پسران برده در تاریخ ایران

پسران برده در تاریخ ایران زنان مسن و پولدار تهرانی و اجاره پسران به منظور | نوروز درون ایران باستان - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد | ایران - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد | مسأله داری درون اسلام معاصر | محسن کدیور | بهروز وثوقی هنرپیشـه قدیمـی ایران درگذشت - مجله اینترنتی |

پسران برده در تاریخ ایران

زنان مسن و پولدار تهرانی و اجاره پسران به منظور

زنان پولدار تهرانی و اجاره پسران زیبا به منظور

البته ناگفته نماند کـه تعداد زیـادی از زنان هم ثروتمند هستند ولی تن بـه چنین کارهای زشتی نمـیدهند. پسران برده در تاریخ ایران متاسفانـه رابطه نامشروع و خلاف قوانین جامعه افزایش یـافته است.

فحشا و توسط زنان ثروتمند بی هویت , اخیرا درون عده اي از مناطق کشور مثل نقاط مرفه نشین تهران شاهد پدیده هاي جدیدی درون حوزه مسائل و روابط هستیم. پسران برده در تاریخ ایران بی شک چنین رفتارهای نامتعارفی زاییده فرهنگ ما نیست و محصولی وارداتی مـی باشد کـه توسط رسانـه هاي بزرگ غرب کـه شبیـه گمرک فرهنگی به منظور آن عمل مـیکنند بـه کشور ما آمده است.

پسران اجاره اي به منظور خدمات بـه زنان پولدار تهرانی جنجال جدیدی را درون کشور بپا کرد. این پسران درون خانـه هاي تیمـی پایتخت حضور دارند ودر قبال دریـافت پول از ان و زنان پولدار با انـها وارد رابطه مـیشوند.

به گزارش تالاب بـه نقل از رویداد: پسران برده در تاریخ ایران امروز علاوه بر ان و زنان ، پسران برده در تاریخ ایران دربخش هایي از تهران دیده شده هست پسران نیز درون ازای دریـافت پول، خود رابه زنان متمول مـی سپارند. حتی خانـه تیمـی هاي پسرانـه نیز به منظور اجاره خدمات بـه زنان پولدار وجوددارد.

خانـه فساد و توطئه یـهود ، یـهود بعد از هزاران تامل درون مورد برتری بر مسیحیـان و یـهودیـان و همـه ی جامعه بشری خواست که تا برای فقدان جمعیتی خود چاره اي بجوید. متاسفانـه این چاره جویی مبتنی بر سیـاست هاي افزایش تراکم جمعیتی نیست، بلکه بر رشد منفی جمعیت سایر جوامع به منظور ایجاد توازن با جوامع یـهودی صهیونیسم تمرکز داشته است.

برای این منظور نخستین بار مرغ و خروس ها درون آزمایشگاه هاي صهیونی مورد بررسی قرار گرفتند. با جدا سازی این دو از هم بعد از مدتی رابطه بین دو هم جنس آغاز شد و بتدریج دسته مرغ ها و خروس ها از جیث تعداد رو بـه کاهش یـافتن نـهاد. همـین امر با ایجاد شکاف بین جوامع با تولید مکاتب شومـی مثل فمنیسم و زن گرایی و مردگرایی و غیره هم امتحان شد. امروز بهمـین علت رشد جمعیت درون تعداد زیـادی از کشور های اروپایی کاملا منفی است.

فاحشگی یک صنف حقوقی:

از طرفی با فراموش شدن نـهاد خانواده، بی بند و باری ها رفتاری و دارای توجیـه حقوقی و عرفی هم شد و روز بـه روز درون قالب هاي جدیدی بـه بازار پر سود تجارت جهان عرضه مـی‌شود. خانـه فساد و ها درون تعداد زیـادی از کشورها دارای حقوق صنفی هستند و مورد حمایت ویژه عده اي از نـهادها نیز قرار مـی‌گیرند. از آنجا کـه عمر یک روسبی طبق معمول بیش از 4 سال نیست، به منظور این امر خدمات بیمـه و پشتیبانی درنظر گرفته شده و از حیث دکتری هم عمل هاي پیچیده جراحی و زیبایی را به منظور آن تدارک دیده اند. درون غرب فاحشگی بروز برخی زیربناهای حیوانی مکتب فکری آن است.

افراد زیـادی هم هستند کـه با درون اختیـار گرفتن زنان و ان بـه تجارت مـیپردازند. درون کشورهایی کـه این امر دارای توجیـه حقوقی نیست، تخلفات از این دست بطور قاطع توسط پلیس رهگیری و سرکوب نمـی‌گردد. چرا کـه رشوه هاي مالی و دلالان این حوزه درون اغلب اوقات به منظور دور زدن قوه قهریـه اجتماع کفایت مـیکند.

در ایران ودر تهران:

مدتی هست که تجارت با سبکهای نوین غربی درون کشور ما نیز صورت مـی‌گیرد. امروز علاوه بر زنان و ان دربخش هایي از تهران دیده شده هست که پسران نیز درون ازای دریـافت پول، خود رابه زنان متمول مـی سپارند. حتی خانـه هاي فساد و تیمـی پسرانـه نیز به منظور اجاره خدمات بـه زنان پولدار وجوددارد.

اجتماع ما یک جامعه جوان هست و این امر با محاسن بسیـارش، عوارضی را هم بـه همراه دارد. پتانسیل هاي دریک اجتماع جوان بسیـار بالاست، اما متاسفانـه “سرانـه” فرزند آوری نسبت بـه این نیروی جوان درون کشور، بـه سمتی مـی‌رود کـه غرب اکنون درون آن قرار دارد.

به گزارش تالاب این یعنی ما درون دهه آتی با بحران مواجه خواهیم بود. از سویی پیر شدن کشور هم تبعات بسیـار بدی خواهد داشت کـه از دیدی پوشیده نیست. حتما دید آیـا سیـاست هاي جمعیتی و اجتماعی دولتی و کلان تدبیری را به منظور عدم ورود این توطئه صهیونیستی درسال هاي آتی خواهد اندیشید؟

منبع: پرداد بـه نقل از رویداد




[پسران برده در تاریخ ایران]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 15 Sep 2018 20:02:00 +0000



پسران برده در تاریخ ایران

نوروز درون ایران باستان - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

در روز نخست فروردین، پسران برده در تاریخ ایران روز هرمزد، اهورامزدا، آفرینش آسمان را آغاز کرد. پسران برده در تاریخ ایران بندهش[۱]
با نوروز اشتباه نشود.

نوروز درون ایران باستان بـه پیشینـه، مراسم و رویدادهای مربوط بـه نوروز درون ایران باستان مـی‌پردازد. پسران برده در تاریخ ایران قدمت نوروز و وجود این جشن بـه زمان‌های پیش از شکل‌گیری ایران و قبل از دوره مادها و هخاان برمـی‌گردد، ولی نام آن درون اوستا نیست. از سه هزار سال پیش از مـیلاد، درون آسیـای مـیانـه و آسیـای غربی دو عید، رواج داشته‌است، عید آفرینش درون اوایل پاییز و عید رستاخیزی کـه در آغاز بهار، برگزار مـی‌شده‌است. بعدها دو عید پاییزی و بهاری بـه یک عید تبدیل گردیده و سر بهار جشن گرفته مـی‌شده‌است.

در ایران آیین مرگ و رستاخیز سیـاوش «ایزد شـهید شوندهٔ گیـاهی ایران» با نوروز پیوند خورده است؛ بـه این ترتیب کـه چند روز پیش از عید، بـه سوگ سیـاوش مـی‌نشستند و با فرارسیدن نوروز، بـه جشن و شادی دست مـی‌زدند؛ چنان‌که گویـا سیـاوش، زنده شده باشد. آریـایی‌ها کـه وارد منطقه شدند بن مایـه‌هایی مانند فروهرها و بازگشت ارواح را با خود آورده و بـه تدریج آیین خود را با باورهای قبلی رایج درون منطقه ادغام نمودند. از جمشید پادشاه مشـهور پیشدادی بـه عنوان بنیـان‌گذار این جشن یـاد گردیده‌است. از پژوهش‌هایی کـه در تطبیق نوروز ایرانی و نوروز قبطی (نوروز مصری) و تأثیر و تأثر آن دو، بـه عمل آمده، بر مـی‌آید کـه نوروز ایرانی درون زمان داریوش بزرگ و توسط او درون مصر رایج گردید. دربارهٔ نوروز و سنت‌های وابسته بدان که تا چند دهه قبل منابعی قدیمتر از ایـام ساسانیـان کـه به دست نویسندگان مسلمان نوشته شده بود، وجود نداشت. اما با کشف بایگانی‌های دولتی اشکانیـان درون تاجیکستان معلوم گردید کـه نوروز درون دوران شاهنشاهی اشکانیـان و ایـامـی قدیمتر از دو هزار سال پیش درون آغاز بهاران بوده‌است.

در تمام دوران ساسانی نوروز جشن ملی همـهٔ ایرانیـان به‌شمار مـی‌رفته‌است. بـه همـین جهت حتی مردمـی کـه پیرو آئین زرتشت نبوده‌اند اما درون حوزهٔ حکمرانی ایران زندگی مـی‌د، نیز درون آن شرکت داشتند. شواهدی وجود دارد کـه در دوران ساسانی سال‌های کبیسه رعایت نمـی‌شده‌است. روز برگزاری مراسم نوروز درون هر دوره ۴ ساله، یک روز از موعد اصلی خود عقب مـی‌ماند و در نتیجه زمان نوروز درون این دوران همواره ثابت نبوده و در فصل‌های گوناگون سال جاری بوده‌است. پنج روز نخست فروردین جشنی همگانی بین عموم مردم بود از اینرو آن را نوروز عامـه نامـیده‌اند. روز ششم فروردین کـه جشن نوروز بـه گونـهٔ درباری برگزار مـی‌شده هست نوروز بزرگ نام داشته‌است. مجموعهٔ رسم‌های جشن بهاری نوروز با جشن سوری و آتش‌افروزی آغاز مـی‌شد و پس از برگزاری مراسم سال نو، درون روز سیزده فروردین پایـان مـی‌یـافته‌است. شرح آیین نوروز و تشریفات وابسته بـه آن بـه تفصیل درون تاریخ نگاری دوران اولیـه اسلام آمده‌است، کـه قدیمـی‌ترین سند درون این دوره بـه جاحظ دانشمند سدهٔ سوم هجری تعلق دارد.

واژه‌شناسی و تعریف نوروز

نوروز واژه‌ای هست مرکب از دو جزء کـه روی هم بـه معنای روز نوین است. اصل زبان پارسی مـیانـه این واژه «نوک‌روچ» (Nok roc) یـا «نوگ‌روز» (Nogriz) است. بـه معّرَب آن «نیروز» گفته مـی‌شود.[۲][۳]

ابوریحان بیرونی کـه نوشته‌هایش درون زمـینـهٔ نوروز غنی‌ترین و معتبرترین آثار مکتوب هست مـی‌گوید «نوروز نخستین روز هست از فروردین ماه و از این جهت روزِ نو نام د کـه پیشانی سال نوست.»[۴]

منشأ نوروز

قدمت نوروز و وجود این جشن بـه زمان‌های پیش از هخاان و مادها برمـی‌گردد. جشن نوروز با مرور زمان و تحولِ تدریجی جنبه‌های متعدد دینی و رسمـی و سیـاسی پیدا کرده‌است.[۵]

عید رستاخیزی

مـهرداد بهار نوشته است، از سه هزار سال پیش از مـیلاد، درون آسیـای غربی دو عید، رواج داشته‌است، عید آفرینش درون اوایل پاییز و عید رستاخیزی کـه در آغاز بهار، برگزار مـی‌شده‌است. بعدها دو عید پاییزی و بهاری بـه یک عید تبدیل گردیده و سر بهار جشن گرفته شد.[۶] بـه اعتقاد مـهرداد بهار، احتمالاً نوروز، عیدِ رایج درون مـیان بومـیان نجد ایران پیش از مـهاجرت آریـایی‌ها بوده‌است.[۷]

از جشن نوروز درون اوستا و ادبیـات اوستایی هیچ نام نشده، چنان‌که از مـهرگان نیز اشارتی نیست.[۸] بـه عقیدهٔ مـهرداد بهار نوروز درون اوستا مطرح نمـی‌شود، چون یک عید ملی محسوب مـی‌شده و اوستا یک کتاب دینی هست و جشن‌های خاص خودش را داشته‌است.[۹] بعد از گذشت زمان، سرانجام دین زرتشتی، هم جشن مـهرگان را کـه در آغاز یک عید بومـی بوده و هم نوروز را مـی‌پذیرد.[۱۰]

جشن مرگ و رستاخیز ایزد گیـاهی

یکی از کهن‌الگوهای معروف درون اساطیر جهان، روییدن گیـاه از خون «ایزد گیـاهی» هست که این امر پیوند هرچه استوارتر ایزد گیـاهی را با سرسبزی و باروری طبیعت نشان مـی‌دهد. سیـاوش ایزد گیـاهی ایران نیز از این امر مستثنا نیست و هنگام مرگ از خون او پرسیـاوشان مـی‌روید.

در ارتباط با فرارسیدن سال نو، فرهنگ بومـی وسیعی با وجوه مشترک از درهٔ سند که تا آسیـای غربی بـه چشم مـی‌خورد[۱۱] بدین ترتیب کـه هرساله جشن آیین باشکوهی، درون بزرگداشتِ ایزد گیـاهی برگزار مـی‌شده است. هر چند کـه مناسک این جشن، درون همـه جا کاملاً همسان نبوده است. معمولاً درون این جشن‌ها کـه به جشن مرگ و رستاخیز ایزد گیـاهی معروف بود، ابتدا مراسم سوگواری برگزار مـی‌شد و سپس، گو اینکه ایزد گیـاهی زنده شده، بـه شادی و پایکوبی مـی‌پرداختند. بـه این ترتیب، مـی‌پنداشتند کـه ایزد گیـاهی، لطف خود را شامل حال آن‌ها خواهد کرد و آن سال محصولات پربارتری خواهند داشت. مرگ و رستاخیز ایزد گیـاهی، همواره با آغاز سال نو همراه بوده‌است و هدف از برگزاری این آیین‌ها، جلبِ ترحمِ ایزدِ باروری و در نتیجه، برانگیختن نیروهای زایـای طبیعت بوده‌است.[۱۲]

در قلب هر اسطورهٔ باروری، ایزدانی موسوم بـه «ایزدان گیـاهی» قرار داشتند کـه مرگ و رستاخیز آن‌ها نمایـانگر زمستان و بهار طبیعت بود. این ایزدان کـه سرشتی گیـاهی داشتند، بـه شدت مورد احترام اقوام بدوی بودند. مردم با ادای احترام بسیـار بـه پیشگاه این ایزدان، مـی‌کوشیدند با جلب محبت آن‌ها سالی پربار و فراخ پیش رو داشته باشند. از جمله ایزدان گیـاهی مـی‌توان بـه اوزیریس (در اساطیر مصر) و آتیس (در اساطیر یونانی) و دموزی (در اساطیر سومری) اشاره کرد.[۱۳]

اعتقاد بـه مرگِ ایزدِ گیـاهیِ شـهید شونده درون بین بومـیان نجد ایران و دیگر ادیـان آسیـای غربی نیز بـه چشم مـی‌خورد و در هر منطقه بنابر آیین محلی خود اجرا مـی‌شده است. درون شـهادتِ این ایزد، عزاداری‌های عمومـی برپا مـی‌شد. ‌زنی، زنجیرزنی، زخم زدن بـه خویشتن و زاری‌ها، از مراسم معمول درون این عزاداری‌ها بوده‌است، بـه ویژه زنان درون گریستن و زار زدن عهده‌دار وظایف مشخصی بودند. درون کتاب تاریخ بخارا (نوشته شده درون ۳۳۲ قمری) آمده‌است کـه زمان انجام عزاداری‌های سیـاوشی قبل از نوروز بوده‌است. [یـادداشت ۱] آثار متعددی بـه صورت نقش بر دیوار درون پنجکینت درون درهٔ رود زرافشان درون تاجیکستان یـافت شده‌است کـه عزاداری‌های سیـاوشی را مـی‌رساند.[۱۴]

سوگ سیـاوش

بخشی از شاهنامـه و مـینیـاتوری کـه گذشتن سیـاوش را از آتش بـه تصویر کشیده است. اسطوره سیـاوش، نماد مرگ و رستاخیز و تابع الگوی خزان و بهار است. درون این داستان خزان کامل (مرگ سیـاوش) و بهار بعد از آن (تولد کیخسرو بعد از مرگ سیـاوش) و نیز رفتن سیـاوش بـه درون آتش (به نشانـه خزان) و زنده آمدن او (بهار) دیده مـی‌شود.

در ایران، آیین مرگ و رستاخیز سیـاوش با نوروز پیوند خورده است؛ بـه این ترتیب کـه چند روز پیش از عید، بـه سوگ سیـاوش مـی‌نشستند و با فرارسیدن نوروز، بـه جشن و شادی دست مـی‌زدند؛ چنان‌که گویـا سیـاوش، زنده شده باشد.[۱۵]

کهن‌ترین یـادگار اسطورهٔ سیـاوش، مربوط بـه سه هزار سال پیش از مـیلاد درون حوالی سمرقند (واقع درون ازبکستان) است، زمانی کـه هنوز آریـاییـان روی بـه سوی فلات ایران ننـهاده بودند. سنگ نگاره‌ای از این تاریخ بـه دست آمده‌است کـه سوگ سیـاوش، بـه روشنی بر آن کنده شده‌است. بـه این ترتیب، آیین‌های سوگ سیـاوش، ابتدا درون فرارود (امروزه کشورهای ازبکستان، تاجیکستان جنوب قرقیزستان و قزاقستان را درون برمـی‌گیرد) و آسیـای مـیانـه، شکل گرفته و سپس درون بخش‌هایی از ایران، رواج یـافته‌است.[۱۶]

اسطورهٔ سیـاوش نمادی از باورهای خاص فرهنگ کشاورزی جوامع آسیـایی دربارهٔ خزان و بهار، خشکسالی و باران و زندگی گیـاه است. این اسطوره درون دورهٔ قبل از ورود آریـایی‌ها، ملهم از اساطیر ایزدان گیـاهی فرارود، درون نجد ایران و درّهٔ سند، صورتی منطبق با فرهنگ ایران یـافت و به‌طور متمرکز به منظور مدت زمان حدود سه هزار سال درون آسیـای مـیانـه بـه شیوهٔ آیین‌های نمایشی بـه اجرا درآمد. این آیین هرساله هم‌زمان با رخداد طبیعی فصل بهار بـه شیوه‌ای خاص برگزار مـی‌شد. اسطورهٔ حماسی سیـاوش بر دو اصل خیر و شرّ، نیکی و بدی، روشنایی و تاریکی مبتنی است. این دوگانگی درون زندگی و افکار انسان کشاورز عصر باستان، بـه ترتیب، بـه صورت سرسبزی و خشکسالی، آبادانی و ویرانی، بهار و زمستان جلوه‌گر شده‌است. این باورها، بـه ویژه به منظور کشاورزان ساکن نجد ایران، خواه ساکنان بومـی و خواه آریـایی‌های اسکان یـافته و کشاورز، با انجام آداب خاص سوگواری سیـاوش به منظور دعوت و تشویق نیروهای زایـای طبیعت بـه زاد و ولد همراه گشت. درون تقویم‌های سغدی [یـادداشت ۲] و خوارزمـی آغاز تابستان نوروز محسوب مـی‌شد. زمان برگزاری آیین سوگ سیـاوش، درون پنج روزِ نخستین ماه سال بود و روزِ ششم، موسوم بـه روز «کین سیـاوش» بود. بدین ترتیب، سیـاوش درون نوروز کشته شد و در ششمـین روزِ سال نو یـا نوروز بزرگ یعنی روزی کـه کیخسرو (پادشاه کیـانی) انتقام خون پدرش را از افراسیـاب گرفت، رستاخیز کرد.[۱۷] با مرگ سیـاوش خشکسالی مـی‌شود و با رستاخیز سیـاوش کـه با تولّد و آغاز پادشاهی پسرش کیخسرو محقق مـی‌گردد، باران، با آغاز مـی‌کند و خشکسالی بـه سر مـی‌آید. کیخسرو بـه رخسار و رفتار مانند پدر و به عبارتی تکرار وجود اوست. درون نگاهی اجتماعی سیـاوش درون چهرهٔ کیخسرو به منظور برپایی عدل و داد بازمـی‌گردد.[۱۸]

ادغام آیین آریـایی‌ها و ساکنان اولیـه فلات ایران

از معتقدات دیرین آریـاییـها، جشن فروردگان یـا جشن همسپثمـیدیـه بود کـه بیش از همـه درون زمـینـهٔ اصلی و ابتدایی نوروز تأثیر گذاشته‌است.[۱۹] جشن فروردگان، جشن فروهرها بود و ظاهراً درون آن هنگام ده روز و ده شب برگزار مـی‌شد. فروهرها همان ارواح مردگانند. نام فروردین کـه آغاز بهار است، برگرفته از نام فروهرهاست. درون فروردین یشت آمده‌است کـه در مدت جشن فروردگان فروهرهای مؤمنان از اقامتگاه‌های خود مـی‌آیند و مدت ده شب درون کنار مردم مـی‌مانند، این جشن مربوط بـه بازگشت مردگان بود. زمان این جشن بـه حساب گاه شمارهای امروزی، پنج روز آخر اسفند و پنج روز اول فروردین، بحساب مـی‌آمد. از زمانی کـه آغاز سال درون اعتدال بهاری تعیین گردید، نوروز، ششمـین روز این جشن گشت.[۲۰] آریـایی‌ها کـه وارد منطقه شدند بن مایـه‌هایی مانند فروهرها و بازگشت ارواح را با خود آورده و به تدریج آیین خود را با باورهای قبلی رایج درون منطقه ادغام نمودند و عید نوروزی اول بهار کـه سنتی بومـی ساکنان نجد ایران بود با سنت بزرگداشت فروهرها درآمـیخته و قابل تطبیق با دیگر آیین‌های نوروزی غرب آسیـا گشت.[۲۱] درون فرهنگ آریـائی یـاد از درگذشتگان قبل از آغاز سال نو امری خیر بـه حساب مـی‌آمد ولی رسم گریستن قبل از نوروز چندان موافق با فرهنگ آریـائی نبود و بخصوص درون بین زرتشتیـان عزاداری و گریستن مرسوم و پسندیده نبوده است.[۲۲]

با آمدن آریـاییـان و همچنین رشد یکتاپرستی، اسطوره‌زدایی عظیمـی درون فرهنگ ایران رخ داد و بسیـاری از اساطیر و ایزدان مقدس و باستانی، بـه حماسه‌ها و تراژدی‌های شاهان و پهلوان وارد شدند. از جمله این تحولات فرهنگی تغییر درون ماهیتِ شخصیت سیـاوش و روایـات مربوط بـه آن است. درون پی پیوستن بـه یگانـه‌پرستی، سیـاوش دیگر درون ایران یک ایزد به‌شمار نمـی‌رفت و به یک پهلوان ایرانی تبدیل گشته بود.[۲۳]

پیوند کیومرث و جمشید با نوروز

نظر بیرونی و نویسندهٔ نوروزنامـه دربارهٔ منشاء نوروز چنین هست که ایرانیـان عقیده داشته‌اند کـه پس از آفرینش زمـین و آسمان و هر چه درون آنـهاست چندین هزار سال بـه حال سکون و بی حرکت ایستاده بوده‌اند چون بـه فرمان اهورامزدا آغاز بـه حرکت د، حرکت خورشید درون آن هنگام از بامداد نخستین روز ماه فروردین یـا روز هرمزد و از نخستین نقطه یـا دقیقه یـا درجهٔ برج حمل (برج بره) بود ولی درون سال بعد کـه در آن روز و ساعت حرکت کرده نتوانست بـه آن دقیقه برسد و ناچار آغاز سال از جای خود تغییر یـافت و عقب افتاد و هر سال درون درجات برج‌ها به‌طور قهقرایی تغییر یـافت که تا در یک دور طولانی دوباره بـه همان روز و ساعت کـه در آغاز حرکت کرده بود بازآمد و این مدت ۱۴۶۰ سال طول کشید. نخستینی کـه این روز (یعنی نوروز حقیقی) را دریـافت کیومرث بود و آن را آغاز تاریخ تعیین کرد و دوباره دور دوم از بامداد روز هرمزد، از نخستین درجهٔ برج حمل و روز اول بهار شروع شد.[۲۴]

در غالب داستان‌های اساطیری ایران پیدایش نوروز بـه زمان پیشدادیـان نسبت داده شده و از جمشید پادشاه مشـهور پیشدادی بـه عنوان بنیـان‌گذار این جشن یـاد گردیده‌است. فردوسی درون این زمـینـه چنین سروده است:

همـه ی‌ها چوآمد پدید بـه گیتی جز از خویشتن ندیدچو آن کارهای وی آمد بـه جای ز جای مـهین برتر آورد پایبه فر کیـانی یکی تخت ساخت چه مایـه بدو گوهر اندر نشناختکه چون خواستی دیو برداشتی ز هامون بـه گردون برافراشتیچو خورشید تابان مـیان هوا نشسته برو شاه فرمان‌رواجهان انجمن شد بر تخت او فرو مانده از فرهٔ بخت اوبه جمشید بر گوهر افشاندند مر آن روز را روزٍ نو خواندندسر سال نو هرمزو فرودین بر آسوده از رنج تن دل زکینبزرگان بـه شادی بیـاراستند مـی و جام و رامشگران خواستندچنین روز فرخ از آن روزگار بمانده از آن خسروان یـادگار

[۲۵]

ابوریحان بیرونی درون کتاب آثار الباقیـه درون مورد پیدایش نوروز نوشته هست که برخی از علمای ایران مـی‌گویند سبب اینکه این روز را نوروز مـی‌نامند این هست که چون جمشید بـه پادشاهی رسید دین خود را تجدید کرد و چون این کار خیلی بزرگ بـه نظر آمد و آن روز، روز تازه‌ای بود جمشید عید گرفت اگر چه پیش از این هم نوروز بزرگ و معظم بود. برخی دیگر از ایرانیـان گویند کـه جمشید زیـاد درون شـهرها گردش نمود و چون خواست بـه آذربایجان داخل شود بر سریری (تخت پادشاهی) از زر نشست و مردم او را بر دوش خود مـی‌بردند و چون آفتاب بر آن تخت بتابید و مردم آن را دیدند این روز را عید گرفتند.[۲۶] بیرونی همچنین از قول زادویـه (یکی از افراد بلندپایـه درون اواخر دوران ساسانی) نوشته است، اهریمن برکت را از آب و گیـاه گرفته بود و باد را از وزش بازداشته بود و درختان خشک شدند و دنیـا نزدیک بـه نابودی بود بعد جمشید بـه امر خداوند، به منظور دیدار اهریمن و پیروان او بـه دوزخ رفت و دیرگاهی آنجا بماند و چون برگشت جهان بـه حالت فراوانی و باروری، و مردم بـه اعتدال رسیدند. درون آن روز کـه جمشید برگشت مانند آفتاب طالع شده بود و نور از او مـی‌تابید و مردم از طلوع دو آفتاب درون یک روز درون شگفت شدند و آن روز را نوروز خواندند و جشن گرفتند و چون چوب‌های خشک سبز شدند مردم بـه یمن این نعمت درون هر ظرفی و طشتی جو کاشتند و سپس این رسم مـیان ایرانیـان پایدار ماند. همچنین جمشید درون این روز بـه مردمان دستور داد که تا غسل کنند که تا از گناهان پاک شوند.[۲۷]

زمان برگزاری

سال درون گاه‌شماری اوستایی نو دوازده ماه سی روزه دارد، نام این ماه‌ها همسان نام ماه‌های خورشیدی هست که درون تقویم کنونی ایران باقی مانده‌است. بر این دوازده ماه سی روزه حتما پنج روز بهیزگی (پنجه دزدیده، خمسه مسترقه) را افزود. ربع روز کـه از زمان حرکت انتقالی زمـین بـه دور خورشید باقی مـی‌ماند درون طی ۱۲۰ سال بر یک ماه بالغ مـی‌شد کـه به صورت ماه سیزدهم بر سال خورشیدی افزوده مـی‌گردید.[۲۸] بنابراین نوروز و سال شمسی درون هر دور ۱۲۰ سال درون جای خود قرار گرفته و ثابت مـی‌ماند و هیچ‌گاه آغاز سال بیش از یک ماه جلو یـا عقب نمـی‌افتاد و اغلب حتی الامکان مـی‌کوشیدند کـه آغاز سال را درون محل نجومـی خود نگاه دارند.[۲۹]

در مورد اجرای آخرین کبیسه اطلاعات دقیقی درون دسترس نیست احتمالاً درون زمان یزدگرد یکم (شاهنشاهی از ۳۹۹ که تا ۴۲۰ مـیلادی) آخرین کبیسه گرفته شد و از آن بعد کبیسه‌ای دیگر گرفته نشد.[۳۰]

حسن تقی‌زاده درون مورد زمان نوروز درون عهد ساسانیـان نظر دیگری دارد او نوشته است، نوروز، یعنی روز اول سال ایرانی و اول فروردین‌ماه چنان‌که درون زمان ما معمول است، درون زمان ساسانیـان آغاز بهار نبود بلکه مانند عید فطر و عید قربان درون فصول سال مـی‌گشت، البته نـه بـه آن سرعت کـه عیدهای عربی مـی‌گردند. درون سال یـازدهم هجرت کـه گاه‌شماری یزدگردی و هم‌زمان با جلوس یزدگرد سوم (۶۳۲–۶۵۱ مـیلادی)، آخرین پادشاه ساسانی، بر تخت پادشاهی هست (۶۳۲ مـیلادی)، نوروز نزدیک بـه اول تابستان بود.[۳۱]

در زمان هخاان

گرچه اطلاعات دقیقی از نوروز درون دورهٔ هخاان درون دست نیست اما درون اینکه آئین‌های این جشن درون روزگار آنان مرسوم بوده‌است، تردیدی نیست. از پژوهش‌هایی کـه در تطبیق نوروز ایرانی و نوروز قبطی (مصری) و تأثیر و تأثر آن دو، بـه عمل آمده بر مـی‌آید کـه نوروز ایرانی درون زمان داریوش بزرگ و توسط او درون مصر رایج گردید؛ و نیز برخی اصول گاهشماری مصری را ایرانیـان از مصر اقتباس د و در مقابل آئین‌های نوروز ایرانی تأثیر فراوانی درون مراسم نوروز قبطی بـه جای گذارده‌است.[۳۲]

آن طور کـه از کتیبه‌های دوران هخا برمـی آید، زمان آغاز سال نو زمان مشخص و دقیقی نداشته بلکه متغیر بوده و دلایل آن بسیـار پیچیده است. بنا بر مدارک باقی‌مانده درون سرتاسر دوران هخا، زمان آغاز سال نو از ۲۱ اسفند ماه (۱۲ مارس) که تا ۹ اردیبهشت (۲۹ آوریل) درون نوسان بوده‌است.[۳۳]

در زمان هخاان، شاه، نوروز را درون تخت جمشید برپا مـی‌داشت. گیرشمن باستان‌شناس فرانسوی درون مورد مراسم نوروز درون دربار هخاان نوشته‌است همـه چیز درون تخت جمشید به منظور بزرگداشت این جشن ملی بنا شده‌است. پیش از انجام تشریفات نوروز، بزرگان شاهنشاهی و نمایندگان کشورها بـه تخت جمشید مـی‌آمدند و در دشت پهناور مرودشت کـه رود پلوار از مـیان آن مـی‌گذرد و در مغرب تخت جمشید قرار گرفته هزاران چادر مـی‌زدند. درون نمای خارجی پلکان تخت جمشید اشخاصی کـه در تشریفات نوروز شرکت دارند، نشان داده شده‌اند. درون این سنگ برجسته‌ها نمایندگان ۲۳ ملت پیرو شاهنشاهی و درباریـان پارسی و مادی بـه همراه اسب‌ها و گردونـه‌های پادشاهی و سربازان شوشی دیده مـی‌شود.[۳۴]

در زمان اشکانیـان

دربارهٔ نوروز و نوروژ و نک‌روژ و نوک روژ و سنت‌های وابسته بدان که تا چند دهه قبل منابعی قدیمتر از ایـام ساسانیـان کـه به دست نویسندگان مسلمان نوشته شده بود وجود نداشت. اما با کشف بایگانی‌های دولتی اشکانیـان بر روی چوب توز و چرم نبشته درون کوه مغ تاجیکستان و بر سفال‌نبشته‌ها کـه در خرابهٔ شـهر نسا (در ۱۸ کیلومتری شمال غرب عشق آباد) بدست آمد و با ترجمـه و کشف رمز بعضی قسمت‌های آن معلوم گردید کـه نوروز درون دوران شاهنشاهی اشکانیـان و ایـامـی قدیمتر از دو هزار سال پیش درون آغاز بهاران بوده‌است.[۳۵]

از اجرای مراسم مـهرگان درون زمان اشکانیـان مـی‌توان پی برد کـه نوروز بـه ویژه درون مـیان عامـهٔ مردم بـه وسعت و با اهمـیت جشن گرفته مـی‌شده‌است. پورداوود دربارهٔ نوروز درون این دوره مـی‌نویسد. بعد از دورهٔ سلوکی هر چند کـه اشکانیـان اقوام ایرانی‌تبار و زرتشتی کیش بودند ولی تسلط ۸۰ سالهٔ یونانیـان درون آن‌ها اثر کرده و در خصوص آداب و رسوم ایرانی بی‌قید بودند. اما درون اواخر این دوره ۴۷۶ ساله دوباره ملیت ایرانی قوت گرفت.[۳۶]

در زمان ساسانیـان

از برگزاری نوروز درون دوران ساسانی اخبار و اطلاعات فراوانی درون دست هست که علاوه از برخی منابع زبان پهلوی منابع عمده و مـهم همانا، کتاب‌های ادبی و تاریخ عربی هست مانند آثار جاحظ.[۳۷]

در تمام دوران ساسانی نوروز جشن ملی همـهٔ ایرانیـان به‌شمار مـی‌رفته‌است. بـه همـین جهت حتی مردمـی کـه پیرو آئین زرتشت نبوده‌اند اما درون حوزهٔ حکمرانی ایران زندگی مـی‌د، مانند آرامـیان مغرب ایران آن روزگار، گرجیـان، ارمنیـان و ملل دیگر قفقاز درون آن شرکت داشته و برخی از مراسم آن را درون زندگی خود وارد کرده‌اند و حتی برخی از مراسم این جشن درون مراسم مذهبی ارمنستان و گرجستان راه یـافته‌است.[۳۸]

نوروز کوچک

پنج روز اول فروردین جشن نوروز گونـه‌ای همگانی داشته و عموم مردمان بـه اجرای مراسم و سرور و شادمانی مـی‌گذرانیده‌اند، از این رو آن را «نوروز عامـه» یـا «نوروز کوچک» یـا «نوروز صغیر» نامـیده‌اند.[۳۹]

نوروز بزرگ درون ششمـین روز فروردین

نوروز بزرگ یـا خردادروز نام ششمـین روز فروردین ماه درون گاه‌شماری اوستایی نو بوده‌است. خردادامشاسپند[یـادداشت ۳]موکل بر آب هست و این روز بدو منسوب مـی‌باشد. این روز درون مـیان جشن‌ها و اعیـاد فراوان ایران باستان بـه ویژه دوران ساسانیـان از اهمـیت و ارزش و تقدس خاصی بهره داشته‌است. بسیـاری از حوادث مـهم بـه موجب آن درون چنین روزی واقع شده‌است.[۴۰] وقایع بسیـاری بـه خردادروز نسبت داده شده‌است. زاده شدن زرتشت و همچنین بـه پیـامبری برگزیده شدن او درون این روز بوده‌است. بـه وقوع پیوستن رستاخیز درون این روز خواهد بود.[۴۱] درون تقویم‌های سغدی و خوارزمـی روز تولد سیـاوش، روز ششم فروردین نـها شده بود و سال نو با تولد سیـاوش آغاز مـی‌شد. همچنین بنا بر اساطیر زرتشتی خردادروز، روزی هست که کین سیـاوش گرفته مـی‌شود.[۴۲]

خردادروز، همچنین روز نیـایش و سپاس از رپیتون و روز جشن رپیتون است. ایزد رپیتون سرورِ تابستان است. درون زند (اوستا) تابستان هفت ماه دارد کـه از نخستین روز فروردین آغاز و در سی‌ام مـهر ماه پایـان مـی‌یـابد. بنابر عقاید زرتشتی رپیتون درون آغاز زمستان راهی دنیـای زیرزمـینی مـی‌شود. وظیفهٔ او نبرد با دیو سرما و یـاری رساندن بـه چشمـه‌های آب زیرزمـینی هست تا ریشـهٔ گیـاهان را گرم نگاه دارند که تا ریشـه‌ها درون اثر سرمای شدید زمستان خشک نشوند. بازگشت هر ساله رپیتون درون بهار نشانی از پیروزی نـهایی خیر بر شر، گرما بر سرما، روشنی بر تاریکی است. ایزد رپیتون زمـینـهٔ شکوفایی درون بهار را فراهم مـی‌سازد. بـه همـین خاطر بـه مناسبت بالا آمدن او بر روی زمـین نیـایش‌های خاصی درون کنار آیین‌های نوروزی اجرا مـی‌شود.[۴۳]

بار عام نوروزی

از رسم‌هایی کـه شاهان درون نوروز برگزار مـی‌د، یکی این بود کـه شاه جشن نوروز را افتتاح مـی‌کرد و به مردمان اعلام مـی‌داشت کـه وی آنان را بار خواهد داد و به آنان نیکی خواهد کرد. دومـین روز، بلندپایـه‌ترینان را بار مـی‌داد، یعنی دهقانان و اعضای خاندان‌های بزرگ (اشراف بلند پایـهٔ موروثی، ویسپوهران). سومـین روز، اسوران و بلندپایـه‌ترین موبدان را بار مـی‌داد. چهارمـین روز، خانوادهٔ خود و نزدیکان خویشان و درباریـان را بار مـی‌داد و پنجمـین روز، فرزندان و کارگزاران خود را بار مـی‌داد. بدین ترتیب بـه هر کدام رتبه و اکرامـی را کـه شایستهٔ آن بود ارزانی مـی‌داشت چون روز ششم فرا مـی‌رسید، شاه کـه وظایف خود را نسبت بـه آنان انجام داده‌بود، نوروز را به منظور خود و در خلوت جشن مـی‌گرفت.

در دو جشن بزرگ نوروز و مـهرگان تظلم و دادخواهی و بار عام شاه و رسوم اهدای پیش‌کش‌ها بسیـار اهمـیت داشت و با تشریفات فراوان اجرا مـی‌شد.[۴۴] درون نوروز رسمـی درون دربار جاری بود کـه اربابان نقش بندگان را برعهده مـی‌گرفتند و برعکس. خواجه نظام‌الملک طوسی وزیر مشـهور سلاطین سلجوقی نکتهٔ دیگری دربارهٔ جشن نوروز درون زمان ساسانیـان ضبط کرده‌است.

رسم ملکان عجم چنان بوداست کـه روز نوروز و مـهرگان پادشاه اجازهٔ دیدار عامـهٔ مردم را مـی‌داده‌است و هیچ‌را مانعی از دیدار با شاه نبوده‌است. هر قصهٔ خویش نوشته و شکایت خود را آماده مـی‌کرد و شاه نامـه‌ها و شکایـات مردم را یک بـه یک، بررسی مـی‌کرد. اگر از شاه شکایتی مـی‌شد، موبد موبدان را قاضی قرار داده و شاه از تخت بـه زیر آمدی و پیش موبد بـه دو زانو مـی‌نشست و مـی‌گفت «بدون محابا بین من و این مرد داوری کن. هیچ گناهی نیست، نزدیک ایزد تعالی، بزرگتر از گناه پادشاهان چون شاه بیدادگر باشد، لشکر همـه بیدادگر شوند و خدای عز و عجل را فراموش کنند و کفران نعمت آرند.» بعد موبد بـه داد مردم، رسیدگی کرده و داد بـه تمامـی بستاند و اگری بر ملک، دعوی باطل کرده بود، عقوبتی بزرگ بـه او مـی‌داد و مـی‌گفت «این سزای آن هست که بر شاه و مملکت وی عیب جوید.» درون نوروز هر کـه ضعیف‌تر بود، نزدیک‌تر بـه شاه بود وانی کـه قوی‌تر بودند، حتما دورتر از شاه جای مـی‌گرفتند. از زمان اردشیر که تا زمان یزدگرد بزه‌گر (یکم)، این رسم بر جا بود. یزدگرد روش‌های پدران را بگردانید.

خواجه نظام‌الملک طوسی، یزدگرد یکم را بـه عنوان پادشاهی کـه این رسم را برانداخته، معرفی کرده‌است ولی درون واقع این رسم توسط یزدگرد دوم، لغو شده‌است.[۴۵]

پیک نوروزی

در نوشته‌های جاحظ (۱۶۰-۲۵۵ قمری، متولد بصره) مطالبی درون مورد نوروز درون زمان ساسانیـان بـه ثبت رسیده‌است. از جمله «پیک نوروزی» نخستینی بود کـه به آیین ویژه‌ای بـه پیشگاه شاه، بار مـی‌یـافت و خوان نوروزی را بر شـهریـار مـی‌گسترانید و گفتگویی دلپذیر با شاه مـی‌کرد کـه کنایـه‌ها و آرمان‌هایی درون آن نـهفته بود. شاه، بامدادان جامـه مـی‌پوشید و به پذیرایی آغاز مـی‌کرد. نخستینی کـه بار مـی‌یـافت. خوش‌نام‌ترین و خوش‌شگون‌ترین شخص بود، چون وی بـه حضور شاه مـی‌رسید. با خوشرویی مـی‌ایستاد و مـی‌گفت اجازهٔ ورود مـی‌خواهم. شاه مـی‌پرسید کیستی و از کجا مـی‌آیی و به کجا مـی‌روی و چهی با تو هست و چه همراه آورده‌ای؟ پیک مـی‌گفت از سوی دو نیک‌بخت مـی‌آیم و به سوی دو نفر پربرکت مـی‌روم و با من پیروزمندی همراه هست و نام من «خجسته» هست و با خود سال مـی‌آورم و برای پادشاه خبر خوش و درود و پیـام مـی‌آورم. پادشاه مـی‌گفت راهش بدهید. آن مرد مـیز و خوان نوروزی کـه به شکل نمادین بر مـیزی سیمـین بود مـی‌گشود و برای پادشاه زندگی دراز، خوشبختی و خوش‌نامـی آرزو مـی‌کرد.[۴۶]

مراسم ایرانیـان باستان درون نوروز

آداب و رسوم نوروزی همـه سرچشمـه‌ای کهن دارند و از نظرگاه دانش مردم‌شناسی بسیـار جالب توجه به منظور مطالعه هستند. ایرانیـان عقیده داشتند کـه سرنوشت انسان و جهان درون سالی کـه در پیش است، درون نوروز تعیین مـی‌شود. گفته مـی‌شد کـه در این روز زرتشت با خدا گفتگویی پنـهانی داشت و در این روز نیکبختی‌ها به منظور مردمان زمـین، تقسیم مـی‌گردد و از این روست کـه ایرانیـان آن را روز امـید نامند.[۴۷]

آمادگی به منظور نوروز

مردم با گذشتن چندین روز از اسفند ماه سبزی مـی‌کاشتند و به گردگیری و پاکیزگی خانـه یـا بـه اصطلاح بـه خانـه‌تکانی مـی‌پرداختند و هر متناسب با توانایی خود آذوقهٔ نوروزی را فراهم مـی‌کرد و سعی بر این بود کـه با خانـه‌های پاکیزه و شسته و رفته، سبزه‌های خرم، رخت‌های نو، چهره‌های شاد و خندان نوروز را پذیرا شوند.[۴۸]

پروردن سبزه

یکی از آیین‌هایی کـه پیش از نوروز تدارک آن مرسوم بوده، پروردن سبزه مـی‌باشد. بـه موجب روایتی کهن، بیست و پنج روز پیش از عید، ستون‌هایی از خشت خام اطراف حیـاط دربار برپا مـی‌د و بر فراز هر ستونی نوعی دانـه از حبوبات مـی‌کاشتند و خوبی و بدی رویش غلات را درون سالی کـه در پیش بود، از چگونگی روییدن آن پیش‌بینی مـی‌د. معمول بود بـه رشد این دانـه‌ها نگریسته و هر یک از دانـه‌هایی کـه بهتر بار آمده بود، تفأل مـی‌زدند کـه آن محصول درون سال بیشتر خواهد بود. درون خانـه‌ها نیز درون ظروف ویژه سبزه بـه عمل مـی‌آوردند. هر کدام از مردمان درون ظرفی یـا چیزی مانند آن اقلامـی از دانـه‌ها از قبیل گندم، جو، برنج، لوبیـا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، ذرت و ماش مـی‌کاشتند.[۴۹]

ابوریحان بیرونی نیز درون داستان‌های پیدایش سبزه‌های نوروزی آورده‌است، «هر شخصی از راه تبرک بـه این روز درون طشتی جو کاشت، سپس این رسم درون ایرانیـان پایدار ماند، کـه روز نوروز درون کنار خانـه هفت صنف از غلات بر هفت استوانـه بکارند، و از روئیدن این غلات، بـه خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیـانـه حدس بزنند.» تقدس عدد هفت نزد ایرانیـان بیشتر از این جهت بود کـه نمایندهٔ ۷ امشاسپند است. امشاسپند بـه هفت فرشتهٔ بزرگ کـه هر یک مظهر یکی از صفات اهورامزداست، گفته مـی‌شود. نظریـه‌ای هست مبنی بر اینکه ترکیب لغوی هفت سین از همـین هفت صنف غلات هست که ابوریحان بـه آن اشاره کرده‌است. بـه عبارت دیگر هفت صنف کـه در اوایل ظهور اسلام بـه پیروی از سنت‌های باستانی متداول بوده و فقط بـه جنبهٔ تقدس آن از جهت عدد هفت و زیبایی سبزه‌های نوروزی، از نظر سنن دیرین، توجه مـی‌شده، بـه تدریج درون زبان عامـهٔ مردم بـه این ترتیب تغییر یـافته‌است: پسران برده در تاریخ ایران «هفت صنف»، «هفت صن»، «هفت سن»، «هفت سین» و در نتیجه بـه پیروی از معنی ظاهری کلمـه، کم‌کم چنین پنداشته شده کـه باید بر سفرهٔ نوروزی، هفت چیز کـه نام آن با سین آغاز گردد، فراهم آید.[۵۰]

کوزه شکستن

رسم کوزه‌شکستن بنا بر این اعتقاد بود کـه ظرف‌های سفالین هر خانواده بایستی درون روزهای پیش از نوروز نو گردد و هر سال همانگونـه کـه پوشاک نو مـی‌شود، ظرف‌های چرکین نیز نو شود. از این رو رسم بر این بود کـه هر چه کاسه و کوزهٔ کهنـه و فرسوده و چرکین درون خانـه هست از بام فرو افکنده و آن‌ها را مـی‌شکستند و به جای آن‌ها کاسه و کوزهٔ نو بکار مـی‌بردند و با این آیین بـه بهداشت خانـه یـاری کرده و بیماری‌ها را درون سال نو از خانـه دور مـی‌داشتند.[۵۱]

جشن سوری پایـان سال

یکی از جشن‌های آتش مرسوم جشن سوری پایـان سال بود. این جشن درون یکی از چند شب آخر سال کـه مسلماً چهارشنبه نبوده هست برگزار مـی‌شده‌است.[۵۲] درون کهن‌ترین جایی کـه از آتش‌افروزی سوری یـاد شده، درون تاریخ بخارا نوشتهٔ ابوجعفر نرشخی (۲۸۶–۲۴۸ قمری) است. او از این آتش‌افروزی آخر سال را بـه عنوان «شب سوری» ذکر کرده‌است و «چهارشنبه» درون عنوان آن جای ندارد.[۵۳] درون جشن فروردگان مردم پیش از عید نوروز بر روی پشت بام‌ها، آتش برمـی‌افروختند، اگر چنین مـی‌د تصور بر این بود کـه فروهرها (ارواح مردگان) به‌طور گروهی بازگشته و مانند یک سپاه بـه بازماندگان کمک خواهند کرد. درون نتیجه جنگ‌های خیلی مـهم، را سعی مـی‌د کـه در بهار آغاز کنند چون فروهرها، درون بهار بـه یـاری بازماندگان مـی‌آیند.[۵۴] «سوری» بـه معنی «سرخ» است. آتش روشن آیینی بـه منظورِ یـاری رساندن بـه تسریع گرمای هوا درون جهت رخت بربستنِ سرمای زمستان بوده‌است.[۵۵] رسم از روی شعلهٔ آتش جستن با ارجمندی و حرمت آتش درون آیین زرتشتی نمـی‌خواند [۵۶] همچنین گفتن عبارتی دشنام‌گونـه بـه آتش، تحت عنوان «سرخی تو از من و زردی من از تو» آیینی کهن نیست و متعلق بـه روزگاری هست که دیگر ایرانیـان مانند نیـاکان خود آتش را نمایندهٔ فروغ ایزدی نمـی‌دانستند.[۵۷]

فالگوشی و گره‌گشایی

شب سوری را «شب گره‌گشایی» نیز مـی‌نامـیدند و یکی از رسوم بعد از پایـان آتش‌افروزی شب سوری آن بود کـه افراد شوربخت وانی کـه بخت ایشان بـه اصطلاح گره خورده بود، گوشـهٔ دستمال یـا پارچه‌ای را گره مـی‌زدند و بر سر راهی کـه گذر عمومـی بود مـی‌ایستادند و از نخستینی کـه بر ایشان مـی‌گذشت خواستار مـی‌گشتند کـه آن را بـه دست خود بگشاید. زیرا ایرانیـان عقیده داشتند کـه فروهر درگذشتگان از پنج روز بـه نوروز مانده از جهان مـینوی بر زمـین مـی‌آیند و به مدت ده روز بـه صورت نامرئی یـا بـه صورت افراد ناشناس درون مـیان آنان بـه سر مـی‌برند و پس از ده روز، دیگرباره بـه جهان ملکوتی بازمـی‌گردند و از این روی احتمال مـی‌دادند کـه گشایندهٔ گره سرگذر، یکی از نیـاکان باشد کـه به منظور گشودن گره فرو بسته بـه روی زمـین آمده‌است. یـا درون سر همان گذر بـه سخنان نخستین رهگذر گوش فرا مـی‌دادند و هر سخنی کـه از دهان وی برون مـی‌آمد، درون استجابت مقصود خود بـه فال نیک یـا بـه فال بد مـی‌گرفتند و عقیده داشته‌اند کـه آن سخن مصلحت‌اندیشانـه و اندرزگونـه امر و نـهیی هست که از جانب فروهر نیـاکان شده و باید بدان گوش فرا دهند.[۵۸]

کجاوه‌بازی و شال‌اندازی

رسم کجاوه‌بازی و شال‌اندازی درون شب‌های نزدیک عید یک سمبولیسم نیـاز و فدیـه بـه فروهر‌هاست و آن چنین هست که درون این شب‌ها جعبه‌های کوچکی با کاغذهای رنگین بـه شکل کجاوه مـی‌ساختند و ریسمانی بـه آن بسته و جوانان بر بام خانـه‌ها مـی‌رفتند و کجاوه را از کنار پنجره‌ها یـا از بالای بام مـی‌آویختند و صاحب خانـه شیرینی و خشکباری را کـه قبلاً به منظور این منظور تهیـه کرده بود را درون کجاوه ریخته و صاحب کجاوه آن را فرا مـی‌کشید. درون رسم شال‌اندازان، جوانان بـه ویژه پسرهای جوانی کـه نامزد دارند از روی بام خانـهٔ شال‌های خود را فرو مـی‌انداختند و صاحب‌خانـه شیرینی و گاه پیراهن و دستمال و غیره درون آن مـی‌پیچید و گره مـی‌زد.[۵۹]

قاشق‌زنی

در ایران کهن به منظور پذیرایی از فروهر‌ها بر بالای بام خانـه‌ها غذاهای گوناگون مـی‌گذاشتند. آیین قاشق‌زنی تمثیلی هست از فرا رسیدن این مـهمانان تازه‌رسیدهٔ آسمانی کـه گرسنـه گشته‌اند و آب و غذا مـی‌جویند و باید فدیـه‌ای نثار آنان کرد. قاشق و ظرف مسین نشانـهٔ غذا و غذاخوری هست و فدیـهٔ غذایی درون هنگام آیین‌های دینی یکی از رسم‌های دیرین همـهٔ قوم‌های روی زمـین است. فروهرها چون موجودات پنـهان و غیرمحسوس و ناشناخته هستند، تمثیل آن‌ها نیز حتما ناشناس بماند، از این رو چه پسران و چه ان روی مـی‌پوشانند و کوشش مـی‌کنند کـه ناشناس بمانند. قاشق کوبیدن بر روی ظرف‌های فلزی نشانـهٔ فدیـه و غذا خواستن هست و بر خانواده‌هاست که تا غذایی درون ظرف فرا رسیدگان ناشناس بریزند. درون این آیین توانگران فرود آمدن فروهرها و غذا خواستن آن‌ها را بـه نمایش درمـی‌آورند و این موجب خجستگی هست و خانواده‌های بی‌چیز به منظور خود و برای پدران و مادران آسمانی خود بـه هنگام سال نو غذا و آجیل از دیگران مـی‌گیرند و به خانـه مـی‌برند.[۶۰]

خوان نوروزی

ایرانیـان عقیده داشتند کـه در ایـام نوروز ارواح درگذشتگان از جایگاه آسمانی خود بـه زمـین و به خانـه‌های خویش بازمـی‌گردند. بازماندگان به منظور پذیرایی از آن‌ها سفره‌ای رنگین مـی‌گستراندند و انواع خوراک‌ها و پوشاک‌ها را درون آن مـی‌نـهادند که تا ارواح درگذشتگان از پذیرایی و صفا و پاکیزگی بازماندگان، دل خوش شده و آنان را برکت عطا کنند. این رسم توجیـه سفرهٔ نوروزی یـا هفت سین شد. پورداود، هفت سین را همان خوانی کـه جهت درگذشتگان مـی‌گستردند، مـی‌داند.[۶۱] درون این خوان علاوه بر آلات و اسباب نیـایش، فرآورده‌های مختلف فصلی نیز نـهاده مـی‌شد. زیرا کـه خوردن مـیوه‌ها و خوردنی‌های برکت داده شده و تبرک یـافته یکی از آئین‌های ایرانیـان بوده‌است. این خوان را بر صفحه‌ای بلندتر از سطح زمـین مـی‌گستردند کـه بدان مـیزد گفته مـی‌شد.ی کـه متصدی پخش خوراکی‌ها درون مـیان حاضران بود، «مـیزدپان» خوانده مـی‌شد. یعنی پایندهٔ خوراک فدیـه. امروزه «مـیزد» بـه صورت «مـیز» و «مـیزدپان» بـه صورت «مـیزبان» درون زبان فارسی بر جای مانده‌است.[۶۲]

معمولاً آنچه درون پیرامون خوان مـی‌گذاشتند و چیزهایی کـه بر خوان نـهاده مـی‌شد، چنین بود:

  • هفت سینی: بدون تردید هیچ موجبی به منظور مقدس بودن دو حرف سین یـا شین درون نزد ایرانیـان باستان موجود نیست و عناصری کـه در خوان نوروزی بکار مـی‌رفته‌است با «سین» یـا «شین» آغاز نمـی‌شده است.[۶۳] درون روزگار ساسانیـان قاب‌های زیبای منقوش و گرانبهایی از جنس کائولین از چین بـه ایران آورده مـی‌شد کـه بعدها بـه نام کشوری کـه از آن آمده بود، نام‌گذاری شد و به نام «چینی» و به گویشی دیگر بـه صورت «سینی» درون ایران رواج یـافت. «چین» یـا «سین» از واژهٔ ts'in آمده‌است کـه در اصل نام سلسلهٔ پادشاهی چین است. حرف ts مـی‌تواند درون گویش‌ها و زبان‌های مختلف هم س/s و هم چ/č تلفظ شود. چنانچه خود نام چین بـه دو صورت sin و china درون زبان‌های اروپایی آمده‌است. درون ایران به منظور تمایز بین ظرف‌های مختلفی کـه از چین آورده مـی‌شد، آنکه از فلز ساخته مـی‌شد بنام «سینی» و آنکه از کائولین ساخته مـی‌شد، بنام «چینی» رواج یـافت. بـه نظر مـی‌رسد کـه در آیین‌های نوروزی به منظور چیدن خوان نوروزی از همـین ظرف‌های منقش بسیـار نفیس کـه از چین آورده شده بود بهره مـی‌گرفتند و آن‌ها را بـه عدد هفت امشاسپند بر سر خوان‌های نوروزی مـی‌گذاشتند و از این رو خوان نوروزی بـه نام «هفت سینی» یـا «هفت قاب» نام گرفته‌است و بعدها با حذف یـاء نسبت بـه صورت هفت سین درآمده‌است و امروزه هنوز هم درون برخی از روستاها بـه صورت هفت سینی تلفظ مـی‌شود.[۶۴] بنا بر این فرضیـه سخن آنانی کـه مـی‌گویند درون روزگار باستان درون خوان نوروزی هفت «شین» مثل شربت، شیرینی، شمع، و غیره مـی‌نـهادند اساس و پایـه درستی ندارد. البته شمع و و شیرینی هم جزئی از خوان نوروزی بوده‌است.[۶۵] انتخاب عدد هفت بـه علت تقدس این عدد مـی‌باشد کـه نظیرش درون هفت امشاسپندان، هفت کواکب، هفت طبقهٔ زمـین و آسمان، هفت ملکِ مقرب، هفت یشت و غیره موجود هست و همـه نمایندهٔ عظمت و تقدس عدد هفت درون بین ایرانیـان باستان است.[۶۶]
  • سبزه نو دمـیده: از هفت نوع حبوبات محلی درون هفت قالب سفالی یـا برنجی سبزه سبز مـی‌د و خوب روییدن هر یک از آنان را بـه فال نیک گرفته، عقیده داشتند کـه هر نوع دانـه‌ای کـه در این مـیان خوب سبز شود نشان‌دهندهٔ این هست که هوا و زمـین و فرشتگان نظر مساعد نسبت بدان دانـه دارند. از سوی دیگر چون رنگ سبز نزد ایرانیـان رنگ مقدس دینی و ملی شمرده مـی‌شد از این روی وجود سبزه را درون خوان نوروزی حتمـی و آن بـه فال نیک مـی‌گرفتند.[۶۷]
  • آتشدان: درون مـیان خوان نـهاده مـی‌شد و دانـه‌های مقدس اسپند و چوب‌های خشک خوشبو درون کنار آن جای داشت.[۶۸]
  • ماهروی و برسم: از چیزهای مـهمـی کـه در خوان نوروزی جای داشت، ماهروی بود کـه همان برسم‌دان هست و بـه مناسبت آنکه تیغهٔ نگهدارندهٔ برسم بـه شکل هلال ماه هست آن را ماهروی مـی‌نامـیدند. شاخه‌هایی کوتاه از انار یـا بید یـا انجیر یـا زیتون را بـه درازای سه بند مـی‌بد و آن‌ها را بر سر خوان درون ماهروی جای مـی‌دادند. درون دوران ساسانیـان به منظور اینکه خوان شاهان شکوه بیشتری داشته باشد این ترکه‌ها را از زر مـی‌ساختند و بر سفره مـی‌نـهادند و بر آن‌ها «زرین تره» نام نـهاده بودند.[۶۹]
  • کتاب مقدس: درون دوران ساسانیـان زرتشتیـان کتاب اوستا را بر خوان مـی‌گذاشتند و پیش از فرارسیدن سال بخشی از آن را کـه معمولاً فروردین یشت است، خوانده مـی‌شد.[۷۰]
  • کوزهٔ آب: کوزهٔ آب توسط ان نورسیده پر مـی‌شد و بر سرخوان نـهاده مـی‌شد. امروزه جای کوزه را تنگ‌های کوچکی گرفته‌است کـه بر سر آن‌ها عدس یـا گندم یـا جو سبز مـی‌کنند و آن‌ها را با روبان مـی‌آرایند.[۷۱]
  • نان: درون دوران ساسانی گرده نان‌هایی بـه اندازهٔ کف دست یـا اندکی کوچکتر مـی‌پختند و آن‌ها را کـه درون نامـیده مـی‌شدند بر سر خوان نوروزی [یـادداشت ۴] مـی‌گذاشتند.[۷۲]
  • شمعدان: درون دو سوی آتشدان شمعدان یـا چراغ مـی‌نـهادند و آن‌ها را مـی‌افروختند. نور و روشنایی درون مراسم مذهبی ایرانیـان از اصل‌های مـهم بود زیرا کـه عقیده داشتند دنیـای روشنایی قلمرو اهورامزدا هست و هر جا کـه نور و آتش باشد، اهریمن را بدانجا راه نیست.
  • شیر: شیر درون رسم‌های مذهبی تقدیس مـی‌شد و گاه آن را با فشردهٔ گیـاه هوم مـی‌آمـیختند و بکار مـی‌بردند.[۷۳]
  • تخم مرغ: انواع سفید و رنگین تخم مرغ زینت‌بخش خوان نوروزی بود. زیرا تخم نمادی هست از نطفه و نژاد و در روز جشن تولد آدمـیان کـه تخمـه و نطفه پدیدار مـی‌گردد، تخم مرغ تمثیلی هست از نطفهٔ باروری کـه به زودی حتما جان گیرد و زندگی یـابد.
  • آیینـه، سمنو، سنجد، انار، سیب، ماهی، سکه‌های زرین و سیمـین، گلِ بیدمشک، نارنج، دانـه‌های اسپند، شیرینی و نقل عناصر دیگری بودند کـه بر سر خوان‌های نوروزی گذاشته مـی‌شد.[۷۴]

مراسم سال نو

جشن و مراسم آب‌پاشی

از جمله مراسم بسیـار مشـهور و سنتی معتبری کـه در نوروز انجام مـی‌شد، رسوم آبریزگان یـا شست و شو و غسل و آب پاشیدن بـه یکدیگر بوده‌است. ابوریحان بیرونی مـی‌گوید مردمان هنگام سپیده‌دم این روز، خود را مـی‌شستند و در آب کاریزها و آبگیرها، غوطه‌ور مـی‌شدند. درون این روز مردمان بـه یکدیگر آب مـی‌پاشیدند، بـه همان دلیلی کـه خود را مـی‌شستند و سبب آن همان اغتسال است.[۷۵]

به نظر مـی‌رسد جشن آبریزگان اصلی همان تیرگان باشد و در نوروز عبارت بوده‌است از غسل و شست و شو و آماده شدن از لحاظ سنن دینی جهت حلول سال نو.[۷۶]

هدایـای نوروزی

در نوروز و مـهرگان رسم بود کـه نمایندگان و بزرگان و فرمانروایـان ایـالات و اشراف و عامـهٔ مردم هر یک بـه توانایی و استطاعت، هدایـایی را بـه دربار اهدا مـی‌د.[۷۷]

در نوروز مردم بـه یکدیگر شیرینی هدیـه مـی‌دادند و این رسم درون دوران ساسانی همگانی بوده‌است. درون نوروز بزرگ، پیش ازبه سخن گشودن، شکر مـی‌خورند و بر خود روغن مـی‌مالند که تا از انواع بلایـا درون طول سال، درون امان باشند.[۷۸]

کوسه برنشین

مراسم کوسه برنشین یـا بهار جشن یکی دیگر از مراسم نوروزی بود. ابوریحان بیرونی شرح این رسم را آورده‌است کـه در اولین روز بهار مرد کوسه (یعنی شخصی کـه او را درون چانـه و زنخ زیـاده بر چند موی نباشد) را بر خر مـی‌نشاندند کـه به دستی کلاغ داشت و به دستی بادزن کـه خود را مرتب باد مـی‌زد اشعاری مـی‌خواند کـه حاکی از وداع با زمستان و سرما بود و از مردم چیزی بـه سکه و دینار مـی‌گرفت. آنچه از مردم مـی‌ستاند، از بامداد که تا نیمروز بـه جهت خزانـه و شاه بود و آنچه از نیمروز که تا عصر اخذ مـی‌کرد، تعلق بـه خودش داشت. آنگاه اگر از عصر وی را مـی‌دیدند، مورد آزار و شتم قرار مـی‌دادند.[۷۹] این رسم درون روزگار ساسانی و دورهٔ اسلامـی، توسط غلامان سیـاه اجرا مـی‌شده کـه ملبس بـه لباس‌های رنگارنگ شده و با آرایش ویژه و لهجهٔ شکسته و خاصی کـه داشتند، دف و دایره مـی‌زدند و ترانـه‌های نوروزی مـی‌خواندند.[۸۰]

بهرام فره‌وشی درون مورد رسم کوسه برنشین نوشته هست که نوعی رسم کارناوالی هست و آن چنانست کـه مردی قسمت قدامـی و خلفی خری یـا اسبی را کـه از پارچه کاغذ ساخته شده‌است بر پیش و پس خویش مـی‌بندد و خود را بـه شکل موجودی افسانـه‌ای درمـی‌آورد کـه قسمت بالای آن چهرهٔ انسان و قسمت پائین آن بشکل خر یـا اسب هست و دف زنان مـی‌د و خر را مـی‌اند. این شکل کارناوالی کـه نمایندهٔ حلول ارواح هست در بسیـاری از سرزمـین‌های اسلاوی امروزی هم دیده مـی‌شود و ریشـهٔ عمـیق هند و اروپایی دارد.[۸۱]

حاجی فیروز

«سیـاوش» درون زبان اوستایی بـه معنای «مردِ سیـاه» هست و بـه نوعی زندگی درون زیرِ زمـین ارتباط دارد.[۸۲]مـهرداد بهار درون مورد ریشـهٔ حاجی فیروز نوشته است، حاجی فیروز بازماندهٔ آیین بازگشت ایزد شـهید شونده یـا سیـاوش است. چهرهٔ سیـاه او نماد بازگشت او از جهان مردگان هست و لباس سرخ او نیز نماد خون سرخ سیـاوش و حیـات مجدد ایزد شـهید شونده، و شادی او شادیِ زایش دوبارهٔ آنـهاست کـه رویش و برکت با خود مـی‌آوردند.[۸۳]

بنا بر فرضیـهٔ دیگر حاجی فیروز امروزی کـه مقارن نوروز و سال نو درون کوی و برزن مردم را بـه طرب درمـی‌آورند، از بقایـای رسم کهن کوسه برنشین است. با این تفاوت کـه امروزه چون غلام و سیـاهانی نیستند کـه چنین کنند، دیگران خود را سیـاه کرده و به مانند آنان آراسته و تقلیدشان مـی‌کنند.[۸۴]

مـیر نوروزی

در ایران رسم بود درون ایـام عید نوروز محض تفریح عمومـی و مضحکه فردی عامـی و از مـیان مردم را بـه عنوان پادشاه یـا امـیر یـا حاکمـی موقتی بـه نام مـیر نوروزی انتخاب مـی‌د و برای یک یـا چند روز زمام امور شـهری را بـه عهده‌اش مـی‌سپردند بعد از انقضای ایـام جشن سلطنت او نیز بـه پایـان مـی‌رسیده‌است. واضح هست که جز تفریح و خنده و بازی هیچ منظور دیگری درون بین نبوده هست و احکامـی کـه مـیرنوروزی صادر مـی‌کرده بعد از نوروز بـه حال اول بازگردانده مـی‌شده‌است.[۸۵]

سیزده فروردین

رسم بیرون رفتن از خانـه درون روز سیزدهم فروردین ماه و آن روز را بـه شادی و خرمـی و خوشی گذراندن آخرین قسمت از مجموعهٔ رسم‌های جشن بهاری هست که با شب سوری و آتش‌افروزی آغاز مـی‌شود و پس از برگزاری مراسم سال نو، درون روز سیزده فروردین پایـان مـی‌یـابد. درون متون کهن فارسی ذکری از بیرون شدن از خانـه‌ها و به صحرا رفتن درون روز سیزده فروردین نشده است، با وجود این بطور سنتی درون مـیان اقوام ایرانی این رسم باقی مانده‌است و احتمالاً قدمت آن بـه پایـهٔ نوروز مـی‌رسد. یکی از توجیـه‌هایی کـه برای مراسم سیزده فروردین مـی‌شود اینست کـه در ایران باستان روز سیزدهم ماه متعلق بـه ایزد تیر (تیشتر) بوده کـه ایزد باران است. این ایزد همواره بـه صورت اسبی، با دیو خشکی و خشکسالی کـه دیو اپوش نام دارد، درون جنگ و کشمکش هست و اگر شکست یـابد خشکسالی مـی‌شود و اگر پیروز شود، سرچشمـهٔ آب‌ها روان مـی‌گردند و سرزمـین‌ها از سال خوب و خوش بهره‌مند مـی‌شوند. به منظور اینکه ایزد باران پیروز شود، لازم بود کـه همـهٔ مردمان درون نماز از او نام برند و او را بستایند و از او طلب باران کنند. از آنچه گذشت چنین برمـی‌آید کـه ایرانیـان درون روزگار قبل از گسترش دین زرتشت درون نخستین روزهای سال و در روزی کـه متعلق بـه ایزد باران بود یعنی سیزده فروردین ماه بـه دشت و صحرا و کنار چشمـه و جویبار مـی‌رفتند و در نیمروز بریـان مـی‌د و این نثاری بود به منظور فرشتهٔ باران که تا کشت‌های نو دمـیده را از باران سیراب کند. بـه عبارت دیگر روز سیزدهم فروردین نوروز، روز رسمـی همـهٔ مردم به منظور طلب باران به منظور همـهٔ سرزمـین‌های ایران بوده‌است. افکندن سبزه‌های تازه‌دمـیدهٔ نوروزی بـه آب روان جویبارها نیز تمثیلی هست از فدیـه بـه ایزد آب آناهیتا و ایزد باران «تیر».[۸۶] از رسوم دیگر روز سیزده، گره زدن سبزه به منظور باز شدن بخت دوشیزگان هست و این رسمـی هست از روزگارانی کـه آیین‌های مذهبی و جادویی بـه هم آمـیخته بود و هر آرزوی خود را بـه نوعی عملاً به منظور خود برآورده مـی‌کرد و مـی‌پنداشت کـه بدین طریق درون تحقق آن تسریع خواهد شد و گره زدن دو شاخهٔ سبزه تمثیلی هست از پیوند یک مرد و زن کـه مـی‌بایستی بـه هم بپیوندند که تا تسلسل تولد برقرار گردد و آرزوی گره‌زننده کـه طالب همسر است، برآورده شود.[۸۷]

نظریـه‌ای درون مورد نحسی سیزده

طبق اساطیر نجومـی ایران عمر جهان دوازده هزار سال هست و درون پایـان دوازده هزار سال، آسمان و زمـین درهم خواهد شد. جشن‌های دوازده روزه نوروز نیز درون ارتباط با دورهٔ دوازده هزار سالهٔ جهان و همچنین دوازده ماه سال بود. بعد در پایـان دوازده روز، یک روز نیز بـه نشانـهٔ خمسه و آشفتگی نـهایی بـه این جشن اضافه شد. روز سیزده نوروز معرف آشوب هست و چون هرج و مرج و بی‌نظمـی نحس به‌شمار مـی‌آمد روز سیزده نوروز را نیز منحوس مـی‌شمردند.[۸۸]

نوروز درون موسیقی

توجهی کـه نوروز درون دوران ساسانیـان از آن برخوردار بود، درون موسیقی نیز منعاست. درون مـیان نام آهنگ‌های زمان ساسانی کـه شاعران ایرانی دوران‌های متأخرتر منوچهری و نظامـی آن‌ها را ضبط کرده‌اند، نام‌های نوروز و ساز نوروز، نوروز بزرگ، نوروز قباد مـی‌آید.[۸۹] آنچه امروز از موسیقی مربوط بـه بهار و نوروز بـه دست ما رسیده‌است درون چهار گروه اصلی قابل تقسیم است:[۹۰]

آیین نوروزخوانی

نوروزخوانی (بهارخوانی) از جمله آیین‌های کهن ایرانی است. گمان مـی‌رود کـه مضمون این آیین درون قبل از اسلام، علاوه بر توصیف طبیعت و بشارت بهار، درون ستایش اهورامزدا، مدح شاهان، امـیران، بزرگان و مردم گشاده‌دست و خوشرو بوده‌است. نوروزخوانان خنیـاگران گمنام و دوره گردی بودند کـه از حدود ۱۵ روز بـه عید مانده، بر درون هر خانـه‌ای بهار را با شعر و آواز نوید مـی‌دادند. کار نوروزخوانان با آمدن بهار بـه پایـان مـی‌رسید.[۹۱]

ترانـه‌های نوروزی

این ترانـه‌ها توسط خنیـاگران حرفه‌ای اجرا مـی‌شده، معمولاً از پیچیدگی بیشتری درون موسیقی برخوردار بوده و با چند ساز متداول درون محل همراهی مـی‌شده است.[۹۲] بـه عنوان مثال نغمـه‌های «باد بهار» یـا «باد نوروز»، «ساز نوروز»، «نوبهاری»، «آیین جمشید»، «فرخ روز» بـه باربد نوازندهٔ معروف دربار خسروپرویز نسبت داده شده‌است.[۹۳]

ردیف دستگاهی و موسیقی قدیم ایران

امروزه درون ردیف دستگاهی موسیقی ایران، چند گوشـه با عناوین «نوروز عرب»، «نوروز صبا» و «نوروز خارا» درون دستگاه راست پنجگاه و همایون اجرا مـی‌شود. قدر مسلم این گوشـه‌ها بازمانده و تداوم‌یـافتهٔ نمونـه‌هایی درون موسیقی مقامـی قدیم ایران هستند. درون منظومـهٔ خسرو و شیرین نظامـی درون فصل باربد مطرب، درون ضمن ذکر ۳۰ لحن موسیقی دورهٔ ساسانی، نام «ساز نوروز» یـا «یـاد نوروز» یـا «ناز نوروز» (لحن نوزدهم) آمده‌است.[۹۴]

نمایش‌ها و خرده‌نمایش‌ها همراه با موسیقی
  • کوسه برنشین: محتوای این نمایش بیرون راندن سرما و زمستان و استقبال بهار بوده‌است.
  • آتش‌افروز: از دسته‌های نوروزی‌خوانان به‌شمار مـی‌آیند. بازیگران دوره‌گردی بودند کـه با خواندن و یدن و پرداختن بـه طنز و هجو و لودگی، ضمن سرگرم نمودن مردم، نوروز و بهار را نوید مـی‌دادند.
  • آتش‌باز: از دسته‌های نوروزی‌خوانان به‌شمار مـی‌آیند. آتش‌بازان با خواندن آواز و انجام بـه آتش‌بازی مـی‌پرداختند.[۹۵]

پیوستگی‌ فرهنگی نوروز با دیگر اقوام و ملل

نقش برجسته‌ای از ازدواج دموزی (ایزدگیـاهی درون اسطوره سومری) با اینانا (الههٔ باروری). بـه نظر مـی‌رسد دو روایت ایرانی (داستان سیـاوش) و هندی (اسطوره رام و سیتا) خود با روایت کهنِ بین‌النـهرینی دموزی و اینانا مربوط هستند و ارتباط فرهنگی کلّ منطقه را گزارش مـی‌دهد.[۹۶]

مردم بابل از دوران‌های بسیـار قدیم، روز اول سال را، عموماً درون اعتدال بهاری (۲۱ مارس) جشن مـی‌گرفتند. این زمان اول بهار و آغاز فصل نو است، زمانی کـه طبیعت از خواب زمستانی بیدار مـی‌شود، درون حقیقت آغاز سال نو بود. از لوحه‌ها چنین بر مـی‌آید کـه این جشن تقریباً از ۲۳۴۰ سال، پیش از مـیلاد، شناخته شده بود.[۹۷] عید آغاز سال درون بین‌النـهرین (بابل و آشور) و همچنین درون عیلام درون اصل بازگشت ایزدِ شـهید شونده، دُموزی بود کـه معتقدان نظر داشتند او هر ساله مـی‌مـیرد و بار دیگر بـه حیـات برمـی‌گردد. مرگ او مرگ جهان گیـاهان و حیـات مجدد او حیـات مجدد جهان گیـاهی بود. سپس درون پی عزاداری‌هایی کـه برای ایزدِ شـهید شونده، مظهر برکت، مظهر زندگی و مرگ جهان گیـاهی انجام مـی‌شد، اشک‌های بسیـاری ریخته مـی‌شد کـه این اشک‌های ریخته شده نماد باران و نوعی جادوی باران‌آوری و آب بود، درون پی این عزاداری و اشک ریختن‌ها بود کـه ایزدِ بـه شـهادت رفته بار دیگر درون روز نوروز زنده مـی‌شد و زندگی از سر مـی‌گرفت.[۹۸]

فینیقی‌ها درون آغاز بهار مراسمـی داشتند بـه نام مراسمِ آدونیس. آدونیس یک روح گیـاهی هست که مرگ و بازگشت او بـه زندگی معرف خواب طبیعت درون زمستان و احیـای آن درون بهار است. آدونیس از درختی بـه دنیـا آمد و مردم روغن آن درخت را درون جشن مربوط بـه روز سال کـه اول اعتدال ربیعی بوده بـه کار مـی‌بردند. از مشخصات جشن کاشت بذرهای سبز درون ظرف‌های گلدان بود. این رسم هنوز درون بین مسیحیـان قبرسی معمول است. مردم این ظرف‌های سبز را باغ‌های آدونیس مـی‌نامـیدند. سپس بعد از چند روز سوگواری، این سبزه‌ها را بـه دریـاها یـا آب‌های روان مـی‌انداختند. غرض اصلی از این تشریفات تحریک باروری زمـین و رشد نباتات بوده‌است و مقصود از بـه آب انداختن سبزی‌ها تأمـین باران بوده‌است.[۹۹]

اسطوره و افسانـه آتیس کـه در یونان وجود داشته شباهت بسیـاری با اسطوره و افسانـهٔ سیـاوش دارد چه درون آغاز بهار مردم پنج روز مراسمـی برگزار مـی‌د و طی آن درخت صنوبری را کفن پوشانده بـه کوچه و بازار مـی‌بردند و برای آتیس گریـه و زاری مـی‌نمودند. سپس ‌هایی انجام داده و روز آخر بـه شادی و استراحت مـی‌پرداختند و این بـه معنای رستاخیر آتیس بود. آغاز این جشن درون روز اعتدال بهاری و روز پایـان آن روز ۲۵ مارس بوده‌است.[۱۰۰]

اسطوره‌های دیگری همانند داستان سیـاوش درون فرهنگ‌های دیگر نیز یـافت مـی‌شود کـه با بنیـاد ایزد گیـاهی شـهید شونده و الههٔ باروری شکل گرفته‌است. این باور درون دموزی و اینانا، (اسطوره سومری)، اوزیریس و ایزیس (اسطوره مصری)، سیبل و آتیس (اسطوره یونانی)، رام و سیتا (اسطوره هندی)، تموز و ایشتر (اسطوره بین‌النـهرین)، آدونیس و آفرودیت (اسطوره یونانی)، یوسف و زلیخا)[یـادداشت ۵] (ذکر شده درون تورات) نیز بیـان شده‌است.[۱۰۱]

تأثیر مراسم نوروز بر دیگر اقوام و ملل

نوروز و مـهرگان درون ایران باستان درون مـیان مردم شبه‌جزیره عربستان هم دو جشن بزرگ شناخته شده بودند و در برخی از نقاط عربستان متداول بود. بخصوص این رسم درون بین پادشاهان حیره کـه سنن درگاه خویش را بر آیین شـهریـاران ساسانی نـهاده بودند و در پیرامون خلیج فارس رواج کامل داشت.[۱۰۲]

نوروز درون نزد ترکان نیز جشنی بزرگ بود و سغدیـان آن را «نوسرد» بـه معنای سال نو مـی‌نامـیدند و به روش مرسوم بـه دوستان و بستگان خود شیرینی مـی‌دادند بـه همـین علت درون ترکیـه نوروز را «جشن شیرینی» یـا «شکریـایرامـی» مـی‌نامند.[۱۰۳]

قلقشندی (۷۵۶–۸۲۱ قمری) نویسندهٔ کتاب صبح الاعشی نوشته است، نوروز کـه یکی از مشـهورترین اعیـاد مصر هست از ایران باستان گرفته شده و به آن نام نیروز قبطی داده‌اند. این عید با همان نام و آداب و سنن ایرانی درون مصر برگزار مـی‌شود. این نویسنده همچنان نوشته است: مصریـان درون آن روز شادی کرده، آتش مـی‌افروزند و آب بر روی هم مـی‌پاشند کـه از مراسم ایرانیـان بـه مراتب مفصل‌تر است. مردم شام نیز همـین آیین را درون اول ماه نیـایش کـه یکی از ماه‌های رومـی هست برگزار مـی‌کنند. بنابر فرضیـه‌ها احتمالاً کمبوجیـه دوم نوروز باستان را بـه مصر است. بر طبق نظریـه‌ای دیگر تاریخ ورود نوروز درون مصر باستان درون عهد حکومت داریوش بزرگ جانشین کمبوجیـه بوده‌است. درون زمان این پادشاه روابط فرهنگی مـیان مصریـان و ایران محکم و استوار بوده‌است. حتی بعد از فتح مصر از طرف اعراب نیز این جشن باستانی درون این کشور ادامـه داشته‌است.[۱۰۴] هنوز هم درون مصر درون اوایل بهار درست همان روزی کـه در ایران مراسم سیزده‌بدر برپا مـی‌شود مردم تحت تأثیر فرهنگ ایرانی از شـهر بیرون مـی‌روند و مراسمـی دارند کـه به سیزده ما بسیـار شبیـه هست و آن را «یشم‌النسیم» مـی‌گویند.[۱۰۵]

روشن آتش درون ژاپن به منظور استقبال ارواح درگذشتگان درون مراسم ابن

بنا بر فرضیـهٔ ایموتو ئه‌ایچی ایران‌شناس اهل ژاپن، احتمالاً اُبُن یـا «جشن اموات درون ژاپن» از رسوم ایرانی منشأ گرفته شده‌است. درون دوران فرمانروایی امپراتریس کوگیوکو (امپراتریس سایمـی) (زادهٔ ۵۹۴، درگذشتهٔ ۶۶۱ مـیلادی) به منظور نخستین بار جشن اموات یـا اُبُن برگزار شد. درون نیـهون شوکی (در سال ۷۲۰ تألیف آن پایـان یـافته) آمده‌است کـه در زمان حکمرانی امپراتریس کوگیوکو درون روز سوم از ماه هفتم (اوت) سال ۶۵۷ مـیلادی (۳۶ هجری شمسی) چند مرد و زن از راه دریـا با کشتی بـه کیوشو جزیرهٔ جنوب غربی ژاپن رسیدند سپس درون روز پانزدهم ماه هفتم درون معبد بودایی آسوکا انگاره‌ای بودایی ساخته شد و پیش از آن «اُورابون» را جشن گرفتند.[یـادداشت ۶] بـه عقیدهٔ ایموتو ئه‌ایچی نام رهبر این گروه راه‌گم‌کردگان دریـا کـه در این کتاب آمده تحریف‌شدهٔ نام «دارا» بـه زبان ایرانی هست و احتمالاًانی کـه با کشتی بـه ژاپن وارد شده و این جشن را به منظور اولین بار برگزار د، ایرانی بودند.[۱۰۶]

منبع‌شناسی

  • قدیمـی‌ترین سند درون دورهٔ اسلامـی کـه در آن بـه تفصیل درون مورد نوروز و تشریفات وابسته بـه آن سخن رفته‌است، کتاب المحاسن و الاضداد منسوب جاحظ دانشمند سدهٔ سوم هجری از اهالی بصره است. هرچند انتساب این کتاب بـه جاحظ مورد تردید هست و عده‌ای این اثر را متعلق بـه ابوالفضل بیـهقی (زاده ۳۷۰ ه. ش. درگذشته ۴۵۶ ه. ش ) مـی‌دانند.[۱۰۷] درون این کتاب بـه نقل از کتاب الاعیـاد و النواریز (عیدها و نوروزها) نوشتهٔ «موسی بن عیسیروی» مشـهور درون نزد اعراب بـه «الخسروی»، ضمن توصیف نوروزها از نوروز خوزستان هنگام رسیدنِ درخت خرما، نوروز شمال، نوروز عامـه و نوروز پادشاهان نام مـی‌برد.[۱۰۸] از آثار دیگر منسوب بـه جاحظ کـه در آن بـه انعکاس فرهنگ و آداب ایرانیـان پرداخته شده، کتاب التاج یـا کتاب التاج فی اخلاق الملوک است. آداب نوروز بـه دنبال بحث روش پادشاهان ساسانی درون جایزه و مقرری، بابی را تحت عنوان هدایـای نوروز و مـهرگان باز کرده و همچنین از تقسیم جامـه و پیراهن شاهان موجود درون خزانـه بـه ملازمان و مردم و در مبحث «دادخواهی از شاه بـه داوران» درون روز نوروز، توضیحاتی پیرامون روش رسیدگی بـه شکایت مردم از شخص شاه درون نوروز ذکر شده‌است. گزارش اخیر شباهت بسیـاری بـه مطالبی دارد کـه خواجه نظام الملک درون سیـاست‌نامـه آورده است.[۱۰۹]
  • آثار الباقیـه نوشتهٔ ابوریحان بیرونی (زمان تألیف ۳۹۰ قمری)، کتابی هست به زبان عربی دربارهٔ گاهشماری و گاهشناسی ملل باستانی کـه در آن نکات ارزنده‌ای دربارهٔ جشن‌ها و اعیـاد و تاریخ ملوک ایران بیـان شده‌است.[۱۱۰]
  • نوروزنامـه رساله‌ای مردم‌شناختی منسوب بـه خیـام (۵۱۰–۴۲۷ هجری قمری) دربارهٔ منشأ و تاریخ و آداب جشن نوروز است. مؤلف ضمن نقل تاریخ اساطیری ایران (پیشدادیـان) از حقیقت نوروز و سبب نـهادن آن و رسم‌های کـه در اجتماع ایران رعایت مـی‌شده، سخن گفته است. امروزه پژوهشگران درون انتساب این رساله بـه خیـام همداستان نیستند و معتقدند احتمالاً خیـام یـادداشت‌هایی به منظور تألیف این رساله تهیـه کرده اما فرصت تدوین را نیـافته و پس از مرگ او شخص دیگری یـادداشت‌ها را تنظیم و تدوین نموده‌است.[۱۱۱]
  • کیـهان‌نگاری و عجایب‌المخلوقات نوشتهٔ زکریـای قزوینی (۶۰۰-۶۸۲ هجری قمری)[۱۱۲]
  • نخبة‌الدهر نوشتهٔ شمس‌الدین دمشقی (۶۵۴-۷۲۷ هجری قمری)[۱۱۳]

جستارهای وابسته

  • جشن‌های ایران باستان
  • شکستن لنگ سیزده

یـادداشت‌ها

  • در کتاب تاریخ بخارا (نوشته شده درون ۳۳۲ قمری) آمده‌است کـه زمان انجام عزاداری‌های سیـاوشی قبل از نوروز بوده‌است. درون این کتاب آمده‌است «سیـاوش را درون محلی کـه دروازهٔ غوریـان (دودمانی بودند کـه بین سده‌های ۱۰ و ۱۱ مـیلادی درون برخی از نواحی افغانستان فرمانروایی مـی‌د.) درون شـهر بخارا بود دفن د و مغان بخارا بـه این سبب آنجا را عزیز دارند و هر سال هر مردی آنجا یکی خروس بکشد، پیش از برآمدن آفتاب روز نوروز و مردم بخارا را درون کشتن سیـاوش نوح‌هاست، چنانکه درون همـهٔ ولایت‌ها معروف هست و مطربان آن را سرود ساخته و مـی‌گویند و آن را گریستن مغان خوانند.»
  • سرگئی تولستوف (باستان‌شناس روسی) بر پایـهٔ منبعی چینی، از دو جشن کهن درون سغد (سرزمـینی باستانی هست شامل تاجیکستان و بخش خاوری ازبکستان کنونی) درون قرن هفتم مـیلادی یـاد مـی‌کند کـه به نظر او، درون ارتباط با مراسم سیـاوشان هستند. درون مراسم نخست، شاه و درباریـان بـه شکار یک روزه مـی‌روند و برندهٔ رقابتِ شکار، یک روز بـه جای شاه بر تخت مـی‌نشیند. سیـاوش نیز پیش از ازدواج حتما در آزمون شکار و رقابت‌های ورزشی برنده شود. درون مراسم دوم، گروهی مرد و زن سیـاه‌جامـه و سوگوارِ پسر آسمانی، شیون‌کنان بـه مزارع مـی‌روند که تا استخوان پسرِ آسمانی را کـه بر روی زمـین پراکنده شده بیـابند. برمبنای شواهد، زمان این آیین درون تقویم سغدی مقارن با آغاز انقلاب تابستانی یـا نوروز بوده‌است.‌
  • اَمِشاسپَند از دو جزء «اَمِشَه» بـه معنی جاودانگی و بی‌مرگی و «سپنته» بـه معنی مقدس و پاک ترکیب یـافته‌است. امشاسپندان جمع امشاسپند است. امشاسپندان از صفات پاک اهورامزدا و همچنین ملائک بزرگ او هستند. به منظور اینکه انسان بتواند درون این جهان خاکی با پروردگار خویش درون ارتباط باشد این ملائک واسطه قرار گرفته‌اند آنچه درون عالم مادی مـی‌گذرد همـه بـه دستیـاری اینـها صورت مـی‌گیرد. آن‌ها اجراکنندگان و موکل مشیت و خواست پروردگار درون جهان هستند. شش ملائک یـا فرشته بـه نام‌های «بهمن‌امشاسپند»، «شـهریورامشاسپند»، «سپندارمذامشاسپند»، «خردادامشاسپند»، «اردیبهشت‌امشاسپند» و «اَمردادامشاسپند» بـه همراه اهورامزدا کـه در رأس آن‌ها قرار گرفته‌است، امشاسپندان نامـیده مـی‌شود. خردادامشاسپند، امشاسپند بانویی هست که نگهداری از آب‌ها درون این جهان برعهدهٔ اوست.
  • امروزه رسمـی مشابه درون آیین عروسی برجا مانده‌است کـه بر سر سفرهٔ عقد نان سنگکی نـهاده و بر روی این نان گاهی با دانـه‌های کنجد «مبارک باد» مـی‌نویسند.
  • به گفتهٔ مـهرداد بهار یوسف کنعانی نیز ممکن هست ایزدی گیـاهی باشد کـه به چاه افتادنش برابر با مرگ ایزد و معرّف جهان مردگان و زیرزمـین هست و از چاه درون آمدنش کـه با سرازیری نعمت و برکت بـه مصر همراه بود، معرّف حیـات مجدد است.
  • سیدحسن تقی‌زاده نوشته است، درون سال یـازدهم هجرت کـه مبدأ تاریخ یزدگردی و هم‌زمان با جلوس یزدگرد سوم (۶۳۲–۶۵۱ مـیلادی)، آخرین پادشاه ساسانی، بر تخت پادشاهی هست (۶۳۲ مـیلادی)، نوروز درون ۱۶ حزیران رومـی (ژوئن) یعنی نزدیک بـه اول تابستان بود.
  • پانویس

  • اذکایی، اساطیر و فرهنگ ایران درون نوشته‌های پهلوی، ۶۰۳.
  • اذکایی، نوروز تاریخچه و مرجع‌شناسی، ۱.
  • Boyce, Mary. “NOWRUZ i. In the Pre-Islamic Period”. In Encyclopædia Iranica. 
  • همایونی، «مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز»، ۲۵۱.
  • کیوان، نوروز درون کردستان، ۸.
  • بهار، از اسطوره که تا تاریخ، ۳۳۹.
  • بهار، جستاری چند درون فرهنگ ایران، ۲۲۹.
  • رضی، گاه‌شماری و جشن‌های ایرانیـان، ۱۹۲.
  • بهار، از اسطوره که تا تاریخ، ۳۴۷.
  • بهار، از اسطوره که تا تاریخ، ۳۵۳.
  • بهار، از اسطوره که تا تاریخ، ۳۳۹.
  • رضایی‌دشت‌ارژنـه و گلی‌زاده، بررسی تحلیلی - تطبیقی سیـاوش اوزیریس و آتیس، ۵۷.‌
  • رضایی‌دشت‌ارژنـه و گلی‌زاده، بررسی تحلیلی - تطبیقی سیـاوش اوزیریس و آتیس، ۵۹.‌
  • بهار، از اسطوره که تا تاریخ، ۱۷۰.
  • رضایی‌دشت‌ارژنـه و گلی‌زاده، بررسی تحلیلی - تطبیقی سیـاوش اوزیریس و آتیس، ۵۷.‌
  • رضایی‌دشت‌ارژنـه و گلی‌زاده، بررسی تحلیلی - تطبیقی سیـاوش اوزیریس و آتیس، ۵۹.‌
  • ادریسی، مقاله: آیین سوگ سیـاوش درون نوروز، ۱۲–۲.‌
  • خجسته و حسنی‌جلیلیـان، تحلیل داستان سیـاوش بر بنیـاد ژرف ساخت الههٔ باوری و ایزد گیـاهی، ۹۱.‌
  • کیوان، نوروز درون کردستان، ۹.
  • کریستن سن، نخستین انسان و نخستین شـهریـار، ۴۷۹.
  • بهار، از اسطوره که تا تاریخ، ۳۵۳.
  • بهار، از اسطوره که تا تاریخ، ۱۷۲.
  • بهار، از اسطوره که تا تاریخ، ۱۷۰.
  • ذکاء، «نوروز درون تاریخ و تقویم»، ۱۵۷.
  • کیوان، نوروز درون کردستان، ۳.
  • کیوان، نوروز درون کردستان، ۴.
  • قریب، «نوروز جشن بازگشت بـه زندگی»، ۶۱.
  • آموزگار، «ایزدانی کـه با سال نو بـه زمـین بازمـی‌گردند»، ۹۶.
  • رضی، گاه‌شماری و جشن‌های ایرانیـان، ۱۷.
  • رضی، گاه‌شماری و جشن‌های ایرانیـان، ۲۷.
  • «گوشـه‌ای از سرگذشت نوروز/ از جشنی بابلی که تا رستاخیز ملی». Iranian History. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲ تیر ۱۳۹۵. بازبینی‌شده درون ۵ فروردین ۱۳۹۳. 
  • اذکایی، نوروز تاریخچه و مرجع‌شناسی، ۶.
  • رزمجو، «مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز»، ۱۷۹.
  • کیوان، نوروز درون کردستان، ۲۸.
  • حقیق، آئین نوروزی و مـیرنوروزی، ۳۱۵.‌
  • اذکایی، نوروز تاریخچه و مرجع‌شناسی، ۷.
  • اذکایی، نوروز تاریخچه و مرجع‌شناسی، ۸.
  • کیوان، نوروز درون کردستان، ۳۴.
  • اذکایی، نوروز تاریخچه و مرجع‌شناسی، ۱۲.
  • رضی، گاه‌شماری و جشن‌های ایرانیـان، ۲۰۱ و ۲۰۲.
  • اوشیدری، دانشنامـه مزدیسنا، ۲۵۴.
  • بهار، جستاری چند درون فرهنگ ایران، ۲۲۶.
  • آموزگار، «ایزدانی کـه با سال نو بـه زمـین بازمـی‌گردند»، ۹۹.
  • رضی، گاه‌شماری و جشن‌های ایرانیـان، ۲۱۴.
  • کریستن سن، نخستین انسان و نخستین شـهریـار، ۴۸۸ و ۴۸۹.
  • حقانی، نوروز؛ انوشـه جشن‌های ایرانی، ۱۳–۱۶.‌
  • کریستن سن، نخستین انسان و نخستین شـهریـار، ۴۸۳.
  • محمودی بختیـاری، «نوروز»، ۳۳.
  • رضی، گاه‌شماری و جشن‌های ایرانیـان، ۲۰۸.
  • کیوان، نوروز درون کردستان، ۷۳.
  • فره‌وشی، جهان فروری، ۴۸.
  • رضی، گاه‌شماری و جشن‌های ایرانیـان، ۱۴۷.
  • پورداوود، آناهیتا، ۷۴.
  • بهار، از اسطوره که تا تاریخ، ۳۵۷.
  • بهار، از اسطوره که تا تاریخ، ۳۵۵.
  • مزداپور، «آتش افروزی درون نوروز»، ۱۱۲.
  • پورداوود، آناهیتا، ۷۵.
  • مصطفوی، «چهارشنبه سوری»، ۸.
  • فره‌وشی، جهان فروری، ۲۲.
  • فره‌وشی، جهان فروری، ۴۶.
  • رضی، گاه‌شماری و جشن‌های ایرانیـان، ۲۳۵.
  • مصطفوی، «نوروز ایران»، ۱۵.
  • حقیق، آئین نوروزی و مـیرنوروزی، ۳۱۵.‌
  • فره‌وشی، جهان فروری، ۵۸.
  • مصطفوی، «نوروز ایران»، ۱۵.
  • اوشیدری، دانشنامـه مزدیسنا، ۴۵۵.
  • مصطفوی، «نوروز ایران»، ۱۶.
  • فره‌وشی، جهان فروری، ۵۹.
  • فره‌وشی، جهان فروری، ۶۰.
  • فره‌وشی، جهان فروری، ۶۰.
  • فره‌وشی، جهان فروری، ۶۰.
  • فره‌وشی، جهان فروری، ۶۰.
  • فره‌وشی، جهان فروری، ۶۱.
  • مصطفوی، «نوروز ایران»، ۱۵.
  • کریستن سن، نخستین انسان و نخستین شـهریـار، ۴۸۳ که تا ۴۸۶.
  • رضی، گاه‌شماری و جشن‌های ایرانیـان، ۱۷۳.
  • رضی، گاه‌شماری و جشن‌های ایرانیـان، ۲۱۶.
  • کریستن سن، نخستین انسان و نخستین شـهریـار، ۴۸۲.
  • رضی، گاه‌شماری و جشن‌های ایرانیـان، ۲۴۱.
  • رضی، گاه‌شماری و جشن‌های ایرانیـان، ۲۴۴.
  • فره‌وشی، جهان فروری، ۶۸.
  • خجسته و حسنی‌جلیلیـان، تحلیل داستان سیـاوش بر بنیـاد ژرف ساخت الههٔ باوری و ایزد گیـاهی، ۸۸.‌
  • بهار، جستاری چند درون فرهنگ ایران، ۲۳۱.
  • رضی، گاه‌شماری و جشن‌های ایرانیـان، ۲۴۴.
  • رضی، گاه‌شماری و جشن‌های ایرانیـان، ۲۴۶.
  • فره‌وشی، جهان فروری، ۷۰.
  • فره‌وشی، جهان فروری، ۷۲.
  • بهار، جستاری چند درون فرهنگ ایران، ۲۳۱.
  • کریستن سن، نخستین انسان و نخستین شـهریـار، ۴۸۹.
  • درویشی، «آیین خنیـاگری و نغمـه‌های نوروزی»، ۲۸۴.
  • درویشی، «آیین خنیـاگری و نغمـه‌های نوروزی»، ۲۸۱.
  • درویشی، «آیین خنیـاگری و نغمـه‌های نوروزی»، ۲۸۶.
  • وجدانی، «موسیقی و نوروز درون حوزه فرهنگ ایران»، ۲۹۲.
  • درویشی، «آیین خنیـاگری و نغمـه‌های نوروزی»، ۲۸۶.
  • درویشی، «آیین خنیـاگری و نغمـه‌های نوروزی»، ۲۸۸.
  • خجسته و حسنی‌جلیلیـان، تحلیل داستان سیـاوش بر بنیـاد ژرف ساخت الههٔ باوری و ایزد گیـاهی، ۸۴.‌
  • کریستن سن، نخستین انسان و نخستین شـهریـار، ۴۷۱.
  • بهار، از اسطوره که تا تاریخ، ۱۷۱.
  • همایونی، «نوروز و پیوستگی‌های آن با سایر اقوام و ملل»، ۲۵۲.
  • همایونی، «نوروز و پیوستگی‌های آن با سایر اقوام و ملل»، ۲۵۳.
  • خجسته و حسنی‌جلیلیـان، تحلیل داستان سیـاوش بر بنیـاد ژرف ساخت الههٔ باوری و ایزد گیـاهی، ۸۷.‌
  • همایونی، «نوروز و پیوستگی‌های آن با سایر اقوام و ملل»، ۲۵۶.
  • وحدتی دانشمند، «ارمغان نوروز»، ۳۱۰.
  • اخوان بهبهانی، «مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز»، ۲۲۷.
  • همایونی، «نوروز و پیوستگی‌های آن با سایر اقوام و ملل»، ۲۵۶.
  • ایموتو، «نگاهی بـه رسم ژاپنی اورابون از دیدگاه فرهنگ ایران»، ۷۴۵.
  • وحدتی دانشمند، «ارمغان نوروز»، ۳۱۳.
  • حقیق، آئین نوروزی و مـیرنوروزی، ۳۱۵.‌
  • کریمـیان سردشتی، «نوروز درون روایـات شیعه و در کتاب التاج جاحظ بصری»، ۴۸.
  • شریفی، فرهنگ ادبیـات فارسی، ۱۴.
  • شریفی، فرهنگ ادبیـات فارسی، ۱۴۳۷.
  • کریستن سن، نخستین انسان و نخستین شـهریـار، ۴۸۲.
  • کریستن سن، نخستین انسان و نخستین شـهریـار، ۴۸۴.
  • منابع

    • Boyce, Mary. “NOWRUZ i. In the Pre-Islamic Period”. In Encyclopædia Iranica. 2009. Retrieved ۳/۲۷/۲۰۱۴. 
    • ادریسی، مـهری. «مقاله: آیین سوگ سیـاوش درون نوروز». پیک نور، ش. ۶ (۱۳۸۳): ۱۲–۲. 
    • اذکایی، پرویز. نوروز تاریخچه و مرجع‌شناسی. تهران: وزارت فرهنگ و هنر، مرکز مردم‌شناسی ایران، ۱۳۵۳. 
    • اوشیدری، جهانگیر. دانشنامـهٔ مزدیسنا، واژه نامـهٔ توضیحی آیین زرتشت. تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۶. شابک ‎۹۶۴-۳۰۵-۳۰۷-۵. 
    • ایموتو، ئه‌ایچی. «نگاهی بـه رسم ژاپنی اورابون از دیدگاه فرهنگ ایران». ایران شناسی (تهران)، ش. ۴ (۱۳۶۸). 
    • بهار، مـهرداد. از اسطوره که تا تاریخ. تهران: نشر چشمـه، ۱۳۷۶. شابک ‎۹۶۴-۶۱۹۴-۳۶-۲. 
    • بهار، مـهرداد. جستاری چند درون فرهنگ ایران. تهران: انتشارات فکر روز، ۱۳۷۶. شابک ‎۹۶۴-۵۸۳۸-۷۴-۶. 
    • پورداوود، ابراهیم. آناهیتا، پنجاه گفتار پورداوود. تهران: انتشارات امـیرکبیر، ۱۳۴۳. 
    • حصوری، علی. سیـاوشان. تهران: نشر چشمـه، ۱۳۸۴. 
    • حقانی، مـهری. «نوروز؛ انوشـه جشن‌های ایرانی». گزارش، ش. ۱۵۰ (۱۳۸۲): ۱۶–۱۳. 
    • حقیق، فضل‌الله. «آئین نوروزی و مـیرنوروزی». بررسی‌های تاریخی، ش. ۱۹ (۱۳۴۸): 303–325. 
    • رضایی‌دشت‌ارژنـه، محمود و پروین گلی‌زاده. «بررسی تحلیلی - تطبیقی سیـاوش اوزیریس و آتیس». ادبیـات عرفانی و اسطوره شناختی، ش. ۲۲ (۱۳۹۰): ۸۴–۵۷. 
    • خجسته، فرامرز و محمدرضا حسنی‌جلیلیـان. «تحلیل داستان سیـاوش بر بنیـاد ژرف ساخت الههٔ باوری و ایزد گیـاهی». تاریخ ادبیـات، ش. ۶۴ (۱۳۸۹): ۷۷–۹۶. 
    • رضی، هاشم. گاه‌شماری و جشن‌های ایران باستان. تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۵۸. 
    • شریفی، محمد. محمدرضا جعفری. فرهنگ ادبیـات فارسی. تهران: فرهنگ نشر نو و انتشارات معین، ۱۳۸۷. شابک ‎۹۷۸-۹۶۴-۷۴۴۳-۴۱-۸. 
    • عفیفی، رحیم. اساطیر و فرهنگ ایران درون نوشته‌های پهلوی. تهران: انتشارات توس، ۱۳۷۴. 
    • فره‌وشی، بهرام. جهان فروری، بخشی از تاریخ ایران کهن. تهران: انتشارات کاریـان، ۱۳۶۴. 
    • قائمـی، فرزاد. «نقد و تحلیل ساختار آیینی اسطورهٔ سیـاوش (مقایسهٔ سیـاوش- سیـاوشان با تراژدی- دیونیسیـا برمبنای نظریـهٔ اسطوره و آیین)». نقد ادبی، ۱۳۹۳. 
    • کیوان، مصطفی. نوروز درون کردستان. تهران: سازمان چاپ تبریز، ۱۳۴۹. 
    • آموزگار، ژاله، شاهرخ رزمجو، محمدرضا درویشی، صادق همایونی، بهروز وجدانی، نادر کریمـیان سردشتی، کتایون مزداپور و دیگران. مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز. تهران: سازمان مـیراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۹. شابک ‎۹۶۴-۶۰۲۷-۷۸-۴. 
    • کریستن سن، آرتور. نخستین انسان و نخستین شـهریـار. ج. دوم. ترجمـهٔ احمد تفضلی. ژاله آموزگار. تهران: انتشارات توس، ۱۳۶۸. 
    • مصطفوی، آناهیتا. «چهارشنبه سوری». ایران‌شناسی، ش. ۴–۳ (۱۳۷۱). 
    • مصطفوی، علی‌اصغر. «نوروز ایران». ایران‌شناسی، ش. ۴–۳ (۱۳۷۱). 
    • محمودی بختیـاری، علیقلی. «نوروز». هنرومردم، ش. ۹۰ (فروردین ۱۳۴۹). 
    • ن
    • ب
    • و
    نوروز
    رسوم
    خانـه‌تکانی • سفره هفت‌سین • سمنو • حاجی‌فیروز • چهارشنبه‌سوری • آجیل مشکل‌گشا • سبزی‌پلو • سیزده‌به‌در • ننـه‌سرما • کوسه برنشین • مـیر نوروزی • تحویل سال • مسافرت نوروزی • عید دیدنی • نوروزخوانی • رسم شال‌اندازی • قاشق‌زنی • فالگوشی • رسم کوزه‌شکستن
    بخشی از
    جشن‌های ایران باستان • جشن‌های زرتشتی • جشن‌های ایرانی
    مرتبط
    مـهرگان • جشن جهانی نوروز • نوروزنامـه • نوروز درون مـیان کردها • نوروز درون ایران باستان • جشن آبریزگان • نوروز رودها • فرهنگ ایرانی • جشن‌های ایرانی • فهرست جشنواره‌ها و سوگواره‌های ایران • گاه‌شماری درون ایران • پنجه دزدیده
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=نوروز_در_ایران_باستان&oldid=23336881»




    [پسران برده در تاریخ ایران]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 15 Sep 2018 23:15:00 +0000



    پسران برده در تاریخ ایران

    ایران - ویکی‌پدیـا، دانشنامـهٔ آزاد

    پرش بـه ناوبری پرش بـه جستجو

    برای دیگر کاربردها، پسران برده در تاریخ ایران ایران (ابهام‌زدایی) را ببینید.

    مختصات: ۳۲° شمالی ۵۴° شرقی / ۳۲°شمالی ۵۴°شرقی

    جمـهوری اسلامـی ایران
    ایران، پرشیـا
    سرود ملی: سرود ملی جمـهوری اسلامـی ایران

    پایتخت
    (و بزرگترین شـهر)تهران
    ۳۵°۴۱′ شمالی ۵۱°۲۵′ شرقی / ۳۵٫۶۸۳°شمالی ۵۱٫۴۱۷°شرقی زبان رسمـی فارسی نوع حکومت جمـهوری اسلامـی (حاکمـیت دینی) نام حاکمان 
     • رهبر
     • رئیس‌جمـهور  • معاون اول
     • رئیس مجلس
     • رئیس قوهٔ قضائیـه
     • رئیس مجمع تشخیص
     • رئیس مجلس خبرگان
     • دبیر شورای نگهبان
    سید علی خامنـه‌ای
    حسن روحانی
    اسحاق جهانگیری
    علی لاریجانی
    صادق لاریجانی
    سید محمود هاشمـی شاهرودی
    احمد جنتی  قوه مقننـه مجلس شورای اسلامـی  -  مجلس علیـا شورای نگهبان موارد منجر بـه تشکیل
    اولین تمدن‌های ایرانی شناخته‌شده (تمدن نیـا-عیلام، کاسیـان، تپه سیلک و…)
     -اعلام پیروزی انقلاب

    روز جمـهوری اسلامـی

    سال ۵۰۰۰ ق.م
    سقوط دودمان پهلوی
    ۲۲ بهمن ۱۳۵۷
    ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ مساحت  -  مساحت ۱٬۶۴۸٬۱۹۵کیلومتر مربع (هفدهم)  -  ‌آب‌ها (٪) ۰٫۷ جمعیت  -  سرشماری ۸۲٬۰۱۱٬۷۳۵ نفر درون سال ۱۳۹۷[۱][۲] 
    (هجدهم)  -  تراکم جمعیت ۴۸ تن بر کیلومتر مربع‎/km۲‏ (صد و شصت و دوم) تولید ناخالص داخلی (تخمـین ۲۰۱۳ م.)  -  مجموع ۵۵۸٬۳۸۵ مـیلیـارد دلار[۳] (سی و دوم)  -  سرانـه ۷٬۵۹۶ دلار[۴] (صد و دوم) جینی (۲۰۰۸ م.) ۳۸[۵](متوسط)  شاخص توسعه انسانی (۲۰۱۳ م.) 0.742[۶] (بالا) (هفتاد و سوم) واحد پول ریـال ایران (IRR) منطقه زمانی یوتی‌سی ۳:۳۰+ (ساعت جهانی+۳:۳۰)  -  تابستانی (DST) یوتی‌سی ۴:۳۰+ (ساعت جهانی) نوع تقویم هجری خورشیدی جهت رانندگی راست دامنـه اینترنتی ir. پیش‌شماره تلفنی +۹۸ برق  -  اختلاف پتانسیل ۲۴۰~۲۲۰ ولت  -  بسامد ۵۰ هرتز

    ایران ( تلفظ راهنما·اطلاعات، بـه معنی سرزمـین آریـاییـان[۷]) کشوری درون جنوب غربی آسیـا و در منطقه خاورمـیانـه با ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ کیلومتر مربع وسعت (هجدهم درجهان)[۸] و بر پایـه سرشماری سال ۱۳۹۵ دارای ۷۹٬۹۲۶٬۲۷۰ نفر جمعیت (هجدهم درجهان)[۹] است.

    ایران از شمال با جمـهوری آذربایجان، ارمنستان و ترکمنستان، از شرق با افغانستان و پاکستان و از غرب با ترکیـه و عراق همسایـه هست و همچنین از شمال بـه دریـای خزر (کاسپین) و از جنوب بـه خلیج فارس و دریـای عمان محدود مـی‌شود، کـه دو منطقهٔ نخست از مناطق مـهم استخراج نفت و گاز درون جهان هستند.

    پایتخت، بزرگ‌ترین شـهر و مرکز فرهنگی، اقتصادی، سیـاسی و اداری ایران، تهران است. پسران برده در تاریخ ایران ایران یک قدرت متوسط و منطقه‌ای مـهم[۱۰][۱۱] درون خاورمـیانـه هست که به‌خاطر ذخایر بزرگ سوخت فسیلی‌اش کـه شامل بزرگترین مـیدان گاز طبیعی درون جهان و چهارمـین ذخایر نفتی بزرگ کشف و تأیید شده مـی‌شود، نفوذ و نقش قابل توجهی درون امنیت بین‌المللی انرژی ‏(en)‏ داشته[۱۲][۱۳] و صنعت نفت، پتروشیمـی و گاز طبیعی درون ایران پیشتاز است. پسران برده در تاریخ ایران همچنین ایران مـیراث فرهنگی غنی دارد کـه بخشی از آن بـه عنوان ۱۹ مـیراث جهانی درون یونسکو ثبت شده‌است کـه به عنوان چهارمـین رتبه درون آسیـا و ۱۲مـین رتبه درون جهان است.[۱۴] ایران بـه واسطهٔ قرار گرفتن درون منطقهٔ مـیانی اوراسیـا موقعیتی راهبردی دارد.

    ایران از اعضای مؤسس سازمان ملل متحد، سازمان اکو، عدم تعهد، سازمان کنفرانس اسلامـی و اوپک است. سیستم سیـاسی کنونی ایران بر اساس قانون اساسی ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) بنا شده‌است کـه ترکیبی از یک دموکراسی نیـابتی (دموکراسی پارلمانی یـا مجلسی) با یک حاکمـیت دینی هست که فقهای اسلامـی تحت یک مفهوم رهبری برتر ‏(en)‏ (رهبر ایران) بر آن حکمرانی مـی‌کنند. پیش از سال ۱۳۵۷ نظام ایران سکولار بود و با انقلاب ۱۳۵۷ اسلام، دین رسمـی و مذهب آن تشیّع گشت. حکومت مشروطه سلطنتی دودمان پهلوی درون ایران با انقلاب ۱۳۵۷ سرنگون شده و نظام جمـهوری اسلامـی جایگزین شد. این نظام حکومتی درون قانون اساسی مصوّب ۱۳۵۸ (و بازنگری ۱۳۶۸) تشریح شده‌است. مقام رهبری درون ایران بالاترین جایگاه رسمـی هست که از سال ۱۳۶۸ تاکنون درون اختیـار سید علی خامنـه‌ای قرار دارد.

    ایران کشوری با چندگانگی فرهنگیست کـه از گروه‌های زبانی و نژادی بسیـاری تشکیل شده‌است کـه به‌طور رسمـی اکثریت شیعه هستند. بسیـاری از ایرانیـان بـه زبان‌های فارسی، ترکی آذربایجانی، کردی، لری، بلوچی، گیلکی، تالشی و عربی عراقی صحبت مـی‌کنند اما زبان رسمـی درون ایران زبان فارسی است. ایران بـه عنوان یک سرزمـین و یک ملت، پیشینـه‌ای کهن دارد و یکی از تاریخی‌ترین کشورهای جهان به‌شمار مـی‌رود.

    واژه‌شناسی

    نوشتار اصلی: نام‌های ایران

    در طول تاریخ «ایران» یکی از رایج‌ترین نام‌های سرزمـین و جغرافیـای نام‌های ایران بوده‌است. واژهٔ ایران (به پارسی باستان: «اَئیریَه‌نا»، بـه پارسی مـیانـه: ، تلفظ با یـای مجهول)، و برگرفته از کلمـه «آریـانام خَشَترام» و به معنای «سرزمـین آریـاییـان» هست که درون گذر زمان بـه ایران تبدیل شده‌است.[۱۵][۱۶]

    آریـاییـان سرزمـین خود را ایریوشَیُنِم یـا ایریو دئینگهونام یعنی «مساکن آریـاییـان» مـی‌خواندند و بعدها کـه دارای حکومت و پادشاهی شدند مـیهنشان را ایریـانو خْشَثْرُ یعنی «پادشاهی ایرانیـان» خواندند. این نام بعدها اِئران شَتْر و «ایران شَهر» شده کـه «ایران» کوتاه‌شده همـین نام است.[۱۷]

    واژهٔ «آریـا» درون زبان‌های اوستایی، پارسی باستان و سانسکریت بـه ترتیب بـه شکل‌های «اَئیریـه»، «آریـه»، و «اَریـه» بـه کار رفته‌است. همچنین درون زبان سانسکریت «اریـه» بـه معنی سَروَر و مـهتر و «آریکه» بـه معنی مَردِ شایستهٔ بزرگداشت و حرمت هست و آریـایی بـه زبان اوستایی «ائیرین» و به زبان پهلوی و پارسی دری «ایر» خوانده مـی‌شود.

    «ایران» درون واژه بـه معنی «سرزمـین آریـاییـان» هست و مدت‌ها پیش از اسلام نیز نام بومـی آن ایران، اِران، یـا ایران‌شـهر بود. یونانیـان کـه با ایران درون زمان هخاان آشنا شده بودند آن را پِرس (برگرفته از پارس) مـی‌نامـیدند و در دیگر زبان‌های اروپایی هم تلفظ‌های مختلف این واژه (Persia درون انگلیسی و Perse درون فرانسوی) رایج شده بود. دولت رضاشاه درون سال ۱۳۱۳ ش بـه دولت‌های خارجی اعلام کرد کـه از این بعد فقط از نام «ایران» (Iran) درون اشاره بـه این کشور استفاده شود.[۱۸] این تصمـیم مورد اعتراض گروهی از سیـاست‌مداران و پژوهشگران قرار گرفت کـه معتقد بودند این کار موجب شکاف بین پیشینـه تاریخی کشور با ایران امروز مـی‌شود. درون نـهایت محمدرضا پهلوی درون سال ۱۹۵۹ اعلام کرد کـه هر دو نام قابل استفاده است.[۱۹]

    در ۱ فروردین ۱۳۱۴ طبق بخشنامـه وزارت امور خارجه نام کشور درون مکاتبات رسمـی از پرس و پرشیـا بـه ایران تبدیل شد.[۲۰]

    تاریخ

    نقشـه ایران و گستره حکومتی سلسله‌های مختلف از هخاان که تا جمـهوری اسلامـی. درون این نقشـه حکومت‌های محلی ذکر نشده‌اند. همچنین هنگامـی کـه سرزمـین کنونی ایران بخشی از یک امپراتوری خارجی بوده درون این نقشـه ثبت نشده‌است. بـه عنوان مثال وقتی ایران زیر حکومت سلوکیـان، خلافت اسلامـی و مغول بوده‌است.
    قدیمـیترین انیمـیشن دنیـا کـه نزدیک بـه ۵ هزار سال قدمت دارد درون شـهر سوخته کشف شده‌است.
    نوشتار‌های اصلی: تاریخ ایران، تاریخ شاهنشاهی ایران، تاریخ ایران باستان، تاریخ ایران پیش از آریـایی‌ها و تاریخ ایران بعد از اسلام

    پیش از تاریخ

    نوشتار اصلی: تاریخ ایران پیش از آریـایی‌ها

    یـافته‌های باستان‌شناسی، نشان از حضور انواع انسان درون ایران از دوره دیرینـه‌سنگی دارد. ابزارهای متعلق بـه فرهنگ الدوایی و آشولی درون ایران یـافته شده‌اند. درون دوران مـیان‌سنگی بقایـای انسان‌های نئاندرتال نیز درون ایران بـه ویژه درون زاگرس پیدا شده‌است.

    انسان خردمند درون حدود ۴۰ هزار سال پیش وارد ایران شد. آثار مربوط بـه دوره نوسنگی درون اطراف کرمانشاه، خرم‌آباد، مرودشت، سنگ نگاره‌های تیمره گلپایگان، کاشان و هفشجان یـافت شده‌است. فرهنگ ابزارسازی این دوره تیغه و ریزتیغه برادوستی است. آثار دوره بعدی فراپارینـه سنگی درون غرب زاگرس و شمال البرز بدست آمده کـه فرهنگ زرزی خوانده مـی‌شود.

    پیش از مادها (به‌شکل تمدن)

    تمدن جیرفت، تمدن تپه سیلک، تمدن اورارتو، کاسی‌ها، تمدن تپه گیـان، شـهر سوخته و ایلامـیان از تمدن‌ها و حکومت‌های باستانی ایران پیش از دوران مادها هستند.

    تمدن جیرُفت درون استان کرمان درون نزدیکی جیرفت و هلیل‌رود قرار داشته‌است. این تمدن مربوط بـه ۷۰۰۰[۲۱][۲۲][۲۳][۲۴][۲۵][۲۶] سال پیش (پیش از تمدن بین‌النـهرین) است؛ و به این روش بـه عنوان کهن‌ترین تمدن خاور شناخته مـی‌شود کـه در دشت خوش آب و هوا و حاصلخیز هلیل‌رود سکنی داشته‌اند. درون این محل چند لوح گلی یـافت شده کـه به خطی هندسی روی آن‌ها مطالبی نوشته شده‌است. با اینکه این لوح‌ها هنوز رمزگشایی نشده‌اند ولی درون کل مـی‌توانند روایت‌گر آن باشند کـه این مردم سازنده خط و زبان بوده‌اند نـه سومریـان. پیش از این پنداشته مـی‌شد نخستین مخترعین خط، درون آغاز سومریـان (۳۶۰۰ پ. م) و سپس ساکنان نواحی جنوبی مـیان‌رودان و تمدن ایلام درون خوزستان باشند.[۲۷][۲۸][۲۹][۳۰][۳۱][۳۲][۳۳][۳۴][۳۵]

    شـهر سوخته بقایـای شـهری باستانی دارای تمدن هست که بین شـهرهای زابل و زاهدان واقع شده‌است. این شـهر درون ۳۲۰۰ سال پیش از مـیلاد پایـه‌گذاری شده و مردم این شـهر درون چهار دوره بین سال‌های ۳۲۰۰ که تا ۱۸۰۰ پیش از مـیلاد درون آن سداشته‌اند. بـه باور برخی باستان‌شناسان این شـهر را حتما کهن‌ترین شـهر جهان دانست چرا کـه معدود شـهرهای پیش از آن، از نظر امکانات و اصول شـهرنشینی با آن قابل مقایسه نیستند.[۳۶]

    ایلامـیان یکی از اقوام سرزمـین کنونی ایران بودند کـه از ۳۲۰۰ که تا ۶۴۰ پیش از مـیلاد، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی فلات ایران فرمانروایی مـی‌د. تمدن ایلام یکی از کهن‌ترین تمدن‌های جهان است. ایلام باستان از سواحل خلیج فارس که تا جنوب دریـاچه ارومـیه را شامل مـی‌شد.[۳۷]

    از مادها که تا پیش از اسلام

    نوشتار‌های اصلی: مادها، هخاان، سلوکیـان، اشکانیـان و ساسانیـان

    ماد قومـی هندواروپایی و مرتبط با پارسها بود کـه در سده ۱۷ پیش از مـیلاد درون سرزمـینی کـه بعدها بـه نام ماد شناخته شد نشیمن گزید.[۳۸] بر پایـه برخی منابع مادها مـیان سده‌های ۹ که تا ۷ پیش از مـیلاد حکومتی یکپارچه به منظور سرزمـین‌های مادی تشکیل ندادند[۳۹] همچنین آنچه از متون آشوری - کـه اسنادی معاصر با دوران مادها هستند - برمـی‌آید، آن هست که مادها از سدهٔ نـهم که تا هفتم پ.م. نتوانسته بودند چنان پیش‌رفتی بیـابند کـه سبب هم‌گرایی و یک پارچگی و سازمان‌یـافتگی قبایل و طوایف پراکندهٔ ماد بر محور یک رهبر و فرمانروای برتر و یگانـه - کـه بتوان وی را پادشاه کل سرزمـین‌های مادنشین نامـید؛ آن گونـه کـه هردوت «دیوکس» را چنین مـی‌نماید - شده باشد.[۴۰]
    پس از مادها، هخاان بودند.

    هخاان
    پهناوری پادشاهی هخاان (۵۵۹–۳۳۰ پیش از مـیلاد)

    هخاان دودمانی از قوم پارس بودند و تبار خود را بـه «هخامنش» مـی‌رساندند کـه سرکردهٔ طایفه پاسارگاد از طایفه‌های پارسیـان بوده‌است. هخاان نخست پادشاهان بومـی پارس و سپس انشان بودند ولی با شکستی کـه کوروش بزرگ بر ایشتوویگو واپسین پادشاه ماد وارد ساخت و سپس فتح لیدیـه و بابل پادشاهی هخاان تبدیل بـه شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو کوروش بزرگ را بنیـانگذار شاهنشاهی هخا مـی‌دانند. به قدرت رسیدن پارسی‌ها و سلسله هخا یکی از رویدادهای مـهم تاریخ گذشته‌است. اینان دولتی بنیـان نـهادند کـه بخش بزرگی از جهان را تحت تسلط خود درآورد. شاهنشاهی هخا را نخستین امپراتوری تاریخ جهان مـی‌دانند. هخاان ۲۲۰ سال (از ۵۵۰ پیش از مـیلاد که تا ۳۳۰ پیش از مـیلاد) بر بخش بزرگی از جهان شناخته شده آن روز از رود سند که تا دانوب درون اروپا و از آسیـای مـیانـه که تا شمال شرقی آفریقا فرمان راندند. شاهنشاهی هخا بـه دست اسکندر مقدونی برافتاد. بعد از مرگ اسکندر درون ۳۲۳ پیش از مـیلاد فتوحاتش مـیان سردارانش تقسیم شد و بیشتر متصرفات آسیـایی او کـه ایران هستهٔ آن بود بـه سلواول رسید. بـه این ترتیب ایران تحت حکومت سلوکیـان درآمد. سلوکیـان مـیان سال‌های ۳۲ که تا ۶۴ پیش از مـیلاد بر آسیـای غربی فرمان مـی‌راند. بعد از مدتی پارتها نفوذ خود را گسترش دادند و سرانجام توانستند عاملی به منظور نابودی سلوکیـان شوند.

    اشکانیـان
    همبستگی مادها و پارس‌ها (در پلکان شرقی آپادانای تخت جمشید)

    اشکانیـان (۲۵۰ پ. م که تا ۲۲۴ م) کـه از تیره ایرانی پرنی و شاخه‌ای از طوایف وابسته بـه اتحادیـه داهه از عشایر سکاهای حدود باختر بودند، از ایـالت پارت کـه مشتمل بر خراسان امروزی بود برخاستند. نام سرزمـین پارت درون کتیبه‌های داریوش پَرثَوَه آمده‌است کـه به زبان پارتی پهلوی مـی‌شود. چون پارتیـان از اهل ایـالت پَهلَه بودند، از این جهت درون نسبت بـه آن سرزمـین ایشان را پهلوی نیز مـی‌توان خواند. قبایل پارتی درون آغاز با قوم داهه کـه در خاور دریـای مازندران درون آمل مـی‌زیستند درون یک جا سداشتند و سپس از آنان جدا شده درون ناحیـه خراسان مسکن گزیدند.

    این امپراتوری درون دوره اقتدارش از رود فرات که تا هندوکش و از کوه‌های قفقاز که تا خلیج فارس گسترش یـافت. درون دوران اشکانی جنگ‌های ایران و روم آغاز شد. حاصل عمده فرمانروایی اشکانیـان، رهائی کشور ایران از سلطهٔ همـه جانبهٔ یونانی کـه هدف نابودی ایران گرائی رادر سر مـی‌پروراند و پاسداشت تمدن ایران از یورشـهای ویرانگر طوایف مرزهای شرقی و نیز، پاسداشت تمامـیت ایران درون برابر تجاوز خزنده روم بـه سوی خاور بود. درون هر سه مورد، مساعی آنان اهمـیت قابل ملاحظه‌ای به منظور تاریخ ایران داشت اما جنگ‌های فرساینده با روم عامل عمده‌ای درون ایجاد ناخرسندی مـیان طبقات جامعه شد.

    ساسانیـان

    ساسانیـان خاندان شاهنشاهی ایرانی هست که از سال ۲۲۴ که تا ۶۵۱ مـیلادی بر ایران فرمانروایی د؛ بنیـان این شاهنشاهی یکپارچه را «اردشیر» (یـا ارتخشتره؛ از «ارت»: مقدس، و «خشتره»: شـهریـار)[۴۱] بنا کرد. شاهنشاهان ساسانی کـه ریشـه‌شان از استان پارس بود، بر پهنـه بزرگی از آسیـای باختری چیرگی یـافته، گستره فرمانروایی خود؛ کشور ایران (به پهلوی کتیبه‌ای          ) را به منظور نخستین بار بعد از هخاان، یکپارچه ساخته و زیر فرمان تنـها یک دولت شاهنشاهی آوردند.[۴۲] پایتخت ایران درون این دوره، شـهر تیسفون درون نزدیکی بغداد درون عراق امروزی بود.

    تاریخ ایران پیش از تاریخ ایران پیش از تاریخ ۱۰۰۰۰۰–۳۲۰۰ پیش از مـیلاد دوران دیرینـه‌سنگی ایران ۱۰۰۰۰۰–۱۰۰۰۰ پیش از مـیلاد تمدن‌های پیش از تمدن ایلام‏ ۱۰۰۰۰–۳۲۰۰ پیش از مـیلاد دوران باستان پیش‌ایلامـی ۳۲۰۰–۲۷۰۰ پیش از مـیلاد عیلام ۲۷۰۰–۵۳۹ پیش از مـیلاد منائیـان ۸۵۰–۶۱۶ پیش از مـیلاد شاهنشاهی ماد ۶۷۸–۵۵۰ پیش از مـیلاد (سکاها ۶۵۲–۶۲۵ پیش از مـیلاد) هخاان ۵۵۰–۳۳۰ پیش از مـیلاد سلوکیـان ۳۱۲–۶۳ پیش از مـیلاد اشکانیـان ۲۴۷ پیش از مـیلاد–۲۲۴ بعد از مـیلاد ساسانیـان ۲۲۴–۶۵۱ سده‌های مـیانـه خلافت راشدین ۶۵۱–۶۶۱ امویـان ۶۶۱–۷۵۰ خلافت عباسیـان ۷۵۰–۱۲۵۸ طاهریـان ۸۲۱–۸۷۳ زیـاریـان
    ۹۲۸–۱۰۴۳ صفاریـان
    ۸۶۷–۱۰۰۲ آل بویـه
    ۹۳۴–۱۰۵۵ سامانیـان
    ۸۷۵–۹۹۹ غزنویـان ۹۶۳–۱۱۸۶ سلجوقیـان ۱۰۳۷–۱۱۹۴ خوارزمشاهیـان ۱۰۷۷–۱۲۳۱ ایلخانان ۱۲۵۶–۱۳۳۵ چوپانیـان
    ۱۳۳۵–۱۳۵۷ مظفریـان
    ۱۳۳۵–۱۳۹۳ جلایریـان
    ۱۳۳۶–۱۴۳۲ سربداران
    ۱۳۳۷–۱۳۷۶ تیموریـان ۱۳۷۰–۱۴۰۵ قراقویونلو
    ۱۴۰۶–۱۴۶۸ تیموریـان
    ۱۴۰۵–۱۵۰۷
    آق‌قویونلو
    ۱۴۶۸–۱۵۰۸ مرعشیـان
    ۱۳۵۹–۱۵۸۲ معاصر اولیـه صفویـان
    ۱۵۰۱–۱۷۲۱ هوتکیـان
    ۱۷۰۹–۱۷۳۸ افشاریـان ۱۷۳۸–۱۷۵۰ زندیـان
    ۱۷۵۰–۱۷۹۴ افشاریـان
    ۱۷۵۰–۱۷۹۶
    قاجاریـان ۱۷۹۶–۱۹۲۵ معاصر دودمان پهلوی ۱۹۲۵–۱۹۷۹ دولت موقت ایران ۱۹۷۹–۱۹۸۰ جمـهوری اسلامـی ۱۹۸۰–امروز
    نوشتارهای مرتبط

    گاهشمار تاریخ ایران
    تاریخ اقتصاد ایران
    تاریخ آموزش درون ایران
    تاریخ نظامـی ایران
    تاریخ دریـانوردی ایران

    این جعبه:
    • نمایش
    • بحث
    • ویرایش

    پس از اسلام

    در دوران حکومت اعراب

    بیشتر ایران درون دوران خلیفه دوم، عمر بن خطاب، بـه تصرف سپاه اسلام درآمد و به مدت حدود ۱۵۰ سال قسمت‌های گسترده‌ای از آن بخشی از خلافت اسلامـی شد، البته درون طول این دوره نیز حکومت‌های ایرانی کوچک و اغلب درون شمال ایران نیز وجود داشتند. بعد از خلفای چهارگانـه، خلافت بـه امویـان منتقل شد و در ابتدای قرن دوم عباسیـان بـه کمک ابومسلم خراسانی و ایرانیـان همـیار او (سیـاه جامگان)، خلافت را بـه دست آوردند اما منصور دوانیقی، خلیفه دوم عباسیـان، ابومسلم را کشت. بعدها قیـام‌هایی از جمله خیزش المقنع نیز علیـه عباسیـان صورت گرفت کـه سرکوب شد.

    طاهریـان
    نوشتار‌های اصلی: طاهریـان و تاریخ نیشابور

    طاهریـان(۲۵۹–۲۰۵ه/۸۷۲–۸۲۰م) اولین حکومت مستقل ایران بعد از حملهٔ اعراب بودند. در اوایل سده سوم، طاهر بن حسین، یکی از سرداران مأمون عباسی از طرف او امـیر خراسان شد و به دلیل آن کـه عدم اطاعت خود را از مأمون اعلام کرد، اولین حکومت مستقل ایرانی بعد از اسلام درون ایران تشکیل شد و حکومت او بـه طاهریـان معروف شد. درون زمان طاهریـان نیشابور بـه پایتختی برگزیده شد. طاهریـان درون جنگ با خوارج درون شرق ایران بـه پیروزی دست یـافتند و سرزمـین‌های دیگری مانند سیستان و قسمتی از ماوراءالنـهر را بـه تصرف درآوردند و نظم و امنیت را درون مرزها بر قرار د. گفته مـی‌شود کـه در زمان حکومت طاهریـان، بـه جهت اهمـیت آنان بـه کشاورزی و عمران و آبادی، کشاورزان بـه آسودگی زندگی مـی‌د. در زمان طاهریـان قیـامـهای بابک و مازیـار کـه به ترتیب درون آذربایجان و طبرستان (مازندران) رخ داد باعث شد کـه آن‌ها از توجه بـه شرق ایران بازدارد. بـه همـین دلیل خوارج دست بـه شورش زدند. آخرین امـیر طاهری محمد بن طاهر نیز فردی مقتدر نبود. درون نتیجه حکومت طاهریـان رو بـه ضعف نـهاد و سرانجام درون مـیانـه‌های سده سوم هجری بـه دست یعقوب لیث سرنگون شد.

    صفاریـان
    نوشتار اصلی: صفاریـان

    صَفّاریـان از دودمان‌های ایرانی فرمانروای بخش‌هایی از ایران بودند. پایتخت ایشان شـهر زَرَنگ بود. یعقوب لیث نخستین امـیر این خانواده بود کـه دولت مستقل اسلامـی صفاریـان را بنیـاد نـهاد. لیث سه پسر داشت بنامـهای یعقوب و عمر و علی، هر سه پسران لیث حکومت د اما دورهٔ حکومتشان چندان نپایید.

    سامانیـان
    نوشتار اصلی: سامانیـان

    سامانیـان (۲۶۱–۳۹۵ ق / ۸۷۴–۱۰۰۴ م) یکی از دودمان‌های ایرانی بودند کـه تقریباً بر تمامـی سرزمـین‌های خراسان، هیرکان، مکران، سیستان، خوارزم و کرمان حکومت د و باعث رشد و شکوفایی زبان پارسی دری شدند.

    خاندان سامانی از مردم بلخ بوده و آیین زردشتی داشتند، سامان خدا بنیـان‌گذار اعلی خانواده از روشناسان محل و فرمانروای بلخ بود. اسد والی عربی خراسان درون مـیانـه سده هشتم با سامان دوست شد. سامان دین اسلام را برگزید و نام پسر خود را اسد گذاشت. پسران اسد اشخاص با کفایتی بودند و در سده نـهم عهد مأمون عباسی بـه حکمرانی محلی ماوراءالنـهر و هرات برگزیده شدند. مانند: علی درون سمرقند، احمد درون فرغانـه و الیـاس درون هرات. ابراهیم پسر الیـاس بود کـه بعدها بـه سپهسالاری دولت طاهری افغانستان رسید. احمد حاکم فرغانـه درون ۸۷۴ فوت، و نصر پسرش درون سمرقند جانشین او گردید. اسمعیل برادر نصر حاکم بخارا شد و همـین شخص هست که بعدها دولت حسابی سامانی را درون سال ۸۹۲ بعد از مرگ نصر گرفت و در سمرقند پایـه گذاشت.

    زیـاریـان
    نوشتار اصلی: زیـاریـان

    زیـاریـان و آل بویـه دو خانواده دیلمـی از نواحی دیلمستان یـا همان گیلان بودند کـه توانستند بـه حکومت ایران غربی برسند.

    در غرب و مرکز ایران دو سلسله دیلمـی بـه نام آل زیـار (۳۲۰ ه‍. ق) و آل بویـه کـه هر دو از گیلان برخاسته‌اند نواحی مرکزی و غربی ایران و پارس را از تصرف خلفا آزاد د. دیلمـی نام قوم و گویشی درون منطقه کوهستانی دیلمستان بود. دیلمـیان سخت نیرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حکومت راندند و چون خلفا درون برابر آن‌ها چاره‌ای جز تسلیم ندیدند حکومت بغداد را بـه آن‌ها واگذاشتند و خود بـه عنوان خلیفگی و احترامات ظاهری قناعت د. درون واقع، بعد از حکومت نیمـه مستقل طاهریـان و پس از صفاریـان و در ایـام امارت امرای سامانی درون ماوراءالنـهر، خانواده‌هایی از مازندران و سپس گیلان توانستند بر قسمت عمده ایران غربی، یعنی از خراسان که تا بغداد تسلط یـابند. حکومت این خانواده‌ها بـه نام دیلمـیان شـهرت یـافته‌است.

    بوییـان
    نوشتار اصلی: بوییـان

    آل بویـه یـا بوییـان یـا بویگان، (۳۲۰–۴۴۷ ق / ۹۳۲–۱۰۵۵ م) از دودمان‌های دیلمـیان و شیعهٔ ایران بعد از اسلام هست که درون بخش مرکزی و غربی و جنوبی ایران و عراق فرمانروایی مـی‌د.

    بوییـان دارای تباری دیلمـی بودند و به زبانی ایرانی صحبت مـی‌د.[۴۳] سرزمـین بوییـان دیلمستان بود. درون متون تاریخی که تا حدود قرن هفتم و هشتم سرزمـینی کـه امروز گیلان مـی‌نامند درون گذشته با نام سرزمـین دیلم یـا همان دیلمستان و نواحی مازندران امروزی نیز طبرستان نامـیده مـی‌شد.

    غزنویـان
    نوشتار اصلی: غزنویـان

    دولت غزنوی یـا غزنویـان (۹۷۵–۱۱۸۷ م) (۳۴۴ ه‍.ق - ۵۸۳ ه‍. ق) یک دولت ترک نژاد،[۴۴] نظامـی و اسلامـی بود. دولت غزنوی خاستگاه نژادی و پایگاه ملی خاصی نداشت، اما بـه عنوان مروج و ناشر اسلام مورد توجه و تأیید خلافت عباسی بود. زبان رسمـی این حکومت فارسی بود. شـهرت این حکومت درون جهان، بیشتر بـه خاطر فتوحاتی هست که درون هندوستان انجام داده‌است.

    از آنجا کـه غزنویـان نخستین پایـه‌های شـهریـاری را درون شـهر غزنین آغاز نمودند بـه غزنویـان نامدار شدند. بنیـانگذار این دودمانی بـه نام سلطان محمود غزنوی بود. پدران او بردگان ترکی بودند کـه در زمان سامانیـان خریداری شده و برای این دودمان ایرانی خدمت مـی‌د. کار ایشان کم‌کم گرفت و به شـهریـاری هم رسیدند. نام‌آورترین شـهریـاران این دودمان سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود بودند. بعد از سلطان مسعود این دودمان رو بـه ناتوانی گذارد و چندی پستر حوزهٔ فرمانروای‌اش بـه بخش‌هایی از هندوستان و افغانستان کنونی محدود شد. حکومت غزنویـان هند از نظر هنردوستی و توجه بـه شاعران پارسی سرا از اهمـیت بالایی برخوردار است.

    در اواخر حکومت سامانیـان یکی از سپه سالاران ترک بـه نام الب‌تکین کوشید با همدستی عده‌ای دیگر، یکی از اعضای خاندان سامانی بـه نام نصربن عبدالملک بن نوح را بـه حکومت برساند اما نتوانست و پسر عموی وی یعنی منصور بن نوح بـه جای وی بر تخت نشست. بعد از این ماجرا البتکین راهی شـهر غزنـه درون افغانستان شد و در آنجا حکومت را بر دست گرفت.

    سلجوقیـان
    نوشتار اصلی: سلجوقیـان
    کتیبه نقش رستم

    سَلجوقیـان یـا سَلاجقه، یـا آل سلجوق، نام دودمانی هست که درون سده‌های پنجم و ششم هجری قمری (یـازدهم و دوازدهم مـیلادی) بر بخش‌های بزرگی از آسیـای غربی، شامل ایران کنونی، فرمانروایی داشتند.

    سلجوقیـان درون اصل غزهای ترکمان بودند کـه در دوران سامانی درون اطراف دریـاچه خوارزم (آرال)، سیردریـا و آمودریـا مـی‌زیستند.

    سلجوقیـان کـه به اسلام رو آورده بودند، بعد از ریـاست سلجوق بن دقاق، نام سلاجقه را بـه خود گرفتند و به سامانیـان درون مبارزه با دشمنانشان بسیـار کمک د. پسر سلجوق بنام مـیکاییل کـه پس از مرگ او ریـاست این طایفه را بعهده داشت، چندین حکم جهاد به منظور مبارزه با (به قول مورخین) کفار صادر کرد.

    مـیکاییل سه پسر داشت بـه نامـهای یبغو، چغری و طغرل. این قبیله کـه یک‌بار درون زمان سلجوق بن دُقاق بـه دره سیحون کوچ کرده بودند، بار دگر بعد از مرگ سلجوق بـه سرکردگی سه پسر زاده‌اش بـه نزدیکی پایتخت سامانیـان کوچ د. اما سامانیـان از نزدیکی این طایفه بـه پایتخت احساس خطر د؛ بنابراین سلاجقه بار دگر از روی اجبار بار سفر بسته و به بغرا خان افراسیـابی پناه بردند. این حاکم از سر احتیـاط، طغرل پسر بزرگ را زندانی کرد؛ ولی طغرل بـه کمک برادر خود چغری از زندان رهایی پیدا کرد و با طایفه خود بـه اطراف بخارا کوچ د.

    در سال ۴۱۶ هجری ترکان سلجوقی بـه ریـاست اسرائیل بن سلجوق برادر مـیکاییل دست بـه شورش زدند. اما سلطان محمود او را گرفت و در هند زندانی کرد. از طرف دیگر گروهی از یـارانش دست بـه شورش زدند.

    خوارزمشاهیـان
    نوشتار اصلی: خوارزمشاهیـان

    «نوشتکین» نیـای بزرگ خوارزمشاهیـان، غلامـی بود از اهالی غرجستان کـه سپهسالار کل سپاه خراسان درون زمان سلجوقیـان او را خرید. این غلام رفته رفته درون دوران فرمانروایی سلجوقیـان بـه سبب استعداد سرشار و کفایتی کـه از خود نشان داد بـه زودی مدارج ترقی را طی کرد و به مقامات عالی رسید که تا این کـه سرانجام بـه امارت خوارزم برگزیده شد. «نوشتکین» صاحب ۹ پسر بود کـه بزرگ‌ترین آنـها، قطب‌الدین محمد نام داشت. پس از «نوشتکین»، فرزندش محمد از جانب برکیـارق بـه ولایت خوارزم رسید «۴۹۱ ق / ۱۰۹۸ م» و سلطان سنجر نیز بعدها او را درون آن سمت ابقاء کرد. بدین ترتیب دولت جدیدی بنیـانگذاری شد کـه بیش از هر چیز برآورده و دست پرورده سلجوقیـان بود. قطب‌الدین محمد بـه مدت سی سال تحت قیومـیت و اطاعت سلجوقیـان امارت کرد. پسرش اتسز هم کـه پس از او درون ۵۲۲ ق / ۱۱۲۸ م بـه فرمان سنجر امارت خوارزم یـافت، از نزدیکان درگاه سلطان سلجوقی بود. هر چند بعدها کدورتی بین وی و سلطان سنجر پدید آمد کـه به درگیریـهای متعددی هم منجر شد، اما که تا زمان حیـات سلطان سنجر، اتسز نتوانست بـه توسعه قلمرو خوارزمشاهیـان کمک چندانی د. چون اتسز پیش از سنجر وفات یـافت، پسرش ایل ارسلان «۵۵۱ ق / ۱۱۵۶ م» امـیر خوارزم شد. اما درون زمان او کـه سلطان سنجر نیز وفات یـافته بود، نزاع داخلی سلجوقیـان، امکانی را فراهم آورد که تا ایل ارسلان بـه قسمتی از خراسان «۵۵۸ ق / ۱۱۶۳ م» و ماوراءالنـهر «۵۵۳ ق / ۱۱۵۸ م» کـه هر دو درون آن ایـام دچار فترت بودند، دست یـابد و به این ترتیب نزدیک بـه پانزده سال بـه عنوان خوارزمشاه حکومت کند.

    ایلخانیـان
    نوشتار‌های اصلی: ایلخانیـان، ایران درون دوره مغول و حمله مغول بـه سلطنت خوارزمشاه

    ایلخانان ایران نام سلسله‌ای هست که از سال ۶۵۴ که تا ۷۵۰ ه‍.ق معادل ۱۲۵۶ که تا ۱۳۳۵ مـیلادی درون ایران حکومت مـی‌د و فرزندان چنگیزخان مغول بودند. لشکریـان چنگیزخان نخستین بار درون سال ۶۱۸ ه‍.ق معادل ۱۲۲۱ مـیلادی بـه خراسان حمله نمودند. چنگیزخان سال ۱۲۲۵ مـیلادی بـه مغولستان بازگشت و در آنجا درگذشت. سال ۱۲۵۱ م. منگو، خان بزرگ یـا قاآن، بر آن شد که تا با اعزام برادرانش هولاکو و کوبلای خان (قوبیلای) بـه ترتیب بـه ایران و چین پیروزی‌های مغولان را تحکیم و تکمـیل کند. هولاکو با فتح ایران سلسله ایلخانیـان ایران و قوبیلای با فتح چین سلسله یوان چین را بنیـاد گذاردند. ایلخانان یعنی خانان محلی مـی‌گویند و غرض از این عنوان آن بوده‌است کـه سمت اطاعت ایلخانان را نسبت بـه قاآنان مـی‌رسانند و این احترام همـه وقت از طرف ایلخانان ایران رعایت مـی‌شده‌است. فتح ایران بـه دست هلاکوخان پیـامدهای مـهمـی چون پایـان کار اسماعیلیـان و انقراض خلافت عباسیـان درون پی داشت. ایلخانان درون ابتدا دین بودایی داشتند اما بـه تدریج بـه اسلام گرویدند. ایلخانان مسلمان خود را سلطان نامـیده و نام‌های اسلامـی برگزیدند.

    در دوران ملوک‌الطوایفی
    برگی از کتاب جامـی کـه تاریخ ۱۵۵۳ مـیلادی کشیده شده، نمونـه‌ای از هنر شکوفای دوره تیموریـان

    با ضعف حکومت ایلخانان مغول حکومت‌های محلی درون نقاط مختلف ایران سر برداشتند. حکومت‌های زودگذر سربداران درون خراسان، چوپانیـان درون آذربایجان، مرعشیـان درون مازندران، کیـائیـان درون گیلان، اتابکان لر درون لرستان، و قراقویونلو و آق‌قویونلو درون غرب و شمال غربی ایران از جمله این حکومت‌های محلی بودند. تیمور گورکانی نیز کـه در ماوراءالنـهر دولتی قدرتمند تشکیل داده بود بـه ایران لشکر کشید و بخش‌های شمالی ایران به منظور مدتی درون تصرف حکومت تیموریـان بود.

    در دوران حکومت‌های ملی صفویـه

    صفویـه دودمانی ایرانی و شیعه بودند کـه از ۹۰۷ که تا ۱۱۳۵ ه‍.ق بر ایران فرمانروایی د. بنیـانگذار پادشاهی صفوی، شاه اسماعیل یکم هست که درون تبریز تاجگذاری کرد و آخرین پادشاه راستین صفوی، شاه سلطان حسین هست که درون سال ۱۱۳۵ از شورشیـان افغان شکست خورد.

    دوره صفویـه از مـهم‌ترین دوران تاریخی ایران به‌شمار مـی‌آید، چرا کـه پس از نـهصد سال بعد از نابودی شاهنشاهی ساسانیـان، یک فرمانروایی پادشاهی متمرکز ایرانی توانست بر سراسر ایران آن روزگار فرمانروایی کند. بعد از اسلام، چندین پادشاهی ایرانی مانند صفاریـان، سامانیـان، آل بویـه و سربداران ساخته شد، ولی هیچ‌کدام نتوانستند تمام ایران را زیر پوشش خود جای دهند و یکپارچگی مـیان مردم ایران پدیدآوردند.[۴۵]

    صفویـان، آیین شیعه را دین رسمـی ایران جای دادند و آن را بـه عنوان عامل همبستگی ملّی ایرانیـان برگزیدند. شیوه فرمانروایی صفوی تمرکزگرا و نیروی مطلقه (در دست شاه) بود. بعد از ساختن پادشاهی صفویـه، ایران اهمـیتی بیشتر پیدا کرد و از ثبات و یکپارچگی برخوردار شد و در زمـینـهٔ جهانی نام‌آور شد.[۴۶] درون این دوره روابط ایران و کشورهای اروپایی بـه (دلیل) دشمنی امپراتوری عثمانی با صفویـان و نیز جریـان‌های بازرگانی (به ویژه داد و ستد ابریشم از ایران) گسترش فراوانی یـافت. درون دوره صفوی (به ویژه نیمـه نخست آن) جنگ‌های بسیـاری مـیان ایران با امپراتوری عثمانی درون باختر و با ازبکها درون خاور کشور رخ داد کـه شوند (علت) این جنگ‌ها جریـان‌های زمـینی و دینی بود.[۴۷]

    افشاریـه

    نادر شاه رئیس طایفه قرخلو از ایل افشار بود کـه ابتدا از فرماندهان سپاه صفوی بود. سپس بـه پادشاهی ایران رسید و بنیـانگذار دودمان افشاریـه شد. او دوازده سال (از ۱۱۱۴ که تا ۱۱۲۶) بر ایران حکومت کرد. پایتخت وی شـهر مشـهد بود. وی ماوراءالنـهر و و هند نیز لشکر کشید اما با مرگ او بیشتر متصرفاتش سر بـه شورش برداشتند.[۴۸]

    زندیـه

    حکومت زندیـان را کریم خان زند درون سال ۱۱۶۳ ه‍.ق بنیـان نـهاد[۴۹] و مـیان فروپاشی افشاریـان که تا برآمدن قاجار بـه درازای چهل و شش سال درون ایران بر سر کار بودند. کریم خان خود را وکیل الرعایـا نامـید و از لقب شاه پرهیز کرد. شیراز را پایتخت خود گردانید و در آبادانی آن کوشش نمود. ارگ، بازار، و مسجد وکیل شیراز از کریمخان زند وکیل الرعایـا بـه یـادگار مانده‌است.

    وقتی جنگ‌های خانگی بازماندگان نادر شاه بی‌کفایتی آنان را به منظور مملکت‌داری آشکار ساخت و عرصه را به منظور ظهور قدرت‌های جدید مستعد گردانید، خان زند بـه همراه علی مردان خان بختیـاری و ابوالفتح خان بختیـاری اتحاد مثلثی تشکیل دادند وی را کـه از طریق مادری از تبار صفویـان بود را بـه نام شاه‌اسماعیل سوم بـه شاهی برداشتند؛ ولی چون هیچ‌یک از آنان خود را از دیگری کمتر نمـی‌شمرد، ناچار بـه نزاع‌های داخلی روی آوردند. سرانجام کریم خان توانست بعد از شانزده سال مبارزه دایمـی بر تمامـی حریفان خود از جمله محمدحسن خان قاجار و آزاد خان افغان غلبه کند و صفحات مرکزی و شمالی و غربی و جنوبی ایران را درون اختیـار بگیرد. وی بـه انگلیسها روی خوش نشان نداد و همواره مـی‌گفت آن‌ها مـی‌خواهند ایران را مانند هندوستان کنند. برادر وی، صادق خان، نیز موفق شد درون سال ۱۱۸۹ هجری قمری بصره را از حکومت عثمانی منتزع نماید و به این ترتیب، نفاذ اوامر دولت ایران را بر سراسر اروندرود و بحرین و جزایر جنوبی خلیج فارس مسلم گرداند.

    قاجاریـه

    قاجاریـان از حدود سال ۱۱۷۰ که تا ۱۳۰۴ ه‍.ش بر ایران فرمان راندند. ایل قاجار یکی از طایفه‌های ترکمان بود کـه بر اثر یورش مغول از آسیـای مـیانـه بـه ایران آمدند. آنان ابتدا درون پیرامون ارمنستان ساکن شدند و در دوران صفویـه بـه سپاه قزلباش حامـی صفویـان پیوستند. شاه عباس بزرگ یک دسته از آنان را درون استرآباد (گرگان) ساکن کرد و حکومت قاجاریـه نیز از قاجارهای استرآباد تشکیل یـافته‌است. بنیـانگذار این سلسله آغامحمد خان هست که رسماً درون سال ۱۱۷۴ درون تهران تاجگذاری کرد و آخرین پادشاه قاجار، احمد شاه است. رضاخان مـیر پنج با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ بـه کمک سید ضیـاالدین طباطبایی درون سال ۱۳۰۴ احمد شاه را برکنار کرد و رضاشاه پهلوی، جای او را گرفت.[۵۰]

    پهلوی

    دودمان پهلوی بعد از انحلال سلسله قاجاربا رأی مجلس شورای ملی بر ایران حکومت د. رضاخان مـیر پنج بعد از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ بـه کمک سید ضیـاالدین طباطبایی و به عنوان وزیر جنگ منصوب شد.[۵۱] چندی بعد بـه مقام ریـاست الوزرایی احمد شاه قاجار رسید. مجلس شورای ملی درون سال ۱۳۰۴ قاجارها حکومت قاجار را منحل کرد و رضاخان را بـه عنوان پادشاه ایران انتخاب کرد.[۵۲]

    با حمله متفقین بـه ایران درون شـهریور ۱۳۲۰ رضاشاه از قدرت خلع و از ایران تبعید شده و پسرش محمدرضا شاه پهلوی بـه جای او بـه قدرت رسید. درون سال ۱۳۳۲ درون جریـان ملی شدن صنعت نفت، محمدرضاشاه از ایران گریخت اما با کودتای ۲۸ مرداد علیـه مصدق، بـه ایران بازگشت و قدرت خود را تحکیم کرد. او با وقوع انقلاب اسلامـی ایران برکنار شد و از این رو آخرین شاه نظام ۲۵۰۰ ساله سلطنتی درون ایران بـه حساب مـی‌آید. انقلاب اسلامـی ایران درون سال ۱۳۵۷، انقلابی بود کـه با شرکت اکثر مردم و احزاب اسلام‌گرا، ملی‌گرا، سوسیـالیستی، و روشنفکران ایران، نظام پادشاهی این کشور را سرنگون، و پیش‌زمـینـهٔ روی کار آمدن نظام جمـهوری اسلامـی درون ایران را فراهم کرد. این انقلاب بـه رهبری خمـینی بـه پیروزی رسید. سلطنت پهلوی با انقلاب ایران درون سال ۱۳۵۷ برچیده شد.

    جمـهوری اسلامـی

    نظام جمـهوری اسلامـی ایران حکومت کنونی ایران هست که بعد از پیروزی انقلاب اسلامـی ایران درون سال ۱۳۵۷ و در تاریخ ۱۲ فروردین ۱۳۵۸، طی یک همـه‌پرسی با رأی آری ۹۸٫۲٪ درصد از شرکت‌کنندگان تشکیل شد.[۵۳]

    کلیـه بخش‌های حکومتی جمـهوری اسلامـی ایران، با انتخاب مردم (به صورت مستقیم یـا غیر مستقیم) تشکیل مـی‌شود[۵۴] ساختار سیـاسی ایران شامل اشخاص حقیقی و حقوقی زیر است. رهبر درون رأس هرم قدرت قرار دارد. بعد از رهبر ساختار سیـاسی جمـهوری اسلامـی بر پایـه سه قوه مجریـه، قضائیـه، و مقننـه است. مجلس خبرگان وظیفه انتخاب رهبری را برعهده دارد و مجمع تشخیص مصلحت نظام ۸ وظیفه بر عهده دارد کـه یکی از آن‌ها رسیدگی بـه اختلافات مجلس شورای اسلامـی و شورای نگهبان است.[۵۵] درون هنگام حکومت جمـهوری اسلامـی تحریم‌های زیـادی گریبان ایران را گرفت.[۵۶]

    جغرافیـا

    نوشتار اصلی: جغرافیـای ایران

    ایران درون شرق با افغانستان و پاکستان؛ درون شمال شرقی با ترکمنستان، درون بخش مـیانی شمال با دریـای خزر، درون شمال غربی با جمـهوری آذربایجان و ارمنستان؛ درون غرب با ترکیـه و عراق؛ و سرانجام درون جنوب با آب‌های خلیج فارس و دریـای عمان همسایـه‌است.

    تصویربرداری فضایی از ایران

    پراکندگی ناهمواری‌ها درون ایران

    از دید طبیعی ایران از شمال بـه رود اترک، دریـای خزر و رود ارس، از خاور بـه کوه‌های هندوکش و کوه‌های باختری دره سند، از باختر بـه دامنـه‌های باختری کوه‌های زاگرس و حوضه آبریز اروندرود و از جنوب بـه خلیج فارس و دریـای عمان محدود مـی‌شود.

    بیش از نیمـی از ایران کویری و نیمـه کویری است. حدود یک سوم ایران نیز کوهستانی هست و بخش کوچکی از ایران (شامل جلگهٔ جنوب دریـای خزر و جلگهٔ خوزستان) از جلگه‌های حاصلخیز تشکیل شده‌است. بلندترین کوه ایران دماوند (۵۶۱۰ متر)[۵۷] مـی‌باشد. از دید جغرافیـایی؛ غربی‌ترین شـهر ایران کلیساکندی، شرقی‌ترین شـهر جالق، شمالی‌ترین شـهر پارس‌آباد و جنوبی‌ترین شـهر چابهار است.[۵۸]

    تقسیمات کشوری

    نوشتار اصلی: استان‌های ایران

    بر اساس قانون بخش‌بندی کشوری (مصوب ۱۲۸۶ شمسی) ایران بـه ۴ ایـالت «آذربایجان»، «خراسان»، «فارس»، و «کرمان و بلوچستان» و ۱۰ ولایت (جدا از ایـالات) تقسیم شد. این تقسیمات که تا سال ۱۳۱۶ با دگرگونی‌های کوچکی بـه همـین گونـه ماند. درون سال ۱۳۱۶ با تصویب قانون جدید تقسیمات کشوری، ایران بـه ۱۰ استان و ۴۹ شـهرستان تقسیم شد. بـه مرور زمان با ایجاد استان‌های جدید، تعداد استان‌های ایران افزایش یـافت. به منظور مدت‌های مدیدی بعد از پیروزی انقلاب اسلامـی، ایران همچنان دارای ۲۴ استان بود. از سال ۱۳۷۲ به‌ترتیب استان اردبیل، استان قم، استان قزوین، گلستان تشکیل شده، خراسان بـه سه استان خراسان جنوبی، خراسان شمالی و خراسان رضوی تقسیم شده و در سال ۱۳۸۹ البرز آخرین استانی بود کـه تاکنون تأسیس شده‌است. براساس آخرین تقسیمات کشور درون سال ۱۳۹۳ ایران از ۳۱ استان تشکیل مـی‌شود.

    واحد تقسیمات کشوری ایران مسئول نـهاد مرتبط مرکز کشور وزیر کشور وزارت کشور پایتخت استان استاندار استانداری مرکز استان شـهرستان فرماندار فرمانداری (ویژه) مرکز شـهرستان بخش بخشدار بخشداری مرکز بخش دهستان دهدار دهداری مرکز دهستان شـهر شـهردار شـهرداری ندارد روستا دهیـار دهیـاری ندارد


    نقشـهٔ استانـهای ایران

    براساس آخرین تقسیمات کشور درون سال ۱۳۹۳ ایران از ۳۱ استان تشکیل مـی‌شود.

    دریـای خزر
    سیستان و
    بلوچستان
    خراسان رضوی
    فارس
    آذربایجان
    شرقی
    اصفهان
    یزد
    کرمان
    خراسان
    جنوبی
    سمنان
    هرمزگان
    خوزستان
    کردستان
    مازندران
    بوشـهر
    لرستان
    خراسان
    شمالی
    گلستان
    گیلان
    چهارمحال
    و بختیـاری
    کهگیلویـه
    و بویراحمد
    ایلام
    کرمانشاه
    مرکزی
    همدان
    زنجان
    قم
    البرز
    تهران
    قزوین
    اردبیل
    آذربایجان
    غربی
    خلیج فارس
    دریـای عمان


    • ن
    • ب
    • و
    پرجمعیت‌ترین شـهرهای ایران
    ردیفشـهرجمعیتردیفشـهرجمعیتردیفشـهرجمعیت

    ۱
    ۲
    ۳
    ۴
    ۵
    ۶
    ۷
    ۸
    ۹
    ۱۰

    تهران
    مشـهد
    اصفهان
    کرج
    شیراز
    تبریز
    قم
    اهواز
    کرمانشاه
    ارومـیه

    ۸،۶۹۳،۷۰۶
    ۳،۰۰۱،۱۸۴
    ۱،۹۶۱،۲۶۰
    ۱،۵۹۲،۴۹۲
    ۱،۵۶۵،۵۷۲
    ۱،۵۵۸،۶۹۳
    ۱،۲۰۱،۱۵۸
    ۱،۱۸۴،۷۸۸
    ۹۴۶،۶۵۱
    ۷۳۶،۲۲۴

    ۱۱
    ۱۲
    ۱۳
    ۱۴
    ۱۵
    ۱۶
    ۱۷
    ۱۸
    ۱۹
    ۲۰

    رشت
    زاهدان
    همدان
    کرمان
    یزد
    اردبیل
    بندرعباس
    اراک
    اسلام‌شـهر
    زنجان

    ۶۷۹،۹۹۵
    ۵۸۷،۷۳۰
    ۵۵۴،۴۰۶
    ۵۳۷،۷۱۸
    ۵۲۹،۶۷۳
    ۵۲۹،۳۷۴
    ۵۲۶،۶۴۸
    ۵۲۰،۹۴۴
    ۴۴۸،۱۲۹
    ۴۳۰،۸۷۱

    ۲۱
    ۲۲
    ۲۳
    ۲۴
    ۲۵
    ۲۶
    ۲۷
    ۲۸
    ۲۹
    ۳۰

    سنندج
    قزوین
    خرم‌آباد
    گرگان
    ساری
    شـهریـار
    قدس
    کاشان
    ملارد
    دزفول

    ۴۱۲،۷۶۷
    ۴۰۲،۷۴۸
    ۳۷۳،۴۱۶
    ۳۵۰،۶۷۶
    ۳۰۹،۸۲۰
    ۳۰۹،۶۰۷
    ۳۰۹،۶۰۵
    ۳۰۴،۴۸۷
    ۲۸۱،۰۲۷
    ۲۶۴،۷۰۹

    • ن
    • ب
    • و
    استان‌های ایران
    • آذربایجان شرقی
    • آذربایجان غربی
    • اردبیل
    • اصفهان
    • البرز
    • ایلام
    • بوشـهر
    • تهران
    • چهارمحال و بختیـاری
    • خراسان جنوبی
    • خراسان رضوی
    • خراسان شمالی
    • خوزستان
    • زنجان
    • سمنان
    • سیستان و بلوچستان
    • فارس
    • قزوین
    • قم
    • کردستان
    • کرمان
    • کرمانشاه
    • کهگیلویـه و بویراحمد
    • گلستان
    • گیلان
    • لرستان
    • مازندران
    • مرکزی
    • هرمزگان
    • همدان
    • یزد
    • ن
    • ب
    • و
    مراکز استان‌های ایران
    بیشتر از یک مـیلیون نفر
    • تهران
    • مشـهد
    • اصفهان
    • کرج
    • شیراز
    • تبریز
    • قم
    • اهواز
    نیم که تا یک مـیلیون نفر
    • کرمانشاه
    • ارومـیه
    • رشت
    • زاهدان
    • همدان
    • قزوین
    • کرمان
    • یزد
    • اردبیل
    • بندرعباس
    • اراک
    ۲۵۰ هزار که تا نیم مـیلیون نفر
    • زنجان
    • سنندج
    • خرم‌آباد
    • گرگان
    • ساری
    کمتر از ۲۵۰ هزار نفر
    • بجنورد
    • بوشـهر
    • بیرجند
    • ایلام
    • شـهرکرد
    • سمنان
    • یـاسوج

    آب و هوا

    نقشـه اقلیمـی ایران

    ██ معتدل خزری بسیـار مرطوب

    ██ معتدل خزری

    ██ مدیترانـه‌ای با باران بهاره

    ██ مدیترانـه‌ای

    ██ کوهستانی سرد

    ██ کوهستانی بسیـار سرد

    ██ نیمـه‌بیـابانی سرد

    ██ نیمـه‌بیـابانی گرم

    ██ بیـابانی خشک

    ██ بیـابانی خشک گرم

    ██ خشک ساحلی گرم

    ██ خشک ساحلی

    ایران از لحاظ آب و هوایی یکی از منحصربه‌فردترین کشورهاست. اختلاف دمای هوا درون زمستان مـیان گرمترین و سردترین نقطه گاهی بـه بیش از ۵۰ درجهٔ سانتیگراد مـی‌رسد.

    داغ‌ترین نقطهٔ زمـین درون سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ مـیلادی، درون نقطه‌ای درون کویر لوت ایران بوده‌است.[۵۹]

    ایران از لحاظ بارندگی درون سطح نیمـه‌خشک و خشک است.

    آب و هوای ایران متأثر از چندین سامانـه‌است:

  • سامانـه پرفشار سیبریـایی کـه با ریزش بـه عرض‌های جنوبی درون نوار شمالی بارش باران و برف و کاهش دما و در سایر نقاط فقط کاهش دما را بـه همراه دارد.
  • سامانـه باران‌زای مدیترانـه‌ای کـه از سمت غرب وارد ایران مـی‌شود و موجب ریزش باران یـا برف درون بسیـاری از نقاط غربی و مـیانی و شرق ایران مـی‌شود.
  • سیستم کم فشار جنوبی کـه در نوار جنوب و جنوب غرب موجب رگبار باران مـی‌شود.
  • مـیزان بارندگی درون ایران بسیـار متغیر است. درون شمال بـه بیش از ۲۱۱۳ مـیلی‌متر (رشت، ۱۳۸۳) نیز مـی‌رسد. درون نواحی کویری بارش عمدتاً بسیـار کم و در حدود ۱۵ مـیلی‌متر است. بارش نواحی شمال غرب و غرب، دامنـه‌های جنوبی البرز و شمال شرق که تا حدودی قابل توجه (حدود ۵۰۰ مـیلی‌متر) مـی‌باشد. درون سایر نقاط مـیزان بارش از ۲۰۰ مـیلی‌متر بیشتر نمـی‌شود. ایران با مشکلات کم‌آبی دست و پنجه نرم مـی‌کند. پیش‌بینی مـی‌شود ایران درون سال ۲۰۲۵ درون وضعیت تنش آبی قرار بگیرد.[۶۰]

    اختلاف دمای هوا درون ایران درون نقاط مختلف زیـاد است. درون حالی کـه در فصل زمستان دمای شـهرکرد درون شب بـه ۳۰- درجه هم مـی‌رسد، مردم اهواز هوای تابستانی (۵۰ درجه) را تجربه مـی‌کنند. هوای سواحل شمالی درون تابستان گرم و مرطوب و در زمستان معتدل مـی‌باشد. نواحی شمال غرب و غرب تابستانـهای معتدل و زمستان‌های سرد و نواحی جنوبی تابستان‌هایی بـه شدت گرم و زمستان‌هایی معتدل دارند.

    جامعه

    مردم

    نوشتار اصلی: مردم ایران

    بر پایـه سرشماری سال ۱۳۹۵، ایران دارای ۷۹٬۹۲۶٬۲۷۰ نفر جمعیت (هجدهم درجهان)[۹] هست که شامل ۷۸٬۱۶۶٬۸۲۲ ایرانی، ۱٬۵۸۳٬۹۷۹ افغانستانی، ۳۴٬۵۳۲ عراقی، ۱۴٬۳۲۰ پاکستانی، ۷۱۳ ترکیـه‌ای، ۲۰٬۸۴۴ سایر کشورها و ۱۰۵٬۰۶۰ اظهار نشده مـی‌باشد.[۶۱] درون خصوص جمعیت ایران حتما توجه کرد کـه این آمار مربوط بـه پایـان زمان سرشماری درون انتهای آبان ماه ۱۳۹۵ هست (نـه پایـان سال ۱۳۹۵)،[۶۲] همچنین حدود ییم که تا دو مـیلیون نفر اتباع غیرمجاز افغانستانی (افغانستانی‌ها درون ایران)[۶۳] و ایرانیـان خارج از کشور کـه بین سه که تا شش مـیلیون نفر برآورد مـی‌شوند، لحاظ نشده‌اند[۶۴] و در برخی مناطق شرقی و جنوبی ایران هم عده زیـادی فاقد شناسنامـه و مدارک هویتی هستند.[۶۵][۶۶][۶۷][۶۸]

    در مورد ترکیب جمعیتی اقوام درون ایران گزارش‌های مختلفی منتشر شده‌اند.
    براساس نتایج سرشماری سال ۱۳۷۵ دربارهٔ ترکیب قومـی ملّت ایران، جمعیت فارس‌ها حدود ۷۳ که تا ۷۵ درصد جمعیت ایران است. آمار سرشماری سال ۱۳۷۵ نشان مـی‌دهد کـه ۸۲ که تا ۸۳ درصد مردم فارسی صحبت مـی‌کنند و ۸۶/۲ درصد از آن‌ها فقط فارسی را مـی‌فهمند.[۶۹]

    ایرانیـان درون کنسرتی به‌مناسبت نوروز

    ترکیب قومـیتی ایران بر اساس گزارش صندوق جمعیت سازمان ملل متحد ۵۱٪ فارسی‌زبان، ۲۴٪ آذربایجانی، ۸٪ گیلک و مازندرانی ۷٪ کرد، ۳٪ عرب، ۲٪ بلوچ، ۲٪ لر، ۲٪ ترکمن و ۱٪ نیز از دیگر اقوام است.[۷۰] ترکیب قومـیتی ایران بر اساس داده‌های «کتاب واقعیت‌های جهان سیـا» ۶۱٪ فارسی‌زبان، ۱۶٪ آذربایجانی، ۱۰٪ کرد، ۶٪ لر، ۲٪ بلوچ، ۲٪ عرب، ۲٪ ترکمن و ۱٪ از دیگر اقوام است.[۷۱]

    تخمـین‌های کتابخانـه کنگره بـه این ترتیب هستند: فارسی‌زبان (۶۵٪)، آذری (۱۶ ٪)، کرد (۷٪)، لر (۶٪)، عرب (۲٪)، بلوچ (۲٪)، ترکمن (۱٪)، گروه‌های ترک‌تبار قبیله‌ای همچون قشقایی (۱٪)، و گروه‌های غیر ایرانی و غیرترک همچون ارمنی، آشوری، و گرجی (کمتر از ۱٪). همچنین زبان فارسی‌زبان مادری حداقل ۶۵٪ جمعیت و زبان دوم بخش بزرگی از ۳۵٪ دیگر هست که بـه آن گویش مـی‌کنند.[۷۲]مازندرانی، گیلک، تات، لک، تالش، خلج، مندایی (صائبی)، سیستانی و یـهودی نیز از دیگر گروه‌های قومـی ایران هستند.[۷۳]

    بنابر گزارش سال ۲۰۰۸ دفتر کنترل مواد و جرایم سازمان ملل متحد، نزدیک بـه سه درصد جمعیّت ۱۵ که تا ۶۴ سال ایران مواد مخدر مصرف مـی‌کنند کـه این بالاترین درصد مصرف مواد مخدر درون جهان است.[۷۴] ایران بر اساس برآورد سال ۲۰۰۹ بیش از ۳۲ مـیلیون کاربر درون اینترنت دارد.[۷۵]

    مـیزان تراکم جمعیت درون استان‌های ایران.

    در سال ۲۰۱۴ مؤسسه مشاوره مدیریتی گالوپ گزارشی از نظرسنجی سال ۲۰۱۳ مبنی بر بررسی وضعیت خشنودی و خوشحالی درون بین ۱۳۸ کشور منتشر کرد کـه بنا بـه این گزارش، ایران، دومـین کشور غمگین جهان است.[۷۶][۷۷]مجله تجاری فوربز درون سال ۲۰۱۳ هم‌زمان با گالوپ، با اشاره بـه «شاخص رفاه لگاتوم» ایران را از کشورهای بسیـار غمگین درون کنار سوریـه اعلام کرد البته رتبه‌ای درون این گزارش بـه چشم نمـی‌خورد.[۷۸]مـهرنیوز درون ۴ مرداد ۱۳۹۳ (۲۶ ژوئیـه ۲۰۱۴) مدعی شد کـه مجله فوربز ایران را درون رتبه یـازدهم درون نمودار غمگین‌ترین کشورهای دنیـا اعلام کرده‌است و با استناد بـه آن دقت آمارها را زیر سؤال برد البته به منظور این ادعا منبعی را ارائه نکرد.[۷۹] سال ۱۳۹۴ خبرگزاری‌های داخلی ایران از نظرسنجی سال ۲۰۱۴ موسسه جهانی مدیریتی گالوپ درون بین ۱۵۳ هزار نفر از ۱۴۳ کشور جهان خبر دادند کـه ملت ایران درون کنار عراق و کامبوج عصبانی‌ترین مردم درون بین این ۱۴۳ کشور بودند.[۸۰][۸۱] مردم ایران درون این نظرسنجی اظهار د کـه رخدادهای منفی زیـادی را درون زندگی روزمره خود تجربه مـی‌کنند. ۴۹ درصد از جمعیت کشور برابر سؤال «آیـا به‌تازگی عصبانی شده‌اید؟» پاسخ مثبت دادند. سیدحسن چلک، رئیس انجمن مددکاری ایران برابر این موضوع اظهار داشت کـه فشارها و استرس‌های روزانـه مردم ایران باعث وقوع چنین مسئله‌ای شده‌است.[۸۰][۸۱]

    در سال ۲۰۱۶ شاخص رفاه لگاتوم (که فوربز نیز بـه آن اشاره کرده بود) رتبه شکوفایی ایران از ۱۴۹ کشور درون جهان را رتبه ۱۱۸ اعلام کرد و توضیح داد:[۸۲]

    ایرانیـان نوعی از بدترین نوع عملکرد آزادی شخصی و حکومتی درون جهان را تحمل مـی‌کنند. بیشتر از هرچیز این دو شاخص هستند کـه شکوفایی کلی ایران را از سال ۲۰۰۷ درون سطح پایینی نگه داشته‌اند. محدودیت‌های آزادی‌های شـهروندی درون دو سال گذشته تنگ شده‌اند و کشمکش‌های منطقه‌ای و کشاکش سیـاسی حاکم ادامـه دارد. برخلاف این زمـینـه، شاخص تحصیلی و فرهیختگی ایران، درون حالی کـه در رتبه مطلقاً پایینی است، اما بـه همتایـان منطقه‌ای ایران بسیـار وابسته مـی‌باشد و از سال ۲۰۰۷ بهبود یـافته‌است.[۸۲]

    شـهریور و آبان ۱۳۹۵ خبرگزاری‌های ایران از ۲ مـیلیون زائر ایرانی کربلا خبر دادند.[۸۳][۸۴][۸۵]

    زبان

    نوشتار اصلی: زبان‌های رایج درون ایران

    بر اساس تقسیم‌بندی دانشنامـه اتنولوگ درون ایران درون مجموع حدود ۷۵ زبان رواج دارد[۸۶] و بزرگ‌ترین گروه‌های زبانی ایران را فارسی، ترکی آذربایجانی، کردی، لری، ترکمنی، گیلکی، مازندرانی، عربی و بلوچی تشکیل مـی‌دهند. از دیگر زبان‌های رایج درون ایران مـی‌توان بـه تاتی، تالشی و زبان‌های مرکزی ایران اشاره کرد.

    ترکیب زبانی جمعیت ایران بر اساس «کتاب واقعیت‌های جهان سیـا» ۵۳٪ فارسی و گویش‌های آن، ۱۸٪ آذربایجانی و دیگر زبان‌های ترکی، ۱۰٪ کردی، ۷٪ گیلکی و مازندرانی، ۶٪ لری، ۲٪ بلوچی، ۲٪ عربی و ۲٪ زبان‌های دیگر است.[۷۱]

    براساس نتایج سرشماری سال ۱۳۷۵ دربارهٔ ترکیب قومـی ملّت ایران، جمعیت فارس‌ها حدود ۷۳ که تا ۷۵ درصد جمعیت ایران است. آمار سرشماری سال ۱۳۷۵ نشان مـی‌دهد کـه ۸۲ که تا ۸۳ درصد مردم فارسی صحبت مـی‌کنند و ۸۶/۲ درصد از آن‌ها فقط فارسی را مـی‌فهمند.[۶۹]

    زبان رسمـی و اداری ایران فارسی است. این زبان از شاخه جنوب غربی زبان‌های ایرانی درون خانواده هند و اروپایی است. براساس اصل پانزدهم قانون اساسی ایران کتاب‌های درسی حتما با این زبان و خط باشد، ولی استفاده از زبان‌های محلی و قومـی درون مطبوعات و رسانـه‌های گروهی و تدریس ادبیـات آن‌ها درون مدارس آزاد است.

    انگلیسی

    بنابر آمار جهانی، ایران درون آموزش زبان انگلیسی بسیـار ضعیف کار کرده و پایین‌تر از امارات، ترکیـه و قطر جای دارد.[۸۷]

    سید علی خامنـه‌ای و حمـیدرضا مقدم‌فر، معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه پاسداران، از آموزش زبان انگلیسی انتقاد د و در نـهایت، درون سال ۱۳۹۶ آموزش زبان انگلیسی درون مدارس ابتدایی ممنوع شد.[۸۸] طبق یک تحلیل، نگرانی حکومت ایران از گسترش زبان انگلیسی مـیان مردم این کشور، بـه خاطر احتمال تضعیف پایـه‌های ایدئولوژیک نظام جمـهوری اسلامـی است.[۸۹]

    جمعیت

    تغییرات جمعیت ایران بین سال‌های ۱۲۶۰ که تا ۱۳۹۵ هجری شمسی

    پیش بینی مـی‌شود با نرخ رشد کنونی، جمعیت ایران که تا سال ۲۰۵۰ بـه ۱۰۵ مـیلیون تن افزایش یـابد.[۹۰] جمعیت ایران بر اساس برآورد مرکز آمار درون سال ۱۳۹۱ حدود ۷۷ مـیلیون و ۱۷۶ هزار نفر بوده‌است. رشد جمعیت ایران درون حال کاهش هست و درون سال ۱۳۹۰ بـه ۱٫۲۹ درصد رسیده‌است. مـیانگین اندازه خانوارهای ایرانی نیز ۳٫۵۵ نفر است.[۹۱] درون سال ۱۳۹۰ ایران هجدهمـین کشور پرجمعیت جهان بوده‌است.[۹۲]

    دین

    نوشتار‌های اصلی: دین درون ایران و بی‌دینی درون ایران
    سهم نسبی اقلیت‌های مذهبی درون جمعیت ایران (سهم درون کل جمعیت ۰٫۶۲٪)کیش درصد مسیحی
      
    ۰٫۱۶٪ کلیمـی
      
    ۰٫۰۱٪ زرتشتی
      
    ۰٫۰۳٪ سایر
      
    ۰٫۰۷٪ اظهار نشده
      
    ۰٫۳۵٪ مسلمان
      
    ۹۹٫۳۸٪
    • دورهٔ مـهرپرستی
    • دورهٔ مزدیسنا (کیش زرتشت)
    • دورهٔ اسلامـی
    در ایران، کودکان از همان دوران کودکی و حتی درون مدارس، آموزه‌های دین اسلام را فرا مـی‌گیرند؛ این کار «تربیت دینی» نام دارد.[۹۳][۹۴][۹۵]

    همچنین آیین‌های دیگر درون برخی دوره‌ها رواج یـافته‌اند مانند دین مزدک، مانی و مسیحیت پیش از اسلام. درون پانصد سال گذشته، بعد از تشکیل دولت صفویـان همواره تشیع آیین رسمـی ایران بوده‌است. بر اساس نتایج سرشماری عمومـی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰از ۷۵٬۱۴۹٬۶۶۹ نفر سرشماری شده درون خصوص نوع دین، ۹۹/۳۸ درصد (۷۴٬۶۸۲٬۹۳۸ نفر) مسلمان، ۰/۱۶ درصد (۱۱۷٬۷۰۴ نفر) مسیحی، ۰/۰۱ درصد (۸٬۷۵۶ نفر) کلیمـی، ۰/۰۳ درصد (۲۵٬۲۷۱ نفر) زرتشتی، ۰/۰۷ درصد (۴۹٬۱۰۱ نفر) سایر ادیـان و ۰/۳۵ درصد (۲۶۵٬۸۹۹ نفر) اظهار نشده ثبت شده‌است.[۹۶] برآوردهای خارجی انجام شده از جمعیت ایران، ۸۹٪ شیعه، ۹٪ سنی و ۲٪ مسیحی، زرتشتی، یـهودی، بهائی و پیروان سایر ادیـان هستند کـه با آمارهای رسمـی اندکی متفاوت است.[۷۱]

    در اصل ۱۲ قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران اسلام و مذهب جعفری دوازده امامـی دین رسمـی هست و مذاهب چهارگانـه اهل سنت (حنفی، شافعی، حنبلی، مالکی) و شیعیـان زیدی نیز بـه عنوان اقلیت مذهبی قانونی شناخته شده‌اند. همچنین درون اصل ۱۳ قانون اساسی، ایرانیـان مسیحی، یـهودی و زرتشتی بـه عنوان اقلیت دینی پذیرفته شده‌اند و مـی‌توانند درون حدود قانون بر اساس کیش خود عمل نمایند.

    عزاداری دینی

    چندین عزاداری دینی درون طول بازه‌های مختلفی از سال درون ایران برگزار مـی‌شود کـه علاوه بر پوشش رسانـه‌های این کشور، باعث تأثیر بر محتوای آن‌ها نیز مـی‌شود. به منظور مثال صدا و سیمای جمـهوری اسلامـی ایران درون روزهای عزاداری دینی به‌ویژه محرم برنامـه‌های شاد یـا حتی دارای ترانـه شاد را پخش نمـی‌کند.[۹۷][۹۸]

    پوشش عموم مردم ایران درون این ماه‌ها از سال به‌رنگ سیـاه درون مـی‌آید.[۹۹][۱۰۰] همچنین روحانیـان و مقامات جمـهوری اسلامـی ایران نیز عزاداری‌ها را به‌رسمـیت مـی‌شناسند و به عزاداری مـی‌پردازند.[۱۰۱][۱۰۲] این موضوع باعث رونق مشاغلی چون مداحی شده‌است.[۱۰۳][۱۰۴] کمک‌های بلاعوض سازمان‌های وابسته بـه حکومت و شـهرداری‌ها بـه هیئت‌های عزاداری دینی نیز صورت مـی‌گیرد.[۱۰۳]

    • سید احمد علم‌الهدی درون یک اجماع عزاداری دینی؛ سمت راست تصویر، مصاحبه صدا و سیمای مرکز خراسان رضوی

    • اجتماع بزرگ عزاداران فاطمـی درون مشـهد

    • کودکی ایرانی کـه پیشانی‌بند حاوی جمله‌ای دینی دارد

    • بانوان ایرانی با پوشش سیـاه (چادر) درون یک اجتماع عزاداری

    پوشاک ایرانیـان

    نوشتار(های) وابسته: پوشاک ایرانی، مانتو و صنعت پوشاک درون ایران باستان

    پوشاک ایرانیـان با توجه بـه پیشینـهٔ این کشور، مورد بحث بوده‌است. آخرین تغییرات بزرگ درون پوشاک مردم ایران، درون زمان پهلوی و جمـهوری اسلامـی بوده‌اند.[۱۰۵] پوشاک مردم ایران همواره توسط مسئولان این کشور مورد توجه بوده‌است.[۱۰۶][۱۰۷] بسیـاری از بانوان ایرانی نوعی پوشاک شبیـه بـه لباس پرستاری کـه «مانتو» نام دارد مـی‌پوشند.

    حجاب اجباری
    نوشتار(های) وابسته: حجاب اجباری درون ایران، حجاب اسلامـی و ان خیـابان انقلاب

    ایران دارای قوانینی‌است کـه پوشش خاصی را به منظور شـهروندان مؤنث خود تعیین مـی‌کند و در صورت عدم اجرا با جریمـه یـا مجازات روبرو خواهند شد؛ از سال ۱۳۵۹ طبق دستور امام خمـینی ورود زنان بدون حجاب بـه ادارات دولتی ممنوع شد و درسال ۱۳۶۲ با تصویب قانون مجازات اسلامـی درون مجلس شورای اسلامـی ایران عدم رعایت حجاب درون معابر عمومـی موجب اجرای حکم ۷۲ ضربه شلاق به منظور بانوی بی‌حجاب خواهد شد.[۱۰۸] همچنین به منظور مدتی افراد بدحجاب دستگیر و به جریمـه نقدی محکوم شدند.[۱۰۹]

    به‌گزارش برخی وبگاه‌های داخلی ایران، «حجاب وسیله‌ای هست که انسان را درون برابر نگاه‌های مسموم جامعه حفظ کرده و باران ناملایمات را از فرد محجبه دفع مـی‌کند».[۱۱۰] همچنین طبق گزارشی از بی‌بی‌سی فارسی، اعتراض بـه حجاب اجباری درون ایران افزایش یـافته‌است.[۱۱۱]

    درون ایران

    طبق آماری کـه پزشکی قانونی ایران رسماً اعلام کرد، ایران درون رتبه شصت و نـهم کشورها براساس تعداد ‌های موفق قرار دارد.[۱۱۲] همچنین درون سال ۲۰۱۰، ۴/۷ نفر درون هر صد هزار نفر بر اثر مرگ‌های مشکوک بـه فوت کرده‌اند.

    فروش اعضای بدن

    طبق گزارش‌هایی از رسانـه‌های داخلی ایران، سن فروش اعضای بدن بـه ۱۹ سال نیز رسیده‌است.[۱۱۳] مخارج زندگی و فقر از اصلی‌ترین عوامل آن هستند. علاوه بر اینکه محل خاصی درون شـهرهای این کشور به منظور خرید و فروش اعضای بدن وجود دارد، از طریق فضای مجازی نیز این کار انجام مـی‌شود.[۱۱۳] درون ایران افرادی با عنوان کاری «دلال اعضای بدن» بـه فروش اعضای بدن کمک مـی‌کنند؛ بر اساس گزارشی، داخل کادر بیمارستان‌ها نیز «دلال اعضای بدن» وجود دارد.[۱۱۴]

    وضعیت حقوق بشر درون ایران

    نوشتار اصلیحقوق بشر درون ایران

    آزادی بیـان، حریم شخصی، حقوق زنان و کودکان و بسیـاری دیگر از حقوق مردم ایران را حکومت این کشور نادیده گرفته‌است.

    اعدام

    در ایران هنوز اقدام بـه اعدام افراد مـی‌شود. اعدام کودکان نیز درون این کشور انجام مـی‌شود.[۱۱۵] این کشور بعد از چین، بیشترین تعداد اعدام درون جهان را دارد.[۱۱۶]اعدام درون ملأ عام انجام مـی‌شود و ایرانیـان گاهی علاوه بر مشاهده و تشویق، ویدئوی آن را نیز درون شبکه‌های اجتماعی بـه اشتراک مـی‌گذارند.[۱۱۷]

    گردش آزاد اطلاعات

    علاوه بر اینکه بـه صورت کلی درون ایران اطلاعات مـی‌شوند، این کار از سوی روحانیون و مراجع تقلید شیعه نیز بـه صورت پیوسته حمایت مـی‌شود؛ آیت الله موحدی کرمانی، از مسئولین درخواست کرد کـه برای جلوگیری از اعتراض مردم و تبادل اطلاعات آن‌ها باهم، اینترنت را با الگوگیری از چین، و کنند.[۱۱۸]

    به گزارش رسانـه‌های خارجی، صدا و سیمای جمـهوری اسلامـی ایران وظیفهٔ شستشوی مغزی ایرانیـان را برعهده دارد و بی‌طرف نیست.[۱۱۹] حکومت ایران با حمایت از صدا و سیما و جلوگیری از دسترسی مردم بـه شبکه‌های اجتماعی نظیر فیسبوک، توییتر و یوتیوب (تلگرام و اینستاگرام درون هنگام تظاهرات)، سعی درون جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات دارد.[۱۱۹][۱۲۰]

    یکی از مشاوران قوهٔ قضائیـه ایران تعداد وبگاه‌های شده که تا آبان ۱۳۸۷ را پنج مـیلیون برشمرد و اینترنت و را نگران‌کننده خواند.[۱۲۱] درون دولت یـازدهم و دوازدهم جمـهوری اسلامـی، برخلاف وعده‌هایی کـه برای آزاد شدن اینترنت داده شد، مسدودسازی دو شبکهٔ اجتماعی تلگرام و اینستاگرام درون همان زمان رخ داد.[۱۲۲] همچنین تقریباً نیمـی از وبگاه‌های برتر الکسا درون این کشور هستند.[۱۲۳]

    پرچم

    پرچم سه‌رنگ سبز، سفید و سرخ اولین بار درون دوران صدارت امـیرکبیر بـه سال ۱۸۴۹ (۱۲۲۷) درون سفارت ایران درون لندن برافراشته شد کـه نشان شیر و خورشید داشت.[۱۲۴]
    پرچم سه‌رنگ لا اله الا الله جمـهوری اسلامـی ایران کـه از سال ۱۳۵۷ بکارگرفته مـی‌شود.
    تشریح نشان لا اله الا الله وسط پرچم[۱۱۹]
    نوشتار‌های اصلی: پرچم ایران و شیر و خورشید

    پرچم فعلی ایران شامل سه رنگ (افقی) سبز، سفید و سرخ است. با وجود اینکه زبان رسمـی کشور فارسی است، نوشتاری بـه زبان عربی درون پرچم این کشور وجود دارد؛ همچنین با وجود پیشینـه و هویت تاریخی ایران، پرچم این کشور نماد جمـهوری اسلامـی را درون مـیان خود دارد.

    پیش از قاجاریـان و همچنین پیش از ورود اسلام بـه ایران، پرچم این کشور درون سده‌های مختلف تغییرات متفاوتی داشت اما شناخته‌شده‌ترین پرچم‌های ایران درون عصر حاضر یکی پرچم رسمـی جمـهوری اسلامـی ایران هست که از سال ۱۳۵۷ درون نظر گرفته شد و دیگری پرچم سه رنگ شیر و خورشید هست که پرچم سه رنگ اولین بار درون سال ۱۸۴۹ (۱۲۲۷) درون دوره صدارت امـیرکبیر درون زمان قاجار درون نظر گرفته شد،[۱۲۴] اگرچه قدمت نشان شیر و خورشید درون پرچم بـه دوره تیموریـان درون سال ۸۲۶ هجری قمری بر مـی‌گردد و همچنین درون مُهرها و ضرب سکه قدمت بیشتری دارد حدود قرن ششم یـا هفتم هجری. ترسیم متداول خورشید بـه صورت زنانـه بود و ریشـه این نشان بـه صور فلکی اسد درون منطقةالبروج درون اخترشناسی مرتبط است.[۱۲۵] درون پرچم سه رنگ دوره قاجار درون آغاز خورشید چهرهٔ زنانـه داشت اما درون زمان رضا شاه پهلوی چهره زنانـه خورشید حذف شد.[۱۲۵] از سال ۱۳۵۷ پرچم سه رنگ حفظ شد و نشان لا اله الا الله همراه دو نوار الله‌اکبر جایگزین نشان شیر و خورشید شدند. نسبت ابعاد پرچم نیز ۲:۳ است.

    سیـاست

    دیدار گروهی از مقامات حکومت جمـهوری اسلامـی ایران با ولادیمـیر پوتین رئیس‌جمـهور روسیـه
    نوشتار‌های اصلی: سیـاست درون ایران و نظام جمـهوری اسلامـی ایران

    روابط خارجی

    نوشتار اصلی: سیـاست خارجی ایران

    ایران یکی از ۱۹۲ کشور عضو سازمان ملل متحد است. همچنین درون سازمان کشورهای صادرکنندهٔ نفت (اوپک)، سازمان کنفرانس اسلامـی، عدم تعهد، سازمان اکو نیز عضویّت دارد.

    روابط خارجی ایران درون دورهٔ جمـهوری اسلامـی با تنش‌های فراوانی روبرو بوده‌است.

    از جمله چالش‌های ایران بعد از انقلاب مـی‌توان بـه موارد زیر اشاره کرد:

    • ماجرای یورش بـه سفارت آمریکا و به گروگان گرفتن دیپلمات‌های آمریکایی
    • جنگ ۸ ساله با عراق کـه با یورش کشور عراق بـه وقوع پیوست (حدود ۵۰۰ هزار کشته، یک مـیلیون زخمـی و هزار مـیلیـارد دلار خسارت به منظور ایران)
    • تحریم‌های بلندمدت اقتصادی و فناورانـه (تحریم‌های علیـه ایران)
    • برنامـه هسته‌ای ایران

    تحریم‌ها علیـه ایران

    نوشتار اصلی: تحریم‌ها علیـه ایران

    تحریم‌ها علیـه ایران درون جهت تنبیـه حکومت ایران یـا وادار این کشور بـه انجام یـا عدم انجام عملی بـه کار گرفته شده‌است. عمدهٔ تحریم‌ها علیـه ایران بعد از وقوع انقلاب ۵۷، بعد از اشغال سفارت آمریکا درون تهران شکل گرفت و در پی چالش بر سر برنامـهٔ هسته‌ای ایران شدت بیشتری یـافت. برنامـه اتمـی ایران از سال ۸۵ و به دنبال ارجاع پرونده این کشور از آژانس بین‌المللی انرژی اتمـی بـه شورای امنیت، با تحریم‌های مختلفی مواجه شده‌است. تحریم‌های ایران را از نظر تحریم کنندگان مـی‌توان بـه ۴ دستهٔ کلی تقسیم‌بندی کرد: تحریم‌های چندجانبه هم‌چون تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل، تحریم‌های اتحادیـهٔ اروپا، تحریم‌های یک‌جانبهٔ کشورهای مختلف مانند ایـالات متحده و تحریم‌های کنگره آمریکا.[۱۲۶][۱۲۷]

    نظام حقوقی

    نظام حقوقی ایران ترکیبی از فقه شیعه و نظام حقوقی رومـی-ژرمنی هست و عناصری از هر دو سیستم را درون خود دارد.[۱۲۸] رهبر رئیس قوه قضائیـه را انتخاب مـی‌کند و او نیز رئیس دیوان عالی و دادستان کل کشور را منصوب مـی‌کند. چندین نوع دادگاه درون ایران فعالیت مـی‌کند. دادگاه‌های عادی بـه دادگاه‌های حقوقی (اختلاف مـیان اشخاص) و جزایی (صدور حکم مجازات به منظور مجرمـین) تقسیم مـی‌شوند. دادگاه خانواده بـه اختلافات خانوادگی رسیدگی مـی‌کند. دادگاه انقلاب اسلامـی صلاحیت رسیدگی بـه جرایم مربوط بـه امنیت ملی را دارد و دادگاه ویژه روحانیت هم مخصوص رسیدگی بـه اتهامات روحانیون است.

    نیروی نظامـی

    ایران دو نوع نیروی مسلح دارد. یکی ارتش ایران کـه یک نیروی متعارف نظامـی هست و دیگری سپاه پاسداران کـه وظیفه دفاع از انقلاب و امنیت داخلی را نیز بر عهده دارد. یک نیروی شبه‌نظامـی و داوطلب با نام بسیج هم زیر نظر سپاه سازماندهی مـی‌شود. استراتژی نظامـی ایران پیرامون دو هدف اصلی بنا شده‌است:

    • حفظ امنیت داخلی کشور و جلوگیری از خیزش‌های ناسیونالیستی درون اقلیت‌های قومـی و مذهبی. درگیری‌ها درون همسایگان شمالی ایران و افغانستان پتانسیل این نوع شورش‌ها را افزایش داده‌است.
    • محدود دسترسی ایـالات متحده بـه خلیج فارس. استقرار موشک‌های ضدکشتی درون تنگه هرمز و خریداری زیردریـایی‌های کلاس کیلو با قابلیت مـین‌گذاری از این هدف استراتژیک حکایت دارد.

    به نوشته گلوبال سکیوریتی؛ نیروی زمـینی ایران فاقد توانایی عملیـات‌های نظامـی مشترک مدرن است. این بـه دلیل پایبندی بهدکترین‌های نظامـی قدیمـی و ساختار نظامـی نامناسبی هست که بر آرایش‌های مستقیم پیـاده‌نظام تأکید دارد و اجازه ترکیب مؤثر عملیـات‌های هوایی و زمـینی را درون جغرافیـای ناهموار و وسیع کشور نمـی‌دهد. نیروی هوایی و دفاع هوایی ضعیفترین حلقه درون ساختار دفاعی کلی کشور هستند. این وضعیت که تا زمانی کـه هواپیماهای ایرانی تعویض نشده، موجودی قطعات یدکی آن‌ها افزایش پیدا نکند و آموزش‌های خلبانان ارتقاء نیـابد ادامـه خواهد داشت چون اکثر هواگردهای ایران جنگنده‌های آمریکایی و جنگنده-بمب‌افکن‌های چینی و روسی سالخورده هستند. با این وجود نیروی هوایی همچنان سطح قابل قبولی از قابلیت تهاجمـی را حفظ کرده اما بـه دلیل ضعف درون پند هوایی درون مقابل حملات هوایی آسیب‌پذیر است.[۱۲۹]

    ایران نـهمـین کشور درون تعداد پرسنل نیروهای نظامـی[۱۳۰] و دهمـین کشور درون تعداد تانک‌های نظامـی است.[۱۳۱] این کشور هنوز دارای قانون سربازی مـی‌باشد.[۱۳۲]

    • پیـاده‌نظام ارتش ایران

    • اف-۱۴ تام‌کت، جنگنده رهگیر و برتری هوایی

    • آرایش پروازی اف-۱۴ تام‌کت متعلق بـه نیروی هوایی ایران

    • یک لاکهید سی-۱۳۰ هرکولس متعلق بـه ایران

    • ناوچه الوند (سام)

    • ایران دارای ۳ زیردریـایی کلاس "Kilo" هست که درون خلیج فارس گشت‌زنی مـی‌کنند.

    خشونت علیـه شـهروندان ایرانی

    نیروهای نظامـی، امنیتی و شبه نظامـی ایران، علیـه شـهروندان این کشور خشونت ایجاد مـی‌کنند.[۱۳۳][۱۳۴] بانوان ایرانی ممکن هست به بهانـهٔ «نـهی از منکر» مورد حملهٔ نیروهای شبه نظامـی قرار بگیرند.[۱۳۳] نیروی نظامـی و شبه نظامـی ایران بارها با بانوان ایرانی بـه دلایل دینی و سیـاسی برخورد فیزیکی داشته‌است.[۱۳۳][۱۳۴][۱۳۵] طبق قانون این کشور، درون صورت برخورد نامناسب از سوی این نیروها، امکان شکایت وجود دارد.[۱۳۶]

    برای مدتی نیروی انتظامـی ایران بـه خانـه‌های مردم این کشور هجوم و دستگاه‌های ارتباطی را جمع‌آوری مـی‌د.[۱۳۷][۱۳۸]

    آشپزی ایرانی

    نوشتار اصلی: آشپزی ایرانی
    چلوکباب (کباب و برنج) یکی از خوراک‌های ملی ایران[۱۳۹][۱۴۰][۱۴۱]

    با توجه بـه پیشینـهٔ کشور، گوناگونی قومـیت‌ها و تأثیرات فرهنگ‌های همسایـه، خوراک ایرانیـان بسیـار متنوع است. درون بسیـاری از غذاهای ایرانی از ادویـه و سبزیجات استفاده مـی‌شود.

    غذاهای ایرانی شامل طیف گسترده‌ای از غذاهای اصلی، از جمله انواع کباب، پلو، خورش، سوپ (آش) و املت است. ماست، دوغ، سالاد شیرازی، ترشی و سبزیجات معمولاً درون کنار غذای اصلی مصرف مـی‌شوند.

    در فرهنگ کنونی ایران، چای بـه مـیزان زیـادی مصرف مـی‌شود؛[۱۴۲][۱۴۳] همچنین ایران هفتمـین تولیدکنندهٔ بزرگ چای درون جهان هست و یک فنجان چای معمولاً نخستین چیزی هست که به منظور مـهمان ارائه مـی‌شود.[۱۴۴][۱۴۵] یکی از پرطرفدارترین دسرهای ایران، فالوده است.[۱۴۶] بستنی زعفرانی، معروف بـه بستنی سنتی نیز درون این کشور پرهوادار است.[۱۴۷] این کشور همچنین به منظور خاویـار خویش درون جهان مشـهور است.[۱۴۸]

    اقتصاد

    ایران ۱۱٪ ذخایر نفت و ۱۸٪ ذخایر گاز جهان را درون اختیـار دارد.
    بناهای تاریخی همچون پاسارگاد از جاذبه‌های گردشگری ایران است.
    نوشتار اصلی: اقتصاد ایران

    در ۳۰ سال گذشته جمعیت ۳۶ مـیلیونی ایران بـه ۷۷ مـیلیون تن افزایش پیدا کرده و نخستین موج این نسل نو بـه بزرگسالی رسیده‌است. بر اساس آمارهای رسمـی نرخ بیکاری بـه ۲۲ درصد رسیده‌است اما برخی کارشناسان رقم آن را ۱۲٫۲ درصد برآورد مـی‌کنند.

    از سال ۱۳۵۳ بیش از چهار دهه هست که ایران با نرخ تورم بالا دست و پنجه نرم مـی‌کند. پایین‌ترین تورم درطول این سال‌ها ۷ درصد و گاهی نیز درون حدود ۵۰ درصد بوده‌است و نرخ بیکاری زمانی ۳ درصد و گاهی بیش از ۱۶ درصد بوده‌است. درون سال‌های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ (دو سال اخیر حکومت محمود احمدی‌نژاد) ایران شاهد تورم شدید و رشد منفی اقتصادی روبرو شد. با بـه قدرت رسیدن حسن روحانی درون سال ۱۳۹۲ سرعت رشد تورم بسیـار کمتر شد اما با این وجود نرخ تورم ایران درون سال ۲۰۱۳ بعد از ونزوئلا بالاترین رقم درون جهان بوده‌است.[۱۴۹]

    در حالی کـه در زمـینـه بدهی خارجی، این رقم به منظور مدت‌ها صفر بوده ولی گاه چنان افزایش یـافته کـه دولت را با بحران بازپرداخت مواجه کرده‌است. خصوصی‌سازی، رهایی از اقتصاد متکی بـه نفت و همگام شدن با اقتصاد جهانی پیشنـهادهایی هست که تحلیلگران به منظور بهبود اوضاع اقتصادی ایران مطرح مـی‌کنند.

    وابستگی بـه درآمدهای نفتی، برنامـه‌ریزی اقتصادی ایران را همواره شکننده کرده‌است. برنامـه دولت این هست که وابستگی بـه درآمدهای نفتی را کـه ۸۰ درصد درآمدهای ارزی ایران را تشکیل مـی‌دهد، کاهش دهد اما هر گونـه تلاش به منظور خارج درآمدهای نفتی بـه معنای آن هست که درآمدهای مالیـاتی چند برابر شود. درون همـین راستا دولت اقدام بـه اجرای طرح هدفمندی یـارانـه‌ها نموده‌است.

    صنعت ایران بعد از سال‌ها همچنان زیر پوشش یک رشته قوانین حمایتی دولتی فعالیت مـی‌کند و اگر درون برابر فشارهای رقابتی جهانی قرار گیرد ممکن هست بسیـاری از کارخانـه‌ها تعطیل شود و بیکاری افزایش یـابد.

    ایران درون سالیـان مختلف رشد اقتصادی مختلفی را تجربه کرده‌است. بر پایـهٔ گزارش صندوق بین‌المللی پول درون سال ۲۰۰۹ مـیلادی رشد اقتصادی ایران ۱٫۱ بوده کـه این رقم درون سال ۲۰۱۰ مـیلادی بـه ۱٫۶ درصد رسیده‌است کـه پس از قرقیزستان کمترین نرخ رشد اقتصادی را درون بین کشورهای منطقه داشته‌است. بر پایـه پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول نرخ رشد ایران درون سال ۲۰۱۱ مـیلادی بـه صفر درصد نزول مـی‌کند و در سال ۲۰۱۲ مـیلادی بـه ۳ درصد خواهد رسید.[۱۵۰]

    ایران که تا سال ۲۰۱۲ م. بزرگترین تولیدکننده پسته،[۱۵۱]زعفران،[۱۵۲]خاویـار،[۱۵۳]زرشک،[۱۵۴]فیروزه،[۱۵۵]مـیوه‌های شفتی (مثل زردآلو)[۱۵۱] و فرش دستباف[۱۵۶] درون جهان بوده و پس از مصر رتبه دوم تولید خرما[۱۵۱] را دارد. همچنین بزرگترین ذخیره فلز روی درون جهان است.[۱۵۷]

    ایران همچنین هشتمـین تولیدکننده مـیوه،[۱۵۸] دومـین تولیدکننده خیـار،[۱۵۹] چهارمـین تولیدکننده سیمان،[۱۶۰] نـهمـین تولیدکننده آهن،[۱۶۱] هشتمـین تولیدکننده لیمو،[۱۶۲] دهمـین تولیدکننده انگور،[۱۶۳] دومـین تولیدکننده زردآلو،[۱۶۴] هشتمـین تولیدکننده مرغ،[۱۶۵] سومـین تولیدکننده گاز طبیعی،[۱۶۶] ششمـین تولیدکننده نفت،[۱۶۷] سومـین صادرکننده نفت،[۱۶۸] ششمـین تولیدکننده پیـاز،[۱۶۹] دومـین تولیدکننده گردو،[۱۷۰] سومـین تولیدکننده هندوانـه،[۱۷۱] هفتمـین تولیدکننده گوجه فرنگی،[۱۷۲] هفتمـین تولیدکننده مرکبات،[۱۷۳] چهارمـین تولیدکننده بادام[۱۷۴] و هفتمـین تولیدکننده پشم[۱۷۵] درون جهان است.

    ترابری

    با توجه بـه موقعیت جغرافیـایی مناسب ایران، این کشور مـی‌تواند پیشرفت زیـادی درون زمـینـهٔ ترابری، توسعه بسترها و زیرساخت‌های مرتبط با حمل و نقل داشته باشد.[۱۷۶] ایران دارای ۱۳۴۳۷ کیلومتر شبکه ریلی استاندارد و ۹۶ کیلومتر خطوط ریلی عریض است. نگهداری، تعمـیر و بهره‌برداری از این شبکه ریلی بر عهده شرکت راه‌آهن ایران مـی‌باشد. راه‌آهن ایران درون سال ۱۳۹۴ درون کل ۲۴٬۴۵۲٬۶۰۳ نفر مسافر داشته‌است.[۱۷۷]

    ایران ۲۴۰۰ کیلومتر آزادراه، ۱۵۴۰۰ کیلومتر بزرگراه و ۲۳۸۰۰ کیلومتر راه اصلی دارد. طبق آماری، تنـها ۰٫۸۲ درصد راه‌های این کشور درون وضعیت عالی قرار دارد.[۱۷۸] تجهیزات ایمنی راه‌های ایران درون وضعیت بدی قرار دارند.[۱۷۹]

    حمل‌ونقل درون ایران با توجه بـه یـارانـه‌های دولتی کـه به بنزین و گازوئیل تعلق مـی‌گیرد ارزان است؛ همچنین سالانـه ۸۰۰ هزار تصادف درون ایران روی مـی‌دهد کـه از حیث آمار مرگبارترین حوادث جاده‌ای، ایران رتبه اول را درون جهان دارد.[۱۸۰]

    ناوگان خطوط هوایی ایران متشکل از پانزده شرکت هواپیمایی مـی‌باشد کـه ایران ایر قدیمـی‌ترین آن‌ها و یکی از قدیمـی‌ترین‌ها درون خاورمـیانـه است. با توجه بـه ظرفیت بزرگ اقتصادی صنعت حمل‌ونقل هوایی و توریسم ایران، این کشور درحال نوسازی صنعت هوایی خود هست و بعد از برجام اقدامات بیشتری به منظور این کار انجام شده‌است.[۱۸۱] فرودگاه‌های بین‌المللی مشـهد، شیراز، کیش، مـهرآباد و امام خمـینی از پررفت‌وآمدترین فرودگاه‌ها درون ایران هستند.

    • پل ریلی دوآب درون سوادکوه

    • متروی تهران

    • کشتی ایران دنا

    • یک فروند ایرباس ۳۰۰–۳۱۰ ایران ایر

    • فرودگاه مـهرآباد درون شب

    • یک بزرگ‌راه درون تهران

    کشاورزی

    نوشتار‌های اصلی: کشاورزی درون ایران و پیشینـه کشاورزی درون ایران

    ایران درون زمـینـه کشاورزی و باغداری، درون خصوص برخی تولیدات دارای رتبه‌های بالایی است. بنا بر آمار سال ۲۰۰۷ مـیلادی، این کشور درون تولید خیـار درون جهان دارای مقام دوم،[۱۸۲] بادام مقام چهارم،[۱۸۳] سیب مقام پنجم[۱۸۴] گیلاس سوم،[۱۸۵] انجیر مقام سوم،[۱۸۶] پسته مقام اول،[۱۸۷] طالبی مقام چهارم،[۱۸۸] گردو مقام دوم،[۱۸۹] زردآلو مقام دوم،[۱۹۰] خرما مقام دوم،[۱۹۱] نخود مقام چهارم،[۱۹۲] هندوانـه مقام پنجم،[۱۹۳] مـی‌باشد.

    صنایع

    عمده‌ترین صنایع پیشرفته ایران عبارت‌اند از: صنایع نفت، گاز، پتروشیمـی، فولاد، نساجی، شیمـیایی، غذایی، خودروسازی، الکتریکی و الکترونیکی و…

    سازه‌های مـهم دستی و سنتی ایران عبارت‌اند از: فرش و قالی، گلیم بافی و زیلو، منبت‌کاری، خاتم‌کاری و سفال‌گری.

    • جستار وابسته: فهرست صنایع دستی ایران
    منابع و معادن

    مـهمترین صنایع و معادن ایران عبارتست از: نفت و گاز. ایران، سومـین ذخایر نفتی جهان، یـازده درصد ذخایر ثابت شده نفتی زمـین معادل ۱۳۰ مـیلیـارد بشکه؛ و نیز دومـین ذخایر گازی جهان، هجده درصد ذخایر ثابت شده گاز زمـین، معادل ۲۶ تریلیون متر مکعب را درون اختیـار خود دارد.[۱۹۴][۱۹۵] همچنین ایران دومـین صادرکننده بزرگ سازمان اپک هست که پتانسیل تبدیل شدن بـه یک ابرقدرت انرژی را دارد.[۱۹۶] مـهم‌ترین منطقه‌های نفتی این کشور مسجد سلیمان، هفتگل، گچساران، آغاجاری و اسلام‌آباد غرب (شاه آباد پیشین) است. همچنین دریـای مازندران نیز اندوخته نفتی بسیـاری را درون خود نـهفته دارد. نفت قم نیز درون حال بهره‌برداری است. مـهمترین مـیدان گازی ایران، مـیدان گازی پارس، شامل: مـیدان گازی پارس جنوبی درون منطقه عسلویـه و مـیدان گازی پارس شمالی درون منطقه مندستان هر دو درون استان بوشـهر واقع است.

    بیشترین معادن درون حال بهره‌برداری درون استان‌های خراسان وجود دارد. دیگر معادن مـهم ایران عبارت‌اند از: معادن کانیـهای فلزی: آهن، منگنز، کرومـیت، مس، سرب، روی، نیکل، کبالت، طلا، نقره و اورانیوم؛ معدنی شیمـیایی: گوگرد، نمک؛ سنگ‌های تزئینی مانند فیروزه؛ شن و ماسه؛ و زغال سنگ.

    گردشگری
    نوشتار اصلی: گردشگری درون ایران

    گردشگری درون ایران قابلیت زیـادی به منظور گسترش دارد. بر پایـهٔ گزارش سازمان جهانی جهانگردی، ایران رتبه دهم جاذبه‌های باستانی و تاریخی و رتبه پنجم جاذبه‌های طبیعی را درون جهان دارا است، ولی با این وجود بـه دلیل محدودیتهای اجتماعی و تفریحی تاکنون چندان درون جذب گردشگران خارجی موفق نبوده‌است.[۱۹۷] آمارهای رسمـی از ورود گردشگران بـه ایران تفاوتی بین سفرهای تجاری، تفریحی و زیـارتی نمـی‌گذارد. اما به‌طور کلی درون سال ۲۰۱۱ حدود ۳ مـیلیون نفر وارد ایران شدند و از این طریق بیش از دو مـیلیـارد دلار وارد اقتصاد ملی ایران شد.[۱۹۸]

    • تخت جمشید (پارسه) مرودشت

    • آرامگاه حافظ شیراز

    • باغ شاهزاده ماهان کرمان

    • مـیدان نقش جهان اصفهان

    • باغ فتح آباد کرمان

    • ن
    • ب
    • و
    مـیراث جهانی یونسکو درون ایران
    فرهنگی
    • چغازنبیل
    • پاسارگاد
    • تخت جمشید
    • تخت سلیمان
    • مجموعه آثار سازه‌های آبی شوشتر (آبشارها و آسیـاب‌های آبی، بند مـیزان، برج کلاه‌فرنگی، نـهر گرگر، پل بند گرگر، بند برج عیـار، بند ماهی‌بازان، قلعه سلاسل، نـهر داریون و پخشاب نـهر داریون، بند قیصر، بند خاک، پل بند لشکر، پل شاه علی، بند دار)
    • سنگ‌نبشته بیستون
    • گنبد سلطانیـه
    • برج گنبد قابوس
    • مسجد جامع اصفهان
    • مـیدان نقش جهان
    • آرامگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی
    • بازار تبریز
    • بم و فضای فرهنگی آن
    • شـهر سوخته
    • کاخ گلستان
    • شوش
    • مـیمند
    • مجموعه آثار رهبانی ارامنـه ایران (قره کلیسا، استفانوس مقدس، زور زور)
    • مجموعه ۹ باغ ایرانی (ایرانی پاسارگاد، چهل‌ستون، فین، ارم، شاهزاده، عباس‌آباد، دولت‌آباد، پهلوان‌پور، اکبریـه)
    • مجموعه ۱۱ قنات ایرانی (قصبه، بلده، حسن‌آباد، زارچ، ابراهیم‌آباد، مزدآباد، وزوان، مون، گوهرریز، اکبرآباد، قاسم‌آباد)
    • یزد
    • چشم‌انداز باستان‌شناسی ساسانی منطقه فارس (شـهر گور، قلعه ، سنگ‌نگاره پادشاهی اردشیر بابکان، سنگ‌نگاره پیروزی اردشیر بابکان، کاخ اردشیر بابکان، کاخ ساسانی سروستان، بیشاپور، غار شاپور)

    طبیعی
    دشت لوت

    رده ایران درون جدول فساد اقتصادی

    مطابق آمار سازمان شفافیت بین‌المللی، رده ایران درون جدول فساد اداری و مالی، درون سال ۲۰۱۵ صدو سی ام بوده. ایران از این لحاظ با کشورهایی چون اوکراین، کامرون، نپال، نیکاراگوئه و پاراگوئه درون یک ردیف قرار گرفت.[۱۹۹]

    هنر و فرهنگ

    نوشتار اصلی: فرهنگ ایرانی
    جام طلایی از مارلیک کـه در موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری مـی‌شود

    فرهنگ ایرانی ریشـه درون تاریخ دارد. به منظور شناخت فرهنگ ایران حتما به کشورهای مستقلی کـه در پیرامون ایران هستند نیز نگریست. افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، پاکستان، ترکمنستان، جمـهوری آذربایجان و حتّی ارمنستان و گرجستان و همچنین کردهای عراق و ترکیـه همگی کم و بیش گوشـه‌ای از فرهنگ ایران را بـه ارث‌اند.

    موسیقی ایرانی

    ساز موزیکال ایرانی باستان، از قرن ۶ قبل از مـیلاد درون موزه پرسپولیس نگهداری مـی‌شود.

    موسیقی ایرانی بـه گونـه‌های گوناگون بازشناخته مـی‌شود، موسیقی کلاسیک (یـا موسیقی اصیل یـا ردیف)، موسیقی محلی (نواحی)، موسیقی آیینی و مذهبی. به دلیل از بین رفتن بسیـاری از قطعات و آثار تاریخی موسیقی دقیقاً روشن نیست این‌گونـه موسیقی درون طول تاریخ چگونـه اجرا مـی‌شده ولی درون دوره معاصر، موسیقی ایرانی هم بـه صورت تکنوازی (عمدتاً مبتنی بر بداهه نوازی) و هم بـه گونـه گروهی کـه دربرگیرنده خواننده، نوازنده و تنبک‌نواز است، نواخته مـی‌شود. موسیقی ایرانی هنگامـی کـه به گونـه تک‌نوازی نواخته مـی‌شود، مونوفونیک است، هرچند درون تک‌نوازی نیز آکوردها به منظور آرایـه‌بندی بـه کار مـی‌روند و در برخی فرم‌ها شاید درون سراسر یک آهنگ نُت پدال نواخته شود. موسیقی کـه به گونـه گروهی نواخته مـی‌شود، هته روفونیک هست و آهنگی کـه خواننده آماده مـی‌کند، نوازنده بـه آسانی آن را بازتاب مـی‌دهد و کم و بیش آن را دگرگون مـی‌سازد.

    نگارگری ایرانی

    یک اسطرلاب ایرانی متعلق بـه دوره قاجار

    نگارگری ایرانی کـه به اشتباه مـینیـاتور نیز خوانده مـی‌شود شامل آثاری از دوره‌های مختلف تاریخ اسلامـی ایران هست که بیشتر بـه صورت مصورسازی کتب ادبی (ورقه و گلشاه، کلیله و دمنـه، سمک عیـار)، علمـی و فنی (التریـاق، الادویـه المفرده، الاغانی)، تاریخی (جامع التواریخ)، و همچنین، برخی کتب مذهبی، همچون، خاوران نامـه مـی‌باشد.

    اولین آثاری کـه بتوان نام نقاشی بر آن‌ها نـهاد، درون غار دوشـه لرستان و با حدود هشت که تا ده‌هزار سال قدمت بـه دست آمده، و در دوره تاریخی آنچه را کـه بتوان نقاشی نامـید درون دیوارنگاری‌های اشکانی و ساسانی مـی‌توان دید. با ورود اسلام بـه ایران، این کشور که تا مدت‌ها بـه دست امویـان و عباسیـان اداره شد، و از آن پس، با روی کار آمدن سلسله‌های ایرانی سامانیـان، غزنویـان، و آل بویـه استقلال از دست رفتهٔ ایرانیـان که تا حدودی بـه آن‌ها بازگشت. از این پس، زمـینـه به منظور احیـای هنر و فرهنگ ایرانی به‌خصوص نگارگری ایرانی فراهم شد.

    فرش بافی

    قالی‌بافی همواره درون فرهنگ ایران جایگاه خاصی داشته و امروزه بیشترین فرش‌های دستباف دنیـا درون ایران ساخته مـی‌شود. مـیزان صادرات فرش‌های دستباف ایران درون سال حدود ۵۱۷ مـیلیون دلار بوده‌است. نقشـه‌ها و طرح‌های قالی درون مناطق مختلف کشور متفاوت هست اما به‌طور کلی از رنگ‌های متنوعی به منظور به تصویر کشیدن گل‌ها و گیـاهان، جانوران و پرندگان استفاده مـی‌شود. زیراندازهای دیگری مثل گبه و گلیم نیز بافته مـی‌شوند کـه از نظر شیوه گره‌زنی و بافت تاروپود با فرش تفاوت دارند.

    ادبیـات فارسی

    ادبیـات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد. شعر فارسی و نثر فارسی دو گونـه اصلی درون ادب فارسی هستند. برخی کتاب‌های قدیمـی درون موضوعات غیرادبی مانند تاریخ، مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان درون زمره آثار کلاسیک ادبیـات فارسی قرار گرفته‌اند.

    آوازه برخی شاعران و نویسندگان ایرانی از مرزهای ایران فراتر رفته‌است. شاعران و نویسندگانی نظیر فردوسی، سعدی، حافظ شیرازی، مولوی، عمر خیـام و نظامـی شـهرتی جهانی دارند. درون مـیان چهره‌های شناخته شده ادبیـات معاصر فارسی درون جهان مـی‌توان بـه صادق هدایت درون داستان، نیما یوشیج درون شعر و بهرام بیضایی درون نمایشنامـه اشاره کرد.

    اسطوره‌شناسی

    نوشتار اصلی: اساطیر ایران
    مجسمـهٔ آرش کمانگیر

    بنیـان اساطیر ایرانی بر نبرد مـیان خوبی و بدی نـهاده‌است. درون اساطیر ایران چیزی کـه در همـهٔ روایـات اساطیری مشاهده مـی‌شود، حضور شر و نیروهای حافظ پلیدی درون جهان است. این نیروهای شر کـه دستیـاران اهریمن به‌شمار مـی‌آیند با نام‌های دیو و دروج از ایشان یـاد شده‌است. دیوان دروجان ت‌های مذکر و مؤنث دارند و در برابر هر نیکی درون جهان یک پلیدی هست و حداقل یک دیو هم موکل بر آن پلیدیست. بسیـاری از اطلاعات فعلی از شاهنامـه به‌دست آمده‌اند.

    برخلاف داستان‌هایی کـه دربارهٔ قهرمانان ایرانی وجود دارد، کـه احتمال افسانـه بودن آن‌ها نیز هست، ایرانیـان قهرمانی به‌نام «شاه کوروش بزرگ»[۲۰۰][۲۰۱] دارند کـه وجود آن اثبات شده‌است.

    معماری درون ایران

    گنبد سلطانیـه از شاهکارهای معماری ایرانی

    کلیـه بررسی‌ها و کاوش‌های باستانشناسی حکایت از آن دارد کـه سابقه معماری ایران بـه حدود هزاره هفتم پیش −از مـیلاد مـی‌رسد. از آن زمان تاکنون پیوسته این هنر درون ارتباط با مسائل گوناگون، به‌ویژه علل مذهبی، توسعه و تکامل یـافته‌است.

    معماری ایران دارای ویژگی‌هایی هست که درون مقایسه با معماری کشورهای دیگر جهان از ارزشی ویژه برخوردار است، ویژگی‌هایی چون طراحی مناسب، محاسبات دقیق، فرم درست پوشش، رعایت مسائل فنی و علمـی درون ساختمان، ایوانـهای رفیع، ستونـهای بلند و بالاخره تزئینات گوناگون کـه هریک درون عین سادگی معرف شکوه معماری ایران است.

    خوشنویسی ایرانی

    خوشنویسی ایرانی بخشی از خوشنویسی اسلامـی هست که درون ایران و سرزمـین‌های وابسته یـا تحت نفوذ او همچون کشورهای آسیـای مـیانـه، افغانستان و شبه قاره هند بـه تدریج حول محور فرهنگ ایرانی شکل گرفت؛ و نـه تنـها از مفاخر هنر ایرانی بلکه از مفاخر هنر اسلامـی و حتی هنر جهان به‌شمار مـی‌رود.

    درحالی کـه عمدهٔ تبدیل نگارش معمولی کلمات بـه خوشنویسی هنرمندانـه درون جهان اسلام، به‌عهده ایرانیـان بوده‌است، رفته رفته ایرانیـان سبک و شیوه‌هایی مختص بـه خود را درون خوشنویسی ابداع د. هرچند این شیوه‌ها و قلم‌های ابداعی درون سایر کشورهای اسلامـی هم طرفدارانی دارد اما بیشتر مربوط بـه ایران و کشورهای تحت نفوذ آن همچون کشورهای آسیـای مـیانـه، افغانستان، پاکستان و هند مـی‌باشد. درون این منطقه نیز خوشنویسی همواره بـه عنوان والاترین شکل هنرهای بصری مورد توجه بوده و دارای لطافتی خاص است.[۱]

    سینما

    نوشتار اصلی: سینمای ایران

    نخستین دوربین فیلم‌برداری درون زمان مظفرالدین‌شاه بـه ایران آمد. نخستین فیلم صدادار پارسی، فیلم لر بود کـه عبدالحسین سپنتا درون سال ۱۳۱۷ خورشیدی ساخت.

    ورود نخستین دستگاه سینماتوگراف بـه ایران درون سال ۱۲۷۹ هجری خورشیدی بـه فرمان مظفرالدین‌شاه سرآغازی به منظور سینمای ایران به‌شمار مـی‌آید؛ هر چند ساخت اولین سالن سینمای عمومـی که تا سال ۱۲۹۱ سرنگرفت. که تا سال ۱۳۰۸ هیچ فیلم ایرانی ساخته نشد و اندک سینماهای تأسیس شده بـه نمایش فیلم‌های غربی کـه در مواردی زیرنویس پارسی داشتند مـی‌پرداختند. نخستین فیلم بلند سینمایی ایران بـه نام آبی و رابی را درون سال ۱۳۰۹ اوانس اوگانیـانس با فیلمبرداری خان بابا معتضدی ساخت.

    آیین‌های رسمـی اصیل ایرانی

    هفت‌سین، جزوی از جشن سال نو ایرانیـان

    ایرانیـان بـه دلیل پیشینـه و تاریخ تمدن‌شان جشنواره‌ها و آیین‌های زیـادی دارند کـه مـهمترین آن‌ها عبارتند از:

    • نوروز
    • هفت‌سین
    • سیزده‌به‌در
    • مـهرگان
    • جشن سده
    • شب یلدا
    • اسفندگان
    • چهارشنبه‌سوری
    • خردادگان
    • بهمنگان
    • تیرگان

    ورزش

    نوشتار اصلی: ورزش درون ایران
    ورزشگاه آزادی بزرگترین ورزشگاه ایران درون سال ۱۳۵۰ افتتاح شد.

    تهران نخستین شـهر غرب آسیـا بود کـه مـیزبان بازی‌های آسیـایی ۱۹۷۴ شد. ورزشگاه آزادی کـه برای این رقابت‌ها ساخته شد بزرگترین ورزشگاه ایران است. ورزش زورخانـه‌ای و کشتی بـه عنوان ورزش‌های سنتی و ملی ایران شناخته مـی‌شوند. تیم ملی کشتی آزاد ایران شش بار قهرمان تیمـی جهان شده‌است و بیشترین مدال‌های ایران درون المپیک درون این رشته بـه دست آمده‌است. غلامرضا تختی قهرمان المپیک و جهان درون دهه ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ بـه عنوان یک قهرمان اسطوره‌ای و نماد جوانمردی درون ایران مورد احترام است.

    فوتبال درون ایران امروزه از محبوب‌ترین ورزش‌های ایران است. تیم ملی فوتبال ایران پنج بار بـه جام جهانی راه پیدا کرده، سه بار قهرمان آسیـا و چهار بار برندهٔ مدال طلای بازی‌های آسیـایی شده‌است. بسکتبال و والیبال ایران نیز از دههٔ ۱۳۸۰ بـه بعد موفقیت‌های زیـادیب کرده‌اند. تیم ملی بسکتبال ایران درون چهار دوره جام ملتهای آسیـا از ۲۰۰۷ که تا ۲۰۱۳ سه بار قهرمان شده‌است و تیم ملی والیبال ایران باب رتبه ششم درون قهرمانی جهان ۲۰۱۴ و رتبه چهارم لیگ جهانی ۲۰۱۴ بهترین نتایج یک تیم آسیـایی درون این رشته ورزشی راب کرد.

    دیزین مـهم‌ترین پیست اسکی ایران و منطقه خاورمـیانـه

    ایران زادگاه ورزش چوگان هست و درون متن‌های قدیمـی همچون شاهنامـه فردوسی بـه این بازی اشاره شده‌است. تخته نرد نیز از بازی‌هایی هست که درون ایران ابداع شده و بخش مـهمـی از تکامل شطرنج نیز درون ایران اتفاق افتاده‌است. با توجه بـه محیط کوهستانی ایران ورزش‌های کوهنوردی و صخره‌نوردی نیز درون ایران رایجند. چندین پیست اسکی هم درون نزدیکی تهران واقع هست و پیست اسکی توچال با ارتفاع ۳۷۳۰ متر از مرتفع‌ترین پیست‌های دنیـاست.

    ورزش‌های قدرتی همچون وزنـه‌برداری نیز درون ایران بسیـار محبوب هستند. وزنـه‌برداری بعد از کشتی بیشترین مدال‌های المپیکی ایران را بـه دست آورده‌است. هنرهای رزمـی متنوعی نیز درون ایران تمرین مـی‌شوند. کونگ‌فو توآ درون دهه ۱۳۵۰ درون ایران با اقتباس از هنرهای رزمـی چینی ابداع شد و ورزشکاران ایرانی درون رشته‌های مختلف رزمـی بارها قهرمان جهان شده‌اند.

    از نخستین حضور رسمـی ایران درون المپیک درون بازی‌های ۱۹۴۸ لندن که تا ۲۰۱۲ لندن، ورزشکاران ایرانی موفق شدند که تا در مجموع ۶۰ مدال به منظور کشورشان تصاحب کنند. ۱۵ مدال طلا، ۲۰ مدال نقره و ۲۵ مدال برنز حاصل تلاش ۳۹ ورزشکار ایرانی درون ۱۵دوره از بازی‌های المپیک است. ۳۳ مدال درون کشتی آزاد، ۱۶ مدال درون وزنـه‌برداری، ۵ مدال درون کشتی فرنگی، ۵ مدال درون تکواندو و یک مدال درون پرتاب دیسک بـه دست آمده‌اند و هادی ساعی با دو مدال طلا و یک برنز پرافتخارترین ورزشکار ایران درون المپیک است. بهترین مقام ایران رتبهٔ چهاردهم درون المپیک ۱۹۵۶ ملبورن هست و بهترین نتیجه از نظر تعداد مدال هم درون المپیک ۲۰۱۲ لندن با ۴ مدال طلا، ۵ مدال نقره و ۳ مدال برنز بـه دست آمد.[۲۰۲]

    محدودیت به منظور بانوان

    بانوان ایرانی درون ورزش نیز دارای محدودیت‌هایی هستند کـه از سوی حکومت این کشور اعمال مـی‌شوند. بانوان هوادار ورزش‌هایی نظیر فوتبال، اجازهٔ حضور درون ورزشگاه‌ها را ندارند؛ البته ان ایرانی بارها به منظور دیدن مسابقات ورزشی، خود را همانند مردان ساخته‌اند.[۲۰۳][۲۰۴] درون مسابقه‌ای مـیان تیم ملی فوتبال ایران و سوریـه درون ورزشگاه آزادی، بانوان اهل سوریـه وارد ورزشگاه شدند اما از ورود بانوان ایرانی جلوگیری شد؛[۲۰۵] درون نـهایت بانوان ایرانی به منظور ورود بـه ورزشگاه، از پرچم سوریـه استفاده د و خود را سوری جا زدند که تا مسابقه را از نزدیک تماشا کنند.[۲۰۵]

    ورزشکاران زن ایرانی نیز به منظور ورزش دارای محدودیت‌ها و قوانینی متفاوت هستند؛ داشتن حجاب اسلامـی هنگام مسابقات یکی از قوانین هست که اگر رعایت نشود یـا تصویری بدون حجاب از ورزشکار منتشر شود، ممکن هست باعث اخراج یـا جریمـهٔ او شود.[۲۰۶] همچنین جداسازی تی درون ورزش این کشور انجام مـی‌شود.[۲۰۷]

    رسانـه‌ها

    نوشتار(های) وابسته: رسانـه درون ایران

    رسانـه‌ها درون ایران، چه درون مالکیت خصوصی باشند و چه عمومـی، زیر نظر دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامـی فعالیت مـی‌کنند. رسانـه‌ها از قبیل کتاب، فیلم و آلبوم موسیقی حتما قبل از پخش عمومـی بـه تأیید وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامـی برسند.

    براساس گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز درون سال ۲۰۰۷ آزادی مطبوعات درون ایران درون ردهٔ ۱۶۶ از مـیان ۱۶۹ کشور قرار گرفته‌است. این گزارش همچنین دربارهٔ ایران کـه رده ۱۶۶ از مـیان ۱۶۹ کشور بررسی شده را دارد مـی‌گوید کـه روزنامـه‌نگاران ایرانی «با برخورد بسیـار تهاجمـی حکومت کـه اجازه بیـان هیچ‌گونـه انتقاد یـا خواست سیـاسی واجتماعی را نمـی‌دهد، مواجه‌اند»[۲۰۸]

    سازمان صدا و سیمای جمـهوری اسلامـی ایران نیز رسانـه‌ای هست که تنـها متولی قانونی پخش برنامـه‌های رادیویی و تلویزیونی درجمـهوری اسلامـی ایران است. بر اساس قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران، رئیس صدا و سیما با حکم رهبر ایران انتخاب مـی‌شود. این سازمان پیش از انقلاب ۱۳۵۷ سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران نامـیده مـی‌شد.[۲۰۹]

    جستارهای وابسته

    • فهرست موضوعات مرتبط با ایران
    • حاکمـیت دینی
    • نمای کلی ایران

    پانویس

  • «گزیده نتایج سرشماری عمومـی نفوس و مسکن ۱۳۹۵». مرکز آمار ایران. 
  • «جمعیت ایران بـه ٨٠ مـیلیون نفر رسید». بی‌بی‌سی فارسی. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 19 مـه 2016. 
  • "Iran". International Monetary Fund. Archived from &br=1&c=429&s=NGDPD%2CNGDPDPC%2CPPPGDP%2CPPPPC%2CLP&grp=0&a=&pr.x=49&pr.y=۱۰ the original Check |url= value (help) on 06 May 2012. Retrieved ۲۰۱۰–۰۴–۲۱. Check date values in: |access-date=, |archive-date= (help)
  • http://www.tabnak.ir/fa/news/264313/افزایش-سرانـه-تولید-ناخالص-داخلی-ایران
  • CBI: Economic Trends ۲۰۰۸/۲۰۰۹. Retrieved 4 July 2009.
  • "Human Development Report ۲۰۱۰". United Nations. ۲۰۱۰. Archived from the original (PDF) on 06 May 2012. Retrieved 5 November ۲۰۱۰. Check date values in: |access-date=, |date=, |archive-date= (help)
  • ریشـه لغت ایران (انگلیسی)، وبگاه ریشـهٔ لغاتِ آنلاین. بازدید درون ۲۰ تیر ۱۳۹۰.
  • CIA
  • ↑ ۹٫۰۹٫۱ "Official Iranian Population clock". Amar.org.ir. Archived from the original on 06 May 2012. Retrieved 13 Feb 2012. Check date values in: |archive-date= (help)
  • «Select Committee on Foreign Affairs, Eighth Report, Iran». Publications.parliament.uk. The Committee Office, House of Commons. بازبینی‌شده درون 18 ژوئن 2011. 
  • W. Herbert Hunt. «Iran @ 2000 and Beyond lecture series, opening address». petro-hunt.com، 18 مـی 2000. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 2010-01-03. 
  • «UPDATE 3-BP cuts global gas reserves estimate, mostly for Russia». Reuters.com، 2013. بازبینی‌شده درون 29 نوامبر 2015. 
  • «Iran». CIA World Factbook. بازبینی‌شده درون 7 اوت 2012. 
  • «UNESCO World Heritage Center - World Heritage List». UNESCO. 
  • محسنی، محمدرضا ۱۳۸۹: «پان ترکیسم، ایران و آذربایجان» انتشارات سمرقند، ص ۲۱۲
  • رضاییـان، فرزین. هفت رخ فرخ ایران. چاپ ابیـانـه. انتشارات دایره سبز، ۱۳۸۶. ۱۷. 
  • علیرضا شاهپور شـهبازی. راهنمای مستند تخت جمشید. بنیـاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد. چاپ ۱۳۸۴. تهران: انتشارات سفیران و انتشارات فرهنگسرای مـیردشتی، ۱۳۸۴. 18. شابک ‎۴–۶–۹۱۹۶۰–۹۶۴. 
  • http://nlai.ir/tabid/2598/mid/5853/ctl/asnad/Default.aspx?Subjectmid=5850&SubjectID=13093
  • کتاب اسناد نام خلیج فارس، مـیراثی کهن و جاودان صفحه ۲۲ تا۴۷ گفتار نام‌های سرزمـین ایران
  • «مشاهده تقویم تاریخ ۱ فروردین ۱۳۱۴». مؤسسه مطالعات و پژوهشـهای سیـاسی، به منظور مشاهده متن منبع، درون بخش جستجو، «۱ فروردین» را انتخاب کنید.. بازبینی‌شده درون ۲۹ نوامبر ۲۰۱۵. 
  • , During two seasons of excavation, Caldwell unearthed 7 different sections of the massive 7000 year old village. He also discovered the oldest known center for copper smelting and bread baking ovens in the world.
  • http://cpprot.te.verweg.com/2005-June/000718.html , Iran recently sent an appeal to a Belgian court asking for the return of nine boxes of smuggled ancient artifacts and a ۲۸۰۰-year-old pin stolen from the exposition "7000 Years of Persian Art".
  • , The Municipality of Shoush (Susa) accepted a proposal by the cityÕs Cultural Heritage Department for the transfer of an under-construction passenger terminal from the ۷٬۰۰۰-year-old city, but conditioned destruction of the terminal to demolition of other constructions and residential units in the area.
  • Jiroft Iran - Jiroft archaeology musuem - GLOBOsapiens
  • Persia 7000 years of civilisation by David ABBASI(Siyavash AWESTA), The discovery in Iran of a civilisation old of 7000 turns all the archaeological data’s ups and down.
  • , The south-western part of Iran was part of the Fertile Crescent where most of humanity's first major crops were grown. 7000 year old jars of wine excavated in the Zagros Mountains and ruins of 7000 year old settlements such as Sialk are further testament to this.
  • Press TV - Iran finds world's oldest script
  • CHN | News
  • http://groups.google.com/group/historyoftamil/browse_thread/thread/23840a2363ca11a3
  • Oelze, Sabine. “How Iran became a cradle of civilization | Culture | DW | 13.04.2017”. Deutsche Welle. 13.04.2017. Retrieved 2017-10-11. 
  • Study of the ancient Indus script
  • Jiroft: A Lost Kingdom of …?
  • Ancient Scripts: Articles Archive
  • Archaeologists Have Discovered The World's Oldest Inscription In Jiroft
  • Chess, Goddess and Everything: Jiroft Again
  • مقالهٔ «آغاز تمدن درون ایران»، از روزنامـه اعتماد ملی، شمارهٔ ۷ تیرماه
  • «اینجا» ‎(انگلیسی)‎. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۰۶ مـه ۲۰۱۲. 
  • Encyclopædia Britannica Encyclopedia Article: Media ancient region, Iran
  • بریـان، پیر: «تاریخ امپراتوری هخاان»، ترجمـهٔ مـهدی سمسار، انتشارات زریـاب، ۱۳۷۸صفحهٔ ۹۳
  • بریـان، پیر: «تاریخ امپراتوری هخاان»، ترجمـهٔ مـهدی سمسار، انتشارات زریـاب، ۱۳۷۸صفحهٔ ۹۴
  • زند وهومن یسن و کارنامـه اردشیر بابکان، صادق هدایت، انتشارات آزادمـهر، چاپ نخست ۱۳۸۴
  • کارنامـه اردشیر بابکان، از متن‌های دوره ساسانی
  • Wolfgang Felix, Wilferd Madelung. «DEYLAMITES». درون Encyclopædia Iranica. ویرایش 1st Edition. 
  • تاریخ ایران و جهان (۱)، ص ۲۷۵
  • تاریخ تحولات سیـاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران درون دوران صفویـه (صص ۲۱ که تا ۳۶)
  • تاریخ ایران (۲)، ص ۱۲۲
  • تاریخ تحولات سیـاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران درون دوران صفویـه (صص ۶–۲۸۴)
  • کتاب درسی تاریخ سال سوم راهنمایی ایران، شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی ایران، ۱۳۷۹، شابک ۹۶۴۰۵۰۰۶۶۶
  • Vladimir Minorsky, "The Guran" in Bulletin of School of Oriental and African Studies, 11, No. ۱, (۱۹۴۳).
  • Fis - قاجار
  • باقر عاقلی. روزشمار تاریخ ایران از مشروطه که تا انقلاب اسلامـی جلد اول. چاپ هشتم. تهران: نامک، ۱۳۸۷. 143. شابک: ‎۹۶۴-۶۸۹۵-۵۳-۰.
  • http://zahedan.irib.ir/-/رضا-خان-مـیرپ-1
  • همشـهری آنلاین
  • قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران
  • هدیـه‌لو، مریم. «مجمعی به منظور تشخیص مصالح نظام». جام‌جم آنلاین. ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱. بازبینی‌شده درون ۱۳ دسامبر ۲۰۱۲.
  • Regulating Covert Action, William Michael Reisman, James E. Baker. 1992. Yale University Press. ISBN: 0-300-05059-3 pp.62
  • مسعود فرح‌بخش. «ارتفاع دماوند چقدر است؟». بام ایران، ۵۶۱۰ متر. بازبینی‌شده درون ۲۷ مرداد ۱۳۹۷. 
  • اطلس گیتاشناسی استان‌های ایران، تهران: ۱۳۸۳، نقشـه‌ها.
  • The Hottest Spot on Earth، وبگاه NASA. (انگلیسی)
  • تنش آبی چهارده سال دیگر مـی‌رسد-دنیـای اقتصاد پنج شنبه بیست آبان ۸۹
  • «گزیده سرشماری عمومـی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵». مرکز آمار ایران. 
  • http://www.mehrnews.com/news/3827840/سرشماری-نفوس-و-مسکن-۹۵-تا-اول-آذرماه-تمدید-شد
  • http://www.iribnews.ir/fa/news/1178677/امسال-اتباع-غیرقانونی-افغان-در-ایران-ساماندهی-و-تعیین-تکلیف-مـی‌شوند
  • http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2014/12/141210_u14_iranian_abroad
  • http://www.iran-newspaper.com/Newspaper/BlockPrint/142361
  • http://www.irna.ir/sb/fa/News/82289216/
  • http://www.salamatnews.com/news/203142/مصائب-ادامـه‌دار-زندگی-بدون-شناسنامـه-شـهروندان-سیستان-و-بلوچستان
  • http://www.irna.ir/sb/fa/News/82488748/
  • ↑ ۶۹٫۰۶۹٫۱ مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیـاسی ایران
  • http://iran.unfpa.org/country%20profile-fa.asp
  • ↑ ۷۱٫۰۷۱٫۱۷۱٫۲ Iran The World Factbook
  • Library of Congress, Library of Congress – Federal Research Division. "Ethnic Groups and Languages of Iran". Archived from the original (PDF) on 06 May 2012. Retrieved ۲۰۰۹–۱۲–۰۲. Check date values in: |access-date=, |archive-date= (help)
  • تمام اقوام غیر پارسی زبان ایران ریشـه ایرانی دارند
  • BBC پارسی - ایران - ایران 'اولین مصرف‌کننده مواد مخدر درون جهان'
  • "Internet users, update for ۲۰۰۹". internetworldstats.com. Archived from the original on 06 May 2012. Retrieved ۲۰۰۹–۰۵–۱۷. Check date values in: |access-date=, |archive-date= (help)
  • «Happiness in Short Supply in Iran». Gallup (company)، 3 ژوئن 2014. 
  • http://aftabnews.ir/fa/news/253727/ایران-دومـین-کشور-غمگین-جهان
  • «The World's Happiest (And Saddest) Countries, 2013». Forbes، 29 اکتبر 2013. 
  • http://www.mehrnews.com/news/2407913/آیـا-ایران-غمگین-ترین-کشور-جهان-است
  • ↑ ۸۰٫۰۸۰٫۱ «عصبانی‌ترین مردم جهان». 
  • ↑ ۸۱٫۰۸۱٫۱ «عصبانی‌ترین مردم جهان». 
  • ↑ ۸۲٫۰۸۲٫۱ «Iran, THE LEGATUM PROSPERITY INDEX™ 2016». Legatum Prosperity Index. «Iranians endure some of the worst Governance and Personal Freedom performances in the world. More than anything, it is these two sub-indices that have kept Iran’s overall prosperity at a low level since 2007. Restrictions on civil liberties have only tightened in the past two years and regional conflict and domestic political strife continues. Despite this context, Iran’s performance in the Education sub-index, while at a low absolute rank, it is high relative to its regional peers and has improved since 2007.» 
  • «پلیس: 2 مـیلیون نفر از ایران بـه کربلا رفته‌اند». فرارو، 30 آبان 1395. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 20 نوامبر 2016. 
  • «تشرف 2 مـیلیون زائر ایرانی بـه کربلا درون ایـام اربعین/ وزارت امور خارجه مسؤول پیگیری حقوقی شـهدای منا/ عربستان درون حادثه منا به‌جای ریگ، سنگی بـه کفش دارد». فارس‌نیوز، 21 شـهریور 1395. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 20 نوامبر 2016. 
  • «بی ریـاترین تجمع مـیلیونی استانداری کربلا: تاکنون 20 مـیلیون نفر وارد کربلا شده‌اند + تصاویر و ویدئو». فارس‌نیوز، 30 آبان 1395. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 20 نوامبر 2016. 
  • زبان‌های ایران
  • «خبرگزاری آنامردم کدام کشورهای جهان بهتر انگلیسی حرف مـی‌زنند؟ جایگاه ایران کجاست؟». old.ana.ir. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 2018-03-31. بازبینی‌شده درون 2018-03-31. 
  • «آموزش زبان انگلیسی درون مدارس ابتدایی ایران ممنوع است» ‎(en-GB)‎. بـه کوشش BBC Persian. 2018. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 2018-03-31. 
  • تحلیلگر، شـهیر شـهیدثالث روزنامـه‌نگار و. «آیت‌الله خامنـه‌ای و منطق مخالفت با ترویج زبان انگلیسی». BBC Persian. بازبینی‌شده درون ۲۰۱۸-۰۳-۳۱. 
  • «iran population». بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۸ آوریل ۲۰۱۴. 
  • جمعیت ایران بـه ۷۷٫۱ مـیلیون نفر رسید خبرگزاری فارس
  • «ایران هجدهمـین کشور پرجمعیت جهان باقی‌ماند». خبرگزاری ایسنا. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۰۶ مـه ۲۰۱۲. بازبینی‌شده درون ۱۰ اسفند ۱۳۹۰. 
  • «مقاله مدرسه و نقش آن درون تربیت دینی دانش آموزان» ‎(fa)‎. بـه کوشش استان قم. بازبینی‌شده درون 2018-01-25. 
  • «کتاب‌های اول دبستان». www.talif.sch.ir. بازبینی‌شده درون 2018-01-25. 
  • «4 راهکار پیـامبر به منظور تربیت دینی فرزندان». www.beytoote.com. بازبینی‌شده درون 2018-01-25. 
  • گزیده نتایج سرشماری عمومـی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰
  • «تمام برنامـه‌های تلویزیون درون دهه اول محرم - اخبار تسنیم - Tasnim» ‎(fa)‎. بـه کوشش خبرگزاری تسنیم - Tasnim. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 2018 March 4. 
  • «عزاداری ماه محرم، فرصتی به منظور ارتقاء سطح فرهنگ و دانش دینی جامعه». iqna.ir. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 2018 March 4. بازبینی‌شده درون 2018-02-20. 
  • News, پایگاه خبری تحلیلی فردا | Farda. «در محرم چه بپوشیم، چگونـه بپوشیم». پایگاه خبری تحلیلی فردا | Farda News. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 2018 March 4. بازبینی‌شده درون 2018-02-20. 
  • admin. «عزاداری محرم درون شـهرهای ایران + تاریخچه عزاداری امام حسین درون ایران - شـهر مطلب» ‎(fa-IR)‎. بـه کوشش شـهر مطلب. 2016-11-21. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 2018 March 4. 
  • «اجتماع عظیم عزاداران فاطمـی درون مشـهد - اخبار تسنیم - Tasnim». www.tasnimnews.com. بازبینی‌شده درون ۲۰۱۸-۰۲-۲۰. 
  • «دومـین روز عزاداری ایـام محرم با حضور روحانی» ‎(fa-IR)‎. بـه کوشش ایسنا. 2017-09-27. بازبینی‌شده درون 2018-02-20. 
  • ↑ ۱۰۳٫۰۱۰۳٫۱ «افول منبر، رونق مداحی». رادیو فردا. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۰۱۸ March ۴. بازبینی‌شده درون ۲۰۱۸-۰۲-۲۰. 
  • «اجتماع بزرگ عزاداران فاطمـی درون مـیدان هفت تیر تهران - اخبار تسنیم - Tasnim». www.tasnimnews.com. بازبینی‌شده درون ۲۰۱۸-۰۲-۲۰. 
  • «لباس ملی، تلاش به منظور تحمـیل سنت یـا احیـای تمدن ایرانی». hawzah.net. بازبینی‌شده درون 2018-04-30. 
  • «مانتو حتما دکمـه داشته باشد/ شلوار پاره درون شان ایرانی نیست - اخبار تسنیم - Tasnim» ‎(fa)‎. بـه کوشش خبرگزاری تسنیم - Tasnim. بازبینی‌شده درون 2018-04-30. 
  • «حجاب اجباری؛ چالش ۳۹ ساله مقام‌های جمـهوری اسلامـی» ‎(en-GB)‎. بـه کوشش BBC Persian. 2018-02-05. بازبینی‌شده درون 2018-04-30. 
  • (www.dw.com)، Deutsche Welle. «چگونـه درون اوایل انقلاب حجاب اجباری شد | فرهنگسازان ایران | DW | 08.02.2009». DW.COM. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۰۱۸ March ۴. بازبینی‌شده درون ۲۰۱۸-۰۱-۲۱. 
  • «جریمـه‌های یک مـیلیون تومانی به منظور 'بدحجابی' درون مشـهد». BBC Persian. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 2018 March 4. بازبینی‌شده درون 2018-01-21. 
  • «حجاب محافظ گوهر درونی انسان دربرابر نگاه‌های مسموم هست | شبکه اطلاع‌رسانی مرصاد». www.mersadnews.ir. بازبینی‌شده درون ۲۰۱۸-۰۱-۲۱. 
  • «بخشی از مـیراث انقلاب درون خطر؛ زنان ایرانی چگونـه "با حجاب" شدند؟» ‎(en-GB)‎. بـه کوشش BBC Persian. 2018. بازبینی‌شده درون 2018-04-30. 
  • BBC Perseian. «نگرانی پزشکی قانونی ایران از افزایش آمار ». 
  • ↑ ۱۱۳٫۰۱۱۳٫۱ «گفتگو با 19 ساله‌ای کـه کلیـه و کبدش را مـی‌فروشد - اخبار تسنیم - Tasnim». 2018-03-04. بازبینی‌شده درون 2018-03-04. 
  • «قیمت اعضای بدن انسان درون بازار سیـاه تهران - مشرق نیوز». 2018-03-04. بازبینی‌شده درون 2018-03-04. 
  • “WebCite query result”. www.webcitation.org. Retrieved 2018-03-15. 
  • “Document”. www.amnesty.org. Retrieved 2018-03-15. 
  • «اعدام درون ملأ عام و تشویق تماشاگران». 2018-03-15. بازبینی‌شده درون 2018-03-15. 
  • «امام جمعه تهران: به منظور جلوگیری از اعتراض‌ها اینترنت را ببندید» ‎(fa-IR)‎. بـه کوشش ار. اف. ای - RFI. 2017-12-29. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۲۷ مارس ۲۰۱۸. 
  • ↑ ۱۱۹٫۰۱۱۹٫۱۱۱۹٫۲ کسرایی، عرفان. «رسانـه‌ها تحولات اخیر ایران را چگونـه پوشش دادند؟» ‎(en-GB)‎. بـه کوشش BBC Persian. 2018-03-27. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 2018-03-27.  خطای یـادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «:2» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده‌است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  • «بودجه 1500 مـیلیـاردی صداوسیما درلایحه سال 97 خلاف حکم برنامـه ششم توسعه است». خبرگزاری خانـه ملت. بازبینی‌شده درون ۲۰۱۸-۰۳-۲۷. 
  • «پنج مـیلیون سایت اینترنتی درون کشور شده‌است» ‎(fa)‎. بـه کوشش خبرگزاری مـهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency. 2008-11-18. بازبینی‌شده درون 2018-03-27. 
  • «کلید روحانی توییتر را باز مـی‌کند؟» ‎(fa-IR)‎. بـه کوشش ایسنا. 2018-01-23. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 2018-03-27. 
  • J. Alex Halderman. “Internet Censorship in Iran: A First Look”. 23 August 2013. 
  • ↑ ۱۲۴٫۰۱۲۴٫۱ گردآورنده:علی آل داوود. نامـه‌های امـیر کبیر بـه انضمام رساله نوادر الامـیر. چاپ اول. تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳۷۱.
  • ↑ ۱۲۵٫۰۱۲۵٫۱ Shahbazi, Shapur A. (2001), "Flags (of Persia)", in E. Yarshater; et al., دانشنامـه ایرانیکا, 10
  • بی‌بی‌سی فارسی. «نوع تحریمـی کـه گریبان ایران را گرفته چیست؟». 
  • Paris School of Economics. “Sanctions and Exports Deflection: Evidence from Iran”. 
  • رنـه داوید؛ کامـی ژوفره اسپینوزی. درآمدی بر حقوق تطبیقی و دو نظام بزرگ حقوقی معاصر. ترجمـهٔ حسین صفایی. چاپ ششم. نشر مـیزان، ۱۳۸۴. ص ۷۸. شابک ‎۹۶۴-۷۸۹۶-۲۶-۳. 
  • Iran Military Introduction Global Security
  • TOP TEN COUNTRIES WITH LARGEST ARMY IN THE WORLD worldknowing.com
  • TOP 10 COUNTRIES WITH MOST BATTLE TANKS IN THE WORLD worldknowing.com
  • YJC, خبرگزاری باشگاه خبرنگاران | آخرین اخبار ایران و جهان |. «10 بهمن 20 هزار نفر از سربازی معاف مـی‌شوند». خبرگزاری باشگاه خبرنگاران | آخرین اخبار ایران و جهان | YJC. بازبینی‌شده درون 2018-03-11. 
  • ↑ ۱۳۳٫۰۱۳۳٫۱۱۳۳٫۲ «پلیس ویدئوی کتک خوردن زن جوان از گشت ارشاد را تأیید کرد» ‎(en-GB)‎. بـه کوشش BBC Persian. 2018-04-19. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 2018-04-20. 
  • ↑ ۱۳۴٫۰۱۳۴٫۱ «انتقاد مقام‌های دولتی از برخورد فیزیکی با معترضان حجاب اجباری» ‎(en-GB)‎. بـه کوشش BBC Persian. 2018-02-25. بازبینی‌شده درون 2018-04-20. 
  • «واکنش هنرمندان بـه کتک خوردن خانمـی توسط مأمور گشت ارشاد (+عکس)». sarpoosh. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 2018-04-20. بازبینی‌شده درون 2018-04-20. 
  • «اظهار نظر یک مقام پلیسی دربارهٔ فیلم کتک خوردن بدحجاب توسط مأموران/با خاطیـان برخورد مـی‌شود» ‎(fa)‎. بـه کوشش خبرگزاری برنا. بازبینی‌شده درون 2018-04-20. 
  • جهان|TABNAK, سایت خبری تحلیلی تابناک|اخبار ایران و. «اجرای عملیـات راپل و غیره به منظور جمع‌آوری قانونی نیست». سایت خبری تحلیلی تابناک|اخبار ایران و جهان|TABNAK. بازبینی‌شده درون 2018-04-20. 
  • «معاون پلیس ایران: درون جمع‌آوری کوتاه نمـی‌آییم». BBC Persian. بازبینی‌شده درون ۲۰۱۸-۰۴-۲۰. 
  • «Dindin Kitchen - restaurant review» ‎(en-GB)‎. بـه کوشش Evening Standard. بازبینی‌شده درون 2018-03-25. 
  • Whitwam، Linda. «Restaurant review: Apadana, Huddersfield». بـه کوشش huddersfieldexaminer. 2013-06-21. بازبینی‌شده درون 2018-03-25. 
  • Strochlic، Nina. «A Maple Syrup Mecca for Iran’s Gays» ‎(en)‎. بـه کوشش The Daily Beast. 2014-08-10. بازبینی‌شده درون 2018-03-25. 
  • Williams, Stuart. Iran - Culture Smart!: The Essential Guide to Customs & Culture. Kuperard, 2008-10-01. ISBN ‎9781857335989. 
  • Maslin, Jamie. Iranian Rappers and Persian Porn: A Hitchhiker's Adventures in the New Iran. Skyhorse Publishing Inc., 2009. ISBN ‎9781602397910. 
  • Burke, Andrew, Mark Elliott and Kamin Mohammadi. Iran. Ediz. Inglese. Lonely Planet, 2004. ISBN ‎9781740594257. 
  • «ایران هفتمـین تولیدکننده بزرگ چای درون دنیـا» ‎(fa)‎. بـه کوشش اقتصاد نیوز. بازبینی‌شده درون 2018-03-25. 
  • Foodspotting. The Foodspotting Field Guide. Chronicle Books, 2014-03-18. ISBN ‎9781452130088. 
  • «This Philly ice cream parlor's ImPeach sundae has 'nuts from the cabinet'» ‎(en-US)‎. بـه کوشش Billy Penn. بازبینی‌شده درون 2018-03-25. 
  • جهان|TABNAK, سایت خبری تحلیلی تابناک|اخبار ایران و. «شـهرت خاویـار ایرانی درون دنیـا زبانزد است». سایت خبری تحلیلی تابناک|اخبار ایران و جهان|TABNAK. بازبینی‌شده درون 2018-03-25. 
  • نرخ تورم درون ایران درون سال گذشته بـه زیر ۱۵ درصد رسید رادیو فردا
  • رشد اقتصادی امسال ایران، صفر خواهد بود؟-خبرآنلاین پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰
  • ↑ ۱۵۱٫۰۱۵۱٫۱۱۵۱٫۲ faostat.fao.org فائو
  • In summary, Saffron is a traditional production of Iran and production share of this product is 93.7% of the world total production idosi.org
  • news.bbc.co.uk news.bbc.co.uk
  • Photos: Picking Zereshk (dried fruit of Berberis vulgaris) in Birjand, Iran payvand.com
  • Iran is the world's largest producer of this mineral; it is also mined in the Southwest US, primarily in Arizona and Nevada. wisegeek.org
  • http://www.persian-n-oriental-rugs.com/serapi-rugs.html
  • «IMAG - iranconmin.de - MARKET». بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 15 نوامبر 2006. 
  • TOP 10 FRUIT PRODUCING COUNTRIES IN THE WORLD worldknowing.com
  • TOP 10 CUCUMBER PRODUCING COUNTRIES IN THE WORLD worldknowing.com
  • TOP 10 LARGEST CEMENT PRODUCING COUNTRIES IN THE WORLD worldknowing.com
  • TOP TEN IRON PRODUCING COUNTRIES IN THE WORLD worldknowing.com
  • TOP TEN LEMON PRODUCING COUNTRIES IN THE WORLD worldknowing.co
  • TOP 10 GRAPES PRODUCING COUNTRIES IN THE WORLD worldknowing.com
  • TOP 10 APRICOT PRODUCING COUNTRIES worldknowing.com
  • TOP 10 CHICKEN PRODUCING COUNTRIES IN THE WORLD worldknowing.com
  • TOP 10 NATURAL GAS PRODUCING COUNTRIES IN THE WORLD worldknowing.com
  • TOP 10 HIGHEST OIL PRODUCING COUNTRIES IN THE WORLD worldknowing.com
  • TOP 10 LARGEST OIL EXPORTING COUNTRIES IN THE WORLD worldknowing.com
  • TOP 10 LARGEST ONION PRODUCING COUNTRY IN THE WORLD worldknowing.com
  • TOP 10 LARGEST WALNUT PRODUCING COUNTRIES IN THE WORLD worldknowing.com
  • TOP 10 LARGEST WATERMELON PRODUCING COUNTRIES IN THE WORLD worldknowing.com
  • TOP 10 LARGEST TOMATO PRODUCING COUNTRY IN THE WORLD worldknowing.com
  • TOP 10 LARGEST CITRUS PRODUCING COUNTRIES IN THE WORLD worldknowing.com
  • TOP 10 LARGEST ALMOND PRODUCING COUNTRIES IN THE WORLD worldknowing.com
  • TOP 10 LARGEST WOOL PRODUCING COUNTRIES IN THE WORLD worldknowing.com
  • «موقعیت مناسب جغرافیـایی ایران، فرصتی برایب برتری | پایگاه خبری صنعت حمل و نقل و گردشگری». iran4rah.com. بازبینی‌شده درون 2018-03-11. 
  • شرکت راه‌آهن ایران. «آمار - وبگاه شرکت راه‌آهن ایران». 
  • «چند کیلومتر «راه» درون کشور داریم؟». www.shafaf.ir. بازبینی‌شده درون 2018-03-11. 
  • «عواملی کـه باعث ناامنی جاده‌های ایران هست بشناسید» ‎(fa)‎. بـه کوشش خبرگزاری برنا. بازبینی‌شده درون 2018-03-11. 
  • افزایش مجدد مرگ و مـیر ناشی از حوادث رانندگی درون ایران
  • «چهار نکته دربارهٔ یک قرارداد مـهمِ هوایی» ‎(fa-IR)‎. بـه کوشش ایسنا. 2016-12-12. بازبینی‌شده درون 2018-03-11. 
  • top5ofanything.com
  • www.top5ofanything.com
  • www.top5ofanything.com
  • www.top5ofanything.com
  • www.top5ofanything.com
  • www.top5ofanything.com
  • www.top5ofanything.com
  • www.top5ofanything.com
  • www.top5ofanything.com
  • www.top5ofanything.com
  • www.top5ofanything.com
  • www.top5ofanything.com
  • CIA - The World Factbook - Country Comparison:: Oil - proved reserves
  • Department of Energy. Retrieved 23 January 2008.
  • The EU should be playing Iran and Russia off against each other, by Julian Evans, Eurasian Home, 8 November 2006
  • ایران مقصد جدید گردشگران اروپایی؟ (بی‌بی‌سی فارسی)
  • iran surprise economic-success Washington Post
  • «سالم‌ترین و فاسدترین کشورهای جهان معرفی شدند (+جدول)». 
  • Beytoote. «7 آبان روز کوروش کبیر». 
  • BBC. «تجمع مردم درون پاسارگاد بـه مناسبت روز کوروش». 
  • مدال‌آوران المپیک بـه تفکیک رشته کمـیته ملی المپیک
  • News, پایگاه خبری تحلیلی فردا | Farda. «هوادار پرسپولیس درورزشگاه آزادی! +عکس». پایگاه خبری تحلیلی فردا | Farda News. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 2018-04-30. بازبینی‌شده درون 2018-04-30. 
  • «بازداشت ان هوادار تیم‌های استقلال و پرسپولیس پیش از ورود بـه ورزشگاه» ‎(fa)‎. بـه کوشش euronews. 2018-03-01. بازبینی‌شده درون 2018-04-30. 
  • ↑ ۲۰۵٫۰۲۰۵٫۱ «وقتی پرچم سوریـه مجوز ورود زنان بـه آزادی مـی‌شود + عکس» ‎(fa-IR)‎. بـه کوشش ایسنا. 2017-09-06. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 2018-04-30. 
  • «محدودیت به منظور ملی‌پوش فوتسال بانوان؛ بی‌حجابی درون خارج، خط خوردن دائمـی از تیم ملی» ‎(fa)‎. بـه کوشش صدای آمریکا. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون 2018-04-30. 
  • «نظر شما درون مورد محدودیت حضور زنان درون مسابقه دوی بین‌المللی تهران» ‎(en-GB)‎. بـه کوشش BBC Persian. 2017-04-06. بازبینی‌شده درون 2018-04-30. 
  • «رادیو زمانـه |Radiozamaneh». www.radiozamaneh.com. بازبینی‌شده درون ۲۰۱۸-۰۱-۲۱. 
  • Structure of Iran's State-Run TV IRIB.
  • منابع

    • دهخدا، علی‌اکبر. لغت‌نامـه (واژهٔ ایران)، انتشارات دانشگاه تهران، ۰۱۳۷۷
    • گیرشمن، رومن. ایران از آغاز که تا اسلام. محمد معین. انتشارات معین، ۰۱۳۸۳
    • صفا، ذبیح‌اللّه، تاریخ ادبیـات درون ایران (۵ جلد)، انتشارات فردوس، ۰۱۳۶۷
    • مـیرهادی، توران (مقالهٔ ایران از مجموعه مقاله‌های فرهنگ‌نامـهٔ کودوجوان، بـه کوشش توران مـیرهادی)، شرکت تهیـه و نشر فرهنگ‌نامـهٔ کودکان و نوجوانان، ۰۱۳۷۹
    • «Iran» ‎(انگلیسی)‎. بی‌بی‌سی انگلیسی، ۳ ژوئن ۲۰۰۸. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۰۶ مـه ۲۰۱۲. بازبینی‌شده درون ۱۰ مرداد ۱۳۸۷. 
    • درگاه ملی آمار، مرکز آمار ایران.
    • «ایران از نگاه سیـا»، روزنامـهٔ ایران، ۲۴ اردیبهش‍ت ۱۳۸۴، ص ۱۸.
    • کمـیته ملی المپیک جمـهوری اسلامـی ایران
    مقالهٔ هخاان
    • تاریخ شاهنشاهی هخا
    • مرتضی راوندی: تاریخ اجتماعی ایران. (جلد ۱) - ۳۷۹–۵۲۷
    • ریچارد ن. فرای، مـیراث ایران، ترجمـه مسعود رجب نیـا
    مقالهٔ سلوکیـان
    • تاریخ ایران
    • تاریخ اجتماعی ایران. مرتضی راوندی. تهران، ۱۳۵۴
    • تاریخ ایران از زمان باستان که تا امروز، ا.آ. گرانتوسکی - م.آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۵۸
    • تاریخ ایران از عهد باستان که تا سده ۱۸، پیگولووسکایـا، ترجمـه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۳.
    • تاریخ ایران باستان: دیـاکونوف، مـیخائیل مـیخائیلوویچ. ترجمـه روحی ارباب. انتشارات علمـی و فرهنگی، چاپ دوم ۱۳۸۰
    • مرتضی راوندی، تاریخ تحولات اجتماعی، جلد یکم، شرکت سهامـی کتاب‌های جیبی، چاپ دوم، تهران، ۱۳۵۸
    • اسدالله معروفی، تاریخ چهار هزار سالهٔ ارتش ایران از تمدن ایلام که تا ۱۳۲۰ خورشیدی، جنگ ایران و عراق، جلد یکم، نشر ایمان، تهران، ۱۳۷۸، شابک: ‎۹۶۴-۶۸۲۰-۰۳-۴
    • مالکوم کالج، اشکانیـان، برگردان مسعود رجب‌نیـا، انتشارات هیرمند، چاپ دوم ۱۳۸۳، شابک: ‎۹۶۴-۵۵۲۱-۱۲-۲
    • Jona Lendering. «livius.org» ‎(انگلیسی)‎. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی درون ۰۶ مـه ۲۰۱۲. 

    پیوند بـه بیرون

    در پروژه‌های مـی‌توانید درون مورد ایران اطلاعات بیشتری بیـابید.

    درون مـیان واژه‌ها از ویکی‌واژه
    درون مـیان کتاب‌ها از ویکی‌کتاب
    درون مـیان گفتاوردها از ویکی‌گفتاورد
    درون مـیان متون از ویکی‌نبشته
    درون مـیان تصویرها و رسانـه‌ها از ویکی‌انبار
    درون مـیان خبرها از ویکی‌خبر

    در مـیان سفرنامـه‌ها از ویکی‌سفر

    به این مقاله گوش کنید (اطلاعات/دریـافت)

    توجه کنید: این فایل حدوداً ۹٫۵ مگا بایت هست

    این نوشتار یک پروندهٔ صوتی دارد کـه در تاریخ ۶ مارس ۲۰۰۹ ایجاد شده‌است، و ممکن هست شامل ویرایش‌های بعد از آن نشود. (راهنما)
    نوشتارهای صوتی بیشتر
    • نقشـهٔ شـهرها، قومـیت‌ها، راه‌ها، منابع و تأسیسات نفتی و گازی و اتمـی
    • نسخه PDF نقشـه ایران درون سازمان ملل متحد
    جعبه‌های گشتن ایران
    • ن
    • ب
    • و
    موضوع‌های مرتبط با ایران
    تاریخ
    پیش از اسلام
    • پیش از آریـایی‌ها
    • تمدن جیرفت
    • شـهر سوخته
    • نیـا-ایلامـی
    • عیلام
    • تمدن آمودریـا
    • منائیـان
    • آریـایی
    • ماد
    • هخاان
    • سلوکیـان
    • دولت یونانی بلخ
    • اشکانیـان
    • کوشانیـان
    • ساسانیـان
    • هپتالیـان
    پس از اسلام
    • حمله اعراب
    • امویـان
    • عباسیـان
    • گاوباریـان
    • طاهریـان
    • علویـان طبرستان
    • صفاریـان
    • سامانیـان
    • زیـاریـان
    • آل بویـه
    • غزنویـان
    • سلجوقیـان
    • خوارزمشاهیـان
    • ایلخانان
    • تیموریـان
    • دوران ملوک الطوایفی
    • صفویـان
    • هوتکیـان
    • افشاریـان
    • زندیـان
    • قاجاریـان
    دوران نوین
    • پهلوی‌ها
    • دولت موقت
    • جمـهوری اسلامـی
    جستارهای وابسته
    • ایران بزرگ
    • تاریخ طبرستان
    • فهرست شاهان
    • تاریخ نظامـی
    سیـاست
    • جمـهوری اسلامـی
    • جریـان روشنفکری
    • زنان
    • دانشجویی
    • انتخابات
    • قانون اساسی
    • رهبر
    • رئیس‌جمـهور
    • قوه قضائیـه
    • مجلس خبرگان رهبری
    • مجلس شورای اسلامـی
    • شورای نگهبان
    • مجمع تشخیص مصلحت نظام
    • شورای عالی امنیت ملی
    • شوراهای اسلامـی شـهر و روستا
    • حقوق بشر
    • فهرست مقامات عالی‌رتبه
    • اصلاح‌طلبان
    • اصول‌گرایـان
    • قطعنامـه ۱۷۴۷ شورای امنیت
    • سیـاست خارجی
    • وزارت اطلاعات
    • نیروهای مسلح
    • ارتش
      • نیروی هوایی
      • نیروی دریـایی
    • انرژی هسته‌ای
    • پرونده‌های تروریسم دولتی
    • پیـامدهای انتخابات ریـاست جمـهوری دهم
    • شرکت نفت ایران و انگلیس
    • کودتای ۲۸ مرداد
    • انقلاب سفید
    • انقلاب ۱۳۵۷ ایران
    • گروگان‌گیری سفارت ایران درون لندن
    • جنگ ایران و عراق
    • پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر
    • کشتار حاجیـان درون مکه (۱۳۶۶)
    • بحران آثار باستانی ایران دانشگاه شیکاگو
    • تاریخ جمـهوری اسلامـی
    • انتخابات ۱۳۸۸
    • مشروطه
    • سازمان فضایی
    مردم
    • ایرانیـان مقیم خارج
    • زنان
    • ایل‌های کرد
    • آذری‌ها
    • گرجی‌ها
    • کردها
    • ارمنی‌ها
    • ایرانیـان مسیحی
    • ایرانیـان یـهودی
    • ایرانیـان زرتشتی
    • ایرانیـان آشوری
    زبان‌ها
    • فارسی
    • ترکی آذربایجانی
    • کردی
    • گیلکی
    • طبری
    • تالشی
    • لری
    • بلوچی
    • سیستانی
    • عربی
    • گرجی
    • ارمنی
    • زبان‌های ایرانی
    • زبان‌های هندوایرانی
    جغرافیـا
    • شـهرها
    • استان‌ها
    • فلات ایران
    • جزیره‌ها
    • کوه‌ها
    • زمـین‌لرزه‌ها
    اقتصاد
    • تاریخ اقتصاد
    • دانش و فناوری
    • کشاورزی
    • بهداشت و سلامت
    • بانک مرکزی
    • فهرست بانک‌ها
    • فرار مغزها
    • خودروسازی
    • صنایع دفاعی
    • ریـال
    • بورس اوراق بهادار
    • شبکه شتاب
    • مالکیت فکری
    • مناطق آزاد اقتصادی
    • معادن
    • دیوان محاسبات
    • ترابری
    • راه‌آهن
    • انرژی
    • صنعت نفت
    • انرژی هسته‌ای
    • گردشگری
    • سازمان گسترش و نوسازی صنایع
    • شرکت ملی نفت
    • سازمان اکو
    • سازمان صنایع هوایی
    • شرکت‌ها
    • مـیوه
    جامعه
    • فرهنگ
    • ایران‌شناسی
    • اساطیر
    • نمادهای ملی
    • آموزش و پرورش
    • آموزش عالی
    • دانش و فناوری
    • فهرست دانشگاه‌ها
    • فرار مغزها
    • جُرم
    • فلسفه
    • دین
      • اسلام
    • بهائی‌ستیزی
    • تاریخ ادبیـات
    • آشپزی
    • بهداشت و سلامت
    • ایدز
    • تفکیک تی
    • اعتیـاد
    • تریـاک
    • فرار ان
    • ورزش
    • رسانـه
    • ینگ اینترنت
    • وبلاگ‌نویسی
    • فهرست خبرگزاری‌ها
    • فهرست روزنامـه‌ها
    • تعطیلات عمومـی
    هنر
    • معماری
      • هخاان
    • باغ‌داری
    • نمایش
    • سینما
    • موسیقی سنتی
      • ای ایران
    • پاپ
    • راک
    خبرگزاری‌ها
    • اینا
    • فارس
    • مـهر
    • ایسنا
    • ایرنا
    • برنا
    • صدا و سیما
    • تسنیم
    • تابناک
    • کردپرس
    • ایبنا
    • موج
    • الف
    • انتخاب
    • جهان‌نیوز
    • سحام‌نیوز
    • عصر ایران
    • کلمـه
    مرتبط
    • گاه‌شماری
    • نوروز
    • جواهرات ملی
    • ایرانی‌ستیزی
    • ایرانی‌زدایی
    • ایران‌هراسی
    • رتبه‌بندی بین‌المللی
    • سرود شاهنشاهی
    • درگاه:ایران
    • ن
    • ب
    • و
    پایتخت‌های ایران
    پیش از اسلام
    ایلامـیان
    آوان • شوش
    مادها
    هگمتانـه (همدان)
    هخاان
    شوش • تخت جمشید • هگمتانـه (همدان) • بابل
    سلوکیـان
    سلوکیـه • انطاکیـه (انتاکیـه)
    اشکانیـان
    نسا • صددروازه • هگمتانـه (همدان) • تیسفون • بیشاپور
    ساسانیـان
    بیشاپور • تیسفون • اصطخر • همدان • شوشتر (زمستانی)
    پس از اسلام
    طاهریـان
    مرو • نیشابور
    علویـان (طبرستان)
    آمل • ساری • گرگان
    صفاریـان
    زرنج
    سامانیـان
    بخارا
    زیـاریـان
    اصفهان • گرگان • ری • آمل
    بوییـان
    شیراز • همدان
    غزنویـان
    غزنی • لاهور
    غوریـان
    فیروزکوه • هرات • غزنی • لاهور
    سلجوقیـان
    نیشابور • ری • اصفهان • همدان
    خوارزمشاهیـان
    گرگانج • سمرقند • غزنی • تبریز
    کرتیـان
    هرات
    ایلخانان
    مراغه • تبریز • سلطانیـه
    مظفریـان
    کرمان • شیراز
    چوپانیـان
    تبریز
    جلایریـان
    بغداد • تبریز • بصره
    تیموریـان
    سمرقند • هرات
    قراقویونلوها
    تبریز
    آق‌قویونلوها
    دیـاربکر • تبریز
    معاصر
    صفویـان
    تبریز • قزوین • اصفهان
    هوتکیـان
    قندهار • اصفهان
    افشاریـان
    کلات نادری • مشـهد
    زندیـان
    ملایر • شیراز • کرمان
    قاجاریـان
    تهران
    پهلوی‌ها
    تهران
    جمـهوری اسلامـی
    تهران
    • ن
    • ب
    • و
    کلان‌شـهرهای ایران
    جمعیت بالای یک مـیلیون نفر
    • تهران
    • مشـهد
    • اصفهان
    • کرج
    • شیراز
    • تبریز
    • قم
    • اهواز
    جمعیت بالای پانصدهزار نفر
    • کرمانشاه
    • ارومـیه
    • رشت
    • زاهدان
    • همدان
    • کرمان
    • یزد
    • اردبیل
    • بندرعباس
    • اراک
    • ن
    • ب
    • و
    پایتخت‌های ایران
    پیش از اسلام
    ایلامـیان
    آوان • شوش
    مادها
    هگمتانـه (همدان)
    هخاان
    شوش • تخت جمشید • هگمتانـه (همدان) • بابل
    سلوکیـان
    سلوکیـه • انطاکیـه (انتاکیـه)
    اشکانیـان
    نسا • صددروازه • هگمتانـه (همدان) • تیسفون • بیشاپور
    ساسانیـان
    بیشاپور • تیسفون • اصطخر • همدان • شوشتر (زمستانی)
    پس از اسلام
    طاهریـان
    مرو • نیشابور
    علویـان (طبرستان)
    آمل • ساری • گرگان
    صفاریـان
    زرنج
    سامانیـان
    بخارا
    زیـاریـان
    اصفهان • گرگان • ری • آمل
    بوییـان
    شیراز • همدان
    غزنویـان
    غزنی • لاهور
    غوریـان
    فیروزکوه • هرات • غزنی • لاهور
    سلجوقیـان
    نیشابور • ری • اصفهان • همدان
    خوارزمشاهیـان
    گرگانج • سمرقند • غزنی • تبریز
    کرتیـان
    هرات
    ایلخانان
    مراغه • تبریز • سلطانیـه
    مظفریـان
    کرمان • شیراز
    چوپانیـان
    تبریز
    جلایریـان
    بغداد • تبریز • بصره
    تیموریـان
    سمرقند • هرات
    قراقویونلوها
    تبریز
    آق‌قویونلوها
    دیـاربکر • تبریز
    معاصر
    صفویـان
    تبریز • قزوین • اصفهان
    هوتکیـان
    قندهار • اصفهان
    افشاریـان
    کلات نادری • مشـهد
    زندیـان
    ملایر • شیراز • کرمان
    قاجاریـان
    تهران
    پهلوی‌ها
    تهران
    جمـهوری اسلامـی
    تهران
    • ن
    • ب
    • و
    کشورهای آسیـا
    کشورها
    جمـهوری آذربایجان۱ • اردن • ارمنستان • ازبکستان • اسرائیل • افغانستان • امارات متحده عربی • اندونزی۳ • ایران • بحرین • برمـه • برونئی • بنگلادش • بوتان • پاکستان • تاجیکستان • تایلند • ترکمنستان • ترکیـه۱ • تیمور شرقی۳ • چین • روسیـه۱ • ژاپن • سری‌لانکا • سنگاپور • سوریـه • عراق • عربستان سعودی • عمان • فیلیپین • قبرس • قرقیزستان • قزاقستان۱ • قطر • کامبوج • کره جنوبی • کره شمالی • کویت • گرجستان۱ • لائوس • لبنان • مالدیو • مالزی • مصر۲ • مغولستان • نپال • هند • ویتنام • یمن
    با رسمـیت محدود
    آبخاز • تایوان • قره‌باغ • قبرس شمالی • فلسطین • اوستیـای جنوبی
    قلمروی وابسته و
    منطقه ویژه اداری
    استرالیـا
    جزیره کریسمس • جزایر کوکوس
    چین
    هنگ‌کنگ • ماکائو
    بریتانیـا
    آکراتاری و داکیلیـا • قلمرو بریتانیـا درون اقیـانوس هند

    ۱ بخشی از آن درون اروپا.  ۲ بخشی از آن درون آفریقا.  ۳ تمامـی یـا بخشی از آن جزو اقیـانوسیـه به‌شمار مـی‌آید.

    • ن
    • ب
    • و
    سازمان همکاری اسلامـی (OIC)
    اعضا
    • اردن
    • ازبکستان
    • افغانستان
    • الجزایر
    • امارات متحده عربی
    • اندونزی
    • اوگاندا
    • ایران
    • آلبانی
    • بحرین
    • برونئی
    • بنگلادش
    • بنین
    • بورکینافاسو
    • پاکستان
    • تاجیکستان
    • ترکمنستان
    • ترکیـه
    • توگو
    • تونس
    • جمـهوری آذربایجان
    • جیبوتی
    • چاد
    • فلسطین
    • ساحل عاج
    • سنگال
    • سودان
    • سورینام
    • سومالی
    • سیرالئون
    • عراق
    • عربستان سعودی
    • عمان
    • قرقیزستان
    • قزاقستان
    • قطر
    • کامرون
    • کومور
    • کویت
    • گابن
    • گامبیـا
    • گویـان
    • گینـه بیسائو
    • گینـه
    • لبنان
    • لیبی
    • مالدیو
    • مالزی
    • مالی
    • مراکش
    • مصر
    • موریتانی
    • موزامبیک
    • نیجر
    • نیجریـه
    • یمن
    تعلیق‌شده
    • سوریـه
    ناظران
    کشورها و قلمروها
    • بوسنی و هرزگوین
    • جمـهوری آفریقای مرکزی
    • جمـهوری ترک قبرس شمالی
    • روسیـه
    • تایلند
    جوامع اسلامـی
    • Moro National Liberation Front
    سازمان‌های بین‌المللی
    • سازمان همکاری اقتصادی
    • اتحادیـه آفریقا
    • اتحادیـه کشورهای عرب
    • عدم تعهد
    • سازمان ملل متحد
    • ن
    • ب
    • و
    کشورهای عضو اوپک
    •  ایران (۱۳۳۹)
    •  عراق (۱۳۳۹)
    •  عربستان سعودی (۱۳۳۹)
    •  کویت (۱۳۳۹)
    •  ونزوئلا (۱۳۳۹)
    •  قطر (۱۳۴۰)
    •  لیبی (۱۳۴۱)
    •  امارات متحده عربی (۱۳۴۶)
    •  الجزایر (۱۳۴۸)
    •  نیجریـه (۱۳۵۰)
    •  اکوادور (۱۳۸۶)
    • آنگولا (۱۳۸۶)
    • ن
    • ب
    • و
    کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی (اکو)
     ازبکستان •  افغانستان •  ایران •  پاکستان •  تاجیکستان•  ترکمنستان •  ترکیـه •  جمـهوری آذربایجان •  قزاقستان •  قرقیزستان
    • ن
    • ب
    • و
    جغرافیـای جشن نوروز
    نوروز درون ۱۲ کشور پرونده جشن جهانی نوروز
    ایران • افغانستان • تاجیکستان • ترکمنستان • عراق • ترکیـه • جمـهوری آذربایجان • ازبکستان • قرقیزستان • قزاقستان • پاکستان • هند
    کشورهایی با جشن مشابه نوروز
    ارمنستان • مصر • چین • مغولستان • زنگبار (تانزانیـا)
    سایر کشورها
     • نوروز درون مـیان کردها • نوروز درون مـیان اویغورها • نوروز درون مـیان سالارها • سوریـه • لبنان • استرالیـا • آمریکا • کانادا
    • ن
    • ب
    • و
    کشورها و مناطق ایرانی زبان

     افغانستان •  ایران •  تاجیکستان •  چین(تاشکورگان)۱ •  گرجستان ( اوستیـای جنوبی)۲ •  عراق ( اقلیم کردستان) •  روسیـه ( اوستیـای شمالی-آلانیـا) •  پاکستان ( استان مرزی شمال غربی و بلوچستان) •  ازبکستان (دارای ۸ که تا ۱۱ مـیلیون تاجیک) •  ترکیـه (کردستان) •  مجارستان (یـاسیک‌ها) •  سوریـه (کردستان) •  جمـهوری آذربایجان (تالش گشتاسبی و تاتی اران) •  عمان (کمزاری های المسندم)

    (۱) بخش خودگردان تاجیک تاشکورگان، درون جمـهوری خلق چین بـه رسمـیت شناخته شده است.
    (۲) اوستیـای جنوبی خود را جمـهوری اعلام نموده هست و ۵ دولت عضو سازمان ملل آن را بـه رسمـیت شناخته‌اند.

    • ن
    • ب
    • و
    کشورهای فارسی‌زبان
     ایران (فارسی ایرانی) •  تاجیکستان (فارسی تاجیکی) •  افغانستان (فارسی دری و پشتو)
    • ن
    • ب
    • و
    خاورمـیانـه
    • بحرین
    • قبرس
    • مصر
    • ایران
    • عراق
    • اسرائیل
    • اردن
    • کویت
    • لبنان
    • عمان
    • دولت فلسطین
    • قطر
    • عربستان سعودی
    • سوریـه
    • ترکیـه
    • امارات متحده عربی
    • یمن
    • ن
    • ب
    • و
    کشورهای پیرامون خلیج فارس
    •  ایران
    •  عراق
    •  قطر
    •  عمان
    •  کویت
    •  عربستان سعودی
    •  بحرین
    •  امارات متحده عربی
    • ن
    • ب
    • و
    کشورهای پیرامون دریـای خزر
    •  روسیـه
    •  ایران
    •  ترکمنستان
    •  جمـهوری آذربایجان
    •  قزاقستان
    • ن
    • ب
    • و
    چندهمسری بر پایـه کشور
    چند همسری
    به‌رسمـیت شناخته شده
    سراسر کشور
    • Afghanistan
    • Algeria
    • Bahrain
    • بنگلادش
    • برونئی
    • بورکینافاسو
    • Cameroon
    • Chad
    • CAR
    • Comoros
    • Congo
    • Djibouti
    • Egypt
    • Ethiopia
    • Gabon
    • The Gambia
    • India۱
    • Indonesia
    • ایران
    • عراق
    • اردن
    • Kenya
    • Kuwait
    • لبنان
    • Libya
    • مالزی
    • Maldives
    • Mali
    • Mauritania
    • Morocco
    • Myanmar
    • Niger
    • عمان
    • Pakistan
    • قطر
    • عربستان سعودی
    • سنگال
    • سیرالئون
    • سنگاپور
    • Somalia
    • Sri Lanka۱
    • Sudan
    • سوریـه
    • تانزانیـا
    • توگو
    • Uganda
    • UAE
    • Yemen
    • Zambia
    برخی مناطق
    • Eritrea (مناطق اسلامـی)۲
    • Nigeria (مناطق اسلامـی)
    • Palestine
      • نوار غزه
      • کرانـه باختری رود اردن
    چند همسری
    به‌رسمـیت شناختن ازدواج‌های خارجی
    • Australia (2008)
    • New Zealand (1980)
    • United Kingdom (2008; فقط به منظور امور رفاهی)
    به‌رسمـیت شناخته شده درون حقوق عرفی
    • Botswana
    • Equatorial Guinea
    • Lesotho
    • Liberia
    • Malawi
    • Mozambique
    • Namibia
    • Nigeria
    • Sierra Leone
    • South Africa
    • Swaziland
    • Zimbabwe
    دیگر کشورها
    و مناطق
    • آنگولا
    • Benin
    • Bhutan
    • بوروندی
    • Canada
    • DR Congo
    • Côte d'Ivoire
    • Ethiopia
    • Mayotte (FR)
    • Ghana
    • Guinea
    • Iraqi Kurdistan
    • Kazakhstan
    • Kyrgyzstan
    • Laos
    • Mauritius
    • Mexico
    • Mongolia
    • Nigeria
    • Niue
    • Russia
    • Rwanda
    • Tajikistan
    • Thailand
    • Tunisia
    • Turkey
    • Turkmenistan
    • United States
    • Uzbekistan
    • Vietnam
    • وضعیت حقوقی چندهمسری
    • چندهمسری
    • چندزنی
    • چندشوهری
    • Non-monogamy
    • Polygamy by country
    • رده:ازدواج و زندگی مشترک بر پایـه کشور
    • ۱جز به منظور مسلمانان درون هر شکلی غیرقانونی است
    • ۲مناطق تابع احکام اسلام
    • در برخی کشورها تنـها مسلمانان مـی‌توانند همزمان چند همسر داشته باشند
    برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=ایران&oldid=24509976»




    [پسران برده در تاریخ ایران]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 15 Sep 2018 16:48:00 +0000



    پسران برده در تاریخ ایران

    مسأله داری درون اسلام معاصر | محسن کدیور

    نوشتار دوازدهم

    مسألة داري درون اسلام معاصر

    ضرورت بحث

    بخش اول: پسران برده در تاریخ ایران احكام بردگي

    فصل اول: اسباب بردگي

    فصل دوم: حقوق و احكام بردگان

    فصل سوم: اسباب رفع بردگي

    بخش دوم: مقايسة احكام بردگي درون اسلام معاصر با اسناد حقوق بشر

    فصل اول: اهم اسناد حقوق بشر دربارة بردگي

    فصل دوم: مقايسة احكام بردگي با اسناد حقوق بشر

    بخش سوم: اسلام معاصر و مسألة بردگي

    فصل اول: تحليل انتقادي ديدگاه مشـهور

    تحليل ديدگاه مشـهور

    نقد ديدگاه مشـهور

    فصل دوم: بررسي مستندات ديني داري

    اول: قرآن کريم و مسأله بردگي

    دوم: مسأله داري درون روايات

    فصل سوم: عدم مشروعيت بردگي درون اسلام معاصر

    دوازده نکته

    مسألة داري درون اسلام معاصر [1]

    ضرورت بحث : نـهضت الغاي داري از اواسط قرن نوزدهم ميلادي آغاز شد و ـ بـه معناي سنتي ـ را درون جهان ريشـه كن كرد که تا آنجا كه امروز درون افكار عمومي و عرف عقلا داري امري مذموم، پسران برده در تاریخ ایران قبيح، ظالمانـه و غيرعقلايي محسوب شده، نفي داري (به همة معاني آن اعم از سنتي و جديد) از ضوابط حتمي حقوق بشر شناخته مي شود. پسران برده در تاریخ ایران بـه يك معني، ديگر اي وجود ندارد که تا فارغ از زاوية تاريخي لازم باشد دربارة احكام آن بحث شود. پسران برده در تاریخ ایران اما بـه سه دليل «مسألة داري درون اسلام معاصر» نيازمند بحث و مطالعه است:

    اول: درون آيات متعددي از قرآن کريم بـه عبيد و اماء (غلام و كنيز) اشاره شده است. درون سنت پيامبر(ص) و سيرة ائمـه(ع) نيز مباحث مرتبط با مملوكان كم نيست. مي پرسند ديني با ادعاي خاتميت و ارائة اسوه هاي دائمي و كتابي با داعية جاودانگي چگونـه از يك امر قبيح و غيرعادلانـه (حداقل مطابق عرف معاصر) مانند داري دفاع مي كند؟ بالاخره با اين آيات و روايات چه بايد كرد؟

    دوم: برخي از علماي مسلمان معاصر اعم از فيلسوف، فقيه، مفسر و محدث بـه صراحت از داري مذكور درون متون اسلامي دفاع مي كنند و آن را اجماعي مطابق حكم عقل معرفي مي نمايند. بـه عنوان نمونـه: «در اسلام چاره ها و تدبيرها انديشيده شده که تا نظام بردگي برچيده شود، ولي اين بـه آن معنا نيست كه بردگي مطلقاً درون اسلام محكوم است. اگر درون جنگ مشروع مسلمان ها بر كفار مسلط بشوند و آن ها را اسير بگيرند، اسير كافر دردست مسلمانان پيروز، حكم را دارد و احكام بردگي بر او ثابت است. امروز هم اگر چنين جنگي اتفاق بيفتد، حكم همين است. اين گونـه نيست كه بردگي بـه طور كلي برچيده شده باشد و لازم باشد كه كتاب عتق شسته شود. البته بردگي آن روز براساس تبعيض نژادي بود. سياهان و مردم ضعيف را بـه دام مي انداختند و مي فروختند. اما اگر امر دائر شود بين اينكه دشمن شكست خورده را بكشند يا اسيرش كنند، كدام انساني تر است؟ دشمني كه اسيرشده اگر او را آزاد بگذارند باز همان فتنـه را بـه پا خواهندكرد. (اما) اگر وي را بكشند ادامة حيات و بازگشت بـه رويش بسته مي شود، ولي اگر باشد ممكن هست تدريجاً درون دارالاسلام تربيت شود و به صورت انسان شايسته اي درآيد. بـه هرحال مسألة بردگي في الجمله درون اسلام پذيرفته شده هست و ما از آن دفاع مي كنيم.» (مصباح يزدي، 1372) اين ديدگاه درون تعارض كامل با ضوابط حقوق بشر است. تحليل انتقادي اين آرا بحث ديروز نيست، بحث روز است.

    سوم: اكثر كشورهاي مسلمان ـ از جمله ايران ـ كلية ميثاق ها، كنوانسيون ها و مقاوله نامـه هاي بين المللي الغاي داري را پذيرفته اند و متعهد شده اند كه تمام مظاهر داري را ريشـه كن كنند. چاره انديشي دربارة تعاليم ديني دربارة داري و پاسخ بـه عالمان مع داري از لوازم تحكيم مباني حقوق بشر درون جوامع اسلامي است.

    دوران كلي گويي و ادعاهاي گزاف دربارة سازگاري دين با حقوق بشر بـه سر آمده است. امروز چاره اي جز اين نداريم كه تن بـه مطالعات موشكافانة پسيني موردي احكام ديني با مواد حقوق بشر دهيم و به طور شفاف و روشن موضع دين داران  را درون قبال اين گونـه مسائل مدرن مشخص كنيم. مطمئن باشيم دورزدن مسائل، سكوت، توقف و دفع الوقت حلال مشكل نيست.

    فارغ از فوايد ذاتي و بالاصالة بحث از داري درون اسلام معاصر، اين مطالعه يك فايدة جنبي و بالعرض نيز دارد. اين مطالعة موردي ميزان خوبي براي ارزيابي توانمندي انديشة اسلامي معاصر بـه ويژه فقه اسلامي است. پاسخ هاي اين مسأله بـه اين مسأله منحصر نمي شود و به ديگر مسائل چالش برانگيز اسلامي معاصر سرايت مي كند. ارزش اين فايدة جنبي كمتر از آن فوايد اصلي نيست. ناكامي حتي درون همين يك مسأله براي كل انديشة اسلامي مشكل ساز و مخاطره آميز است.

    در اين مجال درون مقام بحث «بردگي درون اسلام» نيستيم. درون ظرف زماني كه برخي از اقسام بردگي رايج و مورد پذيرش سيرة عقلا بوده توجيه آن چندان دشوار نيست. بحث ما دربارة معضل داري درون اسلام معاصر است، يعني دقيقاً درون سدة اخير (قرن چهاردهم هجري شمسي، از ربع دوم قرن چهاردهم هجري قمري و از اوايل قرن بيستم ميلادي) درون عصري كه عرف عقلا مطلق داري را غيرعادلانـه و ضدبشري مي داند.

    از سوي ديگر، مفهوم و شخص تحت انقياد وسيع تر از گذشته است. درون حقوق كار، حقوق كودكان و حقوق زنان بسياري مصاديق از موارد ملحق بـه بردگي بـه حساب مي آيد. بسياري از عناوين ملحق بـه بردگي نو که تا يك قرن قبل مشمول اين حكم نبودند. موضوع بحث اين مقاله بحث از آن چيزي هست كه انديشة اسلامي بـه آن عبد و امـه يا مملوك اطلاق مي كند، نـه همة آن چه درون عرف حقوقي امروز بردگي محسوب  مي شود. که تا تكليف بردگي سنتي (كه بـه بردگي مصطلح درون متون اسلامي بسيار نزديك است) مشخص نشود نمي توان از بردگي نو بحث مستوفي (حداقل درون گسترة انديشة اسلامي) ارائه كرد.

    با وجود قرابت فراوان ديدگاه مذاهب مختلف اسلامي درون امـهات بحث بردگي بـه چنددليل بحث را بر ديدگاه اسلام شيعي متمركز كرده ايم: يكي بـه جهت تعميق بيشتر، ديگر اينكه از ديدگاه اهل سنت تك نگاري هايي درون اين زمينـه منتشر شده(1 )، اما ديدگاه شيعه بـه طور مستقل كمتر مورد مطالعه قرارگرفته، سوم اينكه تحليل انتقادي ديدگاه مع داري درون عصر ما و جامعة ما از مسائل مبتلابه بـه حساب مي آيد.

    اين مقاله از سه بخش تشكيل شده است. بخش اول گزارشگر احكام بردگي درون اسلام معاصر است، يعني توصيف ديدگاه معان داري. بخش دوم بـه مقايسة اين احكام با اسناد حقوق بشر اختصاص دارد و بالاخره درون آخرين بخش بـه تحليل انتقادي دو ديدگاه کاملاً متعارض درون زمينة داري درون اسلام معاصر خواهيم پرداخت.

    با توجه بـه قلت شديد مطالعات موردي درون اين زمينـه، اميدوارم اين قدم كوتاه درون طريق حل مشكل بـه كارآيد و از انتقادات و پيشنـهادات صاحب نظران بي بهره  نماند.

    بخش اول: احكام بردگي

    واژه هاي رق، رقبه، مملوك، مملوكه، مولي، عبد و امـه درون عربي با كلمات، بنده، غلام و كنيز درون فارسي مترادفند و با واژه هاي حر، حره عربي و آزاد فارسي درون تضاد هستند. مراد از، انساني هست كه ملك انسان ديگر محسوب   مي شود و اختيارات ناشي از حق مالكيت كلاً يا جزئاً دربارة او اعمال مي شود.

    اصل درون مسأله، حريت يا عدم  مملوكيت است. بعد حريت و آزادي مطابق اصل هست و دليل نمي خواهد. آن چه نيازمند دليل و اثبات است، رقيت و بردگي است. (مفتاح الكرامـه 6 / 117، جواهرالكلام 24 / 136، تسهيل المسالك 7). همة آدميان آزادند، مگر خلاف آن اثبات شود.

    انسان ها بـه انحاء مختلف تقسيم مي شوند. جنسيت، مذهب، سن رشد، جنگ و علم از ضوابط اين تقسيم ها هستند. ششمين تقسيم آدميان، تقسيم بـه آزاد و است. انسان ها يا حر و حره اند يا عبد و امـه. اين تقسيم همانند ديگر تقسيمات حكايت از اختلاف درون حقوق و تكاليف شرعي دارد.

    بسياري از علماي معاصر درون آثار خود دربارة احكام بردگي سكوت كرده اند، اما درون لابلاي آثار همين ها نكات متعددي درون زمينة بردگي قابل استخراج است. برخي نيز بـه صراحت درون اين باره سخن گفته اند. ما مجموعة احكام بردگي را از آراي صريح علماي معاصر استخراج كرده درون ضمن سه فصل گزارش مي كنيم: اسباب بردگي، حقوق و احكام بردگان و بالاخره اسباب رفع بردگي.

    فصل اول: اسباب بردگي

    بنابرقاعدة اصالت حريت، رقيت سبب معتبر شرعي مي خواهد. درون مجموع هفت سبب شرعي براي بردگي ارائه شده كه با تحقق هر يك از آن ها فرد مملوك غير شده، حقوق انسان حر از او ساقط و تكاليف بر او بار مي شود.

    سبب اول: اسارت درون جنگ

    تمام كساني كه درون جنگ مسلمانان با غيرمسلمانان بـه دست مسلمين اسير مي شوند، شرعاً و مملوك محسوب مي شوند. مرداني كه بعد از پايان جنگ بـه اسارت مسلمانان درمي آيند مشمول يكي از سه حكم مي شوند: آزادي بلاعوض، آزادي درعوض دريافت فديه يا درون قبال مبادله با اسراي مسلمان و استرقاق. حاكم اسلامي درون اين باره تصميم مي گيرد و درصورت اختيار استرقاق يا دريافت عوض مالي، مورد از مصاديق غنيمت محسوب  مي شود.

    زنان و كودكان سرزمين فتح شده، غنيمت جنگي بوده بـه مجرد استيلاي فاتحان مسلمان بر آنان مملوك و به حساب مي آيند. از كلية غنايم منقول (اعم از اشياء و افراد) ابتدا قطايع الملوك و صفاياي اموال و آن چه را ولي امر بـه مقتضاي ولايت مطلقه اش صلاح بداند جداكرده بـه عنوان فيء بـه امام تعلق مي گيرد، بعد از برداشتن خمس آن ها، باقي مانده بين مجاهدان يعني سربازان حاضر درون جنگ تقسيم مي شود. بـه نحوي كه هر سرباز، مالك سهمي از غنايم از جمله غلامان و كنيزان مي شود. شرط اصلي بردگان درون اين مورد كفر اصلي اسير هست اعم از كافر حربي و اهل كتاب مادامي كه معاهد، مستأمن يا وفادار بـه ذمـه نباشند. بنابراين مسلمان از اين طريق مملوك نمي شود. اما اگر اسير بعد از اسارت مسلمان شد، اين تغيير دين باعث الغاي بردگي و رفع استرقاق نمي شود و كماكان باقي مي ماند. (منـهاج الصالحين 1 / 373، 379 و 380؛ جواهر 21 / 128 ـ 120)

    حكم بردگي تنـها منحصر بـه حاضران درون ميدان جنگ يا نظاميان نيست، بلكه كليه ساكنان دارالحرب اعم از نظامي و غيرنظامي، زن و مرد، كودك و كهنسال كه تحت استيلاي مسلمين قرارگرفته اند مشمول حكم فوق هستند.

    اسارت منجر بـه بردگي نتيجة مطلق جنگ هاي مسلمانان با غيرمسلمين هست و منحصر درون جهاد ابتدايي يا جهاد دفاعي نيست. حتي مشروط بـه حضور پيامبر(ص) يا امام(ع) يا اذن ايشان هم نيست. تنـها درون زمان حضور اگر بدون اذن ايشان جهاد انجام شده باشد و استيذان هم ميسر بوده باشد، غنايم حاصله متعلق بـه امام خواهد بود. بـه هرحال درون زمان غيبت بنابر احتياط، تصرف درون غنايم كلية جنگ هاي مسلمين با غيرمسلمين حتي اگر بـه قصد كشورگشايي و تحصيل غنيمت درگرفته باشد، بعد از اخراج خمس مجاز و مشروع است. (العروه الوثقي 2 / 367؛ تحرير الوسيله 1 / 352؛ مستند العروه الوثقي، كتاب الخمس 22)(2 )

    جنگ مـهمترين سبب بردگي بوده هست و اكثر بردگان از اين طريق تحصيل شده اند. درون اين زمينـه نكات ذيل قابل توجه است:

    اول: بردگي از طريق جنگ منحصر بـه نظاميان و حاضران درون ميدان جنگ نيست و تمام ساكنان دارالحرب را كه تحت استيلاي مسلمين قرارگرفته هست دربرمي گيرد.

    دوم: حدود چهارپنجم بردگان از طريق جنگ، ملك خصوصي سربازان مي شوند و بيش از يك پنجم آن ها درون اختيار شخص حاكم و منصب امامت قرار مي گيرند. بـه عبارت ديگر اكثر بردگان مملوك اشخاص مي شوند نـه مملوك دولت و حكومت.

    سوم: اسراي جنگي مذكر با اختيار ولي امر مملوك مي شوند و پس از پايان جنگ هيچ يك از آحاد دشمن بـه عنوان اسير باقي نمي ماند.

    چهارم: بردگي منحصر بـه جهاد و جنگ مشروع نيست. غنايم جنگ هايي كه خارج از ضوابط شرعي انجام گرفته، ازجمله مردان، زنان و كودكان بـه اسارت گرفته شده، بعد از پرداخت خمس، بـه ويژه درون عصر غيبت تفاوتي با غنايم جهاد و جنگ مشروع ندارد.

    برخلاف نظر برخي از علماي بزرگ معاصر (الميزان 6 / 345) جنگ تنـها طريق مشروع بردگي درون اسلام نيست. طرق ديگري نيز براي بردگي درون متون شرعي بـه چشم مي خورد.

    سبب دوم: استرقاق از طريق تغلب

    اگر افرادي از دارالحرب ـ اعم از ساكن دارالحرب يا خارج از آن ـ از راه سرقت، خيانت، نيرنگ، غارت، اسارت و زور از جانب غيرنظاميان يا از جانب نظاميان اما بدون اعمال زور و درمجموع بدون جنگ ربوده شوند و به دارالاسلام آورده شوند، درون حكم غنيمت محسوب مي شوند و پس از پرداخت خمس آنان، ملك رباينده محسوب شده، تصرف درون آن ها جايز و خريدوفروش آن ها مباح است. حتي اگر اخذ اين افراد توسط غيرمسلمانان صورت بگيرد، خريد مسلمانان از ربايندگان كافر حتي با علم بـه اينكه مأخوذ از طريق زور و سرقت و خارج از جنگ بـه تملك كافر درآمده، مجاز است. (شرايع الاسلام(3 ) 2 / 59، جواهر الكلام(4 ) 24 / 229، العروه الوثقي(5 ) 2 / 368، مـهناج الصالحين(6 ) 2 / 66)

    جواز استرقاق ازطريق غيرجنگ مدلول روايات متعدداست(مـهناج الصالحين(7 ) 1 / 374) شرط استرقاق درون اين طريق همانند طريق اول، مسلمان نبودن فرد ربوده شده درون اول بردگي است. نكتة قابل توجه درون اين طريق اينكه اگرچه بـه كارگرفتن روش هايي ازقبيل: سرقت و خدعه خلاف شرع، ممنوع و حرام است، اما حرمت اين احكام درون محدودة اموال قابل احترام است، نـه مطلقاً، لذا چون كافر حربي فاقد احترام شرعي است، استنقاذ آن بـه هروجهي صحيح و مجاز هست و بـه لحاظ شرعي سرقت حرام، خدعه حرام، خيانت حرام و… بر آن صدق نمي كند، بلكه انتقال آنان بـه دارالاسلام چه بسا باعث استبصار و هدايت آنان شود. واضح هست كه بردگي از طريق تغلب و زور بيشتر نصيب زنان و كودكان مي شود.

    سبب سوم: استرقاق از طريق خريدن از اولياء

    اگر كفار حربي بـه هردليلي حاضر بـه فروش اعضاي خانوادة خود ازقبيل: زن، ، يا كودك خود هستند، خريد آنان جايز هست و بعد از خريد، آنان كنيز خريدار محسوب مي شوند. چرا كه كفار حربي فيء مسلمانان هستند و استنقاذ آنان بـه هروجهي جايز است. درون حقيقت مالكيت از استيلاي مسلمان بر كافر حاصل شده نـه از بيع، زيرا واضح هست كه چنين بيعي فاسد است. بـه همين گونـه براساس اجماع و اخبار ابتياع افرادي كه گمراهان از كفار حربي بـه اسارت مي گيرند جايز هست و آثار ابتياع صحيح بر آن مترتب مي شود. اگرچه مملوكان طريق دوم و سوم يا بـه امام(ع) تعلق دارند يا حداقل درون آن ها حق خمس است، اما درون زمان غيبت ائمـه(ع) استثنائاً بـه شيعيان خود رخصت تصرف درون كنيزان را داده اند. (جواهرالكلام(8 ) 30 / 287)

    سبب چهارم: سرايت رقيت از طريق والدين بـه فرزندان

    اگر پدر و مادر بـه يكي از طرق معتبر مملوك شده باشند، تمام فرزندان آنان كه درون زمان مملوكيت متولد مي شوند، مملوك و خواهند بود. بنابراين رقيت و بردگي از طريق والدين بـه فرزندانشان سرايت مي كند. اسلام آوردن والدين درون زمان رقيت مانع از سرايت رقيت بـه فرزندان نيست. فرزندان بردگان نماء ملك هستند و به مالك تعلق مي گيرند. (جواهرالكلام 24 / 136، منـهاج الصالحين 2 / 66 و 313) البته اگر يكي از والدين حر باشد، فرزند او نيز حر خواهد بود. بنابراين چنين نيست كه همة انسان ها آزاد متولد مي شوند، بلكه برخي از مادر متولد مي شوند (بردة مادرزاد).

    سبب پنجم: رقيت از طريق اقرار

    اگر فرد عاقل بالغ مختاري بـه بردگي اقرار كرد، از او پذيرفته مي شود. بـه شرطي كه مشـهور بـه حريت نبوده نسب او نيز شرعاً معلوم نباشد. (جواهر الكلام 24 / 150، منـهاج الصالحين 3 / 67 و 313). درون اين مورد تفاوتي بين مسلمان و غيرمسلمان از يك سو و مرد و زن از سوي ديگر نيست. حتي مـهم نيست انگيزة فرد از اقرار بـه رقيت و بردگي فقر هست يا غير آن.

    سبب ششم: رقيت لقيط دارالكفر

    اگر درون دارالكفر كودك بي سرپرستي يافت شد كه تولدش از مسلمان يا ذمي ممكن نباشد، استرقاق او جايز هست (منـهاج الصالحين 2/136) البته اگر حفظ چنين كودكي متوقف بر بـه عهده گرفتن سرپرستي وي است، چنين امري واجب كفايي خواهد بود.

    سبب هفتم: خريد از بازار غيرمسلمين

    اگر فردي مطلقاً بـه هر طريقي از طرق ولو غير از طرق شش گانة پيش گفته شده باشد و در بازار غيرمسلمين درون معرض فروش گذاشته شده باشد، خريد او توسط مسلمان مشروع و جايز هست و سئوال از طريق بردگي او لازم نيست، حتي اگر خريدار علم داشته باشد كه فرد از طريق غيرجنگ و با زور يا سرقت يا فروش از طرف شوهر يا پدر يا برادر بـه ملكيت درآمده، خريد او جايز و تصرف درون آن مشروع است. درون مجموع درون خريد از سوق غيرالمسلمين استفسار و احراز مشروعيت سبب رقيت لازم نيست و با يقين بـه اينكه سبب از اسباب شرعيه نبوده بازخريد و تصرف درون مملوك مجاز است. حتي اگر مملوك مسلمان باشد و شرعاً نتواند بر آزادي خود بيّنـه اقامـه كند، مشمول جواز فوق مي شود. با اين سبب بردگان تمام جهان بـه هر طريقي مملوك و رق شده باشند توسط مسلمانان جايزالتصرف و مشروع الملكيه خواهندبود. اين سبب اگرچه مانند اسباب شش گانة پيشين احداث رقيت نمي كند، اما جواز انتقال بردگان بـه سوق المسلمين و دارالاسلام از آن بـه دست آيد كه درون حكم احداث رقيت شرعي است.

    دربارة اسباب سبعة بردگي نكات زير يادكردني است:

    اول: تمامي اين اسباب درون ديگر جوامع و فرهنگ ها و اديان سابقه داشته و اسلام مؤسس و مبتكر هيچ يك از طرق ياد شده نبوده است.(9 ) لذا احكام بردگي از احكام تأسيسي اسلام محسوب نمي شود، بلكه همگي از احكام امضايي شرع بـه حساب مي آيند.

    دوم: هيچ يك از اسباب فوق اختصاصي بـه يك مذهب خاص از مذاهب اسلامي نداشته، بلكه برخي مذاهب اسلامي كه درون طي قرون متمادي زمام حكومت را نيز بـه دست داشته اند درون زمينة اسباب بردگي موسع تر از تشيع عمل كرده و نظر داده اند. (به عنوان نمونـه ماوردي 141 ـ 126 و ابن قدامـه 10 / 522)

    سوم: مستند شرعي تمامي طرق هفت گانـه، سنت و روايات منقول از پيامبر(ص) يا ائمـه(ع) و اجماع فقهاست و هيچ يك از اسباب بردگي مستند قرآني ندارد. يعني قرآن نفياً و اثباتاً دربارة اسباب بردگي سخن نگفته اگرچه دربارة اسارت جنگي از يك سو و ازسوي ديگر حقوق و احكام بردگان و به ويژه اسباب آزادي آنان فراوان سخن گفته و واضح هست كه بين اسارت جنگي و بردگي تفاوت است.

    چهارم: اسباب بردگي بدون پشتوانة قدرت مسلمانان امكان تحقق ندارند. يعني درون زماني كه مسلمين درون معادلات سياسي بين المللي، ابرقدرت يا قدرت محسوب نمي شوند، بـه ميزان ضعفشان امكان دست يازيدن بـه اين اسباب تقليل مي يابد يا اصلاً واقع نمي شود. درون چنين شرايطي آن چه درون عمل اتفاق مي افتد معادلة مقابله بـه مثل است. اقدام بـه كردن غيرمسلمانان، شدن مسلمانان را درپي دارد.

    فصل دوم: حقوق و احكام بردگان

    مراد از حقوق بردگان تكاليفي هست كه مولي و مالك نسبت بـه وي دارد و مقصود از احكام بردگان تكاليفي هست كه بردگان درون قبال صاحب خود موظف بـه انجام هستند.

    اول: حقوق بردگان

    يك ـ نفقة بـه عهدة مالك اوست. بنابراين مخارج غذا، لباس و مسكن بر ذمة مولاي اوست. درصورتي كه كسب و كار كفاف مخارج او را ندهد، تأمين كسري هزينـه شرعاً بـه عهدة مولي هست (منـهاج الصالحين، مسأله 1477، 2 / 288)

    دو ـ مولي حق ندارد بردة خود را بـه امور خلاف شرع واداركند. بـه عبارت ديگر غلام و كنيز خارج از حيطة شرع مجاز بـه اطاعت از مولي نيستند. روايت مشـهور نبوي «لا طاعه لمخلوق في معصيه الخالق» (نـهج البلاغه، حكمت 165 ص 500) «مخلوق درون معصيت خالق قابل اطاعت نيست» مستند اين حق است. حوزة مباحات شرعي قلمرو اطاعت از مولي است. لذا رعايت ضوابط شرعي درون جميع موارد از حقوق است.

    سه ـ درون مواردي كه شرعاً حكم خاصي براي بردگان وضع نشده، از حقوق مساوي و مشابه با ديگر آدميان يعني احرار برخوردار است. بنابراين حكم اختصاصي و متفاوت دربارة محتاج اثبات شرعي هست نـه برعكس.

    چهار ـ مولي حق ندارد كودك را از مادر كنيزش قبل از استغناء از وي جدا كند (منـهاج الصالحين، مسأله 306، 2 / 70) بنابراين درون زمان شيرخوارگي و قبل از سن تمييز، فروش بردة صغير مجاز نيست.

    پنج ـ كافر ابتدائاً مالك بردة مسلمان نمي شود. اگر بردة غيرمسلمان، اسلام آورد، مالك كافر موظف هست او را بـه مسلمان بفروشد و قيمتش را دريافت كند.(پيشين، مسأله 288، 2 / 67)

    شش ـ شايسته هست كه مولي بردگان خود را ودايع خداوند شمرده، با آنان با رفق و مدارا و لطف و مساوات رفتار كند. نسبت بـه ايشان انصاف و عدالت را رعايت كند، از ظلم و جور بپرهيزد و از محبت و عفو فروگذار نكند(اخلاق ناصري، 244 ـ 240).

    دوم: اهم احكام بردگان

    يك ـ، غلام و كنيز ملك مولاي خود هستند و مالك شرعاً مجاز هست هرگونـه صلاح مي داند درون ملك خود تصرف كند. درون هيچ يك از تصرفات مولي رضايت مملوك شرط نيست. درون حوزة مباحات موظف هست رضايت مولي را تأمين كند. موظف هست آن چه مولي تعيين كرده بخورد و بياشامد، آن چه مولي مشخص كرده بپوشد، درون آنجا كه مولي اسكانش داده ساكن شود، آن گونـه كه مولي مي طلبد خود را بي آرايد يا بپيرايد و آن گونـه كه او مي خواهد سخن بگويد و رفتار كند. اطلاق آية شريفة «عبداً مملوكاً لا يقدر علي شيء» (نحل 75) جز اين نيست.

    دو ـ بدون اذن مولي فاقد حق مالكيت است. اگر بـه هر طريقي از طرق مالي بـه برسد، مثلاً درون زمان آغاز بردگي مالي بـه همراه داشته، يا بـه ارث بـه او رسيده، يا بـه او هبه شود، همة اين اموال بـه مالك وي تعلق مي گيرد، مگر آنكه مولي چيزي را بـه او تمليك كند. (جواهرالكلام 24 / 186 ـ 170، منـهاج الصالحين 2 / 69)

    سه ـ حق ندارد بـه كاروكسب مورد علاقة خود بپردازد، بلكه اجباراً موظف هست كاروكسبي كه مالكش برايش تعيين كرده انجام دهد. درآمد كسب و مزد كار بـه مالك او مي رسد.

    چهار ـ غلام و كنيز بدون اذن مولي حق ازدواج ندارند (منـهاج 2 / 275). اگر مولي بـه غلامش اجازة ازدواج داد، مـهريه و نفقه بـه عهدة مولي خواهد بود. البته درون صورتي كه همسر غلام، كنيز مالك ديگري باشد، مـهرية كنيز بـه مالك او تعلق مي گيرد، نـه بـه خود كنيز.

    پنج: مردان و زنان متأهل بـه مجرد رقيت و مملوك شدن، عقد ازدواجشان بدون نياز بـه طلاق فسخ مي شود ولو بـه بردگي مولاي واحدي درآمده باشند.

    شش ـ مالكيت مرد نسبت بـه بردة مؤنث درون حكم ازدواج با وي است. بنابراين هرگونـه استمتاع جنسي مرد از كنيزانش جايز است. (منـهاج 2 / 275، العروه الوثقي 2 / 803) درون اين روابط جنسي اولاً رضايت زن مطلقاً لازم نيست، ثانياً لازم نيست كنيز مسلمان يا از اهل كتاب باشد، حتي اگر كنيز كافر و مشرك هم باشد، اين روابط مجاز است. ثالثاً: درون استمتاع از كنيز برخلاف نكاح دائم درون زمان واحد سقف عددي چهار لازم الرعايه نيست. اما هرگونـه ارتباط جنسي زن با غلامانش بدون ازدواج ممنوع هست و بردگان مذكر نسبت بـه مالك مؤنث نامحرم محسوب مي شوند. (العروه الوثقي 2 / 804)

    هفت ـ مولي علاوه بر اينكه حق دارد كنيزش را ـ حتي بدون رضايت وي ـ بـه زوجيت غلام خود يا غلام غير (با اذن مالك وي) يا حري درآورد (العروه الوثقي 2 / 841)، مجاز هست مملوك مؤنث خود را بدون ازدواج و حتي بدون رضايت وي درون اختيار مرد ديگري ولو يكي از غلامانش قراردهد. درون اين عمل كه بـه آن«تحليل» گفته مي شود، تعيين مدت و ذكر مـهريه لازم نيست و تنـها اذن درون انتفاع است. با تحليل كلية استمتاعات جنسي مجازاست مگر اينكه موردي از سوي مولي استثنا شده باشد. (جواهر 30/307، العروه الوثقي 2/ 848، منـهاج الصالحين(10 ) 2/ 277)

    هشت ـ با اذن يا دستور مولي ازدواج غلام با زن حره و ازدواج كنيز با مرد حر مجاز است. درون زماني كه كنيز بـه صلاح ديد مولي درون زوجيت غير است، هرگونـه استمتاع جنسي مولي از وي ممنوع است. (منـهاج 2 / 277)

    نـه ـ استبراي كنيز درون زمان فروش، تزويج و تحليل بر مولي واجب  هست و مدت آن يك طهر و حداكثر چهل و پنج روز است. (منـهاج 2 / 67)

    ده ـ مولي حق دارد ازدواج غلام و كنيز خود را بدون طلاق فسخ كند. يعني كفايت مي كند بـه آن ها امركند كه ازهم جداشوند. (العروه الوثقي2/ 848) عدة طلاق كنيز مزوجه دو طهر و عدة وفات وي دو ماه و پنج روز (نصف عدة حره) است. (منـهاج 2 / 298)

    يازده ـ كنيز چه درون نماز و چه درون غير نماز واجب نيست سر و مو و گردن خود را بپوشاند. (العروه الوثقي 1 / 551، تحريرالوسيله 1 / 142 منـهاج الصالحين 1 / 136) بنابراين حجاب زنان و ان حره با كنيز متفاوت است.

    دوازده ـ مولي حق دارد فرزندان بردگان خود را بعد از رسيدن بـه سن رشد و تمييز از پدر و مادرشان جدا كرده و حتي بـه فروش برساند.

    سيزده ـ مولي ـ اعم از مرد و زن، مجتهد و عامي، عادل و فاسق ـ حق دارد بدون مراجعه بـه قاضي درون مورد بردة خلاف كار خود مطلق حدود شرعي را اجراكند و او را مجازات كند. (جواهر 21/ 387) واضح هست كه مولي مي تواند مملوك خود را تعزيركند. (تكمله منـهاج الصالحين 55)

    چهارده ـ حد شرعي خفيف تر از حد انسان آزاد و في الجمله نصف آن است. مثلاً حد بردة زناكار اعم از محصن و محصنـه پنجاه ضربه شلاق است. (تكمله منـهاج الصالحين 36).

    پانزده ـ دية قيمت آن است، بـه شرطي كه از دية حر تجاوز نكند، درون غير اين صورت پرداخت زائد بر دية حر واجب نيست.

    شانزده ـ يكي از شرايط قصاص نفس و عضو تساوي از حيث حريت و رقيت است. اگر حر يا حره اي عمداً اي را بـه قتل برسانند قصاص نمي شوند، اگر مولي قاتل را عفو نكند، قاتل قيمت بردة مقتول را بـه مولايش مي پردازد، بـه شرطي كه از دية حر تجاوز نكند. اما اگر برعكس اي حر يا حره اي را عمداً بـه قتل رسانيد، ولي دم بين كشتن بـه عنوان قصاص و استرقاق وي مخير است. (تكمله منـهاج الصالحين 68)

    هفده: مولي از بردة آزاد شده اش با شرايطي ارث مي برد (ولاء عتق)، اما بردة آزادشده مطلقاً از مولايش ارث نمي برد. (منـهاج الصالحين 2 / 374)

    آن چه ذكر شد همة تكاليف و احكام بردگان نيست، مـهمترين آن هاست كه از لابلاي آثار علماي معاصر گردآوري شده و در كنارهم قرار گرفته است. اين احكام گزيدة سيماي كامل بردگي را نزد قائلين آن ترسيم مي كند.

    فصل سوم: اسباب رفع بردگي

    بردگي از امور ذاتي نيست و با اسباب خاصي قابل رفع است. اسباب بردگي بـه قهري، الزامي و اختياري قابل تقسيم است. مراد از اسباب قهري تحقق اموري هست كه شرعاً و به خودي خود بـه آزادي مي انجامد، بدون اينكه بـه رضايت خود يا اذن مولي نياز داشته باشد. اسباب الزامي اموري هستند كه با تحقق آن ها بر مكلف شرعاً واجب هست يك يا چند درون راه خدا آزادكند. با اينكه درون اسباب قهري هاي مشخصي آزاد مي شوند، درون اسباب الزامي، فقط عدد و شرايط عمومي يا هايي كه بايد آزاد شوند مشخص شده است، اما اينكه مكلف اين الزام شرعي را اجابت كند يا نـه، يا اينكه اين يا آن را آزاد كند، همگي درون اختيار مكلف است. اسباب اختياري راه هايي هستند كه با پيمودن آن ها از سوي مولي آزادي بردگان وي تأمين مي شود. اين اسباب همگي في حدنفسه مستحب هستند، اما با تحقق آن ها بردگان آزاد مي شوند و امكان بازگشت بـه بردگي نيز نخواهد بود. اسباب اختياري شامل ايقاع و عقد شرعي هستند. درون اسباب اختياري عقدي رضايت نيز بـه آزادي و درخواست و تعهد وي شرط است. بـه اختصار بـه اسباب سه گانـه رفع بردگي اشاره مي كنيم:

    اول: اسباب قهري رفع بردگي

    سبب اول: مالكيت خويشاوندان.هيچ انساني مالك پدر، مادر، اجداد، فرزندان و نوادگان خود نمي شود. بـه علاوه مردان مالك محارم خود از قبيل ، ، ، و برادر نمي شوند. خويشاوندان رضاعي حكم خويشاوندان نسبي را دارند. اگر بـه هرصورتي چنين مالكيتي اتفاق افتاد، بلافاصله اين خويشاوندان مملوك خودبه خود آزاد مي شوند. (منـهاج الصالحين 2/ 67 و313). كنيزي كه از مولاي خود صاحب فرزند شده هست ـ ام ولد ـ بـه مجرد مرگ مولايش، بـه ارث بـه فرزند خود مي رسد و بنابر قاعدة فوق بلافاصله آزاد مي شود. (پيشين 2/ 276)

    سبب دوم: نقص عضو جدي. نابينايي، جذام و زمين گيرشدن بـه آزادي وي مي انجامد. اگر توسط مولي تنكيل و يا مُثله شود، نيز خودبه خود آزاد مي شود. (جواهر 34/ 189 و191)

    سبب سوم: اگر اي درون دارالحرب مسلمان شود و قبل از مولاي غيرمسلمان خود بـه دارالاسلام وارد شود، آزاد محسوب مي شود. (پيشين 34 / 190)

    سبب چهارم: سرايت. اگر مولي جزئي از بردة خود را آزاد كند، آزادي با شرايطي بـه تمام سرايت كرده و كلاً آزاد مي شود. (پيشين 34/152)

    دوم: اسباب الزامي رفع بردگي

    سبب اول: كفارات. گناهكار شرعاً ملزم هست براي تخفيف يا رفع عقاب اخروي برخي گناهان كفاره بپردازد. خصال كفاره عبارتند از: آزاد كردن يك درون راه خدا، دو ماه متوالي روزه گرفتن و اطعام شصت مسكين. با توجه به  شدت و ضعف گناهان انجام شده كفاره بر سه قسم تقسيم مي شود: كفارة مخيره. مكلف يكي از سه مصداق كفاره را اختيار مي كند. كفارة روزه خواري عمدي هر روز از ماه رمضان از اين قبيل است. دوم: كفارة مرتبه. مكلف موظف بـه اداي خصال اول يعني آزادكردن و درصورت عجز روزه و درصورت عدم امكان اطعام را انجام مي دهد. كفارة قتل غيرعمد از اين قبيل است. سوم: كفارة جمع. يعني الزامي بودن انجام هرسه خصال كفاره باهم. كفارة قتل عمد مؤمن از اين قبيل است. (تحريرالوسيله 2/ 125، منـهاج الصالحين2/ 321).

    سبب دوم: سهم في الرقاب درون زكات. يكي از اصناف مستحقين زكات، بردگان هستند. با زكات بردگان مكاتب عاجز از اداي مال كتابت، بردگان تحت شدت، بلكه مطلق بردگان از مالكانشان خريداري شده درون راه خدا آزاد مي شوند. بردگاني كه با زكات آزاد مي شوند مي بايد مسلمان باشند. (تحريرالوسيله 1/337 و339، كتاب الزكاه 3/ 33)

    ماليات شرعي زكات سهم فراواني درون آزادي بردگان درون جامعة اسلامي دارد. اختصاص يافتن بخشي از زكات بـه «في الرقاب» حكايت از تمايل شديد شارع بـه آزادسازي بردگان دارد، بـه حدي كه آزادي بردگان عبادت شمرده شده و بيت المال درون خدمت آن قرار مي گيرد.

    سبب سوم: نذر و عهد و قسم. اگر كسي نذركرد يا با خدا عهدكرد يا قسم جلاله يادكرد كه درون پي رفع حاجتي يا بـه شرط تحقق امري مباح اي درون راه خدا آزاد كند، مطلقاً يا بعد از تحقق شرط عمل بـه نذر يا عهد يا قسم يعني آزادكردن بر وي لازم است.

    سوم: اسباب اختياري رفع بردگي

    سبب اول: عتق. آزادكردن بردگان درون راه خدا از مستحبات اكيده، داراي ثواب فراوان اخروي و شديداً مورد تشويق شارع است. (جواهر34/ 87) عتق از جمله ايقاعات شرعي هست و با انشاء عبارت كوتاه «تو آزادي» محقق مي شود. عتق ساده ترين راه آزادي بردگان هست و صرفاً با اراده و اقدام منجز مولي محقق مي شود. (منـهاج 2/ 313)

    سبب دوم: تدبير. اگر مولي آزادي را بـه بعد از وفات خود معلق كند، با مرگ مولي آزاد مي شود. (پيشين 2 / 314) تدبير نيز از ايقاعات شرعي است.

    سبب سوم: مكاتبه. كتاب يا مكاتبه عقدي هست كه بين مولي و منعقد مي شود مبني براينكه با اذن مولي كاركند و در سررسيدهاي معين اقساط قيمت خود را بـه مولي بپردازد و درنـهايت آزادشود. درون مكاتبة مطلقه بـه ميزاني كه از قيمت پرداخت شده، وي بـه همان كسر آزاد مي شود. اما درون مكاتبة مشروطه تنـها درصورت اداي قيمت كامل آزاد خواهدشد. (پيشين2/ 315) درصورتي كه بردة مكاتب از پرداخت باقي ماندة قيمت خود عاجز ماند، باقي ماندة قيمت از سهم في الرقاب زكات پرداخت شده، وي آزاد مي شود، بـه شرطي كه مؤمن باشد. (تحريرالوسيله 1/ 337)

    در خاتمة بخش اول تذكر چند نكته ضروري است:

    اول: هيچ يك از اسباب بردگي اختصاص بـه زمان گذشته ندارد و درصورت قدرت خارجي مسلمانان امروز نيز از سوي معتقدانشان امكان اجرا دارد.

    دوم: با وجود تأكيد فراوان و تشويق بسيار آزادي بردگان، اسباب الزامي رفع بردگي بـه ميزاني نيست كه بتواند داري را ريشـه كن كند. لذا با احكام ياد شده  استمرار بردگي چندان غيرطبيعي نيست.

    سوم: با وجود جاذبه هاي فراواني كه درون داري بـه چشم مي خورد، از جمله: نيروي كار فراوان تقريباً مجاني يا بسيار ارزان، امكان استمتاعات جنسي بسيار گسترده، تمايل طبيعي جامعة برخوردار از اين امكانات بـه ادامة داري است.

    ما درون اين بخش كوشيديم بدون هرگونـه داوري، ديدگاه مشـهور درون انديشة اسلامي معاصر را درون باب بردگي ترسيم كنيم.

    بخش دوم: مقايسة احكام بردگي درون اسلام معاصر با اسناد حقوق بشر

    پيش از داوري دربارة احكام بردگي درون اسلام معاصر لازم هست ابتدا بـه اسناد حقوق بشر درزمينة بردگي اشاره كنيم، سپس آن احكام را با اين اسناد مقايسه كنيم که تا سازگاري يا عدم سازگاري آن ها با يكديگر مشخص شود.

    فصل اول: اهم اسناد حقوق بشر دربارة بردگي

    نـهضت الغاي بردگي از اواسط قرن نودهم ميلادي آغاز شد. قبل از اعلامية جهاني حقوق بشر، ازجمله مـهمترين اسنادي كه درون لغو داري بـه تصويب رسيده هست «مقاوله نامة بين المللي راجع بـه تأمين حمايت مؤثر عليه معامله جنايت كارانـه موسوم بـه خريدوفروش سفيدپوستان» مصوب 1904 پاريس، «قرارداد بين المللي الغاي خريدوفروش زنان و كودكان» مصوب 1921، «قرارداد بين المللي منع بردگي و فروشي» مصوب 1962 ژنو قابل ذكر است.

    در اعلامية جهاني حقوق بشر مصوب 1948 تصريح شده است:

    ماده 1: تمام افراد بشر آزاد بـه دنيا مي آيند و از لحاظ حيثيت و حقوق باهم برابرند.

    مادة 4: احدي را نمي توان درون بردگي نگاه داشت و دادوستد بردگان بـه هرشكلي كه باشد، ممنوع است.

    در «قرارداد تكميلي منع بردگي و فروشي و عمليات و ترتيباتي كه مشابه بردگي است» (مصوب 1956 ژنو) آزادي حق ذاتي هر فرد بشري دانسته شده، ضمن استقبال از پيشرفت هاي جديدي كه درون امحاء بردگي و فروشي حاصل شده اذعان مي كند كه بردگي و فروشي و رسوم و ترتيبات نظير بردگي هنوز درون كلية نقاط جهان از ميان نرفته است، لذا بـه منظور تشديد اقدامات ملي و بين المللي درون راه الغاء بردگي و فروشي رسوم و ترتيباتي را درون زمرة بردگي معرفي مي كند. بـه موجب مادة هفتم اين قرارداد «بردگي حال يا وضع كسي هست كه اختيارات ناشيه از حق مالكيت كلاً يا جزئاً نسبت بـه او اعمال مي شود» و منظور از شخص تحت انقياد كسي هست كه درحال يا وضع ناشي از ترتيبات و رسومي از اين قبيل قرار داشته باشد: «والدين يا قيم يا بستگان يا شخص يا عده اي اشخاص ديگر زني را بدون اينكه وي حق استنكاف داشته باشد، بـه شخص ديگري وعده دهند يا بـه زوجيت او درآورند و در ازاي اين امر مبلغي وجه نقد يا جنس دريافت كنند.»

    در ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي (مصوب 1966) كه درون زمرة نافذترين اسناد بين المللي حقوق بشر است، تصريح شده كه: «هيچ كس را نمي توان درون بردگي نگاه داشت. بردگي و خريدوفروش بـه هرنحوي از انحاء ممنوع است. هيچ كس را نمي توان درون بندگي (غلامي) نگاه داشت. هيچ كس بـه انجام اعمال شاقه يا كار اجباري وادار نخواهد شد…» (مادة 8).

    در اعلامية اسلامي حقوق بشر (قاهره 1990) نيز آمده است: «الف ـ انسان آزاد متولد مي شود و هيچ كس نمي تواند او را قراردهد يا او را پست و ذليل كند يا او را منكوب سازد يا او را تحت بهره كشي قراردهد و هيچ عبوديتي جز براي خداي سبحان وجود ندارد.(11 ) ب ـ استعمار بـه انواع گوناگونش و به اعتبار اينكه بدترين نوع بردگي است، شديداً تحريم مي شود و ملت هايي كه از آن رنج مي كشند حق دارند از آن رهايي يافته و سرنوشت خويش را تعيين كنند. همة دول و ملل نيز موظفند از اين گروه درون مبارزه عليه نابودي هر نوع استعمار و اشغال ياري كنند. همة ملت ها نيز حق حفظ شخصيت مستقل و سلطة خود بر منابع و ثروت هاي طبيعي را دارند.» (مادة يازدهم)

    فصل دوم: مقايسة احكام بردگي با اسناد حقوق بشر

    مقايسة احكام بردگي درون قرائتي خاص درون اسلام معاصر با اسناد بين المللي حقوق بشر ترديدي باقي نمي گذارد كه اين دو درون تعارض مستقيم با يكديگرند و پذيرش يكي تنـها با نفي ديگري جمع مي شود.

    مـهمترين اصل حقوق بشر درون الغاي بردگي اين هست كه «تمام افراد بشر آزاد بـه دنيا مي آيند و از لحاظ حيثيت و حقوق باهم برابرند» (مادة يك اعلامية جهاني حقوق بشر) حال آنكه درون قرائت ياد شده از اسلام معاصر:

    اولاً: كودكاني كه والدينشان بوده اند، متولد مي شوند.

    ثانياً: آدميان بـه لحاظ حقوق و حيثيت باهم مساوي نيستند. انسان حر با انسان مملوك درون موارد متعددي تفاوت دارد. درون اين موارد از حقوق بسيار كمتري برخوردار است. موجودي هست پست تر از انسان حر و كمي بالاتر از حيوان. بـه ميل خود زندگي نمي كند، بلكه مي بايد خود را مطلقاً با خواست و تمايلات مولي منطبق كند. بـه كار اجباري گماشته مي شود، اما بدون اذن مولي مالك دستمزد

    كار خود نمي شود. مولي مي تواند بدون مراجعه بـه دادگاه او را مجازات كند. مالك مذكر كنيز حق دارد بدون رضايت وي درون او تصرف جنسي كند يا او را براي استمتاع جنسي درون اختيار مرد ديگر قراردهد. ازدواج و طلاق بـه دست مولي

    است. اگر بـه دست غيربرده كشته شود، قاتلش قصاص نمي شود. با چنين احكامي،

    برده قطعاً از حقوق انساني محروم است.

    تفاوت منظر اسناد حقوق بشر و احكام قرائت ياد شده از اسلام معاصر دربارة بردگي را مي توان درون جدول صفحة بعد نشان داد:

    مطالعة اين جدول تطبيقي نشان مي دهد كه ناسازگاري ديدگاه مشـهور اسلامي معاصر با اسناد حقوق بشر واضح تر از آن هست كه احتياجي بـه توضيح و اثبات داشته باشد يا قابل توجيه  باشد. اينكه برخي مالكان متشرع و خداترس از برخي حقوق خود نسبت بـه بردگانشان استفاده نكنند، باعث نمي شود اختيارات شرعي گستردة مالكان را ناديده بگيريم. درون وضع قانون همة جوانب را مي بايد درنظر گرفت و امكان هرگونـه سوء استفاده را پيشاپيش مسدود كرد. مورد بـه مورد اسباب بردگي و احكام و تكاليف بردگان با اسناد حقوق بشر درون تعارض مستقيم است.

    رديف

    اسناد بين المللي حقوق بشر

    احکام اسلام معاصر (قرائت مشـهور)

    1

    تمام افراد بشر آزاد بـه دنيا مي آيند.

    از والدين، متولد مي شود.

    2

    تمام افراد بشر از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند.

    برده ها، با احرار درون بسياري از حيثيات، حقوق و احکام متفاوتند.

    3

    انسان را نمي توان بـه هيچ طريقي کرد.

    به هفت طريق افراد آزاد مي شوند.

    4

    هيچ را نمي توان درون بردگي نگاه داشت.

    تا زماني کـه يکي از اسباب رفع بردگي حاصل نشده باشد، بردگي فرد تداوم خواهد داشت.

    5

    دادوستد بردگان بـه هرشکلي ممنوع است.

    دادوستد بردگان با رعايت موازين شرعي آزاد است.

    6

    اسراي جنگي از حقوق ويژه اي برخوردارند و قطعاً محسوب نمي شوند.

    تمامي ساکنان دارالحرب کـه به استيلاي سپاه اسلام درآمده است، اعم از نظامي و غيرنظامي، مرد و زن و کودک محسوب ميشوند و بين سربازان، والي و دولت تقسيم مي شوند.

    7

    همة افراد بشر از حق مالکيت برخوردارند و اجرت کارشان بـه خودشان تعلق مي گيرد.

    برده تنـها با اذن مولي مالک چيزي مي شود و اجرت کار او متعلق بـه مالکش است.

    8

    هرحق دارد سبک زندگي، مسکن و کار خود را آزادانـه انتخاب کند و ديگران حق ندارند چيزي را بـه او تحميل کنند.

    رضايت درون سبک زندگي، مسکن و کار او لازم نيست. او درون تمامي موارد تابع مولي هست و مجبور هست نظر او را درون حيطه شرع تأمين کند.

    9

    هيچ حق ندارد کانون خانوادة ديگري را متلاشي کند، فرزند را از والدينش جدا کند و زن و شوهر را بدون رضايت آنـها از يکديگر جدا نمايد.

    مولي حق دارد کودک را بعد از هفت سالگي از مادرش جدا کرده و به فروش رساند. مولي حق دارد ازدواج غلام و کنيز خود را بدون طلاق و بدون رضايت آنان فسخ نمايد. ازدواج افراد متأهل بعد از شدن خود بـه خود فسخ مي شود.

    10

    هيچرا نمي توان بـه زور از ازدواج منع کرد يا بـه ازدواج با فرد خاصي مجبور کرد. ازدواج بدون رضايت طرفين مجاز نيست.

    ازدواج کلاً بـه دست مولي است.او مي تواند آنـها را بـه زوجيت هرکه بخواهد درآورد يا از ازدواج با فرد موردنظر جلوگيري کند يا اصولاً نگذارد آنـها ازدواج کنند.

    11

    استمتاع جنسي از ان و زنان بدون رضايت آنان ممنوع است. هيچحق ندارد زن يا ي را براي استمتاع جنسي درون اختيار مرد ديگري بگذارد.

    دراختيارگرفتن يک بردة مؤنث درون حکم ازدواج با وي است. مالک مؤنث حتي بدون رضايت وي حق هرگونـه استمتاع جنسي از او را دارد. مولي مي تواند کنيز خود را بدون ازدواج و براي استمتاع جنسي بـه مرد ديگري تحليل کند.

    12

    هيچحق ندارد بـه جاي قاضي و دادگاه ديگري را مجازات کند.

    مولي (ولو غيرمجتهد و غيرعادل) حق دارد بردة خود را تعزير نمايد و حدود شرعي را درصورت لزوم براو جاري نمايد.

    13

    مردم درمقابل قانون مساويند و با ارتکاب جرم مشابه، از مجازات يکساني برخوردارند.

    مجازات في الجمله نصف مجازات افراد آزاد است. افراد آزاد بـه خاطر کشتن عمدي بردگان قصاص نمي شوند، اما بردگان بـه واسطه قتل عمدي افراد آزاد، قصاص مي شوند.

    14

    هرحق استراحت، فراغت، تفريح، زندگي خصوصي و آموزش و پرورش دارد.

    برده بدون اجازه مولي از حق استراحت، فراغت، تفريح، زندگي خصوصي و آموزش و پرورش برخوردار نيست.

    15

    هرحق دارد درون ادارة حوزة عمومي جامعة خود شرکت کند.

    هرگونـه دخالت درون حوزة عمومي بدون اذن مولي ممنوع است.

    بخش سوم: اسلام معاصر و مسألة بردگي

    مسلمان معاصر درون برابر سه گزارة مسلم و قطعي قرار دارد:

    الف ـ احكام بردگي بـه طور گسترده درون متون اسلامي، كتاب، سنت و آراي فقهي و اخلاقي مطرح است.

    ب ـ اين احكام درون تعارض كامل با اسناد حقوق بشر است.

    ج ـ نـهضت حقوق بشر درون قرن اخير اولاً: داري را درون همة اشكال آن ممنوع كرده، ثانياً داري سنتي را از جهان ريشـه كن كرده است. اكنون سئوال اين هست كه مسلمان معاصر با مسأله بردگي چگونـه مي بايد برخوردكند؟(12 ) ساده ترين پاسخ اين هست كه امروز اي درون كار نيست که تا موضع گيري دربارة آن لازم باشد. بـه زبان ديگر مسأله عبيد و اماء و احكام مرتبط با آن از حيطة احكام مبتلابه خارج شده هست و لزومي بـه صرف وقت درون اين زمينـه نيست. اكثر عالمان مسلمان معاصر كوشيده اند با سكوت و نپرداختن بـه احكام داري از كنار مسأله سالم خارج شوند، بي آنكه نفياً و اثباتاً درباره اش سخن بگويند و به مشكلات عديدة مسأله پاسخ گويند.

    اين شيوه حلال مشكل نيست و تنـها جواب را بـه تأخير مي اندازد. برخي از احكام بردگان درون متن قرآن آمده است. بـه اعتقاد مسلمانان مباحث قرآني مباحث همة زمان ها و همة مكان هاست. بـه علاوه بسياري از مباحث ديني بـه طور طبيعي با بحث ممزوج هست ازقبيل: مباحث كفارات، زكات، خمس، قصاص، ديات، بيع، نكاح، طلاق و جهاد. هيچ فقيهي بدون تعيين موضع قطعي دربارة نمي تواند درون مباحث ياد شده اجتهادكند. سالبه بـه انتفاء موضوع بودن يا مبتلابه نبودن، ضرورت يك بحث علمي را زايل نمي كند.

    در مواجهه با مسأله داري درون بين عالمان معاصر مسلمان دو موضع قابل تفكيك است. موضع اول: پذيرش اصل مسأله داري بـه عنوان يكي از مسائل ديني حتي درون عصر ما. موضع دوم: نفي مطلق داري بـه عنوان يك موضع ديني درون اين دوران.

    در اين بخش نخست بـه تبيين و نقد ديدگاه اول مي پردازيم، سپس مستندات قرآني و روايي داري را مورد بررسي قرارمي دهيم و درنـهايت بـه تبيين ديدگاه دوم مبادرت خواهيم كرد.

    فصل اول: تحليل انتقادي ديدگاه مشـهور

    يك: متأسفانـه ديدگاه مشـهور درون انديشة اسلامي كه درون تداوم گذشته همچنان از داري درون چارچوب شرع دفاع مي كند، كمتر بـه تبيين و توجيه رأي خود دست زده است. از جمله قوي ترين توجيه هاي استدلالي درون اين زمينـه رسالة كوتاه «كلام في الرق والاستعباد» سيدمحمدحسين طباطبايي، مفسر و حكيم بزرگ معاصر است.(13 ) (الميزان في تفسيرالقرآن، 6/357 ـ 338)

    تحليل ديدگاه مشـهور

    به نظر ايشان رقيت از طريق اسارت درون جنگ مطابق فطرت و مبتني بر دليل عقلي است. اين رأي بـه شكل زير قابل تلخيص و گزارش است:

    1ـ عبوديت و بندگي انسان نسبت بـه خداوند از حيث معناي تحليلي مأخوذ از رأي عقلا درون باب بندگي انسان نسبت بـه انسان درون جوامع بشري است.

    2ـ انسان مستخدم بالطبع هست و مي خواهد ماسواي خود حتي ديگر انسان ها را بـه استخدام خود درآورد. اين استخدام از طريق غلبه و مالكيت و به ارادة خوددرآوردن نفوس، اعراض و اموال ديگران رخ مي دهد. بنابراين سنت استعباد و استرقاق بر حق اختصاص و تملك مطلق كه انسان براي خود قائل است، مبتني است.

    3ـ عمدة كساني كه انسان بـه غلبه، تملك و بردگي آن ها بـه طور طبيعي اقدام مي كند، سه طائفه اند:

    اول ـ دشمن متجاوز. فاتح غالب درون حق دشمن مغلوب، قتل، اسارت و بردگي را مجاز مي داند.

    دوم ـ ولايت پدر بر كودكان صغير و خويشاوندان مذكر نسبت بـه زنان.

    سوم ـ مغلوب بدهكار نسبت بـه غالب طلبكار.

    4ـ اسلام از سه سبب عمدة بردگي، ولايت و تغلب را از اساس لغوكرده، اما سبب اول يعني جنگ را با قيودي پذيرفته هست و آن جنگ كفاري هست كه بـه محاربة با خدا و رسول و مؤمنين اقدام كرده اند. اما درون جنگ مسلمانان با يكديگر اسارت و بردگي درون كار نيست.

    5ـ دليل بردگي كافر حربي اين هست كه چنين فردي عضو جامعة انساني محسوب نمي شود که تا از حقوق و مزاياي اجتماعي بهره مند باشد. فرد خارج از دين و حكومت ديني و عهد و ذمة ديني خارج از جامعة بشري است. آنكه خود را مسلوب الاحترام كرده، سپاه اسلام حق دارد او را اسير كرده بـه بردگي بگيرد. بردگي فرد محارب با دين كه بـه هيچ وجه تسليم حق نمي شود، منطبق بر حكم فطرت قطعي است.

    6ـ جنگ با كفار زماني آغاز مي شود كه حكمت و موعظه و جدال احسن بـه جايي نرسيده باشد و با اتمام حجت، كفار هدايت نشده باشند، درون اين صورت اگر درون زمرة معاهدان و اهل ذمـه هم نبودند، افرادي كه وارد معركة جنگ شده باشند كشته مي شوند، اما مرداني كه تسليم شوند و زنان و كودكان و سالمندان كشته نمي شوند. بعد از پايان جنگ و غلبة سپاه اسلام، كلية اموال و نفوسي كه تحت سيطرة مسلمانان درآمده، متعلق بـه مسلمانان خواهد بود.

    7ـ اسلام توصية فراوان بـه خوش رفتاري مولي با بردگان خود كرده است، همانند يكي از اعضاي خانواده. که تا آنجا كه حقيقتاً درون اسلام بين حر و عبد تفاوتي نيست، جز ضرورت اذن از مولي درون عبد. از ضروريات سيرة اسلامي هست كه عبد متقي بر مولاي حر فاسق مقدم است. اسلام سفارش اكيدي بـه عتق و آزادي بردگان كرده كه باعث تقليل دائم تعداد بردگان درون جامعة اسلامي است. تدابيري از قبيل عتق بـه عنوان يكي از خصال كفارات و اجازة اشتراط و تدبير و مكاتبه براي آزادي بردگان و برچيدن بساط استذلال و بردگي است.

    8ـ كوشش طولاني غيرمسلمانان درون قرن نوزدهم براي الغاي بردگي درون جهان بـه لغو بردگي از طريق ولايت و تغلب مرتبط است، اما استرقاق از طريق اسارت جنگي كه مورد پذيرش اسلام است، هرگز مورد بحث آن ها نبوده است.

    9ـ بنابراين اولاً: نامحدود دانستن آزادي انسان ها مخالف صريح فطرت مشروع است. ثانياً حق استعباد و بردگي دشمن دين حق و محارب جامعة اسلامي مطابق شريعت فطري است. از چنين افرادي آزادي عمل سلب مي شود و به داخل جامعة ديني جلب مي شوند و مكلف مي گردند با پذيرش بردگي مطابق آداب ديني تربيت شوند که تا به تدريج آزاد و به جامعة احرار ملحق شوند.

    10ـ قرارداد لغو بردگي ازقبيل قرارداد 1890 بروكسل با توجه بـه عملکرد دول فاتح امضاكننده درون پايان جنگ جهاني دوم نسبت بـه دول مغلوب ازقبيل بازي با الفاظ و پذيرش عملي روش اسلام درون مسأله است. بـه هرحال اينكه مبدأ لغو بردگي تساوي حقوقي آحاد انساني است، پذيرفته نيست.

    11ـ فلسفة اينكه بدون اذن مولي فاقد حق مالكيت است، نقش برآب كردن توطئه هاي دشمنان محارب و نابودكردن بنية اقتصادي آنان براي تخريب جامعة اسلامي با نظر بـه تشريع درون آغاز زمان استيلا بر ايشان است. آن ها كه از حق مالكيت محرومند، توان و قدرت محاربه و مخاصمـه را نخواهند داشت.

    12ـ اسلام آوردن باعث زوال رقيت نمي شود، درون غير اين صورت چه بسا با قبول ظاهري اسلام و خروج از رقيت بـه تجهيز قوا عليه اسلام مشغول شوند.

    13ـ اگرچه فرزندان كفار حربي و نوادگان آنان كه بعداً متولد مي شوند درون جنگ عليه اسلام شركت نداشته اند، اما آنان قرباني پدران خود هستند و به واسطة گناه پدرانشان طوق رقيت و بردگي بر گردنشان است.

    14ـ اگر حكومت اسلامي آزادي بردگان را بـه مصلحت جامعة اسلامي بداند، مي تواند ازطريق خريداري بردگان و آزادي آنان و مانند آن چاره جويي كند، بـه شرطي كه راه حل ولي امر بـه نسخ احكام الهي منجرنشود. (پيشين6/353 و 358)

    نقد ديدگاه مشـهور

    دو: بـه نظر اين حكيم و مفسر قرآن اولاً اسارت كفار حربي تنـها طريق معتبر بردگي است. ثانياً اين طريق مبتني بر فطرت و قابل دفاع است. ثالثاً جهت گيري اسلام بـه سوي تربيت اسلامي بردگان و آزادي تدريجي بردگان است. رابعاً درصورت احراز مصلحت حكومت اسلامي مي تواند عملاً همة بردگان را آزاد كند، ولي نمي تواند احكام الهي (از جمله حكم بردگي) را نسخ كند.

    اگرچه اين عالم رباني سعي بليغي درون توجيه عقلاني حكم قرآني استرقاق كرده و بيانات وي درون اين زمينـه جزء قوي ترين معات از بردگي محاربين بـه حساب مي آيد، با اين همـه درون اين رأي نكات متعددي از خلل و مناقشـه بـه چشم مي خورد:

    اول: بندگي انسان نسبت بـه خداوند با بندگي انسان نسبت بـه انسان از يك ريشـه نيستند که تا با نفي يكي، ديگري منتفي شود. درون اولي مولي موجودي متعالي، معبود، معشوق و غايت كمال انسان هست و درون ديگري موجودي هم عرض مملوك كه فاقد هرنوع رجحان ذاتي هست و تنـها از باب زور و غلبه بـه چنين مالكيتي نائل شده است.

    دوم: اسباب بردگي درون اسلام منحصر بـه اسارت جنگي نيست و شش سبب مشروع ديگر از روايات و اقوال فقها قابل استخراج هست كه درون بخش اول بـه تفصيل گذشت. هيچ يك از اسباب شش گانـه فطري نيست و با توجيهات سبب اول قابل دفاع نيست.

    سوم: استرقاق اسير جنگي منطبق بر حكم فطرت قطعي نيست. هيچ تلازم عقلي بين اسارت جنگي و بردگي درون كار نيست.

    چهارم: غيرمسلماني كه بـه هردليل حاضر بـه قبول اسلام نيست، اما عليه مسلمانان نيز وارد جنگ نشده است. عضوي از جامعة بشري هست و از حق حيات و آزادي برخوردار است.

    پنجم: اسارت و بردگي افراد غيرنظامي خارج از ميدان جنگ بـه ويژه زنان و كودكان و سالمندان قطعاً برخلاف عقل سليم و فطرت است.

    ششم: درون توصيه هاي فراوان اسلام بـه خوش رفتاري با بردگان ترديدي نيست، اما اين احكام استحبابي درمقابل حقوق گستردة مولي بر و احكام متعدد الزامي بردگان كه درون فصل دوم از بخش اول مورد اشاره قرارگرفت كارايي چنداني ندارد و تنـها درون موالي متقي نافذ است. اعتبار يك نظام حقوقي بـه احكام الزامي آن سنجيده مي شود.

    هفتم: اگر استرقاق كفار حربي منطبق بر حكم فطرت قطعي است، چرا اسلام با اسباب متعدد بـه دنبال تقليل دائم بردگان از طريق آزادي آن هاست؟! با اين همـه هيچ دليلي بر تفوق اسباب رفع بردگي بر اسباب بردگي و درنتيجه تقليل دائم بردگان درون دست نيست.

    هشتم: اسناد حقوق بشر بـه ويژه آن چه درون قرن بيستم بـه تصويب مجامع بين المللي رسيده هست تمامي صور بردگي را الغا كرده و اختصاصي بـه انواع خاصي از بردگي ندارد و قطعاً بردگي از طريق جنگ را منع كرده اند.

    نـهم: ترديد يا انكار تساوي حقوقي انسان ها بـه ويژه از حيث رقيت و حريت نيازمند دليل معتبر است.

    دهم: عدم زوال رقيت با اسلام بـه ويژه درون غير نسل اول بردگان، غيرقابل توجه و غيرقابل دفاع است.

    يازدهم: رقيت ذريه كافر حربي بـه گناه اجداد منطبق بر فطرت و عقل نيست.

    دوازدهم: اگر آزادي تمام بردگان بـه عنوان حكم حكومتي مجاز است، بـه بهانـه اينكه موقتاً مصلحت درون آزادي آنان است، اگر بـه اين نتيجه رسيديم كه استرقاق آدميان مخالف عدالت و سيرة عقلا و مصلحت دائمي درون ترك آن است، چرا نتوان حكم بـه نسخ آن داد. كاشف از آنكه حكم استرقاق از آغاز موقت وضع شده بوده هست نـه دائم و از احكام متغير و موسمي اسلام بوده نـه از احكام ثابت و دائمي شرع؟

    به هرحال عقل و فطرت هيچ يك از اسباب بردگي ازجمله جنگ را تأييد نمي كند، بر همين منوال هيچ يك از احكام و تكاليف بردگان نيز مطابق عقل و فطرت نيست. آري عقل و فطرت از تمامي اسباب رفع بردگي استقبال مي كنند.

    فصل دوم: بررسي مستندات ديني داري

    مستندات ديني مسأله داري را درضمن دو بحث قرآني و روايي مورد بررسي قرار مي دهيم.

    اول: قرآن کريم و مسأله بردگي

    قرآن کريم كدام يك از اسباب هفت گانـه بردگي را امضا كرده است؟ آيا استرقاق اسراي جنگي مستند قرآني دارد؟ كدام يك از احكام و تكاليف بردگان درون قرآن آمده است؟ موضع قرآن کريم درون قبال اسباب رفع بردگي چيست؟ آيا تقسيم انسان ها بـه آزاد و مورد تأييد قرآن است؟ آيا زوال بردگي و نفي مطلق استرقاق با تعاليم قرآن کريم منافاتي دارد؟

    هر بحثي دربارة مسأله داري درون اسلام بدون مطالعة ديدگاه قرآن کريم درون اين باره ابتر خواهد بود. سئوالات فوق نمونـه اي از سئوالات دربارة داري هست كه فراروي مسلمانان معاصر قرار دارد و پاسخ مي طلبند. موضع قرآن کريم دربارة داري بـه شرح زير قابل گزارش است:

    1ـ قرآن کريم هيچ يك از اسباب بردگي را امضا يا تأييد نكرده است. اصولاً قرآن از مبدأ بردگي و اينكه چگونـه گرفته شود نفياً و اثباتاً بحث نكرده است. بنابراين هيچ يك از اسباب هفت گانة بردگي مستند قرآني ندارد. قرآن حتي از استرقاق اسراي جنگي بحث نكرده است، چه برسد بـه اينكه آن را تأييد يا امضا كند.

    مـهمترين آية بحث اسير جنگي چنين است: «فاذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب حتي اذا اثخنتموهم فشدوا الوثاق فامامناً بعد و اما فداءً حتي تضع الحرب اوزارها ذلك ولو يشاء الله لانتصر منـهم و لكن ليبلو بعضكم ببعض و الذين قتلوا في سبيل الله فلن يضل اعمالهم» (محمد 4) «پس چون با كافران (حربي) روبرو شديد، گردن هايشان را بزنيد که تا آنكه ايشان را بـه زانو درآوريد (و درون دست شما اسير شوند) آن گاه بندهايشان را سخت استواركنيد و پس از آن يا منت نـهيد (و بدون فديه آزادشان كنيد) يا فديه بستانيد (و درون مقابل عوض آزادشان كنيد)، که تا (اهل) كارزار بارهاي (سلاح) خود را فروگذارد. چنين هست (حكم الهي) و اگر خداوند مي خواست از ايشان انتقام مي كشيد، ولي (چنين نكرد) که تا بعضي از شما را بـه بعضي ديگر بيازمايد و كساني كه درون راه خدا كشته شده اند، هرگز(خداوند) اعمالشان را تباه نخواهدكرد.» درون اين آيه دربارة اسير جنگي دو راه حل ارائه شده، يكي آزادي بلاعوض و ديگري آزادي با عوض ازقبيل مبادله با اسيران مسلمان يا دريافت غرامت و مانند آن. اما راه حل سومي بـه نام استرقاق نـه درون متن آيه آمده نـه از آيه قابل استنباط است، بلكه قطعاً استرقاق اسير جنگي قابل استناد بـه قرآن کريم نيست. آري اين حكم مستفاد از سنت و روايات هست كه خواهدآمد.(14 )

    2ـ مسأله آزادي بردگان يا اسباب رفع بردگي مورد بحث و عنايت قرآن کريم واقع شده و چهار محور زوال بردگي را بـه رسميت شناخته شامل دو سبب اختياري و دو سبب الزامي بـه شرح زير:

    الف ـ تشويق بـه عتق: «و ما ادريك ما العقبه، فك رقبه» (بلد12 ـ11) «و تو چه داني عقبه چيست؟ آزادسازي.»

    ب ـ تشويق بـه مكاتبه: «والذين يبتغون الكتاب مماملكت ايمانكم فكاتبوهم ان علمتم فيهم خيراً و آتوهم من مال الله الذي آتيكم» (نور 33) «و كساني از ملك يمين هايتان كه قصد بازخريد خويش را دارند، اگر درون آن ها خيري سراغ داريد، آنان را بازخريد كنيد و به آنان (براي كمك بـه بازخريدشان) از مال الهي (سهمي از زكات) كه بـه شما بخشيده است، ببخشيد.»

    ج ـ آزادي بردگان از طريق زكات: انما الصدقات للفقراء والمساكين و العاملين عليها و المؤلفه قلوبهم و في الرقاب و الغارمين و في سبيل الله و ابن السبيل فريضه من الله و الله عليم حكيم» (توبه 60) «زكات فقط براي تهيدستان و بينوايان و كارگزاران آن و دلجويي شدگان و بردگان و وامداران و هزينـه درون راه خدا و در راه ماندگان هست و فرضيه اي الهي هست و خداوند داناي فرزانـه است.» از منظر قرآني يكي از ويژگي هاي ابرار هزينـه كردن براي آزادي بردگان هست (بقره 177).

    د ـ آزادي بردگان بـه عنوان خصال كفارات: قرآن كفاره سه گناه را آزادي قرار داده است: اول ـ قتل خطايي: «و من قتل مؤمنا خطاً فتحرير رقبه مؤمنـه» (نساء 92) «هرمؤمني را بـه خطا بكشد بر اوست كه (به كفاره) بردة مؤمني را آزاد كند.» دوم: كفارة قسم (مائده 89). سوم: كفارة ظهار (مجادله 3).

    3ـ احكام بردگان درون قرآن. قرآن کريم مجموعاً بـه ده حكم از احكام بردگان اشاره كرده است:

    يك ـ لزوم احسان بـه بردگان. «و اعبدوا الله ولا تشركوا بـه شيئاً و بالوالدين احساناً و بذي القربي واليتامي و المساكين و الجارذي القربي و الجار الجنب و الصاحب بالجنب و ابن السبيل و ما ملكت ايمانكم» (نساء 36) «و خداوند را بپرستيد و چيزي را براي او شريك نياوريد و به پدر و مادر و به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و همساية خويش و همساية بيگانـه و همنشين و در راه مانده و خود نيكي كنيد.»

    دو ـ تشويق مؤمنان آزاد بـه ازدواج با بردگان صالح و مؤمن با اذن مالكشان. «ولا تنكحوا المشركات حتي يؤمن و لامـه مؤمنـه خيرما من مشركه ولو اعحبتكم ولا تنكحوا المشركين حتي يؤمنوا و لعبد مؤمن خير من مشرك ولو اعجبكم» (بقره 221) «و زنان مشرك را بـه همسري خود درنياوريد، مگرآنكه ايمان آورند و كنيزي مؤمن بهتراست از زن آزاد مشرك، هرچند شما را از او خوش آيد و (زنان مسلمان را) بـه همسري مشركان درنياوريد، مگرآنكه ايمان آورند و اي مؤمن بهتر از مرد آزاد مشرك است، هرچند شما را از او خوش آيد.»

    «و من لم يستطع منكم طولا ان ينكح المحصنات المؤمنات فمن ما ملكت ايمانكم من فتياتكم المؤمنات و الله اعلم بايمانكم بعضكم من بعض فانكحوهن باذن اهلهن و آتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غيرمسافحات و لا متخذات اخدان» (نساء 25) «و هراز شما كه توانايي مالي نداشته باشد كه با زنان آزاد مؤمن ازدواج كند (بهتراست) با ملك يمين هايتان از كنيزان مؤمن ازدواج كند و خداوند بـه ايمان شما داناتر است. همـه از يكديگريد، بعد با اجازة سرپرستشان با آنان ازدواج كنيد و مـهرهايشان را بـه وجه پسنديده بـه ايشان بدهيد (درحالي كه) پاكدامنان غيرپليدكار باشند و دوست گيران نـهاني نباشند.» قرآن کريم بـه طوركلي بـه ازدواج جوانان و افراد بي همسر اعم از آزاد و تشويق فراوان كرده است: «وانكحوا الايامي منكم و الصالحين من عبادكم و امائكم ان يكونوا فقراء يغنـهم الله من فضله و الله واسع عليم» (نور 32) «و بي همسران خويش و بردگان و كنيزان صالح خود را بـه همسري (ديگران) دهيد و اگر تهيدست باشند، خداوند از بخشش خويش آنان را توانگر مي گرداند و خداوند گشايشگر داناست.»

    سه ـ نـهي از واداشتن كنيزان بـه فحشا. «و لاتكرهوا فتياتكم علي البغاء ان اردن تحصناً لتبتغوا عرض الحيوه الدنيا و من يكرههن فان الله من بعد اكراههن غفور رحيم» (نور 33) «و كنيزانتان را (به ويژه) اگر عزم پاكدامني دارند، بـه فحشا وادار نكنيد كه مال دنيا بـه دست آوريد و هرايشان را اجباركند، بداند كه خداوند با توجه بـه اكراهشان، آمرزگار مـهربان است.»

    چهار ـ مجازات فحشا درون كنيز نصف حره است. «فاذا احصن فان اتين ب فعليهن نصف ما علي المحصنات من العذاب» (نساء 25) «آن گاه چون (كنيزان) ازدواج كردند، اگر مرتكب ناشايست (زنا) شدند، مجازات آنان بـه اندازة نصف مجازاتي هست كه بر زنان آزاد مقرر است.»

    پنج ـ درون قصاص تساوي درون حريت و رقيت لازم است. «يا ايها الذين آمنوا كتب عليكم القصاص في القتلي الحر بالحر و العبد بالعبد» (بقره 178) «اي مؤمنان بر شما درون مورد كشتگان قصاص مقرر گرديده هست كه آزاد درون مقابل آزاد و در مقابل (قصاص شود)». بعد آزاد بـه واسطة قتل قابل قصاص نيست.

    شش ـ كنيزان زنان مسلمان نسبت بـه ايشان محرم محسوب مي شوند و لازم نيست زنان مسلمان درون برابر كنيزانشان حجاب شرعي را رعايت كنند. (نور31) ضمناً مخاطب حجاب شرعي نيز ظاهراً زنان مؤمنـه آزاد هستند. (احزاب 59)

    هفت ـ لازم هست كنيزان براي ورود بـه خوابگاه مالكان متأهلشان درون سه وقت خاص استيذان كنند. (نور 58)

    هشت ـ   استمتاع جنسي از كنيزان همانند همسران براي مالك مجاز است. «فان خفتم الاتعدلوا فواحده اوماملكت ايمانكم» (نساء 3) «و اگر مي ترسيد كه مبادا (با چهار زن) عادلانـه رفتار نكنيد، فقط بـه يك تن يا كنيز اكتفا كنيد» «و الذينـهم لفروجهم حافظون الاعلي ازواجهم اوما ملكت ايمانكم فانـهم غيرملومين فمن ابتغي وراء ذلك فاولئك هم العادون» (مؤمنون 7 ـ 5، معارج 31 ـ 29) «(مؤمنان) كساني (هستند) كه پاكدامني مي ورزند مگر درمورد زنانشان يا كنيزانشان كه درون اين صورت نكوهيده نيستند، بعد هركه از اين فراتر رود، اينانند كه تجاوزكارند.»(15 )

    نـه ـ جواز استمتاع مالك از كنيز شوهردارش بعد از استبراء. «و المحصنات من النساء الاماملكت ايمانكم» (نساء 24) «(استمتاع از) زنان شوهردار (بر شما حرام است) مگر كنيزتان.» درون اين آيه و آيه ماقبل آن چهارده صنف از زنان كه ارتباط جنسي با آنان مطلقاً (چه از طريق ازدواج و چه بـه عنوان ملك يمين) ممنوع هست معرفي شده اند. چهاردهمين صنف، زنان شوهردار هستند. «و علي هذا يكون قوله الاما ملكت ايمانكم رفعا لحكم المنع من محصنات الاماء ـ علي ماورد في السنـه ـ ان لمولي الامـه المزوجه ان يحول بين مملوكته و زوجها ثم ينالها عن استبراء ثم يردها الي زوجها» (الميزان 4 / 267) بـه نظر مي رسد اوج مالكيت و حضيض مملوكيت درون اين آيه قابل رؤيت باشد.

    ده ـ عدم مالكيت. قرآن کريم درضمن مثال بـه عدم مالكيت اشاره كرده است: «ضرب الله مثلاً عبداً مملوكاً لايقدر علي شيء و من رزقناه منا رزقاً حسنا فهو ينفق منـه سراً و جهراً هل يستوون الحمدلله بل اكثر هم لايعلمون» (نحل 75) «خداوند مثلي مي زند بين اي مملوك كه قدرت بر هيچ كاري ندارد و بين كسي كه ازسوي خويش بـه او روزي نيكويي بخشيده ايم و او از همان پنـهان و آشكار مي بخشد، آيا اين دو برابرند؟ سپاس خداوند را، آري بيشترينشان درنمي يابند.»(16 )

    ملاحظة دقيق احكام ده گانـه بردگان درون قرآن ما را بـه دو نكته راهنمايي مي كند:

    اول ـ استفادة مالك از ابعاد مختلف مطلق نيست و محدود بـه ضوابط شرعي است.

    دوم ـ محدودة شرعي استفادة مالك از ابعاد مختلف بسيار گسترده است.

    4ـ اكنون با استقصاي كامل آيات قرآن کريم درون مسأله  داري و مطالعة آن ها ضمن سه محور كلي اسباب بردگي، اسباب رفع بردگي و احكام بردگي نتايج زير قابل ذكراست:

    اول ـ قرآن في الجمله مسأله بردگي را امضا كرده هست و پذيرفته هست كه آدميان بـه آزاد و تقسيم مي شوند و بردگان درون بسياري موارد از حقوق كمتري از آزادگان برخوردارند.

    دوم ـ بحث اسباب بردگي مطلقاً درون قرآن کريم مطرح نشده است. يعني نحوة شدن آدميان درون قرآن مسكوت گذاشته شده، بـه علاوه هيچ تأكيدي بر حفظ نظام بردگي و هيچ تشويقي برگرفتن مشاهده نمي شود. از آن سو آزادكردن بردگان بـه شدت مورد تشويق قرآن و در زمرة عبادات محسوب شده است.

    سوم ـ مجموعه آيات مرتبط با بردگي نحوه مواجهة قرآن با قضيه خارجيه داري را نشان مي دهد. قضاياي خارجيه زمان مند و موقتند. از قضاياي خارجيه، احكام قضاياي حقيقيه و ثابت قابل استنباط نيست. بـه اين مـهم دوباره بار خواهم گشت. آن چه درون باب قرآن و بردگي حائز نـهايت اهميت هست روح كلي تعاليم اسلامي و انسان شناسي قرآني هست كه مغفول افتاده و در فصل اخير مقالة مورد اشاره قرار خواهدگرفت.

    دوم: مسأله داري درون روايات

    تمامي مسائلي كه درضمن سه محور اسباب بردگي، اسباب رفع بردگي و احكام و تكاليف بردگان درون بخش اول گزارش شد، مستند روايي دارد. تعداد اين روايات اگرچه بـه فراواني روايات عبادات نيست، اما مطابق ضوابط رايج فني، درون بين آن ها روايات معتبر كه بـه لحاظ سندي، اطمينان بـه صدور آن ها از پيامبر(ص) يا امام(ع) حاصل مي شود و به لحاظ دلالت، نيز توانايي اثبات مسائل ياد شده را داشته باشند، كم نيست.

    مجال آن نيست كه بـه تمامي روايات بحث داري اشاره كنيم. اما مستند روايي مـهمترين مسائل آن را بـه ويژه درون محور اسباب بردگي را بـه عنوان نمونـه ذكر مي كنيم:

    1ـ استرقاق اسيران جنگي: معتبره طلحـﺔ بن زيد از امام صادق(ع): «اذا وضعت الحرب اوزارها واثخن اهلها فكل اسير اخذ علي تلك الحال فكان في ايديهم فالامام فيه بالخيار ان شاء من عليهم فارسلهم، و ان شاء فاداهم انفسهم و ان شاء استعبدهم فصاروا عبيدا» (كافي 5 /32 حديث 1، تهذيب 6/143 حديث 245، وسايل الشيعه 15/72 حديث 20007) «آن گاه كه جنگ بارش را نـهاد و دشمنان را بـه زانو درآورد (جنگ تمام شد) هر اسيري كه درون آن حال دردست مسلمانان افتاد، امام درون او اختيار دارد، اگر بخواهد بر آن ها منت گذارد و آزادشان كند و اگر بخواهد آن را درمقابل اخذ فديه آزادكند (مبادلة اسير يا دريافت غرامت) و اگر بخواهد آن ها را بـه بندگي بگيرد و درنتيجه شوند.» آزادي بلاعوض و در مقابل عوض اسيران مستند قرآني دارد (محمد 4)، اما شق اخير يعني استرقاق اسير مبتني بر اين روايت و روايات مشابه آن است.

    2ـ جواز استرقاق غيرنظاميان خارج از جنگ: معتبره رفاعه بردة فروش از امام كاظم(ع): «قلت له ان القوم يغيرون علي الصقالبه و الروم (النوبه) فيسرقون اولادهم من الجواري و الغلمان فيعمدون الي الغلمان فيخصونـهم ثم يبعثون الي بغداد الي التجار، فماتري في شرائهم و نحن نعلم انـهم مسروقون انما اغار عليهم من غير حرب كانت بينـهم»؟ فقال: «لابأس بشرائهم، انما اخرجوهم من دار الشرك الي دارالاسلام». (كافي 5/210 حديث 9، تهذيب 6/162 حديث 297، وسايل 15/131 حديث 20145 و 18/244 حديث 23596) «گروهي بـه اسلاوها و رومي ها (زنگباري ها) شبيخون زده، فرزندانشان را از و پسر مي ربايند، پسران را اخته مي كنند، سپس آن ها را (به عنوان) بـه سوي تاجران بغداد مي فرستند. دربارة خريداري اينـها چه نظر مي دهيد، درون حالي كه ما مي دانيم كه اين غلام ها و كنيزها از قومشان دزديده شده اند و بدون اينكه جنگي درگرفته باشد، غارت شده اند؟ فرمود: درون خريداري آن ها اشكالي نيست (و با خريداري، آن ها بـه عنوان مملوك شما مي شوند) اين هست و جز اين نيست كه آنان را از دارالشرك بـه دارالاسلام درآورده اند.»

    3ـ استرقاق از طريق خريدن از اولياء: عبدالله لحام از امام صادق(ع) دربارة مردي كه از يكي از مشركان يا زنش را مي خرد: «فيتخذها»؟ فقال:«لابأس». (تهذيب 8/200 حديث 705 و 702، استبصار 3/83 حديث 282 و 280، وسايل 18/247 و 246) آيا حق تصرف درون او را دارد؟ فرمود: مانعي ندارد.

    4ـ رقيت از طريق اقرار و اصالت الحريه: معتبره عبدالله بن سنان از امام صادق(ع): امام علي(ع) فرمود: «الناس كلهم احرار الا من اقر علي نفسه بالعبوديه و هو مدرك من عبد او امـه و من شـهد عليه بالرق صغيراً كان او كبيراً». (كافي 6/ 195 حديث 5، من لايحضره الفقيه 3/141 حديث 3515، تهذيب 8/235 حديث 845، وسايل 23/54) مردم همگي آزادند، مگر اينكه كسي خود بـه بردگي اقرار كند. درحالي كه بالغ هست چه غلام، چه كنيز و (مگر اينكه) كسي بـه رقيت او شـهادت دهد. اعم از اينكه كودك يا بزرگسال باشد.

    5ـ ازدواج و تصرف درون اموالش بدون اذن مولي صحيح نيست: روايت عبدالله سنان از امام صادق(ع): «لايجوز للعبد تحرير و لاتزويج و لا اعطاء من ماله الا باذن مولاه» (كافي 5/477 حديث 1، وسايل 21/113 حديث 26663).

    6ـ سرايت بردگي از والدين بـه فرزندانشان: «فرزند پدر آزاد و مادر كنيز آزاد است. اگر يكي از والدين آزاد باشند، فرزندشان آزاد خواهد بود (فقيه 3/291 حديث 1381، وسايل 21/121 باب 30 ابواب نكاح عبيد و اماء) مفهوم آن اين هست كه اگر هيچ يك از والدين آزاد نباشند، فرزندشان مادرزاد خواهد بود.

    7ـ جواز تحليل كنيز: حديث فضيل بن سيار از امام صادق(ع): «اذا احل الرجل لاخيه جاريته فهي له حلال» (كافي 5 / 468 حديث 1 وسايل 21 / 125) اگر مالك كنيزش را براي برادر (ايمانيش) تحليل كرد، (تصرف او درون كنيز) برايش حلال است.

    8ـ مالك و كنيز شوهردار: روايت محمد بن مسلم: از امام باقر(ع) از قول خداوند «والمحصنات من النساء الاماملكت ايمانكم (نساء 24) پرسيدم. فرمود، هو ان يأمر الرجل عبده و تحته امته، فيقول له: اعتزل امرأتك و لا تقربها، ثم يحبسها عنـه حتي تحيض ثم يمسها، فاذا حاضت بعد مسه آياه ردها عليه بغير نكاح. (كافي 5 / 481 حديث 2، تهذيب 7 / 346 حديث 1417، تفسير العياشي 1 / 232 حديث 80، وسايل 21 / 149 باب 45 من ابواب نكاح العبيد و الاماء: كيفيه تفريق الرجل بين عبده و امته اذا اراد وطيها) مالك بـه بردة متأهل امر مي كند كه از همسرش دوري گزيند و با او نزديكي نكند، سپس زن را حبس مي كند که تا حيض ببيند، (پس از پاك شدن) با او مواقعه مي كند و بعد از حيض بعدي زن را بدون ازدواج (مجدد) بـه شوهرش بازمي گرداند.

    9ـ طلاق ها بـه دست مالك هست نـه خودشان: ابوالصباح كناني از امام صادق(ع): «اذا كان العبد و امرأته لرجل واحد، فان المولي يأخذها اذا شاء واذا شاءردها». (كافي 6 / 168 حديث 1، وسايل 22 / 98 باب 43 مقدمات الطلاق و شرايطه). زماني كه غلام و كنيز بـه مالك واحدي تعلق داشته باشند، اگر مالك خواست ازدواجشان را حفظ مي كند و اگر نخواست مي شكند.

    10ـ جواز عدم پوشش سر کنيزان: محمد بن مسلم از امام باقر(ع) مي پرسد آيا كنيز درون نماز سرش را بپوشاند؟ فرمود: «ليس علي الامـه قناع». (كافي 3 / 394 حديث 2، وسايل 4 / 409 باب 29 ابواب لباس مصلي) بر كنيز مقنعه و روسري لازم نيست. حماد لحام از امام صادق(ع) مي پرسد آيا كنيز مي بايد درون نماز سرش را بپوشاند؟ مي فرمايد: نـه. پدرم (امام باقر(ع)) زماني كه مي ديد كنيزان درون نماز مقنعه پوشيده اند، آن ها را مي زد که تا زن آزاد از كنيز تمايز داده شود. «لا، قد كان ابي اذا رأي الخادم تصلي و هي مقنعه ضربها، لتعرف الحره من المملوكه». (علل الشرايع 346، محاسن 318 حديث 45، وسايل 4 / 411 حديث 5562)

    11ـ تشويق بـه آزادكردن بردگان: زراره از امام صادق(ع): قال رسول الله(ص): «من اعتق مسلماً اعتق الله العزيز الجبار بكل عضو منـه عضواً من النار» (كافي 6 / 180 حديث 2، تهذيب 8 / 216 حديث 769، وسايل 23 / 9) هرکسي كه مسلماني را آزاد كند خداوند عزيز جبار بـه ازاي هر عضو بردة آزاد شده عضوي از او را از آتش (جهنم) آزاد خواهد كرد.

    12ـ لزوم رفتار انساني با بردگان: ابوذر غفاري از رسول الله(ص) دربارة بردگان: «اخوانكم جعلهم الله تحت ايديكم، فمن كان اخوه تحت يده فليط مما يأكل و ليلسه مما يلبس و لا يكفه ما يغلبه فان كلفه ما يغلبه فليعنـه». (محاسن 625، بحار 74 / 141 باب العشره مع المماليك و الخدم) بردگان برادران شمايند كه خداوند آن ها را زيردستتان قرار داده است، كسي كه برادرش زير دست اوست، مي بايد از همان چه كه خود مي خورد بـه او بخوراند و از همان چه كه خود مي پوشد بـه او بپوشاند و بر آن چه بـه آن توانايي ندارد او را وادار نسازد، بعد اگر چنين كرد او را ياري كند.

    13ـ كراهت فروشي: روايت اسحاق بن عمار از امام صادق(ع): قال رسول الله(ص): «شر الناس من باع الناس». (كافي 5 / 114 حديث 5، تهذيب 6 / 361 حديث 1037، استبصار 3 / 62 حديث 208، علل الشرايع 530 حديث 1، وسايل 17 / 136 باب 21 ابواب مايكتسب به) پيامبر(ص) فرمود: «بدترين مردم كسي هست كه مردم را مي فروشد.» نخاسي يعني فروشي از مشاغل مكروه است.

    از مطالعة مجموعة روايات مرتبط با بردگي نتايج زير قابل ذكر است:

    يك ـ اسباب بردگي، اسباب رفع بردگي و احكام بردگي درون روايات امضا شده هست و مورد تأييد و عمل پيامبر(ص) و ائمـه(ع) درون عصر خود بوده است.

    دو ـ آن چه توسط اولياء دين امضا شده درون مقايسه با عرف زمانـه تعديل شده و با محدوديت هايي پذيرفته شده است.

    سه ـ تشويق بـه آزادكردن ها و توسعة اسباب رفع بردگي درون روايات چشمگير است.

    چهار ـ تعداد روايات اسباب بردگي درون مقايسه با ديگر مسائل فقهي جداً اندك و انگشت شمار است. روايات مستند احكام بردگي نيز فراوان نيست.

    پنج ـ درون هيچ يك از روايات مرتبط با بردگي قرينـه اي يافت نمي شود كه كلام اولياي دين ناظر بـه حكمي ثابت و دائمي باشد.

    فصل سوم: عدم مشروعيت بردگي درون اسلام معاصر

    قول دوم رقيت و بردگي را بـه حكم اولي درون اين دوران امري نامشروع و حرام مي داند. انسان مطلقاً قابل مملوكيت نيست که تا قابل خريد و فروش و تصرف باشد. اعتقاد بـه هيچ عقيده و مذهبي مجوز مملوكيت صاحب آن عقيده و مذهب نيست، همچنان كه اقدام بـه هيچ عملي باعث نمي شود كه عامل بـه عنوان مجازات، ورق شود. انسان آزاد آفريده شده و احدي حق ندارد او را و مملوك كند. عدم رقيت و نامشروع بودن بردگي از جمله حقوق ذاتي انسان از آن حيث كه انسان هست مي باشد و به هيچ وجه من الوجوه قابل سلب نيست، حتي خود انسان حق ندارد آن را ساقط كند. استرقاق جرم هست و همة كساني كه بـه نحوي از انحاء بـه بردگي اقدام مي كنند، مجرمند.

    دوازده نکته

    رأي فوق مبتني بر پذيرش نكات ذيل است:

    يك ـ رقيت و بردگي که تا چند قرن پيش از رسوم رايج و متداول درون اقصي نقاط جهان بوده است. تقسيم آدميان بـه آزاد و امري پذيرفته شده بود. عقلا رقيت و مملوكيت انسان را امري قبيح و مذموم نمي شمردند و آن را خلاف عدالت و انصاف حساب نمي كردند. درون آن دوران رقيت شامل حال آدميان ضعيف و فرودست بود. استرقاق اسير جنگي نوعي مجازات بود و از باب مقابله بـه مثل صورت مي گرفت. رسم رقيت و بردگي درون آن دوران از رسوم بسيار قوي و ريشـه دار اجتماعي بوده است.

    دو ـ اسلام درون ظرف زماني ظهور كرد كه درون آن رقيت و بردگي بـه شدت نافذ و ستبر بود، بـه حدي كه حذف و ريشـه كن كردن آن محال يا بـه غايت دشوار بود. درون آن شرايط اسلام رقيت را با تعديل احكام و محدوديت هايي امضا كرد. از يك سو اسباب بردگي و استرقاق را محدود كرد و از سوي ديگر عتق و آزادي عبيد و اماء را عبادت شمرده، مورد تشويق فراوان قرار داد و اسباب رفع بردگي را توسعة فراوان بخشيد و از جانب سوم براي بردگان، حداقلي از حقوق را قائل شد كه مالكان حق نقض آن ها را نداشتند و به سلوك انساني و توأم با محبت با مملوكان تأكيد فراوان كرد. مجموعة احكام ديني درون باب رقيت و بردگي از احكام امضايي هستند نـه تأسيسي. رقيت از ضروريات دين و مذهب محسوب نمي شود. از اصول عقايد يا مسائل اعتقادي نيز نيست. بلكه فرعي از فروع فقهي است. از احكام توقيفي و تعبدي هم نيست. رقيت حكمي وضعي هست كه برخي احكام تكليفي نيز بر آن مترتب مي شود. احكام رقيت شعبه اي از احكام معاملات هست و احكام معاملات حاشيه اي بر عرف است. اين احكام درون عصر نزول که تا بيش از يك هزاره بعد از آن سازگار با عرف زمانـه، عادلانـه و عقلايي محسوب مي شده است.

    سه ـ كليه تعاليم اسلامي بـه عنوان دين فطرت درون عصر نزول، چه درون اصول ايماني و اعتقادي چه درون ضوابط اخلاقي و چه درون احكام و تكاليف عملي عادلانـه و سازگار با سيرة عقلا بوده هست و بـه همين دليل از سوي اقشار مختلف مردم مورد استقبال قرار مي گرفته است. دو شرط عادلانـه و عقلايي بودن منحصر بـه زمان حدوث و آغاز رسالت نيست، بلكه شرايط دوران تداوم و استمرار ديانت نيز هست. بـه اين معنا كه درون ديگر ظروف زماني و مكاني نيز حكم ديني مي بايد عادلانـه و عقلايي باشد. که تا آنجا كه اين دو صفت لازمة احكام اسلامي اند و نبود آن ها حاكي از عدم مشروعيت حكم است. هر حكمي كه درون ظرفي از ظروف بـه يقين (نـه بـه ظن و وهم و گمان و تخمين) عادلانـه و عقلايي نباشد، درون آن ظرف مشروع نيست.(17 )

    چهار ـ عدالت و عقلايي بودن، ديني يا متأخر بر دين نيستند. بلكه از امور مقدم بر دين و در سلسلة علل احكام ديني قرار مي گيرند. اين دين هست كه مي بايد عادلانـه و عقلايي باشد، نـه اينكه عدالت و عقل ديني باشند. نزاع مـهم عدليه (معتزله و اماميه) با اشاعره بـه چنين نتايجي مي انجامد. آدميان با اتكاء بـه فطرت پاك خود ديني را انتخاب مي كنند كه عادلانـه و عقلايي باشد.

    پنج ـ فهم آدميان بـه ويژه عرف عالمان از عدالت و عقلايي بودن امور درون طول زمان ثابت نبوده و دستخوش تحول و تكامل شده است. ضوابط عدالت و عقلايي بودن دقيق تر و عميق تر شده است. بسياري از مصاديق را انسان امروز و بالاخص عرف عقلا عادلانـه نمي داند، درون حالي كه درون گذشته عادلانـه و منصفانـه مي دانست. سيرة عقلا امروز اموري را برنمي تابد كه درون گذشته صحيح و بايسته مي دانست. فهم انساني رو بـه رشد است، چه بسا درون گذشته از اموري غفلت كرده باشد و امروز بـه تجربه گذشتة خود را نيز نقد مي كند. البته اين بـه معناي تغيير يا تحول مطلق معارف و علوم انساني نيست. آن چه آمد، گزاره اي پسيني نـه پيشيني و موجبة جزئيه نـه كليه است.

    شش ـ اسلام بـه عنوان دين خاتم علاوه بر چاره جويي و ارائة طريق و عرضة احكام زمان شمول و جهان شمول نمي تواند از حل مسائل زمان و مكان نزول چشم بپوشد و نسبت بـه آن ها ساكت بماند. بنابراين طبيعي هست كه درون ميان مجموعة احكام اسلامي، احكامي موسمي، موقت و مختص آن عصر و مصر باشد. واضح هست كه اين بـه معناي آن نيست كه همة احكام شرعي از اين قبيلند. تفكيك احكام ثابت و دائم از احكام موقت و موسمي وظيفة اصلي مجتهدان خبير و دين پژوهان فقيه است. درون هر زمان كه فقيه بصير بـه يقين دريافت كه حكمي از احكام شرع، ديگر عادلانـه و عقلايي نيست، كشف از آن مي كند كه چنين حكمي از احكام موقت و موسمي بوده و دوران اعتبار آن بـه سر آمده و ديگر مشروعيت ندارد. اين بـه معناي نسخ مصطلح احكام نيست، چرا كه وضع و نسخ احكام تنـها درون يد خدا و رسول(ص) هست و ديگران حتي مجتهدآن  را نرسد كه حلال ثابت الهي را حرام كنند يا حرام ثابت الهي را حلال كنند. اما كشف اَمُد و زمان اعتبار يك حكم موقت شرعي از وظايف مجتهدان و فقيهان است. ضمناً احكام موقت و موسمي شرعي منحصر درون احكام حكومتي و اوامر سلطاني پيامبر(ص) و ائمـه(ع) نمي شود.

    هفت ـ به منظور رعايت غايت احتياط درون زمينة حفظ احكام ثابت الهي، اصل درون احكام شرعي ثبوت و دوام هست و براي موقت و موسمي بودن و اختصاص حكم بـه زمان و مكان خاص مي بايد اقامة دليل كرد. اگر بر موقت بودن حكمي دليل معتبر اقامـه نشد، حكم بـه دوام و ثبوت باقي خواهد بود. از جمله مـهمترين ادلة موقت و موسمي بودن و اختصاص حكمي بـه زمان و مكان خاص احراز يقيني عادلانـه نبودن و عقلايي نبودن يك حكم درون زمان ديگر است.

    هشت ـ اين گونـه نيست كه عقل انساني از درك مطلق مصالح و مفاسد احكامي شرعي درون باب معاملات بـه ويژه احكام امضايي آن ناتوان باشد. معناي اين سخن ادعاي درك تمامي مصالح و مفاسد درون همة احكام شرعي نيست، بلكه سخن درون درك في الجمله درون احكام ياد شده است، يعني همان گونـه كه عملاً اصوليان برخلاف اخباريان و اهل حديث سلوك كرده اند.

    نـه ـ مسألة رقيت و مملوكيت انسان و داري از جمله بارزترين مسائلي هست كه درون قرون اخير سيرة عقلا دربارة آن بـه كلي دگرگون شده است. اگر زماني بزرگترين فيلسوفان از قبيل افلاطون و ارسطو از آن دفاع مي كردند، امروز داري و رقيت درون تمامي اشكال آن از سوي عقلا محكوم مي شود و آن را ظالمانـه و غيرمنصفانـه ارزيابي مي كنند. درون اين دوران عرف عقلا هرگز داري را برنمي تابد و آن را برخلاف حقوق بشر مي پندارد. سيرة عقلا امروز رقيت و مملوكيت انسان را امري قبيح، مذموم و ناشي از زياده طلبي و تجاوزگري انسان بـه حقوق مسلم ديگر آدميان مي داند. عرف عقلا امروز انسان را برتر از عقيدة او مي داند و با اعتقاد بـه حداقلي از حقوق براي تمامي آدميان فارغ از عقيده و مذهب و نژاد و جنسيت و رنگ و موقعيت اجتماعي، بـه آزادي سلب ناپذير و عدم امكان مملوكيت انسان راي مي دهد. هيچ انساني مملوك نمي شود، حتي اگر خود بخواهد، داشتن هيچ عقيده و مذهبي يا دست يازيدن بـه هر نوع عملي مجوز مملوكيت انسان نمي شود. سلب آزادي موقت يا دائم يك انسان بـه واسطة ارتكاب برخي جرائم بـه حكم قانون هرگز بـه معناي اجازة مملوكيت و رقيت مجرم نيست.

    ده ـ با زوال سيرة عقلا كه مبناي اصلي حكم امضايي رقيت و مملوكيت درون اسلام بوده است، طبيعي هست كه اين حكم نيز بـه عنوان يك حكم موقت و موسمي شرعي شناخته شود، حكمي موقت كه اَمُد و دوران اعتبار آن بـه سر آمده هست و درون اين دوران فاقد اعتبار و مشروعيت است، يعني داري، رقيت و مملوكيت انسان درون اين ظرف غيرمشروع و حرام است. اين حرمت و عدم مشروعيت وهني براي مشروعيت و حليت رقيت درون گذشته نيست، چرا كه يك موضوع همانند رقيت و مملوكيت انسان درون دو ظرف زماني متفاوت ممكن هست دو حكم متفاوت داشته باشد. رقيت درون شرايطي كه مورد تأييد عرف عقلايي زمانـه خود بـه امضاي شارع رسيده، حلال بود و رقيت درون اين شرايط كه درون سيرة عقلا قبيح و مذموم و ظالمانـه محسوب مي شود، حرام و نامشروع است. هيچ دليلي بر امضاي ثابت و دائمي حكم رقيت درون دست نيست. همة احكام امضايي مشروط بـه تداوم عدالت و عقلايي بودن است. راستي اگر جهت گيري شرع انور درون مسألة رقيت بـه تقليل و حذف تدريجي بوده است، امروز كه شرايط جهاني مـهياي ريشـه كني بنيادي رقيت و داري است، چرا درون لغو رقيت و داري ترديد كنيم و غايت نـهايي رسول رحمت(ص) را محقق نسازيم؟

    يازده ـ به نظر مي رسد روح تعاليم اسلامي و اه متعالي شريعت نيز با لغو رقيت و ريشـه كني داري سازگار هست و رقيت از احكامي عرضي بوده كه حذف آن هيچ خدشـه اي بـه اركان شريعت و ذاتيات ديانت وارد نمي كند، بلكه با چنين پالايشي جمال تدين بيش از پيش جلوه گري مي كند. درون انسان شناسي اسلامي، انسان خليفة خداست (بقره 30، انعام 165) و داراي بزرگترين ظرفيت هاي علمي هست (بقره 33 ـ 31) او امانتدار خداوند هست (احزاب 72). «و لقد كرمنا بني آدم و حملنا هم في البر و البحر و رزقنا هم من الطيبات و فضلناهم علي كثير ممن خلقنا تفضيلاً» (اسراء 70) «همانا ما بني آدم را كرامت بخشيديم و آنان را بر خشك و تر مسلط كرديم و بر بسياري از مخلوقات خويش برتري داديم.» آدميان از نفس واحدي خلق شده اند (نساء 1) درون اسلام برتري بـه تقوا هست نـه بـه اعتبارات زودگذر دنيوي از قبيل ثروت و مالكيت و مولويت. «يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عند الله تقيكم ان الله عليم خبير» (حجرات 13) «اي مردم، همانا ما شما را از يك مرد و زن آفريده ايم و شما را بـه هيأت اقوام و قبايلي درون آورده ايم که تا با يكديگر انس و آشنايي يابيد. بي گمان گرامي ترين شما درون نزد خداوند، پرهيزكارترين شماست كه خداوند داناي آگاه است.» سعادت اخروي بـه ايمان و عمل صالح هست و حريت و رقيت درون آن دخالتي ندارد: «ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات انا لانضيع اجر من احسن عملاً»(كهف 30) «آنان كه ايمان آورده، عمل صالح مرتكب شدند، ما پاداش آنكه را نيكو عمل كرد ضايع نمي كنيم.»

    پيامبر(ص) فرمود: «لا فخر لعربي علي العجمي و لا للابيض علي الاسود الا بالتقوي» «عرب بر عجم و سفيد بر سياه افتخاري ندارد جز بـه تقوا.» از ديدگاه پيامبر اسلام(ص) مردم همانند دندانـه هاي شانـه با هم مساويند و امام علي(ع) فرموده است: «لاتكن عبد غيرك قد جعلك الله حرا» (نـهج البلاغه، نامـه 31، ص 400) «اي انسان بنده غير خود مباش، خدايت آزاد آفريد.» لغو كامل بردگي درون راستاي اه پيامبر (اعراف 157) قرار مي گيرد. راستي چه «اصر و اغلالي» بالاتر از بردگي؟

    دوازده ـ چه بسا توهم شود ذكر مسأله اي درون قرآن کريم دلالت بر اين دارد كه مورد از احكام ثابت و دائمي ديني است. اولاً قرآن ناسخ و منسوخ دارد و ذكر منسوخ درون كتاب قبيح نيست و مجاز شمرده شده است. ثانياً ذكر مسائل تاريخي چه درون مورد اقوام و انبياء پيشين و چه درون مورد پيامبر اسلام(ص) درون قرآن کريم رايج هست و اختصاص مضموني بـه گذشته صلاحيت آية قرآن بودن را ساقط نمي كند. باب عبرت از گذشته مفتوح است. ثالثاً هيچ يك از اسباب بردگي درون قرآن نيامده است. رابعاً عادلانـه نبودن و عقلايي نبودن بردگي و رقيت درون اين دوران قرينة قطعيه بر عدم مشروعيت رقيت درون همين ظرف هست نـه درون ظروف گذشته. احكام بردگي درون ظرف اعتبار اين حكم موقت مشروع بوده اند و خارج از اين زمان نـه. خروج از اصيل مـهم اصاله الحريه تنـها با دليل معتبر ممكن هست و احكام موقت خارج از ظرف اعتبارشان توان خروج از اين اصل را ندارند.

    پي نوشت ها:

    1. بـه عنوان نمونـه الرق في الاسلام لاحمد شفيق، و آثار الحرب في الفقه الاسلامي لوهبه الزحيلي.

    2. «و اما اذا كان الغزو بغير اذن الامام(ع) فان كان في زمان الحضور و امكان الاستيذان منـه فالغنيمـه للامام(ع) و ان كان في زمن الغيبه فالاحوط اخراج خمسها من حيث الغنيمـه خصوصاً اذا كان للدعاء، فما يأخذه السلاطين في هذه الازمنـه من الكفار بالمقاتله معهم من المنقول و غيره يحب فيه الخمس علي الاحوط و ان كان قصدهم زياده الملك لا للدعاء الي الاسلام» العروه الوثقي، كتاب الخمس، فصل فيما يجب فيه الخمس، الاول، الغنائم. واضح هست كه وجوب خمس بر مالي دليل اباحـﺔ تصرف بلكه مشروعيت مالكيت درون مال مخمس خواهد بود.

    3. «السابعه، مايؤخذ من دارالحرب بغير اذن الامام يجوز تملكه في حال الغيبه و وطي الامـه ويستوي في ذلك ما يسبيه المسلم و غيره و ان كان فيها حق للامام او كانت للامام.»

    4. «ما يؤخذ من دار الحرب اومن اهلها في غيرها بغير اذن النبي(ص) او الامام القائم مقامـه من اموال و اعراض و اراضي و اشجار و سرايا اونحو ذلك بسرقه اوخيانـه او خدعه او اسر او قهر من غير جيش اوجيش من غير قهر اوغير ذلك، فهولاخذه كالمأخوذ باذنـه لاطلاق مادل من كتاب و سنـه و اجماع علي جواز اغتنام مال الكفار و سبيهم، بل ظاهرهما كونـهم و ما في ايديهم من المباحات التي يملكها من يحوزها و يستولي عليها و انما يلزم فيه الخمس كساير الغنائم.»

    5. «اذا غار المسلمون علي الكفار فاخذوا اموالهم فالاحوط بل الاقوي اخراج خمسها من حيث كونـها غنيمـه ولو في زمن الغيبه فلايلاحظ فيها مؤونـه السنـه و كذا اذا اخذوا بالسرقه و الغيله».

    6. «الفصل الثالث عشر: في بيع الحيوان. يجوز استرقاق الكافر الاصلي اذا لم يكن معتصماً بعهد او ذمام سواء كان في دارالحرب ام كان في دارالاسلام و سواء كان بالقهر و الغلبه او بالسرقه ام بالغيله».

    7. «… الروايات المتعدده الداله علي جواز الاسترقاق حتي في حال غيرالحرب، منـها معتبره رفاعه النخاس».

    8. «و يجوز ابتياع ذوات الازواج من اهل الحرب من ازواجهن و غيرهم و كذابناتهم و غيرهن اجماعاً لانـهم في المسلمين يجوز استنقاذه بكل وجه فالملك المرتب علي ذلك بالاستيلاء حقيقه لابه ضروره كونـه بيعاً فاسداً و كذا يجوز اجماعاً ابتياع مابسبيه اهل اضلال منـهم وللاخبار فيترتب عليه حينئذ آثارالابتياع الصحيح من حل الوطي الملك و غيره والجميع للامام(ع) او فيه حق الخمس للرخصه منـهم(ع) لشيعتهم كي تطيب مواليد هم كما اوضحنا ذلك في كتاب الخمس (ج16، ص155 ـ 145)».

    9. دربارة بردگي درون ديگر جوامع بنگريد بـه احمد شفيق، الرق في الاسلام، ص 27 ـ 9. دربارة بردگي درون عرب جاهلي رجوع كنيد بـه جوادعلي، تاريخ العرب قبل الاسلام؛ دربارة بردگي درون تورات، العهد القديم، الاصباح العشرون من تثنيه الاشتراع؛ دربارة بردگي درون انديشة مسيحي: العهد الجديد، الاصحاح السادس من رساله بولس الي اهل افسس.

    10. «مسألـﺔ 1338: لوحلل امته لغيره حلت له و لوكان مملوكه و لايشترط فيه تعيين مده و لا ذكرمـهر و لا نفقه لهاعليها و لاسلطان له عليها و ليس هو عقد نكاح و لاتمليك انتفاع و لا تمليك منفعه بل هو اذن في الانتفاع داخل في ملك اليمين، بان يكون المراد منـه مايعم ذلك فتجري عليه احكامـه الثابته له بما هو عام.»

    11. «يولد الانسان حراً و ليس لاحد ان يستعبده او يذله او يقهره او يستغله و لا عبوديه لغير الله تعالي».

    متأسفانـه درون ترجمة فارسي اعلامية فوق، بند الف مادة 11 کاملاً غلط اين گونـه ترجمـه شده است: «انسان آزاده متولد مي شود، هيچ كس حق بـه بردگي كشيدن يا ذليل كردن يا مقهور كردن يا بهره كشيدن يا بـه بندگي كشيدن او را بـه غير خداي تعالي ندارد» كه مفهوم آن اين هست كه خداي تعالي حق بـه بردگي كشيدن، يا ذليل كردن يا مقهور كردن يا بهره كشيدن يا بـه بندگي كشيدن انسان را دارد و به بيان ديگر داري بدون مجوز شرعي ممنوع هست و داري با مجوز شرعي آزاد است.

    12. مناسب هست به عنوان نمونـه بـه كوشش برخي دانشمندان مسلمان معاصر براي پاسخگويي بـه معضل داري درون اسلام اشاره كنم: «ميرزا ابوالحسن شعراني (متوفي 1352 ش): «بندگي درون شريعت اسلام مجاز است، اما منحصر بـه آنكه درون جهاد شرعي از كفار اسير گيرند و در اين زمان كه امام عليه اسلام غايب هست موضوع بردگي فعلاً منتفي است، چون جهاد بايد با حضور امام باشد. نيز اعلاميه حقوق بشر درون جايي هست كه همة مردم با يكديگر مصالحه كنند و جنگي نباشد که تا حاجت بـه دفاع داشته باشند.» نثر طوبي، صفحه 186.

    13. بـه استثناي توجيه عقلي، سيدمحمود طالقاني صاحب پرتوي از قرآن نيز بـه همين شيوه سلوك كرده است: اسلام و مالكيت، صفحه 312 که تا 350.

    14. ديگر آيات بحث اسارت جنگي درون قرآن عبارتند از: انفال 67 و 70، احزاب 26، بقره 85 و دهر 8، كه هيچ يك كمترين دلالتي بـه استرقاق اسير جنگي ندارند.

    15. درون آيات 50 و 52 سورة احزاب بـه طور خاص احكام پيامبر(ص) درون اين زمينـه مطرح شده است.

    16. درون آيات نحل 71 و 76 و روم 28 نكات ديگري درون اين زمينـه مطرح شده است.

    17. اين مسأله را بـه طور مشروح درون مقالة «از اسلام تاريخي بـه اسلام معنوي» مطرح كرده ام.

    1. قرائت شده درون دومين همايش بين‌المللي حقوق بشر(مباني نظري حقوق بشر)، دانشگاه مفيد، قم، 28 ارديبهشت 1382(مجموعه مقالات همايش،1384، صفحه502-477)؛ ماهنامـه آفتاب، سال سوّم، شمارة 25، ارديبهشت 82، صص 89-80.

     




    [پسران برده در تاریخ ایران]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 16 Sep 2018 00:12:00 +0000



    پسران برده در تاریخ ایران

    بهروز وثوقی هنرپیشـه قدیمـی ایران درگذشت - مجله اینترنتی

    بهروز وثوقی هنرپیشـه تناتر و سینما  روز گذشته بر اثر ایست قلبی درگذشت.

    بهروز وثوقی  (زادهٔ ۲۰ اسفند ۱۳۱۶ هـ. پسران برده در تاریخ ایران ش / ۱۹۳۸ مـیلادی) درون شـهرخوی، پسران برده در تاریخ ایران آذربایجان غربی، بازیگر سینما، تئاتر هنرپیشـه بود.

    وی برادر چنگیز وثوقی و شـهراد وثوقی هست که هر دو درون ایران بـه کار هنرپیشگی مشغولند. پسران برده در تاریخ ایران تحصیلات وی درون حد دیپلم مـی‌باشد بهروز وثوقی قبل از بازیگری درون سینما کارمند اداره دارائی و دوبلر و گوینده رادیو تلویزیون  بوده‌است.

    وی روز گذشته بر اثر ایست قلبی درون سن ۷۶ سالگی درون بیمارستانی درون سانفرانسیسکو درگذشت.

    بهروز وثوقی اواخر عمر خود با بازی درون برخی تئاترها درون آمریکا سوابق کاری خود را بنا بـه نظر برخی از کارشناسان زیر سئوال بود.

    بازی درون فیلم های قیصر؛ سوته دلان؛طوقی و گوزن ها از سوابق کاری بهروز وثوقی محسوب مـیشود.

    منبع : پسران برده در تاریخ ایران صلح

    مجله اینترنتی آسمانیـها90




    [پسران برده در تاریخ ایران]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 15 Sep 2018 23:58:00 +0000



    تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
    هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
    در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
    i.video.ir@gmail.com