پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو
همجنسگرایی یکی از گرایشهای هست که ویژگی آن تمایل زیباییشناختی، عشق رمانتیک، و تمایل فردی هست که تنـها متوجه جنس همگون با خود او است. فیلم لواط با پسر بچه همجنسگرایی همراه با دو گرایش دگرجنسگرایی و دوجنسگرایی، سه گرایش اصلی را تشکیل مـیدهند. بـه فردی کـه به جنس دیگر گرایش داشته باشد «دگرجنسگرا» و به افرادی کـه هم بـه جنس دیگر و هم بـه افراد همجنس با خود تمایل دارند، «دوجنسگرا» مـیگویند.[۱]
رفتار همجنسگرایـانـه بـه برقراری رابطهٔ با فردی همجنس اطلاق مـیشود. همجنسگرا بـه افرادی گفته مـیشود کـه ترجیح مـیدهند مدّتی طولانی بـه فعالیت با افراد همجنس خود بپردازند. به منظور توصیف سبک زندگی همجنسگرایـانـه از اصطلاح «همجنسخواه» استفاده شدهاست، زیرا باور بر این هست که این اصطلاح نسبت بـه اصطلاح همجنسگرا بار منفی کمتری دارد. افراد زن و مردی کـه مـیخواهند جهتگیری همجنسگرایـانـه خود را بهطور علنی ابراز کنند معمولاً از اصطلاح همجنسخواه استفاده مـیکنند.[۲] امروزه به منظور اشاره بـه افراد همجنسگرای مرد از گی کـه از واژهٔ انگلیسی Gay آمدهاست و برای همجنسگرایـان زن معمولاً واژه لزبین یـا لِز کـه از واژهٔ انگلیسی Lesbian آمده، استفاده مـیشود. درون زبان فارسی درون گذشته بـه همجنسگرایـان زن، «طَبَقزن» گفته مـیشده کـه به عمل طَبَقزنی اشاره داشتهاست.[۳] این اصطلاح امروزه درون زبان فارسی بـه ندرت مورد استفاده قرار مـیگیرد.
انجمن روانشناسی آمریکا معتقد هست که براساس اتفاق نظر علوم رفتارشناسی و جامعهشناسی و متخصصان سلامت و سلامت روانی همجنسگرایی فینفسه نمونـهای معمولی و رد نی از اختلاف درون گرایشهای انسان است.[۴][۵]
در ادبیـات و هنر برخی نقاط جهان از زمان بسیـار کهن، شاهد اشاراتی بـه این پدیده هستیم. ادیـان ابراهیمـی همچون یـهودیت، اسلام و مسیحیت با همجنسگرایی مخالفت کردهاند هر چند کـه در این رابطه درون مـیان متخصصان دینی اختلاف نظر وجود دارد و برای نمونـه برخی از فرقههای مسیحیت همجنسگرایی را گناه نمـیدانند.
تخمـین قابل اعتماد تعداد افرادی کـه همجنسگرا شناخته مـیشوند و درصدی از مردم کـه تجربه با همجنس داشتهاند بـه دلایل مختلفی به منظور پژوهشگران دشوار است.[۶] امروزه براساس بیشتر مطالعات درون جوامع مختلف بین ۲٪ که تا ۱۳٪ افراد جامعه درون طول عمرشان شکلی از تماس با همجنسشان را تجربه کردهاند.[۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳] طبق اعلام انجمن روانپزشکی آمریکا اغلب همجنسگرایـان درون روابط عاطفی پایدار هستند و حس عاطفی درون همجنسگرایـان با حس عاطفی موجود درون دگرجنسگرایـان برابر هست و تفاوتی ندارد.[۱۴] روابط و رفتارهای همجنسگرایـانـه همانگونـه کـه توسط برخی مورد ستایش واقع شدهاند درون طول تاریخ بسته بـه موقعیت، فرهنگ و زمان وقوع، محکوم نیز شدهاند. از اواخر سده ۱۸ مـیلادی هایی بـه منظور شناساندن و گرفتن حقوق قانونی برابر همچون حق ازدواج، اتحاد مدنی، سرپرستی فرزندخوانده، استخدام، خدمت درون ارتش و دسترسی برابر بـه خدمات درمانی به منظور همجنسگرایـان بـه وجود آمدهاست.
همجنسگرایی و هویت
همجنسگرایی طبق تعریف از دو بخش تشکیل یـافتهاست: فیلم لواط با پسر بچه یک جزء روانی کـه به معنای تمایل و بـه اشخاص همجنس است، و یک جزء رفتاری کـه به صورت انجام عمل و با اشخاص همجنس تبلور مـییـابد. از دیگر عوامل مـهم تعیینکننده درون همجنسگرایی، مـیتوان بـه تعریف و شناخت فرد از گرایش خود یـا بـه اصطلاح هویت او اشاره کرد. هویت بخشی از هویت شخص تعریف شدهاست کـه بازتابدهندهٔ درک شخصی او نسبت بـه امـیال اش است.[۵]
مفاهیم هویت و رفتار رابطهٔ نزدیکی با گرایش دارند ولی از یکدیگر متمایزند. گرایش دربرگیرندهٔ خیـالپردازیها، علایق، و امـیال درونی است. هویت بـه معنای تصوری هست که شخص از خود و گرایش اش دارد و خود را آنگونـه مـیپندارد. رفتار بـه این معناست کـه شخص علیرغم گرایش یـا هویت اش درون عمل با چه شخص یـا اشخاصی رابطهٔ برقرار مـیکند.[۱۵]رفتار اشخاص همـیشـه مطابق با گرایش آنها نیست. بـه عنوان مثال، یک شخص همجنسگرا یـا دوجنسگرا کـه در منطقهای کـه همجنسگراستیز هست یـا حقوق دگرباشان درون آن رعایت نمـیشود زندگی مـیکند، ممکن هست از نظر هویتی خود را همجنسگرا یـا دوجنسگرا نداند، یـا برخلاف تمایل خود، با اشخاصی از جنس مخالف عمل انجام دهند.[۱۶][۱۷][۱۸]
بعضی اشخاص کـه از تمایل خود بـه همجنس ناراضی هستند ممکن هست تصمـیم بگیرند کـه عامدانـه هویتی برخلاف مـیل درونی خود بسازند. این امر سبب مـیشود کـه هویت گرایش شخص با گرایش واقعی او درون تضاد باشد. درون این موارد معمولاً از عبارتهای سازگار یـا ناسازگار استفاده مـیشود. بـه عنوان مثال، درون مورد زنی کـه تمایل بـه زنان دیگر دارد ولی خود را همجنسگرا نمـیداند و تنـها با جنس مخالف رابطهٔ برقرار مـیکند، مـیتوان گفت کـه بین گرایش او (که همجنسگرایـانـه است) و هویت و رفتار اش (که دگرجنسگرایـانـه است) ناسازگاری وجود دارد.[۱۸] هویت گرایش (و نـه گرایش ) ممکن هست تحتتاثیر رواندرمانی، انجمنهای حمایتی، و رخدادهای متفاوت زندگی، دستخوش تغییر شود.[۱۹]
در مطالعهای کـه در سال ۱۹۹۰ توسط انجمن اجتماعی ت انجام شد، تنـها ۱۶٪ از زنان و ۳۶٪ از مردانی کـه دارای مـیل بـه همجنس خود بودند خود را همجنسگرا یـا دوجنسگرا مـیدانستند.[۲۰] بنابراین هویت لزوماً با ت زیستشناختی، رفتار ، یـا گرایش واقعی شخص مطابق نیست. افرادی کـه گرایش همجنسگرایـانـه دارند ولی هویت خود را اینگونـه تعریف نکردهاند و خود را همجنسگرا نمـیدانند، بـه اصطلاح همجنسگرای پستو نامـیده مـیشوند.[۵]
مردان یـا زنان همجنسگرا ممکن هست بنا بـه دلایل مختلف با اشخاصی از جنس مخالف وارد رابطه شوند. از جملهٔ این دلایل مـیتوان بـه علاقه بـه تشکیل خانواده بـه مفهوم سنتی آن، سردرگمـیهای هویتی، یـا نگرانی از مواجهه با تبعیض یـا مجازات از سمت خانواده، جامعه، یـا نـهادهای مذهبی دانست.[۲۱][۲۲][۲۳] تخمـین زده مـیشود کـه در ایـالات متحده آمریکا ۲ که تا ۴ درصد زنان دانسته یـا ندانسته با مردانی ازدواج کردهاند کـه در ۵ سال گذشته با همجنس خود رابطهٔ داشتهاند.[۲۴] بسیـاری از مردانی کـه علایق همجنسگرایـانـه دارند، ممکن هست از نظر هویتی خود را یک دگرجنسگرا تصور کنند کـه تنـها دچار وسوسههای همجنسگرایـانـه شدهاست و امـیدوار باشند با ازدواج و تشکیل خانواده از دست این احساسات خلاص شوند.[۲۱]ازدواج مـیان گرایشی درون اکثر موارد زیر فشارهای هویتی و این اشخاص از هم مـیپاشد. تنـها درصد پایینی از این ازدواجها درون بلندمدت بـه طلاق نمـیانجامند.[۲۵]
شکلگیری هویت همجنسگرایـانـه
شکلگیری هویت همجنسگرایـانـه روندی پیچیده و گاهی دشوار است. برخلاف دیگر اقلیتهای جامعه (مثلاً اقلیتهای قومـی یـا نژادی)، بیشتر اشخاص همجنسگرا یـا دوجنسگرا مـیان افرادی رشد مـیکنند کـه همنوعشان نیستند و بنابراین قادر نیستند از آنها دربارهٔ هویت خود بیـاموزند و مورد تصدیق یـا حمایت هویتی قرار گیرند. بسیـاری از اشخاص همجنسگرا درون جوامعی رشد مـیکنند کـه نسبت بـه همجنسگرایی یـا بیاطلاعند یـا رفتاری خصمانـه دارند.[۱۷]
بسیـاری از همجنسگرایـان و دوجنسگرایـان درون مقطعی از زندگی خود آشکارسازی مـیکنند. این اصطلاح بـه معنای خود-افشاگری درون خصوص گرایش است، بـه این معنا کـه شخص گرایش خود را به منظور اشخاص دیگر آشکار مـیکند. روانشناسان معتقدند آشکارسازی درون یک فرد دگرباش روندی چند مرحلهای است. درون ابتدا شخص بـه این درک مـیرسد کـه با اطرافیـان خود متفاوت هست (حساس شدگی) و در مورد امـیال و هویت خود دچار سؤال مـیشود (سردرگمـی هویتی). درون ادامـه، شخص عملاً امکان همجنسگرا بودن را امتحان مـیکند، و مـیآموزد چطور با تصور همجنسگرایی بـه عنوان مسئلهای ننگین یـا مایـهٔ شرم کنار بیـاید (پذیرش هویتی). درون مرحلهٔ نـهایی، شخص تمایلهای اش را بـه صورت بخشی از هویت و تعریفش از خود درمـیآورد (تعهد).[۲۶] با این وجود، روندی کـه توضیح داده شد همـیشـه خطی و یکطرفه نیست[۲۷] و ممکن هست در خصوص لزبینها، مردان همجنسگرا، و دوجنسگرایـان متفاوت باشد.[۲۸]
مطالعه بر آشکارسازی و هویت درون دیگر کشورها نشان داده هست که زوجهای همجنسگرای آشکار نسبت بـه زوجهای مخفی از رابطهٔ خود رضایت بیشتری دارند.[۲۹] احتمال آشکارسازی مردان همجنسگرا به منظور دوستان و و برادرانشان بیشتر از همکاران، والدین، یـا خویشاوندان دورتر آنان است.[۳۰] همچنین درون زنانی کـه خود را همجنسگرا مـیدانند، هر چه افراد بیشتری از گرایش آنها باخبر باشند، اضطراب کمتر، احساسات مثبتتر، و اعتمادبهنفس بالاتری خواهند داشت.[۳۱]
از دید زیستشناسی
نظریـات مختلفی به منظور توضیح همجنسگرایی افراد ایجاد شدهاند، اما تاکنون هیچ اجماع کاملی بر سر علل ایجاد همجنسگرایی بـه وجود نیـامده است. تحقیقات کنونی نشان مـیدهند کـه برهمکنش عواملی مانند ژنتیک، هورمونهای زمان جنینی، و اثرات زیستی و محیطی بر شکلگیری گرایش افراد تأثیر دارند.[۵][۳۲][۳۳] دانشمندان معتقدند کـه همجنسگرایی اختیـاری نیست[۳۳][۳۴][۳۵] و بعضی نیز معتقدند کـه در زمان جنینی و قبل از تولد شخص ایجاد مـیشود.[۳۶] بیشتر مطالعات بر روی همجنسگرایی مردان انجام شدهاست و تحقیقات درون این زمـینـه همچنان ادامـه دارد.
ژنتیک
از منظر ژنتیکی تئوریهای کمـی بـه منظور توضیح یک ژن مستقیم به منظور همجنسگرایی وجود دارد هرچند وجود «ژن گی» یک باور عمومـی درون جامعه است. دیدگاه فراگیر درون مـیان پزشکی آن هست که دگرباشان از همان ابتدای تولد دگرباش بـه وجود آمدهاند.[۳۷][۳۸] براساس پاره از پژوهشها ثابت شد کـه ترتیب چینش ژنوم مادر مـیتواند بر گرایش فرزند تأثیرگذار باشد. کشف این موضوع کـه در نشریـه Human Genetics بـه چاپ رسید بـه اندیشـه وجود ژنی مستقل به منظور همجنسگرایی یعنی «ژن گی» را دامن زد. پژوهشگران درون این تحقیق کروموزم غیرفعال X را درون ۹۷ مادر دارای فرزند همجنسگرا و ۱۰۳ مادر دارای فرزند دگرجنسگرا مورد آزمایش قرار دادند.[۳۹] با این وجود برخی از پژوهشگران بر این عقیده هستند کـه ژنی تحت عنوان «ژن گی» وجود ندارد بلکه رفتار همجنسگرایـانـه معلول عملکرد چندین ژن است.[۴۰] آزمایش همر نشان داد کـه در بازوی بلند کروموزم X همجنسگرایـان مرد ژنهایی وجود دارند کـه باعث همجنسگرایی مـیشوند. از آنجایی کـه کروموزم X از مادر بـه فرزند مـیرسد این پژوهش نشان داد کـه مادران مـیتوانند ناقل همجنسگرایی بوده و آن را بـه فرزندان ذکور خود منتقل کنند.[۴۱]
لووی و همر (۱۹۹۴) و لیم (۱۹۹۵) نخستین مرورها دربارهٔ بررسیهای انجام شده دربارهٔ رابطه ژنتیک با همجنسگرایی را انجام دادند. از آن هنگام تاکنون آزمایشهای بسیـاری بر روی ژنهای احتمالی مرتبط با گرایش بـه جنس موافق بر هر دو کروموزوم X و Y درون موشها و انسانها انجام شدهاند.[۴۲]
در سال ۲۰۱۰ گروهی از محققان کرهای موفق شدند کـه با حذف ژنی کـه با رفتارهای تولید مثلی مرتبط بود گرایش موشهای ماده را تغییر دهند. موشهای ماده مورد آزمایش از آن بعد به موشهای جنس موافق خود علاقه نشان مـیدادند و موشهای نر را بعد مـیزدند و از بوئیدن ادرار موشهای نر خودداری مـید؛ این درون حالی بود کـه موشهایی کـه این ژن را حفظ کرده بودند بـه موشهای نر واکنش نشان مـیدادند. مسئول این پروژه درون این باره گفت: «نبود این ژن باعث مـیشود مغز موشها همانند مغز موشهای نر عمل کند.»[۴۳]
نتایج پژوهشهای جدید وجود دو ژن جدید درون کروموزومهای ۱۳ و ۱۴ و تأثیر آن درون همجنسگرایی مردانـه را نشان مـیدهد. این ژنها عملکرد غده هیپوتالاموس و تیروئید را نیز تحت تأثیر قرار مـیدهند کـه برخی از تفاوتهای فیزیولوژیک همجنسگرایـان مانند لاغرتر بودنشان را توضیح مـیدهد.[۴۴]
فرضیـه هورمونی پیش از تولد
زیستشناسی عصبی مغز درون ایجاد حالت مردانگی[E ۱] تاحد زیـادی کشف شدهاست. استرادیول و تستوسترون کـه به وسیلهٔ آنزیم 5-α ردوکتاز تبدیل بـه دی هیدروتستوسترون مـیشوند، عمل ایجاد حالت مردانگی را با اتصال بـه گیرندههای آندروژن (هورمونـهای مردانـه کـه باعث ایجاد صفات ثانویـه مانند ریش و کلفتی صدا مـیشوند) بر عهده دارند. تغییرات جسمـی و روانی زمانی ظاهر مـیشوند کـه تعداد این گیرندههای آندروژن بسیـار کم مانند نشانگان بیحسی آندروژنی[E ۲] یـا بسیـار زیـاد باشد (مانند زنان مبتلا بـه پُریـاختگی مادرزادی غدهٔ فوق کلیـه)[E ۳] بـه نظر مـیرسد همجنسگرایی چه درون مردان و چه زنان نتیجهٔ چنین دگرگونیهایی است.[۴۵]
آکادمـی خانواده پزشکان آمریکا درون مقالهای تحت عنوان همجنسگرایی نوجوانی درون سال ۲۰۰۳ نوشت ابتدا کارشناسان بـه این نتیجه رسیدند کـه گسترش همجنسگرایی بـه خاطر اختلالات رشدی هست اما اخیراً برخی پژوهشها توضیح مـیدهد کـه توسعه همجنسگرایی مربوط بـه ترشح غدد عصبی است. بسیـاری از کارشناسان بر این باورند کـه گرایش چه دگرجنسگرا یـا همجنسگرا، درون نتیجه تداخل پیچیدهٔ بین تأثیرات آناتومـیک و هورمونی درون طول رشد جنین است.[۴۶] زنانی کـه باردارند و دورهٔ بارداری دیاتیلاستیل بسترول مصرف کنند احتمال بیشتری وجود دارد کـه انشان همجنسگرا شود.[۴۷] همچنین اگر زنانی کـه پسر باردارند درون سهماهه اول بارداری (و درون بعضی از تحقیقات ماه پنجم بارداری) استرس را تحمل کنند احتمال همجنسگرا شدن فرزندانشان بیشتر مـیشود.[۴۷]
بعضی از تحقیقات اخیر حاکی از ارتباط تعداد برادرهای بزرگتر با همجنسگرایی فرد مـیباشد. بلانکارد و کلاسن[E ۴] درون سال ۱۹۹۷ اعلام د هر برادر بزرگتر احتمال همجنسگرایی فرد را که تا ۳۳٪ بالا مـیبرد.[۴۸] این یـافته طبق گفتهٔ بلانکارد «یکی از معتبرترین یـافتههای اپیدمـیولوژیکی هست که که تا به حال درون رابطه با گرایشـهای کشف شدهاست.» بر طبق این یـافته، گفته مـیشود کـه هر جنین مذکر درون مادر واکنشی ایمنی ایجاد مـیکند و این واکنش با جنین بعدی تشدید مـیشود. این جنینها آنتی ژن H-Y کـه نفش آنها درون تغییرات مـهرهها تقریباً ثابت شده را تولید مـیکنند.[۴۹] و این همان آنتیژن هست که آنتیبادی مادری H-Y بـه آن واکنش داده و نیز یـادآوری (از نظر ایمنی شناختی) مـینماید. سپس آنتیبادیهای H-Y تولید شده توسط مادر بـه جنین حمله مـیکنند و کارایی آنتیژنهای نامبرده را درون ایجاد حالات مردانـه درون مغز جنین پایین مـیآورند. از این موضوع با نام «اثر ترتیب تولد برادر»[E ۵] یـاد مـیشود.
در مطالعاتی کـه پسرهای رشد یـافته با برادر بزرگتر را با آنها کـه جدا از برادران خود رشد کرده بودند مقایسه مـیکرد، کشف شد کـه تنـها متولد شدن از مادری کـه برای چندمـین بار پسری بـه دنیـا مـیآورد احتمال همجنسگرا بودن را درون افراد افزایش مـیدهد و بزرگ شدن درون کنار برادران دخالت چندانی درون این مسئله ندارد. دربارهٔ زنان نتایج مشابه یـا قابل توجهی یـافت نشدهاست.[۵۰]
تفاوتهای فیزیولوژیکی همجنسگرایـان
تحقیقات بسیـاری کـه در این زمـینـه انجام شدهاند، مانند تحقیقات پیشگامانـهٔ عصبشناس سیمون لوی،[E ۶] نشان مـیدهند کـه تفاوتهای قابل توجهی درون فیزیولوژی مردان همجنسگرا و مردان دگرجنسگرا وجود دارد. این تفاوتها ابتدا خود را درون مغز، گوش مـیانی، و حس بویـایی آشکار مـیسازند. لوی درون آزمایشی[E ۷] دریـافت کـه مغز از مردان همجنسگرای مورد آزمایش تفاوت فیزیولوژیکی آشکاری با همان بخشها درون مردان دگرجنسگرا دارد.[۵۱] گاهی نتایج این تحقیقات را بـه این معنا مـیگیرند کـه همجنسگرایی درون افراد پدیدهای مادرزادی است. با این حال خود «لوی» مـیگوید: «تحقیقات من ثابتکنندهٔ یک دلیل ژنتیکی به منظور همجنسگرایی نیستند. من هیچ قسمتی از مغز را بـه عنوان یک مرکز همجنسگراکننده معرفی نکردهام. INAH-3 بیشتر مانند حلقهای از زنجیرهٔ هستههای شکل دهندهٔ رفتارهای مردان و زنان عمل مـیکند که تا یک هستهٔ همجنسگراکننده… و از آنجا کـه من مغز افراد بالغ را مورد مطالعه قرار دادهام هیچ دلیلی وجود ندارد کـه نتیجه بگیریم این تفاوتها مادرزادی بودهاند و بعد از تولد بـه وجود نیـامدهاند».[۵۲] تحقیقات لوی مورد انتقادهایی قرار گرفت کـه یکی از دلایلش انتخاب مردان همجنسگرایی بود کـه به علت بیماری ایدز جان خود را از دست داده بودند، درون حالی کـه دگرجنسگراهای مورد مطالعه بـه این بیماری مبتلا نبودند.[۵۱] مقایسهای کـه بین اندازهٔ INAH-3 درون افراد مبتلا بـه ایدز دگرجنسگرا و همجنسگرا انجام شد (با وجود کوچک بودن جامعهٔ آماری) نشان داد کـه اندازهٔ این بخش از مغز درون هر دو آنها مشابهاست. البته حتما توجه داشت کـه هیچ مدرکی مبنی بر تأثیر ابتلا بـه ایدز بر اندازهٔ INAH-3 یـافته نشدهاست. تحقیقات درون زنان هنوز بـه هیچ نتیجه مشابهی منتهی نشدهاست.
پژوهشهای جدید اثبات کردهاند مغز مردان همجنسگرا بـه مغز زنان دگرجنسگرا و مغز زنان همجنسگرا بـه مغز مردان دگرجنسگرا شبیـهاست.[۳۷]
تفاوتهای زیستشناختی همجنسگرایـان با دگرجنسگرایـان- گزارشها بیـان مـیکنند مردان همجنسگرا آلت ی بزرگتر و قطورتری نسبت بـه مردان دگرجنسگرا دارند.[۵۳]
- نیمکرههای مغز درون مردان همجنسگرا و زنان دگرجنسگرا نسبت بـه هم موزون هست در حالی کـه نیمکره راست زنان همجنسگرا و مردان دگرجنسگرا نسبت بـه نیمکره چپ بزرگتر است.[۵۴]
- بوی حاصل از زیر بغل درون مردان همجنسگرا و مردان دگرجنسگرا متفاوت است.[۵۵]
- مردان و زنان همجنسگرا نسبت بـه دگرجنسگرایـان بیشتر چپ دست هستند.[۵۶][۵۷][۵۸]
- مردان همجنسگرا توانایی بیشتری درون به خاطر سپاری مکان اشیـا نسبت بـه مردان دگرجنسگرا دارند. (چنین تفاوتی مـیان زنان همجنسگرا و زنان دگرجنسگرا مشاهده نشدهاست)[۵۹]
- نسبت انگشت دوم بـه انگشت چهارم کـه متأثر از ترشح هورمونهای هست بهطور قابل ملاحظهای مـیان همجنسگرایـان مرد و زن کمتر از دگرجنسگرایـان است.[۴۷]
- مردان همجنسگرا حتی اگر نوع فعالیت بدنی و رژیم غذاییشان یکسان باشد، بهطور متوسط از دگرجنسگرایـان لاغرتر هستند[۶۰] کـه این مـیتواند بـه خاطر پرکاری تیروئید آنها باشد زیرا یکی از ژنهای مرتبط با همجنسگرایی درون فعالیت غده تیروئید اختلال ایجاد مـیکند.[۴۴]
رفتار همجنسگرایـانـه درون جانوران
رفتارهای همجنسگرایـانـه و دوجنسگرایـانـه تاکنون درون ۱۵۰۰ گونـه جانوری - از داران گرفته که تا خرچنگها و کرمها - مشاهده شده ولی تصور مـیشود کـه رقم واقعی بسیـار بیشتر از این باشد. رفتارهای همجنسگرایـانـه بخصوص درون جانوران گلهزی با زندگی گروهی پیچیده شایعتر هست و نقشی اساسی درون زندگی آنان بازی مـیکند.[۶۱] یکی از گونـههای جانوران همجنسگرا بونوبو از نزدیکترین خویشاوندان انسان است. هفتاد و پنج درصد از های درون این گونـه بـه خاطر تولید مثل نیست و تمام اعضای این گونـه بـه کل دوجنسگرایند.[۶۲][۶۳] بونوبوهای مادهٔ مـهاجر از رابطه بـه عنوان روشی به منظور تحکیم دوستی با مادههای قدرتمندتر درون دستهٔ بونوبوهای مقیم بهره مـیگیرند.[۶۴] بونوبویی کـه در رتبه پایینتری قرار دارد با تولید سروصدا بـه دیگران مـیفهماند کـه در حال با بونوبویی با رتبه بالاتر است.[۶۵] درون بونوبوها معمولاً به منظور کاهش استرس و رقابت، توسعه وابستگی، بیـان روابط اجتماعی و تسلی قربانیـان درون پریشانی استفاده مـیشود.[۶۵] باور بر این هست که رفتارهای همجنسخواهانـه درون نخستیـها ریشـه اجتماعی دارند و انسانها درون این مـیان پتانسیل بالایی به منظور رفتارهای دوجنس خواهانـه از گذشته خود حفظ کردهاند.[۶۶]
جانت مانن.[E ۸] استاد دانشگاه جورج تاون،[E ۹] این نظریـه را مطرح کردهاست کـه همجنسگرایی درون دلفینـها مزیتی هست که درون اثر فرگشت بـه وجود آمده و حملات و تجاوزهای درونگونـهای را بـه ویژه درون نرها کاهش مـیدهد.[۶۷][۶۸] مشاهده رفتارهای همجنسگرایـانـه درون جانوران دلیلی مستحکم بود به منظور رد ادعای گناه درون برابر طبیعت همچنین درون پرونده لاورنس درون برابر تگزاس با استدلال بـه وجود همجنسگرایی درون جانوران درون دادگاه عالی آمریکا قوانین ضد همجنسگرایـانـه ۱۴ ایـالت آمریکا ملغی اعلام گردید.[۶۹]
- بعضی پنگوئنـهای نر تمایل بـه تشکیل جفت با نرهای دیگر و لانـهسازی مشترک با آنها دارند. درون این مواقع از یک سنگ بـه عنوان جایگزین تخم استفاده مـیشود. درون سال ۲۰۰۴ پارک مرکزی جانوران[E ۱۰] واقع درون ایـالات متحده آمریکا، سنگ یـادشده را با یک تخم بارور جایگزین کرد کـه زوج نر آن را بـه عنوان فرزند خود بزرگ د. باغ وحشـهای آلمانی و ژاپنی نیز گزارشـهایی دربارهٔ همجنسگرایی بین پنگوئنهایشان منتشر کردهاند. این پدیده همچنین درون زیستگاه آبی کلی تارلتون[E ۱۱] درون آوکلند نیوزیلند مشاهده شدهاست.[۷۰]
- معاشقه و کامل درون روابطهای نر، بـه ویژه گاومـیش کوهاندار آمریکایی معمول است.[۷۱] روابط مـیان زوجهای همجنس درون مـیان آهوها نیز بسیـار رایج است.[۷۲]
- همجنسگرایی درون ان (که درون ۶ که تا ۱۰٪ قوچها دیده مـیشود) همراه با تفاوت درون حجم بخشهای معینی از مغز و فعالیتهای شیمـیایی است. مطالعاتی کـه توسط مجلهٔ درونریزشناسی انجام شد، نشان داد عوامل فیزیولوژیکی و زیست شناختی تأثیرگذارند.[۷۳] نتایج این بررسیها با بررسیهایی کـه لوی روی نمونـههای انسانی انجام داد مشابهاست.
- ان نر کوهی آمریکایی نیز از این نظر بـه دو دسته تقسیم مـیشوند: آنها کـه درگیر روابط همجنسگرایـانـه مـیشوند و گروه دیگر کـه اینگونـه نیستند.[۷۴][۷۵]
- در مـیان کبوتران نیز همجنسگرایی نرها دیده مـیشود.[۷۶] کبوتربازان به منظور این جفت کبوتران از اصطلاح «جناق» استفاده مـیکنند.
- یک چهارم جفتهای قوی سیـاه همجنسگرا هستند (اکثراً مذکر) این جفتها با دزدیدن لانـهها و تخمهای دیگر از آنها نگهداری کرده و از جوجه بـه دنیـا آمده همانند جوجه خود مراقبت مـیکنند درون برخی دیگر از موارد جفتهای نر همجنسگرا با یک قوی ماده رابطه برقرار کرده و پس از اینکه قوی ماده تخم گذاشت او را فراری مـیدهند.[۷۷][۷۸]
علاوه بر موارد ذکر شده همجنسگرایی درون جانورانی همچون مارمولک، سنجاقک، شیرها، و حتی حشراتی کـه در رختخواب زندگی مـیکنند دیده شدهاست.[۷۹]
در مـیان نوعی پرندگان دریـایی نیز با نام علمـی آلباتروس لایـاسن[E ۱۲] همجنسگرایی دیده شدهاست و به گونـهای هست که یک سوم جفتهای این گونـه جفت دو ماده هستند کـه نوعی انتخاب طبیعی لازم به منظور این گونـهاست چرا کـه تعداد مادههای این گونـه بسیـار بیشتر از نرهایش است.[۸۰]
بررسی بر روی گونـهای فنچ نشان دادهاست کـه زوجهای همجنس با روشهایی چون آواز خواندن به منظور هم و آراستن دیگری با منقار خود، پیوند مـیان خود را محکم مـیکنند. نتایج این پژوهش نشان مـیدهند کـه روابط درون مـیان جانوران، حتی پرندگان، مـیتوانند بسیـار پیچیدهتر از یک نر و ماده صرف کـه با هم جفت مـیشوند و زایش مـیکنند، باشند.[۸۱]
روانشناسی
روانشناسی از اولین شاخههای علمـی بود کـه به بررسی گرایش بـه همجنس بـه عنوان پدیدهای مجزا پرداخت. سالیـان درازی طی قرن بیستم و همچنین پیش از آن، روانشناسی رایج و استاندارد زمانـه، همجنسگرایی را درون قالب الگوهای آسیبشناسانـه و به صورت یک بیماری روانی مشاهده مـیکرد. مطالعات علمـی درون مبحث همجنسگرایی بـه مرور زمان نشان داد کـه مستندات تجربی از دستهبندی همجنسگرایی بـه عنوان یک اختلال پشتیبانی نکرده و محسوب نمودن آن بـه عنوان یک بیماری پایـهٔ علمـی ندارد.[۵][۸۲][۸۳] از دههٔ ۱۹۷۰، اتفاقنظر دانشمندان علوم اجتماعی و رفتاری، و متخصصان روانشناسی درون جهان، چنین هست که همجنسگرایی یک شاخهٔ سالم از گرایشهای درون انسان هست و یک بیماری کـه نیـازمند «اصلاح» یـا «درمان» باشد نیست،[۱۴][۱۹] هر چند عدهای از متخصصان برخلاف دستورالعملهای سازمانهای مرجع علمـی، همچنان با آن مانند یک اختلال برخورد مـیکنند.
دستهبندی همجنسگرایی بـه عنوان یک بیماری به منظور اولین بار درون اواخر قرن نوزدهم و توسط نوپای شناسی درون اروپا شکل گرفت. درون سال ۱۸۸۶، شناس معروف ریچارد فن کرافت-ابینگ درون کتاب تعیینکنندهاش، آسیبشناسی ، همجنسگرایی را درون کنار ۲۰۰ مطالعهٔ موردی دیگر بـه عنوان انحرافات ذکر کرد. کرافت-ابینگ پیشنـهاد داد کـه علت ایجاد همجنسگرایی یـا «نقصی مادرزادی» است، یـا «نقصی اکتسابی».[۸۴] از اواخر قرن نوزدهم و تا نیمـهٔ قرن بیستم، الگوهای آسیب شناسانـهای کـه همجنسگرایی را یک بیماری درون نظر مـیگرفتند معیـاری استاندارد بهشمار مـیآمدند.
دیدگاههای بعضی روانپزشکان قدیمـی مانند زیگموند فروید و هاولاک الیس درون خصوص همجنسگرایی با تحمل و مدارای بیشتری همراه بود. هرچند فروید و الیس معتقد بودند کـه همجنسگرایی طبیعی نیست، اما اعلام مـید کـه برای بعضی اشخاص «اجتنابناپذیر» است. زیگموند فروید درون راستای تلاش به منظور درک علتها و روند ایجاد همجنسگرایی، درون ابتدا الگویی تعریف کرد کـه مطابق آن حالت ابتدایی درون انسان دوجنسگرایی فرض مـیشد. بـه عبارت دیگر، طبق این نظریـه تمام انسانها دوجنسگرا بـه دنیـا مـیآمدند ولی درون مسیر رشد اکثر انسانها، گرایش بـه جنس مخالف غلبه مـییـابد، زیرا نـهی فرهنگی و تربیتی سبب مـیشود بسیـاری از افراد همجنسگرایی را درون خود سرکوب کنند و اگر این ممنوعیت وجود نداشت، انسانها رفتار ای را انتخاب مـید کـه برایشان ارضاکنندهتر باشد.[۸۵] فروید همچنین معتقد بود کـه درمان همجنسگرایی موفقیتآمـیز نیست. او روانکاوی و تلقین از طریق هیپنوتیزم را به منظور درمان همجنسگرایی پیشنـهاد کرد و طی سالها تجربیـات کاری مورد استفاده قرار داد، ولی هیچکدام از این دو موفقیتی درون درمان همجنسگرایی نشان ندادند.[۸۶] او درون نـهایت دیدگاهی پذیراتر نسبت بـه همجنسگرایی پیدا کرد و به این نتیجه رسید کـه «همجنسگرایی نـه مایـهٔ شرم است، نـه گناه هست و نـه انحراف. آن را نمـیتوان یک بیماری دانست، بلکه شاخهای از عملکردهای معمول درون انسان است.»[۸۷] با این حال مـیراث اولیـهٔ او درون حوزهٔ روانکاوی خصوصاً درون ایـالات متحده که تا سالها بعد همچنان همجنسگرایی را امری منفی، غیرعادی، و ناشی از مشکلات خانوادگی و تربیتی بـه حساب آورد و سبب شد ننگ شمردن و بیماری دانستن آن درون جامعه همچنان رواج داده شود.[۱۹]
مطالعات آلفرد کینزی درون دههٔ ۴۰ مـیلادی قرن بیستم، نشان داد کـه همجنسگرایی بیش از چیزی کـه تصور مـیشد معمول بود و پیشنـهاد مـیداد کـه این رفتارها عادی بوده و بخشی از گسترهٔ رفتارهای درون انسان هستند.[۱۹] او مقیـاس کینزی را ایجاد کرد کـه مقیـاس سنجش دگرجنسگرایی-همجنسگرایی نیز نامـیده مـیشود و گرایش فرد را درون بازهای بین ۰ (کاملاً دگرجنسگرا) و ۶ (کاملاً همجنسگرا) اندازه مـیگیرد.[۸۸] درون آن زمان تصور عام بر آن بود کـه مردم یـا دگرجنسگرا یـا همجنسگرا هستند و این دو مشخصه درون دنیـای ت با هم ضدیت دارند، ولی کینزی و همکارانش اعلام د کـه قسمت بزرگی از جامعه بهطور کامل دگرجنسگرا یـا همجنسگرا نیستند و اشخاص مـیتوانند رفتارها و واکنشهای روانی همجنسگرایـانـه و دگرجنسگرایـانـه را همراه با هم و بهطور مشترک تجربه کنند.[۸۹] مطالعات و نوشتههای او دربارهٔ همجنسگرایی، تصور آن را بـه عنوان پدیدهای غیرطبیعی رد کرد و آغازگر تحولی اجتماعی و فرهنگی درون دیدگاههای عموم نسبت بـه این مسئله بود.
در گذشته تصور مـیشد همجنسگرایی درون اثر عواملی روانی مانند محیط خانوادگی نامناسب، تربیت نادرست، تجربیـات و ضربههای روحی، یـا سوءاستفادهٔ درون زمان کودکی ایجاد مـیشود. با این حال مطالعات فراوان طی چندین دههٔ اخیر نشان دادهاند کـه این تصورات هیچ گونـه پشتوانـهٔ علمـی نداشته و برپایـهٔ اطلاعات غلط و تبعیضآمـیز شکل گرفته بودند.[۵][۳۲][۳۳][۸۲][۹۰][۹۱]
انجمن روانشناسی آمریکا، انجمن روانپزشکی آمریکا، و انجمن ملی مددکاران اجتماعی آمریکا اعلام کردهاند:[۱۴]
در سال ۱۹۵۲ و زمانی کـه انجمن روانپزشکی آمریکا اولین نسخهٔ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی را منتشر کرد، همجنسگرایی درون آن بـه عنوان یک اختلال ذکر شد. با این حال این دستهبندی تقریباً بلافاصله بـه علت تحقیقهای انجام شده توسط انجمن ملی سلامت روانی مورد انتقاد قرار گرفت. مطالعهٔ یـاد شده و تحقیقات بعد از آن قادر نبودند هیچ پایـهٔ مستحکم علمـی یـا تجربی به منظور دستهبندی همجنسگرایی بـه عنوان یک اختلال یـا امری غیرطبیعی مـهیـا سازند و نشان دادند آن نیز یک گرایش طبیعی و سالم است. درون عین حال کـه تحقیقات انجام شده درون این زمـینـه بیشتر شدند، متخصصان پزشکی، روانپزشکی، و علوم رفتاری و اجتماعی بـه این نتیجه رسیدند کـه تصور همجنسگرایی بـه عنوان یک اختلال روانی اشتباه بوده و طبقهبندی [پیشین] راهنمای تشخصی و آماری اختلالهای روانی بر پایـهٔ پیشفرضهایی اثبات نشده انجام گرفته بود. پیشفرضهای رایج درون خصوص هنجارهای اجتماعی درون زمان قدیم، و جامعهٔ آماری یکطرفهای کـه از نمونـههایی مانند اشخاص مراجعهکننده به منظور درمان یـا اشخاص دستگیر شده توسط سیستم قضایی استفاده نموده بود، از علتهای ریشـهای دستهبندی همجنسگرایی بـه عنوان یک اختلال درون این راهنما بودند.
با توجه بـه مستندات علمـی، انجمن روانپزشکی آمریکا همجنسگرایی را درون سال ۱۹۷۳ از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی خارج کرد و اعلام نمود: «همجنسگرایی بهخودیخود هیچ ایرادی درون قدرت تعقل، ثبات روانی، قابلیت اطمـینان، یـا تواناییهای اجتماعی و شغلی فرد ایجاد نمـیکند.» بعد از بررسی دقیق اطلاعات علمـی، انجمن روانشناسی آمریکا نیز این موضع را درون سال ۱۹۷۵ تأیید کرد و همـهٔ متخصصان امور بهداشت روان را تشویق نمود کـه «لکهٔ ننگ بیمار روانی بودن را کـه مدتها با همجنسگرایی همراه بودهاست رفع کنند و در این راه پیشتاز باشند.» انجمن ملی مددکاران اجتماعی نیز سیـاست مشابهی اتخاذ کردهاست.
بنابراین، متخصصان امور بهداشت روان و محققان مدتهای مدیدی هست که تصدیق مـیکنند کـه همجنسگرا بودن ذاتاً هیچ مانعی درون برابر ایجاد یک زندگی شاد، سالم، و مفید ایجاد نمـیکند و بخش اعظم همجنسگرایـان مرد و زن قادرند درون تمامـی عرصههای اجتماعی و روابط بین فردی بـه خوبی عمل کنند.
اینک تحقیقات و مستندات علمـی فراوانی وجود دارد کـه نشان مـیدهد همجنسگرایی یـا دوجنسگرایی با سازگاری اجتماعی یـا سلامت روانی فرد منافاتی ندارد.[۵][۸۲]سازمان بهداشت جهانی کـه در نسخهٔ ۹ مرجع بیماریهای خود، طبقهبندی بینالمللی آماری بیماریها مورخ سال ۱۹۷۷، همجنسگرایی را بـه عنوان یک اختلال روانی ذکر کرده بود، آن را از نسخهٔ ۱۰ مصوب ۱۷ مـی ۱۹۹۰ خارج ساخت[۹۲] و در یـادداشتی درون بند F66 اضافه کرد: «همجنسگرایی فی نفسه یک اختلال محسوس نمـیشود.»[۹۳] دیگر سازمانهای بزرگ بهداشتی درون جهان نیز بـه تدریج همجنسگرایی را از فهرست بیماریهای خود خارج د. سازمانهای بهداشتی انگلستان از سال ۱۹۹۴، سازمانهای بهداشتی روسیـه از سال ۱۹۹۹ و انجمن روانپزشکی چین از سال ۲۰۰۱ از جملهٔ این سازمانها هستند.[۹۴]
مشکلات روانی
احتمال بروز بعضی مشکلات روانی از قبیل افسردگی، اختلالهای اضطراب و خلقوخو، و سوءمصرف مواد مخدر درون مـیان دگرباشان نسبت بـه دگرجنسگرایـان بالاتر است.[۹۵][۹۶] و علت آن نیز فشارهای اجتماعی، و تجربهٔ تبعیض و خشونتی هست که همجنسگرایـان تنـها بـه دلیل گرایش خود با آن مواجه مـیشوند.[۹۷][۹۸][۹۹]همجنسگراهراسی و ننگ دانستن همجنسگرایی درون جامعه از مـهمترین دلایل تبعیض و خشونت علیـه همجنسگرایـان هست که منجر بـه بروز استرس و اضطراب اقلیت درون آنها مـیگردد.[۱۰۰][۱۰۱][۱۰۲][۱۰۳] وجود سیستمهای حمایتی کارآمد درون جامعه بـه منظور پشتیبانی از اقلیتهای و همجنسگرایـان مـیتواند آسیبهای روانی وارده بـه همجنسگرایـان و احتمال اقدام بـه درون مـیان آنان را کاهش دهد.[۱۰۴][۱۰۵]
احتمال اقدام بـه درون مردان و زنان همجنسگرا و دوجنسگرا درون مقایسه با دگرجنسگرایـان بیشتر است.[۱۰۶][۱۰۷][۱۰۸] با توجه بـه بالاتر بودن مـیزان اقدام بـه مـیان زنان نسبت بـه مردان، این نسبت درون مـیان همجنسگرایـان نیز برقرار هست و زنان همجنسگرا نسبت بـه مردان همجنسگرا بیشتر درون معرض اقدام بـه قرار دارند.[۱۰۹] نژاد و سن از عوامل تعیینکننده درون افزایش مـیزان خطر به منظور اقدام بـه درون دگرباشان است. بـه عنوان مثال، احتمال اقدام بـه درون مردان همجنسگرا و دوجنسگرای سفیدپوست آمریکایی بعد از رسیدن بـه ۲۵ سالگی نصف مـیشود.[۲۶] مقایسهٔ جوانان همجنسگرایی کـه اقدام بـه مـیکنند با همجنسگرایـانی کـه اقدام بـه نکردهاند نشان مـیدهد گروه اول بیشتر درون معرض برخوردهای نامناسب ضد همجنسگرایـانـه بودهاند، اکثراً از مـهارتهای کنار آمدن با تبعیض، انزوا، و تنـهایی برخوردار نبودهاند،[۱۱۰][۱۱۱] و احتمال اینکه از سمت خانواده طرد شده باشند بیشتر بودهاست.[۱۱۲]
مشاوره و روان درمانی
بسیـاری از افراد همجنسگرایی کـه به دنبال مشاوره هستند این کار را بـه دلایلی مشابه دلایل دگرجنسگرایـان انجام مـیدهند. اضطراب، مشکل درون روابط خصوصی، مشکل درون کنار آمدن با شرایط کاری یـا اجتماعی و غیره از جمله این دلایل است. گرایش این افراد ممکن هست در روند درمان نقشی اصلی یـا جانبی ایفا کند یـا اصلاً فاقد هیچ اهمـیتی باشد. دلیل مراجعهٔ یک فرد همجنسگرا به منظور مشاوره هر چه کـه باشد، احتمال فراوانی وجود دارد کـه خود مشاور نیز جهتگیریهای تبعیضآمـیز و ضد همجنسگرایـانـه نسبت بـه بیمارش داشته باشد.[۱۱۳]
رواندرمانی با هدف «تغییر» همجنسگراییبعضی افراد با امـیال و گرایش همجنسگرایـانـه ممکن هست از داشتن این احساسات ناراضی باشند و بخواهند گرایش خود را تغییر دهند. درون مواردی کـه گرایش واقعی فرد با خودانگاره و تصوری کـه وی از خود دارد درون تضاد باشد و منجر بـه بروز استرس درون فرد گردد، بهطوریکه مایل باشد گرایش اش را تغییر دهد، از اصطلاح گرایش آنمنناپذیر استفاده مـیشود.[۱۱۴] از مـهمترین دلایلی کـه باعث مـیشود اشخاص همجنسگرا مایل بـه تغییر گرایش خود باشند، اعتقادات مذهبی آنان هست که احساسات یـا روابط همجنسگرایـانـه را مطرود و گناه تلقی مـیکند.[۱۹] بهطور کلی علت مراجعهٔ افراد همجنسگرا بـه رواندرمانگران به منظور تغییر گرایش خود معمولاً شامل این موارد مـیشود:
- سردرگمـی یـا سؤال دربارهٔ امـیال یـا گرایش خود[۱۱۵][۱۱۶]
- اعتقادات مذهبی فرد کـه همجنسگرایی را گناه یـا غیرقابل قبول مـیدانند[۱۱۷][۱۱۸][۱۱۹][۱۲۰][۱۲۱][۱۲۲][۱۲۳][۱۲۴]
- ترس، اضطراب، یـا نگرانی از تبعات همجنسگرا بودن یـا هویت همجنسگرایـانـه داشتن (خصوصاً اگر همجنسگرا بودن براساس مذهب فرد موردنظر یـا درون جامعهٔ محل زندگی او ممنوع و غیرقانونی باشد)[۱۱۵][۱۱۹][۱۲۱][۱۲۵][۱۲۶]
- فشار خانواده بر فرد کـه از او توقع انجام رفتارهای دگرجنسگرایـانـه دارند و همچنین طردشدن اشخاص دگرباش از جامعه[۱۱۶][۱۱۹][۱۲۱][۱۲۵][۱۲۶]
بعضی درمانگران، گروهها، یـا مؤسسات باور دارند قادر بـه کمک بـه همجنسگرایـان به منظور غلبه بر امـیال یـا رفتارهای همجنسگرایـانـهٔ خود هستند. بسیـاری از آنها پیروان ادیـان ابراهیمـی هستند و در مسلک آنان همجنسگرایی غیرطبیعی و گناه هست و یک گرایش نامطلوب بـه حساب مـیآید. این نوع رواندرمانی درون جهت حذف علایق همجنسگرایـانـه و توسط افرادی کـه همجنسگرایی را یک اختلال یـا گناه تلقی مـیکنند (مانند همجنسگرایـان سابق) استفاده مـیشود.[۱۲۷]
تبدیلدرمانی یـا تلاش به منظور تغییر گرایش (SOCE) اصطلاحی کلی هست که بـه انواع روشهای ابداع شده با هدف تغییر همجنسگرایی و تبدیل آن بـه تمایل بـه جنس مخالف اطلاق مـیشود. که تا پیش از سال ۱۹۸۱، درون ایـالات متحده آمریکا و اروپای غربی این روشها شامل لوبوتومـی با یخشکن،[۱۲۸][۱۲۹][۱۳۰]اختهسازی شیمـیایی با استفاده از هورموندرمانی،[۱۳۱]بیزاریدرمانی مانند وارد نمودن شوک الکتریکی بـه دستها یـا آلت ی و استفاده از داروهای تهوعآور بـه صورت همزمان با القای محرکهای همجنسخواهانـه، و تجدید شرطیسازی خودارضایی مـیشد. روشهای جدیدتر SOCE کـه هنوز درون بعضی بخشهای ایـالات متحده مورد استفاده قرار مـیگیرند محدود بـه مشاوره، تصویرسازی ذهنی، آموزش مـهارتهای اجتماعی، درمان روانکاوانـه، و موعظههای روحی مانند «دعا و حمایت گروهی و فشار گروهی» مـیشود.[۱۳۲]
تمام سازمانهای بزرگ و صاحبنظر درون زمـینـهٔ سلامت روانی، تبدیل درمانی با هدف تغییر همجنسگرایی را غیرمجاز و خطرناک دانسته و عملاً تمامـی آنها بیـانیـههایی رسمـی منتشر نمودهاند کـه در آن متخصصان و آحاد جامعه از درمانهایی کـه ادعای تغییر گرایش دارند، برحذر شدهاند. از جملهٔ این سازمانها مـیتوان بـه انجمن روانپزشکی آمریکا،[۳۲]انجمن روانشناسی آمریکا،[۵] انجمن مشاوران آمریکا، انجمن ملی مددکاران اجتماعی آمریکا،[۱۴][۱۳۳] سازمان بهداشت سراسری قاره آمریکا (شاخهٔ آمریکای شمالی و جنوبی سازمان بهداشت جهانی)،[۱۳۴] کالج سلطنتی روانپزشکان،[۱۳۵] شورای رواندرمانی بریتانیـا،[۱۳۶] و جامعهٔ روانشناسی استرالیـا[۱۳۷] اشاره کرد. درون بیـانیـهٔ رسمـی سال ۲۰۱۳ انجمن روانپزشکی آمریکا آمدهاست:[۸۳]
انجمن روانپزشکی آمریکا بـه این تصور کـه همجنسگرایی حتما تغییر یـابد یـا لازم هست تغییر یـابد اعتقادی ندارد. تلاش به منظور تغییر همجنسگرایی، فرد را درون معرض خطر و آسیبهای قابلتوجهی قرار مـیدهد زیرا هیچکدام از انواع درمانهای مورد استفاده از نظر علمـی تأیید نشدهاند و عزتنفس شخص نیز بعد از شکستخوردن درون تغییر گرایش اش از بین خواهد رفت. هیچ مدرک قابل استنادی نشان نداده هست که هیچ نوعی از رواندرمانی توانسته باشد گرایش افراد را بهطور موثق و ایمن تغییر دهد. بـه علاوه، از دید سلامت روانی، گرایش نیـازی بـه تغییر یـافتن ندارد.
مراجع رواندرمانی و پزشکی معتقدند کـه هر درمانی کـه بر این فرض شکل گرفته باشد کـه همجنسگرایی یک بیماری روانی هست و شخص حتما گرایش اش را تغییر دهد غلط هست و اصول بنیـادی رواندرمانی بیـان مـیکنند کـه مشاور نباید چه بهطور مستقیم و چه از طریق تأثیرگذاریهای غیرمستقیم ماهرانـه، تعیینکنندهٔ هدف مشاوره باشد.[۸۳] بهعلاوه، بهطور کلی درون چهار دههٔ اخیر، مبلغان تبدیلدرمانی و SOCE نتوانستهاند از طریق مطالعات علمـی دقیق ادعاهای خود مبنی بر اثربخشی و بیخطر بودن تبدیلدرمانی را ثابت کنند.[۱۹][۱۳۸]
رواندرمانی حمایتکننده از همجنسگرایـانرواندرمانی حمایتکننده نوعی از رواندرمانی به منظور مراجعهکنندگان همجنسگراست کـه آنها را بـه پذیرش گرایش خود تشویق مـیکند. تلاش به منظور تغییر همجنسگرایی بـه دگرجنسگرایی یـا از بین بردن رفتارهای و علاقهٔ مراجعهکننده بـه اشخاص همجنس، برخلاف اصول رواندرمانی حمایتکننده از همجنسگرایـان است. انجمن روانشناسی آمریکا و جامعه روانشناسی بریتانیـا درون مورد رواندرمانی حمایتکننده دستورالعملها و راهنماهایی به منظور درمانگران منتشر کردهاند.[۱۳۹][۱۴۰] رواندرمانی حمایتکننده بر اساس واقعیـات علمـی زیر پایـه نـهاده شده است:[۱۹]
- کشش و گرایش بـه همجنس، و با همجنس فینفسه طبیعی بوده و شاخهای مثبت از ت درون انسان است. بـه عبارت دیگر این موارد نشانگر اختلالهای روانی یـا رشدی نیست.
- همجنسگرایی و دوجنسگرایی مدتها موجب ننگ و رسوایی دانسته مـیشدند، و تلقی این گرایش بـه عنوان یک لکهٔ ننگ نتایج منفی خود (مانند اضطراب اقلیت) را درون طول زندگی فرد نشان خواهد داد.[۹۹][۱۰۳][۱۴۱][۱۴۲][۱۴۳]
- کشش بـه همجنس و با همجنس مـیتواند درون افراد مختلف خود را بـه شکل گرایشهای و هویتهای متفاوت نشان دهد.[۱۴۴][۱۴۵][۱۴۶][۱۴۷]
- مردان و زنان همجنسگرا و دوجنسگرا مـیتوانند زندگیای رضایتمندانـه داشته باشند و روابط و خانوادههایی پایدار و متعهدانـه تشکیل دهند کـه از جنبههای اساسی با روابط دگرجنسگرایـانـه معادل باشد.[۱۴۸][۱۴۹][۱۵۰][۱۵۱][۱۵۲][۱۵۳]
- هیچ مطالعهٔ تجربی یـا تحقیق علمـی داوری همتا شدهای وجود ندارد کـه بتواند گرایش بـه همجنس را بـه مشکلات خانوادگی، تربیت نادرست والدین، یـا ضربههای روحی ارتباط دهد.[۱۵۴][۱۵۵][۱۵۶][۱۵۷][۱۵۸][۱۵۹][۱۶۰][۱۶۱][۱۶۲][۱۶۳]
طرفداران
در سالهای اخیر طرفداران همجنسگرایی نیز که تا حد قابل ملاحظهای گسترش یـافتهاست. ضرورت چنین مبارزاتی درون کشورها و فرهنگهای مختلف متفاوت است. درون حال حاضر هلند و بلژیک تمامـی حقوق ازدواج را به منظور زوجهای همجنسگرا قائلند. درون سال ۲۰۰۳ دادگاه کانادا درون سه استان ازدواج افراد همجنسگرا را قانونی اعلام کرد. علاوه بر این درون فرانسه، آلمان، فنلاند، سوئد، نروژ، دانمارک، ایسلند، و بعضی از ایـالات آمریکا از جمله ورمونت، ماساچوست و نیویورک ازدواج همجنسگرایـان قانونی هست که حاصل آن برخورداری این زوجها از حمایت و مسئولیتهای ازدواجهای معمولی بودهاست.[۲]
رژه
رژهٔ همجنسگرایـان جشنی هست که توسط همجنسگرایـان و معان حقوق همجنسگرایـان ترتیب داده مـیشود و هدف از آن این هست که همجنسگرایـان و دوجنسگرایـان نباید از گرایش و ت خود سر افکنده باشند بلکه حتما به آن افتخار نیز ند.[۱۶۴] تاقبل از سال ۱۹۶۹ بـه افراد دگرباش بـه چشم منحرفین جامعه نگریسته مـیشد. همجنسگرایـان مجبور بودند ماهیت خود را پنـهان کنند. شـهردار نیویورک درون سال ۱۹۶۰ مشی سختگیرانـهای را نسب بـه بارها و پاتوقهای همجنسگرایـان درون پیش گرفت و عملاً آنها را بـه سوی زیر زمـینی شدن سوق داد. حملات پی درون پی ای کـه نسبت بـه همجنسگرایـان مـیشد بـه نقطهای غیرقابل تحمل نزدیک مـیشد بهطوریکه درون سال ۱۹۶۹ و در پی حمله پلیس بـه یکی از بارها درون یکی از محلههای نیویورک و دستگیری تمام افراد حاضر صدها نفر از همجنسگرایـان ناحیـه با پلیس درگیر شدند. از این واقعه بـه عنوان شورش استونوال[E ۱۳] یـاد مـیگردد. بعد از این واقعه همجنسگرایـان احساس د کـه نیـاز دارند خود را بـه جامعه نشان دهند بنابراین اولین رژه همجنسگرایـان درون سال ۱۹۷۰ درون سالگرد شورش استونوال ترتیب داده شد.[۱۶۵][۱۶۶]
در طول تاریخ
در اروپا
قدیمـیترین مستندات درون رابطه با همجنسگرایی مربوط بـه یونان باستان است. سافو شاعری زن از جزایر لزبو متعلق بـه یونان باستان بوده کـه در اشعارش رابطههای عشقی را بـه ان و زنان تعمـیم داده و واژه لزبین نیز درون اشاره بـه همجنسگرایـان زن از همـین مورد سرچشمـه گرفتهاست.[۱۶۷] درون یونان باستان روابط بین مردان و پسران جوان معمول بودهاست کـه به آن عشق افلاطونی گفته مـیشود اما این روابط بـه بوسیدن، نوازش ، ی، و قرار آلت درون مـیان محدود بود.[۱۶۸]هادریـان امپراتور روم باستان نیز دارای تمایلات همجنسخواهانـه بوده؛ وی بر اساس روایـات با سردار سپاهش آنتونیوس دارای روابطی نزدیک و عاطفی بودهاست.[۱۶۹] در دوران رنسانس نیز درون ایتالیـا مـیتوان که تا نام ۵۰۰ نفر از افراد معروف این دوره را کـه درگیر روابط همجنس گرایـانـه بودند را مشاهده کرد. از جملهانی کـه گمان بر همجنسگراییش مـیرود، لئوناردو دا وینچی مـهندس، ریـاضیدان، و نقاش نامدار بودهاست.[۱۷۰]
از اواسط قرن سیزدهم مـیلادی بـه این سو مجازات همجنسگرایی تقریباً درون تمامـی اروپا مرگ بودهاست.[۱۷۱]
در آفریقا
روابط همجنسخواهانـه درون آفریقا با اینکه توسط کاشفان و مستعمرات اروپایی نادیده گرفته مـیشد و صحبتی از آن بـه مـیان نمـیآمد، وجود داشت و در اشکال مختلفی دیده مـیشد. اوان پریچارد[E ۱۴] مردم شناس انگلیسی گزارش کردهاست کـه مردان جنگجو درون قبیله «زَنده» درون شمال کنگو دارای معشوقهای مذکری کـه بین دوازده که تا بیست سال سن داشتهاند، بودهاند کـه در کارهای خانـه بـه اعضای خانـه کمک مـیکردهاند یـا برخی نیز درون اعمالی همچون تفخیذ شرکت داشتهاند. هرچند کـه چنین رسمـی درون قرن بیستم و پس از تسلط اروپاییـان بر کشورهای آفریقایی از بین رفته بود اما توسط پیران و بزرگان این قبیله کـه پریچارد با آنها گفتگو کرده بود نقل شد.[۱۷۲]
در آسیـا
در ژاپن همجنسگرایی هرگز بـه عنوان یک گناه توسط دین و جامعه نگریسته نشدهاست. درون سال ۱۸۷۳ قانونی وضع گشت کـه برپایـه آن روابط همجنسخواهانـه محدود مـیگشت؛ هرچند کـه این قانون هفت سال بعد از تصویب آن لغو گشت.[۱۷۳] درون طول تاریخ ژاپن تمامـی شوگونـها دارای یک معشوق مذکر بودهاند و این رسم یکی از ارکان سنت سامورایی بود. بـه همـین منظور نیز برخی نگارههای محرک تاریخی ژاپنی بـه روابط همجنسخواهانـه پرداختهاست. اگرچه برخی از این نگارهها درون دوره غربیسازی ژاپن از بین رفت و بسیـاری دیگر نیز درون طول جنگ جهانی دوم درون آتش سوختند، اما مجموعهای از این نگارهها کـه سالم باقیمانده بودند بـه موزهها منتقل شدند.[۱۷۰]
در چین نیز همجنسگرایی از ابتدای آغاز تاریخ آن کشور وجود داشتهاست.[۱۷۰] بر طبق اسناد تقریباً همـه امپراتوران درون سلسله هان دارای یک شریک مذکر بودهاند.[۱۷۴] همچنین درون برخی کتب تاریخ توضیحاتی نیز درون مورد زنان همجنسگرا وجود دارد. باور بر این هست که همجنسگرایی درون سلسلههای سونگ، مـینگ و کینگ امری متداول محسوب مـیگشتهاست. همجنسگرایـان چینی نسبت بـه همجنسگرایـان اروپایی خود درون دوران وسطی کمتر مورد شکنجه و آزار و اذیت واقع مـیشدند.[۱۷۵]
در ایران
در دوران هخاان و ساسانیـان مجازات رابطه با همجنس، اعدام بودهاست.[۱۷۷] اما برخی پژوهشگران بـه این نتیجه رسیدهاند کـه در ایران قبل از ظهور زرتشت اجتماعات همجنسگرایـانـه وجود داشتهاست. هرودت نیز شاهدبازی هخاان را گزارش کردهاست؛ وجود روابط همجنسگرایـانـه مردانـه درون زمان اشکانیـان و ساسانیـان نیز دیده شدهاست.[۱۷۸]
لواط یکی از گناهانی هست که درون دوره ساسانی تلقی مـیشده است. اصطلاحاتی چون kun-marzih, waran ī abārōn ( غیرطبیعی)، marzišnīh ī abārōn (جماع گناه آلود) به منظور توصیف این عمل بـه کار رفتهاست. قوانین و مواردی کـه به آنها اشاره شده نشانگر این بوده کـه این عمل درون جامعه رخ مـیداده است. کتاب مـینوی خرد مـیگوید موجودات اهریمنی بـه شیوه زیر آفریده شدهاند: «و اهریمن بدکار دیوان و دروغان دیگر فرزندان اهریمنی را از عمل لواط با خود بـه وجود آوردند.» بنابراین نخستین نکته این هست که لواط وسیلهای بود که تا اهریمن بتواند موجودات اهریمنی دیگر و بیشتری بـه جهان بیـاورد، و دوم آنکه اهریمن موجودی لواط کار پنداشته مـیشد. درون کتاب وی دیوداد گفته مـیشود اگر مردان ناخواسته درون لواط فاعل یـا مفعول واقع شوند، مجازات آنها شلاق و اگر خواسته این کار را ند، مجازاتشان اعدام است. درون کتاب هشتم دینکرد، فصل ۳۴ آن کـه دربارهٔ احکام علیـه تجاوز بـه عنف و سایر موارد موجود درون «هوسپارم نسک» اوستاست، مـیگوید چنین قوانینی دربارهٔ امـیال غیراخلاقی و هرزه wiftag (لواط مفعول) و wiftīnag (لواط فاعل)، « ستمگرانـه، کردار فاسد، و آوازه تبار و تنـهای تباه و آلوده ایشان» وجود داشتهاست. درون کتاب ارداویرافنامـه، کـه یکی از تخیلیترین کتاب باقیمانده پهلوی است، بـه مجازاتهای همجنس بازان و لواط کاران اشاره شدهاست. ویراز درون سفر خود بـه دوزخ مردی را مـیبیند کـه کیفرش این بود کـه مارهایی بـه مخرج او وارد و از دهانش خارج مـیشوند. فرشتگان دربارهٔ علتش مـیگویند: «این روح مرد پستی هست که درون گیتی مرتکب لواط شدهاست.» درون فصل دیگری دربارهٔ مجازات لواط با زنان سخن گفته شده کـه سبکتر بودهاست. لازم بـه گفتن نیست کـه حکم «سزاوار مرگ» (مرگ ارزان) بیدرنگ درون مورد این گونـه افراد اجرا مـیشد.[۱۷۹]
بعد از اسلام همجنسگرایی درون دوران صفویـاندر ایران بعد از اسلام با همجنسگرایی و روابط همجنسگرایـانـه درون مکانهای زیـادی همچون دیرها، کاروانسراها، ها و پادگانهای نظامـی برخوردی صورت نمـیگرفته و مجاز بودهاست. رفتارهای همجنسگرایـانـه درون دوران صفویـان بـه رسمـیت شناخته مـیشد چنانکه حتی درون بین برخی شاهان صفوی و نیز بسیـاری از امرای مملوکی چنین علاقهمندی مشاهده شدهاست. رابطهٔ آنان درون حدی بود کـه یـار همجنس آنان همـیشـه درون کنارشان حضور داشته و اطرافیـان او را بـه این امر مـیشناختند. این شاهان و امـیران همزمان بـه اقامـهٔ نماز جمعه و ادای واجبات دین اسلام و مسائل سیـاسی مـیپرداختند. همچنین درون این دوره اماکنی تحت عنوان امرد خانـه به منظور فعالیت روسپیـان مذکر وجود داشتهاست. رسمـیت این اماکن بـه حدی بوده کـه دولت نـه تنـها مانع فعالیت آنها نمـیشده بلکه از آنها مالیـات هم دریـافت مـیکرده است. یکی از اماکن اسکان روسپیـان مرد قهوهخانـهها بودهاست. درون این باره درون سفرنامـهٔ شاردان چنین آمده: «من درون تبریز و ایروان قهوهخانـههای بزرگی دیدم کـه پر از پسرانی بود کـه خویشتن را بهمانند زنان روسپی عرضه مـیداشتند و حتی شاه عباس دوم طفلی زیبا را بـه قهوهچی سپرد و پسر بر اثر تجاوزی کـه باو شد بـه قهوهچی حمله برد و او را زخمـی کرد ولی شاه بـه جای تنبیـه متجاوز قهوهچی، دستور داد شکم بچه را پاره د.»[۱۸۰][۱۸۱][۱۸۲][۱۸۳]
در ادبیـات فارسیبرخی شاعران ایرانی همچون سعدی و جامـی دارای اشعاری با «مضامـین همجنسخواهانـه» مـیباشند.[۱۸۴] علاوه بر این درون ادبیـات ایران داستانهایی حول محور عشق دو همجنس بـه یکدیگر نیز وجود دارد. ناظر و منظور منظومـهای عاشقانـه هست که توسط وحشی بافقی سروده شده کـه در آن پسر وزیر کـه ناظر نام دارد عاشق پسر پادشاه کـه منظور مـیباشد، مـیگردد.[۱۸۵]مـهر و مشتری منظومـهای عاشقانـه دیگری بـه زبان فارسی و در قالب مثنوی نوشته محمد عصار تبریزی هست که درون سال ۷۷۸ هجری قمری درون وزن خسرو و شیرین سروده شدهاست.
در کتب قبل از اسلام درون ایران عشق مرد بـه مرد دیده نشدهاست، بـه همـین دلیل درون قرون نخستین تاریخ بعد از اسلام مثلاً درون آثار دورهٔ سامانیـان و پیش از آنان از قبیل رودکی و شـهید بلخی و ابوشکور بلخی و شاهنامـهٔ فردوسی مطلب صریحی درون این خصوص نیست.[۱۸۶] اگرچه عدهای معتقدند کـه دقیقی بـه دست امردی کشته شدهباشد.[۱۸۶]
در ایران و بیشتر جهان اسلام بخصوص درون مورد مردان، که تا زمانی کـه مردان روابط با همسران و وظایف زناشویی خود را ایفا مـینمودند جامعه اعتنایی درون قبال سایر روابط آنها نداشت. این روابط بـه صورتهای مختلف مانند روابط با «امرد» (پسر جوان کـه خط سبیلش پرپشت نشده باشد)، «آدم داری» (نگه داشتن مردان جوانتر درون خانـه بـه عنوان مونس) از فرمهای اینگونـه روابط با جنس موافق بود. درون ادبیـات دوران صفوی که تا ایران قاجاری اواخر قرن نوزدهم مـیلادی هنگام صحبت از تمایلات افراد نسبت بـه جنس موافق هست لحن نویسنده عاری از لحنی قضاوتآمـیز بودهاست. مثلاً درون رستم الحکما درون مورد شاه تهماسب دوم مـینویسد «یک صورت یوسفگونـه را بـه هزاران زلیخا، لیلی و شیرین ترجیح مـیداد» یـا فتحعلی خان صبا شاعر دربار قاجار، فتحعلی شاه را به منظور دوست داشتن زنان و مردان جوان ستودهاست یـا عضد الدوله نـه تنـها زنان بسیـار فتحعلی شاه، بلکه نظربازیهای گسترده او با مردان جوان زیبا را ثبت کردهاست. هرچند از اواخر قرن نوزدهم درون نوشتههای نویسندگان چنین روابطی تقبیح مـیشد. افسانـه نجمآبادی تأثیر فرهنگی اروپا بر جامعه ایران را درون این چرخش رفتاری مؤثر مـیداند. بطور کلی درون دوران قاجار با وجود منع شرعی روابط با همجنس و احکام مخالفی کـه توسط شاهان و روحانیت صادر مـیشد صور مختلف روابط با همجنس درون زندگی روزمره اتفاق مـیافتاد.[۱۸۷]
همجنسگرایی درون دوران پهلویدر دوره رضا پهلوی، احمدروی و عدهای دیگر مانند ایرج مـیرزا با همجنسگرایی مخالفت کرده و نـهضت مخالفت با همجنسگرایی را بـه راه انداختند[۱۸۸] درون دوران محمد رضا پهلوی، واپسین شاه ایران، طبقات بالای اجتماعی جامعه نسبت بـه مسئله همجنسگرایی از خود انعطاف نشان مـیدادند حتی بعضی از اخبار نیز ازدواج همجنسگرایـان را پوشش خبری مـیدادند. درون این دوران برخی از افراد پیشنـهاد پیدایش های مدنی همجنسگرایـان را همانند های غربی نیز دادند. علاوه بر این درون برخی از کلوبهای شبانـه دوران پهلوی رفتارهای همجنسخواهانـه تحمل مـیگشت. هر چند درون دوران پهلوی همجنسگرایی همچنان یک نوع تابو بـه حساب مـیآمد و هیچ مرکزی به منظور مشاوره بـه جوانانی کـه در مورد گرایش خود دچار سردرگمـی شده بودند وجود نداشت.[۱۸۹]ارنست پرون سوئیسی، یکی از نزدیکترین و صمـیمـیترین دوستان محمدرضا پهلوی کـه در درون سوئیس با او آشنا شد و به مدت ۲۰ سال نزدیکترین دوست او بود، همجنسگرا بود. رضا شاه کـه تمایل داشت ولیعهد تربیت مردانـه پیدا کند و شدیداً مراقب هر گونـه رفتار زن صفتانـه بود از بازگشت او بـه ایران بـه همراه یک همجنسگرا خشمگین شد.[۱۹۰] در بین معماران و طراحانی کـه به شـهبانو درون تزیین کاخ کمک مـید بیژن صفاری و کیوان خسروانی علناً همجنسگرا بودند و با این وجود پای ثابت همراهان محبوب خانواده سلطنتی بودند کـه نشان دهنده مـیزان حساسیت شاه و شـهبانو است.[۱۹۱]
همجنسگرایی بعد از انقلاب اسلامـیدر سال ۲۰۱۰ به منظور نخستین بار درون آلمان، گردهمایی زنان همجنسگرای ایرانی درون شـهر فرانکفورت با حضور ۱۷ تن از لزبینهای ایرانی مقیم اروپا و ایران برگزار شد. هدف از این نشست مقابله با هوموفوبیـا و افزایش تعامل و همکاری بین همجنسگرایـان ایرانی اعلام گشت.[۱۹۲]
تاریخ همجنسگرایی درون قلمرو اسلامـی
در اشعار دورهٔ جاهلیت و یکی دو قرن نخستین بعد از اسلام مدرکی دربارهٔ شاهدبازی نمـیتوان یـافت.[۱۹۳] همجنسگرایی درون دوران طلایی اسلام معمول بود و به شکلی کـه افراد بزرگسال با پسران جوان بـه اعمال مـیپرداختند اما افراد بزرگسال بهطور معمول نقش فعال را برعهده مـیگرفتند. ابونواس شعرهای فراوانی درون مدح پسران نوجوان دارد این دوره درون قرن دوازدهم مـیلادی بـه اوج خود رسید.[۱۹۴]
در ایران بعد از اسلام واژه «شاهدبازی» درون ادبیـات ایران بسیـار خودنمایی مـیکند و آن را مترادف همجنسگرایی مـیدانند؛ این درون حالی هست که این واژه اشاره بـه رابطه با پسران نوجوان دارد.[۱۹۵]
وضعیت قانونی و حقوقی
ازدواج همجنسگرایـان و حق سرپرستی فرزند
ازدواج همجنسگرایـان ازدواجی هست که بـه صورت رسمـی یـا اجتماعی بین دو فرد همجنس صورت مـیگیرد. ازدواج همجنسگرایـان درون جوامع مختلف از نظر حقوقی، حق مدنی و دینی مطرح مـیگردد.[۱۹۶]دانمارک اولین کشوری بود کـه ازدواج همجنسگرایـان را تحت عنوان اتحاد مدنی[۱۹۷] و با حقوقی پایینتر نسبت بـه ازدواج قانونی نمود و هلند اولین کشوری بود کـه ازدواج همجنسگرایـان را بـه صورت مذهبی و با حقوق برابر ازدواج دگرجنسگرایـان قانونی کرد.[۱۹۸][۱۹۹] اما با این حال بیشتر سازمانهای مذهبی (بسته بـه نظرات دینی خود) از حق سرپرستی فرزند، استخدام و دیگر مزایـا بـه زوجهای همجنسگرا خودداری مـیکنند.[۲۰۰][۲۰۱] اکنون کشورهای آرژانتین، آفریقای جنوبی، آیسلند، اسپانیـا، بلژیک، پرتغال، سوئد، کانادا و هلند ازدواج همجنسگرایـان درون تمام کشور قانونی هست و درون کشورهای آمریکا، برزیل و مکزیک درون بخشهایی قانونی است. تحقیقات نشان دادهاست کـه ممنوع ازدواج همجنسگرایـان درون قانون اساسی (این موضوع درون بیست و نـه ایـالت آمریکا وجود دارد[۲۰۲]) بـه افزایش نرخ ابتلا بـه ایدز بـه مـیزان ۴ مورد بـه ازای هر ۱۰۰٬۰۰۰ نفر مـیانجامد.[۲۰۳] همچنین بـه افزایش استرس مـیان همجنسگرایـان (بهطور کلی دگرباشان ) منجر مـیشود.[۲۰۴] درون صورتی کـه با قانونی شدن ازدواج درون ماساچوست مـیزان مراجعه همجنسگرایـان بـه مراکز درمانی ۱۳ درصد کاهش داشتهاست.[۲۰۵]
بسیـاری از کشورهایی کـه ازدواج همجنسگرایـان را بـه نحوی همانند اتحاد مدنی یـا ازدواج رسمـی قانونی کردهاند بـه همجنسگرایـان اجازه بـه سرپرستی گرفتن فرزند را هم مـیدهند. برپایـه گزارش ها درون بین سالهای ۱۹۷۶ که تا ۱۹۹۰ شش که تا چهارده مـیلیون فرزند تحت سرپرستی پدر گی یـا مادر لزبین بودهاند و هشت که تا ده مـیلیون فرزند نیز توسط سرپرستان همجنسگرا بزرگ شدهاند.[۲۰۶] سرپرستی فرزند توسط همجنسگرایـان مـیتواند هزینـهای بین صفر که تا سی هزار دلار درون پی داشته باشد.[۲۰۶] شیوههای مختلفی به منظور اجازه بـه همجنسگرایـان به منظور سرپرستی فرزند وجود دارد درون برخی کشورها تنـها فرد مجرد قادر بـه سرپرستی فرزند مـیباشد و در برخی دیگر تنـها زوجهایی کـه ازدواج کردهاند چنین حقی دارند، درون برخی دیگر درون صورتی کـه یکی از زوجهای همجنسگرا پدر یـا مادر واقعی فرزند باشد، مـیتواند سرپرستی او را بـه همراه شریک زندگی اش برعهده بگیرد.[۲۰۷] در اقدامـی درون جهت برابری حق سرپرستی فرزند ایـالات متحده درون نظر دارد نام پدر و مادر درون گذرنامـههای این کشور را با واژههای «والد ۱» و «والد ۲» جایگزین نماید.[۲۰۸]
اما این امر مخالفانی سرسخت نیز دارد. به منظور مثال، آخرین جامعه فرزند خواندگی کاتولیک بریتانیـا اعلام کردهاست کـه اگر قانونی به منظور توانایی گرفتن فرزند توسط زوجهای همجنسگرا تصویب شود، یـافتن خانـه به منظور کودکان بی سرپرست را متوقف خواهد کرد.[۲۰۹] مؤسسه خیریـه کاتولیک بوستن نیز کار خود درون ارتباط با یـافتن خانـه به منظور کودکان بی سرپرست را بـه این دلیل کـه تصویب این قانون برخلاف مناسک دینی آنها مـیباشد، پایـان دادهاست.[۲۱۰]
در کشورهای مختلف
در اکثر کشورهای آسیـایی همجنسگرایی غیرقانونی نیست هر چند کـه در بعضی کشورها همچون ایران و مالزی جرم بـه حساب مـیآید. با این حال این روند درون حال تغییر هست به عنوان مثال هندوستان درون سال ۲۰۰۹ از روابط همجنسگرایـانـه رفع جرم کرد پیش از این با همجنس درون هند مخالف طبیعت شناخته مـیشد.[۲۱۱] علاوه بر هند، نپال نیز بـه عنوان کشوری پیشرو و نوظهور درون عرصه حقوق همجنسگرایـان درون حال تهیـه قانونی به منظور رسمـیت بخشیدن بـه ازدواج همجنسگرایـان و حقوق برابر به منظور آنها است.[۲۱۲]
خاورمـیانـهدر اکثر کشورهای اسلامـی درون خاورمـیانـه، با همجنسگرایـان برخورد مـیشود. با این وجود، جامعه همجنسگرایـان اسرائیل دارای آزادیهای وسیع اجتماعی درون این کشور هستند، هرچند برخی گروههای مذهبی محافظهکار درون اسرائیل با این آزادیها مخالفند.[۲۱۴]
در قوانین کنونی ایران، همجنسگرایی و لواط مترادف یکدیگر تعریف شدهاند و در صورت انجام عمل بین دو مرد، درون حضور چهار شاهد عادل یـا چهار مرتبه اقرار از سویـانی کـه لواط کردهاند بـه این عمل درون دادگاه، بنا بـه احکام اسلامـی کـه مبنای قانون مجازات درون جمـهوری اسلامـی را تشکیل مـیدهند حکم اعدام به منظور هر دو طرف اجرا مـیگردد.
در قوانین ایران، گرایش همجنسگرایـانـه زنان تحت عنوان «مساحقه»، عملی مجرمانـه تعریف شدهاست. مادهٔ ۱۲۷ قانون مجازات اسلامـی، مساحقه را اینطور تعریف کردهاست: «مساحقه، همجنسبازی زنان هست با اندام ی». درون موضوع مساحقه جرم بـه فعل دو زن بستگی دارد. بـه موجب مادهٔ ۱۳۴ قانون مجازات اسلامـی: «هرگاه دو زن کـه با هم خویشاوندی نسبی نداشته باشند بدون ضرورت، زیر یک پوشش قرار گیرند بـه کمتر از صد تازیـانـه تعزیر مـیشوند. درون صورت تکرار این عمل و تکرار تعزیر درون مرتبهٔ سوم بـه هر یک صد تازیـانـه زده مـیشود.»[۲۱۵] درون صورت تکرار جرم، مرتکب را اعدام مـیکنند.[۲۱۶]
اروپااکثر کشورهای اروپایی درون عین بـه رسمـیت شناختن همجنسگرایی قوانین خاصی نیز به منظور آنها تدوین کرده یـا درون حال انجام آن هستند. بـه عنوان مثال پارلمان پرتغال لایحهای را درون تاریخ ۸ ژانویـه ۲۰۱۰ به منظور قانونی ازدواج همجنسگرایـان تصویب کرده اما قبول فرزند توسط این زوجها را رد کردهاست. این لایحه با حمایت حزب حاکم سوسیـالیست و سایر احزاب چپ بـه تصویب رسید.[۲۱۷] علاوه بر این عضویت درون اتحادیـه اروپا نـه تنـها ملزم بـه نداشتن قوانین ضد همجنسگرایـانـهاست بلکه با توجه بـه پیمان آمستردام کشورهای خواهان عضویت حتما دارای قوانین ضد تبعیضی علیـه همجنسگرایـان نیز باشند.[۲۱۸]
قاره آمریکا کاناداکانادا از سال ۱۹۶۹ از همجنسگرایی رفع جرم نمود و دومـین کشور بعد از هلند بود کـه ازدواج همجنسگرایـان را قانونی نمود. این کشور ابتدا ازدواج همجنسگرایـان را درون استان انتاریو قانونی کرد و سپس درون سال ۲۰۰۵ بـه صورت فدرال و رسمـی درون سراسر کشور ازدواج همجنسگرایـان را بـه رسمـیت شناخت. علاوه بر این کانادا اجازه سرپرستی فرزند را بـه همجنس گرایـان را مـیدهد و دارای قوانین ضد تبعیض علیـه دگر باشان نیز هست و هرگونـه توهین بـه گرایش درون این کشور جرم تلقی مـیگردد.[۲۱۹][۲۲۰]
ایـالات متحده آمریکادر تمام ایـالتهای آمریکا از روابط همجنسگرایـانـه رفع جرم شدهاست و دیوان عالی آمریکا درون تاریخ ۲۶ ژوئن ۲۰۱۵ ازدواج همجنسگرایـان را درون سرتاسر ایـالتهای آمریکا قانونی اعلام کرد.[۲۲۱] بـه این ترتیب ایـالات متحده آمریکا هجدهمـین کشوری هست که ازدواج همجنسگرایـان را بـه رسمـیت شناخته است. جورج بوش، رئیسجمـهور پیشین آمریکا کـه دارای تعصبات مذهبی بود، خواستار ممنوعیت ازدواج همجنسگرایـان درون سراسر آمریکا بود و به این منظور لایحهای را به منظور ممنوع ازدواج همجنسگرایـان بـه مجلس سنا ارائه نمود، اما این لایحه توسط نمایندگان سنای آمریکا رد شد.[۲۲۲][۲۲۳]
آمریکای لاتینبر طبق تصویب قانون توسط مجلس سنای آرژانتین درون این کشور همجنسگرایـان اجازه ازدواج با یکدیگر و قبول فرزند را دارند. کلیسای کاتولیک و گروهای مذهبی بـه این قانون معترض هستند.[۲۲۴]
آفریقاآفریقای جنوبی تنـها کشور درون قاره آفریقا هست که علاوه بر این کـه ازدواج همجنسگرایـان درون آن کشور قانونی است، ایشان حق بـه سرپرستی گرفتن فرزند را نیز دارند و قوانین ضد تبعیض، حامـی و ضامن حقوق شـهروندی آنها است.[۲۲۵][۲۲۶]
در دسامبر ۲۰۱۳ مـیلادی، پارلمان اوگاندا همجنسگرایی را مصداق جرم و برای همجنسگرایـان، مجازات «حبسابد» پیشبینی کرد. درون این طرح،انی هم کـه اطلاعات خود از وجود چنین رابطهای را بـه مقامات گزارش نکنند، نیز بـه اقدام مجرمانـه محکوم مـیشوند.[۲۲۷]
خدمت درون ارتش
ارتشـهای کشورهای گوناگون درون سراسر جهان نگاه متفاوتی بـه موضوع خدمت همجنسگرایـان درون ارتش دارند. بیشتر کشورهای غربی امروزه قانونی راکه موجب آن تنـها افراد دگر جنس گرا مـیتوانند وارد ارتش شوند را برداشتهاند و به همجنسگرایـان اجازه خدمت درون ارتش را مـیدهند. به منظور مثال، از ۲۶ کشور عضو پیمان ناتو ۲۲ کشور بـه همجنسگرایـان اجازه خدمت آزادانـه را مـیدهند.[۲۲۸]
در آسیـا کشورهایی همچون تایلند، اسراییل،[۲۲۹]ژاپن،[۲۳۰] و تایوان[۲۳۱] اجازه خدمت آزاد همجنسگرایـانـه را مـیدهند و کشورهایی همچون ترکیـه و ایران همجنسگرایـان را از خدمت ارتش منع مـیکنند. درون ترکیـه با آنکه همجنسگرایی از لحاظ قانونی جرم محسوب نمـیگردد اما از لحاظ ارتش این کشور بیماری روانی محسوب مـیگردد.[۲۳۲][۲۳۳][۲۳۴] درون ایران نیز همجنسگرایی جزو اختلالات و بیماریهای روانی بـه حساب مـیآید.[۲۳۴]
تمامـی کشورهای عضو اتحادیـه اروپا بـه همجنسگرایـان اجازه خدمت درون ارتش را مـیدهند اما درون خود قاره اروپا معدود کشورهایی همانند صربستان نیز وجود دارد کـه از خدمت همجنسگرایـان درون ارتش جلوگیری مـیکنند.[۲۳۵]
آمریکادر ایـالات متحده آمریکا که تا اواخر سال ۲۰۱۰ قانونی بـه نام نپرس، نگو وجود داشت کـه به موجب این قانون کـه در زمان ریـاست جمـهوری بیل کلینتون بـه تصویب رسید بـه همجنسگرایـان بـه شرط آنکه کـه گرایش خود را آشکار نکنند اجازه ورود و خدمت درون ارتش داده مـیشد. بعد از سالها کشمکش سرانجام درون تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۱۰ مـیلادی، با رای مجلس سنای ایـالات متحده آمریکا، قانون نپرس، نگو با رای موافق ۶۵ عضو سنا و به رغم مخالفت ۳۱ سناتور عضو حزب جمـهوریخواه باطل شد و خدمت همجنسگرایـان درون آمریکا آزاد اعلام گشت.[۲۳۶]
اصطلاحهای دیگر
در ایران، کـه همجنسگرایی درون آن مذموم است، گاهی درون گویش خیـابانی، از افراد همجنسگرا –زن یـا مرد– با عنوان تحقیرآمـیز «همجنسباز» یـاد مـیشود، این واژه مانند واژههای مشابهی چون کفترباز، قمارباز، و … دارای باری منفی بوده، و برای القای این بار منفی علیـه همجنسگرایـان استفاده مـیشود.[۲۳۷] همچنین واژههای دیگری نیز درون گفتار عوام به منظور اشاره بـه افراد همجنسگرا وجود دارد کـه معمولاً تحقیرآمـیز و محکومکننده هستند؛ بـه عنوان مثال همجنسگرایـان مرد درون زبان فارسی با عناوین چون اِوا، اُبنـهای (شخص مفعول درون عمل همجنسگرایـان) و عناوین زنندهتر خوانده مـیشوند.[۲۳۸][۲۳۹][۲۴۰] البته چنین فحاشیهایی بـه تراتیها نیز اطلاق مـیشود.[۲۴۱] این واژهها به منظور نشان فاعلیت یـا مفعولیت درون عمل با همجنس هست و مترادف با همجنسگرا نیست. هر چند برخی افراد همجنسگرا از تصویری کـه برخی همجنسگرایـان دیگر ارائه مـیدهند بدشان مـیآید. همچنین بـه افراد همجنسگرا لواطکار نیز گفته مـیشود.[۲۴۱]
همجنسگراهراسی
همجنسگراهراسی یـا هوموفوبیـا واژهای هست که درون برگیرنده نگرش و احساسات منفی نسبت بـه همجنسگرایـان یـا دو جنسگرایـان یـا درون برخی موارد نسبت بـه دوها است. همجنسگرا هراسی مـیتواند درون رفتارهایی همچون تبعیض یـا خشونت نسبت بـه افراد غیر دگرجنسگرا بروز کند.[۲۴۲][۲۴۳] خشونت نسبت بـه مردان همجنسگرا درون مقایسه با خشونت نسبت بـه لزبینها موضوع تحقیقهای بیشتری بودهاست.[۲۶] تعصبهای ضد همجنسگرایی معمولاً درون اشخاصی دیده مـیشود کـه در زندگی روزمرهٔ خود ارتباط شخصی با افراد همجنسگرا نداشتهاند.[۲۴۴] احتمال اینکه رواندرمانگران نیز جبههگیری ضد همجنسگرایـانـه نسبت بـه مراجعین خود داشته باشند بسیـار بالاست.[۱۱۳] محققان تبعیض علیـه همجنسگرایـان و همجنسگراهراسی را با زنستیزی و مردسالاری درون ارتباط مـیدانند. بهطور کلی اشخاص همجنسگراستیز دیدگاههای زنستیزانـهٔ بیشتری دارند و زن را فرودستتر از مرد مـیشمارند.[۲۴۵][۲۴۶]
کارگروه ملی همجنسگرایـان مرد و زن درون آمریکا درون تحقیقی درون سال ۱۹۸۴ نشان داد کـه ۹۴٪ از مردان و زنان همجنسگرای تحتپرسش درون مقاطعی از زندگی خود قربانی خشونت شدهاند، و تقریباً نیمـی از این افراد با خشونت جسمـی مورد تهدید قرار گرفتهاند.[۲۴۷] استعلام دیگری درون سال ۱۹۹۱ گزارش داد کـه بیش از ۹۰٪ همجنسگرایـان مرد و زن هدف خشونت کلامـی قرار مـیگیرند و این خشونت درون مورد بیش از یکسوم آنها بهطور مستقیم بـه دلیل گرایش آنها رخ داده است.[۲۴۸] قرار گرفتن درون معرض این خشونتها بهطور مستقیم احتمال افسردگی، اضطراب، خشم، و علایم اختلال استرسی بعد از ضایعه روانی را درون همجنسگرایـان افزایش مـیدهد[۲۴۹] و از دیگر پیـامدهای آن، افزایش اقدام بـه مـیان همجنسگرایـان است.[۲۵۰] از مشـهورترین های مـیان نوجوانان بـه جیمـی رودمایر و تیلور کلمنتی مـیتوان اشاره کرد.
همجنسگرا هراسی یکی از دلایل مـهم جنایت ناشی از نفرت بر ضد همجنسگرایـان است. درون سال ۱۹۹۸ قتل متیو شپارد دانشجوی آمریکایی بـه دلیل همجنسگرا بودنش توجهات زیـادی را درون سطح جهانی بـه خود جلب کرد.[۲۵۱] یکی دیگر از قتلهایی کـه بر پایـه گرایشها صورت مـیگرفت و توجه زیـادی را بـه خود جلب کرد قتل هاروی مـیلک بود. هاروی مـیلک یک سیـاستمدار همجنسگرای آمریکایی بود کـه در دهه هفتاد مـیلادی بعد از چندین مرتبه شرکت درون انتخابات انجمنی سر انجام بـه عضویت انجمن شـهر سان فرانسیسکو انتخاب شد. او یک سال پیش از پایـان کار خود توسط یکی از همکارانش بـه همراه شـهردار سان فرانسیسکو بـه قتل رسید. درون شب این قتلها بیش از ۳۰ هزار تن درحالیکه شمعهایی بـه دست داشتند درون خیـابانهای سن فرانسیسکو بـه یـاد هاروی مـیلک بـه و تظاهرات آرام پرداختند.[۲۵۲]
همجنسگرایـان یکی از هدفهای هلوکاست درون زمان آلمان نازی بودند.[۲۵۳] بین ۵٬۰۰۰ که تا ۱۵٬۰۰۰ همجنسگرا بـه اردوگاههای مرگ آلمان نازی فرستاده شدند که تا درمان شوند.[۲۵۴] درون ۱۲ سپتامبر سال ۲۰۰۳ مجلس قانونگذاری آلمان تصویب کرد درون یکی از معروفترین خیـابانهای برلین بـه یـاد همجنسگرایـانی کـه در اردوگاههای کار اجباری جان خود را از دست داده بودند درون نزدیکی بنای یـادبود قربانیـان هلوکاست یـادمانی برایشان نصب گردد.[۲۵۵] مـیزان پذیرش همجنسگرایـان و برابری تی درون جوامع اسلامـی بـه طرز قابل ملاحظهای کمتر از جوامع غربی هست اگرچه جامعه مسلمانان آلبانی مقداری لیبرالتر هستند. همچنین مـیزان پذیرش همجنسگرایـان و برابری تی درون جوامع غربی با گذشت زمان افزایش یـافتهاست اما درون جوامع مسلمان از سال ۱۹۰۰ که تا ۲۰۰۰ تغییر قابل ملاحظهای نداشتهاست.[۲۵۶]
در ۲۱ دسامبر سال ۲۰۱۰ سازمان ملل رای بـه قطعنامـهای ضد اعدام داد کـه در آن اعدام افراد بر پایـه گرایش محکوم مـیشود هرچند کـه اشاره بـه همجنسگرایـان درون این قطعنامـه درون ابتدا بـه دلیل مخالفت کشورهای اسلامـی همچون ایران و سومالی با واژه اعدام بر پایـه هرگونـه تبعیض جایگزین شد، اما بعد از درخواست ایـالات متحده مبنی بر بازگشت اشاره صریح بـه نام همجنسگرایـان این قطعنامـه بار دیگر بـه رای گذاشته شد و تصویب گشت.[۲۵۷]
در مـیان جامعه علمـی نیز همجنسگراهراسی وجود داشتهاست. وولف گزارش مـیکند کـه در سالهای دهه ۱۹۸۰ درون مـیان پژوهشگرانی کـه بر روی رفتارهای نخستیها بررسی مـید تردید درون چاپ مطالب مربوط بـه شواهد روابط همجنسخواهانـه درون جانوران وجود داشته چرا کـه از این ترس داشتهاند کـه همکارانشان از خود واکنشهای هوموفوبیک نشان دهند.[۲۵۸]
در فرهنگ عمومـی
همجنسگرایی امروزه درون عرصههای مختلفی همچون فیلمهای سینمایی، مباحث سیـاسی، حقوق اجتماعی و غیره بـه عنوان یک سوژه مطرح است. علاوه بر این هم اکنون همجنسگرایـان زیـادی درون عرصههای مختلفی همچون سیـاست، موسیقی، بازیگری و… مشغول بـه فعالیت هستند.[۲۶۲][۲۶۳]
شخصیتها
همجنسگرایـان زیـادی درون عرصه فرهنگ و سیـاست هم اکنون حضور دارند بـه عنوان مثال الن دیجنرس مجری مطرح و مشـهور شبکه ان بی سی امریکاست او درون سال ۱۹۹۷ اعلام کرد کـه یک لزبین است.[۲۶۴] همچنین ریکی مارتین درون سال ۲۰۱۰ درون سایت خود نوشت: «من افتخار مـیکنم کـه بگویم، یک همجنسگرای خوشبخت هستم.»[۲۶۵] درون عرصه سیـاست نیز مـیتوان بـه یوهانا سیگورداردوتیر نخست وزیر لزبین ایسلند اشاره کرد کـه اولین فرد دگرباش درون دنیـا محسوب مـیشود کـه با گرایش آشکارا بـه چنین پستی رسیدهاست.[۲۶۶]گیدو وستروله وزیر امور خارجه آلمان نیز یک همجنسگرا مـیباشد.[۲۶۷]
امروزه بـه افراد مشـهوری کـه در اذهان عمومـی مورد حمایت و دارای محبوبیت درون مـیان همجنسگرایـان، دوجنسگرایـان و تغییر ت دهندگان مـیباشند گی آیکون (به انگلیسی: gay icon؛ بـه معنی «نماد همجنسگرایی») اطلاق مـیگردد. این افراد عموماً از حقوق همجنسگرایـان دفاع مـیکنند یـا خود یکی از آنان هستند. لیدی گاگا خواننده معروف آمریکایی کـه خود یک دوجنسگرا هست یکی از چهرههای بارز همجنسگرا مـیباشد.[۲۶۸]بریتنی اسپیرز خواننده مشـهور نیز یکی دیگر از چهرههای بارزی هست که خود یک دگرجنسگرا است.[۲۶۹]
سینما
فیلمهای سینمایی بسیـاری با مضمون همجنسگرایی و همجنسگرایـان تاکنون ساخته شدهاست. فیلمهایی همچون بوسهٔ زن عنکبوتی، کوهستان بروکبک،[۲۷۰]مـیلک،[۲۷۱] و بچهها حالشان خوب است[۲۷۲] کـه داستان هر چهار فیلم پیرامون همجنسگرایـان و همجنسگرایی هست به ترتیب درون سالهای ۱۹۸۶، ۲۰۰۶، ۲۰۰۹، و ۲۰۱۱ نامزد دریـافت جایزه اسکار بهترین فیلم شدند. کوهستان بروکبک داستان زندگی دوچران همجنسگرا هست که درون دهه ۶۰ و ۷۰ مـیلادی هست که رابطه آنها بـه خاطر مشکلات و جامعه آن روز دچار فراز و نشیبهای زیـادی است. درون فیلم مـیلک کـه در واقع داستان واقعی هاروی مـیلک یک سیـاستمدار و فعال حقوق همجنسگرایـان هست شان پن بـه خاطر بازی درون نقش هاروی مـیلک برنده جایزه اسکار شد.[۲۷۳][۲۷۴] فیلم بوسهٔ زن عنکبوتی داستان دو زندانی هست که یکی از آنان همجنسگراست و دیگری مبارزی چپ است. مقدار زیـادی از فیلم تقابل نگاه این دو را با هم نشان مـیدهد کـه هردو درون نـهایت از یک نظام دست راستی و دیکتاتوری درد مـیکشند. این فیلم برندهٔ جایزهٔ اسکار بهترین نقش اصلی شدهاست.[۲۷۵] فیلم دیگری با عنوان یک مرد مجرد درون سال ۲۰۰۹ ساخته شد. این فیلم نامزد جایزه شیر طلایی بود و کالین فرث جایزه بهترین بازیگر مرد را درون این جشنواره از آن خود کرد.
در مـیان برنامـههای تلویزیونی سریـالهایی مانند خانواده مدرن و گلی بـه این موضوعات مـیپردازند و شبکه تلویزیونی لوگو نیز برنامـههایش درون مورد اقلیتهای است.
همجنسگرایی و مذهب
سه دین ابراهیمـی یـهودیت، مسیحیت و اسلام با همجنسگرایی مخالفت کردهاند. بعضی عقیده دارند کـه همجنسگرایی خود یک گناه هست در حالی کـه عدهای دیگر تنـها اعمال همجنسگرایـانـه را گناه مـیدانند. البته تعدادی از دینداران درون این زمـینـه موافقت دارند، چنانکه برخی کلیساها عقد شرعی همجنسگرایـان را جاری مـیکنند و برخی نیز، این عمل را مطرود مـیدانند. درون حالت کلی اما بررسیها نشان مـیدهند کـه اکثر گروههای باورمندان بـه دین، دیدگاه منفی نسبت بـه همجنسگرایی دارند.[۲۷۶]
یـهودیتهمجنسگرایی درون طی تاریخ یـهودیت بـه عنوان عُرفی از زندگی پذیرفته شده بود. با این وجود که تا سده اخیر، درون زبان عبری واژهای خاص به منظور «همجنسگرایی» وجود نداشت.[۲۷۷]
در آئین یـهود، درون مذهب ارتدرابطه بین دو همجنس غیرقابل قبول است.[۲۷۸] اما درون سه مذهب دیگر یعنی اصلاحگرا، نوسازمان گرا و محافظهکار همجنسگرایی بـه عنوان یک شیوهٔ زندگی مورد قبول و اجازه ورود بـه مرحله خاخامـی وجود دارد.[۲۷۹]
مسیحیتبیشتر مکاتب مسیحی همجنسگرایـان را طرد نمـیکنند (همانطور کـه هیچ گناهکاری را طرد نمـیکنند) اما اکثر آنها بر این نکته پافشاری مـیکنند کـه روابط همجنسخواهانـه گناه است.[۲۸۰][۲۸۱][۲۸۲] هرچند کـه برخی دیگر همجنسگرایی را گناه نمـیدانند.[۲۸۳] کلیساها درون قرون وسطی مواضعی سرسختانـه از خود درون برابر همجنسگرایی نشان مـیدادند و مجازات همجنسگرایی مرگ بودهاست.
هم اکنون واتیکان و پاپ بـه همجنسگرایـان و همجنسگرایی روی خوش نشان نمـیدهند و آن را گناه مـیدانند.[۲۸۴] همچنین کلیسای ارتدکس نیز هرگونـه رابطه بین دو همجنس را مردود مـیداند.[۲۸۵] با این وجود برخی کلیساها همچون کلیسای انگلیکان کانادا، کلیسای منونایت هلند و کلیسای سوئد و بسیـاری دیگر از کلیساها درون کشورهایی همچون نروژ و آلمان ازدواج همجنسگرایـان را رسمـی مـیدانند و آن را تقدیس مـیکنند.[۲۸۶][۲۸۷] برخی از استادان الهیـات پیشنـهاد کردهاند کلیساهای کاتولیک نباید درهای خود را بر روی زوجهای همجنسگرا ببندد.[۲۸۸] در سال ۲۰۱۱ و پس از قتل یکی از فعالان حقوق همجنسگرایـان درون اوگاندا اسقف اعظم کانتربری بیـانیـهای صادر کرد کـه در آن هشدار داده بود نباید از همجنسگرایـان چهرهای اهریمنی نشان داد. او افزوده بود سخنانی کـه چهرهای شیطانی از همجنسگرایـان نشان مـیدهد عواقب خطرناکی دارد. بیـانیـه او مورد حمایت اکثر رهبران مذهبی انگلیکان قرار گرفت. آنها درون حمایت از چنین بیـانیـه گفته بودند: ما از این سخنان حمایت مـیکنیم چرا کـه هیچنباید بـه خاطر تعصبهای دیگران درون ترس و وحشت زندگی کند.[۲۸۹]
اسلاماصطلاح همجنسگرایی درون واژهشناسی اسلامـی وجود ندارد ولی نزدیکترین واژه بـه آن عبارت «لواط» هست که اعمال مـیان دو مرد هست که برگرفته از نام قومـی هست که درون قرآن بـه عنوان قوم لوط آمدهاست[۲۹۰] قرآن درون آیـات مختلفی داستان لوط و قوم او را بیـان مـیکند و برای عمل این قوم تعابیر مانند فحشا، اسراف، جرم، ظلم، خباثت، جهالت و فسق آوردهاست[۲۹۱]
لواط از جانب محمد، پیـامبر اسلام و تمامـی ا شیعه نـهی شده و از عواقب اخروی آن بـه شدت یـاد شدهاست.[۲۹۲] مجازاتهای دنیوی سنگینی نیز به منظور لواط و دیگر کنشهای همجنسخواهانـه درون نظر گرفته شدهاست.[۲۹۳] درون فقه شیعه و قوانین ایران؛ لواط، کـه معمولاً کامل ی بین دو مرد تعریف مـیشود، کیفر اعدام دارد، تفخیذ و قرارآلت ی بین دو کپل مجازات حدی ۱۰۰ ضربه تازیـانـه و در بار سوم یـا چهارم اعدام، بوسیدن پسران از روی و خوابیدن عریـان دو مرد یـا دو زن درون زیر پوشش مشترک، بدون وجود ضرورت، مجازات تعزیری دارد. مساحقه بـه معنی آلتمالی دو زن نیز مستحق مجازات حدی یکصد ضربه شلاق و در نوبت چهارم مستوجب اعدام است.[۲۹۴]
در مذهب شافعی فتاوایی از برخی فقها آمده کـه بر اساس آن لواط با غلام مملوک (عبد) حد ندارد و مخالفینشان نیز آن را بـه حلال بودن لواط تعبیر کردهاند.[۲۹۵][۲۹۶] همچنین مشـهور هست مالک بن انس پیشوای مذهب مالکی لواط را جایز دانسته، هرچند درون المؤطای مالک چنین چیزی وجود ندارد و مالکیـان نیز آن را قبول ندارند. مرتضی راوندی درون کتاب تاریخ اجتماعی ایران درون این مورد نوشتهاست: «شاهدبازی حرام هست و همـهٔ پیران و زاهدان کنند. وقتی فقهای اربعه با این اوضاع روبرو مـیشدند ناچار بودند فتوایی بدهند کـه نـه سیخ بسوزد نـه کباب. لذا برخی غلام غیرمملوک را منع و غلام مملوک را تجویز کردهاند.»[۲۹۷]
محسن کدیور، نواندیش دینی، همجنسگرایی را درون اسلام رد مـیکند. اکبر گنجی همجنسگرایی را طبیعی دانسته و دیدگاه محسن کدیور را نقد کردهاست.[۲۹۸]عبدالکریم سروش، دیگر نواندیش دینی، مـیگوید «حقخواهی همجنسگرایـان مسئلهٔ جدیدی هست که او هنوز قادر نشده سخن قاطعی درون باب آن بگوید.»[۲۹۹][۳۰۰]
بهاییتآیین بهایی رابطه مـیان مردان را رد مـیکند و هرگونـه رابطه مـیان همجنس را تحریم کردهاست. مجازات لواط و زنا درون بهاییت از پیش تعیین شده نیست و تعیین آن بـه بیت العدل سپرده شدهاست. بهاءالله درون توضیح ممنوعیت روابط همجنسگرایـانـه گفتهاست: «هر قدر عشق و محبت بین دو همجنس شدید و خالص باشد، اگر بـه روابط منجر گردد نادرست و خطاست.»[۳۰۱] اخیراً بیت العدل درون اعلامـیهای جدید اعلام نموده: «هرگونـه تعصب یـا انزجار از همجنس گرایـان مخالف و مغایر با روح آیین بهایی است. افزون بر این، بهاییـان مأمورند کـه مع و حامـی مظلومـین باشند و ازانی کـه حقوق اساسی شان نقض شده با تمام توان دفاع کنند…» همچنین درون ادامـه آورده شده: «بهاییـان حتما ناگزیر مـیان وجوهی از امور اجتماعی کـه با تعالیم بهایی همخوانی دارد و جنبههایی کـه با تعالیم بهایی سازگاری ندارد تمایز گذارند. درون حالت نخست، بهاییـان مـیتوانند فعالانـه از آن امور اجتماعی حمایت کنند ولی درون حالت دوم، نـه حمایت مـیکنند و نـه مخالفت.»[۳۰۲]
هندوئیسمدر حال حاضر همجنسگرایی درون مـیان پیروان مذهب هندو بهطور کلی پذیرفته شدهاست با این حال از آن جا کـه متون این مذهب بهطور صریح و روشن درون مورد همجنسگرایی جهتگیری نمـیکند همجنسگرایی درون مـیان هندوها دارای مخالفان و موافقانی هست. به منظور مثال مخالفان طبیعی خواندن همجنسگرایی بیـان مـیکنند کـه عشق واقعی بین یک زن و یک مرد مـیتواند رخ دهد و از همـین جهت رابطه تنـها درون مـیان یک زن و یک مرد قابل پذیرش هست در حالی کـه موافقان ابراز مـیدارند درون هیچیک از متون مذهب هندو ذکر نشده کـه عشق تنـها مـیان دو جنس مخالف هست و از آن جا کـه عشق و رابطه رمانتیک مـیان دو همجنس نیز مـیتواند رخ دهد، بعد رابطه با همجنس نیز طبیعی است.[۳۰۳]
دین زرتشتیاگرچه درون گاتها کـه به زرتشت نسبت داده مـیشود اثری از منع همجنسگرایی نیست درون بخش وندیداد بـه صراحت همجنسگرایی منع شدهاست. وندیداد بـه زرتشت منسوب نیست و نگارش آن بـه مغهای زمان اشکانیـان نسبت داده مـیشود.[۱۷۸] درون دید زرتشتی، جهان صحنـه نبرد خیر و شر هست و از آنجا کـه یکی از وظایف پیروان خیر تولید حیـات جدید بـه شیوه اهورامزدا و امرتات، زمـین، است، نازایی همجنسگرایی، بـه تصریح متون زرتشتی بـه روشنی آن را درون سوی شر قرار مـیدهد. بنا بر افسانـه تأسیس سرزمـینهای ایران درون وندیداد، بین مردان از سوی روح شر به منظور آزار رساندن بـه نـهمـین خلقت اهورامزدا، سرزمـین هیرکانی، ایجاد شدهاست. عمل مردان درون اوستا بـه عنوان عملی گناهکارانـه و مستوجب مجازات شناخته شدهاست. تمایزی بین انجام این عمل با رضایت طرفین و بی رضایت وجود دارد. اگر خلاف مـیلش مجبور بـه این کار شده باشد مجازات اش «هشتصد ضربه با شلاق اسب، و هشت فلک» است، کـه برابر مجازات مثلاً کشتن یک سگ است؛ ولی اگر این کار را رضایتمندانـه انجام داده باشد گناه او جبران ناشدنی ست. علاوه بر این، هر دو شریک فعال و مفعول دیو شمرده شده متعلق بـه خلقت شر هستند و پس از مرگ دیو مـیمانند. ً دینکرد، بـه ما مـیگوید کـه ارواح مشارکت کنندگان فعال و مفعول این بـه دلیل نزدیکی بـه دیوان خود ظاهری چون دیو دارند.[۳۰۴]
پذیرش همجنسگرایی از سوی برخی دینداراندر مسیحیت، برخی کلیساها همچون کلیسای انگلیکان کانادا، کلیسای منونایت هلند و کلیسای سوئد و بسیـاری دیگر از کلیساها درون کشورهایی همچون نروژ و آلمان ازدواج همجنسگرایـان را رسمـی مـیدانند و آن را تقدیس مـیکنند.[۲۸۶][۲۸۷] برخی از استادان الهیـات پیشنـهاد کردهاند کلیساهای کاتولیک نباید درهای خود را بر روی زوجهای همجنسگرا ببندد.[۲۸۸] و برخی همجنسگرایی را گناه نمـیدانند.[۲۸۳] درون گرایشهایی از یـهودیت، یعنی نوسازمان گرا و محافظهکار همجنسگرایی بـه عنوان یک شیوهٔ زندگی مورد قبول هست و اجازه ورود بـه مرحله خاخامـی وجود دارد.[۲۷۹]
بهطور کلی دیدگاه مسلمانان درون مورد همجنسگرایی بـه دو دسته تقسیم مـیشود؛ گروهی کـه همجنسگرایی را عملی گناه و انحرافی و قابل تغییر مـیدانند و گروهی کـه همجنسگرایی را بـه عنوان یک گرایش طبیعی بـه رسمـیت مـیشناسند.[۱۸۴][۲۹۰][۳۰۵] با تمام سرسختیهایی کـه در مقابل همجنسگرایی درون مـیان علمای اسلام وجود دارد، تعداد بسیـار کمـی از ا مساجد نـه تنـها اسلام را مخالف همجنسگرایی نمـیدانند بلکه ازدواج دو زوج همجنس را بـه صورت دینی یعنی نکاح بـه اجرا درمـیآورند.[۳۰۶][۳۰۷][۳۰۸]
به گفتهٔ آرش نراقی استاد فلسفه دین، به منظور بررسی دیدگاه اسلام دربارهٔ همجنسگرایی بایستی بـه تمایز همجنسگرایی و لواط توجه کرد. همجنسگرایی نوعی روش زندگی جدید هست که درون آن شخص از انکار و سرکوب گرایش خود دست برداشته و آن را درون شیوهٔ زندگی خود رعایت مـیکند، چنین مفهومـی مطلقاً به منظور پیشینیـان شناخته شده نبودهاست. درون حالی کـه لواط درون فرهنگ دینی، ادبی و حقوقی بـه یک عمل اشاره دارد کـه عمدتاً بین یک مرد بالغ و یک نوجوان واقع مـیشود؛ و در قرآن آنچه بـه صراحت نـهی شده «عمل زشت» قوم لوط هست که نوعی تجاوز بـه عنف بوده کـه بیشتر قربانیـان آن کودکان و نوجوانان بودهاند.[۱۹۵][۳۰۹]
بیماریها
نسبت بـه بین زن و مرد، بیماریهای ایدز،[۳۱۰]سوزاک، سفلیس و زگیل ی درون کنندگان مرد با مرد فراوانی بیشتری دارند، طبق مطالعات سال ۱۹۸۰ درون یک مرکز درمانی بیماریهای درون شـهر دنور ایـالات متحده آمریکا اورتریت غیر گنوگوکی، هرپس ی، شپشک عانـه و جرب فراوانی کمتری داشتند.[۳۱۱] فراوانی سوزاک حلقی هم درون بین همجنسگرایـان مرد دو الی دو و نیم برابر زنان دگرجنسگرا و چهار الی هفت برابر مردان دگرجنسگرا است.[۳۱۲] مردان همجنسگرا درون معرض ابتلای بیشتری از سیتومگالوویروس مـیباشند.[۳۱۳] درون صورتی کـه گروهی صورت گیرد خطر هپاتیت ای و شیگلوز درون آلت بـه دهانی مرد با مرد دیده مـیشود[۳۱۴] شیگلوز درون همجنسگرایـان مرد بـه صورت نامتناسبی فراوان دیده مـیشود کـه به زبان ی منسوب شدهاست.[۳۱۵] مردانی کـه با مردان انجام مـیدهند، ۱۷ برابر بیش از مردان دگرجنسگرا درون معرض سرطان هستند.[۳۱۶] البته شایـان ذکر هست دلیل این امر ویروس HPV یـا همان ویروس پاپیلومای انسانی مـیباشد و ارتباطی با و ی ندارد و در صورت ابتلای یکی از طرفین بـه این ویروس، مـیتواند از طریق ارتباط پوستی منتقل شده و سبب ایجاد انواع سرطان شود.[۳۱۷]
برآورد نسبی بروز عفونت جدید HIV درون آمریکا بر حسب دستهبندی، ۲۰۱۴[۳۱۸] بین مردان همجنسگرا و دوجنسگرا (۷۰٪) بین دگرجنسگرایـان (۲۳٪) بین افرادی کـه داروی مخدر تزریق مـیکنند (۷٪)
به گزارش آژانس حفاظت از بهداشت بریتانیـا (HPA) بیماری ایدز از سال ۲۰۰۷ درون مردان همجنسگرا نسبت بـه مردان دگرجنسگرا بـه شدت رو بـه افزایش هست و نزدیک بـه نیمـی از ۶ هزار ۲۸۰ نفری کـه در سال ۲۰۱۲ درون آنان ابتلا بـه اچآیوی تشخیص داده شد، مردان همجنسگرا بودند[۳۱۰] و طبق آمارها از هر ۲۰ مرد همجنسگرا، یک نفر اچآیوی مثبت است.[۳۱۰]
هپاتیت سی درون مردان کنندهٔ ی با مردی کـه مبتلا بـه ویروس ایدز هستند، سریعتر از گروههای دیگر منتقل مـیشود.[۳۱۹] درون مناطق پیشرفته، کـه همـهگیری هپاتیت ای درون سطح پایین است، قرار گرفتن درون گروه مردان همجنسگرا ریسک فاکتور بالای بیماری درون نظر گرفته مـیشود[۳۲۰] و این افراد حتما علیـه هپاتیت ای واک شوند.[۳۲۱] مردان همجنسگرا جزو گروههای با خطر بالا درون زمـینـه انتقال ویروس هپاتیت بی هستند.[۳۲۲][۳۲۳]
علاوه بر بیماریهای ی دیگر، ایدز یکی از بیماریهایی هست که همجنسگرایـان مرد با آن رو بـه رو هستند و پلیگامـی درون روابط همجنسگرایـانـهٔ مرد بـه مراتب خطرناکتر از پلیگامـی درون روابط دگرجنسگرایـانـه است. بررسیهای دفتر ایدز سازمان ملل متحد نشان مـیدهند کـه شیوع ایدز درون مـیان مردانی کـه با همجنسان خود رابطهٔ دارند، ۲۰ برابر شیوع آن درون جامعهاست.[۳۲۴] خطر انتقال ویروس اچآیوی درون مردان همجنسگرا دو برابر مردان دگرجنسگراست بهطوریکه درون اولین رابطه با فرد آلوده، احتمال ابتلا درون حدود ۰٫۲ درصد مـیباشد. هرچند کـه استفاده از کاندوم سالم و عدم ورود ترشحات مایع منی بـه داخل بدن مـیتواند مانع از ابتلا بـه ایدز شود و این خطر را تقریباً بـه صفر مـیرساند. البته حتما به خاطر داشت خطر ابتلا بـه ایدز بـه هنگام با فرد آلوده همواره وجود دارد.[۳۲۵] البته حتما خاطر نشان کرد انتقال بیماری ایدز ارتباطی بـه نفس همجنسگرایی ندارد و این ویروس فارغ از گرایش بـه علت ارتباط منتقل مـیگردد.[۳۲۶]
بهطور کلی بـه همجنسگرایـان توصیـه مـیشود همواره امن (همراه با کاندوم) داشته باشند. هرچند درون صورتی کـه طرفین هیچیک بـه بیماریهای مقاربتی و اچآیوی مبتلا نباشند و رابطه مونوگومـی (تک همسری) با یکدیگر داشته باشند و از رابطه با افراد گوناگون خودداری نمایند مـیتوانند بـه استفاده از کاندوم خاتمـه دهند.[۳۲۷]
در بعضی کشورها همچون ایـالات متحده، بـه دلیل آنکه مردانی کـه با همجنسان خود رابطه برقرار مـیکنند جزو گروههای پرخطر از دیدگاه امکان آلوده بودن بـه بیماری ایدز قرار دارند، از اهدای خون توسط آنان جلوگیری مـیشود.[۳۲۸]
عاملهای خطرزای سرطان درون همجنسگرایـان زن، شامل چاقی، مصرف الکل، سیگار، و نداشتن فرزند متولد شده،[۳۲۹] بالاترین فراوانی درون بین تمام گروههای زنان است.[۳۳۰] بنا بـه تصریح مرکز پیشگیری و کنترل بیماریهای دولت ایـالات متحده آمریکا (CDC)، نسبت بـه جمعیت عادی، همجنسگرایـان و تراها، همگی درصد بالاتری از مصرف الکل و مواد مخدر دارند و سختتر هم ترک مـیکنند.[۳۳۱][۳۳۲]
نشانها
دگرجنسگرا
همجنسگرای زنانـه
همجنسگرای مردانـه
جستارهای وابسته
- عشقبازی
- گرایشهای
- تخمک مردان
یـادداشت
منابع
قانون مجازات اسلامـی (مصوب ۱۳۷۰)، ماده ۱۰۹ که تا ۱۳۴
آرش نراقی، مصاحبه درباره اسلام و حقوق اقلیتهای وبگاه شخصی آرش نراقی
کتابشناسی
- دریـایی، تورج. شاهنشاهی ساسانی. ترجمـهٔ مرتضی ثاقبفر. تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۸۳. شابک ۸-۴۳۶-۳۱۱-۹۶۴.
- Milani, Abbas. Eminent Persians: the men and women who made modern Iran, 1941-1979. vol. 2. New York: Cyracuse University Press, 2008. 1221. ISBN 978-0-8156-0907-0.
- Sommer, Volker and Paul L Vasey. Homoual Behaviour in Animals: An Evolutionary Perspective. Cambridge University Press, 2006. ISBN 9780521864466.
- Poiani, Aldo. Animal homouality: a biosocial perspective. New York: Cambridge University Press, 2010. ISBN 978-0-521-14514-5.
برای مطالعه بیشتر
- Bagemihl, Bruce. Biological Exuberance: Animal Homouality and Natural Diversity. New York: ST Martin's Press, 1999. ISBN 0-312-19239-8.
پیوند بـه بیرون
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ همجنسگرایی موجود است. مجموعهای از گفتاوردهای مربوط بـه همجنسگرایی درون ویکیگفتاورد موجود است.همجنسگرایی درون کرلی (بر پایـهٔ دیموز)
[فیلم لواط با پسر بچه]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 29 Jul 2018 21:49:00 +0000