ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد

ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد بیوگرافی خوانندگان و هنرمندان… | مبهم | پوریـا هل بوی آهنگساز و خوننده ی پاپ و رپ | الهه ی من - مطالب خواندني | +18 - bokontosh4u.blogspot.com | المپیک 2008 پکن [آرشيو] - P30World Forums - انجمن های ... |

ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد

بیوگرافی خوانندگان و هنرمندان… | مبهم

داریوش درون ۱۵ بهمن سال ۱۳۲۹ خورشیدی درون مـیانـه بـه دنیـا آمد. ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد پدرش محمود اقبالی، ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد از ملاکان آذربایجان بود. ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد داریوش دوران کودکی را درون مـیانـه، زادگاه پدر و مادرش گذراند. اولین بار درون ۹ سالگی درون جشنی درون مدرسه شـهرآرا بـه روی صحنـه رفت. دوران دبیرستان را درون دبیرستان‌هایی همچون دبیرستان فارابی، دبیرستان کرج، دبیرستان رازی دبیرستان سنندج، و دبیرستان آزادگان تهران پارس ‌گذراند و در مراسم‌ هنری بـه اجرای برنامـه‌های هنری مـی پرداخت.

در ۱۳۴۹ با حسن خیـاط‌باشی آشنا مـی‌شود و همـین ورود رسمـی او بـه موسیقی حرفه‌ای است. درون همـین سال او با ترانـهٔ بـه من نگو دوست دارم بـه شـهرت مـی‌رسد. لازم بـه توضیح هست که اولین نرانـه مستقل او ترانـه نبسته پیمان بوده هست از علی گزرسز (رها) داریوش درون روز ششم شـهریور ماه ۱۳۵۳ توسط سازمان امنیت شاهنشاهی دستگیر و مدت ۹ ماه درون زندان مـیماند، درون همان روز روزنامـه اطلاعات عکسی از او بـه چاپ مـیرساند کـه پلیس مدعی شده بود کـه او را بـه جرم مصرف ونگهداری ی مواد مخدر دستگیر کرده هست که آن مطلب دروغ محض بود وساواک او را بـه خاطر اجرای ترانـه های سیـاسی اش مثل جنگل ، پریـا، رهایی و گل گندم بـه زندان انداخته بود .

با سر کار آمدن جمـهوری اسلامـی، داریوش نیز مانند اکثر خوانندگان پاپ ایرانی آن زمان، از کشور خارج شد و در مـهر ماه ۱۳۵۷ (۱۹۷۸) بـه انگلستان و به شـهر برموس نقل مکان کرد و پس از دوسال اقامت درون آنجا بـه دعوت احمد محمودعازم آمریکا شد.

در دهه هفتاد خورشیدی ترانـه‌ای از داریوش با عنوان بـه بچه‌هامون چی بگیم با شعر اردلان سرفراز باز دوباره بر سر زبانـها افتاد.
گناه هر چی کـه گذشت بـه گردن ما بود و هست
از ما اگه بتی شکست بتهای تازه جاش نشست

داریوش درون سا‌ل‌های اخیر درون خارج از ایران فعال بوده و در آمریکا، انگلستان، آلمان، کانادا، و ژاپن کنسرتهایی اجرا کرده است.

او کـه خود مدت‌ها معتاد بود (بنا بر اظهارات خودش)، اعتیـاد را ترک کرد و به عنوان فعال ضد اعتیـاد نیز فعالیت مـی‌کند و از همـین رو بـه همراه جمع دیگری سازمان مرکز بهبودی ایرانیـان را تأسیس کرده است. و با کمک شخصی بنام خشایـار سایت بهبودی و بهبودی را تأسیس کرد سپس بعدها با تأسیس بنیـاد آینـه و عضویت درون عفو بین الملل بر فعالیت‌های اجتماعی خود افزود.

ترانـه‌ها

داریوش با سبک صدایی خاص و استفاده از مضامـینی همچون آزادی، صلح و عشق طرفداران خاص خود را داشته هست و دارد.

شعرهای ترانـه‌هایش از شاعرانی مانند مولوی، حافظ، احمد شاملو، نادر نادرپور، حسین منزوی و سیمـین بهبهانی و ترانـه‌سرایـانی همچون اردلان سرفراز، شـهیـار قنبری و ایرج جنتی عطایی است. وی با آهنگسازان بنامـی چون جلیل و فرید زلاند، بابک بیـات، اسفندیـار منفردزاده، واروژان ، حسن شماعی زاده و بابک افشار همکاری داشته است.

از جمله ماندگارترین آثار داریوش مـی‌توان بـه ترانـه‌های دست‌های تو و چشم من و دوباره مـی‌سازمت وطن و «بچه ها» و «خونـه» اشاره کرد.

کارهای داریوش شامل بیش از ۲۰۰ ترانـه درون ۲۵ آلبوم است.

وی چند سالی هست که از جامعه هنری درون لوس‌آنجلس فاصله گرفته هست و آثار خود را تنـها از طریق شرکت پخش ترانـه شخصی خود و نیز اینترنت منتشر مـی‌کند.

فعالیتهای سیـاسی – اجتماعی

داریوش چه درون زمان سلطنت محمدرضا شاه پهلوی و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامـی بـه مخالفت با روش زمامداران حاکم بر ایران پرداخت و به همـین دلیل بـه زندان افتاد. وی درون زمان حکومت پهلوی قصد خروج از کشور داشت کـه با آن موافقت نشد. حمله بـه وی باعث شد که تا برای معالجه بـه وی اجازه خروج داده شود و بنا بر این درون زمان انقلاب وی درون ایران نبود. بعد از آن نیز وی بـه کشور بازنگشت

وی درون طی سالهای غربت همواره از پناهجویـان ایرانی حمایت کرده هست و درون تظاهرات‌های حمایت از این افراد فعال بوده است.و نیز با تشکیل بنیـادهایی همچون آینـه بـه حمایت از معتادان برخاسته است.

اعتیـاد

در دهه پنجاه خورشیدی شخصی با حمله بـه داریوش بر صورت او اسید پاشید و وی مدتی درون بیمارستان بستری شد. به منظور کاهش درد بـه وی مرفین داده مـی‌شد و تکرار این کار باعث شد که تا وی گرفتار اعتیـاد بـه مواد مخدر شود. بـه گفته خود داریوش که تا قبل از این ماجرا آشنایی وی با مواد مخدر اندک بوده است.

پس از سال‌ها اعتیـاد وی سرانجام تصمـیم بـه ترک مـی‌گیرد و به کمک متخصصان موفق مـی‌شود اعتیـاد را ترک کند. اولین برنامـه رسمـی داریوش بنام آینـه درون رادیو AFN (مـیبدی) بود و در سال 2003 با همکاری شخصی بنام خشایـار سایت بهبودی را کـه اولین وب سایت ایرانی به منظور کمک بـه معتادان و خانواده ها بود را درون سال 2003 راه اندازی کرد و سپس با همکاری دو پزشک بنیـادی بـه نام آینـه تأسیس مـی‌کند که تا به یـاری معتادان برود. گفته مـی‌شود از زمان تأسیس این بنیـاد تاکنون نزدیک بـه ۴۰ هزار نفر ترک اعتیـاد کرده‌اند. بعد از رادیو وی تصمـیم بـه گسترش کار خود مـی گیرد و برنامـه آینـه را درون تلویزیون های 24 ساعته ادامـه مـی دهد وی همچنین درون همایش‌ها و کنفرانس‌های متعدد ترک اعتیـاد شرکت کرده است.

جوایز و افتخارات

جایزه سیمون و رونالد رایت بابت حمایت از حقوق اقلیت سال ۲۰۰۵
نشان صلح درون فستیوال فیلم، موسیقی و رسانـه‌های تصویری بحرین
جایزه بین‌المللی شر بـه خاطر فعالیت های پیوسته درون ارتباط با اعتیـاد و معضلات اجتماعی

بیوگرافی محمدرضا گلزار:

نام اصلی: ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد محمدرضا

نام خانوادگی اصلی: گلزار

سمت (در بخش های): بازیگران،

تاریخ تولد: 1354

محل تولد: تهران

ملیت: ایران

مدرک تحصیلی: لیسانس مکانیک


بیوگرافی

قبل از اینکه بـه سینما بیـاید، نوازنده بود و به عنوان گیتاریست با گروه آریـان همکاری مـی کرد. آشنایی اتفاقی اش با ایرج قادری باعث مـی شود که تا در فیلم سام و نرگس بازی کند. از آن بـه بعد درون فیلمـهای زمانـه، بالای شـهر، پایین شـهر و شام آخر بازی کرد کـه فیلم آخری زودتر از دیگر فیلمـهایش بـه نمایش درآمد.

محمدرضا گلزار درون سال 1381 درون فیلمـهای بوتیک و چشمان سیـاه بازی و سال 1382 را با بازی درون فیلم 13 گربه روی شیروانی آغاز کرد.

شایدی باور نمـی کرد کـه گلزار هم بتواند خوب بازی کند. اما او درون فیلم بوتیک نشان داد کـه اگر بخواهد مـی تواند بازیگر موفقی باشد.

بیتا سحرخیز متولد 21 آبان 1361 هست . مدرك كارشناسی دبیری (ابتدایی) را گرفته ولی شغل اصلیش بازیگریست . از آتار او درون سینما مـی توان انعكاس . محنون لیلی . همخانـه . فقط چشمات ببند و نسكافه داغ داغ اشاره كرد . ضمن اینكه درون تلویزیون كارهای راه بی پایـان و ترانـه مادری را درون كارنامـه دارد .
در عالم بازیگری گرچه پرونده كاری‌اش تنـها بـه چند كار محدود مـی‌شود اما همان چند كار كافی هست تابیتا سحرخیز را بـه چهره شناخته شده‌ای تبدیل كند؛ مـینای راه بی‌پایـان، مـهسای هم‌خانـه و البته بیش از همـه نغمـه ادیب. او چنان درون سریـال ترانـه مادری درون نقش نغمـه ادیب فرو رفته كه حتی اختلاف سنی‌اش با محسن افشانی چندان بـه چشم نمـی‌آید.

نام کامل : انریکه مـیگوئل ایگلسیـاس پریسلر
نام پدر : خولیو ایگلسیـاس
تاریخ تولد : 8 مـی 1975
محل تولد : مادرید – اسپانیـا
ساکن : شـهر مـیامـی درون ایـالت فلوریدای آمریکا
بازیکن مورد علاقه : لوئیز فیگو
تیم مورد علاقه : رئال مادرید

پروفایل انریكه :
رنگ مو : قهوه ای تیره
رنگ چشم : قهوه ای
قد : 190 سانتی متر
لقب ها : Quique , “E” , Kike

ازدواج:
انریکو ایگلسیس خواننده محبوب اسپانیـا یی (من و همـه ) با آنا کورنیکو فا Anna Kournikova تنیسور روسی ازدواج کرد . این زوج طی مراسمـی مخفیـانـه درون پورتو والارتا مکزیکو با یکدیگر ازدواج د . هیچ از این ازدواج اطلاع نداشت که تا این کـه آنا خانومش درون یک مسابقه تنیس خیریـه بدون مقدمـه رو بـه تماشاگران کرد و به آنـها اعلام کرد کـه یک ماهی هست که با انریکو ازدواج کرده است. او درون حالی کـه مـی خندید گفت : مـی دانم همـه شما شوکه شدید . ولی این تصمـیم من و انریکو بود . مـی خواستیم یک ماه بدون درد سر درون کنار هم باشیم و ماه عسل خود را با آرامش برگزار کنیم . حتما بگویم انریکو همسر بی نظیری هست و خوشحالم کـه با او ازدواج کرده ام .
آنا کورنیکوفا تنیسور مشـهور روسی درون سپتامبر 2002 بـه خاطر کمردرد از دنیـای حرفه ای تنیس خداحافظی کردو اکنون بیشتر درون مسابقات خیریـه شرکت مـی کند . او درون یکی از همـین مسابقات با انریکو آشنا شد کـه این آشنایی بعد از مدت کوتاهی منجر بـه ازدواج شد


مـیرحسین خامنـه‌ای
(زاده ۱۳۲۰ درون خامنـه) سیـاستمدار ایرانی، از سال ۱۳۶۰ که تا ۱۳۶۸ نخست وزیر جمـهوری اسلامـی ایران بوده است. وی آخرین نخست وزیر ایران هست که بعد از فوت آیت‌الله خمـینی بنیـانگذار جمـهوری اسلامـی، با تغییر قانون اساسی و حذف پست نخست‌وزیری، از فعالیت های اجرایی کناره گرفت و عمده فعالیت خود را درون فرهنگستان هنر متمرکز کرد و در حال حاضر رئیس فرهنگستان هنر مـیباشد.

تحصیلات

کارشناسی ارشد معماری و شـهرسازی دانشگاه ملی سابق (شـهید بهشتی)؛ تاریخ اخذ ۱۳۴۸
مطالعهٔ معماری سنتی / تخصص هنری: اصول اربعهٔ معماری سنتی، طرح مساجد

عضویت‌ درون نـهادهای حکومتی

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام. اعضای این دو نـهاد حکومتی را رهبر نظام جمـهوری اسلامـی انتخاب مـیکند.

فعالیت‌های علمـی و هنری

– شرکت درون یـازده نمایشگاه نقاشی انفرادی و جمعی: به منظور مثال، درون تالار قندریز موزهٔ هنرهای معاصر، نگارخانـهٔ نیـاوران و …
– طراحی صحن جدید امام خمـینی درون حرم حضرت فاطمـه معصومـه(س) درون قم.
– طراحی به منظور دانشگاه شاهد
– طراحی گلستان شـهدای اصفهان
– طراحی بنای یـادبود شـهید خرازی
– طراحی مجموعه فرهنگی – تجاری بین الحرمـین درون شیراز
– طراحی مسجد سلمان فارسی به منظور نـهاد ریـاست جمـهوری
– طراحی مرکز مطالعات استراتژیک
– طراحی مجموعهٔ کانون توحید، تهران
– طراحی سازمان مرکزی آب و فاضلاب
– طراحی بنای یـادبود شـهدای هفتم تیر

سوابق شغلی

  • مدرس دانشگاه ملی (شـهید بهشتی) سال ۱۳۵۳ – ۱۳۵۴
  • استادیـار دانشگاه ملی (شـهید بهشتی) سال ۱۳۵۴ – ۱۳۵۶
  • عضو شورای مرکزی حزب جمـهوری اسلامـی از سال ۱۳۵۷ – ۱۳۶۰
  • رئیس دفتر سیـاسی حزب جمـهوری اسلامـی۱۳۵۸
  • دبیر و مدیر مسؤول روزنامـه جمـهوری اسلامـی
  • وزیر امور خارجه جمـهوری اسلامـی ایران
  • نخست وزیر جمـهوری اسلامـی ایران از سال ۱۳۶۰ – ۱۳۶۸
  • مشاور سیـاسی رئیس جمـهور
  • عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال ۱۳۶۸
  • استادیـار علوم سیـاسی دانشگاه تربیت مدرس ۱۳۶۸ – ۱۳۷۶
  • مشاور عالی رییس جمـهور از سال ۱۳۷۶ که تا ۱۳۸۴
  • رئیس فرهنگستان هنر ایران از سال ۱۳۷۸ تاکنون

ابراهیم حامدی متخلص بـه «ابی» درون 29 خرداد سال 1328 درون مـیدان فوزیـه تهران دیده بـه جهان گشود.

او درون اوان نوجوانی بـه استعدادهای خویش درون خواندن پی برد و شروع بـه خواندن درون یک گروه دوستانـه

به نامsun boys کرد و خواندن درون باشگاهها و کاخ های جوانان را آغاز کرد و پس از چند سال ، درون آغاز

جوانی اولین ترانـه ی مستقل خود را اجرا کرد . این اثر ترانـه ای بود با نام «عطش» از ساخته های

» استاد حسین واثقی «برایفیلمـی با همـین عنوان. «ابی» این ترانـه را با چنان قدرت و زیبایی اجرا کرد

که توجه بسیـاری را بـه خود جلب کرد.

ابی بـه این ترتیب پا بـه عرصه ی ترانـه گذاشت و آغازگر سبکی تازه درون ترانـه نوین ایران شد. او با اتکا بر

صدای توانمند و بی نظیرش پا بـه عرصه پر فراز و نشیب ترانـه گذاشت. او از همان روزهای اول و آثار

نخستینش نشان داد کـه حرفهای بسیـاری به منظور گفتن دارد و مـی تواند تأثیر بـه سزایی درون شکل گیری

ترانـه نوین ایران کـه آن روزها چند سالی بیشتر از عمرش نمـی گذشت داشته باشد.

دومـین ترانـه او ترانـه ای بود اعتراضی بـه نام «چرا» ، با شعر «مسعود هوشمند» و آهنگ

«استاد حسین واثقی » کـه به سبک و شیوه ای بسیـار زیبا توسط او خوانده شد. اما سومـین آهنگی

که «ابی» اجرا کرد و به گفته خودشباعث معروفیت او شد ترانـه ای بـه نام «شب» بود با «شعر

«اردلان سرفراز» و آهنگ «منصور ایران نژاد » کـه در شوی «مـیخک نقره ای» زنده یـاد «فریدون فرخزاد»

به گوش مردم رسید. این ترانـه بـه خاطر شعر و موسیقی قوی وهمچنین اجرای عالی خواننده

بسیـار مورد توجه قرار گرفت و همگان را بـه تحسین واداشت.

ابی درون همـین دوران با شـهبال و شـهرام شبپره آشنا شد و با ایشان شروع بـه همکاری درون گروهی کرد

که درون آنروزگار یکی از بهترین گروههای موسیقی درون ایران بود. بله او مدتی با گروه Black cats

همکاری کرد و شبهایبسیـاری را درون کاباره ی «کوچینی» بـه روی صحنـه رفت و تجربهب کرد . اما

پس از مدتی فعالیت خود را با این گروه قطع کرد و کارش را بـه صورت مستقل و به تنـهایی ادامـه داد .

واین آغاز کار هنرمندی بود کـه فریـادش تبدیل بـه صدای درون گلو خفه شده مردم ایران شد.

«ابی» کارش را با همـین سبیـاق ادامـه داد ودر طول سالهای پیش از انقلاب ده ها ترانـه

اجرا کرد.که این ترانـه ها درون سالهای بعد از انقلاب درون قالب چهار آلبوم منتشر شد . این آلبومـها

به ترتیب «تپش» ، «نازی ناز کن» ،»شب زده» و»کوه یخ» نام داشت. او درون این چهار آلبوم

آثاری جاویدان از بهترین ترانـه سرایـان و آهنگسازان ایران را اجرا کرد .

ابی همچنان درون آن سالها بر روی تعداد زیـادی از فیلمـها ترانـه خواند و سکانسهایی ماندگار از تلفیق

هنر کارگردانان، بازیگران و صدای «ابی» ساخته شد.

از جمله فیلمـهایی کـه «ابی» به منظور آنـها ترانـه خواند مـی توان بـه فیلمـهای : عطش ، هیـاهو ، تپش ،

کندو ،ذبیح ، قاصدک ، بت ، گل های کاغذی ، شب زخمـی ، خاکستری ، باغ بلور ، تهمت ،

بر فراز آسمانـها و بوی گندماشاره نمود. همچنین او درون زمـینـه بازیگری هم یک بار خود را آزمود

و درون فیلم «بوی گندم» ایفای نقش کرد .

«ابی» دو سال پیش از انقلاب به منظور اجرای یک سری کنسرت درون آمریکا از ایران خارج و به دلیل

شکل گرفتن انقلابدر ایران درون آمریکا ماندگار شد .

ابراهیم حامدی درون سالهای سخت و سنگین غربت نیز قدمـی از راه خود پا بعد نکشید و خود را در

بازار غیر مسیول «لوس آنجلس» رها نکرد و با سختی زیـاد بـه انجام کار درست با ترانـه سرایـان و

آهنگسازان مسیول و نام آشنا ادامـه داد. او درون طول سالهای غربت که تا به امروز دوازده آلبوم

منتشر کرده هست که بـه ترتیب انتشار عبارتنداز : با تو ، غریبه ، خلیج ، ستاره دنباله دار ،

معلم بد ، اتل متل ، ستاره های سربی ، عطر تو ، پیر ، تاج ترانـه ، طلوع کن و شب نیلوفری .

» ابی» درون تمامـی این سالها چه قبل و چه بعد از انقلاب و از همان کارهای آغازین خود و در طول

سالهای غربت هیچگاه مسیولیت خود را نسبت بـه ایران و وضعیت مردم آن فراموش نکرده هست و

همـیشـه ترانـه های ملی و مـیهنی و ترانـه های معترض را درون کنار ترانـه های عاشقانـه اجرا کرده و

به سمع دوستداران صدایش رسانده هست . ترانـه هایی چون : چرا ، شب ، پاینده باد ایران ،

روستایی ، هم غصه، پیر ، خلیج فارس ، گل سرخ ، خانـه سرخ ، خورشید بی حجاب ،

نون و پنیر و سبزی ، اتل متل ،معلم بد ، طلوع کن ، هلا ، درخت ، سیـاه پوشـها و

چندین و چند ترانـه دیگر از این دست.

او با انتخاب و اجرای این آثار نشان داده کـه نسبت بـه مردم و مـیهنش چه احساس ناب و

خالصی دارد و اوج این احساس را درون ترانـه «خلیج فارس» کـه بی شک یکی از زیباترین آثار

خلق شده درون تاریخ ترانـه نوین ایران مـی باشد مشاهده مـی کنیم ترانـه ای کـه در زمان اجرایش

توسط «ابی» اشک لذت و غرور و مـیهن پرستی را بر دیگان هر ایرانی جاری مـی سازد .

ابی درون اجرای کنسرت نیز بـه موفقیتهای بسیـاری دست یـافته و درهای سالنـهای بزرگ و مشـهور

در جهان را بـه روی ایرانیـان باز کرده و با اتکا بر توان بالای صدایش درون اجراهای زنده و

همچنین ترانـه های خاطره ساز و محبوبش سالانـه هزاران ایرانی را درون این سالنـها درون اقصی

نقاط جهان گرد هم مـی آورد و برایشان از «عشق» مـی خواند . ازجمله سالنـهای نامداری که

ابی درون آنان برنامـه اجرا کرده مـی توان بـه این سالنـها اشاره کرد :

یونیورسال آمفی تیـاتر (لوس آنجلس) ، شراین آدوتوریوم (محل برگزاری مراسم اسکار) ،

گریک تیـاتر (لوس آنجلس) ، کندی سنتر (واشنگتن) ، اپرای سیدنی (همراه با ارکستر سمفونی

سیدنی ) ، سالن سلطنتی نوبل (استکهلم ) ، کویین آمفی تیـاتر (ونکوور) ، گلوین

(سالن بین المللی سوید ) ، فیلارمونیک برلن (برلین) ، گلف دبی(سالن بین المللی دبی) ،

اویشن کلاب (سالن بین المللی دبی ) ، کنسرت هاوس (یوتبوری) و …

«ابی» درون تمام دوران هنری اش با بهترین ترانـه سرایـان و آهنگسازان ایران همکاری داشته و

بهترین آثار آنان را اجرا نموده است. شاید از اصلی ترین دلایل موفقیت او و ماندگار شدن آثار او

در طول بیش از سی سال همـین همکاری هاست ، کـه حاصلش خلق ترانـه هایی ماندگار در

ترانـه نوین ایران مـی باشد .

از جمله بزرگانی کـه «ابی»با آنـها همکاری داشته هست مـی توان بـه ترانـه سرایـانی چون :

ایرج جنتی عطایی ، اردلان سرفراز ، شـهیـار قنبری ، لیلاری(هدیـه) ، منصور تهرانی ،

زویـا زاکاریـان ، هما مـیر افشار و غیره اشاره کرد و از آهنگسازانی چون زنده یـاد واروژان ،

بابک بیـات ، فرید زلاند ،سیـاوش قمـیشی ، محمد شمس ، اسفندیـار منفرد زاده و غیره نام برد .

«ابی» آوازخوانی ست مردمـی کـه از دل مردم ایران زاده شده است. او با احترام بـه گوش و

هوش مردم ایران درطول سی و پنج سال کار هنری اش و با قبول سنگینی مسیولیتی که

بر دوش دارد و با تلاش و پشتکار زیـاد وبا خلق آثاری کـه در گوشت و خون مردم ایران

جای گرفته هست و همچنین شخصیت هنری محبوبی کـه دارد توانسته دل بسیـاری از ایرانیـان

را بدست آورد و این ارتباط با جوانان درون ایران بـه حدی هست که نام «ابی» بر دیوارهای دورافتاده ترین

روستاهای ایران نیز بـه عنوان خواننده محبوب آنان نقش بسته و این نشان از اوج

موفقیت و محبوبیت یک هنرمند است.

حمـیرا نام اصلی ایشان پروانـه امـیرافشاری مـی‌‌باشد. ایشان متولد اسفند ماه سال ۱۳۲۸ در… شـهر تهران مـی‌‌باشند. وی از خانواده بانفوذ و سرشناس امـیرافشاری کـه اصالتی آذری دارند مـی‌باشد. پدر ایشان صاحب ۱۵۰ شـهر و روستا درون منطقه شرق ایران و توابع طالقان بودند. از همان کودکی حمـیرا خانـه آنـها بـه افتخار افراد بانفوذ حکومتی شاهد مراسم بزرگ با حضور هنرمندان نامـی آن زمان مثل قمرالملوک وزیری، روح انگیز، بنان، ملوک ضرابی و … بود کـه همـین انگیزه اولیـه خانواده به منظور رو آوری بـه آواز شد. حمـیرا بـه دور از چشم پدر و با تشویق همسر روشن فکر و تازه از آلمان بازگشته خود با نام نویسی درون تست صدا درون شورای رادیو آن زمان حیرت و تحسین اعضا شورا را سبب شد و پس از آن تحت تعلیم استاد علی تجویدی و بانو ملوک ضرابی قرار گرفت. وی دو سال بعد درون سن ۱۸ سالگی بـه یک خواننده تمام عیـار تبدیل شد. در همان سن آوازی را درون دستگاه سه گاه با آهنگسازی علی تجویدی و شعری از رهی معیری بـه نام صبرم عطا کن را اجرا د کـه در کتاب ترانـه‌های ماندگار این اثر بـه ثبت رسیده است. وی بـه علت مخالفت پدر با نام مستعار حمـیرا فعالیت خود را آغاز کرد اما پدر وی صدای خود را مـی‌‌شناسد و طلاق خود را از همسرش مـی‌‌گیرد و به مدت یک سال خود درون خانـه زندانی مـی‌‌کند بعد یک سال یک سفر اروپا به منظور جناب امـیرافشاری پیش مـی‌‌آید. حمـیرا کـه از حمایت مادر خود برخوردار بود دومـین اثر خود بـه نام پشیمانم با آهنگسازی استاد تجویدی و ترانـه‌ای از بیژن ترقی درون دستگاه همایون اجرا مـی‌‌کند کـه به علت مدلاسیون اصیل و فراموش شده آن دستگاه باعث تحول عظیمـی درون موسیقی سنتی ایرانی مـی‌شود. پدر وی با آگاهی از اثر جدید خود وی را از خانـه طرد و از ارث محروم مـی‌‌کند. بعد از آن وی مدتی را درون خانـه پسر عمویش کـه همسر وی هما مـیر افشار ترانـه سرای معروف بود بـه سر برد که تا آنکه با استاد پرویز یـاحقی ازدواج مـی‌‌کند. صدای ایشان قابلیت سوبرآنو از ابتدا که تا اوج را دارد کـه از کمـیاب‌ترین نوع صداها مـی‌‌باشد. ایشان مدت شش یـا هفت سال همسر آهنگساز بـه نام ایرانی پرویز یـاحقی بودند کـه در این دوره زناشویی آثار ماندگاری با شعرهایی از بیژن ترقی و آهنگ های از یـاحقی همچون مرانفریبی هدیـه عشق بهار نو رسیده، مرا تنـها نگداری، پنجره‌ای بـه باغ گل و … اجرا کرده است. وی بعد از انقلاب چند ماه درون زندان بـه سر برد و با پرداخت مالیـاتی معادل سی هزار دلار آزاد و تا اواسط سال شصت خورشیدی درون ایران ماند و بعد از گذراندن مزاحمت های فراوان با همسر و دو ساله اش بـه نام هنگامـه از مرز پاکستان از ایران خارج شد و از آنجا بـه اسپانیـا و بعد از آن بـه کاستاریکا درون آمریکای مرکزی رفت وی درون کاستاریکا دچار افسردگی شدید شد، بـه صورتی کـه مدت یک سال تحت درمان روان پزشک بود. شوهر وی درون این مـیان همسر و خود را ترک و به امریکا مـهاجرت کرد. حمـیرا با کمک همسر پسر عمویش هما مـیر افشار بـه ایـالت کالیفرنیـا مـهاجرت و کار هنری خود را از سر گرفت و در سال هفتاد و هشت خورشیدی بـه تومور مغزی دچار شد کـه به صورت معجزه آسایی از اتاق عمل نجات یـافت. وی همـینک درون شـهر لوس آنجلس زندگی مـی‌‌کند

بیوگرافی کامران و هومن

کامران وهومن جعفری دو برادر کـه درتهران (گیشا) بـه دنیـا اومدن کـه البته یـه هم دارن بـه اسم کتایون کـه از

هر دوشون کوچکتر واز نظرقیـافه خیلی شبیـه هومنـه خوب کامران متولد۲۵نوامبر۱۹۷۸ وهومن متولد۲۳نوامبر

۱۹۸۰است همون طور کـه گفتم درون تهران بودن که تا زمانی کـه کامران ۱۲سالش بوده واز ایران بـه کانادا مـیرن

مدتی درون مونترال بودن سپس بـه ونکوور مـیرن وهمون جا هم درس مـیخونن و بزرگ مـیشن درهمون

ونکوور هم با رامـین زمانی آشنا مـیشن و به گفته خود کامران وهومن رامـین مثل برادر بزرگشون

هردو از همون بچگی عاشق موزیک بودن وکامران چون بزرگتر بوده بعدازاتمام تحصیلات کار موزیکو

شروع مـیکنـه ودر کانادا با گروههای مختلفی کارمـیکنـه طبق گفته خود کامران زمانی کـه یـه جا برنامـه داشتن

به مسئول اونجا مـیگه برادر من صداش خیلی خوبه بذارین بیـاد و بخونـه بالاخره راضی مـیشن کـه هومن بیـاد

و بخونـه ولی وقتی هومن و که اون زمان تازه ۱۵ سالش بوده رو مـیبینن با اخم بـه کامران مـیگن مگه بچه

بازیـه؟! مدتی مـیگذره و هومن هم درسشو درزمـینـه موسیقی بخصوص پیـانوادامـه مـیده درون این زمان کامران با

گروهی بنام پرواز با دو نفر دیگه کـه الان هرکدوم از هنرمندای محبوب ومشـهورما هستن بـه نام فریدون

وهنگامـه کار مـیکرده و همـین موقع بود کـه گروه بلک کتس و کنسرتشون درون ونکوور سرنوشت کامران و

هومن و به کلی تغییر مـیده داستان اینطور شروع مـیشـه کـه کامران بعد از اتمام کنسرت با شـهبال شبپره

موسس کروه بلک کتس راجع بـه خودش و هومن صحبت مـیکنـه و شـهبال هم وقتی علاقه کامران وعشقش

وبه موسیقی مـیبینـه مـیگه حتما تموم کارهات وببینم وبه این ترتیب کامران تصمـیم مـیگیره کـه موزیک ایران

را کـه با گروه پرواز خونده بود بـه صورت موزیک ویدئو درون بیـاره سپس کامران وهنگامـه وفریدون موزیک

ویدئو زیبای ایران ومـیسازن کامران خاطره بامزه ای از ساختن این ویدئو تعریف مـیکنـه: «در این موزیک

ویدئو بچه هایی با لباس سفید درحال دویدن هستن وچون هومن هم کـه اون زمان تقریبا بچه بوده قرار بوده

که اونم با اون بچه ها بدوئ ولی وقتی کارگردان دستئور حرکت مـیده هومن مـیگه من نمـیام من نمـیتونم همـه

تعجب مـیکنن ولی وقتی خوب نگاه مـیکنن مـیبینن کـه همـه بچه ها که تا کمر هومن هستن یعنی هومن قدش از

همشون بلدتربوده.»خلاصه شـهبال از این ویدئویی خوشش مـیادو بهشون مـیگه حتما کارشون وبصورت زنده

ببینـه بالاخره شـهبال مـیره خونـه کامران وهومن،رامـین زمانی هم اونجا بوده وبا هم مـیرن تو اتاق هومن

رامـین با گیتارش آهنگ نرو و مـیزنـه وکامران مـیخونـه٬ هر دوشون خیلی هول شده بودن هومن مـیگه من

که اصلا نمـیدونستم جی حتما بگم کامران با خنده مـیگه : » هی مـیرفت و هی مـیومد و مـیگفت

سلام فکر کنم که تا وقتی کـه شـهبال خونمون بود هومن ۲۰با ر بهش سلام کرد»هر دوشون غش از

خنده.خلاصه شـهبال از این دو داداش گل خوشش مـیاد واونا روبه گروه جاودانـه بلک کتس دعوت مـیکنـه وبه

این ترتیب کامران وهومن مـیشن خواننده رسمـی گروه گربه های سیـاه.آهنگی کـه قرار شد به منظور اولین

آلبومشون بخونن آهنگ سوگند ساخته آقای رامـین زمانی بوداین اولین باری بود به منظور هومن کـه مـیخواست

بره تو استدیو وبخونـه احساس هومن ودر اون زمان از زبون خودش مـیشنویم:»من خیلی ناراحت و عصبی

بودم وهمش بـه کامران مـیگفتم این آهنگ خیلی قشنگه ولی نمـیدونم من مـیتونم اون طوری کـه باید اجراش

کنم یـا نـه!بعد دیگه با کامران خیلی تمرین کردم» کامران درون ادامـه مـیگه:»هومن جان جای تعریف نباشـه

عالی بودخیلی خوب از پسش بر اومدی»بعد با خنده مـیکه:»داداش گلمـه بهش افتخار مـیکنم» …

کامران وهومن چه جور آدم هایی هستن؟!

کامران وهومن خیلی همدیگرو دوست دارن هومن بـه عنوان برادر کوچکتر همـیشـه احترام کامران رو نگه

مـیداره و کامران هم بـه عنوان برادر بزرگتر خیلی هوای داداش کوچکتر از خودش رو داره و در تمامـی

زمـینـه ها حمایتش مـی کنـه کامران از ی خوشش مـیاد کـه اولن ایرانی باشـه چون بـه گفته خودش من

عاشق های ایرانی هستم و ی باشـه کـه توی اجتماع رفت و آمد کنـه یک ذره هم شیطون باشـه .

هومن هم از ی خوشش مـییـاد کـه از عشق نترسه و بدونـه کـه هنرمند بودن کاره سختیـه.

کامران با خنده مـیگه : «یعنی درکش کنـه» هومن هم مـیخنده و مـیگه :» آره

یعنی درکم کن . هومن از تمام غذا ها فسنجون و همبرگر و کامران قرمـه سبزی را دوست داره

و درون آخر اضافه کنم جریـان ورود کتی بـه ویدئویی اون با من از این قرار بود : کـه کتی با کامران و هومن

مـیره به منظور ضبط ویدئو و کارگردان کـه کانادایی بوده بـه کامران و هومن مـیگه حتما توی این ویدئویی چند تا

هم باشن کـه بن چون مـیگه سینیوریتا و حدود۰ ۳-۲۰ که تا بودن کـه مـین و کتی هم

بینشون بوده و کارگردان بـه همـه مـیگه شما از تصویر خارج بشین فقط تو بمون (یعنی کتی) مـیگه اسمت

چیـه اون هم مـیگه کتی کارگردان نمـیدونسته کـه کامران و هومنـه وقتی مـیفهمـه خیلی تعجب مـیکنـه

بهش مـیگه یـه بار دیگه ب وقتی کتی خودش تنـهایی مـیه همـه خیلی خوششون مـیاد و پا مـیشن براش

دست مـیزنن خود کامران و هومن هم نمـیدونستن کـه شون این قدر قشنگ مـیه و خیلی تعجب

مـیکنن

امتیـاز بدهید:

دوست‌داشتن:

دوست داشتن در حال بارگذاری...

مرتبط

Filed under: بیوگرافی | Tagged: بیوگرافی خوانندگان و هنرمندان... |




[ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 05 Nov 2018 03:38:00 +0000



ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد

پوریـا هل بوی آهنگساز و خوننده ی پاپ و رپ

بیوگرافی ها

لسانـه پاریش کرو(که درون سن 6 سالگی اسم توپاک را،از اسم رییس اینکاها - توپاک آمارو 2 کـه در قرن هجدهم فرمانده ی جنگ درون مقابل اسپانیـایی ها بود گرفت) درون 6 جون 1971 بـه دنیـا آمد.آفنی مادر او عضو گروه پلنگ های سیـاه(Black Panthers )بود.وقتی کـه او باردار توپاک بود ، ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد بـه علت بمب گذاری بـه 30 سال زندان محکوم شد,ولی بدون وکیل ، از خودش دفاع کرد و یک ماه قبل از تولد توپاک از زندان آزاد شدو جالب اینجاست توپاک که تا سال 1994 پدرش را نمـیشناخت.توپاک هم طبق عقاید گروه پلنگ های سیـاه بزرگ شد.او بـه همراه مادر و ناتنی اش درون فقر بزرگ شد و باید بـه جاهای مختلف نیو یورک پناه مـی آورد.به همـین دلیل همـیشـه دوست های کمـی داشت و همـیشـه بـه فکر شعر گفتن و نوشتن خاطره بود.در 12 سالگی بـه یک کمپانی تئاتر پیوست.در 15 سالگی با مادرش بـه بالتیمورا درون مری لند رفت و در مدرسه ی هنر بلاتیمور قبول و تبدیل بـه یک شاگرد دوست داشتنی شد.در همان جا بود کـه اولین قطعه ی رپ خود را با اسم MC New York ساخت.دو سال بعد آفنی توپاک را به منظور زندگی با خانواده ی یکی از دوستانش بـه مارین سیتی درون کالیفورنیـا فرستاد.همان جا بود کـه توپاک زندگی عادی را از دست داد و کم تر قانون را رعایت مـیکرد.ولی خیلی زود آن مکان را ترک کرد و شروع بـه در خیـابانـها و پخش مواد مخدر پرداخت.در همـین زمان بود کـه با افرادی دوست شد کـه او را درون ساخت آهنگ های رپ کمک د.مانند ری لوو کـه با یکدیگر یک گروه رپ بـه نام استریکتلی داپ درست د.اولین باری کـه یکی از آهنگ های توپاک بـه نام This is an EP درون یک سی دی ضبط شد،سال 1991 بود.این سی دی مال گروه Underground Digital بود.

بسیـار شدیدی علیـه توپاک مطرح شد.ولی بعد از این کـه مشخص شد دو پلیس مست بودند،پرونده بسته شد.آلبوم بعدی توپاک بـه نام Strictly 4 My N.I.G.G.A.Z بود و در آهنگ های hit I Get Around و Keep Ya Head Up خودش را یک آدم خشن معرفی کرد.توپاک بـه همراه دوستانش بـه نام های بیگ سایک ، ماکادوشیس و برادر ناتنی خودش موپریم آلبوم بعدی خودش را بـه اسم Thug Life : ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد Volume 1 با کمپانی اینتر اسکوپ درون 1995 بیرون داد.یکی از خالکوبی های توپی THUG LIFE بود بـه معنی The Hate U Give Little Infants Fuck Everybody.

دشمنیـها و رقابتها

توپاک درون طول زندگی دشمنان زیـادی داشت اما مـهمترین دشمنی اش با Notorious B.I.G و کمپانی پشتیبانش Bad Boy Records بود.این دو نفر درون ابتدا دو دوست صمـیمـی بودند وقتی Notorious B.I.G هنوز ناشناخته بود.وقتی توپاک درون زندان بود از حرفهایی کـه Notorious B.I.G و Puff Daddy درباره ی او بـه روزنامـه ی ویبه زدند عصبانی شد.به علت مشکلاتی کـه با قانون داشت مـی خواست از بازی رپ بیرون بیـاید اما با شنیدن حرفهایی کـه Notorious B.I.G و Puff Daddy درون باره ی او زدند تصمـیم گرفت باز گردد و انتقام خود را بگیرد.وقتی داشت فیلم Poetic Justice را با جانت جکسن بازی مـیکرد،توپاک انجام تست AIDS خود داری کرد. ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد توپاک مـیگفت کـه مردان دیگر هم این تست را انجام نداده بودند.پس جانت از دست توپاک ناراحت شد و پس از پایـان فیلم دیگر با او حرف نزد.ولی توپاک درون آهنگ I Got My Mind Made Up از او معذرت خواهی کرد.

از طرف دیگر توپاک دشمنی خودش را با Notorious B.I.G ادامـه مـیداد و در آهنگ Hit 'Em Up بـه این کـه با زن Notorious B.I.G - فیت ایوانز - ارتباط داشته هست اشاره کرد.توپاک با Dr.Dre هم کمـی مشکل داشت.Dr.Dre درون کمپانی Death Row Records تهیـه کننده بود.به نظر توپاک دکتر دری درون Death Row Records هیچ کاری نمـیکرد و از زحمت بقیـه پول درون مـیاود.
هم چنین وقتی کـه Dr.Dre از شـهادت بـه نفع Snoop Dogg درون دادگاه خودداری کرد،از دست او بسیـار عصبانی شد.هم چنین توپاک درون چند آهنگش بـه GAY بودن Dr.Dre اشاره کرد.
توپاک از Mobb Deep هم انتقاد کرد.زیرا Mobb Deep توپاک را درون یک کنسرت مسخره کرد و توپاک جواب خود را درون Hit 'Em Up داد.ولی Mobb Deep بعد از مرگ توپاک نظرش را عوض کرد و به او بسیـار احترام گذاشت.

سال های آخر

در دسامبر1994،توپاک بـه تجواز بـه یک زن درون هتل متهم شد.و درون فوریـه ی 1995،توپاک بـه 4 سال زندان محکوم شد.
ولی قبل از تصویب حکم دادگاه،در کنار یک استودیوی ضبط درون نیویورک،به توپاک حمله شد و 5 گلوله بـه سمت او شلیک شد.
توپاک درون یک مصاحبه بـه یـاد آورد : درون شب 30 نوامبر 1994،او بـه همراه یکی از دوستانش و مدیر برنامـه هایش،برای ضبط یک سری آهنگ بـه استودیو رفتند.
وقتی داشتند وارد استودیو مـیشدند،دو نفر بـه آن ها نزدیک شدند.توپاک فکر مـیکرد کـه آن ها پلیس های امنیتی استودیوی Notorious B.I.G هستند.آن دو نفر توپاک و دوستانش را مجبور د کـه روی زمـین دراز بکشند.ولی هدف آن ها توپاک بود.به همـین دلیل بـه توپاک 5 گلوله شلیک د و تمام جواهرات و پول های او را دزدیدند.توپاک با کمک دوستانش،از آ بالا رفت که تا به Notorious B.I.G و Puff Daddyو Lil Cesar برسد.توپاک مـیگفت کـه دوستان او کمـی مشکوک بـه نظر مـیرسیدند.انگار کـه آن ها تعجب کرده بودند کـه چرا او هنوز زنده است.ولی بـه شکلی معجزه آسا توپاک زنده مانده بود.بر خلاف نظر پزشکان،او بعد از چند روز از بیمارستان بیرون آمد و چند روز بعد با صندلی چرخ دار بـه دادگاه رفت که تا حکم دادگاهش را درون مورد تجاوز بـه آن زن گوش کند.در زمانی کـه توپاک درون زندان بود،آلبوم او بـه نام Me Against The World چاپ شد.توپاک تنـها خواننده ای بود کـه وقتی درون زندان بود،آلبومش درون برترین ها شماره ی 1 بود.در همـین زمان با کیشا موریس کـه مدت زیـادی بود با هم نامزد بودند هم ازدواج کرد.در اکتبر بعد از 8 ماه زندان،توپاک با کمک رییس Death Row Records از زندان بیرون آمد.Shug Night - رییس Death Row Records- به منظور آزادی توپاک 1.4 مـیلیون دلار پرداخت کرد و توپاک هم مجبور شد کـه سه آلبوم به منظور Death Row Records بسازد.بنابراین بعد از آزادیش بلافاصله شروع بـه کار کرد و در 1996،آلبوم All Eyes On Me را بیرون داد.
آخرین آلبومـی کـه توپاک بیرون داد،The Don Killuminati: The 7 Day Theory بود کـه 2 ماه بعد از مرگ او چاپ شد.در خیلی از آهنگ های این آلبوم مرگ خود را پیشینی کرده بود.
مـیگویند کـه ساخت این آلبوم 7 روز طول کشید و مـهم ترین آهنگ آن Hail Mary درون نیم ساعت ساخته شد.این آلبوم بیش از 5 مـیلیون فروش کرد.
توپاک داشت یک هنرپیشـه ی حرفه ای هم مـیشد.از 1991 که تا 1996،توپاک 7 فیلم بازی کرد.

مرگ

توپاک،پس از این تماشای یک مسابقه ی بوبین مایک تایسن و بروک سلدون،با شلیک چند گلوله از یک کادیلاک درون لاس وگاس درون نوادا،در 7 سپتامبر 1996 بـه آسیب رسیدو بعد از 6 روز درون بیمارستان دانشگاه نوادا درون ساعت 4 و 3 دقیقه ی صبح درون 13 سپاتامبر وقتی کـه تنـها 25 سال داشت درگذشت.

مـی گویندانی کـه به او گلوله شلیک د،از آدم های East Coast و Notorious B.I.G بودند کـه بسیـار با هم رقابت داشتند.پلیس لاس وگاس با این کـه هنوز رسماً این پرونده را نبسته اند،ولی بـه این نتیجه رسیدند کـه کریپس،یکی از گروه های گنگ لوس آنجلس،او را کشتند.
چند ساعت قبل از حمله،توپاک درون یک دعوا،به همراه نفرات بلودز(یک گروه گنگ دیگر لوس آنجلس کـه با کریپس رقابت داشت) درون مقابل گروهی دیگر شرکت داشت.باید اشاره کرد کـه توپاک و Death Row،امنیت خود را بـه گنگ بلودز واگذار مـید.
از طرف دیگر Notorious B.I.G و Bad Boy Records،وقتی کـه هنوز درون کالیفورنیـا زندگی مـید،امنیت خود را بـه گنگ کریپس واگذار مـید.
در یک گزارش روزنامـه ی لاس وگاس تایمز،به این نتیجه رسیدند کهNotorious B.I.G ،که او هم درون آن زمان درون شـهر بود،حاظر شد کـه برای کشتن توپاک بـه کریپس پول دهد.

توپاک کـه پس از حمله درون سال 1994،همـیشـه همراه خودش چند بادی گارد و جلیقه ی ضد گلوله حمل مـیکرد،آن شب هیچ کدام را همراه نداشت . ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد دلیل این موضوع هنوز یک معماست.
نکته ی جالب این هست که نام آخرین آلبوم او The Don Killuminati: The Seven Day Theory بود کـه اگر حروف آن را جابجا کنیم این جمله بـه دست مـی آید :

OK on tha 7th u think I'm dead yet I'm really alive کـه معنی آن مـیشود :
تو فکر مـیکنی کـه من درون روز 7 مـیمـیرم ولی من هنوز زنده ام.
این شماره ی 7 درون چند جای دیگر هم وجود دارد مانند :
7 سپتامبر بـه او تیر زدند.
از 12 تیر 5 تیر بـه او خورد و 7 تیر بـه او نخورد.
او درون 4:03 صبح مرد کـه جمع آن 7 مـیشود.

جالب این هست که تعداد آهنگ هایی کـه پس از مرگ توپاک از او بیرون آمد بیش تر از تعداد آهنگ هایی هست که قبل از مرگش بیرون آمد و آهنگ های او هنوز هم درون تمام دنیـا ریمـیمـیشوند.

در 14 نوامبر 2003 فیلمـی درباره ی او بـه نام Tupac : Resurrection ساخته شد کـه زندگیش را با صدای خودش تعریف کرد.

  
Andre B Young) dr.dre بزرگترین آهنگساز رپ حال حاضر دنیـا در18 فوریـه سال 1965 درون لس آنجلس کالیفرنیـا بـه دنیـا آمد. او درون Campton بزرگ شد و نام مستعارش یعنی Dr.Dre را از بازیکن بسکتبال مورد علاقه اش یعنی Dr J گرفته است. او ابتدا درون کلوب Eve After Dark بـه عنوان DJ و خواننده فعالیت مـی کرد. بعد از مدتی با دوستانش Eazy E و D.O.C گروهی بـه نام World Class Wreckin' Cru ایجاد د، ولی Dre از زمانی معروف شد کـه به گروه N.W.A پیوست. (N.W.A یعنی Niggaz With Attitude ) آنـها با آلبوم The debut album Straight Outta Campton بـه اوج شـهرت رسیدند. این گروه متشکل از بزرگانی همچون Eazy-E , Mc Ren , Ice Cube اما دیری نپایید کـه این گروه درون اوج شـهرت درون سال 1991 از هم جدا شدند.

با وجود تمامـی مشکلات Dre حتی یک لحظه هم صبر نکرد و استودیویی را با نام Death Row Records را تاسیس کرد و چندی بعد اولین آلبوم رسمـی خود را با همراهی Snoop Dogg با نام The chronic را درون سال 1992 بیرون داد کـه بیش از 3 مـیلیون کپی فروخت و که درون نوع خود بی نظیر بود. بعد از آن هم استودیوی او آلبوم Doggystyle را از Snoop Doggy Dogg بیرون داد کـه 4 مـیلیون کپی فروخت. از دیگر آلبوم های منتشر شده

با وجود تمامـی مشکلات Dre حتی یک لحظه هم صبر نکرد و استودیویی را با نام Death Row Records را تاسیس کرد و چندی بعد اولین آلبوم رسمـی خود را با همراهی Snoop Dogg با نام The chronic را درون سال 1992 بیرون داد کـه بیش از 3 مـیلیون کپی فروخت و که درون نوع خود بی نظیر بود. بعد از آن هم استودیوی او آلبوم Doggystyle را از Snoop Doggy Dogg بیرون داد کـه 4 مـیلیون کپی فروخت. از دیگر آلبوم های منتشر شده توسط کمپانی او یعنی Death Row Records مـی توان بـه آلبوم پر فروش ََAll Eyez On Me از 2Pac اشاره نمود کـه تنـها درون 4 ساعت توانست بهترین جایزه به منظور موزیک یعنی Platinum را بـه خود اختصاص دهد.

علاوه بر خوانندگی و آهنگسازی Dr.Dre درون زمـینـه بازیگری نیز فعالیت مـی کند کـه در سال 1994 فیلم کوتاه Murder Was The Case را کارگردانی کرد و آهنگ آن را یعنی Natural Born Killaz را نیز خودش ساخت. درون سال 1995 او آهنگ فیلم Friday را با نام Keep Their Heads Ringin' را ساخت کـه جایزه بهترین آهنگ رپ سال1995 را درون شبکه MTV بـه خود اختصاص داد. سپس او استودیوی Aftermath Entertainment را ساخت کـه در حال حاضر بزرگترین استودیوی جهان هست و بزرگانی همچون Eminem , 50Cent , The Game , Busta Rhymes درون این استودیو فعالیت مـی کنند. بد نیست بدانید استعدادهایی همچون Eminem , Xzibit , The Game را Dr.Dre کشف کرد کـه با منتشر کرد آلبومـهای آنـها این استعداد ها را درون زمـینـه موسیقی بـه ستارهایی بی چون و چرایی تبدیل کرد.

از دیگر آلبوم های Dr.Dre مـی توان بـه آلبوم 2001 او کـه در سال 1999 منتشر شد اشاره کرد کـه بسیـاری از کارشناسان درون زمـینـه هیپ هاپ این آلبوم را هنوز جزء بهترین آلبومـهای رپ مـی دانند.
جالبترین نکته درون مورد Dr.Dre این کـه او جزء اولینانی بـه همراه گروه خود یعنی N.W.A گنگستا رپ را بـه همـه معرفی کرد و در آهنگ های خود مستقیمآ بـه پلیس ناسزا مـی گفتند. او هم اکنون درون استودیو خود Aftermath مشغول آهنگسازی و تهیـه ی آلبوم به منظور دیگر رپر هاست.


تهی، ترانـه هایش را سرشار از اشاره بـه "واقعیـات تلخ اما خنده دار" زندگی مـی داند و بسیـاری از نوجوانان امروزی، با ضرباهنگ همـین کنایـه های تلخ و طنزآگین هست که مـی خندند و مـی ند.

حسین تهی

  • متولد 6 بهمن 1364
  • دانشجوی مـهندسی کامپیوتر
  • غذای مورد علاقه: قرمـه سبزی
  • رنگ مورد علاقه: مشکی و سبز

    حسین تهی کـه پنج سال پیش کار ترانـه سازی و خواندن درون سبک رپ را آغاز کرده است، کار خود را نـه "تقلیدی" از آنچه کـه در غرب بدان "موسیقی رپ" مـی گویند، کـه بیشتر وسیله ای به منظور "انرژی" بـه شنونده از طریق"بیـان مشکلات و معضلات مشترک" درون زندگی روزمره تلقی مـی کند. 

از دیدگاه تهی ، "معضلات و مشکلات" هر آنچه کـه باشند ، از پیش و پا افتاده ترینشان همچون شکست های عشقی که تا معضلات جدی تر همچون "فقر و بیکاری" مـی توانند از طریق ریتم های شاد موسیقی هیپ هاپ، با "اثر گذاری بیشتری" بازگو شوند.

اما توجه تهی بـه زندگی امروزی و مشکلات آن، او را نسبت بـه سنتها و رسمـهای قدیمـی بی توجه نکرده است، دست کم این چیزی هست که خود با شوخی و کنایـه مـی گوید. او درباره دلبستگی اش به نوروز باستانی، با همان طنز همـیشگی اش گفت: "من با نوروز خیلی صمـیمـی ام. اصلا دست مـی اندازم گردنش با هم بیرون مـی رویم  و حال مـی کنیم."
 
عیدی ما از سفره هفت سین به تهی، تخم مرغ رنگی بود. اما او انگار امـید دارد کـه آهنگهایش، هرچند هنوز زیرزمـینی هستند و در بازار رسمـی و کلان موسیقی جا نگرفته اند، روزی بـه "مرغ تخم طلا"ی او بدل شوند.

او با اشاره ای کنایـه آمـیز بـه این تخم مرغ رنگی گفت: "امـیدوارم سال آینده آنقدر پول داشته باشم کـه به جای اینکه تخم مرغ رنگی عیدی بگیرم، تخم مرغ طلا عیدی بدهم."

 از او درون زمـینـه فعالیت های هنری اش درون سالی کـه گذشت مـی پرسم کـه با رضایت پاسخ مـی دهد: "واقعا سال خوبی بود. هم از نظر کاری و هم از نظر زندگی خصوصی. گرچه تشخیص اینکه پیشرفت کرده ام یـا نـه، با مخاطبانم هست ولی بـه نظر خودم پیشرفتم محسوس بوده و چندین کار متفاوت ضبط و منتشر کرده ام."
 
از آرزوهایش به منظور سال جدید مـی پرسم، مـی گوید: "بعد از سلامتی خودم و خانواده ام، امـیدوارم بتوانم با دوست عزیزم (با تاکید شدید بر عبارت دوست عزیز ) امـیر تتلو، کارهای مشترک زیـادی ضبط و منتشر کنیم ، اما مـهم ترین کار مشترکمان کلیپ ویدیویی هست که درون حال تمرین به منظور ضبط آن هستیم . درون این کلیپ قصد داریم به منظور اولین بار یک درون یک کار زیر زمـینی، از گروه ندگان استفاده کنیم."

درصورت هرگونـه پیشنـهاد یـاانتقاد
نظرخودرابه شماره  ی
09368803265
sms
کنید

بیوگرافی - امـیر تتلو
نام : امـیر حسین
فامـیل : مقصودلو
لقب : تتلو
تاریخ تولد : ۳۰/۶/۱۳۶۲

اولین آهنگش واقیعته . امـیر 6 ماه تو دوبی زیر نظر شاهرخ سالار سولفژ کار کرده . آهنگساز و تنظیم کننده و استادش محسن صادقی هستش . تو استودیو اوج مـهر ضبط مـیکنـه . از رپرها کار پیشرو ، تیغه ، تهی ، زدبازی ، اردلان و فلاکت رو فقط دوست داره .
البته اردلان رپر خودشـه یعنی خودش درستش کرده و به زودی هم مـیترکونـه . معنی تتلو هم فقط بـه خودش ربط داره .
یـه شایعاتی هست کـه مـیگن امـیر تتلو شغلش فلانـه . بدونین کـه همش شایعه اس و این عکسها درون هر مکانی کـه گرفته شده توسط هواداران بوده . تنـها شغل امـیر کار ساختمانـه کـه با دامادشون کـه مـهندس عمرانـه شریکن


نام : امـیر رضا
ملقب بـه رضایـا
سن : ۲۱
ساکن یوسف آباد
دانشجوی ترم سوم رشته ی موسیقی
رنگ مورد علاقه : مشکی
ماشین مورد علاقه : پرشیـا ELX
مجرد
تقریبآ ۱ سال و نیم هست کـه در سبک R&B فعالیت مـی کنـه
۱ سال قبلش سبک پاپ کار مـی کرده / اولین آهنگ سبک R&B او "بی معرفت" نام داره کـه با آرمبن 2afm آنرا اجرا کرده


بیو گرافی تیغه

ینکه اسم خودشو بـه تیغه تغییر بده چون تیکه های برنده ای مـیندازه  و سرانجام اولین کار رسمـی ای کـه از بابک پخش شد آهنگ گربه صفت با همراهی امـیرتتلو بود کـه در ابتدای پیشنـهاد امـیر بـه بابک به منظور خوندن درون این آهنگ بابک باور نمـی کرد و فکر مـی کرد دارن دستش مـیندازن البته حقم داشت،خیلی عجیبه کـه برای اولین باری مثل امـیر تتلو بـه آدم پیشنـهاد فیت بده ...

خب بگذریم.نظر بابک درون مورد آهنگ  گربه صفت اینـه کـه :

من نظر شخصیمو تو این آهنگ نگفتم و نظر من اینـه کـه هم پسر ها و هم ها مـینتونن گربه صفت باشند و خیـانت کنند.

بابک درون سال 85 کم کاری کرد و خودش هم بـه این موضوع اعتراف کرد.

آهنگ بشقاب 2 بار ضبط شده بار اول بابک با لقب استیک ضبط کرد و در این آهنگها بـه جای هیچامـینم رو مسخره مـیکرد. و بار دوم  با تهی و  تتلو خونده و با لقب تیغه و فکر نکنین کـه این دیس بلکه بشقاب!برای این مـیگم دیس نیست چون  اولینی کـه آهنگ رو شنیده و در مورد اون نظر داده و اجازه ی پخش اونو داده هیچبوده بعضی ها هم مـیگن کـه تکسش مال خود سروش!؟این آهنگ درون اعتراض بـه اینـه کـه یک مجله با بابک مصاحبه کرد و قرار بوده فردا چاپ بشـه کـه مصاحبه یکی دیگه دیده شد ووقتی پیگیری د فهمـیدند کـه برای جمع اطلاعات بود . درون مورد آهنگ سک سک هم کـه دربارش خیلی پرسیده بودید حتما بگم کـه این آهنگ درون اعتراض بـه شایعاتیست کـه در مورد بابک پخش شده بود و زبانزد خاص و عام شده بود.این شایعات مبنی بر این بود کـه بابک به منظور فیت بـه بچه های   رپ پول مـیده و این دوران بیکاریش(سال 85) بـه خاطر این بوده کـه پولی نداشته به منظور فیت و خرید تبده!؟ و بعضی سایتها به منظور افزایش بازدید کننده مـی نویسن کـه دیس هیچپیشروی درون جواب این شایعات آهنگ سک سک خونده شد.من حالا دلیل بیکاری او در85 رو مـیگم:

1_بابک درون ابتدا با مخالفت شدید خانواده به منظور تحصیل اوبود مواجه شد آخه  مـیدونین کـه اون جزو افراد برتر المپیـاد ریـاضی بود کـه قرار بود بـه خارج کشور به منظور مسابقات بره و اگه دقت کرده باشید اخبار هم نام او را درون گزارشی کـه از المپیـادی ها تهیـه کرده بود بود

2_شایعاتی درمورد او و دعواهای بچه ها کـه بیشتراز همـه روی بابک تاثیر مـی گذاشت.

پندی از بابک: اگه هدف اصلی تون رپ و پیشرفت اون باشـه خانواده باهاش  مخالفت نمـی کنند. 

 

نام: آرمـین

ملقب بـه 2afm

متولد اردیبهشت ۱۳۶۵

تحصیلات: فعلاً دیپلم

ساکن شـهرک امـید (تهران پارس)

رنگ مورد علاقه: قهوه ای سوخته و سبز ارتشی

مجرد

۴ سالی هست کـه سبک رپ کار مـی کنـه

اولین آهنگ حرفه ای خودش رو " جامایکایی" مـی دونـه

لقب 2afm رو به منظور این انتخاب کرده کـه قبلاً عضو گروهی با همـین عنوان بوده کـه اعضای آنرا: آرمـین (A) ، علی (A) ، فرهاد (F) و مـهراد (M) تشکیل مـی دادند
 


شاهین
متولد21/1/1369
رنگ چشم:مشکی رنگ مو:مشکی وضعیت بدنی:لاغر
علایق:عشق و حال+پاستیل خوردن
ورزش مورد علاقه:فوتبال {پرسپولیسی}
فعالیت:موسیقی رپ
شبکه های مورد علاقه: tapesh1 /tapesh 2/ MtvF/ Mtv5/ Viva /4funTV
خصوصیـات:مـهربان/گپ زدن/پر و سر سدا/ تتو/پر سر و صدا و پر هیجان
فیلم مورد علاقه:فیلم زیـاد نگاه مـیکنم واسه همـین نمـیشـه همـه رو نوشت extremedogs /sillenthill
رشته:کامپیوتر

وقتی شاهین 15 سالش بوده با یـه بـه اسم گلناز دوست مـیشـه و بینشون رابطه ی دوستانـه بر قرار مـیشـه و ..
تا اینکه یـه دفعه با هم بهم مـیزنن بعدش ه زنگ مـیزنـه ولی شاهین با اینکه دوستش داشته از سر لجبازی ه رو ضایع مـیکنـه
تا اینکه گلناز خانوم مـیره امریکا و اونجا مـیفهمـه کـه سرطان داره و به شاهین زنگ مـیزنـه و قضیـه رو مـیگه .شاهین هم بهش مـیخنده و بهش مـیگه ...{ اخه باورش نشده بوده}
ولی بعدش ه مـیمـیره و شاهین بـه اشتباهش پی مـیبره و فشار وحشتناکی روش ایجاد مـی شـه که تا اینکه معتاد مـیشـه {البته هر دیگه ای جای شاهین بود شاید خودشو مـیکشت}
ولی خوشبختانـه الان ترک کرده
توی اهنگ چشمام ندید راجع بـه همـین مطالب حرف زده البته با تتلو و پیشرو
توی این اهنگ شاهین توی قسمت خودش از مورد علاقش حرف مـیزنـه کـه از دستش داده و امـیر تتلو درون قسمت خودش از زبون شاهین با ه حرف مـیزنـه و در قسمت سوم رضا پیشرو بـه شاهین مـیگه کـه اون ی کـه دوستش داری مرده و تو حتما اعتیـادو ترک کنی مثلا مـیگه:
شاهین چشای تو بـه من دروغ نمـی گه هیچ وقت یـه ادم مرده ای واسه ما بدون نیشخند


50سنت
متولد جامائیكا هست هنگامـی 8 ساله بود پدر و مادرش از هم طلاق گرفتند مادربزرگسرپرستی او را بر عهده گرفت كمـی بعد از آن بـه وسیله ی دوستانش با رپ آشنا شد درون سال 1990 بـه دلیل دزدی بـه زندان افتاد

 پس ار این كه از زندان آزاد شد با رپر مشـهور Jay-z و Nas آشنا شد و چند آهنگ را با آن ها خواند كمـی بعد كمپانی Trackmaster با او قرار داد امضا مـی كند و 50سنت بلاخره درون سال 1999 آلیوم اول خود را ''''power of the dollar بیرون مـی دهد اما درون آهنگ''''How to rob'''' بـه گانگستر های هست ساید توهین مـی كند و با این كار جنجالی درون 24 مـی سال 2000 توسط گروهی از هست ساید ترور مـی شود و 9 تیر بـه بدن او برخورد مـی كند از این 9 تیر 7 عدد بـه پایـه او 1 بـه ریـه و 1 یـه شكمش برخورد مـی كند اما او بـه طرز معجزه آسایی زنده مـی ماند او 2 سال از رپ دور مـی شود و سپس با ''''Lloyd Banks وtony yayo گروه چی یونیت را تشكیل مـی دهد و بعد آلبوم ''''guess who''s back again'' را به منظور مخالفینش اجرا كرد كه باعث شد رپرهای نیویوركی از او حمایت كنند او سپس آلبوم ''''50cent is the future'''' و nomercy no fearرا بیرون داد سپس با eminem وdr dre آشنا مـی شود و چند كار با آن ها اجرا مـیكندو 50سنت آلبوم ''''Get rich or die tryin'''' را بیرون مـی دهد و به موفقیت فوق العاده ای مـیرسد كه بیشتر موفقیت آن از آهنگ in da Club بود فروش آلبوم درون 5 روز 872000 نسخه بود كه باعث تعجب همـه شد او با تور های بزرگ معروف تر مـی شود و به عنوان بهترین رپر سال بر گزیده مـی شود سپس او چند آلبوم هم با گروهش g-unit بیرون داد و به موفقیتی رویـایی رسید او سپس با the game آشنا مـی شود و به او كمك مـی كند که تا آلبومـی بیرون دهد بعد از آن درون اول سال 2005 آلبوم massacre را بیرون مـی دهدكه جدیدترین آلبوم این رپر بزرگ هست و بسیـار موفق مـی شود بـه هر حال او درون حال حاضر از بزگان رپ محسوب مـی شود...

یوگرافی امـینم (EMIN3M)

مارشال مترز ملقب بـه امـینم درون هفدهم اكتبر سال  1972  درون خانواده ای فقیر و در حوالی شـهر كانزاس بـه دنیـا آمد.در

دوران تحصیل به منظور رفتن بـه مدرسه مجبور بود كه هر روز مسافت بین شـهر كانزاس و منطقه ی مركزی دیترویت را با پای پیـاده طی كند.

مارشال دوازده ساله بود كه ببه همراه مادرش بـه حومـه ی شرقی دیترویت نقل مكان كردند.او مجبور بود كه هر دو یـا سه ماه یك بار مدرسه ی خود را عوض كند و همـین موضوع باعث شد كه او درون ایجاد روابط دوستانـه،تحصیل و داشتن آسایش ذهنی با مشكلات متعددی مواجه شود.

امـینم درون دوران نوجوانی با مشاهده ی هر نوع ظلم و ستم،تبعیض و بی عدالتی دچار خشم مـی شد و شدیداً آنـها را محكوم مـی كرد.او با اینكه سفید پوست بود،اما رفتار بی رحمانـه و نژادپرستانـه ی مسیولان سیستم آموزشی با همكلاسیـهای سیـاهپوست او باعث شد كه از تحصیل و مدرسه بیزار شود.

او از سن چهارده سلگی شیفته ی موسیقی رپ شد.درگیری و نزاع دانش آموزان درون شالن ناهارخوری برایش از سویی هیجان انگیز و از سوی دیگر تجربه ای دردآور بود.

سرانجام تحصیل را رها كرد و به مدت چند سال با دستمزدی ناچیزحرفه های گوناگون مشغول بـه كار شد،با این وجود،از علاقه ی او نسبت بـه موسیقی ذره ای كاسته نشد.وی با تلاش فراوان و پشتكاری تحسین برانگیز سخت كوشش كرد و سر انجام درون سال  1995  توانست اولین آلبوم خود را با اسم بینـهایت عرضه كند(من شنیدم بره اولین آلبوم خودش از توپك اجازه گرفته بود حالا نمـی دونم که تا چه حد این ماجرا صحت داره)

این آلبوم درون همان ابتدای راه با شكست مواجه شد و مورد استقبال هواداران رپ قرار نگرفت.این شكست باعث شد او كه دوران كودكی خود

را درون فقر و فلاكت و بی عدالتی گذرانده بود،محكمتر و استوار تر از همـیشـه درون راه مبارزه به منظور رسیدن بـه قله ی موفقیت قدم بردارد.

او كه ژیمناستی پر شرو شور بود بـه همراه نسخه ای از آلبوم ناكام خود درون المپیك سال  1997  شركت كرد و در كمال ناباوری توانست درون رقابتهای (سبك آزاد) مقام دوم جهان را بـه خود اختصاص دهد.در همان هنگام با دكتر درِ آشنا شد كه این آشنایی بـه حمایت مالی درِ از امـینم شد آخه بدبخت دكتر درِ هوای همـه رپرارو داشت ولی من نفهمـیدم چرا اون ورشكست نشد.در اواخر سال  1999  آلبوم اسلیم شیدی را روانـه بازار كرد كه با استقبال گرم هواداران مواجه شد.ئی درون این آلبوم اشعاری صریح نكته بینانـه ومنضلات و ناملایمات زندگی ماشینی و بی روح روزانـه را بـه طوفان انتقاد بست.آلبوم بعدی اش با نام مارشال مترز درون تابستان سال  2000  مـیلادی روانـه بازار موسیقی شد كه هفته ی اول فروش خود با رقمـی حدود دو مـیلیون نسخه،از نظر دت زمان فروش،بهترین آلبوم رپ شناخته شده است.دو سال بعد از انتشار این آلبوم شاهكار بعدیش با عنوان نمایش امـینم منتشر شد.انتقادات تندو نظرات موافق و مخالف درباره ی مضامـین اشعار وی از جمله مسایل داغ و بحث انگیز رساته های تصویری و روزنامـه هاست.بسیـاری از مردم از خود مـی پرسند كه چرا اشعار امـینم که تا به این حد بی پرده،رك،تند وتیزو پر از نفرت است.

با نگاهی بـه دوران بلوغ و رشد او كه سرشار از ظلم و ستم و تبعیض بوده است،به این حقیقت مـی رسیم كه این اشعار كوبنده از خاطرات دوران كودكی که تا نو جوانی او بر ذهن او سایـه انداخته بودند،سرچشمـه گرفته اند.خود وی درون این باره مـی گوید:من درون مواجهه با احساسات گوناگون تنـها نیستم.به عقیده ی من هر انسانی چه سفید چه سیـاه درون زندگی خو با نا ملایمت و پلیدیـهایی مواجه شده است.من كاری نمـی كنم كه مردم و دوستانم را ناراحت كنم.بلكه چیزهایی كه بـه زبان مـی آورم كه مردم رات شوكه كرده و باعث مـی شود كه آنـها گوشـه های پلید ذات خویش را ببینند.

وی اخیراً پا بـه دنیـای سینما گذاشته هست و با بازی درخشانی كه درون (فیلم هشت مایل) بـه كارگردانی كریستین هنسون ارایـه داد،تحسین منتقدان سینما را بر انگیخت.داستان هشت مایل محدوده ی شـهر دیترویت را درون اواسط دهه ی نود را بـه تصویر مـی كشد.این فیلم نشان دهنده ی خط جداسازی هست كه شخصیت اول فیلم را از آنچه مـی خواهد انجام دهد و آنچه را كه مـی خواهد باشد جدا مـی سازد.
امـینم درون طول این فیلم،به نقش جیمـی اسمـیت جی.آر با مـهارتی شگفت آور بـه اجرای سیزده آهنگ مـی پردازد كه همگی آنـها همچون گذشته كوبنده و انتقادی و بی پرده اند.او بـه همراه گروه دی دوازده آلبومـی بـه نام دنیـای دی دوازده اراعه داده هست و آخرین آلبوم امـینم نیز بـه نام دو باره بنواز هست كه درون آهنگ موش از جرج بوش انتفاد كرده كه موضوع بیشتر رسانـه ها شده من شخصاَ درون روزنامـه های ایرانی ومجلات هم این موضوع را مشاهده كردم. امـینم درون اخرین آلبوم بازم نشان داد كه خداس جای شما باشم حتماُ این آلبومو گوش مـیدم.در ضمن امـینم الان  32  سالشـه و صاحب یـه ه كه هیلی نام داره  .ش خراب بوده امـینم یـه شب مـیادخونـه مـیبینـه ش مشغول ....است و... 


بیوگرافی عرفان :
عرفان درون 3/آگوست/1983 درون اصفهان بـه دنیـا آمد.او از 6ماهگی یـه مسافرت اجباری دور دنیـا رو پذیروفت عرفان درون شـهر‌ها و كشور‌های مختلفی زندگی كرده  خانواده عرفان دیگر تصمـیم گرفته بودند كه درون یك مكان یـا بـه عبارت دیگر درون یك كشور ساكن شوند و این كشور جایی نبود بـه جزء آمریکا. این مسافرت‌ها و جابه‌جایی‌ها تاثیرات زیـادی بر روی فرهنگ،زبان،ارزش‌ها و...عرفان گذاشته بود اما عرفان شروع بـه كامل كردن زبان خودكرد و در این راه تلاش فراوانی کرد.

همانطوری كه درون بالا گفتم عرفان تلاش بسیـاری كرد و این دلبستگی او بـه ادبیـات فارسی از او یك فرد شاعر،فیلسوف(فرهنگی و تربیتی)وسیـاسی و مذهبی ساخت.ورزیدگی عرفان با آلبوم اول او بـه چشم مـی‌خورد كه یك شك بزرگ به منظور آمریكایی‌ها بودچون عرفان خلاقیت خود را درون كشمك كردن و نقل‌وانتقال مسایل درون موزیك خود و كلیپ خود هنرمندانـه نشان داد.

با وجود این كه عرفان درون دنیـای غرب بزرگ‌شده هست هرگز فرهنگ ایرانیـان و ایرانی بودن خود را فراموش نکرده بود.

عرفان از 14 سالگی بـه دنبال نوشتن و خواندن ادبیـات ایرانی بود او با این پشتكار توانست اشعاروموزیك خود را بـه صورت مخلوطی از غربی و شرقی بـه بیرون عرضه کند.

به علت این كه عرفان همـیشـه درسفر بود و همـیشـه درون جابه‌جایی بود توانسته بود از این كشمكش ها تجربه‌های بسیـاری كسب‌ كندو این موضوع را بـه راحتی مـی‌توان درون اشعار و موزیك او دید و  شنید و او امروزه تلاش مـی‌كند كه هیپ‌هاپ ایرانیـان را بـه گوش جهانیـان برساند و خود را درون جدول موزیك جهان بالا بکشد.

 
،
من از این خواننده خیلی خوشم مـیاد نبینم پشت سرش حرفی بزنید ها!!!!

اسمش ساسان هست...فامـیلیش حیدری...لقبش رو هم کـه همـه مـیدونن:ساسی مانکن...
بیوگرافی ساسی مانکن
الان دانشجوی رشته ی مـهندسی کامپیوتر دانشگاه آزاد هست...۲۱ سالشـه...

رپ خوندن رو از ۱۷ سالگی شروع کرده و استارت کار حرفه ایش با آهنگ مغرور نیستم بوده...حتما آهنگ پارمـیدا رو همتون شنیدین و کلیپش رو هم از شبکه های موزیک دیدین...به نظر ساسان کلیپ پارمـیدا زیـاد بد نشده...

خونـه ی ساسان تو زعفرانیـه هست!!!یـه داداش داره...رنگ مورد علاقش آبی کمرنگ هست...

در بین رپرها از کار حسام استپس خوشش مـیاد و از آر اند بی خون خاصی خوشش نمـیاد...

نکته ی جالب درمورد ساسان وقتی معلوم مـیشـه کـه در مورد دوست اسم دوست ش ازش سوال مـیکنی!!!چون درون جوابت مـیگه کـه اسم کدومشون رو بگم؟؟؟؟!!!!!!!!
بله...از زیر زبون این آقا ساسان اسم سه چهار که تا از این ا رو بیرون کشیدیم...اول از همـه گفت پگاه...انگار این پگاه خانوم یـه چیز دیگست...بعد کم کم مـیرسیم بـه هانا و سارا و آخر سر هم آیسان خانوم..09368803265

شماره تلفن سروش هیچ : 09123045650

شماره تلفن رضا پیشرو : 09192401408

شماره تلفن آرش دالتون : 09358402134

شماره تلفن عماد بلكس 09364873311

شماره تلفن حسین تهی : 09329510111 دبی:00971559266196

شماره تلفن سینا نرگال : 09125342749

شماره تلفن حسین ابلیس : 09156437687

شماره تلفن سامان فینچر : 09125342749

شماره تلفن بابک تیغه : 09122276501

شماره تلفن امـیر تتلو : 09123702067

شماره تلفن پارسا دیـاکو : 09121395668

شماره تلفن شاهین فلاکت :09329169569

شماره تلفن ساسی شیدی : 09124617732

شماره تلفن آهورا : 09122347680

شماره تلفن حسام استپس : 09122796320

شماره تلفن پارازیت : 09111544572

شماره تلفن بیباک : 09126543287

شماره تلفن سعید توپاک : 09125879347

شماره تلفن داریـا : 02177459712

شماره تلفن کامـی ام سی : 09122503820

شماره تلفن ابوالفضل خیـانت :09352484339

شماره تلفن آهورا :09122347680

شماره تلفن پارازیت :09111544572

شماره تلفن بیباک :09126543287

شماره تلفن سعید توپاک :09125879347

شماره تلفن کامـی ام سی : 09122503820

شماره تلفن افشین یـار : 09123434763

شماره تلفن برمودا: 09329153677

شماره تلفن احسان کار آموز :09122849344

شماره تلفن صارم (گروه وانتد) : 09354151318

شماره تلفن تیتان:09121944289

شماره تلفن رضا اسطوره :09122383778

شماره تلفن یـاس:۰۹۱۲۱۴۵۷۸۷۶

شماره تلفن ساتراپ:۰۹۳۲۹۰۱۳۴۶۸

شماره تلفن هایپر:۰۹۳۵۳۰۴۲۱۶۰

شماره تلفن پیت بوی:۰۹۱۲۱۸۶۴۰۲۱

شماره تلفن پیشگو:۰۹۱۲۲۷۹۲۰۹۱

شماره تلفن پدرام سورنا:۰۹۳۵۳۶۲۰۷۶۹

شماره تلفن ایرانسل تتلو: 09355271617

شماره تلفن سامان ویلسون :09122860181

شماره تلفن 09354618386:zizi

شماره تلفن ساسی مانکن ۰۹۱۲۲۶۲۰۷۹۵

شماره تلفن آتیش:۰۹۱۹۲۰۹۵۷۷۱

شماره تلفن مـیلاد نورتون:۰۹۱۳۹۱۲۵۲۲۳

شماره تلفن احمد دانی:۰۹۳۵۸۳۴۰۷۰۷ـ۰۹۳۵۸۶۳۵۱۶۳

 




[ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 06 Nov 2018 17:20:00 +0000



ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد

الهه ی من - مطالب خواندني

پس از گمانـه‌زنی‌های مختلف از مـیان لیست بلندبالای متقاضیـان اسم و رسم‌دار جشنواره‌ی فیلم فجر، ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد تعدادی از فیلم‌های بخش مسابقه جشنواره‌ی پیش‌رو معرفی شدند و همچنان گمانـه‌زنی‌ها به منظور فیلم‌های بعدی ادامـه دارد.  قطعا بیش از ۱۰ فیلم دیگری کـه در بخش مسابقه جشنواره فجر حضور دارند و نام‌شان بعدا اعلام مـی‌شود، هم فیلم‌های شاخصی خواهند بود کـه البته از همـین الان زمزمـه‌هایی درباره نام آن‌ها شنیده مـی‌شود. ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد خلاصه داستان، عوامل و نحوه تولید ۱۶ فیلمـی کـه تاکنون حضورشان درون سی و دومـین جشنواره فجر قطعی شده است، بـه شرح زیر است:
«رستاخیز» احمدرضا درویش
«رستاخیز» احمدرضا درویش کـه ساخت آن بیش از ۸ سال طول کشیده است، روایت واقعه عاشورا هست که از نگاه بکیر (فرزند حر ابن یزید ریـاحی) بـه قیـام امام حسین (ع) و حوادث واقعه عاشورا مـی‌پردازد. ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد این فیلم مقطع زمانی مرگ معاویـه که تا قیـام امام حسین (ع) و شـهادت آن حضرت را بـه مدت زمان ۲ساعت و ۵۰دقیقه بـه تصویر مـی‌کشد.تدوین «رستاخیز» را طریق انور، تدوینگر معروف و نامزد دریـافت اسکار (برای فیلم سینمایی «سخنرانی پادشاه») انجام داده و موسیقی آن را استیفن واربک (برنده اسکار به منظور ساخت موسیقی‌«شکسپیر عاشق») ساخته و تمام مراحل فنی «رستاخیز» درون استودیو مولینر لندن انجام گرفته است.
پوریـا پورسرخ، حسن پورشیرازی، فرهاد قائمـیان، بابک حمـیدیـان، بهادر زمانی، یـاور احمدی فر، انوشیروان ارجمند، انوش معظمـی، کوروش زارعی، محمود محکمـی، سعید علیپور، امـیر مولوی، علی جاویدفر، مـیرطاهر مظلومـی، حمـید جدیدی، قادر پزشکی، محمدرضا حقگو، علی عباسی، تورج فرامرزیـان، بابک والی، رضا اکبری ارطه، ابراهیم سلطانی، خلیل الله خواجه نظام، پژمان جعفری سمرقندی بازیگران ایرانی حاضر درون این اثر سینمایی هستند.
«چ» ابراهیم حاتمـی‌کیـا
‌بسیـاری از علاقه‌مندان سینما منتظرند کـه فیلم جدید حاتمـی‌کیـا کـه یک روز و یک شب از زندگی شـهید چمران را روایت مـی‌کند، رونمایی شود؛ چرا کـه «چ» را بـه نوعی مـی‌توان بازگشت حاتمـی‌کیـا بـه سینمای دفاع مقدس دانست کـه خود روزگاری طلایی را درون آن سپری کرده است.
«چ» قرار بود درون جشنواره سال قبل رونمایی شود اما مراحل ساخت جلوه‌های ویژه آن طولانی شد و نـهایتا با حضور درون بخش مسابقه سی و دومـین جشنواره فیلم فجر، به منظور علاقمندان بـه نمایش درخواهد آمد.
فیلم سینمایی «چ» را یکی از پروژه‌های سنگین چند سال اخیر سینمای ایران هست که بنیـاد سینمایی فارابی آن را تهیـه‌ کرده است.
در این فیلم، فریبرز عرب‌نیـا درون نقش شـهید چمران، سعید راد درون نقش شـهید تیمسار فلاحی، بابک حمـیدیـان، امـیر دلاوری و مریلا زارعی بازی مـی‌کنند.
«متروپل» مسعود کیمـیایی
فیلم جدید و پربازیگر مسعود کیمـیایی برخلاف فیلم‌های دیگرش، درباره یک زن هست چرا کـه به گفته خود او، دیگر مردهای فیلم‌هایش پیر شده‌اند و در همان سینمای تخریب‌شده «متروپل» مانده‌اند.
مـهناز افشار بازیگر نقش اصلی «متروپل» و در کنار او بازیگرانی مانند محمدرضا فروتن، پولاد کیمـیایی، شقایق فراهانی، سحر دولتشاهی، یوسف مرادیـان، تینا پاکروان، ساعد سهیلی، نیما راد و... ایفای نقش مـی‌کنند.گفته مـی‌شود فیلم جدید کیمـیایی، حال و هوایی متفاوت با فیلم‌های قبلی‌اش دارد.
«مـهمان داریم» محمدمـهدی عسگرپور
مدیرعامل خانـه سینما بعد از پنج سال قرار هست دوباره فیلمـی درون جشنواره فجر داشته باشد. او با «مـهمان داریم» درون بخش مسابقه جشنواره فجر حاضر است؛ فیلمـی کـه سرمایـه‌گذار آن حوزه هنری هست و گفته مـی‌شود داستانی جالب درباره یک خانواده شـهید دارد.
در «مـهمان داریم» کـه پرویز پرستویی، آهو خردمند، بهروز شعیبی، سهیلاگلستانی، معصومـه قاسمـی‌پور،مـهدی صادقی و محمد صادقی ایفای نقش کرده‌اند و تهیـه‌کنندگی را نیز منوچهر محمدی برعهده داشته است.
«تمشک» سامان سالور
سامان سالور کارگردان جوان ۳۸ ساله هم بعد از چند دوره غیبت، «تمشک» را درون بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر دارد. این فیلم درون مناطق بکر شمال کشور جلوی دوربین محمود کلاری رفته است.
در فیلم تمشک بازیگرانی مانند نیکی کریمـی، مـهدی پاکدل، مـهران احمدی، سمـیرا حسن‌پور، شعله مرادی، سید علی ان، تبسم هاشمـی، بیژن افشار، محمود نظرعلیـان، سهی بانو ذوالقدر، شیرین بیده، منصور نوبخت، رومـینا سوری‌کی بازی کرده‌اند.
تاکنون خلاصه‌ داستانی از «تمشک» منتشر نشده است.
«خط ویژه» مصطفی کیـایی
مصطفی کیـایی کـه فیلم قبلی‌اش یعنی «ضد گلوله» بـه عنوان یکی از دو فیلم برتر جشنواره فجر سال قبل شناخته شد،امسال با فیلم جدیدی درون فجر حضور دارد.
در این فیلم کـه رضا یزدانی موسیقی‌اش را ساخته است، مصطفی زمانی، هانیـه توسلی، هومن سیدی، مـیلاد کی‌مرام، محسن کیـایی، پریناز ایزدیـار و با هنرمندی مـیترا حجار و با حضور سام قریبیـان ایفای نقش کرده‌اند.
مسعود جعفری‌جوزانی و منصور لشکری‌قوچانی تهیـه‌کنندگان فیلم سینمایی «خط ویژه»‌ هستند و داستان‌ آن درباره پول هنگفتی هست که بـه دست چند جوان مـی‌افتد ... .
«زندگی جای دیگری است» منوچهر هادی
«زندگی جای دیگری است» منوچهر هادی سومـین فیلم بلند این کارگردان هست که با بازی بازیگرانی مانند پارسا پیروزفر، حامد بهداد، نیکی کریمـی، یکتا ناصر، محمدحسین سیدزاده، رضا سخایی، بازیگران نوجوان: ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد امـید کماری، ثمـین حاجی مختاری) جلوی دوربین مسعود سلامـی رفت.
«زندگی جای دیگری است» داستان داود، بهیـار مجرب بیمارستان هست که بیماران مبتلا بـه مرگ را احیـا مـی‌کند اما حالا مرگ بـه سراغ او آمده است.
«قصه‌ها» رخشان بنی‌اعتماد
طلسم اکران «قصه‌ها» شکست
رخشان بنی‌اعتماد درون سال ۹۰، «قصه‌ها» را با نگاهی بـه شخصیت فیلم‌های قبلی‌اش ساخت و سرانجام درون سال ۹۲ مجوز نمایش عمومـی گرفت.
او درون این فیلم از بازیگرانی مانند گلاب آدینـه، صابر ابر، فرهاد اصلانی، بابک حمـیدیـان، نگار جواهریـان، ریما رامـین‌فر، حبیب رضایی، عاطفه رضوی، مـهراوه شریفی‌نیـا، محمدرضا فروتن، شاهرخ فروتنیـان، باران کوثری، پیمان معادی، فاطمـه معتمدآریـا، حسن معجونی، مـهدی هاشمـی و... بهره است.
«قصه‌ها» درون ابتدا پروانـه نمایش ویدیویی دریـافت کرده بود اما چندی قبل، پروانـه نمایش عمومـی و سینمایی آن نیز صادر شد.
«گنجشکک اشی مشی» وحید نیکخواه‌آزاد، مسعود کرامتی، غلامرضا رمضانی
«گنجشکک اشی مشی» یکی فیلم سه اپیزودی هست که هر یک از بخش‌های آن را وحید نیکخواه‌آزاد، مسعود کرامتی و غلامرضا رمضانی جلوی دوربین‌اند.
این فیلم به منظور نخستین بار درون جشنواره فیلم کودک اصفهان رونمایی و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.
«گنجشکک اشی مشی» محصول بنیـاد سینمایی فارابی هست که درون این اپیزود اول سروش صحت، نگار عابدی، مسعود کرامتی و دو بازیگر نوجوان بـه نام‌های پوریـا ایمانی و خشایـار قهرمانی بازی مـی‌کنند و داستان درباره جلیل، نوجوان ۱۵ ساله‌ای هست که بعد از سه سال زندان بودن از کانون اصلاح و تربیت آزاد مـی‌شود اما نمـی‌تواند ردی از مادرش کـه خود را از او مخفی مـی‌کند، بیـابد.
اپیزود دوم با بازی یکتا ناصر، لیلا زارع و کیمـیا حسینی درباره نسیبه هست که با آزاد شدن شوهرش از زندان مجبور هست ش را کـه سال‌ها پیش بـه سپیده واگذار کرده بعد بگیرد.
اپیزود سوم هم با بازی حسن پورشیرازی، فاطمـه گودرزی، شیوا ابراهیمـی، کاوه احمدی، ارشیـا صادقی و نگار نیکخواه آزاد درباره نرگس ناشنوای پانزده ساله ای هست که نوجوانی موفق ومورد توجه همـه است.اما پدرش قصد دارد او را بـه اجبار بـه عقد علیرضا درآورد و این ازدواج اجباری بـه معنی فرو ریختن کاخ آرزوهای نرگس است.
«همـه چیز به منظور فروش» امـیرحسین ثقفی
امـیرحسین ثقفی کارگردان جوانی هست که با «مرگب و کار من است» درون جشنواره سی‌ام خوش درخشید و اکثر منتقدان را بـه آینده‌اش امـیدوار کرد.
او دومـین فیلم خود «همـه چیز به منظور فروش» را با بازیگران مطرحی مانند صابر ابر درون فضایی اجتماعی بـه جشنواره آورده هست و طبیعتا منتقدان فیلم او را زیر ذره‌بین مـی‌گذراند که تا ببینند توانسته درون فیلم جدیدش روند رو بـه رشد خود را ادامـه دهد یـا خیر.
«همـه چیز به منظور فروش» قرار بود درون جشنواره سال قبل نیز بـه نمایش درآید کـه گویـا بـه دلیل موضوع فیلم و ترس از واکنش‌های احتمالی نـهایتا بـه نمایش درنیـامد.
بخش مسابقه فیلم های اول (نگاه نو)
«ارسال یک آگهی تسلیت به منظور روزنامـه» ابراهیم ابراهیمـیان
«ارسال یک آگهی تسلیت به منظور روزنامـه» نخستین فیلم سینمایی ابراهیم ابراهیمـیان هست که آن را با بازی بازیگران چهره‌ای مانند صابر ابر، نازنین بیـاتی، پریوش نظریـه، رابعه مدنی و... جلوی دوربین است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «ریحان (با بازی نازنین بیـاتی) و طاها (با بازی صابر ابر) مدتی هست به واسطه یک آگهی درون روزنامـه مشغول پرستاری از پیرمردی بـه نام منوچهر آصف هستند. بـه زودی درون خانـه آصف حوادثی رخ مـی‌دهد کـه طاها و ریحان را دچار استیصال کرده و آنـها را بر سر دو راهی تصمـیم‌گیری قرار مـی دهد».
گفته مـی‌شود این فیلم یکی از آثار متفاوت کارنامـه صابر ابر خواهد بود.
«انارهای نارس» مجیدرضا مصطفوی
آنا نعمتی، پژمان بازغی، مـهران رجبی، قطب‌الدین صادقی، رابعه مدنی، شبنم معززی، مجید مشیری، شیوا خسرو مـهر، محمد عباسی‌نژاد، بهاره مشیری و حامد طلانی از بازیگران نخستین فیلم بلند سینمایی مجیدرضا مصطفوی بـه نام «انارهای نارس» هستند.
گفته مـی‌شود کـه در این فیلم، بازیگران بازی‌های متفاوتی ارائه کرده‌اند و هرکدام گریم‌های جدیدی دارند. همچنین چندی قبل، بعضی از منابع خبری از دیده شدن «انارهای نارس» توسط نماینده جشنواره فیلم برلین خبر داده بودند.
در خلاصه داستان «انارهای نارس» کـه متعلق بـه سینمای مستقل هست آمده است: «آدمـی کـه منتظر هست هیچ نشانی ندارد... هیچ نشانـه خاصی... فقط با هر صدایی بر مـی‌گردد... .»
«با دیگران» ناصر ضمـیری
نخستین تجربه سینمایی ناصر ضمـیری کـه با نام «با دیگران» درون مشـهد جلوی دوربین رفته، داستان زنی بـه نام «آرزو» هست که بـه دلیل سقط جنین‌های مکرر امـید خود را بـه داشتن فرزند از دست داده هست و زندگی مشترک او با امـیرحسین درون شرایط بحرانی قرار دارد. طاهره دوست و همکار او با اقدامـی فداکارانـه مسیر تازه‌ای را درون برابر این زوج جوان قرار مـی‌دهد. آزادی یعقوب شوهر سابق طاهره از زندان روابط زندگی امـیرحسین، آرزو و طاهره را پیچیده مـی‌کند و... .
هنگامـه قاضیـانی، بابک حمـیدیـان، حسین محجوب، لیلا زارع، حمـیدرضا آذرنگ و جمعی از بازیگران محلی درون «با دیگران» ایفای نقش کرده‌اند.
تهیـه‌کننده این فیلم، امـیر سمواتی هست که درون دوره سی‌ویکم جشنواره فجر، با فیلم «دربند» حضور داشت.
«سیزده» هومن سیدی
هومن سیدی کـه با فیلم «آفریقا» درون دوره بیست و نـهم جشنواره فجر حضور داشت، درون این دوره فیلم «سیزده» را بـه بخش مسابقه جشنواره روانـه کرده و امـیدوار هست که فیلمش بتواند نظر مخاطبان و منتقدان را جلب کند.
بازیگر اصلی «سیزده»، امـیر جعفری هست که هومن سیدی درباره او گفته است: «فیلم متعلق بـه امـیر جعفری هست چون اگر وی نبود مطمئنا نمـی‌توانستم آن را بـه سرانجام برسانم»
سعید سعدی تهیـه‌کننده فیلم «سیزده» هست و درون آن آزاده صمدی، ریما رامـین‌فر، امـیر جدیدی، نوید محمدزاده، یسنا مـیرطهماسب و ویشکا آسایش با حضور افتخاری مـهران احمدی درون کنار امـیر جعفری بـه ایفای نقش پرداخته‌اند.
«ملبورن» نیما جاویدی
«ملبورن» با بازی پیمان معادی و نگار جواهریـان درون کنار روشنک گرامـی، الهام کردا و ویدا جوان ایفای نقش‌های اصلی این فیلم هستند.
نویسنده و کارگردان این فیلم سینمایی نیما جاویدی و مدیر فیلمبرداری آن هومن بهمنش است.
«چند متر مکعب عشق» جمشید محمودی
اما فیلم «چند متر مکعب عشق» کاملا درون سکوت خبری ساخته شد و تاکنون هیچ خبری از آن منتشر نشده است.




[ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 06 Nov 2018 17:20:00 +0000



ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد

+18 - bokontosh4u.blogspot.com

tag:blogger.com,1999:blog-101549812012-04-15T20:57:11.452-07:00

+18

توشnoreply@blogger.comBlogger34125tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1113545003577746152005-04-14T22:49:00.000-07:002005-04-14T23:03:23.580-07:00

bye

<div align="right"><em><strong><span style="font-family:arial;font-size:180%;">...</span></strong></em><em><strong><span style="font-family:arial;font-size:180%;">خداحافظ دوستان ...</span></strong></em></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:180%;"></span></em></strong></div><div align="right"><span style="font-family:Arial;font-size:130%;"><em><strong>سلام دوستان حالتون خوبه</strong></em></span></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:130%;">خوب فعلا رسیدیم بـه چند که تا دوست کـه تا مدت ها بیخیـال آینترنت و و وبلاگ نویسی مـیشیم</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:130%;">خوب دیگه کار ما تموم شد</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:130%;">ما کـه کارمونو کردیم</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:130%;">گفتنی ها رو گفتیم</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:130%;">آدمای دیگه هم هستند کـه راه مارو ادامـه بدن</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:130%;">الان حدوده 8 ماه مـیشـه کـه نت تو این وبلاگ مـینویسم</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:130%;">من وقتی این وبلاگ رو درست کردم مـی خواستم داستانـهای آموزنده ولی ی بنویسم</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:130%;">آرزو داشتم کهوبلاگی پر بیننده و پر طرفدار داشته باشم کـه به این آرزوم هم رسیدم</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:130%;">ولی نصیحت من بهانی مـی خوان وبلاگ و سایت بزنن اینـه کـه وقتشونو جور دیگه ای تلف کنن</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:130%;">چون من کـه این وبلاگ رو ساتخم بـه غیر از تعدادی دوست اینترنتی خوب چیزه دیگه ای نصیبم نشد</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:130%;">و از اولم اینو مـی دونستم</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:130%;">الان کـه دارو پست آخرم رو مـینویسم مـیدونم کهخیلی هاتون ناراحت شدین</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:130%;">بعضی ها هم کـه این سایت ها رو نمـیپسندند مـی خوان سر بـه تن من نباشـه</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:130%;">به هر حال از همـه دوستانی کـه تا الان با من بودن</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:130%;">و بـه من کمک تشکر کنم</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:130%;">جا داره این جا از دوست خوبم بچه سرتق کمال تشکر رو م بـه خاطر کمک هاش</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:130%;">همـه تونو دوست دارم با آرزوی موفغیت به منظور شما</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-family:Arial;font-size:130%;">با تشکر : ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد فرهنگ و سروش</span></em></strong></div>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1112966472289808722005-04-08T06:19:00.000-07:002005-04-08T06:21:12.293-07:00

-siah

<div align="right"><em><strong><span style="font-size:180%;">...کیر سیـاه ...</span></strong></em><br />من و شیدا چند سالی مـیشـه کـه تو کالیفرنیـا هستیم و زندگی خوبی رو هم داریم.ولی فقط یـه مساله بینمون هست کـه حل نشده و اونم اینـه کـه من نمـیتونم شیدا رو اون طوری کـه باید از نظر ی ارضا کنم.دوا و دکتر هم فایده ای نکرده و من موندم و شیدا هر چند ماه یـه بار یـه دو دقیقه ای کـه منو زود بـه ارگاسم مـیرسونـه.تنـها راه چاره همونی بود کـه فکرشو کرده بودم و با شیدا درمـیون گذاشتم.اول خیلی مخالفت کرد و حاضر نبود این کارو ه ولی یواش یواش فهمـید کـه من واقعاً مشکلی ندارم و راضی شد که تا با مرد دیگه ای داشـه باشـه.ولی کی؟ نمـیخواستیم از دور و بریـامونی بفهمـه و با این حساب تنـها راهی کـه مـیموند این بود کـه تو آگهی های دوست یـابی اینترنتی بریم و ثبت نام کنیم و منتظر بشیم. ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد چند که تا آگهی از یـه سری زوج داشتیم کـه مـیخواستن کـه ضربدری رو تجربه کنن ولی ما آگهی به منظور یـه مرد تنـها یـا دو مرد داده بودیم.بالاخره بعد از یک ماه یـهی پیدا شد کـه حاضر بود بیـاد.بعد از کلی تحقیق و اطمـینان از اینکه هیچ جوری آشنا نیست قبول کردیم و برای یـه شب شام خونـهء ما قرار گذاشتیم.ساعت هفت طبق قرارمون جان اومد. ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد وقتی درو بازکردم خیلی جا خوردم....درسته کـه مـیدونستیم جان سیـاه پوسته ولی که تا اون موقعی بـه این سیـاهی ندیده بودم و تو عکسی هم کـه برامون فرستاده بود این مساله زیـاد مشخص نبود. مـیدونستم کـه شیدا از سیـاها خوشش مـیاد و برای همـین خوشحال بودم کـه یـه کیر سیـاه به منظور انتخاب کردم.شام غذای چینی داشتیم و من بـه عمد زیـادی بـه خورد جان دادم و خودمم زیـاد خوردم که تا یـه کمـی حالت ی تو خودم حس کنم چون زیـاد منو یـه کمـی حشری مـیکنـه ولی از اونجایی کـه من دوست ندارم و اثر حشری ش هم چند دقیقه بیشتر نیست نمـیتونم همـیشـه به منظور داشتن با بخورم.....ولی اون شب حسابی خوردیم و خوردیم.جان یـه کمـی خجالتی بود و معلوم بود کـه از من خجالت مـیشکه.....به فارسی بـه شیدا گفتم "این یـارو خجالتیـه....یـه دقیقه بـه یـه بهونـه برو تو اتاق و شو و بخواب رو تخت که تا من بیـارمش"شیدا بلند شد و رفت کنار جان و دستشو گذاشت رو ونـه های گندهء جان و گفت "من الان برمـیگردم....البته شاید هم نـه" و یـه چشمکی زد و خندید و رفت.رفتم کنار جان نشستم و بهش گفتم "مـیدونی واسه چی اینجا هستی دیگه؟" اونم سرشو بـه علامت تایید تکون داد.بهش گفتم "خوبه.حالا پا شو و برو تو اتاق......من نمـیام تو.برو و حسابی بـه حال بده و سعی کن حسابی لذت ببره...مطمئناً خودتم حسابی حال مـیکنی.شک نکن!" جان با تردید بهم نگاه کرد و گفت "برای چی؟چرا اینطوریـه؟" گفتم "من مرد قوی ای نیستم و نمـیتونم که.....مـیدونی که..." و اونم سرشو تکون داد و جرعهء آخر لیوان ش رو خورد و از جاش بلند شد.گفت "آدمای خوبی هستین.من خوشحالم کـه اینجام" و بعد خندید و دستشو گذاشت رو کیرشو گفت "مـیرم تو اتاق" و راهشو کشید و رفت.لیوان رو گرفتم تو دستم و به جرعه ازش خوردم و رفتم تو فکر. مسالهء جالب این بود کـه اصلاً احساس ناراحتی یـا عذاب نمـیکردم.یـه مدت کـه تو اون حال بودم کنجکاو شدم ببینم اونجا چه خبره.....رفتم سمت اتاق و دیدم کـه شیدا تو اتاق خواب نیست و تو اتاق مـهمونـه.صدای شیدا و ناله هاش رو تونستم بشنوم کـه هرچی من جلو تر مـیرفتم صدای اونم بلند تر مـیشد.لای درون یـه کم باز بود و مـیتونستم همـه چیزو خوب ببینم.تو اون اتاقی کـه اونا بودن یـه مبل بود کـه برای تخت هم مـیشد و برای مـهمون استفاده مـیکردیمش و وقتی دیدم کـه شیدا پاهاشو باز کرده و سر جان روپای خودش گذاشته فهمـیدم خیلی حشری تر از اونی بود کـه مبل رو باز کنـه و ترجیح داده رو همون مبلش رو درون اختیـار این جان سیـاه قرار بده. جان هم حسابی داشت و مـیخورد و از ناله های شیدا معلوم بود کـه تا حالا انقدری بهش حال نداده.جان همـینطور شیدا رو با زبون مـیمالید و دستاش رو پستونای شیدا بود و مشغول ور رفتن با اونا بودن کـه با بلند و بلند تر شدن صدای شیدا فهمـیدم کـه داره بـه ارگاسم مـیرسه...خوشحال بودم از اینکه بالاخره تونست بـه ارگاسم برسه.....بعدشم دستشاشو گذاشت رو سرش و آروم شد و جان همچنانش رو ول نکرد و یـه کم دیگه هم باز به منظور خورد و بعدش دهنشو کشید رو شکم شیدا و آوردش بالا که تا روی هاش و شروع کرد بـه خوردن پستونای خوشگلش و همزمان با اون دستشو بردپای و شروع کرد بـه بازی با ه و شیدا کـه احتمالاً خیس خیس بود و بعد از کم تر از یک دقیقه دوباره جیغ بلند شیدا بود و تکون خوردناش و دوباره ارضا شدنش کـه نشون مـیدا چقدر جان تو این کار تبحر داره.بعدش هم جان سرشو آورد بالا تر و یـهحسابی از شیدا گرفت و بلند شد ایستاد و دگمـهء شلوارشو باز کردو زیپشو کشید پایین و نشست رو مبل....بعد دیدم کـه شیدا با کنجکاوی رفت سمت کیر سیـاه و گندهء جان و اونو از تو شرتش درآورد و بعد از اینکه یـه کمـی باهاش ور رفت و مالوند اونو کرد تو دهنش و شروع کرد بـه ساک زدن و خوردن کیر سیـاه این مرد عجیب.خودمم یـه کمـی حشری شده بودم و دیدن این صحنـه ها برام جالب بود.بعد از اون جان بلند شد و شیدا رو خوابوند رو تخت و پاهاشو از هم باز کرد و یـه دستی بـه سفید و تمـیز کشید و شلوارشو درآورد و کیرشو آورد نزدیک بـه شیدا و آروم آروم گذاشتو انقدر این کار رو باآرامش انجام داد کـه صدای ناله های شیدا نشون مـیداد چقدر از این کار راضیـه و بعد هم شروع کرد بـه تلمبه زدن و حسابی کیر گندشو تو زن من بـه حرکت درآورد.چند دقیقهء بعد نـه از پیرهن سیـاه جان بـه تنش خبری بود و نـه از تاپ و کفش شیدا بـه تنش و جان تو پوزیشنی عجیب و غریب رفته بود روی مبل وشیدا رو آورده بود بالا و کیرشو مـیکردو درون مـیاورد و هی این کارو مـیکردو مـیکرد که تا اینکه بعدش مرتب کیرشو گذاشت تو شیدا و به تلمبه زدن ادامـه داد.بعد از چند دقیقه کیرشو از تو شیدا درآورد و من فکر کردم داره آبش مـیاد ولی دید خیلی آروم و برگردوند و پشت بـه خودش نشوند رو مبل و کیرشو گذاشت دمشیدا و آروم آروم شروع کرد بازی و هر چند وقت یـه بار هم انگشتاشو مـیکرد تو دهن شیدا و خیس خیسشون مـیکرد و بعد مـیمالید سر کیرش و با همون انگشتا و کیر خیس با نوکشیدا بازی مـیکرد و وقتی حسابی هر دو خیس خیس شدن کیرشو گذاشت دمشیدا و ۀروم آروم کردش تو کـه صدای داد شیدا نشون مـیدا هم داره درد مـیکشـه و هم خوشش مـیاد.یکی دو دقیقهء بعد رو کیر این مرد سیـاه نشسته بود و کونش باز باز شده بود و کیر گندهء این مرد رو تو خودش جا مـیداد و شیدا هم حسابی بالا و پایین مـیرفت و آه و اووهی راه انداخته بود کـه من تو کل این چند سال زندگی مشترکم باهاش نشنیده بودم.....همـینطور کـه بالا پایین مـیرفت جان هم دستشو گذاشته بود روش و حسابی ه شو براش مـیمالوند.....نزدیک بـه ده دقیقه هم رو کرد و کرد که تا اینکه با داد و فریـاد شیدا فهمـیدم کـه برای بار سوم هم ارضا شده.جان باز هم ول کن نبود و شیدا رو بلند کرد و گذاشت رو مبل و کیرشو گذاشتپستونای بی تای شیدا و اونو تکون مـیداد...منظرهء جالبی بود دیدن کیر سیـاه جان بین پستونای سفید شیدا و این کـه هر لحظه الان آب سفید جان هم مـیزنـه بیرون.ولی انتظار من بیـهوده بود چون جان بلند شد و شیدا رو بـه پشت گذاشت رو مبل و خودش رفت دم کونش ایستاد و کیرشو کرد تو شیدا و این بار با خشونتی این کارو کرد کـه یـه صدای جیغ کوتاه شیدا و بعد نفس نفس زدناش بـه خاطر تلمبهء محکمـی کـه جان مـیزد بهم فهموند چه کیر گنده ای رو دارهمـیبینـه و چه حالی داره مـیکنـه.جان جوری تلمبه مـیزد کـه آدم فکر مـیکرد همـین الانـه کـه آبش بیـاد...محکم و تند تند....انقدر این حرکت رو ادامـه داد و داد که تا صدای شیدا بلند تر و بلند تر شد و شنیدم کـه داد مـیزد “I’m commin’.......I’m commin....” و بعد حرکتای جان ادامـه پیدا کرد و محکم و محکم تر شد و بعد از یک دقیقه آروم تر شد و جان کیرشو از تو شیدا آورد بیرون و شیدا رو از رو مبل آورد پایین و نشوند رو زمـین جلوی خودش و کیرشو آورد نزدیک دهنش. شیدا هم کـه از زور لذت ذاشت مـیمرد کیر این مرد استثنایی رو با ولع شروع کرد بـه خردن و خوردن و ساک حسابی ای براش زد جوری کـه هر چند لحظه یـه بار صدای آه و اوه جان بهم مـیفهمون کـه حسابی داره حال مـیکنـه و بعد از چند دقیقه صداش بلند تر شد و دیدم کـه داریم بـه نقطهء پایـانی نزدیک تر مـیشیم....آب جان با شدتی از تو کیرش بیرون اومد کـه تو هیچ فیلمـی که تا اون موقع ندیده بودم....چند بار پشت هم آبش بـه طرف صورت پرتاب شد و صورتش رو پر از آب کرد و من مـیتونستم چکه چکه ریختن آب کیر جان رو از رو صورت شیدا بـه روی زمـین ببینم....شیدا بعد از ارضای کامل جان باز هم کیرشو تو دستاش نگه داشته بود و اونو براش مـیخورد و مـیمالوند و حسابی کیر مردی رو کـه چهار بار اونو بـه ارگاسم رسیده بود مـیبوسید و تمـیز مـیکرد.</div>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1112007330738081432005-03-28T02:52:00.000-08:002005-03-28T02:55:30.743-08:00

khahar-va-pesare-hamsaye

<div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">... و پسر همسايه ...</span></em><br />اين ماجرا رو کـه ميخوام براتون تعريف کنم مربوط بـه شـهريور1380 ميشودمن يک دارم کـه در حال حاضر 33 سالشـه واسمش شـهين هست يک 12ساله هم داره بنام الناز اين ه بنده يک زن چادري هست کـه بعضي وقتها اگه وقت ميکرد منو نصيحت ميکرد .يک روز کـه اتفاقي فهميد من دوست دارم خيلي ناراحت شد و کلي نصيتم کرد کـه اينکارا خوب نيست و..... تابستان گذشته شوهر م براي يک سفر کاري رفت کانادا و تا 6 ماه هم بر نميگشت .ضمنا اينو هم بگم کـه در آپاتمان کناري م يک زن مينسال حدود45سال کـه اسمش منيژه بود و شوهرش 3 سالي ميشد فوت کرده با پسرش بـه نا م شـهرام که24داشت( کـه خوشتيپ وخوشگل بود) زندگي ميکرد کـه با توجه بـه رفت و امد زيادي کـه من بـه خانـه م داشتم با شـهرام دوست شدم.منو شـهرام انقدر صميمي بوديم کـه از همـه چيزه زندگي هم خبر داشتيم بعد يک هفته کـه شوهر م بـه کانادا رفت يک روز عصر رفتم خونشون ديدم م يک بلوز و دامن چسب بدن پوشيده و جلوي آينـه موهاي فر زده شوژل ميزنـه و يک مانتوي سفيد اندامي کـه کاملا چسب بدنش بود و انداموشوميزد بيرون ؛ پوشيد و به من گفت :اين مانتو رو تازه خ بهم مياد منم گفتم آره ولي تو کـه از اين مانتوهاي تنگ نميپوشيدي گفت زير چادر معلوم نميشـه بعد چادرشو سرش کرد و رو بـه من کرد وگفت اين منيژه خانم يکميالت داره و پسرش هم نيست من ميرم يک سري ازش ب. الناز هر چي خواهش کرد که تا اونم بره م قبول نکرد و گفت نـه منيژه خانم مريضه و ميخواد استراحت کنـه. بـه منم گفت من که تا يک ساعت ديگه ميام ورفت حدود نيم ساعت بعد تلفن زنگ زد گوشي رو کـه برداشتم ديدم شوهر م از کانادااست سريع رفتم که تا مو از خونـه منيژه خانم صدا کنم وقتي درون زدم منيژه خانم درو باز کرد؛ هم منو ديد بد جوري هول کرد؛ گفتم بـه م بگيد تلفن از کانادا واگه ميشـه بگيد شـهرام بيا دم درون کارش دارم گفت: کـه شـهرام نيست و رفته خونـه عموش و تا فردا نمياد الان تو صدا مي و فورا درو بست چيزي کـه برام جالب بود اين بود کـه من اصلاالتي درون وجود منيژه خانم نديدم بعد کـه م اومد کـه جواب تلفن رو بده وقتي رويه مبل نشست ناگهان ديدم يکي از دکمـه هاي مانتوي م بازه و کمي از يه بدن م معلوم با خودم گفتم اينکه موقعي کـه رفت لباس تنش بود حالا چراهيچ لباسي زيره مانتو برش نيست؟! بعد از اينکه تلفنش تموم شد دوباره بـه خونـه منيژه خانم رفت و من بدجوري بـه اون شک کردم با خودم گفتم نکنـه م با منيژه هم جنس بازي ميکنن اما باز گفتم نـه اون اصلا اهل اين حرفا نيست. بعد از حدوا 25 دقيقه يکي درون اپارتمانو زد من رفتم درو باز کردم ديدم مـه؛ وقتي ميخواست بياد تو چنان بوي مني(آب کمر)خورد تو صورتم کـه يک لحظه سرم گيج رفت بعد گفت من ميرم دوش بگيرم بعد از اومد الناز گفت بايد برام ديکته بگي منم از فرصت استفاده کردم و بهانـه دستشويي رفتم سراغ رخت چرکاشون و ديدم همون لباسي کـه ساعتي پيش تنش بود الان تو لباساي کثف هست وقتي بو کردم ديدم بو مني ميده و قسمت جلوي لباس خيس هست وقتي دست زدم درست معلوم بود کـه با ابه مني خيس شده چون کاملا لزج بود و بوي آب مني ميده.بلا فاصله بيرون امدم و به م گفتم من ميرم بيرون زود ميام.رفتم بيرون و از تلفن عمومي خونـه منيژه خانم زنگ زدم ديدم شـهرام تلفن رو برداشت ديگه مطمئن شدم منيژه خانم بـه من دروغ گفته و شـهرام خونـه عموش نيست با خودم گفتم يعني شـهرام با م داشته و ش هم خبر داره از م يک همچين کاري بعيد بود ازاون لحظه بـه بعد يک احساس ديگه بـه م پيدا کردم وياد حرف شـهرام افتادم کـه يک بار بـه من گفت: من عاشق با يک زن سفيد و خوشگل کـه بدن خوش اندام ودست و پاش گوشتي باشـه وقتي خوب فکر کردم ديدم من همون مشخصاتي رو داره کـه شـهرام برام تعريف کرده بود. ( www.ir3x.com )وقتي بـه خونـه م برگشتم اينبار يه جوره ديگه نگاش کردم واي عجب بدني داشت مثل هلو؛هم خوش اندام بود هم دست و پاش گوشتي بود وقتي نگاه بـه کونش کرد م يک لحظه کيرم بلند شد عجب کوني داشت شب موقع خواب بـه شـهرام با م فکر کردم و يک دست جانانـه بـه ياد اونا زدم ! روز بعد بـه شـهرام زنگ زدم و شـهرام گفت بيا پيش مني خونمون نيست م رفته خونـه خالم و تا شب نمياد و منم سريع رفتم خونشون بعد با هم نشستيم پشت کامپيوتر و رفتيم تو اينترنت من گفتم بريم تو سايت ي؛ شـهرام خنديد و گفت چيه تو کفي؟ کفتم آره بد جوري گفت: اتفاقا من ديروز روي يک خانم بودم مثل هلو؛ جات خيلي خالي بود عجب حالي کردم منم گفتم جديد گير آوردي بيارش منم مش پولش هرچي بشـه ميدم شـهرام گفت نـه خره نيست شوهر داره جز منم بهي نميده گفتم چه جوري دوست شدي گفت دوست مـه؛ گفتم ت خبر داره گفت: بهي چيزي نگي م برام جورش کرد گفت : وقتي بـه م گفتم عجب دوستي داري اولش دعوام کرد گفت اون شوهر داره بعد يک مدت ازم قول گرفت اگه دوستيموبا سوگل ( سوگل دوست ه شـهرام بود کـه شـهرام اصلاً ازش خوشش نميامد ) بهم ب منم سعي ميکنم اونو با تو هم دوست کنم شـهرام گفت خودمم فکر نميکردم م بتونـه انو براي من جورش کنـه همين طوري کـه صحبت ميکرديم من وارد يک سايت ي ايراني شديم و يک داستان ي ضربدري کـه يک زن و شوهر با يک مرد غريبه دوست ميشن و 3نفري با هم ميکنن رو خونديم بعد من رو بـه شـهرام کردم و گفتم عجب مرداي بي غيرتي پيدا ميشن ( ميخواستم ببينم نظر شـهرام درون اين مورد چيه ) شـهرام گفت : هري يه جور حال ميکنـه بعد بـه شـهرام گفتم تو دوست داري يک زنو جلو شوهرش ي ؟ خنديد و گفت : آره حال ميکنم ولي بيشتر از اون خيلي دوست دارم يک زنو جلوي برادرش م بعد خنديدم گفتم راست ميگي ؟ گفت آره اگه يک برادر با سراغ داري براي منم بيار گفتم آره سراغ دارم گفت جدي ميگي ؟ گفتم آره ولي ه خبر نداره تو هم ميشناسي شـهرام گفت جدي ؟ اون کيه ؟ گفتم من هميجوري کـه نگام ميکردگفتم : البته فقط تو شـهرام - گفت شوخي ميکني ؟ با جديت گفتم نـه گفت يعني اگه من يک روز مش و تو بفهمي ناراحت نميشي ؟گفتم : نـه. شـهرام گفت : راستشو بخواي ديروز کـه ت اومد خونـه ما من کردمش و من خونـه بودم منم خنديديم و گفتم بعد حالا کـه ت نيست بلند شو زنگ بزن بگو م بياد منم پشت پرده ديد مي شـهرام بلند شد و تلفن کرد و به م گفت:گفت کيرم بد جوري واست راست کرده منتظرتم چند دقيقه بعد م اومد و به همراه شـهرام وارد اتاق شدن اول همديگرو بعد شـهرام حسابي از جلو و عقب مو کرد از اخر هم شـهرام آبشو ريخت رو سينـه هاي م بعد از اون م بدونـه اينکه آب مني رو از رو سينش پاک کنـه لباساشو پوشيد و رفت</strong></div>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1111919831584634522005-03-27T02:31:00.000-08:002005-03-27T02:37:11.613-08:00

-ba-khale-va-khahar

<div align="right"><em><span style="font-size:180%;">سلام دوستان راستش این روزا حال آپدیت وبلاگ رو ندارم </span></em></div><div align="right"><em><span style="font-size:180%;">برای امنیت بیشتر دارم یـه کارایی مـی کنم</span></em></div><div align="right"><em><span style="font-size:180%;">شما ها هم خیلی بی معرفت شدین . خلاصه این حرفا رو زدم بگم که</span></em></div><div align="right"><em><span style="font-size:180%;">اگه یـه روزی اومدین دیدن دره وبلاگ دره پیت ما تخته شده شاکی نشین</span></em></div><div align="right"><em><span style="font-size:180%;">... با و ...</span></em></div><div align="right"><strong>من بهمن هستم 22 ساله، ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد ساکن تهران.ماجرایی کـه مـی خوام براتون تعریف کنم همـین چند ماه پیش اتفاق افتاده (تابستان امسال) و بعد از این ماجرا زندگی من بـه کلی دگرگون شده.<br />من یـه دارم بـه اسم نسیم کـه 18 سالشـه ولی چون یـه کمـی درشت اندام و خوش هیکله هم سن من بـه نظر مـیاد. یـه هم بـه اسم مریم دارم کـه اون هم 30 سالشـه و حدود 5 سال پیش بـه علت مشکل نازایی از شوهرش طلاق گرفته والان با پدربزرگ و مادربزرگم زندگی مـیکنـه.<br />مدتها پیش وقتی با سایت خانوادگی آشنا شدم نظرم درون مورد افراد خانواده و فامـیل بـه کلی عوض شد. مخصوصا درون مورد م و ام. آخه من با این دو که تا خیلی نزدیک و صمـیمـی بودم وهم اینکه بیشتر اوقاتم رو با اونـها مـی گذروندم، از همـه مـهمتر اینکه اونـها به منظور من از همـه محرمتر بودن و به نظر من (بر اساس نتایجی کـه اینجانب بعد از مطالعه ی سایت خانوادگی گرفتم) با محارم (مخصوصا ) لذتبخشترین چیزیـه کـه تو دنیـا پیدا مـیشـه. همـیشـه وقتی درون مورد مسئله ی با و خالم با خودم فکر مـی کردم شرمم مـیشد و یـه توسری بـه خودم تو ذهنم مـیزدم و مـی گفتم کـه بهتره این فکرهای فاسد رو از تو فکرم بندازم بیرون. روزگار طبق روال عادی داشت مـیگذشت کـه عجیب ترین اتفاق عمرم بـه وقوع پیوست .<br />پدر و مادرم بـه همراه برادر کوچکترم به منظور زیـارت چند روزی رو رفته بودن بـه مشـهد و من و م تنـها تو خونـه مونده بودیم. یـه روز صبح از خونـه اومدم بیرون و همراه دوستام کـه از قبل با هم قرار داشتیم رفتیم پی گردش و تفریح و استخروخوشگذرانی. بالاخره کارم بیرون تموم شد و بعدازظهر خسته و کوفته اومدم خونـه. وقتی بـه خونـه رسیدم دیدمـی خونـه نیست و خلوته. بعد اینکه لباسامو عوض کردم با خودم گفتم شاید م تو اتاقش باشـه. به منظور همـین بـه طرف اتاقش رفتم و بدون اینکه درون ب وارد اتاق شدم واز صحنـه ای کـه جلوی چشمام دیدم سرجام مـیخکوب شدم. کم مونده بود سکته کنم. خالم و م رو دیدم کـه مادر زاد تو تخت افتادن و دارن با هم حال مـی کنن. اولین باری بود کـه لز دو که تا زن رو از نزدیک مـی دیدم. اونام با دیدن من هول شدن و خالم دستپاچه زود ملافه رو کشید رو خودش و م که تا من بدن شون رو نبینم. قبلا هم متوجه شده بودم کـه این دو که تا همـیشـه تو اتاق یواشکی یـه کارایی مـی کنن ولی اصلا فکرش رو هم نمـی کردم کـه این دوتا این کاره باشن. آخه خالم زن متین و مومنی بود. م هم همـین طور.منم کـه هاج و واج داشتم بـه اونـها نگاه مـیکردم، یک دفعه فکرهای خوبی بـه ذهنم رسید. رفتم بـه طرفشون و ملافه رو گرفتم و کشیدم بـه طرف خودم ولی م ملافه رو بـه زور چسبید و نگذاشت. یـه دفعه دیگه محکمتر زور زدم و ملافه رو از روشون ورداشتم و انداختم کنار. هر دوشون با یـه دستشون جلوی وبا یـه دست دیگشون جلوی هاشون رو گرفتن که تا من نبینم و شروع بـه جیغ زدن. گفتم داشتین چیکار مـی کردین. خالم گفت هیچی، از اتاق برو بیرون که تا بعدا با هم صحبت کنیم. گفتم خیـال کردین، هیچ خجالت نمـی کشین.م گفت بهمن تو رو خدا از اتاق برو بیرون که تا ما لباسامون رو بپوشیم بعد مـی آییم با هم صحبت مـیکنیم. من هم کـه بهترین فرصت زندگیم رو بدست آورده بودم و نمـی خواستم فرصت رو از دست بدم فکرای جالبی بـه ذهنم اومد. گفتم من هم تو بازی هستم. دو تاشون هم یـه نگاهی بـه من انداختن و گفتن بهمن تو رو بـه خدا برو و دیوونـه بازی درون نیـار. بـه حرفاشون توجهی نکردم و شروع کردم بـه درآوردن لباسام. م یـه جیغی زد و گفت دیوونـه شدی بهمن. بـه حرفها و التماسهاشون توجهی نکردم و تمام لباسام رو درون آوردم.<br />فقط یـه تنم بود.دیگه چیزی نمـی گفتن و آروم شده بودن. رفتم نشستم بغل خالم و بازوهاشو گرفتم . اولش خودش رو عقب مـی کشید ولی من با زور کشیدمش بـه طرف خودم و یـهازش گرفتم. تو همون حال با دستام تند تند لمسش مـی کردم. اونم داشت کم کم راه مـیومد. م هم از اون طرف داشت ما رو نگاه مـی کرد. یواش یواش مو هم درآوردم و شدم مثل اونـها. حالا کم کم داشت کارمون شروع مـی شد. دیگه این موضوع داشت برامون عادی مـی شد. انگار نـه انگار کـه ما داریم با هم چه کاری رو انجام مـی دیم. با خنده یـه نگاهی بـه خالم انداختم و اون هم کـه دیگه کاملا تو خط افتاده بود سرش رو آروم خم کرد و رو با دستش گرفت وشروع کرد بـه خوردن . داشتم از لذت و خوشحالی پرواز مـیکردم. بعد چند لحظه یـه فکری بـه نظرم رسید. خالم رو زدم کنار و بلند شدم و رو تخت خوابیدم. طوری کـه سر و یـه کمـی هم از بالای کمرم رو بـه دیوار تکیـه دادم. بعد بـه خالم گفتم کـه بیـاد و کارش رو ادامـه بده اونم از خدا خواسته اومد و شروع کرد بـه ساک زدن کیر زاده اش. یـه نگاهی بـه م انداختم و بهش اشاره کردم بیـاد بـه طرف من. اون هم زورکی و با خجالت خودش رو بـه من رسوند. دستش رو گرفتم و بهش گفتم رو من بشینـه. اون هم همـین کار رو کرد و من هم شروع کردم بـه خوردن پستوناش.از این کار داشت لذت مـی برد. تو یـه عالم دیگه ای بودم . از یـه طرف خالم داشت ن رو مـیخورد و از طرف دیگه من هم داشتم های م رو با ولع تمام مـیخوردم. تو اون لحظات دیگه هیچ آرزویی نداشتم. کم کم احساس کردم داره آبم مـیآد. م رو از روم زدم کنار و رو از دهن خالم آوردم بیرون و بهش گفتم کـه به پشت رو تخت بخوابه. اون هم همـین کار رو کرد من هم روش خم شدم و به م گفتم کـه اون هم از عقب کیر من رو ساک بزنـه. اولش امتناع کرد و گفت کـه از این کار بدش مـیاد ولی بالاخره با حرفهای خالم و اصرار اون راضی شد کـه این کار رو برام ه. اول کار با اکراه رو تو دهنش کرد و با چندش تمام و ناز و افاده چند که تا ساک کوچیک بـه زد ولی کم کم اوضاع براش عادی شد و مثل حرفه ایـها شروع کرد بـه خوردن ومنو بـه لذتی عمـیق و فراموش نشدنی رسوند. من هم بی کار ننشستم و شروع کردم بهگرفتن و خوردن صورت و گردن خالم کـه زیر من دراز کشیده بود. اول حسابی ازشگرفتم و گردن و صورتش رو خوردم، بعد یواش یواش اومدم پایینتر و از بالای سینش شروع کردم بـه که تا رسیدم بـه پستوناش. پستوناش شیپوری بودن و آدمو حشری مـی. رو پستوناش زیـاد مکث کردم و حسابی اونارو دیوانـه وار خوردم.کم کم داشت صداش درون مـی اومد. بعد پستوناش اومدم پایینتر و شکم و نافش رو حسابیزدم. کم کم داشتم بهش مـیرسیدم. واقعا زیبایی داشت. تپل و گوشتی و تنگ.ش کاملا بی مو بود. م هم همـین طور. مثل اینکه از قبل بـه خودشون رسیده بودن. بدنشون یـه مو هم نداشت. هردو تاشون صاف صاف بود. یـهمحکمـی بـه مریم زدم و اون هم با یـه آه بلند جواب محبتم رو داد. بعد نشستم و پاهاشو زدم بالا و شروع کردم بهزدن ساقهاش. از نوک انگشتهای پاش مرتب لیسیدم که تا انتهای رونـهاش. آه و نالش بلند شده بود. همـه جای بدنش روزدم . از لاله ی گوشش گرفته که تا نوک انگشتای پاش. حتی زیر بغلاش رو هم حسابی خوردم. از این کار خیلی لذت برد. حالا دیگه نوبتش بود. خم شدم رو خالم وبه م گفتم کـه ساک زدنش رو از عقب ادامـه بده.اونم دست بـه کار شد و به کارش ادامـه داد. من هم شروع کردم بـه خوردن جان و حالا نخور کی بخور. دیوونـه وار داشتمش رو مـیخوردم. اون هم از شدت لذت دیوونـه وار آه و ناله مـی کرد. لبهایش رو تماما انداخته بودم تو دهنم و داشتم مـی مکیدم. بعد با دستامش رو از هم وا کردم و زبونم رو انداختم اون تو و شروع کردم بـه لایش. زبونم رو محکم مثل کیر تویش فشار مـیدادم ومـی خواستم همـه اش رو که تا ته م اون تو. بعد رفتم سراغ ه یش و چند لحظه با زبونم اونو بازی دادم. ام از این کار خیلی خوشش اومده بود. دیگه حسابی از خوردنش سیر شده بودم. بلند شدم و با خودم گفتم دیگه وقتشـه کـه مرحله ی نـهایی و اصلی کار رو انجام بدم. همون طوری کـه ام رو تخت بـه پشت خوابیده بود جلوش نشستم ، پاهاش رو از هم وا کردم ، رفتم وسط پاهاش و پاهاش رو انداختم رو شونـه هام. با لبخند یـه نگاهی بـه ام کردم و بدون اینکه چیزی بگم کیر شق کرده ام رو کذاشتم جلوی دروازه یش و آروم فشار دادم تو. (اولین بار تو عمرم بود کـه مـیکردم. اصلا راستش رو بخواهید این اولین من بود. وهر چی یـاد داشتم از فیلم سوپر و داستانـها و از این جور جاها یـاد گرفته بودم.) اولای راه بـه سختی تو مـیرفت.ش خیلی تنگ بود. آخه پنج سال پیش کـه از شوهرش طلاق گرفته بود از اون بـه بعدش دست نخورده مونده بود. وای چه تنگی. هیچی جای تنگ رو نمـی تونـه بگیره. پاهاش رو از شونـه هام اناختم پایین و روش خوابیدم و رو دوباره بـه داخلش هدایت کردم. یـه کم کـه بیشتر فشار دادم بیشتر رفت تو و احساس عجیبی بهم دست داد. انگار کـه رو توی روغن یـا کرم کرده باشم. اونقدر تنگ بود کـه احساس مـیکردم انگار یکی محکم داره با دستش و فشار مـیده. بعد درون حالی کـه ام داشت از شدت لذت فریـاد مـیزد شروع کردم آروم بـه تلمبه زدن. بیچاره بعد پنج سال دوباره بـه یـه نوایی رسیده بود. همون طور داشتم آروم تلمبه مـیزدم کـه داد و فریـاد ام بیشتر شد. فهمـیدم کـه مـیخواد ارضا بشـه. من هم داشت کم کم آبم مـی اومد. به منظور همـین تلمبه رو سریعتر کردم و بعد از چند لحظه ام یـه جیغ کوتاه با یـه آه بلند کشید و به اوج لذت ممکنـه یعنی ارگاسم رسید. موقع ارگاسمش خیلی داغ شده بود. سرازیر شدن آبش رو هم رو احساس کردم. بعدش من هم با یـه کمـی فشار رو بیشتر دادم تو و با فشار هر چه تمامتر آب درونم رو تو و شکم ام خالی کردم.احساس فراموش نشدنی بود. همون طور بی حال روی ام افتاده بودم. بعد چند لحظه از روش بلند شدم و یـه نگاهی بهش کردم. هردوتامون خندیدیم. بعد یـه نگاهی بـه نسیم کـه اون ور ایستاده بود انداختم و فهمـیدم کـه هنوز کارم تموم نشده. بلند شدم و گرفتمش کشیدم بـه طرف خودم. اونم با ناز خودش و عقب مـی کشید و هی امتناع مـی کرد. فکر کنم کـه یـه کمـی شرمش مـی شد. ام بـه شوخی گفت خجالت نمـی کشی مـی خوای خودت رو ی. گفتم من دو ساعته دارم های اینو مـیخورم و این هم دو ساعته و برای من ساک زده، حالا دیگه چیزی به منظور خجالت نمونده. درون ثانی ام رو کـه شما باشین کردم،حالا از م خجالت بکشم؟ نسیم رو کشیدم رو تخت و خالم از جاش بلند شد. مو بـه پشت خوابوندم و خودم هم رفتم روش. اولش خیلی امتناع مـیکرد ولی وقتی دید کـه من دارم عصبانی مـی شم دیگه چیزی نگفت. شروع کردم بهگرفتن ازش. تمام صورت وگردنشو حسابی خوردم. نسیم رو هم مثل خالم از لاله ی گوش که تا نوک انگشتهای پاشزدم. خیلی حال مـیکرد. هاش خیلی حال داد. سفت و محکم و برجسته بودن. مثل توپ تنیس. بعد برش گردوندم و رو شکم خوابوندمش و شروع کردم بهزدن کمرش. گردنش که تا ش رو حسابیزدم. بـه کونش کـه رسیدم یـه کم هیجان زده شده بودم. لمبه های کونش رو گرفتم و حسابی خوردم . چنان با ولع کونش رو مـی خوردم کـه دلم مـی خواست تمام لمبه هاش رو م تو دهنم. چند که تا گاز هم از کونش گرفتم. بعد بهش گفتم کـه چهار زانو بشـه. اونم همـین کار رو کرد و من رفتم سراغ اونقمبل کرده و دهنم رو بـه کار انداختم. یـهبزرگ از خط کونش که تا تهش زدم. دیگه هردومون داشتیم دیوونـه مـی شدیم. نوک زبونمو کردم تو تنگ کونش و چند دفعه اونجا چرخوندمش. چند دقیقه ای همـین طور رو کونش زبونمو بازی دادم.بعد ازهمون عقب رفتم سراغش. وای چهی، چه ، یکی از یکی زیباتر و باحالتر و تپل تر. حیف کـه نمـی تونستم مش. آخه اون هنوز باکره بود. خوش بـه حالی کـه این ونصیب اون مـی خواد بشـه. بعد اینکه یـه کمـی ، اون نازش رو خوردم تصمـیم گرفتم کـه ازمش. اینو بهش گفتم ولی اون امتناع کرد و اجازه نداد. خالمم گفت کـه بهتره کـه این کارو نکنم. من هم قبول کردمو بـه گفته ی عزیزم احترام گذاشتم. بهش گفتم بـه پشت بخوابه. بعد پاهاش رو گرفتم انداختم رو شونـه هام و رو گذاشتم روش. زود دستش رو گذاشت روش و گفت مـی خوای چیکارکنی؟ گفتم نگران نباش فقط مـی خوام یـه کمـی و بهت بمالم. کار دیگه ای نمـی کنم. یـه کمـی و بهش مالیدم.آه و نالش بلند شده بود. کمرش یـه جا بند نمـی شد.<br />هی خودش رو تکون تکون مـیداد. سرو گذاشتم تو دهانـه یش و یـه کمـی هلش دادم تو. خالم گفت بهمن مواظب باش. گفتم نترس، نمـی خوام کـه خودمو بدبخت کنم. فقط سرشـه. همون طور کـه سر اون تو بود تند تند چند که تا تلمبه ی الکی زدم که تا جونم بیشتر لذت ببره. وجدانی بگم تنـها هدفم از بهش این بود کـه مـی خواستم بهش بیشتر لذت بدم. درون همان حین یـه فکر تازه ای بـه ذهنم رسید. سر و گذاشتمو بعد بلافاصله سریع کشیدمش بیرون. چنیدن بار این کارو تکرار کردم. دیگه نسیم داشت دیوونـه مـی شد. کم مونده بود بگه توم. با صدای خیلی بلند داشت داد و فریـاد مـیکرد. بلند شدمو پاهاشو از هم وا کردمو خم شدم روش و شروع کردم بـه خوردنش. دیوونـه وار و با اشتهای تمامش رو مـی خوردم و اون هم داد و فریـاد مـی کرد. بعد اینکه حسابی از خوردنش سیر شدم با دستام شو پیدا کردم و چند لحظه با زبونم بازیش دادم. با لبام هی مـی گرفتم و مـی کشیدمش.از این کار خیلی خوشش اومده بود. دیگه کم کم داشت بـه ارگاسم مـیرسید. خالم هم بیکار نمونده بود و رفته بود داشت کیر منو بازی مـیدادو گاهی هم برام ساک مـیزد. بهش گفتم بیـاد اینطرف کمک من که تا نسیمو بـه ارگاسم برسونیم. اونم بلند شد اومد و شروع کرد بـه مالوندن و خوردن های نسیم. منم دوباره رفتم سراغ و ش. با لبام چند دفعه شـه کشیدم. بعد وقتی کـه آه و ناله ی نسیم بـه اوج خودش رسید با دندونام ش رو گرفتم و محکم کشیدمش. دو سه بار کـه این کارو کردم دیگه نسیم طاقت نیـاورد و یـه جیغ بلندی کشید و به ارگاسم رسید و بی حال افتاد. آبش سرازیر شده بود. یـهاز رویش زدم. خوش طعم و خوش بو بود. کلاش بوی خیلی خوبی مـی داد. حالا دیگه نوبت من بود کـه آبمو خالی کنم. دلم مـی خواست آبمو رو یـه جایی از بدن م خالی کنم. بهش گفتم اجازه بده که تا یـه کمـی از و، فقط سرشو م تو و آبمو اونجا خالی کنم. ولی قبول نکرد. منم دیگه بی خیـالش شدم و روش خوابیدمو تمام آبمو رو شکمش خالی کردم و همون جا روش بی حال خوابیدم. هر دومون بـه خواب رفته بودیم. بعد حدودا نیم ساعت خالم کـه رفته بود حموم اومد مارو از خواب بیدار کرد و گفت کـه پاشیم بریم حموم. بلند شدیم و یـه نگاهی بـه هم انداختیم و هر سه مون خندیدیم. بعد اون ماجرا من و م رومون نمـی شد توصورت همدیگه نگاه کنیم ولی رابطه ام با خالم عادی بود. البته بعد از مدتی روابط من و نسیم هم بـه حالت عادی برگشت.<br />بعد این ماجرا زندگی من کلا تغییر کرده. این عظیمترین واقعه ی زندگی من بود. از اون ماجرا بـه بعد که تا حالا من و خالم و نسیم م باز هم با هم دیگه مـیکنیم و از هم دیگه لذت مـیبریم. گاهی دو تایی (من و خالم یـا من و نسیم) و گاهی هم اگه امکانش باشـه هر سه تایی باهم. مثل زن و شوهرها هستیم. هر وقت کـه دلمون بخواد با هم مـیکنیم. البته با م بیشتر دارم چون تو یـه خونـه هستیم و دسترسیمون بـه همدیگه آسونـه. یـه روز م از من پرسید کـه بزرگترین آرزوت چیـه؟ گفتم ازدواج با تو بزرگترین آرزوی منـه. این رو از ته دل گفتم. ای کاش مـی تونستم با نسیم ازدواج کنم. هیچ ی رو بـه اندازه ی اون دوست ندارم. من مـیتونم با اون خوشبخت بشم. آرزومـه کـه پرده یش رو من پاره کنم. ولی حیف کـه به هیچ یک از این آرزوهام هیچوقت نمـی تونم برسم. ولی بعد از اینکه ازدواج کرد و راهش باز شد مـیتونم بـه یکی از آرزوهام کـه شـه برسم و از راه مش. البته علاقه ی من بـه م به منظور ازدواج با اون تنـها بـه خاطر نیست. بلکه از ته دل بـه اون علاقه ی معنوی شدیدی دارم. یعنی بهتره بگم کـه من عاشق نسیم م هستم.<br />از نظر من آدم مـیتونـه با نزدیکترین افراد خانواده اش داشته باشـه. با مادر، ، ، و ... . چه ایرادی داره. خوب اونـها هم زن هستن ومن هم مرد. من یـه کیر دارم و اونـها هم یـه. بعد مـی تونیم از همدیگه بـه بهترین وجه لذت ببریم. و از بدن همدیگه، این نعمت بزرگ استفاده کنیم. چرا بریم با غریبه ها داشته باشیم و بدنمون رو درون اختیـار اغیـار بگذاریم</strong></div>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1111827539106853232005-03-26T00:56:00.000-08:002005-03-26T00:58:59.120-08:00

mihman-nakhande

<div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">...مـیهمان ناخوانده...</span></em></strong></div><div align="right"><strong>شنبه صبح کـه از خواب بيدار شدم خيلي عصبي بودم باز هم بـه شاهين مرخصي نداده بودن اين هفته دوم بود کـه شاهين رو نديده بودم </strong><strong>ديگه با همـه وجودم کير ميخواستم همـه وجودم رو گرفته بود توي راه دانشگاه فقط چشمم بـه زيپ مرد ها بود توي اين همـه چيز فقط چيزهايي رو کـه شبيه کير بود ميديدم نتونستم توي دانشگاه بمونم بايد ميرفتم خونـه بايد ميرفتم توي حموم و يه دوش آب سرد ميگرفتم ولي اگه با آب سرد درست نميشد ديگه مجبور بودم کـه خودم يه کاري م ديگه طاقت نداشتم ساعت 12 بود کـه رسيدم خونـه جولوي آيينـه لباسام رو درون آوردم بدنم رو تماشا ميکردم ديگه يه پارچه آتيش بودم داشتم گر ميگرفتم حولم رو تنم کردم و رفتم توي حموم ميدونستم کـه ديگه از آب سرد هم کاري بر نمياد آب گرم رو باز کردم که تا وان پر بشـه بـه دروازه بهشتم کـه الان ديگه مثل جهنم داغ بود نگاه کردم حسابي باد کرده بود و سفت شده بود دستم رو گذاشتم روش اون قدر داغ بود کـه حس کردم دستم رو ميسوزونـه يه دفعه صداي زنگ درون رو شنيدم واي شاهين اگه شاهين باشـه همون جولوي درون زيپش رو باز ميکنم با عجله اف اف رو برداشتم .............واي ديگه بدتر از اين نميشد توي اين وضعيت خالم از شـهرستان اومده کاش اقلا يه ساعت ديگه ميومد حالا من با اين آتشي کـه از درواره بهشتم داره من رو ميسوزونـه چي کار کنم خالم اومد بالا نشست و گفت کـه با عباس اومده عباس نامزد خالم بود درست چهار ماه بعد از اين کـه از شوهر اولش جدا شد با عباس نامزد شده بود ولي الان سه ساله کـه با هم نامزد هستن و ازدواج نميکنن بعضي وقتها فکر ميکنم کـه نامزد بهانـه هست براي اين کهي نگه چرا با هم هستين من هم بعد از طلاق با مادر بزرگم زندگي ميکنـه بـه همين خاطر نميتونـه زياد با عباس باشـه فقط وقتي خونـه خالي ميشـه و تقريبا ماهي دو شب هم ميان تهران وقتي کـه ميان تهران جاي من روي کاناپه توي حاله و اونا توي اطاق خواب ميخوابن و لي چون خالم ميدونـه<br />که معمولا روزهاي تعطيل شاهين پيش منـه وسط هفته ميان منم بدم نمياد چون آشپز خونـه من کنار اطاق خوابه ديوار بين آشپز خونـه و اطاق خواب هم سرتا سرش آيينـه شده فقط يه نوار بيست سانتي شيشـه آبي کـه براي قشنگي بالاي آيينـه کار گداشته شده اما چون سقف آشپز خونـه سقف کاذبه و از اطاق خواب پايين ترهي نميتونـه بفهمـه کـه از توي آشپز خونـه ميشـه توي اطاق خواب رو ديد هميشـه وقتي کـه خالم و عباس ميرفتن توي اطاق خواب يک ربع بعد من ميرفتم توي آشپز خونـه و يه صندلي ميزاشتم روي ميز ناهار خوري و در سقف کاذب رو باز ميکردم و اون شيشـه خالم رو تماشا ميکردم اما چون تخت درست روبه روي ديوار بود و عياس هم هميشـه وسط پاهاي خالم بودنميتونستم خالم رو و کير عباس روخوب ببينم اما ميديدم کـه خالم ميخوابه و عباس کيرش رو ميزاره وسط سينـه هاش بعد هم توي همون حالت داخل خالم ميکنـه و بعد خالم بر ميگرده و چهار دست و پا ميشـه و عباس چند دقيقه درون اين حات خالم رو ميکنـه بعد عباس ميخوابيد و خالم روي کيرش مينشست و وقتي چند بار تکون ميخورد از حالت خالم ميفهميدم کـه کنده شده بعد خالم دمرو ميافتاد روي تخت و عباس ميرفت روي خالم از اون جايي کـه من بودم نميتونستم درست ببينم کـه کجا فرو کرده ولي چون کـه خالم کونش رو بيرون نمي انداخت ميشد فهميد کـه دارهخالم رو ميکنـه براي اين کـه ميتونستم اين صحنـه ها رو ببينم هميشـه از اومدنشون خوشحال ميشدم اما الان با اين وضعيتي کـه من داشتم احتياجي بـه ديدن نبود راستش ميدونستم کـه خالم اول با عباس آشنا شده بود و بعد بـه خاطر عباس از شوهرش جدا شده بود بـه همين خاطر هم هميشـه برام سوال بود کـه براي چي بـه خاطر عباس از شوهراولش جدا شده شوهر اولش يه پسر بيست و شش ساله خوش تيپ و پولدار بود اما عباس يه مرد نخراشيده سي و هفت هشت ساله کـه قيافه خوبي هم نداشت خوب علف بايد بـه دهن بزي شيرين باشـه وقتي از خالم پذيرايي کردم سراغ عباس رو گرفتم گفت رفته خريد کنـه و بياد من هم رفتم توي حموم و قبل از رفتن يه دست لباس راحت براي عباس و خالم دادم و گفتم عباس کـه اومد بگو اين ها رو بپوشـه و راحت باشـه منم ميرم يه دوش بگيرم و بيام خالم بـه شوخي گفت بعد ديشب تنـها نبودي منم فقط خنديدم آخه نميتونستم بهش بگم الان دو هفته هست که توي کف يه ماچم که تا چه برسه بـه شب و حموم واجب شدن رفتم توي حموم حموم آپارتمان من توي اطاق خوابه ولي من چون تنـها هستم و به دو که تا اطاق احتياجي ندارم اطاق بزرگه رو کـه حموم توي اون نيست رو براي خواب برداشتم و اطاق کوچيکه رو کـه حموم توي اونـه و خيلي هم کوچيکه رو تبديل کردم بـه اطاق لباس ها يعني توي اون اطاق چند که تا رگال لباس گذاشتم و مانتو و لباس ها و پالتو هام رو توي اون اطاق آويزون ميکنم يه آيينـه قدي و و يه ميز توالت همگذاشتم که تا وقتي کـه از حموم ميام همون جا موهام رو سشوار بکشم و آرايش کنم اين طوري ديگه اطاق خوابم هم کم تر بـه هم ميريزه ولي بـه خاطر قشنگي و آرايش قبل از خواب يه ميز توالت شيک هم توي اطاق خواب دارم قبل از رفتن بـه حموم يه کم خودم رو توي آيينـه نگاه کردم حوله رو باز کردم و قشنگ توي آيينـه هيکلم رو برانداز کردم واي کـه الان اين هيکل فقط يه مرد کم داشت رفتم توي حموم ولي مجبور بودم زود بيام بيرون از حموم کـه اومدم بيرون صداي خالم رو شنيدم کـه ميگفت يه کم و عباس بهش ميگفت بابا الان مياد بزار واسه شب خالم بهش گفت ميرم ميگم نياد من نميتونم که تا شب صبر کنم زود برگشتم تو خالم اومد پشت درون و منو صدا کرد و گفت چرا نمياي منم نخواستم خالم مثل من توي کف بمونـه بهش گفتم ببخشيد من خيلي وقته حموم نميومدم بايد حسابي کيسه بکشم يک ساعتي کار دارم خالم برگشت من دو باره اومدم بيرون شنيدم کـه خالم بـه عباس ميگفت حالا حالا ها نمياد زود بزارتوم کـه دارم ميميرم ديگه طاقت نداشتم نگاهشون کنم برگشتم توي حموم حالا ديگه فرصت داشتم کـه حسابي دستام رو بهشتي کنم رفتم توي وان چشمام رو بستم و دستم رو گذاشتم رويم ...................دوش رو بستم صدايي نميومد معلوم بود کـه کارشون تموم شده منم يه کم راحت شده بودم اما دست مالي کجا و بغل يه مرد کجا اما بـه هر حال يه کم راحت شده بودم حولم رو تنم کردم و بدون اين کـه ببندمش از حموم اومدم بيرون کـه يه دفعه چشمم بـه عباس افتاد کـه داشت ش رو پاش ميکرد واي ..............چشمم کـه به کيرش افتاد گيج شدم درست بـه اندازه يه دست يعني بـه اندازه فاصله آرنج که تا نوک انگشتاي دست و شايد بـه همون کلفتي با اين کـه من دو که تا دوست پسرام کير کلفت بودن ولي با ديدن اين واقعا يکه خوردم نميدونم چه قدر همين طوري نگاهش کردم اما يه دفعه متوجه شدم کـه اون هم مات داره منو نگاه ميکنـه تازه فهميدم کـه منم حولم رو نبستم مثل اين کـه اون هم خشکش زده بود چون يه دفعه بـه خودش اومد و سريع ش رو بالا کشيد معلوم بود کـه حسابي کفش بريده چون با اين کـه همين الان خالم رو کرده بود که تا من رو ديد خشکش زد خالم بيست و هشت سالشـه و هم خوشکله و هم خوش هيکل اما نوزده سالگي ازدواج کرده بود شش سال شوهرش اون رو کرده بود و الان هم سه ساله کـه عباس داره ميکندش با ي کـه من داره و اون شوهرش کـه توي بيست سالگي باهاش ازدواج کرده بود و توي بيست و شش سالگي طلاقش داده بود ميدونستم کـه همـه اون شش سال رو حد اقل هفته اي سه بار خالم رو ميکرد و اين سه سال آخر هم کـه عباس با اين شدت و کونش رو ميگاييد فکرش رو هفته اي سه بار ميشـه سالي 144 بار کـه توي نـه سال ميشـه 1296 بار حالا بگذريم از اين کـه اولاي ازدواجشون هرشب دوبار شوهرش ميگاييدش و هر بار کـه با عباس با هم هستن عباس اقلا سه چهار بار از عقب و جولو ميکندش فکرش رو يد اگر تو هر بار فقط ده بار عقب و جولو بشـه يعني 12960 بار کير داخل وخالم شده يعني 6480 بار داخل کونش و 6480 بار داخلش اونم اين کير و کير شوهرقبليش کـه يه بار ديد زده بودم و اون هم بزرگ بود خوب طبيعيه کـه اين وديگه نميتونـه براي يه مرد عالي باشـه و عباس با اين کـه اون رو کرده بود يه دفعه يه 21 ساله تر و تميز ميبينـه کـه همـه بدنش تازه و لونده بيخود نبود کـه کف کرده بود منم کـه خودم که تا حالا فقط پنج که تا دوست پسر داشت با يکي کـه فقط حرف ميزدم اون چهار تاي ديگه هم دوتا شون فقط يکي دو بار لاي پام گذاشته بودن چهارمي هم حد اکثر پنج شيش بار منو کرده بود فقط شاهين بود کـه توي اين سه سالي کـه باهاش دوست بودم دائم منو ميکرد کـه اون هم اوايل جا نداشتيم و به زور هم رو ميديديم واين يه سالي کـه تهران سربازه هفته اي يه شب مياد و دو سه بار منو ميکنـه کـه با وقتايي کـه نميتونـه بياد و شبايي کـه خسته هست و فقط يه بار ميکنـه حد اکثر ميشـه پنجاه بار کـه اگه توي هر بار ده دفعه عقب و جولو ه حد اکثر ميشـه گفت 500 بار کير توي کونم رفته کـه اصلا با اون 6480 بار خالم قابل مقايسه نيست تازه يه دست نخورده و سينـه هاي سفت تازه هم دارم خوب عباس همـه اين حساب کتاب ها رو با خالم و ديدن من فهميده بود زود حولم رو بستم و گفتم ببخشيد نميدونستم شما اين جا هستيد اون هم با سرعت ش رو بالا کشيد و گفت شما ببخشيد فکر نميکردم الان بياييد بيرون ........ راستش .............. خواستم لباسم رو عوض کنم ......که .........شما خيلي.....ببخشيدا ولي شما واقعا قشنگ و خوش هيکل هستيد و رفت بيرون از اين خرفش يه کم چندشم شد چون از قيافش خوشم نميومد اما از اين کـه درست بعد از خالم با ديدن من کف کرده بود حال کردم آخه خالم توي فاميل بـه خوشگلي و خوش هيکلي معروفه بعد من از اون بهتر بودم و به خاطر اين داشتم کيف ميکردم خالم اومد و از من عذر خواهي کرد و گفت ببخشيد عباس جولوي من لباس عوض نميکنـه اومد اين جا منم خنديدم و گفتم عيب نداره ولي راستش دلم برات سوخت چه طوري تحمل ميکني خالم خنده اي کرد و گفت تحمل ميکنم ؟ وا واسه همين ميخوام زنش بشم تو هم يادت باشـه اول امتحان کن بعد شوهر کن که تا مثل من مجبور نشي طلاق بگيري و زن يکي ديگه بشي تازه معماي طلاق خالم برام حل شده بود اما بـه نظرم احمقانـه اومد ازدواج فقط بـه خاطر بزرگي کير ياد يه ساعت پيشم افتادم کـه داشتم گر ميگرفتم فکر کردم اگه يه ساعت پيش همين عباس ميومد و ميگفت بـه شرط اين کـه بشي ميکنمت قبول ميکردم يا نـه راستش مطمئن نيستم کـه قبول نميکردم توي اون حالي کـه من داشتم حاضر بودم بـه خاطر کير هر کاري م همون وقت بود کـه تصميم گرفتم هر وقت خواستگار قرار بود برام بياد قبلش يه کاري م کـه توي خواستگاري فقط چشمم بـه کير داماد نباشـه حالا يا مثل امروز خودم آبم رو م يا با شاهين باشم .ناهار رو خورديم وخالم و عباس بـه بهانـه خستگي رفتن توي اطاق خواب ولي من ديگه ديدشون نزدم ترسيدم کـه بازم ي بشم بعد از خواب بعد از ظهر رفتيم بيرون و يه کم گشت زديم بعد شام رو هم بيرون خورديم و عباس ما رو رسوند خونـه و رفت و گفت بـه يکي از دوستاش سر ميزنـه و بر ميگرده ميرفت دنبال هر وقت ميومدن تهران کارشون همين بود يه کم ميخوردن وميرفتن توي اطاق خواب .من وخالم اومديم توو که تا عباس برگرده کلي راجع بـه کير عباس و خيلي چيز هاي ديگه کـه همش ربط بـه و ارتباط زن و مرد داشت با هم صحبت کرديم .عباس کـه اومد رفت توي آشپز خونـه و بر عهميشـه کـه فقط دو که تا استکان بر ميداشت و ميرفتن توي اطاق خواب رو با سس گوجه فرنگي و چيز هاي ديگه قاطي کرد و ريخت توي پارچ و آورد يه استکان براي خودش ريخت و يه استکان براي خالم بـه من هم تعارف کرد اما من هيچ وفت جولوي خالم نخورده بودم يعني فقط با شاهين خورده بودم خالم کـه معلوم بود خيلي عجله داره سريع استکان رو سر کشيد و دومي رو هم ريخت و سر کشيد و قبل از اين کـه عباس ش رو بخوره بلند شد و گفت مـهسا خوابش مياد بهتر زود بريم و بلند شدن رو رفتن من هم چراغ رو خاموش کردم و شدم و رفتم روي کاناپه و پتو رو کشيدم روم و وکرستم رو هم درون آوردم با رفتن عباس و خالم باز بدنم داغ شده بود يه کم کونم رو از پتو دادم بيرون خنکي بيرون پتو کـه به کونم ميخورد خوشم ميومد منتظر بودم کـه يه ربع بگذره که تا برم براي تماشا بدنم داغ شده بود دستم رو ميکشيدم روي دسته کاناپه چشام رو ميبستم که تا فکر کنم کـه اين دسته کاناپه نيست و کير حتي يه لحظه هم کير عباس از جولوي چشمم دور نميشد ديگه بدنم ميلرزيد ساعت رو نگاه کردم يه ربع شده بود اما ديگه احتياجي بـه ديدن اونا نداشتم همـه بدنم گر گرفته بود مثل دييونـه ها شده بودم زيرهي ميگفتم کير قربون کير برم کير ميخوام و با دستم کونم رو کـه بيرون پتو بود ميماليدم و با دست ديگمم رو ميماليدم کير ميخواستم فقط کير ميخواستم بـه خالم حسوديم ميشد عباس هز قيافه اي کـه داشت يه کير داشت کـه الان داخل خالم بود و من الان فقط کير ميخواستم قيافه برام مـهم نبوم دلم ميخواست يه کير دم کونم باشـه و بهم فشار بده و يه دست مردونـه رويم باشـه و يهداغ مردونـه پشت گردنم رو ببوسه دستم رو بردم دم کونم و خودم رو انگشت کردم نميرفت تو انگشتم رو با لبم خيس کردم ودوباره بـه کونم فشار دادم چشمام رو بستم و گفتم کاش الان يه کير دم کونم بود انگشتم رو دوباره با لبم خيس کردم ميخواستم دوباره بزارمش دم کونم کـه يه دفعه ديدم يه چيز داغ دم کونمـه گرم و نرم نميدونستم تصوره يا واقعيت کاش واقعي بود گرفتمش توي دستم آره يه کير خيلي کلفت تصور نبود ترسيدم کـه نکنـه دزد باشـه ولي دلم نميخواست از دستش بدم آروم توي دستم ماليدمش اونم يه کم بيشتر بـه کونم فشار آورد خواستم سرم رو برگردونم ولي ترسيدم کـه يه غريبه يه دزد باشـه اگه سرم رو برميگردوندم بايد داد ميزدم ولي دلم نميخواست ميخواستم بهم فشار بده يه دفعه ياد عباس افتادم پاک فراموش کرده بودم کـه عباس اين جاست کيرش رو با دستم سبک سنگين کردم چرا مثل اين کـه خودش بود بر نگشتم خودم رو زدم بـه خواب کـه مثلا من توي خواب هستم اگه خالم بيدار بشـه بگم توي خواب عباس اومد سراغم ديم بيشتر بـه کونم فشار آورد با حالتي کـه انگار توي خوابم يه تکون خوردم و کونم رو حسابي انداختم بيرون اونم کيرش رو گذاشت دم کونم ولي داخل نکرد آروم فشارم ميداد دستش رو آورد روي سينـه هام و آروم ميماليدشون سرش رو آورد جولو کـه لبم رو ببوسه امابهش ندادم فقط کيرش رو ميخواستم يه تکون بـه خودم دادم و کاملا دمرو شدم اون هم اومد روم و شروع کرد بـه بوسيدن و ماليدن من اون قدر من رو ماليد و بوسيد کـه ديگه کلافه شده بودم دلم نميخواست کـه بهش حال بدم فقط ميخواستم کيرش رو داخلم کنـه واسه همين هم خودم رو زده بودم بـه خواب براي همين نميتونستم بهش بگم کـه منو ه از ماليدن و بوسيدنش هم کلافه شده بودم حالا يه کير وسط پاهام بودم آتيش بود داشتم کنده ميشدم ولي نميتونستم بگم کونم رو ه اون هم کـه ميدونست من م فقط لاي پام گذاشته بود و احتمالا ميترسيد کـه توي کونم ه با حالت خواب آلوده کـه مثلا توي خواب حرف مي گفتم کير .................کونم کير ميخواد گفت چيه عزيزم ولي حرفش رو جواب ندادم باز با همون حالت گفتم عباس رو کرده من خيلي دوست دارم کونم رو ن کاش من هم نامزد داشتم ولي با حالتي کـه مثلا دارم خواب ميبينم و نامفهوم حرف ميزدم اما فهميد کيرش رو گذاشت دم کونم آروم فشار داد انگار داشت کونم منفجر ميشد تکون خوردم که تا حسابي باز بشم اون هم شروع کرد بـه فشار ديگه واقعا کونم داشت منفجر ميشد اون قدر درد داشت کـه داشتم از لذت بيهوش ميشدم اون هم بـه آرومي داشت داخل ميکرد واي کـه نميدونيد دردچه قدر خوبه هرچي بيشتر درد داشته باشـه همون قدر بهتره ديگه داشتم کنده ميشدم کـه کلاهک کيرش داخلم شده بود داشت بقيه کيرش رو فرو ميکرد از لذت بيهوش شدم ديگه هيچ چيزي نفهميدم فقط صداي نفس زدنش رو ميشنيدم و ضربه هاي دلش کـه به کونم ميخورد و لاي پاهام کـه از آبم اون قدر خيس شده بود کـه انگار يه پارچ آب رو خالي روي پاهام ديگه هيچ چيزي نفهميدم که تا اين کـه صداي خالم رو شنيدم کـه ميگفت پاشو لباس بپوش عباس اومده بـه من ميگه برو مـهسا رو بيدار کن همـه و کونش افتاده بيرون از خواب بلند شدم ساعت يازده بود دست بـه پاهام کشيدم معلوم بود کـه حسابي آب ازم کنده شده و شب که تا صبح خشک شده اما روي کونم اثري از آب نديدم وقتي بلند شدم عباس يه جوري من رو نگاه ميکرد اما راستش هنوز کـه شش ماه از اون شب ميگزره نفهميدم کـه اون شب عباس منو کرده بود يا براي اين کـه همـه و کونم رو خوب ديده بود اون طوري من رو نگاه ميکرد اگه خواب ديده بودم بعد اون فشاري کـه دم کونم احساس ميکردم چي بود اگر هم خواب نبود و منو کرده بود بعد چرا هيچ اثري از آبش روي کونم نبود تازه بعد از اون شب شش هفت بار ديگه هم اومدن تهران و شب موندن اما هيچ اتفاقي نيافتاد اگه منو کرده بود باز هم ميومد سراغم اما نيومد راستش صبح کـه از خواب بيدار شدم مطمئن بودم کـه عباس ديشب منو کرده و به خاطر همين هم ترسيدم کـه از خالم بپرسم کـه ديشب کي خوابيدين که تا بفهمم کـه بالا خره من خواب ديدم يا واقعا عباس منو کرده اما بعد کـه ديدم رفتار عباس هيچ تغييري نکرده بود بـه شک افتادم خلاصه هرچي کـه بود اون شب خيلي حال کردم و همش ميگم يه شب خوب و مرموز حالا شما ها فکر ميکنين</strong> کـه بالا خره عباس اون شب منو کرده يا من خواب ديدم.</div>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1111827199887825442005-03-26T00:51:00.000-08:002005-03-26T00:53:19.926-08:00

doni2

<div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">دونی 2</span></em></strong><br /> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.jokefarsi.com/" target="_blank">جوك هاي شيرين آقاي بذله گو</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.wecumonherface.com/inter/klct/lbia075b.html" target="_blank">خانم حواستون بـه كارتون باشـه (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://teenpinkgalleries.com/galleries/580grh/13.htm" target="_blank">سكس و صفاي اين پسره با دوست ش درون (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2005/03/050318_ag-qeysar.shtml" target="_blank">مصاحبه نوروزي با قيصر و عكسهاي جديدش</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://gallys.nastydollars.com/mh/346/?id=10tomani" target="_blank">يك دانشجو ايرانى بـه همراه دوست پسر شيطونش(+۱۸)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.bbc.co.uk/persian/business/story/2005/03/050324_ra-strike-nut-california.shtml" target="_blank">پايان اعتصاب ۱۳ ساله درون کارخانـه مغز گردو درون کاليفرنيا</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.free-asian--now.com/joynew2/joyl.html" target="_blank">عكسهاي از يك حشري چيني (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.tbhostedgalleries.com/galleries/gallery.php?site=herfirstasstomouth&style=27&amp;number=73&revid=26209&amp;s=0&nopop=1" target="_blank">سكس و صفاي يك زوج جوان (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.7sang.com/mag/2003/03/21/photogallery-tehran_nowrooz_iranian_new_year.html" target="_blank">گزارش تصویری از شب عید درون تهران</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2005/03/050320_norouz-gallery.shtml" target="_blank">تصاويری از دريا دادور مـهمان بي بي سي درون برنامـه ويژه نوروزی</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.midnightpussy.com/galleries/kpca/0blondes5ahc/pwor.html" target="_blank">اين هم از اون سري عكسهاي چند نفر بـه چند نفر ؟ (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2005/03/050318_si-jackson-trial.shtml" target="_blank">خانـه جکسون 'جزيره خوشگذرانی' بود</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://galleries.xnxx.com/perfect-gonzo/all-internal-pics/caps/group/044uj/index.htm" target="_blank">عكسهاي از سكس گروهي با خانم هاي ميان سال و حشري (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://streetmeatasia.com/bigpost/g/398.fan/261.html" target="_blank">سكس و صفا با ان خوشگل و ي ژاپني (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.sarzamin.org/" target="_blank">آلبوم هاي جديد ليلا فروهر و منصور براي دانلود با كيفيت عالي</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://galleries.xnxx.com/ATK/Atk_Exotics/Softcore/asians/kaya/002th/index.htm" target="_blank"> بلوري بـه اين تر تميزي ديده بودي (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.iranclip.com/etc/norooz.html" target="_blank">سال نو و نوروز باستاني را بـه آشنايان تبريك بگوئيد</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.jeghele.com/" target="_blank">قابل توجه برو بچ تريپ جغله اي</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.sites-.com/Perfect-Plex_free_galleries/Perfect-Plex_girls_Elvira_&_Elza/lesbian/exclusive_tgp_gallery_lesbian_flexigirls/free_/index.htm" target="_blank">عكسهاي از صفاي دو ناز و طلائي (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://vagrantly.net/05/03/butts_with_contrast.php" target="_blank">کون رنگی وسیـاه اين مدلي</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=165410" target="_blank">مصرف آجیل های براق بـه کبد آسیب مـی رساند</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://gallys.nastydollars.com/rb/66/?id=mja" target="_blank">سكس با يك سياه سوخته ناز (+۱۸)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://persian.usinfo.state.gov/index/topics/topic_listing_scv/Bush_Nowruz_messageMarch_2005.html" target="_blank">بوش پیـام تبریک سال نو را به منظور نوروز فرستاد</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://stockweddings.com/indianfashion/01.htm" target="_blank">دماغ هم مد جدید شده</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://guest.epiccams.com/index3.html?hitsid=20050317_3993" target="_blank">و گفتگو با هاي (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://gallys.nastydollars.com/cf/572/?id=10tomani" target="_blank">چند ويديو كليپ از سكس با يك ايرانى (+۱۸)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.iranfal.com/" target="_blank">سايتي كامل براي فال و طالع بيني</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://guest.epiccams.com/index3.html?hitsid=20050317_3993" target="_blank">و گفتگو با هاي (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://home.c2i.net/ahoraian/quickbrowse.html" target="_blank">سايتي براي عبور از فيلتر و پروكسي هاي جديد</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2005/03/050315_pm-mk-spring-poetry.shtml" target="_blank">نگاهی گذرا بـه چند شعر بهارانـه</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://galleries.playthingz.net/freemovie330.html" target="_blank">سكس و ويدئو كليپ از هاي و جوان (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://stockweddings.com/wednesday/01.htm" target="_blank">گزارش تصويري چهارشنبه سوري درون تهران</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.linkdoni.com/archives/2005/03/002875.html" target="_blank">از گوگل بخواهیم به منظور عید نوروز لوگوی مخصوص طراحی کند</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.movies-4-free.com/tgp/anal004/older_166.html" target="_blank">عكسهاي از يك جوان (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2005/03/050315_sm-iran-4shanbesoori.shtml" target="_blank">درگيری های پراکنده درون چهارشنبه سوری تهران</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mytabriz.com/filtering.htm" target="_blank">راهنمای عملی عبور از ینگ شرکت مخابرات ایران</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://stockweddings.com/womanpolice/01.htm" target="_blank">عکسهای شیرزنـهای ایرانی</a> :: <a style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hellfucks.com/alpi/gal3.htm" target="_blank">سكس و صفا درون ظهر تابستون كنار استخر چه حالي داده (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://parsfootball.com/php/modulos/articulos.php?task=imprim&aid=5367" target="_blank">بیوگرافی کاملی از نیکبخت واحدی</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.ashyaneeh.com/modules.php?name=News&file=article&amp;sid=474&mode=&amp;order=0&thold=0" target="_blank">یک حفره امنیتی بسیـار خطرناک درون نرم افزار معروف و محبوب ياهو مسنجر</a> :: <a style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hellfucks.com/alpi/gal3.htm" target="_blank">سكس و صفا درون ظهر تابستون كنار استخر چه حالي داده (+18)</a> :: <a style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2005/03/050311_ag-7thday.shtml" target="_blank">شادمـهر عقيلی و گروه آريان و آهنگ جديدشون به منظور نوروز امسال</a> :: <a style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://galleries.xnxx.com/Oc/tight_buttholes/pics/anal/023uq/index.htm" target="_blank">سكس با يك ناز و تازه كار (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.bbc.co.uk/persian/news/story/2005/03/050310_si-jackson-lateatcourt.shtml" target="_blank">تاخير مايکل جکسون خشم قاضی را برانگيخت</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://gallys.nastydollars.com/mi/84/?id=100rls" target="_blank">ى لوند از سرزمين رونالدو (+۱۸)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.tafte.com/" target="_blank">مایکروسافت قصد جمع آوری تلفن های قدیمـی را دارد</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.pimpfreepics.com/sh/03/index.html?ft=pimp2205/?cf=1" target="_blank">سكس و صفا با دو ناز و ي (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.bbc.co.uk/persian/interactivity/guest/story/2005/03/050309_h_valadkhan.shtml" target="_blank">'دانشمند جوان' ايرانی بـه پرسش های شما پاسخ مـی دهد</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://galleries.xnxx.com/perfect-gonzo/all-internal-pics/group/024kz/index.htm" target="_blank">سكس گروهي بايك افغاني (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.bbc.co.uk/persian/business/story/2005/03/050307_ra-boeing-.shtml" target="_blank">' توفان '، رييس بوئينگ را سرنگون کرد</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hornywolf.com/galleries/0164/71.html" target="_blank">اين سه که تا خانم يه چيز مـهم كشف كردن (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.irnavigate.com/nu/entertain/photo030505.htm" target="_blank">کار جدید خاتمـی - باغبانی!</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.fetishhitsgallery.com/picture/aft/59/?t1/cfree=fh10669" target="_blank">سكس با يك جوان سينـه طلائي (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2005/03/050304_ag-jackson.shtml" target="_blank">دادگاه مايکل جکسون و انعکاس آن درون ايران</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.asslickingmovies.com/galls/gallery9/index.php?id=584901" target="_blank">دو که تا ي و را اينجوري ديده بودي (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.30metri.com/photos/0305pool/1.shtml" target="_blank">دوربین مخفی از ی ایرانی درون حال شنا</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2005/03/050304_pm-bb-darya-opera.shtml" target="_blank">گفتگو با دريا دادور، خواننده اپرا ايراني</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://xnxx-galleries.com/cum.on.her.face/pics/beth/a_856448/" target="_blank">عكسهاي داغ سكس پارتي درون نيويورك (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.cumfiesta.com/chat/?id=100rls" target="_blank">ويديو با ان سكسى (+۱۸)</a> :: <a style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bombteens.jansgalleries.com/moviegals/feb2004/013/Hnkgl_Mvsgl_Xnxx.html">چند </a><a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bombteens.jansgalleries.com/moviegals/feb2004/013/Hnkgl_Mvsgl_Xnxx.html" target="_blank">ويدئو كليپ از يك خانم سبزه و بلوند درون حال سكس (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.ambersamateurhardcore.com/tgp/lesbian/licking-lesbians-xnxx.html" target="_blank">عكسهاي عشق بازي از دو جوان و حشري (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://sarzamin.org/Arash.html" target="_blank">آلبوم جديد آرش براي دانلود</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.milfhunter.com/chat/?id=10tmn" target="_blank"> با هاي جوان و خوشگل (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.drm-fetishes.com/zz408/03/drm_xnxx.htm" target="_blank">عكسهاي از اين آقاهه با همون ا (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://hadeseh.com/photos/agassi/1.shtml" target="_blank">عکسهای باور نی تنیس درون آسمانخراش دبی</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://hosted.gapethatass.net/016analcum/?id=1623" target="_blank">ويدئو كليپهاي از يك حشري (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hadeseh.com/photos/benz/1.shtml" target="_blank">گزارش تصویری از تاسيس رسمي شركت مرسدس بنز ايران</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.extremekink.com/littlemutt/46/XNXX.html" target="_blank">هاي لزبين و بازي هميشگي شان (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2005/02/050228_he-oscar.shtml" target="_blank"> ميليون دلاری' برنده اسکار بهترين فيلم شد</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.ontheirknees.com/mpl/studio26/gal7.htm" target="_blank">عكسهائي از بازي دوتا ملوس و خوشگل (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.comfort.com/xm312/042/tgj.htm" target="_blank">سكس داغ آقاي مدير عامل با دو منشي نازش (+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2005/02/050225_ag-sara.shtml" target="_blank">مصاحبه با سارا از تهران درون مورد آلبوم جديدش</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://galleries.18blowjobs.com/pps/51melanie/?1623" target="_blank">چند ويدئو كليپ از خانم هاي خوشگل(+18)</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://pureprivacy.com/" target="_blank">باز هم يك پروكسي اينجين براي عبور از فيلتر</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.ipna.ir/site/Index_DNews.asp?id=89026" target="_blank">استقلال وپرسپوليس از آغاز که تا امروز</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://chn.ir/Tourism/ShowNews.asp?id=5033" target="_blank">پاتوق ايتاليايى‌ها درون ايران</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.bbc.co.uk/persian/interactivity/debate/story/2005/02/050224_h_quake_karimi.shtml" target="_blank">گزارش تصويري از زلزله زرند کرمان</a> :: <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" style="TEXT-DECORATION: none" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.smut-planet.com/649/s.html" target="_blank">امان از وقتي كه ا و پسرا ميخوان با هم بيليارد بازي كنند (+18)</a></div>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1111827029540383372005-03-26T00:45:00.000-08:002005-03-26T00:50:29.546-08:00

-pir--javan

<div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">کیر پیر و جوان</span></em></strong></div><div align="right">یـه روز من تو خیـابون دنباله بودم کـه دیدم یک خانومـی وایستاده براش ترمز کردم و سوارش کردم دیدم خیلی عصبانیـه چون درون ماشین و محکم بست ...گفتم خانوم یواش..... بعد از چند لحظه کـه گذشت گفت ببخشید من عصبانی بودم... ازش پرسیدم چرا ناراحتی؟ کاری هست کـه من بتونم برات انجام بدم؟ یـهو پقی زد زیر گریـه و گفت کـه با دوسته پسرش دوا کرده. پرسیدم سر چی؟ گفت کـه اره....بعد از 3 سال کـه با هم دوست هستن امروز مچه دوستشو با یـه دیگه گرفته مـیگفت کـه سه سال باهاش دوستم و تو این سه سال همـه کاری براش مـیکردم حتی خرجشو مـیدادم. پرسیدم چطور؟ گفت کـه آره دوستم درس مـیخونـه و کار نمـیکنـه. خودم هم تو یـه شرکت هواپیمائی کار مـیکنم. خلاصه خیلی ناراهت بود. بهش گفتم کـه تقصیر خودته کـه لوسش کردی به منظور همـین هم ارزش تو رو نمـیدونـه. اگه تو هم با خودش مثله خودش رفتار کنی یـا روش کم مـیشـه و دیگه از این کارها نمـیکنـه چون از عالعمل تو مـیترسه و یـا اینکه لااقل تو هم دیگه دلت نمـیسوزه و باهاش بیحسابی. یـه فکری کرد و گفت شما راست مـیگی من خودم هم چند دفعه وسوسه شده بودم ولی بـه خودم مـیگفتم کـه نـه من حتما وفادار باشم اما حالا مـیبینم کـه اون اصلا لیـاقته منو نداره......ولی من چه جوری این کارو م....من که تا حالا بای دیگه نبودم. منم گفتم تو نگرانـه اون نباش....بعد با لبخندی بهش گفتم مگه من مردم؟؟اینو کـه گفتم یـهو از خجالت قرمز شد و گفت یعنی با شما؟ گفتم آره من از تو سو استفاده نمـیکنم مـیخوام بهت یـاد بدم کـه چه جوری آزاد باشی و آزاد فکر کنی. بعد از اینکه اینو گفتم دیگه هیچ چیزی نگفت و منم مسیر و به طرفه خونـه مجردیم کج کردم. تو خونـه کـه رسیدیم براش یک شربت آلبالو درست کردم کـه یک کمـی سر کشید بعدش من شروع کردم بغلش وگرفتن.... اولش خودشو جم و جور مـیکرد اما بـه محض اینکه شروع کردمشو (از رو شلوار) مالوندن دیگه شل شد..... همزمان کهمـیگرفتم با دست چپم بغلش کرده بودم و با دست راست گردن که تا بالای کونش دست مکشیدم بعد دستم رو بـه زور تو شلوارش کردم و انگشت وسطیم رو بـه ه کونش رسوندم و شروع کردم کونش رو مالوندن.....جوووووون چه لبهای شیرینی..... کونش نرم و مرطوب شده بود و همزمان با انگشت من کونش مـیچرخید....آروم آروم انگشتمو تو کونش کردم و شروع کردم چرخوندن...یـه چند دقیقه کـه گذشت بردمش تو اتاق خواب و همزمان کـه ش مـیکردم ..بوسش مـیکردم....لبش....گردنش....اش. همـین کـه امدم شو دراوردم دیدمش خیس خیس و بی مو......بهش گفتم چی کار مـیکنی ....تو کـه اول خودتو خیس کردی.....زود شدم که تا چشمش بـه افتاد گفت وووواااا ی ی ی این چی دیگه ...چه کلفته....چه گنده س ... مثل یـه نوشابه خوانوادس .....حالا دیگه هر دومون بودم. خوابوندمش رو تخت....خودم هم روش و بین دو پاهاش....دست چپم زیر سرش و با دست راستم و به داخلش هدایت کردم.سرش کهرفت گفت آآآآآآ ی ی ی یم داره پاره مـیشـه ....خواهش مـیکنم یواش ....و دراوردم و یـه خورده سرشوچاکش بالا و پائین مـیکردم و بعد دوبارهکردم...این دفعه که تا ته کردم تو.....از درد و لذت و تعجب دهنش باز مونده بود و برای چند لحظه نفس نمـیکشید....یـهو داد زد آآآی ی ی ی یم جر خورد!!!!!...کیرتمو پر کرده!!!!!......کیرتو تو کونم حس مـیکونم!!!! منم هی مـیگفتم جوووون...قربونت برم.....یـه کمـی تحمل کن.....دردت مـیاد؟؟؟؟ الان خوب مـیشـه و هی عقب و جلو مـیکردم. دست چپم هنوز زیر سرش بود ماچش مـیکردم بعد دست راستمو بردم زیر کونش...دادم بالا...حالا دیگه جفت پاهاش بالا بود و تا خایـه هاممـیرفت و در مـیامد. مـیگفتم جووووون خوشت مـیاد؟؟؟ قالبت هست؟؟؟؟ ببین چه جوری مثل شیشـه شور توت بیرون و تو مـیشـه!!!! اونم هی آه و ناله مـیکرد. انگشتم رو دوباره تو کونش کردم....حالا دیگه خودم آمد و رفت و حس مـیکردم...دیگد ه خودش هم شروع کرده بود بـه حال و هی خودشو عقب و جلو مـیکرد....دیدم حالش خیلی خراب شده هی مـیگفت آخ جون ببین چه تومـه جوووون ن اینو بگا..... بـه خودم گفتم این اگه امروز از اینجا بره شاید بر نگرده بعد بهتر کـه منم حسابی بگامش...و درون اوردم....به دو زانو برش گردوندم ...و که تا تهکردم و هی عقب و جلو مـیکردم.....کمرش قوس برداشته بود ...سرش رو بـه بالا.....منم با دو دستم لمبه های کونشو باز کردم و با شستم کونش رو مـیمالوندم. و (که از ابهش خیس شده بود) ازش دراوردم گذاشتم رو چاک کونش و عقب و جلو مـیکردم گفتم ببین نترسی ها مـیخام م تو .گفت نـه نـه نـه دردم مـیاد ...کیرت گندس کونمو پاره مـیکنـه گفتم نترس یواش یواش مـیکنم توش. سر و چسبوندم درون ه کونش....دو طرفه کمرشو گرفتم و شروع کردم فشار دادن...دادش بلند شد...دیدمنمـیره....دستامو گذاشتم سر شونـه هاش فشار دادم.... سر رفتکه یـهو جیغ زد و خودشو پرت کرد جلو...دو دستی کونشو گرفته بود و از درد بـه خودش مـیپیچید. بعد از کلی قربون صدقه و دلداری دو باره ازش خواستم کهتخت برام قمبل کنـه. یکمـی کرم نرم کننده با آبش بـه ه کونش مالیدم و اول یک انگشتی بعدش دو تائی تو کونش کردم بعد دوباره سر و گذاشتم دم کونش و فشار دادم توش. نفسش بند امده بود....تنگش دور قفل کرده بود و یواش یواش عقب جلو کردم که تا یکمـی کـه باز شد دو طرفه کمرشو محکم گرفتم و و که تا خایـه هام تو کونش کردم. داد مـیزد....آآآآی ی ی کونمو پاره کردی....ووووواااای ی ی یو کونمو یکی کردی.....دیگه نمـیتونم کونمو جم کنم....دیگه نمـیتونم بشینم..... ووواااای ی انم داره مـیاد بیرون....کیرت تو کونمـه ولی توم هم حسش مـیکنم..... منم مـیگفتم....جووون ن فدات شم دردت مـیاد؟؟.....فکر کردم پاره مـیشـه....تحمل کن الان اب مـیدم مـیگفت دارم از درد مـیمـیرم....منم و دراوردم نشونش دادم گفتم ببین این داره تو مـیره به منظور همـین اینقدر درد مـیکشی تحمل کن ...بعد از من بـه هر کی دیگه کـه بدی درد نمـیکشی. اینو کـه گفتم حشری شد و گفت بعد منو بگا... منم دوباره کردم تو کونش و ایندفه از حال رفت و رو شکم خوابید منم همـینطور افتادم روش و تند تند مـیکردم تو کونش و همزمان شروع کردم باش بازی . یـهو دیدم هوار کشید...سرش عقب و جلو مـیرفت و داد زد بیـا اینم ابهم. منم دیگه وقتی داشت ابم مـیامد گفتم بیـا..داره ابم مـیاد....همـینطور کـه روش خوابیده بودم دستامو بردم پائین دو که تا لمبرهاشو از هم باز کردم ...تا ته فشار دادم تو کونش و همونجا ابمو ریختم. وقتی و از کونش بیرون کشیدم دیدم کونش بـه اندازه قطر باز مونده و بسته نمـیشـه....بعد جفتمون بیحال افتادیم کنار تخت ...وقتی امد بره خودشو تو حموم بشوره.....م(که بـه زردی مـیزد) از کونش که تا سر زانوش راه افتاده بود</div>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1111737866088521752005-03-25T00:00:00.000-08:002005-03-25T00:04:26.110-08:00

7-nafar-be-1-nafar

<div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">هفت نفر بـه يک نفر</span></em></strong><br /><br /><br /><span style="font-size:130%;">24 سالم بود … اما هنوز بي کار بودم . از دار دنيا يه خونـه 40 متري داشتم و ديگه هيچ ، نـه خونواده اي ، نـه فاميلي ، فقط هيچ و هيچ و هيچ ….ي بهم زن نميداد چون بيکار بودم . چون خرج خودم رو نمي تونستم درون بيارم . با پنجاه هزار تومن حقوقو بيمـه فوت پدرم زندگيم رو سر ميکردم . کارم فقط اين شده بود کـه صبحهاي زود از خواب بلند ميشدم و ميرفتم سر کوچه يه روزنامـه همشـهري ميخ و اگهي هاي استخدامش رو ورق ميزدم که تا شايد بتونم واسه خودم يه کاري پيدا کنم . اما هيچ من رو قبول نمي کرد .آخه نـه ضامني داشتم ، نـه ماشيني ، نـه موتوري … ! که تا اينکه يه روز کـه مثله بقيه روزا داشتم کاغذاي توي روزنامـه رو ورق ميزدم ، چشمم خورد بـه يه اگهي کـه به يک کارگر جوون براي نظافت منزل شخصي نياز داشتند . شماره رو با يه چند که تا شماره ديگه تويه کاغذ يادداشت کردم و رفتم سراغ تلفن عمومي سر کوچمون و اولين کاري کـه کردم با شماره همون اگهيه کـه نظافتچي مي خواستند تماس گرفتم … يه خانوم تقريبا ميان سالي گوشي رو برداشت . گفتم :" من درون مورد اون اگهي کـه توي روزنامـه داديد مزاحم ميشم " ازم پرسيد : تحصيلاتتون چيه ؟ گفتم : ديپلم . گفت : وسيله نقليه هم داريد ؟ گفتم : نـه ! گفتش : متاسفيم . شخصي رو کـه ما درون نظر داريم بايد وسيله نقليه درون اختيار داشته باشـه . چون منزل ما بد مسيره و سمت کوهپايه هاي شماله تهرانـه . . منم کـه از اين اگهي هم نااميد شده بودم ، بـه شوخي جواب دادم : بابا ماشين ندارم ، خوشتيپ کـه هستم ! يه خنده نازي ÷شت گوشي کرد و گفت : ازت خوشم اومد . پاشو بيا ببينيم چقدر خوشتيپي !<br /><br />خلاصه آدرس و ازش گرفتم و همون موقع بـه سمت خونشون حرکت کردم . دو ساعتي تو راه بودم که تا اينکه بالاخره رسيد م . يه خونـه ويلايي بزرگ کـه ته خيابون ولنجک بود ! زنگ رو فشار دادم . بعد از چند لحظه همون خانومي کـه گوشي تلفن باهام صحبت کرده بود گوشي رو برداشت . گفتم من هموني هستم کـه امروز درون مورد اون اگهي با …. هنوز حرفم تموم نشده بود کـه با آيفن درون رو باز کرد و گفت : بفرماييد داخل . چقدر خونـه زيبايي بود . دور که تا دور ويلا حياط پارک مانندي بود کـه آدم وقتي از وسطش رد مي شد حظ مي کرد . درون زدم . بعد از چند لحظه يه خانوم خوشگل و ناز درون رو باز کرد و گفن : بفرمائيد ! از همون برخورد اول فهميدم کـه اينجا مثله جاهاي ديگه نيست کـه قبلا بـه اونجاها رفت و آمد داشتم . چراش رو خودتون يه کم جلوتر مي فهميد . داخل کـه نشستم يه صندلي گذاشت جلوي من و رو کرد بهم و گفت : نـه ! مثله اينکه واقعا" خوش تيپ هستيد . من مينو هستم . شما خودتون رو معرفي نمي کنيد ؟ منم کـه تا حالا يه زن بيحجاب رو بـه جز مادرم محارمم جلوي روم ندبده بودم ، يه کم منو من کردم و گفتم : منم کاميار هستم کـه البته صدام ميکنند کامي ! گفت : خيلي خوشبختم ! بعد ازم خواست که تا خودم رو با ميوه ها پذيرايي کنم که تا برام يه نوشيدني گرم يباره ! خيلي تعجب کرده بودم . انگار نـه انگار کـه من براي نظافت خونـه اومده بودم . راستش رو بخوايد يه جورايي باور کرده بودم کـه واقعا خوش قيافه خوش تيپ هستم کـه انقدر تحويلم ميگيرند .<br /><br />اما از هرچي بگذريم نمي تونم ازمينو بگذرو کـه بد چيزي بود !! يه پيرهن يقه هفت گشار صورتي تنش بود طوري کـه راحت ميتونستي سينـه بندش رو ببيني ! يه شلوار پاچه کوتاه تنگ ساه رنگه پاش کرده بود کـه وقتي پشت بـه من کرد که تا برام يه نوشيدني بياره ، اونقلمبه شدش داشت ديوونم ميکرد . از شما چه پنـهون همون موقع کيرم بد جوري شق کرد ، دستم رو تو کردم تو جيبم و سر کيرم رو از همونجا گرفتم که تا معلوم نشـه کيرم راست شده ! دو سه دقيقه بعد ديدم يه سيني دستش گرفته و داره مياد . دو که تا فنجون قهوه ريخته بود . ازش تشکر کردم و گفتم : ديگه شما خيلي خجالتم داديد . خوب ! اگه ممکنـه بريم سر اصل مطلب ، کار من اينجا چيه ؟ يه ته خنده اي کرد و گفت : تنـها کاري کـه ما اينجا از آقا کامي مي خوايم اينـه کـه مراقب گلهاي گلخونـه ما باشيد ، همين ! منم کـه اصلا" فکرش رو نميکردم کـه کارم انقدر راحت باشـه سريع قبول کردم و پرسيدم : ببخشيد کـه اينو ميپرسم ! حقوق من چقدره ؟ جواب داد ؟ حقوق شما فعلا ماهي 140 هزار تومانـه و اولين حقوقتون رو هم همين امروز ميگيريد ! ديگه داشتم از تعجب شاخ درون مي آ وردم . رفت و يه دسته جک آورد و صد و چهل هزار تومن نوشت و برگه چک رو بهم داد و گفت : مبارکه ! ميتونيد از همين امروز مشغول شيد ! منم از جام بلند شدم و اومدم کـه برم سمت گلخونـه گفت : راستي کامي ! يادم رفت بقيه اعضاي خانواده رو خدمتت معرفي کنم … من يه دارم کـه 21 سالشـه و يه پسر 14 ساله هم دارم اما شوهرم خيلي وقته عمرش رو داده بـه شما . بعد گفت : الان هم م دانشگاست و پسرم هم مدرسه . که تا يکي دو ساعت ديگه پيداشون ميشـه . من هم خودم فعلا خانـه دارم اما قبلا پرستار بودم ! سرم رو بـه علامت خوشحال شدن از آشنايي با مينو تکون دادم و لبخند کوچيکي زدم و به سمت گلخونـه رفتم . يه دو ساعتي گذشت کـه صداي زنگ درون اومد . مينو داد زد : کامي جان ؟! لطفا" درون رو باز کن . آيفون رو زدم . مينو بود با پسر 14 سالش ! اما چه ي و چه پسري . يکي از يکي حوري تر !! اي کاش هيچ وقت نميديدمش !<br /><br />تا وارد خونـه شد سلام ريزي داد ! و مقنعش رو جلوي من درون آورد و ÷شت سرش هم مانتوش رو . يه تاپ سفيد تنگ تنش بود طوري کـه سينـه هاي اناريش هري رو وسوسه ميکرد . از اون ورم يه دانم کوتاه نقرهاي ! اومد طرف من و گفت : من ژينا هستم و اونم برادرم باربد ! گفتم : از آشناييتون خيلي خوشحالم . منم کاميار هستم !<br /><br />اين اولين لحظه آشنايي من و ژينا بود . ژينايي کـه بعدها … بگذريم . من روزه سر کار مي اومدم و سعي ميکردم شبها دير وقت برم خونـه که تا بتونم هرچه بيشتر ژينا رو ببينم ، زينا هم کم کم با من خودموني شد . بعد از ظهرها کـه خونـه ميومد خيلي با هم حرف ميزديم که تا اينکه اون اتفاق افتاد …..<br /><br />يه روز صبح کـه ژينا و باربد بـه دانشکده و مدرسشون رفته بودند ، همينطور کـه داشتم روي نردبون شيشـه هاي پاسيو ي گلخونـه رو تميز ميکردم ، نمي دونم يه دفعه چي شد کـه سرم گيج رفت و از بالاي نردبون افتادم پايين و يه فريادي زدم . مينو هم کـه صداي منو شنيد ، سريع دويد طرف من و گفت : چي کار کردي با خودت کامي ؟ منم خودمو بـه اه و ناله زدم و گفتم نمي دونم . فکر کنم کتفم شکست ! بهم گفت : تکون نخور ببينم جيشده . پرسيد کجات درد ميکنـه ؟ با سر بـه کتفم اشاره کردم . يه کم کـه با کتفم ور رفت گفت : پاشو ديگه نازنکن ! ما يه عمر پرستار بودي! راست ميگفت ! اصالا درد نداشت ! خواستم کـه از جام بلند شم گفت : کجا ؟! پيرهنت رو درون بيار ببينم حالا واقعا چيزي نشده ؟ جواب دادم : نميخواد . اما گفت : نميشـه ! بايد ببينم ! خودش دگمـه هاي پيرهنم رو يکي يکي باز کرد و وقتي قشنگ پيرهنم رو درون آورد يه نگاهي بـه چشمام انداخت و شروع بـه ور رفتن با کتفام کرد : " اينجاش درد داره ؟! … اينجاش ؟ … اينجا چي …؟ اينجا …. " دست لطيف مينو داشت وسوسم ميکرد . زير چشمي يه نگاه بـه چشماش انداختم . غافل از اينکه اونم زير چشمي منو نگاه ميکرد . هر دومون از نگاههاي هم فهميديم کـه از هم چي ميخوايم ! دستم رو بردم سمت شونـه هاش و کتفاش رو مالوندم … مخالفتي نکرد . اينبار عميق تر نگاهش کردم ! لبام رو بردم جلو .. جلوتر … چسبوندم رو لباش . شروع کردم بوسه هاي ريز رو ازو صورتش گرفتن … همينجوري کـه غرق بوسش کرده بودم ، بغلش کردم و تنش رو رو تن خودم رو زمين انداختم . با زبونم بين لبهاش رو خيس کردم و آروم پيرهنش رو از سرش کشيدم بيرون . خودش دستش رو برد پشت کمرش و بند کرست صورتي رنگش و و با دستاي نحيفش باز کرد . حالا ديگه گرمي تنش و نرمي سينـه هاش رو رو تنم حس ميکردم دهنمو بردم طرف سينـه هاش و و نوک سينـه شو گذاشتم لاي دندونام و گاز کاز کردم … اونجا بود کـه صداي اخ اه اووف مينو بـه هوا رفت … هرچي بيشتر داد ميزد کيرم بيشتر شق ميکرد . واي کـه چه لذتي داشت . دستمو بردم جلو شلوارش که تا زيپ شلوارش رو بکشم پايين . اما گفت : کامي نـه ! ولي من توجهي نکردم . دستش رو کنار زدو رو زيپش رو پايين کشيدم . مينو انقدر حشري شده بود کـه ديگه اصلا" مخالفتي تکرد . دستمو بردم تو زيپش . پاش نبود … آررو دستمو گذاشتم روش ، يه کم مرطوب شده بود … با دو که تا انگشتام شروع کردم بـه مالوندن ليش .. مينو هم با يه دستش شو مي مالوندش و با يه دست ديگش کير منو مي مالوند . يه کم کـه با کيرم بازي کرد ، دگمـه هاي شلوارم رو باز کرد و کيرم رو از لاي جاي زيپش آورد بيرون . کف دستش و با زبونش ليس زد و با همون دست شروع کرد بـه مالوندن کيرم … هنوز هيچي نشده بود داشت آبم ميومد . نمي خواستم نکرده تو آبم بيا د … واسه همين از جام بلند شدم و شلوارم رو کامل درون آوردم و سر کيرم رو يه کم با آب دهنم خيس کردم و خوابيدم رو مينو …. يه کم سر کيرم و روش ماليدم و تا اومدمفرو کنم از شانس بدم يهو متوجه شدم يکي درون خونـه رو باز کرد . انقدر فاصله ما با درون ورودي کم بود کـه تا درون باز شد ديدم ….<br />مينو هم با يه دستش شو مي مالوندش و با يه دست ديگش کير منو مي مالوند . يه کم کـه با کيرم بازي کرد ، دگمـه هاي شلوارم رو باز کرد و کيرم رو از لاي جاي زيپش آورد بيرون . کف دستش و با زبونش ليس زد و با همون دست شروع کرد بـه مالوندن کيرم … هنوز هيچي نشده بود داشت آبم ميومد . نمي خواستم نکرده تو آبم بيا د … واسه همين از جام بلند شدم و شلوارم رو کامل درون آوردم و سر کيرم رو يه کم با آب دهنم خيس کردم و خوابيدم رو مينو …. يه کم سر کيرم و روش ماليدم و تا اومدمفرو کنم از شانس بدم يهو متوجه شدم يکي درون خونـه رو باز کرد . انقدر فاصله ما با درون ورودي کم بود کـه تا درون باز شد ديدم ….<br /><br />اون ژينا بود . هيچ وقت تاحالا تو عمرم انقدر از خودم خجالت نکشيده بودم . سريع خودمو از رو تن مينو جمع کردم ... از جام بلند شدم و يه گوشـه اي نشستم . نمي تونستم تصور کنم کـه ژينا منو تو اون وضع ديده . جرات نگاه تو چشماش رو نداشتم . چند لحظه اي سرم پايين بود و صداي هيچ کي درون نمي اومد ، مينو هم شلوارشو پاش کرد و سينـه بندش رو بست و رفت تو اتاقش . من موندم و ژينا ...<br />با پررويي يه کم سرم رو بلند کردم کـه ببينم ژينا چه حالي داره ... آروم و با شرمندگي سرم و آوردم بالا ، صاف داشت تو چشماي من نگاه مي کرد درون حالي کـه يه قطره اشک کوچيک از کنار چشماي قشنگش ، رو گونـه هاش سر مي خورد ... بدون اينکه چيزي بـه من بگه درون رو بست و از خونـه زد بيرون ، اون لحظه بود کـه از خودم متنفر شدم ، تنفر از اينکه چطور تونستم از اعتمادي کـه ژينا بـه من کرده بود سوء استفاده کنم . اون حتي يه فحش کوچولو هم بـه من نداد .... از روي خجالت حتي نمي تونستم برم دنبال زينا که تا ازش معذرت خواهي کنم . آخه بهش چي ميگفتم ؟ ميگفتم ببخشيد کـه با مادرت حال کردم ؟! ديگه خودم حساب کار خودم دستم اومده بود .... تو اون سکوتي کـه تو خونـه حاکم شده بود ، وسايلم رو جمع کردم و ساکم رو انداخت رو کولم و براي هميشـه با اون خونـه خداحافظي کردم . ديگه اونجا جاي موندن من نبود ، تازه بـه اونجا عادت کرده بودم ! اي کاش هيچ وقت از اون نردبون پرت نمي شدم . نمي دونم مقصر کي بود ؟ من يه مينو ؟! اما بـه هر حال من درون حق ژينا نامردي تمام کرده بودم .<br />نمي دونستم زينا انقدر منو دوست داره ، اينو از نگاه اخرش فهميدم کـه بدون اينکه بـه من چيزي بگه از خونـه زد بيرون، آره ! منم ژينا رو دوست داشتم ، شايد عاشقش بودم ؛اما آخه کي ميومد با يه پسري کـه حقوقش ماهي چهل هزار تومن بود ازدواج کنـه ؟ اونم ژينايي کـه حداقل يه خونـه دو هزار متري تو ولنجک داشت ؟ هان !؟ کي ميومد ...<br />خلاصه اون روز گذشت و من از اون خونـه زيبا رفتم و کارم رو هم خودم از دست خودم گرفتم ! ديگه از اون روز بـه بعد هيچ وقت سر کار نرفتم ، هيچ وقت صبحهاي زود بلند نشدم کـه برم روزنامـه همشـهري بخرم ، هيچ وقت آگهي هاي روزنامـه رو ورق نزدم .... مثله ديوونـه ها هر روز که تا دير وقت تو رختخواب مي خوا بيدم ؛ وقتي پا ميشدم يه چيزي مي خوردم و باز ميرفتم تو رختخواب و به ژينا و خاطراتم از اون خونـه فکر مي کردم ؛ بـه اين فکر مي کردم کـه چطور خودم رو بدبخت کردم . همش بـه خودم فحش ميدادم کـه خره ! شايد ژينا هم عاشق تو بود ، شايد مي تونستي با اون ازدواج کني ، شايد ....<br />گذشت ....<br />يه دو ماهي از اون روز گذشت و منم ديگه بعد اندازم تموم شده بود و به سختي بـه زندگي ديوونـه وارم ادامـه ميدادم که تا اينکه يه روز کـه مثل هميشـه تو خواب عميق بودم ، با صداي زنگ درون از خواب پ . از جام بلند شدم و همينجوري کـه يه ک بلند پام بود و چشمام هم از هم باز نمي شد ، رفتم سراغ درون ؛ گفتم : کيه ؟ي جوابمو نداد . باز پرسيدم کيه ؟ اينبار همي جوابم رو نداد . درون رو باز کردم . يه کـه به اوني کـه پشت درون بود نگاه کردم ! باورم نمي شد . چشمام رو باز مالوندم . فکر کردم هنوز خوابم . نـه ! اشتباه نمي ديدم . اون ژينا بود !!<br />انقدر جا خورده بودم کـه سلامم يادم رفت ، که تا اينکه خودش گفت : سلام ! با همون قيافه ژوليده از خواب بلند شده با صداي آروم گفتم : سلام ژينا ... گفت : دعوت نمي کني بيام تو ؟ با تعجب گفته : تو ؟! گفت : آره ديگه ! نميذاري بيام ؟ درون رو باز کردم و گفتم : بفرماييد ... دست و پام رو گم کرده بودم . نمي دو نستم واسه چي اومده اينجا ! خونـه هم خيلي بـه هم ريته بود . خيلي هم کوچيک ! وسايل داخل خونـه فقط يه تخت خواب بود يه تلويزيون و يه تلفن ! از خونمون هم جلوي ژينا خجالت کشيده بودم .... اومد داخل و خودش رفت رو تخت نشست . منم گفتم : شما چند لحظه منتظر باشيد من الان ميام . گفت : باشـه . سريع رفتم تو دستشويي و يه دستي بـه سر و روم کشيدم . بعدش بدو بدو رفتم سر کوچه وچند نوع ميوه و يه بسته شکلات گرفتم و برگشتم . ميوه ها رو شستم و ريختم تو يه ظرف و اومدم تو اتاق . ظرف ميوه ها رو کنار ژينا رو تخت گذاشتم و خودم هم کنار ظرف نشستم ! هنوز نمي دونستم ژينا با من چي کار داره . گيج بودم ... از رو شرمندگيم هم نمي تونستم حرفي ب . چند لحظه اي هر دو مون ساکت بوديم . که تا اينکه ژينا سر صحبت رو باز کرد .<br />ازم پرسيد : فکر کردي براي چي اومدم اينجا ؟! گفتم : نمي دونم . يه کم مکث کرد و گفت : ميدوني چي شده ؟ گفتم نـه ! گفت : مينو يه ماه پيش مرد ! اينو کـه گفت خيلي جا خوردم . پرسيدم : چطوري ؟ آهسته جواب داد : تصادف ! حالم خيلي گرفته شد سرم رو انداختم پايين و با ناراحتي بـه ژينا گفته : من واقعا متاسفم . تسليت ميگم . بقاي جون خودت باشـه . ادامـه داد و گفت : اومدم اينجا که تا ازت راهنمايي بگيرم ! گفتم : از من ؟! گفت : آره ، فقط از تو بر مياد . جواب دادم هر کاري از دستم بر بياد دريغ ... هنوز حرفم تموم نشده بود ، پريد تو حرفم و گفت : ميدوني گناه من چيه ؟ پرسيدم : منظورت چيه ؟ گفت : گناه من اينـه کـه عاشق مردي شدم کـه با مادرم داشته ، عاشق يه مرد نامرد شدم ؛ عاشق يه مرد بي معرفت . عاشق يه مردي کـه ميدونست من دوسش دارم اما .... از بس خجالت کشيدم ، با صداي بلند حرفاشو قطع کردم و گفتم : بسه ديگه ژينا ! انقدر منو اذيت نکن ! خودم مي دونم چه غلطي کردم !<br />بغض ژينا شکست و گفت : نـه تو نمي دوني چي کار کردي ، نمي دوني ! مادر من بـه خاطر تو مرد . اون تصادف نکرده . اون خود کشي کرده ! ... ديگه سرم داشت گيج مي رفت . نمي دونستم چه جوابي بدم . همينطور بـه شيون هاش ادامـه داد و گفت : با اين همـه دوستت دارم . اما نمي تونم با تو باشم و نمي تونم هم کـه با تو نباشم ! من مي خواستم تو مال من باشي اما تو همـه چيز رو خراب کردي ، خراب ... يه دستمال کاغذي برداشتم و اشکاش رو پاک کردم . صورتش رو نوازش کردم . بغلش کردم . گونـه هاشو بوسيدم ... اما اشکهاش بند نمي اومد . نمي دونم چش شده بود . يه چند لحظه بعد از جاش بلند شد و گفت : خوب ديگه من بايد برم . دستش رو گرفتم و گفتم کجا ؟ گفت : يه نفر اون بيرون منتظر منـه . گفتم : کي ؟ گفت : شوهرم !<br />آه .... دنيا رو سرم خراب شد . دست و پام سست شد . نشستم رو تخت . ژينا گفت : خداحافظ . خداحافظ که تا هميشـه ! ... يه نگاهي تو عمق چشماش کردم و با چشمام بهش حالي کردم کـه منو ببخش ژينا ... ژينا روش رو پشت بـه من کرد . من فکر کردم مي خواد از خونـه بره بيرون ، درون کيفش رو با کرد ، يه چاقوي بزرگ درون آورد . بلند داد زدو گفت : خدااا .......... و با ضربه هاي چاقو سينش رو پاره پاره کرد !<br />انگار داشتم خواب ميديدم . سر جام خشک شده بودم . نمي دونم چرا نمي تونستم جلوي ژينا رو بگيرم . انگار پاهام خشک شده بود . جلوي من داشت خودش و پر پر ميکرد . بغض جلوي چشمام رو گرفت . از ته دل داد زدم : ژينا ... آخه چرا اين کار رو با خودت کردي ... چرا ... چاقو رو از دستاش گرفتم . بي حال افتاد رو زمين . بلد نبودم اين موقعها چي کار کنم . با چي خون رو بند بيارم . اخه کجاش رو با دستمال مي بستم ، همـه جاي بدنش با کارد ، پاره پاره شده بود .<br />آروم دستمو گذاشتم رو صورت ژينا ... همينجوري کـه بغض کرده بودم ، تو چشماي نازش نگاه کردم و گفتم : دوست دارم ژينا ! بـه اندازه تمام دنيا و لبهاي خونيش رو بوسيدم . ژينا هم لبخندي زد و چشماش رو بست ... ژينا مرد .............<br /><br />آره ! من باعث خودکشي ژينا بودم . چاقو رو از دست ژينا درون آوردم . ديوونـه شده يودم . مي خواستم خودم رو مثل ژينا از زندگي راحت کنم . مي خواستم خودم رو بـه سزاي اعمالم برسونم . دست ژينا رو تو دستم فشار دادم و آروم گفتم : منم الان ميام ژينا . ... همين الان ....<br />چاقو رو بردم بالا که تا تو سينم فرو کنم کـه ... صداي زنگ اومد . زنگ درون ! جا خوردم ... يه چيزي بهم مي گفت : برو ببين کيه ... بلند شدم . از لاي پنجره نگاه کردم . يه مرد خوش تيپ بود کـه زنگ درون رو داشت از جا مي کند ! فکر کنم متوجه سر و صداهاي داخل شده بود . دوزاريم افتاد کـه شوهر ژيناست ! دست پاچه تر شدم و .... ( ادامـه دارد ... )</span> </div>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1111668274103324862005-03-24T04:41:00.000-08:002005-03-24T04:44:34.110-08:00

kaveh-negin

<div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">سلام این داستان قشنگ رو آقا کاوه فرستاده</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">این دوست عزیز همونی هست کـه داستان دوست کم یـاب رو فرستاد</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">فرستاده شده توسط :</span></em></strong><strong><em><span style="font-size:180%;"> کاو</span></em></strong><strong><em><span style="font-size:180%;">ه</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">...کاوه و نگین...</span></em></strong></div><div align="right">سسلام من پسري 18.5 ساله هستم..!به نام کاوه مي خوام براتون داستان م رو تعريف کنم. من توي يک مجتمع زندگي ميکنم کـه برجهاي بلندي داره کـه به هم مشرف هستن(البته فاصله يه کم زياده)تصادفا من دمـه پنجره بودم کـه يه ي رو تو يکي از خونـهاي روبه رو ديدم و براش دست تکون دادم تو اون روز چند بار ديدمش و براش دست تکون دادم.فرداي اون روز تو اتاقم بودم کـه يه نوره قرمزي روي ديوار اتاقم افتاد سري رفتم دمـه بنجره ديدم کـه همون ه داره با ليزر نور مي ندازه که تا منو ديد يه کاغذ بزرگ کـه روش نوشته بود سلام رو بالا گرفت زيره سلام نوشته بود تلفن خلاصه با هر بد بختي بود تلفنم رو بهش دادم و اون هم زنگ زد و با هم قرار گذاشتيم کـه بريم بيرون .وقتي ديدمش از خوشگلي ضربانـه قلبم زياد شد بـه خودم گفتم نبايد از دستش بدم ديگه کي ميتونم بـه اين مفتکي يهه ناز مخ ب خلاصه از اونجايي کـه ما با هم همسايه بوديم خلي زياد همديگرو مي ديديم دوستيمون ديگه محکم شده بود کـه يکي از بهترين دوستاي من گودباي پارتيه مفصلي گرفت و من هم با نگين(دوست من)به مـهموني رفتم که تا اون روز خيلي درون مورد با هم حرف نزده بوديم اصلا من فکر مي کردم کـه ه مثبتيه..!!<br /><br />تو مـهموني براي اولين بار نگين رو با لباسه رسمي ديدم عجبي شده بود آنقدر خوشگل بود کـه يکي از هاي مجلس دره گوشـه من گفت اين دوستت چي ساخته!!من هم با حرفش موافق بودم. وسطهاي مجلس بود همـه داشتن مي رقسيدن و بالا پايين مي پريدن يه ي خره منو گرفت کـه پاشو برقس من هم از نفرت داشتم و قبول نکردم نگين گفت برو برقس عزيزم و گفت اشکالي نداره با هرکي دوست داري ب يه کم اين حرفش منو متوجه کرد کـه تنش مي خاره وقتي بهش گفتم کـه از نفرت دارم پاشد رفت و 2 ليوان آورد کـه با هم بوخوريم تازه اونجا بود کـه فهميدم خوره ماحريه هي مي خوردم و هي دو باره ميرفت مي اورد اون قدر خورديم کـه حسابي حالمون بد شود و دوستم يه تاکسي سرويس گرفت و ما دو تارو فرستاد خونـه توي تاکسي سرويس نگين سرش رو گذاشته بود روي پاي من و هي سرشو اينورواونور مي کرد احساس مست بودن وشق درد قوزه بالا قوز شده بود وقتي بـه خونـه ريسدم شانس آوردم کـه ساعت 1-2 صبح بود و همـه خواب بودن.چند روزي گذشت و من ديگه حوصله بيرون رفتن خالي رو نداشتم و چون هميشـه تنـها بودم بـه نگين گفتم کـه بياد خونمون بعده کلي مخ زدن قبول کرد و يه روزه سرده زمستاني من و نگين پيشـه هم بوديم نگين يه تاپ با يه دامن کوتاه پوشيده بود از اون جايي کـه هر دومون عاشقه موسيقي راک &amp; متال بوديم من يه سري آهنگه توپ گذاشتم واون قدر با هم بالا پايبن پريديم کـه از خستگي مرديم.من رو تخت دراز کشيدم و با دستام بـه نگين فهموندم کـه بياد تو بقلم بـه بهونـه گفتم کـه گر قبله اين کـه حرفم تموم بشـه تي شرتمو درون آورد و با دستاش منو فشارداد من هم بلافاصله شروع کردم بـه بوس ش لبهاي گرمش احساس حشر بودنش رو لو مي داد بعده کليگرفتن آروم شروع کردم بـه ليس زدن چونش و هي پايينتر مي رفتم از روي لباسش سينـهاشو فشار دادم سينـه هاش مثله توپ صفت بود آروم همونجوري کـه تو بقلم بود تاپشو درون آوردم سينـه هاش مثله دماغش سر بالا و ناز بود يه جوري کـه آدم فکر ميکرد سهنـه هاش شق و تو اون لحظه بـه هيچ چيزي جز ليس زدن سينـه هاش فکر نمي کردم اول يکم باهاشون ور رفتم بعد شروع کردم بـه مک زدنشون از لرزش صداي نگين معلوم بود کـه داره چي بهش مي گذره بعده اينکه حسابي سينـه هاشو خوردم با دستم شروع بـه ور رفتن باش کردم کوچکترين اعتراضي نکرد براي همين دامنشو درون آوردم شرته صورتي نازي پاش بود و کوچکترين مويي بـه بدنش نبود (فکر کنم قبله آمدن بـه خونـه ما همـه موهاشو زده بود) دستمو گذاشتم روش رنگه شرتش عوز شد براي اينکه کلي آب داشت ازدر مي آمد البته کيره من هم همون حالو داشت همون موقه بود کـه نگين شلواره منو درون آورد و شروع بـه خنديدن کرد چرا کـه کيرم از بالاي شرتم زده بود بيرون اولش يکم خجالت کشيدم ولي بعدش خودم هم خندم گرفت نگين کيرمو درون آورد و شروع کرد بـه حرف زدن با اون گفت:کاوه اسم اين آقاي محترم چيه؟ من کـه داشتم مي خنديدم بيشتر حواسم بـه مرطوب نگين بود همين طور کـه نگين داشت با کيرم حرف ميزد من هم رفتم سراغش عجبي بود من عاشقه اين جورهاي جمع و جور هستم با ه آويزون آرومش رو ليس زدم نگين هم شروع بـه خوردن کيره من کرد که تا اون لحظه احساسي بـه اون باحالي نداشتم..!!به نگين گفتم اگه داري حال ميکني داد بزن شروع کرد بـه آخ و اوخ وآه و اوه هي ميگفتم بلندتر و اون هم داد ميزد وقتي اسممو صدا زد ديگه آخره حال بود وقتي يه حاله اسيدي بهش دادم دوباره شروع کرد بـه ساک زدن من کـه ديگه کلي حشري شده بودم خيلي زود آبم درون آمد و يه آه بلند کشيدم نمي دونم چقدر ولي چند دقيقه اي دوتاييمون رو هم خوابيده بوديم بدون اينکه ناي حرف زدن داشته باشيم.<br /><br />بعده اين ماجرا قرار شد ماهي يک بار نگين براي حال بياد خونـه ما کـه اين ماهي يه بار درون عمل بـه هفته اي يه بار کشيد ديگه نگين مي دونست کـه کي بياد خونـه ما که تا زماني کـه مسابقات جام ماتهاي اروپا بـه آخرهاش رسيده بود من با يه ه 20-22 ساله سره بازي چلسي و موناکو شرط بستم و من بردم قرار شد کـه ه(سارا) بياد خونـه ما البته قبل اين موضوع يه بار دمـه اسکان قرار گذاشتيم و همديگرو ديديم . ناز و نسبتا شيريني بود.به هر حال از ويه چيزه ديگست که تا فقط ساک زدن و ليس بازي.از شانسه مضخرف من همون روز سر زده نگين آمد خونـه ما وقتي درو باز کردم و اون منو با يه شرت ديد گفت از کجا مي دونستي کـه من دارم ميام؟ هيچي نگفتم که تا اينکه سارا نگين رو ديد و شروع بـه احوال پرسي کرد من سري بـه حواي نوشيدني رفتم آشپزخونـه تو دلم هي بـه خودم فوش مي دادم کـه آي خاک توسرت کنن دييوس الان هم و هم دوست تو از دست دادي احساس وجدان درد داشتم کـه چرا با نگين اين کارو کردم. بعده کلي سرزنش رفتم تو اتاق و نگين گفت حالا بدون ما بساط حال راه مي ندازي؟از تعجب اين حرف خشکم زده بود انتظار هر حرفي بـه جز اينو داشتم...!!!(از مزاياي ا گرفتن آمار درون چند لحظه هست خدا ميدونـه درون اون چند لحظه سارا و نگين چي بـه هم گفتن؟)<br /><br />همونجوري کـه ايستاده بودم و سيني دستم بود نگين اومد و شروع بـه بازي با کيره من کرد اين کاره نگين سارا رو خيلي حشري کرد و شروع کرد بـه شدن وقتي سه نفري کامل شديم کناره هم خوابيديم.<br /><br />نگين شروع کرد بـه بوس سارا من هم کيرمو با دستم گرفته بودم که تا سارا اومد روش نشست همونجوري کـه روش بـه من بود آروم شروع بـه بالا پايين رفتن کرد نگين هم خم شد روي سر من و پاهاشو باز کرد تاه خوشگلشو ليس ب . اونقدر حواسم بـه با سارا بود کـه درست نمي تونستم نگين رو ليس ب.سارا جدي با حال مي کرد آدم احساس لذت رو تو چشماش و دادهاش حس مي کرد بعد يه مفصل و طولاني ديگه قدرت نفس کشيدن هم نداشتيم واقعا مثل جسد شده بوديم که تا اون روز اينقدر از زندگيم لظت نبرده بودم.<br /><br />بعد اون ماجرا چند روزي گذشت که تا اينکه نگين زنگ زد و گفت کـه اين بار من برم خونشون گفت کـه همـه افراد خانوادشو فرستاده سفر من هم با کله پ خونشون اونجا بهم گفت با سارا چقدر لذتبخش بود؟ من کـه شرمنده شده بودم چيزي نگفتم و سکوت کردم. همون موقع نگين منو با عشق محکم بغل کرد و گفت ديگه نيازي بـه سارا نيست!!!!اولش نفهميدم چي ميگه بعدا متوجه شدم کـه نگين پردشو زده!!!خودش مي گفت بـه خاطره من اين کارو کرده حالا راستو دروغش پاي خودش...!<br /></div>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1111566288060242102005-03-23T00:22:00.000-08:002005-03-23T00:24:48.066-08:00

man-va-maman

<div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">...من و ...</span></em></strong></div><div align="right"> </div><div align="right">سلام خدمت همـه دوستانی کـه این داستانو مـی خونن<br /><br />من اسمم رامتین و اهل تهران هستم<br /><br />اول از همـه بگم کـه منـهستم<br /><br />اما خوب با زنـها رو هم دوست دارم<br /><br />داستان از اینجا شروع مـی شـه کـه من و و م<br /><br />تو خونـه تنـها هستیم چون طلاق گرفته و ما با اون زندگی مـی کنیم 39 سالشـه و من 20,م هم 18.من از بچگی بـه خیلی وابسته شدم چون قیـافم هم ونـه بود.همـه بـه من مـیگفتن بچه ننـه ولی من ناراحت نمـی شدم چون من واقعاُ و دوست داشتم و اونم همـینطور.<br /><br /> وقتی از بابا طلاق گرفت اوضاعش از نظر روحی بـه هم ریخت<br /><br />برا همـینم من همـیشـه کنارش بودم از همـین جا وابستگی من بـه شروع شد و هر روز بیشتر مـی شد<br /><br />حالا دیگه م هم تو یـه شـهر دیگه دانشگاه قبول شده بود و من و همـیشـه با هم تنـها بودیم.<br /><br />من دیده بودم کـه با دوستای قدیم بابا قرار مـی ذاشت اصلا جداییشون هم باعثش همـین بود<br /><br />یـه چند بار دیده بودم کـه با اونا بیرون مـیره و دیر وقت مـیاد.اما بـه روی خودم نیورده بودم<br /><br />نا گفته نمونـه کـه چون چند سال بود کـه ورزش مـی کردجوون مونده بودو تو خانواده هم بـه زیبایی معروف بود همـه بهش مـی گفتن ازدواج کنـه اما قبول نمـی کرد اگهی اونو مـی دید 27 ساله بـه نظر مـی رسید<br /><br />رابطه من و دیگه اینقدر نزدیک بود کـه وقتی مـی خواست بره مـهمونی لباساشو جلوی من امتحان مـی کرد و نظر منو مـی پرسید<br /><br />یـا تو من کمرشو مـی شستم و.....<br /><br />این ماجرا ادامـه پیدا کرد که تا یـه شب من نسشته بودم و هم بودوقتی از بیرون اومد منو صدا کرد<br /><br />راستی یـادم رفت بگم کـه این آخرا رفتار یـه جوری شده بود کـه منو حشری مـی کرد<br /><br />مثلا شبها کـه منو مـی بوسید ازممـی گرفت یـا جلوی من لباسای ی<br /><br />مـی پوشید و....<br /><br />خلاصه منو صدا کرد گفت بیـا این جا منم رفتم<br /><br />دیدم وای فقط یـه شرته گیپور پوشیده بدون و یـه آرایش غلیظ هم کرده بود من دیگه حسابی حشری بودم گفتم جایی مـی خوای بری گفت :آره مـی خوایم بریم مـهمونی امشب.حالا ببین من پشته م چی شده مـی سوزه منم رفتم پشتشو گفتم کجاشـه دستمو با احتیـاط گذاشتم روی رونـه پاش گفت بالا ترمنـهم رفتم بالا تر اونم هی کونشو مـیمالید بـه دستم گفت رامتین جون امشب مـی خوایم با هم یـه مـهمونی داشته باشیم اینو گفت منو بغل کرد گفت:دوستت دارم پسرم و شروع کرد منو بوسیدن دیگه من هیچی نمـی فهمـیدم ازهم عاشقانـه مثه یـه زن و شوهرمـی گرفتیم شلوارم رو درون اورد بعد تی شرتمو وآخر از همـه مو و در اورد بهم گفت امشب مـی خوام اونجا کـه ازش اومدی بیرونو نشونت بدم و شروع کرد کیر داغ منو .من اصلا باورم نمـیشد و بعد خودش شو درون اورد و خوابید رو تخت گفت بیـا بغل ی عزیزم<br /><br />من رفتم اونم خودش و بهش راهنمایی کرد؛ کردم تو وای چه باحال بود من از چه جای نرمـی اومده بودم بیرون عالی بود اونشب منو ی خیلی حال کردیم از من قول گرفت کـه مثه یـه زن و شوهر باشیم همـیشـه کناره هم باشیم منم چون دوستش داشتم قبول کردم<br /><br />اما انگار ته دلم راضی نبودم انگار منم مثه دلم مـیخواست یکی منو همـین طور دوست داشته باشـه دلم مـیخواست ببینم با یـه پسر چه حالی مـیده دلم مـی خواست یکی رو دوست داشته باشم مثه یـه زن؛ نمـی دونم شاید من حتما مـی شدم. آخه تو مدرسه من از همـه بچه ها خوشگلتر بودم قیـافم هم کـه ونـه بود بچه ها بـه کونم دست مـی زدن من خوشم مـیومد اما بـه روی خودم نمـیوردم اونا هم فکر مـی من حواسم نیست<br /><br />ما جرا گذشت که تا من وارد دانشگاه شدم اونجا با یـه پسری از رشته ام آشنا شدم کـه شـهرستانی بود و اونجا خونـه داشت اسمش امـید بود ما با هم خیلی خیلی صمـیمـی شدیم من بعضی شبها اونجا مـی خوابیدم واسه درس خوندن کم کم احساس کردم کـه بهش خیلی وابسته شدم همو واقعا دوست داشتیم که تا اینکه یـه روز از احساسام با هاش صحبت کردم اونم گفت کـه منو دوست داره و حاضره کـه منو ارضا کنـه امـید هم بـه خونـه ما رفت و آمد داشت و با هم صمـیمـی بود هم بهش اعتماد داشت یـه روز اومد خونـه ما، هم نبود من یـه جوری بودم بـه حس عجیبی داشتم امـید هم انگار فهمـیده بود کـه من حشریم منو تحریک مـی کرد منم تصمـیم خودمو گرفتم؛ رفتم تو اطاق لباسامو درون اوردم یـه آرایش غلیظ کردم ناخونامو لاک زدم و موهای بدنمو کـه خیلی هم کم بود همـیشـه مـیزدم و همون شرتی کـه با اون شب داشتیمو پوشیدم و یـه هم بستم و اومدم جلوی آیینـه؛ خودمو تو آیینـه دیدم واقعا مثه یـه شدم بودم. اومدم بیرون، امـید منو کـه دید اولش جا خورد اما من رفتم جلو خودمو انداختم تو بغلش اونم منو بوسید ازمگرفت بعد گفت بیـا با هم بریم منو بغل کرد و برد تو من خودمو درون اختیـارش گذاشته بودم وان و پر از آب گرم کرد مدام منو مـی بوسید من داشتم واقعا حال مـیکردم منم دستمو گذاشتم رو کیرش و مـی مالوندم بعد من شلوارکشو درون اوردم شرتشو بو کردم این بو منو مست مـی کرد شرتشو درون اوردم و کیرشو کردم تو دهنم و شروع کردم بـه چه لذت بخش بود اونم اول حسابی ازمگرفت منم براش عشوه مـیومدم اومد پشتم اول و باز کرد وبعد شرتمو کشید پایین و کونـه سفیده بی مو ی منو بوسید وزد من تو آسمونا بودم یکم گاز گرفت بعد منو برد تو وان منو خوابوند و شروع کرد نوک هامو خوردن و با انگشتش مـی کرد تو کونم منم با کیر داغش بازی مـیکردمو از لذت آه مـی کشیدم بعد اومد و انگشتای پامو مـیک مـیزد مدام قوربون صدقه ام مـیرفت مثه یـه شده بودم باورم نمـی شد! منو بلند کرد و خوابوند منم کونمو قنبل کردم اول با یکم آب و صابونسفیدمو شست و بعد آروم کیرشو فشار داد تو م یکم درد داشت اما لذت مـی بردم و شروع کرد تلمبه زدن و هامو فشار مـی داد مرتب بـه کونم سیلی مـیزد وقتی آبش اومد همشو ریخت تو کونم، من دیگه ازحال رفتم اون منو تو شست و منو بغل کردو از بیرون اورد رفتیم تواتاق و امـید بهم لباس پوشوند خیلی حال مـی داد اول یـه شرت زنونـه ؛یـه مشکی ؛ تاپ و دامن کوتاه ؛یکم کـه حالم جا اومد آرایش کردم با هم شام خوردیم، لذت بخش ترین شام عمرم بود و تا صبح مثه یـه زن و شوهر تو بغل هم خوابیدیم<br /><br />در حالی کـه من یـه پسر بودم، ظاهرا؛ اما درون درون احساس بودن مـی کردم با امـید قرار گذاشتیم کـه با هم ازدواج کنیم، راستی از بگم اون شب ما رو دیده بود اما هیچی نگفته بود بعدها فهمـیدم امـید با هم رابطه داره حالا دیگه منو هردو زن امـید بودیم ،امـید دیگه با ما زندگی مـیکرد وشبا ما سه که تا کنار هم مـی خوابیدیم امـید هم واسه من وهم شوهر بود یـه روز آزمایش خون دادیم ،دیدیم وای هرسه که تا ایدز داریم دنیـا داشت رو سرم خراب مـی شد اما بعد من بـه خودم گفتم من امـیدو دوست دارم و حالا یـه مدت هر سه داریم با هم با لذت زندگی مـیکنیم و گروهی لذت بخش داریم<br /><br /><br /><br />دوست دار همـه بچه های ایران "رامتین" </div>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1111488048554106472005-03-22T02:37:00.000-08:002005-03-22T02:40:48.566-08:00

sarneveshti-na-malom

<p dir="rtl" align="right"><span style="font-size:130%;color:#000000;">سلام دوستان اقا شرمنده اگه عها باز نمـیشـه شما وقتی دیدن حباز نمـیشـه یـا eror مـیده</span></p><p dir="rtl" align="right"><span style="font-size:130%;">باید رو لینک عیک بار دیگه کلیک کنید یـا کـه کلید های Ctrl + F5 را زده و اگه بازم باز نشد ساعت های دیگه بیـاین و عهای این جا رو ببنین راستی مـی خوام نظر خواهی رو بردارم چون شما ها نظر نمـیدید</span></p><p dir="rtl" align="right"><span style="font-size:130%;">---------------------------</span></p><p dir="rtl" align="right"><span style="font-size:6;color:#000000;">سرنوشتی نامعلوم</span></p><br /><p dir="rtl" align="right"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;">نميدونم داستان از کجا و چه جوری شروع شد . فقط همين را ميدانم کـه ک بيچاره را بـه بهانـه واهی و دروغين بـه داخل خانـه کشاندند وقتی بيچاره وارد خانـه شد متوجه وضع غير عادی داخل خانـه شد و فهميد کـه چه کلاهی سرش رفته هست در يک آن بـه سمت درون خروجی واقع درون حياط خانـه دويد ولی يکی از پسرها زودتر از او خود را بـه در رساند </span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="color:#000000;"><img alt="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" hspace="1" src="http://www.high.web1000.com/pic/m200.jpg" align="top" vspace="1" border="0" /></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"></span></p><br /><p dir="rtl" align="right"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"> درون را باز کرده بود و سعی داشت درون را بـه طرف خود بکشد که تا بيشتر باز شود و بتواند از درون خارج شود ولی پسر درون را با قدرت تمام فشار ميداد که تا بسته شود التماس ميکرد و از او ميخواست کـه بگذارد از درون خارج شود ولی پسر با قدرت تمام درون را ميفشرد که تا اينکه چادر از سرش افتاد </span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="color:#000000;"><img alt="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" hspace="1" src="http://www.high.web1000.com/pic/m201.jpg" align="top" vspace="1" border="0" /></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"></span></p><br /><p dir="rtl" align="right"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;">تا بـه خود آمد و خواست چادرش را بگيرد پسر توانست درون را کامل ببندد . ديگه از دست هيچ کاری بر نمـی آمد . کمـی آنطرف تر يکی ديگه از پسرها يا بهتره بگم نامردها ايستاده بود و با تلفن دوست يا دوستان ديگرش را خبر ميکرد . بالاخره را داخل اتاق بردند . اول بـه خاطر اينکه ترس بريزه بـه او گفتند کـه قصد آزار و اذيت او را ندارند و اگر کمـی با آنـها بد بعدش ميتونـه بره ک هم قبول کرد و برای آنـها يد ولی ديگه همـه پسرها حشری شده بودند و نميتونستند جلوی خودشون رو بگيرند بعد همگی بـه طرف حمله د و تمام لباساش رو بـه زور از تن درآوردند درون اين بين هم دائم التماس ميکرد ولی التماس هيچ نتيجه ای نداشت چون ديگه تمام لباساشو درآورده بودند </span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="color:#000000;"><img alt="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" hspace="1" src="http://www.high.web1000.com/pic/m202.jpg" align="top" vspace="1" border="0" /></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"></span></p><br /><p dir="rtl" align="right"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;">خودشو از دست اونا خلاص کرد و به طرف گوشـه ای از اتاق پناه برد و نشست ؛ زانوهاشو بغل کرد و دستاشو طوری نگه داشت تای نتونـه و پستوناشو ببينـه ولی مگه ميشد اون بود شروع بـه گريه کرد . پسرها دورش جمع شدند و سعی درون آرام او داشتند ولی موفق نميشدند . ديگه حشرشون بالا زده بود </span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="color:#000000;"><img alt="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" hspace="1" src="http://www.high.web1000.com/pic/m203.jpg" align="top" vspace="1" border="0" /></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"></span></p><br /><p dir="rtl" align="right"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;">همون پسری کـه در را بـه روی بست دستهای را گرفت و به سمت خودش ميکشيد ولی مقاومت ميکرد ولی پسر موفق تر بود چون اونو بـه سمت خودش کشيد را روی زمين خوابودند و بهش گفتند فقط لاپائی ميذاريم که تا شايد کمـی بهشون راه بده ؛ ک چاره ای نداشت و پسرها ( همون نامردهای بی شرف و بی پدر و مادر ) دست بـه کار شدند </span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"><img alt="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" hspace="1" src="http://www.high.web1000.com/pic/m204.jpg" align="top" vspace="1" border="0" /></span></p><br /><p dir="rtl" align="right"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;">اول از لاپائی شروع د ولی طاقتشان تمام شد و يکی از پسرها نامردانـه و يکدفعه کيرش را بـه داخلک هل داد ؛ </span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"><img alt="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" hspace="1" src="http://www.high.web1000.com/pic/m205.jpg" align="top" vspace="1" border="0" /></span></p><br /><p dir="rtl" align="right"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;">درد تمام بدن ک را فرا گرفته بود و صدای گريه هاش فضای خونـه را پر کرده بود ولی افسوس کهی نبود بـه دادش برسه ؛ پسرها هم کـه حشری شده بودند از اون ميخواستند که تا دوباره روی زمين بخوابه </span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"><img alt="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" hspace="1" src="http://www.high.web1000.com/pic/m206.jpg" align="top" vspace="1" border="0" /></span></p><br /><p dir="rtl" align="right"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;">ولی ک التماس ميکرد که تا حداقل چند دقيقه بهش فرصت بدند که تا دردش ساکت بشـه ولی فايده نداشت چون هوسی پست تمام عقل اونـها را احاطه کرده بود و جز بـه چيز ديگه نميتونستند فکر کنند ؛ </span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"><img alt="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" hspace="1" src="http://www.high.web1000.com/pic/m207.jpg" align="top" vspace="1" border="0" /></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;">يکی از اونـها بـه سمت آمد و به زور او را از جايش بلند کرد و </span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"><img alt="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" hspace="1" src="http://www.high.web1000.com/pic/m208.jpg" align="top" vspace="1" border="0" /></span></p><br /><p dir="rtl" align="right"><span style="color:#000000;"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;">خودش روی زمين خوابيد </span><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;">و را هم روی خود خواباند بـه طوری کـه صورت بـه طرف سقف بود درون همين حال يکی ديگه از اون نامردها بـه او گفت را برگرداند که تا کونش بـه سمت بيرون باشد و او هم همين کار را کرد </span></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="color:#000000;"><img alt="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" hspace="1" src="http://www.high.web1000.com/pic/m209.jpg" align="top" vspace="1" border="0" /></span></p><br /><p dir="rtl" align="right"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;">بعد بـه سمت آمد و نشست رو پاهای ک و همان کار وحشيانـه را دوباره تکرار کرد اين بار هم يکدفعه کيرش را يکدفعه بـه داخلک هل داد و باز هم فضای خانـه با جيغ های پی درون پی ک پر شد ؛ </span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"><img alt="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" hspace="1" src="http://www.high.web1000.com/pic/m210.jpg" align="top" vspace="1" border="0" /></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;">ناگذير کيرش را بيرون کشيد و از روی پاهای ک بلند شد </span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"><img alt="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" hspace="1" src="http://www.high.web1000.com/pic/m211.jpg" align="top" vspace="1" border="0" /></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;">و رفت که تا کمـی کرم يا روغن بـه کيرش بزنـه ولی خيلی زود برگشت و دوباره رو پاهای ک نشست ؛ </span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"><img alt="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" hspace="1" src="http://www.high.web1000.com/pic/m212.jpg" align="top" vspace="1" border="0" /></span></p><br /><p dir="rtl" align="right"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;">کسی کـه زير ک خوابيده بود با دو دستشک را از هم باز کرد که تا دوست نامردش راحتتر بتونـه کيرش راه ؛ </span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"><img alt="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" hspace="1" src="http://www.high.web1000.com/pic/m213.jpg" align="top" vspace="1" border="0" /></span></p><br /><p dir="rtl" align="right"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;">ک ديگه تقريبا بيهوش شده بود و رمقی نداشت و از درد بـه خود ميپيچيد پسر وقتی حسابی حال کرد بلند شد و نوبت را بـه يکی ديگه سپرد ؛ ديگه وقت فرارسيدن اون لحظه وحشتناک به منظور بود اون پسر راضی نميشد تو بيچاره بذاره بلکه ميخواست تو کُُسِش بذاره ولی هرچی التماس ميکرد فايده نداشت و تصميم پسر جدی بود </span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"><img alt="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" hspace="1" src="http://www.high.web1000.com/pic/m214.jpg" align="top" vspace="1" border="0" /></span></p><br /><p dir="rtl" align="right"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"> رو خوابوند روی زمين و پاهاشو بلند کرد و به سمت سر هل داد کيرش رو نزديک بيچاره گذاشت و با يه فشار وحشيانـه اونو بـه داخل ک هل داد ؛ درد تمام بدن ک بيچاره را فرا گرفته بود ؛ از کوسش خون ميآمد ؛ </span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"><img alt="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" hspace="1" src="http://www.high.web1000.com/pic/m215.jpg" align="top" vspace="1" border="0" /></span></p><br /><p dir="rtl" align="right"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;">دست بر پيشانی گذاشت و شروع کرد حِق حِق گريه ؛ اون ديگه نبود ديگه پرده عفتش دريده شده بود و از اين بـه بعد همـه اونو مثل يه يا بهتر بگم مثل يه زن فاسد ميشناختند ؛ ديگه با چه روئی ميتوانست نزد خانواده اش برگردد فکرهای جورواجوری از ذهنش ميگذشت کـه پسر آبش اومد و بلند شد وی کـه در را روی بسته بود آمد و کمـی تُف بـه کيرش ماليد </span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"></span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;"><img alt="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" hspace="1" src="http://www.high.web1000.com/pic/m216.jpg" align="top" vspace="1" border="0" /></span></p><br /><p dir="rtl" align="right"><span style="font-family:Times New Roman;font-size:130%;color:#000000;">و کيرش را داخل کرد و شروع بـه تلمبه زدن کرد ؛ اما ديگه به منظور اهميتی نداشت چون ديگه کار از کار گذشته بود ؛ آب اون نامرد هم اومد و بعد همشون انگار کـه اصلا هيچ اتفاقی نيفتاده را بـه بيرون از شـهر بردند و برگشتند و ک ماند و يک بی آبروئی کـه نميدونست اونو چه جوری جبران کنـه کـه يکدفعه فکری بـه ذهنش خطور کرد تصميم گرفت کـه ........</span></p><br /><p dir="rtl" align="right"><strong><span style="font-family:Microsoft Sans Serif;font-size:130%;color:#000000;">خوب بقيه داستان را خودتان حدس بزنيد . اين داستانی بود کـه کاملا واقعيت داشت و هيمنطور کـه ميبينيد عکسهای اين داستان هم درون کنار داستان قرار داده شده هست . واقعا بايد تاسف خورد کـه در جامعه ما يک چنين چيزهائی رخ ميدهد و ما بايد علنا شاهد يک چنين چيزهای تاسف باری باشيم . اين داستان را ننوشتم که تا شما بخونيد و پشت کامپيوتر حال کنيد و جق بزنيد ؛ اميدوارم منظور من را از قرار اين داستان درون وبلاگم فهميده باشيد . مرا ببخشيد کـه چهره آن را درون عکسها مانند عکسهای قبل مات و نامشخص کرده ام خودتان حق بدهيد حتی پخش اين عکسها هم درست نيست ولی حالا کـه ميخواهيم اين عکسها را پخش کنيم نبايد باعث آبروريزی عده ای شويم ولی چهره بعضی از اون نامردها کـه در عهستند را نپوشوندم که تا شايد با پخش اين عکسها شناخته شده و دستگير شوند .</span></strong></p>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1111404987166516582005-03-21T03:34:00.000-08:002005-03-21T03:36:27.286-08:00

doni1

<div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">دونی 1</span></em></strong><br /><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/irani06/1.shtml" target="_blank">مدل زیبای ایرانی نیوشا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/ff02/1.shtml" target="_blank">کاریکاتور ی باگز بانی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f28/1.shtml" target="_blank"> دو آدم برفی با هم! +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f27/1.shtml" target="_blank">کاریکاتور ی: مرد بی دندون +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0305pool/1.shtml" target="_blank">دوربین مخفی: ه ایرانی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0305mrsx/1.shtml" target="_blank">عکسهای ی خانم ا+18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/fpray/1.shtml" target="_blank">این دیگه چجور نماز خونده</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f23/1.shtml" target="_blank">دماغ ی پینوکیو</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f21/1.shtml" target="_blank">عپاسپورتی آیشـه</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0305model4/1.shtml" target="_blank">چشم آبی ی بـه این مـیگن +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0305model2/1.shtml" target="_blank">عجب هیکلی داره این +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0205model11/1.shtml" target="_blank">عکسهای یک مدل ی آمریکایی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/s1/1.shtml" target="_blank">آرایش و دکور خانمـها-1 +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/s2/1.shtml" target="_blank">آرایش و دکور خانمـها-2 +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0305model1/1.shtml" target="_blank">عکسهای سمـیر مدل لبنانی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0305blond/1.shtml" target="_blank">عکسهای یک مدل بلوند ی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f24/1.shtml" target="_blank">کاریکاتور ی: مرد خجالتی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f22/1.shtml" target="_blank"> بند بـه این مـیگن</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0205model12/1.shtml" target="_blank">مزیت دوست ژیمناست داشتن +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0305model3/1.shtml" target="_blank"> های باور نی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0305hollywood/1.shtml" target="_blank">ستارگان زیبای هالیوود</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f25/1.shtml" target="_blank">طرف انگار عاشق خودش شده +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f18/1.shtml" target="_blank">آقای پلیس مطمئنم همـین بود +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0205police/1.shtml" target="_blank">چرااین پلیسها مارو بازداشت نمـیکنند +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0205model10/1.shtml" target="_blank">عکسهای یک مدل ناز سبزه +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0205model09/1.shtml" target="_blank"> دانشگاهی درون بیکینی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0205model08/1.shtml" target="_blank">یک مدل بلوند با هیکل توپ +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f11/1.shtml" target="_blank">اعدام یک مرد با کمک آلت خودش +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f12/1.shtml" target="_blank">دید ی بیرون پنجره</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0205model07/1.shtml" target="_blank"> خوش هیکل ارمنی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0205model06/1.shtml" target="_blank">خوشگل خانم درون +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f14/1.shtml" target="_blank">کاریکاتور: عجب مرگ دردناکی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f16/1.shtml" target="_blank">تو این هوا بیرون توالت نرو</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0205indian1/1.shtml" target="_blank">عکسهای یک مدل افغانی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0205heman/1.shtml" target="_blank">بپایید دوست تان مرد نباشـه +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f13/1.shtml" target="_blank">مجله پلی بوی به منظور نابینایـان</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f15/1.shtml" target="_blank">آقا پستچی از طرز فکرت خوشم اومد</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f20/1.shtml" target="_blank">از کوسه که تا مادر فولادزره</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0205carnival1/burger.htm" target="_blank">ساندویچ آیت الله برگر</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0205julianapaez1/1.shtml" target="_blank">مدل برزیلی جولیـانا پائز-1 +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f08/1.shtml" target="_blank">این هست یـا جک ماشین</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://hadeseh.com/photos/wedding4/1.shtml" target="_blank">ععروسهای ناز ایرانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f09/1.shtml" target="_blank">مرد حسابی بکش بیرون</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f10/1.shtml" target="_blank">قر تو کمرم فراوونـه نمـیدونم کجا بریزم</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/trees/1.shtml" target="_blank">دو درخت درون حال عشقبازی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0205model01/1.shtml" target="_blank">یک ی مو مشکی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0205model02/1.shtml" target="_blank">عشقبازی دو ناز +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.irnavigate.com/nu/entertain/photo020905.htm" target="_blank">ماشین زیبای فولواگن توراگ</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/shower3/1.shtml" target="_blank">مسابقه کشتی خانمـهای چرب و نرم +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0205carnival2/01.htm" target="_blank">عکسهای کارنوال ماردی گرا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/b_burke/1.shtml" target="_blank">بروک برک مدل ناز آمریکایی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/hotmodel3/1.shtml" target="_blank">خوشگلترین مدل ایتالیـایی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.irnavigate.com/nu/entertain/photo020805.htm" target="_blank">هالی بری با مدل موی جدید</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0113/1.shtml" target="_blank">عجب های داره این خانم +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0114/1.shtml" target="_blank">یک مدل خوش هیکل بلوند +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0205model03/1.shtml" target="_blank">آمریکایی ناز و خوش هیکل +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0205model04/1.shtml" target="_blank">مدل ی درون تبلیق سوپربال +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0205model05/1.shtml" target="_blank">خوشگل خانم رو دست و پاش رو بستن +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/hotmodel4/1.shtml" target="_blank">به این مـیگن کووون</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/soccerpaint2/1.shtml" target="_blank">یونیفورم های ی تیمـهای ملی فوتبال-2 +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hadeseh.com/photos/airbus/1.shtml" target="_blank">این هواپیماست یـا هتل 5 ستاره</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f07/1.shtml" target="_blank">کاریکاتور: کور علی دوباره بینا شد</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f02/1.shtml" target="_blank">خوشگل انگلیسی یـا خوشگل هاوایی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/pierce/1.shtml" target="_blank">این خانومـه ش رو کرده +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f03/1.shtml" target="_blank">بین و ایمـیل کدام را انتخاب مـیکنید +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f06/1.shtml" target="_blank">بانک اسپرم شبانـه روزی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/brasilsoccer/1.shtml" target="_blank">عکسهای ی فوتبالیستهای زن برزیلی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f04/1.shtml" target="_blank"> وسط خالکوبی این آقا رو ببینید +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/soccerpaint/1.shtml" target="_blank">یونیفورم های ی تیمـهای ملی فوتبال-1 +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/sabzeh1/1.shtml" target="_blank">عکسهای یک مدل ناز سبزه</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/hoori/1.shtml" target="_blank">عکسهای یک حوری بهشتی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f01/1.shtml" target="_blank">دست خانوم درون شلوار آقا پسر</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/f05/1.shtml" target="_blank">مرد با حجاب دیده بودید</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/hotmodel1/1.shtml" target="_blank">پنج مدل زیبای آمریکایی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/mehmani1/1.shtml" target="_blank">لزبین پارتی شماره دو +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/negar/1.shtml" target="_blank">عکسهای نگار ستاره ایرانی بالیوود</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/mameh/1.shtml" target="_blank"> باز هم +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/soccerfans/1.shtml" target="_blank">یترین طرفداران فوتبال</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/shower/1.shtml" target="_blank">عشقبازی درون +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hadeseh.com/intro/download.htm" target="_blank">دانلود رایگان دو نرم افزار جدید</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/manijeh/1.shtml" target="_blank">منیژه دو رگه ایرانی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/flash1/milkgirl.shtml" target="_blank">از های این خانم شیر بمـیکید +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/flash1/khatamibeckham.shtml" target="_blank">خاتمـی رقیب دیوید بکهام شده</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.irnavigate.com/nu/entertain/photo011805.htm" target="_blank">یک ثانیـه که تا از دست مردانگی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0111/1.shtml" target="_blank">عکسای یک مدل بلای آمریکایی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0110/1.shtml" target="_blank">چشم و از این زیباتر دیدین +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://hadeseh.com/photos/wedding3/1.shtml" target="_blank">ععروسهای ناز ایرانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/flash1/bartender2.shtml" target="_blank">یک از این خوشگله بخرید</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/flash1/bartender.shtml" target="_blank">بعدش مزیت خوردنو ببینید</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/emmyrossum/1.shtml" target="_blank">هنرپیشـه ناز فیلم فانتوم اوپرا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/riofashion/1.shtml" target="_blank">نمایش مد درون ریو برزیل</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/sheniatwain/1.shtml" target="_blank">شنایـا تووین خاننده زیبای آمریکایی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/flash1/beirutfashion.shtml" target="_blank">یک مدل خیلی ی لبنانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/pepsi/1.shtml" target="_blank">کارخانـه کثیف پپسی درون عراق</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/fruit/1.shtml" target="_blank"> با خیـار و لیمو +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/flash1/flash1.shtml" target="_blank">معما: اگر گفتید این ع کیـه</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/flash1/newyeartoast.shtml" target="_blank">به این مـیگن بـه سلامتی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/209/1.shtml" target="_blank"> برزیلی کنار دریـا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/206/1.shtml" target="_blank">عکسهای الین مدل ناز سوئدی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0107/1.shtml" target="_blank">خانمـه رو سینس چشم داره +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/shadmehruk/1.shtml" target="_blank">عکسهای کنسرت شادمـهر درون انگلیس</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0109/1.shtml" target="_blank">استریپ تیز ناز و بلوند +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/208/1.shtml" target="_blank">عکسهای سانی مدل برزیلی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/bradjen/1.shtml" target="_blank">عکسهای مشتی برد پیت و زن سابقش</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0108/1.shtml" target="_blank">زن پلنگی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/207/1.shtml" target="_blank">عکسهای پنج مدل زیبا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0106/1.shtml" target="_blank">عکسهای دوربین مخفی کنار دریـا +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/brit4/1.shtml" target="_blank">والیبال و بریتنی سپیرز</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/205/1.shtml" target="_blank">عکسهای یک مدل ی اسپانیـایی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/204/1.shtml" target="_blank">یک پارتی داغ لزبین ها</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/vegas04a/1.shtml" target="_blank">عکسهای کنسرت لاس وگاس 1</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/vegas04b/1.shtml" target="_blank">عکسهای کنسرت لاس وگاس 2</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0105/1.shtml" target="_blank">استریپ تیز یک لاتین +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/bride1/1.shtml" target="_blank">عروس خانم بگو بله +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/202/1.shtml" target="_blank">وای وای چقدر نازه</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/203/1.shtml" target="_blank">عکسهای یک مدل ناز سبزه</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0103/1.shtml" target="_blank">مدلی ناز از ونزوئلا +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0102/1.shtml" target="_blank">عیک مدل بلوند خوش هیکل +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0104/1.shtml" target="_blank">پنج عو پنج مدل دستچین +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/mcgowan/1.shtml" target="_blank">روزی مکگوون هنرپیشـه سریـال چارمد</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/bach1/1.shtml" target="_blank"> ناز و بلوند درون حال صفا +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/099/1.shtml" target="_blank">چرا ها حتما مست شوند +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/brit3/1.shtml" target="_blank">بریتنی اسپیرز کنار استخر</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/partygirls1/1.shtml" target="_blank"> پارتی مـیدونید چیـه؟ +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/nemcova/1.shtml" target="_blank">پترا نمکووا مدل زیبای چک</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/199/1.shtml" target="_blank">هنرپیشـه ی آمریکایی مـیلا س</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/200/1.shtml" target="_blank">سوپر مدل گابریل ریچنز</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/0100/1.shtml" target="_blank">پنج ناز و ی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/model10/1.shtml" target="_blank">عکسهای ی سهیلا مدل ایرانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/beckham/1.shtml" target="_blank">عکسهای دیدنی دیوید بکهام و زنش</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/sarashahi1/1.shtml" target="_blank">عکسهای ی سارا شاهی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/shaghayegh/1.shtml" target="_blank">عکسهای زیبای شقایق</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/098/1.shtml" target="_blank">های ناز درون حال استریپ تیز +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/097/1.shtml" target="_blank">هانی مدل زیبای لبنانی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/096/1.shtml" target="_blank">پنج مدل دستچین هفته +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/196/1.shtml" target="_blank">شاینا هایـات هنرپیشـه آمریکایی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/197/1.shtml" target="_blank">ستاره زیبای بالیوود</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/198/1.shtml" target="_blank">سبزه مـی پسندید یـا بلوند</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/093/1.shtml" target="_blank"> های بلورین +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/095/1.shtml" target="_blank">اگر این ممست چرا این همست +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/irani03/1.shtml" target="_blank">عکسهای های مجرد ایرانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/195/1.shtml" target="_blank">مدل برزیلی ودا گورهرا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/194/1.shtml" target="_blank">ستارگان هالیوود قسمت چهارم</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/anna2/1.shtml" target="_blank">ازدواج کورنیکووا با ایگلسیس</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/092/1.shtml" target="_blank">عکسهای ی مـهتاب مدل ایرانی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/091/1.shtml" target="_blank">دو لزبین کنار دریـا +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/irani02/1.shtml" target="_blank">خوشگل خانمـهای ایرانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/193/1.shtml" target="_blank">یترین هنرپیشگان زن</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/brit2/1.shtml" target="_blank">بریتنی اسپیرز و سگش</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/hollywood3/1.shtml" target="_blank">ستارگان ی هالیوود قسمت سوم</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/hollywood2/1.shtml" target="_blank">ستارگان ی هالیوود قسمت دوم</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/model09/1.shtml" target="_blank">مدل زیبای ایرانی نورین</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/090/1.shtml" target="_blank">عکسهای پنج مدل ی دستچین +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/hollywood1/1.shtml" target="_blank">ستارگان جوان و جدید هالیوود</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_74/1.shtml" target="_blank">پرو برنده دوشیزه زیبایی جهان</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/model08/1.shtml" target="_blank">پریسا مدل زیبای ایرانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/089/1.shtml" target="_blank">عکسهای ی مـیترا مدل ایرانی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/fashion1/1.shtml" target="_blank">نمایش مد از یک طراح ترک</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/model07/1.shtml" target="_blank">عکسهای خوشگلهای ایرانی-2</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/192/1.shtml" target="_blank">عکسهای جدید از بریتنی اسپیرز</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/191/1.shtml" target="_blank">یک دیسکوی ایرانی درون اروپا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/model06/1.shtml" target="_blank">عکسهای خوشگلهای ایرانی-1</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hadeseh.com/intro/112504.htm" target="_blank">با تایلا خانم آشنا شوید</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/kamranhouman/1.shtml" target="_blank">عکسهای کنسرت کامران و هومن</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/sailor/1.shtml" target="_blank">سونیـا دریـای ایران</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/mansour/1.shtml" target="_blank">عکسهای منصور درون تاجکستان</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://207.44.244.203/x.html" target="_blank">لینکهای ی سایتهای دیگر +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/088/1.shtml" target="_blank">عکسهای ی از دو لزبین +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/model05/1.shtml" target="_blank">پنج مدل ی دستچین</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/189/1.shtml" target="_blank">هنرپیشـه زیبای لاتین ایوا مندز</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/190/1.shtml" target="_blank">عکسهای سوپر مدل تایرا بنکس</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/party4/1.shtml" target="_blank">دیسکو ایرانی درون هلند 4</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_73/1.shtml" target="_blank">نمایش مدهای زیبا درون کوالالامپور</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hadeseh.com/intro/112204.htm" target="_blank">با بلا خانم آشنا شوید</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/party3/1.shtml" target="_blank">دیسکو ایرانی درون هلند 3</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/187/1.shtml" target="_blank">بلوند زیبای آمریکایی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/184/1.shtml" target="_blank">عکسهای یک ایرانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/087/1.shtml" target="_blank">خالکوبی های عجیب و قریب +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/party2/1.shtml" target="_blank">دیسکو ایرانی درون هلند 2</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/party1/1.shtml" target="_blank">دیسکو ایرانی درون هلند 1</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/186/1.shtml" target="_blank">گروه موسیقی نینا اسکای</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/086/1.shtml" target="_blank">مردم درون حال تو ماشین +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/085/1.shtml" target="_blank">یک دانشجوی ی سبزه</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/084/1.shtml" target="_blank">دی جی مادر زاد +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/083/1.shtml" target="_blank">یک مدل زیبای دیگر برزیلی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/082/1.shtml" target="_blank">چرا دیسکوهای ما اینطوری نیستند +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/079/1.shtml" target="_blank"> بند اینطوری دیده بودید +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/081/1.shtml" target="_blank">خانمـها و تفنگهایشان +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/080/1.shtml" target="_blank">عکسهایی از کارمن الکترا +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/shower4/1.shtml" target="_blank"> با تکنیک هلیکوپتری! +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hadeseh.com/intro/personals.htm" target="_blank">دنبال دوست مـیگردید؟</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.gherbedeh.com/new/" target="_blank">هم قر بدید هم گپ بزنید</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/078/1.shtml" target="_blank">بلوند خوش هیکل آمریکایی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/077/1.shtml" target="_blank">عکسهای ی سه لزبین +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/182/1.shtml" target="_blank">عکسهایی از یک پارتی ایرانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hadeseh.com/intro/110604.htm" target="_blank">با لیلی خانم آشنا شوید</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/model04/1.shtml" target="_blank">یک مدل دو رگه خیلی ناز ایرانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/halloween3/1.shtml" target="_blank">پارتی هالووین با ایرانیـان 1</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/halloween4/1.shtml" target="_blank">پارتی هالووین با ایرانیـان 2</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/model02/1.shtml" target="_blank">عکسهای ی یک آرژانتینی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/irani01/1.shtml" target="_blank">های خوشگل ایرانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/076/1.shtml" target="_blank"> های بلوری +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/178/1.shtml" target="_blank">قسمت چهارم مدل ی ایرانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hadeseh.com/intro/110304.htm" target="_blank">با سمـیر خانم آشنا شوید</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/177/1.shtml" target="_blank">بازگشت مدل ی ایرانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/anna/1.shtml" target="_blank">کورنیکووا و ایگلسیس کنار استخر</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/074/1.shtml" target="_blank">یک بلوند لوند</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/176/1.shtml" target="_blank">عکسهای جدید از نازنین افشار</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/073/1.shtml" target="_blank">جوون خوش هیکل و سبزه</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/19/1.htm" target="_blank">انسان فهیم جلوی پل پارک نکن</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/model01/1.shtml" target="_blank">عکسهای یک مدل ناز ایرانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hadeseh.com/intro/102904.htm" target="_blank">با زهره خانم آشنا شوید</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/072/1.shtml" target="_blank">یک سبزه و خوشگل از روسیـه +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/175/1.shtml" target="_blank">کاترینا هنرپیشـه برزیلی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/071b/1.shtml" target="_blank">عکسهای ی نیکول کیدمن +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/071/1.shtml" target="_blank">عکسهای ی تام کروز +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/missworld04/1.shtml" target="_blank">ملکه زیبایی برزیل</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/069/1.shtml" target="_blank">بازگشت سپیده خانم +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/174/1.shtml" target="_blank">دو مدل زیبای مکزیکی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hadeseh.com/intro/102404.htm" target="_blank">با ساناز خانم آشنا شوید</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/068/1.shtml" target="_blank">عکسهای ی یک مدل ایرانی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/173/1.shtml" target="_blank">یک زیبای لبنانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/067/1.shtml" target="_blank">عکسهای ی یک مدل آمریکایی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/brit/1.shtml" target="_blank">بریتنی شوهرش رو گرفت</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/172/1.shtml" target="_blank">زیباترین چشمـهای زیباترین چشمـهای این ماه</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/066/1.shtml" target="_blank">عکسهای منیژه از آلمان +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/171/1.shtml" target="_blank">یـاسمن یک مدل ایرانی درون آمریکا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hadeseh.com/intro/101504.htm" target="_blank">مـهشاد خانم</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/170/1.shtml" target="_blank">یک ناز آرژانتینی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/169/1.shtml" target="_blank">سری دوم عکسهای یک مدل ایرانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/064/1.shtml" target="_blank">مدل سبزه ایتالیـایی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/168/1.shtml" target="_blank">کاترین هیگل هنرپیشـه آمریکایی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/065/1.shtml" target="_blank">خانم خوشگله زیر دوش +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/063/1.shtml" target="_blank">استریپتیز هفته +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/167/1.shtml" target="_blank">پنج مدل داغ!از آمریکای لاتین</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_72/1.shtml" target="_blank">نمایش مد ی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/061/1.shtml" target="_blank">عکسهای دو ناز لزبین +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/062/1.shtml" target="_blank">خوشگل و خوش هیکل فرانسوی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hadeseh.com/intro/100904.htm" target="_blank">با رها خانم آشنا شوید</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/166/1.shtml" target="_blank">بوسه درون پارک نیـاوران</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://hadeseh.com/photos/20/1.shtml" target="_blank">عکسهایی از عروسهای ایرانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hadeseh.com/intro/100804.htm" target="_blank">آزاده 24 ساله از تهران</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/164/1.shtml" target="_blank">های خوشگل ایرانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hadeseh.com/intro/100704.htm" target="_blank">آرمـیتا 26 ساله از تهران</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hadeseh.com/intro/100604.htm" target="_blank">نازنین 22 ساله از کالیفرنیـا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/163/1.shtml" target="_blank">عکسهای یک مدل ایرانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/159/1.shtml" target="_blank">ان سوئیسی درون دیسکو 2</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/161/1.shtml" target="_blank">برنده مسابقه بیکینی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/060/1.shtml" target="_blank">یک لزبین ایرانی درون +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/158/1.shtml" target="_blank">ان سوئیسی درون دیسکو</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/157/1.shtml" target="_blank">زیباترین مدل اسپانیـایی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/058/1.shtml" target="_blank">آنجلینا جولی و آنتونیو بندارس +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/056/1.shtml" target="_blank"> های آهنین +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/057/1.shtml" target="_blank"> های بلوری +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/156/1.shtml" target="_blank">هنرپیشـه زیبای آمریکایی کیتی هلمز</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/155/1.shtml" target="_blank">نمایش لباس درون مـیلان قسمت دوم</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/052/1.shtml" target="_blank">زیباترین های دنیـا +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/054/1.shtml" target="_blank">مدل دو رگه مصری فرانسوی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/154/1.shtml" target="_blank">ملکه زیبایی برزیل و ونزوئلا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/050/1.shtml" target="_blank">عکسهای بنفشـه خانم ایرانی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/051/1.shtml" target="_blank">ی مو سیـاه از اروپای شرقی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_68/1.shtml" target="_blank">نمایش مد لباس درون مـیلان</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/048/1.shtml" target="_blank">تعطیلات تابستانی درون باهاماس (2)+18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/049/1.shtml" target="_blank">خوش هیکل سیـاه و سفید +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/053/1.shtml" target="_blank">عکسهای یک ناز ارمنی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/151/1.shtml" target="_blank">نمایش مد لباس درون اسپانیـا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/150/1.shtml" target="_blank">نمایش مد لباس درون انگلیس</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/149/1.shtml" target="_blank">نمایش مد لباس... بی لباس</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://207.44.244.157/index.html" target="_blank">مصاحبه با خود فروش</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/041/1.shtml" target="_blank">زیر دامن خانم رو دید بزن +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/047/1.shtml" target="_blank">تعطیلات تابستانی درون باهاماس +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/146/1.shtml" target="_blank">عکسهایی از مسابقات مـیس آمریکا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/046/1.shtml" target="_blank">عدد پنج را درون این عپیدا کنید +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/045/1.shtml" target="_blank">یک ی بلوند آمریکایی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/044/1.shtml" target="_blank"> های این خانم داره مـیترکه +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/145/1.shtml" target="_blank">چند مدل ناز شرقی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/043/1.shtml" target="_blank">آگهی ی به منظور جورج بوش +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/144/1.shtml" target="_blank">پنج که تا مدل تووووپ</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_67/1.shtml" target="_blank">بیکینی های ی درون نیویورک</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/042/1.shtml" target="_blank">لزبین پارتی 5 ناز آمریکایی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/143/1.shtml" target="_blank">های لبنانی کنار دریـا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/140/1.shtml" target="_blank">سری دوم عکسهای مـهتاب خانم</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/142/1.shtml" target="_blank">نمایش مد زیرپوشـهای زنانـه</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/141/1.shtml" target="_blank">ملیکا شراوات هنرپیشـه بلیوود</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/139/1.shtml" target="_blank">عکسهای یک ی ایرانی - مـهتاب</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/138/1.shtml" target="_blank">عکسها دوست رونالدوی برزیلی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/039/1.shtml" target="_blank">عکسهای ی با دوربین مخفی-2 +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/038/1.shtml" target="_blank">به این مـیگن سواری +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/040/1.shtml" target="_blank">دو که تا هندونـه دارم مـیخوری؟ +18 </a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/036/1.shtml" target="_blank">عکسهای ی با دوربین مخفی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/037/1.shtml" target="_blank">شیطونی کنار استخر+18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/035/1.shtml" target="_blank">یک توپ و حاجی پسند +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/137/1.shtml" target="_blank">روزالین سنچز ستاره آمریکای جنوبی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/135/1.shtml" target="_blank">خاننده ی مصری - روبی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/136/1.shtml" target="_blank"> سیمبل جدید تنیس</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/034/1.shtml" target="_blank">تروریست مشتی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/033/1.shtml" target="_blank">استریپ تیز این هفته +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/134/1.shtml" target="_blank">دانشجوهای ناز آمریکایی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/133/1.shtml" target="_blank">ی ترین مدل ایرانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/031/1.shtml" target="_blank">شیطون خانومـه بلا +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/132/1.shtml" target="_blank">بریتنی اسپیرز درون بیکینی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/032/1.shtml" target="_blank"> سوپرمن +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/130/1.shtml" target="_blank">"!عکسهای "تارا رید</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/129/1.shtml" target="_blank">استریپ تیز کنار دریـا +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/128/1.shtml" target="_blank">یک مدل خوشگل و بلوند +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/030/1.shtml" target="_blank"> ایرانی درون فیلم ی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_63/1.shtml" target="_blank">طرفداران ناز برزیلی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/127/1.shtml" target="_blank">فرشته های خوشگل بهشتی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_62/1.shtml" target="_blank">عکسهای مد لباس درون کلمبیـا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/017/1.shtml" target="_blank">زیبا ناز و خجالتی! +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/029/1.shtml" target="_blank">عکسهای پنج مدل برزیلی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://207.44.160.227/photos2/marcos01a/1.htm" target="_blank">عکسهای ی نامزدی زوج آمریکایی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/015/1.shtml" target="_blank">تعطیلات تابستان #4 +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_61/1.shtml" target="_blank">والیبالیست های ی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/028/1.shtml" target="_blank">خوشگل یونانی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/027/1.shtml" target="_blank">عکسهای دو لزبین +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/126/1.shtml" target="_blank">عکسهای یک فرشته اسپانیـایی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/117/1.shtml" target="_blank">پنج مدل دستچین شده هفته</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/026/1.shtml" target="_blank">عجب مشکهایی داره این +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_60/1.shtml" target="_blank">لباس خوابهای ی زنانـه #2</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_59/1.shtml" target="_blank">لباس خوابهای ی زنانـه #1</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/123/1.shtml" target="_blank">یک مدل خوشگل بیکینی از آرژانتین</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/025/1.shtml" target="_blank">عکسهای یک مدل زیبای سبزه +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/014/1.shtml" target="_blank">تعطیلات تابستان #4 +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/122/1.shtml" target="_blank">کارنوال همجنسبازان آمستردام</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/121/1.shtml" target="_blank">کاندیدهای ان شایسته آمریکا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/119/1.shtml" target="_blank"> ژاپنی ی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/118/1.shtml" target="_blank">یک مدل مکزیکی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.hadeseh.com/intro/wedding.htm" target="_blank">آرشیو خوشگلترین عروسهای دنیـا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/024/1.htm" target="_blank">یک مدل برزیلی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/023/1.htm" target="_blank">استریپ تیز هفته +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/022/1.htm" target="_blank">عکسهای یک مدل ایتالیـایی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/115/1.htm" target="_blank">خوشگل خانم</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/114/1.htm" target="_blank">زشت ترین آدمـهای دنیـا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/013/1.htm" target="_blank">تعطیلات تابستان #4 +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/113/1.htm" target="_blank">آنا نیکول اسمـیت</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_58/1.htm" target="_blank">شارپووا ستاره تنیس روس</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_57/1.htm" target="_blank">ایران 4-3 کره را شکست داد</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_52/1.htm" target="_blank">فوتبال دوستان</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/012/1.htm" target="_blank">تعطیلات تابستان #3 +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/021/1.htm" target="_blank">حرکات اکروباتی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/020/1.htm" target="_blank">ماچ و بوسه ان آمریکایی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/111/1.shtml" target="_blank">عکسهای ی شرون استون</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/110/1.shtml" target="_blank">یک رقاص عربی خیلی زیبا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/109/1.shtml" target="_blank">عکسهای دو خیلی ی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/107/1.shtml" target="_blank">عکسهای پریـانکا چپرا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/104/1.shtml" target="_blank">مدل زیبای هندی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/101/1.shtml" target="_blank">موتور شویی </a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/97/1.shtml" target="_blank">عچند لزبین +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/99/1.shtml" target="_blank">عکسهایی از چند کشتی گیر زن +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/95/1.shtml" target="_blank">منیژه خانم +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/94/1.shtml" target="_blank">عکسهایی از کارمن الکترا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/91/1.shtml" target="_blank">چند ی ژاپنی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/92/1.shtml" target="_blank">یک هنرپیشـه ی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/90/1.shtml" target="_blank">نمایش لباس شنا درون برزیل -1</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/89/1.shtml" target="_blank">یک مدل زیبای اسپانیـایی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/88/1.shtml" target="_blank">یک مدل زیبای ایتالیـایی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/87/1.shtml" target="_blank">یک ی از روسیـه</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/86/1.shtml" target="_blank">مدل های نمایشگاه ماشین -1</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/85/1.shtml" target="_blank">مدل های نمایشگاه ماشین -2</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/78/1.shtml" target="_blank">خوشگلهای ژاپنی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/77/1.shtml" target="_blank">خوشگل خانم مکزیکی -1</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/76/1.shtml" target="_blank">خوشگل خانم مکزیکی -2</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_46/1.shtml" target="_blank">مدل آرایش مو</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_45/1.shtml" target="_blank">نمایش لباس شنا درون برزیل -2</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_44/1.shtml" target="_blank">مسابقه زیبایی مردان</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_43/1.shtml" target="_blank">نمایش لباس شنا درون برزیل -3</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_42/1.shtml" target="_blank">نمایش لباس شنا درون برزیل -4</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_40/1.shtml" target="_blank">خانواده پهلوی درون اسپانیـا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_37/1.shtml" target="_blank">عکسهای خالکوبی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_35/1.shtml" target="_blank">خاننده زیبای لبنانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/72/1.htm" target="_blank">یک ی از اسپانیـا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/71/1.htm" target="_blank">خوش هیکل سبزه +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/12/1.htm" target="_blank">کریستینا آگولرا</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/03/1.htm" target="_blank">ملکه زیبایی لاتویـا +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/019/1.htm" target="_blank">چند ی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/018/1.htm" target="_blank">یک خوشگل عرب</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/016/1.htm" target="_blank">استریپ تیز 2# +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_47/1.htm" target="_blank">خاننده ی لبنانی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://207.44.160.227/music/sandy.html" target="_blank">سی دی جدید از گروه سندی</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/011/1.htm" target="_blank">تعطیلات تابستان #2 +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/009/1.htm" target="_blank">استریپ تیز هفته +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/010/1.htm" target="_blank">تعطیلات تابستان #1 +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/003/1.htm" target="_blank">عپنج مدل ی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/004/1.htm" target="_blank">یک چرب و نرم +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/005/1.htm" target="_blank">هم خوش هیکل هم خوشگل +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/006/1.htm" target="_blank"> های توپ فوتبالی +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/008/1.htm" target="_blank">یک خوشگل روس +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/007/1.htm" target="_blank">ستریپ تیز یک زیبا +18</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/112/1.htm" target="_blank">زن زیبای کوبی برایـانت</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/108/1.htm" target="_blank">Beautiful Eyes!</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/103/1.htm" target="_blank">Islamic Model</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/102/1.htm" target="_blank">Pakistani Model</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/100/1.htm" target="_blank">Maria Sharapova</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/98/1.htm" target="_blank">Woman Bodybuilders</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/96/1.htm" target="_blank">Five Top Models</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/92/1.htm" target="_blank">Sexy Actress</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/06/1.htm" target="_blank">Charlize Theron I</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/07/1.htm" target="_blank">Charlize Theron II</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/69/1.htm" target="_blank">Young Iranians</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/61/1.htm" target="_blank">Top UK Model-1 18+</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/60/1.htm" target="_blank">Sepideh Khanoom 18+</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/59/1.htm" target="_blank">Top UK Model-2 18+</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/56/1.htm" target="_blank">Russian Models 18+</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/55/1.htm" target="_blank">Indian Actresses I</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/53/1.htm" target="_blank">Korean Supermodel 18+</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/44/1.htm" target="_blank">Bikini Models -1</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/43/1.htm" target="_blank">Victoria Secret Model</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/40/1.htm" target="_blank">Kylie Minogue</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_34/1.htm" target="_blank">The Iron Sheikh</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_29/1.htm" target="_blank">Bra Fashion</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_21/1.htm" target="_blank">Iran Theatre</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_20/1.htm" target="_blank">Shahram K Concert</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_19/1.htm" target="_blank">Geena Davis &amp; Iranian Husband</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_16/1.htm" target="_blank">Rayban Models</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/a_11/1.htm" target="_blank">Lingerie Shop 1</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/32/1.htm" target="_blank">Lingerie Shop 2</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/24/1.htm" target="_blank">Spring Break</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/04/1.htm" target="_blank">Latin Beauty</a><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.berimiran.com/01/1.htm" target="_blank">Shahnaz Khanoom (18+)</a><br />² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=108,,2005,01">چه نقاشي باحالي و چه خانوم نازی </a>[ 6229 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=107,,2005,01">عجب خالکوبي باحالي. مقصد معلومـه بعد </a>[ 5669 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=106,,2005,01">به بـه عجب گلابي خوشگلي . آدمو ياد يه جاي خوب ميندازه </a>[ 4461 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=105,,2005,01">يه موز خوشگل به منظور خانوما عزيز </a>[ 4458 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=100,,2005,01">مدونا يه چيزايي به منظور نشون داره، بفرمايين </a>[ 5295 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=99,,2005,01">اينم يه ناز ايروني. ايول بـه هموطن خودمون </a>[ 6709 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=98,,2005,01"> ايروني درون يه پارتي از بس خورده بود هنگام خودشو خيس کرد </a>[ 6656 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=97,,2005,01">خواننده معروف مدونا درون حال فعاليت های اساسي </a>[ 5270 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=96,,2005,01">کامرون دياز چه جيگريه!!! جوووووون </a>[ 4894 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=95,,2005,01">سينـه های بلوری جنفير لوپز هم ديدن داره و هم خوردن </a>[ 6083 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=88,,2005,01">Pamela Anderson یکی از ی ترین مدل های Playboy که تا به امروز </a>[ 5873 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=85,,2005,01">یک روز سخت یعد از کار ولی پر برکت </a>[ 4857 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=84,,2005,01">ببین مردم کجاها کـه پول هاشون را نمـی گذارند </a>[ 4259 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=83,,2005,01">برای اینـه کـه زن ها رانندگیشون بده! بی دلیل نسیت امان از دنده!!! </a>[ 5390 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=81,,2005,01">این هم یک ماده نـهنگ!!! نـه یـه زن کـه با کونش کله نـهنگ ها رو مـی خوابونـه </a>[ 4626 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=80,,2005,01">به این مـی گن آدم بی ظرفیت!!! </a>[ 4355 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=79,,2005,01">عجب پستون های ردیفی؟!؟؟!؟!؟؟!؟!؟!؟ </a>[ 5033 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=78,,2005,01">جان من داره چیکار مـی کنـه؟؟؟؟ فدیمـی ها هم رسمـی داشتن قبل از !!! </a>[ 5231 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=77,,2005,01">حال مـی کنی یـه خوشگل بشـه ماوس پد کامپیوترت؟؟ </a>[ 4715 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=68,,2005,01">به بـه عجب گوشتي! ولي حیف يه کم چربيش زياده </a>[ 4593 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=66,,2005,01">دو که تا عخوشگل از لاله اسکندری عزيز </a>[ 6175 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=64,,2005,01">اين خوشگل طنازي نيست جز جنيفر لوپز </a>[ 4818 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=62,,2005,01">سينـه های لرزان و آويزون، ای جونم بلرزون بلرزون </a>[ 4763 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=61,,2005,01">به بـه چه قدی ! چه اندامي ! چه ... </a>[ 4219 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=58,,2005,01"> اين خانوم سياه ي عجب چيزی داره </a>[ 4850 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=57,,2005,01">ايول ببين چي ساخته! بـه اين ميگن يه پشتکار ناز </a>[ 4160 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=56,,2005,01"> خانوما اينجور ميوه ها رو دوست دارن! </a>[ 4152 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=52,,2005,01">ژانت جکسون هم سينـه های مرمری داره، دمش گرم </a>[ 4203 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=51,,2005,01">تا حالا ديدين ی سر پا بشاشـه؟ </a>[ 5084 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=48,,2005,01">چقدر بهم ميان! حيف اين هلو نيست؟ </a>[ 3859 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=47,,2005,01">هم زيپش خوبه هم شلوارش و هم محتوياتش </a>[ 4404 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=44,,2005,01">فوتبال آمریکایی با اینا بازی راه داره هااااا </a>[ 4271 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=42,,2005,01">2 که تا ناز و این کاره </a>[ 5790 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=41,,2005,01">به چه حالی </a>[ 3932 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=40,,2005,01">سیگار باب مـیل دخمل ها </a>[ 3584 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=39,,2005,01">مـی گن سبزیجات خوبه این طوری مـی گن؟! </a>[ 3627 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=38,,2005,01">این بطری مـهمون کدومشون مـیشـه؟؟؟ </a>[ 3688 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=35,,2005,01">kate winslet همون خوشگل تايتانيک </a>[ 4645 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=30,,2005,01">پاپ هم چشمش دنبال این ست! </a>[ 4108 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=29,,2005,01">به این مـی گن خود کفایی درون </a>[ 4911 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=28,,2005,01">طرفداران برینتر اسپیرز ببینن حال کنن. </a>[ 5070 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=25,,2005,01">ایول ماشاالله زور...! </a>[ 4215 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=24,,2005,01"> بـه سبک القاعده </a>[ 5365 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=23,,2005,01">تا باشـه از اين همکلاسي هاي بد!!! اون هم از مدل مونث!؟ </a>[ 5133 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=22,,2005,01">وقتي کـه ويندوز با آدم راه نياد اين ميشـه!!! </a>[ 3507 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=21,,2005,01">چند که تا کاریکاتور جالب...و ی </a>[ 4128 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=20,,2005,01">چند عتوپ بـه همراه مطالبي درباره با ستاره بريتني اسپيرز </a>[ 6016 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=12,,2005,01">مدونا خواننده معروف درون حال خودنمايي درون کنار دريا </a>[ 3980 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=10,,2005,01">اينم از هنر پيشـه ای کـه دوست داريد هميشـه ببينيدش </a>[ 6540 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=9,,2005,01">شيوا گل تهروني، بـه به چه هايي </a>[ 6794 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=6,,2005,01">دو عتوپ از پارتي درون تهران </a>[ 8795 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=5,,2005,01">يه ع و باحال ازآليسا ميلانو درون ساحل دريا </a>[ 6510 hits ]² <a title="ترانـه خالکوبی هنگامـه چه سالی خونده شد +18 - bokontosh4u.blogspot.com mimplus.ir" rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://www.mr3x.com/go.php?url=2,,2005,01">شش فيلم از خواننده ها و هنر پيشـه های معروف </a>[ 10697 hits ]</div>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1111230597686219022005-03-19T03:05:00.000-08:002005-03-19T03:09:57.686-08:00

eyd

<div align="right"><span style="font-size:180%;">سلام دوستان چطورین</span></div><div align="right"><span style="font-size:180%;">خوب اینم از آخرین آپدیت من درون سال 1383 </span></div><div align="right"><span style="font-size:180%;">امـید وارم سالی پر شور و موفقیعت پشته سر گذاشته باشین</span></div><div align="right"><span style="font-size:180%;">حیدتون رو پیشاپیش بهتون تبریک مـی گم</span></div><div align="right"><span style="font-size:180%;">تا بعد</span></div>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1111227657662114682005-03-19T02:18:00.000-08:002005-03-19T02:20:57.666-08:00

-ba-leilaforohar

<div align="right"><strong><span style="font-size:180%;">سلام بازم این جا سر بزنید چون مـی خوام سری بعدی از عهای ایرانی رو بزارم</span></strong></div><div align="right"><strong><span style="font-size:180%;">سكس با ليلا فروهر</span></strong><br /><br />نمي‌دونم اين خبرو شنيديد يا نـه كه ليلا فروهر با قاطر از كشور فرار كرد اون هم بـه صورت قاچاقي و از مرز زميني يا نـه. خب موضوع مربوط ميشـه بـه اون زمان ...<br /><br />اولش اينو بگم كه من بـه اين خواننده بسيار علاقه داشتم از اون يه عكس توپ و با حال داشتم كه يه تاپ و يه شلوار سفيد تنگ تنش بود و اين عكس بـه من بد جوري حال ميداد بعضي اوقات براش ميزدم و حس مي‌كردم كه واقعا دارم اونو ميكنم. اين فانتزي من بود كه تو حالات مختلف با ليلا فروهر حال كنم. بگذريم اين خاطره مال قبل از رفتن من بـه دانشگاه و تحصيل هست اون زمان بيكاري باعث شده بود كه دست بـه هر كاري ب و برام مـهم نباشـه كه چي ميخواد بـه سرم بياد خلاصه يه مدت زماني تو كار قاچاق آدم فعاليت ميكردم و براي خودم كار و كاسبي ماهي تدارك ديده بودم يه كار خطرناك ولي پر درآمد که تا اينكه يه روز دست بر قضا و از اونجايي كه براي خودم شـهرت خاصي تو منطقه بدست آورده بودم يه فردي بنام آقا رضا با من وارد گفتگو شد و گفت كه اگر يه فرد مشـهور رو بخواي از مرز خارج كني چقدر ميگيري گفتم بستگي بـه اون فرد و مشكلش داره چون اگر بدست نيروي انتظامي بيفتم بيچاره ميشم. گفت نترس مشكلش آنقدر مـهم نيست فقط ممنوع الخروج هست و بلاخره گفت اون يه خواننده است. اونم يه خواننده زن خب قند تو دلم آب شد با خودم گفتم هر جور كه شده بايد اين كار رو انجام بدم هر چي باشـه ديدن يه خواننده برام خيلي جالب بود كاري ندارم بلاخره قرار شد درون قبال 20 ميليون تومان كه 10 تاش رو ابتدا و 10 تاش رو بعد از اينكه اون فرد تماس از خارج گرفت كار رو انجام بدم بعد از گفتگو با اون قرار شد كه ملاقاتي هم با خواننده مورد نظر داشته باشم که تا براي اون هم توضيح بدم چگونگي كار رو وقتي كه تو يه محل با اونـها قرار گذاشتم با ديدن ليلا فروهر قلبم نزديك بود از كار بيافته ميدونيد ديگه چرا كسي كه عمري فانتزي شما باشـه و قرار باشـه شما براش كاري انجام بديد درك موضوع واقعا شگفت انگيز بود براي خودم بلاخره من چگونگي كار رو توضيح دادم و به اونـها اطمينان دادم كه كار با موفقيت 100٪ انجام ميشـه بلاخره روز موعود فرا رسيد و من شبانـه ليلا رو بـه خونـه امن خودم هدايت كردم حالا من بودم و ليلا خيلي دلم ميخواست همونجا ترتيبش رو ميدادم ولي ميدونستم كه خطرناكه خيلي اطمينان اون رو جلب كردم يك شب رو با اون گذراندم و قرار شد شب بعد حركت كنيم براي اون يه لباس مبدل هاي دهاتي تهيه كردم و خودم هم همينطور بلاخره سرتون رو درد نيارم وقتي كه بـه اولين محل استراحت رسيديدم فرصت رو غنيمت شمردم و قبلش چندين بار با خودم شرايط كار رو بررسي كردم و اين برام روشن بود كه اگر كاري انجام بدم و ليلا وقتي كه اونجا برسه بـه اينـها بگه دمارم رو درون ميارن ولي اصلا برام مـهم نبود يه زيلو پهن كردم و يه پتو هم روش انداختم ليلا كه حسابي خسته شده بود روي اون دراز كشيد و چيزي طول نكشيد كه بـه خواب رفت من با وجود اينكه خسته بودم ولي خواب بـه چشمام نميرف اصلا خواب برام معنايي نداشت ديدن بدن ليلا فروهر و خط سينـه اش كه از باز بودن اون لباس كاملا مشخص بود بد جوري منو ديونـه كرده بود ميدونيد كه ليلا قد كوتاهي داره ولي بدنش خيلي پر هست اون يه چرخي خورد و اين دفعه چشمم بـه كون قلمبه اون افتاد ديگه نتونستم تحمل كنم رفتم كنارش دراز كشيدم و خودم رو چسبوندم بـه كونش ميدونستم كه اون اگر بيدار هم باشـه يا اينكه بيدار بشـه كاري نميتونـه بكنـه همـه جوانب بـه نفع من بود خلاصه اول اروم دستم رو كشيدم رو پستوناش و بعد كه حشري شدم محكم تر ليلا تكوني خورد و بيدار شد و گفت داري چكار ميكني بهش گفتم تو كه داري ميري خواهش ميكنم بزار من از بدنت لذت ببرم بگذريم اون اول ميخواست مقاومت كنـه و بحث اعتماد و خيانت منو بـه ميون آورد ولي بهش گفتم كه هيچ راهي نداره و ممكنـه جونش رو از دست بده اونم ناچارا تسليم من شد واي باورم نميشد وقتي كه لباس اونو كامل از تنش درآوردم داشتم ديونـه ميشدم از نوك پاش که تا نوك سرش رو غرق بوسه كردم بوسه هاي آلود لبم رو رو لباش گذاشتم و شروع بـه نوازش سينـه هاش با يك دست و كوسش از روي با دست ديگه كردم اونم ديگه تحريك شده بود و به كارهاي من جواب ميداد خلاصه بعد از اينكه حسابي ازشگرفتم رفتم سراغ پستوناش و مثل بچه اي كه شديدا گرسنـه باشـه پستوناش رو ميك زدم ليس زدم و مالوندم بعد اومدم پايين و خيلي محكم كوسش رو از روي ليس زدم و گازهاي آروم گرفتم و ش رو از پاش درآوردم چشمم كه بـه دروازه بهشتي ليلا فروهر افتاد شروع كردم بـه ليس زدن بـه كوسش كه غرق آب شده بود تمام آب كوسش رو با حرس ميخوردم اون هم صداي ناله اش بلند شده بود آّّّّّّّّّّّّّّه آه آّه ديگه طاقتم طاق شده بود كيرم رو كشيدم بيرون و به آرومي لاي شكاف كوس ليلا كشيدم باورتون نميشـه ليلا براي فرو رفتن كير من تو كسش بـه زبون آومده بود بـه من ميگفت كشتي منو لامسب د بكن تو ديگه و من از اين التماس اون لذت ميبردم ولي زياد منتظرش نداشتم و كيرم رو که تا خايه تو كوس ليلا فرو كردم همينجوري كه تو كسش تلمبه ميزدم سينـه هاش را هم ميچلوندم و ازشميگرفتم اونم خودش رو زير كير من مثل كسي كه مار زده باشش بازي ميداد صداي نفسش هم بالا گرفته بود بلاخره آنقدر اين كار رو تكرار كردم كه ارگاسم شد و منم بعد از اون آب كيرم رو با فشار روي سينـه هاش خالي كردم بعد ليلا بـه من گفت كه عزيزم خيلي بـه من حال دادي و اين بـه ياد من خواهد ماند و براي تو حتما يه شعر ميخونم بعد تو آغوش كشيدمش و مثل يك بچه شروع بـه نوازش اون كردم اونم ديگه داشت لذت ميبرد بعد از كمي استراحت بـه راه افتاديم که تا عبور از مرز چند منزلگاه براي استراحت داشتم كه تو هر منزلگاه يه سكس با روشـهاي مختلف با اون انجام دادم تو يكي از سكسها ليلافروهر چيزي ازم خواست كه باورش برام عجيب و مشكل بود اون از من خواست كه از كون هم باهاش سكس كنم كيفيت سكس از كون با ليلافروهر رو بعد از ديدن نظرات دوستان عزيزم تشريح خواهم كرد اره قربونش ترانـه چي صدا كنم تو رو تو كه از گل بهتري كاشكي بد بودي عزيزم ميشد از يادم بري رو براي من خونده...<br /></div>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1111148960778252542005-03-18T04:27:00.000-08:002005-03-18T04:29:20.833-08:00

dost-dokhtare-kamyab

<p dir="rtl" align="right"><span style="font-size:180%;">سلام دوستان چرا دیگهی برام پیغام نمـی ذاره؟؟!!</span></p><p dir="rtl" align="right"><span style="font-size:180%;">یـه نظری چیزی بابا</span></p><p dir="rtl" align="right"><span style="font-size:180%;">-----------------</span></p><p dir="rtl" align="right"><span style="font-size:180%;">ف</span><span style="font-size:180%;">رستاده شده توسط : کاوه</span></p><p align="right"><span style="font-size:180%;">دوست کم ياب</span></p><p align="right">سلام من کاوه هستم 18.5 سله از تهران وقتي کـه وبلاگه شما رو ديدم گفتم کـه داستانـه خودم رو برات بگم.داستان از اين قرار بود کـه من يکي از روزايه زمستاني با يه ي تو اينترنت آشنا شدم ولي خيلي زود با هم دوست شديم...!بده 4-5 ماه دوستي فهميدم کـه خيلي ه پايعيه هم خيلي زياد بيرون مييومد هم خانوادش از اينکه من باهاش دوست بودم مشکلي نداشتن.خلاصه بـه خودم گفتم تو اين ايرانـه نکبت از اين ا کم پيدا ميشـه بايد هرجور هست با اين دوست بمونم اين کـه 17 سال سن داشت تو يه مدرسه اي درس ميخوند کـه معروفه بـه اينکه ش يکم ي هستن البته من خودم خيلي باورم نميشود بيشتر بـه نظرم اش دحاتي بودن(مدرسيه شـهيد بهشتي درون سهيل)....!!!خلاصه بده کلي و بيرون رفتن يه روز کـه خونمون خالي شده بود باهاش صحبت کردم کـه بياد خونمون بيچاره شدم که تا قبول کرد ولي بـه هر حال قبول کرد(البته بابام هنوز تهران بود ولي وقتي بهش گفتم کـه مي خوام بگم دوستم بياد خونمون خودش فهميد و حتي زنگ زد گفت من ناهار هم نميام...خدا عمرش بده)خلاصه رفتم يه جا دنباله اين دوست م کـه واقعاً دوستش داشتم ه مـهربون و نسبتن خوشگل و ي بود با هم اومديم خونمون يکم با کامپيوتر ور رفتيم ديدم ديگه حوصلم سر رفته...!!!نشستم بقل هلش دادم رو تخت خودم هم خوابيدم کنارش شروع کردم بـه بوسيدنـه اون لباش همينجوري کـه همديگرو بغل کرده بوديم رو تخت سينـه هاشو گرفتم تو دستم يجوري کـه خيلي متوجه نشـه چون قبلاً کـه با هم حرف زده بوديم بيشتر ازرو قبول نکرده بود...!!!خلاصه احساس کردم کـه خوب حشري شده ديدم دستمو کـه رو سينـهاشـه هيچ کاري نکرد و هيچ حرفي هم نزد من هم از خدا خاسته تي شرتمو درون اوردم و دوباره بوسش کردم کم کم اون رو هم کردم مطمئن بودم کـه قبله من باي نداشته من هم کـه پسره وجادن دوستي هستم نميخاستم کـه پردشو ب وقتي کـه کامل شديم ديدم سري پريد کيرمو خورد همون موقع يه فيلمـه ي گذاشتم کـه جو حسابي ي بشـه ساعته 12 ظهر شده بود و قرار بود کـه اون 1 خونـه باشـه بهش گفتم زنگ بزن خونـه بگو ديرتر مياي (خوانودش ميدونستن کـه خونيه ما امده)خلاصه اون هم کـه تازه داشت حال ميکرد زنگ زد و ما هم شروع کرديم بـه ليس بازي هي منـه اونو بخور هي اون کيره منو !!! يهو ديدم کـه ميگه بسه ديگه کاوه تو.....!! من کـه داشتم شاخ درون مي آوردم کـه يعني ممکنـه؟؟؟بالاخره خوابوندمش و اروم کردمواي کـه چه حالي داد که تا اونجا کـه ميشود اون داد ميزد و من هم لذت مي بردم اون مي گوفت کاوه بيشتر و من هم مي گفتم جيق بزن يه 10 دقيقه اي فکر نکنم بيشتر شد کـه آبه من درون امد خوش بختانـه حواسم بود کـه زود کيرمو درون بيارم آبمو کـه تا اون موقع اون همـه نديده بودم ريختم رو صورتش با اينکه احساس کردم بدش امد ولي شروع کرد بـه خوردنـه ابه رويه صورتش بد با هم رفيم حموم اون يکم خودشو آرايش کرد و با هم خداحافظي کرديم ....!!! کي فکر ميکرد اينقدر لذت بخش باشـه من بـه همـه رو يه بار پيشنـهاد مي کنم و از ا ميخوام کـه اينقدر سخت گيري نکنن دسته دوست پسراشون رو باز بزارن ! اميدوارم کـه از اين داستان خوشت اومده باشـه خوش حال شدم خداحافظ</p>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1111052411825351372005-03-17T01:38:00.000-08:002005-03-17T01:41:21.436-08:00

irani3

<p align="center"><span style="color:#000000;"><span style="font-size:180%;color:#000000;"><strong><em>گالری سوم از سری عهای ی ایرانی افتتاح شد حال کنید</em></strong></span></span></p><p align="center"><span style="font-size:130%;color:#000000;"><span style="font-size:130%;color:#000000;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/19.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;"><span style="font-size:180%;">عکس19</span></span></a> </span></span><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/20.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس20</span></a> <a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/21.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس21</span></a> <a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/22.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس22</span></a></p></td></tr><tr><td width="25%" valign="top"><br /><p align="center"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/23.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس23</span></a> <a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/24.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس24</span></a> <a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/25.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس25</span></a> <a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/26.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس26</span></a></td></tr><tr><br /><td width="25%" valign="top"><br /><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/27.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس27</span></a> <a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/28.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس28</span></a> <a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/29.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس29</span></a> <a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/30.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس30</span></a></p><br /><p align="center"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/31.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس31</span></a> <a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/32.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس32</span></a> <a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/33.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس33</span></a> <a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/34.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس34</span></a></td></tr><tr><br /><td width="25%" valign="top"><br /><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/35.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس35</span></a> <a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/36.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس36</span></a> <a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/37.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس37</span></a> <a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/38.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس38</span></a></td></tr><tr><br /><td width="25%" valign="top"><br /><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/39.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس39</span></a> <a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/40.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس40</span></a> <a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/41.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس41</span></a> <a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/42.JPG" target="_blank"><span style="font-size:130%;color:#000000;">عکس42</span></a></p></td></tr></tbody>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1111048878959473452005-03-17T00:38:00.000-08:002005-03-17T00:41:18.970-08:00

arosak-farangi-tehran

<div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">سلام چطورین خوبین خوشین ؟ خوب اینم از داستان امروز</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">تازه دارین با وبلاگ من حال مـی کنیدا</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">!!تازه هنوز کجاشو دیدین</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">..عروسك فرنگي تهران..</span></em></strong> <br />يه روزه زمستاني ساعته 11 صبح بود كه با صداي مادرم كه مي گفت عليرضا پاشو برو دنباله ت از دانشگاه بيارش بيدار شدم بدونـه اينكه صبحونـه بخورم ماشينو روشن كردم و رفتم وقتي دم دانشگاه م رسيدم از ديدن اون همـه سرم داشت گيج مي رفت محو تماشاي ا بودم كه يك دفعه درون ماشين باز شدن م بود ديدم داره دوستش هم صدا ميكنـه كه سوارش كنيم برگشتم ببينم كيه واي كه تاحالا ي بـه اين نازي نديده بودم هرچي ازش بگم كم گفتم طوري تو نخش رفته بودم كه نفهميدم م داره صدام مي كنـه گفت عليرضا درسا خونشون نزديك ما هست ميتوني برسونيش ؟ منم كه حسابي كف كرده بودم با كمال ميل قبول كردم رفت عقب ماشين نشست از آينـه مرتب نگاش مي كردم ولي خدائيش اولين ي بود كه تو عمرم مي ديدم اينقدر خدا تو آفرينشش كم نذاشته هيچ نقصي نداشت هيكل مانكني ، چشماي درشت مشكي با ابروهاي بلند و كشيده ، لباي قولوه اي ، موهاشم كه از زير مقنعه كمي بيرون بود سيمي و پركلاغي مريم م مرتب با درسا شوخي مي كرد و ميخنديدن وقتي بـه دم خونشون رسيديم هنگامـه پياده شدن از من تشكر كرد و منم با يه لبخند جوابشو دادم وقتي بـه خونمون رسيديم که تا چند روز فكرش از ذهنم بيرون نمي رفت که تا اينكه تصميم گرفتم بـه م بگم رفتم تو اتاقش و خيلي با پروگي گفتم مريم من عاشقه درسا شدم مريم اول خوشگش زده بود ولي بعد يه لبخندي زد و گفت باشـه فردا باهاش حرف مي ،‌ فرداي آنروز مريم و از خوشحاليم بردم دم دانشگاه رسوندم و بهش گفتم عصري ميام دنبالت بهش تاكيد كردم فقط يادت نره بـه درسا بگي اونم خنديد و گفت باشـه .<br /><br />عصري كلي تيپ زدم يه تيشرت تنگ و يه شلوار جين تنگ پوشيدم شيشـه عطر و رو خودم خالي كردم و سريع خودمو رسوندم بـه دانشگاه ديدم دم درون با مـهسا منتظرن وقتي سوار شدن گفتم دير نكردم مريم گفت نـه ما كلاس آخر استاد نداشتيم براي همين اومديم دم درون تا تو بياي .<br /><br />مـهسا اولش خيلي تعارف كرد كه من مزاحم نمي شم خودم مي رم فهميدن حالا كه فهميده من دوسش دارم روش نمي شـه سوار شـه .<br /><br />با اصرار مريم بالاخره سوار شد 3 تامون که تا خونـه ساكت بوديم وقتي درسا را رسونديم بـه مريم گفتم چي شد بهش گفتي گفت آره گفتم چي شد قبول كرد گفت اولش كه جا خورده بود ولي با تعريفايي كه من ازت كردم و گفتم كه ديشب که تا صبح از فكر تو نخوابيده خندش گرفت و گفت شمارشو بهت بدم بهش زنگ بزني ديگه از خوشحالي داشتم پرواز مي كردم شمارشو گرفتم شب ساعت 11 بود كه بـه مـهسا زنگ زدم شانسم زد خودش گوشي و برداشت سلام و احوالپرسي كردم اولش منو نشناخته بود خودم و معرفي كردم گفتم عليرضا هستم يه دفعه ساكت شد گفت اجازه بدين برم تو اتاقم صحبت كنم گفت وكيلت همـه چيز بهم گفت منظورش مريم بود بهش گفتم راستش روم نمي شد ولي حالا بهت مي گم بـه اندازه دنيا دوست دارم خيلي نازي اون چشماي جذابت منو ط خودش كرده يدفعه خنده بلندي كرد و گفت چرا ط مگه من گرگم و باز خنديد . منم خنديدم گفتم اختيار داريد شما فرشته زندگي من هستي .<br /><br />باهاش قرار گذاشتم كه ببينمش ساعتش و به عهده خودش گذاشتم گفت ساعت 8 شب خوبه ؟ گفتم بعد ميام دنبالت اون شب که تا صبح از خوشحالي خوابم نبرد .<br /><br />فردا شب كلي تيپ زدم که تا اونجايي كه گفت كجا داري ميري ورپريده گفتم با بچه ها ميريم يه دور بزنيم زود ميام خنديد مي دونستم كه باورش نشده .<br /><br />سريع رفتم راس ساعت 8 اونجا بودم پنج دقيقه اي منتظر شدم كه ديدم يكي درون ماشين و باز كرد سوار شد واي خداي من از ديدنش که تا 2 دقيقه تو چشاش ميخكوب شده بودم من اونو هميشـه تو تيپ دانشگاه ديده بودم ولي اونشب با آرايش ملايمي كه كرده بود يه جذابيته ديگه اي پيدا كرده بود راستش و بخوان كيرمو كه داشت بلند ميشد احساس ميكردم .<br /><br />كمي خودمو جمع و جور كردم و دست دادم و يك راست رفتيم رستوران لوكس طلايي تو وليعصر غذا سفارش داديم و 1 ساعتي با هم صحبت كرديم بيشتر هم از درس و دانشگاه گفت موقع برگشتن وقتي رسوندمش بهم گفت فردا شب تو مـهمون مني ساعت 9 بيا خونمون گفت كه و باباش دارن ميرن رامسر منم از خدا خواسته قبول كردم .<br /><br />فردا شب سريع حاضر شدم و طوري خودمو اونجا رسوندم كه راس ساعت 9 اونجا بودم ولي گفتم بذار يه كم كلاس بذارم ديرتر برم نگه چقدر حوله .<br /><br />ساعتمو نگاه كردم ديدم 9.10 دقيقه هست زنگ و زدم صداي آروم و نازش اف اف پرسيد كيه خودم و معرفي كردم درون و زد و رفتم بالا از تو حياط رد شدن داشتم از پله ها بالا مي رفتم كه اومد درون ورودي و باز كرد يه ماكسي بلند آبي با گلاي ريز سفيد پوشيده بود خيلي بهش ميومد موهاشو هم شينيون كرده بود واي كه چقدر ناز شده بود الحق بايد بگم لنگش تو تهران پيدا نمي شد .<br /><br />تعارفم كرد رفتم تو روي يكي از مبلهاي راحتي نشستم رفت تو آشپزخانـه و برام يه ليوان نوشابه آورد و رفت يه موزيك آروم گذاشت و برگشت و اومد كنارم نشست عطر تنش و اون چشماي زيبا و خمارش حسابي حشريم كرده بود آروم سرمو بردم جلو و لباشو بوسيدم اون هيچ عكس العملي از خودش نشون نداد منم وقتي ديدم اون هيچ مخالفتي نكرد شروع كردم بهگرفتن اونم كه انگار معطل همجين موقعيتي بود شروع كرد بـه خوردنبالاي من كيرم بـه حدي سفت و سخت شده بود كه از رو شلوار كاملا” معلوم بود كه حسابي بلند شده همونطوري كه داشتم از مـهسامي گرفتم با دستم سينـه هاشو از رو لباس مي مالوندم مـهسا كه از چشاش معلوم بود كه حسابي حشري شده كمرم بلوز منو زد بالا و با دستاش كمرمو ناز مي گرد بلندش كردم و زير پاهاشو گرفتن و بغلش كردم و روي ميز عسلي بزرگ شيشـه اي كه وسط پذيرايي بود خوابوندمش لباسشو از بالا كشيدم و درآوردم فقط الان يه و سوتين تنش بود منم شلوار و بلوزم و درآوردم و خوابيدم روش و شروع كردم بهگرفتن و خوردن گردن و گوشاش سوتينش و درآوردم واي كه چه سينـه هاي سر بالا و سفيدي داشت نوك سينـه هاش شق شده بود شروع كردم بـه خوردن سينـه هاش و با يكي از دستام اون يكي سينشو مي ماليدم درسا بـه آخ و اووف افتاده بود چشاش از حشر زياد خيس و خمار شده بود كم كم از سينـه هاش اومدم رو نافش و يكم با زبونم تو نافش و قل قلك دادم اومدم پائين که تا رسيدن بـه شرتش ، شرتش و از پاش درآوردم و با دستم يه كم اشو مالوندم و ازش خواستم پاهاشو باز كنـه و با دستم كسش و مي مالوندم كم كم پاهاشو باز كرد منم رفتم پائين و شروع كردم بخوردن كسش درسا جيغ مي زد و ميگفت عليرضا دوست دارم ، مي پرستمت منم م و درآوردم و همونطور كه مشغول خوردن كس درسا بودم با دستم هم كيرمو مي مالوندم حسابي كيرم گنده و سفت شده بود درسا هم سرمو نوازش مي كرد آخ و اووفش تمام سالن و پر كرده بود ،‌ هيچ وقت فكر نمي كردم اينقدر حشرش بالا باشـه درون گوشش مرتب حرفهاي عاشقانـه مي زدم براي همين وقتي كيرمو سر دادم تو كوسش هيچ مقاومتي نكرد كسش اينقدر ليز بود كه كيرم بدون هيچ فشاري راحت رفتو شروع كردم بـه تلمبه زدن تمام كيرمو تو كسش كرده بودم طوري كه صداي برخورد بدنم و به بدنش احساس مي كردم درسا بغلم كرده بود و از شدت حشر بالا تمام كمرمو با انگشتاش فشار مي داد طوري كه بعدا” رفتم خونـه مجبور شدن که تا چند روز پشتم و چرب كنم که تا جاي قرمزي انگشتاش م بره ، آنقدر جفتمون حشري بوديم كه نفهميديم كي پرده درسا پاره شد وقتي ارضا شدم ديدم كه تمام ميز پر خون شده درسا كه انگار قبلش نمي دونست پر داره بعد از ديدن اين صحنـه گريش گرفته بود منم شروع كردم بـه بوسيدن و نوازشش و ازش خواستم اين موضوع و به كسي حتي مريم نگه و بهش قول دادم كه بابا و م و بفرستم خواستگاري اونم از خوشحاليش بغلم كرد و بوسيدم و گفت كه عليرضا تمام وجودم تويي من بدون تو قادر بـه زندگي نيستم ، منم كه درسا رو از قبل دوست داشتم و با سكس امشب علاقم بهش بيش از اندازه شده فردا بـه م گفتم كه برام درسا رو از خانوادش خواستگاري كنـه مريم كه فهميده بود درسا مي خواد زن داداشش بشـه از خوشحالي تو پوست خود نمي گنجيد ، من و درسا عروسي كرديم و الان هم كه حدود 6 ماه از اين موضوع مي گذره و هر دومون عاشقانـه و مثل ليلي و مجنون همديگر و ستايش مي كنيم و من از اين موضوع خوشحالم كه تونستم عروسك فرنگي تهران رو ماله خودم كنم .<br /><br />اين بود از داستان من اميدوارم همتون خوشتون اومده باشـه .<br /><br />عليرضا<br /></div>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1110961973354454122005-03-16T00:28:00.000-08:002005-03-16T00:32:53.363-08:00

paria

<div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">سلام چطورین بچه ها چهارشنبه سوری خوش گذشت ما کـه غوغا کردیم</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">پری</span></em></strong><strong><em><span style="font-size:180%;">ا</span></em></strong><strong><em><span style="font-size:180%;"> </span></em></strong><br />دو سال پيش کـه سال دوم دانشگاه بودم بعد از مدتها قهر دايي و زن دائيم و شان اومدن شـهرستان خونـه ما تقريبا اواخر خرداد بود. از همان لحظه ورود بدجوري دايي رفت توي دلم. حالا بعد از هفت و هشت سال قهر و جدايي کـه بين خانواده هاي ما بود اون درون سن 17و يا 18 سالگي چنان زيبا و جذاب و طناز شده بود کـه مرا بـه ياد افسانـه ها و دنياي پريا مي برد.<br />راستي از پريا گفتم اسم اين دايي ما هم پريا بود. ي با قدي تقريبا بلند و کشيده صورتي سفيد و چشماني درشت و مشکي موهاي بلند کـه تا روي کمرش را مي پوشاند. سينـه اي پهن کـه به راحتي مي توانستي هاي تقريبا کوچکش را از روي لباس ديد بزني. از پاها و ساق ها و ش ديگر مگو و نپرس. درون يک کلمـه مي توانم مينياتورهاي داخل بعضي از بشقاب ها را برايتان مثال بياورم. از همان لحظه ورود سعي مي کردم طوري کـه ديگران نفهمند با لوس بازي و مزه پراني خودم را بـه او نزديک کنم اما امان از اين زن دايي بددل کـه با اخم ها و چشم پرانيهايش بـه او سعي مي کرد کـه او بـه من توجهي نکند اين هم بـه دو دليل بود: اول اينکه ميگفت پسري مـهندس و پولدار از او خواستگاري کرده و دوم اينکه مي تر سيد مادرم سعي کند با همکاري من تلافي اين قهر طولاني با برادرش را از دل زن دايي درون آورد. بهر حال روز اول ما بـه غير از يک احوالپرسي ساده و رد و بدل چند نگاه معني دار نتونستيم کاري يم.<br />فرداش قرار شد کـه براي تفريح بريم بـه نقاط ديدني و ييلاقي شـهرمان من هم صلاح ديدم کـه در طول اين مدت کـه بيرونيم از پريا فاصله بگيرم که تا حساسيت هاي زن دايي کم بشـه بعد در طول مدتي کـه بيرون بوديم من فقط براي ناهار خوردن بـه پيش خانواده برگشتم و بقيه مدت مشغول حال و احوال پرسي با ديگر اي دلبر اونجا بودم هر جا يه خوشگل مي ديدم مي افتادم دنبالش که تا يه جاي خلوت باهاش هم صحبت بشم و يه شماره تلفني رد و بدل کنيم و در همين حين هم نزديک بود توسط مامورين دستگير بشم کـه با فرار بـه موقع بخير گذشت.<br />خلاصه وقتي شب بـه خونـه برگشتيم همـه اونقدر خسته بودن کـه بعد از صرف يه شام سبک تصميم گرفتن بخوابن از بس هوا گرم بود قرار شد آقايون توي ايوان و خانمـها داخل اتاق بخوابن بعد از پهن شدن رختخوابها چراغ هاي ايوان خاموش شد اما يه مدتي از داخل خانـه نور بيرون مي تابيد که تا اينکه اونم خاموش شد طولي هم نکشيد کـه خروپف بابام و داديم بـه آسمون رفت. اما من خوابم نمي برد چون همش تو فکر پريا بودم. توي همين حال تشنم شد. بلند شدم برم سر يخچال آب بخورم از کنار اتاق خواب کـه رد شدم دیدم فقط م و زن دايي خوابيده بودن چون چراغ خواب روشن بود و به راحتي ديده مي شدند اما از پريا خبري نبود. يه نگاه بـه پذيراي کردم اون جام نبود بعد مي موند اتاق من. (راستي من تک فرزندم) آروم از لاي درون نيمـه باز يه نگاه بـه داخل اتاقم انداختم. از نوري کـه از اتاق خواب بيرون مي زد که تا حدي مي تونستم توي اتاقم را ببينم. بله پريا خانم توي اتاق من بخواب نازي فرو رفته بودند (چند شب بعد از م پرسيدم چرا پريا تو اتاق من بود گفت وقتي من و زن دائيت مشغول حرف زدن شديم پريا خسته شد و براي ديدن کتابات بـه اتاقت رفت و وقتي رفتيم دنبالش کـه بياد پيشمون بخوابه ديديم همون جا خوابش و به اصرار من زن دائيت بيدارش نکرد و گذاشت همون جا بخوابه. خلاصه وقتي ديدم همگي خوابيدن و پريا خانم هم تو اتاق منـه گفتم غفلت باعث يک عمر پشيماني است. آروم و بي صدا از لاي درون نيمـه باز وارد اتاق شدم و در را بستم چون خيلي تاريک بود و چشام جايی را نمي ديد بعد کورمال کورمال رفتم طرف ميز مطالعه و چراغ مطالعه کوچيکه روش را روشن کردم چون درون را بسته بودم خيالم راحت بود کهي متوجه نور نمي شـه از طرف ديگه اين کار يه حسن داشت و اون اينکه اگه پريا بيدار مي شد مي تونستم عالعملشو از ديدن من تو اتاق ببينم. وقتي برگشتم کـه اونا ببينم واي واي واي... کـه چي ديدم واقعا جاي همتون خالي اون مثل الهه ناز روي يه پتوي که تا کرده گوشـه اتاقم با يه تاپ بنفش نيمـه باز کـه از بالاش مي شد بـه راحتي بالاي سينـه هاي سفيدشو ديد و يه دامن مشکي کوتاه کـه تا روي زانوش را پوشونده بود از پهلو طوري کـه پشتش بـه من بود بخوابه نازي فرو رفته بود و هيچ عالعملي از روشن شدن چراغ نشون نداد. ديدن اين صحنـه چنان منو گيج و منگ کرده بود کـه يه لحظه فراموش کردم کجا هستم. اون ساقاي سفيد و خوش تراش اون سينـه هاي زيبا و ملوس و اونقنبل و کشيده من را مي برد بـه عالمي کـه فقط توي خواب مي شد ديد. توي اون هواي گرم کـه خر تب ميکرد من از شدت سرما مثل بيد ميلرزيدم و نمي تونستم تکون بخورم. شايد علتش ترس از بيدار شدن پريا بود و لو رفتن ماجرا نمي دونستم چکار کنم اما اون مظلوم تاريخي کشور ايرا ن بـه کمکم اومد (کيرو ميگم) چنان بي تابي ميکرد و خودشو بـه در وديوار شلوار و رونام مي کوبيد کـه فکر کردم داره خودکشي ميکنـه حالا حسابي هم گريان شده بود و اشکاش کـه از التماس و بي طاقتيش بود حسابي خيسم کرده بود. تصميم گرفتم بهش کمک کنم بعد به حرفاش گوش دادم. بقول سعدي عقل گويد نرو کـه نتواني عشق (کير) گويد کـه هر چه باداباد. رفتم طرف تختخوابم و يه پشتي برداشتم و چراغ مطالعه را خاموش کردم و در فاصله يک متري از پريا دراز کشيدم اما حسابي يخ کرده بودم و مي لرزيدم. يه کم کـه نفسم جا اومد اروم و يواش پامو بـه طرف اون دراز کردم و به ساق پاش ماليدم يه تکوني خورد کـه قلبمو از جا کند چشامو بستم و منتظر داد و بيداد او شدم اما چند لحظه اي گذشت و خبري نشد آروم چشامو باز کردم يه کم کـه به تاريکي عادت کرد ديدم از جاش تکون نخورد اين دفعه با جرات بيشتري پامو بـه ساق پاش کشيدم هيچ حرکتي نکرد همونطور يواش يواش پامو بالاتر بردم که تا به نزديکي زانوش رسيد دامن تنگش کـه لاي پاهاش گير کرده بود اجازه نمي داد پامو بـه روناي ش بمالم از روي دامن با پام شروع بـه مالوندن اون روناي گرم کردم که تا رسوندمش لاي کونش واقعا نمي تونم اونا بنويسم جاتون خالي پام کـه تا حالا از شدت سرما يخ کرده بود انگار بـه سرچشمـه حرارت و گرما رسيده خودش ميون اون قنبل کوچيک سعي مي کرد جا بده که تا کمي گرم بشـه ديگه حسابي بي طاقت شده بودم کيرم داشت گرم کن و م را پاره مي کرد پامو عقب کشيدم و آروم آروم خودمو بهش رسوندم هرچي بيشتر بهش نزديک مي شدم گرماي بيشتري تو تنم مي ريخت ديگه صداي نفس هاي آرومشو مي شنيدم حالا خيلي بهش نزديک بودم اما مي ترسيدم بهش بچسبم ضربان قلبم تند و تند مي زد نفسام بريده بريده شده بود دهنم خشک و تلخ يه کم کـه حالم جا اومد دستمو گذشتم روي ش و بگي نگي يه ذره فشار دادم و از روي دامنش آروم بـه پائين کشيدم هر لحظه منتظر بودم عالعمل نشون بده اما خبري نشد. جراتم بيشتر شد وقتي دستاي سرد و يخ زدم بـه انتهاي دامنش کـه تا روي زانشو بود رسيد سعي کردم دستم زير دامنش کنم اما همون مشکل پاها پيش اومد. دامن لاي زانوهاش گير کرده بود و اجازه نمي داد دستامو از زيرش بالاتر ببرم. سعي کردم دامنو از لاي پاهاش بيرون بکشم بعد وسط دامن را گرفتم و يه ذره يه ذره بطرف خودم کشيدم هر چي دامن بيرون تر مي اومد کيرم سفتر سفتر مي شد که تا بلاخره دامن از لاي روناي قشنگش آزاد شد. يه ذره دامنو بطرف بالا کشيدم توي اون تاريکي مطلق مي تونستم سفيدي پائين روناشو ببينم دستمو زيره دامنش بردم واقعا از ته قلب مي گم جاتون خالي (فقط مي تونم ذره اي از اونا وصف کنم) گرما و نرمي اون منو مي برد که تا اوج آسمون چنان بـه وجد اومده بودم و آب دهنم درون اومده بود کـه تند و تند آب دهنم قورت مي دادم مثل اينکه هلو مي خوردم همينطور دستمو بالا و بالاتر مي بردم هرچي بالاتر نرمي گرما بيشتر که تا اينکه دستم خورد بـه چيزي از جنس تور ...<br />بله داشتم شو کـه کم از نرمي پوستش نداشت لمس مي کردم سعي کردم از کنار اون حرير نازک دستمو م تو قنبلش اما تنگي اون اجازه نمي داد از کنار روناش وارد بشم يه کمي از روي ش با قنبلش بازي کردم از لمسي کـه کردم فهميدم قنبل هاي صاف و کشيده اي داره واي کـه چه کيفي داشت. ديگه طاقتم طاق شده بود. دست بردم و دامنشو بالاتر بردم کاملا قنبلاش بيرون افتاد. همونطور نفساش آروم بود و تکون نمي خورد اما بفهمي نفهمي يه کمي مي لرزيد. يواش دست بردم و انگشتم از بالا تو ش کردم و يواش اونا بـه طرف پائين کشيدم يه ذره کـه پائين اومد از اون دستم هم کمک گرفتم و يواش يواش اونا پائين کشيدم .اونقدر پائين آوردم کـه تمام کونش بيرون اومد دست بردم و لاي قنبلشو دست کشيدم مثل کوره پر حرارت بود تونستم کونشو پيدا کنم اما که تا خواستم دست بکشم فوري برگشت يه دفعه همـه چيز رنگ عوض کرد کيرم با تمام سرعت سقوط کرد و با سر بـه پائين افتاد و خودشو مخفي کرد و من تنـها گذاشت قلبم تند تند مي زد نفسم درون نمي اومد خودمو جمع جور کردم و منتظر جيغ پريا خانم شدم. نمي دونم اينا چقدر طو ل کشيد اما خبري نشد. چشاي بستمو باز کردم ديدم فقط از پهلو بـه پشت برگشته و حالا صورت قشنگ و با نمکشو مي ديدم ديگه ترسم ريخته شده بود چون اگه قرار بود چيزي بشـه که تا حالا شده بود با جرات بيشتر خودم بهش چسبوندم کيرم دوباره خودي نشون داد و خودشو بـه روناي پريا مي مالوند و با اونا براي دوستي و آشناي ابراز تمايل مي کرد. تو اين دو روز آرزوي يه بوس از لباي اون الهه ناز بـه دلم موند بود. حالا وقتش بود سرمو کـه حالا تقريبا کنار سرش بود بلند کردم و يواش بـه اون صورت واقعا ناز نزديک کردم و از گونـه هاي نازش يه بوسه آبدار چيدم حالا مي دونستم بيداره اما من کـه از خجالت نمي تونستم چيزي بگم مطمئنا اونـهم از من بدتر لبامو رو لباش گذاشتم و يه بوسه آبدار ازشون چيدم اين بوسه منو آروم نکرد ديگه حسابي حشري شده بودم اين دفعه لبامو رو لباي شيرين و نرمش گذاشتم و آروم و يواش شروع بـه مکيدن اونا کردم واقعا معذرت مي خواهم کـه نمي تونم اون لذتيو کـه من بردم براتون بگم (انشا الله نصيبتون بشـه) بهر حال تو مکيدن اون عسل هاي شيرين بودم کـه نمي دونم چطور شده بود کـه دستم داشت با سينـه هاي کوچيرمش از رو تاپ بازي مي کرد. دستمو پائين کشيدم و تاپشو بالا کشيدم و سينـه هاي شو را بـه چنگ گرفتم و شروع بـه مالوندن اونا کردم احساس کردم کمبود ويتامين سينـه دارم سرمو پائين بردم و شروع بـه خوردن اونا کردم تو دنيا فکر نکنم چيزي خوشمزه تر از سينـه باشـه من کـه هر چه مي خوردم گرسنـه تر مي شدم دستمو پائين تر بردم و دامنشو کـه رو روناش افتاده بود بالا زدم واي واي واي تو اون تاريکي مي شد قشنگو کم موشو ديد. ديگه نتونستم تحمل کنم سرمو پائين بردم و خواستم کـه زبونمو لا پاهاش م کـه يه مرتبه زانو هاشو جمع کرد و اونا را بـه هم چسبوند و منو از اون شـهد ناب بي نصيب کرد. هنوز بعد از دو سال حسرت اونا مي خورم. بهر حال وقتي نتونستمشو بخورم يه چند بوس حسابي از روناش وش چيدم بعد آروم تو گوشش گفتم مي خواهم مت چيزي نگفت و حركتي نكرد يه چند دقيقه ديگه باهاش بازي كردم اما كيرم بد جوري بي تابي مي كرد هرچي بيشتر باهاش بازي مي كردم و مي بوسيدمش كيرم هم بد جوري خودشو بـه اون رونا مي ماليد ديگه چاره اي نداشتم پريا پاهاشو جمع كرده بود و در حاليكه مي دونستم بيداره اصلا تكون نمي خورد بعد پاهامو بـه زير پاهاش بردم و با يك فشار پاهاشو پائين آوردم با اين حركت من اونم سريع بـه طرف پهلو غلط زد طوري كه پشتش بـه من شد. حالا كون پريا از طرف پهلو درون حاليكه ش هم که تا روي زانوش پائين بود بطرف من بود امون ندادم كاره ديگه اي بكنـه فوري شلوار و م درون آوردم باور نمي كنين از بس آب از كيرم اومده بود م چنان خيس بود كه بـه شلوارم نيز سرايت كرده بود بـه هر حال كير خيسم بـه دست گرفتم و با دسته ديگه لاي قنبلاي نازشو باز كردم و با يك لمس كوچولو كونشو پيدا كردم و طوري كه كيرم بـه طرف كسش نره اونا دمش گذاشتم يه دفعه ديدم بدنش شروع بـه لرزيدن كرد نمي دونم حالا بـه اين نتيجه رسيدم شايد اورگاسم شده بود. شايد هم ترسيده بود شايد هم اولين دفعه بود كه كير تجربه مي كرد بهر حال يه چند لحظه اي لرزيد. بعد از اينكه آروم شد آروم بطوري كه كيرم نلغزه طرفه كسش و فردا گندش درون نياد يه ذره بهش فشار دادم متوجه شدم يه ذره از نوك كيرم تو تنگنا افتاد عجب كيفي داشت يه ذره ديكه فشار دادم تنگنا هم بيشتر شد. فهميد بودم كون خيلي تنگ وسفته بعد اونا عقب آوردم و از آبي كه ازش بيرون اومده بود اطراف كونشو خيس و لغزنده كردم و دوباره با دقت درون حاليكه محكم گرفته بودش بهش فشار دادم. دوباره همون حالت ها تكرار شد يه ذره محكم فشار دادم ديدم قنبلاشو جمع كرد فهميدم دردش اومده اونا بيرون كشيدم و يه ذره صبر كردم دوبار ه اونا دمش گذاشتم و يه ذره يه ذره دادمش تو نوك كيرم كاملا كونشو تصرف كرد اون دوباره قنبلشو جمع كرد و بفهمي نفهمي ناليد دردش مي اومد صبر كردم البته نوك كيرمو كهبود و داشت خفه مي شد باد ميكردم بعد از چند لحظه دوباره بهش حل دادم كيرم که تا نصفهرفت و هرچي فشار دادم ديگه نرفت تو. حالا موقع عقب و جلو رفتن بود. شروع بـه پمپ زدن كردم و دستمو از پهلو بـه سينـه هاش رسوندم سينـه هاي كوچيك كون تنگ و كشيده اون پوست سفيد واقعا آدمو ديونـه ميكرد. حسابي حشري شده بودم بطوري كه صداي اخ و اوخ آروم پريا هم بلند شده بود و من بـه زحمت مي تونستم صداشو بشنوم بعد خيالم راحت بود كه كسي نمي شنوه. پمپ زدنامو سريع تر كردم ديگه كيرم داشت شق تر مي شد بطوري كه احساس كردم نوكش داره باد مي كنـه حالا موقعش بود هر چي خواستم خودمو نگه دارم نشد بعد يه هفت و هشت باري سريع و محكم بهش كوبيدم و يه دفعه كيرم با تمام فشار منفجر شد و جيغ آروم پريا هم بلند شد بطوري كه احسا س كردم بقيه فهميدن شايد بيشتر از ده يا دوازده دفعه كيرم خودشو بالا و پائين كرد که تا بلاخره تو كون خوشگل دائيم خالي شد. بي حال شده بودم پريا هم كم از من نداشت يه چند دقيقه اي كه گذشت كيرمو كه حالا بي حال تر از خودم بود بيرون كشيدم و خواستم دوباره از نو شروع كنم فكر كنم كه پريا هم بدش نمي اومد اما يه دفعه صداي شنيدن پاي كسي و شنيدم كه رفت تو دست شوي. ديگه نمي شد كه اونجا باشم تند و شلوارمو پوشيدم و چند بوسه حسابي ازش چيدم و آروم تو گوشش گفت عزيزم واقعا دوست دارم وقتي بلند شدم كه برم يه صداي ناز و خمار گفت مرسي ساسان منم دوست دارم. واقعا دلم نمي خواست اون لحظه تموم بشـه اما چه مي شد كرد پشتي را سر جاش گذاشتم و قبل از اينكه اون كه بـه دست شویي رفته بيرون بياد آروم درو باز كردم و از اتاق بيرون اومدم و سريع رفتم تو تالار. خوشبختانـه دائي و بابام خواب بودن و منم با خيال راحت خوابيدم . فردا سر ميز صبحانـه مادرم پرسيد پريا ديشب تو اتاق ساسان خوب خوابيدي؟ اونم گفت تو عمرم همچين راحت نخوابيده بودم و به دور از چشم ديگران يه لبخند و چشمك ناز تحويلم داد. حالا مدتها از ازدواج پريا مي گذره اما دوستي ما سر جاشـه و گاهي بطوريكه ديگران متوجه نشن با هميم. تازه گيها پريا حامله شده و ميگه از تو شدم. من نمي دونم اما اگه واقعا از من باشـه خيلي خوشحالم كه پريا را پر كردم.<br /></div>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1110881520679374282005-03-15T02:06:00.000-08:002005-03-15T02:13:46.816-08:00

irani2

<div align="center"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo61.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">61</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo41.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">41</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo21.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">21</span></a></td> </div><div align="center"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo01.jpg">عي ايراني </a><span style="color:#ff0000;">01</span></td></tr><br /></div><tr><div align="center"><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo62.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">62</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo42.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">42</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo22.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">22</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo02.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">0</span><span lang="en-us"><span style="color:#ff0000;">2</span></span></a></td></tr><br /><tr><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo63.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">63</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo43.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">43</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo23.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">23</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo03.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">0</span><span lang="en-us"><span style="color:#ff0000;">3</span></span></a></td></tr><br /><tr><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo64.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">64</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo44.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">44</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo24.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">24</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo04.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">0</span><span lang="en-us"><span style="color:#ff0000;">4</span></span></a></td></tr><br /><tr><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo65.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">65</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo45.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">45</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo25.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">25</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo05.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">05</span></a></td></tr><br /><tr><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo66.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">66</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo46.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">46</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo26.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">26</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo06.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">06</span></a></td></tr><br /><tr><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo67.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">67</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo47.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">47</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo27.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">27</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo07.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">07</span></a></td></tr><br /><tr><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo68.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">68</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo48.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">48</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo28.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">28</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo08.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">08</span></a></td></tr><br /><tr><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo69.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">69</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo49.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">49</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo29.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">29</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo09.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">09</span></a></td></tr><br /><tr><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo70.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">70</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo50.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">50</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo30.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">30</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo10.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">10</span></a></td></tr><br /><tr><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo71.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">71</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo51.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">51</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo31.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">31</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo11.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">11</span></a></td></tr><br /><tr><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo72.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">72</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo52.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">52</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo32.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">32</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo12.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">12</span></a></td></tr><br /><tr><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo73.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">73</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo53.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">53</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo33.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">33</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo13.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">13</span></a></td></tr><br /><tr><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo74.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">74</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo54.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">54</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo34.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">34</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo14.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">14</span></a></td></tr><br /><tr><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo75.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">75</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo56.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">55</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo35.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">35</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo15.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">15</span></a></td></tr><br /><tr><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo76.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">76</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo56.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">56</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo36.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">36</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo16.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">16</span></a></td></tr><br /><tr><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo77.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">77</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo57.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">57</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo37.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">37</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo17.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">17</span></a></td></tr><br /><tr><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo78.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">78</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo58.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">58</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo38.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">38</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo18.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">18</span></a></td></tr><br /><tr><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo79.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">79</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo59.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">59</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo39.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">39</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo19.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">19</span></a></td></tr><br /><tr><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo80.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">80</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo60.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">60</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo40.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">40</span></a></td><br /><td style="BORDER-RIGHT: medium none; BORDER-TOP: medium none; BORDER-LEFT: medium none; BORDER-BOTTOM: medium none" width="25%" align="right"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://friendpages.com/pages/gay/chimikhai/photo20.jpg">عي ايراني <span style="color:#ff0000;">20</span></div></a>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1110797957654365762005-03-14T02:56:00.000-08:002005-03-14T02:59:17.660-08:00

<div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">سلام اینم از داستان امروز شما مـیتونین داستان های قبلی رو درون آرشیو ببینین</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=mailto:soroush_bokon2sh@yahoo.com">soroush_bokon2sh@yahoo.com</a> </span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;">رختکن حما</span></em></strong><strong><em><span style="font-size:180%;">م</span></em></strong><br /><span style="font-size:130%;">ماجرايی را كه ميخوام براتون تعريف كنم مربوط بـه چند سال پيشـه. اون موقع سيزده چهارده سال بيشتر نداشتم. دوستی داشتم كه اتفاقا همسايه ديوار بـه ديوار ما بود. اسمش كامران بود و يك سال از من بزرگتر بود. اما چون از بچگی با هم بزرگ شده بوديم با هم ندار بوديم و مسايل سكسی تو خونـه را به منظور هم تعريف ميكرديم. هامون همسن بودند و خوشگل و خوش اندام. يكی از كارهای مخفيانـه ای كه مـی كرديم اين بود كه دزدكی ها را مـی دزديديم و مـی برديم يك جايی با هاشون حال ميكرديم. يا اينكه وقتی كامران حموم بود ميرفتيم زير تخت اتاق خواب ش و منتظر مـی مونديم. که تا از حموم بياد بيرون و بياد تو اتاق خواب و لباس بپوشـه. و ما بـه زور شو ببينيم. تو مدرسه ماجراها و داستانـهای سكسی زياد ميشنيديم. اما که تا اون زمان چشممون بـه كون و كس نيفتاده بود. حتی عكس سكسی هم نديده بوديم. و هر كدوم يك جوری پيش خودمون كس رو توصيف ميكرديم. خيلی دلمون ميخواست ببينيم. ولی اين امكان پذير نبود. که تا اينكه زد و بابام كه تاجر بود و به دبی رفت و آمد داشت. پيغام فرستاد كه تو دبی ازدواج كرده. وديگه بـه ايران بر نميگرده و م ميتونـه طلاق غيابی بگيره. م از شنيدن اين خبر حالش بد شد بـه طوری كه هر چند وقت يكبار از حال ميرفت و تا چند ساعت بهوش نميومد. دكتر هم يك مشت قرص و دوا داده بود و گفته بود كه اين حالت عصبيه و عادی. و بعد از چند وقت بـه حالت اولش بر ميگرده و حالش خوب ميشـه. يك روز كه كامران بـه خونـه ما آمده بود که تا با هم تلويزيون تماشا كنيم م بـه رفت. كامران بـه من گفت كه بريم و زير تخت پنـهان بشيم. گفتم باشـه ولی حالا زوده چون م هنوز لباسشو درون نياورده. كامران قبول كرد هنوز چند ثانيه نگذشته بود كه صدای جيغ م بلند شد. بـه طرف رختكن دويديم. درون را كه باز كرديم ديديم كه م بيهوش شده و كف رختكن افتاده ولی هنوز لباس تنش بود. بطرف دويدم و برش گردوندم كامران كه از ماجرا خبر داشت اومد تو و بالا سرمون ايستاد. گفتم كمك كن ببريمش بيرون. گفت صبر كن حالا بهترين موقعست كه كون و كسشو ببينيم. من ناراحت شدم و گفتم حالا؟؟ گفت آره فقط يك نگاه ميكنيم همين. راستش يه كم حشری شده بودم. م يك تاپ پوشيده بود با دامن مخمل مشكی بلند که تا پايين زانوش. ساق پاهاش سفيد بود و برق ميزد. كامران دودلی منو كه ديد منتظر جواب نماند. نشست و يه كم دامن مو بلند كرد و زيرشو نگاه كرد و گفت جووون. بيا نگاه كن جووون. حسابی حشری شده بود. منم همينطور. دامنشو بالا زدم. چی مـی ديدم همون سياه كشی چسبان با نقطه نقطه های سفيد پاش بود. من و كامران قبلا بارها اين را بـه كيرمون ماليده بوديم. دامنو رها كردم. كامران مـهلت نداد و در يك چشم بهم زدن تاپ مو از تنش درون آورد. م كرست نبسته بود و دوتا سفيد و بزرگ نمايان شد كه ميلغزيد. ديگه تاب نياورديم. دوتايی كنارش دراز كشيديم و هر كدام يك ش را بـه دهن گرفتيم و شروع كرديم بـه خوردن و ماليدن. خيلی حال ميداد كه ديدم كامران دوباره دامن مو بالا زد. دست كرد كسشو از روی ش ماليد. هر دو بلند شديم و كامران پايين را كنار زد و برای اولين بار چشممون بـه جمال كس روشن شد. چه كسی. سفيد بدون حتی يك تار مو تميز و جمع و جور. كيرهامون داشت مون رو پاره ميكرد. كامران زود كيرش را آزاد كرد و كيرش مثل دسته بيل عمودی درون هوا معلق ماند. منم كيرم را درون آوردم و كامران آرام اول دامن و بعد را از تنش خارج كرد و به كيرش ماليد. بعد خم شد و كس را بو كرد و بوسيد. منم پشت سرش اين كار را كردم. بعدش آرام كسشو باز كرديم و داخلشو نگاه كرديم و خوب معاينـه كرديم. خوب كه تماشا كرديم آرام م رو برگردونديم. وای چه كون بزرگ و سفيدی داشت نرم و گرم. عجب خط كونی داشت. كامران داشت ميتركوند. من از اون بدتر. دست كرديم رانـهای نرمشو از هم باز كرديم. وای ی ی ی. چشممون بـه كونش افتاد. اين كون را حتی بعدها تو هيچ فيلم سوپری نديدم. صورتی و كاملا جمع دورش يك دايره قهوه ای رنگ بود. كامران ديگه طاقت نياورد. كيرش را فشار ميداد و بهم نگاه ميكرد. پرسيد: بكنمش؟ گفتم: جرش بده ولی فقط كونشو. كامران گفت ای بـه چشم. تف زد بـه كيرش و سرشو گذاشت رو كون مرطوب م و فشار داد و به فشار سوم و چهارم كيرش که تا ته رفت تو كون م. كامران دادكشيد: آتيشـه آتيشـه. من كه شديدا كيرمو ميمالوندم گفتم: فشار بده فشار بده. كامران دست برد های مو گرفت و شروع كرد بـه تلمبه زدن. مدام ميگفت جووون آتيشـه جووون. بعد از چند لحطه شل شد و روی م افتاد فهميدم آبشو خالی كرده تو كون م. كامران را بعد زدم كيرش بـه آرامـی از كون م خارج شد. ولی كون م همچنان باز بود. پاهای م را باز كردم و كونش را بو كردم. چه بوی خوبی داشت كه با بوی آب كير كامران قاطی شده بود. ش كم كم داشت جمع ميشد كه روش دراز كشيدم و كيرمو فرو كردم تو وای ی ی. كامران راست ميگفت داغ بود و مرطوب که تا آخر فرو بردم و به تقليد از كامران دست بردم هاش را گرفتم. شروع كردم بـه داخل و خارج كردن. درون هر بار كه داخل مـی بردم صدايی شبيه جزززززز از كون م خارج ميشد. داشتم مـی تركوندم. بـه اوج رسيدم. كيرم را که تا ته فرو بردم و همـه آبم را همانجا كنار آب كامران خالی كردم. كيرم را بيرون كشيدم. كامران كم كم بـه هوش آمده بود. زود با دستمال كلينكس كونشو تميز كرديم و را پاش كرديم وتاپ و دامنش را پوشانديم تنش. و بلندش كرديم برديم خوابانديم تو تخت خوابش. چند ساعتی طول كشيد که تا بهوش آمد. از من پرسيد چطوری تنـهايی بـه تخت خواب بردمش؟ جواب دادم كامران كمكم كرد. با وحشت پرسيد دستش كه بمن نخورد؟ جواب دادم نترس.پتو بـه اتاق آورديمت</span> </div>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1110704452104907402005-03-13T00:58:00.000-08:002005-03-13T01:00:52.113-08:00

khalevadokhtarkhale

<p dir="rtl" align="right"><span style="font-size:130%;"> و </span></p><p align="right"><span style="font-size:130%;"> فرستاده شده توسط : سيامک</span></p><p align="right"><span style="font-size:130%;"> اين خاطره رو يه دوست عزيز بـه اسم سيامک فرستاده کـه گفته بعد ها بازم از خاطراتش بگه راستي از امروز اين جا هر روز آپديت ميشـه و يک داستان جديد مي ذارم</span></p><p align="right"><span style="font-size:130%;"> دستمو گرفت کشيد واي..... چه دستيه نرمو لطيفي داشت اگه هري بـه جام بود درجا از خواب مي پريد صبحونـه رو رديف کرد و به من گفت ميرم خونيه خالم اگه خواستي بيا اونجا بد از 1 ساعت من رفتم ديدم نشست با خالم صحبت ميکنن که تا منو ديد گفت ميخواهي فالت رو بگيرم من هم گفتم باش گفت اسمي رو کـه دوست داري بگو گوفتم نمي خوام بد از کلي مخ تيليت راضي شدم بگم آخه من هم دوستش داشتم نميتونستم اسمي ديگه رو الکي بگم بـه خودم گفتم الان موقيت خوبي هست گفتم خودت.نميدوني چقد خوشحال شد خلاصه جواب فال رو خوب داد و گفت همديگه رو خيلي دوست داريد من هم کـه انو شنيدم حسابي خوشحال شدم ديگه داشتم ميمردم بد از نيم ساعت خالم واسه خريد عيد سال تحويل رفت بيرون ديگه منو الناز تنـها بوديم الناز گفت من ميرم حموم يه 10 دقيقه تنـها تو اوتاق تنـها بودم کـه صدايه جيق الناز درون اومد بودو رفتم دم درون الناز مي گفت سيامک کمکم کن يه سوسک تو حموم هست يهو درو باز کرد دستمو کشيد آورد تو حموم واي چشمم داشت سياهي ميرفت چه هيکل توپي داشت چه سينـه هايي اناري چه پوف کردهي کيرم راست کرد بد جوري هم راست کرد داشتم ديگه غش ميرفتم سرمو گرفتم پايين گفتم سوسکه کوش گوفت همينجا بود نميدونم کجا رفت خواستم برم بيرون يهو درو بست نذاشت برم يه بهونـه آورد خواست کمرشو کيسه بکشم من هم قبول کردم از خودم بود کمرشو کيسه کشيدم يه کمي آخ اوخ کرد گفت يه کمي بالاتر کيسه بکش ديگه بـه گردنش رسيدم بد دستمو گرفت کيسه رو درون آورد گفت يه کمي گردنمو ماساژ ميدي گفتم باشـه درون حال ماساژ بودم کـه روشو طرفم کرد چشاش خمار خمار بود قرمز مثل خون شده بود گفت تو نمي خواي ماساژت بدم هنوز جواب نداده بودم کـه رفت رو گردنم اولش با دست بود ولي بد کم کم صورتشو نزديکم کرد گفت سيمک دوستت دارم من هم گفتم دل بـه دل راه داره از لبم بوسه گرفت من هم ديگه حشري خراب شده بودم نفهميدم چطوري شودم ديگه داشت لبمو ميکند يه دستشو سمته کيرم بورد چه دست سردي داشت چه حالي ميداد من هم چشممو بستم و آه اوه ميکردم يهو حس کردم کيرم داق شده چشمامو کـه باز کردم ديدم داره ساک ميزنـه تمام بدنم داشت ميلرزيد بد از 15 دقيقه گفت حالا نوبت تو هست منم از خدا خاسته اول سراغ سينـه هاش رفتم انگاري داشتم انار ميخوردم خواستم تلافيه ساک زدنشو با ليسي بدم شرتشو درون آوردم اووف جاتون خالي خاليه خالي بود چه مشتي داشت پوف پوف بود که تا حد مرگ خوردمش ديگه نفسم بند اومد کشيدم کنار اومد خوابيد روم سينـه هاشو مالوند بـه کيرم با کوسش مالوند من هم گرفتمش رويه سکويه حموم خوابوندمش و خوابيدم روش پاهاشو باز کردم و پاهامو محکم قولاب کرد از اون طرف هم دستشو دور کمرم قولاب کرده بود ديگه بجاي آه آه جيق ميزدش چقد ليز شود بود کيرمو با دستش گرفت يه کمي کرد داخلش ما هم از بس کـه خسته بوديم رو تخت خوابمون بود من کـه گيج خواب بودم يهو حس کردم کـه يکي داره با لبم و کيرم ور ميره لبمو ميبوسيد و کيرمو ميملوند من هم اونقدر خسته بودم کـه اصلاً نميتونستم چشمو باز کونم اخ وقتي ميخوابم اگه دنيا رو آب ببر من رو خواب ميبره خلاصه بـه خودم گفتم بزار حال کنـه حتماً الناز هست يه 10 دقيقه داشت باهام حال ميکرد ديگه خواب از سرم پريد کيرم بد جوري راست کرده بود چشمو باز کردم ديدم خالمـه. ميخواستم درجا سنگ کوب کنم کفم بريده بود واي بود چه سينـه هاي بزرگ آب داري 1000تا بچه رو ميتونست شير ازش ديگه نگيد چه پف بود پف پف يعني اگر کيرم بش ميخورد درجا آبم مي يومد تو همين فکرا بودم کـه يهو صدام کرد سيامک کيرتو بخورم من هم کـه جا خورده بودم هيچي نتونستم بگم اونقدر رو داشت کـه خودش کيرمو تو دست گرفت و با دهنش واسم ساک زد اوف چه حالي ميداد واقعاً تجروبه داشت من هم ديگه خجالتو گذاشتم کنار رفتم تو کارش ديگه سراغ لبو سينـه نرفتم درجا رفتم سراغش چون کفمو برنده بود وقتي کردمدنيا دور سرم چرخيد کمرم اونقدر خوشک شده بود کـه نميتونستم عقب جلو م ولي با اون توپ کمر فلج هم نرمو توپ ميش اونقدر عقب جلو کردم کـه ديگه داشتم بجاي آب کمر خون مي ياوردم بيرون اصلاً کمر ديگه واسم نمونده بود درون همين حال بودم کـه منو محکم فشار دادش چقد ليز شد بود مثل پوست موز از اون هم ليز تر يه جيق بلندي کشيد من هم بيشتر حشري شدم و زود آبم امد ولي نذاشتم داخل بريزه زود درش آوردم خالم کـه از حال داشت ميرفت رو تخت مثل مرده ها افتاده بود تازه فهميدم کـه الناز داره مياد يه نگاهي بهم کردو گفت عزيزم رو هم ديگه با خودمون شريک ميکنيم درون هر فرصت مناسب مياريمش با خودمون تو من هم از خدا خواسته گفتم باشـه بد دستمال رو بهم داد گفت بفرما خودتو پاک کن بد بـه الناز گفتم چطور فهميدين من اهل هستم گفت من يه روز کـه امدم خونتون 4 cd تو کمدت ديدم يه روز هم ديدمت تو اطاقت داشتي فيلم ميديدي چون رو صندلي بودي کيرتم بد جوري راست کرده بود قشنگ معلوم بود بهش گفتم چطور من نديدمت گفت آخه من از لايه درون ديدمت بد رفتم تو بغلش يهتوپ ازش گرفتم و زود بلند شدم گفتم من بايد برم خونـه دير شد خالم گفت برو ولي بـه ما هم يهبد آخه نامردي هست من هم بجاي يهدوازش گرفتم بدش رفتم ولي اصلاً دلم نمي خواست برم تو راه همش تو فکر بودم کـه چهي توپي کرده بودم چقدر شارژ شده بودم که تا رسيدم بـه خونـه يه غذاي توپ و يه خواب توپ کردم حالا هر موقع کـه خونيه خالم خالي ميشـه ما 3 نفر با هم داريم خوب سروش جان اگه حالا شما هم پيش من بوديد ما ميشد 4 نفري خيلي حال ميداد ولي حيف کـه از هم دور هستيم اين هم آخر داستانم اميدوارم کـه خوشت اومده باشـه </span></p>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1110700172086073352005-03-12T23:42:00.000-08:002005-03-12T23:49:32.093-08:00

khaharkhob

<div align="right"><strong><em><span style="font-size:130%;">حال مـیکنید بچه ها دیگه دارم هر روز براتون آپدیت مـیکنم از این بعد عهای ایرانی هم مـی ذارم</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-size:130%;">هری هم کاری با من داشت یـا داستانی داشت با ایمـیل من تماس بگیره</span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=mailto:soroush_bokon2sh@yahoo.com">soroush_bokon2sh@yahoo.com</a> </span></em></strong></div><div align="right"><strong><em><span style="font-size:180%;"> خوب</span></em></strong></div><div align="right"><br />اسم من حمـید هست و بیست سال از سنم مـی گذرد. مـی خواهم داستان با م را برایتان<br />تعریف کنم. تعداد اعضای خانواده ما پنج نفر است. یک مادر و دو یکی بـه نام سارا کـه پانزده سالشـه و یکی بـه نام ساناز کـه هفت سالشـه و پدرمون کـه در شـهر دیگه ای کار مـی کنـه و هر دوهفته یکبار یک هفته بـه مرخصی مـیاد.<br /><br />یک روز کـه از دانشگاه بـه خونـه آمدم مستقیماً بـه اتاق بالا (همان اتاقی کـه کامپیوتر درون آن است) رفتم کـه ناگهان دیدم م هول شد و یک سی دی را سریع از داخل سی دی رام خارج کرد و به من سلام کرد. من کـه متوجه موضوع شدم بـه روی خودم نیـاوردم. سپس به منظور نـهار خوردن بـه پایین رفتیم و بعد از خوردن نـهار من بـه اتاق بالا رفتم که تا بفهمم موضوع سی دی چی بود. مستقیمآً سر کیف م رفتم و بعد از کمـی گشتن متوجه سی دی مورد نظر شدم و اون را داخل سی دی رام گذاشتم و حالا فهمـیده چی بودم کـه نجیبم چی نگاه مـی کرد. بله اون زندان زنان نگاه مـی کرد. و حالا از یک طرف نگران بودم و از طرف دیگر یک وسوسه شیطانی مرا شادمان مـی کرد. کامپیوتر را خاموش کردم و به پایین رفتم که تا به ظاهر درون اتاقم استراحت کنم و منتظر بمانم که تا م به منظور خوابیدن بـه اتاق بالا برود. کـه پس از نیم ساعت همـین اتفاق افتاد و سارا بـه اتاق بالا رفت. و بعد از یک ربع ساعت من بـه اتاق بالا رفتم و دیدم کـه سارای خوشگلم بـه رو روی تخت خوابیده و یـه دامن سیـاه بلند و یـه پیراهن نارنجی تنشـه. من آرام آرام بـه کنار تخت رفتم و نشستم روی زمـین و دستم را آروم بـه کونش نزدیک کردم و آروم روی کونش گذاشتم. وای عجبخوش تراشی داشت. یـه کم همون طوری بـه کارم ادامـه دادم و همزمان را مـیمالیدم. یـه کم پر روتر شدم و دامنش را بالا آوردم. که تا چشمم افتاد بـه رانـهای سفیدش نزدیک بود آبم بیـاد ولی جلوی خودم را گرفتم. دامنش را کـه بالاتر دادم چشمم افتاد بـه شرت سفیدی کـه مدتهای زیـادی وم را همراهی کرده بود. از روی شرتسارا را بـه آرامـی مـی بوسیدم و نوازش مـی کردم کـه بعد از پنج دقیقه از این کار سیر شدم و تصمـیم گرفتم شرتش را کمـی پایین بکشم. آرام ناخنـهایم را بـه زیر شرتش بردم و آرام آرام بـه سمت عقب کشیدم(البته حدود یک دقیقه طول کشید). شرتش بیش از حد معینی پایین نیـامد چون کـه پاهاش کمـی باز بود و اجازه حرکت شرتش را نمـیداد. درون این موقع کمـی ترسیدم و به خودم گفتم کـه زیـاد جلو رفتی و هر آن ممکنـه سارا بیدار بشـه ولی افکار شیطانی مـی گفت کـه ادامـه بده و اگر هم بیدار شد تهدیدش کن کـه جریـان سی دی را بـه مـی گویم. درون همـین فکرها بودم کـه م غلطی زد و به پشت خوابید و چشمـهاش را باز کرد و با تعجب گفت کـه حمـید اینجا چه کار مـی کنی؟ و همزمان متوجه پایین آمدن شرتش شد و با صدای بلند گفت: بی شعور احمق چه کار داری مـی کنی؟ من سریع دستم را جلوی دهنش گذاشتم کـه صداش را و ساناز نشنوند و سعی کردم آرومش کنم و همون طوری کـه دستم جلوی دهنش بود درون گوشش گفتم کـه من موضوع سی دی را مـی دونم و اگر جیکت درون بیـاد بـه همـه موضوع را مـی گویم و رهاش کردم و رفتم درون اتاق را قفل کردم و پیشش رفتم و دیدم کـه داره گریـه مـیکنـه . گفتم مگه چیـه؟ گفت مـی خوای با من چه کار کنی؟ گفتم نترس عزیزم خوبی باش و به من اعتماد کن و همزمان سرش را روی سینم گذاشتم و آرامش کردم و بعد بغلش کردم و از تخت پایینش گذاشتم و گفتم دستهاتو را رو تخت بینداز و را برام بده بـه طرف بالا. اون هم گوش کرد و دستاشا رو تخت انداخت . من هم بلافاصله دست بـه کار شدم و شلوار و شرتم را درآوردم و دامنش را بالا زدم و را بـه شرتش چسباندم و روش خوابیدم. اشکهای سارا کم کم داشت بـه لبخند تبدیل مـی شد و من خوشحال بودم. برگشتم و شرتش را درآوردم و مات و مبهوت بـه سارا کـه کمـی پشمالو بود نگاه مـی کردم کـه ناگهان بهش حمله کردم و شروع بـه بوسیدن و ش کردم. دیگه هر دومون بـه اوج رسیده بودیم و خواستم کـه ا درش فرو کنم ولی این بار من بر افکار شیطانی غلبه کردم وبه خودم گفتم کـه ارزش بکارت م بیشتر از اونـه کـه بخواهم به منظور ارضا شدنم پرده اش را پاره کنم. و بی خیـال شدم و رفتم بـه فکر کونش. سریع بـه اتاقم رفتم(البته شلوارم را پوشیدم) و ژل لیکادویین را از کمدم برداشتم و سریع بـه اتاق بالا برگشتم. کمـی از ژل را بـه سارا زدم .سارا گفت داداشی این چیـه مالیدی بهم؟ گفتم چیزی نیست عزیزم . مـیخواهم دردت نگیره. گفت مگه درد هم داره و همزمان با این حرفش برگشت و یـه نگاهی بـه کرد و کمـی ترسید(آخه کلفتیـه کیره من درون حدود 5_4 سانت و درازیش حدوده 12 سانت است.) گفتم نترس سارا جون و ژل لیدوکایین را رو خالی کردم و یـه کم مالوندمش که تا بیحس شد.بعد را آرام آرام داخل ش کردم ولی ژل کار خودش را روی سارا نکرده بود و آخ و اوخش بالا رفت که تا جایی کـه دهنش را با دستم گرفتم کـه آبروریزی نکنـه و را آرام داخل نازش بـه حرکت درون آوردم . دیدم سارا شروع کرده بـه گریـه و مـیگه داداش غلط کردم کـه فیلمـه ی دیدم .<br />اصلاً برو بـه ی بگو ...آخ آه....دردم مـیاد خیلی... وای جون آخ... من هم سرعت ضربه هام را بیشتر کردم و دستم را هم بـه داخل پیراهنش بردم و بندش را کنار زدم و های کوچیکش را نوازش کردم. بعد از حدود 6_5 دقیقه آبم با تمام فشار داخل کونش ریخته شد. چند دقیقه همون طوری روش بیحال افتادم و بعد بلند شدیم ولباسامون را پوشیدیم. بهش گفتم:خوب بود؟ گفت: آره ولی بـه دردش نمـی ارزید. گفتم: کم کم عادت مـی کنی و بیشتر حال مـیکنی.<br /><br />همون شب دوباره بردمش اتاق بالا و دوباره سرپایی ازکردمش ولی 6_5 دقیقه بیشتر طول نکشید و زود رفتیم پایین. خواستم ازش قول بگیرم کـه هر روز مش ولی قبول نکرد و گفت اگه بخواهیم همـین طوری ادامـه بدیم شک مـیکنـه و بهتره هر وقت تو خونـه تنـها شدیم با هم داشته باشیم. من هم بوسش کردم و گفتم چشم ه خوبم.<br /></div>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1110699111215195782005-03-12T23:28:00.000-08:002005-03-12T23:31:51.236-08:00

irani1

<p dir="rtl" align="center"><span style="font-size:180%;">گالري اول از عهاي ي ايراني افتتاح شد !</span></p><br /><p dir="rtl" align="center"><br /><table border cellspacing="0" cellpadding="3" width="100%" border="1" style="color:#000000;"><br /><tbody><br /><tr><br /><td valign="top" width="33.33%"><br /><p align="center"><span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/1.JPG" target="_blank">عاول</a></span></p></td><br /><td valign="top" width="33.33%"><br /><p align="center"> <span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/2.JPG" target="_blank">عدوم</a></span></p></td><br /><td valign="top" width="33.33%"><br /><p align="center"><span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/3.JPG" target="_blank">عسوم</a></span></p></td></tr><br /><tr><br /><td valign="top" width="33.33%"><br /><p align="center"> <span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/4.JPG" target="_blank">عچهارم</a></span></p></td><br /><td valign="top" width="33.33%"><br /><p align="center"> <span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/5.JPG" target="_blank">عپنجم</a></span></p></td><br /><td valign="top" width="33.33%"><br /><p align="center"><span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/6.JPG" target="_blank">عششم</a></span></p></td></tr><br /><tr><br /><td valign="top" width="33.33%"><br /><p align="center"> <span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/7.JPG" target="_blank">عهفتم</a></span></p></td><br /><td valign="top" width="33.33%"><br /><p align="center"><span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/8.JPG" target="_blank">عهشتم</a></span></p></td><br /><td valign="top" width="33.33%"><br /><p align="center"><span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/9.JPG" target="_blank">عنـهم</a></span></p></td></tr></tbody></table></p><br /><p dir="rtl" align="center"><br /><table border cellspacing="0" cellpadding="3" width="100%" border="1" style="color:#000000;"><br /><tbody><br /><tr><br /><td valign="top" width="33.33%"><br /><p align="center"><span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/10.JPG" target="_blank">عدهم</a></span></p></td><br /><td valign="top" width="33.33%"><br /><p align="center"><span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/11.JPG" target="_blank">عيازدهم</a></span></p></td><br /><td valign="top" width="33.33%"><br /><p align="center"><span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/12.JPG" target="_blank">عدوازدهم</a></span></p></td></tr><br /><tr><br /><td valign="top" width="33.33%"><br /><p align="center"> <span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/13.JPG" target="_blank">عسيزدهم</a></span></p></td><br /><td valign="top" width="33.33%"><br /><p align="center"><span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/14.JPG" target="_blank">عچهاردهم</a></span></p></td><br /><td valign="top" width="33.33%"><br /><p align="center"><span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/15.JPG" target="_blank">عپانزدهم</a></span></p></td></tr><br /><tr><br /><td valign="top" width="33.33%"><br /><p align="center"> <span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/16.JPG" target="_blank">عشانزدهم</a></span></p></td><br /><td valign="top" width="33.33%"><br /><p align="center"> <span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/17.JPG" target="_blank">عهفدهم</a></span></p></td><br /><td valign="top" width="33.33%"><br /><p align="center"><span style="font-size:130%;"><a rel="external nofollow" href="https://mimplus.ir/external.php?url=http://bokontosh.100megs.com/18.JPG" target="_blank">عهجدهم</a></span></p></td></tr></tbody></table></p>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1110386470328397562005-03-09T08:31:00.006-08:002005-03-09T08:41:10.373-08:00

bamahtab

<div align="right">روز دومي بود کـه اومده بوديم توي اين خونـه و هنوز تمام اسباب ها رو جا نداده بوديم و من داشتم از خستگي مي مردم ، حدوداي ظهر بود کـه سعيد دوستم اومد درخونـه و خواست کـه بريم يه چرخي بزنيم . منم کـه حالم خيلي گرفته بود از خدا خواستم لباس پوشيدمو اومدم بيرون هنوز از کوچه بيرون نرفته بوديم کـه ديدم سعيد زد رو ترمز و پياده شد نگاه کردم ديدم vow يه خانم ميانسال با ش دارن با سعيد احوال پرسي مي کنن منم براي رعايت ادب پياده شدم و احوال پرسي کردم /بابا ه عجب گوشتي بود/ خانمـه از سعيد پرسيد کـه اينجا چکار مي کني اونم گفت کـه خونـهء دوستم اينجاست و . . . . . . .خلاصه اونا سوار شدن کـه تا يه جايي برسونيمشون _ اون خانم دوست سعيد بود _ درون طول راه من همش تو فکر بودم وحتي يکبار هم بـه سمت مـهتاب نگاه نکردم . . . سر ميدون کـه رسيديم اونا پياده شدن . . .سعيد گفت چطور بودگفتم بدک نبودس _ گُه خوردي توپ بودم _ مي خوام مخشو بس _ اينم نمي توني بخوري ، اينکاره نيستي منم ضايع مي کنيم _ مخشو مي ها !س _مي زني ولي زبون سر اين . .م _ حالا مي بينيخلاصه سر پول يه شام مفصل شرط بستيم . . .سه روز بعد سعيد زنگ زد وگفت يه خبر توپ داره گفتم بگو گفت نُچ بايد مژدگوني بدي گفتم چي گفت دو شب شام گفتم اصلا نگوس _ ضرر مي کنيم _ بـه تخممس _ تخمت تو ، بخدا ضرر مي کنيم _ باشـه حالا تو بگو ببينم مي ارزهس _ بخوريش اصلا نمي گم بـه کيرم کـه ندوني تو لياقت نداريم _ خيلي خوب گاه مخور قبول حالا بگوس _ گفت دو شب شامم _ باشـه بابا گاييدي منو ، بگو ديگهس _ هيچي ديشب مـهتاب زنگ زد خونـهء ما شمارهء تو رو مي خواستيه دفعه اي قلبم اومد تو دهنم گفتم : چي . . . مي خواست چکار . . .س _ هيچي مي خواست ببينـه تلفنتون زنگ مي خوره يا نـهم _ مثل آدم بگو ببينم چه گايي خورديس _ زنگ زد گفت کـه شمارهء تو رو مي خواد گفتم چرا گفت باهاش کار دارم منم شماره رو بهش دادم ، شايدم يه کار ديگه داشته باشـهديگه تو کونم عروسي شد و کنار تلفن اتراق کردم شب حدوداي ساعت 7 بود کـه زنگ زد يه چند باري مزاحم شد ولي آخرش صحبت کرد اولين مکالمـهء تلفني مون حدود دوساعت ونيم طول کشيد ولي جالب بود، توپي بنظر مي رسيد بهم گفت از اينکه مثله پسراي عقده اي خودمو جلوش جر ندادم ازم خوشش اومده بيچاره نمي دونست کـه فرصت نکردم وگر نـه جلوش با دماغ راه مي رفتم . . .يکي دو ماه گذشت وما همين جوري ادامـه داديم _ هفته اي دو روز مـهتاب شبکار بود و پدرش هم فوت شده بود براي همين هم هفته اي دوبار تلفني که تا ساعتاي 12 يا 1 با هم حرف مي زديم راستش بدجوري بهش عادت کرده بودم و توي اين مدت خيلي با هم صميمي شده بوديم يک شب 5شنبه بود و مـهتاب هم شبکار بود حدود ساعتاي 11:30 بود کـه برق رفت ، بيچاره تنـها توي خونـه داشت از ترس مي مُرد گفتم مي خواي بيا خونـهء ما من مو بيدار مي کنم بيا پيش اون گفت نـه يه وقت م تلفن کنـه اَگه جواب ندم نگران ميشـه گفتم مي خواي انو بفرستم خونـهء شما بازم گفت نـه نمي خوام از اين جريان چيزي بدونـه ديگه زدم بـه پررويي گفتم مي خواي خودم بيام خونتون گفت نـه خدا مرگم بده يه وقت يکي از همسايه ها ببينـه آبرومون ميره گفتم خوب بوم ميام کمي مکرد وگفت باشـه فقط زود بيا کـه من خيلي مي ترسم . . . منم از خدا خواسته باهمون لباس خونـه بوم رفتم خونشون اونم اومده بود تو راه پله و منتظر نشسته بود يه چادر گلدار خاکستري رنگ هم انداخته بود رو سرش. . .خواست کـه بريم تو اتاقش منم قبول کردم . . . همـه جا تاريک بود و هيچ چيز مشخص نبود يه دفعه ديدم کـه وسط زمين و هوا دارم پشتک وارو مي و به مغز اومدم رو زمين با نگراني پرسيد چي شد گفتم هيچي پام بـه يه چيزي گير کرد گفت دستتو بده من ، منم فوري دستشو تو تاريکي پيدا کردم و محکم گرفتمش و دنبالش راه افتادم داخل اتاق کـه رسيديم رفت و روي تختش نشست نور ماه اتاقشو کمي روشن کرده بود منم رفتم روي مبل روبروي تختش نشستم و شروع کرديم بـه صحبت کم کم اومدم پايين و جلوي تخت رو زمين نشستم هيچ وقت اينقدر بهش نزديک نشده بودم فاصلمون فقط چند وجب بود اون روي تخت دراز کشيده بود و منم کنار تختش نشسته بودم کم کم صورتامون بـه هم نزديکتر شد و لبهامون تو هم گره خورد . . .آروم آروم خودمو کشوندم رو تخت و کار بجايي کشيد کـه همديگرو محکم بغل کرده بوديم من چرخيدم واونو کشيدم رو خودم داشتم گردنشو مي مکيدم کـه يه دفعه برق اومد و همجا روشن شد فوري از روي من بلند شد و از تخت پريد پايين . . . منم نشستم تمام يقهء لباسش خيس بود يه لحظه هر دومون خجالت کشيديم ولي مـهتاب چراغو خاموش کرد و گفت اينجوري بهتره منم کـه حسابي کيرم راست شده بود بلند شدم و دستشو گرفتم و کشيدمش رو تخت پيرهنامونو درون آورديم که تا راحتتر باشيم عجب سينـه هايي داشت شروع کردم بـه خوردن سينـه هاش و احساس مي کردم کـه اون از اينکار خيلي لذت مي بره مي خواستم برم سراغ شلوارش ولي روم نمي شد خلاصه کم کم اومدم پايين و شروع کردم بـه ليس زدن شکمش حسابي حشري شده بود منم کيرم داشت شلوارمو پاره مي کرد خلاصه بهر بدبختي بود کمرويي رو گذاشتم کنار و شلوارشو آروم آروم کشيدم پايين سعي کرد مقاومت کنـه ولي قدرت نداشت بدنش کاملا بي حس شده بود از روي شرت صورتمو بهش ماليدم ، شرتش خيس خيس بود بلند شدم و نشستم و خيلي آروم شرتشو درون آوردم و سرمو بردم لاي پاهاش و با زبون شروع کردم بـه بازي با ش ، بـه نفس نفس افتاده بود و مدام شکمش سفت وشل مي شد و تکون مي خورد و همش پاهاشو تکون مي داد و با دست سعي مي کرد منو ازش دور کنـه ، خوب کـه بي حس شد چرخوندمش و گفتم حالا نوبت منـه شلوارمو درون آوردم و کيرمو خوب خيس کردم روي زانوهام ايستاده بودم پاهامو گذاشتم دو طرف ش و کيرمو گذاشتم دم کونش و آروم فشارش دادم تو يه دفعه تکون خورد وپاهاشو سفت کرد و با دست شکممو عقب زد ولي من تکون نخوردم مي دونستم کـه اگه درش بيارم بدتره براي همين آروم دستشو گرفتم و يه کمي ديگه فشار دادم ، بادستاي کوچولو وتپلش دستمو فشار مي داد وپاش روي تخت مي کوبيد سعي مي کرد يه جوري خلاص شـه ولي نمي تونست ، کم کم کيرم که تا نصفه رفت تو و منم تلمبه زدن رو شروع کردم ، سرعتمو زيادتر کردم احساس کردم کـه ديگه آروم شده يه لحظه ترسيدم خم شدم و سرمو بردم کنار گوشش و بهش گفتم مي خواي درش بيارم ولي جواب نداد اومدم از روش بلندشم ولي با يه صداي خفه گفت نـه خوبه . . . خيالم راحت شد و تلمبه زدن رو ادامـه دادم ، نزديک اومدن آبم بودو من محکم بهش تقه مي زدم طوري کـه محکم تکون مي خورد اما هيچ عالعملي نشون نمي داد آبم اومد ومن بيحرکت افتادم روش ، حتي قدرت بلند شدن هم نداشتم و کيرم هنوز تو کونش بود و من روش دراز کشيده بودم چند دقيقه اي بـه همين وضع بوديم کـه من دوباره شروع کردم اينبار ديگه داشتم جون مي کندم درون همين حال کتف و گردنشو مي مکيدم و اونم کاملا راضي بود دفعهء دوم کـه داشت آبم ميومد چنان محکم تقه مي زدم کـه احساس کردم داره جر مي خوره آبم کـه اومد بـه سختي خودمو از روش بلند کردم و کنارش خوابيدم بعد از چند دقيقه کـه يکمي خستگيم درون شد ولي يکمي سر گيجه داشتم و خيلي هم احساس گرسنگي مي کردم نيم ساعتي گذشت بـه ساعتم نگاه کردم ساعت 4 صبح بود بهش گفتم خوابي آروم گفت نـه بيدارم پرسيدم حالت خوبه گفت آره ولي پاهام خيلي بي حسه ، پشتمم درد مي کنـه گفتم الهي بميرم تقصير منـه گفت نـه چرا تو اتفاقا خيلي خوب بود من خوشم اومد تو دلم گفتم بهتر کـه خوشت اومد حالا دفعهء بعد چنان مت کـه چشات از تو درون بياد و کير من از تو دهنت ولي يه لحظه دلم براش سوخت ، بلند شدم و نشستم و آروم آروم پاهاشو ماساژ دادم مشخص بود ک احساس خوبي داره ، چرخيد و به پشت خوابيد ومنو کشيد روي خودش و دوباره لبهامون تو هم گره خورد بدنش خنک بود و کمي ميلرزيد پتو رو کشيدم رومون و زير پتو دوباره مشغول شديم کـه با صداي زنگ تلفن جفتمون از جا پريديم هوا روشن شده بود ، ش بود و گفت آماده شـه کـه براي ناهار بايد برن خونـهء داييش ، دو تايي هل هلکي لباسامونو پوشيديم و من از همون پشت بوم برگشتم خونـه و يواشکي رفتم تو اتاقم و خوابيدم ، حدود ساعتاي 2:30 بود کـه بيدار شدم . . . رفتم يه دوش گرفتم بعد هم يه چيزي خوردم و عصر هم مثل هميشـه با سعيد از خونـه زدم بيرون . . .شب يکشنبه مـهتاب زنگ زد و گفت کـه تو خونـهء داييش سر سفره خواب رفته و همـه فکر کـه تا صبح درس مي خونده ولي خيلي خوب شد کـه هيچکدوم از افراد اون مجلس نزديک خونـهء ما نبودند چون مي گفتن کـه اونشب برق قطع بوده و حسابي ضايع مي شديم </div>

توشnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-10154981.post-1110386400973259472005-03-09T08:31:00.005-08:002005-03-09T08:40:00.986-08:00

payamvamaryam

<div align="right">پيام و مريم حدود 8 سال پيش بود کـه از اروميه رفتيم بندر عباس ... يه تغيير مکان خيلي شديد!<br />به خاطر شغل بابام بود کـه مجبور شديم کوچ کنيم! اون موقع من مي رفتم اول دبيرستان ...<br />به خاطر تغيير جا خيلي ضد حال خوردم ... چون جايي کـه رفته بوديم از هر لحاظي با اروميه 180 درجه فرق داشت!<br />هم از لحاظ آب و هوا ? هم از لحاظ برخورد مردم ? هم از لحاظ فرهنگ ? هم از لحاظ زبان و هم از لحاظ شکل ظاهري!<br />با اينکه همـه جا شايعه کـه ترکها با غيرتن اما من اصلا همچين چيزي رو بـه اين شدت نديدم! توي شـهر خودمون همـه چيز واسمون عادي بود! حتي مني کـه 15 سال داشتم خيلي وقتها بدون روسري مي رفتم بيرون! يا مثلاً تمام زمستون فقط کلاه سرمون بود! يا اينکه خيلي راحت با پسرهاي اطرافمون رابطه درون حد دوستي داشتيم!<br />اما حالا وارد منطقه اي شده بوديم کـه مردمش حتي براي خريد از سر کوچه شون پوشيه مي زدن! اين خيلي واسم عذاب آور بود!<br />مني کـه پوستم درون مقابل اونا مثل برف بود وقتي بدون پوشيه مي اومدم بيرون همـه نگام مي ! بـه راحتي مي فهميدم کـه هر مردي کـه از کنارم رد مي شـه شق مي شـه!<br />توي شـهر خودمون اونقدر از آزادي دلزده بوديم کـه حتي محل پسرهاي همسايه نمي داديم ...<br />اما اينجا اونقدر محدود شده بودم (از طرف جامعه ... نـه از طرف خونواده!) کـه هري برام جالب بود! از همـه ي اينا جالبتر برام پسر همسايه ي کناريمون بود! اسمش پيام بود و خيلي وقتها حس مي کردم کـه داره با يه لبخند مرموز نگام مي کنـه!<br />نسبت بـه بقيه ي پسراي بندري کـه پوستهاي سبزه و بيني هاي بزرگ و چهره ي ناموزوني داشتن ? پيام پوست صاف و چهره ي ظريفي داشت!<br />پسرهاي بندر درون اوج مي خواستن خودشونو غيرتمند نشون بدن و بگن کـه از ها اصلا خوششون نمياد!!!!<br />اما بر عاونا پيام بـه راحتي بـه من لبخند مي زد و حتي چند بار براي صحبت جلو اومد کـه موقعيتش بـه خورد ...<br />تقريبا وسط هاي سال بود و منم بلاخره اونجا توي يه دبيرستان نزديک خونـه ثبت نام کردم! بعد از مدرسه رفتن اون ذهنيتي کـه از مردم بندر تو ذهنم بود بـه هم ريخت! چون فهميدم اونا هم همـه جور موضوعي بين خودشون دارن!<br />هاشون تمام زنگ تفريح درون مورد دوست پسرهاشون و يا حتي بعضي از اونا درون مورد هاشون حرف مي زدن! من بـه خاطر زيباييم و بي حجاب بودنم خيلي زود قاطي اونا شدم و باهام صميمي شدن!<br />وقتي پاي حرفاشون نشستم فهميدم کـه خيلي هاشون آرزوي دوستي با پيام رو دارن! تو نظر اونا هري کـه دوست پسرش خوشگل تر مي بود معني سر دسته رو ميداد! و بامزه اينجا بود کـه هيچ که تا اون موقع نتونسته بود دل پيام رو ببره!<br />وقتي اينا رو فهميدم انگيزه ي دوستيم با پيام بيشتر شد! مي خواستم با اين کارم بهشون بفهمونم کـه از همشون خوشگلتر و سرتر هستم ...<br />ظهر کـه داشتم مي رفتم خونـه طبق معمول پيام رو نزديک مدرسه ديدم! سارا هم همرام بود ... که تا پيچيديم تو کوچه ? پيام هم از فرصت استفاده کرد و صدا زد : مريم خانم؟!<br />وقتي برگشتم اومد کنارمو يه نامـه توي دستم گذاشت و با يه لبخند گفت : خواهش مي کنم دلمو نشکن! و رفت ...<br />سارا دهنش باز مونده بود! انگار پادشاه انگليس بـه من نامـه داده بود! ... با هم ديگه زود رفتيم خونـه ي ما و رفتيم تو اتاقم! ... بدون لحظه اي مکث شروع کرديم بـه خوندن نامـه! ... پياماز احساس قلبيش بـه من نوشته بود و اينکه که تا حالا از هيچ ي جز من خوشش نيومده و دلش مي خواد بيشتر باهام آشنا بشـه و خواسته بود کـه واسه ي حرف زدن با هم يه جا قرار بذاريم!<br />حسادت رو تو چشماي سارا مي خوندم واسه همينم بود کـه سعي نکردم خودمو ذوق زده نشون بدم!<br />فردا صبحش سريعتر رفتم مدرسه که تا سارا همرام نباشـه و اگه پيام رو ديدم بتونم راحتتر باهاش حرف ب! اتفاقا پيام رو هم ديدم و تو راه مدرسه اومد کنارم! گفت :چي شد؟ جوابمو نمي دي؟ ... نا خود آگاه يه لبخند زدم و اونم با خنده گفت : مي دونستم نازي هستي!<br />از اونجا رابطه ي من با پيام شروع شد ... بعدا فهميدم کـه اونا بندري نيستن و اهل اصفهانن و 3 ساله کـه اومدن بندر ... پيام خيلي پسر داغ و با محبتي بود! هيچ وقت از ابراز علاقش کم نمي شد و هميشـه يه نوع تازگي خاص داشت ...<br />چيزي کـه اين وسط من بيشتر باهاش آشنا شدم پديده ي بود! ... بعد از يه مدت وقتي کنار پيام مي رفتم يه لرزشـه خاصي رو تو دلم حس مي کردم ... يه نياز ... نيازي کـه به بدن پيام داشتم! ... حس مي کردم پيام هم همين حس رو داره! ... يه روز کـه پدر و مادرش براي 3 روز رفتن کيش منو دعوت کرد کـه برم خونشون ...<br />وقتي رفتم خيلي مودبانـه باهام برخورد کرد و بعد کلي صحبت رفتم تو اتاقش که تا وسايلشو بهم نشون بده! همينطور کـه تو اتاقش حرف مي زديم من نشستم روي لبه ي تخت ? کـه يهو بي مقدمـه پيام اومد و کنارم نشست! ... يه کم نگام کرد و گفت : مريم؟ ... مي دوني چقدر دوست دارم؟ ...<br />دوباره اون حالت رو توي دلم حس کردم! سرمو انداختم پايين کـه پيام با نوک انگشتاش صورتمو آورد بالا و آروم لبهاشو روي لبهام فشار داد ... خشکم بود! نمي دونستم چيکار کنم! پيام که تا اون روز چند بار دست و گونـه ي منو بوسيده بود اما... برام يه حال ديگه اي داشت! اومدم بلند شم کـه دستاشو دورم حلقه کرد و منو کشيد تو بغلش! حالا ديگه روم تسلط کامل داشت! نگاهشو بـه لبام دوخته بود و لباش مي لرزيد! دوباره آروم سرشو آورد جلو و ازمگرفت اينبار مقاومتي نشون ندادم ... حس مي کردم خودم هم بهش نياز دارم ... پيام رو خيلي دوست داشتم ...<br />خيسيه لبهاش حالمو داغون مي کرد ... سرشو بلند کرد منو خوابوند رو تخت و دوباره شروع کرد بهگرفتن! ... کم کم زبونشو کرد توي دهنم و سعي مي کرد کـه زبون منو گاز بگيره ... حس مي کردم يه چيزي زير دلم داره تند تند مي زنـه! پيام بد جوري حالمو خراب کرده بود! ...<br />حس کردم کـه داره خودشو روي من مي کشـه! همونطور کـه لبهامو مي بوسيد آروم سرشو آورد پايينو شروع کرد بـه بوسيدن گردنم ... همونطور کـه داشت پايين مي رفت يهو يه ترس خاص ريخت تو دلم!<br />ديدم داره بـه سمت سينـه هام ميره کـه سرشو بلند کردم ... ترس رو نگام خونده بود و بهم گفت: مريم ... مي دوني خيلي قشنگي؟ مي دوني هر بار کـه مي بينمت اين زيباييت چه بلايي سر من مياره؟ ... مي دوني هميشـه چه فشاري رو تحمل مي کردم و دم نمي زدم؟ ... عزيز دل من ... مي دوني کـه چقدر دوست دارم ... من کـه کاري نمي خوام م! بذار حداقل حسرت بوسيدن بدنت رو دلم نمونـه!!!!!<br />منم کـه مسخ و گيج حرفاش شده بودم چشامو بستم و صدام درون نيومد! پيام همونطور کـه آهسته تنم رو مي بوسيد پايين مي رفت و دکمـه هاي لباسمو باز مي کرد! دلم مي خواست محکم بغلش کنم و به خودم فشارش بدم! پيام سينـه هامو درآورد و شروع بـه ليسيدن کرد! ... قلبم اونقدر تند ميزد کـه فکر مي کردم هر آن ممکنـه از جاش درون بياد! ...<br />احساس خوشايندي داشتم! اولين بار بود کـه يه پسر بـه سينـه هام دست مي زد و اونا رو مي ماليد و مي بوسيد! ... پيام سر يکي از سينـه هامو تو دهنش کرد و شروع کرد بـه مکيدن! ... يه آن حس کردم کهم خيس شد! ... بد جوري عرق کرده بودم! پيام خودشو کاملا روي من کشيد و تيشرتش رو درون آورد و بدنش رو روي سينـه هام مي کشيد! کيرش کاملا شق شده بود و داشت شلوارشو جر مي داد! کير سفت شده اش رو از روي شلوار روي من مي کشيد و آه و اوه مي کرد! ...<br />من اونقدر ترسيده بودم کـه که فقط تند تند نفس مي کشيدم! دست پيام پايين تر رفت که تا زيپ شلوارشو باز کنـه کـه من از جا پ ... درون اوج لذت داشتم علني مي لرزيدم! پيام که تا اومد کـه آرومم کنـه بـه سمت درون دويدم ... لباسمو نبسته بودم و واسه همين سينـه هام بالا و پايين مي پريد ... وقتي نگاه کردم ديدم سينـه هام بيرونـه و سرخ شده ... پيام همونطور کـه با چشاي خمار روي تخت دراز کشيده بود و نفس نفس مي زد منو نگاه ميکرد ... منم سريع دکمـه هامو بستم و رفتم خونـه!!!!<br />حالم خيلي خراب بود ... وحشتناک خوابم مي اومد ... رفتم تو اتاقم و روي تختم دراز کشيدم ... ناخوداگاه دستم روانـه يم شد کـه ديدم م خيسه خيسه!!! از اينکه نذاشتم پياممو بمالونـه خيلي پشيمون بودم! حقيقتش خيلي خوشم اومده بود! از تصورش هم حتي يه حال خاصي تو دلم ايجاد مي شد!<br />آروم سينـه هامو مشت کردم و خوابيدم! فرداش کـه داشتم مي رفتم مدرسه پيام رو سر راه ديدم! ... سرشو انداخت پايينو گفت : مريم تو رو خدا منو ببخش ... بـه خدا من بـه حد مرگ دوست دارم و جز تو پيش هيچ ديگه اي اين حال رو نمي شم! تو رو خدا باهام قهر نکن و ترکم نکن! ... تو دلم بهش مي خنديدم کـه طفلکي فکر کرده من بدم اومده!!!!!!!!!!!!! دوباره گفت: مريم بدون تو مي ميرم ... ترکم نکن ... اگه هنوزم دوستم داري و مي توني تحملم کني امروز بعد از ظهر بيا خونمون ? مريم قول ميدم پسر خوبي باشم ...<br />چيزي نگفتم و سريع بـه طرف مدرسه رفتم! ... از همون لحظه مي دونستم کـه بعد از ظهر پيشش خواهم رفت! ... وقتي عصر رفتم خونشون از ذوق داشت مي ترکيد! سعي مي کرد خودشو خيلي دور بگيره و زياد بـه بدنم نزديک نشـه ... حتي مثل قديم دستم رو هم نگرفت ... روي صندلي اتاقش نشسته بودم کـه شيطونيم گل کرد و رفتم روي لبه ي تختش ... خيلي دلم مي خواست کاري رو کـه ديروز کرد و تکرار کنـه!<br />سرگرم همين فکرا بودم کـه يهو وارد شد و دو که تا ليوان شربت آورد . منو کـه روي لبه ي تخت ديد چيزي بـه روي خودش نياورد و نشست روي صندلي ... شروع کرد بـه حرف زدن و سعي داشت کـه قضيه ي ديروز رو يه جوري ماستمالي کنـه!<br />خيلي حرف مي زد و منکه ديگه داشت حوصله سر مي رفت بلند شدم و رفتم طرفش! اينبار کرم از خودم بود کـه نمي تونستم لذت ديروز رو فراموش کنم! رفتم و روي پاش نشستم کـه ديدم دوباره داره نگاهاش تغيير مي کنـه! ... سرمو بردم جلو و لبهاشو فقط بوسيدم! ... آروم گفتم: پيام بـه حد مرگ دوست دارم! ...<br />بهم گفت: مريم منم دوست دارم و مي خوام ... اما آخه نمي خوام تو رو ...<br />دستمو رو لباش گذاشتم و گفتم مگه دوستم نداري؟ با سر جواب مثبت داد! ... منم بهش گفتم: بعد فقط همين کـه تو بـه من اعتماد داشته باشي کافيه! ... بقيه ي چيزا خودش حل مي شـه!<br />پيام هم از خدا خواسته منو بغل کردو گذاشت رو تخت! اينبار اول همـه ي لباسهامو بجز و سوتينم درون آورد و خودش رو هم کرد! ... آروم خوابيد روم و شروع کرد بـه ليسيدن لبام و بدنم! همونطور کـه پايين مي رفت سوتينم رو هم درون آورد! تنم رو ميليسيد و من آه مي کشيدم! زبونشو توي نافم ميکرد و ليس ميزد! حس مي کردمم داغ شده و داره باد مي کنـه ... چشمام خمار شده بود و تنم مي لرزيد کـه حس کردم پيام لبه هاي م رو گرفته و داره مي کشـه پايين ... نگاش کـه کردم ديدم همـه ي نگاهش بهمـه و لباش مي لرزه! دوباره حس کردم کهم داره خيس مي شـه ... پيام بينيشو برد سمتم و بويي کرد و يه آه بلند کشيد و شروع کرد بـه ليسيدن لبه هايم!!<br />ديگه داشتم ديوونـه مي شدم ... يه لذت خاصي رو حس مي کردم کـه حاضر نبودم با دنيا عوضش کنم ... پيام با زبونش با نوکم بازي مي کرد و اينکارش خيلي يم کرده بود ... مي خواستم از لذت جيغ ب کـه حس کردم داره زبونشو توي م مي کنـه! ... زبونشو هي توي م مي کرد و در مي آورد! ... با زبونش همـه يم رو ليسيد و شروع کرد بـه بوسيدنش! همونطور کـه ناله مي کردم گفتم: پيام درد ميکنـه!!!! پيام هم سرشو آورد بالا و آروم انگشتشو ليسيد و فرو کرد تويم! حرکت رفت و برگشتي انگشتش تويم داشت حرارتم رو بيشتر مي کرد ... انگارم داشت مي سوخت! ...ديگه ناله هام داشت بلند مي شد کـه پيام انگشتشو درون آورد و از روم بلند شد! همـه ي تنش عرق کرده بود و لباش مي لرزيد ...<br />يهو شرتش رو درون آورد و من ديگه قاطي کردم! ... که تا اون روز کير هيچ مردي رو نديده بودم! يه تيکه گوشت بزرگ و سيخ و بالا رفته کـه نوکش کمي برجستگي داشت! زيرش هم دو که تا تيکه گوشت آويز بود کـه بعدا فهميدم همون تخم مردهاست! ...<br />بلند شدم و تا بـه کيرش دست زدم دادش بـه آسمون رفت و چشماشو بست! آروم کيرشو تو دستم گرفتم و شروع کردم بـه مالوندن! پيام همونطور کـه آه هاي بلند مي کشيد مي گفت: فشار بده! ... احساس خوبي داشتم ... از مالوندن کير پيام و ديدن ناله هاش لذت مي بردم! ... ناخود آگاه سرمو بردم پايينو کيرشو ليس زدم ... پيام کـه بي حس شده بود خودشو انداخت روي تخت! ... منم بـه کارم ادامـه دادمو کيرشو ليس مي زدم!مي خواستم تلافيه ليسهايي کـه بهم زده بود کرده باشم!<br />هنوز چند دقيقه نگذشته بود کـه پيام بلند شد و منو رو تخت خوابوند و روي من دراز کشيد ... آروم پاهامو آورد بالاو کيرشو رويم گذاشت و فشار داد ... جيغم بلند شد و احساس سوزش وحشتناکي تويم کردم ... اما پيام بـه حرکت رفت و برگشتيش ادامـه داد و بهم مي گفت: چيزي نيست عزيزم ... الان خوب ميشـه! ...<br />همونطور کـه ازممي گرفت تلمبه مي زد! و رگهاي گردنش سيخ مي شد! بعد از حدودا يه ربع ديگه بي حس شده بودم و پيام کار خودشو مي کرد ... نفهميدم کي بود کـه پيام دادي کشيد و کيرشو ازم درون آورد و شروع کرد بـه ماليدنش ... بعد از چند ثانيه اب لزج و سفيد رنگي ازروي بدنم پاشيده شد!<br />پيام کـه نفسهاش آرومتر شده بود روي بدنم دراز کشيد و بغلم کرد! ... وقتي بلند شدم خون قرمز تيره اي رو روي تخت ديدم!.............<br />ديگه بماند کـه چه جوري رفتم خونـه و چه حالي داشتم! وقتي فردا رفتم مدرسه حالم خيلي خراب بود ? طوري کـه حتي زنگ اول کاملا خواب بودم! زنگ تفريح پروين اومد و کنارم نشست و با نيشخند گفت: مريم بو ميدي! ... پيام تو رو هم اپن کرد؟!!!!!!!!!!!!!!!!! </div>

توشnoreply@blogger.com0




[ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 06 Nov 2018 17:20:00 +0000



ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد

المپیک 2008 پکن [آرشيو] - P30World Forums - انجمن های ...

مشاهده نسخه کامل : ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد المپیک 2008 پکن


صفحه ها : [1] 2 3

MoJtaBa.R

04-04-2008, 03:14

اعتراضات عليه سياستهاي چين درون خصوص اقليتهاي اين کشور، ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد درون مسير حرکت مشعل المپيک همچنان ادامـه دارد.
به گزارش شبکه تلويزيوني الجزيره ، معترضان بـه سياستهاي چين درون خصوص اقليتهاي اين کشور درون شـهر استانبول ترکيه ، مسير حرکت مشعل را درون زمان حرکت آن درون اين شـهر تاريخي قطع د.
معترضان پلاکاردهايي درون دست داشتند کـه در آنـها از چين خواسته شده بود بـه آزادي اقليتهايي کـه در اين کشور زندگي مي کنند احترام بگذارد.

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

vahid_vaezinia

04-04-2008, 14:02

من نميدونم چرا همـه زود ورزش رو با سياست قاطي ميكنن:41::41::41::41::41:

MoJtaBa.R

04-04-2008, 17:11

من نميدونم چرا همـه زود ورزش رو با سياست قاطي ميكنن:41::41::41::41::41:

توي بازي پرسپوليس استقلال هم كه شورش رو درون آوردن

تازه كار با كامپيوتر رو ياد گرفتن دم بـه ساعت صحنـه اي از وسط زمين با شعارهاي اتقلابي نشون ميدن

خدا بـه خير كنـه

Penryn

22-07-2008, 00:09

یک مقام ورزشی ایران بـه ورزشکاران اعزامـی این کشور بـه بازی های المپیک تابستانی پکن درباره خالکوبی هشدار داده است.

محمد صیدانلو، مدیرکل فرهنگی سازمان تربیت بدنی درون گفتگو با خبرگزاری نیمـه رسمـی مـهر همچنین بـه این ورزشکاران درباره مصاحبه با خبرگزاری های خارجی هشدار داده است.

او گفته هست بازیکنانی کـه با بدن منقش و خالکوبی وارد زمـین مسابقه شوند، متخلف شناخته شده و با آنـها برخورد مـی شود.

مدیر کل فرهنگی سازمان تربیت بدنی درون گفت وگویی با خبرگزاری مـهر بـه ورزشکاران ایرانی کـه در بازیـهای المپیک شرکت خواهند کرد نسبت بـه پیـامدهای گفت و گوی آنـها با رسانـه های "بیگانـه" و داشتن خالکوبی بر بدن هشدار داد.

محمود صیدانلو با بیـان این نکته کـه چگونگی حضور ورزشکاران و رفتارشان درون بازیـها پیـامـهای زیـادی را بـه جهانیـان "اعلام" خواهد کرد، هشدار داده هست که مسائل اخلاقی و فرهنگی مربوط بـه رقابتهای المپیک "به شدت پیگری" و با هر تخلفی درون این زمـینـه "برخورد" خواهد شد.

آقای صیدانلو تاکید کرده کـه خالکوبی با فرهنگ و موازین اسلامـی مغایر هست و داشتن آن به منظور ورزشکاران ایرانی ممنوع است. ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد بـه همـین دلیل ورزشکاران حتما قسمتهای خالکوبی شده بدن خود را کـه در معرض دید قرارمـی گیرد بپوشانند.

تاتو یـا خالکوبی قدمتی چند هزار ساله دارد و در گذشته اغلب بـه عنوان نشانـه ای از تشخص و پایگاه اجتماعی افراد قلمداد مـی شده است. ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد امروزه هم بـه عنوان پدیده ای آرایشی و تزیینی درون بسیـاری جوامع رایج است.

با این حال درون بعضی فرهنگها دیدگاهی کم و بیش منفی نسبت بـه خالکوبی و افرادی کـه بدن خود را خالکوبی مـی کنند وجود دارد.

آقای صیدانلو گفت: "ورزش ایران درون بسیـاری از رشته ها، توانایی رقابت پایـاپای با تیم های جهانی را ندارد و اما درون بحث اخلاق، ورزشکاران ایرانی مـی توانند رقابتی جدی با حریفانشان داشته باشند و مدال طلای این رویـارویی را از آن خود کنند."

او افزود کـه در بازی های المپیک تابستانی پکن، مسایل اخلاقی و فرهنگی، بـه شدت پیگیری مـی شود.

آقای صیدانلو هشدار داد کـه ورزشکاران برخی از تیم های اعزامـی از سوی ایران بـه پکن، درون نقاطی از بدن خود کـه در معرض دید هم هست، خالکوبی ایجاد کرده اند کـه این افراد حق شرکت درون بازی های المپیک را ندارند.

در مورد این ممنوعیت نظر بدهید.

او خالکوبی را مغایر با فرهنگ و موازین اسلامـی دانسته و تاکید کرده هست که خالکوبی ممنوع است. این مقام سازمان تربیت بدنی ایران گفته هست که ورزشکاران ایرانی حتما خالکوبی های خود را درون حین بازی ها بپوشانند.

مدیرکل فرهنگی سازمان تربیت بدنی همچنین بـه ورزشکاران درباره مصاحبه با رسانـه های"بیگانـه" هشدار داد و گفت درون صورت مصاحبه این ورزشکاران، سازمان واکنش نشان خواهد داد.

خالکوبی اگرچه درون ایران رواج دارد اما با ورود بازیکنان بسکتبال آمریکایی بـه ایران بیشتر گسترش یـافت

او هر نوع مصاحبه ورزشکاران اعزامـی با رسانـه های خارجی را ممنوع اعلام کرده و گفته هست که سرپیچی از این موارد، تخلف محسوب شده و سازمان به منظور متخلفان، محرومـیت هم ممکن هست در نظر بگیرد.

آقای صیدانلو همچنین گفته هست که ورزشکاران ایرانی حتما به سرود ملی و پرچم کشور احترام بگذارند و این افراد حتما در لحظه پخش سرود و بالا رفتن پرچم، دست خود را بر روی بگذارند و بدون حرکت و در حالت طبیعی بایستند.

خالکوبی اگرچه درون ایران رواج دارد اما با ورود بازیکنان بسکتبال آمریکایی بـه ایران بیشتر گسترش یـافت که تا جایی کـه فدراسیون بسکتبال حدود سه سال پیش این موضوع را ممنوع اعلام کرد.

بيشتر اين نقش‌ها توسط برچسب‌های مختلف بر نقاط خاصی از بدن مثل بازوان يا پشت کوبيده شده است. نقش های خرچنگ، مار و اشکال هندسی از طرفداران بيشتری برخوردار است.

سال پیش فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام نیز اعلام کرد ورزشکارانی کـه موی بلند و خالکوبی بر روی دستانشان داشته باشند، حق شرکت درون مسابقات مچ اندازی را ندارند.
به نقل از بخش خبري سايت بي بي سي فارسي

iman_s

22-07-2008, 02:37

نـه مصاحبه کنند.
نـه خالکوبی کنند.
نـه کارهای تبلیغاتی ند.
.
.
.
.
.
با این همـه محدودیت مدال هم بیـاورند.

ReZa DN

22-07-2008, 11:25

چرت..........................

بردیـا

22-07-2008, 11:43

حالا خالکوبی باز یـه چیزی ولی دیگه مصاحبه چه ربطی بـه اینا داره؟

Gesher

22-07-2008, 12:02

در لحظه پخش سرود و بالا رفتن پرچم، دست خود را بر روی بگذارند و بدون حرکت و در حالت طبیعی بایستند.خيلي جالب و مضحك هست چون درون آستانـه ي جام جهاني گذشته بـه ورزشكاران گفته بودند اين كار را نبايد بكنند و اين رفتار مختص ورزشكاران آمريكايي است!! حالا اجباري شده!!!!
با اين برخوردهاي كودكانـه من بودم براي اعلام اعتراض نميرفتم المپيك

sepehr_x50

23-07-2008, 22:09

اخبار 22 امروز 2/5/87 اعلام کرد کـه پزشکان تیم ملی وزنـه برداری نامـه ای بـه حسین رضازاده نوشته اند و از او

درخواست د کـه بدلیل مصدومـیت بـه المپیک نرود.

او هم درخواست آن ها را قبول کرد.

مسخره بازی از این بدتر!!!

franch

23-07-2008, 22:14

اميد اول ايران براي كسب مدال طلاي المپيك از دست رفت.
واقعا كه حيف شد...

gmuosavi

23-07-2008, 22:37

من همون اولش گفتم کـه این آقا دوپینگیـه
دقت کردید بعد از اون جریـان دوپینگی شدن وزنـه بردارها کـه همشون بـه جز دو نفر محروم شدند رضا زاده دیگه تو هیچ مسابقه ای شرکت نکرده ؟
هر دفعه بـه یـه دلیلی شرکت نمـی کنـه ؟

gmuosavi

23-07-2008, 22:50

تقدیم بـه هواداران رضا زاده !
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
#
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

saeed_h1369

23-07-2008, 22:55

چه بهتر پاچه خوار ................

thomas-anders

23-07-2008, 22:58

چرا؟!

واقعا که؟ [ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

Mehrdad-bx

23-07-2008, 23:01

اَ ...
چه بد؟ دیگه ایران مدال طلا رو حتما بیخیـال شـه.
مخصوصا تو این 10 ساله کـه کشتی هم همش افت داشته ...

اینم از رضازاده

Öracle

23-07-2008, 23:10

بهتر کـه نرفت ! همـه رو ناامـید کرده بود از قهرمان شدن !
این بار یکمـی مسابقات وزنـه برداری جذاب تر مـیشـه !!!

مجید فینا

23-07-2008, 23:17

عجب

یـه تبلیغ املاک تو دبی کرد

حالا مـیخان تلافیشو سرش درون بیـارن

اول بـه مسابقات اسیـایی نفرستادنش حالا نوبت المپیک شد

unartig

23-07-2008, 23:28

همون بهتر کـه نرفت .باخیلی ازمخالفانش موافقم

Rjoun

24-07-2008, 01:00

خودش فهميده كه نمي تونـه كاري كنـه محترمانـه كشيد كنار

sam_sami_2000

24-07-2008, 01:13

هری یـه دورانی داره بعدش حتما bye بده ...!

sepehr_x50

24-07-2008, 01:18

تا اینجا همـه تهمت زدند منم با بعضی ها موافقم ولی مـیگم شاید واقعا مصدوم باشـه. ها؟!

*Batman*

24-07-2008, 01:19

علت برکناری رضازاده رابینسون بود و بس.

Amin

24-07-2008, 01:31

سلام
با اینکه تنـها امـید 100% ایران برایب مدال بود
اما
قضیـه خیلی بو داره
یـا این آقا دیگه نمـیتونـه وزنـه بزنـه و اگه بره آبروریزی مـیشـه !!!
یـا اینکه دوپینگی تشریف دارن !!!
چطور که تا به مسابقات جهانی نزدیک شدیم تصادف کرد و با ماشین رفت تو کوه !! اما هیچیش نشد !!!
الانم کـه به المپیک نزدیک شدیم تازه فهمـیدن وزنـه زدن براش ضرر داره ؟!
وزنـه بردارا هر روز تو تمرینات با وزنـه های سنگین تمرین مـیکن و رکورد گیری مـیکنن
چطور که تا نزدیک المپیک شده فهمـیدن واسش ضرر داره ؟!
عوضش
خوبه
کسی نمـیره آبروریزی کنـه
قاب عبگیره دستش !!

sepehr_x50

24-07-2008, 01:31

علت برکناری رضازاده رابینسون بود و بس.

سلام.

فارسی بگو ماهم متوجه شیم.

Antonio Andolini

24-07-2008, 01:43

نچ ..این جور کـه ما شنیدیم رکوردهای رضازاده توی تمرینات درون سطح مدال طلای المپیک نبوده .. هم چنین الان 2 سال هست کـه رضازاده توی هیچ مـیدانی شرکت نکرده بوده و از این رو پشکسوتان و دوست رضازاده یعنی توکلی هم نسبت بـه مدال او اطمـینان نداشته اند.

Rjoun

24-07-2008, 01:45

سلام.

فارسی بگو ماهم متوجه شیم.
منظوره بتمن اين بود كه چون توي تبليغ بنگاه رابينسون دبي بازي كرده مسئولين كارش رو ساختن

Rjoun

24-07-2008, 01:49

سلام
با اینکه تنـها امـید 100% ایران برایب مدال بود
اما
قضیـه خیلی بو داره
یـا این آقا دیگه نمـیتونـه وزنـه بزنـه و اگه بره آبروریزی مـیشـه !!!
یـا اینکه دوپینگی تشریف دارن !!!
چطور که تا به مسابقات جهانی نزدیک شدیم تصادف کرد و با ماشین رفت تو کوه !! اما هیچیش نشد !!!
الانم کـه به المپیک نزدیک شدیم تازه فهمـیدن وزنـه زدن براش ضرر داره ؟!
وزنـه بردارا هر روز تو تمرینات با وزنـه های سنگین تمرین مـیکن و رکورد گیری مـیکنن
چطور که تا نزدیک المپیک شده فهمـیدن واسش ضرر داره ؟!
عوضش
خوبه
کسی نمـیره آبروریزی کنـه
قاب عبگیره دستش !!
والا هر چيزي امكان داره.
اما بـه نظرم مورد اول قوي تره احتمالش

mohamad23

24-07-2008, 01:51

چرا همتون دارین بـه رضازاده حمله مـی کنین ,همـین نبود کـه پیشنـهاد 10 مـیلیون دلاریـه ترکها رو رد کرد عوضش تو ایران چی هیچی بهش نتا مجبور شـه از سر نیـاز بره تو دبی تبلیغ کنـه و وجهه خودشو مخدوش کنـه.البته خودشم گفته کـه دیگه حسین شما اون جوون ساده نیست ولی بـه هر حال تو این دوران قحطی قهرمان تو ایران با این همـه مدال المپیک و جهانی یک اسطوره خواهد ماند.

Rjoun

24-07-2008, 02:15

چرا همتون دارین بـه رضازاده حمله مـی کنین ,همـین نبود کـه پیشنـهاد 10 مـیلیون دلاریـه ترکها رو رد کرد عوضش تو ایران چی هیچی بهش نتا مجبور شـه از سر نیـاز بره تو دبی تبلیغ کنـه و وجهه خودشو مخدوش کنـه.البته خودشم گفته کـه دیگه حسین شما اون جوون ساده نیست ولی بـه هر حال تو این دوران قحطی قهرمان تو ایران با این همـه مدال المپیک و جهانی یک اسطوره خواهد ماند.
اولا 8 ميليون دلار بود.
ثانيا توي مملكت خودمون هم كم پول نگرفته .
شما مي تونيد سر انگشتي حساب كنيد.چقدر جايزه.چقدر پاداش.قرار داد هاي سنگين و...
در ضمن منت هم نبايد سره ما باشـه كه پيشنـهاد 8 ميليوني ترك ها رو رد كرد.اگه واقعا ايراني باشـه تقريبا يه كار عادي كرد كه مليت و اصليتش رو نفروخت

Maziar_69

24-07-2008, 02:19

واقعا تو ایران هیچی بهش ن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بابا شما کجای کاری.
3-4 سال پشت سر هم الکی الکی قهرمان قهرمانان شد کلی پول بـه جیب زد !!!!!

amir_hma

24-07-2008, 02:53

چرا همتون دارین بـه رضازاده حمله مـی کنین ,همـین نبود کـه پیشنـهاد 10 مـیلیون دلاریـه ترکها رو رد کرد عوضش تو ایران چی هیچی بهش نتا مجبور شـه از سر نیـاز بره تو دبی تبلیغ کنـه و وجهه خودشو مخدوش کنـه.البته خودشم گفته کـه دیگه حسین شما اون جوون ساده نیست ولی بـه هر حال تو این دوران قحطی قهرمان تو ایران با این همـه مدال المپیک و جهانی یک اسطوره خواهد ماند.
والا اون پیشنـهاد 20 برابر پولی بود کـه از رابینسون گرفت!
کسی کـه به خاطر 200 مـیلیون رفت تبلیغ کر مطمئن باشید به منظور 10 مـیلیـار تومن هر کاری بگید مـیکنـه.
این پیشنـهاد دروغ محض بود.

amir_hma

24-07-2008, 02:55

این خبر معتبر هست؟ نـه منبعی داره نـه چیزی؟

eng.j.mehrdad

24-07-2008, 03:07

با من همراه باشيد ...

unartig

24-07-2008, 06:10

والا اون پیشنـهاد 20 برابر پولی بود کـه از رابینسون گرفت!
کسی کـه به خاطر 200 مـیلیون رفت تبلیغ کر مطمئن باشید به منظور 10 مـیلیـار تومن هر کاری بگید مـیکنـه.
این پیشنـهاد دروغ محض بود.
دقیقااین نظرمن هم هست روزی کـه این پیشنـهادبهش شد باتلویزیون مصاحبه کردمن همچین حسی کردم کـه پیشنـهاد دروغ هست سال پیش هم یک اتفاق افتاددرارومـیه کـه مـیگفتند چراغ نفت سوزهای قدیمـی رایک سری آدم ازترکیـه اومدند بـه قیمت 23مـیلیون !!!!!!!!!!!!!!!!!تومن مـیخرند:18: من بااین خبریـادرضازاده وپیشنـهاد10مـیلیون دلاریش افتادم ضمنا اگرترکها مدال مـیخواند اگربرند یکی ازاون آدمایی کـه 5 یـا 6تامدال مـیارند توالمپیک رابگیرند بهترنیست بـه نظرشما؟ تازه سطح فنی اون ورزشکارها(اغلب شناگرهاو دومـیدانی کارهاو تیرندازها) بالاهست ومـیتونندسطح ورزشی خودشونوهم بالاببرند

Alireza Taji

24-07-2008, 08:58

واقعا متاسفم...
ما ایرانی ها انگار عادت نداریم پهلوانان و قهرمان زنده داشته باشیم حتما حتما مثل تختی بـه زیر خاک بره که تا عزیز ما بشوند و بشوند پهلوان !
وزرنـه برداری رشته ی سنگینی هست بزرگترین قهرمانـهای جهان تو این رشته درون بهترین حالت 5 سال مـی تونند دوام بیـارند اما رضازاده درون حدود 7 سال درون سطح اول مسابقات باقی ماند و همواره هم قهرمان شد.
حسین رضا زاده حتی اگر هم شرکت نکنـه زحمتش را کشیده و هرچقدر هم پول بهش بدهند کم هست. درون زمانی کـه اصلا ما نمـیدونستیم مدال طلای وزنـه برداری چه رنگی هست درون هرجا رفت رضا زاده با مدال طلا امد...
دلم امروز خیلی بـه حال رضا زاده سوخت اینکه سالها از خوشی خودت بگذری و هرروز مثل چی فقط تمرین کنی که تا برای ک مدال بیـاوری اما مردم ک بـه هر بهانـه ی تهمتی بهت بزنند و کوچکیت کنند...
من خیلی از اخلاق های رضا زاده را نمـی پسندم اما افتخار مـیهن هست و باید بهش احترام گذاشت...

sepehr_x50

24-07-2008, 09:21

این خبر معتبر هست؟ نـه منبعی داره نـه چیزی؟

جان؟!!:31:

iribnews

تصمـیم پزشکان ؛ رضازاده بـه المپیک پکن نمـی رود

در پی درخواست موکد پزشکان، متخصصان،رییس فدراسیون، رییس کمـیته فنی، سرمربی تیم ملی و سرپرست تیم های ملی وزنـه برداری مبنی بر شرکت ن حسین رضا زاده درون مسابقات وزنـه برداری المپیک پکن این قهرمان ملی و برنده مدال های متعدد جهانی اعلام کرد با وجود خواست قلبی و مـیل باطنی خود بـه توصیـه و درخواست موکد پزشکان و متخصصان و مسئولان فدراسیون وزنـه برداری از شرکت درمسابقات المپیک پکن انصراف مـی دهد.

متن نامـه پزشکان و مسئولان فدراسیون وزنـه برداری کشورمان بـه حسین رضا زاده و پاسخ وی بـه این شرح است:

برادر عزیز آقای حسین رضا زاده

قهرمان محبوب جهان و المپیک

با سلام و آرزوی سلامتی و توفیق روز افزون شما درون هر حال و هر سنگر اعلام مـی دارد، رضا زاده عزیز، رضا زاده قهرمان و رضا زاده پهلوان، بر هیچ پوشیده نیست کـه شما برایب موفقیت، بـه اهتزاز درون آوردن پرچم ایران و طنین انداز نمودن سرود جمـهوری اسلامـی طی چند سال گذشته چه زحمات و مشقت هایی را متحمل شده اید و برای رسیدن بـه این جایگاه با چه اسیب دیدگی ها و صدماتی روبرو شدید.

کسب بیش از 20 مدال طلای المپیک، جهانی، اسیـایی و مسابقات بین المللی بی شک مـیسر نمـی شد مگر با انگیزه ای فراوان، تلاشی وافر و همچنین توکل و توسل بـه خدا و ائمـه اطهار کـه جنابعالی ضمن رسیدن بـه این مـهم توانستید با بانگ یـا ا بوالفضل (ع) مذهب تشیع را نیز بـه جهانیـان بشاسانید.

کسب و حفظ عنوان قویترین مرد جهان طی 8 سال گذشته نیز جزو گنجینـه و افتخاراتی بود کـه شما به منظور ملت شریف ایران بدست اوردید. مردم و مسئولین همگی بـه خلوص نیت و پاکی شما ایمان داشته و اذعان مـی دارند کـه حسین رضازاده بعنوان فرزند پاک مـیهن اسلامـی دین خود را بـه ایران و ایران زمـین و ایرانی درون سرتاسر دنیـا ادا کرده است.

حال درون آستانـه بازیـهای المپیک 2008 پکن و سومـین هماورد بزرگ پیش رو حتما درخواستی نمایم کـه مطرح آن به منظور من و همکارانم، کادر فنی تیم ملی و پزشکان نیز بسیـار سخت و دردناک است. اما چاره ای نیست چرا کـه ما حسین رضازاده ای سلامت مـی خواهیم نـه مدالی بـه هر قیمت.

ما حسینی مـی خواهیم کـه بماند و الگویی شود به منظور تمام نونـهالان و اینده سازان ایران زمـین، حسینی کـه در اوج و با تنی سلامت بماند و در موقعیت و جایگاهی دیگر به منظور مردمش کـه همـیشـه شاد ا نـها مـهمترین هدفش بوده تلاش نماید.

حسین جان گرچه این خواسته به منظور من سخت ترین درخواست درون طول زندگی مـی باشد اما بخاطر خود تو و مـیلیونـها ایرانی کـه دوست دارند قهرمان و پهلوانشان را سلامت و پابرجا ببینند ضمن تقدیر و تشکر از تلاش های فراوانی کـه برای سربلندی و افتخار ایران نمودید اعلام مـی دارم کـه به توصیـه پزشکان و متخصصان و با توجه بـه ازمایشات انجام شده و گزارش پزشکان متخصص مبنی بر منع فعالیت سنگین و اضطراب اور توجه نموده و از حضور درون بازیـهای المپیک 2008 پکن کـه مطمئنا دیداری سخت و سنگین خواهد بود انصراف دهید.

البته که تا پیش از اعلام نـهایی ازمایشات پزشکی و تشخیص دقیق انان به منظور خود من هم قابل قبول نبود کـه قویترین مرد جهان از حضور درون المپیک وب سومـین طلا پا بعد بگذارد، اما حال چاره ای جز این نیست و من همانند یک پدر کـه به چیزی جز سلامت فرزندش توجه ندارد از تو مـی خواهم کـه بخاطر خود، خانواده، علاقمندان و تمام ایرانیـان این خواسته سخت اما جدی را بپذیری. با این امـید کـه در سایر سنگرهای خدمت بـه مـیهن عزیز موفق و موید باشی.

ضمنا این تصمـیم درون کمـیته فنی فدراسیون مطرح و مورد تایید قرار گرفته است.

بهرام افشار زاده دکتر صادق دوست پرویز جلایر

رئیس فدراسیون پزشک معتمد فدراسیون رئیس کمـیته فنی

بهمن زارع مسعود قاسمـی

سرمربی تیم ملی سرپرست تیم های ملی

----------

متن نامـه حسین رضا زاده قهرمان سنگین وزن وزنـه برداری جهان بـه بهرام افشارزاده رئیس فدراسیون وزنـه برداری جمـهوری اسلامـی ایران بدین شرح است:

جناب آقای افشارزاده

ریـاست محترم فدراسیون وزنـه برداری جمـهوری اسلامـی ایران

با سلام و احترام،

عطف بـه نامـه شماره 274/1457 مورخ 87/4/31 فدراسیون با امضای جنابعالی، پزشک متعمد فدراسیون، رئیس کمـیته فنی، سرپرست و سرمربی تیم های ملی وزنـه برداری، همانطور کـه اطلاع دارید، اینجانب از سنین نوجوانی و بیش از 15 سال هست که درون خدمت ورزش وب افتخار به منظور مـیهن عزیز و مردم گرانمایـه این مرز و بوم هستم و در این 15 سال لحظه ای از تلاش و کوشش و پایداری نـه ایستاده ام و کارنامـه درخشانی از پیروزی ها و درخشش درون بزرگترین مـیدان های مبارزه با پولاد سرد داشته ام و بارها درون رویدادهای بزرگ جهانی همچون بازیـهای المپیک، بازیـهای اسیـائی و رقابت های جهانی با بـه دست اوردن مدال طلا و رتبه نخست این رویدادها گرانبهاترین مدال های افتخار را بـه ملت شریف و بزرگوار ایران زمـین اویخته و پرچم پرافتخار مـیهن را بر فراز بلندترین قله های بالندگی بـه اهتزاز دراورده و مردم جهان را واداشته ام کـه همراه ایرانیـان سرود جانبخش ملی ایران را زمزمـه کنند، که تا این جا کـه مورد تفقد رهبر معظم انقلاب اسلامـی ایران قرار گرفته و با پیـام ا یشان احساس سربلندی و غرور نمودم و در عین حال مرهون محبتهای کلیـه مسئولان محترم کشور اعم از مسئولان ورزشی و غیرورزشی، رسانـه ها و مطبوعات شدم.

اطمـینان دارم کـه دوستان جوان من بـه خوبی قادر خواهند بود کـه افتخارات ملی ما را بار دیگر درون بازهای المپیک 2008 پکن تکرار کرده و استمرار ببخشند و به همـین جهت توصیـه پزشکان را مـی پذیرم.

در این رویداد هر چند کـه در تمام لحظه ها همراه و پا بـه پای دیگر قهرمانان ملی تلاش مضاعفی را به منظور به دست اوردن پیروزی قهرمانان ایرانی بـه عمل خواهم اورد و تمامـی تجربیـات و دانش را کـه طی این ساله ها پرمشقت اموخته ام درون اختیـار همرزمانم قرار خواهم داد که تا انشاء‌الله بـه یـاری حق و با دعای مردم خوب مـیهن اسلامـی و با تمسک بـه ائمـه اطهار و به خصوص حضرت ابوالفضل (ع) بار دیگر برق شادمانی را درون چشمان مردمـی کـه طی این سالها همـیشـه و به هر شکل و صورت مرا مورد توجه، تشویق، محبت و لطف خالصانـه خود قرار داده اند مشاهده کنیم و این بار نیز همگی و یکپارچه سرود مقدس کشور پهناور اسلامـی خود را درون اوج شکوه و قدرت مترنم کنیم.

جناب اقای افشارزاده، ضمن عذرخواهی مجدد و تشکر از ان همـه محبت پدرانـه، مشفقانـه و دلسوزانـه کـه در حق من مبذول نمودید، خواهشمند هست مراتب اعتذار مرا بـه هر نحو کـه صلاح مـی دانید بـه پیشگاه مردم شریف ورزش دوست برسانید که تا در جریـان قرار گرفته و موجب شرمندگیم فراهم نشود.

حسین رضا زاده

فرزند خاکسار ملت ایران

sepehr_x50

24-07-2008, 09:23

گفتنی هست از جمله افتخارات حسین رضازاده بـه عنوان قوی ترین مرد جهان مـی توان بـه این موارد اشاره کرد:

مدال برنز بازیـهای اسیـایی 1998 تایلند

مدال برنز رقابتهای جهانی 1999 یونان

مدال طلای رقابتهای اسیـایی 1999 چین

مدال طلای گراند پریجهانی 2000 مجارستان

مدال طلای المپیک 2000 سیدنی

مدال طلای مسابقات ستاره های جهان 2001 استرالیـا

مدال طلای بازیـهای آسیـایی 2002 بوسان

مدال طلای رقابتهای جهانی 2002 لهستان

مدال طلای ستاره های جهان 2002 روسیـه مدال طلای گراند پریجهانی 2002 نروژ

مدال طلای رقابتهای اسیـایی 2003 چین

مدال طلای رقابتهای جهانی 2003 ونکوور

مدال طلای گراند پریجهانی 2003 نروژ

مدال طلای المپیک 2004 اتن

مدال طلای گراند پریجهانی 2004 نروژ

مدال طلای رقابت های اسیـایی 2005 دوبی

مدال طلای رقابت های جهانی 2005 قطر

مدال طلای رقابت های جهانی 2006 دومنیکن

و مدال طلای بازیـهای آسیـایی 2006 دوحه .

sepehr_x50

24-07-2008, 09:28

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

قند خون ،کمر درد و. رکوردهای پایین مشکل حسین رضازاده
هرکول بـه المپیک نمـی رود

اتفاقات 2 سال و به‌ خصوص ماه‌هاي اخير نشان داد رضازاده با آنكه هنوز بـه مرز 30 سالگي پا نگذاشته، ديگر آن وزنـه‌بردار گذشته و ركوردزن نيست. حضور غيرورزشي درون مسابقات قهرماني جهان درون سال 2007 فدراسيون جهاني را از اين ترساند كه نكند مردم، هركول وزنـه برداري دنيا را درون المپيك نبينند.
حرف‌هاي 2 هفته پيش رضازاده، بسياري از حقايق آينده را روشن كرد، به‌ خصوص جايي كه گفته بود من كم كم بـه آخر خط قهرماني‌ام رسيده‌ام؛ اما باز هم همـه اميدوار بودند او بـه المپيك برود. اتفاقي كه اصلا نخواهد افتاد. تحركات مخفي سران ورزش كشور درون 2 روز اخير نشان مي‌دهد يك اتفاق ناگوار درون ورزش خواهد افتاد. رضازاده كه درون يك سال گذشته تمرينات مناسبي نداشته و بيشتر بـه آگهي‌هاي تجاري روي آورده، بـه شدت از درد كمر و اخيرا از قند بالاي خون رنج مي‌برد و همين موارد بـه او اجازه نمي‌دهد درون المپيك شركت كند.
شنيده شد صبح امروز يكي از مسئولان رده بالاي ورزش ايران درون گفت‌وگويي تلفني بـه فدراسيون وزنـه برداري دستور داده مقدمات تهيه يك مجوز كامل پزشكي را براي ممانعت از شركت رضازاده درون المپيك فراهم كنند و آن را بعدازظهر فردا درون اختيار رسانـه‌ها قرار دهند که تا پرافتخارترين ورزشكار بعد از انقلاب، با شكلي آبرومندانـه كنار برود که تا با شكست درون المپيك، بت اين ورزش شكسته نشود.

sepehr_x50

24-07-2008, 09:31

از 6 مـیلیـارد نفر یک نفر شد حسین رضازاده
استفاده از کلمـه جانشین به منظور او سخت است

*حسین توکلی

حسین رضازاده بهترین مدال ها را به منظور ایران گرفته. مدال هایی کـه مـی توان گفت ارزشمندترین مدال های دنیـا بوده اند. او همـیشـه تمام تلاشش را کرده که تا برای کشورش افتخارآفرین باشد. من واقعاً از اینکه نمـی تواند بـه المپیک برود، ناراحت هستم. رضازاده مـی توانست امسال سومـین مدال المپیک را هم به منظور خودش و برای ایران بـه دست بیـاورد. تمام مدت هم تلاشش را روی همـین مسئله گذاشته بود. درون این مدت حاشیـه های زیـادی به منظور او درست د و در نـهایت هم کار بـه جایی رسید کـه دیگر نتوانست ادامـه بدهد. بـه طور کلی امـیدوارم کـه تصمـیم عاقلانـه ای گرفته باشد، اما بـه هر حال نکته اینجاست کـه پیدا جانشین به منظور حسین رضازاده کار واقعاً سختی است. یعنی اصلاً استفاده از کلمـه جانشین به منظور رضازاده سخت است. او درون دنیـا بی رقیب بوده و هست و به طور حتم ما بـه همـین راحتی ها نمـی توانیم درون کشور خودمان مثل رضازده را پیدا کنیم. تصور من این هست که از جمعیت 6 مـیلیـاردی جهان یک نفر مـی آید و مـی شود حسین رضازاده، به منظور همـین هم معتقدم حتی استفاده از کلمـه جانشین هم به منظور او کار سختی هست با این حال ما حتما در المپیک شرکت کنیم. درون حال حاضر یکی، دو نفر هستند کـه به رکورد فعلی حسین رضازاده نزدیک هستند. یکی از آنـها رشید شریفی هست که درون مسابقات آسیـایی درون یک ضرب 190 کیلو را زده و در دو ضرب 236 کیلو. درون تمرینات هم موفق شده 245 کیلو را بزند. بـه هر صورت امـیدواری به منظور رشید شریفی ارزشمند هست و بـه نظر من تنـهای کـه حالا شایستگی اش را دارد کـه به المپیک برود همـین رشید شریفی است. امـیدوارم بـه المپیک برود و آنجا نتایج خوبی بگیرد. اگر بتواند درون حد و اندازه های خودش درون مسابقات ظاهر شود دیگر اینکه مدال بگیرد یـا نـه، خیلی مـهم نیست.

*مربی تیم ملی وزنـه برداری

emtn

24-07-2008, 09:56

یـه تقدیر درست و حسابی حتما ازش ند. کارش خیلی درست بود.

mehdi30nema

24-07-2008, 11:08

خبره بدي بود واقعا حيف شد .

Ceramic

24-07-2008, 12:23

من حدس مـی کـه ایشان خودش هم متوجه این موضوع شده کـه نمـی تواند موفقیت های قبلی را تکرار کند و به همـین دلیل خیلی محترمانـه و آبرومندانـه کنار کشیده اند ( کار خوبی هم کرده )

Hossein Adeli

24-07-2008, 14:12

من همون اولش گفتم کـه این آقا دوپینگیـه
دقت کردید بعد از اون جریـان دوپینگی شدن وزنـه بردارها کـه همشون بـه جز دو نفر محروم شدند رضا زاده دیگه تو هیچ مسابقه ای شرکت نکرده ؟
هر دفعه بـه یـه دلیلی شرکت نمـی کنـه ؟

سلام
با اینکه تنـها امـید 100% ایران برایب مدال بود
اما
قضیـه خیلی بو داره
یـا این آقا دیگه نمـیتونـه وزنـه بزنـه و اگه بره آبروریزی مـیشـه !!!
یـا اینکه دوپینگی تشریف دارن !!!
چطور که تا به مسابقات جهانی نزدیک شدیم تصادف کرد و با ماشین رفت تو کوه !! اما هیچیش نشد !!!
الانم کـه به المپیک نزدیک شدیم تازه فهمـیدن وزنـه زدن براش ضرر داره ؟!
وزنـه بردارا هر روز تو تمرینات با وزنـه های سنگین تمرین مـیکن و رکورد گیری مـیکنن
چطور که تا نزدیک المپیک شده فهمـیدن واسش ضرر داره ؟!
عوضش
خوبه
کسی نمـیره آبروریزی کنـه
قاب عبگیره دستش !!
من اطمـینان دارم کـه این آقا دوپینگی هست چون از سال 2006 که تا حالا یعنی از زمانی کـه تمام اعضای تیم ملی وزنـه بردای دوپینگی از آب درون اومدن ولی چون نخواستن عظمت رضازاده هم بـه این دلیل از بین نره گفتن ولی 2 نفر دوپینگ نکرده بود!!
یعنی چی ؟! مگه همـه اینـها با هم نبودن بعد چی شد حسین دوپینگ نکرده بود؟!!
همـه این اتفاقات و تصادف و بیماری بهانـه ای بیش نیست!!!
حالم از هر چی چاپلوسه بـه هم مـیخوره!!!

ferble

24-07-2008, 14:21

حالم از هر چی چاپلوسه بـه هم مـیخوره!!!
شاید شما بخاطر موقعیت جغرافیـایی حالت از چاپلوس بخصوص اگر اردبیلی باشـه بهم بخوره ولی بنظر من نرفتن بـه المپیک بـه احتمال زیـاد بخاطر درگیری با فدراسیون و باصطلاح قانون جدید به منظور ورزشکارها باشـه (ممنوعیت تبلیغ)

unartig

24-07-2008, 14:23

شاید شما بخاطر موقعیت جغرافیـایی حالت از چاپلوس بخصوص اگر اردبیلی باشـه بهم بخوره ولی بنظر من نرفتن بـه المپیک بـه احتمال زیـاد بخاطر درگیری با فدراسیون و باصطلاح قانون جدید به منظور ورزشکارها باشـه (ممنوعیت تبلیغ)
علی دایی هم اردبیلیـه اما بـه این شکل تاحالا چاپلوسی نکرده . اما متاسفانـه ایشون ...................ضمنا مطمـین باش ربطی بـه تبلیغات نداره :41:

sepehr_x50

24-07-2008, 15:35

سلام.

امروز ساعت 7 غروب درون برنامـه کولاک با رضازاده صحبت مـیکنند.

masoudtr

24-07-2008, 15:39

این شده مترسک شرکت ها برا تبلیغاتشون
کاری ندارم قبلا چی بوده
ولی الان حالم ازش بهم مـیخوره

بردیـا

24-07-2008, 15:51

تبلیغات ربطی بـه بقیـه نداره
بزرگترین آدما و معروفترینشون از تبلیغات چه شامپو گرفته که تا لپ تاپ شرکت مـیکنن و هیچی همـی بهشون نمـیگه
تو ایران ما هستش کـه همـه مـیگن وای چرا این اینکارو کرد وای چرا اون کارو کرد
این ربطی بهی نداره.مـیتونـه یـه منبع درآمد باشـه براشون به منظور وقتی کـه دیگه پولی نمـیتونن از حرفشونب ن.

hoomaan

24-07-2008, 16:04

سلام
با اینکه تنـها امـید 100% ایران برایب مدال بود
اما
قضیـه خیلی بو داره
یـا این آقا دیگه نمـیتونـه وزنـه بزنـه و اگه بره آبروریزی مـیشـه !!!
یـا اینکه دوپینگی تشریف دارن !!!
چطور که تا به مسابقات جهانی نزدیک شدیم تصادف کرد و با ماشین رفت تو کوه !! اما هیچیش نشد !!!
الانم کـه به المپیک نزدیک شدیم تازه فهمـیدن وزنـه زدن براش ضرر داره ؟!
وزنـه بردارا هر روز تو تمرینات با وزنـه های سنگین تمرین مـیکن و رکورد گیری مـیکنن
چطور که تا نزدیک المپیک شده فهمـیدن واسش ضرر داره ؟!
عوضش
خوبه
کسی نمـیره آبروریزی کنـه
قاب عبگیره دستش !!

بابا دمتون گرم . قبل از اینکه بیـام تو تاپیک گفتم اگه بیـام بگم ایول و خوب شد همـه مـیریزن سرم . نگو خیلی ها از این پاچه خوار بدشون مـیاد . بـه خدا از همون اول مـی دونستم ارزش این همـه تبلیغاتو نداره . واقعا با این همـه مـهارت تو وزنـه زدن ببین چطور خودشو ضایع کرد .کشورهای دیگه اسطوره دارن و براشون مـی مـیرن . اینم از قهرمانـهای ما .
قاب عو نمایش مذهبی و تبلیغ به منظور یـه موسسه یـا بنگاه درجه 100 جهان . بابا! مایکل جوردن اگه تبلیغ مـی کرد برا پپسی کولا مـیکرد نـه ... . حیف از عنوان جهان پهلوان .

mohamad23

24-07-2008, 16:26

من اطمـینان دارم کـه این آقا دوپینگی هست چون از سال 2006 که تا حالا یعنی از زمانی کـه تمام اعضای تیم ملی وزنـه بردای دوپینگی از آب درون اومدن ولی چون نخواستن عظمت رضازاده هم بـه این دلیل از بین نره گفتن ولی 2 نفر دوپینگ نکرده بود!!
یعنی چی ؟! مگه همـه اینـها با هم نبودن بعد چی شد حسین دوپینگ نکرده بود؟!!
همـه این اتفاقات و تصادف و بیماری بهانـه ای بیش نیست!!!
حالم از هر چی چاپلوسه بـه هم مـیخوره!!!

دوست عزیز چرا بـه چیزی کـه مطمئن نیستی استناد مـی کنی خوب نیست ما انقدر فراموش کار باشیم و خوبیـها رو زود یـادمون بره.:41:

unartig

24-07-2008, 16:43

سلام.

امروز ساعت 7 غروب درون برنامـه کولاک با رضازاده صحبت مـیکنند.
کافی صحبت ش توبرنامـه رابا نامـه ای کـه نوشته مقایسه کنید(خطاب بـه ملت ایران) بعدخودتون متوجه قضایـامـیشید :13:دوسال پیش توروز زن بهش مدرک فوق دیپلم یک رشته راتو دانشگاه آزاداردبیل دادندبعد خبرآوردندطرف دیپلم هم نداره :18:

mohamad23

24-07-2008, 17:11

واقعا ما ایرانیـها قدر قهرمانانمون رو نمـیدونیم بـه عبارتی زنده کش و مرده پرستیم حیف اون رضا زاده با اون شخصیت ساده و دوست داشتنی کـه مثل یـه سرباز 15 سال واسه سر بلندی ایران زحمت کشید. :-<

thomas-anders

24-07-2008, 17:15

تا ببینم حرفش تو برنامـه چیـه

Alireza Taji

24-07-2008, 18:54

من اطمـینان دارم کـه این آقا دوپینگی هست چون از سال 2006 که تا حالا یعنی از زمانی کـه تمام اعضای تیم ملی وزنـه بردای دوپینگی از آب درون اومدن ولی چون نخواستن عظمت رضازاده هم بـه این دلیل از بین نره گفتن ولی 2 نفر دوپینگ نکرده بود!!
یعنی چی ؟! مگه همـه اینـها با هم نبودن بعد چی شد حسین دوپینگ نکرده بود؟!!
همـه این اتفاقات و تصادف و بیماری بهانـه ای بیش نیست!!!
حالم از هر چی چاپلوسه بـه هم مـیخوره!!!
اول اینکه از خودت حرف درون نیـار...
دوم اینکه اون موقع مربی تیم مقصر شناخته شده بود کـه یک تقویت کننده غیر مجاز را بـه بازیکنـها داده بود و حتی اون جوانـها کـه این را مصرف د از غیر مجاز بودن این مواد بی خبر بودند!
سوم اینکه رضا زاده بـه خاطر مشکل کلیـه ش مجبور بوده از داروهایی استفاده کنـه کـه غیر مجاز هستند و یکی از علتهای نرفتنش بـه المپیک هم همـین هست...
تو این چند سال رضا زاده با تمام وجودش به منظور ایران کار کرد و حالا ما اینطوری حقش را مـی دیم...
واقعا به منظور برخی از دوستان متاسفم...
من خودم هم از برخی رفتارهاش و از اعتقاداتش بدم مـیاد اما اون اینقدر افتخار افرینی کرد کـه بشـه اون رفتارهاش را فراموش کرد...

mojtaba007

24-07-2008, 19:21

واقعا خیلی از شما نمک نشناسین
یـادتون رفته موقع المپیک استرالیـا وقتی این رشید مرد تاریخ رکورد دنیـا را شکست چه طور بالا و پایین مـیپریدید

واقعا متاسفم براتون همچین راحت بـه اسطوره دنیـا تهمت مـیزنید

یـادتون رفته موقعی کـه رضازاده تند تند مدال مـیگرفت چه طور خوشحالی مـیکردید
این همان مردیست کـه موقع مسابقات تمام حریفانش بـه فکر بـه دست اوردن مقام دوم بودند

این همان مردیست کـه به عنوان هرکول دنیـا یـاد مـیشود (یـه عنوان یونانی کـه خود یونانی ها بـه رضازاده دادند)

این همان مردیست کـه لقب قویترینی کـه تونسته سنگین ترین وزنـه ها را تونسته بالا ببره و تا قبل از رضازاده هیچ تو دنیـا
نتونسته بالا ببره

تا کی مـیخواهید مرده پرست باشید
حتما حتما رضازاده و امثالش حتما بمـیرند که تا جاودانـه شوند

و درون اخر متاسفم

gmuosavi

24-07-2008, 19:57

چند سال اول خوب بود ولی بعدش خودشو خراب کرد

surena_iran2564

24-07-2008, 21:31

واقعا خیلی از شما نمک نشناسین
یـادتون رفته موقع المپیک استرالیـا وقتی این رشید مرد تاریخ رکورد دنیـا را شکست چه طور بالا و پایین مـیپریدید

واقعا متاسفم براتون همچین راحت بـه اسطوره دنیـا تهمت مـیزنید

یـادتون رفته موقعی کـه رضازاده تند تند مدال مـیگرفت چه طور خوشحالی مـیکردید
این همان مردیست کـه موقع مسابقات تمام حریفانش بـه فکر بـه دست اوردن مقام دوم بودند

این همان مردیست کـه به عنوان هرکول دنیـا یـاد مـیشود (یـه عنوان یونانی کـه خود یونانی ها بـه رضازاده دادند)

این همان مردیست کـه لقب قویترینی کـه تونسته سنگین ترین وزنـه ها را تونسته بالا ببره و تا قبل از رضازاده هیچ تو دنیـا
نتونسته بالا ببره

تا کی مـیخواهید مرده پرست باشید
حتما حتما رضازاده و امثالش حتما بمـیرند که تا جاودانـه شوند

و درون اخر متاسفم

من همـه پست ها رو خوندم و مـیخواستم حرف های شما رو ب کـه شما پیش دستی کردید.
در ادامـه حرف های شما:

( من هم از پاچه خار ها خوشم نمـیاد) ولی این آقا چه پاچه خار باشـه چه نـه بـه رکورداش چیزی اضافه یـا کم نمـیشـه و نظر شخصی هر فرد هم بـه خودش مربوطه.

این همـه افتخار از یک فرد کم نظیره.حد اقل تو ایران.پس هر چقدر هم کـه بهش پول بدن حقشـه.به احتزار درون آوردن پرچم کشور تو کشورای بیگانـه کار هری نیست.

فکر مـیکنید دوپینگی بودن رو تلویزیون ما اعلام مـیکنـه فقط؟؟؟ یـه فرد دوپینگی اسمشو رو درون تمام دنیـا بـه طور رسمـی اعلام مـیکنن.ایی کـه زبانشون خوبه تو سایتهای معتبر لیست دوپینگی های اون موقع رو پیدا کنن..پس تو اتفاق دو سال پیش رضا زاده دوپینگی نبود.بیخودی تهمت نزنید.

ایران کـه نمـیتونـه سر خود اعلام کنـه یک کشور 8 مـیلیون دلار به منظور رضازاده پول مـیده!!! حتمآ چنین چیزی بوده کـه در تلویزیون ملی مطرح شده.به ترکیـه چند کشور دیگه مثل قطر رو هم اضافه کنید.این رو هم بهتره تو سایت های خارجی دنبالش باشید.

مثل اونایی نباشید کـه صبح مـیگن درود بر مصدق و بعد از ظهر مـیگن مرگ بر مصدق
فقط بهتون بگم اینقدر نمک نشناس نباشید. قدرایی مثل رضازاده رو بدونید کـه تکرار شدنی نیستن.

MORINIO

24-07-2008, 23:08

من همون اولش گفتم کـه این آقا دوپینگیـه
دقت کردید بعد از اون جریـان دوپینگی شدن وزنـه بردارها کـه همشون بـه جز دو نفر محروم شدند رضا زاده دیگه تو هیچ مسابقه ای شرکت نکرده ؟
هر دفعه بـه یـه دلیلی شرکت نمـی کنـه ؟

تایید مـیشـه:46:

mostafaeshghi

25-07-2008, 01:08

سلام بـه دوستان عزیز من رضا زاده هستم (آواتار م کـه نشان دهنده ی ارتباط هست که!)

مـیبینم کـه این تاپیک بـه افتخار من زده شده (لطفا بـه آواتار بنگرید) ولی مثل اینکه فقط بلدید فحش بارم کنید !

بابا باور کنید من دوپینگی نبودم و نیستم ! از همـه ی ملت هم کـه در این مدت از من حمایت د تشکر مـیکنم و از خداوند منان مـیخوامای را هم کـه من را توهین د و بهم تهمت زدند انشاءالله آن خوشحالی کـه از وزنـه بالابردن من تو وجودشون جاری شد کوفتشون بشـه و روزگار از دماغشون دربیـاره (البته گفتم اگر تهمت باشـه دیگه اونـها را الله اعلم)

این قضیـه هم تقریبا ساخته و پرداخته ی ذهن مقامات بالارده و مافوق من بوده و با هزاران تهدید و ارعاب بنده هم مجبور شدم قبول کنم !
همـه ی این ماجراها هم از زیر سر خودشونـه! خدا وکیلی ایـا فردی مثل من کـه این همـه به منظور ایران زحمت کشیدم حق واقعیم را دادند؟! باور بفرمایید اون خونـه و ماشینی هم کـه الآن دارم از فکر خودم دارم کـه مطمئنای بـه فکر من نیست! مطمئنا به منظور رشته ای مثل وزنـه برداری کـه منفعالیت مـیکنم ، هزینـه های زیـادی داره کـه با این راههای موجود عمرا بـه نصف درآمد مورد نیـاز به منظور جواب هزینـه هام نمـیرسم ! بعد سعی کردم با ظاهر شدن درون برابر تبلیغات یـه کم به منظور خودم اینده نگری کنم ! همانطور کـه بنده را درون تبلیغ ماشین و اب معدنی واتا و غیره دیدید! کـه خواستم حداقل کاری کنم کـه تإمـین زندگی آینده ام باشـه ! کـه تصمـیمـی گرفتم کـه کاری بـه اشتباه و درست بودنش از نظر دولت و مملکت و اینـها ندارم ولی بـه نظر خودم بهترین انتخاب را کردم کـه خب دیدید کـه به مذاق خیلیـها خوش نیـامد و بعضا اعتراض د کـه چرا من به منظور جایی تبلیغ کردم کـه باعث خروج ارز از ایران مـیشـه! (حالا نیست کـه همـه راهها بسته هست و فقط این یـه راه مونده بود کـه نتونستند جلوش را بگیرند) والآن هم شاهدید کـه با درست یـه سری شایعه از جمله قند خون و کمر درد و ... بـه دوران ورزشی و مخصوصا بـه نوار قهرمانی من مـهر باطل شد زدند! خلاصه کـه از همـه ی ایرانیـان خواهشمندم کـه اصلا درون مورد من زود قضاوت نکنند و اگر اطلاعات هم ندارند کلا قضاوت نکنند! چون بـه هر حال شاهدید کـه این قضیـه با مسائل سیـاسی قاطی شده کـه که پیدا حقیقی ترین جواب (که مطمئنا اولینی کـه مـیدونـه خودمم) به منظور افراد عادی و حتی ویژه هم بسیـار مشکل هست !

توضیح بدم که: من خودم از طرفدارهای اسای و پروپاقرص رضازاده هستم! از اولی کـه شخصیت مجازی یـافتم درون آواتارم عرضازاده گذاشتم و هنوز هم لذت مـیبرم ازش چون واقعا مردی هست که درون 90% رفتار و اعمال زندگیش روحیـه ای پهلوانی داشت (در مورده اون 10% نپرسید خیلیـها منظورمو مـیدونم شما هم یـه کم فکر کنید متوجه مـیشید) از اینجور آدمـها بـه ندرت پیدا مـیشند که... اصلا بگذریم

ولی با دیدن این تاپیک و باخبر شدن از اصل خببر بسیـار ناراحت شدم !

این متن را من با ذهنیت خودم از طرف رضا زاده نوشتم ! ولی اگر طرف شخص از نظرتان غیر منطقی هست و فکر مـیکنید حرفها مشکل داره اون حرفها را از طذف من حساب کنید و یـه کم زاویـه ی صحبتها را بـه سمت من بچرخانید ، اینطوری همـه حرفهای دل من هست!

با تشکر از همـه ی دوستان و دوستداران رضازاده !

surena_iran2564

25-07-2008, 06:51

سلام بـه دوستان عزیز من رضا زاده هستم (آواتار م کـه نشان دهنده ی ارتباط هست که!)

مـیبینم کـه این تاپیک بـه افتخار من زده شده (لطفا بـه آواتار بنگرید) ولی مثل اینکه فقط بلدید فحش بارم کنید !

بابا باور کنید من دوپینگی نبودم و نیستم ! از همـه ی ملت هم کـه در این مدت از من حمایت د تشکر مـیکنم و از خداوند منان مـیخوامای را هم کـه من را توهین د و بهم تهمت زدند انشاءالله آن خوشحالی کـه از وزنـه بالابردن من تو وجودشون جاری شد کوفتشون بشـه و روزگار از دماغشون دربیـاره (البته گفتم اگر تهمت باشـه دیگه اونـها را الله اعلم)

این قضیـه هم تقریبا ساخته و پرداخته ی ذهن مقامات بالارده و مافوق من بوده و با هزاران تهدید و ارعاب بنده هم مجبور شدم قبول کنم !
همـه ی این ماجراها هم از زیر سر خودشونـه! خدا وکیلی ایـا فردی مثل من کـه این همـه به منظور ایران زحمت کشیدم حق واقعیم را دادند؟! باور بفرمایید اون خونـه و ماشینی هم کـه الآن دارم از فکر خودم دارم کـه مطمئنای بـه فکر من نیست! مطمئنا به منظور رشته ای مثل وزنـه برداری کـه منفعالیت مـیکنم ، هزینـه های زیـادی داره کـه با این راههای موجود عمرا بـه نصف درآمد مورد نیـاز به منظور جواب هزینـه هام نمـیرسم ! بعد سعی کردم با ظاهر شدن درون برابر تبلیغات یـه کم به منظور خودم اینده نگری کنم ! همانطور کـه بنده را درون تبلیغ ماشین و اب معدنی واتا و غیره دیدید! کـه خواستم حداقل کاری کنم کـه تإمـین زندگی آینده ام باشـه ! کـه تصمـیمـی گرفتم کـه کاری بـه اشتباه و درست بودنش از نظر دولت و مملکت و اینـها ندارم ولی بـه نظر خودم بهترین انتخاب را کردم کـه خب دیدید کـه به مذاق خیلیـها خوش نیـامد و بعضا اعتراض د کـه چرا من به منظور جایی تبلیغ کردم کـه باعث خروج ارز از ایران مـیشـه! (حالا نیست کـه همـه راهها بسته هست و فقط این یـه راه مونده بود کـه نتونستند جلوش را بگیرند) والآن هم شاهدید کـه با درست یـه سری شایعه از جمله قند خون و کمر درد و ... بـه دوران ورزشی و مخصوصا بـه نوار قهرمانی من مـهر باطل شد زدند! خلاصه کـه از همـه ی ایرانیـان خواهشمندم کـه اصلا درون مورد من زود قضاوت نکنند و اگر اطلاعات هم ندارند کلا قضاوت نکنند! چون بـه هر حال شاهدید کـه این قضیـه با مسائل سیـاسی قاطی شده کـه که پیدا حقیقی ترین جواب (که مطمئنا اولینی کـه مـیدونـه خودمم) به منظور افراد عادی و حتی ویژه هم بسیـار مشکل هست !

توضیح بدم که: من خودم از طرفدارهای اسای و پروپاقرص رضازاده هستم! از اولی کـه شخصیت مجازی یـافتم درون آواتارم عرضازاده گذاشتم و هنوز هم لذت مـیبرم ازش چون واقعا مردی هست که درون 90% رفتار و اعمال زندگیش روحیـه ای پهلوانی داشت (در مورده اون 10% نپرسید خیلیـها منظورمو مـیدونم شما هم یـه کم فکر کنید متوجه مـیشید) از اینجور آدمـها بـه ندرت پیدا مـیشند که... اصلا بگذریم

ولی با دیدن این تاپیک و باخبر شدن از اصل خببر بسیـار ناراحت شدم !

این متن را من با ذهنیت خودم از طرف رضا زاده نوشتم ! ولی اگر طرف شخص از نظرتان غیر منطقی هست و فکر مـیکنید حرفها مشکل داره اون حرفها را از طذف من حساب کنید و یـه کم زاویـه ی صحبتها را بـه سمت من بچرخانید ، اینطوری همـه حرفهای دل من هست!

با تشکر از همـه ی دوستان و دوستداران رضازاده !
من تو پستی کـه تو صفحه قبل دادم حمایت خودمو از رضازاده عزیز اعلام کردم. ولی شما از کجا انقدر با اطمـینان مـیگی کـه مشکل از بالا بالا هاست؟؟؟
هر چند وقتی خودش که تا چند روز قبل مـیگفت کـه به جز طلای این المپیک دنبال طلا تو المپیک بعدیش هم هست بعد خیلی هم دور از واقعیت نیست حرفی کـه شما مـیگی!!!.
حتی اگه الان دوپینگی باشـه هم نمـیاد کـه به کل خداحافظی کنـه. مـیگه فقط یک یـا دو سال بـه خاطر بیماری.
خدا عالم هست ما هرچه مـیگوییم حدث و گمان ...
با آرزوی سلامتی و طول عمر به منظور رضازاده عزیز.

mostafaeshghi

26-07-2008, 19:37

به نظر من کـه بهتره اسم این تاپیک را عوض کنند و بگذارند :

چرا و چگونـه (کاری د که) رضا زاده بـه المپیک نمـیرود !؟

انقدر اعصابم خورده از این قضیـه ! عشق من را با یـه سری اراجیف و از روی حساسیتهای بیخود زمـین زدند !

hoomaan

26-07-2008, 22:17

به نظر من کـه بهتره اسم این تاپیک را عوض کنند و بگذارند :

چرا و چگونـه (کاری د که) رضا زاده بـه المپیک نمـیرود !؟

انقدر اعصابم خورده از این قضیـه ! عشق من را با یـه سری اراجیف و از روی حساسیتهای بیخود زمـین زدند !

آقا مصطفی ! اگه واقعا عاشقش باشی حتما قضیـه رو جدی پیگیری کرده باشی .
بالاخره جریـان چی بود و چی شد؟ یعنی اینم مـیره تو پرونده های مشابه قبلی؟!!

Shahin King

26-07-2008, 22:26

سلام

یک سئوال

حسین رضازاده قبل از خداحافظی، درون روزهای گذشته، تست دوپینگ داده بود ؟

قربان شما
شاهین [ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

بردیـا

26-07-2008, 22:39

سلام

یک سئوال

حسین رضازاده قبل از خداحافظی، درون روزهای گذشته، تست دوپینگ داده بود ؟

قربان شما
شاهین [ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
آخرین تست دوپینگی کـه 2سال پیش گرفتن و نزدیک 11تا وزنـه بردار ایران محروم شدن ولی رضازاده توشون دوپینگی نبود
به نظر من همـه این شایعاتی کـه درباره دوپینگی بودنش هم هستش چرته،به نظرم یـا دلیل سیـاسی داشته بـه خاطر تبلیغاتش(که بازم بـه هیشکی ربطی نداره و تو کل دنیـا معموله)یـا اینکه بعد از تصادف سال قبلش دیگه نتونست کاری ه و از رکوردهای خودشم خیلی فاصله داشته بنابراین بـه این نتیجه رسیدن برخلاف دبیرکه 2004 رفت و ضایع کرد این نره که تا آبروش نره و کار درستیم کرده

واقعا متاسفم به منظور همـه***که الکی تهمت دوپینگی بودن بهش مـیزنن.نمـیدونم شماها جواب خدارو با این دروغا و تهمتا و حرفایی کـه پشت سر مردم مـیزنید،چه جوری مـیخواید بدید

franch

26-07-2008, 22:49

اينم اضافه كن كه تو اين تست دوپينگي كه اخيرا از همـه وزنـه برداراي ملي پوش گرفتن از رضازاده ازمايش دوپينگ گرفته نشد!

بردیـا

26-07-2008, 23:00

اينم اضافه كن كه تو اين تست دوپينگي كه اخيرا از همـه وزنـه برداراي ملي پوش گرفتن از رضازاده ازمايش دوپينگ گرفته نشد!
--------------------------------------------------------

اول اینکه از خودت حرف درون نیـار...
دوم اینکه اون موقع مربی تیم مقصر شناخته شده بود کـه یک تقویت کننده غیر مجاز را بـه بازیکنـها داده بود و حتی اون جوانـها کـه این را مصرف د از غیر مجاز بودن این مواد بی خبر بودند!
سوم اینکه رضا زاده بـه خاطر مشکل کلیـه ش مجبور بوده از داروهایی استفاده کنـه کـه غیر مجاز هستند و یکی از علتهای نرفتنش بـه المپیک هم همـین هست...
تو این چند سال رضا زاده با تمام وجودش به منظور ایران کار کرد و حالا ما اینطوری حقش را مـی دیم...
واقعا به منظور برخی از دوستان متاسفم...
من خودم هم از برخی رفتارهاش و از اعتقاداتش بدم مـیاد اما اون اینقدر افتخار افرینی کرد کـه بشـه اون رفتارهاش را فراموش کرد...

e.khafan!

26-07-2008, 23:12

ببخشید نتونستم تاپیکو بخونم ولی بگم واقعا متاسفم تابلوست چی شده کـه نمـیره دیگه ......

franch

26-07-2008, 23:13

بابا من كه نگفتم رضا زاده دوپينگيه.
فقط که تا اونجايي كه ميدونم دو سه هفته پيش از همـه وزنـه برداراي ملي پوش تست دوپينگ گرفته شد غير از رضازاده.

unartig

26-07-2008, 23:13

آخرین تست دوپینگی کـه 2سال پیش گرفتن و نزدیک 11تا وزنـه بردار ایران محروم شدن ولی رضازاده توشون دوپینگی نبود
به نظر من همـه این شایعاتی کـه درباره دوپینگی بودنش هم هستش چرته،به نظرم یـا دلیل سیـاسی داشته بـه خاطر تبلیغاتش(که بازم بـه هیشکی ربطی نداره و تو کل دنیـا معموله)یـا اینکه بعد از تصادف سال قبلش دیگه نتونست کاری ه و از رکوردهای خودشم خیلی فاصله داشته بنابراین بـه این نتیجه رسیدن برخلاف دبیرکه 2004 رفت و ضایع کرد این نره که تا آبروش نره و کار درستیم کرده

واقعا متاسفم به منظور همـه***که الکی تهمت دوپینگی بودن بهش مـیزنن.نمـیدونم شماها جواب خدارو با این دروغا و تهمتا و حرفایی کـه پشت سر مردم مـیزنید،چه جوری مـیخواید بدید
تستی کـه دوسال پیش از11 ورزشکارگرفته شده بود 2 تامنفی داشت و9تامثبت کـه دوتامنفی ایران رضازاده و ابرهیمـی بود. اما درگزارشی کـه همـین الان هم از2سال پیش دارم نوشته شده بودکه تیم ایران کـه شامل رضازاده هم بود بـه مدت 2سال ازبازیـهای المپیک و........ محروم شدند. البته اگراین درست بودپس چرا رضازاده دربازیـهای آسیـایی وزنـه زد .البته ممکنـه مقررات بازیـهای آسیـایی با جهانی فرق داشته باشـه .ضمنای خبرداره ایران سهمـیه وزنـه برداری تونسته بگیره ؟اخه بدون سهمـیه کـه راه نمـیدندتوالمپیک

CinemaTik

26-07-2008, 23:13

من توی روزنامـه خوندم کـه تست داده ، فقط بـه خاطر اینکه مـی دونسته نمـی تونـه توی المپیک وزنـه بزنـه لزومـی ندیده کـه تست بده . . . ولی آخر از همـه تست داده بلاخره !
یـه جمله‌ی جالب هم اونجا گفته بود : گفته بود دوست ندارم با پیراهنی کـه روش نوشته شده "یـا ابوالفضل" درون المپیک روی سکوی دوم یـا سوم بایستم یـا اصلا مقامـی نیـارم . . .

unartig

26-07-2008, 23:19

خب شاید این خبربتونـه کمکی ه خبرقدیمـیه اما نشون مـیده کـه سهمـیه المپیک ایران تومسابقات قهرمانی آسیـا بـه دست اومده (کمـیته ملی المپیک شرط ورودراقهرمانی جهانی دومـینکن و قهرمانی جهانی تایلندتعیین کرده بود) اما بعدا بـه کشورهایی کـه سهمـیه نیـاورده بودند اجازه دادتوآخرین مسابقه کـه مسابقه آسیـایی بود سهمـیهب کنند.که دونفرازایران سهمـیه آوردند.
-----------------------------------------------------------------------------
اقتدار درون دسته فوق سنگين
وزنـه‌برداری- گروه ورزشي:
در پايان سي‌ونـهمين دوره مسابقات وزنـه‌برداري قهرماني آسيا كه طي 6 روز درون شـهر كانازاواي ژاپن برگزار شد، تيم ملي ايران با كسب 6 مدال طلا، 3 نقره و 2 برنز بـه عنوان نايب‌قهرماني دست يافت.
در اين دوره وزنـه‌برداران چيني با بـه دست آوردن 12 مدال طلا، 6 نقره و 2 برنز قهرمان‌ شدند. بعد از تيم‌ملي كشورمان تيم عراق با 3 مدال طلا درون جايگاه سوم ايستاد. نكته مـهم اين دوره از رقابت‌هاي آسيايي وزنـه‌برداري كسب سهميه‌هاي المپيك از سوي تيم‌هايي بود كه تاكنون سهميه المپيك كسب نكرده بودند.
براساس قوانين فدراسيون بين‌المللي وزنـه‌برداري تيم‌هايي كه تاكنون حتي نتوانسته بودند يك سهميه براي حضور درون بازي‌هاي المپيك كسب كنند، مي‌توانستند درون اين رقابت‌ها المپيكي شوند.
بر اين اساس درون بخش مردان تيم‌هاي ازبكستان و تركمنستان توانستند هركدام دو سهميه و تيم‌هاي قرقيزستان، عراق و عربستان هركدام يك سهميه براي حضور درون بازي‌هاي المپيك كسب كردند. درون بخش زنان هم تيم‌هاي اندونزي، ويتنام، مغولستان و هند جواز حضور درون بازي‌هاي المپيك را بـه دست آوردند.
درخشش دو وزنـه‌بردار فوق سنگين تيم ايران رشيد شريفي و محمد صالحي درون آخرين روز اين رقابت‌ها که تا حد زيادي خلاء موجود بابت غيبت نامداران آسيايي اين وزن از جمله حسين رضازاده، جابر سالم قطري و دونگ فين چيني را پر كرد. عنوان قهرماني درون اين وزن بـه رشيد شريفي جوان شايسته وزنـه‌برداري ايران رسيد.
او درون يك‌ضرب با بالاي سر بردن وزنـه 190 كيلوگرمي مدال زرين اين حركت را بـه دست آورد و در دوضرب نيز وزنـه 236 كيلوگرمي را بالاي سر برد كه مجموع 426 كيلوگرم قهرماني او را تضمين كرد. ديگر نماينده ايران، محمد صالحي هم با بالاي سر بردن وزنـه 185 كيلوگرمي درون حركت يك‌ضرب و 235 كيلوگرم درون دوضرب و مجموع 420 كيلوگرم مدال‌هاي نقره اين وزن را از آن خود كرد.
نفر سوم فوق‌سنگين اوتا كازومي ژاپني بود كه او نيز با 175 كيلوگرم درون حركت يك‌ضرب و
210 كيلوگرم درون دوضرب و مجموع 385 كيلوگرم روي سكوي سوم ايستاد. اختلاف 35 كيلويي كازومي ژاپني با صالحي و 41 كيلويي با شريفي نشان مي‌دهد كه دو وزنـه‌بردار شركت‌كننده كشورمان بدون آن كه از سوي حريفي تهديد شوند، بـه راحتي وزنـه‌هاي انتخابي خود را بالاي سر و قهرمان شدند.
چه بسا اگر درون جريان برگزاري مسابقات رقابت نزديك‌تري بين نفرات اين وزن وجود داشت، دو نماينده ما شريفي و صالحي نيز مي‌توانستند با انتخاب وزنـه‌هاي سنگين‌تر ركوردهاي بهتري را هم بـه جا بگذارند. البته اين دوره از مسابقات وزنـه‌برداري قهرماني آسيا بار ديگر نشان داد كه مشكلات فني و ركوردي وزنـه‌برداران ما درون اوزان پايين همچنان بـه قوت خود باقي هست و برعكس همواره بر توانايي‌هاي نفرات حاضر درون اوزان بالا افزوده مي‌شود.
بازگشت دوباره اصغر ابراهيمي بـه تيم‌ملي و درخشش اين وزنـه‌بردار نكته مـهم ديگري براي وزنـه‌برداري ايران بود كه درون اين فاصله كوتاه که تا شروع بازي‌هاي المپيك پكن بيش از هميشـه بـه درخشش او درون اين بازي‌ها اميدوار باشيم. ابراهيمي با 3 مدال طلايي كه درون وزن 94 كيلوگرم بـه دست آورد بلافاصله از سوي بهمن زارع سرمربي تيم‌ملي بـه اردوي 5نفره المپيكي‌هاي ايران دعوت شد که تا در كنار حسين رضازاده پراميدترين وزنـه‌بردار ما براي كسب مدال درون المپيك حضور داشته باشد.
در مجموع ركورد 180 كيلويي ابراهيمي درون حركت يك‌ضرب درون حال حاضر مي‌تواند ركورد قابل‌قبولي براي خودش و وزنـه‌برداري ايران باشد اما اين وزنـه‌‌بردار براي آنكه بتواند خود را درون جمع 3 نفر اول اين وزن درون جهان ببيند، بايد بر ميزان ركورد 205 كيلويي دوضرب خود بيفزايد. او حالا با حضور درون جمع المپيكي‌ها بـه راحتي مي‌تواند بـه اين مـهم دست يابد.

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

mostafaeshghi

27-07-2008, 00:15

آقا مصطفی ! اگه واقعا عاشقش باشی حتما قضیـه رو جدی پیگیری کرده باشی .
بالاخره جریـان چی بود و چی شد؟ یعنی اینم مـیره تو پرونده های مشابه قبلی؟!!

عاشقش بودم و هستم و اگر بگذارند خواهیم بود! البته عشق اون دیگه رو دل ما حک شده !

مطمئن باش کـه همـه ی خیبرهای این 2-3 روز را تو بیشتر رسانـه ها دنبال کردم ! و بیشتر انعکاس حرفهای اصلی تو چند پست قبل کـه کامل نوشتم هست !

بعید مـیدونمـی درست و حسابی خونده باشـه !ی کـه واقعا مـیخواد یـه چیزی از این بلاهایی کـه سر رضازاده اومده را متوجه بشـه فقط کافیـه کـه پست من را با دقت بخواند و بیشتر بـه کنایـه ها توجه کند !

لینک پست من :

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

جریـان کـه واضح هست! یـه سری از افراد .... بگذریم توضیحات تکمـیلی تقریبا درون قالب کنایـه های من درون آن پست موجود هست ، مطالعه بفرمایید !

mostafaeshghi

27-07-2008, 00:31

سلام

یک سئوال

حسین رضازاده قبل از خداحافظی، درون روزهای گذشته، تست دوپینگ داده بود ؟

قربان شما
شاهین [ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

سلام شاهین جان !

آقا قضیـه دوپینگی بودن کاملا منتفیـه ! این وصله ها هیچ جوری بـه این شخص نمـیچسبه ! نـه بخوام تعصب الکی نشون بدم ولی دوستان هم اشاره د همون قضیـه کـه از 10 که تا 8 که تا دوپینگی بودند و 2 نفر دویپینگی نبودند یـه جورایی خود معرف این شخص هست کـه اصلا اهل این کارها نیست !

در ضمن دقت داشته باشید کـه همچینن فردی با این همـه افتخارات و مـهمتر گرفتن لقب هرکول بـه خاطر جا بـه جا سنگین ترین وزنـه ی دنیـا درون رشته ی وزنـه برداری ، خود بـه خود زیر ذره بین قرار مـیگیرد ولی عمرا کـه در دوره ی کوتاهی از زمان هم ایشون دوپینگی بوده باشـه !

mostafaeshghi

27-07-2008, 00:37

تستی کـه دوسال پیش از11 ورزشکارگرفته شده بود 2 تامنفی داشت و9تامثبت کـه دوتامنفی ایران رضازاده و ابرهیمـی بود. اما درگزارشی کـه همـین الان هم از2سال پیش دارم نوشته شده بودکه تیم ایران کـه شامل رضازاده هم بود بـه مدت 2سال ازبازیـهای المپیک و........ محروم شدند. البته اگراین درست بودپس چرا رضازاده دربازیـهای آسیـایی وزنـه زد .البته ممکنـه مقررات بازیـهای آسیـایی با جهانی فرق داشته باشـه .ضمنای خبرداره ایران سهمـیه وزنـه برداری تونسته بگیره ؟اخه بدون سهمـیه کـه راه نمـیدندتوالمپیک

دوست عزیز بالاخره شما اینوری هست یـا اونوری!؟

آخه مگه مـیشـه قوانین مسابقات یـه منطقه ای از دنیـا از قوانین کلی موجود درون اون رشته تبعیت نکنـه ؟!

اینـها همش دروغ و شایعه ای بیش نیست ! خودتون گفتید احتمال داره درون برهه ای از زمان دوپنگی بوده باشـه کـه از بازیـها محروم شد ولی درون مسابقات آسیـایی شرکت کرد ! خواهشا این رسانـه ی مطبوعات را هم خیلی خیلی جدی نگیرید چون غرض ورزی درون این رسانـه هم کم نیست ! مـهمترین و بهترین نوع رسانـه ، رسانـه ی صدا و سیماست کـه کاری ندارم کـه شاید خیلی جاها اخبار را کمـی با افراط یـا تفریط باین کنـه ولی هیچ وقت دروغ و شایعه را جدی نمـیگیره !

بهتون پیشنـهاد مـیکنم کـه اگر اطلاعات حاصی درون مورد ورزش خاصی دارید (مخصوصا فوتبال چون محبوب هست) مطبوعات تخصصی آن رشته را دنبال کنید باهاتون شرط مـیبندم 50% از خبرها منبع معتبری نداره ، نـه بگم همـه ی اون 50% غلطه ولی واقعیت اینـه کـه منبع بـه قول مطبوعاتی موثق نیست ولی جالبه کـه باز هم مورد استفاده هست !

یـه جورایی به منظور مطبوعات تخصصی ورزش درون ایران تأسف مـیخورم! ....

mostafaeshghi

27-07-2008, 00:42

من توی روزنامـه خوندم کـه تست داده ، فقط بـه خاطر اینکه مـی دونسته نمـی تونـه توی المپیک وزنـه بزنـه لزومـی ندیده کـه تست بده . . . ولی آخر از همـه تست داده بلاخره !
یـه جمله‌ی جالب هم اونجا گفته بود : گفته بود دوست ندارم با پیراهنی کـه روش نوشته شده "یـا ابوالفضل" درون المپیک روی سکوی دوم یـا سوم بایستم یـا اصلا مقامـی نیـارم . . .

بابا یـه چی مـیگین شماها ! یـارو این همـه وقت داشته تمرین مـیکرده کـه رکورد خودش را بزنـه ، بعد یـهو هوایی بشـه بیـاد بگه من بعید مـیدونم بتونم توی المپیک وزنـه ب !؟؟!؟!:18:

واقعا همانطور کـه در پست قبلی گفتم دیگه منابع معتبر درون اطلاع رسانی مورد توجه قرار داده نمـیشوند !

دوست عزیز یـه وقت شما ناراحت نشید کـه من بـه شما چیزی مـیگم! بلکه بیشتر حرفم با اون منبعی بوده کـه شما را اینگونـه مطلع کرده !

اينم اضافه كن كه تو اين تست دوپينگي كه اخيرا از همـه وزنـه برداراي ملي پوش گرفتن از رضازاده ازمايش دوپينگ گرفته نشد!

این هم از اون خبرها بود !؟ درون ضمن جالبیـه این خبر اینـه کـه ، فعل جمله طوری گفته شده کـه کاملا مفعول را مجهول مـیرسانـه یعنی از رضازاده نخواستند بگیرند و نـه اینکه .... !

بُگذریم !

ولی خداوکیلی حق و سهم همچینن ورزشکار با ارزشی از ایران و ورزشش این حرفها (با عرض معذرت اراجیف) و تهمتها و ناحقیـها نیست ! دقت کنید کـه مـیبینید نـه مادی و نـه معنوی حق واقعی او را ندادند!

unartig

27-07-2008, 06:55

دوست عزیز بالاخره شما اینوری هست یـا اونوری!؟

آخه مگه مـیشـه قوانین مسابقات یـه منطقه ای از دنیـا از قوانین کلی موجود درون اون رشته تبعیت نکنـه ؟!

اینـها همش دروغ و شایعه ای بیش نیست ! خودتون گفتید احتمال داره درون برهه ای از زمان دوپنگی بوده باشـه کـه از بازیـها محروم شد ولی درون مسابقات آسیـایی شرکت کرد ! خواهشا این رسانـه ی مطبوعات را هم خیلی خیلی جدی نگیرید چون غرض ورزی درون این رسانـه هم کم نیست ! مـهمترین و بهترین نوع رسانـه ، رسانـه ی صدا و سیماست کـه کاری ندارم کـه شاید خیلی جاها اخبار را کمـی با افراط یـا تفریط باین کنـه ولی هیچ وقت دروغ و شایعه را جدی نمـیگیره !

بهتون پیشنـهاد مـیکنم کـه اگر اطلاعات حاصی درون مورد ورزش خاصی دارید (مخصوصا فوتبال چون محبوب هست) مطبوعات تخصصی آن رشته را دنبال کنید باهاتون شرط مـیبندم 50% از خبرها منبع معتبری نداره ، نـه بگم همـه ی اون 50% غلطه ولی واقعیت اینـه کـه منبع بـه قول مطبوعاتی موثق نیست ولی جالبه کـه باز هم مورد استفاده هست !

یـه جورایی به منظور مطبوعات تخصصی ورزش درون ایران تأسف مـیخورم! ....
بحث من اینـه وقتی 9 نفراز11نفر ورزشکاریک کشور محروم مـیشـه احتمال خیلی زیـاد کل تیمو محروم مـیکنند(اگررضازاده هم دوپینگ نکرده باشـه محرومش مـیکنند) اما این کـه چطوری تومسابقات آسیـایی قطر رفت برام سواله .البته اگر توافقاتی صورت گرفته باشـه بامسوولان بازیـهای آسیـایی مـیشـه بازوندن مـهدی بی باک رابه حریف قطری رایـه جوری توجیـه کرداگریـادتون باشـه مسوولان ورزش ماهم مثل لبو وایسادند نگاه د بازی ناجوانمردانـه قطریـهارا کـه این خیلی خیلی مشکوک بود

Shahin King

27-07-2008, 13:05

بحث من اینـه وقتی 9 نفراز11نفر ورزشکاریک کشور محروم مـیشـه احتمال خیلی زیـاد کل تیمو محروم مـیکنند(اگررضازاده هم دوپینگ نکرده باشـه محرومش مـیکنند) اما این کـه چطوری تومسابقات آسیـایی قطر رفت برام سواله

سلام

رئیس فدراسیون جهانی شخصا بـه حسین رضازاده نامـه نوشت و از اون خواست کـه تو مسابقات شرکت کنـه .
یعنی مجوزش رو صادر کرد [ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

قربانت
شاهین [ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

D o l f i n

28-07-2008, 13:06

من مـیگم اگه واقعا بخاطر تبلیغات یـا دلایل سیـاسی بوده
کاش همون زمان مـیرفت تو تیم ترکیـه و یـا اگه همـین الان پیشنـهادی داره بزاره بره
حیف تمام ورزشکارهای بزرگ یـا نخبه های علمـی و اصلا آدم های بزرگ واسه این سیستم کشور همـه حتما بزارن برن
مسخره بازی لعنت بر همشون لعنت
من یکی این علی آبادی رو مسئول تمام اتفاقهای ورزشس مـیدونم یـه آدم مزخرف و بی مسئولیت

iman84

28-07-2008, 14:50

2 روز قبل از اینکه این خبر رو اعلام کنن ( فکر کنم 4 شنبه بعد ازظهر بود کـه این خبر اعلام شد ) اخبار ساعت 19 شبکه یک تو قسمت مجله خبری یـه گزارش از تیم وزنـه برداری گذاشت و با اعضای تیم از جمله رضازاده صحبت کرد کـه از وضعیت خودش و تیم ازش پرسید و اونم جواب داد کـه همـه چیز خوبه داره با قدرت تمرین مـی کنـه و اگه خبری بود همون روز مـی گفت کـه وضعیت جسمـی خوب نیست و مصدوم هستم و احتمال داره بـه المپیک نرم و .... :41::41:
شاید بـه خاطر تبلیغات رابینسون باشـه کـه کنار گذاشتنش ( این احتمالش زیـاده ) و با توجه بـه اینکه چند روز قبل از همـه تیم تست دوپینگ گرفتن و رضازاده تست نداد ( البته این موضوع کـه تست نداده رو من تو روزنامـه ها خوندم ) احتمالش هست دوپینگی باشـه (این احتمالش خیلی بیشتره ) البته 100% هم آماده نبود و شاید اگه المپیک مـی رفت نمـی تونست مدال طلا بیـاره (چون همـه ازش انتظار طلا دارن ) و اگه با نقره یـا برنز برمـی گشت جلو مردم خراب مـی شد و وجهه قهرمانیش از بین مـی رفت . من فکر مـی کنم اگه مـی رفت المپیک با اون حریف روس بـه مشکل بر مـیخورد
ولی از صحبت ش تو برنامـه کولاک شبکه 3 معلوم بود کـه کنار گذاشتنش
تو قضیـه 2 سال پیش رضازاده دوپینگی نبود ولی 9 نفر دیگه دوپینگی بودن همونطور هم کـه shahin king گفت تو بازی های آسیـایی دوحه رئیس فدراسیون جهانی وزنـه برداری بهش مجوز داد که تا شرکت کنـه و شرکت کرد و مدال طلا هم گرفت و بعدش هم ازش تست دوپینگ گرفتن ( چون از همـهایی کـه مدال بگیرن تست مـی گیرن ) خوب اگه با بقیـه دوپینگ کرده بود معلوم مـیشد

آرش-19

28-07-2008, 16:10

کلا ورزش ما داره بـه ناکجاآباد مـیره.
مطمئنن هیچ کدام از ما علت اصلی این موضوع رو نمـیدونیم. ولی مـیشـه چندتا حدس زد.
رابینسون؟ جهان پهلوانو بـه خاطر یـه تبلیغ کنار گذاشتن؟ احتمالش هست ... حدودا 1 درصد احتمال
داره. چرا اینقدر کم؟ دلیلش کاملا واضحه. دولت ما روابط بسیـار بسیـار حسنـه ای با امارات داره. :10:
نمـیشـه این مسئله رو شکافت ولی درون این حد کافیـه کـه بدانیم به منظور امارات ایران جز دو منبع بزرگ پول دراوردنـه.
از این طرفم به منظور 10 درصد ایرانی ها (که همون 10 درصد همـه کارن) امارات یـا بهتر بگم دبی بزرگترین منبع درامد شده.
همـین شرکت رابینسون دبی مـیدونید واسطه چه کارهاییـه؟ (حیف کـه جاش نیست) بـه هر حال شما مطمئن باشید که
یکی از بزرگترین شخصیت های ورزشی کشور بدون م با افراد خاص (:27: آره درست حدس زدید) نمـیاد قرارداد تبلیغاتی
ببنده. من یـادمـه همـین چندسال پیش رضازاده از ردبول, نایکی, آدیداس (impossible is noting )
و حتی از یـه دوست دست اندر کار شنیدم کـه از شورلت پیشنـهاد تبلیغاتی داشته. (البته هیچ کدام علنی نشد)
حالا چرا حتما رابینسون و انتخاب کنـه؟

ضعف و ناتوانی رضازاده؟ احتمالش کمـه. مثلا 25 درصد. رکورد رضا زاده درون المپیک قبل چقدر اختلاف داشت با نفر دوم؟
ببنید آقای رضازاده که تا ماه پیش سخت تمرین مـیکرد. درسته رکورداش بـه پای رکوردهای قبلیش نمـیرسید ولی باز طلای
المپیک رو شاخش بود. اگه بـه قول پزشکان ایشون درون اثر فشار زیـاد سلامتیشونو از دست مـیده مـیتونـه بره و مثل سایر
وزنـه بردارها بـه صورت کاملا حرفه ای با اختلاف یکی دو کیلو و حتی نیم کیلو طلا المپیکو به منظور ما بـه ارمغان بیـاره.
مطمئنا فشار خیلی کمتری هم متحمل مـیشـه. کاری کـه سایر وزنـه بردارها تو همـه وزن ها انجام مـیدن.
حتما مسابقات وزنـه برداری رو دیدید. اگه وزنـه حتی نیم کیلو یـا 250 گرم بیشتر از توان وزنـه بردار باشـه نمـیتونـه بلندش کنـه.
حالا مقایسه کنید با وضعیت رضازاده. حساب کنید اگه رکوردشو بـه یک کیلو بالاتر از نفر دوم تنزل بده چقدر فشار وزنـه
کاهش پیدا مـیکنـه. !!!!!!!!!!!!!!!!

چون رکوردهای قبلیشو نمـی تونـه تکرار کنـه و باعث سرشکستگی مـیشـه؟ (مذخرف محض)
فقط بـه عنوان یـه بهانـه از این حرف مـیشـه استفاده کرد. آساوا پاول مـیتونـه بعد یکی دو سال دوباره رکورد سرعت
خودشو بشکنـه. عمرا.
رضازاده به منظور ما قویترین مرد دنیـاست. کاری کـه باید مـیکردو انجام داد. و مطمئن باشید حالا حالا های بـه رکوردش
حتی نزدیک هم نمـیشـه. حالا تو این وضعیت بد ورزش ما مـیخوایم رضازاده بره و فقط طلای المپبک و برای ما بیـاره.
مـهم نیست کـه حتی نزدیک رکوردش مـیشـه یـا نـه ؟ مـهم نیست کـه مـیره به منظور رابینسون تبلیغ مـیکنـه یـا نایکی وقتی
همـه مترسک دست اینو اونیم. مـهم اینـه کـه حداقل یکبار پرچم ایران به منظور مدال طلا بالا بره؟ مـهم اینـه کـه قهرمان ملی
رو سعی نکنن از ذهن مردم پاک کنن. همونطور کـه تختی رو خواستند پاک کنن. چرا بعضی حتما از بزرگ شدن بقیـه
بترسن؟ چرا بجای اینکه پلکان بقیـه بشیم که تا برن بالا و بعد دست مارو بگیرن و بکشن بالا حتما زیر پاشونو خالی کنیم!

دوپینگ؟ احتمال این موضوع منفیـه 150 درصده. اینقدر بیـهودست کـه اصلا نمـیخوام درون موردش بحث کنم. فقط مـیگم
هزار و یک دلیل وجود داره کـه دوپینگی نیست. البته اینم بگم کـه بعضیـه چون نمـی خوان باور کننن یـه شماره یک مثل
فدرر یـا شوماخر یـا لوب یـا ........ تو ایران بـه دنیـا آمده و هموطن خود ماهاست.

ااااااااه ه ه ه ه ه ه ............. اعصابم ریخت بـه هم. فقط متاسفم به منظور دست اندر کاران ورزش و دولت
حتما گرفتید کـه مـیخواستم بگم کیـا مقصرن ولی نمـی تونم بگم.:41:
امـیدوارم سرتون و به درد نیـاورده باشم.:31:

surena_iran2564

28-07-2008, 16:31

فقط حسین رضازاده نیست کـه اینطور کنار گذاشته شد.
چرای نمـیگه چرا و چطور علیرضا حیدری کنار گذاشته.درسته کـه خودش خداحافظی کرد. ولی آیـا هنوز هم تو ایرانی حریف علیرضاحیدری بود؟؟قطعآ نـه و حیدری بزرگترین شانس مدال به منظور کشتی ما تو المپیک بود.!
چرا نمـیگید به منظور چی هادی ساعی و یوسف کرمـی حتما با هم مبارزه مـی و از این دو بهترین تکواندوکاران جهان فقط یکیشون حتما به المپیک بره؟؟؟با اینکه وزن اصلیشون با هم تفاوت داشت؟؟؟
در دوره قبل هادی ساعی رو مـیخواستن بزارن کنار ولی با پافشاری بسیـار زیـاد و شرکت درون تمامـیه انتخابی ها درون المپیک شرکت کرد.و طلا هم گرفت.
از این قبیل اتفاها زیـاده تو ایران بوده و باید منتظر موارد بعدی هم بود.

مصدومـیت و مریضی رو هم کـه بهانـه بیخودی چون چیزی بـه المپیک نمونده و مـیتونست بعد از مسابقات خداحافظی کنـه و این ماه ها تمرین رو اینطوری رها نمـیکرد.مثلآ درون المپیک قبل علیرضا دبیر با اینکه مصدومـیت شدیدی داشت ولی باز هم بـه هر قیمتی بود بـه المپیک رفت....

یک بار دیگه دوپینگی بودن رو منتفی مـیدونم چون نمـیتونـه باعث بشـه به منظور همـیشـه از دوران حرفه ای خدا حافظی کنـه.(فقط که تا وقتی کـه که علائم دوپینگ از خونش خارج بشـه.
رضازاده رو کنار گذاشتن چون ورزش حرفه ای را بـه کل کنار گذاشت.

M_Abieteh

28-07-2008, 19:35

/همگام با المپيك 2008 پكن/
حضور 205 كشور درون چين و شكستن ركورد آتن
خبرگزاري فارس: بيست و نـهمين دوره المپيك با حضور 205 كشور از سراسر دنيا برگزار مي شود كه اين تعداد، ركورد مسابقات آتن را خواهد شكست.
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ] بـه گزارش خبرگزاري فارس، درون بيست و هشتمين دوره المپيك كه سال 2004 بـه ميزباني آتن برگزار شد 201 كشور حضور داشتند كه اين تعداد درون پكن بـه احتمال زياد بـه 205 افزايش خواهد يافت. البته هنوز حضور جزاير مارشال كشور توولو از اقيانوسيه مشخص نيست و عراق نيز از سوي كميته بين المللي المپيك محروم شده است. كره شمالي و جنوبي بـه عنوان 2 كشور مجزا درون المپيك حضور خواهند داشت.
اسامي كشورهاي شركت كننده درون پكن بـه اين شرح است:
افغانستان، آلباني، الجزاير ،‌سوموآ امريكا، جزيره نوپاي امريكا، آندورا، آنگولا، باربادوآ،‌ گينـه آلوارتا، آرژانتين،‌ارمنستان، ‌اروپا، آذربايجان، اتيوپي، استراليا، باهاما، ‌بحرين، بنگلادش، باربادو، بلژيك، بليز، بنين،‌ برمودا، بوتان، بوليوي، بوسني، بورسوآنا، برزيل، جزاير نوپاي بريتانيا، برونئي، بلغارستان، بوركينافاسو، بروندي، شيلي، چين، تايوان، جزايركاك، كاستاريكا، دانمارك، كونگو، آلمان، جمـهوري دومينكن، دومنيكا، جومودي، جي‌بوتي، اكوادور، السالوادور، ساحل عاج، اريتره، فيجي، فنلاند، فرانسه، گابون، گامبيا، گرجستان، غنا، گرينادا، يونان، گوام، گواتمالا، ‌گينـه، گينـه‌بيسائو، گوئينا، هائيتي، هوندراس، هنگ‌كنگ، هندوستان، اندونزي، عراق، ايران، ايرلند، ايسلند،‌ اسرائيل، ايتاليا، جامائيكا، ‌ژاپن، يمن، اردن، جزاير كائين، كامبوج، كامرون، كانادا، جزايركاپ‌ورده، قزاقستان، قطر، كنيا، قرقيزستان، كراباتي، كلمبيا، كومورن، كرواسي، كوبا، كويت، لائوس، لسوتو، لتوني، لوسون، لبنان، ليبريا، ليبي، ليختن‌اشتاين، ليتواني، لوكزامبورگ، ماداگاسكار، مالاوي، مالزي، مالديو، مالي، مالت، مراكش، جزاير مارشال، موريتاني، موريتي، مقدونيه، ‌مكزيك، ميكروآسيا، مولدواي، موناكو، مغولستان، مونته‌نگرو، موزامبيك، ميانمار، نامي بيا، نارو، نپال، نيوزيلند، نيكاراگوئه، هلند، آنتيل هلند، نيجر، نيجريه،‌كره شمالي، نروژ، عمان، اتريش، اوستيمور، پاكستان، فلسطين، بالو، پاناما، گينـه جديد، پاراگوئه، پرو، فيليپين، لهستان، پرتغال، پورتوريكو، جمـهوري كونگو، كوآندا، روماني، روسيه، جزاير سليمان، سامبيا، ساموآ، سانمارينو، سائوتون، عربستان، سوئد، سوئيس، سنگال، صربستان، زيشل، زيمباوه، سيرالئون، سنگاپور، اسلواكي، اسلووني ،‌سومالي، اسپانيا، سريلانكا، سن‌كيتز، سن‌لوئيس، سن‌وينسنت، آفريقاي جنوبي، سودان،‌ كره جنوبي، سورينام، سوازلند، سوريه، تاجيكستان، تانزانيا، تايلند، توگو، تونگا، ترينيداد توباگو، چاد، چك، تونس، تركيه، تركمنستان، توبالو، اوگاندا، اوكراين، مجارستان، اروگوئه، ازبكستان، فاناتو، ونزوئلا، امارات، ايالات متحد امريكا، انگليس، ويتنام، بلاروس، جمـهوري مركز آفريقا و قبرس.
انتهاي پيام/

:21::27::31:

enimonte

29-07-2008, 11:05

مسخره ها بگو اخه بـه شما چه مربوطه؟؟

MORINIO

29-07-2008, 14:24

خالکوبی اگرچه درون ایران رواج دارد اما با ورود بازیکنان بسکتبال آمریکایی بـه ایران بیشتر گسترش یـافت که تا جایی کـه فدراسیون بسکتبال حدود سه سال پیش این موضوع را ممنوع اعلام کرد.

من کـه هر وقت بازیـهای تیم ملی بسکتبال ایران رو مـیبینم همشون خالکوبی دارن:27:

mohamad23

29-07-2008, 14:36

خالكوبي كه اصلا نبايد داشته باشند چون براي سلامتي هم مضره.

surena_iran2564

29-07-2008, 22:25

بعد بگید رضازاده دوپینگی بود, رکورداشو تکرار نمـیکرد,....
رضازاده رو هم واسه این چیزا کنار گذاشتن دیگه.تبلیغاتو..

iman_s

30-07-2008, 01:45

خالكوبي كه اصلا نبايد داشته باشند چون براي سلامتي هم مضره.
این خالکوبی ها مثل خالکوبیـهای قدیم نیست.
الان اکثرا از تتوی موقت استفاده مـی کنند.

mohamad23

30-07-2008, 02:10

همون تتو هم ضرر داره.

alenkita

30-07-2008, 06:50

بابا اگه اين طور باشـه كه همـه بازيكناي تيم بسكتبال رو بايد محروم كنن ديگه.
تا اونجايي كه من ديدم اكثرشون مثل صمد و حامد و... خالكوبي دارن.

namakdoon

30-07-2008, 22:08

اصلا همـه رو محروم کنن برن پی کارشون دیگه ! المپیک چیـه این وسط ؟ یـه مشت نا مسلمونـه کافر دور هم جمع مـیشن ما هم باس دورشون جمع شیم ؟؟ نـه والا !!!:10::27:

mostafaeshghi

30-07-2008, 23:10

فقط حسین رضازاده نیست کـه اینطور کنار گذاشته شد.
چرای نمـیگه چرا و چطور علیرضا حیدری کنار گذاشته.درسته کـه خودش خداحافظی کرد. ولی آیـا هنوز هم تو ایرانی حریف علیرضاحیدری بود؟؟قطعآ نـه و حیدری بزرگترین شانس مدال به منظور کشتی ما تو المپیک بود.!
چرا نمـیگید به منظور چی هادی ساعی و یوسف کرمـی حتما با هم مبارزه مـی و از این دو بهترین تکواندوکاران جهان فقط یکیشون حتما به المپیک بره؟؟؟با اینکه وزن اصلیشون با هم تفاوت داشت؟؟؟
در دوره قبل هادی ساعی رو مـیخواستن بزارن کنار ولی با پافشاری بسیـار زیـاد و شرکت درون تمامـیه انتخابی ها درون المپیک شرکت کرد.و طلا هم گرفت.
از این قبیل اتفاها زیـاده تو ایران بوده و باید منتظر موارد بعدی هم بود.

مصدومـیت و مریضی رو هم کـه بهانـه بیخودی چون چیزی بـه المپیک نمونده و مـیتونست بعد از مسابقات خداحافظی کنـه و این ماه ها تمرین رو اینطوری رها نمـیکرد.مثلآ درون المپیک قبل علیرضا دبیر با اینکه مصدومـیت شدیدی داشت ولی باز هم بـه هر قیمتی بود بـه المپیک رفت....

یک بار دیگه دوپینگی بودن رو منتفی مـیدونم چون نمـیتونـه باعث بشـه به منظور همـیشـه از دوران حرفه ای خدا حافظی کنـه.(فقط که تا وقتی کـه که علائم دوپینگ از خونش خارج بشـه.
رضازاده رو کنار گذاشتن چون ورزش حرفه ای را بـه کل کنار گذاشت.

دوست عزیز خیلی ممنون از پستتون ، استفاده کردیم ! و اشاره ی شما بـه ورزشکارانی از این دست کـه به شکل بری از صحنـه خارج شدند هم خالی از لطف نبود !

فقط خاهشی کـه از شما دارم اینـه کـه در مورد جمله ی آخر قرمزرنگتان توضیح بیشتری بدید !

ReZa DN

01-08-2008, 11:36

مرسی ........

ox3blue

01-08-2008, 12:22

سلام

دست مرسی

حتما ادامـه بده

saeed_h1369

01-08-2008, 12:51

عجب همـه بازی های بسکتبال ایران کـه 5 :30
این بـه وقت ایرانـه؟؟؟

iman0007

01-08-2008, 13:50

این ساعت هایی کـه نوشتی بـه وقت کجاست؟شبکه ی ای هست کـه همـه ی بازی ها رو نشون بده؟

e_mohsen83

01-08-2008, 14:08

با سلام

مراسم افتتاحیـه المپیک پکن روز 8 آگوست و در ساعت 8 و 8 دقیقه و 8 ثانیـه بـه وقت چین آغاز مـی شود.

با توجه بـه اینکه چین بـه مـیزان 03:30 از ایران جلوتره، این مراسم ساعت 16:38 روز جمعه 18 مرداد بـه وقت ایران آغاز مـیشـه

مراسم درون ورزشگاه بین المللی بیجینگ Beijing National Stadium برگزار خواهد شد.

کدوم کانال پخش مـی کند

slambovich

01-08-2008, 14:14

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

اخبار المپیک پکن Beijing 2008

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

به زودی درون این تاپیک

slambovich

01-08-2008, 14:15

کاروان ورزشی ایران با 183 ورزشکار و همراه درون بیست و نـهمـین دوره بازی های المپیک شرکت خواهد کرد.

هجدهم مرداد مصادف با آغاز بزرگترین رودیداد ورزشی چهان درون چهار سال اخیر هست وب افتخار درون این رویداد منتهای آرزوی هر ورزشکاری هست . ایران هم با 54 ورزشکار اعزامـی خود بدنبالب جایگاه مناسب تری نسبت بـه دوره قبل هست ، هرچند با کناره گیری رضاد زاده یک طلای مسلم را از دست دادیم اما همچنان دلاوران ایرانی آماده افتخار آفرینی مـی باشند.

منبع : irib news

slambovich

01-08-2008, 14:16

اسامـی کامل نفرات اعزامـی بـه این رقابت ها بـه شرح زیر است:

ورزشکاران:

1ـ هما حسینی ـ 2ـ محسن شادی نقده (قایقرانی)، 3ـ حمـید سوریـان ریحان پور 4ـ علی محمدی 5ـ قاسم رضایی 6ـ مسعود هاشم زاده 7ـ سامان طهماسبی (کشتی فرنگی)، 8ـ احسان حدادی 9ـ عباس صمـیمـی، 10ـ احسان مـهاجر شجاعی 11ـ سجاد مرادی 12ـ امـین ابراهیم پال نیکفر 13ـ هادی سپهرزاد (دوومـیدانی)، 14ـ قادر مـیزبانی ایرانق 15ـ حسین عسگری 16ـ مـهدی سهرابی (دوچرخه سواری)، 17ـ مسعود حاجی آخوندزاده 18ـ آرش مـیراسماعیلی 19ـ علی معلومات 20ـ حامد ملک محمدی 21ـ حسین قمـی 22ـ محمدرضا رودکی (جودو)23ـ هادی ساعی بنـه کهل 24ـ رضا نادریـان 25ـ سارا خوش جمال فکری (تکواندو) 26ـ مـهدی قربانی 27ـ علی مظاهری 28ـ مرتضی سپهوندی (بوکس) 29ـ افشین نوروزی (تنیس روی مـیز) 30ـ کاوه مـهرابی (بدمـینتون)، 31- مراد محمدی 32ـ مـیثم مصطفی جوکار 33ـ فردین معصومـی 34ـ عباس دباغی 35ـ رضا یزدانی 36- سعید ابراهیمـی 37ـ مـهدی تقوی کرمانی (کشتی آزاد) 38ـ اصغر ابراهیمـی فربد کماچالی 39- محسن بیرانوند 40ـ رشید شریفی (وزنـه برداری) 41ـ محمد علیرضایی دیزیچه (شنا) 42ـ حجت اله واعظی 43ـ نجمـه آبتین (تیراندازی با کمان)44ـ محمد صمد نیکخواه بهرامـی 45ـ مـهدی کامرانی 46ـ حامد سهراب نژاد 47ـ حامد حدادی 48ـ حامد آفاق اسلامـیه 49- علی دورقی 50- موسی نبی پور 51ـ اوشین ساهاکیـان 52- ایمان زندی مشـهدی 53ـ جواد داوری 54- سعید داورپناه 55- امـیر امـینی (بسکتبال)

ـ اسامـی سرمربیـان و مربیـان:

1ـ بهمن زارع مجد (وزنـه برداری)2ـ رایکو ترومن 3- مـهران حاتمـی (بسکتبال)4ـ محمود معزی پور5ـ محسن فره وشی فشندی 6ـ اسماعیل دنگسرکی (کشتی آزاد)7ـ غلامرضا کریمـی (بوکس)8ـ رضا مـهماندوست صومعه سرایی 9 مریم آذرمـهر (تکواندو)10ـ محمدرضا حاج یوسف زاده 11ـ مجید زارعیـان (جودو) 12ـ مجید ناصری خرم (دوچرخه سواری)13ـ کیم بوخونسف (دوومـیدانی)14ـ رضا سیم خواه 15ـ رسول شیرار (کشتی فرنگی)16ـ سرجان پتکویچ (مربی بدنساز بسکتبال) 17ـ حسن آریـانفر (مکانیسین دوچرخه سواری)

-اسامـی سرپرست، مربیـان:

1ـ مـهرداد علیقارداشی (تنیس روی مـیز)2ـ منسوک پارک (تیراندازی با کمان)3ـ بهزاد مـهدی خبازیـان (شنا)

-اسامـی سرپرستان:

1ـ حسن نوربخش (بسکتبال)2ـ منوچهر مقصودی (بوکس)3ـ غلامحسن ذوالقدری (تکواندو)، 4ـ علیرضا امـینی (جودو)5ـ اصغر خالقی (دوچرخه سواری)6ـ محمد دلیریـان (کشتی فرنگی)، 7ـ محمدعلی صنعتکاران (کشتی آزاد)8ـ مسعود قاسمـی (وزنـه برداری)9ـ عیدی عیجانی (دوومـیدانی)10ـ عمران پورعسگر پرست (قایقرانی)11ـ محمدرضا مشحون (مدیر تیم های ملی بسکتبال)

ـ رؤسای فدراسیون ها (خارج از دهکده):

1ـ مـهدی کرباسیـان (بدمـینتون) 2ـ محمود مشحون (بسکتبال) 3ـ احمد ناطق نوری (بوکس) 4ـ محمد پولادگر (تکواندو) 5ـ شاهرخ شـهنازی (تنیس روی مـیز) 6ـ کریم صفائی (تیراندازی با کمان) 7ـ عبدالجلیل رضوی (جودو) 8ـ مصطفی کریمـی (دوومـیدانی) 9ـ وحید مرادی (شنا)10ـ محمدرضا یزدانی خرم (کشتی) 11ـ احمد دنیـامالی (قایقرانی) 12ـ بهرام افشارزاده (وزنـه برداری)

ـ کادر پزشکی:

1ـ دکتر رازی ـ 2ـ دکتر شارکی 3ـ علی فرهادی 4ـ حمـیدرضا یـاوری 5ـ دکتر کرم اله علیمرادی 6ـ دکتر واعظ 7ـ ریف رفتوف بهادینوف (ماساژور وزنـه برداری)

ـ کادر سرپرستی:
1ـ دکتر سیدنصراله سجادی 2ـ محمد عزیزی3ـ ابوالحسن مـهدوی 4ـ اصغر رحیمـی 5ـ عاطفه اسلامـیان 6ـ مـهدی فراهانی فر7ـ فریدون سعیدی

ـ مسئولان سازمان تربیت بدنی:
مـهندس علی آبادی ـ کیومرث هاشمـی ـ مجتبی خدادادی

ـ مسئولان کمـیته ملی المپیک:
دکتر قراخانلو ـ علی کفاشیـان ـ محمود خسروی وفا ـ مـهدی قدمـی ـ رباب شـهریـان

-داوران و کادر فنی منتخب فدراسیون های بین المللی:
1ـ خسرو امـینی (شنا) 2ـ محمد شاهمـیری (والیبال) 3ـ دکتر فرهاد مرادی شـهپر (شنا) 4ـ علیرضا پورسلمان (شمشیربازی) 5ـ مـهدی خالدی (کشتی) 6ـ اکبر طهماسبی (کشتی) 7ـ بهمن طالبی (کشتی) 8ـ علی کاتبی (تنیس) 9ـ اصغر شـهابی شجاعی (وزنـه برداری) 10ـ پرویز جلایر (وزنـه برداری) 11ـ مجید کلاهدوزان (هندبال) 12ـ محسن کرباسچی (هندبال) 13ـ محمدرضا مـینوکده (جودو) 14ـ هروس آوانسیـان (بسکتبال) 15ـ دکتر بابک شادگان (کشتی) 16ـ حسن امرانی فر (فوتبال) 17ـ مسعود مرادی (فوتبال) 18ـ علی قلمسیـاه (قایقرانی) 19ـ محمد درخشان (جودو) کـه بنابر دعوت فدراسیون های بین المللی مربوطه بـه این بازیـها اعزام مـی شوند و کلیـه هزینـه های اسکان، تغذیـه و ... با کشور مـیزبان است.

-رسانـه ها:
صدا و سیما: 29 نفر
مطبوعات: 15 نفر
1ـ محمد آخوندی 2ـ محمدرضا آخوندی 3ـ حسین کهندانی 4ـ جاوید نیک پور (عکاس) 5ـ خسرو والی زاده 6ـ موسی فعالیـان 7ـ صدرالدین کاظمـی 8ـ علی کاوه (عکاس) 9ـ مجتبی جانبخش (عکاس) 10ـ محمد سعید مدنی 11ـ حمـیدرضا افتخاری 12ـ مـهدی زارع (عکاس) 13ـ سعید آجرلو 14ـ رضا پورعالی 15ـ مریم رحمانی
که هزینـه های آنان بـه عهده نـهادهای مربوطه است.

منبع : irib news

روح سگ ولگرد

01-08-2008, 16:10

شبکه سه هم نشون مـی ده؟ :دی

slambovich

01-08-2008, 16:55

تلاش مقامات چین به منظور کاهش آلودگی هوا

مقامات چین گفته اند اگر که تا زمان آغاز بازیـهای المپیک درون هشتم ماه اوت از آلودگی هوا کاسته نشود ممکن هست تدابیر جدی تری را بـه اجرا گذارند.

به گزارش شبکه تلویزیونی دویچه وله ازجمله تدابیری کـه مقامات چین درون مد نظر دارند ممنوع تردد خودروها درون پکن درون خلال بازیـها است.

در حال حاضر مقامات چینی درون تلاشی به منظور کاهش الودگی هوا درون پکن تردد خودرو ها رادرپایتخت چین بـه نصف کاهش داده وتعدادی از کارخانـه ها را نیزتعطیل کرده اند اما با این وجود آلودگی هوادرپکن همچنان یک مشکل اساسی به منظور مقامات چینی هست زیرا آنـها هنگام انتخاب پکن به منظور برگزاری بازیـهای المپیک سال 2008 قول دادند کـه آلودگی هوا را کاهش دهند.

براساس تصاویر ی ارسالی از پکن هاله ای ازدود این شـهر را همچنان فراگرفته هست .

منبع : irib news

slambovich

01-08-2008, 16:56

هفت ورزشکارزن روسیـه از المپیک محروم شدند

هفت ورزشکار زن روسیـه درپی استفاده از مواد نیروزا از رفتن بـه المپیک پکن محروم شدند .

به گزارش شبکه تلویزیونی دویچه وله /آلمان محرومـیت این هفت ورزشکار روسی از سوی فدراسیون های بین المللی ورزشی اتخاذ شده هست ازجمله افراد محروم شده یلناسوبلنا دونده معروف هزار پانصد متر وهشصد متر هست که روسیـه به منظور آوردن مدال بـه وی دل بسته بود.

منبع : irib news

slambovich

01-08-2008, 16:57

رئیس جمـهور چین خواستار سیـاسی ن المپیک شد

هو جینتائو رئیس جمـهور چین امروز ، جمعه، خواستار سیـاسی ن بازیـهای المپیک پکن شد چرا کـه به گفته وی این کار با روح برگزاری المپیک منافات دارد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه از پکن، رئیس جمـهور چین درون گفتگویی نادر با خبرنگاران گفت مردم کشورها و مناطقه مختلف دنیـا دیدگاههای مختلفی درون باره یک موضوع دارند و این اجتناب ناپذیر هست و فکر نمـی کنم سیـاسی بازیـهای المپیک بتواند کمکی بـه از بین بردن این اختلافها کند، بلکه برعبا روح برگزاری المپیک و همچنین آرمانـهای موجود درون سراسر جهان منافات دارد.

وی از خبرنگاران خواست قوانین چین را رعایت کنند و گزارشـهای عینی تهیـه کنند و قول داد ابزار لازم به منظور کار خبرنگاران خارجی درون اختیـار آنـها قرار مـیگیرد.

چین دیروز اعلام کرد کـه در مدت برگزاری بازیـهای المپیک اینترنت کنترل نخواهد شد اما ابهاماتی درون خصوص این اعلام بوجود امده است.

منبع : irib news

slambovich

01-08-2008, 16:57

اخباری از المپیک 2008 پکن

مسوولان کمـیته برگزار کننده المپیک 2008 پکن هنوز سفارشی از هیـات های خارجی به منظور تامـین مواد غذایی دریـافت نکرده اند.

به گزارش واحد مرکزی خبر از پکن؛" کانگ یی" مسوول بخش مواد غذایی این کمـیته گفت تلاش زیـادی بـه منظور تامـین غذای سالم به منظور ورزشکاران شده است.

وی گفت برخی از هیـات های ورزشی مانند آمریکا مواد غذایی را با خود همراه دارند و یـا مستقیما آن را تهیـه مـی کنند.

با این حال وی تاکید کرد بر اساس مقررات بین المللی ، هیـات های ورزشی حق همراه داشتن مواد غذایی درون دهکده المپیک را ندارند.

وی ابراز امـیدواری کرد هیـات های ورزشی درون روزهای آینده سفارش مواد غذایی را بـه این بخش ارائه کنند.

// شـهرداری پکن اعلام کرد درون صورت وخیم شدن شرایط آب و هوایی درون شـهر مـیزبان المپیک 2008 از تردد 10درصد دیگر خودروها جلوگیری مـی شود.

شـهرداری تاکید کرد محدودیت هایی بـه غیر از طرح زوج و فرد شدن خودروها درنظر گرفته شده هست که اجرای آن بـه شرایط آب و هوایی شـهر پکن بستگی دارد.

بر اساس این برنامـه ، احتمالا از فعالیت 105 کارخانـه دیگر درون شـهر پکن جلوگیری و ساخت و ساز بناها درون پکن و شـهرهای اطراف متوقف مـی شود.

پیشتر اعلام شده بود درون صورت افزایش آلودگی هوای شـهر پکن از تردد 90 درصد خودروها جلوگیری خواهد شد.

// کنگره ملی خلق چین با انتشار بیـانیـه ای از آمریکا بـه علت تلاش به منظور سیـاسی بازی های المپیک انتقاد کرد.

در بیـانیـه آمده هست صدور قطعنامـه کنگره آمریکا درباره حقوق بشر و ارتباط آن با المپیک تلاشی مذبوحانـه هست که بـه جایی نمـی رسد.

کنگره چین خاطر نشان ساخت این اقدام آمریکا احساسات مردم چین را جریحه دار مـی کند.

در بیـانیـه آمده المپیک یک رویداد ورزشی هست که نباید آن را با مسایلی چون آزادی های مذهبی و حقوق بشر و بحران دارفور و مساله مـیانمار مرتبط ساخت .

در بیـانیـه تاکید شده کـه این قطعنامـه و تلاش های آمریکا تخطی از مقررات بین المللی و منشور المپیک هست و با خواست جامعه جهانی سازگاری ندارد.

// "پاتریک شاماش" رییس اداره پزشکی و علوم کمـیته بین المللی المپیک از احتمال یـافتن موارد مثبت استفاده از مواد نیروزا درون المپیک پکن خبر داد.

وی درون مصاحبه ای درون پکن گفت قرار هست چهار هزار و 500 آزمایش از ورزشکاران صورت گیرد.

رییس اداره پزشکی و علوم کمـیته بین المللی المپیک گفت : با توجه بـه افزایش مـیزان آزمایش ها درون مقایسه با المپیک قبل درون آتن ، احتمال موارد بالقوه استفاده از مواد نیروزا درون مـیان ورزشکاران وجود دارد.

// سانجی بایـار نخست وزیر مغولستان ورزشکاران این کشور را بـه دستیـابی بـه نشان زرین درون المپیک 2008 پکن تشویق کرد. وی گفت هیـات ورزشی مغولستان با 29 سهمـیه درون بیست و نـهمـین دوره این رقابت ها شرکت مـی کند .

ورزشکاران مغول درون رشته های مشت زنی و جودو و کشتی شرکت مـی کنند.

مغولستان درون آتن موفق بهب 15 مدال شد کـه هیچیک از آنـها نشان طلا نبود .

// نزدیک بـه 260 هزار مسافر با یکهزار و 500 سورتی پرواز روزانـه وارد فرودگاه بین المللی پکن مـی شوند.

سازمان هواپیمایی چین خاطر نشان کرد از امروز روزانـه این تعداد مسافر وارد چین مـی شوند و بسیـاری از آنان ورزشکار و خبرنگار و مسوولان هیـات های ورزشی هستند.

وی گفت از امروز همچنین 100 سورتی پرواز ویژه رهبران کشورها و دولت ها وارد این فرودگاه مـی شود و 1000 سورتی پرواز چارتر به منظور بازرگانان درون نظر گرفته شده است.
// تایوان از ایجاد گروهی ویژه به منظور رسیدگی بـه مسایل المپیک خبر داد.

اداره امور چین درون دولت تایوان امروز اعلام کرد این گروه مسوول رسیدگی بـه مسایل و موضوعات سیـاسی درون پکن نیست.

این گروه بـه پکن اعزام مـی شوند که تا به فعالیت های ورزشی ورزشکاران و مناقشات احتمالی درون باره آنان رسیدگی کنند.

اعضای این گروه از نیروهای اداره امور چین درون دولت تایوان و شورای امور ورزش و کمـیته المپیک چین تایپه و شورای امنیت ملی این جزیره هستند.

منبع : irib news

slambovich

01-08-2008, 16:59

تصمـیم چین بـه بستن فرودگاه بین المللی پکن

مقامات دولت چین اعلام د فردوگاه بین المللی پکن درون هشتم ماه جاری مـیلادی همزمان با آغاز بازیـهای المپیک بسته خواهد بود.

به گزارش شبکه تلویزیونی الجزیره مسئولان چینی همچنین تدابیر اعطای روادید به منظور ورود بـه خاک این کشور را تشدید د.

نیروهای امنیتی درون چین نزدیک ورزشگاه محل برگزاری مراسم افتتاحیـه المپیک ، سکوهای پرتاب موشک نصب کرده اند.

مسئولان چینی همچنین مانع ورود ساکنان دیگر استانـهای چین بـه پکن مـی شوند. مقامات چینی بـه علت دریـافت هشدارهای اطلاعاتی درباره احتمال وقوع عملیـات تروریستی درون متروی پکن ، تدابیر امنیتی خود را درون ایستگاههای مترو تشدید کرده اند.

منبع : irib news

slambovich

01-08-2008, 16:59

نخست وزیر استرالیـا نگران اینترنتی المپیک است

کوین راد نخست وزیر استرالیـا امروز جمعه اعلام کرد هفته آینده درون سفر بـه چین نگرانی های ایجاد شده از تصمـیم مقامات چین مبنی بر اینترنتی به منظور خبرنگارانی کـه بازیـهای المپیک پکن را پوشش مـی دهند؛ مطرح خواهد کرد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه از سیدنی، نخست وزیر استرالیـا درون گفتگو با رادیویی خصوصی ضمن اعلام ابراز نگرانی خود از این مسئله گفت موضع من کاملا مشخص هست دوستان چینی ما نباید بـه هیچ وجه از برقراری ارتباط دیجیتالی با بقیـه جهان بیم داشته باشند.

چین دیروز تاکید کرد طی برگزاری بازیـهای المپیک اجازه دسترسی آزاد خبرنگاران خارجی را بـه اینترنت، نخواهد داد.

منبع : irib news

slambovich

01-08-2008, 17:00

راه اندازی قطار سریع السیر بین دو شـهر المپیکی چین

نخستین خط اهن قطارهای سریع السیر بین دو شـهر المپیکی چین یعنی پکن و تیـانجین کـه صد و بیست کیلومتر فاصله دارند امروز راه اندازی شد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه از پکن، بنا بر اعلام وزارت راه آهن چین، این نخستین خط آهنی هست که قطارها مـی توانند با سرعت سیصد و پنجاه کیلومتر درون ساعت بر روی آن حرکت کنند.

با استفاده ازلوکوموتیو های جدید کـه سرعت آنـها بـه سیصد که تا سیصد و پنجاه کیلومتر درون ساعت مـی رسد؛ فاصله شـهر تیـانجین که تا پکن را مـی توان درون نیم ساعت طی کرد درون حالیکه پیش از این مسیر درون بیش از یک ساعت طی مـی شد.

منبع : irib news

hiwas

01-08-2008, 17:48

ممنون
ولی ها رو مـی زاشتی خیلی خوب مـی شد.

mostafaeshghi

01-08-2008, 20:46

عزیز پست اولو نگاه نکردی دقیق بنین

دوست عزیز حرف شما متین ! و بنده و تمامـی دوستا از اطلاع زسانی با ارزشتون ممنونیم! ولی شما اصلا توضیح ندادید کـه آیـا همـه ی برنامـه های المپیک از جمله افتتاحیـه بر تمامـی کانالهای معرفی شده پخض مـیشوند و یـا نـه بر درون برخی از آنـها پخش مـیشـه !؟ ممنون مـیشم توضیحات کامل و دقیق درون این زمـینـه بدید !

e_mohsen83

01-08-2008, 22:23

دوست عزیز حرف شما متین ! و بنده و تمامـی دوستا از اطلاع زسانی با ارزشتون ممنونیم! ولی شما اصلا توضیح ندادید کـه آیـا همـه ی برنامـه های المپیک از جمله افتتاحیـه بر تمامـی کانالهای معرفی شده پخض مـیشوند و یـا نـه بر درون برخی از آنـها پخش مـیشـه !؟ ممنون مـیشم توضیحات کامل و دقیق درون این زمـینـه بدید !

همـینو بگو متهم شدیم بـه ندیدان

e_mohsen83

01-08-2008, 22:43

منبع رو هم درون پست اول ذکر کن

e_mohsen83

02-08-2008, 03:28

حالا شد
مرسی..........

Mc.Q.Prime

02-08-2008, 11:34

شاید هر خالکوبی خوب نباشـه اما همشون کـه بد نیست.حالا مصاحبه دیگه چرا...گاهی وقتا بعضی از این مسئول ها کاری مـی کنن کـه آدم بـه عقلشون شک مـی کنـه.

SSS_HHH_OOO

02-08-2008, 20:10

Ard افتتاحیـه رو هم نشون مـیده؟؟؟

slambovich

03-08-2008, 16:52

(به نام خدا)

آسمان پکن آبی شد

آسمان شـهر مـیزبان المپیک تابستانی 2008 ‌یکشنبه با کاهش مـیزان آلودگی‌ها آبی شد.

به گزارش رویترز از پکن، یک هفته بعد از این‌که این شـهر غرق درون آلودگی و مـه غلیظی بود، بارش باران و وزش باد باعث تمـیز شدن هوا و کاهش نگرانی‌ها درباره هوای آلوده به منظور ورزشکاران شد.

اداره حفاظت محیط زیست پکن اعلام کرده کـه کیفیت هوا که تا نزدیکی‌های ظهر یک‌شنبه بـه درجه "خوب" رسیده هست و آلودگی باقی‌مانده نیز نگران کننده نیست.

این درون حالی هست که دمای روزهای تابستانی این منطقه درون حال افزایش هست و دمای هوا بر اساس اعلام سازمان هواشناسی درون ‌یک‌شنبه بـه 35 درجه سانتی‌گراد رسیده هست و وزش ملایم باد همچنان درون حال از بین بردن آلودگی‌هاست.

آلودگی هوا مـهم‌ترین نگرانی بزرگ‌ترین واقعه بین‌المللی چین بود. حدود نیمـی از 3/3 مـیلیون خودرو چین از حرکت درون خیـابان‌ها منع شده‌اند و حدود 18 مـیلیـارد دلار هزینـه تعطیلی کارخانـه‌ها شده است.

منبع : irib news

slambovich

03-08-2008, 16:53

(به نام خدا)

آمریکا، بعد از ‪ ۸‬سال مدال طلای المپیک خود را بعد داد

کمـیته بین‌المللی المپیک (‪ )IOC‬روز شنبه اعلام کرد ، آمریکا بـه دلیل دوپینگ از مدال طلای خود درون مسابقات دوومـیدانی چهار درون ‪ ۴۰۰‬متر امدادی مردان درون بازیـهای المپیک ‪ ۲۰۰۰‬سیدنی محروم شد.

گیسل دیویس سخنگوی ‪ IOC‬در این‌باره گفت : این تصمـیم بعد از اعتراف آنتونیو پتیگرو از اعضای تیم ملی دوومـیدانی آمریکا درون بازیـهای المپیک سیدنی بـه دوپینگ درون سال ‪۱۹۹۷‬ و موافقت او به منظور بازگرداندن مدال طلای المپیک ، امروز درون جریـان نشست کمـیته بین‌المللی المپیک درون شـهر پکن گرفته شد.

بر همـین اساس ، تیم نیجریـه کـه در آن بازیـها عنوان دومـی راب کرد ، مدال طلا را دریـافت خواهد کرد.

هم تیمـی‌های پتیگرو یعنی برادران آلوین و کالوین هریسون پیش از این بـه دلیل استفاده از مواد نیروزا محروم شده بودند.

منبع : irib news

slambovich

03-08-2008, 16:55

(به نام خدا)

بسکتبال مطرح دنیـا، ایران را پذیرفته است

مـهدی کامرانی، بازیکن تیم ملی بسکتبال بـه عنوان آخرین بازمانده از این تیم شب گذشته (شنبه) تهران را بـه مقصد پکن، محل برگزاری بازی‌های المپیک ترک کرد.

کامرانی کـه در جریـان برگزاری تورنمنت اسلوونی از ناحیـه‌ی مچ پا آسیب دید بعد از همراهی تیم ملی ایران درون اردوی آمریکا، گچ پای آسیب دیده‌اش را درون تهران باز و بلافاصله کار آب درمانی را آغاز کرد. او بـه همـین دلیل نتوانست درون ترکیب تیم ملی بسکتبال درون جام دایـاموند بال قرار بگیرد. وی شنبه شب به منظور ملحق شدن بـه تیم ایران بـه چین سفر کرد.

مـهدی کامرانی پیش از ترک تهران درون گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجویـان ایران (ایسنا)، اظهار داشت: با گذشت نزدیک بـه یک ماه از زمان وقوع آسیب دیدگی‌ام هنوز بـه شرایط آرمانی نرسیده‌ام اما، بـه گفته‌ی پزشکان حتما تا پیش از شروع مسابقات فیزیوتراپی کنم. درون عین حال با شناختی کـه از خودم دارم، فکر نمـی‌کنم دیرتر از روز سه‌شنبه آینده تمرین را شروع کنم. درون واقع فکر مـی‌کنم وضعیت مداوای پایم هر روز پیشرفت بهتری دارد و امـیدوارم بتوانم هرچه زودتر خودم را با تیم درون چین وفق بدهم هر چند کـه به گفته‌ی متخصصان حتما آماده مواجهه با درد و عوارض این تصمـیم حتی بعد از پایـان بازی‌های المپیک باشم.

وی درون ادامـه خاطرنشان کرد: آن قدر به منظور تحقق هدفم انگیزه دارم کـه تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم از آن بگذرم. همواره این موضوع را درون ذهنم تکرار مـی‌کنم کـه اگر لازم باشد با پای شکسته هم به منظور تیم ملی بازی کنم حتی به منظور 20 ثانیـه. هیچ گاه فراموش نمـی‌کنم کـه پیش از این آرزویم چه بوده بنابراین قول مـی‌دهم اگر نتوانستم به منظور تیم ملی درون پکن بازی کنم به منظور آنـها بهترین تماشاگر روی زمـین باشم.

بازیکن گارد راس تیم ملی بسکتبال از عملکرد سایر هم تیمـی‌هایش درون تورنمنت تدارکاتی دایـاموند بال تمجید و تصریح کرد: تیم ایران با داشتن نمایش زیبا و جذاب مقابل تیم‌های آرژانتین و صربستان نشان داد کـه تا چه حد پیشرفت کرده هست و چه قابلیت زیـادی دارد. درمورد بازی با چین اظهارنظر نمـی‌کنم چرا کـه اعتقاد دارم تیم ایران با وجود همـه‌ی مصدومـیت‌ها، خستگی‌ها و نگرانی‌هایش نتوانست توانایی‌های خود را بـه نمایش بگذارد، بنابراین ملاک تیم ایران بازی با چین نیست.

کامرانی با بیـان اینکه حالا دنیـای مطرح بسکتبال ایران را بـه عنوان یک عضو جدید پذیرفته است، یـادآور شد: با وجودی کـه با پای شکسته تیم ایران را درون آمریکا همراهی کردم اما، همواره مورد توجه بسکتبال دوستان مـیزبان بودم. آنـها درون دیدارهای رو درون رو با ما اعلام مـی‌د کـه بازی‌های تیم ایران را دیده‌اند و بازیکنان آن را بـه خوبی مـی‌شناسند و حالا بعد از انجام بیش از بیست بازی درون سال جدید درون کنار تیم ملی ایران حتما بگویم نوع، سبک و توانایی‌های بازیکنان ایران بـه بهترین شکل خود رسیده است، امروز بسکتبال ایران دارای ارزش و اعتبار شده هست و البته قابل احترام.

وی درون پایـان بـه خبرنگار ایسنا گفت: بازی‌های المپیک هم طی روزها و هفته‌های آینده پایـان مـی‌پذیرد اما، توقع من بـه عنوان یک بازیکن تیم ملی بسکتبال این هست که بعد از این بازی‌ها ما را رها نکنند و به ساختن راهی فکر کنند کـه افتخارآفرینی‌های بیشتر را بـه دنبال خواهد داشت.

منبع : irib news

slambovich

03-08-2008, 16:56

(به نام خدا)

سهرابی: تلاش مـی‌کنم بهترین نتیجه را بـه دست آورم

عضو تیم ملی دوچرخه‌سواری ایران گفت: درون بازی‌های المپیک پکن درون بخش جاده بـه رقابت خواهم پرداخت و از این رو تلاش مـی‌کنم کـه بهترین نتیجه را به منظور ایران بـه دست آورم.

مـهدی سهرابی پیش از سفر بـه المپیک پکن بـه بیـان دلایل عدم حضور خود درون بخش پیست مسابقات المپیک اشاره و اظهار کرد: عدمب سهمـیه درون رشته پیست موجب شد کـه در رشته جاده درون المپیک حاضر شوم درون حالی کـه رشته تخصصی من پیست است.

وی با بیـان این کـه برای حضور درون المپیک، 2 سال پیـاپی درون مسابقات تدارکاتی و اردوهای مختلف حضور داشته، افزود: برایب سهمـیه و حضور درون المپیک پکن درون تمام مسابقات آسیـایی، جهانی، وردکاپ،‌ شرکت کردیم اما، بـه دلیل اینکه سفارت آمریکا و انگلیس درون صدور ویزا کارشکنی د نتوانستیم سهمـیه لازم را درون رشته پیستب کنیم.

سهرابی گفت: حضور درون مسابقات تدارکاتی مـی تواند درون جهتب آمادگی هرچه بیشتر ورزشکاران بسیـار موثر واقع شود چرا کـه در این مسابقات مـی توان با اکثر حریفان و توانایی آنـها آشنا شد.

این دوچرخه‌سوار زنجانی تصریح کرد: اگر بتوانیم درون مسابقات جاده، مسافت را با گروه پیشتاز طی کنیم کار بسیـار بزرگی صورت داده‌ایم چرا کـه دوچرخه سواران اروپایی بـه لحاظ علم تمرین درون این رشته بسیـار موفق عمل مـی‌کنند.

عضو تیم ملی دوچرخه‌سواری عنوان کرد: تیم ایران با نتایج خوبی کـه تا بـه امروزب کرده، قدرت و استعداد فراوان خود را نشان داده هست اما، هنوز از کشورهای اروپایی عقب هستیم و نمـی توان درون مقابل آنان نتایج خوبی راب کرد.

وی با بیـان این مطلب کـه در سطح آسیـا، ایران حرف اول را درون دو رشته پیست و جاده مـی‌زند، ادامـه داد: ورزشکاران ایرانی با نتایجی کـه در راهب سهمـیه بـه دست آوردند، توانستند درون صدر جدول آسیـا قرار گیرند بـه طوری کـه از ایران 3 دوچرخه سوار، از ژاپن 2 دوچرخه‌سوار و از کره تنـها یک دوچرخه سوار درون المپیک حضور خواهند داشت.

سهرابی دلیل موفقیت‌های اخیر ایران درون دوچرخه‌سواری را برنامـه‌ریزی‌های مدون فدراسیون عنوان کرد و خاطر نشان کرد: بـه طور قطع برنامـه‌ریزی‌های مدون فدراسیون و هم‌چنین مربی تیم موجب شده نتایج عالی را درون سطح آسیـا و جهان بـه دست آوریم.

عضو تیم ملی دوچرخه‌سواری ایران خاطرنشان کرد: سرمربی خارجی تیم ملی، درون مدتی کـه با تیم کار کرد توانست تجربه‌های خوبی را منتقل کند اما، متأسفانـه بـه دلیل مشکلات شخصی ایران را ترک کرد لذا درون حال حاضر مربی تیم کـه یکی از بهترین‌های این رشته ورزشی درون ایران هست با تکمـیل برنامـه‌های مربی خارجی توانسته نتایج خوبی راب کند.

وی ادامـه داد: به منظور اینکه بتوانیم درون مقابل حریفان اروپایی حرفی به منظور گفتن داشته باشیم حتما از تجارب و دانش مربیـان خارجی درون زمـینـه های مختلفی نظیر تمرین و استفاده از داروها بهره گیریم لذا امـیدوارم فدراسیون درون این زمـینـه اقدامات مناسبی را صورت دهد.

سهرابی افزود: درون این مدت زمان اندکی کـه تا شروع مسابقات باقی مانده، حضور مربی خارجی تأثیر چندانی درون آمادگی و روند تیم نمـی توانست داشته باشد و در این برهه تمرینات مربی ایرانی شاید بهتر از مربی خارجی نیز باشد.

وی درون پایـان اظهار امـیدواری کرد: امـیدوارم درون مـیان 160 دوچرخه سوار برتر جهان، بتوانم درون مـیان برترین‌ها قرار گیرم.

منبع : irib news

slambovich

03-08-2008, 16:56

(به نام خدا)

تدارک یکساله‌ی تلویزیون‌های جهان به منظور دریـافت حق پخش المپیک

در حالی کـه پخش مسابقات المپیک 2008 پکن از 17 مردادماه سال جاری آغاز مـی‌شود، ولی تلاش و رقابت برایب امتیـاز پخش تلویزیونی و رادیویی این رقابت‌ها و حتی مسابقات المپیک زمستانی سال ‌2010 ونکوور و المپیک تابستانی سال ‌2012 لندن از سال گذشته آغاز شده بود.

حتی رییس صدا و سیمای جمـهوری اسلامـی ایران نیز مـهر ماه 1386 از خرید حق پخش مسابقات المپیک 2008 خبرداد.

*اواخر اردیبهشت ماه سال جاری شبکه تلویزیونی سراسری چین (CCTV) اعلام کرد کـه هرگونـه پخش مستقیم مسابقات المپیک پکن درون کشور چین، منطقه مـین‌لند و ماکائو اعم از پخش اینترنتی و پخش از طریق تلویزیون‌های همراه حتما با موافقت این شبکه تلویزیونی صورت گیرد.

*در همـین روزها اعلام شد کـه کمـیته بین‌المللی المپیک (TOC) درون فاصله‌ی سال‌های 2005 که تا 2008 مـیلادی درون حدود دوونیم‌ مـیلیـارد دلار از طریق حق پخش تلویزیون درآمده داشته است. این کمـیته همچنین 866 مـیلیون دلار از طریق اسپانسرها بـه دست خواهد آورد. علاوه بر آن«IOC » از شبکه‌های داخلی چینی نیز درون حدود یک مـیلیـارد دلار آمریکا درآمد خواهد داشت. بـه این ترتیب مسابقات المپیک از مسابقات جام‌جهانی فوتبال نیز از نظر اقتصادی موفق‌تر خواهد بود.

*در نیمـه‌ی دوم همـین ماه، خبر آغاز مزایده فروش امتیـاز پخش تلویزیونی مسابقات المپیک زمستانی 2014 و المپیک تابستانی 2016 درون اروپا اعلام شد.

*در همـین ایـام بایـار سانجا- نخست وزیر مغولستان و از اعضای اتحادیـه رادیو وتلویزیون های آسیـا و اقیـانوسیـه (ABU)-درخواست کرد کـه از هرگونـه بایکوت خبری مسابقات المپیک پکن جلوگیری کنند.

*در نیمـه‌ی اردیبهشت ماه اعلام شد کـه کمـیته‌ی بین‌المللی المپیک، امتیـاز پخش مسابقات المپیک زمستانی سال ‌2010 ونکوور و المپیک تابستانی سال ‌2012 لندن اعم از امتیـاز پخش تلویزیونی،اینترنتی و پخش از طریق تلفن‌های همراه را بـه کنسرسیوم شبکه‌های تلویزیونی ژاپن شامل شبکه سراسری «ان.اچ.کی» (NHK) و شبکه‌های عضو اتحادیـه ملی شبکه‌های تجاری (NAB) واگذار کرده است.

*در همـین روزها اعلام شد، درون پی تظاهرات درون یونان کـه با انگیزه لطمـه زدن بـه برگزاری کامل مراسم حمل مشعل المپیک از آتن بـه پکن صورت گرفته بود، مقامات شبکه تلویزیونی چین CCTV این مراسم را با یک دقیقه تاخیر بـه روی آنتن بردند.

****

اقدامات شبکه‌ها به منظور خرید حق پخش مسابقات المپیک درون سال گذشته

*در اواخر اسفندماه سال گذشته،شبکه تلویزیونی «اسکای تی وی» ایتالیـا امتیـاز پخش مسابقات المپیک سال‌های 2010 و 2012 را درون اختیـار گرفت. «اسکای تی وی»با این کار، شبکه تلویزیونی «‌رای» را کـه پیش از این دوره‌های قبلی المپیک را درون ایتالیـا پخش مـی‌کرده است، را پشت سر گذاشت.

*در نیمـه اسفند ماه اعلام شد کـه شبکه تلویزیونی سراسری چین (CCTV) درصدد هست تا پیش از آغاز مسابقات المپیک 2008 پکن،پخش برنامـه‌هایش بـه صورت آن‌لاین را آغاز کند.

*در همـین ایـام خبر داده شد کـه شبکه تلویزیونی ABC استرالیـا امتیـاز پخش مسابقات المپیک سال 2008 و پخش تلویزیونی این مسابقات از طریق تلفن‌های همراه درون داخل خاک این کشور را دراختیـار گرفت.

*در دی ماه سال گذشته،امتیـاز پخش اینترنتی و پخش از طریق تلفن‌های همراه مسابقات المپیک سال 2008 پکن درون چین را بـه موسسه پخش « سی سی تی وی» (CCTV) اعطا شد. البته این شبکه پیش از این امتیـاز پخش تلویزیونی مسابقات المپیک 2008 پکن درون چین را بـه صورت انحصاری دریـافت کرده بود.

*آبان ماه هم کمـیته بین‌المللی المپیک( IOC )اعلام کرد کـه شبکه تلویزیونی سراسری نیوزلند( TVNZ )امتیـاز پخش بازی‌های المپیک 2008 ،پخش اینترنتی و از طریق تلفن‌های همراه درون داخل خاک کشور نیوزلند را خریداری کرد.

*در همـین ماه اعلام شد کـه دو اپراتور پخش تلویزیون ناین نتورکز(Nine Networks) و فاتل (Fax tel) امتیـاز پخش مستقیم تلویزیونی المپیک زمستانی 2010 ونکوور و المپیک تابستانی 2012 لندن درون استرالیـا را درون اختیـار گرفتند. بـه این ترتیب سلطه هجده ساله شبکه تلویزیونی کانال هفت استرالیـای (seven chanel) درون زمـینـه پخش انحصاری مسابقات المپیک درون استرالیـا شکسته شد.

*مـهرماه نیز خبر داده شد کـه شبکه تلویزیونی سراسری نیوزلند (TVNZ) درون صدد هست تا شبکه‌ای با وضوح تصویر بالا (HDTV) به منظور پخش مسابقات المپیک 2008 پکن تاسیس کند.

*شـهریور ماه اعلام شد کـه تلویزیون ملی چین یک شبکه جدید به منظور تحت پوشش قرار مسابقات المپیک راه‌اندازی مـی کند. این شبکه از سیستم پخش جدیدی استفاده مـی کند.علاوه بر آن وضوح تصویر فوق‌العاده بالایی خواهد داشت. با راه‌اندازی این شبکه، هفت شبکه چینی با همکاری یکدیگر مسابقات را تحت پوشش قرار خواهند داد .

*مرداد ماه هم خبر داده شد کـه با توجه بـه نزدیک شدن بـه مسابقات المپیک 2008 پکن، دولت چین تعداد شبکه‌های خارجی مجاز هتل‌ها را از 31 شبکه بـه 34 شبکه افزایش مـی‌دهد.

*اواخر مرداد ماه کمـیته بین‌المللی المپیک(IBC) امتیـاز پخش بازی‌های المپیک زمستانی 2010 ونکوور و المپیک تابستانی 2012 لندن بـه علاوه ی امتیـاز پخش اینترنتی و پخش بر روی تلفن‌های همراه المپیک تابستانی 2008 پکن را بـه شبکه هنگ‌کنگی آی کیبل (i-cable) اعطا کرد.

*در همـین روزها شبکه ان. بی . سی آمریکا (NBC) اعلام کرد کـه قصد دارد که تا بیش از 3600 ساعت از بازیـهای المپیک تابستانی پکن را تحت پوشش قرار دهد کـه بیشترین مـیزان پخش زنده مسابقات المپیک درون آمریکا بوده است.

*در این ایـام با پخش زنده مراسم اعلام نشان مسابقات المپیک پکن از یکی از شبکه‌های آمریکایی، به منظور نخستین بار بـه سیـاست کنترل دولت درون پخش برنامـه‌های رادیو و تلویزیون درون چین پایـان داده مـی‌شود.

*در اواخر تیرماه اعلام شد گروه چانیـا موبایل (China Mobile) درصدد هست تا امتیـاز پخش بازی‌های المپیک 2008 پکن را خریداری کند.

*در اواسط تیرماه کمـیته بین‌المللی المپیک (IOC) امتیـاز پخش بازی‌های المپیک زمستانی 2010 ونکوور و المپیک تابستانی 2012 لندن را درون اختیـار موسسه پخش آفریقای جنوبی (SABC) قرار داد.

*در اوایل تیرماه پیش بینی شد کـه مسابقات المپیک ‌2008 پکن، چهار مـیلیـارد بیننده‌ی تلویزیونی درون سرتاسر جهان خواهد داشت کـه این مـیزان بیننده، یک مـیلیـارد بیش از مسابقات سال ‌2004 آتن خواهد بود.

*فروردین ماه هم اعلام شد شبکه‌های استرالیـایی هفت (Seven) و SBS با امضای قراردادی،امتیـاز پخش بازی‌های المپیک 2008 پکن درون این کشور را تقسیم د.

منبع : irib news

007saeed

05-08-2008, 00:54

پخش زنده ي مراسم افتتاحيه ي المپيك از كانال Aljazeera Sport & 1 & 2&+1 & +2 & +3 & +HD:
ساعت 13:45 روز جمعه بـه وقت ايران

منبع: سايت ALJAZEERA SPORT

فركانسها:
:ARABSAT 26 E
12034 H 27500 3/4

:NILESAT 7 W
12284 V 27500 3/4

:HOTBIRD 13 E
11179 H 27500 3/4

superior

05-08-2008, 16:28

یـا خدا

دوستان دست همگی درد نکنـه . فقط موندم چرا اینجا دکمـه تشکر نیست؟؟

steps

05-08-2008, 22:54

اقا چندتا کانال بـه اسم المپیک تو هاتبر هست اون کانال ها هم نشون مـیدن
EPT Olympics

mohamad23

06-08-2008, 01:42

"دهکده المپیک" از چه زمانی رایج شد؟ امسال ورزشکاران درون پکن، کجا و چگونـه زندگی مـی‌کنند؟ • دهکده‌ی المپیک پکن پیش‌فروش شده و پس از پایـان بازی‌ها، آپارتمان‌های دهکده درون اختیـار صاحبان آنـها گذاشته مـی‌شوند.

در شـهرهائی کـه رقابت‌های المپیک برگزار مـی‌شوند، کشورهای مـیزبان اقدام بـه ساختن „دهکده المپیک“ مـی‌کنند.

در عصر نوین برگزاری رقابت‌های المپیک، به منظور نخستین بار درون آتن و در سال ۱۹۰۶ بود کـه برای ورزشکاران مـیهمان درون این رقابت‌ها چادرهائی نصب شد. برخی از روایت‌های دیگر حاکی از اسکان ورزشکاران درون پارک ملی شـهر آتن است.

در بازی‌های لس آنجلس و در سال ۱۹۳۲ به منظور نخستین بار مجموعه مس‌ای به منظور ورزشکاران احداث گردید و نام „دهکده‌ی المپیک“ بر آن نـهاده شد. این دهکده فقط به منظور ورزشکاران مرد بود و ورزشکاران زن درون هتل‌های شـهر لس آنجلس اسکان داده شدند. دهکده المپیک لس آنجلس از ۶۰۰ ساختمان پیش‌ساخته چوبی تشکیل شده بود که
هزینـه آن را یک اسپانسر خصوصی برعهده گرفته بود. دهکده المپیک تورین (ایتالیـا)پس از پایـان بازی‌ها این ساختمان‌ها
جمع‌آوری شدند.

در دوره‌های بعدی بازی‌های المپیک درون بعضی از شـهرها، خوابگاه‌های دانشجویـان و یـا آسایشگاه سربازان درون پادگان‌ها به منظور مدت برگزاری بازی‌ها تبدیل بـه „دهکده المپیک“ شدند. اما درون دهه‌های گذشته درون بیشتر کشورهای مـیزبان ما شاهد احداث دهکده المپیک بودیم کـه شامل آپارتمان‌های ۲ یـا ۳ اتاقه با همـه تجهیزات زندگی است.

پی‌آمد ترور ورزشکاران درون مونیخ

از بازی‌های المپیک مونیخ درون سال ۱۹۷۲ بـه این سو درون همـه دهکده‌های المپیک بر تمـهیدات امنیتی بـه شدت افزوده شده است. درون این سال تروریست‌های فلسطینی متعلق بـه گروه "سپتامبر سیـاه" وارد دهکده المپیک شدند و یـازده نفر از ورزشکاران اسرائیلی را بـه گروگان گرفتند. دو نفر از آنـها بـه نام‌های موشـه واینبرگ و ژوزف رومانو بر اثر جراحات وارده درون همان آغاز گروگان‌گیری جان باختند.

خواست گروگان‌گیران آزادی ۲۳۲ زندانی فلسطینی، آزادی آندریـاس بادر و اولریکه ماینـهوف، از رهبران "فراکسیون ارتش سرخ" آلمان و همچنین آزادی تروریست ژاپنی، کوزو اوکاموتو بود.

گلدا مایر، نخست وزیر وقت اسرائیل خواست آزادی فلسطینی‌ها را رد کرد. از سوی دیگر تلاش پلیس آلمان به منظور آزادی ورزشکاران بـه گروگان گرفته شده بـه شکست انجامـید و همـه گروگان‌ها بـه قتل رسیدند.

پس از یک روز قطع بازی‌ها، آوری بروندیج، رئیس کمـیته بین‌المللی المپیک با این جمله معروف دستور بـه ادامـه بازیـها داد: „The games must go on!“ (باازی‌ها حتما ادامـه یـابند!).

دهکده المپیک پکن

دهکده المپیک هنوز هم مـیعادگاهی هست که هزاران ورزشکار از سراسر جهان به منظور مدت برگزاری بازی‌های المپیک درون کنار یکدیگر و با هم زندگی مـی‌کنند، درون بین آنـها پیوند های دوستی برقرار مـی‌شود و ورزشکاران غم شکست و شادی پیروزی را با هم تقسیم مـی‌کنند.

امسال ورزشکاران، ساکن دهکده المپیکی با مساحت ۶۶ هکتار خواهند بود. درون این دهکده ۴۲ بلوک ساختمان قرار گرفته است. هر کدام ا ز آپارتمان‌های این بلوک‌ها ۱۷۰ متر مربع مساحت دارد و شش ورزشکار درون آن زندگی خواهند کرد. آپارتمان‌ها از پیش بـه قیمت تقریبا ۲۰۰۰ یورو درون هر متر مربع بـه فروش رفته‌اند و پس از پایـان بازی‌ها بـه صاحبان آنـها تحویل داده مـی شوند. آپارتمان‌های دهکده المپیک با توجه بـه هوای گرم و آلوده پکن همگی دارای تهویـه مطبوع هستند و از امکانات مناسب زندگی برخورداند. مـهمان‌نوازی چینی‌ها بـه حدی هست که حتی فکر ورزشکاران عظیم‌الجثه را هم کرده‌اند. مثلا بـه دیرک نویتسکی، بسکتبالیست آلمانی کـه دارای قد ۲ متر و ۱۳ سانتی متر است، تختخواب مناسب داده‌اند.

mohamad23

06-08-2008, 12:42

چندی پیش خبر دعوت رونالدینـهو، ستاره‌ی تازه‌ی باشگاه آ.ث.مـیلان ایتالیـا بـه تیم فوتبال المپیک برزیل، با شادی هواداران وی روبرو شد. اکنون درون آستانـه‌ی برگزاری بازی‌های المپیک، این ستاره‌ی برزیلی همـه جا با استقبال پرشور روبرو مـی‌گردد.
وارد شانگهای شد، غوغایی برپا شد. گروه پرشماری از هواداران درون فرودگاه انتظار مـی‌کشیدند. همـه مـی‌خواستند ستاره‌ی محبوب خود را ببینند. عکاسان و هواداران او را دوره د. بسیـاری مـی‌خواستند با رونالدینـهو عیـادگاری بگیرند. بازیکنان برزیلی بـه زحمت راه خود را که تا اتوبوس گشودند. حتا ماموران پلیس وظیفه‌ی خود را به منظور لحظاتی فراموش کرده و به دنبال شکار امضا از ستاره‌ی برزیلی رفته بودند.

رونالدینـهو از هم اکنون بسیـاری را درون چین افسون کرده است. انتظارات درون برزیل بالاست و همـه مـی‌خواهند کـه رونالدینـهو بـه همراه تیم برزیل، مدال طلای المپیک را بـه خانـه آورد. فدراسیون فوتبال برزیل، غوغایی را کـه در چین پیرامون رونالدینـهو برپاشده، «مشکلی بزرگ» خوانده ولی همزمان یـادآور شده کـه او بـه هر حال «پرآوازه‌ترین شرکت‌کننده‌ی المپیک» است.

بسیـاری از ورزش‌دوستان این ادعا را با توجه بـه حضور ستارگان بسکتبال و شنا و تنیس درون المپیک پکن اغراق‌آمـیز خوانده‌اند. ولی واقعیت این هست که از هم‌اکنون تب رونالدینـهو درون المپیک بالا گرفته و همـه از «هیستری رونالدینـهو» سخن مـی‌گویند. این موضوع زمانی آشکار شد کـه رونالدینـهو روز یکشنبه (۳ اوت) به منظور نخستین بار با تیم برزیل درون ورزشگاه «تیکسی» شـهر شن‌یـانگ تمرین کرد. شمار زیـادی روزنامـه‌نگار و عکاس ورزشگاه را محاصره کرده بودند. قرار بود تیم ملی فوتبال بانوان آلمان کـه قهرمان جهان است، بعد از تیم المپیک برزیل درون زمـین این ورزشگاه تمرین کند. ولی بازیکنان آلمانی کـه از حضور رونالدینـهو آگاه شده بودند، تمرین را رها کرده و همگی درون پی گرفتن امضا و عیـادگاری از رونالدینـهو بودند. یک بازیکن آلمانی گفت: «شاید مسخره بـه نظر بیـاید، ولی به منظور ما کـه قهرمان جهان هستیم، دیدن رونالدینـهو رویداد بزرگی بـه شمار مـی‌آید و همـه‌ی ما مسحور شده بودیم».

اکنون حتما منتظر شد و دید آیـا ستاره‌ی برزیلی درون زمـین بازی هم خواهد درخشید یـا نـه. رونالدینـهو فصل بدی را پشت سر گذاشته است. او با تیم پیشین خود بارسلون درون اسپانیـا و در جام باشگاه‌های اروپا موفقیتی نداشت. دو سال پیش درون مسابقات جام جهانی درون آلمان نیز نتوانست با تیم ملی فوتبال برزیل موفقیت‌های گذشته را تکرار کند. ولی بـه نظر مـی‌رسد کـه انتقال او بـه باشگاه جدیدش آ.ث.مـیلان، نقطه‌ی عطفی درون زندگی ورزشی اوست. رونالدینـهو درون بازی‌های آمادگی تیم المپیک برزیل، چهره‌ی موفقی از خود نشان داده و به گفته‌ی «کارلوس دونگا» مربی تیم برزیل، لبخند خود را بازیـافته است.

رونالدینـهو درون پکن بازوبند کاپیتانی تیم المپیک برزیل را بر بازوی خود خواهد داشت. ولی «دونگا» یـادآور مـی‌شود کـه تیم برزیل نباید همـه‌ی بار را بر دوش رونالدینـهو بگذارد. تیم المپیک برزیل پنجشنبه‌ی این هفته درون نخستین دیدار خود درون بازی‌های المپیک پکن، درون برابر تیم بلژیک قرار خواهد گرفت. رونالدینـهو مـی‌داند کـه هوادارانش از او چه انتظاری دارند.

007saeed

06-08-2008, 19:21

اقا چندتا کانال بـه اسم المپیک تو هاتبر هست اون کانال ها هم نشون مـیدن
EPT Olympics

فكر نكنم.يه كانالم الان رو عربست 26شرقي باز شده بـه نام Beijing Olympic HD ولي كارتيه.
ARABSAT
12169 V 27500 3/4

steps

07-08-2008, 15:57

این فقط نصفش بـه المپیک ریط داشت

007saeed

07-08-2008, 23:04

حالا مگه بد کردم یقیشو هم بهت گفتم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شوما خودشا ناراحت نكن.به كارت ادامـه بده.:10:

bdgunn

07-08-2008, 23:29

mahn90 جان دستت درد نکنـه فقط حیف کـه تورنومنت امستردامو شبکه های کارتی نشون مـیدن کـه باز نیستن .دیگه جایی نشونش نمـیده غیر اینا؟

superior

08-08-2008, 00:02

یـا خدا

سلام. من کل دیش و دم و دستگاه رو تازه خودم سر هم کردم. حالا چه طوری روی عرب ست یـا.... تنظیم کنم واسه بازی ها؟؟؟؟

Mehran NZ

08-08-2008, 00:32

دوستان کانالی کـه به زبان انگلیسی و روی هاتبرد باشـه سراغ ندارید؟

iman_s

08-08-2008, 04:38

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

Öracle

08-08-2008, 12:24

با تشکر از شما .
فقط ببینمـی بـه این اسم نبود ؟ » nicoleta daniela sofronie
ژیمناستیک کاره .
سال 2004 شد دوم .

Öracle

08-08-2008, 12:35

والا منم فقط یـه کلیپی ازش دارم کـه واقعا کارش حرف نداره .
اگه خواستید فردا صبح آپلود مـیکنم .

capitan black

08-08-2008, 12:48

مرسی دوست عزیز..خواستم تاپیک ب کـه دیدم شما زحمتشو کشیدی..[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

mohamad23

08-08-2008, 12:57

عکسهایی زیبا از

superior

08-08-2008, 15:31

یـا خدا

دوستان من کـه پاک تنظمات ----- و دیشم بهم خورده وی رو به منظور تنظیم پیدا نکردم.شما بجای من هم نگاه کنید!!!:19:

only4you_mehr

08-08-2008, 15:47

افتتاحیـه هم پخش مـی کنن ؟

only4you_mehr

08-08-2008, 16:05

چه جوری این شبکه ها رو باز کنم خیلی هاش قفله
usb - x95 دارم

only4you_mehr

08-08-2008, 16:06

چه جوری این شبکه ها رو باز کنم خیلی هاش قفله
usb - x95 دارم

sabasistem_co

08-08-2008, 16:46

بیشتر اینـهایی کـه توی پست اول هست ( هاتبیرد ) کار نمـی کنـه !!

یکی به منظور هاتبیرد بگید کـه کار کنـه

Hossein Adeli

08-08-2008, 17:59

پشت درون شبکه 3

ferin

08-08-2008, 19:07

دوستان اگری لینک دانلود این مراسم و لطف کنـه خیلی ممنون مـیشم.

دانلود مراسم:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

V A H I D

08-08-2008, 20:26

اقا بی خیـال بزار تموم بشـه بعد !! :دی

Benygh

08-08-2008, 20:44

اقا بی خیـال بزار تموم بشـه بعد !! :دی
پست با لا تایید مـیشـه .
راستی چه مسابقاتی درون نظر گرفته مـیشـه ؟
چثدر مـیشـه تقریبا ؟ چند گیگ ؟

V A H I D

08-08-2008, 20:46

بستگی داره بـه کیفیتش ! فک کنم که تا فردا بیـاد !

mmyrox

08-08-2008, 20:58

فراتر از تصور بود ، دمـه چینی ها گرم ، کلاس آسیـا رو بالا بردن

*hamedkhatar*

08-08-2008, 21:02

خیلی کارشون درست بود
ولی لبلس ایرانیـا بـه نظرتون یکم جواد و بد رنگ نبود؟

aliani

08-08-2008, 21:06

خيلي توپ بود زده رو دست اروپا خدايي

mmyrox

08-08-2008, 21:08

اون بـه نظرم سلیقه چینی ها بود کـه متفاوت بود
اصل نور بود تمامـی افکت هاشون با نور و کریستال ، التراپیشرفته بود

steps

08-08-2008, 21:12

خیلی توپ بود و من هم کپچر کردم وحدود 7 گیگ شد
لباس ایرانی ها هم خوش رنگ بود و در کل از قبل بهتر بود

Makan_noor

08-08-2008, 21:12

خیلی کارشون درست بود
ولی لبلس ایرانیـا بـه نظرتون یکم جواد و بد رنگ نبود؟
درسته کافیـه لباس کشورای دیگه رو نگا مـی کردین مـی فهمـیدید.ولی با اینکه مراسم زیبایی بود بـه نظرم مراسم آتن 2004 بهتر بود و هیچ مشعل روشن ی هم بـه پای مشعل روشن سیدنی نرسیده البته اینم خیلی جالب بود.

superior

08-08-2008, 21:41

پشت درون شبکه 3

یـا خدا

البته از اون چیزی کـه فکر مـیکردیم خیلی بهتر بود......یعنی تقریبا تمام مراسم ( غیر از رژه کشور ها) پخش شد.خوب بود.:20::31:

mohamad23

08-08-2008, 21:50

کلا شرق آسیـایی ها درون مراسم افتتاحیـه اجرا تبحر خاصی دارن.

mohamad23

08-08-2008, 21:56

راس ساعت هشت و هشت دقیقه شامگاه روز هشتم ِ ماه هشتم ِ سال هشتم ِ هزاره کنونی بـه وقت محلی، بیست و نـهمـین دوره بازی‌های المپیک درون پکن رسما افتتاح شد. مراسم افتتاحیـه پرشکوهی تدارک دیده شده است. مراسمـی کـه به ادعای مسوولان چین برتر از همـه مراسمـی هست که تاریخ بازی‌های المپیک بـه یـاد دارد. نمایشی بی‌سابقه از سنت با نوآوری‌های تکنیکی.

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

نزدیک بـه ۹۰ هزار نفر با حضور خود درون استادیوم جدید پکن کـه به "آشیـانـه پرنده" شـهرت یـافته است، شاهد این مراسم هستند. تخمـین زده مـی‌شود کـه بیش از یک مـیلیـارد نفر درون سراسر جهان از طریق پخش مستقیم تلویزیونی، شاهد این بزرگترین رویداد ورزشی سال جاری باشند.

استادیوم پکن کـه به "آشیـانـه پرنده" شـهره شده

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

بسیـاری از سران و رهبران کشورهای مختلف نیز با سفر خود بـه چین درون مراسم افتتاحیـه بیست و نـهمـین دوره بازی‌های المپیک شرکت دارند. از آن بین: جورج بوش، رییس جمـهور آمریکا، نیکلای سارکوزی، رییس جمـهور فرانسه، ولادیمـیر پوتین، نخست وزیر روسیـه، حامد کرزای، رییس جمـهور افغانستان و گرهارد شرودر، صدراعظم پیشین آلمان.

در مراسم افتتاحیـه این دوره از بازی‌های المپیک ۱۵ هزار هنرمند حرفه‌ای و دانشجو بـه همراه شماری از ارتشیـان، نمایشی جالب و دیدنی بر پا مـی‌کنند. نمایشی سرشار از هنر، حرکات موزون و بازی با رنگ و نور. آتشبازی بی‌نظیر درون "آشیـانـه پرنده" و خارج از آن و هوا نزدیک بـه ۳۰ هزار فشفشـه‌ی رنگی بـه نور و رنگ جلوه‌ای دیگر مـی‌بخشد.

آرزوی ۴۰ مـیلیـارد دلاری

در سال ۲۰۰۱، یعنی هفت سال پیش قرعه بـه نام پایتخت چین افتاد. روز هفدهم ژوئیـه سال ۲۰۰۱ شـهر پکن رسما بـه عنوان محل برگزای بیست و نـهمـین دوره بازی‌های المپیک انتخاب شد. شـهرهای تورنتو، پاریس، استانبول و اوزاکا دیگر رقیبان پکن بودند. کمـیته بین‌المللی المپیک اما درون دو دور رای‌گیری بـه گونـه‌ای واضح رای بـه پکن داد؛ انتخابی کـه از همان ابتدا با انتقاد شدید سازمان‌ها و نـهادهای مع حقوق بشر واقع شد.

چین بر آن بود که تا با برگزاری بازی‌های المپیک درون خاک خود قدرت اقتصادی و پیشرفت صنعتی خود را بـه نمایش گذارد. اما عملا این آرزو کـه پکن بـه عنوان محل برگزاری بازی‌های المپیک انتخاب شود، آرزویی بس گران از کار درآمد.

هزینـه برگزاری بیست و نـهمـین دوره بازی‌های المپیک را بیش از ۴۰ مـیلیـارد دلار ارزیـابی کرده‌اند. صرف چنین بودجه‌ای به منظور برگزاری بازی‌های المپیک که تا کنون درون تاریخ این بازی‌ها سابقه نداشته است. دولت چین به منظور برگزاری این بازی‌ها مـی‌بایست استادیوم‌های جدیدی احداث مـی‌کرد و در عین حال استادیوم‌های موجود، نیـاز بـه مرمت و نوسازی داشتند. اختصاص چنین بودجه‌ کلانی قطعا مـی‌توانست امری مشکل‌آفرین باشد. اما درون چین کنترل رسانـه‌ای بر اقدامات دولتی بسی نازل‌تر از دیگر کشورهای صنعتی هست و دولت نیز خود را درون ارتباط با عملکردش پاسخ‌گو نمـی‌بیند.

اما مشکلات چین به منظور برگزاری این مسابقات تنـها محدود بـه استادیوم‌های ورزشی نمـی‌شود.

پکن و بازی‌های المپیک

بزرگترین مشکل پکن به منظور برگزاری بازی‌های المپیک مشکل آلودگی هوای این شـهر بود. مقامات و مسوولان چینی، بعد از گزینش پکن درون سال ۲۰۰۱ تعهد کرده بودند کـه تا زمان برگزاری این بازی‌ها از آلودگی هوای شـهر به‌گونـه‌ای جدی بکاهند. بدیـهی هست که آلودگی هوا مـی‌تواند بر توان ورزشکاران و سطح رقابت‌ها تاثیری منفی برجای نـهد. از آن گذشته گرما و رطوبت هوا نیز از جمله عواملی هستند کـه مـی‌توانند از توان رقابتی ورزشکاران درون برخی از رشته‌های ورزشی نظیر دوی استقامت بکاهند.

ترافیک و تولید صنعتی کنترل نشده دو عامل بزرگ درون تولید آلودگی هوای شـهر پکن هستند. برگزاری بازی‌های المپیک نیز خود عاملی هست که مـی‌تواند بر گستره‌ی مشکل بزرگ ترافیک درون پکن بیـافزاید. درون چارچوب بازی‌های المپیک بیش از یـازده هزار ورزشکار بـه رقابت با یکدیگر خواهند پرداخت. مضاف بر آن بیش از ۲۵ هزار خبرنگار بـه منظور گزارش‌دهی مستقیم از این رویداد بزرگ ورزشی بـه چین رفته‌اند. بر این تعداد حتما شمار کثیر گردشگران و تماشاچیـانی را افزود کـه از دیگر نقاط چین یـا جهان عازم پکن شده‌اند.

دولت چین به منظور کاهش ترافیک از یک سو ناگزیر بـه سرمایـه‌گذاری کلان درون بخش حمل و نقل مسافران درون پکن بوده و از سوی دیگر مـی‌بایست با اجرای طرح ترافیک از تعداد خودروها درون شـهر بکاهد.

سه مـیلیون خودرو درون خیـابان‌های پکن درون تردد هستند. حال آن کـه ظرفیت خیـابان‌های شـهر پاسخگوی این همـه خودرو نیست. از این رو دولت چین مـی‌بایست به منظور حل معضل ترافیک چاره‌ای بیـاندیشد.

مسوولان چین با نوسازی و گسترش شبکه متروی شـهر و همچنین با بهره‌گیری از هزاران اتوبوس‌ جدید درون شبکه اتوبوسرانی کوشیده‌اند که تا از فشار ترافیک درون این شـهر بکاهند. از آن گذشته، آنان با استفاده از طرح ترافیکی مشابه آن چیزی کـه در تهران اجرا مـی‌شود، (یعنی تقسیم خودروها بـه خودروهای شماره زوج و فرد و محدود اجازه تردد آنـها) از تعداد خودروهای خصوصی روان درون خیـابان‌های پایتخت کاسته‌اند.

اقدام دیگر دولت، ایجاد ۲۰۰ مرکز اجاره دوچرخه است. ۵۰ هزار دوچرخه درون اختیـار این مرکزها قرار گرفته و افراد مـی‌توانند با اجاره دوچرخه خود را بـه مقصد مورد نیـازشان برسانند.

از جانب دیگر فعالیت تولیدی بسیـاری از کارخانـه‌های پکن و حومـه، چندین هفته پیش از شروع بازی‌های المپیک متوقف شده است. آخرین گزارش‌ها حکایت از آن دارند کـه این اقدامات درون کاهش آلودگی هوای پکن موثر واقع شده و دولت چین بـه تعهد خود درون این زمـینـه عمل کرده است.

ابرهای تیره

سال موش کـه مـی‌بایست سالی مـیمون و پر برکت باشد، که تا کنون دستاوردی فرخنده به منظور چین بـه همراه نداشته است. ناآرامـی‌های تبت، تهدیدات تروریستی افراطیون مسلمان، اعتراضات گسترده جهانی و زمـین لرزه چندی پیش ایـالت سچوان با ۸۰ هزار قربانی بر این رویداد بزرگ ورزشی سایـه‌ تیره‌ای افکنده است.

نقض حقوق بشر، و ناآرامـی‌های تبت از شکوه بیست و نـهمـین دوره از بازی‌های المپیک کاسته است. بسیـاری از ناظران بین‌المللی انتخاب پکن از سوی کمـیته بین‌المللی المپیک را مورد انتقاد قرار داده‌اند. تظاهرات گسترده درون بسیـاری از شـهرهای جهان درون اعتراض بـه نقض گسترده حقوق بشر درون چین و از آن جمله اعتراض بـه و همچنین ناآرامـی‌های تبت عملا بـه زمزمـه‌های تحریم بازی‌های المپیک پکن دامن زد.

سازمان عفو بین‌الملل درون آوریل سال جاری با انتشار گزارشی اذهان مردم جهان را متوجه اعدام‌ها، شکنجه و درون چین نمود. این سازمان درون دسامبر سال گذشته درون برلین اقدام بـه برپایی کمپین "طلا به منظور حقوق بشر" نمود کـه مورد استقبال بسیـاری از ورزشکاران و شخصیت‌های آلمانی قرار گرفت.

المپیک ۱۹۷۲، مونیخ: بعد از عملیـات تروریستی، پرچم‌ها بـه نشانـه‌ی عزا نیمـه‌افراشته بودند

دو هفته پیش رسانـه‌ها خبر از کشف یک شبکه تروریستی درون شانگهای دادند. گفته مـی‌شود کـه این گروه تصمـیم داشته درون استادیوم ورزشی شانگهای دست بـه یک عملیـات تروریستی بزند. بیش از یکصد هزار پلیس و سرباز مسوولیت حفظ امنیت پکن و شـهرک المپیک را برعهده دارند و در بسیـاری از نقاط مرکز شـهر پکن دوربین‌ نصب شده است.

دولت چین زیر فشار بین‌المللی ناگزیر شد از ابعاد درون کشور بکاهد و دسترسی بـه برخی از سایت‌های اینترنتی را ممکن سازد. اما این رفع شامل همـه‌ی سایت‌های اینترنتی نشد و شماری از سایت‌های خبری و سایت‌های مربوط بـه حقوق بشر کماکان ----- هستند.

تظاهرات سیـاسی درون اعتراض بـه نقض مستمر موازین حقوق بشر و در همبستگی با تبت کماکان ادامـه دارد. پیش‌بینی مـی‌شود کـه این تظاهرات روزهای آینده نیز ادامـه یـابند. این مسائل تاثیری منفی بر بازی‌های المپیک پکن نـهاده‌اند.

تحریم بازی‌های المپیک، پدیده بی‌سابقه‌ای نیست. بازی‌های المپیک سال ۱۹۸۰ مسکو و همچنین المپیک سال ۱۹۸۴ لوس آنجلس از سوی برخی از کشورها تحریم شدند. اما بیست و نـهمـین دوره بازی‌های المپیک علیرغم فراخوان‌های بسیـار تحریم نشد و همـه ۲۰۵ کشور داوطلب به منظور حِضور درون بازی‌های المپیک به منظور شرکت درون این رقابت‌ها اعلام آمادگی د.

mohamad23

08-08-2008, 21:59

بازار شرط‌بندی و گمانـه‌زنی بر سر تعداد مدال‌ها این روزها رونق بسیـاری یـافته است. برخی از کارشناسان دنیـای ورزش پیش بینی مـی‌کنند کـه چین به منظور نخستین بار درون تاریخ بازی‌های المپیک موفق ‌شود بیش از آمریکا مدالب کند و در رده نخست جدول مدال‌های این دوره از رقابت‌ها قرار گیرد. اما درون خود چین، رسانـه‌های دولتی از آن واهمـه دارند کـه طرح چنین مسائلی بر فشار عصبی ورزشکاران کشورشان بیـافزاید و از این رو تمایلی بـه دامن‌زدن بـه چنین گمانـه‌زنی‌هایی از خود نشان نمـی‌دهند.

رایکا القصره، دونده‌ی بحرینی (با روسری) و لاریسا کروگلوای روسی درون المپیک ۲۰۰۴

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

یک نشریـه ورزشی آمریکایی بـه نام „Sports Illustrated“ پیش بینی کرده هست که آلمان درون بیست و نـهمـین دوره بازی‌های المپیک موفق بهب ۱۵ مدال طلا خواهد شد. همـین نشریـه پیش بینی کرده کـه نخستین مدال طلای آلمان نصیب خانم سونیـا فایلشیفر درون رشته تیراندازی خواهد شد. سرنوشت طلای این رشته روز شنبه، نـهم اوت رقم خواهد خورد. تیم ملی فوتبال زنان آلمان نیز بر اساس پیش‌بینی این نشریـه ورزشی موفق بهب مدال طلا خواهد شد.

همـین نشریـه ورزشی پیش بینی کرده هست که چین بیشترین مدال‌های طلا را درون رقابت‌های امسال از آن خود خواهد ساخت. بر اساس پیش‌‌بینی این نشریـه، ستاره المپیک امسال، شناگر آمریکایی، مایکل فلپس خواهد بود. این نشریـه مدعی شده هست که این شناگر آمریکایی بـه تنـهایی موفق بهب ۸ مدال طلا خواهد شد و رکورد مارک اسپیتز را خواهد شکست. مارک اسپیتز، شناگر آمریکایی، درون المپیک سال ۱۹۷۲ مونیخ موفق بهب ۷ مدال طلا شده بود.

mohamad23

08-08-2008, 22:00

ایران درون آیینـه مدال‌های کل رقابت‌های المپیک درون رده ۳۸ قرار دارد. ورزشکاران ایران درون تاریخ بازی‌های المپیک موفق بهب ۴۶ مدال شده‌اند: ۱۰ مدال طلا، ۱۵ مدال نقره و ۲۱ مدال برنز.

ایران درون سال ۱۹۴۸ به منظور نخستین بار با ۳۸ ورزشکار درون المپیک لندن شرکت کرد. حاصل تلاش ورزشکاران ایران مدال برنزی بود کـه جعفر سلماسی، وزنـه‌بردار ایرانیب نمود. درون آن هنگام ایران از مجموع ۵۹ کشور شرکت کننده درون این دوره، موفق بهب مقام بیست‌وهشتم شد.

ایران درون المپیک ملبورن درون سال ۱۹۵۶ با ورزشکارانی همچون تختی و حبیبی خوش زنده‌یـاد غلامرضا تختی
درخشید و موفق شد باب ۵ مدال از مجموع ۶۷ کشور شرکت زنده‌یـاد غلامرضا تختی
کننده درون رده چهاردهم قرار گیرد. درون رقابت‌های این سال، تختی و حبیبی موفق شدند درون رشته کشتی بـه مدال طلا دست یـابند. دو کشتی‌گیر دیگر ایران نیز دو مدال نقرهب د و محمود نامجو درون رشته وزنـه‌برداری موفق بهب یک مدال نقره شد.

در رقابت‌های سال ۲۰۰۴ آتن، ایران با اعزام ۳۸ ورزشکار از جمله درون رشته‌های ورزشی کشتی آزاد، کشتی فرنگی، وزنـه برداری، جودو، تکواندو، دوچرخه سواری حضور داشت و موفق شد مجموعا دو مدال طلا، دو مدال نقره و دو مدال برنزب کند. اکنون ایران با ۵۵ ورزشکار درون ۱۴ رشته ورزشی درون بیست و نـهمـین دوره بازی‌های المپیک حضور دارد.

cesc.cesar

08-08-2008, 22:02

اره خیلی باحال بود کیف کردم هم از نظر نور پردازی و نمایش ها و لباس و صحنـه فوق العاده بود
انشا الله بعد از پایـان اگهی مراسم افتتاحیـه و اختتامـیه رو داره لینک بده واسه دان

mohamad23

08-08-2008, 22:03

در رقابت‌های المپیک ۱۹۴۸ لندن ۵۹ کشور با مجموع ۴ هزارو ۴۹۳ وزرشکار حضور داشتند.
فوتبالیست‌های هندی درون المپیک ۱۹۴۸ با پای

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

تعداد کشورهای شرکت کننده درون المپیک امسال بـه ۲۰۵ کشور رسیده هست و تعداد
ورزشکاران بـه ۱۱هزار و ۱۲۸ نفر. تعداد رویدادهای ورزشی درون المپیک سال ۱۹۵۶ ملبورن،۱۵۱ ماده درون ۱۷ رشته ورزشی بود. این ارقام درون المپیک امسال دو برابر شده‌اند. درون المپیک امسال ۳۰۲ مدال طلا درون انتظار ورزشکاران برتر است. دیگر نکته حائز اهمـیت افزایش چشمگیر نقش زنان درون رقابت‌های المپیک است. درون حالی کـه تعداد ورزشکاران زن درون المپیک‌های ۱۹۵۶ ملبورن و ۱۹۶۰ رم کمتر از ۱۵ درصد بود، شمار ورزشکاران زن درون المپیک سال ۲۰۰۴ آتن بـه بیش از ۴۰ درصد رسید.

mohamad23

08-08-2008, 22:04

بیست و نـهمـین دوره از بازی‌های المپیک امروز درون پکن رسما افتتاح شد. آسمان شـهر پکن ابری است. ابرهای تیره بر شکوه و عظمت این دوره از بازی‌های المپیک سایـه افکنده‌اند. مشکل دوپینگ از جمله مسائلی هست که مـی‌تواند از درخشش این رویداد بزرگ ورزشی بکاهد. و اختناق، تظاهرات، موضوع تبت، تهدیدات نیروهای افراط‌گرای مسلمان درون شمار مسائلی هستند کـه مـی‌توانند آرزوی دولتمردان چین را بدل بـه خاکستر کنند. آیـا این افتتاح با شکوه، پایـانی با شکوه درون پی خواهد داشت؟

برای پاسخ بـه این پرسش ۱۶ روز فرصت وجود دارد.

mohamad23

08-08-2008, 22:07

خبرنگاران خارجی‌ای کـه به مناسبت برگزاری بازی‌های المپیک بـه چین مـی‌روند، مایل‌اند درون باره وقایع ورزشی گزارش دهند و همچنین با چینی‌‌ها درون باره زندگی روزمره‌‌شان بـه گفت‌وگو بپردازند و مردم جهان را از نتیجه گفت‌وگوی‌شان باخبر سازند. اما رهبری حکومت چین هفته‌هاست کـه مـی‌کوشد مانع چنین گفت‌وگو و خبررسانی‌ای شود.

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

از این روی گونتر نوکه، مسئول امور حقوق بشر دولت آلمان نیز، قصد دارد درون آستانـه گشایش بازی‌های المپیک اطلاعاتی درون باره وضعیت حقوق بشر درون چینب کند. نوکه حین سفر چهار روزه خود، با فعالان حقوق مدنی، دانشمندان و نمایندگان مذهبی و رسانـه‌ها درون چین گفتگو خواهد کرد.

سه روز مانده بـه شروع بازیـهای المپیک، چین بار دیگر عهد خود را به منظور رعایت حق آزادی خبرنگاران خارجی مـی‌شکند. خبرنگاران اجازه ندارند بدون اجازه درون مـیدان تیـانان‌من (صلح آسمانی) با شـهروندان چینی مصاحبه کنند. چند ساعت طول کشید که تا اعلام د کـه این دستور درون اصل یک پیشنـهاد است. روشن هست که دولت چین نمـی‌خواهد، بعد از آنکه اینترنت اعتراضهای جهانی را برانگیخت، بار دیگر بهانـه‌ای به منظور انتقاد بـه دست دهد.

در این مـیان، مسئول حقوق بشر دولت آلمان، گونتر نوکه، وارد پکن شده است. نوکه مـی‌خواهد درون گفتگو با نمایندگان بخش‌های غیردولتی و جامعه مدنی درون چین، ببیند کـه چند روز مانده بـه بازی‌های المپیک وضعیت حقوق بشر درون چین چگونـه است.

نوکه درون این باره گفت: “موضوع بر سر استفاده از اینترنت هست و حق آزادی بیـان و مذهب. طبیعی هست که مسئله آزادی فرهنگی و مذهبی اقلیت‌هایی چون تبتی‌ها و ایغورها نیز مطرح است. همچنین موضوع بر سر زندانی افراد به منظور ماه‌ها و سال‌هاست، بدون اینکه محاکمـه‌ای درون مـیان بوده باشد.“

گونتر نوکه نیز مانند سازمان عفو بین‌الملل بر این نظر هست که وضعیت حقوق بشر درون چین درون آستانـه بازیـهای المپیک بدتر شده است. دستگیریـهای بدون حکم و مجازات “بازآموزی از راه كار“ افزایش یـافته است. افزون بر این، بـه گزارش سازمان عفو بین‌الملل، سرکوب خبرنگاران و فعالان حقوق بشر بـه بهانـه حفظ امنیت درون طول بازیـهای المپیک افزایش یـافته است.

به گفته پترا آلدن‌رات، گزارشگر شبکه اول تلویزیون آلمان، اگر چه به منظور خبرنگاران خارجی آزادی‌های بیشتری قائل شده‌اند، اما محدودیت‌های ناشی از اقدامات امنیتی دولت چین، بر کار این خبرنگاران هم تاثیر مـی‌گذارد. آلدن‌رات درون این باره گفت: « وقتی گروه فیلمبرداری تلویزیون مـی‌خواهد درون جایی کارش را شروع کند، بلافاصله پلیس و ماموران امنیتی دورش را محاصره مـی‌کنند. وقتی بخواهیم درون چنین وضعیتی با مردم حرف بزنیم، طبیعی هست که جواب انتقادی دیگر از دهانی درنمـی‌آید، چون مردم مـی‌ترسند. آنـها حاضر نیستند هیچ وقت جلوی یک پلیس یـا یک مامور امنیتی انتقاد ند. این هست که گزارشـهای ما نمـی‌تواند بازتاب‌دهنده واقعیت باشد».

با وجود این، گونتر نوکه حضور رسانـه‌های خارجی درون چین را بـه منزله امکانی مـی‌بیند که تا بتوان درون باره واقعیت تلخ پشت‌پرده درون چین حرف زد. البته بـه گفته نوکه نمـی‌توان انتظار داشت کـه در طول مدت کوتاه بازی‌های المپیک، بهبود چشم‌گیری درون وضعیت حقوق بشر چین بوجود آید. نوکه گفت: “طبیعی هست که از طریقانی کـه به این کشور مـی‌آیند و روابطی کـه مـیان ورزشکاران و مربیـان خارجی با چینی‌ها ایجاد مـی‌شود، بـه مرور گشایشی بوجود خواهد آمد.“

مـیلیونـها چینی، به‌خاطر المپیک و برای آنکه آماده پذیرایی از مـیهمانان خارجی باشند، انگلیسی یـاد گرفته‌اند. آنـها درون آینده قادر خواهند بود از طریق صفحات اینترنتی بـه زبان انگلیسی اطلاعات گوناگونی را کـه مـی‌خواهندب کنند. بـه نظر گونتر نوکه، چنین قدم‌های کوچکی، درون درازمدت، تاثیراتی مـهم به منظور چین بـه دنبال خواهند داشت.

cesc.cesar

08-08-2008, 22:08

مـی گم اون شبکه هایی کـه معرفی کردید بازی ها رو نشون مـیدن؟
نمـی دونید فوتبال رو کدوم کانال مـیزاره ؟ساعت پخش مسابقات فوتبال چی چنده؟

mohamad23

08-08-2008, 22:13

برای نخستین بار درون تاریخ ورزش ایران بعد از انقلاب اسلامـی، پرچم داری کاروان ورزشی ایران درون بازی‌های المپیک را یک بانوی ورزشکار ایرانی بر عهده خواهد داشت. هما حسینی ۱۹ ساله، از دو سال پیش بـه رشته قایقرانی روی آورده است.

هما حسینی با وجود سابقه کوتاه مدت خود درون قایقرانی، باب موفقیت درون مسابقات مقدماتی جواز حضور درون بازی‌های المپیک پکن را بدست آورد.

وی چندی پیش درون مسابقات جهانی قایقرانی زیر ۲۳ ساله‌ها درون آلمان حضور یـافت و توانست که تا مرحله نیمـه نـهایی نیز صعود کند.

لازم بـه ذکر هست که این گفت‌وگو ساعاتی پیش از منع ورزشکاران المپیکی ایران از مصاحبه با رسانـه‌های بین المللی انجام شد.

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

به عنوان یک زن جوان ایرانی چه احساسی دارید کـه در بازی‌های المپیک دارید شرکت مـی‌کنید؟

هما حسینی: (...) نیـاز هست که یکمقدار توضیح بدهم، بـه خاطر این کـه توی ایران دوسال هست که اصلا استارتش زده شده. از همان ابتدایی هم کـه ما عضو تیم ملی قایقرانی شدیم، بـه صورت استعدادیـابی وارد تیم شدیم. یعنی چیزی از قایق‌رانی نمـی‌دانستیم. توسط یک مربی خارجی کـه از طرف فدراسیون قایقرانی به منظور ما آورده شده بود تستی گرفته شد از حدود ۴۰۰­ ۳۰۰تا کـه هفت نفر را انتخاب د. خوشبختانـه من جزو آن هفت نفر بودم. از همان ابتدا زیر نظر مربی خارجی خوب کار کردیم و حدود یک سال و چندماه مـی‌شود کـه ما با یکی از بهترین مربی‌های جهان، یعنی آقای نیکولا جیرگا، داریم کار مـی‌کنیم. (...) تیم ما تقریبا کم تجربه است، حتا از لحاظ سنی هم سن بچه‌های ما کـه توی المپیک حضور خواهیم داشت، فکر مـی‌کنم نسبت بـه بقیـه‌ی قایقرانان خیلی پایین‌تر باشد. امـیدواریم بتوانیم یک نتیجه‌ی قانع‌کننده را به منظور خودمان داشته باشیم و هم بتوانیم نتیجه‌ی زحمات خودمان را بگیریم. بـه نظر من نتیجه بـه این معنی‌ست کـه من از کاری کـه انجام دادم، راضی باشم، کـه بدانم تمام سعی‌ام را انجام داده‌ام و نتیجه‌ای کـه به دست آورده‌ام، نتیجه‌ی تمام تلاش من بوده. آنموقع هست که فکر مـی‌کنم نتیجه را گرفته‌ام.

لطفا از خودتان تعریف کنید. چند سالتان است، از کی داخل دنیـای ورزش شده‌اید و پی‌گیری ورزش قایقرانی به منظور زنان درون ایران چطور است؟

هما حسینی: قبل از قایقرانی من بسکتبال کار مـی‌کردم، درون استان کرمانشاه. بعدا مطلع شدم، توسط هیـات قایقرانی کرمانشاه کـه قرار هست یک تستی بـه عنوان تست آمادگی جسمانی با توجه بـه یک سری از ملاکهایی کـه داشتند (بگیرند). یکی ازملاکهایی کـه وجود دارد، قامت بلند هست که خیلی تاثیرگذار است. من ۱۹ سالم هست و قدم ۱۸۲ و و هم ۷۲ کیلوست. چون قایقرانی نیـاز بـه اهرمـهای بلند دارد، قد ما را از چند جهت اندازه‌گیری د؛ طول دست و قد نشسته و تمام قدم. هرقدر کـه اهرمـها، دستها و پاها بلندتر باشد، درون واقع توی قایق‌رانی آبگیری بیشتر هست و فکر مـی‌کنم یک امتیـاز محسوب ‌مـی‌شود. چون الان ما اگر قایقران‌های مطرح جهانی را ببینیم، معمولا قدهایشان خیلی بلند است. خب سعی د با توجه بـه این معیـارها اشخاصی را انتخاب کنند کـه آمادگی جسمانی بالایی داشته باشند.

من هم آمدم تهران، این تست را دادم و انتخاب شدم و فکر مـی‌کنم نتیجه‌ای کـه ما که تا حالا بـه دست آورده‌ایم خیلی بیشتر از آنی بود کـه انتظارش مـی‌رفت. (...) این کـه ما الان یکی از مربی‌های برتر جهان را داریم و ایشان دارند توی ایران با ما کار مـی‌کنند، فدراسیون خیلی تلاش کرد، جناب آقای «دنیـا مالی» رییس فدراسیون قایقرانی ایران، کـه ایشان را جذب کنند. بـه هرحال هم از لحاظ هزینـه خیلی جذب ایشان سخت بود، هم از لحاظ شرایطی کـه بود. بهترین امکانات را به منظور ما فراهم د. (...) مثلا ما قبل ازمسابقات چین به منظور سهمـیه‌ی المپیک، ۱۶ روز درون اسپانیـا کمپ آمادگی داشتیم کـه فکر مـی‌کنم کلا کار درون کنار قایقرانان بزرگ ودیدن آنـها، طرز پاروزدنش از نزدیک خیلی تاثیرگذار است. هدفم از گفتن اینـها این هست که نتایجی کـه به دست آوردیم واقعا جوابی بود بـه تلاش همـه.

پرسشی کـه دراینجا اجتناب‌ناپذیر است، درمورد حجاب بانوان هست درون ورزش درون ایران!

ما با توجه بـه همـین شرایطی کـه شما فرمودید کار مـی‌کنیم و فکر مـی‌کنم چون از همان اولش ما با همـین شرایط این کار را شروع کردیم، درواقع مـی‌شود گفتم یک جوری عادت کرده‌ایم بـه این کار. و برای خود من شاید داشتن حجاب یکی از عوامل تحریک‌کننده به منظور این بود کـه من بیشتر کار کنم و این را بـه همـه‌ی قایقرانـها، تمام آسیـایی‌ها و تمام جهانی‌ها ثابت کنم کـه ما نسبتا شرایطمان خاص است، کـه چنین مسایلی نمـی‌تواند مانع کار ما باشد و ما مـی‌توانیم حتا قوی‌تر از آنـها هم ظاهر بشویم.

مسئولین و ورزشکاران بین‌المللی چه واکنشی از خودشان نشان مـی‌دهند، وقتی کـه یک ورزشکار باحجاب را درون قایقرانی مـی‌بینند. درهمـین مسابقات جهانی آلمان چه برخوردهایی با شما صورت گرفت؟

یک خرده نگاهها خاص‌تر بود، مثلا ما بیشتر زیرنظرشان بودیم. جالب بود برایشان، ولی درون واقع من فکر آنـها را نمـی‌توانستم بخوانم. ولی خب از این کـه نگاهشان یک مقدار خاص بود، ما متوجه بودیم. ولی همـین کـه ما آمدیم آنجا وحضور پیدا کردیم، درون واقع اعلام کردیم کـه مسلمانـها هم هستند و حتا هایشان مـی‌توانند درون رقابت‌های جهانی شرکت کنند و انشااله بتوانیم درون رقابت‌های بعدی خیلی بهتر ظاهر بشویم کـه قدرتمان را هم بـه آنـها ثابت کنیم.

ورزش بانوان درون کشور ایران درون طول چند سال اخیر رشد کرده. بـه عنوان مثال تیم ملی بسکتبال بانوان ایران درون رقابت‌های آسیـا درون سوریـه حضور یـافته، فوتبالیست‌های بانوان ایرانی درون ویتنام درون جام ملت‌های آسیـا بـه مـیدان رفتند. شما نقش ورزش را به منظور زنان درون داخل ایران چگونـه ارزیـابی مـی‌کنید؟

فکر مـی‌کنم کـه خانم‌های ایرانی خیلی توانایی بالایی دارند و با توجه بـه امکاناتی کـه فراهم شده و فکر مـی‌کنم با توجه بـه نتایجی کـه امسال بـه دست آورده‌اند، چون سه که تا از بانوان ایرانی توانستند به منظور اولین بار سهمـیه المپیک راب کنند، این شرایط هم بهتر مـی‌شود و جای رشد به منظور آنـها بیشتر مـی‌شود کـه انشااله بتوانیم بیشتر مطرح کنیم و حداقل خود ما عاملی باشیم به منظور جذب بیشتر بانوان ایرانی بـه سمت ورزش و به آنـها نشان بدهیم کـه فضا به منظور رشد هست، حتا که تا المپیک، حتا که تا بزرگترین رویداد ورزشی. شاید خیلی کمتر فکر مـی‌د کـه یک خانم مسلمان مثلا بتواند درون این رشته‌ای کـه معمولا یک مقداری خاص است، از همان لحاظی کـه شما فرمودید، شاید از لحاظ حجاب ... مثلا یک رشته‌هایی هست کـه شاید تاثیرگذار نباشد، مثل تیراندازی کـه حالا چه با حجاب باشند چه بی‌حجاب زیـاد فرقی نمـی‌کند. ولی ما با توجه بـه کاری کـه انجام شد، سهمـیه‌ای کـه به دست آمد، درون واقع بـه همـه اعلام کردیم کـه مـی‌توانند و جای رشد هست.

در کنار شما دو بانوی دیگر ایرانی نیز درون بازی‌های المپیک پکن بـه مـیدان خواهند رفت. این دو نفر چهانی هستند؟

یکی‌شان خانم نجمـه (آبتین) هستند، دانشجوی تیروکمان و یکی هم خانم سارا خوش جمال فکری درون رشته‌ی تکواندو.

cesc.cesar

08-08-2008, 22:24

سلام
مـی خواستم ببینم دوستان مـی دونند کـه بازی های فوتبال المپیک از کدوم شبکه ها پخش مـیشن؟
تشکر

D o l f i n

08-08-2008, 22:33

من تو لیست کانالهای معرفی شده تو هاتبرد فقط کانال Rai پخش کرد
ولی عالی بود
دوستان اگه لطف کنن ساعات پخش و کانلها رو هم بزارن عالی مـیشـه
ممنون

amirtoty

08-08-2008, 22:41

حالا هم کـه المپیک شروع شده و....:41:

saeed2001

08-08-2008, 22:44

از اينجا ميتونيد مراسم و دانلود کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

amirtoty

08-08-2008, 22:56

چه جوری این شبکه ها رو باز کنم خیلی هاش قفله
usb - x95 دارم
این سوال منم هست!

Mehran NZ

08-08-2008, 23:14

من تو لیست کانالهای معرفی شده تو هاتبرد فقط کانال Rai پخش کرد
ولی عالی بود
دوستان اگه لطف کنن ساعات پخش و کانلها رو هم بزارن عالی مـیشـه
ممنون

من از ARD نگاه کردم البته فقط یکمـیش رو!! شبکه الجزیره کـه انگلیسی زبان بود هم پخش نکرد

emad64

09-08-2008, 00:02

دوستان چند نکته جالب دیدم درون افتتاحیـه جکی جان یـه نمـیچه بریک رفت
ولی درکل ماله آتن بهتر بود
اکه دوستان مایل باشن من کانال های پخش کننده بسکتبتا و فونبال و رشته های ریگه هم درون این تاپیک ادامـه بدم نظر بدین که تا ببینم چیکار کنم ؟

خوبه.. ادامـه بده.. اسم تاپیکت کـه جواب سؤالت رو مـیده..

slambovich

09-08-2008, 00:22

یـازده گزارشگر صداوسیما بـه المپیک پکن اعزام مـی‌شوند

یـازده گزارشگر از صداوسیما به منظور پوشش رقابت‌های المپیک پکن اعزام مـی‌شوند کـه سهم شبکه سه سیما ا عنوان تخصصی ورزش بیش از سایر شبکه‌هاست.

از شبکه‌ی سه سیما «عادل فردوسی‌پور»، «پیمان یوسفی»، «هادی عامل» و «رضا جاودانی» اعزام مـی‌شود.

مجید ندیری (مدیر رادیو ورزش)، اکبر ارمنده و غلامعلی پیرایرانی از گزارشگران اعزامـی رادیو ورزش هستند.

براساس این گزارش شبکه‌های خبری و واحد مرکزی خبر هم سه گزارشگر را مأمور ارسال خبر از پکن کرده‌ است؛ بـه گونـه‌ای کـه «داود عابدی» به منظور شبکه خبر، «حسین ذکایی»(سردبیر واحد مرکزی خبر) – وزیبرم از شبکه‌ی العالم، این رقابت‌ها را پوشش مـی‌دهند.

از شبکه‌ی جهانی جام‌جم نیز «حمـید قاسمـی» به منظور پوشش این مسابقات المپیک بـه چین اعزام مـی‌شود.

گزارشگران اعزامـی درون دو نوبت عازم چنین مـی‌شوند که تا علاوه بر انعکاس اخبار و رویدادهای المپیک به منظور شبکه‌های خود، گزارش‌هایی را به منظور شبکه‌های دیگر ارسال کنند.

منبع : irib news

slambovich

09-08-2008, 00:23

قرعه‌کشی شنا انجام شد؛ علیرضایی حریفان خود را شناخت

محمد علیرضایی، تنـها شناگر ایران درون بازی‌های المپیک پکن عصر یک‌شنبه با شش شناگر دیگر درون گروه چهارم مقدماتی 100 متر قورباغه شنا خواهد کرد.

محمد علیرضایی از ایران با زمان یک دقیقه و 2 ثانیـه و 98 صدم ثانیـه درون رقابت‌ها شرکت کرده است. این درون حالی هست که او بعد از شناگر چینی ضعیف‌ترین رکورد را درون گروه خود دارد.

در این گروه ماتی از اتریش با زمان یک دقیقه و 2 ثانیـه و 22 صدم ثانیـه بهترین شناگر گروه محسوب مـی‌شود.

شناگرانی از صربستان، ایسلند، اتریش، ترکیـه، استونی و چین حریفان "علیرضایی" درون این مرحله هستند.

رکورد المپیک هم درون این ماده با زمان یک دقیقه و یک صدم ثانیـه درون اختیـار "برندان هانسن" از آمریکاست.

محمد علیرضایی درون صورت صعود از این رقابت‌ها کـه ساعت 9 شب فردا بـه وقت پکن برگزار مـی‌شود، بـه مرحله‌ی نیمـه نـهایی راه پیدا مـی‌کند.

منبع : irib news

slambovich

09-08-2008, 00:24

کشتی فرنگی 36 سال بدون مدال المپیکی

سرانجام بعد از سال‌ها کـه کشتی فرنگی ایران درون المپیک بدون مدال مانده است، همگان چشم بـه درخشش پنج فرنگی‌کار پر امـید درون المپیک پکن دارند.

کشتی فرنگی درون طول تاریخ تنـها صاحب دو مدال المپیک شده هست که بر خلاف تاریخچه این رشته، فرنگی‌کاران مـی‌توانند بـه اندازه تعداد مدال‌های 48 سال قبل و حتی بیشتر از آن صاحب افتخار شوند.

محمد پذیرایی درون المپیک 1960 رم صاحب مدال برنز شد که تا اولین مدال‌آور المپیکی کشتی فرنگی لقب بگیرد. 12 سال طول کشید که تا مدال پذیرایی تکرار شود و این بار رحیم علی آبادی درون المپیک 1972 مونیخ مدال نقره را بر زد. بعد از آن کشتی فرنگی رکود عجیبی درون المپیک‌ها داشت و 36 سال هست که بی‌مدال مانده است. از سال 2005 کشتی فرنگی ایران درون جهان نفس دوباره‌ای کشید و در سه سال گذشته صاحب سه طلا، یک نقره و سه برنز شده هست تا دیگر ایران درون کشتی فرنگی زنگ تفریح نباشد و در المپیک یکی از رقیبان قدرتمند بـه شمار رود.

کشتی فرنگی با پنج سهمـیه اما پر امـید

تیم ملی کشتی فرنگی درون مسابقات جهانی باکو موفق‌تر از آزاد بود و با سه مدال صاحب سه سهمـیه شد. درون 55 کیلوگرم حمـید سوریـان به منظور سومـین سال متوالی مدال طلا گرفت که تا یکی از شانس‌های مسلم مدال طلای کاروان ایرانت محسوب شود. سامان طهماسبی درون 84 کیلو و قاسم رضایی درون 96 کیلو نیز بر سکوی سوم جهان ایستادند و در المپیک مـی‌توانند شگفتی‌ساز شوند.

پس از این سه سهمـیه، مسعود هاشم‌زاده با قهرمانی درون مسابقات آسیـایی کره درون سنگین‌وزن، جواز حضور درون المپیک را گرفت و در 66 کیلو نیز علی محمدی از مسابقات گزینشی رم با دست پر برگشت که تا با مدال نقره پنجمـین و آخرین سهمـیه کشتی فرنگی را صاحب شود.

تمرین فرنگی‌کاران

پس از تمرین تیم آزاد، نوبت بـه فرنگی‌کاران مـی‌رسد کـه منظم‌تر و بی‌حاشیـه‌تر بـه چشم مـی‌آیند و پنج ملی‌پوش المپیکی بر روی پنج تشک با حریفان تمرینی خود دست و پنجه نرم مـی‌کنند. فنون پرتابی از جمله کول‌انداز، فن کمر و پیچ کمر برنامـه اصلی فرنگی‌کاران درون این جلسه تمرینی را تشکیل مـی‌دهد کـه البته پیش از آن رضا سیم‌خواه سرمربی تیم، جزئیـات تمرین را روی تخته نوشته است.

رفع اشکال و مسائل ریز فنی بخش آخر تمرینات را تشکیل مـی‌دهد.

برنامـه رقابت‌های کشتی‌گیران درون پکن

حمـید سوریـان سه‌شنبه 22 مردادماه بـه عنوان اولین ملی‌پوش کشتی درون وزن 55 کیلوگرم بـه روی تشک مـی‌رود.

در روز پنجم بازی‌های المپیک(چهارشنبه 23 مردادماه) علی محمدی ملی‌پوش وزن 66 کیلوگرم با حریفان مبارزه مـی‌کند. پنج‌شنبه 24 مرداد ماه نیز سامان طهماسبی، قاسم رضایی و مسعود هاشم‌زاده بـه ترتیب درون اوزان 84، 96 و 120 کیلوگرم کشتی فرنگی مبارزه مـی‌کنند.

منبع : irib news

slambovich

09-08-2008, 00:25

فوتبال المپیک: پیروزی مدعیـان درون روز اول

تیم فوتبال امـید برزیل مسابقات فوتبال بیست و نـهمـین دوره بازیـهای المپیک را با برتری مقابل تیم بلژیک آغاز کرد.

مسابقات فوتبال بازیـهای المپیک 2008 پکن از امروز با برگزاری چهار بازی درون گروههای چهارگانـه آغاز شد .

در جذاب ترین بازی امروز درون گروه C این رقابت ها تیم فوتبال امـید برزیل کـه در ترکیب خود از وجود رونالدینیو بهره مـی برد، درون شانگهای بـه دیدار بلژیک رفت و با تک گل دقیقه 79 هرنانس مقابل حریف اروپایی خود بـه برتری رسید.

بلژیک درون حالی مغلوب برزیل شد کـه از دقیقه 72 بـه دنبال اخراج وینست کمپانی 10 نفره و با اخراج مروان فیلانی درون دقیقه 88 با 9 بازیکن بـه بازی ادامـه مـی داد.

- سایر نتایج دیدارهای امروز مسابقات فوتبال المپیک پکن بـه شرح زیر است:

* صربستان یک - استرالیـا یک (گروه A)
گلها: رایکوویچ (78) به منظور صربستان و زادکوویچ (69) به منظور استرالیـا

* ژاپن صفر- آمریکا یک (گروه B)
گل: هولدن (47)

* برزیل یک - بلژیک صفر (گروه C)

* ایتالیـا 3 - هندوراس صفر (گروه D)
گلها: جیووینکو (41)، چوزپه روسی (45 - پنالتی) و آسکوا فرسکا (52- پنالتی)

slambovich

09-08-2008, 00:26

رئیس فدراسیون جهانی ووشو، نایب رئیس کمـیته المپیک شد

مجمع عمومـی کمـیته بین المللی المپیک عصر پنجشنبه درون پکن برگزار شد و طی آن رئیس فدراسیون جهانی ووشو بـه عنوان نایب رئیس این کمـیته انتخاب شد.

مجمع انتخاباتی کمـیته بین المللی المپیک IOC روز پنج شنبه 17 مرداد با حضور ژاک روگ رئیس و کلیـه اعضای این کمـیته همزمان با آغاز رسمـی المپیک 2008 درون پکن برگزار شد.

در این مجمع "یوزای چینگ" کـه مسئولیت فدراسیون جهانی و آسیـایی ووشو را برعهده دارد با اکثریت آرا و به مدت چهار سال بـه عنوان نایب رئیس کمـیته بین المللی المپیک انتخاب و معرفی شد.

با توجه بـه انتخاب یوزای چینگ بـه عنوان نایب رئیس کمـیته بین المللی المپیک، ورزش ووشو کـه در خلال رقابت های المپیک 2008 پکن و به صورت یک تورنمنت برگزار خواهد شد بـه احتمال فراوان درون المپیک 2012 لندن بـه صورت رسمـی حضور یـافته و نتایج آن درون رده بندی مدالها محاسبه خواهد شد.

یوزای چینگ کـه به دعوت دکتر مـهدی علی نژاد، رئیس فدراسون ووشو ایران و غرب آسیـا و عضو هیـات رئیسه فدراسیون جهانی و آسیـایی اسفندماه سال گذشته به منظور تماشای تورنمنت بین المللی جام پارس و برگزاری مجمع فوق العاده غرب آسیـا بـه تهران سفر کرده بود رابطه بسیـار نزدیکی با رئیس فدراسیون ووشو کشورمان دارد و این تعامل و مراوده با نایب رئیس جدید کمـیته بین المللی المپیک مـی تواند نقطه عطفی به منظور جایگاه بین المللی ورزش ایران باشد

منبع : irib news

slambovich

09-08-2008, 00:27

همـه ی خبرها از سایتirib news برداشته مـیشوند

slambovich

09-08-2008, 00:28

از بین 12 کشتی گیر اعزامـی فقط هاشم زاده تجربه المپیکی دارد

در بین 12 نماینده کشتی ایران درون بیست و نـهمـین دوره المپیک 2008 پکن، تنـها مسعود هاشم زاده حضور درون این مسابقات را تجربه کرده است.

عباس دباغی،‌ سیدمراد محمدی، مـهدی تقوی، مـیثم مصطفی جوکار، رضا یزدانی، سعید ابراهیمـی و فردین معصومـی درون کشتی آزاد و حمـید سوریـان، علی محمدی،‌ سامان طهماسبی، قاسم رضایی و مسعود هاشم زاده درون کشتی فرنگی درون ترکیب تیم های شرکت کننده ایران درون المپیک هستند.

در این بین تنـها هاشم زاده سنگین وزن تیم فرنگی هست که سابقه شرکت درون المپیک را دارد.

او درون سال 2004 نماینده وزن 96 کیلو درون آتن بود کـه به مقام چهارم این مسابقات دست پیدا کرد.

البته ملی پوشان 2 تیم بی تجربه نیستند.

سیدمراد محمدی درون سال های 2005 و 2006 بـه ترتیب مدال های برنز و طلای جهان راب کرده است.

مـهدی تقوی 2 مدال طلای جوانان جهان را درون کارنامـه دارد.

رضا یزدانی نیز درون 2 سال اخیر مدال های برنز وزن 84 کیلو را بـه خود اختصاص داده است.

سعید ابراهیمـی سال گذشته درون باکو بـه مقام نایب قهرمانی دنیـا دست یـافت.

فردین معصومـی نیز درون سال 2006 مدال برنز جهان راب کرده است.

در تیم فرنگی نیز حمـید سوریـان با سه مدال طلای جهان،‌ پرافتخارترین کشتی گیر تاریخ کشتی فرنگی است.

سامان طهماسبی 2 مدال برنز جهان درون کارنامـه اش دارد و قاسم رضایی نیز سال گذشته بـه مقام سوم دست یـافته است.

slambovich

09-08-2008, 00:28

آموزش هفت ساله المپیک بـه دانش آموزان چینی

از سال 2001 یک درس سه ساعته درباره المپیک درون جمع دروس دانش آموزان چینی قرار گرفته است.

چینی ها به منظور آشنایی بیشتر دانش آموزان خود با جنبه های مختلف بازی های المپیک از سال 2001 یک درس ساعته درون این خصوص درون مدارس تدریس مـی کنند.
این درس درون این سال ها بـه 400 مـیلیون دانش آموز چینی در500 هزار مدرسه آموزش داده شده است.

slambovich

09-08-2008, 00:29

رشته به منظور نخستین بار مدال مـی گیرند

برای نخستین بار درون این دوره المپیک 2 مدال بـه 2 رشته جدید تعلق خواهد گرفت.

قرار هست به مسابقات Bmx دوچرخه سواری صحرا و شنای 10 کیلومتر به منظور اولین بار مدال تعلق گیرد.

این دوره از بازی های المپیک درون 28 رشته برگزار مـی شود کـه دوومـیدانی بیشترین مدال را دریـافت خواهد کرد (47 مدال).

slambovich

09-08-2008, 00:30

شاه ملک عبدا..، تماشاگر ویژه رقابت‌های اردن

پادشاه اردن تماشاگر ویژه مسابقات ورزشکاران کشورش درون بازی های المپیک پکن است.

زینال شعبان درون رشته پینگ پنگ، قزان فرید و انانس حمدا.. درون شنا، خلیل حنانـه و برام مروان درون دوومـیدانی، ابراهیم بشیـات درون ژیمناستیـادر دوانی درون تکواندو ترکیب ورزشکاران اعزامـی اردن را بـه این دیدارها تشکیل مـی دهند.

شاه ملک عبدا..، پادشاه اردن نیز همراه این تیم درون پکن حاضر هست و بـه عنوان یک تماشاچی جدال ورزشکاران کشورش را بـه نظاره خواهد نشست.

slambovich

09-08-2008, 00:31

آزمایشات مشکوک دوپینگ بـه آلمان ارسال مـی شود

اگر نتیجه آزمایشات دوپینگ درون چین مشخص نشود، بـه کلن فرستاده خواهد شد.

سخنگوی وادا گفت: تمام نفراتی کـه در چین مستقر شده اند، آموزش دیده و مجرب هستند. آنـها توانایی لازم را به منظور انجام آزمایشات دوپینگ و تعیین نتایج دارند.

وی ادامـه داد: درون صورت مشاهده موارد مشکوک، با امکاناتی کـه در چین فراهم است، مورد مثبت دوپینگ مشخص خواهد شد؛ اما اگر آژانس های حاضر نتوانند صد درصد نتایج آزمایشات را نشان دهند، بـه سرعت بـه کلن ارسال مـی شود که تا با امکانات پیشرفته تری نتایج مشخص شود.

سازمان جهانی مبارزه با دوپینگ بـه کمـیته بین المللی المپیک قول داده هست در بازی های المپیک نتایج نـهایی آزمایشات را اعلام کند که تا اگر ورزشکار دوپینگی وجود داشت درون خصوص وی تصمـیم گیری شود.

slambovich

09-08-2008, 00:33

کشی گان: تیم فوتبال چین راهی مرحله نیمـه نـهایی مـی شود

مربی تیم فوتبال چین گفت: هدف تیم ما راهیـابی بـه دور نیمـه نـهایی این رقابت ها است.

یین کشی گان اظهار داشت: با توجه بـه روند آمادگی کـه چین پشت سر گذاشته، انتظار مـی‌رود کـه در المپیک بـه خلق شگفتی بپردازد و در جمع چهار تیم برتر قرار گیرد.

راتومـی دوژکوویچ، سرمربی صربستانی چین نیز گفت: بزرگ ترین امتیـاز ما درون این بازی ها استفاده از مـیزبانی و تماشاگران مشتاق است. با آشنایی کامل بـه مـیدان مـی رویم.

وی افزود: درون مرحله گروهی با تیم های نیوزلند، بلژیک و برزیل همگروه هستیم.

slambovich

09-08-2008, 00:34

سوریـان و رضایی بـه یک اندازه بختب مدال دارند

ارنده 2 طلا و برنز کشتی فرنگی جهانی گفت: حمـید سوریـان و قاسم رضایی بـه یک اندازه شایستگیب طلای المپیک را دارند.

حسن رنگرز اظهار داشت: سوریـان اولین ملی‌پوش ایران هست که درون چین روی تشک مـی رود. بـه همـین دلیل، طبیعی هست کار او سخت باشد. فشار و حساسیت مسابقات باری هست که بر دوش او قرار دارد. با این حال او کشتی گیر باتجربه ایست.

وی تاکید کرد: رضایی نیز بـه اندازه سوریـان بخت مدال دارد. بعد از این 2 نفر، بـه ترتیب سامان طهماسبی، مسعود هاشم زاده و علی محمدی مـی توانند روی سکو قرار گیرند.

نماینده وزن 55 کیلوی ایران درون المپیک 2004 آتن تصریح کرد: مدال گرفتن درون مـیدان المپیک خیلی سخت است، اما بـه همان اندازه نیزب مدال آسان است؛ بـه شرطی کـه کشتی گیران درون دوره مقدماتی با قرعه خوب مواجه شوند. بـه این شکل آنـها بدون استرس توانمندی های خود را نشان مـی دهند.

سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی جوانان خاطر نشان ساخت: روی تیم ملی خیلی کار شده و فدراسیون و کادر فنی تیم ملی تلاش زیـادی به منظور آماده سازی نفرات داشته اند. تیم اعزامـی بـه چین را مـی توان بهترین تیم تاریخ کشتی فرنگی درون بازی های المپیک دانست.

slambovich

09-08-2008, 00:35

شادی: تصور رقابت با چنین گروهی دشوار است

نایب قهرمان جوانان جهان گفت: حریفانم بسیـار قدر هستند و حتی تصور رقابت با چنین گروهی نیز دشوار است.

محسن شادی عنوان کرد: برخی از حریفان بـه اندازه سن من تجربه پارو زدن دارند. رقابت با این قایقرانان سخت و با ارزش است.

وی افزود: درون مدت حضور درون دهکده پارو زدن های آنـها را از نزدیک دیده‌ام و متوجه بالانس و تکنیک بالای آنـها شدم، متفاوت و قوی هستند. من با گذشت یک سال ورود بـه قایقرانی هنوز بـه لحاظ تکنیکی از آنـها بسیـار فاصله دارم، با این وجود قول مـی‌دهم کـه با تمام توان و انگیزه درون کنار آنـها رقابت کنم و به عنوان یک تجربه بزرگ بـه این مسابقات نگاه کنم.

شادی با اشاره بـه شرایط مـیزبانی مطلوب درون دهکده گفت: از نظر تغذیـه و امکانات تمرینی درون شرایط بسیـار خوبی بسر مـی‌بریم و با قایق های مدرن خود هر روز تمرینات مناسبی را دنبال کرده ایم.

وی با اشاره بـه آزاد بودن قانوان وزنی مسابقات، تصریح کرد: رقیبانم اکثرا سنگین وزن هستند؛ اما من قصد نداشتم و را افزایش دهم زیرا با این کار قدرتم افزایش پیدا نمـی‌کرد.

در این دوره از بازی ها 550 قایقران درون بخش های یک نفره، دونفره، چهار نفره و هشت نفره یک و 2 پارویی با یکدیگر بـه رقابت خواهند پرداخت کـه 350 تن از آنـها را مردان و 194 تن دیگر را بانوان تشکیل مـی دهند. هما حسینی و محسن شادی، نمایندگان ایران درون این رویداد هستند.

این دو درون بخش یک نفره دو پارویی بـه رقابت خواهند پرداخت. عمران پورعسگر بـه عنوان سرپرست و نیکولا جوگانیک بـه عنوان مربی همراه این دو ورزشکار درون دهکده المپیک مستقر خواهند شد.

برنامـه قایقرانان ایران:

-شنبه 19 مردادماه
مرحله مقدماتی رقابت های تک نفره زنان - هما حسینی ساعت 10:20 و مردان - محسن شادی ساعت 11:20
-دوشنبه 21 مردادماه
رقابت درون گروه بازنده های زنان ساعت 12 و مردان ساعت 12:30
-سه شنبه 22 مردادماه
رقابت های مرحله یک چهارم نـهایی گروه بازنده ها زنان و مردان ساعت 13:30
-چهارشنبه 23 مردادماه
مرحله نیمـه نـهایی تک نفره زنان ساعت 11:20 c/D و ساعت 12 A/B و مردان ساعت 11:20 ‍C/D و ساعت 12:20 A/B
-پنجشنبه 24 مردادماه
مرحله نـهایی رقابت های گروهی زنان ساعت 10:40و مردان ساعت 10:50
-شنبه 26 مردادماه
مرحله نـهایی تک نفره زنان ساعت 10:30و مردان ساعت 14:20

slambovich

09-08-2008, 00:36

خبرنگاران ایرانی به منظور پوشش خبری المپیک وارد پکن شدند

شماری از خبرنگاران مطبوعات ورزشی و خبرگزاریـهای ایران به منظور پوشش خبری و تصویری بیست و نـهمـین دوره بازیـهای المپیک ‪ ۲۰۰۸‬پکن وارد پایتخت چین شدند.

این گروه متشکل از سیزده تن از خبرنگاران و عکاسان رسانـه‌های نوشتاری ایران هستند کـه در اولویت نخست اخبار تمرینات ومسابقات مربوط بـه ملی پوشان ایرانی درون بازیـهای المپیک پکن را از طریق رسانـه‌های خود بـه اطلاع مردم خواهند رساند.

قرار هست طی روزهای آینده دوتن دیگر از خبرنگاران رسانـه‌های نوشتاری ایران بـه جمع همکاران خود درون پکن ملحق شوند.

از مجموع ‪ ۱۵‬خبرنگار و عکاس مطبوعات نوشتاری کشور ‪ ۱۲‬نفر خبرنگار و سه نفر عکاس هستند.

خبرگزاری‌های ایرنا ، ایسنا ، فارس و روزنامـه‌های کیـهان ورزشی ، روز ورزش ، ایران ورزشی
و جام جم از جمله رسانـه‌هایی هستند کـه نمایندگان آنـها بـه چین سفر کرده اند.

پیشتر نیز یک گروه ‪ ۲۸‬نفر از سازمان صداوسیما شامل خبرنگار / تصویربردار / مجریـان برنامـه‌های ورزشی و نیروهای فنی وارد پکن شده بودند.

صداوسیما برنامـه‌های گسترده‌ای را به منظور پخش زنده مسابقات تیم‌های اعزامـی ایران بـه مسابقات المپیک پکن انجام داده است.

slambovich

09-08-2008, 00:39

خواندنی‌های المپیک پکن

تمامـی رسانـه‌های خبری درون چین اعم از نوشتاری و دیداری پوشش اخبار این رویداد مـهم ورزشی را درون اولویت کاری خود قرار داده اند.

طی روزهای اخیر چین مـیزبان رهبران و مقامات بلندپایـه کشورهای مختلف بوده هست و گفته مـی‌شود نزدیک بـه ‪ ۱۰۰‬تن از مقامات بلندپایـه از کشورهای مختلف به منظور شرکت درون آیین افتتاحیـه بازیـهای المپیک پکن وارد پایتخت چین شده اند.

** از آنجاییکه چینی‌ها عدد هشت را عدد خوب و خوش یمنی مـی‌دانند مراسم افتتاحیـه بیست و نـهمـین دوره از بازیـهای المپیک امروز مصادف با هشتمـین روز از هشتمـین ماه سال و در ساعت ‪ ۸‬و هشت دقیقه وهشت ثانیـه بعدازظهر جمعه آغاز مـی‌شود.

** مراسم افتتاحیـه سه ساعت و ‪ ۲۰‬دقیقه بـه طول خواهد انجامـید و ویژه برنامـه‌هایی درون سه بخش به منظور بیش از یکصدهزار تماشاچی درون ورزشگاه لانـه درون قلب شـهر پکن اجرا خواهد شد.

** براساس برنامـه اعلام شده هو جین تائو رییس جمـهوری چین درون نطق کوتاهی رسما آغاز بازیـهای المپیک را اعلام خواهد کرد.

** لیو چی رییس کمـیته تشکیلاتی بازیـهای المپیک پکن و ژاگ راگ رییس کمـیته بین‌المللی المپیک از دیگر افرادی هستند کـه در آیین افتتاحیـه سخنرانی خواهند کرد.

** مراسم رژه یکی از باشکوهترین مراسم‌ها درون المپیک پکن خواهد بود و حدود دوساعت از وقت مراسم آیین افتتاحیـه بـه رژه کاروان‌های ورزشی کشورهای مختلف اختصاص یـافته هست .

** برافراشته شدن پرچم المپیک درون استادیوم لانـه و رها شدن کبوتران صلح از دیگر برنامـه‌هایی هست که امشب درون قالب برنامـه افتتاحیـه تدارک دیده شده است.

** یکی از دیدنی‌ترین برنامـه‌های امشب کـه جزییـات آن هنوز اعلام نشده هست .

مراسم آتش بازی و نورافشانی هست . دست کم درون ‪ ۳۲‬مـیدان شـهر و اماکن تاریخی و مـهم پایتخت چین مردم شاهد این مراسم خواهند بود.

** سامانـه‌های هواشناسی احتمال داده‌اند هنگام برگزاری مراسم افتتاحیـه آسمان پکن بارانی باشد از این رو برگزارکنندگان مراسم المپیک پکن اعلام کرده‌اند کـه برای هرگونـه شرایط اضطراری آمادگی دارند.

** تدابیر امنیتی درون شـهر پکن بـه بالاترین سطح خود افزایش یـافته هست و با ورود دهها نفر از رهبران و رییسان جمـهوری و مقامات بلندپایـه کشورهای مختلف بـه چین / پکن چهره امنیتی بـه خود گرفته هست و تمامـی مراکز حساس ، استادیوم‌های ورزشی ، هتل‌ها ، مـیادین بزرگ و خیـابانـهای پر رفت و آمد تحت نظارت پلیس و نیروهای امنیتی هست .

** عبور و مرور بـه داخل مـیدان تیـان آنمن کـه از آن بـه عنوان بزرگترین مـیدان جهان یـاد مـی‌شود بـه شدت تحت کنترل پلیس هست و همـهانیکه قصد ورود بـه این مـیدان را دارند توسط پلیس مورد بازرسی قرار مـی‌گیرند.

** استفاده از سگ‌های تربیت شده پلیس به منظور کشف مواد خطرناک درون بسیـاری از مبادی ورودی بـه چشم مـی‌خورد .

** فرودگاه بین‌المللی چین کـه این روزها یکی از پر ترافیک‌ترین روزهای کاری خود را پشت سرگذاشته هست از ساعت ‪ ۱۸‬امروز بـه طور کامل تعطیل خواهد شد و هیچ پروازی درون ایـام برگزاری آیین افتتاحیـه بازیـهای المپیک دراین فرودگاه انجام نخواهد شد.

** دولت چین بـه منظور کاهش ترافیک و ایجاد شرایط بهتری به منظور حمل و نقل کاروان‌های ورزشی امروز جمعه را بـه عنوان تعطیل رسمـی اعلام کرده هست .

** ‪ ۲۸‬خط ویژه اتوبوسرانی امروز جمعه تماشاچیـان و مـیهمان شرکت‌کننده را بـه استادیوم لانـه محل برگزاری مراسم افتتاحیـه منتقل خواهند کرد .

** درهمـین حال شـهرداری پکن اعلام کرد کـه تمامـی خطوط مترو شـهر پکن امشب بـه صورت شبانـه روز درون خدمت مسافران خواهند بود.

slambovich

09-08-2008, 00:40

قطر بـه دنبالب مـیزبانی بازیـهای المپیک 2020 است

شیخ تمـیم الحمد آل ثانی ولیعهد قطر و رئیس کمـیته المپیک این کشور بر عزم دوحه به منظور نامزد شدن بـه منظورب مـیزبانی بازیـهای المپیک 2020 تاکید کرد.

به گزارش شبکه تلویزیونی الجزیره، شیخ تمـیم الحمد درون دیدار با هیئت ورزشی اعزامـی قطر بـه بازیـهای المپیک پکن گفت قطر قصد دارد موانع و عواملی را کـه موجب شد کمـیته بین المللی المپیک قطر را از جمع کشورهای متقاضی مـیزبانی بازیـهای المپیک کنار بگذارد بررسی کند.

وی تاکید کرد قطر پیشنـهادی فراگیر درون این خصوص مطرح کرده بود.

slambovich

09-08-2008, 00:41

گل زنی لیونل مسی درون برابر ساحل عاج

لیونل مسی درون بازی تیم ملی فوتبال آرژانتین برابرساحل عاج گل پیروزی بخش تیم ملی کشورش را بـه ثمر رساند.

به گزارش شبکه تلویزیونی سی ان ان ؛برخلاف رای دیوان داوری مربوط بـه قوانین ورزشی، کـه براساس آن باشگاهها حق دارند تحت شرایطی از بازی بازیکنان خود درون تیم های ملی جلوگیری کنند لیونل مسی بازیکن باشگاه بارسلونای اسپانیـا سرانجام درون ترکیب تیم ملی فوتبال آرژانتین درون برابر تیم ملی ساحل عاج حاضرشد و دراین بازی گل زنی هم کرد .

لیونل مسی دراین بازی کـه آرژانتین دو بر یک ساحل عاج را شکست داد درون دقیقه چهل وسه گل پیروزی بخش تیم ملی کشورش را بـه ثمر رساند.

slambovich

09-08-2008, 00:42

بازیـهای المپیک وانتقادات از چین

در حالی کـه کمتر از بیست ساعت بـه گشایش رسمـی بازیـهای المپیک سال 2008 پکن باقی مانده هست مقامات چین نتوانسته اند سیـاست را ازاین بازیـها جدا کنند.

به گزارش شبکه تلویزیونی بی بی سی ازجمله منتقدان چین نسبت بـه وضع حقوق بشر درون این کشور جرج بوش رئیس جمـهور امریکااست اودر سر راه خود بـه پکن درتایلند درون مورد وضع حقوق بشر درون چین ابراز نگرانی کرد وگفت مردم چین سزاوار آزادی هستندکه حقوق طبیعی انسان هست .

بوش گفت امریکا مخالف بازداشت فعالان سیـاسی ومذهبی هست رئیس جمـهور امریکا گفت بـه هرحال زمان تغییرات درون چین فرا خواهد رسید بوش خاطرنشان کردعبادت خداوند هیچ گونـه تهدیدی به منظور اینده چین نیست. متعاقب سخنان بوش بیش از چهل ورزشکار نامـه سرگشاد ه ای به منظور دولت چین ارسال کرد ند واز دولت خواستند که تا در تبت ضمن رعایت آزادی مذهب بـه حقوق بشر احترام گذارد.

جرج بوش نخستین رئیس جمـهور امریکا هست که درون مراسم گشایش بازیـهای المپیک درون خارج از امریکا شرکت مـی کند.

خبرنگار این شبکه درون گزارشی از پکن گفت مشعل المپیک امروز از دیوار چین عبور داده شد اما هوای پکن بـه هنگام عبور مشعل بـه انداره ای آلوده بود کـه قدرت دید را تاچند متر کاهش مـی داد .

این خبرنگار گفت چین درحالی کـه خواهان آن هست تا خودرا یک مـیزبان خوب نشان دهد انتقادات موجب رنجش دولتمردان این کشور شده هست چین بیش از یک دهه هست که خود را به منظور برگزاری المـیپک آماده مـی کند ولی انتقادات آن هم درآستانـه بازیـها از وضع حقوق بشر درون این کشور به منظور مقامات چین درد سر آفرین شده هست اما مقامات چین درون واکنش بـه انتقادات گفته اند آنـها مخالف با هرگونـه مداخله درون امور داخلی این کشور هستند و مسلما روی سخن مقامات چین بـه جرج بوش رئیس جمـهور امریکا هست که مـهمان مقامات این کشور است.

slambovich

09-08-2008, 00:44

ورود سارکوزی بـه پکن

خبرگزاری شین هوا امروز جمعه از ورود نیکولا سارکوزی رئیس جمـهور فرانسه بـه پکن بـه منظور دیداری کوتاه و شرکت درون مراسم افتتاحیـه بازیـهای المپیک پکن، خبر داد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه از پکن، سارکوزی کـه کشورش ریـاست دوره ای اتحادیـه اروپا را بر عهده دارد ساعت یـازده بـه وقت محلی( سه بامداد بـه وقت گرینویچ) وارد فرودگاه پکن شد و قرار هست امروز بعد از پایـان مراسم افتتاحیـه بازیـهای المپیک بـه فرانسه بازگردد.

رئیس جمـهور فرانسه درون این سفر یکروزه بـه پکن درون ضیـافت هو جینتائو رئیس جمـهور چین به منظور سران کشورهای حاضر درون مراسم افتتاحیـه درون کاخ خلق درون مـیدان تیـان آنمن شرکت کند.

سارکوزی دیدارهایی با هو جینتائو و ون جیـابائو نخست وزیر چین و پیش از آن با ورزشکاران فرانسوی درون دهکده المپیک دیدار خواهد داشت.

این نخستین دیدار رئیس جمـهور فرانسه از چین بعد از سردی روابط دو کشور ناشی از حوادث بوجود آمده درون جریـان مراسم حمل مشعل المپیک درون پاریس بـه شمار مـی رود.

سوسیـالیست های فرانسه از سفر سارکوزی بـه پکن انتقاد و اعلام کرده اند سارکوزی از هم اکنون مدال طلای ریـاکاری را برنده شده است.

Antonio Andolini

09-08-2008, 01:38

کوبی برایـانت، ایـالات متحده آمریکا، بسکتبال
Kobe Bryant,USA,Basketbal
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
دارنده ی عنوان MVP فصل گذشته ی لیگ حرفه ای NBA
وی نیز درون نایب قهرمانی تیمش L.A Lakers درون فصل گذشته ی nba نقش بـه سزایی را بـه عهده داشت.

mohamad23

09-08-2008, 03:38

استادیوم ملی چین درون پکن، قبل از مراسم افتتاحیـه درون هشتم ماه هشت سال ۲۰۰۸ بـه عنوان سمبل بازی‌های المپیک امسال شناخته شده است. طراحی این بنا متعلق بـه گروه معماری سو‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ئیسی، "هرزوگ" و "دی‌مـیورون" است. این استادیوم با گنجایش ۹۱ هزار نفر، درون پارک المپیک پکن واقع شده است.

استادیوم المپیک چین
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

در نمای بیرونی استادیوم شبکه‌ای از تیرهای فولادی دیده مـی‌شود کـه مانند شاخه‌های کوچک درخت کنار هم قرار گرفته‌اند. بـه همـین دلیل مردم پکن خیلی زود لقب "آشیـانـه پرنده" را به منظور این بنا انتخاب د. جا افتادگی این عنوان محبت‌آمـیز بین مردم، درون عمجاور نمایـان است.

آشیـانـه پرنده
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

در پشت پرده‌ی بازی‌های المپیک پکن دو بنای بی‌نظیر، با پیشتازترین سبک معماری کنار هم قرار دارند. این دو بنا معروف بـه "آشیـانـه پرنده" و "مکعب آب" محل برگزاری بازی‌های المپیک سال ۲۰۰۸ خواهند بود.

آوانگارد
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

mohamad23

09-08-2008, 03:43

ساختار شبکه‌ای سالن ملقب بـه "مکعب آب"، آن را بـه یکی از باشکوه‌ترین بناهای بیست و نـهمـین دوره‌ی بازی‌های المپیک تبدیل کرده است.

مکعب آب
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

ساختار شبکه‌ای سالن ملقب بـه "مکعب آب"، آن را بـه یکی از باشکوه‌ترین بناهای بیست و نـهمـین دوره‌ی بازی‌های المپیک تبدیل کرده است

کندو‌ی عسل
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

استادیوم تنیس کـه تنـها ۸۰۰ متر با دهکده‌ی المپیک فاصله دارد، بـه شکل گل نیلوفر ساخته شده است. ساخت این بنا درون اکتبر ۲۰۰۷ بـه اتمام رسید. این استادیوم با گنجایش ۶۰ هزار نفر، دارای ۱۰ زمـین تنیس است.

گل نیلوفر

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

mohamad23

09-08-2008, 03:50

به فاصله ۳۶۰ کیلومتری از دهکده المپیک، استادیوم فوتبال قرار دارد. بـه دلیل شکلی کـه سقف استادیوم دارد بـه آن "تاج کریستالی" لقب داده‌اند. قرار هست ۱۲ بازی فوتبال المپیک درون این استادیوم برگزار شود. این استادیوم با گنجایش ۶۰هزار نفر تنـها درون عرض ۱۴ ماه ساخته شد و رکورد زمانی از خود بـه جای گذاشت.

استادیوم فوتبال درون شن‌یـانگ
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

پارک قایقرانی موسوم بـه "شان‌یی" پیشتر مـیزبان مسابقات جهانی کاپ فیسا ۲۰۰۷ نیز بوده است. درون فضای بسیـار بزرگ این پارک ۵ هزار درخت کاشته‌اند. ویژگی متمایز بنای داخل پارک سقف آن هست که بـه صورت موجی بـه سمت جلو متمایل است.

پارک قایقرانی
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

ساختمان مرکز مطبوعاتی بازی‌های المپیک ۲۰۰۸ درون ۸ جولای افتتاح شد. این ساختمان با مساحت ۶۲ هزار متر مربع بـه عنوان محل کار تقریبا ۶ هزار خبرنگار و عکاس درون نظر گرفته شده است. این بنا بزرگترین مرکز مطبوعاتی درون تاریخ المپیک است.

خبرنگاران درون پکن
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

mohamad23

09-08-2008, 03:54

در جریـان بازی‌های المپیک ۲۰۰۸ هنوز محدودیت‌هایی به منظور مطبوعات وجود دارد و همـینطور تفاوت‌هایی درون تعریف گزارشگری آزادانـه کـه با وعده‌های چین درون سال ۲۰۰۱مطابقت ندارد.

آزادی یـا ؟
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

ساختمان جدید تلویزیون ملی چین "سی‌سی‌تی‌وی" از لحاظ تکنیکی، طراحی چالش‌‌برانگیزی دارد. رم کل‌هاس(Rem kohlhaas) و شرکتش بـه نام OMA درون دسامبر سال ۲۰۰۲ درون رقابتی بین‌المللی به منظور طراحی و ساخت این برج دوقلو برنده شدند. پکن از اینجا به منظور بازی‌های المپیک گزارش خواهد داد.

مقر تلویزیون ملی چین
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

دو بازوی برج‌های دوقلو درون پکن بـه صورت متمایل بـه هم متصل شده‌اند بـه طوری کـه شکل این برج عدد ۸ را نشان مـی‌دهد. این بنا فضایی بـه وسعت ۴۰۰ هزار متر مکعب را درون اختیـار کارمندان تلویزیون قرار مـی‌دهد و ارتفاع آن ۳۲۰ متر است. ساخت بی‌قاعده مـیله‌‌های کار شده درون نمای بیرونی، باای تاثیر هیجان‌زای این سازه است.

فن معماری بی‌سابقه
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

mohamad23

09-08-2008, 04:00

تئاتر ملی چین روی دریـاچه‌ای مصنوعی درون مرکز شـهر پکن قرار دارد کـه توسط معمار فرانسوی "پل اندرو" ((Paul Andreu طراحی شده هست و ساخت آن درسال ۲۰۰۷ کامل شد. این بنای بی‌نظیر بـه حبابی مـی‌ماند کـه روی آب شناور است. مردم پکن بـه آن لقب "تخم مرغ" داده‌اند. ساختمان تئاتر ملی چین از یک اپرا و یک تالار کنسرت و یک سالن تئاتر تشکیل شده هست که درون زیر پوششی از تیتانیوم و شیشـه بـه هم پیوسته‌اند.

ساختمان تئاتر
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

ترمـینال شماره ۳ درون فرودگاه بین‌المللی پکن، بزرگترین ترمـینال فرودگاه جهان است. این فرودگاه توسط معمار انگلیسی "سر نورمان فوستر"، تنـها درون عرض چهار سال ساخته شده است. ساختار فوق العاده مدرن این فرودگاه از شیشـه و فولاد تشکیل شده است.

پروازهای بین‌المللی
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

در حال حاضر ۶ شرکت هواپیمایی از ترمـینال جدید شماره سه استفاده مـی‌کنند. روی باندهای این ترمـینال، سوپر جامبوی ایرباس مرسوم بـه A۳۸۰ نیز درون رفت و آمد است. سرعت بالای حمل و نقل درون این فرودگاه قرار هست بعد از پایـان بازی‌های المپیک نیز بـه جابجایی مسافران کـه تعدادشان همواره رو بـه افزایش است، کمک کند.

سرعت بالا
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

mohamad23

09-08-2008, 04:04

ایستگاه مترو بـه مقصد دهکده المپیک، ایستگاه جدیدی هست که بـه مناسبت بازی‌های المپیک درون پکن راه‌اندازی شده است.

به سمت "پارک المپیک"
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

خط ۱۰ متروی پکن به منظور حمل و نقل آسان مسافران درون حین بازی‌های المپیک راه اندازی شده است. این خط درون تاریخ ۲۱ جولای ۲۰۰۸ افتتاح شد و طول آن پانزده و نیم کیلومتر است.

خط مترو پکن
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

اینجا نیز شکل سقف، ویژگی برجسته این بنا است. بیش از ۵ هزار قاب خورشیدی درون این سازه تعبیـه شده است. این قطعات را شرکت آلمانی بـه نامWürth Solar تامـین کرده است.

ایستگاه قطار جنوب
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

mohamad23

09-08-2008, 04:11

ایستگاه قطار جنوب با مساحتی بیش از ۵۰ هزار متر مکعب، بزرگترین ایستگاه قطار درون آسیـا شناخته شده است. این ایستگاه محل اتصال خطوط تاکسی، اتوبوس، قطار و مترو است.

محل اتصال
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

در بیجینگ از جولای ۲۰۰۸ سریع‌السیرترین قطارها درون حال حرکت‌اند. این قطارها با سرعت ۳۵۰ کیلومتر درون ساعت، فاصله یکصد و بیست کیلومتری بین شـهر پکن و تیـان‌جین را درون عرض بیست دقیقه طی مـی‌کنند.

کمتر از نیم ساعت
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

سقف گنبدی شکل سالن انتظار درون ایستگاه قطار غرب واقع درون پکن، مزین بـه نقاشی‌هایی هست که درون آنـها ورزشکاران مانند فرشتگان درون فضای پارک المپیک شناور هستند. این ظاهرا بزرگترین نمونـه از نقاشی‌های دیواری درون چین است.

نقاشی دیواری به منظور المپیک
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

mohamad23

09-08-2008, 04:56

خبرگزاري فارس: گرانترين بليت‌هاي بازي هاي المپيك 2008 پكن بـه مسابقات شنا تعلق دارد.

به گزارش خبرنگار اعزامي فارس بـه چين، براي بليت اين رقابت ها كه درون 13 ماده انفرادي و سه ماده تيمي برگزار مي شود قيمت 81 يورو درون نظر گرفته شده است.
بعد از آن ژيمناستيك با 63 يورو درون رده دوم قرار دارد و بليت مسابقات پينگ پنگ كه چيني ها درون آن حرف هاي زيادي براي گفتن دارند نيز 54 يورو است.
قيمت بليت هاي فوتبال و بسكتبال برابر با 60 يوآن معادل 5/6 يورو است.

mohamad23

09-08-2008, 04:58

منصور مـهديزاده درون گفت و گو با خبرنگار خبرگزاري فارس،‌ اظهار داشت: همـه اعضاي تيم بايد حد خود را بدانند و وظايف تقسيم شده باشد. هر كسي اگر مسئوليت خود را انجام دهد و در كار ديگري دخالت نكند، مشكلي درون دهكده بازي ها ايجاد نخواهد شد. بايد همـه درون اين مدت باقي مانده گذشت داشته باشند و حتي اگر اختلافي وجود دارد همديگر را تحمل كنند.
قهرمان سابق كشتي جهان درون دهه 1960 ميلادي،‌ تاكيد كرد: المپيك يك آزمون بزرگ هست كه بايد كشتي گيران قدر اين موقعيت را بدانند و از آن نـهايت استفاده را ببرند. كسب افتخار درون اين رقابت ها، آنـها را درون تاريخ ماندني مي كند.
مـهديزاده گفت: مربيان و كادر سرپرستي تيم بايد غيرت و عرق ملي را درون كشتي گيران تقويت كنند که تا هر كشتي گيري بـه تنـهايي روي تشك احساس مسئوليت كند.
وي تصريح كرد: نمي توانم نتيجه تيم درون المپيك را پيش بيني كنم. هر قهرماني كه با تمام وجود مبارزه كند و قدر همـه لحظات و ثانيه ها را بداند، مي تواند درون اين ميدان بزرگ افتخار آفرين شود. همـه اهالي كشتي نيز اين تيم را دعا خواهند كرد. اميدوارم اتفاقات تلخ درون پكن گريبانگير تيم ملي نشود.

mohamad23

09-08-2008, 04:58

رضا سيم خواه درون گفت و گو با خبرنگار خبرگزاري فارس، اظهار داشت: حميد سوريان يكي از اميدهاي كاروان ورزشي ايران براي كسب مدال طلاست كه روز بـه روز آماده تر شده و وضعيت بسيار خوبي براي حضور درون مسابقات المپيك دارد. او همچون مسابقات جهاني آماده است؛ با اين تفاوت كه حالا همـه حريفانش و حتي داوران او را مي شناسند و كشتي گيران روي او كار كرده اند.
مربي مازندراني كشتي فرنگي با اشاره بـه موقعيت خوب قاسم رضايي براي كسب مدال تصريح كرد: فكر مي‌كنم بعد از حميد سوريان،‌ اين كشتي گير بيشترين بخت را براي كسب مدال درون المپيك داشته باشد. او از آمادگي خوبي سود مي برد كه اگر با قرعه مناسبي نيز مواجه شود مي تواند سر از ديدار نـهايي رقابت ها درون بياورد.
سيم خواه ادامـه داد: علي محمدي درون ماه هاي اخير پيشرفت قابل ملاحظه اي داشته و اين اطمينان وجود دارد كه بـه كشتي گيري كمتر از خودش نمي بازد. او تلاش زيادي داشته و انگيزه زيادي نيز دارد. درون 84 كيلو سامان طهماسبي نيز شرايط بسيار خوبي براي كسب مدال دارد.
سرمربي تيم ملي كشتي فرنگي آمادگي مسعود هاشم زاده را مطلوب ارزيابي كرد و گفت: شرايط آمادگي او درون مقايسه بـه سال گذشته اش خيلي بهتر شده و امسال درون سرپا بهتر مي تواند امتياز بگيرد. او تنـها ملي پوشي هست كه تجربه حضور درون المپيك قبلي را دارد.

mohamad23

09-08-2008, 05:00

به گزارش خبرنگار اعزامي فارس بـه چين، قرار بود از ساعت 9 صبح که تا شش بعد از ظهر 25 جولاي هر روز بليت هاي مسابقات مختلف المپيك بـه فروش برسد؛ اما بـه صورت غيرقابل پيش‌بيني، مقامات برگزار‌كننده المپيك با ازدحام مردم مواجه شدند و اين مساله باعث شد عملاً فروش بليت از ساعت 8 صبح که تا 9 شب و حتي ديرتر از آن تغيير پيدا كند.
اين اولين تجربه المپيك 2008 پكن از درون كمين بودن برخي ناهماهنگي‌ها و حوادث غيرقابل پيش‌بيني بود و با وجود تمام تمـهيداتي كه انديشيده شده بود بـه هر حال بازار سياه بليت بـه وجود آمد.
در رشته‌هاي مختلف ورزشي بليت‌ها بـه سرعت بـه فروش رسيد؛ البته نمي‌شود گفت كه تمام بليت‌ها بـه فروش رفته است؛ چراكه بليت دور نـهايي بازي‌ها درون هر رشته هنوز بـه چاپ نـهايي نرسيده و مشخص نيست چه كشورهايي بـه فينال مي رسند.
در اين ميان بـه صلاحديد مقام‌هاي برگزار كننده المپيك بليت هاي ‌فوتبال بـه هيچ وجه بـه فروش نرسيده هست و طبق هماهنگي‌هاي بـه عمل آمده تنـها شـهروندان چيني تاكنون توانسته‌اند از سهميه خود استفاده كرده و بليت مرحله گروهي اين رقابت‌ها را آن هم بـه صورت محدود تهيه‌ كنند.
كميته برگزاري اين اطمينان را بـه گردشگران فوتبال از سراسر دنيا كه بـه پكن مي‌آيند، داده هست كه با وجود تمام محدوديت‌ها و اولويت‌هاي كه بايد لحاظ شود همـه چيز بـه طور منظم پيش مي رود و هر فرد بليت تيم مورد نظر خود را تهيه مي‌كند.
هر تيمي درون مرحله گروهي براي خود سهميه 35 درصد كل جايگاه‌هاي ورزشگاه‌ها را محفوظ دارد و جدا از اين 35 درصد ساير بليت‌ها با قيمت بالاتر آماده فروش خواهند بود. براي دور حذفي بازي‌ها بليت ها چه درون فوتبال و چه درون رشته‌هاي ديگر بعد از مشخص شدن كشورهاي صعودكننده بـه فروش مي‌رسد.
بسياري از بليت‌هاي فروخته شده كه تعدادشان از مرز 820 هزار گذشته توسط آژانس‌هاي مسافرتي از سراسر جهان بـه فروش رسيدند كه تمام آنـها بايد بـه تاييد مقامات المپيك برسد. بـه عنوان مثال برخي از آژانس‌ها تنـها بـه تعداد مسافران خود بليت رزرو كردند؛‌ اما درون اخبار منتشر شده بليت‌ها فروش رفته فرض شده است.
بليت فوتبال درون المپيك پكن درون شـهرهاي شانگهاي، تيان‌جين، كوئين‌دائو و شن‌يانگ فروش خواهد رفت و برچسب‌ اطمينان كه روي بليت فوتبال نصب مي‌شود آنـها را از ساير رشته‌ها متمايز مي‌كنند.
بليت‌هايي كه حداكثر که تا يك ساعت قبل از هر مسابقه توسط ماموران ورودي هر ورزشگاه مـهر و امضا مي‌شوند درون شروع مسابقه مورد تاييد نيست.

mohamad23

09-08-2008, 05:08

به گزارش خبرنگار ايرنا از پکن ، مـهندس علي آبادي پنجشنبه شب درون مراسم بزرگداشت روز خبرنگار کـه به ابتکار سفارت ايران درون چين برگزار شد ، اظهار داشت : اخيرا درون سفر بـه يکي از شـهرستان ها با " حسين رضا زاده " قهرمان نامدار کشورمان کـه نام او درجهان بلندآوازه هست ديدار کردم و دست هاي پينـه بسته و تاول زده او بسيار مرا تحت تاثير قرار داد.
وي گفت : رضا زاده درحاليکه شايد بغض خود را پنـهان مي کرد ، دستان خود را نشان مي داد . دست هايي کـه همانند يک کارگر بـه دليل زدن هزاران بار وزنـه بـه شدت پينـه بسته بود و تاول هاي آن نيز ترکيده بود.
وي بـه خبرنگاران و بويژه عکاسان توصيه کرد گزارش و عکسي از اين دست هاي تاول زده کـه عشق و ارادت " حسين رضا زاده " را بـه ملت ايران نشان مي دهد تهيه کنند.
معاون رييس جمـهوري از اينکه " حسين رضا زاده " قهرمان نامدار ايران و جهان درون کاروان ورزشي اعزامي ايران درون بازيهاي المپيک حضور ندارد ابراز تاسف کرد و گفت : حسين رضازاده عليرغم همـه مشکلات جسماني چندين ماه با تمام قوا و قدرت تمرين کرد و اگر او درون المپيک بـه ميدان مي رفت بارديگر نام او درون تاريخ وزنـه برداري جهان جاودانـه مي شد.
وي همچنين درون اين مراسم گزارشي از آخرين تمرينات و تحولات کاروان ورزشي کشورمان ارايه کرد و گفت : شمار ورزشکاران ايراني درون المپيک پکن بـه 55 نفر مي رسد و افزايش حضور ملي پوشان نسبت بـه المپيک آتن نشانـه رشد و توسعه ورزش درون ايران هست .
وي گفت : درون ميان ملي پوشان سه نفر از بانوان ورزشکار نيز امسال براي اولين بار درون المپيک حضور يافته اند کـه حضور بانوان ايراني درون المپيک نيز حکايت از توجه بـه ورزش بانوان درون جمـهوري اسلامي ايران دارد.
علي آبادي همـه ملي پوشان و ورزشکاران راه يافته بـه المپيک را جزو افتخارات ملت ايران دانست و از خبرنگاران خواست که تا به بهترين وجه ممکن اخبار مربوط بـه کاروان ورزشي ايران اعزامي بـه المپيک را مخابره کنند.
وي همچنين درون آغاز سخنانش تقارن سالروز ولادت باسعادت حضرت امام سجاد (ع) با روز خبرنگار را گرامي داشت و گفت : بدون شک اگر بزرگواراني چون حضرت زينب کبري و امام سجاد (ع) نبودند و وقايع نـهضت عاشورا را براي همـه تاريخ بازگو نمي د شايد امروز تاريخ تحريف شده اي از کربلا را داشتيم .
رييس سازمان تربيت بدني کشورمان همچنين نقش خبرنگاران را درون انعکاس حقايق و وقايع بويژه درون عرصه ورزش بسيار بااهميت خواند و خطاب بـه خبرنگاران اعزامي بـه بازيهاي المپيک گفت : چشمان 70 ميليون ايراني بـه شما دوخته شده هست از هيچ تلاشي براي انعکاس اخبار و گزارشـهاي مرتبط با بازيهاي المپيک بويژه اخبار کاروان ورزشي ايران دريغ نکنيد.
وي درون عين حال گفت کـه در عرصه کار رسانـه اي هيچگاه نبايد اشتباه يکي دونفر را بـه حساب جامعه خبري گذاشت .
علي آبادي از تلاش هاي خبرنگاران براي انعکاس اخبار جامعه ورزش ايران قدرداني کرد.

reza2pars

09-08-2008, 10:55

المپيك پكن عليرغم تمام اعتراضاتي كه بـه وضعيت آلودگي هوا و بعضي شرايط نابسامان مديريت شـهري پكن وارد بود ، افتتاح شده هست و شايد كمتر كسي بداند كه:
-پيشبيني مي شود شرايط بد آلودگي هوايي جايي براي جا بـه جا كردن ركوردهاي ورزشي باقي نگذارد و امسال شاهد هيچ ركوردشكني نخواهيم بود!،اين پيشبيني با وجود جابجايي200 كارخانـه،60000اتوبوس و اتومبيل خارج از رده وتوقف موقت كار درون 340 كارخانـه ديگردر طي جريان رقابتهاي المپيك صورت گرفته است!.
-پيشبيني مي شود كه با وجود بارندگيهاي که تا 50 ميليميتر درون ساعت ! و بادهايي با سرعت65 كيلومتر درون ساعت ، مشعل المپيك عليرغم قرارداد سمبليكي كه براي آن متصور هست بارها خاموش گردد و نياز بـه روشن شدن مجدد داشته باشد

ma.fardbastani

09-08-2008, 14:06

بهتره نظرات دیگران رو هم درون مورد لباس ایرانی ها بدونید:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

cesc.cesar

09-08-2008, 14:10

ممنون حجمش چقدره؟
راستی اگهی از دوستان سیو شده داره بگه برامون بفرسته هزینـه اش رو هم مـی دیم

cesc.cesar

09-08-2008, 14:23

خیلی ممنون خوب بود فقط اگه شبکه های پخش کننده فوتبال مردان المپیک باشـه خیلی خوفه

Antonio Andolini

09-08-2008, 14:24

اختتامـیه المپیک کی هست؟

sabasistem_co

09-08-2008, 14:45

عالیـه ادامـه

بیشتر برنامـه های المپیک رو بده نـه باشکاهی ایران رو

ممنونم

mohsen_djd2

09-08-2008, 14:50

مسابقات جودو رو چه كانالي پخش ميكنـه؟؟

MORINIO

09-08-2008, 14:52

ساعت بازی فوتبال(مردان) رو لطف کنید بنویسید

نمـیدونم کی بازی هست!

ممنون:40:

slambovich

09-08-2008, 14:59

لباس متفاوت فوتبال برزیل درون پکن!

تیم ملی فوتبال برزیل درون بازی های المپیک پکن از لباس‌های همـیشگی خود استفاده نمـی‌کند.

کنفدراسیون فوتبال برزیل روز شنبه اعلام کرد تیم ملی این کشور بـه دلیل نگرانی از تلاش ریودو ژانیرو برایب مـیزبانی بازی‌های المپیک 2016 از پیراهن همـیشگی شرکت نایکی درون المپیک پکن استفاده نخواهد کرد.

بر پایـه قوانین بازی‌های المپیک تیم ها حق استفاده از لباس هایی کـه حاوی نشان کنفدراسیون فوتبال باشند را ندارند و لباس نایکی برزیل هم این نشان را بـه همراه دارد.

"ریکاردو تیزرا" رئیس کنفدراسیون فوتبال برزیل تایید کرد کـه این کنفدراسیون درخواست کمـیته المپیک این کشور را مبنی بر بـه تن ن پیراهن رسمـی برزیل بـه دلیل ترس از لکه دار شدن نام آن درون راستای تلاش ها برایب مـیزبانی المپیک 2016 پذیرفته است.

تیم های ملی فوتبال برزیل توسط شرکت نایکی حمایت مـی‌شوند اما، کاروان المپیک برزیل توسط شرکت المپیرقیب سرسخت شرکت نایکی حمایت مـی‌شود.

کمـیته‌ی ملی المپیک برزیل پیش از آغاز المپیک پکن اعلام کرده بود کـه استفاده از لباس هایی کـه حامـیان مالی آنـها متفاوت هستند، مناسب نخواهد بود.

slambovich

09-08-2008, 15:01

نخستین دوپینگی المپیک یونانی بود

در حالی کـه تاسوس گوسیس دونده‌ی یونانی بـه همراه تیم یونان درون دهکده المپیک حضور داشت، بـه دلیل مثبت شدن نتیجه آزمایش دوپینگ‌اش حتما دهکده را ترک کند.

کمـیته‌ی بین‌المللی المپیک امروز اعلام کرد، نتیجه آزمایش دوپینگ تسوس گوسیس دونده بیست و نـه ساله یونانی مثبت هست و او حتما دهکده المپیک را ترک کند.

رییس کمـیسیون پزشکی کمـیته‌ی بین‌المللی المپیک درون این باره گفت: «ستاد مبارزه با دوپینگ یونان از فدراسیون دوومـیدانی این کشور خواسته کـه این ورزشکار از تیم کنار گذاشته شود.»

گوسیس بـه همراه دیگر دونده‌های یونانی درون تمرینات آماده سازی ژاپن حضور داشت کـه آزمایش دوپینگ از او انجام گرفت.

slambovich

09-08-2008, 15:03

مـیراسماعیلی و مصاف با حریفان سنتی

در دومـین روز از مسابقات جودو بازی‌های المپیک پکن، آرش مـیراسماعیلی، نماینده وزن 66- کیلوگرم جودو ایران فردا (یک‌شنبه) بـه روی تاتامـی خواهد رفت.

چهار سال قبل و در بازی‌های المپیک آتن، مـیراسماعیلی بـه دلیل دفاع از آرمان‌های ایران اسلامـی و حمایت از مردم فلسطین، از مصاف با جودوکار رژیم اشغالگر قدس انصراف داد و از گردونـه مسابقات حذف شد.

در بازی‌های المپیک پکن، حریف صهیونیست موفق بهب سهمـیه 66- کیلوگرم نشده و به نظر مـی‌رسد مـیراسماعیلی، قادر خواهد بود که تا در این دوره، توانمندی‌های خود را درون بزرگترین مـیدان ورزشی جهان بـه معرض نمایش بگذارد.

دارنده‌ی چهار مدال طلا و برنز مسابقات جهانی جودو، درون این دوره همچنان حریفان سنتی خود را درون پیش خواهد داشت. "جین کیم" از کره‌ی جنوبی، "ماساتو اوشیبا" از ژاپن، "مـیدالی شارییوف" از ازبکستان، "بنجامـین داربلت" از فرانسه، "تاریل زین‌ تریدیس" از آلمان، "ژائو" از برزیل و "آرمن نازاریـان" ارمنستانی همگی حریفانی هستند کـه در 66- کیلوگرم جودوی جهان چهره‌های شناخته شده‌ای بـه شمار مـی‌آیند.

در مـیان این حریفان، اوشیبای ژاپنی دارنده مدال طلای المپیک آتن و نقره جهانی 2007 برزیل مـی‌تواند حریفی سرسخت به منظور مـیراسماعیلی باشد. علاوه بر این، ژائو از برزیل باب دو مدال طلای متوالی سال‌های 2005 و 2007 جهان، دیگر حریف جدی مـیراسماعیلی محسوب خواهد شد.

ADEL_r

09-08-2008, 16:20

همگام با المپيك 2008 پكن/
مربي تيم واليبال امريكا كشته شد
خبرگزاري فارس: منابع خبري دقايقي پيش از كشته شدن يكي از مربيان واليبال امريكا خبر دادند.
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ] بـه گزارش خبرگزاري فارس، سخنگوي پليس چين دقايقي پيش مجبور شد حقيقتي را كه درون كتمان آن مي‌كوشيدند، افشا كند.
طبق اخبار منشتر شده از منابع رسمي يك فرد چيني بـه ضرب چاقو بـه 2 مربي تيم واليبال امريكا حمله كرد و يكي از آنـها را كشت و ديگري را بـه شدت زخمي كرد.
حال مربي مجروح بـه شدت وخيم گزارش شده است.
اين اتفاق درون حالي رخ داد كه امروز سه شـهروند امريكايي نيز كشته شده و چند گردشگر اروپايي درون اعتراض بـه سياست هاي چين درون قبال تبت بازداشت شدند.
قاتل چيني هنوز دستگير نشده و توانسته هست از پنجره پشتي ساختمان فرار كند.
برج درام درون 5 كيلومتري منطقه اصلي المپيك پكن واقع شده و محل استقرار مربيان امريكاي است. بي‌ترديد مسول مستقيم اين فاجعه نيروهاي امنتيي چين بوده‌اند كه پيش از اين بابت امنيت اين منطقه وعده‌هاي بسياري داده بودند.

D o l f i n

09-08-2008, 16:44

دوستان چند نکته جالب دیدم درون افتتاحیـه جکی جان یـه نمـیچه بریک رفت
ولی درکل ماله آتن بهتر بود
اکه دوستان مایل باشن من کانال های پخش کننده بسکتبتا و فونبال و رشته های ریگه هم درون این تاپیک ادامـه بدم نظر بدین که تا ببینم چیکار کنم ؟
نیکی و پرسش:10:

rezaete

09-08-2008, 18:21

به گزارش خبرنگار اعزامي ايپنا بـه چين، خانم ليونير (سرمربي كره اي ملي پوشان تيروكمان) درون هنگام ورود بـه شـهر پكن با خبر شد كه از سوي كميته ملي المپيك كشورمان Id كارت بازيها برايش صادر نشده هست كه همين موضوع باعث عصبانيت و اعتراض وي شده بود. نكته جالب اين كه هيچ كدام از اعضاي كاروان نيز تلاشي براي بهبود وضعيت انجام نداده اند و در نتيجه اين مربي اردوي تيم ملي را ترك كرد.

كريم صفايي رئيس فدراسيون تيرو كمان درون گفت و گو با ايپنا با تائيد اين خبر گفت: هنوز نمي دانيم اين مربي كجا رفته است. البته از طريق برخي افراد با خبر شديم كه احتمالاً خانم ليونير بـه كشور خودش بازگشته اما پيگيري اين موضوع را طي يكي دو روز آينده انجام مي دهيم.

وي افزود: شرايط تيم ملي بـه گونـه اي هست كه نبايد اجازه بدهيم حواشي درون روحيه بازيكنان تاثير بگذارد. عملكرد مسئولان كميته ملي المپيك و دلايل برخورد آنـها با مربي تيم ملي را بـه بعد از بازيها موكول مي كنيم.

persian365

09-08-2008, 18:34

بهتره نظرات دیگران رو هم درون مورد لباس ایرانی ها بدونید:
خوب بود . هر حالتی هم کـه باشـه ولی باز سلیقه ها فرق مـیکنـه
ولی درون مجموع بد نبود

منتظر لینک دانلود هم هستیم

ferin

09-08-2008, 18:36

خودم یـافتم . خدمت دوستان :

Olympic Games Opening Ceremony Beijing 2008 HDTV XViD-PiX:

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

Info:
Code:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

Sample:
Code:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

RapidShare Links:
Code:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

Netload Links:
Code:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

namakdoon

09-08-2008, 18:56

تنالات اند وری ماچ اند بوس !!

من اون رپید اولی رو دارم دان مـی کنم ، کلشـه ؟

خودم فهمـیدم نیس !!!!!!!

marco250

09-08-2008, 19:45

المپيك پكن روز گذشته درون تاريخ 8/8/2008 و رأس ساعت 8ً : َ8 : 8 بـه وقت محلي درون ورزشگاه «آشيانـه پرنده» دهكده المپيك پكن رسما آغاز شد.

به گزارش خبرنگار «تابناك»، مراسم افتتاحيه المپيك از حاشيه‌هاي زيادي برخوردار بود؛ بازيگوشي‌هاي «جورج بوش» كه گويا از نشستن بر سكوهاي ورزشگاه كشور رقيب، زياد دل خوشي نداشت و حركات او كه با عصبانيت نيز همراه بود، سوژه بيشتر كارگردانان قرار گرفت. وي كه حوصله‌اش سر رفته بود، با ريتم موسيقي ورزشگاه، پرچم درون دستش را پي درون پي روي پاهايش مي‌كوبيد.

اين گزارش مي‌افزايد: درون حالي كه هنگام رژه ورزشكاران، بيشتر مقامات سياسي كشورها ـ كه بـه تشويق تيم ملي المپيك كشور خود مي‌پرداختند و از سوي كارگردانان بـه تصوير كشيده مي‌شدند ـ اما هنگام عبور تيم ملي المپيك ايران، با بي‌ذوقي كارگردانان هيأت عالي‌رتبه كشورمان درون اسکوربرد ورزشگاه بـه نمايش گذاشته نشد.

به تصوير كشيدن چهره عبوس و گرفته «ولاديمير پوتين» هنگام اعلام حضور كاروان ورزشي گرجستان هم از ديگر حاشيه‌هاي جالب اين مراسم بود.

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

هرچند «ساركوزي» درون شب گذشته، تلاش كرد رفتار موقرانـه‌تري داشته باشد، اما خبرنگاران بـه ناشي‌گري‌هاي او اميد داشتند و البته او نيز با حركات پراحساس خود هنگام عبور كاروان فرانسه، اميدهاي آنان را بـه يأس تبديل نكرد و البته نبود همسر پرحاشيه ساركوزي درون اين مراسم، بـه اندازه كافي براي خبرنگاران سوژه‌ساز بود.

افتتاحيه المپيك، بـه جرأت يكي از باشكوه‌ترين و زيباترين مراسم از اين قبيل بود كه تكيه بر فرهنگ‌ها و آداب شرقي و تقريبا بـه دور از ابتذال درون اين شب، درون كنار نورافشاني‌هاي گسترده زيبايي و هماهنگي حركات موزون مراسم افتتاحيه را دوچندان كرده بود.

اما درست قبل از روشن كردن مشعل ناهماهنگي مختصري بين دونده‌اي كه بر ديواره استاديوم و تصويري كه بر همان پرده منعكس شده بود سبب گرديد که تا روشن كننده نـهايي مشعل چندين متر جلوتر از تصوير حركت كند كه درون نـهايت مشكل پيش آمده برطرف و مشعل زيباي المپيك بيست و نـهمين روشن شد.

در كنار همـه زيبايي‌هاي اين مراسم، كج‌سليقگي رسانـه ملي درون گزينش تصاوير دريافتي و قطع پي درون پي تصاوير، باعث نارضايتي بيشتر مخاطبان اين رسانـه شد.

همچنين مجري اين شبكه ضعف اطلاعاتي گسترده‌اي درون زمينـه اطلاع‌رساني بـه بينندگان داشت که تا جايي كه حلقه‌هاي المپيك را نماد پرچم كشورهاي گوناگون عنوان كرد. هرچند بعدا، گويا با تذكري، آن را اصلاح كرده و رنگ‌هاي حلقه‌هاي المپيك را نماد رنگ‌هاي قاره‌هاي جهان اعلام كرد و نيز بيشتر بـه جاي توضيح نمادهايي كه طراحان افتتاحيه مدنظر داشتند، بـه سخنان حاشيه‌اي مي‌ پرداخت.

درپايان اين مراسم جكي چان هنرپيشـه چيني الاصل سينماي هاليوود بـه همراه چند خواننده ديگر ،به ترانـه سرايي پرداختند و عده اي از قهرمانان شركت كننده با حضور درون پاي سن درون خواست امضا مي كردند و عده اي هم بـه دست با رضايت مي دادند.

بردیـا

09-08-2008, 20:05

ما کـه از دیدیم و کلی هم حال کردیم
شبکه 3 رو بی خیـال

aria_electric_fars

09-08-2008, 20:31

ما کـه از دیدیم و کلی هم حال کردیم
شبکه 3 رو بی خیـال
چه شبکه ای؟؟؟
ما کـه هر چی انگل دادیم چیزی ندیدیم؟؟؟

aria_electric_fars

09-08-2008, 20:36

سلام
وقتی اختتامـیه هم تموم شد یکی کـه هر دوش رو با کیفیت داره برامون پست کنـه من هزینـه ش رو هم مـی دم البته ضبط شده از شبکه سه نباشـه کـه همـین دم درون مـی شکونمش

با تشکر
بای

||SIAVASH||

09-08-2008, 20:37

هزار که تا کانال داشت مـیذاشت !!! eruo sprort ها !! دبی اسپرت !! ZdF و هر کانال دیگه

alioxv

09-08-2008, 21:04

من مي خواستم بـه روز ترين جدول مدال ها رو بدونم
ممنون !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

alioxv

09-08-2008, 21:09

من مي خواستم بـه روز ترين جدول توضيع مدال رو بدونم
ممنون

aria_electric_fars

09-08-2008, 21:17

من دقیقا همون موقع کـه داشت شبکه 3 پخش مـی کرد نگاه شبکه دبی اسپورت و zdf کردم ولی برنامشون چیز دیگه بود این دبی اسپورت کـه داشت بدمـینتون زنان رو پخش مـی کرد و zdf هم یـه چیزی مثل راز بقا پخش مـی کرد
لطفا بگید اختتامـیه دقیقا چه ی و چه شبکه ای پخش مـی کنـه

clickestan

09-08-2008, 21:22

با سلام با اجازه سروران و مدیران گرامـی تاپیک رسمـی المپیک را که تا تاریخ 15شـهریور که تا پایـان المپیک ادامـه مـیدهم بـه امـید موفقیت

برای ابتدا

اینم از استادیوم ملی چین

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

persian365

09-08-2008, 21:22

سایت رسمـی بازی ها

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

جدول مدال ها

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

clickestan

09-08-2008, 21:23

تصویر را نگاه کنید حالشو ببرید شکوه و عظمت المپیک

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

persian365

09-08-2008, 21:27

دوست عزیز یک خورده سلیقه بـه خرج بده مطالب رو دسته بندی کن . اخبار . تصاویر و... بعد یک عبا فونت بزرگ تو یک پست زیـاد جالب نیست

اگه تایپیک رسمـی هست حتما کامل و مفید باشـه و تیتر های مناسب داشته باشـه

موفق باشید

clickestan

09-08-2008, 21:29

خداییش نگاه کنید ببینید چقدر درامد دارن این چینیـها

اول هتلهای پنج ستاره
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

اسم هتل The Peninsula Beijing

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

اسم هتلThe Great wall Sheraton Hotel Beijing

clickestan

09-08-2008, 21:36

خداییش نگاه کنید ببینید چقدر درامد دارن این چینیـها

اول هتلهای پنج ستاره
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

اسم هتل The Peninsula Beijing

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

اسم هتلThe Great wall Sheraton Hotel Beijing

clickestan

09-08-2008, 21:54

Days Hotel & Suites Beijing

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

Wangfujing Grand Hotel

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

Asia Hotel

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

Beijing Jade Palace Hotel

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

clickestan

09-08-2008, 22:07

ساموئل سانچز برنده مدال طلا دوچرخه سواری شد از اسپانیـا درون این دیدار متاسفانـه دوچرخه سوارما رتبه خوبی نیـاورد

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

befermatooo

09-08-2008, 22:17

زمان برگزاری مسابقات کشتی از چه قراره ؟؟

بردیـا

09-08-2008, 22:22

دست مستکبرای شرقی تو کاره.:d

بردیـا

09-08-2008, 22:36

/گزارش خبرنگار اعزامي فارس بـه المپيك/
مقصودي: قضاوت مسابقه قرباني بي‌نقص بود
خبرگزاري فارس: مدير تيم هاي ملي بوكس ايران گفت: قرباني بايد مي باخت و داور مبارزه درون قضاوت بي نظير عمل كرد.
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ] بـه گزارش خبرنگار اعزامي فارس بـه چين، منوچهر مقصودي بعد از باخت قرباني تصريح كرد: قرباني تمام تلاش خود را بـه كار برد؛ ولي يك بدشانسي بزرگ آورد، قد حريف او از مظاهري هم بلندتر بود، درون بوكس بلندي قد و كشيدگي دست ها شاخص هاي برتري است.
وي افزود: هيچ شناختي از بوكسورهاي امريكاي جنوبي نداريم، اگر با ورزشكاران آسيا و امريكاي شمالي همگروه بوديم شرايط بهتري ايجاد مي‌شد.
مقصودي درون خصوص داوري مسابقات تصريح كرد: بـه هيچ عنوان مشكلي وجود نداشت، قرباني بايد مي‌باخت، زيرا ضرباتش درست و فني نبود. از نظر من داور مسابقه درون قضاوت بي نظير عمل كرد.
وي افزود: فردا مظاهري اين ناكامي را جبران خواهد كرد. هر چند وي درون قرعه سختي قرار دارد؛ اما مي‌تواند از بعد حريفان خود بر آيد.

LeBron

09-08-2008, 22:40

مربی نبوده یکی از همراهای مربی بوده.
عجب شانسی داشت بنده خدا !

بردیـا

09-08-2008, 22:51

سرمربي تيم ملي تيروكمان بانوان كشورمان مفقود شد

واقعا حالم بهم مـیخوره وقتی مفهمم همچین رفتارایی رو با خارجی هایی کـه مـهمان ما هستن داریم

D o l f i n

10-08-2008, 00:33

حق با شماست نـه دوبی اسپورت و نـه zdf هیچکدوم پخش ند من از کاناله RAI دیدم

mohamad23

10-08-2008, 01:21

چین بـه عنوان کشور مـیزبان، با یک هنگامـه‌ی توده‌ای سرشار از جلوه‌های اعجاب‌آور، مراسم گشایش بازی‌های المپیک را برگزار کرد. جشن گشایش درون برابر ۹۱ هزار تماشاگر، سناریویی را درپی‌داشت کـه پنج هزار سال تاریخ چین را بازمـی‌نمایـاند: از ساختن دیوار چین گرفته که تا فضانوردی. این مراسم، تصویری از چین امروز را ارائه مـی‌داد.

مراسم گشایش، فوق‌العاده و پرعظمت بود. این مراسم بزرگ‌ترین و نیز گران‌ترین مراسم گشایش درون تاریخ المپیک بود. ژانگ یمو استاد طراح این مراسم، از رنگ‌ها و اشکال، فضای مستی‌آوری آفرید. و چین آن چیزی را نشان داد کـه هیچبا چنین کمالی بر آن مسلط نیست: سازماندهی و هدایت انسان‌های پرشماری کـه پس از سال‌ها آماده‌سازی توانستند بازده حیرت‌آوری داشته باشند و هر یک بـه عنوان پیچی کوچک درون یک ماشین غول‌آسا، این تصاویر زیبا و رنگین را بیـافرینند.

چنین مراسم گشایشی، نمایش درخوری هست برای کشوری کـه مـی‌خواهد موفقیت سیستم عجیب موثر خود را نمایش دهد. ترکیبی از تکنیک‌های سلطه‌ی کمونیسمـی اقتدارگرا با نیروی افسارگسیخته‌ی کاپیتالیسم.

مراسم گشایش نشان مـی‌دهد کـه چین از چه توانایی‌هایی برخوردار است: سازمانی، هنری و تکنیکی. بیش از ۸۰ رییس دولت درون ورزشگاه «آشیـانـه‌ی پرنده» پکن، احتمالا مانند مـیلیـاردها بیننده‌ی تلویزیونی درون سراسر جهان، نتوانستند مسحور این مراسم نشوند.

چین از نظر محتوایی، خود را غیرنظامـی نمایش داد. درون کانون این نمایش، نمادهای صلح قرار داشت. این نمادها حتما مـی‌گفتند: ببینید ما بزرگ و قدرتمندیم، ولی هیچنباید از ما بترسد. شاید به منظور جهان بیرونی این مساله درست هم باشد، دست‌کم درون مـیان مدت. زیرا چین بـه همـه‌ی انرژی خود به منظور اقدام تعلیمـی درونی نیـازمند است. ولی آنانی حتما بیم ‌داشته باشند کـه از این اقدام تعلیمـی سرپیچی مـی‌کنند. آن‌هایی کـه نمـی‌خواهند بخشی از این ماشین باشند. دگراندیشان، ناراضیـان، وکلای حقوق‌بشر، از لایـه‌ی حاکم دانـه‌های درشتی کـه مخل سیستم هستند. اینگونـه افراد درون ماه‌های گذشته بـه شدت تحت پیگرد بودند.

مـیزبانان، بازی‌ها را تحت این شعار قرار داده‌اند:« یک جهان، یک رویـا». این شعار با شعاری از حوزه‌ی اقتصاد تمایز دارد: درباره‌ی پروژه‌ی مشترک چین با کشورهای خارجی و به خاطر تفاوت درون علایق بـه طنز گفته مـی‌شد: «در یک تختخواب خوابیدن، ولی رویـاهای مختلف داشتن». بـه خلاف رهبری چین، دست‌کم چند تن از دولتمردان مـیهمان و بسیـاری از تماشاگران درون سراسر جهان آرزو مـی‌د کـه چین درهای خود را بگشاید. چینی کـه مسئولانـه وارد جامعه‌ی جهانی شود و بخش‌ناپذیری حقوق بشر را بـه رسمـیت بشناسد.

و شاید این بازی‌ها این نیرو را داشته باشند کـه چنین رویـایی کمـی بـه تحقق خود نزدیک‌تر شود. هنگامـی کـه اخگر شور و شوق بجهد و نمایشی سرد و کامل، بـه یک مـیهمانی شاد تبدیل گردد. و هنگامـی کـه حزب کمونیست چین چنین چیزی را تاب‌آورد، بدون اینکه بـه واکنش‌های کنترل جنون‌آسا و کژپنداری فروغلتد.

mohamad23

10-08-2008, 01:22

مایلی کهن درون گفتگو با مـهر:
مراسم افتتاحیـه المپیک افسوس مرا برانگیخت / مریدپروری بـه جای مدیرپروری
کارشناس ورزش کشورمان با اشاره بـه اینکه مراسم افتتاحیـه رقابت های المپیک 2008 پکن، افسوس او را برانگیخته گفت: درون زمان های نـه چندان دور چینی ها بـه ورزشگاه آزادی با دیده افسوس مـی نگریستند.
محمد مایلی کهن درون گفتگو با خبرنگار مـهر ضمن بیـان این مطلب تصریح کرد: برگزاری اینگونـه مراسم ها به منظور ما ایرانی ها مثل یک رویـاست. ما هرگز چنین امکاناتی به منظور برگزاری اینگونـه مراسم ها نداریم و این درون حالی هست که وقتی بازیـهای آسیـایی سال 1974 را برگزار مـی کردیم، تمام آسیـایی ها و بویژه چینی ها از دیدن زمـین چمن ورزشگاه آزادی، دریـاچه، پیست دوچرخه سواری، پنج سالن و استخر شنا انگشت حیرت بـه دهان بودند.

وی درون ادامـه تصریح کرد: درون سال های گذشته، چند ورزشگاه ساخته ایم کـه با استانداردهای روز ورزش جهان مطابقت کند؟ بـه جرات مـی توانم بگویم کـه ورزشگاه های ما 100 سال از استانداردهای بین المللی عقب تر هستند، البته زحمات زیـادی کشیده شده اما فایده ای درون برنداشته است. فکر مـی کنم هنوز هم بعد از گذشت 34 سال نمـی توانیم ورزشگاهی درون حد و اندازه های آزادی بسازیم و این، به منظور ایرانی ها بـه یک رویـا مـی ماند.

مربی پیشین تیم ملی فوتبال کشورمان گفت: اگر درون این چند سال بـه جای مدیرپروری، مریدپروری نمـی کردیم، قطعا افراد شایسته و متخصص، بـه وضعیت ورزش کشور سر و سامان بخشیده بودند. ایران ورزشکاران مستعدی دارد کـه مـی توانند درون سطح جهان موفق باشند اما بـه شرطی کـه دارای امکانات مطلوب باشیم.

مایلی کهن با اشاره بـه برگزاری المپیـاد ایرانیـان گفت: المپیـاد ایرانیـان با هدف بزرگی برگزار مـی شود اما آیـا اجرای آن قابل قبول است؟ ما چقدر موفق شدیم درون اجرای این هدف مقدس موفق باشیم؟ من که تا موقعی کـه زنده ام از نقاط ضعف موجود انتقاد مـی کنم هرچند کـه خیلی ها دوست دارند نقاط قوت کارشان بزرگنمایی شود.

وی درون پایـان گفت: برگزاری نشست ها و سمـینارها باعث نخواهد شد کـه ورزش ما پیشرفت کند. آنچه باعث رشد و بالندگی ورزش یک کشور مـی شود درون درجه نخست، انگیزه هست که درون ورزش ما با حضور افرادی کـه دارای تخصص نیستند، از بین مـی رود.

satttanism

10-08-2008, 02:09

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

کوگا مـیاتا، طراح دوچرخه جدید یک مـیلیون دلاری کـه آن را به منظور دوچرخه سوار هلندی، تئو باس،ساخته است؛ امـیدوار هست که این دوچرخه سوار را بر سکروزی مسابقات المپیک 2008 ببیند.

بر مبنای گزارشات، این دوچرخه کمترین مقاومت درون برابر هوا درون جهان را داراست اما این وسیله بدون ترمز و فقط با یک دنده سرعت طراحی شده است. بدنـه این دوچرخه درون یک خط مستقیم طراحی شده کـه همـین امر آن را بـه «مشکل ترین دوچرخه از نظر سوارشدن» تبدیل کرده است.

به هر حال این دوچرخه فوق سریع چنان سرعتی دارد کـه استفاده از آن تقریبا غیر ممکن بـه نظر مـی رسد. و در نـهایت اینگونـه بـه نظر مـی آید کـه دارنده آن مـی تواند با اطمـینان خاطر بـه سمت مدال طلا شلیک کند!

Narenji.ir

satttanism

10-08-2008, 02:10

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

احتمالا خیلی از ما حاضر نباشیم کـه مسئولیت سنگین حمل مشعل المپیک را بر عهده بگیریم! نـه بخاطر وزن زیـاد آن، بلکه بـه این دلیل کـه ما از لحاظ بدنی بـه هیچ وجه روی فرم و آماده نیستیم. مسئله مـهمتر هم آنکه ممکن هست خودمان را بسوزانیم. اما احتمالا همـه ما مـی توانیم با اشتیـاق بـه خط زمان تغییرات مشعل های المپیک طی هفتاد سال گذشته درون سایت نیویورک تایمز نگاهی بیـاندازیم. لذت بخش هست دیدن وقوع انقلاب از فرم ناپخته و خام «یک چوب موشک شکل بلند» کـه یک سر آن آتش گرفته هست تا شکل امسال این مشعل. امسال ما شاهد یک طومار لوله شده قرمز رنگ هستیم کـه توسط شرکت تولید کننده لپ تاپ Lenovo طراحی شده است. همچنین خط زمان زیبا و جذاب این مشعل را درون سایت نیویورک تایمز بـه شکل فلش مـی توانید ببینید.

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یـا ثبت نام کنید

Narenji.ir

Dangerous-boy

10-08-2008, 02:36

کانال Ard آلمان پخش مستقیم داشت
احتمالا اختتامـیه رو هم پوشش مـیده

مرتضی nvcd

10-08-2008, 03:39

زمان برگزاری مسابقات کشتی از چه قراره ؟؟

از روز 12 اوت ساعت 9:30 بوقت پکن مسابقه وزن های 55 و 60 شروع مـی شـه و تا 21 اوت ادامـه داره

سعی مـی کنم چارت مسابقات رو براتون اماده کنم

ممنون

مجید فینا

10-08-2008, 07:17

اینم عکسهای افتتاحیـه المپیک

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[img][ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

مجید فینا

10-08-2008, 07:18

[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]
[ به منظور مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یـا ثبت نام کنید ]

mavesta

10-08-2008, 09:39

دستت درد نکنـه. خیلی زحمت کشیدی.واقعاً بـه این تاپیک احتیـاج بود.

vBulletin , Copyright ©2000-2018, Jelsoft Enterprises Ltd.




[ترانه خالکوبی هنگامه چه سالی خونده شد]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 06 Nov 2018 17:20:00 +0000



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com