلاع مندرج ماده(1346) اين قانون از طرف مطالبه کننده فسخ، با پرداخت تعويض عادلانـه حتمي مي باشد.
(2) درون صورتيکه اجاره دهنده مطالبه فسخ نموده باشد. اجاره گيرنده را برد عين اجاره شده مجبور ساخته نمي تواند. مگر اينکه تعويض لازمـه را بـه اجاره گيرنده پرداخته يا تامين کافي نزد وي باين منظور گذاشته باشد.
ماده 1397ـ
هرگاه اجاره گيرنده از جمله موظفين يا مستخدمين يا اشخاص باشد کـه عمل آن تغيير اقامتگاه وي را ايجاب نمايد، مي تواند با رعايت حکم ماده(1346) اين قانون اجاره مسکن خود را کـه مدت ان محدود باشد مطالبه نمايد.

قسمت پنجم
بعضي انواع اجاره
مبحث اول
اجاره زمين زراعتي
ماده 1398ـ
اجاره زمين براي زراعت با بيان آنچه بايد درون آن زرع گردد يا مختار گذاشتن اجاره گيرنده درون انتخاب آن صحت دارد .
ماده 1399-
(1) زمينيکه بـه زراعت شخص ديگري مصروف بوده وهنوز وقت جمع آوري حاصل آن نرسيده وبدون حق، زرع نشده باشد اجاره آن که تا وقت فارغ شدن زمين نافذ نمي گردد مگر اينکه زراعت موجود درون زمين ملکيت اجاره گيرنده باشد
(2) اگر زراعت براي جمع آوري آماده باشد اجاره زمين بـه غير صاحب زراعت نيز مانع نداشته بـه تخليه زمين وتسليم آن بـه اجاره گيرنده درون ميعاد مناسب مکلف ميگردد .
ماده 1400-
هرگاه زراعت موجود بالاي زمين بدون حق زرع صورت گرفته باشد عدم فرا رسيدن موعد جمع آوري مانع صحت عقد اجاره با غير از زارع نگرديده و زارع بـه تخليه مکلف مي شود .
ماده 1401-
اجاره زمين مشغول بـه زراعت غير اجاره گيرنده صحيح وبزمان فرارسيدن موعد جمع آوري حاصل وآماده ساختن زمين براي تسليمي بـه اجاره گيرنده درون يک وقت معين موکول مي باشد .
ماده 1402-
اجاره گيرنده زمين از حق جوي وحق راه بدون تذگر درون عقد مستفيد ميگردد .ساير حقوق تابع موافقت وعرف محل شناخته ميشود .

ماده 1403-
زميني کـه براي يکسال باجاره داده شده واختيار نوع زراعت بـه اجاره گيرنده ميتواند درون آن دو فصل کشت نمايد .
ماده 1404-
هرگاه زمين اجاره شده بـه اثر آب خيزي زير آب گرديده يا آب آن قطع شود وامکان زراعت درون آن نباشد اجرت لازم نگرديده اجاره گيرنده حق فسخ را دارا مي باشد . مشروط براينکه قصوري ازين ناحيه بوي متوجه نباشد.
ماده 1405-
هرگاه زراعت زمين اجاره شده باثر آفت سماوي از بين برود حصه اجرت قبل از آفت بذمـه اجاره گيرنده لازم گرديده حصه مدت بعد از آفت از ذمـه او ساقط مي شود مگر اينکه اجاره گيرنده بـه زراعت مثل قبل از آفت يا کمتر از آن قادر باشد .
ماده 1406-
(1) هرگاه حاصلات بعد از درو از بين برود اجاره گيرنده مي تواند اسقاط يا تنقيص اجرت را مطالبه نمايد مشروط بر اينکه موافقه بـه ترتيبي صورت نگرفته باشد کـه اجاره دهنده حق جزئي از محصول را دارا ميباشد درون اين صورت اگر حاصلات توسط خطاي اجاره گيرنده يا بعد از اخطار بـه تسليمي از بين برود اجاره دهنده بـه اندازه حصة خود متحمل ميگردد .
(2) اگر درون وقت انعقاد عقد پيشبيني وقوع ضرر موجود ومتحقق باشد اجاره گيرنده نمي تواند اسقاط اجرت را مطالبه نمايد .
ماده 1407-
هرگاه مدت اجاره منقضي گرديده مگر حاصلات بالاي زمين بنابر سببي خارج اراده اجاره گيرنده هنوز نرسيده باشد زمين بمقابل اجرت مثل الي جمع آوري حاصل درون تصرف اجاره گيرنده باقي مي ماند .
ماده 1408-
اجاره گيرنده مکلف هست از زمين زراعتي طوري بهره برداري نمايد کـه متعارف باشد وبنحوي درون آن عمل نمايد کـه براي بهره برداري مساعد باقي بماند اجاره گيرنده نميتواند بدون اجازه اجاره دهنده طوري از زمين بهره برداري نمايد کـه در زمين چنان تغييري وارد شود کـه اثر منفي آن تابعد از انتهاي مدت اجاره دوام نمايد .
ماده 1409-
اجاره گيرنده مکلف هست به اصلاحاتي بپردازد کـه انتفاع عادي از زمين بـه اجاره گرفته شده ايجاب مينمايد .
ماده 1410-
اجاره گيرنده مکلف هست زميني را کـه به اجاره گرفته درون مدتي تخليه نمايد که تا شخصيکه بعد از وي درون زمين مذکور تصرف مينمايد بتواند زمين را آماده زراعت وکشت سارد .مشروط برا ينکه از ين ناحيه ضرري بـه او نرسد .
مبحث دوم –دهقاني
ماده 1411-
دهقاني عقديست بـه زرع زمين بين مالک ودهقان طوريکه حاصل زمين بين آنـها بـه حصص تقسيم ميگردد کـه هنگام عقد برآن موافقه بـه عمل آمده هست .
ماده 1412-
شروط صحت عقد دهقاني عبارت است
از :
1-آماده بودن زمين براي زراعت .
2-معلوم بودن شخص مکلف بـه تهيه بذر کود ادويه ضد آفات وساير مصارف ضروري براي کشت .
3- معلوم بودن شخص مکلف بـه تهيه وسايل زراعت .
4-تسليم نمودن زمين خالي از زرع بـه دهقان گرجه بذر از مالک زمين باشد.
ماده 1413-
تعيين مدت دهقاني مطابق عرف دهقاني شرط صحت عقد شمرده ميشود. درون صورت عدم تعيين مدت عقد دهقاني صحيح وبه يک فصل اعتبار دارد مگر اينکه درون قانون خاص طور ديگري حکم شده باشد.
ماده 1414-
تعيين صريح يا ضمني جنس بذر وحصة شخصيکه بذر از طرف او نيست شرط صحت عقد شمرده ميشود درون صورت عدم تعيين جنس بذر اگر بذر از طرف مالک زمين باشد عقد دهقاني صحيح نمي باشد مگر اينکه تعيين جنس بذر باخنيار دهقان گذاشته شده باشد .
ماده 1415-
مواشي وآلاتيکه درون زراعت استعمال ميشود اگر هنگام عقد بالاي زمين موجود بوده وملکيت صاحب زمين باشد عقد دهقاني آنرا شامل مـی گردد. بشرطيکه خلاف آن موافقه صورت نگرفته باشد.
ماده 1416-
(1) دهقان مکلف هست در زراعت ونگهداري کشت بـه قدري توجه نمايد کـه در مورد مال خود دارد. دهقان از تلف شدن زمين درون خلال انتفاع مسئول هست مگر اينکه ثابت نمايد کـه در نگهداشت وصيانت آن بـه اندازه شخص عادي صرف مساعي نموده است
(2) دهقان بـه تعويض مواشي تلف شده وآلاتيکه استهلاک شدن آن ناشي از قصوروي نباشد مکلف نمي باشد.
ماده 1417-
دهقان نمي تواند زمين را بدون اجازه مالک آن بـه شخص ديگري باجاره داده يا از اجاره آن براي ديگري تنازل نمايد درون صورت تخلف ازين امر مالک مي تواند عقد را فسخ يا از دهقان مطالبه تعويض نمايد .
ماده1418-
دهقان حق ندارد زمين مربوط را بدون موافقه مالک بـه شخص ديگري بـه دهقاني بدهد .
ماده 1419-
دهقان بـه تگهداري عمارات مربوط ره زمين ووسايل آبياري مکلف بوده وترميماتيکه بري حفظ دهقانخانـه ضروري هست به عهده دهقان هست اما مصارف انـهار عامـه وحفر جوهاي نو انداز بدوش مالک هست .
ماده 1420-
دهقان نمي تواند درون ختان سالم روي اراضي داخل مقاوله راکشيده يا قطع کند .اما مي تواند درون ختان خشک شده را بـه اجازه مالک قطع وعوض آن نـهال ديگري غرس کند .کار قطع وغرس بدوش دهقان وقيمت نـهال بدوش مالک ميباشد .
ماده 1421-
تاديه ماليات بدوش مالک هست .
ماده 1422-
بجز از آنچه درين قانون ذکر شده مالک حق ندارد نفع ديگري از قبيل مفاد نقدي يا غير نقدي يا اجراي خدماتي را از دهقان بطور مستقيم با غير مستقيم تقاضا کند .
ماده 1423-
طرفين مقاوله مي توانند بموافقه يکديگر مقاوله دهقاني را بـه عقد اجاره تبديل نمايند .
ماده 1424-
هرگاه دهقان مالک زمين گردد وبخواهد شخصا آنرا دهقاني نمايد مي تواند مقاوله را فسخ کند .
ماده 1425-
اگر مقوله دهقاني قبل از سه ماه از تاريخ ختم موعد قرار داد تجديد نشود مقاوله که تا يک سال ديگر تمديد مي يابد .
ماده 1426-
حاصلات بين دهقان ومالک زمين مطابق توافق طرفين يا تناسبي کـه عرف تعيين نموده تقسيم مي شود ودر صورت عدم موافقت قبلي وعدم موجوديت عرف مناصفه ميگردد .
ماده 1427-
هرگاه حاصلات باثر حوادث غير مترقبه تماما يا قسما از بين برود هردو طرف بصورت مساويانـه متحمل خساره گرديده يکي بر ديگري رجوع کرده نمي تواند .
ماده 1428-
هرگاه مدت عقد قبل از پخته شدن زرع منقضي شود زرع الي زمان رسيدن بزمين باقيمانده مصارف لازمـه درون همين مدت از قبيل آبياري درو وخرمن ميده نمودن ودانـه جدا نمودن بـه اندازه حصص هريک بذمـه هر دو مي باشد .
ماده 1429-
(1) هرگاه مالک زمين قبل از پخته شدن زرع فوت نمايد دهقان الي زمان پخته شدن زرع بـه کار خود ادامـه داده ورثه متوفي نمي توانند اورا منع کنند .
(2) درون صورتيکه دهقان قبل از پخته شدن زرع وقات کند ورثه وي اگر قادر باشد ويا وکيل قانوني آن بصفت قايم مقام او الي زمان پخته شدن زرع بـه کار دوام ميدهند . گرچه مالک زمين رضائيت نداشته باشد .
ماده 1430-
هرگاه عقد دهقاني فسخ گرديده يا باطل شمرده شود حاصلات متعلق بمالک بذر بوده طرف مقابل وي مستحق اجرت مثل ميشود .مگر اينکه موافقه طورديگري صورت گرفته باشد .
ماده 1431-
هرگاه درون قانون خاص روابط حقوقي بين دهقان وصاحب زمين طور ديگري تنظيم شده باشد بـه احکام قانون خاص اعتبار داده ميشود .

مبحث سوم –باغباني
ماده 1432-
(1) عقد باغباني عبارت هست از درخت وتاک بـه شخص ديگر جهت پرورش وبهره برداري بـه مقابل قسمت معيني از ثمر آن .
(2) درخت عبارت از نباتي هست که درون زمين مدت يکسال يا بيشتر از آن ثابت وباقي بماند .
ماده 1433-
در عقد باغباني شرايط خاص صحت عقد دهقاني رعايت ميشود .
ماده 1434-
عقد باغباني براي مدتيکه عرفا معمول باشد صحت دارد .هرگاه عقد بدون قيد مدت مدت باشد بـه اولين ثمره حاصل همان سال حمل ميشود .
ماده 1435-
هرگاه مدت باغباني طوري تعيين شود کـه از ظهور ثمر کمتر باشد. عقد صحيح پنداشته نميشود.
ماده 1436-
هرگاه براي باغباني مدتي تعيين شود کـه در آن احتمال ظهور وعدم ظهور ثمر هر دو متصور باشد عقد موقوف دانسته ميشود .به نحويکه اگر ميوه درون وقت معين طوري ظاهر شود کـه مشابه آن درون معاملات طرف علاقه قرار گيرد باغباني صحيح بوده ثمر مطابق موافقه قبلي تقسيم ميشود اگر ثمردر وقت معين ظهور نکند عقد فاسد بوده باغبان مستحق اجرت مثل عمل خويش شناخته ميشود درون حاليکه ثمر اصلا ظاهر نشود هيجيک از طرفين بالاي همديگر حقي ندارند .
ماده 1437-
کارهاي لازمي قبل از ظهور ثمر مانند آبياري پيوند القاح وحفاظت بر باغبان وکار هائيکه بعد از ظهور ثمر ضروري پنداشته ميشود مانند چيدن ثمر امثال آن بر طرفين عقد لازم مي باشد .مگراينکه موافقه طور ديگري صورت گرفته باشد .
ماده 1438-
(1) باغبان نمي تواند بدون اجازه مالک درخت را بـه شخص ديگري بـه باغباني بدهد درون صورت تخلف ثمر بمالک تعلق گرفته باغبان دوم مستحق اجرت مثل باغبان اول گرديده وباغبان اول مستحق اجرت شناخته نمي شود .
(2) باغبان نمي تواند بدون اجاره مالک اشجار تحت پرورش خودرا قطع نمايد ويا درون باغ نـهال غرس کند .
(3) کشت نمودن زمين باغ بدون اجازه مالک جواز ندارد درون صورت موافقه بـه زرع احکام مربوط بـه عقد دهقاني ويا عقد اجاره زمين هاي زراعتي درون مورد رعايت ميگردد .
ماده 1439-
هرگاه درخت درون حاليکه ثمرآن ظاهرگرديده باستحقاق شودمالک درخت بپرداخت اجرت مثل براي باغبان مکلف مي گردد. درصورتيکه درخت قبل از طهورثمربه استحقاق شود باغبان مستحق بهيچ چيزی شناخته نميشود.
ماده1440-
هرگاه باغبان اجراء عمل عاجز گردد ياازظهورثمرمطمئن نباشد، فسخ عقد باغباني جوازدارد.
ماده1441-
هرگاه مدت باغباني منقضي شود، عقد منتهي ميگردد. اگربالاي درخت ثمري باشد کـه قابليت استفاده درآن ظاهرنباشد، باغبان مخيراست کـه بدون اجرت الي زمان رسيدن ثمربعمل خودادامـه دهد ياعمل راترک کند. همچنان مالک درخت مخيراست کـه ثمرنارسيده راعيناً طبق شروط موافقه شده تقسيم نمايد يابراي باغبان قيمت حصه مستحقه اش را از آن اعطاء ويامصارف لازمـه را الي رسيدن ثمر بعهده گرفته بعداً با آنچه مصرف نموده برحصه باغبان ازثمر رسيده رجوع کند.
ماده 1442-
(1) هرگاه مالک زمين هنگام کـه ثمرتازه ظهورکرده وفات نمايد، باغبان کمافي السابق بکارخودادامـه ميدهد. گرچه ورثه مالک، رضائيت نداشته باشند.
(2) درصوتيکه باغبان ترک عمل رااراده نمايد باجراء عمل مجبور ساخته نميشود، ورثه مالک زمين ازخيارات سه گانـه مندرج ماده(1441) اين قانون استفاده نموده مي توانند.
ماده 1443-
هرگاه مالک زمين وباغبان هردودرحال کـه ثمر تازه ظهورکرده وفات نمايند، ورثه باغبان بين دوام بعمل الي زمانيکه قابليت استفاده ثمرظاهرگرددوترک آن مخيرند.
درين حالت ورثه مالک زمين از خيارات مندرج ماده(1441) اين قانون استفاده نموده مي توانند.
ماده 1444-
هرگاه احکام اين قانون بااحکام قانون خاص مغايرت داشته باشد، احکام قانون خاص تطبيق ميشود.
مبحث چهارم- اجاره وقف
ماده 1445-
ناظروقف، ولايت اجاره وقف رادارا بوده وموقوف عليه، اين ولايت راندارند. مگراينکه ازجانب وقف کننده متولي باشد ياازجانب شخصيکه ولايت اجاره رادارد، مانند قاضي ياناظر او اجازه داده شده باشد.
ماده 1446-
ولايت قبض اجرت مختص بـه ناظربوده نـه بـه موفوف عليه، مگراينکه ناظربوي اجازه قبض اجرت راداده باشد.
ماده 1447-
شرطيکه راجع بوقف کننده وضع گرديده رعايت ميگردد ومتولي نميتواند مدتي راتغييردهد کـه وقف کننده براي اجاره وقف تعيين کرده است.
ماده 1448-
هرگاه مدت اجاره ازطرف وقف کننده تعيين نشده باشد، مدت اجاره درخانـه ودوکان يکسال ودرزمين سه سال تعيين ميگردد. مگراينکه درمورد خانـه ودوکان زيادت مدت، ودرمورد زمين تنقيض مدت مصلحت ديده شود.
ماده 1449-
(1) باستثناي حالت ضروري اجاره خانـه يازمين موقوفه براي مدت طولاني ياعقود پيهم جوازندارد.
(2) اگرناظربحکم ضرورت جهت آبادي مال موقوفه مجبورگردد، مي تواند باجازه محکمـه مدت اجاره رامتجاوزازحدود مصرحه ماده(1448) اين قانون تعيين نمايد.
مشروط براينکه ازمدت عادي عمر انسان بيشترنباشد.
ماده1450-
ناظرنميتواند وقف رابراي شخص خود بـه اجاره بگيرد، گرچه بـه اجرمثل باشد.
ماده 1451-
اجاره بـه کمتراز اجرمثل جوازندارد. مگربه تفاوت ناچيز، گرچه اجاره دهنده يگانـه شخص مستحقي باشد کـه ولايت تصرف دروقف راداشته باشد.
ماده 1452-
(1) معيار دراجازه وقف، اجرمثل زماني هست که دران عقد اجاره منعقد گرديده هست تغييرات بعدي دران تاثيرندارد.
(2) درصورتيکه وقف از طرف ناظربه غبن فاحش باجاره داده شده باشد، اجاره گيرنده مکلف هست اجر مثل راتکميل نمايد، درغيرآن اجاره فسخ ميشود.
ماده 1453-
(1) هرگاه بناء وقفي بـه اعمارضرورت داشته واجاره گيرنده بـه اجازه ناظرازمال خود بـه آن اقدام کند، درصورتيکه اکثر منافع عمارت بـه وقف عايد باشد، اجاره گيرنده مي تواند تاديه مصارف مذکورراازحاصل وقف از ناظرمطالبه نمايد گرچه رجوع اجاره گيرنده قبلاشرط نشده باشد.
(2) اگر اکثرمنافع عمارت بـه اجاره گيرنده عايد باشد، بدون وجود شرط قبلي برناظررجوع کرده نمي تواند. هرگاه اجاره گيرنده يامستحق بدون اجازه ناظر باعماربنائي ازمواد مخبروبه وقف بپردازد وبناء طوري ساخته شده باشد کـه اگرمنـهدم گردد بدون مواد تخريب شده قيمت ديگري از آن باقي نماند، بناء جز وقف شمرده شده اجازه گيرنده حق رجوع راندارد.
ماده 1454-
هرگاه اجاره گيرنده علايم وقف راتغيير دهد، طوريکه آنراتماماً ياقسما تخريب نموده مجدداً بـه اعمار آن بـه شکل ديگري بپردازد، درصورتيکه تغييروارده بنفع وقف باشد، بناء بحال خود باقي مانده اجاره گيرنده متبرع پنداشته شده ، مستحق اجر مثل مي گردد. ودرصورتيکه تغييروارده بنفع وقف نباشد، بـه تخريب بناء واعاده آن بـه شکلي اولي امرمي گردد.
ماده 1455-
احکام عقداجاره براجازة وقف تطبيق ميگردد، مگراينکه با احکام مندرج اين مبحث متناقض باشد.

فصل دوم
عاريت
قسمت اول
احکام عمومي
ماده 1456-
عاريت، عبارت هست ازتعهدعاريت دهنده بـه تسليم منفعت عين بعاريت گيرنده بدون عوض، براي مدت معين ياغرض معين، بـه اين شرط کـه بعدازاستعمال آنرا اعاده نمايد.
ماده 1457-
شرط صحت عاريت اين هست که قابليت استفاده ازشي عاريت داده شده بابقاي عين آن ممکن باشد.
ماده 1458-
عين عاريت داده شده از ملکيت عاريت دهنده خارج نمي گردد.
قسمت دوم
وجايب عاريت دهنده
ماده 1459-
عاريت دهنده مکلف است، عين عاريت داده شده رابهمان حالت هنگام عقد بـه عاريت گيرنده تسليم وآنرادرطول مدت عاريت بـه اختيار وي بگذارد.
ماده 1460-
عاريت دهنده مکلف است، مصارفي راکه عاريت گيرنده جهت نجات عين عاريت داده شدده ازهلاک وضياع نموده است، تاديه نمايد.
ماده 1461-
(1) عاريت دهنده از استحقاق شدن شي عاريت داده شده، ضامن نمي باشد. مگراينکه سبب استحقاق راعمداً مخفي نموده يابه اساس موافقه خاصي تضمين راقبول نموده باشد.
(2) عاريت دهنده ضامن عيوب مخفي نمي باشد، مگراينکه عيب راعمداً گرده ياسلامت شي راتضمين نموده باشد.
قسمت سوم
التزامات عاريت گرنده
ماده 1462-
عاريت گيرنده مکلف است، بحفاظت وصيانت شي عاريت داده شده چنان توجه نمايد کـه برمال خود مي نمايد.
ماده 1463-
هرگاه عارت دهنده نوع، وقت يامکان استعمال عين عاريت داده شده رامقيد سازد، عاريت گيرنده نمي تواند. شي عاريت داده شده رادرغيروقت ومکان معين استعمال نمايد. همچنان ازنوع استعمالي کـه به آن اجازه داده شده مخالفت گرده نميتواند وازاندازه کـه اجاره داده شده اضافه ترتجاوز کرده نميتواند. بلکه بـه اندازه استعمال مماثل آنچه کـه استعمال آن مقيد شده يابه کمترازآن اقدام کرده مي تواند.
ماده 1464-
هرگاه استفاده از عين عاريت مقيد بزمان، مکان ونوع استعمال نباشد. عاريت گيرنده مي تواند از آن درهروقت وهرمکان بهرنوعي کـه خواسته باشد طوري عادي استفاده نمايد. اگر باثرتجاوز عاريت گيرنده عين از بين برود ضامن آن مي باشد.
ماده 1465-
(1) هرگاه عاريت دهنده بصورت مطلق بـه عاريت گيرنده اجازه استفاده بدهد وشخص استفاده کننده راتعيين نکند، عاريت گيرنده مي تواند شخصاً از عين عاريت استفاده نموده ياآنرابه شخص ديگري بعاريت بدهد ، اعم از اينکه تغييراستعملا کننده درعين عاريت موثرباشد يانـه.
اين حکم درصورتيست کـه عاريت گيرنده شخصاً عين را مورد استفاده قرار نداده وعين عاريت داد شده ازاشياي باشد کـه تغيير استعمال کننده درآن تاثيرداشته باشد.
درغيرآن عاريت عين بـه شخص ديگرجوازندازد.
(2) اگرشخص استفاده کننده ازطرف عاريت دهنده تعيين شده باشد، عاريت گيرنده برعايت قيد شخص مذکور مکلف بوده، درصورت تخلف عاريت گيرنده ضمان از بين رفتن عين عاريت مي باشد
ماده 1466-
هرگاه عاريت دهنده از عاريت عين، بـه شخص ديگر، عاريت گيرنده زامنع نموده باشد وعاريت گيرنده آنرا بشخص ديگری بـه عاريت بدهد، ضامن ازبين رفتن آن مي باشد.
ماده 1467-
عاريت گيرنده درتمامي احواليکه ازعاريت عين بـه شخص ديگرمنع گرديده، نمي تواندعين عاريت رابه شخص ديگري بـه امانت بدهد اگرعاريت گيرنده آنرا نزد شخص، ديگربه وديعت بگذارد وعين عاريت نزد اين شخص ازبين برود، عاريت گيرنده ضامن آن مي باشد.
ماده 1468-
درتمامي حالاتيکه عاريت گيرنده صلاحيت عاريت عين عاريت رابه شخص ديگر داراباشد، مي تواند عين مذکور را بـه شخص ديگري بامانت بدهد. درينصورت اگرعين بدون تجاوز وديعت گيرنده از بين برود، عاريت گيرنده ضامن شناخته نمي شود.
ماده 1469-
عاريت گيرنده نمي تواندعين عاريت رابه اجاره يارهن بدهد. مگراينکه آنرابه اجازه عاريت دهنده بـه منظور رهن بـه عاريت گرفته باشد.
ماده 1470-
(1) هرگاه عاريت گيرنده عين عاريت رابدون اجازه عاريت دهنده باجاره داده وعين مذکور نزد اجاره گيرنده از بين برود، عاريت دهنده مي تواند ضمان عين عاريت راازهريک عاريت گيرنده يااجازه گيرنده، مطالبه نمايد. درصورت مطالبه از عاريت گيرنده او نمـی تواند برشخص ديگري مراجعه نمايد. درصورت مطالبه ضمانن ازاجاره گيرنده، اجاره گيرنده مي تواند بـه عاريت گيرنده رجوع نمايد. مشروط براينکه هنگام عقد اجاره از عاريت بودن عين درنزد او آگاه نباشد.
(2) هرگاه عين بدون اجازه عاريت دهنده برهن داده شود ونزد رهن گيرنده از بين رود درصورت مطالبه ضمان از عاريت گيرنده، رهن بين رهن دهنده ورهن گيرنده انجام يافته تلقي ميشود.
ماده 1471-
عاريت گيرنده درمال عاريت کـه بدون تجاوز ازبين رودضامن نمي باشد وشرط ضمان درعاريت باطل شناخته ميشود. اگرعاريت گيرنده، درحفاظت عين عايت قصور يا اهمال نمايد، ضامن مي باشد.
ماده 1472-
هرگاه دراثراستعمال عادي ومطابق عرف عين عاريت طوري معيوب شود کـه موجب تنزيل قيمت آن گردد، عاريت گيرنده ضامن اين تنقيص قيمت نمي باشد ودرصورت استعمال غيرعادي ضامن شناخته ميشود.
ماده 1473-
هرگاه عاريت گيرنده بـه نحوي از انحابه جلوگيري ازتلف شدن عين عاريت قادرباشد وازآن جلوگيري نکند، بپرداخت ضمان مکلف ميگردد. همچنان اگردررفع دست غاصب آن تقصيرنمايد، ضامن شناخته ميشود.
ماده 1474-
تکاليف مالي ومصارف حفاظت عادي وردعين عاريت بدوش عاريت گيرنده ميباشد.
ماده 1475-
(1) عاريت گيرنده مکلف هست درختم عاريت عين رابه همان حالت سابقه رد نمايد. اين حکم مسئوليت ازبين رفتن يانقصان عين عاريت رااخلال نمي کند.
(2) رد عين درمحلي صورت ميگيرد کـه عاريت گيرنده آنراتسليم شده، مگراينکه بخلاف آن موافقه صورت گرفته باشد.
ماده 1476-
هرگاه عاريت گيرنده عين را بعد از انقضاي ميعاد عاريت درتصرف خود نگاه داشته يا درمحل موافقه شده تسليم ندهد درصورت ازبين رفتن آن ضامن شناخته ميشود.

قسمت چهارم
انتهاي عاريت
ماده 1477-
(1) عاريت بانقضاي مدت موافقه شده منتهي مي گردد. اگرمدت تعيين نشده باشد بابرآورده شدن منظوري کـه براي آن عاريت صورت گرفته خاتمـه مي يابد. درصورت عدم تحديد مدت، عاريت دهنده ميتواند، هروقت انتهاي عاريت رامطالبه نمايد.
(2) عاريت گيرنده مي تواندقبل ازانتهاي عاريت عين رارد نمايد.
امادرصورتيکه رد عين بـه ضررعاريت دهنده باشد بـه قبول آن مجبورگردانيده نمي شود.
ماده 1478-
عاريت دهنده دراحوال آتي مي تواند انتهاي عاريت رابدون قيد مطالبه کند:
1- درحال احتياج غيرمترقبه بـه عين عاريت.
2- درحال سوء استعمال عين از جانب عاريت گيرنده يا قصوروي درون حفاظت آن.
3- درحال افلاس عاريت گيرنده بعدازانعقاد عقد عاريت ياقبل ازآن ، مشروط براينکه عاريت دهنده هنگام عقد ازآن مطلع نبوده بعداً اطلاع حاصل کند.
ماده 1479-
عقد عاريت بوفات عاريت گيرنده منتهي شده بـه ورثه وي انتقال نميکند.
ماده 1480-
هرگاه عاريت گيرنده وفات نموده وعين عاريت درمتروکه متوفي موجود نباشد بحيث دين واجب الاداازترکه شناخته ميشود.

باب سوم
عقود کار
فصل اول
مقاوله، استصناع وتعهدات
مرافق عامـه
قسمت اول
مقاوله
مبحث اول- احکام عمومي
ماده 1481-
مقاوله، عقديست کـه بموجب آن يکي از طرفين ساختن چيزي يااجراي عملي رابصورت موقت ياغيرموقت براي طرف ديگربمقابل اجرت تعهد نمايد.
ماده 1482-
مقاوله کاروساختن اشياي مخالف قانون ونظام عامـه اعتبارندارد.
ماده 1483-
(1) متعهد مي تواند تنـها اجراي عمل راتعهد نمايد ومواديکه دراجراء عمل بکاربرده ميشود ياازآناستفاده بعمل مي آيد، بدوش صاحب کار گذاشته ميشود.
(2) تعهد اجراي عمل وتهيه مواد هردوازطرف متعهد جوازدارد.

مبحث دوم- وجايب مقاوله کننده
ماده 1484-
هرگاه مقاوله کننده بـه تهيه تمام يابعضي مواد کارتعهد نمايد از کيفيت آن مسئول بوده ودربرابرصاحب کارازآن ضامن مي باشد.
ماده 1485-
(1) هرگاه مواد از جانب صاحب کارتهيه گردد متعهد بـه دقت دراستعمال مواد وبکاربردن اصول فني درآن مکلف مي باشد همچنان بحساب دهي مواد مصرف شده ورد مواد باقي مانده بـه صاحب کارمکلف شناخته ميشود.
(2) درصورتيکه بعضي از مواد نسبت اهمال يانقص درکفايت فني متعهد غيرقابل استفاده شود، متعهد بردقيمت آن بـه صاحب کارمکلف مي گردد.
ماده 1486-
متعهد مکلف هست افزاراضافي راکه اجراي عمل ايجاب نمايد بـه مصرف خود تهيه کند، مگراينکه عرف حرفوي ياموافقه طرفين مخالف آن باشد.
ماده 1487-
تزئيد اجرت موافقه شده از طرف متعهد وتنقيص آن از جانب صاحب کاربعداز عقدمقاوله جوازندارد، مگراينکه قانون ياموافقه بخلاف آن صراحت داشته باشد.
ماده 1488-
هرگاه ظاهر شود کـه متعهد بصورت ناقص يامخالف عقد عمل راانجام ميدهد، صاحب کارمي تواندباواخطار دهد کـه درظرف مدت معين از طرزالعمل خود منصرف نگردد صاحب کارمي تواند عقد رافسخ يااتمام کاررابه مصرف متعهد اول بـه شخص ديگري بسپارد.
ماده 1489-
متعهد نمي تواندقبل ازاتمام کاروتسليم آن بـه صاحب کار اجرت موافقه شده رامطالبه نمايد اماصاحب کارمي تواند قسمتي از اجرت راطوري پيشکي تاديه ياچنان موافقه نمايد کـه اجرت رامتناسب بانجام کارمي پردازد، بشرطيکه بـه اتمام کار باقي مانده مجبورساخته شود، درغيرآن صاحب کاربمصرف متعهد آنراتکميل مينمايد.
ماده 1490-
انجنيرساختماني ومقاوله کننده بطوري متضامن تامدت ده سال مسئول انـهدام، شکست ونشست کلي ياجزئي عمارات ساخته شده ياملحقات ثابتة ديگري کـه اعمارنموده اند ميباشند گرچه انـهدام، شکست ونشست ناشي ازعيب درخود زمين باشد ياصاحب کار بـه ساختن عمارت معيوب اجازه داده باشد. مگراينکه اصلا عاقد آن بقاي عمارت راکمتر ازمدت ده سال اراده داشته باشند.
ماده 1491-
(1) عيوبيکه پختگي، مقاومت وسلامت بناء راتهديد نمايد تابع ضمان مندرج ماده (1490) اين قانون مي باشد.
(2) مدت ده سال مندرج ماده (1490) اين قانون از تاريخ تسليم کار آغازميگردد.
(3) حکم اين ماده درمورد متعهديکه برمتهدثاني(متعهد باطني) حق رجوع دارد، تطبيق نمي گردد.
ماده 1492-
مـهندس طرح پلان ونقشـه کـه براجراي کارنظارت نداشته باشد، تنـها ازعيب پلان ونقشـه مسئول ميباشد.
ماده 1493ـ
هر شرطيکه مانع ضمان مـهندس انجنير ساختمانی ومقاوله کننده گردد، باطل است.
ماده 1494-
دعوي ضمان دراحوال مندرج مواد (1490-1491-1492) اين قانون بعدازانقضاي مدت يکسال از تاريخ حدوث انـهدام، شکست ونشست ياکشف عيب ساقط ميگردد.

مبحث سوم- وجائب صاحب کار
ماده 1495-
هرگاه جبران خساره ناشي از انـهدام، شکست ونشست کلي ياجزئي عمارت از طرف شرکت بيمـه ساختماني پرداخته شده باشد. صاحب عمارت نمي تواند آنرا از انجنير ساختماني مقاوله کننده ويامـهندس مطالبه نمايند.
ماده 1496-
صاحب کار مکلف هست بمجرد اتمام کارآنرامطابق عرف جاري تسليم شود درغيرآن متعهد مي تواند بـه تسليمي آن درخلال مدت معين باو اخطاررسمي بدهد. درصورت انقضاي مدت مذکور اگر صاحب کارآنراتسليم نشود، تسليم شده تلقي ميشود.

ماده 1497-
صاحب کارمکلف هست اجرت راکه شرط گذاشته هنگام تسليمي بپردازد. مگراينکه عرف ياموافقه بـه خلاف آن حکم نموده باشد.
ماده 1498-
(1) هرگاه دراثناي اجراء کار تجاوز از حدود موافقه ديده شودمتعهد مکلف هست مقدارتکاليف زايد رابه اطلاع صاحب کاربرساند درغيرآن حق مطالبه او درمصارف متجاوز ازقيمت موافقه شده ساقط ميگردد.
(2) درصورت تجاوز بزرگ، صاحب کار ميتواند عقد راباتاديه قيمت آنچه متعهد مطابق عقد اتمام نموده فسخ نمايد.
ماده 1499-
(1) هرگاه عقدبه اجرت بالمقطع تمام شده باشد متعهد نمي تواند زياداجرت رامطالبه کند گرچه درپلان کارمتعهد، تعديلي رخ داده باشد، مگراينکه تعديل از اثرتصميم صاحب کارصورت گرفته باشد.
(2) متعهد نمي تواند بموجب بلند رفتن نرخ درون اجرت، زيادت اجرت رامطالبه نمايد. مگردرصورتيکه چنان حوادث استثنائي عمومي رخ دهد کـه هنگام عقد پيشبيني شده نمي توانست وبه اثرآن معياريکه سنجش مالي عقد مقاوله بـه آن استواراست، ديگري گون شود درين صورت محکمـه ميتواند بـه زيادت اجرت يافسخ عقد حکم نمايد، مگراينکه طرفين طوري ديگري موافقه نموده باشند.
ماده 1500-
هرگاه اجرت تعيين نشده باشد، مصارف کار انجام شده توسط اهل خبره تعيين مي گردد.
ماده 1501-
هرگاه مـهندس، نقشـه يااندازه گيري ها راباتمام رسانيده يااداره تعميررابه آمرصاحب آن بمقابل اجرت معينـه بعهده گيرد، مستحق اجرت مذکور شناخته ميشود.
ماده 1502-
هرگاه صاحب کار اجرت مـهندس راتعيين نکرده باشد، مستحق اجرت مثل کـه مطابق عرف ومدتيکه کار او درون بر گرفته تعيين ميگردد.
مبحث چهارم متعهد ثاني
ماده 1503-
(1) متعهد ميتواند درحاليکه طبيعت کار ياصراحت عقد مانع نگردد، شخص ديگري رابه اجراي تمامي ياقسمي از کار مکلف گرداند. بهرصورت متعهد دربرابر صاحب کار، ازکار متعهد ثاني مسئول ميباشد.
(2) متعهد ثاني دربرابر متعهد اول مسئول شناخته ميشود.
مبحث پنجم- انجام قرارداد
ماده 1504-
عقد مقاوله بانجام کار تعهد شده وتسليم آن مطابق توافق جانبين واحکام قانون منقضي مي گردد.
ماده 1505-
صاحب کار ميتواند هروقتي خواسته باشد، عقد راخاتمـه داده اجراء کار رامتوقف سازد، مشروط براينکه مصارف متعهد، اجرت کارانجام شده ومفادي راکه بانجام کارميسرميگرديد، جبران نمايد. محکمـه درصورت ايجاب شرايط مي تواند تعويض راتخفيف دهد.
ماده 1506-
هرگاه انجام کارتعهد شده مستحيل گردد، عقد مقاوله منقضي ميگردد.
ماده 1507-
(1) هرگاه انجام شي بنابراسباب غيرمترقبه قبل ازتسليم آن بـه صاحب کارازبين رود، متعهد نمي تواند اجرت کار ومصارف رامطالبه نمايد. مگراينکه بـه صاحب کار راجع بـه تسليم شدن آن قبلا اطلاع کتبي داده باشد. خساره ازبين رفتن مواد، برتهيه کننده است.
(2) اگرازبين رفتن يانقصان شي بـه اثرخطاي صاحب کاريابه اثرعيب موادي باشد کـه صاحب کارآنراتهيه نموده، متعهد مستحق اجوره وعندالايجاب مستحق تعويض مي گردد.
ماده1508-
هرگاه اعتماد شخصي متعهد درعقد مقاوله محل اعتبار باشد، عقد بـه مرگ متعهد منقضي مي گردد. درغيرآن عقد بحال خود باقي ميماند. مگراينکه درورثه متعهد راجع بـه حسن اجراء کار تضمينات کافي موجود نباشد.
ماده 1509-
(1) هرگاه عقد مقاوله بـه مرگ متعهد منقضي گردد. صاحب کار بتأديه قيمت کارانجام شده ومصارفيکه براي اجراي قسمت ناتکميل صورت گرفته، مکلف مي گردد. اين مکلفيت بـه اندازه نفع هست که از کار ومصارف مذکور بـه صاحب کار عايد ميشود، دربرابر آن صاحب کارميتواندمواد تهيه شده رابمقابل تعويض عادلانـه مطالبه نمايد.
(2) حکم فقره فوق اين ماده درمورد متعهد يکه باجراي کار اقدام کرده مگربنابراسباب خارج از اراده او از اتمام آن عاجزگرديده نيزتطبيق ميشود.

قسمت دوم
استصناع- فرمايش ساختن شي
ماده 1510-
استضاع، مقاوله ساختن شي معين هست دربرابرقيمت مشخص بـه نحويکه مقاوله بر عين شي وارد باشد نـه بر کار صنعت گر.
ماده 1511-
درمقاوله استضاع بيان جنس، نوع، مقدارووصف شي مطلوب شرط مي باشد.
ماده 1512-
درمقاوله استصناع پرداخت قيمت شي مورد نظرطورمعجل حتمي دانسته نيمشود.
ماده 1513-
(1) مقاوله کنندگان نمي توانند درصورتکيه مقاوله استضاع انعقاد يافته باشد ازتعهدات خودمنصرف گردند، مگراينکه موافقه بين طرفين طورديگرصورت گرفته باشد.
(2) اگرصنعت گرتعهد خودرا مطابق بـه شرايط مقاوله انجام نداده باشد، فرمايش دهنده بـه قبولي شي ساخته شده مکلف نبوده، ميتواند جبران خساره عايده راازصنعت گرمطالبه کند.
(3) هرگاه فرمايش دهنده از قبولي وتسليم شدن شي فرمايش داده شده خود بدون سبب ودلايل معقول اباورزد، بـه تسليم گيري آن مکلف ميگردد. درغيرآن صنعتگرمي تواند جبران خساره اي راکه بـه سبب تأخيرتسليمي ياعدم ايفاي تعهد فرمايش دهنده بـه وي عايد گرديده، از فرمايش دهنده مطالبه نمايد.
ماده 1514-
(1) صنعت گرمکلف هست شي فرمايش داده شده راطوري بسازد کـه حايز وصف تضمين شده بوده واستفاده مطلوب از آن شده بتواند. همچنان شي مذکور بايد عاري از عيبي باشد کـه ارزش راتنزيل دهد.
(2) اگر شي فرمايش داده شده اوصاف وشرايط موافقه شده را حايز نباشد، فرمايش دهنده ميتواند رفع عيب رامطالبه کند.
(3) اگرصنعتگردررفع عيب تأخيرورزد. فرمايش دهنده مي تواند عيب رارفع نموده مصارف راازصنعتگر مطالبه نمايد.
ماده 1515-
فرمايش دهنده براي رفع عيب مندرج ماده(1514) اين قانون مدت مناسبي راتعيين ميکند باتوضيح اينکه اگر درموعد معيين عيب عايده رفع نگردد، شي رامسترد ميدارد. بعدازگذشت مـهلت معينـه فرمايش دهنده ميتواند ازمقاوله رجوع نموده وياتنزيل قيمت رامتناسباً مطالبه کند.
ماده 1516-
اگرفرمايش دهنده شي فرمايش داده شده را درحاليکه عيب داشته باشد فهميده تسليم شود، حق رجوع را برصنعتگر ندارد. مگر اينکه خيارعيب رابخودشرط گذاشته باشد.
ماده 1517-
(1) قيمت شي فرمايش داده شده دروقت تسليم شدن قابل تاديه مي باشد، مگراينکه موافقه طوري ديگري صورت گرفته باشد.
(2) اگرشي فرمايش داده شده جزوار قابل تسليمي باشد، قيمت آن دربرابرتسليمي هرجز قابل تاديه مي باشد.
ماده 1518-
(1) اگرشي ساخته شده قبل از تسليمي آن بـه فرمايش دهنده تلف شود، صنعتگرضامن آن شناخته ميشود.
(2) اگرشي مذکور درزماني تلف گردد کـه مدت معينـه ختم شده، وصنعتگر بفرمايش دهنده اخطار داده تاشي ساخته شده راتسليم شود، واوبدون موجب، تأخيربعمل آورده باشد، صنعتگرمسئول شناخته نميشود، مگراينکه اتلاف بـه سبب قصورصنعتگر ويا اجيران وي صورت گرفته باشد.
ماده 1519-
اگر صنعتگر شي ساخته شده رابه اساس مطالبه فرمايش دهنده بـه محل ديگري غيراز محل صنعت خود مي فرستد، درين حالت احکام متعلق بـه فروش رعايت ميگردد.
ماده 1520-
صنعتگر براي طلب خوداز لحاظ مقاوله حق حبس رابالاي شي ايکه ساخته ودرتصرف دارد، حايزمي باشد.
ماده 1421-
(1) فرمايش دهنده وورثه وي مي توانند فسخ عقد رامطالبه نمايد، گرچه صنعتگربه ساختن شي فرمايش داده شده شروع نموده باشد. مشروط بر اينکه براي صنعتگر اجرت کار کرد گي ، قيمت مواد مصرف شده وخساره مواد تهيه شده رابپردازند، مگراينکه موافقه طورديگري صورت گرفته باشد.
(2) محکمـه مي تواندمقدار جبران خساره رامطابق بـه ايجابابت وحالات وکوايف تنزيل دهد.
ماده 1522-
(1) فرمايش دهنده مي تواند درحالات آتي بعدازاخطار بـه صنعتگرمقاوله رافسخ ودرصورت متضرر شدن مطالبه جبران خساره نمايد.
1- درحالتکيه صنعتگربدون عذر موجبه درخلال مدت معقول بـه اجراي تعهد خد شروع نکند.
2- درحالتيکه صنعتگر درخلال مدت معينـه بـه تسليم دهي شي فرمايش داده شده تأخيربعمل آورد.
(2) اگر تأخيروعدم اجراي تعهد از جانب صنعتگر ناشي از خطاء ويا امري باشد کـه به فرمايش دهنده مربوط باشد وباوجود مطالبه صريح وکتبي صنعتجگر بـه ايفاي آن نپرداخته باشد، صنعتگر مي تواند عقد را فسخ وجبران خسارة وارده را مطالبه نمايد.
ماده 1523-
هرگاه ايفاه تعهد بعدازشروع بـه سبب خارج از اراده مقاوله کنندگان منقطع شود، صنعتگر نمي تواند قبض ثمن رامطالبه نمايد.
مگربه تناسب کاري کـه پيش از انقطاع تعهد تهيه نموده باشد.
ماده 1524-
کارگران واجيرانيکه درعقد مقاوله استخدام ميشوند، حق دعوي مستقيم رادربرابرفرمايش دهنده وياشخصيکه شي فرمايش داده شده بـه مفاد وي تهيه شده باشد، درحدود مبالغي دارامي باشند کـه فرمايش دهنده بـه اداي آن براي صنعتگر مکلف باشد.
اشخاص مذکور حق امتياز را برمبالغ فوق الذکربعدازصدور حکم محکمـهب مينايند، مقاوله کنندگان دومي از طرف مقاوله کننده اول وسايراشخاصيکه مواد اوليه رابه صنعتگر تهيه مي نمايند، حق دعوي مستقيم راعليه فرمايش دهنده ندارند.
قسمت سوم
تعهدات مرافق عامـه
ماده 1525-
تعهدات مرافق عامـه ، عقديست کـه غرض ازآن اداره مرافق عامـه داراي صفت انتفاعي بوده، بين حکومت وفرد ياحکومت وشرکت عقدميگردد وبموجب آن استفاده از مرافق عامـه براي مدت معين بـه اختيار متعهد گذاشته ميشود.
ماده 1526-
متعهدمرافق عامـه بموجب عقديکه بامعامله داران مي بندد، تعهد ميکند تابراي طرف مقابل خدمات لازمـه راطور معمول بمقابل اجرتيکه مطابق شروط مصرحه عقدوشروطيکه طبيعت کارواحکام قوانين مربوط ايجاب ميدارد، انجام ميدهد.
ماده 1527-
(1) متعهد مرافق عامـه، مکلف هست مساوات تام رادرمورد تاديه اجرت وانجام خدمات بين معامله داران خود تأمين نمايند. درمورد عقوديکه متعهد بامعامله داران عقد مي نمايد، نرخيکه از طرف حکومت تعيين مي گرددواجب الرعايت بوده ومتعاقدين مخالف آن موافقه کرده نمي توانند. اگرحکومت تعديل اين نرخ رالازم دانسته ومنظور نمايد، نرخ جديد از تاريخ منظوري تعديل بدون تأثيربماقبل مرعي الاجراء مي باشد.
(2) معامله داريکه زيادتراز نرخ معينـه تاديه نموده باشد، ميتواند استرداد آنرامطالبه نمايد.
اگرمتعهد کمترازنرخ معينـه اخذ نموده باشد، مي تواند تکميل آنررامطالبه نمايد. وهرنوع موافقه ديگربخلاف اين حکم باطل شناخته ميشود.
ماده1528-
(1) متعهد حمل ونقل اشخاص مکلف هست احتياط لازمـه را براي سلامت راکبين اتخاذ نمايد. متعهد ازآسيبيکه هنگام سوار شدن، نقل وپائين شدن بـه اشخاص عايد ميگردد، مسئول مي باشد. مگراينکه ثابت نمايد کـه آسيب ناشي از سبب خارجي بدون اراده وي بوده است.
(2) رسيدن آسيب بـه سبب استعمال غيرقانوني بعضي آلات از جانب متعهد، ناشي از سبب خارجي تلقي نميشود.

فصل دوم
عقد کار
قسمت اول
احکام عمومي
ماده 1529-
عقد کار، عبارت از عقديست کـه بموجب آن يکي از طرفين انجام خدمت بـه طرف ديگر را تحت رهنمائي وي بمقابل اجرت معين متعهدمي شود.
ماده 1530-
(1) احکام مندرج اين فصل درمورد کارگران زراعتي ودرمورد مستخدمين منازل تطبيق نگرديده امورمربوط بـه آن، تابع قوانين خاص وعرف مربوط بـه آن ميباشد.
(2) احکام مندرج اين فصل درمورد سايرکارگران واجيران دولت تاجائيکه بااحکام قوانين کار و کارگر واجيران دولت مغايرت نداشته باشد، تطبيق ميگردد.
(3) رخصتي هاي قانوني ، مريضي، سفريه وکرايه، حداقل اجوره اشتراک درفيصدي مفاد عايد وتوليد شرائط استخدام، احکام مربوط بـه تنظيم ، تصنيف وتقسيم کار، مويده ها، تقاعد وساير تأمينات اجتماعي، حقوقي، امتيازات ومکلفيت هاي کار فرما و کارگر کـه درين قانون پيشبيني نشده، تابع احکام قانون خاص ميباشد.
قسمت دوم
ارکان عقد
ماده 1531-
درعقد کارشکل خاص شرط نميباشد، مگراينکه قانون بخلاف آن تصريح نموده باشد.
ماده 1532-
عقد کاربراي خدمت معين بامدت معين وغيرمعين جواز دارد.
ماده1533-
هرگاه مدت درعقد معين نباشد، طرفين مي توانند هر وقتي خواسته باشند، بـه فسخ عقد اقدام نمايند. مشروط براينکه حداقل دوماه قبل طرف ديگر را اطلاع داده باشد.
ماده 1534-
هرگاه مدت عقد معين باشد، بانقضاي مدت خود بخود منتهي ميگردد. ودرصورت استمرارطرفين بعداز انقضاي مدت، براي مدت غيرمعين تجديد شده تلقي ميگردد.
ماده 1535-
هرگاه مقداراجرت درعقد تصريح نگرديده باشد، مطابق عرف جاري، اجرت مثل تعين مي گردد. درصورت عدم موحوديت عرف، محکمـه آنرابه نحويکه عدالت تأمين گردد، تعيين مي نمايد.

قسمت سوم
احکام عقد
مبحث اول- وجايب اجير
ماده 1536-
کارگران بامورآتي مکلف است:
1- اجراي کار بصورت مستقيم وتوجه درآن مانند شخص عادي.
2- اجراي اوامر صاحب کاردرساحه کارموافقه شده، مشروط براينکه شامل کارهاي مخالف عقد ياقانون ياآداب عامـه نبوده واجراي آن خطري رابارنياورد.
ماده 1537-
(1) هرگاه طبيعت کار سپرده شده بـه کار گرطوري باشد کـه وي را بـه اسرار عمدة کار واقف گرداند، طرفين ميتوانند موافقه نمايند کـه کارگر بعد از انتهای مدت عقد نمـی تواند باکار فرما رقابت نمايد ويا درون پروژه اشتراک نمايد کـه باکارفرما درون رقابت است.
(2) براي صحت اين موافقت رعايت شرايط آتي ضروري ميباشد:
1- کارگرحين انعقاد عقد بـه سن رشد رسيده باشد.
2- محدوديت وارده برکارگراز حيث زمان، مکان ونوعيت کار منحصربه اندازة ضرورت حمايت ازمصالح جايزکارفرماباشد.
3- اين موافقت بـه آينده کارگراز ناحيه اقتصادي تاثيري منافي عدالت نداشته باشد.
4- درعقد براي کارگرجبران خساره ناشی از محدوديت متناسب بـه خساره تعيين شده باشد.
ماده 1538-
هرگاه کارگردراثناي کاربه اختراع موفق شود امتيازات وحقوق اختراع مربوط بـه شخص کارگرميباشد. مگراينکه موافقه طور ديگري صورت گرفته باشد ويااستخدام کارگرازطرف صاحب کار بـه منظور اختراع وابتکار بعمل آ»ده باشد. باآنـهم صاحب کار مکلف هست مکافات وپاداش مناسب رامطابق بـه ايجابات عدالت بـه کارگربپردازد.
ماده 1539-
هرگاه درصورت تخلف از امتناع ، رقابت بـه شرط جزائي موافقه بعمل آمده وشرط طوري باشد کـه موجب دوام اجباري وظيفه بيشتر اجير، از مدت معينـه نزد صاحب کار گردد. شرط مذکور باطل پنداشته شده بطلان آن شرط عدم رقابت رانيزاز بين مي برد.
مبحث دوم- وجايب صاحب کار
ماده 1540-
صاحب کار بـه امور آتي مکلف است:
1- تاديه اجرت اجير مطابق احکام اين قانون.
2- تهيه وسايل لازم براي تأمين سلامت اجير وحمايت اواز خطر.
3- اعطاء تصديق بعداز انتهاي عقد کـه متضمن تاريخ وخروج اجيربه کار، نوع کار، مقداراجرت وبرائت وي از التزامات عقد باشد.
4- اعاده اوراق وتصاديقيکه از طرف اجير بوي تسليم گرديده.
5- سايرمکلفيت هائيکه درقانون خاص تصريح شده باشد.
ماده 1541-
هرگاه اجيردرميعادمعينـه براي نجام وظيفه حاضر گرديده آمادگي خود را با جراي کاراعلام نمايد، مگر بنابر اسبابي کـه به صاحب کار راجع مي گردد، باجراي کار پرداخته نتواند، مستحق اجرت همان ميعاد شناخته ميشود.
ماده 1542-
هرگاه مدت کاردرعقد معين بوده وصاحب کارقبل از انقضاي مدت بدون موجوديت عذرياعيب دراجيرکه موحب فسخ گردد، عقدرافسخ نمايد، بتأديه اجرت تمامي مدت وعندالايجاب بـه تعويض مکلف ميگردد.
ماده 1543-
صاحب کار مکلف هست علاوه برايفاي التزامات مندرج ماده(1540-1541-1542) اين قانون بانجام وظايفي بپردازد کـه مطابق قوانين خاص مکلف شناخته شده است.
مبحث سوم – انتهاي عقد کار
ماده 1544-
بارعايت احکام مواد (1533- 1534) اين قانون عقد کار بانتهاي مدت معينـه بااتمام کاريکه بمنظور آن عقد صورت گرفته منتهي ميگردد.
ماده 1545-
هرگاه فسخ عقد ناشي از سوء استعمال حق از جانب يکي از طرفين باشد، طرف ديگرميتواند علاوه برجبران خساره کـه از اثر عدم اخطار درون مدت معينـه مستحق ميشود جبران خساره ميشود جبران خساره وارده ناشي از فسخ عقد درون اثر سوء استعمال حق رانيز مطالبه نمايد.
ماده 1546-
هرگاه صاحب کار يامداخله لازمـه مخالف شرايط عقد باعث آن شود کـه اجيررابه انفصال وادارسازد وظاهراً اجيرفسخ کنننده تلقي گردد، محکمـه مي تواند صاحب کار رابه تعويض محکوم سازد.
ماده 1547-
محکمـه درتعين مقدار تعويض کـه ازنفصال ناشي از سوء استعمال حق بوجود آمده، عرف جاريه، طبيعت کاريکه عقد بر آن صورت گرفته، مدت خدمت اجير و اندازه ضرر وارده را درون نظر مي گيرد.
ماده 1548-
دراحوال آتي صاحب کارميتواند بدون اخطار قبلي بفسخ عقد اقدام نمايد:
1- درحاليکه اجيرشـهرت خود را غير واقعي معرفي نموده ياتصايدق وجواز حعلي ارائه نموه باشد.
2- درحاليکه شخص دردوره نامزدی کار رضائيت صاحب کار را حاصل نموده نتواند مشروط براينکه انفصال درخلال سه ماه از تاريخ تعيين وي صورت گيرد.
3- درحال وقوع عمل عمدي ياتقصيري از جانب اجيربه مقصد رسانيدن خساره مادي بـه صاحب کار، مشروط براينکه اطلاع موضوع درخلال مدت(24) ساعت از تاريخ وقوع آن بـه شخص باصلاحيت قانوني داده شده واتهام درنتيجه تحقيق ثابت گردد.
4- درون حال غيرحاضری متجاوز از (15) روز دريکسال يايک هفته بصوتر متوالي بدون عذر معقول.
5-درحال عدم ايفاي وجايب مرتب برعقد از طرف اجير.
6- درحال ثبوت افشاي اسرار صناعتي ياتجارتي مربوط بدستگاه کار از طرف اجير.
7- درحال محکوميت اجير بجنايت ياجنحه منافي شرف امانت داري واخلاق.
8- درحال اثبات ارتکاب جرم مخالف آداب عامـه بر اجير درون دستگاه کار هنگام اجراي کار.
9-درحال تجاوز اجيرعليه رئيس يايکي ازعضاي هيئت مديره دراثناي کاريابه سبب آن.
ماده 1549-
(1) دراحوال آتي اجيرميتواند بدون اخطارقبلي عقد رافسخ و کار راترک دهد:
1- درحاليکه صاحب کارهنگام عقد عليه وي از غش کارگرفته باشد، مشروط براينکه زياده از سي روز از تاريخ شمول وي بکار نگذشته باشد.
2- درحاليکه صاحب کار بانجام وجايب خود کـه مطابق احکام قانون وعقد مکلف گرديده نپردازد.
3- درحاليکه صاحب کار دربرابر اجيريايکي از فرادعايليه، وي مرتکب فعل مخالف آداب عامـه شود.
4- درحاليکه صاحب کار يانماينده وي باضرب عليه اجيرتجاوز نمايد.
5- درحاليکه خطربزرگ سلامت ياصحت اجيرراتهديد نمايد. مشروط براينکه صاحب کارباوجود علم از آن باتخاذ تدابير لازمـه نپردزد.
(2) درصورتيکه اجيربنابريکي از اسباب مندرج فقره فوق کارراترک دهد، مستحق تعويض شناخته ميشود.
ماده 1550-
هرگاه تجارتخانـه باتاسيسات فروخته شود، يابه نسبت الحاق يامزج آن بـه تاسيسات ديگرتعديلي درآن رخ دهد، تمامي عقد کار کـه درزمان بيع ياتعديل مرعي بوده بين صاحب کار جديد واجيربحال نفاذ خود باقي مي ماند. صاحب کارجديد وصاحب کار سابقه بصورت تضامن مسئول پرداخت اجرت وحقوق تعويض ميباشند.
ماده 1551-
عقد کار بوفات صاحب کارفسخ نميگردد مگراينکه درعقد قرارداد شخصيت وي رعايت شده باشد، امابوفات اجيرعقد فسخ ميگردد.
ماده 1552-
هرگاه باثروفات اجيريامريضي طولاني ياسبب مجبره ديگري کـه مانع دوام کاراجيرگردد، عقد فسخ شود، صاحب کار مکلف هست به اجيرودرحال وفات اجيربه زوجه يافرع او تعويضي را بپردازد کـه معادل خساره حالت انفصال بدون اخطار باشد، مقدار خساره توسط قوانين خاص ويا موافقت نامـه تعيين ميشود.
ماده 1553-
دعوي ناشي از عقد کار بعدازانقضاي يکسال از تاريخ انتهاي عقد شنيده نمي شود، مگراينکه دعوي متعلق بـه حق الزحمـه اشتراک درمفاد وفيصدي معين از قيمت فروشات باشد. دراينصورت مرور زمان يکسال از تاريخي آغاز ميگردد کـه صاحب کارتوضيحات مربوط باستحقاق اجير رامطابق بـه آخرين صورت حساب بوي تسليم نمايد.

فصل سوم وکالت
قسمت اول
احکام عمومي
ماده 1554-
وکالت، عقديست کـه بموجب آن موکل شخص ديگري را درتصرفات قانونی ومعلوم قايم مقام خودميسازد.
ماده 1555-
براي صحت وکالت شرط هست که موکل شخصاً درمورد آنچه وکيل مي گيرد، صلاحيت تصرفات قانوني رادارابوده ووکيل همي باشد کـه معني عقد را بداند.
ماده 1556-
علم وکيل بوکالت شرط ميباشد، درصورتيکه وکيل بعداز آگاهي بوکالت آنرارد نمايد، وکالت رد گرديده بعد از آن تصرف وکيل صحت ندارد.
ماده 1557-
وکيل گرفتن بصورت مطلق، مقيد، معلق بـه شرط ياموکول بـه آينده صحيح است.
ماده 1558-
اجازه وامرحکم وکيل گرفتن را داشته وفرستادن درحکم وکيل گرفتن نيست. اجازه بعدي حکم وکالت سابقه رادارد.
ماده 1559-
هرعقديرا کـه مؤکل ميتواند مستقيماً انجام دهد، انجام آن توسط وکيل نيز جوازدارد.
ماده 1560-
(1) وکالتيکه بـه الفاظ عام طورمطلق ذکر گرديده ودرآن هيچگونـه تخصيص بـه نوعيت عمل قانوني نـه آمده باشد، وکيل صفت وکالت را صرف دراعمال ادارهب ميکند.
(2) اجاره مال مؤکل ، مشروط براينکه مدت آن از سه سال تجاوز نکند درکارهاي مربوط بـه حفظ ونگهداشت اموال مؤکل، پرداخت دين وقبض حقوق وي، منقطع ساختن مرور زمان، ثبت عقد، رهن دروثيقه، سعي رفع دعوي مستحيل ودعوي ذوااليدي از جمله اعمال اداره محسوب ميشود. سلسله تصرفات حقوقي ايکه عمل اداره آنرا ايجاب نمايد، مانندبيع محصولات زراعتي زود تلف وخريدن مواشي وآلات زراعتي دراعمال اداره شامل ميباشد.
ماده 1561-
در وکالت مقيده وکيل باجراي امورمعين دروکالت وتوابع ضروري کـه طبيعت امر وعرف جاري اقتضاء نمايد، مقيد ميباشد.
ماده 1562-
(1) مقيد ساختن وکالت درنوع عمل قانوني درسايرتصرفات حقوقي غير مربوط بـه اداره باشد.
صلح، اقرار، حکميت، توجيه قسم واقامـه دعوي لازم مي باشد.
(2) درتصرفات تبرع، مانند عقد، هبه وعاريت تقييد وکالت درنوعيت وموضوع عمل قانوني شرط است.
قسمت دوم
احکام وکالت
ماده 1563-
وکيل نميتواند ازحدود تعيين شدة وکالت تجاوز نمايد، مگراينکه رجوع وي بـه موکل ناممکن بوده واحوال وظروف طوري باشد کـه به گمان اغلب موافقه موکل رادرصورت ابلاغ وانمود بسازد درين صورت وکيل مکلف هست تجاوز خود رااز حدود وکالت بدون تأخير بموکل ابلاغ نمايد.
ماده 1564-
هرگاه وکالت بدون اجرت باشد، وکيل مکلف هست درتنفيذ وکالت چنان توجه نمايد کـه درامور شخص خود مي نمايد. وبهيچ وجه بـه توجه بيشتر از توجه شخص عادي، مکلف نمي باشد.
ماده 1565-
وکيل نمي تواندمال موکل رابه منافع شخص خود استعمال نمايد، درغيرآن از تاريخ استعمال بـه تعويض مقدار استعمال شده، مکلف ميگردد.
ماده 1566-
وکيل مکلف هست از اجراآت مربوط وکالت خود موکل راوقتاً فوقتاً مطلع گرداند ودرختم وکالت بـه موکل صورت حساب بدهد.
ماده 1567-
وکلاي متعدد بـه عقد واحد مسئوليت تضامني دارند، مشروط براينکه وکالت قابل تجزيه نبوده ياضرر عاد برموکل نتيجه خطاء مشترک آنـها باشد. تجاوز يکي از وکلاي متضامن از حدود وکالت ياسوء اجراآت وي درتنفيذ آن، مسئوليت تضامنی رابار نمـی آورد.
ماده 1568-
هرگاه بـه عقد واحد وکلاي متعدد تعيين وبه اجراآت انفرادي اجازه داده نشده باشد، مکلفند بصورت دسته جمعي بـه اجراي عمل بپردازند. مگراينکه اجراي عمل مانند تاديه دين وامثال آن بـه تبادل راي احتياج نداشته يااجتماع درآن مانند دعوي، ممکن نباشد.
ماده 1569-
(1) وکيل نمي تواند بدون اذن موکل شخص ديگري را بحيث وکيل انتخاب نمايد.
(2) هرگاه اجراي عمل برأي وکيل مفوض گردد، ميتواند شخص ديگري رابه اجازه موکل بحيث وکيل تعيين نمايد. دراين صورت وکيل دوم وکيل موکل شناخته شده بعزل وکيل اول يا وفات اوعزل نميگردد.
ماده 1570-
هرگاه وکالت بـه اجرت باشد وکيل بـه اجراي عمل مستحق اجرت معينـه ميگردد. اگر اجوره شرط نشده باشد وکيل ازجملة اشخاصي باشد کـه به اجرت اجراء وظيفه مينمايد مستحق اجرت مثل ودرغيرآن متبرع شناخته ميشود.
ماده 1571-
(1) هرگاه وکيل بدون آنکه اجازه داده شده باشد شخص ديگري را درون تنفيذ وکالت بـه نيابت از خود موظف نمايد ازعمل نايبت مسئول بوده چنان تلقي ميشود کـه شخصاً آنراانجام داده باشد وکيل ونايب مسئوليت تضامنی دارند.
(2) اگر بـه وکيل اجازه گرفتن نايب بدون تعين شخص معين داده شده باشد وکيل تنـها درمورد خطا درانتخاب نايب ياخطا دررهنمائي مسئول شناخته ميشود.
ماده 1572-
موکل مکلف هست مصارف عادي وکيل رادرتنفيذ وکالت بوکيل بپردازد.
ماده 1573-
مؤکل مسئول ضرري مي باشد کـه به وکيل بدون ارتکاب خطاء بـه سبب اجراي عادي وکالت ميرسد.
ماده 1574-
احکام نيابت پيشبيني شده دراين قانون برعلايق وکيل وموکل ياشخص ثالثيکه باوکيل معامله مي نمايد تطبيق ميگردد.
قسمت سوم
وکالت براي خريد
ماده 1575-
براي صحت وکالت بـه خريد شرط هست که، شي کـه خريده ميشود عين ياجنس ومقدار آن معلوم باشد. درتعيين مقدار شي تعيين ثمن کفايت ميکند.
ماده 1576-
هرگاه امر خريداري شي مجهول براي وکيل تفويض گرديده باشد اين نوع وکالت صحت داشته وکيل ميتواند از هرنوع وهر جنس کـه خواسته باشد خريداري نمايد.
ماده 1577-
(1) هرگاه امر خريداري شي مجهول براي وکيل تفويض گرديده وجهالت شي فاحش باشد وکالت صحت ندارد گرچه ثمن آن توضيح شده باشد.
(2) درصورتيکه جهالت شي فاحش نبود، طرويکه جنس شي را تذکرداده نوع آنرا بيان نکرده باشد وکالت صحت دارد گرچه ثمن آن توضيح نشده باشد.
ماده 1578-
هرگاه موکل نوع شي را کـه توسط وکيل خريداري ميشود تعين نمايد ووکيل نوع ديگري را خريداري نمايد اين خريداري درحق موکل نافذ شمرده نميشود.
ماده 1579-
هرگاه وکالت مقيد گردد وکيل نميتواند درخريد شي از آن مخالفت نمايد مگر اينکه بـه نفع موکل باشد.
ماده 1580-
هرگاه موکل اندازه ثمن رابراي خريداري شي معين بصورت نقد تعيين نموده ووکيل آنرا بصورت نسيه خريداري نمايد موکل بقبول آن مکلف ميگردد و در صورتي کـه وکيل بخريداري بصورت نسيه مامور شده ولي آنرا بصورت نقده خريداري کند وکيل بـه ان ملزم شناخته ميشود.
ماده 1581-
هرگاه وکيل براي خريد ثمن ، مبيعه راازمال شخص خود بپردازد حق رجوع رابرموکل دشته وميتواند مبيعه راالي زمان حصول ثمن آن ازموکل نزد خودنگاه دارد.
گرچه ثمن آنرا بـه بايع نـه پرداخته باشد.
ماده 1582-
هرگاه وکيل براي خريد شي طور مؤجل مامور گردد خريداري وي بهرنحويکه باشد درحق مؤکل مؤجل مي باشد. ووکيل نمي تواند ثمن را في الحال از موکل مطالبه نمايد مگردرصورتيکه وکيل بـه خريدشي طور نقد مامور شده باشد وموکل ثمن رامؤجل نمايد وکيل مي تواند ثمن را في الحال از موکل مطالبه نمايد.
ماده 1683
وکيل بخريد شي معين نمي تواند شي مورد نظر را درغياب موکل براي خود خريداري نمايد مگراينکه آنرابه ثمن بيشتر از ثمن معينـه يابه جنس ديگري خريداري نموده باشد.
ماده 1584-
وکيل بخريد نميتواند مال خود را بـه موکل خود بفرشد.
ماده 1585-
هرگاه وکيل براي خريد، درشي خريداري شده عيب قديمي رابيابد درحاليکه شي هنوز درنزدش باشد مي تواند آنرا رد نمايد. درصورتي کـه آنرا بـه موکل خود تسليم نموده باشد بدون اجازه موکل آنرابه سبب عيب رد نموده نمي تواند.
ماده 1586-
(1) مبيعه نزد وکيل براي خريد، حيثيت امانت راداشته اگر بدون تجاوز وکيل از بين رفته ياناقص گردد خساره برموکل تحميل شده ازثمن آن چيزي کاسته نميشود.
(2) اگر وکيل نسبت حصول ثمن شي رانزد خودنگاه داشته ودرعين زمان از بين رفته ياناقص گرددثمن آن بر وکيل لازم ميگردد.
ماده 1587-
وکيل بخريد نميتواندبيع رابدون اجازه موکل اقاله نمايد.
قسمت چهارم
ومکالت بـه فروش
ماده 1588-
وکيل بفروش نميتواند شي اي را کـه به بيع آ ن وکيل هست بالاي اشخاصي بفروشد کـه شـهادت آنـها بـه نفع اوجواز ندرد، مگر درصورتيکه ثمن از قيمت آن بيشتر باشد.
ماده 1589-
(1) هرگاه ثمن شي از طرف موکل تعيين شده باشد وکيل بفروش نيمتواند شي را بـه ثمن کمتر ازان بفروشد درصوتر تخلف بيع منعقد وبه اجازه موکل موقوف مي باشدو
(2) اگر وکيل مالي رابه مقدار کمتر ازثمن آن بدون اجازه موکل فروخته ومبيعه رابه مشتري تسليم نمايد ضامن نقصان ثمن دانسته ميشود.
ماده 1590-
وکيل نميتواند شي را کـه به فروش آن مامور هست براي خود خريداري کند گرچه موکل بـه آن تصريح نموه باشد.
ماده 1591-
هرگه شي از طرف وکيل فروش بصورت نسيه فروخته شود وکيل ميتواند از مشتری ضامن بگيرد گرچه موکل بوي امرنکرده باشد.
ماده 1592-
قبض ثمن حق وکيل فروش مي باشدنـه حق موکل ومشتري متيواند از تاديه ثمن بـه موکل امتناع ورزد درصورت تاديه آن بـه موکل مشتري آن برئي الذمـه شده وموکل نمي تواند ثمن ار ازوکيل مطالبه کند.
ماده 1593-
وکيل مکلف هست مبيعه را بعداز قبض ثمن درحاليکه عقد بصورت معجل باشد بـه مشتري تسليم نمايد.
ماده 1594-
وکيل فروش تازماني کـه ثمن آنچه را کـه فروخته هست قبض نکند بـه تاديه ثمن ازمال خود مکلف نمي گردد.
ماده1595-
هرگاه وکالت بـه مقابل اجرت باشد وکيل بـه تحصيل ثمن مکمل از مشتري مکلف مي باشد.
ماده 1596-
هرگاه مبيعه بـه استحقاق شود مشتري درصورتي کـه ثمن را پرداخته باشد اعاده آنرا از وکيل مطالبه ميکند اعم ازاين کـه ثمن نزد وکيل بوده ويا آنرا بـه موکل تسليم نموده باشد ووکيل درصورتيکه ثمن را تاديه نموده باشد بـه موکل رجوع ميکند ودرحاليکه مشتري ثمن را بـه موکل تسليم نموده باشد حين استحقاق برموکل رجوع مي نمايد.
ماده 1597-
وکيل فروش ميتواندقبل از قبض ثمن بيع را بدون اجازه موکل خود اقاله نمايد مگر عقد درحق موکل نافذتلقي نشده وکيل بـه تاديه ثمن بـه موکل ملزم مي باشد وکيل نميتواند بعداز قبض ثمن بيع را اقاله نمايد.
ماده 1598-
هرگاه مشتري عيب دائم را درمبيعه مشاهده کند اعاده ثمن را از وکيل درصورتيکه بـه موکل تسليم داده شده باشد مطالبه اعاده از موکل صورت ميگيرد.
قسمت پنجم
وکيل بـه دعوي
ماده1599-
وکالت بـه دعوي براي اثبات دين عين وسائرحقوق کـه تصريح آن دروکيل گرفتن لازم هست صحيح ميباشد وکالت بـه دعوي دروثيقه رسيمي درج ميگردد.
ماده 1600-
وکيل بـه دعوي صلاحيت صلح وکيل بـه صلح خصومت رابدون اجازه خاص موکل ندارد.
ماده 1601-
اقراروکيل بـه دعوي درحاليکه صلاحيت اقرار بوي از طرف موکل تفويض شده باشد نزد محکمـه صحيح پنداشته ميشود مگراينکه موکل مطابق احکام قانون اصول محاکمات مدني از آن منع شده باشد.
ماده 1602-
هرگاه موکل وکيل را از اقرارعليه خود منع نموده باشد وکيل بـه اقرارعليه موکل عزل مي گردد.
ماده 1603-
وکيل بـه اجاره حق مخاصمت دراثبات اجاره وقبض اجرت را بـه اجازه موکل خود داشته ومکلف هست عين چيزي را بـه اجاره داده ميشود، بـه اجاره گيرنده تسليم نمايد.
ماده 1604-
وکالت بـه دعوي مستلزم وکالت بـه قبض نمي باشد مگرآنکه درعقد وکالت تصريح شده باشد وکالت بـه قبض مستلزم وکالت بـه دعوي نيست .
ماده 1605-
وکيل بـه دعوي نميتواند مدعي بـه را بـه مدعي عليه بخشش ويا از آن ابراء نمايد.
قسمت ششم
انتهاي وکالت
ماده 1606-
وکالت دريکي ازاحوال ذيل منتهي ميگردد:
1- درون حالت اتمام عملي کـه وکالت دران صورت گرفته.
2- درون حالت انتهاي مدت معينـه وکالت.
3- درحالت وفات وکيل ياموکل.
4- درون حالت زوال اهليت وکيل يا موکل.
ماده 1607-
موکل ميتواند هروقتي خواسته باشد وکيل خودرا از وکالت عزل نمايد بـه شرط اينکه موضوع را بـه وکيل ابلاغ نمايدمگراينکه بـه وکالت حق غيرتعلق گرفته باشد بـه يدرآنصورت موکل بدون قبولي شخصي کـه وکالت بـه نفع او عقد شده نمي تواند وکالت رامقيد يامنتهي سازد.

ماده 1608-
درتمام حالات انتهاي وکالت وکيل مکلف هست اعمالي را کـه شروع نموده بـه مرحله برساند کـه از خطراتلاف برکنارماند.

فصل چهارم
وديعت
قسمت اول
احکام عمومي
ماده 1609-
وديعت عقدي هست که بموجب آن مالک صلاحيت حفظ مالي خودرا بـه ديگري تفويض مينمايد وماليکه طوري امانت نزد شخص ديگري جهت حفاظت گذاشته ميشود وديعت ناميده ميشود.
ماده 1610-
شرط صحت عقد، وديعت آنست کـه شي بـه وديعت گذاشته شده بتواند وازطرف وديعت گيرنده تحت تصرف وذواليدي آمده قبض شده باشد.

قسمت دوم
التزامات شخصي کـه نزد وي وديعت گذاشته ميشود.
ماه 1611-
شحصي کـه مال وديعت نزد وي گذاشته ميشود مکلف هست که وديعه را حقيقتاً ياحکما تسليم شود.
ماده 1612-
شخصيکه مال وديعت نزد اوگذاشته ميشود مکلف هست طوري بـه حفاظت ان توجه نمايد کـه به حفاظت مال خود مي نمايد.
ماده1613-
شخصيکه مال وديعت نزد وي گذاشته شده نمي تواند درمقابل حفاظت وديعه اجرت مطالبه نمايد مگرانيکه درعقد بـه خلاف آن تصريح شده باشد.
ماده 1614-
مال وديعه امانت هست وو ديعت گرنده ضامن از بين رفتن آن نمي باشد مگر اينکه از بين رفتن آن درون اثر تجاوز يا تقصير وديعت گيرنده درون حفاظت آن بوجود آمده باشد .
ماده1615-
هرگاه وديعت با اجرت بوده وبنابر اسبابي از بين رفته يا نقصان يابد کـه جلو گيري ازآن ممکن باشد شخصيکه مال وديعه نزد او گذاشته شده بـه ضمان مکلف ميگردد.
ماده1616-
شخصيکه مال وديعه نزد او گذاشته شده، نميتواند بدون اجازه مالک مال وديعت را استعمال واز آن استفاده نمايد درون صورتيکه بدون اجازه مالک آنرا استمال استهلاک يا از بين ببرد حسب احوال ضامن شناخته ميشود.
ماده 1617ـ
شخصيکه وديعه نزد او گذاشته شده نميتواند بدون اجازه مالک آنرا بـه شخص ديگري بـه اجاره، عاريت يا رهن بدهد درون صورت تخلف هرگاه مال وديعه نزد اجاره گيرنده يا عاريت گيرنده يا رهن گيرنده از بين برود مالک آن درون مطالبه ضمان از اجاره گيرنده، عاريت گيرنده، رهن گيرنده يا شخصيکه مال ديعه نزد او گذاشته شده مختار مي باشد.
ماده 1618ـ
هرگاه مالک مال وديعه شخصيرا کـه مال نزد او بوديعت گذاشته شده از مسافرت بامال وديعه منع يا مکاني را براي حفاظت آن تعيين نمايد درون صورت تخلف هرگاه مال وديعه از بين برود شخص مذکور ضامن شناخته مي شود. مگر اينکه عدم قصور را ثابت نمايد.
ماده 1619ـ
هرگاه شخصيکه مال وديعه نزد او گذاشته شده آنرا بدون اجازه مالک با مال شخص خود يا مال شخص ديگري طوري خلط نمايد کـه تميز آن متعذر باشد بـه پرداخت ضمان مکلف ميشود. درون حاليکه خلط مال وديعه با جازه مالک صورت گرفته باشد شخصيکه مال ديعه نزد او گذاشته شده شريک ملکيت تلقي گرديده و در صورت از بين رفتن مال بدون تقصير ضامن شناخته نميشود.
ماده 1620ـ
(1) شخصيکه مال وديعه نزد او گذاشته شده نميتواند آنرا بدون اجازه مالک نزد شخصي ديگري بوديعت گذارد درون صورت تخلف اگر مال وديعه از بين رود مالک درون اخذ ضمان از شخص اوليکه وديعت نزد او گذاشته شده يا شخص دوم مختار ميباشد. درون صورتيکه ضمان از شخص اول گرفته شود وي بر شخص دوم رجوع مي کند و در صورتيکه از شخص دوم ضمان اخذ گردد وي حق رجوع برهيچ را ندارد.
(2) هرگاه وديعت گيرنده ثابت نمايد کـه مال وديعت را بنا برمعاذير معقول نزدش بوديعت گذاشته هست ضمان بروي لازم نميگردد.
ماده 1621ـ
هرگاه مالک وديعه طور دايمي غايب گردد شخصيکه مال وديعت نزد او گذاشته شده ملکف هست آنرا تازمانيکه بحيات يا وفات مالک علم حاصل ميکنند حفاظت نمايد. اگر مال وديعه طوري باشد کـه باثر دير ماندن تلف ميگرديد شخصيکه مال وديعه نزد او گذاشته شده ميتواند فروش عين ونگاه داري ثمن آنرا بـه حساب امانت بانکي از محکمـه تقاضا نمايد.
ماده 1622ـ
هرگاه شخصيکه مال وديعه نزد او گذاشته شده وفات نموده وعين وديعه درون متروکه موجود باشد عين مذکور بمنزله امانت نزد ورثه تلقي گرديده بـه رد آن بـه صاحب وديعه مکلف ميگردند.
ماده 1623ـ
هرگاه شخصيکه مال وديعه نزد او گذاشته شده وفات نموده ورثه وي عين وديعه را بـه شخص ديگري فروخته و به مشتري تسليم نمايد و در دست مشتري از بين برود مالک وديعه ميتواند درون صورتي کـه عين قيمتي باشد قيمت آنرا معادل روز بيع تسليمي واگر مثلي باشد مثل آنرا از بايع يا مشتري مطالبه نمايد. آگاهي يا عدم آگاهي وراث متوفي از وديعت بودن عين درون تضمين تاثيري ندارد.
ماده 1624ـ
شخصيکه مال وديعه نزد او گذاشته شده مکلف هست عندالمطالبه مال وديعه را بـه مالک آن رد نمايد مگر اينکه وديعت براي مدت معين بوده واين تعيين مدت بـه نفع مالک وديعه باشد.
ماده 1625ـ
شخصيکه مال وديعه نزد او گذاشته شده ميتواند هر وقتي خواسته باشد مالک را بتسليم مال وديعه مکلف نمايد مگر اينکه از عقد طوري ظاهر شود کـه مـهلت بـه نفع مالک وديعه ميباشد.
ماده 1626ـ
هرگاه مالک وديعه وفات نمايد شخصيکه مال وديعه نزد او گذاشته شده ملکف هست آنرا بورثه مالک رد نمايد مگر اينکه ترکه مستغرق بدين باشد درون اين صورت رد مال وديعه باجازه محکمـه باصلاحيت عملي ميگردد درحاليکه مال وديعه بدون اجازه محکمـه باصلاحيت بورثه تسليم ومال وديعه از بين رفته يا ناقص گردد شخصيکه مال وديعه نزد او گذاشته شده بضمان مکلف ميگردد.

قسمت سوم
وجايب وديعت گذار
ماده 1627ـ
هرگاه وديعت باجرت باشد وديعت گذار مکلف هست اجرت را درون اخير وديعت بپردازد. مگر اينکه طور ديگري موافقه بعمل آمده باشد.
ماده 1628ـ
وديعه گذار بپرداخت مصارفي مکلف ميباشد کـه براي حفاظت مال وديعه از طرف شخصيکه مال وديعه نزد او گذاشته شده مصرف گرديده، مشروط بر اينکه مصارف از قيمت وديعه بيشتر نباشد.
ماده 1629ـ
هرگاه مال وديعه باستحقاق شده، ضمان آنرا شخصيکه مال وديعه نزد او گذاشته شده متحمل گردد، بـه اندازة ضمان بر وديعت گذار رجوع کرده مي تواند.
ماده 1630ـ
وديعت گذار مکلف هست تمام خساره را جبران نمايد کـه به سبب وديعت بـه شخصيکه مال وديعه نزد او گذاشته شده،رسيده باشد. مشروط بر اينکه اين خساره ناشي از قصور وديعت گذار باشد.

قسمت چهارم
انواع وديعت
ماده 1631ـ
هرگاه وديعت گذارنده براي شخصيکه مال وديعه نزد او گذاشته شده اجازه استعمال وديعه را بدهد و وديعه از جمله اموالي باشد(مانند پول نقد) کـه باستعمال از بين رود، اين عقد قرض شمرده ميشود.
ماده 1632ـ
اداره کننده گان منازل رهايش، هوتلها وامثال آن از حفاظت امواليکه مسافرين ومـهمانان با خود مي آورند مسؤول ميباشند، باستثناي پول نقد واشياء قيمتي کـه تعويض آن متجاوز از پنج هزار افغاني باشد. مگر اينکه داير کنندگان با وجود آگاهي از قيمت اشيا، حفاظت آنرا متعهد يا بدون تمسک قانوني از تسليم شدن اشياء بصورت امانت امتناع ورزد يا باساسي خطاء بزرگ خودها يا زيردستان خود سبب وقوع ضرر شده باشد.
ماده 1633ـ
(1) مسافر مکلف هست بمجرد آگاهي از سرقه يا ضياع اشياء وقبل از آنکه هوتل را ترک بدهد، موضوع را بداير کنندگان منزل رهايش يا هوتل ابلاغ نمايد. درون غير آن حق او ساقط ميگردد.
(2) دعوي درين مورد بعد از مرور سه ماه از تاريخ ترک هوتل يا منزل سمع نميگردد.

فصل چهارم
نگهباني
ماده 1634ـ
نگهباني، عقديست کـه بموجب آن دوطرف منازعه عقار يا منقول يا مجموع اموال مورد منازعه را جهت حفاظت واداره آن الي زمان حل نزاع بشخص ديگري مي سپارند کـه آنرا باحاصل آن بـه شخصيکه حق وي درون آن شي با ثبات ميرسد، اعاده نمايد.
ماده 1635ـ
محکمـه ميتواند درون احوال آتي بـه نگاه باني امر نمايد:
1 – درون احوال مندرج ماده(1634) اين قانون کـه طرفين بـه نگاه باني شي مورد نزاع بـه موافقه نرسند.
2- درحاليکه شخص ذيعلاقه از موجوديت شي نزد متصرف خطر عاجل احساس نمايد.
3- درون احوال ديگريکه قانون بـه آن تصريح نموده باشد.
ماده 1636ـ
تعيين نگهبان اعم از اينکه رضايي باشد يا قضايي بـه موافقه تمام اشخاص شامل نزاع صورت ميگيرد. درون صورت عدم توافق نگاه بان از طرف قاضي تعيين ميشود.
ماده 1637ـ
حقوق وجايب وصلاحيت نگهبان درون موافقه يا حکم محکمـه تعيين ميگردد. درون صورت عدم تعيين احکام وديعت و وکالت درون حدوديکه با احکام نگاه باني مناقض نباشد، تطبيق ميگردد.

ماده 1638ـ
(1) نگهبان بـه حفاظت و اداره اموال تحت نگهباني مکلف بوده و لازم هست در زمينـه بـه اندازه شخص عادي توجه نمايد.
(2) نگهبان نميتواند يکي از اشخاص ذيعلاقه را بدون رضائيت متباقي قايم مقام خود بسازد.
ماده 1639ـ
نگهبان نميتواند درون غير از اعمال اداره بدون اجازه تمامي اشخاص ذيعلاقه و يا بدون اجازه قاضي درون اموال تحت نگهباني، تصرف نمايد.
ماده 1640ـ
نگهبان ميتواند از محکمـه باصلاحيت تعيين اجرت نگهباني را مطالبه نمايد، مگر اينکه طور صريح يا ضمني از آن تنازل نموده باشد.
ماده 1641ـ
نگهبان بـه داشتن دفاتر منظم حساب مکلف ميباشد. درون صورتي کـه نگهبان طور رضايي تعيين شده باشد، مکلف هست به اشخاص شامل نزاع سال يک مرتبه بروي اسناد از اجراآت و ادراه خود حساب بدهد، واگر نگهبان از طرف محکمـه تعيين شده باشد، بـه يک نقل صورت حساب بـه محکمـه مکلف ميباشد.
ماده 1642ـ
نگهباني بحکم محکمـه با بموافقة اشخاص شامل نزاع خاتمـه يافته ونگهبان بـه رد تمام اموال واسناد تحت نگهباني بـه شخصيکه بـه موافقه اشخاص شامل نزاع و يا محکمـه تعيين ميگردد، مکلف ميباشد.

باب چهارم
عقود احتمالی
فصل اول
قمار بازي
ماده 1643ـ
هرنوع موافقه درون خصوص قمار بازي باطل پنداشته ميشود.

فصل دوم
عقد بيمـه
قسمت اول
احکام عمومي
ماده 1644ـ
(1) بيمـه، عقديست کـه بموجب آن بيمـه کننده بـه تاديه يک مقدار پول يا عائد مرتب ويا بـه تعويض مالي ديگر درون حالت وقوع حادثه يا خطريکه درون مقاوله تعيين گرديده، بـه بيمـه شونده يا شخصيکه بيمـه بـه نفع وي شرط شده، درون بدل مبلغي کـه يکبارگي يا بـه اقساط مي پردازد، تعهد مي نمايد.
(2) احکام اين فصل که تا جاييکه با احکام قانون خاص مغايرت نداشته باشد تطبيق ميشود.
ماده 1645ـ
هرنوع منفعت مشروع کـه به شخص از وقوع خطر معين عايد ميگردد، موضوع بيمـه شده مي تواند.
ماده 1646ـ
هرگاه درون مقاوله نامـه بيمـه يکي از شرايط آتي ذکر گردد، شرط باطل شناخته ميشود:
(1) شرطيکه بـه سبب مخالفت از احکام قوانين ومقررات بسقوط حق بيمـه امر نمايد. مگر اينکه مخالفت باساس جنايت يا جنحه عمدي واقع گردد.
(2) شرطيکه بـه سبب تاخير ابلاغ حادثه يا تقديم اسناد بمقام صلاحيت دار بـه سقوط حق شخص امر نمايد کـه بيمـه براي وي صورت گرفته، مشروط براينکه از حوال طوري معلوم گردد کـه تاخير بنا بر عذر معقول صورت گرفته باشد.
(3) هرنوع شرط مطبوع کـه به شکل ظاهر تبارز نکرده ومتعلق بيکي از حالاتي باشد کـه به سقوط يا بطلان نتيجه منجر گردد.
(4) شرط حکميت درون صورتيکه درون مقاوله نامـه بيمـه ضمن شروط عمومي مطبوع ذکر شده باشد مگر شرط اينکه حکميت بموافقه خاص ومجزا از شرايط عمومي صورت گرفته باشد.
(5) هرشرط تحميلي ديگريکه ظاهر گردد کـه مخالفت از آن درون وقوع حادثه بيمـه شده، تاثير ندارد.
ماده 1647ـ
بيمـه کننده بـه تعويض بيمـه شونده ملزم نيست، مگر صرف از ضرريکه از اثر وقوع خطريکه بيمـه براي آن صورت گرفته بـه اندازه قيمت بيمـه، ملزم مي باشد.
ماده 1648ـ
دعوي ناشي از عقد بيمـه بعد از مرور دو سال از تاريخ حدوث واقعه موضوع دعوي، قابل سمع نمي باشد.

ماده 1649ـ
هرنوع اتفاقيکه مخالف احکام مندرج اين فصل باشد، باطل پنداشته ميشود. مگر اينکه بـه نفع بيمـه شونده يا استفاده کننده باشد.

قسمت دوم
انواع بيمـه
مبحث اول ـ بيمـه حيات
ماده 1650ـ
مبالغي کـه از طرف بيمـه کنندهه حين وقوع حادثه يا بسر رسيدن موعد براي بيمـه شونده يا استفاده کننده درون مقاوله عقد بيمـه تعهد شده بيمـه شونده يا استفاده کننده بمجرد وقوع حادثه يا بسر رسيدن موعد بدون درون نظر گرفتن اثبات ضرر عايده، مستحق آن شناخته ميشود.
ماده 1651ـ
بيمـه برحيات غير، تازمانيکه غير قبل از انعقاد عقد بيمـه بـه آن موافقه تحريري نکرده باشد، باطل شناخته ميشود. درون صورتيکه شخص ثالث فاقد اهليت قانوني باشد، موافقه تحريري ممثل قانوني وي براي صحت عقد حتمي ميباشد.
ماده 1652ـ
(1) هرگاه شخص بيمـه شونده حيات انتخار نمايد. بيمـه کننده بـه پرداخت مبلغ بيمـه مکلف نمي باشد. مگر با آنـهمم بتاديه مبلغ معادل قيمت اقساطی بيمـه بـه اشخاصيکه حق باوشان تعلق ميگيرد مکلف ميشود، درون صورتيکه سبب انتحار مرض عقلي باشد طوريکه مريض اراده خود را از دست داده باشد، مکلفيت بيمـه کننده بصورت کامل باقي مي ماند.
(2) اگر درون مقاوله بيمـه، تاديه بيمـه با وجود انتحار شخص درون حالت اراده واختيار شرط شده باشد، اين شرط از اعتبار ساقط مـی باشد مگر اينکه انتحار بعد از مرور دو سال از تاريخ عقد صوت گرفته باشد.
ماده 1653ـ
هرگاه حيات شخص غير بيمـه شوند بيمـه شده باشد، وبيمـه شونده عمداً سبب وفات شخص مذکور گرديده يا وفات درون اثر تحريک وي صورت گيرد، بيمـه کننده بري الذمـه شناخته ميشود. اگر از طرف بيمـه شونده تنـها شروع بـه مرگ استفاده کننده شده باشد، بيمـه کننده حق دارد شخص بيمـه شونده را تبديل نمايد، گرچه استفاده کننده شخص بيمـه شونده قبول داشته باشد.
ماده 1654ـ
(1) درون بيمـه حيات موافقه بـه پرداخت مبلغ بيمـه باشخاص معين يا اشخاصيکه بعداً از طرف بيمـه شونده تعيين ميگردد، جواز دارد.
(2) اگر بيمـه شونده درون مقاوله بيمـه تذکر دهد کـه بيمـه بـه نفع زوجة او يا اولاد او يا فروع او اعم از اينکه متولد شده يا هنوز متولد نگرديده يا بـه نفع ورثة او بدون ذکر نام آنـها عقد شده است، بيمـه بـه نفع استفاده کنندگان معين اعتبار داده ميشود. درون حاليکه بيمـه بـه نفع ورثه بدون ذکر نام شان عقد شود، هريک از ورثه درون آن بتناسب سهم ميراث مستحق ميگردد، گرچه از ميراث تنازل نموده باشد.
ماده 1655ـ
بيمـه شونده ايکه بپرداخت اقساط، مستمر تعهد نموده باشد، ميتواند هروقتي کـه خواسته باشد، بـه ارسال ابلاغ تحريري بـه بيمـه کننده گان قبل از سپري شدن موعد جاري آن را منحل نمايد. درون اين صورت از پرداخت اقساط باقي مانده بري الذمـه شناخته ميشود.
ماده 1656ـ
(1) درون عقوديکه براي طول حيات بدون شرط گذاشتن بقاي حيات شخص بيمـه شده براي مدت معين، منعقد گرديده همچنان درون تمامي عقوديکه درون آن تاديه مبلغ بيمـه بعد از مرور مدت معين شرط شده باشد، بيمـه شونده ميتواند درون صورتيکه حد اقل اقساط سه سال را پرداخته باشد، مقاوله اصلي را درون مقابل وارد نمودن تخفيف درون قيمت مبلغ بيمـه بـه مقاوله ديگري از وجه پرداخته شده تبديل نمايد. گرچه بخلاف آن موافقه شده باشد، مشروط براينکه وقوع حادثه بيمـه شده محقق الوقوع باشد.
(2) عقد بيمـه حيات درصورتيکه موقتي باشد، قابل تخفيف نيست.
ماده 1657ـ
(1) بيمـه شونده درحاليکه حداقل اقساط سه سال را تاديه نموده باشد، ميتواند بيمـه را تصفيه نمايد مشروط براينکه حادثه بيمـه شده محقق الوقوع باشد.
(2) بيمـه موقتي حيات، قابل تصفيه نمي باشد.
ماده 1658ـ
شروط تخفيف وتصفيه جزء شروط عامـه بيمـه شمرده شده ولازم هست در مقاوله بيمـه شامل گردد.
ماده 1659ـ
براظهارات خطا وغلط درون مورد سن شخصيکه بيمـه بـه نفع وي عقد گرديده، بطلان عقد بيمـه مرتب نميشود. مگر اينکه سن حقيقي شخص بيمـه شده از حدود معينـه ايکه درون تعرفه بيمـه تصريح شده متجاوز باشد، درون آنصورت قيمت مبلغ واجب التاديه باساس سن حقيقي سنجش ميشود.
مبحث دوم ـ بيمـه ضد حريق
ماده 1660ـ
بيمـه کننده درون بيمـه ضد حريق مکلف هست اضرار ناشي از حريق واضراريرا کـه نتيجه حتمي حريق شمرده ميشود تعويض نمايد، مخصوصاً اضراريکه بـه سبب اتخاذ وسايل نجات از حريق با جلوگيري از توسعه آن بـه اشياي بيمـه شده ميرسد. همچنان بيمـه کننده از ضياع اشياء بيمـه شده واخفاي آن درون اثناي حريق مسؤل ميباشد، مگر اينکه اخفاء نتيجة سرقت ثابت گردد. احکام اين ماده درون حالي تطبيق ميشود کـه بخلاف آن موافقه صورت نگرفته باشد.
ماده 1661ـ
بيمـه کننده بـه تعويض خساره عايده از اثر حريق مکلف ميباشد، گرچه حريق از شي بيمـه شده نشأت کرده باشد.
ماده 1662ـ
بيمـه کننده از اضرار ناشي از قصور غير عمدي بيمـه شونده و همچنان از اضراريکه ناشي از آفات سماوي باشد، مسؤل پنداشته ميشود. اما اضراريکه بـه اثر فعل عمدي يا غش بيمـه شونده براشياي بيمـه شده عايد گردد بيمـه کننده مسؤل آن نميباشد. گرچه بخلاف آن موافقه شده باشد.
ماده 1663ـ
اضراريکه سبب آن اشخاصي باشد کـه بيمـه شونده مسؤل آنـها شمرده شود، قصور آنـها بـه هر نوع کـه باشد، بيمـه کننده مسؤل آن دانسته ميشود.
ماده 1664ـ
(1) هرگاه شي بيمـه شده تحت رهن حيازي يا رهن بيمـه وي يا ساير بيمـه هاي عيني باشد، اين حقوق بـه مقتضاي عقد بيمـه بـه تعويض کـه مديون مستحق آن است، انتقال مي يابد.
(2) درون صورتيکه اين حقوق ثبت گردد يا بـه اطلاع بيمـه کننده رسانيده شود، گرچه توسط مکتوب ثبت شده باشد، بيمـه کننده نميتواند آنچه درون ذمـه اش ثابت است، بدون رضايت داينين بـه بيمـه شونده بدهد.
(2) درحاليکه اشياي بيمـه شده تحت حجز قرار گرفته يا تحت نگهباني گذاشته شود، بيمـه کننده بعده از آنکه موضوع بـه وي ابلاغ گردد، نميتواند چيزيرا کـه در ذمـه او لازم گرديده بـه بيمـه شونده بدهد.

باب پنجم
عقود توثيق
ماده 1665ـ
عقود توثيق عبارت از عقوديست کـه درين را تحکيم مي بخشد و آن عبارت هست از کفالت، حواله ورهن.

فصل اول
کفالت
قسمت اول
ارکان کفالت
ماده 1666ـ
کفالت، عبارت هست از انضمام ذمـه کفيل بـه ذمـه اصيل درون مطالبه نفس يا دين وياعين.
ماده 1667ـ
کفالت تنـها بايجاب کفيل که تا زمانيکه بقبول مطالبه کننده يا نايب وي گرچه فضولي باشد درون مجلس عقد مقرون نگردد، صحت ندارد.
ماده 1668ـ
کفالت مريض درون مرض موت کـه مال وي مستغرق بـه دين باشد، صحيح نيست. اگر دين تمامخ مال او را درون بر نگرفته باشد وکفالت بعد از تاديه دين درون ثلث مال باقي مانده صورت بگيرد، کفالت صحيح هست واگر کفالت از ثلث باقيمانده مال زياد تر باشد، بـه اندازه ثلث اعتبار دارد.
ماده 1669ـ
همچنان براي صحت کفالت شرط هست که موضوع کفالت اعم از اينکه دين يا عين ويا نفس معلوم باشد. براصيل لازم بوده و از طرف کفيل تسليمي آن ممکن باشد.
ماده 1670ـ
کفالت از عينيکه بر اصيل غير خود عين لازم باشد، صحت داشته و آن عبارت از عينيستکه درون صورت از بين رفتن، اگر قيمتي باشد قيمت آن واگر مثلي باشد مثل آن لازم ميگردد.
ماده 1671ـ
کفالت از عينيکه براصيل غير از خود عين لازم نباشد، صحت ندارد. و آن عبارت از عين هست که درحال موجود بودن واجب التسليم بوده و در صورت از بين رفتن قيمت يا مثل آن لازم نمي گردد.
ماده 1672ـ
کفالت بصورت معجل يا مؤجل يا معلق بـه شرط مناسب جواز دارد.
ماده 1673ـ
کفالت بـه امانات مانند وديعت، مال مضاربت، شرکت، عاريت ومال اجاره شده، درون نزد اجاره گيرنده صحت ندارد. مگر اينکه کفالت بـه سبب وجوب ضمان اموال صورت گرفته باشد.
ماده 1674ـ
کفالت بـه مال اعم از اينکه معلوم باشد يا مجهول صحيح است. همچنان کفالت از دين صحيح وثابت درون ذمـه مديون صحيح مي باشد.
ماده 1675ـ
تازمانيکه التزام اصيل صحيح نباشد، کفالت صحيح شمرده نميشود.
ماده 1676ـ
کفالت از دين غير صحيح صحت ندارد، مگر اينکه دين نفقه معينـه زوجه بوده برضايت يا حکم محکمـه تعيين شده باشد.
ماده 1677ـ
هرگاه دو يا زياده از شرکاء درون شخص ديگري دين داشته باشند، کفالت يکي از شرکاء از حصه شريک ديگر از دين مشترک صحت ندارد.
ماده 1678ـ
کفالت وکيل بـه ثمن آنچه کـه به مشتري فروخته، کفالت وصي بـه ثمن آنچه کـه از مال صغير فروخته وکفالت ناظر بـه ثمن آنچه از مال وقف فروخته، صحيح نيست.
ماده 1679ـ
براي ثبوت کفالت شکل تحريري حتمي است، گرچه ثبوت اصل وجيبه بـه شـهادت جايز باشد.
ماده 1680ـ
هرگاه مديون بکفيل ملزم گردد، مکلف هست شخص قادر را بحيث کفيل بدهد، مديون ميتواند بجاي کفيل تامينات عين کافي را درون اختيار داين بگذارد.
ماده 1681ـ
شخصيکه از تعهد ناقص الاهليت کفالت نموده وکفالت بـه سبب نقص اهليت عقد شده باشد، درون صورت عدم تنفيذ تعهد از جانب مديون اصلي کفيل بتنفيذ تعهد، مکلف ميباشد.
ماده 1682ـ
کفالت درون مقدار زايد از استحقاق داين بر مديون وبشرط دشوار تر از شروط مديون اصلي، جواز ندارد ليکن درون مقدار کمتر وبشروط سهلتر مجاز ميباشد.
ماده 1683ـ
کفالت شامل ملحقات دين ومصارف مطالبه اولي مصارفيکه بعد از مطالبه کفيل بوجود مي آيد ميباشد. مگر اينکه موافقه بخلاف آن صورت گرفته باشد.
قسمت دوم
کفالت نفس
ماده 1684ـ
موضوع کفالت بنفس را احضار شخصيکه از وي کفالت بعمل آيد تشکيل ميدهد. اگر تسليم وي درون وقت معين شرط گذاشته شده باشد، کفيل بـه احضار وتسليم او بـه مکفول له حين مطالبه او درون وقت معين مکلف ميگردد. درصورتيکه او را درون وقت معين احضار نمايد، کفيل از کفالت بري الذمـه شناخته ميشود. درون غير آن محکمـه ميتواند وي را بجزاي نقدي تهديدي محکوم نمايد مگر اينکه عجز از احضار مکفول ثابت گردد.
ماده 1685ـ
هرگاه شخصيکه از نفس وي کفالت بعمل آمده درون جاي معلومي غايب بوده ومکفول له احضار وي را مطالبه نمايد، کفيل بـه احضار او مکلف مي شود.درين صورت مکفول له ميتواند هنگام رفتن کفيل جهت احضار مکفول از وي کفيل ديگري براي توثيق اخذ نمايد. اگر مکفول غايب باشد وکفيل ثابت نمايد کـه جاي او مجهول است، کفيل بـه احضار مکفول مکلف نمي گردد.
ماده 1686ـ
کفيل بـه نفس، با تسليم مکفول يا تاديه دين موضوع کفالت بري الذمـه ميگردد.
ماده 1687ـ
کفيل با وفات مکفول بري الذمـه شده اما با وفات داين مکفول له بري الذمـه نگرديده ورثه او ميتوانند احضار مکفول را از وي مطالبه نمايند.

قسمت سوم
آثار کفالت
مبحث اول ـ آثار کفالت درون بين داين وکفيل
ماده 1688ـ
داين ميتواند دين را درون صورتيکه معجل باشد فوراً و در صورتيکه مؤجل باشد بمجرد رسيدن مدت تأجيل از کفيل مطالبه نمايد. اگر دين معلق بشرط يا موکول بزمان آينده باشد، مطالبه از کفيل قبل از تحقق شرط يا رسيدن موعد معين جواز ندارد.
ماده 1689ـ
با تحقق شرط، تحقق وصف وقيد نيز لازم ميگردد.
ماده 1690ـ
هرگاه اشخاص متعدد کفيل يک دين گردند وهريک تمام دين را بصورت جداگانـه بعقود متعاقبه کفالت نموده باشند، از هريک تمام دين مطالبه شده مي تواند و در صورتيکه دين از طرف يکي پرداخته شود ديگران بري الذمـه ميشوند. اگر يکي از ديگري بتمام دين کفيل باشد، تاديه کننده مي تواند بر هريک بـه اندازة حصة او رجوع نمايد.
ماده 1691ـ
هرگاه اشخاص متعدد دين واحد را جمعاً درون يک عقد کفالت نموده باشند، از هريک بـه اندازة حصة او از دين اصيل مطالبه شده ميتواند. درون صورتيکه هريک منفرداً جميع آنچه را کـه به ذمـه ديگريست تعهد نموده باشد، داين ميتواند از هر يک منفرداً تمام دين را مطالبه کند.
مادهه 1692ـ
هرگاه دين بالاي اصيل بصورت مؤجل بوده وشخص ديگري از آن کفالت نمايد، درون مورد کفيل نيز مؤجل دانسته ميشود.
ماده 1693ـ
هرگاه شخص از دين معجل بصورت مؤجل کفالت نمايد، تاجيل درون مورد اصيل نيز اعتبار داده ميشود. مگر اينکه کفيل موعد تاجيل را بخود اختصاص داده يا دائن حين کفالت مـهلت را تنـها درون مورد کفيل شرط گذارد. درون اين دو صورت تاجيل درون مورد اصيل اعتبار داده نميشود.
ماده 1694ـ
هرگاه دائن کـه مديون هست براي اصيل مـهلت بدهد، اين مـهلت درون مورد کفيل وکفيل کفيل نيز اعتبار داده ميشود. درون صورتيکه دين بر کفيل اول مؤجل قرار داده شود، تاجيل درون مورد کفيل دوم اعتبار داشته درون مورد اصيل اعتبار داده نميشود.
ماده 1695ـ
دين مؤجل بوفات کفيل درون مورد خود او از تاريخ وفات قابل تاديه ميشود و داين ميتواند دين را از متروکه وي اخذ نمايد. درون صورتيکه دين از طرف ورثه کفيل بـه داين پرداخته شود، ورثه بـه اصيل الي بسر رسيدن موعد تأجيل مراجعه کرده نمي تواند.

ماده 1696ـ
هرگاه مبيعه باستحقاق شود، کفيل از ثمن ضمانت کرده شده بري الذمـه ميگردد.
ماده 1697ـ
هرگاه داين اخذ شي ديگري را عوض دين قبول نمايد، کفيل بري الذمـه شناخته ميشود. گرچه آن شي باستحقاق شود.
ماده 1698ـ
هرگاه کفيل وجه کفالت را از مال خود اداء نمايد، ميتواند بـه آنچه پرداخته هست به اصيل رجوع کند. مشروط بر اينکه کفالت بـه امر اصيل صورت گرفته وکفيل از جمله اشخاصي باشد کـه اقرار وي برنفس خود معتبر شمرده شود.
ماده 1699ـ
کفيل درون حدود آنچه ازتاميناتي کـه براي تضمين دين تخصيص داده و بنا بر خطاء داين ضايع گرديده بري الذمـه شناخته ميشود گرچه تامينات مذکور بعد از کفالت يا حکم قانون تعيين شده باشد.

ماده 1700ـ
کفيل نميتواند قبل از آنکه دين کفالت شده را بـه داين بپردازد، آنرا از اصيل مطالبه نمايد.
ماده 1701ـ
هرگاه مديون افلاس نمايد، داين مکلف هست دين را جهت تثبيت درون افلاس خط ارائه نمايد والا حق رجوع وي بالاي کفيل درحدود ضرر عايده برکفيل بـه سبب اهمال داين، ساقط ميگردد.
ماده 1702ـ
تاديه وجه کفالت از طرف اصيل يا کفيل موجب برائت اصيل وکفيل هر دو مي گردد.
ماده 1703ـ
ابراء دين براي اصيل موجب برائت کفيل ميشود. اما برائت کفيل مستلزم برائت اصيل نيست، بعد اگر داين کفيل را بري نمايد، اصيل بري الذمـه شناخته نمي شود.
ماده 1704ـ
هرگاه داينيکه دين او کفالت شده وفات نموده ومديون وارث بالانحصار اوباشد، کفيل بري الذمـه شناخته ميشود. درون صورتي کـه داين غير از مديون وارث ديگري نيز داشته باشد، کفيل از حصة مديون بري الذمـه ميشود نـه از حصة وارث ديگر.
ماده 1705ـ
(1) داين مکلف هست حين اخذ دين از کفيل، تمام اسناديرا کـه براي استعمال حق درون رجوع بـه مديون لازم باشد، بـه کفيل تسليم نمايد.
(2) اگر دين تضمينات منقول بصورت مرهون يا محبوس داشته باشد، داين مکلف هست آنرا براي کفيل تخليه نمايد.
(3) درون صورتيکه دين داراي تامينات عقاري باشد، داين مکلف هست بمصرف کفيل يا اجراآت انتقال تامينات مذکور اقدام نمايد، کفيل بمصارف نقل، بـه مديون رجوع مي نمايد.
ماده 1706ـ
(1) داين نميتواند تنـها بـه کفيل رجوع کند، مگر بعد از رجوع بـه مديون.
(2) گرفتن دين داين از مال کفيل جواز ندارد، مگر اينکه بعد از تاديه قسمتي از دين براي مديون مال باقي نمانده باشد. درون صورت مطالبه دين از کفيل، کفيل مکلف هست به اين حق استناد نمايد.
ماده 1707ـ
هرگاه دين داراي تامين عيني اي باشد کـه مطابق قانون يا موافقه براي تضمين دين تخصيص داده شده وکفالت بعد از اين تامين يا بـه آن يکجا تقديم گرديده و کفيل با مديون متضامن نباشد، تحصيل دين از اموال کفيل قبل از تحصيل آن از اموال تخصيص يافته براي تأمين جواز ندارد.
ماده 1708ـ
کفيل متضامن نميتواند تجريد مديون را از مال مطالبه نمايد، مگر حق دارد بـه آنچه استناد نمايد کـه کفيل غير متضامن درون مورد تاديه متعلق بدين، استناد مي نمايد.
ماده 1709ـ
هرگاه کفيل ها درون بين خود متضامن باشند ويکي از آنـها دين را حين رسيدن موعد آن تاديه نمايد، ميتواند بـه ديگران بقدر حصص شان از دين وحصص شان از سهم کفيل مفلس رجوع نمايد.

مبحث دوم ـ آثار کفالت بين مديون وکفيل
ماده 1710 ـ
هرگاه کفيل آنچه را کفالت نموده از مال خود تاديه کند، ميتواند آنچه را تاديه نموده از مديون مطالبه کند، درين صورت کفيل درون تمامي حقوق قايم مقام داين ميگردد.
ماده 1711ـ
هرگاه دين کفالت شده مؤجل بوده وکفيل آنرا بصورت معجل بداين تاديه نمايد، نميتواند آنرا قبل از رسيدن موعد تأجيل از مديون مطالبه کند.
ماده 1712ـ
با وفات مديون دين مؤجل بـه صورت معجل قابل تاديه ميگردد، مگر اينکه موافقه طوري ديگري صورت گرفته باشد. ثالث ميتواند آنرا از متروکه مديون اخذ نمايد نـه از کفيل.
ماده 1713ـ
دين از ذمـه مديون مفلس درون صورتيکه درون حال حيات از بـه کفالت يا رهن تحکيم شده باشد ساقط نمي گردد.
ماده 1714ـ
کفيل مکلف هست قبل از اداي دين موضوع را بـه مديون ابلاغ نمايد، درون غير آن حق رجوع او بـه مديون ساقط ميگردد. مشروط بر اينکه مديون دين را تاديه نموده با هنگام استحقاق نزد وي اسبابي موجود باشد کـه به بطلان يا انقضاء دين حکم نمايد.
ماده 1715ـ
هرگاه درون دين واحد مديونين متعدد ومتضامن وجود داشته باشند، کفيلي کـه جمعاً از ايشان ضمانت نموده، ميتواند بـه هريک بـه تمام آنچه از دين تاديه نموده رجوع کند.

فصل دوم
حواله
قسمت اول
حواله دين
مبحث اول ـ احکام عمومي
ماده 1716ـ
حواله دين، عبارت هست از انتقال دين از ذمـه حواله دهنده بـه ذمـه شخص حواله داده شده ومطالبه دين از وي.
ماده 1717ـ
حواله يا مطلق ويا مقيد مي باشد.

ماده 1718ـ
حوالة مطلق اينست کـه مديون داين خود را برشخص ديگري بـه طور غير مقيد حواله تاديه دين بدهد، شخص حواله داده شده آن را از مدرک ديني کـه حواله دهنده بر ذمـه وي دارد يا ديني کـه از لحاظ مال وديعت يا مال غصب شده نزد وي دارد، اداء نمايد. يا طوري باشد کـه حواله دهنده وشخص حواله داده شده، هيچگونـه حقوقي بر يکديگر نداشته باشند.
ماده 1719ـ
حواله مقيد آنست کـه مديون داين خود را باخذ دينيکه بالاي شخص حواله داده شده دارد، بـه چنين قيد حواله دهد کـه شخصي حواله داده شده دين را از مدرک ديني کـه بالاي شخص حواله داده شده داشته يا از مدرک عين کـه نزد وي امانت يا مال مغصوبه ادا نمايد.

مبحث دوم ـ شروط صحت حواله
ماده 1720ـ
رضايت حواله دهنده وحواله گيرنده وشخص حواله داده شده شرط صحت حواله دانسته ميشود. درون صورتيکه شخص حواله داده شده حواله را قبول نکند، دين بـه ذمـه او انتقال نمي نمايد. مگر اينکه دين از رهگذر نفقة زوجة باشد کـه زوج بامر قاضي مکلف بـه پرداخت آن گرديده، درون اينصورت زوجه ميتواند بدون رضائيت شخص حواله داده شده(شوهرش) دين را حواله دهد وشوهر مکلف ميگردد که تا دين را بـه حواله گيرنده بپردازد.
ماده 1721ـ
حواله ايکه بين حواله دهنده وشخص حواله داده شده صورت ميگيرد، بقبول حواله گيرنده موقوف مي باشد.
ماده 1722ـ
(1) مديون بودن حواله دهنده از حواله گيرنده شرط صحت حواله شناخته ميشود.
(2) مديون بودن حواله داده شده از حواله دهنده شرط نبوده، هروقتيکه شخص حواله داده شده حواله را قبول نمايد، حواله صحت يافته بـه پرداخت دين بـه حواله گيرنده ملزم مي گردد. گرچه شخص حواله داده شده مديون حواله دهنده نباشد.

مبحث سوم ـ ديونيکه حواله بـه آن جايز است
ماده 1723ـ
دينيکه کفالت درون آن صحت دارد، حواله آن نيز صحيح ميباشد، مشروط بر اينکه معلوم باشد. حواله بدين مجهول صحيح نيست.
ماده 1724ـ
حواله ديون مرتبه بـه ذمـه اصالتاً صحيح است. همچنان حواله ديونيکه درون ذمـه طور کفالت يا حواله مرتب مي گردد صحيح است.
ماده 1725ـ
مستحق وقف ميتواند داين خود را بصورت مقيد بـه استحقاق او از وقف بالاي ناظر وقف حواله دهد، مشروط بر اينکه حاصل وقف بـه تصرف ناظر بوده وحواله را قبول کرده باشد. درون صورتيکه حاصل وقف بتصرف ناظر نباشد، حواله بـه استحقاق صحيح نيست.
ماده 1726ـ
پدر و وصي صغير ميتواند، حواله دين صغير را بر غير قبول نمايد، مشروط بر اينکه خير صغير درون آن باشد. مثلاً شخص حواله داده شده از حواله دهنده دارا تر باشد. درون صورت نزديکي يا مساوات درون غنا حواله بـه غير صحيح نيست.
مبحث چارم ـ احکام حواله
ماده 1727ـ
هرگاه حواله گيرنده حواله را بپذيرد وشخص حواله داده شده بـه آن راضي گردد، حواله دهنده وکفيل او درون صورت موجوديت کفيل از دين ومطالبه بري الذمـه شناخته ميشوند و در عين حال حق مطالبه حواله گيرنده از شخص حواله داده شده ثابت مي گردد. برائت حواله دهنده کفيل او بـه سلامت حق حواله گيرنده، مقيد دانسته ميشود.
ماده 1728ـ
حواله بشرط عدم برائت حواله دهنده کفالت دانسته ميشود، درون صورتيکه بر حواله دهنده ضمان شرط شود يا براي حواله گيرنده خيار گذاشته شود، شرط صحيح وحواله گيرنده مي تواند دين را از حواله دهنده يا شخص حواله داده شده مطالبه نمايد.
ماده 1729 ـ
در حواله مطلق، مطالبه حواله دهنده از شخص حواله داده شده قطع نگرديده، ميتواند بعد از حواله که تا زمانيکه شخص حواله داده شده دين را بحواله گيرنده تاديه نکرده، از او مطالبه نمايد. درون صورت اداي دين بـه اندازه آنچه تاديه نموده از ذمـه او ساقط ميگردد، اگر شخص حواله داده شده مديون حواله دهنده نباشد و به امر او از طرف او قرض را اداء نمايد، بـه اندازه مثل آن رجوع مي نمايد واگر بـه غير او قرض را اداء نموده باشد، متبرع شناخته ميشود.
ماده 1730ـ
در حواله مقيد، حق حواله دهنده راجع بـه مطالبه دين از حواله داده شده قطع گرديده وشخص حواله داده شده نميتواند دين را براي حواله دهنده تاديه کند. درون صورت تخلف نزد حواله گيرنده مسؤول دانسته ميشود. درين صورت حواله گيرنده ميتواند راجع بـه آن بـه حواله دهنده رجوع نمايد.
ماده 1731ـ
دين بر شخص حواله داده شده بـه همان صفتي تعلق مي گيرد کـه برحواله دهنده داشت. درون صورتي کـه دين برحواله دهنده بصورت معجل باشد، شخص حواله داده شده بايد آنرا معجل تاديه نمايد و در صورتيکه دين موجل باشد، شخص حواله داده شده بتاديه آن مکلف نميگردد، مگر حين رسيدن موعد تاديه.
ماده 1732ـ
هرگاه حواله مؤجل باشد، وفات حواله دهنده درون موعد تاديه تاثيري ندارد. اگر شخص حواله داده شده فوت نمايد، دين معجل گرديده و از متروکه او تاديه ميگردد. مشروط بر اينکه متروکه براي تاديه دين کافي باشد درون صورت عدم کفايت متروکه تمام دين يا مقدار متباقي درون موعد آن از حواله دهنده مطالبه ميشود.
ماده 1733ـ
هرگاه حواله مبهم بوده تاجيل يا تعجيل دين درون آن تصريح نشده باشد، حواله بصورت مؤجل بـه شخص حواله داده شده اعتبار داده ميشود، درون صورت تثبيت تعجيل شخص حواله داده شده فوراً بتاديه مکلف گرديده و در صورت تثبيت تاجيل حين فرا رسيدن موعد تاديه، بپرداخت مکلف مي شود.
ماده 1734ـ
هرگاه رهن دهنده رهن گيرنده را باخذ دين، يا مشتري بايع را باخذ ثمن برشخص ديگري حواله دهد، اين حواله حق رهن گيرنده را راجع بـه حبس رهن وحق بايع را راجع بـه حبس مبيع ساقط نمي سازد. مگر اينکه شخص ثالث دين وثمن را پرداخته باشد.
ماده 1735ـ
هرگاه رهن گيرنده، داين خود را بر رهن دهنده حواله دهد حق او درون حبس رهن ساقط ميگردد. اگر بايع داين خود را بـه مشتري براي اخذ ثمن حواله دهد، حق او درون حبس عين مبيعه ساقط ميگردد.
ماده 1736ـ
(1) هرگاه مديون داين خود را بـه شخص ثالث بـه اين شرط حواله دهد کـه شخص حواله داده شده عين ملکيت حواله دهنده را کـه نزد وي هست فروخته و از ثمن آن دين حواله گرفته شده را تاديه نمايد، حواله بعد از قبول شخص مدت طولاني يا عقود پيهم جواز ندارد.
(2) اگر ناظر بحکم ضرورت جهت آبادي مال موقوفه مجبور گردد، مي تواند باجازه محکمـه مدت اجاره را متجاوز از حدود مصرحه ماده(1448) اين قانون تعيين نمايد. مشروط براينکه از مدت عادي عمر انسان بيشتر نباشد.
ماده 1740ـ
هرگاه ماليکه بـه حواله مقيد گرديده، باثر عارضه بعد از حواله هلاک گردد وبرائت ذمـه شخص حواله داده شده از آن ثابت هم نگردد، حواله باطل نميگردد.
ماده 1741ـ
(1) هرگاه مديون داين خود را بـه وديعت گيرنده حواله مقيد بـه عين وديعه بدهد و وديعه قبل از اداي آن بـه حواله گيرنده بدون تجاوز وديعت گيرنده از بين برود، وديعت گيرنده بري الذمـه شناخته شده وحواله باطل مي گردد. و حواله گيرند حق دارد دين خود را از حواله دهنده مطالبه نمايد.
(2) درون صورتيکه عين باثر تقصير يا تجاوز وديعت گيرنده از بين رفته باشد، حواله باطل نگرديده وديعت گيرنده درون صورتي کـه عين قيمتي باشد، بـه پرداخت قيمت آن و در صورتيکه مثلي باشد بتاديه مثل آن راي حواله گيرنده ضامن ميگردد.
ماده 1742ـ
با استحقاق بردن وديعه کـه محل حواله براي غير باشد، مانند از بين رفتن آن حواله را باطل مي سازد. وحواله گيرنده بـه حواله دهنده رجوع مي نمايد.
ماده 1743ـ
(1) هرگاه مديون داين خود را بـه شخص حواله داده شده حواله مقيد بـه اداي دين از عين مغصوبه کـه نزد او هست بدهد، و عين درون دست غاصب حواله داده شده قبل از اداء آن بـه حواله گيرنده از بين برود، حواله باطل نگرديده و شخص حواله داده شده بري الذمـه نشده براي حواله گيرنده ضامن مثل يا قيمت آن ميگردد.
(2) اگر عين مغصوبه را غير بـه استحقاق ببرد، حواله باطل بوده حواله گيرنده بـه حق خود بر حواله دهنده رجوع مي نمايد.
ماده 1744ـ
هرگاه مبيعه ايکه ثمن آن حواله داده شده باستحقاق شود، شخص حواله داده شده درون صورتي کـه ثمن را پرداخته باشد، ميتواند برحواله دهنده يا حواله گيرنده بهريک کـه خواسته باشد، رجوع نمايد.
ماده 1745ـ
(1) هرگاه حواله دهنده قبل از آنکه حواله گيرنده تمام دين را از شخص حواله داده شده بگيرد درون حال مديونيت وفات نمايد، آنچه را کـه حواله گيرنده درون زمان حيات حواله دهنده از شخص حواله داده شده قبض نموده باشد، از وي محسوب و آنچه را کـه قبض نکرده باشد، حواله گيرنده درون آن مثل ساير دائنين حواله دهنده شناخته مي شود.
(2) درون صورتيکه دين بين دائنين حواله دهنده تقسيم گيردد، حواله گيرنده درون خصوص حصصي کـه سائر دائنين اخذ نموده اند، شخص بر حواله داده شده رجوع کرده نميتواند.
ماده 1746ـ
هرگاه حواله دهنده قبل از آنکه حواله گيرنده دين خود را از شخص حواله داده شده بگيرد وفات نموده و از وي ورثه باقي مانده باشد، ورثه حواله دهنده، ميتواند دين را مطالبه و آنرا با متروکه ضم نمايد. درون اين صورت حواله گيرنده از متروکه دين خود را ميگيرد.
ماده 1747ـ
هرگاه شخص حواله داده شده درون حال مديونيت وفات نمايد، متروکه وي بين دائنين و حواله گيرنده بـه تناسب حصص شان تقسيم مي گردد، درون صورتيکه حق حواله گيرنده بعد از قسمت باقي مانده، راجع بـه آن بـه حواله دهنده رجوع مي نمايد.
ماده 1748ـ
هرگاه حواله گيرنده وفات نموده، شخص حواله داده شده وارث او باشد، آنچه حواله دهنده بر شخص حواله داده شده دارد باطل ميگردد. گرچه حواله گيرنده مال حواله را بر شخص حواله داده شده هبه نمايد.

مبحث پنجم ـ برائت ذمـه شخص حواله داده شده
ماده 1749ـ
شخص حواله داده شده با پرداخت دين حواله شده يا حواله آن بر غير و قبول حواله از طرف غير بري الذمـه شناخته ميشود.

ماده 1750ـ
هرگاه حواله گيرنده بـه شخص حواله داده شده ابراء دهد دين ساقط گرديده شخص حواله داده شده با پرداخت دين حواله شده، با حواله آن بر غير و قبول حوال از طرف غير بري الذمـه شناخته ميشود.
ماده 1751ـ
هرگاه حواله گيرنده دين را بـه حواله داده شده هبه نمايد و او هبه را قبول نمايد، مالک دين شناخته ميشود. درون صورت اگر شخص حواله داده شده از حواله دهنده مديون باشد، دين بـه اساس مجرايي ساقط ميگردد، اگر مديون نباشد او ورثة او ميتوانند آنرا از حواله دهنده مطالبه کنند.
ماده 1752ـ
در حواله مقيد ابراء وهبه دين از طرف حواله گيرنده براي حواله دهنده صحت ندارد.

قسمت دوم
حواله حق
ماده 1753ـ
هرگاه داين با شخص ديگر موافقه نمايد که تا حواله دين وي را کـه برذمـه مديون هست قبول کند، حواله بعد از قبول حواله گيرنده بدون آنکه حواله داده شده موافقه نمايد، صحيح دانسته ميشود.
مگر اينکه موافقه بين دائن و مديون بخلاف آن صورت گرفته يا قانون طور ديگري حکم نمايد.
ماده 1754ـ
حواله حق بدون رضائيت مديون صحت دارد.
ماده 1755ـ
حواله حق درون خارج از مقداريکه قابليت حجز را دارد، صحت ندارد.
ماده 1756ـ
حواله حق درون مقابل مديون حواله داده شده باغير، نافذ شمرده نميشود. مگر اينکه مديون حواله داده شده آنرا قبول نموده يا بـه وي ابلاغ گرديده باشد و نفاذ آن درون مقابل غير بـه اثر قبول مديون حواله داده شده، مستلزم آنست که تا اين قبولي تاريخ ثابت داشته باشد.
ماده 1757ـ
باحق حواله شده تضمينات آن نيز انتقال مي نمايد.

ماده 1758ـ
دائن حواله گيرنده، ميتواند قبل از اعلام حواله يا قبول آن بـه اجراآت عملي اقدام نمايد کـه توسط آن حق را کـه به وي انتقال نموده حفاظت نمايد.
ماده 1759ـ
هرگاه حواله حق بـه مقابل عوض باشد، حواله دهنده هنگام حواله بوجود حقي کـه به آن حواله داده شده ضامن ميباشد. مگر اينکه بخلاف آن موافقه صورت گرفته باشد.
ماده 1760ـ
هرگاه حواله حق بـه مقابل عوض صورت نگرفته باشد، حواله دهنده ضامن شناخته نميشود.
ماده 1761ـ
هرگاه حواله دهنده غناي مديون را ضمانت کرده باشد، ضمان بوقت انعقاد حواله راجع ميگردد.
ماده 1762ـ
هرگاه حواله گيرنده بـه حواله دهنده بـه ضمان مراجعه نمايد، حواله دهنده بـه رد آنچه اخذ نموده با مصارف مکلف مي گردد.

ماده 1763ـ
حواله دهنده از تجاوز خود ضامن ميباشد، گرچه حواله بدون عوض بوده يا عدم ضمان شرط شده باشد.
ماده 1764ـ
حواله دهنده مکلف هست سند حاوی حق حواله شده را باتوضيحات و وسايلي کـه حصول اين حق را بـه حواله گيرنده ميسر گرداند تسليم دهد.
ماده 1765ـ
درحال تعدد حواله درون يک حق، حواله شخصي کـه اولتر از ديگران تنفيذ گردد ترجيح دارد
ماده 1766ـ
مديون حواله داده شده ميتواند درون برابر حواله گيرنده بمعاتي استناد نمايد کـه حين انفاذ حواله بـه آن درون برابر حواله دهنده استناد نموده ميتوانست.
همچنان ميتواند بـه معاتي استناد نمايد کـه از حق حواله استنباط شده ميتوانست.
ماده 1767ـ
هرگاه حق حواله شده درون تصرف شخص حواله داده شده قبل از آنکه حواله درون حصة غير، نافذ گردد تحت حجز قرار داده شود، حواله نسبت بـه حجز کننده حجز ديگر شمرده مي شود.
ماده 1768ـ
هرگاه بـه مال تحت حجز بعد از اينکه حواله درون حصة غير، نافذ گرديده حجز ديگري واقع شود، دين بين حجز کننده متقدم وحواله گيرنده وحجز کننده متأخر مانند دائنين بين شان تقسيم ميگردد. اما از حصه حجز کننده متأخر بـه اندازه ايکه وجه حواله براي حواله گيرنده تکميل نمايد، اخذ ميشود.
ماده 1769ـ
هرگاه مديون حواله را قبول ننموده و قبل از اعلان حواله دين را براي حواله دهنده تاديه کند بري الذمـه شناخته ميشود و در صورتيکه حواله گيرنده عالم بودن ويرا هنگام تاديه بـه حواله ثابت نمايد، بري الذمـه دانسته نميشود.

فصل سوم
رهن حيازي
قسمت اول ـ
ارکان رهن حيازي يا تأميني
ماده 1770ـ
رهن حيازي عقديست کـه بموجب آن رهن دهنده تعهد مينمايد کـه تا مال خود را بتصرف رهن گيرنده يا شخص امين ديگري بـه مقابل حق مالي قرار دهد کـه اداي تمامي يا قسمتي از آن بر حق دائنين درجه اول يا دائنيني کـه نسبت بـه دائنين مذکور بـه مرتبة پائين تر قرار دارند مقدم باشند.
ماده 1771ـ
مال مرهونـه درون رهن حيازي بايد موجود و داراي قيمت مقدور التسليم وملک خالي از حقوق غير باشد.
ماده 1772ـ
(1)موضوع رهن بايد دين ثابت بـه ذمة مديون بوده يا عيني از اعيان قابل تضمين باشد. رهن بـه امانات صحت ندارد.
(2) مال مرهونـه درون رهن حيازي منقول و غير منقول شده ميتواند.
(3) هرگاه مال مرهونـه درون رهن حيازي پول نقد باشد رهن گيرنده نميتواند از آن استفاده نمايد مگر اينکه اين استفاده بغرض حصول دين بعد از احضار رهن دهنده درون موعد تاديه دين صورت گرفته باشد.
مبحث اول ـ آثار رهن حيازي بين متعاقدين
فرع اول ـ وجايب رهن دهنده
ماده 1773ـ
(1) براي صحت ولزوم رهن شرط هست که مرهونـه را رهن گيرنده بصورت تام قبض نمايد.
(2) رهن دهنده ميتواند از تسليمي رهن براي رهن گيرنده درون آن رجوع کرده و در عين مرهون تصرفات نمايد.
ماده 1774ـ
رهن دهنده ورهن گيرنده ميتواند درون عقد و يا بعد از آن بموافقت يکديگر گذاشتن رهن را نزد شخص امين شرط گذارند درون اين صورت با رضائيت شخص امين تصرف او مانند تصرف رهن گيرنده تلقي شده و رهن باقبض وي تمام ميشود ورهن دهنده بـه آن ملزم ميباشد.
ماده 1775ـ
رهن دهنده از سلامتي ونفاذ رهن ضامن دانسته ميشود، دائن ميتواند بـه مصارف رهن دهنده بـه اتخاذ وسائلي متوسل شود کـه براي حفاظت شي مرهونـه لازم است.
ماده 1776ـ
هرگاه مال مرهونـه درون تصرف رهن گيرنده بوده و قسمت از آن بـه استحقاق شود درون صورتيکه مقدار استحقاق مشاع باشد رهن درون متباقي باطل و در صورتيکه معين باشد درون متباقي رهن بحال خودباقي مانده وتمام دين حبس ميگردد.
ماده 1777ـ
هرگاه مرهونـه بحيازت رهن دهنده درون آيد رهن منقضي ميگردد مگر اينکه دائن رهن گيرنده اثبات نمايد کـه مراجعه بـه سبب ديگر نيز از انقضاي رهن صورت گرفته اين حکم درون صورتيست کـه حق شخص ثالث اخلال نگردد.
ماده 1778ـ
(1) هرگاه شي مرهونـه از بين رفته يا ناقص گردد واين از بين رفتن و يا نقصان بـه علت خطاي رهن دهنده يا قوة مجبره باشد رهن دهنده از آن ضامن شناخته ميشود.
(2) بر رهن حيازي احکام متعلق بـه از بين رفتن شي مرهونـه درون رهن رسمي يا نقصان آن درون مورد انتقال حق دائن از شي مرهون و آنچه درون حقوقي کـه قايم مقام آن ميگردد، تطبيق ميشود.
فرع دوم ـ وجايب دائن رهن گيرنده
ماده 1779 ـ
هرگاه دائن رهن گيرنده شي مرهونـه را تسليم شود مکلف هست طور درحفاظت ونگهباني آن توجه نمايد کـه در مورد مال خود مي نمايد.
ماده 1780ـ
ر هن گيرنده بعد از قبض رهن ضامن از بين رفتن آن بوده و با پرداخت قيمت مرهونـه يا دين هريک کـه کمتر باشد مکلف ميگردد درون مورد تعيين قيمت بـه قيمت روز قبض اعتبار داده ميشود نـه قيمت روز از بين رفتن مال.
ماده 1781ـ
هرگاه مال مرهونـه نزد رهن گيرنده از بين رود وقيمت آن مساوي اندازة دين باشد تمام دين از ذمة رهن دهنده ساقط گرديده و چنين تلقي مي شود کـه رهن گيرنده بـه حق خود رسيده باشد. مشروط بر اينکه ثابت شود کـه از بين رفتن مال بـه اثر تجاوز ويا تقصير وی صورت گرفته است.

ماده 1782ـ
هرگاه مال مرهونـه نزد رهن گيرنده از بين رود وقيمت آن بيشتر از اندازة دين باشد دين ساقط گرديده و رهن گيرنده از متباقي قيمت مال مرهونـه ضامن ميباشد مشروط بر اينکه از بين رفتن مال بـه اثر تجاوز يا تقصير وی باشد.
ماده 1783ـ
هرگاه مال مرهونـه نزد رهن گيرنده بـه اثر تجاوز يا تقصير او از بين رود و قيمت آن کمتر از مقدار تعيين باشد دين بـه اندازة قيمت مرهونـه ساقط گرديده و در دين باقي مانده بـه رهن دهنده رجوع مي نمايند.
ماده 1784ـ
هرگاه رهن گيرنده حاصلات عين مرهونـه را بدون اجازة رهن دهنده درون حال حضور وي يا بدون اجازة محکمـه باصلاحيت درون حال غياب او بفروشد بپرداخت قيمت آن مکلف شناخته ميشود.
ماده 1785ـ
رهن گيرنده نميتواند از مال مرهونـه منقول باشد يا عقار بدون اجازة رهن دهنده انتفاع بگيرد او ميتواند بـه اجازة رهن دهنده مال مرهونـه را بـه اجاره داده و اجورت آنرا براي رهن دهنده بپردازد يا اجاره را بـه اجازة رهن دهنده از اصل دين وضع نمايد گرچه عقد رهن باطل گرديده باشد.
ماده 1786ـ
(1) هرگاه رهن دهنده بـه استعمال، يا انتفاع يا عاريت مال مرهونـه براي اجراي عمل بـه رهن گيرنده اجازه بدهد ومال مرهونـه قبل از شروع درون استعمال يا عمل يا بعد از فراغت از آن از بين رود ضمان آن از دين گرفته ميشود.
(2) اگر مال مرهونـه درون صورت اجازة رهن دهنده حين استعمال و انتفاع يا حين اجراي عملي کـه به منظور آن بـه عاريت داده شده از بين رود امانت تلقي شده ضمان آن بر رهن گيرنده لازم نبوده ونـه چيزي از دين درون مقابل آن کاسته ميشود.
ماده 1787ـ
هرگاه طرفين رهن درون مقابل تعويض موافقه شده درون اثر تاخير تاديه دين بـه اين موافقه ننموده باشد کـه حاصلات درون مقابل تعويض باشد وهم از تعيين تعويض سکوت نموده باشد تعويض بـه اساس فيصد قانوني سنجيده شده و از نرخ حاصلات تجاوز کرده نميتواند.
ماده 1788ـ
اگر براي تاديه دين تضمين شده وقت تعيين نگرديده باشد دائن نميتواند مطالبه تاديه حق خود را نمايد مگر از طريق خواستن از قيمت حاصلات بدون اينکه حق مديون را درون مورد تاديه دين هروقتي کـه خواسته باشد اخلال نمايد.
ماده 1789ـ
دائن رهن گيرنده ادارة شي مرهونـه را بدست گرفته تغييري را درون طريقة بهره برداري از عين وارد کرده نميتواند مگر بـه اجازه رهن دهنده همچنان رهن دهنده مکلف هست از تمام اموري بر رهن گيرنده اطلاع دهد کـه مداخلة وي را ايجاب ميکند.
ماده 1790ـ
هرگاه دائن حق خود را درون ادارة مال مرهونـه سوء استعمال نمايد يا اهمال بزرگ را مرتکب شود رهن دهنده ميتواند تحت حراست گذاشتن شي را مطالبه يا استرداد آن را درون برابر پرداخت آنچه بر وي هست بخواهد.
ماده 1791ـ
رهن دهنده نميتواند با پرداخت قسمتي از دين رهن گيرنده را برد قسمت از مال مرهونـه مکلف نمايد رهن گيرنده ميتواند مال مرهونـه را درون مقابل متباقي دين اگر چه قليل باشد نزد خود نگهدارد.
(2) درون صورتيکه مال مرهونـه دو چيز جدا گانـه بوده وهريک درون مقابل مقدار معين از دين تخصيص داده شده باشد و رهن دهنده مقدار از ديني را کـه در مقابل يکي از آن قرار دارد تاديه کند ميتواند آنرا اخذ نمايد و درحالي کـه مقدار دين درون مقابل هريک تعيين نشده باشد نميتواند هيچ يک را اخذ نمايد و هردو درون مقابل تمام دين حبس ميگردد.
ماده 1792ـ
رهن گيرنده بـه تسليمي مال مرهونـه بـه رهن دهنده جهت بيع آن و اداي دين وي مکلف ساخته نميشود زيرا حکم رهن حبس دائمي مال مرهونـه الي زمان قبض دين از طرف دائن است.
ماده 1793ـ
به رهن حيازي احکام قانون متعلق بـه مسؤليت رهن دهنده غير مديون واحکام متعلق بـه شرط گذاشتن تملک حين عدم ايفا وشرط بيع بدون اجراآت تطبيق ميگردد.

ماده 1794ـ
رهن گيرنده نميتواند مال مرهونـه را بفروشد مگر اينکه از طرف رهن گيرنده وکيل بفروش شده باشد همچنان رهن گيرنده نميتواند بدون اجازة رهن دهنده مال مرهونـه را بـه وديعت، اجاره، عاريت ورهن بدهد درون صورت اجراي چنين اعمال رهن گيرنده متجاوز شناخته شده و به سبب آن بـه تاديه قيمت مال مرهونـه بـه هر اندازه ايکه بالغ گردد ضامن شناخته ميشود.
ماده 1795ـ
هرگاه رهن گيرنده بدون اجازة رهن دهنده مال مرهونـه را فروخته وتسليم مشتري نمايد ومال مرهونـه قبل از حصول اجازة رهن دهنده نزد مشتري از بين رود رهن دهنده درون تضمين مشتري يا رهن گيرنده مختار ميباشد.

مبحث دوم ـ آثار رهن حيازي بـه نسبت شخص ثالث
ماده 1796ـ
رهن حيازي بـه شخص ثالث حجت شده نميتواند مگر اينکه شي مرهونـه بـه تصرف دائن يا بـه موافقت رهن دهنده و رهن گيرنده بـه تصرف شخص امين ديگري باشد.
ماده 1797ـ
عقد رهن بـه دائن رهن گيرنده حق ميدهد که تا مرهونـه را حبس نموده بدون اينکه حقوق قانوني شخص ثالث را اخلال نمايد.
ماده 1798ـ
هرگاه شي مرهونـه از تصرف دائن بدون اراده يا بدون علم او خارج شود ميتواند مطابق بـه احکام حيازت آنرا از نزد غير مجدداً بـه حيازت خود برگرداند.
ماده 1799ـ
رهن حيازي براي دائن رهن گيرنده حق ميدهد که تا حق خود را قبل از ساير دائنين از ثمن شي مرهونـه بدست آرد خواه دائن ديگري شخص عادي باشد يا از لحاظ ترتيب، دائن متأخر.
ماده 1800ـ
داين رهن گيرنده ميتواند تنفيذ حق خود را از مال مرهونـه مطالبه نمايد، گرچه ملکيت آن شي بغير تعلق گرفته باشد، درين صورت ثالث ميتواند دين را تاديه نموده، خود را درون برابر مديون قايم مقام او قرار دهد.
ماده 1801ـ
از رهن حيازي علاوه بر اصل حق، مصارف ضروري کـه جهت حفاظت مال مرهونـه بعمل آمده، تعويض ضرر ناشي از عيب شي، مصارف عقد دين بامصارف عقد حيازي قيد وتنفيذ آن، تعويضات قانوني يا موافقه ناشي از تاخير تاديه دين، پرداخته ميشود.

قسمت دوم
انقضاي رهن حيازي
ماده 1802ـ
رهن بانقضاي دين تضمين شده منقضي گرديده و يا ازاله سببيکه دين بـه آن منقضي گرديده، رهن عودت مي نمايد. حقوق اشخاص صاحب حسن نيتيکه درون خلال مدت انقضاي حق وعودت آنب شده، اخلال نميگردد.
ماده 1803ـ
علاوه از حالت مندرج ماده(1802) اين قانون، رهن حيازي با موجود شدن يکي از اسباب آتي منقضي ميگردد:
1- با اجتماع حق رهن حيازي وحق ملکيت درون تصرف شخص واحد.
2- با انصراف صريح يا ضمني داين رهن گيرنده از حق رهن،
3- با از بين رفتن شي مرهونـه
ماده 1804ـ
رهن حيازي بـه وفات رهن دهنده و رهن گيرنده باطل نگرديده، نزد ورثه باقي مي ماند.
ماده 1805ـ
هرگاه رهن دهنده، وفات نمايد، وصي او بـه اجازه رهن گيرنده شي مرهونـه را فروخته از آن دين رهن گيرنده را مي پردازد. درون صورتيکه رهن دهنده وصي تعيين نکرده باشد، داين از محکمـه ايکه محل اقامت متوفي درون حوزه صلاحيت آن قرار دارد، تقاضا ميکند که تا شخصي را جهت فروش مال مرهونـه وتاديه دين از ثمن آن بحيث وصي تعيين نمايد.
ماده 1806ـ
هرگاه داين رهن گيرنده وفات نمايد و از مال مرهونـه معلوماتي درون دست نبوده و در بين متروکه نيز موجود نباشد، قيمت مال مرهونـه از متروکه بحيث دين واجب التاديه شناخته ميشود.

قسمت سوم
بعضي از انواع رهن حيازي
مبحث اول ـ رهن عقار
ماده 1807ـ
رهن حيازي عقاري برشخص ثالث حجت شمرده نميشود، مگر اينکه عقد رهن ثبت گرديده باشد، بر اين ثبت احکام خاص مربوط بـه قيود رهن رسمي تطبيق ميگردد.
ماده 1808ـ
داين رهن گيرنده ميتواند، عقار را براي رهن دهنده بـه اجاره دهد، بدون اينکه اين امر بر حقوق غير تاثيري وارد نمايد ولازم هست قيمت اجاره درون عقد رهن تصريح گردد. درون صورتيکه بعد از عقد رهن بـه آن موافقه بعمل آيد، لازم هست موضوع درون حاشيه ثبت عقد رسانيده شود.
ماده 1809ـ
داين رهن گيرنده مکلف است، صيانت عقار را تعهد نموده جهت حفاظت آن بمصارف ضروري اقدام نمايد، همچنان مکلف هست محصول وماليه وتکاليف سالانـه ديگري را کـه لازم است، تاديه نمايد.
داين مي تواند آنچه را مصرف نموده، از قيمت حاصلات عقار يا از ثمن آن درون حدود قانون وضع نمايد، داين وقتي از اين تعهدات معاف شده مي تواند کـه از حق رهن انصراف نمايد.
مبحث دوم ـ رهن منقول
ماده 1810ـ
(1) رهن منقول وقتي برشخص ثالث حجت شده ميتواند، کـه در پهلوي انتقال حيازت درون ورث ثابت التاريخ ثبت گردد. و در اين ورقه بايد مبلغ تضمين شده برهن وعين مرهونـه بـه تفصيل توضيح گردد.
(2) تاريخ ثابت، مرتبه داين رهن گيرنده را تعيين مي نمايد.
ماده 1811ـ
هرگاه رهن گيرنده صاحب حسن نيت باشد، مي تواند بحق خود درون مرهونـه استناد نمايد، گرچه رهن دهنده قادر بـه تصرف درون مرهونـه نباشد، از جانب ديگر هر شخص صاحب حسن نيت، ميتواند بـه حق استناد نمايد کـه بر شي مرهونـهب نموده، گرچه اين حق بعد از تاريخ رهن باشد.
ماده 1812ـ
(1) هرگاه شي مرهونـه بخطر از بين رفتن يا نقص يا تنزيل قيمت مواجه باشد، طوريکه خوف عدم تکافوي آن براي تضمين حق داين محقق گردد و رهن دهنده هم مبادله آنرا با شي ديگر کـه قايم مقام آن گردد مطالبه ننمايد، داين يا رهن دهنده ميتواند از محکمـه اجازة بيع آنرا بصورت مزايده علني يا بنرخ موجود بازار، تقاضا نمايد.
(2) درحال اجاره بيع، محکمـه راجع بـه وديعت گذاشتن ثمن نيز امر مي نمايد. درون اين صورت حق داين از شي بـه ثمن آن انتقال مي يابد.
ماده 1813ـ
هرگاه فرصت مناسبي براي فروش شي مال مرهونـه ميسر گرديده وبيع بامفاد قابل وصف امکان پذير باشد، رهن دهنده ميتواند از محکمـه اجازه فروش رهن را مطالبه نمايد، گرچه موعد تاديه دين نرسيده باشد. محکمـه درون حال اجازه، شروط بيع را معين نموده درون مورد بـه وديعت گذاشتن ثمن امر مي نمايد.
ماده 1814ـ
هرگاه داين رهن گيرنده بـه حق خود رسيده نتواند، حق دارد از محکمـه فروش مرهونـه را بصورت مزايده علني يا بنرخ موجود بازار، مطالبه کند.
ماده 1815ـ
داين رهن گيرنده، ميتواند درون برابر دين خود تمليک مرهونـه را از محکمـه مطالبه نمايد، مشروط براينکه تمليک درون مقابل قيمتيکه توسط اهل خبره تعيين مي گردد، صورت گيرد.
ماده 1816ـ
احکام پيشبيني شده اين فصل، درون حدودي قابل تطبيق هست که با قوانين تجارتي واحکام قوانين مخصوص برهن مال منقول، متعارض واقع نگردد.
مبحث سوم ـ رهن دين
ماده 1817ـ
(1) رهن دين درون برابر مديون وقتي نافذ دانسته ميشود کـه اين رهن بوي ابلاغ گرديده يا مطابق احکام حواله، حق آنرا قبول نمايد.
(2) رهن دين درون مقابل غير وقتي نافذ شمرده ميشود کـه سند دين مرهونـه درون حيازت رهن گيرنده داخل شده باشد. مرتبه رهن از تاريخ ابلاغ يا قبولي محاسبه ميگردد.
ماده 1818ـ
دينيکه قابليت حواله يا حجز را نداشته باشد، رهن آن جواز ندارد، رهن اسناد رسمي بـه طريقه خاص کـه قانون بمنظور حواله اين اسناد تنظيم نموده، صورت ميگيرد. مشروط بر اينکه تذکر يابد کـه حواله بـه طريقة رهن صورت گرفته است. درون اين حال رهن بدون ضرورت اعلان خاتمـه مي يابد.
ماده 1819ـ
داين رهن گيرنده، مي تواند برتعويضات موافقه شده کـه از دين مرهونـه مستحق گرديده و آنچه بعد از رهن مستحق آن مي گردد، تسلط يابد. همچنان مي تواند بر تمام استحقاق هاي دوراني دين تسلط يابد. مشروط بر اينکه بر آنچه تسلط مي يابد، اولاً از مصارف ثانياً از تعويضات وثالثاً از اصل دين تضمين شده بـه رهنر گردد. تمام اين مراتب وقتي رعايت ميشود کـه بخلاف آن موافقه صورت نگرفته باشد.
ماده 1820ـ
داين رهن گيرنده بحفاظت دين مرهونـه مکلف بوده، درون صورتيکه بخواهد قسمتي از دين مرهونـه را بدون مداخله رهن دهنده درون مقابل دين خود حصول نمايد، لازم هست تا آنرا بارعايت زمان ومکان معين تاديه حصول نموده و از موضوع برهن دهنده اخطار دهد.
ماده 1821ـ
مديون درون دين مرهونـه، ميتواند درون برابر داين رهن گيرنده بتمام وسايل تاديه متعلق بـه صحت حق تضمين شده برهن استناد نمايد. همچنان ميتواند بـه وسايل تاديه استناد نمايد کـه در مقابل داين اصلي داشته باشد. تمام اين حکم درون حدودي تطبيق ميگردد کـه مديون درون حالت حواله بمقابل حواله گيرنده بـه اين تاديات، استناد کرده بتواند.
ماده 1822ـ
(1) هرگاه دين مرهونـه قبل از موعد دين تضمين شده برهن بسر رسد، مديون نميتواند دين را ايفاء نمايد مگر براي رهن دهنده و رهن گيرنده يکجا، وهريک از دو نفر مي توانند از مديون مطالبه نمايند، آنچه را تاديه مي نمايد بـه وديعت بگذارد. درينصورت حق رهن بـه آنچه بـه وديعت گذاشته شده، انتقال مينمايد.
(2) رهن دهنده و رهن گيرنده مکلفند آنچه را مديون تاديه نموده، بوجهيکه براي رهن دهنده مفيدتر بوده وبراي داين رهن گيرنده از آن ضرري عايد نباشد، معاونت نمايد.
ماده 1823ـ
هرگاه دين مرهونـه ودين تضمين شده برهن، هر دو مستحق تاديه گردد، درون اين صورت اگر داين رهن گيرنده حق خود را کاملاً نگرفته باشد، ميتواند آنچه را مستحق ميگردد، از دين مرهونـه قبض نمايد يا اينکه بيع اين دين را مطالبه يا آنرا مطابق حکم ماده(1815) اين قانون تملک نمايد.

مبحث چارم ـ رهن عاريت
ماده 1824ـ
مديون ميتواند مال غير را بـه عاريت گرفته و به اجازة او آنرا برهن بدهد. درون صورتيکه اجازة عاريت دهنده مطلق و بدون قيد باشد، مديون ميتواند آنرا بهر اندازه وبهر جنسي کـه خواسته باشد همچنان براي هر شخص درون هر جهتي کـه اراده کند، برهن بدهد.
ماده 1825ـ
هرگاه عاريت دهنده اجازه شي را بـه اندازه يا جنس يا شخص يا جهت معين مقيد سازد، عاريت گيرنده نميتواند از آن مخالفت نمايد. مگر اينکه درون مخالفت نفع عاريت دهنده باشد.
ماده 1826ـ
هرگاه عاريت گيرنده مال عاريت دهنده را بـه اجازه وي مطابق شروطي کـه گذاشته هست برهن بدهد، عاريت دهنده نميتواند بعد از تسليم آن برهن گيرنده از آن انصراف نمايد ورهن گيرنده ميتواند آنرا الي زمان اداي دين نزد خود نگهدارد.
ماده 1827ـ
هرگاه عاريت مقيد بمدت معين باشد، عاريت دهنده رن نميتواند قبل از سپري شدن مدت تعيين شده، انفکاک رهن وتسليمي عاريت را براي خود مطالبه نمايد. درون صورت عدم مقيد بودن بمدت و همچنان بعد از سپري شدن مدت، مي تواند اينگونـه مطالبه را عمل آرد.
ماده 1828ـ
هرگاه عاريت دهنده انفکاک رهن را مطالبه و دين را بـه رهن گيرنده تاديه نمايد. درون صورتيکه دين بـه اندازه قيمت رهن باشد، رهن گيرنده بقبول مجبور گردانيده ميشود. درون اينصورت عاريت دهنده بـه عاريت گيرنده، رجوع مينمايد. اگر قيمت شي مرهونـه از دين کمتر باشد، رهن گيرنده بـه تسليمي رهن مجبور گردانيده نميشود، اگر آنچه کـه پرداخته شده از قيمت رهن بيشتر باشد، عاريت دهنده بمقدار ما زاد قيمت مال مرهونـه متبرع شناخته شده آنرا از عاريت گيرنده، مطالبه کرده نميتواند.
ماده 1829ـ
هرگاه عاريت گيرندة رهن درون حالت افلاس وفات نمايد مال مرهونـه درون تصرف رهن گيرنده حبس باقيمانده، بدون اجازه عاريت دهنده فروخته شده نمي تواند.
ماده 1830ـ
هرگاه عاريت دهنده درون حال مديونيت وفات نمايد، بـه عاريت گيرندة رهن دهند امر ميشود که تا دين خود را تاديه نموده رهن را خلاص نمايد. درون صورت عجز وي مال مرهونـه نزد رهن گيرنده بحال خود باقيمانده، ورثه عاريت دهنده ميتواند دين را تاديه ومال مرهونـه را خلاص نمايد.
ماده 1831ـ
در موارديکه احکام فوق رهن عاريت با احکام رهن حيازي معارض واقع نگردد، احکام خاص رهن حيازي بر رهن عاريت تطبيق ميگردد.

فصل چهارم
رهن رسمي
قسمت اول
انشاء رهن رسمي
ماده 1832ـ
رهن رسمي، عقديست کـه به سبب آن داين حق عيني را بر عقاريکه براي ايفاء دين تخصيص يافته،ب مي نمايد. و به مقتضاي آن بر ساير داينين عادي وداينين پايين مرتبه از خود حق تقدم را داشته و دين خود را از عقار مذکور بهر دستي کـه باشد حصول نموده مي تواند.
ماده 1833ـ
(1) رهن رسمي منعقد شده نمي تواند، مگر بورقه رسمي کـه نزد مقامات مربوط تکميل شده باشد.
(2) مصارف رهن رسمي بدون رهن دهنده ميباشد، مگر اينکه بخلاف آن موافقه بعمل آيد.
ماده 1834ـ
در رهن رسمي شخص مديون يا شخص ديگري کـه به نفع مديون چيزي را بـه رهن بدهد، رهن دهنده شده ميتواند.
ماده 1835ـ
رهن دهنده بايد مالک عقار مرهونـه بوده، اهليت تصرف را درون آن داشته باشد.
ماده 1836ـ
هرگاه رهن دهنده مالک عقار نباشد، رهن وي بدون اجازه مالک آن درون ورقة رسمي صحت ندارد.
ماده 1837ـ
رهن عقاريکه درون آينده بوجود مي آيد باطل دانسته ميشود.
ماده 1838ـ
هرگاه رهن از طرف مالک صادر شده باشد کـه سند ملکيت او باطل، فسخ، لغو، زايل يا بـه سبب ديگر بي اعتبار گردد، رهن بـه منفعت داين رهن گيرنده باقي مي ماند. مشروط بر اينکه حين انعقاد عقد رهن، داين داراي حسن نيت باشد.
ماده 1839ـ
رهن رسمي بغير از عقار درون چيز ديگري واقع شده نميتواند، مگر اينکه قانون بخلاف آن تصريح نموده باشد.
ماده 1840ـ
(1) عقار مرهونـه بايد طوري باشد کـه از لحاظ عرف بيع آن بـه مزايده علني صحيح باشد.
(2) همچنان بايد بصورت دقيق درون عقد تعيين گرديده باشد باشد، درون غير آن رهن باطل دانسته ميشود.
ماده 1841ـ
رهن شامل آن ملحقات عقار مرهونـه ميباشد کـه عقار شمرده شود، خصوصاً حقوق آبياري تزئينات، تاسيساتيکه براي مالک منفعت ميرساند. مگر اينکه موافقت طوري ديگر صورت گرفته باشد.
ماده 1842ـ
هرگاه ورقه ابلاغ راجع بـه نرخ ملکيت بـه ثبت برسد، حاصلات وعوايد عقار ازتاريخ ثبت ورقه بـه بعد، بعقار ملحق گرديده و در توزيع آن احکامي رعايت مي گردد کـه در توزيع ثمن عقار مرعي مي باشد.
ماده 1843ـ
رهنيکه درون عقار مشاع از طرف تمام مالکين صادر گرديده صحيح مي باشد. و هر نتيجه ايکه درون مابعد برتقسيم عقار يا بر بيع آن درون صورت عدم امکان تقسيم آن مرتب گردد، برصحت رهن تأثير ندارد.
ماده 1844ـ
هرگاه يکي از شرکاء حصة خود را درون عقار يا جزء معين آنرا برهن بگذارد وبعداً اعيان ديگري هنگام تقسيم بوي برسد، رهن مذکور درون حدود معادل قيمت عقاريکه اصلاً برهن گذاشته شده، باين اعيان انتقال مينمايد. مقدار مذکور از طرف اداره تعيين ميگردد. داين مکلف هست در خلال شصت روز از تاريخ ثبت، تقسيم بـه اجراآت مربوط بـه قيد جديد اقدام و در آن مقداريکه رهن بـه آن انتقال نموده، بيان نمايد.
ماده 1845ـ
رهن براي تضمين دين معلق بشرط يا دين احتمالي مرتب شده ميتواند، مشروط بر اينکه درعقد رهن مبلغ دين تضمين شده تعيين گردد.
ماده 1846ـ
تازمانيکه قانون يا موافقه طور ديگري تصريح نکند، هر جزء از عقار يا عقارات مرهونـه، ضامن تمامي دين و هرجزء از دين توسط تمامي عقار يا عقارات مرهونـه، تضمين شده دانسته ميشود.
ماده 1847ـ
رهن از دين تضمين شده منفصل نشده، درون صحت وانقضاء تابع آن شناخته ميشود، مگر اينکه قانون طور ديگري تصريح نمايد.
ماده 1848ـ
هرگاه رهن دهنده غير شخص مديون باشد، درون پهلوي استناد بـه وجوه تاديه خاص، بـه خود او ميتواند، آنچه مديون از وجوه تاديه متعلق بـه دين دارد نيز استناد نمايد، حق رهن دهنده غير مديون باقي ميماند گرچه مديون از آن تنازل نمايد.

قسمت دوم
آثار رهن رسمي
مبحث اول ـ آثار رهن رسمي بين متعاقدين
فرع اول ـ آثار رهن رسمي بـه نسبت رهن دهنده
ماده 1849 ـ
تصرف رهن دهنده درون عقار مرهونـه درون حق داين رهن گيرنده تأثير ندارد.
ماده 1850ـ
رهن دهنده حق دارد عقار مرهونـه را اداره نموده عوايد آنرا که تا زمان ملحق بودن بعقار قبض نمايد.
ماده 1851ـ
اجاره ايکه از طرف رهن دهنده عقد شده، درون حق داين نافذ شمرده نميشود، مگر اينکه تاريخ آن قبل از ثبت ورقة ابلاغ نزع ملکيت ثابت باشد. درون صورتيکه تاريخ آن ثابت نباشد، اجازه درون حدود اعمال اداره حسنـه، نافذ شمرده ميشود.
ماده 1852ـ
مجرائي بـه اجرت پيشکي کـه مدت آن از سه سال تجاوز نکند وهمچنان حواله بـه آن درون حق داين رهن گيرنده، نافذ نمي گردد. مگر اينکه تاريخ آن قبل از ثبت ورقة ابلاغ نزع ملکيت ثابت باشد، درون صورتيکه مدت متذکره از سه سال متجاوز باشد، نفاذ آن مشروط بر آن هست که قبل از قيد رهن ثبت گرديده باشد، درون غير آن با رعايت حکم اين ماده مدت مذکور الي سه سال تنزيل داده ميشود.
ماده 1853ـ
رهن دهنده مکلف است، سلامت رهن را تضمين نمايد. و داين رهن گيرنده ميتواند درون مورد هر عمل يا تقصيري کـه به اثر آن تضمين او نقص بزرگ مي يابد، اعتراض نمايد. وهمچنان ميتواند بوسايل تحفظي اقدام نموده ومصارف آنرا از رهن دهنده مطالبه نمايد.
ماده 1854ـ
هرگاه رهن دهنده باثر خطاء خويش سبب از بين رفتن يا نقصان عقار مرهونـه گردد، داين رهن گيرنده مخير هست که تامين کافي از وي اخذ و يا حق خود را فوراً مطالبه نمايد.
ماده 1855ـ
هرگاه از بين رفتن عين مرهون ناشي از اسباب خارجي باشد، و داين دوام دين را بدون تامين قبول نـه نمايد، مديون مخير هست که تامين کافي بپردازد يا دين را فور قبل از بسر رسيدن موعد آن اداء نمايد.
ماده 1856ـ
هرگاه درون هر حال اعمالي واقع گردد کـه به اثر آن عقار مرهونـه بـه از بين رفتن، نقصان، يا غير کافي شدن براي تضمين مواجه شود، داين ميتواند از محکمـه مربوط امر توقف چنين اعمال واتخاذ تدابيريکه مانع وقوع ضرر گردد، مطالبه نمايد.
ماده 1857ـ
هرگاه عقار مرهونـه مبني بر هر سببي کـه باشد از بين رفته يا ناقص گردد، رهن علي الترتيب بحقيکه بـه آن مرتب ميشود، انتقال مييابد. مانند تعويض يا مبلغ تأمين، يا ثمني کـه مقابل استملاک او براي منافع عامـه تعيين ميگردد.

فرع دوم ـ آثار رهن بـه نسبت داين رهن گيرنده
ماده 1858ـ
هرگاه رهن دهنده شخص ديگري غير مديون باشد، تنفيذ حکم تنـها برمال مرهونة او جواز داد. رهن دهنده حق ندارد کـه به تاديه تنـها مديون را مکلف نمايد. مگر اينکه موافقه طوري ديگر بعمل آمده باشد.
ماده 1859ـ
داين بعد از ابلاغ مديون راجع بـه تاديه دين، مي تواند حق خود را برعقار مرهونـه تنفيذ نموده وفروش آنرا مطابق ميعاديکه درون قانون اصول محاکمات مدني تعيين گرديده مطالبه نمايد.
ماده 1860ـ
هرگاه رهن دهنده شخص ديگري غير مديون باشد، ميتواند با
تخليه عقار مرهونـه مطابق احکام مربوطه بـه تخليه عقار مرهونـه اجراآتيرا کـه متوجه اوست، از خود رفع نمايد.
ماده 1861ـ
(1) هرگونـه موافقة کـه حق تملک عقار مرهونـه را حين عدم اداي دين درون موعد آن بمقابل ثمن معين هر اندازه کـه باشد بداين بدهد يا حق فروش آنرا بدون رعايت اجراآت مصرحه قانون بوي اعطا کند، باطل شناخته ميشود. گرچه اين موافقه بعد از رهن بـه عمل آمده باشد.
(2) هرگاه بعد از رسيدن موعد تاديه دين يا قسط آن چنين موافقه بعمل آيد کـه مديون از عقار مرهونـه درون مقابل دين بداين خود تنازل نمايد، موافقه مذکور جواز دارد.

فرع سوم ـ آثار رهن بـه نسبت شخص ثالث
ماده 1862ـ
رهن درون حق شخص ثالث وقتي نافذ ميگردد کـه شخص ثالث قبل از اکتساب حق عيني برعقار رهن را عقد يا درون حکم مثبت رهن قيد گرديده باشد.
ماده 1863ـ
استناد بـه مواد آتي درون مقابل شخص ثالث صحيح نمي باشد:
1- بـه تحويل حق تضمين شده بقيد
2- بحق ناشي از قايم مقام شدن شخص بـه جاي داين درون اين حق بحکم قانون يا موافقه
3- بتنازل از مرتبه قيد بـه منفعت داين ديگر، مگر اينکه درون حاشيه قيد اصلي بـه آن تصريح شده باشد.
ماده 1864ـ
در اجراآت مربوط بقيد، تجديد، محو ابقاي محو و آثار مرتب برتمام اجراآت مذکور، احکام خاص ثبت اسناد املاک عقاري تطبيق ميگردد.
ماده 1865ـ
مصارف قيد، تجديد ومحو آن بر ذمـه رهن دهنده ميباشد، مگر اينکه موافقه طور ديگري صورت گرفته باشد.
فرع چهارم ـ حق تقدم تتبع (تعقيب)
ماده 1866ـ
داين رهن گيرنده حقوق خود را قبل از داين عادي کاملاً از ثمن عقار مرهونـه يا از ماليکه جانشين عقار گرديده است، حسب درجه هريک بدست مي آورند.
ماده 1867ـ
مرتبه رهن از تاريخ قيد آن محاسبه ميشود، گرچه دين تضمين شده برهن معلق بشرط يا دين مستقبل يادين احتمالي باشد.
ماده 1868ـ
برقيد رهن ادخال مصارف عقد، قيد، تجديد وتعويضاتيکه بنا بر موافقه مستحق بوده وتأدية آن بـه تأخير افتيده باشد، داخل ميگردد و تا تاريخ اتکاي بيع، مزايده بـه شخص درون توزيع و در مرتبه خود رهن بصورت ضمني شامل ميشود.
ماده 1869ـ
داين رهن گيرنده، ميتواند از مرتبه رهن خود درون حدود دين خود بـه منفعت داين ديگري کـه بر نفس عقار، رهن مقيد دارد، تنازل نمايد. درينصورت بمقابل دين داين ديگر بتمامي وجود تأديه کـه بمقابل داين اول جايز شناخته ميشود، استناد مي تواند. باستثناي آنچه کـه به انقضاي حق داين اول متعلق بوده، مشروط بر اينکه اين انقضاء بعد از تنازل از مرتبه باشد.
ماده 1870ـ
(1) داين رهن گيرنده مي تواند وقتيکه موعد تاديه دين بسر رسيد، ملکيت عقار مرهونـه را از دست حايز آن خارج سازد، مگر اينکه حايز برضائيت خود دين را اداء يا عقار را از رهن خلاص يا از رهن صرف نظر نمايد.
(2) هرشخصيکه ملکيت عقار مرهونـه بنا بر سببي از اسباب ملکيت يا حق عين ديگري بر آن قابل رهن باشد بوي انتقال نمايد، حايز عقار مرهونـه شناخته ميشود بدون اينکه از دين تضمين شده برهن مسؤوليت شخصي داشته باشد.
ماده 1871ـ
حايز ميتواند هنگام رسيدن موعد دين تضمين شده برهن آنرا با ملحقات آن ومصارف مربوط بـه اجراات از تاريخ اخطار بـه بعد شخصاً بپردازد، اين حق حايز که تا زمان تحقق مزايده باقي مي ماند. درينصورت حايز ميتواند تمام آنچه را پرداخته هست از مديون يا مالک سابقه عقار مرهونـه مطالبه نمايد.
ماده 1872ـ
حايز ميتواند قيد رهن را کـه در آن قايم مقام داين شده حفظ نموده وآنرا عندالايجاب تجديد نمايد، مگر اينکه هنگام ثبت سند اين حايز قيوديکه موجود بوده محو گردد.
ماده 1873ـ
هرگاه بـه سبب ملکيت عقار مرهونـه برذمـه حايز، مبلغي باشد کـه فوراً مستحق الاداء بوده وبراي تاديه دين تمام داينين کـه حقوق شان برعقار قيد گرديده کفايت نمايد، هريک از دائنين مذکور ميتواند حايز را بپرداخت حق خويش مکلف نمايد، مشروط براينکه سند ملکيت حايز ثبت شده باشد.
ماده 1874ـ
هرگاه دينيکه برذمـه حايز هست في الحال غير مستحق الاداء باشد يا مقدار آن از ديون استحقاق دائنين کمتر باشد، دائنين ميتوانند تاديه آنچه را کـه برذمـه حايز است، مطابق شروطيکه بـه آن تعهد نموده و در موعديکه بپرداخت دين موافقه بعمل آمده، از وي مطالبه نمايد.
ماده 1875ـ
هرگاه حايز آنچه را کـه بر ذمـه وي هست به دائنين تاديه نمايد، حق مطالبه محو قيوديرا کـه بر عقار است،ب مي نمايد.
ماده 1876ـ
حايز مي تواند بعد از ثبت سند ملکيت خود، عقار را از تمام رهنيکه قبل از ثبت سند وي قيد گرديده، پاک نمايد، وي مي تواند اين حق را هر وقتي کـه خواسته باشد استعمال نموده والي زمانيکه لست شروط فروش بمعرض اعلان گذاشته ميشود، حفظ نمايد.
ماده 1877ـ
هرگاه حايز پاک عقار را اراده نمايد، مکلف هست براي داينيکه حقوق شان مقيد است، اطلاعيه ئي را بمحل اقامت شان بفرستد کـه متضمن خلاصه سند ملکيت وي وتاريخ ثبت آن وقيمت عقار ولست حقوقيکه قبل از ثبت سند وي قيد گرديده با اسماء اصحاب حقوق باشد.
ماده 1878ـ
حايز مکلف هست در اطلاعيه از آمادگي خود براي تاديه ديون قيد شده ايکه في الحال واجب التاديه باشد، بدون درون نظر گرفتن ميعاد استحقاق ديون مذکور درون حدود قيمت عقار تذکر بعمل آرد.
ماده 1879ـ
بهريک از دائنينيکه حق وي قيد گرديده وهمچنان کفيليکه حق مقيد دارد، ميتواند فروش عقاري را کـه پاک آن مطلوب است، درون خلال سي روز از تاريخ آخرين اطلاعيه رسمي مطالبه نمايد. مسافة راه درون تعيين موعد رعايت ميگردد.
ماده 1780ـ
مطالبه باساس اطلاعيه ايکه براي حايز ومال سابق فرستاده ميشود و در آن مطالبه کننده يا وکيل قانوني وي امضاء مي نمايد، صورت بگيرد مطالبه کننده مکلف هست مبلغي را کـه براي مصارف فروش از طريق مزايده کفايت نمايد، طور وديعت درون خزانـه يا بانکي کـه محکمـه تعيين نمايد بگذارد.
مطالبه کننده بعد از اين از طلب خود صرف نظر نموده نميتواند، مگر اينکه تمام دائنين کـه حقوق شان قيد بوده وتمام کفيل ها بـه آن موافقت نمايند.
ماده 1881ـ
هرگاه فروش عقار مطالبه شود، تمام اجراآت مربوط بـه فروش اجباري رعايت مي گردد وفروش بنا بر مطالبه صاحب منفعت درون تعجيل براي طالب يا حايز تمام ميشود، شخصيکه بـه اجراآت مباشرت مي نمايد، مکلف هست در اعلانات فروش مبلغي را کـه قيمت عقار تعيين گرديده تذکر دهد.
ماده 1882ـ
شخصيکه مزايده بر او خاتمـه مي يابد، مکلف هست علاوه بر تاديه ثمنيکه درون مزايده تعيين گرديده مصارفيکه اجراآت پاک ايجاب مي نمايد، مصارف سند ملکيت وثبت آن ومصارف اعلانات حايزيرا کـه ملکيت از دستش خارج گرديده نيز تاديه نمايد. مگر اينکه قانون خاص طور ديگري تصريح گرديده باشد.
ماده 1883ـ
هرگاه فروش عقار درون خلال مدت معين و طبق شرايط مربوط مطالبه نشود، ملکيت عقار بصورت نـهائي وفارغ از هرنوع حق قيد شده، بحايز تعلق مي گيرد. مشروط بر اينکه حايز مبلغي را کـه قيمت عقار تعيين شده، بارعايت مراتب دائنين درون تاديه حقوق شان از آن براي آنـها بدهد. يا مبلغ مذکور را درون خزانـه يا بانکي کـه محکمـه تعيين نمايد، طور وديعت بگذارد.
ماده 1884ـ
تخليه عقار مرهونـه باتقديم عريضه از طرف حايز بمقام محکمـه باصلاحيت صورت ميگيرد. درون عريضه رساندن موضوع درحاشيه ثبت ورقه ابلاغ بـه اخراج ملکيت مطالبه ميشود. موضوع تخليه درون خلال پنج روز از تاريخ تقديم عريضه جهت اتخاذ اجراآت مربوط بداين مباشر اطلاع داده ميشود.
ماده 1885ـ
هرگاه حايز تاديه ديون قيده شده يا پاک عقار را از رهن يا انصراف از عقار را اختيار نـه نمايد، داين رهن گيرنده نميتواند اجراآت اخراج ملکيت را مطابق احکام قانون اصول محاکمات مدني درون مقابل او اتخاذ نمايد، مگر بعد از اينکه راجع بـه به تاديه دين مستحقه يا راجع بـه انصراف از عقار بمديون اخطار نموده باشد.
ماده 1886ـ
حايزيکه سند ملکيت وي بثبت رسيده و در دعوي ايکه عليه مديون بـه دين حکم گرديده طرف دعوي قرار نگرفته باشد، ميتواند بطرق دفعيکه استناد مديون بـه آن جواز دارد، استناد نمايد. مشروط براينکه حکم بـه دين بعد از ثبت سند حايز باشد. همچنان او ميتواند درون هرحال بـه دفعي استناد نمايد کـه مديون نيز بعد از حکم بـه دين حق استناد را بـه آن داشته باشد.
ماده 1887ـ
حايز ميتواند درمزايده شامل گردد، مشروط بر اينکه مقدار ثمن تقديم داشته او درون مزايده از مقدار باقيمانده ذمت او را از رهگذر ثمن عقاريکه براي فروش گذاشته شده، کمتر نباشد.
ماده 1888ـ
هرگاه ملکيت عقار مرهونـه از دست حايزخارج گرديده وبعداً مزايده بشخص وي تعلق بگيرد، حايز بموجب سند اصلي ملکيت مالک عقار شناخته ميشود و در صورتي کـه ثمن نـهائي مزايده را کـه بوي تعلق گرفته تاديه نموده يا درون خزانـه يا بانکي کـه محکمـه تعيين نمايد طور وديعت بگذارد، عقار مذکور از تمام حقوق قيده شده پاک مي گردد.
ماده 1889ـ
هرگاه مزايده بـه شخص ديگري غير از حايز تعلق بگيرد، شخص مذکور مي تواند بموجب حکم مزايده حق خود را از حايز بدست آرد.
ماده 1890ـ
هرگاه ثمنيکه مزايده بـه آن تعلق گرفته، برحقوق دائنينيکه حقوق آنـها قيد گرديده زيادت نمايد، اين زيادت حق حايز بوده ودائنين رهن گيرنده، مي توانند حقوق خود را از حايز مطالبه نمايند.
ماده 1891ـ
حقوق ارتفاق وحقوق عيني ديگريکه حايز قبل از انتقال ملکيت عقار بوي دارا بوده بحايز عودت مي نمايد.
ماده 1892ـ
حايز مکلف هست عوايدعقار را ازتاريخ ابلاغ بتاديه دين يا انصراف از عقار رد نمايد. درون صورتيکه اجراآت مربوط مدت سه سال ترک گردد، مکلفيت برد عوايد از تاريخ ابلاغ جديد اعتبار دارد.

ماده 1893ـ
(1) حايز ميتواند از طريق دعوي تضمين برمالک سابق درون حدودي مراجعه نمايد کـه خلف حق مراجعه را برشخصيکه از وي بصورت معاوضه يا تبرعب ملکيت نموده، دارا باشد.
(2) اگر حايز زايد از استحقاق کـه به اساس سند ملکيت بـه ذمـه مديون هست تاديه نمايد و اين تاديه بنا بر هر سببي کـه باشد، مي تواند بـه مديون مراجعه نمايد. درون اين صورت حايز قايم مقام دائنيني مي گردد کـه حقوق آنـها را تاديه نموده است.
ماده 1894ـ
حايز شخصاً ازنقصانيکه باثر خطاء وي بر عقار عايد گردد، درون برابر دائنين مسئول شناخته ميشود.

قسمت سوم
انقضاي رهن رسمي
ماده 1895ـ
(1) رهن رسمي مانند رهن حيازي بانقضاي دين تضمين شده منقضي گرديده و به اثر زوال سببيکه دين بـه آن منقضي گرديده، عودت مي نمايد.
(2) عودت رهن، حقوقي را کـه اشخاص داراي حسن نيت درون ظرف مدت انقضاي حق وعودت آن از غيرب نموده اند، اخلال نمي نمايد.
ماده 1896ـ
حق رهن رسمي با اتمام اجراآت پاک بصورت نـهائي منقضي مي گردد. گرچه ملکيت حايزيکه عقار را پاک کرده بنا بر هرسببي کـه باشد، زايل گردد.
ماده 1897ـ
رهن يا فروش اجباري عقار از طريق مزايده علني وبه وديعت گذاشتن ثمن نـهائي آن يابه تاديه ثمن مذکور بـه دائنينيکه از لحاظ درجه مستحق تاديه حقوق خود از اين ثمن ميشوند، منقضي ميگردد.
ماده 1898ـ
داين رهن گيرنده، ميتواند باوجود بقاي دين، از رهن رسمي تنازل نمايد.
ماده 1899ـ
بر رهن رسمي احکام مربوط بـه عدم انقضاء بـه اثر وفات رهن دهنده يا رهن گيرنده و بقاي دين نزد ورثه تطبيق ميگردد.

كتاب چهارم
حقوق عيني
باب اول
حقوق عيني اصلي
فصل اول
حقوق ملكيت
قسمت اول
تعريف، ساحه و حمايت ملكيت

ماده 1900 ـ
ملكيت، حقي هست كه بـه مقتضاي آن شي تحت اراده و تسلط شخص قرار ميگيرد. و تنـها مالك ميتواند درون حدود احكام قانون بـه استعمال، بهره برداري و هر نوع تصرف مالكانـه درون آن بپردازد.
ماده 1901 ـ
مالك شي، مالك تمام آنچه كه از عناصر اصلي آن شمرده شده و انفصال آن از شي بدون از بين رفتن يا تلف شدن يا تغيير يافتن شي ممكن نباشد، شناخته ميشود.
ماده 1902 ـ
ساحة ملكيت زمين، بـه آنچه كه عمقا و ارتفاعا معتاد و مجاز هست شامل مي باشد.
بموجب موافقه يا حكم قانون، ملكيت سطح زمين از ملكيت مافوق و ماتحت آن مجزا شده مي تواند.
ماده 1903ـ
ملكيت هيچ شخص از دست او كشيد شده نميتواند مگر بموجب قانون.
قسمت دوم
قيود ملكيت
ماده 1904ـ
مالك ميتواند درون ملكيت خود درون حدود قانون تصرف نمايد.
ماده 1905 ـ
هرگاه بملك حق غير تعلق بگيرد، مالك نميتواند درون آن طوري تصرف نمايد كه موجب ضرر غير گردد. مگر بـه اجازه صاحب حق.
ماده 1906 ـ
ضرر فاحش قديم باشد يا جديد از بين ميشود.
ماده 1907ـ
ضرر فاحش آن هست كه سبب شكست يا انـهدام بنا گرديده و يا مانع حوايج اصلي كه عبارت از منافع مقصود آن هست گردد.
ماده 1908 ـ
مانع شدن روشني بطور كلي از خانـه ضرر فاحش شمرده ميشود، هيچكس نميتواند چنان بنائي اعمار نمايد كه كلكين خانـه همجوار را مسدود ساخته و بطور كلي مانع روشني درون آن گردد. درون صورت احداث چنين بنا، همجوار ميتواند دفع ضرر را درون صورت امكان و در غير آن از بين بردن بناء را براي دفع ضرر مطالبه نمايد.
ماده 1909ـ
شخصيكه عمارتي بناء ميكند بايد آنرا طوري اعمار نمايد كه از كلكين، عمارت قديمـه همجوار متضرر نگردد.
ماده 1910 ـ
شخصيكه بمصرف خود منبع آبياري يا مجراي آب فاضل را بمنظور اّبياري اراضي خويش احداث مي نمايد، اشخاص ديگر بدون اجازه وي حق انتفاع را از آن ندارند.
ماده 1911 ـ‌
با رعايت عدم ضرر رساندن بـه عامـه، تعيين حق استفاده از آب نـهر عمومي و توزيع آن بـه اندازه زميني ميباشد كه آبياري را ايجاب ميكند.
ماده 1912 ـ
مالك اراضي ايكه بواسطه آلات يا نـهر زمين خود را آبياري مينمايد درون حاليكه حق جريان آب را بر اراضي غير نداشته باشد نميتواند مالك زمين مذكور را بـه جريان آب خود مجبور گرداند.
ماده 1913 ـ
هرگاه شخص حق جريان آب را بر زمين ديگري داشته باشد، مالك زمين مذكور نمي تواند مانع جريان آب او درون زمين خود گردد.
ماده 1914‌ـ
شخصيكه زمين خود را بصورت عادي طوريكه زمين آن را تحمل بتواند،‌ آبياري نمايد و به اثر آن آب درون زمين شخص ديگري جريان پيدا كند و زراعت او را از بين ببرد، ضامن شناخته نميشود و اگر زمين خود را بصورت غير عادي آبياري نموده و شخص ديگري از آن متضرر گردد، ضامن شناخته ميشود.
ماده 1915 ـ
حقابه بميراث ميشود و با استفاده از آن وصيت جواز دارد.
ماده 1916ـ
(1)‌ حق آبه زمين، تابع زمين مي باشد.
(2) فروش، هبه و اجازه حقابه زمين زايد از ضرورت صاحب زمين، جز بمنظور آبياري زمين جواز ندارد.
(3) ساير احكام مربوط بـه حق آبه و آبياري زمين كه درون اين قانون پيش بيني نشده، تابع احكام قانون خاص ميباشد.
ماده 1917ـ
مالك زمين مكلف است، بجريان آب كافي بمنظور آبياري زمين هاي دور ملكيت اشخاص ديگر از منبع آب بر زمين خود اجازه بدهد و همچنان بـه فاضل آب آبياري شدة زمين هاي مذكور كه درون نزديك ترين جوي عمومي بريزد، اجازه نمايد.
مشروط بر اينكه درون برابر آن تعويض عادلانـه داده شود.

ماده 1918ـ
هرگاه تمام مشتركين آب بـه رضائيت خويش باصلاحات ضروري نـهر يا جوي نپردازند، بـه اساس مطالبه هر يك از شركاء بـه اين امر وادار ساخته ميشوند.
ماده 1919ـ
مالك زمينيكه اصلا براه عام اتصال ندارد و يا راه مرور بـه آن ناكافي و دشوار باشد، طوريكه احداث راه كافي بدون تحمل مصارف گزاف يا دشواري بزرگ ميسر نباشد، ميتواند درون برابر تعويض عادلانـه درون زمين همجوار بـه اندازه لازم تصرف و آن را استعمال نمايد. مشروط بر اينكه از حد معتاد تجاوز ننمايد و اين حق تنـها درون موضع استعمال شده مي تواند كه با كمترين ضرر رفت و آمد مقصود بدست آيد.
ماده 1920ـ
هرگاه مانع اتصال براه عام از تقسيم و تجزيه قانوني عقار نشات كرده باشد و احداث راه كافي درون اجراء عقار مذكور ممكن باشد، مطالبه حق مرور بجز درون همان اجزاء جواز ندارد.

ماده 1921ـ
هر يك از مالكين اراضي همجوار، ميتوانند طرف ديگر را با تعيين حدود درون اراضي اتصال يافته يكديگر مجبور سازند. مصارف تعيين حدود بين طرفين مشترك مي باشد.
ماده 1922 ـ
هرگاه ديواري بين دو نفر مشترك باشد، يكي از طرفين نميتواند بدون اجازه طرف ديگر بـه تغيير ارتفاع آن بپردازد يا بناء ديگري را بـه آن بيفزايد.
ماده 1923 ـ
هر يك از شركاء مي توانند بالاي ديوار مشترك باندازه شريك، چوب يا ديگر مواد استناديه هاي خويش را بگذارد، مشروط ب اينكه از حدود مقاومت ديوار مذكور تجاوز نكند.
تزئيد يا تغيير مكان چوب از طرف يك شريك بدون اجازه شريك ديگر با رعايت سلامت ديوار جواز ندارد.
ماده 1924ـ
هرگاه ديوار مشترك مقاومت خود را از دست داده و خوف انـهدام آن موجود باشد، اگر يكي از شركاء اراده خراب كردن آنرا بنمايد و شريك ديگر ممانعت كند، منع كننده بـه تخريب ديوار مجبور كرده ميشود.
ماده 1925 ـ
هرگاه شركاء بانـهدام ديوارمشترك بپردازند، يا ديوار مذكور بيفتد و هر شريك بالاي آن چيزي گذاشته باشد و در تعمير مجدد آن يكي از شركاء ممانعت نمايد، شريك منع كننده بصورت مطلق بـه ساختن آن مكلف ميشود. درون صورتيكه يكي از شركاء‌ بـه اجازه محكمـه باعمار آن بپردازد، مصارف آنرا بـه مقدار حصة شريك ديگر مطالبه كرده ميتواند و تا زمانيكه شريك مذكور حصه خويش را نپردازد شريك ديگر ميتواند او را از استفاده از ديوار منع نمايد.
ماده 1926 ـ
ديواريكه هنگام بناء حد فاصل بين دو عمارت باشد، که تا زمان جدائي دو بناء ديوار مشترك دانسته ميشود. مگر وقتيكه دليل ديگري بعكس آن ظاهر شود.
ماده 1927 ـ
همجواريكه درون مصارف اعمار ديوار
هم نگرفته، وقتي شريك ديوار شناخته ميشود كه نصف مصارف بناء و نصف قيمت زمين را كه ديوار بر آن واقع است، بپردازد.
ماده 1928ـ
همجوار، نميتواند همجوار ديگر را باعمار ديوار يا چيز ديگري درون داخل حدود ملكيت او مكلف سازد، همچنان نميتواند او را بـه قسمتي از ديوار او يا قسمتي از زمينيكه ديوار بر آن بنا شده وا دار سازد مگر درون حدود حكم ماده (1927) اين قانون.
ماده 1929ـ
همجوار حق ندارد،‌ بطرف همجوار خود درون مسافه كمتر از يك متر كلكين يا كلكينچه داشته باشد مسافه از عقب ديواريكه كلكين يا كلكينچه درون آن واقع هست يا از كنار خارجي ديوار اندازه ميشود.
ماده 1930ـ
همجوار ميتواند كه كلكين ، كلكينچه ملاقي درون برابر عقار همجوار كه درون عين وقت درون برابر راه عام باشد، داشته باشد.
ماده 1931ـ
روشن دانيكه قاعدة آن از سطح اطاق بيشتر از قامت انسان ارتفاع داشته باشد و منظور از آن جريان هوا و داخل شدن روشني باشد، طوريكه ديدن از آن عادتا بر عقار همجوار ممكن نباشد، اندازه مسافه درون آن شرط نيست.
ماده 1932ـ
فابريكه ، دستگاه تجارتي، چاه و ديگر تاسيساتيكه بـه همجوار ضرر مي رساند، بايد درون مسافه اعمار گردد كه ضرر آن بـه همجوار نرسد.
ماده 1933ـ
هرگاه عقد يا وصيت متضمن شرطي باشد كه بمقتضاي آن تصرف درون مال منع گرديده باشد، شرط مذكور که تا زمانيكه مبني بر سبب مشروع و منحصر بمدت معقول نباشد صحيح نميباشد. سبب وقتي مشروع پنداشته ميشود كه منظور از منع تصرف حمايت منفعت حايز متصرف يا متصرف اليه يا شخص ثالث باشد و مدت هنگامي معقول شمرده ميشود كه مقيد بـه حيات متصرف يا متصرف اليه يا شخص ثالث باشد.
ماده 1934ـ
هرگاه شرط وارده درون عقد يا وصيت مبني بر منع از تصرف طبق حكم ماده (1933) اين قانون صحيح باشد هر نوع تصرف مخالف آن باطل شمرده ميشود.

قسمت سوم
ملكيت مشاع
ماده 1935 ـ
هرگاه ملكيت عين، بين دو نفر يا زياده از آن مشاع باشد، هر يك آنـها باندازه حصه خويش از آن حق استفاده داشته و ميتواند درون آن طوري تصرف نمايد كه بـه شريك ديگر ضرر عايد نگردد. همچنان درون صورتيكه مقدار مشاع معلوم باشد بيع و بهره برداري آن بصورت مشاع جواز دارد و استعمال آن نيز جواز دارد، مشروط بر اينكه بـه حقوق ساير شركاء ضرر عايد نگردد.
ماده 1936 ـ
هرگاه يكي از شركاء يك قسمت معين مال مشاع را تصرف نمايد و آن قسمت مال حين قسمت درون حصه او واقع نشود، حق متصرف اليه بهمان جزئيكه بعد از تقسيم بـه متصرف تعلق ميگيرد، انتقال مي نمايد. و در صورتيكه متصرف عدم معرفت خويش را مبني بر مكليت مشاع درون عين متصرف فيها ثابت نمايد، ‌ميتواند بـه ابطال تصرف بپردازد.
ماده 1937ـ
اداره مال مشاع حق تمام شركاء ميباشد، مگر اينكه موافقه طور ديگري صورت گرفته باشد.
ماده 1938ـ
شركاء درون مال مشاع تابع راي اكثريت ميباشند و اكثريت بـه اساس قيمت حصصي محاسبه ميشوند درون صورت عدم تحقيق اكثريت محكمـه ميتواند تدابير ضروري را بـه اساس درون خواست يكي از شركاء اتخاذ نمايد ,همچنان محكمـه ميتواند هنگام ضرورت شخصي را تعيين نمايد که تا مال مشاع را اداره نمايد.
ماده 1939ــ
هر يك از شركاء مال مشاع ميتواند وسايل لازمي را جهت حفاظت مال مذكور اتخاذ نمايد ,گرچه ساير شركاء بـه آن موافقت نداشته باشند .
ماده 1940ـ
هر يك از شركاء باندازه حصه خود درون خانـه مشترك حق سكونت را دارد .
ماده 1941ـ
حصه يكي از دوشريك درون دست شريك ديگر حيثيت امانت را داشته,در صورتيكه بدون قصور او از بين برود, ضامن شناخته نميشود.
ماده 1942ـ
هرگاه ملكيت مشترك محتاج اصلاح و ترميم باشد، شركاء درون آن مشتركا بـه اندازه حصص خود سهم ميگيرند.
ماده 1943ـ
هرگاه يك شريك بـه اجازه ساير شركاء درون اعمار ملكيت مشترك بپردازد ميتواند مصارف آن را بـه اندازه حصص هر يك مطالبه نمايد. و در صورتيكه بدون اجازه بچنين عمل مبادرت نموده باشد متبرع شناخته شده و شريكي كه بـه قيمت حصه خود اجازه نداده رجوع كرده نمي تواند.
ماده 1944 ـ
(1) هرگاه ملكيت مشتركي كه قابل قسمت نبوده محتاج اصلاح و ترميم گردد و يكي از شركاء غايب باشد، حصول اجازه محكمـه درون خصوص اعمار آن حتمي است. درين صورت كسيكه بـه ترميم مي پردازد ميتواند مصارف مذكور را از شركاء و شريك غايب بعد از حضور وي باندازه حصه هر يك مطالبه نمايد.
(2) اگر اقدام مذكور بدون اجازه صورت گيرد، راجع بـه مصارف خود بر ساير شركاء رجوع كرده نمي تواند.
ماده 1945‌ـ
هرگاه ملكيت مشترك غير قابل قسمت منـهدم گردد و يكي از شركاء اراده اعمار آنرا داشته و ديگري امتناع آورد، ممتنع بـه اعمار مكلف شده نميتواند. درون صورتيكه يكي از شركاء بدون اجازه شريك ديگر و يا محكمـه بـه آن اقدام نمايد، متبرع شناخته ميشود.
ماده 1946 ـ
هرگاه قسمتي از ملك مشترك غير قابل قسمت، منـهدم گردد و يكي از شركاء اراده اعمار آنرا داشته و شركاء ديگر از آن امتناع آورند، درون حاليكه شريك باجازه محكمـه بـه اعمار آن اقدام نمايد، ميتواند ساير شركاء را الي زمان تاديه مصرف حصه آنـها را از انتفاع ملكيت مذكور منع نمايد و اگر شريك بدون اجازه محكمـه بـه اعمار آن اقدام نمايد، حق مراجعه او بر ساير شركاء ساقط ميگردد.
ماده 1947 ـ
هرگاه ملكيت مشترك غير قابل قسمت كاملا منـهدم گرديده و هموار شود، هيج يك از شركاء بـه اعمار آن مكلف نبوده زمين آن بين شركاء تقسيم ميشود.
ماده 1948 ـ
مصارف اداره كردن حفاظت و ماليات وساير تكاليف عايده يا تعيين شده، بر مال مشترك را هر شريك بـه اندازه حصه خود درون مال مشترك متحمل ميگردد. مگر اينكه موافقه طور ديگري صورت گرفته باشد.
ماده 1949 ـ
شركائيكه حداقل مالك سه ربع مال مشاع باشند، ميتوانند با اعلان بـه ساير شركاء درخصوص تصرف بر مال مذكور تصميم اتخاذ نمايند.
مشروط بر اينكه بـه اسباب موجبه قديمـه استناد نمايند، شريكي كه بر اتخاذ چنين تصميم اعتراضي داشته باشد، ميتواند درون خلال دو ماه از تاريخ اعلان بـه محكمة با صلاحيت رجوع نمايد، محكمـه مي تواند بر ضرورت تصرف حكم و يا آنرا رد نمايد.
ماده 1950 ـ
شريك درون مال مشاع منقول يا درون مجموع اموال ميتواند قبل از تقسيم مطالبه استرداد آن حصه از مال مشاع را نمايد كه از جانب شريك ديگر بفروش رسيده، مشروط بر اينكه اين مطالبه را درون خلال مدت سي روز از تاريخ علم او بفروش، يا از تاريخ اعلان بفروش غرض اطلاع ببايع و مشتري توجيه نموده باشد. درون اين صورت مسترد كننده درون تمام حقوق و تعهدات قايم مقام مشتري قرار ميگيرد. بشرطيكه تمام مصارف او را تعويض نمايد.
اگر شركائيكه رد كردن مال فروخته شده فقره فوق را مطالبه مي نمياند متعدد باشند، هر يك ميتواند بـه اندازه حصه خود رد آنرا مطالبه نمايد.
قسمت چارم
رفع مشاع باثر تقسيم
ماده 1951 ـ
تقسيم، عبارت هست از تعيين حصة‌ مشاع و اداء آن كه برضائيت شركاء يا حكم محكمـه صورت ميگيرد.
ماده 1952 ـ
تقسيم رضائي درون غياب يكي از تقسيم كنندگان جواز ندارد، ولي يا وصي صغير درون تقسيم قايم مقام صغير ميگردد. مشروط بر اينكه محكمـه با صلاحيت مطابق با حكام قانون بـه آن موافقت نمايد.
ماده 1953 ـ
اگر شركاء بـه ابقاي مال مشاع بـه اساس حكم قانون يا موافقه، مكلف نشده باشند، هر يك از شركاء ميتواند از محكمـه تقسيم مال مشاع را مطالبه نمايد. منع تقسيم مال مشاع باساس موافقه درون مدتي كه از پنج سال تجاوز نمايد جواز ندارد. و در صورتيكه مدت موافقه بيش از پنج سال نباشد، درون مورد شريك و خلف او نافذ شمرده ميشود.
ماده 1954 ـ
بايد مال قابليت تقسيم را داشته باشد، درون غير آن بـه اساس تقسيم استفاده مطلوب از بين ميرود.
ماده 1955 ـ
هرگاه مال قابل قسمت باشد محكمـه ميتواند هنگام مطالبه تقسيم از جانب يكي از شركاء يك يا چند نفر اهل خبره را بـه منظور ترتيب و تقسيم حصة هر شريك موظف نمايد.
ماده 1956 ـ
اهل خبره حصص را بـه اساس خوردترين سهم تقسيم ميكند. گر چه تقسيم جزئي باشد. درون صورت عدم امكان مي توانند حصه هر يك از شركاء را تعيين و مجزا نمايند.
ماده 1957 ـ
معادله حصص حسب استحقاق كه درون آن نقصان فاحش نباشد، حتمي است.
ماده 1958 ـ‌
حقوق مشتركه متقاسمين بر اعيان تحت قسمت هنگام تقسيم رعايت ميشود.

ماده 1959 ـ‌
تقسيم بدو شكل صورت ميگيرد، يكي بـه جمع حصه مشاع درون هر فرد از افراد مال اعيان مشترك كه تقسيم جمع ياد ميشود و ديگري بـه تعيين حصص مشاع درون يك عين مشترك كه تقسيم تفريق ناميده ميشود.
ماده 1960 ـ
معادل كمبود حصص بـه پرداخت مال اضافي از جانب كسيكه حصه بيشتر گرفته است، جواز دارد.
ماده 1961 ـ
در تقسيم رضائي خيار شرط، خيار رويت و خيار عيب، طبق موافقه طرفين و احكام قانون تطبيق مي گردد.
ماده 1962ـ
هرگاه يكي از شركاء درون ملك مشترك بدون اجازه باقي شركاء براي خود تعميري بسازد و در تقسيم بـه حصه ديگري اصابت كند بـه انـهدام آن مكلف ميشود.
ماده 1963 ـ
در دعوي تقسيم محكمـه ابتدائيه كه اعيان مورد تقسيم درون حوزة آن قرار دارد، ذيصلاح شناخته ميشود.
ماده 1964 ـ
محكمـه ابتدائيه مندرج ماده (1963) اين قانون منازعات ناشي از تعيين حصص و ساير منازعات مربوط را كه قانونا درون ساحه صلاحيت آن داخل باشد، حل و فصل مي نمايد.
ماده 1965 ـ
هرگاه هنگام رسيدگي محكمـه ابتدائيه بدعوي تقسيم منازعات ديگري بروز نمايد، محكمـه مكلف هست دعوي تقسيم را که تا زمان انفصال قطعي منازعات مذكور متوقف سازد.
ماده 1966 ـ
هرگاه منازعه قطع شود و حصص بطريق رضائي تعيين گردد، محكمـه باعطاي حصه مفرزه هر يك از شركاء حكم مي نمايد.
در صورتيكه حصص بطريق رضائي تعيين نگردد، تقسيم بين شركاء باساس قرعه صورت گرفته و در محضر محكمـه درج گرديده و باعطاء حصه مفرزه هر شريك حكم صادر مي گردد.
ماده 1967 ـ
هرگاه تقسيم عين مال متعذر بوده يا مال كه تقسيم قيمت آن مطلوب هست در اثر تقسيم قيمت آن بسيار زياد تنزيل نمايد، مال طبق احكام قانون اصول محاكمات مدني بـه فروش ميرسد.
ماده 1968 ـ
در دعوي تقسيم ، ادخال ، دائنينيكه حقوق آنـها مقيد هست و دائنينيكه درون انجام تقسيم عين يا بفروش مال طور مزايده اعتراض مينمايند، حتمي شمرده ميشود. درون غير آن تقسيم درون حق آنـها نافذ نميگردد.
ماده 1969ـ
هرگاه عليه ميت بعد از تقسيم متروكه او دين ظاهر شود، فسخ تقسيم جواز دارد. مگر اينكه ورثه دين را تاديه ياداين از دين خود بورثه ابراء‌ نمايد و يا از ميت مال ديگري غير از مال تقسيم شده باقيمانده باشد كه دين را تكافو نمايد.
ماده 1970 ـ
متقاسم از ملكيت مال مشاع، مالك حصه شناخته ميشود كه تقسيم باو تعلق گرفته و در حصص باقيمانده مالك چيزي نمي باشد.
ماده 1971 ـ
متقاسمان درون برابر يكديگر از تعرض يا استحقاق كه بنا بـه سبب قبل از تقسيم واقع شود، ضامن مي باشند. هر يك آنـها بتناسب حصه خود باعتبار قيمت روز تقسيم مال بـه تاديه تعويض بـه مستحق ضمان مكلف مي باشد. اگر يكي از متقاسمان نادار باشد، مقدار ضمان كه بر او لازم هست بر تمام متقاسمان دارنده و مستحق ضمان، توزيع ميگردد.
ماده 1972 ـ
تضمين درون حالات آتي مورد ندارد:
1ـ اگر بموجب موافقه صريح بنابر موجبة خاص كه ضمان از آن نشات كرده تضمين عفو شده باشد.
2ـ استحقاق بـه خطاء شخص متقاسم راجع باشد.
ماده 1973 ـ‌
(1)‌ نقض تقسيم رضائي بشرطي جواز دارد كه يكي از متقاسمان ثابت نمايد كه از تقسيم باثر غبن باندازه بيش از خمس قيمت بـه او ضرر عايد شده است. درون تعيين اندازه غبن قيمت روز تقسيم مال اعتبار داده ميشود.
(2) بعد از انقضاي سال ما بعد تقسيم دعوي شنيده نميشود و مدعي عليه ميتواند با پرداخت نقد يا عين كه كمبود حصه مدعي را پوره كند،‌دعوي را متوقف نمايد.

قسمت پنجم
تقسيم منافع
ماده 1974 ـ
تقسيم منافع يا زماني ميباشدو يا مكاني و هر دوي آن بصورت رضائي يا قضائي انجام ميگردد.
ماده 1975ـ
در تقسيم منافع مكاني، شركاء موافقه مينمايند كه هر يك آن از جزء معين منفعت مال كه با حصه او درون مال مشترك مشاع مساوي باشد، استفاده نموده و در مقابل آن از استفاده كردن اجزاء باقيماندة حصه خود بـه شركاء ديگر تنازل نمايد . مدت اين موافقه از پنج سال تجاوز كرده نميتواند. اگر مدت تعيين نشده باشد، موافقه که تا مدت يكسال دوام ميكند و در صورتيكه قبل از سه ماه از تاريخ ختم سال شريك عدم رضائيت خود را بساير شركاء ابلاغ ننمايد، موافقه براي سال آينده نيز تجديد شده تلقي ميگردد. اگر اين تقسيم بهمين وضع که تا مدت پانزده سال دوام كند. تقسيم نـهائي شمرده ميشود.
ماده 1976ـ
تقسيم منافع زماني، آن هست كه شركاء موافقه نمايند بصورت متناوب از منافع تمام مال مشترك هر يك آن براي مدتي كه متناسب حصه او باشد، استفاده نمايند.
اگر يكي از شركاء درون مال غير قابل قسمت، مطالبه تقسيم منافع نمايد و شركاء ديگر از آن امتناع آورند، تقسيم منافع بصورت جبري صورت ميگيرد.
ماده 1977 ـ
تقسيم منافع از حيث جواز تمسك بـه آن بر غير و از حيث اهليت متقاسمان، حقوق و تعهدات آنـها و طرق اثبات تابع احكام عقد اجاره شناخته ميشود، مشروط بر اينكه احكام مذكور با طبيعت اين تقسيم معارض نباشد.

قسمت ششم
مشاع اجباري و ملكيت طبقات منازل
مبحث اول ـ مشاع اجباري
ماده 1978 ـ‌
هرگاه از منظور تهيه مال مشاع چنين معلوم گردد كه مال مذكور بايد بصورت دايم باقي ماند، شركاء نمي توانند تقسيم آنرا مطالبه نمايند.
مبحث دوم ـ ملكيت طبقات منازل
ماده 1979 ـ
هرگاه يكي مالك طبقه بالا و ديگري مالك طبقه پائين عمارت باشد، مالك طبقه بالا حق قرار را بر سقف داشته و سقف ملكيت مالك طبقه پائين شناخته ميشود.
مالك طبقه بالا از سطح آن بصورت معتاد حق استفاده را دارد مالك طبقه پائين عمارت درون طبقه بالا درون حدود صيانت حق خود حق دارد.
ماده 1980 ـ
هرگاه دروازه مدخل طبقه بالا و پائين عمارت يكي باشد، مالكين هر دو عمارت يكي باشد، مالكين هر دو طبقه حق استعمال آنرا بصورت مشترك داشته هيچ يك ديگري را از استفاده از آن منع كرده نميتواند.
ماده 1981ـ
هرگاه مالك طبقه پائين عمارت طبقه مذكور را تجاوزا تخريب نمايد، بـه تجديد بنا بصورت جبري مكلف مي باشد.
ماده 1982ـ
(1) هرگاه طبقه پائين عمارت بدون فعل مالك آن منـهدم گردد بـه بناء آن مكلف مي باشد.
اگر مالك منزل پائين از اعمار مجدد آن امتناع آورد و مالك طبقه بالا بـه اجازه مالك طبقه پائين يا اجازه محكمـه باعمار آن بپردازد، ميتواند مصارف اعمار را از مالك طبقه پائين حاصل نمايد.
(2) اگر مالك طبقه بالا بدون اجازه مالك طبقه پائين يا بدون اجازه محكمـه باعمار اقدام كند، حق مراجعه او بر مالك طبقه پائين منحصر بـه قيمت بنا ميباشد و قيمت بـه اساس نرخ گذاري اهل خبره بـه قيمت روز اعمار تعيين ميشود نـه قيمت روز مراجعه.
ماده 1983 ـ
مالك طبقه بالا درون هر دو حالت مندرج ماده (1982) اين قانون، ميتواند مالك طبقه پائين را از سكونت و استفاده طبقة مذكور که تا زماني منع نمايد كه حق او را تاديه كند. همچنان ميتواند بـه اجازه محكمـه آنرا بـه اجاره داده و از اجرت آن حق خود را بگيرد.
ماده 1984 ـ
مالك طبقه بالا نميتواند بدون اجازه مالك طبقه پائين درون بالاي منزل بنا جديد اعمار يا بـه ارتفاع منزل خود اقدام كند، مگر اينكه ثابت شود عمل مذكور بـه طبقه پائين ضرر عايد نمي كند. درون اينصورت ميتواند بدون اجازه مالك طبقه پائين بـه اعمار يا ارتفاع آن اقدام كند.
فصل دوم
اسباب كسب ملكيت
قسمت اول
تصاحب
ماده 1985 ـ
شخصيكه مال منقول مباح را قبل از ديگران بدست آرد، مالك آن شناخته ميشود.
ماده 1986ـ
هرگاه مالك مال منقول از ملكيت آن صرف نظر نمايد ، بـه مال مباح تبديل ميگردد.
ماده 1987 ـ
احراز، يا حقيقي هست كه با گذاشتن دست فعلي بر شي يا حكمي هست كه بـه تهيه سبب آن محقق مي گردد.
ماده 1988 ـ
هرگاه معدن، خزانـه يا آثار باستاني درون اراضي مملوكه شخصي كشف گردد، ملكيت آن از دولت بوده علاوه بر اعطاي مكافات براي مالك، زمين مطابق بـه قانون استملاك مي گردد.
ماده 1989 ـ
كسيكه درون اراضي دولتي معدن خزانـه دفن شده يا اثر باستاني را بيابد، ملك دولت شمرده شده مقامات با صلاحيت درون مقابل بـه او مكافات مناسب تعيين ميكنند.
ماده 1990 ـ
حقوق درون شكار آبي و زميني، لقطه و آثار تاريخي توسط قوانين خاص تنظيم ميگردد.
ماده 1991 ـ
اراضي زراعتي لا مالك ملكيت دولت بوده تملك آن بدون اجازه دولت و خلاف احكام قانون، جواز ندارد.
ماده 1992 ـ
اراضي باير غير قابل انتفاع كه لا مالك باشد، ملك شخصي شناخته ميشود كه بـه اجازه حكومت آن را تصرف و آباد نموده باشد. اگر اراضي باير و لا مالك بـه اجازه حكومت آباد گردد ودر آن كشت زراعت و بنا آباد كند آباد كننده مالك آن شناخته شده و به تاديه ماليات مكلف ميشود، مگر اينكه قانون خاص طور ديگر حكم كرده باشد.

قسمت دوم
انتقال ملكيت بـه سبب وفات
مبحث اول ـ ميراث
فرع اول ـ احكام عمومي
ماده 1993ـ
ملكيت اموال منقول و عقار و حقوقيكه از مورث بـه ارث گذاشته شود، مطابق قواعد و حصص مندرج مواد ذيل بورثه انتقال مي يابد.
ماده 1994ـ
استحقاق ارث بمرگ مورث يا بـه اعتبار اينكه بـه حكم قاضي مرده شمرده شده، تحقق مي يابد.
ماده 1995 ـ
براي تثبيت استحقاق ارث، تحقق حيات حقيقي، يا حكمي وارث هنگام مرگ مورث يا هنگام صدور حكم بـه مرگ مورث، حتمي شمرده ميشود.
ماده 1996 ـ
هرگاه دو نفر بميرد و معلوم شده نتواند كه كدام يكي از آنـها اول مرده درون مترو كه ديگري مستحقق شده نمي تواند، اعم از اينكه مرگ آنـها دريك حادثه باشد يا درون حوادث مختلف.
فرع دوم ـ متروكه و توزيع آن
ماده 1997 ـ
از متروكه بـه ترتيب ذيل تاديه ميشود:
مصارف تكفين و تجهيز ميت که تا زمان دفن.
اداء ديونيكه بر ذمـه او واجب است.
وصيت ميت از ثلث ما بقي متروكه بعد از تاديه دين.
تقسيم باقيمانده متروكه بـه ورثه مطابق احكام ميراث
ماده 1998 ـ‌
(1) هرگاه طبق حكم فقره (4) ماده 1997 درون اين قانون مستحق ميراث موجود نگردد، ميراث متروكه متباقي حسب ذيل توزيع ميشود:
استحقاق شخصيكه ميت بـه نسب او بـه غير از خود اقرار نموده باشد.
وصيت زايد از حدوديكه وصيت درون آن تنفيذ ميشود.
(2) درون صورتيكه اشخاص فوق اين ماده موجود نشوند متروكه يا آنچه از آن باقي مانده، بـه دولت تعلق مي گيرد.
فرع سوم ‌ـ موانع ميراث
ماده 1999 ـ
از موانع، ميراث قتل عمدي مورث است، اعم از اينكه قاتل فاعل اصلي يا شريك يا شاهد ناحق باشد كه شـهادت ناحق او موجب حكم اعدام و تنفيذ آن گرديده باشد. مشروط بر اينكه قتل بدون حق و بدون عذر بوده و قاتل عاقل و سن هجده سالگي را تكميل نموده باشد.
ماده 2000 ـ
استحقاق ارث بين مسلمان و غير مسلمان نيست. اما غير مسلمان از يكديگر مستحق ميراث شده ميتوانند. اختلاف دو كشور درون بين مسلمين و غير مسلمين مانع ميراث نمي گردد، مگر اينكه قانون مملكت بيگانـه ميراث بردن بيگانـه را منع نموده باشد.
اجانب نمي توانند بر اساس ارث مندرج فقره (1) اين ماده،‌ حق ملكيت را درون اموال عقاري تمسك نمايد.
فروع چهارم ـ اسباب ميراث
ماده 2001 ـ
(1) اسباب ميراث ـ زوجيت و قرابت است.
ماده 2002 ـ
ارث بـه اساس زوجيت تنـها بـه طريقه فرض بوده و در قرابت بـه طريقه فرض عصوبت يا بـه هر دو يا رحم يا رعايت قواعد حجب و رد مي باشد.
ماده 2003 ـ
هرگاه يكي از ورثه از دو جهت مستحق ارث باشد، با رعايت احكام اين فصل از هر دو جهت ميراث مي تواند.
جزء اول ـ ميراث بطريق فرض
ماده 2004 ـ
فرض سهم معين وارث است.
در توزيع متروكه و در ميراث سهام صاحبان فروض مقدم بـه ديگران داده ميشود. صاحبان فروض عبارت اند از پدر، جد صحيح گر چه مراتب آن بالا رود، برادر مادري، مادري، زوج، زوجه، يا ان يا ان پسر گر چه مراتب آنـها تنزيل نمايد عيني، پدري مادر جد صحيحه گر چه مراتب آن ها بالا رود.
ماده 2005 ـ
(1)‌ با رعايت حكم ماده (2022) اين قانون اگر از متوفي پدر و پسر يا پسر پسر گر چه مراتب او تنزيل يابد موجود شود، حصه پدر سدس ميباشد.
(2) جد صحيح كسي هست كه درون نسبت وي بـه ميت اناث داخل نشود و حصه وي بـه ترتيبيكه درون ماده (2004) اين قانون درج هست سدس مي باشد.
ماده 2006 ـ‌
اولاد مادري اعم از پسر و درون صورتيكه تنـها يك فرد باشد، حصه او سدس و در حاليكه متعدد باشند حصة آنـها ثلث مي باشد، ذكور و اناث آنـها درون تقسيم برابر اند.
در حالت دوم اگر ذوي الفروض تمام متروكه را درون بر گيرد يا اولاد مادري ، برادر يا برادران عيني، بصورت جداگانـه يا همراه با يا ان عيني، شريك ميشوند و در بين آنـها ثلث بـه ترتيب فوق تقسيم ميشود.
ماده 2007 ـ‌
(1)‌ براي زوج درون حال نداشتن اولاد يا اولاد پسر گر چه مراتب او تنزيل نمايد، نصف ميراث ميرسد و در حال موجوديت اولاد يا اولاد پسر گر چه مراتب او تنزيل كند، چهارم حصة ميراث ميرسد.
(2)‌ زوجه گر چه مطلقه رجعي باشد درون صورتيكه شوهر درون حال بقاي عدت او وفات نمايد، يا زوجات درون صورت نداشتن اولاد يا اولاد پسر گر چه مراتب او تنزيل نمايد،‌ چهارم حصه ميراث ودر صورت وجود اولاد يا اولاد پسر گر چه مراتب تنزيل كند هشتم حصة ميراث را مستحق ميشوند.
3- مطلقه طلاق بائن درون معرض موت حكم زوجه را دارد ، مشروط براينكه زوجه بر طلاق راضي نبوده وطلاق كننده درون همان مرض بميرد و مطلقه هنوز درون عدت باشد .

ماده 2008 –
ان با رعايت حكم ماده (2019 ) اين قانون حسب ذيل مستحق ميراث ميگردند:
1-يك نصف دو يا بيشتر ازاّن ثلثان ميراث را مستحق ميگردند.
2- ان پسر درون حال نداشتن يا پسر كه از حيث درجه از وي بالاتر باشد ، مستحق ميراث مندرج فقره فوق ميگردند، ان پسر يكي باشند يا بيشتر از آّن ، درون صورت موجوديت يا پسر كه درون درجه بالاتر از وي قرار داشته باشد ، مستحق ششم حصه ميراث ميگردند.
ماده 2009-
ان عيني با رعايت حكم مواد (2091 و2020 ) اين قانون حسب اّتي مستحق ميراث مي باشند:
1- يك عيني نصف و دو يا بيشتر از اّن ثلثان ميراث را مستحق مي گردند.
2- ان پدري درون حال نداشتن عيني ،حصص مندرج فقره فوق را و با موجوديت يك عيني، ششم حصه ميراث را مستحق ميشوند. اعم از اينكه ان پدري يك نفرباشد يا بيشتر از اّن.
ماده 2010‌ـ
(1) مادر با موجوديت اولاد يا اولاد پسر گر چه مراتب او تنزيل نمايد. ياد و يا بيشتر از دو برادران و ان عيني باشند يا پدري يا مادري و يا مختلط ششم حصه ميراث را و در غير از اين احوال ثلث ميراث كل تركه را مستحق ميشود، باستثناي حالتيكه تنـها با يكي از زوجين و پدر يكجا شود، درين حالت ثلث باقيمانده تركه را بعد از حصه زوج يا زوجه مستحق ميشود.
(2) جده صحيحه بمادر يكي از والدين يا جد صحيح اطلاق ميشود، گر چه مراتب بالا رود، جده يكي باشد يا متعدد مستحق ششم حصه ميراث مي باشند و در بين آنـها بصورت مساوي تقسيم مي گردد.
ماده 2011 ـ
هرگاه حصص صاحبان فروض بر متروكه بيشتر گردد، تركه بتناسب حصص آنـها درون ميراث تقسيم ميگردد.
جزء دوم‌ ـ ميراث بـه طريقه عصوبت
ماده 2012ـ
عصبه شرعا بالاي كسي اطلاق ميشود كه درون صورت نبودن صاحبان فروض تمام متروكه و در صورت موجوديت اصحاب فروض درون حاليكه از ميراث محجوب نباشد، باقيمانده اصحاب فروض را از متروكه مستحق ميشود.
ماده 2013 ـ
هرگاه هيچ يك از صاحبان فرض موجود نبوده يا با وجود آنـها تمام متروكه شامل حصص فروض نشود، تمام متروكه با آنچه از اصحاب فروض باقيمانده، بـه عصبه نسبي داده ميشود.
ماده 2014 ـ
عصبه نسبي بـه سه دسته تقسيم ميشوند: نزديکي حيوان با زن ‌عصبه بنفسه، عصبه بـه سبب غير، عصبه مع غير.
ماده 2015ـ
عصبه بنفسه، كسي هست كه درون قرابت او بميت بغير محتاج نبوده و در نسبت او بميت اناث داخل نمي گردد.
ماده 2016ـ
عصبه بنفسه بـه ترتيب ذيل داراي چار جهت است:
1ـ بنوت، كه شامل پسران و پسران پسر ميشود، گر چه درجه آنـها تنزيل يابد.
2ـ ابوت، كه شامل پدر و جد صحيح ميشود، گر چه درون جه آنـها بالا رود.
3ـ اخوت ، كه شامل برادران عيني پدري، و پسران آنـها ميگردد. گر چه درجات آنـها پايان رود.
4ـ عموميت ، كه شامل كاكاهاي ميت، كاكاهاي پدر ميت و كاكاهاي جد صحيح ميت ميشود. گر چه درجات آنـها بالا رود. اعم از اينكه عيني باشند يا پدري و همچنان شامل پسران و پسران پسر آنـها ميشود، گر چه درجات آنـها پائين رود.
ماده 2017 ـ
هرگاه عصبه بنفسه از نظر جهت يكي باشند، قريب ترين آنـها از لحاظ درجه بـه ميت مستحق شمرده ميشود. اگر درون جهت و درجه يكي باشند، حق اوليت بـه قرابت داده ميشود. و اگر شخص داراي دو قرابت بـه ميت باشد، بر شخصيكه داراي يك قرابت هست حق اوليت دارد. و گر از لحاظ جهت درجه و قوت قرابت مساوي باشند، ميراث درون بين آنـها مساويانـه تقسيم مي گردد.
ماده 2018 ـ
عصبه بـه سبب غير، بـه مؤنثي اطلاق مي شود كه درون عصبات بميت محتاج بغير بوده و يا با غير درون عصوبت شريك باشد.
ماده 2019ـ
(1) عصبه بـه غير عبارت اند از:
ان يا پسران
ان پسر، گر چه درجات آن پائين رود با پسران پسر، گر چه تنزيل نمايد. درون حاليكه پسران درون درجه متوازي با ان يا پائين تر از آنـها قرار داشته و از طريق ديگر مستحق ارث نشوند.
ان عيني با برادران عيني و ان پدري با برادران پدري
(2) درون احوال مندرج فقره فوق اين ماده مرد دو چند زن از ميراث حصه مي گيرد.
ماده 2020 ـ
عصبه مع غير، بـه مؤنثي اطلاق ميشود كه درون عصوبت خود بـه مونث ديگر محتاج بوده و مونث ديگر درون عصوبت با او شركت نداشته باشد.
ماده 2021ـ
(1) عصبه مع غير. عبارت اند از:
ان عيني يا پدري با ان يا ان پسر، گر چه درجه آنـها تنزيل نمايد. درين صورت باقي متروكه را بعد از اداي حصه فروض مستحق ميشوند.
(2) بـه اشخاص مندرج فقره فوق اين ماده نسبت بـه ساير عصبه مانند برادران عيني و پدري اعتبار داده شده درون حق تقدم، درجه و قوت ، تابع احكام آنـها مي باشند.
ماده 2022ـ
هرگاه پدر يا پدر كلان يا يا پسر، گر چه درجه تنزيل يابد يكجا شود، حصه متروكه را بطريق فرض و باقيمانده را بـه طريق عصبيت مستحق مي گردد.
ماده 2023 ـ
(1) هرگاه جد با برادران و ان عيني يا پدري جمع شود، داراي دو حالت ارثي مي باشد:
1ـ سهم يك برادر را مستحق ميگردد، درون صورتيكه تنـها با ذكور يا با ذكور و اناث و يا تنـها با اناثي كه با فرع وارث درون ميراث عصبه شده باشند، جمع شده باشد.
2ـ درون حالتيكه جد با انيكه بـه ذكور يا با فرع وارث از اناث عصبه نشده باشد، درون اينصورت بعد از اصحاب فروض بـه طريقه عصبيت مستحق ميراث باقيمانده ميگردد.
(2) هرگاه حالت مقاسمـه يا وراثت بـه عصبيت بـه ترتيبي كه درون فقره فوق اين ماده درج گرديده جد را از ميراث محروم نمايد و يا حصه او را از ششم حصه كم نمايد بـه طريقه فرض مستحق ششم حصه مي گردد.
(3) درون حالت مقاسمـه بـه اولاد پدري كه محجوب شده باشند، اعتبار داده نميشود.
جزء سوم ـ‌ حجب
ماده 2024ـ
حجب، آن هست كه شخص اهليت ارث را داشته مگر نسبت موجوديت وارث ديگر مستحق ارث نمي گردد. محجوب باعث محجوبيت وارث ديگر ميگردد.ح
ماده 2025ـ
حجب بدو نوع است:
1. حجب نقصان كه باعث تقليل حصه مستحق ارث ميشود.
2. حجب حرمان كه بصورت كلي از ميراث محروم ميشود.
ماده 2026ـ
كسيكه بـه سبب يكي از موانع ميراث از ارث محروم گردد، باعث حجب هيچ يك از ورثه شده نميتواند.
ماده 2027 ـ
شش نفر از ورثه هيچ گاه بـه حجب حرمان مواجه نمي شوند و آنـها عبارتند از پدر، مادر، پسر، ، زوج و زوجه.
ماده 2028ـ
حجب نقصان بر پنج نفر از ورثه وارد ميشود كه آنـها عبارتند از مادر ، ، پسر، ، پدري، زوج و زوجه.
ماده 2029ـ
پدر باعث حجب جد مي گردد خواه از طريق فرض مستحق موجود شود يا از طريق عصبيت يا هر دو.
ماده 2030ـ
مادر ميت باعث حجب جدات از ميراث ميشود، اعم از اينكه جده پدري باشد يا مادري يا از طرف جد.
ماده 2031
پسر باعث حجب پسر پسر و همچنان هر پسر پسر كه درجه او قريب تر باشد، باعث حجب پسر پسري ميگردد كه درجه او بعيدتر باشد.
ماده 2032ـ
ان و برادران عيني باشند يا پدري يا مادري بموجوديت پدر و جد و پسر و پسر پسر گر چه درجه شان تنزيل يابد از ميراث محروم ميشوند.
ماده 2033 ـ
برادر پدري بموجديت برادر عيني و عيني ايكه عصبه با غير گردد، محجوب ميشود.
ماده 2034 ـ
پسر برادر عيني بواسطه هفت نفر از ورثه محجوب ميشود و عبارت اند از: پدر، جد، پسر، پسر پسر، برادر عيني، برادر پدري و عيني يا پدري ايكه عصبه با غير گردد.
ماده 2035 ـ
پسر برادر پدري علاوه بر هفت نفر مندرج ماده (2034) اين قانون بموجوديت پسر برادر عيني، نيز محجوب ميشود.
ماده 2036ـ
برادران مادري بموجوديت شش نفر از ورثه محجوب ميشوند كه عبارتند از: پدر، جد، پسر، پسر پسر دختلي صلبي و پسر.
ماده 2037ـ
كاكاي عيني بوجود ده نفر از ورثه محجوب ميشود كه عبارتند از: پدر، جد، پسر، پسر پسر، برادر عيني، برادر پدري، عيني يا پدري، مشروط بر اينكه هر دو نوع عصبه شوند با پسر برادر عيني يا پدري.
ماده 2038ـ
پسر كاكاي عيني با موجوديت وارثين مندرج مواد (2036 و 2037) اين قانون محجوب ميگردد. و همچنان با وجود كاكاي عيني محجوب مي گردد و پسر كاكاي پدري علاوه بر اشخاص مندرج اين ماده يا پسر كاكاي عيني محجوب ميشود.
ماده 2039ـ
هرگاه ان صلبي ميت با ان پسر ميت اجتماع نمايند و ان حايز دو ثلث ارث شوند، ان پسر ساقط ميشوند. مگر اينكه پسر پسر موجود گردد. درون اينصورت پسر پسر آنرا عصبه ميسازد، مشروط بر اينكه درون درجه آنـها يا درون درجات پائين تر باشد، و اين پسر پسر ان پسر را كه درون درجه پايانتر از او قرار دارند، محجوب ميسازد.
ماده 2040ـ
هرگاه ان عيني دو ثلث متروكه يا بيشتر از آن را حايز شوند، ان پدري ساقط ميشوند. مگر اينكه با آنـها برادر پدري وجود داشته باشد، درون اين صورت بـه واسطه آن عصبه ميگردند.
ماده 2041ـ
هرگاه عيني نصف متروكه را حايز گردد، ان پدري ساقط نگرديده، ششم حصه متروكه را مستحق ميشوند.
جزء چارم‌ـ رد
ماده 2042ـ
هرگاه ذوي الفروض تمامي متروكه را درون بر نگيرد و عصبه وجود نداشته باشد، باقيمانده فروض باستثناي زوجين متناسب بـه حصص فروض بالاي ذوي الفروض توزيع ميشود.
اگر يكي از عصبه نسبي يا يكي از ذوي الفروض يا ذوي الارحام موجود نباشد، باقي مانده متروكه بيكي از زوجين رد ميگردد.

جزء پنجم ـ ارث
ذوي الارحام
ماده 2043ـ
1. هرگاه هيچ يك از عصبات و اصحاب فروض نسبي وجود نداشته باشند ، تمام متروكه يا باقيمانده آن بـه ذوي الارحام پرداخته مي شود.
2. ذوي الارحام را چار صنف ذيل تشكيل ميدهد كه بالترتيب يكي بر ديگري درون ارث مقدم شناخته ميشود:
1. اولاد ان ، گر چه مراتب آنـها تنزيل نمايد و اولاد ان پسر، گرچه تنزيل درجه نمايند.
2. جد غير صحيح، گر چه درجه او بالا برود و جده غير صحيحه، گر چه درجه او بالا شود.
3. پسران برادران مادري و اولاد آنـها ، گر چه درجه آنـها تنزيل نمايد و اولاد ان عيني يا پدري يا مادري. گر چه مراتب آنـها تنزيل كند و ان برادران عيني يا پدري يا مادري و اولاد آنـها، گر چه مراتب تنزيل نمايد. و ان پسران برادر عيني يا پدري، گر چه مراتب آنـها تنزيل نمايد. و اولاد آنـها، گر چه تنزيل درجه نمايند.
4. مشمولين شش طائفه آتي بعضي بر بعضي ديگر بـه ترتيب ذيل درون استحقاق ارث ، مقدم مي باشند:
الف ـ كاكاهاي مادري ميت و هاي او و ماما هاي او، هاي عيني يا پدري يا مادري او.
ب ـ اولاد طايفه هائيكه درون جز (الف) درج گرديده گر چه مراتب آنـها تنزيل نمايد و ان كاكاهاي ميت عيني يا پدري باشد و ان پسران آنـها، گر چه درجه آنـها تنزيل نمايد. و اولاد همـه آنـهايي كه درين تصريح ذكر شدند، گر چه درجه آنـها تنزيل كند.
ج ـ كاكاهاي مادري پدر ميت، ها، ماماها و هاي پدر ميت اعم از اينكه عيني يا پدري يا مادري باشند و كاكاهاي مادر ميت، ها، ماماها و هاي مادر ميت، اعم از اينكه عيني يا پدري يا مادري باشند.
د ـ اولاد طايفه هاي مندرج جزء (ج) گرچه مراتب آنـها تنزيل نمايد و ان كاكاهاي عيني يا پدري ميت و ان پسران آنـها، گر چه درجه آنـها تنزيل نمايد و اولاد ان اشخاص مذكور ، گر چه تنزيل يابند.
هـ ـ‌ كاكاهاي پدر، پدر مادر ميت و كاكاهاي مادر مادر ميت و كاكاهاي مادر پدر ميت و ها وماماها و هاي همة آنـها، اعم از اينكه عيني يا پدري يا مادي باشند.
و ـ اولاد طايفه هاي مندرج جز (هـ) گر چه تنزيل نمايند و ان كاكاهاي عيني يا پدري پدر، پدر متوفي، و ان پسران آنـها گر چه تنزيل درجه نمايند و اولاد اشخاصيكه درون اين جزء درج گرديده اند، گر چه درون درجه پائين قرار داشته باشند.
ماده 2044 ـ
در صنف اول ذوي الارحام ترجيح باخذ ميراث بـه كساني داده ميشود كه درجه قرابت او بـه متوفي نزديكتر باشد، اگر درون درجه مساوي باشند بـه اولاد صاحبان فرض ذوي الارحام ترجيح داده ميشود. اگر درون درجه مساوي باشند و ولد صاحب فرض وجود نداشته يا همـه اولاد اصحاب فروض باشند ، درون ميراث شريك مي گردند.
ماده 2045 ـ
در صنف دوم ذوي الارحام، حق تقدم درون ارث بـه كسي داده ميشود كه درجه قرابت او بـه متوفي نزديكتر باشد، درحاليكه دردرجه قرابت با هم مساوي باشند، كسيكه بـه صاحب فرض منسوب ميگردد، مقدم شناخته ميشود، اگر با وجود تساوي درجه هيچ يك بصاحب فرض منسوب نباشد يا همـه بصاحبان فروض منسوب گردند. بـه جهت قرابت اعتبار داده ميشود. درون صورت اتحاد جهت، درون ارث شريك شناخته ميشوند و در صورت اختلاف جهت، دو ثلث بصاحب جهت قرابت پدر و يك ثلث بـه صاحب جهت قرابت مادر، پرداخته ميشود.
ماده 2046 ـ‌
در صنف سوم ذوي الارحام بكساني حق تقدم داده ميشود كه از لحاظ درجه قرابت بـه متوفي نزديكتر باشند، درون صورت تساوي درجه قرابت، اولاد عصبه نسبت بـه اولاد ذوي الارحام مقدم شناخته ميشوند ودر صورت عدم اختلاف ازين ناحيه بـه قوت قرابت بـه متوفي اعتبار داده ميشود و كسيكه اصل از پدر و مادر باشد،‌ نسبت بـه صاحب اصل پدري و صاحب اصل پدري نسبت بـه صاحب اصل مادري ترجيح داده ميشود.
اگر از لحاظ درجه و قوت قرابت مساوي باشند، مساويانـه درون ارث شركت ميورزند.
ماده 2047ـ
در طايفه اول از طوايف صنف چارم مندرج ماده (2043) اين قانون اگر اقارب جهت پدر منفرد شوند كه عبارت از كاكاهاي مادري و هاي ميت هست يا اقارب جهت مادري منفردشوند كه عبارت از ماماهاي متوفي و هاي او است، بقوت بقرابت اعتبار داده ميشود وبه اين اساس كسيكه از پدر و مادر باشد، نسبت بـه پدري و پدري نسبت بـه مادري مقدم شناخته ميشود. اگر درون قرابت مساوي باشند درون ميراث شريك مي گردند.
اگراقارب هر دوجهت موجود باشد، بـه اقارب جهت پدر دو ثلث و به اقارب جهت مادر يك ثلث از ميراث داده ميشود و حصص هر جهت حسب تفصيل فقره (1) اين ماده درون بين آنـها تقسيم ميشود.
احكام فقرات (1) و (2) اين ماده بر طوايف سوم و پنجم نيز تطبيق ميشود.
ماده 2048ـ
(1)‌ درون طايفه دوم نزديكي درجه قرابت با متوفي مدار اعتبار قرار داده ميشود. گر چه از يك جهت نباشند و در صورت برابري درجه و اتحاد جهت قوت قرابتداند نظر گرفته ميشود، اگر اولاد عصبه يا اولاد ذوي الارحام باشد.
اگر بعضي اولاد عصبه و بعضي اولاد ذوي الارحام باشند بـه اولاد عصبه ترجيح داده ميشود و در صورت اختلاف جهت، دو ثلث بـه جهت پدري و يك ثلث بـه جهت مادري پرداخته شده و حصص هر يك از جهات حسب طريقه فوق بين آنـها تقسيم ميشود.
احكام فقرات (1) و (2) اين ماده بر طوايف چهارم و ششم نيز تطبيق ميشود.
ماده 2049 ـ
هرگاه وارث از ذوي الارحام باشد، تعدد درجات قرابت اعتبار ندارد. مگر درون صورتيكه اختلاف جهت ثابت شود.
ماده 2050‌ـ
در ارث ذوي الارحام ، قاعده اي حصه ذكور دو چند حصه اناث رعايت ميشود.
جزء ششم ـ‌ مقر له بـه نسب
ماده 2051 ـ
1- هرگاه متوفي بـه نسب كسيكه نسب او مجهول باشد، اعتراف نموده باشد ونسب شخص مذكوراز غير ثابت نگرديده و مقر نيز از اقرار خود منصرف نشود، مقر له مستحق متروكه شناخته ميشود.
2- براي كسب استحقاق ارث، درين حالت حيات شخص مقر له حين وفات يا هنگام حكم بـه وفات حكمي شخص مقر حتمي است. درون غير آن موانع ارث مقدم شناخته ميشود.
جزء هفتم ـ احكام متفرق
اول ـ حمل
ماده 2052ـ
هرگاه حمل با ساير ورثه شركت نمايد يا باعث حجب نقصان ورثه شود، حصه يك پسر يا يك هر يكي كه بيشتر باشد بـه او گذاشته ميشود. ودر صورتيكه حمل موجب حجب حرمان گردد، تمام متروكه بـه او گذاشته ميشود.
ماده 2053ـ
هرگاه حمل زنده وفعال تولد شود يا الي خروج اكثر حصة‌بدن زنده باشد، مستحق ارث شناخته ميشود. اگر وضع حمل باثر جنايت صورت گيرد، درون هر حال مستحق ارث شده و هم از او ميراث ميشود.
ماده 2054 ـ
هرگاه زوجه يا معتده متوفي بعد از مرگ او موجود باشد، حمل او درون صورتي مستحق ميراث شناخته ميشود كه حداكثر درون خلال مدت سه صد و شصت و پنج روز از تاريخ وفات يا فرقت ، زنده تولد شود.
حمل بغير از پدر از شخص ديگري ميراث نميتواند، مگر درون دو حالت اتي:
1ـ حداكثر درخلال مدت (365) روز از تاريخ وفات يا فرقت زنده متولد گردد، درحاليكه مادر او معتده وفات يا فرقت بوده و مورث هنگام عدت وفات نموده باشد.
2ـ‌ حداكثر درخلال مدت (270) روز از تاريخ وفات مورث زنده متولد گردد، مشروط بر اينكه زوجيت بين پدر و مادر او حين وفات پدر قايم باشد.
ماده 2055ـ
هرگاه حصه تخصيص داده شده بـه حمل ، از حصه مستحقه او كمتر باشد ، مقدار كمبود از حصة كساني كه از استحقاق خود اضافه گرفته اند، اخذ ميشود. و اگر حصه تخصيص داده شده از استحقاق زيادتر باشد، حصه مازاد استحقاق بـه مستحقين توزيع ميشود.
دوم ـ مفقود
ماده 2056 ـ
(1) حصه مستحقه مفقوديكه مطابق ماده (326) مندرج اين قانون بـه وفات وي حكم نشده باشد از متروكه مورث تخصيص داده ميشود. درون صورت ظهور حيات آنرا اخذ ودر صورت صدورحكم بـه مرگ او، بر ساير ورثه مستحق هنگام وفات مورث توزيع ميشود.
اگرمفقود بعد از حكم بـه مرگ او زنده ظاهر شود، آنچه كه از حصه او نزد ورثه موجود شود اخذ مينمايد

سوم ـ خنثي
ماده 2057ـ
خنثائيكه ذكوريت و انوثت او فهميده شده نتواند ، اقل نصيبين را مستحق گرديده وباقيمانده متروكه بـه ورثه ديگر داده ميشود.

چهارم‌ـ ولد زنا و ولد لعان
ماده 2058 ـ
ولد زنا وولد لعان از مادر و اقارب او همچنان مادر و اقارب او از آنـها مستحق ارث ميشوند، مگر پدر و اقارب او از اولاد مذكور ارث نمي توانند.
پنجم ـ حوادث غرق، حريق
و انـهدام
ماده 2059ـ
فوت شدگان حوادث غرق ، حريق و انـهدام كه تقدم و تآخر وفات هيچ يك معلوم نباشد، از همديگر ارث نميتوانند و حصص شان بـه ورثه احياي آنـها تقسيم ميشود.
ششم‌ ـ تخارج
ماده 2060 ـ
تخارج، آن هست كه ورثه باخراج بعضي ازورثه بمقابل شي معين مصالحه نمايند. اگر يكي از ورثه يا ورثه ديگر تخارج نمايد، قايم مقام او قرار گرفته مستحق حصه او از متروكه ميگردد، اگر يكي از ورثه همراه باقي وارثين تخارج نمايد. درون حاليكه شي از جمله متروكه باشد. حصه وي بين باقي وارثين بتناسب حصص هر يك درون متروكه تقسيم ميشود و اگر شي مذكور از مال شخصي آنـها بوده و در عقد تخارج بـه طريقه تقسيم شخص خارج تصريح نشده باشد، حصه خارج شده، مساويانـه درون بين وارثين تقسيم ميشود.
فرع پنجم ـ تصفيه متروكه
ماده 2061 ـ
هرگاه مورث براي متروكه اموال خويش وصي تعيين نـه نمايد و يكي ازورثه تصفيه متروكه را مطالبه نمايد، محكمـه شخصي را انتخاب مي نمايد، درون صورت عدم توافق تمام ورثه درون اتنخاب شخص، محكمـه ميتواند بعد از استماع دلايل ورثه، بـه انتخاب خود شخص را تعيين نمايد كه که تا حد امكان از جمله ورثه باشد.
ماده 2062ـ
1- هرگاه مورث براي متروكه وصي تعيين نموده باشد،‌ محكمـه مكلف هست تعيين مورث را تائيد نمايد.
2- تمام احكام متعلق بـه تصفيه كننده، بر وصي متروكه تطبيق مي شود.
ماده 2063ـ
موظف امور مالي محكمـه، مرتبا اوامر محكمـه را مبني بر تعيين تصفيه كننده، درون دفتر مخصوص قيد نموده و شـهرت وصي متروكه را بـه شمول اسماي مورثين بحروف ابجدي درون سجل مخصوص ثبت مي نمايد. موظف مذكور مكلف هست تمامي اوامر مربوط بـه عزل و تنازل را درون ستون ملاحظات سجل برسانند.
ماده 2064 ـ
قيد اوامر صادره مبني بر تعيين تصفيه كننده،‌ درون مورد اشخاصي كه راجع بـه عقار متروكه با ورثه معامله ميكنند، عين اثر آتي را بار مي آورد كه اجراآت مندرج ماده (2102) اين قانون درون قبال دارد.
ماده 2065 ـ
تصفيه كننده بمجرد تعيين اموال متروكه را تسليم گرديده تحت نظر ومراقبت محكمـه ، بـه تصفيه آن مبادرت ميورزد.
مصارف امور تصفيه بشمول حق الزحمـه تصفيه كننده ايكه از جانب محكمـه تعيين ميشود،‌ از مجموع متروكه پرداخته ميشود.
ماده 2066 ـ
محكمـه مكلف هست در وقت اقتضاء بـه اجراآت عاجل بنابر مطالبه اشخاص ذيعلاقه يا خارنوالي يا صوابديد خود اقدام نمايد، مخصوصا درون گذاشتن مـهر بر اموال و امانت گذاشتن پول نقد و اوراق بهادار و اشياي قيمتي درون بانك.
ماده 2067 ـ
(1)‌ تصفيه كننده مكلف هست ، في الحال بـه تبديل مقداري از مال متروكه بـه پول نقد بپردازد که تا تكافوي مصارف تجهيز ومصارف تعزيه دار ميت را بتناسب حالت او بنمايد. همچنان مكف هست از قاضي امورمعجله صدور امر مبني بر مصارف نفقه عيال متوفي كه وارث باشند، باندازه معتاد ازمال متروكه الي زمان انتهاي تصفيه مطالبه نمايد. نفقه هر يك از ورثه از حصه مسحق ارثي او وضح مي گردد.
(2) تمام منازعات ناشي از اين مصارف، توسط قاضي رسيدگي ميشود.
فرع ششم ـ‌ تجريد تركه
ماده 2068 ـ‌
1-دائنين از تاريخ صدور امر مبني بر تعيين تصفيه كننده بـه بعد، نمي توانند درون برابر متروكه بـه هيچ نوع اجراآتي بپردازند ويا بـه اجراآت اتخاذ شده قبلي ادامـه دهند، مگر بحضور تصفيه كننده.
2- اجراآت توضيح كه بـه ضد مورث افتتاح گرديده و هنوز لست نـهائي آن مسدود نشده باشد، درون اثر تقاضاي يكي از اشخاص ذيعلاقه که تا زمان تسويه تمام ديون متروكه متوقف ميشود.
ماده 2069 ـ
وارث نميتواند قبل از تسليمي سند استحقاق ارث درون مال مترو كه تصرف نمايد، همچنان نمي تواند ديون تركه را بگيرد يا دينيكه بر او است، بـه دين متروكه مجرا نمايد.
ماده 2070 ـ
تصفيه كننده مكلف هست به اتخاذ تدابيري بپردازد كه حفاظت اموال متروكه ايجاب نمايد و به اجراي اعمالي قيام ورزدكه اداره اموال مذكور مقتضي آن باشد. همچنان مكلف هست در مقابل دعاوي داير بر متروكه نيابت نموده ودر گرفتن ديوان متروكه اقدام نمايد.
ماده 2071 ـ
تصفيه كننده از لحا ظ مسئوليت ، حيثيت وكيل بالاجرت را دارد. گر چه درون مقابل اجرت نگيرد، قاضي مكلف هست از تصفيه كننده . تقديم حساب اداري درون مواعيد دوراني مطالبه نمايد.
ماده 2072ـ
تصفيه كننده ، مكلف هست دائنين و مديونين متروكه را بتوضيح حقوق و وجايب شان درون برابر متروكه توسط ابلاغيه اي كه درون يكي از روزنامـه ها نشر و در لوحه اعلانات محكمـه و مدخل مراكز پوليس تعليق ميشود،‌ دعوت نمايد. دائنين مكلفند درون خلال دو ماه از تاريخ نشر ابلاغيه بتوضيح مطلوب بپردازند.
ماده 2073ـ
تصفيه كننده ، مكلف هست در خلال سه ماه از تاريخ معينـه لست توضيح حقوق و وجايب دائنين ومديونين متروكه را بـه اختيار موظف محكمـه گذاشته و تمام اشخاص ذيعلاقه را بـه آن خبر نمايد، تصفيه كننده مي تواند تمديد اين مدت را درون صورت ايجاب از محكمـه مطالبه نمايد.
ماده2074 ـ
تصفيه كننده ، ميتواند درون مورد تشريح متروكه و تقدير قيمت اموال آن از اهل خبره و اشخاص ماهر استمداد جويد.
ماده 2075 ـ
هر شخصيكه از طريق غش ، چيزي از اموال متروكه را بدست آرد. گر چه ورثه باشد ،‌ بجزاي خيانت درون امانت محكوم ميشود.
ماده 2076 ـ
منازعات مربوط بـه صحت تشريح، درون خلال سي روز از تاريخ صدور اعلان از تسليمي لست بـه محكمـه اقامـه ميشود. درون صورتيكه محكمـه بعد از تحقيق، نزاع را جدي تشخيص دهد، آنرا قبول نموده رسيدگي طبق احكام مربوط باصول محاكمات مدني صورت ميگيرد.

فرع هفتم ـ تسويه ديون متروكه
ماده 2077 ـ
تصفيه كننده ، بعد از انقضاي ميعاد منازع بـه اجازه محكمـه بتاديه ديوني مي پردازد كه درون خصوص آن نزاع وجود نداشته باشد، ديون متنازع فيه بعد ازحكم نـهائي تاديه ميشود.
ماده 2078 ـ
هرگاه تصفيه كننده بـه اعسار متروكه متيقن شده يا احتمال آن متصور باشد امور تاديه ديون را الي زمان صدور حكم نـهائي درون منازعات متعلق بـه ديون متروكه متوقف ميسازد گر چه درون خصوص بعضي ديون نزاع وجود نداشته باشد.
ماده 2079 ـ‌
تصفيه كننده، ديوان متروكه را بالترتيب از عوايد حقوق متروكه پول و ثمن اموال منقول شامل متروكه تاديه ميكند، درون صورت عدم كفايت ديون از ثمن اموال عقاري متروكه تاديه ميشود.
ماه 2080 ـ
فروش اموال منقول و عقار متروكه درون صورت ايجاب اموال بـه مزايده علني مطابق قواعد مربوط بـه فروشات اجباري صورت ميگيرد، مگر اينكه تمام ورثه بفروش آن از طريق ديگري موافقه نمايند. اگر متروكه مستغرق بـه دين باشد، موافقت دائنين نيز حتمي شمرده ميشود ورثه درون مزايده شركت كرده مي توانند.
ماده 2081 ـ
محكمـه ميتواند ، بنابر مطالبه تمام ورثه بـه تعجيل ديون مؤجل و تعيين مبلغيكه داين مستحق ميشود حكم نمايد.
ماده 2082 ـ
هرگاه تمام ورثه بـه مطالبه تعجيل ديون موجل موافقه نـه نمايند، محكمـه امر توزيع ديون مذكور و توزيع اموال متروكه را بدست گرفته بهر يك ازورثه مقداري از دين و مقداري از مال متروكه را طوري تخصيص ميدهد كه درون نتيجه با حصه خالص وي از ميراث معادل گردد.
ماده 2083 ـ
محكمـه براي هر يك از دائنين متروكه، تامينات كافي بر عقار يا اموال منقول طوري ترتيب مي نمايد كه تامينات مختص بهر يك از دائنين بهمان حالت قبلي حفظ شود. درون صورت عدم امكان چنين تجويز محكمـه بر همـه اموال متروكه تامين را مرتب مي سازد.
ماده 2084 ـ
هر يك از ورثه ميتواند بعد از توزيع ديون موجل اندازه كه باو تخصيص يافته ، قبل از رسيدن موعد تاديه ، بپردازد.
ماده 2085 ـ‌
دائنيكه حقوق خود را نسبت عدم اندارج لست تشريح بدست آورده نتواند و تامينات عيني بر مال متروكه نيز نداشته باشد،‌ نميتواند بر اشخاصيكه با حسن نيت حقوق عيني را بر اموال مذكور كسب نموده اند مراجعه نمايد. مگر بر ورثه بـه سبب غنا آنـها مراجعه كرده ميتواند.
ماده 2086 ـ
تصفيه كننده ، بعد ازتاديه تسويه ديون متروكه، تنفيذ وصيت و تكاليف ديگر را بعهده ميگيرد.

فرع هشتم ـ تسليم اموال متروكه و تقسيم آن
ماده 2087 ـ‌
بعد از تنفيذ التزامات متروكه ، باقيمانده اموال آن طبق حصص شرعي بورثه تعلق ميگيرد.
ماده 2088 ـ
تصفيه كننده، مكلف هست آنچه را كه از اموال متروكه بهر يك از ورثه تعلق ميگيرد، بـه او تسليم نمايد.
ماده 2089ـ
ورثه ميتواند بعد از انقضاي مواعيد معينـه، منازعات مندرج لست تشريح آنعده از اشياء و نفوذي را كه درون تصفيه متروكه بـه آن ضرورت احساس نشود بطور موقت تسليم گرديده يا بعضي از آنرا درون مقابل اعطاء تضمين يا بدون آن بكار اندازد.
ماده 2090 ـ
محكمـه بـه هر يك از ورثه كه دليل شرعي بـه وراثت خود را ويا آنچه قائم مقام آن باشد تقديم نمايد سندي را اعطا مي كند كه حاوي تثبيت حقوق او درون ارث، و توضيحات مربوط بمقدار حصه و تعيين آنچه از اموال تركه بـه او تعلق گرفته ميباشد.
ماده 2091 ـ
هر يك از ورثه ميتواند از تصفيه كننده تقاضا نمايد که تا حصه او را ازارث بصورت جداگانـه باو تسليم نمايد، مگر اينكه وارث مذكور بموجب موافقه قبلي يا حكم قانون بـه باقي ماندن طور مشترك مكلف باشد.
ماده 2092ـ
هرگاه قبول مطالبه قسمت حتمي باشد، تصفيه كننده بـه طريقه دوستانـه بـه اجراآت تقسيم بپردازد. مگر اين تقسيم الي زمانيكه بصورت دسته جمعي از طرف ورثه تائيد نشود، نـهائي شمرده نميشود.
ماده 2093 ـ
هرگاه ورثه بصورت دسته جمعي بـه تقسيم موافقت نـه نمايد تصفيه كننده مكلف هست به مصرف متروكه دعوي تقسيم را مطابق احكام قانون اقامـه نمايد. مصارف دعوي از حصص تقسيم كنندگان كاسته ميشود.
ماده 2094 ـ
در مورد قسمت متروكه قواعد مربوط قسمت خصوصا آنچه متعلق بضمان تعرض و استحقاق غبن هست تطبيق ميشود.
ماده 2095 ـ
هرگاه يكي از ورثه درون وقت تقسيم بـه دين متروكه تخصيص داده شود ساير ورثه درون حاليكه مديون بعد از تقسيم افلاس نمايد ضامن شخص تخصيص شده شناخته نميشوند مگر اينكه بخلاف آن موافقه صورت گرفته باشد.
ماده 2096 ـ
وصيت بـه تقسيم اعيان متروكه براي ورثه وصيت كننده بـه ترتيبيكه براي تمام ورثه باندازه حصه آنـها تعيين نمايد جواز دارد.
ماده 2097 ‌ـ
تقسيميكه بـه بعد ازمرگ منسوب شود رجوع از آن جواز دارد مگربعد از وفات وصيت كننده لازمي شناخته ميشود.
ماده 2098 ـ
هرگاه تقسيم شامل ديون متروكه تمام اموال ميراث نباشد اموال خارج تقسيم بصورت مشاع مطابق قواعد ميراث بتمام ورثه تعلق ميگيرد.
ماده 2099 ـ
هرگاه يكي يا چند نفر از ورثه احتمالي وصيت كننده شامل تقسيم باشند و قبل از وفات مورث فوت نمايد حصه معينـه ايكه بـه سهم او رسيده بصورت مشاع مطابق قواعد ميراث بـه ساير ورثه تعلق مي گيرد.
ماده 2100 ـ
در مورد تقسيم منسوب بـه بعد از مرگ تمام احكام مربوط بـه تقسيم عمومي باستثناي احكام غبن تطبيق ميشود.
ماده 2101 ـ
هرگاه تقسيم هنگام وفات شامل ديون بوده يا درون صورت شموليت ديون، دائنين بـه تقسيم مذكور موافقه نداشته باشند هر يك از ورثه ميتواند درون حاليكه اداي ديون باتفاق با دائنين صورت نگرفته باشد رعايت تقسيمي را كه مورث وصيت نموده و اعتباراتي را كه بـه اساس آن تقسيم مذكور بنا يافته درون حدود امكان درتقسيم متروكه مطالبه نمايد.
ماده 2102ـ‌
هرگاه متروكه مطابق احكام گذشته تصفيه نشده باشد دائنين عادي متروكه ميتوانند حقوق خودرا يا آنچه بـه آنـها رجعت شده هست بر عقارات متروكه كه تصرف بر‌آن حاصل گرديده يا عقاراتيكه حقوق عيني بـه مصلحت غير بر آن مرتب شده هست نافذ ميسازند مشروط بر اينكه توثيق دين مطابق بـه احكام قانون صورت گرفته باشد.
مبحث دوم ـ وصيت
فرع اول ـ احكام عمومي
ماده 2103 ـ
وصيت عبارتست از تصرف درون تركه بنحويكه اثر آن بـه مدت بعد از وفات وصيت كننده منسوب باشد.
ماده 2104 ـ
وصيت توسط قول يا كتابت منعقد ميگردد. درون صورتيكه وصيت كننده قادر بـه كتابت و گفتار نباشد بـه اشارت معروف نيز منعقد شده ميتواند.
ماده 2105 ـ
شرط صحت وصيت آن هست كه بمعصيت نبوده و باعث بر آن منافي مقاصد شارع نباشد.
ماده 2106 ـ
وصيت غير مسلمان صحت دارد مگر اينكه وصيت مذكور باساس احكام شريعت او، و شريعت اسلام حرام باشد و يا قانون بـه عدم صحت و نفاذ آن تصريح نموده باشد.
ماده 2107 ـ
با رعايت احكام مواد (2105 و 2106) اين قانون وصيت منسوب يا معلق بـه شرط يا متصل بشرط صحت دارد.
ماده 2108 ـ
وصيت كننده لازم هست قانونا اهل تبرع بوده و به سن رشد رسيده باشد.
ماده 2109 ـ‌
شخصيكه باو وصيت ميشود لازم هست هنگام وصيت معلوم بوده و معين باشد.
ماده 2110 ـ
وصيت درون راه خداوند (ج) و اعمال خيريه بدون تعيين جهت صحت داشته و در امورخيريه بمصرف مي رسد،‌ همچنان وصيت براي مساجد ، موسسات خيريه و جهات ديگر موسسات علمي ومصالح عامـه صحت دارد درون اين احوال مال وصيت شده بر عمارت، مصالح فقراء وغيره امور مربوط بـه آن بمصرف رسانيده ميشود مگر اينكه طرق مصرف باساس عرف يا دلالت تعيين شده بتواند.
ماده 2111 ـ
وصيت بجهت معينـه از جهات خيريه كه درون آينده بوجود مي آيد صحت دارد درون صورت تعذر وجود آن مال وصيت شده بـه جهات خيريه مماثل آن داده ميشود.
ماده 2112 ـ
وصيت با وجود اختلاف دين و مليت صحيح بوده همچنان اختلاف مملكت باعث عدم صحت وصيت نميشود مگر اينكه وصيت كننده تابع مملكت اسلامي بوده وشخصيكه بـه او وصيت ميشود غير مسلمان و تابع مملكت غير اسلامي باشد و قانون مملكت او،‌ وصيت او را درون چنين احوال اجازه ندهد.
اجانب نمي توانند بر اساس وصيت مندرج فقره (1) اين ماده حق ملكيت را درون اموال عقاري كسب نمايند.
ماده 2113 ـ
چيزيكه بـه آن وصيت ميشود بايد داراي شرايط آتي باشد:
از جمله اشيائي باشد كه ارث درون آن جاري شده يا قرار گرفتن آن بحيث موضوع قد درون حال حيات وصيت كننده صحت داشته باشد.
اگر موضوع وصيت را مال تشكيل ميداد نزد وصيت كننده متقوم باشد.
اگر موضوع وصيت شي معين بالذات باشد بايد هنگام وصيت درون ملكيت وصيت كننده موجود باشد.
ماده 2114 ـ
(1)‌ وصيت بحقوقيكه توسط ارث انتقال مي يابد صحت دارد.
(2) وصيت بـه منافع اعيان اجاره داده شده، گر چه بعد از وفات مستاجر باشد صحت دارد.
ماده 2115 ـ
وصيت بقرض اندازه معين مال بـه شخصيكه باو وصيت ميشود صحت داشته و در مقدار مازاد آن از ثلث متروكه بدون اجازه ورثه هنگام وفات وصيت كننده كه بـه سن رشد رسيده باشند، تنفيذ شده نميتواند.
ماده 2116 ـ
هرگاه وصيت كننده بـه جنون كامل مبتلا گردد و در جنون فوت شود وصيت باطل ميگردد همچنان درون مورد شخصيكه بـه او وصيت شده هست اگر قبل از وفات وصيت كننده وصيت وفات نمايد وصيت باطل ميشود.
ماده 2117ـ‌
هرگاه موضوع وصيت شي معين بوده و قبل از قبولي شخصي كه بـه او وصيت شده از بين برود وصيت باطل مي گردد.
ماده 2118-
وصيت كسيكه مال او مستغرق بدين باشد باطل شناخته ميشود مگرا ينكه دائنين از دين ابراء كرده يا بـه وصيت اجازه دهند.
ماده2119 ـ
1- وصيت بقاتل عمدي وصيت كننده اختياري باشد يا واجبي باطل شمرده ميشود اعم از اينكه قاتل فاعل اصلي يا شريك يا شاهد زوري باشد كه شـهادت او موجب حكم باعدام و صيت كننده گرديده و تنفيذ گردد مشروط بر اينكه قتل بدون حق و بدون عذر بوده قاتل عاقل سن (18) سالگي را تكميل نموده باشد.
2- محروميت قاتل از استحقاق وصيت مندرج فقره يكم اين ماده بـه اجازه ورثه و رضائيت مقتول قبل از وفات از بين نميرود.
ماده 2120 ـ
حجر بر وصيت كننده نسبت سفاهت يا غفلت موجب بطلان وصيت او نميشود.
فرع دوم ـ رجوع
از وصيت
ماده 2121 ـ
وصيت كننده از تمامي يا بعضي وصيت صراحتا يا دلالتا عدول نموده مي تواند.

فرع سوم ـ قبول
يا رد وصيت
ماده 2122 ـ
وصيت يا قبول صريح يا ضمني شخصيكه بـه او وصيت ميشود بعد از وفات وصيت كننده لازم ميگردد.
هرگاه شخصيكه بـه او وصيت ميشود جنين قاصر، يا محجور عليه باشد، قبول يار دوصيت از طرف شخصي صورت مي گيرد كه بـه اساس استيذان محكمـه حق ولايت را بر مال او دارا باشد.
اگر وصيت بـه موسسات تصديها، شركتها و امثال آن باشد قبول يا رد از طرف اشخاصي صورت مي گيرد كه آنرا تمثيل مي نمايند.
در صورت عدم موجوديت ممثل وصيت بدون توقف بـه قبول، لازم ميشود.
ماده 2123 ـ‌
هرگاه شخصيكه بـه اووصيت صورت گرفته قبل از قبولي يا رد وصيت فوت شود ورثه موصي له قايم مقام او شناخته ميشود.
ماده 2124 ـ
هرگاه ورثه وصيت كننده يا شخصيكه صلاحيت تنفيذ وصيت را دارد توسط اعلان رسمي مشتمل بر تمام توضيحات مربوط بوصيت بـه شخصيكه باو وصيت شده هست ابلاغ نموده و در آن اظهار اراده او را مبني بر قبول يا رد وصيت مطالبه نمايد. اگر شخص مذكور درون خلال سي روز از تاريخ اعلان بدون عذر معقول بصورت تحريري بجواب آن نپردازد، وصيت باطل شمرده ميشود.
ماده 2125 ـ
هرگاه شخصيكه بـه او وصيت شده هست بعضي وصيت را قبول و بعضي ديگر را رد نمايد وصيت درون مقدار قبول شده لازم گرديده و در مقدار رد شده باطل شناخته ميشود.
همچنان درون صورتيكه بعضي از اشخاصيكه بـه آنـها وصيت شده آنرا قبول و بعضي ديگر آن را رد نمايد وصيت براي اشخاصيكه آنرا قبول نموده اند لازم و نسبت بـه اشخاصي كه آن را رد نموده اند باطل ميگردد.
ماده 2126 ـ
(1)‌ وصيت برد آن قبل از وفات وصيت كننده باطل نميگردد.
(2) هرگاه شخصيكه بـه او وصيت شده بعد از وفات و صيت كننده تمام يا بعضي وصيت را رد نموده و يكي از ورثه رد را بپذيرد وصيت فسخ و اگر هيج يك از ورثه آنرا قبول ننمايد رد كردن شخصيكه بـه او وصيت شده باطل شناخته ميشود.
ماده 2127 ـ‌
1) هرگاه شخصيكه بـه او وصيت شده هنگام وفات وصيت كننده موجود باشد از همان لحظه وفات شي وصيت شده را مستحق ميگردد مگر اينكه درون متن وصيت استحقاق شي وصيت شده بوقت معين بعد از مرگ تثبيت شده باشد.
2) زوايد شي وصيت شده از زمان قبول، ملك شخصيكه بوي وصيت شده تلقي ميشود و شخص مذكور از همان لحظه بـه بعد مكلف بـه مصارف شي وصيت شده ميگردد. زوايد شي درون محاسبه اخراج وصيت از ثلث داخل نمي باشد.
فرع چهارم‌ ـ‌ آثار وصيت جزء اول ـ‌ شخصيكه بوي وصيت شده
ماده 2128 ـ
(1)‌ وصيت بعدة غير محصور صحيح بوده و به اشخاص محتاج تخصيص مي يابد، امور توزيع مال وصيت شده بر محتاجان از صلاحيت وصي مختار و يا محكمـه مربوطه مي باشد.
(2) درون حالت فوق وصي و يا محكمـه مربوطه بـه رعايت قيد تعميم يا مساوات مكلف نمي باشد،
ماده 2129 ـ
هرگاه بيك قوم معين بالفاظي وصيت شود كه بدون تخصص اسماء شامل همـه افراد قوم مذكور گردد و در بين آنـها افرادي موجود شود كه حين وفات وصيت كننده اهل وصيت نباشد تمام اشياء وصيت شده بـه اشخاصي تعلق مي گيرد كه حين وفات وصيت كننده، اهل وصيت باشند.
ماده 2130 ـ
هرگاه وصيت بين اشخاص معين و يك جمعيت يا يك جهت يا بين يك جمعيت و يك جهت، يا بين اشخاص معين و جمعيت و جهت مشترك باشد هر يك از اشخاص معين و افراد جمعيت منحصر باشد يا غير منحصر و هر جهت از شي وصيت شده حصه ميگيرند.
ماده 2131 ـ
هرگاه وصيت براي اشخاص معين صورت گرفته باشد حصه اشخاصيكه اهل وصيت نباشند بمتروكه وصيت كننده، اعاده ميشود.
ماده 2132 ـ
هرگاه وصيت بـه اشخاص معين يا يك جمعيت باطل شود آنچه وصيت شده هست به متروكه متوفي اعاده ميشود.
ماده 2133 ـ
وصيت براي حمل درون احوال آتي صحيح شمرده ميشود:
1- درون حاليكه وصيت كننده بوجود حمل هنگام وصيت اقرار نموده و حمل درون خلال مدت سه صد و شصت و پنج روز يا كمتر از آن از وقت وصيت زندة فعال متولد شود.
2- درون حاليكه وصيت كننده بوجود حمل اقرار نكرده مگر حمل حداكثر درون خلال مدت دو صدو هفتاد روز از وقت وصيت زنده متولد گردد مشروط بر اينكه حامله هنگام وصيت درون عدت وفات يا تفريق بائن نباشند درون غير آ“ اگر حمل درون خلال مدت سه صد و شصت و پج روز از وقت وفات يا فرقت بائن زندة فعال متولد شود وصيت صحيح تلقي ميشود.
ماده 2134 ـ
هرگاه وصيت بحمل از شخص معين باشد علاوه بر شروط مندرج ماده (2133) اين قانون ثبوت نسبت آن از همان شخص معين نيز شرط صحت وصيت شناخته ميشود.
ماده 2135 ـ‌
حاصلات شي وصيت شده الي زمان زنده و فعال متولد شدن حمل نگهداشته ميشود و بعدا باو تعلق ميگيرد.
ماده2136 ـ
1- هرگاه حامله همزمان يا درون خلال مدت اقل از شش ماه دو يا زياده اولاد زنده بدنيا آورد وصيت درون بين آنـها بطور مساوي توزيع ميشود. مگر اينكه درون وصيت صراحتا بخلاف آن حكم شده باشد.
2- اگر يكي از دو گانگي يا زياده، مرده متولد گردد تمام وصيت باولاد زنده تعلق ميگيرد.
3- درون صورتيكه يكي از اولاد بعد از ولادت بميرد اگر وصيت بر اعيان صورت گرفته باشدحصه او بورثه وي و اگر وصيت بر منافع صورت گرفته باشد حصه او بورثه وصيت كننده تعلق مي گيرد.

جزء دوم ـ شي وصيت شده (موصي به)
ماده2137ـ
وصيت درون حدود ثلث متروكه بوارث و غير وارث صحت داشته بدون اجازه ورثه تنفيذ ميگردد و در حدود زايد از ثلث متروكه نيز صحت داشته مگر نفاذ آن موقوف بـه اجازه ورثه بعد از وفات وصيت كننده مي باشد مشروط بر اينكه اجازه دهنده داراي اهليت تبرع بوده و با آنچه كه اجازه داده علم داشته باشد.
ماده 2138 ـ
وصيت شخصيكه وارث نداشته و مديون هم نباشد بـه تمام مال يا بعضي آن بدون توقف بـه اجازه ممثل خزانة دولت نافذ ميگردد.
ماده2139 ـ
وصيت مديوني كه مال او مستغرق بدين باشد صحيح بوده مگر بدون برائت ذمـه او از دين تنفيذ نميگردد درون صورتيكه مديون از يك قسمت دين بري الذمـه گردد. يا مال او مستغرق بـه دين نباشد وصيت درون مقدار باقيماندة بعد از تاديه دين تنفيذ ميشود.
ماده 2140 ـ
هرگاه دين اغير مستغرق بوده و تمام يا بعضي آن از شي وصيت شده تاديه شده باشد شخصيكه بـه او وصيت شده هست ميتواند بـه اندازه دين تاديه شده بر ثلث تركه بعد از پرداخت دين مراجعه نمايد.
ماده 2141 ـ‌
هرگاه وصيت بـه اندازه حصه يكي از ورثه معين وصيت كننده صورت گرفته باشد شخصيكه بوي وصيت ميشود علاوه بر استحقاق فرضي مستحق مقدار حصة همان وارث شناخته ميشود.
ماده 2142 ـ‌
هرگاه وصيت باندازه حصه يكي از ورثه غير معين صورت گرفته باشد درون حال تساوي ورثه درون حقوق شخص مذكور علاوه بر فرض مستحق حصه يكي از آنـها ميگردد و در حال اختلاف حقوق علاوه بر فرض مستحق حصه شخصي ميگردد كه درون ميراث حق او كمتر است.
ماده 2143 ـ
هرگاه وصيت باندازه معين از پول يا عين صورت گرفته و در تركه دين يا مال غايب باشد. اگر شي كه بـه آن وصيت صورت گرفته از ثلث مال حاضر متروكه خارج شود. كسيكه براي او وصيت شده مستحق آن ميگردد و در غير آن بـه اندازه همين ثلث مستحق ميگردد و باقيمانده بر ورثه تعلق ميگيرد و هر وقت كه شي حاضر شد شخصي كه بـه او وصيت شده مستحق ثلث آن ميگردد که تا حق او كاملا تاديه شود.
ماده 2144 ـ
هرگاه وصيت صورت گرفته و در آن دين يا مال غايب وجود داشته باشد شخصيكه بـه او وصيت شده حصه خود را از مال حاضر بدست آورده و هر وقت كه مال غايب حاضر شد حق خود را از آن ميگيرد.
ماده 2145 ـ
هرگاه وصيت طور سهم مشاع درون نوع معين مال تركه صورت گيرد و در آن دين يا مال غايب وجود داشته باشد شخصيكه بـه او وصيت شده حصه خود را ازين نوع حاضر بدست مي آورد. مشروط بر اينكه حصه مذكور از ثلث حاضر متروكه خارج شده بتواند درون غير آن شخصيكه بـه او وصيت شده بـه اندازه اين ثلث مستحق حصه خود شده و باقيمانده حق ورثه مي باشد. هر وقت كه شي حاضر شد، شخصيكه براي او وصيت شده بـه اندازه ثلث از نوع وصيت شده مستحق حصه ميگردد مشروط بر اينكه ورثه از آن متضرر نگردند و اگر آنـها از آن متضرر گردند شخصيكه بـه او وصيت شده قيمت باقيماندة حصه خود را که تا تكميل حق خود از ثلث نوع وصيت شده ميگيرد.
ماده 2146 ـ‌
(1)‌ هرگاه درون احوال متذكره مواد فوق متروكه شامل دين قابل تاديه بر يكي از ورثه بوده و دين مذكور از جمله تمام يا بعضي جنس حاضر متروكه باشد درون آن باندازة حصه وارث مذكور از همان جنس مجرائي صورت ميگيرد و باين ترتيب دين مذكور از جمله اموال حاضر محسوب ميشود.
(2) اگر دين مستحق تاديه بر وارث از غير جنس حاضر باشد مجرائي صورت نگرفته درين صورت اگر دين مساوي حصه وارث مذكور درون مال حاضر متروكه يا كمتر از آن باشد درون جمله اموال حاضر محسوب مي گردد و اگر از آن بيشتر باشد بـه آن اندازه حاضر دانسته ميشود كه با حصه وارث مذكور مساوي باشد.
(3) درون حالت فقره (2) اين ماده وارث که تا زمان تاديه دين خود بر حصه خود درون مال حاضر و متروكه تسلط پيدا كرده نميتواند درون حاليكه وارث مذكور دين خود را تاديه نكند، قاضي حصة او را فروخته و از ثمن آن دين را تاديه مينمايد.
ماده 2147 ـ‌
هرگاه وصيت بعين از متروكه يا نوع معين از آن صورت گرفته و شي وصيت شده از بين برود يا بـه استحقاق شود شخصيكه بوي وصيت شده هست مستحق چيزي شناخته نميشود. درون صورتيكه بعضي از آن از بين برود يا بـه استحقاق شود ، شخص مذكور باقيمانده را درون حاليكه از ثلث متروكه تجاوز نكند مستحق ميگردد و اگر از ثلث متروكه تجاوز كند درآن بـه اندازه ثلث مستحق ميشود.
ماده 2148 ـ‌
هرگاه وصيت بحصه مشاع معين صورت گيرد و شي مذكور از بين برود يا بـه استحقاق شود شخصيكه بوي وصيت صورت گرفته مستحق هيچ چيزي نمي گردد. و اگر بعضي از آن از بين برود يا بـه استحقاق شود شخص مذكور تمام وصيت را از مقدار باقيمانده بدست مي آرود مشروط بر اينكه باقيمانده آنرا تكافو نموده و در حدود ثلث مال متروكه باشد درون غير آن تمام مقدار باقيمانده را كه از ثلث مال بدست آمده بتواند مستحق ميشود و يا از آن بـه اندازه مستحق ميگردد كه از ثلث متروكه تجاوز نكند.
ماده 2149 ـ
هرگاه وصيت بحصه مشاع و نوعي از اموال متروكه بوده و از بين برود يا بـه استحقاق شود شخصيكه بـه او وصيت شده مستحق چيزي شناخته نمي شود و در صورتيكه بعضي از آن از بين برود يا بـه استحقاق شود شخص مذكور حصه خود را از باقيمانده حاصل ميدارد مشروط بر اينكه از ثلث مال حاصل شده بتواند درون غير آن بـه اندازه ثلث از آن مستحق ميگردد.
ماده 2150 ـ
وصيت بـه عدد مشاع درون يكنوع از اموال مانند وصيت بـه حصة مشاع درون آن شمرده ميشود.
جزء سوم ـ ‌وصيت بـه منافع
ماده 2151 ـ‌
1- هرگاه وصيت بمنفعت براي شخص معين براي مدتيكه آغاز و انجام آن معلوم باشد صورت گرفته باشد شخص مذكور از منفعت موصوف درون خلال همان مدت مستفيد ، ميشود اگر معياد مذكور قبل از وفات وصيت كننده سپري شود، وصيت كأن لم يكن شمرده ميشود، درون صورت انقضاي بعضي از مدت مذكور شخص از مدت باقيمانده استفاده كرده ميتواند.
2- هرگاه مدت منفعت معين بوده مگر تاريخ آغاز آن غير معلوم باشد مدت مذكور از تاريخ وفات وصيت كننده آغاز ميگردد.
ماده 2152 ـ
(1)‌ هرگاه يكي از ورثه درون طول مدت يا بعضي مدت از منفعت گرفتن بر عين، مانع شخص وصيت شده گردد بضمان بدل منفعت مكلف ميشود. مگر اينكه تمام ورثه بـه تعويض منفعت از عين بوقت ديگري مساوي بـه مدت وصيت شده موافقه نمايند.
(2) اگر ممانعت از طرف عموم ورثه صورت گيرد شخصيكه بوي وصيت شده بين انتفاع از عين درون مدت ديگري و تضمين بدل منفعت مختار ميباشد.
(3) هرگاه ممانعت از منفعت از جانب وصيت كننده و يا بـه سبب عذري باشد كه بين انتفاع از عين و شخصيكه بـه او وصيت شده هست حايل واقع گردد تعويض آن بمدت ديگري بعد از رفع مانع حتمي است.
ماده 2153 ـ‌
هرگاه وصيت بمنفعت براي قومي كه تحت حصر آمده نتوانند و انقطاع ايشان متصور نباشد و يا بـه يكي از طرق خيريه بصورت مؤيد يا مطلق صورت بگيرد. وصيت شدگان موصوف بصورت دائمي از منفعت مستفيد ميشوند.
اگر وصيت بمنفعت طور دايمي يا موقت براي يك قوم بدون حصر صورت گيرد كه انقطاع آن متصور باشد استحقاق انتفاع وصيت شده گان الي زمان انقراض انـها ادامـه مي يابد.
اگر وصيت براي مدت معلوم بوده باشد و تاريخ ‎آغاز و انجام آن توضيح شده باشد يا نباشد احكام مواد (2151 و 2152) اين قانون قابل رعايت ميباشد.
ماده 2154 ـ
هرگاه وصيت بمنفعت براي مدت معين و براي يك قوم معين و بعدا بـه كساني كه قايم مقام آنـها ميگردند صورت گيرد و انقطاع قوم مذكور متصور نباشد يا براي يكي از طرق خيريه وصيت شود مگر درون خلال 33 سال از تاريخ وفات وصيت كننده يا درون خلال مدت معينـه انتفاع هيچ يك از افراد تعين شده ، موجود نگردند يا درون خلال مدت مذكور موجود شده و قبل از انتهاي مدت منقرض گردند منفعت درون تمامي اين مدت و يا بعض آن حسب ا حوال بر جهتيكه نفع آن درون طرق خير عامتر باشد تعلق ميگيرد.
ماده 2155 ـ
هرگاه عيني كه بـه منفعت آن وصيت شده احتمال انتفاع و بهره برداري را بغير از طريقيكه وصيت شده داشته باشد شخصيكه بوي وصيت شده هست ميتواند از آن بطريق مطلوب استفاده نمايد مشروط بر اينكه از اين ناحيه بعين مذكور ضرري عايد نگردد.
ماده 2156 ـ
هرگاه وصيت بـه غله يا ثمر صورت گرفته باشد شخصيكه بوي وصيت شده مستحق غله يا ثمره ميگردد كه درون وقت مرك وصيت كننده موجود بوده و آنچه درون آينده موجود مي گردد، مگر اينكه دليلي بغير آن موجود شود.
ماده 2157 ـ
1- هرگاه وصيت بفروش يا اجاره عين درون مدت معين و به اجوره مسمي براي وصيت شده صورت گرفته باشد و ثمن يا اجرت مذكور از مقدار ثمن مثل بـه غبن فاحش كه از ثلث حاصل شده بتواند يا غبن بسيط باشد، وصيت نافذ ميگردد.
2- هرگاه غبن فاحش از حدود ثلث متجاوز باشد وصيت بدون اجازه ورثه درون مقدار زايد نافذ نميگردد مگر اينكه شخصيكه بوي وصيت شده تفاوت زيادت را بپردازد.
ماده 2158 ـ‌
حصول منفعت بـه اساس تقسيم غله يا ثمره بين ورثه و شخصيكه بوي وصيت شده بـه تناسب حصه هر يك رعايت ميگردد يا از لحاظ تقسيم زمان و مكان يا از طريق تقسيم عين صورت ميگيرد مشروط بر اينكه عين مذكور بدون الحاق ضرر قابل قسمت باشد.
ماده 2159 ـ‌
هرگاه منفعت عين بـه يكي و خود عين بديگري وصيت شده باشد تكاليف ماليات عين مذكور و چيزيكه براي حصول منفعت از آن لازم شمرده شود بر شخص ميباشد كه وصيت منفعت براي او شده.
ماده 2160 ـ
وصيت بمنفعت با وفات شخصيكه بوي، وصيت شده قبل از حصول تمام يا بعضي منفعت وصيت شده و به خريدن عين مذكور از طرف شخصيكه بـه منفعت آن براي او وصيت شده و باسقاط حق براي ورثه بمقابل عوض يا بدون عوض و همچنان بـه استحقاق بردن عين ساقط ميگردد.
ماده 2161 ـ‌
ورثه وصيت كننده ميتوانند حصه خود را از عين با منفعت آن بدون اجازه شخصيكه بـه او وصيت شده هست بفروشد.
ماده 2162 ـ
هرگاه وصيت بمنفعت بصورت موبد يا مطلق يا مقيد بطول حيات شخص معين صورت گيرد شخص مذكور درون طول حيات از منفعت مذكور استفاده كرده ميتواند مشروط بر اينكه استحقاق او بر منفعت وصيت شده درون خلال مدت سي و سه سال از تاريخ وفات وصيت كننده نشئت نمايد.
ماده 2163 ـ‌
1- هرگاه وصيت بتمام منافع عين يا بعضي آن بصورت مويد يا مطلق يا طول مدت حيات شخصي كه بوي وصيت مي شود يا براي مدت اضافه از ده سال صورت گيرد بـه قيمت تمام يا بعضي منافع عين وصيت شده سنجش ميشود.
2- اگر وصيت براي مدت كمتر از ده سال صورت گرفته باشد بـه اندازه قيمت منفعت عين وصيت شده بـه اعتبار ارزش منفعت مذكور درون خلال همان مدت سنجيده ميشود.
ماده 2164 ـ
هرگاه وصيت بحقي از حقوق عين راجع باشد ارزش آن بـه اساس فرق بين قيمت عين با حقوق و قيمت آن بدون حقوق وصيت شده تثبيت ميشود.
جزء چهارم ـ وصيت بـه معاش
ماده 2165 ـ
1- وصيت بمعاش از سرمايه براي مدت معين صحت دارد و از مال وصيت كننده بـه اندازه ايكه تنفيذ وصيت را تضمين كرده بتواند و به ترتيبيكه ورثه از آن متضرر نگردند تاديه مي گردد.
هرگاه آنچه براي تضمين تنفيذ وصيت موقوف گذاشته از ثلث متروكه بيشتر باشد و ورثه مقدار زايد را اجازه ندهد درون حدود مقدار ثلث گذاشته ميشود. و وصيت درون آن و در حاصلات آن که تا زماني نافذ ميگردد كه شخص وصيت شده که تا مقدار قيمت ثلث متروكه حق خود را بگيرد يا مدت وصيت سپري گردد و يا شخص وصيت شده فوت شود.
ماده 2166ـ
هرگاه وصيت بمعاش از حاصل متروكه يا حاصل عيني از اعيان متروكه بر اي مدت معيني صورت گرفته باشد متروكه يا عين مذكور اولاً بدون معاش وصيت شده و ثانيا با معاش مذكور قيمت شده مقدار تفاوت هر دو قيمت اندازه شي وصيت شده تثبيت گرديده درون حاليكه از ثلث مال تجاوزنكند وصيت نافذ و در حال تجاوز از ثلث و عدم اجازه ورثه بـه اندازه ثلث نافذ ميگردد و مقدار زايد معاش و آنچه از متروكه يا عين درون مقابل آن قرار ميگيرد حق ورثه وصيت كننده شناخته ميشود.
ماده 2167 ـ
هرگاه وصيت بمعاش براي شخص معيني از سرمايه يا حاصل بصورت مطلق يا دايمي يا بـه طول حيات شخصيكه بوي وصيت شده صورت گرفته باشد مدت حيات شخص از طرف اطباء سنجش شده درون حاليكه وصيت از سرمايه باشد ازمال وصيت كننده درون حدود حكم ماده (2165) اين قانون که تا مقداريكه تنفيذ وصيت را تضمين نموده ميتواند موقوف گذاشته و در حاليكه وصيت بمعاش از حاصلات باشد درون حدود حكم ماده (2166) اين قانون بـه اندازه كه معاش وصيت شده را كفايت نمايد گذاشته ميشود.
ماده 2168 ـ
در حالت مندرج ماده (2167) اين قانون هرگاه شخصيكه بوي وصيت شده قبل از مدتي كه از طرف اطباء سنجش شده وفات نمايد مقدار باقيمانده وصيت بورثه مستحق او يا كسيكه بعد از خود بـه او وصيت نموده باشد، اعطا ميشود. و در صورتيكه مال موقوف گذاشته شده باتمام برسد و يا شخص بيشتر از ميعاد تثبيت شده زنده ماند حق رجوع را ورثه نـه دارد.
ماده 2169 ـ‌
هرگاه حاصل متروكه موقوف گذاشته شده بمنظور تنفيذ وصيت معاش از سرمايه كفايت نكند درون حدود كفايت معاش ازان فروخته ميشود. و در صورتيكه حاصل مذكوراز معاش افزود گردد مازاد بورثه وصيت كننده تعلق ميگيرد.
ماده 2170 ـ
هرگاه درون حاصلات از اندازه معاش وصيت شده افزودي آمده باشد مقدار مازاد الي زمان انتهاي مدت انتفاع نگهداشته ميشوددر صورتيكه متروكه موقوف گذاشته شده بمنظور تنفيذ وصيت نسبت خشك سالي يا عوامل مشابه درون سالهاي ديگر چنان حاصلي ندهد كه وصيت را تكافو نمايد با قيمانده استحقاق شخص از حاصل نگهداشته شده تاديه ميشود.
ماده 2171 ـ
هرگاه درون وصيت تصريح شده باشد يا از قرينـه چنين معلوم شود كه معاش سال بـه سال پرداخته ميشود مازاد سالانـه بورثه وصيت كننده تاديه ميشود.
ماده 2172 ـ
هرگاه وصيت بمعاش براي جهتي صورت گرفته باشد كه صفت دوام را طور مطلق با مؤيد دارا باشد از مال وصيت كننده بـه مقداريكه حاصل آن تنفيذ وصيت را تضمين كرده بتواند موقوف گذاشته ميشود مشروط بر اينكه از حدود ثلث تجاوز نكند. درون صورت تجاوز از ثلث درون مقدار زايد از ثلث اجازه ورثه شرط مي باشد.
اگر مال موقوف شده بيشتر از معاش وصيت شده حاصل بدهد جهت مذكور آنرا مستحق ميگردد و در صورت نقصان حاصل، حق رجوع را بر ورثه ندارد.
ماده 2173 ـ
در احوال مندرج مواد (2165 که تا 2171 ) ورثه وصيت كننده ميتواند بر اموال موقوف گذاشته شده بمنظور تنفيذ وصيت تسلط حاصل، يا برآن تصرف نمايد مشروط بر اينكه برضائيت شخصي كه براي او وصيت شده يا بـه تعين قاضي تمام معاش وصيت شده را نقدا درون جاي طور امانت بگذارد كه بـه تنفيذ وصيت تخصيص داده شود. و اگر شخصي كه براي او وصيت شده قبل از تمام شدن مبلغ امانت گذاشته شده وفات نمايد مبلغ باقيمانده بورثه وصيت كننده رد ميگردد.
ماده 2174 ـ
تمام حقوق شخصيكه براي او وصيت شده بميرد، گذاشتن امانت و تخصيص درون متروكه از بين ميرود.
ماده 2175 ـ
وصيت بمعاش درون سرمايه با حاصل براي غير از اشخاص موجود از نظر طبقه اول اشخاصيكه براي آنـها وصيت ميشود. هنگام وفات وصيت كننده صحت ندارد. مدت حيات اشخاص موجود از طرف اطباء سنجش گرديده وصيت مربوط طبق احكام وصيت بـه اشخاص معين تنفيذ مي يابد.
جزء پنجم ـ احكام زيادت درون مال وصيت شده
ماده 2176 ـ
هرگاه وصيت كننده علايم عين وصيت شده را تغيير دهد يا درون آن زيادتي را از قبيل ترميم بـه عمل آرد كه مستقل بنفسه نباشد، عين مذكور با زيادت وارده، مال وصيت شده شناخته ميشود.
ماده 2177 ـ
هرگاه زيادت درون عين مستقل بنفسه باشد مانند درختان و عمارت، ورثه وصيت كننده يا شخصيكه براي او وصيت شده هست در حدود قيمت زيادت وارده درون تمام عين مذكور شريك ميشوند.
ماده 2178 ـ‌
(1)‌ هرگاه وصيت كننده عين وصيت شده را منـهدم گردانيده و آنرا مجددا بهمان حالت سابقه ولو كه با تغيير علايم باشد اعمار نمايد عين مذكور حالت جديد مال وصيت شناخته ميشود.
(2) اگر بنا بغير از حالت سابقه اعمار شود ورثه درون حدود قيمت زيادت با شخصيكه براي او وصيت شده درون تمام عمارت شريك شمرده ميشوند.
ماده 2179 ـ‌
هرگاه وصيت كننده عين وصيت شده را منـهدم گردانيده زمين آنرا با زمين ديگر ملكيت خود ضم و در آن عمارتي بنا نمايد شخصيكه براي او وصيت شده با ورثه درون تمام بنا و زمين درون حدود قيمت زمين وصيت شده شريك شمرده ميشود.
ماده 2180ـ
به استثناي احكام مواد سابقه آنچه از طرف وصيت كننده بر عين وصيت پرداخته ميشود. يا بر عين مذكور افزود ميگردد و عرف بر آن جاري هست و يا از قرائن چنين استنباط شود كه زيادت بر آن از طرف وصيت كننده صورت گرفته هست زيادت مذكور با وصيت يكجا ميگردد.
ماده 2181 ـ
هرگاه وصيت كننده از بنا عين وصيت و بنا ديگر ملكيت خود بنا واحدي را تشكيل دهد كه باساس توحيد مذكور بيع و تسليم عين وصيت شده بتنـهائي ناممكن گردد شخصيكه براي او وصيت شده هست با ورثه درون حدود قيمت وصيت شريك شناخته ميشود.
فرع پنجم ـ وصيت واجبه
ماده 2182 ـ
هرگاه متوفي براي فرع ولد خود كه درون زندگي او فوت شده يا با متوفي يكجا حقيقتا با حكما وفات نموده باشد بـه مثل آنچه ولد مذكور اگر درون وقت مرگ او زنده ميبود درون متروكه او مستحق ميراث ميگرديدوصيت نكرده باشد براي فرع مذكور درون تركه باندازه استحقاق ارث مذكور درون حدود ثلث تركه وصيت واجب ميگردد مشروط بر اينكه فرع غير وارث بوده و متوفي درون حيات خود بلا عوض بـه او مالي را طريق تصرف ديگري بـه اندازه حصه واجبه نداده باشد و در صورتيكه مال را بـه او اعطا كرده باشد، مگر از اندازه واجبه كمتر باشد باندازه كه حصه مذكور را تكميل نمايد بـه طريقه وصيت واجبه مستحق ميگردد.
ماده 2183 ـ
وصيت مندرج ماده (2182) اين قانون براي اهل طبقه اول از اولاد ي و براي اولاد پسري از اولاد ظهور گر چه مراتب آنـها تنزيل نمايد ميباشد بـه ترتيبي كه هر اصل فرع خود را بدون فرع ديگر محجوب گردانيده و حصه هر اصل بر فرع او تقسيم ميگردد گر چه تقسيم ميراث تنزيل نمايد مانند آنكه اصل با اصوليكه بواسط آنـها شخص بـه متوفا منسوب ميشود بعد از او وفات نموده باشند و وفات آنـها مرتب بترتيب طبقات صورت گرفته باشد.
ماده 2184ـ‌
در وصيت واجبه رعايت احكام مواد (1999 و 2000) اين قانون حتمي مي باشد.
ماده 2185 ـ‌
در استحقاق وصيت واجبه، فرع از استحقاق آنچه كه اصل وي بشرط حيات بعد از وفات مورث مستحق ميگرديد، سهم بيشتر گرفته نمي تواند. همچنان صاحب وصيت واجبه سهم بيشتري را از اشخاصي كه درون درجه قرابت با وي يكسان باشند مستحق شده نميتواند.
ماده 2186 ـ
هرگاه شخصي براي كسي كه وصيت با او واجب هست بيشتر از حصه او وصيت نمايد مقدار زايد وصيت اختياري تلقي مي شود و اگر وصيت بـه كمتر از حصه او صورت گرفته باشد بـه اندازه ايكه حصه او را تكميل نمايد واجب ميشود.
اگر براي بعضي از اشخاصي كه وصيت براي آنـها واجب هست وصيت شده و به بعضي ديگر وصيت نشود باشخاصيكه وصيت شده، باندازه حصه او واجب ميشود.
حصه كسيكه بـه او وصيت نشده هست و اندازه باقيمانده حصه كسانيكه بـه آنـها كمتر از حصه واجبه شان وصيت شده هست از باقي ثلث پرداخته ميشود و اگر ثلث تكافو نكند از ثلث و از آنچه براي وصيت اختياري تخصيص داده شده باشد پرداخته ميشود.
ماده 2187 ـ
وصيت واجبه بر ساير وصايا مقدم شناخته ميشود.
ماده 2188 ـ
هرگاه براي اشخاصيكه وصيت براي آنـها واجب هست وصيت نشده براي ديگري وصيت شود اشخاصيكه وصيت براي آنـها واجب هست به اندازه حصه خود از ثلث باقيمانده متروكه اگر آنرا پوره كند بـه طريقه وصيت واجبه مستحق ميشوند و اگر ثلث باقيمانده حصه آنـها را پوره نكند از ثلث باقيمانده و از آنچه بـه غير وصيت شده حصه آنـها تكميل ميگردد.
ماده 2189 ـ
در تمام احوال مندرج مواد (2186 ـ 2187 – 2188) اين قانون آنچه از وصيت اختياري باقيمانده با مراعات احكام مربوط بوصيت اختياري بين مستحقين مطابق بـه حصص آنـها تقسيم ميشود.

فرع ششم ـ تزاحم وصايا
ماده 2190 ـ
هرگاه وصيت متجاوز از ثلث بوده و ورثه آنرا اجازه نمايد مگر متروكه تمام وصايا را تكافو نكند يا ورثه اجازه ندهد و ثلث مال، تمام وصيت را كفايت نكند، حسب احوال ثلث با متروكه بين اشخاصيكه بـه آنـها وصيت شده هست مطابق بـه حصص ، بين آنـها تقسيم ميشود مشروط بر اينكه شخص وصيت شده بعين، از همان عين معينـه وصيت شده ، حصه خود را دريافت بدارد.
ماده 2191 ـ
هرگاه وصيت بوجه ثواب صورت گرفته باشد و تماما فرايض يا واجبات يا نوافل باشد ووصيت كننده براي هر يك از جهات حصه را معين نكرده باشد، وصيت بين جهات مذكور بصورت مساوي تقسيم ميشود و اگر براي هر يك حصه متفاوت تعيين نموده و تمام وصيت آن را تكافو نكند بتناسب حصه هر جهت تقسيم ميشود.
ماده 2192ـ
هرگاه وصيت بانواع مختلف وجوه ثواب بصورت مساوي تقسيم شود واگر براي هر يكي انواع ثواب خاص تعيين گرديده و مال وصيت شده كفايت همـه انواع را كرده نتواند فرايض نسبت بـه واجبات و واجبات نسبت بـه نواقل ترجيح داده شده و حصه هر نوع بين افراد آن بصورت مساوي تقسيم ميشود.
ماده 2193 ـ
هرگاه وصيت بوجوه ثواب با وصيت بطرق ديگر بدون تخصيص حصص يكجا شود، مال وصيت شده بصورت مساوي بين جهات مذكور تقسيم ميشود.
ماده 2194 ـ
هرگاه درون وصيت بمعاش مزاحمت ايجاد شود و بعضي اشخاص مستحق وفات نموده يا يكي از جهات مستحق انقطاع نمايد حصص مذكور بورثه وصيت كننده تعلق ميگيرد.

فرع هفتم‌ ـ احكام متفرق
ماده 2195 ـ
هر عمل قانوني ايكه از شخص هنگام مرض موت او صادر گرديده و منظور از آن تبرع باشد نسبت آن بـه بعد از مرگ اعتبار داده شده و احكام وصيت بر آن تطبيق ميشود، بصيغه و الفاظ اعتبار داده نميشود.
اثبات اينكه عمل قانوني هنگام مرض موت صورت گرفته هست بدوش ورثه هست و ميتوانند درين مورد از تمام وسايل و طرق اثبات استفاده نمايند. تمسك بر تاريخ سند عليه ورثه درون صورتيكه اين تاريخ ثابت نباشد اعتبار ندارد.
ماده 2196 ـ
هرگاه ورثه بـه اثبات برساند كه تصرف قانوني از مورث آنـها درون مرض موت صادر گرديده تصرف مذكور تبرع شناخته ميشود، مگر اينكه شخصيكه براي او تصرف صادر گرديده عكس آنرا باثبات برساند، اين امر درون حالتي هست كه احكام ديگري بخلاف آن وجود نداشته باشد.
ماده 2197 ـ
هرگاه شخصي بنفع يكي از ورثه خود تصرفي را انجام داده و حيازت و انتفاع عين مذكور را بيكي از طرق الي زمان حيات خود حفظ نمايد، تصرف مذكور بـه بعد از مرگ منسوب بوده و احكام وصيت بر آن تطبيق ميگردد مگر اينكه دليل ديگري بر آن قايم گردد.

قسمت سوم‌ ـ انتقال ملكيت بـه سبب التصاق
مبحث اول ـ التصاق بر حق غير عقار
ماده 2198 ـ
اگر از اثر آب خيزي دريا، زمين جديدي بوجود آيد و بزمين مملوكه شخص ديگري اتصال يابد زمين جديد ملكيت دولت شمرده ميشود.
ماده 2199 ـ
اراضي ايكه درون اطراف آبهاي ايستاده جديدا مكشوف ميشود بهيچ صورت ملكيت مالكين همجوار شناخته نميشود مگر ملكيت زميني را كه درون اثر ارتفاع آب زير آب شده هست از دست نميدهند.
ماده 2200 ـ
اراضي ايكه درون دو طرف درياها منكشف ميگردد ملك دولت شناخته ميشود.
ماده 2201 ـ
ملكيت اراضي ايكه درون اثر تغيير مسير دريا بوجود مي آيد و جزيره هاي كه درون مسير آن تشكيل ميگردد توسط قانون خاص تنظيم ميشود.
ماده 2202ـ
تمام بناءها ، اشجار غرس شده و تاسيسات ديگري كه از عمل مالك زمين بوجود آمده باشد ملك او شناخته ميشود.
ماده 2203 ـ
هر بناء يا غرس اشجار يا تاسيساتيكه جديدا از طرف مالك زمين بوسيله مواد مملوكه غير احداث ميگردد ملك صاحب زمين محسوب شده بـه تاديه قيمت مواد و در صورت موجوديت دليل موجه بـه پرداخت تعويض نيز مكلف ميشود. مشروط بر اينكه كشيدن مواد بدون الحاق ضرر بزرگ بـه تاسيسات مذكور ممكن نباشد.
ماده 2204 ـ
هرگاه شخص توسط مواد شخصي خود، بنا يا تاسيسات ديگري را با وجود علم بـه ملكيت غير درون زمين شخص ديگري بدون رضائيت او احداث نمايد مالك زمين مي تواند ازاله آنرا بمصارف احداث كننده مطالبه نموده درون صورت موجوديت دليل موجه تعويض را نيز مطالبه نمايد. درون صورتيكه ازاله آن بدون عائد شدن ضرر بزمين ممكن نباشد مالك زمين مي تواند اشياء قابل ازاله را درون مقابل تاديه قيمت آن تصاحب نمايد.
ماده 2205 ـ
هرگاه شخص احداث كننده بنا يا تاسيسات مندرج ماده (2204) اين قانون با حسن نيت معتقد باشد كه درون احداث انشاءات مذكور ذيحق مي باشد. مالك زمين ازاله آن را مطالبه كرده نتوانسته بلكه ميتواند يا قيمت مواد را با اجرت كار كارگران يا آنچه كه بسب احداث درون ثمن زمين افزايش بعمل آمده هر يك را كه خواسته باشد بپردازد مشروط بر اينكه مالك تاسيسات ، ازاله آنرا مطالبه نـه نمايد.
ماده 2206 ـ
هرگاه بنا يا تاسيسات مندرجه ماده (2205) اين قانون بحدي بزرگ باشد كه پرداخت استحقاق آن درون توان مالك زمين نباشد، مالك زمين مي تواند تمليك زمين را درون مقابل تعويض عادلانـه براي احداث كننده تاسيسات تقاضاء نمايد.
ماده 2207 ـ
هرگاه تاسيسات بوسيله مواد احداث كننده بـه اجازه مالك زمين صورت گرفته باشد گر چه درون مشخصات اين تاسيسات موافقه بـه عمل نيامده باشد مالك زمين نميتواند ازاله آنرا مطالبه كند بلكه مكلف هست قيمت آنرا بحال بقاي آن بپردازد مگر اينكه احداث كننده ازاله آنرا مطالبه نمايد.
ماده 2208 ـ
هرگاه شخص زمين شخص ديگري را بدون اجازه مالك آن بذر نمايد و بذر مذكور سبز شود زرع بـه مالك زمين تعلق مي گيرد.

مبحث دوم ـ التصاق ، اتصال بر منقول
ماده 2209 ـ
هرگاه دو جنس منقول ملكيت دو شخص مختلف با حسن نيت و بدون موافقه قبلي مالكين آن طوري با هم يكجا شود كه بدون تلف شدن از هم مجزا شده نتواند مالك منقول اكثر درون برابر قيمت منقول ديگر مالك مال يكجا شده محسوب ميگردد.
قسمت چارم ـ انتقال ملكيت بـه سبب عقد
ماده 2210 ـ
ملكيت و ساير حقوق عيني درون عقار و منقول بوسيله عقد انتقال مي يابد مشروط بر اينكه عقد بصورت صحيح ، قاطع، نافذ و لازم منعقد گردد.
ماده 2211 ـ
منقوليكه بدون توضيح نوع تعيين شده نتواند بغير از افراز آن مطابق احكام قانون ملكيت آن انتقال نمي يابد.
ماه 2212 ـ‌
ملكيت عقار و ساير حقوق عيني كه درون آن شرايط مقرره قانون مبني بر ثبت اسناد رعايت نشود انتقال نمي نمايد.

قسمت پنجم ـ انتقال ملكيت بـه سبب شفع
مبحث اول ـ احكام عمومي
ماده 2213 ـ
شفع عبارت از حق تملك تمام يا بعضي از عقار فروخته شده هست بر مشتري بمقابل ثمن و مصارفيكه صورت گرفته ولو بصورت اجبار باشد.
ماده 2214 ـ
سبب شفع اتصال ملك شفيع هست با عقار فروخته شده اعم از اينكه اتصال از رهگذر شركت باشد يا جوار.

ماده 2215 ـ‌
شركت درون شفع دو نوع هست يكي شركت درون نفس عقار فروخته شده و ديگري شركت درون حقوق آن.
ماده 2216 ـ
شركت درون نفس عقار فروخته شده آن هست كه شفيع درون آن حصه مشترك داشته بشد.
ماده 2217 ـ‌
شريك درون زمين ديوار احاطه عمارت، شريك درون نفس عقار شمرده ميشود.
ماده 2218 ـ
شركت درون حقوق عقار فروخته شده عبارت از شركت درون حقابه خاص و راه خاص ميباشد خواه تخصيص مذكور منحصر بيكي باشد يا متعدد.
ماده 2219 ـ
همجوار متصل عقار فروخته شده شفيع شناخته ميشود.
ماده 2220 ـ
هرگاه منزل تحتاني ملك يكي و منزل فوقاني ملك ديگري باشد يكي همسايه متصل ديگري شناخته ميشود.
ماده 2221 ـ
در صورت اجتماع اسباب شفع بـه سبب قويتر ترجيح داده ميشود بـه اين اساس بـه شريك درون نفس عقار زمين احاطه مترك بعد از آن بـه شريك درون زمين احاطه مشترك بعد از اّن بـه شريك درون حقوق خاص عقار فروخته شده و بعد از آن بـه همجوار متصل حق تقدم داده ميشود.
اگر يكي از اشخاص مندرج فقره فوق اين ماده شفع را ترك نمايد و يا حق او ساقط گردد حق شفع بـه ديگري كه درون مرتبه بلافاصله بعد تر از آن قرار دارد انتقال مي نمايد.
ماده 2222 ـ
استحقاق شفع براي شركاء بـه اساس تعداد شركاء اعتبار داده ميشود نـه بـه اساس مقدار حصص آنـها درون ملكيت. باين صورت اگر يك شريك حصه خود را بيكي از شركاء ديگر بفروش برساند، شخص مذكور يكي از جمله شركاء شناخته شده و حصه فروخته شده درون بين آنـها تقسيم ميشود.

مبحث دوم ـ ثبوت شفع
ماده 2223 ـ
شفع بعد از بيع و در حال موجوديت اسباب موجبه آن،‌ ثابت ميشود.
ماده 2224 ـ
به بيعي كه درون آن شفع ثابت ميشود، بايد واجد شرايط آتي باشد:
1- بايد عقار مملوك باشد، گرچه غير قابل قسمت باشد.
2- بيع صحيح و نافذ بوده يا درون صورتيكه بيع فاسد باشد حق فسخ درون آن ساقط گرديده و از اختيار شخص بـه نفع بايع عاري باشد.
بدل مبيعه مال باشد.
ماده 2225 ـ
در عقاريكه توسط آن شفع ثابت ميگردد، شرط هست كه درون وقت خريدن ، عقاريكه بـه شفع ميشود، ملكيت شفيع باشد. و شرط هست كه از شفيع رضائيت بـه بيع صراحتا يا دلالتا صادر نشده باشد.
ماده 2226 ـ
در موارد آتي شفع نيست:
1ـ درون هبه بلا عوض يا درون صدقه يا ارث يا وصيت يا عقاريكه بدله آن مال نباشد.
2ـ درون منقولات منصوب درون زمين و اشجار، بدون زمينيكه درون آن استاده فروخته شود. و اگر منقولات منصوبه و اشجار، بدون زمينيكه درون آن استاده فروخته شود و اگر منقولات منصوبه و اشجار بـه تبعيت زمين فر وخته شود درون آن شفع ثابت ميشود.
3ـ درون بناء و اشجاريكه درون زمين ملكيت دولت استوار باشد.
4ـ درون وقف و براي وقف
5 ـ درون تقسيم عقار بين شركاء.
6ـ درون بيعيكه درون آن بايع خيار شرط داشته باشد. مگر اينكه بايع خيار را ساقط نموده و بيع لازم گردد.
7ـ درون مبيعه ايكه بـه مزايده علني يا مطابق اجراآت مجوزه قانوني، از طرف دولت فروش آن صورت ميگيرد.
8ـ درون مبيعه ايكه بين اصول و فروع يا بين زوجين يا بين اقارب که تا درجه چارم يا بين خويشاوندان که تا درجه دوم، فروخته ميشود.
9 ـ درون مبيعه ايكه بمنظور استملاك اعمار مسجد يا الحاق بـه آن ، فروخته ميشود.
10ـ ساير موارديكه كه قانون خاص پيش بيني نموده باشد.

مبحث سوم ـ طلب شفع
ماده 2227 ـ‌
مطالبه شفع بـه سه طريقه صورت مي گيرد:
1ـ طلب مواثبت (مبادرت)
2ـ طلب استشـهاد (تقرير)
3ـ طلب تملك (دعوي)
ماده 2228 ـ‌
طلب مواثبت ،‌ آن هست كه شفيع درون مجلسيكه بـه بيع و مشتري و ثمن علم حاصل مي نمايد،‌ فورا بدون صدور آنچه بـه انصراف او دلالت كند بطلب شفع مبادرت ورزد. و به منظور خوف انكار مشتري براي طلب خود، شـهود بگيرد.
ماده 2229 ـ
طلب اشـهاد، آن هست كه شفيع بر بايع درون صورتيكه عقار درون دست او باشد، يا بر مشتري گر چه عقار درون دست او نباشد، يا هنگام بيع مبني بر طلب اخذ شفع، شـهود بگيرد. گر چه اين مطالبه كتبي يا توسط فرستنده صورت نگرفته باشد. و در صورتيكه بـه گرفتن شـهود قادر شود و شـهود نگيرد، شفع باطل ميشود.
هر گاه شفيع درون طلب مواثبت بحضور يكي از بايع يا مشتري شاهد بگيرد،‌اين امر معني هر دو نوع طلب را افاده ميكند.
ماده 2230 ـ
(1)‌ طلب تملك عبارت از طلب مخاصمت هست در پيشگاه محمكه.
(2)‌ هرگاه شفيع بـه اساس طلب مبادرت و طلب اشـهاد بـه گرفتن مبيعه قادر نگردد،‌مكلف هست در خلال يكماه از تاريخ علم او براي هر يك از بايع و مشتري مبني بر رغبت خود بـه خريداري مبيعه بـه طريق شفع،‌اخطار رسمي صادر نمايد و الا حق شفع او ساقط ميشود.
ماده 2231 ـ
اخطار رسمي مندرج ماده (2230) بايد شامل مطالب ذيل باشد:
بيان كافي عقاريكه اخذ آن بـه شفع مد نظر است.
بيان ثمن و عطوف رسمي و شروط بيع و اسم هر يك از بايع و مشتري با لقب و پيشـه و سكونت آنـها
ماده 2232 ـ
اعلان رغبت شخصي درون گرفتن بـه شفع، که تا وقتيكه اين اعلان بـه ثبت نرسيده باشد ،‌ بر غير حجت شده نيمتواند.
اگر مشتري قبولي شفع را رد نمود، شفيع مكلف هست قبل از رفع دعوي بـه محكمـه، درون ظرف سي روز بعد از اعلان ثمني را كه بـه آن بيع صورت گرفته ، درون خزانـه يا بانك طور امانت بگذارد كه درون حوزه آن عقار مورد نظر قرار دارد، و الا حق شفيع درون اخذ شفع ساقط ميشود.
ماده 2233 ـ
دعوي شفيع عليه بايع و مشتري درون ظرف سي روز بعد از اعلان متذكره ماده (2232) اين قانون بـه محكمـه تقديم ميشود كه عقار مورد نظر درون حوزه صلاحيت ان قرار دارد. درون غير آن حق شفيع ساقط ميگردد.
دعوي شفع بصورت عاجل تحت رسيدگي قرار داده ميشود.
ماده 2234 ـ
هرگاه مبيعه درون دست بايع باشد، که تا زمانيكه مشتري حاضر نشود شـهادت بر او شنيده نميشود. درون صورتيكه شفع با تمام شرايط و اسباب آن ثابت شود، قاضي خريد مشتري را فسخ و عقار مشفوع را براي شفيع حكم ميكند.
ماده 2235 ـ
حكميكه بصورت نـهائي براي ثبوت شفع صادر ميشود، سند ملكيت شفيع شناخته شده ، اين امر قواعد مربوط بـه ثبت اسناد را اخلال نميكند.
مبحث چارم ـ احكام شفع
ماده2236 ـ
شفيع درون تمامي حقوق و وجائب درون برابر بايع، قايم مقام مشتري قرار ميگيرد.
ماده 2237 ـ‌
تملك عقار اعم از اينكه قضائي باشد يا رضائي درون حق شفيع خريد جديد شمرده ميشود، از خيار رويت و خيار عيب مستفيد شده ميتواند، گر چه مشتري يا بايع خود برائت از اين دو خيار را شرط كرده باشد.
ماده 2238 ـ‌
هرگاه براي شفيع بـه مبيعه حكم شود و ثمن آن بالاي مشتري موجل باشد، شفيع مكلف هست آنرا معجل بپردازد. درون صورتيكه ثمن ببايع تاديه شود از ذمـه مشتري ساقط ميشود و در صورتيكه براي مشتري تاديه گردد، بايع نميتواند انرا قبل از رسيدن موعد موافقه شده از مشتري مطالبه نمايد.
ماده 2239 ـ
هرگاه عقار بعد از اخذ آن بـه شفع از طرف غير بـه استحقاق شود، شفيع تنـها بـه بايع مراجعه كرده ميتواند.
ماده 2240 ـ
شفيع ميتواند تمام تصرفات مشتري را بـه شمول وقف نمودن عقار مشفوع يا قرار آن بحيث مسجد نقض نمايد. مگر اينكه عقد بيع درون اول بهمين منظور صورت گرفته باشد.
ماده 2241 ـ
هرگاه مشتري بعد از ابلاغ رسمي شفيع درون زمين يا خانـه مشفوع ، آبادي نمايد، يا نـهال غرس كند، شفيع مي تواند مشفوعه را ترك نموده يا آنرا درون مقابل ثمن مسمي و پرداخت قيمت مواد بناء‌ يا اشجار بگيرد و يا مشتري را بـه قلع بنا و اشجار مكلف نمايد.
ماده 2242 ـ
هرگاه مشتري قبل از ابلاغ رسمي شفيع درون عقار مشفوعه زيادتي بعمل آرد، شفيع درون ترك عقار يا اخذ آن درون مقابل ثمن و پرداخت قيمت زايد . مخير است.
ماده 2243 ـ‌
هرگاه مشتري يا شخص ديگري بناء عقار مشفوعه را منـهدم نموده يا اشجار غرس شدة آنرا قلع نمايد، شفيع عقار مذكور را بـه ثمن معادل حصه باقيمانده اخذ نموده ميتواند.
ماده 2244 ـ‌
هرگاه خانـه مشفوعه خود بخود منـهدم گردد يا درختان باغ مشفوعه بدون قصور خشك شود، شفيع آنرا درون برابر ثمن مسمي اخذ نموده ميتواند.
(2)‌ درون صورتيكه مشتري از مواد تخريب شده يا چوب هاي خشك شده آن استفاده بعمل آورده باشد، بـه اندازه معادل قيمت آن از اصل ثمن تنقيص ميشود.
ماده 2245 ـ
هرگاه قسمتي از عقار مشفوعه باثر حوادث طبيعي يا امثال آن تلف شود، حصه تلف شده از اصل ثمن كاسته ميشود.
ماده 2246 ـ
هرگاه شفيع درون عقار مشفوعه بعد از اخذ آن بـه شفع بناء اعمار نمايد يا اشجار غرس كند و بعدا عقار مذكور بـه استحقاق شود، تنـها بـه طلب ثمن مراجعه كرده ميتواند نـه بـه نقصانيكه از لحاظ قلع و قمع بناء‌ و اشجار بـه او متوجه ميشود.
ماده 2247 ـ
1- شفع تجزيه را نمي پذيرد، شفيع نميتواند باخذ قسمتي از عقار مشفوعه و ترك بعضي ديگر آن مشتري را مجبور سازد.
2- درون صورتيكه بايع واحد و مشتري متعدد باشد، شفيع ميتواند حصه بعضي را اخذ و از حصه بعضي ديگري منصرف شود.
مبحث پنجم ـ سقوط شفع
ماده 2248 ـ
شفع بـه ترك طلب مواثبت (مبادرت) و يا اخلال شرطي از شروط صحت آن ساقط ميگردد.
همچنان بـه ترك طلب اشـهاد و انقضاي ميعاد اخطار يا دعوي ساقط ميشود.
ماده 2249-
هرگاه شفيعي كه از جهت سبب بر ديگران مقدم باشد، حق خود را درون شفع ساقط نموده و قبل از صدور حكم آنرا ترك نمايد. حق او ساقط شده ساير شفعا كه بعد از وي قراردارند ، ميتوانند درون حاليكه با تمام شرايط طلب شفع نموده باشند، عقار را اخذ نمايند. درون صورتيكه شفيع بعد از صدور حكم حق خويش را ساقط سازد،‌حق ساقط نگرديده و ساير شفعا كسب حق كرده نميتواند.
ماده 2250 ـ
شفع بمرگ شفيع قبل از تملك ساقط نمي گردد.
ماده 2251 ـ‌
شفع بمرگ شفيع قبل از تملك عقار مشفوع از طريق قضاء يا رضا ساقط نميشود، اعم از اينكه شفيع قبل از طلب يا بعد از آن فوت شده باشد، حق شفيع درين صورت بـه ورثه او انتقال مي يابد.
ماده 2252 ـ‌
هرگاه شفيع قوي، عقار مشفوعه را از مشتري خريداري نمايد، حق شفع او و كسانيكه درون درجه شفع از او بعد تر اند يا مثل او اند ، ساقط مي گردد.
ماده 2253 ـ
هرگاه شفيع عقار مشفوعه را بـه اجاره بگيرد يا درون مزايده فروش يا اجازه آن شركت ورزد يا فروش آنرا از مشتري بـه مثل ثمن اول مطالبه نمايد، شفع او ساقط ميشود.
ماده 2254 ـ
1- هرگاه شفيع بمقدار ثمن بيش از حد واقعي مطلع ساخته شود و او از شفع صرف نظر نمايد، و بعدا بـه او ثابت شود كه مقدار ثمن كمتر از آن هست كه قبلا باو اطلاع داده شده حق شفع او ساقط نميشود.
2- اگر شفيع باسم مشتري معرفت حاصل نمايد و از شفع صرف نظر كند و بعدا ثابت شود كه مشتري غير از آن شخصيست كه قبلا بـه او معرفي شده بود، يا از فروش قسمتي از عقار مشفوعه بـه او ابلاغ گردد و او شفع را واگذار شود و بعدا ظاهر شود كه تمام عقار مشفوعه فروخته شده است، حق شفع ساقط نمي گردد.
3- درون تمامي احوال مندرج فقرات فوق اين ماده، مواعيد اخطار و رفع دعوي مندرج اين فصل رعايت ميشود.
ماده 2255 ـ
در تمامي احوال حق شفع بـه انقضاي مدت چهار ماه از تاريخ ثبت عقد بيع، ساقط ميشود.

قسمت ششم ـ انتقال ملكيت بـه سبب حيازت
مبحث اول‌ـ كسب ، انتقال و زوال حيازت
ماده 2256 ـ
حيازت، حالت واقعي هست كه از سلطه شخصي بر شي، يا بر حقي از حقوق بر شي بصفت مالك شي يا صاحب حق بر شي نشأت ميكند.
ماده 2257 ـ‌
كسيكه چيزي را مباح سازد، ميتواند از آن رجوع نمايد، اين اباحت دليل عدم حيازت شخص مباح كننده شناخته نميشود.
ماده 2258 ـ‌
هرگاه حيازت با اكراه مقرون گردد يا بصورت خفيه واقع و يا درون آن التباس موجود باشد، اثر آن بر شخصيكه عليه او اكراه صورت گرفته يا حيازت از او اخفاء شده يا بر او التباس واقع شده است، مرتب نمي گردد، مگر از تاريخ زوال عيوب مذكور.
ماده 2259 ـ‌
صغير، غير مميز از طريق كسيكه قانونا قايم مقام او شناخته ميشود، كسب حيازت نموده مي تواند.
ماده 2260 ـ
هرگاه شخص ديگري بصورت مستقيم درون حيازت باسم حايز مبادرت نمايد، حيازت بحال خود باقيمانده ، شخص مذكور حيثيت تابع را داشته و متابعت اوامر حايز درون امور متعلق بـه شي يا حقوق تحت حيازت مكلف مي باشد.
ماده 2261 ـ
حيازت از شخص حايز بـه شخص ديگر، درون صورتي انتقال مينمايد كه طرفين بـه آن موافقه نموده و شخص مذكور اهليت تصاحب را بر شي يا حقوق مورد حيازت دارا باشد.
ماده 2262 ـ‌
انتقال حيازت بدون تسليم مادي هم جواز دارد. درون صورتيكه حايز بذو اليدي خود بحساب كسيكه از او نيابت ميكند، دوام دهد يا شخصي كه بـه او انتقال حيازت ميشود، بـه حساب خود بذو اليدي ادامـه دهد.
ماده 2263 ـ
ذو اليد عقار ميتواند با مدت ذو اليدي خود مدت ذو اليدي كسي را كه عقار از طرف او بوي انتقال نموده، ضم نمايد، اعم از اينكه انتقال بـه سبب شرا باشد يا هبه يا وصيت يا ارث يا ساير اسباب. درينصورت اگر مجموع مدت ذو اليدي بحدي بالغ شود كه مانع سماع دعوي گردد، عليه ذو اليدي دعوي ملك مطلق ، دعوي ارث و دعوي وقف شنيده نميشود.
ماده 2264 ـ
طلب مزايده ، وديعت ، اجاره ،‌عاريت و هبه، اقرار بعدم ملكيت مطالبه كننده شناخته شده، دعوي موصوف براي نفس خود شي بالاي ذو اليد سمع نميشود. گر چه بر ذو اليدي ميعاديكه مانع سماع دعوي گردد، منقضي نشده باشد.
ماده 2265 ـ
1-ذو اليديكه بـه اساس اجاره يا رعايت درون عقار منصرف باشد، نمي تواند بمرور زمان ذو اليدي راجع بمنع استماع دعوي عليه اجاره دهنده يا رعايت دهنده تمسك نمايد.
2- درون صورتيكه شخص از اجاره و عاريت درون طول مدت ذو اليدي منكر بوده و مدعي با وجود حضور و امكانات و موجوديت مقتضي ترك دعوي نمايد، بعد از انقضاي مدت مذكور دعوي او شنيده نميشود.
ماده 2266 ـ
هرگاه حايز از تسلط فعلي خود بر شي يا حق منصرف گردد و يا اين تسلط را بـه طريقه ديگري از دست بدهد، حيازت زايل ميگردد.
ماده 2267 ـ‌
حيازت بـه اثر مانع موقت از بين نمي رود،‌ مگر اينكه مانع مذكور مدت يكسال كامل ادامـه پيدا كرده و نتيجه حيازت جديدي باشد كه بخلاف اراده حايز يا بدون علم او واقع شده باشد. آغاز سال درون حاليكه حيازت بصورت عيني واقع شده باشد، از تاريخ آغاز حيازت جديد و در حاليكه بصورت خفيه واقع شده باشد،‌ از تاريخ علم حايز اول بـه آن حساب ميشود.

مبحث دوم ـ‌ حمايت حيازت
ماده 2268 ـ‌
هرگاه شخصي حيازت عقار را از دست بدهد، ميتواند درون خلال يكسال بعد از فقدان حيازت رد آنرا مطالبه نمايد. درون صورتيكه فقدان حيازت طور خفيه بعمل آمده باشد، شروع سال از تاريخ كشف فقدان حيازت شروع ميشود.
شخصيكه بصورت نيابت از غير حيازت را بدست داشته باشد، نيز ميتواند رد حيازت را مطالبه نمايد.
ماده 2269 ـ
شخصيكه هنگام از دست حيازت كمتر از يك سال ، حيازت را بدست داشته باشد.‌نمي تواند رد حيازت را از شخصي مطالبه نمايد كه حيازت او متكي بـه سند قانوني باشد.
ماده 2270 ـ
هرگاه هيچ يك از حايزين داراي سند قانوني نبوده يا اسناد آنـها معادل يكديگر باشد، ترجيح حيازت بـه شخصي داده ميشود كه سند او تاريخ مقدم داشته باشد.
در حالت مندرج فقره فوق، اگر اسناد قانوني داراي عين تاريخ باشد ، بـه حيازتيكه از لحاظ تاريخ مقدم است، امتياز داده ميشود.
ماده 2271 ـ
حايز ميتواند دعوي استرداد حيازت خود را درون خلال ميعاد قانوني عليه كسيكه حيازت شي غصب شده باشد، كسب نموده هست اقامـه نمايد. گر چه شخص اخير الذكر داراي حسن نيت باشد.
ماده 2272 ـ
شخصيكه حيازت عقاري را بدست آورده و حيازت او مدت يك سال كامل دوام نمايد و بعدا بر حيازت او تعرض واقع شود، ميتواند درون خلال مدت يكسال دعوي منع اين تعرض را اقامـه نمايد.
ماده 2273 ـ
شخصيكه حيازت عقاري را درون ظرف يكسال كامل بدست داشته و به علت اسباب معقول از اجراي اعمال تعرضي جديد كه حيازت وي را تهديد ميكند بترسد،‌ ميتواند موضوع را بمحكمـه با صلاحيت تقديم نموده و توقف اين اعمال را مطالبه نمايد. مشروط بر اينكه اعمال مذكور بـه انجام نرسيده و از شروع بر اجراي اعمال مذكور كه منجر بحدوث ضرر ميشود، يكسال منقضي نشده باشد، درون غير آن ميتواند دعوي منع تعرض را اقامـه نمايد.
ماده 2274 ـ
هرگاه اشخاص متعدد درون حيازت حق واحدي تنازع نمايند، بصورت موقت بحيازت كسي اعتبار داده ميشود كه حيازت مادي بر حق مذكور داشته باشد، مگر اينكه حيازت او معيوب ظاهر شود.
ماده 2275 ـ‌
شخصيكه حايز حقي باشد، مالك آن شناخته ميشود، مگر اينكه عكس آن ثابت شود.
ماده 2276 ـ‌
1- شخصيكه بدون علم از تجاوز بر حق غير، حايز حقي گردد، داراي حسن نيت شناخته ميشود. مگر اينكه اين جهل او ناشي از خطاء فاحش باشد.
2- اگر حايز شخصيت حكمي باشد،‌ بـه نيت ممثل قانوني او اعتبار داده ميشود.
3- موجوديت حسن نيت هميشـه فرض كرده ميشود، مگر اينكه دليلي بـه نفي آن اقامـه شود.
ماده 2277 ـ
حسن نيت وقتي نفي ميشود كه حايز بداند كه حيازت او تعرض بر حق غير ميباشد، يا اينكه عيوب حيازت او بر اساس اخطار يا صورت دعوي مدعي بـه او ابلاغ شود.
ماده 2278 ـ‌
حيازت كماكان بهمان وصفي كه ابتداء زمان كسب بوجود آمده باقي ميماند، که تا اينكه دليل عكس آن موجود شود.

مبحث سوم ـ آثار حيازت
ماده 2279 ـ
دعوي ملكيت باستثناي ارث، بر شخصيكه درون طول مدت پانزده سال متوالي بلا انقطاع ذو اليد عقار يا اشياء ديگر بوده و در آن بدون منازعه و معارضه تصرف مالكانـه داشته باشد،‌ سمع نميشود.
ماده 2280 ـ
1- دعوي ارث بر شخصيكه ذو اليد عقار بوده، درون صورت مدت سي و سه سال بدون منازعه درون آن تصرف مالكانـه داشته باشد، بدون عذر شرعي شنيده نميشود.
2- تملك اموال دولت آثار باستاني، وعامل وقف بر اساس مرور زمان جواز ندارد.
ماده 2281 ـ
هرگاه ترك دعوي ملكيت يا ارث يا وقف بـه اساس عذر شرعي مثل غيبت ، قصور يا جنون بوده و ولي يا وصي وجود نداشته باشد، سمع ميشود، مگر درون صورتي شنيده نميشود كه غايب حاضر ،قاصر بالغ ، مجنون هوشيار شود و بعد از آن درون مدت تعيين شده دعوي را ترك نمايند.
ماده 2282 ـ
دعوي ملكيت بر ذو اليد از طرف اولاد، اقارب زوج و زوجه بايع كه هنگام فروش عقار براي ذو اليد حاضر بوده و از فروش مطلع گرديده سكوت اختيار نموده باشند، سمع نميشود، گر چه از وقت بيع مدت پانزده سال سپري نشده باشد.
ماده 2283 ـ
هرگاه ذو اليدي شخص درون طول مدت محدودي درون سابق ثابت بوده و در حال نيز ثابت باشد، اين وضع براي ابقاء و قيام ذو اليد درون طول مدت بين دو زمان مذكور قرينـه شمرده ميشود، مگر اينكه دليل بخلاف آن موجود شود.
ماده 2284 ـ
هيچ كس نمي تواند بـه اساس مرور زمان بخلاف سند خود كسب حق نمايد، بـه اين اساس هيچ كس نمي تواند شخصا بمفاد خود سبب حيازت خود يا اصلي را كه اين حيازت بر آن استوار است، تغير دهد.
ماده 2285 ـ
احكام مرور زمان سقوط كننده دعوي بر مرور زمان كسب كننده حق درون آنچه بـه حساب مدت و توقف آن و انقطاع آن و استناد بـه آن درون پيشگاه قضاء و همچنان بـه تنازل كننده از آن و موافقه بر تعديل آن متعلق باشد، تطبيق مي شود، مشروط بر اينكه احكام مذكور با طبيعت مرور زمان كسب كننده حق و رعايت احكام مواد (2286 و 2287) اين قانون متعارض واقع نشود.
ماده 2286 ـ
مدت مرور زمان كسب كننده حق بهر اندازه كه باشد، با موجوديت اسباب موجبه متوقف ميشود.
ماده 2287 ـ
هرگاه حايز از حيازت خود صرف نظر نمايد و يا آن را از دست دهد، گر چه بـه فعل غير باشد، مرور زمان كسب كننده حق قطع ميشود. مگر اينكه حايز درون خلال يكسال از تاريخ انقطاع حيازت خويش را مسترد نموده يا راجع بـه استرداد آن درون خلال همين مدت اقامـه دعوي نمايد

مبحث چهارم ـ‌ تملك اشياء منقول باساس حيازت
ماده 2288 ـ
(1)‌ شخصيكه مال منقول يا حق عيني را بر مال منقول يا سنديكه بنام حامل آن اعتبار داشته باشند بـه استناد اسباب صحيح توام با حسن نيت حايز شود، مالك آن شناخته ميشود.
(2) سبب صحيح بـه سندي اطلاق ميشود كه از طرف غير مالك يا غير صاحب حق، صادر شده باشد.
ماده 2289 ـ
مالك مال منقول يا صاحب سنديكه براي حامل آن اعتبار داشته باشد، مي تواند درون صورت فقدان يا سرقت از تاريخ ضياع يا سرقت يا استرداد آن از نزد شخصيكه با حسن نيت آنرا حايز گرديده است، بپردازد.
ماده 2290 ـ‌
هرگاه مال مسروقه ياگم شده درون حيازت شخص دستياب شود و مال مذكور را با حسن نيت از بازار بـه مزايده علني يا از تاجريكه درون امثال آن تجارت دارد، خريداري نموده باشد، ميتواند ثمن تاديه شده را درون صورتيكه مال مسروقه باشد، از فروشنده و در صورتيكه مال گمشده باشد، از شخصيكه بـه استرداد آن مي پردازد، مطالبه نمايد.
مبحث پنجم ـ تملك ثمر بـه حيازت
ماده 2291 ـ
حايز بـه حسن نيت مالك ثمر و آنچه كه درون حيازت او است، شناخته ميشود.
ثمر طبيعي يا صنعتي از تاريخ جمع آوري آن قبض شده تلقي ميگردد، مگر ثمر مدني روز بروز قبض شده شمرده ميشود.
ماده 2292 ـ
حايزيكه داراي سوء نيت باشد، از تاريخ بميان آمدن نيت سوء از تمامي ثمريكه قبض نموده و يا درون قبض آن تقصير بعمل آورده است، مسئول پنداشته ميشود.

مبحث ششم ـ استرداد مصارف
ماده 2293 ـ
مالكيكه ملكيت بـه او رد ميشود، مكلف هست تمام مصارف ضروري را كه حايز بـه حسن نيت بصرف رسانيده هست به او بپردازد، و در مورد مصارف نافع احكام مواد (2205 ـ 2206) اين قانون تطبيق ميشود.
ماده 2294 ـ
حايز نمي تواند مصارفي را كه از جمله ماليات حساب ميشود، از مالك مطالبه نمايد، مگر حق آنرا دارد که تا آنچه را جديدا احداث نموده هست دور ساخته و شي را بهمان حالت اولي آن بر گرداند، مگر اينكه مالك بـه ايفاي آن درون مقابل تاديه قيمت، موافقه نمايد.
ماده 2295 ـ
هرگاه شخصي حيازت را از مالك يا حايز سابق حايز شده باشد،‌ و اثبات نمايد كه مصارف را بـه سلف خود پرداخته است، ميتواند مصارف مذكور را از شخصيكه مال بـه وي سپرده ميشود،‌ مطالبه كند.
ماده 2296 ـ
محكمـه ميتواند اندازه مصارف را تثبيت و راجع بـه پرداخت آن اقساط دوراني را با تضمينات ضروري ، تعيين نمايد.

مبحث هفتم ـ مسئوليت از بين رفتن شي تحت حيازت
ماده 2297 ـ‌
هرگاه حايز با حسن نيت از شي درون حدود يكه حق خود پندارد، استفاده نمايد. درون مقابل شخصيكه برد شي باو مكلف ميشود از هر نوع تعويض با سبب اين استفاده مسئول شناخته نميشود، همچنان از عواقب از بين رفتن و تلف شدن شي مذكور مسئول پنداشته نميشود. مگر درون حدوديكه از آن ناحيه بـه او مفادي تعلق گرفته باشد.
ماده 2298 ـ‌
هرگاه حايز داراي سوء نيت باشد، از بين رفتن و تلف شدن شي گر چه از اسباب غير مترقبه نشأت كرده باشد، مسئول شناخته ميشود.
مگر اينكه ثابت شود كه اگر شي مذكور نزد مالك آن هم مي بود، از بين مي رفت و يا تلف مي گرديد.

فصل سوم
حقوق متفرع از حق ملكيت
قسمت اول
حق انتفاع
مبحث اول ـ احكام عمومي
ماده 2299 ـ
انتفاع جايز ،‌عبارت از حق نفع گيرنده هست در استعمال و بكار انداختن عين که تا زمانيكه بـه حالت خود باقيمانده ، اگر چه رقبه آن درون مالكيت او نباشد.
ماده 2300 ـ
كسب منافع اعيان عقار باشد يا منقول ، بدون رقبه آن جواز دارد.
ماده 2301 ـ
كسب منفعت درون مقابل عوض يا بدون آن جايز است.
ماده 2302ـ
حق انتفاع بـه سبب عمل قانوني يا شفع يا مرور زمان، كسب ميشود.
ماده 2303 ـ
وصيت كردن بـه حق انتفاع مطابق احكام و قواعد مندرج فصل و صيت ، جواز دارد.
ماده 2304 ـ
رعايت شروط عقد تبرعيكه بر آن حق انتفاع مرتب ميگردد، با مراعات حقوق و وجايب نفع گيرنده ، حتمي است.
ماده 2305 ـ
ثمر شي كه از آن نفع گرفته ميشود، درون طول مدت انتفاع حق نفع گيرنده شمرده ميشود. همچنان ثمر طبيعي موجود هنگام آغاز مدت انتفاع حق نفع گيرنده شناخته ميشود، بدون اينكه حقوق كسب شده غير را اخلال نمايد، مگر ثمري را كه هنگام انتهاي مدت انتفاع موجود باشد، حق مالك تلقي ميشود. مشروط بر اينكه هر يك مصارف يكديگر را بپردازند.
ماده 2306 ـ
(1)‌ هرگاه عقد منفعت بصورت مطلق غير مقيد صورت گرفته باشد، نفع گيرنده مكلف هست از شي كه منفعت ميگيرد آن را طور عادي استعمال نمايد.
(2)‌ درون صورت مقيد بودن عقد ، انتفاع گيرنده طبق دستور مالك يا مثل آن يا كمتر از آن حق استفاده را دارد و تجاوز از آن، جواز ندارد.
ماده 2307 ـ
مالك شي ميتواند راجع بـه استعمال غير مشروع يا مغاير طبيعت شي بر نفع گيرنده اعتراض نمايد، اگر نفع گيرنده آن را قبول ننمايد، محكمـه مي تواند عين مذكور را از تصرف نفع گيرنده كشيده و به شخص ديگري آنرا تسليم نمايد که تا اداره آنرا بـه عهده گيرد. همچنان ميتواند بـه انتهاي حق انتفاع بدون اخلال حقوق غير، حكم صادر نمايد.
ماده 2308 ـ
(1)‌ مصارف لازمـه سرپرستي و حفاظت عينيكه از آن نفع گرفته ميشود، بـه ذمة نفع گيرنده مي باشد.
(2) تكاليف غير عادي و اصلاحات بزرگي كه از قصور نفع گيرنده نشأت نكرده باشد، بـه ذمـه مالك بوده و نفع گيرنده بـه مفاديكه از مصرف حاصل شده، مكلف ميشود. و اگر نفع گيرنده مصارف مذكور را نموده باشد، ميتواند درون وقت انتهاي مدت انتفاع استرداد آنرا از مالك ، مطالبه نمايد.
ماده 2309 ـ
هرگاه عينيكه از آن نفع ميشود بدون تجاوز و قصور نفع گيرنده درون نگهداري آن از بين برود، ضامن نمي گردد.
ماده 2310 ـ
هرگاه منفعت بـه مدت معلوم مقيد باشد و نفع گيرنده بعد از گذشت مدت مذكور عين را نزد خود نگهداشته و بمالك آن رد نكند و از بين برود ، نفع گيرنده بپرداخت قيمت آن مكلف ميشود. گر چه عين را بعد از انقضاي مدت انتفاع استعمال نكرده و مالك نيز رد آنرا مطالبه ننموده باشد.
ماده 2311 ـ
نفع گيرنده مكلف هست در حفاظت عينيكه از آن نفع ميگيرد،‌ توجه نمايد.
ماده 2312 ـ
هرگاه شي از بين برود يا بـه اصلاحات بزرگي محتاج گرد كه اقدام بـه آن درون وجايب مالك شمرده شود يا اتخاذ تدابيري لازم افتد كه عين را از وقوع خطر غير منتظره نجات دهد، درون اين صورت نفع گيرنده مكلف هست به مالك فورا اطلاع دهد، همچنان مكلف هست در صورت ادعاي غير مبني بر حق بالاي عين مذكور، مالك را مطلع گرداند.
ماده 2313 ـ‌
نفع گيرنده ميتواند مال منقولي را كه عاريت گرفته است، از بين ببرد، درون حاليكه انتفاع از آن بدون از بين بردن آن ممكن نباشد، درين صورت نفع گيرنده بعد از نفع گرفتن برد مثل يا قيمت آن بمالك مكلف ميشود، همچنان درون صورتيكه مال مذكور قبل از نفع گرفتن از بين برود، نفع گيرنده بپرداخت ضمان مكلف ميشود. گر چه از بين رفتن درون اثر قصور وي صورت نگرفته باشد.
مبحث دوم ـ انتهاي حق انتفاع
ماده 2314 ـ
حق انتفاع بانقضاي مدت معينـه انتفاع و بوفات نفع گيرنده و يا بـه از بين رفتن عينيكه از آن نفع گرفته ميشود، خاتمـه مي يابد.
ماده 2315 ـ
هرگاه مدت معينـه انتفاع سپري گردد يا نفع گيرنده درون اثناي مدت مذكور وفات نمايد، و زمين بزرعي مشغول باشد كه هنوز پخته نشده باشد، زراعت که تا وقت پخته شدن زرع و درو آن درون مقابل اجرت مثل بـه نفع گيرنده يا ورثة او گذاشته ميشود.
ماده 2316 ـ
حق انتفاع بگذشت مدت پانزده سال درون حال عدم استعمال حق،‌ منتهي ميشود.

قسمت دوم
حق استعمال و سكونت
ماده 2317 ـ‌
حق انتفاع گاهي منحصر بـه استعمال يا سكونت و گاهي هر دو ميباشد.
ماده 2318 ـ
ساحه حق استعمال يا سكونت باندازه احتياج صاحب حق و اعضاي فاميل او مقيد شناخته ميشود، با آنـهم آنچه را سند انشاء حق احتوا نمايد،‌ رعايت ميشود.
ماده 2319 ـ‌
1- كسي كه حق سكونت منزلي را باساس عقد وصيت كسب نمايد، اگر رقبه منزل از ثلث مال وصيت كننده متجاوز نباشد، شخص مذكور ميتواند درون صورت اطلاق وصيت درون طول حيات خويش با فاميل خود درون آن سكونت اختيار نمايد و در صورت تعيين مدت الي زمان انقضاي مدت مذكور درون آن سكونت كرده ميتواند، و بعد از آن حق سكونت بورثه وصيت كننده انتقال مي يابد. و اگر رقبه منزل از ثلث مال وصيت كننده متجاوز باشد، شخصيكه بـه او وصيت شده ، ميتواند درون مقداريكه از حدود ثلث تجاوز نكند، سكونت نمايد. و از ساحه خارج از حدود ثلث ورثة استفاده بعمل مي آرد. مگر اينكه ورثه وصيت را درون تمام منزل اجازه دهد.
2- درون حالت مندرج فقره فوق، ورثه وصيت كننده نمي توانند آن قسمت منزل را كه درون دست دارند بفروشند مگر تقسيم استفاده آنرا حسب زمان ، بصورت نوبت كرده ميتواند.
ماده 2320 ـ
هر گاه منزليكه براي حق سكونت تثبيت شده باشد باعمار ضرورت داشته باشد، تعمير آن بـه عهده كسي ميباشد كه حق سكونت را درون آن حايز است، که تا از مال خود ، بـه آن مبادرت نمايد. و آنچه را كه از مال خود بناء‌ نمايد، ملكيت او و ورثه او شناخته ميشود. و اگر صاحب حق از اعمار آن امتناع ورزد شخص ذيعلاقه ، ميتواند از محكمـه الزام او را بـه تعمير مطالبه و يا اجازة محكمـه را درون خصوص اجاره منزل مذكور بغير حاصل نمايد. که تا از پول اجارة آن باعمار مذكور پرداخته و بعد از انتهاي مدت اجارة آنرا بصاحب حق سكونت رد نمايد.
ماده 2321 ـ
تنازل از حق استعمال يا حق سكونت براي غير جواز ندارد، مگر بـه اساس شرط صريح يا دليل قوي.
ماده 2322 ـ
احكام مربوط بحق انتفاع که تا وقتي ك مغايراحكام مندرج اين قسمت و منافي طبيعت اين دو حق نباشد، درون مورد حق استعمال و حق سكونت نيز تطبيق ميشود.
قسمت سوم
حق حكر
ماده 2323 ـ
حق حكر، عبارت از حق عيني هست كه منظور از آن بقاي زمين براي بنا غرس يا يكي ازين دو درون مقابل اجرت معين مي باشد .
ماده 2324 ـ
مدت حكر، از پنجاه سال تجاوز نيمكند درون حاليكه مدت حكر بيشتر از پنجاه سال تعيين و يا اصلا تعيين نگرديده باشد، براي مدت پنجاه سال اعتبار داده ميشود.
ماده 2325 ـ
عقد حكر جو از ندارد، مگر بـه اساس ضرورت يا مصلحت و اجازه محكمـه ولايتيكه تمام زمين يا قسمت اعظم آن از لحاظ قيمت درون حوزه آن محكمـه قرار داشته باشد بعقد بحضور رئيس يا عضويكه از طرف رئيس محكمـه تعيين ميشود، تحرير ميگردد. و ثيقه بعداً طبق احكام قانون ترتيب ميگردد
ماده 2326 ـ
صاحب حق حكر، مي تواند رد زمين تحتح حكر خود تصر فات مبني بر انتقال ملكيت يا انتفاع را بعمل آورد، درون تمام اين حالات زمين بنا اشجار و ساير اموال غير قابل انتقال بعد از انتها مدت حق حكر، بـه مالك اصلي ياورنـه وي يا رعايت ماده ( 2324 ) اين قانون اعاده ميشود.
ماده2327 ـ
صاحب حق حكر، ميتواند درون حيازت و غرس بـه تنـهائي يا با حق حكر يكجا تصرف نمايد.
ماده 2328 ـ
صاحب حق حكر، مكلف هست اجرت معينـه را درون مواعيديكه بـه آن موافقه صورت گرفته، بمالك بپردازد.
ماده 2329ـ
عقد حكر ، بمقدار كمتر از اجرت مثل جواز ندارد، تزئيد يا تنقيص اجرت زحماتي صورت گرفته ميتواند كه درون اجرت مثل متجاوز از خمس از حيث زيادت يا نقصان تغير وارد شده و از تاريخ آخرين سنجش پنج سال، سپري شده باشد.
ماده 2330 ـ
در سنجش زيادت يا نقصان بقيمت اجاره زمين درون هنگام سنجش مراجعه ميشود و در آن موقعيت زمين و اندازه تمايل مردم بـه آن رعايت ميگردد. بموجوديت بناء اشجار يا آنچه صاحب حق حكر درون آن احداث نموده يا حقوق و اضرار صاحب حق حكر درون زمين مذكور درون سنجش اجرت اعتبار داده نميشود.
ماده 2331 ـ‌
سنجش جديد از تاريخ موافقه طرفين يا از تاريخ اقامـه دعوي مبني بـه مطالبه سنجش، اعتبار داده ميشود.
ماده 2332 ـ
صاحب حق حكر، مكلف هست باتخاذ وسايلي اقدام نمايد كه براي حاصل دهي زمين لازم باشد، و با آنـهم شروط موافقه شده ، طبيعت زمين، غرضيكه زمين براي آن آماده شده و اقتضاي عرف منطقه رعايت ميشود.
ماده 2333 ـ
حق حكر بـه انتهاي مدت معينـه، منتهي ميشود.
قبل از انتهاي مدت، حق حكر وقتي منتهي ميگردد كه صاحب حق حكر بيش از احداث بناء‌ يا غرس اشجار درون زمين مذكور وفات نمايد. مگر اينكه تمامي ورثه بقاي حكر را مطالبه نمايند.

ماده 2334 ـ
هرگاه حكر درون زمين موقوفه صورت گرفته باشد و صفت وقف از زمين مذكور بـه اساس رجوع وقف كننده از وقف زايل شود، حكر منتهي ميگردد و اگر مدت وقف از طرف وقف كننده تنقيص يابد، درون صورتيكه مدت باقيمانده از مدت حكر كمتر باشد، حكر الي زمان انتهاي وقف ادامـه مي يابد. و در غير آن الي نـهايت مدت حكر طبق حكر دوام داده ميشود.
ماده 2335 ـ
هرگاه صاحب حق حكر حقوق اجاره زمين را درون دو سال متوالي نپردازد، مالك زمين ميتواند فسخ عقد را مطالبه كند.
ماده 2336 ـ
مالك زمين هنگام فسخ عقد يا انتهاي مدت حكر، بين ازاله بناء و اشجار غرس شدة‌ محتكر يا بقاي آن درون مقابل اقل قيمت مستحقة ازاله يا بقاء مخير است. مگر اينكه موافقه طور ديگري صورت گرفته باشد.
ماده 2337 ـ‌
هرگاه درون ظرف مدت پانزده سال از حق حكر استفاده بعمل نيايد، حق حكر منتهي شناخته ميشود.
ماده 2338 ـ‌
احكام عقد حكر مندرج اين قانون، بـه حكر زمينيكه هنگام نفاذ اين قانون ثابت باشد، نيز تطبيق ميشود.
ماده 2339 ـ
1- از حق حكر مندرج اين قانون، اشخاص خارجي اعم از حقيقي و حكمي، استفاده كرده نمي توانند.
2- روية كه دولت افغانستان درون برابر نمايندگي هاي سياسي دول متحابه و موسسات بين المللي مقيم افغانستان درون مورد اموال عقاري اتخاذ ميدارد، تابع احكام حق حكر نمي باشد.
قسمت چهارم
حقوق مجرد
مبحث اول‌‌ ـ حق ارتفاق
ماده 2340 ـ
ارتفاق، عبارت از حقي هست بالاي عقار جهت منفعت عقار شخصي ديگر.
ماده 2341 ـ‌
حق ارتفاق بالاي مال عام مرتب شده ميتواند، مشروط بر اينكه بـه استعمال مال مذكور كه بـه آن تخصيص يافته منافات نداشته باشد.
ماده 2342ـ
حق ارتفاق باساس تعهد قانوني يا ارث حاصل شده ميتواند، مرور زمان باعث كسب حق ارتفاق نمي گردد. مگر درون مورد ارتفاق از قبيل حق مرور.
ماده 2343 ـ
ارتفاق ظاهر باساس تخصيص مالك اصلي نيز مرتب شده ميتواند.
ماده 2344 ـ
تخصيص از جانب مالك اصلي وقتي موجود ميشود كه مالك دو عقار منفصل از هم درون بين دو عقار مذكور علايم ظاهري احداث نمايد كه بـه اساس آن بين آن دو عقار چنين علامة تبعي ايجاد گردد كه اگر دو عقار مذكور ملك دو نفر فرض شود، بوجود حق ارتفاق دلالت نمايد، و اين امر بيكي از طرق اثبات ثابت گردد. درين حال اگر ملكيت دو عقار مذكور بدون تغير بهمان حالت بدو نفر ديگر انتقال نمايد، حق ارتفاق بين دو عقار مذكور بنفع و ضرر مالكان جديد، ثابت شمرده ميشود. مگر اينكه شرط صريح مخالف آن باشد.
ماده 2345 ـ‌
(1)‌ هرگاه قيودي وضع شود كه حق مالك عقار را درون بناء تعمير محدود سازد، از قبيل تحديد درون ارتفاع منزل يا درون ساحه عمارت، قيود مذكور بحيث حقوق ارتفاق بر عقار بـه منفعت عقارات ديگري كه بمنظور بهبود آن وضع شده، شمرده ميشود. مگر اينكه موافقه طور ديگري صورت گرفته باشد.
(2) اگر از قيود وضع شده تخلف بعمل آيد،‌ اصلاح آن عينا از محكمـه مطالبه شده ميتواند و محكمـه صلاحيت دارد درون صورت دلايل موجبه بتعويض، اكتفائ نمايد.

مبحث دوم ـ حقابه
ماده 2346 ـ
حقابه، عبارت از نوبت استفاده از آب هست بمنظور آبياري زراعت يا اشجار.
ماده 2347 ـ
آب درياها و فروع آن ملك عامـه شمرده شده، هر كس حق دارد از آن اراضي خويش را آبياري نموده يا از آن بـه اين منظور جوي بكشد. مگر اينكه اين امر با مصلحت عامـه يا قوانين خاص معارض واقع شود.
ماده 2348 ـ‌
كسيكه از مال خود جوي خاص بـه منظور آبياري زمين خود احداث كند، از آن حق هر نوع استفاده را داشته و شخص ديگر از آن بدون اجازه احداث كننده، استفاده كرده نمي تواند.
ماده 2349 ـ‌
حق استعمال آب از جوي عام و توزيع آن با رعايت عدم الحاق ضرر بمصالح عامـه بـه اندازه اراضي صورت ميگيرد. كه آبياري آن منظور نظر باشد.
ماه 2350 ـ
صاحب زمينيكه توسط آلات و وسايل يا مستقيما از جوي آبياري ميكند نمي تواند صاحبان اراضي تحت آب را بـه مسير آب درون اراضي آنـها مجبور سازد. مگر اينكه حق جريان آب را درون آن داشته باشد.

مبحث سوم ـ حق مرور
مجرا و مسيل
ماده 2351 ـ‌
(1)‌ حق مرور، مجرا و مسيل اگر قديمي باشد، بحال خود گذاشته ميشود، مگر اينكه اصلا نامشروع باشد. درون اين صورت بقدامت اعتبار داده نميشود و در صورت موجوديت ضرر واضح از بين ميشود.
(2)‌اگر مسيل منزلي درون راه عام يا خاص كشيده شده باشد كه از آن ضرري بـه مردم عايد باشد ، ضرر مذكور رفع ساخته ميشود گر چه قديمي باشد.
ماده 2352ـ
هرگاه حق مرور ، مجرا يا مسيل شخصي بالاي زمين شخص ديگري باشد، صاحب زمين نمي تواند او را از اين حقوق محروم نمايد.
ماده 2353 ـ‌
هيچ كس نمي تواند بدون حق مسيل محلي را كه جديدا احداث نموده بمنزل شخص ديگري بكشد، مگر اينكه اجازه او را حاصل كرده باشد.
ماده 2354 ـ
احداث ناوه دان يا حفر بدر فت فاضله آب باران و غيره، درون راه عام درون حاليكه از آن ضرري بـه عام توليد شود جواز ندارد، و همچنان احداث امور فوق درون راه خاص كه غير نافذ باشد. بدون اجازه شاروالي يا اهل كوچه، مجاز نميباشد.
مبحث چهارم – احكام ارتفاق
ماده 2355-
صاحب حق ارتفاق ، مي تواند بچنان اعمالي مبادرت ورزد كه براي استعمال حق او درون ارتفاق ضروري باشد ، يا براي محافطت حق مذكرو لازمي شناخته شود و بايد حق مذكور را طوري استعمال نمايد ، كه از آن ضرري عايد نشود.
ماده 2356-
مالك عقار مرتفق باجراء هيچ نوع عملي مكلف نمي گردد ، مگر اينكه استعمال معتاد حق ارتفاق آنرا اقتضاء نمايد.
ماده 2357-
مصارف اعمالي كه بمنظور استعمال حق ارتفاق لازم شمرده شود يا تكاليف حفاظت آن بـه ذمـه اي مرتفق مي باشد ، مگر اينكه بخلاف آن شرط گذاشته شده باشد و اگر اعمال مذكور براي مالك عقار مرتفق نيز نافع باشد تكاليف صيانت آن بتناسب مفادي كه بـه هر يك عايد ميگردد مي باشد.
ماده 2358-
هرگاه مالك عقار مرتفق باجراي اعمال مندرج ماده (2357) اين قانون بمصارف خود مكلف باشد ، هر وقت كه خواسته باشد ، مي تواند بـه انتقال ملكيت تمام يا قسمتي از عقار مرتفق بـه ، براي صاحب حق ارتفاق ، خود را از اين تكليف سبك دوش سازد.
ماده 2359-
مالك عقار مرتفق بـه ، نمي تواند بـه اجراي اعمالي بپردازد كه منجر بـه نقصان استعمال حق ارتفاق شود ، همچنان نمي تواند موضع حق مذكور را تغيير دهد. مگر اينكه موقع مذكور باثر حوادث طوري گردد كه تكليف ارتفاق را تزئيد بخشد يا استعمال حق از موضع مذكور مانع آورد تحسينات درون عقار مرتفق بـه شود ، درون اين صورت مالك عقار ، مي تواند انتقال ارتقاي را بـه موضع ديگر مطالبه نمايد.
ماده 2360-
1- هرگاه عقار داراي حق ارتفاق تجزيه شود ، هر يك از اجزاء مستحق ارتفاق شناخته مي شود.
مشروط بر اينكه اين امر تكليف اضافي را بر عقار مرتفق بـه ، عايد نسازد.
2- اگر حق ارتفاق درون واقع تنـها براي يك جزء مفيد بوده و پراي تمام اجزاء مفيد نباشد ، مالك عقار مي تواند زوال حق مذكور را از ساير اجزاء مطالبه نمايد.
ماده 2361-
1- هرگاه عقار مرتفق بـه ، تجزيه شود حق ارتفاق درون تمام اجزاء آن باقي مي ماند.
(2) اگر حق ارتقاق درون واقع بالاي بعضي اجزاء عقار استعمال نمي گرديد . و امكان استعمال آن هم نباشد ، مالك اجزاي مذكور مي توانند زوال حق مذكور را از جزء ملكيت خود مطالبه نمايند.

مبحث پنجم – انتهاي ارتفاق
ماده 2362-
1- حق ارتفاق ، بـه انقضاي مدت معينـه يا از بين رفتن كامل عقار مرتفق بـه يا عقار مرتفق ، وبه اجتماع هر دو عقار دو ملكيت يك شخص منتهي مي شود.
اگر حالت اجتماع ملكيت بنابر تاثيري زايل گردد كه بـه زمان گذشته راجع مي گردد ، حق ارتفاق عودت مي نمايد.
ماده 2363-
اگر حق ارتفاق درون خلال مدت پانزده سال استعمال نشود ، منقضي مي گردد.
ماده 2364-
هر گاه عقار داراي حق ارتقاق درون ملكيت يك عده شركاء بصورت مشترك داخل شود ، استفاده يكي از شركاء از حق ارتفاق مرور زمان را درون مورد ساير شركاء قطع مي نمايد. همچنان وقف مرور زمان بـه منفعت يكي از شركاء بـه منفعت شركاي باقيمانده ، موقف مي شود.
ماده 2365-
هرگاه وضع اشياء طوري تغيير نمايد كه استفاده از حق ارتفاق غير ممكن گردد ، حق ارتفاق منقضي شناخته مي شود . درون صورتي كه اشياء بـه حالتي بر گردد كه استفاده از حق مذكور ممكن شود ، حق ارتفاق نيز اعاده مي گردد . مگر اينكه بـه اساس عدم استعمال تحت مرور زمان آماده باشد.
ماده 2366-
مالك عقار مرتفق بـه ، وقتي مي تواند كه خود را از تمام يا بعضي ارتفاق خلاص كند كه منفعت عقار مرتفق كاملا از بين رفته يا منفعت محدودي ازاّن باقي مانده باشد،كه باتكاليف واقع بر عقار مرتفق به، تناسب نداشته باشد.

باب دوم
حقوق عيني تبعي
حقوق اول
حق حبس مال (قيد)
ماده 2367-
باستثنا احواليكه درون اين قانون درون مبحث رهن حيازي و رسمي تصريح شده، مانند عقديكه باعث ايجاد حقوق عيني تبعي ميشود، و باستثناد احكاميكه درون خصوص حق حبس مال بحيث وسيله از وسايل ضمان تنفيذ توضيح گرديده، درون مورد حقوق حبس اختصاص و تقدم احكام اّتي رعايت ميشود:
ماده 2368 –
حق حبس مال، حق تبعي اي هست كه بمنظور تضمين دين بر مال مرتب ميگردد.
ماده 2369 –
بايع، ميتواند بحق حبس مبيعه درون مراجعه بـه مشتري و در برابر تمام دائنين باين حق استناد نمايد.
ماده 2370 –
اجاره گيرنده، ميتواند درون صورت فسخ اجاره و پر داخت اجرت و پيشگي مال اجاره شده را که تا وقت رد اجرت، حبس نمايد.
ماده 2371 –
رهن گيرنده ، ميتواند رهن را که تا وقت استيفاي دينيكه درون برابر آن رهن اخذ نموده است، نزد خود نگهدارد، گرچه عقد رهن فاسد باشد. او نميتواند مال مر هونـه را درون مقابل دين ديگري كه سابق از عقد رهن بالاي مال مرهونـه گيرنده داشت، حبس نمايد.
ماده 2472 –
شخصيكه نزد او مال بـه امانت گذاشته شده است، ميتواند مال را که تا زمان حصول مصارفيكه درون راه حفاظت آن بخرچ رسانيده، حبس نمايد.
ماده 2373 –
اجير مشتركي كه اثر عمل او درون عين موجود باشد، ميتواند عين مذكور را که تا وقت حصول اجرت از صاحب عمل حبس نمايد.
ماده 2374 –
شخصيكه وكيل بـه خريد باشد ميتواند مال خريده شد را که تا وقت پرداخت سند آن از طرف مؤكل حبس نمايد.
ماده 2375-
حق حبس با پرداخت مورد حبس يا قيمت آن ، مطابق احكام قانون منتهي مي شود.
فصل دوم
حق اختصاصي
قسمت اول
انشاء حق اختصاصي
ماده 2376-
1- هر دائني كه حكم واجب التنفيذ را مبني بر الزام مديون بـه شي معين بدست داشته باشد. مي تواند حق اختصاصي را بر عقارات مديون خود بمنظور تضمين اصل دين ومصارف حاصل نمايد.
د اين نميتواند بعد از وفات مديون بر عقار متروكه ، بحق اختصاصي استناد نمايد.
ماده 2377-
حصول حق اختصاص بنا بر حكم اصلاحي باتفاق طرفين متخاصم جواز داشته ، مگر حصول آن بنابر حكم درون خصوص صحت امضاء جواز ندارد.
ماده 2378-
حصول حق اختصاص ، تنـها بر عقارا تي جواز دارد كه هنگام قيد حق مذكور معين و در ملكيت مديون بوده و فروش آن بصورت بيع مزايده علني جواز داشته باشد.
ماده 2379-
دائنيكه اراده اخذ اختصاص را بر عقارات مديون خود دارد ، مكلف هست توام با سواد حكم درون اين خصوص عريضه برئيس محكمـه ولايتي تقديم نمايد. كه عقارات مورد نظر د رحوزه آن ولايت قرار دارد . عرضه شامل اسم ، لقب ، كسب اقامتگاه د اين و مديون او پوده تاريخ صدور حكم و محكمـه حاكم و مقدار دين درون آن درج و عقارات مورد نظر درون آن با دقت بالتفصيل تعيين وتوضيح شده موقعيت عقار تثبيت با انضمام اوراقي كه قيمت عقار از آن تعيين شده بتواند ، تقديم مي شود.
ماده 2380-
رئيس محكمـه درون ذيل عريضه امر خويش را مبني بر اختصاص تحرير مي دارد و مكلف هست در زمينـه تناسب اندازه دين و قيمت عقارات مورد نظر را رعايت نموده ، درون صورت اقتضاي احوال ، مي تواند اختصاص را منحصر بر بعض از عقارات نمايد. مشروط بر اينكه مقدار معينـه درون نظر او براي تاديه دين و مصارف آن كافي شمرده مي شود.
ماده 2381-
1- هيئت تحرير محكمـه ، مكلف هست امر صادره را درون كاپي حكم كه درون ضم عريضه تقديم شده هست ، درج نمايد.
2- داين مكلف هست موضوع امر مذكور صدور آن غرض اطلاع مديون ، اطلاع نمايد.
ماده 2382-
مديون ، مي تواند درون برابر امر صادره بـه اختصاص بـه نزد شخصي كه امر را صادر نموده يا بـه محكمـه اختصاصي ولايت اعتراض نمايد ، وتمام جريان درون حاشيه ثبت امر رسانيده مي شود ، يا محكمـه بالغاي امر مذكور حكم صادر مي نمايد.
ماده 2383-
د اين مي تواند درون مقابل صدور امر مبني بر رد طلب اختصاصي بـه محكمـه اختصاصي ولايت مربوط ، اعتراض نمايد.

قسمت دوم
آثار تنقيص و انقضاي اختصاص
ماده 2384-
1- هرگاه اختصاص بر اعياني مرتب شده باشد كه قيمت آن از حدود تضمين مكفي بيشتر باشد ، اشخاص ذيعلاقه مي توانند تنقيص آنرا بحدود مناسب مطالبه نمايند ، که تا تنـها بر جزئي از عقار يا عقارات اختصاص يافته تخصيص داده شده يا بر عقار ديگري انتقال داده شود كه قيمت آن براي ضمان دين ، كافي باشد.
مصارف لازمـه مطالبه تنقيص بر طلب كننده آن مي باشد.
ماده 2385-
دايني كه حق اختصاص را حاصل مي دارد ، داراي عين حقوق ديني مي باشد كه رهن رسمي را بدست مي آورد . د رمورد حق اختصاص ، تمام احكامي رعايت مي شود كه درون مورد رهن رسمي رعايت مي گردد. مشروط بر اينكه احكام مختص بحق اختصاص را اخلال ننمايد.

فصل سوم
حقوق تقدم
قسمت اول
احكام عمومي
ماده 2386-
تقدم ، عبارت از برتري هست كه قانون براي حق معين بـه اساس وصف آن حكم مي نمايد . حق برتري بـه اساس حكم صريح قانون ثابت مي گردد.
ماده 2387-
هرگاه قانون تعيين حق از حقوق را از لحاظ تقدم تحديد نكرده باشد ، از تمام حقوقي كه درجه تقدم آن درون اين فصل تصريح يافته ، متاخر شمرده مي شود.
ماده 2388-
هرگاه حقوقي كه درجه تقدم آن درون مرتبه واحد درون قانون تصريح شده اجتماع نمايد. بتناسب اندازه هر يك تاديه مي شود . مگر اينكه قانون بخلاف آن حكم نموده باشد.
ماده 2389-
حقوق تقدم عام بر تمام دارايي منقول و غير منقول مديون تعلق مي گيرد ، مگر حقوق خاص بر مال معين راجع مي شود.
ماده 2390-
1- حق تقدم بر كسي كه با حسن نيت مال منقول را حايز شود ، تاثير وارد كرده نمي تواند .
2- اجاره گيرنده عقار درون خصوص اموال منقول موجود ، بعين اجاره داده شده و صاحب هوتل د رخصوص اشيايي كه از طرف مسافر درون هوتل امانت گذاشته مي شود ، حايز داراي حسن نيت تلقي مي شود .
ماده 2391-
هرگاه بالاي داين از تصرفات مديون درون اشياء منقولي كه بنفع داين حق تقدم درون آن تثبيت شده ، بنابر موجبات معقول خوف تقسيم مال مستولي شود ، مي تواند تحت حراست گرفتن آنرا مطالبه نمايد.
ماده 2392-
در مورد حقوق تقدم بر عقار ، احكام رهن رسمي که تا جائيكه با طبيعت حقوق مذكور معارض نباشد ، تطبيق مي شود . و در مورد بـه نوع خاص تقدم احكام پاك كردن (تطهير ) و ثبت آثاري كه بر ثبت مرتب مي گردد ، و آنچه از قبيل تجديد و امحاء پر آن وارد مي شود رعايت مي گردد.
ماده 2393-
1- توثيق درون حقوق تقدم عام لازم شمرده نمي شود گر چه مورد آن عقار باشد و ته درون آن حق تتبع ثابت مي گردد . همچنان توثيق حقوق عقاري كه براي تضمين حقوق دولت وضع مي شود . حتمي ديده نمي شود.
2- اين حقوق درون مرتبه ، از همـه حقوق تقدم عقاري ديگر واز هر نوع حق رهن رسمي بهر تاريخي كه قيد آن صورت گرفته باشد ، مقدم شناخته مي شود . مگر درون بين خود حق تقدمي كه براي تضمين حق دولت وضع شده و ساير حقوق تقدم عام مقدم شمرده مي شود.
ماده 2394-
احكامي د رخصوص از بين رفتن شي يا تلف گرديدن آن درون رهن رسمي رعايت مي شود . د رمورد حقوق تقدم نيز مراعات مي شود.
ماده 2395-
احكام متعلق بانقضاي حق رهن رسمي و رهن حيازي بعين طريقه درون مورد حق تقدم تطبيق مي شود ، مگر اينـه قانون صراحتاً بخلاف آن حكم نمود باشد.

قسمت دوم
انواع حقوق تقدم
ماده 2396-
حقوق مندرج مواد ذيل درون پهلوي حقوقي كه درون قوانين خاص بـه آن حق تقدم داده مي شود ، مقدم شمرده مي شود.
ماده 2397-
1- مصارفي كه محكمـه جهت حفاظت اموال مديون و فروش آن بنفع داينين متحمل مي شود ، از ما حصل فروش اموال مذكور مقدم شناخته مي شود.
2- مصارف مندرج فقره (1) اين ماده قبل از هر حق ديگر ولو حق مذكور مقدم بوده يا برهن رسمي تضمين شده پاشد ، تاديه مي گردد. بشمول حقوق دايني كه مصارف مذكور بمنظور مصلحت آنـها صورت گرفته هست . و مصارفي كه درون راه فروش اموال مذكور صورت گرفته ، بر مصارفي كه درون اجراآت توزيع بعمل آمده هست ، حق قدامت دارد.
ماده 2398-
1- مبلغي كه از طريق محصولات و ماليات و ساير حقوق بدولت تعلق مي گيرد ، با رعايت قوانين و مقررات مربوط ، حق تقدم را دارا مي باشد.
2- مبلغ مندرج فقره فوق اين ماده ، قبل از تمامي ديون باستثناي مصارف مندرج ماده (2397) اين قانون ولو متقدم بوده يا برهن رسمي تضمين شده باشد ، از مدرك فروش اموال د رهر دستي كه باشد ، تحصيل مي شود.
ماده 2399-
1- مبالغي كه درون راه حفاظت مال منقول و ترميم آن بمصرف رسيده هست از ساير ديون مقدم شناخته مي شود.
2- مبلغ مندرج فقره فوق اين ماده ، بلافاصله بعد از حصول مصارف متذكره مواد (2397- 2398) اين قانون ، از ثمن مال مذكور پرداخته مي شود و در صورت تعدد چنين حقوق ، بترتيب عكس تاريخ ، مصرف هر يك تاديه مي گردد.
ماده 2400-
1- حقوق آتي بر تمام اموال منقول و عقار مديون ، مقدم شناخته مي شود:
مبالغي كه موظفين ، كارگران مستخدمين و ساير اجيران از رهگذر معاش واجرت دوازده ماه اخير مستحق مي گردند.
2- مبالغ مستحقه درون مقابل فعاليت شش ماه اخير اجناس ضروري مواد ارتزاقي ولباس مديون و كساني كه مديون مسئول نفقه آنـها مي باشد.
3- نفقه شش ماه اخير اقارب مديون كه د ذمـه مديون لازم باشد.
(2) مبالغ مندرج فقره فوق اين ماده ، بلافاصله بعد از مصارف مندرج مواد (2397-2398-2399) اين قانون تحصيل مي شود و در صورت تعدد تناسب هر يك درون نظر گرفته مي شود.
ماده 2401-
(1) مبالغي كه از لحاظ بذر ، كود وساير مواد تقويه زمين و مبالغي كه از لحاظ ادويه ضد حشرات و آفات زراعتي و حيواني و يا د ركار كشت و در و بمصرف مي رسد ، بر محصولي كه درون توليد آن بـه مصرف رسيده ، حق تقدم داشته و همـه درون يك مرتبه قرار مي گيرد.
(2) مبالغ مندرج فقره فوق اين ماده بعد از تاديه حقوق فوق پرداخته مي شود.
(3) مبالغي درون برابر آلات زراعتي قابل تاديه شناخته مي شود درون عين مرتبه بر آلات مذكور امتياز داده مي شود.
ماده 2402-
اجرت دو ساله بناها واراضي زراعتي يا اجرت تمام مدت اجاره آن اگر از دو سال كمتر باشد ، و تمام حقوق ديگر اجاره دهنده كه بموجب عقد اجاره بـه ذمـه اجاره گيرنده ثابت باشد ، بر اشياء منقول قابل حجزكه ملكيت اجاره گيرنده بوده و بالاي عين اجاره داده شود موجود باشد ، بر محصولات زراعتي مقدم شمرده مي شود.
ماده 2403-
حق تقدم مندرج ماده (2402) اين قانون درون حاليك منقولات مذكور ملكيت زوجه يا زوج اجاره گيرنده يا ملكيت غير باشد ، نيز ثابت پنداشته مي شود . مشروط بر اينكه اجاره دهنده هنگام وضع اشياء مذكور بالاي عين ، بر وجود حق غير بر آن علم نداشته باشد. اين امر احكام متعلق بر منقولات مسروقه يا ضايعه را اخلال نمي نمايد.
ماده 2404-
حق تقدم بر منقولات و محصولات ملكيت اجاره گيرنده از باطن ثابت مي گردد . مشروط بر اينكه اجاره دهنده صراحتاً اجاره از باطن را منع نموده باشد . واگر اجاره باطني صراحتاً منع نشده باشد ، حق تقدم ، تنـها درون مبالغي عملي مي شود كه استحقاق اجاره گيرنده اصلي بر ذمـه اجاره گيرنده باطني تثبيت گردد ، آنـهم بعد از اخطاري كه از جانب اجاره دهنده درون اين خصوص باو صادر مي شود.
ماده 2405-
حقوق مندرج ماده (2402) اين قانون بعد از پرداخت حقوق مندرج مواد (2397-2401) اين قانون از ثمن اموالي كه حق تقدم دارد تحصيل مي شود . مگر اينكه حقوق مندرج مواد (2397-2401) درون حق اجاره دهنده بـه اعتبار اينكه حايز داراي حسن نيت هست ، غير نافذ شمرده شود.
ماده 2406-
هر گاه اموالي كه حق تقدم بر آن ثابت باشد ، از عين اجاره داده شده با وجود اعتراض اجاره دهنده يا بدون علم او انتقال نمايد ، و در عين مذكور اموال كافي براي ضمان حقوق متقدم باقي نماند ، حق تقدم بر اموال نقل شده باقي مي ماند ، مگر بقاي اين حق حقوق غير را كه با حسن نيت درون اموال مذكور كسب نموده ، متضرر نمي سازد.
اگر اجاره دهنده درون ميعاد قانوني حجز را حاصل نمود ، حق تقدم که تا مدت سه سال باقي مي ماند ، با اين هم اگر مال مذكور درون بازار عام يا درون مزايده علني يا بتاجر اختصاصي چنين اموال بر مشتري داراي حسن نيت بفروش رسيده باشد ، اجاره دهند ه مكلف هست ، ثمن را بـه مشتري رد نمايد.
ماده 2407-
مبالغي را كه صاحب هوتل بر ذمـه مسافر از درك كرايه خدمات و مصارف مستحق مي شود ، بر امتعه مسافري كه درون هوتل مذكور يا ملحقات آن باشد ، حق تقدم داده مي شود.
ماده 2408-
صاحب هوتل بر هر امتعه اي كه توسط مسافر درون هوتل آورده شده باشد ، حق تقدم دارد . گر چه درون ملكيت مسافر مذكور نباشد ، مشروط بر اينكه علم صاحب هوتل بـه ملكيت غير هنگام ورود مال ثابت نگردد يا امتعه مذكور مسروقه يا ضايعه نباشد ، که تا وقتي كه صاحب هوتل حقوق خود را كاملاً اخذ نكند ، مي تواند از نقل امتعه مسافر مخالفت نمايد . درون صورتي كه امتعه با وجود مخالفت او بدون علم او انتقال داده شود ، حق تقدم صاحب هوتل درون آن باقي مي ماند ، مگر اين حق حقوقي را كه شخص ثالث باحسن نيت اكتساب نموده متاثر نمي سازد.
ماده 2409-
حق صاحب هوتل از لحاظ تقدم درون عين درجه اي قرار مي گيرد كه اجاره دهنده درون آن قرار دارد ، و در صورت يكجا شدن هر دو حق ، بـه حقي ترجيح داده مي شود كه تاريخ آن مقدم باشد مگر اينكه بـه نسبت ديگري غير نافذ باشد.
ماده 2410-
آنچه بايع شي منقول ، از رهگذر ثمن و ملحقات آن مستحق مي شود. حق تقدم را بر شي مبيعه که تا وقتي داشته مي باشد كه مبيعه كيفيت خود را حفط نمايد . تقدم مذكور با درون نظر گرفتن مواد خاص بـه تجارت حقوق شخص ثالث كه بحس نيت كسب نموده باشد ، اخلال نمي كند.
ماده 2411-
حق تقدم مندرج ماده (2410) اين قانون از لحاظ درجه بعد از حقوق تقدم مندرج مواد قبل آن كه بر منقول واقع هست مي باشد ، مگر با وجود آن درون مورد حقوق اجاره دهنده و صاحب هوتل كه عالم بودن آنـها بـه بيع هنگام گذاشتن مبيعه درون عين اجاره داده شده يا هوتل ثابت شود تطبيق مي گردد.
ماده 2412-
(1) شركائي كه مال منقول را بين خود تقسيم نمايند ، بمنظور تامين حق رجوع بر يكديگر بـه سبب تقسيم مذكور و استيفاء بدل ، حق تقدم را درون آن دارا مي باشند.
(2) تقدم متقاسم با تقدم بايع درون عين درجه قرار مي گيرد. و در يكجا شدن هر دو حق ، بـه تاريخ سابق ترجيح داده مي شود.

قسمت سوم
حقوق تقدمي كه بر عقار وارد مي شود
ماده 2413-
(1) ثمن عقار و ملحقات آن كه بايع مستحق آن مي شود ، بر عقار مذكور حق تقدم دارد.
(2) بايد حق تقدم قيد گردد ، گر چه مبيعه ثبت گرديده باشد و مرتبة آن از تاريخ قيد اعتبار داده مي شود.
ماده 2414-
(1) مبالغ استحقاق مقاوله كنندگان و مـهندسين معماري اي كه اعمار بنا يا تاسيسات ديگر يا اعاده اعمار يا ترميم عمارت يا حفاظت آن بـه آنـها تفويض مي شود ، درون حدود مقداري كه از رهگذر اعمال مذكور درون قيمت عقار درون وقت بيع آن افزودي بعمل آيد ، حق تقدم بر بنا يا تاسيسات مذكور داده مي شود.
بايد حق درون سند رسمي قيد بوده قيمت مبالغ درون آن درج باشد ، همچنان بايد طبق احكام قانون ثبت اسناد ثبت گردد
و مرتبه اين تقدم از تاريخ ثبت آن اعتبار دارد.
ماده 2415-
هرگاه شركاء عقار مشترك را بين خود تقسيم نمايند ، براي هر يك بمنظور تامين حصص آنـها از رهگذر حق رجوع بر يكديگر حق تقدم داده مي شود ، حق مطالبه بـه اندازة معادل قسمت نيز شامل اين حق مي باشد بايد اين حق قيد گردد و مرتبه آن از تاريخ قيد اعتبار دارد.
ماده 2416 -
اين قانون (سي) روز بعد از نشر درون جريدة رسمي نافذ مي گردد ، با نفاذ
اين قانون قانون ازدواج منتشره تاريخي 17-اسد 1350 ملغي شناخته مي شود.

برای ارتباط با ما و ارسال نظر  لطفا کلیک کنید




[نزديکي حيوان با زن]

نویسنده و منبع |



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com